توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
[
7]
8
9
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 103
تاريخ: 16/9/61
پيام امام خمينى به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه در اهميت مجلس خبرگان براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى، اينجانب كراراً تذكراتى دادهام و حضرات علماء اعلام دامت بركاتهم به قدر كافى صحبت فرموده و اهميت آن را گوشزد نمودهاند، لازم دانستم كه نكته مهمى را به عرض ملت شريف برسانم و آن اهميت ويژهاى است كه اين مجلس دارا مىباشد. واضح است كه حكومت به جميع شؤونه آن و ارگانهائى كه دارد، تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالى شرعيت پيدا نكند، اكثر كارهاى مربوط به قوه مقننه و قضائيه و اجرائيه بدون مجوز شرعى خواهد بود و دست ارگانها كه بايد به واسطه شرعيت آن باز باشد بسته مىشود و اگر بدون شرعيت الهى كارها را انجام دهند، دولت به جميع شؤونه طاغوتى و محرم خواهد بود و لهذا تعيين خبرگان و فقيه شناسان از تكاليف بزرگ الهى است و هيچ كس را عذرى در مقابل اسلام و پيشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من تكليف خود را در اين موضوع ادا نمودم. و همانطور كه قبلاً تذكر دادم مردم در دادن رأى به اشخاص واجد شرايط آزاد هستند و هيچ كس را حق الزام كسى نيست و من اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهى كه منحرفان از هر چيزى بيشتر با آن مخالفت كرده و مىكنند و اين نيز از اهميت آن است، يكدل و يكجهت در روز انتخابات به سوى صندوقها هجوم برند و آراى خود را به صندوقها بريزند و اميد است علماى اعلام كثرالله امثالهم، هم خود شركت نمايند و هم ملت را ارشاد فرمايند. و لازم است مطلبى را كه گاهى شنيده مىشود كه براى تبليغات انتخاباتى بعضى از كانديداها خداى نخواسته بعضى ديگر را تصعيف يا توهين مىكنند، در رابطه با آن تذكر دهم كه امروز اين نحو مخالفتها خصوصاً از چنين كانديداهايى، براى اسلام و جمهورى اسلامى فاجعهآميز است. اگر فرضاً كسى در ديگرى مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بين مردم هيچ مجوزى ندارد و حيثيت و آبروى مومن در اسلام از بالاترين و والاترين مقام برخوردار است و هتك مومن، چه رسد به مومن عالم، از بزرگترين گناهان است و موجب سلب عدالت است. اميد است انشاءالله چنين مطلبى نباشد و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تكرار نشود. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و بقاى عزت براى ملت بزرگ ايران را خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 101
تاريخ: 13/9/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى و نماينده امام در جهاد سازندگى
اگر جنبه ايمان مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مىشود.
بسم الله الرحمن الرحيم
از مسائلى كه شما و ديگران گزارش دادهاند، بسيارى از خيانتهائى كه به اين كشور و مردم گرديده است، كشف مىشود كه چه كوششهائى در جهت بازداشتن ما از همه چيز، انجام شده و جلوى مغزهائى كه مىتوانستند كار بكنند و پيشرفت علمى داشته باشند را گرفته و كشاورزى ما را از بين بردند. شما مىبينيد كه چقدر از زمينها هنوز بلااستفاده و چه مقدار از آب آنها مانند آب كارون به هدر مىرود. آنها به اسم اينكه ما مىخواهيم پيشرفت داشته باشيم و مملكت ما مملكت صنعتى باشد، مسأله اصلاحات ارضى را بهانه كردند. قضيه آنها قضيه كلاغى شد كه مىخواست راه رفتن كبك را ياد بگيرد كه راه رفتن خودش را هم فراموش كرد، كه خدا خواست و مملكت را از دست آنها گرفت و مسائل و تصميمات به دست خود مردم افتاد.
اينكه شما گفتيد در كارها هماهنگى وجود دارد، كار بسيار خوب و صحيح است. زيرا تا امور آنگونه اجتماعى نباشد و همه افراد، يك رويه و هدف را نداشته باشند، كارها پيش نمىرود. امروز همه مردم ما مىخواهند به اسلام و كشورشان خدمت كنند و ما مىبينيم در عين حال كه اين كشورى كه به دست ما افتاده هيچ پيشرفتى نداشته است، اما انسانهاى آن تبديل به انسانهاى پرشور و فعال گرديدهاند كه همين دليل است كه ما مىتوانيم همه كارها را خودمان انجام دهيم. اگر چه امريكا نمىخواهد و نمىگذارد كه كار بكنيم، ولى ما و ملت ما به يارى خداوند، بنا داريم كارى بكنيم كه آنها نتوانند مانع باشند و در اين جهت لازم است افراد با علوم آشنا شوند، البته علمى كه در خدمت مردم باشد. در هر صورت مسؤوليت ما امروز زياد است و بايد خودمان مملكتمان را آباد كنيم و اگر اين كار را نكنيم شكر خدا را بجاى نياوردهايم. مسأله كشاورزى در كشور ما در رأس امور است. بحمدالله مملكت از نظر منابع طبيعى، همه چيزش خوب است، آب و زمين خوب دارد و مردمش آگاه و در فكر كشاورزى هستند. دولت بايد آنها را تشويق و تقويت بنمايد و امكانات لازم را در اختيار آنها بگذارد. من از زحماتى كه آقايان مىكشند خيلى تشكر دارم و عمده اين است كه اين كارها را خدا اجر مىدهد. خدمت به اين مردم و خصوصاً روستائيان از بين نمىرود. و شما كوشش كنيد با افرادى كه تماس داريد، با استفاده از روحانيون و موعظه، روح ايمان را در آنها تقويت كنيد كه اگر جنبه ايمان
صحيفه نور ج 17 صفحه 102
مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مىشود. مثلاً همى جهاد، در جنگ چقدر كار كرده است. اين به خاطر جديتى است كه جوانها دارند و كشور را از خودشان مىدانند و براى خدا كار مىكنند. وقتى ايده آنها اين باشد، كارها به خوبى پيش مىرود. اينطور نباشد كه اگر كسرى پيدا كرديد و يا مشكلى در كارتان پيش آمد، دلسرد شويد. به كار خودتان ادامه دهيد. من همه شما را دعا مىكنم و اميدوارم خداوند به شما توفيق خدمت به اين مستمندان را كه از بزرگترين عبادات نزد اوست، عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 104
تاريخ: 20/9/61
پيام امام خمينى به خانواده شهدا، به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
از شهيدان ارجمندى كه خداوند تعالى در شان آنان كلمه بزرگ احياء عند ربهم يرزقون را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آيا بار يافتن نزد خداوند و ضيافت مقام ربوبى از آنان را مىتوان با قلم و بيان و گفت و شنود توضيح داد؟ آيا اين همان مقام فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى نيست كه حديث شريف برسيد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آيا اين جنت همان است كه مؤمنان در آن راه دارند، يا لطيفه الهى آن است؟ آيا اين بار يافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، يا رمزى الهى و بالاتر و فوق برداشت بشر خاكى؟
بار الها! اين چه سعادت عظيمى است كه نصيب بندگان خاص خود فرمودهاى كه ما از آن محروميم. اكنون من به مادران و پدران مربى اين بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان اين عزيزان به جاى تسليت تبريك عرض مىكنم.
يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 105
تاريخ: 24/9/61
فرمان 8 مادهاى امام خمينى خطاب به قوه قضائيه و تمام ارگانهاى اجرائى در مورد اسلامى شدن قوانين و عملكردها
بسم الله الرحمن الرحيم
در تعقيب تذكر به لزوم اسلامى نمودن تمام ارگانهاى دولتى بويژه دستگاههاى قضائى و لزوم جانشين نمودن احكام الله در نظام جمهورى اسلامى به جاى احكام طاغوتى رژيم جبار سابق لازم است تذكراتى به جميع متصديان امور داده شود. اميد است انشاءالله تعالى با تسريع در عمل، اين تذكرات را مورد توجه قرار دهند.
1 - تهيه قوانين شرعيه و تصويب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گيرد و قوانين مربوط به مسائل قضائى كه مورد ابتلاى عموم است و از اهميت بيشتر برخوردار است در رأس ساير مصوبات قرار گيرد كه كار قوه قضائيه به تأخير يا تعطيل نكشد و حقوق مردم ضايع نشود، و ابلاغ و اجراى آن نيز در رأس مسائل ديگر قرار گيرد.
2- رسيدگى به صلاحيت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا امور شرعى و الهى شده و حقوق مردم ضايع نگردد و به همين نحو رسيدگى به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفى كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشىهاى جاهلانه كه گاهى از تندروها نقل مىشود، صورت گيرد تا در حالى كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه مىشوند اشخاص مفيد و مؤثر با اشكالات واهى كنار گذاشته نشوند. و ميزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عين از بعض لغزشهائى كه در رژيم سابق داشتهاند مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلاً نيز كارشكن و مفسدند.
3 - آقايان قضات واجد شرايط اسلامى، چه در دادگسترى و چه در دادگاههاى انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامى احكام اسلام را صادر كنند و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند و مأمورين ابلاغ و اجرا و ديگر مربوطين به اين امر بايد از احكام آنان تبعيت نمايند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار احساس آرامش قضائى نمايند و احساس كنند كه در سايه احكام عدل اسلامى جان و مال و حيثيت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامى مخصوص به قوه قضاييه و متعلقات آن نيست، كه در ساير ارگانهاى نظام جمهورى اسلامى از مجلس و دولت و متعلقات آن و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميتهها و بسيج و ديگر
صحيفه نور ج 17 صفحه 106
متصديان امور نيز به طور جدى مطرح است و احدى حق ندارد با مردم رفتار غير اسلامى داشته باشد.
4- هيچ كس حق ندارد كسى را بدون حكم قاضى كه از روى موازين شرعيه بايد باشد توقيف كند يا احضار نمايد، هر چند مدت توقيف كم باشد. توقيف يا احضار به عنف جرم است و موجب تعزير شرعى است.
5 - هيچ كس حق ندارد در مال كسى چه منقول و چه غير منقول و در مورد حق كسى دخل و تصرف كند يا توقيف و مصادره نمايد مگر به حكم حاكم شرع، آن هم پس از بررسى دقيق ثبوت حكم از نظر شرعى.
6 - هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غير انسانى اسلامى مرتكب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگرى به نام كشف جرم يا كشف مركز گناه گوش كند و يا براى كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسرارى كه از غير به او رسيده ولو براى يك نفر فاش كند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از كبائر بسيار بزرگ است و مرتكبين هر يك از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مىباشد.
7 - آنچه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غير مواردى است كه در رابطه با توطئهها و گروهكهاى مخالف اسلام و نظام جمهورى اسلامى است كه در خانههاى امن و تيمى براى براندازى نظام جمهورى اسلامى و ترور شخصيتهاى مجاهد و مردم بيگناه كوچه و بازار و براى نقشههاى خرابكارى و افساد فى الارض اجتماع مىكنند و محارب خدا و رسول مىباشند، كه با آنان در هر نقطه كه باشند و همچنين در جميع ارگانهاى دولتى و دستگاههاى قضائى و دانشگاهها و دانشكدهها و ديگر مراكز با قاطعيت و شدت عمل ولى با احتياط كامل بايد عمل شود، لكن تحت ضوابط شرعيه و موافق دستور دادستانها و دادگاه ها، چرا كه تعدى از حدود شرعيه حتى نسبت به آنان نيز جايز نيست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نيز نبايد شود. و در عين حال مأمورين بايد خارج از حدود مأموريت كه آن هم منحصر است به محدوده سركوبى آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعيه، عملى انجام ندهند. و موكداً تذكر داده مىشود كه اگر براى كشف خانههاى تيمى و مراكز جاسوسى و افساد عليه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى يا محل كار كسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو يا آلات قمار و فحشا و ساير جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پيش ديگران افشا كنند، چرا كه اشاعه فحشا از بزرگترين گناهان كبيره است و هيچ كس حق ندارد هتك حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعيه نمايد. فقط بايد به وظيفه نهى از منكر به نحوى كه در اسلام مقرر است عمل نمايند و حق جلب يا بازداشت يا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساكنان آن را ندارند و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزير و گاهى تقاص مىباشد. و اما كسانى كه معلوم
صحيفه نور ج 17 صفحه 107
شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بين مردم است، در حكم مفسد فىالارض و مصداق ساعى در ارض براى فساد و هلاك حرث و نسل است و بايد علاوه بر ضبط آنچه از اين قبيل موجود است آنان را به مقامات قضائى معرفى كنند. و همچنين هيچ يك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمى صادر نمايند كه به وسيله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل يا محلهاى كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تيمى است و نه محل توطئههاى ديگر عليه نظام جمهورى اسلامى، كه صادر كننده و اجرا كننده چنين حكمى مورد تعقيب قانونى و شرعى است.
8 - جناب حجت الاسلام آقاى موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور و جناب آقاى نخست وزير موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعيت جلوگيرى نمايند و لازم است در سراسر كشور، در مراكز استاندارىها و فرماندارىها و بخشدارىها هياتهائى را كه مورد اعتماد و وثوق مىباشند انتخاب نمايند و به ملت ابلاغ شود كه شكايات خود را در مورد تجاوز و تعدى مأمورين اجرا، چه نسبت به حقوق و اموال آنان سر مىزند بدين هياتها ارجاع نمايند و هياتهاى مذكور نتيجه را به آقايان تسليم و آنان با ارجاع شكايات به مقامات مسؤول و پيگيرى آن متجاوزين را موافق با حدود و تعزيرات شرعى مجازات كنند. بايد همه بدانيم كه پس از استقرار حاكميت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهورى اسلامى با تاييد و عنايات خداوند قادر كريم و توجه حضرت خاتم الاوصيا و بقيه الله اروحنا لمقدمه الفداء و پشتيبانى بىنظير ملت متعهد ارجمند از نظام و حكومت، قابل قبول و تحمل نيست كه به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به كسى ظلم شود و كارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق كريم اسلامى از اشخاص بىتوجه به معنويات صادر شود. بايد ملت از اين پس كه حال استقرار و سازندگى است احساس آرامش و امنيت نمايند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به كارهاى خويش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامى را پشتيبان خود بدانند و قوه قضائيه را در دادخواهىها و اجراى عدل و حدود اسلامى در خدمت خود ببينند و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميتهها را موجب آسايش و امنيت خود و كشور خود بدانند. و اين امور بر عهده همگان است و كار بستن آن موجب رضاى خداوند و سعادت دنيا و آخرت مىباشد و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقيب و جزاى دنيوى است. از خداوند كريم خواهانم كه همه ما را از لغزشها و خطاها حفظ فرمايد و جمهورى اسلامى را تاييد فرموده و آن را به حكومت عالمى قائم آل محمد صلى الله عليه و آله متصل فرمايد. انه قريب مجيب
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 108
تاريخ: 28/9/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرماندار سپاه، سرپرست، مربيان و اعضاى بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور
ادعاى پوچ رضاخان در مورد ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول تشكر كنم از شما جوانان عزيز كه علاقه من به شما مثل علاقه يك پدر به فرزند و يك برادر به برادر است. تشكر كنم كه تشريف آوردهايد و من از نزديك جمال شما را زيارت مىكنم. آقاى رضائى راجع به فعاليتهايى كه شما آقايان كردهايد، يك گوشهاى را تذكر دادند و من مىخواهم چون دانشگاهها هم باز شده است و انشاءالله باز مىشود، از فرهنگ شروع كنم تا به شما برسد. ببينيم كه فرهنگ وارداتى به ما چه كرد و ما در مقابلش بايد چه بكنيم. من از ارتش شروع مىكنم كه فرهنگ وارداتى در ارتش و در همه ارگانهاى دولتى و در قشر تودهها و جمعيتهاى ما چه كرد. زمان رضا خان، زمانى بود كه ادعا مىكردند كه ارتش قدرتمندترين زمان خودش را دارد و از همه زمانها به ادعاى آنها قدرتمندتر است. من تاريخى براى شما بگويم كه گمان ندارم هيچ يك از شما در آنوقت بوده باشيد و آن مسائل را از نزديك لمس كرده باشيد. وقتى كه ارتش انگلستان و شوروى (روسيه آنوقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهاى او، قبلاً به دستور آنها در ايران راهها را ساختند و خط آهن كشيدند براى اينكه تجهيزات آنها عبور كند از اينجا، و بعد در يك ساعتى، از ارتش روسيه و ارتش انگلستان هجوم كردند به ايران. به مجرد اينكه در سرحد (سرحدهاى دور) اينها وارد شدند، وضع ارتش ايران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود كه سه ساعت مقاومت كردند و بعد كه رضا شاه پرسيده بود چرا (از قرارى كه نقل كردهاند) چرا اينقدر كم مقاومت كرديد؟ گفته بودند: اينكه گفتند سه ساعت، يك دروغ بوده، ما همچو كه آمدند، فرار كرديم. و آنوقت معروف شد كه آن يكى كه دو نمىشود اعلاميه ارتش ايران است در اين هجوم كه يك اعلاميه داد، دوم نداشت. اين در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در يك ميدانى كه نزديك به اين خط آهن، ايستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و ديدم كه سربازها در تهران از سربازخانهها بيرون آمدند و دارند فرار مىكنند. هيچ در تهران خبرى نبود، فقط در سرحدات بود كه خبرش رسيده بوده كه بله اينطور شده است. سربازها از سربازخانهها بيرون آمده بودند و يكىشان را، يكى دو نفرشان را من ديدم كه دنبال يك شترى كه يك بارى به بارش بود مىگرديدند كه چيز ازش بيفتد بخورند. تمام، تقريباً تمام فرماندهان ارتش
صحيفه نور ج 17 صفحه 109
چمدانهاى خودشان را بستند و فرار كردند، از تهران فرار كردند، فرار كردند كه بروند بيرون، شايد از ايران بروند بيرون. و ارتش ما كه آنقدر برايش صحبت مىكردند كه قدرتمند است، فقط اين كار را مىكرد و همين طور قواى نظامى و انتظامى ديگرش كه مردم را سركوب مىكرد. مازندران را تمامش را املاكش را گرفت رضا شاه، تمام قدرتش اين بود كه به ما و به مردم و به ملت بخصوص روحانيت فشار مىآورد و زورگوئى مىكرد و در مقابل آنها، در صورتى كه آنها با ما جنگ نداشتند مىخواستند بيايند و عبور كنند از اينجا و اينجا را بگيرند، اينقدر مقاومت كردند كه اصل به حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به حسب حرف دوم كه شايد آن صادقانه بوده اينكه اصلاً مقاومتى در كار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتيم، فرار كرديم. اين وضع ارتش بود در آنوقت و وضع ژاندارمرى آنوقت. اين را كسانى كه حتى ژاندارمرى زمان محمد رضا را اطلاع دارند (گفتن ندارد) مىدانند چه خبر بود و وضع شهربانى آنوقت كه پاسبانها با مردم چه مىكردند. پاسبانها كه بايد پاسبانى كنند از اين مردم و از اين كشور، به جاى پاسبانى، يا زور مىگفتند يا دزدى مىكردند يا رشوه مىگرفتند و فشار مىآوردند به مردم. اين وضع قواى نظامى و انتظامى ما بود كه از اين بدتر بود، حالا كسانى كه اطلاعات عميق دارند، از آنها بايد بپرسيد. اين را مقايسه كنيد با حالا و پاسدارن عزيز ما و ارتش ما و ژاندارمرى ما و شهربانى ما. چه شد كه آنوقت آنطور بود، در مقابل اجنبى آنطور زبون بودند و اينوقت اينطور است كه جوانها در مقابل آمريكا ايستادهاند و شعار مىدهند و مىگويند كه مرگ بر آمريكا؟
پاسدار و ارتشىاى كه در سنگر نماز شب بخواند مثل شير مقاومت مىكند
نكته اينكه اين تحول در ارتش پيدا شد، اين تحول در سپاه پاسداران پيدا شد، جوانهايى كه قبل از اين انقلاب در فكر اين معنا نبودندكه جنگى كنند و جهات جنگى را داشته باشند و نظامى باشند و در بين مردم خودشان سربلند بايستند و حفظ كنند مردم را، اين چيست؟ فرق ما بين اين دو زمان چى است؟ اين فرق، در فرهنگ است. فرهنگ ما در آن زمان با فرهنگ در اين زمان فرق كرده است. زبان فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در اين زمان فرق كرده است. شما از دانشگاه شروع كنيد تا ادارات دولتى، تا ارتش، تا ژاندارمرى آنوقت و تا همه اينها و تا تودههاى مردم، جوانها، ببينيد كه ارتش ما و ساير قشرهاى ملت و دولتى، مجلس آنوقت و دولت آنوقت و همه اينها در اثر فرهنگ وارداتى چه بودند. ما هر مطلبى را، اگر يك شخصى مريض باشد، تا احساس مرض نكند به طبيب رجوع نمىكند، وقتى احساس مرض كرد آنوقت مىرود پيش طبيب. طبيب هم تا مرض را نشناسد، نمىتواند معالجه بكند. جامعه وقتى كه مريض باشد همين طور است. تا جامعه احساس نكند كه مريض است، احساس نكند كه در حال احتضار است، تا اين را احساس نكند به فكر طبيب نمىافتد، به فكر معالج نمىافتد. جامعه آنوقت خودش احساس مرض نمىكرد، خيال مىكرد كه نه، ما خودمان سالميم، جامعهمان سالم است، سايه اعليحضرت به سر ماست، ارتش ما، ما را حفظ مىكند و امثال اينها. در اثر اينكه احساس درد نمىكرد و اگر احساس درد هم مىكرد طبيبى نبود كه اين مرض
صحيفه نور ج 17 صفحه 110
را علاج كند، بلكه آنهائى كه دست اندركار بودند، آنها طبيب معالج نبودند، آنها جنايتكارانى بودند كه به عوض دارو، سم به مردم مىدادند. اگر دانشگاه ما دانشگاه خودى بود، دانشگاه، دانشگاهى نبود كه دنبال فرهنگ وارداتى باز بشود، آن درآمدهائى كه داشت، آن نبود كه در آنوقت بود. شما از آن چيزهائى كه از دانشگاههاى آنوقت درآمد (البته من نمىخواهم همه را بگويم، استثناء دارد اما استثنايش كم است) آنهائى كه از دانشگاه بيرون آمدند و سيل آنها راه افتاد به طرف انگلستان و فرانسه و اخيراً آمريكا، ببينيد كه اينها در دانشگاه چى تهيه كردند، وقتى رفتند در خارج چى تهيه كردند و براى ما چى سوغات آوردند. افرادى كه آنوقت از دانشگاه بيرون آمده بودند و تحصيلاتشان را هم در خارج كرده بودند و برگشتند در ايران، همانهائى بودند كه وزراى آنوقت را و بسيارى از وكلاى آنوقت را آنها تشكيل مىدادند. اين وزراى آنوقت و آن وكلاى آنوقت چه مىكردند در ايران؟ براى ايران چه تحفه مىآوردند؟ تمام كوشش آنها اين بود كه رضايت در يك برههاى انگلستان را و بعدش امريكا را فراهم كنند. در رأس همه هم كه در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد، محمدرضا خان بود، آن هم تمام كوششاش اين بود كه آنها راضى بشوند، براى اينكه مىديد كه اگر آنها راضى نباشند، اين از بين مىرود. وقتى خودخواه بود و مىخواست خودش باقى بماند، به اين كار نداشت ملت است. هر چه مىخواهد باشد، من باشم، هر كه باشد، هر كه نباشد. شما ببينيد كه منافع اين مملكت، منافع اين كشور از نفت گرفته تا ساير منفعتهائى كه در اين كشور هست و غنى است بحمدالله اين چه مىشد. نفت در آنوقت بيشتر از حالاها صادر مىشد، به ايران چه مىرسيد؟ به دستگاه سلطنتى چه مىرسيد؟ به خارجىها چه مىرسيد؟ كى منافعش را مىبرد؟ آنهائى كه مىخواستند منفعت ايران را برگردانند، دستگاههايى بر مىگرداندند و چيزهايى، سلاحها و - عرض مىكنم كه - مهمات از آمريكا بر مىگرداندند، در ازاى پول نفتى كه ما نفتش را داده بوديم، براى خودشان پايگاه درست مىكردند و خدا خواست كه اينها را آنها آوردند براى خودشان پايگاه درست كردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد. دانشگاه ما در آنوقت در دست يك دسته از اشخاصى كه در يك وقتى انگليسى و در اخير آمريكايى محض بودند، يعنى چشمان طرف آمريكا بود كه ببينند چه مىگويد تا اينها فرمان ببرند. يك دسته اقليتى هم كه از مردم شريف بودند در مجلس يا در دانشگاه، اينها در اقليت بودند و نمىتوانستند صحبت كنند، همراه كسى نداشتند. اينها بايد خون جگر بخورند و در حضور آنها ببينند كه اين جنايات دارد وارد مىشود. شما دست روى هر يك از اين ارگانهاى سابق بگذاريد، برويد سراغ مجلس، مجلس چه فضاحتى در اين ايران به بار آورد، مجلسى كه اسمش را مىگذاشتند مجلس شوراى ملى ايران، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس. شماها ديگر اين آخرها يادتان هست كه اين قضيه آخرى كه گذراندند براى اينكه كسانى كه آمريكايى هستند، از آمريكا آمدهاند، ارتشى هستند، بستگان آمريكا هستند، مأمون هستند و نبايد در اينجا محاكمهشان كرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازى هم در آوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد، دوتايشان چه، اما مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد. مجلس ما آن بود كه ما را اسير آمريكا كرد و شاه موشان مجلس ما هم، كشور ما هم آن بود
صحيفه نور ج 17 صفحه 111
كه كشور ما را آنطور اسير كرد، و خود ارتش هم، چون فرهنگ، فرهنگ خارجى بود و تربيت و ارتزاق از فرهنگ خارجى مىشد، آنها بودند كه جز اينكه جيبهاى خودشان را پر بكنند كارى نمىكردند. طورى نبود كه ما يك ارتش فرض كنيد كه چهارصد هزار نفرى كه داشتيم، يك ارتشى باشد كه بتواند يك مقاومتى بكند. تربيت، يك تربيتى بود كه نبايد مقاومت كرد. رفاه در بين آنها به طورى بود كه ديگر جاى اين نمىماند كه بخواهند براى كس ديگر يا براى حفظ كشورشان چه بكنند. در آنوقت هم دفاع از ملت، ملت ايران بود، دفاع از كشور ايران بود، حالا هم هست. آنوقت دفاعشان آن بود كه عرض كردم كه اصلاً مقاومت نشد و اساساً خراب بود و معلوم شد كه ارتش ميان تهى است و امروز هم شما حال ارتش را، حال پاسدارها، حال بسيج را، حال اينها را مىبينيد كه دو سال و بيشتر از دو سال است كه مقاومت كردهاند و ايستادهاند اين جوانها و اين مليت كه اينها را اينجور كرده. اگر مليت بود، آنها هم داشتند اين را. اين آقايانى كه خيال مىكنند كه از مليت است اين امور، اينها نمىفهمند. اگر - مىفهمند خودشان - مىفهميدند، خودشان را به اين روز نمىانداختند. اين ايمان است كه اينها را اينطور كرده. آن پاسدار و آن ارتشى كه در سنگر خودش نماز شب بخواند، اين ارتشى مثل شير مقاومت مىكند، براى اينكه براى خداست. آن ارتشى كه مشروب بخورد آنجا و قمار بازى كند آنجا، براى كى كند؟ آن تا ببيند پاسدار آمد، سى هزار نفرشان اسير مىشوند، مىآيند خودشان را به بند هم مىاندازند. شما خيال مىكنيد كه ما در مقابل همين عراق كه همه كشورها دارند از آن حمايت مىكنند، پول سرشار را اين شيوخ بدبخت به اين جانى مىدهند و اسلحههاى بسيار هم كه از همه جا برايشان مىآيد، شما خيال مىكنيد كه اگر يك روزى در آن زمان اتفاق مىافتاد، او با آن وضعى كه داشت و كشور ما با اين وضعى كه داشت كه ملت هيچ كار نداشت به اين مسائل، فقط بود ارتشش، ارتش آنطورى، يك ساعت اينها مىتوانستند مقاومت كنند؟ خدا خواست كه آنوقت به اين فكر نيفتادند. يعنى آن هم از باب اين بود كه شاه تسليم آمريكا بود و ديگر ادعايى نداشتند كه نوكر خودشان را چى بكنند. امروز كه دو سال بيشتر است شما مقاومت كردهايد و دنبال شما اين مردم، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند كوشش مىكنند براى پيشبرد شما، اين فرهنگ اسلام است كه اين را آورده است، نه فرهنگ ملى است و نه فرهنگ شاهنشاهى، اينها بود قبلاً و اين مسائل نبود. اين اسلام است كه جوان را، جوانها را از كنار دريا و از آن بازى كه برايشان درست كرده بودند، از آن چاههايى كه برايشان كنده بودند، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرتهاى دنيا ايستاد و خم به ابرو نياورد. اين فرهنگ اين كار را كرد.
دشمنان دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند
از دانشگاه اسلامى، انشاءالله بعد از چند سال خواهيد ديد كه نتيجه چه خواهد شد. دولتها از دانشگاه تشكيل مىشود، مجلسها از دانشگاه تشكيل مىشود، دانشگاه در ارتش دخالت دارد، دست دارد، فرهنگ در ارتش تأثير دارد، فرهنگ در كوچه و بازار و مردم تأثير دارد. آن روز روزنامهها را
صحيفه نور ج 17 صفحه 112
مىديدى، روزنامههايى بود كه همه برخلاف مصالح خود كشور ما و چون اسلام را مىديدند كه اگر باشد نمىشود كه اين اسلام را جلويش را گرفت، برخلاف اسلام بودند. در زمان رضاخان، خوب شد كه شما آنوقت نبوديد، خون دلى خوردند اشخاصى كه در آنجا بودند، در آنوقت بودند. آقا، در روزنامه يا در مجلهاى كه آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اكرم (ص) جسارت كرد، يك نفر جواب نداد. به صراحت، شعراى آنوقت، نويسندههاى آنوقت، روشنفكران آنوقت، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند. البته استثناء داشت، اما آنها در اقليت بودند، نمىتوانستند چيزى بگويند. مجلات آن روز، خدا مىداند كه آن مجلات با اين جوانها چه كرده است. سينماهاى آن روز، تئاترهاى آن روز، هنرهاى آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند. خدا به ما تفضل كرد، ترحم كرد و اين تحول حاصل شد و تا اين مطلب هست، اين تحول هست و باقى هست، شما از هيچ چيز نترسيد. كسى كه از خدا مىترسد از كس ديگرى نبايد بترسد. بين شما و آنها، همين بود كه شما براى خدا، فى سبيل الله داريد جهاد مىكنيد. آنوقت، اصل صحبت از خدائى در كار نبود اعليحضرت فرمودند، چه فرمان يزدان چه فرمان شاه اين منطق اينها بود. اينكه روحانيون فرياد مىزنند به اينكه اسلام را بايد تقويت كرد در يك كشورى، بايد ايمان مردم را تقويت كرد، اينها براى همين است كه ديدند كه كجاهائى كه ايمان هست، جاهائى كه ايمان هست چى هست و جاهائى كه ايمان نيست چى هست. حالا شما خودتان لمس كرديد اين را. همين جوانهائى كه الان هستند، نظير آنها سابق هم بودند. سابق اينطور نبود كه ما جوان نداشته باشيم. به همين مقدار يك خرده كمتر البته، چون جمعيت زياد شده، جوان آنوقت بود و همين مقدار اشخاص بودند، مردم بودند، جمعيت همين طور بود، اما چى بود؟ خيابانش را وقتى مىگشتيم همه فساد، اين فرهنگ اجنبى است. در خيابانها كسى وارد مىشد مىديد سر تا ته خيابانها يا مشروب فروشى است يا بساط زدن و چه كردن است، يا زنهاى لخت در بين مردم راه افتادن است. بازارش را مىديدى همين بود، همين مسائل بود. توى مدارسش مىرفتى، توى مدارس دانشگاهى - و چيزيش - همين مسايل بود. در ديوارهاى دانشگاه بدگويى بود به اسلام و به قرآن كريم. حتى بعد از انقلاب، آنوقتى كه دانشگاه در قبضه منافقين و امثال منافقين بود، در ديوار دانشگاه به اسلام جسارت مىكردند. وقتى كه ما دستمان را دراز كرديم كه هر چه آمريكا مىدهد بخوريم و هر چه هم خط مىدهد عمل بكنيم و خودمان گوش و چشمها را ببنديم نبينيم، وقتى اينطور مىشود، آن حال مىشود كه ديديم و ديديد.
آن چيزى كه ملتها را مىسازد فرهنگ صحيح است
و اين خداست كه ما را از اين لجنزار و از اين چاه هلاكت بيرون آورد و به مقام انسانيت شماها را رساند. مقامى كه براى خدا، براى پيشبرد اهداف اسلام شما جنگ مىكنيد. نظير مجاهدين اين زمان، نظير اين جوانهاى اين زمان، از اول تاريخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بودهاند، اما كم بودند. زمان رسول الله صلىالله عليه و آله و سلم تا مىآمد به زمان ائمه ما عليهم السلام، آن زمان رشد اسلام
صحيفه نور ج 17 صفحه 113
بود، پيغمبر چقدر خون دل از اين مردم همان بلاد خودشان مىخورد، اميرالمؤمنين چقدر شكايت كرده است، قرآن چقدر شكايت كرده است - قرآن از آنها - شكايت از همان مسلمان ها. اميرالمؤمنين از همان مسلمانها و از همين كسانى كه در اطرافش بودند شكايت مىكردند، منبر مىرفت آروزى مرگ مىكرد. اميرالمؤمنين وقتى هم كه شمشير را خورد از آن منافق، فزت و رب الكعبه فرمود، براى اينكه راحت شد از اين گرفتارى كه به دست مردم دارد. مىخواستند يك ارتشى را، يك لشكرى را به آنطورى كه سابق بود، براى دفاع از اسلام راه بيندازند، چقدر خون دل مىخوردند، چقدر زحمت مىكشيدند، نمىآمدند. امروز داوطلب شما داريد مىرويد، داوطلب طرف شهادت مىرويد، طرف مرگ مىرويد. امروز شما بسيج و پاسداران و كميتهها و ارتش و قواى نظامى و انتظامى و عشاير و آنها يك جور ديگرى بودند، حالا يك جور ديگرى شدهاند، همه شما اميد اسلام هستند، اسلام به وجود شما افتخار مىكند، بگذار هر چه مىخواهند در خارج بگويند، در خارج بگويند كه مردم ديگر برگشتهاند - از -، ديگر مردم رها كردهاند. انتخابات مىشود اولش مىگويند كه (همين انتخاب اخير) اولش در خارج مىگفتند كه مردم شركت نمىكنند، مردم شركت نكردند. مىترساندند كه اگر شركت كنيد چه مىشود. بعد كه ديدند شركت مىكنند، حالا مىگويند دروغ است. هر چه مىشنوند از اين چيزها، يكىشان به ديگرى مىگويد دروغ است. اينها مىخواهند تحليل ما را، ما را از تحليلمان اغفال كنند. اينطور بود. مىگويند بابا، مردم آنجا در صحنه هستند. مىگويند نخير، هيچ در صحنه نيستند. دانشگاهها باز مىشود مىگويند مردم نخير، نمىروند. انتخابات شد، نخير انتخابات نبود. انتصابات بود، دولت مردم را با زور برد. بابا، مردم در دانشگاه اجتماع مىكنند براى نماز. نخير، به اينها پول مىدهند. همه را مىگويند دروغ است. براى اينكه مبادا... مىگويند اين دروغ است كه مىخواهند اين تحليل ما، ما شك در تحليلمان بكنيم. وضع اينجور شده براى آنها. اگر اينها يك آدمهايى بودند، واقعاً انسان تاسف مىخورد به بعضى اشخاص كه مىتوانستند آدم باشند، مىتوانستند مفيد باشند، مىتوانستند براى خودشان مفيد باشند، مىتوانستند براى كشور مفيد باشند، همچو جهالت كردند، نفهمى كردند با همه، اصلاً نشناخته بودند اسلام چه هست، قدرت اسلام را نمىدانستند چيست، هى دم از مليت زدند و هى دم از چى زدند. اسلام اينها را اينطور از خود بيخود كرده و عاشق كرده است، اينها نشناختند، ملت را نشناختند، ايمان ملت را نشناختند، به خيال خودشان مىخواستند خدمت براى ديگران بكنند كه خودشان به نوائى برسند، خودشان هم به همين نرسيدند. آنها گمان مىكردند كه بالاخره امريكا مىآيد، پس ما يك جاى پائى براى خودمان بگذاريم. بعضىشان هم شايد مبعوث بودند از طرف آنها، لكن امريكائى در كار نيست. تا اينها زندهاند، امريكا تو كار نيست. حالا اگر يك وقت در تاريخ خداى نخواسته يك چيزى بشود، ايران باز فراموش كند اين صحنههاى انسانى را، آن مسأله ديگرى است، اما انشاءالله اين مسائل هست و به قوت خودش هست و اينها باختند، بدبخت كردند خودشان را. و يك دستههاى ديگر هم هستند دارند بدبخت مىكنند. نكنند اينها ديگر. اين جوانها رها كنند اين مسائل را، مىبينند كه ديگر نمىشود، مىدانند كه ديگر اين منحرفين نمىتوانند بيايند اينجا
صحيفه نور ج 17 صفحه 114
برسند به يك حكومتى. حكومت به كى بكنند؟ به اينها؟ در صورتى كه مىتوانند خوب، بيايند درست مثل آدم مشغول كار بشوند و توبه كنند، برگردند به كارهاى خودشان. در هر صورت آن چيزى كه ملتها را مىسازد، فرهنگ صحيح است. آن چيزى كه دانشگاه را بارور مىكند كه براى ملت مفيد است، براى كشور مفيد است، آن عبارت از آن محتواى دانشگاه است، نه درس است. صنعت ماعداى ايمان، فساد مىآورد. علم ماعداى ايمان، فسادآورد. اذا فسد العالم فسد العالم. هر چه علم بيشتر شد، فسادش هم بيشتر است. اهل جهنم از تعفن عالم به ايذا دارند، اذيت مىكشند. عالمى كه ايمان دارد آن است كه خدا تعريفش مىكند، پيغمبر تعريفش مىكند، اسلام تعريفش مىكند. اگر ايمان پهلوى تخصص نباشد، تخصص مضر است. تخصص در يك كشورى باشد كه ايمان تويش نباشد تخصص كشور را به هلاكت مىرساند، به بستگى مىرساند. اينهمه متخصص ما داشتيم در هر رشتهاى، در زمان سابق براى اين ملت چه كردند اين متخصصين ما؟ جز هى ملت را به عقب راندند، هى وابسته كردند، همه چيز وابسته شد. هر چه اسم مىبردند مىگفتند بايد برويم به سراغ اروپا. لولهنگ سازى را خوب بلدند. آنها به ما ما را مىبردند براى اينكه تعليم كنند، تعليم نمىكردند، جوانهاى ما را مىبردند يك دسته را فاسد مىكردند، يك چيزهاى ناقصى، ميان راه اينها را رها مىكردند بيايند. ما را هى بازى دادند، كشور ما را هى بازى دادند، ملت راهى بازى دادند كه ما مىخواهيم شما را برسانيم به تمدن بزرگ. وقتى رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ، ما را منحط كردند تا حدى كه همه چيزمان وابسته به غير بود و همه دارائى ما را بردند اينها. اينها كه رفتند تمام بانكهاى اينجا را غارت كردند و رفتند. اينقدر بدهكار هستند اين فرارىها به اين بانكها. سالهاى طولانى بايد زحمت بكشند تا چيز بانكها را حالا خود ايران بدهد. براى اينكه فرهنگ، فرهنگ ايمانى نبود، ايمان توى جامعه نبود، ايمان در بازار نبود، ايمان توى - عرض مىكنم - خيابان نبود، ايمان توى دانشگاه نبود. هر جا را منتها مؤثرتر مىدانستند، آنجا را بيشتر فشار مىآوردند. روحانيون هم كه الا خيلى. خيلى نادر از آن مسائل اولى كه صدر اسلام داشته، نگذاشته بودند، همان سر جاى خودشان بودند. اينها را ديگر نمىتوانستند منحرف كنند، از بين مىبردند، اسير مىكردند، تبعيد مىكردند، حبس مىكردند، مىكشتند. عدهاى از روحانيون بزرگ را كشتند در زمان رضا خان، از شهرهاى خودشان بيرونشان كردند بردند يك جاى دور دستى آنجا نگهشان داشتند. علماى آذربايجان را از آنجا برداشتند بردند يك جاى ديگر. علماى مشهد را همه را اسير كردند آوردند تهران. يكى از بزرگترين علماى آنجا را در همين تهران بين من خودم اين را ديدم كه توى يك خيابانى كه اجازه داشت تا اينجا بيايد از خانهاش بيرون، با شبكلاه نشسته بود و مردم مىآمدند مىرفتند خيلىها نمىشناختند، بعضىها هم مىشناختند جرأت نمىكردند سلام بكنند به او. و همين را كه علماى درجه يك مشهد بود، مرحوم آقازاده بزرگ كه از علماى درجه يك بزرگ بود، با پاسبان توى خيابان مىبردندش براى محاكمه، آخرش هم كشتند او را.
صحيفه نور ج 17 صفحه 115
خداوند مردم را به يك انسانهاى اسلامى - انسانى متحول كرد
اين ملت، همان ملت بود، اما چرا حرف نزد، براى اينكه فرهنگ خارجى نگذاشته بود. اين چشمش را اين جوان وقتى باز مىكرد، به مجله نگاه مىكرد مىديد كه همهاش يك مسائل جنسى، به روزنامه نگاه مىكرد، يا فحش به آخوند بود يا - فحش عرض مىكنم - كه به ملا بود يا به اسلام يا به اين چيزها. بچه را از كوچكى بزرگش كردند به ضداسلام، به ضد وطن. به ضد ايمان و اگر خداى تبارك و تعالى به اين ملت مظلوم ترحم نفرموده بود، آن خوابهائى كه اينها ديده بودند، بيشتر از اين مسائل بود. شما يكى دو سه تا مسألهاش كه در اين آخر واقع شد ازدواج پسر يك سرهنگى به پسر سرهنگ ديگر، ازدواج پسر به پسر، اين يكى از مسائلى بود كه راهش باز شد، بعدها هم اگر مهلت داده بودند مسأله رايج مىشد، چرا كه در بعضى جاهاى ديگر هست. فحشاى علنى در خيابان، در شيراز، اينها خيلى خواب ديده بودند براى ما. ديگر قضيه دريايش را كه همه آنهائى كه رفتهاند، ديدهاند - و عرض مىكنم - يا شنيدهايد و قضيه كابارهها و قضيه ميخانهها و قضيه قمار بازىها و اين قضايائى كه سرتاته ايران پر از اين مسائل بود.صحبت از اسلام توى كار نبود. خداوند رحم كرد، همه شما را متحول كرد، تمام جوانهاى ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد كرد در يك محيط اسلامى انسانى كه در مقابل شرق و غرب ايستاده است و ابداً خم به ابرو نمىآورد كه اينها داراى - نمىدانم - چه چيزهاى پيشرفتهاى هستند و آنها هم، شما اين را بدانيد كه آنها، هميشه اينطور بوده كه استعمارگر كوششاش اين بوده است كه از خود مردم به جان خود مردم بريزد. هميشه بنابراين بوده كه يك كودتائى در خود كشور ايجاد كند، يك اختلافى در خود كشور ايجاد كند. اينها در اين صدد هستند هميشه، دست از ما برنمىدارند. بيدار باشد ملت ما، بيدار باشد ارتش ما، بيدار باشد پاسدارهاى ما، كميته ها، بسيج نمىدانم عشاير، همه اينها بيدار باشند بفهمند كه اگر يك وقت بنا شد كه يك زمزمه خلاف پيدا شد بدانيد كه نمونه اين است كه يك مسألهاى درست كنند. دانشگاه كه باز شده است، بدانند اين جوانها كه دستها ممكن است در كار باشد كه باز مسائل را طور ديگرى كنند و شماها را منحرف كنند. همان دفعه اولى كه شما از يك استاد يا از يك دانشجو يك چيز انحرافى ديديد، همان دفعه اول گزارش بدهيد تا جلويش گرفته بشود. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان كه عزيز اسلام هستيد، عزيز پيغمبر اسلام هستيد، عزيز حضرت ولى امر هستيد به شما توفيق عنايت كند كه در راه اسلام، در راه ميهن خودتان جديت كنيد و انشاءالله آن بسيج عمومى كه براى ياد گرفتن باشد، هم تعليمات دينى و ياد گرفتن قرآن و كتاب و هم تعليمات نظامى و اينها، يك كشور نظامى بشود، نظامى - الهى. يك همچو كشورى كه اينطور شد، ديگر كسى به آن طمع نمىكند، براى اينكه مىداند ضررش بيشتر از نفعش است. توجه كنيد به افغانستان، در صورتى كه كمونيست - هايش، دولتش نمىدانم مخالف بودند با مردم، همين عده مردمى كه مال ملت بودند و مال اسلام بودند، همه طريقه اسلامى داشتند، همينها تاكنون بعد از بيشتر از يك سال مقاومت كردند و شوروى را پشيمان كردند از اين كارى كه كرده است و يكى از كسانى كه از ارتشىهاى شوروى بود و فرار كرده
صحيفه نور ج 17 صفحه 116
بود مىگفت تاكنون سى هزار جمعيت ارتشى شوروى در افغانستان كشته شده است. اينها مىبينند نمىشود در يك كشورى كه ملتش يك چيزى را مىخواهند، نمىشود خلافش كرد. حالا آنجا دولت شان هم موافق با آنها بود و حزب - نمىدانم - زهر مارشان هم موافق با آنها بود. اينجا كه ما نه يك حزب مخالفى داريم و نه يك دولت مخالفى داريم و نه يك مجلس مخالفى، هيچى نيست. در اينجا بيايند چه بكنند؟ هر كوچه بروند كشته مىشوند، هر كوچه، اينها بايد بروند از ماورأى ابرها عبور كنند. بالاخره كشور گيرى و منفعت از كشور با آسمان نمىشود، زمين مىخواهد، زمين هم نمىتوانند بيايند. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه ايمانتان قوى بشود. ايمان همه ما، ايمان همه ما انشاءالله قوى باشد. توجه به خدا و آن قرب به خداى تبارك و تعالى هر روز زيادتر بشود و وحدت كلمه و اجتماع ما كه در رأس امور است، درباب حفظ كشور بيشتر بشود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 117
تاريخ: 1/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و معاونين اين وزارتخانه و استانداران سراسر كشور
اين قدرت اسلام است كه مردم را اينطور در صحنه نگه مىدارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از جمله مسائلى كه بايد به آن توجه كنيم و شكر خداى تبارك و تعالى را بجاى بياوريم، اينكه ببينيم ملت با ما چه كرده است. شما اگر در تمام ادوار و دنيا بگرديد، ملتى را همانند مردم ايران نمىتوانيد پيدا كنيد كه در رفع همه مشكلات پيشقدم باشند. و هميشه ميزان، نوع ملت و تودهها هستند. مردم ماقبل از انقلاب و بعد از آن، چنان در صحنه هستند كه انسان متحير مىشود. شما ببينيد كه در همين انتخابات مجلس خبرگان، چون مردم آن را مىخواستند، بيش از هيجده ميليون راى دادند و ملت مىداند كه فشارى در كار نبود. حتى يك مورد هم ماموران دولتى به كسى نگفتند كه برو رأى بده. اين قدرت اسلام است كه از يك طرف مردم را اينطور در صحنه نگه دارد و از طرف ديگر قواى مسلح، از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير، همه و همه بيشتر از دو سال با تحمل آنهمه فشارها و سختىايستاده و از اين كشور دفاع مىكنند و شهيد مىدهند. در مورد خانههاى تيمى هم كه در سراسر كشور گروهى از مفسدين در آنها مشغول به توطئه بوده و هستند، مىبينيد كه شهربانى و كميتهها و پاسداران و ماموران دادستانى و سايرين چه اقدامهاى موثرى انجام مىدهند كه همين ديشب اعلام كردند پنجاه خانه تيمى به همراه عده زيادى از اين مفسدين را گرفتهاند اگر در رژيم سابق يك خانه تيمى كشف مىشد، مىدانيد كه چه هياهوئى راه مىانداختند. امروز چه؟ من اين را يك ظلم مىدانم كه فرزندان عزيز ما اينگونه شبانه روز كار كنند و در راديو و تلويزيون و روزنامهها فقط چند كلمه بگويند و رد بشوند. همين فقط گفته شود كه چه شد، بدون تشكر از مردم ما كه با مأمورين همكارى داشتند و بدون تشكر از تمام دستاندركاران. امروز پاسداران عزيز ما براى كشف خانههاى تيمى آنهمه كشته مىدهند تا خانهاى كشف شود و محل فسادى از بين برود. من از آنها تشكر مىكنم.
خدمت به ملت و دولت، خدمت به اسلام است
اين شكر نعمت است، نعمتى كه خداوند به ما داده است. شكر نعمت اين است كه ما به جاى صحبت، عمل كنيم. آن هم طبق ضوابط اسلام، نه تجاوز كنيم و نه تقصير.
صحيفه نور ج 17 صفحه 118
همانطور كه عرض كردم، رفتن و جاسوسى كردن و تجسس نمودن خلاف اسلام است. از طرفى تجاهر به فسق و خلاف شرع هم خلاف شرع است. البته تودههاى مردم هيچ گاه عمل خلافى انجام نمىدهند، ولى ممكن است دستهاى پيدا شوند و بخواهند سوء استفاده كنند. نه، سوء استفاده هم نبايد بشود. احكام اسلام در تمام ابعادش بايد عمل بشود. يعنى نه جاسوسى شود و تفتيش عقايد و نه كسى متجاهر به فسق شود.
ما نبايد ظلم كنيم، يعنى تفتيش نمائيم كه در داخل خانههاى مردم چه مىگذرد، كسى هم حق ندارد عشرتكده درست كند و يا قمارخانه. در حكومت اسلامى با اينگونه امور مبارزه مىشود. ما مىخواهيم احكام خدا جارى شود. آن طرفش هست، اين طرفش هم هست. آن طرف كه نبايد با مردم بدرفتارى كرد، نبايد داخل منازل مردم ريخت، مردم بايد در خانههايشان مطمئن باشند، در زندگىشان، كسب و تجارتشان اطمينان داشته باشند. دولت اسلامى موظف است مردم را مطمئن نمايد در همه چيز، در سرمايه هايشان، در كسب و كارشان. دولت حق ندارد به آنها تعدى نمايد و اگر كسى تعدى كرد تأديب خواهد شد. و از آن طرف هم اگر كسانى كه مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمايند، آنها هم تاديب خواهند شد. خلاصه ما بايد تمام جوانب را ملاحظه كنيم و بايد در مقابل ملت بزرگ ايران متواضع باشيم و به آنها خدمت كنيم. يك خدمت اين است كه بگوئيم متشكريم و دعا كنيم. ولى شكرگزارى حقيقى از ملت عبارت است از اينكه نعمتى را كه آنها به ما دادند جبران كنيم. در مقابل گرفتارىهاى آنها خاضع باشيم و سعى كنيم تا تمام گرفتارىهاى آنها را رفع نمائيم. همه مىدانيم كه كشور ما هيچ گونه تزلزلى ندارد. و اينكه با تمام گرفتارىها به چنين استقرارى رسيدهايم، از عنايات خداوند است كه مردم توجيه شدند تا در مقابل تمامى سختىها بايستند.
امروز اكثر قدرتها با ما مخالف هستند، ولى ملت ما با اتحاد خود در مقابل تمام آنها ايستاده است. ملت اگر اتحادش را حفظ كند، مطمئن باشد شكست نمىخورد. مردم بايد پشتيبان دولت باشند. دولت و استانداران و فرماندارها در هر جائى كه هستند بايد به مردم خدمت كنند. وقتى ما خدمتگزار ملت شديم، ملت هم پشتيبان ما خواهد شد و در اين صورت است كه طمع خارجىها قطع خواهد شد، چرا كه هميشه اجانب بنايشان بر اين است كه از داخل، كارها را خراب كنند و اتحاد مردم را از بين ببرند، اختلاف ايجاد كنند و بعد به ايادى داخلى شان دستور دهند تا مقاصد پليد آنها را پياده نمايند. پس ملت بايد اتحاد خودش را حفظ نمايد و تنها در سايه اين اتحاد است كه ما تحت هيچ بيرقى نيستيم. ما تنها زير پرچم اسلام زندگى مىكنيم و هيچ كس بر ما نفوذ ندارد. تنها نسبت به احكام اسلام خاضعيم و تا قدرت داريم دنبال تحكيم پايههاى اسلامى باشيم و از اسلام تبعيت مىنمائيم. در اين صورت است كه خداى تبارك و تعالى به ما كمك خواهد كرد.
عمده اين است كه ما به اسلام خدمت كنيم. خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و امروز هر خدمتى كه انجام دهيم، خدمت به اسلام است. هر خدمتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، خدمت به اسلام است. وقتى قرار گذاشتيم كه به اسلام خدمت كنيم،
صحيفه نور ج 17 صفحه 119
خداى تبارك و تعالى هم ما را تنها نمىگذارد و نمىگذارد گرفتار شويم. براى اينكه گرفتارى از خود انسان است، از خارج نيست. تا در داخل ملت يك كرم زدگى پيدا نشود خارجىها نمىتوانند كارى انجام دهند. و بحمدالله امروز ما از داخل اطمينان داريم و با اين اطمينان بايد به مردم خدمت كنيم و ديگر نبايد بگوئيم حال انقلاب است. نه، ديگر حال آرامش است، حال خدمت به مردم و جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است كه مردم مطمئن باشند و نسبت به همه چيزشان اطمينان داشته باشند، سرمايههايشان را به كار انداخته و نسبت به آن اطمينان داشته باشند، بايد كاسب نسبت به كسبش و ادارى نسبت به ادارهاش اطمينان داشته باشد. ديگر هيچ كس از آمدن به وطن خود نترسد. بيايند و بفهمند كه در اينجا مسألهاى نيست. با كمال آرامش مشغول به كار شوند و نترسند از اينكه يك وقت سرمايههايشان را مىگيرند. خير، ما بر آن نيستيم كه سرمايه مردم گرفته شود. سرمايه مردم مال خودشان است، آن را به كار بيندازند و كسب بكنند و كشور را اداره و تقويت بكنند. دولت هم پشتيبان آنهاست و بايد باشد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 120
تاريخ: 4/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل گروه تحقيقات صنعتى و دفاعى وزارت دفاع
آنچه ما به دست آورده ايم، اين است كه اسلام را زنده كردهايم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما عزيزانى كه براى اسلام و ميهن خودتان افتخار آفريديد و با گزارشات و پيشرفتهاى خود مرا خوشحال كرديد تشكر مىكنم ما هر قدمى كه به پيش مىرويم، از جناياتى كه به وسيله آمريكا و امثال آن و ايادى داخلى آمريكا بر اين كشور رفته است، بيشتر مطلع مىشويم. بزرگترين خيانتى كه كردند همين بود كه نگذاشتند جوانها و ارتش ما رشد كنند. اگر از اول ارتش ما يك ارتش اسلامى بود و آن تعهدات اسلامى را داشت و به آن عمل مىكرد، حالا وضع ما غير از اين بود. معذلك خداوند تبارك و تعالى سايه عنايتش را بر سر اين ملت انداخت كه در بين راه جلوى مفاسد را بگيريم، البته باز هم در بين راه هستيم و من اميدوارم كه آقايان با دلگرمى به كار خود ادامه دهند و توجه داشته باشند به اينكه خداوند به آنها اجر خواهد داد و همين كارهاى شما هم از عبادات بزرگ است و علاوه بر اينكه در دنيا و در همه جا ثبت مىشود در نامه عمل شما هم ثبت خواهد شد.
ما در عين حال كه در اين جنگ عزيزانى را از دست دادهايم و آنهمه جنايت بر اين كشور وارد شده است و اخيراً جنايت بزرگ دزفول را متحمل شدهايم كه من در اينجا به خانوادههاى مصيبت ديدگان اين حادثه تسليت گفته و براى مصدومين آنها نيز از خداوند شفا مىخواهم، اما چيزى كه كشور ما دريافت كرده است بسيار ارزشمندتر و عزيزتر از اينهاست. البته ما صدمات به افراد را نمىتوانيم جبران كنيم، لكن اميد است كه بعدها اشخاص ديگرى بيايند جبران كنند. آنهائى كه بدبين هستند و در گوشهاى نشستهاند و روى نقطه ضعفها انگشت مىگذارند كه چرا ما كشته داديم، چرا وضع فلان است و از اين چراها و چراها، هيچ گاه آن طرفش را در نظر نمىگيرند كه ما چه دريافت كردهايم. و البته اين را ما و همه مىدانيم كه چقدر از ما كشته و معلول و مصدوم شدند ولى ما ابتدا به جنگ نكرديم .اگر آقايان مىگويند كه چرا شما با آمريكا در افتاديد كه اين جنگ واقع شود، كه ما هم از اول مىدانستيم كه در افتادن با آمريكا و همه قدرتاين توابع را دارد، ولى اين اشكالى است كه اين آقايان بايد به خود پيغمبر بكنند كه چرا با ابوسفيانها در افتاديد تا عمويت و افراد بزرگى از اسلام كشته شوند و مىبايست تسليم مىشدى و در گوشه خانهات مىنشستى و در اين صورت به اميرالمؤمنين هم اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 121
اشكال وارد است كه همه گفتند بگذار معاويه و اشعث در حكومت شام باقى باشد و همين مطلب اسباب اين شد كه اشخاصى مثل عمار و چندين هزار جمعيت كشته شوند. و با اين تفكر، اشكال به حضرت سيدالشهدا هم وارد است كه چرا از مدينه آرام برخاست و با يك جمعيت كم به راه افتاد و در مقابل يك حكومت جبار ايستاد. پس اگر بنا باشد همه اينها و همه انبيا در تاريخ اشتباه كرده باشند و مىبايست با منطق اين آقايان با قلدرها بسازند، ما هم اشتباه كردهايم و به آن اعتراف مىكنيم و اگر مسأله اين نيست، بلكه مسأله، مسأله انسانيت به ارزشهاى انسانى است،جلوگيرى از اين جناياتى است كه قلدرها به بشريت و انسانيت مىكنند، مسأله تباهى افراد ارزشمند است، پس ما نمىتوانستيم داخل خانه نشسته باشيم و آمريكا هم بيايد در داخل اين كشور حكمفرمائى كند و همه دست به سينه در برابر آمريكا بايستند و چاپلوسى كنند تا اينكه نان و اسلحه به آنها بدهد و يا اينكه مهماتى را در اينجا انبار كند كه هر وقت جنگى واقع شد براى خودش استفاده كند و براى خودش پايگاه بسازد كه خداوند مرحمت فرمود و آن پايگاههائى كه آمريكا براى خودش درست كرده بود، به دست ما افتاد كه همهاش غنيمت است، غنيمت جنگى.
در هر صورت ما بايد فكر كنيم و اين دو مطلب را در ترازو بگذاريم كه چه از دست دادهايم و چه به دست آوردهايم. آنچه ما به دست آوردهايم اين است كه اسلام را زنده كرديم. در حالى كه از اسلام اسمى بيش نمانده بود و با ادعاى اسلام مىخواستند اسلام زدائى كنند، منتها از اول نمىتوانستند بگويند ما اسلام را قبول نداريم، مىگفتند قبول داريم، اما مرتب پاورقى مىزدند و يكى يكى احكام اسلام را از بين مىبردند ولى بحمدالله الان مردم اسلام را در اين كشور مىبينند و مشاهده مىكنند كه ديگر از آنهمه فسادها خبرى نيست و همه مردم فعال شدهاند و مىدانند كه بايد در مقابل آمريكا و زورگوئىهاى آنها بايستند و بايد خودشان استقلال داشته باشند كه نمونه آن همين كه شما مىگوئيد كه اين آقايان چيزهائى را درست كردند كه كسى فكر نمىكرد كه بتوانند آنها را درست كنند، كه انشاءالله بعدها بيشتر و بهتر انجام مىدهند. خداوند به همه شما و به همه ما توفيق دهد كه به اين ملتى كه تاكنون زير سلطه اجنبى و زير سلطه رژيمهاى فاسد بودند، خدمت نموده و آنها را نجات دهيم و شما هم به فضل خدا اميدوار باشيد و خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 122
تاريخ: 4/10/61
فرمان امام خمينى در مورد تعيين اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 مادهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات آقايان حجج اسلام، آقايان موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور، مير حسين موسوى نخست وزير، امامى كاشانى رئيس ديوان عدالت ادارى، محقق رئيس بازرسى كل كشور، ناطق نورى وزير كشور و آقازاده وزير مشاور، با اكثريت آراء حق دارند متخلف يا متخلفين را پس از تشخيص عزل نمايند. توفيق آقايان را از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 123
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، معاون و مديران كل وزارت امور خارجه و گروهى از سفرا و كاردان جمهورى اسلامى
وزارت خارجه مىتواند با اسلامى شدنش موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه اينجا تشريف آوردهايد تا با هم درد دل كنيم، تشكر مىكنم. شما مىدانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانهاى است كه با اسلامى شدنش بيشتر از ساير وزارتخانهها مىتواند موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد، و بعكس، صدماتى كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانههاى خارجى در اينجا و سفارتخانههاى ما در خارج، بر كشور وارد شده، بيشتر از ديگران است. چون وزارت خارجه با همه دنيا و با افكار و ايدههاى مختلف و برنامههاى گوناگون روابط دارد. و من مىدانم كه براى اصلاح آن و ساير وزارتخانهها و همه ارگانهاى دولتى و امثال آن، وقت لازم است لكن وقتى بنابراين شد كه ما بايد خودمان باشيم و وابسته به غير نباشيم و خودمان حيثيت خودمان را حفظ كنيم و اين احساس در ما پيدا شد، همين امر انشاءالله منتهى مىشود كه همه چيز ما اصلاح بشود. و اگر شما در اين راه مستقيم كه راه اسلام است و روزى چند مرتبه هم در نماز از خدا مىخواهيد كه اهدناالصراط المستقيم يعنى ما را به صراط مستقيم هدايت كن، وارد بشويد، مسلم به آخر هم خواهيد رسيد. عمده اين است كه انسان در آن راهى كه بايد سير بكند وارد بشود كه پيدا كردن راه، مشكل ولى بعد از پيدا كردن، پيمودن آن آسان است. همانند كسى كه در بيابان گم شده و مرتب به اين طرف و آن طرف مىزند و با اين وضع شايد هيچ گاه به مقصد نرسد اما وقتى كه در راه مستقيم قرار گرفت به مقصد هم مىرسد، چه سيرهاى معنوى باشد و چه سيرهاى مادى.
اما در جهت معنويت و بعد از اينكه دولتى اسلامى شد و مردم احساس كردند كه ما مىخواهيم اصلاح بشويم، در اين صورت است كه همه كارها به معنويات بستگى دارد. همين كارى كه شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج مىكنند، اگر در راه مستقيم اسلامى باشد، سير الى الله است.
در سير الهى لازم نيست كه انسان در يك گوشهاى بنشيند و بگويد من مىخواهم سير الى الله داشته باشم. خير، سير الىالله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و ائمه معصومين است كه در عين حالى كه در جنگ وارد مىشدند و مىكشتند و كشته مىدادند و حكومت مىكردند، همه چيز سير الى الله بود. اينطور نبود كه آن روزى كه حضرت امير مشغول است، سير الى الله نباشد و فقط در
صحيفه نور ج 17 صفحه 124
هنگامى كه نماز مىخواند سير الى الله باشد، هر دويش سير الىالله بود. لذا پيغمبر مىفرمايد ضربت على در روز خندق افضل از عبادت ثقلين است.
وقتى كه ما مىخواهيم جهات معنوى را بكنيم در ماديات و ماديات را به طرف معنويات بياوريم، اين سير الى الله است. البته كار مشكلى است، ولى اينطور نيست كه نشود. وقتى كه انسان وارد عمل شد موفق مى شود.
در همين قضيه پيروزى ملت بر رژيم منحط سابق، تصور اين معنا كه ملتى كه هيچ چيزى در دستش نيست و رژيم همه چيز دارد، چگونه پيروز مىشود، مشكل بود. آنهايى كه اين تصور در آنها قوى بود، سفارش مىكردند كه وارد نشويد، لكن وقتى كه ملت بنا گذاشت كه كارى بكند و در ميدان وارد بشود، به آخر رسيد و كارى كرد كه ما نمىتوانيم درست حجمش را توجه كنيم. و هر قدمى كه ما و شما برداشتيم، خداوند به يك قدم ديگر ما را هدايت فرمود. چراغ را خود خداى تبارك و تعالى جلو گرفته و تاريكها را روشن كرد و هيچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود. اين براى آن بود كه ملت راهش را پيدا كرد و به صراط مستقيم رسيد.
بحمدالله ايران راهش را پيدا كرده است و من اميدوارم هر روز هم محكمتر باشد و به راه خود ادامه بدهد. اميدوارم سفارتخانهها هم در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند و سعى شود كه سفارتخانهها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتى در آنها از ناحيه ديگران نباشد. هر قدمى كه برمى دارند به فكر اين باشند كه آيا رو به وابستگى مىرويم، يا به طرف رهايى و آزادى. و رابطه با كشورهاى خارجى كه نمىخواهند ما را ببلعند بايد باشد. به آنها كهخواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند، هيچ لزومى ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. ما بايد به سمتى حركت كنيم كه مىخواهيم با كفايت خودمان خودكفا باشيم. نه گندم از خارج بياوريم و نه خوردنى و پوشاك و ساير وسايل ديگر كه بعضى از اين امور، دراز مدت و بعضى در كوتاه مدت بايد انجام بگيرد.
البته راجع به ابزار جنگى، مسائل پيچيده است معذلك در اين امر هم ما موفقيتهاى زيادى حاصل كردهايم و بايد همه همت كنند و ملت و دولت با هم بجوشند و كوشش كنند كه كارها را خودشان انجام دهند.
انشاءالله همه شما موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 125
تاريخ: 5/10/61
پيام امام خمينى در تقدير از كليه رزمندگان اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الجهاد من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه عن اميرالمؤمنين (ع)
اين فضيلت بزرگ در بين فضايل بيشمارى كه براى مجاهدين فى سبيل الله نقل شده بيشتر جلب توجه مىكند. اين واژهها با همان معناى عرفى خود، نه اسرار الهى و عرفانى كه دست ما از آنها كوتاه است، بى شك گفتار و نوشتار بشر عادى از بيان آنها عاجز است. اين مدال الهى بر بازوان مجاهدان، چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبى و ملكوتى مى درخشد. مگر اين جلوه همان خلقت نيست كه ابراهيم خليل الرحمن را مفتخر كرد؟ و بارقهاى از مقام حبيب اللهى نيست كه در تارك افضل موجودات مىدرخشد؟ و مگر نازله مقام ولى اللهى نيست از امير المومنين تا خاتم الاوليا كه به آن اولياءالله مشرف شده؟ اگر هست (كه هست) با چه بيان مىتوان حول آن گرديد و با كدام چشم بشرى مىشود اين جلوه را ديد؟ پس بهتر اينكه من قاصر با تقديم السلام عليكم يا خاصه اولياءالله دم فرو بندم. و اين كرامت بزرگ براى مجاهدان فى سبيل ا لله چه شهيد يا پيروز شوند يا نشوند. و براى شهيدان، فضايل زايد الوصف ديگر است و براى پيروزمندان عزيز فضلى جداگانه. پيروزمندانى چون اين عزيزان شورانگيز، از فرماندهان عزيز سپاه و ارتش تا ساير مجاهدان، تا ساير مبارزان و مجاهدان ميدان دفاع و پيشتازان بسيج و كميته و ژاندارمرى و شهربانى، نيروهاى مردمى و عشايرى شجاع دلير كه در شكستن حصر آبادان تا شكستن دژ محكم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم، نقش اساسى داشتند و به صورت حريف ستمگر كه تا بن دندان به سلاحهاى آمريكا و شوروى و ديگر قدرتها و از پشتيبانى مالى و نظامى مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است، آنچنان سيلى زدند كه داغ رسوائى آن بر جبهه صداميان در تاريخ خواهد ماند. قدرتهاى بزرگ و حاميان صدام تا كنون بايد فهميده باشند كه قدرت نظامى و سلاحهاى مدرن هرگز نمىتواند با خشم انقلابى و مقدس ملتها مقابله كند.
اينجانب با عذر تقصير، به فرماندهان ارتش و سپاه و تمام فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى و تمامى همرزمان آنان كه با دفاع سلحشورانه خود از اسلام و كشور براى اسلام و مسلمين و هم ميهنان عزيز در صحنه خودشان سرافرازى كسب نمودند، تبريك عرض و براى شهداى بزرگوار و آزاده آنان و ميهن اسلامى كه به سعادت ابدى رسيدند، رحمت بى انتهاى خداوندى و براى مادران و پدران و همسران و ساير بستگان و بازماندگان آنان آرزوى سعادت ابدى و صبر جميل و اجر جزيل مىنمايم.
صحيفه نور ج 17 صفحه 126
درود بر سپاهيان و ارتشيان ايران اسلامى، سلام بر فرماندهان محترم آنان. درود بر همه مجاهدان و رزمندگان در راه هدف. پيروز باد فرماندهان و رزمندگان ژاندارمرى و شهربانى و كميته و بسيج و نيروهاى مردمى و عشايرى . برافراشته باد پرچم پرافتخار جمهورى اسلامى ايران. و صلوات و سلام بر پشتيبان عظيم الشان مستضعفان جهان حضرت بقيه الله و ارواحنا فداه.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 127
تاريخ: 5/10/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از آموزشياران نهضت سوادآموزى و كاركنان جمعيت هلال احمر جمهورى اسلامى
ارزشها در دنيا به حسب مكتبها و ديدها مختلف است
بسم الله الرحمن الرحيم
امروزبحمدالله با دو گروهى كه هر دو گروه ارزشمندند مواجه هستيم. گروه آموزندگان به ملت در سرتاسر كشور، البته گروهى از آنها و گروهى هم از هلال احمر. ارزشها در دنيا به حسب مكتبها و به حسب ديدهها مختلف است. با مطالعه به مكتبهائى كه در دنياهست و به مسلكهائى كه در دنيا هست، مىتوانيم بفهميم كه ارزشها در مكتباختلاف دارد و در ايدهها هم اختلاف دارد. شما اگر قطع نظر كنيد از مكتبهاى توحيدى و الهى و به مكتبهاى مادى و به ايدههايى كه دنبال ماديات هستند مراجعه كنيد و مطالعه در آن بكنيد، مىبينيد كه اين دو مكتب متقابل با هم و مختلف هم هستند. مكتب الهيين و موحدين ارزش هايش يك چيزهائى است، يك عناوين است و مكتبهاى ماديگرى، چه ماديگرى كمونيستى و چه ماديگرى سرمايه دارى و بالاخره تمام مكتبهايى كه ماوراى مكتب الهى است، ارزشها با هم فرق دارد. شما در همين كشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوتها ملاحظه كنيد كه در خود آنها ارزشها چه بود و در ملت كه رنگ آنها را به تبع قبول كرده بودند، ارزشها چه بود. در زمان آنها، آنوقتى كه اتومبيل و امثال اينها نبود، در مركب، ارزشها به كالسكههاى چند اسبه و هر چى بيشتر بود اسب، هشت اسب، گاهى تا بيشتر از اين هم و عدد خدمه و عدد آنهائى كه هياهو اطراف اين انسانى كه، يا غير انسانى كه در آن كالسكه نشسته بود، هم ارزش در بين قشر روشنفكر آن زمان و هم نويسندههاى آن زمان و هم شعرا و گويندگان و اهل هنر آن زمان، ارزش به اين بود كه هركس باركش بيشتر و هركس خدم و حشمش بيشتر، ارزشش بيشتر. طبقهاى كه اسم خودشان را طبقه اشراف و اعيان گذاشته بودند، ارزش پيش آنها اين بود كه چند تا نوكر داشته باشند و چند تا ده داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا تازى و سگ داشته باشند. در پيش سرمايهدارها هم، ارزش، زيادى سرمايه و روى هم انباشتن سرمايهها و پركردن بانكها يا تجارتخانهها از اموال، از هر راهى باشد وقتى در قشر تودههاى مردم نگاه مىكردى، در بين زن و مرد هر دو طايفه، ارزش به لباس بود و به طرز پوشيدن و دوختن لباس و آرايش. هر كه بهتر لباس مىپوشيد و شيكتر بود درلباس، ارزشش پيش مردم بيشتر بود و هر زنى كه آرايشش به طرز اروپايى بود و لباسش از آنجا الهام
صحيفه نور ج 17 صفحه 128
مىگرفت، اين پيش زنها هم ارزشش زيادتر بود، البته پيش اكثر. ارزشها همه به امور مادى بود. وقتى بنا باشد كه ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازى و امثال اينها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از اين شخص بيشتر است. اگر اسبارزش يك انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بيشتر است، براى اينكه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالى و تجملات و بزگ كردن و مو چطور كردن و مد را از اطراف آوردن، اين ارزش يك انسان را زياد كند، آنها ارزششان بيشتر از اين است، براى اينكه آنها مبدأ ارزش هستند. انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاودارى است. گاوها ارزششان بيشتر از خود انسان است. ارزششان به پارك دارى است، ارزش شان به فرش دارى است، ارزش شان به امثال اين مسائل است. و روى موازين عقلى اگر مبدأ اثر يك جايى باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، اين آدم يا اين شىء ارزش پيدا كند، آن مبدأ اثر ارزشش بيشتر است. نقلشود كه يك عارف مسلكى وارد شده بود به منزل يك امير، يك سلطان يا يك امير و ديده بود كه مجلس همه چيز مزين است، همه چيز هست، در اين بين آب دهان مىخواست بيندازد، نگاه كرد به اطراف و آب دهنش را توى صورت آن امير انداخت. امير اعتراض كرد كه براى چه. گفت من هر چه نگاه كردم، كثيفتر از صورت تو در اينجا نيافتم. شما اگر آن ورق را ببينيد، انسان اگر آن صفحه دوم عالم را ببيند و در آنجا ببيند كه اينهايى كه ارزششان را به اين مسائل مىدانند، آنوقت مىبينيد كه در آنجا صورت آنها آنقدر مشوه و صورت انسانى هم نيست، يك صورت ديگر است، تا ببينى سگ باز است و همه دلش را به سگ داده است، صورت سگ است.
ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا، به علم و تقواست
مسأله تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اينها يكاى است كه در پيش اهل نظر و محققين مسلم است و در روايات ما هم هست كسى كه غيبت مىكند، در روايات هست كه زبانش به اندازه - بين در آنجا بين مكه و مدينه ظاهراً هست، دراز مىشود و مردم در روز حشر از روى اين زبان عبور مىكنند. اين نتيجه غيبت است. يك كسى كه زبانش از اين ور شهر به آن ور شهر دراز مىشود و اعراض مردم را ذكر مىكند و آبروى مردم را مىبرد، اين زبان در آن عالم تا آن اندازهاى كه اينجا دراز بوده، آنجا هم درازى پيدا مىكند و اهل محشر از رويش به حسب اين روايت مىگذرند. وقتى بنا شد ارزش انسان به اين مسائل باشد آنوقت هيچ يك از معنويات ديگر ارزش ندارد. شما اگر گمان بكنيد در پيش اين طايفههائى كه ارزش را به اين معانى مىدانند، ارزشى كه پيش انبيا هست اينها اصلاً ارزش بدانند، باور نكنيد كه بدانند. ممكن است بگويند، وليكن باور ندارند. اگر باور داشتند رفتند دنبال آن ارزش، حالا كه ندارند و نمىروند دنبال آن ارزش، معلوم شود باور ندارند. ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا و در رأس آنها قرآن كريم و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ارزش به علم و تقواست. ميزان، ارزش اين دو خاصه است، علم و تقوا تواما. علم تنها ارزش ندارد، يا ضعيف است ارزشش. تقواى تنها يا ارزش ندارد يا ضعيف است ارزشش. در حديث منقول از رسول خداست
صحيفه نور ج 17 صفحه 129
كه قصم رجلان يا صنفان ظهرى عالم متهتك و جاهل متنسك جاهلى كه نداند موازين انسانىاسلامى را، اين هر چه هم متنسك باشد، برخلاف آن طريقهاى كه طريقه انبياست عمل مىكند. و عالمى كه تقوا نداشته باشد و متهتك باشد، آن هم ضررش بر اسلام بدتر است از هركس. آن ارزش علم و تقواست. همه چيز را از متقين قبولكنند. در لسان قرآن، از علم در لسان قرآن بسيار تمجيد شده است، لكن در كنارش تقوا. علم تنها فايده ندارد براى انسان، مگر همان روى موازين طبيعت، و تقوا هم بدون علم انسان را نمىرساند به كمال.
انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش
شما آقايان و آقايانى كه در هر جا هستند و اين شغل شريف را در آن وارد شدند كه آموزش بدهند به ملت ما و اين ملت مظلومى كه از همه چيز در رژيمهاى سابق محروم بود و آنها هى دم مىزدند از بزرگى و از تمدن و ملتشان در جهالت غوطهور بود، شمائى كه امروز همت اين معنا را گماشتيد كه مردم را سواد آموزى كنيد توجه داشته باشيد كه ارزش كار شما ارزشى است كه قرآن كريم اين ارزش را تصديق فرموده است، لكن در كنار اين آموزش، پرورش هم باشد، دعوت به تقوا هم باشد. آموزش تنها نباشد، آموزش و تربيت باشد. انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش. هيچ انسانى نيست كه مستغنى از علم باشد و مستغنى از پرورش و تربيت. اينكه بعضى از اشخاص گمان مىكنند كه ما ديگر وقت درس خواندنمان گذشته است، اين صحيح نيست. درس يك وقت معين ندارد، علم يك وقت معين ندارد. همانطورى كه در حديث است كه علم از گهواره است تا قبر، اگر انسان در حال احتضار هم يك كلمه ياد بگيرد بهتر از اين است كه جاهل باشد. اينطور نباشد كه شما كه آنها را تعليم دهيد و انشاءالله موفق خواهيد بود، غفلت از تربيت، از اين غفلت نكنيد. محتاج است انسان به موعظه، محتاج است به تربيت، تا آخر عمر احتياج دارد. علم را با تربيت، اينها دو بالى است كه انسان با آن مىتواند سير بكند الىالله تعالى. مردم را به تقوا دعوت كنيد، همانطورى كه تعليم شان مىكنيد، به تقوا دعوتشان بكنيد. آن جملههائى كه مىخواهيد يادشان بدهيد جملههايى باشد كه دعوت به تقوا شده، دعوت به مكارم اخلاق شده. شما اگر كتابهايى كه در زمان سابق تعليم مىكردند ببينيد، مىبينيد كه آن كتابها خودش مردم را از تقوا دور مىكرد. علم به استثناء تقوا مىخواستند درست كنند و كشور ما را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و حكومتها را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و قلدرها هم به واسطه اينكه تقوا نداشتند علم هم نداشتند، بدتر بودند. شما از آن بچه كوچكى كه پيشتان مىخواهد سوادآموزى كند تا آن پيرمرد و پيرزنى كه با عصا مىآيد پيشتان و انشاءالله بيايد، علم را، آموزش را با حوصله تمام، چون به اين قسم از مردم حوصله لازم است، با صبر تمام، با حوصله و صبر آموزش بدهيد و در ضمن اين آموزش، آن پر ديگر را هم تقويت كنيد كه تقواست يعنى جملههايى كه انتخاب مىكنيد براى اينكه آنها را ياد بدهيد جملههايى باشد كه در آن تقوا هم ذكر باشد.
صحيفه نور ج 17 صفحه 130
ملت اگر متقى شد مىتواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مىآيد
اينكه مىبينيد كه در نماز جمعه كه بزرگترين اجتماعات است (در اسلام قاعدهاش بود باشد) و بحمدالله امروز در ايران بزرگترين اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اينكه دعوت به تقوا بكنيد، اين براى اهميتى است كه تقوا دارد. دنبال اينكه توحيد را تذكر مىدهيد و صلوات و سلام را بر پيغمبر اكرم "ص " و اوليائش مىفرستيد و از آنها نام مىبريد، در قبال او امر به تقوا كنيد و سرسرى از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، اين را يكى از مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقى شد مىتواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مىآيد و ائمه جمعه انشاءالله بيشتر توجه بكنند كه مردم را دعوت كنند به تقوا. بايد مردم را آشنا كرد با آن چيزى كه انبيا براى آن آمدند. براى مكارم اخلاق همه انبيا آمدند، بعثت لاتمم مكارم الاخلاق براى تقوا و آدم سازى آمدند انبيا و حالا كه اين ائمه جمعه شغل انبيا را كه نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در ساير جاها اين شغل شريف را متكفل شدند، همت كنند به اينكه مردم را آموزش تقوا بدهند، دعوت به تقوا بكنند. ذكر تقوا و تاريخ تقوا گفتن، اين در خطبه جمعه كافى نيست. بايد دعوت كنند مردم را به تقوا، وادار كنند مردم را به تقوا، اهميت بدهند به اين خاصه الهى كه انبيا براى آن آمدند و شما آموزگارها بايد اهميت بدهيد به مسأله تقوا و آموزندگان هم بايد اهميت بدهند و اساتيد دانشگاه و اساتيد حوزهها هم به اين خاصه بايد اهميت خاص بدهند، كه اگر علم تنهاى بى تقوا باشد ولو علم توحيد باشد، ولو علم اديان باشد، در آن عالم ارزش ندارد. علم تنها اگر ضررش بر ملتها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد، كه هست، بايد گفت كه بى تقوا مىتواند كه يك كشورى را، يك انسانهائى را به باد فنا بدهد و آن كسى كه عالمتر است بهتر مىتواند كه مردم را فاسد كند. پس بايد كه همراه اين آموزش، آموزش تقوا هم باشد. از بچهها اگر هست، بچه را آموزش تقوا به اندازه فهم شان و بزرگترها را هم همين طور و بزرگترها گمان نكنند ديگر احتياج ندارند، يا اينكه وقت گذشته است. وقت نمىگذرد، انسان در هر حال اگر يك چيزى را بداند بهتر از ندانستن است. در هر صورت اين شغل بسيار شريف است و مسؤوليتش هم بسيار سنگين است و انشاءالله شما موفق باشيد.
علم و تقواست كه مىتواند اين صليب سرخ و هلال احمر را ارزش به آن بدهد
و دنبال همين قضيه اين صليب سرخ است، صليب سرخ ايدهاش اگر يك ايده انسانى اسلامى باشد، اين هم يكى از امورى است كه دنبال همان تقواست، دنبال همان علم است. علم و تقواست كه مىتواند اين صليب سرخ را و اين هلال احمر را و اين چيزى كه هست، هلال احمر كه در اينجا هست، آن تواند كه ارزش به آن بدهد. ارزش به حجم كار نيست، ارزش به كيفيت است. وقتى كيفيت كار شما خوب شد و حجمش هم زياد شد آنوقت ارزش ها، ارزشهاى بسيار ارزنده است. البته اين كار بسيار ارزنده است، با معلولين سرو كار داشتن و با ضعفا سرو كار داشتن و با اشخاصى كه در
صحيفه نور ج 17 صفحه 131
جنگ هستند و در بيمارستانها هستند سرو كار داشتن، در عين حالى كه مشكل است پرارزش است. و اما اينكه اين آقا گفتند كه به حسب قوانين بين المللى افراد هلال احمر بايد مصون باشند، اينها در جاهائى كه ارزش را، ارزش انسانى نمىدانند، حرفش هست، معنايش نيست. شما استبعاد نكنيد كه حزب بعث عراقى دنبال اين باشد كه قواعد بين المللى چى هست، يا آنهائى كه همين جمعيتهاى بين المللى را به اصطلاح خودشان درست كردند. آنها ارزش را در اين مسائل كه انبيا مىگفتند، در اين مسائل نمىدانند، آنها ارزش انسان را به ايمان نمىدانند، آنها ارزش انسان را به شقاوت، خونريزى و بدتر از آن مىدانند. وقتى ارزش را اينها آن ندانستند و از اول نفس خبيثشان منحرف است در اخلاق و در همه چيز، ديگر توقع نداشته باشيد كه آنها به قواعد بين المللى عمل كنند. به چه قواعد اينها عمل مىكنند؟ مگر آنهائى كه اين جميعتهاى حقوق بشر و نمىدانم سازمان كذا را درست كردند، خودشان به اين قواعد بين المللى عمل مىكنند؟ آنهائى كه اينهمه فرياد مىزنند از حقوق بشر، وقتى كه مىرسند به اينكه حزب بعث صدامى اينقدر از انسانها را در اينجا كشته است و آنقدر از انسانها را در اينجا بى خانمان كرده و عليل كرده، علاوه بر اينكه از آن همين طورى مىگذرند، توجيه هم مىكنند. توجيه مىكنند به اينكه خوب، شما در عراق فلان جا را منفجر كرديد، اينها هم عوض دارند. يك دروغ عراق مىگويد براى اينكه تصحيح كند كار خودش را. هر روز مىگويد كه بصره را زدند. اين بصرهاى كه زدند كجاست، اين جمعيت بصره كجايند كه زدندشان، يا ساير شهرها. اسلام اجازه نمىدهد كه ما مردم بيگناه را براى خاطر گناه ديگرى آزار بدهيم. منتها آنها مىگويند اين مسائل را، براى اينكه وقتى يك بمب يا چند بمب مىاندازند و يك جمعيت كثيرى را، زن و بچه بيگناه را، پير و جوان بيگناه را مىكشند بگويند كه ما در ازاى آن، اين كار را كرديم. شما متوقع نباشيد از اينهائى كه ادعاى اين مسائل را مىكنند و مىگويند مثلاً هلال احمر در هر جا يا صليب سرخ در هر جا افرادش مصونند، توقع نداشته باشيد كه در عمل هم همين طور باشند، در عمل اينطور نيستند. ارزشها پيش آنها ارزش انسانى نيست و همه مسائل همين طور است منتها من بعضى هايش را عرض كردم. شما خودتان مطالعه كنيد ببينيد كه در رژيم سابق در هر جا ارزش چه بود، ارزش شعر چه بود، ارزش روشنفكر چه بود، روشنفكر آنوقت ارزش را به چه مىدانست، ارزش انسانها به چه بود در آنوقت. آنوقت خواهيد فهميد كه مسأله دو راه هست، يك راه انبياست و يك راه شياطين. يك راه طغات است و يك راه انبياست. راه انبيا ارزشها را طور ديگرى مىداند. انسان را صاحب ارزش مىداند و ارزشش را به حيوان نمىدانند، به جماد نمىدانند، به دارائى نمىدانند، به آن چيزهائى كه در باطن خودش هست مىدانند، به علم مىدانند، به تقوا مىدانند، به مكارم اخلاق مىدانند، و اين قشر از جمعيت بشر تمام ارزشها را به غير آن چيزى كه انبيا مىدانند، مىدانند. خداوند انشاءالله ما و شما را موفق كند كه به ارزشهاى انبيا توجه كنيم و ما دنبال انبيا و در خط آنها باشيم و از ارزشهاى دنيائى كه برخلاف سيره انبيا است پرهيز كنيم. دنيائى را بخواهيم كه ارزشش انبيا دادند، خدمتى را بخواهيم كه ارزشش را تقوا و علم داده است. انشاءالله همه موفق بشويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 132
تاريخ: 6/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى مركزى و مسؤولان دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور
حزب الهى آن است كه دعوت به خود نكند، دعوت به خدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين هم از بركات انقلاب و نهضت اسلام است كه با آقايانى كه در اطراف هستند ملاقات مىكنم و اميدوارم اين اجتماعات و ملاقاتها مفيد باشد. از اول عالم تا حال دو حزب بوده است: يكى حزب الهى و يكى حزب غير الهى و شيطانى. و آثار هر يك هم جدا بوده است و آنى كه مال الله بوده چون مقصد خداى تبارك و تعالى است، به سوى او و در راه مستقيم است و آن كه بر خلاف اين راه بوده كه اكثريت هم با اينهاست، حزب هاى شيطانى هستند. از صدر عالم تا حالا، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخيز را ديديد كه مقصدشان معلوم بود. حزبهاى الهى، آثارش اين است كه روح خداست، يعنى كوشش آن اين است كه دعوت به خود نكند و دعوت به خدا بكند، دعوت به طبيعت نكند و دعوت به الوهيت و ملكوت بكند و اين علامتى است كه انسان خودش مىتواند بفهمد كه كجا مىرود. آيا طرف حزب خدايى و خدا مىرود و جزء حزب الله است يا طرف حزبهاى ديگر. انسان مىتواند تشخيص بدهد كه چكاره است، البته گاهى حجابها مانع مىشود كه انسان بفهمد چكاره است. آنها كه در اين راهند كه راه را پيدا كنند مىتوانند حجابها را پاره كنند و بيايند راه حزب الله را، از باب اينكه حزب الله هم الغالبون و حزبهاى ديگر هم كه فرضا مدتى بمانند و دست و پا بزنند، مغلوبند و آن چيزى كه لازم است براى همه افراد بشر، اين است كه توجه كنند كه خودشان را در حزب خدا وارد كنند. انبيا هم براى همين آمدند، يعنى اگر چنانچه جنگ مىكردند براى خدا و اگر صلح مىكردند، براى خدا و اگر دعوت مى كردند براى خدا. و هيچ يك از انبيا را سراغ نداريم كه گوشه گيرى كرده باشد. چوپان است، عصايش را برمى دارد و راه مىافتد براى نجات مردم و فرعون، ولى فرعون نتوانست نجات پيدا كند. و اسلام است كه راه افتاد با همين فقيرها و با همين مردم كه در نظر اشخاص ديگر مردم پايين بودند و اشكال به پيغمبر مىكردند كه با تو يك دسته اراذل و مردم پست هستند. و امروز تمام خوبىهايى كه در دنيا هست و تمام آثار خير، اثر دعوت انبياست. يعنى مردمى كه دعوت انبيا راقبول كردند، آثار خير گذاشتند و يك دسته هم كه اعوجاج داشتند و آثار خير گذاشتند، باز هم اينها از آثار انبيا است براى اينكه آثار انبياء اسباب اين شد تا آنها از سملتها يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 133
همچو كارهايى را انجام دهند و خودشان را به اين راه بزنند و وارد بشوند كه مقاصدشان را پيش ببرند، لكن اين انحراف است و انسان بايد از اين انحرافها نجات پيدا كند. و بدترين انحراف اين است كه انسان در ظاهر يك جورى نمايش دهد كه واقعش برخلاف اوست. اين نفاق است و نفاق از بدترين خبرهايى است كه در قرآن مجيد آمده. براى خود منافقين بخصوص يك سوره آمده است و براى غير منافقين بالخصوص سوره نيست. البته براى كفار آمده كه كفار منافقين هم هستند. بنابر اين آنقدرى كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحشان كند، براى كفار اينطور نيست. انسان مىداند با آدم كافر چه بكند، اما با منافقين نمىداند چه كند. زمان پيغمبر هم همين طور بوده است. و در اسلام از منافقين بيشتر تكذيب شده است و منافق اوضح مصاديق كفر است.
اگر ايده حزبى چيزى غير از خدا باشد آن حزب شيطان است
در هر صورت بايد جامعه ما، روحانيون ما، روشنفكران ما و دانشمندان ما در فكر اين باشند كه اين نعمت و فرصتى كه خدا به ما داده است، طورى نشود كه آن را شكر نكنيم. آقايان در هر جا كه هستند، در حزب يا در خارج حزب بايد كارى كه مردم را در صحنه نگه دارند. وقتى مردم با هم مجتمع شدند، آنوقت است كه مىتوانند كارى انجام دهند و وقتى قطرات جمع شد سيل هم درست مىشود. بنابر اين ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد، دعوت به دنيا نباشد، دعوت به خدا باشد. وقتى دعوت به خدا شد و دنيا هم الهى شد، مىشود آخرت و مىشود ملكوت دنيا و فرقى ندارد مابين اينجا و ملكوت و جبروت، همهاش جلوهاى است از خدا. آن چيزى كه دنيا را بد مىكند اين است كه انسان توجه كند به عالم پايين، در مقابل خداى تبارك و تعالى. و كسى كه دنيا را دارد و خيرات و مبرات و زكات و خمس و همه اينها را مىدهد، دنيايش بد نيست. و ميزان، حجم نيست، ميزان، آن وضعيت روحى هركس است. وهمه خطرها براى انسان خود آدم است و مبدأ اصلاح هم از خود آدم بايد شروع شود. و نمىشود كه يك واعظى كه خودش اصلاح نشده بتواند ديگران را اصلاح كند و آن واعظى مىتواند موعظه كند كه در باطنش هم موعظه شده باشد. و همين طور هركس كه مىخواهد صحبت كند بايد توجه كند كه چه مىخواهد بگويد، آيا در اين چيز رضاى خدا هست، آيا دعوت به خودش هست يا دعوت به خدا، بعد هم كه صحبت كرد، بنشيند كه آيا اين صحبت براى اين بود يا براى آن. اين راهى است براى سير انسان به خدا كه مراقبت كند از خودش و بعد از مراقبت محاسبه نمايد. اينطور نيست كه حزب بد باشد يا هر حزبى خوب باشد. ميزان، ايده حزب است و اگر ايده چيز ديگرى باشد اين حزب شيطان است، هر اسمى هم داشته باشد. بنابراين ما بايد كوشش كنيم كه حزبمان را حزب الله كنيم، خودمان را جزء حزب الله قرار دهيم. و من اميدوارم كه آقايان موفق شوند در هر جا كه هستند براى اسلام و براى خدا و براى رسيدن به مقصد الهى فعاليت كنند و اگر در بين خودشان ديدند كه كسى انحراف دارد، به آقايان اطلاع دهند. من اميدوارم كه خداوند تاييد كند كه براى اسلام انشاءالله مفيد واقع شويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 134
تاريخ: 7/10/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان 8 مادهاى امام
رسيدگى به امر متخلفين بايد با كمال جديت و قاطعيت عمل شود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد به آقايان عرض كنم كه شما در اين كارى كه داريد انجام مىدهيد كه رسيدگى به امر متخلفين هست، چه در سطح دادستانها و قضات و اينها و چه در سطح ادارات و وزارتخانهها و اينها، يك امرى است كه الزام شرعى الان دارد و با كمال جديت و قاطعيت اين بايد عمل بشود. و ما نمىتوانيم ببينيم كه يك كشورى ادعاى اين بكند كه ما جمهورى اسلامى هستيم و قاضى كه بايد آنقدر در شرع به او اهتمام شده است، آنوقت قاضى، يك شهر را به آتش بكشد و سكوت بكنيم. يا فرض كنيد يك دادستانى در يك جائى كارهاى خلاف شرع بين مىكرده است، باز هم بايد ما بنشينيم و سكوت بكنيم. از حالا به بعد اصلاً سكوت معنا ندارد. بايد آقايان به طور جدى محكمهاى تشكيل بدهند براى رسيدگى به امر متخلفين، قضات متخلف و كسان ديگرى كه در هر جا هستند و متخلفند و متخلفين را بعد از اينكه معلوم شد كه اين آدم تخلف كرده و خلاف كرده است، بايد آنهائى كه مسؤول هستند فوراً و غايتالامر در ظرف سه روز به جاى آنها كسى را بگذارند و اگر آنها مسامحه در اين امر كردند بىعذر، بخواهند اين كار را نكنند، خود شما، خود آقايانى كه، اين هياتى كه براى اين رسيدگى است و چيز هستند، مجاز هستند كه تعيين كنند، مستقلاً خودشان تعيين كنند و مسامحه در هيچ امرى ابداً نبايد بشود، چنانچه از آن طرف هم بايد با كمال توجه به اطراف قضيه كه كسى يك وقت خداى نخواسته مظلوم واقع نشود. لكن ما بايد اين بار ظلم را كه الان در سرتاسر كشور گاهى مىشود به اشخاص، اين بار را ديگر بايد سبك كنيم و از بين ببريم و اگر چنانچه من الان اعلام مىكنم اگر چنانچه اشخاص به واسطه اغراض فاسده بخواهند جوسازى كنند و بخواهند تلفن از اين طرف و آن طرف بكنند و اين مطلب معلوم بشود، خود آنها برخلاف موازين شرعى و مقابل اسلام مىخواهند كار بكنند و من به ملت اعلام مىكنم كه هر كس كه اين كار را كرد، بااو معامله فسق بكنند و در هيچ جائى از جاهائى كه يك آدم عادل بايد باشد، او را نپذيرند و اطلاع بدهند تا تأديب بشوند آنها. يك كارى كه اسلام مىخواهد بكند، يك كارى كه براى مردم، مىخواهد ظلم را از مردم بردارند، آنوقت يك كسى بگويد ما جوسازى مىكنيم، يك كسى بگويد كه ما اين كار را نمىكنيم، نبايد بشود. اين معنايش اين است كه كار اسلام نبايد بشود و اين اقلش اين است كه اعلا مرتبه فسق است و بايد تعزير بشود و
صحيفه نور ج 17 صفحه 135
بالاترش اين است ممكن است يك وقت چيزهاى ديگر بشود. و كسى حق ندارد در سرتاسر كشور، هيچ قاضى شرعى حق ندارد كه بدون جهت استعفا كند و بخواهد جوسازى كند. اگر جوسازى كند، معلوم مى شود كه خودش زير سوأل است و بايد خودش احضار بشود و اگر چنانچه واقعاً خودش را لايق نمىداند، بايد اعتراف كند كه من لايق نيستم و نمىخواهم بكنم و بعد از اينكه او را كنار گذاشتند، بلافاصله بعد از حداكثر سه روز، به جاى او بايد قاضى و دادستان و اينطور چيزها تعيين بشود.
در هر صورت، شما كارى را كه داريد انجام مىدهيد و اين هيأتى كه براى اين مسأله درست شده است و كارى مىخواهند انجام بدهند، بر آنها مسامحه جايز نيست و همانطورى كه زياده روى هم انشاءالله نمىكنند و آن هم جايز نيست. هر دو طرف قضيه است و مسأله، مسأله مسامحه و شوخى نيست. اگر يك جائى مسامحه ما از كسى ديديم، ما از او بازخواست خواهيم كرد و اگر يك مقامى، هر كس باشد، بخواهد جوسازى بكند، بخواهد تخلف از اين مسائل بكند، اين تخلف از احكام اسلام است و اگر مقامى است كه - بايد - حيثيت عدالت در او معتبر است، خودش منعزل هست فى نفسه و اگر اين در آن مقام هم حيثيت عدالت معتبر نيست بايد دستگاهها و دست اندركارها او را كنار بگذارند و اگر نگذاشتند، اين هيات باز مجازند كه آنها را به جاى آنها قرار بدهند. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است و مسأله، مسأله آبروى اسلام است، آبروى جمهورى اسلامى است و مسأله شوخى نيست كه يك كسى در يك شهرى آنهمه جنايات مىكند آنوقت يك كس ديگرى براى خاطر او كمك كند به او، معين ظلمه باشد. نبايد اين كارها بشود. خودشان دست بردارند از اين كارها، والا مورد تاديب واقع خواهند شد. انشاءالله من دعا مىكنم كه موفقيت براى شما حاصل بشود و كارها را با جديت، هياتهاى محل وثوق قرار بدهيد و دادگاهى كه مورد توجه است و دادگاه صحيح است، تشكيل بدهيد، يا دادگاههائى در اطراف تشكيل بدهيد كه اين مسائل را حل بكنند و رسيدگى بكنند و بعد از اينكه يك كسى شاكى دارد، او را بخواهند (هر كس مىخواهد باشد) اگر شكايتى دارد و ديدند يك شكايتى است روى اساس صحيح، بايد او را بخواهند و محاكمه كنند، اگر چنانچه بيگناه بودند، خوب، بروند سراغ كارشان و اگر بيگناه نبودند، آنوقت بايد به مجازات خودشان به حسب موازين شرعى از تعزير و از حد و از قصاص و از اينها، چون بعضى از اينها قصاص دارند بايد مردم قصاص كنند از آنها و بعضى از اينها تعزير شرعى (اكثر اينها تعزير شرعى دارد) و بايد تعزير بشوند، اين اشخاصى كه مرتكب شدند و ابداً تخلف از اين امر نخواهد شد. هركس هر جوسازى بكند به ضرر خودش است و او را در بين مردم، ما اعلام مىكنيم. اگر كسى بخواهد يك جوسازى بكند كه اسلام كار خودش را عمل نكند، اين بدتر از آن كارى است كه منافقين دارند كنند، براى اينكه آنها جوسازى اسلامى نمىكنند، شما مىخواهيد جوسازى برخلاف قوانين اسلام بكنيد و شما هم جزء آنها واقع مىشويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 136
تاريخ: 9/10/61
نامه نخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور به محضر امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مقدس رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى مدظله العالى
به عرض عال مىرساند حسب الامر آن حضرت نسبت به تشكيل محكمه قضات و دادستانهاى دادگاهها و دادسراهاى انقلاب، ستاد اجرائى پيگيرى فرمان، مبادرت به تشكيل محكمه فوق نموده و درخواست مىشود فردى را كه مورد اعتماد و وثوق مقام رهبرى است جهت رياست اين محكمه منصوب فرمائيد.
سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى - مير حسين موسوى
تاريخ: 9/10/61
فرمان امام خمينى در پاسخ نامه ننخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى آقا سيد جعفر كريمى دامت افاضاته را براى رياست محكمه مرقوم، منصوب نمودم. انشاءالله تعالى ايشان با قاطعيت و دقت و مطابق با ضوابط شرعى موفق به انجام اين خدمت بزرگ براى اسلام و مسلمين باشند و جز رضاى خالق متعال به چيز ديگرى فكر نكنند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 137
تاريخ: 12/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه
تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارىهائى كه دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسانها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركتهاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شركها و پليدىها بود، تبريك عرض مىكنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيضها و حامل پيامهاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مىكنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مىكنم و خوشامد مىگويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمىكنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.
مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارىهائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارىها آمده است و علل آمدن اين گرفتارىها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مىدانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملتها بودند، با طرحهاى خود دولتهاى عقب مانده و دولتهاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولتها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مىگرفتند به حسب ظاهر از قدرتهاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرتها بالاتر مىتواند در مقابل اجانب و قدرتهاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان
صحيفه نور ج 17 صفحه 138
كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مىدانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مىدانند موفقيت پيدا نمىكنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شدهاند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مىشود.
رسولالله پايه سياست را در ديانت گذاشته است
يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مىدانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعههاست و براى اين امر نقشههاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه معالاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارىهاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راههاى ديگر. الان هم بوقهاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مىزنند و اسلام را از سياست جدا مىدانند و براى مسلمان جايز نمىدانند كه در سياست دخالت كند و دامن مىزند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولتها هستند و دربارى هستند آنها دامن مىزنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مىگويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مىكنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.
رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مىكرد به اسلام و دعوت مىكرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومتهاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمىشود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مىكند و مسلمين را كه مىخواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مىكند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مىخواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بودهاز اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 139
خودشان و حكومتهايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كردهاند، تبليغ كردهاند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسهها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوقهاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مىكنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مىكنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مىشد و نقشههاى جنگ در آنجا كشيده مىشد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبههاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمىگذاشتند بروند و اگر مىگذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارىهاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارىهايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومتها اين گرفتارىها بوده است يا از دست قدرتهاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آوردهاند و امروز هم كه يك طايفهاى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرتهاى بزرگ براى آنها پيش آوردهاند و گرفتارىهائى كه حكومتها براى آنها پيش آوردهاند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفهاى مىخواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مىكنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مىكند و مسلمين ايران را مسلم نمىداند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارىهاى شما مسلمان هاست.
ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند
و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومتهاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمدهاند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارىهاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل
صحيفه نور ج 17 صفحه 140
گرفتارى چه بوده و راهحل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومتها نمىتوانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملتها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچهها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با تودههاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد ايندر اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيدهاند و مىبينند كه ايران مىخواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوقها كه ايران را مىكوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمىدانند و ايران را مملكت اختناقدانند، مملكت آدمكشى مىدانند، مملكتى مىدانند كه بچهها را مىكشند و زنهاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيدهاند و مىخواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعهها كه در همه بلاد هستند و تشريف آوردهاند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولتهاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.
من اگر بخواهم همه گرفتارىهاى مسلمين و راههاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مىكند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آوردهايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مىكنيد يكى از بررسىهاى مهم قضيه گرفتارىهائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرتها و راههائى است كه آنها به آن راهها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مىكند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مىكند و همراهى مىكند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 141
قدرتهاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مىدادند، همه به او امكانات مىدادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرتهاى شرقى و چه قدرتهاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسانهاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مىبرند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولتها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.
گرفتارىهائى كه مسلمين دارند از دست قدرتهاى بزرگ است
گرفتارىهاى مسلمين همه از اين قدرتهاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقهها و تمام گرفتارىهايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارىها رفع نمىشود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مىكند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مىكند و مىخواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مىشود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمردهشود و دشمن بشريت شمرده مىشود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكارهاى كه در لبنان دخالت مىكنى ؟ تو چكارهكه در مصر دخالت مىكنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مىگويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مىخواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكارهايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرتهاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مىكند و دولتهاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مىخواهند كه دخالت بكند و اين مجلسهاى عمومى نمىگويند چرا دخالت مىكنى، تو از آن ور دنيا چكارهاى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مىخواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوقهاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مىكنند و در عين حال ايران را متهم مىكنند كه از اسرائيل اسلحه مىخرد و با هم هستند و گاهى هم مىگويند ايرانىها با امريكائىها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبتهاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مىكنند به اينكه از اسرائيل چيز مىآورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مىكند و اسرائيل از او پشتيبانى مىكند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبتهائى
صحيفه نور ج 17 صفحه 142
است كه مسلمين نشستهاند گوش و چشم باز و قلبها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مىكند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مىكند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مىخواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مىكند، هم دخالت سياسى مىكند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مىرود. امريكا با دست خود دولتهاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مىبرد و مسلمين نشستهاند و اين نويسندگان مىنويسند و اين گويندگان مىگويند و اين دربارىها و روحانيون دربارى كمك مىكنند به اين قدرتهاى بزرگ و مردم نشستهاند و گوش مىدهند و مىبينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عدهاى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمىشود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمىشود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومتهايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مىكنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى يك پارك و يك نمىدانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.
حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مىخواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مىخواستند نشد، آنها همه دنيا را مىخواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 143
معنا را موفق بشوند، موفق مىشوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.
مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا
شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمىدانيد در ايران چه بود و چه شد و چهگذشت. ايران چه حالى بود، خيابانهاى ايران به چه حالى بود. ميكدهها از كتابخانهها بسيار بيشتر بود و عشرتكدهها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكدهاى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حلكند. اگر نبود اين جوانها و اين رزمندههائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندانهاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزشهاى انسانى. ارزشهاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزشهاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مىگويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مىكنند، در امور اجتماعى دخالتكنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمىآيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مىكنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مىكنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 146
تاريخ: 16/10/61
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نظامى سپاه و ارتش، مستقر در قرارگاه كربلا و نجف
كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما برادرها و جوانهاى عزيزى كه در جبهه اسلام در مقابل كفر مشغول خدمت هستيد تشكر مىكنم. رمز پيروزى شما برادران و جوانان عزيز اتكال به خداى تبارك و تعالى و اعتماد به رحمت اوست كه اين در رأس همه امور است و ديگرى پيروى از دستورات خداى تبارك و تعالى در اينكه همه با هم يكى باشيد و در روايت حضرت رسول هم آمده است كه مؤمنين يك دست هستند و حتى تعبير دو دست نفرمودند و بايد شما اجتماع و وحدتتان را به جائى برسانيد كه بين خودتان جدايى نبينيد و اين دستور اسلامى است كه با يكديگر برادر باشيد و اين وحدت و برادرى اسباب اين مىشود كه هيچ قدرتى نتواند بر شما چيره شود و تا اين توكل و توجه به خدا هست هر قدرتى در مقابل شما هيچ و نابود است. شما بحمدالله با دلى روشن و چشمى باز براى خدا و براى اسلام و براى كشورى كه از خود شماست فداكارى مىكنيد و اين فداكارى پيش خداى تبارك و تعالى و ملائكةالله و انبيا ثبت است. هرگز از دشمن هراسى نداشته باشيد. كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد و از آنجا كه ما همه چيزمان از اوست و بايد در راه او باشيم، خودمان، جانمان، مالمان، اولاد و فرزندانمان همه و همه از اوست. شما اين را مىدانيد كه هر چه بشود، پيروزى با ماست و مادامى كه شما اين ايده را داريد كه براى خدا خدمت كنيد، در عبادت هستيد و پيروز و دشمن شما انشاءالله شكست خورده است و نابود خواهد شد. اميدوارم كه خداوند قدرت روحى و بازوئى به شما عنايت كند كه در راه او جهاد كنيد و شما اجر شهدا را داريد، چه شهيد بشويد و چه شهيد نشويد. برويد به طرف نبرد با دشمن، با دلى محكم و قلبهايى مملو از محبت خدا، قلبهائى كه از هيچ قدرتى ترس ندارد. و خداوند همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 147
تاريخ: 18/10/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان امام و هيأتهاى منتخب رسيدگى به تخلفات در استانهاى كشور
آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسألهاى ببينيد خدا چه مىگويد، آن را انجام دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان توجه داشته باشيد كه همه در محضر خدا هستيد و انسان همواره بايد اينگونه تلقى كند كه خدا ناظر اعمال و رفتار اوست. در جمهورى اسلامى غير از گروهكهايى كه مىخواهند به اسلام و مسلمين ضرر و زيان بزنند نبايد دنبال عيب ديگران رفت بايد آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسألهاى كه پيش مىآيد ببينيد خدا چه مىگويد كه همان را انجام دهيد. در مورد هيأتهاى گزينشى كه قبلاً بودهاند، من نسبت به صلحاى آنها جسارتى نمىكنم و چون از باب اينكه احتمال آن مىرفت كه عدهاى در ميان آنها نفوذ كرده باشند، صلاح بود كه آنها را منحل اعلام كنم تا دوباره با ترتيب بهترى بوجود آيند. بعضى از مسائل گزينش بسيار بد بوده است و احتمال مىرفت كه افراد فاسدى بخواهند ما را از بين ببرند. چون مسائلى از اين قبيل كه شماره شناسنامه فلانى چند است يا فلان كس در كجا شهيد شده جزء مسائل اسلامى نيست و در كشور اسلامى عنوان اينگونه مطالب به نام مكتب، خجالتآور است كه اينها ملاك گزينش و اسلامى بودن افراد گردد و ما جوانانى كه به درد اسلام مىخورند را از كارها بيرون بريزيم. و من نگرانيم از اين بود كه ما نشسته باشيم و در پيش ما كتابها و جزواتى به اسم اسلام منتشر شود كه ربطى به اسلام ندارند و عدهاى هم بگويند كه اگر اينها عيب داشتند، جواب آنها را مىدادند، پس مورد قبول هستند كه در مقابل آنها ساكتند. برنامه دشمنان ما اين است كه كشور ما را از داخل خراب كنند و با اين تحولى كه امروز در جوانها پيدا شده است و همه مردم در جبههها و پشت جبههها مشغول خدمت هستند ما ديگر هيچ عذرى براى خدمت و جذب آنها نداريم. و همه ما بايد سعى كنيم كه يك دست باشيم بر عليه دشمنان اسلام و مسلمين و به تكليف الهى خودمان عمل كنيم. اميدوارم موفق باشيد و خداوند شما را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 148
تاريخ: 19/10/61
متن درخواست استعفاى آيتالله صانعى از عضويت در شوراى نگهبان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك حضرت آيتالله العظمى امام خمينى دام ظله على رئوس المسلمين
با عرض ارادت و تحيت، بدين وسيله استعفاى خود را از عضويت در شوراى نگهبان تقديم مىدارم. اميد است با كرامت و بزرگوارى، مورد قبول قرار گيرد. الامر اليكم
يوسف صانعى عضو فقهاى شوراى نگهبان
پاسخ امام خمينى به درخواست استعفاى آيت الله صانعى
بسمه تعالى
موافقت مىشود. انشاءالله موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 149
تاريخ: 19/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس ديوانعالى كشور و كليه قضات شورايعالى قضائى و شعب ديوانعالى كشور
قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را مىدانند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً دو نكته را بايد عرض كنم، يكى اينكه روحانيونى كه در حوزههاى علميه بزرگ شدهاند، با مجاهدات و تكليف شرعى از آن حوزه خارج مىشوند و در جاهاى ديگر خدمت مىكنند. اينطور نيست كه منافقين خيال كردهاند كه براى آنها رياست و مقام مطرح است. آنها سى چهل سال در حوزهها زحمت كشيدهاند و با آن وضع عادت كردهاند ولى براى خدمت به خارج از حوزه مىروند.
قضاوت چه در رژيم گذشته و چه حال به حسب حكم الهى حق روحانيون بوده است. گر چه در رژيم گذشته آنها را از حقشان محروم كرده بودند ولى در زمان كنونى در عين حال كه براى آنها رنج دارد ولى بايد بر آن قيام كنند و نمىتوانند از آن تخلف نمايند. پس اينطور نيست كه آنها بخواهند جائى را قبضه كنند، البته به ما هم نسبت مىدهند كه مىخواهند امپراطورى تشكيل دهند. اين خيال باطل است زيرا وضع اسلام و حتى جنگهاى اسلام براى تشكيل امپراطورى نبوده است، بلكه براى شكستن امپراطورى ظالم و روى كار آوردن عدل اسلامى بوده است. امروز آقايان در هر جا كه وارد مىشوند قصد خدمت دارند. آن رئيس جمهور است كه بالاترين مقام را دارد ولى وضعش، كيفيت سلوكش، زندگيش، نشست و برخاستش را با مردم، همه مىبينيد و آن رئيس مجلس است و اين آقا هم كه رئيس ديوانعالى كشور، تمام اينها وضعشان مانند زمان طلبگىشان است فقط اكنون خدمت وسيعترى را انجام مىدهند. قضاوت را همه مىدانند كه چه كار مشكل و پرمسؤوليت و چه كار پرزحمتى مىباشد زيرا بالاخره يك طرف منازعه از قاضى ناراضى است، خيلى نادر است هر كسى كه محكوم شده است شكرگزار باشد. اين نكته اول بود كه عرض كردم كه بايد قدر روحانيونى كه حوزهها را رها كردهاند و دارند خدمت مىكنند بدانيم.
نكته دوم آنكه من از شورايعالى قضائى كه بود تشكر مىكنم. اينها دو سه سال زحمت كشيدند، رنج بردند و خدمت كردند و براى مقامى هم نيامده بودند. آنها از بزرگان روحانيون هستند. آنها هم از محل مورد امنشان آمدند در محيطى كه زحمتش زياد و رنج و كارش زياد و مسؤوليتش پيش خدا زياد بود. حال براى يك مرد روحانى با روحيات اسلامى مطرح نيست كه رئيس ديوانعالى كشور شود يا دادستان كل كشور و يا كار ديگرى انجام دهد. امروز نبايد كسى گمان كند آقايانى كه در شورايعالى
صحيفه نور ج 17 صفحه 150
قضائى بودند خداى ناخواسته نامطلوبند، آنها مطلوب و خدمتگزارند و بعضى از آنها از اول انقلاب خدمت كردهاند، حال اگر به واسطه بعضى مسائل و جهات، رنجى را كه تا به حال كشيدهاند بدهند كس ديگرى بكشد و خودشان استراحت كنند و يا در جاى ديگرى كه گرفتاريش كمتر است خدمت كنند، معنايش اين نمىباشد كه نامطلوب مىباشند. من بعضى از آنان را سى سال است كه شناسم، اينان مطلوب بودند لكن خسته شدهاند و اين اسباب اين مىشود كه كار سبكترى را انجام دهند و اكنون مىخواهم اين رنج را به گردن آقاى شيخ يوسف صانعى بگذارم و ايشان را به عنوان دادستان كل كشور معرفى مىكنم. من آقاى صانعى را مثل يك فرزند بزرگ كردهام. آقاى صانعى در مباحثات و درسهائى كه در سالهاى طولانى داشتيم مىآمدند و شركت مىكردند. ايشان فرد برجستهاى در ميان روحانيون است و مرد عالمى است كه متوجه به مسائل و مخالف سرسخت منافقين و جريانات انحرافى مىباشند و در مقابل آنان با جديت و قاطعيت عمل مىنمايند. از اين جهت من ايشان را به جاى آقاى ربانى كه از ايشان هم تشكر مىكنم و بايد فكرى كرد كه ايشان هم بتوانند به اين كشور خدمت كنند و خدمتگزار باشند معرفى مىكنم و اميدوارم كه ايشان به مسائل بيشتر توجه داشته باشند.
و به همه آقايان عرض مىكنم كه امر قضاوت مسؤوليتش بسيار زياد است و انسان با جان و مال و ناموس و حيثيت مردم سر و كار دارد و با يك لغزش ممكن است آبروى مسلمانى ريخته شود و يا مسلمانى را تا آخر عمر محروم و بدبخت كند ولى از آنجا كه تكليف الهى است ما نمىتوانيم از زير بار آن شانه خالى كنيم. و قضيه قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را بدانند و عدالت و تقوا داشته باشند و بفهمند با چه مطلبى سر و كار دارند و به چه كار بزرگى مشغول هستند كه يك لغزش گاهى يك كشور را از بين مىبرد و از آن طرف كارهاى خوب يك كشور را روشن مىكند. و من اميدوارم كه همه قضات و دادستانها و كسانى كه امور دادگسترى سراسر كشور را به عهده دارند، براى خاطر خدا و براى خاطر اسلام در فكر مستمندانى باشند كه در طول تاريخ تحت فشارهاى سلاطين و يا خانها و يا سرمايهدارها و امثال اينها بودند و آنها را نجات دهند. و انشاءالله كشور ما كشورى باشد كه هر چه بيشتر به افق اسلام نزديك شود كه اين آرزوى ماست و بسته به اين است كه هر دستهاى در هر جائى كه خدمت مىكند اين مسأله در نظرش باشد كه براى خدا و براى اسلام خدمت كند، نه براى مقام. در هر صورت مقام يك مسأله نيست كه انسان ارزش انسانى خود را صرف آن كند، چرا كه بالاترين چيز ارزش انسانى هر فرد باشد و بايد ارزش انسانى را هر چه بيشتر تقويت كنيد و اين امر با كنارهگيرى درست نمىشود و انسان ارزشش به اين است كه در جامعه ببيند كه چه خدمتى به اين بندگان خدا مىتواند انجام دهد. و شما مىدانيد كه هر چه پيغمبر اكرم (ص) رنج كشيد، كه از همه هم بيشتر رنج كشيد، براى تربيت مردم و براى نجات مظلومين از دست ظالمها بود. خداوند همه شماها را توفيق بدهد و مؤيد و منصور باشيد و من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 151
تاريخ: 26/10/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنايع دفاع ملى، پرسنل دايره سياسى - ايدئولوژيك ارتش و وزارت دفاع و گروهى از كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى مركز اصفهان
امروز تمام عذرها را خدا راهش را بسته و بر همه ما اتمام حجت كرده
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از آقايان و عزيزان حاضر در اينجا تشكر مىكنم كه در اينجا تشريف آورديد و از نزديك ما شاهد چهرههاى نورانى شما هستيم. امروز كه بحمدالله ايران به دست ايران و ايرانى اداره مىشود و همه شؤون كشور در دست خود ايرانيان و خود دلبستگان به اسلام رهبرى مىشود، امروز روزى است كه همه قشرهائى كه در اين كشور هستند مسؤول هستند. هيچ فردى از افراد اين كشور، چه از نويسنده و روشنفكر و چه روحانى و دانشگاهى و چه ارتش و سپاهى و بسيج و عشاير و چه مردم بازار و مردم خيابانها نمىتوانند عذرى پيدا بكنند به اينكه ما براى فلان عذر نتوانستيم به اين كشور اسلامى خدمت كنيم. تمام عذرها را خداى تبارك و تعالى راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام كرده است و امروز ايران ميدان كار است، ميدان نبرد است با شياطين و ميدان سازندگى جوانان است و ميدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين و خدمت به مستضعفان جهان. هر كس در هر شغلى كه به او پيشنهاد مىشود، اگر شايستگى ندارد براى آن شغل، براى او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود و اگر شايستگى دارد براى آن، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند. امروز ما احتياج به همه گروههائى كه در كشور هستند داريم و همه ملت ايران احتياج به گروههاى مختلف دارند و اسلام عزيز هم احتياج به فعاليت همه شماها دارد. از طرف خداى تبارك و تعالى عذرها منقطع است، راه را باز كرد، موانع را برطرف كرد، دشمنان را كنار گذاشت و ميدان را براى فعاليت باز كرد. و ما در اين كشور، اسلام در اين كشور احتياج به بسيارى از چيزها دارد كه آنها كه مىتوانند اين احتياج را رفع كنند و شايسته هستند، براى آنها عذرى نيست كه وارد نشود.
قضاوت يك واجب كفائى است
امروز ما قاضى لازم داريم. قضاوت، شما مىدانيد كه در طول مدت سلطنت، به دست روحانيون نبود كه به حسب احكام اسلام مختص به آنهاست. قضاوت به يك صورت مشوه درآمده بود و قاضى يك آدمى بود كه به حسب اكثر كه به درد هيچ چيز نمىخورد سيما قضاء . امروز قضاوت احتياج دارد
صحيفه نور ج 17 صفحه 152
به افراد، به افراد حوزههاى علميه هر جا كه هست، قم، مشهد، آذربايجان، هر جا كه حوزه علميه هست، اصفهان. علما و مدرسين حوزهها بايد قاضى تربيت كنند و اين يك واجب كفائى است براى همه. قضاوت يك واجب كفائى است كه اگر چنانچه كسى بتواند انجام بدهد و به زمين بماند اين امر، معاقب است. اينكه من حالا حالش را ندارم، قضاوت امر مشكلى است. اين حرفها عذر نيست. بايد همه افرادى كه خودشان را شايسته مىدانند بيايند و اين امر بزرگ را و اين امر زمين مانده را از زمين بردارند، اين بار را از زمين بردارند. و گويندگانى كه هر جا ما داريم، در سر تا سر كشور، چه گويندگانى كه از طبقه روحانى هستند و اهل منبر و چه گويندگانى كه از ساير طبقات هستند و نويسندگان در هر جا كه هستند، چه در حوزههاى علميه و چه در دانشگاهها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براى آنها كه چون من وارد يك شغلى نيستم پس نويسندگى هم نكنم. شغل امروز يك امرى است كه براى آن اشخاصى كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغلها دارد، واجب كفايى است. واجب كفايى آن است كه به همه واجب است و اگر چنانچه طرح بشود، همه معاقب هستند، لكن اگر يك عدهاى قيام كردند به آن امر، از ديگران ساقط مىشود. قضاوت از اين امرهاست. و رسيدگى به حال مستضعفان، رسيدگى به حال اينهائى كه در طول مدت سلطنت و خصوصاً اين رژيم اخير از هر چيز محروم بودند، اين هم يكى از امورى است كه آنهائى كه قدرت دارند به اينكه براى آنها خدمت كنند، خدمت يك امر لازمى است براى آنها و بايد خدمت كنند. و مسأله تبليغ كه يكى از امور بسيار مهم است و - عده - اكثر شما كه در اينجا تشريف داريد مورد عملتان هست.
ارتش بيشتر از نهادهاى ديگر محتاج به تعليم و تربيت اسلامى است
هر كارى را كه انسان عهدهدار شد، مسؤول آن كار است، مسؤول است در اينكه به راستى و امانت عمل كند و مسؤول است در اينكه با جديت و فعاليت عمل كند و با خلوص براى خداى تبارك و تعالى. شمايى كه در ارتش سازمان ايدئولوژى را داريد و سازمان - سياست - را سياسى را داريد، الان مسؤول اين امر هستيد. همه جمعيت دنيا احتياج به تعليم و تربيت دارند. هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه من ديگر احتياج ندارم به اينكه تعليم بشوم و تربيت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتياج داشت منتها احتياج او را خدا رفع مىكرد. ما همه احتياج داريم. ارتش از آن ارگانهائى هست كه احتياجش بيشتر است به اين امور و شما كه متكفل اين امر سياسى و اين امر تبليغاتى و اين امر ايدئولوژى هستيد بايد بدانيد كه مسؤوليت بزرگى به عهدهتان است و عمل ارزشمندى هم هست. ارتشى كه در طول مدت شاهنشاهى گرفتار بوده است به دست يا مستشارهاى خارجى و يا فرماندهان داخلى (كه از آنها كمتر نبودند) و آن چيزى كه مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سياسى اسلامى و مسائل ايدئولوژى اسلامى، بلكه شايد در بسيارى از جاها مردم را از اسلام دور مىكردند، مردم را كنار مىگذاشتند، ارتش را نمىگذاشتند كه حتى مسائل عادى خودش را ياد بگيرد. امروز كه ارتش بحمدالله اسلامى است و
صحيفه نور ج 17 صفحه 153
نيروهاى مسلح ايران بحمدالله همه متحول شدند به يك نيروهاى اسلامى و خدمتگزار به قرآن كريم، امروز احتياج دارند به تعليم و تربيت، احتياج دارند به اينكه مسائل را، مسائل اسلامى را، مسائل سياسى اسلامى را، اينها - را - به آنها گفته بشود و تربيت بشوند آنها - را - و محتاج به اين است كه آقايانى كه متكفل اين امور هستند، آنها را از گروههائى كه هستند، حزبهائى كه هستند، آنها را كنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش. ارتش اسلامى قدرتمند، منتها با تعليمات اسلامى و فهماندن به اينكه اسلام چه سياستى در جهان دارد و مىخواهد چه بكند، اينها بايد به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربيت و تعليم واقع بشوند. اخلاق كريمه، آنقدرى كه در ارتش و سپاه و در قواى مسلح ديگر اخلاق كريمه لازم است، شايد در جاى ديگرى به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند كه گاهى در جبههها وقتى كه مىروند ممكن است كه با يك وضعى روبرو بشوند كه اگر اخلاق اسلامى نداشته باشند براى خودشان، براى ارتششان غائله بجا بياورد. اخلاق اسلامى را بايد براى آنها بگوئيد و بحمدالله آنها براى پذيرايى الان مهيا هستند و بحمدالله بسيارى از آنها هم تربيت شده هستند. شما وقتى ملاحظه كنيد در جبههها، مىبيينيد كه جوانهاى عزيز سپاه و ارتش و ساير قوا، اينها چه فداكارىها مىكنند و چه مناجاتها با خدا مىكنند، اينها ساخته شده اسلام هستند، لكن احتياج باز دارند به اينكه تربيت بشوند، تعليم بشوند. و آنهايى كه متكفل امور صنايع هستند (صنايع دفاع) بدانند كه امروز ايران احتياج دارد به وجود آنها و آنها مسؤولند در مقابل خداى تبارك و تعالى، بايد با تمام قوا افكار خودشان را صرف كنند كه ما در يك همچو قضيهاى انشاءالله به خودكفائى برسيم. و شما خدمتى كه مىكنيد خدمت بسيار بزرگى است و مسؤوليت هم داريد در مقابل خدمت، چنانچه اجر داريد در مقابل خدمت، اجر اخروى داريد.
هر كس در هر كارى بايد امين باشد
و هر كس در هر جا هست و هر جا خدمت مىكند، يكى از امورى كه بسيار براى او لازم است امانت است، امين بايد باشد. اگر خداى نخواسته در يك گروهى اشخاص غير امين و اشخاص خائن پيدا بشود، يك وقت مىفهميم كه تمام آن گروه را اينها به بدنامى كشيدند يا به فساد. از امور لازم، امانت است در امور. براى بازرسها امانت از امور بسيار لازم است. آنهايى كه در شغل بازرسى هستند، آنها بايد امين باشند و مطلبى كه دست آنها مىآيد به احدى غير از آنجايى كه بايد گفته بشود نگويند. عرض مردم، حيثيت مردم از امورى است كه خداى تبارك و تعالى درباره او بسيار تأكيد كرده است و اسلام درباره او بسيار پافشارى كرده است. قاضىهاى محترم دادسراها و ساير جاها، كسانى كه متكفل قضا هستند يا بازرسى هستند، در هر جا كه هستند اينها بايد امين باشند و انشاءالله هستند و بايد مطالبى كه از اشخاص، آنها كه سر و كارشان با اعراض مردم است، سر و كارشان با حيثيات مردم است، با جان مردم است، با ناموس مردم است، اگر بنا باشد كه به غير آن راهى كه خدا تعيين كرده است يك راه ديگرى بروند و خداى نخواسته افشاء اسرار مردم را بكنند ولو يك انسانى باشد
صحيفه نور ج 17 صفحه 154
معصيت كار، آن را افشا بخواهند بكنند، الا آنهائى كه معصيت را علن مىكنند، آنها ديگر احترامى ندارند در اسلام. آن كسى كه علناً آمده است در خيابان و كار خلاف مىكند اين ديگر احترام ندارد، اما آنهائى كه تحفظ مىكنند بر اين مسائل، در خلوت يك كار خلاف مىكنند، بر فرض اينكه شما مطلع شديد، جايز نيست برايتان كه اين را افشا كنيد حتى براى برادرتان، حتى براى اهل منزلتان. بنابر اين از امور مهمى كه براى قاضى، براى آن اشخاص كه بازپرس هستند، براى سازمان بازرسى، از امور مهمى كه بايد مراعات كنند اين است كه امين باشند در آن امرى كه به آنها محول شده است و اينطور نباشد كه سازمانى باشد براى بازرسى و آنوقت خودش معصيت خداى نخواسته بكند و افشا كند اسرار مردم را و همان جائى كه بايد گزارش بدهد، بيش از او تعدىاى به هيچ وجه نبايد بكند.
بر حوزههاى علميه و علماست كه قاضى تربيت و تحويل جامعه بدهند
و من از حوزههاى علميه و از علماى اعلامى كه در بلاد هستند و از فضلائى كه در حوزهها هستند، از آنها مىخواهم كه در اين امور، در امور قضائى و در امور دادگسترى به اين كشور كمك كنند و حوزهها مىتوانند در عين حالى كه حوزه بقايش هست و بايد باشد، مىتوانند عده به مقدارى كه احتياج هست به قاضى، تحويل بدهند قاضى را، تربيت كنند قاضى را. اين يك امر مهمى است براى اسلام و براى مسلمين. اعراض مردم دست قضات است، بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند تا بيايند و خدمت كنند به اين كشور.
با حفظ اتحاد، براى اسلام و جمهورى اسلامى تبليغ كنيد
و تمام اشخاصى كه هستند و هستيم و هستيد شما، تمام ما مسؤول هستيم. بايد فكرى بكنيم كه خدمتى كه از ما مىآيد امروز بكنيم، خصوصاً در يك عصرى كه همه تبليغات دنيا تقريباً بر ضد ماست. شما هر راديوئى را كه باز بكنيد و هر مطبوعاتى را كه از خارج اگر آمد ببنيد، مىبينيد كه مشحون است از اينكه به دولت ايران حمله مىكنند، آنوقت هر چه دروغ هم دلشان خواهد مىگويند، هر چه هم. البته ملت ايران هم، دولت ايران هم به آنها خيلى صدمه وارد كرده است، شيرهاى نفت را بسته است به روى امريكا و به روى اسرائيل. راه براى آنها نيست در اينجا تا اينكه جاهائى را كه آنها مىخواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمنهايشان بكنند، ديگر در اينجا راهى ندارند. افراد ايران ديگر وابسته به آنها نيستند تا براى آنها كار بكنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنىشان تا آخر هست، لكن بايد شما آقايان همه با هم باشيد، اختلاف نباشد در كار، اتحاد باشد، همبستگى با هم داشته باشيد، دانشگاهها با هم دوست و رفيق باشند و دانشگاه با فيضيه پيوند دائمى داشته باشند و تبليغات، تبليغات دامنهدارى باشد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و سفارتخانه در هر جا هستند بايد تبليغ كنند اسلام را و جمهورى اسلامى را. همه بايد، ما اين امرى را كه ملت با آن زحمت و با آنهمه رنج در ظرف پنجاه سال يا بيشتر و خصوصاً اين اواخر كشيده و اينهمه شهيد داده است و اينهمه معلول داده است كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 155
انسان خجالت مىكشد از روى آنها، بايد ما خدمت كنيم تا بتوانيم يك عشرى از اعشار آن كارهائى كه آنها براى همه ما كردند از عهده برآئيم.
امروز روز كار است
برادرها! امروز روز كار است. هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مىخواهيم خودكفا باشيم، خودكفائى را با تبليغات نمىشود كرد، با كار مىشود كرد. رعيت بايد كار بكند، كشاورز بايد كشاورزى بكند، دامدارها بايد دامدارى بكنند و باغبانها بايد باغبانى بكنند و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خود را، دانش خودشان را به دانشجويان منتقل بكنند و دانشگاه كه در رأس امور هست و تقديرات يك كشورى، مقدرات يك كشورى بسته به وجود آنهاست، بايد جديت بكنند كه روى خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم، به سوى كعبه آمال، به سوى خداى تبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيه اين كشور. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به خدمت. شمائى كه در صنايع هستيد صنعت را تقويت كنيد، آقايان كه در جاهاى ديگر هستند آن كارهائى كه به آنها محول است تقويت بكنند، مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل كنند و ننشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويند حالا كه ما داخل كار نيستيم پس بايد كارشكنى هم بكنيم. خوب، فهميدند، در عرض اين چهار سال فهميدند كه كارهاى آنها در ايران ديگرى اثرى ندارد. ايرانىها آن راهى را كه گرفتند و پيدا كردند دنبال مىكنند، ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند، ديگر قدرت اين را ندارند. بنابر اين آنهائى كه در خارج هستند بروند سراغ يك زندگىاى بكنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هى بنشينند و فحاشى بكنند. آنها هم كه در داخل هستند و يك قدرى فضولى مىكنند، آنها هم كنار بگذارند. ديگر گذشت وقت اينكه فضولىهاى شما يا تبليغات شما تأثيرى در اين كشور بكند. بحمدالله اين كشور الان در تحت عنايت حق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر سلامالله عليه به مقامى رسيده است كه مىتواند راه خودش را طى كند. و اميدوارم كه غرور براى ما پيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مىدهد و شما دعا كنيد كه به دست شما انجام بدهد. خداوند همه شما را انشاءالله سلامت بدارد و عزت و عافيت، و همه ممالك اسلامى را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 156
تاريخ: 27/10/61
فرمان امام خمينى به آيتالله ربانى املشى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
با تقدير و تشكر از زحمات بسيار شما در مقام دادستانى كل كشور و همچنين در شورايعالى قضايى و از آنجا كه جنابعالى مورد وثوق و اطمينان مىباشيد، طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورايى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرائط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. و از خداوند تعالى توفيق بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 157
تاريخ: 3/11/61
بيانات امام خمينى در جمع مديران، معاونان سياسى و برون مرزى و امور شهرستانهاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى و گروهى از برادران كارآموز تركمن
با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنىهاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تبليغات مسألهاى است پر اهميت و حساس، يعنى دنيا با تبليغات حركت مىكند. آنقدرى كه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده كنند از طريق ديگرى نمىكنند. و ما هم بايد به مسأله تبليغات بسيار اهميت دهيم و از همه چيزهائى كه هست، بيشتر به آن توجه كنيم. بايد تبليغات فرهنگى ما مخصوصاً در راديو و تلويزيون بيشتر باشد. چرا كه الان وضع طورى شده است كه آن روستائى كه در صحرا مشغول امر كشاورزى مىباشد هم به راديو گوش مىكند و در بعضى نقاط تلويزيون هم هست. آنقدرى كه راديو و تلويزيون مىتواند به مردم خدمت كند، روزنامهها و دستگاههايى ديگر نمىتوانند خدمت كنند. شما مىدانيد كه تبليغات خارجى عليه ما زياد است. شما بايد با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنىهاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد. امروز ابرقدرتها از انقلاب اسلامى ما سيلى خوردهاند و مىترسند كه مبادا در نقطهاى ديگر، انقلابى ديگر مانند انقلاب ما صورت گيرد. به همين دليل اين روزها شاهد رفت و آمدهاى سياسى در منطقه هستيم. آنها به دست و پا افتادهاند و هر روز توطئهاى جديد مىكنند، ما هم بايد در مقابل آنها مهيا باشيم. همانطور كه امريكا براى توطئه آماده است، ما هم بايد براى مبارزه و مقابله آماده باشيم. مادامى كه بخواهيم مستقل باشيم و زير بار وابستگى نرويم، بايد تحمل اين مشكلات و قدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم. امروز ما وارث كشورى هستيم كه وابسته به شرق و غرب بود، و شرق زده و غربزده هم در رأس امور بودند. بنابر اين، بايد محكم بايستيم و اين جمهورى را كه در مقابل همه انحرافات ايستاده است حفظ كنيم. برادران و خواهران مذاهب گوناگون، همه دست در دست يكديگر بگذارند و از حيثيت و كيان اسلام و جمهورى اسلامى دفاع كنند و از اين هياهوها نترسند، كه ما شكست نمىخوريم. شما كه مسؤوليت بسيار سنگينى به عهدهتان مىباشد، مطمئن و استوار به كار خودتان ادامه دهيد، هر روز برنامههايتان را بيشتر و بهتر توسعه دهيد و كوشش نمائيد تا برنامههاى اصولى و منطبق با موازين اسلام، ارائه نمائيد و حيثيت ملت و مذهب خودتان را حفظ كنيد. بايد برنامه براساس بينش و فرهنگ اسلام تنظيم شود. اميدوارم با دلى محكم و گرم در كارى كه داريد، موفق شويد. امروز كشور مال خودتان است. امروز همه مىدانند و مىفهمند
صحيفه نور ج 17 صفحه 158
كه براى خودشان كار مىكنند، براى آتيه كشور خودشان. به خدا اعتماد كنيد كه هر چه داريم از اوست و براى بندگان اوست، پس براى او و بندگان او خدمت كنيد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.
والسلام عيكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 159
تاريخ: 14/11/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام محمد على صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته
جنابعالى به نمايندگى اينجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورايعالى قضائى تعيين مىشويد تا بر جريان اين انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائيد. انشاءالله تعالى موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 160
تاريخ: 4/11/61
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمتشان مىرسيم.
من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمانهاى سابق را ادراك كردهام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديدهام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مىبينند و ديدهاند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دورهها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچگاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خانها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرتهايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مىشدند، انتخاب مردم بود و باقىاش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمىشد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مىكنيم.
مجلس در رأس همه ارگانها واقع شده است
من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگانها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بىاشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى
صحيفه نور ج 17 صفحه 161
كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمىتواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بىعيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بىعيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمىگويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مىشود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان و نمىتواند عيوب خودش را ببيند.
من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مىدانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مىخواهند، خدا را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مىخواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مىدانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مىكنند، لكن از اسلام بىاطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبههايى را در آن مطالعه مىكنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبههاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمىكنند و اين اسباب اين مىشود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بىچون چرا قبول كنند. شما مىدانيد كه مردم اسلام را مىخواهند، ديانت را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه مىكنند و در پشت جبههها هم مبارزه مىكنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمىپذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلسهاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبسها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شدهها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمىتوانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوانهايشان
صحيفه نور ج 17 صفحه 162
را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مىكردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دستهاى گمان مىكنند كه مكتب سرمايهدارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مىكنند. آن كه خيال مىكند او بهتر است، مىرود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مىروند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مىروند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مىديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثىها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهجالبلاغه، آنهائى كه در نهجالبلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايهدارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مىشود، اينطور شعارها را مىنوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهجالبلاغه چه مىگويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مىخواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمىخواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عدهاى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايهدارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مىگويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمىشود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعهها پيش مىآيد كه بايد يك احكام ثانويهاى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مىدهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتبهاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مىگذرد و كارها بهتر مىگذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى
صحيفه نور ج 17 صفحه 163
است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عدهاى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عدهاى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مىشوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مىرود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمىتوانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مىشوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مىگفتم اين را كه اينها نمىفهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مىفهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مىكنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مىشناسند، اينها رأىهائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مىكند، خوب، درشان شبهه پيدا مىشود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصبالعين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمىكند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسبهاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه مالياتها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريقشان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مىآيد، آن روز است كه نه جنگ مىتواند پيروز بشود ونه مجلس مىتواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مىشود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسألهاى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمىسازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مىكند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان
صحيفه نور ج 17 صفحه 164
آن ديدى كه بايد باشد بعضىشان نيست و الا نه اينكه بىتدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مىشود. و اما اگر بنا باشد كه يكىاش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمىگويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مىگويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقتها مىشود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مىكرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مىگردد و مورد سوأل واقع مىشوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملتها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مىشود.
ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم
و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.
و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقتها يك كلمهاى فرض كنيد كه من مىگويم، يك چيزى من مىگويم، به نظر شما هم خوب مىآيد، مثلاً، آنوقت مىبينى كه در جاهايى، از اين يك برداشتهائى كردهاند كه مشمول معصيت شدهاند. به من اطلاع دادهاند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع دادهاند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مىدهم به آن كسى كه مىخواهد اينها را از اطراف خيابانها بيرون كند، اين دكانهايى كه اين كارها را مىكنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى
صحيفه نور ج 17 صفحه 165
اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمىشود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمىكنند. و به من نسبت مىدهيد، دروغ نسبت مىدهيد، من همچو كارى نمىتوانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مىگوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.
بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مىشوند، از بين مىروند و اين به اين است كه مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاهها مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. مىدهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مىشود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مىنشيند مىگويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عدهاى مىگويند نيست اضطرارى. اينكه نمىشود گفت كه حالا كه يك عدهاى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلثاش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعىتان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بسمان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مىدهند و آن شعارهايى كه منافقين مىدهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمىكند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمىدانند اين مسائل را، توده مردم كه نمىتوانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مىشود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأىهايى كه شما مىدهيد، مشورتها زياد باشد، بلكه گاهى وقتها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مىشوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مىكنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مىدهد
صحيفه نور ج 17 صفحه 166
ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عدهاى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرفهاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبههها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقتها هم آنها مىگويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازىها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مىدانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مىشوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول املها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مىشود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مىكند، هر چه مىخواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مىگويد، نقى مىزند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مىگويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 167
تاريخ: 17/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده امام در شهربانى، رئيس شهربانى كل كشور و رؤساى شهربانىهاى مراكز استانها
بايد رفتارتان با مردم طورى باشد كه هنگام مشكلات، همين مردم مشكلاتتان را رفع كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله انقلاب اين جدايى را از ميان برداشت. ايران امروز يك گروه و يك حزب الهى شده است و دولت و قواى نظامى و انتظامى و روحانيون و همه اقشار مردم در يك صف واحد و طولانى قرار گرفته و مىخواهند به اسلام و مردم خدمت كنند. و شما هم بايد كارى بكنيد كه آن ذائقه تلخى كه مردم در گذشته از ديگران داشتهاند به ذائقه شيرينى مبدل سازيد، كه اگر چنانچه خداى نخواسته مشكلى برايتان پيدا شد، همين مردم كوچه و بازار بيايند و مشكل شما را رفع كنند، كه الان هم بحمدالله وضع همين طور است. چون مردم احساسشان اين است كه همه چيز از خودشان است و هيچ چيز را غريبه نمىدانند و شما را فرزندان خودشان مىشناسند پس شما بايد به وظيفه فرزندى خود و آنها هم به وظيفه پشتيبانى و پدرى عمل كنند. و مطمئن باشيد تا اين نعمت هست شما قوى و قدرتمند هستيد و هيچ قدرتى نمىتواند شما را از بين ببرد، خدا هم شما را تأييد مىكند.
از وظائف شهربانى است كه جلوگيرى از منكرات كند
من مسائل كلى را قبلاً نوشتهام كه بايد ايران يك مملكت اسلامى و همه چيزش اسلامى باشد. اگر كسى در احوال شخصاش مرتكب معصيت و فساد هم بشود و بر فرض اثبات هم، روى موازين شرعى بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود. نبايد كسى از اين معنا سوء استفاده كند و در خيابانها كار خلاف شرع انجام دهد. يكى از وظايف شهربانى جلوگيرى از منكرات است و ما هم شهربانى را به خاطر عمل به وظايفش مىخواهيم. اگر كسى در خيابان از دستورات شهربانى و رانندگى تخلف كرد، بايد تعقيب بشود و اصولاً هر چه در حفظ نظام مملكت و شهر دخالت دارد بايد با جديت عمل گردد. اگر شما مراكزى را مىبينيد كه در آن توطئه بر عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در كار است براى خنثى كردن آن زود عمل كنيد. و ابداً اين صحبت نيست كه دل شما بلرزد كه مبادا مسألهاى پيش آيد، مثلاً در منزلى كه گروهى اجتماع كردهاند و خواهند انفجار و يا خرابكارى انجام دهند و يا يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 168
دسته و اشخاصى را از بين ببرند، اين وظيفه مأمورين است كه جلوى آن را بگيرند، و مراكزى كه اشخاص فاسدى مىخواهند در آن هروئين و ترياك تقسيم كنند و يا فساد و فحشا و منكرات و مشروبات را رواج داده و عشرتكده داير كنند، كنترل نمايند. من اميدوارم كه شما در كارهايتان موفق باشيد و وظايف خود را به طور شايسته انجام دهيد. خداوند همه شما را تأييد كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 169
تاريخ: 10/11/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور
يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است
بسم الله الرحمن الرحيم
متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور از اصناف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم، يك مقدار هم راجع به دولت. آنكه راجع به بازار است، همه مىدانيم، مىدانيد كه بازار يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائلهاى كه براى اسلام پيش آمده است، اين بازار است كه پيشقدم است. در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان، از قرارى كه نقل شده است يكى از بازرگانهاى معتبر بوده است، تمام تنباكوهائى كه داشته است و آنوقت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است - پس از حكم ميرزا، آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند، حتى شهيد هم دادند و پس از آن، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت، باز در هر زمينه، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است، عمل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياهتر از رژيمهاى سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقفها را خراب كنند، از زير اين سقفها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيلىهائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مىكند و از اسلام عزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مىكند.
ميرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق، او نمىتوانست كه خودش يا طلبههائى كه آنجا دارند بسيج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى. او حكمى فرمود، علماى بلاد هم نمىتوانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملت بود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مىكردند و آنهائى كه به راه استبداد مىرفتند، آنها را به
صحيفه نور ج 17 صفحه 170
زمين مىزدند و در همين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم. باز، بازار است كه تعطيلات طولانى كرد و با تعطيلات طولانى و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائيد كند. اين بازار است كه از اول، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مىآيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.
متصديان امور همهشان مىخواهند خدمت بكنند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مىكنند
آن چيزى كه مربوط به دولت است، بايد من عرض بكنم و شما هم مىدانيد و شايد بعضىها كمتر بدانند، بعضىها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضى از آنها سالهاى طولانى با آنها بودهام و از نزديك ملاقاتشان مىكردهام و بعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم. ما يكى، يكى از اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم، به شما عرض مىكنم. شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنهاى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبىاش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمىكنيد. ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيامها تشريف مىبردند و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده.
مجلسمان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مىشناسم، يعنى سابقه طولانى دارند مثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزارى و هر چه توان دارند، آنها را مىشناسم و در اين طول مدتى كه مجلس برپاست مىدانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمىتوانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست، در علما هم هست، در مجتهدين هم هست، در شما آقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكه خدمتگزارند و همه مىخواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمىتوانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلى علاقه ندارد، همهشان علاقمندند با اختلاف سليقهاى كه دارند. و شوراى نگهبان، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من از نزديك سالهاى طولانى مىشناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كردهام آنها هم كه حالشان معلوم است. و اما دولت آنها را هم بعضى از آنها كه سالهاى طولانى من با آنها آشنا بودم، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتى كه متصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم، اينها هم همهشان مىخواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچه كه توان دارند اينها، هم توان خودشان را انجام مىدهند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مىكنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است
صحيفه نور ج 17 صفحه 171
اشخاصش، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند، متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمىخواهم بدهم.
گرفتارىهائى كه دولت الان با آن مواجه هست، يك قضيه الان قضيه جنگ است
من مىخواهم حالا به شما آقايان گرفتارى، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را، بعضى گرفتارىهائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتارىهاى الان هم بسيارى از كارها را انجام دادهاند و در سر تا سر كشور خدمتهائى كردهاند كه در اين پنجاه سال نشده است. اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم از آنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است. شما شايد بعضىتان بدانند كه جنگ در هر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مىخواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ. نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابىهايى كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است. دنبال اين جنايات، آوارههايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون، دو ميليون هست كه حالا من عددش را خيلى نمىدانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق، از ايرانىهايى كه سابق در عراق بودند و زندگى در عراق مىكردند، بيرون كردند و دولت متكفل امور آنهاست، آوارههائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارند آنها هم، اين خرابىهائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مىكند در همه اين امور لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسؤول اين امور هست، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است. مىخواهد كه كاميون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است، معذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مىدارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجههائى كه ملاحظه مىكنيد اينها نمىتواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.
حالا من عرض مىكنم به شما، ما فرض مىكنيم كه حضرت امير سلامالله عليه امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مىكرد كه يك جمعيتى، صدام و آنهائى كه با او موافقند، يعنى همه دولتهاى دنيا به استثناى بعضى، اين هجوم كرده است به ايران و خرابى كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابى. حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و مأجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان. اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه كرد؟ مىنشست موعظه مىكرد؟ مىگفت كه خودم تنها درست مىكنم؟ پول نداشت، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مىكرد به اينكه مردم
صحيفه نور ج 17 صفحه 172
به حسب توانشان، مستضعفين، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفههائى كه پر درآمدند، صد ميليون مثلاً اينها هر سال در مىآورند و بيشتر و خصوصاً آنهائى كه كارى به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوع كسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست، شما هم مىشناسيد كه يك معامله چند صد ميليونى مىكند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مىبرد و حساب و كتابى هم در كارش نيست. اميرالمؤمنين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مىكرد؟ همه افراد را مىفرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها را مىگرفت و مىفرستاد و اگر نمىرسيد عباى خودش را مىداد، عباى من را هم مىداد، كلاه شما را هم مىداد براى حفظ كشور اسلام، براى حفظ نواميس خود اين مردم. شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براى شما اموال مىگذارد؟ براى شما اعراض مىگذارد؟ براى شما نفوس مىگذارد؟ مىدانيد چه خواهد كرد؟ مىدانيد كه خطر دارد الان؟ خطر، صدام قابل آدم نيست، اما صدام و آنهايى كه پشتوانه او هستند، دولتهايى كه پشتوانه او هستند، آنهايى كه كمك مىكنند به آنها، قدرتهاى بزرگى كه اسلحه مىدهند، قدرتهاى بعد از او كه آدم مىفرستند، تجهيزات مىفرستند، و افراد مىفرستند، خوب، يك همچو خطرى الان براى ايران هست. آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است، نه متوجه يك قشرى، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مىكنم كه - آنجاهايى را كه آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ، اين متوجه به همه است. انصاف است كه در يك همچو وقتى احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتى گرانفروشى بشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت؟ تكليف نداريم ما كه كمك مىكنيم؟ تكليف شرعى، اين اصناف محترم، اين بازارىهاى محترم، اينها مىتوانند مبارزه كنند با گرانفروشى، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند، آن مقدار كه گيرشان آمده، اگر اجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مىروند، نمىتوانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مىكنيد در يك همچو وقتى كه همه چيز ما در معرض خطر است، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلاً فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است؟ خوب نمىتوانيم. مسأله بالاتر از اين معنايى است كه من و شما خيال مىكنيم، مسأله، مسأله آمريكا است نه مسأله صدام. مسأله فرانسه هست، مسأله شوروى است.
بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند
خوب، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اين بعد هم مقاومت كرده است و مىكند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كارى بكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرفهائى كه رضاخان مىگفت، معلوم شد
صحيفه نور ج 17 صفحه 173
همهاش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمىشد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيرهبندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس. ما امروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست. مسأله جنگ شوخى نيست، خرج جنگ شوخى نيست، مقاومت در مقابل جنگ شوخى نيست، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براى مقابله، اينها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مىكند. ما اين دولتى كه خدمت مىكند بايد تقديرش بكنيم، كمكش بكنيم. چهار نفرى كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگرى هم كه منافق هستند مىآيند هى به او يك چيزى مىگويند، به آنها يك چيزى مىگويند، ناراحتى ايجاد مىكنند در مردم. خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعى كه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمكها و كارشكنىهايى كه هست و آن تبليغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست، معذلك دولت ايستاده است و دارد خدمت مىكند، اين اعجاز است. بايد ما كمكش بكنيم، زير بغلش را بگيريم تا بتواند كار بكند. بايد اشكالاتى كه حتماً مىدانند، خود آنها هم مىدانند كه اشكال زياد است، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مىخواهد بكند؟ خوب، يك عده هستند كه وارد مىكنند و به قيمتهاى چندين مقابل مىفروشند، يك عده هستند كه احتكار مىكنند، يك عده هست نمىكنند خوب، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مىشود؟ آوارگان را رهايش كند مىشود؟ مستضعفان را رها كند، مىشود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اينها مقاومت كرده، چقدر ساختمان كرده براى مردم، چقدر راهسازى كرده براى مردم. من مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مىكنيد، بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مىدانيد اكثر شايد بدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كه قدرت داشته دولت، عمل كرده و خوب عمل كرده است. بنابر اين ما بايد از يك همچو دولتى كه نمونه است، شما خيال مىكنيد كه صدام اينطورى عمل مىكند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايى كه از عراق مىآيند ببينيد چه مىكند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فرار كردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم، اين حبسهاى او و اشخاص اخيار را در حبسهايش چه مىكند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. از آن طرف بازار را ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همهمان موظفيم. بازار است كه ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت. آقاى موسوى، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهراً كاسب است. خوب، آن كه چيزى ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاى ديگر هم همه از اين قبيلاند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مىخواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب، ما خودمان بايد اين كار را تكفل بكنيم و آن مقدار كه مىتوانيم، اينهايى كه سرمايههاى كلان دارند. اگر يك وقتى شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 174
شنيديد كه اين آقايان بعضى مىگويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مىگويند، محتكرين را مىگويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمىكنند. يك دسته هستند كه هم نق مىزنند، هم كارى به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مىكنند و گران مىفروشند و بازار سياه درست مىكنند، يك دسته هم اينها، اينطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه در بازار يك حرفى زده باشد. خوب، اين بازارى است كه بازار مسلمين است، اين بازارى است كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مىكند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابر اين ما هم در گرفتارىهاى دولت بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى مستضعفين و بيچارهها بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى اين آوارههايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمىتوانيم اين آوارهها را، خصوصاً اين آوارههايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از - عرض كنم - خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمدهاند، بالاخره از جاهاى ديگر هم آمدهاند و همين طور ميهمانهايى كه داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچارهها را از خانههايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم. خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كارها را مىكند. عمق كار دولت را ما نمىتوانيم درست بفهميم، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان، دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتارىمان چى هست، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمىتوانيم بكنيم. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. يعنى از همه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است، براى همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت، پاشيم برويم، آن كه مىتواند بايد پا بشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عدهاى داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان، الحمدلله خوب است، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تأييد دولت، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چند ميليون خرج جنگ فقط مىكند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمىگذارند ما استخراج كنيم زياد. نمىشود هم نفتى كه مال نسلهاى آينده است همهاش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهار روز ديگر زندگى نتوانند بكنند. باقىاش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواهها كمك كنند، ما نصيحت مىكنيم، استدعا مىكنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كه مشغول گرفتاريش هست و آنهمه گرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند، طرفينى است قضيه، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مىتواند بايد خدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران، از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مىگويم، به گوش يك عده زياد اما كم مايه، كم سرمايه، به گوش آنها مىرود، اما يك عدهاى هم هستند كه سرمايههاى هنگفت دارند، آنها
صحيفه نور ج 17 صفحه 175
اين حرفها را خيلى گوش نمىدهند، حساب آنها با خداى تبارك و تعالى است. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم و احكام اسلام را و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مىشويم و خداوند همه شماها را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 176
تاريخ: 12/11/61
متن نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخستوزير به محضر امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران
به عرض عالى مىرساند بررسىهاى انجام شده نشان مىدهد كه اموال منقول و غير منقول بعضى افراد به عناوين مختلف كه مستند به احكام كلى بعضى از حكام محترم شرع مىباشد توقيف و گاهى ضبط مىگردد، بنابر آنچه گفته مىشود بعضى از احكام ياد شده را به حضرتعالى نسبت مىدهند كه به تشخيص اين ستاد با فرمان اخير مغاير است. نظر مبارك را بيان فرمائيد.
عبدالكريم موسوى اردبيلى - ميرحسين موسوى
تاريخ 13/11/61
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير
بسم الله الرحمن الرحيم
درباره توقيفها مطلب همان است كه در بيانيه هشت مادهاى آمده است و پيش از تعيين تكليف شرعى در محاكم، هر گونه دخل و تصرف، خلع يد، سرپرست گذاشتن و غيره مشروع نيست و اگر حكمى و يا دستورى مخالف آن باشد، اعتبار ندارد و ستاد در جلوگيرى آن، اقدام قاطع نمايد و در صورت نسبت چيزى به اينجانب، تا از شخص اينجانب سؤال نشده است بايد ترتيب اثر ندهند، زيرا بسيارى از امور كه به اينجانب نسبت داده مىشود بر خلاف واقع است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 177
تاريخ: 14/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و معاونين وزارت صنايع سنگين و اعضاى هيأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنايع ايران
وقتى انسان اراده كرد به پيش مىرود
بسم الله الرحمن الرحيم
من معتقدم كه شما و همه كسانى كه به كارى اشتغال داريد بايد دو جهت را مراعات كنيد، يكى اتكاء به خدا و تلاش براى كسب رضايت او در جهت قطع هر گونه وابستگى اين مملكت به اجانب است چون براى جمهورى اسلامى ايران عيب است كه دستش پيش ديگران دراز باشد، و دوم اينكه هيچگاه از كارها مأيوس نشويد چون همه چيز يكدفعه درست نمىشود و كارهاى بزرگ بايد به تدريج صورت گيرد و اين بستگى به اراده انسان دارد، وقتى انسان اراده كرد به پيش مىرود. شما ببينيد در همين قضاياى انقلاب عده اىگفتند مگر مىشود بدون اسلحه با آنها طرف شد اما وقتى كه ملت اراده كرد موفق گرديد و اكنون شما كمرتان را محكم ببنديد و آن افكارى كه همه كارها را شرق و يا غرب بايد انجام بدهد از ذهنتان بيرون كنيد و تصميم بگيريد كه همه را خودتان انجام دهيد. الحمدلله كشور ما جوانهاى با استعداد و كارآمد زياد دارد و كسى بالاى سر آنها نيست كه مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصى مداخله كنند و يا آنها را در حد معمول كارگرى نگه دارد. اكنون محيط براى فعاليت شما باز و زياد است و من دعا مىكنم كه شما در اين كار بزرگى كه بناست انجام بدهيد موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 178
تاريخ: 18/11/61
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاهها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز
آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم مشكلات دادگاههاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مىدانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مىدانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مىدانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزههاى علميه نمىتوانند، حالا من سفارش زياد كردهام و مىكنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكتهاش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزهها نبودند، يعنى حوزهها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزهها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كردهام و باز هم مىكنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مىآيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مىكنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مىكنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مىگويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضىشان خلافش را هم مىگويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مىخواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مىدانم و من در آن نوشتهاى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مىبينم سوأل مىكنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمىتوانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائلهاى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمىدهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى
صحيفه نور ج 17 صفحه 179
هستند كه يك جرمهائى كردهاند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.
حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است
راجع به اموال، اگر اموالهايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسألهاى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مىدهيد.
و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمىگويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندانها بايد زندانها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندانها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عدهاى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خوردهاند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خوردهاند كم كم درست مىشوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مىخواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مىزنند رها مىكنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مىكنم كه همه بدانند كه در غير دادگاههاى انقلابى كه مربوط به اين گروهكهاست، ساير دادگاهها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كردهام و مىكنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.
معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد
شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمىتوانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دستهاى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مىشود در ايران واقع
صحيفه نور ج 17 صفحه 180
نمىشود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همهاش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عدهاى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بودهاند و يك دستهشان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانىهائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مىكنند. و از باب اينكه ناراحتىهايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مىكنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاهها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.
بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند
در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دستهاى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقهاى به يك مسائلى داشتند، علاقهاى به مباحثه داشتند، علاقهاى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصهها را او مىكند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمىكنند رها) كار خودش را زود انجام مىدهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مىدهد.
منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند
آن مسألهاى كه همه كس مىگفت، هر كس مىرسيد مىگفت كه نمىشود، نكنيد، خونريزى مىشود، چه مىشود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه
صحيفه نور ج 17 صفحه 181
ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمىدانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضىها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرفهايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.
در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانىها، خارجىها تبريك مىگويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنىها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مىبينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مىريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مىكنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مىكند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مىشود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مىخواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مىخواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مىگويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مىگويند كه، از اين خارجىها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمىآيد اين اطرافىها دارند اداره مىكنند او را، آن اطرافىها را من تا حالا نشناختهام كه او هى دارد به من مىگويد عرض مىكنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناختهاند مىدانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمىشوم، انجام مىدهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مىشد كه كشته مىشود، چه مىشود، شلوغ مىشود، چه مىشود، پيش هم نمىرود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مىكنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم
صحيفه نور ج 17 صفحه 182
هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانىها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مىگويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مىشود، مردم چه صلاح مىبينند و آنهمه صلاحديد مىكردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مىگفت من نمىتوانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مىكند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.
والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 183
تاريخ: 19/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى
تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين پيروزىهاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مىكنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.
اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمىشود تلقىاش كرد، اما در اول انقلاب مىدانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سالهاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمنهاى امريكا مجهز كرده بودند و مىدانيد كه همه قدرتها هم دنبال او بودند و به او كمك مىكردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرتها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبهها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحلهاى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از
صحيفه نور ج 17 صفحه 184
همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزىها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشستهاند، سنگرهاى بسيار عظيم نشستهاند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابانها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مىدانيد. يك مسألهاى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمتهاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
امروز شما مىبينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار
و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مىكنيد زياد مىكند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مىكنم. نعمتهاى خودش را زيادكند. امروز شما مىبينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزههاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مىخواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مىگذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملتهاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليفمان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راههاى هدايت را، راههاى پيروزى را به او نشان مىدهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مىانداخت پيروز مىكرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مىشود فوج فرار مىكنند، سنگرها را خالى مىكنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند
صحيفه نور ج 17 صفحه 185
كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مىشود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمىشود، اختلاف حاصل نمىشود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.
كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند
و به اين بوقهاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مىكنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مىكنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمىدهند شكست را، يك مدتى هم مىگويند كه اين مىگويد اينطورى، آن مىگويد اينطورى. الان هم مىگويند كه دولت ايران مىگويد كه ما چه كرديم، صدام هم مىگويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولتهاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مىتواند آنها را از شر همه قدرتها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مىكند، نداشته باشند. خوب، ما همانهائى كه شما مىترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوسهاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مىخواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرتها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مىتواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمانها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مىزنند، دولتهايشان با ملتهايشان مخالفند، ملتها هم با دولتها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مىگويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مىكرد كه من وابستگى
صحيفه نور ج 17 صفحه 186
به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مىفهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مىخواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرفها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرفهائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمىشناختند، يعنى ايران را خيال مىكردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمىدانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مىفهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمىفهمند، نه آنها نمىفهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمىدانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مىكردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيستها مىگفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقتها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزشهاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمىشود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 187
تاريخ: 20/11/61
پاسخ امام خمينى به استفسار وزير مسكن و شهرسازى در مورد قانون اراضى موات شهرى و زمينهاى باير كه به تصويب مجلس شوراى اسلامى رسيده است.
بسمه تعالى
آنچه را مجلس شوراى اسلامى تصويب نموده و به تأييد شوراى نگهبان رسيده، هم شرعى است و هم قانونى مىباشد..
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 188
تاريخ: 21/11/61
پيام امام خمينى به خانوادههاى شهدا و جانبازان انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با فرا رسيدن يوم الله، روز بيست و دوم بهمن سالروز شكست باطل و جنود ابليسى به دست حق طلب جندالله، ماها و نويسندگان و گويندگان و سخنوران اگر بخواهيم ارزش عمل اين شهيدان و جانبازان راه خدا را و فداكارى آنان و حجم پيامد اين شهادتها و جان نثارىها را بشماريم، شايد ناچار باشيم به عجز خود اعتراف كنيم، تا چه رسد به مراتب معنوى و مسائل انسانى و الهى آن، كه بى شك عاجز و وامانده مىباشيم، آنان كه از اينگونه عشق به لقاءالله و شهادت و بارقههاى باطنى و جلوههاى روحى كه از ثمراتشان اينگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شكسته اسير گرههاى طبيعت و دامهاى شيطانى مىباشند، دستشان از قلهء بلند اين تحولات معجزه آساى الهى كوتاه است، پس اولى آن است كه به بعضى پيامدهاى ظاهرى مشهود بپردازيم - چه - كه ارزيابى همه جانبه آن نيز ميسور نيست. شما اگر به بررسى انقلاب و حالاتى كه لازمه انقلاب يك ملت است بپردازيد و با تعمق و بيطرفى و بىنظرى به آن نظر اندازيد، خواهيد ديد كه چه هرج و مرج و گسيختگىهايى در سراسر كشور انقلابى بوجود مىآيد، كه رسيدن به حداقل نظم و مهار نمودن آن سالهاى طولانى به درازا كشد و لااقل در مدتى طولانى با قحطىها و مرضهاى پيگير و درگيرىهاى در سطح كشور و چپاولها و قتل و غارتها و دزدىها و فسادهاى اخلاقى و گرفتارىهاى بسيار ديگر دست به گريبان است و اين در حالى است كه انقلاب متكى به يك يا چند قدرت بزرگ باشد. ولى كشور ايران با بافتى كه انقلاب اسلامى داشت كه اسلام برنامهء همگانى بود و انقلاب مردمى و مستقل بود، قبل از آنكه به پيروزى نهايى برسد با آنكه دولت رژيم سابق برقرار بود، با عدهاى قليل از افراد متعهد، شوراى انقلاب را تشكيل داد و همچنين دولت موقت انتقالى را و در مدت بسيار كوتاه چندين رفراندم و انتخابات انجام گرفت و نظام جمهورى برقرار شد و از قحطى هيچ خبرى نبود، مراكز فساد اخلاق و ميخانهها و عشرتكدهها و قمارخانهها و امور غير مشروع به سرعت برق برچيده شد و آنچه كه گروهك ها، خصوصاً منافقين با چهرهاى موافق، خود را وارد انقلاب نمودند و به جمع آورى و دزدى اسلحه و مهمات و اموال بى حساب مردم به صورتى رياكارانه دست زدند و با همان سلاحها خود را مقابل مردم قرار دادند، بوجود آوردند، در مدتى نه چندان زياد در هم شكسته شد و كارهاى باقيماندههاى آنان همان چيزى است كه كشورهاى بزرگ و كوچك در حال آرامش دنيا با اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 189
نوع درگيرىها و انفجارها دست و پنجه نرمكنند و روزى نيست كه در كشورى از كشورهاى به اصطلاح متمدن اروپا و آمريكا و ساير قارهها انفجارى صورت نگيرد و كشور ايران هم در اين امور مشابه آنهاست، البته با حجمى بسيار كمتر. اين پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق آسا معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان به دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضاخان و محمدرضاخان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره صد ساله را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مىكردند اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهههاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بيسابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجيه كرد. اينجانب هنگامى كه اين جوانان عزيز در عنفوان شباب را، كه با گريه از من عقب مانده تقاضاى دعا براى شهادت مىكنند، مشاهده مىكنم از خود مأيوس و از آنان شرمنده مىشوم و هنگامى كه عكسهاى متعدد اين شهيدان نورس نورانى را مىنگرم و ارزشهاى انسانى و مقامات الهى آنان، كه خود از آنها به مرحلههايى دور هستم غبطه مىخورم و چون به مادران و پدران اين جوانان و نوجوانان شهيد برخورد مىكنم و آن شجاعتها و شهامتهاى فوق تصور را از آنان مشاهده مىكنم احساس حقارت نموده، به پيشگاه پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا به خاطر چنين امتى و پيروانى متعهد و مجاهد تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى ولى نعمت و حافظ امت سپاسگزارم. امروز اسلام بزرگ نتيجه آن ايثارها و شهادتها را مىبيند كه دنيا در مقابل آن با همه تبليغات گمراه كننده و كارشكنىهاى بى حد و حصرش، ناچار است سر تعظيم فرود آورد و اين نسيمى است كه از معنويات اسلام در اين كشور مظلوم در طول ستمشاهى وزيدن گرفته است و اميد از الطاف خداوند منان است كه اين نسيم الهى را افزايش دهد و آن را به همه كشورهاى ستمديده و در بند مرحمت فرمايد. شايد كه دولتهاى خواب كشورهاى اسلامى به خود آيند و به تكليف الهى و وجدانى و انسانى خود آگاه شوند و بيش از اين لجاجت نكنند و توبه كنند كه بازگشت از خيانت به اسلام و كشورهاى اسلامى و از جنگ با كشورى كه هر چه داشته است در راه مقاصد الهى فدا كرده و مىكند، دير مىشود و امروز اشتباهات خود را جبران كنند كه فردا دير است. اينان با چشم و گوش باز از اول هجوم صدام آمريكائى به كشور اسلامى تاكنون شكستهاى ذلت بار او را ديده و هنوز در غمى بسر مىبرند. حيرتم از چشم بندى خدا، همه مىدانيم كه شيوه رسانههاى گروهى وابسته به دولتهاى جهانخواران است كه عكس آنچه در ايران مىگذرد را در جهان منتشر كنند و آنچه ناشايسته است به اين كشور انقلابى كه خواهد آزاد و مستقل باشد، آن هم به صورتى بزرگ نسبت مىدهند. دنيا امروز گرفتار جهانخواران و غارتگرانى است كه كشورها را به آتش مىكشند و غارت مىكنند و نيز گرفتار
صحيفه نور ج 17 صفحه 190
وابستگان آنان است كه منافع ملتها و كشورهاى خود را فداى منافع ابرقدرتها مىكنند و همچنين گرفتار سازمانهاى دست نشانده قدرتهاى بزرگ بويژه آمريكاست كه با اسم بىمحتواى شوراى امنيت و عفو بين الملل و حقوق بشر و از اين قبيل مفاهيم بىمحتوا كه به قدرتهاى بزرگ خدمت مىكنند و در حقيقت مجرى احكام و مقاصد آنان و مأمور محكوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرتهاى بزرگ جهانخوار هستند مىباشند. همه مىدانيم و مىدانيد كه صدام قريب سه سال است با هجوم وحشيانه خود به قتل و غارت و تخريب كشور ايران پرداخته است و از اول تاكنون قسمتى از كشور ما را در دست داشته و دارد و به خيانت خود نسبت به مردم بيگناه مشغول است و اين سازمانها براى يكبار هم او را محكوم نكردند. صدام زمانى به دروغ پيشنهاد صلح مىكرد كه ايران زير تاخت و تاز صداميان خونخوار بسر مىبرد. اما با اين مقصد شيطانى تصميم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتى و حمايت قدرتهاى جهانخوار، منطقه را به آتش و خون بكشد، چرا كه ديو سركش نفس حيوانى او حد و مرزى نمىشناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاك نشود روى امنيت نخواهد ديد. همه مىدانيم كه هر روز دست صدام به خون صدها نفر مردم مظلوم ما آغشته است ولى رسانههاى گروهى و سازمانهاى وابسته به قدرتها، بويژه آمريكا چقدر از صلح دوستى صدام پشتيبانى و ثناخوانى نموده و مىنمايد، در صورتى كه صلح خواهى صدام و كوشش آمريكا در ايجاد امنيت در دنيا و نيز ديگر قدرتمندان چپاولگر و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر همه از يك قماش هستند و تا دنيا به اين آرامش طلبان و صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روى امنيت و صلح و آرامش نخواهد ديد، و آنچه آرزوى بشر است تحقق نخواهد يافت، بلكه تنها بشر به بركت مكتبهاى توحيدى و مؤمنان واقعى آنهاست كه به آزادى و سعادت خواهد رسيد، نه مثل دولتهاى مسيحى و يهودى و دولتهاى به اصطلاح اسلامى، آنان كه وابسته و پيوسته به قدرتهاى شيطانى هستند كه ضرر اين وابستگان و پيوستگان از ضرر ابرقدرتها براى ملتهاى دربند نه تنها كمتر نيست كه بيشتر است، دوستان حقيقت و دلسوزان بشريت بايد براى اين بلاى خانمانسوز فكرى كنند. از خداوند تعالى خواهانم كه جهانيان را از شر اين ستمگران نجات دهد و صلح و صفا و آرامش بيشترى عنايت فرمايد و كشور ما را به آرزوى خود كه ظهور حضرت مهدى ارواحنا فداه، مستقر كننده عدل و انصاف و آرامش دهنده جهان است، برساند و شهداى ما را به رحمتهايى كه براى خاصان درگاهش اختصاص داده است مفتخر فرمايد و مجروحان و آسيب ديدگان عزيز ما را شفاى عاجل عنايت فرمايد و اسرا و گمشدگان عزيز ما را هر چه زودتر از شر صداميان نجات داده و به ميهن اسلامى خودشان برگرداند و به بازماندگان شهدا مخصوصاً پدران و مادران و همسران و همه نزديكان آنان اجر و صبر مرحمت فرمايد و رزمندگان سلحشور ما را پيروز فرمايد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 144
تاريخ: 15/10/61
فرمان امام خمينى به ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى
بسم الله الرحمن الرحيم
ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى
اخيراً چند كتاب به عنوان سوالات دينى و ايدئولوژى اسلامى را ملاحظه نمودم و بسيار متأسف شدم از آنچه در اين كتابها و جزواتى از اين قبيل به اسم اسلام، اين دين انسان ساز الهى، براى گزينش عمومى مطرح شده است و آنها را ميزان رد و قبولى افراد قرار داده اند. اين نوشتهها كه مشحون از سوالات غير مربوط به اسلام و ديانت و احياناً مستهجن و اسف آور است، از آنجا كه به اسم ديانت اسلام منتشر شده است، از كتب و جزوات انحرافى است كه براى حيثيت اسلام و جمهورى اسلامى مضر است و به وزير ارشاد توصيه نمودم كه امثال اين كتب را در اسرع وقت جمع آورى و فروش و خريد و نشر آنها را ممنوع شرعى اعلام نمايند. شايد بسيارى از افرادى كه در تدوين آنها دخالت داشتهاند داراى حسن نيت بوده اند، لكن احتمال نفوذ شياطين در اين نحو مسائل قوى است كه براى مشوه نمودن چهره نورانى اسلام يا جمهورى اسلامى به اين امر اقدام نموده اند. لهذا مراتب زير را از ستاد محترم خواستارم:
1- تمام هيأتهائى را كه به نام گزينش در سراسر كشور تشكيل شدهاند، منحل اعلام مىنمايم، چه در قواى مسلح يا در وزارتخانهها و ادارات و چه در مراكز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاهها، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نمايد.
2- ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هيأتهائى به جاى هيأتهاى منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق كريمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعيين تا در گزينش افراد صالح بدون ملاحظه روابط اقدام نمايند و گزينش زير نظر آنها انجام گيرد و دقت شود تا اين افراد، تنگ نظر و تند خو، نيز مسامحهكار و سهلانگار نباشند. و چنانچه قبلاً تذكر دادهام ميزان در گزينش، حال فعلى افراد است، مگر آنكه از گروهكها و مفسدين باشند يا حال فعلى آنها مفسده جوئى و اخلالگرى باشد و اما كسانى كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضى نارواها شدهاند ولى فعلاً به حال عادى و اخلاق صحيح برگشتهاند، تندروىهاى جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام و بايد ممنوع اعلام شود. 3 از آنجا كه بسيارى از سوأل هاى اسلامى اين كتابچهها از مسائل غير محل اطلاع مىباشد
صحيفه نور ج 17 صفحه 145
كه شايد فضلا و علماى زحمتكش نيز در جواب آنها عاجز باشند و نيز بعض آنها غلط و بعضى از سوألها و جوابها بر خلاف است، اين نحوه سوالات به هيچ وجه معيار در گزينش افراد نيست و ندانستن آنها براى آنان اشكال و عيبى ندارد. لازم است ستاد محترم اشخاصى را مأمور كنند كه اگر افرادى، چه به واسطه سوألهاى شرعى كه دانستن آنها براى اين اشخاص لزوم ندارد و چه سوألهاى ناروائى كه به اسلام ارتباط ندارد، از ادارات و يا وزارتخانه يا ديگر مراكز اخراج شدهاند و يا به واسطه آن استخدام نشدهاند، تشخيص داده تا اگر اخراج يا عدم پذيرش به صرف اين امور يا اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود براى خدمت برگردانند كه اين نحوه عمل كه با آنها شده است ظلم فاحش است و محروم نمودن كشور از اشخاص مفيد مىباشد كه از همه اينها بايد جلوگيرى شود و نيز از افراد صحيحى كه در هياتهاى گزينش بودهاند، قدردانى شود و به افراد ديگر آنها نصيحت شود تا نظير اين افعال در كشور اسلامى واقع نشود.
4- ستاد محترم دستور دهد كتابچههاى مختصرى شامل بعضى از مسائل شرعى كه محل اطلاع عمومى است و مسائل اعتقادى كه دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده، بدون معماها كه در اين كتب و نشريات انحرافى موجود است، و بعضى مسائل مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احكام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سياسى و اجتماعى تهيه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده و در صورت احتياج اشخاص را آموزش دهند و بدون آموزش سوأل از آنها نشود و ميزان رد و قبول، موازين اسلام و انسانى باشد كه هدايت جاهلان، منظور نظر اصيل است.
5 - تجسس از احوال اشخاص در غير مفسدين و گروههاى خرابكار مطلقاً ممنوع است و سوأل از افراد به اينكه چند معصيت نمودى، چنانچه بنا به بعضى گزارشات اين نحوه سوالات شود، مخالف اسلام و تجسس كننده معصيت كار است. بايد در گزينش افراد اين نحوه امور خلاف اخلاق اسلامى و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.
6- بنا به گزارش رسيده، بعضى از كلاسهاى درسى كه در ارتش و سپاه و ساير مراكز نظامى و انتظامى تاسيس شده است، بسيار مستهجن و مبتذل است. بايد اين كلاسها به وسيله اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود و نمايندگان اينجانب در نيروهاى نظامى و انتظامى با كمال جديت به اصلاح آنان پرداخته و به كار خود ادامه دهند. اين ستاد موظف است براى هر وزارتخانه يا مراكز ديگر كتابچه هائى مناسب با كار آنان به صورت معقول و اسلامى تهيه نموده و از تعليمات جاهلانه و احياناً ضد انقلابى جلوگيرى نمايند. از خداوند تعالى توفيق آقايان را در امور محوله و حسن جريان آن را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 191
تاريخ: 21/11/61
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، شعراى شركت كننده در جشنواره شعراى عرب و عدهاى از نونهلان متولد 22 بهمن سال 1357
ما كشورمان يك كشورى است كه جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران بسيار عزيز كه از شعرا و علما و روشنفكران و نويسندگان از كشورهاى مختلف جهان در اينجا آمدهاند خوش آمدند. خوش آمديد در كشورى كه زير بار ستم ستمشاهى در طول تاريخ و ستم رژيم پهلوى در پنجاه سال خرد شده. خوش آمديد در كشورى كه براى اينكه قيام براى اسلام كرده است و مىخواهد كه اسلام در اين كشور حكومت كند، و مورد تجاوز قدرتهاى بزرگ بىواسطه يا با واسطه شدهاند، در اين كشور آمديد و خوش آمديد در كشورى كه به واسطه اينكه با ابرقدرتها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت كرده است مورد تجاوز دشمنهاى اسلام، از عراق (يعنى حزب بعث عراق) شروع شده است به دستيارى آمريكا و كمك تقريباً همه كشورهاى جهان و مورد تجاوز همه اينها شده است. كشورى كه مىخواهد عدل الهى را در جهان و ابتدائاً در مركز خود كه ايران است، بپا كند و در همه جا حكومت، حكومت اسلامى باشد و دست قدرتهاى بزرگ از كشورهاى اسلامى كنار باشد. شما مىدانيد كه كشورهاى بزرگ از ابتداء اين نهضت اسلامى ايران تاكنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ايران با همه قدرتها مخالفت كردند، كار شكنى كردند و هجوم نظامى كردند و وا داشتند دشمنان اسلام را كه هجوم نظامى كند به مناطقى از كشور عزيز اسلام، به جرم اينكه اسلامى است. و شما مىدانيد كه الان كه جنگ بين جوانهاى متعهد به اسلام و بين صداميان بعثى عفلقى پشت كرده به اسلام، درگير است، علاوه بر كشورهاى بزرگى كه منافع خودشان را در اين كشور و در كشورهاى اسلامى ديگر و در سرتاسر جهان، در كشورهاى استضعافى در خطر مىبينند، همه به كمك اين حزب اشتراكى عفلقى عراق شتافتند و كمك نظامى، كمك مالى و كمك تبليغاتى به طور وسيع انجام مىگيرد. و ما كشورمان يك كشورى است كه بايد بگوئيم جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد، و ملتها كه با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان كه با اسلام آشنا و با عدل و كرامت انسانى علاقه دارند، در تحت فشار دولتهايى واقع شدهاند كه براى خاطر چند روز عيش و نوش دنيوى اسلام را بركنار و بر ضد اسلام قيام مىكنند و به ملتهاى خودشان فشار مىآورند از خوف اينكه مبادا آنها هم ادعاى عدالت و ادعاى فرهنگ انسانى بكنند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 192
بايد مستضعفان جهان را آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده
امروز تكليف همه شما آقايانى كه از خارج تشريف آورديد، شعراى شما، نويسندگان شما، گويندگان شما، اين است كه شعرا در اشعارشان قضاياى اين انقلاب را منعكس كنند، اگر توانستند در مجامع عمومى و اگر نتوانستند حتى در مجامع خصوصى هم محفوظ بماند براى نسلهاى آتيهاى كه فرزندانشان الان بعضىشان از كوچولوهايى كه در 22 بهمن متولد شدهاند و آنهايى كه در طول تاريخ مىآيند. بايد مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه كنيد، آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده است و در تحت چه شرايطى زندگى كنند و آنان كه به آنها حكومت مىكنند تحت چه شرايطى هستند و وضع زندگى مالىشان چطور است. و آنهائى كه از دولتهاى اسلامى هستند، ذخائر خودشان را به كجا خرج مىكنند و در جيب كى مىريزند در عين حالى كه ملتهاى آنها گرسنه هستند، ملتهاى آنها فقير هستند و بسيارى از آنها از گرسنگى تلف شدند و اينها ذخائر خودشان را، ذخائرى كه مال خود اين ملت است و آنها غاصب هستند، به جاى اينكه براى ملت خودشان ولو عشرى از اعشار آن خرج مىكردند و اينها به رشد مىرسيدند، تمامش را تسليم مىكنند به آنهائى كه دشمن اسلامند. شعرا در طول تاريخ بايد بنويسند اين امور را و به شعر، مردم را بيدار كنند و نويسندگان اگر مىتوانند در نطقها و نوشتههاى خودشان، در مجامعى كه مىروند در شهرهاى خودشان، در كشورهاى خودشان مسائل ايران را ابلاغ كنند و اگر نمىتوانند در كتب و رسالههاى خودشان ثبت كنند كه بعدها وقتى كه مردم در نسلهاى بعد مىآيند، ببينند كه دشمنهاى آنها كى هست و دوستان آنها كى و تكليف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چيست. اگر ما در تبليغ قصور كنيم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور كنيم، ما مديون نسلهاى آينده هستيم كه ممكن بود با نوشتههاى شما، با نوشتههاى نويسندگان عزيز و با اشعار آنها، بيدار بشوند و مطلع بشوند بر اينكه بر اين ملتها در اين زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج كرديم، بلكه آنها در صدد علاج برآيند، و امروز نيز ما بايد در صدد علاج برآئيم. همه شما و همه ملتهاى ضعيف دردها را مىشناسند، مىدانند كه از كجا صدمه مىبينند و كى به آنها صدمه مىزند و چه رژيمى آنها را تحت فشار قرار مىدهد و درمان را بايد بدانند كه تا جهان مبتلاء به اين جنايتكاران است و وابستگان به اين جنايتكاران، روى خوش نخواهد ديد. و ما، همه شماها كه نويسنده هستيد و خصوصاً شعرا كه لسان شعر بالاترين لسان است، بايد مردم را آگاه كنيد، نسلهاى فعلى را، نسلهاى آينده را و بنا بگذاريم بر اينكه اگر نمىشود در جوامع عمومى، از جوامع خصوصى و از افرادى كه با آنها آشنا هستيم شروع كنيم و شمهاى از اين مسائلى كه در ايران وارد شده، واقع شده است، از مصيبت هائى كه در زمان رژيم سابق واقع شده است (و شايد بسيارى از شما بدانند) با مصيبتهائى كه در اين زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه كنيد و از شيوه مبارزهاى كه در اينجا شروع شد از اول، و به خواست خداى تبارك و تعالى تا اينجا كه آمده است هر روز رشد كرده است، اين شيوه را به آنها گوشزد كنيد. لازم نيست كه ابتدائاً يك عده كثير باشند، عدههاى كوچك و افراد كم، كم كم اين قطرهها با هم جمع شوند و دريا تشكيل مىدهند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 193
آنهائى كه شرقزده و غربزده نيستند بايد شروع كنند ولو از صفر
ما از صفر شروع كرديم، ايران از صفر شروع كرد، ايران در آنوقتى كه همه چيزش در خطر بود و اختناق به طورى بود كه زن به شوهر و شوهر به زن نمىتوانست يك كلمه خلاف رژيم بگويد، از صفر اشخاصى كه بيدار شدند و بودند، شروع كردند و اين صفر كم كم بزرگ شد و اين قطرات كم كم بزرگ شدند و شكل گرفتند و به صورت مشتهاى گره كرده و بدون اينكه در آنها يك تشكيلات منظمى باشد و بدون اينكه داراى يك سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هيچ وجه نبود، لكن اينها از هيچ شروع كردند تا اينكه سلاحها را از دست دشمنان گرفتند و كم كم با فرياد اينها براى اسلام، از ارتش، جناحهاى بسيارى به اينها ملحق شدند كه تا الان هم هستند و خدمت مىكنند و در بين خود ملت هم بسيج شد عده كثيرى و الان هم بسيج مىشود.
و ما اميدواريم كه ايران به اندازه افرادى كه دارد، جوانانى كه دارد، ارتش داشته باشد. يك ارتش ملى اسلامى انسانى كه در مواقعى كه احتياج به آن هست، چندين ميليون از افراد حاضر به خدمت باشند. كشورهاى ديگر هم آنهائى كه بيدارند، آنهائى كه توجه به مسائل دارند، آنهائى كه غربزده و شرقزده نيستند، آنهائى كه منافع خودشان را از شرق نمىدانند و آنهائى كه منافع خودشان را از غرب نمىدانند و آنهائى كه غرب و شرق را غارتگرانى مىدانند، آنها هم بايد شروع كنند ولو از صفر. و همانطورى كه در ايران از صفر شروع شد و تا حدود بيست سال دائماً در خدمت آمدند و كردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، اين رژيمى كه تا دندان مسلح بود و او را مسلح كرده بودند، همه قدرتها هم با او همراه بودند، با همين مردم عادى كشور ما كه متحول شدند به يك انسانهاى الهى و به يك انسانهاى توحيدى، اين رژيم شكسته شد و دنبال او هم دست امريكا از اينجا قطع شد و دست همه قدرتها از منافع ما - قطع شد - قطع شد. و در اين هنگام كه شما تشريف داريد در اينجا، ما كارهاى خودمان را، دولت ما كارهاى خودش را و كارهاى ايران را با شايستگى انجام مىدهد و كارخانهها را به راه مىاندازد و مسائلى كه دارد و مشكلاتى كه دارد يكى پس از ديگرى حل مىكند و در ظرف چهار سال تمام چيزهايى كه يك كشور مستقل بايد داشته باشد دارا هست، در عين حالى كه هميشه در فشار بوده و هميشه در محاصره اقتصادى و در محاصره نظامى بود. مأيوس از خدا نباشيد، خدا را حاضر بدانيد و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانيد و مراجعه به صدر اسلام بكنيد كه يك نفر انسان به تمام معنا، لكن در نظر كفار ضعيف و مستضعف، قيام كرد و يك انقلاب به اين بزرگى را كه دنيا را در تحت سيطره خودش در آورده است ايجاد كرد. از وحدت افراد و كمى افراد هراس نكنيد كه خداى تبارك و تعالى به شما كمك مىكند و وقتى كه شما نصرت بكنيد از خداى تبارك و تعالى، وعده نصرت داده است و كمى عده با اينكه قدرت روحى در كار باشد و انسجام در كار باشد و تعهد به اسلام در كار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.
صحيفه نور ج 17 صفحه 194
شما دولت ها، مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام رامىكوبيد
الان كه شما ملاحظه مىكنيد و صداميان اشتلم مىكشند كه حتى در اين نبرد آخر گاهى مىگويند هفت هزار، گاهى مىگويند پانزده هزار، ما از ايرانيان را (يعنى از اين سپاهيان ايران را) كشتيم و از بين برديم، بيش از چهار هزار ما نفرستاديم در جبههها. ما ارتشمان و قوايمان در كنار هستند الان، و ما مىخواهيم كه اين دولتهائى كه دارند كمك مىكنند به يك جنايتكار تاريخ، به يك جنايتگر كه از اولى كه اين حزب در عراق پيدا شد با اصل جنايت پيدا شد و با تز اسلام نبايد باشد. اين دولت هائى كه ادعاى اسلام مىكنند، ما چطور مىتوانيم از آنها اين ادعا را بپذيريم، دنيا چطور مىتواند اين ادعا را بپذيرد، كه شما مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام را مىكوبيد و دشمنان اسلام را تقويت مىكنيد. آمريكا كه دشمن همه اديان است حتى مسيحيت، آمريكا كه اصلاً اعتنا به اديان ندارد و جز منافع خودش را نمىخواهد، حتى منافع امريكائىها هم نمىخواهد، منافع دولت امريكا را مىخواهد و همه جهان را به آتشزده است و دارد آتش مىكشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال مىكنيد و ارتش او را در مناطق اسلامى پذيريد براى اينكه ارعاب كنيد لبنان را و ارعاب كنيد ايران را. مسلمين با اين مردمى كه بنايشان بر اين معناست بايد چه بكنند؟ مسلمين كه گرفتار يك همچو حكومتهائى هستند و گرفتار يك همچو سردمدارانى هستند بايد چه بكنند؟ بايد ساكت بنشينند، تماشاگر باشند؟ اگر ايرانىها هم اين فكر را مىكردند كه به ما چه ربط دارد، ما مشغول كسب خودمان هستيم و كارى به اين مسائل نداريم، خدا مىداند كه اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اينجا آورده بود، اگر مهلت پيدا مىكرد اين رژيم غير انسانى، اسلام را از محتواى خودش بكلى خالى مىكرد و يك صورت بىمحتوا، حتى صورت را هم نمىگذاشت حفظ بشود. فجايعى كه در زمان او واقع شد، تاريخ اميد است كه ثبت كند و متفكران و متوجهان به مسائل بنويسند و باشد در مخزنها تا ببينند اشخاصى كه بعدها مىآيند. بنا، بر اين بود كه اصل اسلام در اينجا محو بشود، شروع كردند تاريخ اسلام را تغيير دادند و شروع كردند و جوانهاى ما را از اسلام مىخواستند جدا كنند، مواد مخدره و موادى كه انسان كش است، در اينجا به دست همين خاندان پهلوى خريده مىشد و پخش مىشد. اين نه براى اين بود كه فقط منافع مادى مىخواستند، براى اين بود كه اطاعت امر آنها را بكنند كه بايد ايران عقب مانده بماند و يك عده افيونى و هروئينى و عياش نمىتوانند كشور خودشان را حفظ كنند، آنها بنشينند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالى كنند. خداى تبارك و تعالى با قدرت غيبى خودش به اين ملت عنايت فرمود و اين جوانها را متحول كرد به يك انسانهاى عارف مسلك كه براى خداى تبارك و تعالى و به عشق خداى تبارك و تعالى از جا نشان مىگذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشيدشان گذرند و اين فداكارى موجب اين شد كه ما در عين حالى كه بسيار از بزرگانمان را از دست داديم و بسيار از جوانان ارزشمندمان را از دست داديم و خسارات بسيار بر ما وارد شد از دست دشمن ها، معذلك آنچه كه به دست آورديم اسلام عزيز بود و اسلام ارزش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود، چنانچه اولياء خدا چنين كردند. پيغمبر
صحيفه نور ج 17 صفحه 195
اسلام هر چه داشت در راه اسلام داد، در تمام عمر آسودگى نداشت اين سرور، و حسين بن على سلام الله عليه همه چيزش را فداى اسلام كرد و در صدر اسلام همه چيز فداى اسلام بود، و ما هم بايد اقتداى به آنها بكنيم و ما هم امت همان پيغمبر و شيعه و پيرو همان اشخاصى هستيم كه در صدر اسلام بودند. ملتها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها چه براى جهات مادىشان و چه براى جهات معنوىشان ديگران بيايند و كارى بكنند اين اشتباه است و اسباب اين مىشود كه هيچ كارى نتوانند انجام بدهند و در طول تاريخ به همانطورى كه هستند باشند و فرزندان آنها هم به همين ترتيب باشند و اگر توجه به خدا بكنند و با توجه به خدا اشتغال به كار بكنند و اشتغال به فعاليت براى اسلام بكنند، خداى تبارك و تعالى راهها را بر آنها باز مىكند. شايد تاريخ نتواند بنويسد آن راههايى كه براى ايران باز شد، آن هدايتهايى كه بدون اينكه ماها متوجه او باشيم، هدايتهائى كه تحميل به ما شد. ما مىخواستيم يك كار بكنيم يك وقت مىديديم كه كار ديگر داريم انجام مىدهيم و كار ديگر آن بوده است كه بايد انجام داد. اين را در تاريخ نمىشود ثبت كرد، اين علومى است كه مال سينههاست.
بكوشيد ملتهاى خودتان را اسلامى و بيدار كنيد، همه تبليغات دنيا بر ضد ماست
بكوشيد كه ملتهاى خودتان را اسلامى كنيد، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد و تاريخ صدر اسلام را براى آنها بخوانيد و كوشش هاى آنها را براى اسلام و مسائل ايران را در آنجا منعكس كنيد. ما كه دستمان از تبليغات كوتاه است، نسبت به آنها نمىتوانيم آنقدر تبليغ داشته باشيم، همه رسانههاى گروهى در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبليغ مىكنند و هر روز هم ايران را محكوم مىكنند. اين سازمانهايى كه همهشان نوكر آمريكا و امثال او هستند. سازمان عفو بين المللى نمىدانم شوراى امنيت و امثال اينها كه ملاحظه مىكنيد در طول اين جنگى كه صدام و صداميان به ما تحميل كردند و آنقدر از شهرهاى ما را كوبيدند و آنقدر جوانهاى ما را كشتند و آنقدر صغير و كبير و مرد و زن را زير آوارها دفن كردند، يك كلمه راجع به اين مسائل ذكر نكردند و كاش ذكر نمىكردند، امروز ما را محكوم مىكنند، امروز به ما نسبتها دهند و روى همان نسبتها محكوم مىكنند، قول دشمنهاى ما سند اين سازمانهاست و گاهى هم خودشان سند درست مىكنند، اگر چيزى ندارند، يا در مطبوعاتشان يا در راديوهاشان يك مصاحبه درست كنند، مصاحبه با كى؟ مصاحبه با آن كه اينجا را چاپيده و فرار كرده، اين را سند قرار مىدهند و بر ضد ما تبليغ مىكنند. همه تبليغات دنيا بر ضد ماست. ملتها هم ممكن است بسيارىشان بازى بخورند، يك عدهشان هم توجه دارند. تكليف شما آقايان اين است كه آنچه ديديد ولو به تدريج برسانيد به كشورهاى خودتان، به دوستان خودتان كه اينجا همچو نيست كه در بين خيابانها كسى نتواند راه برود براى اينكه او را مىكشند و همچو نيست كه بچههاى كوچك را هر روز در خيابانها مىكشند و اينطور نيست كه زندانهاى اينجا شكنجه مىكنند و چه مىكنند و آنطور نيست كه ما حمله كردهايم به عراق و آنطور نيست كه عراق از مملكت ما باز به طور كلى خارج شده باشد، لكن خارج خواهد شد انشاءالله و تسليم هم خواهد شد و قدرتهاى بزرگ هم نمىتوانند او را
صحيفه نور ج 17 صفحه 196
نجات بدهند، و اين دولتهاى كوچك همسايه، من خوف اين را دارم كه اگر يك ادامهاى اينها بدهند يك روزى پشيمان بشوند كه پشيمانى براى آنها سودى ندارد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما عزيزانى كه وقت صرف كرديد و در اين كشور ستمديده آمديد و ستمهايى كه به آنها شده است ملاحظه كرديد و قدرتى كه جوانهاى ما دارند و پشتكارى كه دارند و تعهدى كه به اسلام دارند ملاحظه كرديد، من تشكر مىكنم و تشكر بيشتر اينكه شما هم مبلغ اسلام باشيد در مقابل اين مبلغين زيادى كه مبلغ كفرند و مبلغ مبلغ ظلمند. خداوند همه شما را توفيق بدهد و خداوند كشورهاى اسلامى را از دست تبهكاران نجات بدهد و همه ستمديدگان اسلام و غير اسلام را از ستمگران نجات بدهد.
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 199
تاريخ: 22/11/61
پيام امام خمينى به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستان پنجمين سال پيروزى حق بر باطل و حزب الله بر احزاب شيطانى، مراتب تشكر و عبوديت را به پيشگاه مقدس خداوند متعال كه همه از او هستيم و به سوى او مىرويم و پيروزىهاى روز افزون به عنايت و لطف اوست، تقديم و عرض ارادت به مقام مقدس ولى الله اعظم و بقيه الله فى ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء كه واسطه فيض و عنايات حق تعالى است و دعاى خيرش بدرقه امت جد بزرگوارش صلى الله عليه و آله مىباشد، تقديم مىداريم. و تبريك و تهنيت بى پايان خود را نسبت به ملت شريف و متعهد ايران عرض مىكنم كه از ابتداء نهضت تا انقلاب عظيم اسلامى و از انقلاب تا پيروزى و از روز پيروزى تا امروز دليرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنههاى انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند و از حريم اسلام عزيز و كشور خويش دفاع نموده و بر ما و همه منتها دارند و اگر نبود پايمردى آنان، انقلابى نبود و پيروزى به اين عظمت نصيب اسلام و كشور اسلامى نمىشد. خداى را بر اين نعمت شكر كه با تاييدات غيبى خود چنين تحول الهى را براى اين ملت مظلوم بىپناه تقدير فرموده و آن را در پناه رحمت خود و با نصيب از قدرت لايزال خويش بر دشمنان اسلام و بشريت پيروز فرموده و عاجزانه از ساحت مقدسش مىخواهيم كه اين عنايت و نعمت را بر اين ملت پايدار و مستدام فرمايد و نصيب همه مسلمانان جهان نمايد. و سپاس و تقدير فراوان بر رزمندگان عزيز و شجاع از ارتش و سپاه و بسيج تا شهربانى و كميته و ژاندارمرى و عشاير محترم و ساير قواى مسلح كه با دست تواناى خود كه از امدادهاى غيبى برخوردار است، چنان سيلى به رخسار كريه صداميان و ضربه بر پيكر حاميان آنان زدند كه حزب بعث عفلقى با تشبث به هر حشيش نمىتواند آن را جبران كند. و سردار نگونبخت قادسيه دست دريوزگى به هر طرف دراز و چشم اميد به جنايتكاران ور شكسته دوخته كه چند روزى ديگر به جنايات خود نسبت به ملت مظلوم عراق و مسلمانان عرب و غير عرب ايران و منطقه ادامه دهد و آنچنان بيچاره و درمانده شده است كه با و قاحت تمام، قلم سياه بر ادعاهاى پوچ خود كشيده و با اسرائيل كه تا ديروز ادعاى دشمنى با آن را مىكرد، دوستى صميمى شده و با آمريكا كه مدعى ترك روابط با آن بود، آرزوى وابستگى مىكند و با دويلههاى وابسته به آمريكا كه با اخافه و ارعاب و عربده جيب آنان را خالى كرده بود، اكنون با تملق و سرافكندگى چشم طمع دوخته است و به حسنى و حسن و حسين و نميرى و ديگر جنايتكاران تاريخ كه خود ور شكستگانى بيش
صحيفه نور ج 17 صفحه 200
نيستند، اميد نجات بسته است و بوق و شيپور رسانههاى گروهى سرتاسرى با تبليغاتى كه امروز دروغهاى شاخدارشان بر همگان روشن گرديده است، براى نجات اين غريق و امانده به دست و پا افتادهاند تا چند روز ديگر بر رخسار درخشندهء آفتاب عالمتاب اسلام پرده پوشند، با آنكه خوددانند اين سيل خروشان رحمت الهى براى نجات مسلمانان و جميع مستضعفان و محرومان جهان را با حيلههاى شيطانى نتوان جلوگيرى كرد و اين خورشيد آسمان معنويت را با تبليغات دروغين خاموش نتوان نمود. و اميد است و عده الهى اراده منت بر مستضعفان به زودى تحقق يا بد و دست قدرتمند حق تعالى هر چه سريعتر از آستين ملتهاى مظلوم بيرون آيد و تحول الهىاى كه در ملت ايران بوجود آمده است در همه ملل و نحل به خواست خداوند تعالى تحقق يابد كه دست ستمكاران از جنايت نسبت به مستضعفان جهان كوتاه شود و مظلومان، به حقوق از دست رفته خود دست يابند. در اينجا لازم است تذكراتى به خواهران و برادران محترم داده شود، گر چه بحمدالله به مسائل اسلام و روز آشنا هستند:
1 - اين مطلب مهم را كه كراراً عرض كردهام، تكرار مىكنم كه ملت عزيز مجاهد و بويژه سلحشوران رزمنده مجاهد فى سبيل الله توجه داشته باشند كه غرور از پيروزى آفت بزرگى است كه شيطان باطنى در بندگان خدا به وجود آورد تا آنان را از راه حق منحرف كند و در اثر آن خلق خدا را در كوشش براى مقاصد الهى سست كند و اگر خداى نخواسته اين حالت شيطانى در جبههها پيش آيد، در پيروزىها وقفه حاصل، بلكه با مكر شيطانى ممكن است به شكست منتهى شود و زمانى اين آفت وجدانكش پيش مىآيد كه انسان از خود و خداوند غافل شود و قدرت و پيروزىها را از خود بداند و منشأ اصلى آن كه ازمه امور را در دست دارد و هر چه كمال و قدرت و جمال است از اوست را از ياد ببرد. ملت عزيز و قواى مسلح رزمنده در طول اين انقلاب و اين جنگ لمس نمودهاند كه اگر مددهاى الهى و عنايات خاص خداوند قادر نبود، هرگز در ما قدرت مقابله با رژيم شيطانى تا دندان مسلح و متكى به قدرتهاى جهانى نبود، ولى از آنجائى كه ملت با تحولى الهى به انقلابى اسلامى متكى به معنويات دست زد، توانست آن قدرت بزرگ منطقه را در هم بشكند و در جنگ نا برابر از حيث تسليحات و كمكهاى بى دريغ شرق و غرب و منطقه، اينهمه پيروزىهاى اعجاز آميز را نصيب ايران و اسلام نمايد. ما نبايد فتحهاى بزرگ مثل فتح خرمشهر را از ياد ببريم كه دشمن با همه تجهيزات در سنگرهاى بسيار محكم با عده و عدد بسيار كمين كرده بود و در مقابل عدهاى از سلحشوران متعهد اسلام از بيابان باز به آنان تاخته و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد كه با اسارت هزاران نظامى و غنيمتهاى بسيار، باقيمانده اشرار با فضاحت تمام رو به فرار گذاشته و شهرها را رها كردند. رزمندگان عزيز ما نبايد اين پيروزى معجزه آسا را جز با مددهاى الهى ببينند و اگر چنين شد، غرور آنها خلاصه مىشود در اينكه ما مورد عنايت قادر متعال هستيم و از خود چيزى نداريم و آنچه داريم از اوست و بايد به راه او نثار كنيم و اينجاست كه خداوند عنايات خود را ادامه مىدهد و شما سلحشورى و جنگ شرافتمندانه را براى دفاع از اسلام و ميهن اسلامى ادامه مىدهيد و
صحيفه نور ج 17 صفحه 201
به خواست قادر متعال به پيروزى نهائى دست خواهيد يافت.
2 - اكنون كه بحمدالله و منه محيط ايران از غبارهاى شرارتهاى اشرار، اين مدعيان دروغين طرفدارى از ملت و خلق كه خود با دست پليد خويش پرده از چهره كثيف خود برداشتند و به دشمنان اسلام كه هم قطاران و يا اربابانشان بودند پيوستند، تقريباً آرامش و سكون با عنايت پروردگار برقرار است، ملت بزرگ متعهد اسلامى لازم است با تمام توان به بازسازى نارسائىهائى كه لازمه هر انقلاب است و در انقلاب ايران كه متكى به قدرت لايزال حق تعالى و همت والاى اقشار معظم ملت است، از ساير انقلابهاى بزرگ ضايعاتش كمتر و دستاوردهايش بيشتر است، قيام نمائيم و بدون وقفه از فرصت استفاده نموده و كشور را به سوى بيشتر اسلامى شدن در تمام ابعاد آن، در تمام ارگانهاى نظام جمهورى اسلامى از قواى سه گانه كه اساس نظام است تا حوزههاى علميه و دانشگاهها كه اساس فرهنگ است و از قواى نظامى و انتظامى قواى مسلحه ديگر كه اساس امنيت هستند تا قشرهاى بازارى و كشاورز و كارگر كه هر يك ركنى مهم از اركان اقتصاد كشورند، همت گماريم و معلوم است كه در اين امر بزرگ با ابعاد وسيعش كه سرنوشت ملت اسلام بستگى به آن دارد، تا تمام ملت همت نكنند و قيام فعالانه نداشته باشند، مقصد اعلاى اسلامى تحقق نخواهد پذيرفت و تنها با اتحاد كلمه و همت همگان كه دست تواناى حق تعالى با آن است انشاءالله تعالى كار به نتيجه خواهد رسيد اما كيفيت كمك:
الف - قوه قضائيه كه امروز براى قضاء شرعى احتياج مبرم به افراد عالم متقى با فضيلت دارد، حوزههاى علميه در هر جا هستند خصوصاً حوزههاى بزرگ بايد اين مسأله را يك واجب كفائى شرعى مهم تلقى نمايند و براى اين مقصد مهم اسلامى از علماى موجود در حوزهها و شهرستانها دعوت نمايند و همه علماى اعلام مىدانند كه قضا امر بسيار مهمى است كه در رژيمهاى طاغوتى به دست اشخاصى كه اكثريت آنان صلاحيت نداشتهاند سپرده شده بود. در رژيم سابق ما معذور بوديم چون اشخاص صلاحيتدار را در هيچ امرى، چه رسد به قضاى شرعى، نمىپذيرفتند ولى امروز كه قضاى اسلامى مىخواهد اجرا شود عذرى نيست و بر اشخاص صلاحيتدار واجب است تا حد كفايت به اين واجب عمل كنند و ديگران را هدايت نمايند و بسيج كنند و نيز لازم است حضرات مدرسين محترم حوزهها و علماى اعلام و مجتهدين عظام، كتبى را كه به آنها علوم غريبه نام مىنهادند (زيرا در بحثها و حوزههاى علمى منسى بودند چون محل ابتلاء نبودند) امروز كه شديداً به آنها احتياج است مثل كتاب قضا و شهادات و قصاص و حدود و ديات و ديگر كتب محل حاجت را مورد بحث و تدريس و تحقيق قرار دهند كه در آينده مثل امروز گرفتار كمبود اشخاص نباشيم. اميد است براى رضاى خداى متعال و براى عمل به وظيفه، به اين امر توجه زياد شود و مسأله قضا كه امروز از مشكلات جمهورى اسلامى است به بركت مراجع بزرگ و علماى اعلام حل شود و نيز شوراى قضائى قوانين مربوط به قضا را با جديت تهيه نمايند و مجلس محترم هم تصويب اين قوانين شرعيه را مقدم بر ساير كارها قرار دهند كه قضاى اسلامى در كشور اجرا شود.
صحيفه نور ج 17 صفحه 202
ب - مجلس محترم شوراى اسلامى كه در رأس همه نهادهاست، در عين حال كه از اشخاص عالم و متفكر و تحصيلكرده برخوردار است، خوب است در موارد لزوم از دوستان متعهد و صاحبنظر خود در كميسيونها دعوت كنند كه با برخورد نظرها و افكار، كارها سريعتر و محكمتر انجام گيرد و از كارشناسان متعهد و متدين در تشخيص موضوعات براى احكام ثانويه اسلام نظر خواهى شود كه كارها به نحو شايسته انجام گيرد. و اين نكته نيز لازم است كه تذكر داده شود كه رد احكام ثانويه پس از تشخيص موضوع به وسيله عرف كارشناس، با رد احكام اوليه فرقى ندارد، چون هر دو احكام الله مىباشند و نيز احكام ثانويه ربطى به اعمال ولايت فقيه ندارد و پس از رأى مجلس و انفاذ شوراى نگهبان، هيچ مقامى حق رد آن را ندارد و دولت در اجراى آن بايد بدون هيچ ملاحظهاى اقدام كند و با تشخيص دو سوم مجلس شوراى اسلامى كه مجتمعى از علماى اعلام و مجتهدان و متفكران و متعهدان به اسلام هستند، در موضوعات عرفيه كه تشخيص آن با عرف است، با مشورت از كارشناسان، حجت شرعى است كه مخالفت با آن بدون حجت قويتر خلاف طريقه عقلاست و چنانچه تغيير احكام اوليه، با شك در موضوع و عدم احراز آن با طريقه عقلا مخالف است.
ج - دولت جمهورى اسلامى كه متصدى اداره كشور است و در هر پيشامدى موظف است اقدام مقتضى نمايد، در وضع كنونى بدون كمك ملت، توانائى رفع تمام گرفتارىها را ندارد و براى اداره نظام جمهورى و دفاع از دشمنان مهاجم و رفع مشكلات جنگ كه حجم آن بسيار عظيم است، احتياج به كمك دارد و چون پاى دفاع از اعراض و نفوس و اموال كشور و حفظ اسلام در ميان است، بر همه كس واجب است كه به مقدار كفايت، از خطر عظيم هجوم اجانب به اسلام و مسلمين، كمك نمايد و اين تكليفى است كه بيشتر متوجه است به طبقه مرفه و ثروتمند و پس از آنان به طبقه متوسط به حسب احوال آنها، نه طبقه مستمند و ضعيف كه در آمدشان به مقدار اعاشه آنهاست، گرچه اين قشر از تمام قشرها خدمتشان بيشتر است. اينجانب از تمام هم ميهنان عزيز تشكر و قدردانى مىكنم كه از اول انقلاب تاكنون در صحنه بودند و اميدوارم خداوند متعال توفيق حضور بيشتر را به همه ما عنايت فرمايد. و بايد دولت محترم توجه نمايد كه علاوه بر تكليف الهى كه متوجه همه ملت است، دولت از ويژگى خاصى برخوردار است و تكليف الهى، بيشتر متوجه آن و ساير دست اندركاران است و براى نظم امور در جميع ابعاد كوشش خواهد كرد. و مسأله جنگ دفاعى كه در راس امور است و ملت متعهد كمك به آن را براى خود يك امر لازم داند و دولت در رابطه با آن حقاً تمام كوشش را مىكند، لكن تذكر و تكرار در امور مهم، لازم است و بايد هر روز ابعاد كمك به جبههها را بيشتر گسترش دهد و تا فتح نهائى انشاءالله تعالى برنامهء دفاع را در رأس همه برنامهها قرار دهد.
د - بحمدالله تعالى قواى مسلح اسلامى در دفاع از اسلام و ميهن عزيز، عاشقانه از ابتداء هجوم اشرار تاكنون با نثار جان و خون و با عشق به لقاءالله قواى شيطانى دشمن را در هم شكسته و در هر مرحله از مرحله قبل نيرومندتر و متعهدتر به رزمندگى دليرانه خود ادامه دادهاند و همه ما و ميهن اسلامى ايران مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم و اگر نبود قدرت روحى و الهى آنان، معلوم نبود
صحيفه نور ج 17 صفحه 203
كشور ما با اينهمه دشمن و كمكهاى قدرتهاى بزرگ و كوچك به كجا كشيده مىشد. و ملت مجاهد متعهد كه در طول انقلاب و جنگ تحميلى از كمكهاى شايان به جبههها و پشت جبههها دريغ نكرده است و يكى از اركان پيروزى، حضور ملت در همه صحنه خصوصاً صحنه جنگ است و الحق، اين ملت نمونه در پيشگاه خداوند تعالى ارزشى عظيم دارد، و اميد و توقع است كه براى حفظ اسلام و كشور اسلامى خود بر حجم كمكها افزوده شود كه بحمدالله مىشود، چنانچه بر حجم مخارج دولت هر روز افزوده شود. در زمانى كه حضور و كمك ملت شريف ايران به دولت و جبهههاى جنگ هر روز بيشتر مىگردد، عدهاى از محتكران و گرانفروشان خدانشناس دست از اين حرفه كثيف برنمىدارند و به حال خود و كشور خود دلسوز نيستند، اينان بايد از غضب الهى بترسند و بيش از اين خود را در پيشگاه خدا و خلق خدا رسوا نكنند.
ه - درباره فرهنگ هر چه گفته شود كم است. و مىدانيد و مىدانيم اگر انحرافى در فرهنگ يك كشور پيدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انسانى و الهى پايبند باشند و به استقلال و آزادى ملت از قيود شيطانى عقيده داشته باشند و آن را تعقيب كنند و ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواستههاى ارزنده آن پايبند باشد، ديرى نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگى بر همه غلبه كند و همه را خواهى نخواهى به انحراف كشاند و نسل آتيه را آنچنان كند كه انحراف به صورت زيبا و مستقيم را راه نجات بداند و اسلام انحرافى را به جاى اسلام حقيقى بپذيرد و بر سر خود و كشور خود، آن آورد كه در طول ستمشاهى و خصوصاً پنجاه سال سياه بر سر كشور آمده و مجلس و ملت و متفكران متعهد بايد اين حقيقت را باور كنند و اصلاح فرهنگ و از آنجمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدى بگيرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بكوشند. اشخاصى معدود قدرت ندارند تا اين امر عظيمالحجم مهم را اصلاح كنند و صد در صد آن را اسلامى و ملى در خدمت كشور قرار دهند. همه مسؤوليم و همه بايد در پيشگاه خدا و خلق خدا جواب تهيه كنيم و در اين زمان كه فرصتى ارزنده داريم از هيچ كس هيچ عذرى پذيرفته نيست و همه بايد به مقدار توان خويش در اين امر حياتى كوشش نمائيم تا خون جوانان برومند مجاهد و كوشش ملت و مجاهدات بيدريغ آن هدر نرود.
3 - كراراً مقامات و مسؤولان كشور به دولتهاى اسلام منطقه اعلام نمودند كه جمهورى اسلامى ايران كه محتواى آن بر اساس عدل اسلامى است و نسبت به آن با تمام جان متعهد است، اجازه ندارد كه به حريم ديگران ظلم و ستمگرى و تجاوز نمايد و اين تعهد الهى اساس نظام اسلام و جمهورى اسلامى است و كراراً در هر فرصتى به دولتهاى منطقه و ديگران نصيحت نموده و از آنان خواسته است كه براى مراعات احكام خدا و قرآن مجيد پايبند حسن همجوارى و اخوت اسلامى باشيد و مطمئن باشيد كه اگر شما يك قدم براى مراعات برادرى جلو گذاريد، ما چندين قدم براى فشردن دست شما، براى از بين بردن ابرقدرتها پيش خواهيم آمد و بسيار تذكر داده شده است كه اگر مسلمانان به دستورات اسلامى رفتار كنند و وحدت كلمه خود را حفظ نمايند و از اختلاف و تنازع كه مايه شكست آنهاست دست بكشند، در سايهء پرچم لا اله الا الله از تجاوز دشمنان اسلام و
صحيفه نور ج 17 صفحه 204
جهانخواران مصون خواهند شد و دست شرق و غرب را از بلاد عزيز مسلمين قطع خواهند كرد زيرا هم عده اينها فزونتر و هم ذخائرشان بىپايان است و از همه بالاتر قدرت غير متناهى خداوند پشتيبان آنان است و قدرتهاى بزرگ به اينان محتاج هستند. و مكرر اين واقعيت گفته شده و لمس گرديده كه ابر جنايتكاران شرق و غرب جز به منافع شيطانى خود و غارت اموال ديگران و سلطه بر آنان، به هيچ چيز نمىانديشند و به صراحت مىگويند ما در منطقه منافع داريم و بايد منافع و مصالح خود را حفظ كنيم و اگر يك دلار به شماها كمك كنند، صدها چندان از شما پس مىگيرند و اين رفت و آمدهاى سياسى و كمكهاى تسليحاتى و نظامى جز براى تحكيم پايههاى نفوذ خود در كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نيست. و شماها و رسانههاى گروهى اكثر ايستگاه ها، چه تبليغ دروغين بكنيد و چه نكنيد و چه چشم و گوشهاى خود را از حقيقت روشن ببنديد يا نه، صدام عفلقى و حزب بعث عراق اساساً ضد اسلامند و در منطقه فتنه انگيزند. آمريكا از جهالت و غرور و بلند پروازى صدام استفاده كرد و او را به هجوم به ايران واداشت و به منطق آمريكا شكست عراق و ايران و از پا در آمدن هر دو يا ايران، در هر صورت به نفع اوست و صدام بدبخت پيش خود حسابها كرده بود، ژاندارمى منطقه و سردارى بزرگ قادسيه را در مغز پوك خود پروراند و آنچه نمىدانست و نخواهد فهميد قدرت اسلام بزرگ و جانبازى سربازان فداكار اسلام بود و در اثر اين جهالت و حماقت خود را در دامى افكند كه هيچ قدرتى نمىتواند او را نجات دهد. و ما مجدداً به دولتهاى منطقه هشدار مىدهيم كه بيش از اين براى نجات يك سبع جنايتكار كه اگر فرصت يابد منطقه را به آتش مىكشد، زحمت نكشيد و خود را به غرقاب هلاكت دچار نكنيد و وعدههاى آمريكا و ديگران شما را غافل نكند كه با ادامه كمك به دشمن اسلام ممكن است براى ملت و دولت ايران تكليفى پيش آيد كه ما ميل به آن نداريم و تا وقت نگذشته است به اسلام و دستورات حياتبخش آن گردن نهيد و كشور خود را از شر قدرتهاى اغفال كننده نجات دهيد و بدانيد كه رو آوردن به اسلام و مسألمت با جمهورى اسلامى به صلاح شماست و دولت و ملت ايران براى شما بهتر از آمريكا و صدام و مصر و ديگر دغلبازان است. شماها بايد احساس و لمس كرده باشيد كه قدرت مجموع منطقه كمتر از نيمى از قدرت شاه مخلوع و معدوم است و قدرت امروز ايران به بركت اسلام و حضور ملت چندين مقابل آن رژيم است و آمريكا همانطور كه در موقع سختى به شاه مخلوع نتوانست و نخواست كمك كند، به شما كه از شاه معدوم پيش او بىارزشتريد كمك نخواهد كرد. آمريكا و ديگر قدرتمندان، شما را آلت دست قرار دادهاند كه منافعشان در منطقه تأمين گردد و اگر شما به دام افتاديد، براى نجاتتان به خود زحمت نمىدهند.
4 - متصديان امور و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى كوشش نمايند كه با سرعت به زندانها و حال زندانيان رسيدگى نموده و از كسانى كه از عفوشان ضررى به جمهورى اسلامى نمىخورد و مستحق عفو هستند صورتى تهيه و عفو آنان را تسريع نمايند و كسانى كه اسلام براى آنها جزا مقرر فرموده، تكليفشان را تعيين كنند و پس از اجراء حكم خدا، اگر فساد ايجاد نمىكنند، آزادشان نمايند و بالاخره رويه را بر عفو و رحمت قرار دهند، لكن با مفسدان و گروهكهاى فاسد و مفسد با شدت
صحيفه نور ج 17 صفحه 205
عمل رفتار كنند مگر آنكه توبه كنند و ثابت شود كه توبه آنها جدى است كه با ضمانت مىشود آزاد كرد.
5 - از امور مهمى كه اينجانب نگران آن هستم مسائل حوزههاى علميه خصوصاً حوزههاى بزرگ مثل حوزهء مق قم است. آقايان علماى اعلام و مدرسين محترم كه خيرخواهان اسلام و كشورهاى اسلامى هستند، توجه عميق كنند كه مبادا تشريفات و توجه به ساختمانهاى متعدد براى مقاصد سياسى و اجتماعى اسلام، آنان را از مساله مهم اصلى حوزهها كه اشتغال به علوم رايج اسلامى و خصوصاً فقه و مبادى آن به طريق سنتى است، اغفال كند و مبادا خداى نخواسته اشتغال به مبادى و مقدمات موجب شود كه از غايت اصلى كه ابقا و رشد تحقيقات علوم اسلامى خصوصاً فقه به طريقه سلف صالح و بزرگان مشايخ همچون شيخ الطائفه و امثاله رضوان الله تعالى عليهم و در متاخرين همچون صاحب جواهر و شيخ بزرگوار انصارى عليهم رضوان الله تعالى باز دارد. اسلام اگر خداى نخواسته هر چيز از دستش برود ولى فقهش به طريقه موروث از فقهاء بزرگ بماند، به راه خود ادامه خواهد داد ولى اگر همه چيز به دستش آيد و خداى نخواسته فقهش به همان طريقه سلف صالح از دستش برود، راه حق را نتواند ادامه داد و به تباهى خواهد كشيد. و با آنكه مىدانيم مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسين عاليقدر دامت بركات وجود هم، توجه به اين امر دارند، لكن خوف آن است كه اگر تشريفات و زرق و برقهاى شبيه به قطب ماديت رواج پيدا كند، در نسلهاى بعد اثر گذارد و خداى نخواسته آنچه از آن مىترسيم به سر حوزهها بيايد. لازم است آقايانى كه در اين امور دست دارند و متصدى اين مسائل هستند توجه كنند كه حد افراط را جلوگيرى كنند و هر چه مىكنند در خدمت حوزههاى علمى و در خدمت اسلام و علوم اسلامى باشد و كارها تعديل شود و از افراط و تفريط احتراز گردد. از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به علم و علما و اسلام و ملت خواستارم.
6 - آن مطلبى كه هميشه مدنظر همه بوده و درباره آن پافشارى شده، حفظ وحدت كلمه و اجتناب از تفرقه است كه همه مىدانيم وحدت ملت چه اثرهاى معجزه آسائى داشته است و دارد و در مقابل، تفرقه و تنازع چه نكبتهائى به سر مسلمين در طول تاريخشان آورده است و ملت عظيم الشان ايران كه هر دو طرف را مشاهده كردهاند و از تفرق رنج بردهاند و بحمدالله شهد وحدت را چشيدهاند و اعجاز آن را از اول نهضت تا انقلاب و تاكنون لمس نمودهاند، لازم است مراقبت كنند و نگذراند دستهاى پليد شيطانى و عمال سرسپرده استكبار جهانى در صفوف مقدس آنان وارد شده و به تفرقه افكنى قيام كنند. و هر وقت از اشخاص يا گروههائى يك چنين خيانتهائى مشاهده كردند، بدون وقفه و در اسرع اوقات در صدد جلوگيرى بر آيند و به مسؤولين كشور اطلاع دهند و آنان را معرفى نمايند و اين امر براى همه ملت اهميت دارد و براى دو قشر از اهميت ويژهاى برخوردار است : يكى، قشر محصلين خصوصاً دانشگاهيان كه لازم است با هوشيارى و تعهد به اسلام و خدمت به كشور مراقب اوضاع و احوال طبقات محصلين و دانشگاهيان باشند كه خداى نخواسته يك وقت اين مراكز بزرگ تعليم و تربيت به سوى مسائلى كه قبلاً مبتلا بدان بودند كشيده نشود. خداوند يار و مددكار همه
صحيفه نور ج 17 صفحه 206
باشد.
دوم، قواى مسلح است كه در اين حال كه هجوم اجانب را مىبينيم و مبتلا به توطئه قدرتهاى شيطانى هستيم، اهميتش بيشتر از هر وقت و هر چيزى است بايد تمام فرماندهان و افراد ارتش و سپاه و بسيج و عشاير و قواى نظامى و انتظامى توجه خاص به اين امر حياتى داشته باشند و اگر خداى نكرده اين قشرهاى متعهد عزيز با دست جنايتكاران و توطئه چينان، مبتلا به اختلاف شوند و هر يك خود را محور قرار دهند، مطمئن باشند كه شيطانها و شيطان بزرگ در آنان رخنه كرده و طولى نخواهد كشيد كه همه به تباهى كشيده شوند و شكست براى آنان حتمى است و با شكست آنان اسلام در اينجا و ساير مناطق به شكستى مبتلا مىشود كه قرنها جبران پذير نيست. برادران مسلح! عزيزان ملت! پشتوانهاسلام و جمهورى اسلامى! بهوش باشيد كه شياطين در كميناند و كوچكترين غفلت شما بزرگترين فاجعه را براى ملت و اسلام به بارآورد. خداوند كريم و رحيم همه ما را از شر آنان حفظ فرمايد.
7 - و آخرين كلام آنكه در محضر خداوند منان عرض كنيم كه خدايا! تو بر ما منت نهادى و ما را در مثل 22 بهمن بر دشمنان خودت پيروز كردى و دست اين ملت مظلوم را گرفتى و از سراشيبى سقوط و جهنم هر دو عالم به قله بلند عنايات خود رساندى و اين امت مستضعف در طول ستمشاهى را به عزت جاودان كشاندى و جوانان برومند اين امت را عاشق خود و شهادت فرمودى و دعاى خير شب زنده داران را در حق ما قاصران اجابت فرمودى.
بار الها! عنايت خود را از ما دريغ مدار و ناموس دهر و ولى عصر ارواحنافداه را از ما راضى فرما و ما را از نور هدايت خود هميشه بهره مند نما انك مجيب قريب . بار الها! اين جوانان سلحشور ما را كه با عشق به جمال تو و به اميد عنايت و حمايت تو به دشمن متجاوز كه به بندگان تو ناگهان تاختند و خونهاى بيگناهان را ريختند و خانههايشان را بر سرشان خراب كرده بدتر از مغولان به صغير و كبير و عرب و عجم رحم نكردند، شجاعانه تاختند و صفهاى آنان را شكستند و با جنگ نا متعادل كه يك طرف تا دندان مسلح و از ساز و برگ جنگى و آرايش حربى و كمكهاى بىپايان شرق و غرب و منطقه برخوردار بوده و طرف ديگر مسلمانانى پاكدل و سحر خيزانى عاشق پيشه و سلحشورانى وارسته و پيوسته به تو با قدرت ما رميت اذ رميت ولكن الله رمى . در هر ناحيه آنان را با اسارت دستجمعى و غنيمتهاى بسيار در هم كوبيده و به خوارى و مذلت كشاندند و از كشور خود بيرون راندند و كمكهاى شرق و غرب را به هيچ شمردند. خداوندا! اينان را به رحمت واسعه خود غريق فرما و به پيروزى نهايى برسان و شهيدان آنان را با شهداء صدر اسلام در ركاب پيامبر عالى مقام محشور فرما و پدران و مادران شريفى كه اين عزيزان را در دامن مهر خود تربيت كرده و در راه اسلام دادند، در جوار رحمت خود و با اولياء عظام عليهم السلام محشور فرما و به همسران و خواهران و برادران و نزديكان آنان صبر و عزت مرحمت كن و ملت ايران كه موجب سرافرازى اسلام در جهان گرديد و كشور نمونهاى ساخت كه اميد است پرتو خورشيد آساى آن بر مشارق ارض و مغارب آن بتابد
صحيفه نور ج 17 صفحه 207
و مستضعفان تحت ستم جهان را بر مستكبران پيروزى دهد، انشاءالله، قدرت ده. درود فراوان بر همه مجاهدان راه حق از انبياء عظام و اولياء كرام و صالحين و مصلحين در طول تاريخ بويژه خاتم پيامبران و اشرف نسل آدم محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و دودمان معظمش سيما بقيه الله خاتم الاولياء اروحنا لمقدمه الفداء و درود بر بيست و دوم بهمن، يوم الله و بر آفرينندگان آن.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 208
تاريخ: 24/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، قائم مقام و مسؤولان وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
سپاه بايد از جهت اخلاق نمونه باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از امورى كه لازم است شما به آن توجه كنيد اين است كه چون سپاه نهادى نوپاست و مسؤوليت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد، بايد از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و ساير قوا برخورد صحيح و اسلامى بنمايد. در سپاه و ارتش افرادى وارد نشوند كه باعث اختلاف باشند. منحرفين از اول تزشان اين بود كه سپاه به درد نمىخورد و از آن طرف، گروهى هم مىگفتند ارتش نبايد باشد و هر دوى اينها مىخواستند به ارتش يا سپاه ضربه بزنند. امروز ارتش و سپاه، هر دو، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند و چون ما مىخواهيم مملكت را از اساس درست كنيم و آن مسائل اسلامى از بين رفته را احيا و زنده نمائيم، بايد در فكر سپاه و ارتش باشيم و بدانيم كه اينها تا آخر تاريخ به ما ارتباط دارند و اگر خداى ناكرده پنجاه سال ديگر هم انحرافى پيش آيد، ما مسؤول آن هستيم. سفارش اكيد من اين است كه افراد بر حسب تكليف شرعى و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروه گرائى و تفرقه شديداً احتراز كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 209
تاريخ: 30/11/61
تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى
بسمه تعالى
مشهد مقدس - جناب حجت الاسلام آقاى طبسى توليت محترم آستان قدس رضوى دامت افاضاته
خداوند تعالى را شكر كه توطئه جنايتكارانه منحرفان از اسلام درباره جنابعالى خنثى شد و خداوند را سپاس كه هر روز اين جنايتكاران ورق سياهى بر اوراق جنايت خود مىافزايند و اكنون كه به خواست خداى تعالى دستشان از هر جا كوتاه و هر گروهى از آنان گروه ديگر را لعن مىكند و از رسيدن به آنچه در خيال خود به آرزوى آن بودهاند مأيوس شدهاند، چارهاى جز خرابكارى براى اظهار وجود ندارند كه آن هم برايشان جز رسوايى در پى ندارد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت جنابعالى و ساير متعهدان به اسلام و خدمتگزاران به جمهورى اسلامى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 214
تاريخ: 1/1/62
پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو خطاب به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداوند تعالى مسئلت مىكنم كه اين سال جديد را به همه مسلمين جهان و مسلمانهاى ايران و خصوصاً قشرهاى مجاهد، بازماندگان شهدا، بازماندگان خود معلولين و متعلقين آنها و بسيجىها و همه قواى مسلح ارتش و غيرارتشى، سپاه پاسداران و همه اينها مبارك كند و بر ملت ايران انشاءالله اين سال مبارك باشد و سالى باشد كه پيروزى دنبالش باشد. انشاءالله در اين سال پيروزى براى ملتهاى مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود و براى ما و براى ملت عزيز ايران اين نعمتهائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت فرموده است قدردانى كنيم، قدردانى كنند. خداوند به همه عالم نعمت فراوان داده است و قابل احصاء نيست و ما هم قدرت بر اينكه احصاء كنيم نعمتهاى خداى تبارك و تعالى را نداريم لكن اما بنعمه ربك فحدث تا آن اندازهاى كه مىتوانيم آن چيزى كه به ملت ما خداى تبارك و تعالى عنايت فرموده است بسيار است، از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگى و اخلاقى و وصول به مراتبى از مراتب اخلاق و فرهنگ و پيروزى در جبههها و بالاتر از آن پيروزى بر نفس كه براى جوانهاى ما در قشر وسيعى حاصل شده است و من اميدوارم كه براى همه ما اين پيروزى معنوى و اين تسلط بر نفس و اين تسلط بر شيطان نفس حاصل بشود و ما امروز غرق به نعمتهائى هستيم كه نمىتوانيم آن نعمتها را شكرگزارى كنيم الا به طور اجمال كه از خداى تبارك و تعالى تشكر مىكنيم كه به ما يك همچو ملتى عنايت فرموده است كه در همه جبههها، در همه صحنهها حاضرند و ما را و جوانهاى ما را و بانوان ما را از آن منجلابى كه براى آنها درست كرده بودند خداوند نجات مرحمت فرمود و جوانهائى كه مىرفت بكلى از دست اسلام و از دست مسلمين بروند خداوند به ما برگرداند و آنها را همچو متعهد كرد كه الان براى شهادت داوطلب مىروند و در جبههها در حالى كه جنگ مىكنند تكبير مىگويند، نماز مىخوانند و در شبها مناجات با خدا مىكنند و اينها از نعمتهائى است كه ما بايد تشكر كنيم. بانوان ما را كه البته يك حدودىشان را به راه غيرصحيح هدايت كرده بودند و مىرفت كه باز بيشتر بشود خداوند به ما عنايت فرمود و نجات داد از آن چيزهائى كه به دست استكبار و به دست اشخاصى كه نوكر استكبار بودند خداى تبارك و تعالى ما را از آنها نجات داد، بانوان ما را نجات داد كه امروز بانوان ما به طورى غرق در نعمت خدا هستند و خودشان هم شايد از آن نعمتهاى بزرگ الهى غافل باشند كه حدى ندارد و من اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به
صحيفه نور ج 17 صفحه 215
اين ملت كه در حال مظلوميت است و همه كشورهاى دنيا الا معدودى كه با ما دشمن هستند، با اين ملت براى خاطر اسلام، خداوند اين ملت را تقويت كند و دشمنان اينها را از بين ببرد و اين روز سعيد را بر همه سعادتمند كند. نكتهاى كه مىخواستم عرض كنم اين است كه در اعيادى كه مسلمين اسلام به ما عنايت فرموده است، در همه آن اعياد آنچه كه انسان ملاحظه مىكند همهاش ذكر و دعاست، نماز است، روزه است، ذكر است، دعاست و در اين عيد هم كه عيد ملى است و اسلامى نيست لكن اسلام هم مخالفتى با او ندارد باز مىبينيم كه در روايتى كه وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است، از آداب امروز دعا كردن است، نماز خواندن است و اين به ما مىفهماند كه ملتى بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادى خودش را بخواهد حفظ كند بايد در عيدش و غير عيدش تذكر داشته باشد، ذكر خدا بكند، ياد خدا باشد، براى خدا باشد. حتى در عيدش دستور روزه است، دستور استحبابى، روزهاى كه بايد انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه به خداى تبارك و تعالى شود، و اين دليل بر اين است كه ما بايد هر قدمى كه براى پيروزى پيش مىرويم، هر قدمى كه براى ساختن كشورمان پيش مىرويم، چند قدمى براى ساختن خودمان، براى پيروزى بر نفس خودمان، براى پيروزى بر شيطان باطنى خودمان قدم برداريم.
من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه خداوند اين ملت را و اين جوانهاى عزيز ما را و اين شهداى ما را و تمام معلولين ما را، همه را غرق به رحمت خودش كند و ما را به هدايت خودش به راه راست هدايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 216
تاريخ: 1/1/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، فرماندهان و پرسنل نيروهاى سه گانه ارتش و سپاه، اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه، مسؤولان شهردارى، گروهى از مسؤولان لشكرى و كشورى و اقشارمختلف مردم به مناسبت حلول سال جديد
عنايت حق تعالى مردم را وادار كرده است به خدمت
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اين آغاز سال جديد تبريك به همه آقايانى كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانى كه در جبههها مشغول به فداكارى هستند و بازماندگان شهداى عزيز و به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مىكنم و من اميدوارم كه همانطورى كه خداوند تبارك و تعالى از ابتدا اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرمودهاند به راه پيروزى، عنايات خودشان را براى پيروزى اسلام و مسلمين مستدام بدارد. آنچه كه در اين چند سال شده است آقايان شمهاى از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمىشود كه به اين گفتارها و مجالس احصاء كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصاء كنيم. و من كراراً به متصديان امور عرض كردهام كه كارهايى كه انجام دادهايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد خصوصاً مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام اشخاص منحرف دائماً به گوش جهانيان القاء مىكنند كه اين پيروزى براى اسلام تا كنون حاصل نشده است، بلكه اين جمهورى رو به زوال است. آنچه كه عمل كردهايد به مردم بگوييد، ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناى به مسائل نيستند يك وقت خداى نخواسته تأثير بگذارد. ما آن مقدارى كه از متصديان امور شنيديم، در هر جنبهاى از جنبهها، ديديد كه حجم كارى كه اين جمهورى اسلامى براى طبقه ضعيف و مستضعفان كردهاند، يك حجم بزرگى است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف حاصل نشده است. مىبينيم كه در هر جا اينها مىروند، متصديان مىروند و عمل مىكنند، مردم آنجا تقريباً به آنها مىگويند كه ما چه نداريم، چه نداريم. حتى اينها يك راه درست براى اين مستمندان و بيچارهها درست نكردند و يك درمانگاه براى اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت بسر بردند. و در اين مدت كمى كه با تمام گرفتارىهاى داخلى و خارجى مبتلا بوده است جمهورى اسلامى، متصديان امور و خود ملت آنقدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتارىها بتوانند، لكن چون عنايات حق تعالى پشت سرشان هست و مردم را همان عنايات وادار كرده است به خدمت، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 217
هر رشتهاى، اين كوخ نشينان بودهاند. طبع كاخ نشينى منافات دارد با ترتيب صحيح، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت. اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكى دو تا و چندتاست. تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريباً و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريباً. ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه مىكنيم كه فقه ما آنطور غنى است و فلسفه ما آنطور غنى است، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخنشينان بودند. شيخ طوسى كه مبدأ اين امور و ارزندهترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است، اگر كاخ نشين بود نمىتوانست اين كتبى كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمىشود يك همچو كارى انجام بگيرد. وقتى كه در متأخرين از علما ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه صاحب جواهر يك همچو كتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند و اين كاخنشين نبوده يك منزل آنطور كه نقل مىكنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را شيخ انصارى از ايران براى نجف سوغات برده، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالانى از قرارى كه نقل مىكنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى، نسيم داغى مىآمده است و ايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمىآيد، طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگى شيخ انصارى را همه شنيده يعنى بسيارى شنيدهايد چه وضعى داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمىتوانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمىتوانست آن كتابهاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد.
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخنشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه مبادا اين ملتى كه الان كوخنشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخنشينى مضر است، خودش مضر نيست، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمىتواند آدم بشود، كسى كه تمام توجهش به باغدارى است او نمىتواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 218
اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مىشود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوىهاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مىكنم - كه مدرسهنشينها، اينها كه زحمت مىكشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مىكنند، اينها همين كوخنشينهايند. حجرههاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليتشان چيست، منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است، منزل مدرسين جامعههاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشان چى است. و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخنشين نيستند، دولت ما يك دولت كاخنشين نيست. آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوى كوخنشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مىشود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخنشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخنشينها خيلى صدمه خورديم، مجلسهاى ما مملو از كاخنشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخنشينها بودند و همين معدودى كه از كوخنشينها بودند از خيلى از انحرافات جلو مىگرفتند و سعى مىكردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.
مادامى كه اين ملت، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اين جوانهاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مىخرند، مادامى كه اين محفوظ است، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچ كس نمىتواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان در بين ما را پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرتها مىتوانند در ما تأثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخنشينها تباهى داشته است. اين سلاطين جور كه همه كاخنشين تقريباً بودند، اينها به فكر مردم نمىتوانستند باشند، احساس نمىتوانستند بكنند فقر يعنى چه، احساس نمىتوانستند بكنند بىخانمان يعنى چه، اينها اصلاً احساس اين را نمىتوانستند بكنند. وقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است، گرسنگى معنايش چى است، اين نمىتواند به فكر گشنهها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعه بزرگ شدهاند و احساس كردند فقر چى است، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مىكردند، ملموسشان بوده است كه فقر يعنى چه، اينها مىتوانند به حال فقرا برسند. كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگانهاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه، در قواى قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از اين صحراى گرم
صحيفه نور ج 17 صفحه 219
عربستان و از آن مركز همه جهالتها منبعث مىكند و يك همچو بساط عالى و يك همچو انسانهايى را تربيت مىكند و يك همچو ملتى را ايجاد مىكند. از شاهنشاهى اين چيزها نمىآيد. شبان است كه مىتواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمىآيد. ما بايد آدم تربيت كنيم، نه شكمباره. اسلام مىخواهد انسان درست كند، اسلام مىخواهد كه استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايى كه الان هم براى ملتهاى خودشان آنطور تباهى ايجاد مىكنند اينهايىاند كه در كاخ نشستهاند و نمىدانند گرسنگى يعنى چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مىبينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مىكند، منافع خودش را حفظ مىكند و منافع اينها هم تا آن حدودى كه اينها محفوظ باشند براى خودش، حفظ مىكند. يك همچو اشخاصى نمىتوانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايى كه همه توجهشان به اين است كه كاخ براى خودشان درست كنند، حتى براى حيوانات خودشان، براى سگهاى خودشان كاخ درست مىكنند اينها، اينها نمىتوانند به فكر مردم و آن گرسنههايى باشند كه در كشورهاى خودشان هست و لهذا مىبينيم كه نفت همين بيچاره را مىبرند به جيب آمريكا مىريزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينها احساس انسانى از دستشان رفته. اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انسانىاش مىبرد، يك حيوان است در بين مردم راه مىرود. كوشش كنيد معنويت را تقويت كنيد در بين اين ملت. با معنويت است كه شما مىتوانيد استقلال خودتان را حفظ كنيد و آزادى خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.
مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است
و اما گرفتارىهايى كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكى مسأله قضاوت است. اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراى قضايى آمد پيش من و گفت ما امروز در عين حالى كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، معذلك كمبود داريم از حيث قاضى. ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضى معمم لازم داريم، روحانى لازم داريم و من قبلاً هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزهها دراز مىكنيم، حوزههاى بزرگ مثل حوزه قم (قم خيلى كار كرده است در اين امر) مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربايجان. آقا، مسأله قضا يك چيزى است كه به عهده شماست، مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است، اينها مسؤول هستند پيش خدا و نمىشود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعى باشد كه نتوانند، شوراى قضايى نتواند در هر جا يك قاضى متوسط بفرستد. البته آن قضايى كه اسلام فرموده است و آن شرايطى كه اسلام فرموده است آن در بايد به تدريج به دنبالش برويم، بايد حوزهها دنبال اين مطلب بروند كه قاضى به آن نحوى كه شارع مقدس مقدر فرموده است پيدا بكنند، لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقى بماند. بايد ما كوشش كنيم و آنقدرى كه مىتوانيم حوزهها بايد كوشش كنند و افرادى كه الان در حوزهها هست و صلاحيت دارند از براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 220
كار و در حوزهها هم مدرس مثلاً نيستند، مشغول كارهاى تدريسى و امور اينطورى نيستند اينها، خوب اشخاص زيادى هستند كه مىتوانند بروند، از حوزه اصفهان مىتواند يك عده كثيرى را، از مشهد مىشود، از تبريز مىشود، از اينجاها مىشود، از حتى دهات هم ما داريم افرادى را، كه اين كارى است كه بايد انجام بگيرد. ما هى بنشينيم كه كى براى ما انجام بدهد، كى قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزههاى علميه، كى قدرت اين مطلب را دارد؟ البته، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضىهاى صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستيم و بخواهد معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگى به گرفتارىهاى مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، يك عدهاى بايد متصدى اين امر بشوند كه مىدانند به طور فرض كنيد تقليدى هم حتى كار را انجام بدهند و اين يك تكليفى است از براى همه ما. و يكى هم خود قوه قضائيه، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است، نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت بار است، خطايش هم بزرگ است، بايد خيلى در اين معنا توجه كنند و آن چيزى كه من عرض كردم در آن اعلاميهاى كه دادم، راجع به اين اعلاميه 8 مادهاى ، البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانىهاى اين كشور رفع بشود.
ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم
حالا اگر يك كلمه من وقتى مىگويم بايد بشود، الان، شب وقتى كه باز مىكنيم راديو فلان و فلان را، مىگويد كه معلوم مىشود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع، براى اينكه فلانى گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مىشود در اسلام اصلاً تقوا نيست؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب، ارشاد مردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است. خداى تبارك و تعالى پيغمبر را نصيحت مىكند، امر به تقوا مىكند، حالا اگر راديوى فلان بگويد كه خوب، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبى اتق الله پس معلوم مىشود تقوا نداشته؟! نخير.
- اينها - من الان يكى از نعمتهاى بزرگى كه مىخواستم عرض بكنم اين وضعى است كه ما الان در ايران داريم، ما نمىتوانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان، هم ائمه جمعهمان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعههايى كه در ايران، سرتاسر ايران بپا مىشود ملاحظه مىكنيد كه در حال سر ما با آن وضع سرما، در رطوبت، در يخبندى وارد مىشوند، در آن گرماى تابستان هم در بلاد گرم وارد مىشوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مىشود و مردم در نماز جمعه حاضر مىشوند. اين چى است؟ اين چه چيزى است كه براى ما حاصل شده؟ اين را كى كرده غير از خداى تبارك و تعالى؟ اين نعمتهايى است كه خدا به ما داده.
ما بحمدالله الان يك مجلسى داريم، كه انشاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسى داريم كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 221
خواست اسلام را دارد ايجاد مىكند. وقتى كه ملاحظه مجلس را مىكنيم، ملاحظه شوراى نگهبان را مىكنيم، ملاحظه دولت را مىكنيم. ملاحظه قوه قضائيه را مىكنيم، وقتى همه اين را ما ملاحظه مىكنيم اينها مورد تشكر است كه يك دستهاى از همين مردم، نه آن بالانشينها و كاخنشينها، از همين مردم متعارف خودمان، متصدى شدند و دارند زحمت مىكشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مىكنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مىكند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوانها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مىكنند، دارند صحت خودشان را از دست مىدهند و دارند زحمت مىكشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مىكنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الان ما داريم، وقتى مىرويم جبههها مىبينيم كه جبههها جوان آنطور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند، وقتى مىرويم در بيمارستانها، اين بيمارها آنطور، اين عليلها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آنطور روحيه اسلامى دارند الان همه شما ژاندارمرى آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آنوقت كىها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همهشان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.
در مجلس مخاصمه در كار نيست، مباحثه علمى است
انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه قرآن يك آدم سازى مىخواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشتهاند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد. كسانى كه اخلاق مىخواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمىشود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مىبينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسان سازى اينجورى است، هر صفحه را باز مىكنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، صفحه را هم باز مىكنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه نمىخواهد بگويد كه، يك دفعه وقتى گفت، خوب، بس است. اينهايى كه قرآن را نمىشناسند، اين خارجىها كه نمىفهمند قرآن چى است، مىگويند خوب بود باب باب باشد، هر بابى يك كلمهاى باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند، آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمىشود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كند برود نمىشود، بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هى بگويد، بگويد، بگويد تا در دلها بنشيند. ما بايد دائماً به هم سفارش كنيم. حوزههاى علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت، دعوت كنند به تقوا، مردم، هركس با هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 222
مىنشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مىكنند و بايد زيادتر بكنند، مجلس بايد در بين صحبتهايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقيه مىماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند، از صدر اسلام تا حالا اگر اين نظرها تصادم با هم نمىكرد فقه ما به اين قوت نبود، نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن. بعضى حوزههايى كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزى را مىگفت، شاگرد مىايستاد در مقابلش مىگفت، او مىگفت، اين گفت، او مىگفت تا يك مطلب را ديگران استفاده مىكردند از آن، در مجلس هم بايد اينجور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است، بايد اخلاق به مردم ياد بدهد، دعوا نبايد باشد در آن.
بايد همه به هم خدمت كنند و حسن نيت داشته باشند
و همين طور مادامى كه ما منسجم هستيم با هم، دستهايمان تو هم است و دعاى وحدت مىخوانيم، هستيم. آن روزى ما از بين خواهيم رفت كه اين دستها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به او بكند. و ما بحمدالله الان يك ملتى داريم كه دستشان در دست هم است و كسى نمىتواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيبانى از هم و اين كمك كردن، حوزهها به دولت، به قوه قضائيه، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همه كمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين بارى كه الان به دوش دولت هست نمىتواند تنهايى اين بار را بردارد. اين يك مسأله واضحى است، اگر پشتيبانى اين ملت نباشد، اگر پشتيبانى همه قشرها نباشد همه به هم مىخورد و هيچ كارى نمىشود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براى اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست و خداى تبارك و تعالى اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتى شما خوب كار كنيد براى ملت، آنها هم پشتيبانند. وقتى دولت خوب كار كند براى ملت، پشتيبانند.
وقتى مجلس خوب كار كند براى مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضائى باشند و همه به هم خدمت كنند، همه حسن نيت داشته باشند براى خدمت كردن به هم و بدانند اين خدمت عبادتى است كه كمتر عبادت به اين بزرگى هست. امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهنهايمان هست و كدورتهايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم، دست برداريم، براى خدا با هم باشيم. اگر اينطور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته، خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است، حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست، وحدت روحانى و مردم، مردم و روحانى، ارتشى و ژاندارمرى و قواى مسلح با دولت، همه اينها با هم. همه وقتى دست به هم داديم و
صحيفه نور ج 17 صفحه 223
همه شديم يد واحده على من سواها همانطورى كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان، اگر دست واحد شديم براى من سواها هيچ كس نمىتواند به ما ضررى بزند. آن روز به ما ضرر مىخورد كه خللى در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمىتواند در اين كشور كودتا كند، با وضع فعلى هيچ كس نمىتواند. آن روزى كه اختلاف پيدا شد بينتان، آن روز بدانيد كه آن شياطينى كه نشستند آنجا و نگاه مىكنند، آن شياطين يك كودتاچى درست مىكنند، مىتراشند، اختلاف اين كار را درست مىكند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظ باشد و اين سال جديدى كه آمده است، وحدت ما زيادتر از آنوقتى كه بوده است باشد و به بركت اين وحدت، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكرى براى مستمندان، فكرى براى اين بيخانمانها، فكرى براى اينها بكنيم.
ما بايد به حال اين مردم فقير برسيم
و من اميدوارم كه كسانى كه تمكن دارند، كسانى كه خانههاى زيادى دارند، كسانى كه چيزهاى زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زيادىهاست. يك نفر آدمى كه كم دارد ولى به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگى را، همين زندگى مادى را، لذتش را بيشتر از آن مىبرد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست. لذت زندگى را او نمىتواند بفهمد چى است. هزاران غذا در اينجا هست (شما گاهى وقتها شايد ديده باشيد در اين چيزهايى كه نمايش دادند، مثلاً در فيلمها هست) اينقدر غذا هست ميل نمىكند كه دست دراز كند، نه اينكه نمىخواهد، اصلاً ميل ندارد، نه اينكه مىخواهد حالا خودنمايى كند كه من كم مىخورم، نمىتواند. يك درويش وقتى كه يك نان پيدا مىكند و مىخورد لذتش از آن آدمى كه صد تا كاخ دارد و نمىتواند استفاده كند بيشتر است. لذت به دارايى نيست، لذت يك مطلبى است كه انسان در خودش بايد پيدا بشود و آن نمىشود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن كسى كه تزلزل دارد در زندگى، شما خيال مىكنيد كه حالا رئيس جمهور آمريكا با رئيس شوروى خيلى در رفاه هستند؟ و تزلزلى كه در دل آنها هست در هيچ كى نيست، در هيچ فردى نيست، هر يكى مىخواهند ديگرى را بخورند. نمىدانم شنيديد اين را، من شنيدم كه گرگها وقتى كه مىخواهند بخوابند (جمعيت هستند و مىخواهند بخوابند) رو به هم مىخوابند، يعنى يك دايره مىشود، هيچ كدام پشت به هم نمىكنند براى اينكه اگر پشت بكنند مىترسند آن يكى بخوردش. اين ابرقدرتها اينطورى هستند. الان آنقدرى كه آمريكا در فكر اين است كه شوروى را به هم بزند وضعش را، آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاحهاى هستهاى دعوا دارند. اينها تزلزل خاطرشان اينقدر زياد است، اينقدر از هم مىترسند، اين از او مىترسد، او از او مىترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمى كه در دنيا هست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصى كه زحمت دارند براى اين ملت مىكشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايى كه داراى املاك زياد هستند و داراى ثروت زياد هستند، به اينها عرض مىكنم
صحيفه نور ج 17 صفحه 224
كه يك قدرى به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانههايى كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مىگيريد مىگوييد من سه هزار تومان مىخواهم، خوب يك قدرى كم چيز بكنيد اينها هم زندگى داشته باشند. هى دنبال اين نباشيد كه يك زورى تو كار بيايد. ما اميدواريم كه احتياج به اين حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب اين كار را حل كنند و اين مستمندها را به يك زندگى، آنها بيچارهها قانع هستند به يك زندگى متوسط، به يك زندگى كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سرى داشته باشند. خداوند همه شما را انشاءالله موفق كند و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملتهاى دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 225
تاريخ: 12/1/62
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون
آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى را به ملت شريف ايران و ملتهاى مظلوم تحت فشار ستمگران بومى و اجنبى تبريك مىگويم و نجات ملتهاى در بند را از خداوند قادر متعال خواستارم. تبريك براى آنكه سالهائى كه پشت سر گذاشتيم خصوصاً سال قبل شاهد پيروزىها عظيم سياسى، نظامى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى بودهايم و بحمدالله تعالى ملت و مجلس و دولت و قوه قضائيه و قشرهاى متعهد روحانى و دانشگاهى با سرافرازى و رو سفيدى در نزد خداوند متعال و جهانيان با قامتى افراشته از بوته امتحان پيروزمندانه خارج و اميد جهانيان تحت ستم را به اسلام و قدرت معنوى و ظاهرى آن در هر قدم بيش از پيش جلب نمودهاند و با همه نشيب و فرازها و رجز خوانىهاى جهانخواران و ريزه خواران پيوسته به آنان، بر جهانيان ثابت نمودند كه ما النصر الا من عندالله و ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم
خداوند تعالى عنايات خاصه غيبه خود را بر اين ملت ستمديده ارزانى فرمود كه در آغاز پنجمين سال، كشورى در تمام ابعاد آزاد و مستقل به طور معجزه آسا و پيروزمندانه به حيات انسانى اسلامى خود اميد زايدالوصف بسته است، و از هيچ قدرتى هراس به خود راه نمىدهد و دشمنهاى نظامى و سياسى خود را به زانو درآورده است و به طور حيرت انگيز با همه فشارهاى گوناگون ابرقدرتها و وابستگان آنان و كمكهاى نظامى و تسليحاتى و تبليغاتى و مالى فراوان به دشمن اسلام و ايران، تاكنون نظام جمهورى اسلامى به عنايت پروردگار از هيچ دولت و ملتى تقاضاى كمك نكرده است و با پشتيبانى ملت و همت جوانان عزيز تمام چرخهاى اقتصادى و نظامى به طور شايسته در مسير اسلام در حركت است و اگر انشاءالله تعالى ملت و دست اندركاران نظام اسلامى به همين منوال، يعنى متعهد به اسلام و احكام مقدس آن باشند، هر سال از سال ديگر در تمام ابعاد و مراحل قويتر و سرافرازتر خواهند بود. و اينك لازم است چند تذكر، گرچه تكرارى است و ملت و دولت بحمدالله تعالى متوجه هستند، بدهم:
1- همه مىدانيد و بايد بدانيم مادامى كه ملت پشتيبان مجلس و دولت و قواى مسلح هستند و دولت و مجلس و قواى مسلح در خدمت ملت بويژه قشرهاى محروم مىباشند، و جلب رضاى خداوند
صحيفه نور ج 17 صفحه 226
را در اين خدمت متقابل، مىنمايند. هيچ قدرتى توانائى آسيب رساندن به اين نظام مقدس را ندارد و اگر خداى نخواسته يكى از اين دو يا هر دو از خدمت متقابل دست بردارند شكست جمهورى اسلامى و اسلام بزرگ، اگر چه در دراز مدت، حتمى است. بنابراين ترك اين خدمت متقابل كه به شكست اسلام و جمهورى اسلامى منتهى مىشود از بزرگترين گناهان كبيره است كه بايد از آن اجتناب شود، چنانچه اين خدمت از واجبات بزرگ است كه بايد به آن قيام نمايند. برادران عزيز و خواهران محترم! در اين هنگام كه ابرقدرتها و قدرتها از هر طرف براى نابودى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز بر ما يورش كردهاند، با غفلت از وظيفه و سهل انگارى، دين و دنياى اين ملت مظلوم در خطر است. براى حفظ نواميس و شرف خود صبر را پيشه كنيد و به خاطر بعض كمبودها و گرانى اجناس سستى به خود راه ندهيد. گرانفروشان و محتكران بىانصاف گمان نكنند كه اين ظلم در حال حاضر چون ساير احوال است، امروز اين نحو جنايات كه ممكن است به شكست جمهورى اسلامى منتهى شود، كوشش در تضعيف اسلام است. اينجانب خوف آن دارم كه خداوند قهار بر شما غضب فرمايد و خداى نخواسته تر و خشك با هم بسوزند و راه گريزى در كار نباشد، اعوذ بالله من غضب الحليم بهتر است بازاريان محترم كه استوانه فعال جمهورى اسلامى مىباشند توطئه اين بىانصافها را كه لكه ننگى بر دامان آنان هستند، با تدبيرات عاقلانه خنثى نمايند.
2 - اينجانب در آغاز سال جديد و سالروز رسميت جمهورى اسلامى انتظار دارم كه تمام نهادهاى اين جمهورى از مجلس و ارگانهاى دولتى و جهاد سازندگى و شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى و قضات محترم سراسر كشور و دادستانىهاى سطح كشور و قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ژاندارمرى و كميته و شهربانى و نيروهاى مردمى و عشايرى ايدهم الله تعالى همه و همه كوشش كنند در پياده كردن احكام اسلام، در افزايش تعهد به ابعاد مختلف اين مكتب انسانساز، در مجاهده در راه حق و ساختن خويش در اصلاح درون و برون كه خود با اصلاح آنان كشور رو به صلاح مىرود. در رژيمهاى گذشته آنچه موجب فساد ملت بويژه قشر جوان شد فساد دستگاه حاكمه بود كه چون سرطان به جان ملت افتاده بود و جوانان را به فساد سوق مىداد، و از همه كوشش لازمتر، كوشش دو قشر روحانى و دانشگاهى در راه تهذيب و تربيت خود و جوانان عزيز همدوش با تعليم تا حد تخصص است، چرا كه با فساد آنان عالم فاسد مىشود و با صلاح آنان صالح. علماى اعلام و مدرسين عظام حوزههاى علميه بلاد و اساتيد محترم و متعهد دانشگاهها در نزديك كردن هر چه بيشتر حوزهها و دانشگاهها كوشش نمايند. اساتيد محترم و متفكران متعهد دانشگاهها و ساير مراكز تحصيلى كه فساد رژيم سابق را لمس كردند و بدبختىهائى كه از آن دستگاه فاسد نصيب ملت و كشورشان شد دريافتند، براى رضاى خداوند تعالى و براى حفظ استقلال و آزادى كشورشان در تربيت انسانى نونهالان همراه با تعليم آنان كوشش كنند، كه علم و تخصص بدون تهذيب و تربيت، بلائى است كه امروز بشر مبتلاى به آن است و مىرود تا عالم را به آتش كشد و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاحهاى مدرن اتمى و هستهاى كه از مبادى شيطانى و نفسانى سرچشمه
صحيفه نور ج 17 صفحه 227
مىگيرد، چه مصيبتهائى براى بشريت دارد مگر آنكه دستى از غيب بيرون آيد و بشريت را نجات دهد.
3 - لازم است در اين زمان كه كشور اسلامى ما مبتلا به جنگ تحميلى است به قواى مسلح و رزمندگان عزيز، اين مدافعان اسلام بزرگ و كشور عزيز و به ساير متصديان امور نظامى و انتظامى و امنيتى تذكر دهم كه همانطور كه تاكنون مشاهده و لمس كردهايد با وحدت و انسجام شماست كه پيروزى در مرزها و در داخل كشور نصيب شما و ملت بزرگ ايران شده است، كوچكترين غفلت از اين امر و بالاتر از آن خداى نخواسته غفلت از ياد خداوند تعالى موجب سستى و تزلزل خواهد شد و زحمات چندين سالهتان و خون شهيدان عزيزمان به باد فنا خواهد رفت. توجه به معنويت و تكليف الهى و ياد خداوند باعث مىشود كه اين وحدت محفوظ و اين برادرى برقرار ماند. خوف آن است كه اسلحه در دست شما جوانان عزيز موجب غرور و سركشى شود و آن تحول روحانى عظيم كه در شما پيدا شده است از دستتان برود و شيطان نفس اماره شما را به دام كشد و با سوءرفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جاى آن كدورت و جفا جايگزين شود و آن روز فاجعهاى است براى اسلام و مصيبت دردناكى است براى شما و يارانتان، پس اين اخوت و صفا را هر چه بيشتر حفظ نماييد تا همانطور كه تاكنون از پشتيبانى بىدريغ ملت برخوردار بوديد از اين پس هم برخوردار باشيد، خداوند پشت و پناهتان باد.
4 - قوه قضائيه و هيأت پيگيرى و ديگر هيأتهاى مربوط و منشعب از آنها در اين سال جديد بر كوشش خود در اسلامى نمودن همه نهادها بيفزايند و با قدرت تمام به كج رفتاران و منحرفان مهلت ندهند كه با اعمال غيرانسانى اسلامى خود عمداً يا از روى نادانى و بىبند و بارى چهره مقدس جمهورى اسلامى را برخلاف آنچه هست نمايش دهند. بايد عدالت اسلامى در حق آنان بدون غمض عين اجرا شود و لازم به تذكر است كه در حق مجرمان و منحرفان از خدا بىخبر هم نبايد از معيارهاى اسلامى و حدود و تعزيرات مقرره تجاوز گردد كه آن خود نيز از نظر عدالت اسلامى جرمى است كه موجب كيفر است. از خداوند متعال توفيق و تأييد آنان را مىخواهم كه طورى با قاطعيت و سرعت عمل نمايند كه جمهورى اسلامى بتواند ادعا كند كه در كشور ما عدالت اسلامى را به طور كامل اجرا نموده است. و از امور لازم رسيدگى به حال زندانيان و پروندههاى آنان است كه براى تسريع در اين امر لازم است هيأتهائى براى رسيدگى به وضع آنان تعيين گردد تا هر چه زودتر گزارش كامل زندانها و زندانيان را براى مسؤولين امور قضائى تهيه نمايند.
5 - اميد است دختران و پسرانى كه گول منحرفان بىدين و بىوطن را خورده و زندگانى خود را تباه نموده و مىنمايند از اعمال خلاف انسانى و ملى و اسلامى گروهكها عبرت گرفته و به خود آيند، و توجه كنند كه سران پرمدعاى اين گروهكها در خارج ايران خصوصاً فرانسه مجهز كننده صدام عفلقى به سلاحهاى مخرب كه در قتل و جرح و تخريب ايران و طبقه مظلوم بلاد عربنشين و غير آن به كار برده مىشود، زندگانى مرفهى تشكيل داده و عقد اخوت با حزب كافر بعثى مىبندند و از قدرتهاى ضد اسلام و ايران طرفدارى مىنمايند. كمى فكر كنيد كه آيا از كسانى كه منازل خلق بينوا
صحيفه نور ج 17 صفحه 228
و مظلوم را بر سر زن و بچه بىپناهشان خراب مىكنند مىشود طرفدارى كرد؟ آيا از كسانى كه دست صدامى را كه ايران را به آتش و خون كشيده است مىفشرند، مىشود پشتيبانى كرد؟ انسان در حيرت است از انحطاط انسانى و اسلامى و ملى كسانى كه براى رسيدن به مقامى موهوم، آنهمه ادعاهاى خود را در طرفدارى از خلق و دارا بودن مغز متفكر و در روشن بينى و روشنفكرى و استقلال خواهى و آزادىطلبى و امثال آن، يكباره زير پا نهاده و به توهم آنكه حزب بعث، ايران را مغلوب و تحت سلطه خود در مىآورد و جان و ناموس ايرانيان را از بين مىبرد، به طمع موهوم در پناه دشمن ايران به نوائى رسيدن، به آن پيوسته و پناهنده شود. و حيرتانگيزتر آنكه بعضى جوانان كه خيانتهاى سران گروهكها را ديدهاند و نيز به عيان ديدهاند كه در ايران براى آنها جائى و آبروئى نيست، تنها و تنها به لجاجت كودكانه خود ادامه داده و زندگى و جوانى خود را فداى طمعهاى پوچ آنان مىكنند، غافل از آنكه آنان در فرانسه و كشورهاى ديگر به عيش و عشرت و عقد و ازدواج مشغولند، و اين بازيخوردهها خود را براى آنها به دام بلا مىاندازند. اميد است انشاءالله خدواند اينان را بيدار و هوشيار كند و از اين دام بلا برهاند و اينجانب به آن خودفروختگانى كه خارج نشسته و به دروغپردازى و خواب خرگوشى عمر خود را تباه مىكنند، براى چندمين بار نصيحت مىكنم كه اگر چشم و گوش شما را هواهاى نفسانيه نبسته است بايد بدانيد كه با اين شايعهسازىها و دروغپردازىها كارى از پيش نمىبريد و بهتر است بيش از اين به كار بيهودهاى كه موجب بيشتر بردن عرض خود است، عمر خود را صرف نكنيد.
6 - كلام آخر با دولتهاى منطقه است كه همچون صدام بدبخت آلت دست آمريكا شدهاند و براى رضاى آمريكا و اسرائيل و براى حفظ منافع آنها بويژه آمريكا مىخواهند خود را به خذلان اخروى و هلاكت و ننگ دنيوى دچار كنند، نصيحت مىكنم كه شما در اين چهار سال كه از عمر جمهورى اسلامى مىگذرد مشاهده كرديد كه قدرتهاى بزرگ و اكثر دولتهاى منطقه در محو آثار نبوت و قرآن كريم كوشش كردند و با تمام قواى مادى و معنوى از دشمن اسلام حمايت كردند و كرديد، ولى جمهورى اسلامى به عنايت خداوند متعال و پشتيبانى ملت عظيمالقدر ايران با قدرت و بدون اتكال به غير خداوند متعال به پيش مىرود و همه كوششهاى شما و ذخيرههاى ملتهاى مظلومتان به باد فنا رفت. از اين كار بيهوده و زيانبار دست برداشته و با جمهورى اسلامى كه تنها قدرت بزرگ و برومند منطقه است دوستى كنيد و مطمئن باشيد كه آمريكا در شدتها و گرفتارىها به شما كمك مؤثر نخواهد كرد و شما را چنانچه از تحليل دولت آمريكا معلوم است، براى منافع خود مىخواهد و از اسرائيل اين دشمن اسلام و عرب جانبدارى نكنيد كه اين افعى افسرده اگر دستش برسد به صغير و كبير شما رحم نمىكند. مكرراً دولتمردان ايران در هر فرصتى اعلام نمودهاند كه جمهورى اسلامى مايل است با همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگى كند و از دولتهاى اسلامى اگر مورد تهاجم واقع شوند پشتيبانى مىكند، لكن در مقابل كج رفتارىها و ستمگرىها و اسلام شكنىها با قامت بلند ايستاده است و از هيچ قدرتى باك ندارد و چون براى نصرت خداوند بپاخواسته به وعده او دل بسته است و اميد نصرت او را دارد و او فرموده است: ان تنصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم از
صحيفه نور ج 17 صفحه 229
خداوند تبارك و تعالى عاجزانه مسألت مىنمايم كه يارى خود را از جمهورى اسلامى و ملت مظلوم ايران دريغ نفرمايد و دست ستمكاران را از بلاد مسلمانان قطع فرمايد و به ملت و دولت ايران توفيق نصرت دين او را مرحمت فرمايد و توفيق خدمت به مستضعفان و محرومان را به همه ما عنايت فرمايد و دولتهاى اسلامى را از غفلتها نجات دهد و وحدت كلمه بين مسلمين ايجاد فرمايد. والسلام على انبياءالله سيما خاتمهم صلى الله عليه و آله و سلم و على اولياءالله عليهم الصلوه و السلام سيما خاتمهم ارواحنالتراب مقدمه الفداء و سلام و درود بر ملت بزرگ ايران و رحمت خداوند بر شهيدان راه حق بويژه شهيدان جمهورى اسلامى و درود بر بازماندگان آنان و سلام بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى، اين عزيزان بزرگوار و شهداى زنده انقلاب و سلام بر اسراى عزيز ما در چنگال دشمنان اسلام و مفقودين دلاورمان و درود بر پدران و مادران و همسران همه آنان باد و درود بر قواى مسلح و رزمندگان سلحشور ايدهم تعالى.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 230
تاريخ: 21/1/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و گروهى از مسؤولين و اعضاى كميتههاى مركزى انقلاب اسلامى سراسر كشور
زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از برادران تشكر مىكنم كه در اينجا تشريف آورديد تا از نزديك خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است كه در آنوقتى كه اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يك شلوغىهايى و بىامنىهايى هست، شما بحمدالله توانستيد شهرها را امن كنيد و تسلط پيدا كنيد بر شهرها از جهت امنيت و از آنوقت تاكنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به كشور عزيز خودتان بوديد. و اين امرى است كه پيش خداى تبارك و تعالى ثبت است و اميدوارم كه تا آخر هم اين امر ادامه پيدا بكند و در درگاه خداى تبارك و تعالى نام شما ثبت بشود با نام كسانى كه در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت كردند.
رفتن در خاك عراق، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است
آنچه كه معلوم است و شما همه مىدانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد لكن شما مىدانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمينهاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپهاى دوربرد و موشكهاى دشمن است و ما و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشكهاى خودش شهرهاى ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است. نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مىخواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم. ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمهگر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، با توپهاى دور بردشان و موشكها از خارج، از جاهاى دور مىاندازد و كشور ما را ويران مىكند و عزيزان ما را مىكشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مىگويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى. از اول
صحيفه نور ج 17 صفحه 231
جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمانها و نه در رسانههاى گروهى. امروز كه ما براى دفاع خودمان مىخواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مىكنند همين است. بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. كميتهها بحمدالله در داخل دفاع مىكنند و در مرزها هم هستند و در جبههها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشىها هم همين طور و اين براى اين است كه ما يك ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از كميته و كميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم. ما يك برادرهايى هستيم كه اسماءشان مختلف است لكن ارواحشان يكى است. چند تا برادر هر كدام اسم دارند، اسمشان مختلف است اما گروههاى مختلف نيستند، برادرند. گروههاى ما اسماءشان مختلف است، بسيج است، سپاه است، ارتشى است، كميته است و امثال اينها لكن روح آنها يكى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است كه شماها توانستيد اينهمه قدرتهاى بزرگ را بشكنيد و در مقابل تمام قدرتها در عالم بايستيد و تا اين روح برادرى محفوظ است و كميته نمىگويد من در مقابل ارتش، ارتش نمىگويد من در مقابل سپاه، سپاه نمىگويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد و اين كشور را از آسيبهايى كه در آتيه براى او تهيه دارند مىبينند محفوظ بماند. و ما ايستادهايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم. مهاجم مىخواهد ابرقدرت باشد، مىخواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست. ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مىكنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است كه ما در راه خدا شهيد مىشويم و اين غايت آمال جوانهاى ماست. و من اميدوارم كه اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد. و چون در حال دفاع هستيم، مادامى كه جبههها احتياج دارند به اينكه كمك بشود برايشان، بر همه واجب است كه در جبهه بروند و دفاع كنند. البته كميتهها چون كارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند. دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى كه در كردستان هستند و در آنجا زحمت مىكشند، همانطورى كه كسانى كه در جبهههاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى كه در كردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مىكشند مورد تقدير همه ملت است و ما از باب اينكه يك ملت واحد هستيم، يك جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه كسانى كه براى اين كشور زحمت مىكشند و براى اين ملت جانفشانى مىكنند و براى اسلام فداكارى مىكنند، دعا مىكنيم و همه ملت شكرگزارند نسبت به همه شماها.
در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى و دشمنهاى تبليغاتى
و شما مىبينيد كه در مقابل شما جوانهاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر كشور، جوانهاى
صحيفه نور ج 17 صفحه 232
برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى هست، دشمنهاى تبليغاتى هست. شما الان ملاحظه مىكنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مىاندازند و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست. نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه صدام بزند و نفتتان بيايد، اين تقصير با شماست كه نفت داريد، اين تقصير با شماست كه مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست كه اينها را مىكشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هستند و كشته مىشوند. اينها وضعشان اينطورى است كه يك كلمه راجع به صدام كه چرا اين كار را كردى، چرا اين نفت را، حالا ما كار نداريم به،- ما - ما كه احتياج به اين نفت جزيى نداريم بحمدالله، ما راجع به اين حرف مىزنيم كه خوب اين برادرهاى عربى كه الان در اطراف خليج هستند، از كويت و نمىدانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمىگويند كه چرا اين كار را كردى، اين دولتها نمىگويند صدام چرا اين كار را كرده، مىگويند نفتهاى ايران آمده اينجا! نفتهاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلاً وضع دنيا يك وضع تأسف بارى است كه نمىشود گفت كه اين چه جور وضعى پيدا كرده، اين چه روحيهاى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى اينهايى كه رسانههاى گروهى دستشان است و اينهايى كه قدرتها دستشان است اجتماع مىكنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نگفتيد شماها، خوب اين جنايت به ما بوده، تقصير ما هم اين است كه مىگوئيم اسلام بايد باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است، به ما كه اين جنايت نشده، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه كرده؟ زن و بچه خليج چه كرده؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم كه اشتباه مىكنند نمىتوانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند كه تضمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند اينجا را. اين وضع، يك وضع عجيبى پيدا كرده است اين دنيا، و خداوند انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضعى كه الان، اين روحيهاى كه الان بشر به خودش گرفته است، اين خود باختگى كه الان اين دولتهاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مىدهند نسبت به قدرتهاى بزرگ. اينها گمان مىكنند كه اگر صدام مثلاً دستش برسد يكى از اينها را مىگذارد سركار باشد؟ صدام يك روحى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمىتواند جلويش را بگيرد، اگر مىتوانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نرسانده بود. باز اينها كمك او مىكنند، اينها خيال مىكنند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مىآيد و جلوى اين را مىگيرد كه مبادا به آنها صدمهاى وارد بشود. امريكا شماها را براى نفتتان مىخواهد، امريكا شما را براى اين مىخواهد كه بازار درست كند كه نفتتان را ببرد و بنجلها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چه حال داريد. شما هر حالى مىخواهيد داشته باشيد، ملتهاى شما هر چه
صحيفه نور ج 17 صفحه 233
مىخواهند گرسنه باشند، ملتهاى شما هر چه مىخواهند تشنگى بكشند الان، او چه كار به اين كارها دارد. او مىخواهد كه از شما استفاده ببرد، نه استفادهاى كه يك انسان از انسان مىبرد، نه استفادهاى كه يك انسان از يك عبد مىبرد، استفادهاى كه حتى از حيوانات هم پستتر ما را حساب مىكنند و مىخواهند استفاده ببرند.
ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم
تا مجتمع نشويد، تا دستتان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نكنيد، نمىتوانيد در مقابل اين قدرتها بايستيد. تمام شيره جان شما را مىكشند و مىبرند و ملت شما را آنطور ضعيف و زبون و بيچاره مىكنند و همه نشستهايد هى منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى براى ما بكند، ما نشستهايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشستهايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم در اين امور، نمىگذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمىگذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمىگذاريم اينها طيارههايشان پياده بشوند. چتربازهايشان را بين هوا مىكشيم، از بين مىبريم. مگر آنها مىتوانند به اينجا هجمه كنند؟ ولى آنها هيچ وقت عقلشان به اين كمى نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشهاند كه ما را به جان هم بيندازند.
آن روزى كه اين وحدت از بين برود همه نواميس ما و زحمتهاى انبياء عليه السلام به باد فنا خواهد رفت
من اين را كراراً عرض كردهام و كراراً هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم، كه مادامى كه شما با هم هستيد، كميتهاى نمىگويد من كميته بايد چه باشم، كميتهاى مىگويد ما مسلمانها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمىگويد من ارتشى بايد چكاره باشم، اين هم مىگويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مىگويد، عشاير هم همين را مىگويد، بازارى هم همين را مىگويد، كوچهاى هم همين را مىگويد، مادامى كه اينطور هستيد محال است كه قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمىشود، براى اينكه اين قدرتهاى بزرگ دنبال اين هستند كه يك منافعى پيدا كنند، دنبال اين نيستند كه يك ضررى بزنند، مىخواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت براى آنها باشد، خوب است. اما يك كشور اينجورى را مىبينند كه منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر كردند. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت - ما دولت افغانستان از ما خواسته، گفتم نكنيد اين كار را شما ضرر مىبريد، حالا هم فهميدند كه ضرر بردند. مىدانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمىشود به آن هجمه كرد، منفعت در اينجا نيست، همهاش ضرر است. لكن دنبال اين هستند كه بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست،
صحيفه نور ج 17 صفحه 234
يك دسته هى فرياد بزنند كه ما كم داريم، كم داريم. اينها خيال مىكنند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صفهاى طولانى بيشتر از اينجا است، اينجا قحطى نيست كه، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مىشود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم كه گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شكاف پيدا بشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته هم نمىدانم تبليغات سوء بكنند و بين خود ملت هى داخل هم و خصوصاً بين سپاه و ارتش و كميته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمتهاى انبيا عليهمالسلام نسبت به اين كشور خودمان و نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.
شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح، اشخاصى كه كنار نشستهاند و فحش مىدهند، اشخاصى كه بيرون نشستهاند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور، تا آخر ديگر بايد ملتها تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند كرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوهاش به همه جا برسد و مستضعفين از زير بار اين ظلمها بيرون بروند. آنهايى كه نق مىزنند براى اين كشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مىسوزد، آنها بدانند كه اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد. باز هم برگردد به آنجايى كه يك نفر پاسبان بيايد همهتان را وقتى كه از بين ببرد به همه اهانت كند جرأت حرف زدن نداشته باشيد. زمان رضا شاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيراً البته زورش به اينقدرها نمىرسيد. تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى كه به نوايى نرسند خيال كنند آن نواست. والله خدا مىداند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينكه نوا دارد، بىنواست. رئيس جمهورش همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبانهايش و نمىدانم قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مىكنند بايد اينها را حفظشان كرد. نبايد نق زد، بايد نگهدارى كرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر كشور خودتان، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مىرود. شما داريد تبليغ مىكنيد. با تبليغ، شماها مىخواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و پيمان بستن با نمىدانم صدام، كشور ما را حفظ مىكند؟! وادار كردن نمىدانم دولتهاى خارج را به اينكه به اينجا چه بكند كشور را حفظ مىكند؟! خوب، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مسائل. و من اميدوارم كه هر كس هر كارى مىخواهد بكند، شما جوانهاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همهشان با هم همين طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 235
را حفظ كند و موفق باشيد و مؤيد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 236
تاريخ: 4/2/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام يثربى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى يثربى امام جمعه محترم كاشان دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه كاشان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندىهاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد، جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مىباشيد. اميد است اهالى محترم، ارگانها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همكارى با ايشان كوشش نمايند. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 237
تاريخ: 4/2/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارگران سراسر كشور، معلمان و مربيان پرورشى و اعضاى ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى
بايد ارزشهاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلامالله عليه ما در خدمت دو قشر عظيمالشأن معلمين و كارگران هستيم. و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه دو بازوى كشور هستند و ملت، موفق باشند كه هر كدام در سنگر خودشان مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور خودشان را از آن ظلماتى كه در زمان طاغوت بود نجات بدهند. اينها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و كار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مىخواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مىبيند و هم خودش كار مىكند.
برادران عزيزم! ما در عصرى واقع شدهايم كه ظلمت دنيا را گرفته است. ما در عصرى واقع شدهايم كه ارزشهاى انسانى بكلى از بين رفته و به جاى آن ارزشهاى غيرانسانى و شيطانى نشسته است. ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم هجوم به انسانها و ارزشهاى انسانى آوردهاند و مىخواهند كه دنيا را به سلطه شيطان در آورند. ما در اين عصر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم، جهاد در دانشگاهها و دانشكدهها، جهاد در كارخانهها و كارگرىها، جهاد در كشاورزىها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاهها، جهاد در همه جا، جهاد در جبههها و جهاد در پشت جبههها. شياطين در همه اين گروههائى كه براى خدا قيام كردهاند ممكن است نفوذ كرده باشد.
ما بايد تمام قشرهائى كه داريم، خودشان در مقابل شياطين و در مقابل منافقان بايستند. در كارخانهها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين كشور را به زير سلطه ابرقدرتها بكشانند. لازم است كه برادران كارگر متعهد در داخل كارخانهها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تبليغات سوء آنها جوانهاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاهها و در دانشكدهها و در دبيرستانها و مراكز علمى بايد خود معلمين و متعلمين، خود اساتيد و خود دانشآموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و غير منافقينى كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 238
همه فاسد هستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق بود درآورند. بايد معلمين و قشر دانشگاهى و دانشآموزى با فيضيه پيوند خودشان را قوى كنند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند كه محور اقتصاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و علماى اسلام قوى كنند. اگر بخواهيد به همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه محكم بايستيد در مقابل همه قدرتها، بايد مهيا كنيد خودتان را در مقابل همه مشكلات، بايد ارزشهاى انسانى را از اينجا به همه جا صادر كنيد، و استقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه، اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه قشرها برادر دانستن يكديگر است. دشمنها در كمينند، شما ملاحظه مىكنيد كه از اطراف دشمنها در تبليغاتشان چه مىكنند با ما و در تأييد دشمنهاى ما چه كارها مىكنند و ما جز خداى تبارك و تعالى به كسى اتكاء نداريم، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داريم. و خدا داريم. شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مىكنند با خوزستان چه مىكنند و با دزفول عزيز چه كردهاند. به گمان فاسد اينكه با موشك انداختن در خانهها و اطفال و زنهاى پير و جوان را كشتن اسباب اين مىشود كه ما تسليم بشويم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا كراراً تجربه كردهاند و تخريب كردهاند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رساندهاند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كه مقاوم ايستادند و ملت ايران و دزفول عزيز مقاوم ايستاده است در مقابل آنها و امروز هم كه اينهمه مصيبت وارد كردهاند باز فرياد جنگ، جنگ تا پيروزى از جوانهاى ما در دزفول بلند است.
آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مىكنند و علماء بزرگ ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مىكنند و با دولت صدام كه اين جنايتها را به ايران كرده است و اين جنايت بزرگ را به دزفول كرده است پيوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز كردهاند، اينها امروز هم حاضر نيستند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث را محكوم كنند. وضع دنيا اينطور شده است. شما ملاحظه مىكنيد كه يك همچو جنايت بزرگى كه واقع شده است و در اين سالها كراراً واقع شده است و اين چند روز دنبال هم واقع شد، در تمام رسانههاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مىكردند به طور گذرا و يك كلمه مىگفتند كه ايران اينطور مىگويد، عراق هم در مقابل او مىگويد كه ما تلافى كرديم. ارزشهاى انسانى دفن شده است در دنيا. انسانيت در دنيا دفن شده است. آنهائى كه دعوى حقوق بشر مىكنند و سازمانها و كذا كه با عرض و طول و طمطراق زياد در دنيا هستند، نديديم كه محكوم كنند اين عمل را. به دروغ از آنهائى كه با ما دشمنند چيزى را مىگيرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ايران، ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مىكنند و هشدار مىدهند به ما و دليلشان اين است كه دشمنها اينطور گفته اند. دليل محكم سازمانهاى دنيا اين است كه شما بچههاى كوچك را در خيابانها مىكشيد و هر روز در اوين صدها
صحيفه نور ج 17 صفحه 239
نفر را تيرباران مىكنيد، دليلش اين است كه منافقين گفتهاند. اين دليل بزرگى است براى سازمان، اما سازمانها نمىپرسند كه صدام چه كرده است در اينجا. وضع دنيا اينطور شده است، و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزشهاى فاسد را دفن كند و اسلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا تا ارزشهاى اسلامى كه دفع شده است و ارزشهاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و احيا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشيم به اينكه اگر امر داير بشود بين ارزشهاى انسانى و الهى و ارزشهاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم.
اگر امر داير بشود بين خدمت كردن به كشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى كه براى خودمان است، انتخاب كنيم. آنهائى كه در همين كشور هستند و تفالههائى كه مانده اند، اينها يك دستهشان براى شرق سينه مىزنند و يك دستهشان براى غرب سينه مىزنند و درعين حال دعوى مىكنند كه ما از ملت هستيم. آن كسى كه در كارخانهها مىخواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مىكند مىخواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، اينها اجنبىهايى هستند به صورت ملى و به صورت ايرانى، اينها از ايران اجنبى هستند و ايران آنها را ديگر به ايرانيت نمىشناسد. آن كه تمام ارزشهاى اسلامى را و ملى خودش را فداى شوروى كند يا تمام ارزشهاى خودش را فداى آمريكا مىكند او را ما ايرانى نمىدانيم.
ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد
برادران و خواهران! ما در راهى وارد شديم كه آن راه، راه انبياست و تاريخ تا آنجا كه نشان مىدهد انبيا با مشكلات روبرو بودند، هميشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار زياد بوده است، طاقت فرسا بوده. ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا به ما رسيده است مىبينيم كه تمام انبيا مبتلا بودند به طاغوتهاى زمان خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بيست و چند سال دعوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به همه مشكلات تن در داد، به مشكلات اقتصادى كه آن را در يك غارى محبوس كردند و چندين وقت در آنجا تشريف داشتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست نكشيدند، قريش با او آن كردند كه تاريخ نشان مىدهد و دست از مقصد برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بودند. وقتى مقصد الهى شد راه هر چه مشكل باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسان باشد. مىبينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مىشد افروخته روتر مىشد، رويش افروختهتر مىشد براى اينكه مىديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مىدهد از دست نداده
صحيفه نور ج 17 صفحه 240
است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما كه مهيا هستند براى اسلام خدمت بكنند و كارخانهها را راه بياندازند و با جديت عمل بكنند و كه استقلال خودشان را حفظ بكنند مشكلات دارند لكن مشكلات مشكل نيست. دانشگاهىها و آموزگارها و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مىكنند مشكلات دارند لكن در راه خداست، مشكلات در راه خدا مشكل نيست. اگر ما حساب كنيم، مشكلات حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مشكلاتى كه ما امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صابرين است و ما بايد صبر بكنيم و بايستيم در مقابل قدرتهايى كه مىخواهند ما را ببلعند و سر آنها را بكوبيم.
برادران! عزيزان من! خواهران! عزيزان اسلام! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و هيچ تزلزل به خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم. ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه قدرتها در مقابل ما بودند ايستاديم و امروز بحمدالله يك ملتى داريم كه يكپارچه در مقابل همه قدرتها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده است و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستادهاند و همه جاى ايران اينطور است. و امروز ما بحمدالله تعالى قوى هستيم و منطقه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستادهايم و هيچ قدرتى نمىتواند به ما صدمه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد. پدران و مادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مىكنند، مشكلاتى براى آنها پيش نمىآيد، آنها مشكلات بر مشكلات غلبه كرده اند. كشور ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آوردهاند و تحمل كرده است وان الله مع الصابرين .
بعد از آنكه اتكايمان به خداى تبارك و تعالى است و بر حق هستيم و دنبال حق هستيم ديگر از چه بترسيم، از شهادت نمىترسيم و بحمدالله امروز قدرت ايرانى و قدرت اسلام در ايران به طورى است كه توجه همه ملتهاى ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا. از اين سياههاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد پيدا كرد.
خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شدهاند و خصوصاً عزيزان اخير دزفول ما را به رحمت خودش متصل كند و اهالى خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 241
تاريخ: 6/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل و اعضاى يگان هوائى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت امير سلام الله عليه را به همه ملت ايران و خصوصاً شمابرادران تبريك عرض مىكنم. نكتهاى كه در اين ولادت است اينكه ما بايد پيرو يك چنين انسان كاملى باشيم كه در همه ابعاد متخصصين براى ايشان تواضع مىكنند. در هر بعدى اگر كسى بخواهد مثل بزند، به ايشان مثل مىزند. در بعد زهد و علم، و در بعد رحمت به مستضعفين و مستمندان، و در بعد جنگ و شجاعت، و خلاصه در همه ابعاد به ايشان مثل زده مىشود. و در حقيقت يك موجود هزار بعدى است و ما بايد تابع يك همچو فردى باشيم هر چند كه كسى نمىتواند حتى يك هزارم هم شبيه ايشان باشد لكن به آن اندازهاى كه مىتوانيم بايداز ايشان تبعيت كنيم، از تعهدى كه به اسلام داشت و از اينكه همه چيزش را براى اسلام داد. و شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته باشيد، زيرا متخصص بدون تعهد اگر براى رژيمى ضرر نداشته باشد نفعى هم ندارد. مع الاسف در رژيم سابق نگذاشتند كه جوانهاى ما استعدادهاى خود را بروز بدهند و تا توانستند جديت كردند كه آنها را به فساد بكشانند و بحمدالله امروز از آن وضع نجات پيدا كرده ايم و اگر مهلت پيدا كنيم اين كشور را به بركت اين جوانهاى عزيز به آنجائى مىرسانيم كه احتياجش در هر امرى از كشورهاى ديگر منقطع گردد. و من اميدوارم كه خداوند به شما توفيق دهد كه به اين كشور و ملتى كه سالهاى طولانى عقب نگه داشته شدهاند خدمت بكنيد و دشمنان باطنى را شكست بدهيد و دشمنان ظاهرى را هم شكست دادهايد بيشتر شكست بدهيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 242
تاريخ: 10/2/62
پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع در مورد انتصاب فرمانده جديد نيروى دريائى جمهورى اسلامى
بيمه تعالى
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح
شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل يكصدودهم قانون اساسى، انتصاب سركار ناخدا يكم اسفنديار حصينى را به فرماندهى نيروى دريائى جمهورى اسلامى ايران به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهور و رئيس شواريعالى دفاع
تاريخ: 10/2/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 243
تاريخ:14/2/62
پيام امام خمينى به مناسبت دستگيرى سران حزب خائن توده
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر فاتحان دنيا افتخار مىكنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شريف و فاتحان عزيز ما افتخار مىكنند به هزاران سرباز گمنام بزرگوارى كه در پى نام و نشان نيستند و براى كشور اسلامى خويش و اسلام عزيز و ملت انسان پرور افتخاراتى مىآفرينند معجزه آسا و پيروزىهاى ژرف. فرق است بين سربازان گمنامى كه قدرتهاى مادى دنيا به آن فخر مىفروشند و بين سربازان گمنامى كه پرورده اسلام و مكتب توحيد هستند، كه انگيزه آنان تحصيل قدرت و اكثراً ستمكارى است و انگيزه اينان خدا و طلب حق است.
اساساً سربازان اگر چه نامدار باشند، در اين جهان گمنامند. نامدارترين سرباز فداكار در اسلام، اميرالمؤمنين است و او گمنامترين سرباز است. با كدام تفكر عرفانى، فلسفى، سياسى و كدام قلم و زبان و بيان، بشر اين سرباز گمنام را معرفى كند و بشناسد و بشناساند؟ و مطلب با حفظ مراتب همين است. سربازان گمنام ما در تمام جبههها و پشت جبههها كه شب و روز و جوانى و هستى خود را براى اسلام و مكتب الهى فدا مىكنند و نام و نشانى نمىخواهند و ندارند، چه بسا كه به سبب ضرورت تشكيلاتى، همسران، مادران و نزديكان آنان ندانند كه اينان چه حماسهها آفرينند و چه ارزشها براى انقلاب خلق مىكنند. از جبههها كه كم و بيش مسائل آنها و حماسههاى سرفرازانه آنان را مىدانيد و تا در سنگرهاى آنان كه مراكز عبادت الله است نرويد و دستى از دور بر آتش داشته باشيد، عمق فداكارى و محافل عرفانى الهى آنان معلوم نمىشود، كه بگذريم، جوانان ارجمند و عزيز ما در جبهههاى داخلى از عمق جنگلهاى وسيع تا بيغولهها و پناهگاههاى بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دموكرات و كومله تا منافقين و فدائى خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و ساير گروهكهاى كوچك و بزرگ را با فداكارىها و خداطلبىها آنچنان قلع و قمع كردند كه دنيا را با همه دشمنىها كه دارند به اعجاب و
صحيفه نور ج 17 صفحه 244
تحير درآوردند. توجه به كارآمدى امنيتى و اطلاعاتى اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و كميته و دادستانى و ديگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتكار حزب توده كه چون مار پر خط و خال در براندازى اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يك سابقههاى طولانى بيست سى ساله در جهت تشكيلاتى و اطلاعاتى و جاسوسى داشتهاند و از تخصص در اين امور بهره وافى داشتند. موجب سرافرازى امت اسلامى است كه چنين فداكارانى دارد و اعجاب و تحير دستگاههاى جاسوسى و اطلاعاتى سراسر جهان است و اين اعجاز جز به هدايت حق تعالى و عنايات خاصه ولى اللهالاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است. ملت ايران از اين پيروزى با ابعاد مختلفه خصوصاً سياسى آن بايد قدردانى و تشكر كنند و در تقويت جميع سلحشوران مرزها و داخل كشور كوشا باشند. كمال بى انصافى است كه كس يا كسانى از اين نگهبانان اسلام و حافظان كشور اسلامى خرده بگيرد. بارالها! ما تو را به اين نعمتها كه نصيب ما فرمودى و ما را از كيد و خيانت بدخواهان به وسيله جوانان عاشق خود حفظ فرمودى شكر مىكنيم و از عهدهء آنان برنمى آئيم. بارالها! اين عزيزان مجاهد فى سبيل الله را براى ملت ما حفظ فرما و به شهداى آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصاً مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير و بركت عنايت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 245
تاريخ: 18/2/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان شوراى مركزى كميتههاى امداد سراسر كشور
سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً تشكر مىكنم از آقايان علما و مؤمنين كه در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم. از امورى كه بايد توجه به آن كرد اين است كه ا نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.
بعد از انقلاب يك گروههايى پيدا شدند و يك جمعيتهايى كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من نشنيدهام كه در يك كشورى يك همچو كميتهاى باشد كه همشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتادهء شهرها قرار گرفتهاند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج. اينها يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.
بيسابقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مىشود يك عدهاى به نام پاسدار، يك عدهاى به نام كميته، يك عدهاى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤمنين يك كميتهاى به اسم كميتهاى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را در سراسر كشور رسيدگى كنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروههاى عزيز و كميتهها و همين طور اين كميته امداد يك عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند كه با اين عمل انشاءالله مىتوانند ريشه فقر را از سرتاسر كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بكنند. و عمل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تبارك و تعالى خواهد بود. خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.
مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند
و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است. و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم، گر چه خودشان توجه دارند كه بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 246
اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شدهاند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعهاند. مستمندان و فقرا و دور افتادهها در صف مقدم جامعه هستند و همينها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همينها هستند كه الان در جبههها مشغول به فداكارى هستند و جوانهاى همينهاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام. و ملت شريف ايران قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه دادهاند مىداند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترىها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم. همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاستهايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم. همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم. آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرتها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمىكنيم، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرتها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم. ما يك ملت مستقل هستيم. يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشههاى فساد را كندهايم، يا انشاءالله اگر يك ريشههاى پوسيدهاى هم مانده است، مىكنيم و اين به بركت همين محرومان است. همين زاغه نشينانى كه من يادم نمىرود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانهاى از اين زاغهها يك عدهاى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مىرويد، گفتند مىرويم تظاهر، تظاهرات. همينها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همينها هستند كه پشتيبانى مىكنند و در جبههها و پشت جبههها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولتهاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملتهاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوههاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رساندهاند به اينكه آزاد شديم. پس آنها به ما منت دارند و ما بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 247
خدمت به آنها بكنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.
يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مىتوانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مىكند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمىماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مىدهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است، خدمت به انسانهاى محروم است. اين است كه براى انسان جاودان مىماند و در عالم ديگر به درد انسان مىخورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمىخورد. اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علماء اين ريشهء فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.
حقوق بشرىها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند
و اميدوارم كه انشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و ملاحظه مىكنيد كه مدتى است كه دولت ايران از سازمان ملل خواسته است كه نمايندهاى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفول و به ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى كه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مىگويند كه الان روزى صدها نفر را در خيابان ها، بچه كوچك را مىكشند و در اوين چه مىكنند و اينها، آنها مستندشان را قول يك دشمن اسلام قرار مىدهند و هياهو مىكنند و اطلاعيه و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كه يك نماينده بفرستند كه ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خوزستان چه كردند. اينهايى كه مىگويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه كردند، با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كردند. حاضر نيستند اين كسانى كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گوش كنند به حرف اين مظلومانى كه زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظالم كه تمام گرفتارىهاى ما با دست اوست، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است. از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مىكنند و اعلاميه صادر مىكنند و محكوم مىكنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر مىدهيم و به اين نه به اين نيامدن.
من ثانياً از آقايان تشكر مىكنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد. و
صحيفه نور ج 17 صفحه 248
برادران عزيز خودتان رانگذاريد كه اينها در طول تاريخ اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز محروميت بكشند. در رژيم اسلامى نبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا كنند اينها هم از محروميت. و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتادهاى كه هيچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها شده است، لكن همتتان در اين باشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 249
تاريخ: 20/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با معاون فرهنگى وزارت امور خارجه ايران، وزير فرهنگ و عضو شوراى ساندينيستهاى نيكاراگوئه و سفير ايران در نيكاراگوئه
بايد كوشش كرد كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهب تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه به اينجا آمدهايد تا درددلهاى خود را به يكديگر برسانيم، تشكر مىكنم. اينطورى كه شما مىگوئيد كشور شما با ما شباهت زيادى دارد منتها كشور ما گرفتارىهايش زيادتر است. ما مبتلا به دسيسههاى همه قدرتهاى جهانيم و جرم ما و كشور و ملت ما اين است كه براى استقلال و آزادى قيام كرده ايم و مىخواهيم زير سلطه هيچ يك از قدرتها نباشيم و اين مطلب از ديدگاه ابرقدرتها و قدرتها گناه بزرگ و نابخشودنى است. مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطهء آمريكا و چه آنهاكه زير سلطهء ساير قدرتمندان هستند اگر بيدار نشوند و دست شان را به هم ندهند و قيام نكنند، سلطههاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبى كه باشند، تحقق پيدا كند كه اگر خداى نخواسته سستى پيدا شود، اين دو قطب مستكبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاكت خواهند رساند. ما عازم هستيم كه تمام سلطهها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملتها را با حق همراه كنيد. و آنچه مهم است اين است كه شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خداى تبارك و تعالى اعتماد داشته باشيم تا عنايت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت اين سلطهها خارج سازد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 250
تاريخ: 21/2/62
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوانعالى كشور؛ اعضاى شورايعالى قضايى، نخستوزير و اعضاى دولت، اعضاى شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى اسلامى و مسؤولين سازمانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى
مسأله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين بلكه جميع مستضعفان جهان تبريك عرض مىكنم. مسأله مبعث و ماهيت آن و بركات آن چيزى نيست كه بتوان با زبانهاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. مسأله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفههاى خشك يونانى را كه به دست يونانىها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بعدش براى كسى تاكنون منكشف نشده است مگر من خوطب به و در بعضى ابعادش حتى براى من خوطب به منكشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفههاى قبل از اسلام و فلسفههاى بعد از اسلام و خصوصاً قرنهاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مىفهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است. در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجل هستند در كشف حقايق قرآن، لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهل و ممتنع است. بسيارى شايد گمان كنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، از باب اينكه به نظرشان سهل است. بسيارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مىكنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، براى اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس اين ابعاد است براى آنها معلوم نشده است. قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولىاش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازهاى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول
صحيفه نور ج 17 صفحه 251
به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست ماست نازلهء هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است و همين نازلهء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى، در عرفان جهانى بوجود آورد كه اهل معرفت شمهاى از آن را مىدانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن كريم كه باز از بركات بعثت است مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه انسان گمان مىكند كه خوب، ظاهر است، لكن تاكنون كشف نشده است هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معكم الله نور السموات و الارض اينها آياتى است كه نه مفسرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف. هركس ادعا كند كه معنى او را فهميده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انما يعرف القرآن من خوطب به به وسيله من خوطب به به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمهء معصومين عليهم السلام تحويل داده شده است و به وسيلهء آنها يك حدودى كه قابل فهم است براى بشر تفسير شده است، لكن آنكه لطيفهء وحى است همان آيه شريف الله نور السموات والارض وقتى دست مفسر افتاده است الله نورالسموات والارض معنا كرده است كه هيچ مربوط به قرآن نيست. اين مفسرين در عين حالى كه زحمتهاى زياد كشيدهاند لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است، نه از باب آنكه آنها تفسيرى كردهاند، از باب اينكه عظمت قرآن بيشتر از اين مسايل است. مسأله معرفت الله كه در قرآن مطرح است فرمايد كه به حسب نقل ما عرفناك حق معرفتك البته معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است ما نشناختيم، نه ما عرفناك حق معرفتى اياك او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى است كه حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتى به حسب اين روايت، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مىفرمايد كه ما عرفناك و عبد ناك امافرمايد كه ما عرفناك حق معرفتى اياك و ما عبدناك حق عبادتى اياك براى اينكه آن را ادا كرده، اما آن حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چيزى است كه نه ملك مقرب مىتواند آن معرفت را پيدا كند و نه رسول مرسل و اين از بركات بعثت است. اينقدرى كه معرفت براى اهل معرفت حاصل شده است. اين از نازلهء كتاب خداست كه به وسيلهء نزول بر قلب رسول الله كه آن هم از اسرار بزرگ است. كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند با اينكه از او الهام گرفتهاند كيفيت نزول وحى را كسى نمىتواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عامىها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مىكند، با آسمان معرفى مىكند، با زمين معرفى مىكند، با خلق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مىتوانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهائى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد. و آن فلسفه يونانى يك باب ديگرى است كه در محل خودش بسيار ارجمند است براى اينكه با استدلال ثابت مىكند، نه معرفت حاصل مىشود، باب دليل اثبات مىشود وجود خداى تبارك و تعالى.
صحيفه نور ج 17 صفحه 252
معرفت غير اثبات وجود است و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقههاى متعارف و طريقههاى بلكه گاهى نازلتر از او و هم پردهء ديگرش عرفان قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمىيابيد حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.
بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند
يك نحوه ديگرى هست، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است. اتصال - معنا - به معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمىرسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مىكند، استدلال هم مىكند، حكومت هم مىكند و وحدت را هم سفارش مىكند و قتال را هم سفارش مىكند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن، به همان بعدى كه قرآن براى اداره امور بشر آمده است، براى رفع ظلم از بين بشر آمده است يعنى يك بعدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مىدانند، مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت اسلامى است، در جهان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مىشود كه صورت ظاهر قرآن مىشود. و ما ملت ايران كه نهضت كرديم و دست ظلم را كوتاه كرديم بايد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان كوتاه كنيم و با هدايت اين نور ساير كشورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرتهاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در روز مبعث بايد توجه به آن بكنيم اين است كه با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرتهاى بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت
صحيفه نور ج 17 صفحه 253
داشته باشند، تفرق نداشته باشند.
همه قشرهاى ملت مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند
برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرتهاى شيطانى بشر هستيم، ما بايد توجه بكنيم به اينكه تكليف الهى ما در امروز كه همه به ما حمله كرده اند چى است. تمام اقشار ملت از آنهايى كه در سطح كشور كارفرما هستند و دست اندركاران دولتى هستند، آنهايى كه قوه قضايى به آنها محول است، آنهايى كه كارهاى ديگر به آنها محول است، آنهايى كه پاسدارى از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غيره، آنهايى كه همه چيز به آنها محول است و ساير قشرهاى ملت مكلفند به اينكه اسلام را حفظ كنند، مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند و اين تكليف، تكليفى است كه از بزرگترين تكاليفى است كه اسلام دارد و آن حاصل نمىشود الا با تفاهم، الا با اينكه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايمانى در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هر كسى براى خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براى مقصد بخواهد هيچ كستواند به اين كشور تعدى كند. و اگر خداى نخواسته در بين آقايان، در بين مردم، در بين دولتيان، در بين مجلسيان، در بين اقشار ملت، كارگرها، كارفرماها و كشاورزان، همه اگر چنانچه اين اخوت ايمانى سست بشود، آن روز است كه رخنه مىكنند در بين شما شياطين و شما را به جان هم مىريزند و استفادهاش را قدرتهاى بزرگ مىكنند. آنها، قدرتهاى بزرگ نشستهاند آنجا كه با ايادى خودشان در اين كشور راههايى درست كنند كه خود اهل اين كشور براى آنها جاده را صاف كند. آنها مستقيماً نمىآيند سراغ شما، آنها با اين راه ها، با قلمهاى فاسد، با فكرهاى فاسد كه در خدمت مىگيرند در سراغ شما مىآيند و باشايعه افكنىها و دروغپردازىها در بين شماها هركس را به ديگرى بدبينخواهند بكنند. و آن روزى كه قشرهاى ملت خداى نخواسته برخلاف الان كه هستند، به هم بدبين بشوند، آن روز است كه رخنه كردهاند آنها و استفاده خواهند كرد. و همه مسؤول هستيم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماى بلاد اسلامى تا دست اندركاران، مجلس، رئيس جمهور، ارتشى ها، پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسؤولند و همه يك روز در پيشگاه خدا خواهيم رفت و از ما سوأل خواهد شد، نعمت را از ما سوأل مىكنند و آن نعمت، اسلام است. ما هستيم، ما بايد پا روى غرضهاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورالسموات والارض است و ما موظف هستيم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان كه به آن كسى كه ولى همه چيز ما هست خدمت بكنيم و آمال و آرزوى ما اين باشد كه دين او را تقويت بكنيم و اسلام را در بين بشر پياده كنيم و اين نمىشود الا به وحدت كلمهء شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خداى نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من اميدوارم كه با وحدت كلمه و با اخوت ايمانى محكم بايستيم و بايستيد و اين كشور را از حوادث دهر حفظ كنيد. خداوند انشاءالله به همه ما
صحيفه نور ج 17 صفحه 254
سعادت دريافت معنويات مبعث پيغمبر اكرم را عنايت فرمايد، خداوند تعالى از نور معرفت خودش كه به وسيله قرآن القا شده است به ما هم بهرهاى عنايت فرمايد، و خداوند تعالى وحدت اسلامى اين ملت را حفظ بفرمايد و دولتهاى اسلامى را بيدار كند و ملتهاى اسلام را به هم پيوند بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 255
تاريخ: 26/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار
مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلاً اين روز بزرگ را به شما تبريك مىگويم و هميشه شما را دعا مىكنم. اما علت اينكه پيام ندادم: اولاً ارگانها و نهادها زياد شدهاند و ثانياً چون همه ارگانها از سپاه و ارتش و كميته و مجلس و دولت را يكى مىدانم، قبلاً براى همه پيام دادهام. چه انتخاب خوبى است كه روز ولادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام روز پاسدار ناميده شده است. اميدوارم همانگونه كه امام حسين عليه السلام با خون خود اسلام را زنده كرده، شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائيد. بنى اميه قصد داشتند كه اسلام را از بين ببرند و در رژيم گذشته نيز افرادى مثل يزيد، خلاف شرع مىكردند و به اسم دروازهء تمدن بنا داشتند كه دانشگاهها را فاسد و مردم عادى را سرگرم به مسائل شهوانى كنند، كه اگر مردم انقلاب نكرده بودند و چند سال ديگر مملكت دست آنها بود همه چيز خراب مىشد كه با عنايت خداوند آن مسائل از بين رفت. و مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند و علت فشار دنيا هم اين است كه مىبينند در اين مملكت نه كودتا معنى دارد و نه هجوم نظامى و ايران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصى پيدا كرده است لذا ما را آرام نمىگذارند. و ما بايد به همه سفارش كنيم كه براى اسلام خدمت كنند و همه در صف واحدى قرار بگيريم كه انحرافى پيش نيايد و بايد هميشه احساس كنيم كه تنها خودمان هستيم در برابر اينهمه دشمنان. بايد اين بار بزرگ را به منزل برسانيم و در اين راه متحد باشيم و گرايش خاص به اين گروه و آن گروه نداشته باشيم. و شما سلام مرا به همه برادران و همه پاسداران و نيروهاى نظامى و انتظامى برسانيد. من دعاگو و خدمتگزار شما هستم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 256
تاريخ: 28/2/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از تحمل زحمات و رنجهاى شما تشكر مىكنم. شما توقع نداشته باشيد كه مورد اهانت واقع نشويد. همه مىدانيد تا كسى كارى انجام ندهد كسى به او توهين نمىكند. توهين براى كسانى است كه مىخواهند زنده باشند. هيچ كدام از ما نبايد انتظار تعريف را داشته باشيم. بايد به حكم خدا عمل كنيم و به اين هم كارى نداشته باشيم كه چه كسى از اين كارى كه براى خدا مىكنيم خوشش مىآيد و يا چه كسى بدش مىآيد. من در تمام مواقعى كه مقتضى بوده است، مجلس و شوراى نگهبان را تاييد كردهام. ما بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا يك كشور اسلامى درست كنيم.
امروز دنيا با ما به خاطر اسلام بد است. بعضىها كه جاهلند مىگويند اسلام به درد نمىخورد، اما بعضىها كه كمى اوضاع مردم ايران را مىدانند مىگويند اسلام خوب است ولى نه اسلام اينها بلكه اسلام راستين.
امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و شوروى را كه آنقدر در دنيا فساد مىكنند كسى محكوم نمىكند ولى تمام محكوميتها مال ماست. در دنيا تنها ايران است كه مورد سوأل است، ولى اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم. مهم اين است كه با هم خوب باشيم و تصميم داشته باشيم كه مستقل و آزاد حركت كنيم و مطمئن باشيد كه مىتوانيد. ترس آن موقعى است كه روسا با هم اختلاف داشته باشند و مردم در صحنه نباشند كه بحمدالله امروز، هم مردم در صحنه هستند، هم همه دست اندركاران با هم خوب هستند. بار ديگر از مساعى شما در شوراى نگهبان تشكر مىكنم. شما براى خدا كار مىكنيد و انشاءالله خداوند شما را تأييد فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 257
تاريخ: 1/3/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر كشور، فرمانده كل و فماندهان نواحى و مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى
شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اين كشور زحمت مىكشيد و براى سازندگى محرومان رنج بريد مواجه هستيم و از چهرههاى نورانى عزيز شما بهره مىبريم. خداى تبارك و تعالى اين زحمتهاى طاقت فرساى شما عزيزان، را هرگز فراموشى راه نمىداده است. شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنجها برديد و چه خدمت هاى شايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد. آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كه براى ميليونها مستمند و ميليونها مستضعف خدمت مىكنيد جز خداى تبارك و تعالى كسى نمى تواند احصاء كند اجر شما را! و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مىگويند، مخالفين درباره شما چه مىگويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكر مىكنم، تشكر مىكنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مىكنند. كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتان هستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. از اول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميتهها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند. چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانوادهجوانهاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه از دست دادند. آنكه محفوظ است، آنكه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است كه در راه اسلام و آن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام از اول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به
صحيفه نور ج 17 صفحه 258
اين پيروى بايد ادامه بدهيد.
موجب تأسف است كه يك نفر مسلم در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را
من امروز بعضى صحبتها را با شما برادران عزيز مىكنم و در عين حالى كه از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوى الهى تقدير مىكنند و شما را در اين خدمت بزرگ مىشمارند، البته گروههايى هم هستند كه براى اينكه با اين كشور مخالفند، با استقلال اين كشور مخالفند، با آزادى اين كشور مخالفند و بالاخره با اسلام كه اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفند، باز دست از شيطنت بر نمى دارند. روش اسلام و طريقه اسلام همان است كه از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوانهاى عزيز در سرتاسر كشور بود كه ما استقلال خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى. اين شعار نه شرقى و نه غربى كه در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مركزها به گوش مىخورد و هر روز طنين انداز است.
ما در مدتى كه، آنوقتى كه جوانهاى پاسدار لانه جاسوسى را فتح كردند و جاسوسان آمريكايى را از ايران راندند گرفتار يك راهى بوديم و يك روشى برخلاف كشور و اسلام بوديم كه مدتها از آن رنج برديم و مدتها جوانهاى ما محكوم شدند. جوانهائى كه مىخواستند كه از زير يوغ آمريكا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان كشورشان را اداره كنند مورد اهانت واقع شدند و تقصيرشان اين بود كه لانه جاسوسى را گرفتند. مدتها همه ما در اين قضيه رنج برديم و پس از آنكه آن مسائل درست شد و اين افرادى كه با صراحت لهجه اكثر آنهايى كه در رأس هستند تصريح كردند كه ما جاسوسانى بوديم براى شوروى و دنبال آن وزارت خارجه عدهاى را بيرون راند و همين قدر و منزلتى كه ملت ما و مابراى آن عزيزانى كه جاسوسخانه آمريكا را از بين بردند، براى اين جوانانى كه اين جاسوسهاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با كشور و ملت اسلام را دستگير كردند، همان اجرى كه براى آنها و همان ارزشى كه براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم و همان ارزشى كه براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم كه عدهاى را كه تشخيص دادند كه عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج كردند براى اينها هم قائليم. همانطورى كه آنها اثبات كردند كه ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به كارشكنىها و انتقادات آنهايى كه بر خلاف آنها بودند اعتنا نكردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالىاش همين كار را كردند و بدون اينكه هراسى از اين كشورهاى بزرگ و قدرتهاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى كه در داخل كشور بودند و خودشان را ايرانى مىشمردند (ولو ما آنها را ايرانى نمىدانيم) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانههاى جاسوسى آنها را تصاحب كردند و وزارت خارجه در دنبال او، عدهاى را از كسانى كه در ايران جاسوسى مىكردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج كرد بدون اينكه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب. دنبال اين قضيه ما امروز
صحيفه نور ج 17 صفحه 259
باز مبتلا هستيم به اشخاصى كه براى خاطر چپى خاطر تودهاىها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و كشور مشغول تبليغات سوء هستند و به نظر مىرسد كه امروز هر دو دسته، دسته سابق كه ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند و دسته ديگرى كه ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند دست به هم دادهاند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند. من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم كه دست از اين شيطنتها برداريد. امروز نغمه اينكه براى ايران، دولت ايران هيچ كارى نكرده است و مستكبر مستكبرتر شده است و مستضعف مستضف تر، اين نغمه شوم را كه بايد از دهن آمريكا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى كه در ايران خودشان را مسلم مىدانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند. البته يك دسته هستند فضول و شيطان كه از اسلام ضربه ديدهاند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست دادهاند و اينها هم اخيراً ارباب بزرگشان را از دست دادهاند، اينها براى خاطر اينكه اربابها از دست شان رفته است شيطنت مىكنند و همينها وادار مىكنند يك دسته ساده لوح را كه بى غرض هستند اينها را وادار مىكنند تبليغات مىكنند و آنها هم هر جا - دستشان - يك اجتماعى به دست شان برسد، در نماز جمعه مثلاً اگر يك وقت دست شان برسد، در مجلس اگر يك وقتى تريبون به دستشان بيايد همان حرفهايى را كه بايد از حلقوم آمريكا و شوروى بيرون بيايد كه براى اين ملت هيچ كارى نشده است همان مطلب - را - از حلقوم اين بيچاره بيرون مىآيد. يك دسته گول خورده و يك دسته شيطان، يك دسته كه مىخواهند جمهورى اسلامى نباشد هر چه مىخواهد باشد، آن مىگويد شوروى باشد و كمونيسم، آن مىگويد امريكا باشد و غرب و اين دو دسته كه به نظر مىرسد با هم تفاهم كردهاند، يك اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مىكنند كه مسائلى را طرح بكنند كه هر چه بيشتر ملت ايران را مأيوس كنند. شما برادرانى كه چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مىكنيد و خدمتكه شما براى اين ملت كردهايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است. آنها همه خدمت شان را براى كاخ نشينان كردهاند و شما خدمتتان را براى كوخ نشينان، اينها را در نظر نمىآورند. پاسدارهايى كه اينهمه خدمت در جبههها كردهاند و در خارج جبههها كردهاند و اينطور دست منافقين را از اين كشور كوتاه كردهاند اينها خدمت نيست؟! خدمت بايد به طرز آمريكائىاش باشد يا به طرز شوروى؟! خيلى موجب تاسف است كه يك نفر مسلم گول بخورد از يك دسته شيطان خبيث و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را. بسيار تاسف دارم من از اينكه اين جمعيت پاكدل اينقدر پاكدل باشند كه خيال كنند هر چه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى كه مىگويند هيچ كارى براى ايران نشده است، همين شياطينى كه مىگويند زمان شاه بهتر بود از حالا. اين نغمه شوم مستكبر مستكبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف مستضعفتر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى. آنهايى كه مىفهمند و از روى شيطنت صحبت مىكنند با آنها جز اينكه با قدرت رفتار بشود راهى نيست. لكن اينهايى كه گول خوردهاند از اين شياطين، با اينها صحبت است كه برادران! شما چرا گول مىخوريد؟
صحيفه نور ج 17 صفحه 260
شمايى كه عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانتهاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مىبينيد كه از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتارىها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مىكشيد، به طور استقلال زندگى مىكنيد، شما چرا مىگوييد كه حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعيف دولت كوشش مىكنيد؟ شما چرا يك وقتى يك قصورى را مىبينيد، يك چيزى را مىبينيد كه در ايام جنگ ناگزير است كه واقع بشود و در هر انقلابى ناگزير است كه واقع بشود جمع مىكنيد و روى هم مىگذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مىگوييد تا مردم را تضعيف كنيد؟ شما چرا آن چيز خدمتهايى كه اين ملت كرده است و خدمتهايى كه اين جهاد سازندگى كرده است و خدمتهايى كه پاسدارها كردهاند؟ كميتهها كردهاند، خدمتهايى كه دولت كرده است، چرا آنها را نمىبينيد؟ چه شده است شما را كه گول چند تا شيطان را در گوشه و كنار كشور مىخوريد و نمىدانيد چه مىكنيد، نمىدانيد تيشه برداشتهايد و به ريشه اسلام داريد مىزنيد، نمىدانيد كه تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمىخواهيد، لكن از روى نادانى شما را وادار مىكنند تا اين مسائل را طرح بكنيد.
به خود آييد، توجه كنيد و اينقدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مىگويم كه سر جاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشكار شد و شما به آنجا خواهيد رفت كه منافقين رفتند. همانطورى كه منافقين اظهار اسلام مىكردند و حالا هم مىكنند، اسلام راستين خواهند، نه اسلامى كه در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى كه در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى كه ابرقدرتها را بيرون بكند از كشور، نه اسلامى كه كمونيست را سركوب كند و نه اسلامى كه غرب را سركوب كند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر، به اسم دلسوزى براى مردم، همانطور كه منافقين كردند به اسم دلسوزى براى كشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف كنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را. و درد شما اين است كه دستتان از آن فسادها كوتاه شده است و من به شما قول مىدهم كه ديگر آنها برنگردند. و به شما عرض مىكنم كه بزك نمير بهار مىآد نخواهد شد. - نه - در نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار. شما به جاى خودتان بنشينيد اينقدر توطئه نكنيد، آنقدر تضعيف نكنيد جمهورى اسلامى را، كه آن مسائل برگشتنى و ملت ما آن ملت نيست كه براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بكند. آنهايى كه وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند. آمريكا با آن قدرتش در ايران سركوب شد و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سركوب شد و طرفدارهايش را علناً از ايران يك دستهاى را بيرون كردهاند و يك دسته اى را حبس كردهاند و به جزاى خودشان خواهند رساند. منافقين كه عدهشان زياد بود و تبليغاتشان دامنه دار بود و جوانهاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زبالهدان ريخته شده اند. شما چند نفر چه مى گوييد، شما چند نفر روشنفكر به اصطلاح خودتان كه مىخواهيد كمونيسم را در ايران تقويت بكنيد يا چند نفر ديگرى كه مىخواهيد به خيال خودتان آمريكا باز گردد، من به شما عرض مىكنم تا شما زندهايد آمريكا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد. در نسلهاى آتيه، اگر ملتها در
صحيفه نور ج 17 صفحه 261
نسلهاى آتيه به همين روش حركت كنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءالله نخواهد شد. و اگر خداى نخواسته در يك مدتهاى طولانى سستى براى كشور پيدا بشود يا شياطين رخنه بكنند در اين كشور، آنوقت امرى است كه بايد خدا اعانت كند ما را.
خدا از ما هم مىخواهد كه از جوانهاى خدمتگزار به اسلام قدردانى بكنيم
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم و به روحانيون جميع كشور چه در روستا و چه در شهرستانها و هر جا كه هستند سفارش مىكنم كه اين جوانها را تشويق كنند، بروند سراغ اين جوان ها، با آنها صحبت كنند، ملاطفت كنند اين جوانهايى كه عزيزانشان از دسته رفته است، اين جوانهايى كه تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به كشور خودشان خرج كردهاند، اينها در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر مىدهد لكن خدا از ما مىخواهد كه به اينها خدمت بكنيم و از اينها قدردانى بكنيم. خداوند همه شما را حفظ كند و براى ملت ما ذخيره كند و آنهايى كه كجروش هستند. انشاءالله خداوند راستشان كند و يا اينكه به جايگاه خودشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 262
تاريخ: 4/3/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه استان تهران
ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آقايان بايد بنده را موعظه كنند، ليكن از آنجا كه حق برادرى موعظه است، مسائلى را عرض مىكنم. تحقيقاً احياى نماز جمعه در ايران از مسائل بسيار مهم است. نماز جمعه موجب مىشود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترين وجه براى مردم گفته شود. در قديم اگر يك روحانى راجع به امور سياسى مردم صحبت مىكرد مىگفتند رهايش كنيد او سياسى است، كه اين نوع فكر بلااشكال از شياطين داخل و خارج بوده است. آنها به ما باورانده بودند كه روحانى بايد عبايش را سر بكشد و فقط برود مسجد نماز معمولىاش را بخواند. روحانى حق دخالت در هيچ امرى را نداشت. ولى واقعيت اين است كه ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم كه همه امور دست آنها بود، حكومت تشكيل دادند و مردم را هدايت نمودند. بحمدالله امروز وارد مسائل سياسى شدن ديگر عيبى ندارد، ولى بايد توجه كنيد كه همه متوجه شما هستند، لذا زى اهل علم خودتان را حفظ كنيد. درست مانند علماى گذشته ساده زندگى كنيد. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگىشان از سطح معمولى مردم پائينتر بود و يا مثل آنها بود. امروز سعى كنيد زندگىتان از زى آخوندى تغيير نكند. اگر روزى از نظر زندگى از مردم عادى بالاتر رفتيد بدانيد كه دير يا زو مطرود مىشويد. براى اينكه مردم مىگويند ببينيد آنوقت نداشتند كه مثل مردم زندگى مىكردند، امروز كه دارند و دست شان مىرسد از مردم فاصله گرفتند. بايد وضع مثل سابق باشد. بايد طورى زندگى كنيم كه نگويند طاغوتى هستيم.
مردم را در صحنه حاضر نگه داريد
مسأله ديگر خطبههاى نماز جمعه است. بايد مردم را امر به تقوا كنيد. امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنابر احتياط واجب است. مسائل اخلاقى را به مردم بگوييد و آنها را به داشتن اخلاق اسلامى ترغيب كنيد. مطالب روز را براى مردم بگوييد. آنچه در طول يك هفته در كشور اتفاق مىافتد، آنها را براى مردم بگوييد. مردم را در صحنه حاضرنگهداريد كه آنچه انقلاب و ايران را
صحيفه نور ج 17 صفحه 263
حفظ كرده حضور مردم در صحنه است. در تمام دنيا مردمى به خوبى مردم ايران پيدا نمىشود. امروز مردم پشتيبان انقلاب اسلامى و دولت هستند. پشتيبانى مردم از دولت به خاطر اين است كه دولت را اسلامى مىدانند و مىدانند كه طرفدارى از دولت، طرفدارى از اسلام است. تنها به اين خاطر است كه از دولت پشتيبانى مىكنند. اين پشتبانى را بايد حفظ كنيد، ائمه جمعه در سراسر ايران بالاترين اجتماع را دارند. از اين اجتماعات استفاده كنيد و جهات شرعى و سياسى را به مردم تذكر دهيد. آنان را در مقابل شياطين مجهز كنيد. امروز دولت با تمام توان دارد زحمت مىكشد و آنچه از دستش بر مىآيد انجام مىدهد. كار مشكل است. امروز اكثر حكومتها با ما خوب نيستند. دشمنان ما خيلى كارها عليه ما كردند. اختلافات داخلى را بوجود آوردند فايده نكرده، جنگ را بر ما تحميل كردند و باز هم ما را رها نمىكنند. با تمام اين مشكلات اينهمه كار شده است. البته كمبودهايى هست و گرانى هم بسيار است و مردم هم از اينها ناراحتند، ولى در كجا اين كمبودها و گرانىها نيست. هنوز در شوروى با آنهمه ادعاهايش صفهاى طولانى هست. در ايران هم گرانى و كمبود هست ولى بايد به خاطر اسلام مقاومت كرد. البته مردمى كه در جنگ جوان مىدهند، در مقابل اين مشكلات كه ناراحت نمىشوند. آنها كه در جبههها هستند از مشكلات نمىهراسند و مقاومت مىكنند. كسانى كه مىجنگند و مبارزه مىكنند در مقابل كمبودها صبر مىكنند، ولى آن عدهاى كه در كنار نشستند، آن عدهاى كه عياشى مىكردند و جلوى عياشىهايشان گرفته شده ناراحتند. آنها هستند كه دولت را تضعيف مىكنند و دائم مىگويند كمبود هست. اينها هستند كه مشغول تضعيف دولت هستند. آقايان بايد در نماز جمعهها دولت را پشتيبانى كنند. اميدوارم نماز جمعهها با قدرت هر چه بيشتر انجام شود. خداوند همهتان را تأييد كند.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 264
تاريخ: 7/3/62
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، مسؤولان و مقامات لشكرى و كشورى به مناسبت فرا رسيدن نيمه شعبان
مناجات شعبانيه از بزرگترين و عظيم ترين معارف الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً اين عيد بزرگ عظيم اسلامى مذهبى را به حضار محترم و اعاظم كشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظيم الشان ايران تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه انشاءالله با عنايات خاصه ولى عصر ارواحنا له الفداء اين كشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبران ظالم پيروز شوند. و اميد است كه حكومت بزرگ همگانى حضرت سلام الله عليه به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد. اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان بركات بسيار نصيب انسان، انسانهائى كه مىتوانند استفاده كنند از اين بركات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى كه هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على ابن ابيطالب سلام الله عليه و بعض ائمه ديگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است و شرافت اين سه ماه در زبان ها و در بيانها و در عقلها و در فكرها نمىگنجد و از بركات اين ماهها ادعيهاى است كه وارد شده است در اين ماه ها. ما امروز در ماه شريفه واقع هستيم و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيم ترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است كه آنهائى كه اهلش هستندتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است كه هركس گمان مىكند كه اين عناوين را فهميده است و امور استدلاليهء قرآنيه هم در عين حالى كه دقيق است، ليكن سهل الادراك است. بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشكلتر است، كه ايمان گفته مىشود به آن و چه بسا كه اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند. اين يك مسالهاى است كه بايد با تلقينات و تكرار و رياضات به قلب رساند. شما ملاحظه مىكنيد كه به حسب ضرورت يك كسى كه مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمىشود، لكن الا بعض اشخاص ديگران اگر چنانچه در يك قبرستانى باشند و كسى نباشد يا با يك مردهاى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند، براى اينكه آن برهان ضرورت عقلى به دل نرسيده است. آن معنايى كه عقل ادراك كرده است ضرورت هم دارد، لكن به دل نرسيده است. لكن آنهائى كه مثلاً
صحيفه نور ج 17 صفحه 265
مردهشور هستند و سر و كار دارند با مرده ها، از باب اينكه تكرار شده است اين مطلب پيششان به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست. چه مسائلى عقلى هست كه با برهان، با برهان قوى ثابت است لكن در انسان تأثير نكرده است، براى اينكه نتيجه برهان به عقل رسيده است لكن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراك كرده است لكن قلب ايمان به او نياورده است. و چه بسا مسائل عرفانى كه در قرآن و اين مناجاتهاى ائمه اطهار سلام الله عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمىتوانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبتها كردند لكن آن ذوق عرفانى كم شده است. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك اينها عناوينشان را خيال مىكند انسان، خوب، ما هم مىدانيم. نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب كنند چى هست مساله. مسأله فصعق لجلالك كه مبداش قرآن است فخر موسى صعقا مسألهاى است كه انسان گمان مىكند كه خوب افتادغش كرد صعق يعنى غش كرد، اما اين غش چى بوده است، غش حضرت موس چى بوده است، اين مسألهاى نيست كه غير موسى بفهمد. يا دنافتدلى را، اين مسألهاى نيست كه غير آن كسى كه دنو پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتى كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى كه در آن هست مسائلى است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار مىخواهد تا انسان بتواند بفهمد كه ناجيته (با فتح تا) نه ناجيته (با ضم تا)، ناجيته اين چى است؟ خدا با آدم مناجات مىكند، چى است مناجات؟ چه خواستهاند ائمه؟ اين از دعاهائى است كه من غير از اين دعا نديدم كه همه ائمه روايت شده است همهائمه اين دعا را، اين مناجات را مىخواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است كه همه ائمه اين مناجات را مىخواندند. چى بوده است اين؟ بين آنها و خداى تبارك و تعالى چه مسائلى بوده است؟ هب لى كمال الانقطاع اليك كمال انقطاع چى است؟ و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى خوب آدم به حسب ظاهر مىگويد خوب، همه چيز با اوست، اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضررى به ما نمىرسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمىرسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است كه دست ماها از آن كوتاه است و دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظى ولو يك جلوه كوچكى در دلها و قلبهاى ما واقع بشود و لااقل مؤمن به اين بشويم كه قضيه صعق چه قضيهاى است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چى هست. مناجات را مؤمن بشويم به آن، انكار نكنيم، نگوئيم اينها حرفهاى درويشى است. همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيهء ائمه هدى وارد شده است همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت
صحيفه نور ج 17 صفحه 266
قرآن لكن به نحو لطيف. آنها و همه اشخاصى كه بعدها اين اصطلاحات را به كار بردهاند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند و ممكن است كه اصل سندش هم درست ندانند، البته به حقيقتاش هم كم آدمى است كه مىتواند پى برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح بچشد اين را. چشيدن ذائقه يك مسأله فوق اين مسائل است.
اگر امريكا واقعاً انساندوست يك كلمه به كارهاى عراق اشكال كند
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين ملتى كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براى او قيام كرده است و براى او نهضت كرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلى كه بايد برسد. لكن تا اين قدرتهاى بزرگ به اريكهء قدرت خودشان نشستهاند، اين امرى است كه يك قدرى به نظر مشكل مىآيد. نمىدانم كه در بعضى از راديوها كه پخش كردند صحبت رئيس جمهور امريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همه دنيا استمداد كردند براى اينكه اين بهائىهايى كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و به جز مراسم مذهبى به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براى همين كه اينها مراسم مذهبىشان را بجا مىآورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كردهاند، ايشان از همه دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمى هستند دخالت در هيچ كارى ندارند و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مىگويند. اگر ايشان اين مسائل را نمىگفت، خوب - ما گاهى اذهان ساده احتمال مىدادند كه خوب اينها هم يك مردمى هستند كه ولو اعتقاداتشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتى كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آنكه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اينكه آقاى ريگان گفتهاند، شهادت دادند به اينكه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم مىتوانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتى كه حزب توده را مىگيرند شوروى صدايش بلند مىشود كه يك عده مردم بيگناهى كه با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى كردند و حالا هم همين طو رهستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاى ريگان مىگويد كه اين بهائىها، بيچارهها مردم آرامى، ساكتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجاآورند و ايران براى خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمىآمد. شما براى خاطر اينكه اينها يك دستهاى هستند كه به نفع شما هستند، والا ما شما را مىشناسيم، آمريكا را مىشناسيم كه انساندوستى گل نكرده است كه حالا براى خاطر 22 نفر بهائى كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همه عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد. مردم شما راشناسند. شمايى كه عراق را وادار كرديد كه هر روز به سر اين كشور ما آن مىآورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان را هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت الله آسيد يوسف كه من او را مىشناسم كه چه مرد سالم صحيحى
صحيفه نور ج 17 صفحه 267
است، براى خاطر (به نظرآيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عده كثيرى از بچهها و بزرگهاى اين فاميل را گرفته است، شما اگر چنانچه انساندوست بوديد يك كلمه خوب بود بگوئيد، اشارتاً بگوئيد كه خوب چرا اين كار راكنيد، يك كلمه در رسانههاى گروهى شما اشكال كنند به اينكه اين كارها در عراق و ايران چى هست كه شما مىكنيد. شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اينكه پروندههاى آنها را مطالعه كرديد و گوئيد؟ يا غيب مىدانيد؟ اگر دليلى ما نداشتيم به اينكه اينها جاسوس آمريكا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، كافى بود. لكن ما به شما بگوئيم نه حزب توده را به واسطهء حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهايشان را زدند و سابقه دارند اينها. بهائىها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبى كه در سابق انگلستان پشتيبانى آنها را مىكرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيبانى مىكند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتى دارند، كمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند لكن مردم محاكم ما به واسطه كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بكنند. حزب توده هم مادامى كه توطئه نكرده بود، مادامى كه اشتغال به توطئهاش زياد نشد (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مىكنند چون سابقه داشتند اينها) ولى مادامى كه نزديك نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آنوقت بود كه پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاى خودشان هم مىرسند.
مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاى ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاى فرض كنيد شوروى هست و اين دليل بر اين است كه اينها يك وضع خاصى دارند كه آنها نفع به اينها مىرسانند و اينها نفع مىرسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مىتواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها. اين گرفتارى است كه كشور ما امروز دارد با اين ابر قدرتها و اين منحرفين.
ما با تضعيف جمهورى اسلامى مخالفيم
از آن طرف هم در داخل كشور شياطينى هستند كه اينها هم يا كارگرند براى آنها يا نفهمند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مىآيد اصلاً، مىگويند يك چيز ديگر باشد يا اگر واقعاً متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند همه چيز را هم با شما آقايان مشترك هستند لكن از ساده لوحى شان استفاده مىشود و از آنها كار كشيده مىشود. من كه يك وقت مىگويم كه مثلاً اينطور صحبتها نبايد بشود، اينطور حرفها نبايد در كجا گفته بشود، نمىگويم كه اختناق است، هر چه مىخواهند بگويند و هر چه مىخواهند انتقاد كنند، انتقاد غير توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثهء علمى همانطورى كه علوم اسلامى بىمباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه
صحيفه نور ج 17 صفحه 268
نمىرسد به مقصد. مباحثه مىخواهد، اشكال مىخواهد، رد و بدل مىخواهد، اين را هيچ كس جلويش را نمىگيرد، لكن يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است ولو اينكه ديكته كردند به او دادند، نفهمد كه اينطورى است لحن، اين لحن است ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست. توطئه آزاد نيست انتقاد آزاد است. بنويسند، بگويند، انتقاد كنند اما توطئه كردن و دنبال اين باشند كه تضعيف كنند جمهورى اسلامى را، تضعيف كنند ارگانهاى اين جمهورى را آن است كه دست در كا راست و ماوراى او دستهايى است كه گرداننده هستند. اين دولت دارد با تمام توانى كه دارد، در يك وقتى كه هركس باشد ناتوان است، در يك همچو وضعيتى كه ما داريم، هر كسى كه بخواهد يك عمل مثبتى انجام بدهد با توانائى زياد نمىتواند انجام بدهد، دولتى كه تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مىكند و زحمت مىكشد، آنوقت در مقابلش بيايند يك وقت نخست وزيرش را متهم كنند كه چه هست، يك وقت وزير كذايش را. اينها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد كنند، بگويند فلان جا كج است فلان جا راست. اما همه، مسائل را كنار گذاشتن، كارهائى كه اين دولت بيچاره كرده است كنار گذاشتن، كارهائى كه مجلس كرده است كنار گذاشتن، ناديده حساب كردن كه اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابستهتر شده است، خوب، اينها معلوم است يك دستى پشتش هست كه مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون كند و به جاى او آنهائى كه بايد بيايند بيايند. ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانىاى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است. آقا مردم زحمت كشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى كه حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوانهاى عزيز رسيده است به آنجائى كه مىخواهد حالا يك رشدى بكند و محكم كند پاى خودش را و بحمدالله شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مىخواهيد هى يكى يكى تضعيف كنيد. آن توطئه گر هست، آن چه هست و آن كمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرفهاى مزخرف كه هى گفته مىشود. اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوئيد، بنويسيد امضاء كنيد كه اين من مىگويم اينجا و آنجا درست نيست ولو اينكه دولت خيلى كار كرده لكن اينجا ناقص است. اگر يك وقت هم ديديد كه فلان دادگاه عمداً خلاف كرده است، فلان دولت، فلان وزير عمداً خلاف كردند، شما با يك دليلى ثابت كنيد اين معنا را. از آن دولت، از او بازخواست مىشود. اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر كند و هى تهمت بزند و منتشر كند، چرا بى امضاست؟ اگر راست مىگوئيد خوب امضا كنيد. نبايد انسان متوجه شود به اينكه حالا از باب اينكه يك دستهاى يك به خيال آقايان، به خيال اينها يك چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان؟ اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف كردن كه بايد در امور علمى صرف بكنند حالا آمدند در امورى كه بايد صرف بشود صرف مىكنند، چى هست برايشان؟ چه چيزى به آنها دادند؟ اين روحانيت مبارز تهران جز اينكه زحمت دارند مىكشند و دارند خون دل مىخورند چى به آنها رسيده است؟ اين دادگاهها و اين دادسراها و اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 269
قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبانها كه جان عزيزشان را دارند فداى شماها مىكنند و فداى اسلام مىكنند و فداى مسلمين كنند، آنوقت سزاوار است كه انسان تضعيف كند اينها را؟ با تضعيف دولت آنها را تضعيف كند؟ چيزهائى بگويد آنجا هم منتشر بكنند كه مردم تضعيف بشوند؟ اينها است كه انسان را به صدا درمى آورد و مىگويد كه آقا بنشينيد سرجايتان، بس است. ديگر نمىشود آن ترتيب برگردد. و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند. ما با تضعيف جمهورى اسلامى تضعيف جمهورى اسلامى، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. كدام مسلمان است كه مخالف نيست با اين؟
با اتكال به خداى تبارك و تعالى نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم
در هر صورت انشاءالله اميدواريم كه خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارك كند و با دلگرمى به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين كشور، اين كشورى است كه نمونه است در اينكه متعهد به اسلام است، اين كشورى است كه دولت و ملتش، مجلس و روحانيتاش همه دست به هم دادهاند كه اسلام را در اينجا و انشاءالله در همه جا پياده كنند. خداى تبارك و تعالى مطمئن باشيد كه عنايت دارد و ولى عصر سلام الله عليه و ارواحناله الفداه عنايت به اين جامعه دارد و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم. من كراراً اين را عرض كردهام كه خوف آن دارد كه براى آن عالم يك چيزى قائل نيست. اين جوانهاى ما كه مىآيند و مىگويند ما مىخواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن؟ اينهائى كه قسم مىدهند انسان را كه ما شهادت نصيبمان بكنيد، خدا بكند، اينها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اينهائى كه مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است كه خداى نخواسته مورد اصابه چيزهائى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد كه آن طرف را قبول ندارد. آن كه فهميده است كه يك طرف ديگرى هم هست، فهميده است كه اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد، آرزويش اين است كه به مقصدش برسد. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا ارواحنا معلقه بعز قدسك .
خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند و لشكريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين كشور كوتاه بشود.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 270
تاريخ: 10/3/62
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 مادهاى در مورد كسب اجازه از محضر امام براى واگذارى كار ستاد به قوه قضائيه
بسمه تعالى
بحمدالله تعالى با جديت و زحمات طاقت فرساى هيأت پيگيرى، به طور چشمگيراز هرج و مرجها كه لازمه هر انقلاب است جلوگيرى شده، كسى به خود اجازه نمىدهد كه به منازل يا مغازهها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعى و قانونى كارى به طور عمد تقريباً انجام نمىگيرد و دادگاهها و دادسراها بدون مجوز شرعى عملى انجام نمىدهند و گزينشها به روال اسلامى عمل مىكنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيأت و زحمات آنان تشكر مىكنم و چون مسائل به قوه قضائيه مربوط است و جناب آقاى نخست وزير و بعضى از وزراى ديگر به كارهاى مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند، با قدردانى از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت مىشود. انشاءالله تعالى موفق و مويد باشند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 271
پاسخ امام خمينى به استفتاء از ايشان در مورد چاپ اسم شريف الله و اسامى پيامبر اسلام و ائمه اطهار و آرم جمهورى اسلامى در نشريات
بسمه تعالى
چاپ لفظ جلاله اسماء شريفه در نشريات مانع ندارد ولى بايد از انداختن در مواضع هتك خوددارى شود. و آرم جمهورى اسلامى در حكم لفظ جلاله است على الاحوط.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 08:09 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 17 صفحه 272
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسامى و اعضاى خانواده هايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مسأله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ماقبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم ولى 15 خرداد به همت جوان هاى كشور و جان نثاران اسلام مبدأ شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاء الله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كرارا عرض كردهام، مسأله مجلس است و اهميت مجلس. همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح مىشود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكهبدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 17 صفحه 273
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند رأى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، رأى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند رأى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخردانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين ميشد مگر بعضىها كه در تهران نميشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود رء ى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجاء ى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهرههاى بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهاء ى هست كه اين مسائل را خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسألهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سروته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مسأله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 274
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پر ارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند مجلس اين سال با مجلس سال هاى سابق فرق دارد مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى كردند براى مجلس و براى همه ارگان هاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيمتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غيرآقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صددرصد تمام است،. اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعا انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى رسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسألهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاو بعد در مجلس ثانياً و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثاً رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند. آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود. تا اينكه مسأله، هر مسألهاى هست خصوصاً مهمات كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت
صحيفه نور ج 17 صفحه 275
دارند به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مسأله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مسأله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مسأله هم يك مسألهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنهابراى صدام دلسوزى ميكنند، صدام هم يك آدمى است كه بعد (گر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه ترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رء يس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان ، همين تازه هم باز گفته است. بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسألهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مسأله و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور مسأله بيطرفى نيست، مسأله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ يعنى تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين ، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مسأله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاء الله نيست. و بايد از بين هم برود گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاء الله. به مدت كمى به بركت اسلام و به مدت كمى
صحيفه نور ج 17 صفحه 276
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاء الله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبه هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبه اش راخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى كردها سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند . تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسألهاى نيست، خوب آنها آمدهاند خواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى كند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهو نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاء الله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مى شود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 17 صفحه 277
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند. حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند بعد هم كه گزارش دادند،. آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مسأله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا حنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم ما هر روز تقريبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بى استثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما خواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند . شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 17 صفحه 278
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالاشما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و مىپذيرفت ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه به ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت هاى بزرگ از سر ايران كم بشود، حالاكه بحمدالله رسيديم به اينجاء ى كه دستها كوتاه شده، حالاما كوتاه بياء يم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاچه هستيم و ماخواهيم صلح باشد و همه قدرت هاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرأت مىكنند يك كارى بكنند لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمه اش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى خواهند ايجاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما مى خواهيم حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه بر ايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چارهچى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مى كنند و انشاء الله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاء الله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت واينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 17 صفحه 279
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام و عليكم و رحمه الله
previos page menu page
afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM
جلد هجدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 1
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى خانوادههايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مساله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند. اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم. ولى 15 خرداد به همت جوانهاى كشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كراراً عرض كردهام مساله مجلس است و اهميت مجلس، همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح شود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه راى بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 18 صفحه 2
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند راى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دورههاى آخر مىدانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عدهاى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مىگفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مىآوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مىشد مگر بعضىها كه در تهران نمىشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود راى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجائى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهائى هست كه اين مسائل را مىخواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسالهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مىكنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سر و ته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 3
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پرارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند. مجلس اين سال با مجلس سالهاى سابق فرق دارد. مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى مىكردند براى مجلس و براى همه ارگانهاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم مىتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غير آقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است. من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صد در صد تمام است، اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بىاستثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعاً انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمىرسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند و لو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسالهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاً و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد. خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند. و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند، آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود تا اينكه مساله، هر مسالهاى هست خصوصا مهمات مسائل كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت دارند
صحيفه نور ج 18 صفحه 4
به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ. انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلسهاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مساله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مساله هم يك مسالهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم مىگويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنها براى صدام دلسوزى مىكنند، صدام هم يك آدمى است كه - بعد - (اگر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه مىترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رئيس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسالهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم. همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مساله. و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور. مساله بيطرفى نيست، مساله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند. و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ - يعنى - تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مساله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاءالله نيست و بايد از بين هم برود. گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست. اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاءالله به مدت كمى
صحيفه نور ج 18 صفحه 5
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاءالله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبههاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبهاش را مىخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى - كردها - سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند. تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد مىكنند عبارت از يك دو تا دستهاى است كه بعضشان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساسترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسالهاى نيست، خوب آنها آمدهاند مىخواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيهطلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينىشان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مىكند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهاند و نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاءالله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مىشود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 18 صفحه 6
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند. بعد هم كه گزارش دادند، آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند.
و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است. همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه مىخواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست، اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم - ما - هر روز تقريباً بايد گفت بىاستثناء آبادان تقريبا بىاستثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما مىخواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند. شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 18 صفحه 7
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالا شما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و - مىپذيرفت - ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمىخواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه - به - ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت بزرگ از سر ايران كم بشود، حالا كه بحمدالله رسيديم به اينجائى كه دستها كوتاه شده، حالا ما كوتاه بيائيم تا آنها دستشان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند. ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند. آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاً چه هستيم و ما مىخواهيم صلح باشد و همه قدرتهاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند و اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرات مىكنند يك كارى بكنند. لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمهاش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى مىخواهند ايجاد كنند و جوانهاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما - مىخواهيم - حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره چى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مىكنند و انشاءالله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاءالله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت و اينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مىكنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 18 صفحه 8
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام عليكم و رحمة الله
menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 11
تاريخ: 15/3/62
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسيد. ملت عظيمالشان ايران خردادها را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت و به رغم تبهكاران جهان و سر سپردگانشان كه با انواع سلاحها ملت ستمديده ايران را تهديد به سقوط مىكردند و خوابهاى خرگوشى براى بلعيدن كشور و چپاولگرىهاى روزهاى سياه ستمشاهى مىديدند، امروز كه پانزدهم خرداد 62 را مشاهده مىكنيم، استحكام پايههاى حكومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى و قواى نظامى و انتظامى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميتهها و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و ديگر قواى عظيم مردمى روزافزون است و با عنايات خاصه خداوند متعال و پشتيبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ايران مشكلاتى را كه هر يك براى از پاى درآوردن يك كشور قدرتمند كافى بود، يكى پس از ديگرى پشت سرگذاشته و چون سدى عظيم و صفى مرصوص در مقابل تبهكاران و تفالههاى آنان ايستاده است و توطئههاى شياطين بزرگ و كوچك خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خيالات فاسدى كه بدخواهان و فرصتطلبان در مغزهاى پوچ خود مىپروراندند كشيده است.
ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مىنمايد. گويى جهان مهيا مىشود براى طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مىرفت تا عربده شوم انا ربكم الاعلى از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمرانى جباران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهى به دست تواناى زاغهنشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگرىها و حكمفرمايىهاى شيطان بزرگ و شيطانكهاى وابسته و پيوسته به آن در هم پيچيده شد، ايامى معدود بيش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را در آغوش مىگيريم ساعاتى محدود بيش نيست ولى تحولى كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مىرسيد با تقدير خداى بزرگ در اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 12
ايام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوهاى از وعده قرآن كريم نورافشانى كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. وليس من الله بمستنكر كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالت الهى را در عالم بر فراز كاخهاى سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز در آورد. و ما ذلك على الله بعزيز
و ملت عظيم ايران لازم است كه شكر نعمتهاى غيرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و مىگذرد را از عنايات خاصه خداوند متعال بداند كه هر چه هست از اوست و به سوى اوست. و رمز پيروزى اسلام بر كفر جهانى را در اين قرن كه پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسينى جستجو كند كه انقلاب اسلامى ايران، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است. ملت بزرگ ما بايد خاطره عاشورا را با موازين اسلامى هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد و به بركت آن و ارزش بىحساب ثارالله با حضور در صحنه، انقلاب عظيم خود را هر چه پايدارتر نگه دارد و از پشتيبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه، دست جنايتكاران را از ميهن خويش قطع نمايد و طمع غارتگران جبار را براى هميشه ببرد و با پشتيبانى از نيروهاى نظامى و انتظامى، توطئههاى گروهكهاى منحرف از اسلام را كشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد.
اينجانب در پانزدهم خرداد 62 كه بحمدالله تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامى در منطقه زبانزد است، به دولتهاى كشورهاى اسلامى هشدار مىدهم كه از اشتباهات گذشته دست بردارند و با يكديگر دست برادرى دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمريكا را از منطقه كوتاه كنند و اين توافق آمريكائى، صهيونيستى، لبنانى را كه سلطه آمريكا را در منطقه استوارتر و اسرائيل را بر كشور اسلامى لبنان و پس از آن بر ساير كشورهاى اسلامى و عربى چيره خواهد كرد، محكوم و عملا نقض نمايند. و بدانند چنانچه كراراً گفتهام و شنيدهايد، اسرائيل به اين قراردادها اكتفا نمىكند و حكومت اعراب را از نيل تا فرات غصبى مىداند و دير يا زود با كمك آمريكا به نقشه شوم خود، اگر خداى نخواسته فرصت پيدا كند و حكومتهاى عربى از خواب گران بيدار نشوند، جامعه عمل مىپوشاند. آيا براى مسلمانان و حكومتهاى كشورهاى اسلامى ننگ نيست كه آمريكا از آن طرف دنيا بر مقدراتشان حكومت كند و به دست اسرائيل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه بنشاند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه عمق توطئه و شيطنت آمريكا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به يك كشور اسلامى قدرتمند را بفهمند؟ آيا نمىدانند كه وادار نمودن دولتهاى منطقه را مستقيم يا غيرمستقيم به كمك مالى و نظامى و تبليغاتى، به صدام، دشمن با اسلام، نقشه شيطانى است كه شماها با دست خود تيشه به ريشه خود زنيد و موجبات هلاكت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائيد؟ آيا مسلمانان غيور منطقه باز به سكوت مرگبار خود ادامه مىدهند كه آمريكا و اسرائيل با مقدرات آنان
صحيفه نور ج 18 صفحه 13
بازى كنند و اسلام را تحت سلطه آمريكا درآورند؟ آيا درست است كه شوروى مسلمانان افغانستان را زير شديدترين فشارها قرار دهد و كشور اسلامى افغانستان را اشغال كند و شما ساكت باشيد؟ آيا روحانيون متعهد و نويسندگان و روشنبينان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمين باز به سكوت خود ادامه مىدهند و در انتظار مرگ اسلام روز شمارى مىكنند؟ آيا اين يك مشت آخوندهاى روحانىنما كه با تشبث صدام محتضر، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرك، با اسلام به خيانت برخاستهاند، جواب خداوند را در روز رستاخيز چه مىدهند؟ متصديان محترم جمهورى اسلامى كراراً تذكر دادند كه دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است و امروز نيز كه تنها قدرت منطقه است، همان مطلب را تكرار مىكنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطهجويان مىدانند و نفاق و تفرقه را همان نحو كه قرآن كريم فرموده است موجب شكست و هلاكت مىدانند.
ملت و دولت ايران امروز كه سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مىباشد از هر زمان پيوستهتر و مصممتر و قوىتر در مقابل تجاوزگران و كمككاران به آنان ايستاده و در صورت ادامه كمك به متجاوز كافر، راه ديگرى كه هيچ گاه خواست آنان نيست را در پيش خواهند گرفت و همانطور كه حزب بعث عراق را به فاجعه و دريوزگى و تشبث به اين و آن كشاندند، با ديگر متجاوزان و كمككاران آنان نيز مىتوانند همانگونه عمل كنند. و بايد دولتهاى منطقه بدانند كه در وقت گرفتارى آنان، آمريكا و هيچ قدرت ديگر پشتيبانى از آنان نخواهند كرد. خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار . خداوندا! ما آنچه امر فرمودى به مراعات حق اخوت و نصيحت به برادران اسلامى عمل كرديم و آنان را به صلح و صفا دعوت نموديم و از تفرقه و نزاع تحذير كرديم، تو خود آنان را از خواب غفلت بيدار فرما كه آنان در لب پرتگاه و حفير جهنم واقع شدهاند و مقدرات اسلام را تقديم دشمنان خداوند مىنمايند و از عاقبت شوم آن بىخبرند. بار الها! تو عنايت فرمودى كه خرداد خونين عصر طاغوت به خرداد حكومت اسلامى در كشور ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول يابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو مىخواهيم كه عنايات خاصه خود را بر اين ملت كه براى رضاى تو قيام كرده و از 15 خرداد خونين تاكنون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزيز و ميهن خود نموده، مستدام بدارى و قواى مسلح اسلام را بر قواى كفر پيروز فرمايى و اسلام را در جهان گسترش دهى و دست ستمكاران مستكبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمايى و دلهاى همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايى و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهورى اسلامى و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصممتر فرمايى تا اين انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزيز ما را در جبهههاى دفاع از قرآن مجيد و اسلام بزرگ هر چه سريعتر پيروز فرمايى و شهداى مظلوم اسلام را بويژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ايران از پانزدهم خرداد 42 تاكنون، به رحمت جاويد خود غريق فرمايى و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنايت نمايى و آسيب ديدگان در جبهه و
صحيفه نور ج 18 صفحه 14
پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمايى و قوه تقنينيه و قضائيه و مجريه و ساير متصديان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمين و مخلوق خدا را هر چه بيشتر تقويت فرمايى.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 15
تاريخ: 16/3/62
تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت درگذشت آيت الله انگجى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى ملكوتى امام جمعه محترم تبريز دامت افاضاته
خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجتالاسلام آقاى انگجى رحمة الله عليه موجب تاسف و تاثر گرديد. سوابق ايشان و خانواده معظمشان در حكومت طاغوت و مخالفتهايشان با ستمشاهى بر اهالى آذربايجان معلوم است. مراتب تاسف اينجانب را به اهالى محترم بويژه علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى رحمت براى ايشان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار و پيروزى براى ملت ايران بويژه اهالى محترم آذربايجان خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 16
تاريخ: 21/3/62
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و جماعات استانهاى خراسان، فارس، باختران، و ائمه جماعات قم و تهران، طلاب غير ايرانى مقيم قم و روحانيون مسؤول دفتر نمايندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان علما، دانشمندان، وعاظ محترم كه در اينجا حضور دارند و زحمت كشيدهاند و من بخواهم اسم كلياتش را ببرم لازم نمىدانم - به همه - از همه تشكر مىكنم و از همه آنها در اين ماه مبارك رمضان ملتمس دعا هستم براى پيروزى اسلام و براى قطع يد اجانب از ممالك اسلامى.
در ماه مبارك رمضان قضيهاى اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول الله در ليلة القدر، كيفيت نزول قرآن و قضيه چه بوده است و روح الامين در قلب آن حضرت قرآن را نازل كرده است و از طرفى خدا انا انزلناه فى ليله القدر اين نزول قرآن در قلب پيغمبر در ليله القدر كيفيتش چيست؟ بايد بگويم غير از خود رسول اكرم و آنهايى كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداى تبارك و تعالى، عنايات خاص او بودند براى ديگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مساله تنزل چى است، نزول در قلب چى است، روح الامين چى است، كيفيت وارد شدن روح الامين با قرآن در قلب رسول الله چى است، ليله القدر چى است؟ اينها مسائلى است كه به نظر سطحى يك مطالب آسانى است و گاهى هم يك حرفهايى گفته شده است لكن به شما عرض كنم كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتى كه خداى تبارك و تعالى به حسب آن چيزى كه از رسول اكرم منقول است كه دعيتم الى ضيافة الله ضيافت چى هست و كى پذيرفته است اين ضيافت را و براى مقدمات پذيرش - اين زيارت - اين ضيافت چى هست و خود ضيافت چى هست، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كسى به اين ضيافتى كه خداى تبارك و تعالى دعوت كرده است، آنطور كه او اجابت كرده است كسى اجابت نكرده است. دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابت آنى است كه پس از حصول مقدمات و رياضاتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كشيدهاند منتهى شد به اينكه خداى تبارك و تعالى از او ضيافت كرد به نزول قرآن. قرآن آن نعمتى است كه در ضيافتى كه از رسول خدا شده است، آن نعمتى است كه در آن سفرهاى كه از ازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم
صحيفه نور ج 18 صفحه 17
برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتى است كه سالهاى طولانى رياضات معنوى كشيده است تا رسيده است به آنجايى كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست.
اعراض از دنيا و غير خدا، تنها راه ورود به ضيافة الله است
آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مىدهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد و اين براى هر كس ميسور نيست، براى افراد انگشت شمارى كه در راس آنها رسول الله است ميسور بوده. آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او، او را لايق كرد به ضيافه الله و لايق كرد براى اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط در قلب او وارد بشود. ليله مباركه يكى از احتمالاتش بنيه خود رسول اكرم است كه مشكات نور الله است و احتمالات ديگر هم هست. مهم ادراك اين معناست كه مراتب كمالات انسان براى ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانى است كه توجه به غير نداشتن و غيرى را نديدن و جز خدا نديدن و توجه به هيچ چيز غير از او نداشتن. در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد از دنيا اعراض كنند و قلبشان را از دنيا برگردانند، لكن براى جامعه روحانيت كه جامعه وعاظ هم در بين آنهاست يك مطلوبيت ديگرى دارد. پيغمبر در يكى از فرمايشاتشان مىفرمايند كه شيبتنى سورة هود (1) آيهاى كه در - سوره - سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثناى يك كلمه وارد شده است لكن سوره هود را ايشان مىفرمايند كه شيبتنى براى اينكه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و كسانى كه با او هستند هست، تابعين او. اين است كه استقامت ملت را هم پيغمبر سنگينى را در دوش خودش مىديد و نگرانىاى كه پيغمبر داشت نسبت به اينكه استقامت نكند ملت، نكند امت، اين بود كه، به حسب احتمال قوى اين بود كه ايشان را وادار كرد به اينكه اين كلمه را بفرمايند. استقامت در هر امر و اين دنبال اين است كه انسان توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشد و به پيامبران خدا و خصوصا پيامبر خاتم كه اينها چه نحو زندگى كردند و با چه مصيبتهايى استقامت كردند و در اين بيست و چند سال كه پيغمبر اكرم در بين اين مردم بود چه مصيبتهايى از همين مردم ديد و چه مصيبتهائى را پيش بينى كرد و توجه به اينكه او ولى امر اين ملت است و استقامت اين ملت هم از او خواسته شده است و فاستقم كما امرت و من تاب معك اين است كه موجب نگرانى رسول خداست. اگر امروز جامعه روحانيت در سرتاسر كشور ما، چه روحانيينى كه اشتغال به يك عملى داشته باشند از اعمالى كه در جمهورى اسلامى لازم است و چه آنهايى كه اشتغال ندارند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمايى كه در غير اين دو شغل هستند و در بين مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم، اينها الان اسلام سپرده به اينهاست. پيغمبر اكرم توجه به اين ملت دارد، تمام ذرات كارهاى ما تحت نظر خداى تبارك و تعالى است و نامه اعمال ما به
صحيفه نور ج 18 صفحه 18
حسب روايات عرضه مىشود به امام وقت، امام زمان سلام الله عليه مراقب ما هستند، مراقب روحانيت هستند كه چه مىكنند اينها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمىتوانند بگويند نمىتوانستيم، نمىتوانند بگويند نمىدانستيم، نمىتوانند بگويند كه رژيم شاهنشاهى ما را نمىگذاشت كارى انجام بدهيم. همه اينها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است، به دست روحانيون در سرتاسر كشور و تحت مراقبت شديد هستيد، مراقبت خداى تبارك و تعالى و مراقبت فرشتگانى كه مامور اين كار هستند. و الله من ورائهم محيط ماه رمضانها مىآيد و مىرود و ماهها يكى پس از ديگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه كه باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد، قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است و شما توجهتان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روزى كه دستتان نمىرسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دست رسيد خداى نخواسته عكس او بود؟ مراقبت در كار است. امروز مسووليت روحانيت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند، مسووليتى است كه در طول تاريخ بر عهده روحانيت نبوده است. در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون جمعيتهاى روحانيت اينطور حجتى كه بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها تمام نبوده است. در طول تاريخ يك همچو فرصتى براى هيچ كشورى پيدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما مىخواهند حفظش را. به دست اين ملت سپرده شده است و از اين ملت مىخواهند حفظش را، شما در ارشادات، در توجه نداشتن به زرق و برق دنيا مهم توجه قلبى است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چيز، اينش مهم نيست، مهم اين است كه قلب انسان را، قلب انسان را اينها تسخير كنند. اينكه مال اندوزى و ثروت اندوزى مذموم است براى اين است كه اين مال اندوزى و ثروت اندوزى و امثال اينها و زرق و برق دنيا دل انسان را مىكشاند به طرف غير خدا و از آن ضيافتهاى خدا محروم مىكند. بخواهيد دعوت خدا را به ضيافت اجابت كنيد و وارد بشويد در ضيافه الله بدون اينكه قلبهاى خودتان را از اين دنيا منسلخ كنيد امكان ندارد. اولياء خدا آن چيزى كه پيششان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غيرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ماها ظاهر مىشود. علاوه بر اينكه ما مسووليت خودمان را، مسووليت شخصى داريم، مسووليت نوعى هم به عهده ماست، مسووليت ملت هم به عهده ماست. همانطورى كه سوره هود به پيغمبر فرموده است كه: فاستقم كما امرت و من تاب معك به شما هم مىگويد كه استقامت كنيد و از استقامت خودتان مردم را مستقيم كنيد. اگر مردم از ما خطا ببينند و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت براى خطاهاى بعض از ما، مسووليت، مسووليت شخصى نيست، مسووليت اسلامى است، مسووليت عمومى است. اگر ما خداى نخواسته با اعمالمان طورى بكنيم كه اين ملت از ما جدا بشود و اين ملت ما را زير سوال قرار بدهد كه شما امروز كه دستتان باز است يك نحو ديگر داريد عمل مىكنيد و جدا بشود از شما، اين مسووليت اسلام به عهده ماست،
صحيفه نور ج 18 صفحه 19
اسلام به انزوا كشيده مىشود و آنهايى كه با اسلام مخالفند روى كار مىآيند خداى نخواسته و اين مسؤوليت به عهده ماست. قضيه، قضيه شخصى نيست كه يك شخص بگويد خوب من يك همچو كارى مىكنم به ديگران چه. اين نيست مساله. سابق هم وقتى كه يك طلبه كارى مىكرد مىگفتند طلبهها اينطورند، اگر خداى نخواسته يك روحانى يك كارى مىكرد مىگفتند روحانيون اينطورند. حالا ديگر مساله اينطور است كه اگر اسلام شكست بخورد به وسيله ماها شكست خورده است. اگر شما درست بشويد اسلام شكست نمىخورد، با درست شدن شما مردم درست مىشوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب مىشوند. اگر خداى نخواسته در منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد و در مسجد چيزى بگوييد كه خودتان بر خلاف او عمل مىكنيد، مردم دلهاشان از شما منصرف مىشود و اين كمكم موجب شكست اسلام مىشود و اين به عهده همه ماست. اين مفاسدى كه در دنيا هست و الان اين جنجالى كه در دنيا هست و اينطور به جان هم افتادهاند همهاش براى اين است كه توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهى ندارند، اخلاق حيوانى و هر روز اين اخلاق حيوانى را زياد مىكنند. اگر جنگ براى ايران پيش مىآيد نه اين است كه بر اينكه اسلام را تقويت كنند جنگ با ايران مىكنند. براى اين است كه هواى نفس به آن اندازه شده است كه نمىتواند يك كس ديگرى را قدرتمند ببيند.
اگر دنيا در آتش اين دو ابرقدرت مىسوزد براى همان هواى نفسى است كه عمال اين دو ابرقدرت و خود آنها دارند. اگر كشورهاى اسلامى در آتش اين مفاسد مىسوزد براى اين است كه كسانى كه متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشان را مىبينند و همه را براى خود مىخواهند. اخيرا نمىدانم كه توجه كرديد يك مطلبى را رئيس جمهور آمريكا گفته است و يك مطلبى هم صدام، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه، يعنى اعلام كرده است يك هفته براى ملت زير بند و از مردم، ملتها خواسته است كه شماها بايد براى آزادى خودتان از اين كسانى كه شما را در بند كشيدند جديت كنيد و رئيس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمىدانم كه اين مطلب را براى كى مىگويد. براى اين ملتهايى كه همه در بند خودش هستند مىگويد؟ او كه مىداند مطلب را، مىخواهد كى را اغفال كند؟ مىخواهد ملت امريكا را اغفال كند؟ ملت امريكا مىداند از پيش كه شما چه كرديد با دنيا. مىخواهد بلوك شرق را فقط اشخاصى - بايد - كه مردم را به بند مىكشند معرفى كند؟ همه مىدانند كه هر دو هستيد. مىخواهد اين ملتهايى كه در تحت بند هستند بگويد كه به من ربطى ندارد كه اين ملتها شايد اكثرا زير بند آمريكا هستند، در بند آمريكا هستند؟ مىخواهد چى بگويد اين آدم؟ يك هفته براى ملتهاى در بند كه از مردم امريكا خواسته است كه شما در اين امر جديت كنيد و همه مردم را خواسته است كه - تا - اگر آزادى بخواهيد بايد آزادى ديگران را هم بخواهيد. خود ايشان چه فكرى مىكند؟ اگر ملتهاى در بند اينها هستند، كه همهشان يا اكثرشان در بند شما هستند، كى بايد اينها را آزاد كند؟ چه جور بايد اينها را آزاد كنند؟ با پشتيبانى شما آزاد كنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارك رمضان را خواسته است كه جنگ موقوف باشد براى اينكه ايشان به عباداتش برسد و اين ماه
صحيفه نور ج 18 صفحه 20
(تعبيرات آنها اين است) اين ماه خداست، اين ماهى است كه براى عبادت است. بعضىشان هم مىگويند اين ماهى است كه جنگ در او حرام است. اين هم معلوماتشان است. مىگويد پيغمبر به كفار هم مهلت مىداد، آتش بس مىكرد. پيغمبر اكرم به منافقين هم مهلت مىداد؟ پيغمبر اكرم اگر چنانچه منافقين مىآمدند و مىگويند به ما مهلت بدهيد ما ديگر مسلمان هستيم و ما با شما هستيم و مهلت بدهيد مىخواهيم عبادت و نمىدانم چه بكنيم و مىديد كه دارند توطئه مىكنند و مىخواهند كه خودشان را قوى كنند به اين مهلت و هجوم كنند، باز هم پيغمبر مهلت مىداد؟ پيغمبر به كفار مهلت مىداد براى اينكه كفار مطلبشان معلوم بود، آنها پروندهشان واضح بود و روشن، اما به منافقين كه در ظاهر مىخواهند عبادت كنند و مثلاً آنهايى كه در زمان حضرت امير سلام الله عليه بودند و پينه هم در جبينهاشان بود، به يك همچو اشخاصى هم مهلت مىداد؟ مهلت براى او جايز بود كه به توطئهگرها مهلت بدهد كه دست و پاى خودشان را جمع كنند و حمله بالاتر بكنند؟ ما كه مىشناسيم اينها را، ما كه حزب بعث را مىشناسيم، ما كه صدام را مىشناسيم، ما كه مىدانيم كه او براى اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده، او با اسم اصلاح مىخواهد افساد كند. مىخواهد ما را اغفال كند، به دنيا هم بگويد كه ببينيد من چه آدم سالمى هستم ماه مبارك كه براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست ديگر ما جنگ نكنيم. درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تا اينكه نفتها را صادر كند و اسلحهها را هم وارد كند و هيچ كه هم مزاحمش نباشد و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوى است، حمله كند. كدام عاقل اين را مىپذيرد؟ اين ملتى كه جوان داده است اعم از اينكه كشته شدند و شهيد شدند يا معلول شدند و حالا رسانده است به اينجائى كه طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد كه شما دست و پايتان را جمع كنيد و حمله كنيد و عربستان درست كنيد و نمىدانم خوزستان را عربستان كنيد و امثال اينها؟
بايد ما بيدار باشيم و از اين فريبها بازى نخوريم، نه از فريب رئيس جمهور آمريكا و نه از فريب اينها. آن هم همين حرف را مىزند كه ما مىخواهيم كه ملتهاى در بند را آزاد كنيم و از ملتها هم مىخواهد كه با او همراهى كنند. من نمىدانم ملت ايران با او همراهى كند كه از بندهاى آنها آزاد بشوند، عراق چيز بكند، لبنان بكند، فلسطين بكند، و همه جائى كه شما دست داريد و همه جائى كه شما داريد فساد مىكنيد و همه را در بند كشيديد. از آن ور شوروى نشسته است آن هم نظير اين مسائل را مىگويد، ما براى صلح هست كه خودمان را مجهز مىكنيم. آن يكى هم مىگويد ما براى صلح هست. البته به يك معنا صحيح است براى اينكه هر يك از اينها چشمش را هم بگذارد ديگرى او را مىبلعد، اما نبايد ديگر مردم ديگرى، ملتهاى ديگرى را اغفال كنند و نبايد ما از اين حرفها و فريبها اغفال بشويم.
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است، اگر يك روز غفلت بكنيم حمله خواهد كرد
صحيفه نور ج 18 صفحه 21
بر ما و همه چيز ما را از بين خواهد برد. ما تا همان مسائلى كه در اول جنگ گفتيم، تا آن مسائل تحقق پيدا نكند، ما در دفاع خودمان سر جاى خودمان ايستادهايم. اگر چنانچه ما از اين مسائل غفلت كنيم يا اينكه بعض از منحرفين و منافقين بين مردم بيفتند و بگويند كه خوب جنگ، او مىگويد جنگ را تمام كنيم، شما هم قبول كنيد و بخواهند مردم را سست بكنند بدانيد كه اسلام در خطر كفر است. اگر چنانچه امروز ما يك كلمه عقبنشينى كنيم، اگر ملت ما يك قدم سستى به خودش راه بدهد و عقبنشينى كند، نواميسش، اموالش، جانهاى جوانهايش همهاش به باد خواهند رفت.
بايد با قدرت به پيش برويم و با قدرت با همه كسانى كه به ما مىخواهند تجاوز و تعدى كنند مبارزه كنيم و زندگى آبرومند نداشتن و زندگى زير بار بودن هزار مرتبه از اينكه انسان بميرد، مردن بر او شرف دارد.
من به ملت ايران عرض مىكنم، به همه، به همه قشرها، به قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح عرض مىكنم كه مصمم باشيد و مجهز باشيد و هر روز قوىتر كنيد خودتان را و ملت هم هر روز براى پشتيبانى، دفاع از اسلام بيشتر مصمم بشود و براى جنگ بيشتر مهيا شود كه دفاع از اسلام است، دفاع از نواميس مسلمين است، دفاع از قرآن كريم است، دفاع از ملت ايران است و ملتهاى ديگر است و ما بايد با قدرت بايستيم و هيچ عقبنشينى نكنيم.
در ماه مبارك رمضان اسلام را بيمه كنيد
و من اميدوارم كه همه آقايان در اين ماه مبارك همتشان را صرف كنند به اينكه مردم را مهيا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه داريد و خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بكنيد و دعوت به اينكه دنبال مسائل باشند و بگوييد به آنها كه فاستقم كما امرت و من تاب معك آنى كه پيغمبر را نگران كرده است. الان بدانيد كه اولياء خدا توجه دارند و نگرانند از اينكه خداى نخواسته اين ملت ما از اين راهى كه رفته است يك وقت خداى نخواسته سستى كند. و بحمدالله تاكنون همه باهم بوديد و منسجم بوديد و همه روحانيون با هم، با ديگران، مردم با هم، با روحانيون منسجم بودند و اميدوارم كه از اين به بعد هم منسجم باشند و منسجمتر.
و يك كلمهاى كه اين نصيحتى است به اينهائى كه در روضهخوانىها، در - عرض مىكنم - مجالسى كه دارند، در تكيهها، در اينطور چيزهايى كه دارند، كه توجه به ضعفاى مردم بكنند. در بين مردم مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن و ضعيف، صداها زياد نباشد كه مردم را منزجر كند. بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند. بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد و اينطور نباشد كه - بخواهيد معصيت - بخواهيد اطاعت خدا را بكنيد خداى نخواسته معصيت بشود و از آداب ماه رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد. اينها روزه مىخواهند بگيرند خوب بعضىشان هست مىخواهند اول شب بخوابند و روزه بگيرند فردا، بعضىها هستند كه كسالت دارند، مريضاند، مريضخانهها پر است از اشخاص
صحيفه نور ج 18 صفحه 22
معلولين در آنجا هستند ممكن است اينها ناراحت كند آنها را. در اين امور يك قدرى ملاحظه برادران ايمانى خودتان را بكنيد. و من اميدوارم كه طبقات مختلف روحانيت در هر جا هستند همهشان با هم باشند همچو نباشد امام جمعهاش عليحده يك بساطى داشته باشد و امام جماعتش هم عليحده و روحانيت ديگرش هم عليحده.
اجتماع داشته باشيد با هم، برادريد شما. حافظ اسلام هستيد شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشيد نمىشود. شما همه با هم باشيد، مجالس داشته باشيد، ماه رمضان است حالا، شبها مجالس داشته باشيد. مردم را دعوت كنيد به اينكه مجالس انس داشته باشند، مجالس احكام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و انشاءالله همه موفق باشيد كه در اين ماه رمضان اين اسلام را بيمه كنيد با دعاهاى خودتان و با گريه و زارى خودتان و از آن مسائلى كه هميشه داشتيد كه براى اسلام، براى روضههائى كه خوانده مىشد جانفشانى مىكرديد، آن روضههاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبتها را نگه داريد زنده كه - آنها - بركاتى كه به ما مىرسد از آنهاست و از كربلا اين بركات به ما مىرسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مىشود. و همه طوايفى كه در ايران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه كنند به اينكه الان كسانى كه مخالف با اسلام هستند و دارند پخش مىكنند مطالبى را، مىخواهند بين برادرهاى شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنند اينها نه خيرخواه شيعه هستند، نه خيرخواه سنى و اينها با اسلام مخالفند. بيدار باشند همه برادرها، با هم باشند. دشمن مشترك ما داريم، به اين دشمن مشترك بايد ما با هم حمله كنيم و آنها را نگذاريم كه خداى نخواسته در صفوف ما يك رخوتى ايجاد بشود و يك اختلافى ايجاد بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد و براى خدمت به اسلام مهياتر بكند و براى خدمت به جبهه مهياتر بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 23
تاريخ: 28/3/62
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت شش تن از اعضاى خانواده آيت الله العظمى حكيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خبر بسيار اسفانگيز و حيرت بار شهادت شش شخصيت از بيت مرحوم آيت الله حكيم رحمت الله عليه به دست جنايتكار ددمنش دهر، صدام عفلقى با كيفيتى كه توسط فرزند برومند ايشان جناب حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم حفظه الله تعالى گزارش دادند، هر انسان باوجدانى را كه از فطرت انسانى منحرف نشده است متاسف و ناراحت مىكند. ما در عصرى زندگى مىكنيم كه مقدرات ملتهاى در بند مظلوم، به دست مشتى جنايت پيشه كه خوى سبعيت بر آنان غالب است مىباشد. دنيا در عصر ما و عصرهايى نظير آن مبتلا به حكومتهايى بوده است كه جز قانون جنگل در آن حكومت نمىكند. ما در عصرى هستيم كه جنايتكاران به جاى توبيخ و تاديب، تحسين و تأييد مىشوند. ما در عصرى بسر مىبريم كه سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنايتكاران و مدافع ستمكارى آنان و بستگان آنان هستند. ما در منطقهاى به زندگى مرگبار خود ادامه مىدهيم كه اكثر حكام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امريكا، به جنايات اسرائيل و حزب بعث عراق مشروعيت مىدهند و در هدم اسلام و قرآن كريم كوشش مىكنند. ما در محيطى گذران مىكنيم كه مظلومان كه جرمى جز دفاع از حق ندارند زير چكمه ستمگران خرد مىشوند و آخوندهاى كثيف دربارى به اين اعمال وجهه اسلامى مىدهند. ما و دنياى مسيحيت در عصرى هستيم كه پاپ، رهبر كاتوليكها به جاى آنكه امريكا را در جناياتى كه به بشريت مىكند، محكوم كند و پيروان خود را به مقابله با ظالمان برانگيزد، از امريكا پشتيبانى مىكند و به ستمكاران ديگر توصيه همكارى با آن را مىكند. اكنون در اين دنياى مسموم كه نفس كشيدن در آن مرگ تدريجى است، تكليف ملتهاى در بند اين ابرقدرتها و انگلهاى آنان چيست؟ بايد بنشينند و اين صحنههاى جنايتكار را تماشا كنند و با سكوت مجال دهند كه دنيا در آتش بسوزد؟ آيا روحانيون، نويسندگان، گويندگان، روشنفكران، متفكران از هر ملت و مذهب كه هستند، در اين زمان تكليفى انسانى، مذهبى، ملى و اخلاقى ندارند و بايد نقش تماشاگر را در كشورهاى خود ايفا كنند؟ و با آنكه بايد اين سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملتهاى مظلوم در بند را بسيج كنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمايند و حكومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونانكه در ايران با همت ملت بزرگوار شد. آيا در منطقه قدرتى به پايه قدرت رژيم ظالمانه
صحيفه نور ج 18 صفحه 24
شاهنشاهى و ستمشاهى بود و ملتى همچون اين ملت مظلوم در بند بود؟ و ديديد كه با دست خالى و ايثار جان و توان در مدت كوتاهى از بندها رها و ستمگران و دزدان را يا در بند كشيدند و يا بيرون راندند. محرومان و ستمديدگان تاريخ بايد خود برخيزند و انتظار نكشند كه ستمكاران آنان را از بند نجات دهند.
اينجانب اين مصيبت بزرگ را كه بر بيت معظم حكيم وارده شده است و شش تن از فرزندان پيامبر عظيم الشان مظلومان را به دست دژخيمان صدام با آن وضع فجيع و رقت بار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ايران و عراق تسليت مىدهم.
بايد ملت عراق بدانند كه قضيه مربوط به بيت معظم حكيم نيست. اينان كه با آن شكنجهها شهيد شدند، در راه اسلام عزيز و مصالح ملت عراق به شهادت رسيدند و به لقاءالله در جوار اجداد معظمشان محشورند. لكن مساله مهم، اسلام است كه اگر به اين ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزيز عراق را در زير چكمه دژخيمان جنايتكارش خرد خواهد كرد و به حرث و نسل ملت عراق بس نخواهد كرد. ارتش عراق كه از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاك هستند تا كى تحمل اينگونه ننگها را كه اين جنايتكار مىكند، مىنمايند؟ و عجب آن است كه خيرخواهان منطقه به گمان خود براى اصلاح بين حزب بعث و دولت ايران دامن به كمر زدهاند و فعاليت مىنمايند، غافل از آنكه اصلاح با اين پلنگ تيزدندان، ستمكارى بود بر مستمندان و اسلام و مسلمين و غافل از آنكه اين شخص كه به واسطه شكست در جنگ و از دست همه چيز خود آنچنان ديوانه شده است كه به هيچ قراردادى پايبند نيست و ملت ايران با آنهمه رنج و درد كه از اين دژخيم ديدهاند به هيچ وجه به اصلاح تن در نمىدهند و اسلام عزيز اجازت نخواهد داد كه با اسم اصلاح، به ملتهاى مظلوم، ستمهاى فوق طاقت تحميل شود.
بار ديگر اين مصيبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حكيم و جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمدباقر حكيم تسليت عرض مىنمايم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 26
تاريخ: 8/4/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام طاهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى دامت افاضاته
پيرو سفرى كه براى جنابعالى پيش آمد، جناب حجت الاسلام آقاى فاكر ايده الله تعالى براى رسيدگى به وضع سپاه پاسداران منصوب شدند. ضمن تشكر از جناب آقاى فاكر در تحمل زحمات در غياب شما، جنابعالى را به سمت سابق منصوب مىنمايم كه با كمال دقت و ظرافت به آنچه كه در اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى براى نماينده اينجانب آمده است عمل نمائيد. اميد است با يارى و صميميت جناب حجت الاسلام آقاى فاكر و جناب حجت الاسلام آقاى محلاتى و جناب آقاى وزير محترم سپاه و جناب آقاى محسن رضائى كه مورد علاقه و تأييد اينجانب است، هر چه بهتر به وضع سپاه رسيدگى نمائيد. لازم است جناب آقاى وزير سپاه و فرمانده محترم سپاه و ديگر فرماندهان و كسانى كه در سپاه سمتى دارند، جناب آقاى طاهرى نماينده اينجانب را تأييد و در مسائلى كه مربوط به ايشان است، از ايشان تبعيت كنند تا انشاءالله تعالى امور سپاه كه بازوى تواناى جمهورى اسلامى است، بر طبق مقررات شرعى و قانونى و مصالح عالى كشور و جمهورى اسلامى تمشيت يابد.
لازم به تذكر است كه تبعيت از جناب آقاى محسن رضايى فرمانده كل سپاه و از فرماندهان ديگر به حسب سلسله مراتب و مقررات سپاه در جمهورى اسلامى ايران يك وظيفه شرعى - الهى است كه تخلف از آن علاوه بر تعقيب قانونى، مسووليت شرعى دارد.
از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به اسلام و كشور اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 27
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله محمدى گيلانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى گيلانى دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 28
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله مؤمن
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مؤمن دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 29
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله امامى كاشانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه، به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 30
تاريخ: 21/4/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، شوراى نگهبان، شورايعالى قضائى، جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم؛ فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر
انسان عاجز از تمجيد و تحميد خداست لكن ملزم به اين امر است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد سعيد را به همه آقايانى كه حاضر هستند و به همه ملتهاى مظلوم جهان تبريك عرض مىكنم. من بعيد نمىدانم كه بعد از ماه مبارك كه مسلمين به ضيافت الله دعوت شدهاند و دوره ضيافت را گذراندند، عيد براى همين مساله باشد، براى ضيافت الله باشد.
از سيد ابن طاووس رضوان الله عليه نقل شده است كه ايشان روز بلوغشان كه اجازه يافتند به محضر خداى تبارك و تعالى عبادت كنند، جشن گرفتند. و ما اگر نبود امر خداى تبارك و تعالى نمىدانم كه چطور به خودمان جرات مىداديم كه مدح كنيم خدا را، ستايش كنيم.
شما ملاحظه بفرمائيد كه نماز كه در راس همه عبادات واقع است، وضع نماز چطور است، با تكبير شروع مىشود و بعد هم با سه دفعه تكبير به آخر مىرسد و محتواى نماز هم تكبير است و تسبيح است و تحميد. اين براى اين است كه شايد به ما بفهماند، به همه بشر بفهماند كه در همان اولى كه مىخواهيد در بزرگترين عبادات خدا واقع بشويد، وارد بشويد، توجه كنيد كه خداى تبارك و تعالى، اكبر از اين است كه شما عبادتش بكنيد. در هر بندى از بندها يا تسبيح شده يا تكبير. تسبيح براى اين است كه خدا منزهتر است از اينكه شما او را عبادت كنيد، در عين حالى كه تحميد مىكنيد و اجازه تحميد داده است معذلك تسبيح مىكند او را و تكبير مىكند او را. وارد نماز مىشويد تكبير مىگوئيد، وارد حمد مىشويد، حمد را مختص به خدا مىدانيد و ادراك اين مطلب و ذوق اين مطلب كه حمد مختص به خداست، گمان نكنم براى كسى جز اينكه خدا مقرر فرموده است، واضح شده باشد كه اصل تحميد براى غير خدا واقع نمىشود. حتى شما كه از يك گل تعريف مىكنيد، از يك سيب تمجيد مىكنيد، اين تمجيد خداست. سيب خودش چيزى نيست و شما كه از يك انسان كامل تعريف مىكنيد اين حمد خداست.
انسان چيزى نيست حتى انبيا. غايت كمال انسانها بر اين بوده است كه بفهمند عاجزند، ادراك كنند كه عاجزند كه عبادت خدا بكنند. آن كه در راس سلسله انبيا و اوليا بوده است اقرار
صحيفه نور ج 18 صفحه 31
مىكند كه ما نشناختيم تو را (و صحيح هم هست) و عبادت هم نكرديم (آن هم صحيح است) براى اينكه عبادت فرع معرفت است اين معرفت به حد انسانى است، آنقدرى كه حد انسانيت است اينها معرفت دارند و بزرگترينشان هم پيغمبر اكرم است. اما معرفت الله زايد بر اين مقدار است كه حد انسانى باشد، او خودش فقط مىتواند بفهمد، بشناسد خود را و خود تحميد كند خود را. و اگر اجازه نبود كه انسان وارد بشود بر عبادات، همه عبادات، انسان خجالت مىكشيد كه بايستد در مقابل خدا و بخواهد در مقابل خدا او را تمجيد كند. انسان كوچكتر از اين است كه بايستد در مقابل خدا و خدا را تحميد كند، تمجيد كند. اين ادعاست. تحميد و تمجيد، ادعاى اين است كه من شناختم و انسان عاجز است از اينكه بشناسد، لكن چاره نيست چون خود گفته است، خود او امر فرموده است و چون او امر فرموده است، همه بايد اطاعت كنند ولو اينكه قاصر هستند از اينكه تحميد كنند خدا را، تنزيه كنند خدا را. هر جا تكبير آمده، دنبالش تنزيه هم در نماز اينطور است، سبحان الله مىگويد بعد الله اكبر. اول تنزيه مىكند خدا را بعد تحميد مىكند بعد تكبير مىكند كه حمد خدا در بين يك تنزيه و يك تكبير واقع مىشود. مىخواهيد ركوع برويد تكبير مىكنيد، تكبير مىگوئيد. از ركوع بر مىخيزيد تكبير مىگوئيد، در ركوع تنزيه مىكنيد. وقتى وارد به سجود مىخواهيد بشويد باز تكبير مىگوئيد، در سجود تنزيه مىكنيد، بعد از سجود تكبير مىگوئيد، باز تكبير مىگوئيد و وارد سجود مىشويد و تنزيه مىكنيد همهاش براى اين است كه بفهماند كه مساله بالاتر از اين مسائل است. منزه است از اينكه تو تكبير كنى، تكبير مىگوئيد، تنزيه مىكند او را از اينكه تكبير بگوئيد برايش. تنزيه مىكنيد، تكبير مىكند او را كه تنزيهاش كنيد. نماز وضعش اينطورى است و عبادات ديگر و اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا، بايد بگويم انسان آن كه حظ ضعيفى از معرفت دارد جرات به اينكه بايستد و عبادت كند خدا را نداشت. لكن او جرات داده است، همانطورى كه متنزل كرده است همه معارف را تا رسانده است به اينجا. قرآن را نازلش كرده، پشت ستارههائى، استارى پشت سر هم هى وارد كرده، نازل كرده، نازل كرده تا رساندهاش به يك الفاظى كه موافق با فهم بشر باشد و آن هم اين الفاظ باز موافق با فهم بشر نيست. همان اولى كه شروع مىكند قرآن به فاتحه الكتاب، همان اول كه حمد را مختصر به او مىكند، همان اول به انسان مى فهماند كه عاجزى از اينكه بفهمى همه محامد مال اوست. كسى لايق حمد نيست، كسى تحميد نمىشود. اصلش بعضى عقيده دارند كه وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه قضاى تكوينى است، قضاى خداست بر اينكه غير خدا عبادت نشود. گمان مىكنند بت را سجده مىكنند، گمان مىكنند انسان را مدح مىكنند، گمان مىكنند كه خورشيد را مدح مىكنند. همه مدحها از اوست، تمام مدح او مىكنند و خود نمىفهمند. و گرفتارىهاى انسان در آن عالم هم براى همين نفهمى است، براى همين ستارى است كه بين انسان و حقايق هست و اگر انسان يك قدرى نظر كند ولو به همين عالم مادى، به همين دستگاهى كه در عالم ماده هست، تا آن اندازهاى كه انسان دستش به آن رسيده است و آنقدرى كه دست نرسيده است، ميلياردها اندازه هست كه دستش به او نرسيده.
لسان قرآن را ببينيد كه زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب بعكس هيأت بطلميوس، سماء دنيا،
صحيفه نور ج 18 صفحه 32
يعنى همين كهكشانى هم كه شما مىدانيد، همه اينها آسمان پائين است، سماء دنيا است. آن پائينترها، آسمانها و اين كهكشانها آنقدرى است كه پيدا شده است يعنى زينت شده است. آنها داراى ميليونها شمس و بالاتر است و فوق اينها ميلياردها كهكشان، ميلياردها چيز و ماوراء آنها هم خدا مىداند. اين عالم ماده است كه تاكنون بشر دستش به آن نرسيده نه در طرف اوجش، نه در طرف حضيضش، راجع به ذرات، آن مقدار كمى كه دستش رسيده اين است كه با اين آلات مىتواند ذرات كوچك را ببيند. اما آن كوچكترها را ديگر باز نفهميده است و انسان چقدر ضعيف است كه خيال مىكند در اين دنيا كه هست و در اين شهر كه هست و در اين كشور كه هست حالا بايد خودنمائى كند. چقدر انسان بايد جاهل باشد كه اين چيزها را مقام بداند و چقدر ضعيفالنفس باشد كه اين حكومت را، حكومتها را يك مقام بداند و اين مقامات، چه مقامات روحانى، چه مقامات غير روحانى، آنهايى كه داراى مقامها بودند، آنها وقتى كه ما ادعيهشان را ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه بيشتر از ما عجز دارند، براى اينكه آنها فهميدهاند. شما وقتى دعاى كميل را بخوانيد، مناجات شعبانيه را بخوانيد و ادعيه ديگرى كه وارد شده است از معصومين عليهم السلام مطالعه كنيد، مىبينيد كه لسان آنها غير لسان معمولى ماهاست كه اگر چنانچه يك مساله فقهى را بدانيم خيال مىكنيم كارى شده است، اگر يك كشورى را در تحت سلطه بياوريم خيال كنيم يك مطلبى شده است، اگر يك مقام معنوى را به دست بياوريم خيال كنيم به مقامى رسيدهايم. آنهائى كه به آن مقامهايى كه دست ديگران از آن كوتاه است رسيدهاند، وقتى انسان گفتارشان را ملاحظه مىكند مىبيند كه از سر تا تهاش عجز مىريزد، عاجزند و بايد هم باشند. نرسيدهاند و هرگز نخواهند رسيد لكن ملزم اينكه دعا بكنيم، امر كرده است دعا بكنيم، امر كرده است تحميد بكنيم، امر كرده است تسبيح بكنيد، امر كرده است نماز بخوانيد.
انبيا براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را شكوفا كنند و ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند
انبيا هم كه مبعوث شدند، براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را و آن استعدادها را شكوفا كنند كه در آن استعدادها بفهمند به اينكه چيزى نيستيم و علاوه بر آن مردم را، ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند. از اول انبيا اين دو شغل را داشتهاند، شغل معنوى كه مردم را از اسارت نفس خارج كنند، از اسارت خودش خارج كنند (كه شيطان بزرگ است) و مردم و ضعفا را از گير ستمگران نجات بدهند. اين دو شغل، شغل انبياست. وقتى انسان حضرت موسى را، حضرت ابراهيم را ملاحظه مىكند و چيزهايى كه از اينها در قرآن نقل شده است، مىبيند كه اينها همين دو سمت را داشتند، يكى دعوت مردم به توحيد و يكى نجات بيچارهها از تحت ستم. اگر در تعليمات حضرت عيسى سلام الله عليه در اين امر كم است حضرت عيسى كم عمر كرد و كم تماس پيدا كرد با مردم، والا شيوه او هم همان شيوه حضرت موسى است و همه انبيا. و بالاترين آنها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است اين دو شيوه را به عيان در قرآن و سنت در عمل خود رسول الله مىبينيم. قرآن دعوت به
صحيفه نور ج 18 صفحه 33
معنويات الى حدى كه بشر مىتواند به او برسد وفوق او و بعد هم اقامه عدل. پيغمبر هم و ساير كسانى كه لسان وحى بودند، آنها هم اين دو رويه را داشتند. خود پيغمبر هم عملش اينطور بود، تا آن روزى كه حكومت تشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مىكرد. به مجرد اينكه توانست حكومت تشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومت تشكيل داد و اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آنقدر كه اقتضا داشت وقت، نجات داد. و اين سيره مستمره انبيا بايد كسانى كه خودشان را تابع انبيا مىدانند اين سيره مستمره باقى باشد. هم جهات معنوى كه اشخاصى كه با معنويات آشنا هستند، آنها بايد تقويت بكنند و همه مردم را، خود مردم هم همين طور، جهات معنويات را تقويت بكنند و هم آن مساله دوم كه اقامه عدل است. حكومت اسلام بايد اقامه عدل بكند در عين حالى كه معنويات را تصحيح مىكند و ترويج مىكند. و ما اگر تابع اسلام هستيم و تابع انبيا هستيم اين سيره مستمره انبيا بوده است و اگر تا ابد هم فرض كنيد انبيا بيايند باز همين است، باز جهات معنوى بشر تا آن اندازهاى كه بشر لايق است، ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران. و ما بايد اين دو امر را تقويت كنيم.
همه مردم بايد دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند
ما بايد دولت اسلامى را، همه مردم، همه انسانها دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند و دولت بايد جهات معنوى را هم در نظر بگيرد، يعنى چون تابع اسلام است بايد روى رو يه اسلام باشد. روى رويه اسلام به همان دو معنا، به همان دو راهى كه اسلام دارد، حفظ معنويات و تقويت معنويات مردم و اقامه عدل بينشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان حالا اين فرق نمىكند چه مظلومانى باشند كه از دولتها ظلم مىكشند يا مظلومانى باشند كه از اربابها ظلم مىكشند. اسلام براى اين دو جهت آمده است و ما تابع اسلاميم و بايد اين دو جهت را حفظ كنيم مقررات اسلامى را به حد اعلاى خودش كه اگر مقررات اسلامى به حد اعلاى خودش حفظ بشود، اين دو مقصد كه مقصد همه انبيا است تحقق پيدا مىكند، مقصد روحانيت مردم و مقصد اقامه عدل در بين جامعه. و بايد از آن كسى كه در راس واقع هست تا آن اشخاصى كه قواى ثلاثه را تشكيل مىدهند و چه آن اشخاصى كه در خارج از اينها هستند لكن تعهد به اسلام دارند، بايد اينها همه با هم اين بار را بردارند، اختلاف بينشان نبايد باشد. مقصد واحد است و همه بايد در اين مقصد واحد شركت كنند. ملت بايد در اين مقصد شركت كند، دولت بايد در اين مقصد شركت كند، مجلس و قوه قضائيه در اين مقصد بايد همه شركت كنند، علماى بلاد هر جا هستند در اين مقصد بايد شركت كنند.
باطن ذات انسان تهذيب شده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود
مقصد اين است كه اسلام جريان پيدا بكند، مقصد اين نيست كه من اجرايش كنم. از چيزهائى كه انسان مبتلاء به آن هست اين شيطنتهاى باطنىاى كه انسان به آن مبتلا هست اين است كه دلش
صحيفه نور ج 18 صفحه 34
مىخواهد خودش متصدى امر باشد. جريان امر اگر به دست ديگرى بهتر واقع بشود. اين ناراحت است مىگويد من خوب است باشم. اين از شيطنتهاى باطنى انسان است. انسان به صورت مقدس مابى طرحش مىكند، من مىخواهم به اين ثواب برسم. اگر حساب كند پيش خودش كه همان ثواب را، بالاترش را به شما مىدهند و شما كمك كنيد به اين كسى كه متصدى است و از شما بهتر مىتواند، راضى نمىشود. مساله اين نيست كه ثواب مىخواهم، مساله اين است كه دنيا مىخواهم. اختلاف اگر بين افراد پيدا مىشود، جستجو كنند در باطن ذات خودشان ببينند كه مساله، مساله مصلحت اسلام و مصلحت مسلمين است يا مساله، مساله مصلحت خودش هست؟ پاى نفس در كار است يا خدا در كار است؟ اگر يك كسى يك مطلبى را بهتر از من مىتواند انجام بدهد آيا من خوشحالم به اينكه او متصدى امر بشود يا من ناراحتم؟ اگر يك وزير بتواند بهتر كار وزير ديگرى را انجام بدهد و كمك كند به او آيا نفس او اجازه به او مىدهد؟ اگر براى خداست اجازه بايد بدهد. اگر براى خداست نبايد بين قشرهاى مختلف اختلافى واقع بشود و بحمدالله نيست اختلاف، انشاءالله. ما بايد يد واحده باشيم، همان كه تعبير اسلام است، يد واحده باشيم على من سوى. يد واحده دو تا هم نه، يك دست، يك كار بكنيم، باز اگر دو دست گفته بود، اين دست، گاهى يك كارى موافق بود نمىكند. ما بايد يد واحده باشيم، يد واحده اين است كه سركوب كنيد نفس خودتان را، سركوب كنيد آمالى كه خيال مىكنيد يك چيزى است. حساب كنيد كه ما چى هستيم و اين منظومه شمسى چى هست و اين كهكشانها چى هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهميد كه ما درگير يك شيطنت كثيف هستيم، نه يك شيطنتى كه باز يك چيزى هست. ما گرفتار شيطنتهايى در خودمان هستيم كه كثافتكارى است و پستى است، و خودتان را نجات بدهيد و خودمان را نجات بدهيم. اگر از اين بند نجات پيدا بكنيد، آن بعدش آسان مىشود، وحدت آسان مىشود، اما از اين بند بايد نجات پيدا بكنيم، از اين بند خودخواهى، هر چه هست براى خودم. خود محورى، من، نه غير. اين در همه نفوس هست مگر اينكه تهذيب بشود، همه نفوس در آنها اين مساله هست كه براى اينكه فطرت الله هست، فطرت الله توجه به كمال مطلق است و كمال مطلق را تا ناقص است براى خودش مىخواهد. قدرت را براى خودش مىخواهد چون ناقص است لكن دنبال قدرت الله است و نمىداند فطرتش توجه به خدا دارد. فطرت توحيد است كه تمام مردم بر اين فطرت هستند، بر اين فطرت توحيد تمام مردم. و شايد يكى از بزرگترين ادله بر توحيد همين فطرت باشد. انسان محال است كه برسد به يك جايى از قدرت و بالايش را نخواهد، هميشه دنبال آنى است كه ندارد.
سرمايهدار هر چه زيادتر سرمايه تهيه كند دنبال اين است كه اضافه كند و حكومت هر چه سعه داشته باشد حكومتش دنبال اين است كه توسعه بدهد. و شما مىبينيد كه اين قدرتهاى بزرگ همين طور هستند، همه اينطورند. منتها آنها يك دامنه وسيعى دارد، ديگران يك دامنه كوچكترى دارد. والا در همه اين فطرت هست كه تمام اين عالم را اگر تحت سلطه شما بياورند يعنى تمام قواى عالم خاضع شما بشوند و بعد به شما گفته بشود كه يك قواى ديگر هم در ماوراى اينجا هست آيا مىخواهى
صحيفه نور ج 18 صفحه 35
آن هم داشته باشى؟ محال است بگوئيد نه، مىگوييد بله. مگر آن كه رسيده باشد به معدن كمال، حجابها را دريده باشد و رسيده باشد به معدن كمال و او بسيار كم است. بايد ما كوشش كنيم كه اين معنويت را تقويت كنيم و اين نفسانيت را هر چه مىتوانيم سركوب كنيم. اگر اين حل بشود همه چيز حل است. اختلافات روى همين معنا است. هيچ اختلافى در عالم واقع نمىشود الا اينكه مبنايش اين است. شيطان هم روز اول گفت خلقتنى من نار و خلقته من طين من از او بهترم، تخلف خدا را كرد گفت، حاصل، به خدا گفت من بهترم - چرا من - و اين ارث شيطانى، ارث است براى همه ما. همه آن چيزى را كه در خود مىبينند، آن را بالاتر از ديگران مىبينند. اگر همان مطلب در ديگرى باشد كوچك مىبينند وقتى در خودشان هست بزرگ مىبينند، عيب خودشان را ناديده مىگيرند، عيب كوچك ديگران را بزرگ مىشمارند. اينها همان فطرتى است، فطرت الهى است كه ما به راه كج كشيدهايم او را كل مولود يولد على الفطرة مگر اينكه الا ان ابواه ، شايد هم ابويه باشد لكن حديث اينطورى است يهودانه او ينصرانه او يمجسانه و همين طور همه چيز، فطرت بر توحيد است، لكن وقتى كه دست شيطان به انسان مىرسد منحرفش مىكند.
اگر اين حكومت اسلامى دست مثلاً يك دسته ديگرى بود مىگفتند خيلى خوب است، حالا كه نيست دست آنها مىگويند خيلى بد است. اگر اين قوه قضائى كه اينقدر خدمت كرده است، دست يك دسته ديگرى بود مىگفتند خيلى ما خدمت كرديم، حالا كه دست آنها نيست مىگويند اين قوه قضائى نيست، اين ظلم است، نه عدل. اين براى همان است كه باطن ذات انسان تهذيب نشده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود. و ما اگر عدل هم بخواهيم، براى خودمان مىخواهيم خودمان را نبايد بازى بدهيم. ما هر چى مىخواهيم براى خودمان مىخواهيم. ما عدل را براى عدلش دوست نداريم، اگر اين عدل براى ما جارى بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستيم. اگر يك ظلمى به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستيم. همه اينها ريشه در خود انسان است، اگر اين ريشه كنده بشود و لااقل تضعيف بشود، كارها حل مىشود، همه با هم دوست مىشوند، ايراد به هم نمىگيرند، كمك هم مىكنند. اگر يك كسى قيام به يك امرى كرد، ديگران زير بغلش را مىگيرند، وقتى مىبينند مىخواهد يك كارى بكند. اگر يك ارگانى يك تصميم مثبتى بگيرد، ديگران كه مىبينند اين خوب است مىروند دنبالش. و اگر آن ريشه فاسد در قلب انسان باشد صد در صد هم عدل بداند مىگويد اين درست نيست. آن ريشه فاسد منحرف مىكند انسان را.
آن كه خير همه را مىخواهد اسلام است
ملت ايران بايد توجه كند به اينكه واقع شده است در يك عصرى كه انحراف در همه عالم هست. انحراف هميشه هم بوده است لكن اينطورى كه الان انحراف افزايش پيدا كرده است، در ساير عصرها به اين افزايش نبوده، براى اينكه آلات اينقدر نبوده، ابزار كار اينقدر نبوده. الان ابزار كار به اندازهاى رسيده است كه قدرتها مىتوانند اگر از ترس ديگرى نباشد دنيا را به آتش بزنند و اين آتشى است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 36
افروخته شده است و بايد به بركت ملتها اين آتش فرو بنشيند. بايد توجه بكنند به اينكه قدرتهاى بزرگ آنها را براى خودشان مىخواهند. قدرتهاى بزرگ اين كسانى كه همه چيزشان را تقديم به آنها مىكنند به نظر سنگ استنجاء نگاه مىكنند كه بعد كه مطلب تمام شد دورش مىاندازند. اينها نمىفهمند به اينكه خير آنها را آنها نمىخواهند، آنها خير خودشان مىخواهند. آن كه خير همه را مىخواهد اسلام است. آن كه مىخواهد خير در دنيا تحقق پيدا كند آن اسلام است و آن مكتب صحيح انبيا، مكتبى كه منحرف نشده باشد. از اين جهت بازى مىخورند يا براى هواى نفسى كه دارند، براى اين چند روزى كه مىخواهند سلطنت كنند، اين چند روزى كه مىخواهند امارت كنند، براى اين چند روز همه چيز خودشان را از دست مىدهند. نوكرى بىشرافت يك كسى مىكنند تا به ملتهاى خودشان تحميل كنند و زورگويى كنند و اين اشتباهى است كه اينها دارند. اگر همه اينها به آغوش اسلام برگردند، اسلام براى همهشان خوب است. و اسلام، هم تربيت باطنى مىكند و هم حفظ مصالح دنيوى را مىكند. اگر اينها همه با ملتهايشان آشتى كنند، اين دشمنىاى كه اينها با ملتها دارند هيچ كس با كسى ندارد. بالاتر دشمنى اين است كه ذخاير آنها را به دشمنهاى آنها مىدهند و ابزار كوبنده مخرب را با نفت آنها به اختيار دشمنها قرار مىدهند. اين بالاترين دشمنى است كه الان بشر مبتلا به آن هست و ملتهاى مظلوم مبتلاى به اين هستند و تا ملتها بيدار نشوند و هشيار نشوند كار انجام نمىگيرد.
برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست
لكن ما بايد از خودمان شروع كنيم، اگر ما خودمان را اصلاح كنيم قهرا آن مقصدى كه ما داريم، در دنيا هم صدور پيدا مىكند، چنانچه پيدا كرده است. اگر خداى نخواسته ما هواهاى نفسانىمان اسباب اين بشود كه گلهها به شكايتها، شكايتها به مخالفتها برسد، آن روزى است كه عزاى همه كشور را بايد بگيريم و گناهش گردن ماست كه نفسانيت خودمان را زير پا نگذاشتيم. همه با هم باشيد، همه دنيا بر خلاف شما هستند الا بسيار كم. اگر همه شما با هم نباشيد و از باطن بپوسيد، شك نكنيد كه بعد از چندى همان مسائل سابق به يك صورت بدترى پيش خواهد آمد. همان اسلام شاهنشاهى دوباره بر مىگردد. آنها مىدانند كه بايد بگويند اسلام، امريكا هم براى اسلام دلش مىسوزد، اما اسلام امريكايى در زمان شاه هم بود، اسلام امريكايى بود، كسى حق نداشت دخالت در هيچ امرى بكند. اسلام امريكايى اين بود كه ملاها بايد بروند درسشان را بخوانند چكار دارند به سياست. با صراحت لهجه مىگفتند. از بس تزريق شده بود در اين مغزها باورشان آمده بود كه بايد برويم توى مدرسه درس بخوانيم چكار داريم به اينكه به ملت چه مىگذرد. آن امر مردم، امر حكومت با قيصر است به ما چه ربطى دارد. و يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براى چى مىآيد؟ حضرت صاحب مىآيد معصيت را بردارد، ما معصيت كنيم كه او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دستهبندىها را براى خاطر خدا
صحيفه نور ج 18 صفحه 37
اگر مسلميد و براى خاطر كشورتان اگر ملى هستيد، اين دستهبندىها را برداريد و در اين موجى كه الان اين ملت را به پيش دارد مىبرد، در اين موج خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست.
بحمدالله كشور ايران در عين حالى كه آنهمه مواجه با مخالفت است، چه در سطح خارج و چه گاهى در داخل، دارد راه خودش را قويا طى مىكند. دولت با تمام قدرت دارد كارى كه براى خداست طى مىكند. قوه قضايى با تمام قدرت دارد دستگاه قضايى را اصلاح مىكند. مجلس با تمام قدرت دارد كارهائى كه به عهده اوست انجام مىدهد. ملت هم بايد همه اينها را تقويت كند.
كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه پاى مباركش را در كشور شما گذاشت
پشتيبان مجلس، پشتيبان قوه قضائى، پشتيبان دولت يعنى پشتيبان اسلام، اينها براى اسلام دارند خدمت مىكنند. در زمان حضرت امير سلام الله عليه هم انحرافات بوده است، انحرافات جزئى بوده است. زمان خود پيغمبر اكرم هم انحرافات بوده است، شما اگر قرآن را توجه بكنيد مىبينيد كه چقدر از همان مردم شكايت شده است. اختلافات، يعنى انحرافات يك چيزى نيست كه مال حالا باشد لكن مقايسه بايد كرد بين انحرافات قبل از اين جمهورى اسلامى و انحرافات حالا. مىگويند خوب است كه به اسم اسلام نباشد. به اسم اسلام نباشد كه وقتى اسلام نباشد با يك اردنگى همه را بيرون مىكنند. چرا به اسم اسلام نباشد؟ مگر اسلام جز اين مىخواهد كه قوه قضايىاش خوب باشد، قوانين اسلامىاش هم عمل بشود. اينها دارند زحمت مىكشند براى اين. حالا يك جايى هم خلاف واقع مىشود كجاست كه، زمان پيغمبر مگر واقع نمىشد؟ زمان حضرت امير واقع نمىشد؟ مگر مردم با حضرت امام حسن چه كردند؟ همان اصحاب چه كردند با او؟ ملت ايران بهترند يا آنها؟ اسلام در حالا بهتر است يا آنوقتى كه آنها با اسم اسلام پيغمبر را آنطور اذيت مىكردند و اولاد پيغمبر را آنطور كشتند با اسم اسلام؟ چرا بايد عقدههاى قلبى انسان را منحرف كند و هواهاى نفسانى همه چيز را كنار بگذارد و فقط عيوب را نگاه كند؟ آن هم يك عيب را كه ببيند بگويد اصلاً عالم به هم خورد، تمام شد اسلام تمام شد. اگر يك قاضى يك جايى انحراف پيدا كرد بگويند نخير ديگر اصل اسلام تمام شد، اين اسلام به درد نمىخورد. آن اسلامى به درد مىخورد كه سرتاسر خيابانهايش فحشا بود، فحشاى علنى؟! به او راضى هستند، به اين راضى نيستند. اگر مهلت داده بود خدا به اينها، خدا مىداند كه با اسلام مىخواستند چه بكنند. اسم اسلام، اما اسلام را چه جورى معرفى كنند. اسلامى كه با مشروبات مخالف نيست، اسلامى كه با حدود شرعيه هم سر و كار ندارد، نبايد جارى بشود، اسلامى كه با مراكز فحشا هم نبايد دخالت بكند، اسلام شاهنشاهى اين بود ديگر. اسلام بود اما مراكز فحشا سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما مراكز فساد سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما فحش به اسلام مىدادند، فحش به پيغمبر اسلام دادند و كسى آنوقت نگفت چرا، زمان رضاشاه ملعون و اين زمان بدتر از او شده بود. اينها شيطانتر بودند از او و اگر چنانچه مهلت پيدا كرده بودند اينها، خدا مىداند كه اين ملت را به كجا
صحيفه نور ج 18 صفحه 38
مىرساندند و اين جوانهاى ما را به كجا مىرساندند.
امروز بحمدالله همه چيز صحيح است. دولت دارد زحمت مىكشد، كمبود هست اما كمبودى كه اينجا هست همه جاى دنيا هست. با اينهمه فشارى كه به اين ملت هست و به اين دولت هست و با اينهمه كارشكنىهايى كه از همه جا نسبت به ايران هست معذلك ايران سر پاى خودش ايستاده است و دارد با قدرت پيش مىبرد و مسائل را حل مىكند و ملت بدانند كه بايد صبر بكنند در مسائل مشكل و كمك كنند. بخواهيد عزيز باشيد، بخواهيد زيردست نباشيد، بخواهيد يك امريكايى نيايد به شما حكومت كند و بخواهيد عزت خودتان را و اسلام را حفظ كنيد، بايد يك مقدار از آن زحمتهايى كه پيغمبر اسلام تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. يك مقدار از آن زحمتهايى كه على بن ابيطالب سلام الله عليه تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. شما هم شيعه او و امت او هستيد. كمك كنيد به اين دولت و كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه در كشور شما پاى مباركش را گذاشت.
خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه ما به خواستهاى خداى تبارك و تعالى خاضع باشيم و عمل به دستوراتشان بكنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 40
تاريخ: 22/4/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام حسن صانعى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حسن صانعى دامت افاضاته
جنابعالى را به سرپرستى بنياد 15 خرداد منصوب مىنمايم. اين بنياد موظف است به وضع مستضعفين و محرومين رسيدگى نمايد. بديهى است خانواده شهداى محترم و معلولين عزيز مورد توجه بيشتر آن بنياد قرار گيرد. اميد است با اطمينان و اعتمادى كه به آنجناب دارم، امور آن بنياد را به بهترين وجه اداره بنماييد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 41
تاريخ: 23/4/62
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
با تأييد خداوند متعال جل و على و پشتيبانى حضرت ولى الله اعظم بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا، بر حسب اصل يكصد و هفتم قانون اساسى جمهورى اسلامى، مجلس مبارك خبرگان كه به وسيله آراء ملت عظيم الشان ايران، شمارى از علماى اعلام و حجج اسلام ادام الله بقائهم براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى انتخاب شدهاند مفتوح گرديد، مجلسى كه براى ادامه نظام جمهورى اسلامى و شرعيت بخشيدن به آن، نقش اساسى دارد. مجلسى كه علاقهمندان به اسلام و جمهورى اسلامى دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوختهاند. آنان دل بستهاند كه منتخبين آنها كه از علماء متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند، با راى مبارك خود شايستهترين و آگاهترين و متعهدترين فقيه يا فقهار را براى اين مقام كه صيانت نظام جمهورى اسلامى و هدايت آن به طور شايسته و موافق با شريعت مطهره بستگى به آن دارد، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او جل و على بر آراء و اعمال و احوال آنان تعيين نمايند و رضاى او را بر رضاى خود و ديگران مقدم دارند. و اينان چشم طمع دوختهاند كه شايد به وسيله ايادى خود بتوانند لغزشى خداى نخواسته ايجاد كنند كه در آتيهاى ولو دراز مدت نظام اسلامى را به انحراف كشانند. ما مىدانيم كه ابرقدرتها و حكومتهاى وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهى و ملكى مخالف نيستند، بلكه بىشك آن را تأييد نيز مىكنند. اسلامى كه به وسيله ايادى ابليسى خود و جهال به صورت عالم، عرضه شود كه علماى اسلام و مسلمانان نبايد در امور سياسى و اجتماعى مسلمين دخالت كنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمام نمايند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث مجارى الامور بيد العلماء بالله را ضعيف و سخن شريف واما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه احاديثنا و ديگر احاديث از اين قبيل را بى مبنا يا به تاويل كشانند، صد در صد مورد تأييد آنان است. چه بهتر كه دست علماى متعهد و مسلمانان بيدار را اين درباريان روحانىنما و بازيخوردگان غافل از سياست بازى شياطين ببندند و راه را براى چپاول و سلطه قدرتها باز كنند. آنان از اسلامى كه مؤيد آنهاست چه باك دارند؟ از اسلام علىابن ابيطالب عليه صلواه الله و سلامه مىترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام و اسلام شناس حقيقى مثل اينان فكر مىكرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول مىشد و راهى جز بين مسجد و منزل نمىپيمود، نه جنگ صفين و نهروان پيش مىآمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مىرسيدند و شهيد مىشدند و
صحيفه نور ج 18 صفحه 42
اگر سيدالشهدا عليه السلام مثل اينان فكر مىكرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعاپرداخت، فاجعه بزرگ كربلا پيش نمىآمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمىشدند و آل الله به اسارت نمىرفتند و از آنها بالاتر اگر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مانند اينان فكر مىكرد و به نصحيت و بيان احكام عبادات مىپرداخت، آنهمه رنج و مصيبت نمىديد و آنهمه مسلمانان به شهادت نمىرسيدند و در علماى معاصر اگر مرحوم آيت الله عظيم الشان آقا ميرزامحمدتقى شيرازى با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اينان فكر مىكرد در عراق جنگ بين مسلمانان و انگليسىهاى متجاوز غاصب پيش نمىآمد و آنهمه مسلمانان شهيد نمىشدند و استقلال عراق تأمين نمىشد. حكومتهايى كه در عصر حاضر با دل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرتها بويژه آمريكا هستند و عامل تأمين منافع آنان در جهان مىباشند و آخوندهاى دربارى از خدا بىخبر كه مؤيد آنان و مخالف با رژيم اسلامى هستند و كوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سيره رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و علم كردن اسلام شاهنشاهى و ملوكى هستند كه مسلمانان متعهد را به جرم شكايت از ظلم آمريكا و اسرائيل مىخواهند از فريضه حج محروم كنند، بايد مورد تأييد شوروى و آمريكا و اسرائيل باشند.
و اكنون شما اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهى و ستمشاهى! مسؤوليتى را قبول فرموديد كه در راس همه مسؤوليتهاست و آغاز به كارى كرديد كه سرنوشت اسلام و ملت رنجديده و شهيد داده و داغديده گرو آن است. تاريخ و نسلهاى آينده درباره شما قضاوت خواهند كرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آراء و اعمال شما باشند و الله من ورائهم محيط و رقيب كوچكترين سهل انگارى و مسامحه و كوچكترين اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعيت از هواهاى نفسانى كه ممكن است اين عمل شريف الهى را به انحراف كشاند، بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد. اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نو پا به انحراف كشيده شود و سيلى بخورد و به شكست منتهى شود، خداى نخواسته اسلام براى قرنها به طاق نسيان سپرده مىشود و به جاى آن، اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين آن خواهد شد. شما برگزيدگان مستضعفان مىدانيد كه با كوتاه شدن دست ابرقدرتهاى چپاولگر از كشور اسلامى شما، آنان و وابستگان به آنها ماهيت اسلام و قدرت الهى آن را لمس نمودند و چون افعى زخم خورده در كمين نشستهاند كه از هر راهى بتوانند خود يا به وسيله پيروان از خدا بىخبر خود اين نظام الهى را از مسير خود منحرف نمايند. و بالاترين انحراف كه منجر به انحراف تمام ارگانها مىشود، انحراف رهبرى است كه امروز شما نقش اول آن را داريد. شما ديديد و شنيديد كه با اصل پنجم قانون اساسى چه مخالفتها شد و چه جار و جنجال بپا كردند و بحمدالله تعالى موفق نشدند مأموريت خود را انجام دهند و اخيراً با همين تعيين خبرگان نيز مخالفت كردند و سمپاشى نمودند و بحمدالله با شكست مواجه شدند. و امروز هم شما نبايد از كيد ساحران و وسوسه خناسان غافل باشيد. راه خود را با قدرت الهى و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ايمانى و روحى ادامه دهيد و به هيچ چيز الا مصالح اسلام و مسلمين فكر نكنيد و در اين صورت خداوند تعالى پشت و پناه شماست
صحيفه نور ج 18 صفحه 43
لازم است به رهبر محترم آتيه يا شوراى رهبرى تذكرى برادرانه و مخلصانه بدهم: رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ چيزى نيست كه خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد. آن است كه مولاى ما علىابن ابيطالب درباره آن گوشزد فرموده است. اساساً انبياء خدا صلواه الله و سلامه عليهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت معنوى و ارشادى و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمديدگان و اقامه عدل، عدل فردى و اجتماعى.
شما كه خود را پيروان اصحاب وحى و اولياء عظيم الشان مىدانيد و بحمدالله هستيد، خود را جز خدمتگزار به ملتهاى ستمديده ندانيد و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هركس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف نفوذى در بيوت شما با چهره صد در صد اسلامى و انقلابى ممكن است خداى نخواسته فاجعه ببار آورند و با يك عمل انحرافى نظام را به انحراف كشانند و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سيلى زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله در تعجيل تصميم گيرى خصوصاً در امور مهمه. و بايد بدانيد و مىدانيد كه انسان از اشتباه و خطا مامون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد، كه آن كمال انسانى است و توجيه و پافشارى در امر خطا، نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.
اينجانب مطالبى را در سى صفحه به عنوان وصيت نوشتهام و يك نسخه آن را در مجلس مبارك خبرگان امانت مىگذارم كه پس از مرگ اينجانب منتشر خواهد شد.
از خداوند متعال عاجزانه مسئلت مىنمايم كه اسلام بزرگ را عظمت بيشتر و توفيق وحدت را براى حفظ كيان اسلام و كشورهاى اسلامى نصيب ملتهاى اسلامى فرمايد و جمهورى اسلامى را هر چه بيشتر تقويت نمايد و ما را مورد عنايت حضرت بقيه الله عجل الله فرجه الشريف و روحى لمقدمه الفداء قرار دهد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 44
تاريخ: 28/4/62
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان
مبادا يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشويد كه خروج شما موجب تزلزل عقيدتى مردم مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً عرض مىكنم كه من از اينكه اينجا نشستهام و آقايان در آنجا هستند (نه شما آقايان، شما كه تاج سرمان هستيد، ديگران هم همين طور) من از اين شرمنده هستم و اميد عفو از محضر آقايان دارم و از آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردند و از نزديك ما خدمتشان مىرسيم و بعضى مسائلى كه مناسب با اين جلسه است عرض مىكنم. من به سهم خودم هيچ نگرانى ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پيدا كرده و به پيش مىرود و بستگى به وجود هيچ كس هم ندارد. اين انقلاب انشاءالله محفوظ مىماند و آسيبى از خارج به او نخواهد رسيد. لكن آن چيزى كه انسان را يك قدرى نگران مىكند، دو تا مطلب است كه اين مربوط به عموم روحانيت است. يك مطلب اينكه من خوف اين را دارم كه در اين انقلاب كه بايد روحانيت تقويت بشود و آنچه كه شده است به هدايت آقايان بوده است، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعضى از اعمالى كه از بعضى از اين روحانيون و معممين صادر مىشود، اين موجب اين بشود كه يك وقتى يك سستى در روحانيت پيدا بشود. يكى قضيه اينكه از آن زى روحانيت و زى طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشويم، اگر روحانيون از آن زى كه مشايخ ما در طول تاريخ داشتهاند و ائمه هدى سلام الله عليهم داشتهاند، ما اگر خارج بشويم خوف اين است كه يك شكستى به روحانيت بخورد و شكست به روحانيت شكست به اسلام است. اسلام با استثناء روحانيت محال است كه به حركت خودش ادامه بدهد. اينهايند كه اسلام را معرفى مىكنند و به پيش مىبرند و از اول هم همين طور بوده. اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانيت خارج بشويم و خداى نخواسته توجه به ماديات بكنيم، در صورتى كه خودمان را با اسم روحانى معرفى مىكنيم، اين منتهى ممكن است بشود به اينكه روحانيت شكست بخورد. من اين نگرانى كه هميشه هى در دلم هست اين است كه من خوف اين را دارم كه مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند. آنها براى خدا توجه به آقايان دارند و ما هم و شما هم دعوت كنيد مردم را به خير و صلاح. من خوف اين را دارم كه آنها براى خاطر ما و شنيدن حرف ما به بهشت بروند و ما براى خاطر اينكه خودمان مهذب نبوديم به جهنم. و آن خوف زيادى كه من دارم اين است كه ما روبرو بشويم با آنها، ما در جهنم باشيم، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 45
پيدا كنند و اين خجالت را انسان كجا ببرد كه اينها براى خاطر ما به آن مقامات رسيدهاند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به اين درجه سفلى اين يك خوفى است كه بسيارى از اوقات من متذكرش هستم. و يك قصهاى را كه براى من نقل كردهاند كه يكىاز تجار پيش يكى از علماى بزرگ (حالا كى بوده است نمىدانم) رفته است و گفته است كه آقا! اگر پشت كتابى يك چيزى نوشتهاند به ما هم بگوئيد، كتابها معلوم، اما اگر پشت كتابى يك چيزى نوشتهاند كه شما از آن مطلع هستيد به ما هم بگوئيد براى اينكه ما مىبينيم كه شما ما را دعوت مىكنيد به خير و صلاح و خودتان نيستيد اهلش، معلوم مىشود يك مطلب ديگرى در كار است. آن آقا گريه كرده است از قرارى كه گفتهاند و گفته است حاجى هيچ چيز ديگرى نيست و ما فاسد هستيم. اينطور هم نيست كه انسان خيال كند كه شيطان مىآيد ابتدائاً به آدم گويد كه بيا برو طاغوتى بشو، اين را نمىگويد. قدم به قدم انسان را پيش برد، وجب به وجب انسان را پيش مىبرد. امروز اينكه اشكالى ندارد، اگر جلويش را گرفتيد طمعش برديده مىشود و اگر جلويش را نگرفتيد فردا يك قدم ديگر جلو مىرود. يك وقت مىبينيد كه اين طلبه زاهد عابد كه در مدرسه زندگى مىكرد با آن وضعى كه همه مىدانيد، متحول شد به يك نفر انسانى طاغوتى به حدود خودش و از آن وضع طلبگى كه مشايخ ما بر آن وضع بودهاند يك وقت خارج شده است و شده است يك انسانى كه همه همش صرف دنياست. به تدريج مىشود اين امور. از قدم اول انسان بايد جلويش را بگيرد. اگر مبتلا شد، ابتلا ديگر پشت سر هم مىآيد. اينطور نيست كه انسان يك وقتى بعد از اينكه ريشه دنيا در دل انسان قوى شد بتواند بكند آن را. از مكائر شيطان اين است كه انسان راهى توجه مىدهد به اينكه خوب حالا كه تو جوان هستى، حالا كه تو وقت نشاطت است، خوب انشاءالله وقتى پير شدى، آنوقت جبران كنى كارها را. و اين يك امرى است كه نخواهد شد. انسان اگر در جوانى تهذيب كرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پير مردى برسد، هم قواى خودش ضعيف مىشود و هم آن درختى كه در دل انسان شيطانى كاشته است قوى مىشود و آن درخت قوى را نمىشود با يك اراده ضعيف انسان بكند. اين يكى از امورى است كه من نگرانش هستم و آقايان هم بايد نگران باشند. و در هر جا هستند سفارش كنند به اهل علم و آنها را تخدير كنند از دنيا. و اين خيال نكنيد كه دنيا عبارت از اين طبيعت است، اين طبيعت را خداى تبارك و تعالى هيچ از آن تكذيب نكرده بلكه در روايات تعريف هم از آن شده است، اين يكى از مظاهر الهى است. دنيا آنى است كه در ما هست كه ما را از مبداء كمال دور كند و به نفس و نفسانيت خودمان مبتلا مىكند. دنياى مذموم همين است كه انسان توجه داشته باشد ولو به يك تسبيح، ولو به يك كتاب، چه بسا كه دل بستن يك كسى به يك تسبيح و يك كتابى، به دنيا بيشتر توجه كرده باشد تا دل بستن يك كس ديگرى به يك پاركى و باغى و كذا. انسان بايد توجه بكند به اينكه رفتنى است و آنطور هم نيست كه به پيشانى انسان نوشته شده باشد كه تو سنت به چه حد مىرسد. كم است كه سنشان به حدود پيرى برسد. بنابراين انسان بايد متوجه اين معنا باشد و خصوصاً اين طبقه، اين طبقهاى كه مىخواهند مردم را ارشاد كنند، اينها بايد اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، يعنى شمائى كه مردم را تحذير از دنيا مىكنيد، اگر خداى نخواسته خودتان
صحيفه نور ج 18 صفحه 46
توجهتان به دنيا باشد و حريص بر دنيا، مردم ديگر از شما باور نمىكنند، بلكه انحرافات در آنها پيدا شود. آن كلمهاى كه آن حاجى گفته است كه شايد در پشت كتاب يك چيز ديگرى باشد، اين تكان دهنده است. اگر خداى نخواسته به واسطه اعمال روحانيون، در عقايد بعضى اشخاص ضعيف كه هستند، سستى پيدا بشود، آنوقت اين چه مصيبتى است كه ما تحملش را بايد بكنيم. اين يك باب واسعى است كه در حوزهها بايد اشخاص متقى و اشخاص آشناى به حقايق اسلام، طلبهها را تربيت كنند و آقايانى هم كه در بلاد هستند دوستان خودشان را، طلبههائى كه در آنجا هستند، جوان هائى كه آنجا هستند، آنها را ارشاد كنند به اينكه مبادا خداى نخواسته يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقيدتى در مورد مردم بشود. شمائى كه براى هدايت مأمور شديد و خودتان را در سنخ اشخاصى كه ارشاد مىكنند مردم را، وارد كرديد، مبادا خداى نخواسته به واسطه اعمال (اعمال بعضى) عكس آن مطلبى كه در ايده شماست تحقق پيدا بكند. اين يك مطلب است كه البته دانيد كه طولانى است و محتاج به اين است كه همه در آن توجه كنند.
اختلاف ريشهاش حب نفس است
مطلب ديگرى كه باز انسان را مىترساند كه خداى نخواسته مبادا اين انقلاب به واسطه اين مطلب صدمه ببيند و بدانيد كه مىبيند اگر خداى نخواسته بشود و او اين است كه بين آقايان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض كنيد كه كاميونداران و آنهائى كه شغلهاى مختلف دارند، اگر اختلافى در بين آنها وارد بشود، به صنف ديگر سرايت نمىكند. كاميوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هيچ كارى ندارند، سرايت هم نمىكند، اما اگر - در سنخ - در صنف ما اختلاف پيدا بشود، اين اختلاف به بازار هم كشيده مىشود، به خيابان هم كشيده مىشود، براى اينكه شما هادى مردم هستيد، مردم توجه دارند. قهرا يك دسته دنبال شما، يك دسته دنبال آن كسى كه با شما مخالف است و يك وقت مىبينيد كه در همه ايران يك اختلافى از ناحيه ما پيدا شده است، مائى كه همه دعوت مىكنيم به اينكه مردم با هم باشند. اتحاد كلمه ملت را به اينجا رسانده است، خودمان اختلاف پيدا كنيم! و اين را من به شما عرض كنم، ما و شما نبايد خودمان را بازى بدهيم. اختلاف ريشهاش از حب نفس است. هركس خيال مىكند كه من براى خدا اين آقا را باهاش اختلاف مىكنم، يك وقت درست بنشيند در نفس خودش فكر كند ببيند ريشه كجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد. ريشه همان شيطانى است كه آن حب نفس انسان است و اين اختلاف اگر - در بين - خداى نخواسته در بين آقايان پيدا بشود، در هر شهرى كه پيدا بشود قهرا اين اختلاف به بازار مىكشد، به خيابان مىكشد و آن چيزى كه اين جمهورى را حفظ كرده وحدت و انسجام اين جمعيت است. يعنى ملت همه با هم بودند كه توانستند يك همچو معجزهاى را ايجاد كنند. اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها يك وقت اختلاف به بازار هم بكشد كه خواهد كشيد، به خيابانها هم بكشد، به اصناف ديگرى هم بكشد، اين تمام وزرش به گردن ماست. اينكه شما خيال كنيد كه من نه براى خدا اين آقا را
صحيفه نور ج 18 صفحه 47
مثلاً به او چه مىكنم، اين اشتباه است براى خدا نيست. انسان گول نفس اماره خودش را مىخورد و گول شيطان را مىخورد. گول مىخورد به اينكه چيزهايى كه در ديگران است هى به نظرش آيد خيلى بد است، خيلى كار بدى دارد مىشود، دارد اسلام از بين مىرود، براى اينكه يك قاضى در فلان جا چه كرده. اين براى اسلام نيست. نبايد ما خودمان را گول بزنيم. بنشينيد آخر شب فكر كنيد. محاسبه يكى از امورى است كه در سير انسانى بايد باشد كه در آخر شب فكر كند به اينكه ( نمىگويم در من هست، من هم پايينتر از ديگران) حساب كند انسان به اينكه تو امروز كه با اين آقا اختلاف دارى و حالا شديد دو دسته، يك دسته دنبال آن آقا، يك دسته دنبال آن آقا، ريشهاش چى است؟ براى خداست؟ اين عيبى كه شما در او مىگوييد، در خودتان نيست؟ اين چيزى را كه در ديگران بزرگ مىشماريد و در خودتان هر چه مىتوانيد كوچكش مىكنيد و پرده پوشى مىكنيد، اين عمل شيطانى نيست؟ اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافى كه من شك ندارم در سر دنياست، نه براى خدا، اگر اين اختلافات موجب اختلاف بين مردم بشود و موجب اين بشود كه شكست بخورد جمهورى اسلامى و تا قرنها نتواند سرش را بلند كند، اين جرمى است كه خدا مىبخشد برما؟ بايد توجه بكنيم ما. نبايد ما هى به خودمان مغرور بشويم و حسن ظن به خودمان داشته باشيم كه اين مائيم كه چه هستيم و ديگران نيستند. بايد به ديگران ما حسن ظن داشته باشيم و اعمالشان را حمل به صحت بكنيم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشيم و اعمالمان را تفتيش بكنيم كه براى چى است، چرا من اشكال مىكنم. آنهائى كه به جمهورى اسلامى اشكال مىكنند بايد بين خودشان و خدا بنشينند يك وقتى فكرش را بكنند كه امروز آيا اسلام بيشتر در ايران ظهور دارد يا زمان طاغوت؟ امروز آيا مظاهر اسلامى بيشتر است يا در زمان طاغوت؟ اگر اشكال كردند و گفتند اصل جمهورى اسلامى كذاست، اين ريشهاش يك ريشه شيطانى است كه در قلب انسان هست، خودش هم نمىفهمد، خيال مىكند براى خدا دارد جمهورى اسلامى را تضعيف مىكند، و اين اشتباهى است كه انسان دارد مگر اينكه انسان واقعاً مراقب خودش باشد، محاسبه كند از خودش، مجاهده بكند تا بتواند تشخيص بدهد كه من كه دارم اين حرف را مىزنم خودم اگر چنانچه به جاى آنها بودم، همه چيز را خوب مىدانستم؟ پس ريشه ريشه نفسانى است. يك آقاى محترمى كه يك وقت پيش من در خيلى وقت پيش از اين آمده بود، من ديدم تمام فرمايش آقا راجع به جمهورى اسلامى اين است كه به فتواى من گوش نمىدهند، به حكم من گوش نمىدهند. ميزان حكم من است، نه ميزان حكم خدا. و اين يك مرضى است كه در همه هست مگر اينكه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمىدارد، مگر اينكه خود انسان وسايلش را فراهم كند. نمىشود نشست كه من را خدا مهذب كند. خدا وسايل تهذيب را در اختيار ما گذاشته است و تهذيب عملى است كه ما بايد انجام بدهيم. اين محول به كسى نيست، به خود ماست، من از اين دو جهت نگران هستم. يك جهتى كه قبلاً عرض كردم كه زى طلبگى در بين ما ضعيف بشود يا از بين برود. يك جهت ديگر هم اينكه مبادا خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود، كه هر دوى اينها از باب اينكه شما در جايى واقع شديد كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد مىخواهيد بكنيد مردم را، مبادا يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 48
وقتى به واسطه خارج شدن ماها از زى طلبگى مردم را از ما منصرف كنند و انصراف از روحانيت منتهى مىشود به انصراف از اسلام. و مبادا به واسطه اختلافى كه گاهى بين ماها فرض كنيد پيدا شود، اختلاف كشيده بشود به جاهاى ديگر و موجب بشود به اينكه يك وقت ملت دو دسته بشوند. يك دسته از اين، هر شهرى دو دسته بشوند، يك دسته طرفداران آن آقا، يك دسته طرفداران آقا، و فراموش بكنند آن چيز را خداى تبارك و تعالى را و فراموش بكنند انقلاب را. اين دو تا مطلبى است كه من نگرانش هستم و بسيار از اينها گاهى رنج مىبرم كه مىشنوم مثلاً در فلان جا بين فلان و فلان اختلاف هست و بدانيد كه اختلاف، اختلاف سر اسلام نيست. اختلاف سر من هست من اسلام را بايد تقويت كنم. اسلامى كه من تقويت كنم قبول دارم. اسلامى كه رفيق من تقويت كند نه، او را من قبول ندارم. اين در باطن ذات آدم هست ولو نگويد نم گويد البته اما در باطن ذات انسان اين دو مسأله هست. مگر خداى تبارك و تعالى توفيق بدهد به انسان كه خودش را مهذب كند.
در تعيين رهبرى حق را ملاحظه كنيد، آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به شما آقايان كه برگزيده اين ملت هستيد براى اين مسألهاى كه در قانون اساسى است و براى تعيين رهبر و شوراى رهبرى يا شوراى رهبرى توجه به اين معنا بسيار داشته باشيد كه آيا تعيين فلان آدم كه در ذهن من است، براى خدا من مىخواهيم تعيين كنم يا چون دوست من است، چون رفيق من است؟ و آن كه مىگويد اين صلاحيت ندارد، براى خدا دارد اين حرف را مىزند يا براى اينكه مثلاً رقابتى با او دارد؟ شك نكنيد كه مسأله ما نبايد پيش خودمان به خودمان تعميه كنيم. شك نكنيد كه اينها ريشهاش اصل اصل ريشهاش در نفس انسان است و انسان تا آن دم آخر، آنوقتى هم كه مىخواهد بميرد اين ريشه هست، آنوقت بيشتر هم شايد ظاهر بشود. يكى از علماى قزوين رحمة الله گفتند كه من رفتم بالاى سر يك كسى كه محتضر بود. گفت به من كه آن ظلمى را كه خدا به من كرده است هيچ كس به هيچ كس نكرده، براى اينكه من اين بچهها را با ناز و نعمت بزرگ كردهام، حالا دارد من رابرد. و اين مسأله خطرناك است براى انسان، خطر جدى دارد براى انسان كه انسان گمان كند شيطان از او دست بر مىدارد در آخر عمر. از حالا، حالا كه فرصت هست وقتى پير مرد شديد مثل من ديگر نمىتوانيد كارى بكنيد از حالا كه جوان هستيد و قواى جوانى محفوظ است جديت كنيد به اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد. همه گرفتارى روى همين هواى نفس است. در تعيين رهبر، در تعيين رهبرى، نه دسته بندى باشد كه خير، ما مىخواهيم آن كسى كه با ما دوست است باشد، و نه اشكال باشد به اينكه اين چون با من خيلى دوست نيست، نباشد. حق را ملاحظه كنيد. آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست مسأله مهم است، اهميت حياتى دارد مساله، اين مسأله مهم الان در عهده شما آمده است. شما قبول كرده ايد اين را و اين مسأله مهم را بايد با توجه به خدا، استغاثه به خداى تبارك و تعالى كه نبادا
صحيفه نور ج 18 صفحه 49
خداى نخواسته لغزشى در انسان پيدا بشود و خودش هم توجه به آن نكند از باب اينكه ستارههايى بين انسان و نفس امارهاش هست. با اخلاص به خداى تبارك و تعالى و خالى كردن ذهن از همه امور، در اين امر، در اين امر خطير كه اگر لغزش در آن پيدا بشود ممكن است لغزش در جمهورى اسلامى پيدا بشود و مىشود و آنوقت به عهده شما آقايان است. اين يك تكليف الهى است به عهده تان آمده و قبول كرديد. وقتى قبول كرديد، بايد از عهدهاش براى خدا بر آئيد و هر چه فكر مىكنيد راجع به اين مسأله براى خدا باشد. شايستهتر را، نه آن كه با من دوستتر است. آن كه براى اسلام بهتر است، آنهائى كه براى اسلام بهترند. و البته ما حسن ظنى كه به آقايان داريم و بسيارى از آقايان را از نزديك هم مىشناسيم، همين معانى را اميدواريم كه آقايان به وجه شايسته عمل كنند و موفق باشند و انشاءالله خداى تبارك و تعالى همراهى كند با شما و شما را هدايت كند به يك راهى كه رضاى اوست. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد. و از همه شما من ملتمس دعا هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 51
تاريخ: 11/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشكل از كاركنان راه آهن، هواپيمايى و ادارات مختلف اين وزارتخانه، كاركنان وزارت نيرو و مديران كل آموزش و پرورش سراسر كشور
خاصيت حكومت محرومين است كه از اين ابرقدرتها نمىترسند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا با هم ملاقات كنيم و بعضى مسائل را عرض كنم. مسائلى كه آقا فرمودند راجع به خدمتهائى كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام دادهاند و همين طور خدمتهايى كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانهها، اينها از آثار حكومت مستضعفين است. در طول تاريخ، اسكلت حكومت، چه اصل حكومت و چه مجلسها از وقتى كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمى در دوره اول و همين طور ارتش و ساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف و اعيان تشكيل مىدادند از اين جهت اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مىگذرد نداشتند، نمىتوانستند بفهمند كه مستمند يعنى چه. فكرشان اصلاً در اين قضيه هيچ وقت وارد نمىشد. كسانى كه از اول كودكى تا آنوقتى كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگرى هم ما داريم كه قشر مستمند است نمىكردند. اگر هم يك وقتى هم در ذهنشان مىآمد، عبور مىكرد. فكراين نبودند كهاين طبقههم يك موجوديتى دارد و بايد براى موجوديت اينها هم فكرى كرد. و لهذا در طول تاريخ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهى و در اين تاريخى كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضىتان هم زمان رضاخان را ادراك كرديد، مىبينيد كه حكومت، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسى يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيداشد، در يك اقليت بسيار ضعيف بودند كه در مقابل آن جمعيت كثير نمىتوانستند كارى انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافى اين است كه به مردم نرسند. ولهذا تمام اين روستاهاى ايران تقريباً از همه مواهبى كه بايد به دست حكومتها تحقق پيدا كند براى اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققى پيدا نكرد. كمى بوده است، آنها هم روى يك مطالبى كه بازپاى مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستائى بود كه يكى از اشراف مالك او نبود يا يكى از از حكومت افراد حكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبى بود كه الان هم در اكثر روستاهاى ما كمى رفته است و مشغولند كه برود، بهدارى ابداً نبود، راه نبود، به طورى كه اگر يكى
صحيفه نور ج 18 صفحه 52
مريض مىشد، يك زنى مىخواست وضع حمل بكند، در آنجا اسبابش فراهم نبود، مىخواستند بياورند به يك شهرستانى، از باب اينكه راه نبود، بين راه، مريض يا آن زن بدبخت تلف مىشد يا كمىاش مىرسيد به معالجه.
اين وضع حكومت اشرافى در جهان است. يكى از نعمتهاى بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت، حكومت مستضعفين است، حكومت محرومين است يعنى آنهائى كه در راس حكومت واقع شدند وقتى كه ملاحظه مىكنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده. رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است. رئيس دولتش يك بازارى است كه پدرش الان هم بازارى است ظاهراً ، از بازار آمده است و رئيس دولت شده و وزراى ديگرش هم همين طور، وكلاى ديگرش هم، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دستاندركاران چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصى كه در آنوقتها، در زمان شاهنشاهى كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمىبينيد و خاصيت يك حكومت محرومين، مستضعفين و حكومت مردمى اين است كه هم مجلسش مىفهمد مستضعفين و محرومين يعنى چه، هم حكومت و وزرا مىفهمند كه يعنى چه، هم رئيس جمهور و رئيس مجلساش مىدانند كه اين محروميت يعنى چه، براى اينكه خودشان لمس كردهاند، خودشان لمس محروميت را كردهاند اينها مىفهمند كه نادارى يعنى چه و محروميت يعنى چه. ولهذا خاصيتى كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضىاش را عرض مىكنم. يكى اينكه چون احساس كردهاند محروميت را، به فكر محرومينتوانند باشند. مىتوانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكدهاى مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبتهائى است، براى اينكه راه نيست بايد با الاغ مثلاً با اسب بياورند، اينها مىفهمند اين يعنى چه، در ذهنشان اين معنا مىآيد. اينها مى فهمند كه محروميت از حيث بهدارى و درمانگاه يعنى چه. اينهافهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعنى چه. اينها از باب اينكه خودشان لمس كردهاند اين مسائل را، مىتوانند بفهمند. به خلاف آن قشرى كه سابق متكفل اين امور بود نمىتوانستند بهمند. يعنى يك كسى كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبرو بوده، اين وقتى بزرگ شد خيال مىكند همه چيز همين است. نمىتواند ادراك كند كه يك طبقهاى هستند كه نان ندارند، يك طبقهاى هستند كه نمىتوانند زندگى كنند. اين يكى از خاصيتهاى حكومت محرومين و مستضعفين است. يكى از خاصيتهاى بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرتها نمىترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام پائين بيايم و نبادا يك لطمهاى به اشرافيت من بخورد، اين خوف، اسباب اين مىشد كه نسبت به زير دستها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ، در طول تاريخ از كسانى بود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مىكرد (به حسب نوع البته) ولى وقتى مواجه مىشد با يك سفارتخانه
صحيفه نور ج 18 صفحه 53
خارجى كمال ذلت را داشت. اين خاصيت اشرافيت، به اصطلاح اشرافيت يك معنائى است كه آنها داشتند و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدرى رفتار مىكردند. از قرارى كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتى كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا كرد و ديدند خارجىها كه نمىتوانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمىخورد گفتند (از بعضى اشخاصى كه نقل كردند كه از خود آنها بودند و حاضر قضيه بودند) كه وقتى از طرف آمريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايد ديگر برويد، او همانطور كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد. اينقدر عاجز بود اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را دارد كه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاى اداره دولت ما يك درشتى بكند يك سيلى مىخورد. در حكومت حكومتهاى سابق تعقل نمىكردند كه مىشود يك سفارتخانه آمريكايى با يك سفارتخانه شوروى را باهاش اين رفتارى بكنند كه در حكومت محرومين شد. تعقل اين مطلب براى آنها امكان نداشت. امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمىدهند. آمريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مىدهد بر حكومتهاى قلدرى، همه فرمان مىبرند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتناء به او نمىكند. در اين قضيهاى كه راجع به نفت ايران صدام يا يكى از وزراى او گفته بودند كه ما نفت ايران را مىزنيم و طيارههائى از فرانسه مثلاً مىگيريم و نفت ايران را مىزنيم، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطى بكنيد ما نفت را به روى همه كشورهاى خارجىبنديم، و اين يك واقعيت است. آمريكا از آن طرف دنيا نشسته مىگويد كه ما حفظ امنيت اين خليج را مىكنيم، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران. بايد آمريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاى خودش مثل صدام و امثال اينها را به جاى خودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مىتوانند يك ضرب شستى وارد كنند. ايران حكومت مردم است، حكومت مردمى ديگر نمىتواند بترسد از اينكه آمريكا چى مىگويد. حكومت مستمندان است، حكومت مستضعفان است. اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مىدهيم. مقام نيست تو كار، هيچ يك از ما به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامى داريم و مقام فروشى بكنند و هيچ كدام هم يك زندگى اشرافى ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حكومت ايمان است، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين آمريكا و امثال آمريكا تصور نكنند كه با يك كلمهاى كه در سابق، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مىگفتند در اينجا اطاعت مىشد، حالا هم آن هست نخير حالا آن نيست حالا اگر يك سفيرى از شما نسبت به يك نفر از كارمندهاى ما بخواهد يك جسارتى بكند غايت امر اين است كه او را بيرونش مىكنند (اگر در همين جا تربيتش نكنند). حكومت، حكومت محرومين است. محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مىزديد و آنها جا مىخوردند. اينها حكومت توده است، توده مردم است، محرومين است، بازار است، خيابان است و
صحيفه نور ج 18 صفحه 54
كارگرانند و كشاورزان. حكومت مال اينهاست. يك همچو حكومتى، يك همچو بافتى كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جورى است كه خوف تويش نيست. از چى بترسند؟ بترسند شهيد مىشوند؟ بسيارند، بسيارى هستند كه آرزوى اين كار را مىكنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامى تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند نمىدانم پاركها و نمىدانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركى دارند، نه دهى دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مىترسد و نه از آن ابرقدرت مىترسد و از جنگ هم نمىترسند. شما خيال مىكنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگى پيش مىآمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و در جبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توى دهنى بزنند به آمريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست، اين تو دهنى به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزى است كه مردم ما از جنگ نمىترسند، براى اينكه از جنگ براى چه بترسند؟ از جنگ مىترسند كه بيايد كسى در بين بلادشان چه بكند؟ اينها بيرونشان كردند و كسى نمىتواند وارد بشود در اينجا. از كودتا بترسند؟ كى كودتا بكند؟ كى مىتواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشورى كه همه افرادش مجهز هستند براى مقابله، حتى خانمهاى پشت پرده. اين هم يكى از خاصيتهائى است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه نمىتوانند بزرگى بفروشند به حكومت ايران. پيشتر حكومت مال سفارتخانهها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت آمريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمىتواند يك حرفى بزنند كه به يكى از كارمندهاى ما بر بخورد، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمريكا باشد و چه سايرين. حكومت مردم اين است خاصيتاش در مقابل حكومت اشرافى، حكومت مردمى يكى از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست. يكى از خاصيتاش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبتها به سر او مىآمد؟ مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتارى پيدا بكند اين مردمند كه رفع مىكنند گرفتارى را. اگر جنگ براى دولت پيش آيد، اين مردمند كه جبههها را پر مىكنند و پشت جبههها را هم خدمت مىكنند در پشت جبههها، اين خاصيت حكومت مردمى است. امروز مجلس چون مجلس مردمى است، اين مجلس مردمى مىتواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمىتوانست كه به فكر محرومين باشد براى اينكه محروم تويش نبود اگر هم بود يكى دوتا بود كه كارى از او نمىآمد. اما امروز مجلس مجلسى است كه محروميت كشيدهاند اهل اين مجلس و در آنها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبرى نيست. يك همچو مجلسىتواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسى پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكى از خاصيتهاى بزرگ حكومت مردمى است كه خوف اينكه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمىتوانند امروز آن فرمانفرمائى كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مىكردند امروز هم بكنند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 55
حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج ايران را بگيرد
امروز ديگر خريدار ندارد آن حرفها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج و اينهائى كه حكومتهائى در كشورهاى اسلامى دارند توجه بكنند به اينكه ما براى چندمين بار به آنها سفارش مىكنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدار مىشوند كه وقت گذشته است. يك روز دولت حجاز به خود مىآيد كه مسأله ديگر گذشت. از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيرى از حجاج ايران يك مسألهاى نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امرى را انجام بدهد. حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج را بگيرد، لكن اشكالتراشى مىكند و اين اشكالتراشى يك روزى بيدار مىشوند كه وقت گذشته است و ديگر نمىتوانند عذرخواهى كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمائى كه مىگوئيد ما خدمتگزار بيت هستيم و شمايى كه در يك كشورى واقع شديد كه خانه خدا در آن كشور است، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليددار خانه خدا هستيد. خانه خدا مال مسلمين است. مستشارهاى آمريكا در حجاز به طور رفاه زندگى مىكنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مىدهند، لكن حجاج ايران مضر است براى آنها. معلوم است چرا مضر است، براى اينكه وقتى يك حكومتى سرسپرده يك دولتى شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مىگوئيم چرا سرسپرده باشيد. ما مىخواهيم كه حكومت هاى اسلامى سر بلند باشند، آقا باشند بر دنيا همانطورى كه حكومت ايران امروز هست. چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد در مقابل امريكا كه جرات اينكه يك، كس ديگرى در مكه نسبت به امريكا يك كلمهاى بگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمهاى بگويد، اين جرأت را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ حجاج ايران تمام حجاجش را مىفرستد يا اصلاً نمىفرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مىكنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمنهاى اسلام و دشمن بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مىكنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى كنند. حال صدام را مشاهده كنند. صدام از همه حكومت عراق از همه حكومت هاى منطقه قويتر بود و امروز همچو ذليل شده است كه نمىداند چه بكند و دست گدائى به اين ورو آن ور دراز مىكند و فايده ندارد. من به حكومتهاى اطراف خليج و به حكومتهاى منطقه هشدار مىدهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ايران همانطورى كه به دست خود مردم اداره مىشود عراق هم اين طور باشد و حكومت اسلامى براى همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالى آمريكا.
بايد تجديد نظر بكنند در حرفهاى خودشان. ننشينند در كاخهاى بزرگ خودشان و خيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مىتوانيم چه بكنيم. خدا نكند كه امسال حجاج ايرانى نروند به مكه و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام و مسلمين انفجار در آنها حاصل بشود و ديگر نه
صحيفه نور ج 18 صفحه 56
از شيخى وجود پيدا بشود و نه از بستگان آمريكا. به خود آئيد و توجه كنيد كه اين قضيه، قضيه اسلام است، مخالفت صريح با قرآن است. آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مىتواند حكومت اسلامى داشته باشد و كليددار مكه باشد؟ بنابراين من باز هم از باب اينكه مىخواهيم با همه مسلمين، با همه دولتها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم، از آنها مىخواهيم كه تجديد نظر بكنند در افكار خودشان آن روزى كه شما گرفتار بشويد آمريكا به دردتان نمىخورد همانطورى كه امروز صدام آمريكا به دردش نمىخورد هى مىگويد ما بىطرفيم. نمىتواند بگويد من هم طرفم. اصلاً اينها مىخواهند يك دستهاى را به جان هم بريزند و استفادهاش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاى خودشان را به كشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر ديگران. ساير حكومتهاى منطقه بيدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارك و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طريق اسلامى برگردند، خداى تبارك و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احكام خدا هستيم.
اميدوارم انشاءالله اين قشر مؤمن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را، حكومت اسلامى را توفيق بدهد كه خدمت بكنند به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايى كه در وزارتخانهها هستند و چه آنهايى كه در مجلس هستند، خودشان را خدمتگزار اين ملت بدانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 57
تاريخ: 12/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استانداران سراسر كشور
استانداران و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالبى مىگويم گرچه تكرارى است لكن لازم است تكرار و سفارش شود، و آن دو مطلب است. يكى اينكه با روحانيون بسازيد. من به روحانيون هم اين سفارش را بارها كردهام، ولى چون شما امروز اينجا هستيد به شما تأكيد مى كنم. شما با ساختن با روحانيون مردم را با خود كنيد، در اين صورت آسيب نمىبينيد زيرا آسيب از ناحيه اختلاف پيش مىآيد. شما و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشيد. شما مىدانيد تا به حال هر كارى انجام گرفته است از اتفاق بوده است، پيشبردمان از توافقى بوده است كه بين تمامى اقشار است. خارجىها هم اگر بخواهند كارى كنند، اول بين خود ما اختلاف مىاندازند و از اين راه فساد ايجاد مىكنند بعد از آنكه اختلاف شد لطمه وارد مىآورند، مستقيماً كه دخالت نمىكنند. و ما براى حفظ اسلام مكلف و مسؤوليم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است، تفاهم بين همه اقشار، بين مردم با روحانيون، روحانيون با استاندارها، استانداران با مردم و روحانيون، و اين تكليفى است الهى كه بايد جواب آن را بدهيم.
بايد تمام استاندارها پشتيبان دولت باشند
مطلب دوم اينكه بايد تمام استاندارها در هر جا كه هستند پشتيبان دولت باشند. امروز استاندارها بايد نخست وزير را، دولت را و مجلس را تقويت كنند كه اگر خداى نخواسته اختلاف كنند موجب شكاف شود و صدمه به اسلام وارد مىشود. و اگر صدمه به اسلام وارد شد خداى نخواسته موجب مىشود كه ديگر اسلام به اين زودىها سر بلند نكند. آنهائى كه از اسلام سيلى خوردهاند و تشخيص دادهاند كه اسلام است كه ملتها را نجات مىدهد، اگر سربلند كنند و به اسلام صدمه وارد كنند ما چه جوابى داريم؟ بايد استاندارها از نخست وزير و دولت و همه وزرا پشتيبانى كنند. شما بايد خودتان با هم باشيد و پشتيبان همديگر. من باز تأكيد مىكنم كه اگر سران با هم خوب باشند، اين كشور صدمه نمىبيند. و اگر صدمهاى اين كشور ببيند از اختلاف سران است. همانطور كه شارع مقدس فرموده، بايد دولت، مجلس و قوه قضائيه احساس كنند كه يك تكليف دارند و آن اينكه اختلاف نداشته باشند. امروز اختلاف موجب مىشود به جبههها سرايت كند و اگر خداى نخواسته سرايت كرد، مصيبت پيش
صحيفه نور ج 18 صفحه 58
مىآيد. امروز تقريباً هيچ كس با ما موافق نيست و آنهائى كه موافق هستند فقط اظهار است. معذلك پاسدارها و ارتشىها و بسيجىها و ساير نيروها توانستهاند اين پيروزىها را به دست آورند. اين براى اين است كه بين آنها اختلاف نيست. اختلاف روحانيون با استاندارها و يا با خودشان، به مردم سرايتكند و در جبههها منعكس مىشود، آنوقت نمىتوانيد مصيبتى را كه از اين ناحيه پيدا مىشود ارزيابى كنيد و مصيبت بزرگ اين است كه در اين صورت اسلام نمىتواند سربلند كند. بايد متوجه باشيد كه اين يك تكليف است كه همه با هم باشيد تا اين بار را به آخر برسانيد. خوب خدمت كنيد، به مستضعفان برسيد. شما در دوردستها مسؤوليت داريد به مستمندان كه در طول تاريخ زير فشار و زحمت بودند برسيد و جديت نمائيد تا راه چارهاى كه آنها را به جائى برساند پيدا كنيد. در عمران و راهسازى براى آنان جديت كنيد. امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشينان كه ولينعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداى تبارك و تعالى كمتر خدمتى است كه بهاندازه خدمت به زاغه نشينان فايده داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 59
تاريخ: 17/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى نفت و ارشاد و هنر اسلامى مجلس شوراى اسلامى
اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه به اينجا تشريف آورده و مسائل و مشكلات را با يكديگر در ميان مىگذاريم. عمده اين است كه ما به وضعيت خودمان و وضعيت انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود توجه كنيم. يك وقت مملكتى است كه انقلاب مىكند و پشت سرش شوروى و آمريكا و امثال اينها هستند كه اين انقلاب، انقلاب ديگرى است. و يك وقت كشورى است همانند ايران كه انقلاب مىكند و خودش را از همه قدرتهاى شرق و غرب كه مىخواهند در آن تصرف كنند جدا كرده است. معذلك مىبينيم آنها كه پشت سرشان قدرتها بودهاند و انقلاب كردهاند وضعشان بسيار بدتر از ماست. و با اين دو خاصيت اگر شما بخواهيد كه شب بخوابيد و صبح بيدار شويد كه همه امور درست شده باشد اين يك امر غيرممكن است و اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود، تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد و چون اسلامى است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند، عليرغم تبليغات دامنهدار و جنگ و مشكلاتى كه بر عليه ما تحميل كردهاند معذلك ايران در اين چند سال كه انقلاب كرده است با استقامت سرجاى خود ايستاده و به پيشرود و وظيفه آقايان وكلا اين است كه هرجائى كه گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند كه فورا رفع بشود.
مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد
و مهم اين است كه مجلسىها با هم و با دولت و ساير مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استيضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مىكند تا با الفاظ نيشدار و مقابله كردن با يكديگر. لذا بايد نطقهاى قبل از دستور يا مسائلى كه در مجلس واقع مىشود همانند خطبههاى نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقايان در صحبتهايشان اين احساس را داشته باشند كه براى مصلحت جامعه حرف مىزنند، نه براى مقابله. خودشان را يك واعظ حساب بكنند كه مىخواهند مردم را موعظه كنند و مردم همه احساس كنند كه اين آقايان خير و
صحيفه نور ج 18 صفحه 60
صلاح آنها راگويند.
مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوان هاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند
من از مسائلى كه شما گفتيد مطلعم لكن مشكلات بايد به تدريج متحول گردد ولكن الان مسأله بزرگ ما جنگ است كه مشاهده مىكنيد كه تقريباً در اكثر جبهه مشغول آن هستيم و بايد الان تمام كوششمان را به كار بيندازيم كه اين جنگ را به پيروزى برسانيم كه اگر خداى نخواسته اين جنگ به پيروزى نرسد و شكستى پيش آيد خيال نكنيد كه اين شكست براى ايران است، بلكه براى همه مستضعفين جهان واقع مىشود. الان چشمهاى همه مردم دنيا به ايران دوخته شده كه در جنگ چه مىكند و همه آقايان بايد توجه داشته باشند و من به همه مردم كشور و به همه جوانها عرض كنم جنگى كه الان در كار است، جنگ سرنوشت ساز ماست. جنگى است كه يك طرف آن دشمن با همه تجهيزات و پشتيبانى همه قدرتها به ميدان آمده و اين طرف ما هستيم كه از قدرتهاى بزرگ بريده، به خداى تبارك و تعالى توجه داريم. لذا اين جوانهاى ما هستند كه بايد اين سرنوشت را به آخر برسانند و اين جوانهاى ايران هستند كه بايد تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمدالله رزمندگان ما در همه جا پيروزند و شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام پيروز بشود با اهل اين كشور چه خواهد كرد.
اين سهل است در مقابل اينكه اسلام سيلى بخورد و نتواند به اين زودىها سربلند كند بار ديگر من به همه اهالى كشور تأكيد مىكنم كه امروز بايد توجه به اين جنگ زياد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام كفر ايستاده است و ما اگر جائى را فتح كرديم نبايد غرور پيدا كنيم بلكه بايد اين فتح را تا آنجا دنبال كنيم و ادامه دهيم كه متجاوز سرجاى خودش بنشيند يعنى متجاوز از بين برود. خسارت جانى قابل جبران نيست ولى آنهمه خسارات مالى كه به اين كشور وارد شده است بايد بدهند. و من مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوانهاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ برادرانشان كه در حال جنگ هستند كه اگر مسأله جنگ حل بشود و انشاءالله با پيروزى كامل به آخر برسد، مسائل ديگر مسائل فرعى است و حل آن بسيار آسان است و خود مردم كارها را اصلاح كنند و دولت هم دستش باز مىشود و گرفتارىها را رفع مىنمايد. و ما در مسأله جنگ و سايرامور بايد با هم باشيم و اگر با هم بوديم كارها به پيش مىرود. بحمدالله مجلس اختلافى ندارد و قريب به اتفاق مجلس افراد صالحى هستند كه بايد بين خودشان و ديگران و ساير قوا تفاهم ايجاد كنند و دولت و جبههها و قواى مسلحه را تأييد و تقويت نمايند و مردم را ارشاد كنند كه به نيروهاى مسلحه كمك كنند، چه در پشت جبهه و چه در جبههها و بحمدالله تا به حال اين كار را كردهاند.
و من از شما آقايان و از مردم تشكر مىكنم كه در جبههها و پشت جبههها حضور دارند و به
صحيفه نور ج 18 صفحه 61
خاطر اسلام خدمت مىكنند. اميدوارم مشكلات با همت آقايان و تأييد خداوند تبارك و تعالى به زودى رفع شود و همه شما موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
::w8:
afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 63
تاريخ: 20/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، معاونين و مديران كل اين وزارتخانه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در آسيا و اقيانوسيه
ايران كه براى خدا قيام كرده است، مىبينيم كه چگونه پايدار است
بسم الله الرحمن الرحيم
اما راجع به مصيبتى كه به وسيله صدام به ايران وارد شد به همه اهالى ايران بخصوص گيلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسليت عرض كنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه آنها را با اولياى اسلام محشور گرداند و به مجروحين اين جنايت بزرگ شفا عنايت كند.
نكته كه بايست عرض كنم اين است كه صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات مىتواند صلح را بر ما تحميل كند، و حال اينكه هر يك از جنايات او را از صلح دور و ما را مصممتر مىكند. ايران كه براى خدا قيام كرده است مىبينيم كه چگونه پايدار است و اگر بر فرض باطل كسى خيال مىكرد كه بايد صلح كرد، با اين جنايات، ديگر هيچ عاقلى چنين فكرى نمىكند، براى اينكه خانوادههاى شهدا و اشخاص مصيبت ديده در مقابل آنان مىايستند الان هم كه مشاهده مىكنيد همين مصيبت ديدگان هستند كه فرياد جنگ، جنگ سر مىدهند. جنايتكار در اثر زيادى جنايت نمىتواند از جرم فرار كند. ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار مىدهيم كه هر جنايتى كه مىكنند به نامه اعمالشان اضافه مىشود و در مقام بازخواست بايد جبران كنند. اين نحو جنايات اسباب سستى خانوادههاى شهدا نمىشود. صدام كه در ميدان جنگ شكست خورده است، با بمباران مردم بيگناه نمىتواند از مسؤوليتى كه دارد فرار كند. از قرار اطلاع بمبهاى خوشهاى در گيلانغرب به كار بردهاند، اين كارها موجب مىشود تا هم به جناياتشان افزوده شود و هم به خساراتى كه بايد بپردازند و به فرض كه بماند (كه اين فرض هم صحيح نيست) بايد از عهده تمامى اينها برآيد و آنهائى كه او را همراهى مىكنند بايد به محاكمه كشيده شوند و آن روز دور نيست.
ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند
امريكا و امثال آن كه ادعاى بيطرفى كنند و معلوم است كه در جنايات شريكند چه جوابى دارند؟ مجامع بين المللى و حقوق بشر، اين دست نشاندگان امريكا و ابرقدرتها، از اين جناياتى كه به
صحيفه نور ج 18 صفحه 64
بشريت وارد شده است، مىگذرند. افرادى كه آمدند و ديدند كه چه جناياتى صدام كرده است و تصديق كردند و گزارش دادند، پس چرا مجامع بين المللى هيچ نگفتند؟ اصلاً مجامع بين المللى لفظى است در خدمت قدرتهاى بزرگ، نه در خدمت مظلومين و محرومين. هر ملتى بايد خودش در مقابل جنايات بايستد و ايران ثابت كرد كه در مقابل جنايت قدرتها ايستادگى مىكند. مردم ما در مقابل آن رژيم جنايتكار ايستادند و بيرونش كردند و سستى نكردند. امروز هم مردم ما در مقابل اين جنايات سستى نخواهند كرد. اين جنايات مردم و دولت را مصممتر و مستحكمتر خواهد كرد و مىفهمند كه در مقابل يك چنين جنايتكارى چه مسؤوليتى دارند. ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند.
وزارت خارجه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سر و كارش با تمام ممالك دنياست
اما قضيه وزارت خارجه، اين وزارتخانه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سرو كارش با تمام ممالك دنياست. خدمت كردن شما مسلم است براى اينكه كشور خودتان است. قبلاً كشورى بودهاست وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسيب خارجىها و داراى تبليغات شاهنشاهى در چنين كشورى معلوم است كه كار وزارت امور خارجهاش چه مشكل و سنگين است، ولى همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مىكند و بعد انجام مىدهند. شما كه براى رضاى خدا خدمت مىكنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه در جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند، حل مشكلات آسانتر است، با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تا حل شود.
تبليغات در راس امور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد
سفارتخانهها را در خارج به صورتى دنبال كنيد كه هركس آنجا برود ببيند در محيط اسلامى و اخلاقى وارد شده است. من از آقاى ولايتى و ساير آقايان كه وقتشان را براى آمال اسلامى انسانى صرف مىكنند تشكر مىكنم. در مورد تبليغات وزارت خارجه بايد بدانيد كه تبليغات در راس أمور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد. امروز كه ما مقابل تمام دنيا ايستاده ايم، لااقل بايد تبليغات خودمان سالم باشد و تبليغات صحيحى داشته باشيم. اميدوارم همه سالم باشيد و وزارتخانه را به صورتى كه براى اسلام و كشور مفيد باشد بسازيد. مىدانم كه در فكر حل مسائل هستيد. انشاءالله مشكلات را حل مىنمائيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 65
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى سرپرستى روزنامه اطلاعات و نماينده امام در اين روزنامه
مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با آقاى دعائى سابقه طولانى دارم، خدمتهائى كه ايشان در عراق و ايران كردهاند نبايد فراموش كرد. اميدوارم خداوند تعالى به همه شما توفيق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهيد من نبايد از شما تشكر كنم، اميدوارم خداوند تبارك و تعالى از همه شما تقدير كند.
وضع كشور را در گذشته ديديد كه چگونه بود، تمام چيزها در جهت اسلام زدائى بود خصوصاً مطبوعات كه وضعى داشتند كه اگر مهلت پيدا مىكردند طولى نمىكشيد كه همه چيز را از بين مىبردند. اميدوارم با همت آقايان همه آن انحرافات از بين برود. مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمايند و به صورتى شايسته از انحرافات جلوگيرى كنند و اگر كسى انحرافى ديد با آرامش در رفع آن بكوشد. بطور كلى مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند، يعنى به صورتى كه اگر دست مردم بيفتد مردم هدايت شوند، بخصوص روزنامه هايى مثل اطلاعات و كيهان و جمهورى اسلامى و آزادگان، باز تكرار مىكنم دنبال اين نباشيد كه من از شما تشكر كنم، تقدير و تشكر من فانى است و از بين مىرود. آنچه كه بايد همگى در نظر بگيريم رضاى حق تعالى است و آنچه وظيفه من است دعاست. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 73
تاريخ: 30/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند، خيانت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه وقت خودتان و جوانىتان را براى اهداف انقلاب اسلامى صرف مىكنيد، كمال تشكر را مىنمايم. خداوند به شما جزاى خير عنايت فرمايد و بيش از پيش موفق باشيد.
جمهورى اسلامى از اول كه پيروز شد آزادى را به طور مطلق به همه طوايف داد، نه تنها هيچ روزنامهاى تعطيل نشد بلكه هر گروهى و حزبى به كارهاى خود مشغول بودند و بعضى از گروهها كه ناشناخته بودند، از طرف دولت به كار گمارده شدند. ليكن به تدريج فهميده شد كه اينها يا توطئهگرند يا جاسوسى مىكنند. از طرف ديگر نمىشد كه انقلاب را رها كنيم، نه اسلام اجازه مىداد و نه عقل كه يك دسته از عنوان دولت يا غيردولت براى سرنگونى جمهورى اسلامى سوء استفاده نموده و يا جاسوسى كنند و ما ساكت باشيم. با اين مقدار فداكارى كه شما و دوستان انجام دادهايد، باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خيانت است. همين حزب توده كه به قدرت بزرگ شوروى متكى است و مىدانيد كه جاسوسى براى كشورى مىكند كه شصت و چند سال از عمر حكومتش مىگذرد و نه در آنجا آزادى و نه حزبى جز حزب خودشان مىباشد، از اول هم كه روى كار آمدند گروههاى بسيارى را كشته و يا تصفيه كردند، حتى اين حزب هم در ايران آزاد بود، آنوقت فرياد مىزدند آزادى نيست. بحمدالله شما با كمال دقت مراقبت نموديد تا آنها را خوب شناختيد و اقدام لازم را نموديد. اينان مثل منافقين و همه گنهكاران بايد محاكمه شوند و به جزاى اعمالشان برسند.
اميدوارم آنها كه امروز به فكر توطئه هستند روزى چهرههايشان براى مردم شناخته شود. بنابراين شما و همه ملت كه اينهمه فداكارى براى استقلال و آزادى از دست ابرقدرتها و چپاولگرها كردهايد، امكان ندارد كه اجازه دهيد در يك چنين محيط اسلامى براى اينكه شرق و غرب خوششان بيايد، سهلانگارى شود و آزادىاى كه صحيح است و براى اسلام و كشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هيچ انقلابى مثل انقلاب اسلامى ايران نبود كه به مجرد پيروزى راهها را باز و فعاليت همه حزبها و گروهها را آزاد گذارد. بنابراين كار شما كار ارزشمندى است. اميدوارم شما توفيق و اطلاعات بيشترى پيدا كنيد. خداوند به شما كمك كند تا توطئهگرها را به سزاى اعمالشان برسانيد. خداوند همه شما را حفظ كند. من باز از شما تشكر مىكنم، اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و
صحيفه نور ج 18 صفحه 74
هميشه خدا را در نظر داشته باشيد كه بر خلاف آن عمل نكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 66
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مسؤولان وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج و زيارت، نماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى و روحانيون كاروانهاى حج
يكى از فلسفههاى بزرگ حج، بعد سياسى اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايان كه تشريف آوردهاند و در اين مجلس با هم به گفتگو بنشينيم و مسائلى را كه بايد گفت تا يك حدودى خدمتشان عرض كنم. و من اميدوارم كه انشاءالله آقايان موفق بشوند با سلامت و پيروزى اين سفر مبارك را طى كنند و به محال خودشان مراجعت بفرمايند.
شما در سالى به حج مشرف مىشويد كه اوضاع دنيا و اوضاع منطقه به وضعى است كه مشاهده مىكنيد. اوضاع دنيا گرفتار قدرتهاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به اين قدرتهاى شيطانى و اوضاع منطقه نيز به واسطه دخالت قدرتهاى بزرگ به اين وضعى است كه مشاهده كنيد. و در آستانه سالى به حج مشرف مىشويد كه در اثر شكست مفتضحانه صدام مناطق مسكونى كشور ما مورد تجاوز واقع مىشود و با موشكها كوبيده مىشود و اخيراً كه انديمشك را هم ملاحظه كرديد و من به ملت ايران و اهالى محترم مبارز انديمشك تسليت عرض مىكنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنايت بفرمايد.
شما در سالى داريد در اين سفر مبارك مىرويد كه قدرتهاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مىكند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مىكند و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانهاى در مقابل آن قدرت بزرگ كردهاند و از آن طرف آمريكا كه در راس جنايتكاران است در همه كشورهاى مظلوم و خصوصاً در كشورهاى اسلامى آنطور دخالت و تجاوز مىكند و از آن طرف دنيا دست دراز كرده است و ملتهايى كه بايد مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و معالاسف اين دولتها هم ظلم پذير شدهاند.
فلسفه حج، يكى از فلسفههاى بزرگ حج قضيه بعد سياسى اوست كه دستهاى جنايتكار از همه اطراف براى كوبيدن اين بعد در كار هستند و تبليغات دامنه دار آنها معالاسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح
صحيفه نور ج 18 صفحه 67
مسلمين مىدانند. حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسىاش كمتر از بعد عبادىاش نيست. بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.
مشكلات مردم در حج، بايد تمامى بلادى كه وارد مىشوند و مردم مستطيعش يا روحانيون محترمش وارد مىشوند، بايد بررسى از اوضاع مسلمين در هر سال بشود كه مسلمين در چه حال هستند، بين خودشان با حكومتها چه وضعى است، بين حكومتها با قدرتهاى شيطانى ديگر چه وضعى است، بين خود ملتها با خود ملتها چه وضعى است، بين روحانيونى كه در بلاد متفرقه مسلمين هستند با وضع حج چه وضعى دارند. اينها امورى است كه بايد رسيدگى به آن بشود و حج براى همين امور است. حج براى اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسى كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند.
آنطور كه آخوندهاى دربارى منطقه و غيرمنطقه مىگويند كه حج بايد از جهات سياسى خارج باشد، اينها رسول الله را محكوم مىكنند، اينها خلفاى اسلام را محكوم مىكنند، ائمه هدى را محكوم مىكنند. اينها نمىدانند كه اين سفر حج براى مسائل بوده است، براى قيام ناس بوده است، براى اين بوده است كه مسلمين مشكلات مسلمين را درك كنند و در رفعش كوشش كنند، براى اين بوده است كه بين مسلمين اخوت و مودت پيدا بشود.
و معالاسف به قدرى تبليغات دامنهدار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باوراندهاند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم. بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مسأله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى. مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادىاش است، براى اينكه مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه. كتب اسلام، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است، مشحون از مسائل اجتماعى است. و آنوقت يك دسته نادان گمان كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه كه آن هم در اول اينطور نبوده است بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است، وضع اين است كه بايد روحانى عقب بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حكومتهاى مرتجع و بعد هم به دست قدرتهاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند. آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است. اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بىتحرك. اين مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اكرم (ص) مركز جنگها و مركز سياستها و مركز امور اجتماعى و سياسى بوده. اينطور نبوده است كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد، مسائل سياسىاش بيشتربوده. هر وقت مىخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسيج كنند مردم را براى جنگها، از مسجد شروع
صحيفه نور ج 18 صفحه 68
مىكردند اين امور را. مع الاسف در دنبال تبليغات از صدر اسلام يعنى بعد از يك مدتى تا زمان ما مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مىشد. محكوم كردن اسلام به اين نيست كه يك كسى بگويد من اسلام را محكوم مىكنم، محكوم كردن اسلام به اين است كه آن چيزى كه اسلام مىخواهد در مسجد زير پا گذاشته بشود. اسلام مىخواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند و حج از مسائلى است كه جنبه سياسىاش بسيار بيشتر است از جنبههاى عبادشاش. و شما آقايان كه انشاءالله با سلامت مشرف مىشويد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين فكر استعمارى كه در مغز بسيارى از حتى روحانيين ممالك اسلامى گنجانيده شده است اين را ازاله كنيد. در صحبت هايتان، در اجتماعاتتان بگوئيد به آنها كه اسلام وضعش اين نيست كه تاكنون ماها داشتهايم، فقط بيايند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارك و بعد هم وقوف و چه و چه و هيچ كار نداشته باشند كه مستكبرين بر مردم دنيا و مسلمين چه مىكنند، بىتفاوت باشند. محكوم كنند آن اشخاصى را كه مىخواهند راجع به مصالح مسلمين صحبت بكنند. آن ضررى كه از اين آخوندهاى دربارى اسلامى مىخورد، بدتر از آن ضررى است كه از آمريكا مىخورد، براى اينكه اينها با يك ظاهر اسلامى، اسلام را منزوى مىكنند و آنها با اين ظاهر نمىتوانند بكنند، آنها وادار مىكنند اينها را. مسلمين بايد در حج وقتى كه مىروند يك حج زنده يك حج كوبنده، يك حجى كه محكوم كنند اين شوروى جنايتكار و آن آمريكاى جنايتكار را، يك همچو حجى، حجى است كه مقبول است. اگر ما حج برويم و مصالح مسلمين را در نظر نگيريم بلكه بر خلاف مصالح مسلمين هى روى جنايت جنايتها پرده بپوشيم، نگذاريم مسلمين صحبت بكنند از جنايتهايى كه بر مسلمين مىگذرد و جنايتهايى كه از حكومتها و از قدرتهاى بزرگ بر مسلمين مىگذرد. ما يك صحبت بكنيم، اين حج نيست، اين يك صورت بىمعناست.
وقتى مىرويد حج، اين مسلمين بلاد را بيدار و متحد كنيد
اين حجى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد و آن حجى كه اسلام از ما خواسته است، آن است كه وقتى مىرويد حج اين مسلمين بلاد را بيدار كنيد، متحد كنيد با هم، بفهمانيد به آنها كه چرا بايد بيش از يك ميليارد مسلمين تحت فشار دوتا قدرت چند صد ميليونى باشند. تمام گرفتارىها براى اين است كه مسلمين را از آن راهى كه اسلام دارد منحرف كردهاند و حتى اگر يك مجالسى هم داشته باشند لابد شنيدهايد كه مجلسى را كه روحانيون داشتند و در يك جايى بود، محكوم نكردند. حاضر نشدند كه افغانستان را كه شوروى چيز كرده، اينها لفظا بگويند اين كاردستى نيست. اينقدر هم همين كسانى كه، مسيحيانى كه، روحانيونى مسيحى كه بودند حاضر نشدند اينقدر بگويند كه افغانستان چه، ترسيده بودند از اين. وقتى بنا باشد كه روحانيونشان اينطور، ما از آنوقت تا حالا خيال مىكرديم روحانيون مسيح آمريكايى هستند، حالا معلوم شد هم آمريكائى هستند هم شوروىاى هستند و روحانيون مسلمين هم بسيارشان كمتر از آنها نيستند. آنهايى كه معلوم مىكنند مسلمين را كه نسبت
صحيفه نور ج 18 صفحه 69
به صهيونيست يك صدايى بكنند، نسبت به امريكا يك كلمه بگويند، آنها كمتر از آن روحانيون مسيحى كه مىگويند بايد هيچ حرف نزد و آن روحانيونى كه طرفدار آمريكا هستند كمتر از آنها نيستند، اينها هم طرفدار آمريكا هستند. مسلمين بايد بيدار بشوند، اين يك ميليارد مسلم بايد بيدار بشوند و كلك اين دو تا قدرت بزرگ و ديگر قدرتها را كه در اين مناطق مشغول فساد هستند، كلك اينها را بكنند.
ننگ نيست بر كشورهاى اسلامى كه اسرائيل بيايد و فلسطينىها را آنطور كند؟ در لبنان آن جنايتها را بكند و يك ميليارد جمعيت مسلمين بنشينند تماشاچى باشند؟ از چى مىترسند اينها؟ چرا بايد اينقدر عرضه باشند؟ شريان حيات شرق و غرب در دست اينهاست، نفت شريان حيات اينهاست اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مىشوند آنها. در عين حالى كه اين شريان در دست حكومتهاى به اصطلاح اسلامى است، در عين حال تقديم مىكنند و التماس هم مىكنند. اين مصيبت نيست؟ براى مسلمين اين مصيبت نيست كه همه چيزمان را بدهيم به خارجىها و در طبق اخلاص بگذاريم و با منت كشيدن از آنها كه بپذيرند؟ وقتى بنا شد كه مسلمين به آن مسائل الهى توجه نكنند، به آن مسائل قرآنى توجه نكنند و احكام اسلامى را درست به آن توجه نكنند و دعوت اسلام به وحدت را زير پا بگذارند، ناچار بايد اين طور بشوند كه همه چيزشان را بدهند و التماس هم بكنند به آنها كه قبول كنيد شما. نبايد ما ديگر بيدار بشويم؟ نبايد اينها عبرت بگيرند از ايران؟ امروز همه كشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است كه دارد دائما به عراق كمك مىكند و از آمريكا گرفته است كه آن هم همين طور و از فرانسه كه مركز فساد همه دنيا شده است، كشورى كه ادعا مىكرد كه اينجا مهد آزادى و كذاست حالا اين تروريستها را در آنجا جا داده است و به صدام كمك مىكند و به اين كمك افتخار مىكند. مسلمين بايد توى دهن اينها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ايران همانطور كه همه دنيا ديده است (ولو زير پا گذاشتهاند مطالب را) همه عالم الان مطلعند كه شوروى و آمريكا و ساير قدرتها از ايران سيلى خوردند به بركت اسلام و نخواهد ديگر اين ملت اسلامى گذاشت كه راه آنها به اين مملكت باز بشود. آنهايى كه به آرزوى اين نشستهاند كه آمريكا دوباره بيايد يا شوروى بيايد، آنها خيال باطل به خودشان راه دادهاند، به اين آرزو نباشند و لااقل تا وقتى كه اينها زنده هستند، تا آنوقت آمريكا و شوروى نمىتواند به اين مملكت وارد بشود.
آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ، آنها خودشان خسته هستند!
اين جوانهاى ما كه الان در سرتاسر كشور به جنگ مىروند و در جبهه آنطور حماسهها مىآفرينند، تا اين جوانهستند و انشاءالله هستند نمىتواند كسى به اين مملكت صدمه وارد كند. آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ و خسته شدهاند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بودهاند. مردم كىاند؟ اين انديمشك است كه مورد تجاوز
صحيفه نور ج 18 صفحه 70
واقع بشود، دنبالهاش جنگ جنگ تا پيروزى مىگويد. آن هم جاهاى ديگرى كه از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه كنيد به مجرد اينكه يك فسادى، در آنجا واقع مىشود و صدام يك جنايتى مىكند دنبالش همه - مردم - در - مىايستند و فرياد مىزنند مرگ بر كى و مرگ بر كى و جنگ جنگ تا پيروزى. اينها مردم نيستند؟ اين مردمى كه در مساجد و در نمازجمعهها و سرتاسر كشور مجتمعاند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كره مريخ آمدهاند؟ مردم ايران عبارت از يك دسته هستند كه نشستهاند و نه يكىشان رفتهاند به جبهه با اينكه بعضىشان داراى كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالى كه دارد اين كشور به طرف فنا خداى نخواسته مىرود (اگر چنانچه سست بيايند جوانهاى ما) شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مىگوييد از جنگ خسته شدهايم؟ شما چه وقت جنگ كردهايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكى تان رفته است جبهه تا يك خستگى احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه آمريكا و شوروى را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاى ديگرى مىمانيد كه نشستهايد آنجا و هى اشكالتراشى مىكنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و نمىدانم قصبات و شهرستان ها، اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مىكنند و به جبههها، پشت جبههها كمك مىكنند و بانوانشان و بچههاشان و بزرگ هايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشدهاند. از چى خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از اين جنگ و از اين دفاع مقدس، ما جنگ نداريم با كسى، ما دفاع داريم مىكنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقدارى از آن، مائى كه داريم دفاع از اسلام مىكنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شدهايم. كدام يك از اين افرادى كه در اين كشور هستند الا يك دسته اقليت فاسد، خسته هستند از اين امور؟ اين جوانهاى ما مىدانند كه اگر خداى نخواسته صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوانهاى غيورى كه يك همچو احساسى دارند مىنشينند تو خانهشان و مىگويند كه خسته شدهايم از جنگ؟ از چى خسته شدهاند؟ از دفاع كشورشان خسته شدهاند؟ از دفاع از اسلام خسته شدهاند؟ از دفاع از نواميسشان خسته شدهاند؟ يك دسته هم نشستهاند هر كار صحيحى هم بشود آنها مىگويند خراب است. هر خدمتى هم كه دولت مىكند آنها مىگويند خراب است. آنها از اول دلشان مىخواهد كه وضع، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمان رفاه نمىدانم چى كه جوانها تو قهوه خانه بروند و توى كابارهها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسى داشته باشند به عيش و نوش. اينها دلشان مىخواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمهاش را ديد. اين تعبير اين خواب تعبير براى شما نخواهد شد.
اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتى است كه دنيا الان رويش حساب مىكند. اين ايرانى بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايرانى بود كه فقط با لفظ، با لفظ آقاى آريا مهر يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 71
تبليغاتى برايش مىشد و الا كجا چيز داشت، همهاش وابستگى، همهاش خرابى سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستانها آن هم تهران عمدتاكه مورد توجه بود و مىخواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبختها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند دولت الان مشغول است براى راه درست كردن و مشغول است براى بيمارستان درست كردن و براى مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است. همه اينها را آقايان نشستهاند توى خانهشان مىگويند هيچى نشده است. چى چىخواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است كه خيابانها را آنطور مركز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحيح مىدانيد! آن چيزى كه در اين چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولى كه در جواهاى ما پيدا شده است كه از كاباره كشيده شدهاند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز صلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبيل الله. چى مىخواهيد بشود؟ آقايان چرا چشم هايتان را هم گذاشتهايد و گوشهايتان را به بوقهاى آمريكا و اروپا باز كردهايد؟ چشم هايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهى هم مىگويند البته. شماها كه بايد تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلمتان، با صحبتتان، با چى، هى اشكال، اشكال، اشكال براى چى؟ شما چى كم داريد كه اشكال مىكنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچارهها، اين جنوب شهرىهاى همه كشور ما اينطور دارند جانفشانى براى اسلام مىكنند و هيچ هم اظهار خستگى نكردهاند. الان هم وقى كه مى بينيد فوج فوج حركت مىكنند به جبههها براى جنگ و براى دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوانها كه دارند مىروند جزء اين ملت نيستند؟ ملت اينجا، ملتى بايد از آمريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدرى، توجه كنيد يك قدرى به مسائل.
اى مسلمين جهان! آقائى خودتان را از اسلام و بيت الله كسب كنيد
و شما آقايان كه داريد مشرف مىشويد به اين بيت معظم الهى، علاوه بر اينكه بايد خيلى جديت كنيد به اينكه اين مردمى كه بسيارشان مسائل حج را خوب نمىدانند، مسائل حج را براى اينها بگوييد قبل از اينكه هر كارى را مىخواهند بكنند، در هرجا هستيد مردم را بخواهيد آنجا و مسائل حج را برايشان با قاعده گوشزد كنيد، بگوئيد همين طور واجباتش را، محرماتش را، اينطور چيزها. علاوه بر اين، آن مسائلى كه بايد، با مسلمين در ميان بگذاريد، معاشرت كنيد با آنها البته با يك نظامى و به آنها حالى كنيد كه آقا چرا نشستهايد كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كند و شما را بخواهد اداره كند. بخواهد خليج فارس را، خليج فارس به توچه كار دارد؟ تو چكاره هستى كه از آن ور مىخواهى خليج فارس را تامين كنى؟ ما خودمان بايد بكنيم، به شما چه ربطى دارد؟ مسلمان خودشان بايد بكنند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 72
خليجىهابايد بكنند اين را. ما ميل داريم كه با همه كشورهاى اسلامى برادر باشيم، با همه حكومتها در عين حالى كه اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را مىخواهيم. ما مىخواهيم كه آنها عزيز باشند. ما مىخواهيم آنها نوكر امريكا نباشند. آمريكا از آن ور دنيا آقايى نكند به شما، شوروى هم از آن ور. شما با هم باشيد. شما همين حكومتهايتان با هم باشد، ملتهايتان دنبالتان هستند. شما با ملتها خوش رفتارى كنيد، ملتها دنبال شما هستند، اگر خوش رفتارى كرديد و جهات اسلامى را مراعات كرديد، اين ملتها همراه شما هستند، آنوقت آسيبناپذير هستيد. الان حكومت ايران آسيب ندارد براى اينكه براى مردم دارد خدمت مىكند و مردم هم دنبال او هستند. مردم حافظ هستند. اگر يك گرفتارى در زمان رضاخان پيش مىآيد، در زمان محمدرضاخان پيش مىآيد براى آنها، مردم خوشحال مىشدند كه اين گرفتارى برايشان پيش آمده. امروز اگر يك گرفتارى براى كشور ما پيدا بشود، براى حكومت ما پيدا بشود مردمند كه حل مىكنند اين را و دولت هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. مجلس هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. همه ما بايد خدمتگزار باشيم به اين مردم. همه بايد تشكر كنيم از اينهائى كه اين جنگ را دارند اداره مىكنند با اين فشارها، در عين حالى كه همه بر خلاف هستند و همه مىخواهند كه ما منزوى باشيم. بحمدالله ايران در همه دنيا مطرح است و مسلمين همراه او هستند و من اميدوارم كه اين سفر مبارك شما را موفق بكند به اينكه اين مسلمين جهان را، اين روحانيون كشور ما را، اين روحانيون دربارى را كه آنجا لابد مىآيند، توجه بدهيد به اينكه آقا چرا بايد شما عزت خودتان را در نوكرى آمريكا بدانيد؟ در نوكرى صهيونيستها بدانيد؟ شما آقائى خودتان را از اسلام كسب كنيد، آقائى خودتان را از بيتالله كسب بكنيد. دور بيرق اسلام جمع بشويد، دور حول خانه خدا جمع بشويد و با هم بيعت كنيد كه اجتماعتان همهتان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرتهاى بزرگ را انشاءالله كوتاه كنيد و اين كنگره بزرگ اسلامى انشاءالله به نتيجه مطلوبى كه اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشويد و دعا كنيد كه مسلمين و سران اسلام بيدار بشوند و توجه بكنند به مصالح اسلامى و دعا كنيد به اين ملتى كه همه چيزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعاليت مىكند و دعا كنيد كه خداوند اين كوردلهايى كه گاهى پيدا مىشود در ايران يا در جاهاى ديگر، اينها را خدا هدايت كند كه به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشينند هى كارشكنى بكنند. همراهى كنند با اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 75
تاريخ: 1/6/62
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى دريايى و هوانيروز، گروهى از خلبانان و پرسنل فنى - هوايى، پرسنل نيروى دريايى و هوايى و گروهى از دانشجويان شركت كننده در مجمع جهانى حركت اسلامى دانشجويى
ما هر روز بايد به بيدارى و وحدت خودمان بيفزائيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً از مهمانهاى عزيزمان كه از خارج كشور آمدهاند، دانشجويان عزيزى كه در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه مىدهند تشكر كنم و توفيق آنها را براى رسيدن به نيل اسلامى از خداى تبارك و تعالى تقاضا نمايم. اين دانشجويان عزيز كه در خارج كشور با آن زحمتها و با آن كارشكنىها به طرفدارى از اسلام و جمهورى اسلامى و كشور عزيز قيام كردند و اقدام، مورد تشكر و تقدير هستند و مجاهدينى هستند كه در جبهه خارج به اسلام خدمت مىكنند و اميدوارم كه نام مباركشان در صحيفههاى اسلامى ثبت بشود و براى اسلام ذخيرههايى باشند كه كشور خودشان را از انحرافات نجات دهند. و بعدا از شما پرسنل نيروى هوائى و هوانيروز و خلبانان عزيز تشكر مىكنم كه با برادرهاى خودتان همصدا هستيد و به طور شايسته خدمت براى اسلام مىكنيد و دست جنايتكاران را از كشور اسلامى قطع كرديد و انشاءالله بعدها هم مجال به آنها نخواهيد داد كه در اين كشور به چپاولگرىهاى خودشان ادامه بدهند. شماها مىدانيد كه اين كشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعيتى داشت. اسم استقلال را مىگفتند، تكرار مىكردند، اسم تمدن را تكرار مىكردند، لكن ما در هيچ چيز استقلال نداشتيم و بويى از تمدن در اين كشور ما نگذاشتند كه به مشام مردم برسد و خداى تبارك و تعالى به ملت ما و به مسلمين منت گذاشت و اين نيروها را و نيروهاى مردمى را بيدار كرد و در همان وقت اول كه نيروهاى مردمى نهضت كردند، نيروهاى اسلامى، لشكر اسلامى كه متحول شدند از آن لشكر طاغوتى به لشكر انسانى - اسلامى، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اينها كشور ما - را - به پيروزى رساند و ما امروز در بين راه هستيم. اينطور نيست كه ما را امثال قدرتهاى بزرگ مثل آمريكا و شوروى رها كنند، آنها باز طمع دارند به ما. آنها در خارج نشستهاند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول كار هستند و طمع دارند باز به اين كشور و طمع دارند به ارتش. لكن تحولى كه در اين كشور پيدا شد به بركت تأييدات الهى و جوانهاى ما را نجات داد و شما عزيزان نيروهاى ثلاثه را نجات داد، تحولى است كه اميدوارم كه به همين وضع باقى باشد و تا اين وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد، هيچ آسيبى به شما نخواهد رسيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 76
مهم اين است كه ما و شما آشناى به وظايف اسلامى و وظايف ميهنى خودمان باشيم گمان نكنيم كه مسائل تمام شده است و ايران نجات مطلق پيدا كرده است و كسانى كه در كمين نشستهاند آرام مىشوند. ما هر روز بايد به بيدارى خودمان بيفزاييم و هر روز بايد به وحدت و انسجام خودمان افزايش بدهيم. ما بايد، شما بايد خودتان را از ساير نيروهاى مسلح اسلامى جدا ندانيد و آنها هم بايد خودشان را از شما جدا ندانند، همه از يك نيرو هستيد با اسماء مختلف، نيروى اسلامى - الهى هستيد. اسماء مختلف، لكن معنا واحد و تا اين وحدت معنا هست و تا اين وحدت بين قواى لشكرى هست، ارتش هست و وحدت بين آنها و سپاه پاسداران و بسيج و مردم هست اين كشور مصون از هر بليهاى است، و خدا نكند يك روزى بيايد كه منحرفين شما را گول بزنند و ايجاد اختلاف بكنند بين شما. و خدا نكند كه روزى بيايد كه اشخاصى كه انحراف از اسلام دارند، بين شما و پاسداران عزيز اختلاف ايجاد كنند. اگر اختلاف بيايد بين شما و وحدتتان از بين برود مطمئن باشيد كه آنها كار خودشان را خواهند كرد و شما را همانطور كه سابق ارتش در تحت فرمان او بود، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفيهاى خواهند كرد كه از شما كه براى اسلام خدمت مىكنيد يك تن باقى نگذارند. بايد هوشيار باشيد، بايد هوشيار باشيم، بايد دولت و ملت هوشيار باشند كه غفلت از اينكه در كمين هستند براى بلعيدن اين كشور از همه اطراف، از آمريكا گرفته تا شوروى، در اين معنا شك نبايد بكنيم و متكى به خداى تبارك و تعالى باشيم و متكى به قدرت ملى خودمان باشيم كه - با - وحدت شما و همراهى ملت از شما و پشتيبانى همه قشرهاى ملت از شما، شما را از آسيب مصون نگه مىدارد.
اسلام اجازه نمىدهد به مسالمت بين مسلمان و يك كافر متعدى!
و بحمدالله شما آن سيلىاى كه - در اول - در اول حمله صدام وعده داده شد كه به صورتش بزنيد، شما زديد و الان يك موجود سيلى خورده است كه همه چيزش را از دست داده است و كمكهاى خارجى، كمكهاى منطقه، كمكهاى ابرقدرتها نمىتواند او را نجات بدهد. امروز صدام دور افتاده است و از هركس تقاضا مىكند كه يك اصلاحى پيش بيايد حتى از گروههاى منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را مىگيرد كه آنها پيشنهاد اصلاح بكنند، و اما يك اصلاح آمريكائى آنها نمىدانند كه آن چيزى كه در ايران است و آن معنائى كه در ايران است و آن چيزى كه در اسلام است اجازه نمىدهد كه با يك موجودى كه به صغير و كبير كشور خودش و كشور ما رحم نكرده است، اصلاح پيش بيايد. لفظ اصلاح يك امرى است كه صلاحيت ندارد بين مسلمانها و يك طايفهاى كه از اول به اسلام عقيده نداشتند و مؤسس آنها عفلقى بوده است كه به هيچ دينى از اديان الهى اعتقاد ندارد. معنا ندارد كه دولت اسلامى ايران با دولتى كه هيچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشريت ندارد، سر ميز اصلاح بنشيند. ايران همانطور كه سيلى زد به اين موجود مفلوك، به سيلى زدن خودش و به پس گردنى زدن خودش ادامه مىدهد تا اينكه آن چيزهائى كه بايد زير بار بروند با فشار نظامى ايران و با
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
فشار ملت ايران تحقق پيدا بكند. ملت ايران اگر مىخواست كه صلح آمريكايى بكند، همان اول از آمريكا جدا نمىشد و قطع روابط نمىكرد و دستش را از ايران كوتاه نمىكرد و جاسوسان او را بيرون نمىكرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمريكايى دراز كند، صدام و امثال صدام كنار مىروند، لكن مستشارهاى آمريكايى وارد معركه مىشوند. ما نمىتوانيم صلحى را بپذيريم كه طرح آمريكايى دارد و صدام نمىتواند بپذيرد آن چيزهائى را كه ما مىخواهيم. كسى كه ابتدائاً براى اينكه سردار قادسيه باشد تصريح كرد كه من به كشورى كه مجوس هستند دارم حمله مىكنم و كشور ايران را مجوسى خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسيه خواند و هيچ اعتقاد به اسلام و اخلاقيات اسلام نداشت، امروز هم در راديو و هم در صحبتها او دم از اسلام مىزند.
حالا كه بيچاره شده است از اسلام دم مىزند و اگر مهلت داده بشود به اين خبيث، آن روزى كه مهلت پيدا بكند و تجهيز قوا بكند بدتر از اول به سرزمين شما حمله مىكند. بايد امروز كه بحمدالله قدرت در دست شما ارتشىها و سپاهىها و بسيجىها و عشاير هست، اين قدرت را حفظ كنيد و اين وحدت را حفظ كنيد و به پيش برويد كه خدا با شماست و اميدوارم كه با زحمت و تلاش پيگير شما تمام اين توطئهها از بين برود و ايران استقلال خودش را حفظ كند و آزادى خودش را حفظ كند. آنهايى كه از ما مىخواهند كه با صدام صلح كنيم و به جنگ ادامه ندهيم، آنها - جنگ آمريكايى - صلح آمريكايى مىخواهند. بعضى از آنها سر تا قدمشان آمريكايى است و از عمال شاه سابق بودهاند و حالا اسلامى شدهاند و براى وطنشان و براى حفظ خون مردم وطنشان (و براى حفظ خون مردم وطنشان) ناله مىكنند و اشك تمساح مىريزند و انشاءالله شما و ساير قواى مسلح به كار خودتان با قدرت، با اعتماد به خداى تبارك و تعالى ادامه بدهيد و حفظ كنيد كشور خودتان را از اينكه دستهاى قدرتهاى فاسد در اينجا باز بشود و من اميدوارم كه ديگر نتوانند اينها يك همچو تخيلى را بوجود بياورند و عملى كنند. البته آنها طمع دارند باز طمعشان نبريده است. آنها هم پيشنهاد مىكنند كه بايد صلح بشود، لكن صلحى كه آنها مىخواهند صلح آمريكايى مىخواهند و ما صلح اسلامى مىخواهيم. ما مىخواهيم آن كسى كه تعدى كرده است به مسلمانها و آن اشخاصى كه خون مسلمانها را در بلاد ما و بلاد خودش ريخته است و علماى اسلام را در بلاد خودش شهيد كرده است، ما مىخواهيم به حكم اسلام از او انتقام بگيريم، ما مىخواهيم قصاص كنيم، ما مىخواهيم دست او را قطع كنيم و ما مىخواهيم كه اين حزب منحوس و اين حزب عفلقى از بين برود و كشور عراق به دست خود عراقىها، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود، نه به دست ديگران و امثال صدام كه تمام حيثيت عراق را، حيثيت نظامى عراق را، حيثيت ملى عراق را زير پا گذاشته است و تمام ذخيره عراق را براى نفهمى به باد فنا داده است كه امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زنهاى مردم را مامورين مىروند و به زور مىگيرند و يك دسته از خودشان هم نمايش مىدهند كه صف كشيدهاند براى اينكه ذخيرههاى خودشان را بدهند، با اينكه با زور دارد از ملت خودش طلاها را مىگيرد و در كويت و در غيركويت به فروش مىرساند براى اصلاح حال خودش و يا براى پر كردن جيب خودش و ديگران. يك همچو موجودى نبايد ديگر در دنيا باقى بماند و
صحيفه نور ج 18 صفحه 78
نبايد حكومت اين كشور اسلامى را داشته باشد. اسلام اجازه نمىدهد به يك همچو مسالمتى بين ما و او و بين مسلمان و يك كافر متعدى. ما بايد به همه كشورهاى منطقه بگوييم كه اسلام به ما اجازه نمىدهد كه حتى يك وجب از ملك شما و از مملكت شما تصاحب كنيم، ما دفاع داريم مىكنيم از شما و از كشور خودمان. ما دفاع از نواميس شما مىكنيم، ما دفاع از علماى شما مىكنيم، ما دفاع از متدينين شما مىكنيم، ما دفاع از ملت شما مىكنيم. لكن بعد از اينكه انشاءالله پيروزى حاصل شد، كشور شما مال خود شماست و كشورهاى منطقه مال صاحبانش هست و كشور اسلامى به يك وجب از خاك ديگران طمع ندارد، لكن نمىگذارد كه كسانى كه طمع در مملكت خودش دارند و كسانى كه تعدى كردند به كشور ما، نمىگذارد آنها به راه حيات خودشان ادامه بدهند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما جوانان و همين طور جوانان عزيزى كه در خارج از كشور به اسلام خدمت مىكنند، از خداى تبارك و تعالى مىخواهم. آنها مجاهدينى هستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مىكنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه با اخلاص داريد خدمت مىكنيد به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پيروز مىكند انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 79
تاريخ: 2/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى
فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود
بسم الله الرحمن الرحيم
آمار و مطالبى كه فرموديد اميد بخش است. در قديم حوزهها محصور شده بود در چهار ديوارى كه كسى نمىتوانست از آن بيرون بيايد. تبليغات سوء به صورتى بود كه اگر طلبهاى مىخواست حرفش را بزند و در فكر تشكيلات باشد، مورد طعن قرار مىگرفت. هميشه صحبت نظم در بىنظمى است مورد تأييد بود. همه بايد متأسف باشيم كه اين انقلاب دير پيروز شد. اگر اين انقلاب سى سال پيش پيروز مىشد، وضع حوزهها غير از اين بود. البته روحانيت خوب عمل كرد و فقه اسلام را كه فقه جعفرى است با مجاهدتهاى زياد زنده نگاه داشت، ولى بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهى ولى همان را خوب عمل كردند. اشكال به ما اين بود كه به غير از مسائل عبادى فقه هيچ كارى نمىكرديم. حوزهها در زمينههاى ديگر حركتى نداشتند، تازه علماى بزرگ هم منبر نمىرفتند و تبليغى كه اساس كار است انجام نمىدادند. وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود. آقاى شاه آبادى رحمت الله عليه مىگفت مرحوم آقا ميرزا علىاكبر يزدى كه يكى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و صادق و پرهيزگار بود وقتى فوت كرد شخصى براى تعريف از او در منبر گفت خودم ديدم كه او قرآن مىخواند. وضع حوزهها اينگونه بود. علوم رياضى يا ساير علوم يا نبود يا كم بود. اصولا كسى به اين فكر نبود كه چه چيزهائى باشد و چه چيزهائى نباشد، حركت در حوزهها نبود. حوزه كسى را به عنوان مبلغ اعزام نمىكرد، البته افراد، خودشان براى تبليغ مىرفتند ولى حوزه كسى را نمىفرستاد. اعزام به خارج كه در ذهنها نبود و هيچ كس هم فكر نمىكرد كه امكان دارد كسى را به خارج فرستاد، ولى بحمدالله امروز در حوزهها اين مسائل حل شده است من باز عرض مىكنم كه فقه را نبايد فراموش كرد. فقه به همان صورتى كه بوده است بايد باشد. فقه جواهرى بايد تقويت شود. بايد حوزهها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه كنند زيرا فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود.
ما مىخواهيم انقلابمان را با تبلغ صادر كنيم نه با شمشير
وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزهها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه
صحيفه نور ج 18 صفحه 80
دنبال مسائل واقعى بروند. كتابهائى را كه مىخواهيد منتشر كنيد، حتما بدهيد عدهاى از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقيقا بررسى كنيد. اعزام مبلغ از امور بسيار لازم است كه بايد با دقت عمل شود. ما كه مىگوئيم مىخواهيم انقلابمان را صادر كنيم، نمىخواهيم با شمشير باشد بلكه مىخواهيم با تبليغ باشد. ما مىخواهيم تبليغات گستردهاى را كه كمونيستها و ديگران بر ضد اسلام مىكنند، با تبليغات صحيح خنثى كنيم و بگوئيم كه اسلام همه چيز دارد. اسلام مثل مسيحيت كنونى نيست. از اول نقشه بود كه اسلام را مثل مسيحيت كه در كليسا محبوس است، در مدرسهها محبوس كنند. متاسفانه خودمان به اين نوع تفكر كمك كرديم. به زبان آوردن كلمه سياست جرم بود براى اينكه القا كرده بودند كه سياست مال منحرفين است. اصولا اساس اسلام از سياست است. به وسيله پيغمبر اسلام و پس از آن تا مدتها حكومت تشكيل داده مىشد و آنها تمام امور سياسى را در دست مىگرفتند، لكن در زمان ما كلمه و لغت سياست را نمىشد به كار برد. شما يادتان نيست در قديم وضع خاصى بود، فلسفه و عرفان كفر مطلق بود و فضلا از اينكه زبان خارجى بدانند كه بتوانند در خارج تبليغ كنند در حد كفر بود و واقعاً فكرها عقب افتاده بود. اگر ما همه زبانها را براى تبليغ اسلام بدانيم عبادتى بزرگ است. ما با زبان اينجا كه نمىتوانيم براى مردم آمريكا و ساير كشورها مسائل اسلام را بگوئيم. امروز اسلام در اكثر كشورها مطرح است.
تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد كه اساس اسلام است
اميدوارم كه شما بتوانيد اسلام را براى مردم جهان عرضه كنيد. انشاءالله خداوند به شما اجر دهد. البته تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد، معنويات اساس اسلام است. سعى كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات تا آنجا كه مقدور است بكاهيد. همهاش در فكر درست كردن سالن و ساختمان نباشيد بلكه در فكر معنويات اسلام باشيد.
قم شهر علم و اسلام است و از قم نبايد چيز خلافى منتشر شود
توجه داشته باشيد كتابها و چيزهاى ديگرى كه از قم منتشر مىشود غير از كتابهائى است كه در ساير شهرها منتشر مىشود. قم شهر علم و اسلام است. اگر خطائى از قم منتشر شود در دنيا علم مىشود. اين موضوع هم بايد مورد توجه باشد كه از قم چيز خلافى منتشر نشود. خداوند به همه شما توفيق دهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 81
تاريخ: 7/6/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام جلالى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به امامت جمعه شهرستان خمين منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را به وظايف مهمى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا سازيد.
اهالى محترم و نهادها و ارگانها نيز طبق وظيفهاى كه دارند همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش با جنابعالى خواهند نمود. از خداى تعالى ادامه توفيقات شما را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 82
تاريخ: 7/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى
دنيا امروز روى اين جمهورى حساب باز كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين هفته دولت، ما تلخىها و شيرينىها داشتيم. تلخىها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد كه قبل از هفته، مرحوم عراقى بود كه من مرحوم عراقى را از آن اولى كه نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مىشناختم و انصافا مردى بود كه عمرش را صرف خدمت به اسلام كرد. و در اين هفته هم كه مرحوم آقاى رجائى كه همه مىدانيد چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعاً معلم اخلاق بود و اعمال خودش. و همين طور آقاى باهنر كه مرد دانشمند متعهد و معلمى بود، اين اسباب تاسف و تاثر ماست و شما. و اين تلخى است كه خوب، غير از اين هم ما در اين طول مدت داشتيم. و شيرينى و شيرينىها آنچه بحمدالله در اين هفته كه هفته دولت است و واقعاً بايد هفته دولت حساب كرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اينها جاى خودشان را در دنيا باز كردهاند. يعنى دنيا امروز روى اين جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئيس جمهور اين كشور و روى مجلس و همه ارگانهاى ديگر حساب باز كرده است. آنهايى كه تاكنون در كمين بودند كه اين دولت در بين خودشان يك چيزهائى واقع مىشود و مردم هم اينها را قبول ندارند و بعد از يكى دو ماه قضيه تمام است و صدام هم روى همين زمينه بازيش دادند، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشستهاند و منتظرند به اينكه كسانى برايشان كارى بكنند و آنها بيايند بهرهبردارى كنند.
و بحمدالله الان دولت استقرار پيدا كرده است و كشور ما يك كشور مستقر مستقلى، آزادى است و من اميدوارم كه بيشتر از اين رو به استقلال و آزادى و جهات ديگر برود.
شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه ديگرى غير از اسلام عرضه شده بود، ملت مجتمع مىشدند
و مهم همين معناست كه كراراً من عرض كردهام، اين است كه جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند، مسلم هستند، مادامى كه دولت و رئيس جمهور و رئيس مجلس و مجلس و قواى قضائيه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند اين كشور اسلامى رو به آنهاست و اساس همين است كه براى خاطر اسلامى بودن از اول پيروزى حاصل شد. شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه
صحيفه نور ج 18 صفحه 83
ديگرى عرضه شده بود به اين ملت، ملت مجتمع مىشدند. براى اينكه ملت، ملت مسلمان است. وقتى كه اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانيون، اكثر روحانيون، اكثر كسانى كه در كار بودند تبليغ كردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند و تا امروز هم تمام اين فداكارىها، فداكارىهاى روى اسلام است نه اينكه حساب ديگرى دارد. مسأله مليت هست اما نه آنطورى كه آقايان خيال مىكنند كه ما مليت را بگيريم و كارى به اسلام نداشته باشيم، اول ملى باشيم و بعد اسلامى باشيم، نخير مسأله اسلامى بودن است كه مردم را وادار كرد به اينكه جوانهايشان را بدهند و فرياد بزنند باز جنگ، اين غير از اين چيزى نيست.
بايد خدمت كنيد به مردم و خدمتتان را بگوئيد به آنها
و من كراراً به آقايان عرض كردهام و حالا هم باز تكرار مىكنم كه خدمتگزار باشيد به اين ملتى كه آن دستهاى خيانتكار را قطع كرد و اين امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگى از دست اين ملت تحويل گرفتيد و مقتضاى امانتدارى اين است كه آن را به طور شايسته حفظ كنيد و به طور شايسته به نسل آينده و دولتهاى آينده تحويل بدهيد، و مادامى كه اينطور باشيد ملت پشت شماست و مادامى كه همراه شما باشد هيچ آسيبى به شما و به كشور نمىرسد يكى از انگيزههايى كه ديكتاتورى پيش مىآورد اين است كه ديكتاتورها مىبينند ملت همراهشان نيست، اعمال ديكتاتورى مىكنند. يكى از انگيزههاست البته، انگيزههاى ديگر هم دارد. اگر چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهى پيدا نمىكند كه ديكتاتورى بكنند با ملت خودشان، مجهز مىشوند براى كسانى كه به آنها حمله مىكنند وقتى كه ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده كند و بدوشد ملت را ديكتاتورى پيش مىآيد. در اين رژيمهاى سابق شاهنشاهى وضع اينطورى بود كه مردم حال گريز داشتند و اينها مىخواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از اين جهت ديكتاتورى پيدا مىشد. شاهش ديكتاتور بود و - عرض مىكنم كه - استاندارهايشان هم همين طور و فرماندارهايش هم همين طور و شهربانىاش هم همين طور و همهشان، ارتش هم همين معنا بود، براى اينكه اينها مىديدند كه مردم با آنها همراه نيستند، آنها هم كه مىخواهند استفاده بكنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله براى انگيزه انسانى بود، براى استفاده بود از اين جهت اين انگيزه ديكتاتورى مىشد، تو سر مردم زدن مىشد. آن روزى كه شما احساس كرديد كه مىخواهيد فشار به مردم بياوريد بدانيد كه ديكتاتور داريد مىشويد، بدانيد كه مردم معلوم شده از شما رو برگرداندهاند. مادامى كه مردم هستند و كمك دارند به شما مىكنند، شما اگر مردم نبودند نمىتوانستيد اين جنگ را اداره بكنيد، اين شك ندارد. مردم اداره كردند، يعنى اين سپاه مردمند، اين بسيجىها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همانطورى كه خيال كرده بود صدام، خيالش به واقعيت مىپيوست، براى اينكه يك ارتشى بود كه انگيزه اسلامى نداشت و انگيزه منافع شخصى داشت و به مجرد اينكه وارد مىشدند آنها هم دست برداشتند. خوب، ما سابق ديديم كه وقتى جنگ عمومى پيش آمد بدون اينكه با ما كار داشته
صحيفه نور ج 18 صفحه 84
باشند، آنها مىخواستند از اينجا عبور كنند، هيچ هم كار به ما نداشتند، به مجرد اينكه اينها در سر حد وارد شدند، تمام ارتشىها و ژاندارمرى همه فرار كردند. و در تهران هم من خودم شاهد بود كه تهران هم چمدانها را همين ارتشبدها و امثال اينها مىبستند و از تهران فرار مىكردند. كجا مىخواستند بروند نمىدانم. و من ديدم كه اين سربازهائى كه از توى سربازخانهها آمدهاند بيرون مىگردند دنبال اينكه يك چيزى پيدا كنند بخورند. اين براى اين بود كه مردم همراه نبودند، مردم شكر مىكردند كه آمدند اينجا و رضاخان رفت. اين يك واقعيت بود كه ما شاهد بوديم اين معنا را كه شكر مىكردند كه خدا به آنها يك منتى گذاشته است كه اجنبىها، آنى كه اجنبى بودند، از روسيه بود، از آمريكا بود، از انگلستان بود، اينها آمدند و پهلوى رفت. وضع اينطورى بود، چنانچه ديديد وقتى كه محمدرضا هم رفت مردم ريختند و آنطور جشن بپا كردند، گوئى كه الان سلطنتطلبها در خارج همين ديشب هم مىگفتند كه همه ايران سلطنتطلبند و اعليحضرت رضاى دوم الان محبوبيتى دارد كه مردم همه با او هستند! خوب، اينها بگويند. و من اعتقادم اين است كه اين رندها جمع شدهاند دنبال اين بچه كه پولهايش را از جيبش در آورند. اينها مىخواهند اين را، پولهائى كه پدر كذايش از مردم گرفته و حالا در بانكها دست اين است با اين بهانهها از او در آورند و بعد هم رهايش كنند برود سراغ كارش. و من صلاحش را مىدانم برود سراغ تحصيل و برود سراغ يك كاسبى، بداند كه ديگر اين كارها گذشته است، مسأله مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد، ديگر سلطنتطلب نيستند اين شكى در كار نيست.
در هر صورت آنى كه براى شما مهم است خدمت كردن به همه طبقات خصوصا مستضعفها، خصوصا محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودهاند اين بيچارهها. بايد خدمت كنيد و خدمتتان را بگوئيد به آنها و وقتى گفته مىشود، عمل دنبالش باشد و انشاءالله اميدوارم كه اگر انگيزه اينطور باشد و شما موفق بشويد و انشاءالله و موفق مىشويد انشاءالله به اينكه خدمت كنيد به اين ملت، اين ملت هم همراه شماست و نه انگيزه ديكتاتورى پيش مىآيد و نه هم شما سودجو هستيد كه بخواهيد نمىدانم پارك داشته باشيد و ده داشته باشيد و ده را اگر دادند شما، شما اينطورى نيستيد، نمىتوانيد هم باشيد با اينكه يك كدامتان اگر يك خانه زايد بر مقدار خودتان درست كنيد همه به شما اشكال مىكنند، تحت فشار اشكال مردم واقع مىشويد، نيستيد اينطور و نمىتوانيد هم باشيد. و مادامى كه اينطور است، مردمى هستيد، مردمى كه هستيد مردم همراه شما هستند و وقتى مردم همراه شما هستند ديگر آسيبى در كار نيست.
بين دولتىها برادرى باشد
و سفارش دوم اين است كه بين خودتان، بين وزرائى كه هستند، بين دولتىها كه هستند برادرى باشد شما براى اسلام مىخواهيد خدمت كنيد، نمىخواهيد كه براى خودتان كارى بكنيد. شما مىخواهيد براى اين ملت محروم در طول تاريخ خدمت بكنيد، نمىخواهيد كه جيب خودتان را پر كنيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
شما اينجور نيستيد هيچ گاه، وقتى اينطور شد داعيه بر اينكه با هم مبارزه و معارضه بكنيد نيست و انشاءالله نمىكنيد. نمىگويم مىكنيد كه حالا فردا بگويند معلوم شد كه اينها ريختهاند به هم كه فلانى اين حرف را مىزند. نه، اينطور نيست، نصيحت است من مىكنم ولو مىدانم كه شما هيچ كدام اين وضع را نداريد. و من اميدوارم كه انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و موفق باشيد و هر كدام در كار خودتان موفق باشيد. و من اين چند نفر وزيرى كه استعفا كردند خوب بعضىشان را خيلى مىشناسم مثل آقاى عسگراولادى كه ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت كشيد و من او را مرد بسيار صالحى، بسيار فداكارى مىدانم و بعضى آقايان هم در طول اين چيزى بوده است كه - در طول اين جمهورى شناختم مثل وزير كار كه آن هم در طول اين مدت كه آشنا شدم مىدانم كه مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همين است. كه وقتى ديدند كه مثلاً بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست، خوب، اين پست را رها كنند يك پست ديگرى بگيرند و دولت را بگذارند كه آنطورى كه مىخواهد عمل بكند. و بحمدالله دولت هم رو به اين است كه انشاءالله مطالب را اصلاح بكند، گرانى را رفع بكند، ارزاق مردم خصوصا، ارزاق مردم كه موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسيارى هم هست البته ناراحتى در طبقه بالاست، آنهائى كه گرانى برايشان چيزى نيست آنهاست كه هى به مردم تزريق مىكنند كه ارزانى نيست و چه و كذا. در هر صورت اميدواريم كه انشاءالله اين مسأله هم - اين - حل بشود، اين مشكل هم حل بشود و ساير مشكلات هم انشاءالله حل بشود و مشكل جنگ هم حل است تقريباً، انشاءالله بهتر از اين بشود. و اميدوارم كه انشاءالله در همه جهات موفق و پيروز باشيد و توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر. علاوه بر اينكه ملائكةالله ناظر شما هستند، من ورائهم خداى تبارك و تعالى است كه آن چيزهايى كه بر ملائكةالله هم مخفى هست - بر - اسرار غيبى شما پيش اوست و همه چيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز و من اميدوارم كه در اين حساب، خوش حساب باشيد و نامه اعمال همه ما يك نامه اعمالى باشد كه به دست راست ما بدهند و اميدوارم همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 86
تاريخ: 8/6/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس جمهور مبنى بر ترميم و تكميل ستاد انقلاب فرهنگى
بسمه تعالى
با تشكر از زحمات اعضاى محترم ستاد انقلاب فرهنگى و تمام كسانى كه براى اسلامى و انسانى نمودن دروس و محيط دانشگاهها زحمت كشيدهاند، اميد است با ترميم ستاد محترم و كوشش دانشجويان عزيز و متعهد و هماهنگى اساتيد محترم و تلاش تمامى دست اندركاران مؤمن و پشتيبانى ملت معظم، اين پايگاه اسلامى - ملى كه سرنوشت كشور در آتيه دور و نزديك به آن پيوستگى دارد با استقلال و شايستگى به خدمت خود ادامه دهد. و امروز كه كشور از استقلال شايسته برخوردار است، قيد و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از كشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزيز دانشگاهى هر چه بيشتر در كسب علوم و فنون در اعتلاى كشور معظم خود كوشش نمايند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگيرى كنند و نگذارند محيط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرايشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتيد يا دانشجويان مشاهده كردند به ستاد فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمايند.
از خداوند تعالى توفيق همگان را براى ادامه استقلال و اعتلاى ميهن اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 96
تاريخ: 13/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از شاگردان و تربيت يافتگان مدرسه شهيد قدوسى و اعضاى خانواده آن شهيد
آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
ضايعه بزرگ شهادت مرحوم آقاى قدوسى باعث تأسف و تأثر است من سالهاى طولانى با او آشنا بودم. ايشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد. اميدوارم خداوند رحمتهاى واسعهاش را بر او عنايت فرمايد. انشاءالله آقازاده ايشان هم راه ايشان را طى كند.
راجع به مدرسهها و حوزهها كراراً عرض كردهام كه علم بىتقوا اگر مضر نباشد، مفيد هم نيست. آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد. آنچه اصل است تقواست ولى اگر همين تقوا نزد اشخاصى جاهل باشد، گاهى ضرر مىزند. آدمهائى كه ظاهر صالح دارند ممكن است به واسطه نا آشنائى به مبانى اسلام، اشتباهاتى انجام دهند. اما علم و تقوا اگر در كسى جمع شد در دنيا و آخرت سعادتمند است. و آقاى قدوسى هم عالم بود و هم متقى.
آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ (قضاوت) به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند
حوزههاى علميه امروز بايد بيشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جديت نمايند و مسأله فقه به همان نحوى كه مشايخ درست كردهاند، بايد محفوظ بماند، لكن الان كه ايران به واسطه گرفتارىها به اهل علم احتياج دارد، اگر چه به طور موقت آقايان بايد به خدمتهايشان ادامه دهند و درست است كه به تحصيل فقه در اولويت است، اما همه اينها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتياج باشد كه آقايان به جبههها بروند و رزمندگان را تشويق بنمايند، بايد اين كار را انجام دهند. و همچنين امور قضايى از باب اينكه قضاوت و يادگيرى آن از حوزهها سلب شده بود و كسى هم فكر دخالت در آن نمىكرد و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد و با اينكه پيش از اين من اجازه نمىدادم كه با تقليد، قضاوت انجام شود، لكن چون كمبود داريم افرادى كه با تقليد مىتوانند عهده دار اين مسأله باشند، مانعى ندارد. و شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 97
داشته است، در سابق بر خلاف اين حتى يك عده كمونيست هم قضاوت مىكردند. و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند. و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم تا زمانى كه جمهورى اسلامى در سير خود قرار بگيرد، آنگاه علما به پست خودشان كه از همه شريفتر است برگردند. و من از ابتدا همين مطلب را مىگفتم كه علما شانشان نيست مسؤوليت دولتى بپذيرند، خيال كردم كه بدون آنها كارها درست مىشود، ولى پس از مدتى ديدم كه اگر به اين وضع باقى بمانيم، اصل اسلام هم در خطر مىافتد. و از آن مبناى اول برگشتم و تا مادامى كه اينها اشخاص صالح را به جاى خود پيدا نكرده اند، بايد باشند. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و بتوانيد به تحصيل و خدمت خودتان ادامه دهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 87
تاريخ: 12/6/62
پيام امام خمينى به زائران بيتالله الحرام و مسلمانان جهان به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن عيد بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمين تبريك عرض مىكنم. عيدى كه انسانهاى آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمى مىاندازد، قربانگاهى كه درس فداكارى و جهاد را در راه خداى بزرگ - را - به فرزندان آدم و اصفياء و اولياى خدا مىدهد. عمق جنبههاى توحيدى و سياسى اين عمل را جز انبياى عظام و اولياء كرام عليهم الصلوة والسلام و خاصه عبادالله كس ديگرى نمىتواند ادارك كند. اين پدر توحيد و بتشكن جهان به ما و همه انسانها آموخت كه قربانى در راه خدا پيش از آنكه جنبه توحيدى و عبادى داشته باشد جنبههاى سياسى و ارزشهاى اجتماعى دارد. به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. خود و عزيزان خود را فدا كنيد و دين خدا را و عدل الهى را بر پا نمائيد. به همه ما ذريه آدم فهماند كه مكه و منى قربانگاه عاشقان است و اينجا محل نشر توحيد و نفى شرك، كه دلبستگى به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد كه از اين مكان عظيم نيز فداكارى و از خود گذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد. به جهانيان بگوئيد در راه حق و اقامه عدل الهى و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت و از هر چيزى حتى مثل اسمعيل ذبيح الله گذشت كه حق جاودانه شود. اين بتشكن و فرزند عزيزش بتشكن ديگر سيد انبيا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم به بشريت آموختند كه بتها هر چه بايد شكسته شود و كعبه كه امالقرى است و آنچه از آن بسط پيدا كرده تا آخرين نقطه زمين، تا آخرين روز جهان بايد از لوث بتها تطهير شود. بت هر چه باشد، چه هياكل، چه خورشيد، چه ماه و چه حيوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناكتر از طاغوتهاى در طول تاريخ از زمان آدم صفى الله تا ابراهيم خليل الله تا محمد حبيب الله صلى الله عليه و آلهم اجمعين تا آخر الزمان كه بتشكن آخر، از كعبه نداى توحيد سر دهد، مگر ابرقدرتهاى زمان ما و بتهاى بزرگ نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مىخوانند و با زور و تزوير، خود را به آنان تحميل مىنمايند؟ كعبه معظمه يكتا مركز شكستن اين بتهاست. ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از كعبه نداى توحيد سر دادند و مىدهند. خداوند تعالى به ابراهيم فرمود: و اذن فى الناس بالحج يا توك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق و فرمود: وطهر بيتى للطائفين والقائمين والركع السجود و اين تطهير از همه ارجاس
صحيفه نور ج 18 صفحه 88
است كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است و در سوره توبه مىخوانيم: واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله و مهدى منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مىدهد و بشريت را به توحيد مىخواند. همه فريادها را از كعبه و مكه سر مىدهند و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداى توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سردهيم و با فريادها و دعوتها و تظلمها و افشاگرىها و اجتماعات زنده و كوبنده در مجمع مسلمين در مكه مكرمه بتها را بشكنيم و شياطين را كه در راس آنها شيطان بزرگ است در عقبات رمى كنيم و طرد نمائيم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولى الله مهدى عزيز را بجا آورده باشيم و الا در حق ما گفته مىشود ما اكثر الضجيج واقل الحجيج اميد است حجاج محترم بيت الله الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مىباشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعى براى پيروزى اسلام بر كفر جهانى دعا كنند و براى بيدارى مسلمانان و حكومتهاى آنان فرياد كنند و دعاى بليغ نمايند. شايد به بركت دعا در محيط وحى و محل كسر اصنام جاهليت، خداوند تبارك و تعالى بر مسلمين تفضل كند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان كوتاه فرمايد و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمين بباراند. انه عفواً غفوراً .
اينك تذكر بعض مطالب براى زائران بيت الله الحرام و عموم مسلمين لازم است گرچه كراراً عرض شده است:
1 - از امور مهمهاى كه لازم است حجاج محترم و علماى كاروانها وقت شريفشان را صرف آن كنند ياد دادن و يادگرفتن مسائل حج است كه كوتاهى از آن ممكن است موجب زحمتهاى فراوان شود از قبيل بطلان حج يا باقى ماندن به احرام.
علماى اعلام كاروانها از زوار كاروان خويش دعوت نمايند و براى آنان مجلس درس مناسك قرار دهند و حجاج واجب است براى ياد گرفتن، لحظهاى را كوتاهى نكنند و با تمام توان مسائل را ياد بگيرند و با علم به مسائل، مناسك را عمل كنند.
2 - همه مىدانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرنها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده خصوصا در يكى دو قرن اخير كه دست دولتهاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مىدهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمال غربزده و شرقزده آنان به تودههاى مسلمانان محروم تحميل شده است كه حتى غالب علماى اسلام گمان مىكردند و مىكنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيلهگر كوشش كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكر خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 89
به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند و از اين جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده و با دست آنان ملتها را به استضعاف و استثمار كشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير تودههاى در بند گرديد و اكنون نيز مسلمين به غفلت خود و عمال استعمار به تبليغات خود و ابرقدرتها به سلطه و چپاول خود ادامه مىدهند و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مىزنند و انا لله و انا اليه راجعون .
3 - از جمله مسائلى كه به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هيچ گونه فعاليت براى خروج از قيد و بند استعمارگران را نمىدهد و آنان را به حال ركود و عقب افتادگى نگاه مىدارد تبليغات همه جانبهاى است كه غربزدگان و شرقزدگان يا به امر ابرقدرتها يا كوتاه نظرى خود در سراسر كشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداختهاند و مىاندازند و آن است كه علم و تمدن و پيشرفت مختص به دو جناح امپرياليزم و كمونيسم است و آنان خصوصا غربىها و اخيرا آمريكايىها نژاد برتر هستند و ديگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقى آنان در اثر والانژادى آنان است و عقب افتادگى اينان در اثر نقص نژادى است و به تعبير ديگر آنان انسانهاى تكامل يافته هستند و اينان در حال تكامل كه پس از ميليونها سال به تكامل نسبى مىرسند. پس كوشش براى پيشرفت بيفايده است و آزادگان يا بايد وابسته به سرمايهدارى غرب باشند و يا كمونيسم شرق، و به بيان ديگر ما از خود هيچ نداريم و بايد همه چيز را از ابرقدرتهاى غرب يا شرق بگيريم، علم را، تمدن را، قانون را، و پيشرفت را. و شما امروز سياه ما را مىبينيد، كه در اثر اين تفكر كه بر ما تحميل كردهاند هر چيز اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد به همين جرم مشترىاش كم است و همين را اگر اسم غربى به آن بگذارند مشترى زياد پيدا مىكند. پارچه ايران حتما بايد در حاشيهاش حروف خارجى و لاتين داشته باشد تا مشترى پيدا كند و مرضهايى كه در خود كشور به نحو شايسته معالجه مىشود بايد به خارج سفر كرد تا معالجه شود و اين باور در حالى است كه بعض دانشمندان و نويسندگان غيرمسلمان با شواهد زنده ثابت نمودهاند كه تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در اين امور پيشقدم بودهاند. بايد گفت كه دانشگاههاى ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور اداره مىشد و دانشمندان متعهد در اقليت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثريت غربزده جوانان را عاشق غرب مىكردند و فوج فوج به خارج مىفرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را مىكرد و جوانان را در حدى كه مطلوب استعمارگران بود نگه مىداشتند و با افكار غربى و غيراسلامى و غيرملى به كشور باز مىگرداندند و اين فاجعه قرن اخير براى ممالك اسلامى و اشباه آنها بود و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.
4 - و از جمله چيزهايى كه مانع دفاع مسلمين از كشورهايشان است تبليغات دامنهدار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاى خارجى است. در سابق از انگليس به دست به اصطلاح روشنفكران
صحيفه نور ج 18 صفحه 90
و تحصيلكردگان غربزده يك غول ساخته شده بود، به دولتهاى بىاطلاع و ملتهاى در بند تحميل كرده بودند كه اگر به يك فراش سفارتخانه انگليس يك حرف درشت زده شود ايران به باد فنا مىرود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى كه افراشته مىشد از مجازات مصون مىگشت و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدر اعظم كافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بىچون و چراى او. و امروز از اين دو قدرت خصوصا امريكا در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند و گمان مىكنند اگر به يكى از اين دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، كشور از بين مىرود. و با خيالهاى خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعهها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند. و جرم اين خودباختگان ملىنما كمتر از مجرم اصلى نيست.
5 - امروز چاره چيست و براى شكستن اين بتها چه تكليفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مىباشد؟ يك چاره كه اساس چارههاست و ريشه اين گرفتارىها را قطع مىكند و فساد را از بن مىسوزاند، وحدت مسلمانان بلكه تمامى مستضعفان و دربند كشيده شدگان جهان است و اين وحدت كه اسلام شريف و قرآن كريم بر آن پافشارى كردهاند، با دعوت و تبليغ دامنهدار بايد بوجود آيد و مركز اين دعوت و تبليغ، مكه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براى فريضه حج است كه ابراهيم خليل الله و محمد حبيب الله شروع و در آخر الزمان حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا تعقيب مىكند. به ابراهيم خليل الله خطاب مىشود كه مردم را به حج بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است منافع سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى. بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى و همه ذريه آدم بايد به تو تأسى كنند، ببينند كه بتها را شكستى و آنچه جز خداوند بود به دور افكندى، شمس باشد يا قمر، هياكل، حيوانات يا انسانها و گفتى از روى حقيقت گفتى وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشركين و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيمالشان تأسى كنند. و در سوره توبه كه امر شد در مجمع عمومى در مكه خوانده شود مىخوانيم: و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله فرياد برائت از مشركان در مراسم حج و اين يك فرياد سياسى - عبادى است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به آن امر فرمود. حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل و شوروى را خلاف اسلام مىداند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايى فعل رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه مىكنيد و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مىدانيد و مراسم حج را از برائت از كفار تنزيه مىكنيد و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنيايى خود به طاق نسيان مىسپاريد و برائت و نفرين را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمين كفر مىدانيد؟ ما اميدواريم كه دولت سعودى به وسوسه اين آخوندهاى از خدا بىخبر گوش فرا ندهد و مسلمين را همانطور كه وعده
صحيفه نور ج 18 صفحه 91
نموده است در مراسم حج و برائت از كفار و مشركان آزاد گذارد و در اين عمل الهى با آنان خصوصا زائران ايرانى و فلسطينى و لبنانى و افغانى كه مورد تجاوز كفار قرار گرفتهاند هماهنگ شود تا دشمن مشترك همه مظلومان را با نداى واحد به عالميان معرفى كنند. و من موكداً از زوار ايرانى و ديگر زائران بيت الله الحرام مىخواهم كه نظم و آرامش را مراعات كنند و به دستورات نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينىها عمل كنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طورى كه شايسته يك مسلمان متعهد است عمل نمايند. اميد است دولت سعودى نيز با حجاج ايرانى كه از ستمكاران غدار كه به كشورهاى اسلامى تجاوز و دخالتهاى بيجا مىكنند، تظلم مىنمايند، به نحوى شايسته هماهنگى و همگامى و وحدت كلمه، كفار متجاوز به حريم اسلامى را محكوم كنند تا حج امسال انشاءالله تعالى به طورى كه مرضى خداوند و رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است انجام گيرد.
6 - از جمله چيزهايى كه براى قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهانى و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است آن است كه نوعاً قدرتهاى ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا به وسيله بوقهاى تبليغاتى خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومى خائنشان مقاصد شوم خود را اجرا مىكنند، در صورتى كه اگر ملتها با هشيارى و وحدت در مقابلشان بايستند موفق به اجراى آن نخواهند شد. شواهد بر اين مدعا زياد است و زندهترين شاهد در كشورهاى منطقه ايران و افغانستان است. ايران چنانچه مىدانيم و مىدانيد دست بسته تسليم امريكا بود و شاه مخلوع خائن، اين كشور را در تمامى ابعاد وابسته به امريكا كرده بود و ايران يكى از پايگاههاى نظامى امريكا بود. ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جيرهخواران و شاه و دولت و مجلس از نوكران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نيرومندترين ژاندارم بود و پشتيبان او امريكا و ديگر كشورهاى وابسته به آن بودند و از حيث تجهيزات نظامى بسيار غنى بود، با اينهمه ملت معظم ايران كه فاقد قدرت نظامى و تجهيزات رزمى و حربى بود با دست خالى و ايمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتكاء به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى كوتاه به طور معجزهآسا بتهاى تخيلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ريخت و طومار ستمگرى دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و بر اسطورههاى تاريخسازان و بتتراشان خط ابطال كشيد. و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى، آن قدرت اسطورهاى و ارتش قدرتمند حكومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ايمان و اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به خويش در هم كوبيد. به طورى كه بايد گفت شوروى با پريشانى و پشيمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مىبرد و در حيرت است كه چگونه از افغانستان بدون آبروريزى جا خالى كند. و همچنين ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند كه فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزاير و عراق بيرون كردند. اينها و امثال اينها براى فرو ريختن رعبهاى ساختگى به دست استعمار استثمارگران كافى است كه مسلمانان و دولتهاى كشورهاى اسلامى را از خواب گران بيدار كند و اين طلسمهاى ساختگى را و سحرهاى شيطانى را ابطال نمايد و مسلمانان و دولتهاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 92
آنان را با داشتن يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن شريان حيات غرب و شرق و دارا بودن كشورهاى وسيع و غنى از سحر و وحشتزدگى خارج كند و از ايران كه با جمعيت ناچيز سى و چند ميليونى دست همه قدرتها را از كشور خود قطع و تمام قيد و بندهاى استعمارى را گسيخت و مستشاران و مفتخواران را از ميهن عزيز راند، عبرت بگيرند و به بوقهاى استعمارى كه يكصدا از اول پيروزى انقلاب تاكنون با شايعهپردازىها و نشر اكاذيب، ايران را يك كشور در حال سقوط و ورشكسته معرفى كرده و مىكنند گوش فرا ندهند و از يك قدرت اسلامى كه هدفش سرافرازى مسلمين و كوتاه كردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پيوسته مىخواهد بين برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ايمانى برقرار باشد، قدردانى كنند و بدانند كه كشورهاى قدرتمند فرصت طلب كه غايت آمالشان دست يافتن بر كشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتارى تنها مىگذراند و كلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد.
7 - اگر انشاءالله آن وحدت بين مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى كه خداوند تعالى و رسول عظيمالشانش خواستهاند و امر به آن و اهتمام در آن فرمودهاند، حاصل شود، دولتهاى كشورهاى اسلامى با پشتيبانى ملتها توانند يك ارتش مشترك دفاعى بيش از صد ميليونى تعليم ديده ذخيره و يك ارتش دهها ميليونى زير پرچم داشته باشند كه بزرگترين قدرت را در جهان به دست آورند. و اكنون كه اين حاصل نيست، دولتهاى اسلامى منطقه و حواشى آن مىتوانند يك ارتش ذخيره دهها ميليونى و يك ارتش بيش از ده ميليونى تحت پرچم براى دفاع از كشورهاى اسلامى داشته باشند كه اين نيز فوق قدرهاست و اميد است دولتهاى منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در اين امر فكر كنند و طرح آن را بريزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرتها نجات يابند و شيرينى استقلال و آزادى را بچشند و براى به دست آوردن چنين قدرتى لازم است هر يك از دولتها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از كشورشان يك چنين طرح حياتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند. و از كشور اسلامى ايران در اين امر كه مدافع كشورهاى خود و برادران اسلامى خويش است الهام بگيرند. امروز ايران با همه گرفتارىها و كارشكنىها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعليم نظامى دهد و تاكنون به طورى كه گزارش مىدهند قريب يك ميليون رزمنده ذخيره تعليم ديده دارد كه به محض آنكه لازم شود، با يك هشدار براى دفاع از ميهن اسلامى خود مجهز و مسلح مىشوند. دولتهاى اسلامى و منطقه نيز اگر مثل دولت ايران با ملت رفتار كنند و خود در كنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمايند اين امر در كشورهاى آنان نيز حاصل مىشود و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر كرده و طرح داده است. و بايد متأسف بود كه اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زير پردههاى استعمارى در طول تاريخ مى باشد. از خداى بزرگ مىخواهيم كه اين پردههاى سياه را برچيند و چشم مسلمانان را به جمال جميل اسلام روشن فرمايد تا دنيا بداند اسلام براى جهان چه آورده است. و آنچه غايت تعليمات اسلامى است همزيستى مسالمت آميز در سطح
صحيفه نور ج 18 صفحه 93
جهان است كه اميد است با تعجيل در ظهور مهدى آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود، و رسيدن انسانها به كمال و سعادت اخروى است كه خداوند نصيب همگان فرمايد.
8 - مسلمانان و خصوصاً مظلومان منطقه بدانند كه اسرائيل با تغيير و تبديل مهرهها كه شايد اغفال رزمندگان فلسطينى و لبنانى باشد هيچ گاه از مقصد شوم خود كه حكومت بر كشورهاى مسلمين از نيل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امريكا كه چنگ و دندان در منطقهنشان مىدهد از مهرهاى چون اسرائيل كه مجرى جنايتهاى آن در منطقه است به كامل پشتيانى مىكند و بازىهاى سياسى اينان را نبايد از نظر دور داشت. و كسانى كه از اسرائيل حمايت مىكنند بايد بدانند كه افعى گزنده را در حمايت خود قوى مىكنند كه در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاكت مىكشاند و بايد به اين افعى خزنده خطرناك مهلت ندهند. چنانچه صدام جنايتكار اگر فرصت پيدا كند خطرش براى منطقه از اسرائيل كمتر نيست. و لازم است براى آرامش، منطقه، اكنون كه به يارى خداوند متعال قواى مسلح ايران ايدهم الله تعالى اين جرثومه فساد را تاليه پرتگاه هلاكت رساندهاند و از سردار قادسيه يك موجود مفلوك ساختهاند، دولتهاى منطقه از كمك به او دست بردارند كه صلاح دين و دنياى آنان است و در صورتى كه مهلت پيدا كند بر هيچ يك از دولتهاى خليج فارس و ديگران رحم نخواهد كرد. شما ديديد اكنون كه با شكست مفتضحانه روبرو است در يك سخنرانى گفت: اعراب بايد رهبرى عراق را بپذيرند و شك نكنيد كه اگر قدرت پيدا كند به مسأله رهبرى اكتفا نخواهد كرد. و بوق تبليغاتى دولتهايى كه از ايران سيلى خوردهاند، براى مصالح خودشان و دربند كشيدن هر چه بيشتر ملتها، شماها را از ايران ترسانند، ولى دولتها بدانند كه ايران به پيروى از تعاليم اسلامى با تمامى آنها در صورتى كه به موازين اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مىنمايد ولى هرگز به خود اجازه نمىدهد با كسى كه نسبت به ما آن همه خسارات و جنايات وارد كرده است مسالمت كند. و ملت عزيز عراق در انتظار پيروزى ايران است تا از نيشهاى اين عقرب جراره نجات پيدا كند و اميد است كه با يارى خداوند اين انتظار به طول نيانجامد اليس الصبح بقريب.
9 - حجاج محترم ايران و زائرن حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشورى كه براى اهداف اسلامى و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش قيام كرده است به سوى خانه خد و حرم شريف رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پيامبر عليهم و صلوات الله مىروند، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند و خبرگزارىها و دروغپردازان بوقهاى تبليغاتى و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند كه از كاهى كوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شايعههاى خود پر نمايند. در اين صورت جزئى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنكه در پيشگاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشانش مىباشد، در حضور ساير زائران حرمين شريفين است كه به واسطه پيامد آن گناهى بزرگ و خطايى عظيم است زيرا علاوه بر آنكه بعض اعمال و گفتار، خلاف حرمت حرمين شريفين است موجب وهن جمهورى اسلامى است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 94
خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى كه براى حكومت الله و برقرارى احكام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشكيل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونهاى ديگر معرفى شود و عيب جويانى كه مراقب خرده گيرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شايعه پراكنى و مشوه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان كه براى عبادت فريضه حج رفتهاند نوشته شود. لازم است مراقب باشند كه اعمال رويه و گفتار باطل تحقق پيدا نكند و هركس مراقب دوستان و نزديكان خود باشد و در برنامههاى انسانىاسلامى صحيح كه از طرف نماينده اينجانب جناب حجتالاسلام آقاى خوئينىها ترتيب داده مىشود تبعيت كنند و از آنها تخطى نكنند كه موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرين فراهم شود. و پليس كشور سعودى و متصديان امور حج و زيارت و دولت سعودى بايد توجه كنند كه زائران ايرانى كه از يك كشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارت زده كه با تأييد خداوند متعال و قيام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرتها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و كوچك و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژيم ستمشاهى امريكايى را به رژيم اسلامى مردمى تبديل كرد و مستشاران و جاسوسان امريكائى و شوروى را يا از كشور راند و يا به بند كشيد، به زيارت بيت الله الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه مسلمين عليهم السلام مشرف مىشوند، ميهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به ميزبانان بزرگ آنان است، خصوصاً كه اين ميهمانان آمدهاند تا همراه با مناسك حج به نداى ابراهيم خليلالله و محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لبيك گويند كه لبيك به آنان نيز لبيك به خداى تعالى است. با اينانى كه از كل فج عميق هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او كردهاند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار كنيد و ميهمانان خدا و رسول را آزار ندهيد. اينان براى مناسك حج و برائت از مشركان و كافران كه خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند. اين ميهمانان متعهد را گرامى داريد و از قدرت يك رژيم مقتدر اسلامى براى سركوب دشمن اسلام و مسلمين، اسرائيل غاصب و قطع يد ارباب او امريكا، راس دشمنان اسلام و كشورهاى اسلامى بهره بردارى كنيد و مكه مكرمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنيد كه اين يكى از اسرار حج است و خداوند غنى از لبيكها و عبادات بشر است.
بارالها! ما را از پيروى شيطان و نفس اماره حفظ فرما. ما را از حب جاه و مقام و دنيا و نفس خويش بازدار. دولتهاى كشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظايف اسلامى انسانى آشنا نما. و ملتها و دولتهاى كشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمائى فرما. و حجاج ايرانى را كه در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مىنمايند از رحمت و جلوه خاص خود بهرهمند فرما. و دست قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمين كوتاه فرما. و ما را به آنچه رضاى تو است هدايت نما و لشكريان اسلام را در دفاع از سرزمين خود و مظلومان منطه نصرت عنايت فرما. و اسرائيل غاصب
صحيفه نور ج 18 صفحه 95
متجاوز و امريكا و شوروى ستمگر را مخذول فرما. و اسلام و مسلمين را تقويت فرما و از شر اجانب حفظ كن.انك ولى النصر والنعمه والسلام على رسول الله صلى الله عليه وآله و على اولياء المعصومين سيما بقيه الله فى الارضين ارواحنا فداه
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 98
تاريخ: 15/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاء مسؤولين و اساتيد جامعه الامام الصادق اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى، اساتيد و طلاب مدرسه عالى شهيد مطهرى و گروهى از مسؤولين مؤسسه در راه حق
به دليل تبليغات خاص اجانب و عمال آنان اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر و قدردانى كنم از آقايان فضلائى كه در قم و تهران اشتغال دارند به تعليم و تعلم. و اميدوارم كه براى آتيه اسلام همه مفيد و به طور شايسته آنچه كه بايد، وظيفه آنهاست عمل بفرمايند. معالاسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دينيهمان هر كدام از يك جهتى نواقص زياد داشت و نمىشد. و نمىتوانستند رفع كنند. دانشگاه از جهت اينكه اصلاً اساسش اگر هم بر اين نبود كه ايران را به دامن قدرتهاى بزرگ بيندازد، كم كم به آن قضيه كشيده شد و جوانهاى عزيز ما را آن اشخاصى كه مأمور بودند، به نحوى كه آنها مىخواستند تبليغ و تربيت مىكردند و بعد هم مىفرستادند به خارج و آنها رويشان كار مىكردند و بعد هم كه آمدند، بسياريشان اصلاً با ديانت بكلى مخالف بودند و بسياريشان هم بودند كه اگر هم مخالف نبودند نمىتوانستند كارى انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش اين بود. مدارس علمى كه ما حالا از آن روى همرفته تعبير مىكنيم به فيضيه، آن از جهات ديگر ناقص بود، آنجا را مستقيما نيامدند مثل دانشگاه تصرف كنند و نتوانستند بكنند. آنها با همه سختىها در دوران رضاخان كه سختىها زياد بود، تحمل كردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همين طور. لكن ما محصور شده بوديم در يك كتابها و در يك عقايد خاصى كتابها از حيث تعليم و تعلم غالباً از طهارت و تجارت و صلات - غالباً - تجاوز نمىكرد. علوم قضايى و حدود و ديات و اينها از علوم غريبه بود، البته مشايخ نوشتهاند، همه را مستقصى نوشتهاند، لكن در حوزهها از باب اينكه اين امور خارج بود از حيطه عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و ديات و قصاص و اينها عملى نبود، از اين جهت آنها مورد بحث واقع نمىشد و ما محصور شده بوديم در كتابها، در باب تعليم و تعلم به همان مقدار، و از آن طرف در عين حالى كه خارجىها و عمال آنها تصرف مستقيم نداشتند در حوزهها، لكن يك تبليغات خاصى انجام گرفته بود در سالهاى طولانى كه بايد حوزهها از امور اجتماعى و سياسى بكلى مبرا باشد و اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم و امور مسلمين و چيزهايى كه مربوط به جامعه مسلمين است در حوزهبحثى
صحيفه نور ج 18 صفحه 99
از آن نبود.
امروز احتياج است كه جزو برنامه تبليغات مدارس دينى، زبانهاى زنده دنيا باشد
بحمدالله امروز كه ما از آن قيدوبندها رهايى پيدا كردهايم بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز حوزهها با ديروز حوزهها فرق دارد. امروز حوزهها براى دنيا، الان دنيا يك تحولى پيدا كرده است كه كانه عائله واحده شده است. اين صحبتى كه من الان براى شما مىكنم ممكن است كه بعد از دو ساعت ديگر در امريكا هم منعكس بشود و همين طور هر مطلبى كه در ايران واقع مىشود در همه دنياپخش مىشود. يعنى يك كسى اگر صدا بكند به صداى عادى، صداى او قبل از اينكه به آخر اين مجلس برسد به آمريكا رسيده است. وضع اينطور شده، دنيا كانه همه مجتمع شده است در يك محصور كوچكى از حيث جهات.
ما امروز نمىتوانيم مثل سابق فكر كنيم، ما سابق تبليغاتمان محصور به ايران بود. گاهى اتفاق مىافتاد كه در يك جاى ديگر هم مىرفتند اما گاهى بود، خيلى كم. و تبليغات آنقدرى كه براى خارج لازم است براى داخل كمتر از او لازم است. شما مىبينيد كه امروز همه تبليغات دنيا بر ضد اسلام است، با اسم ضديت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محكوم مىكنند. صورت اسلام را به يك صورت ديگرى در آوردهاند كه غير واقعيت اوست. پيشتر احتياج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتياج است به اين، يعنى جزو برنامه تبليغات مدارس بايد زبان باشد، زبانهاى زنده دنيا، آنهايى كه در همه دنيا شايعتر است. اين بايد يكى از چيزهايى باشد كه در مدارس دينى ما كه مىخواهند تبليغ بكنند، اين امروز محل احتياج است، مثل ديروز نيست كه ما صدامان از ايران بيرون نمىرفت. امروز ما مىتوانيم در ايران باشيم و به زبان ديگرى همه جاى دنيا را تبليغ كنيم، در همه جا مبلغ باشيم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنيا يك امر آسان و عادى است كه مبلغين انشاءالله بايد تربيت بشوند و فيضيه و دانشگاه ما بايد يك دانشگاه و يك فيضيه باشد براى همه دنيا، تبليغ براى همه دنيا، براى همه كشورهاى عالم.
واجب كفائى است كه نسل جوان را براى قضاوت و تبليغ تربيت كنيم
و بحمدالله امروز آن بندهايى كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الان بانوان مشغول هستند.الان بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاى ديگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند و اين يك امرى است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آنوقت همچو محصور كرده بودند كه براى بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتى در يك مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسأله علمى بگويند و مسأله عقيدتى بگويند. امروز اينها مىتوانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاى كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب افتاده بوديم در اين امور و امروز بايد تلافى كنيم، بايد نقيصهها را
صحيفه نور ج 18 صفحه 100
رفع بكنيم .ما نه امروز مبلغ داريم و نه قاضى داريم. يك عده مختصرى، آنقدرى كه ما ايران احتياج به مبلغ دارد، ندارد، حوزهها ندارند. آنقدرى كه قاضى لازم دارند، حوزهها ندارند، حوزهها تربيت قضات را نكردهاند، يك عده پيرمردها هستند لكن آنها نمىروند سراغ اين كارها. ما الان نسل جوان را بايد براى قضاوت، براى تبليغ تربيت كنيم. براى قضاوت كه واجب است، واجب كفائى است براى همه، بايد تربيت كنيم كه اين واجب كفائى تحقق پيدا بكند و براى تبليغ هم لازم است ما تبليغ بكنيم، آن هم جزو واجبات است كه ما از اسلام تبليغ بكنيم. آن چيزى كه وارد شده است در قرآن بايد تبليغ كرد به همه جا، و تبليغ لازمهاش اين است كه زبان بدانند. شما نمىتوانيد برويد در انگلستان براى انگليسىها با زبان فارسى تبليغ كنيد يا در امريكا اينطور يا در شوروى، شما بايد با زبان اهلى آنها تبليغ كنيد و اين از امور لازمهاى است كه پيشتر نمىشد اسمش را برد و حالا مىبينيم جزو لازمهاست و واجبات است كه بايد عمل بشود.
بنابر اين در عين حالى كه من تشكر مىكنم از همه آقايانى كه در اين امور دخيل هستند و مشغول خدمت و فداكارى هستند، در عين حال از آنها تقاضا دارم و از همه حوزههاى علميه در هر جا كه هست اين تقاضا را دارم كه دامن به كمر بزنند و نقيصههاى سابق را، عقب افتادگىهاى سابق را جبران كنند. مبلغ درست كنند، قاضى درست كنند، چيزهايى كه احتياج دارد اسلام به آنها. و تبليغ اسلام به غير از اينها، يا عمل كردن به احكام اسلام بدون آنها نمىشود. بنابر اين با اينهمه تبليغات عليه ما، ما هم بايد تبليغات داشته باشيم. ما بايد اعزام مبلغ در خارج بكنيم به آنقدرى كه ميسور است براى ما و اميدوارم كه موفق بشويد، آقايان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فيضيه، موفق بشوند به اينكه تربيت كنند عده زيادى را از زن و مرد براى تبليغ.
اين دنيا در يك محيط خفقان دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت
و شمابينيد كه دنيا الان بر ضد ما قيام كردهاند. شما ملاحظه كنيد براى سرنگونى يك طياره كره جنوبى چه بساطى درست كردهاند. البته به قتل رساندن و ساقط كردن يك طيارهاى كه انسانها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست يك جرم نابخشودنى است، لكن امريكا طرفدار اين است، بايد ديد چى هست اين، امريكا اينقدر تبليغ مىكند و نطق مىكند رئيس جمهور امريكا و فاجعه مىگويد در دنيا واقع شده است و دنيا بايد اين را نبخشد. اين همان امريكائى است كه اين فاجعه را در جاهاى ديگر خودش بجا مىآورد و اين همان امريكايى است كه عراق را وادار كند كه بدتر از اين فاجعهها را در ايران مىآورد، يك كلمه هم حرف نمىزند. عراق نسبت به ايران و خود عراق، حكومت عراق نسبت به ايران و خود عراق تاكنون چه كرده است، چقدر جمعيت از اين دو كشور اسلامى را كشته است و چقدر بمباران كرده است اين مناطقى كه اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است كه ايران هم فلان جا را زده است، يك دروغى گفته است. راديوها وقتى نقل مىكنند حرف او را، اول نقل مىكنند كه او گفته است كه كجا را زديم، كجا را زديم، ما هم موارد، جاهايى كه جمعيت نظامى
صحيفه نور ج 18 صفحه 101
هست زديم. در صورتى كه همه راديوها مىدانند كه اينها شهرهايى كه هيچ ربطى به نظامى ندارد دارند مىزنند. پشت هر شكستى صدام حمله كرده است و يك عده بيگناه، زن و مرد، بچه و صغير و كبير را به خاك و خون كشيده و آمريكا يك كلمه راجع به اين حرف نزده است براى اينكه انساندوست است ايشان! اما انسان آمريكايى پسند! انسانى كه به درد او مى خورد مىپسندد! همين عمل اگر امريكا كرده بود، همان عراق كه الجزاير را، كه طياره الجزاير را، ساقط كرد و عدهاى هم از مردم عادى در آن بودند و يكى از وزراى آنجا هم در آن بودند، آمريكا هيچ واكنشى نشان نداد، اما حالا عزا گرفته براى اينكه يك طيارهاى از كره جنوبى ساقط شده است و اين عزا براى اين است كه مىخواهد شوروى را محكوم بكند، نه اينكه آن انسانهايى كه آنجا هستند دوست دارد. انسانها پيش از اين دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اينها براى انسان الا آنى كه گاو شيرده براى آنها باشد هيچ ارزشى برايش قائل نيستند. شما ببينيد امروز لبنان چه خبر است. الان كه من و شما اينجا نشستهايم در لبنان چه حمام خونى دارند چيز مىكنند. اين حكومت غاصب و جائر لبنان، اين امين خائن چه بساطى در سر اين جمعيت مردم در آورده است. اسرائيل چه بساطى در آنجا در آورده بود، حالا به جاى او اينها دارند در مىآورند. لكن آمريكا نديديم كه يك كلمه بگويد. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهايش را فرستاده آنجا كمكش براى اين جنايات، يك اسمى رويش مىگذارند شايد هم خودشان درست كنند صحنه را، دو تا فرض كنيد ترقه مىاندازند به يك جايى و يكى دوتا را زخمى مىكنند يا فرض كنيد او نكرده باشد، آنوقت اينها مىريزند خانه به خانه مىگردند جوانها را مىگيرند، جوانها را حبس مىكنند، جوانها را مىكشند. اين فجايع در دنيا دارد واقع مىشود و آمريكا نشسته دامن به آن مىزند و اسفناكتر اين است كه مسلمين نشستهاند و تماشا مىكنند. اين مهره دومى كه حالا آمده است و اسحاق شاميرى كه الان آمده است و مىخواهد نخست وزير بشود، از اول برنامه خودش را گفته است. از اول گفته است كه اسرائيل بزرگ بايد تحقق پيدا كند، بايد فلسطين بكلى از بين برود، تمام جاهايى كه دست اسرائيل است اينها لاينفك از اسرائيل است. اسرائيل بزرگ يعنى از نيل تا فرات، يعنى تمام منطقه كه عرب نشين است، حجاز هم جزء اين بايد باشد، مصر هم جزء اين است و اينها نشستهاند آنجا دارند تماشا مىكنند و عده كثيرشان هم همراهى مىكنند و اسرائيل را مىخواهند بشناسند و امثال ذلك. اينها يك مصيبتهايى است كه در قرن ما واقع شده است و معالاسف مسلمين يعنى حكومتهاى اسلامى بىتفاوت هستند و آنها نمىگذارند كه كشورهاى خودشان، مردم عاديشان راجع به اينها صحبت بكنند. واقعاً در يك محيط خفقان اين دنيا دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت. اين افغانستان دست شوروى، هر روز فاجعه درست مىكند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ايستادهاند كه شايد او را پشيمان كرده باشند. آن هم فلسطين و لبنان و نمىدانم همه جا در دست امريكا و همه مشغول به جنايت كردن، آنوقت در اين بين از يك طياره كه 160 نفر، 260 نفر يك همچو چيزى كشته شده است همه متأسف بايد باشيم لكن امريكا به اينطورى كه شما متأسفيد نيست. شما براى اينكه آنها را اصلاً نمىشناسيد لكن يك انسانند بيگناه طعمه شوروى
صحيفه نور ج 18 صفحه 102
شدند. اما آمريكا نه از باب اينكه انسان مى خواهد، امريكا در اين يك چيزى پيدا كرده براى اينكه شوروى را از ميدان در كند، مردم را يعنى دنيا را بر ضد شوروى چى بكند. شوروى هم فردا يك بهانهاى پيدا مىكند آن هم امريكا را مىخواهد چه بكند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين.
ايرانىها از بچه و بزرگ مصمماند كه امريكا و شوروى را در ايران راه ندهند
و بالاخره ما بايد در اين بين خودمان توجه به مسائل دنيا داشته باشيم. امروز نبايد ما فكر بكنيم ايران چه جور است. ما امروز فكر بكنيم دنيا چه خبر است، تكليف ما در مقابل دنيا چه خبر است. همين جنگ تحميلى را درست كردند، نقشهاى كه صهيونيستها دارند عملى بشود. از يك طرف نگذارند اسلام در اين تحقق پيدا كند، اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند و قهرا در ممالك ديگرى هم خواهد رفت و رفته است هم، آنوقت آن بساط آنها، بساط صهيونيستها برچيده مىشود، امريكا و شوروى دستش از ممالك اسلامى قطع مىشود. اينها براى اينكه نگذارند اسلام از چهار چوب ايران بيرون برود و اگر بتوانند در خود ايران هم منحرف كنند اذهان را، الان دارند كوشش مىكنند و مىخواهند كه، مقصد اولشان اين است كه ايران ساقط بشود و يك جمهورى اسلامى امريكايى پيش بيايد. البته ديگر سلطنت طلبى توى كار نيست، جمهورى اسلامى هم اسمش را مىگذارند اما جمهورى اسلامى آن قسم امريكايىاش، آنى كه بعضىها هوسش را دارند، اين را كه انشاءالله موفق نمىشوند، ايرانىها مصمماند همه، مرد و زن پير و برنا، بچه و بزرگ مصمماند به اينكه امريكا و شوروى را در ايران ديگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان اين است كه اسلام را در همين ايران محبوس كنند. تبليغات دامنه دارى كه ايران الان چه شده است، بچههاى كوچك را چه مىكنند، بچههاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مىفرستند به جبههها كه تازه همين مسأله بوده است و نمىدانم طرفدار حقوق بشر اعتراض كرده، آنها نشستهاند آنجا و گوششان به اين است كه راديو امريكا چه بگويد، راديوى بىبى سى چه بگويد، راديوى كذا چه بگويد. خودشان مسائل را مىدانند، نه اينكه ندانند اينها، لكن براى اينكه ايران را محكوم كنند اين مسائل را مىگويند. نه اين است كه اين راديوهاى خارجى ندانند مسائلى كه در ايران واقع شود و ندانند تجاوزاتى كه عراق به ايران كرده و ندانند آنهمه ظلمى كه به كشورهاى ايران و عراق كرده است،اينها مىدانند اينها را لكن انسان براى آنها مطرح نيست، آنها مقاصد خودشان را مىخواهند اجرا بكنند. مقاصدشان اين است كه اسلام را در ايران بد نام بكنند، جمهورى اسلامى و مردم ايران را بد نام بكنند كه نبادا ديگران به فكر اين بيفتند كه همين معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من اميدوارم كه در اين معنا هم انشاءالله موفق نشوند. اسلام مظلوم است الان در دنيا و ما موظفيم كه اسلام را به دنيا معرفى كنيم و ما موظفيم كه اسلام را در همه جاى دنيا معرفى كنيم. اسلام مظلوم است الان در دنيا، غريب است در دنيا، ما يك دسته كوچكى هستيم تبليغاتمان ناقص، مبلغ كم داريم و آنها همه رسانههاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 103
گروهى دستشان است و هر چه مىخواهند پولهاى زيادى هم دارند و خرج اين كارها را مىكنند. ما معذلك نبايد مأيوس بشويم، ما با همين عده قليل همانطورى كه آن قدرت بزرگ شيطانى محمدرضا را كه دنبالش همه قدرتها بود به همت همين جوانهاى ايران شكستيم و كنارش زديم و اسلام را انشاءالله به آنطورى كه خواست خداست در اينجا پياده خواهيم كرد و مشغول پيشرفت در اين امر هستيم. ما نمىگذاريم ديگر كسى ديگراينجا بيايد و من اميدوارم كه هماهنطور كه اينها شد، با همت والاى دانشگاه و فيضيه تبليغات دامنهدار پيدا بشود و در يك مدت كوتاهى انشاءالله تبليغات به جايى برسد كه همه دنيا را ما پر از مظاهر اسلامى بكنيم.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواستارم و اميدوارم كه در اين مشروعى كه همه اشتغال به آن دارند و آقايان رياستش را دارند و مشغول كار هستند توفيق پيدا بكنند و دست جنايتكار قدرتهاى بزرگ از ايران قطع بشود و اسلام آنطورى كه هست در دنيا جلوه كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 104
تاريخ: 27/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوانعالى كشور، اعضاى هيأت دولت و شورايعالى قضايى، فرماندهان نيروهاى سه گانه، اعضاى جامعه روخانيت مبارز تهران و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد قربان
عيد شريف فطر كه ضيافت الله است مقدمهاى است براى عيد شريف قربان كه لقاءالله است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد مبارك را به همه آقايان و همه ملت مسلمان ايران و به همه محرومان جهان تبريك عرض كنم. در اسلام دو عيد است كه به عنوان عيد اسلامى به رسميت شناخته شده است، عيد شريف فطر عيد است براى ضيافت الله و عيد شريف قربان عيد است براى لقاءالله. و آن عيد كه ضيافت الله، مقدمه است براى لقاءالله و اينكه امر شده است به حضرت ابراهيم كه فرياد بزن تا بيايند پيش تو، براى اينكه راه راهى است كه از طريق ولى الله بايد طى بشود، از طريق اولياءالله بايد طى بشود و حضرت ابراهيم سلام الله عليه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسلها و رسول اكرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم، و از راه اينها بايد رسيد به آنجا كه بايد رسيد. ابراهيم عليه السلام بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض كرد: و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مىگويد و براى رسول اكرم ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى است و بين اين دو تا فرق است با اينكه هر دو در غايت كمال است. و از بركاتى كه ما داريم، براى ما هست، بركات ادعيهاى است كه از ائمه اطهار وارد شده است. ادعيه ائمه اطهار همانطورى كه خود قرآن شريف هم آنطور است كه يك سفرهاى است كه پهن شده است براى اينكه همه قشرها از آن استفاده كنند. قرآن را چنانچه ملاحظه فرماييد در آن اكثراً آيات شريفهاى است كه اكثر مردم از آن استفاده مىكنند و در قرآن شريف آياتى است كه فقهاى عظام از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه عرفا از آن استفاده كنند، آياتى است كه خاصه اوليا از آن استفاده مىكنند و آياتى است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او رسيده است و به وسيله او به كسانى كه لايق هستند رسيده است. قرآن، آياتى كه در اين زمينه است كه اهل معرفت از آن استفاده مىكنند زياد است، مثل الله نورالسموات والارض، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معكم اينما كنتم و امثال اينها كه در لفظ و در بيان ممكن
صحيفه نور ج 18 صفحه 105
است كه انسان براى آنها بياناتى بكند، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشكل است كه كسى غير از آنچه خوطب به، به اينطور مسائل برسد. هوالظاهر، هوالباطن خوب، وقتى دست ماها دادند گفتيم به اينكه هوالمظهر لكن مسأله اين نيست. الله نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسيده منور السموات و الارض معنا كردند، لكن مساله اين نيست. در روايات هم همين طور است. ادعيهاى كه از ائمه اطهار وارد شده است اين هم يك سفرهاى است پهن شده است براى اينكه همه از آن استفاده كنند، هر كس به مقدار فهمش و اكثراً چيزهايى است كه عامه مردم از آن استفاده مىكنند و فقراتى در ادعيه هست كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، فقراتى هست كه عرفا از آن استفاده كنند، فقراتى هست كه خاصه اولياء بايد از آن استفاده كنند. همين در دعاى عرفهاى كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در روز عيد خوانده، در روز عرفه خوانده اند، اين دعا اكثراً چيزهايى است كه اكثر بينندگان از آن استفاده مىكنند لكن در بين آن يك چيزهاى ديگرى هست كه استفاده از او مشكل است حتى براى عرفاى بزرگ ايكون لغيرك الظهور حتى اينكه ماليس لك اين تعبير غير از اين است كه هوالمظهر ايكون لغيرك الظهور ماليس لك يعنى ظهور همه از توست، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دليل چه وقت غائب بودى؟ هيچ وقت غائب نبودى، از تو بايد استدلال به ديگران بشود، نه از ديگران استدلال به تو و هكذا. اين از نعمتهاى بزرگى است كه براى بندگان خدا آمده است و هركس به اندازه خودش از او استفاده مىكند و بسيارى هم هستند كه گمان مىكنند استفاده كردند لكن واقع مطلب بسيار مشكل است، يعنى بعضى از امور است كه تصديقش آسان است لكن تصورش مشكل بعضى از مسائل هست كه تصور، انسان نمىتواند بكند، لكن تصديقش مىكند و مسائل كه مال اهل معرفت است از اينجور مسائل هستند، تصديق مىشود كرد به اينكه هوالظاهر لكن تصور هوالظاهر يك تصورى است كه بسيار مشكل است مگر براى آنهايى كه خاصه اوليا هستند و عيد شريف قربان و اينكه همه را خواستند، فى الناس، فرياد بزن بين ناس كه بيايند و بيايند به سوى تواى ابراهيم، و به سوى رسول خدا در وقتى كه رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى كه ولى هست به سوى او بيايند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است نه اينكه به سوى او بيايند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عين به سوى خدا رفتن است. از اين جهت دعوت به اين است كه به سوى خدا بروند، لكن راه اين است، طريق اين است. و ابراهيم سلام الله عليه، عيد براى او براى ذبيح الله است كه ثمره وجود خودش را حاضر شد كه فدا كند و براى رسول الله هم، براى ذبيح الله در اين امت است كه ذبيح الله هم، فديه هم تفسير شده است به بعضى از روايات به حضرت سيدالشهدا. ابراهيم تا آن حدى كه حد فداكارى هست رفت، منتها خداى تبارك و تعالى براى او فديه فرستاد و پيغمبر اكرم هم تا آن حدى كه هست و و اصل هم آن امر شد براى اينكه ذبح واقع شد. و نمونههايى از اين مسائل در بين بشر هست، لكن با تفاوت بسيار زياد كه آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
صحيفه نور ج 18 صفحه 106
جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى مىكنند و در مقابل اينطور فداكارى براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود
الان شما در اين عصر كه ملاحظه مىكنيد جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى كنند، واقعاً رو به شهادت مىروند. كسانى هستند كه واقعاً جوانهايشان را به شهادت مىفرستند و خوشحال هم هستند. اين همان سنخ هست لكن تفاوت اين است كه آنجا معرفت يك معرفت عالى مقام است و اينجا به آن مرتبه نرسيده است، اينجا نمونهاى از اوست. فداكارىهاى جوانهاى عزيز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است كه آنها كردند. اينها ذبح مىشوند به همانطورى كه اسماعيل ذبح شد و به همانطورى كه فديه اسماعيل به حسب روايات ذبح شد. و ما بايد بگوييم كه عاجزيم از اينكه همين فداكارى كه اينها دارند هم، ما عاجزيم كه تصور كنيم، و بحمدالله اين فداكارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند، آنطور براى كشور خودشان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند. و ما آرزو داريم كه اين سرافرازى براى همه ملتها حاصل بشود و انقلاب به همين معنا براى همه ملتها حاصل بشود، براى همه مستضعفين حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اينطور فداكارى و اينطور تزكيه براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود. جنايات عظيمى كه از دولتهاى بزرگ بر همه بشر واقع مىشود و امروز دنيا گرفتار اين دو قطب است و بشر گرفتار اين دو قطب است كه خداى تبارك و تعالى انشاءالله نجات بدهد بشر را از اين دو قطب فاسد. هر جا بتوانند خودشان دخالت مىكنند و هر جا هم كه به حسب ظاهر عذرى باشد ديگران را وادار مىكنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه كنيد كه در طول اين مدت با اين ملت چه كرده است و با اسلام چه كرده است و با ملت عراق چه كرده است و از آن طرف مشاهده مىكنيد كه او صلح دوست خودش را حساب مىكند و رسانههاى گروهى هم هر جا هستند او را به همين عنوان معرفى مىكنند. من گاهى ياد آن شاعر مىافتم كه قصهاى دارد، قصه صدام، به ياد آن شاعر انسان را مىاندازد. نقل شده است كه كسى به يك شاعرى گفت كه اشعر شعراى عرب كى است؟ گفت بيا برويم من نشانت بدهم. رفت همراهش در يك خانهاى، ديد كه يك پيرمرد بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را به دهنش گرفته است و مىمكد. آن شخص شاعر گفت كه اين شخص كه مىبينى پدر من است. و اينكه پستان را در دهن گرفته است براى اينكه اينقدر بخيل است كه نمىخواهد يك قطره شير به كاسه ماليده بشود. اشعر شعراى عرب اين است كه در سالهاى طولانى افتخار به عرب كرده براى اين پدر.
من عقيدهام اين است كه يعنى عقيده نه ... يا خوب است اينطور باشد كه به صدام بگويند كه اخطب خطباى عرب كى است در عصر، او بگويد كه بياييد من نشان بدهم، بياورد در خرمشهر و هويزه و سوسنگرد و اينجاها ببيند كه، نشان بدهد كه ببينيد اينها همه آثار شكستى است كه ما خوردهايم از ايران. اخطب خطباى عرب اين است كه با اينهمه شكستها در هر شكستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشاش را بزند. صدام بيش از اين هم مىتواند بگويد، او بگويد اخطب خطباى عرب آن است كه اين خرابىها را كه مىبينيد به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به
صحيفه نور ج 18 صفحه 107
سر مردم موشك ريخته مىشود و هر روز هم من دارم از همه دولتها كمك براى اين خرابىها مىگيرم. اخطب خطباى عرب اين است كه آن خودش را معرفى كرده است به اينكه صلح طلب است. وضع اينطورى شده است كه كسى كه دارد هر روز از اين ور و آن ور سلاح تهيه مىكند براى اينكه بريزد به جاهايى كه ربطى به ارتش ندارد. او دستش به آنها كه نمىرسد وقتى آنجا شكست مىخورد، مىگيرد از اين سلاحهاى دور زن و مىزند به شهرهاى عرب نشين و كردنشين و فقرا و آنوقت اين دنيا را معرفى مىكنند به اينكه اين صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مىزند اخيراً هم كه از طرف يكى از رئيس جمهورها، رئيس جمهور گينه يك تقاضاى صلح شده بود، ايشان يك كاغذ مفصلى به او نوشته بود كه ما همه جور براى صلح حاضريم. ايشان از اول هم همين طور مىگفت ما براى صلح حاضريم، ولى صلح چى؟ صلح بين كى و كى؟ در عين حالى كه مىكوبد، صلح طلب است. در عين حالى كه فرار مى كند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهويت خودشان را از دست داده اند، كانه برگشته است، يك تحولى پيدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اينها. فرانسه هم خودش را يك كشور متمدن و آزاديخواه و نمىدانم اين چيزها معرفى مىكند، مردم شايد باشند، لكن او هم اسلحه مىفرستد، طيارههاى زننده مىفرستد، كوبنده مىفرستد براى اينكه نگذارند ايران غلبه پيدا كند. من عقيدهام اين است كه اگر در فرانسه پيش اين بزرگان فرانسه كه دارند به اصطلاح دارند اينها را فرستند، اگر عقل پيدا بشود، آن را بفرستند براى صدام، براى اينكه او با بىعقلىاش رسيده خودش را به اينجا رسانده، اگر چنانچه آن عقل داشت كه از اول گول آمريكا را نمىخورد كه بگويد تو برو چند روز ديگر تمام مىشود قضيه، كه آن آمد ديد كه نشد و تا حالا هم نشده است و همين دو سه روز هم كه ديديد كه ريختند و جوانهاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مىروند. خوب، ببين همه تجربه، مگر آن مقدار از ميراژهايى كه فرستاد، شصت تا مثل اينكه مىگويند فرستاد، كارى از آن آمد؟ اين سلاحها بايد دست كسى باشد كه آدم داشته باشد، كسى كه ندارد كسى را كه بتواند اين سلاحها را به كار ببندد، كسى كه چند تا از اين پاسدارهاى عزيز وقتى كه به يك فوجى از اينها حمله مىكند فرار مىكنند، آنها نمىتوانند اين كارها را انجام بدهند. بله، اينها در شهر خودشان نشستهاند و در مرز خودشان نشستهاند و با آن توپهاى دور برد مىزنند به آبادان هر روز يا مىزنند به جاهاى ديگر. اين وضع دنياست كه ما در آن گرفتار هستيم كه همه با اين كمك مىكنند در عين حالى كه مىبينند كه از اين كارى بر نمىآيد. مگر اين چيزهايى كه روسيه به صدام داده كمتر از اينهايى است كه فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست كارى بكند، البته خرابكارى كرد، اما پيشروى نكرد، شكست خورد در همه جا. و اين شكست براى اين است كه آن چيزى كه پيش پاسدارهاى ما هست پيش آنها نيست. ايشان بنا دارد كه تقليد كند در اين امور، تا گفته مىشود كه مردم ايران هديه آورند، آن هم درست مىكند يك طايفهاى را كه بياييد هديه بياوريد. در خود آنجا هم آنهائى كه هست حتى در راديوهاى خارجى و در نوشتههايى كه آوردهاند، مىگويند كه مأمورين او خانه به خانه روند و مىگويند قبض و رسيد بده، اگر كسى قبض و رسيد نداشته باشد، رسيد طلا، رسيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 108
جواهر اگر نداشته باشد او را مىبرند و به عنوان مجرم. آن شنيده كه اينجا طلا مىدهند آن هم مىخواهد صورتش را درست كند، شبيهاش را درست كند، يك صفى از خودشان درست مىكنند كه بياييد بدهيد، لكن مأمورين مىروند از مردم به زور مىگيرند. اين شنيده است كه بچههاى، خردسالهاى ما دعوا مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جنگ، ما مىخواهيم چه، آن هم در يك وقتى گفت يك بچهاى به من گفت كه من مىخواهم به جنگ بروم، فرق است ما بين اينها. در هر صورت ما گرفتار هستيم امروز به يك همچو وضعى در دنيا و اسف بار وضع دنياست.
اينهايى كه پيش مىبرند براى اين است كه دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند
اينهايى كه پيش مىبرند براى اينكه اينها دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند، اينها لبيك گفتند به حضرت ابراهيم سلام الله عليه. آنها كه مىخواهند پيش ببرند چى مىگويند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب نمىشود يك كسى كه به عفلق چيز مىكند، لبيك مىگويد يا به كسى كه به ابراهيم خليل الله لبيك مىگويد، اينها يك جور باشند. اين است كه آنها فرارى هستند و اينها اگر چنانچه يك وقت اقتضا بكند تا هر جايى كه صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه مىكنيد كه لبنان آن گرفتارى را دارد، آنقدر در آن الان دارد جنايت واقع مىشود، ديروز توسط صهيونيستها مستقيما و حالا توسط جميل، امين جميل، يعنى آمريكاست كه اين كارها را دارد انجام مىدهد. آمريكا نمىخواهد كه منطقه آرام باشد و بخواهند فكر بكنند كه بايد چه بكنند، آمريكا هر جا بتواند خودش دخالت مىكند، هر جا نتواند اياديش را مىفرستد كه لااقل نفاق بيندازند بين مردم. اين منافقينى كه مىخواستند در ايران آنطور وقايع را ايجاد كنند و جنايات را ايجاد كنند و كردند و فرار كردند و حالا هم باز تتمهشان هست، اينها همان راه را دارند مىروند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشكال مىشد كه شايد نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد كه نه، اينطورند. اينهايى كه خلقى هستند با صدام دست دوستى مىدهند، در صورتى كه هر روز دارد اين خلق اسلامى راكوبد. اينها ديگر برايشان آبرويى باقى نمانده است لكن خارج نشستهاند و فحش مىدهند، خوب، اين يكى برايشان مانده كه فحاشى كنند. در هر صورت ما بايد خودمان لبيك به حضرت ابراهيم بگوييم و لبيك به رسول الله بگوييم و با اين لبيك فداكارى بكنيم و حفظ كنيم عزت خودمان را، عزت اسلام را.
بايد جوانهاى ما، پيرهاى ما، زنهاى ما، مردهاى ما، بچههاى ما، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارىها اين است كه با هم اختلاف نكنند. اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند و بحمدالله الان در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين وحدت دارند جلو مىروند و تا اين وحدت هست انشاءالله پيروزى دنبال هم است. و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست على غيرك من الظهور ماليس لك هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را
صحيفه نور ج 18 صفحه 109
به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مىترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست در كار. براى خدا قيام كنيد انما اعظكم بواحده ان تقوموالله، يك از تمام موعظهها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را قل انما اعظكم بواحده يعنى همين يكى را من موعظه مىكنم چون همه چيز تو اينجاست انما اعظكم بواحده ان تقوموالله همه چيز در قيام لله است. قيام لله معرفت الله مىآورد. قيام لله فدايى براى الله مىآورد. قيام لله فداكارى براى اسلام مىآورد. همه چيز در اين قيام لله است و لهذا تنها موعظهاى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظهها همين موعظه است كه ان تقوموالله مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.
مبارك آن روزى است كه دست خيانتكارها و جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود
و خداى تبارك و تعالى اين ملتها را توجه بدهد به اين مسائل، و اين دولتهايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان مىكنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مىكنند. اسرائيلى كه بنايش بر اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را خيال مىكنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است، آمريكا از شما نفت مىخواهد و آمريكا از شما نفع مىخواهد و مىخواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور شوروى، اينها فرق نمىكند، اينها مىخواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه خدا به شما داده آنها استفادهاش را بكنند، شما حمال باشيد براى آنها. والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مىگويند ما اينها را نمىشناسيم. بناى اين اشخاصى كه توجهشان به خودشان و به دنياى خودشان است اين است كه مادامى كه به نفع آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع نيست ولو دوستشان باشد كنارش مىگذارند. اين قصه چرچيل را شنيديد شايد، خوب، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم همراه اينها بودند در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اينها بود، آمريكا هم همراه اينها بود. به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى بزنيم. شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مىخواست كه وارد بشود يعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الان وقتش است، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را وضع اينها اينطور است، همان دوستى را كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر خوب نيست، اين را پرتش مىكنند دور يا اين را مىزنندش به زمين، وضع اينها اينطورى است. كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمىشناسد
صحيفه نور ج 18 صفحه 110
آن ارزشهاى انسانى را، اينها نمىشود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مىخواهد، آمريكا از حكومت حجاز، نفت حجاز را مىخواهد براى او نفعى به شما نمىرساند او از شما مىگيرد ومىدوشد - براى - شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مىاندازيد و ما را هم به زحمت مىاندازيد؟
انشاءالله خداوند همه را بيدار كند و هشيار كند و اين عيد سعيد را مبارك كند. و مبارك آن روزى است كه دست قدرتها، دست خيانتكارها، دست جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود و انشاءالله اميدوارم نزديك باشد يك همچو وقتى.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 111
تاريخ: 28/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤول ستاد تبليغات جنگ و اعضاى كميته برگزارى مراسم سومين سالگرد جنگ تحميلى
گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
البته كار، كار بسيار ثمربخشى است، درعين حال كه گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد. شما مقدار كمى را منعكس مىكنيد اما بعد معنوى قضيه را نمىشود آمارگيرى كرد. آن تپش قلبها و آن دلهاى سوخته ولى با شجاعت، مصيبت را تحمل كرده است و آن چشمهايى كه گريسته، اينها را چگونه مىخواهيد آمارگيرى نماييد؟ بالاخره جنايات ابرقدرتهاست. اگر با پيروزى اسلام جنگ تمام شد تمامى اين مصيبتها با پيروزى ترميم مىشود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داريم كه خداوند نياورد كه مدت يك سال ديگر جنگ طول بكشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشيم. ما گرفتار چنگال گرگهايى هستيم كه با تمام وجود در فكر نگه داشتن صدام هستند و به او كمك مىكنند، ولى چنين آدمى كه اينقدر به كشور خودش و ايران و اسلام خيانت كرده است را نمىشود نگه داشت. امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (كه آن را هم غلط مىخواند) مىكند، حتى اين اظهار هم از بركات جنگ است والا اينها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفى اسلام مىباشد. اينها از اسلام برى هستند و اسلام هم از آنها برى. در عراق تعدادى از علما را گرفتهاند كه من بعضى از آنها را مىشناسم مثل آقاى حاج سيد يوسف حكيم و عدهاى را كشتهاند. اينها را به آن صورتى كه هست نمىشود نوشت و يا به نمايش گذاشت، ولى آنچه را كه مىشود ارائه داد بايد سعى كرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنياست.
امروز آمريكا و شوروى و فرانسه و ساير قدرتها از اسلام احساس خطر كردند و به همين جهت به سود صدام تبليغاتى را راه انداختهاند آنها اينطور در ذهنشان آمده است (كه درست هم هست) كه اگر جمهورى اسلامى پا بگيرد و باقى بماند، جاى پائى از آنها باقى نخواهد ماند و مىترسند كه از همه منطقه دستشان كوتاه شود. جنگ در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب كرد، ولى بركاتى داشت كه اسلام به دنيا معرفى شد و اينكه چه اشخاصى و قدرتهايى در مقابل اسلام ايستادند و چه كسانى از اسلام مىترسند و چه قدرتهايى عليه اسلام قيام كردند، همه اينها در جنگ معلوم شد. ابرقدرتها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را مىخواهند بكوبند، بلكه آنها از اسلام
صحيفه نور ج 18 صفحه 112
مىترسند و اسلام را مىخواهند بكوبند، از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفدارىكنند. آنها مىدانند كه مردم كشورهاى اسلامى در مقابلشان مىايستند و همچنين است مردم كشورهاى غيراسلامى كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.
ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد را منعكس و منتشر كنيم تا جنايات معلوم شود
پس ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد منعكس و منتشر كنيم تا اولاً جنايات معلوم شود و ثانيا كسانى كه اين جنايات را مرتكب شدهاند و از آن مهمتر كسانى كه به اين افراد قدرت دادهاند و آنها را تقويت كردهاند تا ما را بكوبند و به آنها ابزار جنگى مثل تانك و طياره و موشك دادهاند و الان هم مىدهند بايد به دنيا معرفى نمود و اعلام كرد و فهماند كه اگر بخواهيد به صدام پيش از اين كمك كنيد، دستتان را از نفت كوتاه مىكنيم و اگر به صدام كمكهايى كنيد كه منابع اقتصادى ما را بزند، رنگ نفت را نخواهيد ديد، اميدوارم كه اينطور نشود. و عمده، جنايات اين ابرقدرتهاست و همچنين فرانسه، ولى آن كه از همه به ما بيشتر صدمه زده است امريكاست.
اميدوارم ملت ايران به همان اندازه كه تا به حال خوب آمده است، از اين پس هم بيايد. اميدوارم ملت ايران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ كنند. ما قبلاً وابستگى ذلت بارى داشتيم كه محمدرضا قبول كرده بود و ما در مقابل امريكا يك عبد ذليل بوديم، ولى ايران اين ذلت را شست و عزت پيدا كرد. شكم و نان و آب ميزان نيست، عمده شرافت انسانى است، و شرافت به اين نيست كه انسان دستش را روى سينه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند. بلكه شرافت انسانى به اين است كه در مقابل زور بايستد. و جوانان ما ايستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادى كردند كه همين حصر اقتصادى جوانان ما را بيدار كرد و فهميدند كه خودشان بايد كار كنند و زحمت بكشند تا احتياجى به خارج نداشته باشند. خداوند به شما توفيق دهد تا در كارهاى فرهنگى و تبليغى موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 113
تاريخ: 29/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق
توجه كنيد در سرتان هواى غلبه و حكومت نباشد بلكه تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام خدا باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه تشريف آورديد تا از نزديك صحبت كنيم از شما تشكر مىكنم. آنچه كه خود شما مىدانيد ولى باز هم بايد تذكر داد، اين است كه مجلس اعلا كه از مجاهدين عراقى تشكيل شده است بايد سعى كند كه تمام كارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دينى را كاملا ملاحظه نمايد. شما بايد سعى كنيد تا تمام توجهتان به خداى متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف است به چيزهايى كه تمام هدايتها و انحرافات از آن سرچشمه گيرد. بايد توجه داشته باشيد كه در سر سرهم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد بلكه در نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم. حضرت امير عليه السلام در راس زهاد، حكومت مىكرد، ولى حكومت براى خودش نبود بلكه هرچه كوشش مى كرد براى اسلام بود. شما مجاهده كنيد تا هر چه در دل داريد زدوده شود كه اگر براى خدا خالص شديد در پيروزيتان موثر است. بايد اتكائتان فقط به خدا باشد و اين نمىشود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد منشاء اختلافات از هواى نفس است. هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بين انبيا و افراد مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است ولى آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مىگيرد. شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مىگيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد، مخذول مىشويد.
تلاش نمائيد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد
اميدوارم موفق باشيد تا براى آزادى و استقلال عراق كوشش كنيد و تلاش نماييد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد. بايد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد و نظرش اين بود
صحيفه نور ج 18 صفحه 114
كه حق را مستقر كند و به هيچ وجه در نظرش نبود تا خودش حكومت كند، شما هم در قلبتان اين معنا باشد كه مجلس را الهى كنيد، زيرا اگر اختلاف در مجلستان پيدا شود، همه از بين مىرويد و اگر با هم بوديد همه پيروز مىشويد. چون شما براى خدا مىخواهيد اين ظلم را ريشه كن كنيد، انشاءالله موفق مىشويد و اين توفيق زمانى حاصل مىشود كه بين خود آقايان نگرانى نباشد. و سر اينكه ايران پيروز شد براى اين بود كه بين تمام افراد اتحاد بود و هيچ اين حرفها نبود كه هر كس طرف خودش بكشد. شما با هم متحد باشيد كه بحمدالله هستيد و وقتى در حلقه اول اتحاد بود، در حلقههاى بعد اختلاف پيدا نمىشود. شما سعى كنيد كه در سر قلبتان چيزى مخالف الوهيت نباشد و اگر ديديد هست سركوبش كنيد. كراراً عرض كردم كه اگر انبيا در يك مكان جمع شوند با هم اختلاف پيدا نمىكنند، زيرا مقصد و هدف و مقصود يكى و الهى است. اگر در مجلس شما توحيد واقعى به معناى واقعى آن تحقق پيدا كند، قهرا افرادى كه متصل به شما مىشوند اختلاف پيدا نخواهند كرد و وحدت واقعى، يعنى قلب همه شما براى يك چيز تپيد كه آن اسلام است. اگر اينطور شد خداوند شما را تأييد مىكند.
مردم ايران مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند
ما بايد همه چيز خودمان را از او بدانيم. شما نه افراد زياد داريد و نه سلاح و ساز و برگ جنگى زياد، ولى طرف مقابل شما از همه دنيا به او كمك مىشود. وقتى اينطور شد، آن كسى كه هيچ ندارد بايد با جهات معنوى مقابله كند، با جهات صورى كهنمىشود. شما خوب مىدانيد كه شاه سابق مجهز بود به جهاز بسيار و امريكا بود كه ايران را پر از سلاح و مهمات كرد براى اينكه خواست ايران پايگاه آنها باشد و شاه همه چيز داشت، پشتيبانى تمام ابرقدرتها، لشكر منظم تا دندان مسلح، ولى مردم ايران هيچ نداشتند. از مدرسه فيضيه شروع شد و وقتى مردم ديدند كه اختلافى نيست، مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند. مردم ايران كه سلاح نداشتند، آنها با مشت گره كرده و فرياد بر دشمن پيروز شدند. اينقدر فرياد كشيدند كه دشمن تا بن دندان مسلح را شكست دادند. بعد هم خود مردم، كميتهها و سپاه را تشكيل دادند. امروز ايران وضعى الهى دارد. وقتى جوانان ما در جبههها آن فداكارىها را مىكنند، يا آيند و با من صحبت مىكنند، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مىخورم. اين وضع هر كجا پيدا شود پيروزى را به دنبال دارد. اين مطلب هر كجا باشد، عنايات خدا را به دنبال دارد، پس از عنايت خدا، پيروزى حتمى است. خداوند ما را اصلاح كند تا بتوانيم خدمت كنيم.
امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شدهاند، وقتى انسان مىبيند كه شهيد آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنين همشيره ايشان ر با چه وضعى شهيد كردند و بعد هم با بيت مرحوم آقاى حكيم كه آنقدر خدمت كردند و با آقاى آقا يوسف حكيم كه وقتى انسان ايشان را مىديد، به ياد قيامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بيت مرحوم حكيم را گرفتند، شديدا متاثر شده و مىفهمد كه اينها چه سبعهائى هستند. من مىدانم كه مردم عراق از اين جهت متزجر هستند. آخر كدام انسانى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 115
كه اين فشارها را ببيند و متأثر نشود. اميدوارم كارها به زودى درست شود. قدرتها گمان كردند مىتوانند كه آنها را نگه دارند. در رژيم سابق هم چه امريكا و چه شوروى، چه فرانسه و ساير قدرتها مىخواستند شاه را نگاه دارند و عدهاى هم از ايران آمدند در فرانسه كه بگذاريد شاه باشد و سلطنت كند نه حكومت، ولى نشد. او رفت، حالا هم تمام قدرتمى خواهند صدام را نگه دارند، ولى نمىشود. شما سعى كنيد ملت عراق را بيدارتر كنيد و اميدوارم كه ملت عراق توجه كند و وضع ايران را در نظر بگيرد. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه مجاهد فى سبيل الله باشيد و انشاءالله برگرديد به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام ملحق مىشويم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 116
تاريخ: 30/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزير نفت و گروهى از كارگران و متخصصين وزارت نفت جمهورى اسلامى
ايران دستش را پيش امريكا تا ابد دراز نمىكند ولو اينكه فانى بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بسيار خوشحالم هستم از اينكه اين برادرهاى عزيز را امروز مىبينم و براى ما سرافرازى ايجاد كردند و مسأله بعد معنويش اهميتش بسيار بيشتر از بعد ماديش است. بعد ماديش، خوب يك مقدارى نفت رفته و الحمدلله جلوگيرى كردند. اما بعد معنوى همان است كه شما اشاره كرديد كه اينها ماها را هميشه با اين مسائل مىترسانند. دست به آن نزنيد كه نخواهد شد، غير از امريكا كارى نمىتواند بكند، غير از فرانسه و نمىدانم چى نمىتوانند بكنند. در صورتى كه ثابت كردند جوانهاى ما و كارمندهاى ما و همه اشخاصى كه در اين امور مربوط هستند، به اينكه: نه، آن كارهائى كه آنها ممتنع مىدانند، اينجا ممكن است و ما بايد اين را راهى باز كنيم براى كارهاى بزرگتر. نترسيم از مطلب كه ما نمىتوانيم بكنيم. نخير مىتوانيم بكنيم.
خوب، يك همچو مطلبى كه من ديشب فيلمش را آوردند ديدم، البته من درست نمىتوانم بفهمم مسائل را، اما سختى و مشكلىاش را فهميدم كه اين كار با چه سختى انجام گرفته، با چه مشكلى انجام گرفته است و همانطورى كه گفته شده است، اين را آنطور نمايش داده بودند كه غير از امريكا و امثال او از آنها نمىآيد اين كار را بكنند و با اين مىخواستند كه ما را به يك نحوى گرايش بدهند به آن طرف و اين بايد به دولتهاى كشورهاى اسلامى و خصوصاً به اين خليجىها تذكر داده بشود كه شما خودتان برخيزيد از جا. اينقدر خودتان را اسير اين قدرتهاى بزرگ نكنيد. شما خودتان مىتوانيد كار بكنيد. شما خودتان شريان حيات امريكا و امثالش دست شماست و خودتان مىتوانيد كار را انجام بدهيد و معنا ندارد كه دولتهاى اسلامى همه كوشش كنند به اينكه ايران هم بايد مثل خود ما باشد و مربوط به امريكا باشد. اين كوششها بىفايده است و ايران دستش را پيش آمريكا انشاءالله تا ابد دراز نمىكند، ولو اينكه فانى بشود. آنها گمان مىكنند كه ما براى فرض كنيد كه يك نفت و يا براى چيزى تسليم امريكا مىشويم در صورتى كه نه، ما تا فناى خودمان تسليم ديگر نمىشويم. مىتوانند آنها اگر يك وقتى توانستند البته آنطور كه باز آنها خيال مىكنند كه مىتوانند هر كارى بكنند. باز مسأله آن نيست. اينها امتحانشان را در افغانستان دادهاند. آن شوروى قلدتر از امريكاست ولو اين شيطانتر
صحيفه نور ج 18 صفحه 117
است، اينها امتحانشان را آنجا دادند و ديدند چه. خود آمريكا هم در جاهاى ديگرى - عرض شود - در ويتنام و امثال اينها امتحانش را داد. اين در صورتى است كه فرقهاى زياد است ما بين آنجا و اينجا. آنجا دولتش همراه با آمريكا بوده. در افغانستان حزبش موافق با امريكا بوده، ارتشاش موافق بوده، همه چيزش موافق بوده. آن چريكهاى قدرتمند بودند كه مقابل ايستادند و تو دهنى به آنها زدند و الان هم دارند مىزنند. اينجا بحمدالله همه ملت با هم هستند، كارگرش، كارمندش، زارعش، دولتش، رئيس جمهورش - نمىدانم - مجلساش، همه، همه يكى هستند. ارتش اش، سپاه پاسدارهايش، بسيجاش، اينها همه يك موجود الان هستند، يك ارگان را تشكيل مىدهند با اسماء مختلف. ولهذا مىبينند و مىگويند كه اينهمه چيزهايى كه براى ما پيش آوردند، مشكلاتى كه براى ما پيش آوردند، خود همين آقايان حل كردند. و مشكلات بعدها هم به دست خود همين آقايان حل مىشود كه ما بتوانيم مشكلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهيم. چرا بايد ما دستمان را پيش ديگران دراز كنيم براى اين امور؟ بايد افكار خودمان را به راه بيندازيم، يعنى همه ايران اين كار را بكند. همه دانشگاهها، همه كارخانهها، همه افكارشان را به كار بيندازند. از آنها مىآيد، راه را خدا باز مىكند. ابتدا به نظر آدم مىآيد كه يك كارى نمىشود، وقتى كه وارد شد كم كم مىبيند نه، خدا راه را باز كرد و شد. خوب يك همچو كارى كه اين جوانهاى عزيز ما كردند، يك كار مهمى بود، كار كوچكى نبود، اين كار مهم را همت گماشتند و با همت كار را انجام دادند. كارهاى ديگر را هم مىتوانند انجام بدهند. و ما بايد مأيوس نباشيم. ما بايد خودمان را از ديگران، از غير خدا مأيوس كنيم و بگوييم آنها هيچ، و با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و قدرت ملى خودمان، اسلامى خودمان كارهايمان را پيش ببريم و پيش مىرود اين كارها، منتها بعضىهايشان زود پيش مىرود، بعضىهايشان هم يك قدرى ديرتر پيش مىرود. بايد ما عزم مان را جزم كنيم به اينكه نه دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم نه پيش شوروى و نه پيش ديگران و بايد خيلى آدم متأسف باشد اين از اين دولتهائى كه به اسم اسلام در اين اطراف هستند كه همه دارند كوشش مىكنند كه اسارت خودشان را تحكيم كنند. نه اينكه اينها نمىفهمند، بسيارشان مىفهمند مسأله را كه اگر اينها با دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، مربوط بشوند، برايشان خوب است. اما يك وسوسه شيطانى در قلب آنها ايجاد كردهاند كه نمىشود اينها را، با آمريكا نمىشود چه شد. تا همين كه سابقاً مىگفتند براى ما كه با امريكا اصلاً نمىشود طرف شد، باشاه هم نمىشود طرف شد. خوب، طرف شدند ملت ما، ديدند كه مىشود با امريكا، با شوروى، همه را دستشان را قطع كرد و ديدند كه خبرى هم نشد و نخواهد هم شد.
وقتى بنا شد همه ملت در يك راه برود نمىشود از اين راه منحرفش كرد
و مسأله اينطور است كه يك ملتى اگر يك چيزى را خواست، نمىشود تحميلش كرد. مىشود تحميل به يك گروهى، يك حزبى، نمىدانم يك چيزهايى كرد، اما به يك ملت نمىشود يك چيزى را تحميل كرد. ملت وقتى بنا شد، همهشان را در يك راه روند، نمىشود ديگر اين را از اين راه
صحيفه نور ج 18 صفحه 118
منصرفش كرد. با قدرت نمىشود ملت را از آن طريقى كه دارد منصرف كرد. ممكن است كه يك وقت فرض كنيد يك قدرت هايى سركوب كنند يك ملتى را، لكن نمىشود تا آخر برود، در بين راه فلج مىشود. بحمدالله مملكت ما جورى است كه از اول هم نمىتوانند، نه اينكه بيايند و بين راه، انشاءالله از اول هم نمىتوانند. و ما به خدا متكى هستيم و خداوند انشاءالله همه جوانهاى ما را حفظ كند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ كند. و بايد من واقعاً تشكر كنم از شما جوانهاى عزيز كه بعد معنويش بسيار زياد است براى اسلام و براى ايران، شما محقق كرديد و خداوند به شما اجر مجاهدين را انشاءالله عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 119
تاريخ: 31/6/62
پيام امام خمينى به خانوادههاى شهدا، اسرار، مفقودين، جانبازان و مجروحين جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت در راه خداوند چيزى نيست كه بتوان آن را با سنجش بشرى و انگيزههاى مادى ارزيابى كرد. و شهيد در راه حق و هدف الهى را نتوان با ديدگاه امكانى به مقام والاى آن پىبرد. كه ارزش عظيم آن معيارى الهى و مقام والاى اين ديدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند، چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصلهها دارند. قلم اينجا رسيد و سر بشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و اين بايد روز شمارى كنيم و حسرت شهادت و شهيد و شهيد پروران اينچنانى را كه با ايثار ثمره حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار مىكنند به گور بريم و از شجاعتهاى بىنظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زايد الوصف اينان براى بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونهاى كه در زير بمبارانها و از بستر بيمارستانها سرود شهادت سر مىدهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهههاى انسان ساز را آرزو مىكنند، فوق آنچه ما تصور مىكنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مىكنند، مىباشند. آنچه آنان با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى يافتهاند اينان با قدم عينى به آن رسيدهاند و آنچه آنان در لابلاى كتابها و صحيفهها جستجو كردهاند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافتهاند. بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفيق ده و شهداى عزيزمان را در خوان ضيافت معنوى خود از جلوههاى خاص خويش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبائى و پايدارى عنايت فرما و از بركات حضور بقيه الله ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 125
تاريخ: 3/7/62
بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و وزنهبرداران بزرگسال شركت كننده در بازىهاى آسيايى
كشور شما امروز از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، اين قدرت را حفظ كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زيارت همه آقايان خوشحال و به همه شما دعا مىكنم. انشاءالله ورزشكاران به همان صورتى كه ورزش جسمى دارند، ورزش روحى هم داشته باشند. و از قديم ورزشكاران ايران به ياد خدا و على عليه السلام بودهاند و اين از برجستگىهاى آنان بوده است. انشاءالله هر جا مىرويد قهرمان باشيد و موفق شويد انقلاب را در تمام معانى آن صادر كنيد. اميدوارم از حيث اخلاقى هم قهرمان باشيد كه بحمدالله اخلاق خوب در ورزشكاران بسيار پيدا مىشود. شما توجه داشته باشيد كه تمام تبليغاتى كه بر ضد ملت ايران مىشود براى اين است كه كشور را برگردانند به صورت اول، سعى كنيد كه تحت تاثير اين تبليغات قرار نگيريد. امروز كشور شما در دنيا مطرح است و اين به خاطر قدرت شماست. كشور شما امروز يكى از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، بايد سعى كنيم اين قدرت را حفظ كنيم.
سپس حضرت امام با اشاره به يكى از ورزشكاران كه در جبهه حق عليه باطل دو پا و يك دست خود را در راه خدا از دست داده بود، فرمودند:
ما به داشتن چنين جوانانى افتخار مىكنيم. خداوند انشاءالله به ايشان در آخرت دو بال عنايت كند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نمايد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 120
تاريخ: 31/6/62
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز هفته جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
سه سال از حمله وحشيانه و احمقانه سردار قادسيه گذشت. تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامى، سياسى، اقتصادى ايران كه به خيال پوچ عفلقيان و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروى و ديگر گروهها و دستههاى نوكر ماب، در همان هفته اول و يا ماههاى اول، شكست ايران و سقوط جمهورى اسلامى و اسلام حتمى بود، كه اكنون بر جهانيان خلاف آن ثابت شده است، خوب است چشم كوردلان را باز كند و از كارهاى جنون آميزى كه تاكنون كردهاند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چيزى برايشان بجاى نمانده است، توبه كنند و در پيشگاه خداى متعال اگر اعتقاد دارند عذر تقصير بخواهند و در پيشگاه ملت بزرگ ايران به جهالت و كوتاه انديشىشان اعتراف كنند. اكنون عليرغم دروغپردازىها و عربده كشيدنها آنچه براى صدام مانده است شكستهاى پى در پى و جنايتهاى وحشيانه نسبت به مردم مرزنشين بخصوص مناطق عرب نشين و كردنشين و همچنين ديگر شهرهاى ايران و به شهادت رساندن زنان و كودكان و مردان بيگناه مىباشد و آنچه براى دشمنان اسلام و انقلاب چه آنان كه در رأس كشورهاى كفر و دولت هاى الحادى هستند و چه آنهايى كه به اين دولتها پناه بردهاند مانده است شايعه سازىهاى واضح البطلانى است كه جز عدهاى بيخبر از اوضاع ايران و منطقه كسى باور نمىكند. بىترديد بايد براى صداميان و وابستگان آن در داخل كشور ثابت شده باشد كه كمكهاى همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوقهاى تبليغاتى شبانه روزى آنان تاكنون به حال آنان مفيد نبوده و پس از اين نيز به خواست خداوند تعالى مفيد نخواهد بود. و اگر چشم خود را باز كنند براى آنها واضح شده است كه قدرتهاى بزرگ يعنى امريكا و شوروى از بىعقلى آنان استفاده نموده و مىخواهند با دست آنان ولو به احتمال بسيار ضعيف، در منطقه يا در ايران به خيال واهى خود ناراحتى ايجاد كنند. تمام اين مسائل و رسوائىهايشان به خاطر آن است كه اسلام و نفوذ معنوى آن را در تودههاى ميليونى مردم نشناختهاند و چشم و گوش خود را از شناخت حقيقتها بستهاند. اينان آيا نديدهاند كه در ظرف مدت كوتاهى جوانان غيور ايران در سايه معنويت اسلام از پرتگاههايى كه قدرت نفتخوار و مفتخوار براى سقوط آنان ايجاد كرده بودند به صورتى معجزه آسا نجات يافته و به قله بلند ايمان و تعهد به اسلام صعود نمودهاند و با شجاعت و شهامت كم نظير بر كفر جهاى و عفلقيان تاخته و آنان را از كشور عزيز خود بيرون راندهاند و ملت اسلامى خود را از دست
صحيفه نور ج 18 صفحه 121
چپاولگران شرق و غرب نجات داده و تفالههاى وابسته و پيوسته آنان را به جاى خود نشاندهاند و به عمر ننگين آنان خاتمه دادهاند؟ و آيا تجربه چند ساله كافى نيست تا اين مدعيان قدرت و شناخت مسائل نظامى، سياسى و تشكيلاتى را به خود آرد و از خواب غفلت بيدار كند تا از و عدههاى پوچ ابرقدرتها بازى نخورند و خود را آلت اراده دست آنان قرار ندهند؟ مضحك آن است كه صدام در ملاقات با ارتشيان خود كه طعم تلخ شكستهاى خود را از جوانان شجاع ايران چشيدهاند و از زاغههاى مملو از اسلحه مدرن و مهمات بىپايان فرار نمودهاند گفته است ما امروز بيشتر از هر وقت ديگر مجهز به سلاح پيشرفته هستيم و جنگ را تا سالها ادامه مىدهيم. مطلب او نسبت به سلاحهاى پيشرفتهاى كه از قدرتها يا به در يوزگى و يا در برابر اموال مردم بىپناه عراق به دست آورده است مورد تصديق است لكن اين نويدى است براى رزمندگان ما كه بدون از دست دادن مخازن كشور و آبروى خود اين سلاحها را از چنگال ارتش فرارى عراق به دست آورده و عليه آنها به كار مىبرند و ما از اين شيوه خوشحاليم و اكنون نيز سربازان فداكار اسلام با سلاحها و خودروها و تانك دشمن بر او تازند. و اما ادامه جنگ همه مىدانند كه ابتكار آن در دست جوانان ماست و تا سقوط حزب بعث عفلقى عراق، دفاع از اسلام و از دو كشور اسلامى عراق و ايران ادامه دارد و پس از آنكه مقدرات كشور به دست ملت رنجديده عراق افتاد، جنگ خاتمه يافته است. آنچه كه موجب تأسف بسيار است آن است كه ابرقدرتها بويژه آمريكا با فريب صدام، با هجوم به كشور ما، دولت مقتدر ايران را سرگرم دفاع از كشور خود نمود تا مجال به اسرائيل غاصب تبهكار دهد تا به نقشه شوم خود كه تشكيل اسرائيل بزرگ كه از نيل تا فرات است اقدام نمايد. اسحاق شامير، مهره تازه آمريكا به مجرد نامزدى نخست وزيرى به جاى بگين، مهره ديگر، قبل از هر چيز نقشه اسرائيل را فاش نمود. او گفت سازمان آزاديبخش فلسطين بايد محو شود و تصريح كرد كه به عنوان طرفدار يك اسرائيل بزرگ باقى خواهد ماند. اكنون جاى تأسف نيست كه سران كشورهاى عرب در مقابل اين مصيبت يا ساكت نشستهاند و راه را براى اين نقشه شوم باز گذاشتهاند و يا براى خوشامد امريكا و يا جاه و مقام آنى خويش حامى اسرائيل شدهاند؟ اينجانب براى اداى وظيفه اسلامى، در هر فرصت فرياد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانيان از آنجمله دولتهاى كشورهاى اسلامى رساندهام و پس از اين نيز اگر فرصتى رخ دهد انشاءالله خواهم رساند، شايد در حكومتاين كشورها كه بعضى سرگرم عياشى و بعضى نزاع و جدال با برادران خويش و بعضى از ترس امريكا خود را باختهاند اثر كند و اين خواب غفلت، به يك بيدارى اسلامى انسانى تبديل گردد تا به اين وضع فلاكت بار خويش خاتمه دهند و همانند ايران قهرمان، دست رد به سينه تمام ابرقدرتها زنند. اكنون برادران مسلمان لبنانى ما در چنگال اسرائيل و دولت خون ريز لبنان و از آن بدتر آمريكاى تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهى از آنان شهيد يا آواره مىشوند و اكثر دولتهاى منطقه سرگرم سازش با اسرائيل يا تأييد دولت لبنان هستند و يا سرگرم نقشه براى تأييد جنايات صدام و كمك نظامى يا مالى به او براى ادامه جنايات به دو ملت عراق و ايران
صحيفه نور ج 18 صفحه 122
مىباشند و آنها گمان مىكنند كه صدام را با اين كمكها مىشود نجات داد و اگر نجات پيدا كرد، دست آنان را به گرمى مىفشارد. غافل از آنكه با آن خوى سلطهجوئى و بلند پروازى و سبعيتى كه در او هست فرصت نفس كشيدن به آنان را نخواهد داد و با بهانههاى واهى به كشورهاى آنان تجاوز خواهد كرد. آمريكا و شوروى براى تضعيف اسلام و دولتهاى اسلامى مشغول فعاليت از قبيل تفرقهافكنىها و ايجاد تشنجات داخلى به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورها و ديگر شيوههاى استعمارى هستند و اين دولتهاى كشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند كه بايد چشم و گوش خود را باز كرده و اين توطئهها را خنثى كنند. ملت ايران و قواى مسلح شجاع و فداكار براى افراشتن پرچم توحيد و تحكيم پايههاى جمهورى اسلامى، سال سوم دفاع از هجوم عفلقيان بىفرهنگ را پشت سر مىگذارند و با سپاس بىپايان از خداوند متعال و مددهاى غيبى و آشكار او از كشور بقية الله ارواحنا لمقدمه الفداء در تمام ميدانها به بهترين وجه دفاع نموده و پيروز شدند و در ميدان جنگ تحميلى، متجاوز جسور را كه با كمال جهالت از وعدهها و نويدهاى امريكا اغفال و خود را در اين دام مهلكه انداخت، آنچنان ادب كرد كه اينك به هر دولتى پناه برده و به هر درى مىزند كه خود را از اين دام خود ساخته نجات دهد، ولى بحمدالله موفق نخواهد شد.
اكنون كه او از جمهورى اسلامى سيلى خورده و اميدى برايش نمانده است، به دولت فرانسه متشبث شده است تا با كمك سلاحهاى مخرب، به منابع اقتصادى ايران ضربه زند و برگى بر جنايات خود بيفزايد. اينجانب به همه كشورهاى منطقه و كشورهائى كه به نحوى از نفت استفاده مىكنند هشدار مىدهم كه دولت ايران با تمام قدرت، در مقابل اين جنايت ايستادگى مىنمايد و مصمم است تا در صورت وقوع چنين جنايتى با تمام قدرت، تنگه هرمز را مسدود كند و اجازه ندهد حتى يك قطره نفت از آنجا صادر شود، مسؤول پيامدهاى اين حادثه بزرگ دولت فرانسه است.
سقوط صدام تا حدى است كه حتى با منافقين فرارى كه خود از او مفلوكتر و شكست خوردهتر هستند، دست اخوت مىدهد و منافقين نيز كه براى ترميم ننگ و آبروئى خود به هر حشيشى متشبث مىشوند و تنها براى اينكه راديو بغداد اسمى از اين مدعيان نجات خلق برد با كمال وقاحت با صدام جانى كه با خمپارهها و موشكها هزاران زن و مرد و كودك، بزرگ و كوچك اين مرز و بوم را شهيد كرده است و هر روز شهرهاى اين خلق بيگناه را با توپهاى دوربرد بر سرشان خراب مىكند، دست اخوت و برادرى مىدهند و رسما براى آنان جاسوسى مىكنند و با آنكه سران منافقين در دامن آمريكا و فرانسه مشغول عياشى و خوشگذرانى هستند معالاسف عدهاى نوجوان را با حيله و تزوير گول زده و قدرت تفكر را از آنان سلب نمودهاند. اميدوارم نوجوانان فريب خورده با ديدن اين جنايات و روشن شدن همدستى آنان با صدام، ديگر كوركورانه از آنان تبعيت نكنند.
اكنون كه هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرقهاى بسيارى دارد، اينجانب به ملت ايران براى داشتن چنين جوانان برومند و متعهد و فداكارى كه نظير آنان را در جهان سراغ ندارم و تاريخ هم نشان نداده است تبريك و تهنيت عرض مىكنم و به اسلام بزرگ براى داشتن اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 123
جانبازان در راه حق كه براى اسلام و ميهن اسلامى خود از همه چيز خويش مىگذرند، تبريك تقديم مىكنم كه اينان نه تنها ايران را در جهان و نسلهاى آينده آبرو دادند، كه اسلام بزرگ كه با تعليمات و الهامات خود چنين تحول بزرگى را بوجود آورده است، سرافراز نمودند. امروز همه از تصوير اين صحنههاى معنوى - انسانى عاجزند و اينجانب كه به نويسندگان و گويندگان و تحليلگران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پيشنهاد مىكنم تا هميشه و بخصوص در اين هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقديم اين سلحشوران عظمت آفرين و ملت ايران و اسلام بزرگ نمايند، براى آن است كه به گوشهاى از وظيفه اسلامى، انسانى، ملى، ميهنى هر چند كوچك خود عمل نمايند والا خداوند شكور است كه نام اين عظمت آفرينان را در جهان بلند و مقامشان را در ملكوت اعلى به نمايش مىگذارد. مگر نه آن است كه اينان صداى اسلام را به اقصى نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاكى جلوهگر ساختهاند، پس قدردانى از اين عمل بزرگ جز به مشيت ذات مقدس او جل و علا ميسر نيست. چنانچه ما خاكيان، ناتوان از عهده تعظيم و تقدير مادران بزرگوارى كه در دامن خود اين جوانان متعهد را پروراندهاند و پدران سلحشورى كه در پناه خويش آنان را به جوانى رساندهاند و همسران غمخوارى كه در كنار آنان بسر بردهاند و اكنون با روى گشاده به ميدان نبرد و دفاع از حق مىفرستند، مىباشيم و اين نيز در عهده آفريدگار منان است. و لكن ملت بزرگ ايران در اين هفته ثابت كند كه به اسلام با بذل جان و ثمره حيات و مال وفادار است، هر چند كوردلان شكست خورده در داخل و خارج كشور براى تسكين جراحات خود جغدوار نالههائى سر دهند. اينك كلمهاى نصيحت آموز با جوانان عزيزى كه در جبههها و پشت جبههها براى اقامه عدل الهى فداكارى مىكنند و عزيزانى كه به نحوى براى هدف الهى آسيب ديدهاند و بازماندگان شهداء معظم كه در راه قرآن كريم به شهادت يعنى بزرگترين فيض الهى رسيدهاند و به پدران و مادران و همسران و نزديكان شهداى زنده و به كسانى كه در پشت جبههها به نحوى كمك به برادران مدافع خود مىكنند، توجه كنيد كه غرور پيروزىها و شهرتها و جوانمردىها در قلب شما رخنه نكند، كه اين مرض نفسانى از دامهاى شيطان است كه بندگان خدا را از توجه به او باز مىدارد و از مكايد نفس اماره بالسوء است كه انسانها را به شرك و عبوديت بتها و خصوص مادر بتها كه بت نفس است، مىكشاند. زنهار كه جز او را جل و اعلا كه ولى نصر است و هيچ نصرى جز از او نيست مؤثر بدانيد كه مارميت اذ رميت ولكن الله رمى . هر چه داريد و داريم و دارند از اوست و ما عدمهائيم، هستىها نما بارالها! ما ضعيف و ناتوانيم، تو به فضل خود ما را از شرك جلى و خفى حفظ فرما و از تبعيت هواهاى نفسانى كه خود شرك است نجات مرحمت فرما و به حقيقت توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى هدايت فرما اسلام اين دين توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى را در سراسر جهان پرتوافكن نما و بيرقهاى كفر و شرك و نفاق را سرنگون فرما و مسلمين را به وظايف اسلامى - انسانى خويش هدايت كن و بلاد مسلمين و مستضعفين را از شر مستكبرين و جهانخواران محفوظ دار و شهداى راه حق را از عصر آدم صفى الله تا عصر پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم و تاكنون و تا عصر بقية الله ارواحنا فداه از رحمتهاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 124
واسعه و جلوههاى خاص خود بهرهمند فرما و شهداى عزيز ايران را كه براى اسلام و ميهن اسلامى سرافرازىها آفريدند با شهداى صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان، پدران و مادران و همسران متعهدشان صبر و اجر و پايدارى عنايت فرما و به اسراى ما سلامت عنايت كن و به جانبازان اين شهداى زنده شفا مرحمت فرما و در خيل شهدا محشورشان نما و به نزديكان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان صبر و اجر مرحمت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از كشور اسلامى كه با كوششهاى جانفرساى خود دشمنان اسلام را منكوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنايت و خيانت به كشور قطع كردند، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده. صلوات و سلام خدا بر پيامبران خود خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر امامان و اولياء عظيمالشأن خداوند بويژه خاتم آنان مهدى منتظر بقية الله فى الورى ارواحنا لمقدمه الفداء.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 133
تاريخ: 12/7/62
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير و اعضاى جديد ستاد انقلاب فرهنگى
بايد دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد
بسم الله الرحمن الرحيم
بنابراين شد تا به جاى آقايانى كه به عللى غايب بودند و در ستاد شركت نمىكردند، افراد جديد منصوب گردد. تمام آقايانى كه امروز در اين ستاد هستند نمايندگان من در ستاد مىباشند و هيچ فرقى بين اين آقايان و اعضاى قديم نيست، اما قضيه دانشگاه از اهم امور است، همانطورى كه براى دشمنان ما و براى آنها كه مىخواهند افكار جوانان ما را منحرف كنند هم مهم است، چون دانشگاه مركز همه چيز است، حتى تشكيل دولت. و بايد اين مساله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد و بايد سعى شود كه تا دانشگاه به يكى از دو قدرت گرايش پيدا نكند و اين به صرف وقت و نظارت كامل احتياج دارد و بايد توجه داشت تا بعد از بازگشايى مبادا افراد منحرف با تزريق مسائل انحرافى افكار جوانان ما را فاسد بكنند، و براى نظارت بر اين موضوع احتياج به افراد بسيارى است.
اميدوارم دانشگاهى داشته باشيم كه به درد ملت بخورد. و براى تحقق اين امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت كمبود از متخصصين غيرمخالف با جمهورى اسلامى استفاده نمائيد. انشاءالله با قدرت هر چه تمامتر در اين امر فعاليت كنيد و به پيش برويد تا به مقاصد الهى برسيم.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 126
تاريخ: 4/7/62
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از مستضعفين جنوب تهران، پرسنل سپاه و ارتش و بسيج مستضعفين و اقشار مختلف مردم به مناسبت عيد غدير خم
نگذاشتند حضرت اميرسلام الله عليه مجال پيدا كند براى پياده كردن حكومت الله به آن نحوى كه مىخواست
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا من اين عيد بزرگ را به همه حضار و همه ملت ايران و همه مسلمين جهان و مظلومين سرتاسر عالم تبريك عرض مىكنم.
و چه خوب مجلسى است كه در يك همچو روز عيدى صاحبان اصلى انقلاب كه همين طبقه گودنشينان و كشاورزان و كارگران و مجاهدان هستند در اينجا تشريف دارند و ما از محضرشان استفاده معنوى مىكنيم. آن چيزى كه موجب تاسف است، اين است كه مجال پيدا نكرد حضرت امير سلام الله عليه، نگذاشتند مجال پيدا بكند، چون حكومتى كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوى كه مىخواست، خود حضرت امير سلام الله عليه مىخواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه اسلام چى آورده است و چه شخصيتهائى دارد. در آن وقت كه حكومت دست ايشان نبود، كه مجال نبود، آنوقت هم كه حكومت دست ايشان آمد، باز مجال ندادند، سه تا جنگ بزرگ در زمان ايشان افروختند و مجال اينكه يك حكومتى كه دلخواه او هست برقرار كند نشد و اين را ما بايد تا آخر ابد از آن متاسف باشيم. اگر يك همچو مجالى براى ايشان پيدا مىشد، الگويى بود آن حكومت براى همه كسانى كه مىخواهند به عدالت و به امور الهى قيام كنند، الگو مىشد. ولى تاسف اين است كه نشد و آنقدرى كه شد هم باز نورش متجلى است و الان هم همان اثر كمى كه از ايشان مانده است در باب حكومت، همان اثر كم هم معلوم كه وضع بايد چه باشد و تاسف ديگر اينكه مجال پيدا نكرد ايشان كه آن علومى كه در سينه ايشان بود وهيهنا علما جما ان هيهنا علما جما پيدا نكرد اشخاصى كه حمله آن علم باشند و بلااشكال آن علمى كه ايشان حملهاش را پيدا نكردند، آن علم اسرار ولايت، اسرار توحيد است و بايد همه عرفا تاسف بخورند بر اينكه اين مجال براى ايشان پيدا نشد كه آن اسرار را كه بايد افشا كند، افشا بفرمايد، مجال نشده و اين هم جزء تاسفهايى است كه بايد خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در اين تاسف روزگار بگذرانند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 127
اگر حكومت، على (ع) را الگو قرار داد در اجرا، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمؤمنين
و ما در اين روز، اين روز مبارك كه از اعياد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما بالاترين عيد است و نكتهاش هم اين است كه اين ادامه نبوت است، ادامه آن معنويت رسول الله است، ادامه آن حكومت الهى است، از اين جهت از همه اعياد بالاتر است و ما در اين روز سعيد يكى از چيزهايى كه وارد شده است اين است كه بگوييم، بخوانيم: الحمدالله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و اهل بيته .
تمسك به ولايت اميرالمومنين چى هست؟ يعنى ما همين اين را بخوانيم و رد بشويم؟ آن هم تمسك به ولايت اميرالمومنين در روزى كه ولايت به همان معناى واقعى خودش بوده است، نه تمسك به محبت اميرالمومنين، تمسك به محبت اصلاً معنا هم ندارد، تمسك به مقام ولايت آن بزرگوار به اينكه گر چه ما و بشر نمىتواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت، نمىتوانيم ماها و هيچ كس قدرت نداريم كه پياده كنيم لكن اگر آن الگو پيدا شده بود و حالا هم ما بايد به يك مقدار كمى كه قدرت داريم تمسك كنيم. تمسك به مقام ولايت معنايش اين است، كه يكى از معانىاش اين است كه ماظل آن مقام ولايت باشيم، مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است، اين است كه اگر چنانچه حكومت تشكيل شد، حكومت تمسكش به ولايت اميرالمومنين اين است كه آن عدالتى كه اميرالمومنين اجرا مىكرد، اين هم اندازه قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوئيم ما متمسك هستيم به اميرالمومنين، اين كافى نيست، اين تمسك نيست اصلش. وقتى كه حكومت الگو قرار داد اميرالمومنين سلام الله عليه را در اجراء حكومتش، در اجراء چيزهايى كه بايد اجرا بكند، اگر او را الگو قرار داد، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمومنين. اگر چنانچه او الگو نباشد يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ، هزار مرتبه هم روزى بگويد خدا ما را از متمسكين قرار داده است، جز يك كذبى چيزى نيست. و اگر مجلس كه از مقامات بلند يا بلندترين مقام كشورى است اگر چنانچه الگو قرار داد آن چيزى كه اميرالمومنين مىخواست و آن عدالتى را كه او در همان برهه كمى كه به او مجال دادند، خيلى كم مجال پيدا كرد، اگر الگو قرار بدهند آن را براى اينكه احكام را و امورى كه بايد محول به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن نحو تصويب بكنند و دقت بكنند، آنوقت مىشود گفت كه مجلس ما هم از متمسكين به اميرالمومنين هستند. و ما اگر چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند يا خداى نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افراد نگذارند كه اين كارها بشود آنوقت ما نمىتوانيم بگوئيم كه يك مجلس متمسك به ولايت اميرالمومنين داريم. و هكذا قوه قضائيه، اگر قوه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قضاء اميرالمومنين كه .اقضاكم على و اگر تبعيت نكند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامى نباشد، آن هم هر چه بگويد ما متمسك هستيم، بر خلاف واقع است. تمسك وقتى است كه قوه قضائيه هم كارهائى كه مىكنند از روى الگوى علوى باشد كه همان الگوى اسلامى است. و مردم ما هم
صحيفه نور ج 18 صفحه 128
كه اين دعا را با اين فقره را مىخوانند آنها هم بايد توجه كنند به اينكه تمسك به ولايت حضرت امير براى آنها تبعيت از مقاصد اوست.
كسانى كه مدعى هستند ما شيعه اميرالمومنين هستيم بايد در قول و فعل تبعيت از او داشته باشند
همين طور گفتند كه ما شيعه على هستيم و همين كه گفتند ما متمسك به ولايت اميرالمومنين هستيم، اين كافى نيست، نمىشود اين. اين امور، امورى نيست كه لفظى باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانيم ما بگوييم تحقق پيدا كرده است، اينها يك امور عملى است، يك حكمت عملى است اينها. بايد كسانى كه مدعى هستند كه ما شيعه اميرالمومنين هستيم، تبع او هستيم بايد در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چيز تبعيت از او داشته باشند. اگر اين تبعيت نباشد و ما بگوييم كه ما شيعه هستيم، يك گزافى گفتهايم، يك طائلى گفتهايم.
اميرالمومنين در زمان حكومتش كه بسيار كوتاه و بسيار با ناگوارها مقابل بود مىبينيد كه وقتى كه آن نامه را به مالك اشتر مىنويسد چه مسائل مهمى را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را، همه چيز را در آنجا ذكر مىفرمايد با اينكه يك بخشنامهاى براى يك نفر بوده است، يك نامهاى براى يك نفر بوده است و آن اين است كه مىگويد كه به حسب نقلى كه شده است كه يك خلخال را از پاى يك ذمى در حكومت او در آوردند، به حسب اين روايت مىفرمايد كه اگر انسان بميرد براى اين، اين ملوم نيست. شيعه اين است كه اينطور باشد نه مثل ما، شيعه اين است كه اگر چنانچه در حكومت اسلامى، در كشور اسلامى ظلم ولو به يك ذمى وارد بشود، آن هم ظلم به همين كمى كه يك خلخال را از پاى يك ذميه در آورند، بگويد كه انسان اگر بميرد ملوم نيست، ملامت نبايد به او بشود، اينطور اهميت دارد.
اسلام تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار
و ما امروز مىبينيم كه در بلاد مختلفه مسلمين، ظلمهاست كه بر مسلمين دارد مىشود. در لبنان آن آتشى كه برافروختهاند، آمريكا برافروخته، آن لشكركشىاى كه از طرف آمريكا و فرانسه و ساير اذناب آنها براى يك مشت مظلوم شيعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام مىگيرد، ساير مسلمين نشستهاند و تماشا مىكنند. غايت كارى كه امسال حكومتها كردند اين بود كه عيد نگرفتند. كافى است اين؟ اين هم يك كارى است، اما آنها دارند ظلم خودشان را مىكنند، آنها دارند فوج فوج جوانهاى ما را در لبنان و فلسطين مىكشند، آنها دارند در افغانستان جنايات را مىكنند، آنها دارند در عراق آن جنايات را مىكنند و آنها بر ايران آن جنايات را وارد مىكنند. مجرد اينكه امسال ما عيد نداريم، اين كار را درست مىكند؟ اين تكليف را از دوش اين دولتها بر مىدارد؟ آنها با سرنيزه پيش مىآيند و با توپ و تانك پيش مىآيند و مظلومين هم تنها ماندهاند و معذلك تو دهنى دارند به آنها مىزنند، لكن دولتها نشستهاند تماشا مىكنند و غايت امر اين است كه عيد را نمىگيرند. شما عيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 129
نگيريد، عيد را آمريكا مىگيرد، عيد را اسرائيل مىگيرد. بهتر از اين عيد چى كه شماها مرتبهتان به آنجا رسيده كه هيچ كارى از شما نمىآيد الا اينكه عيد نگيريد. چه تاثيرى در دنيا دارد اين؟ عيد نگرفتن آنجائى كه دنبالش مشتهاى گره كرده در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى و در مقابل صهيونيسم و ساير جنايتكاران با مشتهاى گره كرده بايستند و با آنهمه امكاناتى كه داريد مقابله كنيد، آنوقت اين عيد نگرفتن هم يك اثرى دارد والا از آن طرف نفت را به رايگان بدهيد به آنها، از آن طرف كمكهاى معنوى را به آنها بكنيد، از آن طرف همه مسلمانها را در بند خودتان نگه داريد و نگذاريد كه حتى آنها يك كلمهاى بگويند، آنوقت عيد نگيريد، اين عيد نگرفتن چه اثرى دارد؟ اينها انحراف است. اينها تعميه است. مىخواهند به ملت خودشان و مسلمين جهان تعميه كنند كه ما الان ايستادهايم مقابل اسرائيل. در مقابل توپ و تانك عيد نگرفتن كارى است؟ قدرت نداريد شما؟! شما نفتتان را اگر ده روز ببنديد به روى دنيا، دنيا خاضع شما مىشود. اينها مصيبتهايى است كه بر كشورهاى اسلامى دارد وارد مىشود و خودشان را همه پيرو اسلام مىدانند، پيرو دين اسلام مىدانند لكن آنى كه اسلام هست اصلاً خبرى از آن نيست. اسلامى كه در قرآنش با صراحت مىگويد كه نبايد سلطه جويان عالم، كفار عالم بر مسلمين مسلط بشوند و سلطه پيدا بكنند، شما كوشش مىكنيد به اينكه آنها سلطه پيدا بكنند. الان وضع لبنان چه وضعى است؟ اين شيعيان لبنان، اين مسلمانهاى لبنان الان در چه حالى هستند و اين دولتها مىخواهند باز بسازند - و - با آمريكا، از آمريكا تبعيت كنند و با اسرائيل بسازند و با امين جميل بسازند. اين سازش چه معنى دارد؟ شمائى كه قدرت داريد كه اينها را سر جايشان بنشانيد و نجات بدهيد يك دسته مظلومين را و اسلام هم تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار، آنوقت همه كار شما اين است كه عيد نداشتيد! شما عيد درست مىكنيد براى اسرائيل و براى امريكا. آنها همه روزشان عيد است براى اينكه مىبينند در منطقه كارى كردهاند كه اسلام مهار بشود، هيچ نتواند يك قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عيد است و براى ماها هر روز عزاست.
ما مىخواهيم با دعوت اسلام را به همه جا صادر كنيم، نه با سرنيزه
مائى كه مىخواهيم اسلام در همه جا باشد و مىخواهيم اسلام صادر بشود، ما كه نمىگوئيم كه مىخواهيم با سرنيزه صادر بكنيم، ما مىخواهيم با دعوت به همه جا، اسلام را صادر كنيم. ما مىخواهيم يك الگوئى از اسلام در عالم ولو يك الگوى ناقصى باشد نشان بدهيم كه همه عقلاى عالم غير از آنهايى كه جنايتكاران با لذات هستند، همه ملتهاى مظلوم بفهمند كه اسلام چى آورده و مىخواهد چه بكند در دنيا. اسلام با اين محرومين، با اين مظلومين، با اين گرفتارها مىخواهد چه كند كه اينها را نجات بدهد. و شما دولتهاى خليج و غيرخليج كوشش داريد به اينكه اين اسلام را نگذاريد از ايران يك قدم بيرون بگذارد ولو اينكه به رغم انف شما، بيرون پا گذاشته است و خواهد گذاشت. مسلمين، انصافا انسان بايد بگويد كه اين دولتهاى اسلامى، همه دولتهاى اسلامى، الا يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 130
معدود بسيار كمى اصلاً به اسلام كارى ندارند، اسلام وسيله براى مقام است، اسلام غير از اين نيست كه وسيله باشد با لفظ اسلام و با قول به اسلام مثل اسلام رضاخانى و محمدرضاخانى، اسلام اينها اين بود كه قرآن هم طبع مىكردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزادارى هم آنوقت ارتشش مىكردند و همه اينها بود، دسته هم در مىكردند، من خودم ديدم. اما اساس را مىخواست از بين ببرد، با اين صورت اساس را مىخواست از بين ببرد و از او بدتر محمدرضا بود كه روى نقشه كار مىكردند و هر كارى مىكردند براى بردن - اساس است - اساس بود. الان هم حزب بعث عفلقى عراق همين كار را دارد مىكند، حالا ديگر عابد و مسلمان شدهاند، لكن عابد و مسلمانى كه عبيد زاكانى مىگويد. اساس را اينها از بيخ قبول ندارند. اينها اسلام را منافى با مقاصد خودشان مىدانند و منافى هم هست. مقاصد آنها اين است كه بزنند و بكوبند و مردم را زير فشار قرار بدهند و غارت كنند و هر چه مردم دارند بگيرند از آنها و براى خودشان در بانكهاى خارجى انبار كنند، مثل محمدرضا كه كرد اين كار را. اسلام با اين آشنايى ندارد با يك همچنين مطلبى آنها مىدانند كه اسلام اينطورى نيست، پس، اين اساس نبايد باشد.
دولت واقعاً بايد آنطورى كه على (ع) براى محرومين دل مىسوزاند با تمام قدرت دل بسوزاند
ما كه اميدواريم كه يك جلوه ولو بسيار ناقصى از ولايت، ولايت على عليه السلام در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم، كافى ندانيم اينكه ما تظاهر مىكنيم و شعار مىدهيم و چه، اينها كافى نيست. دولت واقعاً بايد با تمام قدرت آنطورى كه على عليه السلام براى محرومين دل مىسوزاند اين هم با تمام قدرت، دل بسوزاند براى محرومين، مثل يك پدرى كه بچههايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال اين مىرود كه آنها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين بايد اينطور باشد. الحمدلله هستند خيلى، البته من نمىگويم كه كسى مىتواند مثل حضرت امير باشد، خود او هم گفت كه شما نمىتوانيد، نمىتوانيم هم واقعاً، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه كه مىتوانيم، براى همه تا يك اندازهاى قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد و هم جمهورى اسلامى را نگه دارد. اين قدرتهاى كوچك وقتى پهلوى هم گذاشته مىشود يك قدرت بزرگ است. الان چهل ميليون جمعيت ايران يك قدرت اسلامى بزرگ است كه انشاءالله اگر با همين وضع باقى باشد، به همين انسجام باقى باشد، طرفدارى از دولتشان بكنند، طرفدارى از مجلسشان بكنند و پشتيبان باشند براى جنگهائى كه در اين كشور به بار آوردهاند، اگر اينها به همين حال باشند آنوقت يك پردهاى از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده است. كوشش كنيد بر اينكه كوشش بكنند همه جمعيتها و ارگانها و همه نهادهاى اسلامى در اينكه اين تبعيت از مرام على عليه السلام را حفظ كنند و به پيش ببرند. قانع نشوند به اينكه ما حالا تا يك حدودى چه شده است، نخير، هيچ قانع نشويد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 131
شما گودنشينان و زاغهنشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد بايد حفظ كنيد آن را
انسان حد ندارد، بىحد است انسان. انسان در معنويات هيچ حدى ندارد تا آنجائى كه برگردد به مبدا كمال مطلق. در قدرت هم همين طور است. قدرت اسلامى انسان بىحد است. بنابراين بايد همه كشور ما به اين توجه داشته باشند كه اگر چنانچه دير بجنبند گرگها آنها را مىخورند. اگر به اين قدرتى كه الان در جبههها هست و بحمدالله هر روز براى اسلام پيروزى ايجاد مىكنند، اگر دير بجنبند آن قدرتها و دير بجنبند اين ملت، به دنبال آنها گرگها از اطراف نشستهاند و فرصتطلبى مىخواهند بكنند كه همه ايران را ببلعند و شماييد كه بايد حفظ بكنيد و شما گودنشينان و زاغهنشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد و شما عزيزانى كه سلامت خودتان را براى اسلام از دست داديد و ما همه مرهون زحمات شما هستيم، بايد توجه بكنيد كه اين وحدت الهى محفوظ باشد. شياطين نيايند و وسوسه ايجاد كنند كه حالا هم چيزى نشده است اين شياطين مىخواهند آنى كه بشود اين است كه باز مجالس رقص زمان محمدرضا و مجالس - نمىدانم - عيش و عشرت آنوقت و سينماهاى آنوقت باشد، البته اين نشده و نمىشود هم.
آنهائى كه مىگويند كه اين كشور باز چيزى نشده است، مثل آنوقت و بدتر از آنوقت است، براى اين است كه در نظر آنها بدتر است. آنها مىخواهند آنطور باشد، آنها مىخواهند كه در همه كشور ما مسكرات مثل آب جريان داشته باشد، آنها مىخواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نيست، البته آنها هم ناراضى هستند. لكن شما گودنشينها، شما زاغهنشينها، شما كشاورزان، شما كارگرها كه بنيه اين كشور هستيد و اساس اين كشور هستيد توجه كنيد كه شياطين وسوسه نكنند به شما، شما را در كارهايتان سست نكنند. شما مىبينيد كه در همين مدت كوتاه چه كارهايى در ايران شده است. همين قضيه نشت نفت و آن موشكهاى حزب بعث كه اين كار را، اين جنايات را كرد و بعد هم در دنيا آنهمه بساط در آوردند و به گردن ما هم مىگذاشتند، آنهمه بساط درست كردند، تبليغات كه بايد همه جمع بشوند چه بكنند، بايد يك صندوق بينالمللى پيدا بشود و چه بكند و امريكا بايد بكند و انگلستان مثلاً و امثال اينها. اين جوانهاى ما كه متعهد به اسلام هستند و فهميدهاند كه خودشان بايد براى خودشان كار بكنند، اينها اين كار را كردند. حالا آنها بنشينند در خارج هر چى مفت مىخواهند بگويند. اينها اين معجزه را كردند، پس مىتوانيد بكنيد. كارخانهها را راه انداختهاند همين رفقا، همين دوستان، همين زاغهنشينان، همين كارگرها، مىتوانيد همه كارها را انجام بدهيد لكن بايد يك لحظه از خدا غافل نباشيد. غفلت از مبدا قدرت، انسان را به هلاكت مىرساند. مبدا قدرت، اوست و همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم. ما شكر مىكنيم كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و از قدرت لايزال خودش يك ذرهاى، يك جلوه مختصرى در اين كشور بذل كرده است، عنايت كرده است.
صحيفه نور ج 18 صفحه 132
دولت و مجلس و قدرتهاى ديگر تاكنون كارهاى بسيار مهمى كردهاند ولو اينكه كم گفتهاند
و امروز قدرت شما يك قدرت الهى آسيب ناپذير است مادامى كه همين طور باشيد، مادامى كه تحت تاثير اين تبليغات نباشيد كه يك چيزى كم است، يك چيزى چى. خوب، شما نمىدانيد كه در وقتى كه جنگ است، جنگ داخلى است، جنگ خارجى است، همه چيز هست، محاصره اقتصادى است، همه كشورها با ما مخالف هستند، همه قدرتهاى بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضيقه گذاشتهاند، معذلك دولت تاكنون يك شاهى قرض نكرده و دارد كارها را انجام مىدهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانين را كه به صلاح مسلمين و اسلام است و قوانين اسلامى است دارد طرح مىكند و دارد تصويب مىكند و قدرتهاى ديگر مشغول به تعمير اين كشور هستند و تاكنون بسيار كارهاى مهمى كردهاند، ولو اينكه كم گفتهاند ولكن زياد كردهاند. اين براى اين است كه يك كشورى است احساس كرده كه خودش بايد سر پاى خودش بايستد، اين احساس وقتى كه در جمعيت پيدا شد، اين معجزات هم دنبالش است. و آنوقت ما را اينطور كرده بودند كه احساس اين بود كه نمىشود، نمىتوانيم، بايد از خارج بيايند، همه چيز ما از خارج است، سر تا قدممان بايد فرنگى بشود، احساس اين بود. وقتى احساس اين بود، افكار جامد شده بود، يعنى افكار رفته بود دنبال اينكه ما نمىتوانيم و بايد ديگران دست ما را بگيرند. ديگران هم دست شما را نمىگرفتند، ديگران مال شما را مىگرفتند، خزائن شما را مىگرفتند.
امروز احساس اين است كه مىتوانيم، اين احساس، توانايى مىآورد، اين احساس افكار را متوجه و متمركز مىكند كه هر كسى در هر جايى هست كار بكند، در هر جايى هست خدمت بكند - تا - اين احساس مادامى كه هست، شما به پيش مىرويد. و من اميدوارم كه اين احساس هميشه باشد و هميشه كشور شما به پيش برود و يك روزى باشد كه هر چيزى كه هر جا درست مىكردند خود شما هم درست بكنيد.
خدا انشاءالله همه شما را از مواليان ائمه اطهار و از شيعيان على بن ابيطالب سلام الله عليه قرار بدهد و دشمنان شما را انشاءالله يا آدم كند يا از بين ببرد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 142
تاريخ: 14/7/62
فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد تشكيل ستاد تأمين نيازهاى مردم مناطق بمباران شده
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى دامت افاضاته
با توجه به حوادث ناگوار فوقالعاده ناشى از حملات وحشيانه موشكى و بمبارانهاى مكرر مناطق مسكونى شهرها و روستاها به وسيله عوامل استكبار جهانى و حزب بعث عفلقى عراق، ناچار نياز به كمكهاى فورى و ضربتى احساس مىشود. در اين رابطه لازم است ستادى تشكيل شود كه با اختيارات كامل و فوق برنامه نيازهاى تداركاتى و عاطفى مردم محترم مصيبتزده و داغديده را بدون وقفه برآورده سازد، لازم به تذكر است كه به متصديان و ماموران اين امر اسلامى امر و سفارش اكيد شود كه با احترامات فائقه با اين عزيزان مظلوم برخورد گردد. انتظار دارد كه جناب آقاى رئيس جمهور محترم و رئيس محترم دولت ايدهم الله در اقدام به اين مهم، تمام سعى و كوشش لازم را مبذول دارند و تلاش در بهبود وضع اين عزيزان محترم را به عنوان يك وظيفه شرعى تلقى فرمايند.
لازم است اين ستاد با تشكيل گروههاى نجات و پشتيبانى و اسكان فورى موقت و تهيه لوازم مورد احتياج، گوشهاى از وظايف انسانى - اسلامى خود را عملى سازد.
كليه ارگانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى اعم از وزارتخانهها و ادارات تابعه خصوصا وزارت صنايع و بازرگانى موظفند همكارىهاى لازم را مبذول دارند. اميد است مردم معظم و روحانيون و ائمه جمعه و جماعات عظيمالشأن در سراسر ايران با يارى و همكارى خود موجب جلب عنايات خاصه خداوند متعال و رضاى حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه گردند.
لازم است جنابعالى اينجانب را از جريان امور و خداى نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعى برخورديد، مستحضر نماييد. از خداوند متعال توفيق و تأييد همگان را خواستار است.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 134
تاريخ: 13/7/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران، نمايندگان دفاتر سازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از روحانيون اهل سنت مرزنشين خراسان
هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مىدهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم كه مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزيز و فضلاى حوزهها. ما در اين آستانه ماه محرم مصيبتهاى بزرگى ديديم، دزفول و انديمشك كه همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزيزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و ضد اسلام هستند شهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت است. رسانههاى گروهى دنيا، غايت حرفى كه مىزنند اين است كه عراقىها مىگويند آنها ما را، ايرانىها ما را بمباران كردند، ايرانىها هم مىگويند آنها. با اينكه مىآيند مىبينند مصيبتها را، لكن اين سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اينكه ظالمها را محكوم كنند، مظلومها را محكوم مىكنند. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مقابل همه رنجها و در مقابل همه مصيبتها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك ماهى واقع شديم كه آن ماه به ما تعليم مىدهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بن على سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و ما هيچ نداريم، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه او بدهيم، آنى كه از اوست، در راه او مىدهيم. همه از او هستيم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چيز ما از اوست و ما در راه او اين چيزها را فدا مىكنيم و از خود اوست كه در راه او فدا مىشود. مطلب زياد است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بيان همه را ندارم. لكن بعضى مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم.
هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست
از شياطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مىتوانند متشبث مىشوند و به هر راهى مىخواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام مىدهند و دادهاند. رسانههاى گروهى هم ديگر حرفهايشان تاثيرى ندارد در دنيا،
صحيفه نور ج 18 صفحه 135
براى اينكه معلوم شده است كه اينها چكارهاند و مسائلشان يك مسائلى است كه باور نمىكنند، نمىتوانند بازى بدهند ملتهاى ما را. آنچه كه امروز آنها دست به آن زدهاند قضيه ايجاد (به خيال خودشان) تفرقه است، مثلاً مىگويند راه فلان مقام، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامى كه هر دو و ساير مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مىدانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دلها ممكن است كه گاهى باور كنند. راه فلان حوزه چى هست، راه فلان حوزه چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه روحانيون فلان قسمشان چى است، راه فلان قسمشان چى است. خطوط مختلفى آنها عرضه مىكنند و به مردم مىخواهند بباورانند كه يك همچو مسائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صورتى كه مساله اينطور نيست، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يك خط هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مىروند وظايف زيادى در اين ابوابى كه ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرفهايى را مىزنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى. بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند كه مىخواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد كنند.
امروز همه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مىكنند و براى اسلام حركت مىكنند. خطوط مختلفى ما نداريم در ايران، اينها افترائى است كه دشمنهاى ما و ايادى آنها درست مىكنند. بعد از اينكه مايوس شدند از قيام مسلحانه و مايوس شدند از حمله و از راههاى مختلفى كه تاكنون اعمال كردند، حالا اين هم يك راهى است كه پيش گرفتهاند، كه حوزه علميه قم چه مىگويد و حوزه روحانيت مبارز تهران چى مىگويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صورتى كه مسائل اين نيست. من مىدانم كه شما خودتان هم مىدانيد اين را، لكن ساده دلها ممكن است كه باور كنند.
تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مىبينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دستهايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيمبندى كرد، نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مىكردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانهاى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسيارى از جاها اين مشروطهاى بود، آن مستبد. و اين يك نقشهاى بود كه نقشه هم تاثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آنطورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته - باشند - بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطهخواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند، تا آنجا كه مثل مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى در ايران براى خاطر اينكه مىگفت بايد مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهاى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند و مردم هم پاى او
صحيفه نور ج 18 صفحه 136
رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود اين مسائل، لكن آنهايى كه مىديدند كه از مشروطه ضرر مىبينند، منافعشان از بين مىرود، نمىگذارد قانون اساسى، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف شد، قانونيت ندارد، نمىگذارد كه اينها هر كارى مىخواهند بكنند، يك دسته از همان مستبدين، مشروطهخواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و مشروطه را قبضه كردند و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم. زمان ميرزاى شيرازى هم مىخواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى كه نقل مىكنند قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا چون قدرتش قدرت فوقالعاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل ميرزاى شيرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ايران هم بين علما همين جور اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نبود كه خود به خود ايجاد شد، ايجاد كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما آقايان روحانيون، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.
مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند
چند وقت ديگر انتخابات شروع مىشود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مىكنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مىخواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مىخواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مىخواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مومن را وادار مىكنند كه به طور حاد دخالت بكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگىهاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند و خصوصا روحانيون، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مىخواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مىخواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مىخواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مىبينيد كه دارند شياطين نقشه مىكشند و توطئه مىكنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند تهيه مىبينند
صحيفه نور ج 18 صفحه 137
مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمىتوانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمىتوانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مىتوانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشستهام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مىآيند قبضه مىكنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان. و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهائى كه در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مىروند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مىروند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مىخواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرفهائى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانهها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همهاش توهم بيشتر نيست. و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مىخواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.
ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد
و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبههها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئهاى در كار هست آنها آن توطئه را خنثى كنند. در جبههها، در شهرهاى مرزى احتياج هست به روحانيون، براى خدا روحانيون به جبههها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدايت كنند. شياطين همه جا هستند، بايد در مقابلشان جندالله هم باشد. از جبههها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 138
احتياج داريم. و انصاف نيست كه اين جوانهاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند كه بياييد ما را هدايت كنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم. اين هم يكى از امورى است كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم يك فرصتى است كه مىتوانند آقايان بروند در آنجا و مىتوانند در شهرهاى مرزى، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مىگويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست) ولو به نوبت باشد، آقايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك ماه بماند، مردم را هدايت كنند، امور شرعيه مردم را به آنها بگويند. و به همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مىكنيم به اينكه اين نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوانها، ما نرسيدهايم به آن مقصدى كه اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان باز هر جا مىروند براى صحبت كردن به جوانهاى ما توصيه كنند كه جبههها را پر كنند.
بحمدالله در جبههها الان قدرت و همه چيز در دست ماست، لكن ما نبايد مغرور بشويم به اينكه قدرت در دست ماست. ما تا آخر بايد هميشه دنبال اين باشيم كه بايد ما پيش برويم. بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بكنيم. و در عين حالى كه بنده مكرر عرض كردهام و مسؤولين محترم فرمودهاند، در عين حالى كه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه - در ملت - در كشور عراق مىشود براى دفاع است، دفاع از كشور خودمان، دفاع از كشور اسلامى عراق. امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر در رنج هستند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست، در هيچ عصرى شايد نبوده، مردم مالك هيچ نيستند در عراق. دم از اسلام مىزنند، اين سردمدارهايى كه اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست، لكن يك كلمه اسلامى شنيدهاند و دم از اسلام مىزنند، لكن اسلام را زير پا گذاشتهاند و اين مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار دادهاند كه سلب امنيت الان از عراق هست. بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق، مىگفتند اصلاً مردم مسلوب الامنيه هستند. اينها نمىدانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حزب بعث چه خواهد كرد با آنها. ما دفاع - در، از - مىكنيم از اسلام، اسلام در عراق دارد پايمال مىشود. اين ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دستهشان بعثى هستند، خوب، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دستشان برسد، شك نكنيد كه اعتاب مقدسه را با خاك يكسان مىكنند، همانطورى كه قبور اولياء خدا در بقيع با نافهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار كرد و اين بقاع مطهره را نخواهند (اگر دستشان برسد خداى نخواسته) باقى بگذارند. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به اين معانى؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق، ولو قيامى ضعيف.
ما نمىخواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم، ما عراق را محترم مىدانيم همانطورى كه ايران را مىدانيم و عراق را محترمتر مىدانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق است، امام حسين در
صحيفه نور ج 18 صفحه 139
عراق است. ما مىخواهيم كه در پناه اين بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگى كنند، نه اينطورى كه الان هست كه نمىدانند كه فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمايشان اينها چه خواهد آمد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه عنايت كرد به ايران و ايران را نجات داد از دست آن رژيم فاسد، به عراق هم عنايت بكند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و كارمندها و كارگرها و كشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى كه در اينجا واقع شد، اين تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه مىكنيم كه به واسطه بيعرضگى اين حكومتها، آمريكا از آن ور دنيا دارد حكومت مىكند به اينجاها. اينجا ما دستش را قطع كرديم كه نفس نمىتواند بكشد، و خليج دست ماست كه آمريكا تا آمده است بجنبد ديگر نفتى براى آنها نمىگذاريم بماند، لكن بىتوجهى اين حكومتها اسباب اين شده است كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كرده و اينجا زمام امور اين حكومتها را به دست گرفته، قدرت دست اينهاست، لكن قدرتى كه عقل ادارهاش را ندارند، قدرت دارند، لكن اداره نمىتوانند بكنند. ايران در اول قدرتى نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمريكا بود، ارتش دست آمريكائىها بود و همه چيز دست آنها بود، لكن ملت ما هوشيار بود و سران اين مملكت عاقل بودند، توانستند اين مردم را توجه بدهند و بيدار كنند و كردند آن كارى كه شايسته يك ملت بود. كشورهاى ديگر مردمش خوبند، لكن مديرى كه بتواند آنها را اداره بكند و وادار كند به اينكه نگذارند سلطه آمريكا به اينطورى كه هست باقى بماند و هر روز زيادتر بشود و همين طور سلطه شوروى. اسلحه دست شماست، لكن بايد آن كسى كه اسلحه دستش است بداند چه مىكند، بداند در كجا بايد به كار ببرد، شما اسلحه دست گرفتيد و به اسلام صدمه مىزنيد. شما مىدانيد كه جمهورى اسلامى مىخواهد اسلام باشد در اين كشور و در همه كشورها، لكن اسلحههاتان را دست گرفتيد و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مىكنيد. اسلحه داريد، لكن نمىدانيد كجا عمل كنيد. شما اگر با هم متحد بشويد، همين حكومتهاى عرب با هم متحد بشوند، ساير مسلمين هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستيم، متحد بايد بشوند - بشوند - و آمريكا را بگويند تو چكاره هستى كه آمدى خليج فارس را مىخواهى اداره بكنى؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروى چكاره است كه از آن ور آمده است و افغانستان را مىخواهد فرمانفرمائى در آن بكند؟ به چه مناسبت؟ براى اين است كه اينها استفاده مىكنند از نادانى يك دسته و از خيانت يك دسته. يك دسته نادانند، يك دسته خائن، يك دسته مردم بيچاره هم كه گرفتار در دست اينها هستند، نمىتوانند كارى انجام بدهند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومين جهان منت بگذارد كه از زير سلطه اين ظالمهائى كه خون مردم را دارند مىمكند، نجات پيدا بكنيم.
مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى است بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود
و شما آقايان كه بسيارىتان در منابر و بسيارى در پائين منابر مردم را ارشاد مىكنيد، بايد در
صحيفه نور ج 18 صفحه 140
اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوى بكنيد و مسائل اسلامى را براى آنها بگوييد، مسائل سياسى را براى آنها بگوييد، در عين حالى كه مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبتها همان است، مصيبتها تغييرى ندارد، بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيدالشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد مىدانست كه چى دارد مىكند، مىدانست شهيد مىشود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مىروند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود، اسلامى - سياسى و اين حركت اسلامى - سياسى بود كه بنىاميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.
آن روزى كه افراد ادراك مىكنند كه احتمال هم بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز همان كارى كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همهمان فداكارى بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است بايد آنجور تبليغاتى كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براى اينكه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام يا با توهم اسلامى بودن، يك امورى انجام مىگيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آنقدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد، به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنتطلبهاى آنوقت آنقدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مىكردند (يعنى يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين طور). حالا هم همين طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آنقدر تزريق كنند كه تكليف شرعى معين كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئههاى شيطانى دارند عمل مىكنند. توطئههاى شيطانى غير از اين لشكركشى است اين مهم نيست، آن توطئههاى شيطانى كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه خداى نخواسته ايجاد كند، آنهائى است كه يك كشور را به باد مىدهد و بر مىگرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامى كه آنها مىخواهند عمال آمريكا دست بردارند از كارهايشان، گذشت كه اينها بتوانند كارى انجام بدهند، بروند سر جايشان بنشينند كار ديگر انجام بدهند. آن عمالى كه در خارج نشستهاند و دائما بر ضد ايران تبليغ مىكنند و مىگويند كه همه ايرانىها برگشتهاند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشريف بياوريد اينجا، پس چه شد فرار كرديد؟ حالا هم دژ دور خودتان بستيد. اگر همه ايرانىها يا اكثر ايرانىها با شما موافقند و از ترسشان دارند نماز جمعه مىروند و از ترسشان دارند عرض مىكنم كه فداكارى مىكنند، اگر اينطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتيد خارج نشستهايد؟ چرا جرات نمىكنيد بيائيد اينجا؟ اينها همينها هستند كه مىخواهند در دلهاى ساده مردم نفوذ كنند و انشاءالله كه موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله يك جلوهاى كرده است و در همه دنيا اين جلوه را كرده است و مردم دنيا و
صحيفه نور ج 18 صفحه 141
مظلومين دنيا توجه پيدا كردهاند به اين جمهورى اسلامى. و اميدوارم كه ما هم خودمان پايبند باشيم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشيد براى اينكه خدمت كنيد به اين مردم، خدمت كنيد به اين مستمندان دولت خدمت كند به اين كسانى كه در راه اسلام آنقدر فداكارى كردند، خدمت كند به اين اهالى دزفول و اهالى انديمشك و خوزستان كه همه چيز خودشان را از دست دادند، خدمت كنند. اين يك تكليف شرعى است براى همه ما.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 143
تاريخ: 18/7/62
پاسخ امام خمينى به نامه دبير شوراى سرپرستى طلاب غير ايرانى مقيم حوزه علميه قم (حجت الاسلام حاج شيخ حسن ابراهيمى)
بسمه تعالى
توفيق و تأييد آقايان را در اين امر مهم اسلامى از خداوند تعالى خواستار است. اميد است با تأييدات خداوند متعال و تحت عنايات خاصه ولى الله اعظم روحى فداه هر چه بيشتر براى بارور شدن تبليغات اسلامى و صدور معنوى انقلاب اسلامى در جهان موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 146
تاريخ: 1/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير صنايع سنگين و كاركنان واحدهاى توليدى اين وزارتخانه و گروهى از مخترعين و مبتكرين وابسته به سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى
بسم الله الرحمن الرحيم
براى جبران نقيصههايى كه در طول تاريخ به اين كشور وارد شد بايد دوجهت را در نظر بگيريد يكى اعتماد به خدا و يكى اتكال به نفس
من از مشاهده شما برادران كه در راه پيشبرد مقاصد اسلام و پيشبرد مقاصد ميهن مشغول جهاد هستيد تشكر مىكنم و اميدوارم كه خداوند شما همه برادران را توفيق بدهد كه بيشتر براى كشور خودتان مفيد باشيد. شما مىدانيد كه در رژيم سابق بايد بگوئيم كه رژيم باز دارنده بود نسبت به جوانهاى ما، آنها را نه اينكه نمىخواست رشد بدهد، آنها را خواست متوقف كند به نفع ابرقدرتها. و لهذا همه جهات اين كشور وابسته شد و با چپاولهاى بسيار زياد وابستگان به آن رژيم فرار كردند و يك كشورى كه ورشكسته بود تقريباً، به دست شما جوانان دادند و شما جوانان برومند كشور هستيد كه بايد جبران آن نقيصههايى كه در طول تاريخ اين دو جنايتكار، پدر و پسر جنايتكار به اين كشور وارد شد جبران كنيد. و عمده اين است كه شما دو جهت را در نظر بگيريد كه من كراراً عرض كردم، يكى اعتماد به خداى تبارك و تعالى كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد به شما كمك مىكند، راه را براى شما بازكند، در هر رشته كه هستيد راههاى هدايت را به شما الهام مىكند و يكى اتكال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خودتان جوانهايى هستيد كه مىتوانيد همه كارها را انجام بدهيد. مخترعين ما مىتوانند در سطح بالا اختراع بكنند، مبتكرين ما مىتوانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اينكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اينكه مىتوانيم. در رژيم سابق نمىتوانيم را در بين همه قشرها شايع كردند به همه گفتند ما نمىتوانيم و بايد تواناها بيايند و به ما تعليم بدهند، آنها هم كه مىآمدند تعليم نمىدادند، شماها را وابسته مىكردند. امروز كه دست همه آنها بحمدالله قطع شده است و ديگر براى آنها جايى در اين كشور باقى نمانده است اين شما جوانهاى كشور هستيد كه در هر جا هستيد بايد به فكر آتيه كشور خودتان باشيد، حال كشور خودتان باشيد. و لازم است كه با اين دو خصيصه، اتكال به خداى تبارك و تعالى، اطمينان به نفس، بااين دو خصيصه به پيش برويد و بعد از مدت كوتاهى خواهيد ديد كه راههاى سعادت بر شما باز مىشود و قدرتهاى بزرگ طمعشان قطع مىشود. و انشاءالله اين كشور يك كشور نمونه مىشود براى كشورهاى ديگرى
صحيفه نور ج 18 صفحه 147
كه آنها هم گرفتار آن تبليغات ابرقدرتها هستند كه نمىگذارند آنها هم رشد بكنند.
امروز فعاليت براى كشور اسلامى، عبادت است
امروز شمائيد كه بايد دامن به كمر بزنيد و در رشد صنايع اين كشور و در رشد توليد اين كشور دامن به كمر بزنيد و همت بگماريد و فعاليت بكنيد. فعاليت شما امروز براى كشور اسلامى يك عبادت است. شما امروز همهتان با ايده اسلامى در حال عبادت هستيد، چه در كارخانهها و چه در مواردى كه به صنعت مشغول هستيد و چه در كشاورزى هر كس هست و چه در ساير كارخانه ها كه هست. وقتى انسان براى خلق خدا خدمت بكند و براى اينكه اين خلق در طول تاريخ ستم ديدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوى بكنند، رشد مادى بكنند، وقتى با اين ايده شما خدمت بكنيد شما در خدمت اسلام هستيد و شما مجاهد هستيد در پشت جبههها. همانطورى كه مجاهدين ما در جبههها مجاهدت مىكنند و عبادت خدا را در آنجا مىكنند شما هم در پشت جبههها هستيد و عبادت خداى تبارك و تعالى را با همين كارهايتان انجام مىدهيد. و من اميدوارم كه با فعاليت شما عزيزان، با فعاليت همه جوانهاى ايران، همه قشرهاى ملت، زن و مرد ملت اين كشور ديگر از آسيب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرتها تا ابد از آن كوتاه باشد.
شما تنها كشورى هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو ابرقدرت را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد
شما مىدانيد كه امروز ما گرفتار به دسيسهها و توطئههاى ابرقدرتهستيم. اينكه همه، قدرتهاى خودشان را روى هم گذاشتند و به كشور شما حمله كردهاند، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، براى اين است كه آنها احساس مىكنند كه ايران است كه تواند خودش و ديگر كشورها را از قيد اسارت ابرقدرتها و چپاولگرىهاى آنها نجات بدهد، از اين جهت ما بايد مهيا باشيم به اينكه اين ضربهاى كه زديم به آنها دنبالش را بگيريم. ما در بين راه هستيم. كارى كه شما جوانها كرديد در دنيا بىنظير است. هيچ كشورى را شما سراغ نداريد كه از ابرقدرتى بريده باشد و به ابرقدرت ديگرى اتصال پيدا نكرده باشد. بىاستثنا تمام كشورهاى دنيا يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم اين ابرقدرتند يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم آن ابرقدرت ها. و شما تنها هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد و مىخواهيد شما خودتان باشيد. مىخواهيد مستقل باشيد. مىخواهيد آزاد باشيد. مىخواهيد آن قيد و بندهايى كه براى كشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همانطور كه رهايى پيدا كرديد رها باشيد تا آخر و اين با جديت خود شماست، با تلاش خود شماست براى همه كارها. هركس در هر كارى كه مشغول است، چه در دانشگاهها كه مشغول دانش هستند و چه در صحراها و بيابانها كه مشغول كشاورزى هستند و چه در جبههها كه مشغول فعاليت هستند و چه در كارخانهها كه مشغول جهاد هستند، همه در جهاد در راه خدا
صحيفه نور ج 18 صفحه 148
- هستيد - هستند و بايد اين جهاد را به آخر برسانند و انشاءالله به آخررسد. شما اراده كنيد خداى تبارك و تعالى عنايت مىكند به شما و شما مصمم باشيد كه خودتان براى كشور خودتان باشيد و براى رفاه حال همه كشورهاى تحت سلطهانشاءالله.
بايد مصيبتها را تحمل كنيم براى اينكه ارزش اسلامى را بدست آوريم و اسلام را پياده كنيم
و شما مىدانيد كه مصيبتهايى كه به اين كشور وارد شده است از اول انقلاب تاكنون، چه حجم زيادى داشته است. و در ازاى او اين پيروزىهايى كه براى شما حاصل شده است حجم بسيار افزون داشته است. ما در عين حالى كه جوانهاى بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم لكن آن چيزى كه به دست آورديم ارزشاش بيشتر از اين معانى است. آنى است كه سيدالشهدا سلام الله عليه زن و فرزند خودش را فداى او كرده، آنى است كه رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم زندگانى خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين ما در راه او آنهمه رنج ديدند. ما هم كه مدعى هستيم و اميدوارم كه اين ادعا صحيح باشد، مدعى اين هستيم كه شيعيان آنها و پيروان آنها هستيم، بايد همانطور كه آنها تحمل داشتند مصايب را، در مقابل ارزش انسانى، در مقابل ارزشهاى اسلامى ما هم مصيبتها را تحمل كنيم و در مقابل همه مصيبتها بايستيم، براى اينكه آن ارزش انسانى را به دست بياوريم، اسلام را كه راس همه ارزشهاست در كشور خودمان و ساير كشورها پياده كنيم. و شما مىدانيد كه امروز در جبههها چه پيروزى چشمگيرى به وسيله همين جوانهاى عزيز رزمنده ما به دست آمده است كه قدرتهاى بزرگ الان در فكر اين هستند كه براى شكست خوردن تقريباً شكست آخر صدام فكرى بكنند كه بلكه بتوانند اين را حفظش بكنند. صدام هم كه مىبينيد كه وضع روحىاش يك وضع جنون آميزى شده است كه هر وقت شكست مىخورد در ميدان از دور مىايستد و كشور ما را، جوانهاى ما را، بچههاى ما را مورد موشكهاى دوربرد مىكند. و ديديد كه با دزفول، سابق و حالا همين ديروز و امروز چه كرده است و با مسجد سليمان چه كرده است و با مريوان و بانه چه كرده است. ما در جنگ بر او غلبه كرديم و او نمىتواند مقابله كند. و او با شرارت به مردم عادى، به مردم بىپناه، به اينها تجاوز مىكند. و عجب اين است كه در يكى دو سه روز پيش از اين قبل از اين جنايت گفت كه ما به يكى از مسؤولين آنها گفتند كه، يا شايد خود صدام هم بودكه ما به سازمان بين المللى يا يكى از همين سازمانها گفتيم كه ما حق خودمان را براى اينكه همه نقاط ايران را بكوبيم حفظ كرديم و ما اين كار را مىكنيم. و سازمان بين المللى هم كه به اصطلاح براى حفظ حقوق بشر است سكوت كرد و با اين سكوت او را تشويق كرد به يك همچو جنايتى. او نمىتواند به نظامىهاى ما صدمه بزند لكن از دور تواند كه موشك بيندازد. موشكهاى دوربرد را بيندازد. همان موشكهايى كه قدرتهاى بزرگ به او دادند، قدرت آمريكا و شوروى به او دادند، او را از دور بيندازد و خانههاى مظلومين را به سر خود و بچههاشان خراب كند و رجز خوانى كند كه ما چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 149
كرديم و چه كرديم، چقدر كشتيم. اين رجز خوانى ندارد كه يك دسته مظلومى كه، زن و بچهاى كه در خانه هاى خودشان خوابيدهاند، شما با موشكى كه از خارج ايران مىاندازيد آنها را بكشيد. از آن طرف هم عربده مىكشد كه خاك عراق هيچ از دست نرفته و يك وجبش ايرانىها وارد نشدند، در صورتى كه 700 كيلومترش را الان وارد شدهاند و انشاءالله بعدها هم اميد است كه تتميم بشود. و من بايد از اين جوانهاى عزيزى كه جان خودشان را در دست گرفتهاند و براى اسلام در اين جبههها فعاليت مىكنند، اين قواى مسلحه ما از هر طايفهاى كه هستند و اين جهادسازندگى كه آنها هم بسيار فعاليت مىكنند من بايد از آنها تشكر كنم. و انصافا ما رهين منت براى آنها هستيم كه آنها دارند در جبههها با آن وضعى كه هست فعاليت مى كنند و براى شما پيروزى مىآفرينند، سرفرازى مىآفرينند.
وضع روحىاى كه صدام پيدا كرده يك وضعى است كه هر جنايتى را حاضر است انجام بدهد
و ما در عين حالى كه الان بسيارى از شهرهاى آنجا زير نظر ما هست و رزمندگان ما مىتوانند آنها را بمباران كنند ابدا همچو كارى نكردند و نبايد هم بكنند، براى اينكه مردم شهرها گناهى ندارند. ما در جنگ بايد جلوى او را بگيريم، در جنگ بايد صدمات را به او وارد بكنيم و او را محطوم بكنيم و محكوم بكنيم و معدوم بكنيم انشاءالله. من اميدوارم كه اين جنگ ديگر همين روزهاى آخرش باشد. انشاءالله اين رژيم ساقط بشود و كشور عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود و به وجهش اسلامى و شايسته براى اسلام اداره بشود.
و از مطالبى كه امروز به من اطلاع دادند اين بود كه صدام به يكىاز فرماندهان خودش كه در جبهه گفته است يك پيروزىاى انجام داده است مدال داده است و اين داب اوست. همان وقت هم كه خرمشهر را گرفتند و بيرون كردند اينها را، او به مدال شجاعت به بعضىها داده حالا هم كه با افتضاح اينها را بيرون كردند و قريب هفتصد نفر از آنها را در پشت جبهه آوردند و اسير كردند و قريب سه هزار و پانصد نفر آنها را يا كشته يا مجروح كردند كه بسيارى از فرماندهان آنها هم در بين آنها بوده، به حسب آنطورى كه گزارش دادهاند ايشان باز مدال داده است و بهتر اين است كه يك مدالى به خودش بدهند و آن مدال شجاعت. براى اينكه اين آدم در عين حالى كه اين سبعيت را دارد، اين وضع روحى را هم دارد كه از آن طرف به اين طرف و آن طرف متشبث به اينكه بيائيد و مرا رها كنيد از اين گرفتارى كه پيدا كردم از آن طرف هم عربده مىخواند، از آن طرف هم اين بيچارههايى كه فرستاده به جبهه اگر يك قصورى بكنند اعدام مىكند آنها را. همين دو سه روز باز به حسب آنطورى كه گفتند يك دادگاه صحرائى درست كرده و بسيارى از اين فرماندهان را كه سستى كردند در اين امر، اعدام كرده است. اين وضع روحى است كه او پيدا كرده يعنى يك وضعى الان پيدا كرده است كه به هر طرف مىزند و هرجنايتى را حاضر است انجام بدهد. و من اميدوارم كه خود عراقىها و ارتش عراق بيش از اين تحمل نكنند اين جنايات اين را و اين حزب بعث را به جاى خودش بنشانند تا كشور،
صحيفه نور ج 18 صفحه 150
عراق تا انشاءالله كشور عراق با سرافرازى و آسودگى بتواند به زندگى اسلامى خودش انشاءالله ادامه بدهد.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق همه جوانهاى جبهه و پشت جبهه و شما جوانهاى عزيزى را كه در جبهه داخل مشغول جهاد هستيد از خداى تبارك و تعالى خواهم و اميدوارم كه همه سالم و سعادتمند باشيد و با قدرت و قوت مشغول كار باشيد، مشغول جهاد باشيد و به طور شايسته به كشور خودتان خدمت بكنيد و ما هم دعاگوى شما هستيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 151
تاريخ: 4/8/62
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه مراكز استانهاى كشور
نماز جمعه در راس همه امور است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از مهمترين چيزهايى كه در اين انقلاب حاصل شد قضيه نمازجمعه است كه در زمان سابق در بين ما مطرود و در بين اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالبا تحت نفوذ قدرتها انجام مىگرفت، كه بحمدالله در اين نهضت نماز جمعه با محتواى حقيقى آن تحقق يافت و آقايان بايد با سفارش به مردم و نسل هاى آينده به اين مسأله اهميت بدهند كه نماز جمعه در راس همه امور است و مردم را مجتمع كنند كه در اين امر خللى وارد نشود. منصب امامت جمعه يعنى منصب تماس روحانيت با ملت و روحانيت با مجلس و دولت و اين از امورى است كه با دست تواناى ائمه جمعه انجام مىگيرد كه اميد است هر روز بيشتر و بهتر انجام شود و جمعيت بيشتر بيايند و اين سنت حسنهاى باشد كه براى مردم و آيندگان محفوظ بماند.
امروز غير از زمان سابق است كه روحانيت نمىتوانست كارى بكند، بلكه روحانيت مسؤول است، نمىتواند كنار بنشيند و به دعا و ذكر مشغول گردد. احتياجات ما زياد است، احتياج به تبليغ و احتياج به قضاوت، و در عين حال كه شورايعالى قضائى زحمت كشيده است ولى كمبود قاضى وجود دارد. حوزهها و علما بايد همت كنند كه درس قضا بگويند و قضات را از فنونى كه در سابق مانند زمان حضرت اميرعليه السلام استفاده مىشد آگاه كنند كه مساله قضاوت تنها يك مساله علمى نيست بلكه يك مسأله فنى هم هست كه گاهى از همين طريق قاضى به اطمينان مىرسد كه در باب قضا حجت است. خلاصه، اين مسائل به عهده علما و خصوصاً ائمه جمعه است كه همه دست در دست يكديگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند و مثل زمان مشروطيت نشود كه آنها كه اهل كار بودند مأيوس بشوند و كنار بروند، كه در زمان مشروطيت همين كار را كردند و مستبدين آمدند و مشروطهخواه شدند و مشروطه خواهان را كنار زدند، و عدهاى كه با اسلام سروكار ندارند به نام اسلام و پيروى از آداب اسلامى روى كار بيايند.
ابرقدرت مىدانند اگر انقلاب ايران به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مىشود
شمادانيد كه دنيا امروز وضع خاصى پيدا كرده است و سازمان عفو بين الملل اسم يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 152
مشت از ممالك را رديف كرده كه اينها حقوق بشر را نقض نمودهاند، كه در ميان آنها از آمريكا و فرانسه و شوروى خبرى نيست و هيچ اسمى به ميان نيامده در حالى كه شوروى در افغانستان، و آمريكا در بيروت چه بساطى درست كردهاند و اسم آن را صلاح حال مردم گذاشتهاند. صلاح حال مردم به شما چه؟ آنوقت درباره ايران كه چند نفرى را با آنهمه فساد قصاص نموده است، آنقدر هياهو به راه انداخته و همه رسانههاى گروهى، ايران را مورد حمله قرار دادهاند. البته آنها خوب مىدانند كه انقلاب ايران اگر به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مىشود و دست آنان كوتاه مىگردد. معالاسف حكومتهاى اسلامى يا توجه ندارند يا توجه دارند ولى براى حكومت چند روزه خود سكوت نموده و با آنان همكارى مىكنند، كه بايد در مقابل آنها بايستيم تا انقلاب و اسلام به همه جا صادر شود.
انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست
و اما مسأله انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست و توجه داريد كه دشمنان اسلام در نظر دارند كارى بكنند كه انتخابات درست صورت نگيرد و از دست مسلمانها و متعهدين خارج شود، ولى شما بايد تمام قدرتتان را صرف كنيد كه به خوبى انجام شود. انتخابات يك محكى هم براى خودتان است كه ببينيد آيا مىخواهيد انتخاب اصلح بكنيد براى خودتان يا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد شيطانى است و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان هاست، كى و از كجاست، مطرح نيست، از هر گروهى باشد، حزب باشد يا غيرحزب، نه حزب اسباب اين مىشود كه غير آن فاسد و نه صد در صد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست. و انتخاب اصلح براى مسلمين يعنى انتخاب فردى كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد. و همه چيز را بفهمد و چون در مجلس، اسلام تنها كافى نيست، بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، كه اگر اصلح را انتخاب كرديد، كارى اسلامى مىكنيد و اين يك محكى است براى خودتان كه تشخيص بدهيد انتخاب براى اسلام است يا براى صلاح خودتان.
اميدوارم كه تا آخر هم اينطور باشد و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود. بنابراين بايد تمام قدرتمان را جمع كنيم كه بازيگرها دوباره پيدا نشوند و آقايان ائمه جمعه علاوه بر اينكه با هم سمينار دارند، با ساير علماى بلاد تهران و قم در ارتباط باشند كه انتخابات خوب باشد. و اين مسأله، مسأله شخصى نيست بلكه براى اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسؤوليت ها به عهده شماست و كسى نبايد كنار برود و شانه خالى كند. با دولت همكارى و همراهى كنيد و استاندارها را تقويت نمائيد، منافقين هر چه مىخواهند بگويند. اميدوارم موفق و مويد باشيد و همه امور به طور شايسته درست بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 153
تاريخ: 14/8/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى داخلى و خارجى مجلس شوارى اسلامى
شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من راجع به كل مجلس مكرر عرض كرده و حالا هم عرض مى كنم كه مجلس ما بايد با مجلسهاى سابق فرق داشته باشد، البته فرق هم دارد، اما هر امرى كم كم به انحراف كشيده مىشود و چنين نيست كه يكدفعه انحراف واقع شود. در خود انسان نيز چنين است كه شيطان و نفس اماره به تدريج از عمل به مكروهات و بعد از آن به صغائر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف مىكنند. در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود، لكن در هر سال چيزى به آن اضافه و يا از آن كم شد تا رسيد به آنجا كه مجالس اخير را ديديم. شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود. البته بايد عاقلانه باشد كه مسأله حادى پيش نيايد.
در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مىكند
در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مىكند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فيضيه صبحت مىكردم، آنگاه كه از جهنم و عذاب الهى بحث مىكردم همه خشكشان مىزد، ولى وقتى از رحمت حرف مىزدمديدم كه دلها نرم مىشود و اشكها سرازير مىگردد و اين تاثير رحمت است. با ملايمت انسان بهتر مىتواند مسائل را حل كند تا شدت و مجلس باب مباحثه است و بايد مثل مباحثه طلبهها باشد كه با هم دوست هستند و با يكديگر بحث و گفتگو مىكنند ولى معلوم است كه مباحثه هست.
مجلس اسلامى بايد ملت و ديگران را ارشاد كند چون مسائل به خارج منعكس مىگردد و تاثير روى مردم مىگذارد، از اين جهت مسؤوليت مجلس به عنوان يك مرشد و هدايت كننده براى مردم زياد است و اين كلى مطلب است كه انشاءالله اين مجلس اول انقلاب، پايهاى و سنت حسنهاى باشد براى آينده كه هر چه خوب بشود، شما در اجر آن شريك هستيد.
در مسألهاى كه راجع به كميته فرموديد اعتقادم بر اين است كه همين گونه كه هست باشد و هيچ گونه تحولى درباره آن صورت نگيرد. راجع به استيضاح هم من هيچ نظرى نمىدهم فقط با ملايمت و تفاهم باشد، موافقين و مخالفين حرفهايشان را بزنند، آنوقت مجلس هر چه راى داد معتبر
صحيفه نور ج 18 صفحه 154
است.
ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد
اميدوارم آقايان موفق شوند كه وقتى مجلس را تحويل مىدهند مردم راضى باشند تا بعدها به همين آقايان راى بدهند. البته من تمامى آقايان را نمىشناسم ولى اميدوارم مجلس داراى يك اكثريت تام متعهد باشد. ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد و اين خيلى بهتر است. دو نفر كه با هم دعوا دارند وقتى يكى از آنها با رافت و ملايمت حرف زد، دعوا تمام مىشود. اصولاً كارها با ملايمت و رافت بهتر انجام مىگيرد.
من دعا مىكنم تا شما در كشورى كه از همه طرف به آن حمله شده، موفق باشيد. امروز هر انفجارى كه در هر جا صورت مىگيرد به ايران نسبت مىدهند و مىگويند ما شواهدى داريم كه مسأله به ايران مربوط مىشود و دليلش اين است كه در ايران هم انفجار واقع شده است. اين چه استدلالى است؟! مردم از اسرائيل ناراحت هستند به ما چه ربطى دارد؟! البته ما ميل داريم اسرائيل همهاش آتش بگيرد و اگر خداوند توفيق دهد مىرويم و مردم را از شر اسرائيل نجات مىدهيم، ولى اين بدان معنا نيست كه ما آنجا را منفجر كردهايم. و يا در مسائل ديگر مىگويند يك شاهد عينى چه گفته است. اين شاهد عينى يك منافق و يا يك دزد فرارى است و يا لابد راديو بغداد مىگويد، و اينها خيلى چيزها مىگويند و اين مىشود شاهد عينى. اصلاً دنيا در چه وضعى است. فقط بايد توجه داشت كه بايد با هم باشيم و در مقابل آنها محكم بايستيم و با خودمان رئوف باشيم و در مقابل دشمنانمان سرسخت. اين را عقل اقتضا مىكند كه وقتى عدهمخالف داريم، خودمان مخالفت مان را كنار بگذاريم تا با وحدت كلمه اين مملكت برسد به آنجا كه همه دلمان مىخواهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 155
تاريخ: 15/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور
قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
مصيبتهايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مىشود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مىكنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.
ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم
شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبههها و در پشت جبههها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مىفرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مىكنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست دادهاند، كمك مىكنند، ما از آنها تشكر مىكنيم و ملت ايران هم البته تشكر مىكند.
ما بايد هر چه از مصيبتها بر ما وارد مىشود قدرت دفاعىمان بيشتر بشود. آنها گمان مىكنند كه با اين وضع توانند كه در جبههها يا در پشت جبههها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكتهاى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مىشود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مىكشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 156
كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرتها،قدرتهاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مىكنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملتها ايجاد مىكند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مىشود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مىآورد. امروز كه مشاهده مىكنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مىكنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملتهاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مىآورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مىكشاند و اگر چنانچه در رتبههاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرتهاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مىكشاند. آنها عالم را به فساد مىكشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائينتر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مىكشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مىكشد. قدرت در وقتى كمال است و مىتواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مىگفته است كه من از گاو مىترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مىاندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مىكند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكىشان بود دنيا را مىبلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستادهاند، آن از او مىترسد و از او مىترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مىبرند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مىخواهيم چه بكنيم. اينها راه افتادهاند آمدهاند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مىخواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومتهايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومتهاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقىاى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملتهاى ضعيف را مىكرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مىخواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مىشود براى همين معنا است كه آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 157
كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مىكنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزشهاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملتها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مىكنند در اينكه ملتها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرتهاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مىكنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مىكند و اسرائيل چه مىكند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مىخورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمهاى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مىكند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمهاى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمهاى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانىها و عرض مىكنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عدهاى بودند كه مىخواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كردهاند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مىخورد مظلومين را از دور مىزند، آن آنجا انفجار حاصل مىشود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مىگويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طيارهها را مىفرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مىكوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.
وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد
من مىخواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دستشان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دستتان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مىخوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگها و در پشت جنگها و در زحمتهايى كه در صنعت مىكشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مىكنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مىكنند، خدمتهاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را
صحيفه نور ج 18 صفحه 158
حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مىآيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مىكشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مىكشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مىآيد و يك كسى را مىكشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانستهاند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مىرساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مىدهند در قرآن چند آيه براى او مىآيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مىكنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دستتان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مىكنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
همه ملت ما، همه انسانها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرتشان را به محل خودش انجام مىدادند. حضرت موسى عصايش را مىبرد با فرعون مقابله مىكرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شدهاند، از مرز انسانيت خارج شدهاند و مردم را دارند به تباهى مىكشند اعمال مىكرد. قدرتها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبههها جنگ مىكنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مىكشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزهاى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مىكنيد، آنها براى شيطان جهاد مىكنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.
اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند
من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستادهاند و الان مستاصل كردهاند صدام و صدامىها را عرض مىكنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 159
آنها را عزيز مىدانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضىشان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانوادههاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمدهاند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمدهاند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مىگيرندشان، اگر تسبيح دستشان باشد مىگيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانوادههاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مىكنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مىكند او كس ديگر را صدمه مىزند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمبارانهاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مىكند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مىكند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.
و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مىرسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مىزند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مىكنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مىكنند، وقتى شكستخورند بسيار هم ضعيف مىشوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفهاى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زدهاند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردانهايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستادهاند. خوب اين صدمه مىبيند، صدمه روحى مىبيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمىتواند كارى بكند، به بهبهان و - نمىدانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مىكند اينها به
صحيفه نور ج 18 صفحه 160
واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دستشان ضعف روحى پيدا مىكنند و مردم را اذيت مىكنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مىكنند و ديگران را مىزنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتندنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمىشناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مىكنند بدتر از آن، جرايمشان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.
انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستادهايد در مقابل آنها و نمىخواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مىكنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 161
تاريخ: 17/8/62
بيانات امام خمينى د رديدار با وزير، قائم مقام، معاونين و مسؤولان بخشهاى مختلف وزارت ارشاد اسلامى
عمده اين است كه ما ذهن جوانها و پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
كارهايى كه نقل كرديد مورد تقدير و تأييد است. هر چيزى كه در جا بايد از صفر شروع شود در اينجا بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولاً چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است. و اينكه عرض مىكنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير همه چيز و خصوصا افكار جوانها را به عقب بردهاند به طورى كه آنها كه تحصيلكرده بودند و خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتما تجدد را به اين معنا دانستند كه بىبند و بار باشند و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامهها چنان در ذهنشان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جائى برسانيد كه به راه صحيح بيفتد مدت طولانى لازم دارد.
البته با اين تحولى كه در ايران واقع شد، خيلى از قدمها بدون دخالت كسى برداشته شد و جوانهاى ما يكمرتبه و به خواست خداوند تبارك و تعالى از اين منجلاب فساد بيرون آمدند و مهيا هستند كه روى آنها كار كنيد.
در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوايش عوض شده بود. يعنى كسى كه نام سينما را مىشنيد خيال مىكرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوانها و حتى پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دست مان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عدهاى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مىشود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مىدانند. آنها مىخواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى خواهند عمل كنند و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا
صحيفه نور ج 18 صفحه 162
كتاب فروشى و غيره داراى اسمهاى خارجى بودند و اينهمه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم و عدهاى هم به نام فرهنگ ايران باستان از اسلام فرار مىكردند، كه چندى پيش عدهاى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف هايشان اين بود: تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عربها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم و اگر ما از عربها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمىماند در صورتى كه اروپائىها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلباند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مىشد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزشهاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمىنشينند مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ ديگر چه تفاوتهايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم و آيا اين همان نژاد پرستى نيست كه اروپائى مىخواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدائى بيندازند؟
بنابر اين مدتها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزشهاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود. لذا ساختن تئاترى كه مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد نيازمند به صرف مدتها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چيزهاى مبتذل جز اين نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربيت كنند كه همه را منحرف سازد.
كسى كه با خدا باشد، خدا با اوست و پيروزى با اوست
خداوند تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و سايه شوم رژيم پهلوى از بين رفت. كه اميدوارم به بركت و زحمت اين جوانها خصوصاً در فرهنگ و وزارت ارشاد برگرديم به حال خودمان كه انشاءالله مىتوانيم و نبايد مأيوس باشيم.
بحمدالله همه چيز ايران جا افتاده است و ما وابستگى نداريم و بايد در اين راه طورى زحمت بكشيم كه نسل آتيه بدانند راهشان چيست و اميدوارم شما در همه امور موفق باشيد خصوصاراجع به تبليغات خارج از كشور كه واقعاً تأسف آور است. اصلاً در دنيا چه خبر است و آنها چه مىگويند؟ راديوهاى خارجى محامد و خوبىهاى ايران را كنار گذاشته و يا به چيز ديگر بر مىگردانند و اگر مطلب كوچكى پيدا كنند صد تا روى آن مىگذارند و بر عليه انقلاب تبليغ مىكنند. در حالى كه ما متكى به خداى تبارك و تعالى هستيم و اميد است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى كند كه كسى كه با خدا باشد خدا با اوست و پيروزى با اوست.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 163
تاريخ: 24/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست دانشگاه آزاد، مسؤولين و رؤساى شعبههاى اين دانشگاه در شهرستانها
اين را از گوشمان بيرون كنيم كه همه چيزمان بايد از خارج باشد
من از شما آقايانى كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهايد تا از نزديك در خدمتتان باشيم تشكر مىكنم. همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسأله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوانهاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم. ما مىدانيم كه شرقىها و غربىها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمىخواهند و دليلش هم وضعى است كه شما مىبينيد كه اكثر جناحهائى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغ مىكنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمىخواهند و هر كشورى كه بخواهد به اسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مىگيرد. لذا ما بايد فكرى بكنيم كه جوانهاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهائى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحت سلطه آنان باشيم، نداشته باشند. و من اميدوارم كه به زودى وضعى پيش بيايد كه نيازى به خارج رفتن نباشد و اين بسته به فعاليت شما آقايان و ساير دوستان در اين امر حياتى است كه از وجود اين جوانهاى خوبى كه داريم چقدر استفاده شود كه در همين جا تربيت گرديده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند. و از گوش خودمان بيرون بكنيم كه همه چيزمان بايد از خارج بيايد و بر فرض كه به خاطر احتياج چيزى را وارد مىكنيم، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستيم و آيا صحيح است كه چون آنها موشك درست مىكنند ما بايد تابع آنها باشيم، در حالى كه آنها با اين صنعتها دنيا را تخريب مىكنند و ما مىخواهيم صنعتى داشته باشيم كه تخريبگر نباشد، بلكه مفيد و سازنده باشد.
دانشگاهها و حوزهها بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند
شما با روابطى كه اكنون با حوزههاى علميه داريد، خدمات زيادىتوانيد انجام دهيد. شايد شما توجه نداشته باشيد كه در مدت سلطنت رضاخان و پسرش كه من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزههاى علميه فشار وارد مىكردند تا حوزهاى در كار نباشد. از يك طرف دربها را باز
صحيفه نور ج 18 صفحه 164
كردند و گفتند هركس به طرف ما بيايد چه مىكنيم و چه خواهيم كرد و از طرف ديگر به قدرى روى طلبهفشار بود كه نمىتوانستند روز در حجره هايشان بمانند و مىبايست قبل از طلوع آفتاب بيرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند كه الحمدالله موفق نشدند و حوزههاى علميه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گرديد كه الان نيز بايد به همان گونه حفظ گردد و دانشگاهها با حوزه بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند. ما الان در فرهنگ و اكثر علوم احتياجى به خارج نداريم و اگر در صنعت هم مانند آنها نيستيم نبايد خودمان را ببازيم و بگوئيم كه آنها پيشرفته هستند و ما همه چيزمان بايد خارجى باشد. نه، مساله اينجور نيست. نبايد اگر صنعتى از آنها مىگيريم انگليسى يا روسى يا آمريكائى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جائى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصصها را به ما دادند، مىخواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند. و من اميدوارم كه انشاءالله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تأسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود، فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و سالم و رستگار باشيد
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 165
تاريخ: 29/8/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم
كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد ادارهاش كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيهاى كه فكر مىكنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مىگذاريم، مىگوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مىرويم سراغ آن يكى، آنجا مىگوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترىاش را و قوه قضائيهاش را شما نگاه كنيد مىبينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلساش نگاه مىكرديم مىبينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتشاش نگاه مىكرديم مىبينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترىاش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلساش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مىرويم و مىبينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مىرويم و مىبينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفتهاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است
صحيفه نور ج 18 صفحه 166
كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شدهاند و تاكنون خدمتهاى فراوان كردهاند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزههايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مىدانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مىشود در اينها و احساس مىكنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مىرود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مىتوانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مىشود. نه، هيچ امرى خودش نمىشود، با كوشش امرها تحقق پيدا مىكند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزهها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزهها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مىشود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مىكنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مىخواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دستشان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزهها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزهها درست عمل بشود و درسهائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مىگويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مىكند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند
صحيفه نور ج 18 صفحه 167
همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.
دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد
و من عرض مىكنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولتها هستيم، گرفتار اين قدرتهاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مىبينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مىآورند با يك اسمى روى آن مىگذارند و يك بساطى درست مىكردند. ما آنوقت خيال مىكرديم كه صدام اين است كه تلافى مىكند، بيخودى، درجنگ شكست مىخورد آنوقت تلافىاش را سر خوزستان در مىآورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرتهاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مىكنند براى ملت خودشان و مىروند يك جائى را منفجر مىكنند. بعد اسرائيل تلافى مىكند. خوب، از اسرائيل همه متوقعاند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مىكند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مىداند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟
ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملتها. اكثر ملتها و مردمها تميز نمىدهند كه، جدا نمىكنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمىپذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مىرود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مىشود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مىكند يك كسى او را مىزند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مىزند يك كس ديگرى را مىكشد، تلافى مىكند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملتهاى ديگر. ملتها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملتهايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مىدهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مىدهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مىتوانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مىبرند اينها تروريست شدهاند.
دولت فرانسه از آنجا كه مىبيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمىتواند بدهد، تلافىاش را سر ايرانىها در مىآورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مىآورد، خوب عراق نمىتواند طلب شما را
صحيفه نور ج 18 صفحه 168
بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمىدانم چه مىدهيد كه ايران را بزند؟
ايران مىخواهد همه را اصلاح كند، مىخواهد همه كشورها برادر باشند
وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شدهايم ما بين قوههاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مىكنند. گمان نمىكنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوانهاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مىگفتند كه همراه خياطها مىرفت، گفتند تو كجا مىروى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شدهاند و مردم را دارند اذيت مىكنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كردهاند كه بگويند ما هم جزو بخيه زنها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كردهاند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مىكنند و با هم مسابقه مىكنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مىخواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمانها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مىدهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كردهاند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمىداريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مىخواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مىآييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مىكنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مىكنند نمىگذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مىشويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مىشود در افغانستان به اسم اينكه مىخواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مىشوند در لبنان مىخواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمانها بيدار نيستند، دولتهاى مسلمين نمىدانند چه قوهدست شان هست و چه جور اينها را مىتوانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مىنشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمىتوانند، نمىفهمند چه بايد بكنند. آنها را ترساندهاند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمىتوانند بكنند، بعدها هم نمىتوانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ
صحيفه نور ج 18 صفحه 169
ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمىتواند كارى بكند. چرا مسلمانها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و معالاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مىاندازند همه را. اين را وادار مىكنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينىها را به جان هم انداختهاند، جنگ بين خودشان آنطور مىبينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولتهاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دستشان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مىكنند، روابط دوستى پيدا مىكنند. خوب، ماهى فرياد مىزنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مىگويند نه، ايران مىخواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مىخواهد ببرد، ايران مىخواهد همه را اصلاح كند مىخواهد كه با هم باشند همهشان، برادر باشند همهشان. معذلك نمىفهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملتها بيدار بشوند و از راه ملتها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مىكند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مىكنند، به اين كشور خدمت مىكنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مىرسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مىشود، صادر شده و تقويت مىشود در خارج.
قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند
و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مىآيند و مشغول
صحيفه نور ج 18 صفحه 170
مىشوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشهاى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مىشود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
والسلام عليكم و رحمة الله
صحيفه نور ج 18 صفحه 171
نامه رئيس شواريعالى دفاع به محضر امام خمينى در مورد معرفى و پيشنهاد مقام فرماندهى جديد نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح حضرت امام خمينى
با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معينى پور در طول تصدى فرماندهى نيروى هوايى، شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى، قبول استعفاى وى و انتصاب سركار سرهنگ هوشنگ صديق به فرماندهى نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران را به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهورى و رئيس شورايعالى دفاع
تاريخ: 4/9/62
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
با قدردانى از زحمات ايشان و دعا براى توفيق به خدمت اسلام و ملت، موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 172
تاريخ: 16/9/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه
دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مىكند به صحت بيمار
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانهاى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مىكنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريضها و بيمارها و مجروحها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مىكند به خوب شدن مريضها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مىشود از اين مرض، اين كمك مىكند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمىشود، اين او را رو به هلاكت زودتر مىبرد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانمها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مىكند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مىدهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمىكند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مىخواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمىشوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مىكند و با دل افسرده از اين دنيا مىرود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريضها كه افسردهاند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مىرود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 173
پزشكهايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد
پزشكها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقتهائى كه داريد بكنيد و معالاسف بسيارى از پزشكهاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفتهاند، يا بودهاند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشكهايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كردهاند، با بودجه اين كشور تحصيل كردهاند، خارج رفتهاند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنجهايى كه به آنها مىدهند و با آنهمه مصيبتهايى كه ابرقدرتها براى اينها پيش مىآورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مىكنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريضهاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سالهاى طولانى و امروز كه مىخواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بىتفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريضهاى اينجا و آنهائى كه در جبههها معلول شدند، در جبههها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبههها از قرارى كه گفته مىشود بسيار خدمت كردهاند و مورد تقدير هستند.
بايد توجه زياد به بيمارستانها بشود
و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستانها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستانها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مىآيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مىآيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمىشود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمىشود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مىكنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد
صحيفه نور ج 18 صفحه 174
داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبههها مىآيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست دادهاند و مىبينيد كه اين ابرقدرتها با مسلمين دارند چه مىكنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مىتوانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.
و خصوصا باز عرض مىكنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.
و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مىدهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمهاى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرتهاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.
قدرتهاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند
و اين قدرتهاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملتها باشد. شما الان ملاحظه مىكنيد كه در لبنان چه مىگذرد بر اهالى لبنان از دست همينهايى كه براى صلح آمدهاند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمدهاند و جنگ راه انداختهاند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مىكند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمىآورد آن بيچارههايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مىدهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملتها تحميل كنيد و آنها همين طور
صحيفه نور ج 18 صفحه 175
بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمبارانهايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مىخواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كردهاند - فساد وارد كردهاند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مىكند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطهاى كه دستش برسد مىگويد ما براى صلح مىخواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مىكند. نمىدانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريهالمنظر كه صورتش جورى بود كه بچهها از او مىترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مىكرد، اين مىگفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مىترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مىشود. حالا اينها، قدرتهاى بزرگ، آمده در افغانستان مىگويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مىترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مىگيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همينها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاحهاى كوبنده درست مىكنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاحها را به كار مىبرند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مىكنند.
بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرتهايى كه مىگويند ما براى صلح آمديم و معالاسف در خانه عربها، عربها را دارند مىكوبند و عربها نشستهاند تماشا مىكنند. اين ننگ را عربها كجا مىبرند كه اجانب، كفار - اجانب - آمدهاند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مىكنند و اينها نشستهاند تماشا مىكنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همهشان تسليم مىشوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفتشان را بگيرند، دنيا به صدا در مىآيد، دنيا تسليمشان مىشود، لكن اينها نفتشان را تقديم مىكنند، آبرويشان را تقديم مىكنند، كشورشان را تقديم مىكنند، ملتشان را تقديم مىكنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مىبرد. هواى نفس است كه وادار مىكند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملتهاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مىدهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مىدارد مىآورد در افغانستان و آن كارها را انجام مىدهد. هواى نفس است كه آمريكا را مىآورد در لبنان اين كار را مىكند و عمالش را در ايران مامور مىكند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر
صحيفه نور ج 18 صفحه 176
اين قدرتهاى بزرگ است والا اين كوچكها اهميتى ندارند.
صدام ديگر يك مردهاى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مىكنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازىاش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمىداند چه بكند. هى فرياد مىزند بياييد ديگر صلح كنيم، مىخواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مىشناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مىخواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمىشود صلح كرد. كدام انسان است كه مىتواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرتها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمىتواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرتهاست و دولتهاى منطقه مىتوانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولتها با ملتهاشان دست به هم بدهند، ملتها كه حاضرند، دولتها هم تسليم ملتهاشان بشوند، نمىتوانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمىتواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن معالاسف خود اينها هستند كه راه را باز مىكنند براى قدرتهاى بزرگ. شما ملاحظه مىكنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرتها از اينها مىبرند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مىبرند و مىخورند، معذلك اينها نشستهاند. آنها ريختهاند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريختهاند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مىكنند و ملت عرب نشستهاند آنجا و هيچ حرف نمىزنند.
وقتى پاى ايران پيش مىآيد مىگويند اينها فارساند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مىشود نه عرب سرتان مىشود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟
مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند
آن قدرتهاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار دادهاند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مىكنند، معذلك بايد همهشان بدانند كه مردم نمىنشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مىشود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مىكند و آنها هم نشستهاند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مىكنند. اگر يك كسى جانش به لبش
صحيفه نور ج 18 صفحه 177
نرسيده باشد كه انتحار نمىكند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمىتوانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمىشود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بينالمللى هستند و نمىگذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مىكنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملتهاى اسلامى را بيدار كند، ملتهاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرتهاى بزرگ را قطع كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 178
تاريخ: 20/9/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
مهم اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مهم است اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه نمودهايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مىگردد يعنى من در اين مساله اشتباه نمودهام و به اشتباهم اقرار مىكنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور باشند كه اگر در مسالهاى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال مىكردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مىروند كارهاى خودشان را انجام مىدهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زدهام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كردهام. اين براى اين است كه ما مىخواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زدهام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مىگويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مىپردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مىخواهيم اسلام پياده شود.
مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم
من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مىشناسم و مىدانم كه اكثراً متعهد و متدين هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطهخواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به
صحيفه نور ج 18 صفحه 179
صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم، ترسم از آن است كه مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. ما بايد همه چيز را به همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.
بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه مىگويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مىشود در ما اشكالى پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم. شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود.
همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند
شوراى نگهبان و شورايعالى قضايى و مجلس و دولت بايد به گونهاى عمل كنند كه بنيان محكمى را پايه گذارى نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعى كنيد مثل مشروطه سستى نشود. الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نيست كه خوبها در اقليت بودند بلكه شما در اكثريت هستيد و قليلى هستند كه انحراف دارند. و من قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روى موازين اسلامى باشد. افرادى كه تعيين مىشوند بايد كسانى باشند كه به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقيدهشان هم اين باشد كه اسلام خوب است، نه فقط اظهار كنند ولى عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيلىها اظهار اسلام مىكردند. البته اقليتهاى رسمى غير مسلمان قانونا انتخاب مىشوند پس مردم، افرادى را كه تعيين مىكنند بايد سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد راى دهند. پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصى باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبى باشد، بازارى باشد، اينها ديگر شرط نيست، عمده موازينى است كه قانون و اسلام تعيين كرده است. ما بايد مجلس را نگه داريم.
دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كمكم رسيد به جائى كه خودشان افرادى را انتخاب مىكردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثير كسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند راى دهند. مردم نبايد كنار بروند اگر مردم كنار بروند همه شكست مىخوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عدهاى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها راى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثير هيچ كس قرار
صحيفه نور ج 18 صفحه 180
نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است راى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف، خودشان را معرفى كردند به آنها راى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد.
مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مىخواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار برويم و از صحنه خارج شويم زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مىشود پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 188
تاريخ: 26/9/62
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بر مسؤوليتهاى گذشته خود در سپاه پاسداران، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بسيج موظف به همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مىباشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 181
تاريخ: 26/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمانهاى وابسته به نخست وزيرى
شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مىآيد.
من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.
نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربههايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربههايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيدهاند يك عدهاى كه نمىخواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشهاى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطهاى باشد كه علماى نجف مىخواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگىشان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مىشناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مىخواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مىشد، در نظر داشتند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 182
اعلام مىشد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مىآورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمىتوانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمىتوانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.
من حالا مىخواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مىبيند كه مشغول جوسازى هستند، مىشنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مىخواهند اين كار را عملىاش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مىخواهند حل كنند نتوانستهاند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مىكنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مىخواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مىخواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مىخواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفادههايى كه از تمام دنيا مىخواهند بكنند، مىبينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقتها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مىبينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مىگويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مىشود، اين را مىگويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مىگويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مىبينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مىبينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمىتوانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مىخورد، نمىكنند. آنها عاقلتر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مىخواهند با وسيلههايى با حيلههايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمىشود بروند سراغ روحانيون. مىدانند كه نمىشود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مىآيند هى از پايينتر شروع مىكنند، از پائينتر جوسازى مىكنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مىكنند، براى دولت جوسازى مىكنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مىكند مىبيند كه با دولت دارند ور مىروند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.
الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب
صحيفه نور ج 18 صفحه 183
است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمىدانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مىكنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمدهاند ريختهاند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازهاش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مىخواهند اين كار را شروع كنند.
من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مىدهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مىروم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مىبيند كه در قم حرف در مىآيد، در بازارها حرف در مىآيد، در مساجد حرف در مىآيد، در منابر حرف در مىآيد، در منزلهاى علما حرف در مىآيد، همهاش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.
الان وضع اين شده است كه انسان مىنشيند در اينجا مىبيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضىهايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانىها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمىدانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمىدانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلعاند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضىها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دستشان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصهاى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمىدارند مىگويند عراقىها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلومهاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهاى دنيا هر جا كارى مىكنند ايران كار مىكند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مىگيرند. يك قضيهاى - در چيز واقع مىشود - در فرض كنيد كه كويت واقع مىشود، يكى در لبنان واقع مىشود، يكى در جاى ديگر واقع مىشود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مىكنند.
اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود
من به شما عرض مىكنم نه دولت با من - عرض مىكنم كه - قوم و خويش است و نه من
صحيفه نور ج 18 صفحه 184
افرادش را اكثرش را مىشناسم، اما من كلى قضيه را دارم مىگويم. دولت با اينهمه كارى كه مىبينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرحهائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مىآورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مىكند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مىبينيم داريم، ما وضع انقلاب را مىبينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همهمان بريزيم سر دولت. الان مىبينيم در مجلس به دولت حمله مىشود، در محضر علما به دولت دارد حمله مىشود، در بازار به دولت حمله مىشود، مصاحبههاى تلويزيونى - با - به دولت ور مىروند، عرض مىكنم كه بساط وقتى درست مىكنند به دولت ور مىروند، اين بىجهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مىرود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مىخواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنتطلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مىخواستند عياشى بكنند، حالا نمىگذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مىكنم كه با ظاهر خيلى خوب مىروند پيش فلان آقا مىنشينند مىگويند هى اسلام دارد از بين مىرود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مىخواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مىكند، مىرود مىگويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مىماند، نه مجلس باقى مىماند، نه مدرسه باقى مىماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمىگذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مىكنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مىخواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.
الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مىدانم شكايت هست، مىدانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مىكنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مىدانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مىكنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقهاى يكى كشته مىشود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مىشود، در هر چند ثانيه حتى چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 185
مىشود.شما مىخواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمىشود بازار مىبيند كه دولت نمىرسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مىشود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مىخواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مىشود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمىشود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمىشود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.
دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است
و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمناند، با اسلام دشمناند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مىزنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مىكردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همهمان با هم نباشيم، زمينمان خواهند زد. مجلس را زمين مىزنند، دولت را زمين مىزنند، روحانيت را زمين مىزنند، همه زمين مىخورند. پس عقل اقتضا مىكند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجتشان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.
الان دشمنهاى ما از ايرانىاش گرفته كه در خارج نشستهاند دارند بر ضد اسلام صحبت مىكنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مىشود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 186
خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمىدانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبتها را، مىتوانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مىديد نمىتواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.
ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند
خداوند انشاءالله همه را توفيق مىدهد. و اين مسائلى كه مىفرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مىخواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همهتان را دارند تضعيف مىكنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مىكنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشمهايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.
آقا مىنويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بىاطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمىدانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگمان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مىشود درستش كرد حالا؟ حالا ما مىتوانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازهاى است كه همين حوزهها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مىدهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مىگوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريختهاند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.
خوب، بىفكر حرف مىزنند آقايان، يك كسى مىرود يك چيزى به آنها مىگويد آنها هم باورشان مىآيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مىآيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مىخوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مىگويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد
صحيفه نور ج 18 صفحه 187
گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمىتوانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مىكشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفتهاند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمىتوانند بكنند، اما اين شيطنت را مىتوانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيفتر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مىكنند به دولت - عرض مىكنم - روحانيون را وادار مىكنند به دولت، بازار را وادار مىكنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مىآيند سراغ شماها. فردا مىروند سراغ رئيس جمهور و يا - نمىدانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همهمان با هم در رفع اين گرفتارىها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مسالهاى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 189
تاريخ: 28/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد
زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات جهاد در روستاها و جبههها تشكر و تقدير مىنمايم. كراراً درباره زحمات جهاد در جبههها گفتهام. زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است. توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.
اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مىنمايد. من هم سفارش مىكنم كه انشاءالله دولت به محرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روستاها بسيار ارزشمند است. در سابق به روستاها هيچ نمىرسيدند و كار اساسى براى روستاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تمام روستاها را پيدا نمىكرد. امروز بحمدالله با همت جوانها وضع روستاها رو به بهبود است.
ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عدهاى كه مىگويند از نظر كشاورزى نمىشود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شهرها نيايند و در روستاهاى خود بمانند، چون آنها كه نمىخواهند مثل بالا شهرىهاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنها رسيدگى مىنمايد. انشاءالله جهاد سازندگى بتواند محروميتهايى را كه روستائيان دارند به تدريج دفع نمايد. جهاد هم خوب عمل كرده است. وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انجام مىگيرد. اگر با هم باشيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مىشود. كوشش كنيد كارهاى بسيار خوب و عالى براى اسلام و مسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مىماند و به كارهايش ادامه مىدهد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 190
تاريخ: 1/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان
كمال تاسف است براى انسانها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مىكنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهاى اجتماعى قبل از اسلام مىبينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.
در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتابهاى آنها را ما ملاحظه مىكنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.
همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مىكند كه خوب، اول خلقالله است و آخر هم همان است و عرض مىكنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مىفهميم و فهميدهاند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مىخواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 191
در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مىگويند قيومه ولى مساله را حل مىكند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميدهاند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مىفهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمىتواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطهاى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانىاى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميدهاند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفتهاند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مىتوانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مىتوانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مىگويد.
در هر صورت كمال تاسف است براى انسانها كه نمىخواهند بدانند، در راه دانستن نيفتادهاند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشتهاند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.
اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بودهاند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفهها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مىبينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفهاى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصلهاش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مىگويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشهاى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مىكنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 192
قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد
و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفرهاى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مىتواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.
و نكتهاى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مىكنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزهاى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مىكنيم، بعد مىرويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مىگويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مىكرد با طاغوت و اينها كه مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مىكند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مىدهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگىاش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانىاش هم آن وضع بود كه تاريخ مىگويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مىدانند چقدر به دنيا چسبيدهاند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مىگويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مىگويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مىگويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مىآئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مىكنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مىچسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مىكنند كه ما براى تودههاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مىكنيم، نمىخواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مىخواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سراناش مىرويم مىبينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 193
كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مىكنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مىآئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مىكنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مىكنند، در عين حال مىبينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مىكنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوتها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوتها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمىشود مطلب. سران دولتهاى اسلام همه اينطور هستند.
پيغمبر مىگويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مىكنيد. قرآن مىگويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمىگويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مىگوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مىگويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مىخواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مىگذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.
ما نمىخواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم
آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مىكند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مىكند و او تودهنى مىخورد، بعدها مىخواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مىكرد و مىگفت كه اين مجوسىها را ما مىخواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبانها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مىگويد ما مىخواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مىخواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مىگذارند و نمىدانم اهواز را با حاى حطى مىنويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مىكنند آن حرف را مىزنند امروزى كه تودهنى خوردهاند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مىكنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمىآيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مىگوئى كه صلح، چرا
صحيفه نور ج 18 صفحه 194
آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مىكنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مىشود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقعشود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مىكند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرفها مىزنند
اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمانها كه ادعا مىكنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مىگويد و شما چه مىكنيد. آنها مىبينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مىآورند و مىگويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفتشان را به امريكا مىدهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملتشان است تقديم مىكنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مىشود و باز ادعا مىكنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مىشود؟ مىگويند ما مسلمان هستيم و مىخواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مىكند آنها مىگويند ايران دارد تفرقه مىاندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مىاندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مىگويند تفرقه مىاندازد. ايران مىگويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرتهاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مىگويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مىكنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همهاش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مىدانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مىبينند. آن هم كهادعا مىكند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمىداد، آن هم كه ادعا مىكند كه ما طرفدار ملت هستيم و تودهها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مىكوبد و مىزند و مىكشد و از بين مىبرد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مىبينند، دستشان است، قرآن كريم دستشان هست، سيره پيغمبر دستشان هست، همه را دارند مىبينند معذلك عملشان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولتهاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مىكنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف
صحيفه نور ج 18 صفحه 195
عملهاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعىها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مىبينيم و مىبينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلىاش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم
تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مىتوانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحتشان هميشه بر دولتهاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمىخواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بودهايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مىگفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوساند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمانها با هم مجتمع بشوند و اين گرگهائى كه ريختهاند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مىگويند نمىشود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابانها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمىشود؟ وقتى ملتها بخواهند چرا نمىشود؟ ما حرف مان اين است كه دولتها بيايند قبل از اينكه خود ملتها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسهاى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائلشان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آوردهاند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مىروند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مىكنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مىكردند. يك كلمه مىگفتند اين خاضع بود. نمىخواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مىشود، ايران گفت و نشد. من نمىگويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مىداد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور
صحيفه نور ج 18 صفحه 196
مىكند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلبهاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 197
تاريخ: 12/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با آقايان: حبيب الله عسكر اولادى، سعيد امانى، محسن لبانى، رخ صفت، ابوالفضل حيدرى و شفيق
امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومتها با ما بد مىباشند، پس ما هم بايد همه با هم خوب باشيم. اگر بنا باشد كه بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مىخورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرتها احساس كردهاند كه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مىگويند كه با اين اسلامى كه در دنيا ما مطرح كردهايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودىها را مىخواهند. منافقين هم مىگويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست، با اينكه در قرآن صراحتا آمده است. البته گرانى هست، كمبود هست، و بيشترين صدمهاش به كارمندان دولت مى خورد، ولى بايد تحمل كرد. اگر امروز گلههايمان به بازار، مجلس و دولت كشيده شود و اين گلهها به اختلاف تبديل گردد، همه مان مسوول هستيم. اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمىكند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم.
نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم
من كه قريب هشتادوپنج ساله هستم، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نيست، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم. ولى همه وارد در ميدانى شدهايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مىخوريم. البته اينطور نيست كه كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامهاى يا در مجلس به شما توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلاً براى خاطر از ميدان در كردن عدهاى متعهد، ناگوارىهايى برايشان پيش مىآورند، بايد محكم در ميدان بود. بهاندازهاى كه براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايستادند و به تكليفشان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام، ولى آنها هم ايستادند. بيخود نبود كه حبس مىشدند، براى اين زندان مىشدند كه جلوى آنهائى كه بر ضد اسلام قيام كرده بودند مىايستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مىباشيم و رشد اسلام را مىخواهيم، تصميم داريم جهان
صحيفه نور ج 18 صفحه 198
را برگردانيم و اميدواريم كه ملتها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم. البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مىشود، با لحن برادرى و ملايمت، كارها به خوبى تمام مىشود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم، كار به دعوا كشيده نمىشود.
شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمىكردند انقلاب پيروز نمىشد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مىدارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عدهاى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كه همه او را بپذيرند. كسى كه مىخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مىدهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انجام دادهايم، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم؟! عدهاى فاسد مىخواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرفهايى را كه به شما مىزنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مىگويم. انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.
اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند
امروز مساله مهم، مساله انتخابات است، به انتخابات توجه داشته باشيد. در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازهاى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم، در آينده نزديك ما را كنار خواهند گذاشت. بايد قهر نكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عدهاى تشخيص دادند همان را عمل كنيم، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلاً در تهران چه كسانى لياقت دارند كه هم مسائل روز را بفهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهيد و الا نه. بازار اختيارش دست خودش است، آنچه بينى و بين الله تشخيص مىدهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعى كنيد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودىها پيدا نمىشود، شايد آحادى مثل مدرس باشند. كسانى را كه انتخاب مىكنيد بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار كنيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 199
تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مجلس فعلى بهتر باشد، البته مجلس فعلى هم خوب است. انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 206
تاريخ: 20/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سيد جعفر كريمى)
بسم الله الرحمن الرحيم
امام امت در اين ديدار ضمن تاكيد بر لزوم ادامه كار اين دادگاه فرمودند:
قضات محترم دادگاههاى كشور بايد با جديت به كار خودشان ادامه دهند و دقت نمايند برخوردها و احكام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد. و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعين كمال احتياط مراعات شود.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 200
تاريخ: 13/10/62
بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور
شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مىكنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دستشان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارىها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمىتوانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مىشد فراشها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مىزدند كه اين آقا مىخواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مىكردند و رعيت را از هر طرف تحقير مىكردند، توهين مىكردند، اذيت و آزار مىكردند، از آنها استفادههاى مادى مىكردند ولى در مقابل يك سفير همهشان خاضع بودند. امروز ما مىبينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمىدهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مىشد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمىداد، مىگفت كدام يكىتان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مىآمد در
صحيفه نور ج 18 صفحه 201
مجلسى، در يك جائى وارد مىشد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مىفهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مىآمد مىديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مىكنند، او نمىتوانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.
من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرىشان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مىفرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مىفرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مىشدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلبهاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشمهاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مىكردند، پيغمبر شما رفتار مىكرد و ساير انبيا رفتار مىكردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانهها زحمت مىكشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمتهاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مىگفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.
بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكلتر است از بدست آوردن آن
و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ
صحيفه نور ج 18 صفحه 202
كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دستتان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دستتان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمىتوانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوىاى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مىكنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولتهاى ديگر تعظيم مىكردند خصوصا در اين قرنهاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمىنشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مىخواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانهها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانهها كار مىكنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.
مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند
و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مىخواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعىشان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مىكردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمىتوانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را
صحيفه نور ج 18 صفحه 203
چيز بكنيد، آنوقت با حيلهها مىكردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مىكردند يا خانوادار مىكردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.
يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مىدهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مىآيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمىتوانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مىكردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مىشد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمىشد آنها را از بين مىبردند. مايوس مىكردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مىكنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مىآوردند، ارتش حتما بايد كارشناساش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مىآوردند، براى كارخانههاى ما كارشناس مىآمد، مىآمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مىآمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مىآمد به آنها تعليم كند، مىآمد كه جلوى تعلم را بگيرد.
مقدرات كشورتان را بهدست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند
امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمىتواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مىشد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مىكند و آن بازارىاى كه در بازار كار مىكند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتادهترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مىگويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مىدهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمهاى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمهاى وارد بشود به گردن شماست
صحيفه نور ج 18 صفحه 204
و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مىشويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مىدهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد بهشما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مىخواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مىكنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسلهاى بعد مىآيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مىكند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مىخواند و نماز شب مىخواند اين براى مجلس كفايت نمىكند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيونهاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مىشود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيونها هستند بايد اشخاصى باشد در بينشان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مىخواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجماند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مىشود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مىشود، فشارهائى كه واقع مىشود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مىگيرد، از مجلس دولت درست مىشود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلفاند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانهها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به
صحيفه نور ج 18 صفحه 205
آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمنهاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همهتان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مىكند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمىكند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مىكند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مىبيند يا از يك گروهى مىبيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مىكند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمىگرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مىكنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايقاند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مىداند و مىبيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مىكنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمهاى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 207
تاريخ: 27/10/62
بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى
امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مىبينم و مقايسه مىكنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مىكنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملتاند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمىگذاشتند بكند يا از باب اينكه مىديد از بس فساد هست در كار، نمىكردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمىگرفتند، در زمان قاجار يك عده از خانهايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مىكردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مىرفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مىكرد، هر فسادى مىكرد صداى مردم به جايى نمىرسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مىفرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مىداد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مىخواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.
و من امروز مىبينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مىكنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفتهاى آنوقت باشند. نه، از خود همينها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس
صحيفه نور ج 18 صفحه 208
جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضعتان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمىدانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانههاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمىرفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آيندهها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مىآيند و سفارتخانه را مىبينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانهها فرق دارد حتى باسفارتخانههاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دورههاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زندهايم بشود، هر چه مىخواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانهها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودىها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مىدانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسىها مىكنند غالبا براى استفادههاى شخصى يا استفادههاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مىآيند مىبينند ببينند كه در يك محيطى وارد شدهاند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمىتوانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مىشد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مىشد به ايران سفير انگليس آنوقتها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مىكنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كلهاش زد كه تو اين كار را چرا نمىكنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مىدانيد كه سفيرش كه نمىتواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمىتواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمىتواند اينجا يعنى نمىتواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار
صحيفه نور ج 18 صفحه 209
بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملتايد، خودتان ملتايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمىترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مىگويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمىتواند. اين حالا اينطورى شده است.
در خارج كه هستيد وضعتان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد
شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويهاش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمىتوانست خوبىاش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مىخواست متدين باشد نمىتوانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمىدانم چه شد، نتواند به اين زودىها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مسالهاى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيهاى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانهها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضعتان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مىآيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما
صحيفه نور ج 18 صفحه 210
تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مىشود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسندههاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مىكنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مىكنيد به آنها و انقلابتان هم صادر مىشود. ما هم مىخواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مىخواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مىآيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 211
تاريخ: 8/11/62
بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل سابق انقلاب اسلامى و دادستان كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى موسوى تبريزى خدمات بسيار زيادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند، چه خدمات ايشان در آذربايجان و چه در تهران در مقابله با منافقين و ساير ضد انقلابيون كه مورد تشكر و قدردانى است. حال كه بر طبق قانون اساسى بايد يك دادستان داشته باشيم، اميدواريم ايشان در نقطه ديگرى به اين جمهورى خدمت كنند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 212
تاريخ: 11/11/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در سراسر تهران و گروهى از كاركنان مركز تحقيقات مخابرات
هر كس در مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد، همان مقام و مسووليت امتحان اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسوولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مىكنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد همان مقام و همان مسووليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورىاش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مىكند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مىكند و مىگذرد اينها چيست و همين طور تمام مسوولين، مجلسىها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته افكارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اينطور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايشاش در همان وزارتخانهاى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشىها در مقام قدرت ارتشىشان امتحان مىشوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دستشان آزمايش است، تفنگ در دست آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همينها هستند كه در آن عالم منعكس مىكنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مىكند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مىكند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مىدهيد و موجب تشكر است و اميدوارم
صحيفه نور ج 18 صفحه 213
كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مىشود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مىشود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الان ايران از همه جا به نظر مىرسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايشاند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مىدانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دستهاى گره كرده مشتگره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. همه چيز دست خود شماست و مسوول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مىگفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سوال مىشد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مىدهد يا كارهاى ديگر انجام مىدهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مىكنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مىكند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مىكند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقانها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانهها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سوال مىكنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمىتوانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايشاش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مىدهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مىدهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مىكنند چه رفتار مىكند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مساله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايشاند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مىشود و گمان نكند كه من اين كار را كه مىكنم كسى نمىبيند. اين كارى كه مىكنيد خود اين كار منعكس مىشود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مىشود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسووليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسووليم، كسى نيست كه مسوول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسووليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد همه خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مىكنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسوول كارهاى خودش است، هيچ كس
صحيفه نور ج 18 صفحه 214
مسوول كار ديگرى نيست. او كار را مىگويد و مواظبت هم مىكند اما هيچ كس نمىتواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مىكنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكهاى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مىشود، همين فردا پيش شما شهادت مىدهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسووليت بزرگ است. مثلاً در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مىكنند اينها گروههاى مختلف هستند، ارتشى هست، ژاندارمرى هست، پاسدار هست، بسيجى هست، عشايرى هست، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مىكنند، مردم عادى هم مىروند خدمت مىكنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مىكنند و مىخواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مىخواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مىكنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شيطانى است، شهادتشان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مىكنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مىشود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد، مقصد عمده است. انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است.
اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبههها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساله. آن كسى كه مىخواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مىشود، آن كسى كه كانديد مىكند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مىكند، آن كسى كه تبليغ مىكند براى خودش يا براى غير، اين آزمايشاش همانجاست. توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مىدانى؟ توئى كه ديگرى را كانديد مىكنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمىدانى؟ اين را لايق تر و احسن مىدانى؟ توئى كه فعاليت مىكنى و تبليغ مىكنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مىكنى يا تبليغ براى اسلام مىكنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، مىخواهى دلت مىخواهد مجلس بروى و مىگويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مىكنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مىتوانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقتها به خود آدم اشتباه مىشود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مىكند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 215
يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مىخواهد و همه چيز را هم براى خودش مىخواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مىشود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مىآيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مىآيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمىتواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مىخواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مىكردم؟ اگر او را هم كانديد مىكرد معلوم مىشود كه اين براى خدا دارد كار مىكند، كار به خودش ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساله، مساله شيطانى است نه مساله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مىماند. و دوستان و برادران كه همه مسوول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مىكنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مىخواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مىروم براى چى مىروم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مىكنم براى چىكنم؟
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد!
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترسهائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مىبيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مىكند نمىترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مىتوانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمىتوانيد بخوابيد و روز نمىتوانيد آرام بگيرد، اگر يك پشه در شب بيايد نمىگذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بياد حمله به شما بكند مىترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است هر چى هست از اوست، از خداست.
اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مىتوانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرتهاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مىتوانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مىتوانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مىبلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مىتوانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مىتوانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات
صحيفه نور ج 18 صفحه 216
خداست، غافل از اين نباشيد.اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مىگوئيد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اينطورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مىدانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مىتوانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.
شما كه مىخواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن
امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمىكنند، بلكه برخلافش مىكنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمىتواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرقاند يا تحت سلطه غرباند. شما اينطور نيست برايتان الان. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مىتوانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيدهاى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال ايناند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمىتوانند هم. يك همچو جنگى، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاحها را به او مىدهند، همه پول را به او مىدهند و او را تجهيز مىكنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسووليتتان زياد است. اينكه مىگويم ايران از همه جا بيشتر مسووليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مىدانيد كه انقلابها كمبود دارد، انقلابها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمىشود كه انسان در خانهاش بنشيند و ارزشهاى انسانى محفوظ باشد. هر كه در خانه مىنشيند و اعتزال مىكند توسرى هم مىخورد لكن نمىفهمد كه ديگر آدم نيست.
شمائى كه مىخواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مىخواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمىشود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 217
اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مىكرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مىكردند زحمت دارد، كه نمىتوانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مىشود.
بايد توجه كنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را تعيين مىكند
الان انسان مىبيند كه جوانهائى هستند، من زياد به اينها بر مىخورم، جوانهائى هستند كه مىآيند گريه مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جبهه نمىگذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مىخواهم بروم. گفتم جوان! تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو، اين جز به عنايت خدا نمىشود، يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمىتواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهائى كه نشستهاند كنار و مىخوابند و مىخورند و زندگى حيوانى دارند و نق مىزنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهائى كه هى نق مىزنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمىفهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مىخواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكت مان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمىدانم چى، و نمىدانند ما در چه حالى هستيم الان. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصره اقتصادى هستيم، ما در حالى هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مىكند و جنگ افروزى دارد مىكند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميد كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به زودى درست نمىشود. لكن مىشود، صبر مىخواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الان ايران دارد. اين حالى كه در جوانهاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الا اولياء خدا. و ما امروز ابتلاء به اين قدرتها داريم و اين جنگ را ما بايد با پيروزى به زودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوانهاى ما بروند دنبال جنگ. جوانهاى ما اينطور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است، الان امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مىآيد، آن ميدان صحيحى نيست، آن براى انتخاباتى كه حالا مىخواهد بشود، از اين حرفها زياد مىزند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مىكند و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوانهاى ما بروند به جبههها، ننشينند كه، اينطور نباشد كه بنشينند كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 218
ديگران برايشان كار كنند. همهمان مسوول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند و همه را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 219
تاريخ: 18/11/62
بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران
ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتها ديديم
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا از آقايانى كه تشريف آوردهاند و اظهار لطف كردهاند تشكر عرض مىكنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتهايى ديديم، ما ديديم و شما بعضىتان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمىشود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوانمان آن ظلمها را كرد كه شما نمىتوانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مىخواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمتهايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليسها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولتهاى مجتمعشان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميقتر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به اربابهاى خودش خصوصا امريكا داد، جوانهاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 220
احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوانهاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوانهاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرتهايى كه پشتيبانى مىكردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مىشدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانهاى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد آزاد باشد، مىخواهد انسان باشد، مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مىخواهد آزاد باشد و مىخواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كردهاند. تبليغات، همه مىدانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مىشنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مىگويند كه در خيابانها بچهها را به توپ و تفنگ مىبندند، تبليغات مىگويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مىگويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مىگويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مىشود به ايران نسبت مىدهند. هر جا مردمش به جان آمدهاند و مثل ايران مىخواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مىدهند و آنها مىخواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مىخواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمىدانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مىكند، نمىشود اينطور عمل كرد. قدرتهاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمىپذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمىپذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمىپذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مىخواستيم آزاد باشيم، مىخواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مىخواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مىدهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان
صحيفه نور ج 18 صفحه 221
گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوانهاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرتها جمع شدهاند كه اين را نگه دارند. مىخواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مىخواهند حفظش بكنند. آقا مىگويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمىتوانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مىكند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مىكند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مىكنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مىدهد؟ يا خير، مىخواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عربنشين، كردنشين، فارسنشين با موشكها حمله كرده و معالاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولتهاى منطقه بر او كمك مىكنند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولتهاى منطقه گفتهايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرتها بيرون كنيم. مظلومها ديگر نمىتوانند تحت ظلم ابرقدرتها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مىكند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمىپذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولتهاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولتهاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مىكند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مىخواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مىخواهيم باشيم. ما مىخواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مىخواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمىگذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مىترساند كه به شهرهاى شما، خوب،
صحيفه نور ج 18 صفحه 222
شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مىكنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مىدارند و ما را از دست مىدهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مىخواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه دولتهاى اسلامى را به خود بياورد. ملتهاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. و من از شما آقايان مىخواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولتهاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مىگويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشستهايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مىبينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجهاش، رئيس جمهورش، رئيس مجلساش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيقاند. بايد با مردم آشنا شد. دولتها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمىكند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مىشود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مىخواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 223
تاريخ: 20/11/62
پيام امام خمينى به اعضاى خانوادههاى معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
اگر نبود براى شهداء در راه خداوند مگر اين آيه كريمه، در معرفى مقام بلند پايه شهدا، كافى بود، كه عزيزانى كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامى بزرگترين سرمايه خود را از دست دادهاند، شهدائى كه در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چيز خود را طبق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند. در اين آيه كريمه بحث در زندگى پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حيوانى و مادون حيوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداء در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاى شكستهاى مثل قلم من نمىتوان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزى غير از زندگى در بهشت و روزى در آن است، اين لقاءالله و ضيافتالله مىباشد. آيا اين همان نيست كه براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. اگر آن است چه مژدهاى براى شهيدان در راه مرام حسين عليه السلام الله كه همان سبيل الله است، از اين بالاتر كه در جنتى كه آن بزرگوار شهيد فى سبيل الله وارد مىشود و در ضيافتى كه آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه آن غير از ضيافتهاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نيايد، آن بود.
بحمدالله شهيدان ما كه پيرو شهيد عظيمالشأن اسلام عليه السلام هستند جمهورى اسلامى را بيمه كردند و پيروزى بر دشمنان اسلام و ايران و ملت بزرگوار ايران و ساير ملتهاى مسلمان بلكه مستضعفان جهان را تحفه آوردند. بىجهت نيست كه مستكبران جهان با تمام توطئهها و شيطنتها بر ضد يك ملت كوچك چهل ميليونى كه به حسب معنويت و ارزشهاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقاء يافته است، قيام نمودهاند. خود اين توطئهها و بوق و كرناهاى ابرقدرتهاى عالم و پيوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترين ارزشها و والاترين مقامها براى يك ملت است كه تاكنون براى هيچ ملتى رخ نداده است و اين ارزش را شهداى والامقام و جانبازان، اين شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظيمالشأن ايران در پشت جبههها آفريدهاند. آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوى عزيزان و صدها آفرين بر امتى كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 224
رژيم ستمشاهى براى آنان فراهم كرده بودند، رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.
رحمت خداوند منان بر شهداى عظيمالشأن و درود بر شهداى زنده كه پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى، سپاهى و بسيجى تا ژاندارمرى و شهربانى، كميتهاى و عشايرى و تمامى نيروهاى مردمى كه انعكاس قدرتشان كاخهاى ابرقدرتها را به لرزه در آورده است و اين همان قدرت الهى و نورى است كه لاشرقيه و لاغربيه مىباشد و خداوند اين نور را مستدام فرمايد و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبههها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراى عزيزى كه افتخار اسلام و ميهن اسلامى خويش مىباشند و رحمت خداوند بر اين دامنهاى پاكى كه پروراننده اين جوانان شيردل مىباشند. و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبياء عظام، بويژه سيد و خاتم آنها كه با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصياء بزرگ آنان كه با نور هدايت، غافلان را هشيار و مردگان را زنده و بيدار كردند و سلام و تحيت همه انبياء و اولياء عليهم السلام بر خاتم اوصيا حضرت بقية الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 227
تاريخ: 22/11/62
پيام امام خمينى به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بار الها! از عنايات بىپايان و مراحم بىنهايتت خاضعانه تشكر مىكنيم كه ما را در آغاز ششمين سال پيروزى با سرافرازى قرين فرمودى. پنج سال از قطع يد ستمشاهى و ستمكاران جهان بر ملت مظلوم ايران گذشت. محاسبات حسابگران شرق و غرب و ايادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد. اينان كه چشمهايشان جز ظواهر و بند و بستهاى مادى را نمىبيند و از قدرت مافوق الطبيعه بيخبرند، محال مىپنداشتند كه يك ملت با دست خالى و بدون هيچ يك از ابزارهاى جنگهاى امروزى بر يك رژيم 2500 ساله كه تا بن دندان مسلح به سلاحهاى آمريكايى و غربى و شرقى بود، چيره شود و پس از آن در محاسبات ديگرشان اين پندار كه هر انقلابى بايد يا متكى به غرب باشد يا به شرق و يا اين انقلاب اسلامى تازه و بىسابقه بيش از چند ماهى نمىپايد، غلط از آب در آمد. ماهها پس از ماهها و نيز سالها گذشت و ايران آرامش خود را باز يافت و انقلاب و رژيم اسلامى چون كوهى خلل ناپذير بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال، ملتهاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گيتى با پرخاش بر قدرتهاى اتمى و هستهاى رو به انقلاب و قيام عليه باطل و ديكتاتورى در شكل دموكراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسياليستى، آوردهاند و جلوى اين سيل عالمگير را با سلاح و زور نمىتوان گرفت و با عنايات خاصه خداوند متعال و نظر كريمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ايران كه پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است، زبانزد همه قدرتهاى شيطانى است تا آن حد كه در هر گوشه جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مىدهد، مقامات بلندپايه قدرتهاى جهنمى مىگويند ايران در آن دست داشته است يا جوانهاى ايرانى اين كار را كردهاند. و كاخهاى ابرقدرتها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مىكشند و بر فراز كشتىها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعهسازان كه به خيال خود با دروغ و نسبتهاى ناروا مىخواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند با همين شايعهها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مىكنند و به دنبال آن ملتهاى زير ستم و مظلومان جهان، روحيهاى قوى پيدا مىنمايند و خداوند دين خود را با دست بدخواهان تقويت مىفرمايد. بايد
صحيفه نور ج 18 صفحه 228
قدرتهاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تشر، ملتها چون دولتها از ميدان عقبنشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى امريكا و همداستان و دستان اوست كه با يك انفجار در گوشهاى از جهان كاخهايشان بسته مىشود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مىشود.
جمهورى اسلامى ايران در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده كه بتهاى عظيم تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بىعده و عده كافى، معجزهاى است كه به يد قدرت الهى تحقق يافته است.
آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردنهاى بدون سنجش كه اخيرا اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرى پيش رويش نخواهد گذاشت، چرا كه اكنون جهان مستضعفان براى قطع يد ستمكاران چه به صورت قيام و انقلاب و چه به صورتهاى ديگر بسيج شدهاند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد، چرا كه امريكا پس از شكست در ايران با استفاده از همپيمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال كرديم. ادارهكنندگان كاخ سفيد بايد بدانند كه دنيا عوض شده است و قدرتهاى شيطانى از حربه استعمارى كهنه و نو خلع سلاح شدهاند. كارگزاران سياست امريكا بايد طرز تفكر و سياستهاى خود را تغيير دهند و گمان نكنند اداره كل جهان در دست آنهاست و همه كشورها چشم و گوش بسته در اختيار آنان هستند. بايد توجه كنند كه قطع رابطه و تحريم اقتصادى و ليستهاى دروغين آنها، دنيا را بر كشورى تنگ نخواهد كرد. چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان كنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسين و حسن و حسنى، عقدههائى را كه از بيدارى ملتها و پرخاشگرى آنها براى اينان حاصل شده است حل نخواهد نمود. عجب نيست كه آمريكا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مىزنند. تأسفآور و عجيب، وضعيت سران اعراب است كه پس از مقدمات طولانى و تبليغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هياهوهاى عجيب و غريب و صحبت از طرحهايى كه در اجتماع ملوك و روساى جمهور و سران بلند پايه كشورهاى عربى و غيرعربى مىشد، شايد كسانى كه آنان را نمىشناختند منتظر بودند كه در اين گردهمايى از مشكلاتى كه براى اسلام و مسلمانان و ملتهاى مظلوم جهان از دست ابرقدرتها پيش آمده بحث و گفتگو شود و طرحهايى براى اصلاح حال ملتهاى در بند ريخته شود و راه حل مشكلات جهانى آنها را پيدا كنند. با آنهمه تشريفات نشستند و برخاستند و تمام مشكلات اسلام و مسلمين را خلاصه كردند در برگشت مصر معاهد با اسرائيل، به حوزه اعراب. آن روز مصر را براى قرارداد با صهيونيست خارج كردند و امروز به خاطر تثبيت و شناسايى اسرائيل برگرداندند. آن روز مصر را براى پشت كردن به خواست اعراب خارج كردند و امروز آن را به خاطر بوسيدن دست آمريكا برگرداندند. آن روز مصر را براى خيانت به آرمان فلسطين خارج كردند و امروز
صحيفه نور ج 18 صفحه 229
براى امضاى دستجمعى آن خيانت آن را برگرداندند و تاسفآورتر و ننگينتر آنكه مصر با كمال بىاعتنايى هيچ شرطى را قبول نكرد. و يكى از مقامات بالاى قاهره گفت: سران عرب بايد به اشتباه خود اقرار كنند. مساله لبنان، مساله افغانستان و مسائل ديگر ملتهاى عرب مشكلى نبود كه به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى، وقت عزيز خود را صرف امثال آن كنند. ملتهاى مظلوم و محترم غيرعرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آنها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملتهاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومتهاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمىبينند كه امروز وضع ملتها غير از سابق است؟ نمىخواهند بفهمند كه چشم و گوشها باز شده است و فريبكارىهاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟ نمىدانند و نمىبينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيهاى نه چندان دور به دست ملتهاى اسلامى بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟ پس بهتر نيست كه حكومتها به خود آيند و از گناه بزرگى كه در كازابلانكا مرتكب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز كردند و براى خود ننگ تاريخى بجاى گذاشتند، توبه كنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمايند كه مبادا آتش قهر او تر و خشك را بسوزاند؟
اكنون در آغاز سال ششم پيروزى لازم است تذكراتى را كه كراراً عرض كردهام بازگو كنم فان الذكرى تنفع المؤمنين .
1 - اكنون كه بحمدالله در سايه عنايات خداوند متعال و ادعيه حضرت بقية الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، جمهورى اسلامى با سعى و كوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پايدارى به جلو مىرود، از ملت عظيمالشأن خواهانم كه به طور فعال در صحنه حاضر و از كمك به دولت خدمتگزار و جبههها و پشت جبهه دريغ ننمايند. مساله دفاع از اسلام و كشور اسلامى و اموال و نواميس مسلمين از واجبات كفائى است و همه ما به حسب امكاناتى كه در اختيار داريم لازم است احتياجات جبههها و پشت جبههها را كه آن نيز كمك به دفاع است برآورده نماييم و اينجانب با تشكر از ملت بزرگوار ايران كه انقلاب را با حضور خود و فداكارىهاى بىدريغ به ثمر رسانده و به پيش مىبرند، مىخواهم كه به حضور فعال خود ادامه دهند و در اين حضور، رضاى خداوند تعالى را جلب نمايند و اميدوارم كه حق تعالى با عنايات خود نسبت به اين ملت معظم، همه را از مجاهدين فى سبيل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم شريك فرمايد.
2 - قلم و بيان اينجانب عاجز است از قدردانى و شكرگزارى از مجاهدين فداكار اسلام كه با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمانهاى اسلامى و پيروزىهاى عظيم در تمام جبههها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولياء خدا عليهم الصلوة والسلام شدند. با چه بيان و قلم از جوانانى كه به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزيز سر از پاى نمىشناسند و تنها سرمايه بزرگ خود را كه جان است فداى هدف مقدسى مىكنند كه انبيا و اولياء
صحيفه نور ج 18 صفحه 230
بزرگ خدا همچون سيد مظلومان و سرور فداكاران نمودند و نداى هيهات مناالذله آن بزرگمرد تاريخ را با قول و عمل خود در سراسر كشور بلكه جهان سر مىدهند مىتوان تجليل نمود و با كدام قلم و بيان مىتوان از عزيزانى كه سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبديل كردند، ثنا كرد. گيرم كه قلمفرسايان هنرمند بتوانند ميدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوقالعاده آنها را در زير آتش مسلسلها و توپها و تانكها ترسيم نمايند و نقاشان و هنرپيشگان بتوانند پيروزىهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشكها و بمبافكنهاى دشمن غدار و عبور از پيچ و خمهاى سيمهاى خاردار و كوههاى سر به فلك كشيده و بيرون كشيدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پيشرفته را مجسم نمايند، لكن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى كه جانها را به سوى خود پرواز مىدهد و آن قلبهاى ذوب شده در تجليات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بيانى مىتوان ترسيم كرد. راستى اين غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرقزدگان و ملىگرايان، اين فداكارىها را با اين بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چيزى توجيه و تحليل مىكنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست، انگيزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقى كه همه چيز را محو مىكند و هر انگيزهاى غير از عشق به او را مىسوزاند مطرح است در كدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنين و فداكارانى مانند ايران را سراغ داريد، جز در طبقه اولياء الهى و تربيتشدگان در مكتب آنان كه فرزندان اين ديار به نور آنان استضائه كرده و از خود رستهاند؟ و در كجا در لابلاى تاريخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قربانى باز براى قربانى ديگر فرزندان خود پيشقدم مىشوند؟ اين مكتب قرآن و اسلام راستين است و اينان فرزندان اين قرآن و اسلام. اين مكتب ماست و اينان صاحبان مكتبمان، كه سلام و تحيات خدا و رسولانش بر اين مادران و پدران و اين فرزندان عاليمقام و درود بر اين جانبازان و از هر چيز در راه هدف گذشتگان باد.
3 - اى عزيزان اسلام و سرمايههاى ملت! مجاهده كنيد كه خوديت را از سر قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم كه هر چه هست اوست و جلوه جمال او، جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بكوشيد تا حجاب خوديت را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است كه هر مشكلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلكه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانى و پيروزى در دل شما راه يابد كه با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شكند. بكوشيد تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسيجى و ژاندارمرى و كميتهاى و شهربانى و عشاير همه در هم ذوب شويد و تو و من را از ميان برداريد و چون يد واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازيد و مقصد همه دفاع از اسلام و ميهن اسلامى باشد، تا پيروزى هر قشر، پيروزى قشرهاى ديگر باشد و هدف مطرح باشد، نه سپاه و ارتش و ساير سلحشوران.
صحيفه نور ج 18 صفحه 231
اينجانب به همه قواى مسلح هشدار مىدهم كه اگر خداى نخواسته با دست شياطين و دشمنان انقلاب چنين مسائلى ولو در آينده پيش بيايد مطمئن باشيد كه عنايت حق تعالى از شما سلب مىگردد و در جنگ با دشمنان اسلام شكست نصيبتان خواهد شد و در پيشگاه ملت اسلام، رسوا شده و ننگ ابدى را بايد تحمل كنيد از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مىشويد.
عزيزان من! مطلب مهم است، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مىباشد، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى كه ريشه شيطانى دارد برحذر باشيد و دست برادرى و دست برادرى و برابرى يكديگر را كه تاكنون به توفيق خدا با هم فشردهايد بيشتر بفشاريد و اسلام و مصالح كشور خود را در نظر بگيريد و به چيز ديگرى جز آن فكر نكنيد. خداوند يار و ياورتان باد.
4 - از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر كشور خصوصا در نماز جمعهها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبهها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد، با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بىواسطه يا با واسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلسهاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. معالاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد. اكنون ما بايد از آن توطئهها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلىاى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و
صحيفه نور ج 18 صفحه 232
حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمهاى وارد شود، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهيم بود و نسلهاى آينده كه ممكن است از كنارهگيرىهاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. پس يكى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح كشور، حضور در حوزههاى انتخابيه و راى دادن به نمايندگان صالح كاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى كه كشور به آنها احتياج دارد مىباشد، چه از روحانيون باشند، چه نباشند، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانيون مطلع از احكام شرعى و سياسى اسلام است، محتاج به متخصصين رشتههاى مختلفى است كه كشور احتياج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنياى پرآشوب صنعتى و سياسى پيچيده و فرهنگهاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقاء بينالمللى و چنين مجلسى بايد انباشته از مطلعين و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است كسانى كه كانديداهايى به ملت معرفى مىكنند، در نظر داشته باشند كه از مطلعين هر رشته تخصصى چند نفرى در بين كانديداهاى آنها باشد و اگر كسى يا كسانى را در غير گروه يا صنف خود يافتند كه از افراد گروهشان لايقتر است، او را كانديد كنند. مساله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروهگرايان را از ضوابطگرايان ممتاز مىكند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مىنمايد و كسانى كه خود را كانديد مىكنند يا كانديد گروههايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمىدانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايستهاى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است. ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام. و شما مىدانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيمهاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مىزنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. و اما مردم در سراسر كشور، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحميل خود يا كانديداهاى گروه يا گروهها را ندارد، هيچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به ديگران كه مخالف نظرشان هستند توهين كنند، يا خداى نخواسته افشاگرى نمايند. گر چه همه حق تبليغات صحيح براى خود يا كانديدهاى خود يا ديگران را دارند و هيچ كس نمىتواند جلوگيرى از اين حق نمايد. و البته لازم است تبليغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمىتواند به كسى كوركورانه و بدون تحقيق راى بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصى تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند
صحيفه نور ج 18 صفحه 233
ولى راى دهنده تشخيصاش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسووليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادى را تشخيص دادند و از اين تأييد براى راى دهنده اطمينان حاصل شد مىتواند به آنها رأى دهد.
و بالجمله حكومت، حكومت اسلام و مردم است و راى نيز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه، فرد يا افرادى را كانديد نموده و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزهاى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد.
دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مىباشد و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزهها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم در تعيين كانديدا و يا كانديد شدن آزاد و مختارند.
5 - مسأله حوزههاى علميه فقاهتى و مسأله دانشگاهها از اهميت ويژهاى برخوردارند زيرا به منزله مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقام، مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مىباشند. با وجود اين قشر، موتور حيات يك نظام به كار مىافتد اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مىكشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولتهاى گذشته و قضاء گذشته به آن مصيبت بارى نبودند و آنهمه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمىآمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنبالههاى آنان و همچنين گرفتار حكومتهايى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن، رژيم پهلوى، نشود بايد براى اصلاح اين دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتيد محترم و دانشجويان و همچنين كليه دانشمندان بخواهند. كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند و نيز دانشجويان و طلاب با كوشش فراوان به راهنمايىهاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدى بين دانشگاهها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند، چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.
امروز فضلا و مدرسين علوم اسلامى طريقه سلف صالح را حفظ و افكار خود را براى هر چه پربارتر كردن فقه و تفسير و فلسفه و ساير علوم اسلامى به كار برند و شاگردان خود را براى همين مقصد الهى هدايت كنند و اساتيد و دانشمندان دانشگاهها، هم خود را در مسائل علمى مختلفى كه يك امت بدانها احتياج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ريزى نمايند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سايه كوشش و به كار انداختن افكار عاليه خود و اعتماد به نفس، احتياج علمى دانشجويان عزيز را آنگونه برآورند كه از رفتن به خارج مستغنى شوند و اين امرى است شدنى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 234
و اگر تبليغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربىها نبود تاكنون تحقق يافته بود. لكن روشنفكران غربزده، اين سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمريكا، نگذاشتند ما به خود آييم و جوانان ما را مايوس نمودند و به سر دانشگاهها آن آوردند كه ديديم، فساد، مجلس و دولت و همه جاى كشور را فرا گرفت. اكنون وقت آن است كه به خود آييم و توطئههاى استعمارى را خنثى كنيم. و جوانان عزيز ما كه سرمايههاى ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى است باز مىدارد و وابستهترشان خواهد نمود. دشمنان ما كه به كشورمان چشم طمع دوختهاند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پيدا كنيم و از وابستگى رها شويم. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست. و بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاهها دوختهاند كه ولو در آيندهاى دور به دانشگاهها رخنه كنند و جوانان پاكدل را با افسانهها و دروغپردازىها منحرف نمايند و راه را براى خود و چپاولگرىها و استثمارها باز نمايند. اساتيد متعهد به مصالح كشور و جوانان پرشور وطنخواه، ناظر باشند كه مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصتطلب رخنه كنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدريج تحميل نمايند. اگر كوچكترين انحراف را در اقوال و اعمال شخصى ديديد آن را كوچك نشماريد و بلافاصله در نطفه خفه كنيد. خداوند پناهتان باد.
6 - قوه قضائيه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستمديده است، قوهاى است مستقل و هيچ مقامى حق دخالت در آن ندارد. و اگر كسانى پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايى دخالت مىكنند، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهورى اسلامى عمل كردهاند و اگر دانسته تخلف مىكنند مستحق عقاب و تعقيباند. و بر دولت و قواى اجرايى است كه از تجاوز و تخلف هر كس در هر جا جلوگيرى كنند و كسانى كه پس از احضار در محاكم قضائى، از حضور در آن سرپيچى مىكنند، بايد مورد تعقيب واقع و تعزيز شرعى شوند. و كسانى كه از حكم قضات شرعى تخلف مىكنند و در مقابل آن مقاومت مىكنند، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل كردهاند و بايد مورد تعقيب واقع شوند. و كسانى كه از قاضى شكايت دارند، يا به حكم قاضى اعتراض دارند بايد به مقامات صالحه رجوع نمايند و به هيچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و بايد بدانند كه احكام صادره از قضات شرعى، مادامى كه خلاف شرعى بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجبالعمل است. مجلات و روزنامهها و رسانههاى گروهى توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه بر خلاف موازين اسلامى است و از پخش چيزهايى كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند. اين كشور اسلامى است و بايد هر امرى موافق با موازين اسلامى باشد. شكايت از قاضى يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعى باشد و شاكى هر كس هست حق ندارد در مطبوعات يا رسانههاى گروهى يا در مجامع عمومى طرح دعوى كند و عليه قوه قضائيه جوسازى نمايد، و روزنامهها و مجلات و راديو تلويزيون توجه به اين مسائل و اشتباه آن را داشته باشند. و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از
صحيفه نور ج 18 صفحه 235
احكام صادره آنها امرى است كه مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرمايد. از طرف ديگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساسترين مكان نظام خدمت مىكنند، خيلى سعى كنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند. و در صورتى كه متوجه اشتباه شدند به هيچ وجه از برگشت از حكمشان خجالت نكشند، كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگينتر از خجالت از مردم است. سعى كنند با كمال دقت و مهربانى و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضى گردند كه رضايت مردم رضايت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعى كنند مردم را به بىجهت معطل ننمايند و هر چه زودتر به كار آنان رسيدگى نمايند.
7 - امروز كشور ايران به جرم آنكه مىخواهد احكام مترقى اسلام را اجرا كند و قدرتهاى بزرگ از آن هراس دارند و حكومتهاى منطقه نيز به توهم غير صحيح از آن خوفناكند، مورد هجوم همه زورگويان شده است و از هر تبليغات و تسليحاتى بر ضد آن فروگذار نمىكنند. در اين جو جهانى ملت و دولت بايد با تمام توان از هم پشتيبانى كنند و هر چه گلههاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند. دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقيصهاى در كار باشد اجتناب از آن نظامى كه تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب كه در تمام ابعاد با هم به ستيز برخاستهاند، غيرممكن است و استقامتى كه دولت در اين جو جهنمى نموده قابل تقدير و تشكر است.
بايد ملت با تمام توان از آن پشتيبانى كند و نقيصهها را به خود دولت گوشزد كند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نيز لازم است در رفع نقيصهها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشاير همدست و همداستان از كشور خود و اسلام دفاع كنند و خداى نخواسته شكستى پيش آيد، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسلهاى آينده و مظلومان جهان مردود خواهيم بود. و آنچه ذكر شد به آن معنا نيست كه انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس كه حق آن است اشكال داشته باشد، بلكه آن مطلوب است و هرگاه كه خداى نخواسته انحرافى ديدند اعتراض كنند و حتى در حد استيضاح پيش روند.
8 - ملت و دولت ايران، بلكه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان، اين ستمديدگان تاريخ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و ساير كشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و كشورهاى اسلامى مىدانند. و تلاش سران اين كشورها در قالب كنفرانسها را در راهى كه جز شناسايى اسرائيل غاصب و باز كردن هر چه بيشتر دست آمريكا در منطقه و كشورهاى اسلامى و كمك به چپاولگرى ذخاير عظيم مسلمين و كمك و دامن زدن به جنگى كه عليه مسلمين لبنان مظلوم بپا كردند و كمك به تجاوز صداميان در جنگى كه به ايران تحميل كردند كه آن هم به استحكام پايه حكومت غاصبانه اسرائيل كمك مىكند، همه را محكوم مىكنند.
ما كنفرانس مراكش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محكوم مىنماييم.
صحيفه نور ج 18 صفحه 236
شما محلى را انتخاب كرديد و شخصى را به رياست كنفرانس قبول نموديد كه در همان هنگام كه كوشش در قبول طرح كمپ ديويد يا فهد مىشد، ملت مراكش را به خاك و خون كشيد و موج اعتراض ملت مراكش همه شهرها را فرا گرفت و ميزبان شما بار ديگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت. با همه اين مصايب و مسائل كه اعراب و ساير مسلمانان جهان دارند باز از آنجا كه مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پيوند خورده است پيشنهاد مىكنم كه علما و روشنفكران همه كشورهاى اسلامى به انگيزه پيدا كردن راهى براى نجات كشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بيرون كردن سران كشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ايستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بريزند كه هر چه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيدارى خلقهاى محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.
اميدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفيد شوند و نامشان به نيكى در جهان و نسلهاى آينده زبانزد شود و مطمئن باشند كه وضع دنيا به طور اساسى در شرف تغيير است و دنياى امروز اجازه نمىدهد كه در جهان، دو قدرت هر كارى مىخواهند بكنند و در كشورها يك عده سرنوشت ملتها را در دست گيرند. پس بهتر است علما و روشنفكران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملتها نزديك كنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با آنها رفتار نمايند و با اين ترتيب نظر ملتها را به خودشان جلب تا اين جدائىاى كه بين روشنفكران هر جامعه و تودههاى زحمتكش و فقير جوامع پيدا شده است يا بكلى رفع و يا كم گردد. امروز مردم ما صحبتهاى روشنفكر مابانه را نمىفهمند، بايد با زبان مردم درد مردم را بيان كرد. تنها در اين موقع است كه مردم پشتيبان شما مىشوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرتها و وابستگان آنان بيرون مىآيند و در حصن حصين كلمه لا اله الا الله در خواهند آمد و درست در اين صورت است كه همه ملتهاى اسلامى با يكديگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانهاى كه لذتش صد بار از اين زندگانى پر تشويش و متزلزل بالاتر و بالاتر است، به سوى تعالى و ترقى در دين و دنيا پيشرفت مىنمايند. و آن دسته از مردمى كه فريب تبليغات شرق و يا غرب را خورده و شرق و يا غربزده شدهاند از فرهنگ اسلام آگاهى كامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مىآيند. اميد است روشنفكران ما و تمام كشورهاى اسلامى حس اتكاء به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرتها را با بيانى ساده براى مردم كشورهاى اسلامى بيان كنند و مطمئن باشند كه هيچ كس ذاتا مايل نيست كه وابسته باشد. ما بايد با تمام توان كوشش كنيم تا مردم متوجه گردند كه مىشود روى پاى خودمان بايستيم، مىشود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ملى - اسلامىمان دفاع كنيم و مىتوانيم دنياى مادى را شكست دهيم و پرچم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را در تمامى دنيا به اهتزاز در آوريم.
9 - از امورى كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است. چه گروههايى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 237
بر ضد جمهورى اسلامى قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيدهاند و چه كسانى كه با فروش و توزيع مواد مخدره، فرزندان كشور را به فساد كشاندهاند و چه ساير گناهكاران. اينان اكنون اسيران شما هستند و به دست خود به اسارت كشيده شدهاند. با اسراى خود، چه اينان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد و زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقى مبدل كنيد، چنانچه تاكنون عمل كردهايد تا منحرفان و گناهكاران شيرينى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمايند كه باب رحمت، گنهكاران را بهتر جذب مىكند. حتى آن كس كه مستحق حدود الهى است از قتل و ديگر جزاها، بايد از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند. و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى در بررسى وضع زندانيان تسريع نمايند و هر كس استحقاق عفو را دارد به فوريت معرفى نمايند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فايده بخش و فعال براى ميهن خود گردند.
10 - از هموطنانى كه خارج كشور هستند و مىتوانند براى كشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود كمك كنند، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشتههاى مختلف و چه ديگران تقاضا دارم كه قدرى به حال ملتى كه در طول تاريخ گرفتار رنج و زحمت بودهاند و زير بار ظلم ستمكاران كمرشان خميده شده است، بينديشيد و ببينيد كه آيا وجدان بيدار و شرافتمند ايرانى به آنها اجازه مىدهد كه با خيالهاى باطل و تبليغات دروغين راديوها و مطبوعات خارجى كه همه دشمن ميهن و ملت شمايند و با شايعه افكنىهاى منافقين و سلطنتطلبان كه جز سود خود و امريكا را در نظر ندارند و مىخواهند كشور را چون رژيم ستمشاهى به دامن آمريكا بيفكنند، در خارج وطن خود بنشينيد و به كشورهاى دشمن خود و وطنشان و دينشان خدمت كنند و صداى مظلوميت همكيشان و هموطنانشان را بشنوند و بىتفاوت باشند و در غم و رنج آنها شركت نكنند؟ آنچه در خارج از رسانههاى گروهى مىشنويد چيزى جز تبليغات بىاساس نيست، بياييد و از نزديك ببينيد كه ملت و كشور شما آزادى و استقلال خود را يافته و دست غارتگران را كوتاه كرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سياسى و نظامى و فرهنگى بكلى خارج و در بعد اقتصادى نيز به سوى خودكفايى پيش مىروند.
بياييد و تحولى را كه در تمام قشرها پيدا شده است، ببينيد. بياييد و خدمتهايى كه در اين چند سال به محرومان تاريخ شده است را ببينيد و توجه كنيد كه با همه گرفتارىاى كه دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پيامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرتهاى بزرگ و كوچك و شرارتها و خيانتهاى گروهها و گروهكهاى داخلى و فشارهاى كمرشكن از قبيل محاصره اقتصادى و تحريمها و تبليغات رسانههاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعيدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند اين كشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند. بنابراين شما هم بياييد و به ميهن خود خدمت كنيد و دين خود را به كشور خود ادا كنيد. اگر به اسلام معتقد هستيد ببينيد مظاهر اسلام امروز چيست و در رژيم پهلوى چه بود. اگر ملى
صحيفه نور ج 18 صفحه 238
هستيد ببينيد كه امروز ايران در جهان به عنوان تنها كشورى كه در مقابل امريكا و شوروى ايستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همين دليل است كه تمام هم دولتها و قدرتها و رسانهها براى جلوگيرى از اين شهرت و نفوذ است بياييد و ببينيد كه ايران در چه وضعى است. در حالى كه در رژيم سابق كه شاهش در رديف نوكرهاى آمريكا و ملتش را آنطور وابسته كرده بودند كه در چنگال امريكا بود، چه بدبختى و ذلتى گريبانگير همه بود. البته روى سخن با آنان نيست كه خوردند و دزديدند و بردند و هم اكنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مىزنند بلكه روى سخن با اشخاص شريفى است كه وجدان انسانى خود را از دست ندادهاند.
11 - عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مىدانيد امروز بيشتر از هر وقت محتاج به وحدت كلمه هستيم. امروز كه دستهاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلابهاى جهان بيخبرند تحت تاثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد شما هستيد كه مىتوانيد با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئهگران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه انقلاب را شماها كرديد و خود را از قيد و بند اسارت امريكا و ديگر جهانخواران و از ستمهاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشىهاى بدخواهان و وسوسههاى وابسته و پيوسته به امريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خونهاى پاك شهدايتان به هدر مىرود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسلهاى آيندهتان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما سالها و قرنها شكستى جبرانناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسلهاى آينده مسوول و محكوم خواهيد شد. و به ملت عزيز و تودههاى ميليونى ايران عرض مىكنم كه هيچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداكارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نيافته و پس از اين نيز تحقق پيدا نخواهد كرد، ولى با مقايسه با انقلابهاى ديگر، هيچ يك از انقلابها چون انقلاب اسلامى ايران براى محتواى اسلامى خود كه تودههاى اسلامى را به دنبال خود كشيد و به دنبال آن ساير هم ميهنان همچون اقليتهاى مذهبى به ميدان آمدند و ملت بحمدالله تعالى با يكپارچگى به پيروزى رسيد، پيروزى آنچنانىاى كه جهان را تكان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است، كم ضايعهتر و پرثمرتر نبوده است و اگر هيچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرتها و ستم پيشگان، براى ملت عزيز افتخارى بزرگ كسب گرديده بود و اكنون براى حفظ اين افتخار بزرگ صبر و بردبارى و كوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالى تاكنون به تكليف اسلامى و ملى و ميهنى خود به طور شايسته عمل نمودهايد و انشاءالله تعالى از اين پس نيز عمل خواهيد كرد. و به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامى،
صحيفه نور ج 18 صفحه 239
ملى و ميهنى خود را فداى اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض مىكنم همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براى تعالى اسلام و كشور و ملت خود به كار گيريد و با تودههاى محروم همصدا و همدست شويد كه آزادى از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيبتان شده حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششى و مجاهدهاى دريغ ننماييد كه براى هيچ يك از ملتهاى جهان اين فرصت نبوده است و يا براى كمتر ملتى اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه عنايت فرمايد.
12 - دست گناهكارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مىكنيم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مىكنيم كه ما را لحظهاى به خود وامگذارد و سايه عنايت خود را بر سر مسلمين جهان بويژه ملت ايران مستدام بدارد. ما مىدانيم كه بىنظر رحمت آن وجود مقدس، ما را توان مقاومت با تبهكارانى كه عالم را تحت سلطه شيطانى خود قرار دادهاند نيست و اين حفظ توست كه اين كشور را با آنهمه فشارهاى سياسى و نظامى و اقتصادى و تبليغاتى حفظ كرده است. تو خود، ما را توفيق عنايت فرما كه به راه تو، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهيم، و تو خود، ما را از لغزشها حفظ فرما.
بار الها! شهيدان ما را كه دلباخته تو بودهاند به جوار خود بپذير و در صف اولياى خود قرار ده و به شهداى زنده ما كه تا مرز شهادت پيش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست دادهاند اجر شهداى صدر اسلام را عنايت فرما و سلامتشان را به آنها بازگردان.
خداوندا! تمام مفقودين عزيز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت اين ملت و خانوادههاى عزيزشان برگردان.
بار الها! اسراى ما اسير جانىترين دژخيم زمان مىباشند، مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما. و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. و به ملت شريف و بزرگوار ايران سعادت و سلامت و بركت مرحمت كن و به رزمندگان عزيز پيروزى نهايى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف كن و از شر شيطان و نفس اماره نجات ده.
و صلوات و سلام بىپايان خداوند بر انبياء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولياى عظام سيما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 241
تاريخ: 26/11/62
پيام امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى سفير جمهورى اسلامى در سوريه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على اكبر محتشمى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در سوريه دامت افاضاته
از حادثه ناگوار كه توسط ايادى استكبار جهانى برايتان اتفاق افتاد متأثر گرديدم. انشاءالله هر چه زودتر سلامتتان را باز يافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهيد. براى فرزندان اسلام و قرآن تمام مشكلات و صدمات در راه خداوند، شيرين و آسان است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 242
تاريخ: 9/12/62
بيانات امام خمينى در جمع مديران و كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى سراسركشور
بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از دوستان محترمى كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاى خدا عمل كنند. همانطورى كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم، مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتى كه در اين راه كردند آقايان و بحمدالله بسيار هم عمل شده است تشكر مىكنم. لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزى كه داريم، بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم. ما نبايد در تحت تأثير هيچ قدرتى واقع بشويم و در تحت تأثير هيچ تبليغاتى در عالم واقع بشويم. ما بايد در همه امور مستقل باشيم و خودمان كار كنيم، توقع نداشته باشيم كه خارج براى ما كار بكند. خارجىها همه الان در صددند كه كارشكنى بكنند، براى ما كار نمىكنند. سابق هم همينطور بوده است، منتها به صورت اينكه براى ايران مىخواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد.
صدا و سيما دستگاهى است كه با صحت آن مردم صحيح مىشوند و با فساد آن فاسد
اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعى دارد كه مسؤوليت شما آقايان را خيلى زياد مىكند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودى كه داشتند، در مسجدى كه داشتند مىرفتند و براى يك چند نفرى يا يك عدهاى صحبت مىكردند و ارشاد مىكردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشرى باشند كه محروم باشند. همه گوش مىكنند حتى آنهايى كه در صحرا دارند زراعت مىكنند، راديو هم گوش مىكنند و سيما راهم همانطورى كه گفتيد توسعهاش زياد شده است و علاوه بر اين، اين دستگاه خصوصاً راديو در خارج از كشور بسيار گسترده است. بنائاعليه مىتواند اين دستگاه با اندك انحرافى ميليونها مردم را منحرف كند و با اندك اشتباهى ميليونها مردم را به اشتباه بيندازد و مىتواند كه اگر چنانچه انشاءالله صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليون جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند. بنابر اين يك دستگاهى است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم. دستگاهى است كه با صحت او بسيارى از مردم در داخل و خارج صحيح مىشوند و با فساد او فاسد مىشوند. از آن طرف مسؤوليت بسيار
صحيفه نور ج 18 صفحه 243
است و از آن طرف كه راه ارشاد است، ارزش زياد است. همانطورى كه ارزش دارد اين دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى، اسلام از اين مى خواهد كه بهره بردارى زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود. صداى جمهورى اسلامى كه تقريباً به اكثر كشورها، به بسيارى از كشورها مىرسد، اين صدا بايد يك صدايى باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفى كند. امروز دارند همه گروههايى كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونىشان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مىكنند. مسأله، مسأله ايران نيست. اگر تنها مسأله ايران بود چندان اهميت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ايران است. منتها اينها چون فهميدند كه آن چيزى كه در ايران واقع شده است، آن اين است كه اسلام را به آنطورى كه هست، (نه به آنطورى كه غربىها معرفى مىكردند، حالا هم باز منحرفين معرفى مىكنند)، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنند، آنطورى كه هست پياده كنند، آنطورى كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمى است براى قدرتهاى بزرگ. چنانچه ملاحظه مى كنيد كه با تصريح مىگويند كه اسلام يك خطرى است و صحيح هم مى گويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام مىخواهد كه اينطور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مىخواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاح باشند. و ما كه مىگوئيم اسلام را ما مىخواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مىتوانيم. اما آنكه ما مىتوانيم اين است كه مىتوانيم به وسيله دستگاههائى كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروههائى كه در خارج مىروند، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم. اگر آنطورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىكند و قدرتمندها از همين معنا مىترسند. بنابراين ما يك وظيفه بسيار بزرگ در عهده داريم. نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهائى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آنطورى كه هست، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آنطورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مىتواند موثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برگرداند و اين كار، اين هنر از اسلام مىآيد و اين هنر از احكام اسلام مىآيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمىتواند كارى بكند و شما بينيد كه با اينكه قدرتهاى بزرگ داراى آن قدرتها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مىخوردند.
امروز امريكا از لبنان فرار كرده و اسمش را گذاشته جابجائى!!
شما وضع آمريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد و همين طور ساير قدرتها را در سابق آمريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامى
صحيفه نور ج 18 صفحه 244
به خيال خودش يك آقائى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مىكرد. آنطور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامى مىخواست برود در امريكا، بايد مدتها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مىرفت مدتها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اينطور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح كردند. امروز وضع امريكا اينطور شده است كه از لبنان با اينكه لبنان در دست اوست بسيارىاش، با اينكه رئيس جمهورش با اوست، با اينكه بسيارى از جبهههايش با او هستند، همين مسلمانهاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم، جابجائى اسمش راگذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمىگوئيد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است، اين از شدت عجز اين كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم جهان، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمىآورند، باز هم آن حرفهاى زمان سابق را مىزند.
رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمىدهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مىكند حالا هم زمان سابق است كه اجازه مى خواهد اجازه ايشان تأثير دارد! حالا اين مردم لبنانند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد و اين مردم ايرانند كه اجازه ندادند كه شما دراينجا باشيد و اين مردم ايرانند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمىدانند كه با كى مقابلند. آنوقتى كه با دولتها مقابل بودند. ملتها كارى نداشتند با دولتها، كارهايشان را به دست دولتها انجام مىدادند. دولتها هم نوكر آنها بودند، حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مىكنند، براى اينكه دولتها نوكر هستند، ملتها هم كار ندارند. آنجائى كه مواجه با ملت هستند همه جا شكست مىخورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارىاش در ميدان است، مابقىاش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آنطور كرده امريكا را كه با همه چيزهائى كه هى مىگفت مامانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مىگفتند، رئيس جمهورشان گفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مىبينيد كه فرار كردند، مىگويند ما جابجا شديم.
ايران غير لبنان است، ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقند، با هم هستند، با يك همچو ملتى نمىتواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملتها ايستادهاند، مثل ايران ايستادهاند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان گذرند. يك ملتى كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مىگذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكارى مىكنند اين را نمىشود يك دولتى بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد.
امروز مظلومين بايد برخيزند و داد خودشان را از ستمكاران بگيرند
امروز وضع غير آنوقت است، آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاى دنيا با سابق يك طور است، اشتباه اينكه مقابله با ملتها مثل مقابله با دولت هاست، اينها از
صحيفه نور ج 18 صفحه 245
اشتباهاتى است كه اينها دارند، يا مىفهمند نمىخواهند به روى خودشان بياورند. از اين جهت نمىتواند امريكا، نه شوروى، نه امريكا، نه ساير قدرتها با ملتها نمىتوانند مقابله كنند. آنها مىتوانند با دولتها و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولتها را تحت سلطه خودشان قرار مىدادند، نوكر خودشان قرار مىدادند، به وسيله آنها هر كارى مىخواستند مىكردند. اما امروزى وضع تغيير كرده دنيا امروز بيدار شده است. دنيا از امريكاى لاتين گرفته تا كشور شوروى، امريكاى مركزى و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شدهاند. مظلومين دنيا نمىپذيرند از آنها آن چيزهايى را كه در سابق پذيرفتند. امروز قدرتها بايد گوش كنند به حرف ملتها، نمىفهمند اين را كه نبايد بنشينند بگويند كه ما اجازه مىدهيم يا اجازه نمىدهيم. اين اجازه مىدهيم و اجازه نمىدهيم مال آنوقتها بود، نه مال حالا و اينكه ما فلان جا را چه مىكنيم، حمله نظامى مىكنيم، خوب، شما حمله نظامىتان را كرديد و ديديد چه شد، شوروى هم حمله نظامىاش را كرده و دارد مىكند و مىبيند كه چه مىشود. با اينكه در آنجا افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مىكنند و الان فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظر خودشان را، بايد بفهمند ين معنا را كه امروز غير سابق است و ملتها غير دولتها هستند.
بنابراين ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسى نمىداند، بداند كه امروز وضع غيرسابق است و مظلومين بايد برخيزند از جا و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدنى است و مسلمين بايد با هم باشند و معالاسف باز بسيارى از سران مسلمين كارشكنى مىكنند. مسلمين با هم باشند، اگر مسلمين با هم باشند، يك قدرتى را تشكيل مىدهند كه هيچ يك از اين قدرتها مثل آن قدرت نيست براى اينكه يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بىايمان است، غير صد ميليارد جمعيت بىايمان است. شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمى در ايران و هيچ وسايل نداشت، لكن ايمان داشت چه معجزهاى در دنيا ايجاد كرده و دنيا الان چطور تحت تأثير ايران واقع شده است. بنابراين ما بايد توجه بكنيم، شمايى كه دستگاه تبليغات در دستتان است، آنهايى كه مىخواهند صحبت كنند براى مردم، گروههايى كه در خارج مىروند، بايد معرفى كنند اسلام را كه اسلام اين است و انشاءالله مورد قبول است.
انتخابات در انحصار هيچ كس نيست و مال همه مردم است
از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيه انتخابات است. همانطورى كه مكرر من عرض كردهام و سايرين هم گفتهاند انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براى تحصيل سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيدهام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفتهاند گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است تا حالا مىگفتند كه مجتهدين در سياست نبايد
صحيفه نور ج 18 صفحه 246
دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خوردهاند حالا عكسش را دارند مىگويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مىگويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين كند انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين مىكند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگىشان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است. اين اينطور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئهاى است كه مىخواهند همانطورى كه در صدها سال توطئه اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الان هم گرفتار ضررهاى او هستيم، حالا ديدند اين شكست خورد، يك نقشه ديگر كشيدند و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهىها بدانند اين را كه همانطورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق ما بين دانشگاهى و دانشجو و مثلاً مدرسهاى و اينها نيست، همهشان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبى را گفتند، اين يك توطئهاى است براى اينكه شما جوانها را مأيوس كنند.
بيدار باشيد، توجه كنيد، اينها با توطئههايشان مىخواهند كار را انجام بدهند، نمىتوانند با دخالت نظامى كار بكنند، اينها مىخواهند با شيطنت هايشان كار خودشان را انجام بدهند. آنوقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند، اين مطلب شكست خورده، حالا مىگويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقىشان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پيرمرد ملا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران، براى اينكه آن يك عده از علما را كنار مىگذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مىشوند، اين تمام ملت را مىخواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مىخواهد مجتهد را داخل كند، اين مىخواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهىها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مىكنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مىكند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنتهايى كه الان دارند مىكنند، به طورى كه به من گفتهاند براى مأيوس كردن بعضى از جوانهاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيد و فعال وارد بشويد در انتخابات، مىخواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مى خواهيد ببينيد هر قشرى كه مىپسنديد حرفهاى آنها
صحيفه نور ج 18 صفحه 247
را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائما مشغول نقشه كشى هستند و دائما مشغول توطئه هستند براى اينكه اين سيلىاى كه از اسلام خوردهاند اينها، به اين زودى جبران پذير نيست. اينها مىخواهند و مىدانند كه با زور نمىشود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مىگويند كه ما با زور و نظامى مىكنيم، اين بيخود مىگويد. خودشان هم مىفهمند كه بيخود مى گويد. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيه خود مردم، از ناحيه دانشگاه، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانهها، از اين جاها مىخواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملتتان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرفها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد و من اميدوارم كه انشاءالله همه موفق بشويد و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است.
صدام رفتنى است، نه امريكا مىتواند نگهش دارد و نه ديگران
و شما مىبينيد كه الان تبليغات در دنيا همه كارها را دارد انجام مىدهد. شما ملاحظه مىكنيد كه صدام آنطور بيچاره شده است، تبليغاتش آنطور است، تبليغات ديگران نسبت به او آنطور است. آن بيچاره آنطور مفلوك شده، دور افتاده به اين طرف و آن طرف قرض مىكند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مىكند كه بياييد ما را صلح بدهيد و دروغ هم مىگويد، نمىخواهد صلح بكند، مىخواهد اغفال كند، از آن طرف مستاصل شده، از آن طرف رسانههاى گروهى همه جا مىگويند ايران اينجور گفت و عراق آنطور گفت. او را با آب و تاب نقل مىكنند، اين هم يك كلمه نقل مىكنند و اخيراً مىگويند كه خير، حالا ديگر كار به جاهاى مهم رسيده و ممكن است امريكا وارد بشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است. صدام رفتنى است و نه امريكا مىتواند نگهش دارد و نه ديگران. و من اميدوارم كه انشاءالله اين غده سرطانى در بلاد مسلمين و آن غده سرطانى در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجا حزب بعث است، انشاءالله خداوند ريشه اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ايران هم انشاءالله با قدرت به پيش بروند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 240
تاريخ: 22/11/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرمانده نماينده امام و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
الان حفظ اسلام به عهده همه ماست
بسم الله الرحمن الرحيم
متأسفانه عراق دچار آدمى شده است كه ديوانه است و صدام چون مىبيند در حال غرق شدن است مىخواهد همه را با خود غرق كند و مردم عراق را هم غرق كند و اين ديوانگى ديشب او با علم به اين بوده است كه بىجواب نمىماند. متأسفانه دنيا هم از حقوق بشر صحبت مىكند، لكن عمل نيست.
امام امت درباره پارهاى از مشكلات سپاه نيز اشاره فرمودند: هر انسانى كه مشغول كارى مىشود البته مشكلات دارد و كسى كه بخواهد مشكلى در كارى نباشد بايد مثل مردهها در قبرستان برود و يا منزوى باشد. اگر قرار باشد افراد متعهد كنار بروند، مسوول هستند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بستهاند بايد اگر همه هم رفتند، آنها بمانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد كه همانطور كه تا به حال عمل كرديد، بعد از اين هم عمل كنيد. الان حفظ اسلام به عهده همه ماست، آنهايى كه با اسلام و ايران مخالفند مىخواهند بين ارتش و سپاه و مردم و ديگران شكاف ايجاد كنند و ما نبايد غافل باشيم و بايد به خداوند تعالى اتكال كنيم، تا انشاءالله به پيش ببريم و پيش هم خواهيم برد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 248
تاريخ: 13/11/62
بيانات امام خمينى درجمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد دهه فجر انقلاب اسلامى
مسأله تبليغات از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس امور واقع است
بسم الله الرحمن الرحيم
از كارهاى چشمگيرى كه در اين نهاد شده است تقدير و تشكر كنم و توفيق آقايان را بيشتر از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. مهم اين است كه در اينطور مسائل چون مسائلى است كه مربوط به اسلام است، همه مردم شركت دارند، امروز كارهايى كه در ايران مىشود، كارهايى كه مربوط به جمهورى اسلامى است، از باب اينكه مردم از خودشان مى دانند و جدا نمىدانند هيچ نهادى را از خودشان، از اين جهت فعالند در كارها و ما بايد هرچه بيشتر مردم را حفظ كنيم و مردم بايد هر چه بيشتر در صحنه حاضر باشند. ما الان در بين راه هستيم. يعنى آن چيزى را كه اسلام از آحاد ما خواسته است و او اينكه اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم به همه جا آن را، ما الان در اول راه هستيم كه بايد اين كار را انجام بدهيم. مسأله تبليغات يكى از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس بيشتر از امور واقع بشود و ملاحظه مىكنيد كه دنيا تمام تبليغاتشان به ضد ماست، تقريباً بايد اينطور گفت آنهايى كه به ضد ما نيستند ساكتاند والا تمام راديوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتى كه در خارج واقع مىشود همه را ملاحظه كرديد كه به ضد جمهورى اسلامى است. يعنى به ضد اسلام است و چون اسلام را آنها نمىخواهند و ايران را مىبينند كه در صدد اين است كه اسلام را معرفى كند به عالم و اگر معرفى بشود به عالم قبول خواهند كرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد. از اين جهت با ايران مخالفت مىكنند، نه اينكه ايران به اينكه يك جمعيتى در ايران هستند، يا يك انسانهايى در ايران هستند، با ايران به اينكه عنوان اسلامى پيدا كرده است. والا اين ايران بوده زمان محمدرضا، زمان ديگر با آن مخالفت نداشتند، بلكه موافقت هم داشتند. براى اينكه آن ايران، ايرانى بود كه در دست آنها بود و درخواست آنها بود، اما ايرانى كه در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد، آنها اين ايران را نمىخواهند و به عنوان ايران، اسلام را دارند مىكوبند و ما بايد هر چه بيشتر مسأله تبليغاتمان را خصوصاً در خارج بايد دولت و بايد ملت هرچه بيشتر تبليغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبليغاتى كه الان در دنيا هست.
شما مىبينيد در همين دهه فجر و در 22 بهمن كه آن جمعيت عجيب و غريب در صحنه بود، قبلش بعضى از اين ايرانىهايى كه بيرون رفتند، فراركردند، اينها يك شيوه خاصى
صحيفه نور ج 18 صفحه 249
دارند، مىگويند كه مردم بيرون نياييد. دنبال او هر چه بيرون آمده باشد آنها كار ندارند. بعد مى گويند كه ديديد هيچ كس بيرون نيامد. وضعشان اينطورى شده. يكجور شكست خوردگى مفتضحانهاى هست كه مبتذل شده است. يك كلمه، خوب، بيرون نيايد، كه معلوم نمىشود كى بيرون آمده، كى نيامده. بيرون آمدهها معلوم مى شود، بيرون نيامده. ها اينها يكدفعه نمىگويند بابا بيرون بياييد شما هم يك طرف شهر باشيد تا ببينيم چىاند، آنها كه بيرون مىآيند كىاند . از آن طرف مى گويند همه ايران با ما هستند از آن طرف مىگويند اگر بخواهند بيايند بيرون آنها را چه خواهند كرد. خوب، اگر همه ايران با شما هستند، چطور چه خواهند كرد؟ 22 بهمن كه به اين وضع بوده نه در رسانه هاى گروهى خارج يك چيزى گفتند كه قابل ذكر باشد و نه - در - كسانى كه درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت مى كنند. 22 بهمن را به حسب آنطورى كه همه گزارش دادهاند، خوب ما صحنههايش را مىبينيم يك چيز چشمگيرى بود، خيلى زياد بود. بعضىها مىگفتند كه اين تقريبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقتها بوده است. ولى معذلك در دنيا منعكس نشد و اينطور شد. وضع جنگ را ببينيد. امروز وضع جنگ اينطور است كه در هر صحنهاى كه وارد مىشوند. اينها و ارتش اسلام وارد مىشود، سپاه پاسداران، بسيج، وارد مىشوند پيشروى مىكنند، اسير مىگيرند. در همين آخر دو هزار مىگويند، دو هزار نفر اسير گرفتند هيچ صحبتى نيست. اما از آن ور يك چيز تلويزيونى درست مىكنند، حالاالبته آنها اهل فناند مىتوانند درست بكنند. آنوقت پريشب بود يا ديشب بود مىگفت كه در تلويزيون كجا كه در لندن درست شده است و نمايش داده شده است و در فلان جايى از اين خليج مثل اينكه بود آنجا نمايش داده شده است، فهماندهاند به مردم كه چقدر ايرانىها كشته شدهاند تمام لاشههاى اينها افتاده است در بيانانها و عراقىها با شادى دارند دور و بر آنها مىگردند اين عراقىهاى بيچارهاى كه گرفتار شدند خودشان، اين ارتش عراقى كه بيچاره شده است، هر وقت چهارتا پاسدارها را مىبينند، فرار مىكنند همهشان، آنوقت يك همچو چيزى نمايش مىدهند وضع دنيا اينطورى شده در تبليغات. تبليغات وضعش بر اين شده است كه هر چه بتواند بر خلاف اسلام، بر خلاف ايران به عنوان اينكه اين يك جمهورى اسلامى هست و اسلام را مىخواهد، دارند تبليغ مىكنند از هر طرف. جنگ با اين اهميتى كه هست الان پيشروى دارد مىكند و اينطور پيشروى كرده و همه را بيرون كردهاند تقريباً، تقريباً از ايران بيرون كردند و الان دارند پيشروى مىكنند. وقتى كه راديوها مىگويند، آنجايى كه خيلى خوب مىگويند، مىگويند بعضى ايرانىها اينجور مىگويند، عراقىها اينجورى مىگويند، اما معلوم نيست چه جورى است. آنوقتى كه زياد سيلى خوردند از آن ور مىافتند مىگويند كه عراقىها پيش بردند، جلو آوردند، راندند ايرانىها را. انداختند به دريا، آنها نتوانستند شنا كنند رد بشوند، انداختند به آن - چيزها - آبها و آنها بيچارهها همه خفه شدند و مردند. اسير گرفتند، اسيرهاى بچه هشت ساله، اين ايران بچههاى هشت ساله را مى فرستند به جنگ. وضع تبليغات اينطور شده. ما تبليغاتمان هر چه هم زياد بشود البته به پاى آنها نمى رسد. خوب همه رسانههاى گروهى دست آنهاست. اما ما بايد تبليغ كنيم
صحيفه نور ج 18 صفحه 250
الحمدالله خوب در صحنه هستند مردم، لكن بايد باقى بمانند در صحنه
ما بايد بگوء يم به مردم. و من اميدوارم كه موفق بشوند آنهايى كه تبليغ مى خواهند بكنند و آنهايى كه در خارج مى روند و آنهايى كه در راديو و تلويزيون صحبت مىكنند - اين - معلوم بشود كه وضع چه جورى هست، آنها چه وضعى دارند و ما چه وضعى داريم و آنها چه مىگويند و ما چه مى گوئيم. اينها اسلام را يك جورى معرفى دارند مىكنند كه اسلام جنگ مىخواهد بكند. با اينكه اسلام هيچ وقت جنگ نخواسته يعنى ما نخواستيم جنگ بكنيم، آنها جنگ را آوردند براى ما، ما دفاع مى كنيم. الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهيم به صدام، اگر اين دو ماه مهلت پيدا بكند دوباره تجهيزش مىكنند، مجهزش مىكنند و دوباره يك جاى ديگر حمله مى كند. يك همچو حيوانى را كه نمىشود كه ما رهايش كنيم كه سرخود هر كارى مىخواهد بكند. اين تا خفه نشود، اين منطقه درست نخواهد شد و آنهايى كه به اين كمك مىكنند نمىفهمند، متوجه نيستند. امريكا اينها را بازى مىدهد، اينها را آلت دست قرار داده. همانطورى كه صدام مبتلا شده است. با اينكه عراق طرف نسبت نيست قدرتش با ديگر جاهايى كه الان در خليج و اينها هستند، همانطور كه اينها مبتلا شدند، امريكا مىخواهد اينها را مبتلا كند، ديگران را هم مىخواهد مبتلا كند بايد اينها بفهمند كه تكليفشان چى هست با اسلام تكليفشان چى هست، با ايران تكليفشان چى است.
آنها بعد مىخواهند زندگى كنند، بعد كه صدام رفت اينها مىخواهند زندگى كنند. ما ميل داريم كه اينها زندگىشان زندگى صحيح باشد. ما هميشه ميل داريم كه در منطقه كه هستيم اسباب آسايش مردم بشويم نه اينكه اسباب گرفتارى مردم بشويم. نمىگذارند ما كار خودمان را انجام بدهيم اگر يك سال مهلت به ايران بدهند، آنوقت مىفهمند كه هم منطقه خوب خواهد شد، هم دست قدرتها بريده خواهد شد، هم هر منطقهاى در محل خودش براى خودش زندگى مرفه خواهد پيدا كرد. لكن خوب امريكا نمىگذارد، از آن ور از اين ور هر طور دلش بخواهد مىكند. و من اميدوارم انشاء الله كه دست همه كوتاه بشود و شما هم موفق بشويد. به خدمت مال خودتان است الان ايران، دست همه كوتاه شده، خودتان بايد درستش كنيد. الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم، خوبند خيلى، بسيار خوبند، لكن بايد باقى بمانند در صحنه، اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه داشته باشند، يعنى آدم باشند. ما را آدم حساب نمىكردند قبلا. ما را مثل - يك - ساير چيزها حساب مىكردند. كه يك كالايى بوديم دست آنها كه برايمان مىفروخت اين به آن مىفروخت، آن به آن مىفروخت و چه مىكرد، ما اينطورى بوديم. حالا بحمدالله خودمان هستيم، براى خودمان هست و اميدوارم انشاء الله كه موفق بشوند به اينكه خدمت كنند به اسلام، خدمت بكنند به ايران.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 257
تاريخ: 16/12/62
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست وروحانيون بنيادهاى مسكن انقلاب اسلامى سرار كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم با كوشش شما و تمامى افراد اين بنياد، مردم محروم و مستضعف ما كه در طول تاريخ اسير خانها و سرمايه دارها بودند، داراى مسكن شوند. لازم است دولت اسلامى هم كمكهاى لازم را به شما بنمايد. انشاء الله مردم ما كه هميشه به استضعاف كشيده شده بودند با تلاش و كوشش داراى همه چيز گردند. خدمت شما تنها به يك نسل نيست، بلكه از خدمات شما نسلهاى آينده هم استفاده مىكنند . سعى كنيد محرومين را هميشه در نظر داشته باشيد و هر كارى كه مىكنيد، خدا را در نظر بگيريد. انشاء الله موفق و مؤيد گرديد
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 258
تاريخ :20/12/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و قاء م مقام وزارت ارشاد اسلامى و نمايندگان فرهنگى اين وزارتخانه در خارج از كشور
اميدوارم شما بتوانيد چهره اسلام را آنگونه كه هست نشان دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز دولتها مىخواهند ايران را به صورت زنندهاى به دنيا معرفى كنند. رسانههاى گروهى و سازمانهاى آنچنانى وقتى پيروزى ايران و اسلام را مىبينند و يا وقتى مىفهمند كه عراق آنهمه ظلم به ما كرده است، به دروغ مسأله نقض حقوق بشر در ايران را عنوان مىكنند و ادعا ميكنند كه بهايىها در ايران هيچ آزادى ندارند و آنها به خاطر بهاء يگرى زندانند. حتى مىگويند زنان آبستن را در خيابانها مىكشند. آنها هر چه مىخواهند بگويند، ولى شما بدانيد مردم محروم دنيا يعنى آنهائى كه وابسته به دولتها نيستند با ما هستند و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهرهاش را به همه نشان مىدهد. ما هم بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم.
اميدوارم همه خصوصاً وزارت ارشاد بيشتر ازديگران زحمت بكشند تا همه را ارشاد نمايند. انشاء الله موفق شويد تا به اين كشورى كه از حيث فرهنگى هم عقب افتاده بود و هيچ كس در سابق براى اصلاح و ارشاد كارى انجام نمى داد، خدمت كنيد
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 259
تاريخ :30/12/62
پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه به بركت حضرت ولى امر سلام الله عليه كه اين كشور، كشور اوست، اين سال جديد را بر همه مسلمين جهان خصوصاً بر ملت عزيز مبارك كند. مبارك باد اين پيروزى بزرگ اسلام بر كفر و مبارك باد اين جهاد بزرگ مجاهدين ما در راه اسلام. انشاء الله اين روز عيد مبارك باشد بر همه و اميد است كه خداى تبارك و تعالى با عنايت خاص خودشان اين ملت را همانطورى كه تاكنون به پيروزى رسيده است به پيروزى بيشتر برساند و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شهدايى كه در اين پيروزى جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل كند و به همه ملت ما خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحين و معلولين ما و به مفقودين و به خانوادههاى همه اينها، به همه مجاهدين از هر طريقى كه هستند، از هر قشرى كه هستند انشاء الله اين عيد مبارك باشد و در سايه عنايات حق تعالى و در سايه عنايات حضرت ولى امر سلام الله عليه و روحى فداه، اين ملت آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى از او خواسته است به او برساند و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كند. اين عيد و اين روز جديد طليعهاى است انشاء الله بر اينكه اين ملت به آن خواستى كه دارد، به آن خواستى كه آن خواست، خواست خداى تبارك و تعالى است به زودى برسد و همانطورى كه تاكنون با قدرت به پيش رفته است و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كرده است، باز هم با همين قدرت به پيش برود و كشور خودش را نگه دارد. و اميدوارم كه اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمين جهان افراشته كند و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلام كوتاه كند و اين ملت را توفيق بدهد كه در راه رضاى او صرف بشود و در راه رضاى او عمل كند. البته عيدهايى كه اسلام تأسيس فرموده است برداشتهاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مىكنند با آن بسيار مختلف است. آن برداشتى كه اهل معرفت از عيد مىكنند، با آن برداشتى كه ديگران مىكنند بسيار مختلف است. آنها بعد از اينكه در ماه مبارك رمضان آن رياضتها را مىكشند و كشيدند روز عيد روز لقاى آنهاست، لقاء الله است آن روز براى آنها. الغيرك من الظهور ماليس آنها همه چيز را از او مىدانند و آن روز را عيد مىكنند براى اينكه بعد از رياضت يوم ورود است به حضرت و عيد قربان را بعد از اينكه تمام عزيزان خودشان را از دست دادند مهيا براى ملاقات مىشوند، آن هم ملاقات است بعد از اينكه
صحيفه نور ج 18 صفحه 260
نفس خودشان را كشتند و هرچه عزيز است در راه خدا از آن گذشتند، آنوقت است كه روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتى كه مسلمين با هم مىكنند مهيا مىشوند اهل معرفت براى لقاء الله. پس برداشت آنها از عيد غير برداشت ماست و ما هم اميدواريم كه به تبع اولياء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسيم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.
و اميدواريم كه ملت ما همانطورى كه جوانان ما تحول پيدا كردند و راه صد ساله را با يك شب پيمودند اين تحول نصيب ملت ما همه بشود. بحمدالله نسيمى از اين مسائل در اين كشور وزيده است و لهذا پيروزى هائى كه ما داريم پيروزىهايى نيست كه مال يك ملت 40 ميليونى كه داراى هيچ نيست باشد، اينها پيروزىاى است كه اسلام براى ما آورده است، خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است. هر كس از شرق و غرب هر چه مىخواهد بگويد، ما راه خودمان را داريم مىرويم و اميدواريم كه اين راه را به آخر برسانيم، آنها البته از باب اينكه ناراحت هستند از اينكه دست شان از منافع خودشان در اين كشور كوتاه شده است و خوف اين را دارند كه از كشورهاى ديگر هم كوتاه بشود، اين است كه توطئههاى خودشان را مىكنند و خواهند كرد بعد از اين و خداى تبارك و تعالى هم اين توطئهها را خنثى خواهد كرد انشاء الله.
و من اميدوارم كه به يمن بركات حضرت صاحب سلام الله عليه و روحى فداه اين كشور، كشور پيشرفتهاى بشود از حيث اخلاق، از حيث ديانت، از حيث معنويات و از حيث همه چيزها، ماديات و همه چيز. و بحمدالله ما هر روزى را كه مىگذرانيم از روز سابق براى ما بهتر است و من اميدوارم كه اين سال بهتر از همه سالها باشد و خداوند همه را توفيق بدهد كه قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند كه همه چيز از اوست. اگر همه چيز را از او دانستند ديگر در هيچ چيز ناراحت
نمىشوند. ناراحتىها براى اين است كه انسان از خودش مىبيند. ما در فقدان عزيزانمان كه ناراحت مىشويم براى اينكه اينها را از خودمان مىدانيم. اگر ما همه را از خدا بدانيم و ببينيم كه اينها نعمتى هست كه خدا داده، نعمتى هست كه خدا مىبرد پيش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اينها را ما واقعاً در قلب مان ادراك بكنيم عيد مىشود براى كسانى كه شهيد دارند، عيد مىشود براى كسانى كه مجروح شدند، عيد مىشود براى كسانى كه در راه خدا عزيزان خودشان را از دست دادند، براى اينكه اين عزيزان، عزيزان خدا هستند، اينها همه از او هستند. و من اميدوارم كه اين حس و اين ايمان در ما پيدا بشود و تقويت بشود. اميدوارم كه اين مسلمين به خود بيايند. شما مىبينيد كه در حالى كه صدام آن كار را كرد، آن جرم را مرتكب شد، ما را محكوم كردند به جاى اينكه اينها بنشينند با هم و بگويند كسى كه روى مسلمين، روى ملت عرب، روى ملت غير عرب، روى فارس، روى همه چيزهاى شيميائى مىريزد، بمبهاى شيميائى مىريزد، اين محكوم است در دنيا، لكن مجامع دنيا يك كلمه مىگويند، باز هم مىگويند باز معلوم نيست كه مال آنجا باشد، معلوم نيست كه اينها آن باشد و ما را محكوم مىكنند در مقابلش در عين حالى كه سازمان بين المللى اين مسأله را تعقيب دارد مىكند، دنبالش بىفاصله ايران را براى نقض حقوق محكوم مىكند. اين توطئه است
صحيفه نور ج 18 صفحه 261
براى پوشاندن او. يا بعدها نمىگويند يا اگر بگويند با اين توطئه مىخواهند روپوشى از آن بكنند، لكن ما متوسل هستيم به خداى تبارك و تعالى و اميدواريم كه اين سالى كه مىآيد يك سال پر بركتى براى اين كشور و براى مسلمانها باشد و اميدواريم كه خداوند تبارك و تعالى ما را توفيق بدهد كه در خدمت او باشيم. وقتى در خدمت او هستيم از چيزى باك نداريم و اميدوارم كه اين سال باز مبارك باشد بر همه قشرهاى ملت و همه كسانى كه در زير سايه جمهورى اسلامى هستند و بر همه ملتهاى ضعيف.
والسلام علكيم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 262
تاريخ :19/1/63
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو مكتب اسلامى قم و مسجد جامع نارمك
در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد به مردها نشد
بسم الله الرحمن الرحيم
موجب تشكر است كه خواهران، بانوان محترم در اين مجلس آمدند تا من بعض چيزهايى كه بر خواهران ما، در دورههاى سابق گذشت و آنچه كه نقش زنها بود در طول تاريخ صد و چند ساله ايران، عرض كنم.
در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد، به مردها آن ظلم نشد. بانوانى كه مقيد بودند به اينكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است زى خودشان را قرار بدهند، در آن رژيم در زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. زمان رضاشاه كه من يادم است و خوب است كه شماها يادتان نيست، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصيف نيست. آن ظلمى كه بر اين قشر از ملت در آن دوران گذشت نمىشود بيان كرد. آن فشارى كه بر اينها وارد شد و آن مصيبتها كه اينها تحمل كردند در زمان آن شاه فاسد نمىشود گفت كه چه اندازه بود. در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبديل شد به يك وضع ديگرى كه عمق جنايت زيادتر بوده از زمان او. او با قلدرى و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره كردن و دست به گيسهاى زنها گرفتن و كشاندن و اينها گذراند و اين اساسا بر خلاف عفت زنها قيام كرد، يعنى بر خلاف همه چيز ايران، يكىاش هم زنهاى ايران بودند كه اينها با يك وضع خاصى و با يك توطئه خاصى اينها را مىخواستند كه به فساد بكشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند و جز يك دستهاى كه جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، ساير خواهرها مقاومت كردند.
بنابراين اسلام كه در ايران زنده شد، آن خدمتى را كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازهاى است كه نمىتوانيم ما توصيف كنيم. اگر نبود اين انقلاب و نبود اين تغيير و تحولى كه در ايران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثرى از اخلاق اسلامى در ايران نبود.
شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد
و بحمدالله اين مسئله حل شد و حالاطورى شده است كه خانمها همدوش با ساير برادران در
صحيفه نور ج 18 صفحه 263
تحليل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء الله صنعت، فعاليت مىكنند. آنوقت مىگفتند كه نيمى از جمعيت ايران كه در پرده هستند ديگر كارى ازشان نمىآيد. نه اينكه مىخواستند كارى ازشان بيايد، براى اينكه مردها را هم آنها محروم كردند از كارهاى فعال، بلكه مىخواستند كه اينها را وارد كنند در جامعه به آن ترتيبى كه خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بكشند جامه را. و خداوند خواست كه موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد كه همانطورى كه برادران شما در حوزهها مشغول تحصيل و تدريس و ساير كارهاى اسلامى هستند، شماها هم با آنها هستيد و اميدوارم فعالتر باشيد. و البته بايد شما توجه بكنيد و عكس عمل آن چيزى كه در رژيم سابق گذشت، شما عمل كنيد. آنها اخلاق اسلامى را مىخواستند ببرند و به جاى او اخلاق اروپايى بنشانند. شما عكس عمل او را كنيد كه بعضى از اين گول خوردههايى كه باز در ايران ممكن است پيدا بشوند، تحت تأثير شما واقع بشوند و آنها هم به طريقه شما عمل بكنند.
و اما نقش زنها در جامعه آنقدرى كه من يادم است و آنقدرى كه تاريخ به ماگفته است، در چند نهضت كه در ايران واقع شد، نهضت تنباكو، نهضت مشروطه، قضيه 15 خرداد، نقش زنها بالاتر از مردها اگر نبود، كمتر نبود. آنان در ميدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در ميدانها، مردها اگر قوتشان كم بود، زياد شد و اگر قوى بودند دوچندان شد. و آنچه كه خود شما شاهد بوديد در اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است، در اين انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود. يعنى شما هم خودتان فعاليت مىكرديد و هم مردها را به فعاليت مىكشانديد، بنابراين افتخارى كه شما ايجاد كرديد قابل تقدير فراوان است.
و شما بايد در همه صحنهها و ميدانها آنقدرى كه اسلام اجازه داده وارد باشيد. مثل انتخابات كه امروز عملى است كه بايد انجام بگيرد و صحبت روز است در ايران، خانمها همانطورى كه مردها فعاليت مىكنند براى انتخابات، خانمها هم بايد فعاليت بكنند براى اينكه فرقى ما بين شما و ديگران در سرنوشت تان نيست. سرنوشت ايران، سرنوشت همه است. يعنى آنقدرى كه اسلام خدمت به شما كرد، به مردها آنقدر خدمت نكرد. اسلام، شما را حفظ كرد و شما متقبالاً اسلام را حفظ بكنيد. حفظ اسلام به اين است كه اين انتخابات كه مىخواهد مجلس دوم را متحقق كند بدانيد كه انتخابات از امورى است كه در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد. و بالاترين نقش است و اين انتخابات است كه همه امور كشور را چه در داخل و چه در خارج بايد بگذارند.
ولهذا بايد شما خانمها يك نقش بسيار فعال داشته باشيد كه خداى نخواسته مجلس يك مجلسى نشود كه به واسطه ورود بعض عناصر غيرصالح به تدريج كشانده بشود به طرف شرق يا به غرب و همان بشود كه در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما كه در زمان سابق مىگذشت.
زنها هم بايد درفعاليتهاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند
بحمدالله امروز مجلسى كه بپا بشود، اين مجلس اميدوارم كه بهتراز مجلس سابق باشد و
صحيفه نور ج 18 صفحه 264
بحمدالله خواهد شد. براى اينكه همه قشرها مشغول فعاليت هستند و كسانى كه بررسى كردند از اين مسائل ، امروز مىگويند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند، بايد همه شما در اين امر نظر داشته باشيد. در امور سياسى نظر داشته باشيد براى اينكه امور سياسى مخصوص يك طبقه نيست، همانطورى كه علم مخصوص يك طبقه نيست. همانطورى كه مردها بايد در امور سياسى دخالت كنند و جامعه خودشان را حفظ كنند، زنها هم بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ كنند. زنها هم بايد در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است، كه بحمدالله امروز در ايران جارى است.
اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود شوراى محترم نگهبان با كمال قدرت و استقلال عمل خواهد كرد
و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس بسيار خوبى باشد و مجلسى باشد كه با آزادى همه ملت شركت كنند و اعتناء به اينكه به ما بعدها خواهند گفت چه، نكنند براى اينكه آنهائى كه با ما دشمناند، امروز در فعاليت هستند كه اين مجلس را لوث كنند. در خارج و داخل فعاليت هست و شما بايد آن فعاليتها را با حضور خودتان، با اجتماع خودتان، با رفتن خودتان بر سر صندوقهاى انتخابات، آنها را همه را خنثى كنيد. و مجلس اگر باشد انشاء الله مجلس خوب باشد. با داشتن علما و قانون دانهاى، حقوقدانهاى نگهبان، شوراى نگهبان، ما آرام هست دلمان براى اينكه در مجلس انشاء الله مسائلى بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمين نخواهد گذشت و اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود، شوراى محترم نگهبان كه در اين دوره با كمال قدرت و استقلال عمل كرد، در دورههاى ديگر هم همين طور باشد و اين ملت را و اين دولت را و اين كشور را به پيش ببرد. و اميدوارم كه جنگ هم به نفع ايران تمام بشود و دست و پا كردنهائى كه الان در تمام دنيا دارند دست و پا مىكنند براى اينكه صدام را حفظش كنند، نتوانند يك همچو امرى را انجام بدهند و اين جانى را نتوانند به جاى خودش حفظ كنند. و جنگ به خوبى انشاء الله تمام بشود. و همه شما و ما مشغول فعاليت براى اينكه از حيث معنويت و از حيث ماديت اين كشور را به پيش ببريم و انشاء الله اين كشور را به نحو شايسته اسلامى كنيم كه الگو بشود از براى تمام كشورهاى اسلامى. و شما مطلعيد كه اين عدهاى كه آمدند براى رسيدگى به جنايت بزرگ صدام كه بشريت را تهديد مىكند، گزارش دادند، لكن آنهائى كه بايد محكوم كنند صدام را محكوم نكرده بودند و بهتر اين بود كه اينها را نفرستند، كه مشت خودشان را در دنيا باز نكنند. آنهائى كه ادعا مىكنند كه ما مستقل هستيم و ما حامى بشر هستيم، اينها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتى كه از شرق و غرب داشتند، نتوانستند به اسم عراق را محكوم كنند و به طور كلى گفتند كه موادشيميايى را هر كه استعمال كند، محكوم است. ديگر اين كى هست كه مواد شيميائى را محكوم مى كنند كه آنها محكوم ميكنند، را ديگر نتوانستند بگويند. بهتر اين بود كه اينها اقدام به اين عمل نكنند و ما خودمان بدون اينكه به اين جنايتها دست
صحيفه نور ج 18 صفحه 265
بزنيم. با مشت محكم انشاء الله صدام را و حزب بعث را به كنار مىزنيم و ملت عراق را آزاد مىكنيم از اين قيد و بندى كه اين مرد فاسق به آنها گذاشته است.
علم همراه تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مىرساند
من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما بانوان و خواهران را مىخواهم كه هم در علم كوشا باشيد و هم در عمل و هم در تهذيب اخلاق. همانطورى كه علم تنها فايده ندارد، تهذيب تنها كوركورانه فايده ندارد. علم و تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مىرساند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما بانوان را موفق كند و ساير خواهران كه در سطح ايران هستند و همين طور برادران را موفق كند، كه اين دو جناح را كه جناح علم و عمل باشد، توام با اخلاق اسلامى به پيش ببرد و اسلام در ايران پياده بشود به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 267
تاريخ :7/2/63
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام مهدى شاه آبادى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
با كمال تأسف و تأثير شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقاى آقاشيخ مهدى شاه آبادى را به پيشگاه معظم حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبريك و تسليت عرض مىكنم . مبارك باد بر آن حضرت چنين فداكاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزيز كه با شهادت افتخارآميز خود ملت عظيم الشان ايران بويژه روحانيت عاليقدر را سرافراز مىنمايند.
اين شهيد عزيز علاوه بر آنكه خود مجاهدى شريف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همين راه به لقاء الله پيوست، فرزند برومند شيخ بزرگوار ما بود كه حقا حق حيات روحانى به اينجانب داشت كه با دست و زبان از عهده شكرش بر نمىآيم. و از خداوند متعال براى اين شهيد سعيد و ساير شهداى در راه اسلام، رحمت در جوار خود و براى فاميل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادى دامت افاضاتهم صبر و اجر عظيم خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 273
تاريخ: 22/2/63
پيام امام خمينى به نمايندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مجلس شوراى اسلامى كه در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است، از ويژگىهاى خاص برخوردار است كه مهمترين آنها اسلامى - ملى بودن آن است. اسلامى است كه تمام تلاشش در راه تصويب قوانين غيرمخالف با احكام مقدس اسلام است خصوصا با برخوردارى از شوراى محترم نگهبان. و ملى است كه از متن ملت جوشيده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن كوتاه است. امروز مجلس خانه واقعى ملت است و برخلاف دوران طاغوت بخصوص رژيم ستمگر پهلوى بر آراء توده متعهد به اسلام و اصيل و زحمتكش و محروم استوار است و دست ناپاك دولتمردان و قدرتمندان و خانان و غرب و شرقزدگان از آن كوتاه است.
امروز دولت مورد اعتماد مجلس حقاً دولت مستضعفان كه وارثان روى زميناند مىباشد. خداوند متعال نعمت بزرگ اسلام و استقلال و آزادى را بر ملت ستمديده ايران مستدام فرمايد و ساير ملل تحت ستم را از بند ستمگران نجات دهد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 268
تاريخ: 9/2/63
بيانات امام خمينى در سالروز بعثت رسول اكرم (ص) در جمع رئيس جمهور، اعضاى هيأت دولت، رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و مسؤولين لشكرى و كشورى
امروز هم ما مبتلاى به اين هستيم كه با اسم اسلام مىخواهند نگذارند اسلام محقق بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد سعيد را به همه حضار و به همه مسلمانهاى عالم و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم.
مسائلى كه در اطراف بعثت و بعدهاى مختلفى كه اين پديده دارد، امكان ندارد كه ما حتى آن مقدار ضعيفى كه فهميديم، بتوانيم در اين مجالس بيان كنيم. اصل بعثت چى هست؟ نزول وحى يعنى چه؟ كيفيت نزول وحى چى هست؟ اينها از امورى است كه سربسته و دربسته باقى مىماند. آنچه كه ما از بعثت مىتوانيم بفهميم بركاتى است كه از اين پديده حاصل شده است و معالاسف براى خاطر گرفتارىهايى كه در زمان خود رسول اكرم بود، در مدينه آنهمه گرفتارىها كه نتوانست پيغمبر در آنجا آنطور كه بخواهد عمل بكند و در مدينه آنهمه جنگ كه از اول ورود ايشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد كه يك حكومتى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند و نه آن معارفى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند به بشر، بعد قرآن آمد و قرآن همه چيز است، اما بيانات خود ايشان براى ابتلائاتى كه داشتند نشد و آن حكومتى كه دلخواه خود ايشان هم بود نشد و حتى در حجاز هم نتوانستند براى خاطر آن مخالفتهايى كه مىشد انجام دهند و پس از ايشان هم حضرت امير سلام الله عليه ابتلائشان بيشتر از ايشان بود و ما بايد اين تاسف را به گور ببريم كه نگذاشتند آنطورى كه حضرت امير مىخواست حكومت تشكيل بدهد. جنگهايى كه در داخل پيش آوردند آنهايى كه مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ايشان معارضه كردند و با اسم اسلام، اسلام را كوبيدند و با اسم قرآن كريم ايشان را از مقصد باز داشتند، اگر آن حيلهاى كه معاويه و عمر و عاص به كار برده بودند، آنهايى كه از طبقه مقدسين به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از اين كه حضرت امير بشكند آن حيله را و آن حيله شكسته مىشد، سرنوشت اسلام غير از اين بود كه حالا هست، نه غير از آن بود كه بعدها بود. شايد قضاياى امام حسن سلام الله عليه و آن ابتلائاتى كه او پيدا كرد و قضيه كربلا پيش نمىآمد و جرم گناه همه اين امور به گردن آن مقدسين نهروان بود كه لعنت خدا از ابد تا... با آنها باشد. اگر آن روز در خود زمان
صحيفه نور ج 18 صفحه 269
پيغمبر ابتلائات گذاشته شده بود، مىگذاشت ايشان آن حكومتى كه مىخواهد و آن وضعى كه مىخواست پيش بياورد پيش مىآمد باز هم اين مسائل پيش نمىآمد، لكن نگذاشتند، يك دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند و يك دسته احمق هم كه در اطراف ايشان بودند باز به اسم قرآن دست ايشان را بستند، دست اميرالمؤمنين را. و اين يك تأسفى است كه براى مسلمين تا ابد بايد باشد. اگر از اول آن نحوى كه مىخواست ايشان، تحقق پيدا كرده بود و دنبال او هم حضرت امير آن نحوى كه مىخواست عمل شده بود اين گرفتارىها پيش نمىآمد لكن تقديرات الهى اينطور بود و ما بخواهيم مسائل آنجا را بگوئيم، از مسائل روز خودمان كه شبيه همان مسائل است باز مىمانيم. ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستيم. همان مسائلى كه آنها مبتلا به آن بودند با وضع ديگرى هستيم. دامنهاش، منتها توسعهاش براى خاطر وضع دنيا عوض شده و بيشتر شده است. آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه مبتلا بودند به يك نحو محدودى و نگذاشتند صداى آنها برسد و همان مقدار كه رسيد مىبينيد كه نورانيتش عالم را گرفته است، امروز با يك وضع بسيار توسعهدارى اسلام مبتلا به آن هست. آنها نگذاشتند كه يك حكومت اسلامى تحقق پيدا بكند، با اسم اسلام. امروز هم ما مبتلاى به همين معنا هستيم كه با اسم اسلام مىخواهند نگذارند كه حكومت اسلام محقق بشود يك دسته غيرمتوجه و جاهل و يك دسته عالم متهتك. پيغمبر اكرم فرمود كه، منقول از ايشان است كه دو طايفه كمر من را شكستند: آن عالمهائى كه متهتك هستند و آن جاهلهايى كه متنسك هستند. و من نمىدانم اسلام از كدام طايفه بيشتر صدمه ديده است، آيا از عالم متهتك يا جاهل متنسك. در هر صورت از هر دو طايفه صدمه ديده است اسلام. و اين هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتى در زمان حضور حضرت ولى امر كه در بعضى روايات هست كه علما تكفيرش مىكنند. اين ابتلايى است كه در دنيا هست. شيطان هم از اول به خدا عرض كرد يا - عرض كنم - تهديد كرد خدا را كه من تا آخر نمىگذارم كار انجام بگيرد و خيلى هم موفق است. ما بايد توجه بكنيم به اينكه مسائلى كه خودمان داريم چى هست.
بايد ايران بداند كه دستهايى در كار است تا حتى بين خانهها اختلاف بيندازد
ما گمان نكنيم كه دستهاى قدرتهاى بزرگ قطع شده است از اينجا. ملت ايران بايد توجه كنند به اينكه توطئهها هست الان. شما ملاحظه بفرماييد كه در همين انتخاباتى كه با آن خوبى و آزادى انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند و اميد است كه در دوره دوم هم در آن بعد هم كه بايد انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و اين تكليف الهى را به آن عمل كنند، الان دستهايى از داخل و خارج هست كه بين آقايانى كه در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بيندازند. شما گمان نكنيد كه خارجىها و اذناب آنها در اين كشور كودتا مىكنند، نمىكنند چون نمىتوانند. كشورى كه همهاش مهياست براى شهادت، نمىتوانند كه آنها در اينجا وارد بشوند لكن از داخل ما را مىپوسانند. يكى از مواردى كه الان انگشت آنها در كار است و با جديت دارند توطئه مىكنند اين است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 270
دودستگى بيندازند بين اشخاصى كه در انتخابات بردند يا به اصطلاح باختند. با اين تعبير زشت برد و باخت، شكست و پيروزى، با اين تعبيرهاى زشت مىخواهند بين ملت ما اختلاف بيندازند. انتخاباتى كه بايد همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحيح به آخر برسانند و بايد وحدت زيادتر بشود از اول، من مىترسم كه خداى نخواسته موجب اختلاف بشود. و اين از مكايد شيطان است به دست شياطين. اگر براى خدا كسى كار بكند خودش را انتخاب كرده است كه خدمت كند به اسلام و مسلمين اگر چنانچه پيروز بشود پيروزى نبايد بگويد، براى اينكه يك خدمتى است به عهدهاش آمده است و گرفتارى اين خدمت بسيار شديد است و اگر چنانچه در اين دوره او كنار رفته است خيال نكند كه كنار رفته است و اين عيبى است. قضيه برد و باخت نيست، قضيه خدمت است در اين پست يا در آن پست. بايد ايران بداند كه دستهايى الان در كار است كه حتى بين خانهها اختلاف بيندازد. در يك خانه بين افراد اختلاف بيندازد. ما بايد از تاريخ عبرت ببريم و اين تاريخ در زمان مشروطه اينطور بود. در زمان مشروطه آنهايى كه مىخواستند ايران را نگذارند به يك سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند بين افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند حتى آنهايى كه آنوقت بودند مىگفتند كه در يك خانه بين برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود يك دست مستبد، يك دسته مشروطه. اين اختلاف موجب شد كه نتوانست مشروطه آنطورى كه علماى اسلام مىخواستند تحقق پيدا بكند بعد هم اين اختلافات موجب شد كه يك دسته از آن غربزدهها بريزند و به اسم مشروطه بگيرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر اين ملت تحميل كنند و ديديد كه چه شد امروز همان روز است اگر ملت بيدار نشود، اگر علماء اسلام بيدار نباشند، غفلت كنند، اگر چنانچه علماى قم، مدرسين قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانيت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانيون همه بلاد و مردم بيدار نشوند، الان دارند وضعى را، يعنى مىخواهند وضعى را كار كنند كه زمان مشروطه كردند و بدانيد گناهش به گردن همه ماست.
در تمام دنيا چنين انتخابات آزادى كه در ايران شده، نبوده است
مسأله كرسى مجلس در اسلام مطرح نيست، مساله رياست مطرح نيست، مسئله رياست جمهور مطرح نيست، مساله وزارت مطرح نيست، اگر كسى اينها را خيال كند مطرح هست اسلام را نشناخته است. شماها شيعه همان هستيد كه مىگويد كه من به اندازه اين كفش كهنهاى كه هيچ نمىارزد امارت شما را به اندازه اين برايش ارزش قائل نيستم مگر اينكه حقى را ايجاد كند. شما كه مىخواهيد حق را ايجاد كنيد، شما كه مىخواهيد اسلام را به پيش ببريد، چه در مجلس پيش ببريد يا در مدرسه پيش ببريد يا در محافل ديگر. بايد پيشتان فرق نكند. بايد توجه كنيد به اينكه مبادا آن گرفتارىهاى آن زمان براى ما پيش بيايد، نمىآيد انشاء الله حالا فردا رسانههاى گروهى نگويند كه معلوم شد ايران به هم خورده است و ديگر نخير نوبت ما رسيده است. خير آنها بايد آرزوهايشان را به گور ببرند. اينكه من عرض مىكنم، نه اينكه ما الان مبتلا به قضيهاى هستم، ما هميشه مىخواهيم جلوى فسادها را كه آنها
صحيفه نور ج 18 صفحه 271
مىخواهند ايجاد كنند جلويش را بگيريم. آنها گمان نكنند كه الان يك، ايران يك خبرى شده. ايران يك انتخاباتى آزاد كه در تمام دنيا يك همچو انتخابات آزادى نبوده است اينطور نيست كه كسى گمان كند كه حالا وقت اين شده است كه ما نتيجه بگيريم. نه اين وقت براى شما نخواهد آمد و نتيجهاى از اين مسائل دست شما نخواهد رسيد و چيزى نيست در كار. من تنبه مىدهم كه مبادا بشود والا مسأله نيست. در هر صورت من بايد تذكر بدهم به اينكه آقايانى كه در انتخابات دخالت كردند باز هم با كمال خلوص نيت دخالت بكنند و هرگز از اين معنا كه من نبردم و - او نبرده - او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستيد، دوستيد. اين دوست باشد در مجلس يا آن دوست باشد يا من باشم، اينها مطرح نبايد باشد پيش ملت ايران و مطرح نيست انشاء الله. من اميدوارم كه در اين دورهاى كه باز پيش مىآيد و بايد انتخابات بعد از چند روز ديگر با جديت آقايانى كه دست اندر كار هستند مثل وزير كشور و مثل شوراى نگهبان به زودى اين امر شروع بشود كه مجلس ما، ايران ما يك روز بدون مجلس نباشد و آقاى امامى مژده اين معنا را الان به من دادند كه نه همين طور خواهد شد. و من اميدوارم كه ملت ايران به همانطورى كه اين دفعه آمدند پاى صندوقها دفعه ديگر هم بيايند و آراء خودشان را در صندوقها بريزند و قدر اين آزادى را بدانند كه تحت تأثير هيچ كس نبودند و احدى در سرتاسر ايران الزام نكرده است كسى را كه رأى به اين بده يا به او بده. الزام به راى دادن هم نكرده است لكن تكليف شرعى گفته است.
از همه ملت تقاضا مىكنم مبادا تحت تأثير عناصر اختلافانگيز واقع بشوند
ما اگر مىگوئيم، تكليف شرعى مىگوئيم و الا نه اين است كه ما الزامشان بكنيم. اين مكلفند شرعا به اينكه حفظ بكنند جمهورى اسلامى را و حفظ به اين است كه در صحنه باشند و حفظ به اين است كه اختلافات نداشته باشند و حفظ به اين است كه مبادا آن كسى كه فرض كنيد كه برده است به اصطلاح برود به رخ او بكشد، آن كسى كه نبرده است خيال كند كه يك چيزى از دستش رفته است. اين حرفها نيست در كار. چيزى نيست اصلش. اسلام است، اسلام در دست همه شماست شما مىخواستيد آنجا خدمت بكنيد نشد حالا در جاى ديگر خدمت مىكنيد. مىخواستيد در مجلس خدمت كنيد نشد حالا در دولت خدمت مىكنيد، حالا در پستهاى ديگر خدمت مىكنيد، حالا در مدرسه خدمت مىكنيد، حالا مشغول به چيز مىشويد. من اين امر را كه عرض مىكنم از همه ملت تقاضا مىكنم كه مبادا تحت تاثير اين عناصرى كه الان در كار هستند و مىخواهند القاء اختلاف بكنند، تحت تاثير اينها واقع بشويد و همه برادر هم هستيد و برادروار با هم باشيد و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتى شده يا فرضا تقلبى شده است، خوب، مواردى هست كه رسيدگى مىشود و شوراى نگهبان هم يا ابطال مىكند يا فرض كنيد بعضى صندوقها را يا اصل انتخابات را. يك مسأله عادى است كه در همه جا هست و اين امر مهمى نيست.
صحيفه نور ج 18 صفحه 272
ما دنبال اين باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم
من اميدوارم كه آقايان با كمال اخلاص اين دفعه هم وارد بشوند و آراء خودشان را بريزند و اين مبعثى كه نورش به همه عالم رسيده است در صورتى كه نتوانستند آنطورى كه مىخواستند بشود ما دنبالش باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم و نگذاريم كه خداى نخواسته آن زحمتى كه تا حالا در ايران كشيده شده است و بحمدالله به قدرت خودش رسيده است ايران و الان در همه دنيا مطرح است و تنها چيزى كه مطرح است الان بيشتر در همه جا همين معناست و اين هم براى اين است كه اينها مىترسند كه مبادا اسلام تحقق پيدا بكند و آرزوهاى خودشان از بين برود. لابد شما مىبينيد كه الان صلحطلبها دور هم جمع شدند آمريكا رفته چين و با هم شعر مىخوانند، اين براى او شعر مىخواند، او براى او شعر مىخواند و همه هم دم از صلح مىزنند و دم از صفا و ما مىخواهيم جوانانمان در صفا و در صلح و در آرامش زندگى كنند وضع دنيا اين شده است كه آنها آنطور آرامش را در دنيا مىخواهند و ما هم كه واقعا مىخواهيم اينطور، نمىگذارند آنها. پس ما بايد خودمان توجه كنيم به مسائل. ما دنبال اين باشيم كه خودمان ملت را حفظ كنيم و انشاء الله همانطورى كه ايران را نجات داديم از شر شاهنشاهى، عراق را هم نجات بدهيم از دست اين حزب بعث فاسد. خداوند انشاء الله همه شما را توفيق عنايت كند. و به همه ما توفيق خدمت عنايت كند. و خدا انشاء الله پشتيبان همه شما باشد و ملت ايران و عراق را پيروز كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 274
تاريخ سخنرانى: 23/2/63
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات
دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راههاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمانهاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارىهاى مسلمين و راههاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكتهاى آقايان را توجه مىدهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گستردهترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوتهاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوتهاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مىشود گفت كه بىاستثنا دعوتهاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مىكنيم كه در زمانهائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنىاميه و بنىالعباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مىرساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مىكنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنىاش اين نبوده است كه مردم توى خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت
صحيفه نور ج 18 صفحه 275
كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مىكنيد اينطور نبودند.
پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مىآورد و خلوتها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مىگفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مىكرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مىكرد براى مقاومت. تمام ادعيهاى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مىشود. معالاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنىالعباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مىبينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكتدارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همهشان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مىديدند كه با قدرتهاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مىديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمىتوانستند از قرآن بردارند، تعبير مىكردند، كج معنا مىكردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مىكردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مىتوانستند، مىكردند. لكن يكى از آنهائى كه مىخواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مىدهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمىتوانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مىكنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مىكنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مىفرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مىكنند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 276
آمريكا و شوروى ايران را مىكوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است
ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مىكوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مىكنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانههاى گروهى تقريبا، تمام رسانههاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مىبينيد كه تصريح به اين هم مىكنند. و عمال آنها كه نمىتوانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مىگويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمدهايد، از اطراف دنيا آمدهايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيرهاى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دستهايشان بسته بود و نمىتوانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيهشان مردم را دعوت مىكردند، دعا مىكردند، با دعا مردم را دعوت مىكردند و هر روزى كه فرصت مىكردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مىكردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مىكند، دعوت به اين مىكند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و معالاسف بعض از روحانيون وابسته به دولتهاى اسلامى دعوت به فشل مىكنند، مىخواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمىتوانند حمله كنند به ايران كه مىخواهد اسلام را پياده كند حمله مىكنند. آن قاضىاى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مىكند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مىكند و مسلمين را از هم جدا مىكند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مىگرديد به ممالك خودتان، در خطبههاى نماز جمعه، در ادعيهاى كه مىخوانيد خطبههاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبهها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و معالاسف در جاهايى انسان مىبيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملتها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعهها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مىانداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرحريزى مىشد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، معالاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرحهائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مىتوانند، به صراحت وقتى كه مىبينند حكومتشان بر خلاف اسلام عمل مىكند، بگويند. نمىتوانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با
صحيفه نور ج 18 صفحه 277
مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبهها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبهها را محتوايش را قوى كنيد.
شما بايد در خطبههاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد
شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومتهاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرتهاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مىتوانيد ننشينيد كه براى حكومتهايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مىكنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبههاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكسالعمل نشان مىدهند.
اگر دولتى به واسطه خطبههاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكسالعمل مردم مواجه مىشود و همانى است كه ما مىخواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمىدانم - يك اسلحهاى پيدا بكنيد، جنگ نمىخواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مىخواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمىشد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانىاى كه همه از او مىكردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مىتوانيد، اگر خيال كنيد نمىتوانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مىتوانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.
هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمىتوانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيهاى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،
صحيفه نور ج 18 صفحه 278
از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مىترسيد؟ مىترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مىترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مىترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرتهاى بزرگ صحبت مىكنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه مىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.
تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند
اگر سست بيائيد، قدرتهاى بزرگ اسلام را مىخواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى معالاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مىكنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مىكنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانههاى گروهى همه جا و در مطبوعاتشان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابانها مردم را مىكشند، بچههاى كوچك را مىكشند توى خيابانها، زنهاى آبستن را مىكشند، شما آمديد اينجا حبسها را ديديد، اگر در جبههها رفتيد و جبههها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهههاى ما مسجد است الان، جبهههاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مىشود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مىگويند كه در حبسها شكنجههاى قرون وسطائى، نمىدانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مىكند، امريكائى كه به همان شكنجههاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مىبرد و همين طور شوروى، آنوقت مىگويند كه در ايران حد الهى جارى مىكنند، كارهاى قرون وسطائى مىكنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مىدانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مىكنند و مىخواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمىكنند ابرقدرتها بر ضد اسلام الان كمر بستهاند و قدرتهاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مىكند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مىكند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مىكند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مىدانند
صحيفه نور ج 18 صفحه 279
آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجهتان كم بشود اسلام را ريشهكن خواهند كرد
آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرتها بر ضد اسلام. قيام كردهاند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجهتان كم بشود اسلام را امروز ريشهكن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميدهاند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميدهاند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مىخواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفتهاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مىخواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مىداند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مىآورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مىآوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مىكنند از حقوق بشر و صحبت مىكنند از صلح و صفا و اينها، كه مىدانيد، همه شما مىدانيد، خودشان هم مىدانند كه دروغ مىگويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مىخواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مىخواهند. آن كه مصالح مردم را مىخواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمىگذارد و همه را مىگويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مىخواهند اين نباشد. اينها مىخواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مىخواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مىگوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مىكنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.
ما استقلال خودمان را حفظ مىكنيم، آزادى خودمان را حفظ مىكنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.
من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مىكنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 280
تاريخ: 25/2/63
پيام امام خمينى در رابطه با توطئه تضعيف شوراى نگهبان قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
چنانچه مشاهده مىشود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شوراى اسلامى، افرادى كه نظريه شوراى محترم نگهبان در ابطال يا تأييد بعضى حوزهها موافق ميلشان نبوده است دست به شايعهافكنى زده و اعضاى محترم شوراى نگهبان ايدهم الله تعالى را كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين هستند، تضعيف و يا خداى ناكرده توهين مىنمايند و به پخش اعلاميه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زدهاند غافل از آنكه پيامد چنين اعمال و جوسازىها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالى چند از انقلاب چه خواهد بود. اميد است چنين اعمال، بىتوجه به نتايج ناروا و اسفبار آن باشد.
معلوم نيست در صدر مشروطيت در دوره اول با فقهاى ناظر به قوانين اين نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و به سر اين ملت آن آوردند كه ديديم. من به اين آقايان هشدار مىدهم كه تضعيف و توهين به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناك براى كشور و اسلام است. هميشه انحرافات به تدريج در يك رژيم وارد مىشود و در آخر، رژيمى را ساقط مىنمايد. لازم است همه به طور اكيد به مصالح اسلام و مسلمين توجه كنيم و به قوانين، هر چند مخالف نظر و سليقه شخصىمان باشد احترام بگذاريم و به اين جمهورى نوپا كه مورد هجوم قدرتها و ابرقدرتهاست وفادار باشيم.
در خاتمه بايد بگويم كه حضرات آقايان فقهاى شوراى نگهبان را با آشنايى و شناخت تعيين كردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مىدانم و اميد آن دارم كه اين نحو امور تكرار نشود. و به شوراى نگهبان تذكر مىدهم كه در كار خود استوار باشيد و با قاطعيت و دقت عمل فرماييد و به خداى متعال اتكال كنيد. از خداوند تعالى عنايت و رحمت براى ملت عزيز را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 281
تاريخ: 25/2/63
بيانات امام خمينى در جمع وزراى امور اقتصادى و دارايى، كشاورزى، جهاد سازندگى، رئيس كل بانك مركزى و گروهى از كاركنان وزارت امور اقتصادى و دارايى و بانكها و كشاورزان نمونه سراسر كشور
كشاورزان عزيز مىتوانند ايران را از وابستگى نجات بدهند و اين يك عبادت است
بسم الله الرحمن الرحيم
از همه آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. اميدوارم كه همه موفق باشيد كه در هر جا كه هستيد، در هر پستى كه هستيد، در هر جاى مملكت كه هستيد موفق باشيد به خدمت به كشورى كه مورد هجوم همه قدرتهاست.
اول يك كلمهاى راجع به كشاورزان عرض كنم، كشاورزان در هر كشورى كه مثل كشور ما باشد، اصل در امور هستند. كشور ايران كشور كشاورزى است، زمين زياد دارد، آب زياد دارد و افراد هم زياد، ما اگر چنانچه از حيث كشاورزى خودكفا نشويم و دستمان پيش قدرتهاى ديگر دراز بشود و به عبارت ديگر گدائى كنيم از آنها يا فرض كنيد كه پول هم بدهيم به آنها، لكن وابستهايم. كشاورزان عزيز مىتوانند كه ايران را از وابستگى در اين بعد نجات بدهند و اين را يك عبادت شرعى حساب كنند و عبادت است كشاورزى كه در اسلام آنقدر به آن اهميت داده شده است و بعضى از ائمه ما خودشان مىرفتند سراغ اينكه سركشى به كشاورزى بكنند و گاهى هم شايد عمل. از اين جهت ما بايد اين بعد را تقويت كنيم. يعنى هم دولت تقويت كند و هم برادران كشاورز همه همت خودشان را بگمارند كه كشاورزى را تقويت كنند. شما اگر ديروز در زمان شاه با دلسردى عمل مىكرديد براى اينكه مىديديد كه حاصل دست شماها صرف يك مسائل انحرافى مىشود، امروز اينطور نيست. امروز براى اسلام كار مىكنيد، براى خدا عبادت مىكنيد بنابراين من از همه كشاورزان تقاضا دارم كه در كار كشاورزى جديت كنند و ما را از اينكه دستمان پيش ديگران باشد نجات بدهند.
كسانى كه ربا مىخورند اعلام جنگ با خدا و پيامبر مىكنند
اما مسأله بانك از مسائل مهمى است كه اگر چنانچه ربا از بانك حذف نشود، مشمول آيه شريفه و روايات كثيره مىشويم كه آيه شريفه مىفرمايد كسانى كه ربا مىخورند اينها اعلام جنگ با خدا و پيغمبر مىكنند. اين تعبير در كم جائى واقع شده است كه اعلان جنگ است بين كسانى كه مىخواهند ربا بخورند با خدا و پيغمبر. روايات بسيار ما داريم كه هيچ جاى شبهه در اين روايات
صحيفه نور ج 18 صفحه 282
نيست كه در بعضى از آنها تعبيرى شده است كه شايد براى هيچ چيز نشده است كه يك درهم ربا شدتش بيشتر است از اينكه هفتاد زنا بكند كسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در يك كشورى مثل كشور ما خداى نخواسته باز در بانكش، در تجارتش، در بين مردمش باشد، ما نمىتوانيم بگوئيم كه ما جمهورىمان جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است. از اين جهت بايد كارشناسان، علما در اين مسأله بسيار فعاليت كنند، دقت كنند كه ما را از اين گرفتارى نجات بدهند و ملت هم بايد توجه بكنند به اينكه مواجه هستند با يك همچو چيزى كه قرآن كريم مىفرمايد فاذنوا بحرب من الله و رسوله اعلام جنگ بكنيد با خدا. و اگر چنانچه بانكدارى به آن معنائى كه در جاهاى ديگر هست رواج پيدا بكند، مردم از صنعت و كار و ساير چيزها باز مىمانند مىنشينند توى خانهشان و پولشان برايشان كار مىكند و حال آنكه پول نبايد كار بكند. پس اصلاح بانك هم يكى از امور بسيار مهم است، چنانچه اصلاح اقتصاد و ماليات و امثال ذلك هم بسيار اهميت دارد.
بايد مجريان امور در هر جا كه هستند متعهد به اسلام باشند
كارهائى را كه مجلس بايد بكند، محول به اوست. كارهائى را شوراى نگهبان بايد بكند، محول به اوست. بعد از اينكه آن مرحلهها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى، قوه اجرائى مهم است. ممكن است قانون بسيار خوب باشد وارد بشود در دست مجرىها و بد اجرا بشود. غالبا اينطور باشد كه قوانين را حالا در ايران كه الان همه قوانينش قوانين اسلامى است سابق هم ممكن بود قانون را در وضع قانونيش خوب درست كنند لكن وقتى به دست يك عده خائن مىدادند او روى افكار خودش عمل مىكرد وقتى هم يك رشوهاى به بالاترها مىدادند، ديگر صحبتى نبود.
امروز شما بايد وضعتان وضع اسلام باشد. اگر بخواهيد در مقابل قدرتهاى بزرگى كه هم چشم طمع به كشور شما دوختهاند و با صراحت اين مسائل را مىگويند، اگر بخواهيد كه استقامت كنيد و پايدارى كنيد، بايد مجريان امور در هر جا كه هستند، در دادگسترى، در وزارت ماليه در بانكها، اينها اشخاصى باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند كه اگر چنانچه ما در يك جائى از اين جاها رو به شكست برويم، كمكم اين سرايت مىكند شكست در جاهاى ديگر و خداى نخواسته يك وقت مىبينيد كه كشور ما به هم ريخته شده است، وضع مالىاش و وضع بانكىاش و وضع كشاورزيش و وضعهاى ديگرش آن روز است كه آنها به مقاصد خودشان مىتوانند برسند.
الان كه مىبينيد كه همه با ما مخالف هستند، براى اينكه شماها مىخواهيد اسلامى عمل بكنيد، كشور شما مىخواهد اسلامى عمل بكند و آنها اين را مخالف با مقاصد خودشان مىدانند. معنى حذف ربا به معنىاى است كه اگر توسعه پيدا كند و از ايران به جاهاى ديگر برود بانكدارها و آنهائى كه مىخواهند مالهاى مردم را بخورند و از بين ببرند، آنها دستشان كوتاه مىشود و لهذا با يك همچو رويهاى مخالفند. و ما بايد در امورمان مستقيم باشيم، همانطورى كه رسول خدا به حسب رواياتى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 283
وارد شده است فرموده است كه اين آيه شريفهاى كه وارد شده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك يعنى به آن چيزهائى كه امر به تو شده است، دستور داده شده است استقامت كن و كسانى هم كه همراه تو هستند، مؤمنين به تو هستند، آنها هم استقامت كنند. در روايت است كه پيغمبر فرمود: شيبتنى سورة هود - براى اين آيه - سوره هود مرا پير كرد براى اين آيهاى كه وارد شده است كه استقامت كن و همه كسى هم همراهت است استقامت كنند. فتح يك كشورى آسان است نسبتا، حفظ او مشكل است. شما دست به هم داديد همهتان (خدا همه را تاييد كند) و ظلم را، دست ظالم را، دست ستمكاران را، دست خارجىها را از كشورتان قطع كرديد. امروز نه شرق در اينجا دخالتى مىتواند بكند و نه غرب، در حالى كه در رژيم سابق اصل خود كشور به حساب نبود، منافع خارج حساب بود. امروز كه شما هستيد و خودتان هستيد و كشور مال خود شما هست و منافع كشور از خود شما و از برادران شماست، بخواهيد كه آنها ديگر نتوانند رخنه كنند. استقامت بايد بكنيد. پايدارى بكنيد پايدارى به اين است كه هر كس در هر شغلى كه هست آنجا را خوب عمل بكند. همانطورى كه پاسدارها و ارتش ما در جبههها پايداريشان به اين است كه جنگ را خوب عمل بكنند و پيش ببرند. پايدارى كشاورز اين نيست كه جنگ بكند، پايدارى كشاورز اين است كه كشاورزيش خوب باشد. پايدارى بانكدارها اين است كه خوب عمل بكنند. و پايدارى افرادى كه پرسنل اداره ماليه هستند، آنها اين است كه خوب عمل بكنند، ناراضى درست نكنند. مردم اين مردمى هستند كه همه با هم دست به هم دادند و كشور را آزاد كردند، كشور را اسلامى كردند و كسانى كه انحراف دارند در صدد اينند كه ناراضى درست بكنند.
ممكن است يك وقتى در بانك، در اداره ماليه، در جاهاى ديگر افرادى خودشان را وارد بكنند براى ناراضى درست كردن نه براى منافع شخصى، براى اينكه افراد را ناراضى كنند، به تدريج يك كشورى كه سر تا تهش پرسنل ماليه هست و همين طور ساير بانكدارها و اينها هستند و ساير ادارات دولتى، ممكن است كه افراد كه بخواهند اين كشور را باز گردانند به حال سابق، نفوذ كنند در بين شما و مردم را ناراضى كنند به اينكه ماليات را وقتى مىخواهند بگيرند بيشتر از آن مقدارى كه بايد بگيرند، بگيرند خداى نخواسته. البته نمىكنند اما بايد هوشيار باشيد، مردمى كه مراجعه مىكنند بايد هوشيار باشيد كه راضى برشان گردانيد. مثل سابق نيست كه توى سر مردم بزنيد تا راضى بشوند امروز كسى نمىتواند توى سر مردم بزند كه بيا راضى بشو يا تن به رضايت بده. امروز مردم همه هوشيار هستند و زير اين بارها نمىروند اما ناراضى درست مىشود، ما بايد دنبال اين باشيم كه اين آيه شريفه را كه فرموده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك پيغمبر كه فرمود كه من ريشم سفيد شد براى اين، پير شدم براى اين. خود ايشان كه استقامت داشت، يراى اينكه و من تاب معك پهلوش است يعنى پيغمبر مامور شده است كه اشخاصى هم كه همراه او هستند، اشخاصى هم كه ايمان به او آوردند، آنها هم استقامت كنند و آن شما هستيد. بايد استقامت كنيد و ادامه بدهيد به اين نبردى كه كرديد. نبردى كه با همه كشورهاى مخالف اسلام و با ابرقدرتها كرديد بايد ادامه بدهيد و ادامه به اين است كه هر كس در هر جا هست كار خودش را خوب انجام بدهد. كار به اين نداشته باشد كه ديگرى خوب انجام مىدهد يا
صحيفه نور ج 18 صفحه 284
نه، خودش كارش را خوب انجام بدهد. البته ديگرى را نصحيت كند يا امر به معروف و نهى از منكر كند. اما اگر ديگرى يك كار خلافى كرد، شما تكليف ازتان ساقط نمىشود. اگر همه دنيا هم برخلاف بكند شما يك نفر هم باشيد، شما يك نفر بايد خلاف نكنيد. توجه كنيد كه همه قشرهاى ملت با هم كارهايى كه به آنها محول است خوب انجام بدهند. همين معارضه با آنهايى است كه مىخواهند به اين كشور تعدى كنند. و خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد كرد. وقتى كه شما در خدمت اسلام باشيد، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد، خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد مىكند و تاييد از شما مىكند و من اميدوارم كه هميشه مويد و موفق باشيد.
اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را
و يك كلمه هم راجع به انتخابات عرض كنم كه همين دو روز بايد سراغ انتخابات رفت.
يكى از امور مهمهاى كه امروز همه ما به آن مبتلا هستيم و همه كشور، قضيه انتخابات است. از خارج چشم دوختهاند به اينكه اين انتخابات نشود درست. اعلاميهها، نمىدانم بساط چيز كه مردم شركت نكنيد، و شركت كردند الحمدلله. اين مرحله هم كه پيش آمده است، مردم ما شركت كنند و در مقابل قدرتهاى بزرگى كه چشم دوختهاند به اينكه ملت ايران ديگر از اسلام برگشته و از مسايل اسلامى برگشته آنها بفهمند مساله اينطور نيست. فرضا كه ما بد باشيم اما اسلام كه خوب است، اسلام را كه قبول دارند همه اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را. اگر مجلس لطمهاى بر آن وارد بشود به جمهورى اسلامى لطمه وارد مىشود. اگر مجلس يك مجلس قوىاى باشد براى خاطر اينكه پشتوانهاش همه ملت باشد اين مجلس مىتواند با دنيا كه در مقابل ايران واقع شده است، مىتواند كارهايش را به شايستگى عمل بكند و اين تابع اين است كه قوى باشد و قوتش هم تابع اين است كه شماها راى بدهيد.
امروز ديگر مثل سابق نيست كه يك ليستى درست بكنند و بفرستند هر جا، اينها بايد بشود غير از اينها نبايد بشود. يا يك دسته مامور بفرستند سر صندوقها هر كارى دلشان مىخواهد بكنند. امروز اختيار دست خود شماهاست و احدى حق ندارد كه تصرف بكند. بله، در تشخيص خودتان اگر مىتوانيد تشخيص بدهيد و اگر خودتان نمىتوانيد، خوب، اشخاص متدين صحيح هستند به آنها مراجعه كنيد كه آنها تشخيص بدهند، آن هم بايد عمل بكنيد.
من اميدوارم كه همانطورى كه تا حالا ملت ما براى حفظ اسلام قيام كردند و براى حفظ اسلام تا حالا استقامت كردند، از حالا به بعد هم استقامت كنند. پيغمبر را خوشحال كنيد شما. و من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد. و همه در خدمت اسلام باشيم و دست خائنين از اين كشور كوتاه بشود و جنگ انشاءالله با پيروزى نهايى به آخر برسد و دست آنهايى كه مىخواهند با اين جنگ صدمه به ايران وارد بكنند، كوتاه بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 18 صفحه 285
تاريخ: 30/2/63
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاههاى مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
اگر استقامت كنيم مؤيد به تأييدات الهى هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مىكنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمىكنم. من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مىكنم. قوى باشيد، برومند باشيد و و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مىانداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است. لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانهتان خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد ديگرانند كه پشتوانهشان شيطان است و با دست شيطان حركت مىكنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مىكنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگانهايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمىترسند. و من حكايتهائى كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مىشنوم و مناجاتهايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مىكنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مىكنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مىدهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تاثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مىبينيد كه دنيا در تحت تاثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.
قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتوانداز است
شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرتها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرتها از قدرت اسلام الان
صحيفه نور ج 18 صفحه 286
لرزيدهاند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست. شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.
مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست
با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست يدالله مع الجماعة . وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همهمان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبههها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مىآيد دعاگوئى است و دعا مىكنم به همهتان. خدا همهتان را حفظ كند انشاء الله.
previos page menu page
afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM
جلد نوزدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 1
تاريخ: 30/2/63
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاه مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
اگر استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مىكنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمىكنم من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مىكنم. قوى باشيد، برومند باشيد و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است. اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مىانداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است، لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تأييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد. ديگرانند كه پشتوانهشان شيطان است و با دست شيطان حركت مىكنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مىكنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگانهايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمىترسند. و من حكايت كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مىشنوم و مناجاتهايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مىكنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مىكنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مىدهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تأثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مىبينيد كه دنيا در تحت تأثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.
قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتو انداز است
شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرتها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرتهااز قدرت اسلام الان
صحيفه نور ج 19 صفحه 2
لرزيدهاند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست.
شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.
مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست
با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست. يدالله مع الجماعه. وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد. خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همه مان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله.
البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبههها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مىآيد دعاگوئى است و دعا مىكنم به همهتان. خدا همهتان را حفظ كند انشاءالله
menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 17
تاريخ: 12/3/63
استفتاء جمعى از مؤمنين از محضر امام خمينى پيرامون صرف وجوه شرعيه و سهمين در تبليغات انتخاباتى
بسمه تعالى
بعضىها نقل مىكنند كه حضرتعالى اجازه فرمودهايد از سهم مبارك امام عليه السلام در راه تبليغات انتخاباتى صرف نمايند، آيا اين واقعيت دارد؟
بسمه تعالى
پاسخ امام خمينى:
اين موضوع به هيچ وجه صحت ندارد. در صورتى كه كسى خداى ناكرده از سهمين و وجوه شرعيه در اينگونه امور خرج كرده است بايد برگرداند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 3
تاريخ: 7/3/63
پيام امام خمينى به مناسبت گشايش دومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با عنايت خداوند متعال جل و علا و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، مجلس مقدس شوراى اسلامى دومين دوره را آغاز نمود و اين در حالى است كه بحمدالله وله الشكر جمهورى اسلامى با برخوردارى كامل از پشتيبانى ملت عزيز حاضر در صحنه مشكلات انقلاب را يكى پس از ديگرى تا حد زيادى پشت سر گذاشته و پايه مبارك آن استقرار يافته و قلوب مؤمنين و مستضعفان جهان را به خود جلب كرده است و موج پرعظمت اسلام، ملتهاى محروم و تحت ستم سراسر عالم را تكان داده و به رغم پيش بينىها و آرزوهاى ابرقدرتها و وابستگان بىوطن آنان به راه پر افتخار خود ادامه مىدهد و بىهراس از جنگ و دندان ابرقدرتها و هياهوهاى رسانههاى گروهى وابسته به شرق و غرب چون سيل خروشان، حشيشهاو تفاله را بيرون رانده و خود بر جاى مانده است. فاما الزبد فيذهب جفاء و اماما ينفع الناس فيمكث فى الارض و به خواست قادر متعال در مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب در ابعاد فرهنگى و سياسى و اقتصادى و نظامى از قدرتمندترين كشورهاى اسلامى است. و ما اين تؤفيقات و پيروزىرا از سرچشمه قدرت مطلقه و بركات اسلام بزرگ و ايمان به خداى قادر و پيروى از احكام مقدس اسلام مىدانيم و خود را ناچيز دانسته و مفتخريم كه عنايات خاصه خداى متعال جل جلاله شامل حال اين ملت تحت ستم گرديده و آن را از گرداب مهالك نجات بخشيده است. و اميدواريم با ادامه تعهد ملت به اسلام و كوشش تمام ارگان جمهورى اسلامى شمول اين عنايات بر ملت و كشور اسلامى برقرار و دائمى باشد و از دعاى خير ولى الله اعظم عجل الله تعالى فرجه برخوردار باشيم.
در اينجا لازم است از كوششها و مجاهدات نمايندگان محترم مجلس اول تشكر و قدردانى نمايم كه با همه مشكلات و كارشكنىها و ناهماهنگىها به كارهاى مهمى مؤفق و از حد و صراط مستقيم اسلامى منحرف نشدند و در مقابل منحرفان استقامت نموده و كار بسيار مهم خود را آن هم در دوره اول مجلس و جو اغتشاش و آشوب كه در انقلاب مستقل عظيمى مثل انقلاب ايران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازى به پايان رساندند. بايد اين مجلس را از اين جهت كه در حال غليان انقلاب و نابسامانىهاى لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازيگر در كارهاى كليدى و كسب به ناحق مقامات بلند پايه و نيز تازه كار بودن و كم تجربگى در مسائل بسيار پيچيده توانست با زحمت و پشتكار و تعهد به
صحيفه نور ج 19 صفحه 4
جمهورى اسلامى و با حركت به سوى اسلامى شدن قوانين و حركت به نفع مستضعفان مؤفقيت چشمگيرى به دست آورد، مجلسى نمونه به حساب آوريم و براى شهداى مظلومى كه در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبى رحمت تقاضا نموده و به بازماندگان محترمشان تسليت عرض كنيم جزاهم الله عن الاسلام خيرا
و اما دوره دوم مجلس جمهورى اسلام كه در آغاز گشوده شدن برخوردار از پشتيبانى بيدريغ عموم ملت انقلابى و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى است و نمايندگان محترم آن ناظر نشيب و فرازها و برخوردار از تجربهها و اندوختههاى چهار ساله نمايندگان محترم مجلس اول و آشنا به بسيارى از پيچ و خمها و توطئهها و بازىهاى به اصطلاح سياسى بوده و مىباشند و شاهد فداكارىهاو جانبازىها و از خود گذشتگىهاى ملت معظم از اول انقلاب تاكنون بودهاند، چه در زمان ستمشاهى و شهادت دستجمعى زن و مرد و صغير و كبير ملت شجاع و چهپس از پيروزى و خيانتها و جنايتهاى گروهكها و گروههاى منافق متظاهر به اسلام و مليت و طرفدارى از تودهها و كشتار بيرحمانه مظلومان و طبقات ضعيف و ستمكش و چه شاهد تحميل جنگ از سوى ابرقدرت شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان كه حرث و نسل اين ملت عدالت طلب و اسلامجو را به آتش كشيده و به نابودى سپردهاند و جوانان عزيز را كه مدافع آرمانهاى اسلام و قرآن كريم بوده و هستند با سلاحهاى پيشرفته شرق و غرب و سلاحهاى شيميائى به شهادت رساندهاند. حال كه شاهد همه اين جريانات بودهاند بايد دقيقاً توجه كنند كه مسؤوليت بسيار عظيم و سرنوشت سازى را به عهده گرفتهاند كه به پايان رساندن آن به طور شايسته و خداپسند جز با جهاد اكبر ميسر نخواهد شد.
اينجانب از خداوند متعال در اين ماه پربركت شعبان المعظم كه شاهد ولادت با سعادت منجى بشر و عدالتگستر شرق و غرب و فريادرس مظلومان و مستضعفان جهان حضرت بقيه الله اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بوده است عاجزانه خواستارم كه نمايندگان و قاطبه ملت مظلوم ايران را در مسووليتهائى كه در اين عصر پرآشوب و فتنهزا كه مىتوان گفت حكومت جنگل بر آن غلبه دارد به دوش گرفتهاند، به طور شايسته از عهده برآيند و در اين جهاد بزرگ مؤفق شوند و با افتخار و سرافرازى به محضر مبارك حق تعالى وارد شوند. اينك تذكراتى برادرانه و مخلصانه به حضرات نمايندگان محترم حفظهم الله تعالى و ايدهم عرضه مىدارم باشد كه نافع شود. فان ذكرى تنفع المومنين.
1 - كه در رأس همه تذكرات و با رسيدن به آن، همه چيز اصلاح مىشود و سعادت فراگير مىگردد آن است كه به قلوب محجوب و منكوس خود برسانيد كه عالم از اعلا عليين تا اسفل سافلين جلوه حق جل و علا و در قبضه قدرت اوست و هيچ موجودى از روحانيون ملااعلى و انبياء معظم و اولياء مكرم تا اشقيا و هر جا برويد از خود چيزى ندارند بلكه چيزى نيست جز آنكه به جلوه او نورانى و هست شود و اين تذكر همان است كه موجب اطمينان قلوب مىشود كه الا بذكر الله تطمئن القلوب و با اين باور است كه خوفها از غير او از دلها رخت ببندند و اميدها و رجاها به جز به او از قلوب
صحيفه نور ج 19 صفحه 5
زايل شود.
بارالها! ما گرچه محجوبيم و در سلاسل جهنم نفس مقيد، تو به وسيله اوليائت دست ما گير و ما را از خود و شر خود برهان، تا جز تو نبينيم و جز از تو خوف نداشته باشيم و اميد به كس نبنديم. خدايا! ما اين پيروزىها را در جبههها و در پشت جبههها و در ارگان ملى و دولتى از تو مىدانيم و اگر نبود عنايت خاص و پرتو رحمت تو بر اين ملت ضعيف كه چنگ و دندانهااز اطراف عالم به او نشان مىدهند و توطئههاى شرق و غرب براى براندازى اسلام و جمهورى اسلامى به هم پيوند خوردهاند و سازمانهاى عريض و طويل حقوق بشر و امنيت جهانى با رسانههاى گروهى چپ و راست يكصدا به مقابله با آن برخاستهاند و دولتهاى به اصطلاح اسلامى با پيوند با اسرائيل غاصب و ارباب غاصبتر آن آمريكا در براندازى آن مجهز شدهاند، در همان نفسهاى اول سركوب شده بود. اين عنايت بزرگ تو است كه مجلس، ملت و دولت ما چون سدى عظيم و خللناپذير ايستاده و فرياد اسلام را به جهانيان رسانده و مستضعفان را در كنار كاخ سفيد و كرملين و در گوش و كنار زمين به حركت و فرياد در آورده است. و اميد آن است كه مسلمانان و مستضعفان جهان بپاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد صلى الله عليه وآله را فراهم نمايند.
2 - چنانچه اين انقلاب اسلامى يك انقلاب عادى نيست و متكى به هيچ يك از دو قطب شرق و غرب نمىباشد از اين جهت ويژگىهاى خاص خود را داشته و دارد و با پيمودن صراط مستقيم لاشرقيه و لاغربيه در مقابل هر دو قطب ايستاده است و از هيچ يك از قدرتهاى افسانهاى نهراسيده است كه همين موجب پيروزىهاى معجزه آسايش گرديد، گرچه موجب توطئهها و آتش افروزىهاى فراوان عليه خودش هم شد لكن در هيچ مرحلهاى عقبگرد نكرد.
مجلس جوشيده از اين ملت انقلابى نيز يك مجلس عادى نيست، كه يك پديده خاص به خود با ويژگىهاى خاص است. امروز به جرات مىتوان ادعا كرد كه در زير اين آسمان كبود تنها مجلسى است كه متكى به آراء توده ميليونى مردم است كه با رأى مستقل و مستقيم مردم به دور از اعمال نفوذ خانها و سرمايهدارها و مالكها و سلطهها و بست و بندهاى به اصطلاح سياسى و فعاليتهاى انحرافى بوجود آمده و از قلدرىهاى رژيم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است. قهراًمسؤوليت كه چنين مجلسى دارد بسيار بزرگ است، مسؤوليت مقابله با سياست بازىهاى غرب و جناح سرمايهدارى آن و ديكتاتورى شرق و قطب كمونيستى آن. اين مجلسى است كه بايد سياست نه شرقى و نه غربى را در جهان دو قطبى اجرا كند و احكام سياسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى اسلام را كه به طاق فراموشى سپرده شده بود و قرنها منزوى بود به صحنه آورد و چنين مجلسى است كه قدرت روحى مافوق عادى و قدرت تشخيص مسائل پيچيده جهان و قدرت تصميم گيرىهاى قاطع بىگرايش به دو قطب الحادى و سرمايهدارى را لازم دارد، قدرتى كه اگر همه جهان را در مقابل آن به سوى باطل روند بىوحشت به سوى حق رود، قدرتى كه جوسازىها و شايعه پردازىهارا به هيچ شمارد. چنين مجلسى در كميسيونهاى مختلفش كارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد،
صحيفه نور ج 19 صفحه 6
هر چند براى مشورت در هر رشته خصوصاً در سياست خارجى و نيز سياست اقتصادى كه امروز از اهم امور است از اشخاص كاردان دعوت كنند و چون مقصد همه انشاء الله پيشرفت احكام اسلام و خدمت به بندگان خداى متعال است بايد از اينكه از خارج مجلس استمداد مىكنند خوشوقت باشند.
3 - مجلس محترم دوره اول گرچه كارهاى بسيار ارزندهاى انجام داد و با كوشش و مشكلات فراوان از عهده وظايف خود به درآمد لكن تراكم مشكلات پس از انقلاب و خيانتهاى رژيم سابق آنچنان زياد بود كه قهراًبسيارى از مشكلات به عهده مجلس حاضر است، از آنجمله حل مسائل بسيار مهم اقتصادى و مبارزه با تورم و حل مسأله مسكن و زمين است و رسيدگى هر چه بيشتر به امور محرومان و قشرهاى كم درآمد و از آنجمله افراد محترمى مىباشند كه در دستگاههاى دولتى با حقوق محدود مشغول خدمت هستند، اين كارمندان زحمتكش اكثر قريب به اتفاقشان درآمد ديگرى ندارند و به حقيقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل كشاورزى كه از مهمات امور كشور است به عهده دولت با پشتيبانى مجلس است. و در تمام اين امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود، مؤافق بودن قوانين مربوط به اين امور و ساير امور كشور با قوانين مقدس اسلام اعم از احكام اوليه يا احكام ثانويه است كه اگر جزئى انحرافى خداى نخواسته در اين مجلس از شرع اسلام پيدا شود سنت سيئهاى خواهد شد كه دنبال آن سنتهاى سيئه ديگر خواهد آمد و ووزرو گناه آن و گناه هر كس كه به آن عمل كند به گردن آنان است و اگر انشاء الله فعاليتهاى نمايندگان محترم در جانب هر چه بهتر كردن كشور و رفاه حال محرومين با موازين اسلامىباشد، اجر آن مثل اجر هر كس به آن عمل كند براى سنت گذاران است.
كسى گمان نكند كه به نفع محرومين و خدمت به آنان اگر به طور غير مشروع هم باشد مانع ندارد، كه اين يك انحراف و خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى بلكه به محرومين است كه از مال حرام و غصب و با ظلم به ديگران آنان را مبتلا به آتش جهنم كنند. اينجانب گمان ندارم كه در كشورى كه همه چيز خود را براى اسلام و اجراى قوانين اسلامى فدا كرده، چنين مسائلى واقع شود. و حضرات نمايندگان محترم كوشش نمايند كه امر مخالف با شرع و قانون اساسى به تصويب نرسد كه علاوه بر آنكه رأى بر ضد قوانين الهى دادن خود گناه است بىشك شوراى محترم نگهبان آن را رد مىكند و موجب عقب افتادن كارها مىشود.
4 - مىدانيد و مىدانيم كه مجلس شوراى اسلامى داراى وظايف بزرگ و ظريف مىباشد، چرا كه در كشورى كه مردم براى اسلام و حكومت اسلامى و اجراى قوانين نورانى قرآن كريم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قيام كردهاند و شما را به مجلس فرستادهاند، مجلسى كه منعكس كننده اقوال و احوال و طرز روحيه و افكارتان است و از آنجا كه همه اينها به صورتى وسيع در سراسر كشور و نيز در بسيارى از كشورهائى كه موج راديو تلويزيون به آنجا مىرسد و گاهى در تمام دنيا به واسطه رسانهگروهى جهان منتشر مىشود، لازم دانستم به حكم وظيفه و اخوت اسلامى به بعضى از آنها اشاره كنم و اين امورى است كه اسلام و اخلاق اسلامى و ارزشهاى انسانى و ملتهاى متعهد
صحيفه نور ج 19 صفحه 7
اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموماً توقع دارند.
الف - كيفيت اسلام برخورد با يكديگر در محيط مجلس و مباحثات بين مخالف و موافق. از نمايندگان متوقع است كه مراعات آداب اسلامى در محاورات بشود و انگيزه آن يافتن حق و راه حل باشد و اين امور در محيط دوستى و صفا چون بحثهاى علمى در محيط مدارس فقاهتى كه مقصود، يافتن واقعيت نه تحميل عقيده است آقايان را بهتر و آسانتر به حقيقت مىرساند و مجادلات با حال غضب و عصبانيت انسان را از واقع دور مىكند و چون مقصود از بحثها يافتن طريق هر چه بهتر براى خدمت به اسلام و كشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهى محسوب است، حقا لازم است از آنچه مخالف رضاى خداوند متعال است اجتناب شود و محيط مجلس طورى باشد كه علاوه بر يافتن راه صحيح براى شنوندگان، آموزنده اخلاق اسلامى و آداب انسانى باشد كه اين خود يك عبادت ديگر است. و اگر خداى نخواسته در اين محيط مقدس مقصود كسى اعمال غرض و تحميل عقيده و احياناً تسويه حساب باشد كه قهراًبه هتك يك مسلمان و رد و بدل الفاظ غيرمناسب منجر مىشود علاوه بر آنكه از مسير حق دور مىشود و برخلاف آنچه وظيفه وكيل است مىباشد گاهى اشاعه فحشا در يك محيط بسيار وسيع است كه معصيتى عظيم است. اينجانب اميدوارم خداوند تؤفيق دهد كه همانسان كه جوانهاى عزيز رزمنده سنگرها را به مسجد و معبد تبديل كردند، حضرات وكلا، مجلس را معبدى كنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت تا مجلسى نمونه شود، باشد كه مجالس ديگر كشورهاى اسلامى از آن تبعيت كنند.
ب - اسلام ازكيفيت برخورد با دولت و وزرا و ساير كارمندان. شك نيست كه مجلس به همه امور كشور نظارت دارد و حق نمايندگان است كه از هر انحراف و خلافى كه از وزرا و ادارات مىبينند به حكم قانونى جلوگيرى كنند و دولت را تا حد استيضاح بكشانند، لكن فرقهاست بين نظارت و استيضاح و بين عيبجوئى و انتقامگيرى و اين فرق را همه كس پس از رجوع به وجدان خويش مىفهمد. انسان با كمى تفكر در حال خود تشخيص مىدهد كه احضار دولت يا وزير براى خدا و مصالح اسلام و كشور است و در آن جز هدايت و جلوگيرى از انحراف و حفظ مصالح ملت چيز ديگرى دخالت ندارد يا از معيارهاى غيرالهى چون حب و بغض، دوستى و دشمنى، هواهاى نفسانى چون خودنمائى، عرضاندام و از اين قبيل مسائل نفسانى و شيطانى برخوردار است و محك تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه، به خود بيايد كه آنچه كه او مىخواهد نفس عمل است گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد و يا آنچه را كه بدان سبب، شخصى را احضار كرده است، اگر از دوستان عزيز او سر مىزد با او همان مىكرد كه با اين انجام مىدهد. و اين است معناى روابط و ضوابط و صراط مستقيم كه از ارزشهاى انسانى برخوردار است. خداوند قادر ما را بر آن هدايت فرمايد و از ما دستگيرى كند.
مرحلهاى ديگر، به فرض آنكه هيچ مقصدى جز حقجوئى و جلوگيرى از انحراف نباشد، در كيفيت اداى وظيفه و بيان اشكال مىتوان معيار الهى و نفسانى را تشخيص داد. معيار الهى آن است كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 8
اثبات مدعا مبنى بر استدلال و شواهدى متقن باشد و ازكلمات نيش دار و اهانتآميز و كردار ناروا مبرا باشد و در غير اين صورت بايد دانست كه دست شيطان و نفس اماره بالسوء در كار است و گوينده بازيچه هواى نفس است. نمايندگان محترم و خواهران و برادران گرامى! مسأله بسيار مهم است، آبرو و حيثيت يك مسلمان يا يك انسان در كار است، چه بسا با يك انحراف شما يك انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف يك مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافى ديديد نخست بدون سر و صدا دنبال تحقيق رويد، پس از آنكه مسلما معلوم شد، قبل از كشيده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشينيد و مسأله را حتى الامكان با خود او حل كنيد. اگر در اين مرحله تؤفيق حاصل نشد، در كميسيون مربوط او را بخواهيد و با كمك دوستان فيصله دهيد و اگر فيصله نشد و شخص مذكور مىخواهد برخلاف مصالح اسلام و كشور و ملت عمل كند و در انحراف پافشارى نمايد، حفظ مصلحت عمومى و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص (هر كس باشد)، در اين صورت تقاضا كنيد و با استدلال و منطق بدون كوچكترين اهانت مطلب را عرضه كنيد و مهلت دهيد تا در محيطى آرام و بىتشنج از خود دفاع كند، در اين موقع مجلس به هر چه تكليف قانونى و شرعى دارد عمل كند بىكوچكترين توهين. و ما همه بايد بدانيم كه مجرمى كه بالاترين جرم را دارد و به سوى چوبهدار مىرود جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را لفظاً و عملاً ندارد و مرتكب خود ظالم است و مستحق كيفر.
ج - از امور لازم التذكر راجع به نطقهاى قبل از دستور است. چه بسا كه ناطق احياناً گمان كند بىقيد و شرط و بىتعهد و تكليف بايد هر چه بخواهد بگويد و به هر كس، چه حاضر جلسه و چه غايب مىتواند به اصطلاح حمله كند و ميزانى الهى و شرعى و اخلاقى در كار نيست و مسؤوليتى حتى شرعى ندارد. و گاهى بعضى نطقها موجب تأسف بسيار و تأثر است و چه بسا كه اهانت به يك مسلمان و مؤمن را به حد اعلى مىكشاند و حيثيات انسانهارا لكهدار مىكند و گاهى ارقام و اقلام بسيار از گوشه و كنار اعم از صحيح و فاسد جمعآورى مىكند و با آبروى دولت و اشخاص بلكه مجلس بازى مىكند و مجلس شوراى اسلامى را بىتوجه همچون مجلس طاغوت مىنمايد و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسركشور قرار مىدهد. آقايان مىدانند مجلس اسلامى كه حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى اسلامى است. نمايندگان آن بايد از اخلاق اسلامى بالا و والايى برخوردار باشند و خداى بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند و از رفتار و گفتار رژيمهاى طاغوتى احتراز نمايند و اگر خداى نخواسته كسى از حدود شرعى چه در نطقهاى قبل از دستور و چه در مذاكرات و محاورات ديگر خارج شد، وظيفه فريضه بزرگ نهى از منكر را فراموش نكنند كه خداى نخواسته حق و عرض و حيثيت مردم در مكانى كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين و مردم كشور است ضايع نگردد بلكه وكلاى محترم در برخوردها و نطقها كه در همه جا منتشر مىشود آموزنده اخلاق كريم انسانى و اسلامى باشند و مردم را به كيفيت سالم برخورد با يكديگر آشنا سازند كه اين خود يك خدمت بزرگ به اسلام و مسلمين و بشريت است. اينجانب با
صحيفه نور ج 19 صفحه 9
اينكه ميل نداشتم اين مسائل را به طور سرباز عرض نمايم لكن علاوه بر آنكه احساس تكليف شرعى نمودم اكيداً علاقهمندم كه قداست مجلس معظم و وكلاى محترم محفوظ باشد تا الگوئى باشند براى مجلسهاى جهان و مجالس آتيه ايران.
اين نكته نيز قابل ذكر است كه اگر در مجلسى به كسى كه حاضر نيست و راه به مجلس ندارد كه از خود دفاع نمايد حملهاى شد، به او اجازه داده شود يا در مجلس از خود دفاع كند و اگر قانوناً اشكالى در اين عمل مىبينند، راديو تلويزيون و مطبوعات اين وظيفه سنگين را به دوش كشند تا حق مظلومى ضايع نشود و شخصيتى بىدليل خرد نگردد و راهگشاى اين امر خود نمايندگان و رئيس محترم مجلس هستند كه با تعهدى كه دارند و مسووليتى كه بر دوش آنهاست اين حق را به اشخاص غايب بدهند تا به وسيله مجلس كه نگهدار مصالح كشور و ملت است حقى ضايع نشود و انسانى مظلوم نگردد و اگر به كسى، چه از دولتىها يا ديگران تهمتى زده شد حق شكايت به قوه قضائيه را دارد تا رسيدگى شود و مجرم تعقيب و تعزير شود و اگر به يك وزارتخانه يا بنگاه تهمتزده شد حق دفاع با وزير و رئيس بنگاه است و حق شكايت دارند و قوه قضائيه تعقيب خواهد كرد. و بالجمله با هر ترتيب ممكن بايد از اين اعمال غيراسلامى جلوگيرى شود. البته اين بدان معنا نيست كه مجلس از حق قانونى و شرعى خود دست بردارد بلكه نمايندگان محترم در محدوده قانون و شرع آزاد و مختارند و هيچ كس نمىتواند از حقوق قانونى آنان جلوگيرى نمايد.
د - امروز مسأله اصلى كشور چنانكه معلوم است جنگ است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است، در حالى كه هر تيرى از هر طرف رها شود به سوى ايران و به جرم اسلامى بودن آن است و هر صدائى از هر گوشه جهان از هر حلقوم و از هر موج راديوئى براى منطقه بلند شود، در رأس برنامههايشان تضعيف و توهين و تحقير ايران است و آنچه در كشور ما مىگذرد به طور معكوس در سراسر دنيا منعكس مىشود. سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر و شوراى امنيت و عفو بين الملل و ديگران هم خود را صرف محكوم نمودن اسلام و ايران نمودهاند. مدعيان صلحطلبى و انسان دوستى با تمام توان سعى در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ايران مىنمايند و با اسلحههاى كشنده و بمبهاى آتشزا و شيميايى به دشمنان اسلام كمك بيدريغ مىكنند. و هزاران شكر خداى متعال را كه با دست عنايت خود تحملى در اين ملت عظيم الشان ايجاد فرموده كه همه اقشار آن به هم پيوسته و يد واحده شدهاند و با اتكال به قدرت الهى در مقابل همه ايستاده و از اين هياهوها و چنگ و دندان نشان دادنهابه خود هراس راه نمىدهند و هر روز مصممتر و مهياتر براى دفاع از آرمانهاى اسلامى هستند. و در اين حال تكليف و وظيفه همگان بويژه روحانيون معظم و مجلس محترم و دولت و سران قواى مسلح بسيار حساس و سنگين است، اينان حافظان اين وحدت و انسجامند و با اعمال شايسته خود مىتوانند اسلام و كشور را از ميان اين فتنههاى غم انگيز نجات دهند. شك نيست كه مقدم بر هر چيز وحدت و انسجام خود حضرات نمايندگان و دستاندركاران و پشتيبانى هر قشر از ساير اقشار است. امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ايران، اختلافات و تفرقه
صحيفه نور ج 19 صفحه 10
در داخل هر قشر يا قشرى با اقشار ديگر كه ناچار به اقشار ملت نيز سرايت مىكند سهم مهلكى است كه اول خود و در پى آن كشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودى مىكشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهى عظيم تر و جنايتى هولناكتر از آن نخواهيد يافت. حضرات علماى اعلام و ائمه جمعه كثرالله امثالهم توجه كنند كه گاه يك جمله آنان يا يك مصاحبه و خطبه، جمهورى اسلامى را در سطح جهان زير سؤال مىبرد و در داخل فاجعه مىانگيزد و منشاء اختلاف و تفرقه مىشود و موجب تضعيف سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مىشود يا موجب اختلاف بين سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مىگردد كه خداى نخواسته منتهى به از بين رفتن زحمات چندين ساله خود آقايان مىگردد و يا موجب تضعيف و دلسردى دولت خدمتگزار مىشود و با شكست خوردن دولت، پايههاى جمهورى اسلامى متزلزل مىشود.
حضرات وكلاى محترم دوره دوم مجلس شوراى اسلامىكه در آغاز خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى مىباشند با توجه به اوضاع كنونى كشور و فشارهاى اقتصادى و نظامى و گرفتارى فوق طاقت دولت و مخارج عظيم جنگ و پيامدهاى آن و گرفتارى آوارگان جنگ و مهمانان افغانى و عراقى كه قشرهاى عظيمى هستند و خرابىهاى جنگى و فسادهاى موروث از رژيم سابق و بسيارى از مشكلات كمرشكن ديگر، لازم است به دولت كمك نمايند كه مشكلات را با پشتيبانى شما نمايندگان يكى پس از ديگرى حل نمايد. در عين حال كه حق نظارت و حق جلوگيرى از انحرافات را داريد لكن در وضعيت كنونى مسائل را رويهم بسنجيد و اگر چيزى بهنظرتان ناروا بود با وضع گرفتارىهاى حاضر بسنجيد و ببينيد اگر شما به جاى دولت بوديد با چه قدرتى مىتوانستيد با مشكلات موجود مقابله كنيد. و بدانيد كه رويهمرفته دولت تاكنون به وضع خارق العادهاى خدمت كرده و نقايصى كه هست مطمئنا اجتنابناپذير است و بالجمله لازم است همه پشتيبان هم باشيد تا بر حوادث پيروز شويد و با عملكرد دولت در اين مدت كوتاه و خدمتهاى ارزنده او در سراسر كشور بايد گفت دولت مؤفقى بوده است. بايد به او مهلت داد كه تؤفيق بيشترى به دست آورد و در كمبودها و نقصانهاى موجود بايد او را يارى كرد و كمكهاى فكرى و عملى نمود. كشور از همه است و با اتكاء به قدرت ازلى و با كمك همه مىتوان بر هر مشكلى غلبه كرد انشاء الله تعالى.
ه از نمايندگان محترم كه با تؤفيق الهى و رأى آزاد تودهمحروم براى خدمت به اسلام عزيز و ملت محترم مؤفق شدهاند، انتظار مىرود كه در تمام فعاليتها و آراء خود براى شكرگزارى از خداى متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گيرند، مثلاً در اعتبارنامهها كه مورد بحث و نظر واقع مىشود، بدون ملاحظه دوستى و دشمنى و جهات سياسى رايج در دنيا آنچه رضاى خداست و واقعيت اقتضا مىكند در نظر گيرند و گرايشهاى سياسى را كنار گذارند و اين رويه را در همه اعمال و اقوال و آراء خود در مدت اين خدمت ارزشمند ملحوظ دارند و براى رضاى مخلوق، خداى نخواسته به سخط خالق مبتلا نشوند و در حقيقت مجريان عدل الهى باشند، و اين رويه از همه كس مطلوب است و از كسانى كه در جايگاه حساس واقعند مطلوب تر. و شما نمايندگان محترم مىتوانيد با يك رأى
صحيفه نور ج 19 صفحه 11
خود خدمت ارزشمندى به خدا و خلق نمائيد و بالعكس. و مىتوانيد يك خطر بزرگ را از كشور و اسلام رفع كنيد و بالعكس حركت در راه حق و عمل به آن خود، تفكر آزاد و ذكر خداست كه موجب طمانينه است.
و - اگر بخواهيد بىخوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاحهاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئههاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند خود را به سادهزيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود كردهاند اكثر ساده زيست و بىعلاقه به زخارف دنيا بودهاند. آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند براى حفظ يا رسيدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مىدهند و در مقابل زور و قدرتهاى شيطانى خاضع و نسبت به تودههاى ضعيف ستمكار و زورگو هستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا كهبازندگانى اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزشهاى انسانى اسلامى را حفظ كرد. جوانان ايران و زنان و مردان كه در زمان طاغوت با تربيت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله كنند ولى آنگاه كه به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علايق شيطانى متحول شدند آن قدرت عظيم را سركوب كردند. دستهاى جنايتكارى كه جوانان عزيز را در رژيم سابق به مراكز فساد كشاند و از انسانهاى آزاد عروسك مصرفى تراشيد، انگيزه و نقشهشان اين بود كه هر خيانتى كه در كشور واقع مىشود و هر چه به سر ملت و ذخاير ارزنده آن مىآيد و هر چه زنجيرهاى استعمار به دست و پاى مردم محكمتر مىشود، در مقابل بى تفاوت باشند يا به حمايت همان رويه برخيزند. امروز هم قشر فعال در جبهههاو پشت جبهههاهمان طبقات محروم ساده زيست هستند و در بين آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علايق دنيا اثرى نمىبينيد. خداوند همه ما را از اين قيدهاى شيطانى رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد كنيم. از خداوند متعال خواستارم كه نمايندگان محترم دوره اول مجلس شوراى اسلامى را كه از مشكلات نهراسيدند و براى پياده كردن احكام اسلام كوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنايت فرمايد و به نمايندگان دوره دوم تؤفيق و قدرت تصميم براى رسيدن به آرمان مقدس اسلام عنايت فرمايد و عموم مسلمانان جهان را از شر ابرقدرتها حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 12
تاريخ: 9/3/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان دورههاى اول و دوم مجلس شوراى اسلامى
كليه چيزهائى كه از آن بوى اختلاف مىآيد، بلا اشكال از شيطان است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلابايد از تشريف آوردن آقايان تشكر كنم و كارى كه از من بر مىآيد و آن دعاست براى تؤفيق شما بكنم و از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه را مؤفق كند كه در خدمت اسلام باشيم. بيشتر مسائل در اين محفلهايى كه بوده است و در مجلس و در ساير جاها گفته شده است و بنده يك مسألهاى را كه در نظر دارم و لازم مىدانم كه به همه ملت اين مسأله را عرض كنم و درباره او احساس خطر مىكنم و ناراحتى دارم آن اين است كه ما در مسأله سابق كه بعضىهاراجع به شوراى نگهبان صحبتهائى كرده بودند احساس كرديم كه وظيفه هست ما مسأله را يك طورى حلش كنيم و مهم اين بود كه من از اختلافات كه داشت پيدا مىشد خائف بودم. مع الاسف اين نصيحتى كه من كردم كه اختلافات قطع بشود، نمىدانم چه دستهاى مرموزى در كار است كه همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندين روز پيش يك اعلاميه آوردند اينجا كه من ديدم (بدون امضا البته) اين اعلاميه بىاشكال يا از يك آدم بى عقلى صادر شده است و يا از يك آدم شيطانى يا از يك دوست نادانى يا از دشمن شيطان و او اينكه آن مطلبى را كه من راجع به شوراى محترم نگهبان نوشته بودم بالايش طبع كرده بودند و در ذيلش با يك عبارت زنندهاى گفته بودند كه اين آقايانند كه فلان هستند و اسماء اشخاص محترم و متعهد كه بعضى از اينها را من در طول انقلاب مىشناسم فعاليت كردند، كتك خوردند، زجر كشيدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چيزى كه من را نگران مىكند اين است كه دنبال هر مطلبى يك شيطان هم پيدا مىشود كه مىخواهد آن را منحرف كند. شيطان، خداى تبارك و تعالى را به تعبير من تهديد كرد به اينكه من نمىگذارم كه بندگان تو اطاعت تو را بكنند، وقتى خودش رانده شد، گفت كه من نمىگذارم آنها ديگر نمىتوانى ببينى ديگر اشخاصى را كه به تو علاقه مند باشند مگر آنهائى كه خالصاند. كليه چيزهائى كه در آن بوى اختلاف مىآيد اين بلا اشكال از شيطان است كه دشمن قسم خورده است كه ما را منحرف كند. من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد. گويندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، كسانى كه قبل از خطبه صحبت مىكنند بدانند كه مسألهاى كه بنده را ناراحت كرده است و
صحيفه نور ج 19 صفحه 13
مىكند اين است كه در اين كشور اختلاف ايجاد بشود.
آن روز من براى رفع اختلاف يك كلمه گفتم. دنبالش يك مسائلى پيش آوردند كه خودش اختلاف انگيز بود. امروز من عرض مىكنم كه آقايانى كه در منابر در اين ماه مبارك يا بعدش، فرق نمىكند، خصوصاماه مبارك كه بيشتر منبر مىروند و بيشتر صحبت مىشود بدانند كه اسلام از آنها مىخواهد كه با هم باشيد. فرض مىكنيم كه يك مقام بسيار عالىاى هم از شما گرفته شده است (فرض مىكنيم و حال اينكه نيست اينجور) اين موجب اين نمىشود كه شما خداى تبارك و تعالى را ناراضى كنيد از خودتان، براى اينكه من حالا در اين قصه پيروز نشدم (اگر اسم اين پيروزى باشد) رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضى هستيد، همانطورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظم خدا اينطور بودند. هر چه براى سيدالشهداء (به حسب روايت) نزديك مىشد ظهر عاشورا و جوانهايش يكى يكى از بين مىرفتند، صورتش افروخته تر مىشد براى اينكه مىديد رو به مقصد دارد مىرود. وقتى بنا شد كه همه ما مىخواهيم كه خدمت كنيم به اين كشور، مىخواهيم كه آن مسائل سابق برنگردد، مىخواهيم كه اسير نباشيم در دست مستشارهاى آمريكائى يا قلدرهاى روسى، ما كه بنا داريم اينطور باشيم، راهش اين است كه ما با هم باشيم يعنى همانطورى كه توده مردم، به حسب نوع اين توده مردم هستند سران مردم هم اينطور باشند.
اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد
من گاهى شايد بسيارى از اوقات خوف اين را دارم و از اين خوف هم گاهى ناراحتم كه نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتىها بر ما، ما آن خجالت را چه بكنيم. آنها براى رضاى خدا عمل كردند و مىكنند و شما آقايان را به كرسى وكالت نشاندند و حالا هم باز دسته ديگر را نشاندند. آنها براى خدا كار كردند. اگر ما انحراف پيدا كنيم و بالخصوص اختلاف ايجاد كنيم، به واسطه حرفهايمان اختلاف ايجاد كنيم، اين خوف همان معنا هست كه فردا ما در عذاب باشيم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگويند ما براى خاطر شما آمديم به بهشت و شما چرا رفتيد جهنم. و اين خجالتى كه انسان در آن روز خداى نخواسته مىكشد از آن آتش سختتر است. مجلس گمان نكند كه در يك مجلس صحبت مىكند، ائمه جمعه گمان نكنند كه در يك جاى محدود صحبت مىكنند، امروز ديگر حدود برداشته شده است، ديوارها ريخته شده است. اگر ديروز يك كسى در يك مجلسى مثلاً يا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مىكرد، در يك جمعيت محدودى صحبت مىشد و تمام مىشد. امروز همه مىدانيد اينطور نيست، خصوصاً در ايران كه مجلسش منعكس مىشود مستقيما و راجع به خطب جمعه هم منعكس مىشود و من گاهى وقتهاچيزهائى را كه از راديوى خارج مىشنوم بعدش از راديوى خودمان مىشنوم، آنها زودتر از ما نقل مىكنند. در يك همچو محيطى تكليف خيلى زياد است. انحرافات اگر پيدا بشود، اين انحرافات، انحرافات محدود نيست،
صحيفه نور ج 19 صفحه 14
انحراف نامحدود است. در داخل اگر خداى نخواسته ايجاد اختلاف بشود، منتهى به اين مىشود بىشك به اينكه شكست بخوريد دشمن پشت درهاى ايران ايستادهاند مراقبند آنها. تمام اين هياهوها ترس ندارد. اينها چيزى نيست، آمريكا چه مىفرستد به كجا و چه مىفرستد به كجا، اينها، اينها صحبت است، آنى كه آنها نقشه اصلى اين است كه در داخل يك كارى انجام بدهند. آمريكا مىداند كه عرضه اين را ندارد كه در ايران وارد بشود يك كارى انجام بدهد، خودش هم مىداند اين را خودشان هم گفتند كه ما نمىخواهيم كه سربازهاى آمريكا در خليج از بين بروند، آقايان هم گفتند اين را. آنها اين مسأله را ظاهر مىكنند كه با هو و جنجال ما را از ميدان بيرون كنند، آنها خوفى ندارد. آنى كه خوف دارد اين است كه با اين شيطنتها ايادى آنها كه باز هستند در كشور، با اين شيطنتهاايجاد اختلاف كنند، دو دسته كنند، يك دسته از آن ور، يك دسته از آن ور. بين علماى بلاد اختلاف ايجاد كنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد، اگر يك عالمى كه در يك شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با يك عالم ديگرى كه آن هم نظير اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سليقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهاى عمومى، اين همچو نيست كه اختلاف زيد و عمرو است، اين يك اختلافى است كه هر شهر را دو قسمت مىكند، دو بخش مىكند، يك بخش از آن ور، يك بخش به اين ور و اين كم كم اضافه مىشود. دشمنهاى ما هم حوصلهشان خيلى زياد است، حالا نقشه مىكشند براى پنجاه سال ديگر. اين همين طور كم كم جلو مىرود، اين فساد جلو مىرود تا يك روزى كه مهيا بشود كشور براى اينكه در داخل خودش يك انفجار حاصل بشود از ايادى آنها. ما از اين غافل نبايد باشيم.
بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه با دست خودمان اسلام را از بين نبريم
اينهائى كه اين اعلاميه مىدهند ديگرى را تضعيف مىكنند، آن يكى اعلاميه مىدهد به ديگرى بد مىگويد، تهمت مىزند، خيال نكنند كه اين، اگر اشخاصى كه هستند كه سالماند خيال نكنند كه اين يك خدمتى است. اين يك خيانتى است به همه ملت، به اسلام. اگر از شياطين هستند بايد ملت گوشش را باز كند چشمش را باز كند و احتمال زياد هست كه از شياطين باشند. ما بايد بعد از آنكه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشيم با خودمان. دشمنى خودمان موجب مىشود كه آنهائى كه دشمن اصلى ما هستند بر هر دو غلبه كنند و روزگار همه را سياه كنند. امروز اسلام در دنيا وضعى پيدا كرده است كه اگر چنانچه شكست خداى نخواسته بخورد تا سالهاى طولانى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند براى اينكه قدرتهاى بزرگ قدرت اسلام را فهميدهاند و مىدانند كه اين را بايد از بين برد. حتى آنهايى كه به اسم اسلام حكومت مىكنند در ممالك اسلامى، آنها هم از اسلام ايران مىترسند. اسلام ايران را يك اسلام ديگرى مىدانند و يك طور ديگر هم هست اين. ما بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه خداى نخواسته با دست خودمان اسلام را از بين نبريم. با دست ملتمان اسلام آمد اينجا و شما را در دنيا آبرومند كرد و جورى شد كه با تخيل اينكه يك عدهاى در لبنان تهديد كردند آمريكا را،
صحيفه نور ج 19 صفحه 15
تازه آمريكا دارد عقب مىنشيند. با توهم اينكه نبادا يك كسى به طور انتحارى برود چه بكند همهاش هم گردن ايران مىگذارند به خيال اينكه ايران اين كارها را مىكند و حال آنكه مسلمين دنيا بيدار شدند، غيرمسلمين هم بيدار شدند يعنى آنهائى كه ضعيف هستند، مستضعف بودند بيدار شدند. هر كسى در جاى خودش ديگر مىخواهد مقابله كند با اينها. آنها دور كاخ سفيد را يك بساطى درست كردند و هر روز هم اضافهاش مىكنند براى اينكه از اين اسلام ترسيدند و اينها مىخواهند اين را نابودش كنند. آنها نمىتوانند اما به دست شما خداى نخواسته ممكن است بشود. اهل منبر متوجه باشند يك كلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اينكه چه شده و چه شده كه اختلاف انگيز است بكنند پيش خداى تبارك و تعالى مسؤولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد كرد. خطيبهاى در جمعه هم همين را بدانند، آنهائى كه قبل از نماز جمعه خطبه مىخوانند همين را بايد بدانند، علما هم كه در هر جا هستند همين معنا را بايد توجه كنند كه ما امروز احتياج داريم به اينكه به قول خداى تبارك و تعالى با تمام وجود عمل كنيم كه مىفرمايد با هم باشيم (واعتصموا بحبل الله ولاتفرقوا)
توجه كنيد كه ماه مبارك رمضان را به آداب روحىاش عمل بكنيد
ماه مبارك رمضان پيش است و يكى از نعمتهايى كه خدا به شما وكلا داده است اين است كه در ماه مبارك شعبان اين مجلس افتتاح پيدا كرد و در آغاز ماه رمضان شروع به كار دارد مىكند. و اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه به ما عنايت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت كرده خداى تبارك و تعالى به مهمانى خودش. همانطور كه مىبينيد مهمانى خدا صوم است مثل ميهمانى ماها نيست كه آنجور تشريفات را داشته باشد، پرهيزدادن است از آن چيزهائى كه مربوط به شهوات انسان است.
توجه بكنيد كه ماه مبارك را به آدابش عمل بكنيد يعنى آداب روحىاش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد. خواندن خدا و تذكر خدا به معناى واقعى، آن تذكرى كه نفوس را مطمئن مىكند، آن ذكرى كه بذكر الله تطمئن القلوب. ياد خدا واقعاً و حاضر ديدن خدا را در همه جا. ماه مبارك را به تذكر خدا، به ذكر خدا و به رحمتهاى خدا كه به شما عنايت كرده است شكرگزارى كنيد و ذكر خدا را بگوئيد، ياد خدا را بكنيد كه خدا شما را مؤفق كند به اينكه دستهايى كه مىخواهند تشتت در اين ملت ايجاد كنند، خدا آن دستها را مؤفق نكند.
و از همه بالاتر اين است كه انسان خودش را اصلاح كند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستيم، محتاج به تهذيب نفس هستيم، تا آن دم آخر ما محتاجيم. پيغمبرها هم محتاجند. انبياء بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتياج خودشان را فهميدهاند و دنبالش عمل كردهاند و ما از باب اينكه حجاب داريم نتوانستيم بفهميم و به تكاليف خودمان عمل نكرديم. اميدوارم كه انشاء الله اين ماه مبارك رمضان به همه شما مبارك باشد. و مبارك بودن به اين است كه بنابراين بگذاريد كه به تكاليف خدا عمل كنيد. در اين ماه مبارك دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى شما را مؤفق كند به اينكه در اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 16
خدمتى كه متكفل او هستيد، مطابق رضاى او عمل كنيد. از خدا بخواهيد كه ما را از عنايت خودش محروم نفرمايد. و اين ضيافت خدا را قدر بدانيد. اين ضيافت خيلى لطافت و ظرافت دارد، اين را بايد قدر بدانيم ما. اين ادعيه اى كه وارد شده است در ماه مبارك رمضان و در ماه شعبان اينها راهبر ماست به مقصد، به تعبير شيخ ما رحمه الله قرآن صاعد است. ادعيه را ايشان تعبير مىكرد به اينكه، قرآن نازل است و اين، قرآن صاعد. در هر صورت ظرايفى در اين ادعيه مباركه هست كه سابقه ندارد. اينها را توجه به آن بكنيد، انسان را اين ادعيه مىتواند حركت بدهد. ماه مبارك مىتواند كه انسان را مؤفق به بسيارى از امور بكند. ماه مبارك مىتواند انسان را طورى بكند كه تا ماه مبارك ديگر يا تا آخر ديگر كنترل بشود و تخطى از آنكه رضاى خداست نكند. من اميدوارم كه همه ما مؤفق بشويم به اينكه اين ماه مبارك را با ذكر خدا و توجه به خداى تبارك و تعالى به پايان برسانيم كه خداى تبارك و تعالى در عيد رمضان به ما عيدى عنايت كند و آن استقلال تام ما، آزادى تام ما بيمه شده و جمهورى اسلامى بيمه شده.
خدايا! ما بندگان ضعيف هستيم، ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم، ما هيچيم و هر چه هست توئى. ما اگر چنانچه خلاف مىكنيم نادانيم. تو بر ما ببخش. تو ما را به اين ماه مبارك رمضان وارد كن به طورى كه با رضاى تو وارد بشويم در او. خدايا! تو ما را لياقت بده كه در اين مهمانى كه از ما كردى به طور شايسته وارد بشويم. خدايا! اين ايران كه از همه اطراف به او هجوم شده است، براى اسلام، اين ايران را تو تقويت كن.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 23
تاريخ: 11/4/63
پيام تسليت امام خمينى به آيت الله خوئى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله خوئى دامت بركاته
با تأسف و تاثر، مصيبت وارده بر جناب عالى و فاميل محترم را تسليت عرض مىكنم و از خداوند تعالى براى آن مرحوم محترم مغفرت و براى جناب عالى و بازماندگان او صبر جميل و اجر جزيل مسالت مىنمايم و از خداوند تعالى عاجزانه مىخواهم كه دشمنان اسلام و دشمنان حوزههاى مقدس علميه را به سزاى خودشان برساند و در دنيا و آخرت آنان را روسياه فرمايد و مجد حوزه علميه مباركه نجف اشرف و ساير اعتاب مقدسه را با نابودى حزب عفلقى بعث عراق خذلهم الله تعالى به حال اول برگرداند و علماى اسلام و ملت شريف عراق را از چنگال صدام و صداميان نجات مرحمت فرمايد. و از جناب عالى و ساير علما و فضلاى نجف و اهالى محترم عراق خواهانم كه براى پيروزى لشكر اسلام بر فريب خوردگان لشكر كفر عفلقى، تحت قبههاى نورانى ائمه اطهار عليهم السلام خصوصاً سيد اولياء سلام الله عليه دعا فرمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 18
تاريخ: 12/3/63
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوان عالى كشور و مسؤولان لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر
زيربار ظلم رفتن، مثل ظلم كردن، از ناحيه عدم تزكيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين عيد سعيد را به همه مسلمين و به كشور ما و ملت ما مبارك كند و اميدوارم كه با عنايت خودش با ما رفتار كند. ما مهمانهاى خوبى نبوديم براى خداى تبارك و تعالى. ما را دعوت كرد به ضيافت، او ميزبان بزرگ و ما ميهمانان هيچ. چه بگوييم در مقابل اين نعمت بزرگ الهى كه ملتها را دعوت كرده است به ضيافت الله، ضيافت الله با همهى اسماء و ما چگونه شكر اين نعمت را بجا بياوريم، ما كه خودمان را مىشناسيم كه هيچ نيستيم و هر چه هست، اوست، لكن او عنايات خاصه خودش را مبذول مىكند و ما را ميهمان و خودش را ميزبان ما قرار مىدهد. يا ما را بالا برده است تا آن حدى كه اين لياقت را داشته باشيم با عنايات او، يا عنايت خودش را متنزل كرده است، همان طورى كه قرآن را متنزل كرده است در ماه رمضان. قرآن نازلهاى است كه پس از عبور از حجابهاى نور، وارد شده است در ماه مبارك رمضان، آن هم بر قلب مبارك رسول خدا و از آن جا باز متنزل شده است تا رسيده است به آن جايى كه با زبان گفته مىشود، حالا كيفيت نزول قرآن خود يك مسأله مهم است و كيفيت گرفتن قرآن از وحى الهى و از ملكى كه مأمور اين كار است، آن هم يك بحث مهم است كه ما دستمان از آن كوتاه است. لكن آنى كه ما از خودمان اطلاع داريم، ما مهمانهاى خوبى نيستيم براى خدا. اگر ميهمانهاى خدا از قبيل رسول خدا و ائمه هدى هستند، ما چه بگوييم. و آن ميزبانىاى كه از آنها مىكند، دست ما از آن كوتاه است. لكن ما متكى هستيم به لطف او و ما متكى هستيم به عنايات او و ما در ماه رمضان هر چه قصور كرده باشيم، تقصير كرده باشيم، در اين روز مبارك از او عيدى مىخواهيم، او به فضل خودش با ما رفتار كند، نه به عدلش.
اميدوارم كه خداوند اين ملت كه مهيا شده است براى اين كه خدمت كند به مسلمين و اسلام، اين را تؤفيق بدهد كه بتواند از عهده اين خدمت بزرگ برآيد، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا. بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهايى كه بر آنها سرپرستى مىكنند غاصبانه. ملتها همه گرفتار چنگال اين قدرتهاهستند كه خودشان را مصلح مىدانند، صلاح جو مىدانند، با اصلاح حرف مىزنند. چه بكنيم ما با اين وضعى كه در دنيا امروز هست؟ وضعى كه قدرتهاى بزرگ دارند با بشر و
صحيفه نور ج 19 صفحه 19
بدتر از او، وضع انفعالى كه حكومتها دارند.
مصيبت براى مسلمين اين است كه گرفتار يك همچو حكومتهايى هستند كه همهاش انفعالى، وضع انفعالى دارند و براى عالم مصيبت اين است كه كسانى با ادعاى صلح دوستى و به ادعاى طرفدارى از تودهها به همه مردم ظلم مىكنند. آنها كه خودشان را طرفدار حضرت مسيح جا زدند و ادعا مىكنند كه حضرت مسيح فرموده است كه: اگر چنانچه كسى به شما سيلى زد آن طرف صورتتان را بگيريد تا سيلى بزند، گرچه اين دروغ است، حضرت مسيح، پيغمبر بزرگ خدا يك همچو حرف غيرصحيح را نخواهد زد. اگر به مسيح مجال داده بودند، همان طورى كه موسى با قوم خودش با فراعنه عمل كرده بود، آن هم عمل مىكرد. لكن مجال نداشت. مع الاسف اينهايى كه مىگويند ما طرفدار مسيح هستيم از آنهايى كه كمونيست هستند و اصلا به خدايش اعتقاد ندارند، اينها بدتر مىكنند. كه يعنى ديگر نمىشود گفت اين از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. آنها به مسيح اين نسبت را دادند آن هم دروغ، لكن خودشان كه مىگويند ما طرفدار همچو ايدهاى هستيم، ببينيد چه سيلى ها به مردم مىزنند. مردم چطور گرفتار اينها هستند. آنها از آن طرف، از اين طرف هم مسلمانها كه ملتهايشان تحت سلطه و دولت منفعل از اين قدرتهاى بزرگ. اگر همين ماه مبارك رمضان را مسلمين خودشان را به طور جمعى به ضيافت خدا وارد كرده بودند و تزكيه كرده بودند، تصفيه كرده بودند خودشان را، ممكن نبود زير بار ظلم بروند. زير بار ظلم رفتن مثل ظالم ظلم كردن، هر دوش از ناحيه عدم تزكيه است، قدافلح من تزكى، در نماز عيد، اين سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزكيه و ذكرالله، ذكر اسم الله: قدافلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى. تزكيه، ذكر اسم الله و صلوه، اينها مراتبى است، اگر ما به اين رسيده بوديم، نه حال انفعالى پيدا مىكرديم براى پذيرش ظلم و نه ظالم بوديم. همه از اين است كه تزكيه نشديم. دولتهاتزكيه نشدند و نخواهند شد مگر خدا عنايت كند و ظالمند. ملتهايى هم كه تزكيه نشدهاند، بار ظلم را به دوش مىگيرند. عذر ندارند ملتها در مقابل پذيرش ظلم، ايران اين عذر را از آنها منقطع كرد. آن قدرتى را كه ايران شكست، در آنها نيست، در بين حكومتهاى ديگر نيست، لكن مردم اول متحول روحى شدند و بعد هم آن كردند كه دنيا ديد. و اين كشورى كه الان در دست شما آقايان است، كشورى است كه با تحول روحى يك همچو مسأله را پيش آورد، لكن حفظ اين تحول اهميتش بيشتر از اصل تحول است. بايد همه كوشش كنند در حفظ اين تحول. اين جوان شما كه آنها مىخواستند بكشندشان به مراكز فساد و آنها را از خود بيخود كنند تا حكومت كنند، اين جوانها را خداى تبارك و تعالى تؤفيق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص كردند و به معابد رفتند، يعنى، همان سنگرهايى كه معابد الهى است.
آنهايى كه به ما اشكال مىكنند كه شما چرا سازش نمىكنيد با اين قدرتهاى فاسد، آنها از باب اين كه همه چيز را با چشم مادى ملاحظه مىكنند، با چشم طبيعى حل و فصل اشياء را مىكنند. آنها نمىدانند كه انبياى خدا چه رويهاى داشتند، با ظالم چطور برخورد مىكردند، يا مىدانند و خودشان را
صحيفه نور ج 19 صفحه 20
به كورى و كرى زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومين است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهايى كه به ما مىگويند سازش كنيد، آنها يا جاهل هستند يا مزدور. سازش با ظالم، يعنى، اين كه دست ظالم را باز كن تا ظلم كند. اين خلاف رأى تمام انبياست. انبياى عظام، تا آن جا كه توانستند جديت كردند كه ظلم را از اين بشر ظالم بزدايند، به موعظه، به نصيحت، به امر به معروف، به نهى از منكر، به انزلنا الحديد و فيه باس شديد، آخر الدواء الكى. بعد از آنكه موعظه نشد، نصيحت نشد، آخر دوا اين است كه داغش كنند. شمشير، آخر دواست.
هر چه مفاسد در دنيا بر بشر وارد مىشود از فساد خود آدم و حكومت هاست
در عين حالى كه كشور اسلام، كشور اسلامى ايران و مسؤولين اين كشور دائماً اين مطلب را گوشزد مىكنند كه ما با اين دولتهاى اسلامى مىخواهيم دوست باشيم، دست اخوت به هم بدهيم، با ملت مىخواهيم همراه باشيم، همقدم باشيم و اگر اين طور بشود ديگر ظلمى در اين ممالك اسلامى از طرف قدرتهاى بزرگ نخواهد شد، لكن حكومتها تزكيه نشدهاند، حكومتها وارد به صيام نشدهاند، وارد به ضيافت الله نشدهاند. دامن مىزنند به جنگ و به اين كه جنگ را توسعه بدهند. نمىدانند كه توسعه اين جنگ، خانهخرابى براى آنهاست. آن كه با يك زندگى متوسط ساخته است، از جنگ نمىترسد. پاسدارهاى ما كه يك زندگى عادى هم كمتر دارند، از جنگ نمىترسند. ارتشى ما كه يك زندگى عادى دارد، از جنگ نمىترسد. جنگ به او ضررى نمىزند. آنهايى كه داراى كاخها و بساط هستند آنها بايد بترسند، ضرر به آنها مىرسد. ما مهيا كرديم خودمان را براى اين كه برويم دنبال رفع ظلم، تا آن جا كه مىتوانيم با نصيحت، با دست دوستى، با محبت با اين اشخاصى كه در همسايه ما هستند از اين كشورهاى اسلامى، با مودت، با دوستى، دائماً اين مسؤول ما مسؤولين ما اين حرف را مىزنند، لكن آنها از باب اين كه وارد به ضيافت الله نشدهاند على قلوبهم حجاب"صم بكم عمى فهم لايعقلون با دست خودشان، خودشان را فانى مىكنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانى است، از جاى ديگر به ما چيزى نمىرسد، هر چى مىرسد از ماست - انما هى اعمالكم ترد اليكم همه چيزهايى است كه از خود ما هست، چه مفاسدى كه در دنيا بر بشر وارد مىشود، از فساد خود آدم است، فساد حكومتهاست، نفسخبيثه است و چيزهايى كه در آن عالم به ما مىرسد، آنها هم از خود ماست.
بهشت را اعمال شما آباد مىكند و جهنم را هم اعمال ما مىافروزد. ما الان در صراط هستيم، همان صراطى كه يك طرفش دنياست، يك طرفش عاقبت. و ما الان در صراط داريم حركت مىكنيم. اين پرده كه برداشته شد، آن وقت صراط جهنم كه از متن جهنم مىگذرد، يعنى، آتش دورش را گرفته، اين از وسط اين جا مىگذرد، بايد از اين جا عبور كنيد. دنيا همين جور است. فساد كه همان آتش است
صحيفه نور ج 19 صفحه 21
بر شما احاطه كرده، بايد از همين بين فساد عبور كنيد، به طورى كه سالم عبور كنيد. انبيا عبور مىكنند، جز ناوهى خامده، آنها آتش خاموش است برايشان، همان طور كه براى حضرت ابراهيم در اين جا خاموش بود، سرد بود، آنها آتش خاموش است. مؤمنين هم با سلامت مىگذرند، آتش خاموش نيست اما آتش به آنها ضرر نمىزند. انعكاس همين دنياست، يك چيز ديگرى نيست، همين است كه اين جاست، همه چيزهايى كه در آن عالم واقع مىشود عكس العمل همين چيزهايى است كه در اين عالم است. الان صراط ما در صراط هستيم و الان صراط در متن جهنم است و الان صراط براى انبياى بزرگ و اولياى بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الان براى مؤمنين سالم است و براى ديگران محيطه بالكافرين، و ان جهنم لمحيطه بالكافرين، اين الان احاطه دارد نه سيحيط الان محيط است، منتها نمىتوانيم حالا ادراك كنيم. اين چشم بسته است الان، آن حجاب است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل جهنم است مىبيند توى جهنم است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل بهشت است مىبيند در بهشت است، برزخ هم براى او بهشت است. برزخ هم براى آن طرف ديگر جهنم است.القبر اما حفره من حفر النيران او روضه من رياض الجنه.
چشم از اين جا برداشته شد يك ورق ديگرى پيش مىآيد، آن ورقى كه يك وقتى پيش آمد، ديگر كار گذشته است، ما امروز بايد فكرش را بكنيم.
ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم و الان هم در حال دفاع هستيم
اگر تهذيب نفس باشد، نه از جنگ مىترسد كسى، نه از صلح هيچ ابا دارد، از هيچى باك ندارد. اما وقتى تهذيب نفس نيست، مىگويد: اگر جنگ نكنيم، شايد آن طرف ما چه بكند. اين جنگ افروزىهايى كه الان مىبينيد در منطقه دارد مىشود، روى همين معناست، روى هواى نفس است، هواى نفس وادار مىكند كه به يك كشورى حمله كنند. هواى نفس وادار مىكند كه منطقه را به آتش بكشند و انسان مىسوزد در اين هواى نفس خودش، در همين عالم هم مىسوزد. و ما حالا هم به همهى كشورهاى منطقه نصيحت مىكنيم، نصيحت بر همه، همه بايد نصيحت كنند هم را. نصيحت مىكنيم كه از اين جانور دست برداريد، اين آدم شدنى نيست. اين صدام محال است كه آدم بشود. از اين دست برداريد، خودتان را مبتلا نكنيد به آن چيزى كهنبايد مبتلا بشويد. ما نصيحت مىكنيم، ما خيرخواه شما هستيم. ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم، الان هم ما در حال دفاع هستيم. يك روز اگر مهلت بدهيم، ايران را به هم مىزند. ما الان در حال دفاع هستيم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دو تا نيستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستيم از يك ملتى كه گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، ادارىاش گرفتار است، همه چيزش گرفتار يك حزب جهنمى است.
اين اخبارى كه از آن جا مىآيد، انسان را مىلرزاند كه اينها چه گرفتارى دارند. واسف در اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 22
است كه در بين همه كشورها، يك منحرفى با يك دستارى سرش و يك تحت الحنك، در بين جماعت مسلمين اينها هستند و دامن مىزنند به اين امور، يعنى، اسلام را با آن دشمنند، آن آخوندهاى دربارى بدتر براى اين كه اگر اسلام بيايد، آخوند دربارى بدتر لطمه مىبيند تا آن ارتشى، آنها به صلاح نزديكترند. اين طايفهاند كه اگر فاسد شدند، عالم را فاسد مىكنند.
بايد كوشش كنيم اين تحولى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند
و ما بايد كوشش كنيم كه انشاء الله اين چيزى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند، و اين تحولى كه در جوانهاى ما پيدا شده است در همه ما پيدا بشود. من وقتى فكر اين پاسدارها را، اين ژاندارمرى را، اين ارتش را كه در آن گرماى شديد خوزستان دارند براى اسلام خدمت مىكنند، واقعاً از خودم خجالت مىكشم كه ما چه هستيم و آنها چه هستند، ماها چكارهايم و آنها چكارهاند. آنها تهذيب شدند تا اندازهاى البته و ما مانديم در اين صف نعال. و از خدا مىخواهيم كه با ما با لطف و عنايات خودش رفتار كند، به ما رحم كند و ما را از اين گردابى كه در آن مبتلا هستيم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند انشاء الله به همه شما تؤفيق بدهد كه براى اين ملت خدمت بكنيد. به ملت تؤفيق بدهد كه براى اين دولت خدمت بكند. به همه ما تؤفيق بدهد كه براى اسلام خدمت كنيم و همت ما رفع ظلم از مظلومين و قطع يد مستكبرين باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه24
تاريخ: 23/4/63
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آشتيانى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبر آشتيانى دامت افاضاته
بدين وسيله جناب عالى به سمت رياست اداره عقيدتى سياسى ژاندارمرى جمهورى اسلامى منصوب مىشويد كه انشاء الله تعالى بر طبق موازين مقرر و هماهنگ با اداره عقيدتى سياسى ارتش و شهربانى نيازمندىها را برطرف نموده و وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. بديهى است تمام اعضاى ژاندارمرى با شما همكارى و هماهنگى لازم را خواهند نمود. از خداى تعالى مؤفقيت آن جناب را مسألت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 25
تاريخ: 10/5/63
پاسخ امام خمينى به نامه سرپرست بنياد مستضعفان در مورد از اراضى شهرى و دارايىهاى خاندان پهلوى جهت تأمين مسكن براى افراد محروم و بىسرپناه
بسمه تعالى
آنچه مربوط به خاندان پهلوى و عمال آنهاست، مجازيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 26
تاريخ: 18/5/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، نخستوزير، اعضاى هيأت دولت و گروه كثيرى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت ميلاد امام رضا(ع)
از صدر اسلام تا آخر نگذاشتند كه يك حكومت دلخواه اسلام به وجود بيايد
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً اين عيد سعيد را بر همه آقايان و همه ملت بزرگ ايران و همه مسلمانان جهان بلكه همه مستضعفان تبريك عرض مىكنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه به بركت اين عيد مبارك، بركاتش را بر مسلمين بفرستد و مسلمين را بيدار كند و دست ستمكاران را از بلاد مسلمين كوتاه بفرمايد. من بسيارى از اوقات از دو امر متأسفم كه يكىاش از ديگرى بيشتر تأسف دارد. يكى اين كه در تمام دوره از صدر اسلام، نبوت، تا آخر نگذاشتند كه يك حكومت دلخواه اسلام وجود پيدا بكند. زمان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آن همه گرفتارى و جنگهاو آن مخالفتها بود و نشد كه حكومت به طور دلخواهى كه ايشان مىخواهند، متحقق بشود. در زمان ساير ائمه عليهم السلام، ائمه عليهم السلام هم، حتى زمان حضرت امير كه مواجه بود با آن جنگهاى داخلى و آن منافقهايى كه از كفار بدتر هستند و نگذاشتند حكومت شكل بگيرد به طورى كه دلخواه باشد. اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند، ولو در يك دوره كوتاهى حكومت تحقق پيدا كرده بود، آن الگويى كه آنها به عالم نشان مىدادند، براى بشر تا آخر يك درس بزرگى بود و ما بايد متأسف باشيم براى اين امر كه محروم شديم از يك همچو بركت بزرگى.
ما بايد متأسف باشيم كه از قرآن دستمان كوتاه است
و امر دوم كه باز نگذاشتند و نشد كه ائمه ما عليهم السلام آن طورى كه مىخواستند بروز بدهند حقايق را، اين هم بسيار مورد تأسف است، تأسف اين از تأسف او بالاتر است، اين چه علمى بوده است كه نزديك وفات، حضرت رسول (ص) بيخ گوشى به حضرت امير (ع) فرموده است و ايشان به حسب روايت مىفرمايد كه هزار باب از علم (ياهزار علم، هر كدام چه) براى من حاصل شد. اين علم معمولى كه دست ما هست، دست فقها هست، دست فلاسفه هست، دست عرفا هست، اين نيست. آن چه بوده است كه حضرت امير مىگويد كه من علم جم دارم، هيهنا علوم جمه لكن حمله (1) نيست،
صحيفه نور ج 19 صفحه 27
اين علم فقه نبوده، علم فقه را تعليم كردهاند، هيچ در او قصورى نشده است، اين فلسفه و اين چيزهايى كه دست ماهاست اينها هم نبوده است و اين مورد تأسف است كه مهلت ندادند به اينها، نشد. در آنوقت حملهاى كه آنها مىخواستند نبود و آن علوم با خود آنها به ملاءاعلى رفت و ما بايد تا آخر دنيا تأسف از اين بخوريم كه از آن هيچ بهره نداريم و او بلااشكال از اين علوم رسمى كه دست بشر است و دست مسلمين است، از اينها خارج است، براى اين كه اينها حمله داشتند، آن كه حمله نداشته است، آنكه مورد تأسف خود ائمه عليهم السلام بوده است كه پيدا نكردند كسانى را كه به آنها تعليم بدهند آن علوم را و قرآن كه مخزن همه علوم است، نشد كه آنها تفسير كنند و آن معارف كه در قرآن هست آنها بيان كنند براى ما. اينها از تأسفهايى است كه ما بايد در گور ببريم. قرآن الان در حجاب است، مستور است اين قرآن. بعضى آيات قرآن است كه گرچه بشر يا فلاسفه يا عرفا تا يك حدودى در موردش صحبت كردند، لكن آنكه بايد باشد، نشده است و نمىشود. قرآن هم براى من خوطب به امده است. انما يعرف القرآن من خوطب به (2) اگر مقصود معانى عرفيه بود، كه مردم همه مىفهمند معانى عرفيه را، اين چى بوده است؟ و ما بايد تا آخر متأسف باشيم. حضرت رضا سلام الله عليه كه با آن نيرنگ ايشان را بردند، الزاماً بردند به آن جا و خواستند ايشان را چه بكنند، معلوم بود كه از اول بنابراين نيست، نگذاشتند كه اينها يك حكومتى به دستشان بيايد، يك مجالى به دستشان بيايد كه لااقل تعليمات را بكنند. براى حضرت صادق (ع) هم كه مجال بود براى اين كه علم فقه را بايد توسعه بدهند و بيان كنند و بعضى از مسائل البته غيرفقهى هم بوده است، لكن سرگرمى ايشان به آن علومى كه نمىشد كه معطل بماند و علم شريعت بود، اين هم باز نگذاشتند، نشد. حمله هم نداشتند، حمله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود.
بنابراين، ما بايد در اين امور متأسف باشيم كه از قرآن دستمان كوتاه است. اين تفسيرهايى كه بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اينها تفسير قرآن نيستند، اينها البته يك ترجمههايى، يك بويى از قرآن بعضىشان دارند، والا تفسير اين نيست. در هر صورت انالله وانااليه راجعون، آن كه از دست ما رفت، حكومت عدل الهى هم كه تحقق پيدا نكرد كه ما بفهميم بايد چه بكنيم.
اين كه ايران را مىكوبند، به ايران خيلى كار ندارند، به اسلام كار دارند
حالا هم كه خداى تبارك و تعالى تؤفيق به اين ملت داد و دست عنايتى به سر اينها كشيد، مىبينيد كه با اين حكومت چه مىكنند. مجال نمىدهند كه عرضه بكنند دست اندركاران ما اسلام را. هر مطلبى كه در عالم واقع مىشود، يك فسادى واقع مىشود، دست ايرانىها در آن هست و دست حكومت ايران در آن هست! اين تبليغات است ديگر. در بحراحمر يك چيزى واقع مىشود، در كانال سوئز يك
صحيفه نور ج 19 صفحه 28
چيزى واقع مىشود، اين ايرانىهايند كه اين كار را مىكنند البته اين تبليغات سوء يك جهت، ولو برخلاف هست، لكن يك جهت حسن هم دارد و آن اين است كه دنيا مىفهمد كه يك قصهاى در ايران هست. در شب و روز تبليغات بر ضد ايران و اسلام و اينها هست. اينكه اسلام را اين طور، ايران را اين طور مىكوبند، اينها به ايران خيلى كار ندارند، به اسلام كار دارند. مىدانند كه اگر اين چيزى كه ايران مىخواهد تحقق پيدا بكند، دست آنها از همه منافعشان در همه جا كوتاه مىشود. شما ملاحظه مىكنيد امروز با همه اين سختىها و گرفتارىهايى كه براى ايران پيش آمده است و يك دل و يك جهت دنيا برخلاف اسلام هست، و به اندازه انگشتان دست، ما در دنيا همراه نداريم، مع ذلك ببينيد جلوه اسلام تا كاخهاى كرملين هم كشيده شده است، تا كاخهاى سفيد هم كشيده شده است، در آمريكاى لاتين هم رفته است، آفريقا هم رفته است، مصر هم رفته است، ملزم كرده آنها را به اين كه اظهار اسلام بكنند. ما مىدانيم كه آنها به اسلام اعتقاد ندارند، بلكه مخالفند، لكن اين جلوهاى كه از ايران منعكس شد به خارج، آنها هم كه به اسلام اعتقاد ندارند حالا مىگويند اسلام بايد باشد، حدود اسلامى بايد باشد. اين، بركت اين جلوهاى است كه از ايران شده است، نه اين كه آنها مسلمان شدهاند حالا. ادبه العصا، حتى صدام هم مىگويد، نماز مىخواند، حالا نماز غلطى خواند. همه زاهد و عابد و مسلمان شدهاند و اين، يك مسأله است، دست كم نبايد اين را گرفت. اين يك مسألهاى است كه به ما نويد مىدهد كه انشاء الله اين نور الهى توسعه پيدا مىكند و نصرت خداى تبارك و تعالى دنبال اين كه شما، ملت ايران مىخواهد نصرت خدا را بكند، دنبال اين نصرت خدا هست، وعده كرده خدا، لكن ما بايد فكر اين باشيم كه ما نصرت اسلام را بكنيم، نصرت خدا را بكنيم. ما در فكر اين باشيم كه براى خدا كار بكنيم و نصرت دين خدا بكنيم. اگر ما اين كار را انجام داديم، وعده خدا بلااشكال تحقق پيدا مىكند و نصرت او هم دنبال اين هست. خوب! در اين جنجال عظيم دنيا بر ضد ما، تكليف ما چى است؟
اين كه من هميشه عرض مىكنم كه همه آقايان در هر جا هستند، چه علماى بلاد بلاد ايران و چه ائمه جمعه و جماعات و چه مجلس محترم شوراى اسلامى و چه دولتمردان، آنها همه دست به دست هم بدهند تا اين كه اين بار را بتوانند به مقصد برسانند، براى اين است كه يك گلههايى از هم دارند، يك نقايصى مىبينند، البته تذكرش خوب است، اماهاى و هوى خوب نيست، انتقامجويى خوب نيست. بايد ما در فكر اسلام باشيم. اگر در فكر خودمان هم هستيم، اگر فكر منافع خودمان هم هستيم، بايد فكر اسلام باشيم كه اسلام منافع ما را تأمين مىكند. اگر ما اهل دين هستيم كه بايد اسلام را با چنگ و دندان حفظ بكنيم و اگر اهل دنيا هستيم، دنياى ما هم به اسلام بستگى دارد.
بايد طريقههايى را انتخاب كنيم كه به طور سلامت با هم برخورد كنيم
امروز اگر چنانچه خداى نخواسته يك خللى وارد بشود در اين جمهورى اسلامى، نمىدانيد كه با ما چه خواهند كرد، و مىدانيد انشاءالله، بايد هم بدانيد. بايد احساس خطر بكنيد براى جمهورى
صحيفه نور ج 19 صفحه 29
اسلامى و همه احساس خطر بكنيد. ما بين راه هستيم و نتوانستيم تا حالا آن كه مىخواهيم متحقق كنيم و تا همين مقدارى هم كه آمديم، ملتها متوجه شدند به ما، ملتها بيدار شدند و بيدارتر مىشوند. خود ما متوجه باشيم كه كارهايى انجام بدهيم و طريقههايى را انتخاب كنيم كه به طور سلامت با هم برخورد كنيم. اگر هم اشكال داريم، مثل اشكال طلبههاى مدرسه با هم رفتار كنيم، دوستند با هم. خوب! آقايانى كه بسيارىشان اهل مدرسهاند، دوستند، رفيقند، برادرند، سر يك مبحثى داد و قال هم با هم مىكنند، بعد از اين كه مباحثه تمام شد، با هم مىنشينند چاى مىخورند و دوستى مىكنند. شما با هم دشمنى نداريد. شما همه يك مقصد داريد و آن اين است كه به آن چيزى كه اسلام فرموده است برسيد. اميد است كه برسيد انشاءالله. وقتى مقصد واحد باشد و مقصود همه يك مطلب باشد و آن اسلام، بايد فكر بكنيد كه اگر يك صحبتى بر خلاف باشد كه يك وقت خداى نخواسته به حيثيت جمهورى اسلامى صدمه بزند، از آن جلوگيرى كنيد، خودتان را باز داريد از او. در عين حالى كه در همه جا بايد مناقشه باشد، لكن مناقشات طلبگى، مناقشات علمى، در محضر علماى بزرگ هم مثل ميرزاى شيرازى كه دوتادرس از قرارى كه براى من نقل كردند دو تا درس ايشان مىگفتند و پنج ساعت هم طول مىكشيد، همه داد و قالها بوده است، اما مخاصمه نبوده، مباحثه بوده. يك وقت مخاصمه هست، اين طرف مىخواهد او را بكوبد، آن طرف مىخواهد او را بكوبد، اين، نه راه اسلام است، نه مقصد اسلامى مىتواند داشته باشد، مقصد اسلامى نمىشود. يك وقت مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت كردن، اين البته بايد باشد. بايد معايب را گفت، بايد دنبال مطلب رفت، بايد نقايص را گفت، لكن رويهمرفته ما بايد همه امور را بسنجيم، يعنى، وضع امروزى ما با دنيا و گرفتارى ما در دنيا و در كشور خودمان. با اين وضع ما بايد برخورد بكنيم، يعنى، با اين ديد كه مسائل را روى هم بريزيم و جنبههاى مخالف و موافقش را با هم جمع بكنيم و درست تأمل بكنيم و تعمق بكنيم و آن وقت وارد كار بشويم.
از چيزهايى كه من بايد هم عرض كنم اين است كه يك مطلبى كه وقتى واقع مىشود در بين دولتىهايا بين مجلسىها يا نطقهاى مجلسىها، يك وقت اين است كه راديو اين را ذكر نمىكرد، خود دربسته بود، اين آن قدرها ضرر نداشت. اما حالا كه بنابراين است و خوب هم هست كه راديو مردم را در جريان بگذارد، به مجرد اين كه يك اختلافى در مجلس پيدا مىشود، منعكس مىشود در همه ملت و آن كه خيلى خطرناك است، اين است كه منعكس مىشود در سپاه، در ارتش. ما كه مىخواستيم به همه دنيا كه دنبال اين هستند كه ارتشششان از امور سياسى كنار باشد، آنها يك چيزى مىفهمند كه مىگويند اين را، ما كه مىخواهيم كه سپاه و ارتش جندالله باشند و دستهبندى نداشته باشند و جهات سياسى را كنار بگذارند، براى اين كه اگر جهات سياسى و مناقشات سياسى و مناقشات سياسى در سپاه رفت و در ارتش رفت، بايد فاتحه اين سپاه و ارتش را ما بخوانيم. اين جهت را بايد آقايان متوجه باشند. مملكت از خودتان است، مجلس از شماست، دولت از شماست، ارتش از شماست، سپاه از شماست، همه از شماست. شما بايد توجه بكنيد به اين كه مسائل شما منعكس مىشود در همه كشور و همه دنيا. يك
صحيفه نور ج 19 صفحه 30
كلمهاى كه يكى در اين جا مىگويد، تعبيرش مىكنند در تبليغات دنيا و رسانههاى گروهى دنيا، تاويل مىكنند و شروع مىكنند به ايران حمله كردن. با اين كه مقصد آن گوينده اين نيست، لكن آنها يك راهى پيدا مىكنند براى اين كه چه بكنند. در عين حالى كه دولت مىگويد كه اين مين گذارىها ، اين دزدىهاى دريايى و دزدىهاى هوايى به ما مربوط نيست و ما با آنها مخالفيم و ما جايز نمىدانيم كه يك دسته مردم بيگناه را بردارند از يك طرف به يك طرف ديگر ببرند و آن قدر مورد خوف و ترس آنها بشوند، در عين حال اين را يك كلمهاى نقل مىكنند، مىگويند: لكن در راديوى ايران گفته است، تعريف كرده از اينهايى كه ربودند چيز را. با آنهايى كه البته اين يك چيز غلطى است در راديو و بايد جلويش گرفته بشود جدا. راديو نبايد همين طور بىتوجه و بدون فهم يك مسائلى را بگويد و ايران را مفتضح كند. اگر يك كلمه يك وقتى اينها گفتند، خوب، ربطى به دولت ندارد. لكن راديو و چيز را آنها حساب مىكنند كه مربوط به دولت است و سخنگوى دولت است. بايد اينها توجه به اين مسائل بكنند و مع الاسف، درست گردانندگان اينها نمىتوانند چيزها را بفهمند. چطور يك مطلبى كه برخلاف عواطف دنياست، بر خلاف اسلام است، بر خلاف عقل است، ما تأييد مىتوانيم بكنيم؟ از يك جايى يك دسته را بر مىدارند مىروند به يك دسته ديگر، يا مينگذارى مىكنند در يك جايى، مينگذارى كردن در يك جا، معنايش اين است كه يك عدهاى كه اصلاگناهى ندارند، آنها هم از بين بروند. چطور اسلام اجازه اين را مىدهد؟ چطور ايران اجازه اين را مىدهد؟ چطور جندالله اجازه اين را مىدهد؟ چطور دولت ايران، مجلس ايران اجازه اين را مىدهند؟ لكن ببينيد كه ما در چه گرفتارى هستيم، كه هر مطلبى كه واقع مىشود، گردن ما مىگذارند. ما بايد خيلى توجه بكنيم. يعنى شما همه آقايان پاسدار اسلام هستيد، مجلس پاسدار اسلام است و دولت همين طور و ارتش همين طور و سپاه همين طور. براى سپاهى جايز نيست كه وارد بشوند به دسته بندى و آن طرفدار آن يكى، آن يكى طرفدار آن يكى. به شما چه ربط دارد كه در مجلس چه مىگذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند كه بين سپاهىها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد مىشود، جريانى دارد، به سپاه چه كار دارد كه آنها هم اختلاف پيدا كنند. براى سپاه جايز نيست اين، براى ارتش جايز نيست اين. سپاهى را از آن تعهدى كه دارد، از آن مطلبى كه به عهده اوست باز مىدارد و همين طور ارتش را. و ما در گفتارمان، در كردارمان كه در محضر خداى تبارك و تعالى واقع است، بايد فكر بكنيم كه اين مطلبى را كه ما امروز مىخواهيم بگوييم، آيا در يك محيط سربسته است كه هر چه بخواهيم بگوييم؟ يا در يك محيط سربازى است براى همه دنيا. وقتى مطلب اين طورى است كه ما يك كلمهاى كه بگوييم در همه دنيا منتشر مىشود، ما بايد فكر بكنيم كه اين مطلبى كه مىخواهيم بگوييم، اين صحبتى كه مىخواهيم بكنيم، آيا به صلاح كشورمان است؟ به مجرد اين كه خلاف سليقه شماست، خوب! سليقه شما اين نيست، مطلب را مىگوييد، با آرامش مىگوييد، به جورى كه دولت را، يا مجلس را يك وقت خداى نخواسته اسباب لكه دار شدن آنها نباشد، اسباب تضعيف نباشد. اين يك مطلبى است همگانى و عهده اين مطلب به عهده همه ما هست، كلكم راع و كلكم مسؤول همه
صحيفه نور ج 19 صفحه 31
مسؤول هستيم در اين مسائل. آنها از هر راهى كه دستشان برسد شروع مىكنند به تبليغات. صدام هر وقت كه مجال پيدا بكند، بدبخت مىگويد: ما هر وقت بخواهيم، جزيره خارك را با خاك يكسان مىكنيم. ما از روحيه او متوجه هستيم كه اگر يك آن فرصت پيدا بكند و قدرت پيدا كند، جزيره خارك كه هيچى، تهران را هم از بين مىبرد. يك همچون موجود خبيثى است، لكن نمىتواند. تودهنى خورده است او. خوب الان در عراق هم آشفته است كارش. قدرتهاى بزرگ هم معلوم نيست ديگر حالا صدام را همچو قبول داشته باشند. ولى آنها مىگويند، ولو اين كه حالا در بين خودشان يك لافى زده باشند، يك صحبتى كرده باشند، رسانههاى گروهى هم شروع مىكنند، پرزيدنت صدام حسين ديروز در بين مردم چى گفت، و آن جايى كه نشان شجاعت به آنهايى كه فرار كرده بودند، نشان شجاعت داد، در بين آنها چه گفت! اينها مسائلى است كه گفته مىشود. خوب! آدم چه بكند؟ لكن ما بايد توجه بكنيم، ما بايد واقعاً متوجه به خدا باشيم، ما بايد خودمان را در محضر خدا ببينيم در همه وقت. و خداى تبارك و تعالى حاضر و ناظر است بر اقوال ما، بر قلوب ما، بر همه چيز حاضر است و در محضر او واقع مىشود.
الان جمهورى اسلامى پاى بند اشخاص نيست
اين را من به اينهايى كه در خارج رفتند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و دل خودشان را خوش كردند، مىگويم كه، اين جمهورى اسلامى را شما نمىشناسيد. هى مىگوييد ما اسلام شناسيم، ما نمىدانم جامعه شناسيم! شما ملت خودتان را نمىشناسيد، اگر مىشناختيد به اين روز نمىافتاديد. اگر شما بشناسيد ملت ايران را، مىدانيد كه الان جمهورى اسلامى پاىبند اشخاص نيست. هى ننشينيد بگوييد كه كيك در حال احتضار است و ديگر لال شده و نمىدانم چى شده! اين دلخوشىها را به خودتان ندهيد. شما حالا دو سه سال است كه هى مىگوييد دوماه ديگر اين جمهورى از بين مىرود. بحمدالله جمهورى به قدرت خودش باقى است، ارتش ما قدرتش باقى است، سپاه پاسداران ما، بسيج ما، ژاندارمرى ما، همه، ملت ما، يك ملت بيدارى است. يك ملتى است كه جوان را مىدهد و مادرهايى هستند كه جوانهايشان را مىدهند و باز هم مىآيند مثل شير غران مىگويند كه ما حاضريم باز. يك همچو ملتى را يك نفر برود يا باشد نمىشود. آن روز كه مركز حزب جمهورى را منفجر كردند و آن عزيزان را از بين بردند، گفتند: يكى دونفر ديگر از بين برود، ديگر تمام شده است. آنها خيال مىكنند به يكى دو تا يا چهار تا پنج تا امثال ماها جمهورى اسلامىاست. جمهورى اسلامى، همه افرادش الان توجه به مسائل دارند. الان در دهات هم انسان وقتى مىبيند كه يك صحبتى مىكنند، آن دهاتى كه پشت چيز ايستاده و دارد كار مىكند، صحبت مىكند، باز يك صحبت سياسى و يك مسأله مىگويد. با يك همچو ملتى نمىشود كه شما خيال كنيد بنشينيد و هى فكر كنيد كه اگر كيك مرد، چه مىشود؟ نه! نخواهد شد.
من اميدوارم كه انشاء الله ماها توجه به مسائل، توجه به مصالح اسلامى داشته باشيم و روى
صحيفه نور ج 19 صفحه 32
مصالح عمومى اسلامى، روى مصالحى كه ما الان در كشورمان هست، روى گرفتارىهايى كه ما الان در كشور داريم، با اين انگيزه، آن وقت در هر جا صحبت مىخواهيم بكنيم، بكنيم و هر مناقشهاى داريم مناقشه بكنيم، لكن با اين توجه. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را، خصوصاآقايانى كه دست اندر كار هستند، مشغول خدمت هستند به اين كشور عزيز، از خداى تبارك و تعالى سلامت همه را مىخواهم و اميدوارم كه خداوند به همه ما، به همه شما تؤفيق بدهد كه به اين ملت خدمت بكنيم. به اين ملت مظلومى كه در طول تاريخ مظلوم بوده است و ستمهايى كه از شاهنشاهى ديده است هيچ كس نديده از كسان ديگر، حالا كه مىخواهند يك نفس راحت بكشند، اميدوارم كه ما خدمتگزارشان باشيم و بتوانيم خدمت كنيم به آنها. والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه33
تاريخ: 31/5/63
حكم امام خمينى در مورد هفت تن از حضرات آيات و حجج اسلام به عنوان هيأت مؤسس مكتب جديد التأسيس بانوان در شهر قم
بسم الله الرحمن الرحيم
از آن جا كه علوم مطلقاً، خصوصاً علوم اسلامى اختصاص به قشرى دون قشرى ندارد و بانوان محترم ايران در طول انقلاب ثابت نمودند كه همدوش مردان مىتوانند حتى در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى خدمتهاى ارزشمندى به اسلام و مسلمانان نمايند و در تربيت و تعليم جامعه بزرگوار بانوان پيشتاز باشند و اكنون بحمدالله تعالى مؤسسهاى در شهر مقدس قم شهر علم و جهاد براى تعليم و تربيت بانوان محترم در دست ساختمان است و اميد است با كوشش علماى اعلام و مدرسين حوزه علميه قم دامت بركاتهم اين مقصد اسلامى جامه عمل پوشد و در رشد فكرى و شكوفا شدن دانش اسلامى بانوان قدم مؤثرى باشد. لهذا حضرات حجج اسلام آقايان حاج شيخ على مشكينى، موسوى اردبيلى و حاج شيخ احمد جنتى و حاج شيخ محمد فاضل و حاج شيخ محمد على شرعى و حاج رضا توسلى و حاج شيخ حسن صانعى دامت افاضاتهم را به عنوان هيات مؤسس اين مكتب خواهران تعيين نمودم تا براى تعيين هيأت مديره و تنظيم اساسنامه و تعيين نام مكتب و ساير امور موسسه، اقدامات مقتضى را بنمايند. اميد است با تأييد خداوند متعال و دعاى حضرت بقيه الله ارواحنالمقدمه الفدا اين مؤسسه بتواند خدمت ارزندهاى به جامعه بانوان مسلمان و انقلابى ايران بنمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 34
تاريخ: 4/6/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
كارهايى كه جمهورى اسلامى در اين چند سال با همه گرفتاريها براى مردم انجام داده، بايد گفته بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من، هم تبريك مؤفقيت آقايان در كسب اعتماد مجلس را عرض مىكنم و هم هفته دولت را. من بايد عرض كنم كه دولت ما دولتى است كه از بس حسن نيت دارد، مسائل خودش را ذكر نمىكند و اين از اول من مكرر اين را گفتهام كه شما كارهايى كه مىكنيد به مردم بگوييد. يك كارى شما در سيستان مىكنيد، در آن ور كشور مطلع نمىشوند. اگر آن جا يك كارى بكنيد، آن طرف كشور مطلع نمىشوند. شما بايد دايما مسائلى را كه، خدمتهايى را كه كرديد و من مىدانم خدمتهاى بسيار زياد و ارزندهاى بوده است اينها را ذكر كنيد براى مردم. مقدس مابى نكنيد كه مبادا خداى نخواسته چه بشود.
الان دنيا بر ضد شما، بر ضد حكومت شما، بر ضد اسلام حقيقتاً مجهز شدهاند و مىخواهند كه يك چيزى پيدا كنند و علم كنند و هر چى دلشان مىخواهد بگويند. يكى از امورى كه ممكن است كه گفته بشود اين است كه دولت براى مردم كارى نكرده. چنانچه ديديد كه در بعضى افراد گفتند اين را كه دولت كارى براى مردم نكرده. خوب! اين براى اين است كه البته بعضىشان سوء نيت دارند، لكن مردم بايد بفهمند كه دولت چه كرده است براى مردم. اين قاعدهاش بود كه قبل از، از اولى كه دولت تأسيس مىشود هركارى كه انجام مىدهند، براى مردم ذكر كنند كه مردم بفهمند كه چه كرده است دولت و چه كارهاى بزرگى كرده است دولت. و حالا كه مجال پيدا شده و هفته دولت است اين بايد بيشتر اين مطلب تعقيب بشود و آقايان، از دوسه نفرشان، در يك روز مسائلى را كه دارند، در وزارتخانهشان كه هستند و كارهايى را كه مردم براى مردم انجام دادند، كارهايى را كه جمهورى اسلامى براى مردم در اين چند سال با اين همه گرفتارىها كه دارند انجام دادهاند، اين بايد گفته بشود كه مردم بفهمند كه در اين چند سال با همه گرفتارىها چه شده، برايشان چه كرده است دولت. اين يك مطلبى بود كه بايد عرض كنم كه، ما قصور كرديم در آن و بايد جبران بكنيم.
صحيفه نور ج 19 صفحه 35
دولت شما، دولت محرومين است، يعنى بايد براى محرومين كار كنيد
مطلب ديگر اين است كه خوب شما هم مىدانيد كه مردم اين دولت را و اين جمهورى را بپا كردند و آن هم، نه همه مردم، اين مردم پابرهنه، اين بازارى و اين متوسطين و اين محرومين. فشار روى اينها بوده است، يعنى فشار انقلاب روى دوش اين محرومين بوده. شما -، اگر در خيابانها، در تظاهراتى كه مردم كردند در زمان رژيم سابق و بعد از او در اوايل انقلاب، اگر يك كسى بررسى كرده بود، مىديد كه در بين اينها از آنهايى كه مرفهاند چند نفرند و محرومين چقدرند؟ محروميناند كه اين كار را كردند. بنابراين، دولت شما دولت محرومين است، يعنى، بايد براى محرومين كاربكنيد. و از امورى كه لازم است عرض كنم، اين است كه شما مىدانيد و ذكر هم كرديد مكرر كه دولت بدون پشتيبانى مردم نمىتواند كار انجام بدهد. يعنى آن دولتهايى مىتوانستند كه بدون پشتيبانى مردم انجام بدهند كارشان را انجام بدهند كه براى مردم نمىخواستند كار كنند، آنها مىخواستند براى اربابهاى خودشان كار بكنند و روى آن مبنا مجهز براى آن جهت بودند. اما كارى به اين نداشتند كه حالا در بلوچستان چه مىگذرد، در كرمان چه مىگذرد، در جاهاى ديگر چه مىگذرد؟ اين را - به آن كارى نداشتند و شما كه مىخواهيد براى همه خدمت بكنيد، براى چهل ميليون جمعيت، يك دولت محدود نمىتواند كار بكند، بايد چهل ميليون جمعيت را در صحنه نگه دارد و نگهدارى به اين است كه شما بازار را مىخواهيد نگه داريد، بازار را شريك كنيد در كارها، بازار را كنار نگذاريد، يعنى، كارهايى كه از بازار نمىآيد و معلوم است كه نمىتواند بازار انجام بدهد، آن كارها را دولت انجام بدهد. كارهايى كه از بازار مىآيد، جلويش را نگيريد، يعنى، مشروع هم نيست. آزادى مردم نبايد سلب بشود، دولت بايد نظارت بكند. مثلاً، در كالاهايى كه مىخواهند از خارج بياورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدرى را كه مىتوانند، هم خود دولت بياورد، هم مردم. لكن دولت نظارت كند در اين كه يك كالاهايى كه برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است، برخلاف شرع است، آنها را نياورند. اين نظارت است. همچو نيست كه آزادشان كنيد كه فردا بازارها پر بشود از آن لوكسها و از آن بساطى كه در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اينها اگر مردم را شريك خودتان نكنيد، مؤفق نخواهيد شد. يعنى نمىشود يك جمعيت كثيرى را بدون شركت خود جمعيت، بدون شركت، مثل اين است كه ما بخواهيم چيز را كشاورزى را ما، خود دولت بكند، خوب! كشاورزى كه نمىتواند دولت كشاورزى بكند. كشاورزى را دولت بايد تأييد بكند تا كشاورزها كشاورزى كنند. تجارت هم همين جور است. صنعت هم همين جور است. صنايعى كه مردم ازشان نمىآيد، البته بايد دولت بكند، كارهايى را كه مردم نمىتوانند انجام بدهند، دولت بايد انجام بدهد. كارهايى كه هم دولت مىتواند انجام بدهد و هم مردم مىتوانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذاريد كه آنها بكنند، خودتان هم بكنيد، جلوى مردم را نگيريد. فقط يك نظارتى بكنيد كه مبادا انحراف پيدا بشود، مبادا يك وقتى كالاهايى بياورند كه مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهورى اسلامى است. اين يك مسألهاى است كه بسيار مهم است در نظر من. من كراراً هم گفتم، آقايان هم وعده دادند
صحيفه نور ج 19 صفحه 36
ولى نمىدانم چقدر عمل شده! در هر صورت اين هم از مسائلى است كه بسيار اهميت دارد و ما بايد چه بكنيم.
وزارتخانهها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند
مسأله ديگرى كه عرض مىكنم، اين است كه آقايانى كه الان رأى اعتماد گرفتند از مجلس و احساس مىكنند كه مسؤوليتشان زيادتر شده است براى اين كه خوب رأى دادند اين بالايى مجلس دارد و من بايد از مجلس تشكر كنم راجع به اين، اينها بايد حالا فكر اين معنا باشند كه مردم را داشته باشند و يكى از راههايش اين است كه وزارتخانهها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند، به نظر مىآيد كه اگر چنانچه در هر وزارتخانهاى از طرف يا آقاى رئيس جمهور يا فرض كنيد كه آقاى نخستوزير يك چند، دو سه نفرى باشند براى اين معنا كه اگر چنانچه در آن اداره، در آن وزارتخانه از خود اهالى وزارتخانه شكايت داشتند، به اينها بگويند. اين اصل نفس اين كار مؤثر است در اين كه در وزارتخانهها اگر بنا باشد يك كارى انجام بشود، برخلاف نشود. شما مىدانيد كه ما وارث يك كسى هستيم يك رژيمى هستيم، كه سر تا پاى اداراتش ، الا يك عدهاى، دنبال اين بودند كه منافع خودشان را حفظ كنند و دنبال اين بودند چه بكنند. از آنها، هستند الان در جمهورى اسلامى، نمىتوانيم بگوييم نيستند، همه جا هستند و ممكن است كه اينهايى كه هستند بخواهند مردم را ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه، بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. فرض كنيد يك نفر برود در يك ادارهاى، اين جا كارش را خوب انجام ندهند، اين به او مراجعه كند، آن به او مراجعه كند. من نمىگويم كه هست اين جور، لكن متوجه باشيد كه مبادا يك همچو مسائلى واقع بشود. و بهتر اين است كه يك همچو عملى انجام بگيرد كه مردم هم توجه به اين داشته باشند كه يك مرجعى دارند كه اگر در اداره يك كسى يك ضد انقلابى بود، خواست يك فضولىاى بكند، يك مرجعى دارند كه به آن مرجع بروند مراجعه كنند. و هم، خود اين عمل فى نفسه مؤثر در اين است كه جلوگيرى كند از بعضى از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داريم، يعنى، جمهورى اسلامى تا آخر مردم را مىخواهد. اين مردمند كه اين جمهورى را به اين جا رساندند و اين مردمند كه بايد اين جمهورى را راه ببرند تا آخر، و اين شما آقايان هستيد كه مردم را مىتوانيد، وزارتخانههايتان مىتواند، اداراتتان مىتواند راضى نگه دارد و مىتواند خداى نخواسته اشخاصى در آن باشند كه ناراضى باشند. و اين را با قاطعيت عمل كنيد. التزام شما نداريد كه هر كس از سابق در اين اداره بوده، حالا اگر چنانچه ضد انقلاب هم باشد، بايد باشد. اين را بيرونش كنيد برود سراغ كارش، اگر يك كسى است مىخواهد ضدانقلاب باشد، اما اگر كسانى هستند كه از روى نادانى از چى خوب ارشادشان كنيد، توجيهشان كنيد كه كارها را انجام بدهند و مردم را ناراضى نكنند. در هر صورت ما بايد دنبال اين معنا باشيم كه مردم را نگه داريم و همين طورى كه آقايان مىگويند، بدون پشتيبانى مردم نمىشود كاركرد و پشتيبانى هم به اين نيست كه مردم الله اكبر
صحيفه نور ج 19 صفحه 37
بگويند اين -، اين پشتيبانى نيست. پشتيبانى اين است كه همكارى كنند، همكارى اين است كه در تجارت همكارى كنند، شما مجال به آنها بدهيد همكارى كنند. وقتى اين مجال را شما داديد، مردم كمك شما هستند و اين طور نيست كه بازار، مثلاً، سرتاتهاش راخداى نخواسته يك اشخاص فاسد، در يك بازار، البته پيدا مىشود يك عدهاى فاسد و يك عدهاى سودجو هم پيدا مىشود، معلوم است اين، اما مردم صحيح و مردم متدين و مردم كاردان زياد هست در بازار. عامه بازار هم آن طور نيست كه خلافكار باشد. البته يك عده هم هستند. در چه جمعيتى است كه نيست اين چنين؟ همه جمعيتهااين طور. مثلاً يك عده فاسد هم درشان هست. بنابراين بايد ما مجال بدهيم به همه اينها، همان طورى كه در كشاورزى شما عمل مىكنيد، كه پشتيبانى مىكنيد و كشاورزى را آنها مىكنند، شما پشتيبانى را مىكنيد، در اين طور امور هم چيزهايى را كه مردم ازشان كار بر مىآيد، معنى پشتيبانى اين است كه خود آنها عمل بكنند، اگر اين طور عمل بشود، هم سرمايههايى كه ممكن است نياورده باشند، وارد مىشود در بازار و هم در چيز بانكهاو هم مردم كمك كار مىشوند و مطمئن مىشوند، و هم اشخاصى كه خيال مىكنند كه جمهورى اسلامى نمىخواهد براى مردم كار كند، مىفهمند كه كار مىكند و چه مىكند، و هم اشخاصى كه در خارج هستند و ضد انقلاب نيستند، لكن بيخودى ترساندندشان، يعنى، تبليغات خارجى اين بيچارههارا ترساندند كهاى مبادا برويد تهران! همچو كه از در وارد بشويد، فوراً پاسدارها شما را مىگيرند و چه مىكنند! خوب، اين تبليغاتى است كه در دنيا دارد مىشود بر ضد ما. ما بايد يك كارى بكنيم كه اين تبليغات را خنثى كنيم و با تبليغات، ما زورمان به آنها نمىرسد براى اين كه ما يك تبليغات محدود داريم، آنها يك تبليغات غيرمحدود دارند، دنيا دست آنهاست و تبليغاتشان غيرمحدود است.
بايد به همه دولتها بگوييم كه ديگر خيال آمدن به اين جا را از سرتان بيرون كنيد
و بايد هم اين معنا را، ما به همه دولتها، به همه جا بگوييم كه ديگر خيال اين كه بخواهيد بياييد اين جا و دوباره يك كارى انجام بدهيد، اين را از سرتان بيرون كنيد. يعنى، دنيا ديگر اين را نمىتواند قبول كند. دنيا ديگر وضعش جورى شده است كه نمىتواند قبول كند كه همه بنده باشند و يك عدهاى آقا باشند، اين نمىشود. نمىشود كه آمريكا و فرانسه و شوروى و يكى دو تا ديگر آقا باشند و همه، فرض كنيد چندين ميليارد جمعيت دنبال آنها باشند و مطيع آنها باشند، اين گذشت وقتش. بايد اينها خودشان را تصحيح بكنند و بفهمند كه مسأله گذشته است كه شما بخواهيد، كه خير، باز هم مثل سابق باشيد. اين سابق يك جور ديگرى بود، دنيا الان جور ديگرى شده، تحولات ديگرى شده و ايران هم اثبات كرد اين مطلب را كه مىشود در مقابل همه چيز ايستاد و بايد آنها هم كه نشستند آن جا و فساد مىكنند و يك انفجارى مىكنند و يك ترقه در مىكنند، اينها بدانند كه اينها ديگر تأثيرى ندارد، جز اين كه مردم متنفرتر مىشوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه كنند، مردم مىگويند شماييد براى اين كه وضعتان را جورى كرديد كه هر جا فسادى واقع بشود مىگويند اينها هستند، منافقين
صحيفه نور ج 19 صفحه 38
هستند نمىدانم سلطنت طلب هستند، اين طورى. چرا بايد وضعتان را اينجور بكنيد كه هر فسادى را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشينيد آن جا، بگوييد كه ما بله، مردم با ما هستند و ما چطور هستيم و مردم چه بكنند و دستور بدهيد! اينها حرفهاى بچهگانهاى است كه عمرتان را ضايع مىكنيد و از ايران هم كه فرار كرديد و فرانسه هم كه طرفدار شما هست. آن جا برويد بنشينيد. همان جا از فرانسه ارتزاق كنيد و از ساير جاها. البته اين حرفهايشان هم براى همان است والا همچو نيست كه اين قدر نادان باشند كه حالا ايران، همهشان چشم به راه آنها هستند كه چرا نيامديد يا كاغذ فدايت شوم برايشان مىنويسند! خود آنها مىدانند اين را، اما براى اين كه دل آنها را به دست بياورند از اين حرفها مىزنند و از اين طرحها مىدهند كه ارتزاق كنند. خوب! اگر همين است خوب بكنند، ارتزاقشان را بكنند واللهم اشغل الظالمين بالظالمين انشاءالله، اميدوارم كه هم مؤفق و مؤيد باشيد و عمده اين است كه براى اين مستضعفينى كه به شما خدمت كردند، خدمت بكنيد و خدمت هم به اين است كه آنها را بازارىها را در كار وادار كنيد، شريك كنيد. كسانى كه مىتوانند صنعت كوچك درست كنند، آنها صنعتهايشان را حفظ بكنيد و ساير كارها، آنهايى كه البته دولت نمىتواند، آن دولت مىتواند و ديگران نمىتوانند، آنها بايد بكنند. و من اميدوارم كه انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد و سلامت.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 40
تاريخ: 5/6/63
پيام امام خمينى به ايثارگران جبهههاى نور
بسم الله الرحمن الرحيم
ما را چه رسد كه با اين قلمهاى شكسته و بيانهاى نارسا در وصف شهيدان و جانبازان و مفقودان و اسيرانى كه در جهاد فى سبيل الله جان خود را فدا كرده و يا سلامت خويش را از دست دادهاند يا به دست دشمنان اسلام اسير شدهاند، مطلبى نوشته يا سخنى بگوييم. زبان و بيان ما عاجز از ترسيم مقام بلند پايه عزيزانى است كه براى اعلاء كلمه حق و دفاع از اسلام و كشور اسلامى جانبازى نمودهاند. الفاظ و عبارات توان توصيف آنانى را كه از بيت مظلم طبيعت به سوى حق تعالى و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار يافتهاند، ندارد. از مجاهدينى كه سنگرهاى نبرد را تبديل به مساجد و ميدانهاى جهاد را با بانگ تكبير مهبط ملائكه الله نمودهاند، چگونه سخن توان گفت؟ در اقدام شريف مادران بزرگوارى كه در دامنهاى مطهر خود چنين فرزندانى را براى اسلام تربيت كردهاند، چه مىتوان نثار كرد؟ و براى اسيرانى كه در زندانهاى مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشريت فرياد مىكشند، چگونه توان تعظم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، براى شهيدان آرزوى رحمت خاص الهى و براى جانبازان، اين شهيدان زنده، سلامت و براى اسرا و مفقودين عزيز و دلير، آرزوى بازگشت به ميهن و براى مادران و پدران و همسران و فرزندانشان، اين نمونههاى صبر و مقاومت، صبر و سعادت دارين و براى رزمندگان در جبهههاى حق عليه باطل پيروزى درخواست مىنماييم. سلام و درود خداوند بر همگان و دعاى خير بقيه الله اعظم ارواحنا فداء شامل تمامى آنان باد.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 41
تاريخ: 7/6/63
پيام امام خمينى به مسلمانان جهان به مناسبت برگزارى كنگره عظيم عبادى - سياسى حج و عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باد عيد سعيد بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ايران كه با انقلاب كبير خود دست جهانخواران را از تجاوز به ميهن اسلامىشان قطع كردند. و به خواست خداوند متعال و حمايت حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد و براى به ثمر رسيدن انقلاب بزرگ خويش با فداكارىهاى فوق طاقت به نهضت و جانبازى خود ادامه مىدهند تا انشاء الله مقصد اعلى كه اجراى احكام نورانى اسلام است در كشور پياده شود.
عيد سعيد و مبارك در حقيقت آن روزى است كه با بيدارى مسلمين و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمكاران و جهانخواران بيرون آيند و اين مقصد بزرگ زمانى ميسر است كه ابعاد مختلفه احكام اسلام را بتوانند به ملتهاى زير ستم ارائه دهند و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا كنند و فرصتها را براى اين امر بزرگ سرنوشت ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از كنگره عظيم حج كه خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است و مع الاسف ابعاد مختلف اين فريضه عظيم سرنوشت ساز به واسطه انحرافهاى حكومتهاى جور در كشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومايه دربارى و كج فهمىهاى بعضى از معممين و مقدس نماها در تمام كشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است. كج فهمانى كه حتى با تشكيل حكومت اسلامى مخالف و آن را از حكومت طاغوت بدتر مىدانند. كج فكرانى كه فريضه بزرگ حج را محدود به يك ظاهر بىمحتوا كرده و ذكر گرفتارىهاى مسلمانان و كشورهاى اسلامى را بر خلاف شرع و تا سرحد كفر مىشمارند. وابستگان به حكومتهاى جابر انحرافى كه فرياد مظلومانى را كه از گوشه و كنار جهان در اين مركز فرياد جمع گرديدهاند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود مىكنند. بازيگرانى كه براى عقب نگه داشتن مسلمانان و بازكردن راه براى غارتگران و سلطه جويان، اسلام را در كنج مساجد و معابد محصور نمودهاند و اهتمام به امر مسلمين را برخلاف اسلام و وظايف مسلمانان و علماى اسلام معرفى مىكنند. و مع الاسف دامنه تبليغات گمراه كننده به قدرى بوده و هست كه دخالت در هر امر اجتماعى و سياسى را در جامعه مسلمين برخلاف وظايف روحانيون و علماى دين مىدانند و دخالت در سياست را گناهى نابخشودنى مىخوانند و فريضه نماز جمعه را به يك صورت خشك، مقصور
صحيفه نور ج 19 صفحه 42
كرده و تجاوز از اين حد را ضد اسلام مىدانند.و بايد گفت اسلام، غريب و ناشناخته است و ملت اسلامى منزوى و ناآشنا به حقايق اسلامند.
اكنون بر علماى اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و روشنفكرانى كه از اين مسائل رنج مىبرند و به حال اسلام و مسلمين تأسف مىخورند، در هر منطقه و داراى هر مذهب و مسلكى كه هستند لازم است براى جلوگيرى از اين خطر عظيم كه اسلام و مسلمين گرفتار آن هستند، دامن همت به كمر زنند و با هر وسيله ممكن در مساجد و محافل و مجالس عمومى، مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدايى نمايند و آنان را براى يك نهضت عمومى اسلامى مهيا كنند و بايد بدانند كه اين امرى است ممكن و شدنى، ولى محتاج به كوشش و فداكارى مىباشد. ملت ايران اعزهم الله راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود كه در مقابل قدرتهاى بزرگ مىتوان ايستاد و حق انسانى خود را بازپس گرفت. و با اتكال به قدرت لايزال حق تعالى كه وعده نصرت به شرط آن كه حق را يارى دهيم عنايت فرموده است، هراس به خود راه ندهند كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. و براى تحقق اهداف اسلامى كه در مقدمه آن كوتاه كردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از كشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى باشد، همت گمارند و با احزاب و حكومتهاو گروههاو اشخاصى كه با نهضتهاى اسلامى كه بحمدالله تعالى در آستانه رشد و شكل گيرى است مخالفند، مقابله نموده و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامههاى خود قرار دهند و مطمئن باشند كه با وعده صريح خداوند تعالى، تؤفيق پيشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات يابند.
اكنون كه در آستانه فريضه مباركه حج هستيم، لازم است توجهى به ابعاد عرفانى و روحانى و اجتماعى و سياسى و فرهنگى آن داشته باشيم. باشد كه اين امر راهگشايى براى قدم موثر ديگر باشد. در اين موضوعات بسيارى از دوستان متعهد مطالبى گفتهاند. اين جانب نيز اشارهاى گذرا تنها به بعض ابعاد آن مىكنم، شايد تذكرى از آن حاصل شود.
از آن جا كه در اين مناسك عجيب از اول احرام و تلبيه تا آخر مناسك اشاراتى عرفانى و روحانى است كه تفصيل آنها در اين مقال ميسر نيست، اكتفا به بعض اشارات تلبيههامى كنم. لبيكهاى مكرر از كسانى حقيقت دارد كه نداى حق را به گوش جان شنيده و به دعوت الله تعالى به اسم جامع جواب مىدهند. مساله، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب، گويى گوينده از خود در اين محضر بيخود شده و جواب دعوت را تكرار مىكند و دنباله آن سلب شريك به معناى مطلق آن مىنمايد كه اهل الله مىدانند، نه شريك در الوهيت فقط. گرچه سلب شريك در آن نيز شامل همه مراتب تافناى عالم در نظر اهل معرفت است و حاوى جميع فقرات احتياطى و استحبابى است مثل الحمدلك والنعمه لك و حمد را اختصاص مىدهد به ذات مقدس، همچنين نعمت را، و نفى شريك مىكند و اين نزد اهل معرفت غايت توحيد است و به اين معناست كه هر حمدى و هر نعمتى كه در جهان هستى تحقق يابد، حمد خدا و نعمت خداست بدون شريك و در هر موقف و مشعرى و وقوف
صحيفه نور ج 19 صفحه 43
و حركتى و سكون و عملى اين مطلب و مقصد اعلى جارى است و خلاف آن، شرك به معناى اعم است كه همه ما كوردلان به آن مبتلا هستيم. بگذارم و بگذرم و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سياسى اين مناسك عظيم است كه دست خيانتكاران براى مهجوريت آن بيشتر در كار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در اين عصر كه عصر جنگل است، بيشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند، زيرا بازيگران بين المللى با اغفال مسلمين و عقب نگه داشتن آنان از يك سو و عمال سودجوى آنان از سوى ديگر و غفلت زدگان نادان از طرفى و آخوندهاى دربارى يا كج فهم از سوى ديگر و متنسكان جاهل از يك طرف دانسته يا ندانسته پشت در پشت هم ايستاده و در محو اين بعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعاليت هستند. و لازم است متعهدان و بيداران و دلسوزان براى غربت اسلام و مهجوريت اين بعد در احكام اسلام بويژه حج كه اين بعد در آن ظاهرتر و موثرتر است، با قلم و بيان و گفتار و نوشتار به كوشش برخيزند، خصوصاً در ايام مراسم حج كه پس از اين مراسم عظيم انسانها مىتوانند در شهر و ديار خود با توجه به اين بعد عظيم، مسلمانان و مظلومان جهان را بيدار و براى خروج مظلومان جهان از تحت فشارهاى روزافزون ستمگران مدعى حمايت از صلح به حركت وادارند. و پر واضح است كه اگر در اين كنگره عظيم جهانى كه همه اقشار ملتهاى مظلوم اسلامى از هر مذهب و ملت و داراى هر زبان و مسلك و هر رنگ و قشر، ولى بازى واحد و لباس مشابه، دور از هر آلايش و آرايش اجتماع نمودهاند، مسائل اساسى اسلام و مسلمين و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حكومتهاى مستكبر و زورگو سرجايشان ننشينند، از اجتماعات كوچك منطقهاى و محلى كارى برنخواهد آمد و راه حل فراگيرى به دست نخواهيم آورد.
بيت الله الحرام اول بيتى است كه براى ناس بنا شده، بيت همگانى است. هيچ شخصيتى و هيچ رژيمى و هيچ طايفهحق تقدم در آن را ندارد. اهل باديه و صحرانشينان و خانه به دوشان با عاكفان كعبه و شهرنشينان و دولتمردان در آن يكسانند. اين بيت معظم براى ناس بنا شده و براى قيام ناس و نهضت همگانى و براى منافع مردمى و چه نفعى بالاتر و والاتر از آن كه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاى مظلوم كوتاه شود و مخازن عظيم كشورها براى مردم خود آن كشورها باشد. بيتى كه براى قيام تاسيس شده است، آن هم قيام ناس و للناس، پس بايد براى همين مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همين مواقف شريف تأمين نمود و رمى شياطين بزرگ و كوچك را در همين مواقف انجام داد. مجرد كليددارى بيت و سقايت حجاج و عمارت مسجدالحرام كافى نيست و مربوط به مقصد نيست. ساده بودن بيت و مسجد همچون زمان ابراهيم و صدر اسلام و به هم پيوستن مسلمين در آن مكان بىآلايش و وافدين بى پيرايش، هزاران مرتبه بالاتر است از تزيين كعبه و بناهاى مرتفع و غافل شدن از مقصد اصلى كه قيام ناس و شهود منافع ناس است. اجعلتم سقايه الحاج و عماره المسجد الحرام كمن امن بالله و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لايستون عندالله والله لايهدى القوم الظالمين ، گويى آيه شريفه در عصر ما نازل شده و گوياى حال
صحيفه نور ج 19 صفحه 44
ماست. در عصر حاضر سرگرمى به سقايت و معيشت حجاج و به عمارت و تزيين مسجدالحرام غفلت از ايمان به خدا و روز جزا و كناره گيرى از جهاد فى سبيل الله را ظلم و كسانى كه چنين كنند را ظالم محسوب داشته است. ايمان به خداى تعالى و روز جزا انسانهارا به جهاد فى سبيل الله و قيام براى حق و عدل سوق مىدهد و خداوند قومى را كه چنين نباشند، هدايت نمىفرمايد كه اينان ظالمانند. خداى تعالى و رسول عظيم الشان صلى الله عليه وآله در روز حج بزرگ ندا دادند و فرياد سر دادند كه خدا و رسول برى هستند از مشركان، واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبران الله برى من المشركين و رسوله. در آن روز خط آمريكا و آخوندهاى دربارى تأمين كننده منافع شيطان بزرگ نبودند كه فتوا دهند العياذ بالله، خدا و رسول بر خلاف مناسك حج دستور داده و عمل كنند و بايد حج از اين مسائل به دور باشد. روزى كه ولى الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف ظاهر شوند و در كعبه نداى عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان وكافران فرياد كشند، همين آخوندها هستند كه او را تكفير كنند و از ستمگران پشتيبانى نمايند.
خداوند انشاء الله تعالى اسلام و مسلمين را از شر ستم پيشگان نگهدارى فرمايد. اينك تذكراتى هر چند تكرارى را به عرض برادران و خواهران مىرسانم. اميد است انشاء الله تعالى به ديده عنايت توجه نمايند.
1- مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مىنمايد، حاصل نخواهد شد، مگر آن كه دستورات عبادى حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانيون معظم كاروانهاتمام هم خود را صرف در تعليم و تعلم مناسك حج كنند و بر مسأله دانان است كه از همراهان خود مواظبت كنند كه خداى نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سياسى و اجتماعى آن حاصل نمىگردد، مگر آنكه بعد معنوى و الهى آن جامه عمل پوشد و لبيكهاى شما جواب دعوت حق تعالى باشد و خود را محرم براى وصول به آستانه محضر حق تعالى نماييد و لبيك گويان براى حق، نفى شريك به همه مراتب كنيد و از خود كه منشاء بزرگ شرك است به سوى او جل و علا هجرت نماييد. و اميد است براى جويندگان، آن موتى كه دنبال هجرت است حاصل آيد و اجرى را كه على الله است دريافت نمايند و اگر جهات معنوى به فراموشى سپرده شود، گمان نكنيد كه بتوان از چنگال شيطان نفس رهايى يابيد. و تا در بند خويشتن خويش و هواهاى نفسانى خود باشيد، نمىتوانيد جهاد فى سبيل الله و دفاع از حريم الله نماييد. شما عزيزان قدرى به خود آييد و سلحشوران جمهورى اسلامى را كه پيروزىهاى خدا پسندانه رابراى اسلام و كشور اسلامى كسب كردهاند و اكنون جمعى از شهداى زنده آنان با شما در مناسك حج شريك هستند، بنگريد و از تحول عظيمى كه موجب اين همه فداكارى در آنان شده است، عبرت بگيريد. و مسلمانان بدانند تا يك درجه از اين تحولات در آنان حاصل نشود، شيطان نفس اماره و شياطين خارج نخواهند گذاشت كه به فكر امت اسلامى و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالى تؤفيق همگان را خواهانم.
صحيفه نور ج 19 صفحه 45
2- شما از كشور پيروزمندى كه سالهاتحت فشار ستمشاهى دست و پا زده و با عنايت خداوند تعالى و دعاى خير بقيه الله ارواحنا فداه قيد و بندها را با تحمل مصيبات جانكاه گسيخته و هزاران شهيد و جانباز در راه مقصد، تقديم اسلام نموده است، عازم حج شدهايد. شما حامل پيام ملتى هستيد كه با انقلاب خود كشورى را كه مىرفت با شرق زدگى و از آن بيشتر غرب زدگى در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده و حكومت اسلامى را به جاى حكومت طاغوتى جايگزين نمودهاند. همان مردمى كه تصميم دارند با صدور پيام انقلاب اسلامىشان نه تنها كشورهاى اسلامى كه مستضعفان جهان را به اسلام عزيز و حكومت عدل اسلامى آشنا سازند. شما نمايندگان مردمى هستيد كه انقلاب اسلامىشان با عمركوتاه خود و گرفتارىهاى طاقت فرساى حاصل از رويارويى با دو ابر قدرت و مقابله دو بلوك شرق و غرب با آن و خرابكارىهاى تروريستهاى وابسته به دو جناح ستمگر تنها و تنها به بركت اسلام و نورانيت آن و مقاومت مردم توانسته است كشورهاى اسلامى را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گيتى تكان داده و به اسلام جلب نمايد و توانسته است نداى اسلام را هر چند ضعيف به گوش جهانيان رسانده و نظر آنان را به خود جلب كند. شماحجاج محترم بيت الله الحرام حامل پيام اين ملت و نمايندگان اين كشور هستيد، در اين صورت موقعيت شما بسيار حساس و وظيفه شما سنگين است، يا انشاء الله چنانچه انتظار مىرود با رفتار شايسته و اخلاق اسلامى و انقلابى خود نظر همگان را جلب كرده و چهره انقلاب اسلامى را آن گونه كه هست به نمايش ملتهاى جهان مىگذاريد و توجه آنان را با برخوردهاى برادرانه و محبت آميز به انقلاب بزرگ ايران جلب مىنماييد و عملاً تبليغات فاسد مغرضانه بوقهاى تبليغاتى را خنثى مىنماييد كه در اين صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و يا خداى نخواسته بعضى از بىخبران برخلاف آنچه ذكر شد عمل مىنمايند كه اميد است ننمايند كه در اين صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتكب گناهى عظيم شده و از صف حجاج بيت الله الحرام و زايران قبر رسول خدا صلى الله عليه و اله و ائمه معصومين در بقيع خارج مىشوند و با كوله بارى از گناه به منازل خود بر مىگردند.
3- بسيار محتمل است كه عدهاى از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام براى بدنام كردن حجاج محترم و مشوه نمودن چهره انقلاب بلكه اسلام، در اين سفر شركت كنند و به صفوف حجاج محترم بپيوندند و دست به كارهاى ناشايسته و مخالف دستورات اسلام زنند و گاه باعث شوند كه بعض متدينين هم گول خورده و از آنها به تو هم آن كه تكليف انقلابى است، تبعيت كنند و به دست مخالفان انقلاب كه با دقت درصدد يافتن نقاط ضعف و خرده گيرى از حجاج ايرانى باشند بهانه دهند، مخالفانى كه همراه كاروانان و راهپيمايان و اجتماعات در مواقف شريفه مىباشند و مطالب را صد چندان كرده و به رسانههاى گروهى مخالف مخابره نموده و موجب تضعيف انقلاب مىشوند. در اين صورت بر تمام حجاج محترم خصوصا روساى كاروانها و روحانيون محترم و اشخاص هوشيار لازم است تا با دقت بسيار مواظب حركات و سكنات و رفتار حجاج باشند و به مجرد رويت يك امر
صحيفه نور ج 19 صفحه 46
انحرافى طرف را نهى كنند و اگر ديدند اصرار دارد و در صدد فساد است، به نحوى كه به ملايمت و موعظه حسنه نزديك تر است از آن جلوگيرى نمايند و به ديگران هشدار دهند كه او را از صفوف خود خارج كنند و متوجه باشند كه گاهى مفسدان مىخواهند جارو جنجال و تشنج ايجاد كنند. بايد از اين گونه امور احتراز نمايند.
4- مسلمانان حاضر در مواقف كريمه از هر ملت و مذهب كه هستند بايد به خوبى بدانند كه دشمن اصلى اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيمالشان صلى الله عليه و آله و سلم، ابرقدرتها خصوصاً آمريكا و وليده فاسدش اسرائيل است كه چشم طمع به كشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظيم زيرزمينى و روى زمينى اين كشورها از هيچ جنايت و توطئهاى دست بردار نيستند و رمز مؤفقيت آنان در اين توطئه شيطانى تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند مىباشد. در مراسم حج ممكن است اشخاصى از قبيل ملاهاى وابسته به خود را وادار كنند كه اختلاف بين شيعه و سنى ايجاد كنند و آن قدر به اين پديده شيطانى دامن زنند كه بعض ساده دلان باور كنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه بايد هشيار باشند و بدانند كه اين كوردلان جيره خوار با اسم اسلام و قرآن مجيد و سنت پيامبر مىخواهند اسلام و قرآن و سنت را از بين مسلمين برچينند يا لااقل به انحراف كشانند. برادران و خواهران بايد بدانند كه آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمنند، چرا كه اسلام و كتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگرىشان مىدانند، چرا كه ايران با پيروى از همين كتاب و سنت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد. امروز توطئه بر ضد ايران و حكومت آن و حزب الله در حقيقت توطئه براى محو اسلام و كتاب و سنت است و ايران بهانهاى بيش نيست. اينان با ايران زمان شاه كه حكومتش جان نثار آنان بود و ايران را در همه چيز وابسته به آنان كرده و نقشه اسلام زدايى را دنبال مىكرد، بسيار مؤافق بودند و با ايران امروز كه دستشان را از منابع و مخازن كشورمان قطع كرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از كشور رانده است مخالفند. از طرف ديگر دشمن حقيقى آنها هم اسلام است، مگر آن كه اسلامى ساخته و پرداخته بعض حكومتهاو آخوندهاى بدتر از آنان باشد كه با آن موافقند و آن اسلام نيز حامى آنان و مدافع منافع آنان است و از آن ديدگاه است كه فرياد مظلومانه حجاج ايرانى را در مركز وحى و مهبط اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله در گلو خفه مىكنند و به كفر آنان فتوا مىدهند. پس در اين مقطع زمانى تكليف الهى حجاج است كه اگر مطلبى از گويندگان شنيدند كه بوى ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مىدهد، انكار كنند و برائت از كفار و سردمداران آنان را از وظايف خود در مواقف كريمه بدانند تا حج آنها حج ابراهيمى ابوالانبياء صلواه الله عليه باشد و حج محمدى صلى الله عليه و آله و سلم. والا ما اكثرا الضجيج واقل الحجيج درباره آنها صادق است.
5- به حجاج محترم ايرانى كه حامل پيام اسلام و قرآن كريمند و حامل پيام انقلاب اسلامى مىباشند سفارش كرده و مىكنم كه در آن مواقف شريفه چه در مكه معظمه و چه در مدينه منوره مدارا با مسلمين و مسالمت را حتى با مامورين آن جا از دست ندهيد و در آن مراكز كه محل امن است به مقابله
صحيفه نور ج 19 صفحه 47
برنخيزيد و با همه با اخلاق انسانى اسلامى برخورد كنيد و با نصيحت برادرانه و موعظه حسنه همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازداريد و به دستور خداوند تعالى با جاهلان مدارا نماييد و با دقت متوجه حركات و سكنات خود و دوستانتان باشيد و اگر مخالفان شما برخلاف دستورات قرآن كريم با شما رفتار كردند، مقابله به مثل نكنيد تا در پيشگاه خداوند تعالى آبرومند و مطيع باشيد. و بايد بدانيد كه انسان در اجتماعات بزرگ نظير راهپيمايىها تحت تأثير واقع مىشود و چه بسا كه از خود بيخود شود و از يك شعار و فرياد بىتوجه تبعيت كند و چه بسا كه در اجتماعات حج و راهپيمايىها كه بايد با آرامش و مسالمت انجام گيرد، يك و يا چند نفر منحرف جنجال انگيز شعارى دهند كه با موازين اسلامى وفق ندهد، ولى با ظاهر شورانگيزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحميل نمايند. لازم است حجاج محترم ايرانى با دقت با اين مسائل توجه داشته باشند و كسانى كه كارگردانان راهپيمايىهاى مسالمت آميز هستند تمام شعارها را با دقت تنظيم كنند و قبل از شروع راهپيمايى عدهاى كه متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سياسى و اجتماعى آگاهى دارند، با مشورت از نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينىها شعارهايى را تهيه نموده و مردم را توجيه نمايند و اعلام شود كه همه موظف به تبعيت از شعارهاى تنظيم شده هستند و به ديگر شعارها جواب ندهند و بايد نظم و آرامش را حفظ نمايند.
6- ملت و دولت ايران در حالى كه از بسيارى از دولتهاى منطقه مخالفتهاى بىجا ديده است، هرگز نمىخواهد از اخوت اسلامى چشم پوشى نموده و به اعمال قدرت دست زند. حكومتهاى منطقه در عوض آن كه همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرت بزرگ كه به آنها به چشم وابسته مىنگرند، نجات دهند و نيز به جاى آن كه در مقابل كسانى كه ثروتهاى سرشار آنان خصوصاً نفت را به رايگان مىبرند بايستند و به جاى آن كه منطقه را از لوث وجود اسرائيل پاك كنند، همه كوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ايران خلاصه كردهاند اينان با دشمن و متجاوز به ايران كه اگر فرصت پيدا كند به همه منطقه تجاوز مىنمايد، همدست شده و بر ضد ايران كه جرمى جز پياده كردن احكام اسلام را ندارد، همكارىهاى همه جانبه مىكنند. اينان بايد بدانند كه دولت ايران با قدرت عظيمى كه از عنايات خداوند تعالى و پشتيبانى ملت چهل و چند ميليونى سرچشمه مىگيرد، قدرت مقابله به مثل را دارد و اين به وضوح ثابت شده است كه آمريكا و ديگر قدرتمندان در موارد گرفتارى دولتهاى وابسته، تنها به اظهار پشتيبانى لفظى و احياناً به فروش سلاحهايى ابتدايى با قيمتهاى بالا اكتفا نموده و هرگز مشكلى از آنان را نمىگشايند، كه نمىتوانند بگشايند، چرا كه تصادم قدرتها در جهان بيش از اين اجازه دخالت آشكاراى آنان را نمىدهد. با تمام اين اوصاف ما هميشه دست برادرى خود را براى از بين بردن نفوذ ابرقدرتهابه سوى كشورهاى اسلامى دراز كردهايم. شما حكومتهاى منطقه ديديد كه صدام را آمريكا و همقطاران آن به چه بليهاى دچار كردند، در حالى كه ايران در انقلاب و آشفتگى بسر مىبرد، او را به نويد سردارى قادسيه وادار كردند تا از زمين و دريا و هوا به كشور ما هجوم آورد و خيانت بعضى از دست اندركاران آن وقت نيز فرصتى بيشتر به او داد. مع ذلك با همه
صحيفه نور ج 19 صفحه 48
آشوبها و گرفتارىهايى كه نيروهاى سلحشور دريايى، هوايى و زمينى با آن دست به گريبان بودند، در كنار سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى دشمن را كه مناطق وسيعى از كشور را غافلگيرانه مورد تجاوز قرار داده بود، در همان محل ميخكوب نمودند و پس از مدتى نه چندان زياد با همه پشتيبانىهايى كه از اطراف به او مىشد آنها را از كشور خود راندند. و وضعيت امروز اين دشمن خدا را نيز مىبينيد و مىدانيد كه ديگر دولتهاى منطقه در مقايسه با صدام چندان مهم نيستند. صدام امروز در اين لجنزار مخوف براى يافتن راه نجات دست و پا مىزند و فريادش به جايى نمىرسد. ايران اگر او را يك انسان متعادل مىدانست، اميد نجاتى براى او بود. ولى با روحيه جنون آميزى كه از او آشكار است، ملت ما اجازه نمىدهد كه جنايات نابخشودنى او را ناديده بگيرند و او را براى ادامه خيانت به حال خود گذارند، پس او را در حال اضطراب جانكاه و موت و حيات تا موقع مقتضى نگاه مىدارند. و اين جانب به شما دولتهاى منطقه هشدار مىدهم كه با مشورت با عقلا و تفكر در آينده خود بدون توجه به وعدههاى آمريكا و دوستانش كه مىخواهند شما را گرفتار كنند و با تخيلات نابجا همچون صدام عفلقى شما را به دام مىاندازند تا خود را در منطقه هر چه بيشتر حاضر كنند و سرنوشت منطقه را به دست گيرند، خود را از اين مهلكه كنار گيريد و مطمئن باشيد كه دولتى چون دولت ايران كه متعهد به اسلام است و از فرامين الهى تخطى نمىكند، اگر دست برادرى او را فشار دهيد هرگز ضرر نمىبينيد و چه بهتر كه دولتهاى منطقه تمام نيروى خود را براى محو اسرائيل از جغرافيا تجهيز كنند. اسرائيل مفسدى كه فلسطينيان مظلوم را بدين روز انداخته و به لبنان قهرمان آن همه ظلم كرده و به كشورهاى منطقه تعدى و تجاوز نموده است. چه چيز بهتر از اين كه دولتهاى منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شر اسرائيل و آمريكاى طرفدارش نجات دهند. و من كرارا تذكر دادهام كه اسرائيل از نيل تا فرات را از خود مىداند و شما را غاصب سرزمينهاى خويش مىشمرد، گرچه اكنون جرات اظهار صريح آن را ندارد، چنانچه صدام برادر اسرائيل نيز براى سلطه بر منطقه تلاش مىكند و بر فرض باطل با به قدرت رسيدن، آرامش را از همه سلب مىنمايد.
اين جانب نصيحت برادرانه به شما نمودم، اكنون خود دانيد. و به دولتهاى نظير حكومت مصر هشدار مىدهم كه مبادا گول توطئه آمريكا را بخورد و به بهانه مين گذارى در درياى سرخ و كانال سوئز كه سر و صداى آن را به قدرى بلند كردهاند كه انسان مطمئن مىشود چيزى جز توطئه ابرقدرتها نيست، دست به اعمال ماجرا جويانهاى بزند. و همان طور كه همه مىدانند تاكنون اصل قضيه در پرده ابهام است. از طرف ديگر آسيب ديدن چند كشتى و جنجال دولت استعمارگرى چون آمريكا و انگلستان و فرانسه خود نشان دهنده نقشه حضور بيشتر آنان در منطقه است كه هر چه اين هياهوها دامنه دارتر مىشود، انسان به پوچ بودن دعوى مطمئنتر مىگردد و در هر صورت اگر مصر با دولت و ملتى مثل ايران كه براى بستن دست ستمكاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله كند بايد بداند كه ملتهاى مسلمان و انقلابى جهان او را محكوم نموده و ساكت نخواهند نشست. صلاح حال امثال مصر آن است كه سرنوشت خود را به دست آمريكا و دوستانش ندهد و خود را بىجهت وارد معركه نكند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 49
از خداوند تعالى پيروزى اسلام و خذلان كفر و بيدارى مسلمانان و تعهدشان را در پيشبرد مقاصد اسلامى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 50
تاريخ: 11/6/63
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
ما مكلفيم نگهبان آينده نظام و اسلام باشيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من تذكراتى دارم كه بايد به شما آقايان عرض كنم. ما بايد آينده را در نظر بگيريم و اين گونه فكر نكنيم كه وضع فعلىمان بگذرد، آينده هر چه باشد، باشد. ما مكلفيم تا علاوه بر اين كه وضع فعلى را حفظ كنيم، نگهبان آينده نظام و اسلام باشيم. ما بايد پايه گذار خوب آينده باشيم. از موضوعاتى كه بايد در فكر آيندهاش باشيم، وضع روحانيت است، وضع درسى روحانيت است. در مورد وضع درسى آنچه پرسيدم، گفتهاند خوب است. البته خوب داريم تا خوب، يك موقعى خوب است كه صاحب جواهر و شيخ مرتضى تربيت مىشود و يك موقعى خوب است كه ماها به وجود مىآييم، بين اين دو خيلى فاصله است. براى اين كه افرادى مثل صاحب جواهر تربيت شود بايد دسته بسيارى ممحض بر تحصيل شوند، خود را مهيا كنند تا فقه را به صورت قديم تحصيل نمايند.
وقتى تشريفات زياد شد محتوا كنار مىرود
مسأله ديگر، مسأله تشريفات حوزههاى روحانيت است كه دارد زياد مىشود. وقتى تشريفات زياد شد، محتوا كنار مىرود. وقتى ساختمانها و ماشينها و دم و دستگاهها زياد شد، موجب مىشود بنيه فقهى اسلام صدمه ببيند، يعنى با اين بساطهانمىشود شيخ مرتضى و صاحب جواهر تحويل جامعه داد. اين موجب نگرانى است و واقعاً نمىدانم با اين وضع چه كنم. اين تشريفات اسباب آن مىشود كه روحانيت شكست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانيون امروز كه بسنجيم، خوب مىفهميم كه چه ضربهاى به دست خودمان به خودمان مىزنيم. يك قصه هم قصه بعضى ائمه جمعه و بعضى از علماى بلاد است كه با دخالتهاى بىمورد خود در امور دولت، اسباب اين مىشوند كه مردم از آنها كنار گيرند. اگر مردم از روحانيون كنار گيرند، موجب مىشود كه روحانيون شكست بخورند و اگر روحانيون شكست بخورند، جمهورى اسلامى شكست مىخورد. اين مطلب را بارها گفتهام كه روحانيون بايد وضعى ارشادى داشته باشند، نه اين كه بخواهند حكومت كنند. كارى نبايد بكنيم كه مردم بگويند اينها دستشان به جايى نمىرسيد، حالا كه رسيد ديديد اين طور شدند. استبداد دينى خود تهمتى است كه از كنارش نبايد گذشت، راديوها مرتب از آن سخن مىگويند و ما را به
صحيفه نور ج 19 صفحه 51
خودكامگى متهم مىكنند. روحانيون نبايد كارى كنند كه شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما بايد نهى از منكر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوييم تو بايد اين كار را بكنى، والا بگوييم از اين جا برو، اين اولا تضعيف دولت است و از آن گذشته موجب مىشود كه مردم از روحانيون متنفر شوند. اين موضوعات را بايد كاملا در نظر داشته باشيم.
شوراى نگهبان بايد قوى و هميشگى باشد
اما مسأله شما. من با نهاد شوراى نگهبان صددرصد موافقم و عقيدهام هست كه بايد قوى و هميشگى باشد، ولى حفظ شورا مقدارى به دست خود شماست. برخورد شما بايد به صورتى باشد كه در آينده هم به اين شورا صدمه نخورد. شما نبايد فقط به فكر حالا باشيد و بگوييد آينده هر چه شد، باشد. شياطين به تدريج كار مىكنند. آمريكا براى پنجاه سال آينده خود نقشه دارد. شما بايد طورى فكر كنيد كه اين شورا براى هميشه محفوظ بماند. رفتار شما بايد به صورتى باشد كه انتزاع نشود كه شما در مقابل مجلس و دولت ايستادهايد.
اين كه شما يكى و مجلس يكى، شما يكى و دولت يكى، ضرر مىزند. شما روى مواضع اسلام قاطع بايستيد، ولى به صورتى نباشد كه انتزاع شود شما در همه جا دخالت مىكنيد. صحبتهاى شما بايد به صورتى باشد كه همه فكر كنند در محدوده قانونى خودتان عمل مىكنيد، نه يك قدم زياد و نه يك قدم كم. در همان محل قانونى وقوف كنيد، نه يك كلمه اين طرف و نه يك كلمه آن طرف. گاهى ملاحظه مىكنيد كه مصالح اسلامى اقتضا مىكند كه به عناوين ثانوى عمل كنيد. به آن عمل كنيد گاهى مىبينيد كه بايد نخست وزير در كارى دخالت كند كه اگر دخالت نكند به ضرر اسلام است، به او اجازه دهيد عمل كند. ضرورت اقتضا مىكند كه نخست وزير فلان كار را انجام دهد كه از كس ديگرى بر نمىآيد شما بايد سعى كنيد كه نگويند مىخواهيد در تمام كارها دخالت كنيد، حتى در مسائل اجرايى. البته خود اين مسائل را مىدانيد و عمل مىكنيد، ولى من تذكر مىدهم. شما بايد توجه داشته باشيد كه اگر مباحثات به مناقشات تبديل شود و جلوى يكديگر بايستيد، اسباب اين مىشود كه شوراى نگهبان تضعيف شود و در آتيه از بين برود و آن كسانى كه علمايى را كه قبلا كار شوراى نگهبان را مىكردند، كنار گذاشتند، به اين خاطر بود كه كم كم آنها را مخالف خود احساس كردند و كنار گذاشتند و به تدريج اين شيطنت صورت گرفت. پس همه ما بايد بيدار باشيم.
ما بايد به فكر مردم باشيم و بر آنان سخت نگيريم كه از صحنه خارج شوند
مسأله ديگر رفتار نهادها با مردم است. بايد حركت ما به صورتى باشد كه مردم بفهمند كه اسلام براى درست كردن زندگانى دنيا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش كنند. اين كه آمده است الاسلام يجب ماقبل اين يك امر سياسى است. اسلام ديده است اگر بخواهد با كسانى كه تازه مسلمان شدهاند، سختگيرى كند، هيچ كس به اسلام رو نمىآورد. جب ماقبل كرده است و از آنچه؛
صحيفه نور ج 19 صفحه 52
قبل كردهاند، گذشته است. در جايى ديدم كميته صنفى گفته است تمام اصنافى كه از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشى كردهاند بايد بيايند و مجازات شوند. اين بر خلاف اسلام و رضاى خداست. ما بايد اين قدر سخت نگيريم و به فكر مردم باشيم. مردم ما خيلى زحمت كشيدهاند مردم عادى غير از طبقه مرفه هستند، مردم عادى ما اسلام را پياده كردهاند و تمام زحمات حكومت را متحمل مىشوند. پس ما بايد بسيار به فكر مردم باشيم و بر آنان سخت نگيريم كه از صحنه خارج شوند. البته فاسدين را رها نكنيد، اما اين كه اين فرد با كى عكس انداخته است يا اسمش در كجاست و يا به استقبال چه كسى رفته است، نبايد به اين سببها براى مردم ناراحتى درست كرد. در قرآن هم كارها به تدريج انجام گرفته است. ما چهل و چند ميليون هستيم كه اگر با هم باشيم. مطمئنا نه شوروى و نه آمريكا هيچ كارى نمىتوانند بكنند. پس بايد مردم را حفظ كرد. مجلس، دولت، شوراى نگهبان و بقيه بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا ايران و اين جمهورى را حفظ كنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 57
تاريخ: 16/6/63
پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله آشتيانى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
خبر تأسف و تاثرآور رحلت عالم متقى مهذب و فقيه ارزشمند و متعهد، حضرت حجت الاسلام والمسلمين مرحوم آقاى حاج ميرزا محمد باقر آشتيانى رحمه الله عليه موجب نگرانى و تالم شد. اين جانب ايشان را از جوانى مىشناختم و آنچه از ايشان دريافتم تقوا و صفاى باطن، اخلاق كريمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ايشان از اساتين فقاهت و چهرههاى بارز بين علما و فقها بودند و خدمتهابه علم و حوزههاى علميه نمودند و جزاهم الله عن الاسلام خيرا. اين جانب فقدان اين بزرگوار را به حوزههاى علميه و علماى معظم خصوصاً علماى اعلام تهران دامت بركاتهم و به خاندان و بستگان محترمشان تسليت عرض و از خداوند تعالى براى ايشان رحمت و غفران و براى بازماندگانشان صبر و سلامت و براى علماى اعلام سعادت و صحت و براى اسلام بزرگ قوت و قدرت و براى مجاهدان در راه خدا پايدارى و استقامت و براى شهداى جبههها و غيرجبههها علو مقام و عظمت و براى بازماندگانشان شكيبايى و كرامت و براى مفقودين و اسرا رجوع به اوطانشان با سرفرازى و شهامت خواستارم و اميدوارم با دعاى خير حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه فداء اين كشور اسلامى از شر اجانب محفوظ باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 53
تاريخ: 15/6/63
بيانات امام خمينى به در جمع رؤساى: جمهورى، مجلس، ديوان عالى كشور و نخست وزير مسؤولن لشكرى و كشورى و سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مناسبت عيد قربان
آن چيزى كه اعمال ما را با اعمال انبيا متفاوت مىكند، مغز عمل است
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلا به همه آقايان، به همه امت مسلمان دنيا و مستضعفين، اين عيد سعيد را تبريك عرض مىكنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به بركت اين عيد و ساير اعياد شريفه، ما را و همه ملتهاى مسلمان را هدايت كند كه به راه مستقيم اسلام سير كنيم و به مقاصد اسلامى فكر كنيم و بتوانيم بين مسلمين يك آشتى، يك وحدتى ايجاد كنيم. حضرت ابراهيم (ع) كه اين عيد منتسب به او هست و بنيانگذار ايثار است، صورت عمل، يك معناست و معنا و محتواى عمل، يك باب ديگر. اين جا صورت عمل هم يك مشكلى است براى حلش و يك امرى است كه فوق طاقت نوع بشر است. اما آن چيزى كه ابراهيم (ع) را ابراهيم مىكند، مسأله اين صورت نيست، مسأله آن سيرى است كه فرموده است و منتهى به اين مسائل شده است. ابراهيم كه به حسب روايات شريفه ما، در آن وقتى كه طرف آتش داشت مىرفت، ملائكه آسمان به او گفتند كه حاجت داريد؟ گفت به شماها نه. آن يك باب ديگرى از معارف را داشته است. و ما صورت عمل را مىبينيم و از آن هم اعجاب مىكنيم و اعجاب آور هم هست. لكن آنهايى كه اهل معارف الهى هستند، باطن اين صورت را ملاحظه مىكنند. اصل اعمال انبيا مطلقا به حسب صورت، با اعمال ما به حسب نوع مؤافق است. آنها نماز مىخوانند ما هم نماز مىخوانيم، آنها روزه مىگيرند ما هم روزه مىگيريم، آنها حج مىروند ما هم حج مىرويم، آنها قربانى مىكنند ما هم قربانى مىكنيم، وقوف مىكنند ما هم وقوف مىكنيم، اين صورت را همه با هم مشتركيم. لكن تفاوت آن چيزى كه اعمال ما را با آنها متفاوت مىكند و اعمال انبيا را بعضىها با بعض ديگر متفاوت مىكند، آن مغز عمل است. آن چيزى است كه آنها از آن مبدا الهام مىگيرند و اين اعمال را با الهام از آن جا عمل مىكنند. مسأله وحى و گرفتن وحى كه در انبيا هست - و آنها هم متفاوت هست يكى از امور مهمى است كه انسان تصورش را نمىتواند بكند كه مسأله چى هست و از چى بوده است. واسطه، جبرئيل است، جبرئيل چه جور واسطه بوده است؟ آيا پيغمبر نازل كرده است جبرئيل را و به ولايت او نازل شده است؟ با جبرئيل نازل شده است و آن وحى را رسانده است؟ مسائلى كه در آن صحبت است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 54
ابراهيم (ع) خودى نمىبيند تا ايثارى كرده باشد
مسأله قربانى فرزند يك باب است كه به حسب البته ديد نوع بشر، مسأله مهمى است، لكن آن چيزى كه مبدا اين عمل مىشود، آن چيزى كه مقابله ما بين پدر و پسر را در آن جا متحقق مىكند، اين يك مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق اين مسائلى كه ماها مىفهميم. ما همه مىگوييم كه ايثار كرد، قربانى كرد و واقعا اين طور بوده است، خوب! مهم هم هست. لكن آيا در نظر ابراهيم(ع) هم ايثار بوده است؟ ابراهيم هم در نظرش اين بوده است كه حالا يك چيزى، تحفهاى مىبرد پيش خدا؟ اسماعيل هم سلام الله عليه در نظرش بوده كه يك جانفشانى دارد مىكند براى خدا؟ يا مسأله اين نيست. اين مسألهاى است كه تا نفسانيت انسان هست، خوديت انسان هست، ايثار اسمش هست. من ايثار مىكنم در راه خدا فرزندم را، من ايثار مىكنم در راه خدا جان خودم را. اين، براى ما مهم است و زياد مهم است، براى ابراهيم نيست مسأله اين، ايثار نيست. ابراهيم خودى نمىبيند تا ايثارى كرده باشد، اسماعيل خودى نمىبيند تا ايثار كرده باشد. ايثار اين است كه من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ايثار. اين، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولياى خدا شرك است، در عين حالى كه در نظر ما كمال بزرگى است، ايثار بزرگى است.
عيد براى ما يك معنا دارد، براى ابراهيم و براى پيغمبرها يك معناى ديگرى دارد، ما هم عيد مىكنيم، آنها هم عيد مىگيرند، لكن آنهايى كه عيد مىگيرند عيد لقاء است، آنها عود مىكنند به آن جايى كه از آن جا ظاهر شدند و عيد مىگيرند براى اين امر، البته بعد از ارجاع - به، باز - از آن معناى سيرالهى، بعد از ارجاع اسمش عيد مىشود. و بعدهاى معنويش بسيار زياد است و دست ما از آن كوتاه است و بعدهاى سياسى و اجتماعىاش هم زياد است و زياد بوده است و اميدواريم كه زياد بشود.
مسلمانها بايد از عبادات، هم سير معنوى كنند و هم برداشت سياسى و هم عمل
اميدواريم كه مسلمانها به خود بيايند و از همين عباداتى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها مقرر فرموده است، از همينها، هم سير معنوى بكنند و هم برداشتهاى سياسى و هم عمل. اين طور نباشد كه نماز را ما همان جهت تقرب الى الله آن را ملاحظه كنيم البته آن بالاترين چيز است. لكن بعد از اين كه انسان نمازگزار شد ايثارگر خواهد شد، بعد از آن كه ايثارگر شد، براى اسلام خدمت خواهد كرد. و حج كه در اوجهات اجتماعى و سياسى بيشتر ظاهر است، اين بحمدالله امسال تاكنونش خوب برگزار شده است و اميدواريم كه از اين به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود و مسلمين را بيدار بكنند اين حجاجى كه در بيت الله الحرام هستند. گرچه مع الاسف بعضى از آخوندهاى بسيار نافهم يا بسيار موذى در همين مقطع از زمان شروع كردند به چيزهايى نوشتن و رسالههايى پخش كردند و نسبت به شيعه و نسبت به ائمه شيعه و نسبت به طريقه شيعه جسارت كردند و اين در يك همچو مقطعى كه عقلاى طرفين، عقلاى مذاهب با هم جمع شدند و علماى مذاهب با هم جمع شدند و مىخواهند فكر بكنند براى مصالح اسلام، در يك همچو مقطع يك همچو رساله منتشر مىشود،
صحيفه نور ج 19 صفحه 55
كانه خطر براى آمريكا ديدند و واويلا بلند كردند. آن آخوند احمقى كه در يك همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شيعه جسارت مىكند، درصدد اين است كه در مقابل او هم يك كسى پيدا بشود، آن هم يك چيزى بگويد و موجب بشود كه بين مسلمين در يك همچو مقطع از زمانى كه دارد وحدت ايجاد مىكند، اختلاف ايجاد بشود. واقعاً اسلام چه كند با اين طرز فكرها، با اين طرز عملها؟ اسلام چه كند با اين آخوندهايى كه خودشان را به صورت يك روحانى در آوردند و در بين مردم پخش هستند؟ اين گرفتارى است كه در يك همچو موقعى كه مسلمين دارند فكر مىكنند، او به عنوان اين كه من ديدم كه بعض از جوانها متمايل به اين اجتماع شدند، متمايل به اين ايران شدند، تكليف ديدم به اين كه بگويم و اينها مشتركند، اينها مجوسند اينها چطورند اينها چطورند و به بعض مقدسات جسارت كردند. اين، جز اين كه خدمت به استعمار است، خدمت به قدرتهاى بزرگ است و كارشكنى براى اسلام و مسلمين است؟ ما بايد فكر كنيم براى اين مسائل. مسلمانها بايد فكر كنند براى اين مسائل و اين اشخاصى كه اين طور در صدد شكستن وحدت مسلميناند.
و بالجمله من اميدوارم كه ايران با اين راهى كه به پيش گرفته است فقط ملاحظه آن جهات صورى را نكند و ملاحظه جهات معنوى را هم بكند. تمام مسائل براى معنويات است. پيغمبرها هم كه آمدند و احكام را منتشر كردند براى اين است كه تزكيه بكنند مردم را يزكيهم و يعلمهم الكتاب همه براى اين آمدند كه مردم را با مبدا وحى آشنا كنند، سيرالى الله بدهند، صراط مستقيم، هدايت را به صراط مستقيم بكنند. و ما ايرانىها و مسلمانها علاوه بر اين كه جهاد در راه اسلام مىكنيم، بايد از جهاد اكبر هم غافل نباشيم، از جهاد به نفس هم غافل نباشيم كه مبدا همه امور است. و بايد اين اعياد را همان طورى كه عيد مىدانيم براى مسلمين و ذخر و شرف مىدانيم براى پيغمبر اكرم (ص) بايد ما خودمان مهيا بشويم كه براى پيغمبر اكرم (ص) ذخر و شرف باشيم. طورى عمل بكنيم، در مكه، در مدينه، در همه جا و با همه مسلمين در هر جا، طورى رفتار بكنيم كه اين اسباب شرافت اسلام بشود، اسباب اين بشود كه مردم بفهمند كه اسلام چه جور تربيت مىخواهد بكند، از تربيت اسلامى مردم ملتفت بشوند كه اسلام آمده است براى چى، قرآن شريف آمده است براى چى.
آن چيزى كه اساس است، سير الى الله است و شكستن بت نفس و بتهاى ديگر
تمام مسائلى كه هست ما مىخواهيم دست ظالمها را كوتاه كنيم انشاء الله و مىخواهيم كه قدرتها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم انشاء الله، همه اينها مقدمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سير الى الله است، توجه به خداست، همه عبادات براى اوست، همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سير الى الله باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بتهاست و شكستن دنبال او شكستن بتهاى ديگر.
بحمدالله امسال در مكه با اين تظاهرات عظيم و با اين شعارهاى كوبنده يك مقدارى از صولت
صحيفه نور ج 19 صفحه 56
بتها شكسته شد و انشاء الله بعدها هم خواهد شد. و اميدواريم كه هر سال بر اين مسائل اضافه بشود و مسلمانها متصل بشوند به هم و همراه هم فرياد بكشند در جايى كه جاى فرياد است. و خداى تبارك و تعالى از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه ما را بيدار كند و همه مسلمين را بيدار كند و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمين بيشتر بكند. و اميدوارم كه دولتهاى منطقه هم به خود بيايند و از تبليغات سويى كه اين آخوندها مىكنند، خودشان را كنار بكشند و از تبليغات سويى كه آمريكا و عمال او مىكنند خودشان را كنار بكشند و با يك وحدت كلمه بروند تا اين كه اسلام را از دست اين خونخوارها نجات بدهند و بلاد مسلمين را از دست اين اشخاص كه مىخواهند ببلعند همه بلاد مسلمين را، نجات بدهند. خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه شما تؤفيق عنايت كند كه اين اعياد را با آشنايى به اسلام و احكام اسلام عيد بگيريم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 58
تاريخ: 18/6/63
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى ستاد تبليغات جنگ
بسم الله الرحمن الرحيم
مهم اين است كه انقلاب اسلامى ما انقلابى است كه به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب كردهاند و مردم بايد آن را به آخر برسانند. مردم قيام كردهاند، شاه را بيرون كرده و رژيم او را سرنگون نموده و نظام اسلامى را كه به نفع مستضعفين است جايگزين آن كردهاند، پس، مردم بايد پاى كارى كه كردهاند بايستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بيشتر و بزرگتر است.
امروز كه تمام بوقهاى تبليغاتى بر ضد اسلام و ايران است، بدين خاطر است كه ايران را به سازش و تسليم بكشند. انقلاب ما عظيم است و متكى به هيچ قدرتى نيست، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب. انقلابهايى كه در دنيا مىشود، به يكى از اين دو ابرقدرت متكى است ولى انقلاب مردم ما انقلابى است متكى به خود مردم، پس مردم بايد از پيامدهاى انقلابشان گله نداشته باشند. امروز كشور ايران روى پاى خودش ايستاده است، لذا زحمتها و توطئهها را هم بايد تحمل كند. مردم ما بايد دائما پيغمبر اكرم (ص) را به ياد بياورند، پيغمبر اكرم (ص) قيام كردند، پايدارى كردند، زحمتها را متحمل شدند، در مكه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج كشيدند و بعد در مدينه تمام ايام زندگىشان را با رنج و زحمت تمام كردند و حضرت حتى در بستر بيمارى به جيش اسامه دستور حركت دادند. ما هم تا آخر، زحمتها و رنجهاى توطئه ابرقدرتها را بايد تحمل كنيم. ما موظف هستيم تا امر الهى را انجام دهيم. پس، از سختىها نبايد هراس داشته باشيم. آيا پيغمبر اكرم (ص) در مقابل سختىها عقب نشينى كردند؟ آيا حاضر به تسليم و سازش شدند؟ ما هم كه كار انبيا و پيغمبر اكرم (ص) را انجام مىدهيم بايد بايستيم، بايد مقاومت كنيم تا اسلام استقرار پيدا كند و عدالت برقرار شود و دست ظالمها كوتاه گردد. اين را بايد دنبال كرد. مردم زمان حضرت رسول (ص) و اصحاب او مقاومت كردند و از سختى نهراسيدند تا پيروز شدند. ما هم وقتى وارد اين كار شديم و تصميم گرفتيم كه دست بدين عمل بزرگ بزنيم، پيامدهايش را هم بايد پذيرا باشيم.
اگر كمى عقب بنشينيم بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است
بايد مردم توجه كنند كه كارى بزرگ انجام دادهاند و دشمن هم براى شكست آنها از هيچ كوششى دريغ نمىكند. مردم بايد محكم و استوار براى آزادى و استقلال بايستند، اگر ما دستمان را به
صحيفه نور ج 19 صفحه 59
سوى آمريكا و يا شوروى دراز كنيم، آسوده تا آخر زندگى مىكنيم ولى مردم ما كه اين را نمىخواهند، پس بايد اين توطئهها را كم و زياد تحمل كنند. اوايل جنگ، فكر مىكردند ظرف چند روز كار تمام مىشود، حال مىبينند خير، جمهورى ما مستقر و ايستاده است. امروز دنيا به ايران چشم دوخته است، چه دوست و چه دشمن، كه ببينند ايران چه مىكند. در قديم كه ايران مطرح نبود، شاه بود و نوكرى آمريكا كه هر وقت مىخواست، بگويد برو! و هر وقت نمىخواست، بگويد نرو! ولى امروز چه؟ امروز آمريكا و شوروى به يك كارگر ساده ايران قدرت گفتن چنين حرفهايى را ندارند. امروز دنيا با چنين ملت شجاعى روبروست كه در مقابل تمام توطئهها ايستاده و جلو رفته است و وظايفش را هم بهتر انجام مىدهد اگر مىبينيد كه در اين جا هواپيما مىدزدند، اولا در آمريكا و ساير نقاط هم اين دزدىها فراوان است. دزدى هواپيما كه كارى ندارد، شخصى بلند مىشود با يك چاقو و يا گاهى فقط تشر مىزند و خلبان هم بايد از جان مسافران حفاظت كند و به احتمال اين كه نكند راست بگويد، به حرف او گوش مىدهد. امروز دنيا، دنياى آشوب و جنگ و انفجار و هواپيما ربايى است و ايران از خيلى جاهاى دنيا آرامتر است. ممكن است بعضىها كه اين چيزها را نديدهاند، با خود بگويند! با قدرتها بايد ساخت. ولى بايد بدانند كه سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنيا. مردم بايد محكم بايستند و از اسلام و كشور دفاع كنند و از توطئهها به خود هراس راه ندهند كه اگر كمى عقب بنشينند، بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است. مردم انقلاب كردند، بايد پاى زحماتش هم بنشينند. مردم، پيغمبران و پيغمبر اسلام (ص) را و ابراهيم (ع) را در نظر بگيرند، ببينند كه با آنها چه مخالفتها شد، ولى دست از هدفشان نكشيدند. اگر ما مسلمانيم، بايد دنباله روى آنها باشيم. دنباله روى از آنان كه فقط روزه و نماز و مسجد نيست. دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است. بايد براى حفظ اساس اسلام تا آخر ايستاد و پيشروى كرد.
كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد
مردم در مورد جنگ تصميمشان را قوىتر كرده و در هفته جنگ به وظايفشان عمل نمايند. خداوند شما را تأييد كند. شما پيروزيد در دنيا و آخرت، پيروزى شما نمونه است. پايدارى كنيد كه پيروزى شما بر دو ابرقدرت است. پيروزى بر يك قدرت با تأييد و پشتيبانى ابرقدرت ديگر، كار مهمى نيست. شما بايد مقابل دو ابرقدرت بايستيد، مردم بايد در مقابل دو ابرقدرت بايستند كه ايستادهاند و خواهند ايستاد و از هيچ چيز نمىترسند. صدام دست و پا مىزند. اين شبها شايد خوابش نبرد. او مرتب مىگويد كه اگر ايران حمله كند خارك را مىزنم. او اگر هر لحظه بتواند، خارك را با خاك يكسان مىكند، او قدرت ندارد.
اميدوارم مؤفق و مويد باشيد و تبليغاتتان هميشه بر اساس صدق و صداقت باشد، كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد و هميشه مصالح ايران را در نظر بگيريد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 65
تاريخ: 26/6/63
حكم امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد مدرسه مروى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا كنى دامت افاضاته
با حسن تدبير و مديريت و و ثاقت و امانت كه در جناب عالى محرز است، مناسب ديدم براى تصدى امور مدرسه مروى با تمام متعلقات آن از موقوفات و غيره به جناب عالى زحمت دهم، لهذا جناب عالى را به سمت متولى مدرسه مروى و موقوفات و كتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم. اميد است خداوند تعالى به جناب عالى تؤفيق مرحمت فرمايد در تمشيت امور آن جا خصوصاً تقويت جنبههاى علمى و تقوايى و تربيت فضلا و علماء انشاء الله تعالى. علما و مدرسين تهران دامت بركاتهم كوشش نمايند در تعليم و تربيت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سيره سلف صالح رحمهم الله بود اين مدرسه را با علم و عمل روشنى بخشند. از خداوند تعالى تأييد و تؤفيق جناب عالى را خواستار و اميد است با عنايات خاصه بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در اين مقصد مهم شرعى كامياب باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 60
تاريخ: 23/6/63
بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسى، استاندار و مسؤولان نهادهاى استان خراسان، جمعى از طلاب و مدرسين حوزه علميه مشهد و گروهى از خدام و كاركنان آستان قدس رضوى به مناسبت عيد غدير
حضرت امير شخصيتى است داراى ابعاد بسيار و مظهر اسم جمع الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را بر مهمانان عزيزى كه از محضر مقدس امام ثامن سلام الله عليه تشريف آوردند...، ما قدمهاى شما را بسيار گرامى مىداريم. شما از مركزى آمديد كه مركز نور است، مركز علم الهى است، مركزى است كهبايد همهدر آن مركز آستان بوسى كنيد، و بايد اظهار تأسف كنم كه دست ما كوتاه است، و از شما آقايان، روحانيون و ديگر قشرها مستدعى هستيم كه آن جا كه رفتيد عرض ارادت ما را برسانيد. امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير سلام الله عليه را منصوب فرمودند. بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دستهاى خائن، براى جنگهايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگها و جنگ افروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است. همين ابعادى هم كه دست بشر به آن رسيده است و مىرسد، در يك مردى، در يك شخصيتى جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانى كه در حال اين كه زاهد و بزرگترين زاهد است، جنگجو و بزرگترين جنگجوست در دفاع از اسلام. اينها در افراد عادى جمع نمىشود، آن كه زاهد است، به حسب افراد عادى، جنگجو نيست، آن كه جنگجوست زاهد نيست. در عين حالى كه در معيشت آن طور زهد مىكردند و آن طور در خوراك و در آن طور چيزها به حداقل قناعت مىكردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و اين هم جزء امورى است كه جمعش، جمع متضادين است. در عين حالى كه داراى علوم متعدده و داراى علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامى است، در عين
صحيفه نور ج 19 صفحه 61
حال مىبينيم كه در هر رشتهاى، مردمى كه اهل آن رشتهاند او را از خودشان مىدانند، پهلوانها حضرت امير را از خودشان مىدانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مىدانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مىدانند، فقها حضرت امير را از خودشان مىدانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مىداند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.
بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود
بعضى كمالات حضرت كه شايد يك قدرى مخفى مانده باشد از ادعيه حضرت معلوم مىشود. دعاى كميل يك دعاى عجيبى است، بسيار عجيب. بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود. الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك كى مىتواند اين طور بگويد؟ كى اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نمىترسد لكن مىترسد كه وقتى در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبهاى برسد كه محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالى ناله مىزند. اين عشقى است كه در باطن قلب او گداخته شده هميشه و تمام اعمالى كه از او صادر مىشود، از اين عشق صادر مىشود، از اين عشق به خدا صادر مىشود. ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست و اين سبب شده است كه ضربه على يوم الخندق افضل من عباده الثقلين. فرضا كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبداء، مبداء عشقى نبود، افضل من عباده ثقلين. نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او. شمشير زدن، يك دست پايين آوردن است و يك كافر را كشتن، اين دست پايين آوردن و كافر را كشتن، از خيلى اشخاص ممكن است صادر بشود، لكن گاهى اصلا اجر ندارد و اصلا فضيلت ندارد و گاهى فضيلت دارد تا برسد به آن جايى كه افضل من عباده ثقلين. اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد الله است، عين الله است. اينها را ما با لقلقه لسان مىگوييم و نمىتوانيم تصورش را بكنيم، البته تصديقش كرديم به اين كه اين طور است اما تصورش را نمىتوانيم بكنيم كه چه جور است وضعيت.
ما كه مىگوييم شيعه حضرت على هستيم، بايد ببينيم شيوه حضرت على چه بود
آنهايى كه شيعه اين مرد بزرگ هستند البته نمىتوانند مثل او باشند، خود ايشان هم فرمود شما قدرت اين را نداريد، حتى قدرت همين زهد ظاهريش را، چه برسد به معنوياتش، لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمؤمنين سلام الله عليه هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيههايش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مىترسيد كه منعكس شده است اين در دعاى
صحيفه نور ج 19 صفحه 62
كميل و در حالات او و ما اصلا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم. آن طور بسط عدالت، اگر مؤفق شده بود، كرده بود كه الگو شده بود براى همه حكومتهاى عالم، نگذاشتند. ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمىشود اين. اگر در روايات فرمودهاند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورىمان عمل مىكنيم يا نمىكنيم؟ ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مىخواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟ شما ملت عزيز با قدرت خودتان، با ايمان خودتان، با تحولى كه درتان واقع شد، دست تبهكاران را در داخل و دست غارتگران را كه از خارج دراز شده بود قطع كرديد، شما يك حكومت طاغوتى را برداشتيد و به جاى او يك حكومت اسلامى گذاشتيد. شمايى كه اين كار را كرديد بايد دنبالش باشيد تا نگهش داريد، نمىشود كه انسان يك كارى بكند و نيمه كاره رهايش كند. امروز كه اسلام و جمهورى اسلامى در دست شما و ما و همه ملت ايران امانت است، اگر چنانچه خلاف بكنيم، خلاف مصالح جمهورى اسلامى بكنيم، خلاف مصالح اسلام بكنيم، به اين امانت خيانت كرديم و در پيشگاه مقدس حق تعالى مجرم و خائن هستيم. خيانت همهاش اين نيست كه منافقين مىكنند، آنها هم يك قسمش است. خيانت آن نيست كه صدام مىكند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسمهاى مختلف ضربه مىخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهاى به حكومت اسلامى مىخواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مىكند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مىگوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابى طالب چى بود، همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مىكرد. اگر حضرت آن وقت مىخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مىگوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مىسازد با شيعه بودن با على بن ابى طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچههايش را به جنگ فرستاد.
كمك كنيد به اين دولتى كه براى اسلام و كشور شما جان مىكند
امروز مصالح اسلامى اقتضا مىكند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمهاى بلند نكنيم براى تضغيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيتها. من يك صحبتى مىكنم كه نصيحت مىكنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمىتوانيد بكنيد، و نمىتواند هم. يك دفعه مىبينيم كه شياطين از اطراف به دولت حمله مىكنند كه معلوم شد تو خلاف شرع هميشه كردى. خداى تبارك و تعالى كه پيغمبرش را نصيحت مىكند كه يا ايهاالنبى اتق
صحيفه نور ج 19 صفحه 63
الله به حسب آن طورى كه شما مىگوييد پيغمبر متقى نبوده تا خدا به او گفته اتق الله ! خداى تبارك و تعالى كه به همه مؤمنين مىفرمايد يا ايها الذين امنوا اتقوا الله معلوم مىشود اينها متقى نبودند كه خدا مىگويند اتقوا الله اين شياطين چه مىگويند به اين ملت ما؟ اينها سلطنت طلبند و مىخواهند سلطنت را در اين جا دوباره برگردانند يا بازى خوردهاند از آنهايى كه مىخواهند اين كشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمريكا قرار بدهند؟ مىفهمند اينها چه مىكنند؟ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمىتوانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مىدهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارىهايى كه الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مىآورند، اين مملكت را دارد اداره مىكند و به خوبى هم اداره مىكند، چطور اجازه مىدهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمىشناسيم اما خداى تبارك و تعالى كه مىشناسد، ما افكار شما را نمىتوانيم بفهميم اما خدا كه مىداند. شمايى كه نمىتوانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمىتوانيد ادارهاش كنيد، چطور مىگوييد كه چرا دولت نمىدانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مىفهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مىدانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است، چى مىگوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد، شما خيال مىكنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مىآييد؟ شما هيچ وقت نمىآييد روى كار. شما خيال مىكنيد به نفع اسلام اين حرفها را مىزنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرفها را مىزند و به ضرر اسلام دارد مىزند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مىكند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مىكنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها، بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مىخواهيد خودتان را دفن كنيد. بترسيد از آن روزى كه خدا غضب كند به ما و ما را دوباره در همان جهنمى وارد كند كه در سابق بوديم. شما يادتان رفته است كه سرتاسر ايران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمىدانيد كه ما در تحت استعمار آمريكا بوديم در اين چند سال آخر و قبلا انگلستان؟ شما اين را نمىدانيد و يا مىدانيد و مىخواهيد دوباره او بشود؟ يا حسد داريد و مىخواهيد كه ولو خودتان كشته بشويد اين جمهورى هم به هم بخورد؟
اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد
من نصيحت مىكنم به شما، من در يك همچو روز مباركى به شما يادآور مىشوم كه امام شما اين طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رويهمرفته ملاحظه مىكرد، مصالح شخصى را ملاحظه نمىكرد. آن روزى كه مصالح عمومى اقتضا مىكرد تبعيت مىكرد. آن روزى كه - مىخواست -
صحيفه نور ج 19 صفحه 64
مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مىكرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد، شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوقها بزرگش كنند در نظر بگيريد، چرا هر روز براى بوقهاى خارجى يك چيزى درست مىكنيد و خوراكى درست مىكنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟ من تكليف مىدانم اين را كه عرض كنم والا نمىخواستم چيزى بگويم، لكن ديدم كه يك تكليفى است، كه دوباره يك شياطينى شروع كردند، يك حرفى من زدم، كه فلانى اين را كه گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصيحت كردم، خدا هم نصيحت كرده پيغمبر را، خدا هم نصيحت كرده مؤمنين را. هر روز كه اين ائمه جمعه به مردم مىگويند اتقوا الله يعنى همهتان بىتقوا هستيد؟! روز جمعه الان در سرتاسر كشور از آداب نماز جمعه، از واجبات نماز جمعه در يك شيوه، احتياط هم در ديگرى اين است كه مردم را امر به تقوا بكنند، معنايش اين است كه خدا همه مردم را بىتقوا مىداند كه مىگويد امر كنيد به تقوا؟! من كه مىگويم يك كارى را بكنيد، نه اين است كه شما تا حالا تخلف كرديد و نه بگوييد حالا بكنيد. خير، بايد يك قدرى بيدار بشويد توجه كنيد، نگذاريد يك وقت خدا به ما غضب بكند و شما را نشان بدهند به ملت كه اينهايند كه دارند اين كارها را مىكنند. اين كار را نكنيد، توجه كنيد به مسائل. شما با شخصياتى كه داريد جانشان را فداى اسلام مىكنند و هر روز در معرض اينند كه كشته بشوند، با اينها مخالفت نكنيد. كمك كنيد به هم، با هم باشيد، اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد، اگر شكست بخوريد اسلام شكست مىخورد، اگر خداى نخواسته در اين نهضتى كه شده است اسلام شكست بخورد ديگر سرش را تا سالهاى طولانى بلند نمىتواند بكند، براى اين كه ابرقدرتها مىفهميدند اسلام قدرت دارد. شما اين قدرت اسلام را حفظ كنيد. از خداى تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا مىكنم كه ما را بيدار كند، مسلمين را بيدار كند، حكومتهايى كه در بلاد مسلمين هستند بيدارشان كند و ملت ما را پيروز كند و ارتش ما را پيروز كند و همه قواى مسلحه ما را با سعادت و سلامت پيروز كند و به همه و به همه ملت تؤفيق و سلامت وافر عنايت كند و همه ما خدمتگزار اسلام باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 66
تاريخ: 28/6/63
حكم امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ عباس طبسى در مورد احياى مقبره شهيد مدرس
بسم الله الرحمن الرحيم
در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضاخانى مىزيست، لازم مىباشد. زيرا در زمانى كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمىكرد. در آن روزگار در حقيقت حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. اين عالم ضعيف الجثه با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايات را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد و به اجداد طاهرينش پيوست. در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مىنمود. و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالى مقام را نمىتواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكارىهاى اوست. و اينك كه با سربلندى از بين ما رفته، برماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هرچه بهتر بشناسيم و بشناسانيم و با خدمت ناچيز خود مزار شريف دور افتاده او را تعمير و احيا نمائيم. مناسب ديدم كه اين خدمت را در اختيار جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عباس واعظ طبسى ايده الله تعالى قرار دهم. مردى خدمتگزار به اسلام و آستان قدس رضوى كه در مدت تصدى كوتاهش خدمات شايان تقديرى به آستان ملكوتى حضرت رضا سلام الله عليه و على آبائه نموده است و پرده از چپاولگرىهاى پنجاه ساله رژيم ستمگر پهلوى برداشته است، جزا الله عن الاسلام خيرا اميد است ايشان به وجهى مناسب با شخصيت آن بزرگوار اين خدمت را همچون خدمت ارزشمند ديگرشان به اتمام برسانند و موجبات رضايت خداوند متعال و خشنودى حضرت رضا سلام الله عليه و فرزند عزيزش حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء را فراهم نمايد. از خداوند متعال رحمت در جوار قدس خود براى آن بزرگمرد تاريخ و عظمت براى اسلام،
صحيفه نور ج 19 صفحه 67
سعادت براى ملت غيور و پيروزى براى مجاهدين اسلام بر سپاه ظلم و كفر و غفران براى شهداى در راه خدا خصوصا شهداى جنگ تحميلى و صحت براى آسيب ديدگان و رهايى براى اسرا و مفقودين و صبر و اجر براى بازماندگان آنان را خواستارم.
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 68
تاريخ: 5/7/63
پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت مرحوم آيت الله سيد عبدالله شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى قدس سره موجب كمال تأثر است. وجود اين گونه شخصيتهاى علمى و دينى و متعهد به مجاهدت عليه سردمداران كفر و ستم، سرمايههايى براى حوزههاى علمى و پشتوانههايى براى كشورند و فقدان آنان ثلمهاى بر اسلام و مسلمين است. اين جانب اين ضايعه اسفناك را به محضر مقدس حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و حضرات مراجع معظم و علماى اعلام دامت بركاتهم و حوزههاى علميه و بيت محترم و آقازادگان ايشان ايدهم الله تعالى تسليت عرض و براى بازماندگان محترمشان صبر جزيل و اجر جميل و براى آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالى را خواستارم.
والسلام على عباد الله صالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 69
تاريخ: 12/7/63
انتصاب حجت الاسلام حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى به سمت امامت جمعه همدان و نمايندگى امام در منطقه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى دامت افاضاته طبق درخواست اهالى محترم همدان و تأييد دبيرخانه ائمه محترم جمعه ايدهم الله تعالى جناب عالى را به امامت جمعه شهرستان همدان و نماينده خود در منطقه منصوب مىنمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف خطير و حساسى كه در راه خدمت به اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا ساخته و از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. از خداى تعالى مؤفقيت جنابعالى و اهالى محترم همدان را در انجام هرچه با شكوهتر اين نماز وحدت بخش مسالت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 70
تاريخ: 1/8/63
فرمان امام خمينى به سرتيپ قاسم على طهيرنژاد
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ قاسم على ظهيرنژاد ايده الله تعالى
بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى از طرف خود در شوراى عالى دفاع منصوب مىنمايم. انشاء الله تعالى ضمن انجام وظايف محوله در اين شورا، به قسمتهاى مختلف ارتش نيز رسيدگى و نظارت نماييد و گزارش مستمر و لازم را به اين جانب ارائه نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداوند متعال مسألت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 71
تاريخ: 3/8/63
انتصاب سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى به رياست ستاد مشترك ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
سركار سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى ايده الله تعالى
با شايستگىهايى كه در ميدانهاى نبرد عليه دشمنان اسلام و ايران از شما گزارش شده است و پاى بندىتان به ديانت مقدس اسلام، جناب عالى را به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. تؤفيق شما را در خدمت به اسلام عزيز و ايران و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم و از زحمات صادقانه و تلاش پيگير تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد قدردانى مىنمايم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 72
تاريخ: 6/8/63
سخنان امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در قارههاى اروپا و آمريكا
ما بايد تحت تأثير شيطنتهايى كه از طرف ابرقدرتها و وابستگان آنها مى شود واقع نشويم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه آقايان تشكر مىكنم كه زحمت كشيده و به اين جا تشريف آورده ايد. انشاء الله خداوند به همه آقايان تؤفيق دهد كه به اسلام و به ملتى كه زيرفشار اجانب و دولتهاى طاغوتى مقاومت مىكنند، خدمت كنيد. ما بايد به شيطنتهايى كه از طرف ابرقدرتها و وابستگان آنها انجام مىشود توجه كنيم و تحت تأثير واقع نشويم. و ملت ما بيدار باشد چون براى كشورى كه از اول بنايش بر اين بوده است كه مستقل باشد و تحت سلطه ديگران نباشد و مستشار از خارج نياورد و خودش حكومت كند، اين مسائل بوده است.
ما وقتى كه در پاريس بوديم، يك نفر از آمريكا به عنوان يك تاجر آمد كه بعدا معلوم شد تاجر نيست، فاجر است و گفت: صلاح نيست كه به ايران برويد. يا دسته ديگرى كه بعض از آنها مردمى صالح و بعضشان فضول بودند آمدند و گفتند كه: سلطنت و قانون اساسى را حفظ كنيد، شاه سلطنت كند، نه حكومت، و از اين حرفهامى زدند، كه آنها هم اشتباه مىكردند. بعد هم كه شاه رفت. راجع به بختيار همين مسأله را پيش آوردند، كه بگذاريد بختيار و شوراى سلطنت باشد. بعد ديدند كه نشد، راجع به تأخير آمدن ما شروع به فعاليت كردند كه حالا صلاح نيست و ممكن است چه بشود. بعد هم كه به ايران آمديم و مسائل اشتداد پيدا كرد، مثلاً، يكى از توطئههاى آنان اين بود كه، اين ارتش طاغوتى بايد منحل شود و خودمان يك ارتش عليحده درست كنيم و معلوم بود كه خواهند شيطنت بكنند كه اين نقشه هم از بين رفت و حالا شما مىبينيد كه ارتش متحول شده و به جز اشخاصى كه فاسد بوده و فرار كردند و يا معدوم شدند، ديگران خدمت مىكنند كه اگر خداى نخواسته در آن وقت چنين مسألهاى پيش مىآمد، ما مواجه با شكست مىشديم.
صحيفه نور ج 19 صفحه 73
قطع رابطه با دولتها برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد با همه روابط داشته باشيم
و الان از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مىكنند و آن اين كه: ما چرا با دولتها رابطه داشته باشيم؟ ما مىرويم به سراغ ملتها و با دولتها هيچ كارى نداريم! كه اين هم نقشهاى است كه اخيراً تعقيب مىشود. ابرقدرتها و آمريكا خيال مىكردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مىخواهد استقلال و آزادى را كه يك مسأله تازه و برخلاف رويه همه حكومتهاست به دست بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمىتواند بكند، كه ديدند نشد و ايران روابطش با خارجىها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه: ما چكار داريم به دولتها ، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملتها روابط داشته باشيم. كه اين هم نقشه تازه و مسأله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همان گونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مىفرستاد كه روابط درست كند، عمل كنيم و نمىتوانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چكار داريم. اين برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثناء مىشود كه الان هم با آن رابطه نداريم. اما اين معنايش كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمىپذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما بايد با ملتها و دولتها رابطه پيدا كنيم، آنها را كه مىتوانيم ارشاد كنيم با همين روابط ارشاد كنيم و از آنهايى كه نمىتوانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. بنابراين، من به شما سفارش مىكنم كه در هر جا و در هر كشورى كه هستيد رابطهتان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد چون وقتى كه رئيس جمهور به چند مملكت مىرود و نخستوزير و آقاى دكتر ولايتى هم مىروند و حق ايشان است مىفهمند كه ايران با دنيا رابطه دارد.
ما نمىخواهيم روابط مان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه روابط خاص اسلامى داريم
البته ما طرفدار همه مظلومين در همه جا هستيم و ميل داريم كه مظلومين بر همه ستمگران غلبه كنند و آقايان توجه كنند كه روابط زمان سابق نباشد كه در زمان سابق روابط يك طرفه بود، آقايى و نوكرى، چه در زمان قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما ديديد كه از اول اين طور بود كه وقتى سفيرى از انگلستان يا آمريكا مىآمد، كسى جرأت نمىكرد حتى كلمهاى برخلاف مصالح آنها بگويد. ولى ايران امروز اين طور نيست و ما هيچ كشورى مثل ايران سراغ نداريم كه اين طور، دنيا و شرق و غرب به آن نظر داشته باشند و مستقل بوده و بگويد ما، نه با آمريكا كار داريم و نه با شوروى و ما خودمان هستيم. و اين كه با همه دولتها رابطه داشته باشيم، يعنى، رابطه دوستانه، نه روابط بين ارباب و رعيت و ما اين روابط را نمىخواهيم مادامى كه اين طور هست. و ما استقلال خودمان را مىخواهيم حفظ كنيم و در دنيا زندگى كنيم و اسلام را به پيش ببريم. اين روابط بايد هر روز محكمتر بشود و شما
صحيفه نور ج 19 صفحه 74
از اول بايد به آنها بفهمانيد اين معنا را كه ما نمىخواهيم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه ما روابط خاص اسلامى داريم كه اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مىرفت و ما هم مىخواهيم اين طور باشيم كه نه ظلم كنيم، نه زير بار ظلم برويم.
آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود
و شما اين نكته را توجه داشته باشيد كه، آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود و تا وقتى كه اين عنايات الهى محفوظ باشد، هيچ قدرتى نمىتواند كارى بكند. همان طور كه در اين جنگى كه عليه ما به راه انداخته و از همه جا به دشمن ما كمك مىكنند، مع ذلك همه ملت ما و جوانان ما و تمام كشور ما ايستادهاند و ما براى دفاع تا آخر ايستادهايم و دامنه تبليغات، دانيد عليه ما از كجا تا كجاست. آن وقتى كه فرانسه آن هواپيماها را به عراق فرستاد، چقدر تبليغ كردند كه، كار تمام شد و صدام خارك را با خاك يكسان مىكند. آن مسأله تمام شد، حال مسأله ديگرى شروع كردهاند كه، هليكوپترها و هواپيماهاى تازهاى آمده و همه جا را مىزند و فاصله بين خاك عراق تا خارك سيصد كيلومتر است و اينها پانصد كيلومتر را مىزنند. ما مىدانيم، اگر صدام يك روز هم قدرت اين را داشته باشد كه ايران و منافع ايران را به هم بزند، اين كار را مىكند و اگر نمىزند، نمىتواند. در عين حال، راديوها مرتب مىگويند كه، آنها مىتوانند همه جا را بزنند. اينها مىخواهند يك هياهو راه بيندازند تا با آمريكا روابط داشته باشيم و ما دست از صدام برداريم. و ما تا آخر ايستادهايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد، مگر اين كه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد و از آن طرف دنيا نيايد در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خليج فارس دراز كند. مادامى كه آمريكا اين طور است و آفريقاى جنوبى آن طور عمل مىكند و اسرائيل هست، ما با آنها نمىتوانيم زندگى بكنيم. اسرائيل آدم شدنى نيست. مع ذلك مىبينيد شياطين، با اين كه ما از بيست سال قبل و در زمان شاه فرياد زديم و مسلمين را به ادراك خطر اسرائيل دعوت كرديم، مىگويند: ايران با اسرائيل و آمريكا رابطه دارد! ما بايد فكر كنيم كه يك كشورى هستيم كه مىخواهيم خودمان زندگى كنيم و نمىخواهيم ديگران در كار ما دخالت داشته باشند و مادامى كه روابط ما با خداى تبارك و تعالى محكم است، كسى نمىتواند به ما آسيب برساند. و شما اين مطلب را حفظ كنيد و سفارتخانهها صورت اسلامى داشته باشد كه هر كس آن را مىبيند، يك سفارتخانه ممتاز باشد و مثل سابق نباشد. قلبهايتان را با خداى تبارك و تعالى آشنا كنيد، خدا پشتيبان شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق دهد كه به اسلام و انقلاب خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 75
تاريخ: 8/8/63
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير راه و ترابرى و چند تن از معاونان اين وزارتخانه، كاركنان امور تربيتى خمينى شهر، كاركنان صنعت حمل و نقل و خدمات هواپيمايى و خلبانان و مهندسين پرواز سازمان هواپيمايى
امروز كه مىبينيد كشور اين طور پيشرفت كرده، براى اين است كه خودتان كار مىكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از برادران و خواهرانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا تشكر مىكنم و من دعاگوى همه شماها هستم. انشاء الله خداوند همه شما را مؤفق كند كه به اين كشورى كه در طول تاريخ تقريباً مورد ظلم بود، شما حالا به دست خودتان افتاده است و خدمت مىكنيد. مسائلى را كه آقاى وزير گفتند، من جمله قضيه وابستگى هواپيما به خارج، يك مسأله اختصاصى به هواپيما نبوده است. مىدانيد كه تمام گرفتارى ما و عدم پيشرفت كشورهاى اسلامى براى همين وابستگىهاى به خارج بوده است. هر جا و در هر عنوانى كه ملاحظه مىكنيد، آنها دست داشتند و به واسطه مأمورين بد، مجلس بد، سران بد همه اينها به واسطه اين كه آنها مخالف بودند با ملتهاى ما و مؤافق بودند با وابستگى همه اينها وابسته به خارج شدند. در حقيقت ايران يك مستعمرهاى بود كه به حسب ظاهر مستقل، ولى به حسب واقع همه چيزش وابسته به غير بود و امروز كه بحمدالله با همت همه قشرهاى كشور، اين كشور به روى پاى خود ايستاده است و فعاليت در همه قشرها شروع شده است، شما مىبينيد كه در هر جا، چه تفاوت حاصل شده است. تمام اينها براى اين است كه كشور به دست خود شما افتاده است، استقلال فكرى داريد، استقلال عمل داريد، يا خودتان براى خودتان و براى كشور خودتان خدمت مىكنيد. اين مسائلى را كه آقاى وزير راه گفتند، موجب بسيار تشكر است از پرسنل هواپيمايى و شما آقايان، و مهم اين است كه شماها وابسته نيستيد الان. اين كه اين قدر پيشرفت كرديد و آن طور كه گفتند در زمان سابق براى چهل هزار حاجى، نمىتوانستند همه را حمل كنند و محتاج بودند به اين كه لااقل نصف او را يا بيشتر او را ديگران ببرند، براى همين بود كه خود فكرهاى ملت به كار نيفتاده بود. ديگران مىخواستند براى ما راهنمايى كنند و آنها هم بنايشان بر اين بود كه ما عقب باشيم، بنايشان اين بود كه نگذارند ما ترقى بكنيم. مستشارهايى كه از آمريكا يا از جاهاى ديگر اين جا مىآمد، به صورت براى اين بود كه راهنمايى كنند و هدايت كنند، در واقع براى اين بود كه نگذارند خود شما كار كنيد، نگذارند فكر شما به كار بيفتد. امروز كه مىبينيد اين طور پيشرفت كرده است كه صد و پنجاه هزار
صحيفه نور ج 19 صفحه 76
بيشتر يا بيشتر، حجاج را شما در ظرف چند روز مىبريد و برمىگردانيد و ركورد را كه شكستيد در دنيا راجع به اين معنا، براى اين است كه خودتان كار مىكنيد، احساس مىكنيد كه كشور مال شماست. وقتى كه انسان ببيند كه يك آقا بالا سر دارد، يك كس ديگرى دارد كه مىخواهد او را بهش آقايى بفروشد، به اسم اين كه آمدم خدمت كنم مىخواهد به خدمت بكشد ملت را، دلسرد مىشود ملت. آنها از يك طرف نمىگذارند كه شما به يك مسائل اساسى برسيد، خود شما هم از آن طرف مىبينيد كه خدمت براى تقريباً بيگانه است. ما بايد شكر خدا را بكنيم كه خداوند به ما عنايت كرد، مرحمت فرمود كه يك كشورى كه به تمام معنا وابسته بود به خارج و نمىگذاشتند افكار اينها به كار بيفتد، نمىگذاشتند صنعتگرهاى اينها به كار خودشان ادامه بدهند، امروز خداى تبارك و تعالى كشور را به دست خود شما سپرده است و خود شما بحمدالله مشغول خدمت هستيد و اين خدمت را اميدوارم كه صدچندان كنيد. بايد همين معنا را در نظر داشته باشيد، امروز شماييد تنها تقريباً، كشور شما امروز در بين همه كشورها تنهاست. همه كشورها به ضد ما هستند، الا معدودى. لكن در عين حال كه همه بر ضد هستند، چون خود كشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به اين كه بايد با عنايات خدا مسائل را حل كنند، فكرها به كار افتاد و فعاليتها شروع شد و الان ايران با آن زمانى كه آن همه هياهو مىكردند براى تمدن بزرگ، امروز، حالاى ايران بسيار پيشرفتهتر از آن وقت است. و مهم اين است كه ما الان مستقل هستيم، يعنى هيچ كشورى در دنيا نيست كه بتواند به يك سپور ما جسارت كند. شما الان مستقليد و آقاى خودتان هستيد و اسلام هم اين طور نيست كه طبقاتى باشد و بخواهد يك طبقهاى را حاكم كند، يك طبقهاى را محكوم. اسلام خدمتگزار دارد و كسانى كه به آنها خدمت مىكنند، ملت بايد با اين خدمتگزارها همراهى كند و دولت ما يك دولت خدمتگزارى است، مجلس ما يك مجلس خدمتگزارى است، رئيس جمهور ما يك خدمتگزارى است نسبت به همه كشور. و همان طورى كه اسلام مقرر فرموده است كه طبقات در كار نباشد. وان اكرمكم عندالله اتقيكم، آنى كه تقوايش بيشتر است آنى كه ترسش از خدا بيشتر است، آنى كه خدمت براى خدا مىكند، او مقدم است. من اميدوارم كه شما كوشش كنيد كه وارد بشويد در اين جمعيت متقين كه خداى تبارك و تعالى بفرمايد: اكرمكم عندالله اتقيكم و شما هم از آنها باشيد.
هواپيماربايى يك اهانتى است به اصل هواپيمايى
و يك نكتهاى را كه مىخواهم عرض بكنم اين است كه شما مىبينيد كه دستهاى مختلفى در همه جا هست كه به شما و به كشور ما صدمه برند. مىبينيد كه جايى كه دعوى مىكند كه محل تمدن بشر است و تمدن از آن جا به جاهاى ديگر رسيده است، فرانسه، امروز محل تروريستها شده است. تروريستهايى كه خودشان اعتراف مىكنند كه ما كشتيم و ما منفجر كرديم. يك كشورى كه ملتش آن طور بايد باشد، دولتش آن طور است و پناهگاه شده است از براى كسانى كه فاسد هستند، تروريست هستند و اشخاصى هستند كه جنايتكارند و مع ذلك ادعاى چه مىكنند، هواپيما دزدى را محكوم مىكنند
صحيفه نور ج 19 صفحه77
و هواپيما دزدها اگر از ايران شد، تشويق مىكنند آنها را. شما بايد توجه كنيد كه خود شما بايد به طورى باشيد و طورى حركت كنيد كه مورد تجاوز اينها واقع نشويد و اگر چنانچه ملاحظه كرديد كه پاسدارها و دولت قرارداد كردند كه در هواپيما اشخاصى باشند يا از اشخاص تفتيش بشود، اين موجب نگرانى نباشد. اين بايد موجب سرافرازى باشد براى اين كه ما نه از باب اين كه مىخواهيم به اشخاص اهانت كنيم، ما خواهيم نگذاريم كه به شما اهانت بشود، دولت مىخواهد نگذارد به شما اهانت بشود. هواپيما را از شما وقتى ربودند، اين يك اهانتى است به اصل هواپيمايى. از اين جهت اگر فرض كنيد كه اشخاصى آمدند و تفتيش خواستند بكنند، هيچ ناراحت نباشيد و آنها را تشويق كنيد به اين معنا كه مبادا خداى نخواسته باز يك اشخاص ناسالمى پيدا بشود و باز هم يك همچو اميدى پيدا بشود كه موجب نگرانى خود شما آقايان باشد و موجب اهانت به شما باشد. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه شما را حفظ كند و تشكر مىكنم از شما كه اين طور فعاليت مىكنيد و اين طور به پيش برديد، قضيهى هواپيمايى را اين طور با خوبى و با عظمت داريد به پيش مىبريد و اميدوارم كه بيش از اين باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 78
تاريخ: 24/8/63
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج سيد محمد مدنى بروجنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد مدنى بروجنى دامت افاضاته
بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى خودر در استان بوشهر منصوب مىنمايم. انشاء الله تعالى در رفع مشكلات دينى اهالى محترم سعى كافى را مبذول داريد. از خداى متعال ادامه تؤفيقات جناب عالى را مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 79
تاريخ: 30/8/63
پيام امام خمينى به بسيجيان كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر و تقدير از اقدامات خدا پسندانه بسيج مستضعفين در راه هدف مقدس اسلام و استقلال كشور، و آزادى ملتهاى دربند و با تشكر از كوششهاى آنان در كوتاه كردن دست چپاولگران، اميد است با تحصيل اخلاص در همه امور، چه تعليم و تعلم و تقويت فرهنگ اسلامى و آموزش كافى فنون مختلف نظامى و چه در راه بسيج تودههاى مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استكبار جهانخوار، تا قطع طمع آنان نه تنها از كشورهاى اسلامى، كه از همه ممالك تحت ستم جهان و چه در راه تقويت هر چه بيشتر بسيج براى حراست از اسلام بزرگ و ايران عزيز و با صبر و شكيبايى در اين مقاصد بزرگ اين خدمت گرانقدر را رنگ الهى داده و از عبادت بزرگ قرار دهند. از خداوند تعالى تؤفيق شما عزيزان را در اين مقصد بزرگ خواستارم. خدا پشت و پناهتان باد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 80
تاريخ: 19/9/63
امام خمينى در رابطه با تقويت و ادامه كار ستاد انقلاب فرهنگى
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با تأييدات خداوند متعال و عنايت و دعاى حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفداء دانشگاههاو مدارس عالى كشور كار خود را در سطح وسيعى شروع كردهاند و حركت سازندگى با تمام ابعادش در كشور اسلامى رو به گسترش است و مغزهاى متعهد و متخصص به فعاليتهاى پر ارج خود ادامه مىدهند، با اخراج كارشناسان خائن اجنبى و فراركارشناسان غرب و شرق زده كه كشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نياز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاى متفكر وطن خواه و نيروهاى فعال ماهر و اساتيد و مربيان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال كشور در تمام كشور محسوس و در علوم دانشگاهى و فرهنگ مترقى محسوستر مىباشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراكز آموزشى و انقلاب فرهنگى به معناى واقعى هر روز روشن تر مىگردد. و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگى در مدت كوتاهى كه از عمرش گذشته خدمتهاى ارزنده و گامهاى مفيد و مؤثرى در اين امر حياتى برداشته و مورد تقدير و تشكر است. ولى خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامى ملى و انقلاب فرهنگى كه در تمام زمينهها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براى تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشهدار غرب مبارزه كرد. و ما مىدانيم كه اگر با دقت ريشهيابى كنيم آنچه بر ملت ما گذشته و اكنون مىگذرد حتى جنگ تحميلى سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غيرمتعهد و وابسته گرفته است. معهذا قشر متدين انقلابى اعم از اساتيد متعهد و معلمان وطن خواه اسلامى و دانشجويان انقلابى مؤظفند با هوشيارى بدون غفلت از اين مسأله مهم به دانشگاهها و مدارس و آنان كه هنوز خواب رژيم سابق را مىبينند و رويههاى فرهنگ شرق و غرب را در سر مىپرورانند، اجازه ندهند كه خارج از دروس مؤظف خود به صحبتهاى انحرافى بپردازند. و در صورتى كه نصيحت بر آنان اثر نداشت به شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه شكل گرفته است و انجام وظيفه مىكند اطلاع دهند و بايد بدانند با مسامحه در اين امر به تدريج در دانشگاههاو دبيرستانها خط انحرافى نفوذ خواهد كرد و در پيشگاه خداوند متعال مسؤول هستند.
اينك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگى براى هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور تقويت اين نهاد را لازم ديدم. بدين جهت علاوه بر كليه افراد ستاد فرهنگى و روساى محترم سه
صحيفه نور ج 19 صفحه 81
قوه سه گانه، حجج اسلام آقاى خامنهاى، آقاى اردبيلى و آقاى رفسنجانى و همچنين جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى و آقايان سيد رضا اكرمى وزير آموزش و پرورش و سيد رضا داورى و نصرالله پورجوادى و محمدرضاها شمى را به آنان اضافه نمودم.
اميد است با فضل تؤفيق الهى مؤفق شوند اين امر خطير را با كوشش و جديت به ثمر برسانند. از تمامى دانشگاهيان و دانشجويان انتظار دارم حفظ حرمت اساتيد و مربيان دانشگاهها و دانشسراها و مدارس عالى را به بهترين وجه بنمايند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانين را بنمايند. از خداوند تعالى تؤفيق همگان را خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 82
تاريخ: 20/9/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخستوزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولين مملكتى به مناسبت ولادت رسول اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)
قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين
بسم الله الرحمن الرحيم
من متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد گفت هم عيد بزرگترين عيد اسلامى و هم بزرگترين عيد مذهبى است به همه آقايان و به همه ملت و به همهء ملل اسلامى و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه ختم همه پيامبران است و كاملترين دين را عرضه كرده است بر بشر، قرآن را كه به وسيله وحى بر او نازل شده است، عرضه كرده است. قرآن يك كتابى است كه نمىشود در اطراف او با اين زبانهاى الكن صحبت كرد. قرآن يك سفره گستردهاى است از ازل تا ابد كه از او همه قشرهاى بشر استفاده مىكنند و مىتوانند استفاده كنند. منتها هر قشرى كه يك مسلك خاصى دارد، روى آن مسلك خاص تكيه مىكند، فلاسفه روى مسائل فلسفى اسلام، عرفا روى مسائل عرفانى اسلام، فقها روى مسائل فقهى اسلام، سياسيون روى مسائل سياسى و اجتماعى اسلام تكيه مىكنند، لكن اسلام همه چيز است و قرآن همه چيز. قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين كه در همه امور رحمت است.
آنچه كه قرآن مىگويد، تنها جنگ جنگ تا پيروزى نيست بلكه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است
جنگهاى رسول اكرم، رحمتش كمتر از نصايح ايشان نبوده است. اينهايى كه گمان مىكنند كه اسلام نگفته استجنگ جنگ تا پيروزى، اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست مىگويند و اگر مقصودشان اين است كه در اين بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه مىكنند. قرآن فرمايد: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه، همه بشر را دعوت مىكند به مقاتله براى رفع فتنه، يعنى، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم، اين غير از آنى است كه ما مىگوييم، ما يك جزء كوچكش را گرفتهايم، براى اين كه خوب! ما يك دايره خيلى كوچكى از اين دايره عظيم واقع هستيم و مىگوييم كه: جنگ تا پيروزى. مقصودمان هم پيروزى بر كفر صدامى است يا پيروزى بر، فرض كنيد بالاتر از آنها. آنچه قرآن مىگويد، اين نيست، او مىگويد: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم،
صحيفه نور ج 19 صفحه 83
يعنى، بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مىكنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين، يك رحمتى است براى عالم و يك رحمتى است براى هر ملتى، در آن محيطى كه هست. جنگهاى پيغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتى بر كفارى كه با آنها جنگ مىكرده است. رحمت بر عالم است، براى اين كه فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسايشاند. اگر چنانچه آنهايى كه مستكبر هستند، با جنگ سرجاى خودشان بنشينند، اين رحمت است بر آن امتى كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است. برخورد مستكبر رحمت است، براى اين كه اساس عذاب الهى بر اعمال ماست. هر عملى كه از ما صادر مىشود، در آن عالم يك صورت دارد، رد بر انسان مىشود. اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذابهاى دنيايى باشد كه مأمورين بيايند، بكشندش و ببرندش و از باطن خود ذات انسان آتش طلوع مىكند. اساس جهنم، انسان است و هر عملى كه از انسان صادر مىشود، بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب مىافزايد. اگر چنانچه يك كافرى را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بكند، آن شدت آن عذابى كه براى او پيدا مىكند، بسيار بالاتر است از آن كسى كه جلويش را بگيرند و همين حال بكشندش. اگر يك نفر فاسد كه مشغول فساد است بگيرند و بكشند، به صلاح خودش است، براى اين كه اين اگر زنده بماند فساد زيادتر مىكند و فساد كه زيادتر كرد، عمل چون ريشه عذاب است، عذابش در آن جا زيادتر شود. اين يك جراحى است براى اصلاح. حتى اصلاح آن كسى كه كشته شود، يك كسى كه دارد يك زهر كشنده را به خيال اين كه يك شربت است، مىخواهد بخورد. اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و با فشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتى بر او كرديد ولو او خيال مىكند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتى برايش ايجاد كرديد. لكن خير، اين جور نيست. اگر امروز، اين سران استكبارى بميرند، براى خودشان بهتر است از اين كه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسى كه فساد در ارض مىكند كشته بشود، براى خودش رحمتى است، به خيال اين كه به صورت يك تاديب، نه اين است كه اين يك چيزى باشد كه برخلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمه للعالمين است و تمام جنگهايى كه او كرده است، دعوتهايى كه او كرده است، همهاش رحمت است. اين كه مىفرمايد كه: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايى كه خيال مىكنند كه اين آسايش دنيايى رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيوانى رحمت است، آنها مىگويند كه اسلام چون رحمت است، نبايد حدود داشته باشد، نبايد قصاص داشته باشد، نبايد آدمكشى بكند. آنهايى كه ريشه عذاب را مىدانند، آنهايى كه معرفت دارند كه مسائل عذاب آخرت وضعش چى است، آنها مىدانند كه حتى براى اين آدمى كه دستش را مىبرند براى اين كارى كه كرده است، اين يك رحمتى است. رحمتش در آن طرف ظاهر مىشود. براى آن كسى كه فساد كن است، اگر او را از بين ببرند يك رحمتى است بر او. اين طور نيست كه اين جنگهاى پيغمبر مخالف با رحمه للعالمين داشته باشد، موكد رحمه للعالمين است. الجنه تحت ظلال السيوف، ممكن است يك معنايش هم اين باشد كه اشخاصى كه در اين جنگها هم كشته مىشوند، باز هم به آن مرتبه از عذابى كه بايد
صحيفه نور ج 19 صفحه 84
برسند، نمىرسند و ممكن است كه يك مرتبه رحمتى براى آنها باشد.
بنابراين، قرآن و كتاب الهى يك سفره گستردهاى است كه همه از آن استفاده مىكنند، منتها هركس به وضعى استفاده مىكند و عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مىكردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند. جنگها براى اين است، صلحها براى اين است و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مىخواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را خواهند اصلاح بكنند. آن مذهبى كه جنگ درش نيست، ناقص است اگر باشد. و من گمانم اين است كه حضرت عيسى سلام الله عليه، اگر به او مهلت مىدادند، همين ترتيبى كه حضرت موسى سلام الله عليه عمل مىكرد، همان طورى كه حضرت نوح سلام الله عليه عمل مىكرد، آن هم با كفار آن طور عمل مىكرد. اين اشخاصى كه گمان مىكنند كه حضرت عيسى اصلاً سر اين كارها را نداشته است و فقط يك ناصح بوده، اينها به نبوت حضرت عيسى (ع) لطمه وارد مىكنند. معلومشود -. اگر اين طور باشد، معلوم مىشود كه يك واعظى بوده، نه يك نبىاى بوده است. واعظ غيرنبى است. نبى، همه چيز دارد، شمشير دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد، يعنى، جنگ اساسش نيست، براى اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد، براى اين كه مردم را نجات بدهد جنگ مىكند. براى اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كرده است، براى اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت اگر امروز ما جنگ مىكنيم و جوانهاى ما گويند: جنگ تا پيروزى، اين طور نيست كه اينها يك امرى برخلاف قرآن مىگويند. اين يك ذرهاى است، يك رشحهاى است از آنچه قرآن مىگويد. آنى كه قرآن مىگويد، بيشتر از اين حرفهاست. اين كه ما گوييم، به اندازه حدود خودمان مىگوييم. ما چون امروز با فرض كنيد كه صدام يا با كسانى كه مؤيد صدام هستند جنگ داريم، در اين محيط ناقص مىگوييم كه جنگ جنگ تا پيروزى.
خداى تبارك و تعالى چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد مىگويد كه جنگ تا رفع فتنه. غايت، رفع فتنه است، يعنى، اگر ما پيروز هم بشويم يك كمى فتنه را كم كرديم، اگر ما به جاى ديگر هم پيروز بشويم، باز يك جاى كمى را پيروزى حاصل شده است. اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم، باز همه دنياى عصر خودمان را پيروزى درست كرديم. و قرآن اين را نمىگويد، قرآن مىگويد: جنگ تا رفع فتنه، بايد رفع فتنه از عالم بشود. بنابراين غلط فهمى است از قرآن كه كسى خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ تا پيروزى. قرآن گفته است، بالاتر از اين را گفته، اسلام هم گفته است و بالاتر از اين را گفته است. و رحمت است اين، نه اين است كه نقمتى بر مردم است، يك رحمتى است بر تمام بشر، كه خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت به مقاتله كرده است، نه اين كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد زحمتى براى مردم ايجاد كند، مىخواهد رحمت درست كند، توسعه رحمت مىخواهد عنايت كند. بنابراين نبايد از قرآن سوء استفاده كرد و آنهايى كه با ما مخالف هستند، بگويند: اين مخالف قرآن است، يا آخوندهاى دربارى بگويند: اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 85
مخالف قرآن است، يا آخوندهاى بدتر از آخوندهاى دربارى بگويند: اين مخالف قرآن است. خير! اين مؤافق قرآن است، و اگر كسى بگويد كه: با فاسد جنگ نكنيد، مخالف قرآن است، اگر كسى بگويد: فتنه را با جنگ رفع نكنيد، مخالف قرآن است. و ما بحمدالله، جوانهايمان الان مشغول هستند و همان دستورى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن داده است به اندازه محيط خودشان، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام مىدهند و اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى به آنها تؤفيق بدهد كه هر چه بيشتر اين امور را انجام بدهند.
آنهايى كه بشر را پايمال مىكنند، دم از حقوق بشر مىزنند!
و ديروز يا پريروز (كه مثل اين كه ديروز بوده است، يا پريروز بوده است) كه روز حقوق بشر بوده، حرفهايى زدهاند. آنهايى كه بشر را پايمال مىكنند، دم از حقوق بشر مىزنند! آنهايى كه از آنور دنيا آمدهاند و اينور دنيا را به آتش كشيدهاند، صحبت از حقوق بشر كنند. آنهايى كه قضيه اختلاف نژادى مبداء امرشان است، حتى نژاد سفيد را هم قبول ندارند، فقط يك نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت مىكنند، آنها از اين كه نبايد نژاد مختلف باشد. دنيا، وضعش اين طور شده است كه ظالم بيشتر كانه داد رحمت مىدهد از مظلوم. آن كسى كه مردم را پايمال دارد مىكند، بيشتر از حقوق بشر صحبت مىكند. شما ببينيد كه در اين هواپيماربايى كه همه دستاندركاران ايران محكوم كردند اين را، و بعد هم به اين وضع خوب حل قضيه را كردند، باز هم مىگويند كه خود اينها دخالت داشتند. اين دليل بر اين است كه اضطراب درشان پيدا شده، مضطربند. كسانى كه مضطرب مىشوند در يك امرى، دست و پايشان را گم كنند، نمىدانند چى چى بگويند. اگر چنانچه اين هواپيماربايى از ايران شده بود و در يك جاى ديگر بود و اين طورى حل شده بود، حالا مىديديد كه چه بساطى در دنيا درآمده بود و در تبليغات درآمد كه چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لكن وقتى كه ايران اين كار را كرده است، اصلاً سكوت كردند در آن. گاهى يك چيزى مىگويند، لكن رئيس آمريكا مىگويد كه باز ما شواهدى بر اين كه احتمال اين را بدهيم ايران كرده است، نمىدهيم. لكن از آن ور مىگويند كه همين آمريكايىها مىگويند خود ايران دخالت داشتند در اين امر، شواهد واضح است كه خود ايران دخالت داشته! اين، براى اين است كه مضطربند. جمهورى اسلامى و اين نهضت همگانى اسلامى، اينها را مضطرب كرده كه نمىدانند چى چى بگويند، هر وقتى يك چيزى مىگويند. و اين براى اين است كه اين يك قدرت اسلامى است كه يك جلوه كمى كرده است و اينها را اين طور مضطرب كرده است، والا چرا بايد اين طور فتنه بكنند و اين طور افترا بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهورى اسلامى. دائماً راجع به اين كه در جمهورى اسلامى حقوق بشر دارد از بين مىرود و جاهاى ديگر نه! حقوق بشر سر جاى خودش سرجاى خودش هست. آمريكا سرجاى خودش هست و رؤساى استكبار حفظ مىكنند حقوق بشر را! فقط در ايران است كه حقوق بشر از بين مىرود! اين براى اين است كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 86
مضطربند اينها. از اسلام اضطراب دارند، از اين كه اسلام پيشبرد بكند، اينها مىترسند. از اين جهت اين طور مىگويند و اين موجب تقويت شما بشود. هر چه آنها در بوقهايشان بر ضد شما صحبت كنند، دليل بر قوت شماست و دليل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است و اين بايد باعث تقويت ما بشود. آنها براى تضعيف ما اين طور بوقها را به بار مىآورند و ما از اثر اين معنا چون ريشه را مىدانيم كه چى هست تقويت مىشويم. اگر ايران، يك جايى بود كه سستى داشت و جمهورى اسلامى ديگر از بين مىخواست برود، اين قدر سر و صدا نمىشد. چون مىبينند كه استقرار پيدا كرده است، همه چيزش مستقر شده است و دارد پيش مىرود، اينها دست و پايشان را گم كردهاند و شروع كردهاند به اين حرفها زدن و اين موجب تقويت روحى شما و ملت ما بايد بشود و جنگندههاى ما بشود.
انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به بركت اين روز شريف كه هم ولادت مؤسس اسلام و مؤسس توحيد است (و توحيد به معناى اعلا) و هم ولادت ناشر احكام اسلام است، به همه مسلمين و به همه مظلومان مبارك كند و خداوند همه شما را مؤيد كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 88
تاريخ: 29/10/63
انتصاب حاج آقا امام جمارانى به نمايندگى اما خمينى در سازمان اوقاف
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج مهدى امام جمارانى دامت افاضاته را، با حفظ نمايندگى از طرف اين جانب، اجازه تصدى امورى كه مربوط به ولى فقيه هست را در آن سازمان دادم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 87
تاريخ: 2/10/63
بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى شوراى عالى قضايى
احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع است
بسم الله الرحمن الرحيم
مطلبى كه من بايد به عموم مردم و بخصوص آنهايى كه در كارهاى كشور و مملكت دست دارند تذكر دهم، اين است كه قوه قضائيه قوهاست مستقل و معناى استقلالش اين است كه در صورتى كه حكمى از قضات صادر شد، هيچ كس حتى مجتهد، ديگر حق ندارد آن را نقض و يا در آن دخالت نمايد. و احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع و جلوگيرى از حكم قضات هم برخلاف شرع است.
و من به مردم عرض مىكنم كه افراد اين شورا را از سال قبل مىشناسم و براى اين مقام صلاحيت دارند و اگر دستور و حكمى از آنها صادر شد، هيچ فردى حق جوسازى، نه در روزنامهها و نه در نطق و نه در بين مردم را ندارد. تضعيف قوهى قضائيه صلاح نيست و بايد قوهى قضائيه را تقويت نمود.
من باز عرض مىكنم كه استقلال قضايى معنايش اين است كه اگر قاضى حكمى كرد، احياناً رسيدگى به آن حكم مرجع دارد و غير از آن، هيچ كس حق دخالت ندارد. من اميدوارم كه آقايان در قوه ى قضائيه مؤفق باشند كه به طور شايسته و با قدرت عمل كنند و اميدوارم ملت، مجلس و دولت هم پشتيبان آنان باشند كه خداى نخواسته صدمهاى به آن وارد نشود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 89
تاريخ: 29/10/63
پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خوانسارى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خبر رحلت مرحوم مغفور آيت الله خوانسارى رحمه الله عليه موجب تأسف و تأثر گرديد. اين عالم جليل بزرگوار و مرجع معظم كه پيوسته در حوزههاى علميه و مجامع متدينين مقام رفيع و بلندى داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس و تربيت و علم و عمل به پايان رساند، حق بزرگى بر حوزه دارد، چه كه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود. از خداوند تعالى براى ايشان رحمت و مغفرت و براى علماى اعلام و حوزههاى علميه صبر و اجر خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 90
تاريخ: 14/11/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، اعضاى مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر كشور به همراه مهمانان خارجى شركت كننده در سومين كنفرانس انديشه اسلامى به مناسبت دهه فجر
آنها از اسلام مىترسند و حقيقتاً حملهشان به اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا، چه آقايانى كه مربوط به مجلس خبرگان است و چه آقايانى كه از ائمه جمعه كشور ما هستند و چه مهمانان عزيزى كه در اين دهه داريم، من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى همه ما را هدايت كند به آن راهى كه خود مىخواهد. دردها را همه مىدانيد. مىدانيد كه امروز اسلام مبتلاى به چه چيزهايى هست كه قدرتهاى بزرگ و دستگاههاى مربوط به آنها و وابستگان به آنها فراهم مىآورند. آقايانى كه از خارج آمدهاند، بايد توجه كنند به اين كه آيا تطبيق مىدهد آن تبليغاتى كه در خارج به ضد جمهورى اسلامى و در حقيقت به ضد اسلام دارد انجام مىگيرد نسبت به ايران و نسبت به مردم ايران و حكومت ايران و روحانيون ايران؟ آيا تطبيق مىكند يا نه؟ اگر تطبيق مىكند ما را نصيحت كنند و اگر تطبيق نمىكند كه نمىكند آقايان تكليف شرعى دارند به اين كه هر يك در كشورهاى خودشان، در حضور جمعيتهايى كه هستند، مسائل را به آن طورى كه مشاهده كردند، منعكس كنند. آنهايى كه اين مسائل را پيش آوردند، ايران مورد نظرشان نيست، آنها خوف اين را دارند كه اسلام به آن طورى كه هست گسترش پيدا كند و همه كشورهاى اسلامى را بگيرد و به همه مستضعفين جهان پرتو بيفكند، آنها خوف اين را دارند، ولهذا از اسلام مىترسند و حقيقتاً حملهشان به اسلام است، منتها به صورت اين كه ايران چطور است، نمىتوانند بگويند كه اسلام چطور است، مىگويند ايران چطور است لكن واقع مطلب اين است كه اينها اسلام را نمىخواهند. اگر جمهورى اسلامى يك جمهورى دموكراتيك بود، آنها حرفى نداشتند، لكن جمهورى اسلامى است، كه دستورات اسلام براى آنها در غارتگرىها و در زورگويىها، مجال نمىخواهد بدهد.
تمام مفسدههايى كه در عالم پيدا مىشود از اين بيمارى خودبينى است
ما آن طورى را كه خيال مىكنيم، قرآن كريم در قصه آدم كه بايد گفت يك قصه رمزى است، لكن بسيار آموزنده به ما يك دستوراتى داده است كه اگر به آن دستورات بشر عمل بكند، حل همه
صحيفه نور ج 19 صفحه 91
مشكلات مىشود. قبل از اين كه آدم را خلق بكند به ملايكه مىفرمايد كه مىخواهم يك همچو كارى بكنم. ملايكه جنبه تقدس خودشان را نظر مىكنند و جنبه فساد آدم را. از اين جهت مىگويند كه شما چرا خلق مىكنى يك جمعيتى را كه در زمين فساد كنند و سفك دماء كنند؟ ما تقديس تو را مىكنيم. خودشان را مىبينند در صورت تقدس و آدم را مىبينند در صورت فساد. جنبه خوبى خودشان را و جنبه بدى آدم را ملاحظه مىكنند. خداى تبارك و تعالى هم بهشان مىفرمايد كه: شما نمىدانيد، شما همان خودتان را مىبينيد، خودبين هستيد و از آدم، كمالات را نمىدانيد و بعد هم قصه را تمام مىكند كه به آدم اسماء را كه واقعش اسماء الله است همه چيز اسماءالله است تعليم مىكند و بعد مىگويد: عرضه كنيد! آنها مىبينند كه عاجزند. آنها، خوب! عقب نشينى مىكنند. بعد از اين كه خلق مىكند آدم را، امر مىكند كه سجده كنند، ملائكه الله همه سجده مىكنند، لكن ابليس نمىكند. نكتهاى كه ابليس نمىكند، اين است كه خودبين است. مىگويد: خلقتنى من نار و خلقته من طين، من از آتش خلق شدم، او از خاك خلق شده است، او پستتر از من است، من بالاتر از او هستم. اين هم جنبه خودبينى دارد و روى اين زمينه سجده نمىكند و مطرود مىشود. بعد هم به خدا خدا را تهديد مى كند به اين كه، بعد از اين كه انذار مىكند و مىگويد: به من مهلت بدهيد. بعد از آن كه مهلت را مىگيرد و خاطر جمع مىشود، آن وقت خدا را تهديد مىكند به اين كه: به آن عزتت قسم به آن كه به آن اسمى كه من را اغوا كردى قسم كه اينها را نمىگذارم كه اكثرشان به تو توجه كنند. از بين يدشان مىآيم، از خلفشان مىآيم، از يمينشان مىآيم، از شمال شان مىآيم. و لا تجد اكثرهم شاكرين خدا هم جواب را مىدهد. ما از اين جا مىفهميم كه قضيه خودبينى، ارث شيطان است، از صدر عالم اين قضيه بوده است. وقتى هم كه وسوسه مىكند به آدم، باز آدم را اغوا
مىكند به اين كه تو را مىخواهند اين جا كانه حبس كنند. تو اگر حرف من را بشنوى، بيشتر از اينها دارى. آدم هم به آن جنبه ديگرى از او قبول مى كند. اين يك تعليم عمومى است كه از قبل از خلقت آدم تا حالا بايد براى ما عبرت باشد، بدانيم كه ارث شيطان، خودبينى است. تمام فسادهايى كه درعالم واقع مىشود چه فسادها از افراد و چه فسادها از حكومتها و چه در اجتماع، تمام فسادها زير سر همين ارث شيطان است و تمام مفسدههايى كه در عالم پيدا مىشود، از اين بيمارى خودبينى است. چه در كنج خانه كسى نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبينى بكند، ارث شيطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، اين هم اگر فسادى از آن حاصل بشود، از خودخواهى و خودبينى خودش است و چه حكومتهايى كه در عالم حكومت مىكنند، از اولى كه حكومت در دنيا تأسيس شده است تا حالا، هر فسادى واقع شده از اين خصيصه است.
تزكيه مقدم است بر همه چيز
دردها دوا نمىشود، الا با اين كه اين خصيصه شيطانى از بين برود. كسى بخواهد درد خودش را شخصاً دوا كند، بايد اين خصيصه را از بين ببرد. بايد رياضت بكشد و خودش را بزرگ حساب
صحيفه نور ج 19 صفحه 92
نكند. نگويد من عالمم، نگويد من خودم مقدس هستم چنانچه ملايكه گفتند نگويد من ثروتمندم، نگويد من زاهدم، نگويد من عارفم، نگويد من موحدم. در هريك از اينها، ولو اين علم اعلايى كه علم فلسفه يا عرفان است، اگر اين خصيصه شيطانى باشد، حجاب است، العلم حجاب الاكبر و اگر كسى بخواهد معالجه كند خودش را، بايد اين خصيصه را به آن توجه بكند و بسيار مشكل است معارضه با اين خصيصه. اگر بخواهد كسى تهذيب بشود، با علم تهذيب نمىشود، علم انسان را تهذيب نمىكند. گاهى علم انسان را به جهنم مىفرستد، گاهى علم توحيد انسان را به جهنم مىفرستد، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهى علم فقه انسان را به جهنم مىفرستد، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مىفرستد. با علم درست نمىشود. تزكيه مىخواهد يزكيهم تزكيه مقدم است بر همه چيز. طلبهاى كه در مدرسه درس مىخواند، همدوش با درس، همقدم با درس تزكيه لازم دارد. امام جمعهاى كه براى مردم مىخواهد هدايت كند مردم را، بايد تزكيه خودش را كند تا بتواند هدايت كند. دولتى كه بخواهد مردم را وادار به كار خوب بكند بايد تزكيه بكند خودش را. عارفى كه بخواهد مردم را به معارف الهيه دعوت كند تا خودش را تزكيه نكند اين قدرت را ندارد. فيلسوفى كه بخواهد توحيد را به مردم بياموزد، تا اين خصيصه شيطانى در او هست، اين عمل را نمىتواند انجام بدهد، يعنى، زبان، زبان شيطان است و توحيد مىگويد و دل، دل شيطان است كه توحيد را دريافت كرده است و قلب، قلب شيطان است كه فقه را آموخته و فقه را تعليم مىكند. تا اين خصيصه هست، تمام امور لنگ است در اشخاصى كه بخواهند خودشان را تهذيب كنند، يا اشخاصى كه بخواهند جامعه را تهذيب كنند. بر عهده كى است كه جامعه را تهذيب كند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان، بر عهده انديشمندان، بر عهده ائمه جمعه، بر عهده مدرسين، بر عهده علماى بلاد. همه بايد بكنند، اما آن كه خودش را به اين زى درآورده و خودش را به صورت معلم، استاد، مدرس، فقيه، دانشمند و امثال اينها نمايش مىدهد، اين اگر بخواهد تهذيب كند جامعه را، اول از خودش بايد شروع كند و بعداً تكليف دارد كه جامعه خودش را تهذيب كند. اگر خودش تهذيب نشود، نمىتواند جامعه را تهذيب كند. كسى كه خودش فاسد است، نمىتواند كلامش را يك طورى ادا كند كه مردم صحيح بشوند، تأثير ندارد. آن وقتى كلام تأثير دارد كه از قلب مهذب و پاك بيرون بيايد، اگر چنانچه از قلب ناپاك بيرون بيايد و از قلب شيطانى بيرون بيايد، به زبان شيطانى گفته بشود، اين تأثير نمىتواند بكند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجه به خدا كرد، از خدا همه چيز را خواست، همه چيز را به دست او دانست، او مىتواند كه مردم را تهذيب كند. و اين به عهده علماى بلاد است در هر جا هستند، انديشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسين است، خبرگان است، هر جا هر كس هست. اين تكليف، ابتدائاً متوجه به اينهاست و همه مردم تكليف دارند، لكن اينها خودشان را در اين معرض قرار دادند. اگر بخواهيد جامعه را تهذيب كنيد كه اين جامعه، يك جاى دنيا اگر اسمى از اسلام برد، مخالفت با آن نكند بايد تهذيبشان كنيد، بايد آشنايشان كنيد به مسائل.
صحيفه نور ج 19 صفحه 93
شما خير و شر را با مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان شده به خير توجه كنند
آقايانى كه از خارج آمدند و در ايران مدتى ماندند، اى كاش در اين جبههها مىرفتند، جوانهاى ما را ديدند و جنايتهايى كه بر اين امت اسلامى شده است، مىديدند. كاش رفتند در اين زندانها، زندانىها را مىديدند و مىرفتند زندانىهاى آن جا را هم مىديدند كه قضيه چى است. آن وقت مىرفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طورى كه هست، ما هيچ توقع نداريم كه يك كلمهاى خلاف گفته بشود، ما توقعمان اين است كه اين آقايانى كه آمدهاند اين جا اين طور نباشد كه يك اجتماعى باشد و يك صحبتهايى باشد و يك قطعنامههايى باشد و تمام شد و رفت. هر كس وقتى رفت سرجاى خودش، مشغول كارهاى خودش بشود اگر ائمه جمعه اجتماع كردند در يك مركزى، يا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع كردند، اين جور نباشد كه چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرفهاى خوب هم خيلى بزنند و قطعنامه هم بعد درست كنند و يك جايى را محكوم كنند و يك جايى را هدايت كنند و درش را ببندند و بروند منزلشان بنشينند. اين، انسان را ناكام مىكند. بايد آن كسى كه بخواهد يك جامعه را تهذيب كند، يك ملت را تهذيب كند، يك جمعيت كوچك را تهذيب كند، دنبال كند مسائل را، وقتى كه در اين جا يك اجتماعى شد براى انديشمندان، يك اجتماعى شد براى مهمانان، اجتماعى شد براى ائمه محترم جمعه بلاد و ساير بلاد خارج، اينها بعد نقشه اين را داشته باشند كه وقتى رفتيم به محل خودمان، چه بكنيم؟ اگر شما صد تا اعلاميه صادر كنيد و صد تا نطق بكنيد و صد تا محكوم بكنيد، بعدش دنبالش را نگيريد، اين تمام مىشود. يك صحبتى كرديد، يك زحمتى كشيديد، نتيجهاى هم نبرديد. اما اگر بنا باشد كه هر كدام در هر محلى هستيد، دنبال كنيد مسأله را، مفاسدى را كه ديديد واقع شده است بگوييد به مردم، مفاسدى را كه قدرتهاى بزرگ بر بشريت دارند مىكنند، بگوييد به مردم، مسائلى را كه انگلهاى قدرتهاى بزرگ دارند به مسلمين مىكنند، بگوييد به مردم، آنچه كه در ايران ديديد، از بد و خوب هر دو را بگوييد به مردم تا آنها بيدار بشوند. ملت ايران همين طور نخوابيد شب و صبح پا شود، بيدار شده باشد. ملت ايران علمايش سالهاى طولانى زحمت كشيدند، در همان اختناق زحمت كشيدند، در همان كتك خوردنها زحمت كشيدند، در همان حبسها كه رفتند زحمت كشيدند. زحمت كشيدند، به مردم گفتند، جنايات را گفتند هر جا رفتند گفتند، مردم هم دلشان آگاه شد و وقتى آگاه شد، البته خوب را مىخواهند مردم. مردم وقتى فطرت اين است كه وقتى خيرى را ديد، بخواهد. شما خير و شر را به مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان بشوند و به خير توجه كنند. اين طور نباشد كه تشريف آورديد و صحبت كرديد و احسنت هم شنيديد و درش را ببنديد و برويد در ولايتتان بخوابيد. نه! اين درست نمىشود، اين بدتر مىكند مطلب را، براى اين كه دشمنهاى شما مىفهمند كه خبرى نيست، حرف است، عملى نيست، صحبت است، قطعنامه است نه عمل. دنبال قطعنامه عمل مىخواهد همان طور كه در ايران بود. در ايران عمل كردند، جوانهاى ما كشته دادند، فداكارى كردند و الان دارند مىكنند. شما برويد ببينيد اين سنگرها
صحيفه نور ج 19 صفحه 94
را، ببينيد مساجد است اين سنگرها. اين سنگرها مراكز عرفان است، مراكز توحيد است و در اين مراكز كه شب آن طور مشغول هستند، روز هم اين طور فداكارى مىكنند. اين، براى اين است كه روى اين جمعيت، مدتهاى زياد چندين سال بيست سال تقريباً كار شده است، علماى بلاد كار كردهاند، فضلا كار كردهاند، اينها را بيدار كرده متحول كردند. اگر نبودند اينها، اين جوانهايى كه از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراكز فحشا برده بودند آنها را، اگر نبود اين نهضتى كه در ايران شد، اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى كه در ايران شد، خدا مىداند كه آنها بنا داشتند چه بكنند. و اين امرى كه در ايران هست، همه جا هست، ما در ايران شاهدش هستيم، شما هم در بلاد خودتان الان شاهدش هستيد، ببينيد كه الان از احكام اسلام آن جا چه خبر است و اين جا چى است؟ اينهايى كه هميشه تكذيب از ايران، و هر راديويى را شما باز كنيد از ايران تكذيب مىكند، از اختناق ايران، از جنايات ايران، از زندانهاى ايران، از شكنجه ايران، از كشتار بدون محاكمه، از اينها صحبت مىكنند. خوب! شما ببينيد در خارج تحقيق كنيد الان اين مطلب را، شما آمديد، درها باز است. براى تحقيق برويد، ببينيد. شما كوچه و بازار را داريد مىبينيد، در كوچه و بازار مردم را دارند با چه تهديد مىكنند و اذيت مىكنند؟ در نماز جمعه اى كه شما رفتيد، كسى ايستاده بود با تفنگ مردم را تهديد مىكرد كه برويد نماز جمعه؟ خوب! اينهاست كه به ما مىگويند. اگر شما در خارج ايران، در بلاد خودتان، ديديد كه مفاسد زياد است، بدانيد كه اينها از اين مىترسند كه آن جا برگردد حال مفسده به حال مصلحت، به حال اسلام. اينها مىخواهند جلوى اين را بگيرند، يك سدى درست كنند، جلوى اين موجى كه پيدا شده است بگيرند و نگذارند كه صداى ايران برسد به كشورهاى ديگر. و اين هم يك اشتباهى است كه آنها مىكنند. هرچه اين بوقها بلندتر بشود ايران قوىتر مىشود. هر چه اينها ايران را متهم كنند به اين كه فساد دارد مىكند، نمىدانم استبداد هست! فاشيستى است (امثال اين عبارات) و هر ترورى در عالم واقع مىشود دست ايران در كار است! اينها تقويت مىكند ايران را. وقتى ملتها ديدند كه آمريكا دور قصر خودش و دور كاخ سفيد، سد ايجاد مىكند كه مبادا از ايران بروند آن جا را منفجر كنند، مردم قدرت ايران را مىفهمند، مىفهمند كه اسلام همچو قدرتى دارد. يك دروغى آنها گويند به خيال اين كه ما را تضعيف كنند، آنها دروغ مىگويند. ايران مخالف با همه اين مسائل است. ايران حجت دارد، دليل دارد. ما با قرآن داريم پيش مىرويم. با نهج البلاغه داريم پيش مىرويم. ما محتاج نيستيم به اين كه ترور كنيم، آنهايى كه مخالف ما هستند الان دارند ترور مىكنند، الان هم در ايران مشغولند، منتها نمىتوانند فرض كنيد يك بقالى را مىزنند. خوب! اين ترور كور.
قتال هم رحمت است براى اين كه مىخواهد آدم درست كند
اينهايى كه مخالف با ترور هستند، مركز ترور هستند. آمريكايى كه اين قدر از انسان دوستى صحبت مىكند و رئيس جمهورش آن طور از انسان دوستى، انسان دوست است آمريكا! آمريكايى كه دنيا را به آتش كشيده است، آمريكايى كه بشر را دارد به فنا مىرساند اينها انسان دوستاند؟ و اسلام اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 95
طور نيست؟! و ايران اسلامى اين طور نيست؟ برادران! وقتى كه مىرويد بيرون، مسائل را بگوييد. ننشينيد ديگر در خانه تا اين كه آنها براى شما هجوم كنند، شما هجمه كنيد آنها عقب مىنشينند. شما ننشينيد در خانه و هى ترس اين كه مبادا چه بشود. خوب! همين چيزى بود كه در ايران بود و قدرت ايران از اكثر اين بلادى كه هستند زيادتر بود، لكن ايران علمايش رويش كار كردند، مردم را بيدار كردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات مىخواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگوييد، شما احكام اسلام را نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد، اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمىخوانيد؟ و شما آيات قتال را چرا نمىخوانيد؟ هى آيات رحمت را مىخوانيد! آن قتال هم رحمت است براى اين كه مىخواهد آدم درست كند. آدم گاهى درست نمىشود مگر اين كه مرض گاهى صحيح نمىشود، الا بالكى، بايد ببرند، داغ كنند تا درست شود. جامعه، بايد آنهايى كه فاسد هستند، از آن بيرون ريخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش. منتها آقايان، بعضىهاخيال مىكنند كه همان رحمت اين است كه به آن مهلت بدهند تا بكشد آدمها را. اين رحمت است؟ از حبسها بيرونشان كنيد تا بريزند مردم را بكشند، اين رحمت است؟ شما روى قرآن عمل كنيد. قرآن با اشخاصى كه مسلمند و معتقدند و ايمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىكند. با اشخاصى كه بر خلاف اين هستند آنها را مىگويد بكشيد، بزنيد، حبس كنيد، اشداء على الكفار. شما همان طرفش را گرفتيد، زمين هم مىخوريد. ما، اگر بنا باشد اسلام را به يك طرفش قبول داشته باشيم، همين جنبه به اصطلاح شما رحمت، من همه جنبههايش را رحمت مىدانم، اما آنى كه شما خيال مىكنيد كه آن جنبهاش رحمت است كه دزدها را بيرونشان كنيم، مفسدها را بيرون كنيم، آدمكشها را بيرون كنيم، دست برداريد از اين طور رحمتهايى كه شما توهم مىكنيد. اينها رحمت نيست، اينها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقايان، بايد بگوييد مسائل را، براى در بلاد خودتان كه رفتيد، مسائلى كه خدا فرموده است، بگوييد. اشداء على الكفار رحماء بينهم، اين را بايد به مردم حالى كنيد كه معنىاش چى است. ما بايد چه بكنيم با آنها؟ آنهايى كه هجمه كردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چيز بلاد اسلامى را از بين مىبرند. از آن ور آخوندهاى درباريشان تبليغ مىكنند و افساد مىكنند و بر ضد اسلام حرفها مىزنند، تفرقه مىاندازند بين مسلمين، از آن طرف هم، آنها به جان مردم افتادهاند و همه چيزشان را دارند مىبرند. و ما هم كنار بنشينيم، تماشا كنيم، ما تماشاچى هستيم! ما چه كارى به اين كارها داريم! ما مىرويم نمازمان را مىخوانيم و روزهمان را مىگيريم و تمام شد! تكليف همين است؟! اميرالمؤمنين همين بود؟ سيدالشهدا، اگر اين فكر را مىكرد كه نمىرفت به كربلا با يك عدد معدودى. اين فكر را نمىكرد، اين فكر غلط ما، در ذهن او نبود. اميرالمومنين، اگر بنا بود كه خير، هى مسامحه كند خوب، اين خلاف كرد، چه شمشير نمىكشيد هفتصد نفر را يكدفعه بكشد، تا آخر آن اشخاصى كه قيام كرده بودند به ضدش، تا آخر ضد اسلام بود ديگر، تا آخرشان را كشت و چند نفر ديگر فرار كردند، بعد هم آمدند آن فساد را كردند، فرارىهايشان آن فساد را كردند. شما بدانيد كه از
صحيفه نور ج 19 صفحه 96
حبسهاى ما همين اشخاصى هستند كه مفسدند. ما اشخاصى كه مفسد نيستند، يك آن هم ميل نداريم باشند. اگر از اينها هر چه بيرون برود هر يكشان بيرون بروند آدم مىكشند، آدم نشدهاند اينها. ما تا كى بايد خواب باشيم؟ ما تا كى سادهانديش باشيم؟ شما آقايان چرا سادهانديشى مىكنيد؟ در بلاد خودتان كه مىرويد، بگوييد به مردم، بگوييد به دنيا، كه با دنيا دارند چه مىكنند اين قدرتمندها، اينها با ضعفا دارند چه مىكنند. اينها، اتيوپى كهآن همه بيچارهها دارند رنج مىبرند، ميرند از گرسنگى، گندمهايشان را مىريزند در دريا خرج سلاح مىكنند كه همه عالم را از بين ببرند. اينها انساندوستند! اينها با اين صورت انسان دوستى مىخواهند همه ما را پايمال كنند، اينها با اين مجامع حقوق بشر مىخواهند حقوق بشر را از بين ببرند.
منطق انبياء اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بين خودشان رحيم باشند
من اميدوارم كه خداوند به ما مرحمت كند و ما را بيدار كند. ما را بر احكام اسلام به همه جوامعش، به همه مطالبش، به همه اطرافش بيدار كند و متوجه كند. خيال نكنيد كه اسلام فقط اين تكه است، نماز و روزه است فقط، نيست اين طور! اگر اين طور بود پيغمبر هم مىنشست توى مسجدش و نماز مىخواند، چرا از اول عمرش تا آخر زحمت كشيد، جنگ كرد، زد و خورد كرد، شكست خورد، شكست داد تا مسائل را آن قدرى كه توانست عمل كرد. اميرالمؤمنين هم همين طور، ديگران هم همين طور، صلحا هم همين طورند، اشخاص بيدار اين طورند. اين طور نيست كه بنشينند توى مسجد و كار به اين كارها نداشته باشند. بنشينند توى خانههايشان و كار به كسى نداشته باشند. بىطرف باشند. كارى ما به اين كارها نداريم! اگر اين منطق انبيا بود كه فرعون نمىرفت سراغ موسى، موسى نمىرفت سراغ فرعون. اگر منطق انبيا اين بود كه ابراهيم نمىرفت هجمه كند بر آنها، پيغمبر اين كار را نمىكرد. منطق انبيا اين نيست. منطق انبيا اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بر كسانى كه بر ضد بشريت هستند، بين خودشان هم رحيم باشند. و آن شدت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بيدار كند و به همه شما انشاء الله سلامتى و نصرت عنايت كند. اين بشر مظلوم را از گرفتارىهايى كه از دست اين قدرتهاى بزرگ دارند مىكشند، نجات بدهد و دين و دنياى همه ما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 97
تاريخ: 18/11/63
پيام امام خمينى در تجليل از شهداى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
درود و رحمت خداوند متعال بر شهداى ارجمند و جانبازان عزيز، اين مهاجران الى الله و رسوله كه بالاترين سرمايهاى كه خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترين ايده در طبق اخلاص گذاشته و تقديم محضر مقدسش كردند و ارزشمندترين نظام را تا سرحد جان و توان پاسدارى كردند و دشمنان خدا را از ميهن اسلامى بيرون راندند. كدام هجرت به سوى خدا و رسول بالاتر و والاتر از اين هجرت و كدام فداكارى ارزشمندتر از اين فداكارى و جانبازى است. و چه كسى و چه شخصيت مىتواند ارزش اين سرمايه آميخته با معنويت و اخلاص را ارزيابى كند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلى آن و مشترى والاى آن كه فرموده: فقد وقع اجره على اللهاى شهداى بزرگ واى شهداى زنده عزيز! اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبههها و پشت جبههها كه با اخلاص خاص خود عنايات خاص خداوند قادر را جلب نموديد، كدام قدرت و كدام ابزار جنگى توانست جمهورى اسلامى و كشور عزيز شما را از اين درياى مواج متلاطم كه شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوى يكديگر داده و در پى غرق آن كوشيدند و مىكوشند، نجات دهد. اين كوردلان از خدا بىخبر و عارى از معنويات نمىدانستند كه اين كشتى نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادى به جنگ ايمان و معنويت و كشور صاحب الزمان ارواحنالمقدمه الفداء آمدهاند و اكنون نيز پس از سالها تجربه به خود نيامدهاند و به حركات مذبوحانه ادامه مىدهند، ولى چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان. خداوندا! ما هيچيم، هيچ و هر چه هست از تو و به سوى توست، ما به قدرت مطلق تو اميدواريم و از تو استمداد مىكنيم، اگر تو با مايى شكست و پيروزى را به پشيزى نمىشناسيم. تو خود يار اين ملت و اين جوانان مخلص باش و رحمت خود را بر اين شهيدان جاويد نثار فرما. و جانبازان، اين شهيدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنايت نما و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اينان صبر و جزاى خير مرحمت فرما و اسرا و مفقودين ما را صحت و استقامت و نجات بده و رزمندگان عظيمالشان، اين پشتوانههاى جمهورى اسلامى را پيروزى و قدرت و شجاعت بيشتر لطف فرما و به ملت شريف ايران هرچه بيشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردبارى در راه پيشبرد مقاصد اسلام عنايت فرما و بين ملت اسلامى توحيد كلمه ايجاد فرما و دولتهاى اسلامى را از خواب گران بيدارنما و عظمت
صحيفه نور ج 19 صفحه98
اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمكاران و مفسدان و ماجراجويان را از اسلام و جمهورى اسلامى ايران قطع فرما و طمع طمعكاران را به ناكامى برسان و كيد آنان را به خودشان برگردان و صلوات بىپايان خود را به انبياء معظم بويژه اشرف و خاتم آنان صلى الله عليه و اله و عليهم نثار فرما و درود بىپايان به ائمه معصومين سيما خاتمهم و غائبهم بقيه الله عليهم السلام بفرست و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 112
تاريخ: 6/12/63
بيانات امام خمينى در جمع برادران ارتشى و سپاهى به مناسبت سالگرد عمليات خيبر.
خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
اول اين مطلب را به شما بگويم كه وقتى شماها را مىبينم خوشحال مىشوم. شما چهرههايى هستيد كه آبرو به اسلام و كشور داديد. با اطمينان قلب حركت كنيد و مطمئن باشيد كه مركز قدرت كه خداى تعالى است نسبت به شما عنايت دارد. قدرتهاى ديگر پوشالى هستند، قدرت خداست كه باقى است و خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مىكند و شكى نيست كه اكنون شما حق تعالى و كشور اسلامى و اسلام را نصرت مىكنيد. و آن روزى كه انقلاب شروع شد ما هيچ نداشتيم، پيروزى ما با دست خالى به دست آمد و بحمدالله تا بدين جا رسيدهايم كه امروز مورد توجه تمام قدرتهاى بزرگ هستيم و تمام قدرتهادر اين فكرند كه با اين انقلاب چگونه برخورد كنند. مطمئن باشيد از قدرتها كارى ساخته نيست، هيچ نگرانى به خودتان راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آنهايى كه در ابتدا حركت خودشان را شروع كردند، با طمانينه قلبى شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرتهاى بزرگ از آن جهتى كه در شما هست كه آن ايمان به خداست، خبر ندارند، لذا دايم مىگويند: ما داراى موشك هستيم. آنها داراى موشك هستند ولى ايمان ندارند. شما ايمان داريد، قلبهايتان با مبدا نور و قدرت پيوند خورده است، پيوندى ناگسستنى، اما آنها اين را نمىفهمند. شما مورد نظر امام زمان هستيد و از آن جا كه ايمان و قدرت و امام زمان را داريد، همه چيز داريد. پشتوانه شما الهى است، بايد اين پشتوانه را حفظ كنيد و وقتى ما چنين تكيه گاهى داريم، از هيچ چيز نمىترسيم.
الان جمهورى اسلام يعنى اسلام، و اين امانتى است بزرگ كه بايد از آن حفاظت كنيد
الان جمهورى اسلامى، يعنى اسلام و اين امانتى است كه بزرگ بايد از آن حفاظت كنيد. مطمئن باشيد كه پيروزيد و مورد توجه حق تعالى. پيروزى آن است كه مورد توجه حق تعالى باشيد، نه اين كه كشورى را بگيريد. اسلام در دست ما امانت است و ما موظفيم تا اين امانت را حفظ كنيم. امروز شما در عبادت هستيد، مراكز شما عبادت است و همان طور كه اشخاص حول كعبه
صحيفه نور ج 19 صفحه 113
مىگردند و عبادت مىكنند، شما هم در سنگرهايتان عبادت مىكنيد. ما دفاع از حق تعالى و اسلام مىكنيم و حق تعالى و اسلام شكست خوردنى نيست. من هر شب به شما دعا مىكنم، انشاء الله مؤفق باشيد. خداوند شما را در كنف حمايت خودش حفظ كند و تؤفيق دهد تا به مردم خدمت كنيد. سرافراز باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 114
تاريخ: 7/12/63
حكم امامت مسجد سيد عزيز الله
بسم الله الرحمن الرحيم
از آن جا كه پس از رحلت تأسف انگيز حضرت آيت الله مرحوم آقاى خوانسارى رضوان الله عليه، جمعى از مؤمنين از اين جانب خواستهاند كه براى امامت مسجد سيد عزيزالله يك نفر شخص داراى صلاحيت معرفى نمايم، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا رضوانى دامت افاضاته را كه سالهاى طولانى با ايشان نزديك بودم و ايشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف دانم، براى اين امر شريف معرفى مىنمايم. و ايشان وكيل اين جانب مىباشند و مؤمنين مىتوانند در امور شرعيه به ايشان مراجعه نمايند. اميد است انشاء الله تعالى با عنايت خداوند تعالى و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا در اين امر شريف به نحو شايسته مؤفق و مويد باشند.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 101
تاريخ: 22/11/63
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
و لاحول و لاقوه الابالله العلى العظيم
با حول و قوه خداوند متعال و عنايات و رحمت خاصش كه از اول انقلاب شامل حال اين ملت شجاع انقلابى و در عين حال مظلوم در طول تاريخ بوده و اميد است با ادعيه خاصه ولى الله اعظم ارواحنافداه اين نعمت بزرگ مستدام باشد، يك سال ديگر از انقلاب متكى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت و بيست و دوم بهمن 63، يوم الله، با همه نشيب و فرازها فرا رسيد و توطئههاى روزافزون جهانخواران و انگلهاى متكى به آنان كه در اين سال به اوج خود رسيد و هر يك براى سركوب و انزواى يك رژيم كافى بود، با دست تواناى خداوند قادر يكى پس از ديگرى خنثى شد و بحمدالله تعالى اين مولود نوپاى ابراهيمى محمدى صلى الله عليهما و آلهما به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پيش مىرود و انعكاس جهانى آن ملتهاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و اميد است آفتاب درخشان اسلام بر جهانيان نور افشاند و مقدمات ظهور منجى بشريت را فراهم آورد و ما ذلك على الله بعزيز.
در طول اين مدت از ابعاد مختلفه براى شكستن روحيه مقاوم ملت و قواى مسلحه ايران و تقويت روحيه نظام نيمه جان عفلقى فعاليتهاى گستردهاى از سوى قدرتهاى شيطانى مستقيما و به وسيله عمال فاسد سر سپرده و يا جاهل بىاراده آنان در جريان بود و اكنون نيز به قوت خود باقى است بلكه روزافزون است. اينان از هيچ وسيلهاى گرچه مفتضح و واضح الفساد دريغ نكردند، از ترور كور اشخاص بىگناه كوچه و بازار تا انفجارهاى منجر به قتل خردسالان و كهنسالان، از دزدى منازل و مغازه ها تا ربودن هواپيماها و زجر يا قتل اشخاص و مسافران عادى، با آنكه چندين سال است تجربه كردهاند كه هيچ يك از اينها در اراده ملت بزرگ ايران كه براى احياء احكام اسلام عزيز و خداى بزرگ بپا خاسته تأثيرى ندارد و بحمدالله تعالى هر سال بر قوت اراده و قدرت نظامى و انسجام قشرهاى مختلف افزوده مىشود و در ضعف روحى و بدبختى و دريوزگى مخالفان بويژه صداميان افزوده مىشود، در رسانهگروهى شان در سراسر جهان از هيچ افترا و تهمت و دروغسازى ابا ندارند. آنان كه با خيال خام خود به هواى قادسيه افتاده بودند و آلت دست قدرتهاى شيطانى شده و خود را در سراشيبى هلاكت و فلاكت قرار دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قواى مسلح
صحيفه نور ج 19 صفحه 102
متكى به خداى تبارك و تعالى خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت بربسته است و براى ادامه چند روز تبهكارى و خيانت به هر درى مى زنند و به هر حشيشى متشبث مىشوند. جهانخواران كه با نام پرزرق و برق و شعارهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و آرامش جهان و طرفدارى از تودههاى كارگر و كشاورز به جان جهانيان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گيتى روزافزون مىكنند و از بيدارى مظلومان و ستمديدگان جهان در طول تاريخ خطر را از نزديك مىبينند، به فكر اغفال آنان افتادهاند و رفت و آمدها براى برچيدن سلاحهاى مخرب كه جهان را تهديد مىكند جز شعارى بيش نتوان بود. كدام عاقل است كه باور كند كه اينان از اين گونه مسائل صرف نظر نمايند و به حال بشريت رحم كنند!
بعيد نيست كه آمريكا از اين ملاقاتها و مذاكرهها دو مقصود داشته باشد: يكى اغفال جهانيان و جلب نظر آنان و به خاموشى كشاندن شعلههايى كه در دل مظلومان جهان بر ضد منافع نامشروع اين ابرمتجاوز افروخته شده و روبه افزايش است و ديگر اغفال شوروى و همدستان و همداستانانش تا برترى اتمى خود را حفظ كند. بايد مظلومان جهان بيدار و هشيار باشند و از اين توطئهها و حيلهها گول نخورند و به فعاليت خود در راه رسيدن به آزادى و خروج از قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى ادامه دهند و بدانند كه اينان با شعار طرفدارى از حقوق بشر بزرگترين پايمال كنندگان حقوق انسانها هستند و در رسيدن به اهداف ظالمانه خود هيچ گاه غفلت نمىكنند و از هيچ جنايتى دريغ ندارند. امروز كه نسيم بيدارى در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئههاى فريباگر ستمكاران تا حدودى فاش شده است، وقت آن است كه دلسوختگان واقعى مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم با قلم و بيان و انديشه و فكر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده بردارند و پروندههاى تجاوز آنان را به ساكنين اين سياره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفكران اسلام بزرگ يكدل و يك جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله باز و توطئهگر كه با دسيسهها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گستردهاند بپا خيزند و با بيان و قلم و عمل خود خوف و هراس كاذبى را كه بر مظلومان سايه افكنده است بزدايند و اين كتابهايى را كه اخيرا با دست استعمار كه از آستين كثيف اين بردگان شيطان منتشر شده و دامن به اختلاف بين طوايف مسلمين مىزنند نابود كند و ريشه خلاف كه سرچشمه همه گرفتارى مظلومان و مسلمانان است را بركند و يكدل و يكسو بر اين رسانههاى گروهى كه در بيشتر ساعات شب و روز به فتنهانگيزى و نفاق افكنى و دروغ پردازى و شايعهسازى عمر خود را مىگذرانند پرخاش كنند و بر سرچشمه تروريزم كه از كاخ سفيد مىجوشد بشورند. چرا كه با ريشهيابى معلوم مىشود اساس آنچه كه تفنگداران و سربازان آمريكا را در بيروت و ديگر جاها با انفجارهاى مهيب به هلاكت رسانده ورساند، همان كاخهاى ستم بويژه كاخ سفيد است. اينان توقع دارند كه دستهاى ستم خود را از مراكز قدرت در سراسر جهان بر سرنوشت بشريت بكوبند و مظلومان ستمديده دست آنها را بفشارند و از آنها با پايكوبى و دستافشانى استقبال كنند! اين انفجارها و از اين قبيل مسائل از تودههاى مظلوم جهان، عكس العمل
صحيفه نور ج 19 صفحه 103
ستمها و تجاوزهاى طاقتفرساى شماست و اجتناب ناپذير است، مگر آنكه در كارهاى ظالمانه خود تجديدنظر كنند. ايران در هيچ يك از اين انفجارها دخالت نداشته است و مسؤولين جمهورى اسلامى اين مطلب را بارها تذكر دادهاند.
اكنون تذكراتى ولو تكرارى مىدهم فان الذكرى تنفع المؤمنين.
1 - امروز جنگ اصلى ترين مسأله كشور است. ملت عزيز بايد توجه داشته باشد كه در كشورى زندگى مىكند كه بيش از چهار سال است كه در جنگ بسر مىبرد و شهداى بزرگ تقديم اسلام و انقلاب نموده است و اكثر نارسايىها به مناسبت تحميل جنگ از طرف ابرقدرتها بر ماست. امروز اسلام در مقابل تمامى كفر است و با كوچكترين درنگ در اين امر حياتى چنان ضربهاى خواهيم خورد كه جبرانش به اين زودىها ميسر نمىشود. بايد شور و شوق دفاع از ميهن اسلامى و و اسلام را در تمامى قلبها زنده نگه داشت. امروز قواى محترم مسلح كه حافظ حدود و ثغور كشور و حافظ نظم در داخل، از شهرها و روستاها گرفته تا راههاى مواصلاتى بين آنها و از دفاع از كشور در جبههها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواى نظامى و انتظامى و مردمى كه تشكر و قدردانى از آنان در قدرت قلم قاصر نيست، وظيفههاى مهم و مشكلى دارد و بحمدالله تعالى با تحولى كه با عنايات خاصه حق تعالى و دعاى صالحان بويژه عبدصالح روحى فداه كه براى قاطبه ملت بويژه جوانان عزيز حاصل شده، اميد واثق است كه كشور اسلامى را از آسيب متجاوزان قدرتمند و منحرفان سرسپرده نگهدارى و پاسدارى نمايند. عزيزانى كه در جبههها در دفاع از اسلام و كشور اسلامى سر از پا نمىشناسند و جهات معنوى و عرفانى آنان را و عمق ارزش آن را جز خداى تعالى كسى نمىداند و راهى براى امثال نويسنده بر آن نيست، بايد هر چه بيشتر به نصرت حق تعالى اعتماد كنند، كه قدرتهاى امكانى در مقابل نصرالهى ناچيز است. عزيزان من! شما پيروز و منصوريد چه در راه حق تعالى به نصرت ظاهرى برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد. حق تعالى با شماست و دست تواناى بقيه الله كه يد الله است دستگير شما. آن كس كه براى خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قيام كند چه باك از حوادث دهر دارد. شما پيروان رسول الله هستيد كه در راه دين خدا چه رنجهاى طاقتفرسا كشيده وچه زحمتها متحمل گرديدهاند، در مكه با آنهمه فشارها و تهمتها و اهانتها و در مدينه با آنهمه جنگها و دفاعهاى خردكننده، ولى آن حضرت و ياران وفادارش چون كوهى استوار ايستاده و براى اسلام و مسلمانان خدمت مىكردند و شيعه اميرالمؤمنين و فرزندان آن بزرگوار هستيد كه در راه خداوند هر رنج و تعبى را استقبال كردند. برادران عزيزم! از ياوه گويىهاو تهمتها و برچسبهاى دشمنان خدا و اسلام و ميهن اسلامى نهراسيد كه هرچه حجم دروغ پردازىها كه از عقدههاى دل و رنجهاى شكست سياسى و نظامى برمىخيزد افزون باشد، دليل عجز و يأس آنهاست كه بايد بر حجم سكونت خاطر و طمانينه قلب و فعاليتهاى شما افزوده شود. آنان كه به خيال خود براى ايران دلسوزانند و به ادعاى واهى براى ملت ايران غمناكند، ايرانى راخواهند كه مستشاران آمريكا گردانندگان آن باشند، ايران وابسته و دلبسته به اجنبى را مىخواهند، ايران زمان پهلوى را كه غرق فساد اخلاقى و بر باد ده شرف
صحيفه نور ج 19 صفحه 104
انسانى بود را مىخواهند، ايرانى را كه سرپرستش مظلومان را غارت كند و جيب آنان را پركند و سرمايههايش در خدمت طبقات مرفه و بالانشين باشد و مستمندان و كوخنشينان در فقر و محروميت بسوزند و هيچ كس به فكر آنان نباشد و بالاخره ايرانى را مىخواهند كه به اصطلاح شخص اولش در مقابل رئيس جمهور آمريكا چون دريوزگان گردن كج كند تا مظلومان را پايمال كند. آن روز ايران را مستقل و زنده مىدانند و امروز كه به بركت اسلام جوانان و كودكان و پيران و خردسالان از هر طبقه بيدار و متحول شدند و همه قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى را بريدند و با مشت گره كرده آمريكا و اذناب او را از كشور راندند، ايران را مرده و وابسته دانند. و شما ملت عظيمالشأن هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده در مقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالى با شماست. اينك به تمام متصديان امور و دستاندركاران كشور هشدار مىدهم كه قدر اين جوانان حزب اللهى را بدانيد و از آنان قدردانى كنيد و آنان را تشويق نماييد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد. اينان بودند كه ايران را نجات دادند و از اين پس همينها هستند كه انقلاب را پاسدارى مىكنند و همينها هستند كه با هزينهاى كم در ظرف مدت كوتاهى با روشنبينى خاص خويش كارهاى تعجبآورى نمودند كه گمان نمىشد در ايران بتوان انجام داد. اين مغزهاى متعهد بايد تشويق شوند تا شكوفا گردند. مسوولين، صاحبان اصلى انقلاب را با بهانههاى بىاساس پس نزنند تا به جاى آنان كسانى را كه وارثان رژيم گذشته و وابستگان فكرى به آنان هستند جايگزين كنند. البته بايد از متخصصان متعهد و يا لااقل غير معاند استفاده شود، لكن نه به قيمت كنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب. چشمهاو گوشهارا باز كنيد كه دشمنان، حيلهبازان كاركشته هستند و ممكن است از سادهدلى شما استفاده كنند و مراكز حساس را كم كم به دست گيرند و انقلاب را به سوى غرب يا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران كشورهاى اسلامى حفظ بفرمايد.
2 - پس از جنگ، از مدارس علمى و دانشگاهها كه در حقيقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع كنيم. مىدانيم كه اين دو مركز كه در حقيقت دو شاخهاند از يك شجره طيبه و دو بازو از يك مقام انسان روحانى كه اگر به صلاح گرايند و تعهد روحانى خود را حفظ كنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قيام كنند، ملت را به كمال خود در دو بعد معنوى و مادى مىرسانند و آزادى و استقلال را در كشور حفظ مىكنند و چون سدى محكم و صفى و بنيانى مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ايستاده و ملت و كشور را با قامتى راست و پرچمى افراشته به سوى ترقى و تعالى سوق مىدهند و خداى نخواسته اگر در هر يك از وظايف الهى و ملى خود انحراف پيدا كنند به سر ملت آن مىآورند كه دانشگاه وابسته در رژيم وابسته آورد، كه اكنون نيز كشور و ملت اسلامى ما را از گرفتارىهاى آن خارج نشده و شك نيست كه گرفتارى امروز ما در بعد اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى بلكه در جنگ تحميلى و شرارت وابستگان به دو قطب سله جو از آثار شوم دانشگاههاى مبتلا به غرب و شرقزدگان ضد اسلامى و ضد ملى است.
هجوم مغولانه رضا خان به حوزههاى اسلامى و شعاير مذهبى كه اشخاصى كه آن روز سياه را
صحيفه نور ج 19 صفحه 105
درك كردهاند و به عيان ديده مىدانند و با وصف و بيان نتوان آن را منعكس كرد و هجوم بدتر از مغول غربزدگان و شرقزدگان به دانشگاهها و مراكز آموزشى نوباوگان و جوانان، به كشور و مصالح ملت آن كرد كه ملت و كشور را تا آستانه سقوط كشانيد، بىانگيزه نبود. كوشش بيش از حد تربيت شدگان در مكاتب غرب و شرق و نيز مدعيان ملىگرايى در ايجاد عدالت بين دو قشر بسيار مؤثر روحانى و دانشگاهى بىجهت نبود. مأموريت رضاخان براى محو آثار شريعت در سراسر ايران با فشار و اختناق و قلدرى و خلف خطرناكتر از خودش در محو همان آثار به شكل نوين آن كه با تأييد خداوند متعال و ادعيه حضرت ولى الله اعظم ارواحنالمقدمه الفداء و كوشش و جديت و جانبازى زن و مرد و كوچك و بزرگ اين ملت از شر حكومت طاغوتى وابسته به آمريكا و از شر غربزدگان و شرقزدگان تا حدى رهانيده شد و با برقرارى حكومت اسلامى اين غرب و شرقزدگان پشت به آن كردند و رو به قبله خود غرب و شرق نمودند و با قلم و قدم بر ضد حكومت اسلامى با شكلهاى مختلف به جديت و هياهو برخاستند. اين الهام گيرندگان از شرق و غرب اكثراً با اصل اسلام مخالفند و استقلال و آزادى را كه اسلام بياورد نمىخواهند و بعضى نيز با كوتاه شدن دست آمريكا مخالفند. منظور از طول كلام آن است كه ملت عزيز عموماً و متعهدان و متخصصان خصوصاً و دولتمردان بالاخص به اين دستگاههاى آدمساز و پشتوانه ارزشمند اهميت ويژهاى دهند و با جان و دل در تقويت و تهذيب آن بكوشند و حوزههاى معظم علميه و استاتيد محترم در كنار تعليم قرآن و فقه و مقدماتش، تهذيب اخلاق و معارف اسلامى را كه اساس است با عنايت خاص مورد توجه قرار دهند كه اذا صلح العالم صلح العالم و اذا فسد فسد.
3 - قواى محترم سه گانه كه حكومت اسلام و رژيم جمهورى اسلامى هستند، مورد توجه همگان بايد باشند و هر يك را وظايفى الهى است.
الف - اعضا مجلس محترم شوراى اسلامى بحمدالله تعالى در دوره دوم نيز اشخاص محترمى هستند كه با تعهد و جديت خود توانند خط مشى دولت را هر چه بهتر تعيين كنند. البته شك نيست كه عدهاى از آقايان كه شك در خدمتگزارىشان نسبت به اسلام عزيز و كشور نيست، در امور عظيم كشور و گرفتارىهاى بسيار پيچيده وارد نبوده، يا كمتر وارد باشند و خود نيز توجه دارند كه در مسائل بسيار مشكل يك دولت در حال انقلاب و كشور مورد هجوم قدرتهاى بزرگ و كوچك و كارشكنىهاى مغرضان و مفسدان چپ و راست كه محتاج به كارشناسان متخصص در رشتههاى مختلف است، نمىتوان به طور سطحى نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سياسى و اجتماعى و انعكاسات داخلى و خارجى آن با سليقه شخصى اظهار نظر كرد و چه بسا چنين نظرهايى ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثير منفى گذارد و از اين جهت لازم است در كميسيونها بويژه كميسيونهاى مهم، چند نفر از متخصصان متعهد كه مسائل را روى هم مىسنجند و به مشكلات سخت نظام آگاهى دارند، دعوت شود و با مشورت آنان رسيدگى به امور گردد. و چون مسأله اسلام و حكومت الهى در كار است، مسامحه در اين امور چه بسا خللى وارد آورد كه جبران آن مشكل يا غيرممكن شود
صحيفه نور ج 19 صفحه 106
و مسؤوليت آن در پيشگاه خداوند بزرگ عظيم باشد. مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در اين عصر و با وضعى كه در دنيا مشاهده مىشود و با اين نشانهگيريهايى كه از چپ و راست و دور و نزديك نسبت به اين مولود شريف مىشود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است كه هيچ چيز به آن مزاحمت نمىكند و از امورى است كه احتمال خلل در آن عقلا منجز است. حضرات وكلاى محترم كه بحمدالله به جمهورى اسلامى تعهد دارند، در نطقهاى قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با كمال دقت مواظب جملات خود و كيفيت اداى آن باشند، كه خداى نخواسته به مسلمانى بلكه انسانى توهين نشود و شخصيتى ساقط نگردد و كسى مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصيه و خداى نخواسته انتقامجويى لازم است و مفيد، و موجب رشد و تعالى است و هر كس در نزد وجدان خود تشخيص رفتار و گفتار و نوشتار خود را مىدهد و همه چيز در محضر مقدس حق تعالى واقع مىشود. حجم عظيم كارهاى قوه قضائيه و عظيمتر قوه مجريه را در پيش خود مجسم فرماييد و خود را به جاى مسؤولين در هريك از محاكم قضايى و امور اجرايى قرار دهيد تا معلوم شود امر و نهى و اشكال و انتقاد آسان است، لكن عمل و حل صد در صد با اين همه گرفتارىهاى در حال انقلاب از عهده هيچ كس بر نمىآيد. اعضاى محترم مجلس، انقلابهاى تاريخ را در نظر بگيرند، با انقلاب اسلامى ايران مقايسه نمايند تا عظمت اعجازآساى اين انقلاب و حجم فعاليتهاى شايسته قواى سهگانه را بهتر توجه كنند. شوروى امروزهم پس از انقلاب به اصطلاح تودهاىاش در كشاورزى نتوانسته است خودكفا باشد و اگر آمريكا راه ارزاق را به روى آنان ببندد شايد به زانو در بيايد. شما انفجارات، ترورها، اعتصابات و سرقتهاو شرارتها را در سطح دنيا حتى در كشورهايى كه از نظر صورى پيشرفت كردهاند مثل انگلستان و فرانسه و حتى آمريكا را در نظر بگيريد و با انصاف حكم كنيد. افرادى كه با چند شكواييه از چند يا چندين نفر گمان مىكنند مردم ناراضى هستند در اشتباهند، زيرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظيم در سطح دنيا مانند اعتصاب چندين ماهه انگلستان، اين مهد به اصطلاح تمدن و سياست و قدرت، كارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفت بسيارى در فرانسه و ساير كشورهاى به اصطلاح متمدن صورت مىگيرد و يا مخالفتهاى احزاب با دولتهايى مثل هند و پاكستان به صورت گستردهاى به چشم مىخورد، ولى بحمدالله در ايران كه مبتلا به مخالفت كشورهاى كوچك و بزرگ است كارگران عزيز و متعهد ما همچنان به كار و تلاش و سازندگى ادامه مىدهند و هرگونه توطئهاى را قبل از وقوع در نطفه خفه مىسازند و اجازه نمىدهند كه دست استكبار كارخانجات را به اعتصاب بكشانند. آقايان دستاندركاران در هر مقام و هر شغل هستيد با قدرت روحى و قوت ايمان و اتكا به خداوند متعال جلت قدرته و اعتماد به ادعيه حضرت بقيه الله روحى له الفداء براى حفظ نظام الهى جمهورى اسلامى به پيش رويد و از تبليغات و هياهوهاى رسانههاى گروهى كه گاه كاهى را كوه مىكنند نهراسيد كه خداوند تبارك و تعالى با شماست وكفابه وكيلا. و اما شوراى محترم نگهبان كه حافظ احكام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تأييد اين جانب مىباشند و وظيفه آنان بسيار مقدس و مهم است و بايد با قاطعيت به وظايف خود عمل
صحيفه نور ج 19 صفحه 107
نمايند. البته اهميت حفظ نظام جمهورى دارند كه با آن هيچ حكم و امرى مزاحمت نمىكند و براى حفظ آن از هيچ كوششى نبايد مضايقه كرد و معلوم است آقايان با تعهدى كهدارند تحت تأثير هيچ جوى واقع نمىشوند انشاء الله مؤيد باشند.
ب - قوه محترم قضائيه از آن جا كه با اعراض و اموال مردم سر و كار دارد، حايز اهميت فراوان است و جمهورى اسلامى وارث به اصطلاح يك دادگسترى و قضاوت عارى از احكام اسلام و متكى به قضاوت اجنبى با آن شرايط بسيار سنگين و مهمى كه براى قضات و قضاوت در شرع اسلام اعتبار شده است گرديد، كه تغيير و تحول در آن ولو به طور ابتدايى از مشكلات عظيم بود و چون حوزههاى علميه كه بايد قاضى جامع الشرايط تحويل دهند، از همه امور بويژه قضاوت به طور مأيوسانه بر كنار بودند، همت علماى اعلام و فقهاى بزرگ مصروف به كتب عبادى فقه و بعضى كتب معاملات گرديد و از تحول صدها قاضى قاضى جامع الشرايط عاجز بودند. ناچار براى كوتاه كردن دست قضات بىاعتنا به احكام اسلام و احياناً ضد اسلام از اعراض و نفوس ملت و معطل نماندن قضاوت كه موجب هرج و مرج و هجوم به اعراض و اموال مىگرديد، عدهاى از فضلاى متدين كه مسائل قضا را ولو تقليدا مىدانستند، مجاز در امر قضاوت شدند و از حوزهها خواسته شد كه در تربيت قضات عنايت بيشترى كنند كه اين امر مهم حياتى به وجه شايسته ولو در دراز مدت تحقق يابد. و با جديت شوراى محترم قضايى تاكنون پيشرفتهاى چشمگيرى شده است لكن كافى نيست. ولهذا از حوزههاى علميه تقاضا مىشود كه در اين امر اهتمام بسيار نمايند كه اين واجب مهم كفايى به حد كفايت برسد، و از شوراى محترم قضايى تقاضا مىشود كه در انتخاب قضات چه آنان كه به حد صلاحيت رسيدهاند و چه آنان كه به طور مجاز مشغول مىشوند، حد اعلاى دقت را بفرمايند. چنانچه لازم است اشراف بر كيفيت اعمال قضات محترم تا حد امكان داشته باشند و اگر خلافى اشتباها شده باشد جبران نمايند و اگر احياناً خداى نخواسته به طور عمد بوده، با قاطعيت و شدت عمل با آنان رفتار نمايند و نگذارند اشخاص نفوذى غيرمتعهد، اين دستگاه مقدس اسلامى را آلوده نمايند. و درباره زندانيان عنايت خاص داشته باشند كه نه از مستحق حدود و تعزيرات شرعيه از مجازات الهيه بدون مجوز شرعيه صرف نظر كنند و نه خداى نخواسته غير مستحقى مظلوم واقع شود. نه سادهانديشى كنند كه منحرفين و مفسدين رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه كسانى كه چنين نيستند، حتى يك روز دربند باشند، قاضى پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراى موازين قضايى سخت و صلب باشد، نه تحت تأثير عواطف و جوسازىهاى مورد واقع شود و از اجراى احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازىهاى منحرفان و انتقامجويان، برخلاف موازين الهى از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط، برخلاف عدل الهى است و آقايان شوراى قضايى و قضات محترم در سراسر كشور بايد احراز كرده باشند كه در هر صورت از تبليغات باطل و تهمتها و افتراها در امان نيستند. بنابراين، اعتنا به اين امور و خداى نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهى و صراط مستقيم انحراف است و اجتناب از آن وظيفه الهى است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 108
ج - قوه محترمه مجريه كه مسؤوليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مىباشد و در صورت صحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستيم، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمىتواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمانهاى شيطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم، عواقب دنيا و آخرت آن را كسى جز ذاتبارى تعالى نمىتواند پيش بينى كند. و هان اى متصديان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين! بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى، شيطان است و طريق مستقيم، الله تبارك و تعالى. توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد و اعمال قلبيه و غالبيه و خاطرات روحيه و لغزشهاى عمليه همه در حضور اوست. اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مىدانيد و به تصدى ادامه مىدهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شدهايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتان خواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ضعف در خود مىكند، چه ضعف مديريت و چهضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مىداند، كنارهگيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلق است، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشتههاى مختلفه مؤفق نخواهد شد و دولتمردان در گزينش همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت روسفيد باشند و در امور مؤفق باشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرفشنوى بىتفكر و تأمل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است. دوست خوب براى دستاندركاران آن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان، هر كه و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنند تا راز مؤفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن به آنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداى نخواسته در سياست بازىهاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مى شوند. دولت چنانچه كراراً تذكر دادهام بىشركت ملت و توسعه بخشهاى خصوصى جوشيده از طبقات محروم مردم و همكارى با طبقات مختلف مردم با شكست مواجه خواهد شد. كشاندن امور به سوى مالكيت دولت و كنار گذاشتن ملت، بيمارى مهلكى است كه بايد از آن احتراز شود و در اين موضوع گزارشهاى مختلفى مىرسد و هيات دولت موظف است اين امر را به طور همگانى گزارش دهد و كيفيت عمل را در اختيار عموم گذارد و اين امر را جدى تلقى كند. و تذكر اين نكته مهم است كه دخالت دادن كسانى كه در امور تجارت
صحيفه نور ج 19 صفحه 109
واردند، از بازاريان محروميت كشيده و درد سلام و انقلاب چشيده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضرورى است. دولت و اين دوستان بايد دقيقاً توجه كنند كه آزادى بخش خصوصى به صورتى باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف كار كرد، نه چون گذشته تعدادى از خدا بىخبر در تمام امور تجارى و مالى مردم سلطه پيدا كنند.
باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذكر مىدهم. با آنكه مىدانم در اين سالهاى محدود با گرفتارىهاى بيشمار عظيمى كه كشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمتهايى كه به روستاييان در تمام زمينهها شده است چشمگير و اعجابآور است و دولت حقا و انصافاً در اين امر تؤفيق بسيار داشته است كه با مقايسه با كارهاى در طول رژيمهاى سابق مىتوان يافت، لكن باز كافى نيست و حق محرومان به آن نحو كه دلخواه است ادا نشده، البته نه از باب قصور تقصير بلكه از جهت حجم احتياجات و گسترش فوقالعاده آن. و اشكالتراشان اگر معاند باشند حرفى نيست و اگر متعهد باشند و دلسوز بايد گفت دستى از دور بر آتش دارند. اميد است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقيب و از خداوند تعالى تؤفيق خدمت طلب كند و تمام اين امور مرهون آن است كه دولت يكپارچه و بدون اختلاف درونى و با تعهد، اوقات خود را صرف در مسائل مهم كليدى كه مشكلگشاى امور باشد نمايد و در امور مهمه نيز مهمترين را بيشتر و سريعتر مورد توجه قرار دهد. و وزراى محترم هر يك با چشم برادرى ايمانى به هم بنگرند و در مشكلات پشتيبان هم باشند و ملت عزيز پشتيبان دولت و ساير ارگانها باشند كه بدون پشتيبانى همه جانبه توقع پيشرفت از دولت بىموقع است و با اتكال به خداوند تعالى كه در مشكلات بزرگ عنايتهاى غيبى را فرموده، بدانند كه تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دين خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.
4 - رسانههاى گروهى بويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومى مىتوانند خدمتهاى گرانمايهاى را به فرهنگ اسلام و ايران نمايند. بنگاههايى كه شب و روز ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاى خود و چه صدا و سيما در برنامه و نمايشنامهها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلمها و هنرهاى آموزنده بايد همتگمارند و بيشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربيت صحيح و تهذيب جامعه وضعيت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمايشنامهها به ملت بياموزند و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگيرى كنند. ملت عزيز در طول 50 سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزنامههاى تخريب كننده و فاسد كننده نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و راديو تلويزيون بود كه با برنامههاى خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزدهها غلتانيد و ضررهاى رسانههاى گروهى از خرابىهاى توپ و تانكهاو سلاحهاى مخرب بالاتر و بدتر است، چه كه ضررهاى سلاحهاگذراست و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسلهاى بعد انتقال پيدا مىكند چنانچه ديديد و مىبينيد. و اگر نبود لطف خاص خداوندمنان و تحول برقآساى ملت در سراسر كشور،
صحيفه نور ج 19 صفحه 110
نمىدانيم سرانجام اسلام و كشور به كجا كشيده مىشد. امروز نيز كه از تفاله آن رژيم فاسد عددى باقى مانده است، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت كشور را تهديد مىكند و سهل انگارى در اين امور سادهانديشى است. و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحرافات گرچه جزيى باشد جلوگيرى نمايند و بايد عرض كنم كه اخبار راديو تلويزيون ناقص است و محتاج به عنايت بيشتر.
5- با تشكر فراوان از ملت بسيار عزيز كه در سالهاى طولانى قبل از انقلاب و در حال پرهيجان انقلاب و پس از پيروزى تا امروز با همه فداكارىها و جانبازىها و سختىها و فشارها در صحنه حاضر و از اسلام بزرگ و ميهن عزيز دفاع نموده و در جبههها و پشت جبههها چون سدى آهنين ايستادهاند، تقاضا دارم كه بسيار بيدار و هشيار و مراقب باشند كه در اين صفوف فشرده الهى، شياطين رخنه نكنند و تخم نفاق و اختلاف نيفشانند كه اين دست پروردگان غرب و شرق و اين وارثان رژيم ستمشاهى و اين محروم شدگان از دسترنج ملت و ذخاير كشور در كميناند و در صدد اختلاف افكنى و با قلم و زبان خود از هيچ افترا و تهمت در راه شكست جمهورى اسلامى و رسيدن به مطامع كثيف خويش فروگذار نمىكنند و با شايعه افكنىها و دغل بازىها و دروغ پردازىها مىخواهند در وحدت شما كه وحدت الهى است خلل ايجاد كنند و از ساده دلى بعضىها استفاده كنند. هان ملت عزيز! كه پرچم پر افتخار اسلام را به اهتزاز درآورده و سكوت مظلومان را در مقابل ستمگران و قلدران شكسته و متحول به فرياد و پرخاش كرديد و نداى الله اكبر اسلام را با امواج فرستندگان غيبى به اقصى بلاد جهان رسانديد، بهوش باشيد و به عهد خود به پيشگاه مقدس خداوند پابرجا باشيد كه شكست اسلام خداى نكرده در ايران دفن معنويات و احكام مقدس اسلام است. بهوش باشيد كه موريانههاى موذى، اين ايادى استكبار جهانى در صدد رخنه كردن در صفوف شما هستند. دستهاى وحدت را به هم دهيد و بازو به بازوى هم يكدل و يك جهت اين هديه الهى را كه پس از قرون متمادى به شما عطا فرموده قدردانى و حفظ كنيد و از نقصها و كمبودها كه لازمه هر انقلابى است و در انقلاب شما به بركت اسلامى و مردمى بودن از همه كمتر است، به خود سستى راه ندهيد كه با خواست خداوند منان با پيروزى شما همه چيز اصلاح مىشود.
بارالها! از الطاف بيكران تو شكر گزاريم، گرچه شكر ما و همه موجودات در مقابل نعمتهاى بىانتهاى تو ناچيز است. خداوندا! اگر عنايات تو نبود ما قدمى به سوى پيروزى نمىتوانستيم برداريم، هر چه هست از توست و همه قدرتها شيران علم هستند. ما كوردلان را از خودخواهى و خودبينى حفظ و اسلام عزيز را تو خود قوت و عظمت ده و مسلمين بويژه علما و دانشمندان و دولتمردان را به وظايف خودآگاهى مرحمت فرما و اتحاد بين مسلمين را به دست تواناى خود ايجاد فرما و به ملت متعهد شجاع ايران هرچه بيشتر قدرت و استقامت عنايت فرما و به نيروهاى مسلح اسلام در جبهههاو پشت جبههها پيروزى كامل عنايت فرما و به شهداى اسلام بويژه شهداى جنگ تحميلى رحمت و تقرب به درگاه خود مرحمت و به آسيب ديدگان عزيز صحت و عافيت و اجر شهدا عنايت كن و به
صحيفه نور ج 19 صفحه 111
اسرا و مفقودين صبر و رهايى نصيب فرما و به بازماندگان شهدا و نزديكان آسيب ديدگان و مفقودين بردبارى و اجر مرحمت فرما.
صلوات و سلام بر پيامبران عظام سيما افضلهم و خاتمهم و سلام و تحيت بر امامان معصوم بويژه مولانا بقيه الله ارواحنا فداه.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 115
تاريخ: 18/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت 10 تن از بيت آيت الله العظمى حكيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
فاجعه بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رضوان الله عليه به دست جنايتكار رژيم عفلقى عراق، موجب كمال تأسف و تأثر گرديد و برگى بر جنايات صدام پليد كه به هيچ اصلى از اصول انسانيت پاى بند نيست، افزود. ما از اين جنايتكار كه با اعمال خود روى مغول را سفيد نموده توقع غير از اين نحو تبهكارىها نداريم. از مرد خونخوارى كه هر روز دستش تا مرفق به خون بيگناهان در عراق و ايران فرو رفته است جز اين انتظارى نيست. تعجب ندارد كه اين حزب بىفرهنگ هر روز شهرهاى ايران را بر روى ساكنين عرب و فارس بيگناه، از زن و مرد و كودك و پير و جوان فرو ريزد. تعجب نيست كه اينان زندانيان بيگناه را چه عراقى و چه ايرانى در شكنجهگاههاى خود برخلاف مقررات ملل آزاد شكنجه نمايند. اين گونه اعمال، خوى شيطان صفتان و درندگان منحرف است. تعجب از مدعيان دروغ طرفداران حقوق بشر است كه اين جنايت پيشگان را در اطراف جهان براى اين اعمال تشويق مىكنند و به آنان كمكهاى تسليحاتى و تبليغاتى مىكنند. تعجب از سازمان هاى عريض و طويل بين المللى است كه گاه با گفتار و گاه با سكوت خود از اينان پشتيبانى مىكنند. بايد ملتهاى مظلوم چشم اميدى به اينان نداشته و بدانند كه آنها جز در خدمت زورگويان و قدرتمندان نيستند و ابرقدرتها جز در پى مطامع خود نمىباشند.
اين ملتهاى مستضعف هستند كه بايد در مقابل ظالمان و جنايتكاران قيام كنند و با اتكاء به خداى تعالى از هيچ قدرتى نهراسند و دست ستمگران را قطع نمايند. ملت شريف عراق لازم است به ملت ايران و لبنان و فلسطين بپيوندد كه خواب را از چشم عفلقىها و صهيونيستها و هواداران آنان بريده و جهان را در چشم آنان تيره و تار نمودهاند. قواى مسلح قدرتمند ايران آن چنان سيلىاى بر روى سياه صدام زده است كه جنون آميز، دست و پاى خود را گم كرده و به هر جنايتى دست مىزند و نسل و حرث را به آتش مىكشد. انشاء الله تعالى در موقع مقتضى سيلى نهايى را خواهد خورد و كشور عزيز عراق و ايران از شر او نجات خواهد يافت.
اين جانب به ملت عراق و بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رحمه الله عليه و فرزند شجاع او حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم، اين مصيبت جانسوز و ساير مصيبتهاى وارده به ملت شريف
صحيفه نور ج 19 صفحه 116
عراق را تسليت عرض مىكنم. چنانچه مصيبتهاى وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصا مصيبتهاى انفجارهاى اخير را كه موجب شهادت و جراحت جمع كثيرى از برادران و خواهران عزيز ما گرديد، به ملت لبنان خصوصا علماى اعلام تسليت مىگويم و از خداوند تبارك و تعالى براى همه شهداى در راه حق خصوصا شهداى اخير عراق و لبنان طلب رحمت مىنمايم.
اخيرا بايد متذكر شد كه اين كوردلان كه جز امور مادى و شهوات حيوانى از همه چيز غافلند، ملت شريف ما را نشناخته و گمان مىكنند با شهادت فرزندان عزيز ما مىتوانند آنان را از راهى كه انتخاب نمودهاند كه آن جز اسلام عزيز نيست، منصرف يا سست نمايند.
ملت بزرگ ايران در اين چند سال كه از جنايات شرق و غرب رنج مىبرد و عزيزان خود را از دست داده و مىدهد، در هر انفجارى منفجرتر و در هر حمله ددمنشانهاى شجاعانه تر راه خود را در پيش داشته و جلو مىرود. اينان نديدهاند كه مادران و پدران شجاع ايران، فرزندان و نور چشمان خود را از زير خروارها خاك بيرون مىكشند و فرياد جنگ جنگ تا پيروزى سر مىدهند و از دست اندركاران، مقابله به مثل و از سلحشوران جبههادامه جنگ را طلب مىكنند. درود خدا بر اين ملت شجاع و مؤمن كه جان مىدهد و تن به سازش و تسليم نمىدهد.
اين جانب براى شهداى اين چند روز ايران كه به دست جنايتكاران بعثى عراق صورت گرفت، رحمت و براى آسيب ديدگان شفا و سلامت و براى بازماندگان و اقرباى آنان مقاومت و صبر و اجر و براى رزمندگان اسلام پيروزى و پايمردى را خواستارم.
صلوات و سلام بر جميع انبياء و خصوصاً سيدهم و خاتمهم و بر جميع اوصياء عليهم السلام و بويژه خاتم الاوصياء روحى فداه و درود بر عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 117
تاريخ: 19/12/63
بيانات امام خمينى در ديدار به مسؤولين وزارت اطلاعات
بايد افراد وزارت اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
از افتخارات جمهورى اسلامى اين است كه افراد متدين و متعهد و شخصيت روحانى در چنين وزارتخانهاى هستند. آقاى رى شهرى را همه مىشناسيم كه شغل ايشان شغل ديگرى است، ولى خدمت به اسلام كه از همه چيز لازمتر است، موجب شده است كه ايشان از كار اصلىشان دست بردارند و به اين كار حساس مشغول باشند. من از شما آقايان كه انشاء الله همه متعهد هستيد تشكر مىكنم. قضيه اطلاعات از امور بسيار مهم و حساسى است كه با همه چيز مردم سر و كار دارد. شما بايد خداوند را حاضر و ناظر بدانيد. انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ولى همه چيز ما در نزد خدا حفظ مىشود و اعمال ما را به خود ما بر مىگرداند. شما بايد خيلى مواظبت كنيد. البته همه بايد مواظبت كنند ولى از آن جا كه شما كار حساسى در دستتان است بايد مواظبت بيشترى داشته باشيد. بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مىدهيد در محضر خدا هستيد. مطلب ديگرى كه اهميت دارد اين است كه تمام كسانى كه در اين وزارتخانه هستند بايد در هيچ گروه و حزبى نباشند. وابستگى به گروهها، وابستگى فكرى و عملى مىآورد و اين با كار شما منافات دارد. بايد همهشما بىطرف بىطرف باشيد. دشمنى، دوستى، آشنايى، غريبى در كار نباشد. اين كار خطرش بسيار است، آن طرف هم چون اسلام است اجرش زياد است. بايد فكر كنيد كه اگر امروز مطلبى را مخفى كرديد، فردا چه مىكنيد. عالم چه براى آن كه عالم را مىخورد و چه براى درويش مىگذرد، بايد به فكر فردا بود. مبادا كسى پيدا شود و از روى اغراض و گرايشها عمل كند كه اين كار هم براى خودش خطرناك است و هم براى مردم. در مرحله اول، خطر براى خود انسان دارد ولى انسان غافل است. داخل شدن در گروهى طبعا يك نوع گرايش به آن گروه به وجود مىآورد كه با كارهايى كه شما مىخواهيد انجام دهيد، منافات دارد. بايد افراد اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند. من اميدوارم كه شما همين طور باشيد و دوستانتان را موعظه كنيد كه مبادا تندروى كنند. مبادا به خاطر تندانديشى. يك بيچارهاى بىجهت گرفتار شود. در مورد زندانيانى كه اسامى آنها به آقاى رى شهرى داده مىشود، زودتر اقدام كنيد كه بيخود كسى در زندان نماند. ولى دقت در امور براى شما لازم است،
صحيفه نور ج 19 صفحه 118
چرا كه با امثال منافقين و گروههاى ديگر سروكار داريد، بايد دقت كنيد. امروز ملت ما احتياج به اطلاعات دارد، هر كس خوبتر است بايد در اين امر شركت كند. اسلام ما را موظف مىكند در اين امر دخالت كنيم، كنار رفتن و كنج خانه نشستن و دعا كردن فايدهاى ندارد. بايد به انبيا اقتدا كنيم. بناى انبيا و اهل بيت عليهم السلام اين نبوده است كه از مردم كناره گيرى كنند، آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان مىرسيد، حكومت را مىگرفتند. هيچ وسوسه نكنيد كه وسوسه كار شيطان است. انسان در هر موردى بايد روى موازين شرعى عمل كند و كار صواب انجام دهد. از خداوند متعال تؤفيق و سعادت و سلامت شما را خواستارم. اميدوارم حضرت ولى عصر پشتيبان شما باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 119
تاريخ: 20/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خادمى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
رحلت تأسف انگيز عالم عادل متعهد خدمتگزار به اسلام و مسلمين، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا حسين خادمى رحمه الله عليه موجب تأثر و تأسف گرديد. اين عالم متقى، بحق خادم صادق شريعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوا و علم و عمل براى ديگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه بر اسلام و حوزههاى علميه بود. امثال اين شخصيتهاكه يادگار سلف صالح و نمونههايى از بزرگان علم و تقوا بودند، ذخيرههايى بوده و هستند كه ما بايد با جان و دل قدرشان را بدانيم و در حيات و مماتشان پيروى از سيره حسنه آنان كنيم.
اين جانب، اين ضايعه را به ولى عصر بقيه الله ارواحنا له الفداء و به ملت شريف ايران بويژه علماى اعلام و حوزههاى مقدسه علميه و اهالى محترم اصفهان تسليت عرض مىكنم و براى خاندان محترمشان پس از تسليت، صبر و اجر مسألت مىكنم.
خداوند، اين عالم جليل و ميهمان عزيز را در جوار رحمت خود، مشمول عنايات خاصه خود فرمايد.
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 120
تاريخ: 21/12/63
بيانات امام خمينى در جمع بانوان به مناسبت سالروز تولد حضرت فاطمه (روز زن)
شما بانوان علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مىكنيد، فعاليت در مردها را مضاعف مىكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله اين روز مبارك كه روز معظم زن است، خانمها و بانوان ايران قدمهاى بزرگى در راه اسلام و در راه نجات خودشان از قيدهايى كه بسته بودند به دست و پاى آنها، نجات يافتند و من اين روز مبارك را به همه بانوان و خصوصا حاضرين تبريك عرض مىكنم. و اميدوارم كه همان طورى كه شما خانمهادر همه امورى كه مربوط به پيشرفت اسلام در قبل از اين انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتيد، به همين نحو خداوند تؤفيق بدهد به شما كه با تعهد باقى باشيد و خدمت كنيد به اين كشورى كه در زير ستم ستمكاران پايمال شده بود، حقوق شما پايمال شده بود و حقوق همه. ماها را مىخواستند كه از جغرافيا خارج كنند و مىخواستند كه جوانهاى ما را به فساد بكشند و خانمهاى ما را برخلاف آن مشىاى كه بايد بكنند، بكشانند. خداى تبارك و تعالى به همه ما منت گذاشت و تؤفيق داد كه تاكنون در اين راه مؤفق بوديم و مؤفق شديم و ما بسيارى از مؤفقيتهارا مرهون خدمتهاى شما بانوان مىدانيم. شما هستيد كه علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مىكنيد، فعاليت را در مردها مضاعف مىكنيد. و شما بوديد كه در زمان طاغوت تحت رنج و شكنجه روحى واقع شديد و بحمدالله با قدرت خودتان و تعهد خودتان آن قدرت شيطانى را از صفحه روزگار بيرون كرديد و نگذاشتيد كه آن خيالهايى كه آنها در سر خودشان و در خاطر خودشان پخته بودند، آن خيالها به نتيجه برسد. و خدا مىداند كه اگر نبود اين نهضت و نبود كوشش ملت ايران از زن و مرد و جوان و پير و بزرگ و كوچك، اين ملت همه چيزش را از دست داده بود و مىداد. و شما بحمدالله زحمت كشيديد، رنج برديد و در همه مراحل پايدارى كرديد و بانوان ايران در همه جا فعاليت كردند، چه فعاليتهاى فرهنگى و چه فعاليتهاى اقتصادى، كه قشر كثيرى از آنها در كشاورزى دخالت دارند، و قشر كثيرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر كثيرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر. و همه اينها پيش خداى تبارك و تعالى مشهور است و شماها مورد عنايت حق تعالى انشاء الله هستيد و مادامى كه به اين تعهد باقى باشيد، خداى تبارك و تعالى شما را نصرت مىكند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 121
همه بايد به فاطمه زهرا اقتدا كنيد
كوشش كنيد در تهذيب اخلاق و در وادار كردن دوستانتان /را/ به تهذيب اخلاق. كوشش كنيد كه در مقابل آن جناياتى كه بر شما وارد شد عكس العمل نشان بدهيد، در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است، آن طورى كه زن فريد، حضرت زهرا سلام الله عليها بود. همه بايد به او اقتدا كنيد و كنيم و همه بايد دستورمان را از اسلام به وسيله او و فرزندان او بگيريم و همان طورى كه او بوده است، باشيد و در علم و تقوا كوشش كنيد كه علم به هيچ كس انحصار ندارد، علم مال همه است، تقوا مال همه است و كوشش براى رسيدن به علم و تقوا وظيفهء همه ماست و همه شماست.
حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ ارزشهاى شماست
و من اميدوارم كه دستگاهها با شما كمك كنند و آن چيزى كه احتياج به آن داريد در هر امرى از امور و در فرهنگتان و در تعليم و تعلمتان وسيله را براى شما به طور شايسته فراهم كنند. و اميدواريم كه شما در همه چيز مؤفق و مويد باشيد و همان طورى كه بانوان ايران جانشان را، جوانانشان را، وقتشان را وقف اسلام كردند و اسلام را به اين جا رساندند و اميدواريم كه از اين به بعد هم از اين بالاتر بشود و مطمئن باشيد كه تا شماها در صحنه هستيد و شماها متعهد به اسلام هستيد و جوان مىدهيد و جوان تربيت مىكنيد، اين اسلام به پيش برود و انشاء الله با خوبى و خوشى و قطع دست اعداى دين از اين كشور و همه كشورهاى اسلامى. و من اميدوارم كه خانمهاى مسلمين در هر جا هستند اقتدا كنند به شما عزيزان كه كوشش داريد براى اينكه ارزش زن را هر چه بيشتر بالا ببريد و آن ظلمى كه به شما در آن زمان شد، با كوشش خودتان از او جبران كنيد.
خداوند همه شما را تؤفيق بدهد و ما و شما را براى اسلام و براى خدمت اسلام مؤفق كند و دين و دنياى شما را حفظ كند. و البته بايد توجه داشته باشيد كه حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ آن ارزشهاى شماست. هرچه را كه خدا دستور فرموده است چه براى زن و چه براى مرد براى اين است كه آن ارزشهاى واقعى كه اينها دارند و ممكن است به واسطه وسوسههاى شيطانى يا دستهاى فاسد استعمار و عمال استعمار پايمال مىشدند اينها، اين ارزشها زنده بشود و خداوند به همه ما تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين ملت و اسلام.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 122
تاريخ: 28/12/63
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزى
بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مىآورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كه گفتيد دانش آموزان، هم به جبهه مىروند و هم مشغول تحصيل هستند، مورد تشكر است. من به همه آنان دعا مىكنم. همه بايد در جنگ وارد باشيم، ولى مسأله مهم در آموزش و پرورش با هم است، والا آموزش تنها فايدهاى ندارد و گاهى هم مضر است. مقدار صدمهاى كه ايران از متفكرين و متجددين فرنگ رفته خورده است، از هيچ كس نخورده است و اين براى آن بود كه آنها آموزش داشتند ولى تهذيب و پرورش نداشتند. اساس كه تهذيب بود، درست نشده بود و هم آنان بودند كه بچههاى ما را از ابتدا تا دانشگاه طورى تربيت مىكردند كه براى ملت و كشور مضر باشند و براى ديگران نافع.
بايد توجه كنيد كه دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است، چرا كه رشد عقلى بچهها در اين دوره شكل مىگيرد بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مىآورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند و در اين امر مسامحه نبايد كرد. ممكن است الان كارى نتوانند بكنند، ولى تا ده سال ديگر كارشان را انجام مىدهند. ما با آنان كه با اسلام دشمناند مخالفيم و در مقابلشان مىايستيم ولى با كسانى كه با اسلام دشمنى ندارند و دنبال كار خودشان هستند، كارى نداريم. مسأله ما اسلام و كشور اسلامى است، ما براى اسلام اين همه جوان دادهايم، لذا بايد نگذاريم خون آنان هدر رود. ما دانشمندى كه براى بشريت مضر است را مىخواهيم چه كنيم؟ امروز دنيا در آتش دانش دانشمندان مضرسوزد. اين سلاحهاى مخرب و بمب و موشكها را همين دانشمندان ساختهاند. لذا دانش بايد همراه تزكيه باشد، اصلا تزكيه مقدم بر دانش است.
معلمين بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند
همه معلمين در فكر اين باشند كه خودشان را تهذيب كنند، بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند. معلمين و همه كسانى كه در شغل معلمى بسر مىبرند بايد بدانند كه شغلشان بسيار مهم است، بايد توجه كنند كه بچهها را از ابتدا خوب بار بياورند، كه دانشگاه دير است. معلمين بايد
صحيفه نور ج 19 صفحه 123
احساس كنند كه پيش خدا مسوولند، اگر بچههابد تربيت شوند اينها هم مسوولند، اگر در اين مورد من و شما هم سكوت كنيم مسووليم.
اميدوارم مردم در ساختن مدارس كه براى فرزندان خودشان است سعى لازم را بنمايند. كمك به مدارس، كمك به خودشان و به فرزندانشان و به اين كشور و ملت است. بايد كشور را آباد كنيم. اميدوارم آن اندازه كه مردم مىتوانند كمك كنند و فكر نكنند كه بايد حتما رقم كمك آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس، با رقمهاى ريز هم مىشود شركت كرد، البته رقم درشت هم به جاى خود. به همه معلمين و بچهها سلام مرا برسانيد و همين طور سر كلاسها/و/ به آنها بگوييد كه خودتان را براى آينده، خوب درست كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 124
تاريخ: 29/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
حلول سال جديد را به همه مسلمين جهان خصوصاً ملت قهرمان ايران و قشرهاى مختلف ملتمان، كسانى كه در جبههها دارند براى اسلام خدمت مىكنند، كسانى كه در پشت جبههها خدمت مىكنند و خانواده شهدا و خود معلولين و بستگانشان، به همه و همه تبريك عرض مىكنم. انشاءالله اين سال، سال مباركى باشد براى مسلمين جهان و خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه دست اين ابرقدرتها و كسانى كه به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنيا با آرامش زندگى كنند. همه گرفتاريهاى جهان مال اين قدرتهاى بزرگى است كه ادعا مىكنند كه ما براى صلح اين كارها را مىكنيم. اين همه جنايت مىكنند، اين همه كشورها را به خون مىكشند و ادعا مىكنند كه ما نمىتوانيم ببينيم كه حقوق بشر از بين مىرود. اينها ادعايى است كه اينها مىكنند كه هيچ واقعيتى ندارد، بلكه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقهاى كه در ايران پيدا شد اگر چنانچه ملتهاى ساير كشورهاى مسلمين به اين جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل اين همه جناياتى كه بر بشر دارد مىشود، به بشريت مىشود، بايستند كارها اصلاح مىشود، لكن مع الاسف نشده است اين كار و نمىدانم كه چه خواهد شد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نگران بود راجع به اين كه آيا ملتش استقامت مىكنند يا نه؟ تا آن حد كه در روايت است كه فرموده كه شيبتنى سوره هود براى اين آيهاى كه آمده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك در عين حالى كه اين آيه در سوره ديگرى هم (سوره شورى هم) آمده لكن آن ذيل را ندارد، سوره هود كه اين ذيل را دارد فرموده است. اين به نظر مىرسد كه نگران بوده است از اين كه مبادا ملتش، امتش نبادا خداى نخواسته استقامت نكنند. بايد /دولت/ ملت ايران، دولت ايران، ارتش ايران، سپاه پاسداران ايران، همه قشرهاى ايران توجه كنند كه استقامت در مقابل ظلم، در مقابل اين قدرتهاى بزرگ از امورى است كه امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است كه استقامت بكنيد و اگر استقامت بكنيد پيروز هستيد. بحمدالله ايران به اين صفت، بسيارى از قشرها به اين صفت متصفند و من فراموش نمىكنم قصه روز جمعه را كه آن طور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمانينه با آن صداهايى كه مىآمد، با آن رگبارهايى كه مىآمد، من
صحيفه نور ج 19 صفحه 125
ملاحظه مىكردم، نگاه مىكردم، مخصوصاً نگاه مىكردم ببينم در بين مردم چه وضعى هست، نديدم حتى يك نفر را كه يك تزلزلى درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنين قوى صحبت كرد، مردم /با/ آن طور گوش كردند، آن طور فرياد زدند كه ما براى شهادت آمديم، يكى از اينهايى كه شهيد شده است (يا اين كه چند نفر، يكى دو نفر ازشان) به من گفتند كه اين وصيت هم كرده است، همين كه من مىروم براى شهادت، وصيت كرده و از همانهايى است كه در همين جا شهيد شده. با يك همچو ملتى كسى نمىتواند مقابله كند. ملتى كه اين طور است، آن روزى كه اعلام مىكنند كه مىخواهيم بمباران كنيم نماز جمعه را، بيايند و بيشتر بيايند، حتى آنهايى كه نمىآمدند براى نماز، از قرارى كه براى من نقل كردهاند، آنهايى كه براى نماز جمعه هم نمىآمدند هفتههاى ديگر، اين هفته آمدند، اين يك همچو ملتى است. يك همچو ملتى را نمىتواند كسى به واسطه بمباران كردن يك جايى، به واسطه شرارتهايى كه دارد مىشود، اين را منسحباش كند از اين كه دارد. علاوه، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است كه (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت اين اسلام تولد پيدا كرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از اولى كه دعوت كرده است تا آن وقتى كه در رختخواب رفتن از اين عالم بوده است و لقاءالله بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم كه در بستر خوابيده است باز براى جنگ بسيج كرده است و آن همه مشقت هايى كه ايشان ديدند، از قريب و از غيرقريب ديدند و بعد از آن هم همين طور، مسلمين ديدهاند، ائمه ما ديدهاند، اميرالمؤمنين ديده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقهشان شيرين بوده. ما بايد كوشش كنيم كه ذائقه مان را يك همچو ذائقهاى قرار بدهيم كه براى ما هر چيز شيرين باشد. رضاى به قضاى خدا، معنايش همين است كه يك وقت تسليم است، آدم تسليم مىشود، خوب، ما سلميم. يك وقت رضاست به آنچه او مىكند، اين ديگر فرق نمىكند بين اين كه آن كسى كه راضى است، فرق نمىكند بين اين كه از او بلا برسد يا اين كه از او نعمت برسد، همه را نعمت مىداند. مىگويد از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان (همين محبوبهاى ظاهرى) هم اگر چنانچه /يك/ فرض كنيد كه يك چيزى كه ناگوار است بگويد، در ذايقه كسى كه دوست دارد، خوش مىآيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الان مابينيم كه اين جوانهاى ما كه دارند مىروند در جبههها، براى شهادت مىروند، اينها هميناند. اينها براى اين كه در ذايقهشان خوش آمده است اين معنا، اين را از خدا مىدانند، چون از خدا مىدانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا مىكند. آنچه مىدهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم اين طور است، براى اين كه خداى تبارك و تعالى بندگانش
صحيفه نور ج 19 صفحه 126
را مىخواهد. گاهى وقتها بلا براى انسان نعمت است، گاهى وقتها نعمت بلاست. خداى تبارك و تعالى مىخواهد مردم را تربيت كند، كسانى كه به او متوجه مىشوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد، گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مىآيد روحها پرواز مىكنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اين طور مىشود.
بنابراين، يك ملتى ما مىخواهيم و خودشان، خود ملت ما هم بحمدالله اين طور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالم بودند كه براى مال و منال و منصب و اين طور چيزها مىرفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مىرفتند، اگر چنانچه كسر مىآمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مىرود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند وفرياد شهيد شدن مىزنند، يك همچو ملتى ديگر از اين كه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمىنالد، اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اين طور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد، فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اين كه شهيد مىخواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت مىرود به او بگويى كه مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلا اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويى كه قيمت چيز گران است، او كه نرفته براى اين كه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مىخواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد، آن چيزى است كه هيچ شكست ندارد. آن كارى است كه /هيچ/ از دست هيچ كس بر نمىآيد جز از دست خداى تبارك و تعالى و ملت ما دارد اين كار را مىكند و من اميدوارم كه همه اين طور بشويم. البته من كه مىگويم، نيستم آن طور، اما ديگران را ميل دارم بشوند اين طور و خودم هم ميل دارم بشوم، بايد همه بشويم. و انشاء الله اميدواريم كه اين سال جديد براى ما يك سال خوبى باشد. و /ما/ تذكر اين معنا را من لازم مىدانم كه ما هم هيچ ميل نداريم كه حتى آنهايى كه با ما دشمناند صدمه ببينند. اگر در مقابل ما نايستند، اگر با اسلام مخالفت نكنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نكنند، ما هيچ صدمهاى نمىخواهيم ببينند. ما الان ميل نداريم كه آن جاهايى را كه مراكز اقتصاد آنهاست، مراكز جمعيت عراق است، ابداميل نداريم كه يك صدمه ضعيفى هم ببينند. صدام نكند اين كارها را، دولت هم نمىكند اين كار را. لكن وقتى او مىكند ديگر از دست ما خارج است. ملت /يك جورى/ وضعش يك جورى است كه از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراين اين طور نيست كه ما در نظر داشته باشيم جنگ بكنيم. از اول جنگ نكرديم، جنگ نمىخواستيم، از حالا هم نمىخواهيم، بعدها هم نمىخواهيم، اما صلحى كه از جنگ بدتر است هم نمىخواهيم. ما مىخواهيم كه دنيا اين آدم فاسدى كه اين همه فساد كرده است، باز نرود دنبالش و برايش دست بزند. الان دنيا متوجه اين است كه اين را زير بغلش را بگيرد، نگهش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همه اوضاع /را/، براى اين كه اسلام نباشد. همه دردشان اين است كه نبادا اسلام بيايد، و اسلام مؤافق با اين طور بدكارىها نيست، با اين طور عياشىها نيست، با اين طور فجايع نيست، با اين طور زورگويىها نيست.
صحيفه نور ج 19 صفحه 127
چون اينها مىترسند از اين، و صدام هم مقابل اسلام ايستاده است، از اين جهت آنها هم زير بغلش را نگه داشتهاند كه نبادا يك وقت چه بشود. لكن خداى تبارك و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام اين كيدها به خودشان برمى گردد. تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم بايستيم و اين كسى كه تعدى به ما كرده است، تو دهنى به او بزنيم و تا اين قضيه را دنيا قبول نكند اين جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نيست. زدن اين طور مراكز هم از طرف آنهاست. شما مىآييد نماز جمعه را مىزنيد. نماز جمعه را كه مىزنيد خيال مىكنيد ملت ما عقبنشيند! مىبينيد كه در نماز جمعه چه كردند. اين يك مطلبى است گفتنى، تاريخى، تا كسى نبيند آن جا را، آن منظره را نبيند، باورش نمىآيد كه زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلويش است هيچ حركت نكند، اين همه فشار، هيچ حركت نكند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى كه ملاحظه كرديد همه. مع ذلك همه هم با طمانينه نشستهاند سرجاى خودشان و هيچ ابدا حركتى نمىكنند. و ملت، يك همچو ملتى است. ملت اين طورى ديگر دنبال اين نيست كه گوشتش ارزان است يا گران است، دنبال اين نيست كه كم است يا زياد است. اين دنبال اين است كه اسلام را بزرگ كند. همان طورى كه پيغمبر اكرم هم بوده، پيغمبر اكرم هم اين طور بوده، دنبال اين بوده كه اسلام تقويت بشود، حالا خودم كشته شدم، بچهام كشته شد، از بين رفتند، سيدالشهدا، بچه هايم اسير شدند /هرچه هم مىآيد/ خوب! مىبينيد كه در روايات هست كه هرچه به ظهر عاشورا نزديك مىشد، حضرت سيدالشهدا صورتش شكفتهتر مىشد. براى چى؟ براى اين كه مىديد كه دارد مىرود پيش خدا. او نظر به او داشت، نه نظر به اينها داشت. نظر به اينها هر كدام كه مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه اين كه به اين نظر داشت كه پسر دارد، اولاد دارد، اين حرفها نبود در كار.
بنابر اين، ما بايد استقامت كنيم و آن چيزى كه نگرانى پيغمبر هست كه نبادا ملتش استقامت نكنند و اين امر خدا را اطاعت نكنند، بايد ما كارى بكنيم كه اين نگرانى نگذاريم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه اين قشرهاى ملت را از مجروحين، مصدومين، شهدا و خانوادههاى اينها و مفقودين ما و اسراى ما، همه اينها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بيامرزد و در جوار خودش نعمت عنايت كند و اينهاى ديگر هم سالم نگه دارد و به پيروزى برسند و انشاء الله اسراى ما و مفقودين ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پيش برود و هيچ از اين نوع چيزها باك نداشته باشد. چيزى است كه بر ملت بر ملت بيدار ثابت شده است كه مىخواهى بيدار باشى، مىخواهى مستقل باشى، بايد جورش را بكشى! مىخواهى ذليل باشى؟ برو پيوند كن با آمريكا، همه اين حرفها تمام مىشود، جنگ هيچ نمىشود پيوند كن با شوروى، باز هم نمىشود! اما چى؟ اين است كه يك ملت عقب مانده توسرى خورده ضعيف تا آخر. اما وقتى بخواهى، يك ملتى بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، اين ديگر نبايد فكر اين باشد كه ما حالا اين ارزشى كه داريم، ببينيم به اندازه اين هست كه ما ستمان گران باشد! يا دوغمان چه باشد! اگر اين طور است، كه ما از حالا هم رفتيم. اما مىبينيم اين جور نيستند، ملت ما الحمدلله اين طور
صحيفه نور ج 19 صفحه 128
نيست و اميدوارم كه قويتر بشوند و شادمان بشوند در اين سال جديد و خداى تبارك و تعالى به همه قدرت عنايت كند و سلامت عنايت كند و همه ما را بيدار كند و در استقامت به ما كمك كند، انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 129
تاريخ: 1/1/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولان كشورى و لشكرى
زدن و پيروز شدن و فتح كردن، اگر آن بعد معنوىاش نباشد همهاش شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سال جديد را به همه مسلمين جهان، مستضعفان جهان و به ملت شريف خودمان و به آقايان و به همه كسانى كه در جبهه ها مشغول خدمت هستند، يا در پشت جبههها و تمام كسانى كه در اين انقلاب دخالت داشتند و فداكارى كردند، شهيد شدند، مفقود شدند، اسير شدند، به همه اينها تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه اين سال جديد يك سال خوشى براى ملت ما و براى ملتهاى تحت ستم دنيا باشد.
تمام اين پيروزىها و عدم پيروزىها و سلطنتها و ابرقدرتىها و همه گذر است. ما اين جا نشستيم، بلا اشكال در صد سال ديگر از ما خبرى نيست، گذشته است، رفته است، پيروز بشويم رفته است، شكست بخوريم رفته است، قدرت داشته باشيم رفته است، نداشته باشيم گذشته است. آن كه باقى است، آن است كه در پيش خودمان است. آنچه باقى مىماند، ما و چيزهايى كه حمل مىكنيم به عالم ديگر است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه خدمت بكنيم /به/ خدمتى كه براى ما سرمايه باشد براى آن جهان. زدن و پيروز شدن و فتح كردن و همه اينها اگر آن بعد معنوىاش نباشد، همهاش شكست است، بلكه آنهايى كه بيشتر در نظر مردم پيروزند، شكستهترند. اين قدرتهاى بزرگى كه در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اينها اگر آن بعدى كه آنها را به سعادت مىرساند نداشته باشند، تمامش شكست است. چند روز خورد و خواب و جنايت و خيانت و بعدش تمام /در اين جا/ اين جا بسته مىشود و در آن عالم باز مىشود، صحيفه ما باز مىشود. همه اين عالم شهادت مىدهند براى ما، همه حاضرند. ما بايد كه فكرى بكنيم كه نصرت كنيم خدا را، ان تنصروالله ينصركم. جنگ نيست، انزوا هم نيست پيشرفت نيست، شكست هم نيست. نصرت يك معنايى است كه در خود انسان بايد متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبههها پيروز بشويم، لكن به عنوان نصرت خدا نباشد، براى نصرت خودمان باشد، بخواهيم كه خودمان يك جايى را بگيريم، ما نصرت خدا را نكرديم و خدا هم آن وعدهاى را كه دادهاند، عمل نمىكنند، اگر عمل كنند يك عنايت خاصى است، ربطى به ما ندارد. آنى
صحيفه نور ج 19 صفحه 130
كه وعده كرده ست كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم ، آن اين است كه شما جبهه نصرت را باز كنيد، خدا هم باز مىكند. شما براى خدا كار كنيد، براى خدا پيش برويد، براى خدا زحمت بكشيد، براى خدا همه كارها را انجام بدهيد. آن كه در جبهه هست براى خدا بايد جبهه باشد، آن كه پشت جبهه است براى نصرت خدا باشد، اين كسى كه متصدى امور لشكر است براى خدا متصدى باشد، آن كه متصدى امور كشور است براى نصرت خدا باشد، آن كه در مجلس است براى خدا در مجلس باشد، براى نصرت خدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشيم، خدا به وعده خودش بىاشكال عمل مىكند. اگر نقصى باشد در ماست اگر /درنصرت/ ما به خيال خودمان پيروزى داريم پيدار مىكنيم، لكن نصرت خدا نباشد، يعنى براى او نباشد براى پيشرفت مقاصد الهى نباشد، مقاصد الهى مقصود اين است كه براى مظلومان، براى مستمندان، براى پيشرفت احكام اسلام، براى دفع ظلم از مظلومان، براى قطع يد ستمگران، همه اينها براى خدا، خدا فرموده است، ما عمل مىكنيم. اگر فرموده بود كه برويد در /منزلهايتان/ منزلتان بنشينيد، آن وقت ما براى خدا مىرفتيم منزل مىنشستيم. وقتى مىفرمايد كه قتال كنيد، قاتلوهم /ما/ براى خدا، براى اطاعت اوست. وقتى براى اطاعت اوست، نصرت و شكستن هيچ فرقى با هم ندارد، براى اين كه اين وجهه الهىاش همهاش نصرت است. آن چيزى كه مربوط به معنويات است و مربوط به يك جهان ديگر است و براى ما، مايه دست است، براى ما سرمايه است، /آن/ وقتى در دست ما باشد، چه شكست بخوريم و چه پيروز بشويم، هيچ فرقى با هم ندارد و اگر اين معنا نباشد باز هم فرقى ندارد، بلكه پيروزىها شكستش بيشتر است.
اگر كار براى خدا شد، از حرفهاى مردم هيچ ناراحت نمىشويم
بايد ما جديت كنيم كه اين معنا را درست بكنيم. دنبال اين باشيم كه اگر چنانچه متصدى امر دولتيم، دولتى باشيم كه براى خدا كار بكنيم و براى خدا كار كردن، اين است كه ببينيم خدا چى فرموده است، چى گفته است، ما بايد بكنيم. فرموده است كه به مستمندان بايد برسيد، به ضعفا بايد برسيد، به مردم فقير بايد برسيد براى همه بايد تهيه كنيد. وقتى كه بنا شد ما براى اين جهت خدمت كرديم، اين نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دين خداست. وقتى ما نصرت كرديم بندگان خدا را براى خدا، براى اين كه اينها عيال الله هستند، ما اگر چنانچه در جبههها هم پيروز نشويم، اين جا پيروزيم، و اگر اين طور نشد، شكست خورديم از همين حالا، در اوج پيروزى در شكست هستيم /اين جا در اوج/ و در حضيض شكست، پيروز هستيم. ميزان، اين است و ما بايد اين را در نظر بگيريم. در هيچ پيروزىاى به مقدار خارج از متعارف كه مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالى پيدا نكنيم و در هيچ شكستى سرشكستگى نداريم، براى اين كه ما نمىخواستيم خودمان يك چيزى بشويم كه سرشكستگى پيدا كنيم، ما مىخواستيم اطاعت امر خدا را بكنيم. خدا فرموده است: برويد دست ظالم را قطع كنيد. ما مىرويم، آن قدرى كه قدرت داريم، دست ظالم را، بتوانيم قطع مىكنيم، نتوانستيم، كار خودمان را انجام دادهايم. به ما فرموده است كه قاتلوهم ، خداوند تعزيرشان مىكند به
صحيفه نور ج 19 صفحه 131
دست شما. ما مقاتله مىكنيم، اطاعت است، يعنى سربسته و دربسته در اختيار او بايد باشيم، اطاعت بكنيم، دنبال هرچى مىرويم اطاعت بكنيم. اگر موعظه مىكنيم براى اطاعت خدا باشد و اگر موعظه مىشنويم هم براى اطاعت خدا باشد. اگر جنگ مىكنيم براى خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح مىكنيم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن كار را بكنيد، آن كار را مىكنيم، هرجا فرموده اين كار را بكنيد، اين كار را مىكنيم. اگر اين طور شديم كه از خودمان يك چيزى را مايه نگذاشتيم، هرچه هست از اوست، چيزى هم نداريم كه مايه بگذاريم، خيال مىكنيم چيزى داريم، هرچه هست از اوست. هرچه ما خيال مىكنيم داريم، نه! از اوست پيش ما، امانت است. اين امانت هم يك وقتى رد مىشود به خودش. اگر هم داشته باشيم به خيال خودمان، از ما نيست، اشتباهكنيم. همه عذابهايى كه در آن عالم هست براى نفهمى آدم است. خيال مىكند خودش چيزى است، چون خيال مىكند خودش چيزى است، مىخواهد به همه تفوق پيدا كند. چون براى خودش هست، مىخواهد همه چيز را براى خودش تحصيل بكند، و اين است كه انسان را به شقاوت مىرساند. و سعيد اين است كه هم چيز را براى او بخواهد و براى او خواستن، يعنى براى بندگان خدا، براى احكام خدا. ما اگر چنانچه در اين جنگى كه برمان تحميل شده است، دفاع مىكنيم و دفاع كرديم و بيرون كرديم اين اشخاص جنگجوى مفسد را، براى اين است كه خدا فرموده است: دفاع بايد بكنيد. دفاع هست، ما دفاع مىكنيم. اگر هم فرموده بود كه نه، برويد جنگ بكنيد، مىرفتيم جنگ مىكرديم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع مىكنيم. مادامى كه آنها مشغول اين كارهاى مفسده جويى هستند، ما هم بايد دفاع كنيم، يعنى ما اطاعت امر خدا مىكنيم، هر كس هم هر چى مىخواهد بگويد. اگر براى خدا شد، از حرفهاى مردم هيچ ناراحت نمىشويم. حرف را همه مىزنند اگر همه نمىگويند حرف زده مىشود. شما بايستيد شب و روز را اطاعت خدا بكنيد، برايتان يك چيزى مىگويند، برويد براى جنگ و همه كار بكنيد براى خدا، برايتان يك چيزى مىگويند. مامون نيستيد از زبان مردم، همان طورى كه پيغمبر اكرم مامون نبود، براى او آن همه مىگفتند، براى اميرالمؤمنين هم آن همه مىگفتند، لكن آنها براى اين كه كارشان براى خدا بود از اين كه بگويند فرض كنيد كه، مگر اميرالمؤمنين نماز هم مىخواند؟ مگر على نماز هم مىخواند كه توى مسجد كشتندش ؟ او از اين ناراحت نمىشود. اگر ناراحت بشود، براى اين كه چرا يك آدمى اين طور است، نه چرا /من/ براى من مىگويد. انبيا، ناراحت اگرشدند براى اين بود كه چرا بايد بندگان (اين مردمى كه آمدند در اين جا و بنده هستند) خودشان را مستقل بدانند و براى خودشان كار بكند و فساد بكنند، براى اين دلسوزى مىكردند. و احتمال من مىدهم كه ما اوذى نبى مثل ما اوذيت هم ، اين معنا باشد، من احتمال مىدهم كه آن معرفتى كه رسول خدا داشت، ديگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ايشان نبود. و هر چه مقامات بيشتر است راجع به معصيتهايى كه در عالم مىشود، بيشتر اذيت مىشود. اگر بشنود كه در آن سر دنيا يك كسى يك كسى را اذيت كرده /اين/ اين ناراحت بشود، نه از باب اين كه شهر خودم است، نه از باب اين كه مملكت خودم است، اقرباى خودم است، از باب اين كه يك مظلوم در دنيا واقع شده. ولهذا مىبينيد كه حضرت امير آن طور مىفرمايد كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 132
وقتى كه آن چيز را از پاى يك ذمى بيرون آوردند، مى فرمايد مرگ براى انسان چطور است، از ظلم، بما انه ظلم بدش مىآيد، نه از ظلم به خودم، از خوبى به آن طورى كه خوب است خوششآيد، هر كس هم به هر كس خوبى كند، از باب اين كه خوبى است خوشش مىآيد، هركس هم به هركس ظلم كند، از باب اين كه ظلم است ناراحت مىشود. اين معنى، اين است كه يك انسانى بداند كه چى هست و كجا هست و كجا مىرود. همه اين بساط برچيده مىشود لكن صحف ما برچيده نمىشود، هست، آن طرف است. پرده را الان هم اگر بردارند، ما خودمان مىبينيم كه چه كرديم، چى هست، ديگران هم مىبينند، اگر ستاريت خدا نباشد.
اگر يك نفر بخواهد به هم بزند اين وحدت را، معصيت خدا را كرده است
ما دنبال اين باشيم كه اطاعت خدا بكنيم. خدا فرموده است كه شماها بايد با هم باشيد، اتحاد داشته باشيد، وحدت. اگر كسى يك كلمه بگويد كه به اين وحدت صدمه بزند، اين معصيت كار كه هست هيچ، خائن كه هست هيچ، معصيت يك معصيتى است كه ممكن است كه يك كشورى را به هم بزند. اگر كار شكنى براى اين وحدت بشود، اين وحدتى كه الان در بين ملت ما موجود است، بين دولت و ملت ما موجود است، اگر يك نفر خدشه بكند بر اين، بخواهد به هم بزند اين وحدت را، اين معصيت خدا را كرده است و در حضور خدا، معصيت خدا را كرده است و علاوه بر اين جنايت بر جمهورى اسلام كرده./اين/ اگر اين معنا در ذهن انسان باشد كه خدا فرموده است كه با هم باشيد، تنازع با هم نداشته باشيد، خدا فرموده است كه وحدت داشته باشيد. و ما براى خدا وحدت مىخواهيم داشته باشيم، اين وحدت را كسى نمىتواند به هم بزند، اين وحدت الهى است، اين يدالله است. يدالله فوق همه ايدى است، اين را كسى نمىتواند به هم بزند. اما اگر براى خودم هى مىخواهم بكشم، اگر هم مىگويم وحدت پيدا كنيد كه خودم به نوايى برسم، اين مال شيطان است، هيچ اثرى ندارد، يعنى اثر سوء دارد براى انسان.
ما بايد دنبال تحكيم وحدت خودمان باشيم. ملت و دولتمان خيال نكند كه او دولت است و آن ملت. همه مال يك كاروان هستيم كه رو به آن عالم مىرويم و بايد اطاعت خدا بكنيم و با هم بايد باشيم. اگر اين طور باشد، پيروزى هيچ اشكال ندارد، كه نصيبتان مىشود و اين پيروزىاى است كه خدا مىدهد، اين نصرتى است كه خدا مىدهد، او را ما با جان و دل قبول مىكنيم چون هديه خداست و اگر خداى نخواسته اين طور نباشد و ما با زور شمشير فرض كنيد و با زور تفنگ پيروز بشويم و پيروزى را از خودمان بدانيم، اين پيروزى نيست، اين شكست است، حالا شما خيال مىكنيد پيروزى است اما اگر پرده برداشته بشود، مىبينيد يك شكست بزرگ است. بايد با هم باشيد، براى اطاعت خدا كه فرموده است كه بايد با هم باشيد، وحدت بايد داشته باشيد، اختلاف نبايد داشته باشيد. ما بايد وحدت داشته باشيم، يعنى حفظ كنيم وحدت را. وحدت هست، لكن ادامه مىخواهد. ادامه بايد بدهيم ما اين وحدت را و او اين است كه /گوشمان را/ به حرف كسانى كه خداى نخواسته
صحيفه نور ج 19 صفحه 133
مىخواهند تفرقه بيندازند، به حرف آنها گوش ندهيم اصلش. البته در هر جايى هستند اشخاصى كه بخواهند كه فساد بكنند، لكن وقتى يك ملتى /شد/ براى خدا وحدت را مىخواهد ايجاد كند و واحد باشد با ديگران، اين ديگر گوشش به حرف اين كسى كه فساد مىخواهد بكند، بدهكار نيست. گوش آن آدمى بدهكار است كه در او يك سستى هست در اين جهت. در جهت /آن جهت/ معنويت و الهيت وقتى كه يك سستى باشد، آن وقت آن چيزهايى كه گفته مىشود، در انسان تأثير مىكند. تاثيرش هم كم كم زياد مىشود، يك وقتى انسان هم مىشود از آن ورى. اما اگر اين جهت را محكم كرديم ما كه ما براى خدا، از خدا هستيم و براى خدا بايد عمل بكنيم و به خدا مراجعه مىكنيم، انالله و انا اليه راجعون ما از اوييم، به او بر مىگرديم، او فرستاده، برمى گردانيم. اگر ما اين را تحكيم كنيم در قلبمان كه ما از او هستيم و هر چه او گفته است، بايد بكنيم. گفته است كه با هم بايد باشيد كه اگر با هم باشيد كسى نمىتواند شما را چه بكند، ما هم با هم بايد باشيم براى اطاعت خدا.
الان دشمنىهابراى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مىكنيم
اين نصرت خداست، اين نصرتى است كه تخلف ندارد از نصرت كه خدا مىكند، ما او را نصرت مىكنيم، ما بنده ضعيف، نصرت بندگان خدا را براى او مىكنيم و او به واسطه عنايات زيادش اين را نصرت خودش حساب كرده است، با اين كه غنى از همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومين را نصرت خودش حساب كرده است و گفته است: ان تنصروا الله ينصركم والا نصرت خدا يعنى چه؟ ما كى هستيم كه نصرت خدا را بكنيم؟ عالم كى هست؟ همه موجودات عالم هيچند. نصرتى كه ما بكنيم از دين خدا، نصرتى كه بكنيم از بندگان خدا، خدا به عنايت خودش اين را نصرت خودش حساب كرده، فرمودهاند: ان تنصروالله ، ما مىدانيم كه خدا محتاج به نصرت ما نيست، لكن نصرت بندگان خدا را مىكنيم، نصرت دين خدا را مىكنيم و خدا به عنايت خودش قبول كرده است كه اين نصرت من است. و ما شك نداريم كه خدا (غنى مطلق) كه گفته است كه نصرت من را بكنيد و نصرتتان مىكنيم، اگر ما ضعفا، نصرت او را كرديم، او نصرت ما را مىكند. اين مسأله عقلى است. او فرموده است كه بايد با هم باشيد، اگر ما دنبال اين معنا باشيم كه اطاعت اين امر خدا را بكنيم، هر كس هر حرفى بزند به گوش ما فرو نمىرود، هر شايعهاى درست بكنند، شايعهها همه خنثى مىشود، هر دروغپردازى كه بكنند (تبليغاتى كه در خارج دارد مىشود و در هرجا) همهاش خنثى خواهد شد، براى اين كه ما اين پايه را محكم كرديم كه ما براى خدا وحدت داريم. ما وحدتمان براى اين نيست كه خودمان به جايى برسيم يك كارى بكنيم. ما خدا فرموده وحدت داشته باشيد براى او وحدت داريم و اين وحدت كه براى خداست، هر كيدى در مقابلش خنثى است. براى اين كه /كيد/ اين كيد، كيد با خداست، اين دشمنى، دشمنى با خداست. وقتى ما براى خدا اين كار را كرديم، كسى اگر مخالفت كند، مخالفت با خدا كرده است. چون ما براى او مىكنيم، آن هم براى اين كه ما براى خدا مىكنيم دارند مىكنند. الان دشمنىها براى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مىكنيم والا ما چيزى نيستيم
صحيفه نور ج 19 صفحه 134
كه. آنها مىبينند كه اسلام اگر چنانجه دامنهاش توسعه /بكند/ پيدا بكند، دامنه نفاق برچيده مىشود، دامنه كفر برچيده مىشود، همه اين چيزها از بين مىرود، قدرتها فلج مىشوند. اينها ديدند كه يك موج كوچكى در اين جا پيدا شده، لكن الان در شرق و غرب از آن حرف است، صحبت است، اينها از اين صحبت مىترسند. الان ايران در همه جا مطرح است، آنها از اين مطرح شدن مىترسند. ايران هم براى خودش، براى اين بيست ميليون نيست براى اين چهل ميليون، پنجاه ميليون نيست، پيشتر هم بوديم. ايران براى اين است كه مردم يك تحول الهى پيدا كردهاند و اين تحول الهى اسباب اين شد كه با هم شدند و قدرت بزرگى را مثل قدرت شيطانى رژيم سابق در هم شكستند و مقابل همه قدرتها هم ايستادهاند، مردانه ايستادهاند، مشتشان را هم محكم نگه داشتهاند مىگويند ما نه شرق را مىخواهيم، نه غرب را مىخواهيم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقيت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نيستيم، اگر غرب هم همين طور باشد ما نيستيم. هر يك از اينها بخواهند تعدى بكنند ما تا آخر نفرمان مىايستيم مقابلش.
نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست
اگر چنانچه اين معنا در قلب ما واقع شده باشد كه نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، اين معنا اگر در قلب ما محكم بشود، از هيچ چيز نبايد بترسيم و انشاء الله نمىترسيم و هيچ كس هم به ما نمىتواند كه غلبه كند و در همه جا هم پيروز هستيم، در همه جبههها، در جبهههاى جنگ، در جبهههاى صلح، در جبهههاى عرض مىكنم كه بيمارستان، در همه جا پيروز هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما تؤفيق بدهد كه ما بتوانيم به اين مقصدى كه مقصد انبياست برسيم و ما انشاء الله با هم باشيم و اين قافله را با هم به منزل برسانيم و اين امانت را به صاحب امانت رد كنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 135
تاريخ: 15/1/64
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات قم، گروهى از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقاى محلاتى و برادران بسيج گروهى از اهالى جنوب تهران و عدهاى از ايتام به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين
حضرت امير (ع) سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با مقدسهاى حقه باز براى مصلحت اسلام بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين روز مبارك را به همه آقايان حضار و به ملت بزرگوار ايران و به همهء مسلمين جهان تبريك عرض مىكنم. اميدوارم خداوند به بركت اين روز مبارك، بركاتش را بر همه مسلمين، خصوصاً به ملت شريف ايران نازل بفرمايد.
مولود امروز، وصف كردنى نيست، آنچه كه وصف كردهاند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و ديگران درباره او گفتهاند شمهاى از آن چيزى است كه او هست. غالبا مسائلى كه درك مىكردهاند و مىكنند راجع به مولا على بن ابى طالب، عرضه مىداريم. آن چيزهايى را كه ما نمىتوانيم درك كنيم و دست عرفا و فلاسفه و ديگران از آن كوتاه هست، آن چيز قابل ذكر نيست. انسان تا نشناسد، نمىتواند بگويد و آن مقدارى هم كه در دسترس ماست، آن قدر زياد است كه گفتن او محتاج به زمانهاى طولانى است. ولهذا ما بايد در پيشگاه مبارك ايشان عذرخواهى كنيم و عذر تقصير بخواهيم كه ما قاصريم و نمىتوانيم بيان كمال شما را بكنيم.
آن چيزى كه موجب تأسف است اين است كه نگذاشتند حضرت امير سلام الله عليه آن طور كه بايد و دلخواه اسلام است، جلوه پيدا كند. در مدت كوتاه /ولايت/ خلافت ظاهرى ايشان، سه تا جنگ پيش آمد كه از خود مسلمين بود. اين منحرفين كه ايران را متهم مىكنند به اين كه چرا با مسلمين شما جنگ مىكنيد، علاوه بر اين كه ما حزب بعث را مسلم نمىدانيم بلكه ضد اسلام مىدانيم و مردم عراق مبتلاى به او هستند و مردم ايران هم همين طور، و جنگ با مسلم نيست گرچه از مسلمين او سپر قرار مىدهد و مىآورد در جبههها، لكن جنگ با مسلم نيست. علاوه بر اين ما فرض مىكنيم كه مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلمتر مىدانيد؟ اين معممين اهل سنت بعضىشان (دربارى اينها) صدام را و امثال صدام را از مقدسهاى نهروان بالاتر مىدانند؟ آنهايى كه جبينشان پينه داشت و نماز شب هم مىخواندند. حضرت امير سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با نزديكان پيغمبر، با مقدسهاى حقه باز كرده است و اين براى مصلحت اسلام بوده است. گرچه من
صحيفه نور ج 19 صفحه 136
مىدانم كه در بعضى دلها اشكال به حضرت امير هم هست، بعضى اشخاص به حضرت امير هم اشكال دارند، ولو جرأت نمىكنند بگويند كه چرا با مسلمان جنگ كرده است! لكن حضرت امير تابع اسلام است، اسلام بگويد با مسلمين جنگ كن، جنگ مىكند! بگويد با كفار جنگ كن، جنگ مىكند، وقتى بنا شد يك طايفهاى از مسلمين، اينها توطئه كردند براى اين كه اسلامى كه مىخواهد متولد بشود، اين را از بين ببرند و يك دسته ديگر هم اغفال كردند دنبال اين معنا، تكليف حضرت امير سلام الله عليه است كه شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمين /جنگ/ كسانى كه اظهار اسلام مىكردند و فرياد اسلام مىكشيدند و همهشان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمانها جنگ بكند براى اطاعت امر خدا و براى حفظ اساس اسلام.
آن روزى كه اساس اسلام و اساس ديانت اسلام بستگى دارد به جنگ كردن با كسانى كه اظهار اسلام مىكنند يا واقعا هم مسلمان هستند، وقتى بنابراين شد، شمشير را بايد بكشند مسلمين و با اينها جنگ بكنند. اين كوردلهايى كه براى طرفدارى از قدرتهاى بزرگ و براى طرفدارى از سلطنت طلبها و منافقين و امثال اينها به ايران و رزمندگان ايران و علماى اسلام در ايران اشكال مىكنند، اينها اشكالشان را ببرند در صدر اسلام طرح كنند، ببينند كه بايد چه بگويند! اميرالمؤمنين را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببينند چه واقعهاى اتفاق افتاده و براى چه اتفاق افتاد، انگيزه چى بود؟ آنها مىخواستند برگردانند اسلام را به همين مسائل زمان جاهليت، ولو در صورت اسلام. تكليف اميرالمؤمنين در اين وقت چى بود؟ جز اين بود كه عمل كرد؟
ولو اين كه علما هم نگويند، مردم مكلف شرعى هستند كه دفاع كنند
ما اعتقادمان اين است كه صدام مىخواهد اسلام را برگرداند به كفر و الحاد. ما اعتقادمان اين است كه آمريكا از اسلام ترسيده است و مىخواهد اسلام را به هم بزند، تصريح هم مىكند. ما اين كسانى كه با دولت اسلامى ايران معارضه مىكنند، اعتقادمان اين است كه اينها با اسلام دارند معارضه مىكنند. ما روى اين اعتقاد با اينها تا آخر بايد مبارزه كنيم براى اين كه اسلام همچو تكليفى براى ما معين كرده است كسى كه همه موافقينش عبارتند از اشخاصى كه منحرف هستند از اسلام، آمريكايش منحرف، ديگرانش منحرف، كسى كه اين طور است و در مملكت خودش با مسلمين اين طور عمل مىكند و با مسلمين ما هم اين طور عمل مىكند، اين كس را جز اين كه با او به مبارزه برخيزيم، راهى نداريم. و ما تا آخر دنبال اين مطلب هستيم و خواهيم بود و به حرفهاى مفت آنهايى كه انحراف دارند، انحراف عقلى دارند، انحراف فكرى دارند، به حرفهاى اينها اعتنايى نمىكنيم، ما تكليف را ملاحظه مىكنيم. علماى اسلام الان در ايران (علماى بزرگ ايران) همهشان مؤافق با اين مسأله هستند و مطمئنا هم همين طور است و بازارىها و كشاورزها و ديگران، اهل ادارات، همه اينها، اينها خلص از مؤمنين هستند كه با اين امر مؤافق هستند. و از آن طرف اگر خداى نخواسته در اين جنگ آمريكا پيروز بشود و صدام را پيروز بكند، اسلام يك سيلىاى مىخورد كه تا آخر تا زمانهاى طولانى
صحيفه نور ج 19 صفحه 137
نمىتواند سرش را بلند كند. وقتى ما در يك همچو مقامى واقع هستيم و يك همچو تكليفى را احراز كرديم، بر همه ما لازم است و واجب شرعى است كه از اسلام دفاع كنيم. علاوه بر همه اينها مساله، مسأله اين نيست كه ما جنگ مىكنيم، ما دفاع مىكنيم. /ما/ كسى كه به ما حمله كرده و اين طور ويرانگرى كرده است در كشورمان، ما لازم است دفاع كنيم. دفاع را احدى از مسلمين نيست كه، احدى از علماى اسلام نيست كه /از دفاع/ بگويد دفاع در اسلام نيست. دفاع هيچ احتياج به يك ولى ندارد، هيچ احتياج به يك امامى ندارد. تمام مسلمين اگر يك وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان بايد دفاع كنند، مستقلند در اين امر. و كشور ايران مستقلا، ولو اين كه ولى فقيه هم نگويد، ولو اين كه علما هم نگويند با اين كه مىگويند آنها هم مردم مكلف شرعى هستند به اين كه دفاع كنند و حكم عقلشان اين است كه از كشور خودشان از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع كنند و شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته اين حزب بعث مهلت پيدا بكند و مهلت به او داده بشود، اين با كشور عراق چه مىكند و به كشور ما چه مىكند. و ما تا آخر ايستادهايم، ما دنبال اسلام هستيم، دنبال احكام اسلام، و حكم اسلام اين است امروز.
يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مىترسانند؟!
ما از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه مسلمين را خواستاريم، كه در مقابل اين علم كفر قيام كنند و يك كسى كه با تمام قواعد بين المللى مخالفت مىكند، صاف مىگويد كه ما ساعت چند حمله مىكنيم، حمله موشكى مىكنيم به شهرهاى ايران، به شهرهاى مسكونى ايران صريح مىگويد، لكن هيچ كشورى او را محكوم نمىكند. و ما صريح مىگوييم كه ما ابدا نظر نداريم به اين كه به يك كشورى تعدى بكنيم. ما از خودمان دفاع داريم مىكنيم و همه تبليغات بر ضد ماست. اين براى اين است كه قضيه، قضيه اسلام و كفر است، نه قضيه ايران و عراق است. قضيه اين است كه از اسلام اينها بد مىبيند، اسلام نمىگذارد كه آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها كه اسلام نمىگذارد به منافع نامشروعشان برسند، اينها قيام بر ضد اسلام مىكنند و وادار مىكنند. قيام بر ضد اسلام است، لكن بايد بدانند كه با يك كشورى كه وضعش اين طور است، يك كشورى كه وضع روحى مسلمانانش، جوانانش، مشايخش، بچههايش اين طور است، با اين كشور نمىتوانند معارضه بكنند. آنهايى كه در رأس واقع هستند و در راس جنايات واقع هستند، آنها عاقلترند از اين كه خودشان را مبتلا كنند به يك امرى. بعضى وقتها مبتلا كردند و سيلى خوردند، حالا ديگر مبتلا نمىكنند خودشان را به اين امر. اينها وادار مىكنند مردم را به اين كه شيطنت بكنند و اين شيطانها هم بدانند كه ديگر نمىتوانند كارى انجام بدهند! يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مىترسانند؟ كسى كه مىگويد من شهادت را خواهم، دعا كنيد كه من شهيد بشوم شما او را از قتل مىترسانيد؟ شما او را از موشك مىترسانيد؟ يك كسى كه بعد از موشك
صحيفه نور ج 19 صفحه 138
خوردن مىايستد و مىگويد جنگ، جنگ تا پيروزى شما او را از جنگ مىترسانيد؟ اين وضع، وضعى است كه خدا پيش آورده است، چيزى را كه خدا پيش آورده، با او معارضه نمىشود كرد. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه ما را با استقامت و با پشتكار حفظ كند تا اين كه ما با اين مقابله كنيم و با هركس كه بخواهد با ما مقابله كند، قدرت مقابله داشته باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 139
تاريخ: 25/1/64
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى شوراى بسيج مستضعفين
چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چيزى كه وظيفه من است اين كه به شما دعا كنم و خصوصاً از جناب عالى كه اين زحمت را قبول كردهايد، تشكر كنم.
قضيه بسيج همان مسألهاى است كه در صدر اسلام بوده است. وقتى جنگ مىشد، طوايف مختلف مىآمدند و به جنگ مىرفتند و اين مسأله جديدى نيست و در اسلام سابقه داشته است. و چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام. و همه مردم و هركس در هر شغلى كه هست مهيا باشد براى جلوگيرى از كفر و الحاد و هجوم بيگانگان.
من در اين مدتى كه از بسيج مسائلى شنيدهام، به خوبى شنيدهام و فعاليت شما بسيار خوب بوده است و اميدوارم بهتر شود. البته مشكلات در هر امرى هست كه بايد رفع شود و آن چيزى كه براى ما بسيار مهم است اين كه جوانهاى ما در سراسر كشور احساس كردهاند كه خودشان بايد از هر خطرى كه پيش مىآيد جلوگيرى كنند و دنبال اين نباشند كه از خارج يا جاى ديگر به آنها خدمت شود. و امتياز ايران از جاهاى ديگر در همين است كه تاكنون نه از جهت مادى دستش را پيش ديگران دراز كرده و نه از جهات ديگر و خودش روى پاى خودش ايستاده و با تكيه بر خدا و خود، دفاع مىكند و حق هم همين است. چون كسى كه از خارج مىآيد، نمىآيد كه بجنگد، چنان كه مىبينيم براى صدام از اردن و كجا و كجا افراد مىآيند ولى آن افراد بىعرضهترند از آنهايى كه در داخل عراق هستند و حاضر نيستند براى صدام جانشان را بدهند. اما در كشور ما وقتى اين مساله، مسأله اسلام و فداكارى در راه اسلام است، مردم همه حاضرند، چون مردم مادانند در صدر اسلام خود پيغمبر و ائمه آن طور فداكارى كردند و مسلمين صدر اسلام با آن كه عددشان كم بود آن گونه فعاليت كرده و جنگ كردند و كشور ما بحمدالله به حسب نوع و اكثريت غالب افراد اين احساس را دارند كه براى اسلام و كشورشان خدمت كنند.
اگر كارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است
و شما آقايان مخصوصاً روحانيون، هرچه مىتوانيد مردم و جوانان را تحريك كنيد و متوجه سازيد كه وقتى براى اسلام كار مىكنيم بايد به طور مهذب باشد كه اگر خداى نخواسته كارها با
صحيفه نور ج 19 صفحه 140
خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است. بايد اتكال به خدا باشد و خدمت براى خدا، خدمتى كه در هر جا انجام شد عبادت باشد كما اين كه افرادى كه در بسيج و ساير جاها براى خدا خدمت مىكنند، همه در حال عبادت هستند و بسيج يك امر بسيار مهم و خوب.
اميدوارم با جديت شما و كسانى كه در اين مراكز هستند، اين امر به پيش رود و ايران كشورى شود كه در عين حال كه هركس مشغول كار خودش مىباشد، مستعد براى اين باشد كه هر روزى اعلام شد، همه براى دفاع حاضر بشوند و يك چنين كشورى آسيب نخواهد ديد. انشاء الله خداوند شما را مؤفق و مويد بدارد و من به شما دعا مىكنم.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 141
تاريخ: 27/1/64
بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت فرهنگ و آموزش عالى
اسلام است كه مىتواند دانشگاه را اصلاح كند
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما آقايان كه قدمهاى مثبتى برداشتهايد تشكر مىكنم. اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاى ايران از دانشگاه شروع شده است. دانشگاه، تلخى داشت كه به اين زودىها رفع نمىشود. جديت و فداكارى لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود. دانشگاهى كه حق نداشت از مصالح ايران و اسلام صحبت كند، دانشگاهى كه نماز خواندن در آن عيب بود، دانشگاهى كه تمام گرفتارىهاى ما منشاش در آن بود، دانشگاه نبود. شما بايد كوشش كنيد و دانشگاه را اصلاح كنيد و احساس كنيد كه اسلام است كه تواند دانشگاه را اصلاح كند و اصلاح دانشگاه زمانى آسان است كه فرزندانمان را از دوره دانش آموزى زير نظر بگيريم كه اگر فرزندانمان در كودكى درست تربيت شدند، دانشگاه زحمتش كمتر مىشود.
بايد دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج
اميدوارم با كوشش اساتيد و معلمين، وضع به صورتى درآيد كه فردى كه دوره درسىاش تمام شد، فردى متعهد بار آمده باشد، فردى كه بداند بايد براى كشورش خدمت كند و كارى به رضايت كشورهاى بيگانه نداشته باشد. شما مىدانيد بيشتر كسانى كه در دانشگاه بزرگ شدهاند در عين حال كه بعضى از آنان نماز هم مىخوانند ولى معتقدند ايران بايد زير نظر كشورهاى بيگانه باشد. مىگويند ايران نمىتواند خودش را اداره كند. آيا ايرانى كه با تمام فشارها خودش را حفظ كرده و انقلابش را به كشورهاى ديگر صادر و ملتهاى ديگر را بيدار نموده است، نمىتواند خودش را اداره كند؟ چرا! بايد كارى كنيد كه دانشگاههايمان روش تودههاى مردم را داشته باشد كه اگر ملتى چيزى را خواست، خلافش را نمىتوان بر آن تحميل كرد. شما ملاحظه كنيد تودههاى ميليونى ما چگونه منقلب شدهاند و به اين معنا توجه كردهاند كه بايد در مقابل قدرتها بايستند. دانشگاه بايد مركز رشد چنين امرى باشد كه متأسفانه نبوده است.
اميدوارم با زحمت شما آقايان و شوراى عالى انقلاب فرهنگى، دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج. ما بايد طورى جوانانمان را تربيت كنيم كه مسلمانان ديگر
صحيفه نور ج 19 صفحه 142
كشورها بفهمند كه تربيت در اين جا مفيد است و اين را بدانيد كه اگر دانشگاه درست كار كرد و خود را به دنيا عرضه نمود و مردم دنيا فهميدند كه دانشگاه ايران براى خودش كار مىكند، نه براى خارج، قهراً مسلمانان ديگر كشورها به اين جا خواهند آمد.
اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مىشود
دانش تنها فايده ندارد، بلكه دانش و تعهد باهمند كه مىتوانند انسان را به جايى برسانند كه محتاج ديگران نباشد و پيش خدا آبرومند باشد. البته اين كار مشكلات و ناگوارىهايى دارد، هر كس بخواهد كار مثبتى انجام دهد، اين طور نيست كه همه از آن كار خوششان بيايد و آن را بپسندند. ممكن است كار حقى هم در ذايقه دستهاى تلخ بيايد ولى كسى كه دنبال حق مىرود و براى رضاى خدا كار كند نبايد به فكر اين باشد كه به او چه گفتهاند، يا چه مىگويند، بايد خدا را در نظر بگيرد و براى خدا كار كند. هر كس هر چى مىخواهد بگويد، كار خوب هم مخالف دارد. شما فكر اين باشيد كه كارتان خوب و پيش خدا آبرومند باشد، وقتى در اين فكر بوديد خدا هم شما را همراهى مىكند و مشكلاتتان را اصلاح مىنمايد، كه اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مىشود. من به شما دعا مىكنم كه خدا شما را تأييد و مؤفق كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 143
تاريخ: 29/1/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و نخستوزير به مناسبت بعثت پيامبر اكرم (ص)
آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد بزرگ را به همه آقايان حضار و ملتمان و به همه مسلمين جهان و مستضعفان تبريك عرض مىكنم. و از خداوند تبارك و تعالى خواستارم كه ما را قدردان اين روز مبارك قرار بدهد. البته اين عيد در اين عيد روز ارتش هم قرار داده شده است كه آقاى خامنهاى از حقش بيرون آمدند. مسأله بعثت بعض از ابعادش براى احدى غيراز خود رسول اكرم حقيقتش حاصل نشده است. مسأله چه بوده است؟ اين فشارى كه به از روح بزرگ به ايشان وارد شده، اين چه صنففشارى بودهاست و چه حالى دست داده است در اين باب؟ و كيفيت نزول وحى و آمدن نازل شدن روح اعظم براى رسول خدا وضعيتش چه بوده است، دست ما كوتاه از آن است. و ما يك چيزى از دور، از خيلى دور مىشنويم و ادراكش را نمىتوانيم بكنيم و اعتراف به عجز هم خودش يك مسألهاى است. ما بايد بعد از اين كه دستمان از آن قله حقيقت وحى كوتاه است، بايد كوشش كنيم كه تا اندازهاى كه وسع ما هست، ما ضعفا هست، به اين مطلب نزديك بشويم. و آن مقصدى كه انبيا عموماً داشتند و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خصوصاً داشتند، به آن مقصد نزديك بشويم. اين وظيفهاى است از براى بشر كه نزديك بشود به آرمانهاى وحى، حالا كه نمىتواند ماهيت وحى را ادراك كند، به آرمانهاى وحى نزديك بشود و اين هم كمال بسيار زيادى است، اگر بتوانيم. آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند، معرفت به حق تعالى، در رأس همه امور اين معناست. اگر تزكيه گفته شده است و دنبالش تعليم گفته شده است، براى اين است كه نفوس تا تزكيه نشوند نمىتوانند برسند. گوش انسان يك چيزى شنود، گاهى هم عقل انسان ادراك مىكند، برهان هم بر آن اقامه مىكند، مسائل عرفانى را هم در كنارش مىگنجاند. لكن آنى كه دل بايد بيايد، آن كار مشكل است كه چطور بيايد. ما چطور آرمانهاى توحيدى را، آرمانهاى عرفانى را كه انبيا براى آن بعثت مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بيابيم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود، اين مسألهاى است كه محتاج به رياضات است بعد از تعليم و تعلم، محتاج به تزكيه است و همدوش تزكيه، تعلم و حكمت. و دنبال او، آن مسائلى كه براى نفوس مستعده پيش مىآيد و اين يك تحولى در نفوس ايجاد مىكند كه اشياء را آن طور كه هستند، اگر برسد به آن مقام ادراك مىكند. اللهم ارنى الاشياء كماهى . اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 144
چيزى است كه بزرگان و انبيا خواستند. ما نمىتوانيم اشيا راكماهى بشناسيم، معنىاش اين نيست كه ما ماهيت اشيا را نمىتوانيم بشناسيم، اين امر سهلى است. معنايش اين است كه موجودات را آن طور كه هستند، آن طور كه موجودات در ربط با مبدا دارند، آن كه خواستند ارائه اين معناست كه اشيا چطور نسبت اشيا به حق چى است؟ ربط حادث به قديم چى است؟ كلياتش را فلسفه مىگويد، بعضى مراتبش را هم اهل عرفان بيان مىكنند. لكن رسيدن به اين كه اين چه ربطى است، چه رابطهاى است؟ اين كه هو معكم اينماكنتم، نحن اقرب اليه منكم اين يعنى چه؟ چه جورى است اين وضع؟ يعنى پهلوى هميم؟ نزديك به ما، به اين معناست كه ما دو نفر نزديك به هميم يا مسأله ديگرى است؟ اينها مسائلى است كه دست ما از آنها تقريباً كوتاه است، لكن ما بايد توجه به وظايف داشته باشيم. وقتى ما دستمان به قله نرسيد، لااقل رو به قله آن برويم، راه را شروع كنيم ، بيراهه نرويم، كنار نرويم. و راه را اگر شروع كرديم و اخلاص همراه او بود، تزكيه همراه او بود، دستگيرى مىشود، خداى تبارك و تعالى دستگيرى مىكند و با عنايت او ممكن است كه بعضى مراتب حاصل بشود. و ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى در اين روز عنايت كند به ما و به ملت و همان طورى كه جوانهاى ما را متحول كرد و آن نحو متحول كرد كه همه مىبينيد و ما آرزوى آن تحول را داريم، همه ما را متحول كند. و همه آنهايى كه راهرو اين راه هستند، عنايت بهشان بكند.
با اين اراجيف، ملت تغيير نمىكند!
من قاصرم از اين كه راجع به تحولاتى كه حاصل شده براى جوانهاى ما، حاصل شده است براى ملت ما، بتوانم بگويم كه چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگى است، اين چه روحى است كه اينها پيدا كرده چطور شده است كه يكدفعه اين جهش پيدا شد. سالها زحمت مىخواهد تا به آستانه اين امر برسد، چه شد كه اينها اين طور سريع راه را طى كردند؟ اين جز اين كه انسان بگويد يك عنايت خاصى است از خداى تبارك و تعالى كه خدا اين عنايت را به اينها كرده است، آنها فداكارى مىكنند و او عنايت مىكند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين تحول براى همه و همه حاصل بشود.
آن چيزى كه من امروز مىخواستم عرض كنم، اين است كه تحولاتى كه در دنيا شده است بسيارش را شما يعنى اين كه در ايران شده است ديديد، بعض تحولات ديگرى هم شده است. اخيراً انسان مىبيند كه قبلاً هم گاهى بود، اما حالا زيادتر شده است يك تحولى شده است كه تحول انسانشناسى و اسلامشناسى! پيشترها اگر يادتان باشد كارتر ادعا مىكرد كه ايران اسلام را نمىداند! حالا دارند همه ادعا مىكنند! مقامات امريكايى هم همين مطلب را مىگويند كه اينها اسلام را درست نمىدانند! قبلاً بگين هم اين حرف را مىزد! حالا داخل و خارج هم اين حرفها را مىزنند! من نمىدانم كى اينها خواهند عروه الوثقى را حاشيه كنند؟ و نكته اين كه اين اخيراً يك حركت خاصى پيدا شده است، سابق بود اما به اين شدت نبود، سابق حركاتى بود اما اخيرا در داخل و خارج يك حركت خاصى پيدا شده و همه حركت به اين كه بياييم ما صلح كنيم. اين نكته چى است؟ اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 145
طرفدارهاى آمريكا در هر جا كه هستند يكدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا يكصدا دارند مىگويند كه بياييد صلح كنيم، ديگر نمىشود. مگر ما خواستيم چى بشود كه نمىشود؟ يك دستهشان از راه اين كه ديگر نبايد اين چيزها پيش بيايد چه و فلان و يك دستهشان هم مىترسانند ما را از اين كه حالا ديگر صدام تانكهايش زياد شده است، اسلحههايش زياد شده است، راست است اينها، زياد شده و من قبلاً گفتم كه اين يك خوشحالى است براى ما، براى اين كه جوانهاى ما آنها را از آنها گيرند براى خودشان، يك دسته زيادى اين طورند كه ما راهى مىترسانند كه ديگر حالا چه شده، ديگر حالا ول كنيد. آنهايى كه از اول مىگفتند اين حرفهارا كم بودند اين اخيراً يكدفعه انسان مىبيند كه از داخل و خارج يكصدا، اين از كجا پيدا شده كه يكصدا در داخل و خارج مىكنند كه يا به صورت خيرخواهى يا به صورت ارعاب يا با طرح نفاق، كه با نفاق كار را انجام بدهند. اين نفاق اين طور نيست كه منحصر به اين ملاهاى دربارى باشد كه رساله مىنويسند و كتاب مىنويسند، اين نفاق و ايجاد نفاق راجع به آنهايى هم كه در خارج و داخل مردم را مأيوس خواهند بكنند، اين نفاق آن هم هست، ايجاد نفاق مىكنند ديگر. مأيوس كردن معنايش اين است كه اين جوانهايى كه الان دارند جانفشانى مىكنند و با قدرت پيش مىروند و قدرتشان عالمگير شده است الان، انعكاسش در عالم پيدا شده است، اينها حالا به ياد اين افتاده اند كه بترسانند اينها را. اينها چى مىخواهند كه اين جوانهاى ما چى مىخواهند كه اينها آنها را مىخواهند از او بترسانند كه بهش نمىرسيد؟ اين جوانهايى كه مىآيند دعا مىكنند كه التماس كنند كه دعا كن من شهيد بشوم، اين چه مىخواهد از خدا كه شما الان ترسانيد كه حالا ول كنيد براى اين كه چه مىشود؟ مگر غير از اين است كه اينها شهادت مىخواهند؟
اصلاح كنند خودشان را اشخاص. اين شيوخ اطراف خليج و نمىدانم آنهايى كه در مصر هستند و آنهايى كه در سودان هستند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و آنهايى كه در پاريس هستند و هر جا و داخل و همه جا يك قدرى فكر بكنند، اصلاح كنند خودشان را. بفهمند به اين كه يك ملت اين طورى را نمىشود ترساندش، يك ملت اين طورى را نمىشود مأيوسش كرد. ممكن است يك عدهاى را مأيوس كنند، آنها آن عدهاى هستند كه مرفه هستند، از اول وارد كارى هم نبودند. اگر براى آنها مىگوييد آنها از اول وارد كار نبودند، خوب! يك عدهاى هستند، در همه جا يك عده بىتفاوت، يك عده مخالف هميشه هست. اما آنهايى كه انقلاب مال آنهاست، با دست آنها انقلاب پيدا شده است، و هيچ يك از اينها دخالت در اين امر نداشتند. بله، يك دستهاى كارشكنى از اول كارشكنى مىكردند، دخالت در انقلاب هيچ يك از اينها نداشتند، من وارد بودم، مىديدم كه اشخاصى چى هستند. اينها مىخواهند كى را بترسانند؟ مىخواهند كى را مأيوس كنند؟ مىخواهند آن اشخاصى كه از اول مخالف با ما بودند مأيوس كنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. خواهند اين جوانى كه براى شهادت دارد مىرود توى ميدان، اين را مأيوسش كنند؟ اين نمىشود. اين يك تحولى درش پيدا شدهاست كه نمىشود. مىخواهند ارتش ما را مأيوس كنند؟ ارتش ما الان
صحيفه نور ج 19 صفحه 146
يك تحولى پيدا كرده است كه به اين حرفها مأيوس نمىشود. ملت و عموم ملت به استثناى اين يك عده بدبخت كه در خارج و داخل نشستهاند و نغمهسرايى مىكنند يا عزادارى مىكنند، اينها مىخواهند كى را مأيوس كنند؟ اينها چه كارى مىخواهند بكنند؟ يكدفعه انسان مىبيند كه يك صدا از مصر بلند مىشود، از سودان بلند مىشود، نمىدانم از اردن بلند مىشود، از عراق بلند مىشود، از آمريكا بلند مىشود، از فرانسه بلند مىشود، از ايران هم بلند مىشود، يك صداست، انسان مىفهمد يك حلقوم است دارد اين حرفها را مىزند. اينهايى كه اهل خود ايران هستند و رفتند بيرون، اينها با ملت خوب هستند؟ مىخواهند صلاح ملت رابينند؟ آن كه با عراق مىسازد، صلاح ملت را مىبيند؟ آن كه با آمريكا دوست است، صلاح ملت ما را مىخواهد؟ خوب! ما مىدانيم اين جورى نيست اينها اصلاح كنند خودشان را، آن كه مىتواند خودش را اصلاح كند، اين قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح كند خودش را، يك قدر توجه كند به مسائل، توجه كند به حقايق اسلام، ببيند كه پيغمبر در وقتى كه مبعوث شد يك نفر آدم، مخالفش همه با پافشارى و استقامت كارش را راه انداخت. ملت ما كه نمىترسند. شما چند نفر نشستهايد آن جاترسيد، هى القاء ترس مىكنيد، القاء رعب مىكنيد. كسانى كه هيچ دخالت در هيچ چيز نداشتند، كسانى كه آن روزى كه انقلاب پيروز شد دنبال اين بودند كه براى خلاف انقلاب اسلحه جمع كنند، براى شكست انقلاب، آنهايى كه نشستهاند و روابطشان را با آمريكا محكم كردهاند و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود اينها توجه به اين ندارند كه با اين اراجيفى كه اينها دارند اين ملت تغيير نمىكند.
ما عالمگيرى نمىخواهيم بكنيم كه شما ما را مىترسانيد كه نمىشود عالم را گرفت. ما مىخواهيم به درد مسلمانها برسيم، توانستيم به دردشان برسيم، توانستيم نتوانستيم، اجرش را داريم. ما مىخواهيم به درد ملت عراق برسيم. اين ملت عراق مظلوم كه دارد خرد مىشود زيرپاى اين ظالم و ظالمها، ما مىخواهيم به درد اينها برسيم، مسلمان نبايد به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اينها را خواهيم ببينيم چى است. اينها فرياديا للمسلمين دارند مىزنند، ما جواب بايد بدهيم. ملت عراق دارد خرد مىشود زير پاى اين خبيث. ما پيش خدا جواب بايد بدهيم. ما دفاع داريم مىكنيم از حق اسلام، ما دفاع داريم مىكنيم از حق مسلمين. ما جنگ نمىخواهيم بكنيم، از اول هم جنگ نداشتيم، ما بادى جنگ نبوديم، ما بعد از اين كه بهمان حمله كردند، دفاع كرديم، حالا هم در حال دفاع هستيم. دفاع معنايش اين نيست كه تا آن گفت كه يا الله! دستت را بده من با هم صلح بكنيم، ما رها كنيم، اين حرف غلطى است. مايى كه مىدانيم ماهيت حيوان درنده چى است، ما به واسطه اين كه او مىگويد كه بيايد صلح كنيم، بياييم صلح كنيم، چه جور، با چى صلح كنيم؟ با كى صلح كنيم؟ ملت عراق صلح كنند، ما صلح مىكنيم ملت عراق بگويند كه ما كارى نداريد با ماما كارى ديگر صدام را مىخواهيم. اما واقعيت ملت عراق را ببينيد، چه خبر است در عراق.
صحيفه نور ج 19 صفحه 147
صدام پا بر روى اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام مىكنيم
عراقى كه بيند كه عايله يك انسان بزرگ را، يك روحانى بزرگ را آن طور مىكشند و هر روز دارند مردم شريف عراق را آن طور مىكشند، اين عراق فريادش به يا للمسلمين بلند نيست؟ شما مسلمانها نبايد از اين مردم بىدفاع، دفاع بكنيد؟ شما اسلام شناسان نبايد از دفاع از حق مسلمين بكنيد؟ ديوار دور اسلام مىكشيد؟ ما در اقصى بلاد دنيا اگر يك كسى بهمان بگويد كهيا للمسلمين، ما مؤظفيم كه به درد آنها برسيم، هر قدرى توانيم. ما نمىگوييم كه ما مىتوانيم همه جا چه بكنيم، ما آن قدرى كهتوانيم دفاع از حق مسلمين مىكنيم. مسلمين معنايش نيست ايرانى، مسلمين. كسى كه يك مسلمى فرياد زد كه به داد ما برسيد و نرود سراغش، فكر او نباشد، اين مسلم نيست، اين انحراف است، ملتفت نيستيد شماها، اين انحراف است از اسلام، اين بىتوجهى است به مقاصد اسلام. اسلام براى ايران نيامده، اسلام براى عالم آمده. بعثت، براى همه است و همه بايد تابع باشند.
و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى ما را بيدار كند و افراد ملت ما را بيدار كند. آنهايى كه در خواب هستند، آنهايى كه باز هم خواب مىبينند، آنهايى كه خواب آمريكا را مىبينند خدا بيدارشان كند، توجه بهشان بدهد كه يك ملت ضعيف را، يك ملتى كه حالا خواهد بيرون بيايد از اين ضعف، حالا مىخواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد كه ما زير بار نمىرويم، همين قدر، ما نمىخواهيم كه برويم جايى را بگيريم، ما زير بار نمىرويم. ما دفاع از اسلام مىكنيم. صدام پا روى اسلام گذاشته، ما از او دفاع مىخواهيم بكنيم، دفاع از اسلام مىخواهيم بكنيم! صدام يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد، يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع مىخواهيم بكنيم از اين. صدام دارد ظلم مىكند به ملت خودش، به ملتى كه مسلمان هستند و از ما مىخواهند كه ما هم از آنها دفاع بكنيم، دفاع خواهيم بكنيم از آنها. ما هجمه نداريم، ما الان هم در حال دفاع هستيم. شما مىگوييد كه ما با يك كسى كه خرد كرده است مسلمين را و به اسلام هيچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زيرپا مىمالد و منهدم مىكند، ما با او بنشينيم و دست دوستى بدهيم و بعد هم بگوييم كه سلمكم الله! اين چه منطقى است؟ منطق اسلام اين است؟! شما اسلامشناسها اين را منطق اسلام مىدانيد؟! خداوند اصلاحتان كند انشاءالله.
من اميدوارم كه ملت ما توجه پيدا بكند كه امروز شياطين با صورتهاى مختلف از خارج و داخل، با صورتهاى مختلف افتادهاند براى تضعيف روحيه شما. و خدا با شماست، خدا قدرت دارد كه همه چيز را اصلاح كند و درست كند و او با شماست. و ما پافشارى تا آخر داريم و جوانهاى ما و ارتش ما و سپاه و بسيج ما و همه و همه ايران به استثناى يك عده معدودى كه خداوند اصلاحشان كند همه در اين متفقند كه بايد ما در صحنه باشيم، دفاع كنيم از حقوق مسلمين. خداوند همه شما را انشاء الله از فيض اين روز مبارك بهرهمند كند و همه ما را تابع اين وجود مقدس كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 149
تاريخ: 1/2/64
متن سؤال امام جمعه خمين
بسمه تعالى
محضر مكرم حضرت آيت الله العظمى، رهبر كبير انقلاب اسلامى،: حضرت امام خمينى مدظله العالى.
پپس از سلام، زمينهايى كه در خمين متعالق به حضرت عالى مىباشد، خانه در او ساخته نشده، چنانچه رهنمود و دستورى هست بيان فرماييد.
الاحقر جلالى خمينى
پاسخ امام خمينى به سؤال امام جمعه خمين در مورد زمينهاى متعلق به ايشان
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى جلالى دامت افاضاته
جناب عالى وكيل هستيد زمينهاى متعلق به اينجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح مىدانيد تقسيم كنيد بين فقرا و تمليك آنان نماييد، چه ساختمان شده باشد يا نشده باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 150
تاريخ: 4/2/64
بيانات امام خمينى به مناسبت تولد حضرت حسين بن على (ع) و روز پاسدار
انبيا و اوليا از اول تاريخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم كه اين عيد بزرگ به همه ى شما و به همهى ملت و به همهى مسلمين و مستضعفان جهان مبارك باشد. خداوند اين مولود شريف را كه منشاء همهى خيرات در طول تاريخ است، از ما راضى كند. البته من مختصرى با آقايان صحبت دارم و او اين است كه انبيا از اول تا به آخر و اوليا و اوصيا از اول تاريخ تا آخر، اينها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دين حق. در همهى دورهها، دين حق همان اسلام و تسليم در بارگاه حق تعالى است. آنها نه اين كه فقط تبليغات لفظى كردند براى پاسدارى، بلكه مهم، تبليغات عملى آنها بوده است، يعنى اعمال آنها در طول تاريخ سرمشق ما و همهى اهل تاريخ تا ابد بايد باشد. وقتى كه سيره انبيا را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه در راه اين پاسدارى همه چيز را دادند. در طول تاريخ، زحمتها را متحمل شدهاند و اگر چنانچه در يك وقتى همان وضعى كه براى حضرت سيدالشهدا پيش مىآمد، براى هريك از اولياى خدا پيش مىآمد، همين فداكارى را مىكردند، منتها دوره مختلف بود و وضعيتها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احكام خدا و نشر معرفت و توحيد و به عبارت ديگر آدمسازى، اصلاً انبيا براى آدم ساختن آمدهاند. انبيا آمدهاند كه آدمى كه شيطان قسم خورده است كه او را اغوا كند، اينها از كيد اين شيطان او را نجات بدهند و به صراط مستقيم انسانيت او را دعوت كنند و خودشان هم عملاً نشان بدهند كه راه چى هست، چطور بايد در مقابل شيطانها ايستاد، چه شيطانهاى انسى و چه شيطانهاى غيرانسى. با رياضات در مقابل شيطانهاى غيرانسى و با اعمال صالحه و جديت در راه پيشبرد مقاصد در مقابل انسانهاى شيطانى.
همهء ستمديدههاى تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند
و من گمان نمىكنم كه دنيا تاكنون به مثل اين دورهاى كه ما در آن زندگى مىكنيم، شيطان داشته است بوده است البته شيطان در همه وقت، شيطانهاى انسى در همه طول تاريخ بوده است، اما هر چه دنيا پيشرفت كرده است، شيطانها هم در كارهاى شيطانىشان پيشرفت كردهاند. امروز كه به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پيشرفت است، عصر شيطانهاست. شما در سرتاسر دنيا اگر چنانچه ملاحظه كنيد، دنيا در دست شياطين است، استثنايش بسيار كم است. همه جا را اينها با آن حيلههاى
صحيفه نور ج 19 صفحه 151
شيطانى و با آن ابزار شيطانى كه دارند، همه جا را قبضه كردهاند و در مقام پيشرفت هم هستند و هر روز يك توطئههايى انجام مىدهند. در مقابل يك همچو توطئه عظيم و يك همچو شيطانهاى تعليم ديده و شيطانهاى عصر تمدن، بايد انسانها قيام كنند، بايد انسان ما همان طورى كه انبياى اعظام و اولياى خدا قيام كردند و جانفشانى كردند، بايد در اين عصر هم همهء شما، همهء ما، همهء روحانيون، همهء ملت ها، همهء ستمديده تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند. اگر سستى بشود، شياطين همه عالم را مىبلعند. آنها با اسم صلح دوستى، جنگ افروز اول جهانند، آنها با اسم حقوق بشر، بالاترين كسانى هستند كه حقوق بشر را پايمال مىكنند آنها در عين ادعاى خيرخواهى، آنچه را براى ديگران مىخواهند جز شر نيست، براى خودشان هر چه هست خواهند و ديگران را پايمال مىكنند.
شما قدر اين را بدانيد كه با قدرت خدا داريد سير مىكنيد
در يك همچو عصرى كه دنيا پر است از اشرار و دنيا پر است از ستمكاران، در ايران يك همچو تحولى پيدا شد به عنايت خداى تبارك و تعالى. يك همچو عنايتى از جانب خداى تبارك و تعالى شد كه اين ملت را متحولش كرد از آن وضعى كه سابق داشت به اين وضعى كه حالا دارد. شما بدانيد! هرچه تبليغات دنيا و شياطين دنيا بر ضد شما مىگويند، دليل بر قدرت شماست. اگر شما يك ملت قدرتمند نبوديد به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقيقى اسلام، اينها با شما كار نداشتند. اين همه تبليغاتى كه شما الان در دنيا مىبينيد كه هر وقت يك راديوى خارجى را باز بكنيد مىبينيد كه راجع به ايران يك تبليغ سويى دارد ولو با صورتهاى مختلف اين براى اين است كه فهميدند اين جا قدرت است، احساس خطر كردند از شما جوانها، احساس خطر كردند از شما قواى مسلحه. اين احساس خطر است كه راه افتادند اين ور، آن ور همه جا دنبال اينند كه يك فكرى بكنند كه اين را خاموشش كنند. اين آتشى كه به نظر آنها آتش است و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است، اين آتش را مىخواهند خاموش كنند با هر حيله. شما مىبينيد كه امروز از كشورهاى مختلف قريب چهارصد يا از سيصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اينها همه براى اين است كه اينها جمع شدند براى اين كه اين آخوندها چون جيرهخوار مستكبرين هستند نبادا اين استكبار بشكند و آنها به تبع آنها بشكنند. اين همه تبليغاتى كه بر ضد شما جوانهامى شود، بر ضد اسلام حقيقتاً شود، اينها همه براى اين است كه احساس يك قدرت كردند اين جا و اين قدرت از من و شما نيست. اين را بايد ما احساس كنيم، اين قدرت از منشاء قدرت است، آن قدرتى هم كه انبيا داشتند، از انبيا نبود. بشر از اول تا آخرش هيچ است، آنچه هست قدرت خداست، هر حركتى كه شما مىكنيد با قدرت خدا مىكنيد، هر تفنگى كه مىاندازيد با قدرت خداست، دست شما به قدرت خداست كه به ماشه مىرود و فكر شما با قدرت خداست كه مىرود و كارها را انجام مىدهد و كارهاى نظامى و غيرنظامى را قدرت مال اوست و همه بايد از او باشيم، انالله، همه چيز از او، الحمدالله، هر حمدى مال اوست. شما يا ما خيال مىكنيم كه الان ايران يك قدرتى دارد، لكن اين قدرت خداست در اين جا ظاهر
صحيفه نور ج 19 صفحه 152
شده است. شما قدر اين را بدانيد كه بفهميد كه با قدرت خدا داريد سير مىكنيد، با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا كه در راسش انبيا هستند، با اين مرام سير مىكنيد و با ايده تحكيم احكام اسلام و رفع ظلم از مظلومين، شما با همين وضع، با همين ايده حركت كرديد، آن وقتى كه هيچ نداشتيد، آن وقتى كه همه قوا دست رژيم بود، آن وقتى كه همه قدرتهامى خواستند او را نگهش دارند، شما جوانها ريختيد در خيابانها و كارى كرديد كه نتوانست حتى قدرت آمريكا اين رژيم را نگه دارد. با همهء قوا دنبال اين بودند كه نگهش دارند، به همهء حيله متشبث شدند براى نگهدارى او، لكن قدرت شما نگذاشت اين كار بشود و اين قدرت براى اين است كه از اول شما دنبال اين نبوديد كه من، دنبال اين بوديد كه اسلام، دنبال اين بوديد كه كشور اسلامى.
اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمىتواند او را بشكند
اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته ارتش بگويد من، سپاه هم بگويد من، بسيج هم بگويد من، آن روز است كه فاتحهء همهتان خوانده شده است. آن روز است كه شما دست از خداى نخواسته، دست از اين انسجامتان كه همه يكى هستيد، يد واحد هستيد براى حفظ كشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت كه يك هستيد، اين يك را كسى نمىتواند بشكند. آن وقتى كه متفرق شديد، صدها ميليون آدمى كه هر كدام عليحده فكر مىكنند، هر كدام براى خودشان مىخواهند يك كارى بكنند، اينها به يك شاهى نمىارزند. وقتى يك عدهء كمى باشند كه اينها با هم باشند و براى خودشان نه، براى مقصدشان، براى كشورشان، براى اسلامشان، اگر بنا شد همه ولو جمعيت كم به اين مقصد حركت كردند، اينها به مقصد رسند، جمعيت ايران نسبت به دنيا چيزى نيست (چهل و پنج ميليون، چهل ميليون يك همچو چيزى است) در مقابل جمعيتهاى دنيا كه چيناش يك ميليارد جمعيت دارد، هندوستانش هفتصد ميليون جمعيت دارد يا بيشتر، ما چيزى نيستيم، اما، براى اين كه شما از من دست برداشتيد و مىگوييد ما براى خدا، شما نمىگوييد كه ارتش بايد نشان بگيرد، نمىگوييد كه بايد سپاه نشان بگيرد، نمىگوييد بايد بسيج يا كميته يا شهربانى يا شهردارى از اينها بگيرد، شما مىگوييد كه ما نشان از خدا مىخواهيم و ما همه يك هستيم. اگر اين معنا در بين شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظيد، هيچ كس نمىتواند به شما صدمه وارد كند. اين قدرتهاى بزرگ هم اين معنا را مىدانند كه الان ايران وضعش طورى است كه نمىشود آنها به هيچ وسيلهاى او را شكست بدهند، نه به وسيلهء كودتا، نه به وسيله چيزهاى ديگر، نه به وسيلهء حملهء نظامى. آنها از اين راه پيش آمدند كه رخنه كنند در بين شما و شما را از هم جدا كنند ولو اين كه طولانى باشد، مدتش طولانى باشد. آنها سرشان صبر است و صبر زياد دارند و از حالا يك بذرى مىكارند، پنجاه سال ديگر بردارند. شما از حالا اگر يك وقت متوجه شديد كه يك بذرى اينها كشتند كه ولو در پنجاه سال ديگر مىخواهند از آن استفاده كنند، بايد اين را، اين بذر را فاسدش كنيد و زير پا بماليدش. اگر شما ديديد كه يك وقت زمزمهء اين معنا پيدا شد كه: ارتش بايد ارتشىاش را حفظ كند، آن هم بگويد سپاه بايد سپاهىاش را
صحيفه نور ج 19 صفحه 153
حفظ كند، آن هم بايد بگويد چه، اگر بخواهيد جدا از هم باشيد، دو فكر، دو مقصد، اگر يك وقت خداى نخواسته زمزمهء اين پيدا شد در بين شما، از اول خفه كنيد اين را، نگذاريد. شماهايى كه سران سپاه هستيد توجه به اين معنا بكنيد و آنهايى كه سران ارتش هستند و همين طور ساير جاها، اين معنا را بايد نصب العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم، مسلمين تا يد واحده هستند و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانهء بزرگ الهى، اينها اگر با هم شدند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمىتواند او را بشكند. همه فكر اين معنا باشيد، دنبال اين باشيد كه دايماً درصدد اين باشيد كهاخوت خودتان را حفظ كنيد، بين خودتان اخوت ايجاد كنيد، روحانيون در فكر اين باشند كه همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ كنند. ملت هم بايد فكر اين معنا باشند كه همه با هم با روحانيون و غير آن، همه با هم باشند. مادامى كه اين وضع از براى شما باشد، شما پيروزيد. اگر يك روزى خداى نخواسته اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزى باقى نمىماند. محتاج به اين كه خيلى قدرت اعمال بشود ندارد، يك كودتاى كوچكى از يك منافقى، از يك چيزى، كار را تمام مىكند. بايد شما در فكر اين باشيد كه اسلام را شما در دنيا نيرومند كرديد و اين همه صدايى كه در دنيا حالا بلند شده است دنبال اين كه ما اسلام را مىخواهيم، اين يك اشعهاى است كه از ايران به آن جا افتاده است، سابقاً يك همچو حرفهايى نبود. از اين جا اين شعاع در همه جا افتاده است و اين شعاع كار خودش را در همه جا خواهد كرد. شما اين مبدأ را نگه داريد، اين مركز را حفظ كنيد و خودتان را حفظ كنيد و اين شياطينى كه از جن و انس بر همهء ما مىخواهند سلطه پيدا كنند، دست رد بهشان بزنيد تا خداى تبارك و تعالى عناياتش را بر شما دو چندان كند بلكه صدچندان كند و شما پيروز باشيد و مظلومين را هم به پيروزى برسانيد.
من از همه شما جوان عزيزم و از همه كسانى كه در راه اسلام دارند فداكارى مىكنند، در راه اسلام دارند جانبازى مىكنند، همه چيز خودشان را گذاشتند براى اسلام، من تشكر مىكنم و تشكر من چيزى نيست، خداى تبارك و تعالى تشكركند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 163
تاريخ: 25/2/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ محمد عبائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد عبائى دامت افاضاته
از آن جا كه از اين جانب خواسته شد نمايندهاى در دفتر تبليغات اسلامى نصب نمايم، جناب عالى را به سمت نماينده خويش در آن دفتر انتخاب نمودم. لازم است يادآور شوم به طورى كه گزارش رسيده است تاكنون دفتر مذكور خدمتهاى شايان تقديرى به اسلام و جمهورى اسلامى و حوزههاى محترم علميه نموده است كه بايد از آن تشكر نمود.
اميد است با عنايات بارى تعالى و ادعيه حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه، تؤفيق هرچه بيشتر در اين امر ارزشمند پيدا نموده و در ادامه خدمت كوشا باشيد. اميد است مدرسين و فضلاى محترم و طلاب عزيز با همكارى و هميارى بيشتر و بهتر با آن دفتر محترم، ملت عزيز كشور را به وظايف دينى و سياسى و اسلامى خود آشناتر فرمايند.
والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 154
تاريخ: 16/2/64
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم، تهران، آذربايجان شرقى و غربى، خراسان و روحانيون تركمن صحرا و سيستان و بلوچستان نيمه شعبان)
كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند
بسم الله الرحمن الرحيم
تبريك اين عيد بزرگ و اين روز عزيز را به خدمت همهء آقايان، به همهى ملت و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان عرض مىكنم. و من اميدوارم كه انشاء الله برسد روزى كه آن وعدهء مسلم خدا تحقق پيدا كند و مستضعفان مالك ارض بشوند. اين مطلب وعدهء خداست و تخلف ندارد، منتها آيا ما درك كنيم يا نكنيم، آن به دست خداست. ممكن است در يك برهه كمى وسايل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ايشان. اين چيزى كه ما در اين وقت، در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمىشود، بلكه با وضعى كه بسيارى دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفهء فعلى شرعى الهى خودمان را بكنيم و باكى از هيچ امرى از امور نداشته باشيم. كسى كه براى رضاى خدا انشاء الله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امرى مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كارى كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم بسيارى اكثراً گوش ندادند به حرف انبيا. ما هم آن چيزى كه وظيفهمان هست عمل مىكنيم و بايد بكنيم گرچه بسيارى از اين عمل ناراضى باشند يا بسيارى هم كارشكنى بكنند.
اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه است روحانيونند
عمده روحانيونند، اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه هست روحانيون هستند و امروز بحمدالله علماى محترم از بسيارى از بلاد و خطباى محترم و ساير قشرهاى اهل علم در اين جا تشريف دارند و يك مجلس نورانى است كه بايد ما با هم در اين مجلس نورانى صحبتى كه مفيد است و براى جامعهء اسلامى و براى مسلمين مفيد باشد عرض كنيم، گرچه مكرر عرض شده است، شايد از همهء قشرها، قشر روحانى مسؤوليتش بيشتر باشد براى اين كه هركس بيشتر نزديك به اسلام است بيشتر مورد مسؤوليت است. انبيا از همه كس مسؤوليت شان زيادتر بوده است. آنها در عين حالى كه مسؤوليتشان از همه بيشتر بود، به آن امرى كه وظيفه داشتند عمل كردند و هيچ قصورى نكردند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 155
علماى هر ناحيه مسؤوليتشان از ساير طوايف بيشتر است. اينها عذر ندارند، ممكن است كه بسيارى از مردم عذر داشته باشند، يا عذر اين كه نمىدانستيم يا عذر اين كه نمىتوانستيم كه هيچ كارى بكنيم. روحانيون الان در ايران هيچ عذرى ندارند براى اين كه راه را مىدانند و مىتوانند هم كار بكنند. اگر خداى نخواسته در بين روحانيون كسى از اشخاصى پيدا بشود كه بر خلاف عمل بكند، اين يا از باب اين است كه با اصل مبناى اسلامى مخالف است يا نمىفهمد كه اين اسلام در اين جا وضعش چطور است.
يك دستهاى هستند كه مىگويند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقيدهشان اين است كه اين همه مشروب فروشىها كه در سرتاسر ايران بود، بهتر بود باشد و جمهورى اسلامى نباشد! اين همه مراكز فساد، فحشا در سرتاسر ايران باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اين نمىشود الا اين كه يا بكلى از همهء مسائل عارى و برى هستند، يا يك عقدههايى دارند كه در عين حالى كه مىدانند مسأله اين نيست، لكن اين طور اظهار مىكنند اينها يك اقليتى هستند كه نبايد ملت به آنها گوش بكند. اكثريت قاطع روحانيت و اهل علم، اينها متعهد به جمهورى اسلامى هستند و مىفهمند جمهورى اسلامى در ايران چه كرده است، مى فهمند كه مقايسهء اين با زمان شاه چه جور است و تعهد دارند به اين كه كار را پيش ببرند و قدمهاى بلندترى بردارند و اين نمىشود الا اين كه يك جهاتى ملاحظه بشود. يكى اين كه بين خود روحانيون هر چه بيشتر اخوت بيشتر بشود، هر چه بيشتر وحدت بيشتر بشود. آن چيزى كه شما را پيروز كرد و آن رژيم سابق را كنار زد و يك رژيم اسلامى را به جاى او نشاند، آن اين بود كه همه با هم بودند، در آن وقت خلافى توى كار نبود براى اين كه همه مىدانستند كه رژيم بد است، همه از او درد كشيده بودند، رنج كشيده بودند. و اگر چنانچه بعد از پيروزى، خداى نخواسته كسانى بخواهند اخلال بكنند و در بين شما يك خلافى ايجاد بكنند، بدانيد كه اين يك دستى است كه از آمريكا دراز شده است، تا اين جا هم آمده است. بايد بيدار باشيد! بايد هشيار باشيد! كه نبايد ما دشمن را خوار و ضعيف بشماريم. ما بايد هر روز هشيار و بيدار باشيم كه اين دشمنانى كه هستند، يا براى اصل اسلام و يا براى جمهورى اسلامى اينها مشغول كارند و اخيراً هم فعاليتشان بيشتر شده است. شما بايد اجتماعتان را حفظ كنيد، روحانيون بايد اخوت روحانيتىشان را حفظ بكنند علاوه بر اين كه اخوت اسلامى بين همهء قشرها بايد باشد، روحانيون يك تكليف فوق اينها دارند. اگر يك روحانىاى پايش را كج بگذارد مىگويند روحانيون اين طورند، نمىگويند فلان آدم. اگر يك بقالى كم فروشى كند مىگويندآن بقال كم فروشى كرده نمىگويند بقالها كم فروشند. اين از تبليغاتى است كه شده است. اگر يك روحانى خداى نخواسته يك خطايى بكند، اين طور الان وضع شده است كه گويند روحانيون اين جورىاند. مسؤوليت يك مسؤوليت بزرگى است كه يكى اگر پايش را غلط بگذارد اين طور نيست كه پاى خودش حساب بشود، پاى روحانيت اسلام حساب مىشود، شكست روحانيت اسلام است. اين فرق دارد با آن كه اگر خطايى بكند مىگويند كه اين آدم خطا كرده است، نمىگويند كه اين صنف خطاكار است. از اين جهت هر خطايى كه از ما و شما
صحيفه نور ج 19 صفحه 156
آقايان خداى نخواسته تحقق پيدا بكند علاوه بر آن مسؤوليت شخصى كه داريد، مسؤوليت انسانى، مسؤوليت اجتماعى، مسؤوليت صنفى اين را هم داريد براى اين كه پاى همه حساب مىشود. بنابراين، حساب نكنيد خودتان را يك آدم عادى. حتى طلبه در مدرسه، خودش را حساب نكند كهخوب! من مثل ساير مردم يك طلبه عادى هستم، اگر يك خلافى بكنم پاى خودم حساب مىشود. حتى آن طلبهاى كه در مدرسه دارد درس مىخواند، آن هم وقتى كه يك خطايى بكند پاى خودش حساب نمىشود، پاى ديگران هم حساب مىكنند. مسؤوليت بسيار بزرگ است و اين نمىشود الا اين كه تهذيب در خود انسان و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص، همه قشرها. در بين روحانيون، ائمه جمعه بيشتر از ديگران مسؤولند. سروكارشان الان ائمه جمعه با مردم بيشتر است تا سروكار ساير روحانيون. ائمه جمعه بايد خيلى مواظب باشند كه خداى نخواسته اگر در يك جايى يك چيزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل كنند. اگر خداى نخواسته يك وقت بنا باشد كه يك اعمال قدرت بخواهد بكندبراى اين كه امام جمعه است اين پاى خودش حساب نمىشود، پاى روحانيت حساب مىشود، پاى اسلام حساب مىشود. از اين جهت اينها وظيفهشان خيلى خطير است و بايد خيلى ملاحظه بكنند.
قدرت طلبى از هر كه باشد از شيطان است
قدرتطلبى در هر كه باشد، اين اسباب اين مىشود كه زمين بخورد. قدرتطلبى از هر كه باشد از شيطان است، مىخواهد رئيس جمهور آمريكا قدرتطلبى كند يا يك طلبهاى در مدرسه بخواهد قدرتطلبى بكند يا يك امام جمعهاى در مركزى كه دارد. اگر وضع اين باشد كه قدرتطلبى در كار بيايد و كار اين كه: من اين طور بايد باشم، بشود، بداند كه اين از شيطان است، شيطان اين تزريق را از ابتدا كرده است و ما را هم از اين راه بيشتر از جاهاى ديگر مىتواند بازى بدهد، كه تو فلانى هستى! تو چه هستى! ديگران چى اند! از اين معانى هيچ فرقى مابين آن آدمى كه به حسب ظاهر قدرتمند دنياست و دارد باز هم دنبال قدرت مىگردد، با آن آدم زاهدى كه توى يك صومعه نشسته است، در اين جهت فرق نيست كه اگر هر دوشان بگويند: من اين طور! اين زاهد بگويد: من اين زاهد هستم! من چه! يا آن بگويد: من قدرتمند هستم! هر دويش از شيطان است، بلكه اين فسادش بيشتر از آن است، خودخواهى هميشه اسباب اين است كه انسان را به فساد بكشد. تمام فسادهايى كه در عالم پيدا مىشود، از خودخواهى پيدا مىشود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اينهاست و همهاش برمى گردد به حب نفس و اين بت از همه بزرگتر است و شكستنش هم از همه مشكلتر است. تعقيب كنيد كه اگر نمىتوانيد به تمام معنا بشكنيد كه مىتوانيد انشاء الله مشغول باشيد به شكستن دست و پاى يك همچو بتى. اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مىكشاند. اين طور نيست كه ما را رها كند، ما يك معصيتى بكنيم ما را رها كند، يك كار ديگرى بكنيم زيادتر ما را رها كند. درجه به درجه پيش مىبرد تا آن جايى كه دين انسان را از دست انسان مىگيرد. اين يك مسأله طبيعى است كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 157
شغل شيطان هم همين است، هم شيطان باطنى انسان، هم آن شيطانى كه اينها هم به او بستگى دارند.
يكى از امور مهم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند
ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانيون محترم، اينها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه اينها پدر هستند از براى ملت. اينها با مردم بايد سمت پدرى داشته باشند، اينها با مردم بايد رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بين خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته يك روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگويند. اگر يك خيالى دارند، اگر يك كارى دارند او را بگويند، حل كنند بين خودشان و هيچ وقت يك مسألهاى را به خطبههاى نماز جمعه نكشانند، چه اشكال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاكم يا فلان وزارتخانه و چه اشكال داشته باشند به فلان آدم يا فلان شخص. اين جاى خطبه نماز جمعه، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمين را در او گفتن، و تعرض به اين خرده ريزىها، اينها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهيز كنند از اين معنا.
و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيت را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشا آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجه بودند كه حرف آنها را شنيدند، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمىشان يادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم، كه در آن جا چه اشخاصى بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى، مرحوم آشيخ مهدى و عده ديگرى، و شخص نافذ آن جا و متقى، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزا محمد ارباب. همه اينها را من منزلهايشن رفتم. اين كه رياست صورى مردم را داشت و رياست معنوى هم داشت، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخ ابوالقاسم، من گمان ندارم هيچ طلبهاى مثل او بود، زندگىاش يك زندگىاى بود كه مثل ساير طلبهها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزامحمدارباب كه من رفتم مكرر منزلشان، يك منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خيلى ساده، بسيار ساده. مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت. وقتى انسان در آن محيط واقع مىشد كه اينها را مىديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى بود، وضع زندگى آنها براى انسان يك، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت بود. هر چه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانهتان بهتر باشد، از معنويتتان به همين مقدار، از ارزشتان به همين مقدار كاسته مىشود. ارزش انسان به خانه نيست، به باغ نيست، به اتومبيل نيست. اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيا بايد همين كار را بكنند. انبيا سيرهشان را ديديد چه جور بوده. ارزش انسان به اين نيست كه انسان يك هياهو داشته باشد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زياد داشته باشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يك دستكى داشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست
صحيفه نور ج 19 صفحه 158
بياوريد، ارزش روحانيت را از دست ندهيد. در كيفيت تحصيل آن علوم هم هرچه برويد سراغ تجملات - و انشاء الله نمىرويد از علومتان كاسته مىشود. آنهايى كه اين كتابهاى قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگى شان يك زندگى طلبگى بوده مثل شيخ انصارى و مثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده. آنها توانستند اسلام را در همهى جهات حفظ كنند و فقه را به پيش ببرند و مسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتابهاى ارزشمند را عرضه كنند به مردم. براى اين كه آنها ارزش را به اين نمىدانستند كه من خانهام بايد چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داريم كم است، چهار تا! شما خيال مىكنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست؟ خير! اگر همهء اين دنيا را به يك كسى بدهند، كافى نيست، مىگويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرت انسان است، فطرت خداخواهى است، اين يكى از فطرتهايى است كه هر كس هرچه بيابد، آن گم شدهء خودش را نيافته، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كه دنبال قدرت مىرود، قدرت مطلق مىخواهد، قدرت مطلق خداست، آن كه دنبال علم مىرود، علم مطلق مىخواهد، علم مطلق علم خداست. هر كه دنبال هر كمالى برود يا هر چيزى برود، او كمال مطلقش را مىخواهد و همه خدا را مىخواهند، خودشان نمىدانند. عذابهايى كه به ما مىشود براى حجابهايى كه در ما هست. آن كه حجابها را پاره كردهاست، ارزشها را مىفهمد و رسيده به آن جايى كه بايد بفهمد.
شما كه مىخواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، بايد قدم اول را خودتان برداريد
مناجات شعبانيه را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه اگر انسان دنبالش برود و فكر در او بكند، انسان را به يك جايى مىرساند. آن كسى كه اين مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روايت مىخواندند، اينها، آنهايى بودند كه وارسته از همه چيز بودند، مع ذلك آن طور مناجات مىكردند، براى اين كه خودبين نبودند. هر چه بودند اين طور نبوده كه خودش را ببيند، كه حالا من امام صادقام ديگر، نه! امام صادق مثل يك آدمى كه در معصيت غرق است مناجات مىكند براى اين كه مىبيند خودش هيچ نيست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه كمال است از اوست، خودش چيزى ندارد. هيچ كس چيزى ندارد، انبيا هم هيچى نداشتند، همه هيچاند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همهء فطرتها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبيم، نمىفهميم كه ما دنبال او هستيم آنهايى كه فهمند، آنها وارسته مىشوند و مىروند سراغ همان معنا. اين كمال انقطاعى كه خواستند، اين كمال انقطاع همين است كه از همهء اين چيزهايى كه هستش، اصلش به كنار باشند.انه كان ظلوماً جهولا را كه در آيهء شريفه وارد شده است كه عرضنا الامانه على السموات والارض والجبال فابين كذا ، بعد مىگويد: ان كان ظلوماً حهولا ، بعضى مىگويند كه ظلوماً جهولا بالاترين وصفى است كه خدا براى انسان كرده، ظلوماً كه همه بتها را شكسته و همه چيز را شكسته، جهولا براى اين كه به هيچ چيز توجه ندارد و هيچ چيز را متوجه به آن نيست، غافل از همه است. ما نمىتوانيم اين طور باشيم، ما امانت دار هم نمىتوانيم باشيم،
صحيفه نور ج 19 صفحه 159
لكن مىتوانيم در آن راه باشيم. شما آقايانى كه مىخواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعوت كنيد به صفات كذا، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوتتان دعوت حق باشد، والا دعوت حق است، دعوت كن شيطان است، از زبان شيطان دعوت مىكند انسان. آن هم كه درس توحيد مىگويد، آن هم همين طور است كه اگر چنانچه در او آن منيت باشد، زبان، زبان شيطان است و درس توحيد را به زبان شيطان مىگويد. شما آقايانى كه مىخواهيد برويد در جاهاى ديگر و تربيت كنيد مردم را، ملتفت باشيد كه يك وقت خداى نخواسته خودتان آلوده نباشيد و آنها را دعوت كنيد.
ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت دنيا
ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرتهاى دنيا، در هيچ وقت ايران اين قدر ابتلا نداشته است، براى اين كه ايران يك گاو شيرده بوده است و پستانهايش را هم رها كرده بوده است كه از او مىدوشيدند، اين آرامش بوده! آن آرامشى كه در زمان سابق بود، اين آرامش بود كه يك گاو شيردهى پستانهايش را در دست ديگران قرار بدهد و هيچ حرف نزند. وقتى ايران همهء مخازنشان را تحويل مىدهد به غير، ديگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرام نگهش ندارند؟ آرامش است، اما چه آرامشى، آرامشى كه يك حيوانى دارد در مقابل يك انسان! امروز، آن نيست ديگر. امروز براى اين كه اين انسان مىخواهد ارزش انسانىاش را به دست بياورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف، داخل هم آنهايى كه توجه ندارند يا آنهايى كه عناد دارند آنها هم مخالف. شما راه خودتان را به پيش بگيريد، وحدت خودتان را حفظ بكنيد، خودتان را با جامعه، با مردم تطبيق بدهيد، به اين معنا كه آنها را هم هدايت كنيد و آنها را داشته باشيد. اين ملت است كه شما را از آن قيد و بندها آزاد كرد و امروز هيچ قيد و بندى از هيچ كشورى در گردن شما نيست، هيچ تعهدى نداريد به ديگران. امروز كشورى كه غيرمتعهد است، ايران است. يك كشور ديگر پيدا نمىكنيد كه غيرمتعهد به معناى واقعىاش باشد و اين به بركت اين زاغهنشينان، اين قشر محروم توده بوده است. آن كه اين همه جوان را داد اين قشر محروم است. بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفهها، چند نفر از آنهايى كه الان نشستند و بدگويى مىكنند براى جمهورى اسلام، از آنها چند نفر رفتند به جبهه؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكى پيدا كرديد! مگر آن يكى از آنها منفصل شده باشد، ممكن است، ممكن است كه يك نفر از آن خانهء مرفه منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است. هر چه شهيد است مىبينيد كه مال اين قشر محروم است. محروم هم اين طور نيست كه فقط زاغهنشين محروم باشد، بازارىاش محروم است، كارگرش محروم است كشاورزش محروم است و همهء اين قشرها محرومند و از همينهاست. آنى كه الان در جبهه دارد خدمت مىكند، از همين قشر است. آنى كه آن قدر زحمت دارد مىكشد براى حفظ كشورش و براى حفظ اسلام، همين قشر هستند، اينها آقاى ما هستند، اينها به ما منت دارند، با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد!
صحيفه نور ج 19 صفحه 160
تبليغات در سرتاسر دنيا راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند
امروز ايران از همه وقتها مبتلاتر است، يعنى همه با او مخالفند. تبليغات دنيا، سرتاسر تبليغات راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند،صلح بكنيد. اين برخلاف نظام انسانى است، برخلاف نظام اسلامى است، برخلاف ايدهء انبياست كه با مفسد، با كسى كه فساد به راه مىاندازد و هر روز مفسدهاش را داريد مىبينيد و به طبع مفسد است و مخالف همهء چيزهاى انبيا هست، صلح بكنيد. اين مخالف قرآن است، مخالف عقل است، مخالف اسلام است، مخالف ارزش انسانى است. اينهايى كه از اطراف دارند مىآيند ايران و مىآيند به تهران و كفن پوش و غيركفن پوش و فرياد مىكنند ما جنگ مىخواهيم، اينها از اين ملت نيستند؟ ملت همين است كه مىگويد ما بايد صلح بكنيم؟ كدام ملت مىگويد ما صلح بكنيم، جز آن مرفهها و آنهايى كه اسباب عيششان فراهم نيست، يا آنهايى كه متوجه نيستند. حمل به صحتش، اين است كه يك دستهاى متوجه نيستند. بنابراين، امروزى كه همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد با هم باشيم. نمىگويم نيستيم كه الان، اول شب گوش كنيم، ببينيم مىگويد: خوب، كى گفته است كه مردم با هم مخالفند! چه، معلوم شد يك قضيهاى در كار است. خوب! مىگويند اينها را. من در عين حالى كه مىگويم شما با هم هستيد، مىگويم بيشتر باشيد، مىگويم اين را نگهش داريد. امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد حفظ كنيم وحدتمان را، هر چه آنها خلاف كنند ما وحدتمان بايد قوى تر باشد، هرچه تبليغات آنها زياد بشود ما بايد وحدتمان زيادتر بشود. آنها همه تبليغات را براى اين مىكنند كه اختلاف ايجاد كنند. آنها ايادىشان در همه جا راه افتاده است براى اين كه در ايران خلاف ايجاد كنند، از غير ايران هم از هيچ جا نمىترسند، براى غير ايران هم از هيچ جا تبليغ نمىكنند. شما ديديد كه در انگلستان چندين ماه (قريب يك سال) اعتصاب بود، حرفى نبود، انگلستان است ديگر، اعتصاب است. اگر چهار نفر آدم در يك جايى فرض كنيد فرض كنيد اعتصاب بكند، اين تا آخر هر روز گفته مىشود كه در ايران اعتصاب است! چه شده! چند نفر آن جاست! اين چند نفر هم نمىگويند، مىگويند كارخانهها از كار افتاد. براى اين كه اينها اينها تمام دلخوشىشان به روز كارگر بود، من مواظب بودم. اينها روز كارگر را خيال مىكردند كه الان اين كارگرها براى آنها سينه مىزنند. روز كارگر آمد و گذشت و كارگرهاى عزيز ما بيشتر از سابق در صحنه بودند و فرياد هم مىزدند كه ما مىخواهيم خدمت كنيم. مگر براى من خدمت كنند كه اگر من بد شدم خدمت نكنند؟ براى خدا دارند كار مىكنند، براى كشور خودشان دارند كار مىكنند اين كشورى كه همه چيزش را ديگران مىدادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح مىكنند، دارند كاركنند، همه چيز را دارند دنبالش هستند كه بسازند و مىتوانند. وقتى بنا شد كه همه براى يك مقصد و آن مقصد، مقصد الهى است، نه مقصد دنيايى كه چون من حالا به آن نرسيدم پس ول كنم. مقصد الهى است، خدا هست، قيامت هست و ما مسؤوليم. مقصد الهى است، يك مقصد الهى را كه با اين چيزها نمىشود به همش زد. فرض كنيد كه چهار نفر هم يك جايى بنشينند با هم يك صحبتى بكنند و بگويند مردم هم اين جور مىگويند، اما اين مسأله اين طور
صحيفه نور ج 19 صفحه 161
نيست، خوب است همهء ما بيدار بشويم و خدا همه را بيدار كند.
خدمتهايى كه جمهورى اسلامى در طول اين چند سال به اسلام كرده، كسى در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده است
و من اميدوارم كه دراين ماه مبارك رمضان كه ماه خداست، همه مؤفق بشويد به اين كه دعا كنيد براى اسلام. در ادعيهتان دعاى براى اسلام باشد، در رأس ادعيهتان دعاى براى جمهورى اسلامى و بقاى جمهورى اسلامى باشد. خدمتهايى كه جمهورى اسلامى در اين چهار پنج سال به اسلام كرده است، در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده كسى، آن قدر خدمتى كه اين كرده. هر كس ببيند، هر كه، مخالفين، هركس بيايد صورت شمارى كند، ريز بدهد. زمان اين جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترينشان بودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است؟ ديگر زمان پهلوى را كه همه مىدانيد چه خبر بود! اين كمال بىانصافى است كه يك كسى بگويد آن وقت هم مثل حالا و حالا بدتر از او. يا كمال بىاطلاعى، لجاجت، انسان لجاج، وقتى لجاجت پيدا مىكند نمىداند خودش هم چه مىكند. مىگويند كه يك دستهاى از اهل جهنم كه در عذاب بودند يك وقت ديدند آرام شد (در روايت است ظاهراً) گفتند چه شد؟ گفتند پيغمبر عبور مىكند گفتند درها را ببنديد نبينيم. آن كسى كه جهنمى هست اين جورى است، درها را ببنديد با اين كه آرام شده است، با اين كه عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لكن پيغمبر نباشد! فساد باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! در خيابانها آن مفسده علنى باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اينها يك دردى است كه دواى او پيش حضرت عزرائيل سلام الله عليه است.
و خداوند همه اين دردها را شفا بدهد و اميدوارم كه همهء ما مؤفق بشويم به عمل كردن به رضاى خدا، و خداوند اين اسلام را، جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را مؤفق كند كه به لقاى جمال مبارك امام زمان سلام الله عليه مؤفق بشويم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 165
تاريخ: 1/3/64
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
قيام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهى را در هم شكست و افسانهها، و افسونها را باطل كرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سد عظيم قدرت شيطانى را از بنيان سست نمود. خون سلحشوران كوخ نشين، كاخهاى ستم را در هم كوبيد. ملت عظيمالشان ايران با قيام و نثار خون فرزندان عزيز خويش، راه قيام را براى نسلهاى آينده گشود و ناشدنىها را شدنى كرد.
خداوند تعالى، اين ملت را پايدار و شهيدانشان را خصوصاً شهيدان 15 خرداد، اين بنيانگذاران انقلاب اسلامى ايران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنان صبر و اجر عنايت فرمايد و به معلولان عزيز ما قدرت مقاومت بيشتر عطا فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 166
تاريخ: 5/3/64
انتصاب حجت الاسلام شيخ محمد على صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته
جناب عالى به نمايندگى از طرف اين جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضو شوراى عالى قضايى انتخاب مىشويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارت نماييد. انشاء الله مؤفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 170
تاريخ: 22/3/64
انتصاب به حجت الاسلام زرندى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسين زرندى دامت افاضاته
به دنبال كسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقاى موحدى كرمانى دام توفيقه العالى كه منجر به استعفاى ايشان از امامت جمعه باختران گرديد، ضمن تقدير از زحماتى كه جناب ايشان در اين مدت در انجام اين وظيفه مقدس متحمل شدهاند، اينك بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه باختران و نماينده خويش منصوب مىنمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه الهى، مردم را به وظايف خطير و حساسى كه بخصوص در اين برهه تاريخى انقلاب اسلامى دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پايدارى و وحدت و يكپارچگى در برابر توطئههاى دشمنان اسلام دعوت نماييد.
بديهى است علما و روحانيون معظم و اهالى محترم و متدين باختران و نهادها و ارگانهاى دولتى نيز همكارىهاى لازمه را در برگزارى هرچه باشكوهتر اين نماز وحدت بخش با جناب عالى داشته و اميد است با همكارى آنان وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى مؤفقيت همگان را مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 177
تاريخ: تيرماه 64
پاسخ امام خمينى به نانمه فرزند يك شهيد
بسمه تعالى
فرزند بسيار عزيزم
نامه محبت آميز شما كه از جانب خود و ديگر فرزندان عزيز شهدا، و مفقودين و اسرا بود، موجب خرسندى شد. اميد است شما عزيزان خردسال كه يادگار فداكاران در راه خداوند تعالى و اسلام عزيز هستيد، چون پدران بزرگوار خويش خود را براى دفاع از اسلام بزرگ و ميهن عزيز مهيا سازيد و با فرا گرفتن علم و ادب و كوشش در راه به دست آوردن كمال انسانى و اخلاق اسلامى براى اسلام عزيز و كشور خودتان فرزندان شايستهاى باشيد.
شماها با از دست دادن عزيزان خود، فرزندان اسلام و پيامبر عظيمالشان هستيد، انشاء الله تعالى در پناه خداوند عالم مؤفق شويد. با كسان خود خصوصاً مادران داغديده به خوبى رفتار نماييد. از خداوند منان سلامت براى شما و رحمت براى شهيدان، سلامت و رهايى براى اسرا و مفقودين شما خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 171
تاريخ: 30/3/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، اعضاى شوراى نگهبان، هيأت رئيسه و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى عالى قضايى، وزرا و روحانيون به مناسبت عيد سعيد فطر
غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه اين عيد پر بركت به همه ملتهاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان، خصوصاً ملت بزرگ ايران، بركت خداوند عنايت كند و مبارك باشد و اميدوارم كه دست تواناى حضرت ولى امر، پشتيبان اين ملت عزيز باشد. آنچه كه انبيا براى او مبعوث شده بودند و تمام كارهاى ديگر، مقدمه اوست، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است كه چطور است. ارائه عالم به آن طورى كه هست، نه به آن طورى كه ما ادراك مىكنيم. و دنبال اين بودند كه همه تهذيبها، تعليمها و همه كوششها در اين باشد كه مردم را از اين ظلمتكدههايى كه همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از اين حجابهاى ظلمانى بيرون برويم و همين طور اگر موفق بشويم از حجابهاى نورانى هم بيرون برويم و همه حجابها را خرق (3)كنيم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مىكنيم و غير او كسى نيست، سراب است. البته به آن معناى كاملش، نادرى از اوليا خدا به تبع انبيا مؤفق شدند و ديگران مراتب پايينتر را، تا برسد به ما كه هيچ.
اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملائكه در شبهاى قدر را بدانيم، همه مشكلات ما آسان مىشود
ماه مبارك رمضان كه ماه، مبارك است / براى اين است كه / ممكن است براى اين باشد كه ماهى است كه ولى اعظم، يعنى رسول خدا واصل شده و بعد از وصول، ملايكه را و قرآن را نازل كرده است. به قدرت او ملايكه نازل مىشوند، به قدرت ولى اعظم است كه قرآن نازل مى شود و ملايك نازل مىشوند. ولى اعظم، به حقيقت قرآن مىرسد در ماه مبارك و شب قدر و پس از رسيدن، متنزل مىكند به وسيله ملايكه - كه همه تابع او هستند - قرآن شريف را، تا به حدى كه براى مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست، در حد بشر نيست. قرآن سرى است بين حق و ولى الله اعظم كه رسول خداست، به تبع او
صحيفه نور ج 19 صفحه 172
نازل مىشود تا مىرسد به اين جايى كه به صورت حروف و كتاب در مى آيد كه ما هم از آن استفاده ناقص مىكنيم. و اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملايكه در شبهاى قدر - كه الان هم براى ولى الله اعظم حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا امتداد دارد - سر اينها را ما بدانيم، همهء مشكلات ما آسان مىشود. تمام مشكلاتى كه ما داريم براى اين است كه ما محجوبيم از اين كه واقعيت را آن طور كه هست و نظام هستى را به آن طورى كه تنظيم شده است، مشاهده كنيم. ما گمان مى كنيم كه حيات در اين جا چيزى است و نبودن در اين جا نقصى است. در صورتى كه حيات در اين جا نازله آن حقيقتى است كه از عالم غيب آمده است و موت - اگر چنانچه موت انسانى باشد - رجوع به همان مرتبهاى است كه در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شؤون مختلف است. و ما اميدواريم كه از فيض ماه مبارك و فيض عيد ماه مبارك - كه عيد وصال است - ما هم حظى ببريم كه بتوانيم در اين مشكلاتى كه بر ما وارد مىشود، سرفراز بيرون بياييم، تمام چيزهايى كه انبيا آوردند، /اينها/ مقصود آنها به ذات نبوده است، مقصود آنها به ذات نبوده است، تشكيل حكومت مقصود به ذات نيست براى انبيا. دعوتها هرچه مىشود مقدمه است براى اين كه انسان را بيدار كنند، انسان را بفهمانند به او، ارائه بدهند به او كه چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالى. و ما دستمان از اين مسائل كوتاه است و اميدواريم كه به بركت اوليا خدا، ما هم يك آشنايى ضعيفى پيدا بكنيم و بعض از حجب، از پيش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارك و تعالى كه مىفرمايد كه: الله نور السموات و الارض و هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن ، اين را ما با قلبمان، با وجودمان ادراك كنيم، نه ادراك علمى، مشاهده، ادراك علمى آسان است، لكن رسيدن به آن جايى كه انسان دريابد اين مسائل را، اين كار مشكلى است و محتاج به مجاهدت؛ و انبيا و اوليا با مجاهدات خودشان به اين مسائل رسيدهاند. ادعيهاى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده است (كه به تعبير بعضى قرآن صاعد است) اين ادعيه به قدرى معارف الهيه در آن هست كه انسان متحير مىماند، آن قدر معارف در ادعيه هست. مسائلى كه ائمه عليهم السلام براى نوع مردم گفتهاند به طور مسالهگويى به طور تعيين وظايف، آنها يك باب است كه روى همان عرف عام صحبت شده است، وقتى كه رسيدند به مناجاتها و ادعيه، مسائل فرق كرده است. آن جا ديگر زبان عامهء مردم نيست، البته در آن همه چيز هست، لكن آن معارفى كه در ادعيه و مناجاتائمه عليهم السلام هست، آنها يك زبان ديگرى است غير زبان معمولى و غير زبان ذكر احكام الهيه. و مطالعه اين ادعيه راهگشايى است براى انسان و رسيدن به بعض مدارج الهيه. و من اميدوارم كه همان طورى كه اين كشور ما و اين ملت عزيز، در همه چيز متحول شده است، در اين معانى هم متحول بشود.
اسلام اين طور مردم را متحول كرده كه ترس را از دلهابرده است
و اميدوارم كه تحول همان طورى كه در ميدان جنگ و در تظاهرات، در اين ايام پيدا شد كه تظاهرات به طورى بود كه سابقه نداشت، و اين از هنر اسلام است و هنر ملت ايران. هنر اسلام؛ كه بعد
صحيفه نور ج 19 صفحه 173
از اين همه فشارها و بعد از اين همه ارعابها و بعد ازاين همه تهديدها و بعداز اين همه تبليغات، بعد از چندين سال زحمت و جور، زحمت و اذيت يكدفعه تمام ايران در يك روز براى يك دعوت يك فرد - فرد عزيز - اين طور در خيابانها ريختند. اين از طرفى هنر اسلام است؛ اسلام اين طور مردم را متحول كرده است كه ترس را از دلهابرده است و جانها را الهى كرده است و روحها را روحانى كرده است كه بچههاى كوچكشان را مىآورند كفن مىپوشانند و مىگويند براى شهادت آمديم. اين در تاريخ دنيا هيچ سابقه ندارد، تمام تاريخ دنيا را شما بگرديد اين را پيدا نمىكنيد كه با اين وضع، با اين كيفيت، با اين ارعاب و ترساندنهاى مردم و با اين بمباران كردن مناطق - حتى تهران - اين طور مردم بريزند بيرون كه نتواند ديگر كسى بگويد كه مردم جنگ نمىخواهند! مردم جنگ نمىخواهند، اما دفاع دارند اين جنگ جنگ تا پيروزى كه مردم مىگويند، اين جنگ دفاعى است و الا ابتدائاً كه اگر اين مسائل نبود، ايران به هيچ جا نظر نداشت، الان هم ندارد.
راهپيمايى روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه ابرقدرتها
تجربههايى كه كردند خارجى ها، آنهايى كه بىاطلاع بودند از اسلام، آنهايى كه اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام، آنها در حجاب بودند و نمىدانستند - حالا هم هستند - لكن يك پردهاى برداشته شد از اين حجاب. الان سرتا ته دنيا همه ابرقدرتها مىدانند قضيه چى هست. همه اين تبليغات هم كه دارند مىكنند، /همه/ براى اين است كه دانند قضيه چه قضيه بزرگى بوده است و بايد چه جورى با آن مقابله كرد؛ ابتدائش با اين كه سكوت كنند. اين سكوت نه اين است كه ندانند، آنهايى كه بايد بدانند مىدانند، سرانى كه در دنيا هستند، ابرقدرتها، آنها مىدانند (خبرگزارىهايى كه اين جا دارند، مسائل را آن طورى كه هست اطلاع مىدهند، لكن يك وضع ديگرى هم براى تبليغاتى درست مىكنند) نه اين كه ندانند، مسائل را مىدانند. مىدانند كه بعد از اين همه تبليغاتى كه كردند، اين همه تهديداتى كه كردند، حتى كاخ سفيد تهديد كرد ايران را، ملت ايران همه اين تهديدات را توى خيابان گذاشت و از رويش عبور كرد. آنها مىفهمند قضيه را و الان در فكر اينند كه از چه راه ديگر پيش بيايند. اينها خيال مىكردند كه اختلاف توانند ايجاد كنند در ايران، هى دامن زدند بهاين كه هى اختلاف است! هى اختلاف است! سران با هم اختلاف دارند! مردم ديگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خيال مىكردند با دعوت به اختلاف، مردم اختلاف پيدا مىكنند. يك وقت چشمهاى بستهشان را باز كردند و ديدند كه ايران يكپارچه قيام كرد. يكدفعه از خواب بيدار شدند كه چه بود قضيه! الان متحيرند كه چه بود قضيه و بايد چه كرد. اختلافى كه آنها خيال كردند، ما كه مىدانستيم نيست قضيه چيزى، لكن آنها خواستند با همين كلمه اختلاف درست كنند. تبليغ به اختلاف خيال مىكردند اختلاف درست مىكند. تبليغ به اين كه مردم ديگر خسته شدند از جنگ، اين خستگى ايجاد مىكند؟ روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همهشان و تحليل عملىاى كه ملت ايران كرد، تمام تحليلهاى آنها را نقش به آب كرد. اين هنر اسلام است از يك طرف و هنر ملت ايران است از طرف ديگر. در
صحيفه نور ج 19 صفحه 174
روز قدس كه همه شاهد بوديد و سفرايى هم كه گفتند امروز هستند اين جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس يك مطلبى نبود كه در مخيله امثال كارتر و امثال روساى جمهور آمريكا (چه حالا و چه سابق) وارد بشود. آنها خيال مىكردند كه - از بس به آنها اشتباهى فهمانده بودند - خيالكردند كه ايران ديگر خسته شده است؛ اين قدر به مردم فشار آمده، خانهها بر رويشان خراب شده است، آواره شدهاند، اينها ديگر از ميدان در رفتهاند، بنابراين مىشود زود قضايا را ختم كرد، يكدفعه چشم باز كردند و ايران را ديدند كه يكپارچه قيام است و يكپارچه جنگ خواهى؛ يعنى مدافع.
اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مىكند
ما نمىتوانيم از ملت ايران تشكر كنيم، ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين درياى بزرگ، يك قطره هستيم در بين اين درياى بزرگ. ما مىگوييم كه خدا از شما تشكر مىكند. ما كه تشكر مىكنيم، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم، شكر شما، شكر خداست. شما به مردم، به دنيا ثابت كرديد - ولو در گوش يك افرادى نگذاشتند برسد، لكن موجش بالاخره مىرسد - شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زيربار هيچ ظلمى نمىرود و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمىرود و ايران متكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست، كسى كه ايمان در قلب او هست، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مىشناسد و قضاى الهى را مىداند، اين از اين معانى از ميدان در نمىرود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و براى خودشان خيالبافى مىكردند كه دو ماه ديگر، سه ماه ديگر، يك سال ديگر، دو سال ديگر، يك فكر ديگرى بكنند! اين فكر درست از كار درنيامد! ابرقدرتها هم يك فكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند، بهتر اين است كه اين عامل خبيث خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابرقدرتها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كه مسأله اين جور نبود. الان هم اين دست و پاها هيچ اثرى ندارد. اينها خيال كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران، ايران از ميدان در رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرفهاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين؛ صداى توپها را مردم ديگر نمىشنيدند، صداى بمبها را ديگر مردم نمىشنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤمن است و اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه كند، بر كاخ سفيد هم غلبه مىكند و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا. اين موج رفته است و دنيا /دارد/ از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مىآيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه! دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند. ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمىپذيرند امروز ديگر آن حرفهايى كه سابق گفته مىشد. آن ارعابهايى كه مىكردند و كشتىهايى كه مىآوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 175
مىكردند، تمام اينها كهنه شده است، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مىگويد كه ما براى شهادت آمديم، آنها را از مردن نترسانيد! اين شهادت است. شما هر چه مىتوانيد بترسانيد، اين است كه؛ ما خانههاى شما را خراب مىكنيم، خود شما را همكشيم، آنها جلو آمدند، مىگويند ما براى اين آمديم! چطور اينها را ترسانيد؟ اين كار احمقانه است؛ اين كارى كه اخيرا صدام كرد و مخالف همه قواعد دنيا و قواعد الهى بود و همه دنيا او را تشويق كردند و يكى پيدا نشد بگويد چرا، اين كار احمقانه را تكرار نكند، ديديد كه اگر تكرار بشود بدتر از اول مىشود. ملت، هر چه تا كنون شما كرديد و هر چه جنايت كرديد، ديديد كه محكمتر شد. از اين به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نياييد و باز شرارت بكنيد اين ملت /از آن وقت هم كه/ از حالا هم بالاتر مىشود. انشاء الله خداوند به همه ملت - ملت اسلامى - قدرت ايمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند. و اميدوارم كه اين شرارتها، از آن دست بردارند تا ملتها به كار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارتهاى آنها ناراحت هستيم و هم از مقابله به مثل، از هر دو ناراحت هستيم. ومن اميدوارم كه قطع بشود اين امور. و خداوند انشاء الله شما را مؤفق كند و از بركات اين عيد سعيد و اين ماه مبارك كه گذشت، شمهاى به ما و به شما عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 179
تاريخ: 6/4/64
انتصاب ناخدا يكم ملك زادگان فرمانده جديد نيروى دريايى جمهورى اسلامى
بسمه تعالى
ضمن قبول استعفاى سركار ناخدايكم حسينى و با تقدير از زحماتشان، با انتصاب سركار ناخدايكم محمد حسين ملك زادگان به فرماندهى نيروى دريايى جمهورى اسلامى موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 180
تاريخ: 9/2/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم
آنها كه منافعشان را از دست دادهاند، با ما مخالفند
بسم الله الرحمن الرحيم
همه شما آقايان جزء اعلام و بزرگان هستيد، اما مسائلى كه مىفرماييد، من بايد از شما رهنمود بگيرم و حساب اين نيست كه من به شما رهنمود بدهم. عقيده من بر اين است كه ما بايد مشكلات كشور را روى هم حساب كنيم و همه مىدانيم كه هيچ كشورى مثل ايران مبتلا به قدرتها نيست و شما اگر چند دولت را استثنا كنيد، بقيه يا مستقيم يا غيرمستقيم با ما مخالفند، چون يك دولت اسلامى با طرز تفكر خودشان مؤافق باشد، در ايران به وجود نيامده است و دستشان از ايران كوتاه شده است از اين جهت با هر وسيلهاى مشغول مىباشند تا صدمهاى به ايران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است، منتها مستقيما نمىگويند ما با اسلام مخالفيم، مىگويند: با اينها كه ارتجاعى هستند مخالفيم، با آخوندهايى كه حكومت ايران را قبضه كردهاند، مخالفيم. در عين حال مىبينيد آن همه تبليغاتى كه عليه ما شده و مىشود و خواهد شد، در مردم تأثير چندانى نكرده است. اگر تأثير كرده بود، آثارش پيدا مىشد، در حالى كه روز قدس نمونه بود و مىبينيد كه مردم اين گونه در صحنه حاضرند. مسلم، آنها كه منافعشان را از دست دادهاند، آنها كه دستشان از حكومت كوتاه شده و آنها كه خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج.
در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقعشد، بايد جهات مثبت را نگاه كرد
در شرايط فعلى، ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم تا تمام كارها درست شود. البته در يك كشورى كه تازه مىخواهد احكام اسلام را پياده كند و داراى چهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است، نمىشود يكدفعه كارها درست بشود و هيچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مىشد. بايد جهات مثبت را نگاه كرد، نه جهات منفى را. و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه همه چيز سرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام الله عليه هم كه ايشان با تمام قدرت مىخواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمىشود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همانها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مىكنند و در روايات
صحيفه نور ج 19 صفحه 181
قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مىكنند. پس اين طور نيست كه خلاف فلان قاضى يا فلان فرماندار - و اصولا بعضى جهات منفى - خطرى باشد. در زمان حضرت امير هم قاضىاش و فرماندارش خلاف كردند، اين اجتناب ناپذير است.
الان اسلام در دست ماست و روحانيون از همه بيشتر مسؤوليت دارند، زيرا مردم دنبال آنها حركت مىكنند. در اين شرايط وقتى كه شما مشكلات و فعاليتها را روى هم حساب كنيد، خواهيد ديد كه در كنار اين مشكلات و فعاليتها كسى تقصير ندارد و نمىخواهد اسلام و احكام اسلام را از بين ببرد. گرفتارى زياد است، گرفتارى جنگ، گرفتارى خرابىها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف. و بالاخره كارهايى كه در اين مدت براى فقرا و مستضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست. البته شكى نيست كه خلاف هم هست ولى اين طور نيست كه با اين خلافهاما لطمه اساسى ببينيم، بلكه از اين كه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مىبينيم.
ما باب اجتهاد را نمىتوانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده و خواهد بود
اگر بنا باشد دولت نتواند كارى انجام بدهد و مجلس نتواند كارى انجام بدهد، ما لطمه ديده و كارها زمين مىماند. اين طور نيست كه يكى بهتر از اينها پيدا بشود كه بهتر بتواند اداره كند. هر كدام از اينها در جاى خودشان آن قدرى كه زحمت كشيدهاند، با اخلاص بوده است و آنها كه مشغول كارند انسانهاى مخلصى هستند، البته ممكن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.
مسأله ديگر اين كه ممكن است برداشتهاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمىتوانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده، هست و خواهد بود و حال آن كه مسائلى كه امروز پيش آمده است با مسائل سابق خيلى فرق مىكند و برداشتها از احكام اسلام مختلف است. ما نبايد بر سر برداشتها دعوا بكنيم و حاصل اين كه شما جامعه مدرسين محترم، بايد دنبال اين باشيد كه اگر كسى نزد شما آمد و كارشكنى كرد، تحت تأثير وافع نشويد و ملاحظه كنيد كه مشكلات چيست و اگر بخواهيم به حرف يك دسته كه مثلاً در مجلس هستند بگوييم اين دولت نه، اين رئيس مجلس يا اين نخست وزير يا اين رئيس جمهور نه، چه خواهد شد؟ و اصولا ما افرادى را داريم كه از عالم غيب بيايند و كارها را آن طورى كه مطابق به اين ميل ماست، صددرصد انجام بدهند؟! اين در تمام دنيا پيدا نمىشود و وضع ما جورى است كه اگر بخواهيم آن را به هم زنيم صدمه مىخوريم، يعنى جمهورى اسلامى صدمه مىخورد. من عقيدهام بر اين است كه هيچ كدام از افرادى كه آنها را مىشناسم نمىخواهند كار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخيص ناقص است. و شما آقايان پشتيبانى و هدايت كنيد، چرا كه پشتيبانى شما مؤثر است و ما بايد موارد مثبت را رو به اثبات بيشتر و موارد منفى را كم كنيم. اگر خداى نخواسته بين جامعه مدرسين با دولت يا جامعه با مجلس يا مجلس با دولت اختلاف پيدا بشود، شكست مىخوريم. اما اگر همه با هم باشيم، همان طور كه تا به حال بودهايم و شما در تبليغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت كنند، اين جمهورى باقى
صحيفه نور ج 19 صفحه 182
مىماند و امور به تدريج درست شود. ولى اين طور نيست كه كسى قدرت داشته باشد و نكند. بايد قدرت دولت و حجم كار آنها را ببينيم چقدر است و بسنجيم كه اگر من جاى او باشم چه مىتوانم بكنم؛ اگر نخست وزير را برداريم، جناب عالى را نخست وزير بكنيم چقدر مىتوانيد كار بكنيد؟ حساب كار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مسائل را بايد دوستانه حل نمود. اين نظرى است كه من از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت.
براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد
بنابراين، اميدوارم همان طور كه شما آقايان با انقلاب بودهايد، انقلاب را بر پا كردهايد، همين طور به پيش برويد و نصيحت كنيد. مسأله نصيحت يك مسأله است، انتقامگيرى مسأله ديگر. براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد. زيرا اگر شما با من و من با شما مقابله كنيم، غير از اين كه ديگران سوء استفاده كنند چيزى به دست نمىآيد. شما ببينيد خارجىها يك كلمه را مىگيرند و چيزى از توى آن بيرون مىآورند كه بر ما غلبه كنند، مثلاً مىگويند: ايرانىها ادعا مىكنند ما با گروگانگيرى مخالفيم، اما چون اينها ضد آمريكا هستند اين حرف معنا ندارد. و ديديد كه آمريكا در همين قضيه گروگانگيرى كه گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طرف متوسل شده است. از اول هياهو به راه انداختند كه ما دخالت نظامى مىكنيم، بعداً رئيس جمهور آمريكا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طرف مىزند كه مسأله را حل كند ولى نتوانستند. و عدهاى از آن طرف ايستاده و مىگويند: بايد به شرايط ما عمل شود و ما بايد خيلى مواظب باشيم. غير از اين كه ما را از داخل بپوسانند كار ديگرى نمىتوانند بكنند.
اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است
مطلب ديگرى كه كراراً عرض كردهام، مسأله تدريس و فقه است كه هر چه مىتوانيد آن را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است، بايد عده كارها را انجام داده و عدهاى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.
و السلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 183
تاريخ: 16/2/64
بيانات امام خمينى در جمع آقايان موسوى اردبيلى، صانعى و موسوى خوئينىها
آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از رفتن آقاى صانعى متأسف و متاثرم، اميدوارم ايشان در هر كجا كه باشند فرد موثرى باشند. از زحمات و كوششهاى ايشان تشكر و قدردانىكنم. من ايشان را سالهاى طولانى است كه مىشناسم، او مردى عالم، متعهد و فعال است. ايشان تصميم گرفتند تا از اين كار كنار بروند. ايشان نبايد به طور كلى از همه كارها كنارهگيرى كنند. حال كه از اين كار خسته شدهاند، كارهاى ديگرى كه با وضع مزاجى ايشان مناسبتر است را انتخاب كنند.
امروز كه به شما زحمت دادم، بدين خاطر بود كه تصميم گرفتم آقاى موسوى خوئينىها دادستان باشند. آقاى موسوى را هم مىشناسم، او مرد عالم و بسيار متعهدى است. آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد. اگر شوراى عالى قضايى قوى باشد و همگى اتحاد قوى داشته باشيد، مشكلترين كارها را انشاء الله مىتوانيد حل كنيد. البته هميشه همفكرى داشته باشيد، و كار را هم خوب انجام دادهايد ولى حجم كار چون زياد است، بايد بيشتر تلاش كنيد. انشاء الله آقاى موسوى هم مانند صانعى با صفاى باطن، با آقاى اردبيلى همكارى مى نمايند. فعلا آقاى صانعى به كار خود ادامه دهند تا سير قانونى اين كار طى شود.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 184
تاريخ: 18/2/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس ديوان عالى كشور و مسؤولين قوه قضاييه
قوه قضائيه اگر از روى موازين اسلامى انسانى رفتار كند، كشور را تواند نجات دهد
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد از تشكر از همه آقايان كه زحمت كشيدند و اين جا تشريف آوردند، بايد عرض كنم، از آقاى موسوى اردبيلى كه در اين موقع حساس، بدين خدمت بزرگ مشغولند، تشكر مىكنم و همين طور از همه شما آقايان.
كشور ما، كشور تازه متولد شدهاى است كه با اين كه ملتهابا آن موافقند، اكثر دولتهابا ما مخالف مىباشند. در دنيا اين گونه تبليغ مىشود كه ايران مىخواهد منافع كليه كشورها را از بين ببرد، در حالى كه كشور اسلامى ما روى موازين اسلامى عمل مىكند و هيچ گاه قصد تجاوز و تعدى به ديگران را ندارد. ما در مقابل عراق هم، تنها دفاع مىكنيم. دفاع، حقى كه شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است، خصوصاً مردم ايران كه مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
البته در چنين مقطعى همه كارها مشكل است. قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگانهاست، چرا كه قوه قضاييه دخالت در امورى مىكند كه اختلافى است و اختلاف بين مردم هم تمام شدنى نيست. ناچار، هميشه يكى از دونفرى كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضى مىرود. به همين جهت، كار بسيار مشكلى است و از طرفى هم، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است. قوه قضاييه اگر از روى موازين اسلامى - انسانى رفتار كند، كشور را مىتواند نجات دهد.
مسأله دادستانى كه همه مىدانيد از امور بسيار مشكل و حساس است و آقاى صانعى كه مردى فاضل و عالم است و سالها او را نزديك مىشناسم و او را عنصرى فعال و خوب مىدانم، تا به حال اين سمت را داشتند كه از زحمات ايشان تشكر مىكنم. منتها اخيراً خسته شدند و به خاطر همين خستگى مدتهاست كه تصميم داشتند كنار بروند و ما مىخواستيم باشند و ايشان از اين سمت استعفا دادند كه پذيرفته شد. با جناب آقاى موسوى خوئينىها هم آشنا هستم و ايشان را مىشناسم و البته بعضى از آقايان هم ايشان را از هر جهت مىشناسند؛ از جهت علمى كه مورد تأييد بعضى از رجال و علماى علم هستند و از نظر تعهد هم كه من خود، ايشان را خوب مىشناسم. ايشان كارهاى مهم را خوب انجام مىدهند و مرد فعالى است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 185
اميدوارم همه با هم تفاهم داشته باشيد. امروز همه ما محتاج تفاهم هستيم و همه ما بايد با هم باشيم، چرا كه اگر اختلاف كنيم استفادهاش را ديگران مىبرند.
انشاء الله آقاى موسوى خوئينىهابا سعادت و سلامت كارشان را كه چنين كار مهمى است، خوب انجام دهند. به هر صورت صلاح ديدم كه به جاى آقاى صانعى براى چنين منصب بزرگى، ايشان باشند و ايشان محتاجند تا همه شما او را همراهى كنيد و اميدوارم بين ايشان و شوراى عالى قضايى و شما آقايان، تفاهم كامل باشد تا كشورتان به پيش رود و قضاياى مهم را بتوانيد حل كنيد و از خداوند متعال تؤفيق و سعادت همه آقايان را خواستارم.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 186
تاريخ: 19/2/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينىها به رياست دادستانى كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد موسوى خوئينىها دامت افاضاته
جناب عالى را به رياست دادستانى كل كشور منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى رئيس ديوان عالى كشور، شوراى عالى قضايى، فقها، قضات و حقوقدانان و كارمندان شريف و صالح دادگسترى، هر چه بهتر بتوانيد به ملت عزيز و جمهورى اسلامى ايران خدمت نماييد.
از خداوند تعالى، تؤفيق جناب عالى را در اين امر خطير خواستارم.
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 187
تاريخ: 24/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و معاونين دانشگاه آزاد اسلامى
بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات و خدمات آقايان تشكر مىكنم. خداوند به شما و ساير افرادى كه اين دانشگاه را اداره مىكنند، تؤفيق دهد. انشاء الله بتوانيد ايران را دانشگاه كنيد. مسلما مردم وقتى ديدند كارهايتان خوب است و به آنان خدمت مىكنيد، با شما همراهى و كمك مىكنند، چرا كه مردم مىخواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد. بايد قبل از هرچيز، دانشگاه اسلامى باشد، براى اين كه كشور هر چه صدمه خورده است از كسانى بوده كه اسلام را نمىشناختهاند.
انشاء الله آينده دانشگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤفق باشند. البته نظارت آقايان خامنهاى و هاشمى و ائمه جمعه و روحانيون بلاد، به اسلامى شدن آن كمك بيشترى مىكند. ما اميدواريم جوانانمان در خود ايران تربيت شوند، براى اين كه در خارج به جوانان ما درس اساسى نمىدهند. انشاء الله روزى بيايد كه از جاهاى ديگر براى تحصيل به ايران بيايند و ما هرگز احتياجى نداشته باشيم كسى را به خارج بفرستيم. و اين امرى است شدنى و اين طرز تفكر كه غير از خارج در جاى ديگر نمىشود تحصيل كرد، امرى است باطل، چرا كه با اين گونه تبليغات مىخواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران برگردانند.
اميدوارم اين دانشگاه و همه دانشگاههاى ديگر مراكزى شوند كه هم جوانان ما را مهذب كنند و هم عالم و آنان به صورتى تربيت شوند كه از خارج بريده شده و مستقل شوند و در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند. انشاء الله همه آقايان مؤفق باشند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 188
تاريخ: 25/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان
ما بايد به گونهاى زندگى كنيم كه اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از حسن نظر آقاى مشكينى تشكر مىكنم و اميدوارم خداوند مؤافق حسن نظر ايشان با من رفتار كند و همه ما را تؤفيق بدهد كه در خدمت اسلام باشيم و همچنين تشكر مىكنم از آقايان كه من را مفتخر به زيارت خودشان كردند و اميدوارم اين مسؤوليتى را كه به آنها محول شده است، به احسن وجه به پايان برسانند و آن طورى كه موجب رضاى خداست عمل كنند.
از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم، مسأله است كه به همه روحانيت و دست اندركاران كشور مربوط شود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمدهاند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده عمارت درست كردهاند و رفت و آمدهايشان مناسب روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم، يك دسته كه در معرض خطر هستند بايد خودشان را حفظ كنند ولى همينها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجههتان پيش مردم بزرگ مىشود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و مؤافق مذاق عامه است، اين كه زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين و ائمه ما زندگىشان ساده و عادى بود بلكه پايينتر از عادى آنها هم كه جمهورى اسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند و كسانى كه بالا بالاها نشستهاند، هيچ دخالتى در اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانههاو طبقات ضعيف به حسب دنيا و قوى به حسب - آخرت هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى نخواسته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست، بلكه براى اسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشتهاند و بعد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد.
صحيفه نور ج 19 صفحه 189
آنهايى هم كه مىخواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يك اتومبيل پيكان بهتر مىتوانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعات كه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه زياد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه وقتى در خيابان مىآيد، خيابان را خلوت كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مىكند. بزرگى شما آقايان به دنيا نيست، بزرگى شما به آخرت است و به اين كه پيش خدا آبرومند باشيد و اين يك مسأله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى مواظب باشيم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه دنبال اين هستند كه نقطه ضعفى، خصوصاً از اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونهاى زندگى كنيم كه اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم، نه اين كه مثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دق كند!
حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است
جهت ديگرى هم كه بايد عرض كنم اين است كه الان ايام حج است و حج از امور كشور ما و همه جاست و ما به آن توجه خاصى داريم. من آقاى موسوى خوئينىها را مىشناسم و ايشان خيلى فعال بودند و خوب عمل كردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود، از اين جهت امسال نمىتوانند به حج بروند، هر چه فكر كردم ديدم كه آقاى كروبى به جاى ايشان مناسب است و آقاى كروبى كسى است كه سالهاى طولانى در رژيم سابق كتك خورده است و در اين راه صدمه زيادى ديدهاند و فرد مقاوم و صالحى است. از اين جهت ايشان را موقتاامسال مىفرستيم تا ببينيم سال ديگر چه بايد بكنيم.
اما مسألهاى كه عرض كردم دنبال اين هستند كه نقطه پيدا كنند و بگويند اين است كه، حال كه آقاى موسوى كنار رفتهاند تبليغ كنند وضع ايران تغيير و سياستش فرق كرده است. آنها نمىدانند سياست حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است. ما از اول بنايمان بر اين بوده است، به حج آن طورى كه بوده است عمل كنيم. همان طور كه پيغمبر اكرم بتها را در كعبه شكست، ما هم بتها را بشكنيم و اين بتها كه در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما بايد همان طور كه سابق عمل كردهايم، به حج برويم و همان طور كه سابق تظاهرات و راهپيمايى كردند، عمل كنيم و با تغيير آقاى موسوى، سياست ما تغيير نكرده است. حج به همان وضعى كه هميشه و در اين دو سه سال برگزار شد، برگزار مىگردد و دولتها هم بايد آن را تحمل كنند و ما نمىتوانيم از آن وظيفهاى كه اسلام بر ايمان قرار داده است عدول كنيم و قرآن هم همين دستور را داده است و سياست ما در حج همان سياست است كه بوده و هر وقت هم به حج برويم همان طور عمل مىكنيم، مگر جلوى ما را بگيرند و نگذارند به حج برويم كه آن مسأله ديگرى است.
و من اميدوارم اين فريضه را همان طور كه تا به حال بجا آوردهاند، امسال بهتر و با جمعيت
صحيفه نور ج 19 صفحه 190
بيشتر به انجام برسانند. و افرادى هم كه به حج مىروند بيشتر متوجه اعمال و با يكديگر متحد باشند و اميدوارم كشورهاى مسلمان ديگر هم اين احساس را كرده باشند. و بيش از يك ميليارد جمعيت مسلمان نبايد دنبال اين باشند كه آمريكا چه مىگويد و شوروى چه مىگويد، و روى پاى خود بايستند و به ديگران اعتنا نكنند، همان طور كه اين كشور چهل ميليونى كه نسبت به ساير كشورها خيلى كوچك است، روى پاى خود ايستاده و مىگويد: نه شرقى و نه غربى و الان هم احترام اين كشور از احترام آن كشورهايى كه مورد حمايت آنها هستند، بيشتر است و توجه نفوس مسلمانان به اين جا زيادتر گرديده. بنابراين، ملتها خوف نداشته باشند كه آمريكا چه مىكند، اينها طبل توخالى هستند، فرياد زنند و عمل نمىكنند. شما ببينيد آمريكا راجع به تروريستهاكه همه و ما با آن مخالفيم، چه گفت و چه كرد. مرتب دنبال اين بودند آنها را به يكى از كشورهاى مخالف خود بچسبانند كه نتوانستند. و تشرهاى اينها توخالى است و هيچ خبرى نمىشود و ملتها نبايد بترسند و بايد راه خودشان را طى كنند و اسلام و خدا پشتيبان آنان است و كسى كه خدا پشتيبان اوست، نبايد از چيزى خوف داشته باشد. اميدوارم خداوند ما را مؤفق فرمايد كه تابع دستورات او باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 191
تاريخ: 28/4/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
نظر به اين كه جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينىها منصوب به دادستانى كل كشور شدند و از تصدى امر حجاج در اين سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مىنمايم تا با توجه به اين كه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضههاى عبادى سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگرههاى جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تبادل آرا نموده و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام، تصميمات لازم را اتخاذ نماييد و راههاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد و در امور سياسى مشترك بين همه طوايف، مشكلاتى را كه براى مسلمين جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است كه اهم آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است - را چاره انديشى بنماييد.
همان طور كه همه مىدانيم، در سدههاى اخير، آتش افروز اين معركه خطرناك، قدرت جهانخوار شرق و غرب مىباشند كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقيماً و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مىزنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بىپايان آنان را چپاول نمايند. انشاء الله در مقابله با تبليغات دروغين رسانههاى گروهى و از آن بدتر آخوندهاى دربارى كه با قلم و بيان، عليه جمهورى اسلامى بپا خاستهاند، پيروز شويد. در ضمن جناب عالى مكلف مىباشيد تا به تمامى درخواستهاى اين جانب در متن حكم جناب آقاى موسوى خوئينىها مثل تظاهرات بزرگ مكه و مدينه، عمل نماييد. اميدوارم با قاطعيتى كه از جناب عالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مىخواهم تا با جناب عالى همكارى لازم را بنمايند و از هر حيث به دستورات جناب عالى، عمل نمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 192
تاريخ: 8/5/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضايى، كاركنان قوه قضائيه، وزير امور خارجه و نمايندگان جمهورى اسلامى در كشورهاى اروپائى و آمريكائى و مناسبت ميلاد پر بركت حضرت امام رضا(ع)
مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور و مسلمانان است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك را به همه مسلمين جهان و به همه مستضعفان خصوصاً به ملت شيعه و بالاخص به شما آقايان كه اين جا تشريف آورديد تبريك عرض مىكنم. اميد است خداى تبارك و تعالى به بركت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله عليه به ما تؤفيق بدهد كه ما تابع تعاليم عاليه اسلام باشيم و تابع تربيتهايى كه ائمه هدى متكفل شدند باشيم. اميدوارم كه خداوند همه ملتهارا و خصوصاً ملت ايران را مؤفق كند كه به طور صحيح به احكام اسلام عمل كنند و متكى به الطاف عاليه حق تعالى باشند و در اين راهى كه پيش گرفتهاند پيش بروند و انشاء الله مؤفقيتهايى حاصل بشود. آنچه كه من در اين محضر محترم بايد عرض كنم، يك مطلب راجع به قوه قضائيه است و يك مطلب راجع به كسانى است كه در خارج كشور مشغول خدمت هستند كه عدهشان اين جا امروز تشريف دارند. مطلبى كه راجع به قضاوت عرض مىكنم، يك صحبت راجع به اين است كه بايد پرسنل اين قوه تقويت بشود و اين يك جهتش به عهده حوزههاى علميه سرتاسر كشور است و خصوصاً حوزه علميه قم. مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است و آن قدرى كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است شايد كمتر در چيزهاى ديگر سفارش كرده باشد. بنابراين يك تكليف است بر همه كسانى كه توانند قضاوت كنند و در حوزهها معطل ماندهاند. خيلى اشخاص هستند كه اگر توجه به اين مسأله داشته باشند كه يك تكليفى است، بر همه هست تا آن جايى كه به مقدار كفايت تحقق پيدا بكند، والا واجبات كفاييه هم بر همه آحاد واجب است، وقتى وجوب برداشته مىشود كه به مقدار كفايت، اين امر تحقق پيدا كرده باشد. بنابراين به عهده همه حوزههاى علميه سرتاسرى است كه در اين امر اهتمام كنند، افرادى كه در آن جا قدرت اين معنا را دارند كه قضاوت كنند بيايند مشغول كار بشوند. اين يك خدمتى به اسلام است، يك خدمتى به كشور است و يك تكليفى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه كرده است و اميدوارم كه اين كار را انجام بدهند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 193
علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است
و اميدوارم كه دانشجويانى كه براى اين خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذيب اخلاق، مهم اين است كه اين دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است. شايد بسيارى از مصيبتهايى كه بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است، تمام اين خرابىهايى كه الان در دنيا به وجود آمده است، اينها براى اين است كه علمى بوده است كه توام با تهذيب نبوده است. علم را دارند لكن مهذب نيستند. شما اگر بخواهيد خدمت بكنيد به اسلام، خدمت بكنيد به كشور خودتان، استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد، وابسته به هيچ جا نباشيد، بايد هم رشته علم را تقويت كنيد و هم تهذيب اخلاق را و هم عمل را.
و من اميدوارم كه همين طور باشد و شماها مؤفق بشويد به اين كه اين تكليف بزرگ را به طور شايسته به اتمام برسانيد.
اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود
و به قوه قضائيه عرض مىكنم كه مسأله قضا يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر انسان در آن قصور بكند، تقصير بكند، ضرر وارد مىشود. اگر تقصير باشد، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول است و اگر چنانچه زياده روى بكند، اين هم همين طور. ميزان، احكام اسلام است. در اجراى حدود، نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايينتر عمل بشود و نبايد زيادتر. حتى آن كسى را كه الان محكوم به قتل شده است و دارند مىبرندش در جايى كه او را بكشند، هيچ كس حق ندارد حتى يك كلمه درشت به او بگويد، اجراء حكم خداست. اگر كسى يك سيلى به او زد، او حق دارد در همان جا يك سيلى برگرداند و بايد هم ديگران كمك كنند تا او قصاص بكند. اگر يك درشتى كرد، آن كسى كه درشتى كرده است تعزيز لازم دارد، بايد قوه قضائيه تعزيز كند او را. از آن طرف هم اگر كسى تقصير بكند در اين، يك كسى كه مستحق هفتاد مثلاً شلاق است، شصت تا بزند، اين هم تقصيرى است كه در حكم خدا شده است و خيال نكند كه اين يك رحمتى است، بلكه اين يك امرى است كه معصيت خداست. اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود. اين كه انسان ترحم كند به يك كسى كه بايد حد به او جارى بشود، حد را جارى نكند يا كم جارى كند، اين عصيان است، بلكه به خود آن آدم هم لطمه وارد مىشود، به خود ملت هم لطمه وارد مىشود. اين حدود همان طورى كه تربيت كند اشخاص را، ملت را هم مىرساند به جايى كه اين طور فسادها در او كم بشود. اگر چنانچه يك حدى جارى بشود، اين حدى كه جارى شود، هم تربيت مىكند آن كسى كه حد خورده است و هم براى ملت خوب است؛ فى القصاص حياة: زنده وقتى هستيم كه همه موازين الهيه را عمل بكنيم و وقتى مىتوانيم با قدرتهاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم، قضات وقتى مىتوانند قاضى باشند كه در قضاوت، هم در جهت حكم و هم در جهت دستور به اين كه بايد چه بشود هيچ تقصير و قصورى نكنند، نه غلو كنند، نه تقصير
صحيفه نور ج 19 صفحه 194
بكنند. بنابراين يكى از مهمات است كه بايد ملاحظه بشود و انشاء الله كه ملاحظه مىشود. و من اميدوارم كه همه مؤفق بشويد به اين كه كارها را مطابق اين طورى كه خدا گفته است عمل بكنيد و نه زياده روى كنيد، يك وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بكنيد كه آن تقصير است و نه ناقص عمل كنيد، يعنى اين كه خدا گفته است، شما زيادتر از رحمت خدا خيال كنيد رحمت داريد كه آن هم تقصير است. آن چيزى كه صراط مستقيم است، آنى است كه بر روشى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به آن روش عمل بشود. همين طور پليس قضايى بايد توجه بكند كه اين پليس اسلام است، اين پليس قوه قضائيه اسلام است. اين پليس بايد روى موازين عمل بكند، خداى نخواسته يك وقت قدرت دارد تجاوز نكند. به همان طورى كه دستور داده مىشود و دستور مطابق با موازين شرعيه است، به همان طور بايد انشاء الله عمل بكنند.
در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد
و آن چيزى كه راجع به برادرهايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارج كشور خدمت مىكنند عرض مىكنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تأثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب! كسى كه وارد مىشود در يك سفارتخانهاى در خارج، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى، در يك محيط انسانى، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابق بود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون. بنابراين وقتى ما مىتوانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف مغضوب عليهم مىرويم، نه طرف ضالين ؛ نه طرف غرب رويم، نه طرف شرق مىرويم، وقتى ما مىتوانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيم عمل بكنيم كه همهمان با هم باشيم، همه يد واحده باشيم، همان طورى كه اسلام دستور داده، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مىكند، همه با هم مجتمع باشيم، سستى نكنيم.
انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند
هر چه پيش مىرود اسلام، ما قوه بدهيم به اسلام، ما بيشتر فعاليت بكنيم، اين طور نباشد كه حالايى اسلام كه در ايران / حالا / آمده است، پس ما ديگر كار نداشته باشيم. نخير، حالا اول كار است، ما بايد كار داشته باشيم. در همه امور ما بايد قوى باشيم و بهترين مأمور آن است كه به آن چيزى كه به خودش محول شده است خوب عمل بكند. شما اگر چنانچه فرض كنيد در يك سفارتخانهاى هستيد مىخواهيد عمل بكنيد، بايد خودتان آن كارى كه به شما محول شده خوب عمل كنيد، به ديگران كار نداشته باشيد. بله، اگر كه آنها خلاف كردند شما نهىشان كنيد، اما اين طور نباشد كه نظرتان اين باشد كه او چه جور دارد عمل مىكند، شما بايد عملى كه خودتان انجام مىدهيد، مطابق
صحيفه نور ج 19 صفحه 195
با موازين و قوانينى باشد كه در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست. بنائا عليه مأمور خوب، انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند و تكاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم كه همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد.
اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد، بايد در انتخابات مشاركت كنيد
از مسائلى كه ما در پيش داريم الان قضيه انتخابات رئيس جمهور است. من كار ندارم كى رئيس جمهور مىشود، به من مربوط نيست، من خودم يك رأى دارم به هر كه دلم مىخواهد مىدهم، شما هم همين طور. اما اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد كه بگوييد ما بعد از گذشتن چندين سال زنده هستيم، بايد مشاركت كنيد. اگر خداى نخواسته از عدم مشاركت شما يك لطمهاى بر جمهورى اسلامى وارد بشود، بدانيد كه آحاد ما كه اين خلاف را كرده باشيم خداى نخواسته، مسؤول هستيم. مسؤول پيش خدا هستيم. مسأله، مسأله رياست جمهور نيست، مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مسأله قواعد اسلام است، مسأله، مسأله حيثيت اسلام است و مسألهاى است كه بايد ما همه به آن اهميت بدهيم و بيشتر از هر وقت و بيشتر از هر سال و هر دوره بايد انشاء الله شركت بكنيم و اميدوارم كه همه شركت بكنند. و شما بدانيد كه از مركز ايران، اسلام پرتوش در تمام دنيا رفته است، همه جا هست. شما نمىدانم شنيديد آن طور كه من شنيدم كه در آمريكا هم بانك اسلامى مىخواهند درست كنند؟ البته آن اسلامى كه آنها مىگويند با اين اسلامى كه ما مىگوييم دوتاست، اما شنيدم من كه مىخواهند بانك اسلامى درست كنند. اين دولتهايى كه بعض از اين دولتها مثل مصر و نمىدانم سودان و امثال ذلك كه دارند احكام اسلام را صدا از آن مىكنند، اين را خيال مىكنيد كه يك مسألهاى است كه همين طورى واقع شده است؟ يك مسأله است كه موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا اين صدا در آمده است. الان در آمريكا هم اين مسائل هست، در جاهاى ديگر هم اين مسائل هست. خواهى نخواهى منفعل شدهاند از اين حركت، اين حركت اسلامى اسباب اين شده است كه ساير كشورها منفعل بشوند از آن، خود مسلمين كشورها كه همه همراه هستند، اين كه گاهى وقتها مىگويند كه اى! ايران منزوى شده است، مقصودشان چى است؟ مقصود اين است كه آمريكا به ما چيز ندارد، آمريكا هر آنى كه ما دست به طرفش دراز كنيم، صد مقابل او به ما بيشتر جواب مىدهد ولى ما اعتنا به او نداريم، و همين طور سايرين. اگر مقصود اين است كه پيش ملتها ما منزوى هستيم، خوب! همه مىدانند كه ملتها همه توجه دارند. الان هر جا كه اجتماع اسلامى هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشيع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به اين كه بايد همه چيز اسلامى بشود و كشور خودشان اسلامى بشود، همه اين مسائل هست و اين پرتوى است كه خداى تبارك و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نورافكن كرده است و شما دنبال اين باشيد كه انشاء الله اين مسأله به طور شايسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست. باز هم عرض مىكنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهايى كه حتى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام كه بدنيست. اگر ديدند كه رأى دادن به رئيس
صحيفه نور ج 19 صفحه 196
جمهور، هر كه مىخواهد باشد، اجتماع در جمعيت مسلمين كه هست، اين اسباب تقويت اسلام است، آنهايى كه به اسلام عقيده دارند بايد خودشان هم بيايند در ميدان و بيايند رأى بدهند. اين طور نباشد كه حالايى كه مطابق ميل من نشده، من كنار بروم. نخير، انسان بايد مطابق ميلش هم كه نباشد معذلك در ميدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كه من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مىخواستند بساط درست كنند - /گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم، لكن اگر جمهورى شد كنار نمىروم، من در ميدان هستم، من مىروم سراغش، يك انسانى كه مىخواهد خدمت بكند، با هر رنگى كه دارد بايد برود خدمت بكند. مؤافق ميل من است، خوب! خدمت مىكند، مؤافق ميل من هم نيست، خدمت به اسلام است، خدمت به جمهورى اسلامى است. كسانى كه جمهورى اسلامى را صحيح مىدانند ولو با افراد مخالف هستند، اينها هم بايد شركت بكنند. اگر شركت نكنند دليل بر اين است كه جمهورى اسلامى را قبول ندارند. من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه ما را مؤفق كند كه همه ما به خدمت به اسلام مؤفق بشويم و اميدوارم كه رزمندگان ما را هم در جبههها تقويت كند، همان طورى كه قوى هستند بيشتر تقويت كند و خداوند همه ما را تابع احكام اسلام قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 197
تاريخ: 25/5/64
پيام امام خمينى به حجاج بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس فراوان از الطاف عاليه حضرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در حالى ملت عظيم الشان ايران به سر مىبرند و زائران بيت الله الحرام به ميعادگاه الهى مىروند تا دعوت خداوند را كه با نداى حضرت ابراهيم ابوالانبيا و حضرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى الله عليهما و على الهما به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است، چه، خورشيد تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانى مىنمايد و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گيتى طنين افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان، زلزله افكنده و كاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروريختن است، گويى دولت مستضعفين نزديك و وعده حق تعالى قريب الوقوع است. زائران بيت الله و عاشقان لقاءالله در سالى از خانههاى خود و خودى به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فريادهاى كوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذيرايى آنان را مىكشد و بيت الله الحرام و كعبه معظمه، زائران عزيزى را در آغوش مىكشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى، به سوى حج ابراهيمى - محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مىنمايند و بتهاى شرق و غرب را در هم شكنند و معناى قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه مىدارند و دل ميقات در هواى زائرانى مىتپد كه از كشور لاشرقيه و لاغربيه آمدهاند تا با تلبيه و لبيك لبيك، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند و با پشت پا زدن بر مكتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرايى، فرقه زدايى نموده، با همه ملتها بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار يكديگر باشند و تحكيم وحدت كنند و با يد واحده بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند.
و جمرات، انتظار فداكارانى را مىكشد كه از كشورى آمدهاند كه ملت شجاع آن، شياطين بزرگ و كوچك و متوسط را بىباكانه از كشور خود راندهاند و دست ناپاكشان را از ذخاير ميهن خود قطع نموده و در اين مكان مقدس نيز با سنگريزههاو شعارهاى كوبنده گروه شياطين را از ام القرى
صحيفه نور ج 19 صفحه 198
و ما حولها كه جهان است، رمى و طرد كنند. و عرفات و مشعر و منا، ميهماندار كسانى هستند كه ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سياسى قيام نمودهاند تا آرمانها و امانى (4) اسلام را در كشور خود و ساير كشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سياست بازان قلابى را كه با فريب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نمودهاند، رسوا كنند.
و ديديد و ديديم كه يك ملت كوچك در يك محيط محدود و جمعيت معدود، با عزمى بزرگ و ارادهاى قوى و مشتى آهنين، با اعتماد به خداى قادر متعال، چسان رژيم طاغوتى را با آن همه ساز و برگ جنگى و آن همه پشتيبانى قدرتهاى بزرگ، از صحنه روزگار محو كرد و چسان دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرد. و مىبينيم كه با آن رسانههاى گروهى وابسته به قدرتهاى شيطانى، كه بسيارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازى و تبليغات بىاساس و فتنه انگيزى مىكنند، چگونه برخورد نمود، برخوردى كه اين رسانههابراى خود و اربابانشان رسوايى هديه آوردهاند و همه تهمتهايشان موجب تقويت جمهورى اسلامى گرديد و توجه هر چه بيشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مىبينيم كه تهمتهاى تروريستى و تروريست پرورى كه به خيال سردمداران كاخ سفيد و ايادى آنان و دستگاههاى تبليغاتى وابسته به ابرجنايتكاران كه براى تضعيف جمهورى اسلامى به طور چشمگير و فزايندهاى در كار است، به خواست خداوند متعال نتيجه معكوس داده و موجب تضعيف روحيه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقويت روحيه ملت ما، بويژه رزمندگان و ساير ملتهاى مظلوم و مستضعف گرديده است؛ و مكروا و مكر الله والله خيرالماكرين . و از جمله، دفاع حق تعالى و معكوس كردن مكر كاخ سفيد، اين است كه تروريست پرورى سردمداران كاخ سياه آمريكا بر سر زبانها - حتى روشنفكران آمريكا افتاده است. كاخ سياه با اخراج رژيم عراق از ليست تروريستها، به صورتى واضح ثابت كرد كه تروريست پرور و طرفدار آن است. كاخ سفيد ميزان تروريست و ضد آن را، مخالفت با جناياتش در سراسر جهان و موافقت با آن مىداند. رژيم عراق تا مخالف بود، در ليست تروريست پرورها بود و آن روز كه سر اطاعت به آستان كاخ سياه نهاد، از ليست خارج شد، هر چند توطئههاى تروريستى آن در منطقه، خصوصاً خليج فارس بر ملا شده باشد.
بحمدالله والمنه، امروز ايران و ساير ملتهاى مسلمان، راه خود را يافته و انبوه زائران بيت الله الحرام از ايران و ساير كشورهاى اسلامى براى احياى مراسم عبادى - سياسى حج در حول مسجدالحرام، مركز ثقل اسلام و مهبط (5) ملائكة الله و محل نزول وحى گرد آمدهاند تا به وظيفه الهى و قرآنى خود كه همانا اعلام و فرياد برائت از مشركان است كه رسول ختمى صلى الله عليه و آله وسلم به وسيله مولانا على بن ابى طالب سلام الله عليه در حج اكبر اجرا فرمود، عمل خواهند كرد.
صحيفه نور ج 19 صفحه 199
و اگر انشاء الله عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شدهاند، نداى خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد، ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخ هاى ستم فرو خواهد ريخت.
اگر نمايندگان يك ميليارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمين برائت جويند و خواستار قطع يد ظالمين شوند، هيچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملتهاى اسلامى و دولتهاى كشورهاى اسلامى با اين همه امكانات انسانى و ذخاير مورد احتياج حياتى قدرتمندان، از روى قدرت با آنان برخورد كنند و از جار و جنجال و هياهوهاى كاخ نشينان نترسند و تحت تأثير تبليغات دروغين رسانههاى طرفدار و جيره خوار ابرجنايتكاران واقع نشوند و با اتكال به قدرت لايزال ايزدى و به شكر نعمتهايى كه به آنها داده است، بر سر آنها فرياد كشند و آنان را تهديد به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع كمكهاى خود از نفت و غير آن نمايند، شكى نيست كه آنها در مقابل اين - قدرت كه ما قدر آن را نمىدانيم - تسليم خواهند شد.
هان اى مسلمانان قدرتمند! به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد و اختلافات فرقهاى و منطقهاى را كه به دست قدرتهاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پايمال كردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده، به حكم خداى تعالى و قرآن مجيد به دور افكنيد و تفرقه افكنان از قبيل آخوندهاى جيره خوار و ملى گرايان بىخبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر اينان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مىدهند و راه را براى غارتگران باز مىكنند. خداوند تعالى، اسلام و ممالك مسلمين را از شر جهانخواران و پيوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.
اينك تذكراتى - هر چند گفته شده - داده مىشود، اميد است نافع واقع شود:
1 - به خواهران و برادران محترم كشورهاى اسلامى، قبل از هر چيز اين نكته را بايد عرض كنم كه صورت حج، اين عبادت بزرگ را كه براى انجام آن مشرف مىشويد، به صورتى شايسته و مؤافق دستور الهى انجام دهيد و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گيريد. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت، معلوم شود كه خللى در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گرديده و زحمتهاى شما هدر رفته است. حضرات آقايان علماى محترم، كوشش فرمايند كه زائران محترم را به وظايف خود آشنا نمايند تا صورت حج، مطابق شرع مطهر انجام گيرد. و از مهمات در همه عبادات، اخلاص در عمل است كه اگر خداى نخواسته كسى عملى را براى خود نمايى و عرضه به ديگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ ديگران بكشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود شركت ندهند و جهات معنوى حج بسيار است و مهم آن است كه حاج بداند كه كجا مىرود و دعوت كى را اجابت مىكند و ميهمان كيست و آداب اين ميهمانى چيست و بداند هر خودخواهى و خودبينى، با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى الله مباين و موجب نقص معنويت حج است و اگر همين يك جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبيك
صحيفه نور ج 19 صفحه 200
به راستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقيقى يابد، انسان در همه ميدانهاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پيروز مىشود و براى چنين انسانى، شكست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمهاى از اين سير معنوى و هجرت الهى را نصيب همه ما فرمايد.
2 - شما زائران عزيز از كشورى به سوى حق رويد كه در سايه الطاف خداوند و بركت دعاى ولى الله اعظم روحى لمقدمه الفداء، سختىهاو دشوارىهاو ستمكشىهارا پشت سرگذاشته و بحمدالله تعالى در تمام ميدانها پيروز شدهايد و هنوز اول كار است. شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگهاى پوسيده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى كه جوانان عزيز ما را فوج فوج به فساد مىكشيد و دانشگاههاى ما را در خدمت غرب و احياناً شرق به پيش مىبرد، پشت پا زدهايد. شما امروز فرهنگهايى را كه ملت ما را يك ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرتها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتياد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانيت و اخلاق رفت كنارهگيرى كند، در زيرپاى خود خرد كرده و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در بر (6) و تقوا و توجه به مصالح ملت و كشور را جايگزين آن نمودهايد.
و شما امروز سرافراز براى پيشرفت فرهنگ الهى به پيش مىرويد و از جهت اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بين قشرهاى مختلف را تحكيم نموده و همه را به يك سو و يك جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرايان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود كرده و به انزوا كشيدهايد و اقشار مختلف را، قشر واحد كرده و همه را در خدمت كشور و ملت و دين جاويد حق در آوردهايد و از جهت سياسى، ايران امروز را زبانزد همه كشورهاى دوست و دشمن كرده ايد. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى - كه تجديد حيات اسلام را نموده - دوختهاند، براى وحدت اسلامى در زير پرچم توحيد كه نداى آن از اين گوشه دنيا بلند و به سراسر جهان طنين افكنده است، به كوشش و جهاد برخاستهاند و دشمنان، از خوف اين بارقه الهى كه رود دست جنايت آنان را از بلاد و عباد خداوند كوتاه كند، به دست و پا افتادهاند، ولى قدرت اسلام، آرام را از آنان گرفته و از يكپارچگى ملتهاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان، لرزه به اندامشان افتاده است و دولتهاى كوچك و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ايران و جمهورى اسلامى در تلاشند و همه اين امور از عنايات خاص خداوند متعال و بركات اسلام بزرگ است، ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم .
و از نظر نظامى با تأييدات خداوند قادر، امروز رژيم عراق مفلوك و شكست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تاييدات جهانخواران، نتوانسته است اين مزدور را نجات دهد. و ضربات كوبنده سپاهيان اسلام مجال تفكر را از آنان گرفته و اميد است با عنايات الهى به زودى اين خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شريف عراق برداشته
صحيفه نور ج 19 صفحه 201
شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با ساير مسلمين، با برادرى و برابرى به سر برند.
منظور اين جانب از اين تذكرات به حجاج محترم آن است كه توجه آنان را به وظايف خطيرى كه در اين سفر بسيار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهيد داغده ايران بر عهده آنان گذاشته شده است، جلب نمايم. شما امروز در اين سفر در بوته امتحان قرار داريد، چون نمونه و الگويى از ملت ايران هستيد و بايد بدانيد كه چشمان كنجكاو صدها هزار و زائر كه از اطراف جهان حول مركز وحى گرد آمدهاند، با دقت حركات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما - كه زائران بيت الله هستيد - باكمال اشتياق مىخواهند ببينند اين تحول عظيمى كه در ملت ايران در ابعاد مختلف، بويژه بعد اخلاقى و معنوى تحقق پيدا كرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما كه براى وقايعنگارى و خبر چينى و نفاق افكنى خود را به آن مكان مقدس رساندهاند، در صدد پيدا كردن نقاط ضعف هستند كه از كاهى كوهى بسازند و غلغهاى در رسانههاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند و نه تنها جمهورى اسلامى، كه اسلام را محكوم كنند.
شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستيد: راه سعادت كه حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظيم الشأن و شهداى پيوسته به لقاءالله هست كه در مراعات موازين اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مىباشد و نيز مراعات آداب اسلامى - اخلاقى با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى با عدم مراعات آنچه ذكر شد و آنچه با حيثيت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى تؤفيق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم.
3 - از جمله مطالبى كه بايد سفارش كرد هر چند سفارش شده است آن است كه در راهپيمايىها، در عين حال كه بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده و با شركت همگانى باشد كه صداى مظلوميت مسلمانان و ملتهاى تحت سلطه ابر جنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكنان در مقابل جباران را هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را كه بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجيد و سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به طرفدارى از مشركان و خونخواران بين المللى، جانفشانى و يقه درانى مىكنند، بويژه آخوندهاى دربارى جيره خوار كه با قلم و بيان خود نور خدا و شعلهاى كه در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده، مىخواهند خاموش نمايند، به جاى خود بنشانند، لازم است نظم و ترتيب و آداب اسلامى را به طور شايسته و دقيق مراعات نمايند و از شعارهاى خود ساخته كه ممكن است با القاى منحرفان براى ايجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شركت كننده از تمامى كشورهاى اسلامى و خصوصاً جمهورى اسلامى باشد، جدا خوددارى كنند و از شعارهايى كه متصديان امور راهپيمايى با دستور مستقيم نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى كروبى ايده الله تعالى مقرر مىدارد، پيروى نموده و از آنها تجاوز نكنند و از كسانى كه احياناً بر خلاف دستور مىخواهند شعارى
صحيفه نور ج 19 صفحه 202
بدهند، پيروى نكنند و آنان را نصيحت كنند و اگر اصرار ورزيدند، از خود برانند و تنها راهپيمايىهايى را كه مقرر شده است، انجام دهند و راهپيمايى ديگرى خودسرانه نكنند و بدانند كه اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعيين شده، لطمهاى به آبروى حجاج تمامى كشورها و يا جمهورى اسلامى بخورد، پيش خداوند تعالى مسؤول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و بايد بدانند كه يكى از فلسفههاى مهم اجتماع عظيم از سراسر جهان در اين مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم در مقابل طاغوتهاى جهان است و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران، در اين وحدت خللى واقع شود و تفرقهاى ايجاد گردد، موجب سخط رسول الله صلى الله عليه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم كه در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمايند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محيط، از خود بدانند و همه با هميد واحده و ملت واحد قرآنى باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانيت چيره شوند. خداوند به همه تؤفيق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.
4 - به حجاج محترم و زائران بيت الله الحرام، از هر كشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مىكنم. شما همه ملت اسلام و تابع پيامبر و پيرو دستورات قرآن مجيد هستيد و همه دشمنان غدار مشترك داريد كه با ايجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانههاى گروهى و تبليغات تفرقه افكن در طول تاريخ، بويژه در سدههاى اخير و بالاخص در عصر حاضر، همه دولتهاو ملتهاى اسلامى را در اسارت كشيدهاند و ذخاير غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان كشورهاى شما را به غارت برده و مىبرند و در صدد هستند كه حكومتهارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملتها را به دست آنان مصرفى بار بياورند و از رشد انسانى و ابتكار صنعتى كشورهاى مظلوم با حيله و توطئههاى شيطانى جلوگيرى كنند و وابستگى هر چه بيشتر و اتكا به غرب و شرق را روزافزون كنند و مجال تفكر براى استقلال و ابتكار را به هيچ كس ندهند و نفسهايى كه براى بيدارى ملتها آمادهاند، در سينهها خفه كنند. و وضع نكبت بارى كه در كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى مظلوم مشاهده مىكنيد، زاييده همين توطئههاى دشمنان مشترك مسلمانان و مظلومان است. پس اكنون كه در مركز اسلام حياتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمدهايد و از هر ملت و مذهب در اين مكان عظيم اجتماع كردهايد، براى اين درد مهلك و سرطان كشنده چاره انديشى كنيد. و بايد بدانيد كه چاره اساسى در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگانى در قطع يد ابرقدرتها از كشورهاى اسلامى است و عملى كردن شعائر مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشورهاى خويش است و قدم اول زدودن ياس از دلهاست، كه عمال خبيث آنان با كوشش غرب و شرق در جانهاى مسلمين جايگزين كردند و به آنها باور اندهاند كه بدون وابستگى به يك ابرقدرت، نمىشود به زندگانى خود ادامه داد. و
صحيفه نور ج 19 صفحه 203
ملت و دولت ايران در اين انقلاب عظيم ثابت نمودهاند كه اين اعتقادى پوچ و بىاساس است، و با آن كه قدرت بزرگ به هر حيله و توطئهاى دست زدند تا آتش شعله ور سوزندهاى كه در اين كشور براى خاكستر كردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى كشند، مؤفق نشدند.
و امروز ايران اسلامى به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاى منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتى اجازه نمىدهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملتهاكسى نمىتواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است، شكست پذير نيست و ملتهاى مظلوم جهان چارهاى جز اين ندارند و دولتهاى ملتهاى اسلامى نيز اگر با تودههاى محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگى و وابستگى ذلت بار كه هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پيدا مىكنند و با عزت و ارزشهاى انسانى هماغوش شوند از خداوند تعالى مسألت مىنمايم كه همه ما را به تكاليف الهيه و وظايف انسانيه آشنا فرمايد.
و بايد تذكر دهم به دولتهاى وابسته مرتجع، كه با اين كنفرانسهاى بىمحتوا و اعلاميههاى توخالى و حمايتهاى بىاساس، رژيم كافر و جنايتكار عراق را نمىتوانند نجات دهند و ممكن است خود به منجلابى كه حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است، غرق شوند. پس صلاح دين و دنياى آنان اين است كه دست از اين رفت و آمدها بردارند و بيش از اين، اين مفلوك را به رسوايى و خذلان نكشند و خود را به مهلكه دنيا و عذاب آخرت دچار نكنند.
5 - در خاتمه بايد به يك امر حياتى كه راهگشا براى رفع همه گرفتارىهاى مسلمين و مستضعفين جهان است، اشاره كنم و آن اين است كه كسانى كه اندك تفكرى در اوضاع كشورهاى اسلامى بنمايند، به وضوح خواهند دانست كه آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرتهاى تابع اين قدرتهابا هم اتفاق دارند. و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند - عقب نگه داشتن كشورهاى جهان سوم، خصوصاكشورهاى پهناور و غنى اسلامى در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى است و تحميل جهات استعمارى در تمامى امور مذكوره بر جهان سوم مىباشد و براى اين مقصد كه در نظر آنان بسيار داراى اهميت است، زحمتهامتحمل شدند و وقتهاو پول بسيارى صرف نمودهاند و مىنمايند. در سابق، سردمداران اين توطئهها، بريتانيا و فرانسه بودند و پس از آن آمريكا و شوروى، اينان براى مقاصد شوم خود، كودتاها به راه انداختند و رژيمهايى را برچيده و رژيم وابسته به خود را به روى كار آوردند و بعيد به نظر مىرسد كه اين دو ابرقدرت در صدد براندازى رقيب باشند - چه، كه از آن مأيوسند. اختلاف بر سر تقسيم طعمههاو كشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو، بهترين راه را در حمله به فرهنگ ملتها دانسته و دانشگاهها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن اين مراكز، از ره آوردهاى آنها مجلسهاى فرمايشى ساخته و حكومتهاى دلخواه به دست آوردند و نظامها را، سر تا قدم، غربى يا شرقى كردند و آنان كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 204
در اين كشمكشهااز همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند، كشورهاى اسلامى بوده و هستند، چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است كه ملتهارا بىگرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش مىبرد و انسانهارا در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مىكند و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مىدهد. اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينهها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مىكند و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند، محكم و برادرانه مىكند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان بارور مىكند و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مىنمايد. و دربعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مىدهد و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مىكند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جادههاو حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مىكند.
با آنچه گفته شد - كه در اين زمينهها گفتنى بسيار است - با توطئه ابرقدرتها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد كه از طرف دانشگاههاى غيرمهذب و فرنگ رفتههاى غير متعهد و ملى گراهاى متعصب، شديداً مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخمهاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن تودههاى عظيم انسانى اسلامى به داد كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بىشك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى، ريشه حيات آنان را مىمكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا سپارند. اكنون بازارهاى كشورهاى اسلامى، مراكز رقابت كالاهاى غرب و شرق شده است و سيل كالاهاى تزيينى مبتذل و اسباب بازى و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازير است و همه ملتهارا آن چنان مصرفى بار آوردهاند كه گمان مىكنند بدون اين اجناس آمريكايى و اروپايى و ژاپنى و ديگر كشورها، زندگى نمىتوان كرد. و معالاسف مكه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مركز وحى و مهبط جبرائيل و ملائكه الله كه بايد به حكم اسلام بتهاى جنايتكار را در آن جا شكست و فرياد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از كالاهاى بيگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ صلى الله عليه وآله وسلم شده. كثيرى از حجاج بيت الله الحرام كه براى فريضه حج روند و بايد در آن مكان مقدس از توطئه بيگانگان به فرياد يا للمسلمين برخيزند، غافلانه در بازارها به جستجوى كالاهاى آمريكايى، اروپايى و ژاپنى پرسه مىزنند و دل صاحب شريعت را با اين عمل كه با حيثيت حج و حجاج بازى مىكند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آييد و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم! بپاخيزيد و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و
صحيفه نور ج 19 صفحه 205
مسلمانان برسيد و در هر گوشه و كنار همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت، و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توام با خوارى و شرمسارى ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.
بارالها! بنده ناچيز تو از كشورى مظلوم با جمعيتى ناچيز از حيث عدد و همه چيز، و زنده به عنايات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفيت ناچيز خود به ملتهاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فرياد يا للمسلمين! به داد اسلام برسيد را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنايات تو نباشد، هيچ گرهاى باز نشود و هيچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمين نظر فرما و همه ما و آنان را از قيد خود و خوديت و عبوديت بتها، خصوصاً بت نفس نجات ده! و شر ستمكاران را از سر مظلومان جهان بويژه مسلمان بركن! و مسلمانان را به خود آور! و دولتهاى كشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنايت فرما! كه با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شريان حياتى غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به اميد پيروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گيتى بر كفر جهانى.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 206
تاريخ: 27/5/64
بيانات امام خمينى درديدار با آقاى محمد هاشمى مدير عامل ومعاونين صدا و سيماى جمهورى اسلامى
ما بايد به مردم ارزش بدهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من نظرى به ديگران ندارم، راجع به خودم مىگويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نمىآيد. واقع آن است كه آن قدر كه پابرهنههابه راديو تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست؛ واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كردهاند و اين نهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزىها را به دست آوردند، از قشر بالا كسى در اين مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شركت داشتهايم، اما حق با آنهاست. من مدتهاست كه وقتى مىبينم راديو تلويزيون را هر وقتى بازش مىكنم از من اسم برد، خوشم نمىآيد. ما بايد به مردم ارزش بدهيم، استقلال دهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم. ولى اين كه تمام كارها دست ما باشد، راديو تلويزيون دست ماها باشد اما آن بيچارهها كه كار مى كنند هيچ چيز دستشان نباشد، ولى ما كه هيچ كاره هستيم دست ما باشد، به نظر من اين صحيح نيست. من گفتهام كه آن چيزهايى كه مربوط به من است گفته نشود، من با آقايان كارى ندارم. البته در بعضى مواردى كه لازم مىشود چيزى گفته شود - كه آن هم با تشخيص خود من است - در راديو گفته و يا در تلويزيون اين شود مضايقه ندارم؛ مثلاً عيد فطر، عيد قربان، تنفيذ رئيس جمهور، اينها مسائلى است، اما ما بقى، مثل ملاقات امروز من با شما كه با هم صحبت مىكنيم، ازن كارها مردم را خسته مىكند، هيچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت مىكنيم و همين طور ديگران؛ يعنى ديگران با من صحبت مىكنند، آنها را من قطع مىكنم. و همين طور آن چيزهايى كه الان در تلويزيون موجود است، مثلاً اول خبر كه مىخواهد شروع كند عكس مرا مىگذارند، آن را برداريد و اگر كسى از شما سؤال كرد بگوييد فلانى گفته است.
در اين جا آقاى هاشمى مدير عامل راديو تلويزيون اظهار داشت: شما در قلب مردم جا داريد.
و امام فرمودند: قلب مردم در غير از اينهاست. مسأله اينها نيست، ما سابقاً با مردم تماس داشتيم و به آنها ارادت داشتيم و مردم به ما لطف داشتند، ولى اين طور نبود كه ما راديو تلويزيون داشته باشيم، آن باب ديگرى است. در هر صورت بعضى مواردى كه لازم است مانعى ندارد، در غير آن موارد، من ميل ندارم، ديگران خودشان مىدانند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 214
تاريخ: 10/6/64
پيام امام خمينى به ايثارگران جبهههاى نور به مناسبت پنجمين سالگرد جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با عنايات حضرت رب الارباب و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و با فداكارى و جانبازى ملت بزرگ ايران و قدرت ايمان و ايثار سلحشوران عزيز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجيد، نظام جمهورى اسلامى ايران با سرفرازى و قدرت راه خود را يافته و با استوارى به پيش مىرود، بر ماست كه با اعتراف به عجز خويش، از رزمندگان عزيزى كه با شهادت طلبىها و رشادتهاشان از ميهن اسلامى خود دفاع نموده و با خون پاك خود چراغ فرا راه آزادى تمام ملتهاى دربند بر افروختند، قدردانى نماييم. و نيز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگوارى كه در پشت جبهههابا جديت تمام در دفاع مقدس از اسلام و كشور اسلامى به پشتيبانى از مجاهدان عزيز برخاستهاند و از هيچ چيز كوتاهى نمىكنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد كه در تمامى صحنهها حاضرند تشكر نماييم.
قلم و بيان من كوچكتر از آن است كه از عهده تشكر اين همه فداكارى برآيد، خداوند تبارك و تعالى به همه آنان جزاى خير خواهد داد. و همان گونه كه آنان روى اسلام را سفيد كردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفيد خواهد گرداند. بارالها! اينان بندگان صالح تواند كه در مجاهده راه تو از خود و عزيزان خود گذشتند و به آن افتخار مىكنند، تو خود شهداى ما را در جوار رحمت خود جايگزين و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسيرانمان را به دامان خانوادههاشان برگردان. و به همه ما صبر و تؤفيق عنايت فرما انك قريب مجيب .
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 207
تاريخ: 5/6/64
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و ديوان عالى كشور، عدهاى از روحانيون، استادان دانشگاهها و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد سعيد قربان
در سابق تبليغات به طورى دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است، بعد عرفانى، بعد سياسى، بعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اين جا تشريف دارند، تبريك عرض مىكنم. ما امروز يك مقايسهاى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود اين مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دورههاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. اما توجه داريد به اين كه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاهها هيچ وقت اجتماع اين طور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاههاو اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه با هم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما /به طورى كه/ تبليغات به طورى بود كه وحشت مىكرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرفهايش را بزند و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتىها، مجلسىها، هيچ يك از اينها با هم نمىنشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات، اين براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنهدار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مىكردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكىشان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمىشدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اين كه اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمىدانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود. معلوم مىشود كه كارشناسهاى خارجى، كارشناس اروپا و آمريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرنا كند، يعنى خطرناك براى آنها! و راست هم مىگفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت
صحيفه نور ج 19 صفحه 208
شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كانه امكان نداشت يك همچو اجتماعى.
امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم و همه ما يك فكر داريم. فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود، فكر اين كه نبادا دوباره دانشگاههاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اين كه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند و فكر اين كه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبتهايى در اين كشور واقع مىشد. ما امروز اين جا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.
اگر مقايسه كنيد ما بين دورههاى سابق و حالا، معلوم مىشود كه چه تحولى در ايران واقع شده است
است آن چيزى كه مىتواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است ايثارى كه او كرد و از خود گذشتگىاى كه او كرد تدبر در او و تدبر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين ابعاد مختلفه جمع كرده است، بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اين كه ما از آن اساس چيز بفهميم. آنها كه در آن جا هستند، تكاليفى دارند و انشاء الله اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اين كه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاهها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهىهادر سرتاسر كشور، اينها موظفند، وظيفه دارند!
ما بحمدالله تاكنون بسيار قدمهاى موثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد ما بين دورههاى سابق و حالا، مىتوانيم خوب بفهميم كه فرق چيست. مثلاً شما بسيارىتان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه راى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازىهايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اين كه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عدهاى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليوناند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغهاش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريمهاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مىبارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مىبارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كردهاند (كه بيش از چهارده ميليون بود)، اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مىشود كه فرق ما بين اين جا و آن جا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرتها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغهاش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت: شش ميليون، و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مىكردند
صحيفه نور ج 19 صفحه 209
كه اى ...! شش ميليون رأى دادند، با اين كه دروغ مىگفتند. شما بدون اين - كه يك فشارى باشد كه بياييد حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى - امسال اصلاً تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش / در / به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اين جا برويد در جبههها.
وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مىكردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم! بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند: ما اين را مبالغه مىكنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوانما، اقشار ملت ما ايستادهاند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مىكنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوانهاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مىگويند، لكن جوانهاى ما ايستادهاند و جلو مىروند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زنهاى ما حالا مكتبى شده سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوانهادر جبهه دارند، خدمت مىكنند، اينها پشت جبههشان محكم است و دارند خدمت مىكنند، علاوه بر اين كه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند حتى تدريس خارج من شنيدم بعضى از زنها در جايى مىگويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مىكند كه بگويد، آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مىخواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوهاى باشد! و اين اختناق است براى اين كه زنها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مىگويند، يعنى نمىگذاريد كه زنهابه طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان ملت را به واسطه آن بىبند و بارى كه داشتند، فلج مىكردند، يعنى از كار مىانداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مىشدند، كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابانهاتان را نگاه بكنيد! حالا وقتى كه مىخواهند تكذيب كنند از ايران، مىگويند كه در آن جا محل تفريح پيدا نمىشود (آن تفريحى كه آنها مىخواهند، والا محل تفريح هست) يا زنها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرأت نمىكرد كه به اين صورتى كه بايد در آيد، در آيد مخفى در مىآمدند. آنهايى كه مىخواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمىآمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مىرفتند و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مىكنيم.
از معجزات اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش
اين حج اين چند سال كه امسال هم بحمدالله بهتر بوده است اين بايد در دنيا انعكاس پيدا
صحيفه نور ج 19 صفحه 210
بكند! كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل الله و رسول خدا مىخواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مىفرستد در آن جمع مىخواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آن جا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارىاى كه الان مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مىكند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است، و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را - آن بعد عرفانى نماز را در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مىبيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است، يعنى، تا آن ما فوق عالم طبيعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مىكشاند. گاهى در يك كلمهاش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجابهامى گذرد. و كانه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تامل كند. خوب! ما اهلش نيستيم. ما مىگوييم كه الحمدلله، يعنى شايسته است.الحمدلله رب العالمين يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قران اين را نمىگويد. قرآن مىگويد كه اصلاً حمدى واقع نمىشود در جايى، الا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمىداند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مىگويد كه اياك نستعين نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو انشاء الله مىخواهيم و اينها، نخير! بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلاً نيست، اصلاً قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما انشاء الله عبادت مىكنيم براى خدا، انشاء الله استعانت مىكنيم از خدا. اصلاً واقعيت اين طورى است واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلاً در دنيا به غير خدا واقع نمىشود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مىكنند از مثلاً شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمىفهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مىگويد. و اگر براى اهلش آنهايى كه اهل مسائل هستند همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مىشود، براى اين كه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمىترسد. ما كه از قدرتها مىترسيم براى اين است كه خيال مىكنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمىتواند كه از ديگرى بترسد. همه خوفهاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به كار گرفته شده، براى نفع آنهاست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از اوست و هر چى
صحيفه نور ج 19 صفحه 211
هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مىشود.
دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مىخواهد
ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. الغيرك الظهور ماليس لك دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه متى غبت حتى تحتاج الى چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اين جا رسيده است و ادعيهء ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادىاى كه احكام مىخواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مىخواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مىفهمند توجه كنند. البته براى همه، هست چيز درش، قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مىكنند، اما استفادهاى كه پيغمبر اكرم مىكرده است از قرآن، غير استفادهاى است كه ديگران مىكردند. انما يعرف القرآن من خوطب به ديگران نمىدانند، ماها يك ذرهاى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مىداند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مىداند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شدهاند، آنها هم براى خاطر تربيت او مىدانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مىگفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مىفهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست ما، روحانيون، دانشگاهىها اگر واقعاً علاقه دارند به اين كه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهىها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهىها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچههاو جوانها باشند در كارهايى كه مىكنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مىخواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزههاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مىكند و علاقهمند مىكند، همه آن جهات را بايد حوزهها داشته باشند. حوزههابايد / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزهها هستند، يا در آن جايى كه درس مىگوييد وارد مىشوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اين جا بكنند، روحانى باشند، يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته
صحيفه نور ج 19 صفحه 212
باشند. از اول قدمها كه برداشته مىشود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اين جا هم درست مىشود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مىشود. مثل، مثل انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه كشوردارى هم مىكردند، حكومت هم تأسيس مىكردند، حدود را هم جارى مىكردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مىگذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، كشور شما سالم مىماند
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم مىماند و به ساير جاها هم سرايت مىكند. قهرى است اين. الان هم ملاحظه مىكنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سرو صدا بلند است، منتها يك دسته سرو صدا مىكنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مىكنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.
و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمتهايى كه خدا به شما داده است، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوانهايى كه به شما داده است، انقلابى كه / الان / در جبههها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مىخواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مىكنند و در صحنه هستند، تشكر مىكنم و به همه دعا مىكنم. خداوند همه ملتهاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مىرويم، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 215
تاريخ: 10/6/64
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين روزنامههاى كيهان، اطلاعات و جمهورى اسلامى
بايد اساس، تشويق اشخاصى باشد كه در اين كشور فعاليت مىكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
البته، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمىتوانم نظر بدهم. الان آنچه مربوط به مسائل آخر است، اين است كه راديو تلويزيون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همين اعتقاد را داريد كه عموم بر آنها حق دارند از اين جهت من به سهم خود خيال دارم كه راجع به من كم باشد، مگر در مواقع حساسى كه لازم است كه آن هم بايد از ما سؤال شود كه آيا مطلبى را بايد نقل بكنند يا خير. والا آنچه خوب است در راديو تلويزيون و مطبوعات باشد، آن است كه براى كشور اثرى داشته باشد. مثلاً اگر زارعى خوب زراعت كرد و زراعتش خوب بود، شما اين شخص را به جاى مقامات كشور در صحفهء اول بگذاريد و زيرش بنويسيد اين زارع چگونه بوده است، اين منتشر بشود. و يا كارمندى خوب كار كرد، و يا اگر طبيبى عمل خوبى انجام داد، عكس او را در صفحه اول چاپ كنيد و بنويسيد كه اين عملش چطور بوده است. اين باعث تشويق اطبا مىشود و بيشتر دنبال كار مىروند. يا مثلاً اگر كسى كشفى كرد، بايد مفصل با عكس و مطلب باشد يا اگر كسى سارقى را دستگير نمود، و يا يك كشاورز و يا هنرمند و يا جراح كه متأسفانه نه اسمشان است و نه عكسشان! در حالى كه اينها لايقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه بايد اساس تشويق اشخاص باشد كه در اين كشور فعاليت مىكنند، اينها به اين كشور حق دارند، به اين روزنامهها حق دارند، به راديو تلويزيون حق دارند، ولى ماها نسبت به آنها حقمان كم است. البته، آنچه من مىگويم راجع به خودم است، به ديگران هيچ كارى ندارم، آنها اختيارش با شما و با خود آنهاست. من ميل ندارم راديو هر وقت باز مىشود اسم من باشد، مدتهاست كه از اين جهت متنفرم، اين كار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زيادىاش مضر است، اين به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبك مىكند. اشخاص، شخصيتهايشان با خودشان است، اين طور نيست كه اگر اسمشان زياد يا كم مطرح گردد، شخصيتشان زياد يا كم شود. در ايران هر كس معلوم است چه جورى است. بنابر اين، آنچه راجع به خودم مىگويم اين است كه اگر قرار است عكس مرا بگذاريد، به جاى آن، عكس يك رعيت را بگذاريد و زيرش بنويسيد اين رعيت چه كار مهمى كرده است.
مسأله ديگر، عمده اين است كه تكرار نباشد. به عقيده من اين سه روزنامه با هم تفاهم كنند و
صحيفه نور ج 19 صفحه 216
مسائل را مختصرتر بنويسند، مفيدتر و كمتر بنويسند، طولانى و تكرارى نباشد. مردم وقتى مىخوانند استفاده كنند، احساس كنند مطلبى است، اين كه بگويند من هر روز به كى، چى گفتم! اين تكرارى است آخر هر روز من يك مسألهاى را مىگويم، و هى تكرار مىكنند كه فلانى چه گفت! اين چه فايدهاى دارد. اما در هر گوشه كشور اگر اتفاقى افتاده باشد، اين خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفيد است.
مسأله ديگر راجع به انتقاد، البته روزنامهها بايد مسائلى كه پيش مىآيد را نظر كنند، يك وقت انتقاد است، يعنى انتقاد سالم است، اين مفيد است. يك وقت انتقام است، نه انتقاد، اين نبايد باشد، اين با موازين جور در نمىآيد. انسان چون با يكى خوب نيست، در مطبوعات او را بكوبد، كار درستى نيست. اما اگر كسى خلاف كرده است، بايد او را نصيحت كرد، پرده درى نباشد، ولى انتقاد خوب است، بايد در اين امور خيلى ملاحظه بفرماييد تا مطبوعات مركزى باشد براى استفاده عموم و اين كه مردم بفهمند بايد چه بكنند و بايد چه بشود.
در مورد اخبار، اخبار روزنامهها /نبايد/ تكرارى نباشد، آخر كى با كى ملاقات كرده، اين چه خبر مهمى است؟ اين اصلا قابل نيست بگوييم خبر، تا بگوييم مهم! اين كه بگوييد من هر روز با كى ملاقات و به او چه گفتم، اين تكرارى است. آخر هر روز من يك مسأله را مىگويم، و هى تكرار مىكنند كه، فلانى چه گفت! اين چه فايده دارد؟ من راجع به خودم مىگويم كه عكس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور كه گفتم. گاهى لازم است كه گفته شود، مثلاً فرض كنيد بناست رياست جمهورى معرفى شود، خوب! اين مسأله مهمى است و يا مثلاً هيات دولت آمده است، خود اين مسألهاى است، ولى هر چند وقت يك بار از اين مسائل پيدا مىشود. اما هر روز كى آمد اين جا و من چى گفتم و چى شد و يا كى با كى ملاقات كرد! اين چه اثر و فايده دارد؟
بايد با اخبار مردم را تعليم كرد و بايد اخبار به صورتى باشد كه مفيد باشد، بايد كارى شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصى كه در اطراف ايران زحمت مىكشند، وقتى خبرشان را داديد تشويق مىشوند. اين طور نيست كه همه لله كار كنند و چه بنويسيد و چه ننويسيد، فرقى نكند. ما مكلفيم تا افراد را در هر رشته تشويق كنيم تا امثالشان زياد شود. اگر مطلبى از اين طبقههادر روزنامهها آمد، روزنامهها آبروى خوبى پيداكنند. روزنامهها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نيست و اين هم نيست كه همهاش مال حكومت باشد و از چيزهاى حكومتى بنويسيد، اين صحيح نيست. به نظر من روزنامههابراى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مىشود گفت كه گاهى جاى ديگران غصب شود، - البته بدان معناى غصب نه! ولى نظير آن اين عرض من است.
البته از آقايان هم تشكر مىكنم كه مشغول كار ارزندهاى هستند و اميدوارم كه مؤفق باشند و كارها را با شايستگى عمل كنند و اغراض را كنار بگذارند و روى مصالح مملكت صحبت كنند. يك وقت اين است كه انسان مىبيند افرادى خلاف مىكنند، به او تنبه مىدهد، آن هم با ملايمت و بدون اين كه آبروريزى باشد. انتقاد صحيح از دولت مانع ندارد، ولى انتقام و تضعيف نبايد باشد انشاءالله.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 217
تاريخ: 12/6/64
بيانات اما خمينى در ديدار با رئيس جمهور و هيأت دولت
پست و مقام ميزان نيست، آنى كه هست خدمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من رويهمرفته آن جمعيتهايى كه در جمهورى اسلامى كار كردند و مشغولند (رويهمرفته را مىخواهم عرض كنم)، از رئيس جمهور تا قواى اجرائيه و قوه قضائيه و مجلس و ديگركسانى كه، جمعيتهايى كه در خدمت اين انقلاب بودند، من رويهمرفته مؤفق مىدانم آنها را. ادعاها زياد است، ممكن است كه يك كسى ادعا كند كه من اگر رئيس جمهور بودم، مثلاً، زمين را به آسمان مىدوختم، يا من اگر نخست وزير بودم، چههاو چهها مىكردم، يا اگر رئيس مجلس بودم، چه مىكردم، يا اگر وزير بودم، چه مىكردم، وكيل بودم، چه مىكردم! هميشه ادعاها زياد است، وليكن در مقام عمل وقتى كه وارد بشوند اين مدعىها، كمىشان توانند كار بكنند، اكثراً ادعاست. حالا اين ادعا يا اين است كه واقعاً اشتباه دارند، يا اين كه اشخاصى هستند كه مىخواهند به واسطه اين ادعاها كار شكنى بكنند. ما اكثر الضجيج واقل الحجيج ، از اين قبيل است، آنها هم كه حج مىروند / زياد / ناله و فريادشان زياد است، اما حاج صحيح، كم است خيلى. از اين جهت من لازم مىدانم كه از مجموعه اين هياتها و اين جمعيتهاتشكر كنم، و اگر تشكر نكنم ظلم كردم، قدردانى كنم كه اينها خدمت كردند / و / از روى حقيقت و واقعيت. البته من افراد، مجموع افراد را نه مىشناسم، نه مىتوانم برايشان حكمى بكنم. اما رويهمرفته (البته عدهاىشان را هم مىشناسم)، رويهمرفته من عرض مىكنم كه يك هياتهاى مؤفقى بودند و خدمتهاى خوبى / كردند / و بزرگى كردند. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر عنايت كند و آنها را مؤفق كند به اين كه باز خدمت كنند به اين جمهورى.
بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعاً دلشان براى اسلام تپد و براى كشورشان، متوجه اين باشند كه پست، ميزان نيست، مقام ميزان نيست، مقام رياست جمهورى، اين ميزان نيست، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن، اينها چيزى نيستند، اين مقامات تمام مىشود، آنى كه هست خدمت است. آدم متعهد در هر جا باشد، اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است. ممكن است كه يك نفر، مثلاً، فرض كنيد كه نخست وزير بوده است، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كار بهتر مىكند، آدم متعهدى است مىرود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است، وقتى ديد كه يك كسى از خودش بهتر مىتواند كار كند برود آن جا،
صحيفه نور ج 19 صفحه 218
برايش فرق نكند، يعنى هدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودش مىتواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان، البته بسيارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مىكند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مىكند كه چى دارد مىكند و در دلش چى مىگذرد. ماها نمىدانيم، اما خدا مىداند. انسان مىفهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است. خودش مىفهمد يعنى، غالبامى فهمد خودش مىفهمد كه (آنى كه در اين پست هست) پست را دوست دارد يا خدمت را دوست دارد. اين چون خدمتگزار است، دلبسته به اين پست هست، يا خير. دلبسته به اين پست است، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست.
خوب! ادعاش را مىكند و مىكند هم حتماً عمده آن جهت است كه انسان واقعاً بداند كه يك روزى جواب بايد بدهد. هيچ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم. هر كداممان، هر كارى انجام بدهيم، يك روز جواب مىخواهد، انتقاد بكنيم، يك روز جواب مىخواهد، انتقامگيرى باشد، يك روز جواب مىخواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جواب مىخواهند از ما. اين را ما بايد حتماً توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه، يعنى هركس مسلمان است، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مىشود، و حاضر است، اين جزو اعتقادات اسلام است. بنابراين، نبايد اگر فرض بفرماييد كه رئيس جمهور رفت و / يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مأيوس بشود. نه! بايد او برود يك كارى كه ازش مىآيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان اين كه يك كارى است دارد مىكند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم، بداند كه اين كار، يك كار شيطانى است، اين كار ازش نمىآيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجام بدهيم براى جمهورى اسلام، اين كار الهى است و ازش هم كار مىآيد. اين محكى است كه انسان خودش غالباً مىتواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى، گاهى هم بر خود انسان / گاهى / مخفى است يك مسائلى. بنابراين، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه / به / كارشان انجام مىدهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهت چيز باشيد كه ما رفتيم، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مىتوانيد كار بكنيد يا نه! آنها هم كه مىآيند، اگر واقعاً مىخواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها هم پيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مىشود چكارهاند. و اگر اينها مىخواهند يك مقامى را اخذ بكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد / فكر / كسانى كه مىخواهند يك كارى بكنند، بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه! مسائل مهم است. مسأله دولت، مسأله رياست جمهور، مسأله رياست مجلس، مسأله قوه قضائيه، وزارت، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد بداند كه اين كار، كار
صحيفه نور ج 19 صفحه 219
شيطانى است. رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى
تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است، كار انسان متعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مسأله معيارى است براى همه، كه اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقى نكند كه حالا من وزيرم، يا اين كه وكيل هستم، يا اين كه كار ديگر از من مىآيد يك كار ديگر، هر چه شد. من كار براى اسلام مىخواهم كار بكنم و مىدانيد كه الان ما احتياج داريم، مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم، اشخاص فعال در اين كشور خدمت بكنند.
ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ مظلوم بوده است
و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم. بنابراين، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مىكنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مىكنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست. آنهايى كه انتخاب مىخواهند بكنند، توجه به اين، بايد هميشه نصبالعين اين باشد، والا انسان به خطا وارد مىشود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مىشود، اين جا هم نشد، جاى ديگر بلااشكال معلوم مىشود. اين يك مسألهاى است كه، اين طور نيست كه، اين يك معنايى است كه مخفى نمىماند. منتها يك روزى به انسان مىگويند كه ديگر دستش كوتاه است. اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب! دستش باز باز است، مىتواند كارى بكند، مىتواند جبران بكند. اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است، نمىتواند كارى بكند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، ديگر فايده ندارد.
الان وقد عصيت قبل به فرعون مىگويد، فرعون آن آخر كه مىخواست غرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت، گفت من همانى كه آنها مىگويند من هم مىگويم. در صورتى كه نبود اين طور، وقتى بر مىگشت هم همان بود.
در هر صورت، ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريباً اين كشور مظلوم بوده است و خصوصاً در اين سده آخر، اين آخر، واقعاً مظلوم بوده است، الان هم مظلوم است. خدمت به اين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان. اين يك مسألهاى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است. لكن گاهى گاهى وقت انسان خودش غفلت مىكند، از روحيات خودش هم غفلت مىكند، گاهى وقتهاهم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مىكند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اين مسائل! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه همه مؤفق باشيد، در هرجا كه باشيد. مؤفق باشيد به
صحيفه نور ج 19 صفحه 220
اين كه براى خدا خدمت كنيد، براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان - كه آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت مؤفق باشيد و همه شما سالم و مؤيد و موفق، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمت است. و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 221
تاريخ: 13/6/64
حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام سيد على خامنهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله تعالى با تأييدات خداوند متعال جل و علا و دعاى خير حضرت ولى الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، چهار سال رياست جمهورى اسلام با خير و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ملت بزرگ و شجاع ايران با همه توطئهها و تبليغات دشمنان اسلام كه براى اطفاى نور خدا و اسلام بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شريف و مجاهد، دست در دست يكديگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نيز توطئههايى را كه براى جلوگيرى از سيل خروشان و اراده آهنين مؤمنين مظلوم در طول تاريخ كه مىرود كاخهاى ستم سياه و سرخ را فرو ريزد و فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم، محرومان و غارتزدگان پهناور زمين را به خروش درآورد، با قدرت خنثى نمود. ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پير نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمين بار براى تعيين سرنوشت خويش به سوى صندوقهاى رأى هجوم آورد و ياوهگويان و خيالبافان را بر خود لرزاند و فردى شريف از سلاله پيامبران را براى خدمت به اسلام و ايران و مسلمانان و ملت برگزيد و اين مسؤوليت سنگين را برعهده كسى گذاشت كه چهار سال در اين مقام، صادقانه و با تعهد و روشن بينى به ملت و اسلام و ايران خدمت نمود، و اين، پس از خدماتى بود كه قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. جزاه الله خيرا .
رئيس جمهور محترم بايد توجه داشته باشند كه در پيشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى و تمايلات سرى تا اعمال معلن و مخفى مىگذرد، در حضور حق است و چيزى را نتوان از او جل و علا پنهان كرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و بايد توجه نمايند كه در مقامى هستند كه يك جمله او گاهى مومنى را ساقط كرده و متعهدى را از بين مىبرد، و يا غير صالحى را به مقامى كه شايسته آن نيست مىرساند، گاهى يك سخنرانى او، جمهورى اسلامى و كشور را نور مىبخشد و گاهى بعكس. مقام خطير است و خطر بزرگ، به خدا بايد پناه برد و از او استمداد كرد. همه دست اندركاران به ويژه رئيس جمهور بايد از چاپلوسان دغلباز و زبانبازان حيله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقهدار كه تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است،
صحيفه نور ج 19 صفحه 222
انتخاب كنند. بسا كه منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و كشور اسلامى صدمه زنند.
شما اى رئيس جمهور محترم و ديگر متصديان امور كشور! مىدانيد كه قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً امريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور شخصيتها تا به آتش كشيدن مزرعهها و مغازهها، و از انفجارات كور در كوچهها و خيابانها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنهدار از اول انقلاب تا امروز است، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم خوردهاى نبايد غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگانهاى دولتى و مقامات مؤثر، به تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را وابسته نمايند. غفلت از اين امر، فاجعهانگيز است و همه مقامات، خصوصاً مقامات بالا چون رؤساى قواى سه گانه، بيشتر مورد نظر و هدف هستند، زيرا انحراف آنان خداى نخواسته - ممكن است انحراف رژيم را در پى داشته باشد. همه ما و شما بايد بدانيم كه شيطان خارج و داخل و نفس اماره به تدريج انسان را از خلافهاى كوچك به بزرگ و بزرگتركشاند كه يك وقت از كفر سر در مىآورد. پس خلاف كوچك را بزرگ شماريد و شماريم، و فساد را از سرچشمه جلوگيريم. از خداوند متعال مدد خواهيم كه همه ما را حفظ نمايد، خصوصاً از شيطان نفس كه مادر بتهاست.
اينك به پيروى از آراى محترم ملت عظيم الشان و آشنايى به مقام تعهد و خدمتگزارى دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقاى سيدعلى خامنهاى ايده الله تعالى، آراى ملت را براى پس از پايان دوره كنونى، تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم و از خداوند تعالى تؤفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامى خواستارم. البته رأى ملت و تنفيذ اين جانب، تا وقتى است كه ايشان به تعهد خود و راه مستقيمى كه در پيش داشتهاند، باقى باشند و به اسلام و احكام نورانى آن پاى بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستكبران باشند و با هيچ ظالم مستكبرى راه سازش باز نكنند كه نمىكنند.
خداوند، همه ما را به طريق مستقيم انسانيت هدايت فرمايد! ما و همه مقامات جمهورى اسلامى مرهون ملت فداكار، خصوصاً قشر ضعيف و مظلوم هستيم كه با جانبازى و فداكارى آنان دست جباران كوتاه و به جاى طاغوتيان، حكومت مستضعفان پايه گذارى شد. اين حقيقت هميشه بايد در پيش چشم همه باشد، كه همه خدمتگزار اين قشر باشيم و هر چه در راه اين ملت عزيز در طبق اخلاص بگذاريم، از عهده شكر آنان برنخواهيم آمد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 228
تاريخ: 26/6/64
فرمان امام خمينى درباره تجهيز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى محسن رضايى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران
با توجه به اين كه در اصل 150 قانون اساسى ادامه نقش سپاه در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن تصريح شده است و نظر به اين كه انجام اين نقش بدون آمادگى كامل سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگى و فنون دريايى، زمينى، هوايى امكان پذير نيست، شما مأموريت داريد هر چه سريعتر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاى زمينى، هوايى و دريايى قوى نماييد تا در موارد لازم با همكارى و هماهنگى با ارتش جمهورى اسلامى ايران از مرزهاى زمينى، دريايى و هوايى كشور حفاظت نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 223
تاريخ: 13/6/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور و ساير مقامات مملكتى سفرا و كارداران مقيم تهران (به مناسبت عيد سعيد غدير خم)
بيت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين عيد سعيد بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملتهاى مستضعف و به مسلمين جهان و به ملت بزرگوار ايران تبريك عرض مىكنم. و به فال نيك مىگيرم كه در يك همچو روز بزرگى، مسأله تنفيذ صورت گرفت. بايد عرض كنم كه مصادف با اين يوم، مسؤوليتهاى بزرگى در پيش دارد. حكومت، حكومت حضرت امير سلام الله عليه و وضع حكومت او را ما در نظر بگيريم و كسانى كه در حكومت هستند و در دستگاههاى دولتى هستند، سيره آن بزرگوار را در نظر بگيرند و ببينند كه بايد چه بكنند. البته قدرت اين كه آن طور كسى عمل بكند، ماها نداريم، كسى ندارد. به طورى كه نقل كردند در يكى از چيزهايى كه به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشتهاند كه سرقلمها را نازك بگيريد، سطرها را نزديك هم بنويسيد، از چيزهايى كه فايده ندارد، احتراز كنيد، اين يك دستورى هست براى همه يعنى، دستورى هست براى كسانى كه در بيتالمال دست دارند. اين طور حضرت امير سلام الله عليه در وقت حكومتش دستور مىدهد براى صرفهجويى. مضايقه مىكند كه در يك صفحه كه مىشود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود، يك قلم كه مىتواند آن مركبى كه در آن وقت بوده است صرف كند، سرش ريزه باشد تا كم صرف بشود از حرفهاى غيراصولى نوشته نشود، كه صرفه واقع بشود. باز از ايشان نقل شده است كه حساب بيت المال را كشيدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و كسى آمد با ايشان حرف ديگرى مىخواست بزند، شمع را خاموش كردند، فرمودند كه اين مال بيتالمال است، تو مىخواهى حرف ديگر بزنى.
ما چه كنيم با بيتالمال مسلمين؟ وظيفه حكومتها چيست با بيتالمال مسلمين؟ اين مسأله، مسأله اين نيست كه در آن وقت و در حكومت حضرت امير باشد، اين دستور است در طول تاريخ براى كسانى كه متكفل حكومت هستند كه تا اندازه ممكن در بيتالمال تصرف نكنند، يك در همش در آن طرف حساب دارد. بايد حساب بدهيم، بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى، در كارهايى كه مىكنيم، تصرفهايى كه در بيتالمال مىكنيم، بايد بعد حساب بدهيم چرا؟ زياده روى شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خير دارد. بيتالمال مسلمين را بزرگ بشماريد. حكومتهاى اسلامى بايد
صحيفه نور ج 19 صفحه 224
بيتالمال مسملين را براى جلال و جبروت خودشان صرف نكنند، بيتالمال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است. وزارتخانهها بايد وقتى كه مىبينند كه كارمند بيتالمال مسلمين هستند و مسلمين هستند و از آن جا حقوق مىگيرند و ارتزاق مىكنند و اداره، اداره بيت المال مسلمين است، حتى در آن مسائلى كه حضرت امير گفته ملاحظه كنند، كوچك نشمرند مسأله را، مسأله بيت المال مسلمين است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چيزهايى كه مربوط به حفظ مقامات است در حالى كه ما الان درش مىگذرانيم اين يك چيز لازم است اما به حد لزوم. حتى مطبوعات بايد اين توجه را داشته باشند كه چيزهايى كه براى ملت مفيد نيست در روزنامهها ننويسند، كاغذ صرف اين نكنند، وقت صرف اين نكنند. بايد راديو تلويزيون توجه به اين معنا داشته باشد كه اين از بيت المال مسلمين است، بايد وقتش صرف چيزهايى كه مربوط به مصالح مسلمين است، نشود، مسؤوليت دارد اينها. بايد اشخاصى كه، مقاماتى كه هستند، ملاحظه كنند كه به اندازه ضرورت مشاور بگيرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگيرند، نه به اندازه دلخواه. و اين معنا را بايد همه ما بدانيم كه دلخواههاى ما آخر ندارد. گمان نبايد بكنيم كه اگر ما به آن جا رسيديم، تمام شد مسأله. آن جا كه رسيديم بيشتر خواهد شد. امروز حكومتهاى كوچك تقاضاهاى كوچك دارند، هواهاى كوچك دارند، لكن اين طور نيست كه اين هواها محدود بشود. وقتى به يك حكومت بالاتر رسيدند، تقاضاها زيادتر مىشود، هواهاى نفس بيشتر مىشود. وقتى رئيس جمهور يك كشور پهناور مثل آمريكا يا شوروى يا هندوستان شدند، آن وقت هوايشان بالاتر مىرود، قانع نيستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چيز. گمان نكند انسان كه اگر يك جايى دارد كه درش زندگى مىكند، يك جا بهتر پيدا كند، آن جا وقتى رفت راحت است. آن جا تازه اول اين است كه يك جاى بالاتر داشته باشد.
آفت انسان هواى نفس انسان است
من به آقاى رئيس جمهور عرض مىكنم، چهار سال گذشت و چهار سالها مىگذرد و همه حكومتها همين طور است، مىگذرد. آنكه نخواهد گذشت اعمالى است كه ما انجام بدهيم، كه اينها ثابت است در دفترهاى خدا ثابت است. اعمال خوب به ما بر مىگردد، اعمال بد به ما برمىگردد، همه چيز از خود ما هست و به ما بر مىگردد عكسالعمل ماست. بايد توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشيم به اين كه آفت انسان، هواى نفس انسان است و اين در همه هست، سرچشمه مىگيرد از آن فطرت توحيد. فطرت، فطرت توحيد است، فطرت كمالطلبى است. كمال مطلق را انسان مىطلبد، خودش نمىفهمد، خيال مىكند كه مقام خواهد، لكن وقتى بهش رسيد، مىبيند اين هم نيست. همه عالم را اگر چنانچه جمع كنند و به دست انسان بدهند، قانع نيست. مىبينيد كه قدرتمندهايى كه قدرتشان زياد است، بيشتر دنبال قدرت هستند، بيشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگيرند و دريا را بگيرند و زمين را بگيرند و آسمان را بگيرند، قانع نيستند. اگر انسان
صحيفه نور ج 19 صفحه 225
جلوى خودش را نگيرد، اين سركشىاى كه حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مىدهد. بايد سركشى را جلويش را گرفت، و اين نفس را مهار كرد. در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است، كسانى كه متصدى امور هستند آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگيرند. گمان نكنند كه ما حالا اين جا را مىخواهيم كافى است، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است، يعنى قدرت خدا مىخواهد فانى در او بشود و اين حد ندارد، لاحد است. لكن چون ما مطلع نيستيم، نمىفهميم از اين جهت گمان مىكنيم اين چيزها را مىخواهيم و همه عذابهاى انسان براى همين است كه نمىداند چى مىخواهد. اين چند روز دنيا رفتنى است، اين رياستها رفتنى است، آنچه كه به جا ماند اين است كه ما چه كرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم. اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاح مىشود. و من اميدوارم كه براى همه و خصوصاً آنهايى كه كارهاى كليدى در دستشان است، اين مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر هم حل مىشود.
جوانها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم و خداخواه باشند
در اين حكومتى كه الان در پيش داريد و در اين دوره تازه توجه كنيد كه كارهايى را كه خواهيد انجام بدهيد، كارهايى باشد كه همهاش صلاح كشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاهها را در مدنظر بگيريد كه اسلامى بشود و اگر دانشگاهها اسلامى بشود، مسائل ما در آتيه هم حل است. در نظر بگيريد كه افرادى كه براى اسلام مفيد است، انتخاب كنيد، خودى را كنار بگذاريد و خدا را توجه كنيد. اگر اين مسأله در هر انسانى حل بشود، همه مسائلش حل شدنى است.
خداوند به همه توفيق بدهد كه راه مستقيم الهى را به پيش بگيرند و بگيريم و به اين راه مستقيم پيش برويم. صراط كه در روايات هست كه ادق (7) از مو، مثلاً تاريكتر است از شب، چه و چه و در بعض روايات هست كه صراط از متن جهنم مىگذرد، يعنى توى آتش عبور مىكند، آتش محيط است، نه رو. ملاحظه كنيد آن جا بايد عبور كرد و در اين دنيا از همين جا صراط است تا غيرمتناهى و اين صورت در آن عالم به آن نحو نمايش پيدا مىكند. در اين راه كه داريد، توجه كنيد كه مستقيم باشد، صراط مستقيم باشد، شرقى و غربى نباشد. جوانها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح كنيد و همه چيز را. براى اين مردم ستمديده خدمت كنيد، اين مردم كه شما را به اين جا رساندهاند و اگر اينها نبودند حالا يا در حبسهابوديد يا در قبرستانها. براى اينها بايد خدمت بكنيد، همهمان خدمت بكنيم، هر كس به هر اندازهاى كه مىتواند. بزرگترين چيز تقواست كه قرآن و حديث در آن، آن قدر پافشارى كردند كه انسان متقى باشد، مواظب خودش باشد، كه نبادا با
صحيفه نور ج 19 صفحه 226
زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم كند. عدالت را اجرا كنيد، عدالت را براى ديگران نخواهيد، خودتان هم بخواهيد. در رفتار عدالت داشته باشيد، در گفتار عدالت داشته باشيد، تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزار باشيد.
خداوند انشاء الله همه ما را، همه شما را، همه مسؤولين را تؤفيق بدهد كه خدمتگزار اين ملت باشند. تؤفيق بدهد كه رضاى خدا را در اين عالم تهيه كنند و مرز حركتشان، حركت اسلامى و الهى باشد. و من اميدوارم كه خداوند تؤفيق بدهد به دستاندركاران كه در كارهايشان مؤفق باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 230
تاريخ: 5/7/64
پاسخ امام خمينى به نظرخواهى 135 نماينده مجلس درباره انتخاب دولت جديد
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از حضرات آقايان، اين جانب چون خود را موظف به اظهار نظر مىدانم، به آقايانى كه نظر خواستهاند از آن جمله جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى و بعضى آقايان ديگر عرض كردم، آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد و در وضع بسيار پيچيده كشور، دولت ايشان را مؤفق مىدانم و در حال حاضر تغيير آن را صلاح نمىدانم ولى حق انتخابات با جناب آقاى رئيس جمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 231
تاريخ: 7/7/64
انصاب حجت الاسلام كروبى به نمايندگى امام و سرپرست حجاج ايرانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
با تشكر از حجاج عزيزى كه در تمامى صحنهها حاضر بودند و با تشكر از عملكرد خوب و زحمات شما و ساير برادران دستاندركار امر حج در داخل و خارج، جناب عالى را به عنوان نماينده خويش و سرپرست حجاج در سالهاى آينده منصوب مىنمايم تا به تمام برنامههايى كه در احكام سالهاى گذشته ذكر گرديده بود، عمل نماييد.
بديهى است كه تمام مسؤولين با شما همكارىهاى لازم را خواهند داشت. انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد.
والسلام،
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 232
تاريخ: 24/7/64
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
هيچ كس حق ندارد كه راجع به مجلس جسارتى بكند
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از آقايانى كه زحمت دادم معذرت مىخواهم، لكن بعضى مسائل هست كه موجب شد من به خدمت آقايان برسم و آن چيزى كه تكليفم هست، عرض كنم. اولاً كه هيچ نگرانىاى در اين مسائل نيست و من تأييد كنم مجلس را و هميشه سفارش مىكنم به ملت كه مجلس را بايد تأييد كنند و مجلس از ارگانهايى است كه لازم است بر همه ما كه او را تأييد كنيم و هيچ كس حق ندارد كه راجع به مجلس جسارتى بكند و مجلس حقش است كه مؤافق و مخالف داشته باشد و ممتنع و يك مسأله است كه هميشه بايد در مجلس باشد و اين امرى است كه گذشت و در او هيچ صحبتى نيست.
بايد كوشش كنيد در تاييد، نه كوشش كنيد در انتقاد
آن چيزى كه موجب زحمت آقايان است، اين است كه ما راجع به آتيه صحبت كنيم، گذشته گذشته است. الان يك واقعيتى است و آن اين كه مجلس رأى اعتماد داده است به نخست وزير. اين يك واقعيتى است كه در قبال همه ما واقع شده است و اين سه وضعى كه در مجلس آمده است كه رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق، اينها همه براى اين بوده است كه تشخيص دادند اين مطلب را، در آن هم صحبتى نيست. صحبت اين است كه آيا از اين بهبعد مخالف مىخواهد كارشكنى بكند براى دولت، به ترتيب غربىاش مىخواهد عمل كند؟ براى اثبات اين كه ما راست گفتيم، مىخواهد اسلام را شكست بدهد خواهد جمهورى اسلامى را شكست بدهد؟ يا اين كه عقل اقتضا مىكند كه حالايى كه در مقابل اين امر واقع شده است، اين كه عقيدهاش اين است كه به طورشايسته عمل نشده است و از اين بهتر مىشد عمل بشود، هدايت كند، كمك كند كه به طور شايسته عمل بشود كه در دوره آتيه همه راى بدهند، نه اين كه كارشكنى كند و خداى نخواسته در يك همچو موضع حساسى كه ما واقع هستيم دولت را به شكست برساند و اين از امورى است كه برخلاف اسلام است، بر خلاف مصالح كشور است و برخلاف مصالح خودتان است. اگر شما اعتقاد به اسلام داريد و عقيده داريد چنانچه داريد و اعتقاد داريد كه بايد كشور با قدرت پيش برود و در اين موضع در جنگ پيروز بشود، راه براى ابرقدرتها بسته بشود و شور ما قوى بشود، بايد كوشش كنيد در تأييد، نه كوشش كنيد در
صحيفه نور ج 19 صفحه 233
انتقاد. انتقاد سالم بايد بكنيد، اين هم در پيشرفت مسائل مؤثر است، انتقاد سالم و راهنمايى دولت در همه كارهايى كه مىخواهد انجام بدهد، اينها از امورى است كه لازم است. اما اين كه خداى نخواسته يك وقت براى اين كه اثبات كنيد مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهيد كارشكنى بكنيد، دولت را به شكست وادار كنيد، ملت را تضعيف كنيد، دولت را تضعيف كنيد، اسلام را به شكست برسانيد، اين يك مطلبى است كه الزاماً بايد جلوش گرفته بشود و من اميدوارم اين جور نباشد.
مجلس اسلامى است، بايد نظرها، نظرهاى خيرخواهانه اسلامى باشد
مجلس امروز مثل مجلسهاى سابق نيست كه در يك محل دربسته و سربستهاى بين خودشان صحبت بشود و بعد هر كدامش را خواستند منتشر كنند و هر كدام را نخواستند نكنند. مجلس امروز مستقيمامنتشر مىشود مسائلش و حتى آن اشخاصى كه در مزرعهها مشغول زراعت هستند، راديو دارند و مسائل را مىتوانند بگيرند. ملت ما هم امروز مثل سابقش نيست كه بىتفاوت باشد در امور. ملت ما هم مواظب است و مراقب است و همه امور را مشاهده مىكند. بايد آقايان بدانند كه اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته وسوسهاى پيش بيايد، يا كسى باشد كه بخواهد وسوسهاى پيش بياورد در خارج و داخل تضعيف كند دولت را و نگذارد كه مسائل پيش برود و همه چيزهايى كه بايد مؤافق با اسلام باشد پيش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسايى مىكنند و سكوت نمىكنند. بنابراين توصيه من به آقايان به طور جد اين است كه بايد شما كه مىبينيد كه دولت نتوانسته به آن طورى كه دلخواه است عمل بكند، بايد از اين به بعد تعقيب كنيد، تأييد كنيد، همراهى كنيد، كمك كنيد تا كشور شما رو به سلامت برود و احتراز كنيد از يك چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى ملت است. از آن طرف هم به آقايانى كه در طرف آن طرف واقع شدهاند، عرض مىكنم كه شما براى اين كه تشخيص مصلحت داديد اين كار را كرديد، حالا از اين به بعد اگر چنانچه از دولت يك چيزى برخلاف ديديد، براى اين كه بگوييد ما مصلحت ديديم و براى مصلحتمان اين كار را كرديم و اثبات كنيد حرف خودتان را بخواهيد تأييد كنيد از دولت در موارد بىجا، آن هم برخلاف شرع است. همان طورى كه هميشه بنابراين است و هميشه سفارش شده است، مجلس يك مجلس مشورتى اسلامى است، نه يك مجلسى است كه در جاهاى ديگر متعارف است و مربوط به اين مسائل اسلامى نيست و كارى به مذهب ندارد. مجلس اسلامى است، بايد نظرها، نظرهاى خيرخواهانه اسلامى باشد، هم درباره دولت، هم درباره وزرا. وزرايى كه شما انتخاب مىكنيد، بايد همان طورى كه گفته شده است شرايطى داشته باشند كه كاردان باشند و يك طور نباشد كه يك وزيرى باشد كه بعد نتواند كار بكند، فعال باشد. و كمك كنيد كه يك همچو وزرايى چيز بشود و زودتر كار هم انجام بگيرد.
امروز يك روزش هم براى دولت حساسيت دارد و بايد كار كند
خوب، ما الان در مشكلات هستيم، نبايد دولت يك مدت طولانى تعطيل باشد، بايد به طورى كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 234
صلاح است زود او به حسب تكليفش چيز بكند و آقاى رئيس جمهور هم به حسب تكليفشان آن قدرى كه تشخيص دهند تأييد بكنند و بعد هم آمد مجلس، زود مسأله را تمام كنيد، نگذاريد طولانى بشود و ضرر است براى اسلام، ضرر است براى كشور، امروز كشور مثل روزهاى آرام نيست كه ده اگر چهل روز هم، پنجاه روز هم، يك ماه هم، دو ماه هم، سه ماه هم دولت نتواند كار بكند، اشكالى نداشته باشد. امروز يك روزش هم براى دولت حساسيت دارد و بايد كار بكنند. بنابراين عرض من اين است كه بايد آقايان نظر داشته باشند، انتقاد كنند، انتقاد سازنده، انتقاد نصيحت، و انتقاد خصمانه نكنند. در نطقهاى قبل از دستور و در نطقهاى در صحبتهايى كه وقتى معرفى مىكنند وزرا را، هتاكى نكنند، اين ازشان آقايان دور است، نبايد يكى ديگر را تضعيف كنند همديگر را تضعيف كنند، نه آنهايى كه در اكثريت هستند، نه آنهايى كه در اقليت هستند، نه آنهايى كه ممتنع هستند، هيچ كدام نبايد اين كار را بكنند، براى اين كه اين خلاف رضاى خداست، خلاف شرع است. البته بايد انتقاد كرد، مسائل را گفت و هرچه به نظر آقايان مىآيد بايد بگويند و اگر نگويند خلاف است. پس بنابراين يك مطلب راجع به اين است كه برخوردها، برخوردهاى اسلامى سالم باشد، چه در مجلس و چه در خارج مجلس و يك صحبت اين است كه زودتر اين مجلس تمام كار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، با دقت همه چيز و به طور سريع اين كار انجام بگيردكه تعطيل نباشد امور. مادر وضعى هستيم، در جنگ هستيم در همه گرفتارىها هستيم، توطئهها هستند و ما بايد زودتر اين كار را انجام بدهيم تا اين كه انشاء الله اين كشور چيز باشد.
به قواى مسلحه سفارش مىكنم كه در امور سياسى دخالت نكنند
از آن طرف هم من به قواى مسلحه، چه ارتش باشد و چه چيزهاى محلى باشد و چه پاسبان باشد پاسدارها باشند، به همه آنها سفارش مىكنم كه در امور سياسى دخالت نكنند. اين طور نباشد كه يك دستهاى بروند راجع به اين كه كى اين طورى گفته، يك دستهاى بگويند راجع به آنها، به آنها مربوط نيست، آنها بايد مشغول جنگ باشند. ولى خوب! معلوم است كه آنها مطلع مىشوند از مجلس، نمىگويم مطلع نشوند، دخالت نكنند! و آقايان بايد بدانند كه اگر چنانچه در مجلس يك اضطرابى واقع بشود و يك وضع ناخوشى پيش بيايد، آن تاثيرش در جبههها هست و در كارخانهها هست و در كشاورزىها هست و در همه جا تأثير دارد و اين به عهده شماست.
الان يك تكليف بزرگ به عهده شماست، به عهده همه شماست و آن اين كه كارى نكنيد كه به واسطه اعمال شما و به واسطه برخوردهاى ناهموار خداى نخواسته يك وقت پيش بيايد در همه كشور يك آثار سويى واقع بشود و يك وقتى يك اضطرابى واقع بشود. از آن طرف هم توطئهها معلوم است كه هست و موجود است الان در كشور ما و خداى نخواسته آنها هم دامن بزنند يك وقت هياهويى در همه جا پيدا بشود. و من به همه ملت سفارش مىكنم كه در اين امور آرامش خودشان را حفظ كنند و هيچ حركتى كه برخلاف اين آرامش است انجام ندهند و مجلس را تأييد كنند و وكلا را تأييد كنند و
صحيفه نور ج 19 صفحه 235
اصلاً راجع به اين كه چه شده است حرفى نزنند و راجع به آينده مواظب باشند كه كارها انشاء الله به خوبى پيش برود و كارها چيز بشود.
همه يكدست در مقابل توطئهها بايستند
مطلب ديگرى را كه مىخواستم عرض كنم راجع به اين است كه ما هميشه از اول ارتش را تأييد كرديم و آن وقتى كه مىخواستند ارتش منحل بشود و نظرهاى سويى در كار بود، نظرهاى فاسدى در كار بود و مىخواستند ارتش را ساقط چيزش كنند، از بين ببرند و مىگفتند ما ديگر ارتش چه نمىخواهيم، در آن وقت ما برخلاف گفتيم و گفتيم ما ارتش لازم داريم و ارتش هم بحمدالله الان تصفيه شده است، ارتش الان ارتش بسيار خوبى است و دارند خدمت مىكنند و ما آنها را تأييد مىكنيم، چنانچه پاسداران را تأييد مىكنيم. همه اينها بايد با هم باشند تا اين كشور را بتوانند نگه دارند. اين طور نباشد كه ارتش خيال كند يك ارگان عليحده است و سپاه هم خيال كند كه يك قوه عليحده هست و ديگران هم اين طور حساب كنند. همه شما يك قوه هستيد براى حفظ آرامش و براى حفظ كشورتان و براى حفظ اسلامتان. اين يك تكليفى است براى همه ما، مجلس بايد اين كار را انجام بدهد، دولت بايد اين كار را انجام بدهد، روحانيين بايد اين كار را انجام بدهند، ملت بايد انجام بدهد و ارتش و سپاه هم بايد انجام بدهند كه همه يكدست در مقابل توطئهها بايستند و همه يكدست كشور را به پيش ببرند و بحمدالله الان كشور ما يك كشور ثابتى است، يك كشور مستقلى است، يك كشور پيشرويى است و دارد پيش مىرود و بسته به اين است كه اول مجلس درست برخورد بكند و بعد هم سايرين و همه انشاء الله اميدوارم كه مؤفق و مؤيد باشند و اسلام را تأييد كنند و اين بار را به منزل برسانند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 237
تاريخ: 1/8/64
پيام امام خمينى به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى درباره رعايت حدود و مرز در سخنرانىهاى پيش از دستور
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى، چون گفتار آقايان پخش مىشود و ممكن است سوء تفاهمى بين مردم حاصل شود، لازم است عرض كنم، آيات و رواياتى وارد شده است كه مخصوص به معصومين عليهم السلام است و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شركت ندارند، تا چه رسد به مثل اين جانب. هر چند فقهاى جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعى و سياسى و اجتماعى دارند و تولى امور در غيبت كبرى موكول به آنان است لكن اين امر غير ولايت كبرى است كه مخصوص به معصوم است. تقاضاى اين جانب آن است كه در صحبتهايى كه مىشود و پخش مىگردد، ابهامى نباشد و مرزها از هم جدا باشد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 238
تاريخ: 9/8/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت
آن چيزى كه براى همه ما لازم است، اين است كه مردم را در صحنه نگاه داريم
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً تبريك عرض مىكنم اين دولت جديد را و اميدوارم كه مؤفق بشويد به اين كه قدمتان مبارك باشد براى اين كشور. مطالب يك چيزهايى است كه همه مىدانيد و تذكر است، والاً خوب! همه اطلاع داريد كه آن چيزى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما در فكر اين باشيم كه مردم را در صحنه نگاه داريم و اين يك سرش بسته به دولت است و رئيس جمهور است و مجلس، يك سرش هم مربوط به خود مردم. اگر اين طرف را شما نگه داريد، ما از ملتمان مطمئن هستيم كه به حسب غالب و اكثريت، آن طرف را حفظ مىكنند. اين طرف بايد بنا بگذارد بر اين كه با هم مثل يك دست باشند و اين كارى را كه انجام دهند، همه با هم همصدا باشند. اگر بنا باشد در يك دولتى، يك وزارتخانهاى بخواهد مخالفت بكند در يك امرى، اين كار پيش نمىرود. حالا در يك ممالكى كه آسوده هستند، كارى ندارند اگر در دنيا باشد يا يك رژيمى باشد كه اين طور نباشد كه مخالفى داشته باشند، آن جا خيلى صدمه نمىخورند. اما در يك رژيمى كه مىدانيد همه مخالف شما هستند و دنبال اينند كه يك چيزى را درست بكنند و منتشر بكنند و هرچه مىخواهند بگويند و هر كارى هم بخواهند بكنند، در يك همچو وضعى كه الان ما مبتلا به آن هستيم و شما مبتلاى به آن هستيد، عقل و انصاف اقتضا مىكند كه ما ديگر در بين مان چيزى نباشد. وقتى همه با ما مخالفند، ما بر فرض اين كه در بين خودمان هم فرضاً يك اختلاف نظرى باشد، با هم باشيم در دفع او.
اين گفته مىشود كه در وضع ايلاتى كه ايلات بزرگ ايران بودند آن وقت، اينها با هم مخالف بودند، يك دستهشان از آن ور مىكشيد، جنگ هم با هم شايد داشتند، لكن اگر يك كسى به يك دستهاى حمله مىكرد، همه با هم او را دفع كردند. خوب! اين مقتضاى عقل است كه انسان، كسى كه بخواهد به تيرههاى او حمله بكند، او را دفعش بكند، خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بكنند. ما الان در يك همچو قضيهاى واقع هستيم كه همه كشورها به استثناى خيلى كم با ما مخالفند، بعضى اظهار مخالفت هم مىكنند و عمل هم مىكنند و بعضى هم در واقع مخالفند وليكن اظهارش را هم شايد نكنند. در داخل هم كه مىبينيد كه باز شياطين موجودند براى اين كه اختلاف بيندازند، براى اين كه يك كارى انجام بدهند. بحمدالله الان ساكت شده است به حسب غالب اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 239
مسائل، اما هست باز و عقل اقتضا مىكند كه ديگر ما آنهايى كه متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهورى اسلامى و مىخواهند در زير بار ابرقدرتها ديگر نباشند، اينها ديگر با هم باشند. يك همچو عمل بزرگى كه بيرون رفتن از زير تعهد يك قدرتهاى بزرگ، يك همچو عمل بزرگى نمىشود، الا اين كه يك ملت و دولت و همه با هم باشند. اگر نباشند، ممكن نيست يك همچو مطلبى. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سايه همين اتحاد بوده است، اگر يك اختلافى بوده جزيى بوده و بايد كوشش كنيد كه حتى آن اختلاف جزيى هم نباشد، يعنى جورى عمل بكنيد كه مردم از شما انتزاع اين را بكنند كه شما خواهيد خدمت بكنيد.
بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم
وقتى مردم ديدند كه شما در صدد خدمت به آنها هستيد، طبيعى است كه آنها هم كمك به شما مىكنند و اين به اين است كه همه وزارتخانهها، هركسى كه متصدى يك وزارتخانه است، وزارتخانه خودش را بنابراين بگذارد كه اصلاح كند به نفع مردم، به جورى كه مردم وقتى كه در آن وزارتخانه وارد مىشوند با رضايت خاطر، با اطمينان خاطر بيرون بيايند. اگر اين طور بشود، بلااشكال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبى هستند. ما از مردم تشكر بايد بكنيم، ما همه مرهون آنها هستيم. عمده اين است كه ما هم بتوانيم خدمت متقابل بكنيم و بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم، يعنى هر وزيرى در وزارتخانه خودش واقعاً بين خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اين كه آن پرسنل آن جا را، هركس در تحت نظر او هست، آنها را بسيج كند به اين كه با مردم رفتار خوب بكنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همين طور شركت دادن مردم را در امور، اين را كراراً گفتم، شما هم خودتان گفتيد كه يك كشورى را كه بخواهيد اداره بكنيد، يك دولت تا شركت مردم نباشد نمىشود اداره صحيح بشود. وقتى بنا شد كه مردم شركت كردند در كارها، شما شركت داديد مردم را، آنهايى كه الان خدمت مىكنند و سابق هم خدمت كردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اين جا، آنها را كنار نگذاريد، رد نكنيد، آنها را وارد كنيد در كار. وقتى وارد كرديد در كار و آنها ديدند كه شما مىخواهيد همكارى كنيد با آنها، آنها هم همكارى مىكنند با شما و بىهمكارى امثال بازار كارگرها نمىدانم زارعين، بدون اين قشرهاى مختلفى كه هستند كار از پيش نمىرود، بايد آنها هم وارد باشند در كار و كمك كنند، كارهايى كه آنها مىتوانند انجام بدهند، انجام بدهند، مثلاً، بازرگانانى كه مىتوانند كارهاى، بازرگانان متعهد، نه هرچيز، آنهايى كه در صدد اينند كه براى كشور خدمت بكنند، آنها را دستشان را باز بگذاريد خدمت بكنند و دنبال اين نباشيد كه هى هر چيزى را دولتىاش كنيد. نه، دولتى در يك حدودى است، آن حدودى كه معلوم است، قانون هم معين كرده وليكن مردم را شركت بدهيد، بازار را شركت بدهيد، در كارخانهها خيلى نظارت بكنيد به اين كه هيچ اجحافى به كارگرها در آن جا نشود. كارمندان خودتان را، همه اينها را وقتى كه با هم بكنيد و محبت ببينند از شما، عمده اين است كه روح محبت از شما ببينند، وقتى ديدند شما محبت به آنها داريد، آنها
صحيفه نور ج 19 صفحه 240
هم به شما محبت پيدا مىكنند، يك امر طبيعى است اين معنا. و من اميدوارم كه اين امر متحقق بشود و ما شاهد اين باشيم كه بعد از يك چند ماهى رضايت همه قشرها را به دست آورده باشيد. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همان طورى كه شما مىخواهيد خدمت بكنيد، مردم هم همه به شما خدمت بكنند. و مخصوصاً من از روحانيون همه كشور مىخواهم كه در يك همچو موقعى كمك كنند به دولت و كمك كنند به آرمانهاى اسلام. اگر بخواهند يك وقت خداى نخواسته آنها هم در آن جا يك كارهايى بكنند، كه نمىكنند انشاءالله، وليكن اگر يك وقتى جورى بشود كه شكست بشود براى دولت، شكست بشود براى عرض بكنم كه مجلس، امثال اينها، اين يك امرى است كه خوب! خودمان را با دست خودمان مىخواهيم فدا كنيم و بايد عقلمان را باز كنيم به اين كه ما گرفتار به يك چنگال يك ديوهايى هستيم كه بايد خودمان، خودمان را نجات بدهيم. ننشينيم به اين كه ديگرى بشود، ديگرى هم ما نداريم، ما خودمانيم، ما الان ديگرى نداريم كه او بيايد ما را نجات بدهد، ما خودمان بايد خودمان را نجات بدهيم و اين بسته به دست شماهاست و بسته به دست علماى اسلام است و بسته به دست مجلس است و اينها. و از مجلس هم من بايد تشكر كنم به اين كه زود مسأله را انجام دادند، به طورى كه ديگر تزلزلى در كار نباشد و آنها هم مورد تشكر ما هستند.
عمده اين است كه ما آن دنيا آبرو داشته باشيم
و شما هم انشاء الله خدمتگزار همه هستيد و همه ما خدمتگزار ملت هستيم. و خدا را در همه امور شما حاضر بدانيد، مهم آن معناست، ما از اين جا خواهيم رفت، هيچ شكى نيست، من زودتر و شما هم بعدا مىآييد، اين مسألهاى نيست، بلااشكال است مسأله. بايد فكر اين را بكنيم كه حالا كه رفتيم، آن جا از ما پرسيدند كه شمايى كه رئيس جمهور بوديد براى مردم چه كرديد؟ شمايى كه نخستوزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كه وزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كه وكيل بوديد چه كرديد؟ ملت را ازشان مىپرسند كه شما براى اسلام چه كرديد؟ عمده اين است كه ما آن جا آبرو داشته باشيم. اگر اين مطلب را درست بكنيم، هم اين جا درست مىشود و هم آن جا درست مىشود. و اگر خداى نخواسته بخواهيم يك تخلفى بكنيم، نه اين جا خيرش را مىبينيم، نه آن جا خيرش رابينيم من از خداى تبارك و تعالى تؤفيق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همهتان تشكر مىكنم كه در يك همچو موقعى همه با حسن تفاهم، باخوبى و با صفا مشغول خدمت هستيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 241
تاريخ: 11/8/64
بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه، سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در كشورهاى عربى و آفريقايى
سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مىفهمند
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه خداوند همه آقايان را مؤفق به خدمت كند. خداوند به ما منت گذاشته است كه سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مىفهمند، زيرا بسيارى از آنها روحانى هستند كه با مردم رابطه داشتهاند و مىدانند مردم چه وضعى داشتهاند و درد آنها را ادراك كنند. ولى سابق وضع اين طور بود كه افراد حكومت هيچ ارتباطى با مردم نداشتند و نمىفهميدند كه بر مردم چه مىگذرد، ولى اكنون خدا خواسته است كه حكومت مستضعفين تشكيل بشود كه بحمدالله تاكنون عملكرد او خوب بوده است و اميدوارم از اين به بعد بهتر باشد.
بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد آن جا مىشود يك محيط اسلامى ببيند
اما راجع به آقايان سفرا، آن طورى كه آقاى وزير امور خارجه گفتهاند، وضع سفارتخانههاى ما در خارج خوب است و ما ميل داريم خوبتر بشود. سفارتخانه در هر كشورى متعلق به آن كشورى است كه سفير آن به آن جا مىرود، يعنى يك قطعهاى است از يك كشور ديگر. وقتى مردم به سفارتخانههاى ما مىآيند، بايد وضع ايران را ببينند، نه وضع آمريكا و فرانسه و ساير كشورها را. آقايان! تحت تأثير هيچ چيزى واقع نشويد كه در سابق چه بوده است كه الان آن طور نيست. ما اگر بخواهيم خودمان باشيم، بايد همه چيزمان از خودمان باشد و در آداب و رسوم، خودمان را از غرب جدا كنيم. ما از غرب خيلى بدىها ديدهايم و چيزى كه بشود گفت كه خوبى آنها بوده است، از حكومتهاى غربى نبوده بلكه از اهل صنعت بوده است كه البته بسيارى از آنها براى حكومتها كار مىكنند. بنابراين، بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد به آن جا مىشود يك محيط اسلامى ببيند، چه از حيث پرسنل و چه از جهت زندگى.
صحيفه نور ج 19 صفحه 242
ما بايد با آنها كه غرض ندارند روابط داشته باشيم، منتها نبايد تحت سلطه خارجى باشيم
مسأله ديگر هم اين است كه ما نمىخواهيم در يك كشورى زندگى كنيم كه از دنيا منعزل باشد، ايران امروز نمىتواند اين طور باشد، بلكه كشورهاى ديگر هم نمىتواند اين طور باشد كه در يك جا بنشينند و مرزهايشان را ببندند، اين غيرمعقول است. امروز دنيا مانند يك عائله و يك شهر است، و يك شهر داراى محلههاى مختلفى است كه با هم ارتباط دارد. وقتى دنيا وضعش اين طور است ما نبايد منعزل باشيم. ما بايد با كشورهايى كه با ما هستند و ما را اذيت نمىكنند، روابط داشته باشيم و آقايان در فكر اين باشند و روابط را تحكيم كنند. البته ما با آنها كه بخواهند به ما تعدى كنند، نمىتوانيم بسازيم و از اول هم اعلام كرديم، مگر آنها خودشان را اصلاح كنند. اين معنا كه گاهى اهل غرض يا جهال اين حرف را مىزنند كه ما نبايد روابط داشته باشيم، از باب اين است كه يا نمىفهمند يا غرض دارند، زيرا تا انسان جاهل يا مخالف يا اصل نظام نباشد، نمىتواند بگويد يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد. بنابراين اگر زمزمهاى مىشود آنها را نبايد به حساب آورد زيرا آنها غرض سياسى دارند، والا آدم عاقلى كه توجه به اين مسائل دارد مىداند آدم وضعش چه جور است. و اسلام يك نظام اجتماعى و حكومتى است و مىخواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام كه خود رسول الله سفير مىفرستادند به اطراف، اين حرف را نمىزدند. در هر صورت ما بايد روابط داشته باشيم، آنها كه غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداريم، كم كم بايد روابط حسنه بشود. من اميدوارم اين عمل را انجام دهيد و دولت هم مؤفق باشد، منتها نبايد تحت سلطه خارجى باشيم، نبايد آنها دخالت در امور ما بكنند و نبايد به ما خط بدهند. بنابراين، اشخاصى كه گاهى مطالبى گفتهاند و متوجه به مطالب هستند، مىخواهند جمهورى اسلامى را به هم بزنند و ما از اول گفتيم خواهيم انقلابمان را صادر كنيم. صدور انقلاب به لشكركشى نيست بلكه خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم كه يكى از آن مراكز، وزارت امور خارجه است كه بايد مسائل ايران و اسلام و گرفتارىهايى كه ايران از شرق و غرب داشته است، به دنيا برساند و به دنيا بگويد كه خواهيم اين گونه عمل كنيم و روابط حسنه داشته باشيم، والا آنهايى كه خواهند ما را به تباهى بكشند، ما اصلا ميل نداريم با آنها روابط داشته باشيم، مگر اصلاح بشوند.
اميدوارم كه خداوند به همه شما تؤفيق بدهد كه به اسلام و كشورتان خدمت كنيد. اميدوارم اين حكومت، حكومتى باشد كه براى مستضعفين كار كند، چرا كه تاكنون حكومتها به ضد مردم بودهاند و براى خودشان يا اربابانشان كار مىكردند و ما مىخواهيم حكومت براى مردم، خصوصاً آنها كه زحمت كشيدهاند و خون دادهاند و آقايان را از گرفتارىهابيرون آوردند و از رژيم سابق و گرفتارىهاى شرق و غرب نجات دادند، كار كنند و عمده اين است كه همه خدا را در نظر بگيريم كه همه چيز از اوست و ما چيزى نيستيم. خداوند همه را مؤفق بدارد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 244
تاريخ: 22/8/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى وزير كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى، به منظور رفع مشكلات جارى ژاندارمرى و شهربانى كه تحت نظر وزارت كشور انجام وظيفه مىنمايند، بدين وسيله به جناب عالى اجازه داده مىشود تا با مشورت آقاى رئيس جمهور محترم، از اختيارات فرماندهى كل قوا در امور نيروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبت به ترفيع و تشويق افسران و درجهداران و كارمندان و ساير مواردى كه از اختيارات فرماندهى نيروهاست، اقدام مقتضى معمول نماييد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 245
تاريخ: 28/8/64
پاسخ امام امت به استفتاء كميسيون امور قضايى و حقوقى مجلس شوراى اسلامى در رابطه با ايجاد وحدت رويه قضايى در مسائل تعزيرات
بسمه تعالى
در اين موقع كه اكثريت قاطع متصديان امر قضا واجد شرايط شرعيه قضاوت نيستند و از باب ضرورت اجازه به آنان داده شده است، حق تعيين حدود تعزير را بدون اجازه فقيه جامع الشرايط ندارند. بنابراين لازم است با تعيين هياتى مركب از جناب عالى و جناب حجت الاسلام آقاى اردبيلى و دونفر از فقهاى شوراى محترم نگهبان، به انتخاب فقهاى مذكور نگهبان، حدود تعزيرات را تعيين كنند كه در آن چهارچوب اجازه داده شود و حق تخطى از آن نداشته باشند. والبته اين امر موقتى و اضطرارى است تا انشاء الله قضات جامع الشرايط تعيين گردند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 246
تاريخ: 7/9/64
تأييد امام خمينى در مورد چاپ عكس آيت الله مدرس روى اسكناس يكصدريالى
بسمه تعالى
سزاوار است كه اولين اسكناس كه در ايران به طبع مىرسد، عكس اولين مرد مجاهد در رژيم منحوس پهلوى چاپ شود، خداوند رحمت فرمايد ايشان را.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 247
تاريخ:9/9/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوان عالى كشور، نخستوزير، وزرا و گروهى از مسؤولان كشورى و لشكرى به همراه جمعى از كاركنان تأسيسات خارك به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع)
عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد بگوييم دو عيد است، عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه وآله و عيد ولادت حضرت صادق سلام الله عليه، خداوند انشاء الله مبارك كند بر همه شما و بر همه مسلمين جهان و بر ملتهاى بزرگ اسلامى خصوصاً ملت ايران، انشاء الله مبارك باشد اين روز. و من از همه آقايان تشكر مىكنم كه زحمت كشيديد و خصوصاً از آنهايى كه در جزيره خارك مشغول خدمت هستند بسيار تشكر مىكنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى زحمات آنها را و خدمتهاى آنها را قبول كند.
آن چيزى كه مىخواستم امروز عرض كنم اين است كه در ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله قضايايى واقع شده است، قضاياى نادرى به حسب روايات ما و روايات اهل سنت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى هست. از جمله قضيه شكست خوردن طاق كسرى و فروريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشكدهفارس و ريختن بتهابه روى زمين. قضيه شكست خوردن شكست طاق كسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ طاق ظلم، طاقهاى ظلم مىشكند و مخصوصاً طاق كسرى شكسته شد براى اين كه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلم انوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه دربارىهاى آن وقت و موبدان آخوندهاى دربارى آن وقت درست كردند، يكى از ظالم ساسانيان است و دنبال او يك حديثى هم جعل شده است و به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نسبت داده شده است كه من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشيروان! اين سند را اولاً سند ندارد و مرسل است و ثانياً كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كه يك دروغى است كه بستند. انوشيروان ظالم بايد گفت، نه عادل. در زمان انوشيروان چهار طبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است، يك دسته هم شاهزادگان بودند و دربارىها، اينها يك طبقه عليحده ممتاز. يك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و
صحيفه نور ج 19 صفحه 248
به قول آنها شريف زادهها، آنها هم يك دسته ممتاز. يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايى بودند كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر كه نوع مردم بودند پيشهوران بودند و پيشه وران بايد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده. آنها ماليات آن طبقه بالا ماليات بده نبودند به نظام هم نمىرفتند. در نظام بايد طبقه پايين كه پيشهوران بودند، مىگفتند اينها بايد خدمت كنند و مال اينها صرف بشود در آن طبقات ديگر، اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمىدادند كه اين طبقه پايين تحصيل كند، ممنوع بود. اين قصه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كه بوذرجمهر پيشاش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بين اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يك نفرى كه حالا مىگويند كفشگر بوده، پيدا كردند و او گفت كه من مىدهم به حسب نقل شاهنامه من مىدهم لكن به شرط اين كه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد. گفت نه، ما نه پولش راخواهيم، نه اجازه مىدهيم، براى اين كه اگر اجازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مىخواهد دخالت كند در امور و اين نمىشود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است! و در تاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مىكردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطين حتى يك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبليغ كردند با اين كه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاريه آن قدر از ناصرالدين شاه تعريف كردند و شاه شهيد و نمىدانم امثال ذلك، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغات كه در آن وقت بود هميشه بوده است. عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست و مثل كمونيستى شوروى است. ما الان در عصر حاضر اين چيزها را مىبينيم و اگر چنانچه تاريخنويس و نمىدانم آنهايى كه شعرا هستند و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الان دارد در دنيا مىشود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند، آنها هم خيال مىكنند كه همان طورى كه انوشيروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئيس جمهور آمريكا هم صلح دوست و عدالتپرور و امثال اينهاست و حال آن كه شما كه مطلعيد مىدانيد قضيه چى هست.
عراق از جرگه تروريستها خارج شد، چون سجده كرد به آمريكا!!
اين قدر هياهو راه انداختند براى جلوگيرى از تروريست، آن قدر تبليغات كردند كه ايران درش تروريستپرور است و ايران چطور و جزء تروريست. عراق از جرگه تروريستها خارج شد چون سجده كرد به آمريكا!! و ايران وارد شد براى اين كه اعتنايى به آنها نكرده!! ميزان تروريستى همين است پيش آنها و خود آنها مركز اين امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بكشند، بريزند بكشند، قتل عام كنند هيچ اشكال نيست، بعد نسبت مىدهند به ايران كه در حبسهايش كشتار چه شد و چه شده، دليلتان چى هست؟ منافقين گفتند، سند صحيح!! دليلشان اين است كه مخالفين با جمهورى
صحيفه نور ج 19 صفحه 249
اسلامى گفتند كه اينها در محبسهايشان چه واقع مىشود، چه واقع شود، بدون اين كه محاكمه بشود مىكشند مردم را و امثال اينها. آن وقت يك مطلبى كه اين طورى است در رسانههاى گروهى آنها آن قدر درش تبليغات مىشود و آن قدر گفته مىشود و ما از باب اين كه با آنها مخالفيم، رسانههاى آنها اگر چنانچه يك مطلب صحيحى هم باشد نمىگويند و اگر چنانچه مطلبى را از امثال آنها بشنوند، چندين روز دنبال هم هى گفته مىشود، بعد هم دوباره تكرار مىشود.
جزيره خارك را خوب! زدند، بعضى جاهايش هم اشكال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند كه نفت ايران را قطع كنند؟ نتوانستند، الان هم باز با اين كه گويند كه، خود آنها عدهاىشان مىگويند به اين كه الان همانطور كه سابق جريان داشت نفت، حالا هم جريان دارد بلكه بيشتر يك قدرى، معذلك الان هم مىگويند كه نفت ايران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمىدانم جزيره خارك چند دفعه نابود بايد بشود؟ اولى كه زدند گفتند ما با خاك يكسانش كرديم، پس بايد يك قطره نفت نداشته باشد، خاك است ديگر!! بعد چهل و نه مرتبه مىگويند يا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مىگويند ما از بين برديمش. خوب! يك چيز را چند دفعه از بين مىبريد؟ اين وضع دنياست، آن وقت مناقشه نيست در اصلاً در راديوهاى خارجى راجع به اين غلطى كه اينها مىگويند، راجع به اين تناقضگويىاى كه اينها مىكنند هيچ كلمهاى، هيچ حرفى نيست، اما تا يك كلمه اين جا از يكى صادر مىشود، يك چيزى به آن مىچسبانند و در بوقهايشان شروع مىكنند به چيز كردن. وضع دنيا الان اين طورى است، روى دروغ باز شده است.
بتها همه به رو افتادند، اين بتها هم خواهند از بين رفت
اين كه چهارده كنگره از كنگرههاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمىآيد كه يعنى در قرن چهاردهم اين كار مىشود يا چهارده قرن بعد اين كار مىشود؟ به نظر شايد بيايد اين، محتمل هست كه اين بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بين مىرود و بحمدالله رفت از بين. بتهاهمه به رو افتادند، اين بتها هم خواهند از بين رفت، حالا چه بتهايى كه تراشيده بودند از سنگ يا بتهايى كه خود ملتهايا بعضى از ملتتراشند با آدم، اينها هم رفتنى است، منتها ما حوصلهمان كم است. تمام دنيا از اول تا آخرش پيش حق تعالى يك جور پيداست، اين ور و آن ور ندارد كه يك راه دورى باشد. پيش ما اين طور است كه خيلى راه دور است كه هزار سال طول مىكشد، دو هزار سال طول مىكشد. نخير اينها قريب است، نزديك است و مىشود و بتها شكسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزىها و بتپرستىها و آتش پرستىها هم انشاء الله از بين خواهد رفت.
ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم
و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به ملت قهرمان ايران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعاً وحدت درست كنند، نه اين كه فقط ما هفته وحدت مىگيريم، ما محتاج به وحدت هستيم در
صحيفه نور ج 19 صفحه 250
ساليان دراز هميشه. قرآن كريم كه به ما دستور داده و به مسلمين دستور وحدت داده، براى يك سال و ده سال و صد سال نيست، براى سرتاسر عالم است در سرتاسر تاريخ و ما محتاج به اين هستيم كه عملاً وحدت را محقق كنيم و محقق هست و نگه داريم اين وحدت را. ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم و من اميدوارم كه با بركت وحدت ملت ايران، اين وحدت در ساير كشورهاى اسلامى هم پيدا بشود كه دارد پيدا مىشود و همه مسلمين دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روايت هست.
و انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق عنايت كند و هيچ وقت از اينهاى و هوىها و از اين تبليغات خارجىها خوف به خودتان راه ندهيد، آن خوفى كه بايد باشد از خداى تبارك و تعالى باشد. از ديگر قدرتها خوف نداشته باشيد براى اين كه قدرتى در كار نيست غير قدرت حقتعالى. قدرت حق تعالى است كه جلوه جلوه ضعيفش در سرتاسر عالم طبيعت پيدا شده است و شما هيچ وقت نترسيد و مستقيم و پاى برجا بايستيد و در مقابل همه قدرت استقامت كنيد و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ مىكند از شر اشرار و مملكت شما را نجات مىدهد و مهم اين است كه از شما راضى باشد حق تعالى.
انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند
من بايد عرض كنم كه مقصد اصلى انبيا تا حالا كم حاصل شده است، خيلى كم. اگر فردا آخوندهاى دربارى نگويند كه فلانى گفت پيغمبر كارى ازش نيامد، اگر پيغمبر مقصدش حاصل شده بود، اين آخوندهاى دربارى حالا نبودند. اگر مقصد انبيا حاصل شده بود، اين دولت آمريكا و نمىدانم ديگران نبودند حالا. اگر اينها مىگويند كه الان مقصد انبيا حاصل شده است و اين همه فساد در دنيا هست؟ پس مقصد انبيا معلوم مىشود اين فسادها بوده كه حاصل شده مقصد انبيا حاصل نشده است، ما هم كه داريم مىگوييم مقصد انبيا، باز آن مقصدى كه آنها خواستند ما دستمان به آن نمىرسد، اين يك مسألهاى است فوق اينها. مقصد انبيا حكومت نبوده است، حكومت براى مقصد ديگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمىگردد به معرفت الله، هر چه در دنيا واقع بشود و انبيا هر چه دنبالش بودند دنبال اين بودند كه خداشناسى، واقعاً خداشناسى، اگر او حاصل بشود همه چيز دنبالش حاصل است. تمام فسادهايى كه در دنيا واقع بشود از اين است كه ايمان ندارند به خدا، ... خداشناسى و معرفت باشد، ايمان ندارند. اگر ايمان به خدا پيدا شد همه چيز دنبالش است، تمام فضايل دنبالش است. انبيا هم دنبال اين بودند كه به تدريج آن طور كه مىشود اين بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله. تمام چيزهاى ديگر هم مقدمه همين معناست و تمام چيزهايى كه از آن سوختند انبيا، اين بود كه مىديدند مردم دارند خودشان را مىكشند طرف جهنم. انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مىخواهند كه همه
صحيفه نور ج 19 صفحه 251
مردم خوب باشند، مىخواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، مىخواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مىبينند كه اين مردم دارند رو به جهنم مىروند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشارهاى به اين هست، فلعك باخع نفسك اين كه اينها مؤمن نشدند. مسأله اين است كه همه دنبال اين بودند كه مردم را آشنا كنند با خدا.
قرآن كريم مركز همه عرفانهاست، مبدا همه معرفتهاست لكن فهمش مشكل است
اين طورى كه مىبينيد كه در ادعيه ائمه ما واقع شده است، در دعاى كميل شما ملاحظه كنيد كه چى مىگويد حضرت امير، عرض مىكند كه خوب! بر فرض اين كه من آتش را تحمل كردم اما فراق تو را چطور تحمل كنم؟ اينها چى مىگفتند! در دعاى مناجات شعبانيه چه حرفهايى هست؟ مقاصد انبيا در ادعيه كه در از ائمه عليهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زياد. قرآن كريم اشارات بسيار لطيفى دارد لكن چون براى عموم وارد شده است به يك صورتى گفته شده...است كه هم خواص از آن ادراك مىكنند، هم عموم از آن ادراك مىكنند. قرآن كريم مركز همه عرفانهاست، مبدأ همه معرفتهاست لكن فهمش مشكل است. آنهايى كه فهميدند كه من خوطب به بودند و كسانى كه متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضيه چى هست، آنها مقاصد انبيا را مىدانند چى هست، مقصد رادانند چى هست. ما دوريم از آن و مهجور، لكن خوب! عنايات حق تعالى زياد است، از ما مهجورها هم اين قدرى كه ازمان مىآيد قبول مىكنند، لكن بايد ما اين قدرى كه ازمان مىآيد دنبالش برويم، در عمل، در علم و در اخلاق و در ساير چيزها و اگر همين قدر هم برويم خوب جنات عدن هست، جنات هست لكن آنى كه مقصد انبيا بود، جنات هم بود، چيز ديگرى ماوراى اينها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، يك مسأله ديگرى فوق اين مسائل بود. خوب! اين دست ما از آن كوتاه است. حالا ما كه اهل همين مسائل هستيم اگر چنانچه جديت نكنيم و به احكام ظاهرى انبيا عمل نكنيم، به احكام اسلام خداى نخواسته عمل نكنيم، خوب! دنبالش آن چيزهايى است كه هست در كتاب و سنت. و من اميدوارم كه خداوند به همه تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اسلام و خدمت كنيم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤفق باشيد انشاء الله و اميدوارم كه اسلام ما را قبول كند به اين كه مسلمان هستيم و پيغمبر اكرم در اين روز، روز مبارك ما را بپذيرد و حضرت صادق سلام الله عليه ما را قبول كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 252
تاريخ:11/9/64
تلگرام تسليت امام خمينى به آيت الله گلپايگانى
بسمه تعالى
حضرت مستطاب آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته
خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيدنصرالله مستنبط قدس سره موجب تأثرگرديد. بدين وسيله اين ضايعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقاى سيد جواد گلپايگانى دامت توفيقاته تسليت گفته، طول عمر و سلامت شما را از خداى متعال مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 253
تاريخ: 19/9/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى
افرادى كه از دانشگاه در مىآيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً تشكر كنم از همه آقايان كه تشريف آوردند اين جا از نزديك خدمتشان برسيم. و من الان بايد بگويم كه اطمينان دارم كه با اين جمعيتى كه الان، اعضاى محترمى كه الان هستند در شورا، ديگر نگرانىاى نسبت به دانشگاههاو انشاءالله ساير چيزها نباشد. معذلك البته مسأله چون خيلى مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقايش، از اين جهت بايد هميشه اين حساسيت را داشت / اين طور نيست كه / در همه امور بايد حساس بود اما فرق است ما بين آنى كه ادامه بايد اين حساسيت پيدا بكند، يك چيزهايى كه حل مىشود، مثلاً ما جنگ داريم، جنگ چيز مهمى نيست حل مىشود، چيز مهمى نيست و بحمدالله خوب است وضع، و جهات سياسىاى كه در دنيا هست، آنها هم حل مىشودانشاءالله، چيزهايى است حساس بايد بود. اما مسأله دانشگاه يك مسأله فوق العاده است كه اين افرادى كه از دانشگاه در مىآيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن كشور هستند، و در كشور ما، يا رو به اسلام مىبرند كشور ما را يا منحرفش مىكنند. اين از چيزهايى است كه از دانشگاه مىآيد اين كار، چنانچه از حوزههاى علميه مىآيد اين كار، از اين جهت خيلى مهم است اين امر. در انقلاباتى كه در عالم واقع مىشود يا در شورشها يا در كودتاها، يكى اصل اين شورش و انقلاب و كودتا، يكى انگيزهاش، يكى محتوايش اينها سه امرى است كه بايد در آن توجه كرد. خودشان، خود انقلابات يا خود اينها شبيه به همند، يا شورش است يا كودتاست يا انقلاب، صورتاً مثل انسانها مىماند كه همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگيزهها مهم است و محتواها. گاهى وقتها انگيزه خوب است، محتوا خوب نيست، گاهى وقتهامحتوا خوب است، انگيزه درست نيست. ممكن است يك نفر حالا، (حالا نسبت به يك نفر عرض مىكنم) يك نفر آدم با يك انگيزه خوبى بخواهد يك كار خوبى به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، اين آدم مثاب است لكن كارش خلاف است. يك اشخاصى مىشود كه يك كارهاى خوبى انجام مىدهند با انگيزه بد. مثلاً يك كسى كشف يك چيزى مىكند و انگيزهاش بد است براى اين كار و كارش خوب است، يك وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگى هم همين جور است كه يك انقلاب است كه تحول است از يك حالى به حال ديگر، نه پيشبرد همان چيزى كه هست چنانچه انقلاب جمهورى اسلامى در كل هم
صحيفه نور ج 19 صفحه 254
همين طور است، يك انقلاب شد به توسط مردم، يك انگيزه انقلاب بود و يك محتواى انقلاب. اميدوارم كه انگيزه انقلاب در مردم الهى باشد. اما در انقلابات ممكن است كه ما انقلاب بكنيم، يك حكومتى را برداريم يك حكومت ديگر براى خودمان درست كنيم، خودمان مىخواهيم به يك نوايى برسيم، كار نداريم ببينيم چه بشود. اين چه محتوايش خوب باشد، چه محتوايش بد باشد براى ما فايده ندارد، براى اين كه مىخواهد تشكيل بدهد وقتى انگيزهاش اين است كه فقط به دستش بيايد يك قدرتى، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقى بوده، ما آن قدرت را از او بگيريم، خودمان بگيريم. اين با او نسبت به اصل مسأله انگيزه فرقى ندارد، يعنى يك حكومتى رفته است، يك حكومت ديگرى هم آمده است، هر دويشان هم مثل هم هستند، مثل ساير كودتاها مىماند كه در دنيا واقع مىشود، اين فرقى با هم ندارد. يك وقت اين است كه يك قيام مىشود، يك نهضتى مىشود براى يك كار خوبى اما الهى نيست. از باب اين كه كار خوب است براى ملتمان خدمت بكنيم كار خوب است، فلان، اين ممكن است ارج بدهد اما آنى كه مقصود است، نيست. آنى كه مقصود است اين است كه انسان در كارهايش چه در تشكيل حكومتش، چه در انقلاب فرهنگىاش، چه در انقلابات ديگرش نظرش اين باشد كه يك كار الهى كرده باشد، اين پيش خدا ارزش دارد مثل انبيا. انبيا كارشان به واسطه اين ارزش داشت نه براى عمق كارشان و عرض مىكنم كه سعه كارشان، حكومتشان زياد باشد، كم باشد فرقى نمىكند اين انبيا، آنى كه هيچ نتوانسته كار بكند با آنى كه خيلى كار كرده هر دو در انگيزه مثل هم هستند، يعنى هر دو مىخواستند كه يك كارى براى خدا بكنند و پيش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، يكى موفق شده، يكى موفق نشده است - آن ديگر دست خود اين نبوده، موفق نشده است - و در انقلاب فرهنگى، آنى كه براى شما فايده دارد (يك وقت براى مملكت فايده دارد، يك وقت براى دانشجوها فايده دارد، يك وقت براى شما آقايان) آنى كه براى شما فايده دارد اين است كه انگيزهتان اين باشد كه اين دانشگاه را ببريد طرف اسلام، الهىاش كنيد. هر درسى مىخواهند بخوانند مانع ندارد، درسهايى كه چيز است، اسلام با همه چيزها، الا بعضى از درسهااستثنا كرده، با همه موافق است، اما آنى كه براى ماها فايده دارد اين است كه ما بخواهيم همين / مسألهاى كه / اسلامى بودن را الهىاش كنيم، بخواهيم الهى باشد اين كار ما، براى خدا كار بكنيم، اين براى خودتان فايده دارد، موفق بشويد فايده دارد، موفق هم نشويد فايده دارد. و اگر اين انگيزه شد مسلما دنبال اين هستيد كه كار خوب باشد وقتى انگيزه الهى شد، ديگر نمىشود اين كه انسان انگيزهاش الهى باشد و دنبال اين باشد كه خودش يك / چيزى / راهى باز كند، حالا چى شد، هر چى شد، شد. اين قهراً خواهد اين طور شد كه وقتى كه انگيزه براى خدا شد، دنبال اين است كه اين كار را انجام بدهد به طورى كه خداپسند باشد، از اين جهت در اين كار موفق است. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب! قصور قدرتش است، قدرت نداشته بيشتر از اين. اما پيش خدا اين ارزشاش با آن كسى كه قدرت داشته مثل هم مىماند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 255
اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مىكند همه چيز را
بنابراين آنى كه براى انسان ارزش دارد، ارزش انسانى و روحانى دارد، ارزش الهى دارد، اين است كه اين انگيزه را حفظش بكند كه براى خدا اين كار را بكند. مىخواهيد تربيت كنيد اطفال مردم را، براى خدا، خواهيد تربيت كنيد جوانهاى مردم را، براى خدا، مىخواهيد تربيت كنيد ملت را، براى خدا، مىخواهيد حكومت كنيد، براى خدا حكومت كنيد، همان حكومتى كه انبيا مىكردند، خوب! موسى هم حاكم بود، پيغمبر هم حاكم بود، على هم حاكم بود. از آن طرف، چيزهاى مفسد هم حاكم هستند، صورت مثل هم مىماند - الا در بعضى جهات - انسانها صورتهايشان يكى هست، مثل هم مىماند همه، يك وضع دارند، گاهى اگر يك وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانى و حيوانى است ديگر. آن چيزى كه فرق مىگذارد ما بين اينها، آن معنايى است كه در آنها هست و مهم آن انگيزه الهى است كه برگردد همه چيز به خدا. خدا هم كه انبيا را فرستاده، مقصد اصلى اين نبوده كه حكومت بكنند، مقصد اصلى اين نبوده است كه نظام ايجاد كنند، مقصد اعلا اين نبوده كه عدالت اجتماعى ايجاد كنند، مقصد اعلا اينها نيست، اما اينها مقصد است - بعضىهايش مقصد است - البته عدالت، اجراى عدالت يك مقصدى است، عدالت الهى را بخواهيد اجرا كنيد لله تعالى، مقصدى است. بخواهيد عدالت الهى را ايجاد كنيد براى خاطر اين كه مشهور بشويد به اين كه آقا چه آدم خوبى است، دارد چى مىشود، اين براى خودتان بد است، واقعش خوب است، براى مردم آن وقت خوب است بعضى چيزها براى مردم خوب است، براى دانشگاه خوب است، بعضى از چيزها براى شما خوب است، بعضى چيزها براى هر دو خوب است. اگر موفق بشويد هم اين معنا را درست بكنيد كه انگيزه، انگيزه الهى و خدايى باشد، نه براى خودم يك كارى مىخواهم بكنم، براى خدا مىخواهم يك كارى بكنم، براى ملت هم نيست، براى خداست، اگر اين طور باشد موفقيد در كارتان راجع به اين جهت. در آن كار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهيد شد در آن كار هم اگر هم خداى نخواسته يك وقت چيزهايى آمد پيش، موانعى آمد پيش، نتوانستيد موفق بشويد، اين ديگر قدرت نداشتيد، خدا هم از شما قبول دارد، بيشتر از قدرت از شما نمىخواهد. بنابراين، اين انگيزه را بايد ما حفظ بكنيم. يك كسى ممكن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحيد بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. ديگران از استفاده از او تو بهشت بروند، اين براى اين كه خودش انگيزه باطل داشته باشد جهنم برود. يك كسى مىخواهد درس بخواند براى اين كه مثلاً فلان منصب را پيدا كند، آقاى محله بشود، آقاى شهر بشود، آقاى يك مملكت بشود، آقاى دنيا بشود. يك كسى مىخواهد درس بخواند براى اين كه خودش معروف بشود، در اين جاها، در اين ده، در اين شهر معروف بشود، همهاش برگشت به اين است كه يا خودم يا خدا، يا من يا او. اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مىكند همه چيز را. و در همه اقطار كارها اين طورى است كه فرق ما بين اين كه اين كار يك كارى است الهى، آدم خودش بايد فكرش را بكند. گاهى وقتها خود انسان هم در اشتباه است لكن بايد فكر كند حالا اين كارى كه من دارم مىكنم و اين قدر خوشحالم براى اين كه براى خدا اين كار را كردم، اگر يك كسى
صحيفه نور ج 19 صفحه 256
بهتر از من اين كار را انجام بدهد، حاضرم كه اين را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم براى اين كه او بهتر براى خدا كار مىكند يا نه. اگر اين جا آدم فهميد كه نه، اين طور نيست، حاضر نيست اين كار را، بداند اين خدايى نبوده (صرف خدايى) اخلاص نبوده در آن. آنى كه براى ما فايده دارد اخلاص است كه براى خدا هم كار بكنيم، خدا هم احتياجى به هيچ چيز ندارد. احتياجى به اخلاص ما ندارد، خدا مىخواهد كه، ميل دارد، يعنى ميل به آن معنايى كه ديگران دارند نه، انبيا را فرستاده كه تربيت كنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به اين است كه دنبال انبيا باشند و انگيزههايشان هم انگيزه انبيا باشد نمىتوانيم به آن قدر، به هر اندازهاى كه مىتوانيم. البته ما نمىتوانيم كه انگيزهاى كه حضرت امير دارد ما داشته باشيم اين معلوم است كه ما نمىتوانيم. اما مىتوانيم كه يك انگيزههايى داشته باشيم كه مشابه او باشد، برويم طرف آن طرف.
دانشگاه را بايد رو به خدا و معنويت ببريد و همه درسها هم خوانده بشود
دانشگاه را بايد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويت ببريد و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اين كار برويد و اين كار را بكنيد در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان، چه نرسيد به مقصدتان. يا اگر براى خودتان باشد ممكن است كار، بسيار كار عادى باشد اما براى ديگران نفع دارد، براى شما نفع ندارد، گاهى براى شما ضرر دارد، براى ديگرى نفع دارد، براى شما ضرر دارد و گاهى براى شما نفع دارد، براى ديگران ضرر دارد. شما مىخواستيد يك كار خوبى بكنيد نشده است و كار بد شده است اما شما مىخواستيد خوب انجام بدهيد. اين معنا را ما بايد هميشه در ذهنمان باشد و توجه به اين داشته باشيم تا موفق در امور بشويم، در هر كارى موفق بشويم. من ادعا نمىكنم كه امثال من يك همچو چيزى هستيم، نه، ما آدمهاى ناقصى هستيم، بايد برويم تحصيل كنيم، تحصيل كمال بكنيم. اما مردم بودند در بينشان كه يك همچو اشخاصى بودند، لااقل ما مىدانيم انبيا بودند، اولياء خدا بودند كه اين جور بودند، براى او بوده هر چه كار كردند، نه اين است كه براى حكومت بوده است يا براى چى بوده. مىرفتند دنبال حكومت براى اين كه از دست جاهلين بگيرند، فشار مىآوردند كه از دست جاهلين بگيرند، لكن نه از دست جائرين بگيرند كه خودشان حاكم باشند، از دست جائرين مىگيرند كه عدالت الهى را اجرا بكنند. اين كار، كار انبيا بوده، عدالت الهى را مىخواستند ايجاد كنند لله تعالى. از اين جهت كه لله تعالى بوده است و خالص بودند آنها، الهى بودند خودشان، كارهاشان اين طورى بوده. ما ناقصيم، ما اعتراف مىكنيم پيش خدا كه ما ناقصيم، تا آخر هم نمىتوانيم اين طور كمال را پيدا بكنيم. اما بايد فكر باشيم كه دنبال اين معنا باشيم، همچو نباشد كه پشت بكنيم به اين معانى، دنبال اين معنا باشيم كه ما يك كارى كه مىكنيم براى خدا باشد. و من اميدوارم كه موفق بشويد وقتى كه يك همچو انگيزهاى باشد، حتى در آن كارهايى كه پيشتر نمىتوانستيد انجام بدهيد با اين انگيزه انجام بدهيد، با اين انگيزهاى كه عرض مىكنم قدرت به انجام پيدا بكنيد. خدا تأييد مىكند يك همچو انگيزهاى را، يك همچو كارى را تأييد
صحيفه نور ج 19 صفحه 257
مىكند خداى تبارك و تعالى. چنانچه ديديم كه انبيا با دست خالى مىآمدند كارهاى بزرگ مىكردند. پيغمبر اكرم چى بود؟ خوب! يك شبانى بود در مكه، همه هم با او مخالف بودند و اذيتش هم مىكردند و چه مىكردند منتها چيز بود، اما اين يك شبان پا شد يك همچو كارى كرد كه حالا دنيا را اين طور كرده. حضرت عيسى هم همين طور، حضرت موسى هم يك شبانى بود آن هم اين طور، حضرت ابراهيم هم همين طور، يكى بودند اينها خودشان، لكن جمع بودند، يك ملت بودند هر يكىشان، يعنى همه چيز داشتند و عمده همان است كه نقطه اتكا خدا بوده است، براى خدا بوده، حركت براى خدا، سير الىالله تعالى بوده، سير الىالله تعالى چون بوده است هر كارى كه مىكردند الهى بوده، نهار هم مىخوردند الهى بوده، نماز هم مىخواندند الهى بوده، جنگ هم مىكردند الهى بوده.
من اميدوارم كه ما دنبال اين مسأله باشيم و من مطمئنم كه شما آقايان انشاءالله موفق هستيد در اين كارى كه داريد انجام مىدهيد و هميشه هم حساس باشيد در آن، هيچ وقت خيال نكنيد كه نه، تمام شد مساله. دانشگاه جورى است كه نظرهاى فاسد دنبالش است به اين كه يك كار خلافى بشود در آن، دنبالش است، موفق انشاءالله نشوند. و هميشه بايد انسان حساس باشد كه نگذارد اين سنگرى كه مىتواند همه چيز را درست كند و مىشود كه همه چيز را به هم بزند، يك وقت از دستتان اين سنگر چيز بشود، يك خللى در آن واقع بشود. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه هميشه موفق و مويد و منصور باشيد و هميشه براى اين ملت و براى خدا خدمت بكنيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 258
تاريخ: 2/10/64
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى
ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست از طرف خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از شما آقايان، همين طور هم روحانيون و هم آقايان ديگر كه در يك جلسهاى كه مىشود گفت يك جلسه روحانى است براى اين كه شما و همه كسانى كه در اين جنگ وارد هستند و در ايران هستند، وضعشان همه مىدانيم كه با وضع سابق چقدر فرق كرده، يك روز بود كه جوانهاى ما اگر هم مىخواستند كارى بكنند لب دريا يا امثال اينها بود كارشان و حالا مىبينيد كه جوانهاى ما چطور عمل مىكنند. اين يك عنايتى است كه از خداى تبارك و تعالى به اين ملت شده است و همه بايد قدر اين عنايت را بدانيم. ما خودمان چيزى نيستيم، اين را همه بايد بدانيم كه هر چه هست از طرف خداست. من تجربهام در اين مدت طولانىاى كه مشغول بودم به اين كارهايى كه البته وظيفه روحانى بود لكن كنار كشيده بوديم از آن. من احساس مىكنم كه بسيارى از مسائل بود كه / ما / بدون اين كه ما بفهميم انجام مىگرفت، اين جور نبودكه ما نقشهاى كشيده باشيم براى اين كار و اين نبود جز اين كه خدا هدايت مىكرد، اين طور بود مساله. الان هم عنايت خدا به شما، به همه اين ملت هست. شما كه قوه اين ملت هستيد و خدمتگزار براى جمهورى اسلامى هستيد و نگهدار اين جمهورى هستيد و نگهبان در جبههها هستيد، مورد عنايت خدا بيشتر هستيد. شما در آن جا يك كارى كه بكنيد مثل يك عبادت طولانى است كه ماها در اين جا مىكنيم. شما مطمئن باشيد كه وقتى يك قدم براى خداى تبارك و تعالى برداريد، خداى تبارك و تعالى عنايتش را به حسب همين رحمتى كه دارد، به واسطه او بيشتر جلو مىآيد.
ما وظيفه خدايى داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم
مطمئن باشيد كه شما پايداريد، ارتش مطمئن باشد كه پايدار است. ما وظيفه داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم، وظيفه خدايى داريم و شما مطمئن باشيد كه ما از شما پشتيبانى مىكنيم. آن روزى كه منافقين نقشه كشيده بودند كه ارتش را كنار بزنند و هى انگ اين كه اينها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود كه ارتش را ما بايد حفظش كنيم، حالا بيشتر شده اين اعتقاد براى
صحيفه نور ج 19 صفحه 259
اين كه آن وقت باز يك نزديكىاى به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پيدا شده. امروز من در چهرههاى شما چيزهايى مىبينم كه آن روز نمىشد ببينى. امروز وضع شما يك وضعى شده است كه با آن روز فرق دارد و شما با كمال اطمينان مشغول خدمت باشيد. هيچ كس نمىتواند كه به وضع شما و به قدرت شما يك تصرفى بكند و نمىتواند كه يك تضعيفى از شما بكند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدلله.
كوشش كنيد به اين كه دست واحد باشيد
وقتى يك ملت قيام كرد همهشان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود با اين وسعت، مردمش بودند، روحانىاش بود، عرض مىكنم كاسبش بود، كارگرش بود، همه اينها بودند، يك همچو ملتى كه همهشان با هم بودند، هيچ كس نمىتواند باهاشان معارضه كند اينها را نمىشود با آن معارضه كرد، هم آمريكا اين مطلب را مىداند، هم شوروى مىداند كه ملت را اينها وقتى بخواهند شكستى بدهند، به يك جبههاى شكست مىدهند كه ملت همراهش نباشد يك جمعيتى كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نمىشود به هم زد. كوشش كنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحد باشيد، حتى دو دست نه، دست واحد باشيد، يعنى، شما خيال نكنيد كه سپاه يك وضعى دارد / وضع / سپاه هم خيال نكند شما يك وضعى داريد، هر دو يك وضع داريد، هر دو يك تكليف داريد و آن حفظ اسلام است.
امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مىخواهند چه بكنند
شما وقتى كه ملاحظه كنيد در صدر اسلام چه رنجهايى كشيدند اين عده كم در مقابل عده زياد، چه رنجهايى كشيدند، خود پيغمبر اكرم چقدر رنج كشيد، بعدش هم ديگران رنج كشيدند و اسلام را حفظش كردند. شما امروز يك وظيفه ملى داريد نسبت به كشورتان. يك وظيفه اسلامى داريد نسبت به حفظ اسلام، اسلام الان امانت است پيش شما. امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مىخواهند چه بكنند، متحيرند آنها كه اين چهل ميليون جمعيتى كه اين جا جمع شدند و يك گوشهاى هستند، اينها مىخواهند چه بكنند، چين با يك ميليارد و صد ميليون جمعيتش توجه به اين جا دارد كه ببيند چى هست در اين جا، شوروى توجه دارد، آمريكا بيشتر توجه دارد، همه متوجهاند به اين كه اين يك جمعيت كمى كه در يك گوشه از دنيا يك صدايى بلند كرده، اين چه صدايى است كه اين طور صدايش در همه جا موج افكنده. آنها از باب اين كه نمىدانند اسلام يعنى چه، معنويت را نمىدانند يعنى چه. آنها همه حسابهاشان روى اين است كه ما چند تا تانك داريم، آنها هم چند تانك دارند، ما چه، البته ما وقتى اين حساب را بكنيم مقابل آمريكا و شوروى، ما چيزى نداريم اگر حساب اين باشد، اما
صحيفه نور ج 19 صفحه 260
حساب اين نيست، حساب اين است كه شما يك صدا بلند كرديد دنيا را به حركت در آورديد.
دفاع ما، يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند
الان هر جاى دنيا كسى برود، توجهش به ايران مىبيند كه از خود ما كه اين جا هستيم بيشتر مطلع هست جهات را. اين براى اين است كه مساله، مسأله معنوى است، مساله، مسألهاى نيست كه ما مىخواهيم جنگ بكنيم يا مىخواهيم دفاع بكنيم. ما دفاع مقدس مىخواهيم بكنيم، يعنى ما مىخواهيم از آبروى اسلام، از آبروى كشور اسلامى دفاع بكنيم، اين يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه مىگويند كه بايد دفاع كرد. شما كشورتان الان مورد طمع يك جنايتكار واقع شده است و او را بازىاش دادهاند براى اين كه بيايد يك همچو شلوغكارى بكند. اگر چنانچه دست اينها پشت سرش نبود، با يك سيلى از بين رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش مىكنند و حالا هم دارد سست مىشود دنبال كردنشان، مايوس شدهاند اينها. شما بدانيد كه دشمن شما مايوس است امروز و شما قوىايد امروز. لكن عمده تكليف خود شماست كه هر كدامتان به تكليف عمل بكنيد، قانون براى شما تكليف معين كرده، اسلام براى شما تكليف معين كرده، به اين تكليف بايد عمل كرد، اين تكليف براى شما آبرو پيدا مىشود، براى شما حيثيت پيدا مىشود، كشور شما حيثيت پيدا مىكند.
حفظ حيثيت اسلامى و ملىتان به اين است كه با هم باشيد
الان كشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه اين بودند كه مستشاران بيايند چه بكنند، چه بكنند، كارخانههاى ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چيزمان دست آنها بود. امروز شما بحمدالله خودتان هستيد، ايستاديد روى پايتان در مقابل امريكا، شوروى نمىدانم ساير جاها، مىگوييد كه ما اصلا هيچ كارى به كسى نداريم، نمىتواند كسى دخالت كند و نخواهد كرد، نمىتوانند هم بكنند، نه صلاح نظامىشان و نه صلاح سياسىشان هست، نمىتوانند اين كار را بكنند. لكن شرط اين كه ما بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيت ملى خودتان را، حيثيت اسلامى خودتان، شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه من ارتشى هستم بايد چه باشم، من عرض مىكنم سپاهى هستم بايد چه بشوم، من بسيجى هستم، اين فكر از سرتان دور بشود. همه يكى هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملى خودتان است. وقتى همه يكى هستيد ديگر اين حرفهااز بين مىرود كه من كجا و او كجا، همه با هميد. و / همه داريد / الان هم بحمدالله آن طورى كه گزارش دادند الان هم همهتان منسجم شديد، همه قوا با هم منسجماند و مىبينيد هم كه چطور از شما دارند مىترسند، اين ور و آن ور افتادند دنبال اين كه بياييد صلح كنيد. دروغ هم مىگويند بحمدالله، معلوم است كه دروغ هم مىگويند اينها. و خدا عذاب اينها را به دروغشان هم اضافه خواهد كرد. در هر صورت من از شماها مىخواهم كه هم يك خواستى كه يك نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم يك خواستى كه خدا دارد. من از شماها مىخواهم كه بدون اين كه در ذهنتان
صحيفه نور ج 19 صفحه 261
خلجان پيدا كند كه ارتش شايد مثلاً آن طورى كه منافقين مىخواستند بكنند شايد بشود، بدون خلجان به كار خودتان مشغول باشيد، قوى باشيد، ملت با شماست، ما همه با شما هستيم و روحانيون با شما مختلطند. الان مىبينيد كه در جمعيتى كه هستيد كه سابق سابقه ندارد در نظام هيچ جا كه اين طورى مربوط به هم باشند، هيچ نظامى اين طور نيست كه روحانىاش و ارتشىاش و سپاهىاش و مردمش و اينها مخلوط به هم باشند كانه يك موجود هستند. الحمدلله الان اين طورى هست، روحانيت اين طور است و من اميدوارم كه آقايان روحانيون بيشتر در جبههها بروند و بيشتر خدمت كنند به اينها و مىكنند و وظيفهشان هست.
به وظيفهاى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل كنيد
و شما هم بدون اين كه در نظر بگيريد كه من چى هستم و او چيست، همه در نظر بگيريد خدا به ما وظيفه داده، وظيفه معين كرده، وظيفه خدايى را داريم عمل مىكنيم، بدانيد كه اين سعادت دنيا و آخرت شما را انشاءالله حفظ خواهد كرد. و من اميدوارم كه شما همه توجه به اين معنا داشته باشيد و به وظيفهاى كه قانون براى شما معين كرده، به وظيفهاى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل بكنيد و شما و سپاه و سايرين دست واحد باشيد براى حفظ آبروى خودتان، براى حفظ اسلام، براى حفظ كشور خودتان كشورى كه الان الگو شده براى همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، كشورهاى ديگر ملحق به شما خواهند شد. و اميدواريم كه يك انقلابى پيدا بشود، همين انقلابى كه در ايران پيدا شد در همه جا انشاءالله پيدا بشود، انشاءالله. و من اميدوارم كه همهتان مويد و موفق باشيد و باز هم تاكيد مىكنم كه در ذهنتان نياورد كسى به اين كه ارتش مثلاً چطور است و ارتش كذا، اين حرفهاى سابق منافقين بود، اگر كسى يك همچو كلمهاى بگويد آن هم جزو منافقين است، و الا كسى كه مسلمان است ارتشش را مىداند بايد حفظ بكند. آدمى كه مسلمان است، آدمى كه علاقه دارد به كشور اسلامى، مىداند كه ارتش از ارگانهايى هستند كه اسلام را حفظ مىكنند، همين طورى كه سپاه حفظ مىكند، همين طورى كه بسيج حفظ مىكند، وقتى همه با هم شديد، يك جمعيت عظيم هستيد و در مقابل ديگران انشاءالله قدرتنمايى مىكنيد و حفظ مىكنيد كشور خودتان را، دفع مىكنيد دشمن خودتان را. و من هم كه وظيفهام دعاگويى است به شما و من بىاشكال هر شب به شماها دعا مىكنم، بدون استثناء يك شب نيست كه من به شما قواى مسلحه دعا نكنم، همهتان را و كسانى كه بر ضد شما هستند نفرينشان نكنم. و خدا انشاءالله به همه شما عزت و سلامت عنايت كند و همهتان در درگاه خدا روسفيد باشيد، وقتى وارد مىشويد در آن جا، در جمعيتى كه سيدالشهدا سلامالله عليه در راسش هست، شماها هم باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 262
تاريخ: 16/11/64
استفتاء آيتالله موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور از محضر امام خمينى درباره تعزيرات
محضر انور حضرت آيتالله العظمى امام خمينى ادامالله ظله پس از عرض سلام مستدعيست مسائل زير را جواب فرمائيد در هيئت بررسى تعزيرات مورد نياز است.
1- حبس، نفى بلد، تعطيل محل كسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتى، جريمه مالى و به طور كلى هر تنبيهى كه به نظر برسد موجب تنبيه و خوددارى از ارتكاب جرائم مىگردد، جائز است به عنوان تعزير تعيين شود يا در تعزيرات به مجازاتهاى منصوص بايد اكتفا كرد؟
2- براى اداره امور كشور قوانينى در مجلس تصويب مىشود مانند قانون قاچاق، گمركات و تخلفات رانندگى و قوانين شهردارى و به طور كلى احكام سلطانيه و براى اينكه مردم به اين قوانين عمل كنند براى متخلفين، مجازاتهايى در قانون تعيين مىكنند، آيا اين مجازاتها از باب تعزير شرعى است و احكام شرعى تعزيرات از نظر كم و كيف بر اينها بار است يا قسم ديگر است و از تعزيرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد بايد به آنها عمل كرد؟
3- در مورد تعزيرات حسب نظر حضرتعالى قضاة مأذون نمىتوانند تعيين تعزير كنند، آيا مانند قضاة واجد شرايط كه در موارد تعزيرات حق عفو دارند آنها نيز حق عفو دارند يا مانند اصل قضاء استفاده از حق عفو احتياج به اجازه دارد؟
ادام الله عمركم الشريف
عبدالكريم موسوى اردبيلى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 263
تاريخ: 16/11/64
پاسخ امام خمينى به استفتائات آيتالله موسوى اردبيلى ريئس ديوان عالى كشور
بسمه تعالى
1 - در تعزيرات شرعيه احتياط آن است كه به مجازات منصوصه اكتفا شود مگر آنكه جنبه عمومى داشته باشد مثل احتكار و گرانفروشى كه با مقررات حكومتى داخل در مسأله دوم است.
بسمه تعالى
2 - در احكام سلطانيه كه خارج است از تعزيرات شرعيه در حكم اولى است، متخلفين را به مجازاتهاى بازدارنده به امر حاكم و يا وكيل او مىتوانند مجازات كنند.
بسمه تعالى
3 - حق عفو ندارند مگر به اذن فقيه جامعالشرايط.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 264
تاريخ: 17/11/64
پيام امام در تجليل از شهدا، اسرا، جانبازان، مفقودين و خانوادههاى آنها در دهه فجر
بسم الله الرحمن الرحيم
سپاس بىپايان از خداوند تبارك و تعالى كه با عنايات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتى كه با قيام خونين و انقلاب الهى خويش و روح ايمان و عرفان برابر قدرتها تاخته است، سرافراز فرموده است، ملتى كه با فداكارى ارزشمند، دست ستمگران را از كشور عزيز اسلامى قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است، ملتى كه مجد و عظمت ميهن اسلامى را تجديد و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حكومت عدل اسلامى را به جاى حكومت طاغوت ستمشاهى جايگزين كرده است و اسلام عزيز را بر ملتهاى تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است. رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهداى بزرگ و نثار جانبازان و مفقودين و اسراى عزيز كه با نثار جان و خون و سلامت و دورى از ميهن خود، در راه شرف، عزت كشور و اسلام، راه را براى نيل به سعادت دنيا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پيشگاه مقدس حق تعالى سرافراز و روسفيد نمودند.
اكنون پس از گذشت چندين سال از انقلاب اسلامى شكوهمند و فشارهاى جانكاه قدرتمندان و توطئههاى بىامان همه جانبه ستمگران بزرگ و كوچك براى اطفاى نور خدا، بحمدالله تعالى با قدرت عظيم روحى و به بركت خون پاك شهدا و جانبازان در راه اسلام، تمام توطئهها خنثى، و كيد ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان، گويى نزديك است. و بحمدالله تحليلهاى عليل وابستگان به بلوك شرق و غرب بىخبر از اسلام و قدرت ملتهاى اسلامى، غلط از كار درآمد و جمهورى اسلامى ايران با قدرت عظيم خود كه از موهبتهاى الهى نشات مىگيرد، به راه خود كه همان راه مستقيم اسلام است به پيش مىرود. خداوندا! تو اين تحول عجيب را در ملتى كه مىرفت فداى اميال جهانخواران به وسيله وابستگان آنان، اين بردگان بىچون و چرا شود، ايجاد فرمودى و منت بر اين ملت تحت ستم در طول تاريخ نهادى و ما را از دل بردگى غيربه عز عبوديت خود رساندى و ملت عزيز را الگو براى همه مستضعفان جهان قراردادى.
بار الها! اين كشور وابسته به رسول اكرم صلىالله عليه و اله و اهل بيت گرامى او است، و كشور حضرت بقيهالله ارواحنالمقدمه الفداء است. به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنايات خود را
صحيفه نور ج 19 صفحه 265
مستدام بدار! و پيروزى نهايى را به زودى نصيب رزمندگان عزيز فرما! و شهداى عزيز و جانبازان مكرم را از رحمت خود نصيب وافر عنايت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اينان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به كشور خود باز گردان! و راهيان عزيز كربلا، اين سلحشوران فداكار در راه حق را به مقصد والاى خود برسان! و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلامى كوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگى خود را به ما عنايت فرما و صلوات بىپايان بر انبياى عظام، خصوصاً سيد آنان، و به اولياى معظم بويژه خاتم آنان روحى فداه نثار فرما! و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات ده! انك ولى النعم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 269
تاريخ: 21/11/64
بيانات امام خمينى در جمع آقايان سيد على خامنهاى ريئس جمهور، موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور، مير حسين موسوى نخستوزير، حجتالاسلام فلسفى و ميهمانان خارجى دهه فجر
انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين جشن بزرگ را و فىالحقيقه عيد اسلامى بزرگ را بر همه ملتهاى اسلامى بلكه محرومان تمام دنيا تبريك عرض مىكنم. تبريك براى اين كه اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلابهاى ساير كشورها و انقلابهايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. انقلابهايى كه در دنيا تاكنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلابهايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مىشود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آن جا چطور است، جز اين است كه با اغفال مردم يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشتهاند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آوردهاند، هيچ در حال ملتها فرق حاصل نشده است يا حال ملتها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص ببينند كه آيا قبل از اين انقلابها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملتها يك اثرى حاصل شده است، فكرى براى ملتهاشان كردهاند يا همهاش اعمال زور است و قدرت؟ انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً در اين سدههاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملتها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او اول منقلب شد در معنويات، جوانهااز آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او اين انقلاب حاصل شد. اگر اين مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اين جا هم مثل يكى از انقلابهاى ديگرى بود كه حالشان را مىبينيد و ديديد. آن چيزى كه در اين جا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات ما حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دورهاى كه ما در آن هستيم، از اولى كه قيام شد و بعد اين انقلاب
صحيفه نور ج 19 صفحه 270
مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الان، روز به روز مىبينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى انقلاب درونى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است. اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت، و نيست الا به عنايات خداى تبارك و تعالى. ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين انقلاب باطنى پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مىدانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مىبينند متحول شده است، اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى / درونى / مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلابها يك انقلابهاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر و وضع براى ملت همان جور كه بود باشد.
تحول معنوى در ملت حاصل شده و اين تحول به دست خداست
اين آقايانى كه از خارج آمدند و من از آنها تشكر مىكنم، ملاحظه كنند در كجاى دنيا الان شما پيدا مىكنيد يك همچو جلسهاى كه در اين جا هست، كشاورزش پهلوى رئيس جمهورش، نخست وزيرش پهلوى كارگرش، همه مقاماتش پهلوى هم نشستند به طورى كه كسى وارد اين جلسه بشود نمىداند كه آيا رئيس جمهور كدام است، نخست وزير كدام است، كشاورز كدام است، كجا پيدا مىكنيد اين را؟ اين تحول است كه موجب بروز اين اعجاز شده است. شما كجا پيداكنيد كه يك رئيس جمهور بيايد همدوش يك كشاورز بنشيند؟ شما هر جا ملاحظه مىكنيد رئيس جمهورهايش به يك وضعى هستند كه با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمىكنند، هر چه مىبينند خودشان است. ما كه رژيمهاى سابق را ديديم و من كه از زمان قدرت قاجاريه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد اين كشور بودم و ديدم كه يك حكومت جزء در يك بلد كوچك با مردم چه مىكرده است، دست مردم به يك حكومتى كه مال يك ده بود يا يك قصبه بود نمىرسيد، مردم از دور حشمت او را مىديدند، آنها وقتى كه بيرون مىآمدند به مردم كار نداشتند، اتكال به سرنيزه بود. الان هم در دنيا وضع اين طورى است، اين طور نيست كه يك جلسهاى حاصل بشود و نخست وزيرش آن جا بنشيند و كشاورزش آن جا و رئيس جمهورش آن جا و / عرض مىكنم كه / عالمش آن جا و غير عالمش آن جا، اين طور نيست مساله. اين تحول اسباب اين شد كه اين پيروزى پيدا شد. من خدا را شكر مىكنم كه در يك ملتى واقع هستم، يك فرد از يك ملتى، يك خدمتگزار يك ملتى هستم كه تحول معنوى حاصل شده و اين تحول به دست خداست. امكان نداشت كه كسى بتواند يك نفر را اين طور متحول كند، از مركز فحشا به مركز عبادت و عرفان بياورد، به مركز جنگ با كفار بياورد، اگر همه ماها جمع مىشديم كه ده نفر را يك همچو قدرتى به آن بدهيم هرگز ممكن نبود براى ما، اين يك مسأله معنوى است كه دست خداست چنانچه همه چيز دست اوست. اين تحول يك تحولى است كه نمونه است در دنيا. هر حكومتى را شما ملاحظه كنيد در طول تاريخ، هر ملتى را ملاحظه كنيد در طول تاريخ، وضع اين طور نبوده است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 271
شما آقايان برويد ملتهايتان را الهى كنيد، بيدار كنيد
آقايانى كه از خارج آمدهاند بايد ملاحظه كنند اين معنا را كه بايد ملتهايشان را تربيت كنند و متحول كنند، نروند سراغ آن كسانى كه قدرتمند هستند و با آنها صحبت كنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت كنند. اگر بخواهند كه از زير بار گران اين جرمها و اين جنايتهابيرون بيايند، بايد ملتها را بيدار كنند، اين طور نباشد كه دهه فجرى تشريف بياوريد، همه ما اين جا با هم بنشينيم صحبت بكنيم، چه بكنيم و وقتى رفتيم تمام بشود، اگر اين طور باشد تا قيامت هم ما نمىتوانيم كارى انجام بدهيم. ما دلخوش نبايد باشيم به اين كه وضع حاضر چى هست، ما بايد نگران وضع آتيه باشيم. شما كه از اطراف آمديد اين جا مشاهد هستيد و داريد مىبينيد وضع اين ملت را و داريد مىبينيد و مىشنويد تبليغات بر ضد اين ملت را، اين ملتى كه همه جا شما ديديد، در همه شهرها هر جا تشريف برديد ديديد و فردا هم مشاهده خواهيد كرد انشاءالله، اينها را زور آورده است به اين جا؟ آوردهاند اينها را يا آمدند آنها؟ آن طورى كه تبليغات خارجى مىگويد، مىگويد: آوردند اينها را. يك ملت را آوردند؟! كدام قدرت مىتواند يك ملت را بياورد؟ يك ملت متحول شده است، وقتى به آن گفتند شرع اين طور مىگويد، خدا اين طورگويد، خداست كه در دل اينها اين طور علاقه را ايجاد كرده است. شما آقايان برويد ملتهايتان را الهى كنيد، ملتهايتان را بيدار كنيد، بيدار كنيد كه دنيا دست يك دسته اقليت ظالم، و ميلياردها انسان مظلوم در تحت يك سلطههاى كوچك ظالم، كوچك نسبت به ملتها. معالاسف / به اندازهاى / تبليغات سوء مبلغين خارجى در طول اين صدها سال به اندازهاى بوده است كه به همه ماها باوراندهاند كه در مقابل اين قدرتهانمىشود مقابله كرد. ما را ترساندند از اينها، با تبليغات ترساندند. وقتى كه يك قضيهاى پيدا مىشد، كافى بود كه يك نفر از خارجىها كه در اين جا ماموريت داشت بيايد بگويد اين نبايد بشود، تمام مىشد ديگر. / در/ همان قدرتهاى بزرگى كه در اين جا بودند آن قدر ترسيده بودند از خارجىها كه يك سفير فرض كنيد انگلستان در آن وقت، وقتى كه مىآمد يك چيزى مىگفت، امكان نداشت كه سلطانش بتواند خلاف بكند، براى اين كه تبليغات اين طور بود. ايران را خداى تبارك و تعالى آن طور متحول كرد كه اگر الان رئيس جمهور هر جا بيايد در اين جا، يك نفر آدم عادى به او اعتنا نمىكند، اين تحول معنوى است كه پيدا شده است. اگر اعتنا بكند، براى اين كه يك آدم است، اگر آدم باشد.
آنها كه مىگويند ايران منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند
اينها مىگويند كه ما، ايران منزوى است، الان هم مىگويند، مقصودشان اين كه پيش ملتها منزوى است يا مقصود اين است كه پيش دولتها منزوى است؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملت منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند، چند تا اتومبيل بياورند، يكى رئيس جمهور آمريكا را تويش بنشانند، يكى هم رئيس صدر كذاى شوروى را
صحيفه نور ج 19 صفحه 272
بنشانند، يكى هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكى هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكى هم آقاى رئيس جمهور ما را، بروند توى جمعيت. اينها، اين چند تا اتومبيل راه بيفتند توى جمعيتها در دنيا، ما نمىگوييم ايران، مىرويم در آمريكاى لاتين، مىرويم در خود انگلستان، مىرويم در بلاد ديگر حتى بلاد غير مسلمين، بينيم كه معامله مردم با اين چند نفر سركرده فرض كنيد كه هست چه جورى است. آيا معامله همان معاملهاى نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟ با آنها چى؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايى مىكنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملتها ما منزوى هستيم، خوب! بيايند ببينند قضيه را. و اگر مقصود اين است كه پيش دولتها منزوى هستيم، امروز هيچ دولتى نيست كه انتظار نداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد، آمريكا اين طور است، شوروى اين طور است، فرانسه اين طور است، آنها منزوى هستند. اين تبليغات زياد هى گفته مىشود، گفته مىشود و يك عده هم باور مىكنند. قبلاً البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عدهاى خودشان را به باور مىزنند وليكن توده مردم ديگر اين حرفهاى تبليغاتى را باور نمىكنند.
شما نرويد ساكت بنشينيد، برويد مردم را متحول كنيد و وضع ايران را به اينها بگوييد
آن كه مىخواهم به آقايانى كه از خارج آمدهاند اين جا عرض كنم اين است كه نياييد ببينيد و برويد ساكت بنشينيد تا آخر. بياييد ببينيد اين جا را، برويد وضع زندانهاى اين جا را ببينيد، برويد وضع اسراى عراقى اين جا را ببينيد، برويد وضع تودههاى مردم را ببينيد، برويد وضع كشاورزىما را در دهات دور افتاده ببينيد، زمان سابق چه جور بوده، حالا چه جور هست، در صورتى كه ما الان مبتلا هستيم به آن همه مخالفتها از همه دولتها، الا مستثنايش كم است. معذلك در طول اين چند سال كه انقلاب پيروز شده و جنگ هم از طرف آمريكا شروع شده است، شما ببينيد كه اين ملت براى اين كه دولتش مردمى است، از خود همين مردم است، يكى بازارى بوده آمده نخست وزير شده است، يكى / فرض كنيد / كشاورز بوده آمده چيز شده، در دنيا كجايك همچو مسائلى شما پيدا مىكنيد؟ كجا پيدا مىكنيد طلبهاى بيايد رئيس جمهور بشود، يك بازارى هم بيايد نخست وزير بشود، يك كشاورز هم بيايد / نمىدانم / چه بشود؟ اين يك نمونه است. دنيا اين نمونه را ندارد. اين براى اين است كه مردم متحول شدند، اينها هم جزء مردمند. شما نرويد ساكت بنشينيد، مردم را برويد متحول كنيد، برويد وضع اينها را، ايران را به آنها بگوييد، به اين رسانههاى گروهى اعتراض كنيد. آنها مىخواهند اسلام را كنار بگذارند، آنها به ما كارى ندارند، به اسلام كار دارند و اين قدرت مال ما نيست، اگر ما بوديم يك روز هم نمىتوانستيم ادامه بدهيم حياتمان را. اين قدرت اسلام است، برويد به آنها بگوييد كه اين قدرت اسلام را شما نمىتوانيد بشكنيد. اعتراض كنيد به اينهايى كه تبليغات سوء مىكنند ايران چه مىكند. شما حالا در بين مردم كه مىرويد، آيا بين مردم كه مىرويد در خيابانها
صحيفه نور ج 19 صفحه 273
مىريزند مردم را مىكشند؟ آيا زنها در ايران ديگر كنار رفتند بكلى يا همدوش مردها در كارهاى سازنده داخلند؟ شما مىخواهيد كه زنهاى اين جا هم بىبند و بار باشند، هر جور مىخواهند باشند؟ اين بر خلاف آن تحولى است كه در خود زنها پيدا شده، بر خلاف آن تحولى است كه در كشور ما بر ملت ما پيدا شده است، شما تماشاچى نباشيد كه بياييد ببينيد و برويد سراغ كارتان، ديگر كار نداريم تا سال ديگر دوباره دعوت كنند بياييد اين جا. صد سال هم اگر اين طور بشود يك پول سياه ارزش ندارد. اين جا كه مىآييد، برويد هم به مردمتان، هم به چه، خيال نكنيد نمىشود، ما ديديم شد.
مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام و اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد
ايران خيال كرديد اول اين طورى بوده است؟ نخير، اول اين جور نبود. چقدر اين ملت رنج كشيد، چقدر اين ملت جوان داد، چقدر اين ملت همه چيز خودش را فدا كرد و حالا هم دارد مىكند، اين براى اين است كه اين ملت بيدار شد، يك قدم برداشت براى خدا، خداى تبارك و تعالى عنايت كرد. برويد ملتتان را بيدار كنيد، هر كدام هر جا هستيد بگوييد مسائل را، خيال نكنيد كه اگر مسائل را بگوييد دولتتان چه مىكند، وقتى بكند بهتر است، بيشتر احترام پيدا مىكنيد. تبعيدتان كند بالاتر مىشويد، حبستان كند بالاتر مىشويد، اگر دنيا را مىخواهيد، اگر براى خدا هم هست كه كسى نبايد از اين چيزها بترسد. مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام آشنا كنيد، با اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد. ملت ما هم مادامى كه همين حال را دارد، همين حال راهيان كربلا را دارد، اين روبه رشد مىرود. اگر خداى نخواسته يك وقت يك لغزش پيدا بكند اين حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعليحضرتهاى سابق يا بدتر از آنها، يك رئيس جمهور بدتر از آنها مىآيد.
اگر بخواهيد كه كارهايتان براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد
شما هم اگر بخواهيد انسان باشيد، ارزش انسانى داشته باشيد، براى شكم نباشد، براى شرف باشد كارهايتان، براى انسانيت باشد، براى خدا باشد، اگر بخواهيد كه كارهايتان كه براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد. شيطان از انسان دست بردار نيست، قسم خورده است براى خدا، من در ذهنم اين است كه به خدا تشر رفته است، كه قسم خوردهاست كه نمىگذارم اينها چيزى بشوند، الا عبادك منهم المخلصين . شما با يك همچو دشمن قسم خوردهاى مواجه هستيد، به جنگ او برويد، در شهرهايتان كه مىرويد به جنگ او برويد، مردم را آگاه كنيد به اين كه يك همچو دشمنى در باطن است كه موجب شده است اين دشمن باطنى كه دشمنهاى جبار ظاهرى هم به ما غلبه كنند. اگر آن دشمن را شما از بين ببريد يك انسجام بينتان حاصل مىشود، يك وحدت بينتان حاصل مىشود، يك اخوت و برادرى بينتان حاصل مىشود، قلب شما از خوف خالى مىشود، قلب شما از حب دنيا خالى مىشود، مىتوانيد همه كارى را بكنيد، آن وقت يك همچو
صحيفه نور ج 19 صفحه 274
اعجازى مىشود.
ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مىكنيم
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملتهاى اسلامى و به همه مظلومان در جهان، به همه محرومان در جهان يك قدرت معنوى عنايت بفرمايد كه با آن قدرت معنوى بتوانند بر جباران و بر شياطين تسلط پيدا بكنند. و من اميدوارم كه اين آقايانى كه از شهرهاى مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / اين / ايران آمدند، توجه كنند به مسائل ايران و براى ملتهاى خودشان نقل كنند، حامل پيام اين ملت باشند بر كشورهاى خودشان، حامل اين شورش و جوشى كه در اين ملت هست، حاملاين وضعى كه در اين ملت الان هست باشند براى كشور خودشان. ما كشور را، كشور ايران نمىدانيم، ما همه ممالك اسلامى را از خودمان مىدانيم، مسلم بايد اين طور باشد. ما دفاع از همه مسلمين را لازم مىدانيم. ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مىكنيم. ما / اگر بتوانيم فرق / ما بين آن مسلمى كه در حبشه است، با آن مسلمى كه در اين جاست نمىتوانيم فرق بگذاريم، اسلام نگذاشته اينها را فرق بگذاريم، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست. شما هم به ملتهاى خودتان سفارش كنيد، بگوييد گوش به اين حرفهايى كه در اين رسانههاى گروهى دنيا زده مىشود، گوش ندهيد به اين حرفها، اينها مىخواهند شما را دور كنند از اسلام، اينها مىخواهند به شما بگويند كه ببينيد در ايران وقتى كه مىخواهند به اسم اسلام عمل كنند، الان بدترين جاهاست از حيث ظلم، از حيث ستم، مردم در خيابانشان كه مىروند جانشان خطر است، مىترسند يك وقت پاسدارها بريزند بكشندشان. به مردم بفهمانيد كه اين براى انزواى اسلام است اين تبليغات، نه براى من و امثال من، براى اسلام است. شما ببينيد دنبال آن چيزى كه آقاى رئيس جمهور رفتند در پاكستان و آن طور با ايشان ملت پاكستان عمل كرد، دنبال او يك ورقه، يك كتابى آمد، يك رسالهاى آمد، دنبال او تبليغات بر ضد. فتواى كى است؟ اين است فتوايش اين است، فتوايش اين است، فتوايش اين است، و لعن به خواجه نصير. اين براى چى است؟ براى اين كه اين آخوند اگر هست اين آخوند يك آخوندى است كه امريكايى است / در اين چيز / نشسته در پاكستان. اين يك همچو آدمى است براى اين كه ديده است كه يك همچو قصهاى واقع شده، ترسيده نبادا يك وقتى اسلام در آن جا هم بيايد، همان طورى كه در ايران آمده، به آن جا هم آن طور سرايت كند، پشت سر او برداشت يك همچو كتابى منتشر كرد.
آحاد مردم يكى يكىشان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى
در هر صورت تكليف زياد است، بزرگ است براى همهمان، ما براى ادامه اين انقلابى كه هست و ادامه اين، تكليف زياد داريم، دولت تكليف دارد، رئيس جمهور تكليف دارد، رئيس مجلس تكليف دارد، كشاورز تكليف دارد، كارگر تكليف دارد، هر كس در هر گوشهاى از اين كشور واقع شده
صحيفه نور ج 19 صفحه 275
است تكليف دارد، تكليف مال يك نفر دو نفر نيست، آحاد مردم يكى يكىشان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى، يك واجب عينى، اهم مسائل واجبات دنيا، اهم است، از نماز اهميتش بيشتر است، براى اين كه اين حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. اين تكليف براى همهماست، هيچ فرقى ما بين ترك و فارس و / عرض مىكنم كه / كجا و كجايى ندارد، سيستانى و بلوچستانى و اينها. و اين تكليف براى همه دنياست. حفظ دين حق، يك حكمى است براى همه دنيا، در رأس واجبات براى همه دنيا واقع شده، منتها غير مسلمين چون اعتقاد به اسلام ندارند مىگويند خوب اسلام واجب كرده، به ما چه! اما مسلمين كه اعتقاد دارند. آن مسلمى كه در افريقاست، حفظ جمهورى اسلامى برايش واجب است، براى اين كه از اين جا ممكن است كه، يعنى انشاءالله خواهد شد، انعكاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان.
آنها معنويات اسلام را نمىتوانند بفهمند
الان وضع دنيا منقلب شده است، الان دنبال اين هستند (در آمريكا هم همين طور است) دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند، يك اسلام شناسى ببينند چه خبر است قضيه، اينها خيال مىكنند با اين كه چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است، آنها معنويات اسلام را كه نمىتوانند بفهمند. آنها دنبال اين هستند، خيال كردند كه با اين كه فلان جنگ واقع شده در اسلام، فلان چيز واقع شده كار درست مىشود. حالا دنبال اين هستند كه اين قضيه چى است كه در ايران واقع شده است، برويم ببينيم چه خبر است قضيه. نمىدانند كه اينها نمىتوانند اصل بفهمند اين مسائل را، اصل نمىتوانند معنويات را بفهمند، آنها چشمشان جز به اين زرق و برق دنيا به هيچ نيست و اگر ما هم خداى نخواسته يك همچو مردمى باشيم كه نظرمان به اين باشد كه من بالا باشم و تو پايين باشى، ما هم از آنها منحطتر هستيم براى اين كه ما در كشور اسلامى واقع شديم، در يك همچو زمانى اگر يك همچو اخلاقى داشته باشيم، از آنها هم منحطتر هستيم. خداوند انشاءالله به همه ما توفيق بدهد كه به آداب اسلام عمل كنيم. خداوند انشاءالله پيروزى عنايت كند به رزمندگان ما و همه مسلمين را بر كسانى كه ظالم هستند غلبه دهد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 276
تاريخ: 3/12/64
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجتالاسلام محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
جنايتكاران عفلقى كه در جنگ جبههها و بويژه جبهه فاو خود را عاجز مىبينند و سراسيمه به هر درى مىزنند و براى نجات خود به هر حشيشى متوسل مىشوند، به جنايت مفتضحانه ديگرى دست زدند كه آبروى نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوايى اخير بود كه جمع كثيرى از هموطنان عزيز ما را به شهادت رساندند.
اسلام عزيز و بويژه، جهان تشيع در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون، سوابق درخشانى در ميدانهاى خون و شمشير داشته و به حكم قرآن كريم و سنت رسولالله صلىالله عليه و آله وسلم و سيره ائمه معصومين عليهم صلواتالله، براى اهداف مقدسه اسلامى و قطع فساد با شمشير و خون دست به گريبان بوده و فداكارىهاى عظيمى در اين راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ايران به پيروى از اولياى عظيمالشان اسلام، اين دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسيدن به هدفهاى اعلاى قرآنى جان و مال را داوطلبانه فدا كرده و آنچه وظيفه الهى بوده به طور شايسته انجام داده است و بحمدالله تعالى قدمهاى بزرگى در راه شناساندن اسلام الهى و محمدى صلىالله عليه وآله وسلم برداشته است. گر چه وجودهاى عزيز و ارزشمندى را از دست داده است، لكن ارزشهاى بالاتر و والاترى به دست آورده و آن رضاى خداوند متعال است و چه چيزى مىتواند از آن بالاتر باشد.
ملتى كه براى رضاى حق تعالى انقلاب كرد و براى ارزشهاى معنوى و انسانى به پا خاسته است، چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب ديدن نور چشمانش و تحمل سختىها و مكاره (8)، كه جنت لقاءالله كه فوق تصور عارفان است، محفوف (9)به مكاره است. چه مىگويم! اين جنت اوليا، مكاره را در كام ملت ما شيرينتر از عسل كرده. مگر ما و شما هر روز شاهد اين كاروانهاى كربلا نيستيم كه با شور و شوق و عشق و عطش به پيشباز شهادت مىروند. مگر شما هر روز شاهد ميدانهاى
صحيفه نور ج 19 صفحه 277
با عظمت قتال با متجاوزين نيستيد كه به مرگ لبخند مىزنند و معجزه مىآفرينند. راستى اين چه تحولى است كه بر سراسر اين كشور صاحبالزمان روحى فداه نور افشانى مىكند و چه آتشفشانى است كه منحرفان و كج انديشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب مىكند؟ اين جز اراده خدا و جلوه اوست كه خفاشان از آن مىگريزند و اولياى خدا و عارفان به آن دل بستهاند؟ من با اين قلم شكسته و اين چشم بسته در حق اين ملت و اين عزمش و اين سلحشوران و اين رزمش چه مىتوانم بگويم؟ پس بهتر آن است، قلم بشكنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسيب ديدگان و دلبستگان آنان را از خداى بزرگ بخواهم. اميد آن است كه ولى نعم، اين ميهمانان را كه به سوى او مىروند از محضر خود كامياب فرمايد و به اين رزمندگان غرورآفرين قدرت بيشتر و قوت والاتر عنايت نمايد و به همه ملت عزيز بويژه آنان كه در اين جهاد فى سبيلالله فعاليت و دخالت داشتهاند، عزت و عظمت مرحمت كند و به اين عزيزانى كه در اين جنايت هوايى به سوى او پرواز كردهاند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد. و حجتالاسلام حاج شيخ فضلالله محلاتى شهيد عزيز را كه من و شما او را مىشناختيم كه عمر خود را در راه انقلاب صرف كرد و بايد گفت يكى از چهرههاى درخشان انقلاب اسلامى بود و در اين راه - كه راه خداوند است - تحمل سختىها نمود و رنجها كشيد و با قامت استوار ايستادگى كرد، اجازه ورود به محضر شهداى صدر اسلام مرحمت نمايد. و به بازماندگان محترم تمامى شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد و به روحانيون عزيز و قضات محترم و وكلاى ارجمند و محافظين عزيز و خدمه محترم هواپيما و سايرين كه در اين جنايت عظيم عفلقيان و با جاسوسى منافقين ملحد به شهادت رسيدهاند، جزا و اجر فوق تصور ما عنايت فرمايد. و به رزمندگان در جبهههاو بسيجيان اين راهيان كربلا پيروزى نهايى عنايت فرمايد و قلب حضرت بقيهالله ارواحنا فداه را از همه ما راضى فرمايد و به دعاى آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 278
تاريخ: 11/12/64
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلامالله عليه و روز زن
اگر شما زنها پذيرفتيد كه روز تولد حضرت زهرا روز زن است، اين به عهده شما مسؤوليت بزرگى مىآورد
بسم الله الرحمن الرحيم
من عيد سعيد مولود اعظم حضرت زهرا سلامالله عليها را به همه شما خانمهاو زنهاى تمام كشورهاى اسلامى تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى مسألت دارم كه همه زنهاى محترمه را در راهى كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است، همان راه را بروند و به مقاصد عاليه اسلامى برسند. براى زنها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسووليت.
من راجع به حضرت صديقه سلامالله عليها خودم را قاصر مىدانم ذكرى بكنم، فقط اكتفا مىكنم به يك روايت كه در كافى شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق سلامالله عليه مىفرمايد: فاطمه سلامالله عليها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند و حزن و شدت برايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مىآمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مىكرد و مسائلى از آينده نقل مىكرد. ظاهر روايت اين است كه در اين 75 روز مراودهاى بوده است يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام درباره كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيهاى كه واقع مىشده است، مسائل را ذكر كرده است و آنچه كه به ذريه او مىرسيده است در آتيه، ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است، كاتب وحى بوده است حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئيل براى كسى يك مسأله ساده نيست، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مىآيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مىخواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. چه ما قائل بشويم به اين كه قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطه روح اعظم خود اين ولى است يا پيغمبر است، او تنزيل مىدهد او را و وارد مىكند تا مرتبه پايين يا بگوييم كه خير، حق تعالى او را مأمور مىكند كه برو و اين مسائل را بگو. چه آن قسم
صحيفه نور ج 19 صفحه 279
بگوييم كه بعض اهل نظر مىگويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر مىگويند، تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل مىآيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است، حتى درباره ائمه هم من نديدهام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد، فقط اين است كه براى حضرت زهرا سلامالله عليهاست كه آن كه من ديدهام كه جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد مىشده و مسائل آتيهاى كه بر ذريه او مىگذشته است، اين مسائل را مىگفته است و حضرت امير هم ثبت مىكرده است و شايد يكى از مسائلى كه گفته است، راجع به مسائلى است كه در عهد ذريه بلند پايه او حضرت صاحب سلامالله عليه است براى او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمىدانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كردهاند - با اين كه آنها هم فضايل بزرگى است - اين فضيلت را من بالاتر از همه مىدانم كه براى غير انبيا عليهمالسلام، آن هم نه همه انبيا، براى طبقه بالاى انبيا عليهمالسلام و بعض از اوليايى كه در رتبه آنها هست، براى كسى ديگر حاصل نشده. و با اين تعبيرى كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده و اين از فضايلى است كه از مختصات حضرت صديقه سلامالله عليهاست.
و شما افتخار كنيد كه و همه ما كه اين روز را روز زن قرار دادهاند و بايد كه مسووليتش هم به عهده بگيريد. اگر شما پذيرفتيد كه روز بيستم جمادى الثانيه كه روز تولد حضرت زهراست، پذيرفتيد كه روز زن باشد، اين روز را پذيرفتيد، اين به عهده شما خيلى مسائل را مىآورد. اگر يك ملتى پذيرفت كه فلان روز، روز جهاد است، اين بايد در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر كسى مشغول مجاهده نشد، اين نپذيرفته است كه آن روز، روز جهاد است. اگر چنانچه يك وقت يك ملتى پذيرفت كه امروز روز جنگ است، اگر كسى پذيرفت كه روز جنگ است و تخلف كند، بر خلاف وظيفه انسانى خودش عمل كرده. اگر شما زنها هم و زن ما هم همه، كشور ما همه، پذيرفتند كه امروز روز زن است، يعنى روز تولد حضرت زهرا كه آن وقت و آن كمال و آن وضعيت را دارد، پذيرفتيد كه روز زن است، به عهده شما مسائل بزرگى از قبيل مجاهده، كه حضرت مجاهده داشته است، حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حكومتهاى وقت، محاكمه مىكرده است حكومتهاى وقت را، شما بايد اقتداء به او بكنيد تا پذيرفته باشيد كه اين روز، روز زن است، يعنى روز تولد اين حضرت روز زن است، زهد و تقوا و همه چيزهايى كه داشته است و عفافى كه او داشته است و همه چيز، شما بايد اگر پذيرا شديد، آنها را تبعيت كنيد و اگر تبعيت نكرديد، بدانيد كه شما داخل در روز زن نيستيد. شما، هر كس نپذيرفت، اين در روز زن وارد نشده است و در اين شرافت وارد نشده است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 280
هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام
و من اميدوارم كه شما بپذيريد و شما هم به آن وظايفى كه بايد عمل كنيد، كه هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام، اين از مهماتى است كه بر هر مردى، بر هر زنى، بر هر كوچك و بزرگى جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامى، احدى از علماى اسلام، احدى از اشخاصى كه در اسلام زندگى كردهاند و مسلم هستند، در اين جهت خلاف ندارند كه اين واجب است. آن چيزى كه محل حرف است / قضيه / محل صحبت است، قضيه جهاد اولى است، آن بر زن واجب نيست. اما دفاع از حريم خودش، از كشور خودش. از زندگى خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است. اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم بايد عمل بشود، از آن جمله قضيه اين كه ترتيب نظامى بودن ياد گرفتن انواع نظامى بودن را براى آنهايى كه ممكن است، اين طور نيست كه / ما / واجب باشد بر ما كه دفاع كنيم و ندانيم چه جور دفاع كنيم، بايد بدانيم چه جور دفاع مىكنيم / اين را نبايد هيچ كس / البته در آن محيطى كه شما تعليم نظامى مىبينيد بايد محيط صحيح باشد، محيط اسلامى باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامى محفوظ باشد.
پيشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب اين مىشود كه مردها هم بيشتر وارد شوند بحمدالله زنها در اين جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائلى كه عمومى پيش آمده است براى ايران پيشقدم بودهاند، در مسأله تنباكو پيشقدم بودهاند، در مسأله مشروطيت پيشقدم بودهاند، در مسائلى هم كه ما الان مبتلا به آن هستيم حظ وافر دارند، بلكه بايد بگوييم كه دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه يك عده از زن وارد بشوند در فرض كنيد يك محلى كه محل جنگ است، علاوه بر اين كه خودشان جنگ مىكنند، مردها را كه يك احساسى دارند نسبت به زنها، حساسيت دارند نسبت به زنها، مردها را قوهشان را دو چندان مىكنند. اين طور نيست كه اينها اگر فرض كنيد بروند دفاع كنند، فقط خودشان دفاع كردهاند، خير، دفاع كرده خودشان دفاع كردهاند و ديگران هم به دفاع وارد كردهاند. مرد حساس است نسبت به زن، مرد اگر صد نفر مرد را ببيند كه مىكشند، ممكن است خيلى چيز نشود، اما اگر يك زن را ببيند كه بىاحترامى مىكنند حساسيت دارد ولو اجنبى باشند آن زن، هيچ كار هم به او نداشته باشد، اين يك حساسيتى است كه مردها دارند. بنابراين پيشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع، مسائل جهاد، مسائل كمك كردن به جبههها، مسائل ورد شدن در هر طريقهاى / اين / اسباب اين مىشود كه مردها هم بيشتر وارد بشوند، مردها هم قوىتر بشوند. و ما امروزى كه در يك همچو مرحلهاى واقع شديم كه در مقابل اين طور تبليغات بزرگ دنيا واقع شديم و آن طور جنگهايى كه به ما تحميل كردند و الان هم ما بحمدالله در هر دو جبهه، در هر دو جبهه پيروز هستيم و خداوند تأييد كند اين جوانهاى ما را كه در آن جا اين طور دارند جانفشانى
صحيفه نور ج 19 صفحه 281
مىكنند. و من بايد تشكر كنم از آنها كه همه با هم هستند، يك دست شدند همه با هم، اين طور نيست كه الان در آن جا صحبت از ارتشى باشد، صحبت از سپاهى باشد، صحبت از بسيجى باشد، صحبت از شهربانى باشد، صحبت از ديگران باشد، اين طور نيست. الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن اين قواى فاسد هستند و تمام اينها بحمدالله در همه اين جبهههايى كه بودند تاكنون همان طورى كه شنيديد همهتان تاكنون در همه اينها پيروز بودند و از آن طرف سرشكستگى صدام از اين جا ظاهر مىشود كه مدال مىدهد به اينها، مدال شجاعت مىدهد. در خرمشهر اگر يادتان باشد با اين كه عقب زدند آنها را، بيرون كردند آنها را، معذلك مدال داد. حالا هم از قرارى كه گفتند در همين قضيه فاو، با اين كه اينها همهشان، الان دنيا قبول دارد كه فاو اين طور شده ولو مبلغينشان يك قدرى خلاف مىگويند، اما معذلك در اين جا هم من شنيدم كه نشانه شجاعت دادند. بنابراين در اين روزها بايد خيلى ايشان نشانه شجاعت بدهد! براى اين كه در هر روز اينها شكست مىخورند، در هر روز او بايد نشان شجاعت بدهد!
شما خانمها همان طورى كه مردها در جبهههاى علمى و فرهنگى مشغول هستند، بايد مشغول باشيد
شما خانمها، شما زنها توجه به اين معنا داشته باشيد كه همان طورى كه بر مردها در جبهه لازم است كه جلو بروند و پيشقدم باشند، شما هم در خارج، در پشت جبهه بايد كمك كنيد و مهيا بشويد كه اگر چنانچه خداى نخواسته يك وقت دفاع عمومى واجب شد بر همه، يعنى همه ما بىاستثناء، هر كس قدرت دارد بىاستثناء، دفاع بر او واجب شد، مهيا باشيد از براى دفاع. و البته سنگر علم هم يك سنگر دفاعى است، دفاع از همه فرهنگ اسلام. شما مىدانيد كه فرهنگ اسلام در اين مدت مظلوم بود، در اين مدت چند صد سال، بلكه از اول بعد از پيغمبر سلامالله عليه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احكام اسلام مظلوم بودند، و اين فرهنگ را بايد زنده كرد و شما خانمها همان طورى كه آقايان مشغول هستند، همان طورى كه مردها در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند، شما هم بايد مشغول باشيد. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و در اين سنگر هم پيشروى كنيد و دعا كنيد كه آنهايى كه در جبهه مشغول به دفاع از كشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشاءالله پيروز باشند. و همه شما انشاءالله مويد و موفق و سالم و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 282
تاريخ: 15/12/64
پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيتالله حائرى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
رحلت اسفانگيز حضرت آيتالله آقاى حاج آقا مرتضى حائرى رحمةالله عليه موجب كمال تأثر و تأسف گرديد. ايشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آيتالله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شيخ عبدالكريم رضوانالله تعالى عليه بودند و كفى به شرفاً و سعاده .
اين جانب از اوايل تاسيس حوزه علميه پربركت قم كه به دست مبارك پدر بزرگوارشان تاسيس شد و موجب آن همه بركات شد، آشنايى با ايشان داشته و پس از مدتى از نزديك معاشر و دوست صميمى بوديم و در تمام مدت طولانى معاشرت، جز خير و سعى در انجام وظيفه علميه و دينيه از ايشان مشاهده ننمودم. اين بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن به طور شايسته برخوردار بودند و از اوايل نهضت اسلامى ايران، از اشخاص پيشقدم در اين نهضت مقدس بودند و جزاء عن الاسلام خيرا .
اين جانب به ملت محترم ايران بويژه به اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلام و مدرسين معظم حوزه علميه قم تسليت عرض مىكنم و براى خاندان معظم ايشان و فاميل محترمشان خصوصاً حضرت حجتالاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى اعزالله، از خداوند تعالى طلب صبر جميل و اجر جزيل مىنمايم. اميد است عنايت حضرت بقيةالله روحى و ارواحالعالمين لمقدمه الفدا شامل حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 283
تاريخ: 1/1/65
پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.
خدايا! ما را در اين سال نو از اين حالى كه داريم عوض كن، ما گرفتار هواهاى نفسانى هستيم و تودانى، و تو مىتوانى ما را نجات بدهى.
خداوند اين پيروزى چشمگيرى كه براى ما و ملت ما و براى اسلام حاصل شده است، طورى كن كه در قلوب ما تأثير سوء نگذارد و ما را مغرور نكند، ما را از آن راهى كه انبيا عليهمالسلام داشتند، منحرف نكند، من اميدوارم كه اين سال نو، به همه ملتهاى اسلامى و خصوصاً ملت تحت ستم ايران كه سال طولانى در گرفتارى بودند، مبارك كند و همان طورى كه اين رزمندگان عزيز ما، اينها در جبههها حاضر هستند و انشاءالله بيشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبديل كردى، روح ما را هم متحول كن به يك روحى كه مورد رضايت تو باشد.
تمام مقاصد انبيا، برگشتش به يك كلمه است و آن معرفت الله، تمام مقدمه اين است. اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذيب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به اين است كه آن نقطه اصلى را كه در فطرت همه انسانهاهست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالى همين است. انبيا نمىخواستند كه جنگى باشد و نمىخواستند كه دعوتى باشد به غير از اين دعوت، دعوت به گرفتن كشور و دعوت به اينها، هيچ وقت در آنها نبوده است. ما اگر چنانچه در اين پيروزىها كه بحمدالله به طور چشمگير حاصل شده است، ما از آن راهى كه انبيا دارند منحرف نشديم، اين سال نو بر ما مبارك است و ما پيروز هستيم. و اگر خداى نخواسته اينها اسباب يك غرورى شد، اسباب يك دلبستگى به دنيا شد، ما هم بخواهيم يك توسعهاى در كشورمان حاصل بشود، حكومتى بكنيم بر مردم، ما هم با ساير ابرقدرتها فرقى نداريم، بلكه ما عقبتر از آنها هستيم، آنها به صراحت حرفهاى خودشان را مىزنند كه ما مىخواهيم دنيا را بگيريم. اين را مىگويند كه ما همه بايد چيزهايى كه منافع ماست محفوظ باشد ولو به لگدمال شدن همه كشورها. ما كه اين طور نمىگوييم، ما كه خودمان را تابع اسلام مىدانيم، اگر خداى نخواسته در قلب ما اين معنا باشد كه ما هم يك قدرت زيادترى پيدا بكنيم، ما هم
صحيفه نور ج 19 صفحه 284
براى خودمان يك شخصيت بيشترى پيدا بكنيم، يك حكومتى بكنيم، توسعهاى در ملك خودمان حاصل كنيم، ما از آنها حالمان بدتر است، براى اين كه مسأله ريا هم در كار مىآيد.
من بايد تشكر كنم از اين جوانهايى كه، طبقات مختلفى كه الان از همه جاى ايران مدتهاست به طرف جبههها مىروند. اينها متحول شدند اينها اين دعايى كه در روز عيد مىكنيم، در حق آنها به يك مقدار زيادى مستجاب شده است. اينها وضع روحىشان يك وضع روحى ديگرى است، غير از آنى است كه ما داريم. اينها به ميدان جنگ مىروند، به ميدان قتال مىروند، به آغوش مرگ مىروند با آن روى گشاده، با آن قلب قوى. انسان وقتى هر يك از اينها را مىبيند، مىبيند كه با ما فرق دارند، ما از خدا مىخواهيم كه ما را هم نظير آنها متحول كند، ما از آنها بايد تشكر كنيم، ما بايد دعا كنيم به آنها، و من دعا مىكنم به آنها. وظيفه همهمان همان هست كه به اين جوانهايمان، به اين راهيان كربلا، به اين پاسدارها، به ارتش، به همه قواى مسلحه، به بسيج، به همه دعا بكنيم. اينها دارند اسلام را حفظ مىكنند و در اين سال نو من اميدوارم كه پيروزى چشمگيرى عايدشان بشود و اسلام تقويت بشود و آن چيزهايى كه در دنيا الان دنبالش هستند كه تقويت كنند دشمنهاى ما را و ما را به عقب بزنند، انشاءالله كه در اين سال، كيد اينها به خودشان برگردد، چنانچه تا حالا خداى تبارك و تعالى اين طور فرموده است و عمل كرده است و ما بايد همه شكرها را در محضر او بكنيم.
من از همه خانوادههاى شهدا، خانوادههاى معلولين، مفقودين، اسرا، آنهايى كه رنج ديدند در اين كشور، و در اين جنگ رنج ديدند و بحمدالله براى خدا ديدند و خدا اجر مىدهد، لكن ما هم وظيفه داريم كه براى آنها دعا كنيم و به آنها هم تبريك بگوييم كه يك همچو جوانهايى دارند، يك همچو دامنهاى پاكى دارند كه اين جوانها را تربيت كردند، يك همچو قلوب قوىاى دارند كه جوانهايشان را مىفرستند به جنگ و به جايى كه احتمال اين معنا هست كه خداى نخواسته يك وقتى شهيد بشوند، ما از آنها تشكر مىكنيم. به آنها دعا مىكنيم و از خدا مىخواهيم كه اينها را صبر عنايت كند و اجر عنايت كند و اين سال را، نوروز را بر آنها مبارك كند! و ما از خدا مىخواهيم كه قلوب ما را تغيير دهد، ما بفهميم كه براى چى در اين دنيا آمديم و بايد چه بكنيم و چه جور برويم از اين دنيا. يك مرگ حيوانى نباشد، يك نحوى نباشد كه ما انبار كنيم معاصى را و در آن جا روسياه باشيم. خداوند تأييد كند ما را و همه را تأييد كند كه همه ما آدم بشويم. اسلام آمده است كه آدم درست كند، همه انبيا براى اين معنا آمدند كه اين انسان را به آن چيزى كه در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهى است (كه توجه به خداست، همه چيز مربوط به اوست)، ما را يك اندكى معرفت عنايت كند كه اين را بفهميم، بفهميم كه خودمان چى هستيم و دنيا چى است، نسبت به حق تعالى چه وضعى دارد، گفتنش آسان است كه همه فانىاند، همه چهاند، اما يافتنش مشكل است، كه ما بياييم اين مطلب را كه انبيا چه خواستند از ما و خود انبيا چه بودند، در عين حالى كه آن طور بودند، معذلك اظهار عجز مىكردند و حق هم همان است، براى اين كه عظمت حق فوق اين مسائل است. و من اميدوارم كه اين رزمندگان ما و / اين / تمام اين قواى مسلحه با هم متحد بشوند، يك جهت داشته باشند - همان طورى
صحيفه نور ج 19 صفحه 285
كه هستند - و جبههها را محكم كنند و اين شرى كه براى مسلمانها، براى ملت عراق پيش آمده و براى ملت ما، اين شر را رفعش كنند و همان طورى كه خودشان مىخواهند، خود رزمندگان ما مىخواهند بدون يك وقفه، كار را انجام بدهند و انشاءالله پيروزى را به دست بياورند. خداوندا! اينها را پيروز كن! ما را در جهاد نفس پيروز كن! همه را در جهاد نفس پيروز كن! ما را به تكاليف خودمان آشنا كن! ما را به وظايفى كه با اين ملت داريم آشنا كن! خدمت ما را پيش خودت كه خدمت به اينها خدمت به تواست، اين را بپذير! دين و دنياى ما را حفظ كن! اين سال را مبارك كن بر همه قشرهاى ملت ما. خدايا! دلهاى اينهايى كه مخالف با اين جمهورى هستند، اين دلهاى اينها را برگردان. تو مقلبالقلوب هستى، اينها را برگردان كه آدم بشوند، توجه داشته باشند اينهايى كه كنار نشستند و جوانها اين طور پرپر مىشوند و آنها يا شادى مىكنند يا بىتفاوت هستند، دلهاى اينها را برگردان به يك دلهاى سالمى و اين حجابها را از پيش چشم همه ما بردار و ما را موفق كن كه در تعقيب مسائل الهى كندى نكنيم! قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود، قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود. خدايا! اين الاشياء كماهى .
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه286
تاريخ: 4/1/65
بيانات امام خمينى در جمع رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور، نخست وزير، سفرا و كارداران كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران و جمعى از شخصيتهاى روحانى، كشورى و لشگرى به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت على(ع)
ما چطور مىتوانيم ادعا كنيم كه شيعه اين بزرگوار هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اين روز كه بزرگترين روزهاست در مذهب تشيع به همه مسلمانها، به همه شيعيان جهان خصوصاً به ملت بزرگوار ما مبارك باشد. من گاهى فكر مىكنم كه ما با چه شباهتى مىتوانيم دعوى كنيم كه شيعه آن بزرگوار هستيم. اگر متفكرين، نويسنده كسانى كه اطلاعات زياد دارند، ابعاد معنوى و مادى و جهات ديگرش را ملاحظه كنند، بررسى كنند ابعادى كه آن بزرگوار داشته است از اوايل سنين تا وقتى كه به شهادت رسيد و بررسى كنند كه ما چطور مىتوانيم ادعا كنيم كه ما شيعه اين بزرگوار هستيم. بايد همه ما و همه كسانى كه دعوى تشيع مىكنند - الا معدود قليلى كه در صدر اسلام مثل ائمه هدى بودند ما اظهار عجز كنيم كه نمىتوانيم. من نمىتوانم كه در اين مجلس حتى يك بعد از ابعاد اين بزرگوار را ذكر كنم لكن براى اين كه يك راهى باز بشود براى آن اشخاصى كه اطلاعاتشان زياد است، معارفشان زياد است و جهات معنوياتشان زياد است، راهى باز باشد كه آنها فكر كنند و درست بررسى بكنند، بررسى او را و بررسى حال ماها را. در بعد معارف، كسى كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهجالبلاغه را بررسى كرده باشد، مىداند كه پايهاش روى چه پايهاى هست، يعنى، اين كه معارف قرآن را فهميده است اين بزرگوار است و كسانى كه مورد تعليم او بودند مثل ائمه هدى. دعوى معارف خيلى آسان است كه شعرى انسان بگويد، نثرى بگويد و ادعا كند كه ما داراى چه معارفى هستيم، اين آسان است، دعوا هم خيلى كردهاند. اما واقعيت مطلب چطورى است؟ آنى كه به حسب واقع هست و ما بخواهيم وجداناً آن را بيابيم، وقتى درست در حال خودمان دقت بكنيم، نمىتوانيم پيدا كنيم يك شباهتى ما بين خودمان و او. آن عشقى كه مولا به خداى تبارك و تعالى داشته است كه در دعاى كميل / مىفرمايد / عرض مىكند كه من فرضاً جهنم را بتوانم تحمل كنم ولى چطور فراق تو را تحمل كنم. اين را مىشود يك كسى شعر بگويد، يك كسى نثر بگويد، يكى خطابه بخواند و بگويد چه، اما واقعيت اين طور است؟ ماها اين طور هستيم؟ امثال ماها اين بودند كه / فراق / اصلش پيششان فراق از حق تعالى مطرح بوده است؟ فراق به قدرى كه / به آتش / به آتش جهنم، آتش
صحيفه نور ج 19 صفحه 287
جهنم غير از اين آتشهاست؛ آتش جهنم قلب هم مىسوزاند؛ يعنى قلب معنوى را مىسوزاند، علاوه بر اين كه جسم را مىسوزاند در قلب انسان هم هست، وارد مىشود، قلب معنوى انسان را هم مىسوزاند و ايشان مىگويند من فرضاً او را تحمل كنم اما فراق تو را چه كنم. اين را هر كس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعاً از فراق حق تعالى تا حالا يك لحظه شده است كه تأثر پيدا كند كه من فراق دارم از حق تعالى؟ اينها، ادعاها خيلى آسان است، خيلى از دراويش ادعا كردند، خيلى از كسانى كه اهل معرفتند ادعا كردند، اما واقعيت را انسان وقتى حساب بكند، مسأله اين نيست.
خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد مگر خدا يك عنايتى بفرمايد
يكى از چيزهاى عادى آنها در نهجالبلاغه هست، در روايات ديگر هم از ساير ائمه هست، اين يك مقام عادى است، نه يك مقام بالايى است كه مىفرمايد كه / عرض مىكند كه / يا حضرت امير مىفرمايد، ديگران هم همين طور كه عبادت سه جور است: يكى عبادت كسانى است كه مثل عبيد مىترسند و عبادت مىكنند، يكى عبادت كسانى است كه براى طمع و براى بهشت و اين طور چيزها عبادت مىكنند، اين دو تا عبادت يكىاش مال اجرا هست يكى هم مال عبيد، اما عبادت سوم كه هست كه ما عبادتش را مىكنيم، براى محبتى است كه به خدا داريم. شما حساب كنيد كه اگر براى ما وعده قطعى برسد كه جهنمى نيستيد شما و همه بهشتى هستيد، همه در بهشت جاودانيد و جهنم هم درهايش براى شما بسته است، آن وقت عبادت خدا را هم مىكرديد باز؟ يا بگويند براى محبت من عبادت كنيد، شما در خودتان مىديديد اين را كه محبت خدا شما را وادار كند به عبادت، نه خوف، نه رجاء، نه جهات نفسانى. عرض كردم كه اين ادعاها را مىشود كرد كه من بگويم من هم محبت دارم. اما ما محبتى نداريم به خدا/ ما / هر چى هست حب نفس است، هر چى هست مال خودمان است، تا حالا يك قدم از نفس، از مدارج نفسانى ما بيرون نرفتيم، يعنى آن قدم اولى هم كه اهل سير مىگويند كه يقظه است، ما باز بيدار نشدهايم، خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد، مگر خدا يك عنايتى بفرمايد.
حضرت على (ع) جامعالجهات بود
در جهت عبادت اين، در جهت معارف او، كه اينها نمىتوانيم حالا ما همهاش را ذكر كنيم، در جهت زهد آن ترتيب، آن ترتيبى كه، بعد از اينى كه همه وسايل برايش فراهم است باز از نان و نمك و يك چيز مختصر تجاوز نمىكند. در قضيه بيتالمال آن طور است كه خوب! ديديد، تاريخ را ديديد كه وقتى كه صحبت ديگرى مىشود چراغ را خاموش مىكند. اينها يك قصههايى است كه ما مىشنويم،
صحيفه نور ج 19 صفحه 288
يك واقعيت است وليكن پيش ما يك قصه است، ما نيستيم اين طور. در مسأله جنگ ما بايد بگوييم اگر اين را بگوييم خيلى بعيد نگفتيم كه شمشير ايشان از آن وقتى كه وقت اين بوده است كه ايشان جنگ بكند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است. در تمام جنگهاى رسول خدا الا نادر ايشان بوده است و پيشقدم بوده است. بعد از رسول خدا مشاور جنگى بوده است ولو اين كه مدتهاى طولانى اسلام محروم شد از ايشان. بعد از اين كه مردم به ايشان بيعت كردند، باز هم تمام عمرش را به جنگهاى داخلى گذراند. اين طور نبود كه حالايى كه من يك آدم عارفى هستم بروم كنار بنشينم براى اين كه من عارفم، من يك آدم زاهدى هستم، حالا كه زاهدم ديگر كار نداشته باشم به مصالح مسلمين، بروم كنار بنشينم، من يك آدم فقيهى هستم، حالا كه فقيه هستم ديگر كار نداشته باشم كه به مسلمانها چه مىگذرد، من هم بروم كنار بنشينم. در عين حالى كه همه اين معانى در او بوده است، توحيد در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمى در حد اعلا، در عين حال در جهاد هم در حد اعلا بوده، ابعاد مختلفه اين است كه در آن بعد اين را وادار نمىكند كه از اين يكى صرفنظر بكند، جامعالجهات است.
مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست، همه مذاهب الان در معرض خطرند
ما كه مىگوييم كه ما شيعه حضرت امير سلامالله عليه هستيم و الان كشور شيعه در معرض خطر است، الان كشور شيعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز كنار بنشينيم و بگوييم كه ما چكار به اين كارها داريم، ما چه بكنيم، متاثريم از اين كه جوانهاى ما چه مىشوند، ما هم متاثريم. حضرت امير هم متأثر بوده از اين كه جوانها چه مىشدند، اما مىنشسته خانه و بگويند من متاثرم؟! يا مىرفتند جنگ و خودشان جنگ مىكردند و در عين حال هم براى آنهايى كه شهيد شده بودند متأثر بودند؟ ما هى كنار بنشينيم و هى بگوييم كه ما مىخواهيم چه بكنيم، چه، ما چه ، فلان از اين حرفهايى كه خودشان مىزنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمين و از اين چيزى كه الان براى كشور ما پيش آمده است، براى اسلام پيش آمده. مساله، مسأله تشيع نيست، مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست. همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان كه قدرتهاى بزرگ احساس اين معنا كردند كه اسلام يك همچو قدرتى دارد كه مىتواند يك جمعيت چهل و چند ميليونى را در مقابل همه وادار كند و بايستد و بگويد نه اين و نه او، حالايى كه فهميدند اين قدرت، قدرت اسلام است، نه قدرت مليت، قدرت اسلام است كه دنيا را دارد به خطر - به خيال آنها به خطر مىاندازد، حالا آنها براى اصل اسلام دارند نقشه مىكشند، ما حالا بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم. اگر شما اهل ولايتيد، چرا الان كشور ولايت در معرض خطر است و نشستيد؟ اين البته يك عدد معدودىاند، قابل ذكر نيستند اينها. چرا ما غفلت داريم از اين معانى؟ ما اظهار مىكنيم ما شيعه اميرالمؤمنينيم. ما برويم ببينيم اميرالمؤمنين در مصالح اسلامى چه كردند، براى مصالح اسلام چه كردند، آن وقتى كه زمان رسولالله بود و بسيارى از اشخاص آن وقت بودند كه جنگ مىخواستند بشود نمىرفتند، اگر مىرفتند
صحيفه نور ج 19 صفحه 289
كنارهگيرى مىكردند، آن كسى كه از همه مقدم بود ايشان بودند. بعد از رسولالله هم كه مدتهاى طولانى ملتها محروم ماندند از قيادت ايشان، ايشان باز كنار نبود، ايشان باز براى حفظ مصالح مسلمين همراه بود، صبر مىكرد ولى در آن وقت هيچ اصلا اظهار چيزى نمىكرد، مخالفت نمىكرد. بعد از اين كه آنها متكفل امور بودند، ايشان اهل مشورت آنها بود، راهنمايى مىكرد، بچههايش را مىفرستاد به جنگ. حالا ما بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم! شما اهل ديانت هم نيستيد، اهل ولايت هستيد؟! آن وقتى كه با ايشان بيعت كردند، البته ايشان هم در عين حالى كه خودش را حق مىدانست مىگفت كه برويد يكى ديگر را، مىدانست اينها يك اشخاصى نيستند كه اهل كار باشند ولى خوب، فشار آوردند به ايشان، با ايشان بيعت كردند.
مسلمانى كه مىخواهد اسلام را از بين ببرد، از كافر هم بدتر است
آن وقت هم سه تا جنگى كه شد، سه تا جنگ با كسانى بود كه اظهار اسلام مىكردند، كسانى بودند كه مىگفتند، فرياد مىزدند ما مسلمانيم، جنگهابا مسلمانها بود. حالا شما مىگوييد مسلمان با مسلمان مگر جنگ! پس شما اعتراض به حضرت امير هم داريد براى اين كه جنگ حضرت امير با سه تا جنگشان هر سه با مسلمانهابود. مسلمانى كه مىخواهد اسلام را از بين ببرد از كافر هم بدتر است، مسلمانى كه با اسم اسلام مىخواهد كه حيثيت اسلام را از بين ببرد، اين لازمتر است معارضه با او، تا با كسانى كه مسلمان نيستند. شما نشستيد مىگوييد ما مسلمان با مسلمان! اولا اين كه اين حزب بعث عقيدهاش اصل اين است كه قضيه اسلام تو كار نيست. آنهايى هم كه دنبال او مىآيند بسيارىشان هميناند، يك عدهاى هم كه فرضاً آنها بيايند لكن مىآيند براى اين كه كشور اسلامى را از بين ببرند و سيلى در صورت اسلام بزنند. امروز به همه واجب است كه دفاع كنيم. هر كس مىتواند جبهه بايد برود، هر كه نمىتواند در پشت جبهه كمك بكند. آنهايى كه مىنشينند و هى صحبت مىكنند كه بياييد چه بكنيم، بياييد چه بكنيم، اينها از اسلام بىاطلاعند، نمىدانند قضيه اسلام چى هست.
امروز دفاع است مسأله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست
مطالعه كنيد در حال ائمه مسلمين، در حال خود پيغمبر. پيغمبر هم تمام عمرش صرف اين شد ديگر، صرف مجاهده شد. آن وقت كه مكه بود آن جور مجاهدات مىكرد و آن جور خون دل مىخورد، وقتى، هم مدينه آمد جنگها، آن همه جنگ، بگوييم همه جنگها دفاعى بوده، و حال آن كه بعضىاش كه نبوده، حالا همه دفاعى، ما هم كه الان دفاع است، ما اصلا جنگى نداريم، ما با كى جنگ داريم؟ ما الان داريم دفاع مىكنيم. فاو مركز اين بود كه بريزند و از آن جا به اسلام صدمه بزنند، خوب! اينها رفتند فاو را گرفتند، دفاع كردند. علاوه دفاع از ملت عراق، دفاع از اسلام است، دفاع از مسلمين است. ملت عراق با اين خبيث موافق نيستند، اين عدهاى هستند با او چيز و قدرت هم دستشان است. آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرفها مىزنند، در داخل هم پيدا مىشوند اشخاصى
صحيفه نور ج 19 صفحه 290
كه خوب، متديناند اما باز توجه ندارند به مسائل. امروز همه ما مكلف هستيم، جوانهاى ما بايد اين جبههها را پر كنند از انسان قوى / چيز / كه بحمدالله هم الان پركردند، لكن بيشتر لازم است. آقا قضيه، قضيه از بين رفتن اسلام، چه تشيع و چه تسنن، همه، از بين رفتنش و قضيه اين كه ما قيام كنيم و نگذاريم بشود و بحمدالله تا حالا جوان ما اقدام كردند، قيام كردند و نخواهند گذاشت لكن اين اسباب اين نمىشود كه از ديگران تكليف سلب بشود كه نه، ديگر لازم نيست كارى ما بكنيم. آن كسى كه اشكال به جنگ دارد، واجب است برايش كه برود جنگ، اينهايى كه اشكال مىكنند يكىشان حتى يك بچهشان نرفته است، يك جوانشان نرفته است به جبههها، ديگران دارند از مال و جان اينها دفاع مىكنند، اين جوانهاى ما دارند از مال و جان همه اين ملت دفاع مىكنند، از مال و جان يك دسته كه نمىكنند دفاع، دارند دفاع از همه حيثيت اين ملت مىكنند، از نواميس همه مىكنند. اگر خداى نخواسته اين حزب بعث بيايد و غلبه خداى نخواسته بكند كه نخواهد كرد / بكند / به كى رحم مىكند؟ به شمايى كه آن وقت نشسته بوديد و مىگفتيد بياييد جنگ را برداريم و از بين ببريم و جنگ خوب نيست و مردم با جنگ مخالفند؟ اين مردم از كجا آمدند كه با جنگ مخالفند، غير از اين جوانهاى ما هستند؟ ملت ما اينها هستند، اين كاروان كربلا و آن پاسدارها و آن بسيجىها و آن ساير قشرهايى كه، قشرهاى محرومى كه الان دفاع از شما دارند مىكنند و شما نشستيد آنها را تضعيف مىكنيد كه شايد موافق رضاى خدا نباشد! رضاى خدا موافق نيست با دفاع؟! امروز دفاع است مساله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست. كسى نمىخواهد جنگ بكند، اول هم نبوده و آن حرفى كه روز اول جمهورى اسلامى زده راجع به جنگ، امروز هم عين همان حرف است يك كلمه اين ور آن ور نيست، آن اين است كه ما تا اين حزب عفلقى هست ما جنگ خواهيم كرد، ما بايد اين را، براى اين كه دفاع از اسلام اين است كه اين نقطه را برداريم از بين، اين غده سرطانى كنده بشود و الا محال است كه اين كشور روى آرامش به خودش ببيند و نه كشور ما، نه عراق، نه خليجىها. اين خليجىها توجه ندارند به اين كه اگر صدام غلبه پيدا كند، با آنها چه خواهد كرد؟ حالايى كه مثل موش دارد اين ور آن ور مىرود، به آنها تشر مىزند.
بحمدالله كشور ما، جوانهاى ما، پيرمردهاى ما، زنها، بزرگها، كوچكها همه مهيا هستند به اين كه جنگ را تا پيروزى ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و كسانى كه مخالف با اين مسائل هستند، خوب! بنشينند توى خانهشان هر چى مىخواهند بگويند، اما بدانند كه خلاف رضاى خدا دارند مىگويند. اگر حرفهاى آنها تضعيف كند روحيه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خير نخواهد شد. توجه كنند به حرفهايشان. خداوند انشاءالله اين عيد را بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملتها، بر همه مسلمين مبارك كند و ما را از شيعيان اين مولا قرار بدهد. ما را موفق كند كه در يك جهت از جهات، لااقل در يك جهت از جهات شبيه ايشان بشويم ولو يك شبيه بسيار ناقص. خداوند تأييد كند همه شما را و اسلام را تقويت كند و همه مسلمانها را به مقاصد اسلامىشان برساند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 291
تاريخ: 6/1/65
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام كروبى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى، دامت افاضاته! ضمن تشكر از زحمات جناب عالى كه مسؤوليت ارزشمند سرپرستى خانوادههاى معظم شهدا، مفقودين، اسرا و معلولين را به عهده گرفتيد، لازم مىدانم در امور فرهنگى فرزندان عزيزم، اين يادگاران شهيدان و معلولين و مفقودين و اسرا، دقت بيشتر نموده و آنان را از كودكستان تا دانشگاه به بهترين وجه اداره نماييد. از آن جايى كه جامعه اسلامى ما استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى خويش را مديون ايثارهاى غير قابل ترسيم اين عزيزان مىداند، هر چه سريعتر با وزيران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالى طرحى را تنظيم نموده و به شوراى عالى انقلاب فرهنگى تقديم نماييد.
اعضاى محترم اين شورا خود توجه دارند كه بزرگترين و خداپسندانهترين ارزش اسلامى، خدمت به فرزندان اين عزيزان است. بنياد مستضعفين موظف است تمامى بودجه اين كار عظيم را بر عهده گيرد و در صورت كمبود، دولت و بنياد شهيد و بنياد پانزدهم خرداد اقدام كنند.
اين جانب از حوزههاى علميه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزهها، آنان را يارى و به طور شايسته تعليم و تربيت نمايند. صدا و سيماى جمهورى اسلامى برنامههايى را در جهت رشد استعداد و خلاقيت اين فرزندان معظم تدوين نمايد. انشاء الله مردم شهيد پرورمان تا آن جايى كه مقدورشان است بدين كار الهى كمك نمايند.
نور چشمان عزيزم توجه خواهند داشت، اكنون كه رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش مىكشند، در راه تهذيب و تحصيل خود با الهام از روح پرفتوح سربازان امام زمان ارواحنافداه تلاش وافر نمايند تا با كسب دانش و معنويت اسلامى، امور جامعه خويش را به دست گيرند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 292
تاريخ: 15/1/65
پيام امام خمينى خطاب به اعضاى سمينار لبيك يا امام
بسم الله الرحمن الرحيم
اعضاى محترم سمينار پشتيبانى جنگ، ايدهم الله تعالى!
پيام شما در مورد استقبال كم نظير مردم سلحشور در پيوستن به صفوف رزمندگان اسلام و تصميمتان در استفاده بيشتر از اين امكانات عظيم واصل گرديد. خداوند متعال را سپاس مىگزاريم كه در آستانه سالروز بعثت حضرت خاتمالانبيا صلى الله عليه وآله وسلم بار ديگر ملت دلاور ايران صحنه حماسههاى هميشگى حضور خود را در دفاع از اسلام عزيز و كشور اسلامى ايران به نمايش مىگذارند و با شركت بىسابقه خود در كاروان راهيان كربلا، جهانيان را به حيرت وا داشته و مىروند تا با همت والاى خود بقاياى ريشههاى پوسيده حزب عفلقى عراق را بر كنند و مردم مظلوم عراق و ايران و منطقه را از يوغ اين بردگان شيطان رهايى بخشند. و با تشكر از اعضاى محترم اين سمينار كه انشاءالله با وحدت معنوى و ظاهرى خود، از اين نيروهاى الهى در جهت دفاع مقدس برنامه ريزى مىنمايند.
ملت عزيز ايران و رزمندگان و مسؤولين محترم جمهورى اسلامى مىدانند كه استكبار جهانى و اكثر كشورهاى منطقه، به خوبى دريافتهاند كه امروز نجات صدام از اين بن بست و منجلابى كه خود آنان براى او به وجود آوردهاند، امرى ناممكن است و على رغم آن همه تسليحات مدرن و كمكهاى نظامى و اقتصادى و تبليغاتى، هر روز كه از عمر اين شجره خبيثه مىگذرد، بىثباتى آن آشكارتر مىگردد و شايد كم و بيش دريافتهاند كه مقاومت بيش از اين در مقابل عواطف و احساسات پاك مردم ايران و حمايت از صدام، نه تنها براى آنان سودى نخواهد داشت كه زمينههاى تزلزل و بىثباتى آنان را در ميان ملتهاى خود فراهم خواهد ساخت. و نيز در طول اين چند سال جنگ تحميلى، براى آنان و حتى سازمانهايى كه تا ديروز به حمايت از صدام برخاسته بودند، به خوبى آشكار گرديده است كه تنها كسى كه در اين جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارتها، كشتارها و ناامن كردن درياها و حمله به هواپيماهاى غير نظامى و استفاده از بمبهاى شيميايى و نقض حقوق و قوانين بينالمللى است، شخص صدام و حزب بعث عراق است، و همه آنان مىدانند كه اگر اسرائيل نقشه تسخير از نيل تا فرات را دنبال مىكند، صدام هم در تهاجم خود به اين كشور اسلامى، نقشه سيادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمرى خليج فارس را تعقيب مىنمود. هر چند كه بسيارى، جرأت ابراز صريح اين واقعيت
صحيفه نور ج 19 صفحه 293
را ندارند.
ما همه اين موفقيتها را در صحنههاى سياسى و نظامى، رهين همت مردم و استقامت رزمندگان مىدانيم و بار ديگر به كشورهاى منطقه اعلام مىكنيم كه جمهورى اسلامى على رغم اقتدار روزافزون خود در صحنههاى سياسى و نظامى و على رغم پشتيبانى تودههاى ميليونى مردم كه هر روز شاهد رژه با شكوه دهها لشكر از نيروهاى آموزش ديده آن هستيم، هيچ گاه در صدد توسعه و كشورگشايى نبودهايم و همواره در صدد آنيم كه با كشورهاى اسلامى و منطقه، در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشيم و اعراب و كشورهاى اسلامى و خصوصاً كشورهاى خليج فارس بايد بدانند كه هيچ گاه با وجود رژيم فاسد و جنگ افروزى چون صدام، منطقه روى آرامش را نخواهد ديد و تا اين غده چركين در كالبد كشور اسلامى عراق باقى است، منطقه نيز در تب و تاب ناامنى و حوادث خواهد سوخت.
نكته ديگرى كه بايد به ملت عزيز و مسؤولين محترم و رزمندگان سلحشورمان تذكر دهم اين است كه، با وجود اين كه در تمامى جبهههاى نبرد، پيروزى و برترى با شماست و خواب راحت از چشم عفلقيان گرفته شده، ولى اين پايان راه دفاع مقدس از كشور اسلامى و دفع تجاوز نيست. مسؤولين و فرماندهان ارتش و سپاه و بسيج با استفاده از امكانات مادى و معنوى خود، با تزلزل سخت و عميق حاكم بر پيكر پوسيده عراق، در جبهههاى جنگ خصوصاً در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد بىامان خود و مقاومت تا سقوط صداميان ادامه دهند و با وحدت و انسجام كامل در صفوفى به هم پيوسته، امان را از آنان سلب نمايند، و خداى ناكرده غرور از پيروزىها باعث سستى در تكليف يا بىدقتى در برنامهها نگردد. و من با كمال تواضع، از اين مدافعان پيروز مىخواهم كه هيچ گاه از نصرت حق و توكل بر خداى بزرگ غافل نباشند، و من نصر الا من عندالله العزيز الحكيم . و ملت عزيز ايران هم كه در تمامى صحنهها خود را ملزم به اداى تكليف الهى و دفاع از دستاوردهاى آن مىدانند، بايد متوجه باشند كه امروز پر كردن جبهههاى نبرد از نيروهاى آموزش ديده و آمادگى دفاع از اسلام و ايران، براى همه قشرها از اهم واجبات الهى است كه هيچ چيز ديگر مانع از انجام آن نمىشود، كه بحمدالله مردم به اين وظيفه شرعى و مقدس خود به خوبى عمل كرده و مىكنند و دنيا هم اكنون شاهد امواج خروشان اين انسانهاى متعهد و آگاه از روحانى گرفته تا دانشگاهيان و دانش آموزان، و از كارگران و كشاورزان گرفته تا بازاريان و كارمندان، همه و همه مىباشد.
اين جانب از مسؤولين امر خصوصاً اعضاى محترم اين سمينار كه بر آن شدهاند تا با برنامهريزى كامل از اين امكانات عظيم مردمى بهرهبردارى كنند، تشكر مىكنم و از ملت عزيز مىخواهم كه جبههها و پشت جبههها را گرم نگه دارند تا با لطف و عنايت خداوند متعال و دعاى خير حضرت ولى امر ارواحنا فداه شاهد موفقيت بيشتر در انجام فريضه دفاع الهى باشيم.
خداوندا! ملت عزيز ما را به شرف استقامت، پيروزى ظاهر و باطن نايل فرما! و به ارتشيان، سپاهيان، بسيجيان و راهيان كربلا و جهادگران و امدادگران اين رزمندگان خالص و عارف ما در مصاف با دشمنان خود موفقيت و نصرت كرامت، و به آنان عزمى راسخ و قامتى استوار عنايت فرما! و
صحيفه نور ج 19 صفحه 294
به خانوادههاى عزيز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين، صبر و اجر لطف فرما! اسرا و مفقودين را به اوطان خود بازگردان! و به جانبازان انقلاب، شفا عنايت كن! و شهداى گرانقدر ما را با اجر وافر خود در كنار شهداى صدر اسلام محشور فرما! و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر و وارث ارض، حضرت بقيةالاعظم روحى فداه نثار فرما!
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 295
تاريخ: 31/1/65
پاسخ امام خمينى به نامه آقاى حسن روحانى در مورد تشويق رزمندگان در عمليات والفجر 8
بسمه تعالى
با تشكر از ايثار و فداكارىهاى اين عزيزان شجاع و تأييد و تصويب جناب آقاى رئيس جمهور، موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 19 صفحه 296
تاريخ: 8/2/65
پاسخ امام خمينى در پاسخ به پيام فرزندان شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان
بسم الله الرحمن الرحيم
نور چشمان عزيزم! فرزندان محترم شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودين اعزهم الله تعالى
پيام شما را شنيدم. من به شما سلام و درود مىفرستم و به وجود شما مباهات و افتخار مىكنم، و چه افتخارى بالاتر از اين كه ما در تداوم انقلابمان، ذخيرههاى عظيمى همچون شما عزيزان را داريم كه حضورمان در جامعه و در تمامى صحنههاى اسلامى و انقلابى و مردمى يادآور رشادتها و فداكارىها و اخلاص رادمردانى است كه به بركت خونهاى پاك آنان، انقلاب و جمهورى اسلامى ايران بارور گرديد و با شهادت و ايثار و جانبازى و اسارت آنان از پانزدهم خرداد تاكنون، بر تارك نهضتمان نام مجد و آزادى و شرف پايدار ماند.
شما، گواهان صادق و يادگاران عزمها و ارادههاى استوار و آهنين، نمونهترين بندگان مخلص حقيد كه مراتب انقياد و تعبد خويش را به پيشگاه اقدس حق تعالى با نثار خون و جان به اثبات رسانيدند و در ميدان جهاد اكبر با نفس و جهاد اصغر با خصم، واقعيت پيروزى خون بر شمشير و غلبه اراده انسان را بر شيطان مجسم كردند و سرمايه جان خويشتن را به بهاى اندك نفروختند و ملعبه زخارف زودگذر دنيا و متعلقات آن نشدند و با همتى بلند به سودا و معاملهاى برخاستند كه خدا مشترى جان آنان شد و اجر و مزدشان را بىدريغ و در نزد خود قرار داد و حياتشان را جاودانه ساخت كه اين، منتها آرزوى عاشقان و مشتاقان و غايت عمل و آمال عارفان است كه ياليتنا كنا معهم . و گوارا باد بر اين شهيدان! لذت انس و همجوارىشان با انبياى عظام و اولياى كرام و شهداى صدر اسلام و گواراتر بر آنان باد! نعمت رضايت حق كه رضوان من الله اكبر. و اينك ما و شما ماندهايم كه وارث آن رسالتيم و حامل آن امانت.
عزيزانم! من شما را دوست داشته و چون فرزندان خود مىدانم و هميشه شما را دعا مىكنم و با نصيحتى مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و باوفاى خودم مىخواهم كه بار امانت پدرانتان را كه ميراث عزت و راه و رسم زندگى آنان بوده است، به خوبى بر دوش كشيد و تقوا و پاكى و پاكدامنى را پيشه كنيد و نظم در زندگى و تمامى مراحل آن حكمفرما سازيد و با جديت به تحصيل علوم و كسب معارف و بهرهورى از استعدادهاى الهى خود بپردازيد و هيچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف بر زمين نگذاريد و دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا را شعار خود سازيد و
صحيفه نور ج 19 صفحه 297
خود از مردم پابرهنه و مستضعف و بىپناهى كه تمامى عزت ما رهين منت و خدمت آنان است و شهيدان و جانبازان و اسرا و مفقودين نيز از همين قشرند -، دور نسازيد. و مؤكداً از شما فرزندان شهدا مىخواهم كه با مادران داغديده خود به عطوفت و مهربانى رفتار كنيد كه الجنت تحت اقدام الامهاتكم .
و آخرين سخنم در اين جا با شما اين كه، به جمهورى اسلامى كه ثمره خون پدرانتان است، تا پاى جان وفادار بمانيد و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پيام خون شهيدان، زمينه را براى قيام منجى عالم و خاتمالاوصياء ومتع الاولياء، حضرت بقيةالله روحى فدا، فراهم سازيد.
و به مسؤولين محترم جمهورى اسلامى ايران براى چندمين بار سفارش مىكنم و اين نصيحت و سفارش هميشگى است كه قدر اين نعمتهاى بزرگ الهى را بدانند و در شرايط كنونى و آيندههاى دور، اولويت را به اين عزيزان و كسانى بدهند كه در راه اسلام خون دادهاند و مبارزه كردهاند و به شدت از بهانهجويى و سنگاندازى مانع تراشى و كاغذبازى كه مانع رشد آنان و ملت دلاور ايران است خوددارى ورزند.
خداوند به همه ما توفيق خدمت و اخلاص عنايت فرمايد و اين گوهرهاى گرانبها را از كيد و وسوسههاى شيطان محافظت كند. ان ربى قريب مجيب .
والسلام عليكم و رحمةالله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page
afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM
جلد بيستم
menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 3
تاريخ: 19/3/65
ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور، نخست وزير، سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مقيم تهران به مناسبت عيد سعيد فطر
آنچه كه براى ما و شما مىماند، آن چيزى است كه در درون خودمان تحصيل كرده باشيم
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم كه اين عيد سعيد براى همه مسلمين عيد به معناى واقعى باشد و براى ملت ايران بركات عيد از جانب خداى تبارك و تعالى نازل شود. عيد واقعى آن وقتى است كه انسان رضاى خدا را به دست بياورد، درون خود را اصلاح كند. امورى كه مربوط به اين عالم است گذراست، زودگذر هم هست و پيروزىها و شكستها و خوشىها و ناخوشى اين دنيا بيش از چند روزى و مقدار اندكى پايدار نيست. آنچه كه براى ما و شمامىماند، آن چيزى است كه در درون خودمان تحصيل كرده باشيم، باور بكنيم كه خداى تبارك و تعالى حاضر است، باور بكنيم كه همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم، باور بكنيم كه ما قاصر هستيم براى شكرگزارى نعمتهاى خدا.
اين ماه مبارك رمضان با آن همه بركاتى كه دارد، ما نمىتوانيم از عهده شكر يكىاش برآييم ولى بايد كوشش كنيم كه در اين ماه مبارك رمضان كه بر ما گذشت، اگر حالى پيدا شد، اين حال را تا ماه رمضان ديگر نگه داريم و اگر حالى پيدا نشد، متأسف باشيم و كوشش كنيم كه پيدا كنيم. اين هياهوها همه رفتنى است، تمام شدنى است، آنچه كه هست آنى است كه پيش خود ماست، آن باقى است و با ماست و ما بايد كوشش كنيم كه باطن خودمان را اصلاح كنيم.
شكرگزارى به اين است كه ما مقام اين ملت را بشناسيم
بحمدالله كشور ما، كشور شما، كشورى است كه امروز بايد بگوييم نمونه است. آنچه كه مىخواستم عرض كنم اين است كه اين اقبال مردم بر امور معنوى و بر امور ظاهرى، خصوصاً اين جوانهاى ما در جبههها و اين روز قدس كه امسال من هر چه نگاه كردم به نظرم عظيم تر از سال قبل بود و نمىتواند انسان قدر اين نعمت را و شكر اين نعمت را به اندازه كافى بجا بياورد، اينها براى ما تكليف درست مىكند، تكليف ما را زياد مىكند، تكليف قوه مقننه را دوچندان مىكند، تكليف قوه مجريه را همين طور، قضاييه را همين طور، تكليف براى روحانيت عظيمالشان زياد مىشود. ما
صحيفه نور ج 20 صفحه 4
نمىتوانيم از عهده شكر اين نعمت برآييم لكن بايد حتى الامكان شكرگزارى كنيم. شكرگزارى به اين نيست كه ما بگوييم الحمدلله. آن هم يك شكر است، شكرگزارى به اين است كه ما مقام اين ملت را بشناسيم و اين جبهه و پشت جبهه را هميشه در نظر داشته باشيم كه حجت را بر ما اينها تمام كردهاند. خدا مىداند كه من هر وقت نظرم به اين جوانهايى كه عازم جبهه هستند و به شور و شعف دارند به جبههها مىروند، وقتى من آنها را نگاه مىكنم، از خودم خجالت مىكشم، ما كى هستيم، ما چى هستيم؟ ما قريب هشتاد و چند سال در اين دنيا (خودم را مىگويم) بودم و به قدر اين چند روزى كه اينها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نكرديم، ما خودمان را نساختيم. از من گذشت لكن شما توجه كنيد كه خود را بسازيد، توجه كنيد كه دنيا را به چيزى نگيريد، توجه كنيد كه همه رفتنى هستيم و بايد به خداى تبارك و تعالى نزديك بشويم تا آن جا ما را راه بدهند. شما ادعيه ائمه اطهار را ملاحظه كنيد، اينها ادعيه شلاقهايى است كه بر فرق ماها زده مىشود، اينهايى كه به واقعيت و به عقيده ما معصوم از هر خطا هستند، ببينيد كه در ادعيهها چه جور عجز و ناله مىكنند، براى اين كه مطلب بزرگ است. مقام بشر هر چه باشد، مقام خاتم النبيين بالاترين مقام، لكن وقتى كه اين مقام را با مقام الوهيت ملاحظه بكنيم كه خود آنها مىبينند، هيچ است در مقابل همه چيز. آنى كه آنها فهميدند از عظمت خدا، آنها را وادار كرده است آن طور راز و نياز كنند و اعتراف به تقصير. شما در ادعيه اميرالمؤمنين، خود رسول خدا، حضرت سجاد سلام الله عليه، ساير ائمه ملاحظه كنيد چه جملاتى هست و ما چطور بعيديم از اين معانى، چه معارفى در اين ادعيه هست كه ما محروميم از آن معارف، چه سوزى در قلب اين خاصان خدا بوده است كه براى فراق خدا مىسوختند و آتش جهنم را مىگفتند اگر صبر كنيم، صبر در فراق را چه كنيم؟ اينها براى ما مثل يك افسانه است لكن واقعيت است، واقعيتى است كه آنها فهميدهاند و ما نفهميديم. ما الان تكليف زياد داريم، ما مواجه هستيم با يك ملتى كه همه چيز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و براى اسلام دارد صرف مىكند. جوانها را مىدهد، جوانها جان خودشان را مىدهند، زنها جوانهاى عزيز خودشان را مىدهند و با آن شور و شعف آنها به ميدان مىروند و مردم با آن شور و شعف در جبهه و خارج جبهه دارند فداكارى مىكنند. تكليف ما با اينها چى هست؟ ما چه جواب بدهيم از اين همه جهاتى كه اينها عرضه مىدارند؟ ما چى داريم كه در جواب آنها بدهيم؟ معذلك بايد آن مقدارى را كه توان هست انجام بدهيم. شكر اين نعمت به اين است كه ما مردم را شريك بزرگ بدانيم در اين حكومت. حكومت نيست، بايد همه خدمتگزار باشيم براى اين ملت، براى اين جوانها و براى اين پيرها و زنها و مردها.
دولت به تنهايى نمىتواند كه اين بار بزرگى كه الان به دوش اين ملت هست بردارد
مردم را در همه امور شركت بدهيم، دولت به تنهايى نمىتواند كه اين بار بزرگى كه الان به دوش اين ملت هست بردارد. همان طورى كه ملاحظه مىكنيد اگر چنانچه اين شور و شعف ملت و جوانهاى عزيز نبود هيچ دولتى نمىتوانست مقابله كند با اين قدرتهايى كه همه قدرتشان را، قوهشان را پهلوى
صحيفه نور ج 20 صفحه 5
هم گذاشتند و به ما حمله كردند. بدون اين كه اين ملت همراهى كند ما نمىتوانستيم كارى بكنيم. هر چى داريم از اينهاست و هر چى هست مال اينهاست، دولت عامل اينهاست، قوه قضاييه عامل اينهاست، قوه اجراييه عامل اينهاست، قوه مقننه عامل اينهاست. ادا تكليف بايد بكنند، شركت بدهند مردم را در همه امور. همان طور كه با شركت مردم در اين جنگ، شما بحمدالله پيروز شديد و پيروزتر هم خواهيد شد، با شركت اينها شما مىتوانيد اداره كنيد اين كشور را. مردم را در امور شركت بدهيد، در تجارت شركت بدهيد، در همه امور شركت بدهيد، مردم را در فرهنگ شركت بدهيد، مدارسى كه مردم مىخواهند درست كنند كارشكنى نكنيد برايشان، البته نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است لكن كارشكنى نكنيد.
تكليف است براى همه ما كه اين جمهورى كه به اين جا رسيده است تا آخر حفظ كنيم
بين خودتان برادر باشيد، حفظ كنيد اين برادرى را، با حفظ برادرى شما به اين جا رسيديد و با حفظ برادرى بايد جلو برويد. اگر خداى نخواسته خللى حاصل بشود، در اين برادرى، چه در خود تهران، چه در خارج تهران، هر جا باشد، چه بين روحانيون، چه بين مردم، چه بين جناحهايى كه هستند، اگر خداى نخواسته يك وقت يك خللى واقع بشود شكست همراه اوست. شما فكر اين را بكنيد كه حافظ اسلاميد، نه حافظ خود. شما بايد حفظ اسلام را بكنيد، آن هم نه در زمان خود، همان طورى كه انبياء عظام دنبال اين بودند كه بعد از خودشان تا آخر حافظ باشند، تكليف است براى همه ما كه ما اين جمهورى كه به اين جا رسيده است تا آخر حفظ كنيم. تا آخر حفظ كردن اين است كه هر روز محكم كنيم برادرى خودمان را، سر اغراض جزييه كه زود مىگذرد، لطمهاى خداى نخواسته به اسلام وارد نكنيم، لطمهاى به جمهورى اسلام وارد نكنيم. اشكال اگر هست به من و ديگران، اشكال را بايد گفت لكن نبايد تضعيف كرد دولت را، نبايد تضعيف كرد قوه مقننه را، قوه قضاييه را، روحانيت را. اينها جرم است، اينها گناه نابخشودنى است. شما توجه بايد بكنيد. ملت ما توجه بكنند كه يك ملت با هم هيچ قوهاى بر آنها غلبه نخواهد كرد، هيچ قوهاى نمىتواند بر يك ملتى كه همراه هم هستند و با هم هستند، هيچ قدرتى نمىتواند با او مقابله كند و لهذا شياطين در پى اين هستند كه از اين راه پيش بروند كه بين جناحها اختلافى ايجاد كنند. اعتنا نكنيد به اين شياطين، در شهرها اعتنا نكنند آقايان به شياطينى كه مىخواهند اختلاف ايجاد كنند.
حفظ اسلام به حفظ وحدت است
قوى باشيد و پشت هم باشيد، دولت و ملت با هم باشد، ملت پشتيبان دولت در امور باشد، دولت خدمتگزار ملت باشد در امور، شركت بدهند مردم را در همه امور. دانشگاهها بايد مردم در آن دخالت داشته باشند، مردم خودشان به طور آزاد بايد دانشگاه داشته باشند، منتها دولت نظارت بايد بكند. نظارت دولت حتمى است لكن اين طور نباشد كه خيال كنيد كه / خود ملت / خود دولت مىتواند همه اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 6
كارها را انجام بدهد، مىبينيد كه نمىتواند، اعتراف دارند همه بر اين، دولت اعتراف دارد، همه اعتراف دارند اين كه بدون ملت ما نمىتوانيم. اين ملت را از دست ندهيد، نگهش داريد. روحانيون مكلفند، خودشان هم مىدانند مكلفند حفظ اسلام را بكنند، حفظ اسلام به حفظ وحدت است و بايد بكنند و اين واجب است بر همه كه حفظ كنند وحدت را، مردم را نگه دارند. اگر در يك شهرى از شهرها بنا بود يك اختلافى واقع بشود، بدانند كه دست شيطان در كار است، بايد اين را از بين ببرند و نگذارند يك وقت خداى نخواسته / در / ولو در يك شهرى، در يك روستايى اختلاف واقع بشود. برادران روحانى قوياً با هم باشند و كنارهگيرى نكنند، همه در ميدان باشند، با هم باشند. ما مىخواهيم حفظ اسلام را بكنيم، با كنارهگيرى نمىشود حفظ كرد، خيال نكنيد كه با كنارهگيرى تكليف از شما سلب مىشود، تكليف دوچندان است. بايد در صحنه باشيد، بياييد، همه روحانيت بيايد، كنار رفتن از مكايد ابليس است كه نمىگذارد كه همه با هم باشند، قدرت را روى هم بگذاريد. ارتش، سپاه، بسيج و گروههاى مردمى همه با هم باشيد، اگر باشيد با هم، خداى تبارك و تعالى نصرت مىكند شما را. نصرت خدا اين است كه همه با هم براى رضاى خدا باشيد، همه با هم براى اين باشيد كه اسلام را تقويت كنيد و اسلام را به جاهاى ديگر هم برسانيد و اين نصرت خداست و خداوند وعده كرده است كه اگر نصرت كنيد، من هم نصرت مىكنم. و مىبينيد كه دارد نصرت مىكند، مىبينيد كه ما يك روزى بود كه همه اوضاع به هم ريخته شده بود و همه جا خراب بود و حالا بحمدالله همه چيز صحيح است و خوب است و همه جهات تمام است و جبهههاى ما قوى و داخل و خارج همه درست، همه جهات درست است و ليكن بايد مردم توجه كنند به اين كه آنها پشتيبان هيأت حاكمه باشند و هيأت حاكمه خدمتگزار آنها.
خداوند همه ما را از شر شيطان نگه دارد و خداوند همه ما را قدرت اين بدهد كه با خودمان جنگ كنيم و با باطن خودمان ستيزه كنيم و اصلاح كنيم خودمان را.
والسلام عليكم و رحمةالله
menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 7
تاريخ: 22/3/65
انتصاب مجدد حجج اسلام آقايان: لطف الله صافى، احمد جنتى و ابولقاسم خزعلى به عضويت شوراى نگهبان
بسمهتعالى
با تشكر وافر از زحمات ارزنده حضرات فقهاى محترم شوراى نگهبان دامت بركاتهم، چون ادامه اين خدمت بزرگ به اسلام و جمهورى اسلامى امرى ضرورى است و حضرات فقهاى مذكور در متن، لياقت و تعهدشان محرز است و در مدت طولانى اين خدمت، آشنايى وافر به مسائل جاريه دارند، براى دوره جديد نيز خود حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا لطفالله صافى و آقاى حاج شيخ احمد جنتى و آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى ايدهم الله تعالى را به عضويت در شوراى محترم نگهبان منصوب نمودم.
از خداوند تعالى مزيد توفيق آنان در اين خدمت را خواهانم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 8
تاريخ: 7/4/65
انتصاب مجدد حجت الاسلام موسوى اردبيلى به رياست ديوان عالى كشور
بسمهتعالى
جناب حجتالاسلام آقاى موسوى اردبيلى دامت افاضاته
با تشكر از زحمات ارزنده جناب عالى در مدت تصدى مقام محترم رياست ديوان عالى كشور، چنانچه پس از نظرخواهى حضرات قضات محترم صحت و حسن اجراى امور محوله مورد تصديق آقايان واقع شد، جناب عالى را براى بار ديگر به مقام محترم رياست ديوان عالى كشور منصوب نمودم. از خداوند تعالى توفيق جناب عالى و ساير متصديان را در خدمت به اسلام و مسلمين درخواست مىنمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 27
تاريخ: 2/6/65
ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس شوراى اسلامى، نخست وزير، و مسؤولين كشورى و لشكرى به مناسبت روز عيد غديرخم
غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم انشاءالله اين عيد مبارك به همه ملتهاى مظلوم و بخصوص به ملت شريف ما مبارك باشد. خداوند انشاءالله كه با عنايات خاصه خود نظرى بهاين ملت بزرگ كه بايد گفت پرچمدار اسلام در اين عصر هستند، به اينها عنايت خاصى بفرمايد و آنها را از عنايات خاصهى خود نصيب بزرگ عنايت بفرمايد.
من در بارهى شخصيت حضرت امير چه مىتوانم بگويم و كى چه مىتواند بگويد. ابعاد مختلفهاى كه اين شخصيت بزرگ دارد، به گفتگوى ماها و به سنجش بشرى در نمىآيد. كسى كه انسان كامل است و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالى است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالى بايد هزار تا باشد و ما از عهده بيان حتى يكىاش / را/ نمىتوانيم برآييم. اين شخصيت كه جامع تضاد است، امور متضاد در او جمع است، كسى نمىتواند در حول و حوش او سخن بگويد، از اين جهت من در اين موضوع بهتر مىدانم كه ساكت باشم. لكن مسألهاى را كه بهتر است ما بگوييم، انحرافاتى است كه براى ملتها و خصوصاً براى شيعيان اين حضرت پيش آمده است در طول تاريخ و دستهايى كه اين انحرافات را از اول به وجود آوردهاند و توطئههايى كه بودهاست در طول تاريخ اخيراً در اين سالهاى اخير، سدههاى اخير پيش آمده است، آنها را عرض كنم.
مسأله غدير، مسألهاى نيست كه به نفسه براى حضرت امير يك مسألهاى پيش بياورد، حضرت امير مسأله غدير را ايجاد كرده است. آن وجود شريف كه منبع همه جهات بوده است، موجب اين شده است كه غدير پيش بيايد. غدير براى ايشان ارزش ندارد، آن كه ارزش دارد خود حضرت است كه دنبال آن ارزش، غدير آمده است. خداى تبارك و تعالى كه ملاحظه فرموده است كه در بشر بعد از رسولالله كسى نيست كه بتواند عدالت را به آن طورى كه بايد انجام بدهد، آن طورى كه دلخواه است انجام بدهد، مأمور مىكند رسولالله را كه اين شخص را كه قدرت اين معنا را دارد كه عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد كند و يك حكومت الهى داشته باشد، اين را نصب كن. نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست كه از مقامات معنوى حضرت باشد، مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او
صحيفه نور ج 20 صفحه 28
اين است كه غدير پيدا بشود و اين كه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر از آن تجليل كردهاند، نه از باب اين كه حكومت يك مسألهاى است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابن عباس مىگويد كه به قدر اين كفش بى قيمت هم پيش من نيست ، آن كه هست اقامه عدل است. آن چيزى كه حضرت امير سلامالله عليه و اولاد او مىتوانستند در صورتى كه فرصت به آنها بدهند، اقامه عدل را به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اينها هستند لكن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد نه براى اين است كه چراغانى بشود و قصيدهخوانى بشود و مداحى بشود، اينها خوب است، اما مسأله اين نيست. مسأله اين است كه به ما ياد بدهند كه چطور بايد تبعيت كنيم، به ما ياد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد و روشى كه حضرت امير در اين حكومت پيش گرفته است بايد روش ملتها و دستاندركاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل حكومت است، اين است كه قابل نصب است والا مقامات معنوى قابل نصب نيست، يك چيزى نيست كه با نصب اين مقام پيدا بشود، لكن آن مقامات معنوى كه بوده است و آن جامعيتى كه براى آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است كه او را به حكومت نصب كنند. و لهذا مىبينيم كه در عرض صوم و صلوه و امثال اينها مىآورد و ولايت مجرى اينهاست. ولايتى كه در حديث غدير است به معناى حكومت است، نه به معناى مقام معنوى. و حضرت امير را همان طورى كه من راجع به قرآن عرض كردم كه قرآن و در روايات است اين نازل شده است به منازل مختلف، كلياتش سبع و الى سبعين و الى زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يك مكتوب، حضرت امير هم اين طور است، رسول خدا هم اين طور است. مراحل طى شده است، تنزل پيدا كرده است، از وجود مطلق تنزل پيدا كرده است، از وجود جامع تنزل پيدا كرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولياى بزرگ خدا. بنابراين، اين كه حديث غدير را ما حساب كنيم كه مىخواهد يك معنويتى را براى حضرت امير، يا يك شانى براى حضرت امير درست كند نيست. حضرت امير است كه غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست كه اسباب اين شده است كه خداى تبارك و تعالى او را حاكم قرار بدهد.
غدير آمده است كه بفهماند سياست به همه مربوط است
مسأله، مسأله حكومت است. مسأله، مسأله سياست است، حكومت عدل سياست است، تمام معناى سياست است. خداى تبارك و تعالى اين حكومت را و اين سياست را امر كرد كه پيغمبر به حضرت امير واگذار كنند، چنانچه خود رسول خدا سياست داشت و حكومت بدون سياست ممكن نيست، اين سياست و اين حكومتى كه عجين با سياست است، در روز عيد غدير براى حضرت امير ثابت شد. اين كه در اين روايت در روايات هست كه بنى الاسلام على خمس اين ولايت ، ولايت
صحيفه نور ج 20 صفحه 29
كلى امامت نيست، آن امامتى كه هيچ عملى مقبول نيست، قبول نمىشود الا به اعتقاد به امامت، اين معنايش اين حكومت نيست. خوب! ما بسيارى از ائمهمان حكومت نداشتند. ما الان معتقديم كه حضرت امير در يك برهه از زمان به حكومت رسيد، حضرت امام حسن هم يك مدت بسيار بسيار كمى به حكومت رسيد، باقى ائمه حكومت نداشتند. آن كه خداى تبارك و تعالى جعل كرد و دنبالش هم براى ائمه ى هدى جعل شده است، حكومت است، لكن نگذاشتند كه اين حكومت ثمر پيدا بكند، بنابراين حكومت را خدا جعل كرده است براى حضرت امير سلامالله عليه و اين حكومت يعنى سياست، يعنى عجين با سياست، از اعوجاجهايى كه پيدا شده است مع الاسف، اين است كه، يعنى اعوجاج زياد پيدا شده اما از بزرگترينش اين است كه دستهايى از زمان سابق، از زمان خلفاى اموى و خلفاى عباسى عليهم لعنهالله، از آن زمان دستهايى پيدا شده است كه بگويند كه دين عليحده از مسائل است و سياست عليحده از حكومت است. هر چه طرف پايين آمده است، اين قوت گرفته است تا وقتى بازيگرىهاى دنيا كه ديدند بايد دين را يك چيز تعبدى قرار داد، اين بازيگرها آمدند و اين طور كردند كه به ماها هم باورمان آمده بود كه دين چكار دارد به سياست، سياست مال امپراطورها. اين معنايش اين است كه تخطئه كنيم خدا را و رسول خدا را و اميرالمومنين را، براى اين كه حكومت سياست است، حكومت كه دعا خواندن نيست، حكومت كه نماز نيست، حكومت روزه نيست. حكومت، حكومت عدل اسباب اين مىشود كه اينها اقامه بشود، اما خود حكومت يك دستگاه سياسى است. آنى كه مىگويد دين از سياست جداست، تكذيب خدا را كرده است، تكذيب رسول خدا را كرده است، تكذيب ائمه هدى را كرده است. و اين كه اين قدر صداى غدير بلند شده است و اين قدر براى غدير ارج قايل شدهاند و ارج هم دارد براى اين است كه با اقامه ولايت يعنى با رسيدن حكومت به دست صاحب حق، همه اين مسائل حل مىشود، همه انحرافات از بين مىرود. اگر حكومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند كه حضرت امير سلامالله عليه حكومتى را كه مىخواهد بپا كند، تمام انحرافات از بين مىرفت و محيط يك محيط صحيح و سالم مىشد كه آن وقت مجال براى همه اشخاص كه داراى افكار هستند، عرفا كه داراى افكار هستند، حكما كه داراى افكار هستند، فقها، همه براى آنها مجال هم پيدا بشود، از اين جهت اسلام بنى على خمس نه معنايش اين است كه ولايت در عرض اين است، ولايت اصلش مسأله حكومت است، حكومت هم اين طورى است، حكومت حتى از فروع هم نيست. آن چيزى كه براى ائمه ماقبل از غدير و قبل از همه چيزها بوده است، اين يك مقامى است كه مقام ولايت كلى است كه آن اقامت است كه در روايت هست كه حسن و حسين امامان قاما او قعدا . وقتى قعد است كه امام نيست. امام به معناى حكومت نيست، اين يك امام ديگرى است و آن مسألهى ديگرى است. آن مسأله، مسألهاى است كه اگر او را كسى قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همين قواعد اسلامى شيعه هم بجا بياورد باطل است. اين غير حكومت است، آن در عرض اينها نيست، آن از اصول مذهب است، آنى است كه اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است و انحرافى كه پيدا شده است علاوه بر همه انحرافاتى كه همين انحراف است كه ما باور كرديم كه
صحيفه نور ج 20 صفحه 30
سياست به ما چه ربط دارد. غدير آمده است كه بفهماند كه سياست به همه مربوط است، در هر عصرى بايد حكومتى باشد با سياست، منتها سياست عادلانه كه بتواند به واسطه آن سياست اقامه صلوه كند، اقامه صوم كند، اقامه حج كند، اقامه همه معارف را بكند و راه را باز بگذارد براى اين كه صاحب افكار، يعنى آرام كند كه صاحب افكار، افكارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند. بنابراين اين طور نيست كه ما خيال كنيم كه ولايتى كه در اين جا مىگويند آن امامت است و امامت هم در عرض هم فروع دين است، نخير. اين ولايت عبارت از حكومت است، حكومت مجرى اينهاست، در عرض هم به آن معنا نيست، مجرى اين مسائل ديگر است. اين انحرافات خيلى زياد است، نمىشود همهاش را احصاء كرد.
علماى ما در طول تاريخ اين طور نبود كه منعزل از سياست باشند
خيال كردند يك دسته زيادى كه معناى عرفان عبارت از اين است كه انسان يك محلى پيدا بشود و يك ذكرى بگويد و يك سرى حركت بدهد و يك رقصى بكند و اينها، اين معنى عرفان است، مرتبه اعلاى عرفان را امام على سلامالله عليه داشته است و هيچ اين چيزها نبوده در كار. خيال مىكردند كه كسى كه عارف است بايد ديگر بكلى كناره گيرد از همه چيز و برود كنار بنشيند و يك قدرى ذكر بگويد و يك قدرى تغنى بشود و يك قدرى چه بكند و دكاندارى. اميرالمومنين در عين حالى كه اعرف خلقالله بعد از رسولالله در اين امت، اعرف خلقالله به حق تعالى بود، معذلك نرفت كنار بنشيند و هيچ كارى به هيچى نداشته باشد، هيچ وقت هم حلقهى ذكر نداشت، مشغول بود به كارهايش، ولى آن هم بود. يا خيال مىشود كه كسى كه اهل سلوك است، اهل سلوك بايد به مردم ديگر كار نداشته باشد، در شهر هر چه مىخواهد بگذرد، من اهل سلوكم، بروم يك گوشهاى بنشينم و ورد بگويم و سلوك به قول خودش پيدا كند. اين سلوك در انبيا زيادتر از ديگران بوده است، در اوليا زيادتر از ديگران بوده است، لكن نرفتند در خانهشان بنشينند و بگويند كه ما اهل سلوكيم و چكار داريم كه به ملت چه مىگذرد، هر كه هر كارى مىخواهد بكند. اگر بنا باشد كه اهل سلوك بايد بروند كنار بنشينند، پس بايد انبياء هم همين كار را بكنند و نكردند. موسى بن عمران اهل سلوك بود ولى معذلك رفت سراغ فرعون و آن كارها را كرد. ابراهيم هم همين طور، رسول خدا هم كه همه مىدانيم. رسول خدايى كه سالهاى طولانى در سلوك بوده است، وقتى كه فرصت پيدا كرد، يك حكومت سياسى ايجاد كرد براى اين كه عدالت ايجاد بشود، تبع ايجاد عدالت فرصت پيدا مىشود براى اين كه هر كس هر چيزى دارد بياورد. وقتى كه آشفته است نمىتوانند، در يك محيط آشفته نمىشود كه اهل عرفان، عرفانشان را عرضه كنند، اهل فلسفه، فلسفه شان را، اهل فقه، فقهشان را، لكن وقتى حكومت يك حكومت عدل الهى شد و عدالت را جارى كرد و نگذاشت كه فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، يك محيط آرام پيدا مىشود، در اين محيط آرام همه چيز پيدا مىشود. بنابراين ما نودى بشىء مثل ما نودى بالولايه براى اين كه حكومت است. به هيچ چيز مثل
صحيفه نور ج 20 صفحه 31
اين امر سياسى دعوت نشده است و اين امر سياسى بوده است، زمان پيغمبر بوده است، زمان اميرالمومنين بوده است، بعدها هم اگر يك فرصت پيدا مىشد، آنها هم داشتند اين معما را. انحرافات زياد شده است. بعضى از اهل علم خودمان هم همين معانى را دارند لباس جندى حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است حضرت امير عادل نبوده؟! حضرت سيدالشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پيغمبر اكرم هم عادل نبوده؟! براى اين كه لباس جندى داشتند! اينها را تزريق كردند به ما، به ما آن طور دستهاى توطئهگر تزريق كردند كه ماها هم باورمان آمده است. تو چكار دارى به اين كه چه مىگذرد، تو مشغول درست باش، تو مشغول فقهت باش، تو مشغول فلسفهات باش، تو مشغول عرفانت باش، چكار دارى كه چه مىگذرد. در آن وقت، اوايلى كه اين مسائل پيش آمد، يكى از رفقاى ما كه بسيار خوب بود، بسيار مرد صالحى بود و اهل كار هم بود، لكن من وقتى يك قضيه را صحبت كردم كه در اين قضيه ما بايد تحقيق كنيم، گفت به ما چكار دارد، حاصل امر سياسى است به ما چكار دارد. اين طور تزريق شده بود كه يك مرد عالم روشنفكر متوجه به مسائل، اين طور مىگويد كه به ما چكار دارد. پيغمبر هم مىگفت سياست به ما چكار دارد؟ اميرالمؤمنين هم كه حكومت داشت، مىگفت سياست.... حكومتى داشت براى ذكر گفتن و براى قرآن خواندن و براى نماز خواندن و همين ديگر؟! حكومت بود، ولايت بود و تجهيز جيوش بود عرض مىكنم حكومتها در نصب كردن اينها بود، همهاش سياست است اينها.
آنى كه مىگويد كه آخوند چكار دارد به سياست، اين با آخوند خوب نيست، اين با اسلام بد است، مىخواهد آخوند را كنار بگذارد كه مىتواند يك كارى توى مردم انجام بدهد و هر كارى دلشان مىخواهد بكنند و لهذا اين طور شد. البته علماى ما در طول تاريخ اين طور نبود كه منعزل از سياست باشند. مسأله مشروطيت يك مسأله سياسى بود و بزرگان ما در آن دخالت داشتند، تاسيسش كردند. مسأله تحريم تنباكو يك مسأله سياسى بود و ميرزاى شيرازى رحمتالله اين معنا را انجام داد. در زمانهاى اخير هم مدرس، كاشانى، اينها مردم سياسى بودند و مشغول كار بودند، اما به قدرى قدرت داشت اين دست قوى توطئهگر كه نمىشد از فكر حتى اهل علم محترم هم بيرون كرد به اين كه نه، مسأله اين طور نيست، مسأله حكومت در زمان پيغمبر بوده و سياست هم بوده، در زمان اميرالمومنين بوده و سياست هم بوده و اين كه همه نقل كردهاند و اين قدر غدير را بزرگ كردهاند، براى اين كه به ما بفهمانند، تعليم بدهند به ما كه اين طورى بايد باشد.
ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا وقتى كه انشاءالله پيروزى حاصل بشود
ما الان مبتلاى به جنگيم، يك دستهاى در همين قضيه هم دارند اشكالتراشى مىكنند، نه يك اشخاصى باشند كه حالا تأثيرى داشته باشند، اما هستند، هستند اشخاصى كه مىگويند كه بياييد صلح
صحيفه نور ج 20 صفحه 32
بكنيم، بياييد يك سازشى بكنيم. ما از تاريخ بايد اين امور را ياد بگيريم، به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند، آنهايى كه جبههشان داغ داشت و اضر مردمند بر مسلمين.، آنها تحميل كردند به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آن كه حكم بايد بشود را، بعد كه حضرت امير با فشار اينها نتوانست، مىخواستند بكشندش اگر نكند، براى اين كه آنها چيز كرده بودند كه چه بايد چه بشود، حكم قرار بدهيد / ما / قرآن است، قرآن است اين. اين ابتلا را حضرت امير داشت، الان نظير او را ما داريم. اين كه مىگويند، اين ور و آن ور مىافتند كه بگذاريد يك حكميتى پيدا بشود، بيايند حكم، حكم پيدا بشود كه كارها را انجام بدهد، تشخيص بدهد كه كى چى است. دنيا نمىداند كه كى متجاوز است؟! ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت، ما اين در اين هفت سالى كه بوده است فهميديم كه اين حكمها كى هستند و اينهايى كه مىخواهند صلح ايجاد كنند كىها هستند. قصه امام حسن و قضيه صلح، آن هم صلح تحميلى بود، براى اين كه امام حسن، دوستان خودش يعنى آن اشخاص خائنى كه دور او جمع شده بودند، او را جورى كردند كه نتوانست خلافش بكند، صلح كرد. صلح تحميلى بود. اين صلحى هم كه حالا به ما مىخواهند بگويند، اين است. بعد از اين كه صلح كردند، به حسب روايت، به حسب نقل، معاويه به منبر رفت و گفت كه تمام حرفهايى كه گفتم، ما قرار داديم، زير پاى من. مثل پاره كردن اين مرديكه آن قراردادها را. آن صلح تحميلىاى كه در عصر امام حسن واقع شد، آن حكميت تحميلى كه در زمان اميرالمؤمنين واقع شد و هر دويش به دست اشخاص حيلهگر درست شد، اين ما را هدايت مىكند به اين كه نه زير بار صلح تحميلى برويم و نه زير بار حكميت تحميلى. ما بايد خودمان به حسب رأى خودمان، به حسب رأى ملتمان، آن طورى كه الان همه ملت دارند مىگويند، ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا وقتى كه انشاءالله پيروزى حاصل بشود و نزديك است انشاءالله. منتها اگر بخواهد ملت ما نزديكتر بشود اين پيروزى، زياد نزديك بشود كه به صلاح ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه است بايد مجهز بشود، بايد در اين برهه زمان بايد به تمام معنا مجهز بشود براى جبههها.
بايد كارى كرد كه صدام يك سيلى ديگرى بخورد و برود سراغ كارش
آقايان گفتند كه در بسيارى از جاها هست در كشور كه از دولت يك چيزهايى هست آن جا كه ابزارى است براى جهادسازندگى براى چيز براى جبهه، و زيادى است آن جا. من عرض مىكنم كه اگر يك ابزارى در يك جايى زيادى است و تشخيص دادند فرمانداران، استانداران و ائمه جمعه تشخيص دادند كه اين در اين جا ديگر اضافه است، زيادى است، لازم نيست اين جا، اين لازم است كه براى جبههها برود. اگر بخواهيد كه كشورتان آباد بشود، كشورتان اسلامىبشود و زود بشود، طولانى نشود، بايد مجهز بشويد و هر با همه قوا مجهز بشويد تا اين كه كلك اين مرد را بكنيد. در آن اوايل گفته شد به اين كه سيلى خواهد خورد صدام، صدام سيلى را خورده الان گيج است، الان نمىداند چه مىكند، واقعاً نمىداند الان چه مىكند، از يك طرف اشتلم مىكند، از يك طرف التماس مىكند، از
صحيفه نور ج 20 صفحه 33
يك طرف گدايى مىكند از يك اين الان در حال گيجى است. و من خوف اين را دارم كه اگر اين ديوانه بشود بيشتر از اين كه الان هست اگر به واسطه شكست ديوانه بشود، به كشور عراق يك طور صدماتى وارد كند، بگويد حالا كه من غرق شدم، بگذار همه غرق بشوند، يك همچو موجودى است اين. من خوف اين را دارم كه به اعتاب عاليات هم اين تجاوز كند و خداوند انشاءالله مهلتش ندهد. بايد كارى كرد كه يك سيلى ديگرى بخورد و برود سراغ كارش، يا خودكشى كند يا فرار كند از اين جا به يك جاى ديگرى و دنبال كارهايى كه هست.
دستهاى قوىاى اين انحرافات را ايجاد كردند و ما و ديگران در حال غفلت هستيم
در هر صورت انحرافاتى كه بعد از غدير خم پيدا شد و ماها هم غفلت كرديم همه نه بسيارى از ماها، اكثريت شايد غفلت كردند و ما را كنارهگير كردند، نگذاشتند كه در امور مسلمين دخالت بكنيم، اسباب اين گرفتارىهايى شده است كه الان در سرتاسر كشورهاى اسلامىداريم مىبينيم. در همه جا اين مسائل هست. باور كردند علماى اهل سنت به اين كه اطاعت از هر قلدرى بايد كرد، اين هم به دست اشخاص قلدر پيدا شده است. امكان دارد يك همچو چيزى كه پيغمبر اسلام احكام بفرستد و بگويد از آتاتورك كه احكام ما را محو مىكند اطاعت كنيد؟! اين را كدام عقل مىپذيرد؟ پيغمبر اسلام احكام بفرستد، خداى تبارك و تعالى احكام بفرستد بگويد كه نماز بخوانيد، بعدش هم بگويد اطاعت كنيد از آتاتورك كه مىگويد نماز نخوانيد! از كدام بشنويم، از خدا يا از آتاتورك؟ اين را چه عقلى باور مىكند؟ اين اولوالامرى كه در قرآن وارد شده است، واضح است كه كسى است كه تلو(1) رسول خداست، الله است، رسول خداست اولوالامر، او بايد يك همچو صفاتى داسته باشد. معقول نيست كه خداى تبارك و تعالى مردم را وادار كند كه از رضاخان كه همه جهات شرعى و اسلامى را كنار مىگذاشت، شما اطاعت كنيد. دين بفرستد بعد بگويد از كسى كه لادين است اطاعت كنيد. يعنى شما هم لادين بشويد /اين/ مىشود اين؟! اين انحرافاتى است كه پيدا شده است و مع الاسف دستهاى قوىاى اين انحرافات را ايجاد كردند و ما و ديگران در حال غفلت هستيم. از انحرافات زيادى كه دستهاى قوى دشمنهاى اسلام دست در آن داشتند، همين اختلافاتى است كه بين طوايف مختلف هست. اختلاف سنى و شيعه، البته سنى و شيعه /در عقايد/ در بسيارى از عقايد مختلفند بايد هم باشند، من نمىگويم بايد ....(2)باشند ولى خوب هستند ديگر، آزادند. اما اين اسباب اين بشود كه ما كارشكنى كنيم كه نبادا يك وقتى يك كشورى مسلط بشود و آمريكا را بيرون كند، كارشكنى كنيم كه نبادا يك وقتى بتوانيم يك نفرى كه دارد اسلام را به هم مىزند، دارد يك كشورى را از بين مىبرد، ما بخواهيم او را از بين ببريم، كارشكنى كنيم. بعضى آخوندها، آخوندهاى دربارى،
صحيفه نور ج 20 صفحه 34
كتاب نوشتند در همين زمان در مكه منتشر كردند؛ باز كتاب تفرقه. اينها نمىدانم چه فكر مىكنند، جز اين است كه اينها نوكر آمريكا يا بعض بلاد ديگر هستند كه اينها را وادار به اين مىكنند كه يك همچو مسائلى را بگويند و تفرقه ايجاد كنند؟ در بين خود ما هم خوب تفرقههاى چيزى هست. اين شيخى است و آن صوفى است و آن اخبارى است و آن اصولى است. عقايد مختلف اسباب اختلافات خارجى چرا بشود؟ چرا در اين امرى كه همه مشترك هستيم با هم نباشيم؟ اينها جورى است كه يك تربيتى پيدا شده است به دست اين توطئهگرها كه از جوانى، از بچگى ما را تربيت كردند به اين طور كه شماها بايد يك طورى كنيد كه ديگران نباشند، آنها هم يك جور ديگرى شما نباشيد، همه با هم مختلف، از اين اختلاف نتيجهاش را آنها مىبرند، عقل چه اقتضا مىكند!
من از خداى تبارك و تعالى عاجزانه استدعا مىكنم كه اين جمهورى اسلامى را قدرت عنايت كند و اسلام را در همه جا تقويت كند و مسائل اسلامى را در همه جا تقويت كند و افكار مختلفى كه در اين امور هست، خداى تبارك و تعالى اين افكار را برگرداند به يك فكر صحيح، به يك فكر اسلامى، به يك فكرى كه بايد مشى كرد به آن طورى كه بايد اداره كرد يك كشور اسلامى را.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 35
تاريخ: 8/6/65
ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و هيأت به مناسبت هفته دولت
اشخاصى هستند كه مقام تحت تأثير آنهاست از باب قوت نفسى كه دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
لازم است كه /من/ در اين روزى كه فاجعه نخست وزيرى رخ داد يك يا چند كلمهاى يادى از اين دو نفر شهيد بزرگوار و همين طور آقاى عراقى كه من سابقه طولانى با ايشان داشتم، بشود. من از خصوصياتى كه در اين آقايان بود، آقاى رجايى، آقاى باهنر، آقاى عراقى، آنى كه به نظرم خيلى بزرگ است، اين است كه آقاى رجايى يك نفر آدمى بود كه، دستفروشى در بازار از قرارى كه گفتند، من در مطالعاتى كه در ايشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشىاش تا حال رياست جمهور، در روح او تأثيرى حاصل نشد. چه بسا اشخاصى هستند كه اگر كدخداى ده بشوند، تغيير مىكنند به واسطه ضعفى كه در نفسشان هست، تحت تأثير آن مقامى كه پيدا مىكنند واقع مىشوند و اشخاصى هستند كه مقام تحت تأثير آنهاست از باب قوت نفسى كه دارند. و آقاى رجايى، آقاى باهنر در عين حالى كه خوب يكىشان رئيس جمهور بود، يكىشان نخست وزير بود، اين طور نبود كه رياست در آنها تأثير كرده باشد، آنها در رياست تأثير كرده بودند. يعنى آنها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان، رياست آنها را نبرده بود تحت لواى خودش. و اين يك درسى است كه انسان بايد از اينها ياد بگيرد والحمدلله در اين جمهورى بسيارند همچو اشخاص كه تفاوتى به حالشان نكرده است، آن وقتى كه در طلبگى بودند يا در بازار بودند /يا چيزها/ يا وقتى كه مقام پيدا كردند فرقى نكرده است كه انسان ببيند كه خير حالا يك بادى به غبغب بيندازد و يك هياهويى بجا بياورد و اينها نشده است و اين مسألهاى است كه اهميت دارد. آن كه تحت تأثير مقام مىرود، نه اين است كه يك مقامىدارد، اين از باب اين كه بسيار آدم ضعيفى است، مقام به او تسلط پيدا مىكند و دنبال او هم مىرود آن وقت. و اين دنبال رفتن مقام بسيار ضرر دارد براى خود انسان و براى كسانى كه در كار هستند براى كشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عكس شد، تأثير خوب دارد، هم براى خودشان و هم براى كشور. و لهذا من با اين كه ما ابرىء نفسى ان النفس لاماره بالسوء به شما آقايان عرض مىكنم كه توجه به اين معنا داشته باشيد، اين مقامات بعد از چند روزى ديگر تمام مىشود، آنهايى كه در اريكه قدرتهاى بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد، آنهايى هم كه به درويشى و به قناعت زندگى كردند آنها هم تمام شد، اين امور تمام مىشود، آن چيزى كه هست، ما در حضور حق تعالى هستيم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور، همه
صحيفه نور ج 20 صفحه 36
خلجانات نفسانى و ما بايد آن فكر آن جا باشيم. اين راجع به اين آقايان كه واقعاً اسباب تاسف شد كه يك همچو اشخاصى فاسد از بين بردند. ولى بحمدالله اينها در مماتشان هم تقويت كردند اين جمهورى اسلامى را. آقاى عراقى را هم من سالهاى طولانى مىشناختم، در همان اوايل امر كه اين مسائل پيش آمد، ايشان وارد بود در امر و با من دوستى داشت، او هم بسيار مرد صالح و بزرگوارى بود، خداوند همه اينها را رحمت كند.
بىانصافى است كه ما بگوييم دولت موفق نبوده
و اما راجع به، چون هفته دولت است يك كلمه هم با آقايان راجع به اين معنا صحبت كنم. ما بايد در سنجشهامان روى هم مطلب را بريزيم و حساب كنيم، يك نقطه را اگر بخواهيم نظر بكنيم ممكن است اين نقطه ما را به خطا بكشاند، يك نقطه ديگر را نگاه كنيم باز همين طور، ما بايد عملكرد دولت را رويهمرفته حساب كنيم، ببينيم كه آيا اين دولت در اين مدتى كه در جنگ بوده است و در محاصره اقتصادى بوده است و مخالفت همه قوتهاى بزرگ دنيا بوده است. اين دولت موفق بوده است رويهمرفته يا نه؟ بىانصافى است كه ما بگوييم موفق نبوده، بىانصافى است كه ما بگوييم كه دولت كار ازش نيامده. خوب! كارهاى بزرگى كردهاند، كارهايى كه در ظرف چهل، پنجاه سال نشده بود، اينها كردهاند در هر قشرشان، همه جا، همه افرادشان و رويهمرفته يك دولت موفق بوده است. و من به شما آقايان سفارش مىكنم كه با اين كه موفق بوديد بايد دنبال موفقترى برويد، قناعت نكنيد به اين كه ما حالا فلان كار را كرديم. ما هر چه خدمت بكنيم به اين ملت، كم خدمت كردهايم، براى اين كه اين ملت بود كه همه اين گرفتارىها به دست او رفع شد، دولت شاهنشاهى به دست آنها ساقط شد و هر چه ما داريم از آنهاست. ما بايد خدمتگزار باشيم، واقعاً خدمتگزار باشيم و هر چه خدمت بكنيم باز كم است. ما كه شكر خدا را نمىتوانيم بجا بياوريم براى اين كه كوچكتريم از اين كه شكر خدا را بجا بياوريم، لكن شكر اين ملت قهرمان و مظلوم همان شكر خداست، كسى كه شكر اينها را بجا نياورد، شكر خدا را بجا نياورده است براى اين كه اينها بندگان خدا هستند، اينها كسانى هستند كه براى خدا دارند خدمت مىكنند به اين كشور و شكر اين است كه ما به آنها خدمت بكنيم، هر كس در هر مقامى كه هست خدمت بكند.
اشخاصى كه قلم در دستشان است متوجه باشند كه قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست
و من بايد اين را عرض بكنم كه گاهى اشخاص با اين كه ممكن است كه آدمهاى خوبى باشند، لكن يك چيزهايى در نفوس انسان هست كه انسان از آن غفلت مىكند. مثلاً يك پدر و مادرى كه بچهشان را خيلى دوست دارند، اين هر چه مىبيند خوبى مىبيند از او، اصلاً غفلت مىكند از اين كه در اين بدى باشد. حبالشىء يعمى و يصم . از آن ور هم همين طور است، وقتى انسان در قلبش دشمنى
صحيفه نور ج 20 صفحه 37
يا مخالفت با يك كسى داشت يا با جمعى داشت، هر چه خوبى ببيند، بدى مىبيند، اصلاً خوبىها محو مىشود. من به همه اشخاصى كه قلم در دستشان است، زبان گويا دارند مىخواهم سفارش كنم كه متوجه باشند كه قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت سر دولت و رياست جمهور و اينها نيست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است. آقاى خامنهاى سلمه الله باشند رئيس جمهور يا يك كس ديگر، آقاى موسوى نخست وزير باشند يا يك كس ديگرى، اين مطرح نيست، مطرح نظام جمهورى اسلامى است، ما مكلفيم به حفظ او، همه نويسندهها مكلفند به حفظ نظام. وقتى كه انسان فرض كنيد از يك كسى گله دارد يا مىبيند نقيصهاى در كار هست، اين نصيحت مىتواند بكند و بايد بكند، اما لسان نصيحت غير لسان لجن كردن و ضايع كردن است. من راجع به افراد هم عقيدهام هست - يعنى شارع هم همين طور است، ما تابع او هستيم - كه اگر انسان يك مسلمانى را براى خاطر هواى نفسش لگدمال كند، اين در آن دنيا شايد مجازاتش بدترين مجازات باشد و در اين دنيا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان بايد لسان نصيحت باشد و انسان مىبيند كه گاهى وقتها لسانها لسان نصيحت نيست، قلمها قلمهاى نصيحت نيست. مطرح دولت نيست، مطرح جمهورى اسلامى است. گاهى وقتها انسان مىبيند كه به واسطه يك قلمى، به واسطه يك نوشتهاى ممكن است كه در بازار يك مطلبى واقع بشود، يك زيادى قيمتى بشود، يك كسر قيمتى بشود، اين طور چيزها، اين كسى كه قلم دستش مىگيرد بايد توجه به اين معنا بكند كه مسأله، مسأله فرد نيست، مسأله اسلام است و نظام اسلامىو ما مكلفيم اين نظام را حفظ كنيم. همچو نباشد كه وقتى قلم دستمان آمد، اگر من با آقاى نخست وزير مخالفم يا با آقاى خامنهاى مخالفم، ديگر فكر اين نباشم كه قلمم كجا مىرود، هر جا رفت بنويسم، هر چه شد بكنم، اين در حضور خداست، در حضور ملائكة الله است، ثبت مىشود اينها و /من/ ممكن است كه اشخاص هم خوب باشند، اما اين چيزهايى كه در نفس انسان است نمىتواند انسان به اين زودى بر آن مكايد شيطان و مكايد نفس اماره /انسان/ تسلط پيدا كند، انبيا هم دنبال اين بودند كه يك وقت خداى نخواسته گرفتار يك همچو مسائلى نشوند.
آن كسى قلمش قلم انسانى است كه از روى انصاف بنويسد
آقايان توجه بكنند كه قلم آنها يك وقت قلمى نباشد كه جمهورى اسلامى را تضعيف بكند. و من مىبينم در بعضى قلمها اين جورى است و اينها توجه بكنند. من هميشه ميل دارم كه با نصيحت، با - عرض مىكنم كه - تقاضا، با ملايمت با آقايان رفتار كنم و هميشه جورى باشد كه يك صحبتى كه ملايم نباشد، نباشد. لكن اگر چنانچه يك وقتى اقتضا بكند مصلحت اسلام، يك وقت انسان ببيند كه مىخواهد يك كسى اسلام را تضعيف كند ولو نمىفهمد خودش يا خداى نخواسته از روى فهم - كه بعضى نادر هست الان كه از روى ادراك مىخواهند لطمه بزنند و شناسايى هم ممكن است شده باشند - لكن توجه كنند كه اگر يك وقت يك همچو چيزى پيش بيايد، آن وقت يك وضع ديگرى پيش مىآيد، اين جور نيست كه همهاش قضيه نصيحت باشد و ملايمت باشد، يك مسأله ديگرى پيش مىآيد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 38
ما در حال انقلاب هستيم، شما ملاحظه كنيد آن جاهايى كه انقلاب شده است چه كردهاند، آن جاهايى كه انقلاب شده است، انقلاب روسيهاى كه پنجاه و چند سال از آن گذشته است، روزنامه باز همچو تحت كنترل است كه نمىتوانند يك كلمه اين ور و آن ور بگويند. الان به طورى كه براى من گزارش دادند در عراق هيچ مطلبى را جز اين كه اداره اطلاعات اجازه بدهد نمىتوانند بروز بدهند، هيچ مطلبى را. راجع به اقتصادشان، راجع - به عرض مىكنم - كه ارزشان، راجع به نظامىشان، همه چيزها، بايد اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چى بشود. بعضى...(3) نوشته بود، لابد آقايان هم ديدهاند كه بعد از دو سال حق دارند كه يك كلمهاى راجع به او بگويند، خوب ما چى؟ ما هر چه دستمان آمد گفتيم. حالا اقتصاد ما اين طورى است و ما ورشكسته هستيم! خوب ما ورشكسته، جناب عالى كه مىفرماييد كه ما ورشكسته شديم، اين براى اسلام مضر است يا براى دولت مضر است؟ اين براى جمهورى اسلامى مضر است. وقتى فهميد طرف ما ورشكسته نيستيم، چون مردم مىدانند، اما تويى كه برمىدارى مىنويسى ما ورشكسته هستيم، تويى كه مىنويسى ما هيچى ديگر نداريم، تويى كه اين حرفها را مىنويسى، اين براى اسلام مضر است نه براى دولت. اگر يك چيزى بود كه مخصوص دولت بود، خوب! يك مسألهاى بود، باز مىشد يك چيزى، اما يك چيزى كه براى نظام مضر است هست و اين را توجه كنيد به آن. دستهاتان را يك قدر نگه داريد، قلمهاتان را يك قدر نگه داريد، توجه بكنيد به اين كه هر چيزى نبايد نوشته بشود، هر چيزى نبايد منتشر بشود. و من به شما عرض مىكنم كه من ممكن است يك روزى اگر چنانچه خداى نخواسته تعقيب بكنند آقايان، ممكن است من يك وضع ديگرى پيش بيايد برايم.
و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه موفق باشند همه و همه خدمت بكنند. شما همه در يك مملكت داريد زندگى مىكنيد. شما ملاحظه كنيد انسان چقدر ضعيف است، اگر من يك قلمى دستم بگيرم و بخواهم مطلبى بنويسم براى كسى كه خيلى دوستش دارم، ممكن نيست در اين قلم يك لغزشى پيدا بشود كه اين ولو هزار تا عيب داشته باشد يكى از آنها را اشاره كنم، هيچ ممكن نيست، براى اين كه اين دوستى نمىگذارد. اگر چنانچه از آن ور من با يك كسى دشمنى داشته باشم، يك قلمى دست بگيرم بخواهم بنويسم، ممكن نيست كه از محاسن او يك كلمه بنويسم. اين قضيه، قلم شيطان است اين، آن كسى قلمش قلم انسانى است، آنى است كه از روى انصاف چيز بنويسد. از روى انصاف صحبت كند، آن هم توجه كند كه در يك وقتى كه ما الان اين طور گرفتارىها را داريم، بعضى از امورى كه از روى انصاف هم باشد نبايد گفت، همان طورى كه ديگران نمىكنند. خوب! يك روزنامه، تمام روزنامهها را در انقلابات از بين مىبرند، يكى مىگذارند اين تحت نظر دولت، تحت نظر خودشان، تمام احزاب را از بين مىبرند، يكى را مىگذارند تحت حزب خودشان. انقلابات اين جورى هستند ديگر، نمىگذارند كه هرج و مرج باشد، هر كه هر كارى دلش مىخواهد بكند، هر كه هر حرفى
صحيفه نور ج 20 صفحه 39
مىخواهد بزند. حالا اين ضرر به نظام دارد يا ندارد، نه، ما بگذار حريفمان از بين برود ولو اسلام هم رفت جهنم! در بعضى اشخاص انسان اين جور مىبيند و بايد تجديد نظر بكنند در كارهايشان، بايد توجه بكنند كه يك وقت خداى نخواسته يك ورق ديگر پيش نيايد. وقتى انسان تكليف بفهمد ديگر نمىتواند كه بگويد اين دوست من است، اين رفيق من است، اين برادر من است، اين پسر من هست.
تعديل كنيد كارهايتان را، تحت تأثير نفس اماره واقع نشويد
من از خداى تبارك و تعالى استدعا مىكنم كه يك همچو مسائلى را پيش نياورد و از آقايان، از همه نويسندگان، از همه گويندگان تقاضا مىكنم كه شما يك قدرى تعديل كنيد كارهايتان را، تحت تأثير نفس اماره واقع نشويد. دولت موفق بوده است، دولت با گرفتارىاى كه دارد، ما الان در حال جنگيم، ما در حال محاصره هستيم، همه دنيا دستهاشان، قلمهاشان بر طرف ضد ماست، حالا خود ما هم بنشينيم هى هر كه هر چه دلش مىخواهد بگويد، اين صحيح است آيا؟ من اميدوارم كه آقايان هم در گفتارشان مثل آقاى خامنهاى، آقاى رفسنجانى نصيحت كنند همه را، همه كسانى كه هستند نصيحتشان كنند كه يك قدرى در امور تجديد نظر بكنند، اين جور نباشد كه همهاش هى عيب بگويند. خوب! يك قدرى از چيزهايى كه، خدمتهايى كردهاند چطور گفته نمىشود؟ در بعضى قلمها يك كلمه راجع به اين كه فلان خدمت هم شده است نمىشود، از اول شروع مىشود عيب، عيب، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، همه. آن وقت بعضى هاش ضرر مىزند به حيثيت اسلام، بعضىهاش ضرر مىزند به نظام، بعضىهاش ضرر مىزند به، حتى در قواى نظامى تأثير مىكند. و اميدوارم كه ديگر اين امور تكرار نشود. خداوند شما را و ما را و همه ملت ما را از اين لغزشها نجات بدهد و ما را كارى كند كه در حضور خودش روسياه وارد نشويم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 26
تاريخ: 20/5/65
پيام به مناسبت بزرگداشت شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودين
بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
اگر نبود در شأن و عظمت شهداى فى سبيلالله اين آيه كريمه كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نورانى سيد رسل صلى الله عليه و آله و سلم نگاشته و پس از تنزل مراحلى به ما خاكيان صورت كتبى آن رسيده است، كافى بود كه قلمهاى ملكوتى و ملكى شكسته شود و قلبهاى ماوراء اصفياء الله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين ارتزاق عند رب الشهدا چى است. چه بسا مقامىباشد كه خاص مقربان درگاه او جل و علا و وارستگان از خود و ملك هستى باشد. پس مثل من وابسته به علايق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم كه خاموشى بهتر و شكستن قلم اولى است.
بارالها! تو واقفى بر اسرار و غير تو چه داند و چه تواند و چهسان از عهده شكر نعمتهايى كه به ملت عزيز ما عطا فرمودهاى بدر آيد. ما از عهده شكر شهداى گرانقدر و شهيدان زنده عزيز و اسرا و مفقودين معظم و بازماندگان و وابستگان به آنان و بالجمله ملت بزرگوار نيز نخواهيم بر آمد. پس تو كه شكور و غفورى به همه آنان، از الطاف خفيه خود مرحمتى فرما و درى از معارف الهيه بر روى همگان بگشا و به شهداى گرانقدر، مقام هر چه والاتر و به شهداى زنده، اجر شهيد در راه خود و سلامت و عافيت و به مفقودين و اسرا، صبر و عودت به وطن و به بازماندگان شهدا و بستگان سايرين اجر و صبر عنايت فرما و ظهور بقيهالله ارواحنا لمقدمه الفدا را نزديك نما.
انك ولى النعمه والمغفره
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 16
تاريخ: 16/5/65
پيام به زائران بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان لله برى من المشركين و رسوله.
صدق الله العلى العظيم
ستايش و نيايش مخصوص ذات مقدسى است كه با عنايات خاص خود و فرو فرستادن وحى بر انبياى عظام - از آدم صفى الله تا محمد حبيب الله عليهم صلوات الله و سلم - راه و روش چگونه زيستن و براى چه آفريده شدن و مقصد آفرينش را بر جامعه بشرى آموخت. و درود بىپايان بر پيامبران اولوالعزم چون ابراهيم بت شكن و موساى طاغوت برانداز و عيساى مسيح كه اگر فرصت يافته بود همانند آنان بود، و محمد شكننده تمامىبتها و برائت جوينده از تمامى مشركان و ستمكاران. و سلام جاويدان بر ائمه مسلمين، اين راهگشايان پيكارگرى عليه ستمكاران مسلمان نما و جباران غاصب حقوق الله و حقوق الناس و كج فهمان داغ بر پيشانى. و سلام بر آن ابراهيم خليل الله كه يك تنه بر بتها و بتپرستها يورش برد و از تنهايى و آتش نهراسيد، و آن موساى كليم الله كه با عصاى چوپانى بر فرعونيان خروش كشيد و از بىكسى باك نداشت. و سلام و درود بر محمد حبيب الله كه به تنهايى قيام كرد و تا آخرين ساعات زندگانى با كفار ظلم پيشه به جنگ برخاست و از كمى عده و عده نناليد. و سلام بر مسلمانان صدر اسلام كه با اندك تداركات جنگى به سلاطين جور روم و ايران تاختند و از كمى ياران به خود ترس راه ندادند. و درود بى پايان بر على بن ابى طالب كه با دژخيمان به صورت مسلمان و مقدس نماهاى بدتر از كفار جنگيد و از هيچ قدرتى نهراسيد. و سلام بر حسين بن على كه با ياران معدود خويش براى برچيدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپاخاست و از ناچيز بودن عده و عده به خود خيال سازش با ستمگر را راه نداد و كربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فرياد هيهات مناالذله اش را به گوش حق طلبان رساند كه در نظر دنياگرايان و ملت پرستان، آنچه از اين اولياى معظم الهى صادر شده بر خلاف عقل و شرع است. قيام بدون تجهيزات كافى را عقل آنان نمىپسندد و شرع آنان اجازه نمىدهد. و نيز به عقيده آنان حركت از كشورى به كشورى ديگر كه داراى حكومت و تشكيلاتى مىباشد، مخالف با عقل و مليت بوده و بالاخره مخالف با موازين شرعى و الهى است و همچنين صلح با نمروديان و فرعونيان و ملحدان و ستمگران و سازش با ظالمان به صورت مسلمان و با زهد فروشان داغ بر پيشانى، طريق صواب و عقل و شرع بوده و هست. و با اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 17
انگيزه تسليم و سازش با آمريكاى جهانخوار و وابستگان به او لزوم عقلى و شرعى دارد و تخلف از آن مخالف شرع و عقل است. و دفاع از ملت مظلوم عراق كه زير چكمه دژخيمان به جان آمدهاند و فوج فوج علماى عظام و ابرار بىپناه آنان را به شهادت مىرسند و زنان و كودكان آنان زير لگدهاى ستمگران مىسوزند و مىميرند و فرياد يا للمسلمين مىكشند، بر خلاف عقل و شرع مىباشد! اين انگيزه ملىگرايى و خلود در ارض است كه مصالح مسلمانان را فراموش كرده و دفاع از مصالح مسلمين را در حصار ملت خاص قرار داده و قلم سرخ بر قرآن كريم و احاديث رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهمالسلام و سيره مستمره انبياى عظام و اولياى معظم عليهمالسلام در طول تاريخ كشيده است.
ملت غيور متعهد ايران در آن روزهاى سخت مصيبت بار كه دشمن جنايتكار از زمين و هوا و دريا غافلگيرانه به كشورشان حمله كرد و قسمت عظيمى از آن را متصرف شد و جنايتكاران داخل و قدرتهاى بزرگ خارج و عمالشان در سطح كشور به خرابكارى و قتل و غارت دست زدند، با ارتش از هم پاشيده و قواى مسلح ناچيز آرايش نديده فقط با اتكال به خداى متعال و نيروى ايمان دشمن را با شكست و زبونى از كشور عزيز خود بيرون راند و هيچ گاه ضعف و سستى و زبونى به خود راه نداد و از شهادت استقبال نمود و به سازش و صلح با افعى زخم خورده تن در نداد و جز معدودى ضعيف القلب يا خيانتكار و دنياطلب و راحتخواه كه به اسلام و مصالح مسلمين اعتنايى نداشتند و ندارند، با ضعف و دلهره از صلح و صفا دم مىزدند و مىزنند و تعمد داشته و يا نمىدانستند كه صلح با اين جنايتكاران در هر موقع باعث بر باد دادن حيثيت اسلام و كشور اسلامى بوده و نيز موجب گرفتارى هميشگى ميهن عزيزمان در چنگال ابرقدرتهاست.
اكنون كه با عنايات خداوند تعالى و توجه بقيهالله روحى فداء نظام جمهورى اسلامى ما از هر جهت در موضع قدرت قرار گرفته است و ارتش نيرومند و سپاه عظيم مؤمن سلحشور و قواى مسلح قدرتمند و ملت حاضر در صحنه دارد و پشت دشمن را در ابعاد مختلف شكسته است، برايمان سازش و صلح تحميلى بدتراز جنگ چه معنى دارد؟ چه كسى است كه نمىداند صلح طلبى دشمن براى مجهز شدن بيشتر و غافلگيرىاى است، كه جمهورى اسلامى بايد براى احتراز از آن در طول بيش از هزار كيلومتر قواى مجهز آماده داشته باشد؟ و كيست كه نداند صلح با اين حزب به رسميت و شرعيت شناختن حكومت بعث است كه با قتل و جنايت بر يك كشور اسلامى حكومت مىكند؟ و كيست كه نداند اين امر از بزرگترين گناهان است و از واضحترين خيانتها به مسلمين است؟ ملت عزيز ما با تعهدى كه به اسلام دارند، جنگ را تا سرحد شهادت و لقاء الله كه از بزرگترين آمال اولياى خدا و ارباب معرفت است ادامه مىدهند، گرچه آن را بيخبران نابودى انگارند و ماديگران لقاء الله را نابودى لقب مىدهند.
اكنون كه حجاج بيتالله الحرام از خانه تن و دنيا مهاجرت الى الله و رسوله، كه خانه دل است مىكنند و همه چيز محبوب حقيقى در وراى آنان است بلكه چيزى جز او نيست كه درون و برون
صحيفه نور ج 20 صفحه 18
داشته باشد، بايد بدانند كه حج ابراهيمى محمدى صلى الله عليهما و آلهما سالهاست غريب و مهجور است، هم از جهات معنوى و عرفانى و هم از جهات سياسى و اجتماعى و حجاج عزيز تمامى كشورهاى اسلامى بايد بيت خدا را در همه ابعادش از اين غربت درآورند، اسرار عرفانى و معنويش به عهده عرفاى غيرمحجوب. و ما اينك با بعد سياسى و اجتماعى آن سر و كار داريم كه بايد گفت فرسنگها از آن دوريم. ما مأمور به جبران مافات هستيم. اين كنگره سراپا سياست كه به دعوت ابراهيم و محمد صلى الله عليهما و آلهما برپا مىشود و از هر گوشه دنيا و از هر فج عميق در آن اجتماع مىكنند، براى منافع ناس است و قيام به قسط است و در ادامه بت شكنىهاى ابراهيم و محمد است و طاغوت شكنىها و فرعون زدودنهاى موسى است. و كدام بت به پايه شيطان بزرگ و بتها و طاغوتهاى جهانخوار مىرسد كه همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستايش خويش فراخوانند و همه بندگان آزاد خداى تعالى را بنده فرمانبردار خويش دانند؟
در فريضه حج كه لبيك به حق است و هجرت به سوى حق تعالى به بركت ابراهيم و محمد است، مقام نه بر همه بتها و طاغوت هاست و شيطانها و شيطان زادههاست. و كدام بت از شيطان بزرگ آمريكاى جهانخوار و شوروى ملحد متجاوز بزرگتر و كدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوتهاى زمان ما بالاترند؟
در لبيك لبيك نه بر همه بتها گوييد و فرياد لا بر همه طاغوتها و طاغوتچهها كشيد و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگان شان برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برى هستند.
و در لمس حجرالاسود بيعت با خدا بنديد، كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان هر كه باشد و هر جا باشد سر ننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند، هر چند در ابزار آدمكشى و سركوبى و جنايتشان برترى داشته باشند.
و در سعى بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعى در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه يافتهاى دنياوى گسسته شود و همه شكها و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاى حيوانى زايل شود و همه دلبستگىهاى مادى گسسته شود و آزادگى شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند، در هم ريزد.
و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعدههاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد و راههاى نجات را از حق، در آن
صحيفه نور ج 20 صفحه 19
مواقف كريمه طلب كنيد.
پس به منا روبد و آرزوهاى حقانى را در آن جا دريابيد كه آن قربانى نمودن محبوبترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است. و بدانيد تا از اين محبوبها كه بالاترينش حب نفس است و حب دنيا تابع آن است، نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد. و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاى الهى تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند. و شرط همه مناسك و مواقف براى رسيدن به آرزوهاى فطرى و آمال انسانى، اجتماع همه مسلمانان در اين مراحل و مواقف و وحدت كلمه تمامى طوايف مسلمين است بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبيله و طايفه و مرز و بوم و عصبيتهاى جاهلى، و هماهنگ خروشيدن بر دشمن مشترك است كه دشمن اسلام عزيز است و در اين عصر از آن سيلى خورده است و آن را مانع غارتگرىهاى خود مىداند و با تفرقه افكنى و نفاق پراكنى مىخواهد اين مانع ملموس را از سر راه خود بردارد. و عمال مزدور آنان كه در رأس آنها آخوندهاى حسود دنياگراى دربارىاند و در هر جا و هر وقت خصوصاً در ايام حج و مراسم الهى آن، مأمور اجراى اين مقاصد شوم مىباشند. مسلمانان در مواقف و مراسم اين عبادت كه يكى از مقاصد بزرگ آن اجتماع مسلمين از تمام بقاع زمين براى منافع مستضعفان جهان است و كدام نفع بالاتر از كوتاه كردن دست جهانخواران از ممالك اسلامىاست لازم است با هوشيارى مراقب اعمال ضداسلامى و قرآنى اين عمال خبيث و آخوندهاى نفاق افكن باشند و آنان را كه با نصحيت به اسلام و منافع مسلمين وقعى نخواهند گذاشت، از خود برانند كه اينان از طاغوتيان شيطانتر و پستترند.
اينك اين جانب به تذكراتى كه لازم مىدانم، حسب معمول مىپردازم و از خداوند توفيق همگان را براى خدمت به اسلام مىخواهم:
1 - به زايران بيتالله الحرام ايدهمالله تعالى عرض مىكنم كه اعمال و مناسك را به طور دقيق از روحانيون محترم كه در كاروانها هستند فراگيريد و به هيچ عملى بدون راهنمايى آنان دست نزنيد، چه بسا باشد كه خداى نخواسته با سهلانگارى، عملتان باطل شود و جبران را تا آخر نتوانيد بكنيد و يا به احرام باقى بمانيد و در برگشت موجبات زحمت خود و نزديكان خويش شويد و اين يك تكليف شرعى است كه از آن غفلت نبايد كرد. و به روحانيون محترم عرض مىكنم كه علاوه بر آن كه مسائل را به طور وضوح كه همه كس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود ياد دهيد، در وقت اعمال آنان نيز مواظب آنها باشيد و آنها را هدايت فرماييد.
2 - به زايران محترم تذكر مىدهم كه در اين مواقف معظمه و در طول سفر به مكه مكرمه و مدينه منوره، از انس با قرآن كريم اين صحيفه الهى و كتاب هدايت غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده از بركات سرشار اين كتاب مقدس است. و از همين فرصت از تمامى علماى اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسى كه تبيان كل شى است و صادر از مقام جمع الهى به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده
صحيفه نور ج 20 صفحه 20
است، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسمانى - الهى كه صورت عينى و كتبى جميع اسماء و صفات و آيات و بينات است و از مقامات غيبى آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسى آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياى عظام دريافت آن نمودهاند و به بركت مجاهدات و رياضتهاى قلبيه، خلص اهل معرفت به پرتوى از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهرهمند شدهاند و اكنون صورت كتبى آن كه به لسان وحى بعد از نزول از مراحل و مراتب، بى كم و كاست و بدون بك حرف كم و زياد به دست ما افتاده است، خداى نخواسته مباد كه مهجور شود و گرچه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادى دور است لكن به اندازه علم و معرفت و استعدادهاى اهل معرفت و تحقيق در رشتههاى مختلف، به بيانها و زبانهاى متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاى عرفان الهى و بحر مواج كشف محمدى صلى الله عليه و آله و سلم بهرههايى بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسى رموزى كه خاص اين كتاب الهى است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته، براهين فلسفه الهى را كشف و حل كرده، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبى و مراقبات باطنى رشحه و جرعهاى از آنچه قلب عوالم از ادبنى ربى دريافت فرموده، براى تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مؤدب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقهاى از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدى للمتقين هدايت يافتهاند، براى عاشقان سوخته هدايتالله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفهاى از علماى اعلام و دانشمندان معظم به بعدى از ابعاد الهى اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوى عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است. از عرفان و فلسفه تا ادب و سياست، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافتهها و تخيلاتى بيش نيست و رياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چكار دارد كه اين كار سلاطين و روساى جمهور و اهل دنياست. يا اسلام دين صلح و سازش است و حتى از جنگ و جدال با ستمكاران برى است. و به سر قرآن آن آورند كه كليساى جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيمالشان آوردند.
هان اى حوزههاى علميه و دانشگاههاى اهل تحقيق! بپاخيزيد و قرآن كريم را از شر جاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روى علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مىتازند، نجات دهيد. و اين جانب از روى جد، نه تعارف معمولى، مىگويم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم. و شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزهها و دانشگاهها را از توجه به شوونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشتهاى از آن را محط نظر و مقصد اعلاى خود قرار دهيد. مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد از كردهها پشيمان و تاسف بر ايام جوانى بخوريد همچون نويسنده.
3 - بايد بدانيم حكمت آن كه اين كتاب جاويد ابدى كه براى راهنمايى بشر به هر رنگ
صحيفه نور ج 20 صفحه 21
و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است، آن است كه مسائل مهم حياتى را چه در معنويات و چه در نظام ملكى زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل كتاب براى يك عصر و يك ناحيه نيست. و گمان نشود قصد ابراهيم و موسى و محمد عليهم و على آلهم السلام مخصوص به زمان خاصى است. فرياد برائت از مشركان مخصوص به زمان خاص نيست، اين دستور است و جاويد، در صورتى كه مشركان حجاز منقرض شدهاند. و قيام ناس مختص به زمانى نيست و دستور هر زمان و مكان است و در هر سال در اين مجمع عمومى بشرى از جمله عبادات مهم است الى الابد. و همين است نكته سفارش اكيد ائمه مسلمين عليهمالسلام بر اقامه عزاى سيد مظلومان تا آخر ابد و فرياد مظلوميت آل بيت رسولالله صلىالله عليه و آله و ظالميت بنى اميه عليهم لعنهالله با آن كه بنى اميه منقرض شدهاند، فرياد مظلوم بر سر ظالم است. و اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در ايران در جنگ با يزيديان واضح و ملموس است. و لازم است حجاج بيتالله الحرام در اين مجمع عمومىو سيل خروشان انسانى فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را هر چه رساتر برآورند و دست برادرى را هر چه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداى فرقه گرايى و ملىگرايى نكنند و برادران مسلم خود را هر چه بيشتر متوجه به توحيد كلمه و ترك عصبيتهاى جاهلى كه جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمىشود بنمايند، كه اين خود نصرت خداوند تعالى است و وعده حق تعالى به اميد واثق شامل حالشان مىشود. و اگر خداى نخواسته از عمال جهانخواران كه در رأس آنان آخوندهاى جيرهخوار تفرقهافكن واقع اند پيروى كنند، به معصيت بزرگى دست زدهاند و مشمول غضب قادر جبار خواهند شد و در قيد و بند ابرقدرتها باقى خواهند ماند و بايد به خداوند از آن پناه برد.
4 - از زايران محترم كشور ايران تقاضا دارم كه توجه كنند از چه كشورى مىروند و به سوى كى رو آوردهاند. از كشورى مىروند كه براى اسلام عزيز و اجراى احكام نورانى آن به جاى احكام طاغوت بپاخاسته و زن و مرد و پير و جوان هر چه داشتهاند فدا كردند. جوانان عزيز متعهدى كه هر يك از آنها ارزشهاى الهىاى دارند كه ما از درك آن عاجزيم، شهيد شدهاند و معلول گرديدهاند و به اسارت در آمدهاند و ملتى كه مشتاقانه در راه خدا از جان و مال و منال خود گذشتهاند و داغ عزيزان خود را به جان خريدهاند. و به سوى كشورى مىروند كه خانه خداوند تعالى و كعبه آمال انبياى عظام و اولياء كرام و محط وحى و مهبط جبرئيل امين و ملائكه الله است. به سوى خدا مىروند تا هر حركت و سكونشان الهى باشد و به سوى قربانگاه اسماعيل عزيز مىروند كه دستور گذشتن از هر چيز را در راه او به ما داد و به سوى مدينه محمد صلى الله عليه و آله مىروند تا محمدى شوند و چگونه زيستن و چگونه مجاهدت كردن و چگونه رفتن به سوى معشوق را بياموزند. رفتهاند به سوى قبر رسول عظيمالشان و قبور اولياى عظيمالمنزلهاى كه لحظهاى به دنيا و زخارف آن توجه نكردهاند و به جز به خدا و اوامر او نينديشيدهاند و به جز رضاى او قدم برنداشتهاند، پس آگاه باشيد كه از كجا به كجا مىرويد. پس تكليف شما جداً زياد است و حركات و اعمال شما علاوه بر آن كه در محضر حق تعالى و
صحيفه نور ج 20 صفحه 22
حضور اوست و در مراقبت اولياء الله و ملائكهالله است، در پيش چشمان هزاران زايرى است كه از كشورهاى اسلامى و از سراسر جهان به آن جا آمدهاند و چه بسا تحت تأثير تبليغات دامنهدار رسانههاى گروهى دشمنان اسلام و ايران قرار گرفتهاند كه از هر صبح تا شام بسيارى از وقت خود را صرف دروغپردازى در باره اسلام و ملت ايران و دست اندركاران خدمتگزاران اين كشور مظلوم كرده و مىكنند و مردم بپاخاسته اين مرز و بوم را به غير از آنچه هستند معرفى مىكنند، كه شايد به واسطه اين تبليغات بسيارى از مردم ملسمان جهان يا باور نموده يا در ابهام بسر برند.
و نيز از ملت عزيزمان، معلولين و شهيدان زنده و بازماندگان و وابستگان به آنان كه در كاروانها كم نيستند، مراقب اعمال شما هستند و اينك شماييد و اين بار سنگين امانت الهى و تكليف اسلامى و وجدان و فطرت خود، يا انشاءالله تعالى به پاس خون شهيدان و به پاس آبروى اسلام و ملت مظلوم عزيزتان با سرافرازى منادى حق و مبلغ عملى و قولى اسلام و جمهورى اسلامى مىشويد و علاوه بر ثواب عظيم زيارت بيتالله و قبور اولياى خدا به ويژه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مورد عنايات حق تعالى و دعاى بقيهالله ارواحنا لمقدمهالفداء و غريق رحمت بارى تعالى و خير و ثواب در دنيا و آخرت خواهيد شد و يا خداى نخواسته منادى شيطان و مروج تبليغات دشمنان اسلام و موجب هتك حرمت اسلام و جمهورى اسلامى و شهيدان شاهد و رنجديدگان امت خود مىشويد و دست رد الهى بر سينه شما نامحرمان مىزنند.
اكنون شما عزيزان بر سر دوراهى سعادت ابدى و تحصيل رضاى حق و خاصان او و شقاوت و محروميت ابدى هستيد و اميدوارم به بركت مواقيت و مواقف متبركه و دعاى ملت محروم كه بدرقه راه شماست، از طبقه اول باشيد و اسلام و شهدا و جانبازان و ملت و ميهن خود را سرافراز كنيد و دست رد به سينه دشمنان اسلام و مسلمانان زنيد و دشمنان را مخذول و دل شكسته و دوستان را شاد نماييد و شما گرچه مىدانيد بايد چه بكنيد و از چه پرهيز نماييد لكن اين جانب نيز براى اداى تكليف و اتمام حجت به مهمات آنها اشاره مىكنم:
الف - اخلاق كريمه انسانى اسلامىرا با همه زوار از هر طبقه و هر طايفه و هر رنگ و هر زبان و هر كشور باشند، با دقت مراعات نماييد و در برخوردها و رفت و آمدها در جميع اوقات و احوال و پيشامدها صبور و بردبار باشيد و كريمانه با همه رفتار نماييد و در مقابل درشتىها، نرمى و سلم و در مقابل بدرفتارى ها، خوبى و محبت كنيد و براى رضاى خداوند تعالى تحمل هر پيشامد بدى از هر كس باشد، با روى گشاده و سعه صدر نماييد كه آن مواقف كريمه و بقاع شريفه محل نزاع و جدال نيست. و آن چنان كنيد كه معلوم شود شما از كشور امام صادق سلامالله عليه آمدهايد و اين خود يك خدمت شايان به اسلام و جمهورى اسلامى و هم ميهنان عزيز است. و بدانيد كه پس از رجوع از سفر، لذت اين امر را به طور شايسته خواهيد برد، علاوه بر تحصيل رضاى حق و پيامبر عظيمالشان صلى الله عليه و آله و حضرت بقيهالله روحى لمقدمه الفداء كه شاهد و حاضر است.
ب - در راهپيمايىها لازم است در وقت، كيفيت، شعار و امثال آنها از متصديان امور پيروى
صحيفه نور ج 20 صفحه 23
كنيد و نظم و آداب اسلامى را به طور شايسته مراعات نماييد و به هيچ كس اجازه ندهيد كه سر خود و بدون دستور شعار دهد، كه ممكن است عمال دشمنان اسلام و جمهورى اسلامىكه براى تفرقه افكندن و بدنام نمودن شما آمده باشند در بين شما نفوذ كنند و با تحريكات و شعارهاى غلط مخالف اخلاق اسلامى، به آبروى شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد كنند و در هر صورت لازم است همه گوش به دستورات و شعارهاى نماينده اين جانب حجتالاسلام آقاى كروبى و ديگر متصديان امور فرا دهيد و از غير آنها جداً پرهيز نماييد.
ج - كالاهايى كه در حجاز به حجاج محترم عرضه مىشود، آنچه به آمريكاست مخالف با آرمانهاى اسلامىو اساساً مخالف با اسلام است و خريدارى آنها كمك به دشمنان اسلام است و ترويج باطل است و از آنها بايد احتراز شود. انصاف نيست كه جوانان عزيز ما در جبههها جان دهند و جانبازى كنند و شما با خريد اين كالاهابه جنايتكاران جنگى كمك كنيد و به اسلام و جمهورى اسلامىو ملت مظلوم خود با اين اعمال دهن كجى نماييد. شما براى خودتان يا دوستانتان مىتوانيد چيزهاى مناسب از خود ايران تهيه نماييد كه به دشمنان ايران و اسلام كمك نشود. اين جانب وظيفه خود را ادا نمودم و شماييد كه در زيارت خدا و رسول، به دشمنان آنان كمك ننماييد و موجب سرافكندگى ملت و ميهن خود نشويد. اينها تذكراتى است كه به واسطه اهميت آن در سالهاى قبل داده شد و تكرار آن وظيفه اين جانب است.
5 - خوب است كه سران كشورهاى اسلامى در مسائل روز كشورهاى اسلامى تحت ستم و ملتهاى مظلوم تحت چكمههاى اجانب و غارتگرهاى شيطانهاى بزرگ و ساير شياطين كه ذخاير غنى آنان را چپاول مىنمايند و ملتها در فقر و فاقه مىسوزند، تفكر نموده و به خود آيند و خوف و وحشتى را كه ابرقدرتها با تبليغات خود بر آنها تحميل كردهاند تا مصالح كشور خود و ساير مسلمانان و مظلومان را ناديده گرفته و تن به مذلت مرگبار دهند، با ارزيابى صحيح سنجش نموده و با وجدان به قضاوت بنشينند و بيش از اين براى خويش و كشورهاى خود ننگ به بار نياورند و در حال ملت و دولت ايران مطالعه كنند كه خود را از زير بار قلدرهاى هر دو قطب خارج كرده و پرتو پيروزى آن و اسلام عزيز در سراسر جهان نورافشانى مىكند و در راه شرف اسلام و عزت ميهن اسلامى خويش بپاخاسته و دراين راه كه همان راه انبياى عظام عليهم و آلهم السلام است، از همه چيز مادى خود گذشته و فرياد هيهات مناالذله را به گوش جهانيان رسانده است. و اگر دولتهاى منطقه به جاى هماهنگ شدن با ملت ايران، كمك به حزب عفلقى عراق كه اسلام زدايى جزء مرام آن است نمىكردند، در همان ماههاى اول كوبيده شده بود و ملت عزيز اسلامى عراق از شر او راحت شده بودند و كشور ايران و عراق و ساير كشورهاى منطقه با برادرى زيست مىنمودند. و اكنون نيز كه بازيگران حرفهاى با ترفندهاى مختلف مىخواهند سلطه غارتگرانه سالهاى طولانى را حفظ و از وحدت مسلمين و از اسلام بزرگ سيلى خوردهاند و سخت آشفته هستند، عمال معلومالحال خود را به راه انداختهاند تا نگذارند اسلام به پيروزى برسد. همچون حسن مراكشى كه با ملاقات و دست دوستى
صحيفه نور ج 20 صفحه 24
دادن به پرز به اسلام و ملتهاى مسلمان به ويژه ملت عرب و فلسطين خيانت فاحش نابخشودنى نموده و بر ملت و دولتهاى اسلامى و عربى است كه با برخورد قاطع دست اين خيانتكار را قطع كنند. و چون حسين اردنى، اين دلال دورهگرد خيانتكار كه تا دولتهاى منطقه را به دام شيطان بزرگ نيندازد از پاى نخواهد نشست. و چون حسنى مبارك نسخه دوم انورالسادات و ديگر خائنين به اسلام را از خود برانند كه اينانند كه شما را بازيچه خود قرار دادهاند تا متعمداً يا بدون عمد سد راه شرف و عزت اسلام شوند.
ما از دولتهاى منطقه مىخواهيم كه دست از حمايت دشمنان اسلام و بشريت بردارند و بيش از اين با مصالح اسلامى كه مصالح خودشان و ميهنشان و مظلومان جهان است معارضه نكنند و با همسويى و همكارى جمهورى اسلامى، دست رد به سينه فتنهگران و جهانخواران زنند و بايد بدانند اين حزب مرده زنده نخواهد شد والعاقبه للمتقين
اين جانب به حسب وظيفه اسلامى آنچه صلاح مسلمانان و حكومتهاى كشورهاى منطقه است، گوشزد كردم و از خداوند متعال خواهانم آنان را به راه راست هدايت فرمايد و از كجروىها باز دارد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 15
تاريخ: 11/5/65
موافقت با پيشنهاد انتصاب سركار سرهنگ حسين حسنى سعدى به فرماندهى نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با تقدير از زحمتهاى طاقت فرساى سركار سرهنگ صياد شيرازى كه با تعهد كامل به اسلام و جمهورى اسلامى در طول دفاع مقدس، از هيچ گونه خدمتى به كشور اسلامى خوددارى نكرده و اميد است در آينده نيز در هر مقامى باشد، موفق به ادامه خدمتهاى ارزنده خود باشد، با پيشنهاد مذكور موافقت نموده و سركار حسين حسنى سعدى را به فرماندهى نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى منصوب مىنمايم.
اميد است خداى تعالى به ايشان توفيق خدمت به اسلام و ايران و جمهورى اسلامى را مرحمت فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 11
تاريخ: 28/4/65
ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ارتش جمهورى اسلامى به مناسبت ميلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد به همه ملتها خصوصاً ملت ايران و خصوصاً رزمندگان ما انشاءالله مبارك باشد. خداوند انشاءالله شما پيروان اسلام را حفظ كند كه در راه اسلام، در راه ملت خودتان كوشش كنيد انشاءالله.
آن چيزى كه مىخواهم عرض كنم اين است كه ما و شما پيروان مكتبى هستيم كه اين مكتب، ائمه هدى عليهم السلام جريان دهنده او بودند بعد از رسول خدا و حضرت رضا سلام الله عليه كه مهمان ما ايرانىها هست و ما مفتخريم به اين كه زير سايه ايشان هستيم، مجرى اين بودند. ماها پيروان آنها هستيم و پيروان آنها بايد لااقل يك پرتوى از آن چيزى كه آنها داشتند تحصيل كنند و دقت كنند و كوشش كنند كه تحصيل بكنند. آنها تمام عمر خودشان را صرف كردند براى اسلام. تاريخ، از پيغمبر اسلام آن طور نقل مىكند، از ائمه هدى هم نقل مىكند كه اينها دايماً مشغول مجاهده بودند، علاوه بر آن مجاهدات معنوى كه فوق طاقت ماهاست، مشغول مجاهده بودند براى تحكيم مبانى اسلام و كوتاه كردن دست كسانى كه به ملتها ظلم مىكنند، منتها هر كدام به آن مقدارى كه آن وقت قدرت داشتند. و معالاسف نگذاشتند كه آن قدرتى كه بايد، براى آنها حاصل بشود تا ما طعم او را بچشيم و بتوانيم تبعيت كنيم. اما امروز ما در يك كشورى هستيم كه به حسب واقع و به حسب ادعاى همه ماها كشورى است كه اسلامىاست و براى اسلام خدمت مىشود، اين يك وظايفى دارد كه ما بايد در آن وظايف كوشا باشيم. وظيفهاى كه از همه وظايف بالاتر است اين است كه اخلاص داشته باشيم براى كارهايى كه مىكنيم. شما گمان نكنيد كه اتكاء به ماوراى خدا براى ما بتواند يك كارگشايى بكند، اتكاء به خدا بكنيد. اگر ما يك روز اتكاء خودمان را از خدا برداشتيم و روى نفت گذاشتيم يا روى سلاح گذاشتيم، بدانيد كه آن روز، روزى است كه ما رو به شكست خواهيم رفت. شما امروز بحمدالله موجب سرافرازى ملت ايران شديد و ملت ايران هم موجب سرافرازى اسلام. و اخلاص پيدا كنيد در كارهاى خودتان، اتكاء خودتان را به خداى تبارك و تعالى قوى كنيد كه نصر و نصرت بدون اتكاء او حاصل نمىشود. شما ملاحظه كنيد الان قدرتهاى بزرگى كه اتكاء دارند به آن سلاحهاى عجيب و غريب خودشان، در اضطراب دارند زندگى مىكنند. گمان نكنيد كه كاخ سفيد و كرملين الان آرام نشستهاند و
صحيفه نور ج 20 صفحه 12
با وضع آرام زندگى مىكنند. آنها با اضطراب زندگى مىكنند و اين اضطراب براى اين است كه آنها تبع شيطان هستند و شيطان نمىگذارد كه طمانينه پيدا بشود در قلب انسان. شما هم بخواهيد كه اضطراب نداشته باشيد و بخواهيد كه ايمانتان را قوى بكنيد، بدانيد كه نصرت دنبالش است. اول بايد اخلاصتان را قوى بكنيد، ايمانتان را قوى بكنيد بعد دنبال كار برويد به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است. و اين اخلاص و ايمان، شما را تقوبت مىكند و روحيه شما را بالا مىبرد و نيروى شما جورى مىشود كه هيچ قدرتى نمىتواند مقابله بكند. امروز هم كه مىبينيد همين طور است، الان همين طور است كه قدرتهاى بزرگ هم با شما مقابله نمىتوانند بكنند. يعنى آنها خودشان به اضطرابهايى گرفتار هستند كه آن اضطرابها نمىگذارد كه وارد بشوند در يك كارهاى ديگرى.
و من به شما سفارش مىكنم كه بعد از اخلاص، اتحاد را، وحدت را. اگر اخلالى به اين وحدت شياطين پيدا بكنند و بتوانند اخلال بكنند به وحدت شما رزمندگان، بدانيد كه شما گرفتار آن كيد شيطانى شديد و شكست همراهش است.
كوشش كنيد كه در بين، اين نباشد كه من ارتشى هستم يا سپاهى هستم، من بسيجى هستم. همه احساس اين را كنيد كه ما خدمتگزار اسلاميم. وقتى بنا شد همه خدمتگزار اسلام باشيد، اختلاف ديگر پيش نمىآيد. شما بدانيد كه اگر تمام انبيا عليهمالسلام در يك عصر مجتمع مىشدند، هيچ اختلافى نداشتند. اختلاف براى اين است كه انسان، هر كسى مىخواهد پيش خودش، براى خودش يك كارى انجام بدهد، هر اختلافى از هواى نفس پيدا مىشود. وقتى انسان بخواهد براى خودش يك مسألهاى را درست كند، مىبيند كه آن رفيقش شايد جلو بيفتد، اين يك قدرى جلوتر مىرود، او يك قدر، يك وقت مىبينيد كه اختلاف حاصل مىشود.
الان در اين مقطع زمانى كه ما موجود هستيم و مىبينيد كه همه قدرتها بر خلاف ما دارند فعاليت مىكنند و استثنايش بسيار كم است، شما اگر در داخل خودتان يك خللى پيدا بشود، يك اختلافى پيدا بشود خداى نخواسته و انشاءالله نخواهد شد و اگر خداى نخواسته شياطين بخواهند يا شياطين داخلى يا شياطين خارجى - رسانههاى گروهى بخواهند يك اختلالى ايجاد كنند، شما بدانيد كه علاوه بر اين كه در اين جا شكست خورديد، در آن عالم هم پيش خدا مسؤول هستيد، براى اين كه حفظ جمهورى اسلامى يك فريضه است بر همه ما و ما اگر چنانچه اين فريضه را به درستى بخواهيم انجام بدهيم، بايد همه با هم همراه باشيم. يعنى نه همين شما، نه همين سپاه و عرض كنم ارتش، نه همين قواى مسلحه ما، همه ايران، همه افراد ايران از روحانيون گرفته تا بازارىها تا مجلس تا همه جا، وقتى همه اينها هم شدند يك قدرت، يك قوه هستند و اين قوه مىتواند در مقابل همه چيز ايستادگى كند. و بدانيد كه امروز كه از جهات ديگر مأيوس شدند، از جهات اين كه در جبههها آنها يك پيشرفتى بكنند يا بتوانند فاو را برگردانند يا بتوانند در مهران كارى بكنند، آنها مأيوس شدند، از اين نكته مأيوس نيستند كه بين خودتان بيايند ايجاد كنند اختلاف را، اين اختلاف از زبان هر كس باشد، از زبان هر موجودى باشد، اين زبان، زبان شيطان است، چه از زبان يك روحانى باشد، چه از زبان يك مقدس باشد، چه از زبان يك نمازگزار
صحيفه نور ج 20 صفحه 13
باشد و چه از ساير زبان ها، بدانيد كه اين زبان، زبان شيطان است و گاهى هم خود آن آدم ملتفت نيست كه تحت تأثير شيطان است يا زبان شيطان در او دارد فعاليت مىكند.
بنابراين، از امور مهمهاى كه بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهورى اسلامىاست و آن بستگى دارد به وحدت، هر كس در هر لباسى باشد و در هر مكانى باشد و زبانش / به / جريان پيدا كند براى اين كه ولو به واسطههايى بخواهد ايجاد اختلاف بكند بين شما، اين از جنود ابليس است و مطرود است پيش خدا و مسؤول است پيش خدا ولو اين كه يك آدمىباشد كه نماز شبش ترك نمىشود. اين مسأله، مسأله مهمى است، مسأله وحدت بين شما و وحدت همه قشرهاى مختلف ايرانى يك امر مهمى است براى حفظ كيان اسلام كه واجب است بر همه ما، چنانچه بر همه واجب است كه به هر طور مىتوانيم دفاع كنيم از اسلام. امروز قضيه، قضيه دفاع است، دفاع از يك قدرتهايى كه مىخواهند حمله كنند، مىخواهند به هر طورى شده است باز شما را و ما را برگردانند به اسارت اولى و اين دفعه اگر اينها خداى نخواسته يك قدرتى پيدا كنند، مثل سابق نيست، آنها اساس اسلام را از بين مىبرند براى اين كه ديدند اسلام است كه مىتواند كار بكند و در مقابل بايستد. و اين يك فريضهاى است بر همه ما، از اهم فرايض است حفظ اسلام. يعنى حفظ اسلام از حفظ احكام اسلام بالاتر است. اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احكام اسلام است. بر همه ما، بر همه شما به مقدارى كه قدرت داشته باشيم، به مقدارى كه توانايى داشته باشيم واجب است كه جديت كنيم در اين كه اين دفاع مقدس را ما به طور شايسته عمل بكنيم.
شما در جبههها هيچ نگذاريد آرامش پيدا كند دشمن، اگر بگذاريد آرامش پيدا كند مىرود و تجهيز زيادتر مىكند و شما را به زحمت مىاندازد. بايد نگذاريد كه او يك شب از اضطراب بيرون بيايد، الان در اضطراب هستند، نگذاريد كه آنها از اضطراب بيرون بيايند و ثانيا همه ملت ايران بايد در اين امر شركت داشته باشند. مسأله، مسأله يك حكومت نيست، مسأله، مسأله يك جنبه نيست، مسأله، مسأله اسلام است. مسأله اسلام. يعنى بر زن و مرد اين كشور واجب است كه دفاع كنند، هر كس به اندازهاى كه مىتواند بايد دفاع بكند و اين دفاع را بايد تعقيب بكنيم تا انشاءالله به پيروزىهايى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، برسيم كه من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند، همه شما را حفظ كند و وحدتتان را حفظ كند و جديتتان را دوچندان كند و شما مطمئن باشيد كه شما پيروزيد، براى اين كه كسى كه براى خدا عمل مىكند پيروز است.
اين پيروزى براى شما هست، خدا وعده كرده است كه اگر نصرت كنيد خداى تبارك و تعالى را، شما را نصرت مىكند. نصرتها هم كه همه ديديد و همه اوقات ديديد كه چه نصرتهايى حاصل شده است و حاصل مىشود و حاصل خواهد شد.
مطمئن باشيد، قلبهايتان قوى باشد و - هيچ - از هيچ امرى نترسيد، از هيچ قدرتى نترسيد، اين قدرتها قدرتهايى نيستند كه بتوانند با اسلام مقابله كنند. شما انشاءالله اميدوارم كه موفق باشيد و انشاءالله من هم كه دعا مىكنم به شما و واقعاً مفتخرم به اين كه ما يك وقتى واقع هستيم كه يك همچو
صحيفه نور ج 20 صفحه 14
ملتى داريم و يك همچو سپاهى داريم و يك همچو ارتشى داريم و يك همچو قواى مسلحهاى داريم و يك همچو ملت و اشخاصى داريم و همچو دستاندركارانى داريم كه همه آنها انشاءالله براى خدا عمل مىكنند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 40
تاريخ: 12/7/65
نامه به آيت الله منتظرى در مورد رسيدگى به اتهامات سيد مهدى هاشمى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجتالاسلام والمسلمين فقيه عالى قدر آقاى منتظرى دامت ايام بركاته
پس از اهداء سلام و تحيت، علاقه اين جانب به جناب عالى بر خود شما روشنتر از ديگران است. به حسب قاعده طول آشنايى صميمانه و معاشرت از نزديك، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنجهاى فراموش نشدنى جناب عالى در سالهاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى كم نظير آن جناب و بالاتر حيثيت بلند پايهاى كه دنباله اين امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلاً حاصل است و احتياج مبرمى كه جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جناب عالى دارد، انگيزه علاقه مبرم است، لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشهدار شدن آن نيز منجز است براى اهميت بسيار آن.
با اين مقدمه بايد عرض كنم اين حيثيت واجب المراعات به احتمال قوى بلكه ظن نزديك به قطع در معرض خطر است، خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه قم كه ممكن است دنبال بهانهاى باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاى سيد مهدى هاشمى است به شما. من نمىخواهم بگويم كه ايشان حقيقتاً مرتكب چيزهايى شدند، بلكه مىخواهم عرض كنم ايشان متهم به جنايات بسيار از قبيل قتل، مباشره يا تسبيباً و امثال آن مىباشند. و چنين شخصى ولو مبرى باشد، ارتباطش موجب شكستن قداست مقام جناب عالى است كه بر همه حفظش واجب مؤكد است.
آنچه مسلم است و در آن پاى فشارى دارم، رسيدگى به وضعيت و مواد اتهام او است، رسيدگى به خانه تيمى و انباشتن اسلحه آن هم با پول ملت به اسم كمك به سازمانهاى به اصطلاح آزاديبخش. اصولاً يك همچو اعمالى بدون دخالت دولت جرم است و بايد ايشان كه صلاحيت اين امر را - ولو واقعاً براى اين سازمانها باشد - ندارد و دخالت در حكومت است، جواب بدهد. اين امر قطعى است و آنچه از شما مىخواهم، در مرتبه اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگى به اين امور است و اگر براى شما محذور دارد، به طورى كه تكليف شرعى از شما ساقط است، سكوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از يك همچو شخصى كه خطر براى حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزى بىگناهان است. سم قاتل است. بايد تمام فعاليتها كه به اسم كمك به سازمانهاى
صحيفه نور ج 20 صفحه 41
به اصطلاح آزاديبخش است، قطع شود و تمام كسانى كه در اين امور دخالت داشتهاند محاكمه شوند.
و آنچه مسلم است و مايه تأسف، حسن ظن جناب عالى به اعمال و افعال و گفتهها و نوشتههاست كه به مجرد وصول به شما ترتيب اثر مىدهيد و در مجمع عمومى صحبت مىكنيد و به قوه قضاييه و غيره سفارش مىدهيد.
و من از شما كه دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه ملت، تقاضا مىكنم كه با اشخاص صالح آشنا به امور كشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما كه برگشت به حيثيت جمهورى است نخورد. آزادى بى رويه چند صد نفر منافق به دستور هيأتى كه با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدىها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تيزدندان ستمكارى بود بر گوسفندان.
من تأكيد مىكنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاك كنيد كه اين راه بهتر است والا هيچ عكسالعملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگى به امر جنايات مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جناب عالى را خواهانم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 42
تاريخ: 12/7/65
موافقت با استعفاى حجتالاسلام راستى و انحلال سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى راستى دامت افاضاته
با خصوصيات علمى و عملى و اخلاقى خوبى كه در جناب عالى است، اميد است چون گذشته به تربيت افراد صالحى براى اسلام و جمهورى اسلامىاشتغال داشته و موفق باشيد. با استعفاى جناب عالى و درخواست انحلال سازمان، موافقت مىنمايم.
از خداوند تعالى توفيق همگان را براى خدمت به اسلام و مسلمين خواهانم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 44
تاريخ: 15/7/65
موافقت با پيشنهاد حجتالاسلام حسن صانعى در مورد احداث سد براى تأمين آب شهرستان قم به وسيله بنياد پانزده خرداد
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حسن صانعى سرپرست بنياد 15 خرداد دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جنابعالى و تمامى دستاندركاران بنياد 15 خرداد، با پيشنهاد شما موافقت مىشود. لازم است در اين امر حياتى دولت و جناب آقاى نخستوزير و وزير نيرو و وزير جهاد با مشاركت فعال خود در كمك مالى و برداشتن موانع، تلاش چشمگيرى نمايند و همان طور كه قبلاً گفتم كمك به محرومين و جانبازان و جنگ زدگان و خانوادههاى شهدا، اسرا و مفقودين يكى از بزرگترين عبادتهاست، دولت و مسؤولين قضايى توجه داشته باشند كه كمك به بنياد مذكور در رفع نيازهاى نيازمندان از كارهاى اصيل انقلابى است.
اميدوارم جنابعالى در مقابل خدمات بسيار ارزنده مردم قم، مردم شهر خون و قيام و شهادت و ايثار، با ايجاد سدى بزرگ بتوانيد به اين شهر مقدس كمك نماييد و گزارش پيشرفت كار را به اينجانب بدهيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 45
تاريخ: 17/7/65
پاسخ به نامه آقاى بهزاد نبوى در مورد استعفانامه حجت الاسلام راستى
بسمه تعالى
جناب آقاى بهزاد نبوى
اين جانب فقط با استعفاى آقاى راستى و انحلال سازمان مذكور موافقت نمودم و با مطالب ديگرى كه در استعفانامه بود به هيچ وجه موافقت نكردم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.