PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 [7] 8 9

afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 103

تاريخ: 16/9/61

پيام امام خمينى به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با اينكه در اهميت مجلس خبرگان براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى، اينجانب كراراً تذكراتى داده‏ام و حضرات علماء اعلام دامت بركاتهم به قدر كافى صحبت فرموده و اهميت آن را گوشزد نموده‏اند، لازم دانستم كه نكته مهمى را به عرض ملت شريف برسانم و آن اهميت ويژه‏اى است كه اين مجلس دارا مى‏باشد. واضح است كه حكومت به جميع شؤونه آن و ارگان‏هائى كه دارد، تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالى شرعيت پيدا نكند، اكثر كارهاى مربوط به قوه مقننه و قضائيه و اجرائيه بدون مجوز شرعى خواهد بود و دست ارگان‏ها كه بايد به واسطه شرعيت آن باز باشد بسته مى‏شود و اگر بدون شرعيت الهى كارها را انجام دهند، دولت به جميع شؤونه طاغوتى و محرم خواهد بود و لهذا تعيين خبرگان و فقيه شناسان از تكاليف بزرگ الهى است و هيچ كس را عذرى در مقابل اسلام و پيشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من تكليف خود را در اين موضوع ادا نمودم. و همانطور كه قبلاً تذكر دادم مردم در دادن رأى به اشخاص واجد شرايط آزاد هستند و هيچ كس را حق الزام كسى نيست و من اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهى كه منحرفان از هر چيزى بيشتر با آن مخالفت كرده و مى‏كنند و اين نيز از اهميت آن است، يكدل و يكجهت در روز انتخابات به سوى صندوق‏ها هجوم برند و آراى خود را به صندوق‏ها بريزند و اميد است علماى اعلام كثرالله امثالهم، هم خود شركت نمايند و هم ملت را ارشاد فرمايند. و لازم است مطلبى را كه گاهى شنيده مى‏شود كه براى تبليغات انتخاباتى بعضى از كانديداها خداى نخواسته بعضى ديگر را تصعيف يا توهين مى‏كنند، در رابطه با آن تذكر دهم كه امروز اين نحو مخالفت‏ها خصوصاً از چنين كانديداهايى، براى اسلام و جمهورى اسلامى فاجعه‏آميز است. اگر فرضاً كسى در ديگرى مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بين مردم هيچ مجوزى ندارد و حيثيت و آبروى مومن در اسلام از بالاترين و والاترين مقام برخوردار است و هتك مومن، چه رسد به مومن عالم، از بزرگترين گناهان است و موجب سلب عدالت است. اميد است انشاءالله چنين مطلبى نباشد و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تكرار نشود. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و بقاى عزت براى ملت بزرگ ايران را خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 101

تاريخ: 13/9/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى و نماينده امام در جهاد سازندگى

اگر جنبه ايمان مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مى‏شود.

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از مسائلى كه شما و ديگران گزارش داده‏اند، بسيارى از خيانت‏هائى كه به اين كشور و مردم گرديده است، كشف مى‏شود كه چه كوشش‏هائى در جهت بازداشتن ما از همه چيز، انجام شده و جلوى مغزهائى كه مى‏توانستند كار بكنند و پيشرفت علمى داشته باشند را گرفته و كشاورزى ما را از بين بردند. شما مى‏بينيد كه چقدر از زمين‏ها هنوز بلااستفاده و چه مقدار از آب آنها مانند آب كارون به هدر مى‏رود. آنها به اسم اينكه ما مى‏خواهيم پيشرفت داشته باشيم و مملكت ما مملكت صنعتى باشد، مسأله اصلاحات ارضى را بهانه كردند. قضيه آنها قضيه كلاغى شد كه مى‏خواست راه رفتن كبك را ياد بگيرد كه راه رفتن خودش را هم فراموش كرد، كه خدا خواست و مملكت را از دست آنها گرفت و مسائل و تصميمات به دست خود مردم افتاد.

اينكه شما گفتيد در كارها هماهنگى وجود دارد، كار بسيار خوب و صحيح است. زيرا تا امور آنگونه اجتماعى نباشد و همه افراد، يك رويه و هدف را نداشته باشند، كارها پيش نمى‏رود. امروز همه مردم ما مى‏خواهند به اسلام و كشورشان خدمت كنند و ما مى‏بينيم در عين حال كه اين كشورى كه به دست ما افتاده هيچ پيشرفتى نداشته است، اما انسان‏هاى آن تبديل به انسان‏هاى پرشور و فعال گرديده‏اند كه همين دليل است كه ما مى‏توانيم همه كارها را خودمان انجام دهيم. اگر چه امريكا نمى‏خواهد و نمى‏گذارد كه كار بكنيم، ولى ما و ملت ما به يارى خداوند، بنا داريم كارى بكنيم كه آنها نتوانند مانع باشند و در اين جهت لازم است افراد با علوم آشنا شوند، البته علمى كه در خدمت مردم باشد. در هر صورت مسؤوليت ما امروز زياد است و بايد خودمان مملكت‏مان را آباد كنيم و اگر اين كار را نكنيم شكر خدا را بجاى نياورده‏ايم. مسأله كشاورزى در كشور ما در رأس امور است. بحمدالله مملكت از نظر منابع طبيعى، همه چيزش خوب است، آب و زمين خوب دارد و مردمش آگاه و در فكر كشاورزى هستند. دولت بايد آنها را تشويق و تقويت بنمايد و امكانات لازم را در اختيار آنها بگذارد. من از زحماتى كه آقايان مى‏كشند خيلى تشكر دارم و عمده اين است كه اين كارها را خدا اجر مى‏دهد. خدمت به اين مردم و خصوصاً روستائيان از بين نمى‏رود. و شما كوشش كنيد با افرادى كه تماس داريد، با استفاده از روحانيون و موعظه، روح ايمان را در آنها تقويت كنيد كه اگر جنبه ايمان

صحيفه نور ج 17 صفحه 102

مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مى‏شود. مثلاً همى جهاد، در جنگ چقدر كار كرده است. اين به خاطر جديتى است كه جوان‏ها دارند و كشور را از خودشان مى‏دانند و براى خدا كار مى‏كنند. وقتى ايده آنها اين باشد، كارها به خوبى پيش مى‏رود. اينطور نباشد كه اگر كسرى پيدا كرديد و يا مشكلى در كارتان پيش آمد، دلسرد شويد. به كار خودتان ادامه دهيد. من همه شما را دعا مى‏كنم و اميدوارم خداوند به شما توفيق خدمت به اين مستمندان را كه از بزرگترين عبادات نزد اوست، عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 104

تاريخ: 20/9/61

پيام امام خمينى به خانواده شهدا، به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شهيدان ارجمندى كه خداوند تعالى در شان آنان كلمه بزرگ احياء عند ربهم يرزقون را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آيا بار يافتن نزد خداوند و ضيافت مقام ربوبى از آنان را مى‏توان با قلم و بيان و گفت و شنود توضيح داد؟ آيا اين همان مقام فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى نيست كه حديث شريف برسيد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آيا اين جنت همان است كه مؤمنان در آن راه دارند، يا لطيفه الهى آن است؟ آيا اين بار يافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، يا رمزى الهى و بالاتر و فوق برداشت بشر خاكى؟

بار الها! اين چه سعادت عظيمى است كه نصيب بندگان خاص خود فرموده‏اى كه ما از آن محروميم. اكنون من به مادران و پدران مربى اين بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان اين عزيزان به جاى تسليت تبريك عرض مى‏كنم.

يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 105

تاريخ: 24/9/61

فرمان 8 ماده‏اى امام خمينى خطاب به قوه قضائيه و تمام ارگان‏هاى اجرائى در مورد اسلامى شدن قوانين و عملكردها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در تعقيب تذكر به لزوم اسلامى نمودن تمام ارگان‏هاى دولتى بويژه دستگاه‏هاى قضائى و لزوم جانشين نمودن احكام الله در نظام جمهورى اسلامى به جاى احكام طاغوتى رژيم جبار سابق لازم است تذكراتى به جميع متصديان امور داده شود. اميد است انشاءالله تعالى با تسريع در عمل، اين تذكرات را مورد توجه قرار دهند.

1 - تهيه قوانين شرعيه و تصويب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گيرد و قوانين مربوط به مسائل قضائى كه مورد ابتلاى عموم است و از اهميت بيشتر برخوردار است در رأس ساير مصوبات قرار گيرد كه كار قوه قضائيه به تأخير يا تعطيل نكشد و حقوق مردم ضايع نشود، و ابلاغ و اجراى آن نيز در رأس مسائل ديگر قرار گيرد.

2- رسيدگى به صلاحيت قضات و دادستان‏ها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا امور شرعى و الهى شده و حقوق مردم ضايع نگردد و به همين نحو رسيدگى به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفى كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشى‏هاى جاهلانه كه گاهى از تندروها نقل مى‏شود، صورت گيرد تا در حالى كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه مى‏شوند اشخاص مفيد و مؤثر با اشكالات واهى كنار گذاشته نشوند. و ميزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عين از بعض لغزش‏هائى كه در رژيم سابق داشته‏اند مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلاً نيز كارشكن و مفسدند.

3 - آقايان قضات واجد شرايط اسلامى، چه در دادگسترى و چه در دادگاه‏هاى انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامى احكام اسلام را صادر كنند و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند و مأمورين ابلاغ و اجرا و ديگر مربوطين به اين امر بايد از احكام آنان تبعيت نمايند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار احساس آرامش قضائى نمايند و احساس كنند كه در سايه احكام عدل اسلامى جان و مال و حيثيت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامى مخصوص به قوه قضاييه و متعلقات آن نيست، كه در ساير ارگان‏هاى نظام جمهورى اسلامى از مجلس و دولت و متعلقات آن و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميته‏ها و بسيج و ديگر

صحيفه نور ج 17 صفحه 106

متصديان امور نيز به طور جدى مطرح است و احدى حق ندارد با مردم رفتار غير اسلامى داشته باشد.

4- هيچ كس حق ندارد كسى را بدون حكم قاضى كه از روى موازين شرعيه بايد باشد توقيف كند يا احضار نمايد، هر چند مدت توقيف كم باشد. توقيف يا احضار به عنف جرم است و موجب تعزير شرعى است.

5 - هيچ كس حق ندارد در مال كسى چه منقول و چه غير منقول و در مورد حق كسى دخل و تصرف كند يا توقيف و مصادره نمايد مگر به حكم حاكم شرع، آن هم پس از بررسى دقيق ثبوت حكم از نظر شرعى.

6 - هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غير انسانى اسلامى مرتكب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگرى به نام كشف جرم يا كشف مركز گناه گوش كند و يا براى كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسرارى كه از غير به او رسيده ولو براى يك نفر فاش كند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از كبائر بسيار بزرگ است و مرتكبين هر يك از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏باشد.

7 - آنچه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غير مواردى است كه در رابطه با توطئه‏ها و گروهك‏هاى مخالف اسلام و نظام جمهورى اسلامى است كه در خانه‏هاى امن و تيمى براى براندازى نظام جمهورى اسلامى و ترور شخصيت‏هاى مجاهد و مردم بيگناه كوچه و بازار و براى نقشه‏هاى خرابكارى و افساد فى الارض اجتماع مى‏كنند و محارب خدا و رسول مى‏باشند، كه با آنان در هر نقطه كه باشند و همچنين در جميع ارگان‏هاى دولتى و دستگاه‏هاى قضائى و دانشگاه‏ها و دانشكده‏ها و ديگر مراكز با قاطعيت و شدت عمل ولى با احتياط كامل بايد عمل شود، لكن تحت ضوابط شرعيه و موافق دستور دادستان‏ها و دادگاه ها، چرا كه تعدى از حدود شرعيه حتى نسبت به آنان نيز جايز نيست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نيز نبايد شود. و در عين حال مأمورين بايد خارج از حدود مأموريت كه آن هم منحصر است به محدوده سركوبى آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعيه، عملى انجام ندهند. و موكداً تذكر داده مى‏شود كه اگر براى كشف خانه‏هاى تيمى و مراكز جاسوسى و افساد عليه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى يا محل كار كسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو يا آلات قمار و فحشا و ساير جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پيش ديگران افشا كنند، چرا كه اشاعه فحشا از بزرگترين گناهان كبيره است و هيچ كس حق ندارد هتك حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعيه نمايد. فقط بايد به وظيفه نهى از منكر به نحوى كه در اسلام مقرر است عمل نمايند و حق جلب يا بازداشت يا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساكنان آن را ندارند و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزير و گاهى تقاص مى‏باشد. و اما كسانى كه معلوم

صحيفه نور ج 17 صفحه 107

شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بين مردم است، در حكم مفسد فى‏الارض و مصداق ساعى در ارض براى فساد و هلاك حرث و نسل است و بايد علاوه بر ضبط آنچه از اين قبيل موجود است آنان را به مقامات قضائى معرفى كنند. و همچنين هيچ يك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمى صادر نمايند كه به وسيله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل يا محل‏هاى كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تيمى است و نه محل توطئه‏هاى ديگر عليه نظام جمهورى اسلامى، كه صادر كننده و اجرا كننده چنين حكمى مورد تعقيب قانونى و شرعى است.

8 - جناب حجت الاسلام آقاى موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور و جناب آقاى نخست وزير موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعيت جلوگيرى نمايند و لازم است در سراسر كشور، در مراكز استاندارى‏ها و فرماندارى‏ها و بخشدارى‏ها هيات‏هائى را كه مورد اعتماد و وثوق مى‏باشند انتخاب نمايند و به ملت ابلاغ شود كه شكايات خود را در مورد تجاوز و تعدى مأمورين اجرا، چه نسبت به حقوق و اموال آنان سر مى‏زند بدين هيات‏ها ارجاع نمايند و هيات‏هاى مذكور نتيجه را به آقايان تسليم و آنان با ارجاع شكايات به مقامات مسؤول و پيگيرى آن متجاوزين را موافق با حدود و تعزيرات شرعى مجازات كنند. بايد همه بدانيم كه پس از استقرار حاكميت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهورى اسلامى با تاييد و عنايات خداوند قادر كريم و توجه حضرت خاتم الاوصيا و بقيه الله اروحنا لمقدمه الفداء و پشتيبانى بى‏نظير ملت متعهد ارجمند از نظام و حكومت، قابل قبول و تحمل نيست كه به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به كسى ظلم شود و كارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق كريم اسلامى از اشخاص بى‏توجه به معنويات صادر شود. بايد ملت از اين پس كه حال استقرار و سازندگى است احساس آرامش و امنيت نمايند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به كارهاى خويش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامى را پشتيبان خود بدانند و قوه قضائيه را در دادخواهى‏ها و اجراى عدل و حدود اسلامى در خدمت خود ببينند و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميته‏ها را موجب آسايش و امنيت خود و كشور خود بدانند. و اين امور بر عهده همگان است و كار بستن آن موجب رضاى خداوند و سعادت دنيا و آخرت مى‏باشد و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقيب و جزاى دنيوى است. از خداوند كريم خواهانم كه همه ما را از لغزش‏ها و خطاها حفظ فرمايد و جمهورى اسلامى را تاييد فرموده و آن را به حكومت عالمى قائم آل محمد صلى الله عليه و آله متصل فرمايد. انه قريب مجيب

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 108

تاريخ: 28/9/61

بيانات امام خمينى در ديدار با فرماندار سپاه، سرپرست، مربيان و اعضاى بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور

ادعاى پوچ رضاخان در مورد ارتش

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول تشكر كنم از شما جوانان عزيز كه علاقه من به شما مثل علاقه يك پدر به فرزند و يك برادر به برادر است. تشكر كنم كه تشريف آورده‏ايد و من از نزديك جمال شما را زيارت مى‏كنم. آقاى رضائى راجع به فعاليت‏هايى كه شما آقايان كرده‏ايد، يك گوشه‏اى را تذكر دادند و من مى‏خواهم چون دانشگاه‏ها هم باز شده است و انشاءالله باز مى‏شود، از فرهنگ شروع كنم تا به شما برسد. ببينيم كه فرهنگ وارداتى به ما چه كرد و ما در مقابلش بايد چه بكنيم. من از ارتش شروع مى‏كنم كه فرهنگ وارداتى در ارتش و در همه ارگان‏هاى دولتى و در قشر توده‏ها و جمعيت‏هاى ما چه كرد. زمان رضا خان، زمانى بود كه ادعا مى‏كردند كه ارتش قدرتمندترين زمان خودش را دارد و از همه زمان‏ها به ادعاى آنها قدرتمندتر است. من تاريخى براى شما بگويم كه گمان ندارم هيچ يك از شما در آنوقت بوده باشيد و آن مسائل را از نزديك لمس كرده باشيد. وقتى كه ارتش انگلستان و شوروى (روسيه آنوقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهاى او، قبلاً به دستور آنها در ايران راه‏ها را ساختند و خط آهن كشيدند براى اينكه تجهيزات آنها عبور كند از اينجا، و بعد در يك ساعتى، از ارتش روسيه و ارتش انگلستان هجوم كردند به ايران. به مجرد اينكه در سرحد (سرحدهاى دور) اينها وارد شدند، وضع ارتش ايران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود كه سه ساعت مقاومت كردند و بعد كه رضا شاه پرسيده بود چرا (از قرارى كه نقل كرده‏اند) چرا اينقدر كم مقاومت كرديد؟ گفته بودند: اينكه گفتند سه ساعت، يك دروغ بوده، ما همچو كه آمدند، فرار كرديم. و آنوقت معروف شد كه آن يكى كه دو نمى‏شود اعلاميه ارتش ايران است در اين هجوم كه يك اعلاميه داد، دوم نداشت. اين در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در يك ميدانى كه نزديك به اين خط آهن، ايستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و ديدم كه سربازها در تهران از سربازخانه‏ها بيرون آمدند و دارند فرار مى‏كنند. هيچ در تهران خبرى نبود، فقط در سرحدات بود كه خبرش رسيده بوده كه بله اينطور شده است. سربازها از سربازخانه‏ها بيرون آمده بودند و يكى‏شان را، يكى دو نفرشان را من ديدم كه دنبال يك شترى كه يك بارى به بارش بود مى‏گرديدند كه چيز ازش بيفتد بخورند. تمام، تقريباً تمام فرماندهان ارتش

صحيفه نور ج 17 صفحه 109

چمدان‏هاى خودشان را بستند و فرار كردند، از تهران فرار كردند، فرار كردند كه بروند بيرون، شايد از ايران بروند بيرون. و ارتش ما كه آنقدر برايش صحبت مى‏كردند كه قدرتمند است، فقط اين كار را مى‏كرد و همين طور قواى نظامى و انتظامى ديگرش كه مردم را سركوب مى‏كرد. مازندران را تمامش را املاكش را گرفت رضا شاه، تمام قدرتش اين بود كه به ما و به مردم و به ملت بخصوص روحانيت فشار مى‏آورد و زورگوئى مى‏كرد و در مقابل آنها، در صورتى كه آنها با ما جنگ نداشتند مى‏خواستند بيايند و عبور كنند از اينجا و اينجا را بگيرند، اينقدر مقاومت كردند كه اصل به حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به حسب حرف دوم كه شايد آن صادقانه بوده اينكه اصلاً مقاومتى در كار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتيم، فرار كرديم. اين وضع ارتش بود در آنوقت و وضع ژاندارمرى آنوقت. اين را كسانى كه حتى ژاندارمرى زمان محمد رضا را اطلاع دارند (گفتن ندارد) مى‏دانند چه خبر بود و وضع شهربانى آنوقت كه پاسبان‏ها با مردم چه مى‏كردند. پاسبان‏ها كه بايد پاسبانى كنند از اين مردم و از اين كشور، به جاى پاسبانى، يا زور مى‏گفتند يا دزدى مى‏كردند يا رشوه مى‏گرفتند و فشار مى‏آوردند به مردم. اين وضع قواى نظامى و انتظامى ما بود كه از اين بدتر بود، حالا كسانى كه اطلاعات عميق دارند، از آنها بايد بپرسيد. اين را مقايسه كنيد با حالا و پاسدارن عزيز ما و ارتش ما و ژاندارمرى ما و شهربانى ما. چه شد كه آنوقت آنطور بود، در مقابل اجنبى آنطور زبون بودند و اينوقت اينطور است كه جوان‏ها در مقابل آمريكا ايستاده‏اند و شعار مى‏دهند و مى‏گويند كه مرگ بر آمريكا؟

پاسدار و ارتشى‏اى كه در سنگر نماز شب بخواند مثل شير مقاومت مى‏كند

نكته اينكه اين تحول در ارتش پيدا شد، اين تحول در سپاه پاسداران پيدا شد، جوان‏هايى كه قبل از اين انقلاب در فكر اين معنا نبودندكه جنگى كنند و جهات جنگى را داشته باشند و نظامى باشند و در بين مردم خودشان سربلند بايستند و حفظ كنند مردم را، اين چيست؟ فرق ما بين اين دو زمان چى است؟ اين فرق، در فرهنگ است. فرهنگ ما در آن زمان با فرهنگ در اين زمان فرق كرده است. زبان فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در اين زمان فرق كرده است. شما از دانشگاه شروع كنيد تا ادارات دولتى، تا ارتش، تا ژاندارمرى آنوقت و تا همه اينها و تا توده‏هاى مردم، جوان‏ها، ببينيد كه ارتش ما و ساير قشرهاى ملت و دولتى، مجلس آنوقت و دولت آنوقت و همه اينها در اثر فرهنگ وارداتى چه بودند. ما هر مطلبى را، اگر يك شخصى مريض باشد، تا احساس مرض نكند به طبيب رجوع نمى‏كند، وقتى احساس مرض كرد آنوقت مى‏رود پيش طبيب. طبيب هم تا مرض را نشناسد، نمى‏تواند معالجه بكند. جامعه وقتى كه مريض باشد همين طور است. تا جامعه احساس نكند كه مريض است، احساس نكند كه در حال احتضار است، تا اين را احساس نكند به فكر طبيب نمى‏افتد، به فكر معالج نمى‏افتد. جامعه آنوقت خودش احساس مرض نمى‏كرد، خيال مى‏كرد كه نه، ما خودمان سالميم، جامعه‏مان سالم است، سايه اعليحضرت به سر ماست، ارتش ما، ما را حفظ مى‏كند و امثال اينها. در اثر اينكه احساس درد نمى‏كرد و اگر احساس درد هم مى‏كرد طبيبى نبود كه اين مرض

صحيفه نور ج 17 صفحه 110

را علاج كند، بلكه آنهائى كه دست اندركار بودند، آنها طبيب معالج نبودند، آنها جنايتكارانى بودند كه به عوض دارو، سم به مردم مى‏دادند. اگر دانشگاه ما دانشگاه خودى بود، دانشگاه، دانشگاهى نبود كه دنبال فرهنگ وارداتى باز بشود، آن درآمدهائى كه داشت، آن نبود كه در آنوقت بود. شما از آن چيزهائى كه از دانشگاه‏هاى آنوقت درآمد (البته من نمى‏خواهم همه را بگويم، استثناء دارد اما استثنايش كم است) آنهائى كه از دانشگاه بيرون آمدند و سيل آنها راه افتاد به طرف انگلستان و فرانسه و اخيراً آمريكا، ببينيد كه اينها در دانشگاه چى تهيه كردند، وقتى رفتند در خارج چى تهيه كردند و براى ما چى سوغات آوردند. افرادى كه آنوقت از دانشگاه بيرون آمده بودند و تحصيلاتشان را هم در خارج كرده بودند و برگشتند در ايران، همان‏هائى بودند كه وزراى آنوقت را و بسيارى از وكلاى آنوقت را آنها تشكيل مى‏دادند. اين وزراى آنوقت و آن وكلاى آنوقت چه مى‏كردند در ايران؟ براى ايران چه تحفه مى‏آوردند؟ تمام كوشش آنها اين بود كه رضايت در يك برهه‏اى انگلستان را و بعدش امريكا را فراهم كنند. در رأس همه هم كه در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد، محمدرضا خان بود، آن هم تمام كوشش‏اش اين بود كه آنها راضى بشوند، براى اينكه مى‏ديد كه اگر آنها راضى نباشند، اين از بين مى‏رود. وقتى خودخواه بود و مى‏خواست خودش باقى بماند، به اين كار نداشت ملت است. هر چه مى‏خواهد باشد، من باشم، هر كه باشد، هر كه نباشد. شما ببينيد كه منافع اين مملكت، منافع اين كشور از نفت گرفته تا ساير منفعت‏هائى كه در اين كشور هست و غنى است بحمدالله اين چه مى‏شد. نفت در آنوقت بيشتر از حالاها صادر مى‏شد، به ايران چه مى‏رسيد؟ به دستگاه سلطنتى چه مى‏رسيد؟ به خارجى‏ها چه مى‏رسيد؟ كى منافعش را مى‏برد؟ آنهائى كه مى‏خواستند منفعت ايران را برگردانند، دستگاه‏هايى بر مى‏گرداندند و چيزهايى، سلاح‏ها و - عرض مى‏كنم كه - مهمات از آمريكا بر مى‏گرداندند، در ازاى پول نفتى كه ما نفتش را داده بوديم، براى خودشان پايگاه درست مى‏كردند و خدا خواست كه اينها را آنها آوردند براى خودشان پايگاه درست كردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد. دانشگاه ما در آنوقت در دست يك دسته از اشخاصى كه در يك وقتى انگليسى و در اخير آمريكايى محض بودند، يعنى چشمان طرف آمريكا بود كه ببينند چه مى‏گويد تا اينها فرمان ببرند. يك دسته اقليتى هم كه از مردم شريف بودند در مجلس يا در دانشگاه، اينها در اقليت بودند و نمى‏توانستند صحبت كنند، همراه كسى نداشتند. اينها بايد خون جگر بخورند و در حضور آنها ببينند كه اين جنايات دارد وارد مى‏شود. شما دست روى هر يك از اين ارگان‏هاى سابق بگذاريد، برويد سراغ مجلس، مجلس چه فضاحتى در اين ايران به بار آورد، مجلسى كه اسمش را مى‏گذاشتند مجلس شوراى ملى ايران، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس. شماها ديگر اين آخرها يادتان هست كه اين قضيه آخرى كه گذراندند براى اينكه كسانى كه آمريكايى هستند، از آمريكا آمده‏اند، ارتشى هستند، بستگان آمريكا هستند، مأمون هستند و نبايد در اينجا محاكمه‏شان كرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازى هم در آوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد، دوتايشان چه، اما مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد. مجلس ما آن بود كه ما را اسير آمريكا كرد و شاه موشان مجلس ما هم، كشور ما هم آن بود

صحيفه نور ج 17 صفحه 111

كه كشور ما را آنطور اسير كرد، و خود ارتش هم، چون فرهنگ، فرهنگ خارجى بود و تربيت و ارتزاق از فرهنگ خارجى مى‏شد، آنها بودند كه جز اينكه جيب‏هاى خودشان را پر بكنند كارى نمى‏كردند. طورى نبود كه ما يك ارتش فرض كنيد كه چهارصد هزار نفرى كه داشتيم، يك ارتشى باشد كه بتواند يك مقاومتى بكند. تربيت، يك تربيتى بود كه نبايد مقاومت كرد. رفاه در بين آنها به طورى بود كه ديگر جاى اين نمى‏ماند كه بخواهند براى كس ديگر يا براى حفظ كشورشان چه بكنند. در آنوقت هم دفاع از ملت، ملت ايران بود، دفاع از كشور ايران بود، حالا هم هست. آنوقت دفاعشان آن بود كه عرض كردم كه اصلاً مقاومت نشد و اساساً خراب بود و معلوم شد كه ارتش ميان تهى است و امروز هم شما حال ارتش را، حال پاسدارها، حال بسيج را، حال اينها را مى‏بينيد كه دو سال و بيشتر از دو سال است كه مقاومت كرده‏اند و ايستاده‏اند اين جوانها و اين مليت كه اينها را اينجور كرده. اگر مليت بود، آنها هم داشتند اين را. اين آقايانى كه خيال مى‏كنند كه از مليت است اين امور، اينها نمى‏فهمند. اگر - مى‏فهمند خودشان - مى‏فهميدند، خودشان را به اين روز نمى‏انداختند. اين ايمان است كه اينها را اينطور كرده. آن پاسدار و آن ارتشى كه در سنگر خودش نماز شب بخواند، اين ارتشى مثل شير مقاومت مى‏كند، براى اينكه براى خداست. آن ارتشى كه مشروب بخورد آنجا و قمار بازى كند آنجا، براى كى كند؟ آن تا ببيند پاسدار آمد، سى هزار نفرشان اسير مى‏شوند، مى‏آيند خودشان را به بند هم مى‏اندازند. شما خيال مى‏كنيد كه ما در مقابل همين عراق كه همه كشورها دارند از آن حمايت مى‏كنند، پول سرشار را اين شيوخ بدبخت به اين جانى مى‏دهند و اسلحه‏هاى بسيار هم كه از همه جا برايشان مى‏آيد، شما خيال مى‏كنيد كه اگر يك روزى در آن زمان اتفاق مى‏افتاد، او با آن وضعى كه داشت و كشور ما با اين وضعى كه داشت كه ملت هيچ كار نداشت به اين مسائل، فقط بود ارتشش، ارتش آنطورى، يك ساعت اينها مى‏توانستند مقاومت كنند؟ خدا خواست كه آنوقت به اين فكر نيفتادند. يعنى آن هم از باب اين بود كه شاه تسليم آمريكا بود و ديگر ادعايى نداشتند كه نوكر خودشان را چى بكنند. امروز كه دو سال بيشتر است شما مقاومت كرده‏ايد و دنبال شما اين مردم، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند كوشش مى‏كنند براى پيشبرد شما، اين فرهنگ اسلام است كه اين را آورده است، نه فرهنگ ملى است و نه فرهنگ شاهنشاهى، اينها بود قبلاً و اين مسائل نبود. اين اسلام است كه جوان را، جوان‏ها را از كنار دريا و از آن بازى كه برايشان درست كرده بودند، از آن چاه‏هايى كه برايشان كنده بودند، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرت‏هاى دنيا ايستاد و خم به ابرو نياورد. اين فرهنگ اين كار را كرد.

دشمنان دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند

از دانشگاه اسلامى، انشاءالله بعد از چند سال خواهيد ديد كه نتيجه چه خواهد شد. دولت‏ها از دانشگاه تشكيل مى‏شود، مجلس‏ها از دانشگاه تشكيل مى‏شود، دانشگاه در ارتش دخالت دارد، دست دارد، فرهنگ در ارتش تأثير دارد، فرهنگ در كوچه و بازار و مردم تأثير دارد. آن روز روزنامه‏ها را

صحيفه نور ج 17 صفحه 112

مى‏ديدى، روزنامه‏هايى بود كه همه برخلاف مصالح خود كشور ما و چون اسلام را مى‏ديدند كه اگر باشد نمى‏شود كه اين اسلام را جلويش را گرفت، برخلاف اسلام بودند. در زمان رضاخان، خوب شد كه شما آنوقت نبوديد، خون دلى خوردند اشخاصى كه در آنجا بودند، در آنوقت بودند. آقا، در روزنامه يا در مجله‏اى كه آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اكرم (ص) جسارت كرد، يك نفر جواب نداد. به صراحت، شعراى آنوقت، نويسنده‏هاى آنوقت، روشنفكران آنوقت، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند. البته استثناء داشت، اما آنها در اقليت بودند، نمى‏توانستند چيزى بگويند. مجلات آن روز، خدا مى‏داند كه آن مجلات با اين جوان‏ها چه كرده است. سينماهاى آن روز، تئاترهاى آن روز، هنرهاى آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند. خدا به ما تفضل كرد، ترحم كرد و اين تحول حاصل شد و تا اين مطلب هست، اين تحول هست و باقى هست، شما از هيچ چيز نترسيد. كسى كه از خدا مى‏ترسد از كس ديگرى نبايد بترسد. بين شما و آنها، همين بود كه شما براى خدا، فى سبيل الله داريد جهاد مى‏كنيد. آنوقت، اصل صحبت از خدائى در كار نبود اعليحضرت فرمودند، چه فرمان يزدان چه فرمان شاه اين منطق اينها بود. اينكه روحانيون فرياد مى‏زنند به اينكه اسلام را بايد تقويت كرد در يك كشورى، بايد ايمان مردم را تقويت كرد، اينها براى همين است كه ديدند كه كجاهائى كه ايمان هست، جاهائى كه ايمان هست چى هست و جاهائى كه ايمان نيست چى هست. حالا شما خودتان لمس كرديد اين را. همين جوان‏هائى كه الان هستند، نظير آنها سابق هم بودند. سابق اينطور نبود كه ما جوان نداشته باشيم. به همين مقدار يك خرده كمتر البته، چون جمعيت زياد شده، جوان آنوقت بود و همين مقدار اشخاص بودند، مردم بودند، جمعيت همين طور بود، اما چى بود؟ خيابانش را وقتى مى‏گشتيم همه فساد، اين فرهنگ اجنبى است. در خيابان‏ها كسى وارد مى‏شد مى‏ديد سر تا ته خيابان‏ها يا مشروب فروشى است يا بساط زدن و چه كردن است، يا زن‏هاى لخت در بين مردم راه افتادن است. بازارش را مى‏ديدى همين بود، همين مسائل بود. توى مدارسش مى‏رفتى، توى مدارس دانشگاهى - و چيزيش - همين مسايل بود. در ديوارهاى دانشگاه بدگويى بود به اسلام و به قرآن كريم. حتى بعد از انقلاب، آنوقتى كه دانشگاه در قبضه منافقين و امثال منافقين بود، در ديوار دانشگاه به اسلام جسارت مى‏كردند. وقتى كه ما دست‏مان را دراز كرديم كه هر چه آمريكا مى‏دهد بخوريم و هر چه هم خط مى‏دهد عمل بكنيم و خودمان گوش و چشمها را ببنديم نبينيم، وقتى اينطور مى‏شود، آن حال مى‏شود كه ديديم و ديديد.

آن چيزى كه ملت‏ها را مى‏سازد فرهنگ صحيح است

و اين خداست كه ما را از اين لجنزار و از اين چاه هلاكت بيرون آورد و به مقام انسانيت شماها را رساند. مقامى كه براى خدا، براى پيشبرد اهداف اسلام شما جنگ مى‏كنيد. نظير مجاهدين اين زمان، نظير اين جوان‏هاى اين زمان، از اول تاريخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بوده‏اند، اما كم بودند. زمان رسول الله صلى‏الله عليه و آله و سلم تا مى‏آمد به زمان ائمه ما عليهم السلام، آن زمان رشد اسلام

صحيفه نور ج 17 صفحه 113

بود، پيغمبر چقدر خون دل از اين مردم همان بلاد خودشان مى‏خورد، اميرالمؤمنين چقدر شكايت كرده است، قرآن چقدر شكايت كرده است - قرآن از آنها - شكايت از همان مسلمان ها. اميرالمؤمنين از همان مسلمان‏ها و از همين كسانى كه در اطرافش بودند شكايت مى‏كردند، منبر مى‏رفت آروزى مرگ مى‏كرد. اميرالمؤمنين وقتى هم كه شمشير را خورد از آن منافق، فزت و رب الكعبه فرمود، براى اينكه راحت شد از اين گرفتارى كه به دست مردم دارد. مى‏خواستند يك ارتشى را، يك لشكرى را به آنطورى كه سابق بود، براى دفاع از اسلام راه بيندازند، چقدر خون دل مى‏خوردند، چقدر زحمت مى‏كشيدند، نمى‏آمدند. امروز داوطلب شما داريد مى‏رويد، داوطلب طرف شهادت مى‏رويد، طرف مرگ مى‏رويد. امروز شما بسيج و پاسداران و كميته‏ها و ارتش و قواى نظامى و انتظامى و عشاير و آنها يك جور ديگرى بودند، حالا يك جور ديگرى شده‏اند، همه شما اميد اسلام هستند، اسلام به وجود شما افتخار مى‏كند، بگذار هر چه مى‏خواهند در خارج بگويند، در خارج بگويند كه مردم ديگر برگشته‏اند - از -، ديگر مردم رها كرده‏اند. انتخابات مى‏شود اولش مى‏گويند كه (همين انتخاب اخير) اولش در خارج مى‏گفتند كه مردم شركت نمى‏كنند، مردم شركت نكردند. مى‏ترساندند كه اگر شركت كنيد چه مى‏شود. بعد كه ديدند شركت مى‏كنند، حالا مى‏گويند دروغ است. هر چه مى‏شنوند از اين چيزها، يكى‏شان به ديگرى مى‏گويد دروغ است. اينها مى‏خواهند تحليل ما را، ما را از تحليل‏مان اغفال كنند. اينطور بود. مى‏گويند بابا، مردم آنجا در صحنه هستند. مى‏گويند نخير، هيچ در صحنه نيستند. دانشگاه‏ها باز مى‏شود مى‏گويند مردم نخير، نمى‏روند. انتخابات شد، نخير انتخابات نبود. انتصابات بود، دولت مردم را با زور برد. بابا، مردم در دانشگاه اجتماع مى‏كنند براى نماز. نخير، به اينها پول مى‏دهند. همه را مى‏گويند دروغ است. براى اينكه مبادا... مى‏گويند اين دروغ است كه مى‏خواهند اين تحليل ما، ما شك در تحليل‏مان بكنيم. وضع اينجور شده براى آنها. اگر اينها يك آدم‏هايى بودند، واقعاً انسان تاسف مى‏خورد به بعضى اشخاص كه مى‏توانستند آدم باشند، مى‏توانستند مفيد باشند، مى‏توانستند براى خودشان مفيد باشند، مى‏توانستند براى كشور مفيد باشند، همچو جهالت كردند، نفهمى كردند با همه، اصلاً نشناخته بودند اسلام چه هست، قدرت اسلام را نمى‏دانستند چيست، هى دم از مليت زدند و هى دم از چى زدند. اسلام اينها را اينطور از خود بيخود كرده و عاشق كرده است، اينها نشناختند، ملت را نشناختند، ايمان ملت را نشناختند، به خيال خودشان مى‏خواستند خدمت براى ديگران بكنند كه خودشان به نوائى برسند، خودشان هم به همين نرسيدند. آنها گمان مى‏كردند كه بالاخره امريكا مى‏آيد، پس ما يك جاى پائى براى خودمان بگذاريم. بعضى‏شان هم شايد مبعوث بودند از طرف آنها، لكن امريكائى در كار نيست. تا اينها زنده‏اند، امريكا تو كار نيست. حالا اگر يك وقت در تاريخ خداى نخواسته يك چيزى بشود، ايران باز فراموش كند اين صحنه‏هاى انسانى را، آن مسأله ديگرى است، اما انشاءالله اين مسائل هست و به قوت خودش هست و اينها باختند، بدبخت كردند خودشان را. و يك دسته‏هاى ديگر هم هستند دارند بدبخت مى‏كنند. نكنند اينها ديگر. اين جوان‏ها رها كنند اين مسائل را، مى‏بينند كه ديگر نمى‏شود، مى‏دانند كه ديگر اين منحرفين نمى‏توانند بيايند اينجا

صحيفه نور ج 17 صفحه 114

برسند به يك حكومتى. حكومت به كى بكنند؟ به اينها؟ در صورتى كه مى‏توانند خوب، بيايند درست مثل آدم مشغول كار بشوند و توبه كنند، برگردند به كارهاى خودشان. در هر صورت آن چيزى كه ملت‏ها را مى‏سازد، فرهنگ صحيح است. آن چيزى كه دانشگاه را بارور مى‏كند كه براى ملت مفيد است، براى كشور مفيد است، آن عبارت از آن محتواى دانشگاه است، نه درس است. صنعت ماعداى ايمان، فساد مى‏آورد. علم ماعداى ايمان، فسادآورد. اذا فسد العالم فسد العالم. هر چه علم بيشتر شد، فسادش هم بيشتر است. اهل جهنم از تعفن عالم به ايذا دارند، اذيت مى‏كشند. عالمى كه ايمان دارد آن است كه خدا تعريفش مى‏كند، پيغمبر تعريفش مى‏كند، اسلام تعريفش مى‏كند. اگر ايمان پهلوى تخصص نباشد، تخصص مضر است. تخصص در يك كشورى باشد كه ايمان تويش نباشد تخصص كشور را به هلاكت مى‏رساند، به بستگى مى‏رساند. اينهمه متخصص ما داشتيم در هر رشته‏اى، در زمان سابق براى اين ملت چه كردند اين متخصصين ما؟ جز هى ملت را به عقب راندند، هى وابسته كردند، همه چيز وابسته شد. هر چه اسم مى‏بردند مى‏گفتند بايد برويم به سراغ اروپا. لولهنگ سازى را خوب بلدند. آنها به ما ما را مى‏بردند براى اينكه تعليم كنند، تعليم نمى‏كردند، جوان‏هاى ما را مى‏بردند يك دسته را فاسد مى‏كردند، يك چيزهاى ناقصى، ميان راه اينها را رها مى‏كردند بيايند. ما را هى بازى دادند، كشور ما را هى بازى دادند، ملت راهى بازى دادند كه ما مى‏خواهيم شما را برسانيم به تمدن بزرگ. وقتى رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ، ما را منحط كردند تا حدى كه همه چيزمان وابسته به غير بود و همه دارائى ما را بردند اينها. اينها كه رفتند تمام بانك‏هاى اينجا را غارت كردند و رفتند. اينقدر بدهكار هستند اين فرارى‏ها به اين بانك‏ها. سال‏هاى طولانى بايد زحمت بكشند تا چيز بانك‏ها را حالا خود ايران بدهد. براى اينكه فرهنگ، فرهنگ ايمانى نبود، ايمان توى جامعه نبود، ايمان در بازار نبود، ايمان توى - عرض مى‏كنم - خيابان نبود، ايمان توى دانشگاه نبود. هر جا را منتها مؤثرتر مى‏دانستند، آنجا را بيشتر فشار مى‏آوردند. روحانيون هم كه الا خيلى. خيلى نادر از آن مسائل اولى كه صدر اسلام داشته، نگذاشته بودند، همان سر جاى خودشان بودند. اينها را ديگر نمى‏توانستند منحرف كنند، از بين مى‏بردند، اسير مى‏كردند، تبعيد مى‏كردند، حبس مى‏كردند، مى‏كشتند. عده‏اى از روحانيون بزرگ را كشتند در زمان رضا خان، از شهرهاى خودشان بيرونشان كردند بردند يك جاى دور دستى آنجا نگهشان داشتند. علماى آذربايجان را از آنجا برداشتند بردند يك جاى ديگر. علماى مشهد را همه را اسير كردند آوردند تهران. يكى از بزرگترين علماى آنجا را در همين تهران بين من خودم اين را ديدم كه توى يك خيابانى كه اجازه داشت تا اينجا بيايد از خانه‏اش بيرون، با شبكلاه نشسته بود و مردم مى‏آمدند مى‏رفتند خيلى‏ها نمى‏شناختند، بعضى‏ها هم مى‏شناختند جرأت نمى‏كردند سلام بكنند به او. و همين را كه علماى درجه يك مشهد بود، مرحوم آقازاده بزرگ كه از علماى درجه يك بزرگ بود، با پاسبان توى خيابان مى‏بردندش براى محاكمه، آخرش هم كشتند او را.

صحيفه نور ج 17 صفحه 115

خداوند مردم را به يك انسان‏هاى اسلامى - انسانى متحول كرد

اين ملت، همان ملت بود، اما چرا حرف نزد، براى اينكه فرهنگ خارجى نگذاشته بود. اين چشمش را اين جوان وقتى باز مى‏كرد، به مجله نگاه مى‏كرد مى‏ديد كه همه‏اش يك مسائل جنسى، به روزنامه نگاه مى‏كرد، يا فحش به آخوند بود يا - فحش عرض مى‏كنم - كه به ملا بود يا به اسلام يا به اين چيزها. بچه را از كوچكى بزرگش كردند به ضداسلام، به ضد وطن. به ضد ايمان و اگر خداى تبارك و تعالى به اين ملت مظلوم ترحم نفرموده بود، آن خواب‏هائى كه اينها ديده بودند، بيشتر از اين مسائل بود. شما يكى دو سه تا مسأله‏اش كه در اين آخر واقع شد ازدواج پسر يك سرهنگى به پسر سرهنگ ديگر، ازدواج پسر به پسر، اين يكى از مسائلى بود كه راهش باز شد، بعدها هم اگر مهلت داده بودند مسأله رايج مى‏شد، چرا كه در بعضى جاهاى ديگر هست. فحشاى علنى در خيابان، در شيراز، اينها خيلى خواب ديده بودند براى ما. ديگر قضيه دريايش را كه همه آنهائى كه رفته‏اند، ديده‏اند - و عرض مى‏كنم - يا شنيده‏ايد و قضيه كاباره‏ها و قضيه ميخانه‏ها و قضيه قمار بازى‏ها و اين قضايائى كه سرتاته ايران پر از اين مسائل بود.صحبت از اسلام توى كار نبود. خداوند رحم كرد، همه شما را متحول كرد، تمام جوان‏هاى ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد كرد در يك محيط اسلامى انسانى كه در مقابل شرق و غرب ايستاده است و ابداً خم به ابرو نمى‏آورد كه اينها داراى - نمى‏دانم - چه چيزهاى پيشرفته‏اى هستند و آنها هم، شما اين را بدانيد كه آنها، هميشه اينطور بوده كه استعمارگر كوشش‏اش اين بوده است كه از خود مردم به جان خود مردم بريزد. هميشه بنابراين بوده كه يك كودتائى در خود كشور ايجاد كند، يك اختلافى در خود كشور ايجاد كند. اينها در اين صدد هستند هميشه، دست از ما برنمى‏دارند. بيدار باشد ملت ما، بيدار باشد ارتش ما، بيدار باشد پاسدارهاى ما، كميته ها، بسيج نمى‏دانم عشاير، همه اينها بيدار باشند بفهمند كه اگر يك وقت بنا شد كه يك زمزمه خلاف پيدا شد بدانيد كه نمونه اين است كه يك مسأله‏اى درست كنند. دانشگاه كه باز شده است، بدانند اين جوان‏ها كه دست‏ها ممكن است در كار باشد كه باز مسائل را طور ديگرى كنند و شماها را منحرف كنند. همان دفعه اولى كه شما از يك استاد يا از يك دانشجو يك چيز انحرافى ديديد، همان دفعه اول گزارش بدهيد تا جلويش گرفته بشود. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان كه عزيز اسلام هستيد، عزيز پيغمبر اسلام هستيد، عزيز حضرت ولى امر هستيد به شما توفيق عنايت كند كه در راه اسلام، در راه ميهن خودتان جديت كنيد و انشاءالله آن بسيج عمومى كه براى ياد گرفتن باشد، هم تعليمات دينى و ياد گرفتن قرآن و كتاب و هم تعليمات نظامى و اينها، يك كشور نظامى بشود، نظامى - الهى. يك همچو كشورى كه اينطور شد، ديگر كسى به آن طمع نمى‏كند، براى اينكه مى‏داند ضررش بيشتر از نفعش است. توجه كنيد به افغانستان، در صورتى كه كمونيست - هايش، دولتش نمى‏دانم مخالف بودند با مردم، همين عده مردمى كه مال ملت بودند و مال اسلام بودند، همه طريقه اسلامى داشتند، همين‏ها تاكنون بعد از بيشتر از يك سال مقاومت كردند و شوروى را پشيمان كردند از اين كارى كه كرده است و يكى از كسانى كه از ارتشى‏هاى شوروى بود و فرار كرده

صحيفه نور ج 17 صفحه 116

بود مى‏گفت تاكنون سى هزار جمعيت ارتشى شوروى در افغانستان كشته شده است. اينها مى‏بينند نمى‏شود در يك كشورى كه ملتش يك چيزى را مى‏خواهند، نمى‏شود خلافش كرد. حالا آنجا دولت شان هم موافق با آنها بود و حزب - نمى‏دانم - زهر مارشان هم موافق با آنها بود. اينجا كه ما نه يك حزب مخالفى داريم و نه يك دولت مخالفى داريم و نه يك مجلس مخالفى، هيچى نيست. در اينجا بيايند چه بكنند؟ هر كوچه بروند كشته مى‏شوند، هر كوچه، اينها بايد بروند از ماورأى ابرها عبور كنند. بالاخره كشور گيرى و منفعت از كشور با آسمان نمى‏شود، زمين مى‏خواهد، زمين هم نمى‏توانند بيايند. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه ايمانتان قوى بشود. ايمان همه ما، ايمان همه ما انشاءالله قوى باشد. توجه به خدا و آن قرب به خداى تبارك و تعالى هر روز زيادتر بشود و وحدت كلمه و اجتماع ما كه در رأس امور است، درباب حفظ كشور بيشتر بشود انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 117

تاريخ: 1/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و معاونين اين وزارتخانه و استانداران سراسر كشور

اين قدرت اسلام است كه مردم را اينطور در صحنه نگه مى‏دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از جمله مسائلى كه بايد به آن توجه كنيم و شكر خداى تبارك و تعالى را بجاى بياوريم، اينكه ببينيم ملت با ما چه كرده است. شما اگر در تمام ادوار و دنيا بگرديد، ملتى را همانند مردم ايران نمى‏توانيد پيدا كنيد كه در رفع همه مشكلات پيشقدم باشند. و هميشه ميزان، نوع ملت و توده‏ها هستند. مردم ماقبل از انقلاب و بعد از آن، چنان در صحنه هستند كه انسان متحير مى‏شود. شما ببينيد كه در همين انتخابات مجلس خبرگان، چون مردم آن را مى‏خواستند، بيش از هيجده ميليون راى دادند و ملت مى‏داند كه فشارى در كار نبود. حتى يك مورد هم ماموران دولتى به كسى نگفتند كه برو رأى بده. اين قدرت اسلام است كه از يك طرف مردم را اينطور در صحنه نگه دارد و از طرف ديگر قواى مسلح، از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير، همه و همه بيشتر از دو سال با تحمل آنهمه فشارها و سختى‏ايستاده و از اين كشور دفاع مى‏كنند و شهيد مى‏دهند. در مورد خانه‏هاى تيمى هم كه در سراسر كشور گروهى از مفسدين در آنها مشغول به توطئه بوده و هستند، مى‏بينيد كه شهربانى و كميته‏ها و پاسداران و ماموران دادستانى و سايرين چه اقدام‏هاى موثرى انجام مى‏دهند كه همين ديشب اعلام كردند پنجاه خانه تيمى به همراه عده زيادى از اين مفسدين را گرفته‏اند اگر در رژيم سابق يك خانه تيمى كشف مى‏شد، مى‏دانيد كه چه هياهوئى راه مى‏انداختند. امروز چه؟ من اين را يك ظلم مى‏دانم كه فرزندان عزيز ما اينگونه شبانه روز كار كنند و در راديو و تلويزيون و روزنامه‏ها فقط چند كلمه بگويند و رد بشوند. همين فقط گفته شود كه چه شد، بدون تشكر از مردم ما كه با مأمورين همكارى داشتند و بدون تشكر از تمام دست‏اندركاران. امروز پاسداران عزيز ما براى كشف خانه‏هاى تيمى آنهمه كشته مى‏دهند تا خانه‏اى كشف شود و محل فسادى از بين برود. من از آنها تشكر مى‏كنم.

خدمت به ملت و دولت، خدمت به اسلام است

اين شكر نعمت است، نعمتى كه خداوند به ما داده است. شكر نعمت اين است كه ما به جاى صحبت، عمل كنيم. آن هم طبق ضوابط اسلام، نه تجاوز كنيم و نه تقصير.

صحيفه نور ج 17 صفحه 118

همانطور كه عرض كردم، رفتن و جاسوسى كردن و تجسس نمودن خلاف اسلام است. از طرفى تجاهر به فسق و خلاف شرع هم خلاف شرع است. البته توده‏هاى مردم هيچ گاه عمل خلافى انجام نمى‏دهند، ولى ممكن است دسته‏اى پيدا شوند و بخواهند سوء استفاده كنند. نه، سوء استفاده هم نبايد بشود. احكام اسلام در تمام ابعادش بايد عمل بشود. يعنى نه جاسوسى شود و تفتيش عقايد و نه كسى متجاهر به فسق شود.

ما نبايد ظلم كنيم، يعنى تفتيش نمائيم كه در داخل خانه‏هاى مردم چه مى‏گذرد، كسى هم حق ندارد عشرتكده درست كند و يا قمارخانه. در حكومت اسلامى با اينگونه امور مبارزه مى‏شود. ما مى‏خواهيم احكام خدا جارى شود. آن طرفش هست، اين طرفش هم هست. آن طرف كه نبايد با مردم بدرفتارى كرد، نبايد داخل منازل مردم ريخت، مردم بايد در خانه‏هايشان مطمئن باشند، در زندگى‏شان، كسب و تجارتشان اطمينان داشته باشند. دولت اسلامى موظف است مردم را مطمئن نمايد در همه چيز، در سرمايه هايشان، در كسب و كارشان. دولت حق ندارد به آنها تعدى نمايد و اگر كسى تعدى كرد تأديب خواهد شد. و از آن طرف هم اگر كسانى كه مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمايند، آنها هم تاديب خواهند شد. خلاصه ما بايد تمام جوانب را ملاحظه كنيم و بايد در مقابل ملت بزرگ ايران متواضع باشيم و به آنها خدمت كنيم. يك خدمت اين است كه بگوئيم متشكريم و دعا كنيم. ولى شكرگزارى حقيقى از ملت عبارت است از اينكه نعمتى را كه آنها به ما دادند جبران كنيم. در مقابل گرفتارى‏هاى آنها خاضع باشيم و سعى كنيم تا تمام گرفتارى‏هاى آنها را رفع نمائيم. همه مى‏دانيم كه كشور ما هيچ گونه تزلزلى ندارد. و اينكه با تمام گرفتارى‏ها به چنين استقرارى رسيده‏ايم، از عنايات خداوند است كه مردم توجيه شدند تا در مقابل تمامى سختى‏ها بايستند.

امروز اكثر قدرت‏ها با ما مخالف هستند، ولى ملت ما با اتحاد خود در مقابل تمام آنها ايستاده است. ملت اگر اتحادش را حفظ كند، مطمئن باشد شكست نمى‏خورد. مردم بايد پشتيبان دولت باشند. دولت و استانداران و فرماندارها در هر جائى كه هستند بايد به مردم خدمت كنند. وقتى ما خدمتگزار ملت شديم، ملت هم پشتيبان ما خواهد شد و در اين صورت است كه طمع خارجى‏ها قطع خواهد شد، چرا كه هميشه اجانب بنايشان بر اين است كه از داخل، كارها را خراب كنند و اتحاد مردم را از بين ببرند، اختلاف ايجاد كنند و بعد به ايادى داخلى شان دستور دهند تا مقاصد پليد آنها را پياده نمايند. پس ملت بايد اتحاد خودش را حفظ نمايد و تنها در سايه اين اتحاد است كه ما تحت هيچ بيرقى نيستيم. ما تنها زير پرچم اسلام زندگى مى‏كنيم و هيچ كس بر ما نفوذ ندارد. تنها نسبت به احكام اسلام خاضعيم و تا قدرت داريم دنبال تحكيم پايه‏هاى اسلامى باشيم و از اسلام تبعيت مى‏نمائيم. در اين صورت است كه خداى تبارك و تعالى به ما كمك خواهد كرد.

عمده اين است كه ما به اسلام خدمت كنيم. خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و امروز هر خدمتى كه انجام دهيم، خدمت به اسلام است. هر خدمتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، خدمت به اسلام است. وقتى قرار گذاشتيم كه به اسلام خدمت كنيم،

صحيفه نور ج 17 صفحه 119

خداى تبارك و تعالى هم ما را تنها نمى‏گذارد و نمى‏گذارد گرفتار شويم. براى اينكه گرفتارى از خود انسان است، از خارج نيست. تا در داخل ملت يك كرم زدگى پيدا نشود خارجى‏ها نمى‏توانند كارى انجام دهند. و بحمدالله امروز ما از داخل اطمينان داريم و با اين اطمينان بايد به مردم خدمت كنيم و ديگر نبايد بگوئيم حال انقلاب است. نه، ديگر حال آرامش است، حال خدمت به مردم و جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است كه مردم مطمئن باشند و نسبت به همه چيزشان اطمينان داشته باشند، سرمايه‏هايشان را به كار انداخته و نسبت به آن اطمينان داشته باشند، بايد كاسب نسبت به كسبش و ادارى نسبت به اداره‏اش اطمينان داشته باشد. ديگر هيچ كس از آمدن به وطن خود نترسد. بيايند و بفهمند كه در اينجا مسأله‏اى نيست. با كمال آرامش مشغول به كار شوند و نترسند از اينكه يك وقت سرمايه‏هايشان را مى‏گيرند. خير، ما بر آن نيستيم كه سرمايه مردم گرفته شود. سرمايه مردم مال خودشان است، آن را به كار بيندازند و كسب بكنند و كشور را اداره و تقويت بكنند. دولت هم پشتيبان آنهاست و بايد باشد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 120

تاريخ: 4/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل گروه تحقيقات صنعتى و دفاعى وزارت دفاع

آنچه ما به دست آورده ايم، اين است كه اسلام را زنده كرده‏ايم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما عزيزانى كه براى اسلام و ميهن خودتان افتخار آفريديد و با گزارشات و پيشرفت‏هاى خود مرا خوشحال كرديد تشكر مى‏كنم ما هر قدمى كه به پيش مى‏رويم، از جناياتى كه به وسيله آمريكا و امثال آن و ايادى داخلى آمريكا بر اين كشور رفته است، بيشتر مطلع مى‏شويم. بزرگترين خيانتى كه كردند همين بود كه نگذاشتند جوان‏ها و ارتش ما رشد كنند. اگر از اول ارتش ما يك ارتش اسلامى بود و آن تعهدات اسلامى را داشت و به آن عمل مى‏كرد، حالا وضع ما غير از اين بود. معذلك خداوند تبارك و تعالى سايه عنايتش را بر سر اين ملت انداخت كه در بين راه جلوى مفاسد را بگيريم، البته باز هم در بين راه هستيم و من اميدوارم كه آقايان با دلگرمى به كار خود ادامه دهند و توجه داشته باشند به اينكه خداوند به آنها اجر خواهد داد و همين كارهاى شما هم از عبادات بزرگ است و علاوه بر اينكه در دنيا و در همه جا ثبت مى‏شود در نامه عمل شما هم ثبت خواهد شد.

ما در عين حال كه در اين جنگ عزيزانى را از دست داده‏ايم و آنهمه جنايت بر اين كشور وارد شده است و اخيراً جنايت بزرگ دزفول را متحمل شده‏ايم كه من در اينجا به خانواده‏هاى مصيبت ديدگان اين حادثه تسليت گفته و براى مصدومين آنها نيز از خداوند شفا مى‏خواهم، اما چيزى كه كشور ما دريافت كرده است بسيار ارزشمندتر و عزيزتر از اينهاست. البته ما صدمات به افراد را نمى‏توانيم جبران كنيم، لكن اميد است كه بعدها اشخاص ديگرى بيايند جبران كنند. آنهائى كه بدبين هستند و در گوشه‏اى نشسته‏اند و روى نقطه ضعف‏ها انگشت مى‏گذارند كه چرا ما كشته داديم، چرا وضع فلان است و از اين چراها و چراها، هيچ گاه آن طرفش را در نظر نمى‏گيرند كه ما چه دريافت كرده‏ايم. و البته اين را ما و همه مى‏دانيم كه چقدر از ما كشته و معلول و مصدوم شدند ولى ما ابتدا به جنگ نكرديم .اگر آقايان مى‏گويند كه چرا شما با آمريكا در افتاديد كه اين جنگ واقع شود، كه ما هم از اول مى‏دانستيم كه در افتادن با آمريكا و همه قدرت‏اين توابع را دارد، ولى اين اشكالى است كه اين آقايان بايد به خود پيغمبر بكنند كه چرا با ابوسفيان‏ها در افتاديد تا عمويت و افراد بزرگى از اسلام كشته شوند و مى‏بايست تسليم مى‏شدى و در گوشه خانه‏ات مى‏نشستى و در اين صورت به اميرالمؤمنين هم اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 121

اشكال وارد است كه همه گفتند بگذار معاويه و اشعث در حكومت شام باقى باشد و همين مطلب اسباب اين شد كه اشخاصى مثل عمار و چندين هزار جمعيت كشته شوند. و با اين تفكر، اشكال به حضرت سيدالشهدا هم وارد است كه چرا از مدينه آرام برخاست و با يك جمعيت كم به راه افتاد و در مقابل يك حكومت جبار ايستاد. پس اگر بنا باشد همه اينها و همه انبيا در تاريخ اشتباه كرده باشند و مى‏بايست با منطق اين آقايان با قلدرها بسازند، ما هم اشتباه كرده‏ايم و به آن اعتراف مى‏كنيم و اگر مسأله اين نيست، بلكه مسأله، مسأله انسانيت به ارزشهاى انسانى است،جلوگيرى از اين جناياتى است كه قلدرها به بشريت و انسانيت مى‏كنند، مسأله تباهى افراد ارزشمند است، پس ما نمى‏توانستيم داخل خانه نشسته باشيم و آمريكا هم بيايد در داخل اين كشور حكمفرمائى كند و همه دست به سينه در برابر آمريكا بايستند و چاپلوسى كنند تا اينكه نان و اسلحه به آنها بدهد و يا اينكه مهماتى را در اينجا انبار كند كه هر وقت جنگى واقع شد براى خودش استفاده كند و براى خودش پايگاه بسازد كه خداوند مرحمت فرمود و آن پايگاه‏هائى كه آمريكا براى خودش درست كرده بود، به دست ما افتاد كه همه‏اش غنيمت است، غنيمت جنگى.

در هر صورت ما بايد فكر كنيم و اين دو مطلب را در ترازو بگذاريم كه چه از دست داده‏ايم و چه به دست آورده‏ايم. آنچه ما به دست آورده‏ايم اين است كه اسلام را زنده كرديم. در حالى كه از اسلام اسمى بيش نمانده بود و با ادعاى اسلام مى‏خواستند اسلام زدائى كنند، منتها از اول نمى‏توانستند بگويند ما اسلام را قبول نداريم، مى‏گفتند قبول داريم، اما مرتب پاورقى مى‏زدند و يكى يكى احكام اسلام را از بين مى‏بردند ولى بحمدالله الان مردم اسلام را در اين كشور مى‏بينند و مشاهده مى‏كنند كه ديگر از آنهمه فسادها خبرى نيست و همه مردم فعال شده‏اند و مى‏دانند كه بايد در مقابل آمريكا و زورگوئى‏هاى آنها بايستند و بايد خودشان استقلال داشته باشند كه نمونه آن همين كه شما مى‏گوئيد كه اين آقايان چيزهائى را درست كردند كه كسى فكر نمى‏كرد كه بتوانند آنها را درست كنند، كه انشاءالله بعدها بيشتر و بهتر انجام مى‏دهند. خداوند به همه شما و به همه ما توفيق دهد كه به اين ملتى كه تاكنون زير سلطه اجنبى و زير سلطه رژيم‏هاى فاسد بودند، خدمت نموده و آنها را نجات دهيم و شما هم به فضل خدا اميدوار باشيد و خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 122

تاريخ: 4/10/61

فرمان امام خمينى در مورد تعيين اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 ماده‏اى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرات آقايان حجج اسلام، آقايان موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور، مير حسين موسوى نخست وزير، امامى كاشانى رئيس ديوان عدالت ادارى، محقق رئيس بازرسى كل كشور، ناطق نورى وزير كشور و آقازاده وزير مشاور، با اكثريت آراء حق دارند متخلف يا متخلفين را پس از تشخيص عزل نمايند. توفيق آقايان را از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 123

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، معاون و مديران كل وزارت امور خارجه و گروهى از سفرا و كاردان جمهورى اسلامى‏

وزارت خارجه مى‏تواند با اسلامى شدنش موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اينكه اينجا تشريف آورده‏ايد تا با هم درد دل كنيم، تشكر مى‏كنم. شما مى‏دانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانه‏اى است كه با اسلامى شدنش بيشتر از ساير وزارتخانه‏ها مى‏تواند موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد، و بعكس، صدماتى كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانه‏هاى خارجى در اينجا و سفارتخانه‏هاى ما در خارج، بر كشور وارد شده، بيشتر از ديگران است. چون وزارت خارجه با همه دنيا و با افكار و ايده‏هاى مختلف و برنامه‏هاى گوناگون روابط دارد. و من مى‏دانم كه براى اصلاح آن و ساير وزارتخانه‏ها و همه ارگان‏هاى دولتى و امثال آن، وقت لازم است لكن وقتى بنابراين شد كه ما بايد خودمان باشيم و وابسته به غير نباشيم و خودمان حيثيت خودمان را حفظ كنيم و اين احساس در ما پيدا شد، همين امر انشاءالله منتهى مى‏شود كه همه چيز ما اصلاح بشود. و اگر شما در اين راه مستقيم كه راه اسلام است و روزى چند مرتبه هم در نماز از خدا مى‏خواهيد كه اهدناالصراط المستقيم يعنى ما را به صراط مستقيم هدايت كن، وارد بشويد، مسلم به آخر هم خواهيد رسيد. عمده اين است كه انسان در آن راهى كه بايد سير بكند وارد بشود كه پيدا كردن راه، مشكل ولى بعد از پيدا كردن، پيمودن آن آسان است. همانند كسى كه در بيابان گم شده و مرتب به اين طرف و آن طرف مى‏زند و با اين وضع شايد هيچ گاه به مقصد نرسد اما وقتى كه در راه مستقيم قرار گرفت به مقصد هم مى‏رسد، چه سيرهاى معنوى باشد و چه سيرهاى مادى.

اما در جهت معنويت و بعد از اينكه دولتى اسلامى شد و مردم احساس كردند كه ما مى‏خواهيم اصلاح بشويم، در اين صورت است كه همه كارها به معنويات بستگى دارد. همين كارى كه شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج مى‏كنند، اگر در راه مستقيم اسلامى باشد، سير الى الله است.

در سير الهى لازم نيست كه انسان در يك گوشه‏اى بنشيند و بگويد من مى‏خواهم سير الى الله داشته باشم. خير، سير الى‏الله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و ائمه معصومين است كه در عين حالى كه در جنگ وارد مى‏شدند و مى‏كشتند و كشته مى‏دادند و حكومت مى‏كردند، همه چيز سير الى الله بود. اينطور نبود كه آن روزى كه حضرت امير مشغول است، سير الى الله نباشد و فقط در

صحيفه نور ج 17 صفحه 124

هنگامى كه نماز مى‏خواند سير الى الله باشد، هر دويش سير الى‏الله بود. لذا پيغمبر مى‏فرمايد ضربت على در روز خندق افضل از عبادت ثقلين است.

وقتى كه ما مى‏خواهيم جهات معنوى را بكنيم در ماديات و ماديات را به طرف معنويات بياوريم، اين سير الى الله است. البته كار مشكلى است، ولى اينطور نيست كه نشود. وقتى كه انسان وارد عمل شد موفق مى شود.

در همين قضيه پيروزى ملت بر رژيم منحط سابق، تصور اين معنا كه ملتى كه هيچ چيزى در دستش نيست و رژيم همه چيز دارد، چگونه پيروز مى‏شود، مشكل بود. آنهايى كه اين تصور در آنها قوى بود، سفارش مى‏كردند كه وارد نشويد، لكن وقتى كه ملت بنا گذاشت كه كارى بكند و در ميدان وارد بشود، به آخر رسيد و كارى كرد كه ما نمى‏توانيم درست حجمش را توجه كنيم. و هر قدمى كه ما و شما برداشتيم، خداوند به يك قدم ديگر ما را هدايت فرمود. چراغ را خود خداى تبارك و تعالى جلو گرفته و تاريك‏ها را روشن كرد و هيچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود. اين براى آن بود كه ملت راهش را پيدا كرد و به صراط مستقيم رسيد.

بحمدالله ايران راهش را پيدا كرده است و من اميدوارم هر روز هم محكم‏تر باشد و به راه خود ادامه بدهد. اميدوارم سفارتخانه‏ها هم در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند و سعى شود كه سفارتخانه‏ها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتى در آنها از ناحيه ديگران نباشد. هر قدمى كه برمى دارند به فكر اين باشند كه آيا رو به وابستگى مى‏رويم، يا به طرف رهايى و آزادى. و رابطه با كشورهاى خارجى كه نمى‏خواهند ما را ببلعند بايد باشد. به آنها كه‏خواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند، هيچ لزومى ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. ما بايد به سمتى حركت كنيم كه مى‏خواهيم با كفايت خودمان خودكفا باشيم. نه گندم از خارج بياوريم و نه خوردنى و پوشاك و ساير وسايل ديگر كه بعضى از اين امور، دراز مدت و بعضى در كوتاه مدت بايد انجام بگيرد.

البته راجع به ابزار جنگى، مسائل پيچيده است معذلك در اين امر هم ما موفقيت‏هاى زيادى حاصل كرده‏ايم و بايد همه همت كنند و ملت و دولت با هم بجوشند و كوشش كنند كه كارها را خودشان انجام دهند.

انشاءالله همه شما موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 125

تاريخ: 5/10/61

پيام امام خمينى در تقدير از كليه رزمندگان اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ان الجهاد من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه عن اميرالمؤمنين (ع)

اين فضيلت بزرگ در بين فضايل بيشمارى كه براى مجاهدين فى سبيل الله نقل شده بيشتر جلب توجه مى‏كند. اين واژه‏ها با همان معناى عرفى خود، نه اسرار الهى و عرفانى كه دست ما از آنها كوتاه است، بى شك گفتار و نوشتار بشر عادى از بيان آنها عاجز است. اين مدال الهى بر بازوان مجاهدان، چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبى و ملكوتى مى درخشد. مگر اين جلوه همان خلقت نيست كه ابراهيم خليل الرحمن را مفتخر كرد؟ و بارقه‏اى از مقام حبيب اللهى نيست كه در تارك افضل موجودات مى‏درخشد؟ و مگر نازله مقام ولى اللهى نيست از امير المومنين تا خاتم الاوليا كه به آن اولياءالله مشرف شده؟ اگر هست (كه هست) با چه بيان مى‏توان حول آن گرديد و با كدام چشم بشرى مى‏شود اين جلوه را ديد؟ پس بهتر اينكه من قاصر با تقديم السلام عليكم يا خاصه اولياءالله دم فرو بندم. و اين كرامت بزرگ براى مجاهدان فى سبيل ا لله چه شهيد يا پيروز شوند يا نشوند. و براى شهيدان، فضايل زايد الوصف ديگر است و براى پيروزمندان عزيز فضلى جداگانه. پيروزمندانى چون اين عزيزان شورانگيز، از فرماندهان عزيز سپاه و ارتش تا ساير مجاهدان، تا ساير مبارزان و مجاهدان ميدان دفاع و پيشتازان بسيج و كميته و ژاندارمرى و شهربانى، نيروهاى مردمى و عشايرى شجاع دلير كه در شكستن حصر آبادان تا شكستن دژ محكم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم، نقش اساسى داشتند و به صورت حريف ستمگر كه تا بن دندان به سلاح‏هاى آمريكا و شوروى و ديگر قدرت‏ها و از پشتيبانى مالى و نظامى مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است، آنچنان سيلى زدند كه داغ رسوائى آن بر جبهه صداميان در تاريخ خواهد ماند. قدرت‏هاى بزرگ و حاميان صدام تا كنون بايد فهميده باشند كه قدرت نظامى و سلاح‏هاى مدرن هرگز نمى‏تواند با خشم انقلابى و مقدس ملت‏ها مقابله كند.

اينجانب با عذر تقصير، به فرماندهان ارتش و سپاه و تمام فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى و تمامى همرزمان آنان كه با دفاع سلحشورانه خود از اسلام و كشور براى اسلام و مسلمين و هم ميهنان عزيز در صحنه خودشان سرافرازى كسب نمودند، تبريك عرض و براى شهداى بزرگوار و آزاده آنان و ميهن اسلامى كه به سعادت ابدى رسيدند، رحمت بى انتهاى خداوندى و براى مادران و پدران و همسران و ساير بستگان و بازماندگان آنان آرزوى سعادت ابدى و صبر جميل و اجر جزيل مى‏نمايم.

صحيفه نور ج 17 صفحه 126

درود بر سپاهيان و ارتشيان ايران اسلامى، سلام بر فرماندهان محترم آنان. درود بر همه مجاهدان و رزمندگان در راه هدف. پيروز باد فرماندهان و رزمندگان ژاندارمرى و شهربانى و كميته و بسيج و نيروهاى مردمى و عشايرى . برافراشته باد پرچم پرافتخار جمهورى اسلامى ايران. و صلوات و سلام بر پشتيبان عظيم الشان مستضعفان جهان حضرت بقيه الله و ارواحنا فداه.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 127

تاريخ: 5/10/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از آموزشياران نهضت سوادآموزى و كاركنان جمعيت هلال احمر جمهورى اسلامى

ارزش‏ها در دنيا به حسب مكتب‏ها و ديدها مختلف است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروزبحمدالله با دو گروهى كه هر دو گروه ارزشمندند مواجه هستيم. گروه آموزندگان به ملت در سرتاسر كشور، البته گروهى از آنها و گروهى هم از هلال احمر. ارزش‏ها در دنيا به حسب مكتب‏ها و به حسب ديده‏ها مختلف است. با مطالعه به مكتب‏هائى كه در دنياهست و به مسلك‏هائى كه در دنيا هست، مى‏توانيم بفهميم كه ارزش‏ها در مكتب‏اختلاف دارد و در ايده‏ها هم اختلاف دارد. شما اگر قطع نظر كنيد از مكتب‏هاى توحيدى و الهى و به مكتب‏هاى مادى و به ايده‏هايى كه دنبال ماديات هستند مراجعه كنيد و مطالعه در آن بكنيد، مى‏بينيد كه اين دو مكتب متقابل با هم و مختلف هم هستند. مكتب الهيين و موحدين ارزش هايش يك چيزهائى است، يك عناوين است و مكتب‏هاى ماديگرى، چه ماديگرى كمونيستى و چه ماديگرى سرمايه دارى و بالاخره تمام مكتب‏هايى كه ماوراى مكتب الهى است، ارزش‏ها با هم فرق دارد. شما در همين كشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوت‏ها ملاحظه كنيد كه در خود آنها ارزش‏ها چه بود و در ملت كه رنگ آنها را به تبع قبول كرده بودند، ارزش‏ها چه بود. در زمان آنها، آنوقتى كه اتومبيل و امثال اينها نبود، در مركب، ارزش‏ها به كالسكه‏هاى چند اسبه و هر چى بيشتر بود اسب، هشت اسب، گاهى تا بيشتر از اين هم و عدد خدمه و عدد آنهائى كه هياهو اطراف اين انسانى كه، يا غير انسانى كه در آن كالسكه نشسته بود، هم ارزش در بين قشر روشنفكر آن زمان و هم نويسنده‏هاى آن زمان و هم شعرا و گويندگان و اهل هنر آن زمان، ارزش به اين بود كه هركس باركش بيشتر و هركس خدم و حشمش بيشتر، ارزشش بيشتر. طبقه‏اى كه اسم خودشان را طبقه اشراف و اعيان گذاشته بودند، ارزش پيش آنها اين بود كه چند تا نوكر داشته باشند و چند تا ده داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا تازى و سگ داشته باشند. در پيش سرمايه‏دارها هم، ارزش، زيادى سرمايه و روى هم انباشتن سرمايه‏ها و پركردن بانك‏ها يا تجارتخانه‏ها از اموال، از هر راهى باشد وقتى در قشر توده‏هاى مردم نگاه مى‏كردى، در بين زن و مرد هر دو طايفه، ارزش به لباس بود و به طرز پوشيدن و دوختن لباس و آرايش. هر كه بهتر لباس مى‏پوشيد و شيك‏تر بود درلباس، ارزشش پيش مردم بيشتر بود و هر زنى كه آرايشش به طرز اروپايى بود و لباسش از آنجا الهام

صحيفه نور ج 17 صفحه 128

مى‏گرفت، اين پيش زن‏ها هم ارزشش زيادتر بود، البته پيش اكثر. ارزش‏ها همه به امور مادى بود. وقتى بنا باشد كه ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازى و امثال اينها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از اين شخص بيشتر است. اگر اسب‏ارزش يك انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بيشتر است، براى اينكه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالى و تجملات و بزگ كردن و مو چطور كردن و مد را از اطراف آوردن، اين ارزش يك انسان را زياد كند، آنها ارزش‏شان بيشتر از اين است، براى اينكه آنها مبدأ ارزش هستند. انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاودارى است. گاوها ارزش‏شان بيشتر از خود انسان است. ارزش‏شان به پارك دارى است، ارزش شان به فرش دارى است، ارزش شان به امثال اين مسائل است. و روى موازين عقلى اگر مبدأ اثر يك جايى باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، اين آدم يا اين شى‏ء ارزش پيدا كند، آن مبدأ اثر ارزشش بيشتر است. نقل‏شود كه يك عارف مسلكى وارد شده بود به منزل يك امير، يك سلطان يا يك امير و ديده بود كه مجلس همه چيز مزين است، همه چيز هست، در اين بين آب دهان مى‏خواست بيندازد، نگاه كرد به اطراف و آب دهنش را توى صورت آن امير انداخت. امير اعتراض كرد كه براى چه. گفت من هر چه نگاه كردم، كثيف‏تر از صورت تو در اينجا نيافتم. شما اگر آن ورق را ببينيد، انسان اگر آن صفحه دوم عالم را ببيند و در آنجا ببيند كه اينهايى كه ارزش‏شان را به اين مسائل مى‏دانند، آنوقت مى‏بينيد كه در آنجا صورت آنها آنقدر مشوه و صورت انسانى هم نيست، يك صورت ديگر است، تا ببينى سگ باز است و همه دلش را به سگ داده است، صورت سگ است.

ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا، به علم و تقواست

مسأله تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اينها يك‏اى است كه در پيش اهل نظر و محققين مسلم است و در روايات ما هم هست كسى كه غيبت مى‏كند، در روايات هست كه زبانش به اندازه - بين در آنجا بين مكه و مدينه ظاهراً هست، دراز مى‏شود و مردم در روز حشر از روى اين زبان عبور مى‏كنند. اين نتيجه غيبت است. يك كسى كه زبانش از اين ور شهر به آن ور شهر دراز مى‏شود و اعراض مردم را ذكر مى‏كند و آبروى مردم را مى‏برد، اين زبان در آن عالم تا آن اندازه‏اى كه اينجا دراز بوده، آنجا هم درازى پيدا مى‏كند و اهل محشر از رويش به حسب اين روايت مى‏گذرند. وقتى بنا شد ارزش انسان به اين مسائل باشد آنوقت هيچ يك از معنويات ديگر ارزش ندارد. شما اگر گمان بكنيد در پيش اين طايفه‏هائى كه ارزش را به اين معانى مى‏دانند، ارزشى كه پيش انبيا هست اينها اصلاً ارزش بدانند، باور نكنيد كه بدانند. ممكن است بگويند، وليكن باور ندارند. اگر باور داشتند رفتند دنبال آن ارزش، حالا كه ندارند و نمى‏روند دنبال آن ارزش، معلوم شود باور ندارند. ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا و در رأس آنها قرآن كريم و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ارزش به علم و تقواست. ميزان، ارزش اين دو خاصه است، علم و تقوا تواما. علم تنها ارزش ندارد، يا ضعيف است ارزشش. تقواى تنها يا ارزش ندارد يا ضعيف است ارزشش. در حديث منقول از رسول خداست

صحيفه نور ج 17 صفحه 129

كه قصم رجلان يا صنفان ظهرى عالم متهتك و جاهل متنسك جاهلى كه نداند موازين انسانى‏اسلامى را، اين هر چه هم متنسك باشد، برخلاف آن طريقه‏اى كه طريقه انبياست عمل مى‏كند. و عالمى كه تقوا نداشته باشد و متهتك باشد، آن هم ضررش بر اسلام بدتر است از هركس. آن ارزش علم و تقواست. همه چيز را از متقين قبول‏كنند. در لسان قرآن، از علم در لسان قرآن بسيار تمجيد شده است، لكن در كنارش تقوا. علم تنها فايده ندارد براى انسان، مگر همان روى موازين طبيعت، و تقوا هم بدون علم انسان را نمى‏رساند به كمال.

انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش‏

شما آقايان و آقايانى كه در هر جا هستند و اين شغل شريف را در آن وارد شدند كه آموزش بدهند به ملت ما و اين ملت مظلومى كه از همه چيز در رژيم‏هاى سابق محروم بود و آنها هى دم مى‏زدند از بزرگى و از تمدن و ملت‏شان در جهالت غوطه‏ور بود، شمائى كه امروز همت اين معنا را گماشتيد كه مردم را سواد آموزى كنيد توجه داشته باشيد كه ارزش كار شما ارزشى است كه قرآن كريم اين ارزش را تصديق فرموده است، لكن در كنار اين آموزش، پرورش هم باشد، دعوت به تقوا هم باشد. آموزش تنها نباشد، آموزش و تربيت باشد. انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش. هيچ انسانى نيست كه مستغنى از علم باشد و مستغنى از پرورش و تربيت. اينكه بعضى از اشخاص گمان مى‏كنند كه ما ديگر وقت درس خواندنمان گذشته است، اين صحيح نيست. درس يك وقت معين ندارد، علم يك وقت معين ندارد. همانطورى كه در حديث است كه علم از گهواره است تا قبر، اگر انسان در حال احتضار هم يك كلمه ياد بگيرد بهتر از اين است كه جاهل باشد. اينطور نباشد كه شما كه آنها را تعليم دهيد و انشاءالله موفق خواهيد بود، غفلت از تربيت، از اين غفلت نكنيد. محتاج است انسان به موعظه، محتاج است به تربيت، تا آخر عمر احتياج دارد. علم را با تربيت، اينها دو بالى است كه انسان با آن مى‏تواند سير بكند الى‏الله تعالى. مردم را به تقوا دعوت كنيد، همانطورى كه تعليم شان مى‏كنيد، به تقوا دعوتشان بكنيد. آن جمله‏هائى كه مى‏خواهيد يادشان بدهيد جمله‏هايى باشد كه دعوت به تقوا شده، دعوت به مكارم اخلاق شده. شما اگر كتاب‏هايى كه در زمان سابق تعليم مى‏كردند ببينيد، مى‏بينيد كه آن كتاب‏ها خودش مردم را از تقوا دور مى‏كرد. علم به استثناء تقوا مى‏خواستند درست كنند و كشور ما را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و حكومت‏ها را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و قلدرها هم به واسطه اينكه تقوا نداشتند علم هم نداشتند، بدتر بودند. شما از آن بچه كوچكى كه پيش‏تان مى‏خواهد سوادآموزى كند تا آن پيرمرد و پيرزنى كه با عصا مى‏آيد پيش‏تان و انشاءالله بيايد، علم را، آموزش را با حوصله تمام، چون به اين قسم از مردم حوصله لازم است، با صبر تمام، با حوصله و صبر آموزش بدهيد و در ضمن اين آموزش، آن پر ديگر را هم تقويت كنيد كه تقواست يعنى جمله‏هايى كه انتخاب مى‏كنيد براى اينكه آنها را ياد بدهيد جمله‏هايى باشد كه در آن تقوا هم ذكر باشد.

صحيفه نور ج 17 صفحه 130

ملت اگر متقى شد مى‏تواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مى‏آيد

اينكه مى‏بينيد كه در نماز جمعه كه بزرگترين اجتماعات است (در اسلام قاعده‏اش بود باشد) و بحمدالله امروز در ايران بزرگترين اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اينكه دعوت به تقوا بكنيد، اين براى اهميتى است كه تقوا دارد. دنبال اينكه توحيد را تذكر مى‏دهيد و صلوات و سلام را بر پيغمبر اكرم "ص " و اوليائش مى‏فرستيد و از آنها نام مى‏بريد، در قبال او امر به تقوا كنيد و سرسرى از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، اين را يكى از مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقى شد مى‏تواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مى‏آيد و ائمه جمعه انشاءالله بيشتر توجه بكنند كه مردم را دعوت كنند به تقوا. بايد مردم را آشنا كرد با آن چيزى كه انبيا براى آن آمدند. براى مكارم اخلاق همه انبيا آمدند، بعثت لاتمم مكارم الاخلاق براى تقوا و آدم سازى آمدند انبيا و حالا كه اين ائمه جمعه شغل انبيا را كه نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در ساير جاها اين شغل شريف را متكفل شدند، همت كنند به اينكه مردم را آموزش تقوا بدهند، دعوت به تقوا بكنند. ذكر تقوا و تاريخ تقوا گفتن، اين در خطبه جمعه كافى نيست. بايد دعوت كنند مردم را به تقوا، وادار كنند مردم را به تقوا، اهميت بدهند به اين خاصه الهى كه انبيا براى آن آمدند و شما آموزگارها بايد اهميت بدهيد به مسأله تقوا و آموزندگان هم بايد اهميت بدهند و اساتيد دانشگاه و اساتيد حوزه‏ها هم به اين خاصه بايد اهميت خاص بدهند، كه اگر علم تنهاى بى تقوا باشد ولو علم توحيد باشد، ولو علم اديان باشد، در آن عالم ارزش ندارد. علم تنها اگر ضررش بر ملت‏ها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد، كه هست، بايد گفت كه بى تقوا مى‏تواند كه يك كشورى را، يك انسان‏هائى را به باد فنا بدهد و آن كسى كه عالم‏تر است بهتر مى‏تواند كه مردم را فاسد كند. پس بايد كه همراه اين آموزش، آموزش تقوا هم باشد. از بچه‏ها اگر هست، بچه را آموزش تقوا به اندازه فهم شان و بزرگترها را هم همين طور و بزرگترها گمان نكنند ديگر احتياج ندارند، يا اينكه وقت گذشته است. وقت نمى‏گذرد، انسان در هر حال اگر يك چيزى را بداند بهتر از ندانستن است. در هر صورت اين شغل بسيار شريف است و مسؤوليتش هم بسيار سنگين است و انشاءالله شما موفق باشيد.

علم و تقواست كه مى‏تواند اين صليب سرخ و هلال احمر را ارزش به آن بدهد

و دنبال همين قضيه اين صليب سرخ است، صليب سرخ ايده‏اش اگر يك ايده انسانى اسلامى باشد، اين هم يكى از امورى است كه دنبال همان تقواست، دنبال همان علم است. علم و تقواست كه مى‏تواند اين صليب سرخ را و اين هلال احمر را و اين چيزى كه هست، هلال احمر كه در اينجا هست، آن تواند كه ارزش به آن بدهد. ارزش به حجم كار نيست، ارزش به كيفيت است. وقتى كيفيت كار شما خوب شد و حجمش هم زياد شد آنوقت ارزش ها، ارزش‏هاى بسيار ارزنده است. البته اين كار بسيار ارزنده است، با معلولين سرو كار داشتن و با ضعفا سرو كار داشتن و با اشخاصى كه در

صحيفه نور ج 17 صفحه 131

جنگ هستند و در بيمارستان‏ها هستند سرو كار داشتن، در عين حالى كه مشكل است پرارزش است. و اما اينكه اين آقا گفتند كه به حسب قوانين بين المللى افراد هلال احمر بايد مصون باشند، اينها در جاهائى كه ارزش را، ارزش انسانى نمى‏دانند، حرفش هست، معنايش نيست. شما استبعاد نكنيد كه حزب بعث عراقى دنبال اين باشد كه قواعد بين المللى چى هست، يا آنهائى كه همين جمعيت‏هاى بين المللى را به اصطلاح خودشان درست كردند. آنها ارزش را در اين مسائل كه انبيا مى‏گفتند، در اين مسائل نمى‏دانند، آنها ارزش انسان را به ايمان نمى‏دانند، آنها ارزش انسان را به شقاوت، خونريزى و بدتر از آن مى‏دانند. وقتى ارزش را اينها آن ندانستند و از اول نفس خبيث‏شان منحرف است در اخلاق و در همه چيز، ديگر توقع نداشته باشيد كه آنها به قواعد بين المللى عمل كنند. به چه قواعد اينها عمل مى‏كنند؟ مگر آنهائى كه اين جميعت‏هاى حقوق بشر و نمى‏دانم سازمان كذا را درست كردند، خودشان به اين قواعد بين المللى عمل مى‏كنند؟ آنهائى كه اينهمه فرياد مى‏زنند از حقوق بشر، وقتى كه مى‏رسند به اينكه حزب بعث صدامى اينقدر از انسان‏ها را در اينجا كشته است و آنقدر از انسان‏ها را در اينجا بى خانمان كرده و عليل كرده، علاوه بر اينكه از آن همين طورى مى‏گذرند، توجيه هم مى‏كنند. توجيه مى‏كنند به اينكه خوب، شما در عراق فلان جا را منفجر كرديد، اينها هم عوض دارند. يك دروغ عراق مى‏گويد براى اينكه تصحيح كند كار خودش را. هر روز مى‏گويد كه بصره را زدند. اين بصره‏اى كه زدند كجاست، اين جمعيت بصره كجايند كه زدندشان، يا ساير شهرها. اسلام اجازه نمى‏دهد كه ما مردم بيگناه را براى خاطر گناه ديگرى آزار بدهيم. منتها آنها مى‏گويند اين مسائل را، براى اينكه وقتى يك بمب يا چند بمب مى‏اندازند و يك جمعيت كثيرى را، زن و بچه بيگناه را، پير و جوان بيگناه را مى‏كشند بگويند كه ما در ازاى آن، اين كار را كرديم. شما متوقع نباشيد از اينهائى كه ادعاى اين مسائل را مى‏كنند و مى‏گويند مثلاً هلال احمر در هر جا يا صليب سرخ در هر جا افرادش مصونند، توقع نداشته باشيد كه در عمل هم همين طور باشند، در عمل اينطور نيستند. ارزش‏ها پيش آنها ارزش انسانى نيست و همه مسائل همين طور است منتها من بعضى هايش را عرض كردم. شما خودتان مطالعه كنيد ببينيد كه در رژيم سابق در هر جا ارزش چه بود، ارزش شعر چه بود، ارزش روشنفكر چه بود، روشنفكر آنوقت ارزش را به چه مى‏دانست، ارزش انسان‏ها به چه بود در آنوقت. آنوقت خواهيد فهميد كه مسأله دو راه هست، يك راه انبياست و يك راه شياطين. يك راه طغات است و يك راه انبياست. راه انبيا ارزش‏ها را طور ديگرى مى‏داند. انسان را صاحب ارزش مى‏داند و ارزشش را به حيوان نمى‏دانند، به جماد نمى‏دانند، به دارائى نمى‏دانند، به آن چيزهائى كه در باطن خودش هست مى‏دانند، به علم مى‏دانند، به تقوا مى‏دانند، به مكارم اخلاق مى‏دانند، و اين قشر از جمعيت بشر تمام ارزش‏ها را به غير آن چيزى كه انبيا مى‏دانند، مى‏دانند. خداوند انشاءالله ما و شما را موفق كند كه به ارزش‏هاى انبيا توجه كنيم و ما دنبال انبيا و در خط آنها باشيم و از ارزش‏هاى دنيائى كه برخلاف سيره انبيا است پرهيز كنيم. دنيائى را بخواهيم كه ارزشش انبيا دادند، خدمتى را بخواهيم كه ارزشش را تقوا و علم داده است. انشاءالله همه موفق بشويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 132

تاريخ: 6/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى مركزى و مسؤولان دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور

حزب الهى آن است كه دعوت به خود نكند، دعوت به خدا كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين هم از بركات انقلاب و نهضت اسلام است كه با آقايانى كه در اطراف هستند ملاقات مى‏كنم و اميدوارم اين اجتماعات و ملاقات‏ها مفيد باشد. از اول عالم تا حال دو حزب بوده است: يكى حزب الهى و يكى حزب غير الهى و شيطانى. و آثار هر يك هم جدا بوده است و آنى كه مال الله بوده چون مقصد خداى تبارك و تعالى است، به سوى او و در راه مستقيم است و آن كه بر خلاف اين راه بوده كه اكثريت هم با اينهاست، حزب هاى شيطانى هستند. از صدر عالم تا حالا، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخيز را ديديد كه مقصدشان معلوم بود. حزب‏هاى الهى، آثارش اين است كه روح خداست، يعنى كوشش آن اين است كه دعوت به خود نكند و دعوت به خدا بكند، دعوت به طبيعت نكند و دعوت به الوهيت و ملكوت بكند و اين علامتى است كه انسان خودش مى‏تواند بفهمد كه كجا مى‏رود. آيا طرف حزب خدايى و خدا مى‏رود و جزء حزب الله است يا طرف حزب‏هاى ديگر. انسان مى‏تواند تشخيص بدهد كه چكاره است، البته گاهى حجاب‏ها مانع مى‏شود كه انسان بفهمد چكاره است. آنها كه در اين راهند كه راه را پيدا كنند مى‏توانند حجاب‏ها را پاره كنند و بيايند راه حزب الله را، از باب اينكه حزب الله هم الغالبون و حزب‏هاى ديگر هم كه فرضا مدتى بمانند و دست و پا بزنند، مغلوبند و آن چيزى كه لازم است براى همه افراد بشر، اين است كه توجه كنند كه خودشان را در حزب خدا وارد كنند. انبيا هم براى همين آمدند، يعنى اگر چنانچه جنگ مى‏كردند براى خدا و اگر صلح مى‏كردند، براى خدا و اگر دعوت مى كردند براى خدا. و هيچ يك از انبيا را سراغ نداريم كه گوشه گيرى كرده باشد. چوپان است، عصايش را برمى دارد و راه مى‏افتد براى نجات مردم و فرعون، ولى فرعون نتوانست نجات پيدا كند. و اسلام است كه راه افتاد با همين فقيرها و با همين مردم كه در نظر اشخاص ديگر مردم پايين بودند و اشكال به پيغمبر مى‏كردند كه با تو يك دسته اراذل و مردم پست هستند. و امروز تمام خوبى‏هايى كه در دنيا هست و تمام آثار خير، اثر دعوت انبياست. يعنى مردمى كه دعوت انبيا راقبول كردند، آثار خير گذاشتند و يك دسته هم كه اعوجاج داشتند و آثار خير گذاشتند، باز هم اينها از آثار انبيا است براى اينكه آثار انبياء اسباب اين شد تا آنها از س‏ملت‏ها يك

صحيفه نور ج 17 صفحه 133

همچو كارهايى را انجام دهند و خودشان را به اين راه بزنند و وارد بشوند كه مقاصدشان را پيش ببرند، لكن اين انحراف است و انسان بايد از اين انحراف‏ها نجات پيدا كند. و بدترين انحراف اين است كه انسان در ظاهر يك جورى نمايش دهد كه واقعش برخلاف اوست. اين نفاق است و نفاق از بدترين خبرهايى است كه در قرآن مجيد آمده. براى خود منافقين بخصوص يك سوره آمده است و براى غير منافقين بالخصوص سوره نيست. البته براى كفار آمده كه كفار منافقين هم هستند. بنابر اين آنقدرى كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحشان كند، براى كفار اينطور نيست. انسان مى‏داند با آدم كافر چه بكند، اما با منافقين نمى‏داند چه كند. زمان پيغمبر هم همين طور بوده است. و در اسلام از منافقين بيشتر تكذيب شده است و منافق اوضح مصاديق كفر است.

اگر ايده حزبى چيزى غير از خدا باشد آن حزب شيطان است

در هر صورت بايد جامعه ما، روحانيون ما، روشنفكران ما و دانشمندان ما در فكر اين باشند كه اين نعمت و فرصتى كه خدا به ما داده است، طورى نشود كه آن را شكر نكنيم. آقايان در هر جا كه هستند، در حزب يا در خارج حزب بايد كارى كه مردم را در صحنه نگه دارند. وقتى مردم با هم مجتمع شدند، آنوقت است كه مى‏توانند كارى انجام دهند و وقتى قطرات جمع شد سيل هم درست مى‏شود. بنابر اين ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد، دعوت به دنيا نباشد، دعوت به خدا باشد. وقتى دعوت به خدا شد و دنيا هم الهى شد، مى‏شود آخرت و مى‏شود ملكوت دنيا و فرقى ندارد مابين اينجا و ملكوت و جبروت، همه‏اش جلوه‏اى است از خدا. آن چيزى كه دنيا را بد مى‏كند اين است كه انسان توجه كند به عالم پايين، در مقابل خداى تبارك و تعالى. و كسى كه دنيا را دارد و خيرات و مبرات و زكات و خمس و همه اينها را مى‏دهد، دنيايش بد نيست. و ميزان، حجم نيست، ميزان، آن وضعيت روحى هركس است. وهمه خطرها براى انسان خود آدم است و مبدأ اصلاح هم از خود آدم بايد شروع شود. و نمى‏شود كه يك واعظى كه خودش اصلاح نشده بتواند ديگران را اصلاح كند و آن واعظى مى‏تواند موعظه كند كه در باطنش هم موعظه شده باشد. و همين طور هركس كه مى‏خواهد صحبت كند بايد توجه كند كه چه مى‏خواهد بگويد، آيا در اين چيز رضاى خدا هست، آيا دعوت به خودش هست يا دعوت به خدا، بعد هم كه صحبت كرد، بنشيند كه آيا اين صحبت براى اين بود يا براى آن. اين راهى است براى سير انسان به خدا كه مراقبت كند از خودش و بعد از مراقبت محاسبه نمايد. اينطور نيست كه حزب بد باشد يا هر حزبى خوب باشد. ميزان، ايده حزب است و اگر ايده چيز ديگرى باشد اين حزب شيطان است، هر اسمى هم داشته باشد. بنابراين ما بايد كوشش كنيم كه حزبمان را حزب الله كنيم، خودمان را جزء حزب الله قرار دهيم. و من اميدوارم كه آقايان موفق شوند در هر جا كه هستند براى اسلام و براى خدا و براى رسيدن به مقصد الهى فعاليت كنند و اگر در بين خودشان ديدند كه كسى انحراف دارد، به آقايان اطلاع دهند. من اميدوارم كه خداوند تاييد كند كه براى اسلام انشاءالله مفيد واقع شويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 134

تاريخ: 7/10/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان 8 ماده‏اى امام

رسيدگى به امر متخلفين بايد با كمال جديت و قاطعيت عمل شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد به آقايان عرض كنم كه شما در اين كارى كه داريد انجام مى‏دهيد كه رسيدگى به امر متخلفين هست، چه در سطح دادستان‏ها و قضات و اينها و چه در سطح ادارات و وزارتخانه‏ها و اينها، يك امرى است كه الزام شرعى الان دارد و با كمال جديت و قاطعيت اين بايد عمل بشود. و ما نمى‏توانيم ببينيم كه يك كشورى ادعاى اين بكند كه ما جمهورى اسلامى هستيم و قاضى كه بايد آنقدر در شرع به او اهتمام شده است، آنوقت قاضى، يك شهر را به آتش بكشد و سكوت بكنيم. يا فرض كنيد يك دادستانى در يك جائى كارهاى خلاف شرع بين مى‏كرده است، باز هم بايد ما بنشينيم و سكوت بكنيم. از حالا به بعد اصلاً سكوت معنا ندارد. بايد آقايان به طور جدى محكمه‏اى تشكيل بدهند براى رسيدگى به امر متخلفين، قضات متخلف و كسان ديگرى كه در هر جا هستند و متخلفند و متخلفين را بعد از اينكه معلوم شد كه اين آدم تخلف كرده و خلاف كرده است، بايد آنهائى كه مسؤول هستند فوراً و غايت‏الامر در ظرف سه روز به جاى آنها كسى را بگذارند و اگر آنها مسامحه در اين امر كردند بى‏عذر، بخواهند اين كار را نكنند، خود شما، خود آقايانى كه، اين هياتى كه براى اين رسيدگى است و چيز هستند، مجاز هستند كه تعيين كنند، مستقلاً خودشان تعيين كنند و مسامحه در هيچ امرى ابداً نبايد بشود، چنانچه از آن طرف هم بايد با كمال توجه به اطراف قضيه كه كسى يك وقت خداى نخواسته مظلوم واقع نشود. لكن ما بايد اين بار ظلم را كه الان در سرتاسر كشور گاهى مى‏شود به اشخاص، اين بار را ديگر بايد سبك كنيم و از بين ببريم و اگر چنانچه من الان اعلام مى‏كنم اگر چنانچه اشخاص به واسطه اغراض فاسده بخواهند جوسازى كنند و بخواهند تلفن از اين طرف و آن طرف بكنند و اين مطلب معلوم بشود، خود آنها برخلاف موازين شرعى و مقابل اسلام مى‏خواهند كار بكنند و من به ملت اعلام مى‏كنم كه هر كس كه اين كار را كرد، بااو معامله فسق بكنند و در هيچ جائى از جاهائى كه يك آدم عادل بايد باشد، او را نپذيرند و اطلاع بدهند تا تأديب بشوند آنها. يك كارى كه اسلام مى‏خواهد بكند، يك كارى كه براى مردم، مى‏خواهد ظلم را از مردم بردارند، آنوقت يك كسى بگويد ما جوسازى مى‏كنيم، يك كسى بگويد كه ما اين كار را نمى‏كنيم، نبايد بشود. اين معنايش اين است كه كار اسلام نبايد بشود و اين اقلش اين است كه اعلا مرتبه فسق است و بايد تعزير بشود و

صحيفه نور ج 17 صفحه 135

بالاترش اين است ممكن است يك وقت چيزهاى ديگر بشود. و كسى حق ندارد در سرتاسر كشور، هيچ قاضى شرعى حق ندارد كه بدون جهت استعفا كند و بخواهد جوسازى كند. اگر جوسازى كند، معلوم مى شود كه خودش زير سوأل است و بايد خودش احضار بشود و اگر چنانچه واقعاً خودش را لايق نمى‏داند، بايد اعتراف كند كه من لايق نيستم و نمى‏خواهم بكنم و بعد از اينكه او را كنار گذاشتند، بلافاصله بعد از حداكثر سه روز، به جاى او بايد قاضى و دادستان و اينطور چيزها تعيين بشود.

در هر صورت، شما كارى را كه داريد انجام مى‏دهيد و اين هيأتى كه براى اين مسأله درست شده است و كارى مى‏خواهند انجام بدهند، بر آنها مسامحه جايز نيست و همانطورى كه زياده روى هم انشاءالله نمى‏كنند و آن هم جايز نيست. هر دو طرف قضيه است و مسأله، مسأله مسامحه و شوخى نيست. اگر يك جائى مسامحه ما از كسى ديديم، ما از او بازخواست خواهيم كرد و اگر يك مقامى، هر كس باشد، بخواهد جوسازى بكند، بخواهد تخلف از اين مسائل بكند، اين تخلف از احكام اسلام است و اگر مقامى است كه - بايد - حيثيت عدالت در او معتبر است، خودش منعزل هست فى نفسه و اگر اين در آن مقام هم حيثيت عدالت معتبر نيست بايد دستگاه‏ها و دست اندركارها او را كنار بگذارند و اگر نگذاشتند، اين هيات باز مجازند كه آنها را به جاى آنها قرار بدهند. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است و مسأله، مسأله آبروى اسلام است، آبروى جمهورى اسلامى است و مسأله شوخى نيست كه يك كسى در يك شهرى آنهمه جنايات مى‏كند آنوقت يك كس ديگرى براى خاطر او كمك كند به او، معين ظلمه باشد. نبايد اين كارها بشود. خودشان دست بردارند از اين كارها، والا مورد تاديب واقع خواهند شد. انشاءالله من دعا مى‏كنم كه موفقيت براى شما حاصل بشود و كارها را با جديت، هيات‏هاى محل وثوق قرار بدهيد و دادگاهى كه مورد توجه است و دادگاه صحيح است، تشكيل بدهيد، يا دادگاه‏هائى در اطراف تشكيل بدهيد كه اين مسائل را حل بكنند و رسيدگى بكنند و بعد از اينكه يك كسى شاكى دارد، او را بخواهند (هر كس مى‏خواهد باشد) اگر شكايتى دارد و ديدند يك شكايتى است روى اساس صحيح، بايد او را بخواهند و محاكمه كنند، اگر چنانچه بيگناه بودند، خوب، بروند سراغ كارشان و اگر بيگناه نبودند، آنوقت بايد به مجازات خودشان به حسب موازين شرعى از تعزير و از حد و از قصاص و از اينها، چون بعضى از اينها قصاص دارند بايد مردم قصاص كنند از آنها و بعضى از اينها تعزير شرعى (اكثر اينها تعزير شرعى دارد) و بايد تعزير بشوند، اين اشخاصى كه مرتكب شدند و ابداً تخلف از اين امر نخواهد شد. هركس هر جوسازى بكند به ضرر خودش است و او را در بين مردم، ما اعلام مى‏كنيم. اگر كسى بخواهد يك جوسازى بكند كه اسلام كار خودش را عمل نكند، اين بدتر از آن كارى است كه منافقين دارند كنند، براى اينكه آنها جوسازى اسلامى نمى‏كنند، شما مى‏خواهيد جوسازى برخلاف قوانين اسلام بكنيد و شما هم جزء آنها واقع مى‏شويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 136

تاريخ: 9/10/61

نامه نخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور به محضر امام خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محضر مقدس رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى مدظله العالى‏

به عرض عال مى‏رساند حسب الامر آن حضرت نسبت به تشكيل محكمه قضات و دادستان‏هاى دادگاه‏ها و دادسراهاى انقلاب، ستاد اجرائى پيگيرى فرمان، مبادرت به تشكيل محكمه فوق نموده و درخواست مى‏شود فردى را كه مورد اعتماد و وثوق مقام رهبرى است جهت رياست اين محكمه منصوب فرمائيد.

سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى - مير حسين موسوى

تاريخ: 9/10/61

فرمان امام خمينى در پاسخ نامه ننخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى آقا سيد جعفر كريمى دامت افاضاته را براى رياست محكمه مرقوم، منصوب نمودم. انشاءالله تعالى ايشان با قاطعيت و دقت و مطابق با ضوابط شرعى موفق به انجام اين خدمت بزرگ براى اسلام و مسلمين باشند و جز رضاى خالق متعال به چيز ديگرى فكر نكنند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 137

تاريخ: 12/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه‏

تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارى‏هائى كه دارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسان‏ها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركت‏هاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شرك‏ها و پليدى‏ها بود، تبريك عرض مى‏كنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيض‏ها و حامل پيام‏هاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مى‏كنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مى‏كنم و خوشامد مى‏گويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمى‏كنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.

مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارى‏هائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارى‏ها آمده است و علل آمدن اين گرفتارى‏ها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مى‏دانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملت‏ها بودند، با طرح‏هاى خود دولت‏هاى عقب مانده و دولت‏هاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولت‏ها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مى‏گرفتند به حسب ظاهر از قدرت‏هاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرت‏ها بالاتر مى‏تواند در مقابل اجانب و قدرت‏هاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان

صحيفه نور ج 17 صفحه 138

كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مى‏دانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مى‏دانند موفقيت پيدا نمى‏كنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شده‏اند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مى‏شود.

رسول‏الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است

يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مى‏دانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعه‏هاست و براى اين امر نقشه‏هاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه مع‏الاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارى‏هاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راه‏هاى ديگر. الان هم بوق‏هاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مى‏زنند و اسلام را از سياست جدا مى‏دانند و براى مسلمان جايز نمى‏دانند كه در سياست دخالت كند و دامن مى‏زند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولت‏ها هستند و دربارى هستند آنها دامن مى‏زنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مى‏گويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مى‏كنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.

رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‏كرد به اسلام و دعوت مى‏كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومت‏هاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمى‏شود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مى‏كند و مسلمين را كه مى‏خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مى‏كند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مى‏خواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بوده‏از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 139

خودشان و حكومت‏هايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كرده‏اند، تبليغ كرده‏اند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسه‏ها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملت‏ها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوق‏هاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مى‏كنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مى‏كنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مى‏شد و نقشه‏هاى جنگ در آنجا كشيده مى‏شد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبه‏هاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمى‏گذاشتند بروند و اگر مى‏گذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارى‏هاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارى‏هايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومت‏ها اين گرفتارى‏ها بوده است يا از دست قدرت‏هاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آورده‏اند و امروز هم كه يك طايفه‏اى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرت‏هاى بزرگ براى آنها پيش آورده‏اند و گرفتارى‏هائى كه حكومت‏ها براى آنها پيش آورده‏اند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفه‏اى مى‏خواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مى‏كنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مى‏كند و مسلمين ايران را مسلم نمى‏داند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارى‏هاى شما مسلمان هاست.

ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند

و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومت‏هاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمده‏اند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارى‏هاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل

صحيفه نور ج 17 صفحه 140

گرفتارى چه بوده و راه‏حل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومت‏ها نمى‏توانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملت‏ها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچه‏ها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با توده‏هاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد اين‏در اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيده‏اند و مى‏بينند كه ايران مى‏خواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوق‏ها كه ايران را مى‏كوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمى‏دانند و ايران را مملكت اختناق‏دانند، مملكت آدمكشى مى‏دانند، مملكتى مى‏دانند كه بچه‏ها را مى‏كشند و زن‏هاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيده‏اند و مى‏خواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعه‏ها كه در همه بلاد هستند و تشريف آورده‏اند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولت‏هاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.

من اگر بخواهم همه گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مى‏كند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آورده‏ايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مى‏كنيد يكى از بررسى‏هاى مهم قضيه گرفتارى‏هائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرت‏ها و راه‏هائى است كه آنها به آن راه‏ها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مى‏كند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مى‏كند و همراهى مى‏كند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 141

قدرت‏هاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مى‏دادند، همه به او امكانات مى‏دادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرت‏هاى شرقى و چه قدرت‏هاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسان‏هاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مى‏برند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولت‏ها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولت‏ها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.

گرفتارى‏هائى كه مسلمين دارند از دست قدرت‏هاى بزرگ است

گرفتارى‏هاى مسلمين همه از اين قدرت‏هاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقه‏ها و تمام گرفتارى‏هايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارى‏ها رفع نمى‏شود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مى‏كند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مى‏كند و مى‏خواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مى‏شود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمرده‏شود و دشمن بشريت شمرده مى‏شود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكاره‏اى كه در لبنان دخالت مى‏كنى ؟ تو چكاره‏كه در مصر دخالت مى‏كنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مى‏گويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مى‏خواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكاره‏ايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرت‏هاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مى‏كند و دولت‏هاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مى‏خواهند كه دخالت بكند و اين مجلس‏هاى عمومى نمى‏گويند چرا دخالت مى‏كنى، تو از آن ور دنيا چكاره‏اى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مى‏خواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوق‏هاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مى‏كنند و در عين حال ايران را متهم مى‏كنند كه از اسرائيل اسلحه مى‏خرد و با هم هستند و گاهى هم مى‏گويند ايرانى‏ها با امريكائى‏ها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبت‏هاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مى‏كنند به اينكه از اسرائيل چيز مى‏آورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مى‏كند و اسرائيل از او پشتيبانى مى‏كند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبت‏هائى

صحيفه نور ج 17 صفحه 142

است كه مسلمين نشسته‏اند گوش و چشم باز و قلب‏ها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مى‏كند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مى‏كند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مى‏خواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مى‏كند، هم دخالت سياسى مى‏كند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مى‏رود. امريكا با دست خود دولت‏هاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مى‏برد و مسلمين نشسته‏اند و اين نويسندگان مى‏نويسند و اين گويندگان مى‏گويند و اين دربارى‏ها و روحانيون دربارى كمك مى‏كنند به اين قدرت‏هاى بزرگ و مردم نشسته‏اند و گوش مى‏دهند و مى‏بينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عده‏اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمى‏شود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمى‏شود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومت‏هايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مى‏كنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزش‏هاى اسلام و براى يك پارك و يك نمى‏دانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.

حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مى‏خواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مى‏خواستند نشد، آنها همه دنيا را مى‏خواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 143

معنا را موفق بشوند، موفق مى‏شوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.

مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا

شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمى‏دانيد در ايران چه بود و چه شد و چه‏گذشت. ايران چه حالى بود، خيابان‏هاى ايران به چه حالى بود. ميكده‏ها از كتابخانه‏ها بسيار بيشتر بود و عشرتكده‏ها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكده‏اى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حل‏كند. اگر نبود اين جوان‏ها و اين رزمنده‏هائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندان‏هاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزش‏هاى انسانى. ارزش‏هاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزش‏هاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مى‏گويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مى‏كنند، در امور اجتماعى دخالت‏كنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمى‏آيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مى‏كنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مى‏كنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 146

تاريخ: 16/10/61

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نظامى سپاه و ارتش، مستقر در قرارگاه كربلا و نجف

كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما برادرها و جوان‏هاى عزيزى كه در جبهه اسلام در مقابل كفر مشغول خدمت هستيد تشكر مى‏كنم. رمز پيروزى شما برادران و جوانان عزيز اتكال به خداى تبارك و تعالى و اعتماد به رحمت اوست كه اين در رأس همه امور است و ديگرى پيروى از دستورات خداى تبارك و تعالى در اينكه همه با هم يكى باشيد و در روايت حضرت رسول هم آمده است كه مؤمنين يك دست هستند و حتى تعبير دو دست نفرمودند و بايد شما اجتماع و وحدتتان را به جائى برسانيد كه بين خودتان جدايى نبينيد و اين دستور اسلامى است كه با يكديگر برادر باشيد و اين وحدت و برادرى اسباب اين مى‏شود كه هيچ قدرتى نتواند بر شما چيره شود و تا اين توكل و توجه به خدا هست هر قدرتى در مقابل شما هيچ و نابود است. شما بحمدالله با دلى روشن و چشمى باز براى خدا و براى اسلام و براى كشورى كه از خود شماست فداكارى مى‏كنيد و اين فداكارى پيش خداى تبارك و تعالى و ملائكةالله و انبيا ثبت است. هرگز از دشمن هراسى نداشته باشيد. كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد و از آنجا كه ما همه چيزمان از اوست و بايد در راه او باشيم، خودمان، جانمان، مالمان، اولاد و فرزندانمان همه و همه از اوست. شما اين را مى‏دانيد كه هر چه بشود، پيروزى با ماست و مادامى كه شما اين ايده را داريد كه براى خدا خدمت كنيد، در عبادت هستيد و پيروز و دشمن شما انشاءالله شكست خورده است و نابود خواهد شد. اميدوارم كه خداوند قدرت روحى و بازوئى به شما عنايت كند كه در راه او جهاد كنيد و شما اجر شهدا را داريد، چه شهيد بشويد و چه شهيد نشويد. برويد به طرف نبرد با دشمن، با دلى محكم و قلب‏هايى مملو از محبت خدا، قلب‏هائى كه از هيچ قدرتى ترس ندارد. و خداوند همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 147

تاريخ: 18/10/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان امام و هيأت‏هاى منتخب رسيدگى به تخلفات در استان‏هاى كشور

آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسأله‏اى ببينيد خدا چه مى‏گويد، آن را انجام دهيد

بسم الله الرحمن الرحيم

شما آقايان توجه داشته باشيد كه همه در محضر خدا هستيد و انسان همواره بايد اينگونه تلقى كند كه خدا ناظر اعمال و رفتار اوست. در جمهورى اسلامى غير از گروهك‏هايى كه مى‏خواهند به اسلام و مسلمين ضرر و زيان بزنند نبايد دنبال عيب ديگران رفت بايد آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسأله‏اى كه پيش مى‏آيد ببينيد خدا چه مى‏گويد كه همان را انجام دهيد. در مورد هيأت‏هاى گزينشى كه قبلاً بوده‏اند، من نسبت به صلحاى آنها جسارتى نمى‏كنم و چون از باب اينكه احتمال آن مى‏رفت كه عده‏اى در ميان آنها نفوذ كرده باشند، صلاح بود كه آنها را منحل اعلام كنم تا دوباره با ترتيب بهترى بوجود آيند. بعضى از مسائل گزينش بسيار بد بوده است و احتمال مى‏رفت كه افراد فاسدى بخواهند ما را از بين ببرند. چون مسائلى از اين قبيل كه شماره شناسنامه فلانى چند است يا فلان كس در كجا شهيد شده جزء مسائل اسلامى نيست و در كشور اسلامى عنوان اينگونه مطالب به نام مكتب، خجالت‏آور است كه اينها ملاك گزينش و اسلامى بودن افراد گردد و ما جوانانى كه به درد اسلام مى‏خورند را از كارها بيرون بريزيم. و من نگرانيم از اين بود كه ما نشسته باشيم و در پيش ما كتاب‏ها و جزواتى به اسم اسلام منتشر شود كه ربطى به اسلام ندارند و عده‏اى هم بگويند كه اگر اينها عيب داشتند، جواب آنها را مى‏دادند، پس مورد قبول هستند كه در مقابل آنها ساكتند. برنامه دشمنان ما اين است كه كشور ما را از داخل خراب كنند و با اين تحولى كه امروز در جوان‏ها پيدا شده است و همه مردم در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها مشغول خدمت هستند ما ديگر هيچ عذرى براى خدمت و جذب آنها نداريم. و همه ما بايد سعى كنيم كه يك دست باشيم بر عليه دشمنان اسلام و مسلمين و به تكليف الهى خودمان عمل كنيم. اميدوارم موفق باشيد و خداوند شما را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 148

تاريخ: 19/10/61

متن درخواست استعفاى آيت‏الله صانعى از عضويت در شوراى نگهبان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محضر مبارك حضرت آيت‏الله العظمى امام خمينى دام ظله على رئوس المسلمين

با عرض ارادت و تحيت، بدين وسيله استعفاى خود را از عضويت در شوراى نگهبان تقديم مى‏دارم. اميد است با كرامت و بزرگوارى، مورد قبول قرار گيرد. الامر اليكم

يوسف صانعى عضو فقهاى شوراى نگهبان

پاسخ امام خمينى به درخواست استعفاى آيت الله صانعى‏

بسمه تعالى‏

موافقت مى‏شود. انشاءالله موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 149

تاريخ: 19/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس ديوانعالى كشور و كليه قضات شورايعالى قضائى و شعب ديوانعالى كشور

قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را مى‏دانند

بسم الله الرحمن الرحيم

قبلاً دو نكته را بايد عرض كنم، يكى اينكه روحانيونى كه در حوزه‏هاى علميه بزرگ شده‏اند، با مجاهدات و تكليف شرعى از آن حوزه خارج مى‏شوند و در جاهاى ديگر خدمت مى‏كنند. اينطور نيست كه منافقين خيال كرده‏اند كه براى آنها رياست و مقام مطرح است. آنها سى چهل سال در حوزه‏ها زحمت كشيده‏اند و با آن وضع عادت كرده‏اند ولى براى خدمت به خارج از حوزه مى‏روند.

قضاوت چه در رژيم گذشته و چه حال به حسب حكم الهى حق روحانيون بوده است. گر چه در رژيم گذشته آنها را از حق‏شان محروم كرده بودند ولى در زمان كنونى در عين حال كه براى آنها رنج دارد ولى بايد بر آن قيام كنند و نمى‏توانند از آن تخلف نمايند. پس اينطور نيست كه آنها بخواهند جائى را قبضه كنند، البته به ما هم نسبت مى‏دهند كه مى‏خواهند امپراطورى تشكيل دهند. اين خيال باطل است زيرا وضع اسلام و حتى جنگ‏هاى اسلام براى تشكيل امپراطورى نبوده است، بلكه براى شكستن امپراطورى ظالم و روى كار آوردن عدل اسلامى بوده است. امروز آقايان در هر جا كه وارد مى‏شوند قصد خدمت دارند. آن رئيس جمهور است كه بالاترين مقام را دارد ولى وضعش، كيفيت سلوكش، زندگيش، نشست و برخاستش را با مردم، همه مى‏بينيد و آن رئيس مجلس است و اين آقا هم كه رئيس ديوانعالى كشور، تمام اينها وضع‏شان مانند زمان طلبگى‏شان است فقط اكنون خدمت وسيع‏ترى را انجام مى‏دهند. قضاوت را همه مى‏دانند كه چه كار مشكل و پرمسؤوليت و چه كار پرزحمتى مى‏باشد زيرا بالاخره يك طرف منازعه از قاضى ناراضى است، خيلى نادر است هر كسى كه محكوم شده است شكرگزار باشد. اين نكته اول بود كه عرض كردم كه بايد قدر روحانيونى كه حوزه‏ها را رها كرده‏اند و دارند خدمت مى‏كنند بدانيم.

نكته دوم آنكه من از شورايعالى قضائى كه بود تشكر مى‏كنم. اينها دو سه سال زحمت كشيدند، رنج بردند و خدمت كردند و براى مقامى هم نيامده بودند. آنها از بزرگان روحانيون هستند. آنها هم از محل مورد امن‏شان آمدند در محيطى كه زحمتش زياد و رنج و كارش زياد و مسؤوليتش پيش خدا زياد بود. حال براى يك مرد روحانى با روحيات اسلامى مطرح نيست كه رئيس ديوانعالى كشور شود يا دادستان كل كشور و يا كار ديگرى انجام دهد. امروز نبايد كسى گمان كند آقايانى كه در شورايعالى

صحيفه نور ج 17 صفحه 150

قضائى بودند خداى ناخواسته نامطلوبند، آنها مطلوب و خدمتگزارند و بعضى از آنها از اول انقلاب خدمت كرده‏اند، حال اگر به واسطه بعضى مسائل و جهات، رنجى را كه تا به حال كشيده‏اند بدهند كس ديگرى بكشد و خودشان استراحت كنند و يا در جاى ديگرى كه گرفتاريش كمتر است خدمت كنند، معنايش اين نمى‏باشد كه نامطلوب مى‏باشند. من بعضى از آنان را سى سال است كه شناسم، اينان مطلوب بودند لكن خسته شده‏اند و اين اسباب اين مى‏شود كه كار سبكترى را انجام دهند و اكنون مى‏خواهم اين رنج را به گردن آقاى شيخ يوسف صانعى بگذارم و ايشان را به عنوان دادستان كل كشور معرفى مى‏كنم. من آقاى صانعى را مثل يك فرزند بزرگ كرده‏ام. آقاى صانعى در مباحثات و درس‏هائى كه در سال‏هاى طولانى داشتيم مى‏آمدند و شركت مى‏كردند. ايشان فرد برجسته‏اى در ميان روحانيون است و مرد عالمى است كه متوجه به مسائل و مخالف سرسخت منافقين و جريانات انحرافى مى‏باشند و در مقابل آنان با جديت و قاطعيت عمل مى‏نمايند. از اين جهت من ايشان را به جاى آقاى ربانى كه از ايشان هم تشكر مى‏كنم و بايد فكرى كرد كه ايشان هم بتوانند به اين كشور خدمت كنند و خدمتگزار باشند معرفى مى‏كنم و اميدوارم كه ايشان به مسائل بيشتر توجه داشته باشند.

و به همه آقايان عرض مى‏كنم كه امر قضاوت مسؤوليتش بسيار زياد است و انسان با جان و مال و ناموس و حيثيت مردم سر و كار دارد و با يك لغزش ممكن است آبروى مسلمانى ريخته شود و يا مسلمانى را تا آخر عمر محروم و بدبخت كند ولى از آنجا كه تكليف الهى است ما نمى‏توانيم از زير بار آن شانه خالى كنيم. و قضيه قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را بدانند و عدالت و تقوا داشته باشند و بفهمند با چه مطلبى سر و كار دارند و به چه كار بزرگى مشغول هستند كه يك لغزش گاهى يك كشور را از بين مى‏برد و از آن طرف كارهاى خوب يك كشور را روشن مى‏كند. و من اميدوارم كه همه قضات و دادستان‏ها و كسانى كه امور دادگسترى سراسر كشور را به عهده دارند، براى خاطر خدا و براى خاطر اسلام در فكر مستمندانى باشند كه در طول تاريخ تحت فشارهاى سلاطين و يا خان‏ها و يا سرمايه‏دارها و امثال اينها بودند و آنها را نجات دهند. و انشاءالله كشور ما كشورى باشد كه هر چه بيشتر به افق اسلام نزديك شود كه اين آرزوى ماست و بسته به اين است كه هر دسته‏اى در هر جائى كه خدمت مى‏كند اين مسأله در نظرش باشد كه براى خدا و براى اسلام خدمت كند، نه براى مقام. در هر صورت مقام يك مسأله نيست كه انسان ارزش انسانى خود را صرف آن كند، چرا كه بالاترين چيز ارزش انسانى هر فرد باشد و بايد ارزش انسانى را هر چه بيشتر تقويت كنيد و اين امر با كناره‏گيرى درست نمى‏شود و انسان ارزشش به اين است كه در جامعه ببيند كه چه خدمتى به اين بندگان خدا مى‏تواند انجام دهد. و شما مى‏دانيد كه هر چه پيغمبر اكرم (ص) رنج كشيد، كه از همه هم بيشتر رنج كشيد، براى تربيت مردم و براى نجات مظلومين از دست ظالم‏ها بود. خداوند همه شماها را توفيق بدهد و مؤيد و منصور باشيد و من دعاگوى همه شما هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 151

تاريخ: 26/10/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنايع دفاع ملى، پرسنل دايره سياسى - ايدئولوژيك ارتش و وزارت دفاع و گروهى از كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى مركز اصفهان‏

امروز تمام عذرها را خدا راهش را بسته و بر همه ما اتمام حجت كرده‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من قبلاً از آقايان و عزيزان حاضر در اينجا تشكر مى‏كنم كه در اينجا تشريف آورديد و از نزديك ما شاهد چهره‏هاى نورانى شما هستيم. امروز كه بحمدالله ايران به دست ايران و ايرانى اداره مى‏شود و همه شؤون كشور در دست خود ايرانيان و خود دلبستگان به اسلام رهبرى مى‏شود، امروز روزى است كه همه قشرهائى كه در اين كشور هستند مسؤول هستند. هيچ فردى از افراد اين كشور، چه از نويسنده و روشنفكر و چه روحانى و دانشگاهى و چه ارتش و سپاهى و بسيج و عشاير و چه مردم بازار و مردم خيابان‏ها نمى‏توانند عذرى پيدا بكنند به اينكه ما براى فلان عذر نتوانستيم به اين كشور اسلامى خدمت كنيم. تمام عذرها را خداى تبارك و تعالى راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام كرده است و امروز ايران ميدان كار است، ميدان نبرد است با شياطين و ميدان سازندگى جوانان است و ميدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين و خدمت به مستضعفان جهان. هر كس در هر شغلى كه به او پيشنهاد مى‏شود، اگر شايستگى ندارد براى آن شغل، براى او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود و اگر شايستگى دارد براى آن، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند. امروز ما احتياج به همه گروه‏هائى كه در كشور هستند داريم و همه ملت ايران احتياج به گروه‏هاى مختلف دارند و اسلام عزيز هم احتياج به فعاليت همه شماها دارد. از طرف خداى تبارك و تعالى عذرها منقطع است، راه را باز كرد، موانع را برطرف كرد، دشمنان را كنار گذاشت و ميدان را براى فعاليت باز كرد. و ما در اين كشور، اسلام در اين كشور احتياج به بسيارى از چيزها دارد كه آنها كه مى‏توانند اين احتياج را رفع كنند و شايسته هستند، براى آنها عذرى نيست كه وارد نشود.

قضاوت يك واجب كفائى است

امروز ما قاضى لازم داريم. قضاوت، شما مى‏دانيد كه در طول مدت سلطنت، به دست روحانيون نبود كه به حسب احكام اسلام مختص به آنهاست. قضاوت به يك صورت مشوه درآمده بود و قاضى يك آدمى بود كه به حسب اكثر كه به درد هيچ چيز نمى‏خورد سيما قضاء . امروز قضاوت احتياج دارد

صحيفه نور ج 17 صفحه 152

به افراد، به افراد حوزه‏هاى علميه هر جا كه هست، قم، مشهد، آذربايجان، هر جا كه حوزه علميه هست، اصفهان. علما و مدرسين حوزه‏ها بايد قاضى تربيت كنند و اين يك واجب كفائى است براى همه. قضاوت يك واجب كفائى است كه اگر چنانچه كسى بتواند انجام بدهد و به زمين بماند اين امر، معاقب است. اينكه من حالا حالش را ندارم، قضاوت امر مشكلى است. اين حرف‏ها عذر نيست. بايد همه افرادى كه خودشان را شايسته مى‏دانند بيايند و اين امر بزرگ را و اين امر زمين مانده را از زمين بردارند، اين بار را از زمين بردارند. و گويندگانى كه هر جا ما داريم، در سر تا سر كشور، چه گويندگانى كه از طبقه روحانى هستند و اهل منبر و چه گويندگانى كه از ساير طبقات هستند و نويسندگان در هر جا كه هستند، چه در حوزه‏هاى علميه و چه در دانشگاه‏ها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براى آنها كه چون من وارد يك شغلى نيستم پس نويسندگى هم نكنم. شغل امروز يك امرى است كه براى آن اشخاصى كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغل‏ها دارد، واجب كفايى است. واجب كفايى آن است كه به همه واجب است و اگر چنانچه طرح بشود، همه معاقب هستند، لكن اگر يك عده‏اى قيام كردند به آن امر، از ديگران ساقط مى‏شود. قضاوت از اين امرهاست. و رسيدگى به حال مستضعفان، رسيدگى به حال اينهائى كه در طول مدت سلطنت و خصوصاً اين رژيم اخير از هر چيز محروم بودند، اين هم يكى از امورى است كه آنهائى كه قدرت دارند به اينكه براى آنها خدمت كنند، خدمت يك امر لازمى است براى آنها و بايد خدمت كنند. و مسأله تبليغ كه يكى از امور بسيار مهم است و - عده - اكثر شما كه در اينجا تشريف داريد مورد عمل‏تان هست.

ارتش بيشتر از نهادهاى ديگر محتاج به تعليم و تربيت اسلامى است

هر كارى را كه انسان عهده‏دار شد، مسؤول آن كار است، مسؤول است در اينكه به راستى و امانت عمل كند و مسؤول است در اينكه با جديت و فعاليت عمل كند و با خلوص براى خداى تبارك و تعالى. شمايى كه در ارتش سازمان ايدئولوژى را داريد و سازمان - سياست - را سياسى را داريد، الان مسؤول اين امر هستيد. همه جمعيت دنيا احتياج به تعليم و تربيت دارند. هيچ كس نمى‏تواند ادعا كند كه من ديگر احتياج ندارم به اينكه تعليم بشوم و تربيت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتياج داشت منتها احتياج او را خدا رفع مى‏كرد. ما همه احتياج داريم. ارتش از آن ارگان‏هائى هست كه احتياجش بيشتر است به اين امور و شما كه متكفل اين امر سياسى و اين امر تبليغاتى و اين امر ايدئولوژى هستيد بايد بدانيد كه مسؤوليت بزرگى به عهده‏تان است و عمل ارزشمندى هم هست. ارتشى كه در طول مدت شاهنشاهى گرفتار بوده است به دست يا مستشارهاى خارجى و يا فرماندهان داخلى (كه از آنها كمتر نبودند) و آن چيزى كه مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سياسى اسلامى و مسائل ايدئولوژى اسلامى، بلكه شايد در بسيارى از جاها مردم را از اسلام دور مى‏كردند، مردم را كنار مى‏گذاشتند، ارتش را نمى‏گذاشتند كه حتى مسائل عادى خودش را ياد بگيرد. امروز كه ارتش بحمدالله اسلامى است و

صحيفه نور ج 17 صفحه 153

نيروهاى مسلح ايران بحمدالله همه متحول شدند به يك نيروهاى اسلامى و خدمتگزار به قرآن كريم، امروز احتياج دارند به تعليم و تربيت، احتياج دارند به اينكه مسائل را، مسائل اسلامى را، مسائل سياسى اسلامى را، اينها - را - به آنها گفته بشود و تربيت بشوند آنها - را - و محتاج به اين است كه آقايانى كه متكفل اين امور هستند، آنها را از گروه‏هائى كه هستند، حزب‏هائى كه هستند، آنها را كنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش. ارتش اسلامى قدرتمند، منتها با تعليمات اسلامى و فهماندن به اينكه اسلام چه سياستى در جهان دارد و مى‏خواهد چه بكند، اينها بايد به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربيت و تعليم واقع بشوند. اخلاق كريمه، آنقدرى كه در ارتش و سپاه و در قواى مسلح ديگر اخلاق كريمه لازم است، شايد در جاى ديگرى به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند كه گاهى در جبهه‏ها وقتى كه مى‏روند ممكن است كه با يك وضعى روبرو بشوند كه اگر اخلاق اسلامى نداشته باشند براى خودشان، براى ارتش‏شان غائله بجا بياورد. اخلاق اسلامى را بايد براى آنها بگوئيد و بحمدالله آنها براى پذيرايى الان مهيا هستند و بحمدالله بسيارى از آنها هم تربيت شده هستند. شما وقتى ملاحظه كنيد در جبهه‏ها، مى‏بيينيد كه جوان‏هاى عزيز سپاه و ارتش و ساير قوا، اينها چه فداكارى‏ها مى‏كنند و چه مناجات‏ها با خدا مى‏كنند، اينها ساخته شده اسلام هستند، لكن احتياج باز دارند به اينكه تربيت بشوند، تعليم بشوند. و آنهايى كه متكفل امور صنايع هستند (صنايع دفاع) بدانند كه امروز ايران احتياج دارد به وجود آنها و آنها مسؤولند در مقابل خداى تبارك و تعالى، بايد با تمام قوا افكار خودشان را صرف كنند كه ما در يك همچو قضيه‏اى انشاءالله به خودكفائى برسيم. و شما خدمتى كه مى‏كنيد خدمت بسيار بزرگى است و مسؤوليت هم داريد در مقابل خدمت، چنانچه اجر داريد در مقابل خدمت، اجر اخروى داريد.

هر كس در هر كارى بايد امين باشد

و هر كس در هر جا هست و هر جا خدمت مى‏كند، يكى از امورى كه بسيار براى او لازم است امانت است، امين بايد باشد. اگر خداى نخواسته در يك گروهى اشخاص غير امين و اشخاص خائن پيدا بشود، يك وقت مى‏فهميم كه تمام آن گروه را اينها به بدنامى كشيدند يا به فساد. از امور لازم، امانت است در امور. براى بازرس‏ها امانت از امور بسيار لازم است. آنهايى كه در شغل بازرسى هستند، آنها بايد امين باشند و مطلبى كه دست آنها مى‏آيد به احدى غير از آنجايى كه بايد گفته بشود نگويند. عرض مردم، حيثيت مردم از امورى است كه خداى تبارك و تعالى درباره او بسيار تأكيد كرده است و اسلام درباره او بسيار پافشارى كرده است. قاضى‏هاى محترم دادسراها و ساير جاها، كسانى كه متكفل قضا هستند يا بازرسى هستند، در هر جا كه هستند اينها بايد امين باشند و انشاءالله هستند و بايد مطالبى كه از اشخاص، آنها كه سر و كارشان با اعراض مردم است، سر و كارشان با حيثيات مردم است، با جان مردم است، با ناموس مردم است، اگر بنا باشد كه به غير آن راهى كه خدا تعيين كرده است يك راه ديگرى بروند و خداى نخواسته افشاء اسرار مردم را بكنند ولو يك انسانى باشد

صحيفه نور ج 17 صفحه 154

معصيت كار، آن را افشا بخواهند بكنند، الا آنهائى كه معصيت را علن مى‏كنند، آنها ديگر احترامى ندارند در اسلام. آن كسى كه علناً آمده است در خيابان و كار خلاف مى‏كند اين ديگر احترام ندارد، اما آنهائى كه تحفظ مى‏كنند بر اين مسائل، در خلوت يك كار خلاف مى‏كنند، بر فرض اينكه شما مطلع شديد، جايز نيست برايتان كه اين را افشا كنيد حتى براى برادرتان، حتى براى اهل منزلتان. بنابر اين از امور مهمى كه براى قاضى، براى آن اشخاص كه بازپرس هستند، براى سازمان بازرسى، از امور مهمى كه بايد مراعات كنند اين است كه امين باشند در آن امرى كه به آنها محول شده است و اينطور نباشد كه سازمانى باشد براى بازرسى و آنوقت خودش معصيت خداى نخواسته بكند و افشا كند اسرار مردم را و همان جائى كه بايد گزارش بدهد، بيش از او تعدى‏اى به هيچ وجه نبايد بكند.

بر حوزه‏هاى علميه و علماست كه قاضى تربيت و تحويل جامعه بدهند

و من از حوزه‏هاى علميه و از علماى اعلامى كه در بلاد هستند و از فضلائى كه در حوزه‏ها هستند، از آنها مى‏خواهم كه در اين امور، در امور قضائى و در امور دادگسترى به اين كشور كمك كنند و حوزه‏ها مى‏توانند در عين حالى كه حوزه بقايش هست و بايد باشد، مى‏توانند عده به مقدارى كه احتياج هست به قاضى، تحويل بدهند قاضى را، تربيت كنند قاضى را. اين يك امر مهمى است براى اسلام و براى مسلمين. اعراض مردم دست قضات است، بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند تا بيايند و خدمت كنند به اين كشور.

با حفظ اتحاد، براى اسلام و جمهورى اسلامى تبليغ كنيد

و تمام اشخاصى كه هستند و هستيم و هستيد شما، تمام ما مسؤول هستيم. بايد فكرى بكنيم كه خدمتى كه از ما مى‏آيد امروز بكنيم، خصوصاً در يك عصرى كه همه تبليغات دنيا تقريباً بر ضد ماست. شما هر راديوئى را كه باز بكنيد و هر مطبوعاتى را كه از خارج اگر آمد ببنيد، مى‏بينيد كه مشحون است از اينكه به دولت ايران حمله مى‏كنند، آنوقت هر چه دروغ هم دلشان خواهد مى‏گويند، هر چه هم. البته ملت ايران هم، دولت ايران هم به آنها خيلى صدمه وارد كرده است، شيرهاى نفت را بسته است به روى امريكا و به روى اسرائيل. راه براى آنها نيست در اينجا تا اينكه جاهائى را كه آنها مى‏خواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمن‏هايشان بكنند، ديگر در اينجا راهى ندارند. افراد ايران ديگر وابسته به آنها نيستند تا براى آنها كار بكنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنى‏شان تا آخر هست، لكن بايد شما آقايان همه با هم باشيد، اختلاف نباشد در كار، اتحاد باشد، همبستگى با هم داشته باشيد، دانشگاه‏ها با هم دوست و رفيق باشند و دانشگاه با فيضيه پيوند دائمى داشته باشند و تبليغات، تبليغات دامنه‏دارى باشد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و سفارتخانه در هر جا هستند بايد تبليغ كنند اسلام را و جمهورى اسلامى را. همه بايد، ما اين امرى را كه ملت با آن زحمت و با آنهمه رنج در ظرف پنجاه سال يا بيشتر و خصوصاً اين اواخر كشيده و اينهمه شهيد داده است و اينهمه معلول داده است كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 155

انسان خجالت مى‏كشد از روى آنها، بايد ما خدمت كنيم تا بتوانيم يك عشرى از اعشار آن كارهائى كه آنها براى همه ما كردند از عهده برآئيم.

امروز روز كار است

برادرها! امروز روز كار است. هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مى‏خواهيم خودكفا باشيم، خودكفائى را با تبليغات نمى‏شود كرد، با كار مى‏شود كرد. رعيت بايد كار بكند، كشاورز بايد كشاورزى بكند، دامدارها بايد دامدارى بكنند و باغبان‏ها بايد باغبانى بكنند و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خود را، دانش خودشان را به دانشجويان منتقل بكنند و دانشگاه كه در رأس امور هست و تقديرات يك كشورى، مقدرات يك كشورى بسته به وجود آنهاست، بايد جديت بكنند كه روى خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم، به سوى كعبه آمال، به سوى خداى تبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيه اين كشور. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به خدمت. شمائى كه در صنايع هستيد صنعت را تقويت كنيد، آقايان كه در جاهاى ديگر هستند آن كارهائى كه به آنها محول است تقويت بكنند، مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل كنند و ننشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويند حالا كه ما داخل كار نيستيم پس بايد كارشكنى هم بكنيم. خوب، فهميدند، در عرض اين چهار سال فهميدند كه كارهاى آنها در ايران ديگرى اثرى ندارد. ايرانى‏ها آن راهى را كه گرفتند و پيدا كردند دنبال مى‏كنند، ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند، ديگر قدرت اين را ندارند. بنابر اين آنهائى كه در خارج هستند بروند سراغ يك زندگى‏اى بكنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هى بنشينند و فحاشى بكنند. آنها هم كه در داخل هستند و يك قدرى فضولى مى‏كنند، آنها هم كنار بگذارند. ديگر گذشت وقت اينكه فضولى‏هاى شما يا تبليغات شما تأثيرى در اين كشور بكند. بحمدالله اين كشور الان در تحت عنايت حق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر سلام‏الله عليه به مقامى رسيده است كه مى‏تواند راه خودش را طى كند. و اميدوارم كه غرور براى ما پيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مى‏دهد و شما دعا كنيد كه به دست شما انجام بدهد. خداوند همه شما را انشاءالله سلامت بدارد و عزت و عافيت، و همه ممالك اسلامى را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 156

تاريخ: 27/10/61

فرمان امام خمينى به آيت‏الله ربانى املشى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى دامت افاضاته

با تقدير و تشكر از زحمات بسيار شما در مقام دادستانى كل كشور و همچنين در شورايعالى قضايى و از آنجا كه جنابعالى مورد وثوق و اطمينان مى‏باشيد، طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورايى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرائط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. و از خداوند تعالى توفيق بيشتر شما را اميدوارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 157

تاريخ: 3/11/61

بيانات امام خمينى در جمع مديران، معاونان سياسى و برون مرزى و امور شهرستان‏هاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى و گروهى از برادران كارآموز تركمن

با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنى‏هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تبليغات مسأله‏اى است پر اهميت و حساس، يعنى دنيا با تبليغات حركت مى‏كند. آنقدرى كه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده كنند از طريق ديگرى نمى‏كنند. و ما هم بايد به مسأله تبليغات بسيار اهميت دهيم و از همه چيزهائى كه هست، بيشتر به آن توجه كنيم. بايد تبليغات فرهنگى ما مخصوصاً در راديو و تلويزيون بيشتر باشد. چرا كه الان وضع طورى شده است كه آن روستائى كه در صحرا مشغول امر كشاورزى مى‏باشد هم به راديو گوش مى‏كند و در بعضى نقاط تلويزيون هم هست. آنقدرى كه راديو و تلويزيون مى‏تواند به مردم خدمت كند، روزنامه‏ها و دستگاه‏هايى ديگر نمى‏توانند خدمت كنند. شما مى‏دانيد كه تبليغات خارجى عليه ما زياد است. شما بايد با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنى‏هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد. امروز ابرقدرت‏ها از انقلاب اسلامى ما سيلى خورده‏اند و مى‏ترسند كه مبادا در نقطه‏اى ديگر، انقلابى ديگر مانند انقلاب ما صورت گيرد. به همين دليل اين روزها شاهد رفت و آمدهاى سياسى در منطقه هستيم. آنها به دست و پا افتاده‏اند و هر روز توطئه‏اى جديد مى‏كنند، ما هم بايد در مقابل آنها مهيا باشيم. همانطور كه امريكا براى توطئه آماده است، ما هم بايد براى مبارزه و مقابله آماده باشيم. مادامى كه بخواهيم مستقل باشيم و زير بار وابستگى نرويم، بايد تحمل اين مشكلات و قدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم. امروز ما وارث كشورى هستيم كه وابسته به شرق و غرب بود، و شرق زده و غربزده هم در رأس امور بودند. بنابر اين، بايد محكم بايستيم و اين جمهورى را كه در مقابل همه انحرافات ايستاده است حفظ كنيم. برادران و خواهران مذاهب گوناگون، همه دست در دست يكديگر بگذارند و از حيثيت و كيان اسلام و جمهورى اسلامى دفاع كنند و از اين هياهوها نترسند، كه ما شكست نمى‏خوريم. شما كه مسؤوليت بسيار سنگينى به عهده‏تان مى‏باشد، مطمئن و استوار به كار خودتان ادامه دهيد، هر روز برنامه‏هايتان را بيشتر و بهتر توسعه دهيد و كوشش نمائيد تا برنامه‏هاى اصولى و منطبق با موازين اسلام، ارائه نمائيد و حيثيت ملت و مذهب خودتان را حفظ كنيد. بايد برنامه براساس بينش و فرهنگ اسلام تنظيم شود. اميدوارم با دلى محكم و گرم در كارى كه داريد، موفق شويد. امروز كشور مال خودتان است. امروز همه مى‏دانند و مى‏فهمند

صحيفه نور ج 17 صفحه 158

كه براى خودشان كار مى‏كنند، براى آتيه كشور خودشان. به خدا اعتماد كنيد كه هر چه داريم از اوست و براى بندگان اوست، پس براى او و بندگان او خدمت كنيد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.

والسلام عيكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 159

تاريخ: 14/11/61

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام محمد على صدوقى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته‏

جنابعالى به نمايندگى اينجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورايعالى قضائى تعيين مى‏شويد تا بر جريان اين انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائيد. انشاءالله تعالى موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 160

تاريخ: 4/11/61

بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمت‏شان مى‏رسيم.

من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمان‏هاى سابق را ادراك كرده‏ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده‏ام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مى‏بينند و ديده‏اند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دوره‏ها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچ‏گاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خان‏ها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرت‏هايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مى‏شدند، انتخاب مردم بود و باقى‏اش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمى‏شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى‏كنيم.

مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع شده است

من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بى‏اشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 161

كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمى‏تواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بى‏عيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بى‏عيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجه‏مان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمى‏گويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مى‏شود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مى‏شود در چشم انسان و نمى‏تواند عيوب خودش را ببيند.

من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مى‏دانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مى‏خواهند، خدا را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مى‏خواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مى‏دانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مى‏كنند، لكن از اسلام بى‏اطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبه‏هايى را در آن مطالعه مى‏كنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبه‏هاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بى‏چون چرا قبول كنند. شما مى‏دانيد كه مردم اسلام را مى‏خواهند، ديانت را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه‏ها مبارزه مى‏كنند و در پشت جبهه‏ها هم مبارزه مى‏كنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمى‏پذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلس‏هاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبس‏ها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شده‏ها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمى‏توانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوان‏هايشان

صحيفه نور ج 17 صفحه 162

را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مى‏كردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دسته‏اى گمان مى‏كنند كه مكتب سرمايه‏دارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مى‏كنند. آن كه خيال مى‏كند او بهتر است، مى‏رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مى‏روند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مى‏روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مى‏ديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثى‏ها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج‏البلاغه، آنهائى كه در نهج‏البلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايه‏دارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مى‏شود، اينطور شعارها را مى‏نوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج‏البلاغه چه مى‏گويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مى‏خواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بى‏توجهى به همه اطراف مسأله، مى‏بينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمى‏خواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عده‏اى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه‏دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مى‏گويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‏ايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمى‏شود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعه‏ها پيش مى‏آيد كه بايد يك احكام ثانويه‏اى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مى‏دهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتب‏هاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مى‏گذرد و كارها بهتر مى‏گذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 163

است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عده‏اى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عده‏اى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مى‏شوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مى‏رود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمى‏توانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مى‏شوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مى‏گفتم اين را كه اينها نمى‏فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مى‏فهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مى‏كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مى‏شناسند، اينها رأى‏هائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مى‏كند، خوب، درشان شبهه پيدا مى‏شود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصب‏العين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمى‏كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسب‏هاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه ماليات‏ها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريق‏شان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مى‏آيد، آن روز است كه نه جنگ مى‏تواند پيروز بشود ونه مجلس مى‏تواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مى‏شود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسأله‏اى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمى‏سازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مى‏كند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 164

آن ديدى كه بايد باشد بعضى‏شان نيست و الا نه اينكه بى‏تدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مى‏شود. و اما اگر بنا باشد كه يكى‏اش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمى‏گويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مى‏گويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقت‏ها مى‏شود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مى‏كرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مى‏گردد و مورد سوأل واقع مى‏شوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملت‏ها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مى‏شود.

ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم

و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.

و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقت‏ها يك كلمه‏اى فرض كنيد كه من مى‏گويم، يك چيزى من مى‏گويم، به نظر شما هم خوب مى‏آيد، مثلاً، آنوقت مى‏بينى كه در جاهايى، از اين يك برداشت‏هائى كرده‏اند كه مشمول معصيت شده‏اند. به من اطلاع داده‏اند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع داده‏اند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مى‏دهم به آن كسى كه مى‏خواهد اينها را از اطراف خيابان‏ها بيرون كند، اين دكان‏هايى كه اين كارها را مى‏كنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى

صحيفه نور ج 17 صفحه 165

اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمى‏شود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمى‏كنند. و به من نسبت مى‏دهيد، دروغ نسبت مى‏دهيد، من همچو كارى نمى‏توانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مى‏گوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.

بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مى‏شوند، از بين مى‏روند و اين به اين است كه مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاه‏ها مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. مى‏دهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مى‏شود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مى‏نشيند مى‏گويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عده‏اى مى‏گويند نيست اضطرارى. اينكه نمى‏شود گفت كه حالا كه يك عده‏اى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلث‏اش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعى‏تان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بس‏مان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مى‏دهند و آن شعارهايى كه منافقين مى‏دهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمى‏كند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمى‏دانند اين مسائل را، توده مردم كه نمى‏توانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مى‏شود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأى‏هايى كه شما مى‏دهيد، مشورت‏ها زياد باشد، بلكه گاهى وقت‏ها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مى‏شوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مى‏كنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مى‏دهد

صحيفه نور ج 17 صفحه 166

ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگان‏ها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمان‏ها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عده‏اى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرف‏هاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبهه‏ها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقت‏ها هم آنها مى‏گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازى‏ها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مى‏دانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مى‏شوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول امل‏ها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مى‏شود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مى‏كند، هر چه مى‏خواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مى‏گويد، نقى مى‏زند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مى‏گويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 167

تاريخ: 17/11/61

بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده امام در شهربانى، رئيس شهربانى كل كشور و رؤساى شهربانى‏هاى مراكز استان‏ها

بايد رفتارتان با مردم طورى باشد كه هنگام مشكلات، همين مردم مشكلاتتان را رفع كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله انقلاب اين جدايى را از ميان برداشت. ايران امروز يك گروه و يك حزب الهى شده است و دولت و قواى نظامى و انتظامى و روحانيون و همه اقشار مردم در يك صف واحد و طولانى قرار گرفته و مى‏خواهند به اسلام و مردم خدمت كنند. و شما هم بايد كارى بكنيد كه آن ذائقه تلخى كه مردم در گذشته از ديگران داشته‏اند به ذائقه شيرينى مبدل سازيد، كه اگر چنانچه خداى نخواسته مشكلى برايتان پيدا شد، همين مردم كوچه و بازار بيايند و مشكل شما را رفع كنند، كه الان هم بحمدالله وضع همين طور است. چون مردم احساس‏شان اين است كه همه چيز از خودشان است و هيچ چيز را غريبه نمى‏دانند و شما را فرزندان خودشان مى‏شناسند پس شما بايد به وظيفه فرزندى خود و آنها هم به وظيفه پشتيبانى و پدرى عمل كنند. و مطمئن باشيد تا اين نعمت هست شما قوى و قدرتمند هستيد و هيچ قدرتى نمى‏تواند شما را از بين ببرد، خدا هم شما را تأييد مى‏كند.

از وظائف شهربانى است كه جلوگيرى از منكرات كند

من مسائل كلى را قبلاً نوشته‏ام كه بايد ايران يك مملكت اسلامى و همه چيزش اسلامى باشد. اگر كسى در احوال شخص‏اش مرتكب معصيت و فساد هم بشود و بر فرض اثبات هم، روى موازين شرعى بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود. نبايد كسى از اين معنا سوء استفاده كند و در خيابان‏ها كار خلاف شرع انجام دهد. يكى از وظايف شهربانى جلوگيرى از منكرات است و ما هم شهربانى را به خاطر عمل به وظايفش مى‏خواهيم. اگر كسى در خيابان از دستورات شهربانى و رانندگى تخلف كرد، بايد تعقيب بشود و اصولاً هر چه در حفظ نظام مملكت و شهر دخالت دارد بايد با جديت عمل گردد. اگر شما مراكزى را مى‏بينيد كه در آن توطئه بر عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در كار است براى خنثى كردن آن زود عمل كنيد. و ابداً اين صحبت نيست كه دل شما بلرزد كه مبادا مسأله‏اى پيش آيد، مثلاً در منزلى كه گروهى اجتماع كرده‏اند و خواهند انفجار و يا خرابكارى انجام دهند و يا يك‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 168

دسته و اشخاصى را از بين ببرند، اين وظيفه مأمورين است كه جلوى آن را بگيرند، و مراكزى كه اشخاص فاسدى مى‏خواهند در آن هروئين و ترياك تقسيم كنند و يا فساد و فحشا و منكرات و مشروبات را رواج داده و عشرتكده داير كنند، كنترل نمايند. من اميدوارم كه شما در كارهايتان موفق باشيد و وظايف خود را به طور شايسته انجام دهيد. خداوند همه شما را تأييد كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 169

تاريخ: 10/11/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور

يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور از اصناف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم، يك مقدار هم راجع به دولت. آنكه راجع به بازار است، همه مى‏دانيم، مى‏دانيد كه بازار يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائله‏اى كه براى اسلام پيش آمده است، اين بازار است كه پيشقدم است. در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان، از قرارى كه نقل شده است يكى از بازرگان‏هاى معتبر بوده است، تمام تنباكوهائى كه داشته است و آنوقت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است - پس از حكم ميرزا، آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند، حتى شهيد هم دادند و پس از آن، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت، باز در هر زمينه، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است، عمل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياه‏تر از رژيم‏هاى سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقف‏ها را خراب كنند، از زير اين سقف‏ها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيلى‏هائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مى‏كند و از اسلام عزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مى‏كند.

ميرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق، او نمى‏توانست كه خودش يا طلبه‏هائى كه آنجا دارند بسيج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى. او حكمى فرمود، علماى بلاد هم نمى‏توانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملت بود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مى‏كردند و آنهائى كه به راه استبداد مى‏رفتند، آنها را به

صحيفه نور ج 17 صفحه 170

زمين مى‏زدند و در همين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم. باز، بازار است كه تعطيلات طولانى كرد و با تعطيلات طولانى و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائيد كند. اين بازار است كه از اول، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مى‏آيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.

متصديان امور همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند

آن چيزى كه مربوط به دولت است، بايد من عرض بكنم و شما هم مى‏دانيد و شايد بعضى‏ها كمتر بدانند، بعضى‏ها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضى از آنها سال‏هاى طولانى با آنها بوده‏ام و از نزديك ملاقاتشان مى‏كرده‏ام و بعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم. ما يكى، يكى از اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم، به شما عرض مى‏كنم. شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى‏اش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمى‏كنيد. ايشان را من سال‏هاى طولانى مى‏شناسم و در آن زمانى كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيام‏ها تشريف مى‏بردند و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده.

مجلس‏مان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مى‏شناسم، يعنى سابقه طولانى دارند مثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزارى و هر چه توان دارند، آنها را مى‏شناسم و در اين طول مدتى كه مجلس برپاست مى‏دانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمى‏توانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست، در علما هم هست، در مجتهدين هم هست، در شما آقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكه خدمتگزارند و همه مى‏خواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمى‏توانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلى علاقه ندارد، همه‏شان علاقمندند با اختلاف سليقه‏اى كه دارند. و شوراى نگهبان، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من از نزديك سال‏هاى طولانى مى‏شناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كرده‏ام آنها هم كه حالشان معلوم است. و اما دولت آنها را هم بعضى از آنها كه سال‏هاى طولانى من با آنها آشنا بودم، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتى كه متصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم، اينها هم همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچه كه توان دارند اينها، هم توان خودشان را انجام مى‏دهند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 171

اشخاصش، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند، متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمى‏خواهم بدهم.

گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست، يك قضيه الان قضيه جنگ است

من مى‏خواهم حالا به شما آقايان گرفتارى، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را، بعضى گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتارى‏هاى الان هم بسيارى از كارها را انجام داده‏اند و در سر تا سر كشور خدمت‏هائى كرده‏اند كه در اين پنجاه سال نشده است. اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم از آنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است. شما شايد بعضى‏تان بدانند كه جنگ در هر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مى‏خواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ. نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابى‏هايى كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است. دنبال اين جنايات، آواره‏هايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون، دو ميليون هست كه حالا من عددش را خيلى نمى‏دانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق، از ايرانى‏هايى كه سابق در عراق بودند و زندگى در عراق مى‏كردند، بيرون كردند و دولت متكفل امور آنهاست، آواره‏هائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارند آنها هم، اين خرابى‏هائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مى‏كند در همه اين امور لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسؤول اين امور هست، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است. مى‏خواهد كه كاميون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است، معذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مى‏دارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجه‏هائى كه ملاحظه مى‏كنيد اينها نمى‏تواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.

حالا من عرض مى‏كنم به شما، ما فرض مى‏كنيم كه حضرت امير سلام‏الله عليه امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مى‏كرد كه يك جمعيتى، صدام و آنهائى كه با او موافقند، يعنى همه دولت‏هاى دنيا به استثناى بعضى، اين هجوم كرده است به ايران و خرابى كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابى. حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و مأجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان. اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه كرد؟ مى‏نشست موعظه مى‏كرد؟ مى‏گفت كه خودم تنها درست مى‏كنم؟ پول نداشت، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مى‏كرد به اينكه مردم

صحيفه نور ج 17 صفحه 172

به حسب توانشان، مستضعفين، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفه‏هائى كه پر درآمدند، صد ميليون مثلاً اينها هر سال در مى‏آورند و بيشتر و خصوصاً آنهائى كه كارى به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوع كسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست، شما هم مى‏شناسيد كه يك معامله چند صد ميليونى مى‏كند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مى‏برد و حساب و كتابى هم در كارش نيست. اميرالمؤمنين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مى‏كرد؟ همه افراد را مى‏فرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها را مى‏گرفت و مى‏فرستاد و اگر نمى‏رسيد عباى خودش را مى‏داد، عباى من را هم مى‏داد، كلاه شما را هم مى‏داد براى حفظ كشور اسلام، براى حفظ نواميس خود اين مردم. شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براى شما اموال مى‏گذارد؟ براى شما اعراض مى‏گذارد؟ براى شما نفوس مى‏گذارد؟ مى‏دانيد چه خواهد كرد؟ مى‏دانيد كه خطر دارد الان؟ خطر، صدام قابل آدم نيست، اما صدام و آنهايى كه پشتوانه او هستند، دولت‏هايى كه پشتوانه او هستند، آنهايى كه كمك مى‏كنند به آنها، قدرت‏هاى بزرگى كه اسلحه مى‏دهند، قدرت‏هاى بعد از او كه آدم مى‏فرستند، تجهيزات مى‏فرستند، و افراد مى‏فرستند، خوب، يك همچو خطرى الان براى ايران هست. آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است، نه متوجه يك قشرى، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مى‏كنم كه - آنجاهايى را كه آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ، اين متوجه به همه است. انصاف است كه در يك همچو وقتى احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتى گرانفروشى بشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت؟ تكليف نداريم ما كه كمك مى‏كنيم؟ تكليف شرعى، اين اصناف محترم، اين بازارى‏هاى محترم، اينها مى‏توانند مبارزه كنند با گرانفروشى، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند، آن مقدار كه گيرشان آمده، اگر اجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مى‏روند، نمى‏توانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مى‏كنيد در يك همچو وقتى كه همه چيز ما در معرض خطر است، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلاً فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است؟ خوب نمى‏توانيم. مسأله بالاتر از اين معنايى است كه من و شما خيال مى‏كنيم، مسأله، مسأله آمريكا است نه مسأله صدام. مسأله فرانسه هست، مسأله شوروى است.

بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند

خوب، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اين بعد هم مقاومت كرده است و مى‏كند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كارى بكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرف‏هائى كه رضاخان مى‏گفت، معلوم شد

صحيفه نور ج 17 صفحه 173

همه‏اش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمى‏شد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيره‏بندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس. ما امروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست. مسأله جنگ شوخى نيست، خرج جنگ شوخى نيست، مقاومت در مقابل جنگ شوخى نيست، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براى مقابله، اينها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مى‏كند. ما اين دولتى كه خدمت مى‏كند بايد تقديرش بكنيم، كمكش بكنيم. چهار نفرى كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگرى هم كه منافق هستند مى‏آيند هى به او يك چيزى مى‏گويند، به آنها يك چيزى مى‏گويند، ناراحتى ايجاد مى‏كنند در مردم. خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعى كه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمك‏ها و كارشكنى‏هايى كه هست و آن تبليغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست، معذلك دولت ايستاده است و دارد خدمت مى‏كند، اين اعجاز است. بايد ما كمكش بكنيم، زير بغلش را بگيريم تا بتواند كار بكند. بايد اشكالاتى كه حتماً مى‏دانند، خود آنها هم مى‏دانند كه اشكال زياد است، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مى‏خواهد بكند؟ خوب، يك عده هستند كه وارد مى‏كنند و به قيمت‏هاى چندين مقابل مى‏فروشند، يك عده هستند كه احتكار مى‏كنند، يك عده هست نمى‏كنند خوب، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مى‏شود؟ آوارگان را رهايش كند مى‏شود؟ مستضعفان را رها كند، مى‏شود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اينها مقاومت كرده، چقدر ساختمان كرده براى مردم، چقدر راهسازى كرده براى مردم. من مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مى‏كنيد، بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مى‏دانيد اكثر شايد بدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كه قدرت داشته دولت، عمل كرده و خوب عمل كرده است. بنابر اين ما بايد از يك همچو دولتى كه نمونه است، شما خيال مى‏كنيد كه صدام اينطورى عمل مى‏كند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايى كه از عراق مى‏آيند ببينيد چه مى‏كند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فرار كردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم، اين حبس‏هاى او و اشخاص اخيار را در حبس‏هايش چه مى‏كند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. از آن طرف بازار را ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همه‏مان موظفيم. بازار است كه ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت. آقاى موسوى، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهراً كاسب است. خوب، آن كه چيزى ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاى ديگر هم همه از اين قبيل‏اند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مى‏خواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب، ما خودمان بايد اين كار را تكفل بكنيم و آن مقدار كه مى‏توانيم، اينهايى كه سرمايه‏هاى كلان دارند. اگر يك وقتى شما

صحيفه نور ج 17 صفحه 174

شنيديد كه اين آقايان بعضى مى‏گويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مى‏گويند، محتكرين را مى‏گويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمى‏كنند. يك دسته هستند كه هم نق مى‏زنند، هم كارى به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مى‏كنند و گران مى‏فروشند و بازار سياه درست مى‏كنند، يك دسته هم اينها، اينطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه در بازار يك حرفى زده باشد. خوب، اين بازارى است كه بازار مسلمين است، اين بازارى است كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مى‏كند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابر اين ما هم در گرفتارى‏هاى دولت بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى مستضعفين و بيچاره‏ها بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى اين آواره‏هايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمى‏توانيم اين آواره‏ها را، خصوصاً اين آواره‏هايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از - عرض كنم - خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده‏اند، بالاخره از جاهاى ديگر هم آمده‏اند و همين طور ميهمان‏هايى كه داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچاره‏ها را از خانه‏هايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم. خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كارها را مى‏كند. عمق كار دولت را ما نمى‏توانيم درست بفهميم، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان، دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتارى‏مان چى هست، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمى‏توانيم بكنيم. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. يعنى از همه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است، براى همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت، پاشيم برويم، آن كه مى‏تواند بايد پا بشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عده‏اى داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان، الحمدلله خوب است، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تأييد دولت، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چند ميليون خرج جنگ فقط مى‏كند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمى‏گذارند ما استخراج كنيم زياد. نمى‏شود هم نفتى كه مال نسل‏هاى آينده است همه‏اش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهار روز ديگر زندگى نتوانند بكنند. باقى‏اش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواه‏ها كمك كنند، ما نصيحت مى‏كنيم، استدعا مى‏كنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كه مشغول گرفتاريش هست و آنهمه گرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند، طرفينى است قضيه، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مى‏تواند بايد خدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران، از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مى‏گويم، به گوش يك عده زياد اما كم مايه، كم سرمايه، به گوش آنها مى‏رود، اما يك عده‏اى هم هستند كه سرمايه‏هاى هنگفت دارند، آنها

صحيفه نور ج 17 صفحه 175

اين حرفها را خيلى گوش نمى‏دهند، حساب آنها با خداى تبارك و تعالى است. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم و احكام اسلام را و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مى‏شويم و خداوند همه شماها را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 176

تاريخ: 12/11/61

متن نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست‏وزير به محضر امام خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

به عرض عالى مى‏رساند بررسى‏هاى انجام شده نشان مى‏دهد كه اموال منقول و غير منقول بعضى افراد به عناوين مختلف كه مستند به احكام كلى بعضى از حكام محترم شرع مى‏باشد توقيف و گاهى ضبط مى‏گردد، بنابر آنچه گفته مى‏شود بعضى از احكام ياد شده را به حضرتعالى نسبت مى‏دهند كه به تشخيص اين ستاد با فرمان اخير مغاير است. نظر مبارك را بيان فرمائيد.

عبدالكريم موسوى اردبيلى - ميرحسين موسوى‏

تاريخ 13/11/61

پاسخ امام خمينى به نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درباره توقيف‏ها مطلب همان است كه در بيانيه هشت ماده‏اى آمده است و پيش از تعيين تكليف شرعى در محاكم، هر گونه دخل و تصرف، خلع يد، سرپرست گذاشتن و غيره مشروع نيست و اگر حكمى و يا دستورى مخالف آن باشد، اعتبار ندارد و ستاد در جلوگيرى آن، اقدام قاطع نمايد و در صورت نسبت چيزى به اينجانب، تا از شخص اينجانب سؤال نشده است بايد ترتيب اثر ندهند، زيرا بسيارى از امور كه به اينجانب نسبت داده مى‏شود بر خلاف واقع است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 177

تاريخ: 14/11/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و معاونين وزارت صنايع سنگين و اعضاى هيأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنايع ايران

وقتى انسان اراده كرد به پيش مى‏رود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من معتقدم كه شما و همه كسانى كه به كارى اشتغال داريد بايد دو جهت را مراعات كنيد، يكى اتكاء به خدا و تلاش براى كسب رضايت او در جهت قطع هر گونه وابستگى اين مملكت به اجانب است چون براى جمهورى اسلامى ايران عيب است كه دستش پيش ديگران دراز باشد، و دوم اينكه هيچگاه از كارها مأيوس نشويد چون همه چيز يكدفعه درست نمى‏شود و كارهاى بزرگ بايد به تدريج صورت گيرد و اين بستگى به اراده انسان دارد، وقتى انسان اراده كرد به پيش مى‏رود. شما ببينيد در همين قضاياى انقلاب عده اى‏گفتند مگر مى‏شود بدون اسلحه با آنها طرف شد اما وقتى كه ملت اراده كرد موفق گرديد و اكنون شما كمرتان را محكم ببنديد و آن افكارى كه همه كارها را شرق و يا غرب بايد انجام بدهد از ذهنتان بيرون كنيد و تصميم بگيريد كه همه را خودتان انجام دهيد. الحمدلله كشور ما جوان‏هاى با استعداد و كارآمد زياد دارد و كسى بالاى سر آنها نيست كه مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصى مداخله كنند و يا آنها را در حد معمول كارگرى نگه دارد. اكنون محيط براى فعاليت شما باز و زياد است و من دعا مى‏كنم كه شما در اين كار بزرگى كه بناست انجام بدهيد موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 178

تاريخ: 18/11/61

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاه‏ها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز

آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم مشكلات دادگاه‏هاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مى‏دانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مى‏دانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مى‏دانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزه‏هاى علميه نمى‏توانند، حالا من سفارش زياد كرده‏ام و مى‏كنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكته‏اش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزه‏ها نبودند، يعنى حوزه‏ها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزه‏ها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كرده‏ام و باز هم مى‏كنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مى‏آيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مى‏كنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مى‏كنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مى‏گويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضى‏شان خلافش را هم مى‏گويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مى‏خواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مى‏دانم و من در آن نوشته‏اى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مى‏بينم سوأل مى‏كنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمى‏توانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائله‏اى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 179

هستند كه يك جرم‏هائى كرده‏اند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.

حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است

راجع به اموال، اگر اموال‏هايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسأله‏اى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مى‏دهيد.

و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمى‏گويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندان‏ها بايد زندان‏ها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندان‏ها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عده‏اى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خورده‏اند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خورده‏اند كم كم درست مى‏شوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مى‏خواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مى‏زنند رها مى‏كنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مى‏كنم كه همه بدانند كه در غير دادگاه‏هاى انقلابى كه مربوط به اين گروهك‏هاست، ساير دادگاه‏ها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كرده‏ام و مى‏كنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.

معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد

شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمى‏توانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دسته‏اى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مى‏شود در ايران واقع

صحيفه نور ج 17 صفحه 180

نمى‏شود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همه‏اش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عده‏اى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بوده‏اند و يك دسته‏شان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانى‏هائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مى‏كنند. و از باب اينكه ناراحتى‏هايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مى‏كنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاه‏ها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.

بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند

در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دسته‏اى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقه‏اى به يك مسائلى داشتند، علاقه‏اى به مباحثه داشتند، علاقه‏اى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصه‏ها را او مى‏كند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمى‏كنند رها) كار خودش را زود انجام مى‏دهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مى‏دهد.

منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند

آن مسأله‏اى كه همه كس مى‏گفت، هر كس مى‏رسيد مى‏گفت كه نمى‏شود، نكنيد، خونريزى مى‏شود، چه مى‏شود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 181

ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمى‏دانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضى‏ها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرف‏هايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.

در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانى‏ها، خارجى‏ها تبريك مى‏گويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنى‏ها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مى‏بينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مى‏ريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مى‏كنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مى‏كند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مى‏شود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مى‏خواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مى‏خواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مى‏گويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مى‏گويند كه، از اين خارجى‏ها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمى‏آيد اين اطرافى‏ها دارند اداره مى‏كنند او را، آن اطرافى‏ها را من تا حالا نشناخته‏ام كه او هى دارد به من مى‏گويد عرض مى‏كنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناخته‏اند مى‏دانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمى‏شوم، انجام مى‏دهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مى‏شد كه كشته مى‏شود، چه مى‏شود، شلوغ مى‏شود، چه مى‏شود، پيش هم نمى‏رود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مى‏كنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم

صحيفه نور ج 17 صفحه 182

هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانى‏ها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مى‏گويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مى‏شود، مردم چه صلاح مى‏بينند و آنهمه صلاحديد مى‏كردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مى‏گفت من نمى‏توانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مى‏كند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.

والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 183

تاريخ: 19/11/61

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى

تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد
بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين پيروزى‏هاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مى‏كنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.

اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمى‏شود تلقى‏اش كرد، اما در اول انقلاب مى‏دانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سال‏هاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمن‏هاى امريكا مجهز كرده بودند و مى‏دانيد كه همه قدرت‏ها هم دنبال او بودند و به او كمك مى‏كردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرت‏ها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبه‏ها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحله‏اى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از

صحيفه نور ج 17 صفحه 184

همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزى‏ها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشسته‏اند، سنگرهاى بسيار عظيم نشسته‏اند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابان‏ها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مى‏دانيد. يك مسأله‏اى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمت‏هاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

امروز شما مى‏بينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار

و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مى‏كنيد زياد مى‏كند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مى‏كنم. نعمت‏هاى خودش را زيادكند. امروز شما مى‏بينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزه‏هاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مى‏خواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مى‏گذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملت‏هاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليف‏مان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راه‏هاى هدايت را، راه‏هاى پيروزى را به او نشان مى‏دهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مى‏انداخت پيروز مى‏كرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مى‏شود فوج فرار مى‏كنند، سنگرها را خالى مى‏كنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند

صحيفه نور ج 17 صفحه 185

كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مى‏شود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمى‏شود، اختلاف حاصل نمى‏شود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.

كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند

و به اين بوق‏هاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مى‏كنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مى‏كنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمى‏دهند شكست را، يك مدتى هم مى‏گويند كه اين مى‏گويد اينطورى، آن مى‏گويد اينطورى. الان هم مى‏گويند كه دولت ايران مى‏گويد كه ما چه كرديم، صدام هم مى‏گويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولت‏هاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مى‏تواند آنها را از شر همه قدرت‏ها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مى‏كند، نداشته باشند. خوب، ما همان‏هائى كه شما مى‏ترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوس‏هاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مى‏خواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرت‏ها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مى‏تواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمان‏ها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مى‏زنند، دولت‏هايشان با ملت‏هايشان مخالفند، ملت‏ها هم با دولت‏ها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مى‏گويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مى‏كرد كه من وابستگى

صحيفه نور ج 17 صفحه 186

به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مى‏فهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مى‏خواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرف‏ها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرف‏هائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمى‏شناختند، يعنى ايران را خيال مى‏كردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمى‏دانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مى‏فهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمى‏فهمند، نه آنها نمى‏فهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمى‏دانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مى‏كردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيست‏ها مى‏گفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقت‏ها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزش‏هاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمى‏شود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 187

تاريخ: 20/11/61

پاسخ امام خمينى به استفسار وزير مسكن و شهرسازى در مورد قانون اراضى موات شهرى و زمين‏هاى باير كه به تصويب مجلس شوراى اسلامى رسيده است.

بسمه تعالى

آنچه را مجلس شوراى اسلامى تصويب نموده و به تأييد شوراى نگهبان رسيده، هم شرعى است و هم قانونى مى‏باشد..

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 188

تاريخ: 21/11/61

پيام امام خمينى به خانواده‏هاى شهدا و جانبازان انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با فرا رسيدن يوم الله، روز بيست و دوم بهمن سالروز شكست باطل و جنود ابليسى به دست حق طلب جندالله، ماها و نويسندگان و گويندگان و سخنوران اگر بخواهيم ارزش عمل اين شهيدان و جانبازان راه خدا را و فداكارى آنان و حجم پيامد اين شهادت‏ها و جان نثارى‏ها را بشماريم، شايد ناچار باشيم به عجز خود اعتراف كنيم، تا چه رسد به مراتب معنوى و مسائل انسانى و الهى آن، كه بى شك عاجز و وامانده مى‏باشيم، آنان كه از اينگونه عشق به لقاءالله و شهادت و بارقه‏هاى باطنى و جلوه‏هاى روحى كه از ثمراتشان اينگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شكسته اسير گره‏هاى طبيعت و دام‏هاى شيطانى مى‏باشند، دستشان از قله‏ء بلند اين تحولات معجزه آساى الهى كوتاه است، پس اولى آن است كه به بعضى پيامدهاى ظاهرى مشهود بپردازيم - چه - كه ارزيابى همه جانبه آن نيز ميسور نيست. شما اگر به بررسى انقلاب و حالاتى كه لازمه انقلاب يك ملت است بپردازيد و با تعمق و بيطرفى و بى‏نظرى به آن نظر اندازيد، خواهيد ديد كه چه هرج و مرج و گسيختگى‏هايى در سراسر كشور انقلابى بوجود مى‏آيد، كه رسيدن به حداقل نظم و مهار نمودن آن سال‏هاى طولانى به درازا كشد و لااقل در مدتى طولانى با قحطى‏ها و مرض‏هاى پيگير و درگيرى‏هاى در سطح كشور و چپاول‏ها و قتل و غارت‏ها و دزدى‏ها و فسادهاى اخلاقى و گرفتارى‏هاى بسيار ديگر دست به گريبان است و اين در حالى است كه انقلاب متكى به يك يا چند قدرت بزرگ باشد. ولى كشور ايران با بافتى كه انقلاب اسلامى داشت كه اسلام برنامه‏ء همگانى بود و انقلاب مردمى و مستقل بود، قبل از آنكه به پيروزى نهايى برسد با آنكه دولت رژيم سابق برقرار بود، با عده‏اى قليل از افراد متعهد، شوراى انقلاب را تشكيل داد و همچنين دولت موقت انتقالى را و در مدت بسيار كوتاه چندين رفراندم و انتخابات انجام گرفت و نظام جمهورى برقرار شد و از قحطى هيچ خبرى نبود، مراكز فساد اخلاق و ميخانه‏ها و عشرتكده‏ها و قمارخانه‏ها و امور غير مشروع به سرعت برق برچيده شد و آنچه كه گروهك ها، خصوصاً منافقين با چهره‏اى موافق، خود را وارد انقلاب نمودند و به جمع آورى و دزدى اسلحه و مهمات و اموال بى حساب مردم به صورتى رياكارانه دست زدند و با همان سلاح‏ها خود را مقابل مردم قرار دادند، بوجود آوردند، در مدتى نه چندان زياد در هم شكسته شد و كارهاى باقيمانده‏هاى آنان همان چيزى است كه كشورهاى بزرگ و كوچك در حال آرامش دنيا با اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 189

نوع درگيرى‏ها و انفجارها دست و پنجه نرم‏كنند و روزى نيست كه در كشورى از كشورهاى به اصطلاح متمدن اروپا و آمريكا و ساير قاره‏ها انفجارى صورت نگيرد و كشور ايران هم در اين امور مشابه آنهاست، البته با حجمى بسيار كمتر. اين پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق آسا معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان به دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضاخان و محمدرضاخان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره صد ساله را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مى‏كردند اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهه‏هاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بيسابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجيه كرد. اينجانب هنگامى كه اين جوانان عزيز در عنفوان شباب را، كه با گريه از من عقب مانده تقاضاى دعا براى شهادت مى‏كنند، مشاهده مى‏كنم از خود مأيوس و از آنان شرمنده مى‏شوم و هنگامى كه عكس‏هاى متعدد اين شهيدان نورس نورانى را مى‏نگرم و ارزش‏هاى انسانى و مقامات الهى آنان، كه خود از آنها به مرحله‏هايى دور هستم غبطه مى‏خورم و چون به مادران و پدران اين جوانان و نوجوانان شهيد برخورد مى‏كنم و آن شجاعت‏ها و شهامت‏هاى فوق تصور را از آنان مشاهده مى‏كنم احساس حقارت نموده، به پيشگاه پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا به خاطر چنين امتى و پيروانى متعهد و مجاهد تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى ولى نعمت و حافظ امت سپاسگزارم. امروز اسلام بزرگ نتيجه آن ايثارها و شهادت‏ها را مى‏بيند كه دنيا در مقابل آن با همه تبليغات گمراه كننده و كارشكنى‏هاى بى حد و حصرش، ناچار است سر تعظيم فرود آورد و اين نسيمى است كه از معنويات اسلام در اين كشور مظلوم در طول ستمشاهى وزيدن گرفته است و اميد از الطاف خداوند منان است كه اين نسيم الهى را افزايش دهد و آن را به همه كشورهاى ستمديده و در بند مرحمت فرمايد. شايد كه دولت‏هاى خواب كشورهاى اسلامى به خود آيند و به تكليف الهى و وجدانى و انسانى خود آگاه شوند و بيش از اين لجاجت نكنند و توبه كنند كه بازگشت از خيانت به اسلام و كشورهاى اسلامى و از جنگ با كشورى كه هر چه داشته است در راه مقاصد الهى فدا كرده و مى‏كند، دير مى‏شود و امروز اشتباهات خود را جبران كنند كه فردا دير است. اينان با چشم و گوش باز از اول هجوم صدام آمريكائى به كشور اسلامى تاكنون شكست‏هاى ذلت بار او را ديده و هنوز در غمى بسر مى‏برند. حيرتم از چشم بندى خدا، همه مى‏دانيم كه شيوه رسانه‏هاى گروهى وابسته به دولت‏هاى جهانخواران است كه عكس آنچه در ايران مى‏گذرد را در جهان منتشر كنند و آنچه ناشايسته است به اين كشور انقلابى كه خواهد آزاد و مستقل باشد، آن هم به صورتى بزرگ نسبت مى‏دهند. دنيا امروز گرفتار جهانخواران و غارتگرانى است كه كشورها را به آتش مى‏كشند و غارت مى‏كنند و نيز گرفتار

صحيفه نور ج 17 صفحه 190

وابستگان آنان است كه منافع ملت‏ها و كشورهاى خود را فداى منافع ابرقدرت‏ها مى‏كنند و همچنين گرفتار سازمان‏هاى دست نشانده قدرت‏هاى بزرگ بويژه آمريكاست كه با اسم بى‏محتواى شوراى امنيت و عفو بين الملل و حقوق بشر و از اين قبيل مفاهيم بى‏محتوا كه به قدرت‏هاى بزرگ خدمت مى‏كنند و در حقيقت مجرى احكام و مقاصد آنان و مأمور محكوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرت‏هاى بزرگ جهانخوار هستند مى‏باشند. همه مى‏دانيم و مى‏دانيد كه صدام قريب سه سال است با هجوم وحشيانه خود به قتل و غارت و تخريب كشور ايران پرداخته است و از اول تاكنون قسمتى از كشور ما را در دست داشته و دارد و به خيانت خود نسبت به مردم بيگناه مشغول است و اين سازمان‏ها براى يكبار هم او را محكوم نكردند. صدام زمانى به دروغ پيشنهاد صلح مى‏كرد كه ايران زير تاخت و تاز صداميان خونخوار بسر مى‏برد. اما با اين مقصد شيطانى تصميم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتى و حمايت قدرت‏هاى جهانخوار، منطقه را به آتش و خون بكشد، چرا كه ديو سركش نفس حيوانى او حد و مرزى نمى‏شناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاك نشود روى امنيت نخواهد ديد. همه مى‏دانيم كه هر روز دست صدام به خون صدها نفر مردم مظلوم ما آغشته است ولى رسانه‏هاى گروهى و سازمان‏هاى وابسته به قدرت‏ها، بويژه آمريكا چقدر از صلح دوستى صدام پشتيبانى و ثناخوانى نموده و مى‏نمايد، در صورتى كه صلح خواهى صدام و كوشش آمريكا در ايجاد امنيت در دنيا و نيز ديگر قدرتمندان چپاولگر و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر همه از يك قماش هستند و تا دنيا به اين آرامش طلبان و صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روى امنيت و صلح و آرامش نخواهد ديد، و آنچه آرزوى بشر است تحقق نخواهد يافت، بلكه تنها بشر به بركت مكتب‏هاى توحيدى و مؤمنان واقعى آنهاست كه به آزادى و سعادت خواهد رسيد، نه مثل دولت‏هاى مسيحى و يهودى و دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، آنان كه وابسته و پيوسته به قدرت‏هاى شيطانى هستند كه ضرر اين وابستگان و پيوستگان از ضرر ابرقدرت‏ها براى ملت‏هاى دربند نه تنها كمتر نيست كه بيشتر است، دوستان حقيقت و دلسوزان بشريت بايد براى اين بلاى خانمانسوز فكرى كنند. از خداوند تعالى خواهانم كه جهانيان را از شر اين ستمگران نجات دهد و صلح و صفا و آرامش بيشترى عنايت فرمايد و كشور ما را به آرزوى خود كه ظهور حضرت مهدى ارواحنا فداه، مستقر كننده عدل و انصاف و آرامش دهنده جهان است، برساند و شهداى ما را به رحمت‏هايى كه براى خاصان درگاهش اختصاص داده است مفتخر فرمايد و مجروحان و آسيب ديدگان عزيز ما را شفاى عاجل عنايت فرمايد و اسرا و گمشدگان عزيز ما را هر چه زودتر از شر صداميان نجات داده و به ميهن اسلامى خودشان برگرداند و به بازماندگان شهدا مخصوصاً پدران و مادران و همسران و همه نزديكان آنان اجر و صبر مرحمت فرمايد و رزمندگان سلحشور ما را پيروز فرمايد.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 144

تاريخ: 15/10/61

فرمان امام خمينى به ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى

اخيراً چند كتاب به عنوان سوالات دينى و ايدئولوژى اسلامى را ملاحظه نمودم و بسيار متأسف شدم از آنچه در اين كتاب‏ها و جزواتى از اين قبيل به اسم اسلام، اين دين انسان ساز الهى، براى گزينش عمومى مطرح شده است و آنها را ميزان رد و قبولى افراد قرار داده اند. اين نوشته‏ها كه مشحون از سوالات غير مربوط به اسلام و ديانت و احياناً مستهجن و اسف آور است، از آنجا كه به اسم ديانت اسلام منتشر شده است، از كتب و جزوات انحرافى است كه براى حيثيت اسلام و جمهورى اسلامى مضر است و به وزير ارشاد توصيه نمودم كه امثال اين كتب را در اسرع وقت جمع آورى و فروش و خريد و نشر آنها را ممنوع شرعى اعلام نمايند. شايد بسيارى از افرادى كه در تدوين آنها دخالت داشته‏اند داراى حسن نيت بوده اند، لكن احتمال نفوذ شياطين در اين نحو مسائل قوى است كه براى مشوه نمودن چهره نورانى اسلام يا جمهورى اسلامى به اين امر اقدام نموده اند. لهذا مراتب زير را از ستاد محترم خواستارم:

1- تمام هيأت‏هائى را كه به نام گزينش در سراسر كشور تشكيل شده‏اند، منحل اعلام مى‏نمايم، چه در قواى مسلح يا در وزارتخانه‏ها و ادارات و چه در مراكز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاه‏ها، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نمايد.

2- ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هيأت‏هائى به جاى هيأت‏هاى منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق كريمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعيين تا در گزينش افراد صالح بدون ملاحظه روابط اقدام نمايند و گزينش زير نظر آنها انجام گيرد و دقت شود تا اين افراد، تنگ نظر و تند خو، نيز مسامحه‏كار و سهل‏انگار نباشند. و چنانچه قبلاً تذكر داده‏ام ميزان در گزينش، حال فعلى افراد است، مگر آنكه از گروهك‏ها و مفسدين باشند يا حال فعلى آنها مفسده جوئى و اخلالگرى باشد و اما كسانى كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضى نارواها شده‏اند ولى فعلاً به حال عادى و اخلاق صحيح برگشته‏اند، تندروى‏هاى جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام و بايد ممنوع اعلام شود. 3 از آنجا كه بسيارى از سوأل هاى اسلامى اين كتابچه‏ها از مسائل غير محل اطلاع مى‏باشد

صحيفه نور ج 17 صفحه 145

كه شايد فضلا و علماى زحمتكش نيز در جواب آنها عاجز باشند و نيز بعض آنها غلط و بعضى از سوأل‏ها و جواب‏ها بر خلاف است، اين نحوه سوالات به هيچ وجه معيار در گزينش افراد نيست و ندانستن آنها براى آنان اشكال و عيبى ندارد. لازم است ستاد محترم اشخاصى را مأمور كنند كه اگر افرادى، چه به واسطه سوأل‏هاى شرعى كه دانستن آنها براى اين اشخاص لزوم ندارد و چه سوأل‏هاى ناروائى كه به اسلام ارتباط ندارد، از ادارات و يا وزارتخانه يا ديگر مراكز اخراج شده‏اند و يا به واسطه آن استخدام نشده‏اند، تشخيص داده تا اگر اخراج يا عدم پذيرش به صرف اين امور يا اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود براى خدمت برگردانند كه اين نحوه عمل كه با آنها شده است ظلم فاحش است و محروم نمودن كشور از اشخاص مفيد مى‏باشد كه از همه اينها بايد جلوگيرى شود و نيز از افراد صحيحى كه در هيات‏هاى گزينش بوده‏اند، قدردانى شود و به افراد ديگر آنها نصيحت شود تا نظير اين افعال در كشور اسلامى واقع نشود.

4- ستاد محترم دستور دهد كتابچه‏هاى مختصرى شامل بعضى از مسائل شرعى كه محل اطلاع عمومى است و مسائل اعتقادى كه دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده، بدون معماها كه در اين كتب و نشريات انحرافى موجود است، و بعضى مسائل مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احكام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سياسى و اجتماعى تهيه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده و در صورت احتياج اشخاص را آموزش دهند و بدون آموزش سوأل از آنها نشود و ميزان رد و قبول، موازين اسلام و انسانى باشد كه هدايت جاهلان، منظور نظر اصيل است.

5 - تجسس از احوال اشخاص در غير مفسدين و گروه‏هاى خرابكار مطلقاً ممنوع است و سوأل از افراد به اينكه چند معصيت نمودى، چنانچه بنا به بعضى گزارشات اين نحوه سوالات شود، مخالف اسلام و تجسس كننده معصيت كار است. بايد در گزينش افراد اين نحوه امور خلاف اخلاق اسلامى و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.

6- بنا به گزارش رسيده، بعضى از كلاس‏هاى درسى كه در ارتش و سپاه و ساير مراكز نظامى و انتظامى تاسيس شده است، بسيار مستهجن و مبتذل است. بايد اين كلاس‏ها به وسيله اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود و نمايندگان اينجانب در نيروهاى نظامى و انتظامى با كمال جديت به اصلاح آنان پرداخته و به كار خود ادامه دهند. اين ستاد موظف است براى هر وزارتخانه يا مراكز ديگر كتابچه هائى مناسب با كار آنان به صورت معقول و اسلامى تهيه نموده و از تعليمات جاهلانه و احياناً ضد انقلابى جلوگيرى نمايند. از خداوند تعالى توفيق آقايان را در امور محوله و حسن جريان آن را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 191

تاريخ: 21/11/61

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، شعراى شركت كننده در جشنواره شعراى عرب و عده‏اى از نونهلان متولد 22 بهمن سال 1357

ما كشورمان يك كشورى است كه جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

برادران بسيار عزيز كه از شعرا و علما و روشنفكران و نويسندگان از كشورهاى مختلف جهان در اينجا آمده‏اند خوش آمدند. خوش آمديد در كشورى كه زير بار ستم ستمشاهى در طول تاريخ و ستم رژيم پهلوى در پنجاه سال خرد شده. خوش آمديد در كشورى كه براى اينكه قيام براى اسلام كرده است و مى‏خواهد كه اسلام در اين كشور حكومت كند، و مورد تجاوز قدرت‏هاى بزرگ بى‏واسطه يا با واسطه شده‏اند، در اين كشور آمديد و خوش آمديد در كشورى كه به واسطه اينكه با ابرقدرت‏ها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت كرده است مورد تجاوز دشمن‏هاى اسلام، از عراق (يعنى حزب بعث عراق) شروع شده است به دستيارى آمريكا و كمك تقريباً همه كشورهاى جهان و مورد تجاوز همه اينها شده است. كشورى كه مى‏خواهد عدل الهى را در جهان و ابتدائاً در مركز خود كه ايران است، بپا كند و در همه جا حكومت، حكومت اسلامى باشد و دست قدرت‏هاى بزرگ از كشورهاى اسلامى كنار باشد. شما مى‏دانيد كه كشورهاى بزرگ از ابتداء اين نهضت اسلامى ايران تاكنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ايران با همه قدرت‏ها مخالفت كردند، كار شكنى كردند و هجوم نظامى كردند و وا داشتند دشمنان اسلام را كه هجوم نظامى كند به مناطقى از كشور عزيز اسلام، به جرم اينكه اسلامى است. و شما مى‏دانيد كه الان كه جنگ بين جوان‏هاى متعهد به اسلام و بين صداميان بعثى عفلقى پشت كرده به اسلام، درگير است، علاوه بر كشورهاى بزرگى كه منافع خودشان را در اين كشور و در كشورهاى اسلامى ديگر و در سرتاسر جهان، در كشورهاى استضعافى در خطر مى‏بينند، همه به كمك اين حزب اشتراكى عفلقى عراق شتافتند و كمك نظامى، كمك مالى و كمك تبليغاتى به طور وسيع انجام مى‏گيرد. و ما كشورمان يك كشورى است كه بايد بگوئيم جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد، و ملت‏ها كه با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان كه با اسلام آشنا و با عدل و كرامت انسانى علاقه دارند، در تحت فشار دولت‏هايى واقع شده‏اند كه براى خاطر چند روز عيش و نوش دنيوى اسلام را بركنار و بر ضد اسلام قيام مى‏كنند و به ملت‏هاى خودشان فشار مى‏آورند از خوف اينكه مبادا آنها هم ادعاى عدالت و ادعاى فرهنگ انسانى بكنند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 192

بايد مستضعفان جهان را آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده‏

امروز تكليف همه شما آقايانى كه از خارج تشريف آورديد، شعراى شما، نويسندگان شما، گويندگان شما، اين است كه شعرا در اشعارشان قضاياى اين انقلاب را منعكس كنند، اگر توانستند در مجامع عمومى و اگر نتوانستند حتى در مجامع خصوصى هم محفوظ بماند براى نسل‏هاى آتيه‏اى كه فرزندانشان الان بعضى‏شان از كوچولوهايى كه در 22 بهمن متولد شده‏اند و آنهايى كه در طول تاريخ مى‏آيند. بايد مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه كنيد، آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده است و در تحت چه شرايطى زندگى كنند و آنان كه به آنها حكومت مى‏كنند تحت چه شرايطى هستند و وضع زندگى مالى‏شان چطور است. و آنهائى كه از دولت‏هاى اسلامى هستند، ذخائر خودشان را به كجا خرج مى‏كنند و در جيب كى مى‏ريزند در عين حالى كه ملت‏هاى آنها گرسنه هستند، ملت‏هاى آنها فقير هستند و بسيارى از آنها از گرسنگى تلف شدند و اينها ذخائر خودشان را، ذخائرى كه مال خود اين ملت است و آنها غاصب هستند، به جاى اينكه براى ملت خودشان ولو عشرى از اعشار آن خرج مى‏كردند و اينها به رشد مى‏رسيدند، تمامش را تسليم مى‏كنند به آنهائى كه دشمن اسلامند. شعرا در طول تاريخ بايد بنويسند اين امور را و به شعر، مردم را بيدار كنند و نويسندگان اگر مى‏توانند در نطق‏ها و نوشته‏هاى خودشان، در مجامعى كه مى‏روند در شهرهاى خودشان، در كشورهاى خودشان مسائل ايران را ابلاغ كنند و اگر نمى‏توانند در كتب و رساله‏هاى خودشان ثبت كنند كه بعدها وقتى كه مردم در نسل‏هاى بعد مى‏آيند، ببينند كه دشمن‏هاى آنها كى هست و دوستان آنها كى و تكليف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چيست. اگر ما در تبليغ قصور كنيم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور كنيم، ما مديون نسل‏هاى آينده هستيم كه ممكن بود با نوشته‏هاى شما، با نوشته‏هاى نويسندگان عزيز و با اشعار آنها، بيدار بشوند و مطلع بشوند بر اينكه بر اين ملت‏ها در اين زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج كرديم، بلكه آنها در صدد علاج برآيند، و امروز نيز ما بايد در صدد علاج برآئيم. همه شما و همه ملت‏هاى ضعيف دردها را مى‏شناسند، مى‏دانند كه از كجا صدمه مى‏بينند و كى به آنها صدمه مى‏زند و چه رژيمى آنها را تحت فشار قرار مى‏دهد و درمان را بايد بدانند كه تا جهان مبتلاء به اين جنايتكاران است و وابستگان به اين جنايتكاران، روى خوش نخواهد ديد. و ما، همه شماها كه نويسنده هستيد و خصوصاً شعرا كه لسان شعر بالاترين لسان است، بايد مردم را آگاه كنيد، نسل‏هاى فعلى را، نسل‏هاى آينده را و بنا بگذاريم بر اينكه اگر نمى‏شود در جوامع عمومى، از جوامع خصوصى و از افرادى كه با آنها آشنا هستيم شروع كنيم و شمه‏اى از اين مسائلى كه در ايران وارد شده، واقع شده است، از مصيبت هائى كه در زمان رژيم سابق واقع شده است (و شايد بسيارى از شما بدانند) با مصيبت‏هائى كه در اين زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه كنيد و از شيوه مبارزه‏اى كه در اينجا شروع شد از اول، و به خواست خداى تبارك و تعالى تا اينجا كه آمده است هر روز رشد كرده است، اين شيوه را به آنها گوشزد كنيد. لازم نيست كه ابتدائاً يك عده كثير باشند، عده‏هاى كوچك و افراد كم، كم كم اين قطره‏ها با هم جمع شوند و دريا تشكيل مى‏دهند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 193

آنهائى كه شرقزده و غربزده نيستند بايد شروع كنند ولو از صفر

ما از صفر شروع كرديم، ايران از صفر شروع كرد، ايران در آنوقتى كه همه چيزش در خطر بود و اختناق به طورى بود كه زن به شوهر و شوهر به زن نمى‏توانست يك كلمه خلاف رژيم بگويد، از صفر اشخاصى كه بيدار شدند و بودند، شروع كردند و اين صفر كم كم بزرگ شد و اين قطرات كم كم بزرگ شدند و شكل گرفتند و به صورت مشت‏هاى گره كرده و بدون اينكه در آنها يك تشكيلات منظمى باشد و بدون اينكه داراى يك سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هيچ وجه نبود، لكن اينها از هيچ شروع كردند تا اينكه سلاح‏ها را از دست دشمنان گرفتند و كم كم با فرياد اينها براى اسلام، از ارتش، جناح‏هاى بسيارى به اينها ملحق شدند كه تا الان هم هستند و خدمت مى‏كنند و در بين خود ملت هم بسيج شد عده كثيرى و الان هم بسيج مى‏شود.

و ما اميدواريم كه ايران به اندازه افرادى كه دارد، جوانانى كه دارد، ارتش داشته باشد. يك ارتش ملى اسلامى انسانى كه در مواقعى كه احتياج به آن هست، چندين ميليون از افراد حاضر به خدمت باشند. كشورهاى ديگر هم آنهائى كه بيدارند، آنهائى كه توجه به مسائل دارند، آنهائى كه غربزده و شرقزده نيستند، آنهائى كه منافع خودشان را از شرق نمى‏دانند و آنهائى كه منافع خودشان را از غرب نمى‏دانند و آنهائى كه غرب و شرق را غارتگرانى مى‏دانند، آنها هم بايد شروع كنند ولو از صفر. و همانطورى كه در ايران از صفر شروع شد و تا حدود بيست سال دائماً در خدمت آمدند و كردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، اين رژيمى كه تا دندان مسلح بود و او را مسلح كرده بودند، همه قدرت‏ها هم با او همراه بودند، با همين مردم عادى كشور ما كه متحول شدند به يك انسان‏هاى الهى و به يك انسان‏هاى توحيدى، اين رژيم شكسته شد و دنبال او هم دست امريكا از اينجا قطع شد و دست همه قدرت‏ها از منافع ما - قطع شد - قطع شد. و در اين هنگام كه شما تشريف داريد در اينجا، ما كارهاى خودمان را، دولت ما كارهاى خودش را و كارهاى ايران را با شايستگى انجام مى‏دهد و كارخانه‏ها را به راه مى‏اندازد و مسائلى كه دارد و مشكلاتى كه دارد يكى پس از ديگرى حل مى‏كند و در ظرف چهار سال تمام چيزهايى كه يك كشور مستقل بايد داشته باشد دارا هست، در عين حالى كه هميشه در فشار بوده و هميشه در محاصره اقتصادى و در محاصره نظامى بود. مأيوس از خدا نباشيد، خدا را حاضر بدانيد و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانيد و مراجعه به صدر اسلام بكنيد كه يك نفر انسان به تمام معنا، لكن در نظر كفار ضعيف و مستضعف، قيام كرد و يك انقلاب به اين بزرگى را كه دنيا را در تحت سيطره خودش در آورده است ايجاد كرد. از وحدت افراد و كمى افراد هراس نكنيد كه خداى تبارك و تعالى به شما كمك مى‏كند و وقتى كه شما نصرت بكنيد از خداى تبارك و تعالى، وعده نصرت داده است و كمى عده با اينكه قدرت روحى در كار باشد و انسجام در كار باشد و تعهد به اسلام در كار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.

صحيفه نور ج 17 صفحه 194

شما دولت ها، مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام رامى‏كوبيد

الان كه شما ملاحظه مى‏كنيد و صداميان اشتلم مى‏كشند كه حتى در اين نبرد آخر گاهى مى‏گويند هفت هزار، گاهى مى‏گويند پانزده هزار، ما از ايرانيان را (يعنى از اين سپاهيان ايران را) كشتيم و از بين برديم، بيش از چهار هزار ما نفرستاديم در جبهه‏ها. ما ارتشمان و قوايمان در كنار هستند الان، و ما مى‏خواهيم كه اين دولت‏هائى كه دارند كمك مى‏كنند به يك جنايتكار تاريخ، به يك جنايتگر كه از اولى كه اين حزب در عراق پيدا شد با اصل جنايت پيدا شد و با تز اسلام نبايد باشد. اين دولت هائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، ما چطور مى‏توانيم از آنها اين ادعا را بپذيريم، دنيا چطور مى‏تواند اين ادعا را بپذيرد، كه شما مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام را مى‏كوبيد و دشمنان اسلام را تقويت مى‏كنيد. آمريكا كه دشمن همه اديان است حتى مسيحيت، آمريكا كه اصلاً اعتنا به اديان ندارد و جز منافع خودش را نمى‏خواهد، حتى منافع امريكائى‏ها هم نمى‏خواهد، منافع دولت امريكا را مى‏خواهد و همه جهان را به آتش‏زده است و دارد آتش مى‏كشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال مى‏كنيد و ارتش او را در مناطق اسلامى پذيريد براى اينكه ارعاب كنيد لبنان را و ارعاب كنيد ايران را. مسلمين با اين مردمى كه بنايشان بر اين معناست بايد چه بكنند؟ مسلمين كه گرفتار يك همچو حكومت‏هائى هستند و گرفتار يك همچو سردمدارانى هستند بايد چه بكنند؟ بايد ساكت بنشينند، تماشاگر باشند؟ اگر ايرانى‏ها هم اين فكر را مى‏كردند كه به ما چه ربط دارد، ما مشغول كسب خودمان هستيم و كارى به اين مسائل نداريم، خدا مى‏داند كه اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اينجا آورده بود، اگر مهلت پيدا مى‏كرد اين رژيم غير انسانى، اسلام را از محتواى خودش بكلى خالى مى‏كرد و يك صورت بى‏محتوا، حتى صورت را هم نمى‏گذاشت حفظ بشود. فجايعى كه در زمان او واقع شد، تاريخ اميد است كه ثبت كند و متفكران و متوجهان به مسائل بنويسند و باشد در مخزن‏ها تا ببينند اشخاصى كه بعدها مى‏آيند. بنا، بر اين بود كه اصل اسلام در اينجا محو بشود، شروع كردند تاريخ اسلام را تغيير دادند و شروع كردند و جوان‏هاى ما را از اسلام مى‏خواستند جدا كنند، مواد مخدره و موادى كه انسان كش است، در اينجا به دست همين خاندان پهلوى خريده مى‏شد و پخش مى‏شد. اين نه براى اين بود كه فقط منافع مادى مى‏خواستند، براى اين بود كه اطاعت امر آنها را بكنند كه بايد ايران عقب مانده بماند و يك عده افيونى و هروئينى و عياش نمى‏توانند كشور خودشان را حفظ كنند، آنها بنشينند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالى كنند. خداى تبارك و تعالى با قدرت غيبى خودش به اين ملت عنايت فرمود و اين جوان‏ها را متحول كرد به يك انسان‏هاى عارف مسلك كه براى خداى تبارك و تعالى و به عشق خداى تبارك و تعالى از جا نشان مى‏گذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشيدشان گذرند و اين فداكارى موجب اين شد كه ما در عين حالى كه بسيار از بزرگانمان را از دست داديم و بسيار از جوانان ارزشمندمان را از دست داديم و خسارات بسيار بر ما وارد شد از دست دشمن ها، معذلك آنچه كه به دست آورديم اسلام عزيز بود و اسلام ارزش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود، چنانچه اولياء خدا چنين كردند. پيغمبر

صحيفه نور ج 17 صفحه 195

اسلام هر چه داشت در راه اسلام داد، در تمام عمر آسودگى نداشت اين سرور، و حسين بن على سلام الله عليه همه چيزش را فداى اسلام كرد و در صدر اسلام همه چيز فداى اسلام بود، و ما هم بايد اقتداى به آنها بكنيم و ما هم امت همان پيغمبر و شيعه و پيرو همان اشخاصى هستيم كه در صدر اسلام بودند. ملت‏ها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها چه براى جهات مادى‏شان و چه براى جهات معنوى‏شان ديگران بيايند و كارى بكنند اين اشتباه است و اسباب اين مى‏شود كه هيچ كارى نتوانند انجام بدهند و در طول تاريخ به همانطورى كه هستند باشند و فرزندان آنها هم به همين ترتيب باشند و اگر توجه به خدا بكنند و با توجه به خدا اشتغال به كار بكنند و اشتغال به فعاليت براى اسلام بكنند، خداى تبارك و تعالى راه‏ها را بر آنها باز مى‏كند. شايد تاريخ نتواند بنويسد آن راه‏هايى كه براى ايران باز شد، آن هدايت‏هايى كه بدون اينكه ماها متوجه او باشيم، هدايت‏هائى كه تحميل به ما شد. ما مى‏خواستيم يك كار بكنيم يك وقت مى‏ديديم كه كار ديگر داريم انجام مى‏دهيم و كار ديگر آن بوده است كه بايد انجام داد. اين را در تاريخ نمى‏شود ثبت كرد، اين علومى است كه مال سينه‏هاست.

بكوشيد ملت‏هاى خودتان را اسلامى و بيدار كنيد، همه تبليغات دنيا بر ضد ماست

بكوشيد كه ملت‏هاى خودتان را اسلامى كنيد، ملت‏هاى خودتان را بيدار كنيد و تاريخ صدر اسلام را براى آنها بخوانيد و كوشش هاى آنها را براى اسلام و مسائل ايران را در آنجا منعكس كنيد. ما كه دستمان از تبليغات كوتاه است، نسبت به آنها نمى‏توانيم آنقدر تبليغ داشته باشيم، همه رسانه‏هاى گروهى در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبليغ مى‏كنند و هر روز هم ايران را محكوم مى‏كنند. اين سازمان‏هايى كه همه‏شان نوكر آمريكا و امثال او هستند. سازمان عفو بين المللى نمى‏دانم شوراى امنيت و امثال اينها كه ملاحظه مى‏كنيد در طول اين جنگى كه صدام و صداميان به ما تحميل كردند و آنقدر از شهرهاى ما را كوبيدند و آنقدر جوان‏هاى ما را كشتند و آنقدر صغير و كبير و مرد و زن را زير آوارها دفن كردند، يك كلمه راجع به اين مسائل ذكر نكردند و كاش ذكر نمى‏كردند، امروز ما را محكوم مى‏كنند، امروز به ما نسبت‏ها دهند و روى همان نسبت‏ها محكوم مى‏كنند، قول دشمن‏هاى ما سند اين سازمان‏هاست و گاهى هم خودشان سند درست مى‏كنند، اگر چيزى ندارند، يا در مطبوعاتشان يا در راديوهاشان يك مصاحبه درست كنند، مصاحبه با كى؟ مصاحبه با آن كه اينجا را چاپيده و فرار كرده، اين را سند قرار مى‏دهند و بر ضد ما تبليغ مى‏كنند. همه تبليغات دنيا بر ضد ماست. ملت‏ها هم ممكن است بسيارى‏شان بازى بخورند، يك عده‏شان هم توجه دارند. تكليف شما آقايان اين است كه آنچه ديديد ولو به تدريج برسانيد به كشورهاى خودتان، به دوستان خودتان كه اينجا همچو نيست كه در بين خيابان‏ها كسى نتواند راه برود براى اينكه او را مى‏كشند و همچو نيست كه بچه‏هاى كوچك را هر روز در خيابان‏ها مى‏كشند و اينطور نيست كه زندان‏هاى اينجا شكنجه مى‏كنند و چه مى‏كنند و آنطور نيست كه ما حمله كرده‏ايم به عراق و آنطور نيست كه عراق از مملكت ما باز به طور كلى خارج شده باشد، لكن خارج خواهد شد انشاءالله و تسليم هم خواهد شد و قدرت‏هاى بزرگ هم نمى‏توانند او را

صحيفه نور ج 17 صفحه 196

نجات بدهند، و اين دولت‏هاى كوچك همسايه، من خوف اين را دارم كه اگر يك ادامه‏اى اينها بدهند يك روزى پشيمان بشوند كه پشيمانى براى آنها سودى ندارد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما عزيزانى كه وقت صرف كرديد و در اين كشور ستمديده آمديد و ستم‏هايى كه به آنها شده است ملاحظه كرديد و قدرتى كه جوان‏هاى ما دارند و پشتكارى كه دارند و تعهدى كه به اسلام دارند ملاحظه كرديد، من تشكر مى‏كنم و تشكر بيشتر اينكه شما هم مبلغ اسلام باشيد در مقابل اين مبلغين زيادى كه مبلغ كفرند و مبلغ مبلغ ظلمند. خداوند همه شما را توفيق بدهد و خداوند كشورهاى اسلامى را از دست تبهكاران نجات بدهد و همه ستمديدگان اسلام و غير اسلام را از ستمگران نجات بدهد.

afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 199

تاريخ: 22/11/61

پيام امام خمينى به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستان پنجمين سال پيروزى حق بر باطل و حزب الله بر احزاب شيطانى، مراتب تشكر و عبوديت را به پيشگاه مقدس خداوند متعال كه همه از او هستيم و به سوى او مى‏رويم و پيروزى‏هاى روز افزون به عنايت و لطف اوست، تقديم و عرض ارادت به مقام مقدس ولى الله اعظم و بقيه الله فى ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء كه واسطه فيض و عنايات حق تعالى است و دعاى خيرش بدرقه امت جد بزرگوارش صلى الله عليه و آله مى‏باشد، تقديم مى‏داريم. و تبريك و تهنيت بى پايان خود را نسبت به ملت شريف و متعهد ايران عرض مى‏كنم كه از ابتداء نهضت تا انقلاب عظيم اسلامى و از انقلاب تا پيروزى و از روز پيروزى تا امروز دليرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنه‏هاى انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند و از حريم اسلام عزيز و كشور خويش دفاع نموده و بر ما و همه منت‏ها دارند و اگر نبود پايمردى آنان، انقلابى نبود و پيروزى به اين عظمت نصيب اسلام و كشور اسلامى نمى‏شد. خداى را بر اين نعمت شكر كه با تاييدات غيبى خود چنين تحول الهى را براى اين ملت مظلوم بى‏پناه تقدير فرموده و آن را در پناه رحمت خود و با نصيب از قدرت لايزال خويش بر دشمنان اسلام و بشريت پيروز فرموده و عاجزانه از ساحت مقدسش مى‏خواهيم كه اين عنايت و نعمت را بر اين ملت پايدار و مستدام فرمايد و نصيب همه مسلمانان جهان نمايد. و سپاس و تقدير فراوان بر رزمندگان عزيز و شجاع از ارتش و سپاه و بسيج تا شهربانى و كميته و ژاندارمرى و عشاير محترم و ساير قواى مسلح كه با دست تواناى خود كه از امدادهاى غيبى برخوردار است، چنان سيلى به رخسار كريه صداميان و ضربه بر پيكر حاميان آنان زدند كه حزب بعث عفلقى با تشبث به هر حشيش نمى‏تواند آن را جبران كند. و سردار نگونبخت قادسيه دست دريوزگى به هر طرف دراز و چشم اميد به جنايتكاران ور شكسته دوخته كه چند روزى ديگر به جنايات خود نسبت به ملت مظلوم عراق و مسلمانان عرب و غير عرب ايران و منطقه ادامه دهد و آنچنان بيچاره و درمانده شده است كه با و قاحت تمام، قلم سياه بر ادعاهاى پوچ خود كشيده و با اسرائيل كه تا ديروز ادعاى دشمنى با آن را مى‏كرد، دوستى صميمى شده و با آمريكا كه مدعى ترك روابط با آن بود، آرزوى وابستگى مى‏كند و با دويله‏هاى وابسته به آمريكا كه با اخافه و ارعاب و عربده جيب آنان را خالى كرده بود، اكنون با تملق و سرافكندگى چشم طمع دوخته است و به حسنى و حسن و حسين و نميرى و ديگر جنايتكاران تاريخ كه خود ور شكستگانى بيش

صحيفه نور ج 17 صفحه 200

نيستند، اميد نجات بسته است و بوق و شيپور رسانه‏هاى گروهى سرتاسرى با تبليغاتى كه امروز دروغ‏هاى شاخدارشان بر همگان روشن گرديده است، براى نجات اين غريق و امانده به دست و پا افتاده‏اند تا چند روز ديگر بر رخسار درخشنده‏ء آفتاب عالمتاب اسلام پرده پوشند، با آنكه خوددانند اين سيل خروشان رحمت الهى براى نجات مسلمانان و جميع مستضعفان و محرومان جهان را با حيله‏هاى شيطانى نتوان جلوگيرى كرد و اين خورشيد آسمان معنويت را با تبليغات دروغين خاموش نتوان نمود. و اميد است و عده الهى اراده منت بر مستضعفان به زودى تحقق يا بد و دست قدرتمند حق تعالى هر چه سريعتر از آستين ملت‏هاى مظلوم بيرون آيد و تحول الهى‏اى كه در ملت ايران بوجود آمده است در همه ملل و نحل به خواست خداوند تعالى تحقق يابد كه دست ستمكاران از جنايت نسبت به مستضعفان جهان كوتاه شود و مظلومان، به حقوق از دست رفته خود دست يابند. در اينجا لازم است تذكراتى به خواهران و برادران محترم داده شود، گر چه بحمدالله به مسائل اسلام و روز آشنا هستند:

1 - اين مطلب مهم را كه كراراً عرض كرده‏ام، تكرار مى‏كنم كه ملت عزيز مجاهد و بويژه سلحشوران رزمنده مجاهد فى سبيل الله توجه داشته باشند كه غرور از پيروزى آفت بزرگى است كه شيطان باطنى در بندگان خدا به وجود آورد تا آنان را از راه حق منحرف كند و در اثر آن خلق خدا را در كوشش براى مقاصد الهى سست كند و اگر خداى نخواسته اين حالت شيطانى در جبهه‏ها پيش آيد، در پيروزى‏ها وقفه حاصل، بلكه با مكر شيطانى ممكن است به شكست منتهى شود و زمانى اين آفت وجدان‏كش پيش مى‏آيد كه انسان از خود و خداوند غافل شود و قدرت و پيروزى‏ها را از خود بداند و منشأ اصلى آن كه ازمه امور را در دست دارد و هر چه كمال و قدرت و جمال است از اوست را از ياد ببرد. ملت عزيز و قواى مسلح رزمنده در طول اين انقلاب و اين جنگ لمس نموده‏اند كه اگر مددهاى الهى و عنايات خاص خداوند قادر نبود، هرگز در ما قدرت مقابله با رژيم شيطانى تا دندان مسلح و متكى به قدرت‏هاى جهانى نبود، ولى از آنجائى كه ملت با تحولى الهى به انقلابى اسلامى متكى به معنويات دست زد، توانست آن قدرت بزرگ منطقه را در هم بشكند و در جنگ نا برابر از حيث تسليحات و كمك‏هاى بى دريغ شرق و غرب و منطقه، اينهمه پيروزى‏هاى اعجاز آميز را نصيب ايران و اسلام نمايد. ما نبايد فتح‏هاى بزرگ مثل فتح خرمشهر را از ياد ببريم كه دشمن با همه تجهيزات در سنگرهاى بسيار محكم با عده و عدد بسيار كمين كرده بود و در مقابل عده‏اى از سلحشوران متعهد اسلام از بيابان باز به آنان تاخته و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد كه با اسارت هزاران نظامى و غنيمت‏هاى بسيار، باقيمانده اشرار با فضاحت تمام رو به فرار گذاشته و شهرها را رها كردند. رزمندگان عزيز ما نبايد اين پيروزى معجزه آسا را جز با مددهاى الهى ببينند و اگر چنين شد، غرور آنها خلاصه مى‏شود در اينكه ما مورد عنايت قادر متعال هستيم و از خود چيزى نداريم و آنچه داريم از اوست و بايد به راه او نثار كنيم و اينجاست كه خداوند عنايات خود را ادامه مى‏دهد و شما سلحشورى و جنگ شرافتمندانه را براى دفاع از اسلام و ميهن اسلامى ادامه مى‏دهيد و

صحيفه نور ج 17 صفحه 201

به خواست قادر متعال به پيروزى نهائى دست خواهيد يافت.

2 - اكنون كه بحمدالله و منه محيط ايران از غبارهاى شرارت‏هاى اشرار، اين مدعيان دروغين طرفدارى از ملت و خلق كه خود با دست پليد خويش پرده از چهره كثيف خود برداشتند و به دشمنان اسلام كه هم قطاران و يا اربابانشان بودند پيوستند، تقريباً آرامش و سكون با عنايت پروردگار برقرار است، ملت بزرگ متعهد اسلامى لازم است با تمام توان به بازسازى نارسائى‏هائى كه لازمه هر انقلاب است و در انقلاب ايران كه متكى به قدرت لايزال حق تعالى و همت والاى اقشار معظم ملت است، از ساير انقلاب‏هاى بزرگ ضايعاتش كمتر و دستاوردهايش بيشتر است، قيام نمائيم و بدون وقفه از فرصت استفاده نموده و كشور را به سوى بيشتر اسلامى شدن در تمام ابعاد آن، در تمام ارگان‏هاى نظام جمهورى اسلامى از قواى سه گانه كه اساس نظام است تا حوزه‏هاى علميه و دانشگاه‏ها كه اساس فرهنگ است و از قواى نظامى و انتظامى قواى مسلحه ديگر كه اساس امنيت هستند تا قشرهاى بازارى و كشاورز و كارگر كه هر يك ركنى مهم از اركان اقتصاد كشورند، همت گماريم و معلوم است كه در اين امر بزرگ با ابعاد وسيعش كه سرنوشت ملت اسلام بستگى به آن دارد، تا تمام ملت همت نكنند و قيام فعالانه نداشته باشند، مقصد اعلاى اسلامى تحقق نخواهد پذيرفت و تنها با اتحاد كلمه و همت همگان كه دست تواناى حق تعالى با آن است انشاءالله تعالى كار به نتيجه خواهد رسيد اما كيفيت كمك:

الف - قوه قضائيه كه امروز براى قضاء شرعى احتياج مبرم به افراد عالم متقى با فضيلت دارد، حوزه‏هاى علميه در هر جا هستند خصوصاً حوزه‏هاى بزرگ بايد اين مسأله را يك واجب كفائى شرعى مهم تلقى نمايند و براى اين مقصد مهم اسلامى از علماى موجود در حوزه‏ها و شهرستان‏ها دعوت نمايند و همه علماى اعلام مى‏دانند كه قضا امر بسيار مهمى است كه در رژيم‏هاى طاغوتى به دست اشخاصى كه اكثريت آنان صلاحيت نداشته‏اند سپرده شده بود. در رژيم سابق ما معذور بوديم چون اشخاص صلاحيتدار را در هيچ امرى، چه رسد به قضاى شرعى، نمى‏پذيرفتند ولى امروز كه قضاى اسلامى مى‏خواهد اجرا شود عذرى نيست و بر اشخاص صلاحيتدار واجب است تا حد كفايت به اين واجب عمل كنند و ديگران را هدايت نمايند و بسيج كنند و نيز لازم است حضرات مدرسين محترم حوزه‏ها و علماى اعلام و مجتهدين عظام، كتبى را كه به آنها علوم غريبه نام مى‏نهادند (زيرا در بحث‏ها و حوزه‏هاى علمى منسى بودند چون محل ابتلاء نبودند) امروز كه شديداً به آنها احتياج است مثل كتاب قضا و شهادات و قصاص و حدود و ديات و ديگر كتب محل حاجت را مورد بحث و تدريس و تحقيق قرار دهند كه در آينده مثل امروز گرفتار كمبود اشخاص نباشيم. اميد است براى رضاى خداى متعال و براى عمل به وظيفه، به اين امر توجه زياد شود و مسأله قضا كه امروز از مشكلات جمهورى اسلامى است به بركت مراجع بزرگ و علماى اعلام حل شود و نيز شوراى قضائى قوانين مربوط به قضا را با جديت تهيه نمايند و مجلس محترم هم تصويب اين قوانين شرعيه را مقدم بر ساير كارها قرار دهند كه قضاى اسلامى در كشور اجرا شود.

صحيفه نور ج 17 صفحه 202

ب - مجلس محترم شوراى اسلامى كه در رأس همه نهادهاست، در عين حال كه از اشخاص عالم و متفكر و تحصيلكرده برخوردار است، خوب است در موارد لزوم از دوستان متعهد و صاحبنظر خود در كميسيون‏ها دعوت كنند كه با برخورد نظرها و افكار، كارها سريعتر و محكمتر انجام گيرد و از كارشناسان متعهد و متدين در تشخيص موضوعات براى احكام ثانويه اسلام نظر خواهى شود كه كارها به نحو شايسته انجام گيرد. و اين نكته نيز لازم است كه تذكر داده شود كه رد احكام ثانويه پس از تشخيص موضوع به وسيله عرف كارشناس، با رد احكام اوليه فرقى ندارد، چون هر دو احكام الله مى‏باشند و نيز احكام ثانويه ربطى به اعمال ولايت فقيه ندارد و پس از رأى مجلس و انفاذ شوراى نگهبان، هيچ مقامى حق رد آن را ندارد و دولت در اجراى آن بايد بدون هيچ ملاحظه‏اى اقدام كند و با تشخيص دو سوم مجلس شوراى اسلامى كه مجتمعى از علماى اعلام و مجتهدان و متفكران و متعهدان به اسلام هستند، در موضوعات عرفيه كه تشخيص آن با عرف است، با مشورت از كارشناسان، حجت شرعى است كه مخالفت با آن بدون حجت قويتر خلاف طريقه عقلاست و چنانچه تغيير احكام اوليه، با شك در موضوع و عدم احراز آن با طريقه عقلا مخالف است.

ج - دولت جمهورى اسلامى كه متصدى اداره كشور است و در هر پيشامدى موظف است اقدام مقتضى نمايد، در وضع كنونى بدون كمك ملت، توانائى رفع تمام گرفتارى‏ها را ندارد و براى اداره نظام جمهورى و دفاع از دشمنان مهاجم و رفع مشكلات جنگ كه حجم آن بسيار عظيم است، احتياج به كمك دارد و چون پاى دفاع از اعراض و نفوس و اموال كشور و حفظ اسلام در ميان است، بر همه كس واجب است كه به مقدار كفايت، از خطر عظيم هجوم اجانب به اسلام و مسلمين، كمك نمايد و اين تكليفى است كه بيشتر متوجه است به طبقه مرفه و ثروتمند و پس از آنان به طبقه متوسط به حسب احوال آنها، نه طبقه مستمند و ضعيف كه در آمدشان به مقدار اعاشه آنهاست، گرچه اين قشر از تمام قشرها خدمتشان بيشتر است. اينجانب از تمام هم ميهنان عزيز تشكر و قدردانى مى‏كنم كه از اول انقلاب تاكنون در صحنه بودند و اميدوارم خداوند متعال توفيق حضور بيشتر را به همه ما عنايت فرمايد. و بايد دولت محترم توجه نمايد كه علاوه بر تكليف الهى كه متوجه همه ملت است، دولت از ويژگى خاصى برخوردار است و تكليف الهى، بيشتر متوجه آن و ساير دست اندركاران است و براى نظم امور در جميع ابعاد كوشش خواهد كرد. و مسأله جنگ دفاعى كه در راس امور است و ملت متعهد كمك به آن را براى خود يك امر لازم داند و دولت در رابطه با آن حقاً تمام كوشش را مى‏كند، لكن تذكر و تكرار در امور مهم، لازم است و بايد هر روز ابعاد كمك به جبهه‏ها را بيشتر گسترش دهد و تا فتح نهائى انشاءالله تعالى برنامه‏ء دفاع را در رأس همه برنامه‏ها قرار دهد.

د - بحمدالله تعالى قواى مسلح اسلامى در دفاع از اسلام و ميهن عزيز، عاشقانه از ابتداء هجوم اشرار تاكنون با نثار جان و خون و با عشق به لقاءالله قواى شيطانى دشمن را در هم شكسته و در هر مرحله از مرحله قبل نيرومندتر و متعهدتر به رزمندگى دليرانه خود ادامه داده‏اند و همه ما و ميهن اسلامى ايران مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم و اگر نبود قدرت روحى و الهى آنان، معلوم نبود

صحيفه نور ج 17 صفحه 203

كشور ما با اينهمه دشمن و كمك‏هاى قدرت‏هاى بزرگ و كوچك به كجا كشيده مى‏شد. و ملت مجاهد متعهد كه در طول انقلاب و جنگ تحميلى از كمك‏هاى شايان به جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها دريغ نكرده است و يكى از اركان پيروزى، حضور ملت در همه صحنه خصوصاً صحنه جنگ است و الحق، اين ملت نمونه در پيشگاه خداوند تعالى ارزشى عظيم دارد، و اميد و توقع است كه براى حفظ اسلام و كشور اسلامى خود بر حجم كمك‏ها افزوده شود كه بحمدالله مى‏شود، چنانچه بر حجم مخارج دولت هر روز افزوده شود. در زمانى كه حضور و كمك ملت شريف ايران به دولت و جبهه‏هاى جنگ هر روز بيشتر مى‏گردد، عده‏اى از محتكران و گرانفروشان خدانشناس دست از اين حرفه كثيف برنمى‏دارند و به حال خود و كشور خود دلسوز نيستند، اينان بايد از غضب الهى بترسند و بيش از اين خود را در پيشگاه خدا و خلق خدا رسوا نكنند.

ه - درباره فرهنگ هر چه گفته شود كم است. و مى‏دانيد و مى‏دانيم اگر انحرافى در فرهنگ يك كشور پيدا شود و همه ارگان‏ها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انسانى و الهى پايبند باشند و به استقلال و آزادى ملت از قيود شيطانى عقيده داشته باشند و آن را تعقيب كنند و ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواسته‏هاى ارزنده آن پايبند باشد، ديرى نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگى بر همه غلبه كند و همه را خواهى نخواهى به انحراف كشاند و نسل آتيه را آنچنان كند كه انحراف به صورت زيبا و مستقيم را راه نجات بداند و اسلام انحرافى را به جاى اسلام حقيقى بپذيرد و بر سر خود و كشور خود، آن آورد كه در طول ستمشاهى و خصوصاً پنجاه سال سياه بر سر كشور آمده و مجلس و ملت و متفكران متعهد بايد اين حقيقت را باور كنند و اصلاح فرهنگ و از آنجمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدى بگيرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بكوشند. اشخاصى معدود قدرت ندارند تا اين امر عظيم‏الحجم مهم را اصلاح كنند و صد در صد آن را اسلامى و ملى در خدمت كشور قرار دهند. همه مسؤوليم و همه بايد در پيشگاه خدا و خلق خدا جواب تهيه كنيم و در اين زمان كه فرصتى ارزنده داريم از هيچ كس هيچ عذرى پذيرفته نيست و همه بايد به مقدار توان خويش در اين امر حياتى كوشش نمائيم تا خون جوانان برومند مجاهد و كوشش ملت و مجاهدات بيدريغ آن هدر نرود.

3 - كراراً مقامات و مسؤولان كشور به دولت‏هاى اسلام منطقه اعلام نمودند كه جمهورى اسلامى ايران كه محتواى آن بر اساس عدل اسلامى است و نسبت به آن با تمام جان متعهد است، اجازه ندارد كه به حريم ديگران ظلم و ستمگرى و تجاوز نمايد و اين تعهد الهى اساس نظام اسلام و جمهورى اسلامى است و كراراً در هر فرصتى به دولت‏هاى منطقه و ديگران نصيحت نموده و از آنان خواسته است كه براى مراعات احكام خدا و قرآن مجيد پايبند حسن همجوارى و اخوت اسلامى باشيد و مطمئن باشيد كه اگر شما يك قدم براى مراعات برادرى جلو گذاريد، ما چندين قدم براى فشردن دست شما، براى از بين بردن ابرقدرت‏ها پيش خواهيم آمد و بسيار تذكر داده شده است كه اگر مسلمانان به دستورات اسلامى رفتار كنند و وحدت كلمه خود را حفظ نمايند و از اختلاف و تنازع كه مايه شكست آنهاست دست بكشند، در سايه‏ء پرچم لا اله الا الله از تجاوز دشمنان اسلام و

صحيفه نور ج 17 صفحه 204

جهانخواران مصون خواهند شد و دست شرق و غرب را از بلاد عزيز مسلمين قطع خواهند كرد زيرا هم عده اينها فزونتر و هم ذخائرشان بى‏پايان است و از همه بالاتر قدرت غير متناهى خداوند پشتيبان آنان است و قدرت‏هاى بزرگ به اينان محتاج هستند. و مكرر اين واقعيت گفته شده و لمس گرديده كه ابر جنايتكاران شرق و غرب جز به منافع شيطانى خود و غارت اموال ديگران و سلطه بر آنان، به هيچ چيز نمى‏انديشند و به صراحت مى‏گويند ما در منطقه منافع داريم و بايد منافع و مصالح خود را حفظ كنيم و اگر يك دلار به شماها كمك كنند، صدها چندان از شما پس مى‏گيرند و اين رفت و آمدهاى سياسى و كمك‏هاى تسليحاتى و نظامى جز براى تحكيم پايه‏هاى نفوذ خود در كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نيست. و شماها و رسانه‏هاى گروهى اكثر ايستگاه ها، چه تبليغ دروغين بكنيد و چه نكنيد و چه چشم و گوش‏هاى خود را از حقيقت روشن ببنديد يا نه، صدام عفلقى و حزب بعث عراق اساساً ضد اسلامند و در منطقه فتنه انگيزند. آمريكا از جهالت و غرور و بلند پروازى صدام استفاده كرد و او را به هجوم به ايران واداشت و به منطق آمريكا شكست عراق و ايران و از پا در آمدن هر دو يا ايران، در هر صورت به نفع اوست و صدام بدبخت پيش خود حساب‏ها كرده بود، ژاندارمى منطقه و سردارى بزرگ قادسيه را در مغز پوك خود پروراند و آنچه نمى‏دانست و نخواهد فهميد قدرت اسلام بزرگ و جانبازى سربازان فداكار اسلام بود و در اثر اين جهالت و حماقت خود را در دامى افكند كه هيچ قدرتى نمى‏تواند او را نجات دهد. و ما مجدداً به دولت‏هاى منطقه هشدار مى‏دهيم كه بيش از اين براى نجات يك سبع جنايتكار كه اگر فرصت يابد منطقه را به آتش مى‏كشد، زحمت نكشيد و خود را به غرقاب هلاكت دچار نكنيد و وعده‏هاى آمريكا و ديگران شما را غافل نكند كه با ادامه كمك به دشمن اسلام ممكن است براى ملت و دولت ايران تكليفى پيش آيد كه ما ميل به آن نداريم و تا وقت نگذشته است به اسلام و دستورات حياتبخش آن گردن نهيد و كشور خود را از شر قدرت‏هاى اغفال كننده نجات دهيد و بدانيد كه رو آوردن به اسلام و مسألمت با جمهورى اسلامى به صلاح شماست و دولت و ملت ايران براى شما بهتر از آمريكا و صدام و مصر و ديگر دغلبازان است. شماها بايد احساس و لمس كرده باشيد كه قدرت مجموع منطقه كمتر از نيمى از قدرت شاه مخلوع و معدوم است و قدرت امروز ايران به بركت اسلام و حضور ملت چندين مقابل آن رژيم است و آمريكا همانطور كه در موقع سختى به شاه مخلوع نتوانست و نخواست كمك كند، به شما كه از شاه معدوم پيش او بى‏ارزشتريد كمك نخواهد كرد. آمريكا و ديگر قدرتمندان، شما را آلت دست قرار داده‏اند كه منافعشان در منطقه تأمين گردد و اگر شما به دام افتاديد، براى نجاتتان به خود زحمت نمى‏دهند.

4 - متصديان امور و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى كوشش نمايند كه با سرعت به زندان‏ها و حال زندانيان رسيدگى نموده و از كسانى كه از عفوشان ضررى به جمهورى اسلامى نمى‏خورد و مستحق عفو هستند صورتى تهيه و عفو آنان را تسريع نمايند و كسانى كه اسلام براى آنها جزا مقرر فرموده، تكليفشان را تعيين كنند و پس از اجراء حكم خدا، اگر فساد ايجاد نمى‏كنند، آزادشان نمايند و بالاخره رويه را بر عفو و رحمت قرار دهند، لكن با مفسدان و گروهك‏هاى فاسد و مفسد با شدت

صحيفه نور ج 17 صفحه 205

عمل رفتار كنند مگر آنكه توبه كنند و ثابت شود كه توبه آنها جدى است كه با ضمانت مى‏شود آزاد كرد.

5 - از امور مهمى كه اينجانب نگران آن هستم مسائل حوزه‏هاى علميه خصوصاً حوزه‏هاى بزرگ مثل حوزه‏ء مق قم است. آقايان علماى اعلام و مدرسين محترم كه خيرخواهان اسلام و كشورهاى اسلامى هستند، توجه عميق كنند كه مبادا تشريفات و توجه به ساختمان‏هاى متعدد براى مقاصد سياسى و اجتماعى اسلام، آنان را از مساله مهم اصلى حوزه‏ها كه اشتغال به علوم رايج اسلامى و خصوصاً فقه و مبادى آن به طريق سنتى است، اغفال كند و مبادا خداى نخواسته اشتغال به مبادى و مقدمات موجب شود كه از غايت اصلى كه ابقا و رشد تحقيقات علوم اسلامى خصوصاً فقه به طريقه سلف صالح و بزرگان مشايخ همچون شيخ الطائفه و امثاله رضوان الله تعالى عليهم و در متاخرين همچون صاحب جواهر و شيخ بزرگوار انصارى عليهم رضوان الله تعالى باز دارد. اسلام اگر خداى نخواسته هر چيز از دستش برود ولى فقهش به طريقه موروث از فقهاء بزرگ بماند، به راه خود ادامه خواهد داد ولى اگر همه چيز به دستش آيد و خداى نخواسته فقهش به همان طريقه سلف صالح از دستش برود، راه حق را نتواند ادامه داد و به تباهى خواهد كشيد. و با آنكه مى‏دانيم مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسين عاليقدر دامت بركات وجود هم، توجه به اين امر دارند، لكن خوف آن است كه اگر تشريفات و زرق و برق‏هاى شبيه به قطب ماديت رواج پيدا كند، در نسل‏هاى بعد اثر گذارد و خداى نخواسته آنچه از آن مى‏ترسيم به سر حوزه‏ها بيايد. لازم است آقايانى كه در اين امور دست دارند و متصدى اين مسائل هستند توجه كنند كه حد افراط را جلوگيرى كنند و هر چه مى‏كنند در خدمت حوزه‏هاى علمى و در خدمت اسلام و علوم اسلامى باشد و كارها تعديل شود و از افراط و تفريط احتراز گردد. از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به علم و علما و اسلام و ملت خواستارم.

6 - آن مطلبى كه هميشه مدنظر همه بوده و درباره آن پافشارى شده، حفظ وحدت كلمه و اجتناب از تفرقه است كه همه مى‏دانيم وحدت ملت چه اثرهاى معجزه آسائى داشته است و دارد و در مقابل، تفرقه و تنازع چه نكبت‏هائى به سر مسلمين در طول تاريخشان آورده است و ملت عظيم الشان ايران كه هر دو طرف را مشاهده كرده‏اند و از تفرق رنج برده‏اند و بحمدالله شهد وحدت را چشيده‏اند و اعجاز آن را از اول نهضت تا انقلاب و تاكنون لمس نموده‏اند، لازم است مراقبت كنند و نگذراند دست‏هاى پليد شيطانى و عمال سرسپرده استكبار جهانى در صفوف مقدس آنان وارد شده و به تفرقه افكنى قيام كنند. و هر وقت از اشخاص يا گروه‏هائى يك چنين خيانت‏هائى مشاهده كردند، بدون وقفه و در اسرع اوقات در صدد جلوگيرى بر آيند و به مسؤولين كشور اطلاع دهند و آنان را معرفى نمايند و اين امر براى همه ملت اهميت دارد و براى دو قشر از اهميت ويژه‏اى برخوردار است : يكى، قشر محصلين خصوصاً دانشگاهيان كه لازم است با هوشيارى و تعهد به اسلام و خدمت به كشور مراقب اوضاع و احوال طبقات محصلين و دانشگاهيان باشند كه خداى نخواسته يك وقت اين مراكز بزرگ تعليم و تربيت به سوى مسائلى كه قبلاً مبتلا بدان بودند كشيده نشود. خداوند يار و مددكار همه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 206

باشد.

دوم، قواى مسلح است كه در اين حال كه هجوم اجانب را مى‏بينيم و مبتلا به توطئه قدرت‏هاى شيطانى هستيم، اهميتش بيشتر از هر وقت و هر چيزى است بايد تمام فرماندهان و افراد ارتش و سپاه و بسيج و عشاير و قواى نظامى و انتظامى توجه خاص به اين امر حياتى داشته باشند و اگر خداى نكرده اين قشرهاى متعهد عزيز با دست جنايتكاران و توطئه چينان، مبتلا به اختلاف شوند و هر يك خود را محور قرار دهند، مطمئن باشند كه شيطان‏ها و شيطان بزرگ در آنان رخنه كرده و طولى نخواهد كشيد كه همه به تباهى كشيده شوند و شكست براى آنان حتمى است و با شكست آنان اسلام در اينجا و ساير مناطق به شكستى مبتلا مى‏شود كه قرن‏ها جبران پذير نيست. برادران مسلح! عزيزان ملت! پشتوانه‏اسلام و جمهورى اسلامى! بهوش باشيد كه شياطين در كمين‏اند و كوچكترين غفلت شما بزرگترين فاجعه را براى ملت و اسلام به بارآورد. خداوند كريم و رحيم همه ما را از شر آنان حفظ فرمايد.

7 - و آخرين كلام آنكه در محضر خداوند منان عرض كنيم كه خدايا! تو بر ما منت نهادى و ما را در مثل 22 بهمن بر دشمنان خودت پيروز كردى و دست اين ملت مظلوم را گرفتى و از سراشيبى سقوط و جهنم هر دو عالم به قله بلند عنايات خود رساندى و اين امت مستضعف در طول ستمشاهى را به عزت جاودان كشاندى و جوانان برومند اين امت را عاشق خود و شهادت فرمودى و دعاى خير شب زنده داران را در حق ما قاصران اجابت فرمودى.

بار الها! عنايت خود را از ما دريغ مدار و ناموس دهر و ولى عصر ارواحنافداه را از ما راضى فرما و ما را از نور هدايت خود هميشه بهره مند نما انك مجيب قريب . بار الها! اين جوانان سلحشور ما را كه با عشق به جمال تو و به اميد عنايت و حمايت تو به دشمن متجاوز كه به بندگان تو ناگهان تاختند و خون‏هاى بيگناهان را ريختند و خانه‏هايشان را بر سرشان خراب كرده بدتر از مغولان به صغير و كبير و عرب و عجم رحم نكردند، شجاعانه تاختند و صف‏هاى آنان را شكستند و با جنگ نا متعادل كه يك طرف تا دندان مسلح و از ساز و برگ جنگى و آرايش حربى و كمك‏هاى بى‏پايان شرق و غرب و منطقه برخوردار بوده و طرف ديگر مسلمانانى پاكدل و سحر خيزانى عاشق پيشه و سلحشورانى وارسته و پيوسته به تو با قدرت ما رميت اذ رميت ولكن الله رمى . در هر ناحيه آنان را با اسارت دستجمعى و غنيمت‏هاى بسيار در هم كوبيده و به خوارى و مذلت كشاندند و از كشور خود بيرون راندند و كمك‏هاى شرق و غرب را به هيچ شمردند. خداوندا! اينان را به رحمت واسعه خود غريق فرما و به پيروزى نهايى برسان و شهيدان آنان را با شهداء صدر اسلام در ركاب پيامبر عالى مقام محشور فرما و پدران و مادران شريفى كه اين عزيزان را در دامن مهر خود تربيت كرده و در راه اسلام دادند، در جوار رحمت خود و با اولياء عظام عليهم السلام محشور فرما و به همسران و خواهران و برادران و نزديكان آنان صبر و عزت مرحمت كن و ملت ايران كه موجب سرافرازى اسلام در جهان گرديد و كشور نمونه‏اى ساخت كه اميد است پرتو خورشيد آساى آن بر مشارق ارض و مغارب آن بتابد

صحيفه نور ج 17 صفحه 207

و مستضعفان تحت ستم جهان را بر مستكبران پيروزى دهد، انشاءالله، قدرت ده. درود فراوان بر همه مجاهدان راه حق از انبياء عظام و اولياء كرام و صالحين و مصلحين در طول تاريخ بويژه خاتم پيامبران و اشرف نسل آدم محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و دودمان معظمش سيما بقيه الله خاتم الاولياء اروحنا لمقدمه الفداء و درود بر بيست و دوم بهمن، يوم الله و بر آفرينندگان آن.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 208

تاريخ: 24/11/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، قائم مقام و مسؤولان وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

سپاه بايد از جهت اخلاق نمونه باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از امورى كه لازم است شما به آن توجه كنيد اين است كه چون سپاه نهادى نوپاست و مسؤوليت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد، بايد از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و ساير قوا برخورد صحيح و اسلامى بنمايد. در سپاه و ارتش افرادى وارد نشوند كه باعث اختلاف باشند. منحرفين از اول تزشان اين بود كه سپاه به درد نمى‏خورد و از آن طرف، گروهى هم مى‏گفتند ارتش نبايد باشد و هر دوى اينها مى‏خواستند به ارتش يا سپاه ضربه بزنند. امروز ارتش و سپاه، هر دو، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند و چون ما مى‏خواهيم مملكت را از اساس درست كنيم و آن مسائل اسلامى از بين رفته را احيا و زنده نمائيم، بايد در فكر سپاه و ارتش باشيم و بدانيم كه اينها تا آخر تاريخ به ما ارتباط دارند و اگر خداى ناكرده پنجاه سال ديگر هم انحرافى پيش آيد، ما مسؤول آن هستيم. سفارش اكيد من اين است كه افراد بر حسب تكليف شرعى و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروه گرائى و تفرقه شديداً احتراز كنند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 209

تاريخ: 30/11/61

تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى

بسمه تعالى

مشهد مقدس - جناب حجت الاسلام آقاى طبسى توليت محترم آستان قدس رضوى دامت افاضاته

خداوند تعالى را شكر كه توطئه جنايتكارانه منحرفان از اسلام درباره جنابعالى خنثى شد و خداوند را سپاس كه هر روز اين جنايتكاران ورق سياهى بر اوراق جنايت خود مى‏افزايند و اكنون كه به خواست خداى تعالى دستشان از هر جا كوتاه و هر گروهى از آنان گروه ديگر را لعن مى‏كند و از رسيدن به آنچه در خيال خود به آرزوى آن بوده‏اند مأيوس شده‏اند، چاره‏اى جز خرابكارى براى اظهار وجود ندارند كه آن هم برايشان جز رسوايى در پى ندارد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت جنابعالى و ساير متعهدان به اسلام و خدمتگزاران به جمهورى اسلامى را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 214

تاريخ: 1/1/62

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو خطاب به ملت ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم كه اين سال جديد را به همه مسلمين جهان و مسلمان‏هاى ايران و خصوصاً قشرهاى مجاهد، بازماندگان شهدا، بازماندگان خود معلولين و متعلقين آنها و بسيجى‏ها و همه قواى مسلح ارتش و غيرارتشى، سپاه پاسداران و همه اينها مبارك كند و بر ملت ايران انشاءالله اين سال مبارك باشد و سالى باشد كه پيروزى دنبالش باشد. انشاءالله در اين سال پيروزى براى ملت‏هاى مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود و براى ما و براى ملت عزيز ايران اين نعمت‏هائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت فرموده است قدردانى كنيم، قدردانى كنند. خداوند به همه عالم نعمت فراوان داده است و قابل احصاء نيست و ما هم قدرت بر اينكه احصاء كنيم نعمت‏هاى خداى تبارك و تعالى را نداريم لكن اما بنعمه ربك فحدث تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم آن چيزى كه به ملت ما خداى تبارك و تعالى عنايت فرموده است بسيار است، از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگى و اخلاقى و وصول به مراتبى از مراتب اخلاق و فرهنگ و پيروزى در جبهه‏ها و بالاتر از آن پيروزى بر نفس كه براى جوان‏هاى ما در قشر وسيعى حاصل شده است و من اميدوارم كه براى همه ما اين پيروزى معنوى و اين تسلط بر نفس و اين تسلط بر شيطان نفس حاصل بشود و ما امروز غرق به نعمت‏هائى هستيم كه نمى‏توانيم آن نعمت‏ها را شكرگزارى كنيم الا به طور اجمال كه از خداى تبارك و تعالى تشكر مى‏كنيم كه به ما يك همچو ملتى عنايت فرموده است كه در همه جبهه‏ها، در همه صحنه‏ها حاضرند و ما را و جوان‏هاى ما را و بانوان ما را از آن منجلابى كه براى آنها درست كرده بودند خداوند نجات مرحمت فرمود و جوان‏هائى كه مى‏رفت بكلى از دست اسلام و از دست مسلمين بروند خداوند به ما برگرداند و آنها را همچو متعهد كرد كه الان براى شهادت داوطلب مى‏روند و در جبهه‏ها در حالى كه جنگ مى‏كنند تكبير مى‏گويند، نماز مى‏خوانند و در شب‏ها مناجات با خدا مى‏كنند و اينها از نعمت‏هائى است كه ما بايد تشكر كنيم. بانوان ما را كه البته يك حدودى‏شان را به راه غيرصحيح هدايت كرده بودند و مى‏رفت كه باز بيشتر بشود خداوند به ما عنايت فرمود و نجات داد از آن چيزهائى كه به دست استكبار و به دست اشخاصى كه نوكر استكبار بودند خداى تبارك و تعالى ما را از آنها نجات داد، بانوان ما را نجات داد كه امروز بانوان ما به طورى غرق در نعمت خدا هستند و خودشان هم شايد از آن نعمت‏هاى بزرگ الهى غافل باشند كه حدى ندارد و من اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 215

اين ملت كه در حال مظلوميت است و همه كشورهاى دنيا الا معدودى كه با ما دشمن هستند، با اين ملت براى خاطر اسلام، خداوند اين ملت را تقويت كند و دشمنان اينها را از بين ببرد و اين روز سعيد را بر همه سعادتمند كند. نكته‏اى كه مى‏خواستم عرض كنم اين است كه در اعيادى كه مسلمين اسلام به ما عنايت فرموده است، در همه آن اعياد آنچه كه انسان ملاحظه مى‏كند همه‏اش ذكر و دعاست، نماز است، روزه است، ذكر است، دعاست و در اين عيد هم كه عيد ملى است و اسلامى نيست لكن اسلام هم مخالفتى با او ندارد باز مى‏بينيم كه در روايتى كه وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است، از آداب امروز دعا كردن است، نماز خواندن است و اين به ما مى‏فهماند كه ملتى بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادى خودش را بخواهد حفظ كند بايد در عيدش و غير عيدش تذكر داشته باشد، ذكر خدا بكند، ياد خدا باشد، براى خدا باشد. حتى در عيدش دستور روزه است، دستور استحبابى، روزه‏اى كه بايد انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه به خداى تبارك و تعالى شود، و اين دليل بر اين است كه ما بايد هر قدمى كه براى پيروزى پيش مى‏رويم، هر قدمى كه براى ساختن كشورمان پيش مى‏رويم، چند قدمى براى ساختن خودمان، براى پيروزى بر نفس خودمان، براى پيروزى بر شيطان باطنى خودمان قدم برداريم.

من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه خداوند اين ملت را و اين جوان‏هاى عزيز ما را و اين شهداى ما را و تمام معلولين ما را، همه را غرق به رحمت خودش كند و ما را به هدايت خودش به راه راست هدايت بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 216

تاريخ: 1/1/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، فرماندهان و پرسنل نيروهاى سه گانه ارتش و سپاه، اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه، مسؤولان شهردارى، گروهى از مسؤولان لشكرى و كشورى و اقشارمختلف مردم به مناسبت حلول سال جديد

عنايت حق تعالى مردم را وادار كرده است به خدمت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در اين آغاز سال جديد تبريك به همه آقايانى كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانى كه در جبهه‏ها مشغول به فداكارى هستند و بازماندگان شهداى عزيز و به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مى‏كنم و من اميدوارم كه همانطورى كه خداوند تبارك و تعالى از ابتدا اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرموده‏اند به راه پيروزى، عنايات خودشان را براى پيروزى اسلام و مسلمين مستدام بدارد. آنچه كه در اين چند سال شده است آقايان شمه‏اى از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمى‏شود كه به اين گفتارها و مجالس احصاء كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصاء كنيم. و من كراراً به متصديان امور عرض كرده‏ام كه كارهايى كه انجام داده‏ايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد خصوصاً مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام اشخاص منحرف دائماً به گوش جهانيان القاء مى‏كنند كه اين پيروزى براى اسلام تا كنون حاصل نشده است، بلكه اين جمهورى رو به زوال است. آنچه كه عمل كرده‏ايد به مردم بگوييد، ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناى به مسائل نيستند يك وقت خداى نخواسته تأثير بگذارد. ما آن مقدارى كه از متصديان امور شنيديم، در هر جنبه‏اى از جنبه‏ها، ديديد كه حجم كارى كه اين جمهورى اسلامى براى طبقه ضعيف و مستضعفان كرده‏اند، يك حجم بزرگى است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف حاصل نشده است. مى‏بينيم كه در هر جا اينها مى‏روند، متصديان مى‏روند و عمل مى‏كنند، مردم آنجا تقريباً به آنها مى‏گويند كه ما چه نداريم، چه نداريم. حتى اينها يك راه درست براى اين مستمندان و بيچاره‏ها درست نكردند و يك درمانگاه براى اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت بسر بردند. و در اين مدت كمى كه با تمام گرفتارى‏هاى داخلى و خارجى مبتلا بوده است جمهورى اسلامى، متصديان امور و خود ملت آنقدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتارى‏ها بتوانند، لكن چون عنايات حق تعالى پشت سرشان هست و مردم را همان عنايات وادار كرده است به خدمت، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 217

هر رشته‏اى، اين كوخ نشينان بوده‏اند. طبع كاخ نشينى منافات دارد با ترتيب صحيح، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت. اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكى دو تا و چندتاست. تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريباً و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريباً. ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه مى‏كنيم كه فقه ما آنطور غنى است و فلسفه ما آنطور غنى است، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخ‏نشينان بودند. شيخ طوسى كه مبدأ اين امور و ارزنده‏ترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است، اگر كاخ نشين بود نمى‏توانست اين كتبى كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمى‏شود يك همچو كارى انجام بگيرد. وقتى كه در متأخرين از علما ملاحظه مى‏كنيم مى‏بينيم كه صاحب جواهر يك همچو كتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند و اين كاخ‏نشين نبوده يك منزل آنطور كه نقل مى‏كنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب را نوشته‏اند سرداب در نجف نبوده، سرداب را شيخ انصارى از ايران براى نجف سوغات برده، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالانى از قرارى كه نقل مى‏كنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى، نسيم داغى مى‏آمده است و ايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمى‏آيد، طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگى شيخ انصارى را همه شنيده يعنى بسيارى شنيده‏ايد چه وضعى داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمى‏توانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمى‏توانست آن كتاب‏هاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد.

ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ‏نشينى را از اين ملت بزداييم

ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ‏نشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخ‏نشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مى‏آورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه مبادا اين ملتى كه الان كوخ‏نشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخ‏ها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخ‏نشينى مضر است، خودش مضر نيست، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمى‏تواند آدم بشود، كسى كه تمام توجهش به باغدارى است او نمى‏تواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 218

اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوى‏هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مى‏كنم - كه مدرسه‏نشين‏ها، اينها كه زحمت مى‏كشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مى‏كنند، اينها همين كوخ‏نشين‏هايند. حجره‏هاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليت‏شان چيست، منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است، منزل مدرسين جامعه‏هاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشان چى است. و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخ‏نشين نيستند، دولت ما يك دولت كاخ‏نشين نيست. آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوى كوخ‏نشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مى‏شود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخ‏نشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخ‏نشين‏ها خيلى صدمه خورديم، مجلس‏هاى ما مملو از كاخ‏نشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخ‏نشين‏ها بودند و همين معدودى كه از كوخ‏نشين‏ها بودند از خيلى از انحرافات جلو مى‏گرفتند و سعى مى‏كردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.

مادامى كه اين ملت، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اين جوان‏هاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مى‏خرند، مادامى كه اين محفوظ است، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچ كس نمى‏تواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان در بين ما را پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرت‏ها مى‏توانند در ما تأثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخ‏نشين‏ها تباهى داشته است. اين سلاطين جور كه همه كاخ‏نشين تقريباً بودند، اينها به فكر مردم نمى‏توانستند باشند، احساس نمى‏توانستند بكنند فقر يعنى چه، احساس نمى‏توانستند بكنند بى‏خانمان يعنى چه، اينها اصلاً احساس اين را نمى‏توانستند بكنند. وقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است، گرسنگى معنايش چى است، اين نمى‏تواند به فكر گشنه‏ها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعه بزرگ شده‏اند و احساس كردند فقر چى است، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مى‏كردند، ملموس‏شان بوده است كه فقر يعنى چه، اينها مى‏توانند به حال فقرا برسند. كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگان‏هاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه، در قواى قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از اين صحراى گرم

صحيفه نور ج 17 صفحه 219

عربستان و از آن مركز همه جهالت‏ها منبعث مى‏كند و يك همچو بساط عالى و يك همچو انسان‏هايى را تربيت مى‏كند و يك همچو ملتى را ايجاد مى‏كند. از شاهنشاهى اين چيزها نمى‏آيد. شبان است كه مى‏تواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمى‏آيد. ما بايد آدم تربيت كنيم، نه شكمباره. اسلام مى‏خواهد انسان درست كند، اسلام مى‏خواهد كه استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايى كه الان هم براى ملت‏هاى خودشان آنطور تباهى ايجاد مى‏كنند اينهايى‏اند كه در كاخ نشسته‏اند و نمى‏دانند گرسنگى يعنى چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مى‏بينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مى‏كند، منافع خودش را حفظ مى‏كند و منافع اينها هم تا آن حدودى كه اينها محفوظ باشند براى خودش، حفظ مى‏كند. يك همچو اشخاصى نمى‏توانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايى كه همه توجه‏شان به اين است كه كاخ براى خودشان درست كنند، حتى براى حيوانات خودشان، براى سگ‏هاى خودشان كاخ درست مى‏كنند اينها، اينها نمى‏توانند به فكر مردم و آن گرسنه‏هايى باشند كه در كشورهاى خودشان هست و لهذا مى‏بينيم كه نفت همين بيچاره را مى‏برند به جيب آمريكا مى‏ريزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينها احساس انسانى از دست‏شان رفته. اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انسانى‏اش مى‏برد، يك حيوان است در بين مردم راه مى‏رود. كوشش كنيد معنويت را تقويت كنيد در بين اين ملت. با معنويت است كه شما مى‏توانيد استقلال خودتان را حفظ كنيد و آزادى خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.

مسأله قضا يك مسأله‏اى است كه به عهده اهل علم است‏

و اما گرفتارى‏هايى كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكى مسأله قضاوت است. اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراى قضايى آمد پيش من و گفت ما امروز در عين حالى كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، معذلك كمبود داريم از حيث قاضى. ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضى معمم لازم داريم، روحانى لازم داريم و من قبلاً هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزه‏ها دراز مى‏كنيم، حوزه‏هاى بزرگ مثل حوزه قم (قم خيلى كار كرده است در اين امر) مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربايجان. آقا، مسأله قضا يك چيزى است كه به عهده شماست، مسأله قضا يك مسأله‏اى است كه به عهده اهل علم است، اينها مسؤول هستند پيش خدا و نمى‏شود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعى باشد كه نتوانند، شوراى قضايى نتواند در هر جا يك قاضى متوسط بفرستد. البته آن قضايى كه اسلام فرموده است و آن شرايطى كه اسلام فرموده است آن در بايد به تدريج به دنبالش برويم، بايد حوزه‏ها دنبال اين مطلب بروند كه قاضى به آن نحوى كه شارع مقدس مقدر فرموده است پيدا بكنند، لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقى بماند. بايد ما كوشش كنيم و آنقدرى كه مى‏توانيم حوزه‏ها بايد كوشش كنند و افرادى كه الان در حوزه‏ها هست و صلاحيت دارند از براى اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 220

كار و در حوزه‏ها هم مدرس مثلاً نيستند، مشغول كارهاى تدريسى و امور اينطورى نيستند اينها، خوب اشخاص زيادى هستند كه مى‏توانند بروند، از حوزه اصفهان مى‏تواند يك عده كثيرى را، از مشهد مى‏شود، از تبريز مى‏شود، از اينجاها مى‏شود، از حتى دهات هم ما داريم افرادى را، كه اين كارى است كه بايد انجام بگيرد. ما هى بنشينيم كه كى براى ما انجام بدهد، كى قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزه‏هاى علميه، كى قدرت اين مطلب را دارد؟ البته، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضى‏هاى صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستيم و بخواهد معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگى به گرفتارى‏هاى مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، يك عده‏اى بايد متصدى اين امر بشوند كه مى‏دانند به طور فرض كنيد تقليدى هم حتى كار را انجام بدهند و اين يك تكليفى است از براى همه ما. و يكى هم خود قوه قضائيه، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است، نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت بار است، خطايش هم بزرگ است، بايد خيلى در اين معنا توجه كنند و آن چيزى كه من عرض كردم در آن اعلاميه‏اى كه دادم، راجع به اين اعلاميه 8 ماده‏اى ، البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانى‏هاى اين كشور رفع بشود.

ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم

حالا اگر يك كلمه من وقتى مى‏گويم بايد بشود، الان، شب وقتى كه باز مى‏كنيم راديو فلان و فلان را، مى‏گويد كه معلوم مى‏شود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع، براى اينكه فلانى گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مى‏شود در اسلام اصلاً تقوا نيست؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب، ارشاد مردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است. خداى تبارك و تعالى پيغمبر را نصيحت مى‏كند، امر به تقوا مى‏كند، حالا اگر راديوى فلان بگويد كه خوب، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبى اتق الله پس معلوم مى‏شود تقوا نداشته؟! نخير.

- اينها - من الان يكى از نعمت‏هاى بزرگى كه مى‏خواستم عرض بكنم اين وضعى است كه ما الان در ايران داريم، ما نمى‏توانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان، هم ائمه جمعه‏مان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعه‏هايى كه در ايران، سرتاسر ايران بپا مى‏شود ملاحظه مى‏كنيد كه در حال سر ما با آن وضع سرما، در رطوبت، در يخبندى وارد مى‏شوند، در آن گرماى تابستان هم در بلاد گرم وارد مى‏شوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مى‏شود و مردم در نماز جمعه حاضر مى‏شوند. اين چى است؟ اين چه چيزى است كه براى ما حاصل شده؟ اين را كى كرده غير از خداى تبارك و تعالى؟ اين نعمت‏هايى است كه خدا به ما داده.

ما بحمدالله الان يك مجلسى داريم، كه انشاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسى داريم كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 221

خواست اسلام را دارد ايجاد مى‏كند. وقتى كه ملاحظه مجلس را مى‏كنيم، ملاحظه شوراى نگهبان را مى‏كنيم، ملاحظه دولت را مى‏كنيم. ملاحظه قوه قضائيه را مى‏كنيم، وقتى همه اين را ما ملاحظه مى‏كنيم اينها مورد تشكر است كه يك دسته‏اى از همين مردم، نه آن بالانشين‏ها و كاخ‏نشين‏ها، از همين مردم متعارف خودمان، متصدى شدند و دارند زحمت مى‏كشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مى‏كنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مى‏كند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوان‏ها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مى‏كنند، دارند صحت خودشان را از دست مى‏دهند و دارند زحمت مى‏كشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مى‏كنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الان ما داريم، وقتى مى‏رويم جبهه‏ها مى‏بينيم كه جبهه‏ها جوان آنطور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند، وقتى مى‏رويم در بيمارستان‏ها، اين بيمارها آنطور، اين عليل‏ها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آنطور روحيه اسلامى دارند الان همه شما ژاندارمرى آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آنوقت كى‏ها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همه‏شان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.

در مجلس مخاصمه در كار نيست، مباحثه علمى است‏

انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه قرآن يك آدم سازى مى‏خواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشته‏اند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد. كسانى كه اخلاق مى‏خواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمى‏شود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مى‏بينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسان سازى اينجورى است، هر صفحه را باز مى‏كنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، صفحه را هم باز مى‏كنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مى‏كند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر مى‏كند، قصه نمى‏خواهد بگويد كه، يك دفعه وقتى گفت، خوب، بس است. اينهايى كه قرآن را نمى‏شناسند، اين خارجى‏ها كه نمى‏فهمند قرآن چى است، مى‏گويند خوب بود باب باب باشد، هر بابى يك كلمه‏اى باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند، آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمى‏شود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كند برود نمى‏شود، بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هى بگويد، بگويد، بگويد تا در دل‏ها بنشيند. ما بايد دائماً به هم سفارش كنيم. حوزه‏هاى علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت، دعوت كنند به تقوا، مردم، هركس با هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 222

مى‏نشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مى‏كنند و بايد زيادتر بكنند، مجلس بايد در بين صحبت‏هايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقيه مى‏ماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند، از صدر اسلام تا حالا اگر اين نظرها تصادم با هم نمى‏كرد فقه ما به اين قوت نبود، نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن. بعضى حوزه‏هايى كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزى را مى‏گفت، شاگرد مى‏ايستاد در مقابلش مى‏گفت، او مى‏گفت، اين گفت، او مى‏گفت تا يك مطلب را ديگران استفاده مى‏كردند از آن، در مجلس هم بايد اينجور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است، بايد اخلاق به مردم ياد بدهد، دعوا نبايد باشد در آن.

بايد همه به هم خدمت كنند و حسن نيت داشته باشند

و همين طور مادامى كه ما منسجم هستيم با هم، دست‏هايمان تو هم است و دعاى وحدت مى‏خوانيم، هستيم. آن روزى ما از بين خواهيم رفت كه اين دست‏ها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به او بكند. و ما بحمدالله الان يك ملتى داريم كه دست‏شان در دست هم است و كسى نمى‏تواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيبانى از هم و اين كمك كردن، حوزه‏ها به دولت، به قوه قضائيه، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همه كمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين بارى كه الان به دوش دولت هست نمى‏تواند تنهايى اين بار را بردارد. اين يك مسأله واضحى است، اگر پشتيبانى اين ملت نباشد، اگر پشتيبانى همه قشرها نباشد همه به هم مى‏خورد و هيچ كارى نمى‏شود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براى اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست و خداى تبارك و تعالى اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتى شما خوب كار كنيد براى ملت، آنها هم پشتيبانند. وقتى دولت خوب كار كند براى ملت، پشتيبانند.

وقتى مجلس خوب كار كند براى مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضائى باشند و همه به هم خدمت كنند، همه حسن نيت داشته باشند براى خدمت كردن به هم و بدانند اين خدمت عبادتى است كه كمتر عبادت به اين بزرگى هست. امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهن‏هايمان هست و كدورت‏هايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم، دست برداريم، براى خدا با هم باشيم. اگر اينطور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته، خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمى‏تواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است، حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست، وحدت روحانى و مردم، مردم و روحانى، ارتشى و ژاندارمرى و قواى مسلح با دولت، همه اينها با هم. همه وقتى دست به هم داديم و

صحيفه نور ج 17 صفحه 223

همه شديم يد واحده على من سواها همانطورى كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان، اگر دست واحد شديم براى من سواها هيچ كس نمى‏تواند به ما ضررى بزند. آن روز به ما ضرر مى‏خورد كه خللى در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمى‏تواند در اين كشور كودتا كند، با وضع فعلى هيچ كس نمى‏تواند. آن روزى كه اختلاف پيدا شد بين‏تان، آن روز بدانيد كه آن شياطينى كه نشستند آنجا و نگاه مى‏كنند، آن شياطين يك كودتاچى درست مى‏كنند، مى‏تراشند، اختلاف اين كار را درست مى‏كند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظ باشد و اين سال جديدى كه آمده است، وحدت ما زيادتر از آنوقتى كه بوده است باشد و به بركت اين وحدت، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكرى براى مستمندان، فكرى براى اين بيخانمان‏ها، فكرى براى اينها بكنيم.

ما بايد به حال اين مردم فقير برسيم

و من اميدوارم كه كسانى كه تمكن دارند، كسانى كه خانه‏هاى زيادى دارند، كسانى كه چيزهاى زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زيادى‏هاست. يك نفر آدمى كه كم دارد ولى به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگى را، همين زندگى مادى را، لذتش را بيشتر از آن مى‏برد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست. لذت زندگى را او نمى‏تواند بفهمد چى است. هزاران غذا در اينجا هست (شما گاهى وقت‏ها شايد ديده باشيد در اين چيزهايى كه نمايش دادند، مثلاً در فيلم‏ها هست) اينقدر غذا هست ميل نمى‏كند كه دست دراز كند، نه اينكه نمى‏خواهد، اصلاً ميل ندارد، نه اينكه مى‏خواهد حالا خودنمايى كند كه من كم مى‏خورم، نمى‏تواند. يك درويش وقتى كه يك نان پيدا مى‏كند و مى‏خورد لذتش از آن آدمى كه صد تا كاخ دارد و نمى‏تواند استفاده كند بيشتر است. لذت به دارايى نيست، لذت يك مطلبى است كه انسان در خودش بايد پيدا بشود و آن نمى‏شود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن كسى كه تزلزل دارد در زندگى، شما خيال مى‏كنيد كه حالا رئيس جمهور آمريكا با رئيس شوروى خيلى در رفاه هستند؟ و تزلزلى كه در دل آنها هست در هيچ كى نيست، در هيچ فردى نيست، هر يكى مى‏خواهند ديگرى را بخورند. نمى‏دانم شنيديد اين را، من شنيدم كه گرگ‏ها وقتى كه مى‏خواهند بخوابند (جمعيت هستند و مى‏خواهند بخوابند) رو به هم مى‏خوابند، يعنى يك دايره مى‏شود، هيچ كدام پشت به هم نمى‏كنند براى اينكه اگر پشت بكنند مى‏ترسند آن يكى بخوردش. اين ابرقدرت‏ها اينطورى هستند. الان آنقدرى كه آمريكا در فكر اين است كه شوروى را به هم بزند وضعش را، آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاح‏هاى هسته‏اى دعوا دارند. اينها تزلزل خاطرشان اينقدر زياد است، اينقدر از هم مى‏ترسند، اين از او مى‏ترسد، او از او مى‏ترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمى كه در دنيا هست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصى كه زحمت دارند براى اين ملت مى‏كشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايى كه داراى املاك زياد هستند و داراى ثروت زياد هستند، به اينها عرض مى‏كنم

صحيفه نور ج 17 صفحه 224

كه يك قدرى به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانه‏هايى كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مى‏گيريد مى‏گوييد من سه هزار تومان مى‏خواهم، خوب يك قدرى كم چيز بكنيد اينها هم زندگى داشته باشند. هى دنبال اين نباشيد كه يك زورى تو كار بيايد. ما اميدواريم كه احتياج به اين حرف‏ها نداشته باشد و خود مردم داوطلب اين كار را حل كنند و اين مستمندها را به يك زندگى، آنها بيچاره‏ها قانع هستند به يك زندگى متوسط، به يك زندگى كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سرى داشته باشند. خداوند همه شما را انشاءالله موفق كند و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملت‏هاى دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 225

تاريخ: 12/1/62

پيام امام خمينى به مناسبت آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون

آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى را به ملت شريف ايران و ملت‏هاى مظلوم تحت فشار ستمگران بومى و اجنبى تبريك مى‏گويم و نجات ملت‏هاى در بند را از خداوند قادر متعال خواستارم. تبريك براى آنكه سال‏هائى كه پشت سر گذاشتيم خصوصاً سال قبل شاهد پيروزى‏ها عظيم سياسى، نظامى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى بوده‏ايم و بحمدالله تعالى ملت و مجلس و دولت و قوه قضائيه و قشرهاى متعهد روحانى و دانشگاهى با سرافرازى و رو سفيدى در نزد خداوند متعال و جهانيان با قامتى افراشته از بوته امتحان پيروزمندانه خارج و اميد جهانيان تحت ستم را به اسلام و قدرت معنوى و ظاهرى آن در هر قدم بيش از پيش جلب نموده‏اند و با همه نشيب و فرازها و رجز خوانى‏هاى جهانخواران و ريزه خواران پيوسته به آنان، بر جهانيان ثابت نمودند كه ما النصر الا من عندالله و ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم

خداوند تعالى عنايات خاصه غيبه خود را بر اين ملت ستمديده ارزانى فرمود كه در آغاز پنجمين سال، كشورى در تمام ابعاد آزاد و مستقل به طور معجزه آسا و پيروزمندانه به حيات انسانى اسلامى خود اميد زايدالوصف بسته است، و از هيچ قدرتى هراس به خود راه نمى‏دهد و دشمن‏هاى نظامى و سياسى خود را به زانو درآورده است و به طور حيرت انگيز با همه فشارهاى گوناگون ابرقدرت‏ها و وابستگان آنان و كمك‏هاى نظامى و تسليحاتى و تبليغاتى و مالى فراوان به دشمن اسلام و ايران، تاكنون نظام جمهورى اسلامى به عنايت پروردگار از هيچ دولت و ملتى تقاضاى كمك نكرده است و با پشتيبانى ملت و همت جوانان عزيز تمام چرخ‏هاى اقتصادى و نظامى به طور شايسته در مسير اسلام در حركت است و اگر انشاءالله تعالى ملت و دست اندركاران نظام اسلامى به همين منوال، يعنى متعهد به اسلام و احكام مقدس آن باشند، هر سال از سال ديگر در تمام ابعاد و مراحل قويتر و سرافرازتر خواهند بود. و اينك لازم است چند تذكر، گرچه تكرارى است و ملت و دولت بحمدالله تعالى متوجه هستند، بدهم:

1- همه مى‏دانيد و بايد بدانيم مادامى كه ملت پشتيبان مجلس و دولت و قواى مسلح هستند و دولت و مجلس و قواى مسلح در خدمت ملت بويژه قشرهاى محروم مى‏باشند، و جلب رضاى خداوند

صحيفه نور ج 17 صفحه 226

را در اين خدمت متقابل، مى‏نمايند. هيچ قدرتى توانائى آسيب رساندن به اين نظام مقدس را ندارد و اگر خداى نخواسته يكى از اين دو يا هر دو از خدمت متقابل دست بردارند شكست جمهورى اسلامى و اسلام بزرگ، اگر چه در دراز مدت، حتمى است. بنابراين ترك اين خدمت متقابل كه به شكست اسلام و جمهورى اسلامى منتهى مى‏شود از بزرگترين گناهان كبيره است كه بايد از آن اجتناب شود، چنانچه اين خدمت از واجبات بزرگ است كه بايد به آن قيام نمايند. برادران عزيز و خواهران محترم! در اين هنگام كه ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها از هر طرف براى نابودى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز بر ما يورش كرده‏اند، با غفلت از وظيفه و سهل انگارى، دين و دنياى اين ملت مظلوم در خطر است. براى حفظ نواميس و شرف خود صبر را پيشه كنيد و به خاطر بعض كمبودها و گرانى اجناس سستى به خود راه ندهيد. گرانفروشان و محتكران بى‏انصاف گمان نكنند كه اين ظلم در حال حاضر چون ساير احوال است، امروز اين نحو جنايات كه ممكن است به شكست جمهورى اسلامى منتهى شود، كوشش در تضعيف اسلام است. اينجانب خوف آن دارم كه خداوند قهار بر شما غضب فرمايد و خداى نخواسته تر و خشك با هم بسوزند و راه گريزى در كار نباشد، اعوذ بالله من غضب الحليم بهتر است بازاريان محترم كه استوانه فعال جمهورى اسلامى مى‏باشند توطئه اين بى‏انصاف‏ها را كه لكه ننگى بر دامان آنان هستند، با تدبيرات عاقلانه خنثى نمايند.

2 - اينجانب در آغاز سال جديد و سالروز رسميت جمهورى اسلامى انتظار دارم كه تمام نهادهاى اين جمهورى از مجلس و ارگان‏هاى دولتى و جهاد سازندگى و شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى و قضات محترم سراسر كشور و دادستانى‏هاى سطح كشور و قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ژاندارمرى و كميته و شهربانى و نيروهاى مردمى و عشايرى ايدهم الله تعالى همه و همه كوشش كنند در پياده كردن احكام اسلام، در افزايش تعهد به ابعاد مختلف اين مكتب انسان‏ساز، در مجاهده در راه حق و ساختن خويش در اصلاح درون و برون كه خود با اصلاح آنان كشور رو به صلاح مى‏رود. در رژيم‏هاى گذشته آنچه موجب فساد ملت بويژه قشر جوان شد فساد دستگاه حاكمه بود كه چون سرطان به جان ملت افتاده بود و جوانان را به فساد سوق مى‏داد، و از همه كوشش لازمتر، كوشش دو قشر روحانى و دانشگاهى در راه تهذيب و تربيت خود و جوانان عزيز همدوش با تعليم تا حد تخصص است، چرا كه با فساد آنان عالم فاسد مى‏شود و با صلاح آنان صالح. علماى اعلام و مدرسين عظام حوزه‏هاى علميه بلاد و اساتيد محترم و متعهد دانشگاه‏ها در نزديك كردن هر چه بيشتر حوزه‏ها و دانشگاه‏ها كوشش نمايند. اساتيد محترم و متفكران متعهد دانشگاه‏ها و ساير مراكز تحصيلى كه فساد رژيم سابق را لمس كردند و بدبختى‏هائى كه از آن دستگاه فاسد نصيب ملت و كشورشان شد دريافتند، براى رضاى خداوند تعالى و براى حفظ استقلال و آزادى كشورشان در تربيت انسانى نونهالان همراه با تعليم آنان كوشش كنند، كه علم و تخصص بدون تهذيب و تربيت، بلائى است كه امروز بشر مبتلاى به آن است و مى‏رود تا عالم را به آتش كشد و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاح‏هاى مدرن اتمى و هسته‏اى كه از مبادى شيطانى و نفسانى سرچشمه

صحيفه نور ج 17 صفحه 227

مى‏گيرد، چه مصيبت‏هائى براى بشريت دارد مگر آنكه دستى از غيب بيرون آيد و بشريت را نجات دهد.

3 - لازم است در اين زمان كه كشور اسلامى ما مبتلا به جنگ تحميلى است به قواى مسلح و رزمندگان عزيز، اين مدافعان اسلام بزرگ و كشور عزيز و به ساير متصديان امور نظامى و انتظامى و امنيتى تذكر دهم كه همانطور كه تاكنون مشاهده و لمس كرده‏ايد با وحدت و انسجام شماست كه پيروزى در مرزها و در داخل كشور نصيب شما و ملت بزرگ ايران شده است، كوچكترين غفلت از اين امر و بالاتر از آن خداى نخواسته غفلت از ياد خداوند تعالى موجب سستى و تزلزل خواهد شد و زحمات چندين ساله‏تان و خون شهيدان عزيزمان به باد فنا خواهد رفت. توجه به معنويت و تكليف الهى و ياد خداوند باعث مى‏شود كه اين وحدت محفوظ و اين برادرى برقرار ماند. خوف آن است كه اسلحه در دست شما جوانان عزيز موجب غرور و سركشى شود و آن تحول روحانى عظيم كه در شما پيدا شده است از دستتان برود و شيطان نفس اماره شما را به دام كشد و با سوءرفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جاى آن كدورت و جفا جايگزين شود و آن روز فاجعه‏اى است براى اسلام و مصيبت دردناكى است براى شما و يارانتان، پس اين اخوت و صفا را هر چه بيشتر حفظ نماييد تا همانطور كه تاكنون از پشتيبانى بى‏دريغ ملت برخوردار بوديد از اين پس هم برخوردار باشيد، خداوند پشت و پناهتان باد.

4 - قوه قضائيه و هيأت پيگيرى و ديگر هيأت‏هاى مربوط و منشعب از آنها در اين سال جديد بر كوشش خود در اسلامى نمودن همه نهادها بيفزايند و با قدرت تمام به كج رفتاران و منحرفان مهلت ندهند كه با اعمال غيرانسانى اسلامى خود عمداً يا از روى نادانى و بى‏بند و بارى چهره مقدس جمهورى اسلامى را برخلاف آنچه هست نمايش دهند. بايد عدالت اسلامى در حق آنان بدون غمض عين اجرا شود و لازم به تذكر است كه در حق مجرمان و منحرفان از خدا بى‏خبر هم نبايد از معيارهاى اسلامى و حدود و تعزيرات مقرره تجاوز گردد كه آن خود نيز از نظر عدالت اسلامى جرمى است كه موجب كيفر است. از خداوند متعال توفيق و تأييد آنان را مى‏خواهم كه طورى با قاطعيت و سرعت عمل نمايند كه جمهورى اسلامى بتواند ادعا كند كه در كشور ما عدالت اسلامى را به طور كامل اجرا نموده است. و از امور لازم رسيدگى به حال زندانيان و پرونده‏هاى آنان است كه براى تسريع در اين امر لازم است هيأت‏هائى براى رسيدگى به وضع آنان تعيين گردد تا هر چه زودتر گزارش كامل زندان‏ها و زندانيان را براى مسؤولين امور قضائى تهيه نمايند.

5 - اميد است دختران و پسرانى كه گول منحرفان بى‏دين و بى‏وطن را خورده و زندگانى خود را تباه نموده و مى‏نمايند از اعمال خلاف انسانى و ملى و اسلامى گروهك‏ها عبرت گرفته و به خود آيند، و توجه كنند كه سران پرمدعاى اين گروهك‏ها در خارج ايران خصوصاً فرانسه مجهز كننده صدام عفلقى به سلاح‏هاى مخرب كه در قتل و جرح و تخريب ايران و طبقه مظلوم بلاد عرب‏نشين و غير آن به كار برده مى‏شود، زندگانى مرفهى تشكيل داده و عقد اخوت با حزب كافر بعثى مى‏بندند و از قدرت‏هاى ضد اسلام و ايران طرفدارى مى‏نمايند. كمى فكر كنيد كه آيا از كسانى كه منازل خلق بينوا

صحيفه نور ج 17 صفحه 228

و مظلوم را بر سر زن و بچه بى‏پناهشان خراب مى‏كنند مى‏شود طرفدارى كرد؟ آيا از كسانى كه دست صدامى را كه ايران را به آتش و خون كشيده است مى‏فشرند، مى‏شود پشتيبانى كرد؟ انسان در حيرت است از انحطاط انسانى و اسلامى و ملى كسانى كه براى رسيدن به مقامى موهوم، آنهمه ادعاهاى خود را در طرفدارى از خلق و دارا بودن مغز متفكر و در روشن بينى و روشنفكرى و استقلال خواهى و آزادى‏طلبى و امثال آن، يكباره زير پا نهاده و به توهم آنكه حزب بعث، ايران را مغلوب و تحت سلطه خود در مى‏آورد و جان و ناموس ايرانيان را از بين مى‏برد، به طمع موهوم در پناه دشمن ايران به نوائى رسيدن، به آن پيوسته و پناهنده شود. و حيرت‏انگيزتر آنكه بعضى جوانان كه خيانت‏هاى سران گروهك‏ها را ديده‏اند و نيز به عيان ديده‏اند كه در ايران براى آنها جائى و آبروئى نيست، تنها و تنها به لجاجت كودكانه خود ادامه داده و زندگى و جوانى خود را فداى طمع‏هاى پوچ آنان مى‏كنند، غافل از آنكه آنان در فرانسه و كشورهاى ديگر به عيش و عشرت و عقد و ازدواج مشغولند، و اين بازيخورده‏ها خود را براى آنها به دام بلا مى‏اندازند. اميد است انشاءالله خدواند اينان را بيدار و هوشيار كند و از اين دام بلا برهاند و اينجانب به آن خودفروختگانى كه خارج نشسته و به دروغپردازى و خواب خرگوشى عمر خود را تباه مى‏كنند، براى چندمين بار نصيحت مى‏كنم كه اگر چشم و گوش شما را هواهاى نفسانيه نبسته است بايد بدانيد كه با اين شايعه‏سازى‏ها و دروغپردازى‏ها كارى از پيش نمى‏بريد و بهتر است بيش از اين به كار بيهوده‏اى كه موجب بيشتر بردن عرض خود است، عمر خود را صرف نكنيد.

6 - كلام آخر با دولت‏هاى منطقه است كه همچون صدام بدبخت آلت دست آمريكا شده‏اند و براى رضاى آمريكا و اسرائيل و براى حفظ منافع آنها بويژه آمريكا مى‏خواهند خود را به خذلان اخروى و هلاكت و ننگ دنيوى دچار كنند، نصيحت مى‏كنم كه شما در اين چهار سال كه از عمر جمهورى اسلامى مى‏گذرد مشاهده كرديد كه قدرت‏هاى بزرگ و اكثر دولت‏هاى منطقه در محو آثار نبوت و قرآن كريم كوشش كردند و با تمام قواى مادى و معنوى از دشمن اسلام حمايت كردند و كرديد، ولى جمهورى اسلامى به عنايت خداوند متعال و پشتيبانى ملت عظيم‏القدر ايران با قدرت و بدون اتكال به غير خداوند متعال به پيش مى‏رود و همه كوشش‏هاى شما و ذخيره‏هاى ملت‏هاى مظلومتان به باد فنا رفت. از اين كار بيهوده و زيانبار دست برداشته و با جمهورى اسلامى كه تنها قدرت بزرگ و برومند منطقه است دوستى كنيد و مطمئن باشيد كه آمريكا در شدت‏ها و گرفتارى‏ها به شما كمك مؤثر نخواهد كرد و شما را چنانچه از تحليل دولت آمريكا معلوم است، براى منافع خود مى‏خواهد و از اسرائيل اين دشمن اسلام و عرب جانبدارى نكنيد كه اين افعى افسرده اگر دستش برسد به صغير و كبير شما رحم نمى‏كند. مكرراً دولتمردان ايران در هر فرصتى اعلام نموده‏اند كه جمهورى اسلامى مايل است با همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگى كند و از دولت‏هاى اسلامى اگر مورد تهاجم واقع شوند پشتيبانى مى‏كند، لكن در مقابل كج رفتارى‏ها و ستمگرى‏ها و اسلام شكنى‏ها با قامت بلند ايستاده است و از هيچ قدرتى باك ندارد و چون براى نصرت خداوند بپاخواسته به وعده او دل بسته است و اميد نصرت او را دارد و او فرموده است: ان تنصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم از

صحيفه نور ج 17 صفحه 229

خداوند تبارك و تعالى عاجزانه مسألت مى‏نمايم كه يارى خود را از جمهورى اسلامى و ملت مظلوم ايران دريغ نفرمايد و دست ستمكاران را از بلاد مسلمانان قطع فرمايد و به ملت و دولت ايران توفيق نصرت دين او را مرحمت فرمايد و توفيق خدمت به مستضعفان و محرومان را به همه ما عنايت فرمايد و دولت‏هاى اسلامى را از غفلت‏ها نجات دهد و وحدت كلمه بين مسلمين ايجاد فرمايد. والسلام على انبياءالله سيما خاتمهم صلى الله عليه و آله و سلم و على اولياءالله عليهم الصلوه و السلام سيما خاتمهم ارواحنالتراب مقدمه الفداء و سلام و درود بر ملت بزرگ ايران و رحمت خداوند بر شهيدان راه حق بويژه شهيدان جمهورى اسلامى و درود بر بازماندگان آنان و سلام بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى، اين عزيزان بزرگوار و شهداى زنده انقلاب و سلام بر اسراى عزيز ما در چنگال دشمنان اسلام و مفقودين دلاورمان و درود بر پدران و مادران و همسران همه آنان باد و درود بر قواى مسلح و رزمندگان سلحشور ايدهم تعالى.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 230

تاريخ: 21/1/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و گروهى از مسؤولين و اعضاى كميته‏هاى مركزى انقلاب اسلامى سراسر كشور

زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از برادران تشكر مى‏كنم كه در اينجا تشريف آورديد تا از نزديك خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است كه در آنوقتى كه اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يك شلوغى‏هايى و بى‏امنى‏هايى هست، شما بحمدالله توانستيد شهرها را امن كنيد و تسلط پيدا كنيد بر شهرها از جهت امنيت و از آنوقت تاكنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به كشور عزيز خودتان بوديد. و اين امرى است كه پيش خداى تبارك و تعالى ثبت است و اميدوارم كه تا آخر هم اين امر ادامه پيدا بكند و در درگاه خداى تبارك و تعالى نام شما ثبت بشود با نام كسانى كه در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت كردند.

رفتن در خاك عراق، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است‏

آنچه كه معلوم است و شما همه مى‏دانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد لكن شما مى‏دانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمين‏هاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپ‏هاى دوربرد و موشك‏هاى دشمن است و ما و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشك‏هاى خودش شهرهاى ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است. نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مى‏خواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم. ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمه‏گر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، با توپ‏هاى دور بردشان و موشك‏ها از خارج، از جاهاى دور مى‏اندازد و كشور ما را ويران مى‏كند و عزيزان ما را مى‏كشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مى‏گويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى. از اول

صحيفه نور ج 17 صفحه 231

جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمان‏ها و نه در رسانه‏هاى گروهى. امروز كه ما براى دفاع خودمان مى‏خواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مى‏كنند همين است. بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. كميته‏ها بحمدالله در داخل دفاع مى‏كنند و در مرزها هم هستند و در جبهه‏ها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشى‏ها هم همين طور و اين براى اين است كه ما يك ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از كميته و كميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم. ما يك برادرهايى هستيم كه اسماءشان مختلف است لكن ارواحشان يكى است. چند تا برادر هر كدام اسم دارند، اسم‏شان مختلف است اما گروه‏هاى مختلف نيستند، برادرند. گروه‏هاى ما اسماءشان مختلف است، بسيج است، سپاه است، ارتشى است، كميته است و امثال اينها لكن روح آنها يكى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است كه شماها توانستيد اينهمه قدرت‏هاى بزرگ را بشكنيد و در مقابل تمام قدرت‏ها در عالم بايستيد و تا اين روح برادرى محفوظ است و كميته نمى‏گويد من در مقابل ارتش، ارتش نمى‏گويد من در مقابل سپاه، سپاه نمى‏گويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد و اين كشور را از آسيب‏هايى كه در آتيه براى او تهيه دارند مى‏بينند محفوظ بماند. و ما ايستاده‏ايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم. مهاجم مى‏خواهد ابرقدرت باشد، مى‏خواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست. ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مى‏كنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است كه ما در راه خدا شهيد مى‏شويم و اين غايت آمال جوان‏هاى ماست. و من اميدوارم كه اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد. و چون در حال دفاع هستيم، مادامى كه جبهه‏ها احتياج دارند به اينكه كمك بشود برايشان، بر همه واجب است كه در جبهه بروند و دفاع كنند. البته كميته‏ها چون كارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند. دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى كه در كردستان هستند و در آنجا زحمت مى‏كشند، همانطورى كه كسانى كه در جبهه‏هاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى كه در كردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مى‏كشند مورد تقدير همه ملت است و ما از باب اينكه يك ملت واحد هستيم، يك جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه كسانى كه براى اين كشور زحمت مى‏كشند و براى اين ملت جانفشانى مى‏كنند و براى اسلام فداكارى مى‏كنند، دعا مى‏كنيم و همه ملت شكرگزارند نسبت به همه شماها.

در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمن‏هاى نظامى و دشمن‏هاى تبليغاتى

و شما مى‏بينيد كه در مقابل شما جوان‏هاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر كشور، جوان‏هاى

صحيفه نور ج 17 صفحه 232

برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمن‏هاى نظامى هست، دشمن‏هاى تبليغاتى هست. شما الان ملاحظه مى‏كنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مى‏اندازند و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست. نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه صدام بزند و نفت‏تان بيايد، اين تقصير با شماست كه نفت داريد، اين تقصير با شماست كه مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست كه اينها را مى‏كشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هستند و كشته مى‏شوند. اينها وضع‏شان اينطورى است كه يك كلمه راجع به صدام كه چرا اين كار را كردى، چرا اين نفت را، حالا ما كار نداريم به،- ما - ما كه احتياج به اين نفت جزيى نداريم بحمدالله، ما راجع به اين حرف مى‏زنيم كه خوب اين برادرهاى عربى كه الان در اطراف خليج هستند، از كويت و نمى‏دانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمى‏گويند كه چرا اين كار را كردى، اين دولت‏ها نمى‏گويند صدام چرا اين كار را كرده، مى‏گويند نفت‏هاى ايران آمده اينجا! نفت‏هاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلاً وضع دنيا يك وضع تأسف بارى است كه نمى‏شود گفت كه اين چه جور وضعى پيدا كرده، اين چه روحيه‏اى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى اينهايى كه رسانه‏هاى گروهى دست‏شان است و اينهايى كه قدرت‏ها دست‏شان است اجتماع مى‏كنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نگفتيد شماها، خوب اين جنايت به ما بوده، تقصير ما هم اين است كه مى‏گوئيم اسلام بايد باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است، به ما كه اين جنايت نشده، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه كرده؟ زن و بچه خليج چه كرده؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم كه اشتباه مى‏كنند نمى‏توانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند كه تضمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند اينجا را. اين وضع، يك وضع عجيبى پيدا كرده است اين دنيا، و خداوند انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضعى كه الان، اين روحيه‏اى كه الان بشر به خودش گرفته است، اين خود باختگى كه الان اين دولت‏هاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مى‏دهند نسبت به قدرت‏هاى بزرگ. اينها گمان مى‏كنند كه اگر صدام مثلاً دستش برسد يكى از اينها را مى‏گذارد سركار باشد؟ صدام يك روحى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمى‏تواند جلويش را بگيرد، اگر مى‏توانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نرسانده بود. باز اينها كمك او مى‏كنند، اينها خيال مى‏كنند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مى‏آيد و جلوى اين را مى‏گيرد كه مبادا به آنها صدمه‏اى وارد بشود. امريكا شماها را براى نفت‏تان مى‏خواهد، امريكا شما را براى اين مى‏خواهد كه بازار درست كند كه نفت‏تان را ببرد و بنجل‏ها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چه حال داريد. شما هر حالى مى‏خواهيد داشته باشيد، ملت‏هاى شما هر چه

صحيفه نور ج 17 صفحه 233

مى‏خواهند گرسنه باشند، ملت‏هاى شما هر چه مى‏خواهند تشنگى بكشند الان، او چه كار به اين كارها دارد. او مى‏خواهد كه از شما استفاده ببرد، نه استفاده‏اى كه يك انسان از انسان مى‏برد، نه استفاده‏اى كه يك انسان از يك عبد مى‏برد، استفاده‏اى كه حتى از حيوانات هم پست‏تر ما را حساب مى‏كنند و مى‏خواهند استفاده ببرند.

ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مى‏گذاريم‏

تا مجتمع نشويد، تا دست‏تان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نكنيد، نمى‏توانيد در مقابل اين قدرت‏ها بايستيد. تمام شيره جان شما را مى‏كشند و مى‏برند و ملت شما را آنطور ضعيف و زبون و بيچاره مى‏كنند و همه نشسته‏ايد هى منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى براى ما بكند، ما نشسته‏ايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشسته‏ايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند، ما امريكا را زير پا مى‏گذاريم در اين امور، نمى‏گذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمى‏گذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمى‏گذاريم اينها طياره‏هايشان پياده بشوند. چتربازهايشان را بين هوا مى‏كشيم، از بين مى‏بريم. مگر آنها مى‏توانند به اينجا هجمه كنند؟ ولى آنها هيچ وقت عقل‏شان به اين كمى نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشه‏اند كه ما را به جان هم بيندازند.

آن روزى كه اين وحدت از بين برود همه نواميس ما و زحمت‏هاى انبياء عليه السلام به باد فنا خواهد رفت

من اين را كراراً عرض كرده‏ام و كراراً هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم، كه مادامى كه شما با هم هستيد، كميته‏اى نمى‏گويد من كميته بايد چه باشم، كميته‏اى مى‏گويد ما مسلمان‏ها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمى‏گويد من ارتشى بايد چكاره باشم، اين هم مى‏گويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مى‏گويد، عشاير هم همين را مى‏گويد، بازارى هم همين را مى‏گويد، كوچه‏اى هم همين را مى‏گويد، مادامى كه اينطور هستيد محال است كه قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمى‏شود، براى اينكه اين قدرت‏هاى بزرگ دنبال اين هستند كه يك منافعى پيدا كنند، دنبال اين نيستند كه يك ضررى بزنند، مى‏خواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت براى آنها باشد، خوب است. اما يك كشور اينجورى را مى‏بينند كه منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر كردند. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت - ما دولت افغانستان از ما خواسته، گفتم نكنيد اين كار را شما ضرر مى‏بريد، حالا هم فهميدند كه ضرر بردند. مى‏دانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمى‏شود به آن هجمه كرد، منفعت در اينجا نيست، همه‏اش ضرر است. لكن دنبال اين هستند كه بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست،

صحيفه نور ج 17 صفحه 234

يك دسته هى فرياد بزنند كه ما كم داريم، كم داريم. اينها خيال مى‏كنند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صف‏هاى طولانى بيشتر از اينجا است، اينجا قحطى نيست كه، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مى‏شود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم كه گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شكاف پيدا بشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته هم نمى‏دانم تبليغات سوء بكنند و بين خود ملت هى داخل هم و خصوصاً بين سپاه و ارتش و كميته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمت‏هاى انبيا عليهم‏السلام نسبت به اين كشور خودمان و نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.

شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح، اشخاصى كه كنار نشسته‏اند و فحش مى‏دهند، اشخاصى كه بيرون نشسته‏اند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور، تا آخر ديگر بايد ملت‏ها تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند كرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوه‏اش به همه جا برسد و مستضعفين از زير بار اين ظلم‏ها بيرون بروند. آنهايى كه نق مى‏زنند براى اين كشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مى‏سوزد، آنها بدانند كه اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد. باز هم برگردد به آنجايى كه يك نفر پاسبان بيايد همه‏تان را وقتى كه از بين ببرد به همه اهانت كند جرأت حرف زدن نداشته باشيد. زمان رضا شاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيراً البته زورش به اينقدرها نمى‏رسيد. تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى كه به نوايى نرسند خيال كنند آن نواست. والله خدا مى‏داند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينكه نوا دارد، بى‏نواست. رئيس جمهورش همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبان‏هايش و نمى‏دانم قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مى‏كنند بايد اينها را حفظشان كرد. نبايد نق زد، بايد نگهدارى كرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر كشور خودتان، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مى‏رود. شما داريد تبليغ مى‏كنيد. با تبليغ، شماها مى‏خواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و پيمان بستن با نمى‏دانم صدام، كشور ما را حفظ مى‏كند؟! وادار كردن نمى‏دانم دولت‏هاى خارج را به اينكه به اينجا چه بكند كشور را حفظ مى‏كند؟! خوب، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مسائل. و من اميدوارم كه هر كس هر كارى مى‏خواهد بكند، شما جوان‏هاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همه‏شان با هم همين طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما

صحيفه نور ج 17 صفحه 235

را حفظ كند و موفق باشيد و مؤيد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 236

تاريخ: 4/2/62

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام يثربى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى يثربى امام جمعه محترم كاشان دامت افاضاته

بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه كاشان منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندى‏هاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد، جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مى‏باشيد. اميد است اهالى محترم، ارگان‏ها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همكارى با ايشان كوشش نمايند. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 237

تاريخ: 4/2/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارگران سراسر كشور، معلمان و مربيان پرورشى و اعضاى ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى

بايد ارزش‏هاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلام‏الله عليه ما در خدمت دو قشر عظيم‏الشأن معلمين و كارگران هستيم. و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه دو بازوى كشور هستند و ملت، موفق باشند كه هر كدام در سنگر خودشان مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور خودشان را از آن ظلماتى كه در زمان طاغوت بود نجات بدهند. اينها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و كار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مى‏خواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مى‏بيند و هم خودش كار مى‏كند.

برادران عزيزم! ما در عصرى واقع شده‏ايم كه ظلمت دنيا را گرفته است. ما در عصرى واقع شده‏ايم كه ارزش‏هاى انسانى بكلى از بين رفته و به جاى آن ارزش‏هاى غيرانسانى و شيطانى نشسته است. ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم هجوم به انسان‏ها و ارزش‏هاى انسانى آورده‏اند و مى‏خواهند كه دنيا را به سلطه شيطان در آورند. ما در اين عصر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم، جهاد در دانشگاه‏ها و دانشكده‏ها، جهاد در كارخانه‏ها و كارگرى‏ها، جهاد در كشاورزى‏ها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاه‏ها، جهاد در همه جا، جهاد در جبهه‏ها و جهاد در پشت جبهه‏ها. شياطين در همه اين گروه‏هائى كه براى خدا قيام كرده‏اند ممكن است نفوذ كرده باشد.

ما بايد تمام قشرهائى كه داريم، خودشان در مقابل شياطين و در مقابل منافقان بايستند. در كارخانه‏ها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين كشور را به زير سلطه ابرقدرت‏ها بكشانند. لازم است كه برادران كارگر متعهد در داخل كارخانه‏ها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تبليغات سوء آنها جوان‏هاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاه‏ها و در دانشكده‏ها و در دبيرستان‏ها و مراكز علمى بايد خود معلمين و متعلمين، خود اساتيد و خود دانش‏آموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و غير منافقينى كه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 238

همه فاسد هستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق بود درآورند. بايد معلمين و قشر دانشگاهى و دانش‏آموزى با فيضيه پيوند خودشان را قوى كنند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند كه محور اقتصاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و علماى اسلام قوى كنند. اگر بخواهيد به همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه محكم بايستيد در مقابل همه قدرت‏ها، بايد مهيا كنيد خودتان را در مقابل همه مشكلات، بايد ارزش‏هاى انسانى را از اينجا به همه جا صادر كنيد، و استقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه، اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه قشرها برادر دانستن يكديگر است. دشمن‏ها در كمينند، شما ملاحظه مى‏كنيد كه از اطراف دشمن‏ها در تبليغاتشان چه مى‏كنند با ما و در تأييد دشمن‏هاى ما چه كارها مى‏كنند و ما جز خداى تبارك و تعالى به كسى اتكاء نداريم، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داريم. و خدا داريم. شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مى‏كنند با خوزستان چه مى‏كنند و با دزفول عزيز چه كرده‏اند. به گمان فاسد اينكه با موشك انداختن در خانه‏ها و اطفال و زن‏هاى پير و جوان را كشتن اسباب اين مى‏شود كه ما تسليم بشويم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا كراراً تجربه كرده‏اند و تخريب كرده‏اند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رسانده‏اند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كه مقاوم ايستادند و ملت ايران و دزفول عزيز مقاوم ايستاده است در مقابل آنها و امروز هم كه اينهمه مصيبت وارد كرده‏اند باز فرياد جنگ، جنگ تا پيروزى از جوان‏هاى ما در دزفول بلند است.

آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مى‏كنند و علماء بزرگ ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مى‏كنند و با دولت صدام كه اين جنايت‏ها را به ايران كرده است و اين جنايت بزرگ را به دزفول كرده است پيوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز كرده‏اند، اينها امروز هم حاضر نيستند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث را محكوم كنند. وضع دنيا اينطور شده است. شما ملاحظه مى‏كنيد كه يك همچو جنايت بزرگى كه واقع شده است و در اين سال‏ها كراراً واقع شده است و اين چند روز دنبال هم واقع شد، در تمام رسانه‏هاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مى‏كردند به طور گذرا و يك كلمه مى‏گفتند كه ايران اينطور مى‏گويد، عراق هم در مقابل او مى‏گويد كه ما تلافى كرديم. ارزش‏هاى انسانى دفن شده است در دنيا. انسانيت در دنيا دفن شده است. آنهائى كه دعوى حقوق بشر مى‏كنند و سازمان‏ها و كذا كه با عرض و طول و طمطراق زياد در دنيا هستند، نديديم كه محكوم كنند اين عمل را. به دروغ از آنهائى كه با ما دشمنند چيزى را مى‏گيرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ايران، ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مى‏كنند و هشدار مى‏دهند به ما و دليلشان اين است كه دشمن‏ها اينطور گفته اند. دليل محكم سازمان‏هاى دنيا اين است كه شما بچه‏هاى كوچك را در خيابان‏ها مى‏كشيد و هر روز در اوين صدها

صحيفه نور ج 17 صفحه 239

نفر را تيرباران مى‏كنيد، دليلش اين است كه منافقين گفته‏اند. اين دليل بزرگى است براى سازمان، اما سازمان‏ها نمى‏پرسند كه صدام چه كرده است در اينجا. وضع دنيا اينطور شده است، و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزش‏هاى فاسد را دفن كند و اسلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا تا ارزش‏هاى اسلامى كه دفع شده است و ارزش‏هاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و احيا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشيم به اينكه اگر امر داير بشود بين ارزش‏هاى انسانى و الهى و ارزش‏هاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم.

اگر امر داير بشود بين خدمت كردن به كشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى كه براى خودمان است، انتخاب كنيم. آنهائى كه در همين كشور هستند و تفاله‏هائى كه مانده اند، اينها يك دسته‏شان براى شرق سينه مى‏زنند و يك دسته‏شان براى غرب سينه مى‏زنند و درعين حال دعوى مى‏كنند كه ما از ملت هستيم. آن كسى كه در كارخانه‏ها مى‏خواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مى‏كند مى‏خواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، اينها اجنبى‏هايى هستند به صورت ملى و به صورت ايرانى، اينها از ايران اجنبى هستند و ايران آنها را ديگر به ايرانيت نمى‏شناسد. آن كه تمام ارزش‏هاى اسلامى را و ملى خودش را فداى شوروى كند يا تمام ارزش‏هاى خودش را فداى آمريكا مى‏كند او را ما ايرانى نمى‏دانيم.

ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد

برادران و خواهران! ما در راهى وارد شديم كه آن راه، راه انبياست و تاريخ تا آنجا كه نشان مى‏دهد انبيا با مشكلات روبرو بودند، هميشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار زياد بوده است، طاقت فرسا بوده. ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا به ما رسيده است مى‏بينيم كه تمام انبيا مبتلا بودند به طاغوت‏هاى زمان خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بيست و چند سال دعوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به همه مشكلات تن در داد، به مشكلات اقتصادى كه آن را در يك غارى محبوس كردند و چندين وقت در آنجا تشريف داشتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست نكشيدند، قريش با او آن كردند كه تاريخ نشان مى‏دهد و دست از مقصد برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بودند. وقتى مقصد الهى شد راه هر چه مشكل باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسان باشد. مى‏بينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديك‏تر مى‏شد افروخته روتر مى‏شد، رويش افروخته‏تر مى‏شد براى اينكه مى‏ديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مى‏دهد از دست نداده

صحيفه نور ج 17 صفحه 240

است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما كه مهيا هستند براى اسلام خدمت بكنند و كارخانه‏ها را راه بياندازند و با جديت عمل بكنند و كه استقلال خودشان را حفظ بكنند مشكلات دارند لكن مشكلات مشكل نيست. دانشگاهى‏ها و آموزگارها و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مى‏كنند مشكلات دارند لكن در راه خداست، مشكلات در راه خدا مشكل نيست. اگر ما حساب كنيم، مشكلات حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مشكلاتى كه ما امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صابرين است و ما بايد صبر بكنيم و بايستيم در مقابل قدرت‏هايى كه مى‏خواهند ما را ببلعند و سر آنها را بكوبيم.

برادران! عزيزان من! خواهران! عزيزان اسلام! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و هيچ تزلزل به خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم. ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه قدرت‏ها در مقابل ما بودند ايستاديم و امروز بحمدالله يك ملتى داريم كه يكپارچه در مقابل همه قدرت‏ها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده است و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده‏اند و همه جاى ايران اينطور است. و امروز ما بحمدالله تعالى قوى هستيم و منطقه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستاده‏ايم و هيچ قدرتى نمى‏تواند به ما صدمه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد. پدران و مادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مى‏كنند، مشكلاتى براى آنها پيش نمى‏آيد، آنها مشكلات بر مشكلات غلبه كرده اند. كشور ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آورده‏اند و تحمل كرده است وان الله مع الصابرين .

بعد از آنكه اتكايمان به خداى تبارك و تعالى است و بر حق هستيم و دنبال حق هستيم ديگر از چه بترسيم، از شهادت نمى‏ترسيم و بحمدالله امروز قدرت ايرانى و قدرت اسلام در ايران به طورى است كه توجه همه ملت‏هاى ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا. از اين سياه‏هاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد پيدا كرد.

خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شده‏اند و خصوصاً عزيزان اخير دزفول ما را به رحمت خودش متصل كند و اهالى خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 241

تاريخ: 6/2/62

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل و اعضاى يگان هوائى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

شما اگر تخصصى پيدا مى‏كنيد بايد بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولادت با سعادت حضرت امير سلام الله عليه را به همه ملت ايران و خصوصاً شمابرادران تبريك عرض مى‏كنم. نكته‏اى كه در اين ولادت است اينكه ما بايد پيرو يك چنين انسان كاملى باشيم كه در همه ابعاد متخصصين براى ايشان تواضع مى‏كنند. در هر بعدى اگر كسى بخواهد مثل بزند، به ايشان مثل مى‏زند. در بعد زهد و علم، و در بعد رحمت به مستضعفين و مستمندان، و در بعد جنگ و شجاعت، و خلاصه در همه ابعاد به ايشان مثل زده مى‏شود. و در حقيقت يك موجود هزار بعدى است و ما بايد تابع يك همچو فردى باشيم هر چند كه كسى نمى‏تواند حتى يك هزارم هم شبيه ايشان باشد لكن به آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم بايداز ايشان تبعيت كنيم، از تعهدى كه به اسلام داشت و از اينكه همه چيزش را براى اسلام داد. و شما اگر تخصصى پيدا مى‏كنيد بايد آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته باشيد، زيرا متخصص بدون تعهد اگر براى رژيمى ضرر نداشته باشد نفعى هم ندارد. مع الاسف در رژيم سابق نگذاشتند كه جوان‏هاى ما استعدادهاى خود را بروز بدهند و تا توانستند جديت كردند كه آنها را به فساد بكشانند و بحمدالله امروز از آن وضع نجات پيدا كرده ايم و اگر مهلت پيدا كنيم اين كشور را به بركت اين جوان‏هاى عزيز به آنجائى مى‏رسانيم كه احتياجش در هر امرى از كشورهاى ديگر منقطع گردد. و من اميدوارم كه خداوند به شما توفيق دهد كه به اين كشور و ملتى كه سال‏هاى طولانى عقب نگه داشته شده‏اند خدمت بكنيد و دشمنان باطنى را شكست بدهيد و دشمنان ظاهرى را هم شكست داده‏ايد بيشتر شكست بدهيد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 242

تاريخ: 10/2/62

پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع در مورد انتصاب فرمانده جديد نيروى دريائى جمهورى اسلامى

بيمه تعالى

مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح

شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل يكصدودهم قانون اساسى، انتصاب سركار ناخدا يكم اسفنديار حصينى را به فرماندهى نيروى دريائى جمهورى اسلامى ايران به آن حضرت پيشنهاد مى‏كند.

سيد على خامنه‏اى رئيس جمهور و رئيس شواريعالى دفاع

تاريخ: 10/2/62

پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع

بسمه تعالى

موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 243

تاريخ:14/2/62

پيام امام خمينى به مناسبت دستگيرى سران حزب خائن توده

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اگر فاتحان دنيا افتخار مى‏كنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شريف و فاتحان عزيز ما افتخار مى‏كنند به هزاران سرباز گمنام بزرگوارى كه در پى نام و نشان نيستند و براى كشور اسلامى خويش و اسلام عزيز و ملت انسان پرور افتخاراتى مى‏آفرينند معجزه آسا و پيروزى‏هاى ژرف. فرق است بين سربازان گمنامى كه قدرت‏هاى مادى دنيا به آن فخر مى‏فروشند و بين سربازان گمنامى كه پرورده اسلام و مكتب توحيد هستند، كه انگيزه آنان تحصيل قدرت و اكثراً ستمكارى است و انگيزه اينان خدا و طلب حق است.

اساساً سربازان اگر چه نامدار باشند، در اين جهان گمنامند. نامدارترين سرباز فداكار در اسلام، اميرالمؤمنين است و او گمنام‏ترين سرباز است. با كدام تفكر عرفانى، فلسفى، سياسى و كدام قلم و زبان و بيان، بشر اين سرباز گمنام را معرفى كند و بشناسد و بشناساند؟ و مطلب با حفظ مراتب همين است. سربازان گمنام ما در تمام جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها كه شب و روز و جوانى و هستى خود را براى اسلام و مكتب الهى فدا مى‏كنند و نام و نشانى نمى‏خواهند و ندارند، چه بسا كه به سبب ضرورت تشكيلاتى، همسران، مادران و نزديكان آنان ندانند كه اينان چه حماسه‏ها آفرينند و چه ارزش‏ها براى انقلاب خلق مى‏كنند. از جبهه‏ها كه كم و بيش مسائل آنها و حماسه‏هاى سرفرازانه آنان را مى‏دانيد و تا در سنگرهاى آنان كه مراكز عبادت الله است نرويد و دستى از دور بر آتش داشته باشيد، عمق فداكارى و محافل عرفانى الهى آنان معلوم نمى‏شود، كه بگذريم، جوانان ارجمند و عزيز ما در جبهه‏هاى داخلى از عمق جنگل‏هاى وسيع تا بيغوله‏ها و پناهگاه‏هاى بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دموكرات و كومله تا منافقين و فدائى خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و ساير گروهك‏هاى كوچك و بزرگ را با فداكارى‏ها و خداطلبى‏ها آنچنان قلع و قمع كردند كه دنيا را با همه دشمنى‏ها كه دارند به اعجاب و

صحيفه نور ج 17 صفحه 244

تحير درآوردند. توجه به كارآمدى امنيتى و اطلاعاتى اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و كميته و دادستانى و ديگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتكار حزب توده كه چون مار پر خط و خال در براندازى اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يك سابقه‏هاى طولانى بيست سى ساله در جهت تشكيلاتى و اطلاعاتى و جاسوسى داشته‏اند و از تخصص در اين امور بهره وافى داشتند. موجب سرافرازى امت اسلامى است كه چنين فداكارانى دارد و اعجاب و تحير دستگاه‏هاى جاسوسى و اطلاعاتى سراسر جهان است و اين اعجاز جز به هدايت حق تعالى و عنايات خاصه ولى الله‏الاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است. ملت ايران از اين پيروزى با ابعاد مختلفه خصوصاً سياسى آن بايد قدردانى و تشكر كنند و در تقويت جميع سلحشوران مرزها و داخل كشور كوشا باشند. كمال بى انصافى است كه كس يا كسانى از اين نگهبانان اسلام و حافظان كشور اسلامى خرده بگيرد. بارالها! ما تو را به اين نعمت‏ها كه نصيب ما فرمودى و ما را از كيد و خيانت بدخواهان به وسيله جوانان عاشق خود حفظ فرمودى شكر مى‏كنيم و از عهده‏ء آنان برنمى آئيم. بارالها! اين عزيزان مجاهد فى سبيل الله را براى ملت ما حفظ فرما و به شهداى آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصاً مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير و بركت عنايت فرما.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 245

تاريخ: 18/2/62

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان شوراى مركزى كميته‏هاى امداد سراسر كشور

سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً تشكر مى‏كنم از آقايان علما و مؤمنين كه در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم. از امورى كه بايد توجه به آن كرد اين است كه ا نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.

بعد از انقلاب يك گروه‏هايى پيدا شدند و يك جمعيت‏هايى كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من نشنيده‏ام كه در يك كشورى يك همچو كميته‏اى باشد كه همشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتاده‏ء شهرها قرار گرفته‏اند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج. اينها يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.

بيسابقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مى‏شود يك عده‏اى به نام پاسدار، يك عده‏اى به نام كميته، يك عده‏اى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤمنين يك كميته‏اى به اسم كميته‏اى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را در سراسر كشور رسيدگى كنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروه‏هاى عزيز و كميته‏ها و همين طور اين كميته امداد يك عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند كه با اين عمل انشاءالله مى‏توانند ريشه فقر را از سرتاسر كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بكنند. و عمل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تبارك و تعالى خواهد بود. خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.

مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند

و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است. و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم، گر چه خودشان توجه دارند كه بايد

صحيفه نور ج 17 صفحه 246

اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شده‏اند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعه‏اند. مستمندان و فقرا و دور افتاده‏ها در صف مقدم جامعه هستند و همين‏ها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همين‏ها هستند كه الان در جبهه‏ها مشغول به فداكارى هستند و جوان‏هاى همين‏هاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام. و ملت شريف ايران قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه داده‏اند مى‏داند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترى‏ها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم. همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاسته‏ايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم. همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم. آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرت‏ها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمى‏كنيم، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرت‏ها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم. ما يك ملت مستقل هستيم. يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشه‏هاى فساد را كنده‏ايم، يا انشاءالله اگر يك ريشه‏هاى پوسيده‏اى هم مانده است، مى‏كنيم و اين به بركت همين محرومان است. همين زاغه نشينانى كه من يادم نمى‏رود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانه‏اى از اين زاغه‏ها يك عده‏اى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مى‏رويد، گفتند مى‏رويم تظاهر، تظاهرات. همين‏ها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همين‏ها هستند كه پشتيبانى مى‏كنند و در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولت‏هاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملت‏هاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوه‏هاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رسانده‏اند به اينكه آزاد شديم. پس آنها به ما منت دارند و ما بايد

صحيفه نور ج 17 صفحه 247

خدمت به آنها بكنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.

يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است

كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مى‏توانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مى‏كند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمى‏ماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مى‏دهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است، خدمت به انسان‏هاى محروم است. اين است كه براى انسان جاودان مى‏ماند و در عالم ديگر به درد انسان مى‏خورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمى‏خورد. اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علماء اين ريشه‏ء فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.

حقوق بشرى‏ها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند

و اميدوارم كه انشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و ملاحظه مى‏كنيد كه مدتى است كه دولت ايران از سازمان ملل خواسته است كه نماينده‏اى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفول و به ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى كه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مى‏گويند كه الان روزى صدها نفر را در خيابان ها، بچه كوچك را مى‏كشند و در اوين چه مى‏كنند و اينها، آنها مستندشان را قول يك دشمن اسلام قرار مى‏دهند و هياهو مى‏كنند و اطلاعيه و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كه يك نماينده بفرستند كه ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خوزستان چه كردند. اينهايى كه مى‏گويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه كردند، با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كردند. حاضر نيستند اين كسانى كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گوش كنند به حرف اين مظلومانى كه زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظالم كه تمام گرفتارى‏هاى ما با دست اوست، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است. از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مى‏كنند و اعلاميه صادر مى‏كنند و محكوم مى‏كنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر مى‏دهيم و به اين نه به اين نيامدن.

من ثانياً از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد. و

صحيفه نور ج 17 صفحه 248

برادران عزيز خودتان رانگذاريد كه اينها در طول تاريخ اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز محروميت بكشند. در رژيم اسلامى نبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا كنند اينها هم از محروميت. و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتاده‏اى كه هيچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها شده است، لكن همت‏تان در اين باشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 17 صفحه 249

تاريخ: 20/2/62

بيانات امام خمينى در ديدار با معاون فرهنگى وزارت امور خارجه ايران، وزير فرهنگ و عضو شوراى ساندينيست‏هاى نيكاراگوئه و سفير ايران در نيكاراگوئه

بايد كوشش كرد كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهب تحقق پيدا كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اينكه به اينجا آمده‏ايد تا درددل‏هاى خود را به يكديگر برسانيم، تشكر مى‏كنم. اينطورى كه شما مى‏گوئيد كشور شما با ما شباهت زيادى دارد منتها كشور ما گرفتارى‏هايش زيادتر است. ما مبتلا به دسيسه‏هاى همه قدرت‏هاى جهانيم و جرم ما و كشور و ملت ما اين است كه براى استقلال و آزادى قيام كرده ايم و مى‏خواهيم زير سلطه هيچ يك از قدرت‏ها نباشيم و اين مطلب از ديدگاه ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها گناه بزرگ و نابخشودنى است. مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطه‏ء آمريكا و چه آنهاكه زير سلطه‏ء ساير قدرتمندان هستند اگر بيدار نشوند و دست شان را به هم ندهند و قيام نكنند، سلطه‏هاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبى كه باشند، تحقق پيدا كند كه اگر خداى نخواسته سستى پيدا شود، اين دو قطب مستكبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاكت خواهند رساند. ما عازم هستيم كه تمام سلطه‏ها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملت‏ها را با حق همراه كنيد. و آنچه مهم است اين است كه شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خداى تبارك و تعالى اعتماد داشته باشيم تا عنايت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت اين سلطه‏ها خارج سازد.

previos page menu page next page

afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 250

تاريخ: 21/2/62

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوانعالى كشور؛ اعضاى شورايعالى قضايى، نخست‏وزير و اعضاى دولت، اعضاى شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى اسلامى و مسؤولين سازمان‏هاى دولتى و نهادهاى انقلابى

مسأله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين بلكه جميع مستضعفان جهان تبريك عرض مى‏كنم. مسأله مبعث و ماهيت آن و بركات آن چيزى نيست كه بتوان با زبان‏هاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. مسأله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه‏هاى خشك يونانى را كه به دست يونانى‏ها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بعدش براى كسى تاكنون منكشف نشده است مگر من خوطب به و در بعضى ابعادش حتى براى من خوطب به منكشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفه‏هاى قبل از اسلام و فلسفه‏هاى بعد از اسلام و خصوصاً قرن‏هاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مى‏فهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است. در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجل هستند در كشف حقايق قرآن، لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهل و ممتنع است. بسيارى شايد گمان كنند كه قرآن را مى‏توانند بفهمند، از باب اينكه به نظرشان سهل است. بسيارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مى‏كنند كه قرآن را مى‏توانند بفهمند، براى اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس اين ابعاد است براى آنها معلوم نشده است. قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولى‏اش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازه‏اى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول

صحيفه نور ج 17 صفحه 251

به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست ماست نازله‏ء هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است و همين نازله‏ء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى، در عرفان جهانى بوجود آورد كه اهل معرفت شمه‏اى از آن را مى‏دانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن كريم كه باز از بركات بعثت است مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه انسان گمان مى‏كند كه خوب، ظاهر است، لكن تاكنون كشف نشده است هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معكم الله نور السموات و الارض اينها آياتى است كه نه مفسرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف. هركس ادعا كند كه معنى او را فهميده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انما يعرف القرآن من خوطب به به وسيله من خوطب به به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمه‏ء معصومين عليهم السلام تحويل داده شده است و به وسيله‏ء آنها يك حدودى كه قابل فهم است براى بشر تفسير شده است، لكن آنكه لطيفه‏ء وحى است همان آيه شريف الله نور السموات والارض وقتى دست مفسر افتاده است الله نورالسموات والارض معنا كرده است كه هيچ مربوط به قرآن نيست. اين مفسرين در عين حالى كه زحمت‏هاى زياد كشيده‏اند لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است، نه از باب آنكه آنها تفسيرى كرده‏اند، از باب اينكه عظمت قرآن بيشتر از اين مسايل است. مسأله معرفت الله كه در قرآن مطرح است فرمايد كه به حسب نقل ما عرفناك حق معرفتك البته معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است ما نشناختيم، نه ما عرفناك حق معرفتى اياك او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى است كه حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتى به حسب اين روايت، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مى‏فرمايد كه ما عرفناك و عبد ناك امافرمايد كه ما عرفناك حق معرفتى اياك و ما عبدناك حق عبادتى اياك براى اينكه آن را ادا كرده، اما آن حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چيزى است كه نه ملك مقرب مى‏تواند آن معرفت را پيدا كند و نه رسول مرسل و اين از بركات بعثت است. اينقدرى كه معرفت براى اهل معرفت حاصل شده است. اين از نازله‏ء كتاب خداست كه به وسيله‏ء نزول بر قلب رسول الله كه آن هم از اسرار بزرگ است. كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند با اينكه از او الهام گرفته‏اند كيفيت نزول وحى را كسى نمى‏تواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عامى‏ها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مى‏كند، با آسمان معرفى مى‏كند، با زمين معرفى مى‏كند، با خلق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مى‏توانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهائى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد. و آن فلسفه يونانى يك باب ديگرى است كه در محل خودش بسيار ارجمند است براى اينكه با استدلال ثابت مى‏كند، نه معرفت حاصل مى‏شود، باب دليل اثبات مى‏شود وجود خداى تبارك و تعالى.

صحيفه نور ج 17 صفحه 252

معرفت غير اثبات وجود است و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقه‏هاى متعارف و طريقه‏هاى بلكه گاهى نازل‏تر از او و هم پرده‏ء ديگرش عرفان قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمى‏يابيد حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.

بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند

يك نحوه ديگرى هست، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است. اتصال - معنا - به معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمى‏رسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مى‏كند، استدلال هم مى‏كند، حكومت هم مى‏كند و وحدت را هم سفارش مى‏كند و قتال را هم سفارش مى‏كند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن، به همان بعدى كه قرآن براى اداره امور بشر آمده است، براى رفع ظلم از بين بشر آمده است يعنى يك بعدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مى‏دانند، مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت اسلامى است، در جهان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مى‏شود كه صورت ظاهر قرآن مى‏شود. و ما ملت ايران كه نهضت كرديم و دست ظلم را كوتاه كرديم بايد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان كوتاه كنيم و با هدايت اين نور ساير كشورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرت‏هاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در روز مبعث بايد توجه به آن بكنيم اين است كه با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمت‏ها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت

صحيفه نور ج 17 صفحه 253

داشته باشند، تفرق نداشته باشند.

همه قشرهاى ملت مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند

برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرت‏هاى شيطانى بشر هستيم، ما بايد توجه بكنيم به اينكه تكليف الهى ما در امروز كه همه به ما حمله كرده اند چى است. تمام اقشار ملت از آنهايى كه در سطح كشور كارفرما هستند و دست اندركاران دولتى هستند، آنهايى كه قوه قضايى به آنها محول است، آنهايى كه كارهاى ديگر به آنها محول است، آنهايى كه پاسدارى از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غيره، آنهايى كه همه چيز به آنها محول است و ساير قشرهاى ملت مكلفند به اينكه اسلام را حفظ كنند، مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند و اين تكليف، تكليفى است كه از بزرگترين تكاليفى است كه اسلام دارد و آن حاصل نمى‏شود الا با تفاهم، الا با اينكه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايمانى در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هر كسى براى خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براى مقصد بخواهد هيچ كس‏تواند به اين كشور تعدى كند. و اگر خداى نخواسته در بين آقايان، در بين مردم، در بين دولتيان، در بين مجلسيان، در بين اقشار ملت، كارگرها، كارفرماها و كشاورزان، همه اگر چنانچه اين اخوت ايمانى سست بشود، آن روز است كه رخنه مى‏كنند در بين شما شياطين و شما را به جان هم مى‏ريزند و استفاده‏اش را قدرت‏هاى بزرگ مى‏كنند. آنها، قدرت‏هاى بزرگ نشسته‏اند آنجا كه با ايادى خودشان در اين كشور راه‏هايى درست كنند كه خود اهل اين كشور براى آنها جاده را صاف كند. آنها مستقيماً نمى‏آيند سراغ شما، آنها با اين راه ها، با قلم‏هاى فاسد، با فكرهاى فاسد كه در خدمت مى‏گيرند در سراغ شما مى‏آيند و باشايعه افكنى‏ها و دروغپردازى‏ها در بين شماها هركس را به ديگرى بدبين‏خواهند بكنند. و آن روزى كه قشرهاى ملت خداى نخواسته برخلاف الان كه هستند، به هم بدبين بشوند، آن روز است كه رخنه كرده‏اند آنها و استفاده خواهند كرد. و همه مسؤول هستيم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماى بلاد اسلامى تا دست اندركاران، مجلس، رئيس جمهور، ارتشى ها، پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسؤولند و همه يك روز در پيشگاه خدا خواهيم رفت و از ما سوأل خواهد شد، نعمت را از ما سوأل مى‏كنند و آن نعمت، اسلام است. ما هستيم، ما بايد پا روى غرض‏هاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورالسموات والارض است و ما موظف هستيم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان كه به آن كسى كه ولى همه چيز ما هست خدمت بكنيم و آمال و آرزوى ما اين باشد كه دين او را تقويت بكنيم و اسلام را در بين بشر پياده كنيم و اين نمى‏شود الا به وحدت كلمه‏ء شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خداى نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من اميدوارم كه با وحدت كلمه و با اخوت ايمانى محكم بايستيم و بايستيد و اين كشور را از حوادث دهر حفظ كنيد. خداوند انشاءالله به همه ما

صحيفه نور ج 17 صفحه 254

سعادت دريافت معنويات مبعث پيغمبر اكرم را عنايت فرمايد، خداوند تعالى از نور معرفت خودش كه به وسيله قرآن القا شده است به ما هم بهره‏اى عنايت فرمايد، و خداوند تعالى وحدت اسلامى اين ملت را حفظ بفرمايد و دولت‏هاى اسلامى را بيدار كند و ملت‏هاى اسلام را به هم پيوند بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 255

تاريخ: 26/2/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار

مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمى‏توانند كارى انجام دهند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم متقابلاً اين روز بزرگ را به شما تبريك مى‏گويم و هميشه شما را دعا مى‏كنم. اما علت اينكه پيام ندادم: اولاً ارگان‏ها و نهادها زياد شده‏اند و ثانياً چون همه ارگان‏ها از سپاه و ارتش و كميته و مجلس و دولت را يكى مى‏دانم، قبلاً براى همه پيام داده‏ام. چه انتخاب خوبى است كه روز ولادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام روز پاسدار ناميده شده است. اميدوارم همانگونه كه امام حسين عليه السلام با خون خود اسلام را زنده كرده، شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائيد. بنى اميه قصد داشتند كه اسلام را از بين ببرند و در رژيم گذشته نيز افرادى مثل يزيد، خلاف شرع مى‏كردند و به اسم دروازه‏ء تمدن بنا داشتند كه دانشگاه‏ها را فاسد و مردم عادى را سرگرم به مسائل شهوانى كنند، كه اگر مردم انقلاب نكرده بودند و چند سال ديگر مملكت دست آنها بود همه چيز خراب مى‏شد كه با عنايت خداوند آن مسائل از بين رفت. و مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمى‏توانند كارى انجام دهند و علت فشار دنيا هم اين است كه مى‏بينند در اين مملكت نه كودتا معنى دارد و نه هجوم نظامى و ايران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصى پيدا كرده است لذا ما را آرام نمى‏گذارند. و ما بايد به همه سفارش كنيم كه براى اسلام خدمت كنند و همه در صف واحدى قرار بگيريم كه انحرافى پيش نيايد و بايد هميشه احساس كنيم كه تنها خودمان هستيم در برابر اينهمه دشمنان. بايد اين بار بزرگ را به منزل برسانيم و در اين راه متحد باشيم و گرايش خاص به اين گروه و آن گروه نداشته باشيم. و شما سلام مرا به همه برادران و همه پاسداران و نيروهاى نظامى و انتظامى برسانيد. من دعاگو و خدمتگزار شما هستم.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 256

تاريخ: 28/2/62

بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان

اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از تحمل زحمات و رنج‏هاى شما تشكر مى‏كنم. شما توقع نداشته باشيد كه مورد اهانت واقع نشويد. همه مى‏دانيد تا كسى كارى انجام ندهد كسى به او توهين نمى‏كند. توهين براى كسانى است كه مى‏خواهند زنده باشند. هيچ كدام از ما نبايد انتظار تعريف را داشته باشيم. بايد به حكم خدا عمل كنيم و به اين هم كارى نداشته باشيم كه چه كسى از اين كارى كه براى خدا مى‏كنيم خوشش مى‏آيد و يا چه كسى بدش مى‏آيد. من در تمام مواقعى كه مقتضى بوده است، مجلس و شوراى نگهبان را تاييد كرده‏ام. ما بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا يك كشور اسلامى درست كنيم.

امروز دنيا با ما به خاطر اسلام بد است. بعضى‏ها كه جاهلند مى‏گويند اسلام به درد نمى‏خورد، اما بعضى‏ها كه كمى اوضاع مردم ايران را مى‏دانند مى‏گويند اسلام خوب است ولى نه اسلام اينها بلكه اسلام راستين.

امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و شوروى را كه آنقدر در دنيا فساد مى‏كنند كسى محكوم نمى‏كند ولى تمام محكوميت‏ها مال ماست. در دنيا تنها ايران است كه مورد سوأل است، ولى اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم. مهم اين است كه با هم خوب باشيم و تصميم داشته باشيم كه مستقل و آزاد حركت كنيم و مطمئن باشيد كه مى‏توانيد. ترس آن موقعى است كه روسا با هم اختلاف داشته باشند و مردم در صحنه نباشند كه بحمدالله امروز، هم مردم در صحنه هستند، هم همه دست اندركاران با هم خوب هستند. بار ديگر از مساعى شما در شوراى نگهبان تشكر مى‏كنم. شما براى خدا كار مى‏كنيد و انشاءالله خداوند شما را تأييد فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 257

تاريخ: 1/3/62

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر كشور، فرمانده كل و فماندهان نواحى و مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى‏

شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اين كشور زحمت مى‏كشيد و براى سازندگى محرومان رنج بريد مواجه هستيم و از چهره‏هاى نورانى عزيز شما بهره مى‏بريم. خداى تبارك و تعالى اين زحمت‏هاى طاقت فرساى شما عزيزان، را هرگز فراموشى راه نمى‏داده است. شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنج‏ها برديد و چه خدمت هاى شايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد. آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كه براى ميليون‏ها مستمند و ميليون‏ها مستضعف خدمت مى‏كنيد جز خداى تبارك و تعالى كسى نمى تواند احصاء كند اجر شما را! و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مى‏گويند، مخالفين درباره شما چه مى‏گويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكر مى‏كنم، تشكر مى‏كنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مى‏كنند. كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتان هستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. از اول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميته‏ها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند. چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانواده‏جوان‏هاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه از دست دادند. آنكه محفوظ است، آنكه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است كه در راه اسلام و آن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام از اول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به

صحيفه نور ج 17 صفحه 258

اين پيروى بايد ادامه بدهيد.

موجب تأسف است كه يك نفر مسلم در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را

من امروز بعضى صحبت‏ها را با شما برادران عزيز مى‏كنم و در عين حالى كه از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوى الهى تقدير مى‏كنند و شما را در اين خدمت بزرگ مى‏شمارند، البته گروه‏هايى هم هستند كه براى اينكه با اين كشور مخالفند، با استقلال اين كشور مخالفند، با آزادى اين كشور مخالفند و بالاخره با اسلام كه اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفند، باز دست از شيطنت بر نمى دارند. روش اسلام و طريقه اسلام همان است كه از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوان‏هاى عزيز در سرتاسر كشور بود كه ما استقلال خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى. اين شعار نه شرقى و نه غربى كه در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مركزها به گوش مى‏خورد و هر روز طنين انداز است.

ما در مدتى كه، آنوقتى كه جوان‏هاى پاسدار لانه جاسوسى را فتح كردند و جاسوسان آمريكايى را از ايران راندند گرفتار يك راهى بوديم و يك روشى برخلاف كشور و اسلام بوديم كه مدت‏ها از آن رنج برديم و مدت‏ها جوان‏هاى ما محكوم شدند. جوان‏هائى كه مى‏خواستند كه از زير يوغ آمريكا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان كشورشان را اداره كنند مورد اهانت واقع شدند و تقصيرشان اين بود كه لانه جاسوسى را گرفتند. مدت‏ها همه ما در اين قضيه رنج برديم و پس از آنكه آن مسائل درست شد و اين افرادى كه با صراحت لهجه اكثر آنهايى كه در رأس هستند تصريح كردند كه ما جاسوسانى بوديم براى شوروى و دنبال آن وزارت خارجه عده‏اى را بيرون راند و همين قدر و منزلتى كه ملت ما و مابراى آن عزيزانى كه جاسوسخانه آمريكا را از بين بردند، براى اين جوانانى كه اين جاسوس‏هاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با كشور و ملت اسلام را دستگير كردند، همان اجرى كه براى آنها و همان ارزشى كه براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم و همان ارزشى كه براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم كه عده‏اى را كه تشخيص دادند كه عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج كردند براى اينها هم قائليم. همانطورى كه آنها اثبات كردند كه ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به كارشكنى‏ها و انتقادات آنهايى كه بر خلاف آنها بودند اعتنا نكردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالى‏اش همين كار را كردند و بدون اينكه هراسى از اين كشورهاى بزرگ و قدرت‏هاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى كه در داخل كشور بودند و خودشان را ايرانى مى‏شمردند (ولو ما آنها را ايرانى نمى‏دانيم) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانه‏هاى جاسوسى آنها را تصاحب كردند و وزارت خارجه در دنبال او، عده‏اى را از كسانى كه در ايران جاسوسى مى‏كردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج كرد بدون اينكه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب. دنبال اين قضيه ما امروز

صحيفه نور ج 17 صفحه 259

باز مبتلا هستيم به اشخاصى كه براى خاطر چپى خاطر توده‏اى‏ها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و كشور مشغول تبليغات سوء هستند و به نظر مى‏رسد كه امروز هر دو دسته، دسته سابق كه ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند و دسته ديگرى كه ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند دست به هم داده‏اند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند. من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم كه دست از اين شيطنت‏ها برداريد. امروز نغمه اينكه براى ايران، دولت ايران هيچ كارى نكرده است و مستكبر مستكبرتر شده است و مستضعف مستضف تر، اين نغمه شوم را كه بايد از دهن آمريكا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى كه در ايران خودشان را مسلم مى‏دانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند. البته يك دسته هستند فضول و شيطان كه از اسلام ضربه ديده‏اند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست داده‏اند و اينها هم اخيراً ارباب بزرگشان را از دست داده‏اند، اينها براى خاطر اينكه ارباب‏ها از دست شان رفته است شيطنت مى‏كنند و همين‏ها وادار مى‏كنند يك دسته ساده لوح را كه بى غرض هستند اينها را وادار مى‏كنند تبليغات مى‏كنند و آنها هم هر جا - دست‏شان - يك اجتماعى به دست شان برسد، در نماز جمعه مثلاً اگر يك وقت دست شان برسد، در مجلس اگر يك وقتى تريبون به دستشان بيايد همان حرف‏هايى را كه بايد از حلقوم آمريكا و شوروى بيرون بيايد كه براى اين ملت هيچ كارى نشده است همان مطلب - را - از حلقوم اين بيچاره بيرون مى‏آيد. يك دسته گول خورده و يك دسته شيطان، يك دسته كه مى‏خواهند جمهورى اسلامى نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، آن مى‏گويد شوروى باشد و كمونيسم، آن مى‏گويد امريكا باشد و غرب و اين دو دسته كه به نظر مى‏رسد با هم تفاهم كرده‏اند، يك اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مى‏كنند كه مسائلى را طرح بكنند كه هر چه بيشتر ملت ايران را مأيوس كنند. شما برادرانى كه چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مى‏كنيد و خدمت‏كه شما براى اين ملت كرده‏ايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است. آنها همه خدمت شان را براى كاخ نشينان كرده‏اند و شما خدمت‏تان را براى كوخ نشينان، اينها را در نظر نمى‏آورند. پاسدارهايى كه اينهمه خدمت در جبهه‏ها كرده‏اند و در خارج جبهه‏ها كرده‏اند و اينطور دست منافقين را از اين كشور كوتاه كرده‏اند اينها خدمت نيست؟! خدمت بايد به طرز آمريكائى‏اش باشد يا به طرز شوروى؟! خيلى موجب تاسف است كه يك نفر مسلم گول بخورد از يك دسته شيطان خبيث و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را. بسيار تاسف دارم من از اينكه اين جمعيت پاكدل اينقدر پاكدل باشند كه خيال كنند هر چه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى كه مى‏گويند هيچ كارى براى ايران نشده است، همين شياطينى كه مى‏گويند زمان شاه بهتر بود از حالا. اين نغمه شوم مستكبر مستكبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف مستضعف‏تر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى. آنهايى كه مى‏فهمند و از روى شيطنت صحبت مى‏كنند با آنها جز اينكه با قدرت رفتار بشود راهى نيست. لكن اينهايى كه گول خورده‏اند از اين شياطين، با اينها صحبت است كه برادران! شما چرا گول مى‏خوريد؟

صحيفه نور ج 17 صفحه 260

شمايى كه عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانت‏هاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مى‏بينيد كه از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتارى‏ها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مى‏كشيد، به طور استقلال زندگى مى‏كنيد، شما چرا مى‏گوييد كه حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعيف دولت كوشش مى‏كنيد؟ شما چرا يك وقتى يك قصورى را مى‏بينيد، يك چيزى را مى‏بينيد كه در ايام جنگ ناگزير است كه واقع بشود و در هر انقلابى ناگزير است كه واقع بشود جمع مى‏كنيد و روى هم مى‏گذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مى‏گوييد تا مردم را تضعيف كنيد؟ شما چرا آن چيز خدمت‏هايى كه اين ملت كرده است و خدمت‏هايى كه اين جهاد سازندگى كرده است و خدمت‏هايى كه پاسدارها كرده‏اند؟ كميته‏ها كرده‏اند، خدمت‏هايى كه دولت كرده است، چرا آنها را نمى‏بينيد؟ چه شده است شما را كه گول چند تا شيطان را در گوشه و كنار كشور مى‏خوريد و نمى‏دانيد چه مى‏كنيد، نمى‏دانيد تيشه برداشته‏ايد و به ريشه اسلام داريد مى‏زنيد، نمى‏دانيد كه تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمى‏خواهيد، لكن از روى نادانى شما را وادار مى‏كنند تا اين مسائل را طرح بكنيد.

به خود آييد، توجه كنيد و اينقدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مى‏گويم كه سر جاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشكار شد و شما به آنجا خواهيد رفت كه منافقين رفتند. همانطورى كه منافقين اظهار اسلام مى‏كردند و حالا هم مى‏كنند، اسلام راستين خواهند، نه اسلامى كه در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى كه در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى كه ابرقدرت‏ها را بيرون بكند از كشور، نه اسلامى كه كمونيست را سركوب كند و نه اسلامى كه غرب را سركوب كند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر، به اسم دلسوزى براى مردم، همانطور كه منافقين كردند به اسم دلسوزى براى كشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف كنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را. و درد شما اين است كه دست‏تان از آن فسادها كوتاه شده است و من به شما قول مى‏دهم كه ديگر آنها برنگردند. و به شما عرض مى‏كنم كه بزك نمير بهار مى‏آد نخواهد شد. - نه - در نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار. شما به جاى خودتان بنشينيد اينقدر توطئه نكنيد، آنقدر تضعيف نكنيد جمهورى اسلامى را، كه آن مسائل برگشتنى و ملت ما آن ملت نيست كه براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بكند. آنهايى كه وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند. آمريكا با آن قدرتش در ايران سركوب شد و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سركوب شد و طرفدارهايش را علناً از ايران يك دسته‏اى را بيرون كرده‏اند و يك دسته اى را حبس كرده‏اند و به جزاى خودشان خواهند رساند. منافقين كه عده‏شان زياد بود و تبليغات‏شان دامنه دار بود و جوان‏هاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زباله‏دان ريخته شده اند. شما چند نفر چه مى گوييد، شما چند نفر روشنفكر به اصطلاح خودتان كه مى‏خواهيد كمونيسم را در ايران تقويت بكنيد يا چند نفر ديگرى كه مى‏خواهيد به خيال خودتان آمريكا باز گردد، من به شما عرض مى‏كنم تا شما زنده‏ايد آمريكا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد. در نسل‏هاى آتيه، اگر ملت‏ها در

صحيفه نور ج 17 صفحه 261

نسل‏هاى آتيه به همين روش حركت كنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءالله نخواهد شد. و اگر خداى نخواسته در يك مدت‏هاى طولانى سستى براى كشور پيدا بشود يا شياطين رخنه بكنند در اين كشور، آنوقت امرى است كه بايد خدا اعانت كند ما را.

خدا از ما هم مى‏خواهد كه از جوانهاى خدمتگزار به اسلام قدردانى بكنيم‏

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم و به روحانيون جميع كشور چه در روستا و چه در شهرستان‏ها و هر جا كه هستند سفارش مى‏كنم كه اين جوان‏ها را تشويق كنند، بروند سراغ اين جوان ها، با آنها صحبت كنند، ملاطفت كنند اين جوان‏هايى كه عزيزانشان از دسته رفته است، اين جوان‏هايى كه تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به كشور خودشان خرج كرده‏اند، اينها در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر مى‏دهد لكن خدا از ما مى‏خواهد كه به اينها خدمت بكنيم و از اينها قدردانى بكنيم. خداوند همه شما را حفظ كند و براى ملت ما ذخيره كند و آنهايى كه كجروش هستند. انشاءالله خداوند راست‏شان كند و يا اينكه به جايگاه خودشان برساند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 262

تاريخ: 4/3/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه استان تهران

ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته آقايان بايد بنده را موعظه كنند، ليكن از آنجا كه حق برادرى موعظه است، مسائلى را عرض مى‏كنم. تحقيقاً احياى نماز جمعه در ايران از مسائل بسيار مهم است. نماز جمعه موجب مى‏شود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترين وجه براى مردم گفته شود. در قديم اگر يك روحانى راجع به امور سياسى مردم صحبت مى‏كرد مى‏گفتند رهايش كنيد او سياسى است، كه اين نوع فكر بلااشكال از شياطين داخل و خارج بوده است. آنها به ما باورانده بودند كه روحانى بايد عبايش را سر بكشد و فقط برود مسجد نماز معمولى‏اش را بخواند. روحانى حق دخالت در هيچ امرى را نداشت. ولى واقعيت اين است كه ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم كه همه امور دست آنها بود، حكومت تشكيل دادند و مردم را هدايت نمودند. بحمدالله امروز وارد مسائل سياسى شدن ديگر عيبى ندارد، ولى بايد توجه كنيد كه همه متوجه شما هستند، لذا زى اهل علم خودتان را حفظ كنيد. درست مانند علماى گذشته ساده زندگى كنيد. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگى‏شان از سطح معمولى مردم پائين‏تر بود و يا مثل آنها بود. امروز سعى كنيد زندگى‏تان از زى آخوندى تغيير نكند. اگر روزى از نظر زندگى از مردم عادى بالاتر رفتيد بدانيد كه دير يا زو مطرود مى‏شويد. براى اينكه مردم مى‏گويند ببينيد آنوقت نداشتند كه مثل مردم زندگى مى‏كردند، امروز كه دارند و دست شان مى‏رسد از مردم فاصله گرفتند. بايد وضع مثل سابق باشد. بايد طورى زندگى كنيم كه نگويند طاغوتى هستيم.

مردم را در صحنه حاضر نگه داريد

مسأله ديگر خطبه‏هاى نماز جمعه است. بايد مردم را امر به تقوا كنيد. امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنابر احتياط واجب است. مسائل اخلاقى را به مردم بگوييد و آنها را به داشتن اخلاق اسلامى ترغيب كنيد. مطالب روز را براى مردم بگوييد. آنچه در طول يك هفته در كشور اتفاق مى‏افتد، آنها را براى مردم بگوييد. مردم را در صحنه حاضرنگه‏داريد كه آنچه انقلاب و ايران را

صحيفه نور ج 17 صفحه 263

حفظ كرده حضور مردم در صحنه است. در تمام دنيا مردمى به خوبى مردم ايران پيدا نمى‏شود. امروز مردم پشتيبان انقلاب اسلامى و دولت هستند. پشتيبانى مردم از دولت به خاطر اين است كه دولت را اسلامى مى‏دانند و مى‏دانند كه طرفدارى از دولت، طرفدارى از اسلام است. تنها به اين خاطر است كه از دولت پشتيبانى مى‏كنند. اين پشتبانى را بايد حفظ كنيد، ائمه جمعه در سراسر ايران بالاترين اجتماع را دارند. از اين اجتماعات استفاده كنيد و جهات شرعى و سياسى را به مردم تذكر دهيد. آنان را در مقابل شياطين مجهز كنيد. امروز دولت با تمام توان دارد زحمت مى‏كشد و آنچه از دستش بر مى‏آيد انجام مى‏دهد. كار مشكل است. امروز اكثر حكومت‏ها با ما خوب نيستند. دشمنان ما خيلى كارها عليه ما كردند. اختلافات داخلى را بوجود آوردند فايده نكرده، جنگ را بر ما تحميل كردند و باز هم ما را رها نمى‏كنند. با تمام اين مشكلات اينهمه كار شده است. البته كمبودهايى هست و گرانى هم بسيار است و مردم هم از اينها ناراحتند، ولى در كجا اين كمبودها و گرانى‏ها نيست. هنوز در شوروى با آنهمه ادعاهايش صف‏هاى طولانى هست. در ايران هم گرانى و كمبود هست ولى بايد به خاطر اسلام مقاومت كرد. البته مردمى كه در جنگ جوان مى‏دهند، در مقابل اين مشكلات كه ناراحت نمى‏شوند. آنها كه در جبهه‏ها هستند از مشكلات نمى‏هراسند و مقاومت مى‏كنند. كسانى كه مى‏جنگند و مبارزه مى‏كنند در مقابل كمبودها صبر مى‏كنند، ولى آن عده‏اى كه در كنار نشستند، آن عده‏اى كه عياشى مى‏كردند و جلوى عياشى‏هايشان گرفته شده ناراحتند. آنها هستند كه دولت را تضعيف مى‏كنند و دائم مى‏گويند كمبود هست. اينها هستند كه مشغول تضعيف دولت هستند. آقايان بايد در نماز جمعه‏ها دولت را پشتيبانى كنند. اميدوارم نماز جمعه‏ها با قدرت هر چه بيشتر انجام شود. خداوند همه‏تان را تأييد كند.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 264

تاريخ: 7/3/62

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، مسؤولان و مقامات لشكرى و كشورى به مناسبت فرا رسيدن نيمه شعبان‏

مناجات شعبانيه از بزرگترين و عظيم ترين معارف الهى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً اين عيد بزرگ عظيم اسلامى مذهبى را به حضار محترم و اعاظم كشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظيم الشان ايران تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه انشاءالله با عنايات خاصه ولى عصر ارواحنا له الفداء اين كشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبران ظالم پيروز شوند. و اميد است كه حكومت بزرگ همگانى حضرت سلام الله عليه به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد. اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان بركات بسيار نصيب انسان، انسان‏هائى كه مى‏توانند استفاده كنند از اين بركات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى كه هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على ابن ابيطالب سلام الله عليه و بعض ائمه ديگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است و شرافت اين سه ماه در زبان ها و در بيان‏ها و در عقل‏ها و در فكرها نمى‏گنجد و از بركات اين ماه‏ها ادعيه‏اى است كه وارد شده است در اين ماه ها. ما امروز در ماه شريفه واقع هستيم و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيم ترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است كه آنهائى كه اهلش هستندتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است كه هركس گمان مى‏كند كه اين عناوين را فهميده است و امور استدلاليه‏ء قرآنيه هم در عين حالى كه دقيق است، ليكن سهل الادراك است. بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشكل‏تر است، كه ايمان گفته مى‏شود به آن و چه بسا كه اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند. اين يك مساله‏اى است كه بايد با تلقينات و تكرار و رياضات به قلب رساند. شما ملاحظه مى‏كنيد كه به حسب ضرورت يك كسى كه مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمى‏شود، لكن الا بعض اشخاص ديگران اگر چنانچه در يك قبرستانى باشند و كسى نباشد يا با يك مرده‏اى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند، براى اينكه آن برهان ضرورت عقلى به دل نرسيده است. آن معنايى كه عقل ادراك كرده است ضرورت هم دارد، لكن به دل نرسيده است. لكن آنهائى كه مثلاً

صحيفه نور ج 17 صفحه 265

مرده‏شور هستند و سر و كار دارند با مرده ها، از باب اينكه تكرار شده است اين مطلب پيش‏شان به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست. چه مسائلى عقلى هست كه با برهان، با برهان قوى ثابت است لكن در انسان تأثير نكرده است، براى اينكه نتيجه برهان به عقل رسيده است لكن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراك كرده است لكن قلب ايمان به او نياورده است. و چه بسا مسائل عرفانى كه در قرآن و اين مناجات‏هاى ائمه اطهار سلام الله عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمى‏توانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبت‏ها كردند لكن آن ذوق عرفانى كم شده است. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك اينها عناوين‏شان را خيال مى‏كند انسان، خوب، ما هم مى‏دانيم. نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب كنند چى هست مساله. مسأله فصعق لجلالك كه مبداش قرآن است فخر موسى صعقا مسأله‏اى است كه انسان گمان مى‏كند كه خوب افتادغش كرد صعق يعنى غش كرد، اما اين غش چى بوده است، غش حضرت موس چى بوده است، اين مسأله‏اى نيست كه غير موسى بفهمد. يا دنافتدلى را، اين مسأله‏اى نيست كه غير آن كسى كه دنو پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتى كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى كه در آن هست مسائلى است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار مى‏خواهد تا انسان بتواند بفهمد كه ناجيته (با فتح تا) نه ناجيته (با ضم تا)، ناجيته اين چى است؟ خدا با آدم مناجات مى‏كند، چى است مناجات؟ چه خواسته‏اند ائمه؟ اين از دعاهائى است كه من غير از اين دعا نديدم كه همه ائمه روايت شده است همه‏ائمه اين دعا را، اين مناجات را مى‏خواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است كه همه ائمه اين مناجات را مى‏خواندند. چى بوده است اين؟ بين آنها و خداى تبارك و تعالى چه مسائلى بوده است؟ هب لى كمال الانقطاع اليك كمال انقطاع چى است؟ و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى خوب آدم به حسب ظاهر مى‏گويد خوب، همه چيز با اوست، اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضررى به ما نمى‏رسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمى‏رسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است كه دست ماها از آن كوتاه است و دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظى ولو يك جلوه كوچكى در دل‏ها و قلب‏هاى ما واقع بشود و لااقل مؤمن به اين بشويم كه قضيه صعق چه قضيه‏اى است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چى هست. مناجات را مؤمن بشويم به آن، انكار نكنيم، نگوئيم اينها حرف‏هاى درويشى است. همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيه‏ء ائمه هدى وارد شده است همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت

صحيفه نور ج 17 صفحه 266

قرآن لكن به نحو لطيف. آنها و همه اشخاصى كه بعدها اين اصطلاحات را به كار برده‏اند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند و ممكن است كه اصل سندش هم درست ندانند، البته به حقيقت‏اش هم كم آدمى است كه مى‏تواند پى برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح بچشد اين را. چشيدن ذائقه يك مسأله فوق اين مسائل است.

اگر امريكا واقعاً انساندوست يك كلمه به كارهاى عراق اشكال كند

و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين ملتى كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براى او قيام كرده است و براى او نهضت كرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلى كه بايد برسد. لكن تا اين قدرت‏هاى بزرگ به اريكه‏ء قدرت خودشان نشسته‏اند، اين امرى است كه يك قدرى به نظر مشكل مى‏آيد. نمى‏دانم كه در بعضى از راديوها كه پخش كردند صحبت رئيس جمهور امريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همه دنيا استمداد كردند براى اينكه اين بهائى‏هايى كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و به جز مراسم مذهبى به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براى همين كه اينها مراسم مذهبى‏شان را بجا مى‏آورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كرده‏اند، ايشان از همه دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمى هستند دخالت در هيچ كارى ندارند و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مى‏گويند. اگر ايشان اين مسائل را نمى‏گفت، خوب - ما گاهى اذهان ساده احتمال مى‏دادند كه خوب اينها هم يك مردمى هستند كه ولو اعتقاداتشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتى كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آنكه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اينكه آقاى ريگان گفته‏اند، شهادت دادند به اينكه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم مى‏توانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتى كه حزب توده را مى‏گيرند شوروى صدايش بلند مى‏شود كه يك عده مردم بيگناهى كه با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى كردند و حالا هم همين طو رهستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاى ريگان مى‏گويد كه اين بهائى‏ها، بيچاره‏ها مردم آرامى، ساكتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجاآورند و ايران براى خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمى‏آمد. شما براى خاطر اينكه اينها يك دسته‏اى هستند كه به نفع شما هستند، والا ما شما را مى‏شناسيم، آمريكا را مى‏شناسيم كه انساندوستى گل نكرده است كه حالا براى خاطر 22 نفر بهائى كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همه عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد. مردم شما راشناسند. شمايى كه عراق را وادار كرديد كه هر روز به سر اين كشور ما آن مى‏آورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان را هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت الله آسيد يوسف كه من او را مى‏شناسم كه چه مرد سالم صحيحى

صحيفه نور ج 17 صفحه 267

است، براى خاطر (به نظرآيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عده كثيرى از بچه‏ها و بزرگ‏هاى اين فاميل را گرفته است، شما اگر چنانچه انساندوست بوديد يك كلمه خوب بود بگوئيد، اشارتاً بگوئيد كه خوب چرا اين كار راكنيد، يك كلمه در رسانه‏هاى گروهى شما اشكال كنند به اينكه اين كارها در عراق و ايران چى هست كه شما مى‏كنيد. شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اينكه پرونده‏هاى آنها را مطالعه كرديد و گوئيد؟ يا غيب مى‏دانيد؟ اگر دليلى ما نداشتيم به اينكه اينها جاسوس آمريكا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، كافى بود. لكن ما به شما بگوئيم نه حزب توده را به واسطه‏ء حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف‏هايشان را زدند و سابقه دارند اينها. بهائى‏ها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبى كه در سابق انگلستان پشتيبانى آنها را مى‏كرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيبانى مى‏كند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتى دارند، كمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند لكن مردم محاكم ما به واسطه كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بكنند. حزب توده هم مادامى كه توطئه نكرده بود، مادامى كه اشتغال به توطئه‏اش زياد نشد (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مى‏كنند چون سابقه داشتند اينها) ولى مادامى كه نزديك نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آنوقت بود كه پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاى خودشان هم مى‏رسند.

مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاى ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاى فرض كنيد شوروى هست و اين دليل بر اين است كه اينها يك وضع خاصى دارند كه آنها نفع به اينها مى‏رسانند و اينها نفع مى‏رسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مى‏تواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها. اين گرفتارى است كه كشور ما امروز دارد با اين ابر قدرت‏ها و اين منحرفين.

ما با تضعيف جمهورى اسلامى مخالفيم

از آن طرف هم در داخل كشور شياطينى هستند كه اينها هم يا كارگرند براى آنها يا نفهمند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مى‏آيد اصلاً، مى‏گويند يك چيز ديگر باشد يا اگر واقعاً متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند همه چيز را هم با شما آقايان مشترك هستند لكن از ساده لوحى شان استفاده مى‏شود و از آنها كار كشيده مى‏شود. من كه يك وقت مى‏گويم كه مثلاً اينطور صحبت‏ها نبايد بشود، اينطور حرف‏ها نبايد در كجا گفته بشود، نمى‏گويم كه اختناق است، هر چه مى‏خواهند بگويند و هر چه مى‏خواهند انتقاد كنند، انتقاد غير توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثه‏ء علمى همانطورى كه علوم اسلامى بى‏مباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه

صحيفه نور ج 17 صفحه 268

نمى‏رسد به مقصد. مباحثه مى‏خواهد، اشكال مى‏خواهد، رد و بدل مى‏خواهد، اين را هيچ كس جلويش را نمى‏گيرد، لكن يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است ولو اينكه ديكته كردند به او دادند، نفهمد كه اينطورى است لحن، اين لحن است ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست. توطئه آزاد نيست انتقاد آزاد است. بنويسند، بگويند، انتقاد كنند اما توطئه كردن و دنبال اين باشند كه تضعيف كنند جمهورى اسلامى را، تضعيف كنند ارگان‏هاى اين جمهورى را آن است كه دست در كا راست و ماوراى او دست‏هايى است كه گرداننده هستند. اين دولت دارد با تمام توانى كه دارد، در يك وقتى كه هركس باشد ناتوان است، در يك همچو وضعيتى كه ما داريم، هر كسى كه بخواهد يك عمل مثبتى انجام بدهد با توانائى زياد نمى‏تواند انجام بدهد، دولتى كه تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مى‏كند و زحمت مى‏كشد، آنوقت در مقابلش بيايند يك وقت نخست وزيرش را متهم كنند كه چه هست، يك وقت وزير كذايش را. اينها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد كنند، بگويند فلان جا كج است فلان جا راست. اما همه، مسائل را كنار گذاشتن، كارهائى كه اين دولت بيچاره كرده است كنار گذاشتن، كارهائى كه مجلس كرده است كنار گذاشتن، ناديده حساب كردن كه اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابسته‏تر شده است، خوب، اينها معلوم است يك دستى پشتش هست كه مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون كند و به جاى او آنهائى كه بايد بيايند بيايند. ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانى‏اى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است. آقا مردم زحمت كشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى كه حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوان‏هاى عزيز رسيده است به آنجائى كه مى‏خواهد حالا يك رشدى بكند و محكم كند پاى خودش را و بحمدالله شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مى‏خواهيد هى يكى يكى تضعيف كنيد. آن توطئه گر هست، آن چه هست و آن كمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرف‏هاى مزخرف كه هى گفته مى‏شود. اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوئيد، بنويسيد امضاء كنيد كه اين من مى‏گويم اينجا و آنجا درست نيست ولو اينكه دولت خيلى كار كرده لكن اينجا ناقص است. اگر يك وقت هم ديديد كه فلان دادگاه عمداً خلاف كرده است، فلان دولت، فلان وزير عمداً خلاف كردند، شما با يك دليلى ثابت كنيد اين معنا را. از آن دولت، از او بازخواست مى‏شود. اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر كند و هى تهمت بزند و منتشر كند، چرا بى امضاست؟ اگر راست مى‏گوئيد خوب امضا كنيد. نبايد انسان متوجه شود به اينكه حالا از باب اينكه يك دسته‏اى يك به خيال آقايان، به خيال اينها يك چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان؟ اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف كردن كه بايد در امور علمى صرف بكنند حالا آمدند در امورى كه بايد صرف بشود صرف مى‏كنند، چى هست برايشان؟ چه چيزى به آنها دادند؟ اين روحانيت مبارز تهران جز اينكه زحمت دارند مى‏كشند و دارند خون دل مى‏خورند چى به آنها رسيده است؟ اين دادگاه‏ها و اين دادسراها و اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 269

قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبان‏ها كه جان عزيزشان را دارند فداى شماها مى‏كنند و فداى اسلام مى‏كنند و فداى مسلمين كنند، آنوقت سزاوار است كه انسان تضعيف كند اينها را؟ با تضعيف دولت آنها را تضعيف كند؟ چيزهائى بگويد آنجا هم منتشر بكنند كه مردم تضعيف بشوند؟ اينها است كه انسان را به صدا درمى آورد و مى‏گويد كه آقا بنشينيد سرجايتان، بس است. ديگر نمى‏شود آن ترتيب برگردد. و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند. ما با تضعيف جمهورى اسلامى تضعيف جمهورى اسلامى، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. كدام مسلمان است كه مخالف نيست با اين؟

با اتكال به خداى تبارك و تعالى نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم

در هر صورت انشاءالله اميدواريم كه خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارك كند و با دلگرمى به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين كشور، اين كشورى است كه نمونه است در اينكه متعهد به اسلام است، اين كشورى است كه دولت و ملتش، مجلس و روحانيت‏اش همه دست به هم داده‏اند كه اسلام را در اينجا و انشاءالله در همه جا پياده كنند. خداى تبارك و تعالى مطمئن باشيد كه عنايت دارد و ولى عصر سلام الله عليه و ارواحناله الفداه عنايت به اين جامعه دارد و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم. من كراراً اين را عرض كرده‏ام كه خوف آن دارد كه براى آن عالم يك چيزى قائل نيست. اين جوان‏هاى ما كه مى‏آيند و مى‏گويند ما مى‏خواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن؟ اينهائى كه قسم مى‏دهند انسان را كه ما شهادت نصيبمان بكنيد، خدا بكند، اينها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اينهائى كه مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است كه خداى نخواسته مورد اصابه چيزهائى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد كه آن طرف را قبول ندارد. آن كه فهميده است كه يك طرف ديگرى هم هست، فهميده است كه اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد، آرزويش اين است كه به مقصدش برسد. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا ارواحنا معلقه بعز قدسك .

خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند و لشكريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين كشور كوتاه بشود.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 270

تاريخ: 10/3/62

پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 ماده‏اى در مورد كسب اجازه از محضر امام براى واگذارى كار ستاد به قوه قضائيه

بسمه تعالى‏

بحمدالله تعالى با جديت و زحمات طاقت فرساى هيأت پيگيرى، به طور چشمگيراز هرج و مرج‏ها كه لازمه هر انقلاب است جلوگيرى شده، كسى به خود اجازه نمى‏دهد كه به منازل يا مغازه‏ها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعى و قانونى كارى به طور عمد تقريباً انجام نمى‏گيرد و دادگاه‏ها و دادسراها بدون مجوز شرعى عملى انجام نمى‏دهند و گزينش‏ها به روال اسلامى عمل مى‏كنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيأت و زحمات آنان تشكر مى‏كنم و چون مسائل به قوه قضائيه مربوط است و جناب آقاى نخست وزير و بعضى از وزراى ديگر به كارهاى مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند، با قدردانى از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت مى‏شود. انشاءالله تعالى موفق و مويد باشند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 271

پاسخ امام خمينى به استفتاء از ايشان در مورد چاپ اسم شريف الله و اسامى پيامبر اسلام و ائمه اطهار و آرم جمهورى اسلامى در نشريات

بسمه تعالى‏

چاپ لفظ جلاله اسماء شريفه در نشريات مانع ندارد ولى بايد از انداختن در مواضع هتك خوددارى شود. و آرم جمهورى اسلامى در حكم لفظ جلاله است على الاحوط.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 08:09 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 17 صفحه 272

تاريخ: 14/3/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسامى و اعضاى خانواده هايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانواده‏هاى شهداى 15 خرداد

مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى‏كشد يا به فساد مى‏برد

بسم الله الرحمن الرحيم

بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مسأله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند اينها در پرده ابهام تا آخر مى‏ماند و من بسيارى از مسائل را كه ماقبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمى‏كنم ولى 15 خرداد به همت جوان هاى كشور و جان نثاران اسلام مبدأ شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاء الله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.

مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كرارا عرض كرده‏ام، مسأله مجلس است و اهميت مجلس. همانطورى كه من كراراً عرض كرده‏ام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مى‏شود و همه كارهايى كه در رژيم‏هاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهى‏هايى كه انحراف داشته‏اند صورت گرفته است.

راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مى‏شوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسى‏ها اصلاح مى‏شود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه‏بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دوره‏ها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خان‏ها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،

صحيفه نور ج 17 صفحه 273

در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيت‏ها را جمع مى‏كردند و مى‏آوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند رأى مى‏دادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مى‏كنند، رأى چى هست و چه كار دارند انجام مى‏دهند. فقط همان خان مى‏دانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولت‏ها اينها دارند رأى مى‏دهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مى‏دانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخردانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مى‏دادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين ميشد مگر بعضى‏ها كه در تهران نميشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختى‏ها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مى‏خواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مى‏خواستند انجام بدهند ديكته مى‏كردند و مى‏آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى‏كردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود رء ى مى‏دادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانه‏ها در ايران برچيده بشود و در اين دوره‏اى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجاء ى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره‏هاى بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقت‏هايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقت‏هاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهاء ى هست كه اين مسائل را خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسأله‏اى دقت مى‏كنند، جستجو مى‏كنند و مباحثه مى‏كنند، مجادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سروته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مسأله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 274

كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مى‏كنم از زحمات پر ارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مى‏دهند مجلس اين سال با مجلس سال هاى سابق فرق دارد مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى كردند براى مجلس و براى همه ارگان هاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم‏تواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غيرآقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مى‏برد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است من نمى‏خواهم بگويم كه كارها تمام شده و همه‏اش هم صددرصد تمام است،. اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقه‏شان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعا انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مى‏آوردند سر كار، دستور بود، نمى‏توانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بين‏شان يكى دو نفر بود كه مخالفت مى‏كردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى رسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مى‏خواهند بكنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسأله‏اى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيون‏ها اولاو بعد در مجلس ثانياً و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثاً رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويه‏اى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مى‏شود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مى‏شوند يعنى كجروى نمى‏شود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مى‏شد نه اينكه از خارج مى‏شد خارج دستور مى‏داد، اينها راه مى‏رفتند و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مى‏كند. آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مى‏كند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقه‏مندى بررسى بشود، وقت صرف بشود. تا اينكه مسأله، هر مسأله‏اى هست خصوصاً مهمات كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت

صحيفه نور ج 17 صفحه 275

دارند به اينكه بحث طلبگى مى‏كنند و در مدرسه‏ها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مى‏گذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.

مسأله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است

خوب، مسأله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مسأله هم يك مسأله‏اى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنهابراى صدام دلسوزى ميكنند، صدام هم يك آدمى است كه بعد (گر بشود گفت آدم) بعد از بين مى‏رود، لكن آنى را كه از آن مى‏ترسند از ايران است كه ترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رء يس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفى‏مان ، همين تازه هم باز گفته است. بيطرفى‏مان محفوظ است. لكن يك مسأله‏اى است كه همه مى‏دانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم همه مى‏دانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مسأله و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور مسأله بيطرفى نيست، مسأله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگان‏هايى كه در اين كشور هست ايستاده‏اند در مقابل همه اين امور و مقاومت مى‏كنند. و اگر انشاءالله اين جنگ يعنى تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين ، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مى‏شود حتى مسأله گرانى. ما همه مى‏دانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دسته‏اى از آن رنج مى‏برند اما در مقابل آن رنج‏هايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مى‏كنند، مشك را مى‏گذاشتند توى آب و مى‏مكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمن‏هاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مى‏خواستند، يك دسته مى‏خواستند باشد و ديگر انشاء الله نيست. و بايد از بين هم برود گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاء الله. به مدت كمى به بركت اسلام و به مدت كمى

صحيفه نور ج 17 صفحه 276

به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مى‏شود انشاء الله.

ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها

از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبه‏اش مى‏خواهم صحبت كنم، جنبه هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمى‏شود من فقط يك جنبه اش راخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى كردها سركوبى كردها. آنى كه من مى‏خواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند . تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريت‏شان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعه‏شان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيست‏اند و بعض‏شان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانه‏هاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانه‏هاى گروهى هميشه ايران را محكوم مى‏كنند و لحن‏شان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسأله‏اى نيست، خوب آنها آمده‏اند خواهند مملكت‏شان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مساله‏اى است كه آنها مى‏گويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداخته‏اند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى كند و چه، چقدر مى‏كشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشسته‏و نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مى‏كنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمه‏اى مى‏گويند و مى‏گذرند. اين گرفتارى‏هايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارى‏هاست، اينطور حق كشى‏هاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاء الله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همه‏شان يك امر ساده عمومى مى‏شود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مى‏شوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مى‏شوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مى‏كند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مى‏شوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملت‏هاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مى‏كند و مردم همه‏شان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مى‏آيند در خيابان‏ها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مى‏گيرد و اينها را مى‏نويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مى‏دهد به اين رسانه‏ها و همه را هماهنگ مى‏كند يك وقت مى‏بينى از همه جا يك صدا بلند مى شود، اين را بايد چى

صحيفه نور ج 17 صفحه 277

اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مى‏گويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارى‏هاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارى‏هاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.

حالا من نمى‏دانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابى‏هاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابى‏اى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مى‏خواهند رسيدگى كنند و مى‏خواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مى‏زدند ايران را. اين دلالت بر اين مى‏كند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند. حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مى‏كنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند بعد هم كه گزارش دادند،. آنهائى كه گزارش را مى‏گيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مسأله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشه‏ها را درست كنند، لابد اينطور است همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا حنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مى‏خواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مى‏شوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكرده‏ايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم ما هر روز تقريبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بى استثناء هر روز كوبيده مى‏شود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مى‏دانيد. ما خواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مى‏كنيم و ما از اول هم دلمان مى‏خواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مى‏پذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مى‏دانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همين‏ها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند . شما مى‏پذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و

صحيفه نور ج 17 صفحه 278

مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالاشما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كرده‏ايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مى‏پذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مى‏پذيرند و مى‏پذيرفت ما آن را مى‏خواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم، ما همان را مى‏خواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه به ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوان‏هايمان تاكنون آنقدر شهيد داده‏اند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد داده‏اند، پدرها آنقدر شهيد داده‏اند، جوان‏ها آنقدر خون خودشان را داده‏اند، براى اينكه شر اين قدرت هاى بزرگ از سر ايران كم بشود، حالاكه بحمدالله رسيديم به اينجاء ى كه دست‏ها كوتاه شده، حالاما كوتاه بياء يم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شما عرض مى‏كنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مى‏آيند ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مى‏گويند كه ما طرفدار مثلاچه هستيم و ماخواهيم صلح باشد و همه قدرت هاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.

ما هم آمريكا را مى‏شناسيم و هم شوروى را مى‏شناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مى‏خواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستاده‏اند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مى‏كند كه يك كارى بكند، نه اينها جرأت مى‏كنند يك كارى بكنند لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمه اش را مى‏بينند، دارند پايمال مى‏شوند و ما مى‏خواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعى‏ها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى خواهند ايجاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه مى‏خواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما مى خواهيم حقيم و مى‏خواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه بر ايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگ‏هاى سابق مى‏داند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مى‏آورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره‏چى است؟ چه مى‏توانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مى كنند و انشاء الله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاء الله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت واينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مى‏كنم و از همه آقايان مى‏خواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از

صحيفه نور ج 17 صفحه 279

دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.

والسلام و عليكم و رحمه الله


previos page menu page


afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM
جلد هجدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 1

تاريخ: 14/3/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى خانواده‏هايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانواده‏هاى شهداى 15 خرداد

مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى‏كشد يا به فساد مى‏برد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مساله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند. اينها در پرده ابهام تا آخر مى‏ماند و من بسيارى از مسائل را كه ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمى‏كنم. ولى 15 خرداد به همت جوان‏هاى كشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.

مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كراراً عرض كرده‏ام مساله مجلس است و اهميت مجلس، همانطورى كه من كراراً عرض كرده‏ام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مى‏شود و همه كارهايى كه در رژيم‏هاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهى‏هايى كه انحراف داشته‏اند صورت گرفته است.

راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مى‏شوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسى‏ها اصلاح شود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه راى بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دوره‏ها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خان‏ها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،

صحيفه نور ج 18 صفحه 2

در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيت‏ها را جمع مى‏كردند و مى‏آوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مى‏دادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مى‏كنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مى‏دهند. فقط همان خان مى‏دانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولت‏ها اينها دارند راى مى‏دهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مى‏دانيد و همه هم در آخر، در اين دوره‏هاى آخر مى‏دانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده‏اى را اينها خودشان ليست مى‏دادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى‏گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى‏آوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مى‏شد مگر بعضى‏ها كه در تهران نمى‏شد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختى‏ها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مى‏خواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مى‏خواستند انجام بدهند ديكته مى‏كردند و مى‏آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى‏كردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود راى مى‏دادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانه‏ها در ايران برچيده بشود و در اين دوره‏اى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجائى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقت‏هايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقت‏هاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهائى هست كه اين مسائل را مى‏خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مساله‏اى دقت مى‏كنند، جستجو مى‏كنند و مباحثه مى‏كنند، مجادله مى‏كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سر و ته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين

صحيفه نور ج 18 صفحه 3

كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مى‏كنم از زحمات پرارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مى‏دهند. مجلس اين سال با مجلس سال‏هاى سابق فرق دارد. مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى مى‏كردند براى مجلس و براى همه ارگان‏هاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم مى‏تواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غير آقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى‏كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مى‏برد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است. من نمى‏خواهم بگويم كه كارها تمام شده و همه‏اش هم صد در صد تمام است، اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بى‏استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقه‏شان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعاً انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مى‏آوردند سر كار، دستور بود، نمى‏توانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بين‏شان يكى دو نفر بود كه مخالفت مى‏كردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى‏رسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مى‏خواهند بكنند و لو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مساله‏اى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيون‏ها اولاً و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويه‏اى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مى‏شود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مى‏شوند يعنى كجروى نمى‏شود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مى‏شد نه اينكه از خارج مى‏شد. خارج دستور مى‏داد، اينها راه مى‏رفتند. و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مى‏كند، آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مى‏كند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقه‏مندى بررسى بشود، وقت صرف بشود تا اينكه مساله، هر مساله‏اى هست خصوصا مهمات مسائل كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت دارند

صحيفه نور ج 18 صفحه 4

به اينكه بحث طلبگى مى‏كنند و در مدرسه‏ها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مى‏گذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ. انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس‏هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.

مساله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است‏

خوب، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مساله هم يك مساله‏اى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم مى‏گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنها براى صدام دلسوزى مى‏كنند، صدام هم يك آدمى است كه - بعد - (اگر بشود گفت آدم) بعد از بين مى‏رود، لكن آنى را كه از آن مى‏ترسند از ايران است كه مى‏ترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رئيس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفى‏مان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفى‏مان محفوظ است. لكن يك مساله‏اى است كه همه مى‏دانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم. همه مى‏دانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مساله. و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور. مساله بيطرفى نيست، مساله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند. و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگان‏هايى كه در اين كشور هست ايستاده‏اند در مقابل همه اين امور و مقاومت مى‏كنند. و اگر انشاءالله اين جنگ - يعنى - تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مى‏شود حتى مساله گرانى. ما همه مى‏دانيم كه گرانى امروز سرسام‏آور است و يك دسته‏اى از آن رنج مى‏برند اما در مقابل آن رنج‏هايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مى‏كنند، مشك را مى‏گذاشتند توى آب و مى‏مكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمن‏هاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مى‏خواستند، يك دسته مى‏خواستند باشد و ديگر انشاءالله نيست و بايد از بين هم برود. گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست. اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاءالله به مدت كمى

صحيفه نور ج 18 صفحه 5

به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مى‏شود انشاءالله.

ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها

از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبه‏اش مى‏خواهم صحبت كنم، جنبه‏هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمى‏شود من فقط يك جنبه‏اش را مى‏خواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى - كردها - سركوبى كردها. آنى كه من مى‏خواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند. تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريت‏شان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعه‏شان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد مى‏كنند عبارت از يك دو تا دسته‏اى است كه بعض‏شان كمونيست‏اند و بعض‏شان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانه‏هاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس‏ترند. خود كردها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانه‏هاى گروهى هميشه ايران را محكوم مى‏كنند و لحن‏شان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مساله‏اى نيست، خوب آنها آمده‏اند مى‏خواهند مملكت‏شان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مساله‏اى است كه آنها مى‏گويند تجزيه‏طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى‏شان را انداخته‏اند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى‏كند و چه، چقدر مى‏كشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشسته‏اند و نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مى‏كنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمه‏اى مى‏گويند و مى‏گذرند. اين گرفتارى‏هايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارى‏هاست، اينطور حق كشى‏هاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاءالله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همه‏شان يك امر ساده عمومى مى‏شود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مى‏شوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مى‏شوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مى‏كند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مى‏شوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملت‏هاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مى‏كند و مردم همه‏شان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مى‏آيند در خيابان‏ها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مى‏گيرد و اينها را مى‏نويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مى‏دهد به اين رسانه‏ها و همه را هماهنگ مى‏كند يك وقت مى‏بينى از همه جا يك صدا بلند مى‏شود، اين را بايد چى

صحيفه نور ج 18 صفحه 6

اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مى‏گويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارى‏هاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارى‏هاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.

حالا من نمى‏دانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابى‏هاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابى‏اى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مى‏خواهند رسيدگى كنند و مى‏خواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مى‏زدند ايران را. اين دلالت بر اين مى‏كند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مى‏كنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند. بعد هم كه گزارش دادند، آنهائى كه گزارش را مى‏گيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند.

و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشه‏ها را درست كنند، لابد اينطور است. همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مى‏خواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه مى‏خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست، اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مى‏شوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكرده‏ايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم - ما - هر روز تقريباً بايد گفت بى‏استثناء آبادان تقريبا بى‏استثناء هر روز كوبيده مى‏شود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مى‏دانيد. ما مى‏خواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مى‏كنيم و ما از اول هم دلمان مى‏خواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مى‏پذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مى‏دانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همين‏ها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند. شما مى‏پذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و

صحيفه نور ج 18 صفحه 7

مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالا شما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كرده‏ايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مى‏پذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مى‏پذيرند و - مى‏پذيرفت - ما آن را مى‏خواهيم ما چيز زايدى نمى‏خواهيم، ما همان را مى‏خواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه - به - ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوان‏هايمان تاكنون آنقدر شهيد داده‏اند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد داده‏اند، پدرها آنقدر شهيد داده‏اند، جوان‏ها آنقدر خون خودشان را داده‏اند، براى اينكه شر اين قدرت بزرگ از سر ايران كم بشود، حالا كه بحمدالله رسيديم به اينجائى كه دست‏ها كوتاه شده، حالا ما كوتاه بيائيم تا آنها دست‏شان بلند بشود؟ من به شما عرض مى‏كنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مى‏آيند. ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند. آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مى‏گويند كه ما طرفدار مثلاً چه هستيم و ما مى‏خواهيم صلح باشد و همه قدرت‏هاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.

ما هم آمريكا را مى‏شناسيم و هم شوروى را مى‏شناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مى‏خواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستاده‏اند و اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مى‏كند كه يك كارى بكند، نه اينها جرات مى‏كنند يك كارى بكنند. لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمه‏اش را مى‏بينند، دارند پايمال مى‏شوند و ما مى‏خواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعى‏ها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى مى‏خواهند ايجاد كنند و جوان‏هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه مى‏خواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما - مى‏خواهيم - حقيم و مى‏خواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگ‏هاى سابق مى‏داند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مى‏آورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره چى است؟ چه مى‏توانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مى‏كنند و انشاءالله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاءالله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت و اينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى‏كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مى‏كنم و از همه آقايان مى‏خواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از

صحيفه نور ج 18 صفحه 8

دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.

والسلام عليكم و رحمة الله


menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 11

تاريخ: 15/3/62

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسيد. ملت عظيم‏الشان ايران خردادها را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت و به رغم تبهكاران جهان و سر سپردگانشان كه با انواع سلاح‏ها ملت ستمديده ايران را تهديد به سقوط مى‏كردند و خواب‏هاى خرگوشى براى بلعيدن كشور و چپاولگرى‏هاى روزهاى سياه ستمشاهى مى‏ديدند، امروز كه پانزدهم خرداد 62 را مشاهده مى‏كنيم، استحكام پايه‏هاى حكومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى و قواى نظامى و انتظامى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميته‏ها و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و ديگر قواى عظيم مردمى روزافزون است و با عنايات خاصه خداوند متعال و پشتيبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ايران مشكلاتى را كه هر يك براى از پاى درآوردن يك كشور قدرتمند كافى بود، يكى پس از ديگرى پشت سرگذاشته و چون سدى عظيم و صفى مرصوص در مقابل تبهكاران و تفاله‏هاى آنان ايستاده است و توطئه‏هاى شياطين بزرگ و كوچك خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خيالات فاسدى كه بدخواهان و فرصت‏طلبان در مغزهاى پوچ خود مى‏پروراندند كشيده است.

ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مى‏بينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مى‏نمايد. گويى جهان مهيا مى‏شود براى طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مى‏رفت تا عربده شوم انا ربكم الاعلى از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمرانى جباران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون‏گونه ستمشاهى به دست تواناى زاغه‏نشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگرى‏ها و حكمفرمايى‏هاى شيطان بزرگ و شيطانك‏هاى وابسته و پيوسته به آن در هم پيچيده شد، ايامى معدود بيش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را در آغوش مى‏گيريم ساعاتى محدود بيش نيست ولى تحولى كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مى‏رسيد با تقدير خداى بزرگ در اين

صحيفه نور ج 18 صفحه 12

ايام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوه‏اى از وعده قرآن كريم نورافشانى كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. وليس من الله بمستنكر كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالت الهى را در عالم بر فراز كاخ‏هاى سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز در آورد. و ما ذلك على الله بعزيز

و ملت عظيم ايران لازم است كه شكر نعمت‏هاى غيرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و مى‏گذرد را از عنايات خاصه خداوند متعال بداند كه هر چه هست از اوست و به سوى اوست. و رمز پيروزى اسلام بر كفر جهانى را در اين قرن كه پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسينى جستجو كند كه انقلاب اسلامى ايران، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است. ملت بزرگ ما بايد خاطره عاشورا را با موازين اسلامى هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد و به بركت آن و ارزش بى‏حساب ثارالله با حضور در صحنه، انقلاب عظيم خود را هر چه پايدارتر نگه دارد و از پشتيبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه، دست جنايتكاران را از ميهن خويش قطع نمايد و طمع غارتگران جبار را براى هميشه ببرد و با پشتيبانى از نيروهاى نظامى و انتظامى، توطئه‏هاى گروهك‏هاى منحرف از اسلام را كشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد.

اينجانب در پانزدهم خرداد 62 كه بحمدالله تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامى در منطقه زبانزد است، به دولت‏هاى كشورهاى اسلامى هشدار مى‏دهم كه از اشتباهات گذشته دست بردارند و با يكديگر دست برادرى دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمريكا را از منطقه كوتاه كنند و اين توافق آمريكائى، صهيونيستى، لبنانى را كه سلطه آمريكا را در منطقه استوارتر و اسرائيل را بر كشور اسلامى لبنان و پس از آن بر ساير كشورهاى اسلامى و عربى چيره خواهد كرد، محكوم و عملا نقض نمايند. و بدانند چنانچه كراراً گفته‏ام و شنيده‏ايد، اسرائيل به اين قراردادها اكتفا نمى‏كند و حكومت اعراب را از نيل تا فرات غصبى مى‏داند و دير يا زود با كمك آمريكا به نقشه شوم خود، اگر خداى نخواسته فرصت پيدا كند و حكومت‏هاى عربى از خواب گران بيدار نشوند، جامعه عمل مى‏پوشاند. آيا براى مسلمانان و حكومت‏هاى كشورهاى اسلامى ننگ نيست كه آمريكا از آن طرف دنيا بر مقدراتشان حكومت كند و به دست اسرائيل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه بنشاند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه عمق توطئه و شيطنت آمريكا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به يك كشور اسلامى قدرتمند را بفهمند؟ آيا نمى‏دانند كه وادار نمودن دولت‏هاى منطقه را مستقيم يا غيرمستقيم به كمك مالى و نظامى و تبليغاتى، به صدام، دشمن با اسلام، نقشه شيطانى است كه شماها با دست خود تيشه به ريشه خود زنيد و موجبات هلاكت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائيد؟ آيا مسلمانان غيور منطقه باز به سكوت مرگبار خود ادامه مى‏دهند كه آمريكا و اسرائيل با مقدرات آنان

صحيفه نور ج 18 صفحه 13

بازى كنند و اسلام را تحت سلطه آمريكا درآورند؟ آيا درست است كه شوروى مسلمانان افغانستان را زير شديدترين فشارها قرار دهد و كشور اسلامى افغانستان را اشغال كند و شما ساكت باشيد؟ آيا روحانيون متعهد و نويسندگان و روشن‏بينان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمين باز به سكوت خود ادامه مى‏دهند و در انتظار مرگ اسلام روز شمارى مى‏كنند؟ آيا اين يك مشت آخوندهاى روحانى‏نما كه با تشبث صدام محتضر، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرك، با اسلام به خيانت برخاسته‏اند، جواب خداوند را در روز رستاخيز چه مى‏دهند؟ متصديان محترم جمهورى اسلامى كراراً تذكر دادند كه دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است و امروز نيز كه تنها قدرت منطقه است، همان مطلب را تكرار مى‏كنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطه‏جويان مى‏دانند و نفاق و تفرقه را همان نحو كه قرآن كريم فرموده است موجب شكست و هلاكت مى‏دانند.

ملت و دولت ايران امروز كه سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مى‏باشد از هر زمان پيوسته‏تر و مصمم‏تر و قوى‏تر در مقابل تجاوزگران و كمك‏كاران به آنان ايستاده و در صورت ادامه كمك به متجاوز كافر، راه ديگرى كه هيچ گاه خواست آنان نيست را در پيش خواهند گرفت و همانطور كه حزب بعث عراق را به فاجعه و دريوزگى و تشبث به اين و آن كشاندند، با ديگر متجاوزان و كمك‏كاران آنان نيز مى‏توانند همانگونه عمل كنند. و بايد دولت‏هاى منطقه بدانند كه در وقت گرفتارى آنان، آمريكا و هيچ قدرت ديگر پشتيبانى از آنان نخواهند كرد. خداوند تبارك و تعالى مى‏فرمايد: و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار . خداوندا! ما آنچه امر فرمودى به مراعات حق اخوت و نصيحت به برادران اسلامى عمل كرديم و آنان را به صلح و صفا دعوت نموديم و از تفرقه و نزاع تحذير كرديم، تو خود آنان را از خواب غفلت بيدار فرما كه آنان در لب پرتگاه و حفير جهنم واقع شده‏اند و مقدرات اسلام را تقديم دشمنان خداوند مى‏نمايند و از عاقبت شوم آن بى‏خبرند. بار الها! تو عنايت فرمودى كه خرداد خونين عصر طاغوت به خرداد حكومت اسلامى در كشور ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول يابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو مى‏خواهيم كه عنايات خاصه خود را بر اين ملت كه براى رضاى تو قيام كرده و از 15 خرداد خونين تاكنون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزيز و ميهن خود نموده، مستدام بدارى و قواى مسلح اسلام را بر قواى كفر پيروز فرمايى و اسلام را در جهان گسترش دهى و دست ستمكاران مستكبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمايى و دل‏هاى همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايى و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهورى اسلامى و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصمم‏تر فرمايى تا اين انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزيز ما را در جبهه‏هاى دفاع از قرآن مجيد و اسلام بزرگ هر چه سريعتر پيروز فرمايى و شهداى مظلوم اسلام را بويژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ايران از پانزدهم خرداد 42 تاكنون، به رحمت جاويد خود غريق فرمايى و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنايت نمايى و آسيب ديدگان در جبهه و

صحيفه نور ج 18 صفحه 14

پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمايى و قوه تقنينيه و قضائيه و مجريه و ساير متصديان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمين و مخلوق خدا را هر چه بيشتر تقويت فرمايى.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 15

تاريخ: 16/3/62

تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت درگذشت آيت الله انگجى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى ملكوتى امام جمعه محترم تبريز دامت افاضاته

خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجت‏الاسلام آقاى انگجى رحمة الله عليه موجب تاسف و تاثر گرديد. سوابق ايشان و خانواده معظم‏شان در حكومت طاغوت و مخالفت‏هايشان با ستمشاهى بر اهالى آذربايجان معلوم است. مراتب تاسف اينجانب را به اهالى محترم بويژه علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى رحمت براى ايشان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار و پيروزى براى ملت ايران بويژه اهالى محترم آذربايجان خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 16

تاريخ: 21/3/62

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و جماعات استان‏هاى خراسان، فارس، باختران، و ائمه جماعات قم و تهران، طلاب غير ايرانى مقيم قم و روحانيون مسؤول دفتر نمايندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان علما، دانشمندان، وعاظ محترم كه در اينجا حضور دارند و زحمت كشيده‏اند و من بخواهم اسم كلياتش را ببرم لازم نمى‏دانم - به همه - از همه تشكر مى‏كنم و از همه آنها در اين ماه مبارك رمضان ملتمس دعا هستم براى پيروزى اسلام و براى قطع يد اجانب از ممالك اسلامى.

در ماه مبارك رمضان قضيه‏اى اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول الله در ليلة القدر، كيفيت نزول قرآن و قضيه چه بوده است و روح الامين در قلب آن حضرت قرآن را نازل كرده است و از طرفى خدا انا انزلناه فى ليله القدر اين نزول قرآن در قلب پيغمبر در ليله القدر كيفيتش چيست؟ بايد بگويم غير از خود رسول اكرم و آنهايى كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداى تبارك و تعالى، عنايات خاص او بودند براى ديگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مساله تنزل چى است، نزول در قلب چى است، روح الامين چى است، كيفيت وارد شدن روح الامين با قرآن در قلب رسول الله چى است، ليله القدر چى است؟ اينها مسائلى است كه به نظر سطحى يك مطالب آسانى است و گاهى هم يك حرف‏هايى گفته شده است لكن به شما عرض كنم كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتى كه خداى تبارك و تعالى به حسب آن چيزى كه از رسول اكرم منقول است كه دعيتم الى ضيافة الله ضيافت چى هست و كى پذيرفته است اين ضيافت را و براى مقدمات پذيرش - اين زيارت - اين ضيافت چى هست و خود ضيافت چى هست، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كسى به اين ضيافتى كه خداى تبارك و تعالى دعوت كرده است، آنطور كه او اجابت كرده است كسى اجابت نكرده است. دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابت آنى است كه پس از حصول مقدمات و رياضاتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كشيده‏اند منتهى شد به اينكه خداى تبارك و تعالى از او ضيافت كرد به نزول قرآن. قرآن آن نعمتى است كه در ضيافتى كه از رسول خدا شده است، آن نعمتى است كه در آن سفره‏اى كه از ازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم

صحيفه نور ج 18 صفحه 17

برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتى است كه سال‏هاى طولانى رياضات معنوى كشيده است تا رسيده است به آنجايى كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست.

اعراض از دنيا و غير خدا، تنها راه ورود به ضيافة الله است‏

آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مى‏دهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد و اين براى هر كس ميسور نيست، براى افراد انگشت شمارى كه در راس آنها رسول الله است ميسور بوده. آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او، او را لايق كرد به ضيافه الله و لايق كرد براى اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط در قلب او وارد بشود. ليله مباركه يكى از احتمالاتش بنيه خود رسول اكرم است كه مشكات نور الله است و احتمالات ديگر هم هست. مهم ادراك اين معناست كه مراتب كمالات انسان براى ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانى است كه توجه به غير نداشتن و غيرى را نديدن و جز خدا نديدن و توجه به هيچ چيز غير از او نداشتن. در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد از دنيا اعراض كنند و قلب‏شان را از دنيا برگردانند، لكن براى جامعه روحانيت كه جامعه وعاظ هم در بين آنهاست يك مطلوبيت ديگرى دارد. پيغمبر در يكى از فرمايشاتشان مى‏فرمايند كه شيبتنى سورة هود (1) آيه‏اى كه در - سوره - سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثناى يك كلمه وارد شده است لكن سوره هود را ايشان مى‏فرمايند كه شيبتنى براى اينكه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و كسانى كه با او هستند هست، تابعين او. اين است كه استقامت ملت را هم پيغمبر سنگينى را در دوش خودش مى‏ديد و نگرانى‏اى كه پيغمبر داشت نسبت به اينكه استقامت نكند ملت، نكند امت، اين بود كه، به حسب احتمال قوى اين بود كه ايشان را وادار كرد به اينكه اين كلمه را بفرمايند. استقامت در هر امر و اين دنبال اين است كه انسان توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشد و به پيامبران خدا و خصوصا پيامبر خاتم كه اينها چه نحو زندگى كردند و با چه مصيبت‏هايى استقامت كردند و در اين بيست و چند سال كه پيغمبر اكرم در بين اين مردم بود چه مصيبت‏هايى از همين مردم ديد و چه مصيبتهائى را پيش بينى كرد و توجه به اينكه او ولى امر اين ملت است و استقامت اين ملت هم از او خواسته شده است و فاستقم كما امرت و من تاب معك اين است كه موجب نگرانى رسول خداست. اگر امروز جامعه روحانيت در سرتاسر كشور ما، چه روحانيينى كه اشتغال به يك عملى داشته باشند از اعمالى كه در جمهورى اسلامى لازم است و چه آنهايى كه اشتغال ندارند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمايى كه در غير اين دو شغل هستند و در بين مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم، اينها الان اسلام سپرده به اينهاست. پيغمبر اكرم توجه به اين ملت دارد، تمام ذرات كارهاى ما تحت نظر خداى تبارك و تعالى است و نامه اعمال ما به

صحيفه نور ج 18 صفحه 18

حسب روايات عرضه مى‏شود به امام وقت، امام زمان سلام الله عليه مراقب ما هستند، مراقب روحانيت هستند كه چه مى‏كنند اينها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمى‏توانند بگويند نمى‏توانستيم، نمى‏توانند بگويند نمى‏دانستيم، نمى‏توانند بگويند كه رژيم شاهنشاهى ما را نمى‏گذاشت كارى انجام بدهيم. همه اينها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است، به دست روحانيون در سرتاسر كشور و تحت مراقبت شديد هستيد، مراقبت خداى تبارك و تعالى و مراقبت فرشتگانى كه مامور اين كار هستند. و الله من ورائهم محيط ماه رمضان‏ها مى‏آيد و مى‏رود و ماه‏ها يكى پس از ديگرى مى‏روند و عمرها هم مى‏رود، آنچه كه باقى مى‏ماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد، قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است و شما توجه‏تان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روزى كه دست‏تان نمى‏رسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دست رسيد خداى نخواسته عكس او بود؟ مراقبت در كار است. امروز مسووليت روحانيت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند، مسووليتى است كه در طول تاريخ بر عهده روحانيت نبوده است. در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون جمعيت‏هاى روحانيت اينطور حجتى كه بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها تمام نبوده است. در طول تاريخ يك همچو فرصتى براى هيچ كشورى پيدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما مى‏خواهند حفظش را. به دست اين ملت سپرده شده است و از اين ملت مى‏خواهند حفظش را، شما در ارشادات، در توجه نداشتن به زرق و برق دنيا مهم توجه قلبى است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چيز، اينش مهم نيست، مهم اين است كه قلب انسان را، قلب انسان را اينها تسخير كنند. اينكه مال اندوزى و ثروت اندوزى مذموم است براى اين است كه اين مال اندوزى و ثروت اندوزى و امثال اينها و زرق و برق دنيا دل انسان را مى‏كشاند به طرف غير خدا و از آن ضيافت‏هاى خدا محروم مى‏كند. بخواهيد دعوت خدا را به ضيافت اجابت كنيد و وارد بشويد در ضيافه الله بدون اينكه قلب‏هاى خودتان را از اين دنيا منسلخ كنيد امكان ندارد. اولياء خدا آن چيزى كه پيش‏شان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غيرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مى‏شود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ماها ظاهر مى‏شود. علاوه بر اينكه ما مسووليت خودمان را، مسووليت شخصى داريم، مسووليت نوعى هم به عهده ماست، مسووليت ملت هم به عهده ماست. همانطورى كه سوره هود به پيغمبر فرموده است كه: فاستقم كما امرت و من تاب معك به شما هم مى‏گويد كه استقامت كنيد و از استقامت خودتان مردم را مستقيم كنيد. اگر مردم از ما خطا ببينند و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت براى خطاهاى بعض از ما، مسووليت، مسووليت شخصى نيست، مسووليت اسلامى است، مسووليت عمومى است. اگر ما خداى نخواسته با اعمالمان طورى بكنيم كه اين ملت از ما جدا بشود و اين ملت ما را زير سوال قرار بدهد كه شما امروز كه دست‏تان باز است يك نحو ديگر داريد عمل مى‏كنيد و جدا بشود از شما، اين مسووليت اسلام به عهده ماست،

صحيفه نور ج 18 صفحه 19

اسلام به انزوا كشيده مى‏شود و آنهايى كه با اسلام مخالفند روى كار مى‏آيند خداى نخواسته و اين مسؤوليت به عهده ماست. قضيه، قضيه شخصى نيست كه يك شخص بگويد خوب من يك همچو كارى مى‏كنم به ديگران چه. اين نيست مساله. سابق هم وقتى كه يك طلبه كارى مى‏كرد مى‏گفتند طلبه‏ها اينطورند، اگر خداى نخواسته يك روحانى يك كارى مى‏كرد مى‏گفتند روحانيون اينطورند. حالا ديگر مساله اينطور است كه اگر اسلام شكست بخورد به وسيله ماها شكست خورده است. اگر شما درست بشويد اسلام شكست نمى‏خورد، با درست شدن شما مردم درست مى‏شوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب مى‏شوند. اگر خداى نخواسته در منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد و در مسجد چيزى بگوييد كه خودتان بر خلاف او عمل مى‏كنيد، مردم دل‏هاشان از شما منصرف مى‏شود و اين كم‏كم موجب شكست اسلام مى‏شود و اين به عهده همه ماست. اين مفاسدى كه در دنيا هست و الان اين جنجالى كه در دنيا هست و اينطور به جان هم افتاده‏اند همه‏اش براى اين است كه توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهى ندارند، اخلاق حيوانى و هر روز اين اخلاق حيوانى را زياد مى‏كنند. اگر جنگ براى ايران پيش مى‏آيد نه اين است كه بر اينكه اسلام را تقويت كنند جنگ با ايران مى‏كنند. براى اين است كه هواى نفس به آن اندازه شده است كه نمى‏تواند يك كس ديگرى را قدرتمند ببيند.

اگر دنيا در آتش اين دو ابرقدرت مى‏سوزد براى همان هواى نفسى است كه عمال اين دو ابرقدرت و خود آنها دارند. اگر كشورهاى اسلامى در آتش اين مفاسد مى‏سوزد براى اين است كه كسانى كه متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشان را مى‏بينند و همه را براى خود مى‏خواهند. اخيرا نمى‏دانم كه توجه كرديد يك مطلبى را رئيس جمهور آمريكا گفته است و يك مطلبى هم صدام، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه، يعنى اعلام كرده است يك هفته براى ملت زير بند و از مردم، ملت‏ها خواسته است كه شماها بايد براى آزادى خودتان از اين كسانى كه شما را در بند كشيدند جديت كنيد و رئيس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمى‏دانم كه اين مطلب را براى كى مى‏گويد. براى اين ملت‏هايى كه همه در بند خودش هستند مى‏گويد؟ او كه مى‏داند مطلب را، مى‏خواهد كى را اغفال كند؟ مى‏خواهد ملت امريكا را اغفال كند؟ ملت امريكا مى‏داند از پيش كه شما چه كرديد با دنيا. مى‏خواهد بلوك شرق را فقط اشخاصى - بايد - كه مردم را به بند مى‏كشند معرفى كند؟ همه مى‏دانند كه هر دو هستيد. مى‏خواهد اين ملت‏هايى كه در تحت بند هستند بگويد كه به من ربطى ندارد كه اين ملت‏ها شايد اكثرا زير بند آمريكا هستند، در بند آمريكا هستند؟ مى‏خواهد چى بگويد اين آدم؟ يك هفته براى ملت‏هاى در بند كه از مردم امريكا خواسته است كه شما در اين امر جديت كنيد و همه مردم را خواسته است كه - تا - اگر آزادى بخواهيد بايد آزادى ديگران را هم بخواهيد. خود ايشان چه فكرى مى‏كند؟ اگر ملت‏هاى در بند اينها هستند، كه همه‏شان يا اكثرشان در بند شما هستند، كى بايد اينها را آزاد كند؟ چه جور بايد اينها را آزاد كنند؟ با پشتيبانى شما آزاد كنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارك رمضان را خواسته است كه جنگ موقوف باشد براى اينكه ايشان به عباداتش برسد و اين ماه

صحيفه نور ج 18 صفحه 20

(تعبيرات آنها اين است) اين ماه خداست، اين ماهى است كه براى عبادت است. بعضى‏شان هم مى‏گويند اين ماهى است كه جنگ در او حرام است. اين هم معلوماتشان است. مى‏گويد پيغمبر به كفار هم مهلت مى‏داد، آتش بس مى‏كرد. پيغمبر اكرم به منافقين هم مهلت مى‏داد؟ پيغمبر اكرم اگر چنانچه منافقين مى‏آمدند و مى‏گويند به ما مهلت بدهيد ما ديگر مسلمان هستيم و ما با شما هستيم و مهلت بدهيد مى‏خواهيم عبادت و نمى‏دانم چه بكنيم و مى‏ديد كه دارند توطئه مى‏كنند و مى‏خواهند كه خودشان را قوى كنند به اين مهلت و هجوم كنند، باز هم پيغمبر مهلت مى‏داد؟ پيغمبر به كفار مهلت مى‏داد براى اينكه كفار مطلب‏شان معلوم بود، آنها پرونده‏شان واضح بود و روشن، اما به منافقين كه در ظاهر مى‏خواهند عبادت كنند و مثلاً آنهايى كه در زمان حضرت امير سلام الله عليه بودند و پينه هم در جبين‏هاشان بود، به يك همچو اشخاصى هم مهلت مى‏داد؟ مهلت براى او جايز بود كه به توطئه‏گرها مهلت بدهد كه دست و پاى خودشان را جمع كنند و حمله بالاتر بكنند؟ ما كه مى‏شناسيم اينها را، ما كه حزب بعث را مى‏شناسيم، ما كه صدام را مى‏شناسيم، ما كه مى‏دانيم كه او براى اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده، او با اسم اصلاح مى‏خواهد افساد كند. مى‏خواهد ما را اغفال كند، به دنيا هم بگويد كه ببينيد من چه آدم سالمى هستم ماه مبارك كه براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست ديگر ما جنگ نكنيم. درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تا اينكه نفت‏ها را صادر كند و اسلحه‏ها را هم وارد كند و هيچ كه هم مزاحمش نباشد و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوى است، حمله كند. كدام عاقل اين را مى‏پذيرد؟ اين ملتى كه جوان داده است اعم از اينكه كشته شدند و شهيد شدند يا معلول شدند و حالا رسانده است به اينجائى كه طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد كه شما دست و پايتان را جمع كنيد و حمله كنيد و عربستان درست كنيد و نمى‏دانم خوزستان را عربستان كنيد و امثال اينها؟

بايد ما بيدار باشيم و از اين فريب‏ها بازى نخوريم، نه از فريب رئيس جمهور آمريكا و نه از فريب اينها. آن هم همين حرف را مى‏زند كه ما مى‏خواهيم كه ملت‏هاى در بند را آزاد كنيم و از ملت‏ها هم مى‏خواهد كه با او همراهى كنند. من نمى‏دانم ملت ايران با او همراهى كند كه از بندهاى آنها آزاد بشوند، عراق چيز بكند، لبنان بكند، فلسطين بكند، و همه جائى كه شما دست داريد و همه جائى كه شما داريد فساد مى‏كنيد و همه را در بند كشيديد. از آن ور شوروى نشسته است آن هم نظير اين مسائل را مى‏گويد، ما براى صلح هست كه خودمان را مجهز مى‏كنيم. آن يكى هم مى‏گويد ما براى صلح هست. البته به يك معنا صحيح است براى اينكه هر يك از اينها چشمش را هم بگذارد ديگرى او را مى‏بلعد، اما نبايد ديگر مردم ديگرى، ملت‏هاى ديگرى را اغفال كنند و نبايد ما از اين حرف‏ها و فريب‏ها اغفال بشويم.

ما امروز هم در راس تمام مسائل‏مان جنگ است‏

ما امروز هم در راس تمام مسائل‏مان جنگ است، اگر يك روز غفلت بكنيم حمله خواهد كرد

صحيفه نور ج 18 صفحه 21

بر ما و همه چيز ما را از بين خواهد برد. ما تا همان مسائلى كه در اول جنگ گفتيم، تا آن مسائل تحقق پيدا نكند، ما در دفاع خودمان سر جاى خودمان ايستاده‏ايم. اگر چنانچه ما از اين مسائل غفلت كنيم يا اينكه بعض از منحرفين و منافقين بين مردم بيفتند و بگويند كه خوب جنگ، او مى‏گويد جنگ را تمام كنيم، شما هم قبول كنيد و بخواهند مردم را سست بكنند بدانيد كه اسلام در خطر كفر است. اگر چنانچه امروز ما يك كلمه عقب‏نشينى كنيم، اگر ملت ما يك قدم سستى به خودش راه بدهد و عقب‏نشينى كند، نواميسش، اموالش، جان‏هاى جوان‏هايش همه‏اش به باد خواهند رفت.

بايد با قدرت به پيش برويم و با قدرت با همه كسانى كه به ما مى‏خواهند تجاوز و تعدى كنند مبارزه كنيم و زندگى آبرومند نداشتن و زندگى زير بار بودن هزار مرتبه از اينكه انسان بميرد، مردن بر او شرف دارد.

من به ملت ايران عرض مى‏كنم، به همه، به همه قشرها، به قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح عرض مى‏كنم كه مصمم باشيد و مجهز باشيد و هر روز قوى‏تر كنيد خودتان را و ملت هم هر روز براى پشتيبانى، دفاع از اسلام بيشتر مصمم بشود و براى جنگ بيشتر مهيا شود كه دفاع از اسلام است، دفاع از نواميس مسلمين است، دفاع از قرآن كريم است، دفاع از ملت ايران است و ملت‏هاى ديگر است و ما بايد با قدرت بايستيم و هيچ عقب‏نشينى نكنيم.

در ماه مبارك رمضان اسلام را بيمه كنيد

و من اميدوارم كه همه آقايان در اين ماه مبارك همت‏شان را صرف كنند به اينكه مردم را مهيا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه داريد و خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بكنيد و دعوت به اينكه دنبال مسائل باشند و بگوييد به آنها كه فاستقم كما امرت و من تاب معك آنى كه پيغمبر را نگران كرده است. الان بدانيد كه اولياء خدا توجه دارند و نگرانند از اينكه خداى نخواسته اين ملت ما از اين راهى كه رفته است يك وقت خداى نخواسته سستى كند. و بحمدالله تاكنون همه باهم بوديد و منسجم بوديد و همه روحانيون با هم، با ديگران، مردم با هم، با روحانيون منسجم بودند و اميدوارم كه از اين به بعد هم منسجم باشند و منسجم‏تر.

و يك كلمه‏اى كه اين نصيحتى است به اينهائى كه در روضه‏خوانى‏ها، در - عرض مى‏كنم - مجالسى كه دارند، در تكيه‏ها، در اينطور چيزهايى كه دارند، كه توجه به ضعفاى مردم بكنند. در بين مردم مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن و ضعيف، صداها زياد نباشد كه مردم را منزجر كند. بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند. بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد و اينطور نباشد كه - بخواهيد معصيت - بخواهيد اطاعت خدا را بكنيد خداى نخواسته معصيت بشود و از آداب ماه رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد. اينها روزه مى‏خواهند بگيرند خوب بعضى‏شان هست مى‏خواهند اول شب بخوابند و روزه بگيرند فردا، بعضى‏ها هستند كه كسالت دارند، مريض‏اند، مريضخانه‏ها پر است از اشخاص

صحيفه نور ج 18 صفحه 22

معلولين در آنجا هستند ممكن است اينها ناراحت كند آنها را. در اين امور يك قدرى ملاحظه برادران ايمانى خودتان را بكنيد. و من اميدوارم كه طبقات مختلف روحانيت در هر جا هستند همه‏شان با هم باشند همچو نباشد امام جمعه‏اش عليحده يك بساطى داشته باشد و امام جماعتش هم عليحده و روحانيت ديگرش هم عليحده.

اجتماع داشته باشيد با هم، برادريد شما. حافظ اسلام هستيد شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشيد نمى‏شود. شما همه با هم باشيد، مجالس داشته باشيد، ماه رمضان است حالا، شب‏ها مجالس داشته باشيد. مردم را دعوت كنيد به اينكه مجالس انس داشته باشند، مجالس احكام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و انشاءالله همه موفق باشيد كه در اين ماه رمضان اين اسلام را بيمه كنيد با دعاهاى خودتان و با گريه و زارى خودتان و از آن مسائلى كه هميشه داشتيد كه براى اسلام، براى روضه‏هائى كه خوانده مى‏شد جانفشانى مى‏كرديد، آن روضه‏هاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبت‏ها را نگه داريد زنده كه - آنها - بركاتى كه به ما مى‏رسد از آنهاست و از كربلا اين بركات به ما مى‏رسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مى‏شود. و همه طوايفى كه در ايران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه كنند به اينكه الان كسانى كه مخالف با اسلام هستند و دارند پخش مى‏كنند مطالبى را، مى‏خواهند بين برادرهاى شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنند اينها نه خيرخواه شيعه هستند، نه خيرخواه سنى و اينها با اسلام مخالفند. بيدار باشند همه برادرها، با هم باشند. دشمن مشترك ما داريم، به اين دشمن مشترك بايد ما با هم حمله كنيم و آنها را نگذاريم كه خداى نخواسته در صفوف ما يك رخوتى ايجاد بشود و يك اختلافى ايجاد بشود.

انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد و براى خدمت به اسلام مهياتر بكند و براى خدمت به جبهه مهياتر بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 23

تاريخ: 28/3/62

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت شش تن از اعضاى خانواده آيت الله العظمى حكيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

خبر بسيار اسف‏انگيز و حيرت بار شهادت شش شخصيت از بيت مرحوم آيت الله حكيم رحمت الله عليه به دست جنايتكار ددمنش دهر، صدام عفلقى با كيفيتى كه توسط فرزند برومند ايشان جناب حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم حفظه الله تعالى گزارش دادند، هر انسان باوجدانى را كه از فطرت انسانى منحرف نشده است متاسف و ناراحت مى‏كند. ما در عصرى زندگى مى‏كنيم كه مقدرات ملت‏هاى در بند مظلوم، به دست مشتى جنايت پيشه كه خوى سبعيت بر آنان غالب است مى‏باشد. دنيا در عصر ما و عصرهايى نظير آن مبتلا به حكومت‏هايى بوده است كه جز قانون جنگل در آن حكومت نمى‏كند. ما در عصرى هستيم كه جنايتكاران به جاى توبيخ و تاديب، تحسين و تأييد مى‏شوند. ما در عصرى بسر مى‏بريم كه سازمان‏هاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنايتكاران و مدافع ستمكارى آنان و بستگان آنان هستند. ما در منطقه‏اى به زندگى مرگبار خود ادامه مى‏دهيم كه اكثر حكام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امريكا، به جنايات اسرائيل و حزب بعث عراق مشروعيت مى‏دهند و در هدم اسلام و قرآن كريم كوشش مى‏كنند. ما در محيطى گذران مى‏كنيم كه مظلومان كه جرمى جز دفاع از حق ندارند زير چكمه ستمگران خرد مى‏شوند و آخوندهاى كثيف دربارى به اين اعمال وجهه اسلامى مى‏دهند. ما و دنياى مسيحيت در عصرى هستيم كه پاپ، رهبر كاتوليك‏ها به جاى آنكه امريكا را در جناياتى كه به بشريت مى‏كند، محكوم كند و پيروان خود را به مقابله با ظالمان برانگيزد، از امريكا پشتيبانى مى‏كند و به ستمكاران ديگر توصيه همكارى با آن را مى‏كند. اكنون در اين دنياى مسموم كه نفس كشيدن در آن مرگ تدريجى است، تكليف ملت‏هاى در بند اين ابرقدرت‏ها و انگل‏هاى آنان چيست؟ بايد بنشينند و اين صحنه‏هاى جنايتكار را تماشا كنند و با سكوت مجال دهند كه دنيا در آتش بسوزد؟ آيا روحانيون، نويسندگان، گويندگان، روشنفكران، متفكران از هر ملت و مذهب كه هستند، در اين زمان تكليفى انسانى، مذهبى، ملى و اخلاقى ندارند و بايد نقش تماشاگر را در كشورهاى خود ايفا كنند؟ و با آنكه بايد اين سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملت‏هاى مظلوم در بند را بسيج كنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمايند و حكومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونانكه در ايران با همت ملت بزرگوار شد. آيا در منطقه قدرتى به پايه قدرت رژيم ظالمانه

صحيفه نور ج 18 صفحه 24

شاهنشاهى و ستمشاهى بود و ملتى همچون اين ملت مظلوم در بند بود؟ و ديديد كه با دست خالى و ايثار جان و توان در مدت كوتاهى از بندها رها و ستمگران و دزدان را يا در بند كشيدند و يا بيرون راندند. محرومان و ستمديدگان تاريخ بايد خود برخيزند و انتظار نكشند كه ستمكاران آنان را از بند نجات دهند.

اينجانب اين مصيبت بزرگ را كه بر بيت معظم حكيم وارده شده است و شش تن از فرزندان پيامبر عظيم الشان مظلومان را به دست دژخيمان صدام با آن وضع فجيع و رقت بار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ايران و عراق تسليت مى‏دهم.

بايد ملت عراق بدانند كه قضيه مربوط به بيت معظم حكيم نيست. اينان كه با آن شكنجه‏ها شهيد شدند، در راه اسلام عزيز و مصالح ملت عراق به شهادت رسيدند و به لقاءالله در جوار اجداد معظمشان محشورند. لكن مساله مهم، اسلام است كه اگر به اين ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزيز عراق را در زير چكمه دژخيمان جنايتكارش خرد خواهد كرد و به حرث و نسل ملت عراق بس نخواهد كرد. ارتش عراق كه از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاك هستند تا كى تحمل اينگونه ننگ‏ها را كه اين جنايتكار مى‏كند، مى‏نمايند؟ و عجب آن است كه خيرخواهان منطقه به گمان خود براى اصلاح بين حزب بعث و دولت ايران دامن به كمر زده‏اند و فعاليت مى‏نمايند، غافل از آنكه اصلاح با اين پلنگ تيزدندان، ستمكارى بود بر مستمندان و اسلام و مسلمين و غافل از آنكه اين شخص كه به واسطه شكست در جنگ و از دست همه چيز خود آنچنان ديوانه شده است كه به هيچ قراردادى پايبند نيست و ملت ايران با آنهمه رنج و درد كه از اين دژخيم ديده‏اند به هيچ وجه به اصلاح تن در نمى‏دهند و اسلام عزيز اجازت نخواهد داد كه با اسم اصلاح، به ملت‏هاى مظلوم، ستم‏هاى فوق طاقت تحميل شود.

بار ديگر اين مصيبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حكيم و جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمدباقر حكيم تسليت عرض مى‏نمايم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 26

تاريخ: 8/4/62

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام طاهرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى دامت افاضاته‏

پيرو سفرى كه براى جنابعالى پيش آمد، جناب حجت الاسلام آقاى فاكر ايده الله تعالى براى رسيدگى به وضع سپاه پاسداران منصوب شدند. ضمن تشكر از جناب آقاى فاكر در تحمل زحمات در غياب شما، جنابعالى را به سمت سابق منصوب مى‏نمايم كه با كمال دقت و ظرافت به آنچه كه در اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى براى نماينده اينجانب آمده است عمل نمائيد. اميد است با يارى و صميميت جناب حجت الاسلام آقاى فاكر و جناب حجت الاسلام آقاى محلاتى و جناب آقاى وزير محترم سپاه و جناب آقاى محسن رضائى كه مورد علاقه و تأييد اينجانب است، هر چه بهتر به وضع سپاه رسيدگى نمائيد. لازم است جناب آقاى وزير سپاه و فرمانده محترم سپاه و ديگر فرماندهان و كسانى كه در سپاه سمتى دارند، جناب آقاى طاهرى نماينده اينجانب را تأييد و در مسائلى كه مربوط به ايشان است، از ايشان تبعيت كنند تا انشاءالله تعالى امور سپاه كه بازوى تواناى جمهورى اسلامى است، بر طبق مقررات شرعى و قانونى و مصالح عالى كشور و جمهورى اسلامى تمشيت يابد.

لازم به تذكر است كه تبعيت از جناب آقاى محسن رضايى فرمانده كل سپاه و از فرماندهان ديگر به حسب سلسله مراتب و مقررات سپاه در جمهورى اسلامى ايران يك وظيفه شرعى - الهى است كه تخلف از آن علاوه بر تعقيب قانونى، مسووليت شرعى دارد.

از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به اسلام و كشور اسلامى خواستار است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 27

تاريخ: 11/4/62

فرمان امام خمينى به آيت الله محمدى گيلانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى گيلانى دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 28

تاريخ: 11/4/62

فرمان امام خمينى به آيت الله مؤمن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مؤمن دامت افاضاته‏

طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 29

تاريخ: 11/4/62

فرمان امام خمينى به آيت الله امامى كاشانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه، به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 30

تاريخ: 21/4/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، شوراى نگهبان، شورايعالى قضائى، جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم؛ فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر

انسان عاجز از تمجيد و تحميد خداست لكن ملزم به اين امر است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد سعيد را به همه آقايانى كه حاضر هستند و به همه ملت‏هاى مظلوم جهان تبريك عرض مى‏كنم. من بعيد نمى‏دانم كه بعد از ماه مبارك كه مسلمين به ضيافت الله دعوت شده‏اند و دوره ضيافت را گذراندند، عيد براى همين مساله باشد، براى ضيافت الله باشد.

از سيد ابن طاووس رضوان الله عليه نقل شده است كه ايشان روز بلوغشان كه اجازه يافتند به محضر خداى تبارك و تعالى عبادت كنند، جشن گرفتند. و ما اگر نبود امر خداى تبارك و تعالى نمى‏دانم كه چطور به خودمان جرات مى‏داديم كه مدح كنيم خدا را، ستايش كنيم.

شما ملاحظه بفرمائيد كه نماز كه در راس همه عبادات واقع است، وضع نماز چطور است، با تكبير شروع مى‏شود و بعد هم با سه دفعه تكبير به آخر مى‏رسد و محتواى نماز هم تكبير است و تسبيح است و تحميد. اين براى اين است كه شايد به ما بفهماند، به همه بشر بفهماند كه در همان اولى كه مى‏خواهيد در بزرگترين عبادات خدا واقع بشويد، وارد بشويد، توجه كنيد كه خداى تبارك و تعالى، اكبر از اين است كه شما عبادتش بكنيد. در هر بندى از بندها يا تسبيح شده يا تكبير. تسبيح براى اين است كه خدا منزه‏تر است از اينكه شما او را عبادت كنيد، در عين حالى كه تحميد مى‏كنيد و اجازه تحميد داده است معذلك تسبيح مى‏كند او را و تكبير مى‏كند او را. وارد نماز مى‏شويد تكبير مى‏گوئيد، وارد حمد مى‏شويد، حمد را مختص به خدا مى‏دانيد و ادراك اين مطلب و ذوق اين مطلب كه حمد مختص به خداست، گمان نكنم براى كسى جز اينكه خدا مقرر فرموده است، واضح شده باشد كه اصل تحميد براى غير خدا واقع نمى‏شود. حتى شما كه از يك گل تعريف مى‏كنيد، از يك سيب تمجيد مى‏كنيد، اين تمجيد خداست. سيب خودش چيزى نيست و شما كه از يك انسان كامل تعريف مى‏كنيد اين حمد خداست.

انسان چيزى نيست حتى انبيا. غايت كمال انسان‏ها بر اين بوده است كه بفهمند عاجزند، ادراك كنند كه عاجزند كه عبادت خدا بكنند. آن كه در راس سلسله انبيا و اوليا بوده است اقرار

صحيفه نور ج 18 صفحه 31

مى‏كند كه ما نشناختيم تو را (و صحيح هم هست) و عبادت هم نكرديم (آن هم صحيح است) براى اينكه عبادت فرع معرفت است اين معرفت به حد انسانى است، آنقدرى كه حد انسانيت است اينها معرفت دارند و بزرگترين‏شان هم پيغمبر اكرم است. اما معرفت الله زايد بر اين مقدار است كه حد انسانى باشد، او خودش فقط مى‏تواند بفهمد، بشناسد خود را و خود تحميد كند خود را. و اگر اجازه نبود كه انسان وارد بشود بر عبادات، همه عبادات، انسان خجالت مى‏كشيد كه بايستد در مقابل خدا و بخواهد در مقابل خدا او را تمجيد كند. انسان كوچكتر از اين است كه بايستد در مقابل خدا و خدا را تحميد كند، تمجيد كند. اين ادعاست. تحميد و تمجيد، ادعاى اين است كه من شناختم و انسان عاجز است از اينكه بشناسد، لكن چاره نيست چون خود گفته است، خود او امر فرموده است و چون او امر فرموده است، همه بايد اطاعت كنند ولو اينكه قاصر هستند از اينكه تحميد كنند خدا را، تنزيه كنند خدا را. هر جا تكبير آمده، دنبالش تنزيه هم در نماز اينطور است، سبحان الله مى‏گويد بعد الله اكبر. اول تنزيه مى‏كند خدا را بعد تحميد مى‏كند بعد تكبير مى‏كند كه حمد خدا در بين يك تنزيه و يك تكبير واقع مى‏شود. مى‏خواهيد ركوع برويد تكبير مى‏كنيد، تكبير مى‏گوئيد. از ركوع بر مى‏خيزيد تكبير مى‏گوئيد، در ركوع تنزيه مى‏كنيد. وقتى وارد به سجود مى‏خواهيد بشويد باز تكبير مى‏گوئيد، در سجود تنزيه مى‏كنيد، بعد از سجود تكبير مى‏گوئيد، باز تكبير مى‏گوئيد و وارد سجود مى‏شويد و تنزيه مى‏كنيد همه‏اش براى اين است كه بفهماند كه مساله بالاتر از اين مسائل است. منزه است از اينكه تو تكبير كنى، تكبير مى‏گوئيد، تنزيه مى‏كند او را از اينكه تكبير بگوئيد برايش. تنزيه مى‏كنيد، تكبير مى‏كند او را كه تنزيه‏اش كنيد. نماز وضعش اينطورى است و عبادات ديگر و اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا، بايد بگويم انسان آن كه حظ ضعيفى از معرفت دارد جرات به اينكه بايستد و عبادت كند خدا را نداشت. لكن او جرات داده است، همانطورى كه متنزل كرده است همه معارف را تا رسانده است به اينجا. قرآن را نازلش كرده، پشت ستاره‏هائى، استارى پشت سر هم هى وارد كرده، نازل كرده، نازل كرده تا رسانده‏اش به يك الفاظى كه موافق با فهم بشر باشد و آن هم اين الفاظ باز موافق با فهم بشر نيست. همان اولى كه شروع مى‏كند قرآن به فاتحه الكتاب، همان اول كه حمد را مختصر به او مى‏كند، همان اول به انسان مى فهماند كه عاجزى از اينكه بفهمى همه محامد مال اوست. كسى لايق حمد نيست، كسى تحميد نمى‏شود. اصلش بعضى عقيده دارند كه وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه قضاى تكوينى است، قضاى خداست بر اينكه غير خدا عبادت نشود. گمان مى‏كنند بت را سجده مى‏كنند، گمان مى‏كنند انسان را مدح مى‏كنند، گمان مى‏كنند كه خورشيد را مدح مى‏كنند. همه مدح‏ها از اوست، تمام مدح او مى‏كنند و خود نمى‏فهمند. و گرفتارى‏هاى انسان در آن عالم هم براى همين نفهمى است، براى همين ستارى است كه بين انسان و حقايق هست و اگر انسان يك قدرى نظر كند ولو به همين عالم مادى، به همين دستگاهى كه در عالم ماده هست، تا آن اندازه‏اى كه انسان دستش به آن رسيده است و آنقدرى كه دست نرسيده است، ميلياردها اندازه هست كه دستش به او نرسيده.

لسان قرآن را ببينيد كه زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب بعكس هيأت بطلميوس، سماء دنيا،

صحيفه نور ج 18 صفحه 32

يعنى همين كهكشانى هم كه شما مى‏دانيد، همه اينها آسمان پائين است، سماء دنيا است. آن پائين‏ترها، آسمان‏ها و اين كهكشان‏ها آنقدرى است كه پيدا شده است يعنى زينت شده است. آنها داراى ميليون‏ها شمس و بالاتر است و فوق اينها ميلياردها كهكشان، ميلياردها چيز و ماوراء آنها هم خدا مى‏داند. اين عالم ماده است كه تاكنون بشر دستش به آن نرسيده نه در طرف اوجش، نه در طرف حضيضش، راجع به ذرات، آن مقدار كمى كه دستش رسيده اين است كه با اين آلات مى‏تواند ذرات كوچك را ببيند. اما آن كوچكترها را ديگر باز نفهميده است و انسان چقدر ضعيف است كه خيال مى‏كند در اين دنيا كه هست و در اين شهر كه هست و در اين كشور كه هست حالا بايد خودنمائى كند. چقدر انسان بايد جاهل باشد كه اين چيزها را مقام بداند و چقدر ضعيف‏النفس باشد كه اين حكومت را، حكومت‏ها را يك مقام بداند و اين مقامات، چه مقامات روحانى، چه مقامات غير روحانى، آنهايى كه داراى مقام‏ها بودند، آنها وقتى كه ما ادعيه‏شان را ملاحظه مى‏كنيم مى‏بينيم كه بيشتر از ما عجز دارند، براى اينكه آنها فهميده‏اند. شما وقتى دعاى كميل را بخوانيد، مناجات شعبانيه را بخوانيد و ادعيه ديگرى كه وارد شده است از معصومين عليهم السلام مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه لسان آنها غير لسان معمولى ماهاست كه اگر چنانچه يك مساله فقهى را بدانيم خيال مى‏كنيم كارى شده است، اگر يك كشورى را در تحت سلطه بياوريم خيال كنيم يك مطلبى شده است، اگر يك مقام معنوى را به دست بياوريم خيال كنيم به مقامى رسيده‏ايم. آنهائى كه به آن مقام‏هايى كه دست ديگران از آن كوتاه است رسيده‏اند، وقتى انسان گفتارشان را ملاحظه مى‏كند مى‏بيند كه از سر تا ته‏اش عجز مى‏ريزد، عاجزند و بايد هم باشند. نرسيده‏اند و هرگز نخواهند رسيد لكن ملزم اينكه دعا بكنيم، امر كرده است دعا بكنيم، امر كرده است تحميد بكنيم، امر كرده است تسبيح بكنيد، امر كرده است نماز بخوانيد.

انبيا براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را شكوفا كنند و ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند

انبيا هم كه مبعوث شدند، براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را و آن استعدادها را شكوفا كنند كه در آن استعدادها بفهمند به اينكه چيزى نيستيم و علاوه بر آن مردم را، ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند. از اول انبيا اين دو شغل را داشته‏اند، شغل معنوى كه مردم را از اسارت نفس خارج كنند، از اسارت خودش خارج كنند (كه شيطان بزرگ است) و مردم و ضعفا را از گير ستمگران نجات بدهند. اين دو شغل، شغل انبياست. وقتى انسان حضرت موسى را، حضرت ابراهيم را ملاحظه مى‏كند و چيزهايى كه از اينها در قرآن نقل شده است، مى‏بيند كه اينها همين دو سمت را داشتند، يكى دعوت مردم به توحيد و يكى نجات بيچاره‏ها از تحت ستم. اگر در تعليمات حضرت عيسى سلام الله عليه در اين امر كم است حضرت عيسى كم عمر كرد و كم تماس پيدا كرد با مردم، والا شيوه او هم همان شيوه حضرت موسى است و همه انبيا. و بالاترين آنها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است اين دو شيوه را به عيان در قرآن و سنت در عمل خود رسول الله مى‏بينيم. قرآن دعوت به

صحيفه نور ج 18 صفحه 33

معنويات الى حدى كه بشر مى‏تواند به او برسد وفوق او و بعد هم اقامه عدل. پيغمبر هم و ساير كسانى كه لسان وحى بودند، آنها هم اين دو رويه را داشتند. خود پيغمبر هم عملش اينطور بود، تا آن روزى كه حكومت تشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مى‏كرد. به مجرد اينكه توانست حكومت تشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومت تشكيل داد و اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آنقدر كه اقتضا داشت وقت، نجات داد. و اين سيره مستمره انبيا بايد كسانى كه خودشان را تابع انبيا مى‏دانند اين سيره مستمره باقى باشد. هم جهات معنوى كه اشخاصى كه با معنويات آشنا هستند، آنها بايد تقويت بكنند و همه مردم را، خود مردم هم همين طور، جهات معنويات را تقويت بكنند و هم آن مساله دوم كه اقامه عدل است. حكومت اسلام بايد اقامه عدل بكند در عين حالى كه معنويات را تصحيح مى‏كند و ترويج مى‏كند. و ما اگر تابع اسلام هستيم و تابع انبيا هستيم اين سيره مستمره انبيا بوده است و اگر تا ابد هم فرض كنيد انبيا بيايند باز همين است، باز جهات معنوى بشر تا آن اندازه‏اى كه بشر لايق است، ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران. و ما بايد اين دو امر را تقويت كنيم.

همه مردم بايد دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند

ما بايد دولت اسلامى را، همه مردم، همه انسان‏ها دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند و دولت بايد جهات معنوى را هم در نظر بگيرد، يعنى چون تابع اسلام است بايد روى رو يه اسلام باشد. روى رويه اسلام به همان دو معنا، به همان دو راهى كه اسلام دارد، حفظ معنويات و تقويت معنويات مردم و اقامه عدل بين‏شان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان حالا اين فرق نمى‏كند چه مظلومانى باشند كه از دولت‏ها ظلم مى‏كشند يا مظلومانى باشند كه از ارباب‏ها ظلم مى‏كشند. اسلام براى اين دو جهت آمده است و ما تابع اسلاميم و بايد اين دو جهت را حفظ كنيم مقررات اسلامى را به حد اعلاى خودش كه اگر مقررات اسلامى به حد اعلاى خودش حفظ بشود، اين دو مقصد كه مقصد همه انبيا است تحقق پيدا مى‏كند، مقصد روحانيت مردم و مقصد اقامه عدل در بين جامعه. و بايد از آن كسى كه در راس واقع هست تا آن اشخاصى كه قواى ثلاثه را تشكيل مى‏دهند و چه آن اشخاصى كه در خارج از اينها هستند لكن تعهد به اسلام دارند، بايد اينها همه با هم اين بار را بردارند، اختلاف بين‏شان نبايد باشد. مقصد واحد است و همه بايد در اين مقصد واحد شركت كنند. ملت بايد در اين مقصد شركت كند، دولت بايد در اين مقصد شركت كند، مجلس و قوه قضائيه در اين مقصد بايد همه شركت كنند، علماى بلاد هر جا هستند در اين مقصد بايد شركت كنند.

باطن ذات انسان تهذيب شده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود

مقصد اين است كه اسلام جريان پيدا بكند، مقصد اين نيست كه من اجرايش كنم. از چيزهائى كه انسان مبتلاء به آن هست اين شيطنت‏هاى باطنى‏اى كه انسان به آن مبتلا هست اين است كه دلش‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 34

مى‏خواهد خودش متصدى امر باشد. جريان امر اگر به دست ديگرى بهتر واقع بشود. اين ناراحت است مى‏گويد من خوب است باشم. اين از شيطنت‏هاى باطنى انسان است. انسان به صورت مقدس مابى طرحش مى‏كند، من مى‏خواهم به اين ثواب برسم. اگر حساب كند پيش خودش كه همان ثواب را، بالاترش را به شما مى‏دهند و شما كمك كنيد به اين كسى كه متصدى است و از شما بهتر مى‏تواند، راضى نمى‏شود. مساله اين نيست كه ثواب مى‏خواهم، مساله اين است كه دنيا مى‏خواهم. اختلاف اگر بين افراد پيدا مى‏شود، جستجو كنند در باطن ذات خودشان ببينند كه مساله، مساله مصلحت اسلام و مصلحت مسلمين است يا مساله، مساله مصلحت خودش هست؟ پاى نفس در كار است يا خدا در كار است؟ اگر يك كسى يك مطلبى را بهتر از من مى‏تواند انجام بدهد آيا من خوشحالم به اينكه او متصدى امر بشود يا من ناراحتم؟ اگر يك وزير بتواند بهتر كار وزير ديگرى را انجام بدهد و كمك كند به او آيا نفس او اجازه به او مى‏دهد؟ اگر براى خداست اجازه بايد بدهد. اگر براى خداست نبايد بين قشرهاى مختلف اختلافى واقع بشود و بحمدالله نيست اختلاف، انشاءالله. ما بايد يد واحده باشيم، همان كه تعبير اسلام است، يد واحده باشيم على من سوى. يد واحده دو تا هم نه، يك دست، يك كار بكنيم، باز اگر دو دست گفته بود، اين دست، گاهى يك كارى موافق بود نمى‏كند. ما بايد يد واحده باشيم، يد واحده اين است كه سركوب كنيد نفس خودتان را، سركوب كنيد آمالى كه خيال مى‏كنيد يك چيزى است. حساب كنيد كه ما چى هستيم و اين منظومه شمسى چى هست و اين كهكشان‏ها چى هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهميد كه ما درگير يك شيطنت كثيف هستيم، نه يك شيطنتى كه باز يك چيزى هست. ما گرفتار شيطنت‏هايى در خودمان هستيم كه كثافتكارى است و پستى است، و خودتان را نجات بدهيد و خودمان را نجات بدهيم. اگر از اين بند نجات پيدا بكنيد، آن بعدش آسان مى‏شود، وحدت آسان مى‏شود، اما از اين بند بايد نجات پيدا بكنيم، از اين بند خودخواهى، هر چه هست براى خودم. خود محورى، من، نه غير. اين در همه نفوس هست مگر اينكه تهذيب بشود، همه نفوس در آنها اين مساله هست كه براى اينكه فطرت الله هست، فطرت الله توجه به كمال مطلق است و كمال مطلق را تا ناقص است براى خودش مى‏خواهد. قدرت را براى خودش مى‏خواهد چون ناقص است لكن دنبال قدرت الله است و نمى‏داند فطرتش توجه به خدا دارد. فطرت توحيد است كه تمام مردم بر اين فطرت هستند، بر اين فطرت توحيد تمام مردم. و شايد يكى از بزرگترين ادله بر توحيد همين فطرت باشد. انسان محال است كه برسد به يك جايى از قدرت و بالايش را نخواهد، هميشه دنبال آنى است كه ندارد.

سرمايه‏دار هر چه زيادتر سرمايه تهيه كند دنبال اين است كه اضافه كند و حكومت هر چه سعه داشته باشد حكومتش دنبال اين است كه توسعه بدهد. و شما مى‏بينيد كه اين قدرت‏هاى بزرگ همين طور هستند، همه اينطورند. منتها آنها يك دامنه وسيعى دارد، ديگران يك دامنه كوچكترى دارد. والا در همه اين فطرت هست كه تمام اين عالم را اگر تحت سلطه شما بياورند يعنى تمام قواى عالم خاضع شما بشوند و بعد به شما گفته بشود كه يك قواى ديگر هم در ماوراى اينجا هست آيا مى‏خواهى

صحيفه نور ج 18 صفحه 35

آن هم داشته باشى؟ محال است بگوئيد نه، مى‏گوييد بله. مگر آن كه رسيده باشد به معدن كمال، حجاب‏ها را دريده باشد و رسيده باشد به معدن كمال و او بسيار كم است. بايد ما كوشش كنيم كه اين معنويت را تقويت كنيم و اين نفسانيت را هر چه مى‏توانيم سركوب كنيم. اگر اين حل بشود همه چيز حل است. اختلافات روى همين معنا است. هيچ اختلافى در عالم واقع نمى‏شود الا اينكه مبنايش اين است. شيطان هم روز اول گفت خلقتنى من نار و خلقته من طين من از او بهترم، تخلف خدا را كرد گفت، حاصل، به خدا گفت من بهترم - چرا من - و اين ارث شيطانى، ارث است براى همه ما. همه آن چيزى را كه در خود مى‏بينند، آن را بالاتر از ديگران مى‏بينند. اگر همان مطلب در ديگرى باشد كوچك مى‏بينند وقتى در خودشان هست بزرگ مى‏بينند، عيب خودشان را ناديده مى‏گيرند، عيب كوچك ديگران را بزرگ مى‏شمارند. اينها همان فطرتى است، فطرت الهى است كه ما به راه كج كشيده‏ايم او را كل مولود يولد على الفطرة مگر اينكه الا ان ابواه ، شايد هم ابويه باشد لكن حديث اينطورى است يهودانه او ينصرانه او يمجسانه و همين طور همه چيز، فطرت بر توحيد است، لكن وقتى كه دست شيطان به انسان مى‏رسد منحرفش مى‏كند.

اگر اين حكومت اسلامى دست مثلاً يك دسته ديگرى بود مى‏گفتند خيلى خوب است، حالا كه نيست دست آنها مى‏گويند خيلى بد است. اگر اين قوه قضائى كه اينقدر خدمت كرده است، دست يك دسته ديگرى بود مى‏گفتند خيلى ما خدمت كرديم، حالا كه دست آنها نيست مى‏گويند اين قوه قضائى نيست، اين ظلم است، نه عدل. اين براى همان است كه باطن ذات انسان تهذيب نشده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود. و ما اگر عدل هم بخواهيم، براى خودمان مى‏خواهيم خودمان را نبايد بازى بدهيم. ما هر چى مى‏خواهيم براى خودمان مى‏خواهيم. ما عدل را براى عدلش دوست نداريم، اگر اين عدل براى ما جارى بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستيم. اگر يك ظلمى به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستيم. همه اينها ريشه در خود انسان است، اگر اين ريشه كنده بشود و لااقل تضعيف بشود، كارها حل مى‏شود، همه با هم دوست مى‏شوند، ايراد به هم نمى‏گيرند، كمك هم مى‏كنند. اگر يك كسى قيام به يك امرى كرد، ديگران زير بغلش را مى‏گيرند، وقتى مى‏بينند مى‏خواهد يك كارى بكند. اگر يك ارگانى يك تصميم مثبتى بگيرد، ديگران كه مى‏بينند اين خوب است مى‏روند دنبالش. و اگر آن ريشه فاسد در قلب انسان باشد صد در صد هم عدل بداند مى‏گويد اين درست نيست. آن ريشه فاسد منحرف مى‏كند انسان را.

آن كه خير همه را مى‏خواهد اسلام است‏

ملت ايران بايد توجه كند به اينكه واقع شده است در يك عصرى كه انحراف در همه عالم هست. انحراف هميشه هم بوده است لكن اينطورى كه الان انحراف افزايش پيدا كرده است، در ساير عصرها به اين افزايش نبوده، براى اينكه آلات اينقدر نبوده، ابزار كار اينقدر نبوده. الان ابزار كار به اندازه‏اى رسيده است كه قدرت‏ها مى‏توانند اگر از ترس ديگرى نباشد دنيا را به آتش بزنند و اين آتشى است كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 36

افروخته شده است و بايد به بركت ملت‏ها اين آتش فرو بنشيند. بايد توجه بكنند به اينكه قدرت‏هاى بزرگ آنها را براى خودشان مى‏خواهند. قدرت‏هاى بزرگ اين كسانى كه همه چيزشان را تقديم به آنها مى‏كنند به نظر سنگ استنجاء نگاه مى‏كنند كه بعد كه مطلب تمام شد دورش مى‏اندازند. اينها نمى‏فهمند به اينكه خير آنها را آنها نمى‏خواهند، آنها خير خودشان مى‏خواهند. آن كه خير همه را مى‏خواهد اسلام است. آن كه مى‏خواهد خير در دنيا تحقق پيدا كند آن اسلام است و آن مكتب صحيح انبيا، مكتبى كه منحرف نشده باشد. از اين جهت بازى مى‏خورند يا براى هواى نفسى كه دارند، براى اين چند روزى كه مى‏خواهند سلطنت كنند، اين چند روزى كه مى‏خواهند امارت كنند، براى اين چند روز همه چيز خودشان را از دست مى‏دهند. نوكرى بى‏شرافت يك كسى مى‏كنند تا به ملت‏هاى خودشان تحميل كنند و زورگويى كنند و اين اشتباهى است كه اينها دارند. اگر همه اينها به آغوش اسلام برگردند، اسلام براى همه‏شان خوب است. و اسلام، هم تربيت باطنى مى‏كند و هم حفظ مصالح دنيوى را مى‏كند. اگر اينها همه با ملت‏هايشان آشتى كنند، اين دشمنى‏اى كه اينها با ملت‏ها دارند هيچ كس با كسى ندارد. بالاتر دشمنى اين است كه ذخاير آنها را به دشمن‏هاى آنها مى‏دهند و ابزار كوبنده مخرب را با نفت آنها به اختيار دشمن‏ها قرار مى‏دهند. اين بالاترين دشمنى است كه الان بشر مبتلا به آن هست و ملت‏هاى مظلوم مبتلاى به اين هستند و تا ملت‏ها بيدار نشوند و هشيار نشوند كار انجام نمى‏گيرد.

برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست‏

لكن ما بايد از خودمان شروع كنيم، اگر ما خودمان را اصلاح كنيم قهرا آن مقصدى كه ما داريم، در دنيا هم صدور پيدا مى‏كند، چنانچه پيدا كرده است. اگر خداى نخواسته ما هواهاى نفسانى‏مان اسباب اين بشود كه گله‏ها به شكايت‏ها، شكايت‏ها به مخالفت‏ها برسد، آن روزى است كه عزاى همه كشور را بايد بگيريم و گناهش گردن ماست كه نفسانيت خودمان را زير پا نگذاشتيم. همه با هم باشيد، همه دنيا بر خلاف شما هستند الا بسيار كم. اگر همه شما با هم نباشيد و از باطن بپوسيد، شك نكنيد كه بعد از چندى همان مسائل سابق به يك صورت بدترى پيش خواهد آمد. همان اسلام شاهنشاهى دوباره بر مى‏گردد. آنها مى‏دانند كه بايد بگويند اسلام، امريكا هم براى اسلام دلش مى‏سوزد، اما اسلام امريكايى در زمان شاه هم بود، اسلام امريكايى بود، كسى حق نداشت دخالت در هيچ امرى بكند. اسلام امريكايى اين بود كه ملاها بايد بروند درسشان را بخوانند چكار دارند به سياست. با صراحت لهجه مى‏گفتند. از بس تزريق شده بود در اين مغزها باورشان آمده بود كه بايد برويم توى مدرسه درس بخوانيم چكار داريم به اينكه به ملت چه مى‏گذرد. آن امر مردم، امر حكومت با قيصر است به ما چه ربطى دارد. و يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براى چى مى‏آيد؟ حضرت صاحب مى‏آيد معصيت را بردارد، ما معصيت كنيم كه او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دسته‏بندى‏ها را براى خاطر خدا

صحيفه نور ج 18 صفحه 37

اگر مسلميد و براى خاطر كشورتان اگر ملى هستيد، اين دسته‏بندى‏ها را برداريد و در اين موجى كه الان اين ملت را به پيش دارد مى‏برد، در اين موج خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست.

بحمدالله كشور ايران در عين حالى كه آنهمه مواجه با مخالفت است، چه در سطح خارج و چه گاهى در داخل، دارد راه خودش را قويا طى مى‏كند. دولت با تمام قدرت دارد كارى كه براى خداست طى مى‏كند. قوه قضايى با تمام قدرت دارد دستگاه قضايى را اصلاح مى‏كند. مجلس با تمام قدرت دارد كارهائى كه به عهده اوست انجام مى‏دهد. ملت هم بايد همه اينها را تقويت كند.

كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه پاى مباركش را در كشور شما گذاشت

پشتيبان مجلس، پشتيبان قوه قضائى، پشتيبان دولت يعنى پشتيبان اسلام، اينها براى اسلام دارند خدمت مى‏كنند. در زمان حضرت امير سلام الله عليه هم انحرافات بوده است، انحرافات جزئى بوده است. زمان خود پيغمبر اكرم هم انحرافات بوده است، شما اگر قرآن را توجه بكنيد مى‏بينيد كه چقدر از همان مردم شكايت شده است. اختلافات، يعنى انحرافات يك چيزى نيست كه مال حالا باشد لكن مقايسه بايد كرد بين انحرافات قبل از اين جمهورى اسلامى و انحرافات حالا. مى‏گويند خوب است كه به اسم اسلام نباشد. به اسم اسلام نباشد كه وقتى اسلام نباشد با يك اردنگى همه را بيرون مى‏كنند. چرا به اسم اسلام نباشد؟ مگر اسلام جز اين مى‏خواهد كه قوه قضايى‏اش خوب باشد، قوانين اسلامى‏اش هم عمل بشود. اينها دارند زحمت مى‏كشند براى اين. حالا يك جايى هم خلاف واقع مى‏شود كجاست كه، زمان پيغمبر مگر واقع نمى‏شد؟ زمان حضرت امير واقع نمى‏شد؟ مگر مردم با حضرت امام حسن چه كردند؟ همان اصحاب چه كردند با او؟ ملت ايران بهترند يا آنها؟ اسلام در حالا بهتر است يا آنوقتى كه آنها با اسم اسلام پيغمبر را آنطور اذيت مى‏كردند و اولاد پيغمبر را آنطور كشتند با اسم اسلام؟ چرا بايد عقده‏هاى قلبى انسان را منحرف كند و هواهاى نفسانى همه چيز را كنار بگذارد و فقط عيوب را نگاه كند؟ آن هم يك عيب را كه ببيند بگويد اصلاً عالم به هم خورد، تمام شد اسلام تمام شد. اگر يك قاضى يك جايى انحراف پيدا كرد بگويند نخير ديگر اصل اسلام تمام شد، اين اسلام به درد نمى‏خورد. آن اسلامى به درد مى‏خورد كه سرتاسر خيابان‏هايش فحشا بود، فحشاى علنى؟! به او راضى هستند، به اين راضى نيستند. اگر مهلت داده بود خدا به اينها، خدا مى‏داند كه با اسلام مى‏خواستند چه بكنند. اسم اسلام، اما اسلام را چه جورى معرفى كنند. اسلامى كه با مشروبات مخالف نيست، اسلامى كه با حدود شرعيه هم سر و كار ندارد، نبايد جارى بشود، اسلامى كه با مراكز فحشا هم نبايد دخالت بكند، اسلام شاهنشاهى اين بود ديگر. اسلام بود اما مراكز فحشا سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما مراكز فساد سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما فحش به اسلام مى‏دادند، فحش به پيغمبر اسلام دادند و كسى آنوقت نگفت چرا، زمان رضاشاه ملعون و اين زمان بدتر از او شده بود. اينها شيطان‏تر بودند از او و اگر چنانچه مهلت پيدا كرده بودند اينها، خدا مى‏داند كه اين ملت را به كجا

صحيفه نور ج 18 صفحه 38

مى‏رساندند و اين جوان‏هاى ما را به كجا مى‏رساندند.

امروز بحمدالله همه چيز صحيح است. دولت دارد زحمت مى‏كشد، كمبود هست اما كمبودى كه اينجا هست همه جاى دنيا هست. با اينهمه فشارى كه به اين ملت هست و به اين دولت هست و با اينهمه كارشكنى‏هايى كه از همه جا نسبت به ايران هست معذلك ايران سر پاى خودش ايستاده است و دارد با قدرت پيش مى‏برد و مسائل را حل مى‏كند و ملت بدانند كه بايد صبر بكنند در مسائل مشكل و كمك كنند. بخواهيد عزيز باشيد، بخواهيد زيردست نباشيد، بخواهيد يك امريكايى نيايد به شما حكومت كند و بخواهيد عزت خودتان را و اسلام را حفظ كنيد، بايد يك مقدار از آن زحمت‏هايى كه پيغمبر اسلام تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. يك مقدار از آن زحمت‏هايى كه على بن ابيطالب سلام الله عليه تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. شما هم شيعه او و امت او هستيد. كمك كنيد به اين دولت و كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه در كشور شما پاى مباركش را گذاشت.

خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه ما به خواست‏هاى خداى تبارك و تعالى خاضع باشيم و عمل به دستوراتشان بكنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 40

تاريخ: 22/4/62

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام حسن صانعى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ حسن صانعى دامت افاضاته‏

جنابعالى را به سرپرستى بنياد 15 خرداد منصوب مى‏نمايم. اين بنياد موظف است به وضع مستضعفين و محرومين رسيدگى نمايد. بديهى است خانواده شهداى محترم و معلولين عزيز مورد توجه بيشتر آن بنياد قرار گيرد. اميد است با اطمينان و اعتمادى كه به آنجناب دارم، امور آن بنياد را به بهترين وجه اداره بنماييد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 41

تاريخ: 23/4/62

پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تأييد خداوند متعال جل و على و پشتيبانى حضرت ولى الله اعظم بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا، بر حسب اصل يكصد و هفتم قانون اساسى جمهورى اسلامى، مجلس مبارك خبرگان كه به وسيله آراء ملت عظيم الشان ايران، شمارى از علماى اعلام و حجج اسلام ادام الله بقائهم براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى انتخاب شده‏اند مفتوح گرديد، مجلسى كه براى ادامه نظام جمهورى اسلامى و شرعيت بخشيدن به آن، نقش اساسى دارد. مجلسى كه علاقه‏مندان به اسلام و جمهورى اسلامى دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوخته‏اند. آنان دل بسته‏اند كه منتخبين آنها كه از علماء متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند، با راى مبارك خود شايسته‏ترين و آگاه‏ترين و متعهدترين فقيه يا فقهار را براى اين مقام كه صيانت نظام جمهورى اسلامى و هدايت آن به طور شايسته و موافق با شريعت مطهره بستگى به آن دارد، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او جل و على بر آراء و اعمال و احوال آنان تعيين نمايند و رضاى او را بر رضاى خود و ديگران مقدم دارند. و اينان چشم طمع دوخته‏اند كه شايد به وسيله ايادى خود بتوانند لغزشى خداى نخواسته ايجاد كنند كه در آتيه‏اى ولو دراز مدت نظام اسلامى را به انحراف كشانند. ما مى‏دانيم كه ابرقدرت‏ها و حكومت‏هاى وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهى و ملكى مخالف نيستند، بلكه بى‏شك آن را تأييد نيز مى‏كنند. اسلامى كه به وسيله ايادى ابليسى خود و جهال به صورت عالم، عرضه شود كه علماى اسلام و مسلمانان نبايد در امور سياسى و اجتماعى مسلمين دخالت كنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمام نمايند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث مجارى الامور بيد العلماء بالله را ضعيف و سخن شريف واما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه احاديثنا و ديگر احاديث از اين قبيل را بى مبنا يا به تاويل كشانند، صد در صد مورد تأييد آنان است. چه بهتر كه دست علماى متعهد و مسلمانان بيدار را اين درباريان روحانى‏نما و بازيخوردگان غافل از سياست بازى شياطين ببندند و راه را براى چپاول و سلطه قدرت‏ها باز كنند. آنان از اسلامى كه مؤيد آنهاست چه باك دارند؟ از اسلام على‏ابن ابيطالب عليه صلواه الله و سلامه مى‏ترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام و اسلام شناس حقيقى مثل اينان فكر مى‏كرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول مى‏شد و راهى جز بين مسجد و منزل نمى‏پيمود، نه جنگ صفين و نهروان پيش مى‏آمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مى‏رسيدند و شهيد مى‏شدند و

صحيفه نور ج 18 صفحه 42

اگر سيدالشهدا عليه السلام مثل اينان فكر مى‏كرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعاپرداخت، فاجعه بزرگ كربلا پيش نمى‏آمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمى‏شدند و آل الله به اسارت نمى‏رفتند و از آنها بالاتر اگر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مانند اينان فكر مى‏كرد و به نصحيت و بيان احكام عبادات مى‏پرداخت، آنهمه رنج و مصيبت نمى‏ديد و آنهمه مسلمانان به شهادت نمى‏رسيدند و در علماى معاصر اگر مرحوم آيت الله عظيم الشان آقا ميرزامحمدتقى شيرازى با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اينان فكر مى‏كرد در عراق جنگ بين مسلمانان و انگليسى‏هاى متجاوز غاصب پيش نمى‏آمد و آنهمه مسلمانان شهيد نمى‏شدند و استقلال عراق تأمين نمى‏شد. حكومت‏هايى كه در عصر حاضر با دل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرت‏ها بويژه آمريكا هستند و عامل تأمين منافع آنان در جهان مى‏باشند و آخوندهاى دربارى از خدا بى‏خبر كه مؤيد آنان و مخالف با رژيم اسلامى هستند و كوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سيره رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و علم كردن اسلام شاهنشاهى و ملوكى هستند كه مسلمانان متعهد را به جرم شكايت از ظلم آمريكا و اسرائيل مى‏خواهند از فريضه حج محروم كنند، بايد مورد تأييد شوروى و آمريكا و اسرائيل باشند.

و اكنون شما اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهى و ستمشاهى! مسؤوليتى را قبول فرموديد كه در راس همه مسؤوليت‏هاست و آغاز به كارى كرديد كه سرنوشت اسلام و ملت رنجديده و شهيد داده و داغديده گرو آن است. تاريخ و نسل‏هاى آينده درباره شما قضاوت خواهند كرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آراء و اعمال شما باشند و الله من ورائهم محيط و رقيب كوچكترين سهل انگارى و مسامحه و كوچكترين اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعيت از هواهاى نفسانى كه ممكن است اين عمل شريف الهى را به انحراف كشاند، بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد. اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نو پا به انحراف كشيده شود و سيلى بخورد و به شكست منتهى شود، خداى نخواسته اسلام براى قرن‏ها به طاق نسيان سپرده مى‏شود و به جاى آن، اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين آن خواهد شد. شما برگزيدگان مستضعفان مى‏دانيد كه با كوتاه شدن دست ابرقدرت‏هاى چپاولگر از كشور اسلامى شما، آنان و وابستگان به آنها ماهيت اسلام و قدرت الهى آن را لمس نمودند و چون افعى زخم خورده در كمين نشسته‏اند كه از هر راهى بتوانند خود يا به وسيله پيروان از خدا بى‏خبر خود اين نظام الهى را از مسير خود منحرف نمايند. و بالاترين انحراف كه منجر به انحراف تمام ارگان‏ها مى‏شود، انحراف رهبرى است كه امروز شما نقش اول آن را داريد. شما ديديد و شنيديد كه با اصل پنجم قانون اساسى چه مخالفت‏ها شد و چه جار و جنجال بپا كردند و بحمدالله تعالى موفق نشدند مأموريت خود را انجام دهند و اخيراً با همين تعيين خبرگان نيز مخالفت كردند و سمپاشى نمودند و بحمدالله با شكست مواجه شدند. و امروز هم شما نبايد از كيد ساحران و وسوسه خناسان غافل باشيد. راه خود را با قدرت الهى و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ايمانى و روحى ادامه دهيد و به هيچ چيز الا مصالح اسلام و مسلمين فكر نكنيد و در اين صورت خداوند تعالى پشت و پناه شماست‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 43

لازم است به رهبر محترم آتيه يا شوراى رهبرى تذكرى برادرانه و مخلصانه بدهم: رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ چيزى نيست كه خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد. آن است كه مولاى ما على‏ابن ابيطالب درباره آن گوشزد فرموده است. اساساً انبياء خدا صلواه الله و سلامه عليهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت معنوى و ارشادى و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمديدگان و اقامه عدل، عدل فردى و اجتماعى.

شما كه خود را پيروان اصحاب وحى و اولياء عظيم الشان مى‏دانيد و بحمدالله هستيد، خود را جز خدمتگزار به ملت‏هاى ستمديده ندانيد و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هركس چشم طمع به شما دوخته‏اند و با اشخاص منحرف نفوذى در بيوت شما با چهره صد در صد اسلامى و انقلابى ممكن است خداى نخواسته فاجعه ببار آورند و با يك عمل انحرافى نظام را به انحراف كشانند و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سيلى زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله در تعجيل تصميم گيرى خصوصاً در امور مهمه. و بايد بدانيد و مى‏دانيد كه انسان از اشتباه و خطا مامون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد، كه آن كمال انسانى است و توجيه و پافشارى در امر خطا، نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.

اينجانب مطالبى را در سى صفحه به عنوان وصيت نوشته‏ام و يك نسخه آن را در مجلس مبارك خبرگان امانت مى‏گذارم كه پس از مرگ اينجانب منتشر خواهد شد.

از خداوند متعال عاجزانه مسئلت مى‏نمايم كه اسلام بزرگ را عظمت بيشتر و توفيق وحدت را براى حفظ كيان اسلام و كشورهاى اسلامى نصيب ملت‏هاى اسلامى فرمايد و جمهورى اسلامى را هر چه بيشتر تقويت نمايد و ما را مورد عنايت حضرت بقيه الله عجل الله فرجه الشريف و روحى لمقدمه الفداء قرار دهد.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 44

تاريخ: 28/4/62

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان

مبادا يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشويد كه خروج شما موجب تزلزل عقيدتى مردم مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً عرض مى‏كنم كه من از اينكه اينجا نشسته‏ام و آقايان در آنجا هستند (نه شما آقايان، شما كه تاج سرمان هستيد، ديگران هم همين طور) من از اين شرمنده هستم و اميد عفو از محضر آقايان دارم و از آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آوردند و از نزديك ما خدمت‏شان مى‏رسيم و بعضى مسائلى كه مناسب با اين جلسه است عرض مى‏كنم. من به سهم خودم هيچ نگرانى ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پيدا كرده و به پيش مى‏رود و بستگى به وجود هيچ كس هم ندارد. اين انقلاب انشاءالله محفوظ مى‏ماند و آسيبى از خارج به او نخواهد رسيد. لكن آن چيزى كه انسان را يك قدرى نگران مى‏كند، دو تا مطلب است كه اين مربوط به عموم روحانيت است. يك مطلب اينكه من خوف اين را دارم كه در اين انقلاب كه بايد روحانيت تقويت بشود و آنچه كه شده است به هدايت آقايان بوده است، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعضى از اعمالى كه از بعضى از اين روحانيون و معممين صادر مى‏شود، اين موجب اين بشود كه يك وقتى يك سستى در روحانيت پيدا بشود. يكى قضيه اينكه از آن زى روحانيت و زى طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشويم، اگر روحانيون از آن زى كه مشايخ ما در طول تاريخ داشته‏اند و ائمه هدى سلام الله عليهم داشته‏اند، ما اگر خارج بشويم خوف اين است كه يك شكستى به روحانيت بخورد و شكست به روحانيت شكست به اسلام است. اسلام با استثناء روحانيت محال است كه به حركت خودش ادامه بدهد. اينهايند كه اسلام را معرفى مى‏كنند و به پيش مى‏برند و از اول هم همين طور بوده. اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانيت خارج بشويم و خداى نخواسته توجه به ماديات بكنيم، در صورتى كه خودمان را با اسم روحانى معرفى مى‏كنيم، اين منتهى ممكن است بشود به اينكه روحانيت شكست بخورد. من اين نگرانى كه هميشه هى در دلم هست اين است كه من خوف اين را دارم كه مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند. آنها براى خدا توجه به آقايان دارند و ما هم و شما هم دعوت كنيد مردم را به خير و صلاح. من خوف اين را دارم كه آنها براى خاطر ما و شنيدن حرف ما به بهشت بروند و ما براى خاطر اينكه خودمان مهذب نبوديم به جهنم. و آن خوف زيادى كه من دارم اين است كه ما روبرو بشويم با آنها، ما در جهنم باشيم، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما

صحيفه نور ج 18 صفحه 45

پيدا كنند و اين خجالت را انسان كجا ببرد كه اينها براى خاطر ما به آن مقامات رسيده‏اند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به اين درجه سفلى اين يك خوفى است كه بسيارى از اوقات من متذكرش هستم. و يك قصه‏اى را كه براى من نقل كرده‏اند كه يكى‏از تجار پيش يكى از علماى بزرگ (حالا كى بوده است نمى‏دانم) رفته است و گفته است كه آقا! اگر پشت كتابى يك چيزى نوشته‏اند به ما هم بگوئيد، كتاب‏ها معلوم، اما اگر پشت كتابى يك چيزى نوشته‏اند كه شما از آن مطلع هستيد به ما هم بگوئيد براى اينكه ما مى‏بينيم كه شما ما را دعوت مى‏كنيد به خير و صلاح و خودتان نيستيد اهلش، معلوم مى‏شود يك مطلب ديگرى در كار است. آن آقا گريه كرده است از قرارى كه گفته‏اند و گفته است حاجى هيچ چيز ديگرى نيست و ما فاسد هستيم. اينطور هم نيست كه انسان خيال كند كه شيطان مى‏آيد ابتدائاً به آدم گويد كه بيا برو طاغوتى بشو، اين را نمى‏گويد. قدم به قدم انسان را پيش برد، وجب به وجب انسان را پيش مى‏برد. امروز اينكه اشكالى ندارد، اگر جلويش را گرفتيد طمعش برديده مى‏شود و اگر جلويش را نگرفتيد فردا يك قدم ديگر جلو مى‏رود. يك وقت مى‏بينيد كه اين طلبه زاهد عابد كه در مدرسه زندگى مى‏كرد با آن وضعى كه همه مى‏دانيد، متحول شد به يك نفر انسانى طاغوتى به حدود خودش و از آن وضع طلبگى كه مشايخ ما بر آن وضع بوده‏اند يك وقت خارج شده است و شده است يك انسانى كه همه همش صرف دنياست. به تدريج مى‏شود اين امور. از قدم اول انسان بايد جلويش را بگيرد. اگر مبتلا شد، ابتلا ديگر پشت سر هم مى‏آيد. اينطور نيست كه انسان يك وقتى بعد از اينكه ريشه دنيا در دل انسان قوى شد بتواند بكند آن را. از مكائر شيطان اين است كه انسان راهى توجه مى‏دهد به اينكه خوب حالا كه تو جوان هستى، حالا كه تو وقت نشاطت است، خوب انشاءالله وقتى پير شدى، آنوقت جبران كنى كارها را. و اين يك امرى است كه نخواهد شد. انسان اگر در جوانى تهذيب كرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پير مردى برسد، هم قواى خودش ضعيف مى‏شود و هم آن درختى كه در دل انسان شيطانى كاشته است قوى مى‏شود و آن درخت قوى را نمى‏شود با يك اراده ضعيف انسان بكند. اين يكى از امورى است كه من نگرانش هستم و آقايان هم بايد نگران باشند. و در هر جا هستند سفارش كنند به اهل علم و آنها را تخدير كنند از دنيا. و اين خيال نكنيد كه دنيا عبارت از اين طبيعت است، اين طبيعت را خداى تبارك و تعالى هيچ از آن تكذيب نكرده بلكه در روايات تعريف هم از آن شده است، اين يكى از مظاهر الهى است. دنيا آنى است كه در ما هست كه ما را از مبداء كمال دور كند و به نفس و نفسانيت خودمان مبتلا مى‏كند. دنياى مذموم همين است كه انسان توجه داشته باشد ولو به يك تسبيح، ولو به يك كتاب، چه بسا كه دل بستن يك كسى به يك تسبيح و يك كتابى، به دنيا بيشتر توجه كرده باشد تا دل بستن يك كس ديگرى به يك پاركى و باغى و كذا. انسان بايد توجه بكند به اينكه رفتنى است و آنطور هم نيست كه به پيشانى انسان نوشته شده باشد كه تو سنت به چه حد مى‏رسد. كم است كه سن‏شان به حدود پيرى برسد. بنابراين انسان بايد متوجه اين معنا باشد و خصوصاً اين طبقه، اين طبقه‏اى كه مى‏خواهند مردم را ارشاد كنند، اينها بايد اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، يعنى شمائى كه مردم را تحذير از دنيا مى‏كنيد، اگر خداى نخواسته خودتان‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 46

توجه‏تان به دنيا باشد و حريص بر دنيا، مردم ديگر از شما باور نمى‏كنند، بلكه انحرافات در آنها پيدا شود. آن كلمه‏اى كه آن حاجى گفته است كه شايد در پشت كتاب يك چيز ديگرى باشد، اين تكان دهنده است. اگر خداى نخواسته به واسطه اعمال روحانيون، در عقايد بعضى اشخاص ضعيف كه هستند، سستى پيدا بشود، آنوقت اين چه مصيبتى است كه ما تحملش را بايد بكنيم. اين يك باب واسعى است كه در حوزه‏ها بايد اشخاص متقى و اشخاص آشناى به حقايق اسلام، طلبه‏ها را تربيت كنند و آقايانى هم كه در بلاد هستند دوستان خودشان را، طلبه‏هائى كه در آنجا هستند، جوان هائى كه آنجا هستند، آنها را ارشاد كنند به اينكه مبادا خداى نخواسته يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقيدتى در مورد مردم بشود. شمائى كه براى هدايت مأمور شديد و خودتان را در سنخ اشخاصى كه ارشاد مى‏كنند مردم را، وارد كرديد، مبادا خداى نخواسته به واسطه اعمال (اعمال بعضى) عكس آن مطلبى كه در ايده شماست تحقق پيدا بكند. اين يك مطلب است كه البته دانيد كه طولانى است و محتاج به اين است كه همه در آن توجه كنند.

اختلاف ريشه‏اش حب نفس است

مطلب ديگرى كه باز انسان را مى‏ترساند كه خداى نخواسته مبادا اين انقلاب به واسطه اين مطلب صدمه ببيند و بدانيد كه مى‏بيند اگر خداى نخواسته بشود و او اين است كه بين آقايان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض كنيد كه كاميونداران و آنهائى كه شغل‏هاى مختلف دارند، اگر اختلافى در بين آنها وارد بشود، به صنف ديگر سرايت نمى‏كند. كاميوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هيچ كارى ندارند، سرايت هم نمى‏كند، اما اگر - در سنخ - در صنف ما اختلاف پيدا بشود، اين اختلاف به بازار هم كشيده مى‏شود، به خيابان هم كشيده مى‏شود، براى اينكه شما هادى مردم هستيد، مردم توجه دارند. قهرا يك دسته دنبال شما، يك دسته دنبال آن كسى كه با شما مخالف است و يك وقت مى‏بينيد كه در همه ايران يك اختلافى از ناحيه ما پيدا شده است، مائى كه همه دعوت مى‏كنيم به اينكه مردم با هم باشند. اتحاد كلمه ملت را به اينجا رسانده است، خودمان اختلاف پيدا كنيم! و اين را من به شما عرض كنم، ما و شما نبايد خودمان را بازى بدهيم. اختلاف ريشه‏اش از حب نفس است. هركس خيال مى‏كند كه من براى خدا اين آقا را باهاش اختلاف مى‏كنم، يك وقت درست بنشيند در نفس خودش فكر كند ببيند ريشه كجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد. ريشه همان شيطانى است كه آن حب نفس انسان است و اين اختلاف اگر - در بين - خداى نخواسته در بين آقايان پيدا بشود، در هر شهرى كه پيدا بشود قهرا اين اختلاف به بازار مى‏كشد، به خيابان مى‏كشد و آن چيزى كه اين جمهورى را حفظ كرده وحدت و انسجام اين جمعيت است. يعنى ملت همه با هم بودند كه توانستند يك همچو معجزه‏اى را ايجاد كنند. اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها يك وقت اختلاف به بازار هم بكشد كه خواهد كشيد، به خيابان‏ها هم بكشد، به اصناف ديگرى هم بكشد، اين تمام وزرش به گردن ماست. اينكه شما خيال كنيد كه من نه براى خدا اين آقا را

صحيفه نور ج 18 صفحه 47

مثلاً به او چه مى‏كنم، اين اشتباه است براى خدا نيست. انسان گول نفس اماره خودش را مى‏خورد و گول شيطان را مى‏خورد. گول مى‏خورد به اينكه چيزهايى كه در ديگران است هى به نظرش آيد خيلى بد است، خيلى كار بدى دارد مى‏شود، دارد اسلام از بين مى‏رود، براى اينكه يك قاضى در فلان جا چه كرده. اين براى اسلام نيست. نبايد ما خودمان را گول بزنيم. بنشينيد آخر شب فكر كنيد. محاسبه يكى از امورى است كه در سير انسانى بايد باشد كه در آخر شب فكر كند به اينكه ( نمى‏گويم در من هست، من هم پايين‏تر از ديگران) حساب كند انسان به اينكه تو امروز كه با اين آقا اختلاف دارى و حالا شديد دو دسته، يك دسته دنبال آن آقا، يك دسته دنبال آن آقا، ريشه‏اش چى است؟ براى خداست؟ اين عيبى كه شما در او مى‏گوييد، در خودتان نيست؟ اين چيزى را كه در ديگران بزرگ مى‏شماريد و در خودتان هر چه مى‏توانيد كوچكش مى‏كنيد و پرده پوشى مى‏كنيد، اين عمل شيطانى نيست؟ اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافى كه من شك ندارم در سر دنياست، نه براى خدا، اگر اين اختلافات موجب اختلاف بين مردم بشود و موجب اين بشود كه شكست بخورد جمهورى اسلامى و تا قرن‏ها نتواند سرش را بلند كند، اين جرمى است كه خدا مى‏بخشد برما؟ بايد توجه بكنيم ما. نبايد ما هى به خودمان مغرور بشويم و حسن ظن به خودمان داشته باشيم كه اين مائيم كه چه هستيم و ديگران نيستند. بايد به ديگران ما حسن ظن داشته باشيم و اعمالشان را حمل به صحت بكنيم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشيم و اعمالمان را تفتيش بكنيم كه براى چى است، چرا من اشكال مى‏كنم. آنهائى كه به جمهورى اسلامى اشكال مى‏كنند بايد بين خودشان و خدا بنشينند يك وقتى فكرش را بكنند كه امروز آيا اسلام بيشتر در ايران ظهور دارد يا زمان طاغوت؟ امروز آيا مظاهر اسلامى بيشتر است يا در زمان طاغوت؟ اگر اشكال كردند و گفتند اصل جمهورى اسلامى كذاست، اين ريشه‏اش يك ريشه شيطانى است كه در قلب انسان هست، خودش هم نمى‏فهمد، خيال مى‏كند براى خدا دارد جمهورى اسلامى را تضعيف مى‏كند، و اين اشتباهى است كه انسان دارد مگر اينكه انسان واقعاً مراقب خودش باشد، محاسبه كند از خودش، مجاهده بكند تا بتواند تشخيص بدهد كه من كه دارم اين حرف را مى‏زنم خودم اگر چنانچه به جاى آنها بودم، همه چيز را خوب مى‏دانستم؟ پس ريشه ريشه نفسانى است. يك آقاى محترمى كه يك وقت پيش من در خيلى وقت پيش از اين آمده بود، من ديدم تمام فرمايش آقا راجع به جمهورى اسلامى اين است كه به فتواى من گوش نمى‏دهند، به حكم من گوش نمى‏دهند. ميزان حكم من است، نه ميزان حكم خدا. و اين يك مرضى است كه در همه هست مگر اينكه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمى‏دارد، مگر اينكه خود انسان وسايلش را فراهم كند. نمى‏شود نشست كه من را خدا مهذب كند. خدا وسايل تهذيب را در اختيار ما گذاشته است و تهذيب عملى است كه ما بايد انجام بدهيم. اين محول به كسى نيست، به خود ماست، من از اين دو جهت نگران هستم. يك جهتى كه قبلاً عرض كردم كه زى طلبگى در بين ما ضعيف بشود يا از بين برود. يك جهت ديگر هم اينكه مبادا خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود، كه هر دوى اينها از باب اينكه شما در جايى واقع شديد كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد مى‏خواهيد بكنيد مردم را، مبادا يك‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 48

وقتى به واسطه خارج شدن ماها از زى طلبگى مردم را از ما منصرف كنند و انصراف از روحانيت منتهى مى‏شود به انصراف از اسلام. و مبادا به واسطه اختلافى كه گاهى بين ماها فرض كنيد پيدا شود، اختلاف كشيده بشود به جاهاى ديگر و موجب بشود به اينكه يك وقت ملت دو دسته بشوند. يك دسته از اين، هر شهرى دو دسته بشوند، يك دسته طرفداران آن آقا، يك دسته طرفداران آقا، و فراموش بكنند آن چيز را خداى تبارك و تعالى را و فراموش بكنند انقلاب را. اين دو تا مطلبى است كه من نگرانش هستم و بسيار از اينها گاهى رنج مى‏برم كه مى‏شنوم مثلاً در فلان جا بين فلان و فلان اختلاف هست و بدانيد كه اختلاف، اختلاف سر اسلام نيست. اختلاف سر من هست من اسلام را بايد تقويت كنم. اسلامى كه من تقويت كنم قبول دارم. اسلامى كه رفيق من تقويت كند نه، او را من قبول ندارم. اين در باطن ذات آدم هست ولو نگويد نم گويد البته اما در باطن ذات انسان اين دو مسأله هست. مگر خداى تبارك و تعالى توفيق بدهد به انسان كه خودش را مهذب كند.

در تعيين رهبرى حق را ملاحظه كنيد، آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست

و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به شما آقايان كه برگزيده اين ملت هستيد براى اين مسأله‏اى كه در قانون اساسى است و براى تعيين رهبر و شوراى رهبرى يا شوراى رهبرى توجه به اين معنا بسيار داشته باشيد كه آيا تعيين فلان آدم كه در ذهن من است، براى خدا من مى‏خواهيم تعيين كنم يا چون دوست من است، چون رفيق من است؟ و آن كه مى‏گويد اين صلاحيت ندارد، براى خدا دارد اين حرف را مى‏زند يا براى اينكه مثلاً رقابتى با او دارد؟ شك نكنيد كه مسأله ما نبايد پيش خودمان به خودمان تعميه كنيم. شك نكنيد كه اينها ريشه‏اش اصل اصل ريشه‏اش در نفس انسان است و انسان تا آن دم آخر، آنوقتى هم كه مى‏خواهد بميرد اين ريشه هست، آنوقت بيشتر هم شايد ظاهر بشود. يكى از علماى قزوين رحمة الله گفتند كه من رفتم بالاى سر يك كسى كه محتضر بود. گفت به من كه آن ظلمى را كه خدا به من كرده است هيچ كس به هيچ كس نكرده، براى اينكه من اين بچه‏ها را با ناز و نعمت بزرگ كرده‏ام، حالا دارد من رابرد. و اين مسأله خطرناك است براى انسان، خطر جدى دارد براى انسان كه انسان گمان كند شيطان از او دست بر مى‏دارد در آخر عمر. از حالا، حالا كه فرصت هست وقتى پير مرد شديد مثل من ديگر نمى‏توانيد كارى بكنيد از حالا كه جوان هستيد و قواى جوانى محفوظ است جديت كنيد به اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد. همه گرفتارى روى همين هواى نفس است. در تعيين رهبر، در تعيين رهبرى، نه دسته بندى باشد كه خير، ما مى‏خواهيم آن كسى كه با ما دوست است باشد، و نه اشكال باشد به اينكه اين چون با من خيلى دوست نيست، نباشد. حق را ملاحظه كنيد. آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست مسأله مهم است، اهميت حياتى دارد مساله، اين مسأله مهم الان در عهده شما آمده است. شما قبول كرده ايد اين را و اين مسأله مهم را بايد با توجه به خدا، استغاثه به خداى تبارك و تعالى كه نبادا

صحيفه نور ج 18 صفحه 49

خداى نخواسته لغزشى در انسان پيدا بشود و خودش هم توجه به آن نكند از باب اينكه ستاره‏هايى بين انسان و نفس اماره‏اش هست. با اخلاص به خداى تبارك و تعالى و خالى كردن ذهن از همه امور، در اين امر، در اين امر خطير كه اگر لغزش در آن پيدا بشود ممكن است لغزش در جمهورى اسلامى پيدا بشود و مى‏شود و آنوقت به عهده شما آقايان است. اين يك تكليف الهى است به عهده تان آمده و قبول كرديد. وقتى قبول كرديد، بايد از عهده‏اش براى خدا بر آئيد و هر چه فكر مى‏كنيد راجع به اين مسأله براى خدا باشد. شايسته‏تر را، نه آن كه با من دوست‏تر است. آن كه براى اسلام بهتر است، آنهائى كه براى اسلام بهترند. و البته ما حسن ظنى كه به آقايان داريم و بسيارى از آقايان را از نزديك هم مى‏شناسيم، همين معانى را اميدواريم كه آقايان به وجه شايسته عمل كنند و موفق باشند و انشاءالله خداى تبارك و تعالى همراهى كند با شما و شما را هدايت كند به يك راهى كه رضاى اوست. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد. و از همه شما من ملتمس دعا هستم.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 51

تاريخ: 11/5/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشكل از كاركنان راه آهن، هواپيمايى و ادارات مختلف اين وزارتخانه، كاركنان وزارت نيرو و مديران كل آموزش و پرورش سراسر كشور

خاصيت حكومت محرومين است كه از اين ابرقدرت‏ها نمى‏ترسند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا با هم ملاقات كنيم و بعضى مسائل را عرض كنم. مسائلى كه آقا فرمودند راجع به خدمت‏هائى كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام داده‏اند و همين طور خدمت‏هايى كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانه‏ها، اينها از آثار حكومت مستضعفين است. در طول تاريخ، اسكلت حكومت، چه اصل حكومت و چه مجلس‏ها از وقتى كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمى در دوره اول و همين طور ارتش و ساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف و اعيان تشكيل مى‏دادند از اين جهت اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مى‏گذرد نداشتند، نمى‏توانستند بفهمند كه مستمند يعنى چه. فكرشان اصلاً در اين قضيه هيچ وقت وارد نمى‏شد. كسانى كه از اول كودكى تا آنوقتى كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگرى هم ما داريم كه قشر مستمند است نمى‏كردند. اگر هم يك وقتى هم در ذهنشان مى‏آمد، عبور مى‏كرد. فكراين نبودند كه‏اين طبقه‏هم يك موجوديتى دارد و بايد براى موجوديت اينها هم فكرى كرد. و لهذا در طول تاريخ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهى و در اين تاريخى كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضى‏تان هم زمان رضاخان را ادراك كرديد، مى‏بينيد كه حكومت، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسى يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيداشد، در يك اقليت بسيار ضعيف بودند كه در مقابل آن جمعيت كثير نمى‏توانستند كارى انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافى اين است كه به مردم نرسند. ولهذا تمام اين روستاهاى ايران تقريباً از همه مواهبى كه بايد به دست حكومت‏ها تحقق پيدا كند براى اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققى پيدا نكرد. كمى بوده است، آنها هم روى يك مطالبى كه بازپاى مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستائى بود كه يكى از اشراف مالك او نبود يا يكى از از حكومت افراد حكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبى بود كه الان هم در اكثر روستاهاى ما كمى رفته است و مشغولند كه برود، بهدارى ابداً نبود، راه نبود، به طورى كه اگر يكى‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 52

مريض مى‏شد، يك زنى مى‏خواست وضع حمل بكند، در آنجا اسبابش فراهم نبود، مى‏خواستند بياورند به يك شهرستانى، از باب اينكه راه نبود، بين راه، مريض يا آن زن بدبخت تلف مى‏شد يا كمى‏اش مى‏رسيد به معالجه.

اين وضع حكومت اشرافى در جهان است. يكى از نعمت‏هاى بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت، حكومت مستضعفين است، حكومت محرومين است يعنى آنهائى كه در راس حكومت واقع شدند وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده. رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است. رئيس دولتش يك بازارى است كه پدرش الان هم بازارى است ظاهراً ، از بازار آمده است و رئيس دولت شده و وزراى ديگرش هم همين طور، وكلاى ديگرش هم، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دست‏اندركاران چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصى كه در آنوقت‏ها، در زمان شاهنشاهى كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمى‏بينيد و خاصيت يك حكومت محرومين، مستضعفين و حكومت مردمى اين است كه هم مجلسش مى‏فهمد مستضعفين و محرومين يعنى چه، هم حكومت و وزرا مى‏فهمند كه يعنى چه، هم رئيس جمهور و رئيس مجلس‏اش مى‏دانند كه اين محروميت يعنى چه، براى اينكه خودشان لمس كرده‏اند، خودشان لمس محروميت را كرده‏اند اينها مى‏فهمند كه نادارى يعنى چه و محروميت يعنى چه. ولهذا خاصيتى كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضى‏اش را عرض مى‏كنم. يكى اينكه چون احساس كرده‏اند محروميت را، به فكر محرومين‏توانند باشند. مى‏توانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكده‏اى مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبت‏هائى است، براى اينكه راه نيست بايد با الاغ مثلاً با اسب بياورند، اينها مى‏فهمند اين يعنى چه، در ذهنشان اين معنا مى‏آيد. اينها مى فهمند كه محروميت از حيث بهدارى و درمانگاه يعنى چه. اينهافهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعنى چه. اينها از باب اينكه خودشان لمس كرده‏اند اين مسائل را، مى‏توانند بفهمند. به خلاف آن قشرى كه سابق متكفل اين امور بود نمى‏توانستند بهمند. يعنى يك كسى كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبرو بوده، اين وقتى بزرگ شد خيال مى‏كند همه چيز همين است. نمى‏تواند ادراك كند كه يك طبقه‏اى هستند كه نان ندارند، يك طبقه‏اى هستند كه نمى‏توانند زندگى كنند. اين يكى از خاصيت‏هاى حكومت محرومين و مستضعفين است. يكى از خاصيت‏هاى بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرت‏ها نمى‏ترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام پائين بيايم و نبادا يك لطمه‏اى به اشرافيت من بخورد، اين خوف، اسباب اين مى‏شد كه نسبت به زير دست‏ها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ، در طول تاريخ از كسانى بود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مى‏كرد (به حسب نوع البته) ولى وقتى مواجه مى‏شد با يك سفارتخانه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 53

خارجى كمال ذلت را داشت. اين خاصيت اشرافيت، به اصطلاح اشرافيت يك معنائى است كه آنها داشتند و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدرى رفتار مى‏كردند. از قرارى كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتى كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا كرد و ديدند خارجى‏ها كه نمى‏توانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمى‏خورد گفتند (از بعضى اشخاصى كه نقل كردند كه از خود آنها بودند و حاضر قضيه بودند) كه وقتى از طرف آمريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايد ديگر برويد، او همانطور كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد. اينقدر عاجز بود اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را دارد كه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاى اداره دولت ما يك درشتى بكند يك سيلى مى‏خورد. در حكومت حكومت‏هاى سابق تعقل نمى‏كردند كه مى‏شود يك سفارتخانه آمريكايى با يك سفارتخانه شوروى را باهاش اين رفتارى بكنند كه در حكومت محرومين شد. تعقل اين مطلب براى آنها امكان نداشت. امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمى‏دهند. آمريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مى‏دهد بر حكومت‏هاى قلدرى، همه فرمان مى‏برند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتناء به او نمى‏كند. در اين قضيه‏اى كه راجع به نفت ايران صدام يا يكى از وزراى او گفته بودند كه ما نفت ايران را مى‏زنيم و طياره‏هائى از فرانسه مثلاً مى‏گيريم و نفت ايران را مى‏زنيم، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطى بكنيد ما نفت را به روى همه كشورهاى خارجى‏بنديم، و اين يك واقعيت است. آمريكا از آن طرف دنيا نشسته مى‏گويد كه ما حفظ امنيت اين خليج را مى‏كنيم، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران. بايد آمريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاى خودش مثل صدام و امثال اينها را به جاى خودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مى‏توانند يك ضرب شستى وارد كنند. ايران حكومت مردم است، حكومت مردمى ديگر نمى‏تواند بترسد از اينكه آمريكا چى مى‏گويد. حكومت مستمندان است، حكومت مستضعفان است. اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مى‏دهيم. مقام نيست تو كار، هيچ يك از ما به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامى داريم و مقام فروشى بكنند و هيچ كدام هم يك زندگى اشرافى ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حكومت ايمان است، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين آمريكا و امثال آمريكا تصور نكنند كه با يك كلمه‏اى كه در سابق، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مى‏گفتند در اينجا اطاعت مى‏شد، حالا هم آن هست نخير حالا آن نيست حالا اگر يك سفيرى از شما نسبت به يك نفر از كارمندهاى ما بخواهد يك جسارتى بكند غايت امر اين است كه او را بيرونش مى‏كنند (اگر در همين جا تربيتش نكنند). حكومت، حكومت محرومين است. محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مى‏زديد و آنها جا مى‏خوردند. اينها حكومت توده است، توده مردم است، محرومين است، بازار است، خيابان است و

صحيفه نور ج 18 صفحه 54

كارگرانند و كشاورزان. حكومت مال اينهاست. يك همچو حكومتى، يك همچو بافتى كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جورى است كه خوف تويش نيست. از چى بترسند؟ بترسند شهيد مى‏شوند؟ بسيارند، بسيارى هستند كه آرزوى اين كار را مى‏كنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامى تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند نمى‏دانم پارك‏ها و نمى‏دانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركى دارند، نه دهى دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مى‏ترسد و نه از آن ابرقدرت مى‏ترسد و از جنگ هم نمى‏ترسند. شما خيال مى‏كنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگى پيش مى‏آمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و در جبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توى دهنى بزنند به آمريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست، اين تو دهنى به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزى است كه مردم ما از جنگ نمى‏ترسند، براى اينكه از جنگ براى چه بترسند؟ از جنگ مى‏ترسند كه بيايد كسى در بين بلادشان چه بكند؟ اينها بيرونشان كردند و كسى نمى‏تواند وارد بشود در اينجا. از كودتا بترسند؟ كى كودتا بكند؟ كى مى‏تواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشورى كه همه افرادش مجهز هستند براى مقابله، حتى خانم‏هاى پشت پرده. اين هم يكى از خاصيت‏هائى است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه نمى‏توانند بزرگى بفروشند به حكومت ايران. پيش‏تر حكومت مال سفارتخانه‏ها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت آمريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمى‏تواند يك حرفى بزنند كه به يكى از كارمندهاى ما بر بخورد، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمريكا باشد و چه سايرين. حكومت مردم اين است خاصيت‏اش در مقابل حكومت اشرافى، حكومت مردمى يكى از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست. يكى از خاصيت‏اش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبت‏ها به سر او مى‏آمد؟ مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتارى پيدا بكند اين مردمند كه رفع مى‏كنند گرفتارى را. اگر جنگ براى دولت پيش آيد، اين مردمند كه جبهه‏ها را پر مى‏كنند و پشت جبهه‏ها را هم خدمت مى‏كنند در پشت جبهه‏ها، اين خاصيت حكومت مردمى است. امروز مجلس چون مجلس مردمى است، اين مجلس مردمى مى‏تواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمى‏توانست كه به فكر محرومين باشد براى اينكه محروم تويش نبود اگر هم بود يكى دوتا بود كه كارى از او نمى‏آمد. اما امروز مجلس مجلسى است كه محروميت كشيده‏اند اهل اين مجلس و در آنها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبرى نيست. يك همچو مجلسى‏تواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسى پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكى از خاصيت‏هاى بزرگ حكومت مردمى است كه خوف اينكه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمى‏توانند امروز آن فرمانفرمائى كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مى‏كردند امروز هم بكنند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 55

حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج ايران را بگيرد

امروز ديگر خريدار ندارد آن حرف‏ها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج و اينهائى كه حكومت‏هائى در كشورهاى اسلامى دارند توجه بكنند به اينكه ما براى چندمين بار به آنها سفارش مى‏كنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدار مى‏شوند كه وقت گذشته است. يك روز دولت حجاز به خود مى‏آيد كه مسأله ديگر گذشت. از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيرى از حجاج ايران يك مسأله‏اى نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امرى را انجام بدهد. حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج را بگيرد، لكن اشكالتراشى مى‏كند و اين اشكالتراشى يك روزى بيدار مى‏شوند كه وقت گذشته است و ديگر نمى‏توانند عذرخواهى كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمائى كه مى‏گوئيد ما خدمتگزار بيت هستيم و شمايى كه در يك كشورى واقع شديد كه خانه خدا در آن كشور است، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليددار خانه خدا هستيد. خانه خدا مال مسلمين است. مستشارهاى آمريكا در حجاز به طور رفاه زندگى مى‏كنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مى‏دهند، لكن حجاج ايران مضر است براى آنها. معلوم است چرا مضر است، براى اينكه وقتى يك حكومتى سرسپرده يك دولتى شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مى‏گوئيم چرا سرسپرده باشيد. ما مى‏خواهيم كه حكومت هاى اسلامى سر بلند باشند، آقا باشند بر دنيا همانطورى كه حكومت ايران امروز هست. چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد در مقابل امريكا كه جرات اينكه يك، كس ديگرى در مكه نسبت به امريكا يك كلمه‏اى بگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمه‏اى بگويد، اين جرأت را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ حجاج ايران تمام حجاجش را مى‏فرستد يا اصلاً نمى‏فرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مى‏كنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمن‏هاى اسلام و دشمن بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مى‏كنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى كنند. حال صدام را مشاهده كنند. صدام از همه حكومت عراق از همه حكومت هاى منطقه قويتر بود و امروز همچو ذليل شده است كه نمى‏داند چه بكند و دست گدائى به اين ورو آن ور دراز مى‏كند و فايده ندارد. من به حكومت‏هاى اطراف خليج و به حكومت‏هاى منطقه هشدار مى‏دهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ايران همانطورى كه به دست خود مردم اداره مى‏شود عراق هم اين طور باشد و حكومت اسلامى براى همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالى آمريكا.

بايد تجديد نظر بكنند در حرفهاى خودشان. ننشينند در كاخ‏هاى بزرگ خودشان و خيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مى‏توانيم چه بكنيم. خدا نكند كه امسال حجاج ايرانى نروند به مكه و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام و مسلمين انفجار در آنها حاصل بشود و ديگر نه

صحيفه نور ج 18 صفحه 56

از شيخى وجود پيدا بشود و نه از بستگان آمريكا. به خود آئيد و توجه كنيد كه اين قضيه، قضيه اسلام است، مخالفت صريح با قرآن است. آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مى‏تواند حكومت اسلامى داشته باشد و كليددار مكه باشد؟ بنابراين من باز هم از باب اينكه مى‏خواهيم با همه مسلمين، با همه دولت‏ها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم، از آنها مى‏خواهيم كه تجديد نظر بكنند در افكار خودشان آن روزى كه شما گرفتار بشويد آمريكا به دردتان نمى‏خورد همانطورى كه امروز صدام آمريكا به دردش نمى‏خورد هى مى‏گويد ما بى‏طرفيم. نمى‏تواند بگويد من هم طرفم. اصلاً اينها مى‏خواهند يك دسته‏اى را به جان هم بريزند و استفاده‏اش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاى خودشان را به كشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر ديگران. ساير حكومت‏هاى منطقه بيدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارك و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طريق اسلامى برگردند، خداى تبارك و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احكام خدا هستيم.

اميدوارم انشاءالله اين قشر مؤمن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را، حكومت اسلامى را توفيق بدهد كه خدمت بكنند به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايى كه در وزارتخانه‏ها هستند و چه آنهايى كه در مجلس هستند، خودشان را خدمتگزار اين ملت بدانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 57

تاريخ: 12/5/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استانداران سراسر كشور

استانداران و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مطالبى مى‏گويم گرچه تكرارى است لكن لازم است تكرار و سفارش شود، و آن دو مطلب است. يكى اينكه با روحانيون بسازيد. من به روحانيون هم اين سفارش را بارها كرده‏ام، ولى چون شما امروز اينجا هستيد به شما تأكيد مى كنم. شما با ساختن با روحانيون مردم را با خود كنيد، در اين صورت آسيب نمى‏بينيد زيرا آسيب از ناحيه اختلاف پيش مى‏آيد. شما و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشيد. شما مى‏دانيد تا به حال هر كارى انجام گرفته است از اتفاق بوده است، پيشبردمان از توافقى بوده است كه بين تمامى اقشار است. خارجى‏ها هم اگر بخواهند كارى كنند، اول بين خود ما اختلاف مى‏اندازند و از اين راه فساد ايجاد مى‏كنند بعد از آنكه اختلاف شد لطمه وارد مى‏آورند، مستقيماً كه دخالت نمى‏كنند. و ما براى حفظ اسلام مكلف و مسؤوليم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است، تفاهم بين همه اقشار، بين مردم با روحانيون، روحانيون با استاندارها، استانداران با مردم و روحانيون، و اين تكليفى است الهى كه بايد جواب آن را بدهيم.

بايد تمام استاندارها پشتيبان دولت باشند

مطلب دوم اينكه بايد تمام استاندارها در هر جا كه هستند پشتيبان دولت باشند. امروز استاندارها بايد نخست وزير را، دولت را و مجلس را تقويت كنند كه اگر خداى نخواسته اختلاف كنند موجب شكاف شود و صدمه به اسلام وارد مى‏شود. و اگر صدمه به اسلام وارد شد خداى نخواسته موجب مى‏شود كه ديگر اسلام به اين زودى‏ها سر بلند نكند. آنهائى كه از اسلام سيلى خورده‏اند و تشخيص داده‏اند كه اسلام است كه ملت‏ها را نجات مى‏دهد، اگر سربلند كنند و به اسلام صدمه وارد كنند ما چه جوابى داريم؟ بايد استاندارها از نخست وزير و دولت و همه وزرا پشتيبانى كنند. شما بايد خودتان با هم باشيد و پشتيبان همديگر. من باز تأكيد مى‏كنم كه اگر سران با هم خوب باشند، اين كشور صدمه نمى‏بيند. و اگر صدمه‏اى اين كشور ببيند از اختلاف سران است. همانطور كه شارع مقدس فرموده، بايد دولت، مجلس و قوه قضائيه احساس كنند كه يك تكليف دارند و آن اينكه اختلاف نداشته باشند. امروز اختلاف موجب مى‏شود به جبهه‏ها سرايت كند و اگر خداى نخواسته سرايت كرد، مصيبت پيش

صحيفه نور ج 18 صفحه 58

مى‏آيد. امروز تقريباً هيچ كس با ما موافق نيست و آنهائى كه موافق هستند فقط اظهار است. معذلك پاسدارها و ارتشى‏ها و بسيجى‏ها و ساير نيروها توانسته‏اند اين پيروزى‏ها را به دست آورند. اين براى اين است كه بين آنها اختلاف نيست. اختلاف روحانيون با استاندارها و يا با خودشان، به مردم سرايت‏كند و در جبهه‏ها منعكس مى‏شود، آنوقت نمى‏توانيد مصيبتى را كه از اين ناحيه پيدا مى‏شود ارزيابى كنيد و مصيبت بزرگ اين است كه در اين صورت اسلام نمى‏تواند سربلند كند. بايد متوجه باشيد كه اين يك تكليف است كه همه با هم باشيد تا اين بار را به آخر برسانيد. خوب خدمت كنيد، به مستضعفان برسيد. شما در دوردست‏ها مسؤوليت داريد به مستمندان كه در طول تاريخ زير فشار و زحمت بودند برسيد و جديت نمائيد تا راه چاره‏اى كه آنها را به جائى برساند پيدا كنيد. در عمران و راهسازى براى آنان جديت كنيد. امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشينان كه ولينعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداى تبارك و تعالى كمتر خدمتى است كه به‏اندازه خدمت به زاغه نشينان فايده داشته باشد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 59

تاريخ: 17/5/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيون‏هاى نفت و ارشاد و هنر اسلامى مجلس شوراى اسلامى

اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود تا آخر هم مشكلات ما حل نمى‏شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه به اينجا تشريف آورده و مسائل و مشكلات را با يكديگر در ميان مى‏گذاريم. عمده اين است كه ما به وضعيت خودمان و وضعيت انقلاباتى كه در دنيا واقع مى‏شود توجه كنيم. يك وقت مملكتى است كه انقلاب مى‏كند و پشت سرش شوروى و آمريكا و امثال اينها هستند كه اين انقلاب، انقلاب ديگرى است. و يك وقت كشورى است همانند ايران كه انقلاب مى‏كند و خودش را از همه قدرت‏هاى شرق و غرب كه مى‏خواهند در آن تصرف كنند جدا كرده است. معذلك مى‏بينيم آنها كه پشت سرشان قدرت‏ها بوده‏اند و انقلاب كرده‏اند وضع‏شان بسيار بدتر از ماست. و با اين دو خاصيت اگر شما بخواهيد كه شب بخوابيد و صبح بيدار شويد كه همه امور درست شده باشد اين يك امر غيرممكن است و اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود، تا آخر هم مشكلات ما حل نمى‏شد و چون اسلامى است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند، عليرغم تبليغات دامنه‏دار و جنگ و مشكلاتى كه بر عليه ما تحميل كرده‏اند معذلك ايران در اين چند سال كه انقلاب كرده است با استقامت سرجاى خود ايستاده و به پيش‏رود و وظيفه آقايان وكلا اين است كه هرجائى كه گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند كه فورا رفع بشود.

مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد

و مهم اين است كه مجلسى‏ها با هم و با دولت و ساير مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استيضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مى‏كند تا با الفاظ نيش‏دار و مقابله كردن با يكديگر. لذا بايد نطق‏هاى قبل از دستور يا مسائلى كه در مجلس واقع مى‏شود همانند خطبه‏هاى نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقايان در صحبت‏هايشان اين احساس را داشته باشند كه براى مصلحت جامعه حرف مى‏زنند، نه براى مقابله. خودشان را يك واعظ حساب بكنند كه مى‏خواهند مردم را موعظه كنند و مردم همه احساس كنند كه اين آقايان خير و

صحيفه نور ج 18 صفحه 60

صلاح آنها راگويند.

مسأله‏اى كه روى آن پافشارى مى‏كنم اين است كه امروز همه جوان هاى ما موظفند جبهه‏ها را گرم نگه دارند

من از مسائلى كه شما گفتيد مطلعم لكن مشكلات بايد به تدريج متحول گردد ولكن الان مسأله بزرگ ما جنگ است كه مشاهده مى‏كنيد كه تقريباً در اكثر جبهه مشغول آن هستيم و بايد الان تمام كوشش‏مان را به كار بيندازيم كه اين جنگ را به پيروزى برسانيم كه اگر خداى نخواسته اين جنگ به پيروزى نرسد و شكستى پيش آيد خيال نكنيد كه اين شكست براى ايران است، بلكه براى همه مستضعفين جهان واقع مى‏شود. الان چشم‏هاى همه مردم دنيا به ايران دوخته شده كه در جنگ چه مى‏كند و همه آقايان بايد توجه داشته باشند و من به همه مردم كشور و به همه جوان‏ها عرض كنم جنگى كه الان در كار است، جنگ سرنوشت ساز ماست. جنگى است كه يك طرف آن دشمن با همه تجهيزات و پشتيبانى همه قدرت‏ها به ميدان آمده و اين طرف ما هستيم كه از قدرت‏هاى بزرگ بريده، به خداى تبارك و تعالى توجه داريم. لذا اين جوان‏هاى ما هستند كه بايد اين سرنوشت را به آخر برسانند و اين جوان‏هاى ايران هستند كه بايد تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمدالله رزمندگان ما در همه جا پيروزند و شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته صدام پيروز بشود با اهل اين كشور چه خواهد كرد.

اين سهل است در مقابل اينكه اسلام سيلى بخورد و نتواند به اين زودى‏ها سربلند كند بار ديگر من به همه اهالى كشور تأكيد مى‏كنم كه امروز بايد توجه به اين جنگ زياد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام كفر ايستاده است و ما اگر جائى را فتح كرديم نبايد غرور پيدا كنيم بلكه بايد اين فتح را تا آنجا دنبال كنيم و ادامه دهيم كه متجاوز سرجاى خودش بنشيند يعنى متجاوز از بين برود. خسارت جانى قابل جبران نيست ولى آنهمه خسارات مالى كه به اين كشور وارد شده است بايد بدهند. و من مسأله‏اى كه روى آن پافشارى مى‏كنم اين است كه امروز همه جوان‏هاى ما موظفند جبهه‏ها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ برادرانشان كه در حال جنگ هستند كه اگر مسأله جنگ حل بشود و انشاءالله با پيروزى كامل به آخر برسد، مسائل ديگر مسائل فرعى است و حل آن بسيار آسان است و خود مردم كارها را اصلاح كنند و دولت هم دستش باز مى‏شود و گرفتارى‏ها را رفع مى‏نمايد. و ما در مسأله جنگ و سايرامور بايد با هم باشيم و اگر با هم بوديم كارها به پيش مى‏رود. بحمدالله مجلس اختلافى ندارد و قريب به اتفاق مجلس افراد صالحى هستند كه بايد بين خودشان و ديگران و ساير قوا تفاهم ايجاد كنند و دولت و جبهه‏ها و قواى مسلحه را تأييد و تقويت نمايند و مردم را ارشاد كنند كه به نيروهاى مسلحه كمك كنند، چه در پشت جبهه و چه در جبهه‏ها و بحمدالله تا به حال اين كار را كرده‏اند.

و من از شما آقايان و از مردم تشكر مى‏كنم كه در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها حضور دارند و به

صحيفه نور ج 18 صفحه 61

خاطر اسلام خدمت مى‏كنند. اميدوارم مشكلات با همت آقايان و تأييد خداوند تبارك و تعالى به زودى رفع شود و همه شما موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page
 ::w8:

afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 63

تاريخ: 20/5/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، معاونين و مديران كل اين وزارتخانه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در آسيا و اقيانوسيه

ايران كه براى خدا قيام كرده است، مى‏بينيم كه چگونه پايدار است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اما راجع به مصيبتى كه به وسيله صدام به ايران وارد شد به همه اهالى ايران بخصوص گيلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسليت عرض كنم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه آنها را با اولياى اسلام محشور گرداند و به مجروحين اين جنايت بزرگ شفا عنايت كند.

نكته كه بايست عرض كنم اين است كه صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات مى‏تواند صلح را بر ما تحميل كند، و حال اينكه هر يك از جنايات او را از صلح دور و ما را مصمم‏تر مى‏كند. ايران كه براى خدا قيام كرده است مى‏بينيم كه چگونه پايدار است و اگر بر فرض باطل كسى خيال مى‏كرد كه بايد صلح كرد، با اين جنايات، ديگر هيچ عاقلى چنين فكرى نمى‏كند، براى اينكه خانواده‏هاى شهدا و اشخاص مصيبت ديده در مقابل آنان مى‏ايستند الان هم كه مشاهده مى‏كنيد همين مصيبت ديدگان هستند كه فرياد جنگ، جنگ سر مى‏دهند. جنايتكار در اثر زيادى جنايت نمى‏تواند از جرم فرار كند. ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار مى‏دهيم كه هر جنايتى كه مى‏كنند به نامه اعمالشان اضافه مى‏شود و در مقام بازخواست بايد جبران كنند. اين نحو جنايات اسباب سستى خانواده‏هاى شهدا نمى‏شود. صدام كه در ميدان جنگ شكست خورده است، با بمباران مردم بيگناه نمى‏تواند از مسؤوليتى كه دارد فرار كند. از قرار اطلاع بمب‏هاى خوشه‏اى در گيلانغرب به كار برده‏اند، اين كارها موجب مى‏شود تا هم به جناياتشان افزوده شود و هم به خساراتى كه بايد بپردازند و به فرض كه بماند (كه اين فرض هم صحيح نيست) بايد از عهده تمامى اينها برآيد و آنهائى كه او را همراهى مى‏كنند بايد به محاكمه كشيده شوند و آن روز دور نيست.

ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مى‏كنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كرده‏اند

امريكا و امثال آن كه ادعاى بيطرفى كنند و معلوم است كه در جنايات شريكند چه جوابى دارند؟ مجامع بين المللى و حقوق بشر، اين دست نشاندگان امريكا و ابرقدرت‏ها، از اين جناياتى كه به

صحيفه نور ج 18 صفحه 64

بشريت وارد شده است، مى‏گذرند. افرادى كه آمدند و ديدند كه چه جناياتى صدام كرده است و تصديق كردند و گزارش دادند، پس چرا مجامع بين المللى هيچ نگفتند؟ اصلاً مجامع بين المللى لفظى است در خدمت قدرت‏هاى بزرگ، نه در خدمت مظلومين و محرومين. هر ملتى بايد خودش در مقابل جنايات بايستد و ايران ثابت كرد كه در مقابل جنايت قدرت‏ها ايستادگى مى‏كند. مردم ما در مقابل آن رژيم جنايتكار ايستادند و بيرونش كردند و سستى نكردند. امروز هم مردم ما در مقابل اين جنايات سستى نخواهند كرد. اين جنايات مردم و دولت را مصمم‏تر و مستحكم‏تر خواهد كرد و مى‏فهمند كه در مقابل يك چنين جنايتكارى چه مسؤوليتى دارند. ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مى‏كنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كرده‏اند.

وزارت خارجه از ساير وزارتخانه‏ها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سر و كارش با تمام ممالك دنياست

اما قضيه وزارت خارجه، اين وزارتخانه از ساير وزارتخانه‏ها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سرو كارش با تمام ممالك دنياست. خدمت كردن شما مسلم است براى اينكه كشور خودتان است. قبلاً كشورى بوده‏است وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسيب خارجى‏ها و داراى تبليغات شاهنشاهى در چنين كشورى معلوم است كه كار وزارت امور خارجه‏اش چه مشكل و سنگين است، ولى همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مى‏كند و بعد انجام مى‏دهند. شما كه براى رضاى خدا خدمت مى‏كنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه در جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند، حل مشكلات آسان‏تر است، با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تا حل شود.

تبليغات در راس امور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد

سفارتخانه‏ها را در خارج به صورتى دنبال كنيد كه هركس آنجا برود ببيند در محيط اسلامى و اخلاقى وارد شده است. من از آقاى ولايتى و ساير آقايان كه وقت‏شان را براى آمال اسلامى انسانى صرف مى‏كنند تشكر مى‏كنم. در مورد تبليغات وزارت خارجه بايد بدانيد كه تبليغات در راس أمور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد. امروز كه ما مقابل تمام دنيا ايستاده ايم، لااقل بايد تبليغات خودمان سالم باشد و تبليغات صحيحى داشته باشيم. اميدوارم همه سالم باشيد و وزارتخانه را به صورتى كه براى اسلام و كشور مفيد باشد بسازيد. مى‏دانم كه در فكر حل مسائل هستيد. انشاءالله مشكلات را حل مى‏نمائيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 65

تاريخ: 26/5/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى سرپرستى روزنامه اطلاعات و نماينده امام در اين روزنامه

مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با آقاى دعائى سابقه طولانى دارم، خدمت‏هائى كه ايشان در عراق و ايران كرده‏اند نبايد فراموش كرد. اميدوارم خداوند تعالى به همه شما توفيق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهيد من نبايد از شما تشكر كنم، اميدوارم خداوند تبارك و تعالى از همه شما تقدير كند.

وضع كشور را در گذشته ديديد كه چگونه بود، تمام چيزها در جهت اسلام زدائى بود خصوصاً مطبوعات كه وضعى داشتند كه اگر مهلت پيدا مى‏كردند طولى نمى‏كشيد كه همه چيز را از بين مى‏بردند. اميدوارم با همت آقايان همه آن انحرافات از بين برود. مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمايند و به صورتى شايسته از انحرافات جلوگيرى كنند و اگر كسى انحرافى ديد با آرامش در رفع آن بكوشد. بطور كلى مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند، يعنى به صورتى كه اگر دست مردم بيفتد مردم هدايت شوند، بخصوص روزنامه هايى مثل اطلاعات و كيهان و جمهورى اسلامى و آزادگان، باز تكرار مى‏كنم دنبال اين نباشيد كه من از شما تشكر كنم، تقدير و تشكر من فانى است و از بين مى‏رود. آنچه كه بايد همگى در نظر بگيريم رضاى حق تعالى است و آنچه وظيفه من است دعاست. اميدوارم موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 73

تاريخ: 30/5/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند، خيانت است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما آقايان كه وقت خودتان و جوانى‏تان را براى اهداف انقلاب اسلامى صرف مى‏كنيد، كمال تشكر را مى‏نمايم. خداوند به شما جزاى خير عنايت فرمايد و بيش از پيش موفق باشيد.

جمهورى اسلامى از اول كه پيروز شد آزادى را به طور مطلق به همه طوايف داد، نه تنها هيچ روزنامه‏اى تعطيل نشد بلكه هر گروهى و حزبى به كارهاى خود مشغول بودند و بعضى از گروه‏ها كه ناشناخته بودند، از طرف دولت به كار گمارده شدند. ليكن به تدريج فهميده شد كه اينها يا توطئه‏گرند يا جاسوسى مى‏كنند. از طرف ديگر نمى‏شد كه انقلاب را رها كنيم، نه اسلام اجازه مى‏داد و نه عقل كه يك دسته از عنوان دولت يا غيردولت براى سرنگونى جمهورى اسلامى سوء استفاده نموده و يا جاسوسى كنند و ما ساكت باشيم. با اين مقدار فداكارى كه شما و دوستان انجام داده‏ايد، باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خيانت است. همين حزب توده كه به قدرت بزرگ شوروى متكى است و مى‏دانيد كه جاسوسى براى كشورى مى‏كند كه شصت و چند سال از عمر حكومتش مى‏گذرد و نه در آنجا آزادى و نه حزبى جز حزب خودشان مى‏باشد، از اول هم كه روى كار آمدند گروه‏هاى بسيارى را كشته و يا تصفيه كردند، حتى اين حزب هم در ايران آزاد بود، آنوقت فرياد مى‏زدند آزادى نيست. بحمدالله شما با كمال دقت مراقبت نموديد تا آنها را خوب شناختيد و اقدام لازم را نموديد. اينان مثل منافقين و همه گنهكاران بايد محاكمه شوند و به جزاى اعمالشان برسند.

اميدوارم آنها كه امروز به فكر توطئه هستند روزى چهره‏هايشان براى مردم شناخته شود. بنابراين شما و همه ملت كه اينهمه فداكارى براى استقلال و آزادى از دست ابرقدرت‏ها و چپاولگرها كرده‏ايد، امكان ندارد كه اجازه دهيد در يك چنين محيط اسلامى براى اينكه شرق و غرب خوششان بيايد، سهل‏انگارى شود و آزادى‏اى كه صحيح است و براى اسلام و كشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هيچ انقلابى مثل انقلاب اسلامى ايران نبود كه به مجرد پيروزى راه‏ها را باز و فعاليت همه حزب‏ها و گروه‏ها را آزاد گذارد. بنابراين كار شما كار ارزشمندى است. اميدوارم شما توفيق و اطلاعات بيشترى پيدا كنيد. خداوند به شما كمك كند تا توطئه‏گرها را به سزاى اعمالشان برسانيد. خداوند همه شما را حفظ كند. من باز از شما تشكر مى‏كنم، اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و

صحيفه نور ج 18 صفحه 74

هميشه خدا را در نظر داشته باشيد كه بر خلاف آن عمل نكنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 66

تاريخ: 26/5/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مسؤولان وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج و زيارت، نماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى و روحانيون كاروان‏هاى حج

يكى از فلسفه‏هاى بزرگ حج، بعد سياسى اوست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد تشكر كنم از آقايان كه تشريف آورده‏اند و در اين مجلس با هم به گفتگو بنشينيم و مسائلى را كه بايد گفت تا يك حدودى خدمت‏شان عرض كنم. و من اميدوارم كه انشاءالله آقايان موفق بشوند با سلامت و پيروزى اين سفر مبارك را طى كنند و به محال خودشان مراجعت بفرمايند.

شما در سالى به حج مشرف مى‏شويد كه اوضاع دنيا و اوضاع منطقه به وضعى است كه مشاهده مى‏كنيد. اوضاع دنيا گرفتار قدرت‏هاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به اين قدرت‏هاى شيطانى و اوضاع منطقه نيز به واسطه دخالت قدرت‏هاى بزرگ به اين وضعى است كه مشاهده كنيد. و در آستانه سالى به حج مشرف مى‏شويد كه در اثر شكست مفتضحانه صدام مناطق مسكونى كشور ما مورد تجاوز واقع مى‏شود و با موشك‏ها كوبيده مى‏شود و اخيراً كه انديمشك را هم ملاحظه كرديد و من به ملت ايران و اهالى محترم مبارز انديمشك تسليت عرض مى‏كنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنايت بفرمايد.

شما در سالى داريد در اين سفر مبارك مى‏رويد كه قدرت‏هاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مى‏كند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مى‏كند و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانه‏اى در مقابل آن قدرت بزرگ كرده‏اند و از آن طرف آمريكا كه در راس جنايتكاران است در همه كشورهاى مظلوم و خصوصاً در كشورهاى اسلامى آنطور دخالت و تجاوز مى‏كند و از آن طرف دنيا دست دراز كرده است و ملت‏هايى كه بايد مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع‏الاسف اين دولت‏ها هم ظلم پذير شده‏اند.

فلسفه حج، يكى از فلسفه‏هاى بزرگ حج قضيه بعد سياسى اوست كه دست‏هاى جنايتكار از همه اطراف براى كوبيدن اين بعد در كار هستند و تبليغات دامنه دار آنها مع‏الاسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح

صحيفه نور ج 18 صفحه 67

مسلمين مى‏دانند. حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسى‏اش كمتر از بعد عبادى‏اش نيست. بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.

مشكلات مردم در حج، بايد تمامى بلادى كه وارد مى‏شوند و مردم مستطيعش يا روحانيون محترمش وارد مى‏شوند، بايد بررسى از اوضاع مسلمين در هر سال بشود كه مسلمين در چه حال هستند، بين خودشان با حكومت‏ها چه وضعى است، بين حكومت‏ها با قدرتهاى شيطانى ديگر چه وضعى است، بين خود ملت‏ها با خود ملت‏ها چه وضعى است، بين روحانيونى كه در بلاد متفرقه مسلمين هستند با وضع حج چه وضعى دارند. اينها امورى است كه بايد رسيدگى به آن بشود و حج براى همين امور است. حج براى اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسى كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند.

آنطور كه آخوندهاى دربارى منطقه و غيرمنطقه مى‏گويند كه حج بايد از جهات سياسى خارج باشد، اينها رسول الله را محكوم مى‏كنند، اينها خلفاى اسلام را محكوم مى‏كنند، ائمه هدى را محكوم مى‏كنند. اينها نمى‏دانند كه اين سفر حج براى مسائل بوده است، براى قيام ناس بوده است، براى اين بوده است كه مسلمين مشكلات مسلمين را درك كنند و در رفعش كوشش كنند، براى اين بوده است كه بين مسلمين اخوت و مودت پيدا بشود.

و مع‏الاسف به قدرى تبليغات دامنه‏دار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باورانده‏اند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم. بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مسأله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى. مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادى‏اش است، براى اينكه مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه. كتب اسلام، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است، مشحون از مسائل اجتماعى است. و آنوقت يك دسته نادان گمان كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه كه آن هم در اول اينطور نبوده است بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است، وضع اين است كه بايد روحانى عقب بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حكومت‏هاى مرتجع و بعد هم به دست قدرت‏هاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند. آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است. اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بى‏تحرك. اين مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اكرم (ص) مركز جنگ‏ها و مركز سياست‏ها و مركز امور اجتماعى و سياسى بوده. اينطور نبوده است كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد، مسائل سياسى‏اش بيشتربوده. هر وقت مى‏خواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسيج كنند مردم را براى جنگ‏ها، از مسجد شروع

صحيفه نور ج 18 صفحه 68

مى‏كردند اين امور را. مع الاسف در دنبال تبليغات از صدر اسلام يعنى بعد از يك مدتى تا زمان ما مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مى‏شد. محكوم كردن اسلام به اين نيست كه يك كسى بگويد من اسلام را محكوم مى‏كنم، محكوم كردن اسلام به اين است كه آن چيزى كه اسلام مى‏خواهد در مسجد زير پا گذاشته بشود. اسلام مى‏خواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند و حج از مسائلى است كه جنبه سياسى‏اش بسيار بيشتر است از جنبه‏هاى عبادش‏اش. و شما آقايان كه انشاءالله با سلامت مشرف مى‏شويد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين فكر استعمارى كه در مغز بسيارى از حتى روحانيين ممالك اسلامى گنجانيده شده است اين را ازاله كنيد. در صحبت هايتان، در اجتماعاتتان بگوئيد به آنها كه اسلام وضعش اين نيست كه تاكنون ماها داشته‏ايم، فقط بيايند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارك و بعد هم وقوف و چه و چه و هيچ كار نداشته باشند كه مستكبرين بر مردم دنيا و مسلمين چه مى‏كنند، بى‏تفاوت باشند. محكوم كنند آن اشخاصى را كه مى‏خواهند راجع به مصالح مسلمين صحبت بكنند. آن ضررى كه از اين آخوندهاى دربارى اسلامى مى‏خورد، بدتر از آن ضررى است كه از آمريكا مى‏خورد، براى اينكه اينها با يك ظاهر اسلامى، اسلام را منزوى مى‏كنند و آنها با اين ظاهر نمى‏توانند بكنند، آنها وادار مى‏كنند اينها را. مسلمين بايد در حج وقتى كه مى‏روند يك حج زنده يك حج كوبنده، يك حجى كه محكوم كنند اين شوروى جنايتكار و آن آمريكاى جنايتكار را، يك همچو حجى، حجى است كه مقبول است. اگر ما حج برويم و مصالح مسلمين را در نظر نگيريم بلكه بر خلاف مصالح مسلمين هى روى جنايت جنايت‏ها پرده بپوشيم، نگذاريم مسلمين صحبت بكنند از جنايت‏هايى كه بر مسلمين مى‏گذرد و جنايت‏هايى كه از حكومت‏ها و از قدرت‏هاى بزرگ بر مسلمين مى‏گذرد. ما يك صحبت بكنيم، اين حج نيست، اين يك صورت بى‏معناست.

وقتى مى‏رويد حج، اين مسلمين بلاد را بيدار و متحد كنيد

اين حجى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد و آن حجى كه اسلام از ما خواسته است، آن است كه وقتى مى‏رويد حج اين مسلمين بلاد را بيدار كنيد، متحد كنيد با هم، بفهمانيد به آنها كه چرا بايد بيش از يك ميليارد مسلمين تحت فشار دوتا قدرت چند صد ميليونى باشند. تمام گرفتارى‏ها براى اين است كه مسلمين را از آن راهى كه اسلام دارد منحرف كرده‏اند و حتى اگر يك مجالسى هم داشته باشند لابد شنيده‏ايد كه مجلسى را كه روحانيون داشتند و در يك جايى بود، محكوم نكردند. حاضر نشدند كه افغانستان را كه شوروى چيز كرده، اينها لفظا بگويند اين كاردستى نيست. اينقدر هم همين كسانى كه، مسيحيانى كه، روحانيونى مسيحى كه بودند حاضر نشدند اينقدر بگويند كه افغانستان چه، ترسيده بودند از اين. وقتى بنا باشد كه روحانيون‏شان اينطور، ما از آنوقت تا حالا خيال مى‏كرديم روحانيون مسيح آمريكايى هستند، حالا معلوم شد هم آمريكائى هستند هم شوروى‏اى هستند و روحانيون مسلمين هم بسيارشان كمتر از آنها نيستند. آنهايى كه معلوم مى‏كنند مسلمين را كه نسبت

صحيفه نور ج 18 صفحه 69

به صهيونيست يك صدايى بكنند، نسبت به امريكا يك كلمه بگويند، آنها كمتر از آن روحانيون مسيحى كه مى‏گويند بايد هيچ حرف نزد و آن روحانيونى كه طرفدار آمريكا هستند كمتر از آنها نيستند، اينها هم طرفدار آمريكا هستند. مسلمين بايد بيدار بشوند، اين يك ميليارد مسلم بايد بيدار بشوند و كلك اين دو تا قدرت بزرگ و ديگر قدرت‏ها را كه در اين مناطق مشغول فساد هستند، كلك اينها را بكنند.

ننگ نيست بر كشورهاى اسلامى كه اسرائيل بيايد و فلسطينى‏ها را آنطور كند؟ در لبنان آن جنايت‏ها را بكند و يك ميليارد جمعيت مسلمين بنشينند تماشاچى باشند؟ از چى مى‏ترسند اينها؟ چرا بايد اينقدر عرضه باشند؟ شريان حيات شرق و غرب در دست اينهاست، نفت شريان حيات اينهاست اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مى‏شوند آنها. در عين حالى كه اين شريان در دست حكومت‏هاى به اصطلاح اسلامى است، در عين حال تقديم مى‏كنند و التماس هم مى‏كنند. اين مصيبت نيست؟ براى مسلمين اين مصيبت نيست كه همه چيزمان را بدهيم به خارجى‏ها و در طبق اخلاص بگذاريم و با منت كشيدن از آنها كه بپذيرند؟ وقتى بنا شد كه مسلمين به آن مسائل الهى توجه نكنند، به آن مسائل قرآنى توجه نكنند و احكام اسلامى را درست به آن توجه نكنند و دعوت اسلام به وحدت را زير پا بگذارند، ناچار بايد اين طور بشوند كه همه چيزشان را بدهند و التماس هم بكنند به آنها كه قبول كنيد شما. نبايد ما ديگر بيدار بشويم؟ نبايد اينها عبرت بگيرند از ايران؟ امروز همه كشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است كه دارد دائما به عراق كمك مى‏كند و از آمريكا گرفته است كه آن هم همين طور و از فرانسه كه مركز فساد همه دنيا شده است، كشورى كه ادعا مى‏كرد كه اينجا مهد آزادى و كذاست حالا اين تروريست‏ها را در آنجا جا داده است و به صدام كمك مى‏كند و به اين كمك افتخار مى‏كند. مسلمين بايد توى دهن اينها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ايران همانطور كه همه دنيا ديده است (ولو زير پا گذاشته‏اند مطالب را) همه عالم الان مطلعند كه شوروى و آمريكا و ساير قدرت‏ها از ايران سيلى خوردند به بركت اسلام و نخواهد ديگر اين ملت اسلامى گذاشت كه راه آنها به اين مملكت باز بشود. آنهايى كه به آرزوى اين نشسته‏اند كه آمريكا دوباره بيايد يا شوروى بيايد، آنها خيال باطل به خودشان راه داده‏اند، به اين آرزو نباشند و لااقل تا وقتى كه اينها زنده هستند، تا آنوقت آمريكا و شوروى نمى‏تواند به اين مملكت وارد بشود.

آنهائى كه در خانه نشسته‏اند و مى‏گويند مردم خسته شده‏اند از جنگ، آنها خودشان خسته هستند!

اين جوان‏هاى ما كه الان در سرتاسر كشور به جنگ مى‏روند و در جبهه آنطور حماسه‏ها مى‏آفرينند، تا اين جوان‏هستند و انشاءالله هستند نمى‏تواند كسى به اين مملكت صدمه وارد كند. آنهائى كه در خانه نشسته‏اند و مى‏گويند مردم خسته شده‏اند از جنگ و خسته شده‏اند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بوده‏اند. مردم كى‏اند؟ اين انديمشك است كه مورد تجاوز

صحيفه نور ج 18 صفحه 70

واقع بشود، دنباله‏اش جنگ جنگ تا پيروزى مى‏گويد. آن هم جاهاى ديگرى كه از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه كنيد به مجرد اينكه يك فسادى، در آنجا واقع مى‏شود و صدام يك جنايتى مى‏كند دنبالش همه - مردم - در - مى‏ايستند و فرياد مى‏زنند مرگ بر كى و مرگ بر كى و جنگ جنگ تا پيروزى. اينها مردم نيستند؟ اين مردمى كه در مساجد و در نمازجمعه‏ها و سرتاسر كشور مجتمع‏اند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كره مريخ آمده‏اند؟ مردم ايران عبارت از يك دسته هستند كه نشسته‏اند و نه يكى‏شان رفته‏اند به جبهه با اينكه بعضى‏شان داراى كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالى كه دارد اين كشور به طرف فنا خداى نخواسته مى‏رود (اگر چنانچه سست بيايند جوان‏هاى ما) شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مى‏گوييد از جنگ خسته شده‏ايم؟ شما چه وقت جنگ كرده‏ايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكى تان رفته است جبهه تا يك خستگى احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه آمريكا و شوروى را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاى ديگرى مى‏مانيد كه نشسته‏ايد آنجا و هى اشكالتراشى مى‏كنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و نمى‏دانم قصبات و شهرستان ها، اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مى‏كنند و به جبهه‏ها، پشت جبهه‏ها كمك مى‏كنند و بانوانشان و بچه‏هاشان و بزرگ هايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشده‏اند. از چى خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از اين جنگ و از اين دفاع مقدس، ما جنگ نداريم با كسى، ما دفاع داريم مى‏كنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقدارى از آن، مائى كه داريم دفاع از اسلام مى‏كنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شده‏ايم. كدام يك از اين افرادى كه در اين كشور هستند الا يك دسته اقليت فاسد، خسته هستند از اين امور؟ اين جوان‏هاى ما مى‏دانند كه اگر خداى نخواسته صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوان‏هاى غيورى كه يك همچو احساسى دارند مى‏نشينند تو خانه‏شان و مى‏گويند كه خسته شده‏ايم از جنگ؟ از چى خسته شده‏اند؟ از دفاع كشورشان خسته شده‏اند؟ از دفاع از اسلام خسته شده‏اند؟ از دفاع از نواميس‏شان خسته شده‏اند؟ يك دسته هم نشسته‏اند هر كار صحيحى هم بشود آنها مى‏گويند خراب است. هر خدمتى هم كه دولت مى‏كند آنها مى‏گويند خراب است. آنها از اول دلشان مى‏خواهد كه وضع، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمان رفاه نمى‏دانم چى كه جوان‏ها تو قهوه خانه بروند و توى كاباره‏ها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسى داشته باشند به عيش و نوش. اينها دلشان مى‏خواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمه‏اش را ديد. اين تعبير اين خواب تعبير براى شما نخواهد شد.

اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتى است كه دنيا الان رويش حساب مى‏كند. اين ايرانى بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايرانى بود كه فقط با لفظ، با لفظ آقاى آريا مهر يك

صحيفه نور ج 18 صفحه 71

تبليغاتى برايش مى‏شد و الا كجا چيز داشت، همه‏اش وابستگى، همه‏اش خرابى سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستان‏ها آن هم تهران عمدتاكه مورد توجه بود و مى‏خواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبخت‏ها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند دولت الان مشغول است براى راه درست كردن و مشغول است براى بيمارستان درست كردن و براى مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است. همه اينها را آقايان نشسته‏اند توى خانه‏شان مى‏گويند هيچى نشده است. چى چى‏خواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است كه خيابان‏ها را آنطور مركز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحيح مى‏دانيد! آن چيزى كه در اين چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولى كه در جواهاى ما پيدا شده است كه از كاباره كشيده شده‏اند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز صلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبيل الله. چى مى‏خواهيد بشود؟ آقايان چرا چشم هايتان را هم گذاشته‏ايد و گوش‏هايتان را به بوق‏هاى آمريكا و اروپا باز كرده‏ايد؟ چشم هايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهى هم مى‏گويند البته. شماها كه بايد تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلم‏تان، با صحبت‏تان، با چى، هى اشكال، اشكال، اشكال براى چى؟ شما چى كم داريد كه اشكال مى‏كنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچاره‏ها، اين جنوب شهرى‏هاى همه كشور ما اينطور دارند جانفشانى براى اسلام مى‏كنند و هيچ هم اظهار خستگى نكرده‏اند. الان هم وقى كه مى بينيد فوج فوج حركت مى‏كنند به جبهه‏ها براى جنگ و براى دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوان‏ها كه دارند مى‏روند جزء اين ملت نيستند؟ ملت اينجا، ملتى بايد از آمريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدرى، توجه كنيد يك قدرى به مسائل.

اى مسلمين جهان! آقائى خودتان را از اسلام و بيت الله كسب كنيد

و شما آقايان كه داريد مشرف مى‏شويد به اين بيت معظم الهى، علاوه بر اينكه بايد خيلى جديت كنيد به اينكه اين مردمى كه بسيارشان مسائل حج را خوب نمى‏دانند، مسائل حج را براى اينها بگوييد قبل از اينكه هر كارى را مى‏خواهند بكنند، در هرجا هستيد مردم را بخواهيد آنجا و مسائل حج را برايشان با قاعده گوشزد كنيد، بگوئيد همين طور واجباتش را، محرماتش را، اينطور چيزها. علاوه بر اين، آن مسائلى كه بايد، با مسلمين در ميان بگذاريد، معاشرت كنيد با آنها البته با يك نظامى و به آنها حالى كنيد كه آقا چرا نشسته‏ايد كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كند و شما را بخواهد اداره كند. بخواهد خليج فارس را، خليج فارس به توچه كار دارد؟ تو چكاره هستى كه از آن ور مى‏خواهى خليج فارس را تامين كنى؟ ما خودمان بايد بكنيم، به شما چه ربطى دارد؟ مسلمان خودشان بايد بكنند،

صحيفه نور ج 18 صفحه 72

خليجى‏هابايد بكنند اين را. ما ميل داريم كه با همه كشورهاى اسلامى برادر باشيم، با همه حكومت‏ها در عين حالى كه اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را مى‏خواهيم. ما مى‏خواهيم كه آنها عزيز باشند. ما مى‏خواهيم آنها نوكر امريكا نباشند. آمريكا از آن ور دنيا آقايى نكند به شما، شوروى هم از آن ور. شما با هم باشيد. شما همين حكومت‏هايتان با هم باشد، ملت‏هايتان دنبالتان هستند. شما با ملت‏ها خوش رفتارى كنيد، ملت‏ها دنبال شما هستند، اگر خوش رفتارى كرديد و جهات اسلامى را مراعات كرديد، اين ملت‏ها همراه شما هستند، آنوقت آسيب‏ناپذير هستيد. الان حكومت ايران آسيب ندارد براى اينكه براى مردم دارد خدمت مى‏كند و مردم هم دنبال او هستند. مردم حافظ هستند. اگر يك گرفتارى در زمان رضاخان پيش مى‏آيد، در زمان محمدرضاخان پيش مى‏آيد براى آنها، مردم خوشحال مى‏شدند كه اين گرفتارى برايشان پيش آمده. امروز اگر يك گرفتارى براى كشور ما پيدا بشود، براى حكومت ما پيدا بشود مردمند كه حل مى‏كنند اين را و دولت هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. مجلس هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. همه ما بايد خدمتگزار باشيم به اين مردم. همه بايد تشكر كنيم از اينهائى كه اين جنگ را دارند اداره مى‏كنند با اين فشارها، در عين حالى كه همه بر خلاف هستند و همه مى‏خواهند كه ما منزوى باشيم. بحمدالله ايران در همه دنيا مطرح است و مسلمين همراه او هستند و من اميدوارم كه اين سفر مبارك شما را موفق بكند به اينكه اين مسلمين جهان را، اين روحانيون كشور ما را، اين روحانيون دربارى را كه آنجا لابد مى‏آيند، توجه بدهيد به اينكه آقا چرا بايد شما عزت خودتان را در نوكرى آمريكا بدانيد؟ در نوكرى صهيونيست‏ها بدانيد؟ شما آقائى خودتان را از اسلام كسب كنيد، آقائى خودتان را از بيت‏الله كسب بكنيد. دور بيرق اسلام جمع بشويد، دور حول خانه خدا جمع بشويد و با هم بيعت كنيد كه اجتماعتان همه‏تان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرت‏هاى بزرگ را انشاءالله كوتاه كنيد و اين كنگره بزرگ اسلامى انشاءالله به نتيجه مطلوبى كه اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشويد و دعا كنيد كه مسلمين و سران اسلام بيدار بشوند و توجه بكنند به مصالح اسلامى و دعا كنيد به اين ملتى كه همه چيزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعاليت مى‏كند و دعا كنيد كه خداوند اين كوردل‏هايى كه گاهى پيدا مى‏شود در ايران يا در جاهاى ديگر، اينها را خدا هدايت كند كه به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشينند هى كارشكنى بكنند. همراهى كنند با اين ملت.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 75

تاريخ: 1/6/62

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى دريايى و هوانيروز، گروهى از خلبانان و پرسنل فنى - هوايى، پرسنل نيروى دريايى و هوايى و گروهى از دانشجويان شركت كننده در مجمع جهانى حركت اسلامى دانشجويى

ما هر روز بايد به بيدارى و وحدت خودمان بيفزائيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً از مهمان‏هاى عزيزمان كه از خارج كشور آمده‏اند، دانشجويان عزيزى كه در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه مى‏دهند تشكر كنم و توفيق آنها را براى رسيدن به نيل اسلامى از خداى تبارك و تعالى تقاضا نمايم. اين دانشجويان عزيز كه در خارج كشور با آن زحمت‏ها و با آن كارشكنى‏ها به طرفدارى از اسلام و جمهورى اسلامى و كشور عزيز قيام كردند و اقدام، مورد تشكر و تقدير هستند و مجاهدينى هستند كه در جبهه خارج به اسلام خدمت مى‏كنند و اميدوارم كه نام مباركشان در صحيفه‏هاى اسلامى ثبت بشود و براى اسلام ذخيره‏هايى باشند كه كشور خودشان را از انحرافات نجات دهند. و بعدا از شما پرسنل نيروى هوائى و هوانيروز و خلبانان عزيز تشكر مى‏كنم كه با برادرهاى خودتان همصدا هستيد و به طور شايسته خدمت براى اسلام مى‏كنيد و دست جنايتكاران را از كشور اسلامى قطع كرديد و انشاءالله بعدها هم مجال به آنها نخواهيد داد كه در اين كشور به چپاولگرى‏هاى خودشان ادامه بدهند. شماها مى‏دانيد كه اين كشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعيتى داشت. اسم استقلال را مى‏گفتند، تكرار مى‏كردند، اسم تمدن را تكرار مى‏كردند، لكن ما در هيچ چيز استقلال نداشتيم و بويى از تمدن در اين كشور ما نگذاشتند كه به مشام مردم برسد و خداى تبارك و تعالى به ملت ما و به مسلمين منت گذاشت و اين نيروها را و نيروهاى مردمى را بيدار كرد و در همان وقت اول كه نيروهاى مردمى نهضت كردند، نيروهاى اسلامى، لشكر اسلامى كه متحول شدند از آن لشكر طاغوتى به لشكر انسانى - اسلامى، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اينها كشور ما - را - به پيروزى رساند و ما امروز در بين راه هستيم. اينطور نيست كه ما را امثال قدرت‏هاى بزرگ مثل آمريكا و شوروى رها كنند، آنها باز طمع دارند به ما. آنها در خارج نشسته‏اند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول كار هستند و طمع دارند باز به اين كشور و طمع دارند به ارتش. لكن تحولى كه در اين كشور پيدا شد به بركت تأييدات الهى و جوان‏هاى ما را نجات داد و شما عزيزان نيروهاى ثلاثه را نجات داد، تحولى است كه اميدوارم كه به همين وضع باقى باشد و تا اين وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد، هيچ آسيبى به شما نخواهد رسيد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 76

مهم اين است كه ما و شما آشناى به وظايف اسلامى و وظايف ميهنى خودمان باشيم گمان نكنيم كه مسائل تمام شده است و ايران نجات مطلق پيدا كرده است و كسانى كه در كمين نشسته‏اند آرام مى‏شوند. ما هر روز بايد به بيدارى خودمان بيفزاييم و هر روز بايد به وحدت و انسجام خودمان افزايش بدهيم. ما بايد، شما بايد خودتان را از ساير نيروهاى مسلح اسلامى جدا ندانيد و آنها هم بايد خودشان را از شما جدا ندانند، همه از يك نيرو هستيد با اسماء مختلف، نيروى اسلامى - الهى هستيد. اسماء مختلف، لكن معنا واحد و تا اين وحدت معنا هست و تا اين وحدت بين قواى لشكرى هست، ارتش هست و وحدت بين آنها و سپاه پاسداران و بسيج و مردم هست اين كشور مصون از هر بليه‏اى است، و خدا نكند يك روزى بيايد كه منحرفين شما را گول بزنند و ايجاد اختلاف بكنند بين شما. و خدا نكند كه روزى بيايد كه اشخاصى كه انحراف از اسلام دارند، بين شما و پاسداران عزيز اختلاف ايجاد كنند. اگر اختلاف بيايد بين شما و وحدتتان از بين برود مطمئن باشيد كه آنها كار خودشان را خواهند كرد و شما را همانطور كه سابق ارتش در تحت فرمان او بود، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفيه‏اى خواهند كرد كه از شما كه براى اسلام خدمت مى‏كنيد يك تن باقى نگذارند. بايد هوشيار باشيد، بايد هوشيار باشيم، بايد دولت و ملت هوشيار باشند كه غفلت از اينكه در كمين هستند براى بلعيدن اين كشور از همه اطراف، از آمريكا گرفته تا شوروى، در اين معنا شك نبايد بكنيم و متكى به خداى تبارك و تعالى باشيم و متكى به قدرت ملى خودمان باشيم كه - با - وحدت شما و همراهى ملت از شما و پشتيبانى همه قشرهاى ملت از شما، شما را از آسيب مصون نگه مى‏دارد.

اسلام اجازه نمى‏دهد به مسالمت بين مسلمان و يك كافر متعدى!

و بحمدالله شما آن سيلى‏اى كه - در اول - در اول حمله صدام وعده داده شد كه به صورتش بزنيد، شما زديد و الان يك موجود سيلى خورده است كه همه چيزش را از دست داده است و كمك‏هاى خارجى، كمك‏هاى منطقه، كمك‏هاى ابرقدرت‏ها نمى‏تواند او را نجات بدهد. امروز صدام دور افتاده است و از هركس تقاضا مى‏كند كه يك اصلاحى پيش بيايد حتى از گروه‏هاى منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را مى‏گيرد كه آنها پيشنهاد اصلاح بكنند، و اما يك اصلاح آمريكائى آنها نمى‏دانند كه آن چيزى كه در ايران است و آن معنائى كه در ايران است و آن چيزى كه در اسلام است اجازه نمى‏دهد كه با يك موجودى كه به صغير و كبير كشور خودش و كشور ما رحم نكرده است، اصلاح پيش بيايد. لفظ اصلاح يك امرى است كه صلاحيت ندارد بين مسلمان‏ها و يك طايفه‏اى كه از اول به اسلام عقيده نداشتند و مؤسس آنها عفلقى بوده است كه به هيچ دينى از اديان الهى اعتقاد ندارد. معنا ندارد كه دولت اسلامى ايران با دولتى كه هيچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشريت ندارد، سر ميز اصلاح بنشيند. ايران همانطور كه سيلى زد به اين موجود مفلوك، به سيلى زدن خودش و به پس گردنى زدن خودش ادامه مى‏دهد تا اينكه آن چيزهائى كه بايد زير بار بروند با فشار نظامى ايران و با

صحيفه نور ج 18 صفحه 85

فشار ملت ايران تحقق پيدا بكند. ملت ايران اگر مى‏خواست كه صلح آمريكايى بكند، همان اول از آمريكا جدا نمى‏شد و قطع روابط نمى‏كرد و دستش را از ايران كوتاه نمى‏كرد و جاسوسان او را بيرون نمى‏كرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمريكايى دراز كند، صدام و امثال صدام كنار مى‏روند، لكن مستشارهاى آمريكايى وارد معركه مى‏شوند. ما نمى‏توانيم صلحى را بپذيريم كه طرح آمريكايى دارد و صدام نمى‏تواند بپذيرد آن چيزهائى را كه ما مى‏خواهيم. كسى كه ابتدائاً براى اينكه سردار قادسيه باشد تصريح كرد كه من به كشورى كه مجوس هستند دارم حمله مى‏كنم و كشور ايران را مجوسى خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسيه خواند و هيچ اعتقاد به اسلام و اخلاقيات اسلام نداشت، امروز هم در راديو و هم در صحبت‏ها او دم از اسلام مى‏زند.

حالا كه بيچاره شده است از اسلام دم مى‏زند و اگر مهلت داده بشود به اين خبيث، آن روزى كه مهلت پيدا بكند و تجهيز قوا بكند بدتر از اول به سرزمين شما حمله مى‏كند. بايد امروز كه بحمدالله قدرت در دست شما ارتشى‏ها و سپاهى‏ها و بسيجى‏ها و عشاير هست، اين قدرت را حفظ كنيد و اين وحدت را حفظ كنيد و به پيش برويد كه خدا با شماست و اميدوارم كه با زحمت و تلاش پيگير شما تمام اين توطئه‏ها از بين برود و ايران استقلال خودش را حفظ كند و آزادى خودش را حفظ كند. آنهايى كه از ما مى‏خواهند كه با صدام صلح كنيم و به جنگ ادامه ندهيم، آنها - جنگ آمريكايى - صلح آمريكايى مى‏خواهند. بعضى از آنها سر تا قدمشان آمريكايى است و از عمال شاه سابق بوده‏اند و حالا اسلامى شده‏اند و براى وطن‏شان و براى حفظ خون مردم وطن‏شان (و براى حفظ خون مردم وطن‏شان) ناله مى‏كنند و اشك تمساح مى‏ريزند و انشاءالله شما و ساير قواى مسلح به كار خودتان با قدرت، با اعتماد به خداى تبارك و تعالى ادامه بدهيد و حفظ كنيد كشور خودتان را از اينكه دست‏هاى قدرت‏هاى فاسد در اينجا باز بشود و من اميدوارم كه ديگر نتوانند اينها يك همچو تخيلى را بوجود بياورند و عملى كنند. البته آنها طمع دارند باز طمع‏شان نبريده است. آنها هم پيشنهاد مى‏كنند كه بايد صلح بشود، لكن صلحى كه آنها مى‏خواهند صلح آمريكايى مى‏خواهند و ما صلح اسلامى مى‏خواهيم. ما مى‏خواهيم آن كسى كه تعدى كرده است به مسلمان‏ها و آن اشخاصى كه خون مسلمان‏ها را در بلاد ما و بلاد خودش ريخته است و علماى اسلام را در بلاد خودش شهيد كرده است، ما مى‏خواهيم به حكم اسلام از او انتقام بگيريم، ما مى‏خواهيم قصاص كنيم، ما مى‏خواهيم دست او را قطع كنيم و ما مى‏خواهيم كه اين حزب منحوس و اين حزب عفلقى از بين برود و كشور عراق به دست خود عراقى‏ها، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود، نه به دست ديگران و امثال صدام كه تمام حيثيت عراق را، حيثيت نظامى عراق را، حيثيت ملى عراق را زير پا گذاشته است و تمام ذخيره عراق را براى نفهمى به باد فنا داده است كه امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زن‏هاى مردم را مامورين مى‏روند و به زور مى‏گيرند و يك دسته از خودشان هم نمايش مى‏دهند كه صف كشيده‏اند براى اينكه ذخيره‏هاى خودشان را بدهند، با اينكه با زور دارد از ملت خودش طلاها را مى‏گيرد و در كويت و در غيركويت به فروش مى‏رساند براى اصلاح حال خودش و يا براى پر كردن جيب خودش و ديگران. يك همچو موجودى نبايد ديگر در دنيا باقى بماند و

صحيفه نور ج 18 صفحه 78

نبايد حكومت اين كشور اسلامى را داشته باشد. اسلام اجازه نمى‏دهد به يك همچو مسالمتى بين ما و او و بين مسلمان و يك كافر متعدى. ما بايد به همه كشورهاى منطقه بگوييم كه اسلام به ما اجازه نمى‏دهد كه حتى يك وجب از ملك شما و از مملكت شما تصاحب كنيم، ما دفاع داريم مى‏كنيم از شما و از كشور خودمان. ما دفاع از نواميس شما مى‏كنيم، ما دفاع از علماى شما مى‏كنيم، ما دفاع از متدينين شما مى‏كنيم، ما دفاع از ملت شما مى‏كنيم. لكن بعد از اينكه انشاءالله پيروزى حاصل شد، كشور شما مال خود شماست و كشورهاى منطقه مال صاحبانش هست و كشور اسلامى به يك وجب از خاك ديگران طمع ندارد، لكن نمى‏گذارد كه كسانى كه طمع در مملكت خودش دارند و كسانى كه تعدى كردند به كشور ما، نمى‏گذارد آنها به راه حيات خودشان ادامه بدهند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما جوانان و همين طور جوانان عزيزى كه در خارج از كشور به اسلام خدمت مى‏كنند، از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم. آنها مجاهدينى هستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مى‏كنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه با اخلاص داريد خدمت مى‏كنيد به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پيروز مى‏كند انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 79

تاريخ: 2/6/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى

فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آمار و مطالبى كه فرموديد اميد بخش است. در قديم حوزه‏ها محصور شده بود در چهار ديوارى كه كسى نمى‏توانست از آن بيرون بيايد. تبليغات سوء به صورتى بود كه اگر طلبه‏اى مى‏خواست حرفش را بزند و در فكر تشكيلات باشد، مورد طعن قرار مى‏گرفت. هميشه صحبت نظم در بى‏نظمى است مورد تأييد بود. همه بايد متأسف باشيم كه اين انقلاب دير پيروز شد. اگر اين انقلاب سى سال پيش پيروز مى‏شد، وضع حوزه‏ها غير از اين بود. البته روحانيت خوب عمل كرد و فقه اسلام را كه فقه جعفرى است با مجاهدت‏هاى زياد زنده نگاه داشت، ولى بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهى ولى همان را خوب عمل كردند. اشكال به ما اين بود كه به غير از مسائل عبادى فقه هيچ كارى نمى‏كرديم. حوزه‏ها در زمينه‏هاى ديگر حركتى نداشتند، تازه علماى بزرگ هم منبر نمى‏رفتند و تبليغى كه اساس كار است انجام نمى‏دادند. وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود. آقاى شاه آبادى رحمت الله عليه مى‏گفت مرحوم آقا ميرزا على‏اكبر يزدى كه يكى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و صادق و پرهيزگار بود وقتى فوت كرد شخصى براى تعريف از او در منبر گفت خودم ديدم كه او قرآن مى‏خواند. وضع حوزه‏ها اينگونه بود. علوم رياضى يا ساير علوم يا نبود يا كم بود. اصولا كسى به اين فكر نبود كه چه چيزهائى باشد و چه چيزهائى نباشد، حركت در حوزه‏ها نبود. حوزه كسى را به عنوان مبلغ اعزام نمى‏كرد، البته افراد، خودشان براى تبليغ مى‏رفتند ولى حوزه كسى را نمى‏فرستاد. اعزام به خارج كه در ذهن‏ها نبود و هيچ كس هم فكر نمى‏كرد كه امكان دارد كسى را به خارج فرستاد، ولى بحمدالله امروز در حوزه‏ها اين مسائل حل شده است من باز عرض مى‏كنم كه فقه را نبايد فراموش كرد. فقه به همان صورتى كه بوده است بايد باشد. فقه جواهرى بايد تقويت شود. بايد حوزه‏ها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه كنند زيرا فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود.

ما مى‏خواهيم انقلابمان را با تبلغ صادر كنيم نه با شمشير

وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزه‏ها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه

صحيفه نور ج 18 صفحه 80

دنبال مسائل واقعى بروند. كتاب‏هائى را كه مى‏خواهيد منتشر كنيد، حتما بدهيد عده‏اى از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقيقا بررسى كنيد. اعزام مبلغ از امور بسيار لازم است كه بايد با دقت عمل شود. ما كه مى‏گوئيم مى‏خواهيم انقلابمان را صادر كنيم، نمى‏خواهيم با شمشير باشد بلكه مى‏خواهيم با تبليغ باشد. ما مى‏خواهيم تبليغات گسترده‏اى را كه كمونيست‏ها و ديگران بر ضد اسلام مى‏كنند، با تبليغات صحيح خنثى كنيم و بگوئيم كه اسلام همه چيز دارد. اسلام مثل مسيحيت كنونى نيست. از اول نقشه بود كه اسلام را مثل مسيحيت كه در كليسا محبوس است، در مدرسه‏ها محبوس كنند. متاسفانه خودمان به اين نوع تفكر كمك كرديم. به زبان آوردن كلمه سياست جرم بود براى اينكه القا كرده بودند كه سياست مال منحرفين است. اصولا اساس اسلام از سياست است. به وسيله پيغمبر اسلام و پس از آن تا مدت‏ها حكومت تشكيل داده مى‏شد و آنها تمام امور سياسى را در دست مى‏گرفتند، لكن در زمان ما كلمه و لغت سياست را نمى‏شد به كار برد. شما يادتان نيست در قديم وضع خاصى بود، فلسفه و عرفان كفر مطلق بود و فضلا از اينكه زبان خارجى بدانند كه بتوانند در خارج تبليغ كنند در حد كفر بود و واقعاً فكرها عقب افتاده بود. اگر ما همه زبان‏ها را براى تبليغ اسلام بدانيم عبادتى بزرگ است. ما با زبان اينجا كه نمى‏توانيم براى مردم آمريكا و ساير كشورها مسائل اسلام را بگوئيم. امروز اسلام در اكثر كشورها مطرح است.

تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد كه اساس اسلام است‏

اميدوارم كه شما بتوانيد اسلام را براى مردم جهان عرضه كنيد. انشاءالله خداوند به شما اجر دهد. البته تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد، معنويات اساس اسلام است. سعى كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات تا آنجا كه مقدور است بكاهيد. همه‏اش در فكر درست كردن سالن و ساختمان نباشيد بلكه در فكر معنويات اسلام باشيد.

قم شهر علم و اسلام است و از قم نبايد چيز خلافى منتشر شود

توجه داشته باشيد كتاب‏ها و چيزهاى ديگرى كه از قم منتشر مى‏شود غير از كتاب‏هائى است كه در ساير شهرها منتشر مى‏شود. قم شهر علم و اسلام است. اگر خطائى از قم منتشر شود در دنيا علم مى‏شود. اين موضوع هم بايد مورد توجه باشد كه از قم چيز خلافى منتشر نشود. خداوند به همه شما توفيق دهد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 81

تاريخ: 7/6/62

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام جلالى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى دامت افاضاته

بدين وسيله جنابعالى را به امامت جمعه شهرستان خمين منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را به وظايف مهمى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا سازيد.

اهالى محترم و نهادها و ارگان‏ها نيز طبق وظيفه‏اى كه دارند همكارى‏هاى لازمه را در انجام هر چه باشكوه‏تر اين نماز وحدتبخش با جنابعالى خواهند نمود. از خداى تعالى ادامه توفيقات شما را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 82

تاريخ: 7/6/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى

دنيا امروز روى اين جمهورى حساب باز كرده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين هفته دولت، ما تلخى‏ها و شيرينى‏ها داشتيم. تلخى‏ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد كه قبل از هفته، مرحوم عراقى بود كه من مرحوم عراقى را از آن اولى كه نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مى‏شناختم و انصافا مردى بود كه عمرش را صرف خدمت به اسلام كرد. و در اين هفته هم كه مرحوم آقاى رجائى كه همه مى‏دانيد چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعاً معلم اخلاق بود و اعمال خودش. و همين طور آقاى باهنر كه مرد دانشمند متعهد و معلمى بود، اين اسباب تاسف و تاثر ماست و شما. و اين تلخى است كه خوب، غير از اين هم ما در اين طول مدت داشتيم. و شيرينى و شيرينى‏ها آنچه بحمدالله در اين هفته كه هفته دولت است و واقعاً بايد هفته دولت حساب كرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اينها جاى خودشان را در دنيا باز كرده‏اند. يعنى دنيا امروز روى اين جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئيس جمهور اين كشور و روى مجلس و همه ارگان‏هاى ديگر حساب باز كرده است. آنهايى كه تاكنون در كمين بودند كه اين دولت در بين خودشان يك چيزهائى واقع مى‏شود و مردم هم اينها را قبول ندارند و بعد از يكى دو ماه قضيه تمام است و صدام هم روى همين زمينه بازيش دادند، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته‏اند و منتظرند به اينكه كسانى برايشان كارى بكنند و آنها بيايند بهره‏بردارى كنند.

و بحمدالله الان دولت استقرار پيدا كرده است و كشور ما يك كشور مستقر مستقلى، آزادى است و من اميدوارم كه بيشتر از اين رو به استقلال و آزادى و جهات ديگر برود.

شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه ديگرى غير از اسلام عرضه شده بود، ملت مجتمع مى‏شدند

و مهم همين معناست كه كراراً من عرض كرده‏ام، اين است كه جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند، مسلم هستند، مادامى كه دولت و رئيس جمهور و رئيس مجلس و مجلس و قواى قضائيه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند اين كشور اسلامى رو به آنهاست و اساس همين است كه براى خاطر اسلامى بودن از اول پيروزى حاصل شد. شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه

صحيفه نور ج 18 صفحه 83

ديگرى عرضه شده بود به اين ملت، ملت مجتمع مى‏شدند. براى اينكه ملت، ملت مسلمان است. وقتى كه اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانيون، اكثر روحانيون، اكثر كسانى كه در كار بودند تبليغ كردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند و تا امروز هم تمام اين فداكارى‏ها، فداكارى‏هاى روى اسلام است نه اينكه حساب ديگرى دارد. مسأله مليت هست اما نه آنطورى كه آقايان خيال مى‏كنند كه ما مليت را بگيريم و كارى به اسلام نداشته باشيم، اول ملى باشيم و بعد اسلامى باشيم، نخير مسأله اسلامى بودن است كه مردم را وادار كرد به اينكه جوان‏هايشان را بدهند و فرياد بزنند باز جنگ، اين غير از اين چيزى نيست.

بايد خدمت كنيد به مردم و خدمتتان را بگوئيد به آنها

و من كراراً به آقايان عرض كرده‏ام و حالا هم باز تكرار مى‏كنم كه خدمتگزار باشيد به اين ملتى كه آن دست‏هاى خيانتكار را قطع كرد و اين امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگى از دست اين ملت تحويل گرفتيد و مقتضاى امانتدارى اين است كه آن را به طور شايسته حفظ كنيد و به طور شايسته به نسل آينده و دولت‏هاى آينده تحويل بدهيد، و مادامى كه اينطور باشيد ملت پشت شماست و مادامى كه همراه شما باشد هيچ آسيبى به شما و به كشور نمى‏رسد يكى از انگيزه‏هايى كه ديكتاتورى پيش مى‏آورد اين است كه ديكتاتورها مى‏بينند ملت همراهشان نيست، اعمال ديكتاتورى مى‏كنند. يكى از انگيزه‏هاست البته، انگيزه‏هاى ديگر هم دارد. اگر چنانچه ملت‏ها همراه دولت باشند، وجهى پيدا نمى‏كند كه ديكتاتورى بكنند با ملت خودشان، مجهز مى‏شوند براى كسانى كه به آنها حمله مى‏كنند وقتى كه ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده كند و بدوشد ملت را ديكتاتورى پيش مى‏آيد. در اين رژيم‏هاى سابق شاهنشاهى وضع اينطورى بود كه مردم حال گريز داشتند و اينها مى‏خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از اين جهت ديكتاتورى پيدا مى‏شد. شاهش ديكتاتور بود و - عرض مى‏كنم كه - استاندارهايشان هم همين طور و فرماندارهايش هم همين طور و شهربانى‏اش هم همين طور و همه‏شان، ارتش هم همين معنا بود، براى اينكه اينها مى‏ديدند كه مردم با آنها همراه نيستند، آنها هم كه مى‏خواهند استفاده بكنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله براى انگيزه انسانى بود، براى استفاده بود از اين جهت اين انگيزه ديكتاتورى مى‏شد، تو سر مردم زدن مى‏شد. آن روزى كه شما احساس كرديد كه مى‏خواهيد فشار به مردم بياوريد بدانيد كه ديكتاتور داريد مى‏شويد، بدانيد كه مردم معلوم شده از شما رو برگردانده‏اند. مادامى كه مردم هستند و كمك دارند به شما مى‏كنند، شما اگر مردم نبودند نمى‏توانستيد اين جنگ را اداره بكنيد، اين شك ندارد. مردم اداره كردند، يعنى اين سپاه مردمند، اين بسيجى‏ها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همانطورى كه خيال كرده بود صدام، خيالش به واقعيت مى‏پيوست، براى اينكه يك ارتشى بود كه انگيزه اسلامى نداشت و انگيزه منافع شخصى داشت و به مجرد اينكه وارد مى‏شدند آنها هم دست برداشتند. خوب، ما سابق ديديم كه وقتى جنگ عمومى پيش آمد بدون اينكه با ما كار داشته

صحيفه نور ج 18 صفحه 84

باشند، آنها مى‏خواستند از اينجا عبور كنند، هيچ هم كار به ما نداشتند، به مجرد اينكه اينها در سر حد وارد شدند، تمام ارتشى‏ها و ژاندارمرى همه فرار كردند. و در تهران هم من خودم شاهد بود كه تهران هم چمدان‏ها را همين ارتشبدها و امثال اينها مى‏بستند و از تهران فرار مى‏كردند. كجا مى‏خواستند بروند نمى‏دانم. و من ديدم كه اين سربازهائى كه از توى سربازخانه‏ها آمده‏اند بيرون مى‏گردند دنبال اينكه يك چيزى پيدا كنند بخورند. اين براى اين بود كه مردم همراه نبودند، مردم شكر مى‏كردند كه آمدند اينجا و رضاخان رفت. اين يك واقعيت بود كه ما شاهد بوديم اين معنا را كه شكر مى‏كردند كه خدا به آنها يك منتى گذاشته است كه اجنبى‏ها، آنى كه اجنبى بودند، از روسيه بود، از آمريكا بود، از انگلستان بود، اينها آمدند و پهلوى رفت. وضع اينطورى بود، چنانچه ديديد وقتى كه محمدرضا هم رفت مردم ريختند و آنطور جشن بپا كردند، گوئى كه الان سلطنت‏طلب‏ها در خارج همين ديشب هم مى‏گفتند كه همه ايران سلطنت‏طلبند و اعليحضرت رضاى دوم الان محبوبيتى دارد كه مردم همه با او هستند! خوب، اينها بگويند. و من اعتقادم اين است كه اين رندها جمع شده‏اند دنبال اين بچه كه پول‏هايش را از جيبش در آورند. اينها مى‏خواهند اين را، پول‏هائى كه پدر كذايش از مردم گرفته و حالا در بانك‏ها دست اين است با اين بهانه‏ها از او در آورند و بعد هم رهايش كنند برود سراغ كارش. و من صلاحش را مى‏دانم برود سراغ تحصيل و برود سراغ يك كاسبى، بداند كه ديگر اين كارها گذشته است، مسأله مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد، ديگر سلطنت‏طلب نيستند اين شكى در كار نيست.

در هر صورت آنى كه براى شما مهم است خدمت كردن به همه طبقات خصوصا مستضعف‏ها، خصوصا محرومينى كه در طول تاريخ محروم بوده‏اند اين بيچاره‏ها. بايد خدمت كنيد و خدمتتان را بگوئيد به آنها و وقتى گفته مى‏شود، عمل دنبالش باشد و انشاءالله اميدوارم كه اگر انگيزه اينطور باشد و شما موفق بشويد و انشاءالله و موفق مى‏شويد انشاءالله به اينكه خدمت كنيد به اين ملت، اين ملت هم همراه شماست و نه انگيزه ديكتاتورى پيش مى‏آيد و نه هم شما سودجو هستيد كه بخواهيد نمى‏دانم پارك داشته باشيد و ده داشته باشيد و ده را اگر دادند شما، شما اينطورى نيستيد، نمى‏توانيد هم باشيد با اينكه يك كدامتان اگر يك خانه زايد بر مقدار خودتان درست كنيد همه به شما اشكال مى‏كنند، تحت فشار اشكال مردم واقع مى‏شويد، نيستيد اينطور و نمى‏توانيد هم باشيد. و مادامى كه اينطور است، مردمى هستيد، مردمى كه هستيد مردم همراه شما هستند و وقتى مردم همراه شما هستند ديگر آسيبى در كار نيست.

بين دولتى‏ها برادرى باشد

و سفارش دوم اين است كه بين خودتان، بين وزرائى كه هستند، بين دولتى‏ها كه هستند برادرى باشد شما براى اسلام مى‏خواهيد خدمت كنيد، نمى‏خواهيد كه براى خودتان كارى بكنيد. شما مى‏خواهيد براى اين ملت محروم در طول تاريخ خدمت بكنيد، نمى‏خواهيد كه جيب خودتان را پر كنيد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 85

شما اينجور نيستيد هيچ گاه، وقتى اينطور شد داعيه بر اينكه با هم مبارزه و معارضه بكنيد نيست و انشاءالله نمى‏كنيد. نمى‏گويم مى‏كنيد كه حالا فردا بگويند معلوم شد كه اينها ريخته‏اند به هم كه فلانى اين حرف را مى‏زند. نه، اينطور نيست، نصيحت است من مى‏كنم ولو مى‏دانم كه شما هيچ كدام اين وضع را نداريد. و من اميدوارم كه انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و موفق باشيد و هر كدام در كار خودتان موفق باشيد. و من اين چند نفر وزيرى كه استعفا كردند خوب بعضى‏شان را خيلى مى‏شناسم مثل آقاى عسگراولادى كه ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت كشيد و من او را مرد بسيار صالحى، بسيار فداكارى مى‏دانم و بعضى آقايان هم در طول اين چيزى بوده است كه - در طول اين جمهورى شناختم مثل وزير كار كه آن هم در طول اين مدت كه آشنا شدم مى‏دانم كه مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همين است. كه وقتى ديدند كه مثلاً بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست، خوب، اين پست را رها كنند يك پست ديگرى بگيرند و دولت را بگذارند كه آنطورى كه مى‏خواهد عمل بكند. و بحمدالله دولت هم رو به اين است كه انشاءالله مطالب را اصلاح بكند، گرانى را رفع بكند، ارزاق مردم خصوصا، ارزاق مردم كه موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسيارى هم هست البته ناراحتى در طبقه بالاست، آنهائى كه گرانى برايشان چيزى نيست آنهاست كه هى به مردم تزريق مى‏كنند كه ارزانى نيست و چه و كذا. در هر صورت اميدواريم كه انشاءالله اين مسأله هم - اين - حل بشود، اين مشكل هم حل بشود و ساير مشكلات هم انشاءالله حل بشود و مشكل جنگ هم حل است تقريباً، انشاءالله بهتر از اين بشود. و اميدوارم كه انشاءالله در همه جهات موفق و پيروز باشيد و توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر. علاوه بر اينكه ملائكةالله ناظر شما هستند، من ورائهم خداى تبارك و تعالى است كه آن چيزهايى كه بر ملائكةالله هم مخفى هست - بر - اسرار غيبى شما پيش اوست و همه چيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز و من اميدوارم كه در اين حساب، خوش حساب باشيد و نامه اعمال همه ما يك نامه اعمالى باشد كه به دست راست ما بدهند و اميدوارم همه موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 86

تاريخ: 8/6/62

پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس جمهور مبنى بر ترميم و تكميل ستاد انقلاب فرهنگى

بسمه تعالى

با تشكر از زحمات اعضاى محترم ستاد انقلاب فرهنگى و تمام كسانى كه براى اسلامى و انسانى نمودن دروس و محيط دانشگاه‏ها زحمت كشيده‏اند، اميد است با ترميم ستاد محترم و كوشش دانشجويان عزيز و متعهد و هماهنگى اساتيد محترم و تلاش تمامى دست اندركاران مؤمن و پشتيبانى ملت معظم، اين پايگاه اسلامى - ملى كه سرنوشت كشور در آتيه دور و نزديك به آن پيوستگى دارد با استقلال و شايستگى به خدمت خود ادامه دهد. و امروز كه كشور از استقلال شايسته برخوردار است، قيد و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از كشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزيز دانشگاهى هر چه بيشتر در كسب علوم و فنون در اعتلاى كشور معظم خود كوشش نمايند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگيرى كنند و نگذارند محيط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرايشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتيد يا دانشجويان مشاهده كردند به ستاد فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمايند.

از خداوند تعالى توفيق همگان را براى ادامه استقلال و اعتلاى ميهن اسلامى خواستار است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 96

تاريخ: 13/6/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از شاگردان و تربيت يافتگان مدرسه شهيد قدوسى و اعضاى خانواده آن شهيد

آن مقدارى كه اسلام از عالم‏هاى بى‏تقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ضايعه بزرگ شهادت مرحوم آقاى قدوسى باعث تأسف و تأثر است من سال‏هاى طولانى با او آشنا بودم. ايشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد. اميدوارم خداوند رحمت‏هاى واسعه‏اش را بر او عنايت فرمايد. انشاءالله آقازاده ايشان هم راه ايشان را طى كند.

راجع به مدرسه‏ها و حوزه‏ها كراراً عرض كرده‏ام كه علم بى‏تقوا اگر مضر نباشد، مفيد هم نيست. آن مقدارى كه اسلام از عالم‏هاى بى‏تقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد. آنچه اصل است تقواست ولى اگر همين تقوا نزد اشخاصى جاهل باشد، گاهى ضرر مى‏زند. آدم‏هائى كه ظاهر صالح دارند ممكن است به واسطه نا آشنائى به مبانى اسلام، اشتباهاتى انجام دهند. اما علم و تقوا اگر در كسى جمع شد در دنيا و آخرت سعادتمند است. و آقاى قدوسى هم عالم بود و هم متقى.

آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ (قضاوت) به دست بى‏تقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند

حوزه‏هاى علميه امروز بايد بيشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جديت نمايند و مسأله فقه به همان نحوى كه مشايخ درست كرده‏اند، بايد محفوظ بماند، لكن الان كه ايران به واسطه گرفتارى‏ها به اهل علم احتياج دارد، اگر چه به طور موقت آقايان بايد به خدمت‏هايشان ادامه دهند و درست است كه به تحصيل فقه در اولويت است، اما همه اينها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتياج باشد كه آقايان به جبهه‏ها بروند و رزمندگان را تشويق بنمايند، بايد اين كار را انجام دهند. و همچنين امور قضايى از باب اينكه قضاوت و يادگيرى آن از حوزه‏ها سلب شده بود و كسى هم فكر دخالت در آن نمى‏كرد و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد و با اينكه پيش از اين من اجازه نمى‏دادم كه با تقليد، قضاوت انجام شود، لكن چون كمبود داريم افرادى كه با تقليد مى‏توانند عهده دار اين مسأله باشند، مانعى ندارد. و شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام

صحيفه نور ج 18 صفحه 97

داشته است، در سابق بر خلاف اين حتى يك عده كمونيست هم قضاوت مى‏كردند. و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بى‏تقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند. و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم تا زمانى كه جمهورى اسلامى در سير خود قرار بگيرد، آنگاه علما به پست خودشان كه از همه شريفتر است برگردند. و من از ابتدا همين مطلب را مى‏گفتم كه علما شانشان نيست مسؤوليت دولتى بپذيرند، خيال كردم كه بدون آنها كارها درست مى‏شود، ولى پس از مدتى ديدم كه اگر به اين وضع باقى بمانيم، اصل اسلام هم در خطر مى‏افتد. و از آن مبناى اول برگشتم و تا مادامى كه اينها اشخاص صالح را به جاى خود پيدا نكرده اند، بايد باشند. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و بتوانيد به تحصيل و خدمت خودتان ادامه دهيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 87

تاريخ: 12/6/62

پيام امام خمينى به زائران بيت‏الله الحرام و مسلمانان جهان به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد قربان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فرا رسيدن عيد بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمين تبريك عرض مى‏كنم. عيدى كه انسان‏هاى آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمى مى‏اندازد، قربانگاهى كه درس فداكارى و جهاد را در راه خداى بزرگ - را - به فرزندان آدم و اصفياء و اولياى خدا مى‏دهد. عمق جنبه‏هاى توحيدى و سياسى اين عمل را جز انبياى عظام و اولياء كرام عليهم الصلوة والسلام و خاصه عبادالله كس ديگرى نمى‏تواند ادارك كند. اين پدر توحيد و بت‏شكن جهان به ما و همه انسان‏ها آموخت كه قربانى در راه خدا پيش از آنكه جنبه توحيدى و عبادى داشته باشد جنبه‏هاى سياسى و ارزش‏هاى اجتماعى دارد. به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. خود و عزيزان خود را فدا كنيد و دين خدا را و عدل الهى را بر پا نمائيد. به همه ما ذريه آدم فهماند كه مكه و منى قربانگاه عاشقان است و اينجا محل نشر توحيد و نفى شرك، كه دلبستگى به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد كه از اين مكان عظيم نيز فداكارى و از خود گذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد. به جهانيان بگوئيد در راه حق و اقامه عدل الهى و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت و از هر چيزى حتى مثل اسمعيل ذبيح الله گذشت كه حق جاودانه شود. اين بت‏شكن و فرزند عزيزش بت‏شكن ديگر سيد انبيا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم به بشريت آموختند كه بت‏ها هر چه بايد شكسته شود و كعبه كه ام‏القرى است و آنچه از آن بسط پيدا كرده تا آخرين نقطه زمين، تا آخرين روز جهان بايد از لوث بت‏ها تطهير شود. بت هر چه باشد، چه هياكل، چه خورشيد، چه ماه و چه حيوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناكتر از طاغوت‏هاى در طول تاريخ از زمان آدم صفى الله تا ابراهيم خليل الله تا محمد حبيب الله صلى الله عليه و آلهم اجمعين تا آخر الزمان كه بت‏شكن آخر، از كعبه نداى توحيد سر دهد، مگر ابرقدرت‏هاى زمان ما و بت‏هاى بزرگ نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مى‏خوانند و با زور و تزوير، خود را به آنان تحميل مى‏نمايند؟ كعبه معظمه يكتا مركز شكستن اين بت‏هاست. ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از كعبه نداى توحيد سر دادند و مى‏دهند. خداوند تعالى به ابراهيم فرمود: و اذن فى الناس بالحج يا توك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق و فرمود: وطهر بيتى للطائفين والقائمين والركع السجود و اين تطهير از همه ارجاس

صحيفه نور ج 18 صفحه 88

است كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است و در سوره توبه مى‏خوانيم: واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله و مهدى منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مى‏دهد و بشريت را به توحيد مى‏خواند. همه فريادها را از كعبه و مكه سر مى‏دهند و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداى توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سردهيم و با فريادها و دعوت‏ها و تظلم‏ها و افشاگرى‏ها و اجتماعات زنده و كوبنده در مجمع مسلمين در مكه مكرمه بت‏ها را بشكنيم و شياطين را كه در راس آنها شيطان بزرگ است در عقبات رمى كنيم و طرد نمائيم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولى الله مهدى عزيز را بجا آورده باشيم و الا در حق ما گفته مى‏شود ما اكثر الضجيج واقل الحجيج اميد است حجاج محترم بيت الله الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مى‏باشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعى براى پيروزى اسلام بر كفر جهانى دعا كنند و براى بيدارى مسلمانان و حكومت‏هاى آنان فرياد كنند و دعاى بليغ نمايند. شايد به بركت دعا در محيط وحى و محل كسر اصنام جاهليت، خداوند تبارك و تعالى بر مسلمين تفضل كند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان كوتاه فرمايد و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمين بباراند. انه عفواً غفوراً .

اينك تذكر بعض مطالب براى زائران بيت الله الحرام و عموم مسلمين لازم است گرچه كراراً عرض شده است:

1 - از امور مهمه‏اى كه لازم است حجاج محترم و علماى كاروان‏ها وقت شريفشان را صرف آن كنند ياد دادن و يادگرفتن مسائل حج است كه كوتاهى از آن ممكن است موجب زحمت‏هاى فراوان شود از قبيل بطلان حج يا باقى ماندن به احرام.

علماى اعلام كاروان‏ها از زوار كاروان خويش دعوت نمايند و براى آنان مجلس درس مناسك قرار دهند و حجاج واجب است براى ياد گرفتن، لحظه‏اى را كوتاهى نكنند و با تمام توان مسائل را ياد بگيرند و با علم به مسائل، مناسك را عمل كنند.

2 - همه مى‏دانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرن‏ها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده خصوصا در يكى دو قرن اخير كه دست دولت‏هاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مى‏دهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمال غربزده و شرقزده آنان به توده‏هاى مسلمانان محروم تحميل شده است كه حتى غالب علماى اسلام گمان مى‏كردند و مى‏كنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيله‏گر كوشش كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكر خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام

صحيفه نور ج 18 صفحه 89

به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند و از اين جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده و با دست آنان ملت‏ها را به استضعاف و استثمار كشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير توده‏هاى در بند گرديد و اكنون نيز مسلمين به غفلت خود و عمال استعمار به تبليغات خود و ابرقدرت‏ها به سلطه و چپاول خود ادامه مى‏دهند و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مى‏زنند و انا لله و انا اليه راجعون .

3 - از جمله مسائلى كه به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هيچ گونه فعاليت براى خروج از قيد و بند استعمارگران را نمى‏دهد و آنان را به حال ركود و عقب افتادگى نگاه مى‏دارد تبليغات همه جانبه‏اى است كه غربزدگان و شرقزدگان يا به امر ابرقدرت‏ها يا كوتاه نظرى خود در سراسر كشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداخته‏اند و مى‏اندازند و آن است كه علم و تمدن و پيشرفت مختص به دو جناح امپرياليزم و كمونيسم است و آنان خصوصا غربى‏ها و اخيرا آمريكايى‏ها نژاد برتر هستند و ديگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقى آنان در اثر والانژادى آنان است و عقب افتادگى اينان در اثر نقص نژادى است و به تعبير ديگر آنان انسان‏هاى تكامل يافته هستند و اينان در حال تكامل كه پس از ميليون‏ها سال به تكامل نسبى مى‏رسند. پس كوشش براى پيشرفت بيفايده است و آزادگان يا بايد وابسته به سرمايه‏دارى غرب باشند و يا كمونيسم شرق، و به بيان ديگر ما از خود هيچ نداريم و بايد همه چيز را از ابرقدرت‏هاى غرب يا شرق بگيريم، علم را، تمدن را، قانون را، و پيشرفت را. و شما امروز سياه ما را مى‏بينيد، كه در اثر اين تفكر كه بر ما تحميل كرده‏اند هر چيز اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد به همين جرم مشترى‏اش كم است و همين را اگر اسم غربى به آن بگذارند مشترى زياد پيدا مى‏كند. پارچه ايران حتما بايد در حاشيه‏اش حروف خارجى و لاتين داشته باشد تا مشترى پيدا كند و مرض‏هايى كه در خود كشور به نحو شايسته معالجه مى‏شود بايد به خارج سفر كرد تا معالجه شود و اين باور در حالى است كه بعض دانشمندان و نويسندگان غيرمسلمان با شواهد زنده ثابت نموده‏اند كه تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در اين امور پيشقدم بوده‏اند. بايد گفت كه دانشگاه‏هاى ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور اداره مى‏شد و دانشمندان متعهد در اقليت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثريت غربزده جوانان را عاشق غرب مى‏كردند و فوج فوج به خارج مى‏فرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را مى‏كرد و جوانان را در حدى كه مطلوب استعمارگران بود نگه مى‏داشتند و با افكار غربى و غيراسلامى و غيرملى به كشور باز مى‏گرداندند و اين فاجعه قرن اخير براى ممالك اسلامى و اشباه آنها بود و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.

4 - و از جمله چيزهايى كه مانع دفاع مسلمين از كشورهايشان است تبليغات دامنه‏دار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرت‏هاى خارجى است. در سابق از انگليس به دست به اصطلاح روشنفكران

صحيفه نور ج 18 صفحه 90

و تحصيلكردگان غربزده يك غول ساخته شده بود، به دولت‏هاى بى‏اطلاع و ملت‏هاى در بند تحميل كرده بودند كه اگر به يك فراش سفارتخانه انگليس يك حرف درشت زده شود ايران به باد فنا مى‏رود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى كه افراشته مى‏شد از مجازات مصون مى‏گشت و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدر اعظم كافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بى‏چون و چراى او. و امروز از اين دو قدرت خصوصا امريكا در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و شاخدارتر ساخته‏اند و گمان مى‏كنند اگر به يكى از اين دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، كشور از بين مى‏رود. و با خيال‏هاى خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعه‏ها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند. و جرم اين خودباختگان ملى‏نما كمتر از مجرم اصلى نيست.

5 - امروز چاره چيست و براى شكستن اين بت‏ها چه تكليفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مى‏باشد؟ يك چاره كه اساس چاره‏هاست و ريشه اين گرفتارى‏ها را قطع مى‏كند و فساد را از بن مى‏سوزاند، وحدت مسلمانان بلكه تمامى مستضعفان و دربند كشيده شدگان جهان است و اين وحدت كه اسلام شريف و قرآن كريم بر آن پافشارى كرده‏اند، با دعوت و تبليغ دامنه‏دار بايد بوجود آيد و مركز اين دعوت و تبليغ، مكه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براى فريضه حج است كه ابراهيم خليل الله و محمد حبيب الله شروع و در آخر الزمان حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا تعقيب مى‏كند. به ابراهيم خليل الله خطاب مى‏شود كه مردم را به حج بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است منافع سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى. بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى و همه ذريه آدم بايد به تو تأسى كنند، ببينند كه بت‏ها را شكستى و آنچه جز خداوند بود به دور افكندى، شمس باشد يا قمر، هياكل، حيوانات يا انسان‏ها و گفتى از روى حقيقت گفتى وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشركين و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيم‏الشان تأسى كنند. و در سوره توبه كه امر شد در مجمع عمومى در مكه خوانده شود مى‏خوانيم: و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله فرياد برائت از مشركان در مراسم حج و اين يك فرياد سياسى - عبادى است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به آن امر فرمود. حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايى فعل رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه مى‏كنيد و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مى‏دانيد و مراسم حج را از برائت از كفار تنزيه مى‏كنيد و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنيايى خود به طاق نسيان مى‏سپاريد و برائت و نفرين را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمين كفر مى‏دانيد؟ ما اميدواريم كه دولت سعودى به وسوسه اين آخوندهاى از خدا بى‏خبر گوش فرا ندهد و مسلمين را همانطور كه وعده

صحيفه نور ج 18 صفحه 91

نموده است در مراسم حج و برائت از كفار و مشركان آزاد گذارد و در اين عمل الهى با آنان خصوصا زائران ايرانى و فلسطينى و لبنانى و افغانى كه مورد تجاوز كفار قرار گرفته‏اند هماهنگ شود تا دشمن مشترك همه مظلومان را با نداى واحد به عالميان معرفى كنند. و من موكداً از زوار ايرانى و ديگر زائران بيت الله الحرام مى‏خواهم كه نظم و آرامش را مراعات كنند و به دستورات نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينى‏ها عمل كنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طورى كه شايسته يك مسلمان متعهد است عمل نمايند. اميد است دولت سعودى نيز با حجاج ايرانى كه از ستمكاران غدار كه به كشورهاى اسلامى تجاوز و دخالت‏هاى بيجا مى‏كنند، تظلم مى‏نمايند، به نحوى شايسته هماهنگى و همگامى و وحدت كلمه، كفار متجاوز به حريم اسلامى را محكوم كنند تا حج امسال انشاءالله تعالى به طورى كه مرضى خداوند و رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است انجام گيرد.

6 - از جمله چيزهايى كه براى قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهانى و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است آن است كه نوعاً قدرت‏هاى ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا به وسيله بوق‏هاى تبليغاتى خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومى خائن‏شان مقاصد شوم خود را اجرا مى‏كنند، در صورتى كه اگر ملت‏ها با هشيارى و وحدت در مقابلشان بايستند موفق به اجراى آن نخواهند شد. شواهد بر اين مدعا زياد است و زنده‏ترين شاهد در كشورهاى منطقه ايران و افغانستان است. ايران چنانچه مى‏دانيم و مى‏دانيد دست بسته تسليم امريكا بود و شاه مخلوع خائن، اين كشور را در تمامى ابعاد وابسته به امريكا كرده بود و ايران يكى از پايگاه‏هاى نظامى امريكا بود. ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جيره‏خواران و شاه و دولت و مجلس از نوكران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نيرومندترين ژاندارم بود و پشتيبان او امريكا و ديگر كشورهاى وابسته به آن بودند و از حيث تجهيزات نظامى بسيار غنى بود، با اينهمه ملت معظم ايران كه فاقد قدرت نظامى و تجهيزات رزمى و حربى بود با دست خالى و ايمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتكاء به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى كوتاه به طور معجزه‏آسا بت‏هاى تخيلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ريخت و طومار ستمگرى دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و بر اسطوره‏هاى تاريخ‏سازان و بت‏تراشان خط ابطال كشيد. و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى، آن قدرت اسطوره‏اى و ارتش قدرتمند حكومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ايمان و اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به خويش در هم كوبيد. به طورى كه بايد گفت شوروى با پريشانى و پشيمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مى‏برد و در حيرت است كه چگونه از افغانستان بدون آبروريزى جا خالى كند. و همچنين ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند كه فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزاير و عراق بيرون كردند. اينها و امثال اينها براى فرو ريختن رعب‏هاى ساختگى به دست استعمار استثمارگران كافى است كه مسلمانان و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را از خواب گران بيدار كند و اين طلسم‏هاى ساختگى را و سحرهاى شيطانى را ابطال نمايد و مسلمانان و دولت‏هاى

صحيفه نور ج 18 صفحه 92

آنان را با داشتن يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن شريان حيات غرب و شرق و دارا بودن كشورهاى وسيع و غنى از سحر و وحشتزدگى خارج كند و از ايران كه با جمعيت ناچيز سى و چند ميليونى دست همه قدرت‏ها را از كشور خود قطع و تمام قيد و بندهاى استعمارى را گسيخت و مستشاران و مفتخواران را از ميهن عزيز راند، عبرت بگيرند و به بوق‏هاى استعمارى كه يكصدا از اول پيروزى انقلاب تاكنون با شايعه‏پردازى‏ها و نشر اكاذيب، ايران را يك كشور در حال سقوط و ورشكسته معرفى كرده و مى‏كنند گوش فرا ندهند و از يك قدرت اسلامى كه هدفش سرافرازى مسلمين و كوتاه كردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پيوسته مى‏خواهد بين برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ايمانى برقرار باشد، قدردانى كنند و بدانند كه كشورهاى قدرتمند فرصت طلب كه غايت آمالشان دست يافتن بر كشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتارى تنها مى‏گذراند و كلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد.

7 - اگر انشاءالله آن وحدت بين مسلمين و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى كه خداوند تعالى و رسول عظيم‏الشانش خواسته‏اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده‏اند، حاصل شود، دولت‏هاى كشورهاى اسلامى با پشتيبانى ملت‏ها توانند يك ارتش مشترك دفاعى بيش از صد ميليونى تعليم ديده ذخيره و يك ارتش ده‏ها ميليونى زير پرچم داشته باشند كه بزرگترين قدرت را در جهان به دست آورند. و اكنون كه اين حاصل نيست، دولت‏هاى اسلامى منطقه و حواشى آن مى‏توانند يك ارتش ذخيره ده‏ها ميليونى و يك ارتش بيش از ده ميليونى تحت پرچم براى دفاع از كشورهاى اسلامى داشته باشند كه اين نيز فوق قدرهاست و اميد است دولت‏هاى منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در اين امر فكر كنند و طرح آن را بريزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرت‏ها نجات يابند و شيرينى استقلال و آزادى را بچشند و براى به دست آوردن چنين قدرتى لازم است هر يك از دولت‏ها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از كشورشان يك چنين طرح حياتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند. و از كشور اسلامى ايران در اين امر كه مدافع كشورهاى خود و برادران اسلامى خويش است الهام بگيرند. امروز ايران با همه گرفتارى‏ها و كارشكنى‏ها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعليم نظامى دهد و تاكنون به طورى كه گزارش مى‏دهند قريب يك ميليون رزمنده ذخيره تعليم ديده دارد كه به محض آنكه لازم شود، با يك هشدار براى دفاع از ميهن اسلامى خود مجهز و مسلح مى‏شوند. دولت‏هاى اسلامى و منطقه نيز اگر مثل دولت ايران با ملت رفتار كنند و خود در كنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمايند اين امر در كشورهاى آنان نيز حاصل مى‏شود و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر كرده و طرح داده است. و بايد متأسف بود كه اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زير پرده‏هاى استعمارى در طول تاريخ مى باشد. از خداى بزرگ مى‏خواهيم كه اين پرده‏هاى سياه را برچيند و چشم مسلمانان را به جمال جميل اسلام روشن فرمايد تا دنيا بداند اسلام براى جهان چه آورده است. و آنچه غايت تعليمات اسلامى است همزيستى مسالمت آميز در سطح

صحيفه نور ج 18 صفحه 93

جهان است كه اميد است با تعجيل در ظهور مهدى آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود، و رسيدن انسان‏ها به كمال و سعادت اخروى است كه خداوند نصيب همگان فرمايد.

8 - مسلمانان و خصوصاً مظلومان منطقه بدانند كه اسرائيل با تغيير و تبديل مهره‏ها كه شايد اغفال رزمندگان فلسطينى و لبنانى باشد هيچ گاه از مقصد شوم خود كه حكومت بر كشورهاى مسلمين از نيل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امريكا كه چنگ و دندان در منطقه‏نشان مى‏دهد از مهره‏اى چون اسرائيل كه مجرى جنايت‏هاى آن در منطقه است به كامل پشتيانى مى‏كند و بازى‏هاى سياسى اينان را نبايد از نظر دور داشت. و كسانى كه از اسرائيل حمايت مى‏كنند بايد بدانند كه افعى گزنده را در حمايت خود قوى مى‏كنند كه در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاكت مى‏كشاند و بايد به اين افعى خزنده خطرناك مهلت ندهند. چنانچه صدام جنايتكار اگر فرصت پيدا كند خطرش براى منطقه از اسرائيل كمتر نيست. و لازم است براى آرامش، منطقه، اكنون كه به يارى خداوند متعال قواى مسلح ايران ايدهم الله تعالى اين جرثومه فساد را تاليه پرتگاه هلاكت رسانده‏اند و از سردار قادسيه يك موجود مفلوك ساخته‏اند، دولت‏هاى منطقه از كمك به او دست بردارند كه صلاح دين و دنياى آنان است و در صورتى كه مهلت پيدا كند بر هيچ يك از دولت‏هاى خليج فارس و ديگران رحم نخواهد كرد. شما ديديد اكنون كه با شكست مفتضحانه روبرو است در يك سخنرانى گفت: اعراب بايد رهبرى عراق را بپذيرند و شك نكنيد كه اگر قدرت پيدا كند به مسأله رهبرى اكتفا نخواهد كرد. و بوق تبليغاتى دولت‏هايى كه از ايران سيلى خورده‏اند، براى مصالح خودشان و دربند كشيدن هر چه بيشتر ملت‏ها، شماها را از ايران ترسانند، ولى دولت‏ها بدانند كه ايران به پيروى از تعاليم اسلامى با تمامى آنها در صورتى كه به موازين اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مى‏نمايد ولى هرگز به خود اجازه نمى‏دهد با كسى كه نسبت به ما آن همه خسارات و جنايات وارد كرده است مسالمت كند. و ملت عزيز عراق در انتظار پيروزى ايران است تا از نيش‏هاى اين عقرب جراره نجات پيدا كند و اميد است كه با يارى خداوند اين انتظار به طول نيانجامد اليس الصبح بقريب.

9 - حجاج محترم ايران و زائرن حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشورى كه براى اهداف اسلامى و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش قيام كرده است به سوى خانه خد و حرم شريف رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پيامبر عليهم و صلوات الله مى‏روند، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند و خبرگزارى‏ها و دروغپردازان بوق‏هاى تبليغاتى و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند كه از كاهى كوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شايعه‏هاى خود پر نمايند. در اين صورت جزئى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنكه در پيشگاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشانش مى‏باشد، در حضور ساير زائران حرمين شريفين است كه به واسطه پيامد آن گناهى بزرگ و خطايى عظيم است زيرا علاوه بر آنكه بعض اعمال و گفتار، خلاف حرمت حرمين شريفين است موجب وهن جمهورى اسلامى است كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 94

خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى كه براى حكومت الله و برقرارى احكام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشكيل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونه‏اى ديگر معرفى شود و عيب جويانى كه مراقب خرده گيرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شايعه پراكنى و مشوه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان كه براى عبادت فريضه حج رفته‏اند نوشته شود. لازم است مراقب باشند كه اعمال رويه و گفتار باطل تحقق پيدا نكند و هركس مراقب دوستان و نزديكان خود باشد و در برنامه‏هاى انسانى‏اسلامى صحيح كه از طرف نماينده اينجانب جناب حجت‏الاسلام آقاى خوئينى‏ها ترتيب داده مى‏شود تبعيت كنند و از آنها تخطى نكنند كه موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرين فراهم شود. و پليس كشور سعودى و متصديان امور حج و زيارت و دولت سعودى بايد توجه كنند كه زائران ايرانى كه از يك كشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارت زده كه با تأييد خداوند متعال و قيام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرت‏ها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و كوچك و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژيم ستمشاهى امريكايى را به رژيم اسلامى مردمى تبديل كرد و مستشاران و جاسوسان امريكائى و شوروى را يا از كشور راند و يا به بند كشيد، به زيارت بيت الله الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه مسلمين عليهم السلام مشرف مى‏شوند، ميهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به ميزبانان بزرگ آنان است، خصوصاً كه اين ميهمانان آمده‏اند تا همراه با مناسك حج به نداى ابراهيم خليل‏الله و محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لبيك گويند كه لبيك به آنان نيز لبيك به خداى تعالى است. با اينانى كه از كل فج عميق هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او كرده‏اند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار كنيد و ميهمانان خدا و رسول را آزار ندهيد. اينان براى مناسك حج و برائت از مشركان و كافران كه خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند. اين ميهمانان متعهد را گرامى داريد و از قدرت يك رژيم مقتدر اسلامى براى سركوب دشمن اسلام و مسلمين، اسرائيل غاصب و قطع يد ارباب او امريكا، راس دشمنان اسلام و كشورهاى اسلامى بهره بردارى كنيد و مكه مكرمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنيد كه اين يكى از اسرار حج است و خداوند غنى از لبيك‏ها و عبادات بشر است.

بارالها! ما را از پيروى شيطان و نفس اماره حفظ فرما. ما را از حب جاه و مقام و دنيا و نفس خويش بازدار. دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظايف اسلامى انسانى آشنا نما. و ملت‏ها و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمائى فرما. و حجاج ايرانى را كه در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مى‏نمايند از رحمت و جلوه خاص خود بهره‏مند فرما. و دست قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمين كوتاه فرما. و ما را به آنچه رضاى تو است هدايت نما و لشكريان اسلام را در دفاع از سرزمين خود و مظلومان منطه نصرت عنايت فرما. و اسرائيل غاصب

صحيفه نور ج 18 صفحه 95

متجاوز و امريكا و شوروى ستمگر را مخذول فرما. و اسلام و مسلمين را تقويت فرما و از شر اجانب حفظ كن.انك ولى النصر والنعمه والسلام على رسول الله صلى الله عليه وآله و على اولياء المعصومين سيما بقيه الله فى الارضين ارواحنا فداه

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 98

تاريخ: 15/6/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاء مسؤولين و اساتيد جامعه الامام الصادق اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى، اساتيد و طلاب مدرسه عالى شهيد مطهرى و گروهى از مسؤولين مؤسسه در راه حق‏

به دليل تبليغات خاص اجانب و عمال آنان اسم سياست را نمى‏توانستيم در حوزه‏هاى علميه ببريم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد تشكر و قدردانى كنم از آقايان فضلائى كه در قم و تهران اشتغال دارند به تعليم و تعلم. و اميدوارم كه براى آتيه اسلام همه مفيد و به طور شايسته آنچه كه بايد، وظيفه آنهاست عمل بفرمايند. مع‏الاسف ما هم دانشگاه‏مان و هم مدارس علوم دينيه‏مان هر كدام از يك جهتى نواقص زياد داشت و نمى‏شد. و نمى‏توانستند رفع كنند. دانشگاه از جهت اينكه اصلاً اساسش اگر هم بر اين نبود كه ايران را به دامن قدرت‏هاى بزرگ بيندازد، كم كم به آن قضيه كشيده شد و جوان‏هاى عزيز ما را آن اشخاصى كه مأمور بودند، به نحوى كه آنها مى‏خواستند تبليغ و تربيت مى‏كردند و بعد هم مى‏فرستادند به خارج و آنها رويشان كار مى‏كردند و بعد هم كه آمدند، بسياريشان اصلاً با ديانت بكلى مخالف بودند و بسياريشان هم بودند كه اگر هم مخالف نبودند نمى‏توانستند كارى انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش اين بود. مدارس علمى كه ما حالا از آن روى همرفته تعبير مى‏كنيم به فيضيه، آن از جهات ديگر ناقص بود، آنجا را مستقيما نيامدند مثل دانشگاه تصرف كنند و نتوانستند بكنند. آنها با همه سختى‏ها در دوران رضاخان كه سختى‏ها زياد بود، تحمل كردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همين طور. لكن ما محصور شده بوديم در يك كتاب‏ها و در يك عقايد خاصى كتاب‏ها از حيث تعليم و تعلم غالباً از طهارت و تجارت و صلات - غالباً - تجاوز نمى‏كرد. علوم قضايى و حدود و ديات و اينها از علوم غريبه بود، البته مشايخ نوشته‏اند، همه را مستقصى نوشته‏اند، لكن در حوزه‏ها از باب اينكه اين امور خارج بود از حيطه عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و ديات و قصاص و اينها عملى نبود، از اين جهت آنها مورد بحث واقع نمى‏شد و ما محصور شده بوديم در كتاب‏ها، در باب تعليم و تعلم به همان مقدار، و از آن طرف در عين حالى كه خارجى‏ها و عمال آنها تصرف مستقيم نداشتند در حوزه‏ها، لكن يك تبليغات خاصى انجام گرفته بود در سال‏هاى طولانى كه بايد حوزه‏ها از امور اجتماعى و سياسى بكلى مبرا باشد و اسم سياست را نمى‏توانستيم در حوزه‏هاى علميه ببريم و امور مسلمين و چيزهايى كه مربوط به جامعه مسلمين است در حوزه‏بحثى

صحيفه نور ج 18 صفحه 99

از آن نبود.

امروز احتياج است كه جزو برنامه تبليغات مدارس دينى، زبان‏هاى زنده دنيا باشد

بحمدالله امروز كه ما از آن قيدوبندها رهايى پيدا كرده‏ايم بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز حوزه‏ها با ديروز حوزه‏ها فرق دارد. امروز حوزه‏ها براى دنيا، الان دنيا يك تحولى پيدا كرده است كه كانه عائله واحده شده است. اين صحبتى كه من الان براى شما مى‏كنم ممكن است كه بعد از دو ساعت ديگر در امريكا هم منعكس بشود و همين طور هر مطلبى كه در ايران واقع مى‏شود در همه دنياپخش مى‏شود. يعنى يك كسى اگر صدا بكند به صداى عادى، صداى او قبل از اينكه به آخر اين مجلس برسد به آمريكا رسيده است. وضع اينطور شده، دنيا كانه همه مجتمع شده است در يك محصور كوچكى از حيث جهات.

ما امروز نمى‏توانيم مثل سابق فكر كنيم، ما سابق تبليغاتمان محصور به ايران بود. گاهى اتفاق مى‏افتاد كه در يك جاى ديگر هم مى‏رفتند اما گاهى بود، خيلى كم. و تبليغات آنقدرى كه براى خارج لازم است براى داخل كمتر از او لازم است. شما مى‏بينيد كه امروز همه تبليغات دنيا بر ضد اسلام است، با اسم ضديت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محكوم مى‏كنند. صورت اسلام را به يك صورت ديگرى در آورده‏اند كه غير واقعيت اوست. پيشتر احتياج به زبان، زبان‏هاى خارجى نبود، امروز احتياج است به اين، يعنى جزو برنامه تبليغات مدارس بايد زبان باشد، زبان‏هاى زنده دنيا، آنهايى كه در همه دنيا شايع‏تر است. اين بايد يكى از چيزهايى باشد كه در مدارس دينى ما كه مى‏خواهند تبليغ بكنند، اين امروز محل احتياج است، مثل ديروز نيست كه ما صدامان از ايران بيرون نمى‏رفت. امروز ما مى‏توانيم در ايران باشيم و به زبان ديگرى همه جاى دنيا را تبليغ كنيم، در همه جا مبلغ باشيم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنيا يك امر آسان و عادى است كه مبلغين انشاءالله بايد تربيت بشوند و فيضيه و دانشگاه ما بايد يك دانشگاه و يك فيضيه باشد براى همه دنيا، تبليغ براى همه دنيا، براى همه كشورهاى عالم.

واجب كفائى است كه نسل جوان را براى قضاوت و تبليغ تربيت كنيم

و بحمدالله امروز آن بندهايى كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الان بانوان مشغول هستند.الان بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاى ديگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند و اين يك امرى است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آنوقت همچو محصور كرده بودند كه براى بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتى در يك مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسأله علمى بگويند و مسأله عقيدتى بگويند. امروز اينها مى‏توانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاى كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب افتاده بوديم در اين امور و امروز بايد تلافى كنيم، بايد نقيصه‏ها را

صحيفه نور ج 18 صفحه 100

رفع بكنيم .ما نه امروز مبلغ داريم و نه قاضى داريم. يك عده مختصرى، آنقدرى كه ما ايران احتياج به مبلغ دارد، ندارد، حوزه‏ها ندارند. آنقدرى كه قاضى لازم دارند، حوزه‏ها ندارند، حوزه‏ها تربيت قضات را نكرده‏اند، يك عده پيرمردها هستند لكن آنها نمى‏روند سراغ اين كارها. ما الان نسل جوان را بايد براى قضاوت، براى تبليغ تربيت كنيم. براى قضاوت كه واجب است، واجب كفائى است براى همه، بايد تربيت كنيم كه اين واجب كفائى تحقق پيدا بكند و براى تبليغ هم لازم است ما تبليغ بكنيم، آن هم جزو واجبات است كه ما از اسلام تبليغ بكنيم. آن چيزى كه وارد شده است در قرآن بايد تبليغ كرد به همه جا، و تبليغ لازمه‏اش اين است كه زبان بدانند. شما نمى‏توانيد برويد در انگلستان براى انگليسى‏ها با زبان فارسى تبليغ كنيد يا در امريكا اينطور يا در شوروى، شما بايد با زبان اهلى آنها تبليغ كنيد و اين از امور لازمه‏اى است كه پيشتر نمى‏شد اسمش را برد و حالا مى‏بينيم جزو لازم‏هاست و واجبات است كه بايد عمل بشود.

بنابر اين در عين حالى كه من تشكر مى‏كنم از همه آقايانى كه در اين امور دخيل هستند و مشغول خدمت و فداكارى هستند، در عين حال از آنها تقاضا دارم و از همه حوزه‏هاى علميه در هر جا كه هست اين تقاضا را دارم كه دامن به كمر بزنند و نقيصه‏هاى سابق را، عقب افتادگى‏هاى سابق را جبران كنند. مبلغ درست كنند، قاضى درست كنند، چيزهايى كه احتياج دارد اسلام به آنها. و تبليغ اسلام به غير از اينها، يا عمل كردن به احكام اسلام بدون آنها نمى‏شود. بنابر اين با اينهمه تبليغات عليه ما، ما هم بايد تبليغات داشته باشيم. ما بايد اعزام مبلغ در خارج بكنيم به آنقدرى كه ميسور است براى ما و اميدوارم كه موفق بشويد، آقايان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فيضيه، موفق بشوند به اينكه تربيت كنند عده زيادى را از زن و مرد براى تبليغ.

اين دنيا در يك محيط خفقان دارد بسر مى‏برد، خفقان از اين دو ابرقدرت

و شمابينيد كه دنيا الان بر ضد ما قيام كرده‏اند. شما ملاحظه كنيد براى سرنگونى يك طياره كره جنوبى چه بساطى درست كرده‏اند. البته به قتل رساندن و ساقط كردن يك طياره‏اى كه انسان‏ها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست يك جرم نابخشودنى است، لكن امريكا طرفدار اين است، بايد ديد چى هست اين، امريكا اينقدر تبليغ مى‏كند و نطق مى‏كند رئيس جمهور امريكا و فاجعه مى‏گويد در دنيا واقع شده است و دنيا بايد اين را نبخشد. اين همان امريكائى است كه اين فاجعه را در جاهاى ديگر خودش بجا مى‏آورد و اين همان امريكايى است كه عراق را وادار كند كه بدتر از اين فاجعه‏ها را در ايران مى‏آورد، يك كلمه هم حرف نمى‏زند. عراق نسبت به ايران و خود عراق، حكومت عراق نسبت به ايران و خود عراق تاكنون چه كرده است، چقدر جمعيت از اين دو كشور اسلامى را كشته است و چقدر بمباران كرده است اين مناطقى كه اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است كه ايران هم فلان جا را زده است، يك دروغى گفته است. راديوها وقتى نقل مى‏كنند حرف او را، اول نقل مى‏كنند كه او گفته است كه كجا را زديم، كجا را زديم، ما هم موارد، جاهايى كه جمعيت نظامى

صحيفه نور ج 18 صفحه 101

هست زديم. در صورتى كه همه راديوها مى‏دانند كه اينها شهرهايى كه هيچ ربطى به نظامى ندارد دارند مى‏زنند. پشت هر شكستى صدام حمله كرده است و يك عده بيگناه، زن و مرد، بچه و صغير و كبير را به خاك و خون كشيده و آمريكا يك كلمه راجع به اين حرف نزده است براى اينكه انساندوست است ايشان! اما انسان آمريكايى پسند! انسانى كه به درد او مى خورد مى‏پسندد! همين عمل اگر امريكا كرده بود، همان عراق كه الجزاير را، كه طياره الجزاير را، ساقط كرد و عده‏اى هم از مردم عادى در آن بودند و يكى از وزراى آنجا هم در آن بودند، آمريكا هيچ واكنشى نشان نداد، اما حالا عزا گرفته براى اينكه يك طياره‏اى از كره جنوبى ساقط شده است و اين عزا براى اين است كه مى‏خواهد شوروى را محكوم بكند، نه اينكه آن انسان‏هايى كه آنجا هستند دوست دارد. انسان‏ها پيش از اين دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اينها براى انسان الا آنى كه گاو شيرده براى آنها باشد هيچ ارزشى برايش قائل نيستند. شما ببينيد امروز لبنان چه خبر است. الان كه من و شما اينجا نشسته‏ايم در لبنان چه حمام خونى دارند چيز مى‏كنند. اين حكومت غاصب و جائر لبنان، اين امين خائن چه بساطى در سر اين جمعيت مردم در آورده است. اسرائيل چه بساطى در آنجا در آورده بود، حالا به جاى او اينها دارند در مى‏آورند. لكن آمريكا نديديم كه يك كلمه بگويد. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهايش را فرستاده آنجا كمكش براى اين جنايات، يك اسمى رويش مى‏گذارند شايد هم خودشان درست كنند صحنه را، دو تا فرض كنيد ترقه مى‏اندازند به يك جايى و يكى دوتا را زخمى مى‏كنند يا فرض كنيد او نكرده باشد، آنوقت اينها مى‏ريزند خانه به خانه مى‏گردند جوان‏ها را مى‏گيرند، جوان‏ها را حبس مى‏كنند، جوان‏ها را مى‏كشند. اين فجايع در دنيا دارد واقع مى‏شود و آمريكا نشسته دامن به آن مى‏زند و اسفناكتر اين است كه مسلمين نشسته‏اند و تماشا مى‏كنند. اين مهره دومى كه حالا آمده است و اسحاق شاميرى كه الان آمده است و مى‏خواهد نخست وزير بشود، از اول برنامه خودش را گفته است. از اول گفته است كه اسرائيل بزرگ بايد تحقق پيدا كند، بايد فلسطين بكلى از بين برود، تمام جاهايى كه دست اسرائيل است اينها لاينفك از اسرائيل است. اسرائيل بزرگ يعنى از نيل تا فرات، يعنى تمام منطقه كه عرب نشين است، حجاز هم جزء اين بايد باشد، مصر هم جزء اين است و اينها نشسته‏اند آنجا دارند تماشا مى‏كنند و عده كثيرشان هم همراهى مى‏كنند و اسرائيل را مى‏خواهند بشناسند و امثال ذلك. اينها يك مصيبت‏هايى است كه در قرن ما واقع شده است و مع‏الاسف مسلمين يعنى حكومت‏هاى اسلامى بى‏تفاوت هستند و آنها نمى‏گذارند كه كشورهاى خودشان، مردم عاديشان راجع به اينها صحبت بكنند. واقعاً در يك محيط خفقان اين دنيا دارد بسر مى‏برد، خفقان از اين دو ابرقدرت. اين افغانستان دست شوروى، هر روز فاجعه درست مى‏كند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ايستاده‏اند كه شايد او را پشيمان كرده باشند. آن هم فلسطين و لبنان و نمى‏دانم همه جا در دست امريكا و همه مشغول به جنايت كردن، آنوقت در اين بين از يك طياره كه 160 نفر، 260 نفر يك همچو چيزى كشته شده است همه متأسف بايد باشيم لكن امريكا به اينطورى كه شما متأسفيد نيست. شما براى اينكه آنها را اصلاً نمى‏شناسيد لكن يك انسانند بيگناه طعمه شوروى‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 102

شدند. اما آمريكا نه از باب اينكه انسان مى خواهد، امريكا در اين يك چيزى پيدا كرده براى اينكه شوروى را از ميدان در كند، مردم را يعنى دنيا را بر ضد شوروى چى بكند. شوروى هم فردا يك بهانه‏اى پيدا مى‏كند آن هم امريكا را مى‏خواهد چه بكند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين.

ايرانى‏ها از بچه و بزرگ مصمم‏اند كه امريكا و شوروى را در ايران راه ندهند

و بالاخره ما بايد در اين بين خودمان توجه به مسائل دنيا داشته باشيم. امروز نبايد ما فكر بكنيم ايران چه جور است. ما امروز فكر بكنيم دنيا چه خبر است، تكليف ما در مقابل دنيا چه خبر است. همين جنگ تحميلى را درست كردند، نقشه‏اى كه صهيونيست‏ها دارند عملى بشود. از يك طرف نگذارند اسلام در اين تحقق پيدا كند، اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند و قهرا در ممالك ديگرى هم خواهد رفت و رفته است هم، آنوقت آن بساط آنها، بساط صهيونيست‏ها برچيده مى‏شود، امريكا و شوروى دستش از ممالك اسلامى قطع مى‏شود. اينها براى اينكه نگذارند اسلام از چهار چوب ايران بيرون برود و اگر بتوانند در خود ايران هم منحرف كنند اذهان را، الان دارند كوشش مى‏كنند و مى‏خواهند كه، مقصد اولشان اين است كه ايران ساقط بشود و يك جمهورى اسلامى امريكايى پيش بيايد. البته ديگر سلطنت طلبى توى كار نيست، جمهورى اسلامى هم اسمش را مى‏گذارند اما جمهورى اسلامى آن قسم امريكايى‏اش، آنى كه بعضى‏ها هوسش را دارند، اين را كه انشاءالله موفق نمى‏شوند، ايرانى‏ها مصمم‏اند همه، مرد و زن پير و برنا، بچه و بزرگ مصمم‏اند به اينكه امريكا و شوروى را در ايران ديگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان اين است كه اسلام را در همين ايران محبوس كنند. تبليغات دامنه دارى كه ايران الان چه شده است، بچه‏هاى كوچك را چه مى‏كنند، بچه‏هاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مى‏فرستند به جبهه‏ها كه تازه همين مسأله بوده است و نمى‏دانم طرفدار حقوق بشر اعتراض كرده، آنها نشسته‏اند آنجا و گوش‏شان به اين است كه راديو امريكا چه بگويد، راديوى بى‏بى سى چه بگويد، راديوى كذا چه بگويد. خودشان مسائل را مى‏دانند، نه اينكه ندانند اينها، لكن براى اينكه ايران را محكوم كنند اين مسائل را مى‏گويند. نه اين است كه اين راديوهاى خارجى ندانند مسائلى كه در ايران واقع شود و ندانند تجاوزاتى كه عراق به ايران كرده و ندانند آنهمه ظلمى كه به كشورهاى ايران و عراق كرده است،اينها مى‏دانند اينها را لكن انسان براى آنها مطرح نيست، آنها مقاصد خودشان را مى‏خواهند اجرا بكنند. مقاصدشان اين است كه اسلام را در ايران بد نام بكنند، جمهورى اسلامى و مردم ايران را بد نام بكنند كه نبادا ديگران به فكر اين بيفتند كه همين معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من اميدوارم كه در اين معنا هم انشاءالله موفق نشوند. اسلام مظلوم است الان در دنيا و ما موظفيم كه اسلام را به دنيا معرفى كنيم و ما موظفيم كه اسلام را در همه جاى دنيا معرفى كنيم. اسلام مظلوم است الان در دنيا، غريب است در دنيا، ما يك دسته كوچكى هستيم تبليغاتمان ناقص، مبلغ كم داريم و آنها همه رسانه‏هاى

صحيفه نور ج 18 صفحه 103

گروهى دست‏شان است و هر چه مى‏خواهند پول‏هاى زيادى هم دارند و خرج اين كارها را مى‏كنند. ما معذلك نبايد مأيوس بشويم، ما با همين عده قليل همانطورى كه آن قدرت بزرگ شيطانى محمدرضا را كه دنبالش همه قدرت‏ها بود به همت همين جوان‏هاى ايران شكستيم و كنارش زديم و اسلام را انشاءالله به آنطورى كه خواست خداست در اينجا پياده خواهيم كرد و مشغول پيشرفت در اين امر هستيم. ما نمى‏گذاريم ديگر كسى ديگراينجا بيايد و من اميدوارم كه هماهنطور كه اينها شد، با همت والاى دانشگاه و فيضيه تبليغات دامنه‏دار پيدا بشود و در يك مدت كوتاهى انشاءالله تبليغات به جايى برسد كه همه دنيا را ما پر از مظاهر اسلامى بكنيم.

از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواستارم و اميدوارم كه در اين مشروعى كه همه اشتغال به آن دارند و آقايان رياستش را دارند و مشغول كار هستند توفيق پيدا بكنند و دست جنايتكار قدرت‏هاى بزرگ از ايران قطع بشود و اسلام آنطورى كه هست در دنيا جلوه كند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 104

تاريخ: 27/6/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوانعالى كشور، اعضاى هيأت دولت و شورايعالى قضايى، فرماندهان نيروهاى سه گانه، اعضاى جامعه روخانيت مبارز تهران و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد قربان‏

عيد شريف فطر كه ضيافت الله است مقدمه‏اى است براى عيد شريف قربان كه لقاءالله است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد مبارك را به همه آقايان و همه ملت مسلمان ايران و به همه محرومان جهان تبريك عرض كنم. در اسلام دو عيد است كه به عنوان عيد اسلامى به رسميت شناخته شده است، عيد شريف فطر عيد است براى ضيافت الله و عيد شريف قربان عيد است براى لقاءالله. و آن عيد كه ضيافت الله، مقدمه است براى لقاءالله و اينكه امر شده است به حضرت ابراهيم كه فرياد بزن تا بيايند پيش تو، براى اينكه راه راهى است كه از طريق ولى الله بايد طى بشود، از طريق اولياءالله بايد طى بشود و حضرت ابراهيم سلام الله عليه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسل‏ها و رسول اكرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم، و از راه اينها بايد رسيد به آنجا كه بايد رسيد. ابراهيم عليه السلام بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض كرد: و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مى‏گويد و براى رسول اكرم ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى است و بين اين دو تا فرق است با اينكه هر دو در غايت كمال است. و از بركاتى كه ما داريم، براى ما هست، بركات ادعيه‏اى است كه از ائمه اطهار وارد شده است. ادعيه ائمه اطهار همانطورى كه خود قرآن شريف هم آنطور است كه يك سفره‏اى است كه پهن شده است براى اينكه همه قشرها از آن استفاده كنند. قرآن را چنانچه ملاحظه فرماييد در آن اكثراً آيات شريفه‏اى است كه اكثر مردم از آن استفاده مى‏كنند و در قرآن شريف آياتى است كه فقهاى عظام از آن استفاده مى‏كنند، آياتى است كه فلاسفه از آن استفاده مى‏كنند، آياتى است كه عرفا از آن استفاده كنند، آياتى است كه خاصه اوليا از آن استفاده مى‏كنند و آياتى است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او رسيده است و به وسيله او به كسانى كه لايق هستند رسيده است. قرآن، آياتى كه در اين زمينه است كه اهل معرفت از آن استفاده مى‏كنند زياد است، مثل الله نورالسموات والارض، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معكم اينما كنتم و امثال اينها كه در لفظ و در بيان ممكن

صحيفه نور ج 18 صفحه 105

است كه انسان براى آنها بياناتى بكند، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشكل است كه كسى غير از آنچه خوطب به، به اينطور مسائل برسد. هوالظاهر، هوالباطن خوب، وقتى دست ماها دادند گفتيم به اينكه هوالمظهر لكن مسأله اين نيست. الله نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسيده منور السموات و الارض معنا كردند، لكن مساله اين نيست. در روايات هم همين طور است. ادعيه‏اى كه از ائمه اطهار وارد شده است اين هم يك سفره‏اى است پهن شده است براى اينكه همه از آن استفاده كنند، هر كس به مقدار فهمش و اكثراً چيزهايى است كه عامه مردم از آن استفاده مى‏كنند و فقراتى در ادعيه هست كه فلاسفه از آن استفاده مى‏كنند، فقراتى هست كه عرفا از آن استفاده كنند، فقراتى هست كه خاصه اولياء بايد از آن استفاده كنند. همين در دعاى عرفه‏اى كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در روز عيد خوانده، در روز عرفه خوانده اند، اين دعا اكثراً چيزهايى است كه اكثر بينندگان از آن استفاده مى‏كنند لكن در بين آن يك چيزهاى ديگرى هست كه استفاده از او مشكل است حتى براى عرفاى بزرگ ايكون لغيرك الظهور حتى اينكه ماليس لك اين تعبير غير از اين است كه هوالمظهر ايكون لغيرك الظهور ماليس لك يعنى ظهور همه از توست، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دليل چه وقت غائب بودى؟ هيچ وقت غائب نبودى، از تو بايد استدلال به ديگران بشود، نه از ديگران استدلال به تو و هكذا. اين از نعمت‏هاى بزرگى است كه براى بندگان خدا آمده است و هركس به اندازه خودش از او استفاده مى‏كند و بسيارى هم هستند كه گمان مى‏كنند استفاده كردند لكن واقع مطلب بسيار مشكل است، يعنى بعضى از امور است كه تصديقش آسان است لكن تصورش مشكل بعضى از مسائل هست كه تصور، انسان نمى‏تواند بكند، لكن تصديقش مى‏كند و مسائل كه مال اهل معرفت است از اينجور مسائل هستند، تصديق مى‏شود كرد به اينكه هوالظاهر لكن تصور هوالظاهر يك تصورى است كه بسيار مشكل است مگر براى آنهايى كه خاصه اوليا هستند و عيد شريف قربان و اينكه همه را خواستند، فى الناس، فرياد بزن بين ناس كه بيايند و بيايند به سوى تواى ابراهيم، و به سوى رسول خدا در وقتى كه رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى كه ولى هست به سوى او بيايند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است نه اينكه به سوى او بيايند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عين به سوى خدا رفتن است. از اين جهت دعوت به اين است كه به سوى خدا بروند، لكن راه اين است، طريق اين است. و ابراهيم سلام الله عليه، عيد براى او براى ذبيح الله است كه ثمره وجود خودش را حاضر شد كه فدا كند و براى رسول الله هم، براى ذبيح الله در اين امت است كه ذبيح الله هم، فديه هم تفسير شده است به بعضى از روايات به حضرت سيدالشهدا. ابراهيم تا آن حدى كه حد فداكارى هست رفت، منتها خداى تبارك و تعالى براى او فديه فرستاد و پيغمبر اكرم هم تا آن حدى كه هست و و اصل هم آن امر شد براى اينكه ذبح واقع شد. و نمونه‏هايى از اين مسائل در بين بشر هست، لكن با تفاوت بسيار زياد كه آن تفاوت‏ها مربوط به مراتب معرفت است.

صحيفه نور ج 18 صفحه 106

جوان‏هايى هستند كه واقعاً فداكارى مى‏كنند و در مقابل اينطور فداكارى براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مى‏شود

الان شما در اين عصر كه ملاحظه مى‏كنيد جوان‏هايى هستند كه واقعاً فداكارى كنند، واقعاً رو به شهادت مى‏روند. كسانى هستند كه واقعاً جوان‏هايشان را به شهادت مى‏فرستند و خوشحال هم هستند. اين همان سنخ هست لكن تفاوت اين است كه آنجا معرفت يك معرفت عالى مقام است و اينجا به آن مرتبه نرسيده است، اينجا نمونه‏اى از اوست. فداكارى‏هاى جوان‏هاى عزيز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است كه آنها كردند. اينها ذبح مى‏شوند به همانطورى كه اسماعيل ذبح شد و به همانطورى كه فديه اسماعيل به حسب روايات ذبح شد. و ما بايد بگوييم كه عاجزيم از اينكه همين فداكارى كه اينها دارند هم، ما عاجزيم كه تصور كنيم، و بحمدالله اين فداكارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند، آنطور براى كشور خودشان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند. و ما آرزو داريم كه اين سرافرازى براى همه ملت‏ها حاصل بشود و انقلاب به همين معنا براى همه ملت‏ها حاصل بشود، براى همه مستضعفين حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اينطور فداكارى و اينطور تزكيه براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مى‏شود. جنايات عظيمى كه از دولت‏هاى بزرگ بر همه بشر واقع مى‏شود و امروز دنيا گرفتار اين دو قطب است و بشر گرفتار اين دو قطب است كه خداى تبارك و تعالى انشاءالله نجات بدهد بشر را از اين دو قطب فاسد. هر جا بتوانند خودشان دخالت مى‏كنند و هر جا هم كه به حسب ظاهر عذرى باشد ديگران را وادار مى‏كنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه كنيد كه در طول اين مدت با اين ملت چه كرده است و با اسلام چه كرده است و با ملت عراق چه كرده است و از آن طرف مشاهده مى‏كنيد كه او صلح دوست خودش را حساب مى‏كند و رسانه‏هاى گروهى هم هر جا هستند او را به همين عنوان معرفى مى‏كنند. من گاهى ياد آن شاعر مى‏افتم كه قصه‏اى دارد، قصه صدام، به ياد آن شاعر انسان را مى‏اندازد. نقل شده است كه كسى به يك شاعرى گفت كه اشعر شعراى عرب كى است؟ گفت بيا برويم من نشانت بدهم. رفت همراهش در يك خانه‏اى، ديد كه يك پيرمرد بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را به دهنش گرفته است و مى‏مكد. آن شخص شاعر گفت كه اين شخص كه مى‏بينى پدر من است. و اينكه پستان را در دهن گرفته است براى اينكه اينقدر بخيل است كه نمى‏خواهد يك قطره شير به كاسه ماليده بشود. اشعر شعراى عرب اين است كه در سال‏هاى طولانى افتخار به عرب كرده براى اين پدر.

من عقيده‏ام اين است كه يعنى عقيده نه ... يا خوب است اينطور باشد كه به صدام بگويند كه اخطب خطباى عرب كى است در عصر، او بگويد كه بياييد من نشان بدهم، بياورد در خرمشهر و هويزه و سوسنگرد و اينجاها ببيند كه، نشان بدهد كه ببينيد اينها همه آثار شكستى است كه ما خورده‏ايم از ايران. اخطب خطباى عرب اين است كه با اينهمه شكست‏ها در هر شكستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتش‏اش را بزند. صدام بيش از اين هم مى‏تواند بگويد، او بگويد اخطب خطباى عرب آن است كه اين خرابى‏ها را كه مى‏بينيد به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به

صحيفه نور ج 18 صفحه 107

سر مردم موشك ريخته مى‏شود و هر روز هم من دارم از همه دولت‏ها كمك براى اين خرابى‏ها مى‏گيرم. اخطب خطباى عرب اين است كه آن خودش را معرفى كرده است به اينكه صلح طلب است. وضع اينطورى شده است كه كسى كه دارد هر روز از اين ور و آن ور سلاح تهيه مى‏كند براى اينكه بريزد به جاهايى كه ربطى به ارتش ندارد. او دستش به آنها كه نمى‏رسد وقتى آنجا شكست مى‏خورد، مى‏گيرد از اين سلاح‏هاى دور زن و مى‏زند به شهرهاى عرب نشين و كردنشين و فقرا و آنوقت اين دنيا را معرفى مى‏كنند به اينكه اين صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مى‏زند اخيراً هم كه از طرف يكى از رئيس جمهورها، رئيس جمهور گينه يك تقاضاى صلح شده بود، ايشان يك كاغذ مفصلى به او نوشته بود كه ما همه جور براى صلح حاضريم. ايشان از اول هم همين طور مى‏گفت ما براى صلح حاضريم، ولى صلح چى؟ صلح بين كى و كى؟ در عين حالى كه مى‏كوبد، صلح طلب است. در عين حالى كه فرار مى كند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهويت خودشان را از دست داده اند، كانه برگشته است، يك تحولى پيدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اينها. فرانسه هم خودش را يك كشور متمدن و آزاديخواه و نمى‏دانم اين چيزها معرفى مى‏كند، مردم شايد باشند، لكن او هم اسلحه مى‏فرستد، طياره‏هاى زننده مى‏فرستد، كوبنده مى‏فرستد براى اينكه نگذارند ايران غلبه پيدا كند. من عقيده‏ام اين است كه اگر در فرانسه پيش اين بزرگان فرانسه كه دارند به اصطلاح دارند اينها را فرستند، اگر عقل پيدا بشود، آن را بفرستند براى صدام، براى اينكه او با بى‏عقلى‏اش رسيده خودش را به اينجا رسانده، اگر چنانچه آن عقل داشت كه از اول گول آمريكا را نمى‏خورد كه بگويد تو برو چند روز ديگر تمام مى‏شود قضيه، كه آن آمد ديد كه نشد و تا حالا هم نشده است و همين دو سه روز هم كه ديديد كه ريختند و جوان‏هاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مى‏روند. خوب، ببين همه تجربه، مگر آن مقدار از ميراژهايى كه فرستاد، شصت تا مثل اينكه مى‏گويند فرستاد، كارى از آن آمد؟ اين سلاح‏ها بايد دست كسى باشد كه آدم داشته باشد، كسى كه ندارد كسى را كه بتواند اين سلاح‏ها را به كار ببندد، كسى كه چند تا از اين پاسدارهاى عزيز وقتى كه به يك فوجى از اينها حمله مى‏كند فرار مى‏كنند، آنها نمى‏توانند اين كارها را انجام بدهند. بله، اينها در شهر خودشان نشسته‏اند و در مرز خودشان نشسته‏اند و با آن توپ‏هاى دور برد مى‏زنند به آبادان هر روز يا مى‏زنند به جاهاى ديگر. اين وضع دنياست كه ما در آن گرفتار هستيم كه همه با اين كمك مى‏كنند در عين حالى كه مى‏بينند كه از اين كارى بر نمى‏آيد. مگر اين چيزهايى كه روسيه به صدام داده كمتر از اينهايى است كه فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست كارى بكند، البته خرابكارى كرد، اما پيشروى نكرد، شكست خورد در همه جا. و اين شكست براى اين است كه آن چيزى كه پيش پاسدارهاى ما هست پيش آنها نيست. ايشان بنا دارد كه تقليد كند در اين امور، تا گفته مى‏شود كه مردم ايران هديه آورند، آن هم درست مى‏كند يك طايفه‏اى را كه بياييد هديه بياوريد. در خود آنجا هم آنهائى كه هست حتى در راديوهاى خارجى و در نوشته‏هايى كه آورده‏اند، مى‏گويند كه مأمورين او خانه به خانه روند و مى‏گويند قبض و رسيد بده، اگر كسى قبض و رسيد نداشته باشد، رسيد طلا، رسيد

صحيفه نور ج 18 صفحه 108

جواهر اگر نداشته باشد او را مى‏برند و به عنوان مجرم. آن شنيده كه اينجا طلا مى‏دهند آن هم مى‏خواهد صورتش را درست كند، شبيه‏اش را درست كند، يك صفى از خودشان درست مى‏كنند كه بياييد بدهيد، لكن مأمورين مى‏روند از مردم به زور مى‏گيرند. اين شنيده است كه بچه‏هاى، خردسال‏هاى ما دعوا مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم برويم به جنگ، ما مى‏خواهيم چه، آن هم در يك وقتى گفت يك بچه‏اى به من گفت كه من مى‏خواهم به جنگ بروم، فرق است ما بين اينها. در هر صورت ما گرفتار هستيم امروز به يك همچو وضعى در دنيا و اسف بار وضع دنياست.

اينهايى كه پيش مى‏برند براى اين است كه دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند

اينهايى كه پيش مى‏برند براى اينكه اينها دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند، اينها لبيك گفتند به حضرت ابراهيم سلام الله عليه. آنها كه مى‏خواهند پيش ببرند چى مى‏گويند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب نمى‏شود يك كسى كه به عفلق چيز مى‏كند، لبيك مى‏گويد يا به كسى كه به ابراهيم خليل الله لبيك مى‏گويد، اينها يك جور باشند. اين است كه آنها فرارى هستند و اينها اگر چنانچه يك وقت اقتضا بكند تا هر جايى كه صلاح باشد خواهند رفت.

خوب امروز شما ملاحظه مى‏كنيد كه لبنان آن گرفتارى را دارد، آنقدر در آن الان دارد جنايت واقع مى‏شود، ديروز توسط صهيونيست‏ها مستقيما و حالا توسط جميل، امين جميل، يعنى آمريكاست كه اين كارها را دارد انجام مى‏دهد. آمريكا نمى‏خواهد كه منطقه آرام باشد و بخواهند فكر بكنند كه بايد چه بكنند، آمريكا هر جا بتواند خودش دخالت مى‏كند، هر جا نتواند اياديش را مى‏فرستد كه لااقل نفاق بيندازند بين مردم. اين منافقينى كه مى‏خواستند در ايران آنطور وقايع را ايجاد كنند و جنايات را ايجاد كنند و كردند و فرار كردند و حالا هم باز تتمه‏شان هست، اينها همان راه را دارند مى‏روند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشكال مى‏شد كه شايد نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد كه نه، اينطورند. اينهايى كه خلقى هستند با صدام دست دوستى مى‏دهند، در صورتى كه هر روز دارد اين خلق اسلامى راكوبد. اينها ديگر برايشان آبرويى باقى نمانده است لكن خارج نشسته‏اند و فحش مى‏دهند، خوب، اين يكى برايشان مانده كه فحاشى كنند. در هر صورت ما بايد خودمان لبيك به حضرت ابراهيم بگوييم و لبيك به رسول الله بگوييم و با اين لبيك فداكارى بكنيم و حفظ كنيم عزت خودمان را، عزت اسلام را.

بايد جوان‏هاى ما، پيرهاى ما، زن‏هاى ما، مردهاى ما، بچه‏هاى ما، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارى‏ها اين است كه با هم اختلاف نكنند. اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند و بحمدالله الان در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين وحدت دارند جلو مى‏روند و تا اين وحدت هست انشاءالله پيروزى دنبال هم است. و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست على غيرك من الظهور ماليس لك هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را

صحيفه نور ج 18 صفحه 109

به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مى‏ترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست در كار. براى خدا قيام كنيد انما اعظكم بواحده ان تقوموالله، يك از تمام موعظه‏ها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را قل انما اعظكم بواحده يعنى همين يكى را من موعظه مى‏كنم چون همه چيز تو اينجاست انما اعظكم بواحده ان تقوموالله همه چيز در قيام لله است. قيام لله معرفت الله مى‏آورد. قيام لله فدايى براى الله مى‏آورد. قيام لله فداكارى براى اسلام مى‏آورد. همه چيز در اين قيام لله است و لهذا تنها موعظه‏اى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظه‏ها همين موعظه است كه ان تقوموالله مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.

مبارك آن روزى است كه دست خيانتكارها و جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود

و خداى تبارك و تعالى اين ملت‏ها را توجه بدهد به اين مسائل، و اين دولت‏هايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان مى‏كنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مى‏كنند. اسرائيلى كه بنايش بر اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را خيال مى‏كنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است، آمريكا از شما نفت مى‏خواهد و آمريكا از شما نفع مى‏خواهد و مى‏خواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور شوروى، اينها فرق نمى‏كند، اينها مى‏خواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه خدا به شما داده آنها استفاده‏اش را بكنند، شما حمال باشيد براى آنها. والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مى‏گويند ما اينها را نمى‏شناسيم. بناى اين اشخاصى كه توجه‏شان به خودشان و به دنياى خودشان است اين است كه مادامى كه به نفع آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع نيست ولو دوست‏شان باشد كنارش مى‏گذارند. اين قصه چرچيل را شنيديد شايد، خوب، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم همراه اينها بودند در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اينها بود، آمريكا هم همراه اينها بود. به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى بزنيم. شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مى‏خواست كه وارد بشود يعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الان وقتش است، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را وضع اينها اينطور است، همان دوستى را كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر خوب نيست، اين را پرتش مى‏كنند دور يا اين را مى‏زنندش به زمين، وضع اينها اينطورى است. كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمى‏شناسد

صحيفه نور ج 18 صفحه 110

آن ارزش‏هاى انسانى را، اينها نمى‏شود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مى‏خواهد، آمريكا از حكومت حجاز، نفت حجاز را مى‏خواهد براى او نفعى به شما نمى‏رساند او از شما مى‏گيرد ومى‏دوشد - براى - شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مى‏اندازيد و ما را هم به زحمت مى‏اندازيد؟

انشاءالله خداوند همه را بيدار كند و هشيار كند و اين عيد سعيد را مبارك كند. و مبارك آن روزى است كه دست قدرت‏ها، دست خيانتكارها، دست جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود و انشاءالله اميدوارم نزديك باشد يك همچو وقتى.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 111

تاريخ: 28/6/62

بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤول ستاد تبليغات جنگ و اعضاى كميته برگزارى مراسم سومين سالگرد جنگ تحميلى

گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته كار، كار بسيار ثمربخشى است، درعين حال كه گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد. شما مقدار كمى را منعكس مى‏كنيد اما بعد معنوى قضيه را نمى‏شود آمارگيرى كرد. آن تپش قلب‏ها و آن دل‏هاى سوخته ولى با شجاعت، مصيبت را تحمل كرده است و آن چشم‏هايى كه گريسته، اينها را چگونه مى‏خواهيد آمارگيرى نماييد؟ بالاخره جنايات ابرقدرت‏هاست. اگر با پيروزى اسلام جنگ تمام شد تمامى اين مصيبت‏ها با پيروزى ترميم مى‏شود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داريم كه خداوند نياورد كه مدت يك سال ديگر جنگ طول بكشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشيم. ما گرفتار چنگال گرگ‏هايى هستيم كه با تمام وجود در فكر نگه داشتن صدام هستند و به او كمك مى‏كنند، ولى چنين آدمى كه اينقدر به كشور خودش و ايران و اسلام خيانت كرده است را نمى‏شود نگه داشت. امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (كه آن را هم غلط مى‏خواند) مى‏كند، حتى اين اظهار هم از بركات جنگ است والا اينها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفى اسلام مى‏باشد. اينها از اسلام برى هستند و اسلام هم از آنها برى. در عراق تعدادى از علما را گرفته‏اند كه من بعضى از آنها را مى‏شناسم مثل آقاى حاج سيد يوسف حكيم و عده‏اى را كشته‏اند. اينها را به آن صورتى كه هست نمى‏شود نوشت و يا به نمايش گذاشت، ولى آنچه را كه مى‏شود ارائه داد بايد سعى كرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنياست.

امروز آمريكا و شوروى و فرانسه و ساير قدرت‏ها از اسلام احساس خطر كردند و به همين جهت به سود صدام تبليغاتى را راه انداخته‏اند آنها اينطور در ذهنشان آمده است (كه درست هم هست) كه اگر جمهورى اسلامى پا بگيرد و باقى بماند، جاى پائى از آنها باقى نخواهد ماند و مى‏ترسند كه از همه منطقه دستشان كوتاه شود. جنگ در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب كرد، ولى بركاتى داشت كه اسلام به دنيا معرفى شد و اينكه چه اشخاصى و قدرت‏هايى در مقابل اسلام ايستادند و چه كسانى از اسلام مى‏ترسند و چه قدرت‏هايى عليه اسلام قيام كردند، همه اينها در جنگ معلوم شد. ابرقدرت‏ها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را مى‏خواهند بكوبند، بلكه آنها از اسلام

صحيفه نور ج 18 صفحه 112

مى‏ترسند و اسلام را مى‏خواهند بكوبند، از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفدارى‏كنند. آنها مى‏دانند كه مردم كشورهاى اسلامى در مقابلشان مى‏ايستند و همچنين است مردم كشورهاى غيراسلامى كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.

ما بايد آنچه كه در ايران مى‏گذرد را منعكس و منتشر كنيم تا جنايات معلوم شود

پس ما بايد آنچه كه در ايران مى‏گذرد منعكس و منتشر كنيم تا اولاً جنايات معلوم شود و ثانيا كسانى كه اين جنايات را مرتكب شده‏اند و از آن مهمتر كسانى كه به اين افراد قدرت داده‏اند و آنها را تقويت كرده‏اند تا ما را بكوبند و به آنها ابزار جنگى مثل تانك و طياره و موشك داده‏اند و الان هم مى‏دهند بايد به دنيا معرفى نمود و اعلام كرد و فهماند كه اگر بخواهيد به صدام پيش از اين كمك كنيد، دستتان را از نفت كوتاه مى‏كنيم و اگر به صدام كمك‏هايى كنيد كه منابع اقتصادى ما را بزند، رنگ نفت را نخواهيد ديد، اميدوارم كه اينطور نشود. و عمده، جنايات اين ابرقدرت‏هاست و همچنين فرانسه، ولى آن كه از همه به ما بيشتر صدمه زده است امريكاست.

اميدوارم ملت ايران به همان اندازه كه تا به حال خوب آمده است، از اين پس هم بيايد. اميدوارم ملت ايران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ كنند. ما قبلاً وابستگى ذلت بارى داشتيم كه محمدرضا قبول كرده بود و ما در مقابل امريكا يك عبد ذليل بوديم، ولى ايران اين ذلت را شست و عزت پيدا كرد. شكم و نان و آب ميزان نيست، عمده شرافت انسانى است، و شرافت به اين نيست كه انسان دستش را روى سينه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند. بلكه شرافت انسانى به اين است كه در مقابل زور بايستد. و جوانان ما ايستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادى كردند كه همين حصر اقتصادى جوانان ما را بيدار كرد و فهميدند كه خودشان بايد كار كنند و زحمت بكشند تا احتياجى به خارج نداشته باشند. خداوند به شما توفيق دهد تا در كارهاى فرهنگى و تبليغى موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 113

تاريخ: 29/6/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق

توجه كنيد در سرتان هواى غلبه و حكومت نباشد بلكه تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام خدا باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اينكه تشريف آورديد تا از نزديك صحبت كنيم از شما تشكر مى‏كنم. آنچه كه خود شما مى‏دانيد ولى باز هم بايد تذكر داد، اين است كه مجلس اعلا كه از مجاهدين عراقى تشكيل شده است بايد سعى كند كه تمام كارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دينى را كاملا ملاحظه نمايد. شما بايد سعى كنيد تا تمام توجه‏تان به خداى متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف است به چيزهايى كه تمام هدايت‏ها و انحرافات از آن سرچشمه گيرد. بايد توجه داشته باشيد كه در سر سرهم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد بلكه در نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم. حضرت امير عليه السلام در راس زهاد، حكومت مى‏كرد، ولى حكومت براى خودش نبود بلكه هرچه كوشش مى كرد براى اسلام بود. شما مجاهده كنيد تا هر چه در دل داريد زدوده شود كه اگر براى خدا خالص شديد در پيروزيتان موثر است. بايد اتكائتان فقط به خدا باشد و اين نمى‏شود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد منشاء اختلافات از هواى نفس است. هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بين انبيا و افراد مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است ولى آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مى‏گيرد. شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مى‏گيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد، مخذول مى‏شويد.

تلاش نمائيد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد

اميدوارم موفق باشيد تا براى آزادى و استقلال عراق كوشش كنيد و تلاش نماييد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد. بايد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد و نظرش اين بود

صحيفه نور ج 18 صفحه 114

كه حق را مستقر كند و به هيچ وجه در نظرش نبود تا خودش حكومت كند، شما هم در قلب‏تان اين معنا باشد كه مجلس را الهى كنيد، زيرا اگر اختلاف در مجلس‏تان پيدا شود، همه از بين مى‏رويد و اگر با هم بوديد همه پيروز مى‏شويد. چون شما براى خدا مى‏خواهيد اين ظلم را ريشه كن كنيد، انشاءالله موفق مى‏شويد و اين توفيق زمانى حاصل مى‏شود كه بين خود آقايان نگرانى نباشد. و سر اينكه ايران پيروز شد براى اين بود كه بين تمام افراد اتحاد بود و هيچ اين حرف‏ها نبود كه هر كس طرف خودش بكشد. شما با هم متحد باشيد كه بحمدالله هستيد و وقتى در حلقه اول اتحاد بود، در حلقه‏هاى بعد اختلاف پيدا نمى‏شود. شما سعى كنيد كه در سر قلب‏تان چيزى مخالف الوهيت نباشد و اگر ديديد هست سركوبش كنيد. كراراً عرض كردم كه اگر انبيا در يك مكان جمع شوند با هم اختلاف پيدا نمى‏كنند، زيرا مقصد و هدف و مقصود يكى و الهى است. اگر در مجلس شما توحيد واقعى به معناى واقعى آن تحقق پيدا كند، قهرا افرادى كه متصل به شما مى‏شوند اختلاف پيدا نخواهند كرد و وحدت واقعى، يعنى قلب همه شما براى يك چيز تپيد كه آن اسلام است. اگر اينطور شد خداوند شما را تأييد مى‏كند.

مردم ايران مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند

ما بايد همه چيز خودمان را از او بدانيم. شما نه افراد زياد داريد و نه سلاح و ساز و برگ جنگى زياد، ولى طرف مقابل شما از همه دنيا به او كمك مى‏شود. وقتى اينطور شد، آن كسى كه هيچ ندارد بايد با جهات معنوى مقابله كند، با جهات صورى كه‏نمى‏شود. شما خوب مى‏دانيد كه شاه سابق مجهز بود به جهاز بسيار و امريكا بود كه ايران را پر از سلاح و مهمات كرد براى اينكه خواست ايران پايگاه آنها باشد و شاه همه چيز داشت، پشتيبانى تمام ابرقدرت‏ها، لشكر منظم تا دندان مسلح، ولى مردم ايران هيچ نداشتند. از مدرسه فيضيه شروع شد و وقتى مردم ديدند كه اختلافى نيست، مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند. مردم ايران كه سلاح نداشتند، آنها با مشت گره كرده و فرياد بر دشمن پيروز شدند. اينقدر فرياد كشيدند كه دشمن تا بن دندان مسلح را شكست دادند. بعد هم خود مردم، كميته‏ها و سپاه را تشكيل دادند. امروز ايران وضعى الهى دارد. وقتى جوانان ما در جبهه‏ها آن فداكارى‏ها را مى‏كنند، يا آيند و با من صحبت مى‏كنند، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مى‏خورم. اين وضع هر كجا پيدا شود پيروزى را به دنبال دارد. اين مطلب هر كجا باشد، عنايات خدا را به دنبال دارد، پس از عنايت خدا، پيروزى حتمى است. خداوند ما را اصلاح كند تا بتوانيم خدمت كنيم.

امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شده‏اند، وقتى انسان مى‏بيند كه شهيد آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنين همشيره ايشان ر با چه وضعى شهيد كردند و بعد هم با بيت مرحوم آقاى حكيم كه آنقدر خدمت كردند و با آقاى آقا يوسف حكيم كه وقتى انسان ايشان را مى‏ديد، به ياد قيامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بيت مرحوم حكيم را گرفتند، شديدا متاثر شده و مى‏فهمد كه اينها چه سبع‏هائى هستند. من مى‏دانم كه مردم عراق از اين جهت متزجر هستند. آخر كدام انسانى است

صحيفه نور ج 18 صفحه 115

كه اين فشارها را ببيند و متأثر نشود. اميدوارم كارها به زودى درست شود. قدرت‏ها گمان كردند مى‏توانند كه آنها را نگه دارند. در رژيم سابق هم چه امريكا و چه شوروى، چه فرانسه و ساير قدرت‏ها مى‏خواستند شاه را نگاه دارند و عده‏اى هم از ايران آمدند در فرانسه كه بگذاريد شاه باشد و سلطنت كند نه حكومت، ولى نشد. او رفت، حالا هم تمام قدرت‏مى خواهند صدام را نگه دارند، ولى نمى‏شود. شما سعى كنيد ملت عراق را بيدارتر كنيد و اميدوارم كه ملت عراق توجه كند و وضع ايران را در نظر بگيرد. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه مجاهد فى سبيل الله باشيد و انشاءالله برگرديد به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام ملحق مى‏شويم.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 116

تاريخ: 30/6/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزير نفت و گروهى از كارگران و متخصصين وزارت نفت جمهورى اسلامى

ايران دستش را پيش امريكا تا ابد دراز نمى‏كند ولو اينكه فانى بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بسيار خوشحالم هستم از اينكه اين برادرهاى عزيز را امروز مى‏بينم و براى ما سرافرازى ايجاد كردند و مسأله بعد معنويش اهميتش بسيار بيشتر از بعد ماديش است. بعد ماديش، خوب يك مقدارى نفت رفته و الحمدلله جلوگيرى كردند. اما بعد معنوى همان است كه شما اشاره كرديد كه اينها ماها را هميشه با اين مسائل مى‏ترسانند. دست به آن نزنيد كه نخواهد شد، غير از امريكا كارى نمى‏تواند بكند، غير از فرانسه و نمى‏دانم چى نمى‏توانند بكنند. در صورتى كه ثابت كردند جوان‏هاى ما و كارمندهاى ما و همه اشخاصى كه در اين امور مربوط هستند، به اينكه: نه، آن كارهائى كه آنها ممتنع مى‏دانند، اينجا ممكن است و ما بايد اين را راهى باز كنيم براى كارهاى بزرگتر. نترسيم از مطلب كه ما نمى‏توانيم بكنيم. نخير مى‏توانيم بكنيم.

خوب، يك همچو مطلبى كه من ديشب فيلمش را آوردند ديدم، البته من درست نمى‏توانم بفهمم مسائل را، اما سختى و مشكلى‏اش را فهميدم كه اين كار با چه سختى انجام گرفته، با چه مشكلى انجام گرفته است و همانطورى كه گفته شده است، اين را آنطور نمايش داده بودند كه غير از امريكا و امثال او از آنها نمى‏آيد اين كار را بكنند و با اين مى‏خواستند كه ما را به يك نحوى گرايش بدهند به آن طرف و اين بايد به دولت‏هاى كشورهاى اسلامى و خصوصاً به اين خليجى‏ها تذكر داده بشود كه شما خودتان برخيزيد از جا. اينقدر خودتان را اسير اين قدرت‏هاى بزرگ نكنيد. شما خودتان مى‏توانيد كار بكنيد. شما خودتان شريان حيات امريكا و امثالش دست شماست و خودتان مى‏توانيد كار را انجام بدهيد و معنا ندارد كه دولت‏هاى اسلامى همه كوشش كنند به اينكه ايران هم بايد مثل خود ما باشد و مربوط به امريكا باشد. اين كوشش‏ها بى‏فايده است و ايران دستش را پيش آمريكا انشاءالله تا ابد دراز نمى‏كند، ولو اينكه فانى بشود. آنها گمان مى‏كنند كه ما براى فرض كنيد كه يك نفت و يا براى چيزى تسليم امريكا مى‏شويم در صورتى كه نه، ما تا فناى خودمان تسليم ديگر نمى‏شويم. مى‏توانند آنها اگر يك وقتى توانستند البته آنطور كه باز آنها خيال مى‏كنند كه مى‏توانند هر كارى بكنند. باز مسأله آن نيست. اينها امتحانشان را در افغانستان داده‏اند. آن شوروى قلدتر از امريكاست ولو اين شيطان‏تر

صحيفه نور ج 18 صفحه 117

است، اينها امتحانشان را آنجا دادند و ديدند چه. خود آمريكا هم در جاهاى ديگرى - عرض شود - در ويتنام و امثال اينها امتحانش را داد. اين در صورتى است كه فرق‏هاى زياد است ما بين آنجا و اينجا. آنجا دولتش همراه با آمريكا بوده. در افغانستان حزبش موافق با امريكا بوده، ارتش‏اش موافق بوده، همه چيزش موافق بوده. آن چريك‏هاى قدرتمند بودند كه مقابل ايستادند و تو دهنى به آنها زدند و الان هم دارند مى‏زنند. اينجا بحمدالله همه ملت با هم هستند، كارگرش، كارمندش، زارعش، دولتش، رئيس جمهورش - نمى‏دانم - مجلس‏اش، همه، همه يكى هستند. ارتش اش، سپاه پاسدارهايش، بسيج‏اش، اينها همه يك موجود الان هستند، يك ارگان را تشكيل مى‏دهند با اسماء مختلف. ولهذا مى‏بينند و مى‏گويند كه اينهمه چيزهايى كه براى ما پيش آوردند، مشكلاتى كه براى ما پيش آوردند، خود همين آقايان حل كردند. و مشكلات بعدها هم به دست خود همين آقايان حل مى‏شود كه ما بتوانيم مشكلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهيم. چرا بايد ما دستمان را پيش ديگران دراز كنيم براى اين امور؟ بايد افكار خودمان را به راه بيندازيم، يعنى همه ايران اين كار را بكند. همه دانشگاه‏ها، همه كارخانه‏ها، همه افكارشان را به كار بيندازند. از آنها مى‏آيد، راه را خدا باز مى‏كند. ابتدا به نظر آدم مى‏آيد كه يك كارى نمى‏شود، وقتى كه وارد شد كم كم مى‏بيند نه، خدا راه را باز كرد و شد. خوب يك همچو كارى كه اين جوان‏هاى عزيز ما كردند، يك كار مهمى بود، كار كوچكى نبود، اين كار مهم را همت گماشتند و با همت كار را انجام دادند. كارهاى ديگر را هم مى‏توانند انجام بدهند. و ما بايد مأيوس نباشيم. ما بايد خودمان را از ديگران، از غير خدا مأيوس كنيم و بگوييم آنها هيچ، و با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و قدرت ملى خودمان، اسلامى خودمان كارهايمان را پيش ببريم و پيش مى‏رود اين كارها، منتها بعضى‏هايشان زود پيش مى‏رود، بعضى‏هايشان هم يك قدرى ديرتر پيش مى‏رود. بايد ما عزم مان را جزم كنيم به اينكه نه دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم نه پيش شوروى و نه پيش ديگران و بايد خيلى آدم متأسف باشد اين از اين دولت‏هائى كه به اسم اسلام در اين اطراف هستند كه همه دارند كوشش مى‏كنند كه اسارت خودشان را تحكيم كنند. نه اينكه اينها نمى‏فهمند، بسيارشان مى‏فهمند مسأله را كه اگر اينها با دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، مربوط بشوند، برايشان خوب است. اما يك وسوسه شيطانى در قلب آنها ايجاد كرده‏اند كه نمى‏شود اينها را، با آمريكا نمى‏شود چه شد. تا همين كه سابقاً مى‏گفتند براى ما كه با امريكا اصلاً نمى‏شود طرف شد، باشاه هم نمى‏شود طرف شد. خوب، طرف شدند ملت ما، ديدند كه مى‏شود با امريكا، با شوروى، همه را دست‏شان را قطع كرد و ديدند كه خبرى هم نشد و نخواهد هم شد.

وقتى بنا شد همه ملت در يك راه برود نمى‏شود از اين راه منحرفش كرد

و مسأله اينطور است كه يك ملتى اگر يك چيزى را خواست، نمى‏شود تحميلش كرد. مى‏شود تحميل به يك گروهى، يك حزبى، نمى‏دانم يك چيزهايى كرد، اما به يك ملت نمى‏شود يك چيزى را تحميل كرد. ملت وقتى بنا شد، همه‏شان را در يك راه روند، نمى‏شود ديگر اين را از اين راه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 118

منصرفش كرد. با قدرت نمى‏شود ملت را از آن طريقى كه دارد منصرف كرد. ممكن است كه يك وقت فرض كنيد يك قدرت هايى سركوب كنند يك ملتى را، لكن نمى‏شود تا آخر برود، در بين راه فلج مى‏شود. بحمدالله مملكت ما جورى است كه از اول هم نمى‏توانند، نه اينكه بيايند و بين راه، انشاءالله از اول هم نمى‏توانند. و ما به خدا متكى هستيم و خداوند انشاءالله همه جوان‏هاى ما را حفظ كند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ كند. و بايد من واقعاً تشكر كنم از شما جوان‏هاى عزيز كه بعد معنويش بسيار زياد است براى اسلام و براى ايران، شما محقق كرديد و خداوند به شما اجر مجاهدين را انشاءالله عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 119

تاريخ: 31/6/62

پيام امام خمينى به خانواده‏هاى شهدا، اسرار، مفقودين، جانبازان و مجروحين جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شهادت در راه خداوند چيزى نيست كه بتوان آن را با سنجش بشرى و انگيزه‏هاى مادى ارزيابى كرد. و شهيد در راه حق و هدف الهى را نتوان با ديدگاه امكانى به مقام والاى آن پى‏برد. كه ارزش عظيم آن معيارى الهى و مقام والاى اين ديدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند، چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصله‏ها دارند. قلم اينجا رسيد و سر بشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و اين بايد روز شمارى كنيم و حسرت شهادت و شهيد و شهيد پروران اينچنانى را كه با ايثار ثمره حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار مى‏كنند به گور بريم و از شجاعت‏هاى بى‏نظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زايد الوصف اينان براى بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونه‏اى كه در زير بمباران‏ها و از بستر بيمارستان‏ها سرود شهادت سر مى‏دهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهه‏هاى انسان ساز را آرزو مى‏كنند، فوق آنچه ما تصور مى‏كنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مى‏آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مى‏كنند، مى‏باشند. آنچه آنان با قدم‏هاى علمى و استدلالى و عرفانى يافته‏اند اينان با قدم عينى به آن رسيده‏اند و آنچه آنان در لابلاى كتاب‏ها و صحيفه‏ها جستجو كرده‏اند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافته‏اند. بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفيق ده و شهداى عزيزمان را در خوان ضيافت معنوى خود از جلوه‏هاى خاص خويش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبائى و پايدارى عنايت فرما و از بركات حضور بقيه الله ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 125

تاريخ: 3/7/62

بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و وزنه‏برداران بزرگسال شركت كننده در بازى‏هاى آسيايى

كشور شما امروز از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، اين قدرت را حفظ كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از زيارت همه آقايان خوشحال و به همه شما دعا مى‏كنم. انشاءالله ورزشكاران به همان صورتى كه ورزش جسمى دارند، ورزش روحى هم داشته باشند. و از قديم ورزشكاران ايران به ياد خدا و على عليه السلام بوده‏اند و اين از برجستگى‏هاى آنان بوده است. انشاءالله هر جا مى‏رويد قهرمان باشيد و موفق شويد انقلاب را در تمام معانى آن صادر كنيد. اميدوارم از حيث اخلاقى هم قهرمان باشيد كه بحمدالله اخلاق خوب در ورزشكاران بسيار پيدا مى‏شود. شما توجه داشته باشيد كه تمام تبليغاتى كه بر ضد ملت ايران مى‏شود براى اين است كه كشور را برگردانند به صورت اول، سعى كنيد كه تحت تاثير اين تبليغات قرار نگيريد. امروز كشور شما در دنيا مطرح است و اين به خاطر قدرت شماست. كشور شما امروز يكى از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، بايد سعى كنيم اين قدرت را حفظ كنيم.

سپس حضرت امام با اشاره به يكى از ورزشكاران كه در جبهه حق عليه باطل دو پا و يك دست خود را در راه خدا از دست داده بود، فرمودند:

ما به داشتن چنين جوانانى افتخار مى‏كنيم. خداوند انشاءالله به ايشان در آخرت دو بال عنايت كند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نمايد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 120

تاريخ: 31/6/62

پيام امام خمينى به مناسبت آغاز هفته جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سه سال از حمله وحشيانه و احمقانه سردار قادسيه گذشت. تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامى، سياسى، اقتصادى ايران كه به خيال پوچ عفلقيان و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروى و ديگر گروه‏ها و دسته‏هاى نوكر ماب، در همان هفته اول و يا ماه‏هاى اول، شكست ايران و سقوط جمهورى اسلامى و اسلام حتمى بود، كه اكنون بر جهانيان خلاف آن ثابت شده است، خوب است چشم كوردلان را باز كند و از كارهاى جنون آميزى كه تاكنون كرده‏اند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چيزى برايشان بجاى نمانده است، توبه كنند و در پيشگاه خداى متعال اگر اعتقاد دارند عذر تقصير بخواهند و در پيشگاه ملت بزرگ ايران به جهالت و كوتاه انديشى‏شان اعتراف كنند. اكنون عليرغم دروغپردازى‏ها و عربده كشيدن‏ها آنچه براى صدام مانده است شكست‏هاى پى در پى و جنايت‏هاى وحشيانه نسبت به مردم مرزنشين بخصوص مناطق عرب نشين و كردنشين و همچنين ديگر شهرهاى ايران و به شهادت رساندن زنان و كودكان و مردان بيگناه مى‏باشد و آنچه براى دشمنان اسلام و انقلاب چه آنان كه در رأس كشورهاى كفر و دولت هاى الحادى هستند و چه آنهايى كه به اين دولت‏ها پناه برده‏اند مانده است شايعه سازى‏هاى واضح البطلانى است كه جز عده‏اى بيخبر از اوضاع ايران و منطقه كسى باور نمى‏كند. بى‏ترديد بايد براى صداميان و وابستگان آن در داخل كشور ثابت شده باشد كه كمك‏هاى همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوق‏هاى تبليغاتى شبانه روزى آنان تاكنون به حال آنان مفيد نبوده و پس از اين نيز به خواست خداوند تعالى مفيد نخواهد بود. و اگر چشم خود را باز كنند براى آنها واضح شده است كه قدرت‏هاى بزرگ يعنى امريكا و شوروى از بى‏عقلى آنان استفاده نموده و مى‏خواهند با دست آنان ولو به احتمال بسيار ضعيف، در منطقه يا در ايران به خيال واهى خود ناراحتى ايجاد كنند. تمام اين مسائل و رسوائى‏هايشان به خاطر آن است كه اسلام و نفوذ معنوى آن را در توده‏هاى ميليونى مردم نشناخته‏اند و چشم و گوش خود را از شناخت حقيقت‏ها بسته‏اند. اينان آيا نديده‏اند كه در ظرف مدت كوتاهى جوانان غيور ايران در سايه معنويت اسلام از پرتگاه‏هايى كه قدرت نفتخوار و مفتخوار براى سقوط آنان ايجاد كرده بودند به صورتى معجزه آسا نجات يافته و به قله بلند ايمان و تعهد به اسلام صعود نموده‏اند و با شجاعت و شهامت كم نظير بر كفر جهاى و عفلقيان تاخته و آنان را از كشور عزيز خود بيرون رانده‏اند و ملت اسلامى خود را از دست‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 121

چپاولگران شرق و غرب نجات داده و تفاله‏هاى وابسته و پيوسته آنان را به جاى خود نشانده‏اند و به عمر ننگين آنان خاتمه داده‏اند؟ و آيا تجربه چند ساله كافى نيست تا اين مدعيان قدرت و شناخت مسائل نظامى، سياسى و تشكيلاتى را به خود آرد و از خواب غفلت بيدار كند تا از و عده‏هاى پوچ ابرقدرت‏ها بازى نخورند و خود را آلت اراده دست آنان قرار ندهند؟ مضحك آن است كه صدام در ملاقات با ارتشيان خود كه طعم تلخ شكست‏هاى خود را از جوانان شجاع ايران چشيده‏اند و از زاغه‏هاى مملو از اسلحه مدرن و مهمات بى‏پايان فرار نموده‏اند گفته است ما امروز بيشتر از هر وقت ديگر مجهز به سلاح پيشرفته هستيم و جنگ را تا سال‏ها ادامه مى‏دهيم. مطلب او نسبت به سلاح‏هاى پيشرفته‏اى كه از قدرت‏ها يا به در يوزگى و يا در برابر اموال مردم بى‏پناه عراق به دست آورده است مورد تصديق است لكن اين نويدى است براى رزمندگان ما كه بدون از دست دادن مخازن كشور و آبروى خود اين سلاح‏ها را از چنگال ارتش فرارى عراق به دست آورده و عليه آنها به كار مى‏برند و ما از اين شيوه خوشحاليم و اكنون نيز سربازان فداكار اسلام با سلاح‏ها و خودروها و تانك دشمن بر او تازند. و اما ادامه جنگ همه مى‏دانند كه ابتكار آن در دست جوانان ماست و تا سقوط حزب بعث عفلقى عراق، دفاع از اسلام و از دو كشور اسلامى عراق و ايران ادامه دارد و پس از آنكه مقدرات كشور به دست ملت رنجديده عراق افتاد، جنگ خاتمه يافته است. آنچه كه موجب تأسف بسيار است آن است كه ابرقدرت‏ها بويژه آمريكا با فريب صدام، با هجوم به كشور ما، دولت مقتدر ايران را سرگرم دفاع از كشور خود نمود تا مجال به اسرائيل غاصب تبهكار دهد تا به نقشه شوم خود كه تشكيل اسرائيل بزرگ كه از نيل تا فرات است اقدام نمايد. اسحاق شامير، مهره تازه آمريكا به مجرد نامزدى نخست وزيرى به جاى بگين، مهره ديگر، قبل از هر چيز نقشه اسرائيل را فاش نمود. او گفت سازمان آزاديبخش فلسطين بايد محو شود و تصريح كرد كه به عنوان طرفدار يك اسرائيل بزرگ باقى خواهد ماند. اكنون جاى تأسف نيست كه سران كشورهاى عرب در مقابل اين مصيبت يا ساكت نشسته‏اند و راه را براى اين نقشه شوم باز گذاشته‏اند و يا براى خوشامد امريكا و يا جاه و مقام آنى خويش حامى اسرائيل شده‏اند؟ اينجانب براى اداى وظيفه اسلامى، در هر فرصت فرياد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانيان از آنجمله دولت‏هاى كشورهاى اسلامى رسانده‏ام و پس از اين نيز اگر فرصتى رخ دهد انشاءالله خواهم رساند، شايد در حكومت‏اين كشورها كه بعضى سرگرم عياشى و بعضى نزاع و جدال با برادران خويش و بعضى از ترس امريكا خود را باخته‏اند اثر كند و اين خواب غفلت، به يك بيدارى اسلامى انسانى تبديل گردد تا به اين وضع فلاكت بار خويش خاتمه دهند و همانند ايران قهرمان، دست رد به سينه تمام ابرقدرت‏ها زنند. اكنون برادران مسلمان لبنانى ما در چنگال اسرائيل و دولت خون ريز لبنان و از آن بدتر آمريكاى تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهى از آنان شهيد يا آواره مى‏شوند و اكثر دولت‏هاى منطقه سرگرم سازش با اسرائيل يا تأييد دولت لبنان هستند و يا سرگرم نقشه براى تأييد جنايات صدام و كمك نظامى يا مالى به او براى ادامه جنايات به دو ملت عراق و ايران

صحيفه نور ج 18 صفحه 122

مى‏باشند و آنها گمان مى‏كنند كه صدام را با اين كمك‏ها مى‏شود نجات داد و اگر نجات پيدا كرد، دست آنان را به گرمى مى‏فشارد. غافل از آنكه با آن خوى سلطه‏جوئى و بلند پروازى و سبعيتى كه در او هست فرصت نفس كشيدن به آنان را نخواهد داد و با بهانه‏هاى واهى به كشورهاى آنان تجاوز خواهد كرد. آمريكا و شوروى براى تضعيف اسلام و دولت‏هاى اسلامى مشغول فعاليت از قبيل تفرقه‏افكنى‏ها و ايجاد تشنجات داخلى به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورها و ديگر شيوه‏هاى استعمارى هستند و اين دولت‏هاى كشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند كه بايد چشم و گوش خود را باز كرده و اين توطئه‏ها را خنثى كنند. ملت ايران و قواى مسلح شجاع و فداكار براى افراشتن پرچم توحيد و تحكيم پايه‏هاى جمهورى اسلامى، سال سوم دفاع از هجوم عفلقيان بى‏فرهنگ را پشت سر مى‏گذارند و با سپاس بى‏پايان از خداوند متعال و مددهاى غيبى و آشكار او از كشور بقية الله ارواحنا لمقدمه الفداء در تمام ميدان‏ها به بهترين وجه دفاع نموده و پيروز شدند و در ميدان جنگ تحميلى، متجاوز جسور را كه با كمال جهالت از وعده‏ها و نويدهاى امريكا اغفال و خود را در اين دام مهلكه انداخت، آنچنان ادب كرد كه اينك به هر دولتى پناه برده و به هر درى مى‏زند كه خود را از اين دام خود ساخته نجات دهد، ولى بحمدالله موفق نخواهد شد.

اكنون كه او از جمهورى اسلامى سيلى خورده و اميدى برايش نمانده است، به دولت فرانسه متشبث شده است تا با كمك سلاح‏هاى مخرب، به منابع اقتصادى ايران ضربه زند و برگى بر جنايات خود بيفزايد. اينجانب به همه كشورهاى منطقه و كشورهائى كه به نحوى از نفت استفاده مى‏كنند هشدار مى‏دهم كه دولت ايران با تمام قدرت، در مقابل اين جنايت ايستادگى مى‏نمايد و مصمم است تا در صورت وقوع چنين جنايتى با تمام قدرت، تنگه هرمز را مسدود كند و اجازه ندهد حتى يك قطره نفت از آنجا صادر شود، مسؤول پيامدهاى اين حادثه بزرگ دولت فرانسه است.

سقوط صدام تا حدى است كه حتى با منافقين فرارى كه خود از او مفلوكتر و شكست خورده‏تر هستند، دست اخوت مى‏دهد و منافقين نيز كه براى ترميم ننگ و آبروئى خود به هر حشيشى متشبث مى‏شوند و تنها براى اينكه راديو بغداد اسمى از اين مدعيان نجات خلق برد با كمال وقاحت با صدام جانى كه با خمپاره‏ها و موشك‏ها هزاران زن و مرد و كودك، بزرگ و كوچك اين مرز و بوم را شهيد كرده است و هر روز شهرهاى اين خلق بيگناه را با توپ‏هاى دوربرد بر سرشان خراب مى‏كند، دست اخوت و برادرى مى‏دهند و رسما براى آنان جاسوسى مى‏كنند و با آنكه سران منافقين در دامن آمريكا و فرانسه مشغول عياشى و خوشگذرانى هستند مع‏الاسف عده‏اى نوجوان را با حيله و تزوير گول زده و قدرت تفكر را از آنان سلب نموده‏اند. اميدوارم نوجوانان فريب خورده با ديدن اين جنايات و روشن شدن همدستى آنان با صدام، ديگر كوركورانه از آنان تبعيت نكنند.

اكنون كه هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرق‏هاى بسيارى دارد، اينجانب به ملت ايران براى داشتن چنين جوانان برومند و متعهد و فداكارى كه نظير آنان را در جهان سراغ ندارم و تاريخ هم نشان نداده است تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم و به اسلام بزرگ براى داشتن اين

صحيفه نور ج 18 صفحه 123

جانبازان در راه حق كه براى اسلام و ميهن اسلامى خود از همه چيز خويش مى‏گذرند، تبريك تقديم مى‏كنم كه اينان نه تنها ايران را در جهان و نسل‏هاى آينده آبرو دادند، كه اسلام بزرگ كه با تعليمات و الهامات خود چنين تحول بزرگى را بوجود آورده است، سرافراز نمودند. امروز همه از تصوير اين صحنه‏هاى معنوى - انسانى عاجزند و اينجانب كه به نويسندگان و گويندگان و تحليل‏گران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پيشنهاد مى‏كنم تا هميشه و بخصوص در اين هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقديم اين سلحشوران عظمت آفرين و ملت ايران و اسلام بزرگ نمايند، براى آن است كه به گوشه‏اى از وظيفه اسلامى، انسانى، ملى، ميهنى هر چند كوچك خود عمل نمايند والا خداوند شكور است كه نام اين عظمت آفرينان را در جهان بلند و مقامشان را در ملكوت اعلى به نمايش مى‏گذارد. مگر نه آن است كه اينان صداى اسلام را به اقصى نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاكى جلوه‏گر ساخته‏اند، پس قدردانى از اين عمل بزرگ جز به مشيت ذات مقدس او جل و علا ميسر نيست. چنانچه ما خاكيان، ناتوان از عهده تعظيم و تقدير مادران بزرگوارى كه در دامن خود اين جوانان متعهد را پرورانده‏اند و پدران سلحشورى كه در پناه خويش آنان را به جوانى رسانده‏اند و همسران غمخوارى كه در كنار آنان بسر برده‏اند و اكنون با روى گشاده به ميدان نبرد و دفاع از حق مى‏فرستند، مى‏باشيم و اين نيز در عهده آفريدگار منان است. و لكن ملت بزرگ ايران در اين هفته ثابت كند كه به اسلام با بذل جان و ثمره حيات و مال وفادار است، هر چند كوردلان شكست خورده در داخل و خارج كشور براى تسكين جراحات خود جغدوار ناله‏هائى سر دهند. اينك كلمه‏اى نصيحت آموز با جوانان عزيزى كه در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها براى اقامه عدل الهى فداكارى مى‏كنند و عزيزانى كه به نحوى براى هدف الهى آسيب ديده‏اند و بازماندگان شهداء معظم كه در راه قرآن كريم به شهادت يعنى بزرگترين فيض الهى رسيده‏اند و به پدران و مادران و همسران و نزديكان شهداى زنده و به كسانى كه در پشت جبهه‏ها به نحوى كمك به برادران مدافع خود مى‏كنند، توجه كنيد كه غرور پيروزى‏ها و شهرت‏ها و جوانمردى‏ها در قلب شما رخنه نكند، كه اين مرض نفسانى از دام‏هاى شيطان است كه بندگان خدا را از توجه به او باز مى‏دارد و از مكايد نفس اماره بالسوء است كه انسان‏ها را به شرك و عبوديت بت‏ها و خصوص مادر بت‏ها كه بت نفس است، مى‏كشاند. زنهار كه جز او را جل و اعلا كه ولى نصر است و هيچ نصرى جز از او نيست مؤثر بدانيد كه مارميت اذ رميت ولكن الله رمى . هر چه داريد و داريم و دارند از اوست و ما عدم‏هائيم، هستى‏ها نما بارالها! ما ضعيف و ناتوانيم، تو به فضل خود ما را از شرك جلى و خفى حفظ فرما و از تبعيت هواهاى نفسانى كه خود شرك است نجات مرحمت فرما و به حقيقت توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى هدايت فرما اسلام اين دين توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى را در سراسر جهان پرتوافكن نما و بيرق‏هاى كفر و شرك و نفاق را سرنگون فرما و مسلمين را به وظايف اسلامى - انسانى خويش هدايت كن و بلاد مسلمين و مستضعفين را از شر مستكبرين و جهانخواران محفوظ دار و شهداى راه حق را از عصر آدم صفى الله تا عصر پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم و تاكنون و تا عصر بقية الله ارواحنا فداه از رحمت‏هاى

صحيفه نور ج 18 صفحه 124

واسعه و جلوه‏هاى خاص خود بهره‏مند فرما و شهداى عزيز ايران را كه براى اسلام و ميهن اسلامى سرافرازى‏ها آفريدند با شهداى صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان، پدران و مادران و همسران متعهدشان صبر و اجر و پايدارى عنايت فرما و به اسراى ما سلامت عنايت كن و به جانبازان اين شهداى زنده شفا مرحمت فرما و در خيل شهدا محشورشان نما و به نزديكان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان صبر و اجر مرحمت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از كشور اسلامى كه با كوشش‏هاى جانفرساى خود دشمنان اسلام را منكوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنايت و خيانت به كشور قطع كردند، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده. صلوات و سلام خدا بر پيامبران خود خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر امامان و اولياء عظيم‏الشأن خداوند بويژه خاتم آنان مهدى منتظر بقية الله فى الورى ارواحنا لمقدمه الفداء.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 133

تاريخ: 12/7/62

بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير و اعضاى جديد ستاد انقلاب فرهنگى

بايد دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بنابراين شد تا به جاى آقايانى كه به عللى غايب بودند و در ستاد شركت نمى‏كردند، افراد جديد منصوب گردد. تمام آقايانى كه امروز در اين ستاد هستند نمايندگان من در ستاد مى‏باشند و هيچ فرقى بين اين آقايان و اعضاى قديم نيست، اما قضيه دانشگاه از اهم امور است، همانطورى كه براى دشمنان ما و براى آنها كه مى‏خواهند افكار جوانان ما را منحرف كنند هم مهم است، چون دانشگاه مركز همه چيز است، حتى تشكيل دولت. و بايد اين مساله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد و بايد سعى شود كه تا دانشگاه به يكى از دو قدرت گرايش پيدا نكند و اين به صرف وقت و نظارت كامل احتياج دارد و بايد توجه داشت تا بعد از بازگشايى مبادا افراد منحرف با تزريق مسائل انحرافى افكار جوانان ما را فاسد بكنند، و براى نظارت بر اين موضوع احتياج به افراد بسيارى است.

اميدوارم دانشگاهى داشته باشيم كه به درد ملت بخورد. و براى تحقق اين امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت كمبود از متخصصين غيرمخالف با جمهورى اسلامى استفاده نمائيد. انشاءالله با قدرت هر چه تمامتر در اين امر فعاليت كنيد و به پيش برويد تا به مقاصد الهى برسيم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 126

تاريخ: 4/7/62

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از مستضعفين جنوب تهران، پرسنل سپاه و ارتش و بسيج مستضعفين و اقشار مختلف مردم به مناسبت عيد غدير خم‏

نگذاشتند حضرت اميرسلام الله عليه مجال پيدا كند براى پياده كردن حكومت الله به آن نحوى كه مى‏خواست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا من اين عيد بزرگ را به همه حضار و همه ملت ايران و همه مسلمين جهان و مظلومين سرتاسر عالم تبريك عرض مى‏كنم.

و چه خوب مجلسى است كه در يك همچو روز عيدى صاحبان اصلى انقلاب كه همين طبقه گودنشينان و كشاورزان و كارگران و مجاهدان هستند در اينجا تشريف دارند و ما از محضرشان استفاده معنوى مى‏كنيم. آن چيزى كه موجب تاسف است، اين است كه مجال پيدا نكرد حضرت امير سلام الله عليه، نگذاشتند مجال پيدا بكند، چون حكومتى كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوى كه مى‏خواست، خود حضرت امير سلام الله عليه مى‏خواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه اسلام چى آورده است و چه شخصيت‏هائى دارد. در آن وقت كه حكومت دست ايشان نبود، كه مجال نبود، آنوقت هم كه حكومت دست ايشان آمد، باز مجال ندادند، سه تا جنگ بزرگ در زمان ايشان افروختند و مجال اينكه يك حكومتى كه دلخواه او هست برقرار كند نشد و اين را ما بايد تا آخر ابد از آن متاسف باشيم. اگر يك همچو مجالى براى ايشان پيدا مى‏شد، الگويى بود آن حكومت براى همه كسانى كه مى‏خواهند به عدالت و به امور الهى قيام كنند، الگو مى‏شد. ولى تاسف اين است كه نشد و آنقدرى كه شد هم باز نورش متجلى است و الان هم همان اثر كمى كه از ايشان مانده است در باب حكومت، همان اثر كم هم معلوم كه وضع بايد چه باشد و تاسف ديگر اينكه مجال پيدا نكرد ايشان كه آن علومى كه در سينه ايشان بود وهيهنا علما جما ان هيهنا علما جما پيدا نكرد اشخاصى كه حمله آن علم باشند و بلااشكال آن علمى كه ايشان حمله‏اش را پيدا نكردند، آن علم اسرار ولايت، اسرار توحيد است و بايد همه عرفا تاسف بخورند بر اينكه اين مجال براى ايشان پيدا نشد كه آن اسرار را كه بايد افشا كند، افشا بفرمايد، مجال نشده و اين هم جزء تاسف‏هايى است كه بايد خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در اين تاسف روزگار بگذرانند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 127

اگر حكومت، على (ع) را الگو قرار داد در اجرا، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمؤمنين‏

و ما در اين روز، اين روز مبارك كه از اعياد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما بالاترين عيد است و نكته‏اش هم اين است كه اين ادامه نبوت است، ادامه آن معنويت رسول الله است، ادامه آن حكومت الهى است، از اين جهت از همه اعياد بالاتر است و ما در اين روز سعيد يكى از چيزهايى كه وارد شده است اين است كه بگوييم، بخوانيم: الحمدالله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و اهل بيته .

تمسك به ولايت اميرالمومنين چى هست؟ يعنى ما همين اين را بخوانيم و رد بشويم؟ آن هم تمسك به ولايت اميرالمومنين در روزى كه ولايت به همان معناى واقعى خودش بوده است، نه تمسك به محبت اميرالمومنين، تمسك به محبت اصلاً معنا هم ندارد، تمسك به مقام ولايت آن بزرگوار به اينكه گر چه ما و بشر نمى‏تواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت، نمى‏توانيم ماها و هيچ كس قدرت نداريم كه پياده كنيم لكن اگر آن الگو پيدا شده بود و حالا هم ما بايد به يك مقدار كمى كه قدرت داريم تمسك كنيم. تمسك به مقام ولايت معنايش اين است، كه يكى از معانى‏اش اين است كه ماظل آن مقام ولايت باشيم، مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است، اين است كه اگر چنانچه حكومت تشكيل شد، حكومت تمسكش به ولايت اميرالمومنين اين است كه آن عدالتى كه اميرالمومنين اجرا مى‏كرد، اين هم اندازه قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوئيم ما متمسك هستيم به اميرالمومنين، اين كافى نيست، اين تمسك نيست اصلش. وقتى كه حكومت الگو قرار داد اميرالمومنين سلام الله عليه را در اجراء حكومتش، در اجراء چيزهايى كه بايد اجرا بكند، اگر او را الگو قرار داد، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمومنين. اگر چنانچه او الگو نباشد يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ، هزار مرتبه هم روزى بگويد خدا ما را از متمسكين قرار داده است، جز يك كذبى چيزى نيست. و اگر مجلس كه از مقامات بلند يا بلندترين مقام كشورى است اگر چنانچه الگو قرار داد آن چيزى كه اميرالمومنين مى‏خواست و آن عدالتى را كه او در همان برهه كمى كه به او مجال دادند، خيلى كم مجال پيدا كرد، اگر الگو قرار بدهند آن را براى اينكه احكام را و امورى كه بايد محول به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن نحو تصويب بكنند و دقت بكنند، آنوقت مى‏شود گفت كه مجلس ما هم از متمسكين به اميرالمومنين هستند. و ما اگر چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند يا خداى نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افراد نگذارند كه اين كارها بشود آنوقت ما نمى‏توانيم بگوئيم كه يك مجلس متمسك به ولايت اميرالمومنين داريم. و هكذا قوه قضائيه، اگر قوه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قضاء اميرالمومنين كه .اقضاكم على و اگر تبعيت نكند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامى نباشد، آن هم هر چه بگويد ما متمسك هستيم، بر خلاف واقع است. تمسك وقتى است كه قوه قضائيه هم كارهائى كه مى‏كنند از روى الگوى علوى باشد كه همان الگوى اسلامى است. و مردم ما هم

صحيفه نور ج 18 صفحه 128

كه اين دعا را با اين فقره را مى‏خوانند آنها هم بايد توجه كنند به اينكه تمسك به ولايت حضرت امير براى آنها تبعيت از مقاصد اوست.

كسانى كه مدعى هستند ما شيعه اميرالمومنين هستيم بايد در قول و فعل تبعيت از او داشته باشند

همين طور گفتند كه ما شيعه على هستيم و همين كه گفتند ما متمسك به ولايت اميرالمومنين هستيم، اين كافى نيست، نمى‏شود اين. اين امور، امورى نيست كه لفظى باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانيم ما بگوييم تحقق پيدا كرده است، اينها يك امور عملى است، يك حكمت عملى است اينها. بايد كسانى كه مدعى هستند كه ما شيعه اميرالمومنين هستيم، تبع او هستيم بايد در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چيز تبعيت از او داشته باشند. اگر اين تبعيت نباشد و ما بگوييم كه ما شيعه هستيم، يك گزافى گفته‏ايم، يك طائلى گفته‏ايم.

اميرالمومنين در زمان حكومتش كه بسيار كوتاه و بسيار با ناگوارها مقابل بود مى‏بينيد كه وقتى كه آن نامه را به مالك اشتر مى‏نويسد چه مسائل مهمى را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را، همه چيز را در آنجا ذكر مى‏فرمايد با اينكه يك بخشنامه‏اى براى يك نفر بوده است، يك نامه‏اى براى يك نفر بوده است و آن اين است كه مى‏گويد كه به حسب نقلى كه شده است كه يك خلخال را از پاى يك ذمى در حكومت او در آوردند، به حسب اين روايت مى‏فرمايد كه اگر انسان بميرد براى اين، اين ملوم نيست. شيعه اين است كه اينطور باشد نه مثل ما، شيعه اين است كه اگر چنانچه در حكومت اسلامى، در كشور اسلامى ظلم ولو به يك ذمى وارد بشود، آن هم ظلم به همين كمى كه يك خلخال را از پاى يك ذميه در آورند، بگويد كه انسان اگر بميرد ملوم نيست، ملامت نبايد به او بشود، اينطور اهميت دارد.

اسلام تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار

و ما امروز مى‏بينيم كه در بلاد مختلفه مسلمين، ظلم‏هاست كه بر مسلمين دارد مى‏شود. در لبنان آن آتشى كه برافروخته‏اند، آمريكا برافروخته، آن لشكركشى‏اى كه از طرف آمريكا و فرانسه و ساير اذناب آنها براى يك مشت مظلوم شيعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام مى‏گيرد، ساير مسلمين نشسته‏اند و تماشا مى‏كنند. غايت كارى كه امسال حكومت‏ها كردند اين بود كه عيد نگرفتند. كافى است اين؟ اين هم يك كارى است، اما آنها دارند ظلم خودشان را مى‏كنند، آنها دارند فوج فوج جوان‏هاى ما را در لبنان و فلسطين مى‏كشند، آنها دارند در افغانستان جنايات را مى‏كنند، آنها دارند در عراق آن جنايات را مى‏كنند و آنها بر ايران آن جنايات را وارد مى‏كنند. مجرد اينكه امسال ما عيد نداريم، اين كار را درست مى‏كند؟ اين تكليف را از دوش اين دولت‏ها بر مى‏دارد؟ آنها با سرنيزه پيش مى‏آيند و با توپ و تانك پيش مى‏آيند و مظلومين هم تنها مانده‏اند و معذلك تو دهنى دارند به آنها مى‏زنند، لكن دولت‏ها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند و غايت امر اين است كه عيد را نمى‏گيرند. شما عيد

صحيفه نور ج 18 صفحه 129

نگيريد، عيد را آمريكا مى‏گيرد، عيد را اسرائيل مى‏گيرد. بهتر از اين عيد چى كه شماها مرتبه‏تان به آنجا رسيده كه هيچ كارى از شما نمى‏آيد الا اينكه عيد نگيريد. چه تاثيرى در دنيا دارد اين؟ عيد نگرفتن آنجائى كه دنبالش مشت‏هاى گره كرده در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى و در مقابل صهيونيسم و ساير جنايتكاران با مشت‏هاى گره كرده بايستند و با آنهمه امكاناتى كه داريد مقابله كنيد، آنوقت اين عيد نگرفتن هم يك اثرى دارد والا از آن طرف نفت را به رايگان بدهيد به آنها، از آن طرف كمك‏هاى معنوى را به آنها بكنيد، از آن طرف همه مسلمان‏ها را در بند خودتان نگه داريد و نگذاريد كه حتى آنها يك كلمه‏اى بگويند، آنوقت عيد نگيريد، اين عيد نگرفتن چه اثرى دارد؟ اينها انحراف است. اينها تعميه است. مى‏خواهند به ملت خودشان و مسلمين جهان تعميه كنند كه ما الان ايستاده‏ايم مقابل اسرائيل. در مقابل توپ و تانك عيد نگرفتن كارى است؟ قدرت نداريد شما؟! شما نفت‏تان را اگر ده روز ببنديد به روى دنيا، دنيا خاضع شما مى‏شود. اينها مصيبت‏هايى است كه بر كشورهاى اسلامى دارد وارد مى‏شود و خودشان را همه پيرو اسلام مى‏دانند، پيرو دين اسلام مى‏دانند لكن آنى كه اسلام هست اصلاً خبرى از آن نيست. اسلامى كه در قرآنش با صراحت مى‏گويد كه نبايد سلطه جويان عالم، كفار عالم بر مسلمين مسلط بشوند و سلطه پيدا بكنند، شما كوشش مى‏كنيد به اينكه آنها سلطه پيدا بكنند. الان وضع لبنان چه وضعى است؟ اين شيعيان لبنان، اين مسلمان‏هاى لبنان الان در چه حالى هستند و اين دولت‏ها مى‏خواهند باز بسازند - و - با آمريكا، از آمريكا تبعيت كنند و با اسرائيل بسازند و با امين جميل بسازند. اين سازش چه معنى دارد؟ شمائى كه قدرت داريد كه اينها را سر جايشان بنشانيد و نجات بدهيد يك دسته مظلومين را و اسلام هم تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار، آنوقت همه كار شما اين است كه عيد نداشتيد! شما عيد درست مى‏كنيد براى اسرائيل و براى امريكا. آنها همه روزشان عيد است براى اينكه مى‏بينند در منطقه كارى كرده‏اند كه اسلام مهار بشود، هيچ نتواند يك قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عيد است و براى ماها هر روز عزاست.

ما مى‏خواهيم با دعوت اسلام را به همه جا صادر كنيم، نه با سرنيزه

مائى كه مى‏خواهيم اسلام در همه جا باشد و مى‏خواهيم اسلام صادر بشود، ما كه نمى‏گوئيم كه مى‏خواهيم با سرنيزه صادر بكنيم، ما مى‏خواهيم با دعوت به همه جا، اسلام را صادر كنيم. ما مى‏خواهيم يك الگوئى از اسلام در عالم ولو يك الگوى ناقصى باشد نشان بدهيم كه همه عقلاى عالم غير از آنهايى كه جنايتكاران با لذات هستند، همه ملت‏هاى مظلوم بفهمند كه اسلام چى آورده و مى‏خواهد چه بكند در دنيا. اسلام با اين محرومين، با اين مظلومين، با اين گرفتارها مى‏خواهد چه كند كه اينها را نجات بدهد. و شما دولت‏هاى خليج و غيرخليج كوشش داريد به اينكه اين اسلام را نگذاريد از ايران يك قدم بيرون بگذارد ولو اينكه به رغم انف شما، بيرون پا گذاشته است و خواهد گذاشت. مسلمين، انصافا انسان بايد بگويد كه اين دولت‏هاى اسلامى، همه دولت‏هاى اسلامى، الا يك

صحيفه نور ج 18 صفحه 130

معدود بسيار كمى اصلاً به اسلام كارى ندارند، اسلام وسيله براى مقام است، اسلام غير از اين نيست كه وسيله باشد با لفظ اسلام و با قول به اسلام مثل اسلام رضاخانى و محمدرضاخانى، اسلام اينها اين بود كه قرآن هم طبع مى‏كردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزادارى هم آنوقت ارتشش مى‏كردند و همه اينها بود، دسته هم در مى‏كردند، من خودم ديدم. اما اساس را مى‏خواست از بين ببرد، با اين صورت اساس را مى‏خواست از بين ببرد و از او بدتر محمدرضا بود كه روى نقشه كار مى‏كردند و هر كارى مى‏كردند براى بردن - اساس است - اساس بود. الان هم حزب بعث عفلقى عراق همين كار را دارد مى‏كند، حالا ديگر عابد و مسلمان شده‏اند، لكن عابد و مسلمانى كه عبيد زاكانى مى‏گويد. اساس را اينها از بيخ قبول ندارند. اينها اسلام را منافى با مقاصد خودشان مى‏دانند و منافى هم هست. مقاصد آنها اين است كه بزنند و بكوبند و مردم را زير فشار قرار بدهند و غارت كنند و هر چه مردم دارند بگيرند از آنها و براى خودشان در بانك‏هاى خارجى انبار كنند، مثل محمدرضا كه كرد اين كار را. اسلام با اين آشنايى ندارد با يك همچنين مطلبى آنها مى‏دانند كه اسلام اينطورى نيست، پس، اين اساس نبايد باشد.

دولت واقعاً بايد آنطورى كه على (ع) براى محرومين دل مى‏سوزاند با تمام قدرت دل بسوزاند

ما كه اميدواريم كه يك جلوه ولو بسيار ناقصى از ولايت، ولايت على عليه السلام در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم، كافى ندانيم اينكه ما تظاهر مى‏كنيم و شعار مى‏دهيم و چه، اينها كافى نيست. دولت واقعاً بايد با تمام قدرت آنطورى كه على عليه السلام براى محرومين دل مى‏سوزاند اين هم با تمام قدرت، دل بسوزاند براى محرومين، مثل يك پدرى كه بچه‏هايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال اين مى‏رود كه آنها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين بايد اينطور باشد. الحمدلله هستند خيلى، البته من نمى‏گويم كه كسى مى‏تواند مثل حضرت امير باشد، خود او هم گفت كه شما نمى‏توانيد، نمى‏توانيم هم واقعاً، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه كه مى‏توانيم، براى همه تا يك اندازه‏اى قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد و هم جمهورى اسلامى را نگه دارد. اين قدرت‏هاى كوچك وقتى پهلوى هم گذاشته مى‏شود يك قدرت بزرگ است. الان چهل ميليون جمعيت ايران يك قدرت اسلامى بزرگ است كه انشاءالله اگر با همين وضع باقى باشد، به همين انسجام باقى باشد، طرفدارى از دولتشان بكنند، طرفدارى از مجلس‏شان بكنند و پشتيبان باشند براى جنگ‏هائى كه در اين كشور به بار آورده‏اند، اگر اينها به همين حال باشند آنوقت يك پرده‏اى از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده است. كوشش كنيد بر اينكه كوشش بكنند همه جمعيت‏ها و ارگان‏ها و همه نهادهاى اسلامى در اينكه اين تبعيت از مرام على عليه السلام را حفظ كنند و به پيش ببرند. قانع نشوند به اينكه ما حالا تا يك حدودى چه شده است، نخير، هيچ قانع نشويد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 131

شما گودنشينان و زاغه‏نشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد بايد حفظ كنيد آن را

انسان حد ندارد، بى‏حد است انسان. انسان در معنويات هيچ حدى ندارد تا آنجائى كه برگردد به مبدا كمال مطلق. در قدرت هم همين طور است. قدرت اسلامى انسان بى‏حد است. بنابراين بايد همه كشور ما به اين توجه داشته باشند كه اگر چنانچه دير بجنبند گرگ‏ها آنها را مى‏خورند. اگر به اين قدرتى كه الان در جبهه‏ها هست و بحمدالله هر روز براى اسلام پيروزى ايجاد مى‏كنند، اگر دير بجنبند آن قدرت‏ها و دير بجنبند اين ملت، به دنبال آنها گرگ‏ها از اطراف نشسته‏اند و فرصت‏طلبى مى‏خواهند بكنند كه همه ايران را ببلعند و شماييد كه بايد حفظ بكنيد و شما گودنشينان و زاغه‏نشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد و شما عزيزانى كه سلامت خودتان را براى اسلام از دست داديد و ما همه مرهون زحمات شما هستيم، بايد توجه بكنيد كه اين وحدت الهى محفوظ باشد. شياطين نيايند و وسوسه ايجاد كنند كه حالا هم چيزى نشده است اين شياطين مى‏خواهند آنى كه بشود اين است كه باز مجالس رقص زمان محمدرضا و مجالس - نمى‏دانم - عيش و عشرت آنوقت و سينماهاى آنوقت باشد، البته اين نشده و نمى‏شود هم.

آنهائى كه مى‏گويند كه اين كشور باز چيزى نشده است، مثل آنوقت و بدتر از آنوقت است، براى اين است كه در نظر آنها بدتر است. آنها مى‏خواهند آنطور باشد، آنها مى‏خواهند كه در همه كشور ما مسكرات مثل آب جريان داشته باشد، آنها مى‏خواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نيست، البته آنها هم ناراضى هستند. لكن شما گودنشين‏ها، شما زاغه‏نشين‏ها، شما كشاورزان، شما كارگرها كه بنيه اين كشور هستيد و اساس اين كشور هستيد توجه كنيد كه شياطين وسوسه نكنند به شما، شما را در كارهايتان سست نكنند. شما مى‏بينيد كه در همين مدت كوتاه چه كارهايى در ايران شده است. همين قضيه نشت نفت و آن موشك‏هاى حزب بعث كه اين كار را، اين جنايات را كرد و بعد هم در دنيا آنهمه بساط در آوردند و به گردن ما هم مى‏گذاشتند، آنهمه بساط درست كردند، تبليغات كه بايد همه جمع بشوند چه بكنند، بايد يك صندوق بين‏المللى پيدا بشود و چه بكند و امريكا بايد بكند و انگلستان مثلاً و امثال اينها. اين جوان‏هاى ما كه متعهد به اسلام هستند و فهميده‏اند كه خودشان بايد براى خودشان كار بكنند، اينها اين كار را كردند. حالا آنها بنشينند در خارج هر چى مفت مى‏خواهند بگويند. اينها اين معجزه را كردند، پس مى‏توانيد بكنيد. كارخانه‏ها را راه انداخته‏اند همين رفقا، همين دوستان، همين زاغه‏نشينان، همين كارگرها، مى‏توانيد همه كارها را انجام بدهيد لكن بايد يك لحظه از خدا غافل نباشيد. غفلت از مبدا قدرت، انسان را به هلاكت مى‏رساند. مبدا قدرت، اوست و همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم. ما شكر مى‏كنيم كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و از قدرت لايزال خودش يك ذره‏اى، يك جلوه مختصرى در اين كشور بذل كرده است، عنايت كرده است.

صحيفه نور ج 18 صفحه 132

دولت و مجلس و قدرت‏هاى ديگر تاكنون كارهاى بسيار مهمى كرده‏اند ولو اينكه كم گفته‏اند

و امروز قدرت شما يك قدرت الهى آسيب ناپذير است مادامى كه همين طور باشيد، مادامى كه تحت تاثير اين تبليغات نباشيد كه يك چيزى كم است، يك چيزى چى. خوب، شما نمى‏دانيد كه در وقتى كه جنگ است، جنگ داخلى است، جنگ خارجى است، همه چيز هست، محاصره اقتصادى است، همه كشورها با ما مخالف هستند، همه قدرت‏هاى بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضيقه گذاشته‏اند، معذلك دولت تاكنون يك شاهى قرض نكرده و دارد كارها را انجام مى‏دهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانين را كه به صلاح مسلمين و اسلام است و قوانين اسلامى است دارد طرح مى‏كند و دارد تصويب مى‏كند و قدرت‏هاى ديگر مشغول به تعمير اين كشور هستند و تاكنون بسيار كارهاى مهمى كرده‏اند، ولو اينكه كم گفته‏اند ولكن زياد كرده‏اند. اين براى اين است كه يك كشورى است احساس كرده كه خودش بايد سر پاى خودش بايستد، اين احساس وقتى كه در جمعيت پيدا شد، اين معجزات هم دنبالش است. و آنوقت ما را اينطور كرده بودند كه احساس اين بود كه نمى‏شود، نمى‏توانيم، بايد از خارج بيايند، همه چيز ما از خارج است، سر تا قدممان بايد فرنگى بشود، احساس اين بود. وقتى احساس اين بود، افكار جامد شده بود، يعنى افكار رفته بود دنبال اينكه ما نمى‏توانيم و بايد ديگران دست ما را بگيرند. ديگران هم دست شما را نمى‏گرفتند، ديگران مال شما را مى‏گرفتند، خزائن شما را مى‏گرفتند.

امروز احساس اين است كه مى‏توانيم، اين احساس، توانايى مى‏آورد، اين احساس افكار را متوجه و متمركز مى‏كند كه هر كسى در هر جايى هست كار بكند، در هر جايى هست خدمت بكند - تا - اين احساس مادامى كه هست، شما به پيش مى‏رويد. و من اميدوارم كه اين احساس هميشه باشد و هميشه كشور شما به پيش برود و يك روزى باشد كه هر چيزى كه هر جا درست مى‏كردند خود شما هم درست بكنيد.

خدا انشاءالله همه شما را از مواليان ائمه اطهار و از شيعيان على بن ابيطالب سلام الله عليه قرار بدهد و دشمنان شما را انشاءالله يا آدم كند يا از بين ببرد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 142

تاريخ: 14/7/62

فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد تشكيل ستاد تأمين نيازهاى مردم مناطق بمباران شده‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى دامت افاضاته

با توجه به حوادث ناگوار فوق‏العاده ناشى از حملات وحشيانه موشكى و بمباران‏هاى مكرر مناطق مسكونى شهرها و روستاها به وسيله عوامل استكبار جهانى و حزب بعث عفلقى عراق، ناچار نياز به كمك‏هاى فورى و ضربتى احساس مى‏شود. در اين رابطه لازم است ستادى تشكيل شود كه با اختيارات كامل و فوق برنامه نيازهاى تداركاتى و عاطفى مردم محترم مصيبت‏زده و داغديده را بدون وقفه برآورده سازد، لازم به تذكر است كه به متصديان و ماموران اين امر اسلامى امر و سفارش اكيد شود كه با احترامات فائقه با اين عزيزان مظلوم برخورد گردد. انتظار دارد كه جناب آقاى رئيس جمهور محترم و رئيس محترم دولت ايدهم الله در اقدام به اين مهم، تمام سعى و كوشش لازم را مبذول دارند و تلاش در بهبود وضع اين عزيزان محترم را به عنوان يك وظيفه شرعى تلقى فرمايند.

لازم است اين ستاد با تشكيل گروه‏هاى نجات و پشتيبانى و اسكان فورى موقت و تهيه لوازم مورد احتياج، گوشه‏اى از وظايف انسانى - اسلامى خود را عملى سازد.

كليه ارگان‏هاى دولتى و نهادهاى انقلابى اعم از وزارتخانه‏ها و ادارات تابعه خصوصا وزارت صنايع و بازرگانى موظفند همكارى‏هاى لازم را مبذول دارند. اميد است مردم معظم و روحانيون و ائمه جمعه و جماعات عظيم‏الشأن در سراسر ايران با يارى و همكارى خود موجب جلب عنايات خاصه خداوند متعال و رضاى حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه گردند.

لازم است جنابعالى اينجانب را از جريان امور و خداى نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعى برخورديد، مستحضر نماييد. از خداوند متعال توفيق و تأييد همگان را خواستار است.

والسلام عليكم و رحمة الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 134

تاريخ: 13/7/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران، نمايندگان دفاتر سازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از روحانيون اهل سنت مرزنشين خراسان‏

هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مى‏دهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم كه مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزيز و فضلاى حوزه‏ها. ما در اين آستانه ماه محرم مصيبت‏هاى بزرگى ديديم، دزفول و انديمشك كه همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزيزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و ضد اسلام هستند شهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت است. رسانه‏هاى گروهى دنيا، غايت حرفى كه مى‏زنند اين است كه عراقى‏ها مى‏گويند آنها ما را، ايرانى‏ها ما را بمباران كردند، ايرانى‏ها هم مى‏گويند آنها. با اينكه مى‏آيند مى‏بينند مصيبت‏ها را، لكن اين سازمان‏هاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اينكه ظالم‏ها را محكوم كنند، مظلوم‏ها را محكوم مى‏كنند. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مقابل همه رنج‏ها و در مقابل همه مصيبت‏ها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك ماهى واقع شديم كه آن ماه به ما تعليم مى‏دهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بن على سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و ما هيچ نداريم، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه او بدهيم، آنى كه از اوست، در راه او مى‏دهيم. همه از او هستيم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چيز ما از اوست و ما در راه او اين چيزها را فدا مى‏كنيم و از خود اوست كه در راه او فدا مى‏شود. مطلب زياد است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بيان همه را ندارم. لكن بعضى مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم.

هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست‏

از شياطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مى‏توانند متشبث مى‏شوند و به هر راهى مى‏خواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام مى‏دهند و داده‏اند. رسانه‏هاى گروهى هم ديگر حرف‏هايشان تاثيرى ندارد در دنيا،

صحيفه نور ج 18 صفحه 135

براى اينكه معلوم شده است كه اينها چكاره‏اند و مسائل‏شان يك مسائلى است كه باور نمى‏كنند، نمى‏توانند بازى بدهند ملت‏هاى ما را. آنچه كه امروز آنها دست به آن زده‏اند قضيه ايجاد (به خيال خودشان) تفرقه است، مثلاً مى‏گويند راه فلان مقام، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامى كه هر دو و ساير مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مى‏دانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دل‏ها ممكن است كه گاهى باور كنند. راه فلان حوزه چى هست، راه فلان حوزه چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه روحانيون فلان قسم‏شان چى است، راه فلان قسم‏شان چى است. خطوط مختلفى آنها عرضه مى‏كنند و به مردم مى‏خواهند بباورانند كه يك همچو مسائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صورتى كه مساله اينطور نيست، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يك خط هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مى‏روند وظايف زيادى در اين ابوابى كه ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرف‏هايى را مى‏زنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى. بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند كه مى‏خواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد كنند.

امروز همه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مى‏كنند و براى اسلام حركت مى‏كنند. خطوط مختلفى ما نداريم در ايران، اينها افترائى است كه دشمن‏هاى ما و ايادى آنها درست مى‏كنند. بعد از اينكه مايوس شدند از قيام مسلحانه و مايوس شدند از حمله و از راه‏هاى مختلفى كه تاكنون اعمال كردند، حالا اين هم يك راهى است كه پيش گرفته‏اند، كه حوزه علميه قم چه مى‏گويد و حوزه روحانيت مبارز تهران چى مى‏گويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صورتى كه مسائل اين نيست. من مى‏دانم كه شما خودتان هم مى‏دانيد اين را، لكن ساده دل‏ها ممكن است كه باور كنند.

تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مى‏بينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دست‏هايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيم‏بندى كرد، نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مى‏كردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانه‏اى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسيارى از جاها اين مشروطه‏اى بود، آن مستبد. و اين يك نقشه‏اى بود كه نقشه هم تاثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آنطورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته - باشند - بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطه‏خواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند، تا آنجا كه مثل مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى در ايران براى خاطر اينكه مى‏گفت بايد مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه‏اى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند و مردم هم پاى او

صحيفه نور ج 18 صفحه 136

رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود اين مسائل، لكن آنهايى كه مى‏ديدند كه از مشروطه ضرر مى‏بينند، منافعشان از بين مى‏رود، نمى‏گذارد قانون اساسى، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف شد، قانونيت ندارد، نمى‏گذارد كه اينها هر كارى مى‏خواهند بكنند، يك دسته از همان مستبدين، مشروطه‏خواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و مشروطه را قبضه كردند و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم. زمان ميرزاى شيرازى هم مى‏خواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى كه نقل مى‏كنند قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا چون قدرتش قدرت فوق‏العاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل ميرزاى شيرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ايران هم بين علما همين جور اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نبود كه خود به خود ايجاد شد، ايجاد كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما آقايان روحانيون، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.

مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند

چند وقت ديگر انتخابات شروع مى‏شود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مى‏كنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مى‏خواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مى‏خواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مى‏خواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مومن را وادار مى‏كنند كه به طور حاد دخالت بكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگى‏هاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند و خصوصا روحانيون، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مى‏خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مى‏خواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مى‏خواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مى‏بينيد كه دارند شياطين نقشه مى‏كشند و توطئه مى‏كنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند تهيه مى‏بينند

صحيفه نور ج 18 صفحه 137

مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمى‏توانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمى‏توانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مى‏توانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.

مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشسته‏ام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مى‏آيند قبضه مى‏كنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان. و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهائى كه در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مى‏روند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مى‏روند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مى‏خواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرف‏هائى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانه‏ها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همه‏اش توهم بيشتر نيست. و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مى‏خواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.

ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد

و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبهه‏ها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئه‏اى در كار هست آنها آن توطئه را خنثى كنند. در جبهه‏ها، در شهرهاى مرزى احتياج هست به روحانيون، براى خدا روحانيون به جبهه‏ها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدايت كنند. شياطين همه جا هستند، بايد در مقابل‏شان جندالله هم باشد. از جبهه‏ها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما

صحيفه نور ج 18 صفحه 138

احتياج داريم. و انصاف نيست كه اين جوان‏هاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند كه بياييد ما را هدايت كنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم. اين هم يكى از امورى است كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم يك فرصتى است كه مى‏توانند آقايان بروند در آنجا و مى‏توانند در شهرهاى مرزى، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مى‏گويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست) ولو به نوبت باشد، آقايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك ماه بماند، مردم را هدايت كنند، امور شرعيه مردم را به آنها بگويند. و به همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مى‏كنيم به اينكه اين نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوان‏ها، ما نرسيده‏ايم به آن مقصدى كه اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان باز هر جا مى‏روند براى صحبت كردن به جوان‏هاى ما توصيه كنند كه جبهه‏ها را پر كنند.

بحمدالله در جبهه‏ها الان قدرت و همه چيز در دست ماست، لكن ما نبايد مغرور بشويم به اينكه قدرت در دست ماست. ما تا آخر بايد هميشه دنبال اين باشيم كه بايد ما پيش برويم. بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بكنيم. و در عين حالى كه بنده مكرر عرض كرده‏ام و مسؤولين محترم فرموده‏اند، در عين حالى كه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه - در ملت - در كشور عراق مى‏شود براى دفاع است، دفاع از كشور خودمان، دفاع از كشور اسلامى عراق. امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر در رنج هستند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست، در هيچ عصرى شايد نبوده، مردم مالك هيچ نيستند در عراق. دم از اسلام مى‏زنند، اين سردمدارهايى كه اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست، لكن يك كلمه اسلامى شنيده‏اند و دم از اسلام مى‏زنند، لكن اسلام را زير پا گذاشته‏اند و اين مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده‏اند كه سلب امنيت الان از عراق هست. بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق، مى‏گفتند اصلاً مردم مسلوب الامنيه هستند. اينها نمى‏دانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حزب بعث چه خواهد كرد با آنها. ما دفاع - در، از - مى‏كنيم از اسلام، اسلام در عراق دارد پايمال مى‏شود. اين ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دسته‏شان بعثى هستند، خوب، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دست‏شان برسد، شك نكنيد كه اعتاب مقدسه را با خاك يكسان مى‏كنند، همانطورى كه قبور اولياء خدا در بقيع با نافهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار كرد و اين بقاع مطهره را نخواهند (اگر دست‏شان برسد خداى نخواسته) باقى بگذارند. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به اين معانى؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق، ولو قيامى ضعيف.

ما نمى‏خواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم، ما عراق را محترم مى‏دانيم همانطورى كه ايران را مى‏دانيم و عراق را محترم‏تر مى‏دانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق است، امام حسين در

صحيفه نور ج 18 صفحه 139

عراق است. ما مى‏خواهيم كه در پناه اين بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگى كنند، نه اينطورى كه الان هست كه نمى‏دانند كه فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمايشان اينها چه خواهد آمد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه عنايت كرد به ايران و ايران را نجات داد از دست آن رژيم فاسد، به عراق هم عنايت بكند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و كارمندها و كارگرها و كشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى كه در اينجا واقع شد، اين تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه مى‏كنيم كه به واسطه بيعرضگى اين حكومت‏ها، آمريكا از آن ور دنيا دارد حكومت مى‏كند به اينجاها. اينجا ما دستش را قطع كرديم كه نفس نمى‏تواند بكشد، و خليج دست ماست كه آمريكا تا آمده است بجنبد ديگر نفتى براى آنها نمى‏گذاريم بماند، لكن بى‏توجهى اين حكومت‏ها اسباب اين شده است كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كرده و اينجا زمام امور اين حكومت‏ها را به دست گرفته، قدرت دست اينهاست، لكن قدرتى كه عقل اداره‏اش را ندارند، قدرت دارند، لكن اداره نمى‏توانند بكنند. ايران در اول قدرتى نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمريكا بود، ارتش دست آمريكائى‏ها بود و همه چيز دست آنها بود، لكن ملت ما هوشيار بود و سران اين مملكت عاقل بودند، توانستند اين مردم را توجه بدهند و بيدار كنند و كردند آن كارى كه شايسته يك ملت بود. كشورهاى ديگر مردمش خوبند، لكن مديرى كه بتواند آنها را اداره بكند و وادار كند به اينكه نگذارند سلطه آمريكا به اينطورى كه هست باقى بماند و هر روز زيادتر بشود و همين طور سلطه شوروى. اسلحه دست شماست، لكن بايد آن كسى كه اسلحه دستش است بداند چه مى‏كند، بداند در كجا بايد به كار ببرد، شما اسلحه دست گرفتيد و به اسلام صدمه مى‏زنيد. شما مى‏دانيد كه جمهورى اسلامى مى‏خواهد اسلام باشد در اين كشور و در همه كشورها، لكن اسلحه‏هاتان را دست گرفتيد و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مى‏كنيد. اسلحه داريد، لكن نمى‏دانيد كجا عمل كنيد. شما اگر با هم متحد بشويد، همين حكومت‏هاى عرب با هم متحد بشوند، ساير مسلمين هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستيم، متحد بايد بشوند - بشوند - و آمريكا را بگويند تو چكاره هستى كه آمدى خليج فارس را مى‏خواهى اداره بكنى؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروى چكاره است كه از آن ور آمده است و افغانستان را مى‏خواهد فرمانفرمائى در آن بكند؟ به چه مناسبت؟ براى اين است كه اينها استفاده مى‏كنند از نادانى يك دسته و از خيانت يك دسته. يك دسته نادانند، يك دسته خائن، يك دسته مردم بيچاره هم كه گرفتار در دست اينها هستند، نمى‏توانند كارى انجام بدهند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومين جهان منت بگذارد كه از زير سلطه اين ظالم‏هائى كه خون مردم را دارند مى‏مكند، نجات پيدا بكنيم.

مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى است بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود

و شما آقايان كه بسيارى‏تان در منابر و بسيارى در پائين منابر مردم را ارشاد مى‏كنيد، بايد در

صحيفه نور ج 18 صفحه 140

اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوى بكنيد و مسائل اسلامى را براى آنها بگوييد، مسائل سياسى را براى آنها بگوييد، در عين حالى كه مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبت‏ها همان است، مصيبت‏ها تغييرى ندارد، بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيدالشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد مى‏دانست كه چى دارد مى‏كند، مى‏دانست شهيد مى‏شود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مى‏روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود، اسلامى - سياسى و اين حركت اسلامى - سياسى بود كه بنى‏اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.

آن روزى كه افراد ادراك مى‏كنند كه احتمال هم بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز همان كارى كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكارى بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است بايد آنجور تبليغاتى كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براى اينكه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام يا با توهم اسلامى بودن، يك امورى انجام مى‏گيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آنقدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد، به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنت‏طلب‏هاى آنوقت آنقدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مى‏كردند (يعنى يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين طور). حالا هم همين طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آنقدر تزريق كنند كه تكليف شرعى معين كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئه‏هاى شيطانى دارند عمل مى‏كنند. توطئه‏هاى شيطانى غير از اين لشكركشى است اين مهم نيست، آن توطئه‏هاى شيطانى كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه خداى نخواسته ايجاد كند، آنهائى است كه يك كشور را به باد مى‏دهد و بر مى‏گرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامى كه آنها مى‏خواهند عمال آمريكا دست بردارند از كارهايشان، گذشت كه اينها بتوانند كارى انجام بدهند، بروند سر جايشان بنشينند كار ديگر انجام بدهند. آن عمالى كه در خارج نشسته‏اند و دائما بر ضد ايران تبليغ مى‏كنند و مى‏گويند كه همه ايرانى‏ها برگشته‏اند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشريف بياوريد اينجا، پس چه شد فرار كرديد؟ حالا هم دژ دور خودتان بستيد. اگر همه ايرانى‏ها يا اكثر ايرانى‏ها با شما موافقند و از ترس‏شان دارند نماز جمعه مى‏روند و از ترس‏شان دارند عرض مى‏كنم كه فداكارى مى‏كنند، اگر اينطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتيد خارج نشسته‏ايد؟ چرا جرات نمى‏كنيد بيائيد اينجا؟ اينها همين‏ها هستند كه مى‏خواهند در دل‏هاى ساده مردم نفوذ كنند و انشاءالله كه موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله يك جلوه‏اى كرده است و در همه دنيا اين جلوه را كرده است و مردم دنيا و

صحيفه نور ج 18 صفحه 141

مظلومين دنيا توجه پيدا كرده‏اند به اين جمهورى اسلامى. و اميدوارم كه ما هم خودمان پايبند باشيم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشيد براى اينكه خدمت كنيد به اين مردم، خدمت كنيد به اين مستمندان دولت خدمت كند به اين كسانى كه در راه اسلام آنقدر فداكارى كردند، خدمت كند به اين اهالى دزفول و اهالى انديمشك و خوزستان كه همه چيز خودشان را از دست دادند، خدمت كنند. اين يك تكليف شرعى است براى همه ما.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 143

تاريخ: 18/7/62

پاسخ امام خمينى به نامه دبير شوراى سرپرستى طلاب غير ايرانى مقيم حوزه علميه قم (حجت الاسلام حاج شيخ حسن ابراهيمى)

بسمه تعالى

توفيق و تأييد آقايان را در اين امر مهم اسلامى از خداوند تعالى خواستار است. اميد است با تأييدات خداوند متعال و تحت عنايات خاصه ولى الله اعظم روحى فداه هر چه بيشتر براى بارور شدن تبليغات اسلامى و صدور معنوى انقلاب اسلامى در جهان موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 146

تاريخ: 1/8/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير صنايع سنگين و كاركنان واحدهاى توليدى اين وزارتخانه و گروهى از مخترعين و مبتكرين وابسته به سازمان پژوهش‏هاى علمى و صنعتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

براى جبران نقيصه‏هايى كه در طول تاريخ به اين كشور وارد شد بايد دوجهت را در نظر بگيريد يكى اعتماد به خدا و يكى اتكال به نفس

من از مشاهده شما برادران كه در راه پيشبرد مقاصد اسلام و پيشبرد مقاصد ميهن مشغول جهاد هستيد تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه خداوند شما همه برادران را توفيق بدهد كه بيشتر براى كشور خودتان مفيد باشيد. شما مى‏دانيد كه در رژيم سابق بايد بگوئيم كه رژيم باز دارنده بود نسبت به جوان‏هاى ما، آنها را نه اينكه نمى‏خواست رشد بدهد، آنها را خواست متوقف كند به نفع ابرقدرت‏ها. و لهذا همه جهات اين كشور وابسته شد و با چپاول‏هاى بسيار زياد وابستگان به آن رژيم فرار كردند و يك كشورى كه ورشكسته بود تقريباً، به دست شما جوانان دادند و شما جوانان برومند كشور هستيد كه بايد جبران آن نقيصه‏هايى كه در طول تاريخ اين دو جنايتكار، پدر و پسر جنايتكار به اين كشور وارد شد جبران كنيد. و عمده اين است كه شما دو جهت را در نظر بگيريد كه من كراراً عرض كردم، يكى اعتماد به خداى تبارك و تعالى كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد به شما كمك مى‏كند، راه را براى شما بازكند، در هر رشته كه هستيد راه‏هاى هدايت را به شما الهام مى‏كند و يكى اتكال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خودتان جوان‏هايى هستيد كه مى‏توانيد همه كارها را انجام بدهيد. مخترعين ما مى‏توانند در سطح بالا اختراع بكنند، مبتكرين ما مى‏توانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اينكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اينكه مى‏توانيم. در رژيم سابق نمى‏توانيم را در بين همه قشرها شايع كردند به همه گفتند ما نمى‏توانيم و بايد تواناها بيايند و به ما تعليم بدهند، آنها هم كه مى‏آمدند تعليم نمى‏دادند، شماها را وابسته مى‏كردند. امروز كه دست همه آنها بحمدالله قطع شده است و ديگر براى آنها جايى در اين كشور باقى نمانده است اين شما جوان‏هاى كشور هستيد كه در هر جا هستيد بايد به فكر آتيه كشور خودتان باشيد، حال كشور خودتان باشيد. و لازم است كه با اين دو خصيصه، اتكال به خداى تبارك و تعالى، اطمينان به نفس، بااين دو خصيصه به پيش برويد و بعد از مدت كوتاهى خواهيد ديد كه راه‏هاى سعادت بر شما باز مى‏شود و قدرت‏هاى بزرگ طمع‏شان قطع مى‏شود. و انشاءالله اين كشور يك كشور نمونه مى‏شود براى كشورهاى ديگرى

صحيفه نور ج 18 صفحه 147

كه آنها هم گرفتار آن تبليغات ابرقدرت‏ها هستند كه نمى‏گذارند آنها هم رشد بكنند.

امروز فعاليت براى كشور اسلامى، عبادت است

امروز شمائيد كه بايد دامن به كمر بزنيد و در رشد صنايع اين كشور و در رشد توليد اين كشور دامن به كمر بزنيد و همت بگماريد و فعاليت بكنيد. فعاليت شما امروز براى كشور اسلامى يك عبادت است. شما امروز همه‏تان با ايده اسلامى در حال عبادت هستيد، چه در كارخانه‏ها و چه در مواردى كه به صنعت مشغول هستيد و چه در كشاورزى هر كس هست و چه در ساير كارخانه ها كه هست. وقتى انسان براى خلق خدا خدمت بكند و براى اينكه اين خلق در طول تاريخ ستم ديدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوى بكنند، رشد مادى بكنند، وقتى با اين ايده شما خدمت بكنيد شما در خدمت اسلام هستيد و شما مجاهد هستيد در پشت جبهه‏ها. همانطورى كه مجاهدين ما در جبهه‏ها مجاهدت مى‏كنند و عبادت خدا را در آنجا مى‏كنند شما هم در پشت جبهه‏ها هستيد و عبادت خداى تبارك و تعالى را با همين كارهايتان انجام مى‏دهيد. و من اميدوارم كه با فعاليت شما عزيزان، با فعاليت همه جوان‏هاى ايران، همه قشرهاى ملت، زن و مرد ملت اين كشور ديگر از آسيب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرت‏ها تا ابد از آن كوتاه باشد.

شما تنها كشورى هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو ابرقدرت را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد

شما مى‏دانيد كه امروز ما گرفتار به دسيسه‏ها و توطئه‏هاى ابرقدرت‏هستيم. اينكه همه، قدرت‏هاى خودشان را روى هم گذاشتند و به كشور شما حمله كرده‏اند، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، براى اين است كه آنها احساس مى‏كنند كه ايران است كه تواند خودش و ديگر كشورها را از قيد اسارت ابرقدرت‏ها و چپاولگرى‏هاى آنها نجات بدهد، از اين جهت ما بايد مهيا باشيم به اينكه اين ضربه‏اى كه زديم به آنها دنبالش را بگيريم. ما در بين راه هستيم. كارى كه شما جوان‏ها كرديد در دنيا بى‏نظير است. هيچ كشورى را شما سراغ نداريد كه از ابرقدرتى بريده باشد و به ابرقدرت ديگرى اتصال پيدا نكرده باشد. بى‏استثنا تمام كشورهاى دنيا يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم اين ابرقدرتند يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم آن ابرقدرت ها. و شما تنها هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد و مى‏خواهيد شما خودتان باشيد. مى‏خواهيد مستقل باشيد. مى‏خواهيد آزاد باشيد. مى‏خواهيد آن قيد و بندهايى كه براى كشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همانطور كه رهايى پيدا كرديد رها باشيد تا آخر و اين با جديت خود شماست، با تلاش خود شماست براى همه كارها. هركس در هر كارى كه مشغول است، چه در دانشگاه‏ها كه مشغول دانش هستند و چه در صحراها و بيابان‏ها كه مشغول كشاورزى هستند و چه در جبهه‏ها كه مشغول فعاليت هستند و چه در كارخانه‏ها كه مشغول جهاد هستند، همه در جهاد در راه خدا

صحيفه نور ج 18 صفحه 148

- هستيد - هستند و بايد اين جهاد را به آخر برسانند و انشاءالله به آخررسد. شما اراده كنيد خداى تبارك و تعالى عنايت مى‏كند به شما و شما مصمم باشيد كه خودتان براى كشور خودتان باشيد و براى رفاه حال همه كشورهاى تحت سلطه‏انشاءالله.

بايد مصيبت‏ها را تحمل كنيم براى اينكه ارزش اسلامى را بدست آوريم و اسلام را پياده كنيم

و شما مى‏دانيد كه مصيبت‏هايى كه به اين كشور وارد شده است از اول انقلاب تاكنون، چه حجم زيادى داشته است. و در ازاى او اين پيروزى‏هايى كه براى شما حاصل شده است حجم بسيار افزون داشته است. ما در عين حالى كه جوان‏هاى بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم لكن آن چيزى كه به دست آورديم ارزش‏اش بيشتر از اين معانى است. آنى است كه سيدالشهدا سلام الله عليه زن و فرزند خودش را فداى او كرده، آنى است كه رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم زندگانى خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين ما در راه او آنهمه رنج ديدند. ما هم كه مدعى هستيم و اميدوارم كه اين ادعا صحيح باشد، مدعى اين هستيم كه شيعيان آنها و پيروان آنها هستيم، بايد همانطور كه آنها تحمل داشتند مصايب را، در مقابل ارزش انسانى، در مقابل ارزش‏هاى اسلامى ما هم مصيبت‏ها را تحمل كنيم و در مقابل همه مصيبت‏ها بايستيم، براى اينكه آن ارزش انسانى را به دست بياوريم، اسلام را كه راس همه ارزش‏هاست در كشور خودمان و ساير كشورها پياده كنيم. و شما مى‏دانيد كه امروز در جبهه‏ها چه پيروزى چشمگيرى به وسيله همين جوان‏هاى عزيز رزمنده ما به دست آمده است كه قدرت‏هاى بزرگ الان در فكر اين هستند كه براى شكست خوردن تقريباً شكست آخر صدام فكرى بكنند كه بلكه بتوانند اين را حفظش بكنند. صدام هم كه مى‏بينيد كه وضع روحى‏اش يك وضع جنون آميزى شده است كه هر وقت شكست مى‏خورد در ميدان از دور مى‏ايستد و كشور ما را، جوان‏هاى ما را، بچه‏هاى ما را مورد موشك‏هاى دوربرد مى‏كند. و ديديد كه با دزفول، سابق و حالا همين ديروز و امروز چه كرده است و با مسجد سليمان چه كرده است و با مريوان و بانه چه كرده است. ما در جنگ بر او غلبه كرديم و او نمى‏تواند مقابله كند. و او با شرارت به مردم عادى، به مردم بى‏پناه، به اينها تجاوز مى‏كند. و عجب اين است كه در يكى دو سه روز پيش از اين قبل از اين جنايت گفت كه ما به يكى از مسؤولين آنها گفتند كه، يا شايد خود صدام هم بودكه ما به سازمان بين المللى يا يكى از همين سازمان‏ها گفتيم كه ما حق خودمان را براى اينكه همه نقاط ايران را بكوبيم حفظ كرديم و ما اين كار را مى‏كنيم. و سازمان بين المللى هم كه به اصطلاح براى حفظ حقوق بشر است سكوت كرد و با اين سكوت او را تشويق كرد به يك همچو جنايتى. او نمى‏تواند به نظامى‏هاى ما صدمه بزند لكن از دور تواند كه موشك بيندازد. موشك‏هاى دوربرد را بيندازد. همان موشك‏هايى كه قدرت‏هاى بزرگ به او دادند، قدرت آمريكا و شوروى به او دادند، او را از دور بيندازد و خانه‏هاى مظلومين را به سر خود و بچه‏هاشان خراب كند و رجز خوانى كند كه ما چه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 149

كرديم و چه كرديم، چقدر كشتيم. اين رجز خوانى ندارد كه يك دسته مظلومى كه، زن و بچه‏اى كه در خانه هاى خودشان خوابيده‏اند، شما با موشكى كه از خارج ايران مى‏اندازيد آنها را بكشيد. از آن طرف هم عربده مى‏كشد كه خاك عراق هيچ از دست نرفته و يك وجبش ايرانى‏ها وارد نشدند، در صورتى كه 700 كيلومترش را الان وارد شده‏اند و انشاءالله بعدها هم اميد است كه تتميم بشود. و من بايد از اين جوان‏هاى عزيزى كه جان خودشان را در دست گرفته‏اند و براى اسلام در اين جبهه‏ها فعاليت مى‏كنند، اين قواى مسلحه ما از هر طايفه‏اى كه هستند و اين جهادسازندگى كه آنها هم بسيار فعاليت مى‏كنند من بايد از آنها تشكر كنم. و انصافا ما رهين منت براى آنها هستيم كه آنها دارند در جبهه‏ها با آن وضعى كه هست فعاليت مى كنند و براى شما پيروزى مى‏آفرينند، سرفرازى مى‏آفرينند.

وضع روحى‏اى كه صدام پيدا كرده يك وضعى است كه هر جنايتى را حاضر است انجام بدهد

و ما در عين حالى كه الان بسيارى از شهرهاى آنجا زير نظر ما هست و رزمندگان ما مى‏توانند آنها را بمباران كنند ابدا همچو كارى نكردند و نبايد هم بكنند، براى اينكه مردم شهرها گناهى ندارند. ما در جنگ بايد جلوى او را بگيريم، در جنگ بايد صدمات را به او وارد بكنيم و او را محطوم بكنيم و محكوم بكنيم و معدوم بكنيم انشاءالله. من اميدوارم كه اين جنگ ديگر همين روزهاى آخرش باشد. انشاءالله اين رژيم ساقط بشود و كشور عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود و به وجهش اسلامى و شايسته براى اسلام اداره بشود.

و از مطالبى كه امروز به من اطلاع دادند اين بود كه صدام به يكى‏از فرماندهان خودش كه در جبهه گفته است يك پيروزى‏اى انجام داده است مدال داده است و اين داب اوست. همان وقت هم كه خرمشهر را گرفتند و بيرون كردند اينها را، او به مدال شجاعت به بعضى‏ها داده حالا هم كه با افتضاح اينها را بيرون كردند و قريب هفتصد نفر از آنها را در پشت جبهه آوردند و اسير كردند و قريب سه هزار و پانصد نفر آنها را يا كشته يا مجروح كردند كه بسيارى از فرماندهان آنها هم در بين آنها بوده، به حسب آنطورى كه گزارش داده‏اند ايشان باز مدال داده است و بهتر اين است كه يك مدالى به خودش بدهند و آن مدال شجاعت. براى اينكه اين آدم در عين حالى كه اين سبعيت را دارد، اين وضع روحى را هم دارد كه از آن طرف به اين طرف و آن طرف متشبث به اينكه بيائيد و مرا رها كنيد از اين گرفتارى كه پيدا كردم از آن طرف هم عربده مى‏خواند، از آن طرف هم اين بيچاره‏هايى كه فرستاده به جبهه اگر يك قصورى بكنند اعدام مى‏كند آنها را. همين دو سه روز باز به حسب آنطورى كه گفتند يك دادگاه صحرائى درست كرده و بسيارى از اين فرماندهان را كه سستى كردند در اين امر، اعدام كرده است. اين وضع روحى است كه او پيدا كرده يعنى يك وضعى الان پيدا كرده است كه به هر طرف مى‏زند و هرجنايتى را حاضر است انجام بدهد. و من اميدوارم كه خود عراقى‏ها و ارتش عراق بيش از اين تحمل نكنند اين جنايات اين را و اين حزب بعث را به جاى خودش بنشانند تا كشور،

صحيفه نور ج 18 صفحه 150

عراق تا انشاءالله كشور عراق با سرافرازى و آسودگى بتواند به زندگى اسلامى خودش انشاءالله ادامه بدهد.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق همه جوان‏هاى جبهه و پشت جبهه و شما جوان‏هاى عزيزى را كه در جبهه داخل مشغول جهاد هستيد از خداى تبارك و تعالى خواهم و اميدوارم كه همه سالم و سعادتمند باشيد و با قدرت و قوت مشغول كار باشيد، مشغول جهاد باشيد و به طور شايسته به كشور خودتان خدمت بكنيد و ما هم دعاگوى شما هستيم انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 151

تاريخ: 4/8/62

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه مراكز استان‏هاى كشور

نماز جمعه در راس همه امور است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از مهمترين چيزهايى كه در اين انقلاب حاصل شد قضيه نمازجمعه است كه در زمان سابق در بين ما مطرود و در بين اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالبا تحت نفوذ قدرت‏ها انجام مى‏گرفت، كه بحمدالله در اين نهضت نماز جمعه با محتواى حقيقى آن تحقق يافت و آقايان بايد با سفارش به مردم و نسل هاى آينده به اين مسأله اهميت بدهند كه نماز جمعه در راس همه امور است و مردم را مجتمع كنند كه در اين امر خللى وارد نشود. منصب امامت جمعه يعنى منصب تماس روحانيت با ملت و روحانيت با مجلس و دولت و اين از امورى است كه با دست تواناى ائمه جمعه انجام مى‏گيرد كه اميد است هر روز بيشتر و بهتر انجام شود و جمعيت بيشتر بيايند و اين سنت حسنه‏اى باشد كه براى مردم و آيندگان محفوظ بماند.

امروز غير از زمان سابق است كه روحانيت نمى‏توانست كارى بكند، بلكه روحانيت مسؤول است، نمى‏تواند كنار بنشيند و به دعا و ذكر مشغول گردد. احتياجات ما زياد است، احتياج به تبليغ و احتياج به قضاوت، و در عين حال كه شورايعالى قضائى زحمت كشيده است ولى كمبود قاضى وجود دارد. حوزه‏ها و علما بايد همت كنند كه درس قضا بگويند و قضات را از فنونى كه در سابق مانند زمان حضرت اميرعليه السلام استفاده مى‏شد آگاه كنند كه مساله قضاوت تنها يك مساله علمى نيست بلكه يك مسأله فنى هم هست كه گاهى از همين طريق قاضى به اطمينان مى‏رسد كه در باب قضا حجت است. خلاصه، اين مسائل به عهده علما و خصوصاً ائمه جمعه است كه همه دست در دست يكديگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند و مثل زمان مشروطيت نشود كه آنها كه اهل كار بودند مأيوس بشوند و كنار بروند، كه در زمان مشروطيت همين كار را كردند و مستبدين آمدند و مشروطه‏خواه شدند و مشروطه خواهان را كنار زدند، و عده‏اى كه با اسلام سروكار ندارند به نام اسلام و پيروى از آداب اسلامى روى كار بيايند.

ابرقدرت مى‏دانند اگر انقلاب ايران به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مى‏شود

شمادانيد كه دنيا امروز وضع خاصى پيدا كرده است و سازمان عفو بين الملل اسم يك‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 152

مشت از ممالك را رديف كرده كه اينها حقوق بشر را نقض نموده‏اند، كه در ميان آنها از آمريكا و فرانسه و شوروى خبرى نيست و هيچ اسمى به ميان نيامده در حالى كه شوروى در افغانستان، و آمريكا در بيروت چه بساطى درست كرده‏اند و اسم آن را صلاح حال مردم گذاشته‏اند. صلاح حال مردم به شما چه؟ آنوقت درباره ايران كه چند نفرى را با آنهمه فساد قصاص نموده است، آنقدر هياهو به راه انداخته و همه رسانه‏هاى گروهى، ايران را مورد حمله قرار داده‏اند. البته آنها خوب مى‏دانند كه انقلاب ايران اگر به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مى‏شود و دست آنان كوتاه مى‏گردد. مع‏الاسف حكومت‏هاى اسلامى يا توجه ندارند يا توجه دارند ولى براى حكومت چند روزه خود سكوت نموده و با آنان همكارى مى‏كنند، كه بايد در مقابل آنها بايستيم تا انقلاب و اسلام به همه جا صادر شود.

انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست

و اما مسأله انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست و توجه داريد كه دشمنان اسلام در نظر دارند كارى بكنند كه انتخابات درست صورت نگيرد و از دست مسلمان‏ها و متعهدين خارج شود، ولى شما بايد تمام قدرت‏تان را صرف كنيد كه به خوبى انجام شود. انتخابات يك محكى هم براى خودتان است كه ببينيد آيا مى‏خواهيد انتخاب اصلح بكنيد براى خودتان يا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد شيطانى است و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان هاست، كى و از كجاست، مطرح نيست، از هر گروهى باشد، حزب باشد يا غيرحزب، نه حزب اسباب اين مى‏شود كه غير آن فاسد و نه صد در صد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست. و انتخاب اصلح براى مسلمين يعنى انتخاب فردى كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد. و همه چيز را بفهمد و چون در مجلس، اسلام تنها كافى نيست، بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، كه اگر اصلح را انتخاب كرديد، كارى اسلامى مى‏كنيد و اين يك محكى است براى خودتان كه تشخيص بدهيد انتخاب براى اسلام است يا براى صلاح خودتان.

اميدوارم كه تا آخر هم اينطور باشد و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود. بنابراين بايد تمام قدرتمان را جمع كنيم كه بازيگرها دوباره پيدا نشوند و آقايان ائمه جمعه علاوه بر اينكه با هم سمينار دارند، با ساير علماى بلاد تهران و قم در ارتباط باشند كه انتخابات خوب باشد. و اين مسأله، مسأله شخصى نيست بلكه براى اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسؤوليت ها به عهده شماست و كسى نبايد كنار برود و شانه خالى كند. با دولت همكارى و همراهى كنيد و استاندارها را تقويت نمائيد، منافقين هر چه مى‏خواهند بگويند. اميدوارم موفق و مويد باشيد و همه امور به طور شايسته درست بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 153

تاريخ: 14/8/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيون‏هاى داخلى و خارجى مجلس شوارى اسلامى

شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من راجع به كل مجلس مكرر عرض كرده و حالا هم عرض مى كنم كه مجلس ما بايد با مجلس‏هاى سابق فرق داشته باشد، البته فرق هم دارد، اما هر امرى كم كم به انحراف كشيده مى‏شود و چنين نيست كه يكدفعه انحراف واقع شود. در خود انسان نيز چنين است كه شيطان و نفس اماره به تدريج از عمل به مكروهات و بعد از آن به صغائر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف مى‏كنند. در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود، لكن در هر سال چيزى به آن اضافه و يا از آن كم شد تا رسيد به آنجا كه مجالس اخير را ديديم. شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود. البته بايد عاقلانه باشد كه مسأله حادى پيش نيايد.

در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مى‏كند

در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مى‏كند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فيضيه صبحت مى‏كردم، آنگاه كه از جهنم و عذاب الهى بحث مى‏كردم همه خشكشان مى‏زد، ولى وقتى از رحمت حرف مى‏زدم‏ديدم كه دل‏ها نرم مى‏شود و اشك‏ها سرازير مى‏گردد و اين تاثير رحمت است. با ملايمت انسان بهتر مى‏تواند مسائل را حل كند تا شدت و مجلس باب مباحثه است و بايد مثل مباحثه طلبه‏ها باشد كه با هم دوست هستند و با يكديگر بحث و گفتگو مى‏كنند ولى معلوم است كه مباحثه هست.

مجلس اسلامى بايد ملت و ديگران را ارشاد كند چون مسائل به خارج منعكس مى‏گردد و تاثير روى مردم مى‏گذارد، از اين جهت مسؤوليت مجلس به عنوان يك مرشد و هدايت كننده براى مردم زياد است و اين كلى مطلب است كه انشاءالله اين مجلس اول انقلاب، پايه‏اى و سنت حسنه‏اى باشد براى آينده كه هر چه خوب بشود، شما در اجر آن شريك هستيد.

در مسأله‏اى كه راجع به كميته فرموديد اعتقادم بر اين است كه همين گونه كه هست باشد و هيچ گونه تحولى درباره آن صورت نگيرد. راجع به استيضاح هم من هيچ نظرى نمى‏دهم فقط با ملايمت و تفاهم باشد، موافقين و مخالفين حرف‏هايشان را بزنند، آنوقت مجلس هر چه راى داد معتبر

صحيفه نور ج 18 صفحه 154

است.

ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد

اميدوارم آقايان موفق شوند كه وقتى مجلس را تحويل مى‏دهند مردم راضى باشند تا بعدها به همين آقايان راى بدهند. البته من تمامى آقايان را نمى‏شناسم ولى اميدوارم مجلس داراى يك اكثريت تام متعهد باشد. ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد و اين خيلى بهتر است. دو نفر كه با هم دعوا دارند وقتى يكى از آنها با رافت و ملايمت حرف زد، دعوا تمام مى‏شود. اصولاً كارها با ملايمت و رافت بهتر انجام مى‏گيرد.

من دعا مى‏كنم تا شما در كشورى كه از همه طرف به آن حمله شده، موفق باشيد. امروز هر انفجارى كه در هر جا صورت مى‏گيرد به ايران نسبت مى‏دهند و مى‏گويند ما شواهدى داريم كه مسأله به ايران مربوط مى‏شود و دليلش اين است كه در ايران هم انفجار واقع شده است. اين چه استدلالى است؟! مردم از اسرائيل ناراحت هستند به ما چه ربطى دارد؟! البته ما ميل داريم اسرائيل همه‏اش آتش بگيرد و اگر خداوند توفيق دهد مى‏رويم و مردم را از شر اسرائيل نجات مى‏دهيم، ولى اين بدان معنا نيست كه ما آنجا را منفجر كرده‏ايم. و يا در مسائل ديگر مى‏گويند يك شاهد عينى چه گفته است. اين شاهد عينى يك منافق و يا يك دزد فرارى است و يا لابد راديو بغداد مى‏گويد، و اينها خيلى چيزها مى‏گويند و اين مى‏شود شاهد عينى. اصلاً دنيا در چه وضعى است. فقط بايد توجه داشت كه بايد با هم باشيم و در مقابل آنها محكم بايستيم و با خودمان رئوف باشيم و در مقابل دشمنانمان سرسخت. اين را عقل اقتضا مى‏كند كه وقتى عده‏مخالف داريم، خودمان مخالفت مان را كنار بگذاريم تا با وحدت كلمه اين مملكت برسد به آنجا كه همه دلمان مى‏خواهد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 155

تاريخ: 15/8/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور

قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون

مصيبت‏هايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مى‏شود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.

ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم

شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مى‏فرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مى‏كنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست داده‏اند، كمك مى‏كنند، ما از آنها تشكر مى‏كنيم و ملت ايران هم البته تشكر مى‏كند.

ما بايد هر چه از مصيبت‏ها بر ما وارد مى‏شود قدرت دفاعى‏مان بيشتر بشود. آنها گمان مى‏كنند كه با اين وضع توانند كه در جبهه‏ها يا در پشت جبهه‏ها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكته‏اى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مى‏شود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مى‏كشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است

صحيفه نور ج 18 صفحه 156

كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرت‏ها،قدرت‏هاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مى‏كنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملت‏ها ايجاد مى‏كند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مى‏شود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مى‏آورد. امروز كه مشاهده مى‏كنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مى‏كنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملت‏هاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مى‏آورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مى‏كشاند و اگر چنانچه در رتبه‏هاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرت‏هاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مى‏كشاند. آنها عالم را به فساد مى‏كشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائين‏تر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مى‏كشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مى‏كشد. قدرت در وقتى كمال است و مى‏تواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مى‏گفته است كه من از گاو مى‏ترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مى‏اندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مى‏كند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكى‏شان بود دنيا را مى‏بلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستاده‏اند، آن از او مى‏ترسد و از او مى‏ترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مى‏برند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مى‏خواهيم چه بكنيم. اينها راه افتاده‏اند آمده‏اند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مى‏خواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومت‏هايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومت‏هاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقى‏اى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملت‏هاى ضعيف را مى‏كرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مى‏خواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مى‏شود براى همين معنا است كه آن

صحيفه نور ج 18 صفحه 157

كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مى‏كنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش‏هاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملت‏ها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مى‏كنند در اينكه ملت‏ها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرت‏هاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مى‏كنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مى‏كند و اسرائيل چه مى‏كند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مى‏خورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمه‏اى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مى‏كند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمه‏اى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمه‏اى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانى‏ها و عرض مى‏كنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عده‏اى بودند كه مى‏خواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كرده‏اند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مى‏خورد مظلومين را از دور مى‏زند، آن آنجا انفجار حاصل مى‏شود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مى‏گويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طياره‏ها را مى‏فرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مى‏كوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.

وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد

من مى‏خواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دست‏شان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دست‏تان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مى‏خوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگ‏ها و در پشت جنگ‏ها و در زحمت‏هايى كه در صنعت مى‏كشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مى‏كنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مى‏كنند، خدمت‏هاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را

صحيفه نور ج 18 صفحه 158

حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مى‏آيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مى‏كشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مى‏كشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مى‏آيد و يك كسى را مى‏كشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانسته‏اند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مى‏رساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مى‏دهند در قرآن چند آيه براى او مى‏آيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مى‏كنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دست‏تان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مى‏كنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

همه ملت ما، همه انسان‏ها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرت‏شان را به محل خودش انجام مى‏دادند. حضرت موسى عصايش را مى‏برد با فرعون مقابله مى‏كرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شده‏اند، از مرز انسانيت خارج شده‏اند و مردم را دارند به تباهى مى‏كشند اعمال مى‏كرد. قدرت‏ها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مى‏كشند شما هم مى‏كشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزه‏اى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مى‏كنيد، آنها براى شيطان جهاد مى‏كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.

اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند

من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستاده‏اند و الان مستاصل كرده‏اند صدام و صدامى‏ها را عرض مى‏كنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما

صحيفه نور ج 18 صفحه 159

آنها را عزيز مى‏دانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضى‏شان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانواده‏هاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمده‏اند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمده‏اند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مى‏گيرندشان، اگر تسبيح دست‏شان باشد مى‏گيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانواده‏هاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مى‏كنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مى‏كند او كس ديگر را صدمه مى‏زند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمباران‏هاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقام‏تان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مى‏كند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مى‏كند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.

و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى‏رسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مى‏زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مى‏كنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى‏كنند، وقتى شكست‏خورند بسيار هم ضعيف مى‏شوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفه‏اى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زده‏اند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردان‏هايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستاده‏اند. خوب اين صدمه مى‏بيند، صدمه روحى مى‏بيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمى‏تواند كارى بكند، به بهبهان و - نمى‏دانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مى‏كند اينها به‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 160

واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دست‏شان ضعف روحى پيدا مى‏كنند و مردم را اذيت مى‏كنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مى‏كنند و ديگران را مى‏زنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتن‏دنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمى‏شناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مى‏كنند بدتر از آن، جرايم‏شان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.

انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستاده‏ايد در مقابل آنها و نمى‏خواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مى‏كنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 161

تاريخ: 17/8/62

بيانات امام خمينى د رديدار با وزير، قائم مقام، معاونين و مسؤولان بخش‏هاى مختلف وزارت ارشاد اسلامى

عمده اين است كه ما ذهن جوان‏ها و پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كارهايى كه نقل كرديد مورد تقدير و تأييد است. هر چيزى كه در جا بايد از صفر شروع شود در اينجا بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولاً چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است. و اينكه عرض مى‏كنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير همه چيز و خصوصا افكار جوان‏ها را به عقب برده‏اند به طورى كه آنها كه تحصيلكرده بودند و خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتما تجدد را به اين معنا دانستند كه بى‏بند و بار باشند و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامه‏ها چنان در ذهن‏شان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جائى برسانيد كه به راه صحيح بيفتد مدت طولانى لازم دارد.

البته با اين تحولى كه در ايران واقع شد، خيلى از قدم‏ها بدون دخالت كسى برداشته شد و جوان‏هاى ما يكمرتبه و به خواست خداوند تبارك و تعالى از اين منجلاب فساد بيرون آمدند و مهيا هستند كه روى آنها كار كنيد.

در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوايش عوض شده بود. يعنى كسى كه نام سينما را مى‏شنيد خيال مى‏كرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوان‏ها و حتى پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دست مان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عده‏اى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مى‏شود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مى‏دانند. آنها مى‏خواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى خواهند عمل كنند و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا

صحيفه نور ج 18 صفحه 162

كتاب فروشى و غيره داراى اسم‏هاى خارجى بودند و اينهمه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم و عده‏اى هم به نام فرهنگ ايران باستان از اسلام فرار مى‏كردند، كه چندى پيش عده‏اى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف هايشان اين بود: تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عرب‏ها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم و اگر ما از عرب‏ها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمى‏ماند در صورتى كه اروپائى‏ها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلب‏اند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مى‏شد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزش‏هاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمى‏نشينند مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ ديگر چه تفاوت‏هايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم و آيا اين همان نژاد پرستى نيست كه اروپائى مى‏خواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدائى بيندازند؟

بنابر اين مدت‏ها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزش‏هاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود. لذا ساختن تئاترى كه مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد نيازمند به صرف مدت‏ها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چيزهاى مبتذل جز اين نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربيت كنند كه همه را منحرف سازد.

كسى كه با خدا باشد، خدا با اوست و پيروزى با اوست

خداوند تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و سايه شوم رژيم پهلوى از بين رفت. كه اميدوارم به بركت و زحمت اين جوان‏ها خصوصاً در فرهنگ و وزارت ارشاد برگرديم به حال خودمان كه انشاءالله مى‏توانيم و نبايد مأيوس باشيم.

بحمدالله همه چيز ايران جا افتاده است و ما وابستگى نداريم و بايد در اين راه طورى زحمت بكشيم كه نسل آتيه بدانند راهشان چيست و اميدوارم شما در همه امور موفق باشيد خصوصاراجع به تبليغات خارج از كشور كه واقعاً تأسف آور است. اصلاً در دنيا چه خبر است و آنها چه مى‏گويند؟ راديوهاى خارجى محامد و خوبى‏هاى ايران را كنار گذاشته و يا به چيز ديگر بر مى‏گردانند و اگر مطلب كوچكى پيدا كنند صد تا روى آن مى‏گذارند و بر عليه انقلاب تبليغ مى‏كنند. در حالى كه ما متكى به خداى تبارك و تعالى هستيم و اميد است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى كند كه كسى كه با خدا باشد خدا با اوست و پيروزى با اوست.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 163

تاريخ: 24/8/62

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست دانشگاه آزاد، مسؤولين و رؤساى شعبه‏هاى اين دانشگاه در شهرستان‏ها

اين را از گوش‏مان بيرون كنيم كه همه چيزمان بايد از خارج باشد

من از شما آقايانى كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آورده‏ايد تا از نزديك در خدمت‏تان باشيم تشكر مى‏كنم. همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسأله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوان‏هاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم. ما مى‏دانيم كه شرقى‏ها و غربى‏ها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمى‏خواهند و دليلش هم وضعى است كه شما مى‏بينيد كه اكثر جناح‏هائى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغ مى‏كنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمى‏خواهند و هر كشورى كه بخواهد به اسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مى‏گيرد. لذا ما بايد فكرى بكنيم كه جوان‏هاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهائى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحت سلطه آنان باشيم، نداشته باشند. و من اميدوارم كه به زودى وضعى پيش بيايد كه نيازى به خارج رفتن نباشد و اين بسته به فعاليت شما آقايان و ساير دوستان در اين امر حياتى است كه از وجود اين جوان‏هاى خوبى كه داريم چقدر استفاده شود كه در همين جا تربيت گرديده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند. و از گوش خودمان بيرون بكنيم كه همه چيزمان بايد از خارج بيايد و بر فرض كه به خاطر احتياج چيزى را وارد مى‏كنيم، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستيم و آيا صحيح است كه چون آنها موشك درست مى‏كنند ما بايد تابع آنها باشيم، در حالى كه آنها با اين صنعت‏ها دنيا را تخريب مى‏كنند و ما مى‏خواهيم صنعتى داشته باشيم كه تخريبگر نباشد، بلكه مفيد و سازنده باشد.

دانشگاه‏ها و حوزه‏ها بايد روابط داشته باشند و مسائل‏شان را با يكديگر مبادله كنند

شما با روابطى كه اكنون با حوزه‏هاى علميه داريد، خدمات زيادى‏توانيد انجام دهيد. شايد شما توجه نداشته باشيد كه در مدت سلطنت رضاخان و پسرش كه من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزه‏هاى علميه فشار وارد مى‏كردند تا حوزه‏اى در كار نباشد. از يك طرف درب‏ها را باز

صحيفه نور ج 18 صفحه 164

كردند و گفتند هركس به طرف ما بيايد چه مى‏كنيم و چه خواهيم كرد و از طرف ديگر به قدرى روى طلبه‏فشار بود كه نمى‏توانستند روز در حجره هايشان بمانند و مى‏بايست قبل از طلوع آفتاب بيرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند كه الحمدالله موفق نشدند و حوزه‏هاى علميه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گرديد كه الان نيز بايد به همان گونه حفظ گردد و دانشگاه‏ها با حوزه بايد روابط داشته باشند و مسائل‏شان را با يكديگر مبادله كنند. ما الان در فرهنگ و اكثر علوم احتياجى به خارج نداريم و اگر در صنعت هم مانند آنها نيستيم نبايد خودمان را ببازيم و بگوئيم كه آنها پيشرفته هستند و ما همه چيزمان بايد خارجى باشد. نه، مساله اينجور نيست. نبايد اگر صنعتى از آنها مى‏گيريم انگليسى يا روسى يا آمريكائى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جائى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصص‏ها را به ما دادند، مى‏خواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند. و من اميدوارم كه انشاءالله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تأسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود، فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و سالم و رستگار باشيد

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 165

تاريخ: 29/8/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم

كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره‏اش كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيه‏اى كه فكر مى‏كنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مى‏گذاريم، مى‏گوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مى‏رويم سراغ آن يكى، آنجا مى‏گوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترى‏اش را و قوه قضائيه‏اش را شما نگاه كنيد مى‏بينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلس‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتش‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترى‏اش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلس‏اش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مى‏رويم و مى‏بينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مى‏رويم و مى‏بينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفت‏هاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است

صحيفه نور ج 18 صفحه 166

كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شده‏اند و تاكنون خدمت‏هاى فراوان كرده‏اند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزه‏هايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مى‏دانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مى‏شود در اينها و احساس مى‏كنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مى‏رود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مى‏توانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مى‏شود. نه، هيچ امرى خودش نمى‏شود، با كوشش امرها تحقق پيدا مى‏كند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزه‏ها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزه‏ها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مى‏شود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مى‏كنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مى‏خواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دست‏شان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزه‏ها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزه‏ها درست عمل بشود و درس‏هائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مى‏گويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مى‏كند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند

صحيفه نور ج 18 صفحه 167

همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.

دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد

و من عرض مى‏كنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولت‏ها هستيم، گرفتار اين قدرت‏هاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مى‏بينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مى‏آورند با يك اسمى روى آن مى‏گذارند و يك بساطى درست مى‏كردند. ما آنوقت خيال مى‏كرديم كه صدام اين است كه تلافى مى‏كند، بيخودى، درجنگ شكست مى‏خورد آنوقت تلافى‏اش را سر خوزستان در مى‏آورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرت‏هاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مى‏كنند براى ملت خودشان و مى‏روند يك جائى را منفجر مى‏كنند. بعد اسرائيل تلافى مى‏كند. خوب، از اسرائيل همه متوقع‏اند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مى‏كند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مى‏داند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟

ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملت‏ها. اكثر ملت‏ها و مردم‏ها تميز نمى‏دهند كه، جدا نمى‏كنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمى‏پذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مى‏رود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مى‏شود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مى‏كند يك كسى او را مى‏زند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مى‏زند يك كس ديگرى را مى‏كشد، تلافى مى‏كند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملت‏هاى ديگر. ملت‏ها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملت‏هايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مى‏دهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مى‏دهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مى‏توانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مى‏برند اينها تروريست شده‏اند.

دولت فرانسه از آنجا كه مى‏بيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمى‏تواند بدهد، تلافى‏اش را سر ايرانى‏ها در مى‏آورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مى‏آورد، خوب عراق نمى‏تواند طلب شما را

صحيفه نور ج 18 صفحه 168

بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمى‏دانم چه مى‏دهيد كه ايران را بزند؟

ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند، مى‏خواهد همه كشورها برادر باشند

وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شده‏ايم ما بين قوه‏هاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مى‏كنند. گمان نمى‏كنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوان‏هاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مى‏گفتند كه همراه خياطها مى‏رفت، گفتند تو كجا مى‏روى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شده‏اند و مردم را دارند اذيت مى‏كنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كرده‏اند كه بگويند ما هم جزو بخيه زن‏ها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كرده‏اند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مى‏كنند و با هم مسابقه مى‏كنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مى‏خواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمان‏ها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مى‏دهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كرده‏اند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمى‏داريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مى‏خواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مى‏آييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مى‏كنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مى‏كنند نمى‏گذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مى‏شويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مى‏شود در افغانستان به اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مى‏شوند در لبنان مى‏خواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمان‏ها بيدار نيستند، دولت‏هاى مسلمين نمى‏دانند چه قوه‏دست شان هست و چه جور اينها را مى‏توانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مى‏نشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمى‏توانند، نمى‏فهمند چه بايد بكنند. آنها را ترسانده‏اند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمى‏توانند بكنند، بعدها هم نمى‏توانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ

صحيفه نور ج 18 صفحه 169

ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمى‏تواند كارى بكند. چرا مسلمان‏ها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و مع‏الاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مى‏اندازند همه را. اين را وادار مى‏كنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينى‏ها را به جان هم انداخته‏اند، جنگ بين خودشان آنطور مى‏بينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولت‏هاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دست‏شان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مى‏كنند، روابط دوستى پيدا مى‏كنند. خوب، ماهى فرياد مى‏زنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مى‏گويند نه، ايران مى‏خواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مى‏خواهد ببرد، ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند مى‏خواهد كه با هم باشند همه‏شان، برادر باشند همه‏شان. معذلك نمى‏فهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملت‏ها بيدار بشوند و از راه ملت‏ها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مى‏كند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مى‏كنند، به اين كشور خدمت مى‏كنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مى‏رسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مى‏شود، صادر شده و تقويت مى‏شود در خارج.

قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند

و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مى‏آيند و مشغول

صحيفه نور ج 18 صفحه 170

مى‏شوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشه‏اى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مى‏شود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


والسلام عليكم و رحمة الله‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 171

نامه رئيس شواريعالى دفاع به محضر امام خمينى در مورد معرفى و پيشنهاد مقام فرماندهى جديد نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم

مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح حضرت امام خمينى

با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معينى پور در طول تصدى فرماندهى نيروى هوايى، شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى، قبول استعفاى وى و انتصاب سركار سرهنگ هوشنگ صديق به فرماندهى نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران را به آن حضرت پيشنهاد مى‏كند.

سيد على خامنه‏اى رئيس جمهورى و رئيس شورايعالى دفاع

تاريخ: 4/9/62

پاسخ امام خمينى به نامه رئيس شورايعالى دفاع

بسمه تعالى

با قدردانى از زحمات ايشان و دعا براى توفيق به خدمت اسلام و ملت، موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 172

تاريخ: 16/9/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه

دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مى‏كند به صحت بيمار

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانه‏اى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مى‏كنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريض‏ها و بيمارها و مجروح‏ها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مى‏كند به خوب شدن مريض‏ها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مى‏شود از اين مرض، اين كمك مى‏كند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمى‏شود، اين او را رو به هلاكت زودتر مى‏برد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانم‏ها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مى‏كند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مى‏دهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمى‏كند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مى‏خواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمى‏شوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مى‏كند و با دل افسرده از اين دنيا مى‏رود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريض‏ها كه افسرده‏اند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مى‏رود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.

صحيفه نور ج 18 صفحه 173

پزشك‏هايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد

پزشك‏ها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقت‏هائى كه داريد بكنيد و مع‏الاسف بسيارى از پزشك‏هاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفته‏اند، يا بوده‏اند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشك‏هايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كرده‏اند، با بودجه اين كشور تحصيل كرده‏اند، خارج رفته‏اند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنج‏هايى كه به آنها مى‏دهند و با آنهمه مصيبت‏هايى كه ابرقدرت‏ها براى اينها پيش مى‏آورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مى‏كنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريض‏هاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال‏هاى طولانى و امروز كه مى‏خواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بى‏تفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريض‏هاى اينجا و آنهائى كه در جبهه‏ها معلول شدند، در جبهه‏ها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه‏ها از قرارى كه گفته مى‏شود بسيار خدمت كرده‏اند و مورد تقدير هستند.

بايد توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود

و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستان‏ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مى‏آيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مى‏آيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمى‏شود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمى‏شود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مى‏كنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد

صحيفه نور ج 18 صفحه 174

داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبهه‏ها مى‏آيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست داده‏اند و مى‏بينيد كه اين ابرقدرت‏ها با مسلمين دارند چه مى‏كنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مى‏توانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.

و خصوصا باز عرض مى‏كنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.

و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مى‏دهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمه‏اى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرت‏هاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.

قدرت‏هاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند

و اين قدرت‏هاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملت‏ها باشد. شما الان ملاحظه مى‏كنيد كه در لبنان چه مى‏گذرد بر اهالى لبنان از دست همين‏هايى كه براى صلح آمده‏اند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمده‏اند و جنگ راه انداخته‏اند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مى‏كند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمى‏آورد آن بيچاره‏هايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مى‏دهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملت‏ها تحميل كنيد و آنها همين طور

صحيفه نور ج 18 صفحه 175

بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمباران‏هايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مى‏خواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كرده‏اند - فساد وارد كرده‏اند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مى‏كند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطه‏اى كه دستش برسد مى‏گويد ما براى صلح مى‏خواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مى‏كند. نمى‏دانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريه‏المنظر كه صورتش جورى بود كه بچه‏ها از او مى‏ترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مى‏كرد، اين مى‏گفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مى‏ترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مى‏شود. حالا اينها، قدرت‏هاى بزرگ، آمده در افغانستان مى‏گويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مى‏ترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مى‏گيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همين‏ها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاح‏هاى كوبنده درست مى‏كنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاح‏ها را به كار مى‏برند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مى‏كنند.

بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرت‏هايى كه مى‏گويند ما براى صلح آمديم و مع‏الاسف در خانه عرب‏ها، عرب‏ها را دارند مى‏كوبند و عرب‏ها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند. اين ننگ را عرب‏ها كجا مى‏برند كه اجانب، كفار - اجانب - آمده‏اند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مى‏كنند و اينها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همه‏شان تسليم مى‏شوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفت‏شان را بگيرند، دنيا به صدا در مى‏آيد، دنيا تسليم‏شان مى‏شود، لكن اينها نفت‏شان را تقديم مى‏كنند، آبرويشان را تقديم مى‏كنند، كشورشان را تقديم مى‏كنند، ملت‏شان را تقديم مى‏كنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مى‏برد. هواى نفس است كه وادار مى‏كند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملت‏هاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مى‏دهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مى‏دارد مى‏آورد در افغانستان و آن كارها را انجام مى‏دهد. هواى نفس است كه آمريكا را مى‏آورد در لبنان اين كار را مى‏كند و عمالش را در ايران مامور مى‏كند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر

صحيفه نور ج 18 صفحه 176

اين قدرت‏هاى بزرگ است والا اين كوچك‏ها اهميتى ندارند.

صدام ديگر يك مرده‏اى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مى‏كنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازى‏اش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمى‏داند چه بكند. هى فرياد مى‏زند بياييد ديگر صلح كنيم، مى‏خواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مى‏شناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مى‏خواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمى‏شود صلح كرد. كدام انسان است كه مى‏تواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرت‏ها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمى‏تواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرت‏هاست و دولت‏هاى منطقه مى‏توانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولت‏ها با ملت‏هاشان دست به هم بدهند، ملت‏ها كه حاضرند، دولت‏ها هم تسليم ملت‏هاشان بشوند، نمى‏توانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمى‏تواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن مع‏الاسف خود اينها هستند كه راه را باز مى‏كنند براى قدرت‏هاى بزرگ. شما ملاحظه مى‏كنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرت‏ها از اينها مى‏برند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مى‏برند و مى‏خورند، معذلك اينها نشسته‏اند. آنها ريخته‏اند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريخته‏اند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مى‏كنند و ملت عرب نشسته‏اند آنجا و هيچ حرف نمى‏زنند.

وقتى پاى ايران پيش مى‏آيد مى‏گويند اينها فارس‏اند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مى‏شود نه عرب سرتان مى‏شود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟

مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند

آن قدرت‏هاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار داده‏اند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مى‏كنند، معذلك بايد همه‏شان بدانند كه مردم نمى‏نشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مى‏شود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مى‏كند و آنها هم نشسته‏اند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مى‏كنند. اگر يك كسى جانش به لبش

صحيفه نور ج 18 صفحه 177

نرسيده باشد كه انتحار نمى‏كند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمى‏توانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمى‏شود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بين‏المللى هستند و نمى‏گذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مى‏كنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملت‏هاى اسلامى را بيدار كند، ملت‏هاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرت‏هاى بزرگ را قطع كنند.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 178

تاريخ: 20/9/62

بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان

مهم اين است كه ما مى‏خواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه مهم است اين است كه ما مى‏خواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه نموده‏ايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مى‏گردد يعنى من در اين مساله اشتباه نموده‏ام و به اشتباهم اقرار مى‏كنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور باشند كه اگر در مساله‏اى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال مى‏كردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مى‏روند كارهاى خودشان را انجام مى‏دهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زده‏ام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كرده‏ام. اين براى اين است كه ما مى‏خواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زده‏ام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مى‏گويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مى‏پردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مى‏خواهيم اسلام پياده شود.

مبادا از حرف‏هاى خارجى‏ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم‏

من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مى‏شناسم و مى‏دانم كه اكثراً متعهد و متدين هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطه‏خواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به

صحيفه نور ج 18 صفحه 179

صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم، ترسم از آن است كه مبادا از حرف‏هاى خارجى‏ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. ما بايد همه چيز را به همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.

بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه مى‏گويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مى‏شود در ما اشكالى پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم. شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود.

همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند

شوراى نگهبان و شورايعالى قضايى و مجلس و دولت بايد به گونه‏اى عمل كنند كه بنيان محكمى را پايه گذارى نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعى كنيد مثل مشروطه سستى نشود. الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نيست كه خوب‏ها در اقليت بودند بلكه شما در اكثريت هستيد و قليلى هستند كه انحراف دارند. و من قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روى موازين اسلامى باشد. افرادى كه تعيين مى‏شوند بايد كسانى باشند كه به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقيده‏شان هم اين باشد كه اسلام خوب است، نه فقط اظهار كنند ولى عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيلى‏ها اظهار اسلام مى‏كردند. البته اقليت‏هاى رسمى غير مسلمان قانونا انتخاب مى‏شوند پس مردم، افرادى را كه تعيين مى‏كنند بايد سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد راى دهند. پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصى باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبى باشد، بازارى باشد، اينها ديگر شرط نيست، عمده موازينى است كه قانون و اسلام تعيين كرده است. ما بايد مجلس را نگه داريم.

دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كم‏كم رسيد به جائى كه خودشان افرادى را انتخاب مى‏كردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثير كسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند راى دهند. مردم نبايد كنار بروند اگر مردم كنار بروند همه شكست مى‏خوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عده‏اى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها راى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثير هيچ كس قرار

صحيفه نور ج 18 صفحه 180

نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است راى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف، خودشان را معرفى كردند به آنها راى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد.

مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كرده‏ام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مى‏خواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار برويم و از صحنه خارج شويم زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مى‏شود پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 188

تاريخ: 26/9/62

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بر مسؤوليت‏هاى گذشته خود در سپاه پاسداران، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بسيج موظف به همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مى‏باشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 181

تاريخ: 26/9/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيون‏هاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمان‏هاى وابسته به نخست وزيرى

شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مى‏آيد.

من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.

نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربه‏هايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربه‏هايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيده‏اند يك عده‏اى كه نمى‏خواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشه‏اى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطه‏اى باشد كه علماى نجف مى‏خواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگى‏شان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مى‏شناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مى‏خواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مى‏شد، در نظر داشتند،

صحيفه نور ج 18 صفحه 182

اعلام مى‏شد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مى‏آورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمى‏توانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمى‏توانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.

من حالا مى‏خواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مى‏بيند كه مشغول جوسازى هستند، مى‏شنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مى‏خواهند اين كار را عملى‏اش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مى‏خواهند حل كنند نتوانسته‏اند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مى‏كنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مى‏خواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مى‏خواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مى‏خواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفاده‏هايى كه از تمام دنيا مى‏خواهند بكنند، مى‏بينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقت‏ها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مى‏بينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مى‏گويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مى‏شود، اين را مى‏گويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مى‏گويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مى‏بينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مى‏بينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمى‏توانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مى‏خورد، نمى‏كنند. آنها عاقل‏تر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مى‏خواهند با وسيله‏هايى با حيله‏هايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمى‏شود بروند سراغ روحانيون. مى‏دانند كه نمى‏شود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مى‏آيند هى از پايين‏تر شروع مى‏كنند، از پائين‏تر جوسازى مى‏كنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مى‏كنند، براى دولت جوسازى مى‏كنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مى‏كند مى‏بيند كه با دولت دارند ور مى‏روند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.

الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب

صحيفه نور ج 18 صفحه 183

است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمى‏دانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مى‏كنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمده‏اند ريخته‏اند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازه‏اش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مى‏خواهند اين كار را شروع كنند.

من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مى‏دهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مى‏روم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلس‏تان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مى‏بيند كه در قم حرف در مى‏آيد، در بازارها حرف در مى‏آيد، در مساجد حرف در مى‏آيد، در منابر حرف در مى‏آيد، در منزل‏هاى علما حرف در مى‏آيد، همه‏اش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.

الان وضع اين شده است كه انسان مى‏نشيند در اينجا مى‏بيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضى‏هايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانى‏ها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمى‏دانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمى‏دانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلع‏اند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضى‏ها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دست‏شان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصه‏اى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمى‏دارند مى‏گويند عراقى‏ها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلوم‏هاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلوم‏هاى دنيا هر جا كارى مى‏كنند ايران كار مى‏كند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مى‏گيرند. يك قضيه‏اى - در چيز واقع مى‏شود - در فرض كنيد كه كويت واقع مى‏شود، يكى در لبنان واقع مى‏شود، يكى در جاى ديگر واقع مى‏شود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مى‏كنند.

اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود

من به شما عرض مى‏كنم نه دولت با من - عرض مى‏كنم كه - قوم و خويش است و نه من

صحيفه نور ج 18 صفحه 184

افرادش را اكثرش را مى‏شناسم، اما من كلى قضيه را دارم مى‏گويم. دولت با اينهمه كارى كه مى‏بينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرح‏هائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مى‏آورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مى‏كند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مى‏بينيم داريم، ما وضع انقلاب را مى‏بينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همه‏مان بريزيم سر دولت. الان مى‏بينيم در مجلس به دولت حمله مى‏شود، در محضر علما به دولت دارد حمله مى‏شود، در بازار به دولت حمله مى‏شود، مصاحبه‏هاى تلويزيونى - با - به دولت ور مى‏روند، عرض مى‏كنم كه بساط وقتى درست مى‏كنند به دولت ور مى‏روند، اين بى‏جهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مى‏رود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مى‏خواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنت‏طلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مى‏خواستند عياشى بكنند، حالا نمى‏گذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مى‏كنم كه با ظاهر خيلى خوب مى‏روند پيش فلان آقا مى‏نشينند مى‏گويند هى اسلام دارد از بين مى‏رود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مى‏خواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مى‏كند، مى‏رود مى‏گويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مى‏ماند، نه مجلس باقى مى‏ماند، نه مدرسه باقى مى‏ماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمى‏گذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مى‏كنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مى‏خواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.

الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مى‏دانم شكايت هست، مى‏دانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مى‏كنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مى‏دانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مى‏كنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقه‏اى يكى كشته مى‏شود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مى‏شود، در هر چند ثانيه حتى چه

صحيفه نور ج 18 صفحه 185

مى‏شود.شما مى‏خواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمى‏شود بازار مى‏بيند كه دولت نمى‏رسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مى‏شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مى‏خواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمى‏شود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمى‏شود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.

دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است

و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمن‏اند، با اسلام دشمن‏اند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مى‏زنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مى‏كردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همه‏مان با هم نباشيم، زمين‏مان خواهند زد. مجلس را زمين مى‏زنند، دولت را زمين مى‏زنند، روحانيت را زمين مى‏زنند، همه زمين مى‏خورند. پس عقل اقتضا مى‏كند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجت‏شان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.

الان دشمن‏هاى ما از ايرانى‏اش گرفته كه در خارج نشسته‏اند دارند بر ضد اسلام صحبت مى‏كنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مى‏شود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه

صحيفه نور ج 18 صفحه 186

خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمى‏دانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبت‏ها را، مى‏توانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مى‏ديد نمى‏تواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.

ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند

خداوند انشاءالله همه را توفيق مى‏دهد. و اين مسائلى كه مى‏فرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مى‏خواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همه‏تان را دارند تضعيف مى‏كنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مى‏كنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشم‏هايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.

آقا مى‏نويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بى‏اطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمى‏دانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگ‏مان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مى‏شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى‏توانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازه‏اى است كه همين حوزه‏ها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مى‏دهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مى‏گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريخته‏اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.

خوب، بى‏فكر حرف مى‏زنند آقايان، يك كسى مى‏رود يك چيزى به آنها مى‏گويد آنها هم باورشان مى‏آيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مى‏آيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مى‏خوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مى‏گويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد

صحيفه نور ج 18 صفحه 187

گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمى‏توانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مى‏كشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفته‏اند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمى‏توانند بكنند، اما اين شيطنت را مى‏توانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيف‏تر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مى‏كنند به دولت - عرض مى‏كنم - روحانيون را وادار مى‏كنند به دولت، بازار را وادار مى‏كنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مى‏آيند سراغ شماها. فردا مى‏روند سراغ رئيس جمهور و يا - نمى‏دانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همه‏مان با هم در رفع اين گرفتارى‏ها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مساله‏اى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 189

تاريخ: 28/9/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد

زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از زحمات جهاد در روستاها و جبهه‏ها تشكر و تقدير مى‏نمايم. كراراً درباره زحمات جهاد در جبهه‏ها گفته‏ام. زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است. توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.

اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مى‏نمايد. من هم سفارش مى‏كنم كه انشاءالله دولت به محرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روستاها بسيار ارزشمند است. در سابق به روستاها هيچ نمى‏رسيدند و كار اساسى براى روستاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تمام روستاها را پيدا نمى‏كرد. امروز بحمدالله با همت جوان‏ها وضع روستاها رو به بهبود است.

ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عده‏اى كه مى‏گويند از نظر كشاورزى نمى‏شود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شهرها نيايند و در روستاهاى خود بمانند، چون آنها كه نمى‏خواهند مثل بالا شهرى‏هاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنها رسيدگى مى‏نمايد. انشاءالله جهاد سازندگى بتواند محروميت‏هايى را كه روستائيان دارند به تدريج دفع نمايد. جهاد هم خوب عمل كرده است. وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انجام مى‏گيرد. اگر با هم باشيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مى‏شود. كوشش كنيد كارهاى بسيار خوب و عالى براى اسلام و مسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مى‏ماند و به كارهايش ادامه مى‏دهد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 190

تاريخ: 1/10/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان‏

كمال تاسف است براى انسان‏ها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مى‏كنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالت‏هاى اجتماعى قبل از اسلام مى‏بينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.

در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتاب‏هاى آنها را ما ملاحظه مى‏كنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.

همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مى‏كند كه خوب، اول خلق‏الله است و آخر هم همان است و عرض مى‏كنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مى‏فهميم و فهميده‏اند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مى‏خواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 191

در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مى‏گويند قيومه ولى مساله را حل مى‏كند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده‏اند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مى‏فهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمى‏تواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطه‏اى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانى‏اى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميده‏اند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفته‏اند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مى‏توانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مى‏توانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مى‏گويد.

در هر صورت كمال تاسف است براى انسان‏ها كه نمى‏خواهند بدانند، در راه دانستن نيفتاده‏اند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشته‏اند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.

اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بوده‏اند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفه‏ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه‏اى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصله‏اش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مى‏گويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشه‏اى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 192

قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد

و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفره‏اى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مى‏تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.

و نكته‏اى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزه‏اى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم، بعد مى‏رويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مى‏گويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مى‏كرد با طاغوت و اينها كه مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مى‏كند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مى‏دهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگى‏اش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانى‏اش هم آن وضع بود كه تاريخ مى‏گويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مى‏دانند چقدر به دنيا چسبيده‏اند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مى‏گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مى‏گويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مى‏گويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مى‏آئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مى‏كنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مى‏چسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مى‏كنند كه ما براى توده‏هاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مى‏كنيم، نمى‏خواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مى‏خواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سران‏اش مى‏رويم مى‏بينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن

صحيفه نور ج 18 صفحه 193

كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مى‏كنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مى‏آئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مى‏كنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مى‏كنند، در عين حال مى‏بينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مى‏كنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوت‏ها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوت‏ها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمى‏شود مطلب. سران دولت‏هاى اسلام همه اينطور هستند.

پيغمبر مى‏گويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مى‏كنيد. قرآن مى‏گويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمى‏گويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مى‏گوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مى‏گويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مى‏خواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مى‏گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.

ما نمى‏خواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم

آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مى‏كند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مى‏كند و او تودهنى مى‏خورد، بعدها مى‏خواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مى‏كرد و مى‏گفت كه اين مجوسى‏ها را ما مى‏خواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبان‏ها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مى‏گويد ما مى‏خواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مى‏خواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مى‏گذارند و نمى‏دانم اهواز را با حاى حطى مى‏نويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مى‏كنند آن حرف را مى‏زنند امروزى كه تودهنى خورده‏اند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مى‏كنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمى‏آيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مى‏گوئى كه صلح، چرا

صحيفه نور ج 18 صفحه 194

آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مى‏شود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقع‏شود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مى‏كند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرف‏ها مى‏زنند

اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمان‏ها كه ادعا مى‏كنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مى‏گويد و شما چه مى‏كنيد. آنها مى‏بينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مى‏آورند و مى‏گويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفت‏شان را به امريكا مى‏دهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملت‏شان است تقديم مى‏كنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مى‏شود و باز ادعا مى‏كنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مى‏شود؟ مى‏گويند ما مسلمان هستيم و مى‏خواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مى‏كند آنها مى‏گويند ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مى‏گويند تفرقه مى‏اندازد. ايران مى‏گويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرت‏هاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مى‏گويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مى‏كنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همه‏اش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مى‏دانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مى‏بينند. آن هم كه‏ادعا مى‏كند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمى‏داد، آن هم كه ادعا مى‏كند كه ما طرفدار ملت هستيم و توده‏ها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مى‏كوبد و مى‏زند و مى‏كشد و از بين مى‏برد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مى‏بينند، دست‏شان است، قرآن كريم دست‏شان هست، سيره پيغمبر دست‏شان هست، همه را دارند مى‏بينند معذلك عمل‏شان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولت‏هاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عمل‏هاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مى‏كنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف

صحيفه نور ج 18 صفحه 195

عمل‏هاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعى‏ها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مى‏بينيم و مى‏بينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلى‏اش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم

تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مى‏توانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحت‏شان هميشه بر دولت‏هاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمى‏خواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بوده‏ايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مى‏گفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوس‏اند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمان‏ها با هم مجتمع بشوند و اين گرگ‏هائى كه ريخته‏اند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مى‏گويند نمى‏شود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابان‏ها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمى‏شود؟ وقتى ملت‏ها بخواهند چرا نمى‏شود؟ ما حرف مان اين است كه دولت‏ها بيايند قبل از اينكه خود ملت‏ها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسه‏اى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائل‏شان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آورده‏اند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مى‏روند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مى‏كنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مى‏كردند. يك كلمه مى‏گفتند اين خاضع بود. نمى‏خواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مى‏شود، ايران گفت و نشد. من نمى‏گويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مى‏داد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مى‏كردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور

صحيفه نور ج 18 صفحه 196

مى‏كند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلب‏هاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 197

تاريخ: 12/10/62

بيانات امام خمينى در ديدار با آقايان: حبيب الله عسكر اولادى، سعيد امانى، محسن لبانى، رخ صفت، ابوالفضل حيدرى و شفيق

امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومت‏ها با ما بد مى‏باشند، پس ما هم بايد همه با هم خوب باشيم. اگر بنا باشد كه بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مى‏خورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرت‏ها احساس كرده‏اند كه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مى‏گويند كه با اين اسلامى كه در دنيا ما مطرح كرده‏ايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودى‏ها را مى‏خواهند. منافقين هم مى‏گويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست، با اينكه در قرآن صراحتا آمده است. البته گرانى هست، كمبود هست، و بيشترين صدمه‏اش به كارمندان دولت مى خورد، ولى بايد تحمل كرد. اگر امروز گله‏هايمان به بازار، مجلس و دولت كشيده شود و اين گله‏ها به اختلاف تبديل گردد، همه مان مسوول هستيم. اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمى‏كند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم.

نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مى‏دهند از ميدان به در برويم

من كه قريب هشتادوپنج ساله هستم، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نيست، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم. ولى همه وارد در ميدانى شده‏ايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مى‏خوريم. البته اينطور نيست كه كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامه‏اى يا در مجلس به شما توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلاً براى خاطر از ميدان در كردن عده‏اى متعهد، ناگوارى‏هايى برايشان پيش مى‏آورند، بايد محكم در ميدان بود. به‏اندازه‏اى كه براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايستادند و به تكليف‏شان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام، ولى آنها هم ايستادند. بيخود نبود كه حبس مى‏شدند، براى اين زندان مى‏شدند كه جلوى آنهائى كه بر ضد اسلام قيام كرده بودند مى‏ايستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مى‏باشيم و رشد اسلام را مى‏خواهيم، تصميم داريم جهان

صحيفه نور ج 18 صفحه 198

را برگردانيم و اميدواريم كه ملت‏ها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مى‏دهند از ميدان به در برويم. البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مى‏شود، با لحن برادرى و ملايمت، كارها به خوبى تمام مى‏شود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم، كار به دعوا كشيده نمى‏شود.

شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمى‏كردند انقلاب پيروز نمى‏شد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مى‏دارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عده‏اى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كه همه او را بپذيرند. كسى كه مى‏خواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى‏دهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انجام داده‏ايم، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم؟! عده‏اى فاسد مى‏خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرف‏هايى را كه به شما مى‏زنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مى‏گويم. انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.

اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى‏زنند

امروز مساله مهم، مساله انتخابات است، به انتخابات توجه داشته باشيد. در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازه‏اى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم، در آينده نزديك ما را كنار خواهند گذاشت. بايد قهر نكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عده‏اى تشخيص دادند همان را عمل كنيم، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلاً در تهران چه كسانى لياقت دارند كه هم مسائل روز را بفهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهيد و الا نه. بازار اختيارش دست خودش است، آنچه بينى و بين الله تشخيص مى‏دهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى‏زنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعى كنيد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودى‏ها پيدا نمى‏شود، شايد آحادى مثل مدرس باشند. كسانى را كه انتخاب مى‏كنيد بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار كنيد

صحيفه نور ج 18 صفحه 199

تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مجلس فعلى بهتر باشد، البته مجلس فعلى هم خوب است. انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 206

تاريخ: 20/10/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سيد جعفر كريمى)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امام امت در اين ديدار ضمن تاكيد بر لزوم ادامه كار اين دادگاه فرمودند:

قضات محترم دادگاه‏هاى كشور بايد با جديت به كار خودشان ادامه دهند و دقت نمايند برخوردها و احكام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد. و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعين كمال احتياط مراعات شود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 200

تاريخ: 13/10/62

بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور

شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مى‏كنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دست‏شان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارى‏ها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمى‏توانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مى‏شد فراش‏ها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مى‏زدند كه اين آقا مى‏خواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مى‏كردند و رعيت را از هر طرف تحقير مى‏كردند، توهين مى‏كردند، اذيت و آزار مى‏كردند، از آنها استفاده‏هاى مادى مى‏كردند ولى در مقابل يك سفير همه‏شان خاضع بودند. امروز ما مى‏بينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمى‏دهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مى‏شد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمى‏داد، مى‏گفت كدام يكى‏تان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مى‏آمد در

صحيفه نور ج 18 صفحه 201

مجلسى، در يك جائى وارد مى‏شد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مى‏فهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مى‏آمد مى‏ديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مى‏كنند، او نمى‏توانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.

من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرى‏شان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مى‏فرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مى‏فرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مى‏شدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلب‏هاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشم‏هاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مى‏كردند، پيغمبر شما رفتار مى‏كرد و ساير انبيا رفتار مى‏كردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانه‏ها زحمت مى‏كشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمت‏هاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مى‏گفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.

بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل‏تر است از بدست آوردن آن

و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ

صحيفه نور ج 18 صفحه 202

كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دست‏تان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دست‏تان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمى‏توانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوى‏اى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولت‏هاى ديگر تعظيم مى‏كردند خصوصا در اين قرن‏هاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمى‏نشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مى‏خواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانه‏ها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.

مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند

و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مى‏خواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعى‏شان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مى‏كردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمى‏توانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را

صحيفه نور ج 18 صفحه 203

چيز بكنيد، آنوقت با حيله‏ها مى‏كردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مى‏كردند يا خان‏وادار مى‏كردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوق‏ها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.

يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مى‏دهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مى‏آيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمى‏توانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مى‏كردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مى‏شد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمى‏شد آنها را از بين مى‏بردند. مايوس مى‏كردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مى‏كنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مى‏آوردند، ارتش حتما بايد كارشناس‏اش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مى‏آوردند، براى كارخانه‏هاى ما كارشناس مى‏آمد، مى‏آمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مى‏آمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مى‏آمد به آنها تعليم كند، مى‏آمد كه جلوى تعلم را بگيرد.

مقدرات كشورتان را به‏دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند

امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمى‏تواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مى‏شد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مى‏كند و آن بازارى‏اى كه در بازار كار مى‏كند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتاده‏ترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مى‏گويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مى‏دهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمه‏اى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمه‏اى وارد بشود به گردن شماست

صحيفه نور ج 18 صفحه 204

و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مى‏شويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مى‏دهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد به‏شما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مى‏خواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مى‏كنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسل‏هاى بعد مى‏آيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مى‏كند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مى‏خواند و نماز شب مى‏خواند اين براى مجلس كفايت نمى‏كند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيون‏هاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مى‏شود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيون‏ها هستند بايد اشخاصى باشد در بين‏شان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مى‏خواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجم‏اند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مى‏شود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مى‏شود، فشارهائى كه واقع مى‏شود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مى‏گيرد، از مجلس دولت درست مى‏شود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلف‏اند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانه‏ها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به

صحيفه نور ج 18 صفحه 205

آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمن‏هاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همه‏تان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مى‏كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى‏كند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مى‏كند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مى‏بيند يا از يك گروهى مى‏بيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى‏كند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمى‏گرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مى‏كنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايق‏اند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مى‏داند و مى‏بيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مى‏كنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمه‏اى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 207

تاريخ: 27/10/62

بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى

امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مى‏بينم و مقايسه مى‏كنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مى‏كنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملت‏اند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمى‏گذاشتند بكند يا از باب اينكه مى‏ديد از بس فساد هست در كار، نمى‏كردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمى‏گرفتند، در زمان قاجار يك عده از خان‏هايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مى‏كردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مى‏رفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مى‏كرد، هر فسادى مى‏كرد صداى مردم به جايى نمى‏رسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مى‏فرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مى‏داد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مى‏خواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.

و من امروز مى‏بينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مى‏كنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفت‏هاى آنوقت باشند. نه، از خود همين‏ها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس

صحيفه نور ج 18 صفحه 208

جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضع‏تان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمى‏دانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانه‏هاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمى‏رفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آينده‏ها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مى‏آيند و سفارتخانه را مى‏بينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانه‏ها فرق دارد حتى باسفارتخانه‏هاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دوره‏هاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زنده‏ايم بشود، هر چه مى‏خواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانه‏ها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودى‏ها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مى‏دانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسى‏ها مى‏كنند غالبا براى استفاده‏هاى شخصى يا استفاده‏هاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مى‏آيند مى‏بينند ببينند كه در يك محيطى وارد شده‏اند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمى‏توانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مى‏شد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مى‏شد به ايران سفير انگليس آنوقت‏ها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مى‏كنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كله‏اش زد كه تو اين كار را چرا نمى‏كنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مى‏دانيد كه سفيرش كه نمى‏تواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمى‏تواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمى‏تواند اينجا يعنى نمى‏تواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار

صحيفه نور ج 18 صفحه 209

بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملت‏ايد، خودتان ملت‏ايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمى‏ترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مى‏گويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمى‏تواند. اين حالا اينطورى شده است.

در خارج كه هستيد وضع‏تان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد

شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويه‏اش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمى‏توانست خوبى‏اش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مى‏خواست متدين باشد نمى‏توانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمى‏دانم چه شد، نتواند به اين زودى‏ها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مساله‏اى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگ‏ها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيه‏اى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانه‏ها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضع‏تان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مى‏آيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما

صحيفه نور ج 18 صفحه 210

تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مى‏شود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسنده‏هاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مى‏كنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مى‏كنيد به آنها و انقلاب‏تان هم صادر مى‏شود. ما هم مى‏خواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مى‏خواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مى‏آيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 211

تاريخ: 8/11/62

بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل سابق انقلاب اسلامى و دادستان كل كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقاى موسوى تبريزى خدمات بسيار زيادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند، چه خدمات ايشان در آذربايجان و چه در تهران در مقابله با منافقين و ساير ضد انقلابيون كه مورد تشكر و قدردانى است. حال كه بر طبق قانون اساسى بايد يك دادستان داشته باشيم، اميدواريم ايشان در نقطه ديگرى به اين جمهورى خدمت كنند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 212

تاريخ: 11/11/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در سراسر تهران و گروهى از كاركنان مركز تحقيقات مخابرات

هر كس در مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد، همان مقام و مسووليت امتحان اوست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسوولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مى‏كنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد همان مقام و همان مسووليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورى‏اش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مى‏كند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مى‏كند و مى‏گذرد اينها چيست و همين طور تمام مسوولين، مجلسى‏ها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته افكارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اينطور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايش‏اش در همان وزارتخانه‏اى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشى‏ها در مقام قدرت ارتشى‏شان امتحان مى‏شوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دست‏شان آزمايش است، تفنگ در دست آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همين‏ها هستند كه در آن عالم منعكس مى‏كنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مى‏كند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مى‏كند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مى‏دهيد و موجب تشكر است و اميدوارم

صحيفه نور ج 18 صفحه 213

كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مى‏شود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مى‏شود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الان ايران از همه جا به نظر مى‏رسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايش‏اند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مى‏دانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دست‏هاى گره كرده مشت‏گره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرت‏ها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. همه چيز دست خود شماست و مسوول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مى‏گفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سوال مى‏شد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى‏دهد يا كارهاى ديگر انجام مى‏دهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى‏كنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مى‏كند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مى‏كند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقان‏ها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانه‏ها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سوال مى‏كنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمى‏توانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايش‏اش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مى‏دهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مى‏دهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مى‏كنند چه رفتار مى‏كند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مساله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايش‏اند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مى‏شود و گمان نكند كه من اين كار را كه مى‏كنم كسى نمى‏بيند. اين كارى كه مى‏كنيد خود اين كار منعكس مى‏شود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مى‏شود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسووليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسووليم، كسى نيست كه مسوول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسووليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد همه خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مى‏كنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسوول كارهاى خودش است، هيچ كس

صحيفه نور ج 18 صفحه 214

مسوول كار ديگرى نيست. او كار را مى‏گويد و مواظبت هم مى‏كند اما هيچ كس نمى‏تواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مى‏كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكه‏اى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مى‏شود، همين فردا پيش شما شهادت مى‏دهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسووليت بزرگ است. مثلاً در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مى‏كنند اينها گروه‏هاى مختلف هستند، ارتشى هست، ژاندارمرى هست، پاسدار هست، بسيجى هست، عشايرى هست، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى‏كنند، مردم عادى هم مى‏روند خدمت مى‏كنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مى‏كنند و مى‏خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مى‏خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مى‏كنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شيطانى است، شهادت‏شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مى‏كنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى‏شود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد، مقصد عمده است. انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است.

اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبهه‏ها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساله. آن كسى كه مى‏خواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مى‏شود، آن كسى كه كانديد مى‏كند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مى‏كند، آن كسى كه تبليغ مى‏كند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش‏اش همانجاست. توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مى‏دانى؟ توئى كه ديگرى را كانديد مى‏كنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمى‏دانى؟ اين را لايق تر و احسن مى‏دانى؟ توئى كه فعاليت مى‏كنى و تبليغ مى‏كنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مى‏كنى يا تبليغ براى اسلام مى‏كنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، مى‏خواهى دلت مى‏خواهد مجلس بروى و مى‏گويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مى‏كنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مى‏توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقت‏ها به خود آدم اشتباه مى‏شود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مى‏كند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 215

يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مى‏خواهد و همه چيز را هم براى خودش مى‏خواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مى‏شود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مى‏آيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مى‏آيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمى‏تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مى‏خواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مى‏كردم؟ اگر او را هم كانديد مى‏كرد معلوم مى‏شود كه اين براى خدا دارد كار مى‏كند، كار به خودش ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساله، مساله شيطانى است نه مساله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مى‏ماند. و دوستان و برادران كه همه مسوول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مى‏كنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مى‏خواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مى‏روم براى چى مى‏روم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مى‏كنم براى چى‏كنم؟

اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد!

اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترس‏هائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مى‏بيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مى‏كند نمى‏ترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مى‏توانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمى‏توانيد بخوابيد و روز نمى‏توانيد آرام بگيرد، اگر يك پشه در شب بيايد نمى‏گذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بياد حمله به شما بكند مى‏ترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است هر چى هست از اوست، از خداست.

اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مى‏توانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرت‏هاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مى‏توانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مى‏توانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مى‏بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مى‏توانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مى‏توانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات

صحيفه نور ج 18 صفحه 216

خداست، غافل از اين نباشيد.اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مى‏گوئيد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اينطورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مى‏دانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مى‏توانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.

شما كه مى‏خواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن

امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمى‏كنند، بلكه برخلافش مى‏كنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمى‏تواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرق‏اند يا تحت سلطه غرب‏اند. شما اينطور نيست برايتان الان. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مى‏توانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده‏اى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرت‏ها دنبال اين‏اند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمى‏توانند هم. يك همچو جنگى، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاح‏ها را به او مى‏دهند، همه پول را به او مى‏دهند و او را تجهيز مى‏كنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسووليت‏تان زياد است. اينكه مى‏گويم ايران از همه جا بيشتر مسووليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى‏دانيد كه انقلاب‏ها كمبود دارد، انقلاب‏ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمى‏شود كه انسان در خانه‏اش بنشيند و ارزش‏هاى انسانى محفوظ باشد. هر كه در خانه مى‏نشيند و اعتزال مى‏كند توسرى هم مى‏خورد لكن نمى‏فهمد كه ديگر آدم نيست.

شمائى كه مى‏خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مى‏خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمى‏شود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 217

اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مى‏كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى‏كردند زحمت دارد، كه نمى‏توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى‏شود.

بايد توجه كنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را تعيين مى‏كند

الان انسان مى‏بيند كه جوان‏هائى هستند، من زياد به اينها بر مى‏خورم، جوان‏هائى هستند كه مى‏آيند گريه مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم برويم به جبهه نمى‏گذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مى‏خواهم بروم. گفتم جوان! تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو، اين جز به عنايت خدا نمى‏شود، يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمى‏تواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهائى كه نشسته‏اند كنار و مى‏خوابند و مى‏خورند و زندگى حيوانى دارند و نق مى‏زنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهائى كه هى نق مى‏زنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمى‏فهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مى‏خواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكت مان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمى‏دانم چى، و نمى‏دانند ما در چه حالى هستيم الان. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصره اقتصادى هستيم، ما در حالى هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مى‏كند و جنگ افروزى دارد مى‏كند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميد كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به زودى درست نمى‏شود. لكن مى‏شود، صبر مى‏خواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الان ايران دارد. اين حالى كه در جوان‏هاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الا اولياء خدا. و ما امروز ابتلاء به اين قدرت‏ها داريم و اين جنگ را ما بايد با پيروزى به زودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوان‏هاى ما بروند دنبال جنگ. جوان‏هاى ما اينطور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است، الان امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مى‏آيد، آن ميدان صحيحى نيست، آن براى انتخاباتى كه حالا مى‏خواهد بشود، از اين حرف‏ها زياد مى‏زند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مى‏كند و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوان‏هاى ما بروند به جبهه‏ها، ننشينند كه، اينطور نباشد كه بنشينند كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 218

ديگران برايشان كار كنند. همه‏مان مسوول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند و همه را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 219

تاريخ: 18/11/62

بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران

ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏ها ديديم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا از آقايانى كه تشريف آورده‏اند و اظهار لطف كرده‏اند تشكر عرض مى‏كنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏هايى ديديم، ما ديديم و شما بعضى‏تان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمى‏شود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوان‏مان آن ظلم‏ها را كرد كه شما نمى‏توانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مى‏خواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمت‏هايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليس‏ها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولت‏هاى مجتمع‏شان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميق‏تر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به ارباب‏هاى خودش خصوصا امريكا داد، جوان‏هاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 220

احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوان‏هاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوان‏هاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرت‏هايى كه پشتيبانى مى‏كردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مى‏شدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانه‏اى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد آزاد باشد، مى‏خواهد انسان باشد، مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مى‏خواهد آزاد باشد و مى‏خواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كرده‏اند. تبليغات، همه مى‏دانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مى‏شنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مى‏گويند كه در خيابان‏ها بچه‏ها را به توپ و تفنگ مى‏بندند، تبليغات مى‏گويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مى‏گويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مى‏گويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مى‏شود به ايران نسبت مى‏دهند. هر جا مردمش به جان آمده‏اند و مثل ايران مى‏خواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مى‏دهند و آنها مى‏خواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمى‏دانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مى‏كند، نمى‏شود اينطور عمل كرد. قدرت‏هاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمى‏پذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمى‏پذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمى‏پذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مى‏خواستيم آزاد باشيم، مى‏خواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مى‏خواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مى‏دهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان

صحيفه نور ج 18 صفحه 221

گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوان‏هاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرت‏ها جمع شده‏اند كه اين را نگه دارند. مى‏خواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مى‏خواهند حفظش بكنند. آقا مى‏گويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمى‏توانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مى‏كند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مى‏كند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مى‏كنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مى‏دهد؟ يا خير، مى‏خواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عرب‏نشين، كردنشين، فارس‏نشين با موشك‏ها حمله كرده و مع‏الاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولت‏هاى منطقه بر او كمك مى‏كنند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولت‏هاى منطقه گفته‏ايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرت‏ها بيرون كنيم. مظلوم‏ها ديگر نمى‏توانند تحت ظلم ابرقدرت‏ها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مى‏كند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمى‏پذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولت‏هاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولت‏هاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مى‏كند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مى‏خواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مى‏خواهيم باشيم. ما مى‏خواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مى‏خواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمى‏گذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مى‏ترساند كه به شهرهاى شما، خوب،

صحيفه نور ج 18 صفحه 222

شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مى‏كنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مى‏دارند و ما را از دست مى‏دهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مى‏خواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه دولت‏هاى اسلامى را به خود بياورد. ملت‏هاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. و من از شما آقايان مى‏خواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولت‏هاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مى‏گويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشسته‏ايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مى‏بينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجه‏اش، رئيس جمهورش، رئيس مجلس‏اش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيق‏اند. بايد با مردم آشنا شد. دولت‏ها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمى‏كند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مى‏شود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مى‏خواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 223

تاريخ: 20/11/62

پيام امام خمينى به اعضاى خانواده‏هاى معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

اگر نبود براى شهداء در راه خداوند مگر اين آيه كريمه، در معرفى مقام بلند پايه شهدا، كافى بود، كه عزيزانى كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامى بزرگترين سرمايه خود را از دست داده‏اند، شهدائى كه در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چيز خود را طبق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند. در اين آيه كريمه بحث در زندگى پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حيوانى و مادون حيوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداء در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين ضيافت را با قلم‏هاى شكسته‏اى مثل قلم من نمى‏توان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزى غير از زندگى در بهشت و روزى در آن است، اين لقاءالله و ضيافت‏الله مى‏باشد. آيا اين همان نيست كه براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. اگر آن است چه مژده‏اى براى شهيدان در راه مرام حسين عليه السلام الله كه همان سبيل الله است، از اين بالاتر كه در جنتى كه آن بزرگوار شهيد فى سبيل الله وارد مى‏شود و در ضيافتى كه آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه آن غير از ضيافت‏هاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نيايد، آن بود.

بحمدالله شهيدان ما كه پيرو شهيد عظيم‏الشأن اسلام عليه السلام هستند جمهورى اسلامى را بيمه كردند و پيروزى بر دشمنان اسلام و ايران و ملت بزرگوار ايران و ساير ملت‏هاى مسلمان بلكه مستضعفان جهان را تحفه آوردند. بى‏جهت نيست كه مستكبران جهان با تمام توطئه‏ها و شيطنت‏ها بر ضد يك ملت كوچك چهل ميليونى كه به حسب معنويت و ارزش‏هاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقاء يافته است، قيام نموده‏اند. خود اين توطئه‏ها و بوق و كرناهاى ابرقدرت‏هاى عالم و پيوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترين ارزش‏ها و والاترين مقام‏ها براى يك ملت است كه تاكنون براى هيچ ملتى رخ نداده است و اين ارزش را شهداى والامقام و جانبازان، اين شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظيم‏الشأن ايران در پشت جبهه‏ها آفريده‏اند. آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوى عزيزان و صدها آفرين بر امتى كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزى كه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 224

رژيم ستمشاهى براى آنان فراهم كرده بودند، رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.

رحمت خداوند منان بر شهداى عظيم‏الشأن و درود بر شهداى زنده كه پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى، سپاهى و بسيجى تا ژاندارمرى و شهربانى، كميته‏اى و عشايرى و تمامى نيروهاى مردمى كه انعكاس قدرتشان كاخ‏هاى ابرقدرت‏ها را به لرزه در آورده است و اين همان قدرت الهى و نورى است كه لاشرقيه و لاغربيه مى‏باشد و خداوند اين نور را مستدام فرمايد و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبهه‏ها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراى عزيزى كه افتخار اسلام و ميهن اسلامى خويش مى‏باشند و رحمت خداوند بر اين دامن‏هاى پاكى كه پروراننده اين جوانان شيردل مى‏باشند. و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبياء عظام، بويژه سيد و خاتم آنها كه با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصياء بزرگ آنان كه با نور هدايت، غافلان را هشيار و مردگان را زنده و بيدار كردند و سلام و تحيت همه انبياء و اولياء عليهم السلام بر خاتم اوصيا حضرت بقية الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء.

و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 227

تاريخ: 22/11/62

پيام امام خمينى به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بار الها! از عنايات بى‏پايان و مراحم بى‏نهايتت خاضعانه تشكر مى‏كنيم كه ما را در آغاز ششمين سال پيروزى با سرافرازى قرين فرمودى. پنج سال از قطع يد ستمشاهى و ستمكاران جهان بر ملت مظلوم ايران گذشت. محاسبات حسابگران شرق و غرب و ايادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد. اينان كه چشم‏هايشان جز ظواهر و بند و بست‏هاى مادى را نمى‏بيند و از قدرت مافوق الطبيعه بيخبرند، محال مى‏پنداشتند كه يك ملت با دست خالى و بدون هيچ يك از ابزارهاى جنگ‏هاى امروزى بر يك رژيم 2500 ساله كه تا بن دندان مسلح به سلاح‏هاى آمريكايى و غربى و شرقى بود، چيره شود و پس از آن در محاسبات ديگرشان اين پندار كه هر انقلابى بايد يا متكى به غرب باشد يا به شرق و يا اين انقلاب اسلامى تازه و بى‏سابقه بيش از چند ماهى نمى‏پايد، غلط از آب در آمد. ماه‏ها پس از ماه‏ها و نيز سال‏ها گذشت و ايران آرامش خود را باز يافت و انقلاب و رژيم اسلامى چون كوهى خلل ناپذير بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال، ملت‏هاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گيتى با پرخاش بر قدرت‏هاى اتمى و هسته‏اى رو به انقلاب و قيام عليه باطل و ديكتاتورى در شكل دموكراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسياليستى، آورده‏اند و جلوى اين سيل عالمگير را با سلاح و زور نمى‏توان گرفت و با عنايات خاصه خداوند متعال و نظر كريمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ايران كه پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است، زبانزد همه قدرت‏هاى شيطانى است تا آن حد كه در هر گوشه جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مى‏دهد، مقامات بلندپايه قدرت‏هاى جهنمى مى‏گويند ايران در آن دست داشته است يا جوان‏هاى ايرانى اين كار را كرده‏اند. و كاخ‏هاى ابرقدرت‏ها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مى‏كشند و بر فراز كشتى‏ها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعه‏سازان كه به خيال خود با دروغ و نسبت‏هاى ناروا مى‏خواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند با همين شايعه‏ها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مى‏كنند و به دنبال آن ملت‏هاى زير ستم و مظلومان جهان، روحيه‏اى قوى پيدا مى‏نمايند و خداوند دين خود را با دست بدخواهان تقويت مى‏فرمايد. بايد

صحيفه نور ج 18 صفحه 228

قدرت‏هاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تشر، ملت‏ها چون دولت‏ها از ميدان عقب‏نشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى امريكا و همداستان و دستان اوست كه با يك انفجار در گوشه‏اى از جهان كاخ‏هايشان بسته مى‏شود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مى‏شود.

جمهورى اسلامى ايران در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده كه بت‏هاى عظيم تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بى‏عده و عده كافى، معجزه‏اى است كه به يد قدرت الهى تحقق يافته است.

آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردن‏هاى بدون سنجش كه اخيرا اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرى پيش رويش نخواهد گذاشت، چرا كه اكنون جهان مستضعفان براى قطع يد ستمكاران چه به صورت قيام و انقلاب و چه به صورت‏هاى ديگر بسيج شده‏اند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد، چرا كه امريكا پس از شكست در ايران با استفاده از هم‏پيمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال كرديم. اداره‏كنندگان كاخ سفيد بايد بدانند كه دنيا عوض شده است و قدرت‏هاى شيطانى از حربه استعمارى كهنه و نو خلع سلاح شده‏اند. كارگزاران سياست امريكا بايد طرز تفكر و سياست‏هاى خود را تغيير دهند و گمان نكنند اداره كل جهان در دست آنهاست و همه كشورها چشم و گوش بسته در اختيار آنان هستند. بايد توجه كنند كه قطع رابطه و تحريم اقتصادى و ليست‏هاى دروغين آنها، دنيا را بر كشورى تنگ نخواهد كرد. چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان كنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسين و حسن و حسنى، عقده‏هائى را كه از بيدارى ملت‏ها و پرخاشگرى آنها براى اينان حاصل شده است حل نخواهد نمود. عجب نيست كه آمريكا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مى‏زنند. تأسف‏آور و عجيب، وضعيت سران اعراب است كه پس از مقدمات طولانى و تبليغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هياهوهاى عجيب و غريب و صحبت از طرح‏هايى كه در اجتماع ملوك و روساى جمهور و سران بلند پايه كشورهاى عربى و غيرعربى مى‏شد، شايد كسانى كه آنان را نمى‏شناختند منتظر بودند كه در اين گردهمايى از مشكلاتى كه براى اسلام و مسلمانان و ملت‏هاى مظلوم جهان از دست ابرقدرت‏ها پيش آمده بحث و گفتگو شود و طرح‏هايى براى اصلاح حال ملت‏هاى در بند ريخته شود و راه حل مشكلات جهانى آنها را پيدا كنند. با آنهمه تشريفات نشستند و برخاستند و تمام مشكلات اسلام و مسلمين را خلاصه كردند در برگشت مصر معاهد با اسرائيل، به حوزه اعراب. آن روز مصر را براى قرارداد با صهيونيست خارج كردند و امروز به خاطر تثبيت و شناسايى اسرائيل برگرداندند. آن روز مصر را براى پشت كردن به خواست اعراب خارج كردند و امروز آن را به خاطر بوسيدن دست آمريكا برگرداندند. آن روز مصر را براى خيانت به آرمان فلسطين خارج كردند و امروز

صحيفه نور ج 18 صفحه 229

براى امضاى دستجمعى آن خيانت آن را برگرداندند و تاسف‏آورتر و ننگين‏تر آنكه مصر با كمال بى‏اعتنايى هيچ شرطى را قبول نكرد. و يكى از مقامات بالاى قاهره گفت: سران عرب بايد به اشتباه خود اقرار كنند. مساله لبنان، مساله افغانستان و مسائل ديگر ملت‏هاى عرب مشكلى نبود كه به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى، وقت عزيز خود را صرف امثال آن كنند. ملت‏هاى مظلوم و محترم غيرعرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آنها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملت‏هاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومت‏هاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمى‏بينند كه امروز وضع ملت‏ها غير از سابق است؟ نمى‏خواهند بفهمند كه چشم و گوش‏ها باز شده است و فريبكارى‏هاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟ نمى‏دانند و نمى‏بينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيه‏اى نه چندان دور به دست ملت‏هاى اسلامى بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟ پس بهتر نيست كه حكومت‏ها به خود آيند و از گناه بزرگى كه در كازابلانكا مرتكب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز كردند و براى خود ننگ تاريخى بجاى گذاشتند، توبه كنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمايند كه مبادا آتش قهر او تر و خشك را بسوزاند؟

اكنون در آغاز سال ششم پيروزى لازم است تذكراتى را كه كراراً عرض كرده‏ام بازگو كنم فان الذكرى تنفع المؤمنين .

1 - اكنون كه بحمدالله در سايه عنايات خداوند متعال و ادعيه حضرت بقية الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، جمهورى اسلامى با سعى و كوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پايدارى به جلو مى‏رود، از ملت عظيم‏الشأن خواهانم كه به طور فعال در صحنه حاضر و از كمك به دولت خدمتگزار و جبهه‏ها و پشت جبهه دريغ ننمايند. مساله دفاع از اسلام و كشور اسلامى و اموال و نواميس مسلمين از واجبات كفائى است و همه ما به حسب امكاناتى كه در اختيار داريم لازم است احتياجات جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها را كه آن نيز كمك به دفاع است برآورده نماييم و اينجانب با تشكر از ملت بزرگوار ايران كه انقلاب را با حضور خود و فداكارى‏هاى بى‏دريغ به ثمر رسانده و به پيش مى‏برند، مى‏خواهم كه به حضور فعال خود ادامه دهند و در اين حضور، رضاى خداوند تعالى را جلب نمايند و اميدوارم كه حق تعالى با عنايات خود نسبت به اين ملت معظم، همه را از مجاهدين فى سبيل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم شريك فرمايد.

2 - قلم و بيان اينجانب عاجز است از قدردانى و شكرگزارى از مجاهدين فداكار اسلام كه با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمان‏هاى اسلامى و پيروزى‏هاى عظيم در تمام جبهه‏ها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولياء خدا عليهم الصلوة والسلام شدند. با چه بيان و قلم از جوانانى كه به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزيز سر از پاى نمى‏شناسند و تنها سرمايه بزرگ خود را كه جان است فداى هدف مقدسى مى‏كنند كه انبيا و اولياء

صحيفه نور ج 18 صفحه 230

بزرگ خدا همچون سيد مظلومان و سرور فداكاران نمودند و نداى هيهات مناالذله آن بزرگمرد تاريخ را با قول و عمل خود در سراسر كشور بلكه جهان سر مى‏دهند مى‏توان تجليل نمود و با كدام قلم و بيان مى‏توان از عزيزانى كه سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبديل كردند، ثنا كرد. گيرم كه قلمفرسايان هنرمند بتوانند ميدان‏هاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوق‏العاده آنها را در زير آتش مسلسل‏ها و توپ‏ها و تانك‏ها ترسيم نمايند و نقاشان و هنرپيشگان بتوانند پيروزى‏هاى هنرمندانه آنان را در آن شب‏هاى تار در مقابل موشك‏ها و بمب‏افكن‏هاى دشمن غدار و عبور از پيچ و خم‏هاى سيم‏هاى خاردار و كوه‏هاى سر به فلك كشيده و بيرون كشيدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پيشرفته را مجسم نمايند، لكن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى كه جان‏ها را به سوى خود پرواز مى‏دهد و آن قلب‏هاى ذوب شده در تجليات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بيانى مى‏توان ترسيم كرد. راستى اين غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرقزدگان و ملى‏گرايان، اين فداكارى‏ها را با اين بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چيزى توجيه و تحليل مى‏كنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست، انگيزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقى كه همه چيز را محو مى‏كند و هر انگيزه‏اى غير از عشق به او را مى‏سوزاند مطرح است در كدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنين و فداكارانى مانند ايران را سراغ داريد، جز در طبقه اولياء الهى و تربيت‏شدگان در مكتب آنان كه فرزندان اين ديار به نور آنان استضائه كرده و از خود رسته‏اند؟ و در كجا در لابلاى تاريخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قربانى باز براى قربانى ديگر فرزندان خود پيشقدم مى‏شوند؟ اين مكتب قرآن و اسلام راستين است و اينان فرزندان اين قرآن و اسلام. اين مكتب ماست و اينان صاحبان مكتب‏مان، كه سلام و تحيات خدا و رسولانش بر اين مادران و پدران و اين فرزندان عاليمقام و درود بر اين جانبازان و از هر چيز در راه هدف گذشتگان باد.

3 - اى عزيزان اسلام و سرمايه‏هاى ملت! مجاهده كنيد كه خوديت را از سر قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم كه هر چه هست اوست و جلوه جمال او، جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بكوشيد تا حجاب خوديت را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است كه هر مشكلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلكه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانى و پيروزى در دل شما راه يابد كه با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شكند. بكوشيد تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسيجى و ژاندارمرى و كميته‏اى و شهربانى و عشاير همه در هم ذوب شويد و تو و من را از ميان برداريد و چون يد واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازيد و مقصد همه دفاع از اسلام و ميهن اسلامى باشد، تا پيروزى هر قشر، پيروزى قشرهاى ديگر باشد و هدف مطرح باشد، نه سپاه و ارتش و ساير سلحشوران.

صحيفه نور ج 18 صفحه 231

اينجانب به همه قواى مسلح هشدار مى‏دهم كه اگر خداى نخواسته با دست شياطين و دشمنان انقلاب چنين مسائلى ولو در آينده پيش بيايد مطمئن باشيد كه عنايت حق تعالى از شما سلب مى‏گردد و در جنگ با دشمنان اسلام شكست نصيب‏تان خواهد شد و در پيشگاه ملت اسلام، رسوا شده و ننگ ابدى را بايد تحمل كنيد از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مى‏شويد.

عزيزان من! مطلب مهم است، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مى‏باشد، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى كه ريشه شيطانى دارد برحذر باشيد و دست برادرى و دست برادرى و برابرى يكديگر را كه تاكنون به توفيق خدا با هم فشرده‏ايد بيشتر بفشاريد و اسلام و مصالح كشور خود را در نظر بگيريد و به چيز ديگرى جز آن فكر نكنيد. خداوند يار و ياورتان باد.

4 - از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر كشور خصوصا در نماز جمعه‏ها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبه‏ها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد، با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بى‏واسطه يا با واسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلس‏هاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مى‏گرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونه‏اى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع‏الاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مى‏شود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مى‏رفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمى‏گرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنج‏هاى طاقت فرسا را نمى‏كشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد. اكنون ما بايد از آن توطئه‏ها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلى‏اى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و

صحيفه نور ج 18 صفحه 232

حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه‏اى وارد شود، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهيم بود و نسل‏هاى آينده كه ممكن است از كناره‏گيرى‏هاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. پس يكى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح كشور، حضور در حوزه‏هاى انتخابيه و راى دادن به نمايندگان صالح كاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى كه كشور به آنها احتياج دارد مى‏باشد، چه از روحانيون باشند، چه نباشند، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانيون مطلع از احكام شرعى و سياسى اسلام است، محتاج به متخصصين رشته‏هاى مختلفى است كه كشور احتياج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنياى پرآشوب صنعتى و سياسى پيچيده و فرهنگ‏هاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقاء بين‏المللى و چنين مجلسى بايد انباشته از مطلعين و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است كسانى كه كانديداهايى به ملت معرفى مى‏كنند، در نظر داشته باشند كه از مطلعين هر رشته تخصصى چند نفرى در بين كانديداهاى آنها باشد و اگر كسى يا كسانى را در غير گروه يا صنف خود يافتند كه از افراد گروهشان لايق‏تر است، او را كانديد كنند. مساله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروه‏گرايان را از ضوابطگرايان ممتاز مى‏كند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مى‏نمايد و كسانى كه خود را كانديد مى‏كنند يا كانديد گروه‏هايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمى‏دانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايسته‏اى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است. ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام. و شما مى‏دانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيم‏هاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مى‏زنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. و اما مردم در سراسر كشور، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحميل خود يا كانديداهاى گروه يا گروه‏ها را ندارد، هيچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به ديگران كه مخالف نظرشان هستند توهين كنند، يا خداى نخواسته افشاگرى نمايند. گر چه همه حق تبليغات صحيح براى خود يا كانديدهاى خود يا ديگران را دارند و هيچ كس نمى‏تواند جلوگيرى از اين حق نمايد. و البته لازم است تبليغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمى‏تواند به كسى كوركورانه و بدون تحقيق راى بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصى تمام افراد و گروه‏ها نظر موافق داشتند

صحيفه نور ج 18 صفحه 233

ولى راى دهنده تشخيص‏اش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسووليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادى را تشخيص دادند و از اين تأييد براى راى دهنده اطمينان حاصل شد مى‏تواند به آنها رأى دهد.

و بالجمله حكومت، حكومت اسلام و مردم است و راى نيز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه، فرد يا افرادى را كانديد نموده و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزه‏اى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد.

دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مى‏باشد و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزه‏ها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم در تعيين كانديدا و يا كانديد شدن آزاد و مختارند.

5 - مسأله حوزه‏هاى علميه فقاهتى و مسأله دانشگاه‏ها از اهميت ويژه‏اى برخوردارند زيرا به منزله مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقام، مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مى‏باشند. با وجود اين قشر، موتور حيات يك نظام به كار مى‏افتد اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مى‏كشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولت‏هاى گذشته و قضاء گذشته به آن مصيبت بارى نبودند و آنهمه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمى‏آمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنباله‏هاى آنان و همچنين گرفتار حكومت‏هايى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن، رژيم پهلوى، نشود بايد براى اصلاح اين دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتيد محترم و دانشجويان و همچنين كليه دانشمندان بخواهند. كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند و نيز دانشجويان و طلاب با كوشش فراوان به راهنمايى‏هاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدى بين دانشگاه‏ها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند، چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.

امروز فضلا و مدرسين علوم اسلامى طريقه سلف صالح را حفظ و افكار خود را براى هر چه پربارتر كردن فقه و تفسير و فلسفه و ساير علوم اسلامى به كار برند و شاگردان خود را براى همين مقصد الهى هدايت كنند و اساتيد و دانشمندان دانشگاه‏ها، هم خود را در مسائل علمى مختلفى كه يك امت بدان‏ها احتياج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ريزى نمايند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سايه كوشش و به كار انداختن افكار عاليه خود و اعتماد به نفس، احتياج علمى دانشجويان عزيز را آنگونه برآورند كه از رفتن به خارج مستغنى شوند و اين امرى است شدنى.

صحيفه نور ج 18 صفحه 234

و اگر تبليغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربى‏ها نبود تاكنون تحقق يافته بود. لكن روشنفكران غربزده، اين سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمريكا، نگذاشتند ما به خود آييم و جوانان ما را مايوس نمودند و به سر دانشگاه‏ها آن آوردند كه ديديم، فساد، مجلس و دولت و همه جاى كشور را فرا گرفت. اكنون وقت آن است كه به خود آييم و توطئه‏هاى استعمارى را خنثى كنيم. و جوانان عزيز ما كه سرمايه‏هاى ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى است باز مى‏دارد و وابسته‏ترشان خواهد نمود. دشمنان ما كه به كشورمان چشم طمع دوخته‏اند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پيدا كنيم و از وابستگى رها شويم. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست. و بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاه‏ها دوخته‏اند كه ولو در آينده‏اى دور به دانشگاه‏ها رخنه كنند و جوانان پاكدل را با افسانه‏ها و دروغپردازى‏ها منحرف نمايند و راه را براى خود و چپاولگرى‏ها و استثمارها باز نمايند. اساتيد متعهد به مصالح كشور و جوانان پرشور وطنخواه، ناظر باشند كه مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصت‏طلب رخنه كنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدريج تحميل نمايند. اگر كوچكترين انحراف را در اقوال و اعمال شخصى ديديد آن را كوچك نشماريد و بلافاصله در نطفه خفه كنيد. خداوند پناهتان باد.

6 - قوه قضائيه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستمديده است، قوه‏اى است مستقل و هيچ مقامى حق دخالت در آن ندارد. و اگر كسانى پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايى دخالت مى‏كنند، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهورى اسلامى عمل كرده‏اند و اگر دانسته تخلف مى‏كنند مستحق عقاب و تعقيب‏اند. و بر دولت و قواى اجرايى است كه از تجاوز و تخلف هر كس در هر جا جلوگيرى كنند و كسانى كه پس از احضار در محاكم قضائى، از حضور در آن سرپيچى مى‏كنند، بايد مورد تعقيب واقع و تعزيز شرعى شوند. و كسانى كه از حكم قضات شرعى تخلف مى‏كنند و در مقابل آن مقاومت مى‏كنند، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل كرده‏اند و بايد مورد تعقيب واقع شوند. و كسانى كه از قاضى شكايت دارند، يا به حكم قاضى اعتراض دارند بايد به مقامات صالحه رجوع نمايند و به هيچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و بايد بدانند كه احكام صادره از قضات شرعى، مادامى كه خلاف شرعى بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب‏العمل است. مجلات و روزنامه‏ها و رسانه‏هاى گروهى توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه بر خلاف موازين اسلامى است و از پخش چيزهايى كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند. اين كشور اسلامى است و بايد هر امرى موافق با موازين اسلامى باشد. شكايت از قاضى يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعى باشد و شاكى هر كس هست حق ندارد در مطبوعات يا رسانه‏هاى گروهى يا در مجامع عمومى طرح دعوى كند و عليه قوه قضائيه جوسازى نمايد، و روزنامه‏ها و مجلات و راديو تلويزيون توجه به اين مسائل و اشتباه آن را داشته باشند. و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از

صحيفه نور ج 18 صفحه 235

احكام صادره آنها امرى است كه مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرمايد. از طرف ديگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساس‏ترين مكان نظام خدمت مى‏كنند، خيلى سعى كنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند. و در صورتى كه متوجه اشتباه شدند به هيچ وجه از برگشت از حكم‏شان خجالت نكشند، كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگين‏تر از خجالت از مردم است. سعى كنند با كمال دقت و مهربانى و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضى گردند كه رضايت مردم رضايت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعى كنند مردم را به بى‏جهت معطل ننمايند و هر چه زودتر به كار آنان رسيدگى نمايند.

7 - امروز كشور ايران به جرم آنكه مى‏خواهد احكام مترقى اسلام را اجرا كند و قدرت‏هاى بزرگ از آن هراس دارند و حكومت‏هاى منطقه نيز به توهم غير صحيح از آن خوفناكند، مورد هجوم همه زورگويان شده است و از هر تبليغات و تسليحاتى بر ضد آن فروگذار نمى‏كنند. در اين جو جهانى ملت و دولت بايد با تمام توان از هم پشتيبانى كنند و هر چه گله‏هاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند. دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقيصه‏اى در كار باشد اجتناب از آن نظامى كه تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب كه در تمام ابعاد با هم به ستيز برخاسته‏اند، غيرممكن است و استقامتى كه دولت در اين جو جهنمى نموده قابل تقدير و تشكر است.

بايد ملت با تمام توان از آن پشتيبانى كند و نقيصه‏ها را به خود دولت گوشزد كند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نيز لازم است در رفع نقيصه‏ها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشاير همدست و همداستان از كشور خود و اسلام دفاع كنند و خداى نخواسته شكستى پيش آيد، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسل‏هاى آينده و مظلومان جهان مردود خواهيم بود. و آنچه ذكر شد به آن معنا نيست كه انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس كه حق آن است اشكال داشته باشد، بلكه آن مطلوب است و هرگاه كه خداى نخواسته انحرافى ديدند اعتراض كنند و حتى در حد استيضاح پيش روند.

8 - ملت و دولت ايران، بلكه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان، اين ستمديدگان تاريخ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و ساير كشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و كشورهاى اسلامى مى‏دانند. و تلاش سران اين كشورها در قالب كنفرانس‏ها را در راهى كه جز شناسايى اسرائيل غاصب و باز كردن هر چه بيشتر دست آمريكا در منطقه و كشورهاى اسلامى و كمك به چپاولگرى ذخاير عظيم مسلمين و كمك و دامن زدن به جنگى كه عليه مسلمين لبنان مظلوم بپا كردند و كمك به تجاوز صداميان در جنگى كه به ايران تحميل كردند كه آن هم به استحكام پايه حكومت غاصبانه اسرائيل كمك مى‏كند، همه را محكوم مى‏كنند.

ما كنفرانس مراكش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محكوم مى‏نماييم.

صحيفه نور ج 18 صفحه 236

شما محلى را انتخاب كرديد و شخصى را به رياست كنفرانس قبول نموديد كه در همان هنگام كه كوشش در قبول طرح كمپ ديويد يا فهد مى‏شد، ملت مراكش را به خاك و خون كشيد و موج اعتراض ملت مراكش همه شهرها را فرا گرفت و ميزبان شما بار ديگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت. با همه اين مصايب و مسائل كه اعراب و ساير مسلمانان جهان دارند باز از آنجا كه مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پيوند خورده است پيشنهاد مى‏كنم كه علما و روشنفكران همه كشورهاى اسلامى به انگيزه پيدا كردن راهى براى نجات كشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بيرون كردن سران كشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ايستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بريزند كه هر چه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيدارى خلق‏هاى محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.

اميدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفيد شوند و نامشان به نيكى در جهان و نسل‏هاى آينده زبانزد شود و مطمئن باشند كه وضع دنيا به طور اساسى در شرف تغيير است و دنياى امروز اجازه نمى‏دهد كه در جهان، دو قدرت هر كارى مى‏خواهند بكنند و در كشورها يك عده سرنوشت ملت‏ها را در دست گيرند. پس بهتر است علما و روشنفكران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملت‏ها نزديك كنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با آنها رفتار نمايند و با اين ترتيب نظر ملت‏ها را به خودشان جلب تا اين جدائى‏اى كه بين روشنفكران هر جامعه و توده‏هاى زحمتكش و فقير جوامع پيدا شده است يا بكلى رفع و يا كم گردد. امروز مردم ما صحبت‏هاى روشنفكر مابانه را نمى‏فهمند، بايد با زبان مردم درد مردم را بيان كرد. تنها در اين موقع است كه مردم پشتيبان شما مى‏شوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرت‏ها و وابستگان آنان بيرون مى‏آيند و در حصن حصين كلمه لا اله الا الله در خواهند آمد و درست در اين صورت است كه همه ملت‏هاى اسلامى با يكديگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانه‏اى كه لذتش صد بار از اين زندگانى پر تشويش و متزلزل بالاتر و بالاتر است، به سوى تعالى و ترقى در دين و دنيا پيشرفت مى‏نمايند. و آن دسته از مردمى كه فريب تبليغات شرق و يا غرب را خورده و شرق و يا غربزده شده‏اند از فرهنگ اسلام آگاهى كامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مى‏آيند. اميد است روشنفكران ما و تمام كشورهاى اسلامى حس اتكاء به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرت‏ها را با بيانى ساده براى مردم كشورهاى اسلامى بيان كنند و مطمئن باشند كه هيچ كس ذاتا مايل نيست كه وابسته باشد. ما بايد با تمام توان كوشش كنيم تا مردم متوجه گردند كه مى‏شود روى پاى خودمان بايستيم، مى‏شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ملى - اسلامى‏مان دفاع كنيم و مى‏توانيم دنياى مادى را شكست دهيم و پرچم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را در تمامى دنيا به اهتزاز در آوريم.

9 - از امورى كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است. چه گروه‏هايى كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 237

بر ضد جمهورى اسلامى قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيده‏اند و چه كسانى كه با فروش و توزيع مواد مخدره، فرزندان كشور را به فساد كشانده‏اند و چه ساير گناهكاران. اينان اكنون اسيران شما هستند و به دست خود به اسارت كشيده شده‏اند. با اسراى خود، چه اينان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد و زندان‏ها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقى مبدل كنيد، چنانچه تاكنون عمل كرده‏ايد تا منحرفان و گناهكاران شيرينى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمايند كه باب رحمت، گنهكاران را بهتر جذب مى‏كند. حتى آن كس كه مستحق حدود الهى است از قتل و ديگر جزاها، بايد از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند. و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى در بررسى وضع زندانيان تسريع نمايند و هر كس استحقاق عفو را دارد به فوريت معرفى نمايند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فايده بخش و فعال براى ميهن خود گردند.

10 - از هموطنانى كه خارج كشور هستند و مى‏توانند براى كشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود كمك كنند، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشته‏هاى مختلف و چه ديگران تقاضا دارم كه قدرى به حال ملتى كه در طول تاريخ گرفتار رنج و زحمت بوده‏اند و زير بار ظلم ستمكاران كمرشان خميده شده است، بينديشيد و ببينيد كه آيا وجدان بيدار و شرافتمند ايرانى به آنها اجازه مى‏دهد كه با خيال‏هاى باطل و تبليغات دروغين راديوها و مطبوعات خارجى كه همه دشمن ميهن و ملت شمايند و با شايعه افكنى‏هاى منافقين و سلطنت‏طلبان كه جز سود خود و امريكا را در نظر ندارند و مى‏خواهند كشور را چون رژيم ستمشاهى به دامن آمريكا بيفكنند، در خارج وطن خود بنشينيد و به كشورهاى دشمن خود و وطنشان و دينشان خدمت كنند و صداى مظلوميت همكيشان و هموطنان‏شان را بشنوند و بى‏تفاوت باشند و در غم و رنج آنها شركت نكنند؟ آنچه در خارج از رسانه‏هاى گروهى مى‏شنويد چيزى جز تبليغات بى‏اساس نيست، بياييد و از نزديك ببينيد كه ملت و كشور شما آزادى و استقلال خود را يافته و دست غارتگران را كوتاه كرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سياسى و نظامى و فرهنگى بكلى خارج و در بعد اقتصادى نيز به سوى خودكفايى پيش مى‏روند.

بياييد و تحولى را كه در تمام قشرها پيدا شده است، ببينيد. بياييد و خدمت‏هايى كه در اين چند سال به محرومان تاريخ شده است را ببينيد و توجه كنيد كه با همه گرفتارى‏اى كه دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پيامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرت‏هاى بزرگ و كوچك و شرارت‏ها و خيانت‏هاى گروه‏ها و گروهك‏هاى داخلى و فشارهاى كمرشكن از قبيل محاصره اقتصادى و تحريم‏ها و تبليغات رسانه‏هاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعيدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند اين كشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند. بنابراين شما هم بياييد و به ميهن خود خدمت كنيد و دين خود را به كشور خود ادا كنيد. اگر به اسلام معتقد هستيد ببينيد مظاهر اسلام امروز چيست و در رژيم پهلوى چه بود. اگر ملى

صحيفه نور ج 18 صفحه 238

هستيد ببينيد كه امروز ايران در جهان به عنوان تنها كشورى كه در مقابل امريكا و شوروى ايستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همين دليل است كه تمام هم دولت‏ها و قدرت‏ها و رسانه‏ها براى جلوگيرى از اين شهرت و نفوذ است بياييد و ببينيد كه ايران در چه وضعى است. در حالى كه در رژيم سابق كه شاهش در رديف نوكرهاى آمريكا و ملتش را آنطور وابسته كرده بودند كه در چنگال امريكا بود، چه بدبختى و ذلتى گريبانگير همه بود. البته روى سخن با آنان نيست كه خوردند و دزديدند و بردند و هم اكنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مى‏زنند بلكه روى سخن با اشخاص شريفى است كه وجدان انسانى خود را از دست نداده‏اند.

11 - عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مى‏دانيد امروز بيشتر از هر وقت محتاج به وحدت كلمه هستيم. امروز كه دست‏هاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلاب‏هاى جهان بيخبرند تحت تاثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد شما هستيد كه مى‏توانيد با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئه‏گران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه انقلاب را شماها كرديد و خود را از قيد و بند اسارت امريكا و ديگر جهانخواران و از ستم‏هاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشى‏هاى بدخواهان و وسوسه‏هاى وابسته و پيوسته به امريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خون‏هاى پاك شهدايتان به هدر مى‏رود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسل‏هاى آينده‏تان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما سال‏ها و قرن‏ها شكستى جبران‏ناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسل‏هاى آينده مسوول و محكوم خواهيد شد. و به ملت عزيز و توده‏هاى ميليونى ايران عرض مى‏كنم كه هيچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداكارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نيافته و پس از اين نيز تحقق پيدا نخواهد كرد، ولى با مقايسه با انقلاب‏هاى ديگر، هيچ يك از انقلاب‏ها چون انقلاب اسلامى ايران براى محتواى اسلامى خود كه توده‏هاى اسلامى را به دنبال خود كشيد و به دنبال آن ساير هم ميهنان همچون اقليت‏هاى مذهبى به ميدان آمدند و ملت بحمدالله تعالى با يكپارچگى به پيروزى رسيد، پيروزى آنچنانى‏اى كه جهان را تكان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است، كم ضايعه‏تر و پرثمرتر نبوده است و اگر هيچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرت‏ها و ستم پيشگان، براى ملت عزيز افتخارى بزرگ كسب گرديده بود و اكنون براى حفظ اين افتخار بزرگ صبر و بردبارى و كوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالى تاكنون به تكليف اسلامى و ملى و ميهنى خود به طور شايسته عمل نموده‏ايد و انشاءالله تعالى از اين پس نيز عمل خواهيد كرد. و به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامى،

صحيفه نور ج 18 صفحه 239

ملى و ميهنى خود را فداى اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض مى‏كنم همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براى تعالى اسلام و كشور و ملت خود به كار گيريد و با توده‏هاى محروم همصدا و همدست شويد كه آزادى از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيب‏تان شده حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششى و مجاهده‏اى دريغ ننماييد كه براى هيچ يك از ملت‏هاى جهان اين فرصت نبوده است و يا براى كمتر ملتى اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه عنايت فرمايد.

12 - دست گناهكارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مى‏كنيم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مى‏كنيم كه ما را لحظه‏اى به خود وامگذارد و سايه عنايت خود را بر سر مسلمين جهان بويژه ملت ايران مستدام بدارد. ما مى‏دانيم كه بى‏نظر رحمت آن وجود مقدس، ما را توان مقاومت با تبهكارانى كه عالم را تحت سلطه شيطانى خود قرار داده‏اند نيست و اين حفظ توست كه اين كشور را با آنهمه فشارهاى سياسى و نظامى و اقتصادى و تبليغاتى حفظ كرده است. تو خود، ما را توفيق عنايت فرما كه به راه تو، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهيم، و تو خود، ما را از لغزش‏ها حفظ فرما.

بار الها! شهيدان ما را كه دلباخته تو بوده‏اند به جوار خود بپذير و در صف اولياى خود قرار ده و به شهداى زنده ما كه تا مرز شهادت پيش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست داده‏اند اجر شهداى صدر اسلام را عنايت فرما و سلامت‏شان را به آنها بازگردان.

خداوندا! تمام مفقودين عزيز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت اين ملت و خانواده‏هاى عزيزشان برگردان.

بار الها! اسراى ما اسير جانى‏ترين دژخيم زمان مى‏باشند، مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما. و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. و به ملت شريف و بزرگوار ايران سعادت و سلامت و بركت مرحمت كن و به رزمندگان عزيز پيروزى نهايى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف كن و از شر شيطان و نفس اماره نجات ده.

و صلوات و سلام بى‏پايان خداوند بر انبياء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولياى عظام سيما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 241

تاريخ: 26/11/62

پيام امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى سفير جمهورى اسلامى در سوريه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على اكبر محتشمى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در سوريه دامت افاضاته

از حادثه ناگوار كه توسط ايادى استكبار جهانى برايتان اتفاق افتاد متأثر گرديدم. انشاءالله هر چه زودتر سلامت‏تان را باز يافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهيد. براى فرزندان اسلام و قرآن تمام مشكلات و صدمات در راه خداوند، شيرين و آسان است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 242

تاريخ: 9/12/62

بيانات امام خمينى در جمع مديران و كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى سراسركشور

بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از دوستان محترمى كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاى خدا عمل كنند. همانطورى كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم، مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتى كه در اين راه كردند آقايان و بحمدالله بسيار هم عمل شده است تشكر مى‏كنم. لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزى كه داريم، بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم. ما نبايد در تحت تأثير هيچ قدرتى واقع بشويم و در تحت تأثير هيچ تبليغاتى در عالم واقع بشويم. ما بايد در همه امور مستقل باشيم و خودمان كار كنيم، توقع نداشته باشيم كه خارج براى ما كار بكند. خارجى‏ها همه الان در صددند كه كارشكنى بكنند، براى ما كار نمى‏كنند. سابق هم همين‏طور بوده است، منتها به صورت اينكه براى ايران مى‏خواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد.

صدا و سيما دستگاهى است كه با صحت آن مردم صحيح مى‏شوند و با فساد آن فاسد

اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعى دارد كه مسؤوليت شما آقايان را خيلى زياد مى‏كند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودى كه داشتند، در مسجدى كه داشتند مى‏رفتند و براى يك چند نفرى يا يك عده‏اى صحبت مى‏كردند و ارشاد مى‏كردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشرى باشند كه محروم باشند. همه گوش مى‏كنند حتى آنهايى كه در صحرا دارند زراعت مى‏كنند، راديو هم گوش مى‏كنند و سيما راهم همانطورى كه گفتيد توسعه‏اش زياد شده است و علاوه بر اين، اين دستگاه خصوصاً راديو در خارج از كشور بسيار گسترده است. بنائاعليه مى‏تواند اين دستگاه با اندك انحرافى ميليون‏ها مردم را منحرف كند و با اندك اشتباهى ميليون‏ها مردم را به اشتباه بيندازد و مى‏تواند كه اگر چنانچه انشاءالله صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليون جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند. بنابر اين يك دستگاهى است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم. دستگاهى است كه با صحت او بسيارى از مردم در داخل و خارج صحيح مى‏شوند و با فساد او فاسد مى‏شوند. از آن طرف مسؤوليت بسيار

صحيفه نور ج 18 صفحه 243

است و از آن طرف كه راه ارشاد است، ارزش زياد است. همانطورى كه ارزش دارد اين دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى، اسلام از اين مى خواهد كه بهره بردارى زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود. صداى جمهورى اسلامى كه تقريباً به اكثر كشورها، به بسيارى از كشورها مى‏رسد، اين صدا بايد يك صدايى باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفى كند. امروز دارند همه گروه‏هايى كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونى‏شان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مى‏كنند. مسأله، مسأله ايران نيست. اگر تنها مسأله ايران بود چندان اهميت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ايران است. منتها اينها چون فهميدند كه آن چيزى كه در ايران واقع شده است، آن اين است كه اسلام را به آنطورى كه هست، (نه به آنطورى كه غربى‏ها معرفى مى‏كردند، حالا هم باز منحرفين معرفى مى‏كنند)، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنند، آنطورى كه هست پياده كنند، آنطورى كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمى است براى قدرت‏هاى بزرگ. چنانچه ملاحظه مى كنيد كه با تصريح مى‏گويند كه اسلام يك خطرى است و صحيح هم مى گويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام مى‏خواهد كه اينطور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مى‏خواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاح باشند. و ما كه مى‏گوئيم اسلام را ما مى‏خواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مى‏توانيم. اما آنكه ما مى‏توانيم اين است كه مى‏توانيم به وسيله دستگاه‏هائى كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروه‏هائى كه در خارج مى‏روند، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم. اگر آنطورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مى‏كند و قدرتمندها از همين معنا مى‏ترسند. بنابراين ما يك وظيفه بسيار بزرگ در عهده داريم. نه ما تنها، همه مسلمان‏ها و نه شما تنها، همه قشرهائى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آنطورى كه هست، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آنطورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مى‏تواند موثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برگرداند و اين كار، اين هنر از اسلام مى‏آيد و اين هنر از احكام اسلام مى‏آيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمى‏تواند كارى بكند و شما بينيد كه با اينكه قدرت‏هاى بزرگ داراى آن قدرت‏ها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مى‏خوردند.

امروز امريكا از لبنان فرار كرده و اسمش را گذاشته جابجائى!!

شما وضع آمريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد و همين طور ساير قدرت‏ها را در سابق آمريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامى‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 244

به خيال خودش يك آقائى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مى‏كرد. آنطور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامى مى‏خواست برود در امريكا، بايد مدت‏ها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مى‏رفت مدت‏ها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اينطور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح كردند. امروز وضع امريكا اينطور شده است كه از لبنان با اينكه لبنان در دست اوست بسيارى‏اش، با اينكه رئيس جمهورش با اوست، با اينكه بسيارى از جبهه‏هايش با او هستند، همين مسلمان‏هاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم، جابجائى اسمش راگذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمى‏گوئيد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است، اين از شدت عجز اين كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم جهان، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمى‏آورند، باز هم آن حرف‏هاى زمان سابق را مى‏زند.

رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمى‏دهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مى‏كند حالا هم زمان سابق است كه اجازه مى خواهد اجازه ايشان تأثير دارد! حالا اين مردم لبنانند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد و اين مردم ايرانند كه اجازه ندادند كه شما دراينجا باشيد و اين مردم ايرانند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمى‏دانند كه با كى مقابلند. آنوقتى كه با دولت‏ها مقابل بودند. ملت‏ها كارى نداشتند با دولت‏ها، كارهايشان را به دست دولت‏ها انجام مى‏دادند. دولت‏ها هم نوكر آنها بودند، حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مى‏كنند، براى اينكه دولت‏ها نوكر هستند، ملت‏ها هم كار ندارند. آنجائى كه مواجه با ملت هستند همه جا شكست مى‏خورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارى‏اش در ميدان است، مابقى‏اش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آنطور كرده امريكا را كه با همه چيزهائى كه هى مى‏گفت مامانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مى‏گفتند، رئيس جمهورشان گفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مى‏بينيد كه فرار كردند، مى‏گويند ما جابجا شديم.

ايران غير لبنان است، ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقند، با هم هستند، با يك همچو ملتى نمى‏تواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملت‏ها ايستاده‏اند، مثل ايران ايستاده‏اند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان گذرند. يك ملتى كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مى‏گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكارى مى‏كنند اين را نمى‏شود يك دولتى بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد.

امروز مظلومين بايد برخيزند و داد خودشان را از ستمكاران بگيرند

امروز وضع غير آنوقت است، آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاى دنيا با سابق يك طور است، اشتباه اينكه مقابله با ملت‏ها مثل مقابله با دولت هاست، اينها از

صحيفه نور ج 18 صفحه 245

اشتباهاتى است كه اينها دارند، يا مى‏فهمند نمى‏خواهند به روى خودشان بياورند. از اين جهت نمى‏تواند امريكا، نه شوروى، نه امريكا، نه ساير قدرت‏ها با ملت‏ها نمى‏توانند مقابله كنند. آنها مى‏توانند با دولت‏ها و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولت‏ها را تحت سلطه خودشان قرار مى‏دادند، نوكر خودشان قرار مى‏دادند، به وسيله آنها هر كارى مى‏خواستند مى‏كردند. اما امروزى وضع تغيير كرده دنيا امروز بيدار شده است. دنيا از امريكاى لاتين گرفته تا كشور شوروى، امريكاى مركزى و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شده‏اند. مظلومين دنيا نمى‏پذيرند از آنها آن چيزهايى را كه در سابق پذيرفتند. امروز قدرت‏ها بايد گوش كنند به حرف ملت‏ها، نمى‏فهمند اين را كه نبايد بنشينند بگويند كه ما اجازه مى‏دهيم يا اجازه نمى‏دهيم. اين اجازه مى‏دهيم و اجازه نمى‏دهيم مال آنوقت‏ها بود، نه مال حالا و اينكه ما فلان جا را چه مى‏كنيم، حمله نظامى مى‏كنيم، خوب، شما حمله نظامى‏تان را كرديد و ديديد چه شد، شوروى هم حمله نظامى‏اش را كرده و دارد مى‏كند و مى‏بيند كه چه مى‏شود. با اينكه در آنجا افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مى‏كنند و الان فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظر خودشان را، بايد بفهمند ين معنا را كه امروز غير سابق است و ملت‏ها غير دولت‏ها هستند.

بنابراين ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسى نمى‏داند، بداند كه امروز وضع غيرسابق است و مظلومين بايد برخيزند از جا و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدنى است و مسلمين بايد با هم باشند و مع‏الاسف باز بسيارى از سران مسلمين كارشكنى مى‏كنند. مسلمين با هم باشند، اگر مسلمين با هم باشند، يك قدرتى را تشكيل مى‏دهند كه هيچ يك از اين قدرت‏ها مثل آن قدرت نيست براى اينكه يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بى‏ايمان است، غير صد ميليارد جمعيت بى‏ايمان است. شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمى در ايران و هيچ وسايل نداشت، لكن ايمان داشت چه معجزه‏اى در دنيا ايجاد كرده و دنيا الان چطور تحت تأثير ايران واقع شده است. بنابراين ما بايد توجه بكنيم، شمايى كه دستگاه تبليغات در دستتان است، آنهايى كه مى‏خواهند صحبت كنند براى مردم، گروه‏هايى كه در خارج مى‏روند، بايد معرفى كنند اسلام را كه اسلام اين است و انشاءالله مورد قبول است.

انتخابات در انحصار هيچ كس نيست و مال همه مردم است
از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيه انتخابات است. همانطورى كه مكرر من عرض كرده‏ام و سايرين هم گفته‏اند انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‏هاست انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براى تحصيل سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيده‏ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته‏اند گفته‏اند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است تا حالا مى‏گفتند كه مجتهدين در سياست نبايد

صحيفه نور ج 18 صفحه 246

دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خورده‏اند حالا عكسش را دارند مى‏گويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مى‏گويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين كند انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين مى‏كند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى‏شان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است. اين اينطور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئه‏اى است كه مى‏خواهند همانطورى كه در صدها سال توطئه اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الان هم گرفتار ضررهاى او هستيم، حالا ديدند اين شكست خورد، يك نقشه ديگر كشيدند و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهى‏ها بدانند اين را كه همانطورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق ما بين دانشگاهى و دانشجو و مثلاً مدرسه‏اى و اينها نيست، همه‏شان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبى را گفتند، اين يك توطئه‏اى است براى اينكه شما جوان‏ها را مأيوس كنند.

بيدار باشيد، توجه كنيد، اينها با توطئه‏هايشان مى‏خواهند كار را انجام بدهند، نمى‏توانند با دخالت نظامى كار بكنند، اينها مى‏خواهند با شيطنت هايشان كار خودشان را انجام بدهند. آنوقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند، اين مطلب شكست خورده، حالا مى‏گويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقى‏شان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پيرمرد ملا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران، براى اينكه آن يك عده از علما را كنار مى‏گذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مى‏شوند، اين تمام ملت را مى‏خواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مى‏خواهد مجتهد را داخل كند، اين مى‏خواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهى‏ها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مى‏كنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مى‏كند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنت‏هايى كه الان دارند مى‏كنند، به طورى كه به من گفته‏اند براى مأيوس كردن بعضى از جوان‏هاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيد و فعال وارد بشويد در انتخابات، مى‏خواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مى خواهيد ببينيد هر قشرى كه مى‏پسنديد حرف‏هاى آنها

صحيفه نور ج 18 صفحه 247

را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائما مشغول نقشه كشى هستند و دائما مشغول توطئه هستند براى اينكه اين سيلى‏اى كه از اسلام خورده‏اند اينها، به اين زودى جبران پذير نيست. اينها مى‏خواهند و مى‏دانند كه با زور نمى‏شود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مى‏گويند كه ما با زور و نظامى مى‏كنيم، اين بيخود مى‏گويد. خودشان هم مى‏فهمند كه بيخود مى گويد. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيه خود مردم، از ناحيه دانشگاه، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانه‏ها، از اين جاها مى‏خواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملت‏تان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرف‏ها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد و من اميدوارم كه انشاءالله همه موفق بشويد و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است.

صدام رفتنى است، نه امريكا مى‏تواند نگهش دارد و نه ديگران

و شما مى‏بينيد كه الان تبليغات در دنيا همه كارها را دارد انجام مى‏دهد. شما ملاحظه مى‏كنيد كه صدام آنطور بيچاره شده است، تبليغاتش آنطور است، تبليغات ديگران نسبت به او آنطور است. آن بيچاره آنطور مفلوك شده، دور افتاده به اين طرف و آن طرف قرض مى‏كند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مى‏كند كه بياييد ما را صلح بدهيد و دروغ هم مى‏گويد، نمى‏خواهد صلح بكند، مى‏خواهد اغفال كند، از آن طرف مستاصل شده، از آن طرف رسانه‏هاى گروهى همه جا مى‏گويند ايران اينجور گفت و عراق آنطور گفت. او را با آب و تاب نقل مى‏كنند، اين هم يك كلمه نقل مى‏كنند و اخيراً مى‏گويند كه خير، حالا ديگر كار به جاهاى مهم رسيده و ممكن است امريكا وارد بشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است. صدام رفتنى است و نه امريكا مى‏تواند نگهش دارد و نه ديگران. و من اميدوارم كه انشاءالله اين غده سرطانى در بلاد مسلمين و آن غده سرطانى در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجا حزب بعث است، انشاءالله خداوند ريشه اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ايران هم انشاءالله با قدرت به پيش بروند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 240

تاريخ: 22/11/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرمانده نماينده امام و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

الان حفظ اسلام به عهده همه ماست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متأسفانه عراق دچار آدمى شده است كه ديوانه است و صدام چون مى‏بيند در حال غرق شدن است مى‏خواهد همه را با خود غرق كند و مردم عراق را هم غرق كند و اين ديوانگى ديشب او با علم به اين بوده است كه بى‏جواب نمى‏ماند. متأسفانه دنيا هم از حقوق بشر صحبت مى‏كند، لكن عمل نيست.

امام امت درباره پاره‏اى از مشكلات سپاه نيز اشاره فرمودند: هر انسانى كه مشغول كارى مى‏شود البته مشكلات دارد و كسى كه بخواهد مشكلى در كارى نباشد بايد مثل مرده‏ها در قبرستان برود و يا منزوى باشد. اگر قرار باشد افراد متعهد كنار بروند، مسوول هستند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بسته‏اند بايد اگر همه هم رفتند، آنها بمانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد كه همانطور كه تا به حال عمل كرديد، بعد از اين هم عمل كنيد. الان حفظ اسلام به عهده همه ماست، آنهايى كه با اسلام و ايران مخالفند مى‏خواهند بين ارتش و سپاه و مردم و ديگران شكاف ايجاد كنند و ما نبايد غافل باشيم و بايد به خداوند تعالى اتكال كنيم، تا انشاءالله به پيش ببريم و پيش هم خواهيم برد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 248

تاريخ: 13/11/62

بيانات امام خمينى درجمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد دهه فجر انقلاب اسلامى

مسأله تبليغات از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس امور واقع است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از كارهاى چشمگيرى كه در اين نهاد شده است تقدير و تشكر كنم و توفيق آقايان را بيشتر از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. مهم اين است كه در اينطور مسائل چون مسائلى است كه مربوط به اسلام است، همه مردم شركت دارند، امروز كارهايى كه در ايران مى‏شود، كارهايى كه مربوط به جمهورى اسلامى است، از باب اينكه مردم از خودشان مى دانند و جدا نمى‏دانند هيچ نهادى را از خودشان، از اين جهت فعالند در كارها و ما بايد هرچه بيشتر مردم را حفظ كنيم و مردم بايد هر چه بيشتر در صحنه حاضر باشند. ما الان در بين راه هستيم. يعنى آن چيزى را كه اسلام از آحاد ما خواسته است و او اينكه اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم به همه جا آن را، ما الان در اول راه هستيم كه بايد اين كار را انجام بدهيم. مسأله تبليغات يكى از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس بيشتر از امور واقع بشود و ملاحظه مى‏كنيد كه دنيا تمام تبليغاتشان به ضد ماست، تقريباً بايد اينطور گفت آنهايى كه به ضد ما نيستند ساكت‏اند والا تمام راديوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتى كه در خارج واقع مى‏شود همه را ملاحظه كرديد كه به ضد جمهورى اسلامى است. يعنى به ضد اسلام است و چون اسلام را آنها نمى‏خواهند و ايران را مى‏بينند كه در صدد اين است كه اسلام را معرفى كند به عالم و اگر معرفى بشود به عالم قبول خواهند كرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد. از اين جهت با ايران مخالفت مى‏كنند، نه اينكه ايران به اينكه يك جمعيتى در ايران هستند، يا يك انسان‏هايى در ايران هستند، با ايران به اينكه عنوان اسلامى پيدا كرده است. والا اين ايران بوده زمان محمدرضا، زمان ديگر با آن مخالفت نداشتند، بلكه موافقت هم داشتند. براى اينكه آن ايران، ايرانى بود كه در دست آنها بود و درخواست آنها بود، اما ايرانى كه در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد، آنها اين ايران را نمى‏خواهند و به عنوان ايران، اسلام را دارند مى‏كوبند و ما بايد هر چه بيشتر مسأله تبليغاتمان را خصوصاً در خارج بايد دولت و بايد ملت هرچه بيشتر تبليغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبليغاتى كه الان در دنيا هست.

شما مى‏بينيد در همين دهه فجر و در 22 بهمن كه آن جمعيت عجيب و غريب در صحنه بود، قبلش بعضى از اين ايرانى‏هايى كه بيرون رفتند، فراركردند، اينها يك شيوه خاصى

صحيفه نور ج 18 صفحه 249

دارند، مى‏گويند كه مردم بيرون نياييد. دنبال او هر چه بيرون آمده باشد آنها كار ندارند. بعد مى گويند كه ديديد هيچ كس بيرون نيامد. وضع‏شان اينطورى شده. يكجور شكست خوردگى مفتضحانه‏اى هست كه مبتذل شده است. يك كلمه، خوب، بيرون نيايد، كه معلوم نمى‏شود كى بيرون آمده، كى نيامده. بيرون آمده‏ها معلوم مى شود، بيرون نيامده. ها اينها يكدفعه نمى‏گويند بابا بيرون بياييد شما هم يك طرف شهر باشيد تا ببينيم چى‏اند، آنها كه بيرون مى‏آيند كى‏اند . از آن طرف مى گويند همه ايران با ما هستند از آن طرف مى‏گويند اگر بخواهند بيايند بيرون آنها را چه خواهند كرد. خوب، اگر همه ايران با شما هستند، چطور چه خواهند كرد؟ 22 بهمن كه به اين وضع بوده نه در رسانه هاى گروهى خارج يك چيزى گفتند كه قابل ذكر باشد و نه - در - كسانى كه درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت مى كنند. 22 بهمن را به حسب آنطورى كه همه گزارش داده‏اند، خوب ما صحنه‏هايش را مى‏بينيم يك چيز چشمگيرى بود، خيلى زياد بود. بعضى‏ها مى‏گفتند كه اين تقريبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقت‏ها بوده است. ولى معذلك در دنيا منعكس نشد و اينطور شد. وضع جنگ را ببينيد. امروز وضع جنگ اينطور است كه در هر صحنه‏اى كه وارد مى‏شوند. اينها و ارتش اسلام وارد مى‏شود، سپاه پاسداران، بسيج، وارد مى‏شوند پيشروى مى‏كنند، اسير مى‏گيرند. در همين آخر دو هزار مى‏گويند، دو هزار نفر اسير گرفتند هيچ صحبتى نيست. اما از آن ور يك چيز تلويزيونى درست مى‏كنند، حالاالبته آنها اهل فن‏اند مى‏توانند درست بكنند. آنوقت پريشب بود يا ديشب بود مى‏گفت كه در تلويزيون كجا كه در لندن درست شده است و نمايش داده شده است و در فلان جايى از اين خليج مثل اينكه بود آنجا نمايش داده شده است، فهمانده‏اند به مردم كه چقدر ايرانى‏ها كشته شده‏اند تمام لاشه‏هاى اينها افتاده است در بيانان‏ها و عراقى‏ها با شادى دارند دور و بر آنها مى‏گردند اين عراقى‏هاى بيچاره‏اى كه گرفتار شدند خودشان، اين ارتش عراقى كه بيچاره شده است، هر وقت چهارتا پاسدارها را مى‏بينند، فرار مى‏كنند همه‏شان، آنوقت يك همچو چيزى نمايش مى‏دهند وضع دنيا اينطورى شده در تبليغات. تبليغات وضعش بر اين شده است كه هر چه بتواند بر خلاف اسلام، بر خلاف ايران به عنوان اينكه اين يك جمهورى اسلامى هست و اسلام را مى‏خواهد، دارند تبليغ مى‏كنند از هر طرف. جنگ با اين اهميتى كه هست الان پيشروى دارد مى‏كند و اينطور پيشروى كرده و همه را بيرون كرده‏اند تقريباً، تقريباً از ايران بيرون كردند و الان دارند پيشروى مى‏كنند. وقتى كه راديوها مى‏گويند، آنجايى كه خيلى خوب مى‏گويند، مى‏گويند بعضى ايرانى‏ها اينجور مى‏گويند، عراقى‏ها اينجورى مى‏گويند، اما معلوم نيست چه جورى است. آنوقتى كه زياد سيلى خوردند از آن ور مى‏افتند مى‏گويند كه عراقى‏ها پيش بردند، جلو آوردند، راندند ايرانى‏ها را. انداختند به دريا، آنها نتوانستند شنا كنند رد بشوند، انداختند به آن - چيزها - آب‏ها و آنها بيچاره‏ها همه خفه شدند و مردند. اسير گرفتند، اسيرهاى بچه هشت ساله، اين ايران بچه‏هاى هشت ساله را مى فرستند به جنگ. وضع تبليغات اينطور شده. ما تبليغاتمان هر چه هم زياد بشود البته به پاى آنها نمى رسد. خوب همه رسانه‏هاى گروهى دست آنهاست. اما ما بايد تبليغ كنيم‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 250

الحمدالله خوب در صحنه هستند مردم، لكن بايد باقى بمانند در صحنه

ما بايد بگوء يم به مردم. و من اميدوارم كه موفق بشوند آنهايى كه تبليغ مى خواهند بكنند و آنهايى كه در خارج مى روند و آنهايى كه در راديو و تلويزيون صحبت مى‏كنند - اين - معلوم بشود كه وضع چه جورى هست، آنها چه وضعى دارند و ما چه وضعى داريم و آنها چه مى‏گويند و ما چه مى گوئيم. اينها اسلام را يك جورى معرفى دارند مى‏كنند كه اسلام جنگ مى‏خواهد بكند. با اينكه اسلام هيچ وقت جنگ نخواسته يعنى ما نخواستيم جنگ بكنيم، آنها جنگ را آوردند براى ما، ما دفاع مى كنيم. الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهيم به صدام، اگر اين دو ماه مهلت پيدا بكند دوباره تجهيزش مى‏كنند، مجهزش مى‏كنند و دوباره يك جاى ديگر حمله مى كند. يك همچو حيوانى را كه نمى‏شود كه ما رهايش كنيم كه سرخود هر كارى مى‏خواهد بكند. اين تا خفه نشود، اين منطقه درست نخواهد شد و آنهايى كه به اين كمك مى‏كنند نمى‏فهمند، متوجه نيستند. امريكا اينها را بازى مى‏دهد، اينها را آلت دست قرار داده. همانطورى كه صدام مبتلا شده است. با اينكه عراق طرف نسبت نيست قدرتش با ديگر جاهايى كه الان در خليج و اينها هستند، همانطور كه اينها مبتلا شدند، امريكا مى‏خواهد اينها را مبتلا كند، ديگران را هم مى‏خواهد مبتلا كند بايد اينها بفهمند كه تكليف‏شان چى هست با اسلام تكليف‏شان چى هست، با ايران تكليف‏شان چى است.

آنها بعد مى‏خواهند زندگى كنند، بعد كه صدام رفت اينها مى‏خواهند زندگى كنند. ما ميل داريم كه اينها زندگى‏شان زندگى صحيح باشد. ما هميشه ميل داريم كه در منطقه كه هستيم اسباب آسايش مردم بشويم نه اينكه اسباب گرفتارى مردم بشويم. نمى‏گذارند ما كار خودمان را انجام بدهيم اگر يك سال مهلت به ايران بدهند، آنوقت مى‏فهمند كه هم منطقه خوب خواهد شد، هم دست قدرت‏ها بريده خواهد شد، هم هر منطقه‏اى در محل خودش براى خودش زندگى مرفه خواهد پيدا كرد. لكن خوب امريكا نمى‏گذارد، از آن ور از اين ور هر طور دلش بخواهد مى‏كند. و من اميدوارم انشاء الله كه دست همه كوتاه بشود و شما هم موفق بشويد. به خدمت مال خودتان است الان ايران، دست همه كوتاه شده، خودتان بايد درستش كنيد. الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم، خوبند خيلى، بسيار خوبند، لكن بايد باقى بمانند در صحنه، اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه داشته باشند، يعنى آدم باشند. ما را آدم حساب نمى‏كردند قبلا. ما را مثل - يك - ساير چيزها حساب مى‏كردند. كه يك كالايى بوديم دست آنها كه برايمان مى‏فروخت اين به آن مى‏فروخت، آن به آن مى‏فروخت و چه مى‏كرد، ما اينطورى بوديم. حالا بحمدالله خودمان هستيم، براى خودمان هست و اميدوارم انشاء الله كه موفق بشوند به اينكه خدمت كنند به اسلام، خدمت بكنند به ايران.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 257

تاريخ: 16/12/62

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست وروحانيون بنيادهاى مسكن انقلاب اسلامى سرار كشور

بسم الله الرحمن الرحيم

اميدوارم با كوشش شما و تمامى افراد اين بنياد، مردم محروم و مستضعف ما كه در طول تاريخ اسير خان‏ها و سرمايه دارها بودند، داراى مسكن شوند. لازم است دولت اسلامى هم كمك‏هاى لازم را به شما بنمايد. انشاء الله مردم ما كه هميشه به استضعاف كشيده شده بودند با تلاش و كوشش داراى همه چيز گردند. خدمت شما تنها به يك نسل نيست، بلكه از خدمات شما نسل‏هاى آينده هم استفاده مى‏كنند . سعى كنيد محرومين را هميشه در نظر داشته باشيد و هر كارى كه مى‏كنيد، خدا را در نظر بگيريد. انشاء الله موفق و مؤيد گرديد


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 258

تاريخ :20/12/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و قاء م مقام وزارت ارشاد اسلامى و نمايندگان فرهنگى اين وزارتخانه در خارج از كشور

اميدوارم شما بتوانيد چهره اسلام را آنگونه كه هست نشان دهيد

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز دولت‏ها مى‏خواهند ايران را به صورت زننده‏اى به دنيا معرفى كنند. رسانه‏هاى گروهى و سازمان‏هاى آنچنانى وقتى پيروزى ايران و اسلام را مى‏بينند و يا وقتى مى‏فهمند كه عراق آنهمه ظلم به ما كرده است، به دروغ مسأله نقض حقوق بشر در ايران را عنوان مى‏كنند و ادعا ميكنند كه بهايى‏ها در ايران هيچ آزادى ندارند و آنها به خاطر بهاء يگرى زندانند. حتى مى‏گويند زنان آبستن را در خيابان‏ها مى‏كشند. آنها هر چه مى‏خواهند بگويند، ولى شما بدانيد مردم محروم دنيا يعنى آنهائى كه وابسته به دولت‏ها نيستند با ما هستند و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهره‏اش را به همه نشان مى‏دهد. ما هم بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم.

اميدوارم همه خصوصاً وزارت ارشاد بيشتر ازديگران زحمت بكشند تا همه را ارشاد نمايند. انشاء الله موفق شويد تا به اين كشورى كه از حيث فرهنگى هم عقب افتاده بود و هيچ كس در سابق براى اصلاح و ارشاد كارى انجام نمى داد، خدمت كنيد


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 259

تاريخ :30/12/62

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم

از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه به بركت حضرت ولى امر سلام الله عليه كه اين كشور، كشور اوست، اين سال جديد را بر همه مسلمين جهان خصوصاً بر ملت عزيز مبارك كند. مبارك باد اين پيروزى بزرگ اسلام بر كفر و مبارك باد اين جهاد بزرگ مجاهدين ما در راه اسلام. انشاء الله اين روز عيد مبارك باشد بر همه و اميد است كه خداى تبارك و تعالى با عنايت خاص خودشان اين ملت را همانطورى كه تاكنون به پيروزى رسيده است به پيروزى بيشتر برساند و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شهدايى كه در اين پيروزى جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل كند و به همه ملت ما خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحين و معلولين ما و به مفقودين و به خانواده‏هاى همه اينها، به همه مجاهدين از هر طريقى كه هستند، از هر قشرى كه هستند انشاء الله اين عيد مبارك باشد و در سايه عنايات حق تعالى و در سايه عنايات حضرت ولى امر سلام الله عليه و روحى فداه، اين ملت آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى از او خواسته است به او برساند و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كند. اين عيد و اين روز جديد طليعه‏اى است انشاء الله بر اينكه اين ملت به آن خواستى كه دارد، به آن خواستى كه آن خواست، خواست خداى تبارك و تعالى است به زودى برسد و همانطورى كه تاكنون با قدرت به پيش رفته است و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كرده است، باز هم با همين قدرت به پيش برود و كشور خودش را نگه دارد. و اميدوارم كه اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمين جهان افراشته كند و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلام كوتاه كند و اين ملت را توفيق بدهد كه در راه رضاى او صرف بشود و در راه رضاى او عمل كند. البته عيدهايى كه اسلام تأسيس فرموده است برداشت‏هاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مى‏كنند با آن بسيار مختلف است. آن برداشتى كه اهل معرفت از عيد مى‏كنند، با آن برداشتى كه ديگران مى‏كنند بسيار مختلف است. آنها بعد از اينكه در ماه مبارك رمضان آن رياضت‏ها را مى‏كشند و كشيدند روز عيد روز لقاى آنهاست، لقاء الله است آن روز براى آنها. الغيرك من الظهور ماليس آنها همه چيز را از او مى‏دانند و آن روز را عيد مى‏كنند براى اينكه بعد از رياضت يوم ورود است به حضرت و عيد قربان را بعد از اينكه تمام عزيزان خودشان را از دست دادند مهيا براى ملاقات مى‏شوند، آن هم ملاقات است بعد از اينكه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 260

نفس خودشان را كشتند و هرچه عزيز است در راه خدا از آن گذشتند، آنوقت است كه روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتى كه مسلمين با هم مى‏كنند مهيا مى‏شوند اهل معرفت براى لقاء الله. پس برداشت آنها از عيد غير برداشت ماست و ما هم اميدواريم كه به تبع اولياء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسيم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.

و اميدواريم كه ملت ما همانطورى كه جوانان ما تحول پيدا كردند و راه صد ساله را با يك شب پيمودند اين تحول نصيب ملت ما همه بشود. بحمدالله نسيمى از اين مسائل در اين كشور وزيده است و لهذا پيروزى هائى كه ما داريم پيروزى‏هايى نيست كه مال يك ملت 40 ميليونى كه داراى هيچ نيست باشد، اينها پيروزى‏اى است كه اسلام براى ما آورده است، خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است. هر كس از شرق و غرب هر چه مى‏خواهد بگويد، ما راه خودمان را داريم مى‏رويم و اميدواريم كه اين راه را به آخر برسانيم، آنها البته از باب اينكه ناراحت هستند از اينكه دست شان از منافع خودشان در اين كشور كوتاه شده است و خوف اين را دارند كه از كشورهاى ديگر هم كوتاه بشود، اين است كه توطئه‏هاى خودشان را مى‏كنند و خواهند كرد بعد از اين و خداى تبارك و تعالى هم اين توطئه‏ها را خنثى خواهد كرد انشاء الله.

و من اميدوارم كه به يمن بركات حضرت صاحب سلام الله عليه و روحى فداه اين كشور، كشور پيشرفته‏اى بشود از حيث اخلاق، از حيث ديانت، از حيث معنويات و از حيث همه چيزها، ماديات و همه چيز. و بحمدالله ما هر روزى را كه مى‏گذرانيم از روز سابق براى ما بهتر است و من اميدوارم كه اين سال بهتر از همه سال‏ها باشد و خداوند همه را توفيق بدهد كه قدر نعمت‏هاى خدا را بدانند و بدانند كه همه چيز از اوست. اگر همه چيز را از او دانستند ديگر در هيچ چيز ناراحت

نمى‏شوند. ناراحتى‏ها براى اين است كه انسان از خودش مى‏بيند. ما در فقدان عزيزانمان كه ناراحت مى‏شويم براى اينكه اينها را از خودمان مى‏دانيم. اگر ما همه را از خدا بدانيم و ببينيم كه اينها نعمتى هست كه خدا داده، نعمتى هست كه خدا مى‏برد پيش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اينها را ما واقعاً در قلب مان ادراك بكنيم عيد مى‏شود براى كسانى كه شهيد دارند، عيد مى‏شود براى كسانى كه مجروح شدند، عيد مى‏شود براى كسانى كه در راه خدا عزيزان خودشان را از دست دادند، براى اينكه اين عزيزان، عزيزان خدا هستند، اينها همه از او هستند. و من اميدوارم كه اين حس و اين ايمان در ما پيدا بشود و تقويت بشود. اميدوارم كه اين مسلمين به خود بيايند. شما مى‏بينيد كه در حالى كه صدام آن كار را كرد، آن جرم را مرتكب شد، ما را محكوم كردند به جاى اينكه اينها بنشينند با هم و بگويند كسى كه روى مسلمين، روى ملت عرب، روى ملت غير عرب، روى فارس، روى همه چيزهاى شيميائى مى‏ريزد، بمب‏هاى شيميائى مى‏ريزد، اين محكوم است در دنيا، لكن مجامع دنيا يك كلمه مى‏گويند، باز هم مى‏گويند باز معلوم نيست كه مال آنجا باشد، معلوم نيست كه اينها آن باشد و ما را محكوم مى‏كنند در مقابلش در عين حالى كه سازمان بين المللى اين مسأله را تعقيب دارد مى‏كند، دنبالش بى‏فاصله ايران را براى نقض حقوق محكوم مى‏كند. اين توطئه است‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 261

براى پوشاندن او. يا بعدها نمى‏گويند يا اگر بگويند با اين توطئه مى‏خواهند روپوشى از آن بكنند، لكن ما متوسل هستيم به خداى تبارك و تعالى و اميدواريم كه اين سالى كه مى‏آيد يك سال پر بركتى براى اين كشور و براى مسلمان‏ها باشد و اميدواريم كه خداوند تبارك و تعالى ما را توفيق بدهد كه در خدمت او باشيم. وقتى در خدمت او هستيم از چيزى باك نداريم و اميدوارم كه اين سال باز مبارك باشد بر همه قشرهاى ملت و همه كسانى كه در زير سايه جمهورى اسلامى هستند و بر همه ملت‏هاى ضعيف.

والسلام علكيم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 262

تاريخ :19/1/63

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو مكتب اسلامى قم و مسجد جامع نارمك

در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد به مردها نشد

بسم الله الرحمن الرحيم

موجب تشكر است كه خواهران، بانوان محترم در اين مجلس آمدند تا من بعض چيزهايى كه بر خواهران ما، در دوره‏هاى سابق گذشت و آنچه كه نقش زن‏ها بود در طول تاريخ صد و چند ساله ايران، عرض كنم.

در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد، به مردها آن ظلم نشد. بانوانى كه مقيد بودند به اينكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است زى خودشان را قرار بدهند، در آن رژيم در زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. زمان رضاشاه كه من يادم است و خوب است كه شماها يادتان نيست، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصيف نيست. آن ظلمى كه بر اين قشر از ملت در آن دوران گذشت نمى‏شود بيان كرد. آن فشارى كه بر اينها وارد شد و آن مصيبت‏ها كه اينها تحمل كردند در زمان آن شاه فاسد نمى‏شود گفت كه چه اندازه بود. در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبديل شد به يك وضع ديگرى كه عمق جنايت زيادتر بوده از زمان او. او با قلدرى و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره كردن و دست به گيس‏هاى زن‏ها گرفتن و كشاندن و اينها گذراند و اين اساسا بر خلاف عفت زن‏ها قيام كرد، يعنى بر خلاف همه چيز ايران، يكى‏اش هم زن‏هاى ايران بودند كه اينها با يك وضع خاصى و با يك توطئه خاصى اينها را مى‏خواستند كه به فساد بكشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند و جز يك دسته‏اى كه جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، ساير خواهرها مقاومت كردند.

بنابراين اسلام كه در ايران زنده شد، آن خدمتى را كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازه‏اى است كه نمى‏توانيم ما توصيف كنيم. اگر نبود اين انقلاب و نبود اين تغيير و تحولى كه در ايران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثرى از اخلاق اسلامى در ايران نبود.

شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد

و بحمدالله اين مسئله حل شد و حالاطورى شده است كه خانم‏ها همدوش با ساير برادران در

صحيفه نور ج 18 صفحه 263

تحليل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء الله صنعت، فعاليت مى‏كنند. آنوقت مى‏گفتند كه نيمى از جمعيت ايران كه در پرده هستند ديگر كارى ازشان نمى‏آيد. نه اينكه مى‏خواستند كارى ازشان بيايد، براى اينكه مردها را هم آنها محروم كردند از كارهاى فعال، بلكه مى‏خواستند كه اينها را وارد كنند در جامعه به آن ترتيبى كه خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بكشند جامه را. و خداوند خواست كه موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد كه همانطورى كه برادران شما در حوزه‏ها مشغول تحصيل و تدريس و ساير كارهاى اسلامى هستند، شماها هم با آنها هستيد و اميدوارم فعالتر باشيد. و البته بايد شما توجه بكنيد و عكس عمل آن چيزى كه در رژيم سابق گذشت، شما عمل كنيد. آنها اخلاق اسلامى را مى‏خواستند ببرند و به جاى او اخلاق اروپايى بنشانند. شما عكس عمل او را كنيد كه بعضى از اين گول خورده‏هايى كه باز در ايران ممكن است پيدا بشوند، تحت تأثير شما واقع بشوند و آنها هم به طريقه شما عمل بكنند.

و اما نقش زن‏ها در جامعه آنقدرى كه من يادم است و آنقدرى كه تاريخ به ماگفته است، در چند نهضت كه در ايران واقع شد، نهضت تنباكو، نهضت مشروطه، قضيه 15 خرداد، نقش زن‏ها بالاتر از مردها اگر نبود، كمتر نبود. آنان در ميدان‏ها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در ميدان‏ها، مردها اگر قوتشان كم بود، زياد شد و اگر قوى بودند دوچندان شد. و آنچه كه خود شما شاهد بوديد در اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است، در اين انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود. يعنى شما هم خودتان فعاليت مى‏كرديد و هم مردها را به فعاليت مى‏كشانديد، بنابراين افتخارى كه شما ايجاد كرديد قابل تقدير فراوان است.

و شما بايد در همه صحنه‏ها و ميدان‏ها آنقدرى كه اسلام اجازه داده وارد باشيد. مثل انتخابات كه امروز عملى است كه بايد انجام بگيرد و صحبت روز است در ايران، خانم‏ها همانطورى كه مردها فعاليت مى‏كنند براى انتخابات، خانم‏ها هم بايد فعاليت بكنند براى اينكه فرقى ما بين شما و ديگران در سرنوشت تان نيست. سرنوشت ايران، سرنوشت همه است. يعنى آنقدرى كه اسلام خدمت به شما كرد، به مردها آنقدر خدمت نكرد. اسلام، شما را حفظ كرد و شما متقبالاً اسلام را حفظ بكنيد. حفظ اسلام به اين است كه اين انتخابات كه مى‏خواهد مجلس دوم را متحقق كند بدانيد كه انتخابات از امورى است كه در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد. و بالاترين نقش است و اين انتخابات است كه همه امور كشور را چه در داخل و چه در خارج بايد بگذارند.

ولهذا بايد شما خانم‏ها يك نقش بسيار فعال داشته باشيد كه خداى نخواسته مجلس يك مجلسى نشود كه به واسطه ورود بعض عناصر غيرصالح به تدريج كشانده بشود به طرف شرق يا به غرب و همان بشود كه در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما كه در زمان سابق مى‏گذشت.

زن‏ها هم بايد درفعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند

بحمدالله امروز مجلسى كه بپا بشود، اين مجلس اميدوارم كه بهتراز مجلس سابق باشد و

صحيفه نور ج 18 صفحه 264

بحمدالله خواهد شد. براى اينكه همه قشرها مشغول فعاليت هستند و كسانى كه بررسى كردند از اين مسائل ، امروز مى‏گويند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند، بايد همه شما در اين امر نظر داشته باشيد. در امور سياسى نظر داشته باشيد براى اينكه امور سياسى مخصوص يك طبقه نيست، همانطورى كه علم مخصوص يك طبقه نيست. همانطورى كه مردها بايد در امور سياسى دخالت كنند و جامعه خودشان را حفظ كنند، زن‏ها هم بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ كنند. زن‏ها هم بايد در فعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است، كه بحمدالله امروز در ايران جارى است.

اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود شوراى محترم نگهبان با كمال قدرت و استقلال عمل خواهد كرد

و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس بسيار خوبى باشد و مجلسى باشد كه با آزادى همه ملت شركت كنند و اعتناء به اينكه به ما بعدها خواهند گفت چه، نكنند براى اينكه آنهائى كه با ما دشمن‏اند، امروز در فعاليت هستند كه اين مجلس را لوث كنند. در خارج و داخل فعاليت هست و شما بايد آن فعاليت‏ها را با حضور خودتان، با اجتماع خودتان، با رفتن خودتان بر سر صندوق‏هاى انتخابات، آنها را همه را خنثى كنيد. و مجلس اگر باشد انشاء الله مجلس خوب باشد. با داشتن علما و قانون دان‏هاى، حقوقدان‏هاى نگهبان، شوراى نگهبان، ما آرام هست دلمان براى اينكه در مجلس انشاء الله مسائلى بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمين نخواهد گذشت و اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود، شوراى محترم نگهبان كه در اين دوره با كمال قدرت و استقلال عمل كرد، در دوره‏هاى ديگر هم همين طور باشد و اين ملت را و اين دولت را و اين كشور را به پيش ببرد. و اميدوارم كه جنگ هم به نفع ايران تمام بشود و دست و پا كردن‏هائى كه الان در تمام دنيا دارند دست و پا مى‏كنند براى اينكه صدام را حفظش كنند، نتوانند يك همچو امرى را انجام بدهند و اين جانى را نتوانند به جاى خودش حفظ كنند. و جنگ به خوبى انشاء الله تمام بشود. و همه شما و ما مشغول فعاليت براى اينكه از حيث معنويت و از حيث ماديت اين كشور را به پيش ببريم و انشاء الله اين كشور را به نحو شايسته اسلامى كنيم كه الگو بشود از براى تمام كشورهاى اسلامى. و شما مطلعيد كه اين عده‏اى كه آمدند براى رسيدگى به جنايت بزرگ صدام كه بشريت را تهديد مى‏كند، گزارش دادند، لكن آنهائى كه بايد محكوم كنند صدام را محكوم نكرده بودند و بهتر اين بود كه اينها را نفرستند، كه مشت خودشان را در دنيا باز نكنند. آنهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما مستقل هستيم و ما حامى بشر هستيم، اينها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتى كه از شرق و غرب داشتند، نتوانستند به اسم عراق را محكوم كنند و به طور كلى گفتند كه موادشيميايى را هر كه استعمال كند، محكوم است. ديگر اين كى هست كه مواد شيميائى را محكوم مى كنند كه آنها محكوم ميكنند، را ديگر نتوانستند بگويند. بهتر اين بود كه اينها اقدام به اين عمل نكنند و ما خودمان بدون اينكه به اين جنايت‏ها دست‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 265

بزنيم. با مشت محكم انشاء الله صدام را و حزب بعث را به كنار مى‏زنيم و ملت عراق را آزاد مى‏كنيم از اين قيد و بندى كه اين مرد فاسق به آنها گذاشته است.

علم همراه تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند

من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما بانوان و خواهران را مى‏خواهم كه هم در علم كوشا باشيد و هم در عمل و هم در تهذيب اخلاق. همانطورى كه علم تنها فايده ندارد، تهذيب تنها كوركورانه فايده ندارد. علم و تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما بانوان را موفق كند و ساير خواهران كه در سطح ايران هستند و همين طور برادران را موفق كند، كه اين دو جناح را كه جناح علم و عمل باشد، توام با اخلاق اسلامى به پيش ببرد و اسلام در ايران پياده بشود به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 267

تاريخ :7/2/63

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام مهدى شاه آبادى‏

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انااليه راجعون

با كمال تأسف و تأثير شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقاى آقاشيخ مهدى شاه آبادى را به پيشگاه معظم حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبريك و تسليت عرض مى‏كنم . مبارك باد بر آن حضرت چنين فداكاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزيز كه با شهادت افتخارآميز خود ملت عظيم الشان ايران بويژه روحانيت عاليقدر را سرافراز مى‏نمايند.

اين شهيد عزيز علاوه بر آنكه خود مجاهدى شريف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همين راه به لقاء الله پيوست، فرزند برومند شيخ بزرگوار ما بود كه حقا حق حيات روحانى به اينجانب داشت كه با دست و زبان از عهده شكرش بر نمى‏آيم. و از خداوند متعال براى اين شهيد سعيد و ساير شهداى در راه اسلام، رحمت در جوار خود و براى فاميل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادى دامت افاضاتهم صبر و اجر عظيم خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 273

تاريخ: 22/2/63

پيام امام خمينى به نمايندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم

مجلس شوراى اسلامى كه در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است، از ويژگى‏هاى خاص برخوردار است كه مهمترين آنها اسلامى - ملى بودن آن است. اسلامى است كه تمام تلاشش در راه تصويب قوانين غيرمخالف با احكام مقدس اسلام است خصوصا با برخوردارى از شوراى محترم نگهبان. و ملى است كه از متن ملت جوشيده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن كوتاه است. امروز مجلس خانه واقعى ملت است و برخلاف دوران طاغوت بخصوص رژيم ستمگر پهلوى بر آراء توده متعهد به اسلام و اصيل و زحمتكش و محروم استوار است و دست ناپاك دولتمردان و قدرتمندان و خانان و غرب و شرق‏زدگان از آن كوتاه است.

امروز دولت مورد اعتماد مجلس حقاً دولت مستضعفان كه وارثان روى زمين‏اند مى‏باشد. خداوند متعال نعمت بزرگ اسلام و استقلال و آزادى را بر ملت ستمديده ايران مستدام فرمايد و ساير ملل تحت ستم را از بند ستمگران نجات دهد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 268

تاريخ: 9/2/63

بيانات امام خمينى در سالروز بعثت رسول اكرم (ص) در جمع رئيس جمهور، اعضاى هيأت دولت، رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و مسؤولين لشكرى و كشورى

امروز هم ما مبتلاى به اين هستيم كه با اسم اسلام مى‏خواهند نگذارند اسلام محقق بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد سعيد را به همه حضار و به همه مسلمان‏هاى عالم و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم.

مسائلى كه در اطراف بعثت و بعدهاى مختلفى كه اين پديده دارد، امكان ندارد كه ما حتى آن مقدار ضعيفى كه فهميديم، بتوانيم در اين مجالس بيان كنيم. اصل بعثت چى هست؟ نزول وحى يعنى چه؟ كيفيت نزول وحى چى هست؟ اينها از امورى است كه سربسته و دربسته باقى مى‏ماند. آنچه كه ما از بعثت مى‏توانيم بفهميم بركاتى است كه از اين پديده حاصل شده است و مع‏الاسف براى خاطر گرفتارى‏هايى كه در زمان خود رسول اكرم بود، در مدينه آنهمه گرفتارى‏ها كه نتوانست پيغمبر در آنجا آنطور كه بخواهد عمل بكند و در مدينه آنهمه جنگ كه از اول ورود ايشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد كه يك حكومتى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند و نه آن معارفى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند به بشر، بعد قرآن آمد و قرآن همه چيز است، اما بيانات خود ايشان براى ابتلائاتى كه داشتند نشد و آن حكومتى كه دلخواه خود ايشان هم بود نشد و حتى در حجاز هم نتوانستند براى خاطر آن مخالفت‏هايى كه مى‏شد انجام دهند و پس از ايشان هم حضرت امير سلام الله عليه ابتلائشان بيشتر از ايشان بود و ما بايد اين تاسف را به گور ببريم كه نگذاشتند آنطورى كه حضرت امير مى‏خواست حكومت تشكيل بدهد. جنگ‏هايى كه در داخل پيش آوردند آنهايى كه مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ايشان معارضه كردند و با اسم اسلام، اسلام را كوبيدند و با اسم قرآن كريم ايشان را از مقصد باز داشتند، اگر آن حيله‏اى كه معاويه و عمر و عاص به كار برده بودند، آنهايى كه از طبقه مقدسين به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از اين كه حضرت امير بشكند آن حيله را و آن حيله شكسته مى‏شد، سرنوشت اسلام غير از اين بود كه حالا هست، نه غير از آن بود كه بعدها بود. شايد قضاياى امام حسن سلام الله عليه و آن ابتلائاتى كه او پيدا كرد و قضيه كربلا پيش نمى‏آمد و جرم گناه همه اين امور به گردن آن مقدسين نهروان بود كه لعنت خدا از ابد تا... با آنها باشد. اگر آن روز در خود زمان

صحيفه نور ج 18 صفحه 269

پيغمبر ابتلائات گذاشته شده بود، مى‏گذاشت ايشان آن حكومتى كه مى‏خواهد و آن وضعى كه مى‏خواست پيش بياورد پيش مى‏آمد باز هم اين مسائل پيش نمى‏آمد، لكن نگذاشتند، يك دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند و يك دسته احمق هم كه در اطراف ايشان بودند باز به اسم قرآن دست ايشان را بستند، دست اميرالمؤمنين را. و اين يك تأسفى است كه براى مسلمين تا ابد بايد باشد. اگر از اول آن نحوى كه مى‏خواست ايشان، تحقق پيدا كرده بود و دنبال او هم حضرت امير آن نحوى كه مى‏خواست عمل شده بود اين گرفتارى‏ها پيش نمى‏آمد لكن تقديرات الهى اينطور بود و ما بخواهيم مسائل آنجا را بگوئيم، از مسائل روز خودمان كه شبيه همان مسائل است باز مى‏مانيم. ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستيم. همان مسائلى كه آنها مبتلا به آن بودند با وضع ديگرى هستيم. دامنه‏اش، منتها توسعه‏اش براى خاطر وضع دنيا عوض شده و بيشتر شده است. آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه مبتلا بودند به يك نحو محدودى و نگذاشتند صداى آنها برسد و همان مقدار كه رسيد مى‏بينيد كه نورانيتش عالم را گرفته است، امروز با يك وضع بسيار توسعه‏دارى اسلام مبتلا به آن هست. آنها نگذاشتند كه يك حكومت اسلامى تحقق پيدا بكند، با اسم اسلام. امروز هم ما مبتلاى به همين معنا هستيم كه با اسم اسلام مى‏خواهند نگذارند كه حكومت اسلام محقق بشود يك دسته غيرمتوجه و جاهل و يك دسته عالم متهتك. پيغمبر اكرم فرمود كه، منقول از ايشان است كه دو طايفه كمر من را شكستند: آن عالم‏هائى كه متهتك هستند و آن جاهل‏هايى كه متنسك هستند. و من نمى‏دانم اسلام از كدام طايفه بيشتر صدمه ديده است، آيا از عالم متهتك يا جاهل متنسك. در هر صورت از هر دو طايفه صدمه ديده است اسلام. و اين هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتى در زمان حضور حضرت ولى امر كه در بعضى روايات هست كه علما تكفيرش مى‏كنند. اين ابتلايى است كه در دنيا هست. شيطان هم از اول به خدا عرض كرد يا - عرض كنم - تهديد كرد خدا را كه من تا آخر نمى‏گذارم كار انجام بگيرد و خيلى هم موفق است. ما بايد توجه بكنيم به اينكه مسائلى كه خودمان داريم چى هست.

بايد ايران بداند كه دست‏هايى در كار است تا حتى بين خانه‏ها اختلاف بيندازد

ما گمان نكنيم كه دست‏هاى قدرت‏هاى بزرگ قطع شده است از اينجا. ملت ايران بايد توجه كنند به اينكه توطئه‏ها هست الان. شما ملاحظه بفرماييد كه در همين انتخاباتى كه با آن خوبى و آزادى انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند و اميد است كه در دوره دوم هم در آن بعد هم كه بايد انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و اين تكليف الهى را به آن عمل كنند، الان دست‏هايى از داخل و خارج هست كه بين آقايانى كه در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بيندازند. شما گمان نكنيد كه خارجى‏ها و اذناب آنها در اين كشور كودتا مى‏كنند، نمى‏كنند چون نمى‏توانند. كشورى كه همه‏اش مهياست براى شهادت، نمى‏توانند كه آنها در اينجا وارد بشوند لكن از داخل ما را مى‏پوسانند. يكى از مواردى كه الان انگشت آنها در كار است و با جديت دارند توطئه مى‏كنند اين است كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 270

دودستگى بيندازند بين اشخاصى كه در انتخابات بردند يا به اصطلاح باختند. با اين تعبير زشت برد و باخت، شكست و پيروزى، با اين تعبيرهاى زشت مى‏خواهند بين ملت ما اختلاف بيندازند. انتخاباتى كه بايد همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحيح به آخر برسانند و بايد وحدت زيادتر بشود از اول، من مى‏ترسم كه خداى نخواسته موجب اختلاف بشود. و اين از مكايد شيطان است به دست شياطين. اگر براى خدا كسى كار بكند خودش را انتخاب كرده است كه خدمت كند به اسلام و مسلمين اگر چنانچه پيروز بشود پيروزى نبايد بگويد، براى اينكه يك خدمتى است به عهده‏اش آمده است و گرفتارى اين خدمت بسيار شديد است و اگر چنانچه در اين دوره او كنار رفته است خيال نكند كه كنار رفته است و اين عيبى است. قضيه برد و باخت نيست، قضيه خدمت است در اين پست يا در آن پست. بايد ايران بداند كه دست‏هايى الان در كار است كه حتى بين خانه‏ها اختلاف بيندازد. در يك خانه بين افراد اختلاف بيندازد. ما بايد از تاريخ عبرت ببريم و اين تاريخ در زمان مشروطه اينطور بود. در زمان مشروطه آنهايى كه مى‏خواستند ايران را نگذارند به يك سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند بين افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند حتى آنهايى كه آنوقت بودند مى‏گفتند كه در يك خانه بين برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود يك دست مستبد، يك دسته مشروطه. اين اختلاف موجب شد كه نتوانست مشروطه آنطورى كه علماى اسلام مى‏خواستند تحقق پيدا بكند بعد هم اين اختلافات موجب شد كه يك دسته از آن غربزده‏ها بريزند و به اسم مشروطه بگيرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر اين ملت تحميل كنند و ديديد كه چه شد امروز همان روز است اگر ملت بيدار نشود، اگر علماء اسلام بيدار نباشند، غفلت كنند، اگر چنانچه علماى قم، مدرسين قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانيت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانيون همه بلاد و مردم بيدار نشوند، الان دارند وضعى را، يعنى مى‏خواهند وضعى را كار كنند كه زمان مشروطه كردند و بدانيد گناهش به گردن همه ماست.

در تمام دنيا چنين انتخابات آزادى كه در ايران شده، نبوده است

مسأله كرسى مجلس در اسلام مطرح نيست، مساله رياست مطرح نيست، مسئله رياست جمهور مطرح نيست، مساله وزارت مطرح نيست، اگر كسى اينها را خيال كند مطرح هست اسلام را نشناخته است. شماها شيعه همان هستيد كه مى‏گويد كه من به اندازه اين كفش كهنه‏اى كه هيچ نمى‏ارزد امارت شما را به اندازه اين برايش ارزش قائل نيستم مگر اينكه حقى را ايجاد كند. شما كه مى‏خواهيد حق را ايجاد كنيد، شما كه مى‏خواهيد اسلام را به پيش ببريد، چه در مجلس پيش ببريد يا در مدرسه پيش ببريد يا در محافل ديگر. بايد پيش‏تان فرق نكند. بايد توجه كنيد به اينكه مبادا آن گرفتارى‏هاى آن زمان براى ما پيش بيايد، نمى‏آيد انشاء الله حالا فردا رسانه‏هاى گروهى نگويند كه معلوم شد ايران به هم خورده است و ديگر نخير نوبت ما رسيده است. خير آنها بايد آرزوهايشان را به گور ببرند. اينكه من عرض مى‏كنم، نه اينكه ما الان مبتلا به قضيه‏اى هستم، ما هميشه مى‏خواهيم جلوى فسادها را كه آنها

صحيفه نور ج 18 صفحه 271

مى‏خواهند ايجاد كنند جلويش را بگيريم. آنها گمان نكنند كه الان يك، ايران يك خبرى شده. ايران يك انتخاباتى آزاد كه در تمام دنيا يك همچو انتخابات آزادى نبوده است اينطور نيست كه كسى گمان كند كه حالا وقت اين شده است كه ما نتيجه بگيريم. نه اين وقت براى شما نخواهد آمد و نتيجه‏اى از اين مسائل دست شما نخواهد رسيد و چيزى نيست در كار. من تنبه مى‏دهم كه مبادا بشود والا مسأله نيست. در هر صورت من بايد تذكر بدهم به اينكه آقايانى كه در انتخابات دخالت كردند باز هم با كمال خلوص نيت دخالت بكنند و هرگز از اين معنا كه من نبردم و - او نبرده - او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستيد، دوستيد. اين دوست باشد در مجلس يا آن دوست باشد يا من باشم، اينها مطرح نبايد باشد پيش ملت ايران و مطرح نيست انشاء الله. من اميدوارم كه در اين دوره‏اى كه باز پيش مى‏آيد و بايد انتخابات بعد از چند روز ديگر با جديت آقايانى كه دست اندر كار هستند مثل وزير كشور و مثل شوراى نگهبان به زودى اين امر شروع بشود كه مجلس ما، ايران ما يك روز بدون مجلس نباشد و آقاى امامى مژده اين معنا را الان به من دادند كه نه همين طور خواهد شد. و من اميدوارم كه ملت ايران به همانطورى كه اين دفعه آمدند پاى صندوق‏ها دفعه ديگر هم بيايند و آراء خودشان را در صندوق‏ها بريزند و قدر اين آزادى را بدانند كه تحت تأثير هيچ كس نبودند و احدى در سرتاسر ايران الزام نكرده است كسى را كه رأى به اين بده يا به او بده. الزام به راى دادن هم نكرده است لكن تكليف شرعى گفته است.

از همه ملت تقاضا مى‏كنم مبادا تحت تأثير عناصر اختلاف‏انگيز واقع بشوند

ما اگر مى‏گوئيم، تكليف شرعى مى‏گوئيم و الا نه اين است كه ما الزامشان بكنيم. اين مكلفند شرعا به اينكه حفظ بكنند جمهورى اسلامى را و حفظ به اين است كه در صحنه باشند و حفظ به اين است كه اختلافات نداشته باشند و حفظ به اين است كه مبادا آن كسى كه فرض كنيد كه برده است به اصطلاح برود به رخ او بكشد، آن كسى كه نبرده است خيال كند كه يك چيزى از دستش رفته است. اين حرف‏ها نيست در كار. چيزى نيست اصلش. اسلام است، اسلام در دست همه شماست شما مى‏خواستيد آنجا خدمت بكنيد نشد حالا در جاى ديگر خدمت مى‏كنيد. مى‏خواستيد در مجلس خدمت كنيد نشد حالا در دولت خدمت مى‏كنيد، حالا در پست‏هاى ديگر خدمت مى‏كنيد، حالا در مدرسه خدمت مى‏كنيد، حالا مشغول به چيز مى‏شويد. من اين امر را كه عرض مى‏كنم از همه ملت تقاضا مى‏كنم كه مبادا تحت تاثير اين عناصرى كه الان در كار هستند و مى‏خواهند القاء اختلاف بكنند، تحت تاثير اينها واقع بشويد و همه برادر هم هستيد و برادروار با هم باشيد و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتى شده يا فرضا تقلبى شده است، خوب، مواردى هست كه رسيدگى مى‏شود و شوراى نگهبان هم يا ابطال مى‏كند يا فرض كنيد بعضى صندوق‏ها را يا اصل انتخابات را. يك مسأله عادى است كه در همه جا هست و اين امر مهمى نيست.

صحيفه نور ج 18 صفحه 272

ما دنبال اين باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم

من اميدوارم كه آقايان با كمال اخلاص اين دفعه هم وارد بشوند و آراء خودشان را بريزند و اين مبعثى كه نورش به همه عالم رسيده است در صورتى كه نتوانستند آنطورى كه مى‏خواستند بشود ما دنبالش باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم و نگذاريم كه خداى نخواسته آن زحمتى كه تا حالا در ايران كشيده شده است و بحمدالله به قدرت خودش رسيده است ايران و الان در همه دنيا مطرح است و تنها چيزى كه مطرح است الان بيشتر در همه جا همين معناست و اين هم براى اين است كه اينها مى‏ترسند كه مبادا اسلام تحقق پيدا بكند و آرزوهاى خودشان از بين برود. لابد شما مى‏بينيد كه الان صلح‏طلب‏ها دور هم جمع شدند آمريكا رفته چين و با هم شعر مى‏خوانند، اين براى او شعر مى‏خواند، او براى او شعر مى‏خواند و همه هم دم از صلح مى‏زنند و دم از صفا و ما مى‏خواهيم جوانان‏مان در صفا و در صلح و در آرامش زندگى كنند وضع دنيا اين شده است كه آنها آنطور آرامش را در دنيا مى‏خواهند و ما هم كه واقعا مى‏خواهيم اينطور، نمى‏گذارند آنها. پس ما بايد خودمان توجه كنيم به مسائل. ما دنبال اين باشيم كه خودمان ملت را حفظ كنيم و انشاء الله همانطورى كه ايران را نجات داديم از شر شاهنشاهى، عراق را هم نجات بدهيم از دست اين حزب بعث فاسد. خداوند انشاء الله همه شما را توفيق عنايت كند. و به همه ما توفيق خدمت عنايت كند. و خدا انشاء الله پشتيبان همه شما باشد و ملت ايران و عراق را پيروز كند. والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 274

تاريخ سخنرانى: 23/2/63

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات‏

دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند

بسم الله الرحمن الرحيم

قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راه‏هاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمان‏هاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكته‏اى آقايان را توجه مى‏دهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيت‏ها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده‏ترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوت‏هاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوت‏هاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مى‏شود گفت كه بى‏استثنا دعوت‏هاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مى‏كنيم كه در زمان‏هائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنى‏اميه و بنى‏العباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مى‏رساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مى‏كنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنى‏اش اين نبوده است كه مردم توى خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت

صحيفه نور ج 18 صفحه 275

كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مى‏كنيد اينطور نبودند.

پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مى‏آورد و خلوت‏ها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مى‏گفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مى‏كرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مى‏كرد براى مقاومت. تمام ادعيه‏اى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مى‏شود. مع‏الاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنى‏العباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مى‏بينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكت‏دارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همه‏شان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مى‏ديدند كه با قدرت‏هاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مى‏ديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمى‏توانستند از قرآن بردارند، تعبير مى‏كردند، كج معنا مى‏كردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مى‏كردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مى‏توانستند، مى‏كردند. لكن يكى از آنهائى كه مى‏خواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مى‏دهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمى‏توانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مى‏كنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مى‏كنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مى‏فرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مى‏كنند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 276

آمريكا و شوروى ايران را مى‏كوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است

ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مى‏كوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مى‏كنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا، تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مى‏بينيد كه تصريح به اين هم مى‏كنند. و عمال آنها كه نمى‏توانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مى‏گويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمده‏ايد، از اطراف دنيا آمده‏ايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيره‏اى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دست‏هايشان بسته بود و نمى‏توانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيه‏شان مردم را دعوت مى‏كردند، دعا مى‏كردند، با دعا مردم را دعوت مى‏كردند و هر روزى كه فرصت مى‏كردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مى‏كردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مى‏كند، دعوت به اين مى‏كند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و مع‏الاسف بعض از روحانيون وابسته به دولت‏هاى اسلامى دعوت به فشل مى‏كنند، مى‏خواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمى‏توانند حمله كنند به ايران كه مى‏خواهد اسلام را پياده كند حمله مى‏كنند. آن قاضى‏اى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مى‏كند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مى‏كند و مسلمين را از هم جدا مى‏كند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مى‏گرديد به ممالك خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه، در ادعيه‏اى كه مى‏خوانيد خطبه‏هاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبه‏ها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و مع‏الاسف در جاهايى انسان مى‏بيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملت‏ها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعه‏ها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مى‏انداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرح‏ريزى مى‏شد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، مع‏الاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرح‏هائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مى‏توانند، به صراحت وقتى كه مى‏بينند حكومت‏شان بر خلاف اسلام عمل مى‏كند، بگويند. نمى‏توانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با

صحيفه نور ج 18 صفحه 277

مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبه‏ها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبه‏ها را محتوايش را قوى كنيد.

شما بايد در خطبه‏هاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد

شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومت‏هاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرت‏هاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مى‏توانيد ننشينيد كه براى حكومت‏هايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مى‏كنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكس‏العمل نشان مى‏دهند.

اگر دولتى به واسطه خطبه‏هاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكس‏العمل مردم مواجه مى‏شود و همانى است كه ما مى‏خواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمى‏دانم - يك اسلحه‏اى پيدا بكنيد، جنگ نمى‏خواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مى‏خواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمى‏شد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانى‏اى كه همه از او مى‏كردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مى‏توانيد، اگر خيال كنيد نمى‏توانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مى‏توانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.

هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمى‏توانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيه‏اى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،

صحيفه نور ج 18 صفحه 278

از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مى‏ترسيد؟ مى‏ترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مى‏ترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مى‏ترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرت‏هاى بزرگ صحبت مى‏كنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه مى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.

تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند

اگر سست بيائيد، قدرت‏هاى بزرگ اسلام را مى‏خواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى مع‏الاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مى‏كنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مى‏كنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانه‏هاى گروهى همه جا و در مطبوعات‏شان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابان‏ها مردم را مى‏كشند، بچه‏هاى كوچك را مى‏كشند توى خيابان‏ها، زن‏هاى آبستن را مى‏كشند، شما آمديد اينجا حبس‏ها را ديديد، اگر در جبهه‏ها رفتيد و جبهه‏ها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهه‏هاى ما مسجد است الان، جبهه‏هاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مى‏شود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مى‏گويند كه در حبس‏ها شكنجه‏هاى قرون وسطائى، نمى‏دانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مى‏كند، امريكائى كه به همان شكنجه‏هاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مى‏برد و همين طور شوروى، آنوقت مى‏گويند كه در ايران حد الهى جارى مى‏كنند، كارهاى قرون وسطائى مى‏كنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مى‏دانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مى‏كنند و مى‏خواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمى‏كنند ابرقدرت‏ها بر ضد اسلام الان كمر بسته‏اند و قدرت‏هاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مى‏كند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مى‏كند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مى‏كند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مى‏دانند

صحيفه نور ج 18 صفحه 279

آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجه‏تان كم بشود اسلام را ريشه‏كن خواهند كرد

آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرت‏ها بر ضد اسلام. قيام كرده‏اند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجه‏تان كم بشود اسلام را امروز ريشه‏كن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميده‏اند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميده‏اند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مى‏خواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفت‏هاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مى‏خواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مى‏داند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مى‏آورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مى‏آوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مى‏كنند از حقوق بشر و صحبت مى‏كنند از صلح و صفا و اينها، كه مى‏دانيد، همه شما مى‏دانيد، خودشان هم مى‏دانند كه دروغ مى‏گويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مى‏خواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مى‏خواهند. آن كه مصالح مردم را مى‏خواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمى‏گذارد و همه را مى‏گويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگ‏ست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مى‏خواهند اين نباشد. اينها مى‏خواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مى‏خواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مى‏گوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مى‏كنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.

ما استقلال خودمان را حفظ مى‏كنيم، آزادى خودمان را حفظ مى‏كنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.

من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مى‏كنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 280

تاريخ: 25/2/63

پيام امام خمينى در رابطه با توطئه تضعيف شوراى نگهبان قانون اساسى

بسم الله الرحمن الرحيم

چنانچه مشاهده مى‏شود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شوراى اسلامى، افرادى كه نظريه شوراى محترم نگهبان در ابطال يا تأييد بعضى حوزه‏ها موافق ميل‏شان نبوده است دست به شايعه‏افكنى زده و اعضاى محترم شوراى نگهبان ايدهم الله تعالى را كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين هستند، تضعيف و يا خداى ناكرده توهين مى‏نمايند و به پخش اعلاميه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده‏اند غافل از آنكه پيامد چنين اعمال و جوسازى‏ها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالى چند از انقلاب چه خواهد بود. اميد است چنين اعمال، بى‏توجه به نتايج ناروا و اسف‏بار آن باشد.

معلوم نيست در صدر مشروطيت در دوره اول با فقهاى ناظر به قوانين اين نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و به سر اين ملت آن آوردند كه ديديم. من به اين آقايان هشدار مى‏دهم كه تضعيف و توهين به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناك براى كشور و اسلام است. هميشه انحرافات به تدريج در يك رژيم وارد مى‏شود و در آخر، رژيمى را ساقط مى‏نمايد. لازم است همه به طور اكيد به مصالح اسلام و مسلمين توجه كنيم و به قوانين، هر چند مخالف نظر و سليقه شخصى‏مان باشد احترام بگذاريم و به اين جمهورى نوپا كه مورد هجوم قدرت‏ها و ابرقدرت‏هاست وفادار باشيم.

در خاتمه بايد بگويم كه حضرات آقايان فقهاى شوراى نگهبان را با آشنايى و شناخت تعيين كردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مى‏دانم و اميد آن دارم كه اين نحو امور تكرار نشود. و به شوراى نگهبان تذكر مى‏دهم كه در كار خود استوار باشيد و با قاطعيت و دقت عمل فرماييد و به خداى متعال اتكال كنيد. از خداوند تعالى عنايت و رحمت براى ملت عزيز را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 18 صفحه 281

تاريخ: 25/2/63

بيانات امام خمينى در جمع وزراى امور اقتصادى و دارايى، كشاورزى، جهاد سازندگى، رئيس كل بانك مركزى و گروهى از كاركنان وزارت امور اقتصادى و دارايى و بانك‏ها و كشاورزان نمونه سراسر كشور

كشاورزان عزيز مى‏توانند ايران را از وابستگى نجات بدهند و اين يك عبادت است

بسم الله الرحمن الرحيم

از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورده‏اند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. اميدوارم كه همه موفق باشيد كه در هر جا كه هستيد، در هر پستى كه هستيد، در هر جاى مملكت كه هستيد موفق باشيد به خدمت به كشورى كه مورد هجوم همه قدرت‏هاست.

اول يك كلمه‏اى راجع به كشاورزان عرض كنم، كشاورزان در هر كشورى كه مثل كشور ما باشد، اصل در امور هستند. كشور ايران كشور كشاورزى است، زمين زياد دارد، آب زياد دارد و افراد هم زياد، ما اگر چنانچه از حيث كشاورزى خودكفا نشويم و دستمان پيش قدرت‏هاى ديگر دراز بشود و به عبارت ديگر گدائى كنيم از آنها يا فرض كنيد كه پول هم بدهيم به آنها، لكن وابسته‏ايم. كشاورزان عزيز مى‏توانند كه ايران را از وابستگى در اين بعد نجات بدهند و اين را يك عبادت شرعى حساب كنند و عبادت است كشاورزى كه در اسلام آنقدر به آن اهميت داده شده است و بعضى از ائمه ما خودشان مى‏رفتند سراغ اينكه سركشى به كشاورزى بكنند و گاهى هم شايد عمل. از اين جهت ما بايد اين بعد را تقويت كنيم. يعنى هم دولت تقويت كند و هم برادران كشاورز همه همت خودشان را بگمارند كه كشاورزى را تقويت كنند. شما اگر ديروز در زمان شاه با دلسردى عمل مى‏كرديد براى اينكه مى‏ديديد كه حاصل دست شماها صرف يك مسائل انحرافى مى‏شود، امروز اينطور نيست. امروز براى اسلام كار مى‏كنيد، براى خدا عبادت مى‏كنيد بنابراين من از همه كشاورزان تقاضا دارم كه در كار كشاورزى جديت كنند و ما را از اينكه دستمان پيش ديگران باشد نجات بدهند.

كسانى كه ربا مى‏خورند اعلام جنگ با خدا و پيامبر مى‏كنند

اما مسأله بانك از مسائل مهمى است كه اگر چنانچه ربا از بانك حذف نشود، مشمول آيه شريفه و روايات كثيره مى‏شويم كه آيه شريفه مى‏فرمايد كسانى كه ربا مى‏خورند اينها اعلام جنگ با خدا و پيغمبر مى‏كنند. اين تعبير در كم جائى واقع شده است كه اعلان جنگ است بين كسانى كه مى‏خواهند ربا بخورند با خدا و پيغمبر. روايات بسيار ما داريم كه هيچ جاى شبهه در اين روايات

صحيفه نور ج 18 صفحه 282

نيست كه در بعضى از آنها تعبيرى شده است كه شايد براى هيچ چيز نشده است كه يك درهم ربا شدتش بيشتر است از اينكه هفتاد زنا بكند كسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در يك كشورى مثل كشور ما خداى نخواسته باز در بانكش، در تجارتش، در بين مردمش باشد، ما نمى‏توانيم بگوئيم كه ما جمهورى‏مان جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است. از اين جهت بايد كارشناسان، علما در اين مسأله بسيار فعاليت كنند، دقت كنند كه ما را از اين گرفتارى نجات بدهند و ملت هم بايد توجه بكنند به اينكه مواجه هستند با يك همچو چيزى كه قرآن كريم مى‏فرمايد فاذنوا بحرب من الله و رسوله اعلام جنگ بكنيد با خدا. و اگر چنانچه بانكدارى به آن معنائى كه در جاهاى ديگر هست رواج پيدا بكند، مردم از صنعت و كار و ساير چيزها باز مى‏مانند مى‏نشينند توى خانه‏شان و پولشان برايشان كار مى‏كند و حال آنكه پول نبايد كار بكند. پس اصلاح بانك هم يكى از امور بسيار مهم است، چنانچه اصلاح اقتصاد و ماليات و امثال ذلك هم بسيار اهميت دارد.

بايد مجريان امور در هر جا كه هستند متعهد به اسلام باشند

كارهائى را كه مجلس بايد بكند، محول به اوست. كارهائى را شوراى نگهبان بايد بكند، محول به اوست. بعد از اينكه آن مرحله‏ها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى، قوه اجرائى مهم است. ممكن است قانون بسيار خوب باشد وارد بشود در دست مجرى‏ها و بد اجرا بشود. غالبا اينطور باشد كه قوانين را حالا در ايران كه الان همه قوانينش قوانين اسلامى است سابق هم ممكن بود قانون را در وضع قانونيش خوب درست كنند لكن وقتى به دست يك عده خائن مى‏دادند او روى افكار خودش عمل مى‏كرد وقتى هم يك رشوه‏اى به بالاترها مى‏دادند، ديگر صحبتى نبود.

امروز شما بايد وضع‏تان وضع اسلام باشد. اگر بخواهيد در مقابل قدرت‏هاى بزرگى كه هم چشم طمع به كشور شما دوخته‏اند و با صراحت اين مسائل را مى‏گويند، اگر بخواهيد كه استقامت كنيد و پايدارى كنيد، بايد مجريان امور در هر جا كه هستند، در دادگسترى، در وزارت ماليه در بانك‏ها، اينها اشخاصى باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند كه اگر چنانچه ما در يك جائى از اين جاها رو به شكست برويم، كم‏كم اين سرايت مى‏كند شكست در جاهاى ديگر و خداى نخواسته يك وقت مى‏بينيد كه كشور ما به هم ريخته شده است، وضع مالى‏اش و وضع بانكى‏اش و وضع كشاورزيش و وضع‏هاى ديگرش آن روز است كه آنها به مقاصد خودشان مى‏توانند برسند.

الان كه مى‏بينيد كه همه با ما مخالف هستند، براى اينكه شماها مى‏خواهيد اسلامى عمل بكنيد، كشور شما مى‏خواهد اسلامى عمل بكند و آنها اين را مخالف با مقاصد خودشان مى‏دانند. معنى حذف ربا به معنى‏اى است كه اگر توسعه پيدا كند و از ايران به جاهاى ديگر برود بانكدارها و آنهائى كه مى‏خواهند مال‏هاى مردم را بخورند و از بين ببرند، آنها دست‏شان كوتاه مى‏شود و لهذا با يك همچو رويه‏اى مخالفند. و ما بايد در امورمان مستقيم باشيم، همانطورى كه رسول خدا به حسب رواياتى كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 283

وارد شده است فرموده است كه اين آيه شريفه‏اى كه وارد شده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك يعنى به آن چيزهائى كه امر به تو شده است، دستور داده شده است استقامت كن و كسانى هم كه همراه تو هستند، مؤمنين به تو هستند، آنها هم استقامت كنند. در روايت است كه پيغمبر فرمود: شيبتنى سورة هود - براى اين آيه - سوره هود مرا پير كرد براى اين آيه‏اى كه وارد شده است كه استقامت كن و همه كسى هم همراهت است استقامت كنند. فتح يك كشورى آسان است نسبتا، حفظ او مشكل است. شما دست به هم داديد همه‏تان (خدا همه را تاييد كند) و ظلم را، دست ظالم را، دست ستمكاران را، دست خارجى‏ها را از كشورتان قطع كرديد. امروز نه شرق در اينجا دخالتى مى‏تواند بكند و نه غرب، در حالى كه در رژيم سابق اصل خود كشور به حساب نبود، منافع خارج حساب بود. امروز كه شما هستيد و خودتان هستيد و كشور مال خود شما هست و منافع كشور از خود شما و از برادران شماست، بخواهيد كه آنها ديگر نتوانند رخنه كنند. استقامت بايد بكنيد. پايدارى بكنيد پايدارى به اين است كه هر كس در هر شغلى كه هست آنجا را خوب عمل بكند. همانطورى كه پاسدارها و ارتش ما در جبهه‏ها پايداريشان به اين است كه جنگ را خوب عمل بكنند و پيش ببرند. پايدارى كشاورز اين نيست كه جنگ بكند، پايدارى كشاورز اين است كه كشاورزيش خوب باشد. پايدارى بانكدارها اين است كه خوب عمل بكنند. و پايدارى افرادى كه پرسنل اداره ماليه هستند، آنها اين است كه خوب عمل بكنند، ناراضى درست نكنند. مردم اين مردمى هستند كه همه با هم دست به هم دادند و كشور را آزاد كردند، كشور را اسلامى كردند و كسانى كه انحراف دارند در صدد اينند كه ناراضى درست بكنند.

ممكن است يك وقتى در بانك، در اداره ماليه، در جاهاى ديگر افرادى خودشان را وارد بكنند براى ناراضى درست كردن نه براى منافع شخصى، براى اينكه افراد را ناراضى كنند، به تدريج يك كشورى كه سر تا تهش پرسنل ماليه هست و همين طور ساير بانكدارها و اينها هستند و ساير ادارات دولتى، ممكن است كه افراد كه بخواهند اين كشور را باز گردانند به حال سابق، نفوذ كنند در بين شما و مردم را ناراضى كنند به اينكه ماليات را وقتى مى‏خواهند بگيرند بيشتر از آن مقدارى كه بايد بگيرند، بگيرند خداى نخواسته. البته نمى‏كنند اما بايد هوشيار باشيد، مردمى كه مراجعه مى‏كنند بايد هوشيار باشيد كه راضى برشان گردانيد. مثل سابق نيست كه توى سر مردم بزنيد تا راضى بشوند امروز كسى نمى‏تواند توى سر مردم بزند كه بيا راضى بشو يا تن به رضايت بده. امروز مردم همه هوشيار هستند و زير اين بارها نمى‏روند اما ناراضى درست مى‏شود، ما بايد دنبال اين باشيم كه اين آيه شريفه را كه فرموده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك پيغمبر كه فرمود كه من ريشم سفيد شد براى اين، پير شدم براى اين. خود ايشان كه استقامت داشت، يراى اينكه و من تاب معك پهلوش است يعنى پيغمبر مامور شده است كه اشخاصى هم كه همراه او هستند، اشخاصى هم كه ايمان به او آوردند، آنها هم استقامت كنند و آن شما هستيد. بايد استقامت كنيد و ادامه بدهيد به اين نبردى كه كرديد. نبردى كه با همه كشورهاى مخالف اسلام و با ابرقدرت‏ها كرديد بايد ادامه بدهيد و ادامه به اين است كه هر كس در هر جا هست كار خودش را خوب انجام بدهد. كار به اين نداشته باشد كه ديگرى خوب انجام مى‏دهد يا

صحيفه نور ج 18 صفحه 284

نه، خودش كارش را خوب انجام بدهد. البته ديگرى را نصحيت كند يا امر به معروف و نهى از منكر كند. اما اگر ديگرى يك كار خلافى كرد، شما تكليف ازتان ساقط نمى‏شود. اگر همه دنيا هم برخلاف بكند شما يك نفر هم باشيد، شما يك نفر بايد خلاف نكنيد. توجه كنيد كه همه قشرهاى ملت با هم كارهايى كه به آنها محول است خوب انجام بدهند. همين معارضه با آنهايى است كه مى‏خواهند به اين كشور تعدى كنند. و خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد كرد. وقتى كه شما در خدمت اسلام باشيد، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد، خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد مى‏كند و تاييد از شما مى‏كند و من اميدوارم كه هميشه مويد و موفق باشيد.

اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را

و يك كلمه هم راجع به انتخابات عرض كنم كه همين دو روز بايد سراغ انتخابات رفت.

يكى از امور مهمه‏اى كه امروز همه ما به آن مبتلا هستيم و همه كشور، قضيه انتخابات است. از خارج چشم دوخته‏اند به اينكه اين انتخابات نشود درست. اعلاميه‏ها، نمى‏دانم بساط چيز كه مردم شركت نكنيد، و شركت كردند الحمدلله. اين مرحله هم كه پيش آمده است، مردم ما شركت كنند و در مقابل قدرت‏هاى بزرگى كه چشم دوخته‏اند به اينكه ملت ايران ديگر از اسلام برگشته و از مسايل اسلامى برگشته آنها بفهمند مساله اينطور نيست. فرضا كه ما بد باشيم اما اسلام كه خوب است، اسلام را كه قبول دارند همه اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را. اگر مجلس لطمه‏اى بر آن وارد بشود به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى‏شود. اگر مجلس يك مجلس قوى‏اى باشد براى خاطر اينكه پشتوانه‏اش همه ملت باشد اين مجلس مى‏تواند با دنيا كه در مقابل ايران واقع شده است، مى‏تواند كارهايش را به شايستگى عمل بكند و اين تابع اين است كه قوى باشد و قوتش هم تابع اين است كه شماها راى بدهيد.

امروز ديگر مثل سابق نيست كه يك ليستى درست بكنند و بفرستند هر جا، اينها بايد بشود غير از اينها نبايد بشود. يا يك دسته مامور بفرستند سر صندوق‏ها هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند. امروز اختيار دست خود شماهاست و احدى حق ندارد كه تصرف بكند. بله، در تشخيص خودتان اگر مى‏توانيد تشخيص بدهيد و اگر خودتان نمى‏توانيد، خوب، اشخاص متدين صحيح هستند به آنها مراجعه كنيد كه آنها تشخيص بدهند، آن هم بايد عمل بكنيد.

من اميدوارم كه همانطورى كه تا حالا ملت ما براى حفظ اسلام قيام كردند و براى حفظ اسلام تا حالا استقامت كردند، از حالا به بعد هم استقامت كنند. پيغمبر را خوشحال كنيد شما. و من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد. و همه در خدمت اسلام باشيم و دست خائنين از اين كشور كوتاه بشود و جنگ انشاءالله با پيروزى نهايى به آخر برسد و دست آنهايى كه مى‏خواهند با اين جنگ صدمه به ايران وارد بكنند، كوتاه بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:31 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 18 صفحه 285

تاريخ: 30/2/63

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاه‏هاى مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

اگر استقامت كنيم مؤيد به تأييدات الهى هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مى‏كنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمى‏كنم. من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مى‏كنم. قوى باشيد، برومند باشيد و و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مى‏انداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است. لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه‏تان خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد ديگرانند كه پشتوانه‏شان شيطان است و با دست شيطان حركت مى‏كنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مى‏كنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگان‏هايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمى‏ترسند. و من حكايت‏هائى كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مى‏شنوم و مناجات‏هايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مى‏كنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مى‏كنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مى‏دهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تاثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مى‏بينيد كه دنيا در تحت تاثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.

قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتوانداز است

شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرت‏ها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرت‏ها از قدرت اسلام الان

صحيفه نور ج 18 صفحه 286

لرزيده‏اند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست. شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.

مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست

با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست يدالله مع الجماعة . وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همه‏مان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله

البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبهه‏ها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مى‏آيد دعاگوئى است و دعا مى‏كنم به همه‏تان. خدا همه‏تان را حفظ كند انشاء الله.


previos page menu page


afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM
جلد نوزدهم


menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 1

تاريخ: 30/2/63

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاه مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

اگر استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مى‏كنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمى‏كنم من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مى‏كنم. قوى باشيد، برومند باشيد و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است. اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مى‏انداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است، لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تأييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد. ديگرانند كه پشتوانه‏شان شيطان است و با دست شيطان حركت مى‏كنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مى‏كنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگان‏هايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمى‏ترسند. و من حكايت كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مى‏شنوم و مناجات‏هايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مى‏كنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مى‏كنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مى‏دهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تأثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مى‏بينيد كه دنيا در تحت تأثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.

قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتو انداز است

شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرت‏ها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرت‏هااز قدرت اسلام الان‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 2

لرزيده‏اند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست.

شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.

مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست

با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست. يدالله مع الجماعه. وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد. خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همه مان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله.

البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبهه‏ها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مى‏آيد دعاگوئى است و دعا مى‏كنم به همه‏تان. خدا همه‏تان را حفظ كند انشاءالله‏


menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 17

تاريخ: 12/3/63

استفتاء جمعى از مؤمنين از محضر امام خمينى پيرامون صرف وجوه شرعيه و سهمين در تبليغات انتخاباتى

بسمه تعالى‏

بعضى‏ها نقل مى‏كنند كه حضرتعالى اجازه فرموده‏ايد از سهم مبارك امام عليه السلام در راه تبليغات انتخاباتى صرف نمايند، آيا اين واقعيت دارد؟

بسمه تعالى

پاسخ امام خمينى:

اين موضوع به هيچ وجه صحت ندارد. در صورتى كه كسى خداى ناكرده از سهمين و وجوه شرعيه در اينگونه امور خرج كرده است بايد برگرداند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:33 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 3

تاريخ: 7/3/63

پيام امام خمينى به مناسبت گشايش دومين دوره مجلس شوراى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با عنايت خداوند متعال جل و علا و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، مجلس مقدس شوراى اسلامى دومين دوره را آغاز نمود و اين در حالى است كه بحمدالله وله الشكر جمهورى اسلامى با برخوردارى كامل از پشتيبانى ملت عزيز حاضر در صحنه مشكلات انقلاب را يكى پس از ديگرى تا حد زيادى پشت سر گذاشته و پايه مبارك آن استقرار يافته و قلوب مؤمنين و مستضعفان جهان را به خود جلب كرده است و موج پرعظمت اسلام، ملت‏هاى محروم و تحت ستم سراسر عالم را تكان داده و به رغم پيش بينى‏ها و آرزوهاى ابرقدرت‏ها و وابستگان بى‏وطن آنان به راه پر افتخار خود ادامه مى‏دهد و بى‏هراس از جنگ و دندان ابرقدرت‏ها و هياهوهاى رسانه‏هاى گروهى وابسته به شرق و غرب چون سيل خروشان، حشيش‏هاو تفاله را بيرون رانده و خود بر جاى مانده است. فاما الزبد فيذهب جفاء و اماما ينفع الناس فيمكث فى الارض و به خواست قادر متعال در مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب در ابعاد فرهنگى و سياسى و اقتصادى و نظامى از قدرتمندترين كشورهاى اسلامى است. و ما اين تؤفيقات و پيروزى‏را از سرچشمه قدرت مطلقه و بركات اسلام بزرگ و ايمان به خداى قادر و پيروى از احكام مقدس اسلام مى‏دانيم و خود را ناچيز دانسته و مفتخريم كه عنايات خاصه خداى متعال جل جلاله شامل حال اين ملت تحت ستم گرديده و آن را از گرداب مهالك نجات بخشيده است. و اميدواريم با ادامه تعهد ملت به اسلام و كوشش تمام ارگان جمهورى اسلامى شمول اين عنايات بر ملت و كشور اسلامى برقرار و دائمى باشد و از دعاى خير ولى الله اعظم عجل الله تعالى فرجه برخوردار باشيم.

در اينجا لازم است از كوشش‏ها و مجاهدات نمايندگان محترم مجلس اول تشكر و قدردانى نمايم كه با همه مشكلات و كارشكنى‏ها و ناهماهنگى‏ها به كارهاى مهمى مؤفق و از حد و صراط مستقيم اسلامى منحرف نشدند و در مقابل منحرفان استقامت نموده و كار بسيار مهم خود را آن هم در دوره اول مجلس و جو اغتشاش و آشوب كه در انقلاب مستقل عظيمى مثل انقلاب ايران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازى به پايان رساندند. بايد اين مجلس را از اين جهت كه در حال غليان انقلاب و نابسامانى‏هاى لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازيگر در كارهاى كليدى و كسب به ناحق مقامات بلند پايه و نيز تازه كار بودن و كم تجربگى در مسائل بسيار پيچيده توانست با زحمت و پشتكار و تعهد به

صحيفه نور ج 19 صفحه 4

جمهورى اسلامى و با حركت به سوى اسلامى شدن قوانين و حركت به نفع مستضعفان مؤفقيت چشمگيرى به دست آورد، مجلسى نمونه به حساب آوريم و براى شهداى مظلومى كه در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبى رحمت تقاضا نموده و به بازماندگان محترم‏شان تسليت عرض كنيم جزاهم الله عن الاسلام خيرا

و اما دوره دوم مجلس جمهورى اسلام كه در آغاز گشوده شدن برخوردار از پشتيبانى بيدريغ عموم ملت انقلابى و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى است و نمايندگان محترم آن ناظر نشيب و فرازها و برخوردار از تجربه‏ها و اندوخته‏هاى چهار ساله نمايندگان محترم مجلس اول و آشنا به بسيارى از پيچ و خم‏ها و توطئه‏ها و بازى‏هاى به اصطلاح سياسى بوده و مى‏باشند و شاهد فداكارى‏هاو جانبازى‏ها و از خود گذشتگى‏هاى ملت معظم از اول انقلاب تاكنون بوده‏اند، چه در زمان ستمشاهى و شهادت دستجمعى زن و مرد و صغير و كبير ملت شجاع و چه‏پس از پيروزى و خيانت‏ها و جنايت‏هاى گروهك‏ها و گروه‏هاى منافق متظاهر به اسلام و مليت و طرفدارى از توده‏ها و كشتار بيرحمانه مظلومان و طبقات ضعيف و ستمكش و چه شاهد تحميل جنگ از سوى ابرقدرت شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان كه حرث و نسل اين ملت عدالت طلب و اسلامجو را به آتش كشيده و به نابودى سپرده‏اند و جوانان عزيز را كه مدافع آرمان‏هاى اسلام و قرآن كريم بوده و هستند با سلاح‏هاى پيشرفته شرق و غرب و سلاح‏هاى شيميائى به شهادت رسانده‏اند. حال كه شاهد همه اين جريانات بوده‏اند بايد دقيقاً توجه كنند كه مسؤوليت بسيار عظيم و سرنوشت سازى را به عهده گرفته‏اند كه به پايان رساندن آن به طور شايسته و خداپسند جز با جهاد اكبر ميسر نخواهد شد.

اينجانب از خداوند متعال در اين ماه پربركت شعبان المعظم كه شاهد ولادت با سعادت منجى بشر و عدالت‏گستر شرق و غرب و فريادرس مظلومان و مستضعفان جهان حضرت بقيه الله اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بوده است عاجزانه خواستارم كه نمايندگان و قاطبه ملت مظلوم ايران را در مسووليت‏هائى كه در اين عصر پرآشوب و فتنه‏زا كه مى‏توان گفت حكومت جنگل بر آن غلبه دارد به دوش گرفته‏اند، به طور شايسته از عهده برآيند و در اين جهاد بزرگ مؤفق شوند و با افتخار و سرافرازى به محضر مبارك حق تعالى وارد شوند. اينك تذكراتى برادرانه و مخلصانه به حضرات نمايندگان محترم حفظهم الله تعالى و ايدهم عرضه مى‏دارم باشد كه نافع شود. فان ذكرى تنفع المومنين.

1 - كه در رأس همه تذكرات و با رسيدن به آن، همه چيز اصلاح مى‏شود و سعادت فراگير مى‏گردد آن است كه به قلوب محجوب و منكوس خود برسانيد كه عالم از اعلا عليين تا اسفل سافلين جلوه حق جل و علا و در قبضه قدرت اوست و هيچ موجودى از روحانيون ملااعلى و انبياء معظم و اولياء مكرم تا اشقيا و هر جا برويد از خود چيزى ندارند بلكه چيزى نيست جز آنكه به جلوه او نورانى و هست شود و اين تذكر همان است كه موجب اطمينان قلوب مى‏شود كه الا بذكر الله تطمئن القلوب و با اين باور است كه خوف‏ها از غير او از دل‏ها رخت ببندند و اميدها و رجاها به جز به او از قلوب

صحيفه نور ج 19 صفحه 5

زايل شود.

بارالها! ما گرچه محجوبيم و در سلاسل جهنم نفس مقيد، تو به وسيله اوليائت دست ما گير و ما را از خود و شر خود برهان، تا جز تو نبينيم و جز از تو خوف نداشته باشيم و اميد به كس نبنديم. خدايا! ما اين پيروزى‏ها را در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و در ارگان ملى و دولتى از تو مى‏دانيم و اگر نبود عنايت خاص و پرتو رحمت تو بر اين ملت ضعيف كه چنگ و دندان‏هااز اطراف عالم به او نشان مى‏دهند و توطئه‏هاى شرق و غرب براى براندازى اسلام و جمهورى اسلامى به هم پيوند خورده‏اند و سازمان‏هاى عريض و طويل حقوق بشر و امنيت جهانى با رسانه‏هاى گروهى چپ و راست يكصدا به مقابله با آن برخاسته‏اند و دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى با پيوند با اسرائيل غاصب و ارباب غاصب‏تر آن آمريكا در براندازى آن مجهز شده‏اند، در همان نفس‏هاى اول سركوب شده بود. اين عنايت بزرگ تو است كه مجلس، ملت و دولت ما چون سدى عظيم و خلل‏ناپذير ايستاده و فرياد اسلام را به جهانيان رسانده و مستضعفان را در كنار كاخ سفيد و كرملين و در گوش و كنار زمين به حركت و فرياد در آورده است. و اميد آن است كه مسلمانان و مستضعفان جهان بپاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد صلى الله عليه وآله را فراهم نمايند.

2 - چنانچه اين انقلاب اسلامى يك انقلاب عادى نيست و متكى به هيچ يك از دو قطب شرق و غرب نمى‏باشد از اين جهت ويژگى‏هاى خاص خود را داشته و دارد و با پيمودن صراط مستقيم لاشرقيه و لاغربيه در مقابل هر دو قطب ايستاده است و از هيچ يك از قدرت‏هاى افسانه‏اى نهراسيده است كه همين موجب پيروزى‏هاى معجزه آسايش گرديد، گرچه موجب توطئه‏ها و آتش افروزى‏هاى فراوان عليه خودش هم شد لكن در هيچ مرحله‏اى عقبگرد نكرد.

مجلس جوشيده از اين ملت انقلابى نيز يك مجلس عادى نيست، كه يك پديده خاص به خود با ويژگى‏هاى خاص است. امروز به جرات مى‏توان ادعا كرد كه در زير اين آسمان كبود تنها مجلسى است كه متكى به آراء توده ميليونى مردم است كه با رأى مستقل و مستقيم مردم به دور از اعمال نفوذ خان‏ها و سرمايه‏دارها و مالك‏ها و سلطه‏ها و بست و بندهاى به اصطلاح سياسى و فعاليت‏هاى انحرافى بوجود آمده و از قلدرى‏هاى رژيم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است. قهراًمسؤوليت كه چنين مجلسى دارد بسيار بزرگ است، مسؤوليت مقابله با سياست بازى‏هاى غرب و جناح سرمايه‏دارى آن و ديكتاتورى شرق و قطب كمونيستى آن. اين مجلسى است كه بايد سياست نه شرقى و نه غربى را در جهان دو قطبى اجرا كند و احكام سياسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى اسلام را كه به طاق فراموشى سپرده شده بود و قرن‏ها منزوى بود به صحنه آورد و چنين مجلسى است كه قدرت روحى مافوق عادى و قدرت تشخيص مسائل پيچيده جهان و قدرت تصميم گيرى‏هاى قاطع بى‏گرايش به دو قطب الحادى و سرمايه‏دارى را لازم دارد، قدرتى كه اگر همه جهان را در مقابل آن به سوى باطل روند بى‏وحشت به سوى حق رود، قدرتى كه جوسازى‏ها و شايعه پردازى‏هارا به هيچ شمارد. چنين مجلسى در كميسيون‏هاى مختلفش كارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد،

صحيفه نور ج 19 صفحه 6

هر چند براى مشورت در هر رشته خصوصاً در سياست خارجى و نيز سياست اقتصادى كه امروز از اهم امور است از اشخاص كاردان دعوت كنند و چون مقصد همه انشاء الله پيشرفت احكام اسلام و خدمت به بندگان خداى متعال است بايد از اينكه از خارج مجلس استمداد مى‏كنند خوشوقت باشند.

3 - مجلس محترم دوره اول گرچه كارهاى بسيار ارزنده‏اى انجام داد و با كوشش و مشكلات فراوان از عهده وظايف خود به درآمد لكن تراكم مشكلات پس از انقلاب و خيانت‏هاى رژيم سابق آنچنان زياد بود كه قهراًبسيارى از مشكلات به عهده مجلس حاضر است، از آنجمله حل مسائل بسيار مهم اقتصادى و مبارزه با تورم و حل مسأله مسكن و زمين است و رسيدگى هر چه بيشتر به امور محرومان و قشرهاى كم درآمد و از آنجمله افراد محترمى مى‏باشند كه در دستگاه‏هاى دولتى با حقوق محدود مشغول خدمت هستند، اين كارمندان زحمتكش اكثر قريب به اتفاق‏شان درآمد ديگرى ندارند و به حقيقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل كشاورزى كه از مهمات امور كشور است به عهده دولت با پشتيبانى مجلس است. و در تمام اين امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود، مؤافق بودن قوانين مربوط به اين امور و ساير امور كشور با قوانين مقدس اسلام اعم از احكام اوليه يا احكام ثانويه است كه اگر جزئى انحرافى خداى نخواسته در اين مجلس از شرع اسلام پيدا شود سنت سيئه‏اى خواهد شد كه دنبال آن سنت‏هاى سيئه ديگر خواهد آمد و ووزرو گناه آن و گناه هر كس كه به آن عمل كند به گردن آنان است و اگر انشاء الله فعاليت‏هاى نمايندگان محترم در جانب هر چه بهتر كردن كشور و رفاه حال محرومين با موازين اسلامى‏باشد، اجر آن مثل اجر هر كس به آن عمل كند براى سنت گذاران است.

كسى گمان نكند كه به نفع محرومين و خدمت به آنان اگر به طور غير مشروع هم باشد مانع ندارد، كه اين يك انحراف و خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى بلكه به محرومين است كه از مال حرام و غصب و با ظلم به ديگران آنان را مبتلا به آتش جهنم كنند. اينجانب گمان ندارم كه در كشورى كه همه چيز خود را براى اسلام و اجراى قوانين اسلامى فدا كرده، چنين مسائلى واقع شود. و حضرات نمايندگان محترم كوشش نمايند كه امر مخالف با شرع و قانون اساسى به تصويب نرسد كه علاوه بر آنكه رأى بر ضد قوانين الهى دادن خود گناه است بى‏شك شوراى محترم نگهبان آن را رد مى‏كند و موجب عقب افتادن كارها مى‏شود.

4 - مى‏دانيد و مى‏دانيم كه مجلس شوراى اسلامى داراى وظايف بزرگ و ظريف مى‏باشد، چرا كه در كشورى كه مردم براى اسلام و حكومت اسلامى و اجراى قوانين نورانى قرآن كريم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قيام كرده‏اند و شما را به مجلس فرستاده‏اند، مجلسى كه منعكس كننده اقوال و احوال و طرز روحيه و افكارتان است و از آنجا كه همه اينها به صورتى وسيع در سراسر كشور و نيز در بسيارى از كشورهائى كه موج راديو تلويزيون به آنجا مى‏رسد و گاهى در تمام دنيا به واسطه رسانه‏گروهى جهان منتشر مى‏شود، لازم دانستم به حكم وظيفه و اخوت اسلامى به بعضى از آنها اشاره كنم و اين امورى است كه اسلام و اخلاق اسلامى و ارزش‏هاى انسانى و ملت‏هاى متعهد

صحيفه نور ج 19 صفحه 7

اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموماً توقع دارند.

الف - كيفيت اسلام برخورد با يكديگر در محيط مجلس و مباحثات بين مخالف و موافق. از نمايندگان متوقع است كه مراعات آداب اسلامى در محاورات بشود و انگيزه آن يافتن حق و راه حل باشد و اين امور در محيط دوستى و صفا چون بحث‏هاى علمى در محيط مدارس فقاهتى كه مقصود، يافتن واقعيت نه تحميل عقيده است آقايان را بهتر و آسان‏تر به حقيقت مى‏رساند و مجادلات با حال غضب و عصبانيت انسان را از واقع دور مى‏كند و چون مقصود از بحث‏ها يافتن طريق هر چه بهتر براى خدمت به اسلام و كشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهى محسوب است، حقا لازم است از آنچه مخالف رضاى خداوند متعال است اجتناب شود و محيط مجلس طورى باشد كه علاوه بر يافتن راه صحيح براى شنوندگان، آموزنده اخلاق اسلامى و آداب انسانى باشد كه اين خود يك عبادت ديگر است. و اگر خداى نخواسته در اين محيط مقدس مقصود كسى اعمال غرض و تحميل عقيده و احياناً تسويه حساب باشد كه قهراًبه هتك يك مسلمان و رد و بدل الفاظ غيرمناسب منجر مى‏شود علاوه بر آنكه از مسير حق دور مى‏شود و برخلاف آنچه وظيفه وكيل است مى‏باشد گاهى اشاعه فحشا در يك محيط بسيار وسيع است كه معصيتى عظيم است. اينجانب اميدوارم خداوند تؤفيق دهد كه همان‏سان كه جوان‏هاى عزيز رزمنده سنگرها را به مسجد و معبد تبديل كردند، حضرات وكلا، مجلس را معبدى كنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت تا مجلسى نمونه شود، باشد كه مجالس ديگر كشورهاى اسلامى از آن تبعيت كنند.

ب - اسلام ازكيفيت برخورد با دولت و وزرا و ساير كارمندان. شك نيست كه مجلس به همه امور كشور نظارت دارد و حق نمايندگان است كه از هر انحراف و خلافى كه از وزرا و ادارات مى‏بينند به حكم قانونى جلوگيرى كنند و دولت را تا حد استيضاح بكشانند، لكن فرق‏هاست بين نظارت و استيضاح و بين عيب‏جوئى و انتقام‏گيرى و اين فرق را همه كس پس از رجوع به وجدان خويش مى‏فهمد. انسان با كمى تفكر در حال خود تشخيص مى‏دهد كه احضار دولت يا وزير براى خدا و مصالح اسلام و كشور است و در آن جز هدايت و جلوگيرى از انحراف و حفظ مصالح ملت چيز ديگرى دخالت ندارد يا از معيارهاى غيرالهى چون حب و بغض، دوستى و دشمنى، هواهاى نفسانى چون خودنمائى، عرض‏اندام و از اين قبيل مسائل نفسانى و شيطانى برخوردار است و محك تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه، به خود بيايد كه آنچه كه او مى‏خواهد نفس عمل است گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد و يا آنچه را كه بدان سبب، شخصى را احضار كرده است، اگر از دوستان عزيز او سر مى‏زد با او همان مى‏كرد كه با اين انجام مى‏دهد. و اين است معناى روابط و ضوابط و صراط مستقيم كه از ارزش‏هاى انسانى برخوردار است. خداوند قادر ما را بر آن هدايت فرمايد و از ما دستگيرى كند.

مرحله‏اى ديگر، به فرض آنكه هيچ مقصدى جز حق‏جوئى و جلوگيرى از انحراف نباشد، در كيفيت اداى وظيفه و بيان اشكال مى‏توان معيار الهى و نفسانى را تشخيص داد. معيار الهى آن است كه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 8

اثبات مدعا مبنى بر استدلال و شواهدى متقن باشد و ازكلمات نيش دار و اهانت‏آميز و كردار ناروا مبرا باشد و در غير اين صورت بايد دانست كه دست شيطان و نفس اماره بالسوء در كار است و گوينده بازيچه هواى نفس است. نمايندگان محترم و خواهران و برادران گرامى! مسأله بسيار مهم است، آبرو و حيثيت يك مسلمان يا يك انسان در كار است، چه بسا با يك انحراف شما يك انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف يك مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافى ديديد نخست بدون سر و صدا دنبال تحقيق رويد، پس از آنكه مسلما معلوم شد، قبل از كشيده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشينيد و مسأله را حتى الامكان با خود او حل كنيد. اگر در اين مرحله تؤفيق حاصل نشد، در كميسيون مربوط او را بخواهيد و با كمك دوستان فيصله دهيد و اگر فيصله نشد و شخص مذكور مى‏خواهد برخلاف مصالح اسلام و كشور و ملت عمل كند و در انحراف پافشارى نمايد، حفظ مصلحت عمومى و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص (هر كس باشد)، در اين صورت تقاضا كنيد و با استدلال و منطق بدون كوچكترين اهانت مطلب را عرضه كنيد و مهلت دهيد تا در محيطى آرام و بى‏تشنج از خود دفاع كند، در اين موقع مجلس به هر چه تكليف قانونى و شرعى دارد عمل كند بى‏كوچكترين توهين. و ما همه بايد بدانيم كه مجرمى كه بالاترين جرم را دارد و به سوى چوبه‏دار مى‏رود جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را لفظاً و عملاً ندارد و مرتكب خود ظالم است و مستحق كيفر.

ج - از امور لازم التذكر راجع به نطق‏هاى قبل از دستور است. چه بسا كه ناطق احياناً گمان كند بى‏قيد و شرط و بى‏تعهد و تكليف بايد هر چه بخواهد بگويد و به هر كس، چه حاضر جلسه و چه غايب مى‏تواند به اصطلاح حمله كند و ميزانى الهى و شرعى و اخلاقى در كار نيست و مسؤوليتى حتى شرعى ندارد. و گاهى بعضى نطق‏ها موجب تأسف بسيار و تأثر است و چه بسا كه اهانت به يك مسلمان و مؤمن را به حد اعلى مى‏كشاند و حيثيات انسان‏هارا لكه‏دار مى‏كند و گاهى ارقام و اقلام بسيار از گوشه و كنار اعم از صحيح و فاسد جمع‏آورى مى‏كند و با آبروى دولت و اشخاص بلكه مجلس بازى مى‏كند و مجلس شوراى اسلامى را بى‏توجه همچون مجلس طاغوت مى‏نمايد و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسركشور قرار مى‏دهد. آقايان مى‏دانند مجلس اسلامى كه حاصل سال‏هاى دراز رنج و زحمت و خون‏هاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى اسلامى است. نمايندگان آن بايد از اخلاق اسلامى بالا و والايى برخوردار باشند و خداى بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند و از رفتار و گفتار رژيم‏هاى طاغوتى احتراز نمايند و اگر خداى نخواسته كسى از حدود شرعى چه در نطق‏هاى قبل از دستور و چه در مذاكرات و محاورات ديگر خارج شد، وظيفه فريضه بزرگ نهى از منكر را فراموش نكنند كه خداى نخواسته حق و عرض و حيثيت مردم در مكانى كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين و مردم كشور است ضايع نگردد بلكه وكلاى محترم در برخوردها و نطق‏ها كه در همه جا منتشر مى‏شود آموزنده اخلاق كريم انسانى و اسلامى باشند و مردم را به كيفيت سالم برخورد با يكديگر آشنا سازند كه اين خود يك خدمت بزرگ به اسلام و مسلمين و بشريت است. اينجانب با

صحيفه نور ج 19 صفحه 9

اينكه ميل نداشتم اين مسائل را به طور سرباز عرض نمايم لكن علاوه بر آنكه احساس تكليف شرعى نمودم اكيداً علاقه‏مندم كه قداست مجلس معظم و وكلاى محترم محفوظ باشد تا الگوئى باشند براى مجلس‏هاى جهان و مجالس آتيه ايران.

اين نكته نيز قابل ذكر است كه اگر در مجلسى به كسى كه حاضر نيست و راه به مجلس ندارد كه از خود دفاع نمايد حمله‏اى شد، به او اجازه داده شود يا در مجلس از خود دفاع كند و اگر قانوناً اشكالى در اين عمل مى‏بينند، راديو تلويزيون و مطبوعات اين وظيفه سنگين را به دوش كشند تا حق مظلومى ضايع نشود و شخصيتى بى‏دليل خرد نگردد و راهگشاى اين امر خود نمايندگان و رئيس محترم مجلس هستند كه با تعهدى كه دارند و مسووليتى كه بر دوش آنهاست اين حق را به اشخاص غايب بدهند تا به وسيله مجلس كه نگهدار مصالح كشور و ملت است حقى ضايع نشود و انسانى مظلوم نگردد و اگر به كسى، چه از دولتى‏ها يا ديگران تهمتى زده شد حق شكايت به قوه قضائيه را دارد تا رسيدگى شود و مجرم تعقيب و تعزير شود و اگر به يك وزارتخانه يا بنگاه تهمت‏زده شد حق دفاع با وزير و رئيس بنگاه است و حق شكايت دارند و قوه قضائيه تعقيب خواهد كرد. و بالجمله با هر ترتيب ممكن بايد از اين اعمال غيراسلامى جلوگيرى شود. البته اين بدان معنا نيست كه مجلس از حق قانونى و شرعى خود دست بردارد بلكه نمايندگان محترم در محدوده قانون و شرع آزاد و مختارند و هيچ كس نمى‏تواند از حقوق قانونى آنان جلوگيرى نمايد.

د - امروز مسأله اصلى كشور چنانكه معلوم است جنگ است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است، در حالى كه هر تيرى از هر طرف رها شود به سوى ايران و به جرم اسلامى بودن آن است و هر صدائى از هر گوشه جهان از هر حلقوم و از هر موج راديوئى براى منطقه بلند شود، در رأس برنامه‏هايشان تضعيف و توهين و تحقير ايران است و آنچه در كشور ما مى‏گذرد به طور معكوس در سراسر دنيا منعكس مى‏شود. سازمان‏هاى به اصطلاح حقوق بشر و شوراى امنيت و عفو بين الملل و ديگران هم خود را صرف محكوم نمودن اسلام و ايران نموده‏اند. مدعيان صلح‏طلبى و انسان دوستى با تمام توان سعى در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ايران مى‏نمايند و با اسلحه‏هاى كشنده و بمب‏هاى آتشزا و شيميايى به دشمنان اسلام كمك بيدريغ مى‏كنند. و هزاران شكر خداى متعال را كه با دست عنايت خود تحملى در اين ملت عظيم الشان ايجاد فرموده كه همه اقشار آن به هم پيوسته و يد واحده شده‏اند و با اتكال به قدرت الهى در مقابل همه ايستاده و از اين هياهوها و چنگ و دندان نشان دادن‏هابه خود هراس راه نمى‏دهند و هر روز مصمم‏تر و مهياتر براى دفاع از آرمان‏هاى اسلامى هستند. و در اين حال تكليف و وظيفه همگان بويژه روحانيون معظم و مجلس محترم و دولت و سران قواى مسلح بسيار حساس و سنگين است، اينان حافظان اين وحدت و انسجامند و با اعمال شايسته خود مى‏توانند اسلام و كشور را از ميان اين فتنه‏هاى غم انگيز نجات دهند. شك نيست كه مقدم بر هر چيز وحدت و انسجام خود حضرات نمايندگان و دست‏اندركاران و پشتيبانى هر قشر از ساير اقشار است. امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ايران، اختلافات و تفرقه

صحيفه نور ج 19 صفحه 10

در داخل هر قشر يا قشرى با اقشار ديگر كه ناچار به اقشار ملت نيز سرايت مى‏كند سهم مهلكى است كه اول خود و در پى آن كشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودى مى‏كشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهى عظيم تر و جنايتى هولناكتر از آن نخواهيد يافت. حضرات علماى اعلام و ائمه جمعه كثرالله امثالهم توجه كنند كه گاه يك جمله آنان يا يك مصاحبه و خطبه، جمهورى اسلامى را در سطح جهان زير سؤال مى‏برد و در داخل فاجعه مى‏انگيزد و منشاء اختلاف و تفرقه مى‏شود و موجب تضعيف سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مى‏شود يا موجب اختلاف بين سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مى‏گردد كه خداى نخواسته منتهى به از بين رفتن زحمات چندين ساله خود آقايان مى‏گردد و يا موجب تضعيف و دلسردى دولت خدمتگزار مى‏شود و با شكست خوردن دولت، پايه‏هاى جمهورى اسلامى متزلزل مى‏شود.

حضرات وكلاى محترم دوره دوم مجلس شوراى اسلامى‏كه در آغاز خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى مى‏باشند با توجه به اوضاع كنونى كشور و فشارهاى اقتصادى و نظامى و گرفتارى فوق طاقت دولت و مخارج عظيم جنگ و پيامدهاى آن و گرفتارى آوارگان جنگ و مهمانان افغانى و عراقى كه قشرهاى عظيمى هستند و خرابى‏هاى جنگى و فسادهاى موروث از رژيم سابق و بسيارى از مشكلات كمرشكن ديگر، لازم است به دولت كمك نمايند كه مشكلات را با پشتيبانى شما نمايندگان يكى پس از ديگرى حل نمايد. در عين حال كه حق نظارت و حق جلوگيرى از انحرافات را داريد لكن در وضعيت كنونى مسائل را رويهم بسنجيد و اگر چيزى به‏نظرتان ناروا بود با وضع گرفتارى‏هاى حاضر بسنجيد و ببينيد اگر شما به جاى دولت بوديد با چه قدرتى مى‏توانستيد با مشكلات موجود مقابله كنيد. و بدانيد كه رويهمرفته دولت تاكنون به وضع خارق العاده‏اى خدمت كرده و نقايصى كه هست مطمئنا اجتناب‏ناپذير است و بالجمله لازم است همه پشتيبان هم باشيد تا بر حوادث پيروز شويد و با عملكرد دولت در اين مدت كوتاه و خدمت‏هاى ارزنده او در سراسر كشور بايد گفت دولت مؤفقى بوده است. بايد به او مهلت داد كه تؤفيق بيشترى به دست آورد و در كمبودها و نقصان‏هاى موجود بايد او را يارى كرد و كمك‏هاى فكرى و عملى نمود. كشور از همه است و با اتكاء به قدرت ازلى و با كمك همه مى‏توان بر هر مشكلى غلبه كرد انشاء الله تعالى.

ه از نمايندگان محترم كه با تؤفيق الهى و رأى آزاد توده‏محروم براى خدمت به اسلام عزيز و ملت محترم مؤفق شده‏اند، انتظار مى‏رود كه در تمام فعاليت‏ها و آراء خود براى شكرگزارى از خداى متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گيرند، مثلاً در اعتبارنامه‏ها كه مورد بحث و نظر واقع مى‏شود، بدون ملاحظه دوستى و دشمنى و جهات سياسى رايج در دنيا آنچه رضاى خداست و واقعيت اقتضا مى‏كند در نظر گيرند و گرايش‏هاى سياسى را كنار گذارند و اين رويه را در همه اعمال و اقوال و آراء خود در مدت اين خدمت ارزشمند ملحوظ دارند و براى رضاى مخلوق، خداى نخواسته به سخط خالق مبتلا نشوند و در حقيقت مجريان عدل الهى باشند، و اين رويه از همه كس مطلوب است و از كسانى كه در جايگاه حساس واقعند مطلوب تر. و شما نمايندگان محترم مى‏توانيد با يك رأى

صحيفه نور ج 19 صفحه 11

خود خدمت ارزشمندى به خدا و خلق نمائيد و بالعكس. و مى‏توانيد يك خطر بزرگ را از كشور و اسلام رفع كنيد و بالعكس حركت در راه حق و عمل به آن خود، تفكر آزاد و ذكر خداست كه موجب طمانينه است.

و - اگر بخواهيد بى‏خوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاح‏هاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئه‏هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند خود را به ساده‏زيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمت‏هاى بزرگ براى ملت‏هاى خود كرده‏اند اكثر ساده زيست و بى‏علاقه به زخارف دنيا بوده‏اند. آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند براى حفظ يا رسيدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى‏دهند و در مقابل زور و قدرت‏هاى شيطانى خاضع و نسبت به توده‏هاى ضعيف ستمكار و زورگو هستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا كه‏بازندگانى اشرافى و مصرفى نمى‏توان ارزش‏هاى انسانى اسلامى را حفظ كرد. جوانان ايران و زنان و مردان كه در زمان طاغوت با تربيت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله كنند ولى آنگاه كه به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علايق شيطانى متحول شدند آن قدرت عظيم را سركوب كردند. دست‏هاى جنايتكارى كه جوانان عزيز را در رژيم سابق به مراكز فساد كشاند و از انسان‏هاى آزاد عروسك مصرفى تراشيد، انگيزه و نقشه‏شان اين بود كه هر خيانتى كه در كشور واقع مى‏شود و هر چه به سر ملت و ذخاير ارزنده آن مى‏آيد و هر چه زنجيرهاى استعمار به دست و پاى مردم محكمتر مى‏شود، در مقابل بى تفاوت باشند يا به حمايت همان رويه برخيزند. امروز هم قشر فعال در جبهه‏هاو پشت جبهه‏هاهمان طبقات محروم ساده زيست هستند و در بين آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علايق دنيا اثرى نمى‏بينيد. خداوند همه ما را از اين قيدهاى شيطانى رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد كنيم. از خداوند متعال خواستارم كه نمايندگان محترم دوره اول مجلس شوراى اسلامى را كه از مشكلات نهراسيدند و براى پياده كردن احكام اسلام كوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنايت فرمايد و به نمايندگان دوره دوم تؤفيق و قدرت تصميم براى رسيدن به آرمان مقدس اسلام عنايت فرمايد و عموم مسلمانان جهان را از شر ابرقدرت‏ها حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 12

تاريخ: 9/3/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان دوره‏هاى اول و دوم مجلس شوراى اسلامى‏

كليه چيزهائى كه از آن بوى اختلاف مى‏آيد، بلا اشكال از شيطان است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلابايد از تشريف آوردن آقايان تشكر كنم و كارى كه از من بر مى‏آيد و آن دعاست براى تؤفيق شما بكنم و از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه را مؤفق كند كه در خدمت اسلام باشيم. بيشتر مسائل در اين محفل‏هايى كه بوده است و در مجلس و در ساير جاها گفته شده است و بنده يك مسأله‏اى را كه در نظر دارم و لازم مى‏دانم كه به همه ملت اين مسأله را عرض كنم و درباره او احساس خطر مى‏كنم و ناراحتى دارم آن اين است كه ما در مسأله سابق كه بعضى‏هاراجع به شوراى نگهبان صحبت‏هائى كرده بودند احساس كرديم كه وظيفه هست ما مسأله را يك طورى حلش كنيم و مهم اين بود كه من از اختلافات كه داشت پيدا مى‏شد خائف بودم. مع الاسف اين نصيحتى كه من كردم كه اختلافات قطع بشود، نمى‏دانم چه دست‏هاى مرموزى در كار است كه همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندين روز پيش يك اعلاميه آوردند اينجا كه من ديدم (بدون امضا البته) اين اعلاميه بى‏اشكال يا از يك آدم بى عقلى صادر شده است و يا از يك آدم شيطانى يا از يك دوست نادانى يا از دشمن شيطان و او اينكه آن مطلبى را كه من راجع به شوراى محترم نگهبان نوشته بودم بالايش طبع كرده بودند و در ذيلش با يك عبارت زننده‏اى گفته بودند كه اين آقايانند كه فلان هستند و اسماء اشخاص محترم و متعهد كه بعضى از اينها را من در طول انقلاب مى‏شناسم فعاليت كردند، كتك خوردند، زجر كشيدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چيزى كه من را نگران مى‏كند اين است كه دنبال هر مطلبى يك شيطان هم پيدا مى‏شود كه مى‏خواهد آن را منحرف كند. شيطان، خداى تبارك و تعالى را به تعبير من تهديد كرد به اينكه من نمى‏گذارم كه بندگان تو اطاعت تو را بكنند، وقتى خودش رانده شد، گفت كه من نمى‏گذارم آنها ديگر نمى‏توانى ببينى ديگر اشخاصى را كه به تو علاقه مند باشند مگر آنهائى كه خالص‏اند. كليه چيزهائى كه در آن بوى اختلاف مى‏آيد اين بلا اشكال از شيطان است كه دشمن قسم خورده است كه ما را منحرف كند. من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد. گويندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، كسانى كه قبل از خطبه صحبت مى‏كنند بدانند كه مسأله‏اى كه بنده را ناراحت كرده است و

صحيفه نور ج 19 صفحه 13

مى‏كند اين است كه در اين كشور اختلاف ايجاد بشود.

آن روز من براى رفع اختلاف يك كلمه گفتم. دنبالش يك مسائلى پيش آوردند كه خودش اختلاف انگيز بود. امروز من عرض مى‏كنم كه آقايانى كه در منابر در اين ماه مبارك يا بعدش، فرق نمى‏كند، خصوصاماه مبارك كه بيشتر منبر مى‏روند و بيشتر صحبت مى‏شود بدانند كه اسلام از آنها مى‏خواهد كه با هم باشيد. فرض مى‏كنيم كه يك مقام بسيار عالى‏اى هم از شما گرفته شده است (فرض مى‏كنيم و حال اينكه نيست اينجور) اين موجب اين نمى‏شود كه شما خداى تبارك و تعالى را ناراضى كنيد از خودتان، براى اينكه من حالا در اين قصه پيروز نشدم (اگر اسم اين پيروزى باشد) رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضى هستيد، همانطورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظم خدا اينطور بودند. هر چه براى سيدالشهداء (به حسب روايت) نزديك مى‏شد ظهر عاشورا و جوان‏هايش يكى يكى از بين مى‏رفتند، صورتش افروخته تر مى‏شد براى اينكه مى‏ديد رو به مقصد دارد مى‏رود. وقتى بنا شد كه همه ما مى‏خواهيم كه خدمت كنيم به اين كشور، مى‏خواهيم كه آن مسائل سابق برنگردد، مى‏خواهيم كه اسير نباشيم در دست مستشارهاى آمريكائى يا قلدرهاى روسى، ما كه بنا داريم اينطور باشيم، راهش اين است كه ما با هم باشيم يعنى همانطورى كه توده مردم، به حسب نوع اين توده مردم هستند سران مردم هم اينطور باشند.

اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد

من گاهى شايد بسيارى از اوقات خوف اين را دارم و از اين خوف هم گاهى ناراحتم كه نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتى‏ها بر ما، ما آن خجالت را چه بكنيم. آنها براى رضاى خدا عمل كردند و مى‏كنند و شما آقايان را به كرسى وكالت نشاندند و حالا هم باز دسته ديگر را نشاندند. آنها براى خدا كار كردند. اگر ما انحراف پيدا كنيم و بالخصوص اختلاف ايجاد كنيم، به واسطه حرف‏هايمان اختلاف ايجاد كنيم، اين خوف همان معنا هست كه فردا ما در عذاب باشيم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگويند ما براى خاطر شما آمديم به بهشت و شما چرا رفتيد جهنم. و اين خجالتى كه انسان در آن روز خداى نخواسته مى‏كشد از آن آتش سخت‏تر است. مجلس گمان نكند كه در يك مجلس صحبت مى‏كند، ائمه جمعه گمان نكنند كه در يك جاى محدود صحبت مى‏كنند، امروز ديگر حدود برداشته شده است، ديوارها ريخته شده است. اگر ديروز يك كسى در يك مجلسى مثلاً يا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مى‏كرد، در يك جمعيت محدودى صحبت مى‏شد و تمام مى‏شد. امروز همه مى‏دانيد اينطور نيست، خصوصاً در ايران كه مجلسش منعكس مى‏شود مستقيما و راجع به خطب جمعه هم منعكس مى‏شود و من گاهى وقت‏هاچيزهائى را كه از راديوى خارج مى‏شنوم بعدش از راديوى خودمان مى‏شنوم، آنها زودتر از ما نقل مى‏كنند. در يك همچو محيطى تكليف خيلى زياد است. انحرافات اگر پيدا بشود، اين انحرافات، انحرافات محدود نيست،

صحيفه نور ج 19 صفحه 14

انحراف نامحدود است. در داخل اگر خداى نخواسته ايجاد اختلاف بشود، منتهى به اين مى‏شود بى‏شك به اينكه شكست بخوريد دشمن پشت درهاى ايران ايستاده‏اند مراقبند آنها. تمام اين هياهوها ترس ندارد. اينها چيزى نيست، آمريكا چه مى‏فرستد به كجا و چه مى‏فرستد به كجا، اينها، اينها صحبت است، آنى كه آنها نقشه اصلى اين است كه در داخل يك كارى انجام بدهند. آمريكا مى‏داند كه عرضه اين را ندارد كه در ايران وارد بشود يك كارى انجام بدهد، خودش هم مى‏داند اين را خودشان هم گفتند كه ما نمى‏خواهيم كه سربازهاى آمريكا در خليج از بين بروند، آقايان هم گفتند اين را. آنها اين مسأله را ظاهر مى‏كنند كه با هو و جنجال ما را از ميدان بيرون كنند، آنها خوفى ندارد. آنى كه خوف دارد اين است كه با اين شيطنت‏ها ايادى آنها كه باز هستند در كشور، با اين شيطنت‏هاايجاد اختلاف كنند، دو دسته كنند، يك دسته از آن ور، يك دسته از آن ور. بين علماى بلاد اختلاف ايجاد كنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد، اگر يك عالمى كه در يك شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با يك عالم ديگرى كه آن هم نظير اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سليقه را برسانند به اختلاف در جمعه‏ها و جماعات و در جاهاى عمومى، اين همچو نيست كه اختلاف زيد و عمرو است، اين يك اختلافى است كه هر شهر را دو قسمت مى‏كند، دو بخش مى‏كند، يك بخش از آن ور، يك بخش به اين ور و اين كم كم اضافه مى‏شود. دشمن‏هاى ما هم حوصله‏شان خيلى زياد است، حالا نقشه مى‏كشند براى پنجاه سال ديگر. اين همين طور كم كم جلو مى‏رود، اين فساد جلو مى‏رود تا يك روزى كه مهيا بشود كشور براى اينكه در داخل خودش يك انفجار حاصل بشود از ايادى آنها. ما از اين غافل نبايد باشيم.

بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه با دست خودمان اسلام را از بين نبريم‏

اينهائى كه اين اعلاميه مى‏دهند ديگرى را تضعيف مى‏كنند، آن يكى اعلاميه مى‏دهد به ديگرى بد مى‏گويد، تهمت مى‏زند، خيال نكنند كه اين، اگر اشخاصى كه هستند كه سالم‏اند خيال نكنند كه اين يك خدمتى است. اين يك خيانتى است به همه ملت، به اسلام. اگر از شياطين هستند بايد ملت گوشش را باز كند چشمش را باز كند و احتمال زياد هست كه از شياطين باشند. ما بايد بعد از آنكه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشيم با خودمان. دشمنى خودمان موجب مى‏شود كه آنهائى كه دشمن اصلى ما هستند بر هر دو غلبه كنند و روزگار همه را سياه كنند. امروز اسلام در دنيا وضعى پيدا كرده است كه اگر چنانچه شكست خداى نخواسته بخورد تا سال‏هاى طولانى ديگر نمى‏تواند سرش را بلند كند براى اينكه قدرت‏هاى بزرگ قدرت اسلام را فهميده‏اند و مى‏دانند كه اين را بايد از بين برد. حتى آنهايى كه به اسم اسلام حكومت مى‏كنند در ممالك اسلامى، آنها هم از اسلام ايران مى‏ترسند. اسلام ايران را يك اسلام ديگرى مى‏دانند و يك طور ديگر هم هست اين. ما بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه خداى نخواسته با دست خودمان اسلام را از بين نبريم. با دست ملت‏مان اسلام آمد اينجا و شما را در دنيا آبرومند كرد و جورى شد كه با تخيل اينكه يك عده‏اى در لبنان تهديد كردند آمريكا را،

صحيفه نور ج 19 صفحه 15

تازه آمريكا دارد عقب مى‏نشيند. با توهم اينكه نبادا يك كسى به طور انتحارى برود چه بكند همه‏اش هم گردن ايران مى‏گذارند به خيال اينكه ايران اين كارها را مى‏كند و حال آنكه مسلمين دنيا بيدار شدند، غيرمسلمين هم بيدار شدند يعنى آنهائى كه ضعيف هستند، مستضعف بودند بيدار شدند. هر كسى در جاى خودش ديگر مى‏خواهد مقابله كند با اينها. آنها دور كاخ سفيد را يك بساطى درست كردند و هر روز هم اضافه‏اش مى‏كنند براى اينكه از اين اسلام ترسيدند و اينها مى‏خواهند اين را نابودش كنند. آنها نمى‏توانند اما به دست شما خداى نخواسته ممكن است بشود. اهل منبر متوجه باشند يك كلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اينكه چه شده و چه شده كه اختلاف انگيز است بكنند پيش خداى تبارك و تعالى مسؤولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد كرد. خطيب‏هاى در جمعه هم همين را بدانند، آنهائى كه قبل از نماز جمعه خطبه مى‏خوانند همين را بايد بدانند، علما هم كه در هر جا هستند همين معنا را بايد توجه كنند كه ما امروز احتياج داريم به اينكه به قول خداى تبارك و تعالى با تمام وجود عمل كنيم كه مى‏فرمايد با هم باشيم (واعتصموا بحبل الله ولاتفرقوا)

توجه كنيد كه ماه مبارك رمضان را به آداب روحى‏اش عمل بكنيد

ماه مبارك رمضان پيش است و يكى از نعمت‏هايى كه خدا به شما وكلا داده است اين است كه در ماه مبارك شعبان اين مجلس افتتاح پيدا كرد و در آغاز ماه رمضان شروع به كار دارد مى‏كند. و اين يكى از نعمت‏هاى بزرگ خداست كه به ما عنايت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت كرده خداى تبارك و تعالى به مهمانى خودش. همانطور كه مى‏بينيد مهمانى خدا صوم است مثل ميهمانى ماها نيست كه آنجور تشريفات را داشته باشد، پرهيزدادن است از آن چيزهائى كه مربوط به شهوات انسان است.

توجه بكنيد كه ماه مبارك را به آدابش عمل بكنيد يعنى آداب روحى‏اش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد. خواندن خدا و تذكر خدا به معناى واقعى، آن تذكرى كه نفوس را مطمئن مى‏كند، آن ذكرى كه بذكر الله تطمئن القلوب. ياد خدا واقعاً و حاضر ديدن خدا را در همه جا. ماه مبارك را به تذكر خدا، به ذكر خدا و به رحمت‏هاى خدا كه به شما عنايت كرده است شكرگزارى كنيد و ذكر خدا را بگوئيد، ياد خدا را بكنيد كه خدا شما را مؤفق كند به اينكه دست‏هايى كه مى‏خواهند تشتت در اين ملت ايجاد كنند، خدا آن دست‏ها را مؤفق نكند.

و از همه بالاتر اين است كه انسان خودش را اصلاح كند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستيم، محتاج به تهذيب نفس هستيم، تا آن دم آخر ما محتاجيم. پيغمبرها هم محتاجند. انبياء بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتياج خودشان را فهميده‏اند و دنبالش عمل كرده‏اند و ما از باب اينكه حجاب داريم نتوانستيم بفهميم و به تكاليف خودمان عمل نكرديم. اميدوارم كه انشاء الله اين ماه مبارك رمضان به همه شما مبارك باشد. و مبارك بودن به اين است كه بنابراين بگذاريد كه به تكاليف خدا عمل كنيد. در اين ماه مبارك دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى شما را مؤفق كند به اينكه در اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 16

خدمتى كه متكفل او هستيد، مطابق رضاى او عمل كنيد. از خدا بخواهيد كه ما را از عنايت خودش محروم نفرمايد. و اين ضيافت خدا را قدر بدانيد. اين ضيافت خيلى لطافت و ظرافت دارد، اين را بايد قدر بدانيم ما. اين ادعيه اى كه وارد شده است در ماه مبارك رمضان و در ماه شعبان اينها راهبر ماست به مقصد، به تعبير شيخ ما رحمه الله قرآن صاعد است. ادعيه را ايشان تعبير مى‏كرد به اينكه، قرآن نازل است و اين، قرآن صاعد. در هر صورت ظرايفى در اين ادعيه مباركه هست كه سابقه ندارد. اينها را توجه به آن بكنيد، انسان را اين ادعيه مى‏تواند حركت بدهد. ماه مبارك مى‏تواند كه انسان را مؤفق به بسيارى از امور بكند. ماه مبارك مى‏تواند انسان را طورى بكند كه تا ماه مبارك ديگر يا تا آخر ديگر كنترل بشود و تخطى از آنكه رضاى خداست نكند. من اميدوارم كه همه ما مؤفق بشويم به اينكه اين ماه مبارك را با ذكر خدا و توجه به خداى تبارك و تعالى به پايان برسانيم كه خداى تبارك و تعالى در عيد رمضان به ما عيدى عنايت كند و آن استقلال تام ما، آزادى تام ما بيمه شده و جمهورى اسلامى بيمه شده.

خدايا! ما بندگان ضعيف هستيم، ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم، ما هيچيم و هر چه هست توئى. ما اگر چنانچه خلاف مى‏كنيم نادانيم. تو بر ما ببخش. تو ما را به اين ماه مبارك رمضان وارد كن به طورى كه با رضاى تو وارد بشويم در او. خدايا! تو ما را لياقت بده كه در اين مهمانى كه از ما كردى به طور شايسته وارد بشويم. خدايا! اين ايران كه از همه اطراف به او هجوم شده است، براى اسلام، اين ايران را تو تقويت كن.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 23

تاريخ: 11/4/63

پيام تسليت امام خمينى به آيت الله خوئى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله خوئى دامت بركاته‏

با تأسف و تاثر، مصيبت وارده بر جناب عالى و فاميل محترم را تسليت عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى براى آن مرحوم محترم مغفرت و براى جناب عالى و بازماندگان او صبر جميل و اجر جزيل مسالت مى‏نمايم و از خداوند تعالى عاجزانه مى‏خواهم كه دشمنان اسلام و دشمنان حوزه‏هاى مقدس علميه را به سزاى خودشان برساند و در دنيا و آخرت آنان را روسياه فرمايد و مجد حوزه علميه مباركه نجف اشرف و ساير اعتاب مقدسه را با نابودى حزب عفلقى بعث عراق خذلهم الله تعالى به حال اول برگرداند و علماى اسلام و ملت شريف عراق را از چنگال صدام و صداميان نجات مرحمت فرمايد. و از جناب عالى و ساير علما و فضلاى نجف و اهالى محترم عراق خواهانم كه براى پيروزى لشكر اسلام بر فريب خوردگان لشكر كفر عفلقى، تحت قبه‏هاى نورانى ائمه اطهار عليهم السلام خصوصاً سيد اولياء سلام الله عليه دعا فرمايند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 18

تاريخ: 12/3/63

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوان عالى كشور و مسؤولان لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر

زيربار ظلم رفتن، مثل ظلم كردن، از ناحيه عدم تزكيه است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين عيد سعيد را به همه مسلمين و به كشور ما و ملت ما مبارك كند و اميدوارم كه با عنايت خودش با ما رفتار كند. ما مهمان‏هاى خوبى نبوديم براى خداى تبارك و تعالى. ما را دعوت كرد به ضيافت، او ميزبان بزرگ و ما ميهمانان هيچ. چه بگوييم در مقابل اين نعمت بزرگ الهى كه ملت‏ها را دعوت كرده است به ضيافت الله، ضيافت الله با همه‏ى اسماء و ما چگونه شكر اين نعمت را بجا بياوريم، ما كه خودمان را مى‏شناسيم كه هيچ نيستيم و هر چه هست، اوست، لكن او عنايات خاصه خودش را مبذول مى‏كند و ما را ميهمان و خودش را ميزبان ما قرار مى‏دهد. يا ما را بالا برده است تا آن حدى كه اين لياقت را داشته باشيم با عنايات او، يا عنايت خودش را متنزل كرده است، همان طورى كه قرآن را متنزل كرده است در ماه رمضان. قرآن نازله‏اى است كه پس از عبور از حجاب‏هاى نور، وارد شده است در ماه مبارك رمضان، آن هم بر قلب مبارك رسول خدا و از آن جا باز متنزل شده است تا رسيده است به آن جايى كه با زبان گفته مى‏شود، حالا كيفيت نزول قرآن خود يك مسأله مهم است و كيفيت گرفتن قرآن از وحى الهى و از ملكى كه مأمور اين كار است، آن هم يك بحث مهم است كه ما دستمان از آن كوتاه است. لكن آنى كه ما از خودمان اطلاع داريم، ما مهمان‏هاى خوبى نيستيم براى خدا. اگر ميهمان‏هاى خدا از قبيل رسول خدا و ائمه هدى هستند، ما چه بگوييم. و آن ميزبانى‏اى كه از آنها مى‏كند، دست ما از آن كوتاه است. لكن ما متكى هستيم به لطف او و ما متكى هستيم به عنايات او و ما در ماه رمضان هر چه قصور كرده باشيم، تقصير كرده باشيم، در اين روز مبارك از او عيدى مى‏خواهيم، او به فضل خودش با ما رفتار كند، نه به عدلش.

اميدوارم كه خداوند اين ملت كه مهيا شده است براى اين كه خدمت كند به مسلمين و اسلام، اين را تؤفيق بدهد كه بتواند از عهده اين خدمت بزرگ برآيد، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا. بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهايى كه بر آنها سرپرستى مى‏كنند غاصبانه. ملت‏ها همه گرفتار چنگال اين قدرت‏هاهستند كه خودشان را مصلح مى‏دانند، صلاح جو مى‏دانند، با اصلاح حرف مى‏زنند. چه بكنيم ما با اين وضعى كه در دنيا امروز هست؟ وضعى كه قدرت‏هاى بزرگ دارند با بشر و

صحيفه نور ج 19 صفحه 19

بدتر از او، وضع انفعالى كه حكومت‏ها دارند.

مصيبت براى مسلمين اين است كه گرفتار يك همچو حكومت‏هايى هستند كه همه‏اش انفعالى، وضع انفعالى دارند و براى عالم مصيبت اين است كه كسانى با ادعاى صلح دوستى و به ادعاى طرفدارى از توده‏ها به همه مردم ظلم مى‏كنند. آنها كه خودشان را طرفدار حضرت مسيح جا زدند و ادعا مى‏كنند كه حضرت مسيح فرموده است كه: اگر چنانچه كسى به شما سيلى زد آن طرف صورتتان را بگيريد تا سيلى بزند، گرچه اين دروغ است، حضرت مسيح، پيغمبر بزرگ خدا يك همچو حرف غيرصحيح را نخواهد زد. اگر به مسيح مجال داده بودند، همان طورى كه موسى با قوم خودش با فراعنه عمل كرده بود، آن هم عمل مى‏كرد. لكن مجال نداشت. مع الاسف اينهايى كه مى‏گويند ما طرفدار مسيح هستيم از آنهايى كه كمونيست هستند و اصلا به خدايش اعتقاد ندارند، اينها بدتر مى‏كنند. كه يعنى ديگر نمى‏شود گفت اين از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. آنها به مسيح اين نسبت را دادند آن هم دروغ، لكن خودشان كه مى‏گويند ما طرفدار همچو ايده‏اى هستيم، ببينيد چه سيلى ها به مردم مى‏زنند. مردم چطور گرفتار اينها هستند. آنها از آن طرف، از اين طرف هم مسلمان‏ها كه ملت‏هايشان تحت سلطه و دولت منفعل از اين قدرت‏هاى بزرگ. اگر همين ماه مبارك رمضان را مسلمين خودشان را به طور جمعى به ضيافت خدا وارد كرده بودند و تزكيه كرده بودند، تصفيه كرده بودند خودشان را، ممكن نبود زير بار ظلم بروند. زير بار ظلم رفتن مثل ظالم ظلم كردن، هر دوش از ناحيه عدم تزكيه است، قدافلح من تزكى، در نماز عيد، اين سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزكيه و ذكرالله، ذكر اسم الله: قدافلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى. تزكيه، ذكر اسم الله و صلوه، اينها مراتبى است، اگر ما به اين رسيده بوديم، نه حال انفعالى پيدا مى‏كرديم براى پذيرش ظلم و نه ظالم بوديم. همه از اين است كه تزكيه نشديم. دولت‏هاتزكيه نشدند و نخواهند شد مگر خدا عنايت كند و ظالمند. ملت‏هايى هم كه تزكيه نشده‏اند، بار ظلم را به دوش مى‏گيرند. عذر ندارند ملت‏ها در مقابل پذيرش ظلم، ايران اين عذر را از آنها منقطع كرد. آن قدرتى را كه ايران شكست، در آنها نيست، در بين حكومت‏هاى ديگر نيست، لكن مردم اول متحول روحى شدند و بعد هم آن كردند كه دنيا ديد. و اين كشورى كه الان در دست شما آقايان است، كشورى است كه با تحول روحى يك همچو مسأله را پيش آورد، لكن حفظ اين تحول اهميتش بيشتر از اصل تحول است. بايد همه كوشش كنند در حفظ اين تحول. اين جوان شما كه آنها مى‏خواستند بكشندشان به مراكز فساد و آنها را از خود بيخود كنند تا حكومت كنند، اين جوان‏ها را خداى تبارك و تعالى تؤفيق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص كردند و به معابد رفتند، يعنى، همان سنگرهايى كه معابد الهى است.

آنهايى كه به ما اشكال مى‏كنند كه شما چرا سازش نمى‏كنيد با اين قدرت‏هاى فاسد، آنها از باب اين كه همه چيز را با چشم مادى ملاحظه مى‏كنند، با چشم طبيعى حل و فصل اشياء را مى‏كنند. آنها نمى‏دانند كه انبياى خدا چه رويه‏اى داشتند، با ظالم چطور برخورد مى‏كردند، يا مى‏دانند و خودشان را

صحيفه نور ج 19 صفحه 20

به كورى و كرى زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومين است، سازش با ابرقدرت‏ها، ظلم بر بشر است. آنهايى كه به ما مى‏گويند سازش كنيد، آنها يا جاهل هستند يا مزدور. سازش با ظالم، يعنى، اين كه دست ظالم را باز كن تا ظلم كند. اين خلاف رأى تمام انبياست. انبياى عظام، تا آن جا كه توانستند جديت كردند كه ظلم را از اين بشر ظالم بزدايند، به موعظه، به نصيحت، به امر به معروف، به نهى از منكر، به انزلنا الحديد و فيه باس شديد، آخر الدواء الكى. بعد از آنكه موعظه نشد، نصيحت نشد، آخر دوا اين است كه داغش كنند. شمشير، آخر دواست.

هر چه مفاسد در دنيا بر بشر وارد مى‏شود از فساد خود آدم و حكومت هاست‏

در عين حالى كه كشور اسلام، كشور اسلامى ايران و مسؤولين اين كشور دائماً اين مطلب را گوشزد مى‏كنند كه ما با اين دولت‏هاى اسلامى مى‏خواهيم دوست باشيم، دست اخوت به هم بدهيم، با ملت مى‏خواهيم همراه باشيم، همقدم باشيم و اگر اين طور بشود ديگر ظلمى در اين ممالك اسلامى از طرف قدرت‏هاى بزرگ نخواهد شد، لكن حكومت‏ها تزكيه نشده‏اند، حكومت‏ها وارد به صيام نشده‏اند، وارد به ضيافت الله نشده‏اند. دامن مى‏زنند به جنگ و به اين كه جنگ را توسعه بدهند. نمى‏دانند كه توسعه اين جنگ، خانه‏خرابى براى آنهاست. آن كه با يك زندگى متوسط ساخته است، از جنگ نمى‏ترسد. پاسدارهاى ما كه يك زندگى عادى هم كمتر دارند، از جنگ نمى‏ترسند. ارتشى ما كه يك زندگى عادى دارد، از جنگ نمى‏ترسد. جنگ به او ضررى نمى‏زند. آنهايى كه داراى كاخ‏ها و بساط هستند آنها بايد بترسند، ضرر به آنها مى‏رسد. ما مهيا كرديم خودمان را براى اين كه برويم دنبال رفع ظلم، تا آن جا كه مى‏توانيم با نصيحت، با دست دوستى، با محبت با اين اشخاصى كه در همسايه ما هستند از اين كشورهاى اسلامى، با مودت، با دوستى، دائماً اين مسؤول ما مسؤولين ما اين حرف را مى‏زنند، لكن آنها از باب اين كه وارد به ضيافت الله نشده‏اند على قلوبهم حجاب"صم بكم عمى فهم لايعقلون با دست خودشان، خودشان را فانى مى‏كنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانى است، از جاى ديگر به ما چيزى نمى‏رسد، هر چى مى‏رسد از ماست - انما هى اعمالكم ترد اليكم همه چيزهايى است كه از خود ما هست، چه مفاسدى كه در دنيا بر بشر وارد مى‏شود، از فساد خود آدم است، فساد حكومت‏هاست، نفس‏خبيثه است و چيزهايى كه در آن عالم به ما مى‏رسد، آنها هم از خود ماست.

بهشت را اعمال شما آباد مى‏كند و جهنم را هم اعمال ما مى‏افروزد. ما الان در صراط هستيم، همان صراطى كه يك طرفش دنياست، يك طرفش عاقبت. و ما الان در صراط داريم حركت مى‏كنيم. اين پرده كه برداشته شد، آن وقت صراط جهنم كه از متن جهنم مى‏گذرد، يعنى، آتش دورش را گرفته، اين از وسط اين جا مى‏گذرد، بايد از اين جا عبور كنيد. دنيا همين جور است. فساد كه همان آتش است‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 21

بر شما احاطه كرده، بايد از همين بين فساد عبور كنيد، به طورى كه سالم عبور كنيد. انبيا عبور مى‏كنند، جز ناوهى خامده، آنها آتش خاموش است برايشان، همان طور كه براى حضرت ابراهيم در اين جا خاموش بود، سرد بود، آنها آتش خاموش است. مؤمنين هم با سلامت مى‏گذرند، آتش خاموش نيست اما آتش به آنها ضرر نمى‏زند. انعكاس همين دنياست، يك چيز ديگرى نيست، همين است كه اين جاست، همه چيزهايى كه در آن عالم واقع مى‏شود عكس العمل همين چيزهايى است كه در اين عالم است. الان صراط ما در صراط هستيم و الان صراط در متن جهنم است و الان صراط براى انبياى بزرگ و اولياى بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الان براى مؤمنين سالم است و براى ديگران محيطه بالكافرين، و ان جهنم لمحيطه بالكافرين، اين الان احاطه دارد نه سيحيط الان محيط است، منتها نمى‏توانيم حالا ادراك كنيم. اين چشم بسته است الان، آن حجاب است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل جهنم است مى‏بيند توى جهنم است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل بهشت است مى‏بيند در بهشت است، برزخ هم براى او بهشت است. برزخ هم براى آن طرف ديگر جهنم است.القبر اما حفره من حفر النيران او روضه من رياض الجنه.

چشم از اين جا برداشته شد يك ورق ديگرى پيش مى‏آيد، آن ورقى كه يك وقتى پيش آمد، ديگر كار گذشته است، ما امروز بايد فكرش را بكنيم.

ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم و الان هم در حال دفاع هستيم‏

اگر تهذيب نفس باشد، نه از جنگ مى‏ترسد كسى، نه از صلح هيچ ابا دارد، از هيچى باك ندارد. اما وقتى تهذيب نفس نيست، مى‏گويد: اگر جنگ نكنيم، شايد آن طرف ما چه بكند. اين جنگ افروزى‏هايى كه الان مى‏بينيد در منطقه دارد مى‏شود، روى همين معناست، روى هواى نفس است، هواى نفس وادار مى‏كند كه به يك كشورى حمله كنند. هواى نفس وادار مى‏كند كه منطقه را به آتش بكشند و انسان مى‏سوزد در اين هواى نفس خودش، در همين عالم هم مى‏سوزد. و ما حالا هم به همه‏ى كشورهاى منطقه نصيحت مى‏كنيم، نصيحت بر همه، همه بايد نصيحت كنند هم را. نصيحت مى‏كنيم كه از اين جانور دست برداريد، اين آدم شدنى نيست. اين صدام محال است كه آدم بشود. از اين دست برداريد، خودتان را مبتلا نكنيد به آن چيزى كه‏نبايد مبتلا بشويد. ما نصيحت مى‏كنيم، ما خيرخواه شما هستيم. ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم، الان هم ما در حال دفاع هستيم. يك روز اگر مهلت بدهيم، ايران را به هم مى‏زند. ما الان در حال دفاع هستيم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دو تا نيستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستيم از يك ملتى كه گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، ادارى‏اش گرفتار است، همه چيزش گرفتار يك حزب جهنمى است.

اين اخبارى كه از آن جا مى‏آيد، انسان را مى‏لرزاند كه اينها چه گرفتارى دارند. واسف در اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 22

است كه در بين همه كشورها، يك منحرفى با يك دستارى سرش و يك تحت الحنك، در بين جماعت مسلمين اينها هستند و دامن مى‏زنند به اين امور، يعنى، اسلام را با آن دشمنند، آن آخوندهاى دربارى بدتر براى اين كه اگر اسلام بيايد، آخوند دربارى بدتر لطمه مى‏بيند تا آن ارتشى، آنها به صلاح نزديكترند. اين طايفه‏اند كه اگر فاسد شدند، عالم را فاسد مى‏كنند.

بايد كوشش كنيم اين تحولى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند

و ما بايد كوشش كنيم كه انشاء الله اين چيزى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند، و اين تحولى كه در جوان‏هاى ما پيدا شده است در همه ما پيدا بشود. من وقتى فكر اين پاسدارها را، اين ژاندارمرى را، اين ارتش را كه در آن گرماى شديد خوزستان دارند براى اسلام خدمت مى‏كنند، واقعاً از خودم خجالت مى‏كشم كه ما چه هستيم و آنها چه هستند، ماها چكاره‏ايم و آنها چكاره‏اند. آنها تهذيب شدند تا اندازه‏اى البته و ما مانديم در اين صف نعال. و از خدا مى‏خواهيم كه با ما با لطف و عنايات خودش رفتار كند، به ما رحم كند و ما را از اين گردابى كه در آن مبتلا هستيم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند انشاء الله به همه شما تؤفيق بدهد كه براى اين ملت خدمت بكنيد. به ملت تؤفيق بدهد كه براى اين دولت خدمت بكند. به همه ما تؤفيق بدهد كه براى اسلام خدمت كنيم و همت ما رفع ظلم از مظلومين و قطع يد مستكبرين باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه‏24

تاريخ: 23/4/63

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آشتيانى‏

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبر آشتيانى دامت افاضاته

بدين وسيله جناب عالى به سمت رياست اداره عقيدتى سياسى ژاندارمرى جمهورى اسلامى منصوب مى‏شويد كه انشاء الله تعالى بر طبق موازين مقرر و هماهنگ با اداره عقيدتى سياسى ارتش و شهربانى نيازمندى‏ها را برطرف نموده و وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. بديهى است تمام اعضاى ژاندارمرى با شما همكارى و هماهنگى لازم را خواهند نمود. از خداى تعالى مؤفقيت آن جناب را مسألت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 25

تاريخ: 10/5/63

پاسخ امام خمينى به نامه سرپرست بنياد مستضعفان در مورد از اراضى شهرى و دارايى‏هاى خاندان پهلوى جهت تأمين مسكن براى افراد محروم و بى‏سرپناه‏

بسمه تعالى

آنچه مربوط به خاندان پهلوى و عمال آنهاست، مجازيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 26

تاريخ: 18/5/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، نخست‏وزير، اعضاى هيأت دولت و گروه كثيرى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت ميلاد امام رضا(ع)

از صدر اسلام تا آخر نگذاشتند كه يك حكومت دلخواه اسلام به وجود بيايد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً اين عيد سعيد را بر همه آقايان و همه ملت بزرگ ايران و همه مسلمانان جهان بلكه همه مستضعفان تبريك عرض مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه به بركت اين عيد مبارك، بركاتش را بر مسلمين بفرستد و مسلمين را بيدار كند و دست ستمكاران را از بلاد مسلمين كوتاه بفرمايد. من بسيارى از اوقات از دو امر متأسفم كه يكى‏اش از ديگرى بيشتر تأسف دارد. يكى اين كه در تمام دوره از صدر اسلام، نبوت، تا آخر نگذاشتند كه يك حكومت دلخواه اسلام وجود پيدا بكند. زمان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آن همه گرفتارى و جنگ‏هاو آن مخالفت‏ها بود و نشد كه حكومت به طور دلخواهى كه ايشان مى‏خواهند، متحقق بشود. در زمان ساير ائمه عليهم السلام، ائمه عليهم السلام هم، حتى زمان حضرت امير كه مواجه بود با آن جنگ‏هاى داخلى و آن منافق‏هايى كه از كفار بدتر هستند و نگذاشتند حكومت شكل بگيرد به طورى كه دلخواه باشد. اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند، ولو در يك دوره كوتاهى حكومت تحقق پيدا كرده بود، آن الگويى كه آنها به عالم نشان مى‏دادند، براى بشر تا آخر يك درس بزرگى بود و ما بايد متأسف باشيم براى اين امر كه محروم شديم از يك همچو بركت بزرگى.

ما بايد متأسف باشيم كه از قرآن دستمان كوتاه است‏

و امر دوم كه باز نگذاشتند و نشد كه ائمه ما عليهم السلام آن طورى كه مى‏خواستند بروز بدهند حقايق را، اين هم بسيار مورد تأسف است، تأسف اين از تأسف او بالاتر است، اين چه علمى بوده است كه نزديك وفات، حضرت رسول (ص) بيخ گوشى به حضرت امير (ع) فرموده است و ايشان به حسب روايت مى‏فرمايد كه هزار باب از علم (ياهزار علم، هر كدام چه) براى من حاصل شد. اين علم معمولى كه دست ما هست، دست فقها هست، دست فلاسفه هست، دست عرفا هست، اين نيست. آن چه بوده است كه حضرت امير مى‏گويد كه من علم جم دارم، هيهنا علوم جمه لكن حمله (1) نيست،

صحيفه نور ج 19 صفحه 27

اين علم فقه نبوده، علم فقه را تعليم كرده‏اند، هيچ در او قصورى نشده است، اين فلسفه و اين چيزهايى كه دست ماهاست اينها هم نبوده است و اين مورد تأسف است كه مهلت ندادند به اينها، نشد. در آنوقت حمله‏اى كه آنها مى‏خواستند نبود و آن علوم با خود آنها به ملاءاعلى رفت و ما بايد تا آخر دنيا تأسف از اين بخوريم كه از آن هيچ بهره نداريم و او بلااشكال از اين علوم رسمى كه دست بشر است و دست مسلمين است، از اينها خارج است، براى اين كه اينها حمله داشتند، آن كه حمله نداشته است، آنكه مورد تأسف خود ائمه عليهم السلام بوده است كه پيدا نكردند كسانى را كه به آنها تعليم بدهند آن علوم را و قرآن كه مخزن همه علوم است، نشد كه آنها تفسير كنند و آن معارف كه در قرآن هست آنها بيان كنند براى ما. اينها از تأسف‏هايى است كه ما بايد در گور ببريم. قرآن الان در حجاب است، مستور است اين قرآن. بعضى آيات قرآن است كه گرچه بشر يا فلاسفه يا عرفا تا يك حدودى در موردش صحبت كردند، لكن آنكه بايد باشد، نشده است و نمى‏شود. قرآن هم براى من خوطب به امده است. انما يعرف القرآن من خوطب به (2) اگر مقصود معانى عرفيه بود، كه مردم همه مى‏فهمند معانى عرفيه را، اين چى بوده است؟ و ما بايد تا آخر متأسف باشيم. حضرت رضا سلام الله عليه كه با آن نيرنگ ايشان را بردند، الزاماً بردند به آن جا و خواستند ايشان را چه بكنند، معلوم بود كه از اول بنابراين نيست، نگذاشتند كه اينها يك حكومتى به دستشان بيايد، يك مجالى به دستشان بيايد كه لااقل تعليمات را بكنند. براى حضرت صادق (ع) هم كه مجال بود براى اين كه علم فقه را بايد توسعه بدهند و بيان كنند و بعضى از مسائل البته غيرفقهى هم بوده است، لكن سرگرمى ايشان به آن علومى كه نمى‏شد كه معطل بماند و علم شريعت بود، اين هم باز نگذاشتند، نشد. حمله هم نداشتند، حمله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود.

بنابراين، ما بايد در اين امور متأسف باشيم كه از قرآن دستمان كوتاه است. اين تفسيرهايى كه بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اينها تفسير قرآن نيستند، اينها البته يك ترجمه‏هايى، يك بويى از قرآن بعضى‏شان دارند، والا تفسير اين نيست. در هر صورت انالله وانااليه راجعون، آن كه از دست ما رفت، حكومت عدل الهى هم كه تحقق پيدا نكرد كه ما بفهميم بايد چه بكنيم.

اين كه ايران را مى‏كوبند، به ايران خيلى كار ندارند، به اسلام كار دارند

حالا هم كه خداى تبارك و تعالى تؤفيق به اين ملت داد و دست عنايتى به سر اينها كشيد، مى‏بينيد كه با اين حكومت چه مى‏كنند. مجال نمى‏دهند كه عرضه بكنند دست اندركاران ما اسلام را. هر مطلبى كه در عالم واقع مى‏شود، يك فسادى واقع مى‏شود، دست ايرانى‏ها در آن هست و دست حكومت ايران در آن هست! اين تبليغات است ديگر. در بحراحمر يك چيزى واقع مى‏شود، در كانال سوئز يك‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 28

چيزى واقع مى‏شود، اين ايرانى‏هايند كه اين كار را مى‏كنند البته اين تبليغات سوء يك جهت، ولو برخلاف هست، لكن يك جهت حسن هم دارد و آن اين است كه دنيا مى‏فهمد كه يك قصه‏اى در ايران هست. در شب و روز تبليغات بر ضد ايران و اسلام و اينها هست. اينكه اسلام را اين طور، ايران را اين طور مى‏كوبند، اينها به ايران خيلى كار ندارند، به اسلام كار دارند. مى‏دانند كه اگر اين چيزى كه ايران مى‏خواهد تحقق پيدا بكند، دست آنها از همه منافعشان در همه جا كوتاه مى‏شود. شما ملاحظه مى‏كنيد امروز با همه اين سختى‏ها و گرفتارى‏هايى كه براى ايران پيش آمده است و يك دل و يك جهت دنيا برخلاف اسلام هست، و به اندازه انگشتان دست، ما در دنيا همراه نداريم، مع ذلك ببينيد جلوه اسلام تا كاخ‏هاى كرملين هم كشيده شده است، تا كاخ‏هاى سفيد هم كشيده شده است، در آمريكاى لاتين هم رفته است، آفريقا هم رفته است، مصر هم رفته است، ملزم كرده آنها را به اين كه اظهار اسلام بكنند. ما مى‏دانيم كه آنها به اسلام اعتقاد ندارند، بلكه مخالفند، لكن اين جلوه‏اى كه از ايران منعكس شد به خارج، آنها هم كه به اسلام اعتقاد ندارند حالا مى‏گويند اسلام بايد باشد، حدود اسلامى بايد باشد. اين، بركت اين جلوه‏اى است كه از ايران شده است، نه اين كه آنها مسلمان شده‏اند حالا. ادبه العصا، حتى صدام هم مى‏گويد، نماز مى‏خواند، حالا نماز غلطى خواند. همه زاهد و عابد و مسلمان شده‏اند و اين، يك مسأله است، دست كم نبايد اين را گرفت. اين يك مسأله‏اى است كه به ما نويد مى‏دهد كه انشاء الله اين نور الهى توسعه پيدا مى‏كند و نصرت خداى تبارك و تعالى دنبال اين كه شما، ملت ايران مى‏خواهد نصرت خدا را بكند، دنبال اين نصرت خدا هست، وعده كرده خدا، لكن ما بايد فكر اين باشيم كه ما نصرت اسلام را بكنيم، نصرت خدا را بكنيم. ما در فكر اين باشيم كه براى خدا كار بكنيم و نصرت دين خدا بكنيم. اگر ما اين كار را انجام داديم، وعده خدا بلااشكال تحقق پيدا مى‏كند و نصرت او هم دنبال اين هست. خوب! در اين جنجال عظيم دنيا بر ضد ما، تكليف ما چى است؟

اين كه من هميشه عرض مى‏كنم كه همه آقايان در هر جا هستند، چه علماى بلاد بلاد ايران و چه ائمه جمعه و جماعات و چه مجلس محترم شوراى اسلامى و چه دولتمردان، آنها همه دست به دست هم بدهند تا اين كه اين بار را بتوانند به مقصد برسانند، براى اين است كه يك گله‏هايى از هم دارند، يك نقايصى مى‏بينند، البته تذكرش خوب است، اماهاى و هوى خوب نيست، انتقامجويى خوب نيست. بايد ما در فكر اسلام باشيم. اگر در فكر خودمان هم هستيم، اگر فكر منافع خودمان هم هستيم، بايد فكر اسلام باشيم كه اسلام منافع ما را تأمين مى‏كند. اگر ما اهل دين هستيم كه بايد اسلام را با چنگ و دندان حفظ بكنيم و اگر اهل دنيا هستيم، دنياى ما هم به اسلام بستگى دارد.

بايد طريقه‏هايى را انتخاب كنيم كه به طور سلامت با هم برخورد كنيم‏

امروز اگر چنانچه خداى نخواسته يك خللى وارد بشود در اين جمهورى اسلامى، نمى‏دانيد كه با ما چه خواهند كرد، و مى‏دانيد انشاءالله، بايد هم بدانيد. بايد احساس خطر بكنيد براى جمهورى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 29

اسلامى و همه احساس خطر بكنيد. ما بين راه هستيم و نتوانستيم تا حالا آن كه مى‏خواهيم متحقق كنيم و تا همين مقدارى هم كه آمديم، ملت‏ها متوجه شدند به ما، ملت‏ها بيدار شدند و بيدارتر مى‏شوند. خود ما متوجه باشيم كه كارهايى انجام بدهيم و طريقه‏هايى را انتخاب كنيم كه به طور سلامت با هم برخورد كنيم. اگر هم اشكال داريم، مثل اشكال طلبه‏هاى مدرسه با هم رفتار كنيم، دوستند با هم. خوب! آقايانى كه بسيارى‏شان اهل مدرسه‏اند، دوستند، رفيقند، برادرند، سر يك مبحثى داد و قال هم با هم مى‏كنند، بعد از اين كه مباحثه تمام شد، با هم مى‏نشينند چاى مى‏خورند و دوستى مى‏كنند. شما با هم دشمنى نداريد. شما همه يك مقصد داريد و آن اين است كه به آن چيزى كه اسلام فرموده است برسيد. اميد است كه برسيد انشاءالله. وقتى مقصد واحد باشد و مقصود همه يك مطلب باشد و آن اسلام، بايد فكر بكنيد كه اگر يك صحبتى بر خلاف باشد كه يك وقت خداى نخواسته به حيثيت جمهورى اسلامى صدمه بزند، از آن جلوگيرى كنيد، خودتان را باز داريد از او. در عين حالى كه در همه جا بايد مناقشه باشد، لكن مناقشات طلبگى، مناقشات علمى، در محضر علماى بزرگ هم مثل ميرزاى شيرازى كه دوتادرس از قرارى كه براى من نقل كردند دو تا درس ايشان مى‏گفتند و پنج ساعت هم طول مى‏كشيد، همه داد و قال‏ها بوده است، اما مخاصمه نبوده، مباحثه بوده. يك وقت مخاصمه هست، اين طرف مى‏خواهد او را بكوبد، آن طرف مى‏خواهد او را بكوبد، اين، نه راه اسلام است، نه مقصد اسلامى مى‏تواند داشته باشد، مقصد اسلامى نمى‏شود. يك وقت مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت كردن، اين البته بايد باشد. بايد معايب را گفت، بايد دنبال مطلب رفت، بايد نقايص را گفت، لكن رويهمرفته ما بايد همه امور را بسنجيم، يعنى، وضع امروزى ما با دنيا و گرفتارى ما در دنيا و در كشور خودمان. با اين وضع ما بايد برخورد بكنيم، يعنى، با اين ديد كه مسائل را روى هم بريزيم و جنبه‏هاى مخالف و موافقش را با هم جمع بكنيم و درست تأمل بكنيم و تعمق بكنيم و آن وقت وارد كار بشويم.

از چيزهايى كه من بايد هم عرض كنم اين است كه يك مطلبى كه وقتى واقع مى‏شود در بين دولتى‏هايا بين مجلسى‏ها يا نطق‏هاى مجلسى‏ها، يك وقت اين است كه راديو اين را ذكر نمى‏كرد، خود دربسته بود، اين آن قدرها ضرر نداشت. اما حالا كه بنابراين است و خوب هم هست كه راديو مردم را در جريان بگذارد، به مجرد اين كه يك اختلافى در مجلس پيدا مى‏شود، منعكس مى‏شود در همه ملت و آن كه خيلى خطرناك است، اين است كه منعكس مى‏شود در سپاه، در ارتش. ما كه مى‏خواستيم به همه دنيا كه دنبال اين هستند كه ارتشش‏شان از امور سياسى كنار باشد، آنها يك چيزى مى‏فهمند كه مى‏گويند اين را، ما كه مى‏خواهيم كه سپاه و ارتش جندالله باشند و دسته‏بندى نداشته باشند و جهات سياسى را كنار بگذارند، براى اين كه اگر جهات سياسى و مناقشات سياسى و مناقشات سياسى در سپاه رفت و در ارتش رفت، بايد فاتحه اين سپاه و ارتش را ما بخوانيم. اين جهت را بايد آقايان متوجه باشند. مملكت از خودتان است، مجلس از شماست، دولت از شماست، ارتش از شماست، سپاه از شماست، همه از شماست. شما بايد توجه بكنيد به اين كه مسائل شما منعكس مى‏شود در همه كشور و همه دنيا. يك

صحيفه نور ج 19 صفحه 30

كلمه‏اى كه يكى در اين جا مى‏گويد، تعبيرش مى‏كنند در تبليغات دنيا و رسانه‏هاى گروهى دنيا، تاويل مى‏كنند و شروع مى‏كنند به ايران حمله كردن. با اين كه مقصد آن گوينده اين نيست، لكن آنها يك راهى پيدا مى‏كنند براى اين كه چه بكنند. در عين حالى كه دولت مى‏گويد كه اين مين گذارى‏ها ، اين دزدى‏هاى دريايى و دزدى‏هاى هوايى به ما مربوط نيست و ما با آنها مخالفيم و ما جايز نمى‏دانيم كه يك دسته مردم بيگناه را بردارند از يك طرف به يك طرف ديگر ببرند و آن قدر مورد خوف و ترس آنها بشوند، در عين حال اين را يك كلمه‏اى نقل مى‏كنند، مى‏گويند: لكن در راديوى ايران گفته است، تعريف كرده از اينهايى كه ربودند چيز را. با آنهايى كه البته اين يك چيز غلطى است در راديو و بايد جلويش گرفته بشود جدا. راديو نبايد همين طور بى‏توجه و بدون فهم يك مسائلى را بگويد و ايران را مفتضح كند. اگر يك كلمه يك وقتى اينها گفتند، خوب، ربطى به دولت ندارد. لكن راديو و چيز را آنها حساب مى‏كنند كه مربوط به دولت است و سخنگوى دولت است. بايد اينها توجه به اين مسائل بكنند و مع الاسف، درست گردانندگان اينها نمى‏توانند چيزها را بفهمند. چطور يك مطلبى كه برخلاف عواطف دنياست، بر خلاف اسلام است، بر خلاف عقل است، ما تأييد مى‏توانيم بكنيم؟ از يك جايى يك دسته را بر مى‏دارند مى‏روند به يك دسته ديگر، يا مين‏گذارى مى‏كنند در يك جايى، مين‏گذارى كردن در يك جا، معنايش اين است كه يك عده‏اى كه اصلاگناهى ندارند، آنها هم از بين بروند. چطور اسلام اجازه اين را مى‏دهد؟ چطور ايران اجازه اين را مى‏دهد؟ چطور جندالله اجازه اين را مى‏دهد؟ چطور دولت ايران، مجلس ايران اجازه اين را مى‏دهند؟ لكن ببينيد كه ما در چه گرفتارى هستيم، كه هر مطلبى كه واقع مى‏شود، گردن ما مى‏گذارند. ما بايد خيلى توجه بكنيم. يعنى شما همه آقايان پاسدار اسلام هستيد، مجلس پاسدار اسلام است و دولت همين طور و ارتش همين طور و سپاه همين طور. براى سپاهى جايز نيست كه وارد بشوند به دسته بندى و آن طرفدار آن يكى، آن يكى طرفدار آن يكى. به شما چه ربط دارد كه در مجلس چه مى‏گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند كه بين سپاهى‏ها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد مى‏شود، جريانى دارد، به سپاه چه كار دارد كه آنها هم اختلاف پيدا كنند. براى سپاه جايز نيست اين، براى ارتش جايز نيست اين. سپاهى را از آن تعهدى كه دارد، از آن مطلبى كه به عهده اوست باز مى‏دارد و همين طور ارتش را. و ما در گفتارمان، در كردارمان كه در محضر خداى تبارك و تعالى واقع است، بايد فكر بكنيم كه اين مطلبى را كه ما امروز مى‏خواهيم بگوييم، آيا در يك محيط سربسته است كه هر چه بخواهيم بگوييم؟ يا در يك محيط سربازى است براى همه دنيا. وقتى مطلب اين طورى است كه ما يك كلمه‏اى كه بگوييم در همه دنيا منتشر مى‏شود، ما بايد فكر بكنيم كه اين مطلبى كه مى‏خواهيم بگوييم، اين صحبتى كه مى‏خواهيم بكنيم، آيا به صلاح كشورمان است؟ به مجرد اين كه خلاف سليقه شماست، خوب! سليقه شما اين نيست، مطلب را مى‏گوييد، با آرامش مى‏گوييد، به جورى كه دولت را، يا مجلس را يك وقت خداى نخواسته اسباب لكه دار شدن آنها نباشد، اسباب تضعيف نباشد. اين يك مطلبى است همگانى و عهده اين مطلب به عهده همه ما هست، كلكم راع و كلكم مسؤول همه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 31

مسؤول هستيم در اين مسائل. آنها از هر راهى كه دستشان برسد شروع مى‏كنند به تبليغات. صدام هر وقت كه مجال پيدا بكند، بدبخت مى‏گويد: ما هر وقت بخواهيم، جزيره خارك را با خاك يكسان مى‏كنيم. ما از روحيه او متوجه هستيم كه اگر يك آن فرصت پيدا بكند و قدرت پيدا كند، جزيره خارك كه هيچى، تهران را هم از بين مى‏برد. يك همچون موجود خبيثى است، لكن نمى‏تواند. تودهنى خورده است او. خوب الان در عراق هم آشفته است كارش. قدرت‏هاى بزرگ هم معلوم نيست ديگر حالا صدام را همچو قبول داشته باشند. ولى آنها مى‏گويند، ولو اين كه حالا در بين خودشان يك لافى زده باشند، يك صحبتى كرده باشند، رسانه‏هاى گروهى هم شروع مى‏كنند، پرزيدنت صدام حسين ديروز در بين مردم چى گفت، و آن جايى كه نشان شجاعت به آنهايى كه فرار كرده بودند، نشان شجاعت داد، در بين آنها چه گفت! اينها مسائلى است كه گفته مى‏شود. خوب! آدم چه بكند؟ لكن ما بايد توجه بكنيم، ما بايد واقعاً متوجه به خدا باشيم، ما بايد خودمان را در محضر خدا ببينيم در همه وقت. و خداى تبارك و تعالى حاضر و ناظر است بر اقوال ما، بر قلوب ما، بر همه چيز حاضر است و در محضر او واقع مى‏شود.

الان جمهورى اسلامى پاى بند اشخاص نيست

اين را من به اينهايى كه در خارج رفتند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و دل خودشان را خوش كردند، مى‏گويم كه، اين جمهورى اسلامى را شما نمى‏شناسيد. هى مى‏گوييد ما اسلام شناسيم، ما نمى‏دانم جامعه شناسيم! شما ملت خودتان را نمى‏شناسيد، اگر مى‏شناختيد به اين روز نمى‏افتاديد. اگر شما بشناسيد ملت ايران را، مى‏دانيد كه الان جمهورى اسلامى پاى‏بند اشخاص نيست. هى ننشينيد بگوييد كه كيك در حال احتضار است و ديگر لال شده و نمى‏دانم چى شده! اين دلخوشى‏ها را به خودتان ندهيد. شما حالا دو سه سال است كه هى مى‏گوييد دوماه ديگر اين جمهورى از بين مى‏رود. بحمدالله جمهورى به قدرت خودش باقى است، ارتش ما قدرتش باقى است، سپاه پاسداران ما، بسيج ما، ژاندارمرى ما، همه، ملت ما، يك ملت بيدارى است. يك ملتى است كه جوان را مى‏دهد و مادرهايى هستند كه جوان‏هايشان را مى‏دهند و باز هم مى‏آيند مثل شير غران مى‏گويند كه ما حاضريم باز. يك همچو ملتى را يك نفر برود يا باشد نمى‏شود. آن روز كه مركز حزب جمهورى را منفجر كردند و آن عزيزان را از بين بردند، گفتند: يكى دونفر ديگر از بين برود، ديگر تمام شده است. آنها خيال مى‏كنند به يكى دو تا يا چهار تا پنج تا امثال ماها جمهورى اسلامى‏است. جمهورى اسلامى، همه افرادش الان توجه به مسائل دارند. الان در دهات هم انسان وقتى مى‏بيند كه يك صحبتى مى‏كنند، آن دهاتى كه پشت چيز ايستاده و دارد كار مى‏كند، صحبت مى‏كند، باز يك صحبت سياسى و يك مسأله مى‏گويد. با يك همچو ملتى نمى‏شود كه شما خيال كنيد بنشينيد و هى فكر كنيد كه اگر كيك مرد، چه مى‏شود؟ نه! نخواهد شد.

من اميدوارم كه انشاء الله ماها توجه به مسائل، توجه به مصالح اسلامى داشته باشيم و روى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 32

مصالح عمومى اسلامى، روى مصالحى كه ما الان در كشورمان هست، روى گرفتارى‏هايى كه ما الان در كشور داريم، با اين انگيزه، آن وقت در هر جا صحبت مى‏خواهيم بكنيم، بكنيم و هر مناقشه‏اى داريم مناقشه بكنيم، لكن با اين توجه. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را، خصوصاآقايانى كه دست اندر كار هستند، مشغول خدمت هستند به اين كشور عزيز، از خداى تبارك و تعالى سلامت همه را مى‏خواهم و اميدوارم كه خداوند به همه ما، به همه شما تؤفيق بدهد كه به اين ملت خدمت بكنيم. به اين ملت مظلومى كه در طول تاريخ مظلوم بوده است و ستم‏هايى كه از شاهنشاهى ديده است هيچ كس نديده از كسان ديگر، حالا كه مى‏خواهند يك نفس راحت بكشند، اميدوارم كه ما خدمتگزارشان باشيم و بتوانيم خدمت كنيم به آنها. والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه‏33

تاريخ: 31/5/63

حكم امام خمينى در مورد هفت تن از حضرات آيات و حجج اسلام به عنوان هيأت مؤسس مكتب جديد التأسيس بانوان در شهر قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آن جا كه علوم مطلقاً، خصوصاً علوم اسلامى اختصاص به قشرى دون قشرى ندارد و بانوان محترم ايران در طول انقلاب ثابت نمودند كه همدوش مردان مى‏توانند حتى در فعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى خدمت‏هاى ارزشمندى به اسلام و مسلمانان نمايند و در تربيت و تعليم جامعه بزرگوار بانوان پيشتاز باشند و اكنون بحمدالله تعالى مؤسسه‏اى در شهر مقدس قم شهر علم و جهاد براى تعليم و تربيت بانوان محترم در دست ساختمان است و اميد است با كوشش علماى اعلام و مدرسين حوزه علميه قم دامت بركاتهم اين مقصد اسلامى جامه عمل پوشد و در رشد فكرى و شكوفا شدن دانش اسلامى بانوان قدم مؤثرى باشد. لهذا حضرات حجج اسلام آقايان حاج شيخ على مشكينى، موسوى اردبيلى و حاج شيخ احمد جنتى و حاج شيخ محمد فاضل و حاج شيخ محمد على شرعى و حاج رضا توسلى و حاج شيخ حسن صانعى دامت افاضاتهم را به عنوان هيات مؤسس اين مكتب خواهران تعيين نمودم تا براى تعيين هيأت مديره و تنظيم اساسنامه و تعيين نام مكتب و ساير امور موسسه، اقدامات مقتضى را بنمايند. اميد است با تأييد خداوند متعال و دعاى حضرت بقيه الله ارواحنالمقدمه الفدا اين مؤسسه بتواند خدمت ارزنده‏اى به جامعه بانوان مسلمان و انقلابى ايران بنمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 34

تاريخ: 4/6/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت‏

كارهايى كه جمهورى اسلامى در اين چند سال با همه گرفتاريها براى مردم انجام داده، بايد گفته بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من، هم تبريك مؤفقيت آقايان در كسب اعتماد مجلس را عرض مى‏كنم و هم هفته دولت را. من بايد عرض كنم كه دولت ما دولتى است كه از بس حسن نيت دارد، مسائل خودش را ذكر نمى‏كند و اين از اول من مكرر اين را گفته‏ام كه شما كارهايى كه مى‏كنيد به مردم بگوييد. يك كارى شما در سيستان مى‏كنيد، در آن ور كشور مطلع نمى‏شوند. اگر آن جا يك كارى بكنيد، آن طرف كشور مطلع نمى‏شوند. شما بايد دايما مسائلى را كه، خدمت‏هايى را كه كرديد و من مى‏دانم خدمت‏هاى بسيار زياد و ارزنده‏اى بوده است اينها را ذكر كنيد براى مردم. مقدس مابى نكنيد كه مبادا خداى نخواسته چه بشود.

الان دنيا بر ضد شما، بر ضد حكومت شما، بر ضد اسلام حقيقتاً مجهز شده‏اند و مى‏خواهند كه يك چيزى پيدا كنند و علم كنند و هر چى دلشان مى‏خواهد بگويند. يكى از امورى كه ممكن است كه گفته بشود اين است كه دولت براى مردم كارى نكرده. چنانچه ديديد كه در بعضى افراد گفتند اين را كه دولت كارى براى مردم نكرده. خوب! اين براى اين است كه البته بعضى‏شان سوء نيت دارند، لكن مردم بايد بفهمند كه دولت چه كرده است براى مردم. اين قاعده‏اش بود كه قبل از، از اولى كه دولت تأسيس مى‏شود هركارى كه انجام مى‏دهند، براى مردم ذكر كنند كه مردم بفهمند كه چه كرده است دولت و چه كارهاى بزرگى كرده است دولت. و حالا كه مجال پيدا شده و هفته دولت است اين بايد بيشتر اين مطلب تعقيب بشود و آقايان، از دوسه نفرشان، در يك روز مسائلى را كه دارند، در وزارتخانه‏شان كه هستند و كارهايى را كه مردم براى مردم انجام دادند، كارهايى را كه جمهورى اسلامى براى مردم در اين چند سال با اين همه گرفتارى‏ها كه دارند انجام داده‏اند، اين بايد گفته بشود كه مردم بفهمند كه در اين چند سال با همه گرفتارى‏ها چه شده، برايشان چه كرده است دولت. اين يك مطلبى بود كه بايد عرض كنم كه، ما قصور كرديم در آن و بايد جبران بكنيم.

صحيفه نور ج 19 صفحه 35

دولت شما، دولت محرومين است، يعنى بايد براى محرومين كار كنيد

مطلب ديگر اين است كه خوب شما هم مى‏دانيد كه مردم اين دولت را و اين جمهورى را بپا كردند و آن هم، نه همه مردم، اين مردم پابرهنه، اين بازارى و اين متوسطين و اين محرومين. فشار روى اينها بوده است، يعنى فشار انقلاب روى دوش اين محرومين بوده. شما -، اگر در خيابان‏ها، در تظاهراتى كه مردم كردند در زمان رژيم سابق و بعد از او در اوايل انقلاب، اگر يك كسى بررسى كرده بود، مى‏ديد كه در بين اينها از آنهايى كه مرفه‏اند چند نفرند و محرومين چقدرند؟ محرومين‏اند كه اين كار را كردند. بنابراين، دولت شما دولت محرومين است، يعنى، بايد براى محرومين كاربكنيد. و از امورى كه لازم است عرض كنم، اين است كه شما مى‏دانيد و ذكر هم كرديد مكرر كه دولت بدون پشتيبانى مردم نمى‏تواند كار انجام بدهد. يعنى آن دولت‏هايى مى‏توانستند كه بدون پشتيبانى مردم انجام بدهند كارشان را انجام بدهند كه براى مردم نمى‏خواستند كار كنند، آنها مى‏خواستند براى ارباب‏هاى خودشان كار بكنند و روى آن مبنا مجهز براى آن جهت بودند. اما كارى به اين نداشتند كه حالا در بلوچستان چه مى‏گذرد، در كرمان چه مى‏گذرد، در جاهاى ديگر چه مى‏گذرد؟ اين را - به آن كارى نداشتند و شما كه مى‏خواهيد براى همه خدمت بكنيد، براى چهل ميليون جمعيت، يك دولت محدود نمى‏تواند كار بكند، بايد چهل ميليون جمعيت را در صحنه نگه دارد و نگهدارى به اين است كه شما بازار را مى‏خواهيد نگه داريد، بازار را شريك كنيد در كارها، بازار را كنار نگذاريد، يعنى، كارهايى كه از بازار نمى‏آيد و معلوم است كه نمى‏تواند بازار انجام بدهد، آن كارها را دولت انجام بدهد. كارهايى كه از بازار مى‏آيد، جلويش را نگيريد، يعنى، مشروع هم نيست. آزادى مردم نبايد سلب بشود، دولت بايد نظارت بكند. مثلاً، در كالاهايى كه مى‏خواهند از خارج بياورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدرى را كه مى‏توانند، هم خود دولت بياورد، هم مردم. لكن دولت نظارت كند در اين كه يك كالاهايى كه برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است، برخلاف شرع است، آنها را نياورند. اين نظارت است. همچو نيست كه آزادشان كنيد كه فردا بازارها پر بشود از آن لوكس‏ها و از آن بساطى كه در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اينها اگر مردم را شريك خودتان نكنيد، مؤفق نخواهيد شد. يعنى نمى‏شود يك جمعيت كثيرى را بدون شركت خود جمعيت، بدون شركت، مثل اين است كه ما بخواهيم چيز را كشاورزى را ما، خود دولت بكند، خوب! كشاورزى كه نمى‏تواند دولت كشاورزى بكند. كشاورزى را دولت بايد تأييد بكند تا كشاورزها كشاورزى كنند. تجارت هم همين جور است. صنعت هم همين جور است. صنايعى كه مردم ازشان نمى‏آيد، البته بايد دولت بكند، كارهايى را كه مردم نمى‏توانند انجام بدهند، دولت بايد انجام بدهد. كارهايى كه هم دولت مى‏تواند انجام بدهد و هم مردم مى‏توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذاريد كه آنها بكنند، خودتان هم بكنيد، جلوى مردم را نگيريد. فقط يك نظارتى بكنيد كه مبادا انحراف پيدا بشود، مبادا يك وقتى كالاهايى بياورند كه مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهورى اسلامى است. اين يك مسأله‏اى است كه بسيار مهم است در نظر من. من كراراً هم گفتم، آقايان هم وعده دادند

صحيفه نور ج 19 صفحه 36

ولى نمى‏دانم چقدر عمل شده! در هر صورت اين هم از مسائلى است كه بسيار اهميت دارد و ما بايد چه بكنيم.

وزارتخانه‏ها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند

مسأله ديگرى كه عرض مى‏كنم، اين است كه آقايانى كه الان رأى اعتماد گرفتند از مجلس و احساس مى‏كنند كه مسؤوليتشان زيادتر شده است براى اين كه خوب رأى دادند اين بالايى مجلس دارد و من بايد از مجلس تشكر كنم راجع به اين، اينها بايد حالا فكر اين معنا باشند كه مردم را داشته باشند و يكى از راه‏هايش اين است كه وزارتخانه‏ها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند، به نظر مى‏آيد كه اگر چنانچه در هر وزارتخانه‏اى از طرف يا آقاى رئيس جمهور يا فرض كنيد كه آقاى نخست‏وزير يك چند، دو سه نفرى باشند براى اين معنا كه اگر چنانچه در آن اداره، در آن وزارتخانه از خود اهالى وزارتخانه شكايت داشتند، به اينها بگويند. اين اصل نفس اين كار مؤثر است در اين كه در وزارتخانه‏ها اگر بنا باشد يك كارى انجام بشود، برخلاف نشود. شما مى‏دانيد كه ما وارث يك كسى هستيم يك رژيمى هستيم، كه سر تا پاى اداراتش ، الا يك عده‏اى، دنبال اين بودند كه منافع خودشان را حفظ كنند و دنبال اين بودند چه بكنند. از آنها، هستند الان در جمهورى اسلامى، نمى‏توانيم بگوييم نيستند، همه جا هستند و ممكن است كه اينهايى كه هستند بخواهند مردم را ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه، بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. فرض كنيد يك نفر برود در يك اداره‏اى، اين جا كارش را خوب انجام ندهند، اين به او مراجعه كند، آن به او مراجعه كند. من نمى‏گويم كه هست اين جور، لكن متوجه باشيد كه مبادا يك همچو مسائلى واقع بشود. و بهتر اين است كه يك همچو عملى انجام بگيرد كه مردم هم توجه به اين داشته باشند كه يك مرجعى دارند كه اگر در اداره يك كسى يك ضد انقلابى بود، خواست يك فضولى‏اى بكند، يك مرجعى دارند كه به آن مرجع بروند مراجعه كنند. و هم، خود اين عمل فى نفسه مؤثر در اين است كه جلوگيرى كند از بعضى از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داريم، يعنى، جمهورى اسلامى تا آخر مردم را مى‏خواهد. اين مردمند كه اين جمهورى را به اين جا رساندند و اين مردمند كه بايد اين جمهورى را راه ببرند تا آخر، و اين شما آقايان هستيد كه مردم را مى‏توانيد، وزارتخانه‏هايتان مى‏تواند، اداراتتان مى‏تواند راضى نگه دارد و مى‏تواند خداى نخواسته اشخاصى در آن باشند كه ناراضى باشند. و اين را با قاطعيت عمل كنيد. التزام شما نداريد كه هر كس از سابق در اين اداره بوده، حالا اگر چنانچه ضد انقلاب هم باشد، بايد باشد. اين را بيرونش كنيد برود سراغ كارش، اگر يك كسى است مى‏خواهد ضدانقلاب باشد، اما اگر كسانى هستند كه از روى نادانى از چى خوب ارشادشان كنيد، توجيه‏شان كنيد كه كارها را انجام بدهند و مردم را ناراضى نكنند. در هر صورت ما بايد دنبال اين معنا باشيم كه مردم را نگه داريم و همين طورى كه آقايان مى‏گويند، بدون پشتيبانى مردم نمى‏شود كاركرد و پشتيبانى هم به اين نيست كه مردم الله اكبر

صحيفه نور ج 19 صفحه 37

بگويند اين -، اين پشتيبانى نيست. پشتيبانى اين است كه همكارى كنند، همكارى اين است كه در تجارت همكارى كنند، شما مجال به آنها بدهيد همكارى كنند. وقتى اين مجال را شما داديد، مردم كمك شما هستند و اين طور نيست كه بازار، مثلاً، سرتاته‏اش راخداى نخواسته يك اشخاص فاسد، در يك بازار، البته پيدا مى‏شود يك عده‏اى فاسد و يك عده‏اى سودجو هم پيدا مى‏شود، معلوم است اين، اما مردم صحيح و مردم متدين و مردم كاردان زياد هست در بازار. عامه بازار هم آن طور نيست كه خلافكار باشد. البته يك عده هم هستند. در چه جمعيتى است كه نيست اين چنين؟ همه جمعيت‏هااين طور. مثلاً يك عده فاسد هم درشان هست. بنابراين بايد ما مجال بدهيم به همه اينها، همان طورى كه در كشاورزى شما عمل مى‏كنيد، كه پشتيبانى مى‏كنيد و كشاورزى را آنها مى‏كنند، شما پشتيبانى را مى‏كنيد، در اين طور امور هم چيزهايى را كه مردم ازشان كار بر مى‏آيد، معنى پشتيبانى اين است كه خود آنها عمل بكنند، اگر اين طور عمل بشود، هم سرمايه‏هايى كه ممكن است نياورده باشند، وارد مى‏شود در بازار و هم در چيز بانك‏هاو هم مردم كمك كار مى‏شوند و مطمئن مى‏شوند، و هم اشخاصى كه خيال مى‏كنند كه جمهورى اسلامى نمى‏خواهد براى مردم كار كند، مى‏فهمند كه كار مى‏كند و چه مى‏كند، و هم اشخاصى كه در خارج هستند و ضد انقلاب نيستند، لكن بيخودى ترساندندشان، يعنى، تبليغات خارجى اين بيچاره‏هارا ترساندند كه‏اى مبادا برويد تهران! همچو كه از در وارد بشويد، فوراً پاسدارها شما را مى‏گيرند و چه مى‏كنند! خوب، اين تبليغاتى است كه در دنيا دارد مى‏شود بر ضد ما. ما بايد يك كارى بكنيم كه اين تبليغات را خنثى كنيم و با تبليغات، ما زورمان به آنها نمى‏رسد براى اين كه ما يك تبليغات محدود داريم، آنها يك تبليغات غيرمحدود دارند، دنيا دست آنهاست و تبليغاتشان غيرمحدود است.

بايد به همه دولت‏ها بگوييم كه ديگر خيال آمدن به اين جا را از سرتان بيرون كنيد

و بايد هم اين معنا را، ما به همه دولت‏ها، به همه جا بگوييم كه ديگر خيال اين كه بخواهيد بياييد اين جا و دوباره يك كارى انجام بدهيد، اين را از سرتان بيرون كنيد. يعنى، دنيا ديگر اين را نمى‏تواند قبول كند. دنيا ديگر وضعش جورى شده است كه نمى‏تواند قبول كند كه همه بنده باشند و يك عده‏اى آقا باشند، اين نمى‏شود. نمى‏شود كه آمريكا و فرانسه و شوروى و يكى دو تا ديگر آقا باشند و همه، فرض كنيد چندين ميليارد جمعيت دنبال آنها باشند و مطيع آنها باشند، اين گذشت وقتش. بايد اينها خودشان را تصحيح بكنند و بفهمند كه مسأله گذشته است كه شما بخواهيد، كه خير، باز هم مثل سابق باشيد. اين سابق يك جور ديگرى بود، دنيا الان جور ديگرى شده، تحولات ديگرى شده و ايران هم اثبات كرد اين مطلب را كه مى‏شود در مقابل همه چيز ايستاد و بايد آنها هم كه نشستند آن جا و فساد مى‏كنند و يك انفجارى مى‏كنند و يك ترقه در مى‏كنند، اينها بدانند كه اينها ديگر تأثيرى ندارد، جز اين كه مردم متنفرتر مى‏شوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه كنند، مردم مى‏گويند شماييد براى اين كه وضعتان را جورى كرديد كه هر جا فسادى واقع بشود مى‏گويند اينها هستند، منافقين

صحيفه نور ج 19 صفحه 38

هستند نمى‏دانم سلطنت طلب هستند، اين طورى. چرا بايد وضعتان را اينجور بكنيد كه هر فسادى را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشينيد آن جا، بگوييد كه ما بله، مردم با ما هستند و ما چطور هستيم و مردم چه بكنند و دستور بدهيد! اينها حرف‏هاى بچه‏گانه‏اى است كه عمرتان را ضايع مى‏كنيد و از ايران هم كه فرار كرديد و فرانسه هم كه طرفدار شما هست. آن جا برويد بنشينيد. همان جا از فرانسه ارتزاق كنيد و از ساير جاها. البته اين حرف‏هايشان هم براى همان است والا همچو نيست كه اين قدر نادان باشند كه حالا ايران، همه‏شان چشم به راه آنها هستند كه چرا نيامديد يا كاغذ فدايت شوم برايشان مى‏نويسند! خود آنها مى‏دانند اين را، اما براى اين كه دل آنها را به دست بياورند از اين حرف‏ها مى‏زنند و از اين طرح‏ها مى‏دهند كه ارتزاق كنند. خوب! اگر همين است خوب بكنند، ارتزاقشان را بكنند واللهم اشغل الظالمين بالظالمين انشاءالله، اميدوارم كه هم مؤفق و مؤيد باشيد و عمده اين است كه براى اين مستضعفينى كه به شما خدمت كردند، خدمت بكنيد و خدمت هم به اين است كه آنها را بازارى‏ها را در كار وادار كنيد، شريك كنيد. كسانى كه مى‏توانند صنعت كوچك درست كنند، آنها صنعت‏هايشان را حفظ بكنيد و ساير كارها، آنهايى كه البته دولت نمى‏تواند، آن دولت مى‏تواند و ديگران نمى‏توانند، آنها بايد بكنند. و من اميدوارم كه انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد و سلامت.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 40

تاريخ: 5/6/63

پيام امام خمينى به ايثارگران جبهه‏هاى نور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما را چه رسد كه با اين قلم‏هاى شكسته و بيان‏هاى نارسا در وصف شهيدان و جانبازان و مفقودان و اسيرانى كه در جهاد فى سبيل الله جان خود را فدا كرده و يا سلامت خويش را از دست داده‏اند يا به دست دشمنان اسلام اسير شده‏اند، مطلبى نوشته يا سخنى بگوييم. زبان و بيان ما عاجز از ترسيم مقام بلند پايه عزيزانى است كه براى اعلاء كلمه حق و دفاع از اسلام و كشور اسلامى جانبازى نموده‏اند. الفاظ و عبارات توان توصيف آنانى را كه از بيت مظلم طبيعت به سوى حق تعالى و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار يافته‏اند، ندارد. از مجاهدينى كه سنگرهاى نبرد را تبديل به مساجد و ميدان‏هاى جهاد را با بانگ تكبير مهبط ملائكه الله نموده‏اند، چگونه سخن توان گفت؟ در اقدام شريف مادران بزرگوارى كه در دامن‏هاى مطهر خود چنين فرزندانى را براى اسلام تربيت كرده‏اند، چه مى‏توان نثار كرد؟ و براى اسيرانى كه در زندان‏هاى مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشريت فرياد مى‏كشند، چگونه توان تعظم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، براى شهيدان آرزوى رحمت خاص الهى و براى جانبازان، اين شهيدان زنده، سلامت و براى اسرا و مفقودين عزيز و دلير، آرزوى بازگشت به ميهن و براى مادران و پدران و همسران و فرزندانشان، اين نمونه‏هاى صبر و مقاومت، صبر و سعادت دارين و براى رزمندگان در جبهه‏هاى حق عليه باطل پيروزى درخواست مى‏نماييم. سلام و درود خداوند بر همگان و دعاى خير بقيه الله اعظم ارواحنا فداء شامل تمامى آنان باد.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 41

تاريخ: 7/6/63

پيام امام خمينى به مسلمانان جهان به مناسبت برگزارى كنگره عظيم عبادى - سياسى حج و عيد سعيد قربان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك باد عيد سعيد بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ايران كه با انقلاب كبير خود دست جهانخواران را از تجاوز به ميهن اسلامى‏شان قطع كردند. و به خواست خداوند متعال و حمايت حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد و براى به ثمر رسيدن انقلاب بزرگ خويش با فداكارى‏هاى فوق طاقت به نهضت و جانبازى خود ادامه مى‏دهند تا انشاء الله مقصد اعلى كه اجراى احكام نورانى اسلام است در كشور پياده شود.

عيد سعيد و مبارك در حقيقت آن روزى است كه با بيدارى مسلمين و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمكاران و جهانخواران بيرون آيند و اين مقصد بزرگ زمانى ميسر است كه ابعاد مختلفه احكام اسلام را بتوانند به ملت‏هاى زير ستم ارائه دهند و ملت‏ها را با اسلام ناشناخته آشنا كنند و فرصت‏ها را براى اين امر بزرگ سرنوشت ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از كنگره عظيم حج كه خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است و مع الاسف ابعاد مختلف اين فريضه عظيم سرنوشت ساز به واسطه انحراف‏هاى حكومت‏هاى جور در كشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومايه دربارى و كج فهمى‏هاى بعضى از معممين و مقدس نماها در تمام كشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است. كج فهمانى كه حتى با تشكيل حكومت اسلامى مخالف و آن را از حكومت طاغوت بدتر مى‏دانند. كج فكرانى كه فريضه بزرگ حج را محدود به يك ظاهر بى‏محتوا كرده و ذكر گرفتارى‏هاى مسلمانان و كشورهاى اسلامى را بر خلاف شرع و تا سرحد كفر مى‏شمارند. وابستگان به حكومت‏هاى جابر انحرافى كه فرياد مظلومانى را كه از گوشه و كنار جهان در اين مركز فرياد جمع گرديده‏اند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود مى‏كنند. بازيگرانى كه براى عقب نگه داشتن مسلمانان و بازكردن راه براى غارتگران و سلطه جويان، اسلام را در كنج مساجد و معابد محصور نموده‏اند و اهتمام به امر مسلمين را برخلاف اسلام و وظايف مسلمانان و علماى اسلام معرفى مى‏كنند. و مع الاسف دامنه تبليغات گمراه كننده به قدرى بوده و هست كه دخالت در هر امر اجتماعى و سياسى را در جامعه مسلمين برخلاف وظايف روحانيون و علماى دين مى‏دانند و دخالت در سياست را گناهى نابخشودنى مى‏خوانند و فريضه نماز جمعه را به يك صورت خشك، مقصور

صحيفه نور ج 19 صفحه 42

كرده و تجاوز از اين حد را ضد اسلام مى‏دانند.و بايد گفت اسلام، غريب و ناشناخته است و ملت اسلامى منزوى و ناآشنا به حقايق اسلامند.

اكنون بر علماى اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و روشنفكرانى كه از اين مسائل رنج مى‏برند و به حال اسلام و مسلمين تأسف مى‏خورند، در هر منطقه و داراى هر مذهب و مسلكى كه هستند لازم است براى جلوگيرى از اين خطر عظيم كه اسلام و مسلمين گرفتار آن هستند، دامن همت به كمر زنند و با هر وسيله ممكن در مساجد و محافل و مجالس عمومى، مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدايى نمايند و آنان را براى يك نهضت عمومى اسلامى مهيا كنند و بايد بدانند كه اين امرى است ممكن و شدنى، ولى محتاج به كوشش و فداكارى مى‏باشد. ملت ايران اعزهم الله راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود كه در مقابل قدرت‏هاى بزرگ مى‏توان ايستاد و حق انسانى خود را بازپس گرفت. و با اتكال به قدرت لايزال حق تعالى كه وعده نصرت به شرط آن كه حق را يارى دهيم عنايت فرموده است، هراس به خود راه ندهند كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. و براى تحقق اهداف اسلامى كه در مقدمه آن كوتاه كردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از كشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى باشد، همت گمارند و با احزاب و حكومت‏هاو گروه‏هاو اشخاصى كه با نهضت‏هاى اسلامى كه بحمدالله تعالى در آستانه رشد و شكل گيرى است مخالفند، مقابله نموده و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه‏هاى خود قرار دهند و مطمئن باشند كه با وعده صريح خداوند تعالى، تؤفيق پيشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات يابند.

اكنون كه در آستانه فريضه مباركه حج هستيم، لازم است توجهى به ابعاد عرفانى و روحانى و اجتماعى و سياسى و فرهنگى آن داشته باشيم. باشد كه اين امر راهگشايى براى قدم موثر ديگر باشد. در اين موضوعات بسيارى از دوستان متعهد مطالبى گفته‏اند. اين جانب نيز اشاره‏اى گذرا تنها به بعض ابعاد آن مى‏كنم، شايد تذكرى از آن حاصل شود.

از آن جا كه در اين مناسك عجيب از اول احرام و تلبيه تا آخر مناسك اشاراتى عرفانى و روحانى است كه تفصيل آنها در اين مقال ميسر نيست، اكتفا به بعض اشارات تلبيه‏هامى كنم. لبيك‏هاى مكرر از كسانى حقيقت دارد كه نداى حق را به گوش جان شنيده و به دعوت الله تعالى به اسم جامع جواب مى‏دهند. مساله، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب، گويى گوينده از خود در اين محضر بيخود شده و جواب دعوت را تكرار مى‏كند و دنباله آن سلب شريك به معناى مطلق آن مى‏نمايد كه اهل الله مى‏دانند، نه شريك در الوهيت فقط. گرچه سلب شريك در آن نيز شامل همه مراتب تافناى عالم در نظر اهل معرفت است و حاوى جميع فقرات احتياطى و استحبابى است مثل الحمدلك والنعمه لك و حمد را اختصاص مى‏دهد به ذات مقدس، همچنين نعمت را، و نفى شريك مى‏كند و اين نزد اهل معرفت غايت توحيد است و به اين معناست كه هر حمدى و هر نعمتى كه در جهان هستى تحقق يابد، حمد خدا و نعمت خداست بدون شريك و در هر موقف و مشعرى و وقوف

صحيفه نور ج 19 صفحه 43

و حركتى و سكون و عملى اين مطلب و مقصد اعلى جارى است و خلاف آن، شرك به معناى اعم است كه همه ما كوردلان به آن مبتلا هستيم. بگذارم و بگذرم و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سياسى اين مناسك عظيم است كه دست خيانتكاران براى مهجوريت آن بيشتر در كار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در اين عصر كه عصر جنگل است، بيشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند، زيرا بازيگران بين المللى با اغفال مسلمين و عقب نگه داشتن آنان از يك سو و عمال سودجوى آنان از سوى ديگر و غفلت زدگان نادان از طرفى و آخوندهاى دربارى يا كج فهم از سوى ديگر و متنسكان جاهل از يك طرف دانسته يا ندانسته پشت در پشت هم ايستاده و در محو اين بعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعاليت هستند. و لازم است متعهدان و بيداران و دلسوزان براى غربت اسلام و مهجوريت اين بعد در احكام اسلام بويژه حج كه اين بعد در آن ظاهرتر و موثرتر است، با قلم و بيان و گفتار و نوشتار به كوشش برخيزند، خصوصاً در ايام مراسم حج كه پس از اين مراسم عظيم انسان‏ها مى‏توانند در شهر و ديار خود با توجه به اين بعد عظيم، مسلمانان و مظلومان جهان را بيدار و براى خروج مظلومان جهان از تحت فشارهاى روزافزون ستمگران مدعى حمايت از صلح به حركت وادارند. و پر واضح است كه اگر در اين كنگره عظيم جهانى كه همه اقشار ملت‏هاى مظلوم اسلامى از هر مذهب و ملت و داراى هر زبان و مسلك و هر رنگ و قشر، ولى بازى واحد و لباس مشابه، دور از هر آلايش و آرايش اجتماع نموده‏اند، مسائل اساسى اسلام و مسلمين و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حكومت‏هاى مستكبر و زورگو سرجايشان ننشينند، از اجتماعات كوچك منطقه‏اى و محلى كارى برنخواهد آمد و راه حل فراگيرى به دست نخواهيم آورد.

بيت الله الحرام اول بيتى است كه براى ناس بنا شده، بيت همگانى است. هيچ شخصيتى و هيچ رژيمى و هيچ طايفه‏حق تقدم در آن را ندارد. اهل باديه و صحرانشينان و خانه به دوشان با عاكفان كعبه و شهرنشينان و دولتمردان در آن يكسانند. اين بيت معظم براى ناس بنا شده و براى قيام ناس و نهضت همگانى و براى منافع مردمى و چه نفعى بالاتر و والاتر از آن كه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاى مظلوم كوتاه شود و مخازن عظيم كشورها براى مردم خود آن كشورها باشد. بيتى كه براى قيام تاسيس شده است، آن هم قيام ناس و للناس، پس بايد براى همين مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همين مواقف شريف تأمين نمود و رمى شياطين بزرگ و كوچك را در همين مواقف انجام داد. مجرد كليددارى بيت و سقايت حجاج و عمارت مسجدالحرام كافى نيست و مربوط به مقصد نيست. ساده بودن بيت و مسجد همچون زمان ابراهيم و صدر اسلام و به هم پيوستن مسلمين در آن مكان بى‏آلايش و وافدين بى پيرايش، هزاران مرتبه بالاتر است از تزيين كعبه و بناهاى مرتفع و غافل شدن از مقصد اصلى كه قيام ناس و شهود منافع ناس است. اجعلتم سقايه الحاج و عماره المسجد الحرام كمن امن بالله و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لايستون عندالله والله لايهدى القوم الظالمين ، گويى آيه شريفه در عصر ما نازل شده و گوياى حال

صحيفه نور ج 19 صفحه 44

ماست. در عصر حاضر سرگرمى به سقايت و معيشت حجاج و به عمارت و تزيين مسجدالحرام غفلت از ايمان به خدا و روز جزا و كناره گيرى از جهاد فى سبيل الله را ظلم و كسانى كه چنين كنند را ظالم محسوب داشته است. ايمان به خداى تعالى و روز جزا انسان‏هارا به جهاد فى سبيل الله و قيام براى حق و عدل سوق مى‏دهد و خداوند قومى را كه چنين نباشند، هدايت نمى‏فرمايد كه اينان ظالمانند. خداى تعالى و رسول عظيم الشان صلى الله عليه وآله در روز حج بزرگ ندا دادند و فرياد سر دادند كه خدا و رسول برى هستند از مشركان، واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبران الله برى من المشركين و رسوله. در آن روز خط آمريكا و آخوندهاى دربارى تأمين كننده منافع شيطان بزرگ نبودند كه فتوا دهند العياذ بالله، خدا و رسول بر خلاف مناسك حج دستور داده و عمل كنند و بايد حج از اين مسائل به دور باشد. روزى كه ولى الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف ظاهر شوند و در كعبه نداى عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان وكافران فرياد كشند، همين آخوندها هستند كه او را تكفير كنند و از ستمگران پشتيبانى نمايند.

خداوند انشاء الله تعالى اسلام و مسلمين را از شر ستم پيشگان نگهدارى فرمايد. اينك تذكراتى هر چند تكرارى را به عرض برادران و خواهران مى‏رسانم. اميد است انشاء الله تعالى به ديده عنايت توجه نمايند.

1- مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى‏نمايد، حاصل نخواهد شد، مگر آن كه دستورات عبادى حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانيون معظم كاروان‏هاتمام هم خود را صرف در تعليم و تعلم مناسك حج كنند و بر مسأله دانان است كه از همراهان خود مواظبت كنند كه خداى نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سياسى و اجتماعى آن حاصل نمى‏گردد، مگر آنكه بعد معنوى و الهى آن جامه عمل پوشد و لبيك‏هاى شما جواب دعوت حق تعالى باشد و خود را محرم براى وصول به آستانه محضر حق تعالى نماييد و لبيك گويان براى حق، نفى شريك به همه مراتب كنيد و از خود كه منشاء بزرگ شرك است به سوى او جل و علا هجرت نماييد. و اميد است براى جويندگان، آن موتى كه دنبال هجرت است حاصل آيد و اجرى را كه على الله است دريافت نمايند و اگر جهات معنوى به فراموشى سپرده شود، گمان نكنيد كه بتوان از چنگال شيطان نفس رهايى يابيد. و تا در بند خويشتن خويش و هواهاى نفسانى خود باشيد، نمى‏توانيد جهاد فى سبيل الله و دفاع از حريم الله نماييد. شما عزيزان قدرى به خود آييد و سلحشوران جمهورى اسلامى را كه پيروزى‏هاى خدا پسندانه رابراى اسلام و كشور اسلامى كسب كرده‏اند و اكنون جمعى از شهداى زنده آنان با شما در مناسك حج شريك هستند، بنگريد و از تحول عظيمى كه موجب اين همه فداكارى در آنان شده است، عبرت بگيريد. و مسلمانان بدانند تا يك درجه از اين تحولات در آنان حاصل نشود، شيطان نفس اماره و شياطين خارج نخواهند گذاشت كه به فكر امت اسلامى و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالى تؤفيق همگان را خواهانم.

صحيفه نور ج 19 صفحه 45

2- شما از كشور پيروزمندى كه سال‏هاتحت فشار ستمشاهى دست و پا زده و با عنايت خداوند تعالى و دعاى خير بقيه الله ارواحنا فداه قيد و بندها را با تحمل مصيبات جانكاه گسيخته و هزاران شهيد و جانباز در راه مقصد، تقديم اسلام نموده است، عازم حج شده‏ايد. شما حامل پيام ملتى هستيد كه با انقلاب خود كشورى را كه مى‏رفت با شرق زدگى و از آن بيشتر غرب زدگى در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده و حكومت اسلامى را به جاى حكومت طاغوتى جايگزين نموده‏اند. همان مردمى كه تصميم دارند با صدور پيام انقلاب اسلامى‏شان نه تنها كشورهاى اسلامى كه مستضعفان جهان را به اسلام عزيز و حكومت عدل اسلامى آشنا سازند. شما نمايندگان مردمى هستيد كه انقلاب اسلامى‏شان با عمركوتاه خود و گرفتارى‏هاى طاقت فرساى حاصل از رويارويى با دو ابر قدرت و مقابله دو بلوك شرق و غرب با آن و خرابكارى‏هاى تروريست‏هاى وابسته به دو جناح ستمگر تنها و تنها به بركت اسلام و نورانيت آن و مقاومت مردم توانسته است كشورهاى اسلامى را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گيتى تكان داده و به اسلام جلب نمايد و توانسته است نداى اسلام را هر چند ضعيف به گوش جهانيان رسانده و نظر آنان را به خود جلب كند. شماحجاج محترم بيت الله الحرام حامل پيام اين ملت و نمايندگان اين كشور هستيد، در اين صورت موقعيت شما بسيار حساس و وظيفه شما سنگين است، يا انشاء الله چنانچه انتظار مى‏رود با رفتار شايسته و اخلاق اسلامى و انقلابى خود نظر همگان را جلب كرده و چهره انقلاب اسلامى را آن گونه كه هست به نمايش ملت‏هاى جهان مى‏گذاريد و توجه آنان را با برخوردهاى برادرانه و محبت آميز به انقلاب بزرگ ايران جلب مى‏نماييد و عملاً تبليغات فاسد مغرضانه بوق‏هاى تبليغاتى را خنثى مى‏نماييد كه در اين صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و يا خداى نخواسته بعضى از بى‏خبران برخلاف آنچه ذكر شد عمل مى‏نمايند كه اميد است ننمايند كه در اين صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتكب گناهى عظيم شده و از صف حجاج بيت الله الحرام و زايران قبر رسول خدا صلى الله عليه و اله و ائمه معصومين در بقيع خارج مى‏شوند و با كوله بارى از گناه به منازل خود بر مى‏گردند.

3- بسيار محتمل است كه عده‏اى از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام براى بدنام كردن حجاج محترم و مشوه نمودن چهره انقلاب بلكه اسلام، در اين سفر شركت كنند و به صفوف حجاج محترم بپيوندند و دست به كارهاى ناشايسته و مخالف دستورات اسلام زنند و گاه باعث شوند كه بعض متدينين هم گول خورده و از آنها به تو هم آن كه تكليف انقلابى است، تبعيت كنند و به دست مخالفان انقلاب كه با دقت درصدد يافتن نقاط ضعف و خرده گيرى از حجاج ايرانى باشند بهانه دهند، مخالفانى كه همراه كاروانان و راهپيمايان و اجتماعات در مواقف شريفه مى‏باشند و مطالب را صد چندان كرده و به رسانه‏هاى گروهى مخالف مخابره نموده و موجب تضعيف انقلاب مى‏شوند. در اين صورت بر تمام حجاج محترم خصوصا روساى كاروان‏ها و روحانيون محترم و اشخاص هوشيار لازم است تا با دقت بسيار مواظب حركات و سكنات و رفتار حجاج باشند و به مجرد رويت يك امر

صحيفه نور ج 19 صفحه 46

انحرافى طرف را نهى كنند و اگر ديدند اصرار دارد و در صدد فساد است، به نحوى كه به ملايمت و موعظه حسنه نزديك تر است از آن جلوگيرى نمايند و به ديگران هشدار دهند كه او را از صفوف خود خارج كنند و متوجه باشند كه گاهى مفسدان مى‏خواهند جارو جنجال و تشنج ايجاد كنند. بايد از اين گونه امور احتراز نمايند.

4- مسلمانان حاضر در مواقف كريمه از هر ملت و مذهب كه هستند بايد به خوبى بدانند كه دشمن اصلى اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيم‏الشان صلى الله عليه و آله و سلم، ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكا و وليده فاسدش اسرائيل است كه چشم طمع به كشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظيم زيرزمينى و روى زمينى اين كشورها از هيچ جنايت و توطئه‏اى دست بردار نيستند و رمز مؤفقيت آنان در اين توطئه شيطانى تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند مى‏باشد. در مراسم حج ممكن است اشخاصى از قبيل ملاهاى وابسته به خود را وادار كنند كه اختلاف بين شيعه و سنى ايجاد كنند و آن قدر به اين پديده شيطانى دامن زنند كه بعض ساده دلان باور كنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه بايد هشيار باشند و بدانند كه اين كوردلان جيره خوار با اسم اسلام و قرآن مجيد و سنت پيامبر مى‏خواهند اسلام و قرآن و سنت را از بين مسلمين برچينند يا لااقل به انحراف كشانند. برادران و خواهران بايد بدانند كه آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمنند، چرا كه اسلام و كتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگرى‏شان مى‏دانند، چرا كه ايران با پيروى از همين كتاب و سنت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد. امروز توطئه بر ضد ايران و حكومت آن و حزب الله در حقيقت توطئه براى محو اسلام و كتاب و سنت است و ايران بهانه‏اى بيش نيست. اينان با ايران زمان شاه كه حكومتش جان نثار آنان بود و ايران را در همه چيز وابسته به آنان كرده و نقشه اسلام زدايى را دنبال مى‏كرد، بسيار مؤافق بودند و با ايران امروز كه دستشان را از منابع و مخازن كشورمان قطع كرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از كشور رانده است مخالفند. از طرف ديگر دشمن حقيقى آنها هم اسلام است، مگر آن كه اسلامى ساخته و پرداخته بعض حكومت‏هاو آخوندهاى بدتر از آنان باشد كه با آن موافقند و آن اسلام نيز حامى آنان و مدافع منافع آنان است و از آن ديدگاه است كه فرياد مظلومانه حجاج ايرانى را در مركز وحى و مهبط اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله در گلو خفه مى‏كنند و به كفر آنان فتوا مى‏دهند. پس در اين مقطع زمانى تكليف الهى حجاج است كه اگر مطلبى از گويندگان شنيدند كه بوى ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مى‏دهد، انكار كنند و برائت از كفار و سردمداران آنان را از وظايف خود در مواقف كريمه بدانند تا حج آنها حج ابراهيمى ابوالانبياء صلواه الله عليه باشد و حج محمدى صلى الله عليه و آله و سلم. والا ما اكثرا الضجيج واقل الحجيج درباره آنها صادق است.

5- به حجاج محترم ايرانى كه حامل پيام اسلام و قرآن كريمند و حامل پيام انقلاب اسلامى مى‏باشند سفارش كرده و مى‏كنم كه در آن مواقف شريفه چه در مكه معظمه و چه در مدينه منوره مدارا با مسلمين و مسالمت را حتى با مامورين آن جا از دست ندهيد و در آن مراكز كه محل امن است به مقابله

صحيفه نور ج 19 صفحه 47

برنخيزيد و با همه با اخلاق انسانى اسلامى برخورد كنيد و با نصيحت برادرانه و موعظه حسنه همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازداريد و به دستور خداوند تعالى با جاهلان مدارا نماييد و با دقت متوجه حركات و سكنات خود و دوستانتان باشيد و اگر مخالفان شما برخلاف دستورات قرآن كريم با شما رفتار كردند، مقابله به مثل نكنيد تا در پيشگاه خداوند تعالى آبرومند و مطيع باشيد. و بايد بدانيد كه انسان در اجتماعات بزرگ نظير راهپيمايى‏ها تحت تأثير واقع مى‏شود و چه بسا كه از خود بيخود شود و از يك شعار و فرياد بى‏توجه تبعيت كند و چه بسا كه در اجتماعات حج و راهپيمايى‏ها كه بايد با آرامش و مسالمت انجام گيرد، يك و يا چند نفر منحرف جنجال انگيز شعارى دهند كه با موازين اسلامى وفق ندهد، ولى با ظاهر شورانگيزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحميل نمايند. لازم است حجاج محترم ايرانى با دقت با اين مسائل توجه داشته باشند و كسانى كه كارگردانان راهپيمايى‏هاى مسالمت آميز هستند تمام شعارها را با دقت تنظيم كنند و قبل از شروع راهپيمايى عده‏اى كه متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سياسى و اجتماعى آگاهى دارند، با مشورت از نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى‏ها شعارهايى را تهيه نموده و مردم را توجيه نمايند و اعلام شود كه همه موظف به تبعيت از شعارهاى تنظيم شده هستند و به ديگر شعارها جواب ندهند و بايد نظم و آرامش را حفظ نمايند.

6- ملت و دولت ايران در حالى كه از بسيارى از دولت‏هاى منطقه مخالفت‏هاى بى‏جا ديده است، هرگز نمى‏خواهد از اخوت اسلامى چشم پوشى نموده و به اعمال قدرت دست زند. حكومت‏هاى منطقه در عوض آن كه همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرت بزرگ كه به آنها به چشم وابسته مى‏نگرند، نجات دهند و نيز به جاى آن كه در مقابل كسانى كه ثروت‏هاى سرشار آنان خصوصاً نفت را به رايگان مى‏برند بايستند و به جاى آن كه منطقه را از لوث وجود اسرائيل پاك كنند، همه كوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ايران خلاصه كرده‏اند اينان با دشمن و متجاوز به ايران كه اگر فرصت پيدا كند به همه منطقه تجاوز مى‏نمايد، همدست شده و بر ضد ايران كه جرمى جز پياده كردن احكام اسلام را ندارد، همكارى‏هاى همه جانبه مى‏كنند. اينان بايد بدانند كه دولت ايران با قدرت عظيمى كه از عنايات خداوند تعالى و پشتيبانى ملت چهل و چند ميليونى سرچشمه مى‏گيرد، قدرت مقابله به مثل را دارد و اين به وضوح ثابت شده است كه آمريكا و ديگر قدرتمندان در موارد گرفتارى دولت‏هاى وابسته، تنها به اظهار پشتيبانى لفظى و احياناً به فروش سلاح‏هايى ابتدايى با قيمت‏هاى بالا اكتفا نموده و هرگز مشكلى از آنان را نمى‏گشايند، كه نمى‏توانند بگشايند، چرا كه تصادم قدرت‏ها در جهان بيش از اين اجازه دخالت آشكاراى آنان را نمى‏دهد. با تمام اين اوصاف ما هميشه دست برادرى خود را براى از بين بردن نفوذ ابرقدرت‏هابه سوى كشورهاى اسلامى دراز كرده‏ايم. شما حكومت‏هاى منطقه ديديد كه صدام را آمريكا و همقطاران آن به چه بليه‏اى دچار كردند، در حالى كه ايران در انقلاب و آشفتگى بسر مى‏برد، او را به نويد سردارى قادسيه وادار كردند تا از زمين و دريا و هوا به كشور ما هجوم آورد و خيانت بعضى از دست اندركاران آن وقت نيز فرصتى بيشتر به او داد. مع ذلك با همه

صحيفه نور ج 19 صفحه 48

آشوب‏ها و گرفتارى‏هايى كه نيروهاى سلحشور دريايى، هوايى و زمينى با آن دست به گريبان بودند، در كنار سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى دشمن را كه مناطق وسيعى از كشور را غافلگيرانه مورد تجاوز قرار داده بود، در همان محل ميخكوب نمودند و پس از مدتى نه چندان زياد با همه پشتيبانى‏هايى كه از اطراف به او مى‏شد آنها را از كشور خود راندند. و وضعيت امروز اين دشمن خدا را نيز مى‏بينيد و مى‏دانيد كه ديگر دولت‏هاى منطقه در مقايسه با صدام چندان مهم نيستند. صدام امروز در اين لجنزار مخوف براى يافتن راه نجات دست و پا مى‏زند و فريادش به جايى نمى‏رسد. ايران اگر او را يك انسان متعادل مى‏دانست، اميد نجاتى براى او بود. ولى با روحيه جنون آميزى كه از او آشكار است، ملت ما اجازه نمى‏دهد كه جنايات نابخشودنى او را ناديده بگيرند و او را براى ادامه خيانت به حال خود گذارند، پس او را در حال اضطراب جانكاه و موت و حيات تا موقع مقتضى نگاه مى‏دارند. و اين جانب به شما دولت‏هاى منطقه هشدار مى‏دهم كه با مشورت با عقلا و تفكر در آينده خود بدون توجه به وعده‏هاى آمريكا و دوستانش كه مى‏خواهند شما را گرفتار كنند و با تخيلات نابجا همچون صدام عفلقى شما را به دام مى‏اندازند تا خود را در منطقه هر چه بيشتر حاضر كنند و سرنوشت منطقه را به دست گيرند، خود را از اين مهلكه كنار گيريد و مطمئن باشيد كه دولتى چون دولت ايران كه متعهد به اسلام است و از فرامين الهى تخطى نمى‏كند، اگر دست برادرى او را فشار دهيد هرگز ضرر نمى‏بينيد و چه بهتر كه دولت‏هاى منطقه تمام نيروى خود را براى محو اسرائيل از جغرافيا تجهيز كنند. اسرائيل مفسدى كه فلسطينيان مظلوم را بدين روز انداخته و به لبنان قهرمان آن همه ظلم كرده و به كشورهاى منطقه تعدى و تجاوز نموده است. چه چيز بهتر از اين كه دولت‏هاى منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شر اسرائيل و آمريكاى طرفدارش نجات دهند. و من كرارا تذكر داده‏ام كه اسرائيل از نيل تا فرات را از خود مى‏داند و شما را غاصب سرزمين‏هاى خويش مى‏شمرد، گرچه اكنون جرات اظهار صريح آن را ندارد، چنانچه صدام برادر اسرائيل نيز براى سلطه بر منطقه تلاش مى‏كند و بر فرض باطل با به قدرت رسيدن، آرامش را از همه سلب مى‏نمايد.

اين جانب نصيحت برادرانه به شما نمودم، اكنون خود دانيد. و به دولت‏هاى نظير حكومت مصر هشدار مى‏دهم كه مبادا گول توطئه آمريكا را بخورد و به بهانه مين گذارى در درياى سرخ و كانال سوئز كه سر و صداى آن را به قدرى بلند كرده‏اند كه انسان مطمئن مى‏شود چيزى جز توطئه ابرقدرت‏ها نيست، دست به اعمال ماجرا جويانه‏اى بزند. و همان طور كه همه مى‏دانند تاكنون اصل قضيه در پرده ابهام است. از طرف ديگر آسيب ديدن چند كشتى و جنجال دولت استعمارگرى چون آمريكا و انگلستان و فرانسه خود نشان دهنده نقشه حضور بيشتر آنان در منطقه است كه هر چه اين هياهوها دامنه دارتر مى‏شود، انسان به پوچ بودن دعوى مطمئن‏تر مى‏گردد و در هر صورت اگر مصر با دولت و ملتى مثل ايران كه براى بستن دست ستمكاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله كند بايد بداند كه ملت‏هاى مسلمان و انقلابى جهان او را محكوم نموده و ساكت نخواهند نشست. صلاح حال امثال مصر آن است كه سرنوشت خود را به دست آمريكا و دوستانش ندهد و خود را بى‏جهت وارد معركه نكند.

صحيفه نور ج 19 صفحه 49

از خداوند تعالى پيروزى اسلام و خذلان كفر و بيدارى مسلمانان و تعهدشان را در پيشبرد مقاصد اسلامى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 50

تاريخ: 11/6/63

بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان‏

ما مكلفيم نگهبان آينده نظام و اسلام باشيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من تذكراتى دارم كه بايد به شما آقايان عرض كنم. ما بايد آينده را در نظر بگيريم و اين گونه فكر نكنيم كه وضع فعلى‏مان بگذرد، آينده هر چه باشد، باشد. ما مكلفيم تا علاوه بر اين كه وضع فعلى را حفظ كنيم، نگهبان آينده نظام و اسلام باشيم. ما بايد پايه گذار خوب آينده باشيم. از موضوعاتى كه بايد در فكر آينده‏اش باشيم، وضع روحانيت است، وضع درسى روحانيت است. در مورد وضع درسى آنچه پرسيدم، گفته‏اند خوب است. البته خوب داريم تا خوب، يك موقعى خوب است كه صاحب جواهر و شيخ مرتضى تربيت مى‏شود و يك موقعى خوب است كه ماها به وجود مى‏آييم، بين اين دو خيلى فاصله است. براى اين كه افرادى مثل صاحب جواهر تربيت شود بايد دسته بسيارى ممحض بر تحصيل شوند، خود را مهيا كنند تا فقه را به صورت قديم تحصيل نمايند.

وقتى تشريفات زياد شد محتوا كنار مى‏رود

مسأله ديگر، مسأله تشريفات حوزه‏هاى روحانيت است كه دارد زياد مى‏شود. وقتى تشريفات زياد شد، محتوا كنار مى‏رود. وقتى ساختمان‏ها و ماشين‏ها و دم و دستگاه‏ها زياد شد، موجب مى‏شود بنيه فقهى اسلام صدمه ببيند، يعنى با اين بساطهانمى‏شود شيخ مرتضى و صاحب جواهر تحويل جامعه داد. اين موجب نگرانى است و واقعاً نمى‏دانم با اين وضع چه كنم. اين تشريفات اسباب آن مى‏شود كه روحانيت شكست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانيون امروز كه بسنجيم، خوب مى‏فهميم كه چه ضربه‏اى به دست خودمان به خودمان مى‏زنيم. يك قصه هم قصه بعضى ائمه جمعه و بعضى از علماى بلاد است كه با دخالت‏هاى بى‏مورد خود در امور دولت، اسباب اين مى‏شوند كه مردم از آنها كنار گيرند. اگر مردم از روحانيون كنار گيرند، موجب مى‏شود كه روحانيون شكست بخورند و اگر روحانيون شكست بخورند، جمهورى اسلامى شكست مى‏خورد. اين مطلب را بارها گفته‏ام كه روحانيون بايد وضعى ارشادى داشته باشند، نه اين كه بخواهند حكومت كنند. كارى نبايد بكنيم كه مردم بگويند اينها دستشان به جايى نمى‏رسيد، حالا كه رسيد ديديد اين طور شدند. استبداد دينى خود تهمتى است كه از كنارش نبايد گذشت، راديوها مرتب از آن سخن مى‏گويند و ما را به‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 51

خودكامگى متهم مى‏كنند. روحانيون نبايد كارى كنند كه شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما بايد نهى از منكر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوييم تو بايد اين كار را بكنى، والا بگوييم از اين جا برو، اين اولا تضعيف دولت است و از آن گذشته موجب مى‏شود كه مردم از روحانيون متنفر شوند. اين موضوعات را بايد كاملا در نظر داشته باشيم.

شوراى نگهبان بايد قوى و هميشگى باشد

اما مسأله شما. من با نهاد شوراى نگهبان صددرصد موافقم و عقيده‏ام هست كه بايد قوى و هميشگى باشد، ولى حفظ شورا مقدارى به دست خود شماست. برخورد شما بايد به صورتى باشد كه در آينده هم به اين شورا صدمه نخورد. شما نبايد فقط به فكر حالا باشيد و بگوييد آينده هر چه شد، باشد. شياطين به تدريج كار مى‏كنند. آمريكا براى پنجاه سال آينده خود نقشه دارد. شما بايد طورى فكر كنيد كه اين شورا براى هميشه محفوظ بماند. رفتار شما بايد به صورتى باشد كه انتزاع نشود كه شما در مقابل مجلس و دولت ايستاده‏ايد.

اين كه شما يكى و مجلس يكى، شما يكى و دولت يكى، ضرر مى‏زند. شما روى مواضع اسلام قاطع بايستيد، ولى به صورتى نباشد كه انتزاع شود شما در همه جا دخالت مى‏كنيد. صحبت‏هاى شما بايد به صورتى باشد كه همه فكر كنند در محدوده قانونى خودتان عمل مى‏كنيد، نه يك قدم زياد و نه يك قدم كم. در همان محل قانونى وقوف كنيد، نه يك كلمه اين طرف و نه يك كلمه آن طرف. گاهى ملاحظه مى‏كنيد كه مصالح اسلامى اقتضا مى‏كند كه به عناوين ثانوى عمل كنيد. به آن عمل كنيد گاهى مى‏بينيد كه بايد نخست وزير در كارى دخالت كند كه اگر دخالت نكند به ضرر اسلام است، به او اجازه دهيد عمل كند. ضرورت اقتضا مى‏كند كه نخست وزير فلان كار را انجام دهد كه از كس ديگرى بر نمى‏آيد شما بايد سعى كنيد كه نگويند مى‏خواهيد در تمام كارها دخالت كنيد، حتى در مسائل اجرايى. البته خود اين مسائل را مى‏دانيد و عمل مى‏كنيد، ولى من تذكر مى‏دهم. شما بايد توجه داشته باشيد كه اگر مباحثات به مناقشات تبديل شود و جلوى يكديگر بايستيد، اسباب اين مى‏شود كه شوراى نگهبان تضعيف شود و در آتيه از بين برود و آن كسانى كه علمايى را كه قبلا كار شوراى نگهبان را مى‏كردند، كنار گذاشتند، به اين خاطر بود كه كم كم آنها را مخالف خود احساس كردند و كنار گذاشتند و به تدريج اين شيطنت صورت گرفت. پس همه ما بايد بيدار باشيم.

ما بايد به فكر مردم باشيم و بر آنان سخت نگيريم كه از صحنه خارج شوند

مسأله ديگر رفتار نهادها با مردم است. بايد حركت ما به صورتى باشد كه مردم بفهمند كه اسلام براى درست كردن زندگانى دنيا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش كنند. اين كه آمده است الاسلام يجب ماقبل اين يك امر سياسى است. اسلام ديده است اگر بخواهد با كسانى كه تازه مسلمان شده‏اند، سختگيرى كند، هيچ كس به اسلام رو نمى‏آورد. جب ماقبل كرده است و از آنچه؛

صحيفه نور ج 19 صفحه 52

قبل كرده‏اند، گذشته است. در جايى ديدم كميته صنفى گفته است تمام اصنافى كه از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشى كرده‏اند بايد بيايند و مجازات شوند. اين بر خلاف اسلام و رضاى خداست. ما بايد اين قدر سخت نگيريم و به فكر مردم باشيم. مردم ما خيلى زحمت كشيده‏اند مردم عادى غير از طبقه مرفه هستند، مردم عادى ما اسلام را پياده كرده‏اند و تمام زحمات حكومت را متحمل مى‏شوند. پس ما بايد بسيار به فكر مردم باشيم و بر آنان سخت نگيريم كه از صحنه خارج شوند. البته فاسدين را رها نكنيد، اما اين كه اين فرد با كى عكس انداخته است يا اسمش در كجاست و يا به استقبال چه كسى رفته است، نبايد به اين سبب‏ها براى مردم ناراحتى درست كرد. در قرآن هم كارها به تدريج انجام گرفته است. ما چهل و چند ميليون هستيم كه اگر با هم باشيم. مطمئنا نه شوروى و نه آمريكا هيچ كارى نمى‏توانند بكنند. پس بايد مردم را حفظ كرد. مجلس، دولت، شوراى نگهبان و بقيه بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا ايران و اين جمهورى را حفظ كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 57

تاريخ: 16/6/63

پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله آشتيانى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

خبر تأسف و تاثرآور رحلت عالم متقى مهذب و فقيه ارزشمند و متعهد، حضرت حجت الاسلام والمسلمين مرحوم آقاى حاج ميرزا محمد باقر آشتيانى رحمه الله عليه موجب نگرانى و تالم شد. اين جانب ايشان را از جوانى مى‏شناختم و آنچه از ايشان دريافتم تقوا و صفاى باطن، اخلاق كريمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ايشان از اساتين فقاهت و چهره‏هاى بارز بين علما و فقها بودند و خدمت‏هابه علم و حوزه‏هاى علميه نمودند و جزاهم الله عن الاسلام خيرا. اين جانب فقدان اين بزرگوار را به حوزه‏هاى علميه و علماى معظم خصوصاً علماى اعلام تهران دامت بركاتهم و به خاندان و بستگان محترمشان تسليت عرض و از خداوند تعالى براى ايشان رحمت و غفران و براى بازماندگانشان صبر و سلامت و براى علماى اعلام سعادت و صحت و براى اسلام بزرگ قوت و قدرت و براى مجاهدان در راه خدا پايدارى و استقامت و براى شهداى جبهه‏ها و غيرجبهه‏ها علو مقام و عظمت و براى بازماندگانشان شكيبايى و كرامت و براى مفقودين و اسرا رجوع به اوطانشان با سرفرازى و شهامت خواستارم و اميدوارم با دعاى خير حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه فداء اين كشور اسلامى از شر اجانب محفوظ باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 53

تاريخ: 15/6/63

بيانات امام خمينى به در جمع رؤساى: جمهورى، مجلس، ديوان عالى كشور و نخست وزير مسؤولن لشكرى و كشورى و سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مناسبت عيد قربان‏

آن چيزى كه اعمال ما را با اعمال انبيا متفاوت مى‏كند، مغز عمل است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم متقابلا به همه آقايان، به همه امت مسلمان دنيا و مستضعفين، اين عيد سعيد را تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به بركت اين عيد و ساير اعياد شريفه، ما را و همه ملت‏هاى مسلمان را هدايت كند كه به راه مستقيم اسلام سير كنيم و به مقاصد اسلامى فكر كنيم و بتوانيم بين مسلمين يك آشتى، يك وحدتى ايجاد كنيم. حضرت ابراهيم (ع) كه اين عيد منتسب به او هست و بنيانگذار ايثار است، صورت عمل، يك معناست و معنا و محتواى عمل، يك باب ديگر. اين جا صورت عمل هم يك مشكلى است براى حلش و يك امرى است كه فوق طاقت نوع بشر است. اما آن چيزى كه ابراهيم (ع) را ابراهيم مى‏كند، مسأله اين صورت نيست، مسأله آن سيرى است كه فرموده است و منتهى به اين مسائل شده است. ابراهيم كه به حسب روايات شريفه ما، در آن وقتى كه طرف آتش داشت مى‏رفت، ملائكه آسمان به او گفتند كه حاجت داريد؟ گفت به شماها نه. آن يك باب ديگرى از معارف را داشته است. و ما صورت عمل را مى‏بينيم و از آن هم اعجاب مى‏كنيم و اعجاب آور هم هست. لكن آنهايى كه اهل معارف الهى هستند، باطن اين صورت را ملاحظه مى‏كنند. اصل اعمال انبيا مطلقا به حسب صورت، با اعمال ما به حسب نوع مؤافق است. آنها نماز مى‏خوانند ما هم نماز مى‏خوانيم، آنها روزه مى‏گيرند ما هم روزه مى‏گيريم، آنها حج مى‏روند ما هم حج مى‏رويم، آنها قربانى مى‏كنند ما هم قربانى مى‏كنيم، وقوف مى‏كنند ما هم وقوف مى‏كنيم، اين صورت را همه با هم مشتركيم. لكن تفاوت آن چيزى كه اعمال ما را با آنها متفاوت مى‏كند و اعمال انبيا را بعضى‏ها با بعض ديگر متفاوت مى‏كند، آن مغز عمل است. آن چيزى است كه آنها از آن مبدا الهام مى‏گيرند و اين اعمال را با الهام از آن جا عمل مى‏كنند. مسأله وحى و گرفتن وحى كه در انبيا هست - و آنها هم متفاوت هست يكى از امور مهمى است كه انسان تصورش را نمى‏تواند بكند كه مسأله چى هست و از چى بوده است. واسطه، جبرئيل است، جبرئيل چه جور واسطه بوده است؟ آيا پيغمبر نازل كرده است جبرئيل را و به ولايت او نازل شده است؟ با جبرئيل نازل شده است و آن وحى را رسانده است؟ مسائلى كه در آن صحبت است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 54

ابراهيم (ع) خودى نمى‏بيند تا ايثارى كرده باشد

مسأله قربانى فرزند يك باب است كه به حسب البته ديد نوع بشر، مسأله مهمى است، لكن آن چيزى كه مبدا اين عمل مى‏شود، آن چيزى كه مقابله ما بين پدر و پسر را در آن جا متحقق مى‏كند، اين يك مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق اين مسائلى كه ماها مى‏فهميم. ما همه مى‏گوييم كه ايثار كرد، قربانى كرد و واقعا اين طور بوده است، خوب! مهم هم هست. لكن آيا در نظر ابراهيم(ع) هم ايثار بوده است؟ ابراهيم هم در نظرش اين بوده است كه حالا يك چيزى، تحفه‏اى مى‏برد پيش خدا؟ اسماعيل هم سلام الله عليه در نظرش بوده كه يك جانفشانى دارد مى‏كند براى خدا؟ يا مسأله اين نيست. اين مسأله‏اى است كه تا نفسانيت انسان هست، خوديت انسان هست، ايثار اسمش هست. من ايثار مى‏كنم در راه خدا فرزندم را، من ايثار مى‏كنم در راه خدا جان خودم را. اين، براى ما مهم است و زياد مهم است، براى ابراهيم نيست مسأله اين، ايثار نيست. ابراهيم خودى نمى‏بيند تا ايثارى كرده باشد، اسماعيل خودى نمى‏بيند تا ايثار كرده باشد. ايثار اين است كه من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ايثار. اين، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولياى خدا شرك است، در عين حالى كه در نظر ما كمال بزرگى است، ايثار بزرگى است.

عيد براى ما يك معنا دارد، براى ابراهيم و براى پيغمبرها يك معناى ديگرى دارد، ما هم عيد مى‏كنيم، آنها هم عيد مى‏گيرند، لكن آنهايى كه عيد مى‏گيرند عيد لقاء است، آنها عود مى‏كنند به آن جايى كه از آن جا ظاهر شدند و عيد مى‏گيرند براى اين امر، البته بعد از ارجاع - به، باز - از آن معناى سيرالهى، بعد از ارجاع اسمش عيد مى‏شود. و بعدهاى معنويش بسيار زياد است و دست ما از آن كوتاه است و بعدهاى سياسى و اجتماعى‏اش هم زياد است و زياد بوده است و اميدواريم كه زياد بشود.

مسلمان‏ها بايد از عبادات، هم سير معنوى كنند و هم برداشت سياسى و هم عمل‏

اميدواريم كه مسلمان‏ها به خود بيايند و از همين عباداتى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها مقرر فرموده است، از همين‏ها، هم سير معنوى بكنند و هم برداشت‏هاى سياسى و هم عمل. اين طور نباشد كه نماز را ما همان جهت تقرب الى الله آن را ملاحظه كنيم البته آن بالاترين چيز است. لكن بعد از اين كه انسان نمازگزار شد ايثارگر خواهد شد، بعد از آن كه ايثارگر شد، براى اسلام خدمت خواهد كرد. و حج كه در اوجهات اجتماعى و سياسى بيشتر ظاهر است، اين بحمدالله امسال تاكنونش خوب برگزار شده است و اميدواريم كه از اين به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود و مسلمين را بيدار بكنند اين حجاجى كه در بيت الله الحرام هستند. گرچه مع الاسف بعضى از آخوندهاى بسيار نافهم يا بسيار موذى در همين مقطع از زمان شروع كردند به چيزهايى نوشتن و رساله‏هايى پخش كردند و نسبت به شيعه و نسبت به ائمه شيعه و نسبت به طريقه شيعه جسارت كردند و اين در يك همچو مقطعى كه عقلاى طرفين، عقلاى مذاهب با هم جمع شدند و علماى مذاهب با هم جمع شدند و مى‏خواهند فكر بكنند براى مصالح اسلام، در يك همچو مقطع يك همچو رساله منتشر مى‏شود،

صحيفه نور ج 19 صفحه 55

كانه خطر براى آمريكا ديدند و واويلا بلند كردند. آن آخوند احمقى كه در يك همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شيعه جسارت مى‏كند، درصدد اين است كه در مقابل او هم يك كسى پيدا بشود، آن هم يك چيزى بگويد و موجب بشود كه بين مسلمين در يك همچو مقطع از زمانى كه دارد وحدت ايجاد مى‏كند، اختلاف ايجاد بشود. واقعاً اسلام چه كند با اين طرز فكرها، با اين طرز عمل‏ها؟ اسلام چه كند با اين آخوندهايى كه خودشان را به صورت يك روحانى در آوردند و در بين مردم پخش هستند؟ اين گرفتارى است كه در يك همچو موقعى كه مسلمين دارند فكر مى‏كنند، او به عنوان اين كه من ديدم كه بعض از جوان‏ها متمايل به اين اجتماع شدند، متمايل به اين ايران شدند، تكليف ديدم به اين كه بگويم و اينها مشتركند، اينها مجوسند اينها چطورند اينها چطورند و به بعض مقدسات جسارت كردند. اين، جز اين كه خدمت به استعمار است، خدمت به قدرت‏هاى بزرگ است و كارشكنى براى اسلام و مسلمين است؟ ما بايد فكر كنيم براى اين مسائل. مسلمان‏ها بايد فكر كنند براى اين مسائل و اين اشخاصى كه اين طور در صدد شكستن وحدت مسلمين‏اند.

و بالجمله من اميدوارم كه ايران با اين راهى كه به پيش گرفته است فقط ملاحظه آن جهات صورى را نكند و ملاحظه جهات معنوى را هم بكند. تمام مسائل براى معنويات است. پيغمبرها هم كه آمدند و احكام را منتشر كردند براى اين است كه تزكيه بكنند مردم را يزكيهم و يعلمهم الكتاب همه براى اين آمدند كه مردم را با مبدا وحى آشنا كنند، سيرالى الله بدهند، صراط مستقيم، هدايت را به صراط مستقيم بكنند. و ما ايرانى‏ها و مسلمان‏ها علاوه بر اين كه جهاد در راه اسلام مى‏كنيم، بايد از جهاد اكبر هم غافل نباشيم، از جهاد به نفس هم غافل نباشيم كه مبدا همه امور است. و بايد اين اعياد را همان طورى كه عيد مى‏دانيم براى مسلمين و ذخر و شرف مى‏دانيم براى پيغمبر اكرم (ص) بايد ما خودمان مهيا بشويم كه براى پيغمبر اكرم (ص) ذخر و شرف باشيم. طورى عمل بكنيم، در مكه، در مدينه، در همه جا و با همه مسلمين در هر جا، طورى رفتار بكنيم كه اين اسباب شرافت اسلام بشود، اسباب اين بشود كه مردم بفهمند كه اسلام چه جور تربيت مى‏خواهد بكند، از تربيت اسلامى مردم ملتفت بشوند كه اسلام آمده است براى چى، قرآن شريف آمده است براى چى.

آن چيزى كه اساس است، سير الى الله است و شكستن بت نفس و بت‏هاى ديگر

تمام مسائلى كه هست ما مى‏خواهيم دست ظالم‏ها را كوتاه كنيم انشاء الله و مى‏خواهيم كه قدرت‏ها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم انشاء الله، همه اينها مقدمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سير الى الله است، توجه به خداست، همه عبادات براى اوست، همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سير الى الله باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بت‏هاست و شكستن دنبال او شكستن بت‏هاى ديگر.

بحمدالله امسال در مكه با اين تظاهرات عظيم و با اين شعارهاى كوبنده يك مقدارى از صولت

صحيفه نور ج 19 صفحه 56

بت‏ها شكسته شد و انشاء الله بعدها هم خواهد شد. و اميدواريم كه هر سال بر اين مسائل اضافه بشود و مسلمان‏ها متصل بشوند به هم و همراه هم فرياد بكشند در جايى كه جاى فرياد است. و خداى تبارك و تعالى از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه ما را بيدار كند و همه مسلمين را بيدار كند و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمين بيشتر بكند. و اميدوارم كه دولت‏هاى منطقه هم به خود بيايند و از تبليغات سويى كه اين آخوندها مى‏كنند، خودشان را كنار بكشند و از تبليغات سويى كه آمريكا و عمال او مى‏كنند خودشان را كنار بكشند و با يك وحدت كلمه بروند تا اين كه اسلام را از دست اين خونخوارها نجات بدهند و بلاد مسلمين را از دست اين اشخاص كه مى‏خواهند ببلعند همه بلاد مسلمين را، نجات بدهند. خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه شما تؤفيق عنايت كند كه اين اعياد را با آشنايى به اسلام و احكام اسلام عيد بگيريم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 58

تاريخ: 18/6/63

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى ستاد تبليغات جنگ‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مهم اين است كه انقلاب اسلامى ما انقلابى است كه به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب كرده‏اند و مردم بايد آن را به آخر برسانند. مردم قيام كرده‏اند، شاه را بيرون كرده و رژيم او را سرنگون نموده و نظام اسلامى را كه به نفع مستضعفين است جايگزين آن كرده‏اند، پس، مردم بايد پاى كارى كه كرده‏اند بايستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بيشتر و بزرگتر است.

امروز كه تمام بوق‏هاى تبليغاتى بر ضد اسلام و ايران است، بدين خاطر است كه ايران را به سازش و تسليم بكشند. انقلاب ما عظيم است و متكى به هيچ قدرتى نيست، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب. انقلاب‏هايى كه در دنيا مى‏شود، به يكى از اين دو ابرقدرت متكى است ولى انقلاب مردم ما انقلابى است متكى به خود مردم، پس مردم بايد از پيامدهاى انقلابشان گله نداشته باشند. امروز كشور ايران روى پاى خودش ايستاده است، لذا زحمت‏ها و توطئه‏ها را هم بايد تحمل كند. مردم ما بايد دائما پيغمبر اكرم (ص) را به ياد بياورند، پيغمبر اكرم (ص) قيام كردند، پايدارى كردند، زحمت‏ها را متحمل شدند، در مكه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج كشيدند و بعد در مدينه تمام ايام زندگى‏شان را با رنج و زحمت تمام كردند و حضرت حتى در بستر بيمارى به جيش اسامه دستور حركت دادند. ما هم تا آخر، زحمت‏ها و رنج‏هاى توطئه ابرقدرت‏ها را بايد تحمل كنيم. ما موظف هستيم تا امر الهى را انجام دهيم. پس، از سختى‏ها نبايد هراس داشته باشيم. آيا پيغمبر اكرم (ص) در مقابل سختى‏ها عقب نشينى كردند؟ آيا حاضر به تسليم و سازش شدند؟ ما هم كه كار انبيا و پيغمبر اكرم (ص) را انجام مى‏دهيم بايد بايستيم، بايد مقاومت كنيم تا اسلام استقرار پيدا كند و عدالت برقرار شود و دست ظالم‏ها كوتاه گردد. اين را بايد دنبال كرد. مردم زمان حضرت رسول (ص) و اصحاب او مقاومت كردند و از سختى نهراسيدند تا پيروز شدند. ما هم وقتى وارد اين كار شديم و تصميم گرفتيم كه دست بدين عمل بزرگ بزنيم، پيامدهايش را هم بايد پذيرا باشيم.

اگر كمى عقب بنشينيم بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است‏

بايد مردم توجه كنند كه كارى بزرگ انجام داده‏اند و دشمن هم براى شكست آنها از هيچ كوششى دريغ نمى‏كند. مردم بايد محكم و استوار براى آزادى و استقلال بايستند، اگر ما دستمان را به

صحيفه نور ج 19 صفحه 59

سوى آمريكا و يا شوروى دراز كنيم، آسوده تا آخر زندگى مى‏كنيم ولى مردم ما كه اين را نمى‏خواهند، پس بايد اين توطئه‏ها را كم و زياد تحمل كنند. اوايل جنگ، فكر مى‏كردند ظرف چند روز كار تمام مى‏شود، حال مى‏بينند خير، جمهورى ما مستقر و ايستاده است. امروز دنيا به ايران چشم دوخته است، چه دوست و چه دشمن، كه ببينند ايران چه مى‏كند. در قديم كه ايران مطرح نبود، شاه بود و نوكرى آمريكا كه هر وقت مى‏خواست، بگويد برو! و هر وقت نمى‏خواست، بگويد نرو! ولى امروز چه؟ امروز آمريكا و شوروى به يك كارگر ساده ايران قدرت گفتن چنين حرف‏هايى را ندارند. امروز دنيا با چنين ملت شجاعى روبروست كه در مقابل تمام توطئه‏ها ايستاده و جلو رفته است و وظايفش را هم بهتر انجام مى‏دهد اگر مى‏بينيد كه در اين جا هواپيما مى‏دزدند، اولا در آمريكا و ساير نقاط هم اين دزدى‏ها فراوان است. دزدى هواپيما كه كارى ندارد، شخصى بلند مى‏شود با يك چاقو و يا گاهى فقط تشر مى‏زند و خلبان هم بايد از جان مسافران حفاظت كند و به احتمال اين كه نكند راست بگويد، به حرف او گوش مى‏دهد. امروز دنيا، دنياى آشوب و جنگ و انفجار و هواپيما ربايى است و ايران از خيلى جاهاى دنيا آرامتر است. ممكن است بعضى‏ها كه اين چيزها را نديده‏اند، با خود بگويند! با قدرت‏ها بايد ساخت. ولى بايد بدانند كه سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنيا. مردم بايد محكم بايستند و از اسلام و كشور دفاع كنند و از توطئه‏ها به خود هراس راه ندهند كه اگر كمى عقب بنشينند، بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است. مردم انقلاب كردند، بايد پاى زحماتش هم بنشينند. مردم، پيغمبران و پيغمبر اسلام (ص) را و ابراهيم (ع) را در نظر بگيرند، ببينند كه با آنها چه مخالفت‏ها شد، ولى دست از هدفشان نكشيدند. اگر ما مسلمانيم، بايد دنباله روى آنها باشيم. دنباله روى از آنان كه فقط روزه و نماز و مسجد نيست. دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است. بايد براى حفظ اساس اسلام تا آخر ايستاد و پيشروى كرد.

كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد

مردم در مورد جنگ تصميمشان را قوى‏تر كرده و در هفته جنگ به وظايفشان عمل نمايند. خداوند شما را تأييد كند. شما پيروزيد در دنيا و آخرت، پيروزى شما نمونه است. پايدارى كنيد كه پيروزى شما بر دو ابرقدرت است. پيروزى بر يك قدرت با تأييد و پشتيبانى ابرقدرت ديگر، كار مهمى نيست. شما بايد مقابل دو ابرقدرت بايستيد، مردم بايد در مقابل دو ابرقدرت بايستند كه ايستاده‏اند و خواهند ايستاد و از هيچ چيز نمى‏ترسند. صدام دست و پا مى‏زند. اين شب‏ها شايد خوابش نبرد. او مرتب مى‏گويد كه اگر ايران حمله كند خارك را مى‏زنم. او اگر هر لحظه بتواند، خارك را با خاك يكسان مى‏كند، او قدرت ندارد.

اميدوارم مؤفق و مويد باشيد و تبليغاتتان هميشه بر اساس صدق و صداقت باشد، كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد و هميشه مصالح ايران را در نظر بگيريد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 65

تاريخ: 26/6/63

حكم امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد مدرسه مروى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا كنى دامت افاضاته‏

با حسن تدبير و مديريت و و ثاقت و امانت كه در جناب عالى محرز است، مناسب ديدم براى تصدى امور مدرسه مروى با تمام متعلقات آن از موقوفات و غيره به جناب عالى زحمت دهم، لهذا جناب عالى را به سمت متولى مدرسه مروى و موقوفات و كتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم. اميد است خداوند تعالى به جناب عالى تؤفيق مرحمت فرمايد در تمشيت امور آن جا خصوصاً تقويت جنبه‏هاى علمى و تقوايى و تربيت فضلا و علماء انشاء الله تعالى. علما و مدرسين تهران دامت بركاتهم كوشش نمايند در تعليم و تربيت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سيره سلف صالح رحمهم الله بود اين مدرسه را با علم و عمل روشنى بخشند. از خداوند تعالى تأييد و تؤفيق جناب عالى را خواستار و اميد است با عنايات خاصه بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در اين مقصد مهم شرعى كامياب باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 60

تاريخ: 23/6/63

بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسى، استاندار و مسؤولان نهادهاى استان خراسان، جمعى از طلاب و مدرسين حوزه علميه مشهد و گروهى از خدام و كاركنان آستان قدس رضوى به مناسبت عيد غدير

حضرت امير شخصيتى است داراى ابعاد بسيار و مظهر اسم جمع الهى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد بزرگ را بر مهمانان عزيزى كه از محضر مقدس امام ثامن سلام الله عليه تشريف آوردند...، ما قدم‏هاى شما را بسيار گرامى مى‏داريم. شما از مركزى آمديد كه مركز نور است، مركز علم الهى است، مركزى است كه‏بايد همه‏در آن مركز آستان بوسى كنيد، و بايد اظهار تأسف كنم كه دست ما كوتاه است، و از شما آقايان، روحانيون و ديگر قشرها مستدعى هستيم كه آن جا كه رفتيد عرض ارادت ما را برسانيد. امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير سلام الله عليه را منصوب فرمودند. بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دست‏هاى خائن، براى جنگ‏هايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگ‏ها و جنگ افروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است. همين ابعادى هم كه دست بشر به آن رسيده است و مى‏رسد، در يك مردى، در يك شخصيتى جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانى كه در حال اين كه زاهد و بزرگترين زاهد است، جنگجو و بزرگترين جنگجوست در دفاع از اسلام. اينها در افراد عادى جمع نمى‏شود، آن كه زاهد است، به حسب افراد عادى، جنگجو نيست، آن كه جنگجوست زاهد نيست. در عين حالى كه در معيشت آن طور زهد مى‏كردند و آن طور در خوراك و در آن طور چيزها به حداقل قناعت مى‏كردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و اين هم جزء امورى است كه جمعش، جمع متضادين است. در عين حالى كه داراى علوم متعدده و داراى علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامى است، در عين

صحيفه نور ج 19 صفحه 61

حال مى‏بينيم كه در هر رشته‏اى، مردمى كه اهل آن رشته‏اند او را از خودشان مى‏دانند، پهلوان‏ها حضرت امير را از خودشان مى‏دانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مى‏دانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مى‏دانند، فقها حضرت امير را از خودشان مى‏دانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مى‏داند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.

بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمى‏تواند صادر بشود

بعضى كمالات حضرت كه شايد يك قدرى مخفى مانده باشد از ادعيه حضرت معلوم مى‏شود. دعاى كميل يك دعاى عجيبى است، بسيار عجيب. بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمى‏تواند صادر بشود. الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك كى مى‏تواند اين طور بگويد؟ كى اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نمى‏ترسد لكن مى‏ترسد كه وقتى در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبه‏اى برسد كه محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالى ناله مى‏زند. اين عشقى است كه در باطن قلب او گداخته شده هميشه و تمام اعمالى كه از او صادر مى‏شود، از اين عشق صادر مى‏شود، از اين عشق به خدا صادر مى‏شود. ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست و اين سبب شده است كه ضربه على يوم الخندق افضل من عباده الثقلين. فرضا كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبداء، مبداء عشقى نبود، افضل من عباده ثقلين. نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او. شمشير زدن، يك دست پايين آوردن است و يك كافر را كشتن، اين دست پايين آوردن و كافر را كشتن، از خيلى اشخاص ممكن است صادر بشود، لكن گاهى اصلا اجر ندارد و اصلا فضيلت ندارد و گاهى فضيلت دارد تا برسد به آن جايى كه افضل من عباده ثقلين. اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد الله است، عين الله است. اينها را ما با لقلقه لسان مى‏گوييم و نمى‏توانيم تصورش را بكنيم، البته تصديقش كرديم به اين كه اين طور است اما تصورش را نمى‏توانيم بكنيم كه چه جور است وضعيت.

ما كه مى‏گوييم شيعه حضرت على هستيم، بايد ببينيم شيوه حضرت على چه بود

آنهايى كه شيعه اين مرد بزرگ هستند البته نمى‏توانند مثل او باشند، خود ايشان هم فرمود شما قدرت اين را نداريد، حتى قدرت همين زهد ظاهريش را، چه برسد به معنوياتش، لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمؤمنين سلام الله عليه هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيه‏هايش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مى‏ترسيد كه منعكس شده است اين در دعاى

صحيفه نور ج 19 صفحه 62

كميل و در حالات او و ما اصلا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم. آن طور بسط عدالت، اگر مؤفق شده بود، كرده بود كه الگو شده بود براى همه حكومت‏هاى عالم، نگذاشتند. ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمى‏شود اين. اگر در روايات فرموده‏اند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورى‏مان عمل مى‏كنيم يا نمى‏كنيم؟ ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مى‏خواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟ شما ملت عزيز با قدرت خودتان، با ايمان خودتان، با تحولى كه درتان واقع شد، دست تبهكاران را در داخل و دست غارتگران را كه از خارج دراز شده بود قطع كرديد، شما يك حكومت طاغوتى را برداشتيد و به جاى او يك حكومت اسلامى گذاشتيد. شمايى كه اين كار را كرديد بايد دنبالش باشيد تا نگهش داريد، نمى‏شود كه انسان يك كارى بكند و نيمه كاره رهايش كند. امروز كه اسلام و جمهورى اسلامى در دست شما و ما و همه ملت ايران امانت است، اگر چنانچه خلاف بكنيم، خلاف مصالح جمهورى اسلامى بكنيم، خلاف مصالح اسلام بكنيم، به اين امانت خيانت كرديم و در پيشگاه مقدس حق تعالى مجرم و خائن هستيم. خيانت همه‏اش اين نيست كه منافقين مى‏كنند، آنها هم يك قسمش است. خيانت آن نيست كه صدام مى‏كند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسم‏هاى مختلف ضربه مى‏خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه‏اى به حكومت اسلامى مى‏خواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مى‏كند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مى‏گوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابى طالب چى بود، همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مى‏كرد. اگر حضرت آن وقت مى‏خواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مى‏گوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مى‏سازد با شيعه بودن با على بن ابى طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچه‏هايش را به جنگ فرستاد.

كمك كنيد به اين دولتى كه براى اسلام و كشور شما جان مى‏كند

امروز مصالح اسلامى اقتضا مى‏كند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمه‏اى بلند نكنيم براى تضغيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيت‏ها. من يك صحبتى مى‏كنم كه نصيحت مى‏كنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمى‏توانيد بكنيد، و نمى‏تواند هم. يك دفعه مى‏بينيم كه شياطين از اطراف به دولت حمله مى‏كنند كه معلوم شد تو خلاف شرع هميشه كردى. خداى تبارك و تعالى كه پيغمبرش را نصيحت مى‏كند كه يا ايهاالنبى اتق

صحيفه نور ج 19 صفحه 63

الله به حسب آن طورى كه شما مى‏گوييد پيغمبر متقى نبوده تا خدا به او گفته اتق الله ! خداى تبارك و تعالى كه به همه مؤمنين مى‏فرمايد يا ايها الذين امنوا اتقوا الله معلوم مى‏شود اينها متقى نبودند كه خدا مى‏گويند اتقوا الله اين شياطين چه مى‏گويند به اين ملت ما؟ اينها سلطنت طلبند و مى‏خواهند سلطنت را در اين جا دوباره برگردانند يا بازى خورده‏اند از آنهايى كه مى‏خواهند اين كشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمريكا قرار بدهند؟ مى‏فهمند اينها چه مى‏كنند؟ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمى‏توانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مى‏دهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارى‏هايى كه الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مى‏آورند، اين مملكت را دارد اداره مى‏كند و به خوبى هم اداره مى‏كند، چطور اجازه مى‏دهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمى‏شناسيم اما خداى تبارك و تعالى كه مى‏شناسد، ما افكار شما را نمى‏توانيم بفهميم اما خدا كه مى‏داند. شمايى كه نمى‏توانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمى‏توانيد اداره‏اش كنيد، چطور مى‏گوييد كه چرا دولت نمى‏دانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مى‏فهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مى‏دانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است، چى مى‏گوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد، شما خيال مى‏كنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مى‏آييد؟ شما هيچ وقت نمى‏آييد روى كار. شما خيال مى‏كنيد به نفع اسلام اين حرف‏ها را مى‏زنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرف‏ها را مى‏زند و به ضرر اسلام دارد مى‏زند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مى‏كند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مى‏كنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها، بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مى‏خواهيد خودتان را دفن كنيد. بترسيد از آن روزى كه خدا غضب كند به ما و ما را دوباره در همان جهنمى وارد كند كه در سابق بوديم. شما يادتان رفته است كه سرتاسر ايران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمى‏دانيد كه ما در تحت استعمار آمريكا بوديم در اين چند سال آخر و قبلا انگلستان؟ شما اين را نمى‏دانيد و يا مى‏دانيد و مى‏خواهيد دوباره او بشود؟ يا حسد داريد و مى‏خواهيد كه ولو خودتان كشته بشويد اين جمهورى هم به هم بخورد؟

اگر با هم نباشيد شكست مى‏خوريد

من نصيحت مى‏كنم به شما، من در يك همچو روز مباركى به شما يادآور مى‏شوم كه امام شما اين طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رويهمرفته ملاحظه مى‏كرد، مصالح شخصى را ملاحظه نمى‏كرد. آن روزى كه مصالح عمومى اقتضا مى‏كرد تبعيت مى‏كرد. آن روزى كه - مى‏خواست -

صحيفه نور ج 19 صفحه 64

مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مى‏كرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد، شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوق‏ها بزرگش كنند در نظر بگيريد، چرا هر روز براى بوق‏هاى خارجى يك چيزى درست مى‏كنيد و خوراكى درست مى‏كنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟ من تكليف مى‏دانم اين را كه عرض كنم والا نمى‏خواستم چيزى بگويم، لكن ديدم كه يك تكليفى است، كه دوباره يك شياطينى شروع كردند، يك حرفى من زدم، كه فلانى اين را كه گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصيحت كردم، خدا هم نصيحت كرده پيغمبر را، خدا هم نصيحت كرده مؤمنين را. هر روز كه اين ائمه جمعه به مردم مى‏گويند اتقوا الله يعنى همه‏تان بى‏تقوا هستيد؟! روز جمعه الان در سرتاسر كشور از آداب نماز جمعه، از واجبات نماز جمعه در يك شيوه، احتياط هم در ديگرى اين است كه مردم را امر به تقوا بكنند، معنايش اين است كه خدا همه مردم را بى‏تقوا مى‏داند كه مى‏گويد امر كنيد به تقوا؟! من كه مى‏گويم يك كارى را بكنيد، نه اين است كه شما تا حالا تخلف كرديد و نه بگوييد حالا بكنيد. خير، بايد يك قدرى بيدار بشويد توجه كنيد، نگذاريد يك وقت خدا به ما غضب بكند و شما را نشان بدهند به ملت كه اينهايند كه دارند اين كارها را مى‏كنند. اين كار را نكنيد، توجه كنيد به مسائل. شما با شخصياتى كه داريد جانشان را فداى اسلام مى‏كنند و هر روز در معرض اينند كه كشته بشوند، با اينها مخالفت نكنيد. كمك كنيد به هم، با هم باشيد، اگر با هم نباشيد شكست مى‏خوريد، اگر شكست بخوريد اسلام شكست مى‏خورد، اگر خداى نخواسته در اين نهضتى كه شده است اسلام شكست بخورد ديگر سرش را تا سال‏هاى طولانى بلند نمى‏تواند بكند، براى اين كه ابرقدرت‏ها مى‏فهميدند اسلام قدرت دارد. شما اين قدرت اسلام را حفظ كنيد. از خداى تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا مى‏كنم كه ما را بيدار كند، مسلمين را بيدار كند، حكومت‏هايى كه در بلاد مسلمين هستند بيدارشان كند و ملت ما را پيروز كند و ارتش ما را پيروز كند و همه قواى مسلحه ما را با سعادت و سلامت پيروز كند و به همه و به همه ملت تؤفيق و سلامت وافر عنايت كند و همه ما خدمتگزار اسلام باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 66

تاريخ: 28/6/63

حكم امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ عباس طبسى در مورد احياى مقبره شهيد مدرس‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضاخانى مى‏زيست، لازم مى‏باشد. زيرا در زمانى كه قلم‏ها شكسته و زبان‏ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمى‏كرد. در آن روزگار در حقيقت حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. اين عالم ضعيف الجثه با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايات را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد و به اجداد طاهرينش پيوست. در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مى‏نمود. و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالى مقام را نمى‏تواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكارى‏هاى اوست. و اينك كه با سربلندى از بين ما رفته، برماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هرچه بهتر بشناسيم و بشناسانيم و با خدمت ناچيز خود مزار شريف دور افتاده او را تعمير و احيا نمائيم. مناسب ديدم كه اين خدمت را در اختيار جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عباس واعظ طبسى ايده الله تعالى قرار دهم. مردى خدمتگزار به اسلام و آستان قدس رضوى كه در مدت تصدى كوتاهش خدمات شايان تقديرى به آستان ملكوتى حضرت رضا سلام الله عليه و على آبائه نموده است و پرده از چپاولگرى‏هاى پنجاه ساله رژيم ستمگر پهلوى برداشته است، جزا الله عن الاسلام خيرا اميد است ايشان به وجهى مناسب با شخصيت آن بزرگوار اين خدمت را همچون خدمت ارزشمند ديگرشان به اتمام برسانند و موجبات رضايت خداوند متعال و خشنودى حضرت رضا سلام الله عليه و فرزند عزيزش حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء را فراهم نمايد. از خداوند متعال رحمت در جوار قدس خود براى آن بزرگمرد تاريخ و عظمت براى اسلام،

صحيفه نور ج 19 صفحه 67

سعادت براى ملت غيور و پيروزى براى مجاهدين اسلام بر سپاه ظلم و كفر و غفران براى شهداى در راه خدا خصوصا شهداى جنگ تحميلى و صحت براى آسيب ديدگان و رهايى براى اسرا و مفقودين و صبر و اجر براى بازماندگان آنان را خواستارم.

والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 68

تاريخ: 5/7/63

پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت مرحوم آيت الله سيد عبدالله شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون‏

رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى قدس سره موجب كمال تأثر است. وجود اين گونه شخصيت‏هاى علمى و دينى و متعهد به مجاهدت عليه سردمداران كفر و ستم، سرمايه‏هايى براى حوزه‏هاى علمى و پشتوانه‏هايى براى كشورند و فقدان آنان ثلمه‏اى بر اسلام و مسلمين است. اين جانب اين ضايعه اسفناك را به محضر مقدس حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و حضرات مراجع معظم و علماى اعلام دامت بركاتهم و حوزه‏هاى علميه و بيت محترم و آقازادگان ايشان ايدهم الله تعالى تسليت عرض و براى بازماندگان محترمشان صبر جزيل و اجر جميل و براى آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالى را خواستارم.

والسلام على عباد الله صالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 69

تاريخ: 12/7/63

انتصاب حجت الاسلام حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى به سمت امامت جمعه همدان و نمايندگى امام در منطقه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى دامت افاضاته طبق درخواست اهالى محترم همدان و تأييد دبيرخانه ائمه محترم جمعه ايدهم الله تعالى جناب عالى را به امامت جمعه شهرستان همدان و نماينده خود در منطقه منصوب مى‏نمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف خطير و حساسى كه در راه خدمت به اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا ساخته و از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. از خداى تعالى مؤفقيت جنابعالى و اهالى محترم همدان را در انجام هرچه با شكوهتر اين نماز وحدت بخش مسالت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 70

تاريخ: 1/8/63

فرمان امام خمينى به سرتيپ قاسم على طهيرنژاد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسار سرتيپ قاسم على ظهيرنژاد ايده الله تعالى‏

بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى از طرف خود در شوراى عالى دفاع منصوب مى‏نمايم. انشاء الله تعالى ضمن انجام وظايف محوله در اين شورا، به قسمت‏هاى مختلف ارتش نيز رسيدگى و نظارت نماييد و گزارش مستمر و لازم را به اين جانب ارائه نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداوند متعال مسألت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 71

تاريخ: 3/8/63

انتصاب سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى به رياست ستاد مشترك ارتش‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سركار سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى ايده الله تعالى‏

با شايستگى‏هايى كه در ميدان‏هاى نبرد عليه دشمنان اسلام و ايران از شما گزارش شده است و پاى بندى‏تان به ديانت مقدس اسلام، جناب عالى را به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم. تؤفيق شما را در خدمت به اسلام عزيز و ايران و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم و از زحمات صادقانه و تلاش پيگير تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد قدردانى مى‏نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 72

تاريخ: 6/8/63

سخنان امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در قاره‏هاى اروپا و آمريكا

ما بايد تحت تأثير شيطنت‏هايى كه از طرف ابرقدرت‏ها و وابستگان آنها مى شود واقع نشويم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيده و به اين جا تشريف آورده ايد. انشاء الله خداوند به همه آقايان تؤفيق دهد كه به اسلام و به ملتى كه زيرفشار اجانب و دولت‏هاى طاغوتى مقاومت مى‏كنند، خدمت كنيد. ما بايد به شيطنت‏هايى كه از طرف ابرقدرت‏ها و وابستگان آنها انجام مى‏شود توجه كنيم و تحت تأثير واقع نشويم. و ملت ما بيدار باشد چون براى كشورى كه از اول بنايش بر اين بوده است كه مستقل باشد و تحت سلطه ديگران نباشد و مستشار از خارج نياورد و خودش حكومت كند، اين مسائل بوده است.

ما وقتى كه در پاريس بوديم، يك نفر از آمريكا به عنوان يك تاجر آمد كه بعدا معلوم شد تاجر نيست، فاجر است و گفت: صلاح نيست كه به ايران برويد. يا دسته ديگرى كه بعض از آنها مردمى صالح و بعض‏شان فضول بودند آمدند و گفتند كه: سلطنت و قانون اساسى را حفظ كنيد، شاه سلطنت كند، نه حكومت، و از اين حرف‏هامى زدند، كه آنها هم اشتباه مى‏كردند. بعد هم كه شاه رفت. راجع به بختيار همين مسأله را پيش آوردند، كه بگذاريد بختيار و شوراى سلطنت باشد. بعد ديدند كه نشد، راجع به تأخير آمدن ما شروع به فعاليت كردند كه حالا صلاح نيست و ممكن است چه بشود. بعد هم كه به ايران آمديم و مسائل اشتداد پيدا كرد، مثلاً، يكى از توطئه‏هاى آنان اين بود كه، اين ارتش طاغوتى بايد منحل شود و خودمان يك ارتش عليحده درست كنيم و معلوم بود كه خواهند شيطنت بكنند كه اين نقشه هم از بين رفت و حالا شما مى‏بينيد كه ارتش متحول شده و به جز اشخاصى كه فاسد بوده و فرار كردند و يا معدوم شدند، ديگران خدمت مى‏كنند كه اگر خداى نخواسته در آن وقت چنين مسأله‏اى پيش مى‏آمد، ما مواجه با شكست مى‏شديم.

صحيفه نور ج 19 صفحه 73

قطع رابطه با دولت‏ها برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد با همه روابط داشته باشيم

و الان از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مى‏كنند و آن اين كه: ما چرا با دولت‏ها رابطه داشته باشيم؟ ما مى‏رويم به سراغ ملت‏ها و با دولت‏ها هيچ كارى نداريم! كه اين هم نقشه‏اى است كه اخيراً تعقيب مى‏شود. ابرقدرت‏ها و آمريكا خيال مى‏كردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مى‏خواهد استقلال و آزادى را كه يك مسأله تازه و برخلاف رويه همه حكومت‏هاست به دست بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمى‏تواند بكند، كه ديدند نشد و ايران روابطش با خارجى‏ها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه: ما چكار داريم به دولت‏ها ، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملت‏ها روابط داشته باشيم. كه اين هم نقشه تازه و مسأله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همان گونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مى‏فرستاد كه روابط درست كند، عمل كنيم و نمى‏توانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولت‏ها چكار داريم. اين برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثناء مى‏شود كه الان هم با آن رابطه نداريم. اما اين معنايش كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمى‏پذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما بايد با ملت‏ها و دولت‏ها رابطه پيدا كنيم، آنها را كه مى‏توانيم ارشاد كنيم با همين روابط ارشاد كنيم و از آنهايى كه نمى‏توانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. بنابراين، من به شما سفارش مى‏كنم كه در هر جا و در هر كشورى كه هستيد رابطه‏تان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد چون وقتى كه رئيس جمهور به چند مملكت مى‏رود و نخست‏وزير و آقاى دكتر ولايتى هم مى‏روند و حق ايشان است مى‏فهمند كه ايران با دنيا رابطه دارد.

ما نمى‏خواهيم روابط مان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه روابط خاص اسلامى داريم

البته ما طرفدار همه مظلومين در همه جا هستيم و ميل داريم كه مظلومين بر همه ستمگران غلبه كنند و آقايان توجه كنند كه روابط زمان سابق نباشد كه در زمان سابق روابط يك طرفه بود، آقايى و نوكرى، چه در زمان قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما ديديد كه از اول اين طور بود كه وقتى سفيرى از انگلستان يا آمريكا مى‏آمد، كسى جرأت نمى‏كرد حتى كلمه‏اى برخلاف مصالح آنها بگويد. ولى ايران امروز اين طور نيست و ما هيچ كشورى مثل ايران سراغ نداريم كه اين طور، دنيا و شرق و غرب به آن نظر داشته باشند و مستقل بوده و بگويد ما، نه با آمريكا كار داريم و نه با شوروى و ما خودمان هستيم. و اين كه با همه دولت‏ها رابطه داشته باشيم، يعنى، رابطه دوستانه، نه روابط بين ارباب و رعيت و ما اين روابط را نمى‏خواهيم مادامى كه اين طور هست. و ما استقلال خودمان را مى‏خواهيم حفظ كنيم و در دنيا زندگى كنيم و اسلام را به پيش ببريم. اين روابط بايد هر روز محكمتر بشود و شما

صحيفه نور ج 19 صفحه 74

از اول بايد به آنها بفهمانيد اين معنا را كه ما نمى‏خواهيم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه ما روابط خاص اسلامى داريم كه اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مى‏رفت و ما هم مى‏خواهيم اين طور باشيم كه نه ظلم كنيم، نه زير بار ظلم برويم.

آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود

و شما اين نكته را توجه داشته باشيد كه، آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود و تا وقتى كه اين عنايات الهى محفوظ باشد، هيچ قدرتى نمى‏تواند كارى بكند. همان طور كه در اين جنگى كه عليه ما به راه انداخته و از همه جا به دشمن ما كمك مى‏كنند، مع ذلك همه ملت ما و جوانان ما و تمام كشور ما ايستاده‏اند و ما براى دفاع تا آخر ايستاده‏ايم و دامنه تبليغات، دانيد عليه ما از كجا تا كجاست. آن وقتى كه فرانسه آن هواپيماها را به عراق فرستاد، چقدر تبليغ كردند كه، كار تمام شد و صدام خارك را با خاك يكسان مى‏كند. آن مسأله تمام شد، حال مسأله ديگرى شروع كرده‏اند كه، هليكوپترها و هواپيماهاى تازه‏اى آمده و همه جا را مى‏زند و فاصله بين خاك عراق تا خارك سيصد كيلومتر است و اينها پانصد كيلومتر را مى‏زنند. ما مى‏دانيم، اگر صدام يك روز هم قدرت اين را داشته باشد كه ايران و منافع ايران را به هم بزند، اين كار را مى‏كند و اگر نمى‏زند، نمى‏تواند. در عين حال، راديوها مرتب مى‏گويند كه، آنها مى‏توانند همه جا را بزنند. اينها مى‏خواهند يك هياهو راه بيندازند تا با آمريكا روابط داشته باشيم و ما دست از صدام برداريم. و ما تا آخر ايستاده‏ايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد، مگر اين كه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد و از آن طرف دنيا نيايد در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خليج فارس دراز كند. مادامى كه آمريكا اين طور است و آفريقاى جنوبى آن طور عمل مى‏كند و اسرائيل هست، ما با آنها نمى‏توانيم زندگى بكنيم. اسرائيل آدم شدنى نيست. مع ذلك مى‏بينيد شياطين، با اين كه ما از بيست سال قبل و در زمان شاه فرياد زديم و مسلمين را به ادراك خطر اسرائيل دعوت كرديم، مى‏گويند: ايران با اسرائيل و آمريكا رابطه دارد! ما بايد فكر كنيم كه يك كشورى هستيم كه مى‏خواهيم خودمان زندگى كنيم و نمى‏خواهيم ديگران در كار ما دخالت داشته باشند و مادامى كه روابط ما با خداى تبارك و تعالى محكم است، كسى نمى‏تواند به ما آسيب برساند. و شما اين مطلب را حفظ كنيد و سفارتخانه‏ها صورت اسلامى داشته باشد كه هر كس آن را مى‏بيند، يك سفارتخانه ممتاز باشد و مثل سابق نباشد. قلب‏هايتان را با خداى تبارك و تعالى آشنا كنيد، خدا پشتيبان شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق دهد كه به اسلام و انقلاب خدمت كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 75

تاريخ: 8/8/63

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير راه و ترابرى و چند تن از معاونان اين وزارتخانه، كاركنان امور تربيتى خمينى شهر، كاركنان صنعت حمل و نقل و خدمات هواپيمايى و خلبانان و مهندسين پرواز سازمان هواپيمايى‏

امروز كه مى‏بينيد كشور اين طور پيشرفت كرده، براى اين است كه خودتان كار مى‏كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از برادران و خواهرانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا تشكر مى‏كنم و من دعاگوى همه شماها هستم. انشاء الله خداوند همه شما را مؤفق كند كه به اين كشورى كه در طول تاريخ تقريباً مورد ظلم بود، شما حالا به دست خودتان افتاده است و خدمت مى‏كنيد. مسائلى را كه آقاى وزير گفتند، من جمله قضيه وابستگى هواپيما به خارج، يك مسأله اختصاصى به هواپيما نبوده است. مى‏دانيد كه تمام گرفتارى ما و عدم پيشرفت كشورهاى اسلامى براى همين وابستگى‏هاى به خارج بوده است. هر جا و در هر عنوانى كه ملاحظه مى‏كنيد، آنها دست داشتند و به واسطه مأمورين بد، مجلس بد، سران بد همه اينها به واسطه اين كه آنها مخالف بودند با ملت‏هاى ما و مؤافق بودند با وابستگى همه اينها وابسته به خارج شدند. در حقيقت ايران يك مستعمره‏اى بود كه به حسب ظاهر مستقل، ولى به حسب واقع همه چيزش وابسته به غير بود و امروز كه بحمدالله با همت همه قشرهاى كشور، اين كشور به روى پاى خود ايستاده است و فعاليت در همه قشرها شروع شده است، شما مى‏بينيد كه در هر جا، چه تفاوت حاصل شده است. تمام اينها براى اين است كه كشور به دست خود شما افتاده است، استقلال فكرى داريد، استقلال عمل داريد، يا خودتان براى خودتان و براى كشور خودتان خدمت مى‏كنيد. اين مسائلى را كه آقاى وزير راه گفتند، موجب بسيار تشكر است از پرسنل هواپيمايى و شما آقايان، و مهم اين است كه شماها وابسته نيستيد الان. اين كه اين قدر پيشرفت كرديد و آن طور كه گفتند در زمان سابق براى چهل هزار حاجى، نمى‏توانستند همه را حمل كنند و محتاج بودند به اين كه لااقل نصف او را يا بيشتر او را ديگران ببرند، براى همين بود كه خود فكرهاى ملت به كار نيفتاده بود. ديگران مى‏خواستند براى ما راهنمايى كنند و آنها هم بنايشان بر اين بود كه ما عقب باشيم، بنايشان اين بود كه نگذارند ما ترقى بكنيم. مستشارهايى كه از آمريكا يا از جاهاى ديگر اين جا مى‏آمد، به صورت براى اين بود كه راهنمايى كنند و هدايت كنند، در واقع براى اين بود كه نگذارند خود شما كار كنيد، نگذارند فكر شما به كار بيفتد. امروز كه مى‏بينيد اين طور پيشرفت كرده است كه صد و پنجاه هزار

صحيفه نور ج 19 صفحه 76

بيشتر يا بيشتر، حجاج را شما در ظرف چند روز مى‏بريد و برمى‏گردانيد و ركورد را كه شكستيد در دنيا راجع به اين معنا، براى اين است كه خودتان كار مى‏كنيد، احساس مى‏كنيد كه كشور مال شماست. وقتى كه انسان ببيند كه يك آقا بالا سر دارد، يك كس ديگرى دارد كه مى‏خواهد او را بهش آقايى بفروشد، به اسم اين كه آمدم خدمت كنم مى‏خواهد به خدمت بكشد ملت را، دلسرد مى‏شود ملت. آنها از يك طرف نمى‏گذارند كه شما به يك مسائل اساسى برسيد، خود شما هم از آن طرف مى‏بينيد كه خدمت براى تقريباً بيگانه است. ما بايد شكر خدا را بكنيم كه خداوند به ما عنايت كرد، مرحمت فرمود كه يك كشورى كه به تمام معنا وابسته بود به خارج و نمى‏گذاشتند افكار اينها به كار بيفتد، نمى‏گذاشتند صنعتگرهاى اينها به كار خودشان ادامه بدهند، امروز خداى تبارك و تعالى كشور را به دست خود شما سپرده است و خود شما بحمدالله مشغول خدمت هستيد و اين خدمت را اميدوارم كه صدچندان كنيد. بايد همين معنا را در نظر داشته باشيد، امروز شماييد تنها تقريباً، كشور شما امروز در بين همه كشورها تنهاست. همه كشورها به ضد ما هستند، الا معدودى. لكن در عين حال كه همه بر ضد هستند، چون خود كشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به اين كه بايد با عنايات خدا مسائل را حل كنند، فكرها به كار افتاد و فعاليت‏ها شروع شد و الان ايران با آن زمانى كه آن همه هياهو مى‏كردند براى تمدن بزرگ، امروز، حالاى ايران بسيار پيشرفته‏تر از آن وقت است. و مهم اين است كه ما الان مستقل هستيم، يعنى هيچ كشورى در دنيا نيست كه بتواند به يك سپور ما جسارت كند. شما الان مستقليد و آقاى خودتان هستيد و اسلام هم اين طور نيست كه طبقاتى باشد و بخواهد يك طبقه‏اى را حاكم كند، يك طبقه‏اى را محكوم. اسلام خدمتگزار دارد و كسانى كه به آنها خدمت مى‏كنند، ملت بايد با اين خدمتگزارها همراهى كند و دولت ما يك دولت خدمتگزارى است، مجلس ما يك مجلس خدمتگزارى است، رئيس جمهور ما يك خدمتگزارى است نسبت به همه كشور. و همان طورى كه اسلام مقرر فرموده است كه طبقات در كار نباشد. وان اكرمكم عندالله اتقيكم، آنى كه تقوايش بيشتر است آنى كه ترسش از خدا بيشتر است، آنى كه خدمت براى خدا مى‏كند، او مقدم است. من اميدوارم كه شما كوشش كنيد كه وارد بشويد در اين جمعيت متقين كه خداى تبارك و تعالى بفرمايد: اكرمكم عندالله اتقيكم و شما هم از آنها باشيد.

هواپيماربايى يك اهانتى است به اصل هواپيمايى

و يك نكته‏اى را كه مى‏خواهم عرض بكنم اين است كه شما مى‏بينيد كه دست‏هاى مختلفى در همه جا هست كه به شما و به كشور ما صدمه برند. مى‏بينيد كه جايى كه دعوى مى‏كند كه محل تمدن بشر است و تمدن از آن جا به جاهاى ديگر رسيده است، فرانسه، امروز محل تروريست‏ها شده است. تروريست‏هايى كه خودشان اعتراف مى‏كنند كه ما كشتيم و ما منفجر كرديم. يك كشورى كه ملتش آن طور بايد باشد، دولتش آن طور است و پناهگاه شده است از براى كسانى كه فاسد هستند، تروريست هستند و اشخاصى هستند كه جنايتكارند و مع ذلك ادعاى چه مى‏كنند، هواپيما دزدى را محكوم مى‏كنند

صحيفه نور ج 19 صفحه‏77

و هواپيما دزدها اگر از ايران شد، تشويق مى‏كنند آنها را. شما بايد توجه كنيد كه خود شما بايد به طورى باشيد و طورى حركت كنيد كه مورد تجاوز اينها واقع نشويد و اگر چنانچه ملاحظه كرديد كه پاسدارها و دولت قرارداد كردند كه در هواپيما اشخاصى باشند يا از اشخاص تفتيش بشود، اين موجب نگرانى نباشد. اين بايد موجب سرافرازى باشد براى اين كه ما نه از باب اين كه مى‏خواهيم به اشخاص اهانت كنيم، ما خواهيم نگذاريم كه به شما اهانت بشود، دولت مى‏خواهد نگذارد به شما اهانت بشود. هواپيما را از شما وقتى ربودند، اين يك اهانتى است به اصل هواپيمايى. از اين جهت اگر فرض كنيد كه اشخاصى آمدند و تفتيش خواستند بكنند، هيچ ناراحت نباشيد و آنها را تشويق كنيد به اين معنا كه مبادا خداى نخواسته باز يك اشخاص ناسالمى پيدا بشود و باز هم يك همچو اميدى پيدا بشود كه موجب نگرانى خود شما آقايان باشد و موجب اهانت به شما باشد. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه شما را حفظ كند و تشكر مى‏كنم از شما كه اين طور فعاليت مى‏كنيد و اين طور به پيش برديد، قضيه‏ى هواپيمايى را اين طور با خوبى و با عظمت داريد به پيش مى‏بريد و اميدوارم كه بيش از اين باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 78

تاريخ: 24/8/63

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج سيد محمد مدنى بروجنى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد مدنى بروجنى دامت افاضاته‏

بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى خودر در استان بوشهر منصوب مى‏نمايم. انشاء الله تعالى در رفع مشكلات دينى اهالى محترم سعى كافى را مبذول داريد. از خداى متعال ادامه تؤفيقات جناب عالى را مسألت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 79

تاريخ: 30/8/63

پيام امام خمينى به بسيجيان كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر و تقدير از اقدامات خدا پسندانه بسيج مستضعفين در راه هدف مقدس اسلام و استقلال كشور، و آزادى ملت‏هاى دربند و با تشكر از كوشش‏هاى آنان در كوتاه كردن دست چپاولگران، اميد است با تحصيل اخلاص در همه امور، چه تعليم و تعلم و تقويت فرهنگ اسلامى و آموزش كافى فنون مختلف نظامى و چه در راه بسيج توده‏هاى مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استكبار جهانخوار، تا قطع طمع آنان نه تنها از كشورهاى اسلامى، كه از همه ممالك تحت ستم جهان و چه در راه تقويت هر چه بيشتر بسيج براى حراست از اسلام بزرگ و ايران عزيز و با صبر و شكيبايى در اين مقاصد بزرگ اين خدمت گرانقدر را رنگ الهى داده و از عبادت بزرگ قرار دهند. از خداوند تعالى تؤفيق شما عزيزان را در اين مقصد بزرگ خواستارم. خدا پشت و پناهتان باد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 80

تاريخ: 19/9/63

امام خمينى در رابطه با تقويت و ادامه كار ستاد انقلاب فرهنگى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اكنون كه با تأييدات خداوند متعال و عنايت و دعاى حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفداء دانشگاه‏هاو مدارس عالى كشور كار خود را در سطح وسيعى شروع كرده‏اند و حركت سازندگى با تمام ابعادش در كشور اسلامى رو به گسترش است و مغزهاى متعهد و متخصص به فعاليت‏هاى پر ارج خود ادامه مى‏دهند، با اخراج كارشناسان خائن اجنبى و فراركارشناسان غرب و شرق زده كه كشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نياز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاى متفكر وطن خواه و نيروهاى فعال ماهر و اساتيد و مربيان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال كشور در تمام كشور محسوس و در علوم دانشگاهى و فرهنگ مترقى محسوس‏تر مى‏باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراكز آموزشى و انقلاب فرهنگى به معناى واقعى هر روز روشن تر مى‏گردد. و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگى در مدت كوتاهى كه از عمرش گذشته خدمت‏هاى ارزنده و گام‏هاى مفيد و مؤثرى در اين امر حياتى برداشته و مورد تقدير و تشكر است. ولى خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامى ملى و انقلاب فرهنگى كه در تمام زمينه‏ها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براى تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشه‏دار غرب مبارزه كرد. و ما مى‏دانيم كه اگر با دقت ريشه‏يابى كنيم آنچه بر ملت ما گذشته و اكنون مى‏گذرد حتى جنگ تحميلى سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غيرمتعهد و وابسته گرفته است. معهذا قشر متدين انقلابى اعم از اساتيد متعهد و معلمان وطن خواه اسلامى و دانشجويان انقلابى مؤظفند با هوشيارى بدون غفلت از اين مسأله مهم به دانشگاه‏ها و مدارس و آنان كه هنوز خواب رژيم سابق را مى‏بينند و رويه‏هاى فرهنگ شرق و غرب را در سر مى‏پرورانند، اجازه ندهند كه خارج از دروس مؤظف خود به صحبت‏هاى انحرافى بپردازند. و در صورتى كه نصيحت بر آنان اثر نداشت به شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه شكل گرفته است و انجام وظيفه مى‏كند اطلاع دهند و بايد بدانند با مسامحه در اين امر به تدريج در دانشگاه‏هاو دبيرستان‏ها خط انحرافى نفوذ خواهد كرد و در پيشگاه خداوند متعال مسؤول هستند.

اينك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگى براى هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور تقويت اين نهاد را لازم ديدم. بدين جهت علاوه بر كليه افراد ستاد فرهنگى و روساى محترم سه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 81

قوه سه گانه، حجج اسلام آقاى خامنه‏اى، آقاى اردبيلى و آقاى رفسنجانى و همچنين جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى و آقايان سيد رضا اكرمى وزير آموزش و پرورش و سيد رضا داورى و نصرالله پورجوادى و محمدرضاها شمى را به آنان اضافه نمودم.

اميد است با فضل تؤفيق الهى مؤفق شوند اين امر خطير را با كوشش و جديت به ثمر برسانند. از تمامى دانشگاهيان و دانشجويان انتظار دارم حفظ حرمت اساتيد و مربيان دانشگاه‏ها و دانشسراها و مدارس عالى را به بهترين وجه بنمايند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانين را بنمايند. از خداوند تعالى تؤفيق همگان را خواستارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 82

تاريخ: 20/9/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست‏وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولين مملكتى به مناسبت ولادت رسول اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد گفت هم عيد بزرگترين عيد اسلامى و هم بزرگترين عيد مذهبى است به همه آقايان و به همه ملت و به همه‏ء ملل اسلامى و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه ختم همه پيامبران است و كامل‏ترين دين را عرضه كرده است بر بشر، قرآن را كه به وسيله وحى بر او نازل شده است، عرضه كرده است. قرآن يك كتابى است كه نمى‏شود در اطراف او با اين زبان‏هاى الكن صحبت كرد. قرآن يك سفره گسترده‏اى است از ازل تا ابد كه از او همه قشرهاى بشر استفاده مى‏كنند و مى‏توانند استفاده كنند. منتها هر قشرى كه يك مسلك خاصى دارد، روى آن مسلك خاص تكيه مى‏كند، فلاسفه روى مسائل فلسفى اسلام، عرفا روى مسائل عرفانى اسلام، فقها روى مسائل فقهى اسلام، سياسيون روى مسائل سياسى و اجتماعى اسلام تكيه مى‏كنند، لكن اسلام همه چيز است و قرآن همه چيز. قرآن يك رحمتى است براى همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتى است براى عالمين كه در همه امور رحمت است.

آنچه كه قرآن مى‏گويد، تنها جنگ جنگ تا پيروزى نيست بلكه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است

جنگ‏هاى رسول اكرم، رحمتش كمتر از نصايح ايشان نبوده است. اينهايى كه گمان مى‏كنند كه اسلام نگفته است‏جنگ جنگ تا پيروزى، اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست مى‏گويند و اگر مقصودشان اين است كه در اين بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه مى‏كنند. قرآن فرمايد: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه، همه بشر را دعوت مى‏كند به مقاتله براى رفع فتنه، يعنى، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم، اين غير از آنى است كه ما مى‏گوييم، ما يك جزء كوچكش را گرفته‏ايم، براى اين كه خوب! ما يك دايره خيلى كوچكى از اين دايره عظيم واقع هستيم و مى‏گوييم كه: جنگ تا پيروزى. مقصودمان هم پيروزى بر كفر صدامى است يا پيروزى بر، فرض كنيد بالاتر از آنها. آنچه قرآن مى‏گويد، اين نيست، او مى‏گويد: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم،

صحيفه نور ج 19 صفحه 83

يعنى، بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مى‏كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين، يك رحمتى است براى عالم و يك رحمتى است براى هر ملتى، در آن محيطى كه هست. جنگ‏هاى پيغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتى بر كفارى كه با آنها جنگ مى‏كرده است. رحمت بر عالم است، براى اين كه فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسايش‏اند. اگر چنانچه آنهايى كه مستكبر هستند، با جنگ سرجاى خودشان بنشينند، اين رحمت است بر آن امتى كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است. برخورد مستكبر رحمت است، براى اين كه اساس عذاب الهى بر اعمال ماست. هر عملى كه از ما صادر مى‏شود، در آن عالم يك صورت دارد، رد بر انسان مى‏شود. اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذاب‏هاى دنيايى باشد كه مأمورين بيايند، بكشندش و ببرندش و از باطن خود ذات انسان آتش طلوع مى‏كند. اساس جهنم، انسان است و هر عملى كه از انسان صادر مى‏شود، بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب مى‏افزايد. اگر چنانچه يك كافرى را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بكند، آن شدت آن عذابى كه براى او پيدا مى‏كند، بسيار بالاتر است از آن كسى كه جلويش را بگيرند و همين حال بكشندش. اگر يك نفر فاسد كه مشغول فساد است بگيرند و بكشند، به صلاح خودش است، براى اين كه اين اگر زنده بماند فساد زيادتر مى‏كند و فساد كه زيادتر كرد، عمل چون ريشه عذاب است، عذابش در آن جا زيادتر شود. اين يك جراحى است براى اصلاح. حتى اصلاح آن كسى كه كشته شود، يك كسى كه دارد يك زهر كشنده را به خيال اين كه يك شربت است، مى‏خواهد بخورد. اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و با فشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتى بر او كرديد ولو او خيال مى‏كند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتى برايش ايجاد كرديد. لكن خير، اين جور نيست. اگر امروز، اين سران استكبارى بميرند، براى خودشان بهتر است از اين كه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسى كه فساد در ارض مى‏كند كشته بشود، براى خودش رحمتى است، به خيال اين كه به صورت يك تاديب، نه اين است كه اين يك چيزى باشد كه برخلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمه للعالمين است و تمام جنگ‏هايى كه او كرده است، دعوت‏هايى كه او كرده است، همه‏اش رحمت است. اين كه مى‏فرمايد كه: قاتلوهم حتى لاتكون فتنه بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايى كه خيال مى‏كنند كه اين آسايش دنيايى رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيوانى رحمت است، آنها مى‏گويند كه اسلام چون رحمت است، نبايد حدود داشته باشد، نبايد قصاص داشته باشد، نبايد آدمكشى بكند. آنهايى كه ريشه عذاب را مى‏دانند، آنهايى كه معرفت دارند كه مسائل عذاب آخرت وضعش چى است، آنها مى‏دانند كه حتى براى اين آدمى كه دستش را مى‏برند براى اين كارى كه كرده است، اين يك رحمتى است. رحمتش در آن طرف ظاهر مى‏شود. براى آن كسى كه فساد كن است، اگر او را از بين ببرند يك رحمتى است بر او. اين طور نيست كه اين جنگ‏هاى پيغمبر مخالف با رحمه للعالمين داشته باشد، موكد رحمه للعالمين است. الجنه تحت ظلال السيوف، ممكن است يك معنايش هم اين باشد كه اشخاصى كه در اين جنگ‏ها هم كشته مى‏شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابى كه بايد

صحيفه نور ج 19 صفحه 84

برسند، نمى‏رسند و ممكن است كه يك مرتبه رحمتى براى آنها باشد.

بنابراين، قرآن و كتاب الهى يك سفره گسترده‏اى است كه همه از آن استفاده مى‏كنند، منتها هركس به وضعى استفاده مى‏كند و عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مى‏كردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند. جنگ‏ها براى اين است، صلح‏ها براى اين است و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مى‏خواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را خواهند اصلاح بكنند. آن مذهبى كه جنگ درش نيست، ناقص است اگر باشد. و من گمانم اين است كه حضرت عيسى سلام الله عليه، اگر به او مهلت مى‏دادند، همين ترتيبى كه حضرت موسى سلام الله عليه عمل مى‏كرد، همان طورى كه حضرت نوح سلام الله عليه عمل مى‏كرد، آن هم با كفار آن طور عمل مى‏كرد. اين اشخاصى كه گمان مى‏كنند كه حضرت عيسى اصلاً سر اين كارها را نداشته است و فقط يك ناصح بوده، اينها به نبوت حضرت عيسى (ع) لطمه وارد مى‏كنند. معلوم‏شود -. اگر اين طور باشد، معلوم مى‏شود كه يك واعظى بوده، نه يك نبى‏اى بوده است. واعظ غيرنبى است. نبى، همه چيز دارد، شمشير دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد، يعنى، جنگ اساسش نيست، براى اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد، براى اين كه مردم را نجات بدهد جنگ مى‏كند. براى اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كرده است، براى اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت اگر امروز ما جنگ مى‏كنيم و جوان‏هاى ما گويند: جنگ تا پيروزى، اين طور نيست كه اينها يك امرى برخلاف قرآن مى‏گويند. اين يك ذره‏اى است، يك رشحه‏اى است از آنچه قرآن مى‏گويد. آنى كه قرآن مى‏گويد، بيشتر از اين حرف‏هاست. اين كه ما گوييم، به اندازه حدود خودمان مى‏گوييم. ما چون امروز با فرض كنيد كه صدام يا با كسانى كه مؤيد صدام هستند جنگ داريم، در اين محيط ناقص مى‏گوييم كه جنگ جنگ تا پيروزى.

خداى تبارك و تعالى چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد مى‏گويد كه جنگ تا رفع فتنه. غايت، رفع فتنه است، يعنى، اگر ما پيروز هم بشويم يك كمى فتنه را كم كرديم، اگر ما به جاى ديگر هم پيروز بشويم، باز يك جاى كمى را پيروزى حاصل شده است. اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم، باز همه دنياى عصر خودمان را پيروزى درست كرديم. و قرآن اين را نمى‏گويد، قرآن مى‏گويد: جنگ تا رفع فتنه، بايد رفع فتنه از عالم بشود. بنابراين غلط فهمى است از قرآن كه كسى خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ تا پيروزى. قرآن گفته است، بالاتر از اين را گفته، اسلام هم گفته است و بالاتر از اين را گفته است. و رحمت است اين، نه اين است كه نقمتى بر مردم است، يك رحمتى است بر تمام بشر، كه خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت به مقاتله كرده است، نه اين كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد زحمتى براى مردم ايجاد كند، مى‏خواهد رحمت درست كند، توسعه رحمت مى‏خواهد عنايت كند. بنابراين نبايد از قرآن سوء استفاده كرد و آنهايى كه با ما مخالف هستند، بگويند: اين مخالف قرآن است، يا آخوندهاى دربارى بگويند: اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 85

مخالف قرآن است، يا آخوندهاى بدتر از آخوندهاى دربارى بگويند: اين مخالف قرآن است. خير! اين مؤافق قرآن است، و اگر كسى بگويد كه: با فاسد جنگ نكنيد، مخالف قرآن است، اگر كسى بگويد: فتنه را با جنگ رفع نكنيد، مخالف قرآن است. و ما بحمدالله، جوان‏هايمان الان مشغول هستند و همان دستورى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن داده است به اندازه محيط خودشان، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام مى‏دهند و اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى به آنها تؤفيق بدهد كه هر چه بيشتر اين امور را انجام بدهند.

آنهايى كه بشر را پايمال مى‏كنند، دم از حقوق بشر مى‏زنند!

و ديروز يا پريروز (كه مثل اين كه ديروز بوده است، يا پريروز بوده است) كه روز حقوق بشر بوده، حرف‏هايى زده‏اند. آنهايى كه بشر را پايمال مى‏كنند، دم از حقوق بشر مى‏زنند! آنهايى كه از آن‏ور دنيا آمده‏اند و اين‏ور دنيا را به آتش كشيده‏اند، صحبت از حقوق بشر كنند. آنهايى كه قضيه اختلاف نژادى مبداء امرشان است، حتى نژاد سفيد را هم قبول ندارند، فقط يك نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت مى‏كنند، آنها از اين كه نبايد نژاد مختلف باشد. دنيا، وضعش اين طور شده است كه ظالم بيشتر كانه داد رحمت مى‏دهد از مظلوم. آن كسى كه مردم را پايمال دارد مى‏كند، بيشتر از حقوق بشر صحبت مى‏كند. شما ببينيد كه در اين هواپيماربايى كه همه دست‏اندركاران ايران محكوم كردند اين را، و بعد هم به اين وضع خوب حل قضيه را كردند، باز هم مى‏گويند كه خود اينها دخالت داشتند. اين دليل بر اين است كه اضطراب درشان پيدا شده، مضطربند. كسانى كه مضطرب مى‏شوند در يك امرى، دست و پايشان را گم كنند، نمى‏دانند چى چى بگويند. اگر چنانچه اين هواپيماربايى از ايران شده بود و در يك جاى ديگر بود و اين طورى حل شده بود، حالا مى‏ديديد كه چه بساطى در دنيا درآمده بود و در تبليغات درآمد كه چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لكن وقتى كه ايران اين كار را كرده است، اصلاً سكوت كردند در آن. گاهى يك چيزى مى‏گويند، لكن رئيس آمريكا مى‏گويد كه باز ما شواهدى بر اين كه احتمال اين را بدهيم ايران كرده است، نمى‏دهيم. لكن از آن ور مى‏گويند كه همين آمريكايى‏ها مى‏گويند خود ايران دخالت داشتند در اين امر، شواهد واضح است كه خود ايران دخالت داشته! اين، براى اين است كه مضطربند. جمهورى اسلامى و اين نهضت همگانى اسلامى، اينها را مضطرب كرده كه نمى‏دانند چى چى بگويند، هر وقتى يك چيزى مى‏گويند. و اين براى اين است كه اين يك قدرت اسلامى است كه يك جلوه كمى كرده است و اينها را اين طور مضطرب كرده است، والا چرا بايد اين طور فتنه بكنند و اين طور افترا بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهورى اسلامى. دائماً راجع به اين كه در جمهورى اسلامى حقوق بشر دارد از بين مى‏رود و جاهاى ديگر نه! حقوق بشر سر جاى خودش سرجاى خودش هست. آمريكا سرجاى خودش هست و رؤساى استكبار حفظ مى‏كنند حقوق بشر را! فقط در ايران است كه حقوق بشر از بين مى‏رود! اين براى اين است كه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 86

مضطربند اينها. از اسلام اضطراب دارند، از اين كه اسلام پيشبرد بكند، اينها مى‏ترسند. از اين جهت اين طور مى‏گويند و اين موجب تقويت شما بشود. هر چه آنها در بوق‏هايشان بر ضد شما صحبت كنند، دليل بر قوت شماست و دليل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است و اين بايد باعث تقويت ما بشود. آنها براى تضعيف ما اين طور بوق‏ها را به بار مى‏آورند و ما از اثر اين معنا چون ريشه را مى‏دانيم كه چى هست تقويت مى‏شويم. اگر ايران، يك جايى بود كه سستى داشت و جمهورى اسلامى ديگر از بين مى‏خواست برود، اين قدر سر و صدا نمى‏شد. چون مى‏بينند كه استقرار پيدا كرده است، همه چيزش مستقر شده است و دارد پيش مى‏رود، اينها دست و پايشان را گم كرده‏اند و شروع كرده‏اند به اين حرف‏ها زدن و اين موجب تقويت روحى شما و ملت ما بايد بشود و جنگنده‏هاى ما بشود.

انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به بركت اين روز شريف كه هم ولادت مؤسس اسلام و مؤسس توحيد است (و توحيد به معناى اعلا) و هم ولادت ناشر احكام اسلام است، به همه مسلمين و به همه مظلومان مبارك كند و خداوند همه شما را مؤيد كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 88

تاريخ: 29/10/63

انتصاب حاج آقا امام جمارانى به نمايندگى اما خمينى در سازمان اوقاف‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج مهدى امام جمارانى دامت افاضاته را، با حفظ نمايندگى از طرف اين جانب، اجازه تصدى امورى كه مربوط به ولى فقيه هست را در آن سازمان دادم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 87

تاريخ: 2/10/63

بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى شوراى عالى قضايى‏

احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مطلبى كه من بايد به عموم مردم و بخصوص آنهايى كه در كارهاى كشور و مملكت دست دارند تذكر دهم، اين است كه قوه قضائيه قوه‏است مستقل و معناى استقلالش اين است كه در صورتى كه حكمى از قضات صادر شد، هيچ كس حتى مجتهد، ديگر حق ندارد آن را نقض و يا در آن دخالت نمايد. و احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن، خلاف شرع و جلوگيرى از حكم قضات هم برخلاف شرع است.

و من به مردم عرض مى‏كنم كه افراد اين شورا را از سال قبل مى‏شناسم و براى اين مقام صلاحيت دارند و اگر دستور و حكمى از آنها صادر شد، هيچ فردى حق جوسازى، نه در روزنامه‏ها و نه در نطق و نه در بين مردم را ندارد. تضعيف قوه‏ى قضائيه صلاح نيست و بايد قوه‏ى قضائيه را تقويت نمود.

من باز عرض مى‏كنم كه استقلال قضايى معنايش اين است كه اگر قاضى حكمى كرد، احياناً رسيدگى به آن حكم مرجع دارد و غير از آن، هيچ كس حق دخالت ندارد. من اميدوارم كه آقايان در قوه ى قضائيه مؤفق باشند كه به طور شايسته و با قدرت عمل كنند و اميدوارم ملت، مجلس و دولت هم پشتيبان آنان باشند كه خداى نخواسته صدمه‏اى به آن وارد نشود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 89

تاريخ: 29/10/63

پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خوانسارى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

خبر رحلت مرحوم مغفور آيت الله خوانسارى رحمه الله عليه موجب تأسف و تأثر گرديد. اين عالم جليل بزرگوار و مرجع معظم كه پيوسته در حوزه‏هاى علميه و مجامع متدينين مقام رفيع و بلندى داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس و تربيت و علم و عمل به پايان رساند، حق بزرگى بر حوزه دارد، چه كه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود. از خداوند تعالى براى ايشان رحمت و مغفرت و براى علماى اعلام و حوزه‏هاى علميه صبر و اجر خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 90

تاريخ: 14/11/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، اعضاى مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر كشور به همراه مهمانان خارجى شركت كننده در سومين كنفرانس انديشه اسلامى به مناسبت دهه فجر

آنها از اسلام مى‏ترسند و حقيقتاً حمله‏شان به اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين جا، چه آقايانى كه مربوط به مجلس خبرگان است و چه آقايانى كه از ائمه جمعه كشور ما هستند و چه مهمانان عزيزى كه در اين دهه داريم، من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى همه ما را هدايت كند به آن راهى كه خود مى‏خواهد. دردها را همه مى‏دانيد. مى‏دانيد كه امروز اسلام مبتلاى به چه چيزهايى هست كه قدرت‏هاى بزرگ و دستگاه‏هاى مربوط به آنها و وابستگان به آنها فراهم مى‏آورند. آقايانى كه از خارج آمده‏اند، بايد توجه كنند به اين كه آيا تطبيق مى‏دهد آن تبليغاتى كه در خارج به ضد جمهورى اسلامى و در حقيقت به ضد اسلام دارد انجام مى‏گيرد نسبت به ايران و نسبت به مردم ايران و حكومت ايران و روحانيون ايران؟ آيا تطبيق مى‏كند يا نه؟ اگر تطبيق مى‏كند ما را نصيحت كنند و اگر تطبيق نمى‏كند كه نمى‏كند آقايان تكليف شرعى دارند به اين كه هر يك در كشورهاى خودشان، در حضور جمعيت‏هايى كه هستند، مسائل را به آن طورى كه مشاهده كردند، منعكس كنند. آنهايى كه اين مسائل را پيش آوردند، ايران مورد نظرشان نيست، آنها خوف اين را دارند كه اسلام به آن طورى كه هست گسترش پيدا كند و همه كشورهاى اسلامى را بگيرد و به همه مستضعفين جهان پرتو بيفكند، آنها خوف اين را دارند، ولهذا از اسلام مى‏ترسند و حقيقتاً حمله‏شان به اسلام است، منتها به صورت اين كه ايران چطور است، نمى‏توانند بگويند كه اسلام چطور است، مى‏گويند ايران چطور است لكن واقع مطلب اين است كه اينها اسلام را نمى‏خواهند. اگر جمهورى اسلامى يك جمهورى دموكراتيك بود، آنها حرفى نداشتند، لكن جمهورى اسلامى است، كه دستورات اسلام براى آنها در غارتگرى‏ها و در زورگويى‏ها، مجال نمى‏خواهد بدهد.

تمام مفسده‏هايى كه در عالم پيدا مى‏شود از اين بيمارى خودبينى است‏

ما آن طورى را كه خيال مى‏كنيم، قرآن كريم در قصه آدم كه بايد گفت يك قصه رمزى است، لكن بسيار آموزنده به ما يك دستوراتى داده است كه اگر به آن دستورات بشر عمل بكند، حل همه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 91

مشكلات مى‏شود. قبل از اين كه آدم را خلق بكند به ملايكه مى‏فرمايد كه مى‏خواهم يك همچو كارى بكنم. ملايكه جنبه تقدس خودشان را نظر مى‏كنند و جنبه فساد آدم را. از اين جهت مى‏گويند كه شما چرا خلق مى‏كنى يك جمعيتى را كه در زمين فساد كنند و سفك دماء كنند؟ ما تقديس تو را مى‏كنيم. خودشان را مى‏بينند در صورت تقدس و آدم را مى‏بينند در صورت فساد. جنبه خوبى خودشان را و جنبه بدى آدم را ملاحظه مى‏كنند. خداى تبارك و تعالى هم بهشان مى‏فرمايد كه: شما نمى‏دانيد، شما همان خودتان را مى‏بينيد، خودبين هستيد و از آدم، كمالات را نمى‏دانيد و بعد هم قصه را تمام مى‏كند كه به آدم اسماء را كه واقعش اسماء الله است همه چيز اسماءالله است تعليم مى‏كند و بعد مى‏گويد: عرضه كنيد! آنها مى‏بينند كه عاجزند. آنها، خوب! عقب نشينى مى‏كنند. بعد از اين كه خلق مى‏كند آدم را، امر مى‏كند كه سجده كنند، ملائكه الله همه سجده مى‏كنند، لكن ابليس نمى‏كند. نكته‏اى كه ابليس نمى‏كند، اين است كه خودبين است. مى‏گويد: خلقتنى من نار و خلقته من طين، من از آتش خلق شدم، او از خاك خلق شده است، او پست‏تر از من است، من بالاتر از او هستم. اين هم جنبه خودبينى دارد و روى اين زمينه سجده نمى‏كند و مطرود مى‏شود. بعد هم به خدا خدا را تهديد مى كند به اين كه، بعد از اين كه انذار مى‏كند و مى‏گويد: به من مهلت بدهيد. بعد از آن كه مهلت را مى‏گيرد و خاطر جمع مى‏شود، آن وقت خدا را تهديد مى‏كند به اين كه: به آن عزتت قسم به آن كه به آن اسمى كه من را اغوا كردى قسم كه اينها را نمى‏گذارم كه اكثرشان به تو توجه كنند. از بين يدشان مى‏آيم، از خلفشان مى‏آيم، از يمين‏شان مى‏آيم، از شمال شان مى‏آيم. و لا تجد اكثرهم شاكرين خدا هم جواب را مى‏دهد. ما از اين جا مى‏فهميم كه قضيه خودبينى، ارث شيطان است، از صدر عالم اين قضيه بوده است. وقتى هم كه وسوسه مى‏كند به آدم، باز آدم را اغوا

مى‏كند به اين كه تو را مى‏خواهند اين جا كانه حبس كنند. تو اگر حرف من را بشنوى، بيشتر از اينها دارى. آدم هم به آن جنبه ديگرى از او قبول مى كند. اين يك تعليم عمومى است كه از قبل از خلقت آدم تا حالا بايد براى ما عبرت باشد، بدانيم كه ارث شيطان، خودبينى است. تمام فسادهايى كه درعالم واقع مى‏شود چه فسادها از افراد و چه فسادها از حكومت‏ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زير سر همين ارث شيطان است و تمام مفسده‏هايى كه در عالم پيدا مى‏شود، از اين بيمارى خودبينى است. چه در كنج خانه كسى نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبينى بكند، ارث شيطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، اين هم اگر فسادى از آن حاصل بشود، از خودخواهى و خودبينى خودش است و چه حكومت‏هايى كه در عالم حكومت مى‏كنند، از اولى كه حكومت در دنيا تأسيس شده است تا حالا، هر فسادى واقع شده از اين خصيصه است.

تزكيه مقدم است بر همه چيز

دردها دوا نمى‏شود، الا با اين كه اين خصيصه شيطانى از بين برود. كسى بخواهد درد خودش را شخصاً دوا كند، بايد اين خصيصه را از بين ببرد. بايد رياضت بكشد و خودش را بزرگ حساب

صحيفه نور ج 19 صفحه 92

نكند. نگويد من عالمم، نگويد من خودم مقدس هستم چنانچه ملايكه گفتند نگويد من ثروتمندم، نگويد من زاهدم، نگويد من عارفم، نگويد من موحدم. در هريك از اينها، ولو اين علم اعلايى كه علم فلسفه يا عرفان است، اگر اين خصيصه شيطانى باشد، حجاب است، العلم حجاب الاكبر و اگر كسى بخواهد معالجه كند خودش را، بايد اين خصيصه را به آن توجه بكند و بسيار مشكل است معارضه با اين خصيصه. اگر بخواهد كسى تهذيب بشود، با علم تهذيب نمى‏شود، علم انسان را تهذيب نمى‏كند. گاهى علم انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم توحيد انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى‏فرستد، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى‏فرستد. با علم درست نمى‏شود. تزكيه مى‏خواهد يزكيهم تزكيه مقدم است بر همه چيز. طلبه‏اى كه در مدرسه درس مى‏خواند، همدوش با درس، همقدم با درس تزكيه لازم دارد. امام جمعه‏اى كه براى مردم مى‏خواهد هدايت كند مردم را، بايد تزكيه خودش را كند تا بتواند هدايت كند. دولتى كه بخواهد مردم را وادار به كار خوب بكند بايد تزكيه بكند خودش را. عارفى كه بخواهد مردم را به معارف الهيه دعوت كند تا خودش را تزكيه نكند اين قدرت را ندارد. فيلسوفى كه بخواهد توحيد را به مردم بياموزد، تا اين خصيصه شيطانى در او هست، اين عمل را نمى‏تواند انجام بدهد، يعنى، زبان، زبان شيطان است و توحيد مى‏گويد و دل، دل شيطان است كه توحيد را دريافت كرده است و قلب، قلب شيطان است كه فقه را آموخته و فقه را تعليم مى‏كند. تا اين خصيصه هست، تمام امور لنگ است در اشخاصى كه بخواهند خودشان را تهذيب كنند، يا اشخاصى كه بخواهند جامعه را تهذيب كنند. بر عهده كى است كه جامعه را تهذيب كند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان، بر عهده انديشمندان، بر عهده ائمه جمعه، بر عهده مدرسين، بر عهده علماى بلاد. همه بايد بكنند، اما آن كه خودش را به اين زى درآورده و خودش را به صورت معلم، استاد، مدرس، فقيه، دانشمند و امثال اينها نمايش مى‏دهد، اين اگر بخواهد تهذيب كند جامعه را، اول از خودش بايد شروع كند و بعداً تكليف دارد كه جامعه خودش را تهذيب كند. اگر خودش تهذيب نشود، نمى‏تواند جامعه را تهذيب كند. كسى كه خودش فاسد است، نمى‏تواند كلامش را يك طورى ادا كند كه مردم صحيح بشوند، تأثير ندارد. آن وقتى كلام تأثير دارد كه از قلب مهذب و پاك بيرون بيايد، اگر چنانچه از قلب ناپاك بيرون بيايد و از قلب شيطانى بيرون بيايد، به زبان شيطانى گفته بشود، اين تأثير نمى‏تواند بكند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجه به خدا كرد، از خدا همه چيز را خواست، همه چيز را به دست او دانست، او مى‏تواند كه مردم را تهذيب كند. و اين به عهده علماى بلاد است در هر جا هستند، انديشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسين است، خبرگان است، هر جا هر كس هست. اين تكليف، ابتدائاً متوجه به اينهاست و همه مردم تكليف دارند، لكن اينها خودشان را در اين معرض قرار دادند. اگر بخواهيد جامعه را تهذيب كنيد كه اين جامعه، يك جاى دنيا اگر اسمى از اسلام برد، مخالفت با آن نكند بايد تهذيب‏شان كنيد، بايد آشنايشان كنيد به مسائل.

صحيفه نور ج 19 صفحه 93

شما خير و شر را با مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان شده به خير توجه كنند

آقايانى كه از خارج آمدند و در ايران مدتى ماندند، اى كاش در اين جبهه‏ها مى‏رفتند، جوان‏هاى ما را ديدند و جنايت‏هايى كه بر اين امت اسلامى شده است، مى‏ديدند. كاش رفتند در اين زندان‏ها، زندانى‏ها را مى‏ديدند و مى‏رفتند زندانى‏هاى آن جا را هم مى‏ديدند كه قضيه چى است. آن وقت مى‏رفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طورى كه هست، ما هيچ توقع نداريم كه يك كلمه‏اى خلاف گفته بشود، ما توقعمان اين است كه اين آقايانى كه آمده‏اند اين جا اين طور نباشد كه يك اجتماعى باشد و يك صحبت‏هايى باشد و يك قطعنامه‏هايى باشد و تمام شد و رفت. هر كس وقتى رفت سرجاى خودش، مشغول كارهاى خودش بشود اگر ائمه جمعه اجتماع كردند در يك مركزى، يا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع كردند، اين جور نباشد كه چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرف‏هاى خوب هم خيلى بزنند و قطعنامه هم بعد درست كنند و يك جايى را محكوم كنند و يك جايى را هدايت كنند و درش را ببندند و بروند منزلشان بنشينند. اين، انسان را ناكام مى‏كند. بايد آن كسى كه بخواهد يك جامعه را تهذيب كند، يك ملت را تهذيب كند، يك جمعيت كوچك را تهذيب كند، دنبال كند مسائل را، وقتى كه در اين جا يك اجتماعى شد براى انديشمندان، يك اجتماعى شد براى مهمانان، اجتماعى شد براى ائمه محترم جمعه بلاد و ساير بلاد خارج، اينها بعد نقشه اين را داشته باشند كه وقتى رفتيم به محل خودمان، چه بكنيم؟ اگر شما صد تا اعلاميه صادر كنيد و صد تا نطق بكنيد و صد تا محكوم بكنيد، بعدش دنبالش را نگيريد، اين تمام مى‏شود. يك صحبتى كرديد، يك زحمتى كشيديد، نتيجه‏اى هم نبرديد. اما اگر بنا باشد كه هر كدام در هر محلى هستيد، دنبال كنيد مسأله را، مفاسدى را كه ديديد واقع شده است بگوييد به مردم، مفاسدى را كه قدرت‏هاى بزرگ بر بشريت دارند مى‏كنند، بگوييد به مردم، مسائلى را كه انگل‏هاى قدرت‏هاى بزرگ دارند به مسلمين مى‏كنند، بگوييد به مردم، آنچه كه در ايران ديديد، از بد و خوب هر دو را بگوييد به مردم تا آنها بيدار بشوند. ملت ايران همين طور نخوابيد شب و صبح پا شود، بيدار شده باشد. ملت ايران علمايش سال‏هاى طولانى زحمت كشيدند، در همان اختناق زحمت كشيدند، در همان كتك خوردن‏ها زحمت كشيدند، در همان حبس‏ها كه رفتند زحمت كشيدند. زحمت كشيدند، به مردم گفتند، جنايات را گفتند هر جا رفتند گفتند، مردم هم دلشان آگاه شد و وقتى آگاه شد، البته خوب را مى‏خواهند مردم. مردم وقتى فطرت اين است كه وقتى خيرى را ديد، بخواهد. شما خير و شر را به مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان بشوند و به خير توجه كنند. اين طور نباشد كه تشريف آورديد و صحبت كرديد و احسنت هم شنيديد و درش را ببنديد و برويد در ولايتتان بخوابيد. نه! اين درست نمى‏شود، اين بدتر مى‏كند مطلب را، براى اين كه دشمن‏هاى شما مى‏فهمند كه خبرى نيست، حرف است، عملى نيست، صحبت است، قطعنامه است نه عمل. دنبال قطعنامه عمل مى‏خواهد همان طور كه در ايران بود. در ايران عمل كردند، جوان‏هاى ما كشته دادند، فداكارى كردند و الان دارند مى‏كنند. شما برويد ببينيد اين سنگرها

صحيفه نور ج 19 صفحه 94

را، ببينيد مساجد است اين سنگرها. اين سنگرها مراكز عرفان است، مراكز توحيد است و در اين مراكز كه شب آن طور مشغول هستند، روز هم اين طور فداكارى مى‏كنند. اين، براى اين است كه روى اين جمعيت، مدت‏هاى زياد چندين سال بيست سال تقريباً كار شده است، علماى بلاد كار كرده‏اند، فضلا كار كرده‏اند، اينها را بيدار كرده متحول كردند. اگر نبودند اينها، اين جوان‏هايى كه از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراكز فحشا برده بودند آنها را، اگر نبود اين نهضتى كه در ايران شد، اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى كه در ايران شد، خدا مى‏داند كه آنها بنا داشتند چه بكنند. و اين امرى كه در ايران هست، همه جا هست، ما در ايران شاهدش هستيم، شما هم در بلاد خودتان الان شاهدش هستيد، ببينيد كه الان از احكام اسلام آن جا چه خبر است و اين جا چى است؟ اينهايى كه هميشه تكذيب از ايران، و هر راديويى را شما باز كنيد از ايران تكذيب مى‏كند، از اختناق ايران، از جنايات ايران، از زندان‏هاى ايران، از شكنجه ايران، از كشتار بدون محاكمه، از اينها صحبت مى‏كنند. خوب! شما ببينيد در خارج تحقيق كنيد الان اين مطلب را، شما آمديد، درها باز است. براى تحقيق برويد، ببينيد. شما كوچه و بازار را داريد مى‏بينيد، در كوچه و بازار مردم را دارند با چه تهديد مى‏كنند و اذيت مى‏كنند؟ در نماز جمعه اى كه شما رفتيد، كسى ايستاده بود با تفنگ مردم را تهديد مى‏كرد كه برويد نماز جمعه؟ خوب! اينهاست كه به ما مى‏گويند. اگر شما در خارج ايران، در بلاد خودتان، ديديد كه مفاسد زياد است، بدانيد كه اينها از اين مى‏ترسند كه آن جا برگردد حال مفسده به حال مصلحت، به حال اسلام. اينها مى‏خواهند جلوى اين را بگيرند، يك سدى درست كنند، جلوى اين موجى كه پيدا شده است بگيرند و نگذارند كه صداى ايران برسد به كشورهاى ديگر. و اين هم يك اشتباهى است كه آنها مى‏كنند. هرچه اين بوق‏ها بلندتر بشود ايران قوى‏تر مى‏شود. هر چه اينها ايران را متهم كنند به اين كه فساد دارد مى‏كند، نمى‏دانم استبداد هست! فاشيستى است (امثال اين عبارات) و هر ترورى در عالم واقع مى‏شود دست ايران در كار است! اينها تقويت مى‏كند ايران را. وقتى ملت‏ها ديدند كه آمريكا دور قصر خودش و دور كاخ سفيد، سد ايجاد مى‏كند كه مبادا از ايران بروند آن جا را منفجر كنند، مردم قدرت ايران را مى‏فهمند، مى‏فهمند كه اسلام همچو قدرتى دارد. يك دروغى آنها گويند به خيال اين كه ما را تضعيف كنند، آنها دروغ مى‏گويند. ايران مخالف با همه اين مسائل است. ايران حجت دارد، دليل دارد. ما با قرآن داريم پيش مى‏رويم. با نهج البلاغه داريم پيش مى‏رويم. ما محتاج نيستيم به اين كه ترور كنيم، آنهايى كه مخالف ما هستند الان دارند ترور مى‏كنند، الان هم در ايران مشغولند، منتها نمى‏توانند فرض كنيد يك بقالى را مى‏زنند. خوب! اين ترور كور.

قتال هم رحمت است براى اين كه مى‏خواهد آدم درست كند

اينهايى كه مخالف با ترور هستند، مركز ترور هستند. آمريكايى كه اين قدر از انسان دوستى صحبت مى‏كند و رئيس جمهورش آن طور از انسان دوستى، انسان دوست است آمريكا! آمريكايى كه دنيا را به آتش كشيده است، آمريكايى كه بشر را دارد به فنا مى‏رساند اينها انسان دوست‏اند؟ و اسلام اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 95

طور نيست؟! و ايران اسلامى اين طور نيست؟ برادران! وقتى كه مى‏رويد بيرون، مسائل را بگوييد. ننشينيد ديگر در خانه تا اين كه آنها براى شما هجوم كنند، شما هجمه كنيد آنها عقب مى‏نشينند. شما ننشينيد در خانه و هى ترس اين كه مبادا چه بشود. خوب! همين چيزى بود كه در ايران بود و قدرت ايران از اكثر اين بلادى كه هستند زيادتر بود، لكن ايران علمايش رويش كار كردند، مردم را بيدار كردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات مى‏خواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگوييد، شما احكام اسلام را نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد، اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمى‏خوانيد؟ و شما آيات قتال را چرا نمى‏خوانيد؟ هى آيات رحمت را مى‏خوانيد! آن قتال هم رحمت است براى اين كه مى‏خواهد آدم درست كند. آدم گاهى درست نمى‏شود مگر اين كه مرض گاهى صحيح نمى‏شود، الا بالكى، بايد ببرند، داغ كنند تا درست شود. جامعه، بايد آنهايى كه فاسد هستند، از آن بيرون ريخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش. منتها آقايان، بعضى‏هاخيال مى‏كنند كه همان رحمت اين است كه به آن مهلت بدهند تا بكشد آدم‏ها را. اين رحمت است؟ از حبس‏ها بيرونشان كنيد تا بريزند مردم را بكشند، اين رحمت است؟ شما روى قرآن عمل كنيد. قرآن با اشخاصى كه مسلمند و معتقدند و ايمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مى‏كند. با اشخاصى كه بر خلاف اين هستند آنها را مى‏گويد بكشيد، بزنيد، حبس كنيد، اشداء على الكفار. شما همان طرفش را گرفتيد، زمين هم مى‏خوريد. ما، اگر بنا باشد اسلام را به يك طرفش قبول داشته باشيم، همين جنبه به اصطلاح شما رحمت، من همه جنبه‏هايش را رحمت مى‏دانم، اما آنى كه شما خيال مى‏كنيد كه آن جنبه‏اش رحمت است كه دزدها را بيرونشان كنيم، مفسدها را بيرون كنيم، آدمكش‏ها را بيرون كنيم، دست برداريد از اين طور رحمت‏هايى كه شما توهم مى‏كنيد. اينها رحمت نيست، اينها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقايان، بايد بگوييد مسائل را، براى در بلاد خودتان كه رفتيد، مسائلى كه خدا فرموده است، بگوييد. اشداء على الكفار رحماء بينهم، اين را بايد به مردم حالى كنيد كه معنى‏اش چى است. ما بايد چه بكنيم با آنها؟ آنهايى كه هجمه كردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چيز بلاد اسلامى را از بين مى‏برند. از آن ور آخوندهاى درباريشان تبليغ مى‏كنند و افساد مى‏كنند و بر ضد اسلام حرف‏ها مى‏زنند، تفرقه مى‏اندازند بين مسلمين، از آن طرف هم، آنها به جان مردم افتاده‏اند و همه چيزشان را دارند مى‏برند. و ما هم كنار بنشينيم، تماشا كنيم، ما تماشاچى هستيم! ما چه كارى به اين كارها داريم! ما مى‏رويم نمازمان را مى‏خوانيم و روزه‏مان را مى‏گيريم و تمام شد! تكليف همين است؟! اميرالمؤمنين همين بود؟ سيدالشهدا، اگر اين فكر را مى‏كرد كه نمى‏رفت به كربلا با يك عدد معدودى. اين فكر را نمى‏كرد، اين فكر غلط ما، در ذهن او نبود. اميرالمومنين، اگر بنا بود كه خير، هى مسامحه كند خوب، اين خلاف كرد، چه شمشير نمى‏كشيد هفتصد نفر را يكدفعه بكشد، تا آخر آن اشخاصى كه قيام كرده بودند به ضدش، تا آخر ضد اسلام بود ديگر، تا آخرشان را كشت و چند نفر ديگر فرار كردند، بعد هم آمدند آن فساد را كردند، فرارى‏هايشان آن فساد را كردند. شما بدانيد كه از

صحيفه نور ج 19 صفحه 96

حبس‏هاى ما همين اشخاصى هستند كه مفسدند. ما اشخاصى كه مفسد نيستند، يك آن هم ميل نداريم باشند. اگر از اينها هر چه بيرون برود هر يكشان بيرون بروند آدم مى‏كشند، آدم نشده‏اند اينها. ما تا كى بايد خواب باشيم؟ ما تا كى ساده‏انديش باشيم؟ شما آقايان چرا ساده‏انديشى مى‏كنيد؟ در بلاد خودتان كه مى‏رويد، بگوييد به مردم، بگوييد به دنيا، كه با دنيا دارند چه مى‏كنند اين قدرتمندها، اينها با ضعفا دارند چه مى‏كنند. اينها، اتيوپى كه‏آن همه بيچاره‏ها دارند رنج مى‏برند، ميرند از گرسنگى، گندم‏هايشان را مى‏ريزند در دريا خرج سلاح مى‏كنند كه همه عالم را از بين ببرند. اينها انساندوستند! اينها با اين صورت انسان دوستى مى‏خواهند همه ما را پايمال كنند، اينها با اين مجامع حقوق بشر مى‏خواهند حقوق بشر را از بين ببرند.

منطق انبياء اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بين خودشان رحيم باشند

من اميدوارم كه خداوند به ما مرحمت كند و ما را بيدار كند. ما را بر احكام اسلام به همه جوامعش، به همه مطالبش، به همه اطرافش بيدار كند و متوجه كند. خيال نكنيد كه اسلام فقط اين تكه است، نماز و روزه است فقط، نيست اين طور! اگر اين طور بود پيغمبر هم مى‏نشست توى مسجدش و نماز مى‏خواند، چرا از اول عمرش تا آخر زحمت كشيد، جنگ كرد، زد و خورد كرد، شكست خورد، شكست داد تا مسائل را آن قدرى كه توانست عمل كرد. اميرالمؤمنين هم همين طور، ديگران هم همين طور، صلحا هم همين طورند، اشخاص بيدار اين طورند. اين طور نيست كه بنشينند توى مسجد و كار به اين كارها نداشته باشند. بنشينند توى خانه‏هايشان و كار به كسى نداشته باشند. بى‏طرف باشند. كارى ما به اين كارها نداريم! اگر اين منطق انبيا بود كه فرعون نمى‏رفت سراغ موسى، موسى نمى‏رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبيا اين بود كه ابراهيم نمى‏رفت هجمه كند بر آنها، پيغمبر اين كار را نمى‏كرد. منطق انبيا اين نيست. منطق انبيا اين است كه اشداء بايد باشند بر كفار و بر كسانى كه بر ضد بشريت هستند، بين خودشان هم رحيم باشند. و آن شدت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بيدار كند و به همه شما انشاء الله سلامتى و نصرت عنايت كند. اين بشر مظلوم را از گرفتارى‏هايى كه از دست اين قدرت‏هاى بزرگ دارند مى‏كشند، نجات بدهد و دين و دنياى همه ما را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 97

تاريخ: 18/11/63

پيام امام خمينى در تجليل از شهداى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود و رحمت خداوند متعال بر شهداى ارجمند و جانبازان عزيز، اين مهاجران الى الله و رسوله كه بالاترين سرمايه‏اى كه خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترين ايده در طبق اخلاص گذاشته و تقديم محضر مقدسش كردند و ارزشمندترين نظام را تا سرحد جان و توان پاسدارى كردند و دشمنان خدا را از ميهن اسلامى بيرون راندند. كدام هجرت به سوى خدا و رسول بالاتر و والاتر از اين هجرت و كدام فداكارى ارزشمندتر از اين فداكارى و جانبازى است. و چه كسى و چه شخصيت مى‏تواند ارزش اين سرمايه آميخته با معنويت و اخلاص را ارزيابى كند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلى آن و مشترى والاى آن كه فرموده: فقد وقع اجره على الله‏اى شهداى بزرگ واى شهداى زنده عزيز! اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها كه با اخلاص خاص خود عنايات خاص خداوند قادر را جلب نموديد، كدام قدرت و كدام ابزار جنگى توانست جمهورى اسلامى و كشور عزيز شما را از اين درياى مواج متلاطم كه شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوى يكديگر داده و در پى غرق آن كوشيدند و مى‏كوشند، نجات دهد. اين كوردلان از خدا بى‏خبر و عارى از معنويات نمى‏دانستند كه اين كشتى نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادى به جنگ ايمان و معنويت و كشور صاحب الزمان ارواحنالمقدمه الفداء آمده‏اند و اكنون نيز پس از سال‏ها تجربه به خود نيامده‏اند و به حركات مذبوحانه ادامه مى‏دهند، ولى چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان. خداوندا! ما هيچيم، هيچ و هر چه هست از تو و به سوى توست، ما به قدرت مطلق تو اميدواريم و از تو استمداد مى‏كنيم، اگر تو با مايى شكست و پيروزى را به پشيزى نمى‏شناسيم. تو خود يار اين ملت و اين جوانان مخلص باش و رحمت خود را بر اين شهيدان جاويد نثار فرما. و جانبازان، اين شهيدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنايت نما و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اينان صبر و جزاى خير مرحمت فرما و اسرا و مفقودين ما را صحت و استقامت و نجات بده و رزمندگان عظيم‏الشان، اين پشتوانه‏هاى جمهورى اسلامى را پيروزى و قدرت و شجاعت بيشتر لطف فرما و به ملت شريف ايران هرچه بيشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردبارى در راه پيشبرد مقاصد اسلام عنايت فرما و بين ملت اسلامى توحيد كلمه ايجاد فرما و دولت‏هاى اسلامى را از خواب گران بيدارنما و عظمت

صحيفه نور ج 19 صفحه‏98

اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمكاران و مفسدان و ماجراجويان را از اسلام و جمهورى اسلامى ايران قطع فرما و طمع طمعكاران را به ناكامى برسان و كيد آنان را به خودشان برگردان و صلوات بى‏پايان خود را به انبياء معظم بويژه اشرف و خاتم آنان صلى الله عليه و اله و عليهم نثار فرما و درود بى‏پايان به ائمه معصومين سيما خاتمهم و غائبهم بقيه الله عليهم السلام بفرست و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 112

تاريخ: 6/12/63

بيانات امام خمينى در جمع برادران ارتشى و سپاهى به مناسبت سالگرد عمليات خيبر.

خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اول اين مطلب را به شما بگويم كه وقتى شماها را مى‏بينم خوشحال مى‏شوم. شما چهره‏هايى هستيد كه آبرو به اسلام و كشور داديد. با اطمينان قلب حركت كنيد و مطمئن باشيد كه مركز قدرت كه خداى تعالى است نسبت به شما عنايت دارد. قدرت‏هاى ديگر پوشالى هستند، قدرت خداست كه باقى است و خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مى‏كند و شكى نيست كه اكنون شما حق تعالى و كشور اسلامى و اسلام را نصرت مى‏كنيد. و آن روزى كه انقلاب شروع شد ما هيچ نداشتيم، پيروزى ما با دست خالى به دست آمد و بحمدالله تا بدين جا رسيده‏ايم كه امروز مورد توجه تمام قدرت‏هاى بزرگ هستيم و تمام قدرت‏هادر اين فكرند كه با اين انقلاب چگونه برخورد كنند. مطمئن باشيد از قدرت‏ها كارى ساخته نيست، هيچ نگرانى به خودتان راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آنهايى كه در ابتدا حركت خودشان را شروع كردند، با طمانينه قلبى شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرت‏هاى بزرگ از آن جهتى كه در شما هست كه آن ايمان به خداست، خبر ندارند، لذا دايم مى‏گويند: ما داراى موشك هستيم. آنها داراى موشك هستند ولى ايمان ندارند. شما ايمان داريد، قلب‏هايتان با مبدا نور و قدرت پيوند خورده است، پيوندى ناگسستنى، اما آنها اين را نمى‏فهمند. شما مورد نظر امام زمان هستيد و از آن جا كه ايمان و قدرت و امام زمان را داريد، همه چيز داريد. پشتوانه شما الهى است، بايد اين پشتوانه را حفظ كنيد و وقتى ما چنين تكيه گاهى داريم، از هيچ چيز نمى‏ترسيم.

الان جمهورى اسلام يعنى اسلام، و اين امانتى است بزرگ كه بايد از آن حفاظت كنيد

الان جمهورى اسلامى، يعنى اسلام و اين امانتى است كه بزرگ بايد از آن حفاظت كنيد. مطمئن باشيد كه پيروزيد و مورد توجه حق تعالى. پيروزى آن است كه مورد توجه حق تعالى باشيد، نه اين كه كشورى را بگيريد. اسلام در دست ما امانت است و ما موظفيم تا اين امانت را حفظ كنيم. امروز شما در عبادت هستيد، مراكز شما عبادت است و همان طور كه اشخاص حول كعبه

صحيفه نور ج 19 صفحه 113

مى‏گردند و عبادت مى‏كنند، شما هم در سنگرهايتان عبادت مى‏كنيد. ما دفاع از حق تعالى و اسلام مى‏كنيم و حق تعالى و اسلام شكست خوردنى نيست. من هر شب به شما دعا مى‏كنم، انشاء الله مؤفق باشيد. خداوند شما را در كنف حمايت خودش حفظ كند و تؤفيق دهد تا به مردم خدمت كنيد. سرافراز باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 114

تاريخ: 7/12/63

حكم امامت مسجد سيد عزيز الله‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آن جا كه پس از رحلت تأسف انگيز حضرت آيت الله مرحوم آقاى خوانسارى رضوان الله عليه، جمعى از مؤمنين از اين جانب خواسته‏اند كه براى امامت مسجد سيد عزيزالله يك نفر شخص داراى صلاحيت معرفى نمايم، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا رضوانى دامت افاضاته را كه سال‏هاى طولانى با ايشان نزديك بودم و ايشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف دانم، براى اين امر شريف معرفى مى‏نمايم. و ايشان وكيل اين جانب مى‏باشند و مؤمنين مى‏توانند در امور شرعيه به ايشان مراجعه نمايند. اميد است انشاء الله تعالى با عنايت خداوند تعالى و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا در اين امر شريف به نحو شايسته مؤفق و مويد باشند.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمين‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 101

تاريخ: 22/11/63

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و لاحول و لاقوه الابالله العلى العظيم‏

با حول و قوه خداوند متعال و عنايات و رحمت خاصش كه از اول انقلاب شامل حال اين ملت شجاع انقلابى و در عين حال مظلوم در طول تاريخ بوده و اميد است با ادعيه خاصه ولى الله اعظم ارواحنافداه اين نعمت بزرگ مستدام باشد، يك سال ديگر از انقلاب متكى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت و بيست و دوم بهمن 63، يوم الله، با همه نشيب و فرازها فرا رسيد و توطئه‏هاى روزافزون جهانخواران و انگل‏هاى متكى به آنان كه در اين سال به اوج خود رسيد و هر يك براى سركوب و انزواى يك رژيم كافى بود، با دست تواناى خداوند قادر يكى پس از ديگرى خنثى شد و بحمدالله تعالى اين مولود نوپاى ابراهيمى محمدى صلى الله عليهما و آلهما به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پيش مى‏رود و انعكاس جهانى آن ملت‏هاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و اميد است آفتاب درخشان اسلام بر جهانيان نور افشاند و مقدمات ظهور منجى بشريت را فراهم آورد و ما ذلك على الله بعزيز.

در طول اين مدت از ابعاد مختلفه براى شكستن روحيه مقاوم ملت و قواى مسلحه ايران و تقويت روحيه نظام نيمه جان عفلقى فعاليت‏هاى گسترده‏اى از سوى قدرت‏هاى شيطانى مستقيما و به وسيله عمال فاسد سر سپرده و يا جاهل بى‏اراده آنان در جريان بود و اكنون نيز به قوت خود باقى است بلكه روزافزون است. اينان از هيچ وسيله‏اى گرچه مفتضح و واضح الفساد دريغ نكردند، از ترور كور اشخاص بى‏گناه كوچه و بازار تا انفجارهاى منجر به قتل خردسالان و كهنسالان، از دزدى منازل و مغازه ها تا ربودن هواپيماها و زجر يا قتل اشخاص و مسافران عادى، با آنكه چندين سال است تجربه كرده‏اند كه هيچ يك از اينها در اراده ملت بزرگ ايران كه براى احياء احكام اسلام عزيز و خداى بزرگ بپا خاسته تأثيرى ندارد و بحمدالله تعالى هر سال بر قوت اراده و قدرت نظامى و انسجام قشرهاى مختلف افزوده مى‏شود و در ضعف روحى و بدبختى و دريوزگى مخالفان بويژه صداميان افزوده مى‏شود، در رسانه‏گروهى شان در سراسر جهان از هيچ افترا و تهمت و دروغ‏سازى ابا ندارند. آنان كه با خيال خام خود به هواى قادسيه افتاده بودند و آلت دست قدرت‏هاى شيطانى شده و خود را در سراشيبى هلاكت و فلاكت قرار دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قواى مسلح‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 102

متكى به خداى تبارك و تعالى خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت بربسته است و براى ادامه چند روز تبهكارى و خيانت به هر درى مى زنند و به هر حشيشى متشبث مى‏شوند. جهانخواران كه با نام پرزرق و برق و شعارهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و آرامش جهان و طرفدارى از توده‏هاى كارگر و كشاورز به جان جهانيان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گيتى روزافزون مى‏كنند و از بيدارى مظلومان و ستمديدگان جهان در طول تاريخ خطر را از نزديك مى‏بينند، به فكر اغفال آنان افتاده‏اند و رفت و آمدها براى برچيدن سلاح‏هاى مخرب كه جهان را تهديد مى‏كند جز شعارى بيش نتوان بود. كدام عاقل است كه باور كند كه اينان از اين گونه مسائل صرف نظر نمايند و به حال بشريت رحم كنند!

بعيد نيست كه آمريكا از اين ملاقات‏ها و مذاكره‏ها دو مقصود داشته باشد: يكى اغفال جهانيان و جلب نظر آنان و به خاموشى كشاندن شعله‏هايى كه در دل مظلومان جهان بر ضد منافع نامشروع اين ابرمتجاوز افروخته شده و روبه افزايش است و ديگر اغفال شوروى و همدستان و همداستانانش تا برترى اتمى خود را حفظ كند. بايد مظلومان جهان بيدار و هشيار باشند و از اين توطئه‏ها و حيله‏ها گول نخورند و به فعاليت خود در راه رسيدن به آزادى و خروج از قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى ادامه دهند و بدانند كه اينان با شعار طرفدارى از حقوق بشر بزرگترين پايمال كنندگان حقوق انسان‏ها هستند و در رسيدن به اهداف ظالمانه خود هيچ گاه غفلت نمى‏كنند و از هيچ جنايتى دريغ ندارند. امروز كه نسيم بيدارى در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئه‏هاى فريباگر ستمكاران تا حدودى فاش شده است، وقت آن است كه دلسوختگان واقعى مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم با قلم و بيان و انديشه و فكر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده بردارند و پرونده‏هاى تجاوز آنان را به ساكنين اين سياره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفكران اسلام بزرگ يكدل و يك جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله باز و توطئه‏گر كه با دسيسه‏ها و جنجال‏ها سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گسترده‏اند بپا خيزند و با بيان و قلم و عمل خود خوف و هراس كاذبى را كه بر مظلومان سايه افكنده است بزدايند و اين كتاب‏هايى را كه اخيرا با دست استعمار كه از آستين كثيف اين بردگان شيطان منتشر شده و دامن به اختلاف بين طوايف مسلمين مى‏زنند نابود كند و ريشه خلاف كه سرچشمه همه گرفتارى مظلومان و مسلمانان است را بركند و يكدل و يكسو بر اين رسانه‏هاى گروهى كه در بيشتر ساعات شب و روز به فتنه‏انگيزى و نفاق افكنى و دروغ پردازى و شايعه‏سازى عمر خود را مى‏گذرانند پرخاش كنند و بر سرچشمه تروريزم كه از كاخ سفيد مى‏جوشد بشورند. چرا كه با ريشه‏يابى معلوم مى‏شود اساس آنچه كه تفنگداران و سربازان آمريكا را در بيروت و ديگر جاها با انفجارهاى مهيب به هلاكت رسانده ورساند، همان كاخ‏هاى ستم بويژه كاخ سفيد است. اينان توقع دارند كه دست‏هاى ستم خود را از مراكز قدرت در سراسر جهان بر سرنوشت بشريت بكوبند و مظلومان ستمديده دست آنها را بفشارند و از آنها با پايكوبى و دست‏افشانى استقبال كنند! اين انفجارها و از اين قبيل مسائل از توده‏هاى مظلوم جهان، عكس العمل

صحيفه نور ج 19 صفحه 103

ستم‏ها و تجاوزهاى طاقت‏فرساى شماست و اجتناب ناپذير است، مگر آنكه در كارهاى ظالمانه خود تجديدنظر كنند. ايران در هيچ يك از اين انفجارها دخالت نداشته است و مسؤولين جمهورى اسلامى اين مطلب را بارها تذكر داده‏اند.

اكنون تذكراتى ولو تكرارى مى‏دهم فان الذكرى تنفع المؤمنين.

1 - امروز جنگ اصلى ترين مسأله كشور است. ملت عزيز بايد توجه داشته باشد كه در كشورى زندگى مى‏كند كه بيش از چهار سال است كه در جنگ بسر مى‏برد و شهداى بزرگ تقديم اسلام و انقلاب نموده است و اكثر نارسايى‏ها به مناسبت تحميل جنگ از طرف ابرقدرت‏ها بر ماست. امروز اسلام در مقابل تمامى كفر است و با كوچكترين درنگ در اين امر حياتى چنان ضربه‏اى خواهيم خورد كه جبرانش به اين زودى‏ها ميسر نمى‏شود. بايد شور و شوق دفاع از ميهن اسلامى و و اسلام را در تمامى قلب‏ها زنده نگه داشت. امروز قواى محترم مسلح كه حافظ حدود و ثغور كشور و حافظ نظم در داخل، از شهرها و روستاها گرفته تا راه‏هاى مواصلاتى بين آنها و از دفاع از كشور در جبهه‏ها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواى نظامى و انتظامى و مردمى كه تشكر و قدردانى از آنان در قدرت قلم قاصر نيست، وظيفه‏هاى مهم و مشكلى دارد و بحمدالله تعالى با تحولى كه با عنايات خاصه حق تعالى و دعاى صالحان بويژه عبدصالح روحى فداه كه براى قاطبه ملت بويژه جوانان عزيز حاصل شده، اميد واثق است كه كشور اسلامى را از آسيب متجاوزان قدرتمند و منحرفان سرسپرده نگهدارى و پاسدارى نمايند. عزيزانى كه در جبهه‏ها در دفاع از اسلام و كشور اسلامى سر از پا نمى‏شناسند و جهات معنوى و عرفانى آنان را و عمق ارزش آن را جز خداى تعالى كسى نمى‏داند و راهى براى امثال نويسنده بر آن نيست، بايد هر چه بيشتر به نصرت حق تعالى اعتماد كنند، كه قدرت‏هاى امكانى در مقابل نصرالهى ناچيز است. عزيزان من! شما پيروز و منصوريد چه در راه حق تعالى به نصرت ظاهرى برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد. حق تعالى با شماست و دست تواناى بقيه الله كه يد الله است دستگير شما. آن كس كه براى خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قيام كند چه باك از حوادث دهر دارد. شما پيروان رسول الله هستيد كه در راه دين خدا چه رنج‏هاى طاقت‏فرسا كشيده وچه زحمت‏ها متحمل گرديده‏اند، در مكه با آنهمه فشارها و تهمت‏ها و اهانت‏ها و در مدينه با آنهمه جنگ‏ها و دفاع‏هاى خردكننده، ولى آن حضرت و ياران وفادارش چون كوهى استوار ايستاده و براى اسلام و مسلمانان خدمت مى‏كردند و شيعه اميرالمؤمنين و فرزندان آن بزرگوار هستيد كه در راه خداوند هر رنج و تعبى را استقبال كردند. برادران عزيزم! از ياوه گويى‏هاو تهمت‏ها و برچسب‏هاى دشمنان خدا و اسلام و ميهن اسلامى نهراسيد كه هرچه حجم دروغ پردازى‏ها كه از عقده‏هاى دل و رنج‏هاى شكست سياسى و نظامى برمى‏خيزد افزون باشد، دليل عجز و يأس آنهاست كه بايد بر حجم سكونت خاطر و طمانينه قلب و فعاليت‏هاى شما افزوده شود. آنان كه به خيال خود براى ايران دل‏سوزانند و به ادعاى واهى براى ملت ايران غمناكند، ايرانى راخواهند كه مستشاران آمريكا گردانندگان آن باشند، ايران وابسته و دلبسته به اجنبى را مى‏خواهند، ايران زمان پهلوى را كه غرق فساد اخلاقى و بر باد ده شرف

صحيفه نور ج 19 صفحه 104

انسانى بود را مى‏خواهند، ايرانى را كه سرپرستش مظلومان را غارت كند و جيب آنان را پركند و سرمايه‏هايش در خدمت طبقات مرفه و بالانشين باشد و مستمندان و كوخ‏نشينان در فقر و محروميت بسوزند و هيچ كس به فكر آنان نباشد و بالاخره ايرانى را مى‏خواهند كه به اصطلاح شخص اولش در مقابل رئيس جمهور آمريكا چون دريوزگان گردن كج كند تا مظلومان را پايمال كند. آن روز ايران را مستقل و زنده مى‏دانند و امروز كه به بركت اسلام جوانان و كودكان و پيران و خردسالان از هر طبقه بيدار و متحول شدند و همه قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى را بريدند و با مشت گره كرده آمريكا و اذناب او را از كشور راندند، ايران را مرده و وابسته دانند. و شما ملت عظيم‏الشأن هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده در مقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالى با شماست. اينك به تمام متصديان امور و دست‏اندركاران كشور هشدار مى‏دهم كه قدر اين جوانان حزب اللهى را بدانيد و از آنان قدردانى كنيد و آنان را تشويق نماييد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد. اينان بودند كه ايران را نجات دادند و از اين پس همين‏ها هستند كه انقلاب را پاسدارى مى‏كنند و همين‏ها هستند كه با هزينه‏اى كم در ظرف مدت كوتاهى با روشن‏بينى خاص خويش كارهاى تعجب‏آورى نمودند كه گمان نمى‏شد در ايران بتوان انجام داد. اين مغزهاى متعهد بايد تشويق شوند تا شكوفا گردند. مسوولين، صاحبان اصلى انقلاب را با بهانه‏هاى بى‏اساس پس نزنند تا به جاى آنان كسانى را كه وارثان رژيم گذشته و وابستگان فكرى به آنان هستند جايگزين كنند. البته بايد از متخصصان متعهد و يا لااقل غير معاند استفاده شود، لكن نه به قيمت كنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب. چشم‏هاو گوش‏هارا باز كنيد كه دشمنان، حيله‏بازان كاركشته هستند و ممكن است از ساده‏دلى شما استفاده كنند و مراكز حساس را كم كم به دست گيرند و انقلاب را به سوى غرب يا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران كشورهاى اسلامى حفظ بفرمايد.

2 - پس از جنگ، از مدارس علمى و دانشگاه‏ها كه در حقيقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع كنيم. مى‏دانيم كه اين دو مركز كه در حقيقت دو شاخه‏اند از يك شجره طيبه و دو بازو از يك مقام انسان روحانى كه اگر به صلاح گرايند و تعهد روحانى خود را حفظ كنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قيام كنند، ملت را به كمال خود در دو بعد معنوى و مادى مى‏رسانند و آزادى و استقلال را در كشور حفظ مى‏كنند و چون سدى محكم و صفى و بنيانى مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ايستاده و ملت و كشور را با قامتى راست و پرچمى افراشته به سوى ترقى و تعالى سوق مى‏دهند و خداى نخواسته اگر در هر يك از وظايف الهى و ملى خود انحراف پيدا كنند به سر ملت آن مى‏آورند كه دانشگاه وابسته در رژيم وابسته آورد، كه اكنون نيز كشور و ملت اسلامى ما را از گرفتارى‏هاى آن خارج نشده و شك نيست كه گرفتارى امروز ما در بعد اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى بلكه در جنگ تحميلى و شرارت وابستگان به دو قطب سله جو از آثار شوم دانشگاه‏هاى مبتلا به غرب و شرق‏زدگان ضد اسلامى و ضد ملى است.

هجوم مغولانه رضا خان به حوزه‏هاى اسلامى و شعاير مذهبى كه اشخاصى كه آن روز سياه را

صحيفه نور ج 19 صفحه 105

درك كرده‏اند و به عيان ديده مى‏دانند و با وصف و بيان نتوان آن را منعكس كرد و هجوم بدتر از مغول غرب‏زدگان و شرق‏زدگان به دانشگاه‏ها و مراكز آموزشى نوباوگان و جوانان، به كشور و مصالح ملت آن كرد كه ملت و كشور را تا آستانه سقوط كشانيد، بى‏انگيزه نبود. كوشش بيش از حد تربيت شدگان در مكاتب غرب و شرق و نيز مدعيان ملى‏گرايى در ايجاد عدالت بين دو قشر بسيار مؤثر روحانى و دانشگاهى بى‏جهت نبود. مأموريت رضاخان براى محو آثار شريعت در سراسر ايران با فشار و اختناق و قلدرى و خلف خطرناكتر از خودش در محو همان آثار به شكل نوين آن كه با تأييد خداوند متعال و ادعيه حضرت ولى الله اعظم ارواحنالمقدمه الفداء و كوشش و جديت و جانبازى زن و مرد و كوچك و بزرگ اين ملت از شر حكومت طاغوتى وابسته به آمريكا و از شر غرب‏زدگان و شرق‏زدگان تا حدى رهانيده شد و با برقرارى حكومت اسلامى اين غرب و شرق‏زدگان پشت به آن كردند و رو به قبله خود غرب و شرق نمودند و با قلم و قدم بر ضد حكومت اسلامى با شكل‏هاى مختلف به جديت و هياهو برخاستند. اين الهام گيرندگان از شرق و غرب اكثراً با اصل اسلام مخالفند و استقلال و آزادى را كه اسلام بياورد نمى‏خواهند و بعضى نيز با كوتاه شدن دست آمريكا مخالفند. منظور از طول كلام آن است كه ملت عزيز عموماً و متعهدان و متخصصان خصوصاً و دولتمردان بالاخص به اين دستگاه‏هاى آدم‏ساز و پشتوانه ارزشمند اهميت ويژه‏اى دهند و با جان و دل در تقويت و تهذيب آن بكوشند و حوزه‏هاى معظم علميه و استاتيد محترم در كنار تعليم قرآن و فقه و مقدماتش، تهذيب اخلاق و معارف اسلامى را كه اساس است با عنايت خاص مورد توجه قرار دهند كه اذا صلح العالم صلح العالم و اذا فسد فسد.

3 - قواى محترم سه گانه كه حكومت اسلام و رژيم جمهورى اسلامى هستند، مورد توجه همگان بايد باشند و هر يك را وظايفى الهى است.

الف - اعضا مجلس محترم شوراى اسلامى بحمدالله تعالى در دوره دوم نيز اشخاص محترمى هستند كه با تعهد و جديت خود توانند خط مشى دولت را هر چه بهتر تعيين كنند. البته شك نيست كه عده‏اى از آقايان كه شك در خدمتگزارى‏شان نسبت به اسلام عزيز و كشور نيست، در امور عظيم كشور و گرفتارى‏هاى بسيار پيچيده وارد نبوده، يا كمتر وارد باشند و خود نيز توجه دارند كه در مسائل بسيار مشكل يك دولت در حال انقلاب و كشور مورد هجوم قدرت‏هاى بزرگ و كوچك و كارشكنى‏هاى مغرضان و مفسدان چپ و راست كه محتاج به كارشناسان متخصص در رشته‏هاى مختلف است، نمى‏توان به طور سطحى نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سياسى و اجتماعى و انعكاسات داخلى و خارجى آن با سليقه شخصى اظهار نظر كرد و چه بسا چنين نظرهايى ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثير منفى گذارد و از اين جهت لازم است در كميسيون‏ها بويژه كميسيون‏هاى مهم، چند نفر از متخصصان متعهد كه مسائل را روى هم مى‏سنجند و به مشكلات سخت نظام آگاهى دارند، دعوت شود و با مشورت آنان رسيدگى به امور گردد. و چون مسأله اسلام و حكومت الهى در كار است، مسامحه در اين امور چه بسا خللى وارد آورد كه جبران آن مشكل يا غيرممكن شود

صحيفه نور ج 19 صفحه 106

و مسؤوليت آن در پيشگاه خداوند بزرگ عظيم باشد. مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در اين عصر و با وضعى كه در دنيا مشاهده مى‏شود و با اين نشانه‏گيريهايى كه از چپ و راست و دور و نزديك نسبت به اين مولود شريف مى‏شود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است كه هيچ چيز به آن مزاحمت نمى‏كند و از امورى است كه احتمال خلل در آن عقلا منجز است. حضرات وكلاى محترم كه بحمدالله به جمهورى اسلامى تعهد دارند، در نطق‏هاى قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با كمال دقت مواظب جملات خود و كيفيت اداى آن باشند، كه خداى نخواسته به مسلمانى بلكه انسانى توهين نشود و شخصيتى ساقط نگردد و كسى مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصيه و خداى نخواسته انتقامجويى لازم است و مفيد، و موجب رشد و تعالى است و هر كس در نزد وجدان خود تشخيص رفتار و گفتار و نوشتار خود را مى‏دهد و همه چيز در محضر مقدس حق تعالى واقع مى‏شود. حجم عظيم كارهاى قوه قضائيه و عظيم‏تر قوه مجريه را در پيش خود مجسم فرماييد و خود را به جاى مسؤولين در هريك از محاكم قضايى و امور اجرايى قرار دهيد تا معلوم شود امر و نهى و اشكال و انتقاد آسان است، لكن عمل و حل صد در صد با اين همه گرفتارى‏هاى در حال انقلاب از عهده هيچ كس بر نمى‏آيد. اعضاى محترم مجلس، انقلاب‏هاى تاريخ را در نظر بگيرند، با انقلاب اسلامى ايران مقايسه نمايند تا عظمت اعجازآساى اين انقلاب و حجم فعاليت‏هاى شايسته قواى سه‏گانه را بهتر توجه كنند. شوروى امروزهم پس از انقلاب به اصطلاح توده‏اى‏اش در كشاورزى نتوانسته است خودكفا باشد و اگر آمريكا راه ارزاق را به روى آنان ببندد شايد به زانو در بيايد. شما انفجارات، ترورها، اعتصابات و سرقت‏هاو شرارت‏ها را در سطح دنيا حتى در كشورهايى كه از نظر صورى پيشرفت كرده‏اند مثل انگلستان و فرانسه و حتى آمريكا را در نظر بگيريد و با انصاف حكم كنيد. افرادى كه با چند شكواييه از چند يا چندين نفر گمان مى‏كنند مردم ناراضى هستند در اشتباهند، زيرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظيم در سطح دنيا مانند اعتصاب چندين ماهه انگلستان، اين مهد به اصطلاح تمدن و سياست و قدرت، كارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفت بسيارى در فرانسه و ساير كشورهاى به اصطلاح متمدن صورت مى‏گيرد و يا مخالفت‏هاى احزاب با دولت‏هايى مثل هند و پاكستان به صورت گسترده‏اى به چشم مى‏خورد، ولى بحمدالله در ايران كه مبتلا به مخالفت كشورهاى كوچك و بزرگ است كارگران عزيز و متعهد ما همچنان به كار و تلاش و سازندگى ادامه مى‏دهند و هرگونه توطئه‏اى را قبل از وقوع در نطفه خفه مى‏سازند و اجازه نمى‏دهند كه دست استكبار كارخانجات را به اعتصاب بكشانند. آقايان دست‏اندركاران در هر مقام و هر شغل هستيد با قدرت روحى و قوت ايمان و اتكا به خداوند متعال جلت قدرته و اعتماد به ادعيه حضرت بقيه الله روحى له الفداء براى حفظ نظام الهى جمهورى اسلامى به پيش رويد و از تبليغات و هياهوهاى رسانه‏هاى گروهى كه گاه كاهى را كوه مى‏كنند نهراسيد كه خداوند تبارك و تعالى با شماست وكفابه وكيلا. و اما شوراى محترم نگهبان كه حافظ احكام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تأييد اين جانب مى‏باشند و وظيفه آنان بسيار مقدس و مهم است و بايد با قاطعيت به وظايف خود عمل‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 107

نمايند. البته اهميت حفظ نظام جمهورى دارند كه با آن هيچ حكم و امرى مزاحمت نمى‏كند و براى حفظ آن از هيچ كوششى نبايد مضايقه كرد و معلوم است آقايان با تعهدى كه‏دارند تحت تأثير هيچ جوى واقع نمى‏شوند انشاء الله مؤيد باشند.

ب - قوه محترم قضائيه از آن جا كه با اعراض و اموال مردم سر و كار دارد، حايز اهميت فراوان است و جمهورى اسلامى وارث به اصطلاح يك دادگسترى و قضاوت عارى از احكام اسلام و متكى به قضاوت اجنبى با آن شرايط بسيار سنگين و مهمى كه براى قضات و قضاوت در شرع اسلام اعتبار شده است گرديد، كه تغيير و تحول در آن ولو به طور ابتدايى از مشكلات عظيم بود و چون حوزه‏هاى علميه كه بايد قاضى جامع الشرايط تحويل دهند، از همه امور بويژه قضاوت به طور مأيوسانه بر كنار بودند، همت علماى اعلام و فقهاى بزرگ مصروف به كتب عبادى فقه و بعضى كتب معاملات گرديد و از تحول صدها قاضى قاضى جامع الشرايط عاجز بودند. ناچار براى كوتاه كردن دست قضات بى‏اعتنا به احكام اسلام و احياناً ضد اسلام از اعراض و نفوس ملت و معطل نماندن قضاوت كه موجب هرج و مرج و هجوم به اعراض و اموال مى‏گرديد، عده‏اى از فضلاى متدين كه مسائل قضا را ولو تقليدا مى‏دانستند، مجاز در امر قضاوت شدند و از حوزه‏ها خواسته شد كه در تربيت قضات عنايت بيشترى كنند كه اين امر مهم حياتى به وجه شايسته ولو در دراز مدت تحقق يابد. و با جديت شوراى محترم قضايى تاكنون پيشرفت‏هاى چشمگيرى شده است لكن كافى نيست. ولهذا از حوزه‏هاى علميه تقاضا مى‏شود كه در اين امر اهتمام بسيار نمايند كه اين واجب مهم كفايى به حد كفايت برسد، و از شوراى محترم قضايى تقاضا مى‏شود كه در انتخاب قضات چه آنان كه به حد صلاحيت رسيده‏اند و چه آنان كه به طور مجاز مشغول مى‏شوند، حد اعلاى دقت را بفرمايند. چنانچه لازم است اشراف بر كيفيت اعمال قضات محترم تا حد امكان داشته باشند و اگر خلافى اشتباها شده باشد جبران نمايند و اگر احياناً خداى نخواسته به طور عمد بوده، با قاطعيت و شدت عمل با آنان رفتار نمايند و نگذارند اشخاص نفوذى غيرمتعهد، اين دستگاه مقدس اسلامى را آلوده نمايند. و درباره زندانيان عنايت خاص داشته باشند كه نه از مستحق حدود و تعزيرات شرعيه از مجازات الهيه بدون مجوز شرعيه صرف نظر كنند و نه خداى نخواسته غير مستحقى مظلوم واقع شود. نه ساده‏انديشى كنند كه منحرفين و مفسدين رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه كسانى كه چنين نيستند، حتى يك روز دربند باشند، قاضى پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراى موازين قضايى سخت و صلب باشد، نه تحت تأثير عواطف و جوسازى‏هاى مورد واقع شود و از اجراى احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازى‏هاى منحرفان و انتقامجويان، برخلاف موازين الهى از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط، برخلاف عدل الهى است و آقايان شوراى قضايى و قضات محترم در سراسر كشور بايد احراز كرده باشند كه در هر صورت از تبليغات باطل و تهمت‏ها و افتراها در امان نيستند. بنابراين، اعتنا به اين امور و خداى نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهى و صراط مستقيم انحراف است و اجتناب از آن وظيفه الهى است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 108

ج - قوه محترمه مجريه كه مسؤوليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مى‏باشد و در صورت صحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستيم، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمى‏تواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمان‏هاى شيطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم، عواقب دنيا و آخرت آن را كسى جز ذات‏بارى تعالى نمى‏تواند پيش بينى كند. و هان اى متصديان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين! بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى، شيطان است و طريق مستقيم، الله تبارك و تعالى. توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد و اعمال قلبيه و غالبيه و خاطرات روحيه و لغزش‏هاى عمليه همه در حضور اوست. اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مى‏دانيد و به تصدى ادامه مى‏دهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شده‏ايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتان خواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ضعف در خود مى‏كند، چه ضعف مديريت و چه‏ضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مى‏داند، كناره‏گيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلق است، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشته‏هاى مختلفه مؤفق نخواهد شد و دولتمردان در گزينش همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت روسفيد باشند و در امور مؤفق باشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرف‏شنوى بى‏تفكر و تأمل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است. دوست خوب براى دست‏اندركاران آن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان، هر كه و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنند تا راز مؤفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن به آنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداى نخواسته در سياست بازى‏هاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مى شوند. دولت چنانچه كراراً تذكر داده‏ام بى‏شركت ملت و توسعه بخش‏هاى خصوصى جوشيده از طبقات محروم مردم و همكارى با طبقات مختلف مردم با شكست مواجه خواهد شد. كشاندن امور به سوى مالكيت دولت و كنار گذاشتن ملت، بيمارى مهلكى است كه بايد از آن احتراز شود و در اين موضوع گزارش‏هاى مختلفى مى‏رسد و هيات دولت موظف است اين امر را به طور همگانى گزارش دهد و كيفيت عمل را در اختيار عموم گذارد و اين امر را جدى تلقى كند. و تذكر اين نكته مهم است كه دخالت دادن كسانى كه در امور تجارت

صحيفه نور ج 19 صفحه 109

واردند، از بازاريان محروميت كشيده و درد سلام و انقلاب چشيده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضرورى است. دولت و اين دوستان بايد دقيقاً توجه كنند كه آزادى بخش خصوصى به صورتى باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف كار كرد، نه چون گذشته تعدادى از خدا بى‏خبر در تمام امور تجارى و مالى مردم سلطه پيدا كنند.

باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذكر مى‏دهم. با آنكه مى‏دانم در اين سال‏هاى محدود با گرفتارى‏هاى بيشمار عظيمى كه كشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمت‏هايى كه به روستاييان در تمام زمينه‏ها شده است چشمگير و اعجاب‏آور است و دولت حقا و انصافاً در اين امر تؤفيق بسيار داشته است كه با مقايسه با كارهاى در طول رژيم‏هاى سابق مى‏توان يافت، لكن باز كافى نيست و حق محرومان به آن نحو كه دلخواه است ادا نشده، البته نه از باب قصور تقصير بلكه از جهت حجم احتياجات و گسترش فوق‏العاده آن. و اشكالتراشان اگر معاند باشند حرفى نيست و اگر متعهد باشند و دلسوز بايد گفت دستى از دور بر آتش دارند. اميد است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقيب و از خداوند تعالى تؤفيق خدمت طلب كند و تمام اين امور مرهون آن است كه دولت يكپارچه و بدون اختلاف درونى و با تعهد، اوقات خود را صرف در مسائل مهم كليدى كه مشكل‏گشاى امور باشد نمايد و در امور مهمه نيز مهمترين را بيشتر و سريعتر مورد توجه قرار دهد. و وزراى محترم هر يك با چشم برادرى ايمانى به هم بنگرند و در مشكلات پشتيبان هم باشند و ملت عزيز پشتيبان دولت و ساير ارگان‏ها باشند كه بدون پشتيبانى همه جانبه توقع پيشرفت از دولت بى‏موقع است و با اتكال به خداوند تعالى كه در مشكلات بزرگ عنايت‏هاى غيبى را فرموده، بدانند كه تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دين خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.

4 - رسانه‏هاى گروهى بويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومى مى‏توانند خدمت‏هاى گرانمايه‏اى را به فرهنگ اسلام و ايران نمايند. بنگاه‏هايى كه شب و روز ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاى خود و چه صدا و سيما در برنامه و نمايشنامه‏ها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلم‏ها و هنرهاى آموزنده بايد همت‏گمارند و بيشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربيت صحيح و تهذيب جامعه وضعيت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمايشنامه‏ها به ملت بياموزند و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگيرى كنند. ملت عزيز در طول 50 سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزنامه‏هاى تخريب كننده و فاسد كننده نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و راديو تلويزيون بود كه با برنامه‏هاى خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب‏زده‏ها غلتانيد و ضررهاى رسانه‏هاى گروهى از خرابى‏هاى توپ و تانك‏هاو سلاح‏هاى مخرب بالاتر و بدتر است، چه كه ضررهاى سلاح‏هاگذراست و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسل‏هاى بعد انتقال پيدا مى‏كند چنانچه ديديد و مى‏بينيد. و اگر نبود لطف خاص خداوندمنان و تحول برق‏آساى ملت در سراسر كشور،

صحيفه نور ج 19 صفحه 110

نمى‏دانيم سرانجام اسلام و كشور به كجا كشيده مى‏شد. امروز نيز كه از تفاله آن رژيم فاسد عددى باقى مانده است، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت كشور را تهديد مى‏كند و سهل انگارى در اين امور ساده‏انديشى است. و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحرافات گرچه جزيى باشد جلوگيرى نمايند و بايد عرض كنم كه اخبار راديو تلويزيون ناقص است و محتاج به عنايت بيشتر.

5- با تشكر فراوان از ملت بسيار عزيز كه در سال‏هاى طولانى قبل از انقلاب و در حال پرهيجان انقلاب و پس از پيروزى تا امروز با همه فداكارى‏ها و جانبازى‏ها و سختى‏ها و فشارها در صحنه حاضر و از اسلام بزرگ و ميهن عزيز دفاع نموده و در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها چون سدى آهنين ايستاده‏اند، تقاضا دارم كه بسيار بيدار و هشيار و مراقب باشند كه در اين صفوف فشرده الهى، شياطين رخنه نكنند و تخم نفاق و اختلاف نيفشانند كه اين دست پروردگان غرب و شرق و اين وارثان رژيم ستمشاهى و اين محروم شدگان از دسترنج ملت و ذخاير كشور در كمين‏اند و در صدد اختلاف افكنى و با قلم و زبان خود از هيچ افترا و تهمت در راه شكست جمهورى اسلامى و رسيدن به مطامع كثيف خويش فروگذار نمى‏كنند و با شايعه افكنى‏ها و دغل بازى‏ها و دروغ پردازى‏ها مى‏خواهند در وحدت شما كه وحدت الهى است خلل ايجاد كنند و از ساده دلى بعضى‏ها استفاده كنند. هان ملت عزيز! كه پرچم پر افتخار اسلام را به اهتزاز درآورده و سكوت مظلومان را در مقابل ستمگران و قلدران شكسته و متحول به فرياد و پرخاش كرديد و نداى الله اكبر اسلام را با امواج فرستندگان غيبى به اقصى بلاد جهان رسانديد، بهوش باشيد و به عهد خود به پيشگاه مقدس خداوند پابرجا باشيد كه شكست اسلام خداى نكرده در ايران دفن معنويات و احكام مقدس اسلام است. بهوش باشيد كه موريانه‏هاى موذى، اين ايادى استكبار جهانى در صدد رخنه كردن در صفوف شما هستند. دست‏هاى وحدت را به هم دهيد و بازو به بازوى هم يكدل و يك جهت اين هديه الهى را كه پس از قرون متمادى به شما عطا فرموده قدردانى و حفظ كنيد و از نقص‏ها و كمبودها كه لازمه هر انقلابى است و در انقلاب شما به بركت اسلامى و مردمى بودن از همه كمتر است، به خود سستى راه ندهيد كه با خواست خداوند منان با پيروزى شما همه چيز اصلاح مى‏شود.

بارالها! از الطاف بيكران تو شكر گزاريم، گرچه شكر ما و همه موجودات در مقابل نعمت‏هاى بى‏انتهاى تو ناچيز است. خداوندا! اگر عنايات تو نبود ما قدمى به سوى پيروزى نمى‏توانستيم برداريم، هر چه هست از توست و همه قدرت‏ها شيران علم هستند. ما كوردلان را از خودخواهى و خودبينى حفظ و اسلام عزيز را تو خود قوت و عظمت ده و مسلمين بويژه علما و دانشمندان و دولتمردان را به وظايف خودآگاهى مرحمت فرما و اتحاد بين مسلمين را به دست تواناى خود ايجاد فرما و به ملت متعهد شجاع ايران هرچه بيشتر قدرت و استقامت عنايت فرما و به نيروهاى مسلح اسلام در جبهه‏هاو پشت جبهه‏ها پيروزى كامل عنايت فرما و به شهداى اسلام بويژه شهداى جنگ تحميلى رحمت و تقرب به درگاه خود مرحمت و به آسيب ديدگان عزيز صحت و عافيت و اجر شهدا عنايت كن و به

صحيفه نور ج 19 صفحه 111

اسرا و مفقودين صبر و رهايى نصيب فرما و به بازماندگان شهدا و نزديكان آسيب ديدگان و مفقودين بردبارى و اجر مرحمت فرما.

صلوات و سلام بر پيامبران عظام سيما افضلهم و خاتمهم و سلام و تحيت بر امامان معصوم بويژه مولانا بقيه الله ارواحنا فداه.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمين‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 115

تاريخ: 18/12/63

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت 10 تن از بيت آيت الله العظمى حكيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

فاجعه بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رضوان الله عليه به دست جنايتكار رژيم عفلقى عراق، موجب كمال تأسف و تأثر گرديد و برگى بر جنايات صدام پليد كه به هيچ اصلى از اصول انسانيت پاى بند نيست، افزود. ما از اين جنايتكار كه با اعمال خود روى مغول را سفيد نموده توقع غير از اين نحو تبهكارى‏ها نداريم. از مرد خونخوارى كه هر روز دستش تا مرفق به خون بيگناهان در عراق و ايران فرو رفته است جز اين انتظارى نيست. تعجب ندارد كه اين حزب بى‏فرهنگ هر روز شهرهاى ايران را بر روى ساكنين عرب و فارس بيگناه، از زن و مرد و كودك و پير و جوان فرو ريزد. تعجب نيست كه اينان زندانيان بيگناه را چه عراقى و چه ايرانى در شكنجه‏گاه‏هاى خود برخلاف مقررات ملل آزاد شكنجه نمايند. اين گونه اعمال، خوى شيطان صفتان و درندگان منحرف است. تعجب از مدعيان دروغ طرفداران حقوق بشر است كه اين جنايت پيشگان را در اطراف جهان براى اين اعمال تشويق مى‏كنند و به آنان كمك‏هاى تسليحاتى و تبليغاتى مى‏كنند. تعجب از سازمان هاى عريض و طويل بين المللى است كه گاه با گفتار و گاه با سكوت خود از اينان پشتيبانى مى‏كنند. بايد ملت‏هاى مظلوم چشم اميدى به اينان نداشته و بدانند كه آنها جز در خدمت زورگويان و قدرتمندان نيستند و ابرقدرت‏ها جز در پى مطامع خود نمى‏باشند.

اين ملت‏هاى مستضعف هستند كه بايد در مقابل ظالمان و جنايتكاران قيام كنند و با اتكاء به خداى تعالى از هيچ قدرتى نهراسند و دست ستمگران را قطع نمايند. ملت شريف عراق لازم است به ملت ايران و لبنان و فلسطين بپيوندد كه خواب را از چشم عفلقى‏ها و صهيونيست‏ها و هواداران آنان بريده و جهان را در چشم آنان تيره و تار نموده‏اند. قواى مسلح قدرتمند ايران آن چنان سيلى‏اى بر روى سياه صدام زده است كه جنون آميز، دست و پاى خود را گم كرده و به هر جنايتى دست مى‏زند و نسل و حرث را به آتش مى‏كشد. انشاء الله تعالى در موقع مقتضى سيلى نهايى را خواهد خورد و كشور عزيز عراق و ايران از شر او نجات خواهد يافت.

اين جانب به ملت عراق و بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رحمه الله عليه و فرزند شجاع او حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم، اين مصيبت جانسوز و ساير مصيبت‏هاى وارده به ملت شريف

صحيفه نور ج 19 صفحه 116

عراق را تسليت عرض مى‏كنم. چنانچه مصيبت‏هاى وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصا مصيبت‏هاى انفجارهاى اخير را كه موجب شهادت و جراحت جمع كثيرى از برادران و خواهران عزيز ما گرديد، به ملت لبنان خصوصا علماى اعلام تسليت مى‏گويم و از خداوند تبارك و تعالى براى همه شهداى در راه حق خصوصا شهداى اخير عراق و لبنان طلب رحمت مى‏نمايم.

اخيرا بايد متذكر شد كه اين كوردلان كه جز امور مادى و شهوات حيوانى از همه چيز غافلند، ملت شريف ما را نشناخته و گمان مى‏كنند با شهادت فرزندان عزيز ما مى‏توانند آنان را از راهى كه انتخاب نموده‏اند كه آن جز اسلام عزيز نيست، منصرف يا سست نمايند.

ملت بزرگ ايران در اين چند سال كه از جنايات شرق و غرب رنج مى‏برد و عزيزان خود را از دست داده و مى‏دهد، در هر انفجارى منفجرتر و در هر حمله ددمنشانه‏اى شجاعانه تر راه خود را در پيش داشته و جلو مى‏رود. اينان نديده‏اند كه مادران و پدران شجاع ايران، فرزندان و نور چشمان خود را از زير خروارها خاك بيرون مى‏كشند و فرياد جنگ جنگ تا پيروزى سر مى‏دهند و از دست اندركاران، مقابله به مثل و از سلحشوران جبهه‏ادامه جنگ را طلب مى‏كنند. درود خدا بر اين ملت شجاع و مؤمن كه جان مى‏دهد و تن به سازش و تسليم نمى‏دهد.

اين جانب براى شهداى اين چند روز ايران كه به دست جنايتكاران بعثى عراق صورت گرفت، رحمت و براى آسيب ديدگان شفا و سلامت و براى بازماندگان و اقرباى آنان مقاومت و صبر و اجر و براى رزمندگان اسلام پيروزى و پايمردى را خواستارم.

صلوات و سلام بر جميع انبياء و خصوصاً سيدهم و خاتمهم و بر جميع اوصياء عليهم السلام و بويژه خاتم الاوصياء روحى فداه و درود بر عبادالله الصالحين.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 117

تاريخ: 19/12/63

بيانات امام خمينى در ديدار به مسؤولين وزارت اطلاعات‏

بايد افراد وزارت اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از افتخارات جمهورى اسلامى اين است كه افراد متدين و متعهد و شخصيت روحانى در چنين وزارتخانه‏اى هستند. آقاى رى شهرى را همه مى‏شناسيم كه شغل ايشان شغل ديگرى است، ولى خدمت به اسلام كه از همه چيز لازم‏تر است، موجب شده است كه ايشان از كار اصلى‏شان دست بردارند و به اين كار حساس مشغول باشند. من از شما آقايان كه انشاء الله همه متعهد هستيد تشكر مى‏كنم. قضيه اطلاعات از امور بسيار مهم و حساسى است كه با همه چيز مردم سر و كار دارد. شما بايد خداوند را حاضر و ناظر بدانيد. انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ولى همه چيز ما در نزد خدا حفظ مى‏شود و اعمال ما را به خود ما بر مى‏گرداند. شما بايد خيلى مواظبت كنيد. البته همه بايد مواظبت كنند ولى از آن جا كه شما كار حساسى در دستتان است بايد مواظبت بيشترى داشته باشيد. بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مى‏دهيد در محضر خدا هستيد. مطلب ديگرى كه اهميت دارد اين است كه تمام كسانى كه در اين وزارتخانه هستند بايد در هيچ گروه و حزبى نباشند. وابستگى به گروه‏ها، وابستگى فكرى و عملى مى‏آورد و اين با كار شما منافات دارد. بايد همه‏شما بى‏طرف بى‏طرف باشيد. دشمنى، دوستى، آشنايى، غريبى در كار نباشد. اين كار خطرش بسيار است، آن طرف هم چون اسلام است اجرش زياد است. بايد فكر كنيد كه اگر امروز مطلبى را مخفى كرديد، فردا چه مى‏كنيد. عالم چه براى آن كه عالم را مى‏خورد و چه براى درويش مى‏گذرد، بايد به فكر فردا بود. مبادا كسى پيدا شود و از روى اغراض و گرايش‏ها عمل كند كه اين كار هم براى خودش خطرناك است و هم براى مردم. در مرحله اول، خطر براى خود انسان دارد ولى انسان غافل است. داخل شدن در گروهى طبعا يك نوع گرايش به آن گروه به وجود مى‏آورد كه با كارهايى كه شما مى‏خواهيد انجام دهيد، منافات دارد. بايد افراد اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند. من اميدوارم كه شما همين طور باشيد و دوستانتان را موعظه كنيد كه مبادا تندروى كنند. مبادا به خاطر تندانديشى. يك بيچاره‏اى بى‏جهت گرفتار شود. در مورد زندانيانى كه اسامى آنها به آقاى رى شهرى داده مى‏شود، زودتر اقدام كنيد كه بيخود كسى در زندان نماند. ولى دقت در امور براى شما لازم است،

صحيفه نور ج 19 صفحه 118

چرا كه با امثال منافقين و گروه‏هاى ديگر سروكار داريد، بايد دقت كنيد. امروز ملت ما احتياج به اطلاعات دارد، هر كس خوبتر است بايد در اين امر شركت كند. اسلام ما را موظف مى‏كند در اين امر دخالت كنيم، كنار رفتن و كنج خانه نشستن و دعا كردن فايده‏اى ندارد. بايد به انبيا اقتدا كنيم. بناى انبيا و اهل بيت عليهم السلام اين نبوده است كه از مردم كناره گيرى كنند، آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان مى‏رسيد، حكومت را مى‏گرفتند. هيچ وسوسه نكنيد كه وسوسه كار شيطان است. انسان در هر موردى بايد روى موازين شرعى عمل كند و كار صواب انجام دهد. از خداوند متعال تؤفيق و سعادت و سلامت شما را خواستارم. اميدوارم حضرت ولى عصر پشتيبان شما باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 119

تاريخ: 20/12/63

پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خادمى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون‏

رحلت تأسف انگيز عالم عادل متعهد خدمتگزار به اسلام و مسلمين، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا حسين خادمى رحمه الله عليه موجب تأثر و تأسف گرديد. اين عالم متقى، بحق خادم صادق شريعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوا و علم و عمل براى ديگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه بر اسلام و حوزه‏هاى علميه بود. امثال اين شخصيت‏هاكه يادگار سلف صالح و نمونه‏هايى از بزرگان علم و تقوا بودند، ذخيره‏هايى بوده و هستند كه ما بايد با جان و دل قدرشان را بدانيم و در حيات و مماتشان پيروى از سيره حسنه آنان كنيم.

اين جانب، اين ضايعه را به ولى عصر بقيه الله ارواحنا له الفداء و به ملت شريف ايران بويژه علماى اعلام و حوزه‏هاى مقدسه علميه و اهالى محترم اصفهان تسليت عرض مى‏كنم و براى خاندان محترمشان پس از تسليت، صبر و اجر مسألت مى‏كنم.

خداوند، اين عالم جليل و ميهمان عزيز را در جوار رحمت خود، مشمول عنايات خاصه خود فرمايد.

والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 120

تاريخ: 21/12/63

بيانات امام خمينى در جمع بانوان به مناسبت سالروز تولد حضرت فاطمه (روز زن)

شما بانوان علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مى‏كنيد، فعاليت در مردها را مضاعف مى‏كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله اين روز مبارك كه روز معظم زن است، خانم‏ها و بانوان ايران قدم‏هاى بزرگى در راه اسلام و در راه نجات خودشان از قيدهايى كه بسته بودند به دست و پاى آنها، نجات يافتند و من اين روز مبارك را به همه بانوان و خصوصا حاضرين تبريك عرض مى‏كنم. و اميدوارم كه همان طورى كه شما خانم‏هادر همه امورى كه مربوط به پيشرفت اسلام در قبل از اين انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتيد، به همين نحو خداوند تؤفيق بدهد به شما كه با تعهد باقى باشيد و خدمت كنيد به اين كشورى كه در زير ستم ستمكاران پايمال شده بود، حقوق شما پايمال شده بود و حقوق همه. ماها را مى‏خواستند كه از جغرافيا خارج كنند و مى‏خواستند كه جوان‏هاى ما را به فساد بكشند و خانم‏هاى ما را برخلاف آن مشى‏اى كه بايد بكنند، بكشانند. خداى تبارك و تعالى به همه ما منت گذاشت و تؤفيق داد كه تاكنون در اين راه مؤفق بوديم و مؤفق شديم و ما بسيارى از مؤفقيت‏هارا مرهون خدمت‏هاى شما بانوان مى‏دانيم. شما هستيد كه علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مى‏كنيد، فعاليت را در مردها مضاعف مى‏كنيد. و شما بوديد كه در زمان طاغوت تحت رنج و شكنجه روحى واقع شديد و بحمدالله با قدرت خودتان و تعهد خودتان آن قدرت شيطانى را از صفحه روزگار بيرون كرديد و نگذاشتيد كه آن خيال‏هايى كه آنها در سر خودشان و در خاطر خودشان پخته بودند، آن خيالها به نتيجه برسد. و خدا مى‏داند كه اگر نبود اين نهضت و نبود كوشش ملت ايران از زن و مرد و جوان و پير و بزرگ و كوچك، اين ملت همه چيزش را از دست داده بود و مى‏داد. و شما بحمدالله زحمت كشيديد، رنج برديد و در همه مراحل پايدارى كرديد و بانوان ايران در همه جا فعاليت كردند، چه فعاليت‏هاى فرهنگى و چه فعاليت‏هاى اقتصادى، كه قشر كثيرى از آنها در كشاورزى دخالت دارند، و قشر كثيرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر كثيرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر. و همه اينها پيش خداى تبارك و تعالى مشهور است و شماها مورد عنايت حق تعالى انشاء الله هستيد و مادامى كه به اين تعهد باقى باشيد، خداى تبارك و تعالى شما را نصرت مى‏كند.

صحيفه نور ج 19 صفحه 121

همه بايد به فاطمه زهرا اقتدا كنيد

كوشش كنيد در تهذيب اخلاق و در وادار كردن دوستانتان /را/ به تهذيب اخلاق. كوشش كنيد كه در مقابل آن جناياتى كه بر شما وارد شد عكس العمل نشان بدهيد، در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است، آن طورى كه زن فريد، حضرت زهرا سلام الله عليها بود. همه بايد به او اقتدا كنيد و كنيم و همه بايد دستورمان را از اسلام به وسيله او و فرزندان او بگيريم و همان طورى كه او بوده است، باشيد و در علم و تقوا كوشش كنيد كه علم به هيچ كس انحصار ندارد، علم مال همه است، تقوا مال همه است و كوشش براى رسيدن به علم و تقوا وظيفه‏ء همه ماست و همه شماست.

حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ ارزش‏هاى شماست‏

و من اميدوارم كه دستگاه‏ها با شما كمك كنند و آن چيزى كه احتياج به آن داريد در هر امرى از امور و در فرهنگتان و در تعليم و تعلمتان وسيله را براى شما به طور شايسته فراهم كنند. و اميدواريم كه شما در همه چيز مؤفق و مويد باشيد و همان طورى كه بانوان ايران جانشان را، جوانانشان را، وقتشان را وقف اسلام كردند و اسلام را به اين جا رساندند و اميدواريم كه از اين به بعد هم از اين بالاتر بشود و مطمئن باشيد كه تا شماها در صحنه هستيد و شماها متعهد به اسلام هستيد و جوان مى‏دهيد و جوان تربيت مى‏كنيد، اين اسلام به پيش برود و انشاء الله با خوبى و خوشى و قطع دست اعداى دين از اين كشور و همه كشورهاى اسلامى. و من اميدوارم كه خانم‏هاى مسلمين در هر جا هستند اقتدا كنند به شما عزيزان كه كوشش داريد براى اينكه ارزش زن را هر چه بيشتر بالا ببريد و آن ظلمى كه به شما در آن زمان شد، با كوشش خودتان از او جبران كنيد.

خداوند همه شما را تؤفيق بدهد و ما و شما را براى اسلام و براى خدمت اسلام مؤفق كند و دين و دنياى شما را حفظ كند. و البته بايد توجه داشته باشيد كه حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ آن ارزش‏هاى شماست. هرچه را كه خدا دستور فرموده است چه براى زن و چه براى مرد براى اين است كه آن ارزش‏هاى واقعى كه اينها دارند و ممكن است به واسطه وسوسه‏هاى شيطانى يا دست‏هاى فاسد استعمار و عمال استعمار پايمال مى‏شدند اينها، اين ارزش‏ها زنده بشود و خداوند به همه ما تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين ملت و اسلام.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 122

تاريخ: 28/12/63

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزى‏

بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مى‏آورند، به مدارس و دانشگاه‏ها وارد نشوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين كه گفتيد دانش آموزان، هم به جبهه مى‏روند و هم مشغول تحصيل هستند، مورد تشكر است. من به همه آنان دعا مى‏كنم. همه بايد در جنگ وارد باشيم، ولى مسأله مهم در آموزش و پرورش با هم است، والا آموزش تنها فايده‏اى ندارد و گاهى هم مضر است. مقدار صدمه‏اى كه ايران از متفكرين و متجددين فرنگ رفته خورده است، از هيچ كس نخورده است و اين براى آن بود كه آنها آموزش داشتند ولى تهذيب و پرورش نداشتند. اساس كه تهذيب بود، درست نشده بود و هم آنان بودند كه بچه‏هاى ما را از ابتدا تا دانشگاه طورى تربيت مى‏كردند كه براى ملت و كشور مضر باشند و براى ديگران نافع.

بايد توجه كنيد كه دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است، چرا كه رشد عقلى بچه‏ها در اين دوره شكل مى‏گيرد بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مى‏آورند، به مدارس و دانشگاه‏ها وارد نشوند و در اين امر مسامحه نبايد كرد. ممكن است الان كارى نتوانند بكنند، ولى تا ده سال ديگر كارشان را انجام مى‏دهند. ما با آنان كه با اسلام دشمن‏اند مخالفيم و در مقابلشان مى‏ايستيم ولى با كسانى كه با اسلام دشمنى ندارند و دنبال كار خودشان هستند، كارى نداريم. مسأله ما اسلام و كشور اسلامى است، ما براى اسلام اين همه جوان داده‏ايم، لذا بايد نگذاريم خون آنان هدر رود. ما دانشمندى كه براى بشريت مضر است را مى‏خواهيم چه كنيم؟ امروز دنيا در آتش دانش دانشمندان مضرسوزد. اين سلاح‏هاى مخرب و بمب و موشك‏ها را همين دانشمندان ساخته‏اند. لذا دانش بايد همراه تزكيه باشد، اصلا تزكيه مقدم بر دانش است.

معلمين بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند

همه معلمين در فكر اين باشند كه خودشان را تهذيب كنند، بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند. معلمين و همه كسانى كه در شغل معلمى بسر مى‏برند بايد بدانند كه شغلشان بسيار مهم است، بايد توجه كنند كه بچه‏ها را از ابتدا خوب بار بياورند، كه دانشگاه دير است. معلمين بايد

صحيفه نور ج 19 صفحه 123

احساس كنند كه پيش خدا مسوولند، اگر بچه‏هابد تربيت شوند اينها هم مسوولند، اگر در اين مورد من و شما هم سكوت كنيم مسووليم.

اميدوارم مردم در ساختن مدارس كه براى فرزندان خودشان است سعى لازم را بنمايند. كمك به مدارس، كمك به خودشان و به فرزندانشان و به اين كشور و ملت است. بايد كشور را آباد كنيم. اميدوارم آن اندازه كه مردم مى‏توانند كمك كنند و فكر نكنند كه بايد حتما رقم كمك آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس، با رقم‏هاى ريز هم مى‏شود شركت كرد، البته رقم درشت هم به جاى خود. به همه معلمين و بچه‏ها سلام مرا برسانيد و همين طور سر كلاس‏ها/و/ به آنها بگوييد كه خودتان را براى آينده، خوب درست كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 124

تاريخ: 29/12/63

پيام امام خمينى به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حلول سال جديد را به همه مسلمين جهان خصوصاً ملت قهرمان ايران و قشرهاى مختلف ملتمان، كسانى كه در جبهه‏ها دارند براى اسلام خدمت مى‏كنند، كسانى كه در پشت جبهه‏ها خدمت مى‏كنند و خانواده شهدا و خود معلولين و بستگانشان، به همه و همه تبريك عرض مى‏كنم. انشاءالله اين سال، سال مباركى باشد براى مسلمين جهان و خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه دست اين ابرقدرت‏ها و كسانى كه به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنيا با آرامش زندگى كنند. همه گرفتاريهاى جهان مال اين قدرت‏هاى بزرگى است كه ادعا مى‏كنند كه ما براى صلح اين كارها را مى‏كنيم. اين همه جنايت مى‏كنند، اين همه كشورها را به خون مى‏كشند و ادعا مى‏كنند كه ما نمى‏توانيم ببينيم كه حقوق بشر از بين مى‏رود. اينها ادعايى است كه اينها مى‏كنند كه هيچ واقعيتى ندارد، بلكه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقه‏اى كه در ايران پيدا شد اگر چنانچه ملت‏هاى ساير كشورهاى مسلمين به اين جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل اين همه جناياتى كه بر بشر دارد مى‏شود، به بشريت مى‏شود، بايستند كارها اصلاح مى‏شود، لكن مع الاسف نشده است اين كار و نمى‏دانم كه چه خواهد شد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نگران بود راجع به اين كه آيا ملتش استقامت مى‏كنند يا نه؟ تا آن حد كه در روايت است كه فرموده كه شيبتنى سوره هود براى اين آيه‏اى كه آمده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك در عين حالى كه اين آيه در سوره ديگرى هم (سوره شورى هم) آمده لكن آن ذيل را ندارد، سوره هود كه اين ذيل را دارد فرموده است. اين به نظر مى‏رسد كه نگران بوده است از اين كه مبادا ملتش، امتش نبادا خداى نخواسته استقامت نكنند. بايد /دولت/ ملت ايران، دولت ايران، ارتش ايران، سپاه پاسداران ايران، همه قشرهاى ايران توجه كنند كه استقامت در مقابل ظلم، در مقابل اين قدرت‏هاى بزرگ از امورى است كه امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است كه استقامت بكنيد و اگر استقامت بكنيد پيروز هستيد. بحمدالله ايران به اين صفت، بسيارى از قشرها به اين صفت متصفند و من فراموش نمى‏كنم قصه روز جمعه را كه آن طور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمانينه با آن صداهايى كه مى‏آمد، با آن رگبارهايى كه مى‏آمد، من‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 125

ملاحظه مى‏كردم، نگاه مى‏كردم، مخصوصاً نگاه مى‏كردم ببينم در بين مردم چه وضعى هست، نديدم حتى يك نفر را كه يك تزلزلى درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنين قوى صحبت كرد، مردم /با/ آن طور گوش كردند، آن طور فرياد زدند كه ما براى شهادت آمديم، يكى از اينهايى كه شهيد شده است (يا اين كه چند نفر، يكى دو نفر ازشان) به من گفتند كه اين وصيت هم كرده است، همين كه من مى‏روم براى شهادت، وصيت كرده و از همان‏هايى است كه در همين جا شهيد شده. با يك همچو ملتى كسى نمى‏تواند مقابله كند. ملتى كه اين طور است، آن روزى كه اعلام مى‏كنند كه مى‏خواهيم بمباران كنيم نماز جمعه را، بيايند و بيشتر بيايند، حتى آنهايى كه نمى‏آمدند براى نماز، از قرارى كه براى من نقل كرده‏اند، آنهايى كه براى نماز جمعه هم نمى‏آمدند هفته‏هاى ديگر، اين هفته آمدند، اين يك همچو ملتى است. يك همچو ملتى را نمى‏تواند كسى به واسطه بمباران كردن يك جايى، به واسطه شرارت‏هايى كه دارد مى‏شود، اين را منسحب‏اش كند از اين كه دارد. علاوه، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است كه (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت اين اسلام تولد پيدا كرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از اولى كه دعوت كرده است تا آن وقتى كه در رختخواب رفتن از اين عالم بوده است و لقاءالله بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم كه در بستر خوابيده است باز براى جنگ بسيج كرده است و آن همه مشقت هايى كه ايشان ديدند، از قريب و از غيرقريب ديدند و بعد از آن هم همين طور، مسلمين ديده‏اند، ائمه ما ديده‏اند، اميرالمؤمنين ديده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقه‏شان شيرين بوده. ما بايد كوشش كنيم كه ذائقه مان را يك همچو ذائقه‏اى قرار بدهيم كه براى ما هر چيز شيرين باشد. رضاى به قضاى خدا، معنايش همين است كه يك وقت تسليم است، آدم تسليم مى‏شود، خوب، ما سلميم. يك وقت رضاست به آنچه او مى‏كند، اين ديگر فرق نمى‏كند بين اين كه آن كسى كه راضى است، فرق نمى‏كند بين اين كه از او بلا برسد يا اين كه از او نعمت برسد، همه را نعمت مى‏داند. مى‏گويد از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان (همين محبوب‏هاى ظاهرى) هم اگر چنانچه /يك/ فرض كنيد كه يك چيزى كه ناگوار است بگويد، در ذايقه كسى كه دوست دارد، خوش مى‏آيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الان مابينيم كه اين جوان‏هاى ما كه دارند مى‏روند در جبهه‏ها، براى شهادت مى‏روند، اينها همين‏اند. اينها براى اين كه در ذايقه‏شان خوش آمده است اين معنا، اين را از خدا مى‏دانند، چون از خدا مى‏دانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا مى‏كند. آنچه مى‏دهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم اين طور است، براى اين كه خداى تبارك و تعالى بندگانش

صحيفه نور ج 19 صفحه 126

را مى‏خواهد. گاهى وقت‏ها بلا براى انسان نعمت است، گاهى وقت‏ها نعمت بلاست. خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد مردم را تربيت كند، كسانى كه به او متوجه مى‏شوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد، گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مى‏آيد روح‏ها پرواز مى‏كنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اين طور مى‏شود.

بنابراين، يك ملتى ما مى‏خواهيم و خودشان، خود ملت ما هم بحمدالله اين طور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالم بودند كه براى مال و منال و منصب و اين طور چيزها مى‏رفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مى‏رفتند، اگر چنانچه كسر مى‏آمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مى‏رود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند وفرياد شهيد شدن مى‏زنند، يك همچو ملتى ديگر از اين كه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمى‏نالد، اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اين طور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد، فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اين كه شهيد مى‏خواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت مى‏رود به او بگويى كه مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلا اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويى كه قيمت چيز گران است، او كه نرفته براى اين كه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مى‏خواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد، آن چيزى است كه هيچ شكست ندارد. آن كارى است كه /هيچ/ از دست هيچ كس بر نمى‏آيد جز از دست خداى تبارك و تعالى و ملت ما دارد اين كار را مى‏كند و من اميدوارم كه همه اين طور بشويم. البته من كه مى‏گويم، نيستم آن طور، اما ديگران را ميل دارم بشوند اين طور و خودم هم ميل دارم بشوم، بايد همه بشويم. و انشاء الله اميدواريم كه اين سال جديد براى ما يك سال خوبى باشد. و /ما/ تذكر اين معنا را من لازم مى‏دانم كه ما هم هيچ ميل نداريم كه حتى آنهايى كه با ما دشمن‏اند صدمه ببينند. اگر در مقابل ما نايستند، اگر با اسلام مخالفت نكنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نكنند، ما هيچ صدمه‏اى نمى‏خواهيم ببينند. ما الان ميل نداريم كه آن جاهايى را كه مراكز اقتصاد آنهاست، مراكز جمعيت عراق است، ابداميل نداريم كه يك صدمه ضعيفى هم ببينند. صدام نكند اين كارها را، دولت هم نمى‏كند اين كار را. لكن وقتى او مى‏كند ديگر از دست ما خارج است. ملت /يك جورى/ وضعش يك جورى است كه از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراين اين طور نيست كه ما در نظر داشته باشيم جنگ بكنيم. از اول جنگ نكرديم، جنگ نمى‏خواستيم، از حالا هم نمى‏خواهيم، بعدها هم نمى‏خواهيم، اما صلحى كه از جنگ بدتر است هم نمى‏خواهيم. ما مى‏خواهيم كه دنيا اين آدم فاسدى كه اين همه فساد كرده است، باز نرود دنبالش و برايش دست بزند. الان دنيا متوجه اين است كه اين را زير بغلش را بگيرد، نگهش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همه اوضاع /را/، براى اين كه اسلام نباشد. همه دردشان اين است كه نبادا اسلام بيايد، و اسلام مؤافق با اين طور بدكارى‏ها نيست، با اين طور عياشى‏ها نيست، با اين طور فجايع نيست، با اين طور زورگويى‏ها نيست.

صحيفه نور ج 19 صفحه 127

چون اينها مى‏ترسند از اين، و صدام هم مقابل اسلام ايستاده است، از اين جهت آنها هم زير بغلش را نگه داشته‏اند كه نبادا يك وقت چه بشود. لكن خداى تبارك و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام اين كيدها به خودشان برمى گردد. تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم بايستيم و اين كسى كه تعدى به ما كرده است، تو دهنى به او بزنيم و تا اين قضيه را دنيا قبول نكند اين جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نيست. زدن اين طور مراكز هم از طرف آنهاست. شما مى‏آييد نماز جمعه را مى‏زنيد. نماز جمعه را كه مى‏زنيد خيال مى‏كنيد ملت ما عقب‏نشيند! مى‏بينيد كه در نماز جمعه چه كردند. اين يك مطلبى است گفتنى، تاريخى، تا كسى نبيند آن جا را، آن منظره را نبيند، باورش نمى‏آيد كه زن بچه‏اش تو بغلش است، مرد بچه‏اش پهلويش است هيچ حركت نكند، اين همه فشار، هيچ حركت نكند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى كه ملاحظه كرديد همه. مع ذلك همه هم با طمانينه نشسته‏اند سرجاى خودشان و هيچ ابدا حركتى نمى‏كنند. و ملت، يك همچو ملتى است. ملت اين طورى ديگر دنبال اين نيست كه گوشتش ارزان است يا گران است، دنبال اين نيست كه كم است يا زياد است. اين دنبال اين است كه اسلام را بزرگ كند. همان طورى كه پيغمبر اكرم هم بوده، پيغمبر اكرم هم اين طور بوده، دنبال اين بوده كه اسلام تقويت بشود، حالا خودم كشته شدم، بچه‏ام كشته شد، از بين رفتند، سيدالشهدا، بچه هايم اسير شدند /هرچه هم مى‏آيد/ خوب! مى‏بينيد كه در روايات هست كه هرچه به ظهر عاشورا نزديك مى‏شد، حضرت سيدالشهدا صورتش شكفته‏تر مى‏شد. براى چى؟ براى اين كه مى‏ديد كه دارد مى‏رود پيش خدا. او نظر به او داشت، نه نظر به اينها داشت. نظر به اينها هر كدام كه مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه اين كه به اين نظر داشت كه پسر دارد، اولاد دارد، اين حرف‏ها نبود در كار.

بنابر اين، ما بايد استقامت كنيم و آن چيزى كه نگرانى پيغمبر هست كه نبادا ملتش استقامت نكنند و اين امر خدا را اطاعت نكنند، بايد ما كارى بكنيم كه اين نگرانى نگذاريم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه اين قشرهاى ملت را از مجروحين، مصدومين، شهدا و خانواده‏هاى اينها و مفقودين ما و اسراى ما، همه اينها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بيامرزد و در جوار خودش نعمت عنايت كند و اينهاى ديگر هم سالم نگه دارد و به پيروزى برسند و انشاء الله اسراى ما و مفقودين ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پيش برود و هيچ از اين نوع چيزها باك نداشته باشد. چيزى است كه بر ملت بر ملت بيدار ثابت شده است كه مى‏خواهى بيدار باشى، مى‏خواهى مستقل باشى، بايد جورش را بكشى! مى‏خواهى ذليل باشى؟ برو پيوند كن با آمريكا، همه اين حرف‏ها تمام مى‏شود، جنگ هيچ نمى‏شود پيوند كن با شوروى، باز هم نمى‏شود! اما چى؟ اين است كه يك ملت عقب مانده توسرى خورده ضعيف تا آخر. اما وقتى بخواهى، يك ملتى بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، اين ديگر نبايد فكر اين باشد كه ما حالا اين ارزشى كه داريم، ببينيم به اندازه اين هست كه ما ستمان گران باشد! يا دوغمان چه باشد! اگر اين طور است، كه ما از حالا هم رفتيم. اما مى‏بينيم اين جور نيستند، ملت ما الحمدلله اين طور

صحيفه نور ج 19 صفحه 128

نيست و اميدوارم كه قويتر بشوند و شادمان بشوند در اين سال جديد و خداى تبارك و تعالى به همه قدرت عنايت كند و سلامت عنايت كند و همه ما را بيدار كند و در استقامت به ما كمك كند، انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 129

تاريخ: 1/1/64

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولان كشورى و لشكرى‏

زدن و پيروز شدن و فتح كردن، اگر آن بعد معنوى‏اش نباشد همه‏اش شكست است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من سال جديد را به همه مسلمين جهان، مستضعفان جهان و به ملت شريف خودمان و به آقايان و به همه كسانى كه در جبهه ها مشغول خدمت هستند، يا در پشت جبهه‏ها و تمام كسانى كه در اين انقلاب دخالت داشتند و فداكارى كردند، شهيد شدند، مفقود شدند، اسير شدند، به همه اينها تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه اين سال جديد يك سال خوشى براى ملت ما و براى ملت‏هاى تحت ستم دنيا باشد.

تمام اين پيروزى‏ها و عدم پيروزى‏ها و سلطنت‏ها و ابرقدرتى‏ها و همه گذر است. ما اين جا نشستيم، بلا اشكال در صد سال ديگر از ما خبرى نيست، گذشته است، رفته است، پيروز بشويم رفته است، شكست بخوريم رفته است، قدرت داشته باشيم رفته است، نداشته باشيم گذشته است. آن كه باقى است، آن است كه در پيش خودمان است. آنچه باقى مى‏ماند، ما و چيزهايى كه حمل مى‏كنيم به عالم ديگر است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه خدمت بكنيم /به/ خدمتى كه براى ما سرمايه باشد براى آن جهان. زدن و پيروز شدن و فتح كردن و همه اينها اگر آن بعد معنوى‏اش نباشد، همه‏اش شكست است، بلكه آنهايى كه بيشتر در نظر مردم پيروزند، شكسته‏ترند. اين قدرت‏هاى بزرگى كه در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اينها اگر آن بعدى كه آنها را به سعادت مى‏رساند نداشته باشند، تمامش شكست است. چند روز خورد و خواب و جنايت و خيانت و بعدش تمام /در اين جا/ اين جا بسته مى‏شود و در آن عالم باز مى‏شود، صحيفه ما باز مى‏شود. همه اين عالم شهادت مى‏دهند براى ما، همه حاضرند. ما بايد كه فكرى بكنيم كه نصرت كنيم خدا را، ان تنصروالله ينصركم. جنگ نيست، انزوا هم نيست پيشرفت نيست، شكست هم نيست. نصرت يك معنايى است كه در خود انسان بايد متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبهه‏ها پيروز بشويم، لكن به عنوان نصرت خدا نباشد، براى نصرت خودمان باشد، بخواهيم كه خودمان يك جايى را بگيريم، ما نصرت خدا را نكرديم و خدا هم آن وعده‏اى را كه داده‏اند، عمل نمى‏كنند، اگر عمل كنند يك عنايت خاصى است، ربطى به ما ندارد. آنى

صحيفه نور ج 19 صفحه 130

كه وعده كرده ست كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم ، آن اين است كه شما جبهه نصرت را باز كنيد، خدا هم باز مى‏كند. شما براى خدا كار كنيد، براى خدا پيش برويد، براى خدا زحمت بكشيد، براى خدا همه كارها را انجام بدهيد. آن كه در جبهه هست براى خدا بايد جبهه باشد، آن كه پشت جبهه است براى نصرت خدا باشد، اين كسى كه متصدى امور لشكر است براى خدا متصدى باشد، آن كه متصدى امور كشور است براى نصرت خدا باشد، آن كه در مجلس است براى خدا در مجلس باشد، براى نصرت خدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشيم، خدا به وعده خودش بى‏اشكال عمل مى‏كند. اگر نقصى باشد در ماست اگر /درنصرت/ ما به خيال خودمان پيروزى داريم پيدار مى‏كنيم، لكن نصرت خدا نباشد، يعنى براى او نباشد براى پيشرفت مقاصد الهى نباشد، مقاصد الهى مقصود اين است كه براى مظلومان، براى مستمندان، براى پيشرفت احكام اسلام، براى دفع ظلم از مظلومان، براى قطع يد ستمگران، همه اينها براى خدا، خدا فرموده است، ما عمل مى‏كنيم. اگر فرموده بود كه برويد در /منزل‏هايتان/ منزلتان بنشينيد، آن وقت ما براى خدا مى‏رفتيم منزل مى‏نشستيم. وقتى مى‏فرمايد كه قتال كنيد، قاتلوهم /ما/ براى خدا، براى اطاعت اوست. وقتى براى اطاعت اوست، نصرت و شكستن هيچ فرقى با هم ندارد، براى اين كه اين وجهه الهى‏اش همه‏اش نصرت است. آن چيزى كه مربوط به معنويات است و مربوط به يك جهان ديگر است و براى ما، مايه دست است، براى ما سرمايه است، /آن/ وقتى در دست ما باشد، چه شكست بخوريم و چه پيروز بشويم، هيچ فرقى با هم ندارد و اگر اين معنا نباشد باز هم فرقى ندارد، بلكه پيروزى‏ها شكستش بيشتر است.

اگر كار براى خدا شد، از حرف‏هاى مردم هيچ ناراحت نمى‏شويم‏

بايد ما جديت كنيم كه اين معنا را درست بكنيم. دنبال اين باشيم كه اگر چنانچه متصدى امر دولتيم، دولتى باشيم كه براى خدا كار بكنيم و براى خدا كار كردن، اين است كه ببينيم خدا چى فرموده است، چى گفته است، ما بايد بكنيم. فرموده است كه به مستمندان بايد برسيد، به ضعفا بايد برسيد، به مردم فقير بايد برسيد براى همه بايد تهيه كنيد. وقتى كه بنا شد ما براى اين جهت خدمت كرديم، اين نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دين خداست. وقتى ما نصرت كرديم بندگان خدا را براى خدا، براى اين كه اينها عيال الله هستند، ما اگر چنانچه در جبهه‏ها هم پيروز نشويم، اين جا پيروزيم، و اگر اين طور نشد، شكست خورديم از همين حالا، در اوج پيروزى در شكست هستيم /اين جا در اوج/ و در حضيض شكست، پيروز هستيم. ميزان، اين است و ما بايد اين را در نظر بگيريم. در هيچ پيروزى‏اى به مقدار خارج از متعارف كه مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالى پيدا نكنيم و در هيچ شكستى سرشكستگى نداريم، براى اين كه ما نمى‏خواستيم خودمان يك چيزى بشويم كه سرشكستگى پيدا كنيم، ما مى‏خواستيم اطاعت امر خدا را بكنيم. خدا فرموده است: برويد دست ظالم را قطع كنيد. ما مى‏رويم، آن قدرى كه قدرت داريم، دست ظالم را، بتوانيم قطع مى‏كنيم، نتوانستيم، كار خودمان را انجام داده‏ايم. به ما فرموده است كه قاتلوهم ، خداوند تعزيرشان مى‏كند به‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 131

دست شما. ما مقاتله مى‏كنيم، اطاعت است، يعنى سربسته و دربسته در اختيار او بايد باشيم، اطاعت بكنيم، دنبال هرچى مى‏رويم اطاعت بكنيم. اگر موعظه مى‏كنيم براى اطاعت خدا باشد و اگر موعظه مى‏شنويم هم براى اطاعت خدا باشد. اگر جنگ مى‏كنيم براى خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح مى‏كنيم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن كار را بكنيد، آن كار را مى‏كنيم، هرجا فرموده اين كار را بكنيد، اين كار را مى‏كنيم. اگر اين طور شديم كه از خودمان يك چيزى را مايه نگذاشتيم، هرچه هست از اوست، چيزى هم نداريم كه مايه بگذاريم، خيال مى‏كنيم چيزى داريم، هرچه هست از اوست. هرچه ما خيال مى‏كنيم داريم، نه! از اوست پيش ما، امانت است. اين امانت هم يك وقتى رد مى‏شود به خودش. اگر هم داشته باشيم به خيال خودمان، از ما نيست، اشتباه‏كنيم. همه عذاب‏هايى كه در آن عالم هست براى نفهمى آدم است. خيال مى‏كند خودش چيزى است، چون خيال مى‏كند خودش چيزى است، مى‏خواهد به همه تفوق پيدا كند. چون براى خودش هست، مى‏خواهد همه چيز را براى خودش تحصيل بكند، و اين است كه انسان را به شقاوت مى‏رساند. و سعيد اين است كه هم چيز را براى او بخواهد و براى او خواستن، يعنى براى بندگان خدا، براى احكام خدا. ما اگر چنانچه در اين جنگى كه برمان تحميل شده است، دفاع مى‏كنيم و دفاع كرديم و بيرون كرديم اين اشخاص جنگجوى مفسد را، براى اين است كه خدا فرموده است: دفاع بايد بكنيد. دفاع هست، ما دفاع مى‏كنيم. اگر هم فرموده بود كه نه، برويد جنگ بكنيد، مى‏رفتيم جنگ مى‏كرديم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع مى‏كنيم. مادامى كه آنها مشغول اين كارهاى مفسده جويى هستند، ما هم بايد دفاع كنيم، يعنى ما اطاعت امر خدا مى‏كنيم، هر كس هم هر چى مى‏خواهد بگويد. اگر براى خدا شد، از حرف‏هاى مردم هيچ ناراحت نمى‏شويم. حرف را همه مى‏زنند اگر همه نمى‏گويند حرف زده مى‏شود. شما بايستيد شب و روز را اطاعت خدا بكنيد، برايتان يك چيزى مى‏گويند، برويد براى جنگ و همه كار بكنيد براى خدا، برايتان يك چيزى مى‏گويند. مامون نيستيد از زبان مردم، همان طورى كه پيغمبر اكرم مامون نبود، براى او آن همه مى‏گفتند، براى اميرالمؤمنين هم آن همه مى‏گفتند، لكن آنها براى اين كه كارشان براى خدا بود از اين كه بگويند فرض كنيد كه، مگر اميرالمؤمنين نماز هم مى‏خواند؟ مگر على نماز هم مى‏خواند كه توى مسجد كشتندش ؟ او از اين ناراحت نمى‏شود. اگر ناراحت بشود، براى اين كه چرا يك آدمى اين طور است، نه چرا /من/ براى من مى‏گويد. انبيا، ناراحت اگرشدند براى اين بود كه چرا بايد بندگان (اين مردمى كه آمدند در اين جا و بنده هستند) خودشان را مستقل بدانند و براى خودشان كار بكند و فساد بكنند، براى اين دلسوزى مى‏كردند. و احتمال من مى‏دهم كه ما اوذى نبى مثل ما اوذيت هم ، اين معنا باشد، من احتمال مى‏دهم كه آن معرفتى كه رسول خدا داشت، ديگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ايشان نبود. و هر چه مقامات بيشتر است راجع به معصيت‏هايى كه در عالم مى‏شود، بيشتر اذيت مى‏شود. اگر بشنود كه در آن سر دنيا يك كسى يك كسى را اذيت كرده /اين/ اين ناراحت بشود، نه از باب اين كه شهر خودم است، نه از باب اين كه مملكت خودم است، اقرباى خودم است، از باب اين كه يك مظلوم در دنيا واقع شده. ولهذا مى‏بينيد كه حضرت امير آن طور مى‏فرمايد كه

صحيفه نور ج 19 صفحه 132

وقتى كه آن چيز را از پاى يك ذمى بيرون آوردند، مى فرمايد مرگ براى انسان چطور است، از ظلم، بما انه ظلم بدش مى‏آيد، نه از ظلم به خودم، از خوبى به آن طورى كه خوب است خوشش‏آيد، هر كس هم به هر كس خوبى كند، از باب اين كه خوبى است خوشش مى‏آيد، هركس هم به هركس ظلم كند، از باب اين كه ظلم است ناراحت مى‏شود. اين معنى، اين است كه يك انسانى بداند كه چى هست و كجا هست و كجا مى‏رود. همه اين بساط برچيده مى‏شود لكن صحف ما برچيده نمى‏شود، هست، آن طرف است. پرده را الان هم اگر بردارند، ما خودمان مى‏بينيم كه چه كرديم، چى هست، ديگران هم مى‏بينند، اگر ستاريت خدا نباشد.

اگر يك نفر بخواهد به هم بزند اين وحدت را، معصيت خدا را كرده است‏

ما دنبال اين باشيم كه اطاعت خدا بكنيم. خدا فرموده است كه شماها بايد با هم باشيد، اتحاد داشته باشيد، وحدت. اگر كسى يك كلمه بگويد كه به اين وحدت صدمه بزند، اين معصيت كار كه هست هيچ، خائن كه هست هيچ، معصيت يك معصيتى است كه ممكن است كه يك كشورى را به هم بزند. اگر كار شكنى براى اين وحدت بشود، اين وحدتى كه الان در بين ملت ما موجود است، بين دولت و ملت ما موجود است، اگر يك نفر خدشه بكند بر اين، بخواهد به هم بزند اين وحدت را، اين معصيت خدا را كرده است و در حضور خدا، معصيت خدا را كرده است و علاوه بر اين جنايت بر جمهورى اسلام كرده./اين/ اگر اين معنا در ذهن انسان باشد كه خدا فرموده است كه با هم باشيد، تنازع با هم نداشته باشيد، خدا فرموده است كه وحدت داشته باشيد. و ما براى خدا وحدت مى‏خواهيم داشته باشيم، اين وحدت را كسى نمى‏تواند به هم بزند، اين وحدت الهى است، اين يدالله است. يدالله فوق همه ايدى است، اين را كسى نمى‏تواند به هم بزند. اما اگر براى خودم هى مى‏خواهم بكشم، اگر هم مى‏گويم وحدت پيدا كنيد كه خودم به نوايى برسم، اين مال شيطان است، هيچ اثرى ندارد، يعنى اثر سوء دارد براى انسان.

ما بايد دنبال تحكيم وحدت خودمان باشيم. ملت و دولت‏مان خيال نكند كه او دولت است و آن ملت. همه مال يك كاروان هستيم كه رو به آن عالم مى‏رويم و بايد اطاعت خدا بكنيم و با هم بايد باشيم. اگر اين طور باشد، پيروزى هيچ اشكال ندارد، كه نصيبتان مى‏شود و اين پيروزى‏اى است كه خدا مى‏دهد، اين نصرتى است كه خدا مى‏دهد، او را ما با جان و دل قبول مى‏كنيم چون هديه خداست و اگر خداى نخواسته اين طور نباشد و ما با زور شمشير فرض كنيد و با زور تفنگ پيروز بشويم و پيروزى را از خودمان بدانيم، اين پيروزى نيست، اين شكست است، حالا شما خيال مى‏كنيد پيروزى است اما اگر پرده برداشته بشود، مى‏بينيد يك شكست بزرگ است. بايد با هم باشيد، براى اطاعت خدا كه فرموده است كه بايد با هم باشيد، وحدت بايد داشته باشيد، اختلاف نبايد داشته باشيد. ما بايد وحدت داشته باشيم، يعنى حفظ كنيم وحدت را. وحدت هست، لكن ادامه مى‏خواهد. ادامه بايد بدهيم ما اين وحدت را و او اين است كه /گوشمان را/ به حرف كسانى كه خداى نخواسته‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 133

مى‏خواهند تفرقه بيندازند، به حرف آنها گوش ندهيم اصلش. البته در هر جايى هستند اشخاصى كه بخواهند كه فساد بكنند، لكن وقتى يك ملتى /شد/ براى خدا وحدت را مى‏خواهد ايجاد كند و واحد باشد با ديگران، اين ديگر گوشش به حرف اين كسى كه فساد مى‏خواهد بكند، بدهكار نيست. گوش آن آدمى بدهكار است كه در او يك سستى هست در اين جهت. در جهت /آن جهت/ معنويت و الهيت وقتى كه يك سستى باشد، آن وقت آن چيزهايى كه گفته مى‏شود، در انسان تأثير مى‏كند. تاثيرش هم كم كم زياد مى‏شود، يك وقتى انسان هم مى‏شود از آن ورى. اما اگر اين جهت را محكم كرديم ما كه ما براى خدا، از خدا هستيم و براى خدا بايد عمل بكنيم و به خدا مراجعه مى‏كنيم، انالله و انا اليه راجعون ما از اوييم، به او بر مى‏گرديم، او فرستاده، برمى گردانيم. اگر ما اين را تحكيم كنيم در قلبمان كه ما از او هستيم و هر چه او گفته است، بايد بكنيم. گفته است كه با هم بايد باشيد كه اگر با هم باشيد كسى نمى‏تواند شما را چه بكند، ما هم با هم بايد باشيم براى اطاعت خدا.

الان دشمنى‏هابراى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مى‏كنيم‏

اين نصرت خداست، اين نصرتى است كه تخلف ندارد از نصرت كه خدا مى‏كند، ما او را نصرت مى‏كنيم، ما بنده ضعيف، نصرت بندگان خدا را براى او مى‏كنيم و او به واسطه عنايات زيادش اين را نصرت خودش حساب كرده است، با اين كه غنى از همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومين را نصرت خودش حساب كرده است و گفته است: ان تنصروا الله ينصركم والا نصرت خدا يعنى چه؟ ما كى هستيم كه نصرت خدا را بكنيم؟ عالم كى هست؟ همه موجودات عالم هيچند. نصرتى كه ما بكنيم از دين خدا، نصرتى كه بكنيم از بندگان خدا، خدا به عنايت خودش اين را نصرت خودش حساب كرده، فرموده‏اند: ان تنصروالله ، ما مى‏دانيم كه خدا محتاج به نصرت ما نيست، لكن نصرت بندگان خدا را مى‏كنيم، نصرت دين خدا را مى‏كنيم و خدا به عنايت خودش قبول كرده است كه اين نصرت من است. و ما شك نداريم كه خدا (غنى مطلق) كه گفته است كه نصرت من را بكنيد و نصرتتان مى‏كنيم، اگر ما ضعفا، نصرت او را كرديم، او نصرت ما را مى‏كند. اين مسأله عقلى است. او فرموده است كه بايد با هم باشيد، اگر ما دنبال اين معنا باشيم كه اطاعت اين امر خدا را بكنيم، هر كس هر حرفى بزند به گوش ما فرو نمى‏رود، هر شايعه‏اى درست بكنند، شايعه‏ها همه خنثى مى‏شود، هر دروغپردازى كه بكنند (تبليغاتى كه در خارج دارد مى‏شود و در هرجا) همه‏اش خنثى خواهد شد، براى اين كه ما اين پايه را محكم كرديم كه ما براى خدا وحدت داريم. ما وحدتمان براى اين نيست كه خودمان به جايى برسيم يك كارى بكنيم. ما خدا فرموده وحدت داشته باشيد براى او وحدت داريم و اين وحدت كه براى خداست، هر كيدى در مقابلش خنثى است. براى اين كه /كيد/ اين كيد، كيد با خداست، اين دشمنى، دشمنى با خداست. وقتى ما براى خدا اين كار را كرديم، كسى اگر مخالفت كند، مخالفت با خدا كرده است. چون ما براى او مى‏كنيم، آن هم براى اين كه ما براى خدا مى‏كنيم دارند مى‏كنند. الان دشمنى‏ها براى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مى‏كنيم والا ما چيزى نيستيم‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 134

كه. آنها مى‏بينند كه اسلام اگر چنانجه دامنه‏اش توسعه /بكند/ پيدا بكند، دامنه نفاق برچيده مى‏شود، دامنه كفر برچيده مى‏شود، همه اين چيزها از بين مى‏رود، قدرت‏ها فلج مى‏شوند. اينها ديدند كه يك موج كوچكى در اين جا پيدا شده، لكن الان در شرق و غرب از آن حرف است، صحبت است، اينها از اين صحبت مى‏ترسند. الان ايران در همه جا مطرح است، آنها از اين مطرح شدن مى‏ترسند. ايران هم براى خودش، براى اين بيست ميليون نيست براى اين چهل ميليون، پنجاه ميليون نيست، پيشتر هم بوديم. ايران براى اين است كه مردم يك تحول الهى پيدا كرده‏اند و اين تحول الهى اسباب اين شد كه با هم شدند و قدرت بزرگى را مثل قدرت شيطانى رژيم سابق در هم شكستند و مقابل همه قدرت‏ها هم ايستاده‏اند، مردانه ايستاده‏اند، مشتشان را هم محكم نگه داشته‏اند مى‏گويند ما نه شرق را مى‏خواهيم، نه غرب را مى‏خواهيم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقيت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نيستيم، اگر غرب هم همين طور باشد ما نيستيم. هر يك از اينها بخواهند تعدى بكنند ما تا آخر نفرمان مى‏ايستيم مقابلش.

نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست‏

اگر چنانچه اين معنا در قلب ما واقع شده باشد كه نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، اين معنا اگر در قلب ما محكم بشود، از هيچ چيز نبايد بترسيم و انشاء الله نمى‏ترسيم و هيچ كس هم به ما نمى‏تواند كه غلبه كند و در همه جا هم پيروز هستيم، در همه جبهه‏ها، در جبهه‏هاى جنگ، در جبهه‏هاى صلح، در جبهه‏هاى عرض مى‏كنم كه بيمارستان، در همه جا پيروز هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما تؤفيق بدهد كه ما بتوانيم به اين مقصدى كه مقصد انبياست برسيم و ما انشاء الله با هم باشيم و اين قافله را با هم به منزل برسانيم و اين امانت را به صاحب امانت رد كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 135

تاريخ: 15/1/64

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات قم، گروهى از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقاى محلاتى و برادران بسيج گروهى از اهالى جنوب تهران و عده‏اى از ايتام به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين‏

حضرت امير (ع) سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با مقدس‏هاى حقه باز براى مصلحت اسلام بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين روز مبارك را به همه آقايان حضار و به ملت بزرگوار ايران و به همه‏ء مسلمين جهان تبريك عرض مى‏كنم. اميدوارم خداوند به بركت اين روز مبارك، بركاتش را بر همه مسلمين، خصوصاً به ملت شريف ايران نازل بفرمايد.

مولود امروز، وصف كردنى نيست، آنچه كه وصف كرده‏اند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و ديگران درباره او گفته‏اند شمه‏اى از آن چيزى است كه او هست. غالبا مسائلى كه درك مى‏كرده‏اند و مى‏كنند راجع به مولا على بن ابى طالب، عرضه مى‏داريم. آن چيزهايى را كه ما نمى‏توانيم درك كنيم و دست عرفا و فلاسفه و ديگران از آن كوتاه هست، آن چيز قابل ذكر نيست. انسان تا نشناسد، نمى‏تواند بگويد و آن مقدارى هم كه در دسترس ماست، آن قدر زياد است كه گفتن او محتاج به زمان‏هاى طولانى است. ولهذا ما بايد در پيشگاه مبارك ايشان عذرخواهى كنيم و عذر تقصير بخواهيم كه ما قاصريم و نمى‏توانيم بيان كمال شما را بكنيم.

آن چيزى كه موجب تأسف است اين است كه نگذاشتند حضرت امير سلام الله عليه آن طور كه بايد و دلخواه اسلام است، جلوه پيدا كند. در مدت كوتاه /ولايت/ خلافت ظاهرى ايشان، سه تا جنگ پيش آمد كه از خود مسلمين بود. اين منحرفين كه ايران را متهم مى‏كنند به اين كه چرا با مسلمين شما جنگ مى‏كنيد، علاوه بر اين كه ما حزب بعث را مسلم نمى‏دانيم بلكه ضد اسلام مى‏دانيم و مردم عراق مبتلاى به او هستند و مردم ايران هم همين طور، و جنگ با مسلم نيست گرچه از مسلمين او سپر قرار مى‏دهد و مى‏آورد در جبهه‏ها، لكن جنگ با مسلم نيست. علاوه بر اين ما فرض مى‏كنيم كه مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلم‏تر مى‏دانيد؟ اين معممين اهل سنت بعضى‏شان (دربارى اينها) صدام را و امثال صدام را از مقدس‏هاى نهروان بالاتر مى‏دانند؟ آنهايى كه جبين‏شان پينه داشت و نماز شب هم مى‏خواندند. حضرت امير سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با نزديكان پيغمبر، با مقدس‏هاى حقه باز كرده است و اين براى مصلحت اسلام بوده است. گرچه من

صحيفه نور ج 19 صفحه 136

مى‏دانم كه در بعضى دل‏ها اشكال به حضرت امير هم هست، بعضى اشخاص به حضرت امير هم اشكال دارند، ولو جرأت نمى‏كنند بگويند كه چرا با مسلمان جنگ كرده است! لكن حضرت امير تابع اسلام است، اسلام بگويد با مسلمين جنگ كن، جنگ مى‏كند! بگويد با كفار جنگ كن، جنگ مى‏كند، وقتى بنا شد يك طايفه‏اى از مسلمين، اينها توطئه كردند براى اين كه اسلامى كه مى‏خواهد متولد بشود، اين را از بين ببرند و يك دسته ديگر هم اغفال كردند دنبال اين معنا، تكليف حضرت امير سلام الله عليه است كه شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمين /جنگ/ كسانى كه اظهار اسلام مى‏كردند و فرياد اسلام مى‏كشيدند و همه‏شان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمان‏ها جنگ بكند براى اطاعت امر خدا و براى حفظ اساس اسلام.

آن روزى كه اساس اسلام و اساس ديانت اسلام بستگى دارد به جنگ كردن با كسانى كه اظهار اسلام مى‏كنند يا واقعا هم مسلمان هستند، وقتى بنابراين شد، شمشير را بايد بكشند مسلمين و با اينها جنگ بكنند. اين كوردل‏هايى كه براى طرفدارى از قدرت‏هاى بزرگ و براى طرفدارى از سلطنت طلب‏ها و منافقين و امثال اينها به ايران و رزمندگان ايران و علماى اسلام در ايران اشكال مى‏كنند، اينها اشكالشان را ببرند در صدر اسلام طرح كنند، ببينند كه بايد چه بگويند! اميرالمؤمنين را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببينند چه واقعه‏اى اتفاق افتاده و براى چه اتفاق افتاد، انگيزه چى بود؟ آنها مى‏خواستند برگردانند اسلام را به همين مسائل زمان جاهليت، ولو در صورت اسلام. تكليف اميرالمؤمنين در اين وقت چى بود؟ جز اين بود كه عمل كرد؟

ولو اين كه علما هم نگويند، مردم مكلف شرعى هستند كه دفاع كنند

ما اعتقادمان اين است كه صدام مى‏خواهد اسلام را برگرداند به كفر و الحاد. ما اعتقادمان اين است كه آمريكا از اسلام ترسيده است و مى‏خواهد اسلام را به هم بزند، تصريح هم مى‏كند. ما اين كسانى كه با دولت اسلامى ايران معارضه مى‏كنند، اعتقادمان اين است كه اينها با اسلام دارند معارضه مى‏كنند. ما روى اين اعتقاد با اينها تا آخر بايد مبارزه كنيم براى اين كه اسلام همچو تكليفى براى ما معين كرده است كسى كه همه موافقينش عبارتند از اشخاصى كه منحرف هستند از اسلام، آمريكايش منحرف، ديگرانش منحرف، كسى كه اين طور است و در مملكت خودش با مسلمين اين طور عمل مى‏كند و با مسلمين ما هم اين طور عمل مى‏كند، اين كس را جز اين كه با او به مبارزه برخيزيم، راهى نداريم. و ما تا آخر دنبال اين مطلب هستيم و خواهيم بود و به حرف‏هاى مفت آنهايى كه انحراف دارند، انحراف عقلى دارند، انحراف فكرى دارند، به حرف‏هاى اينها اعتنايى نمى‏كنيم، ما تكليف را ملاحظه مى‏كنيم. علماى اسلام الان در ايران (علماى بزرگ ايران) همه‏شان مؤافق با اين مسأله هستند و مطمئنا هم همين طور است و بازارى‏ها و كشاورزها و ديگران، اهل ادارات، همه اينها، اينها خلص از مؤمنين هستند كه با اين امر مؤافق هستند. و از آن طرف اگر خداى نخواسته در اين جنگ آمريكا پيروز بشود و صدام را پيروز بكند، اسلام يك سيلى‏اى مى‏خورد كه تا آخر تا زمان‏هاى طولانى

صحيفه نور ج 19 صفحه 137

نمى‏تواند سرش را بلند كند. وقتى ما در يك همچو مقامى واقع هستيم و يك همچو تكليفى را احراز كرديم، بر همه ما لازم است و واجب شرعى است كه از اسلام دفاع كنيم. علاوه بر همه اينها مساله، مسأله اين نيست كه ما جنگ مى‏كنيم، ما دفاع مى‏كنيم. /ما/ كسى كه به ما حمله كرده و اين طور ويرانگرى كرده است در كشورمان، ما لازم است دفاع كنيم. دفاع را احدى از مسلمين نيست كه، احدى از علماى اسلام نيست كه /از دفاع/ بگويد دفاع در اسلام نيست. دفاع هيچ احتياج به يك ولى ندارد، هيچ احتياج به يك امامى ندارد. تمام مسلمين اگر يك وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان بايد دفاع كنند، مستقلند در اين امر. و كشور ايران مستقلا، ولو اين كه ولى فقيه هم نگويد، ولو اين كه علما هم نگويند با اين كه مى‏گويند آنها هم مردم مكلف شرعى هستند به اين كه دفاع كنند و حكم عقلشان اين است كه از كشور خودشان از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع كنند و شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته اين حزب بعث مهلت پيدا بكند و مهلت به او داده بشود، اين با كشور عراق چه مى‏كند و به كشور ما چه مى‏كند. و ما تا آخر ايستاده‏ايم، ما دنبال اسلام هستيم، دنبال احكام اسلام، و حكم اسلام اين است امروز.

يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مى‏ترسانند؟!

ما از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه مسلمين را خواستاريم، كه در مقابل اين علم كفر قيام كنند و يك كسى كه با تمام قواعد بين المللى مخالفت مى‏كند، صاف مى‏گويد كه ما ساعت چند حمله مى‏كنيم، حمله موشكى مى‏كنيم به شهرهاى ايران، به شهرهاى مسكونى ايران صريح مى‏گويد، لكن هيچ كشورى او را محكوم نمى‏كند. و ما صريح مى‏گوييم كه ما ابدا نظر نداريم به اين كه به يك كشورى تعدى بكنيم. ما از خودمان دفاع داريم مى‏كنيم و همه تبليغات بر ضد ماست. اين براى اين است كه قضيه، قضيه اسلام و كفر است، نه قضيه ايران و عراق است. قضيه اين است كه از اسلام اينها بد مى‏بيند، اسلام نمى‏گذارد كه آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها كه اسلام نمى‏گذارد به منافع نامشروعشان برسند، اينها قيام بر ضد اسلام مى‏كنند و وادار مى‏كنند. قيام بر ضد اسلام است، لكن بايد بدانند كه با يك كشورى كه وضعش اين طور است، يك كشورى كه وضع روحى مسلمانانش، جوانانش، مشايخش، بچه‏هايش اين طور است، با اين كشور نمى‏توانند معارضه بكنند. آنهايى كه در رأس واقع هستند و در راس جنايات واقع هستند، آنها عاقل‏ترند از اين كه خودشان را مبتلا كنند به يك امرى. بعضى وقتها مبتلا كردند و سيلى خوردند، حالا ديگر مبتلا نمى‏كنند خودشان را به اين امر. اينها وادار مى‏كنند مردم را به اين كه شيطنت بكنند و اين شيطان‏ها هم بدانند كه ديگر نمى‏توانند كارى انجام بدهند! يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مى‏ترسانند؟ كسى كه مى‏گويد من شهادت را خواهم، دعا كنيد كه من شهيد بشوم شما او را از قتل مى‏ترسانيد؟ شما او را از موشك مى‏ترسانيد؟ يك كسى كه بعد از موشك

صحيفه نور ج 19 صفحه 138

خوردن مى‏ايستد و مى‏گويد جنگ، جنگ تا پيروزى شما او را از جنگ مى‏ترسانيد؟ اين وضع، وضعى است كه خدا پيش آورده است، چيزى را كه خدا پيش آورده، با او معارضه نمى‏شود كرد. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه ما را با استقامت و با پشتكار حفظ كند تا اين كه ما با اين مقابله كنيم و با هركس كه بخواهد با ما مقابله كند، قدرت مقابله داشته باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 139

تاريخ: 25/1/64

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى شوراى بسيج مستضعفين‏

چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آن چيزى كه وظيفه من است اين كه به شما دعا كنم و خصوصاً از جناب عالى كه اين زحمت را قبول كرده‏ايد، تشكر كنم.

قضيه بسيج همان مسأله‏اى است كه در صدر اسلام بوده است. وقتى جنگ مى‏شد، طوايف مختلف مى‏آمدند و به جنگ مى‏رفتند و اين مسأله جديدى نيست و در اسلام سابقه داشته است. و چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جوانى يك نيرو باشد براى دفاع از اسلام. و همه مردم و هركس در هر شغلى كه هست مهيا باشد براى جلوگيرى از كفر و الحاد و هجوم بيگانگان.

من در اين مدتى كه از بسيج مسائلى شنيده‏ام، به خوبى شنيده‏ام و فعاليت شما بسيار خوب بوده است و اميدوارم بهتر شود. البته مشكلات در هر امرى هست كه بايد رفع شود و آن چيزى كه براى ما بسيار مهم است اين كه جوان‏هاى ما در سراسر كشور احساس كرده‏اند كه خودشان بايد از هر خطرى كه پيش مى‏آيد جلوگيرى كنند و دنبال اين نباشند كه از خارج يا جاى ديگر به آنها خدمت شود. و امتياز ايران از جاهاى ديگر در همين است كه تاكنون نه از جهت مادى دستش را پيش ديگران دراز كرده و نه از جهات ديگر و خودش روى پاى خودش ايستاده و با تكيه بر خدا و خود، دفاع مى‏كند و حق هم همين است. چون كسى كه از خارج مى‏آيد، نمى‏آيد كه بجنگد، چنان كه مى‏بينيم براى صدام از اردن و كجا و كجا افراد مى‏آيند ولى آن افراد بى‏عرضه‏ترند از آنهايى كه در داخل عراق هستند و حاضر نيستند براى صدام جانشان را بدهند. اما در كشور ما وقتى اين مساله، مسأله اسلام و فداكارى در راه اسلام است، مردم همه حاضرند، چون مردم مادانند در صدر اسلام خود پيغمبر و ائمه آن طور فداكارى كردند و مسلمين صدر اسلام با آن كه عددشان كم بود آن گونه فعاليت كرده و جنگ كردند و كشور ما بحمدالله به حسب نوع و اكثريت غالب افراد اين احساس را دارند كه براى اسلام و كشورشان خدمت كنند.

اگر كارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است‏

و شما آقايان مخصوصاً روحانيون، هرچه مى‏توانيد مردم و جوانان را تحريك كنيد و متوجه سازيد كه وقتى براى اسلام كار مى‏كنيم بايد به طور مهذب باشد كه اگر خداى نخواسته كارها با

صحيفه نور ج 19 صفحه 140

خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است. بايد اتكال به خدا باشد و خدمت براى خدا، خدمتى كه در هر جا انجام شد عبادت باشد كما اين كه افرادى كه در بسيج و ساير جاها براى خدا خدمت مى‏كنند، همه در حال عبادت هستند و بسيج يك امر بسيار مهم و خوب.

اميدوارم با جديت شما و كسانى كه در اين مراكز هستند، اين امر به پيش رود و ايران كشورى شود كه در عين حال كه هركس مشغول كار خودش مى‏باشد، مستعد براى اين باشد كه هر روزى اعلام شد، همه براى دفاع حاضر بشوند و يك چنين كشورى آسيب نخواهد ديد. انشاء الله خداوند شما را مؤفق و مويد بدارد و من به شما دعا مى‏كنم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 141

تاريخ: 27/1/64

بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت فرهنگ و آموزش عالى‏

اسلام است كه مى‏تواند دانشگاه را اصلاح كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما آقايان كه قدم‏هاى مثبتى برداشته‏ايد تشكر مى‏كنم. اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاى ايران از دانشگاه شروع شده است. دانشگاه، تلخى داشت كه به اين زودى‏ها رفع نمى‏شود. جديت و فداكارى لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود. دانشگاهى كه حق نداشت از مصالح ايران و اسلام صحبت كند، دانشگاهى كه نماز خواندن در آن عيب بود، دانشگاهى كه تمام گرفتارى‏هاى ما منشاش در آن بود، دانشگاه نبود. شما بايد كوشش كنيد و دانشگاه را اصلاح كنيد و احساس كنيد كه اسلام است كه تواند دانشگاه را اصلاح كند و اصلاح دانشگاه زمانى آسان است كه فرزندانمان را از دوره دانش آموزى زير نظر بگيريم كه اگر فرزندانمان در كودكى درست تربيت شدند، دانشگاه زحمتش كمتر مى‏شود.

بايد دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج‏

اميدوارم با كوشش اساتيد و معلمين، وضع به صورتى درآيد كه فردى كه دوره درسى‏اش تمام شد، فردى متعهد بار آمده باشد، فردى كه بداند بايد براى كشورش خدمت كند و كارى به رضايت كشورهاى بيگانه نداشته باشد. شما مى‏دانيد بيشتر كسانى كه در دانشگاه بزرگ شده‏اند در عين حال كه بعضى از آنان نماز هم مى‏خوانند ولى معتقدند ايران بايد زير نظر كشورهاى بيگانه باشد. مى‏گويند ايران نمى‏تواند خودش را اداره كند. آيا ايرانى كه با تمام فشارها خودش را حفظ كرده و انقلابش را به كشورهاى ديگر صادر و ملت‏هاى ديگر را بيدار نموده است، نمى‏تواند خودش را اداره كند؟ چرا! بايد كارى كنيد كه دانشگاه‏هايمان روش توده‏هاى مردم را داشته باشد كه اگر ملتى چيزى را خواست، خلافش را نمى‏توان بر آن تحميل كرد. شما ملاحظه كنيد توده‏هاى ميليونى ما چگونه منقلب شده‏اند و به اين معنا توجه كرده‏اند كه بايد در مقابل قدرت‏ها بايستند. دانشگاه بايد مركز رشد چنين امرى باشد كه متأسفانه نبوده است.

اميدوارم با زحمت شما آقايان و شوراى عالى انقلاب فرهنگى، دانشگاهى پيدا كنيم كه دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج. ما بايد طورى جوانانمان را تربيت كنيم كه مسلمانان ديگر

صحيفه نور ج 19 صفحه 142

كشورها بفهمند كه تربيت در اين جا مفيد است و اين را بدانيد كه اگر دانشگاه درست كار كرد و خود را به دنيا عرضه نمود و مردم دنيا فهميدند كه دانشگاه ايران براى خودش كار مى‏كند، نه براى خارج، قهراً مسلمانان ديگر كشورها به اين جا خواهند آمد.

اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مى‏شود

دانش تنها فايده ندارد، بلكه دانش و تعهد باهمند كه مى‏توانند انسان را به جايى برسانند كه محتاج ديگران نباشد و پيش خدا آبرومند باشد. البته اين كار مشكلات و ناگوارى‏هايى دارد، هر كس بخواهد كار مثبتى انجام دهد، اين طور نيست كه همه از آن كار خوششان بيايد و آن را بپسندند. ممكن است كار حقى هم در ذايقه دسته‏اى تلخ بيايد ولى كسى كه دنبال حق مى‏رود و براى رضاى خدا كار كند نبايد به فكر اين باشد كه به او چه گفته‏اند، يا چه مى‏گويند، بايد خدا را در نظر بگيرد و براى خدا كار كند. هر كس هر چى مى‏خواهد بگويد، كار خوب هم مخالف دارد. شما فكر اين باشيد كه كارتان خوب و پيش خدا آبرومند باشد، وقتى در اين فكر بوديد خدا هم شما را همراهى مى‏كند و مشكلاتتان را اصلاح مى‏نمايد، كه اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مى‏شود. من به شما دعا مى‏كنم كه خدا شما را تأييد و مؤفق كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 143

تاريخ: 29/1/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و نخست‏وزير به مناسبت بعثت پيامبر اكرم (ص)

آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد بزرگ را به همه آقايان حضار و ملتمان و به همه مسلمين جهان و مستضعفان تبريك عرض مى‏كنم. و از خداوند تبارك و تعالى خواستارم كه ما را قدردان اين روز مبارك قرار بدهد. البته اين عيد در اين عيد روز ارتش هم قرار داده شده است كه آقاى خامنه‏اى از حقش بيرون آمدند. مسأله بعثت بعض از ابعادش براى احدى غيراز خود رسول اكرم حقيقتش حاصل نشده است. مسأله چه بوده است؟ اين فشارى كه به از روح بزرگ به ايشان وارد شده، اين چه صنف‏فشارى بوده‏است و چه حالى دست داده است در اين باب؟ و كيفيت نزول وحى و آمدن نازل شدن روح اعظم براى رسول خدا وضعيتش چه بوده است، دست ما كوتاه از آن است. و ما يك چيزى از دور، از خيلى دور مى‏شنويم و ادراكش را نمى‏توانيم بكنيم و اعتراف به عجز هم خودش يك مسأله‏اى است. ما بايد بعد از اين كه دستمان از آن قله حقيقت وحى كوتاه است، بايد كوشش كنيم كه تا اندازه‏اى كه وسع ما هست، ما ضعفا هست، به اين مطلب نزديك بشويم. و آن مقصدى كه انبيا عموماً داشتند و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خصوصاً داشتند، به آن مقصد نزديك بشويم. اين وظيفه‏اى است از براى بشر كه نزديك بشود به آرمان‏هاى وحى، حالا كه نمى‏تواند ماهيت وحى را ادراك كند، به آرمان‏هاى وحى نزديك بشود و اين هم كمال بسيار زيادى است، اگر بتوانيم. آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند، معرفت به حق تعالى، در رأس همه امور اين معناست. اگر تزكيه گفته شده است و دنبالش تعليم گفته شده است، براى اين است كه نفوس تا تزكيه نشوند نمى‏توانند برسند. گوش انسان يك چيزى شنود، گاهى هم عقل انسان ادراك مى‏كند، برهان هم بر آن اقامه مى‏كند، مسائل عرفانى را هم در كنارش مى‏گنجاند. لكن آنى كه دل بايد بيايد، آن كار مشكل است كه چطور بيايد. ما چطور آرمان‏هاى توحيدى را، آرمان‏هاى عرفانى را كه انبيا براى آن بعثت مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بيابيم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود، اين مسأله‏اى است كه محتاج به رياضات است بعد از تعليم و تعلم، محتاج به تزكيه است و همدوش تزكيه، تعلم و حكمت. و دنبال او، آن مسائلى كه براى نفوس مستعده پيش مى‏آيد و اين يك تحولى در نفوس ايجاد مى‏كند كه اشياء را آن طور كه هستند، اگر برسد به آن مقام ادراك مى‏كند. اللهم ارنى الاشياء كماهى . اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 144

چيزى است كه بزرگان و انبيا خواستند. ما نمى‏توانيم اشيا راكماهى بشناسيم، معنى‏اش اين نيست كه ما ماهيت اشيا را نمى‏توانيم بشناسيم، اين امر سهلى است. معنايش اين است كه موجودات را آن طور كه هستند، آن طور كه موجودات در ربط با مبدا دارند، آن كه خواستند ارائه اين معناست كه اشيا چطور نسبت اشيا به حق چى است؟ ربط حادث به قديم چى است؟ كلياتش را فلسفه مى‏گويد، بعضى مراتبش را هم اهل عرفان بيان مى‏كنند. لكن رسيدن به اين كه اين چه ربطى است، چه رابطه‏اى است؟ اين كه هو معكم اينماكنتم، نحن اقرب اليه منكم اين يعنى چه؟ چه جورى است اين وضع؟ يعنى پهلوى هميم؟ نزديك به ما، به اين معناست كه ما دو نفر نزديك به هميم يا مسأله ديگرى است؟ اينها مسائلى است كه دست ما از آنها تقريباً كوتاه است، لكن ما بايد توجه به وظايف داشته باشيم. وقتى ما دستمان به قله نرسيد، لااقل رو به قله آن برويم، راه را شروع كنيم ، بيراهه نرويم، كنار نرويم. و راه را اگر شروع كرديم و اخلاص همراه او بود، تزكيه همراه او بود، دستگيرى مى‏شود، خداى تبارك و تعالى دستگيرى مى‏كند و با عنايت او ممكن است كه بعضى مراتب حاصل بشود. و ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى در اين روز عنايت كند به ما و به ملت و همان طورى كه جوان‏هاى ما را متحول كرد و آن نحو متحول كرد كه همه مى‏بينيد و ما آرزوى آن تحول را داريم، همه ما را متحول كند. و همه آنهايى كه راهرو اين راه هستند، عنايت بهشان بكند.

با اين اراجيف، ملت تغيير نمى‏كند!

من قاصرم از اين كه راجع به تحولاتى كه حاصل شده براى جوان‏هاى ما، حاصل شده است براى ملت ما، بتوانم بگويم كه چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگى است، اين چه روحى است كه اينها پيدا كرده چطور شده است كه يكدفعه اين جهش پيدا شد. سال‏ها زحمت مى‏خواهد تا به آستانه اين امر برسد، چه شد كه اينها اين طور سريع راه را طى كردند؟ اين جز اين كه انسان بگويد يك عنايت خاصى است از خداى تبارك و تعالى كه خدا اين عنايت را به اينها كرده است، آنها فداكارى مى‏كنند و او عنايت مى‏كند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين تحول براى همه و همه حاصل بشود.

آن چيزى كه من امروز مى‏خواستم عرض كنم، اين است كه تحولاتى كه در دنيا شده است بسيارش را شما يعنى اين كه در ايران شده است ديديد، بعض تحولات ديگرى هم شده است. اخيراً انسان مى‏بيند كه قبلاً هم گاهى بود، اما حالا زيادتر شده است يك تحولى شده است كه تحول انسان‏شناسى و اسلام‏شناسى! پيشترها اگر يادتان باشد كارتر ادعا مى‏كرد كه ايران اسلام را نمى‏داند! حالا دارند همه ادعا مى‏كنند! مقامات امريكايى هم همين مطلب را مى‏گويند كه اينها اسلام را درست نمى‏دانند! قبلاً بگين هم اين حرف را مى‏زد! حالا داخل و خارج هم اين حرف‏ها را مى‏زنند! من نمى‏دانم كى اينها خواهند عروه الوثقى را حاشيه كنند؟ و نكته اين كه اين اخيراً يك حركت خاصى پيدا شده است، سابق بود اما به اين شدت نبود، سابق حركاتى بود اما اخيرا در داخل و خارج يك حركت خاصى پيدا شده و همه حركت به اين كه بياييم ما صلح كنيم. اين نكته چى است؟ اين

صحيفه نور ج 19 صفحه 145

طرفدارهاى آمريكا در هر جا كه هستند يكدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا يكصدا دارند مى‏گويند كه بياييد صلح كنيم، ديگر نمى‏شود. مگر ما خواستيم چى بشود كه نمى‏شود؟ يك دسته‏شان از راه اين كه ديگر نبايد اين چيزها پيش بيايد چه و فلان و يك دسته‏شان هم مى‏ترسانند ما را از اين كه حالا ديگر صدام تانك‏هايش زياد شده است، اسلحه‏هايش زياد شده است، راست است اينها، زياد شده و من قبلاً گفتم كه اين يك خوشحالى است براى ما، براى اين كه جوان‏هاى ما آنها را از آنها گيرند براى خودشان، يك دسته زيادى اين طورند كه ما راهى مى‏ترسانند كه ديگر حالا چه شده، ديگر حالا ول كنيد. آنهايى كه از اول مى‏گفتند اين حرف‏هارا كم بودند اين اخيراً يكدفعه انسان مى‏بيند كه از داخل و خارج يكصدا، اين از كجا پيدا شده كه يكصدا در داخل و خارج مى‏كنند كه يا به صورت خيرخواهى يا به صورت ارعاب يا با طرح نفاق، كه با نفاق كار را انجام بدهند. اين نفاق اين طور نيست كه منحصر به اين ملاهاى دربارى باشد كه رساله مى‏نويسند و كتاب مى‏نويسند، اين نفاق و ايجاد نفاق راجع به آنهايى هم كه در خارج و داخل مردم را مأيوس خواهند بكنند، اين نفاق آن هم هست، ايجاد نفاق مى‏كنند ديگر. مأيوس كردن معنايش اين است كه اين جوان‏هايى كه الان دارند جانفشانى مى‏كنند و با قدرت پيش مى‏روند و قدرتشان عالمگير شده است الان، انعكاسش در عالم پيدا شده است، اينها حالا به ياد اين افتاده اند كه بترسانند اينها را. اينها چى مى‏خواهند كه اين جوان‏هاى ما چى مى‏خواهند كه اينها آنها را مى‏خواهند از او بترسانند كه بهش نمى‏رسيد؟ اين جوان‏هايى كه مى‏آيند دعا مى‏كنند كه التماس كنند كه دعا كن من شهيد بشوم، اين چه مى‏خواهد از خدا كه شما الان ترسانيد كه حالا ول كنيد براى اين كه چه مى‏شود؟ مگر غير از اين است كه اينها شهادت مى‏خواهند؟

اصلاح كنند خودشان را اشخاص. اين شيوخ اطراف خليج و نمى‏دانم آنهايى كه در مصر هستند و آن‏هايى كه در سودان هستند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و آنهايى كه در پاريس هستند و هر جا و داخل و همه جا يك قدرى فكر بكنند، اصلاح كنند خودشان را. بفهمند به اين كه يك ملت اين طورى را نمى‏شود ترساندش، يك ملت اين طورى را نمى‏شود مأيوسش كرد. ممكن است يك عده‏اى را مأيوس كنند، آنها آن عده‏اى هستند كه مرفه هستند، از اول وارد كارى هم نبودند. اگر براى آنها مى‏گوييد آنها از اول وارد كار نبودند، خوب! يك عده‏اى هستند، در همه جا يك عده بى‏تفاوت، يك عده مخالف هميشه هست. اما آنهايى كه انقلاب مال آنهاست، با دست آنها انقلاب پيدا شده است، و هيچ يك از اينها دخالت در اين امر نداشتند. بله، يك دسته‏اى كارشكنى از اول كارشكنى مى‏كردند، دخالت در انقلاب هيچ يك از اينها نداشتند، من وارد بودم، مى‏ديدم كه اشخاصى چى هستند. اينها مى‏خواهند كى را بترسانند؟ مى‏خواهند كى را مأيوس كنند؟ مى‏خواهند آن اشخاصى كه از اول مخالف با ما بودند مأيوس كنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. خواهند اين جوانى كه براى شهادت دارد مى‏رود توى ميدان، اين را مأيوسش كنند؟ اين نمى‏شود. اين يك تحولى درش پيدا شده‏است كه نمى‏شود. مى‏خواهند ارتش ما را مأيوس كنند؟ ارتش ما الان

صحيفه نور ج 19 صفحه 146

يك تحولى پيدا كرده است كه به اين حرف‏ها مأيوس نمى‏شود. ملت و عموم ملت به استثناى اين يك عده بدبخت كه در خارج و داخل نشسته‏اند و نغمه‏سرايى مى‏كنند يا عزادارى مى‏كنند، اينها مى‏خواهند كى را مأيوس كنند؟ اينها چه كارى مى‏خواهند بكنند؟ يكدفعه انسان مى‏بيند كه يك صدا از مصر بلند مى‏شود، از سودان بلند مى‏شود، نمى‏دانم از اردن بلند مى‏شود، از عراق بلند مى‏شود، از آمريكا بلند مى‏شود، از فرانسه بلند مى‏شود، از ايران هم بلند مى‏شود، يك صداست، انسان مى‏فهمد يك حلقوم است دارد اين حرف‏ها را مى‏زند. اينهايى كه اهل خود ايران هستند و رفتند بيرون، اينها با ملت خوب هستند؟ مى‏خواهند صلاح ملت رابينند؟ آن كه با عراق مى‏سازد، صلاح ملت را مى‏بيند؟ آن كه با آمريكا دوست است، صلاح ملت ما را مى‏خواهد؟ خوب! ما مى‏دانيم اين جورى نيست اينها اصلاح كنند خودشان را، آن كه مى‏تواند خودش را اصلاح كند، اين قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح كند خودش را، يك قدر توجه كند به مسائل، توجه كند به حقايق اسلام، ببيند كه پيغمبر در وقتى كه مبعوث شد يك نفر آدم، مخالفش همه با پافشارى و استقامت كارش را راه انداخت. ملت ما كه نمى‏ترسند. شما چند نفر نشسته‏ايد آن جاترسيد، هى القاء ترس مى‏كنيد، القاء رعب مى‏كنيد. كسانى كه هيچ دخالت در هيچ چيز نداشتند، كسانى كه آن روزى كه انقلاب پيروز شد دنبال اين بودند كه براى خلاف انقلاب اسلحه جمع كنند، براى شكست انقلاب، آنهايى كه نشسته‏اند و روابطشان را با آمريكا محكم كرده‏اند و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود اينها توجه به اين ندارند كه با اين اراجيفى كه اينها دارند اين ملت تغيير نمى‏كند.

ما عالمگيرى نمى‏خواهيم بكنيم كه شما ما را مى‏ترسانيد كه نمى‏شود عالم را گرفت. ما مى‏خواهيم به درد مسلمان‏ها برسيم، توانستيم به دردشان برسيم، توانستيم نتوانستيم، اجرش را داريم. ما مى‏خواهيم به درد ملت عراق برسيم. اين ملت عراق مظلوم كه دارد خرد مى‏شود زيرپاى اين ظالم و ظالم‏ها، ما مى‏خواهيم به درد اينها برسيم، مسلمان نبايد به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اينها را خواهيم ببينيم چى است. اينها فرياديا للمسلمين دارند مى‏زنند، ما جواب بايد بدهيم. ملت عراق دارد خرد مى‏شود زير پاى اين خبيث. ما پيش خدا جواب بايد بدهيم. ما دفاع داريم مى‏كنيم از حق اسلام، ما دفاع داريم مى‏كنيم از حق مسلمين. ما جنگ نمى‏خواهيم بكنيم، از اول هم جنگ نداشتيم، ما بادى جنگ نبوديم، ما بعد از اين كه بهمان حمله كردند، دفاع كرديم، حالا هم در حال دفاع هستيم. دفاع معنايش اين نيست كه تا آن گفت كه يا الله! دستت را بده من با هم صلح بكنيم، ما رها كنيم، اين حرف غلطى است. مايى كه مى‏دانيم ماهيت حيوان درنده چى است، ما به واسطه اين كه او مى‏گويد كه بيايد صلح كنيم، بياييم صلح كنيم، چه جور، با چى صلح كنيم؟ با كى صلح كنيم؟ ملت عراق صلح كنند، ما صلح مى‏كنيم ملت عراق بگويند كه ما كارى نداريد با ماما كارى ديگر صدام را مى‏خواهيم. اما واقعيت ملت عراق را ببينيد، چه خبر است در عراق.

صحيفه نور ج 19 صفحه 147

صدام پا بر روى اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام مى‏كنيم‏

عراقى كه بيند كه عايله يك انسان بزرگ را، يك روحانى بزرگ را آن طور مى‏كشند و هر روز دارند مردم شريف عراق را آن طور مى‏كشند، اين عراق فريادش به يا للمسلمين بلند نيست؟ شما مسلمان‏ها نبايد از اين مردم بى‏دفاع، دفاع بكنيد؟ شما اسلام شناسان نبايد از دفاع از حق مسلمين بكنيد؟ ديوار دور اسلام مى‏كشيد؟ ما در اقصى بلاد دنيا اگر يك كسى بهمان بگويد كه‏يا للمسلمين، ما مؤظفيم كه به درد آنها برسيم، هر قدرى توانيم. ما نمى‏گوييم كه ما مى‏توانيم همه جا چه بكنيم، ما آن قدرى كه‏توانيم دفاع از حق مسلمين مى‏كنيم. مسلمين معنايش نيست ايرانى، مسلمين. كسى كه يك مسلمى فرياد زد كه به داد ما برسيد و نرود سراغش، فكر او نباشد، اين مسلم نيست، اين انحراف است، ملتفت نيستيد شماها، اين انحراف است از اسلام، اين بى‏توجهى است به مقاصد اسلام. اسلام براى ايران نيامده، اسلام براى عالم آمده. بعثت، براى همه است و همه بايد تابع باشند.

و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى ما را بيدار كند و افراد ملت ما را بيدار كند. آنهايى كه در خواب هستند، آنهايى كه باز هم خواب مى‏بينند، آنهايى كه خواب آمريكا را مى‏بينند خدا بيدارشان كند، توجه بهشان بدهد كه يك ملت ضعيف را، يك ملتى كه حالا خواهد بيرون بيايد از اين ضعف، حالا مى‏خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد كه ما زير بار نمى‏رويم، همين قدر، ما نمى‏خواهيم كه برويم جايى را بگيريم، ما زير بار نمى‏رويم. ما دفاع از اسلام مى‏كنيم. صدام پا روى اسلام گذاشته، ما از او دفاع مى‏خواهيم بكنيم، دفاع از اسلام مى‏خواهيم بكنيم! صدام يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد، يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع مى‏خواهيم بكنيم از اين. صدام دارد ظلم مى‏كند به ملت خودش، به ملتى كه مسلمان هستند و از ما مى‏خواهند كه ما هم از آنها دفاع بكنيم، دفاع خواهيم بكنيم از آنها. ما هجمه نداريم، ما الان هم در حال دفاع هستيم. شما مى‏گوييد كه ما با يك كسى كه خرد كرده است مسلمين را و به اسلام هيچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زيرپا مى‏مالد و منهدم مى‏كند، ما با او بنشينيم و دست دوستى بدهيم و بعد هم بگوييم كه سلمكم الله! اين چه منطقى است؟ منطق اسلام اين است؟! شما اسلام‏شناس‏ها اين را منطق اسلام مى‏دانيد؟! خداوند اصلاحتان كند انشاءالله.

من اميدوارم كه ملت ما توجه پيدا بكند كه امروز شياطين با صورت‏هاى مختلف از خارج و داخل، با صورت‏هاى مختلف افتاده‏اند براى تضعيف روحيه شما. و خدا با شماست، خدا قدرت دارد كه همه چيز را اصلاح كند و درست كند و او با شماست. و ما پافشارى تا آخر داريم و جوان‏هاى ما و ارتش ما و سپاه و بسيج ما و همه و همه ايران به استثناى يك عده معدودى كه خداوند اصلاحشان كند همه در اين متفقند كه بايد ما در صحنه باشيم، دفاع كنيم از حقوق مسلمين. خداوند همه شما را انشاء الله از فيض اين روز مبارك بهره‏مند كند و همه ما را تابع اين وجود مقدس كند.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 149

تاريخ: 1/2/64

متن سؤال امام جمعه خمين‏

بسمه تعالى

محضر مكرم حضرت آيت الله العظمى، رهبر كبير انقلاب اسلامى،: حضرت امام خمينى مدظله العالى.

پپس از سلام، زمين‏هايى كه در خمين متعالق به حضرت عالى مى‏باشد، خانه در او ساخته نشده، چنانچه رهنمود و دستورى هست بيان فرماييد.

الاحقر جلالى خمينى

پاسخ امام خمينى به سؤال امام جمعه خمين در مورد زمين‏هاى متعلق به ايشان

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام آقاى جلالى دامت افاضاته‏

جناب عالى وكيل هستيد زمين‏هاى متعلق به اينجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح مى‏دانيد تقسيم كنيد بين فقرا و تمليك آنان نماييد، چه ساختمان شده باشد يا نشده باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 150

تاريخ: 4/2/64

بيانات امام خمينى به مناسبت تولد حضرت حسين بن على (ع) و روز پاسدار

انبيا و اوليا از اول تاريخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميدوارم كه اين عيد بزرگ به همه ى شما و به همه‏ى ملت و به همه‏ى مسلمين و مستضعفان جهان مبارك باشد. خداوند اين مولود شريف را كه منشاء همه‏ى خيرات در طول تاريخ است، از ما راضى كند. البته من مختصرى با آقايان صحبت دارم و او اين است كه انبيا از اول تا به آخر و اوليا و اوصيا از اول تاريخ تا آخر، اينها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دين حق. در همه‏ى دوره‏ها، دين حق همان اسلام و تسليم در بارگاه حق تعالى است. آنها نه اين كه فقط تبليغات لفظى كردند براى پاسدارى، بلكه مهم، تبليغات عملى آنها بوده است، يعنى اعمال آنها در طول تاريخ سرمشق ما و همه‏ى اهل تاريخ تا ابد بايد باشد. وقتى كه سيره انبيا را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه در راه اين پاسدارى همه چيز را دادند. در طول تاريخ، زحمت‏ها را متحمل شده‏اند و اگر چنانچه در يك وقتى همان وضعى كه براى حضرت سيدالشهدا پيش مى‏آمد، براى هريك از اولياى خدا پيش مى‏آمد، همين فداكارى را مى‏كردند، منتها دوره مختلف بود و وضعيت‏ها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احكام خدا و نشر معرفت و توحيد و به عبارت ديگر آدم‏سازى، اصلاً انبيا براى آدم ساختن آمده‏اند. انبيا آمده‏اند كه آدمى كه شيطان قسم خورده است كه او را اغوا كند، اينها از كيد اين شيطان او را نجات بدهند و به صراط مستقيم انسانيت او را دعوت كنند و خودشان هم عملاً نشان بدهند كه راه چى هست، چطور بايد در مقابل شيطان‏ها ايستاد، چه شيطان‏هاى انسى و چه شيطان‏هاى غيرانسى. با رياضات در مقابل شيطان‏هاى غيرانسى و با اعمال صالحه و جديت در راه پيشبرد مقاصد در مقابل انسان‏هاى شيطانى.

همه‏ء ستمديده‏هاى تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند

و من گمان نمى‏كنم كه دنيا تاكنون به مثل اين دوره‏اى كه ما در آن زندگى مى‏كنيم، شيطان داشته است بوده است البته شيطان در همه وقت، شيطان‏هاى انسى در همه طول تاريخ بوده است، اما هر چه دنيا پيشرفت كرده است، شيطان‏ها هم در كارهاى شيطانى‏شان پيشرفت كرده‏اند. امروز كه به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پيشرفت است، عصر شيطان‏هاست. شما در سرتاسر دنيا اگر چنانچه ملاحظه كنيد، دنيا در دست شياطين است، استثنايش بسيار كم است. همه جا را اينها با آن حيله‏هاى

صحيفه نور ج 19 صفحه 151

شيطانى و با آن ابزار شيطانى كه دارند، همه جا را قبضه كرده‏اند و در مقام پيشرفت هم هستند و هر روز يك توطئه‏هايى انجام مى‏دهند. در مقابل يك همچو توطئه عظيم و يك همچو شيطان‏هاى تعليم ديده و شيطان‏هاى عصر تمدن، بايد انسان‏ها قيام كنند، بايد انسان ما همان طورى كه انبياى اعظام و اولياى خدا قيام كردند و جانفشانى كردند، بايد در اين عصر هم همه‏ء شما، همه‏ء ما، همه‏ء روحانيون، همه‏ء ملت ها، همه‏ء ستمديده تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند. اگر سستى بشود، شياطين همه عالم را مى‏بلعند. آنها با اسم صلح دوستى، جنگ افروز اول جهانند، آنها با اسم حقوق بشر، بالاترين كسانى هستند كه حقوق بشر را پايمال مى‏كنند آنها در عين ادعاى خيرخواهى، آنچه را براى ديگران مى‏خواهند جز شر نيست، براى خودشان هر چه هست خواهند و ديگران را پايمال مى‏كنند.

شما قدر اين را بدانيد كه با قدرت خدا داريد سير مى‏كنيد

در يك همچو عصرى كه دنيا پر است از اشرار و دنيا پر است از ستمكاران، در ايران يك همچو تحولى پيدا شد به عنايت خداى تبارك و تعالى. يك همچو عنايتى از جانب خداى تبارك و تعالى شد كه اين ملت را متحولش كرد از آن وضعى كه سابق داشت به اين وضعى كه حالا دارد. شما بدانيد! هرچه تبليغات دنيا و شياطين دنيا بر ضد شما مى‏گويند، دليل بر قدرت شماست. اگر شما يك ملت قدرتمند نبوديد به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقيقى اسلام، اينها با شما كار نداشتند. اين همه تبليغاتى كه شما الان در دنيا مى‏بينيد كه هر وقت يك راديوى خارجى را باز بكنيد مى‏بينيد كه راجع به ايران يك تبليغ سويى دارد ولو با صورت‏هاى مختلف اين براى اين است كه فهميدند اين جا قدرت است، احساس خطر كردند از شما جوان‏ها، احساس خطر كردند از شما قواى مسلحه. اين احساس خطر است كه راه افتادند اين ور، آن ور همه جا دنبال اينند كه يك فكرى بكنند كه اين را خاموشش كنند. اين آتشى كه به نظر آنها آتش است و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است، اين آتش را مى‏خواهند خاموش كنند با هر حيله. شما مى‏بينيد كه امروز از كشورهاى مختلف قريب چهارصد يا از سيصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اينها همه براى اين است كه اينها جمع شدند براى اين كه اين آخوندها چون جيره‏خوار مستكبرين هستند نبادا اين استكبار بشكند و آنها به تبع آنها بشكنند. اين همه تبليغاتى كه بر ضد شما جوان‏هامى شود، بر ضد اسلام حقيقتاً شود، اينها همه براى اين است كه احساس يك قدرت كردند اين جا و اين قدرت از من و شما نيست. اين را بايد ما احساس كنيم، اين قدرت از منشاء قدرت است، آن قدرتى هم كه انبيا داشتند، از انبيا نبود. بشر از اول تا آخرش هيچ است، آنچه هست قدرت خداست، هر حركتى كه شما مى‏كنيد با قدرت خدا مى‏كنيد، هر تفنگى كه مى‏اندازيد با قدرت خداست، دست شما به قدرت خداست كه به ماشه مى‏رود و فكر شما با قدرت خداست كه مى‏رود و كارها را انجام مى‏دهد و كارهاى نظامى و غيرنظامى را قدرت مال اوست و همه بايد از او باشيم، انالله، همه چيز از او، الحمدالله، هر حمدى مال اوست. شما يا ما خيال مى‏كنيم كه الان ايران يك قدرتى دارد، لكن اين قدرت خداست در اين جا ظاهر

صحيفه نور ج 19 صفحه 152

شده است. شما قدر اين را بدانيد كه بفهميد كه با قدرت خدا داريد سير مى‏كنيد، با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا كه در راسش انبيا هستند، با اين مرام سير مى‏كنيد و با ايده تحكيم احكام اسلام و رفع ظلم از مظلومين، شما با همين وضع، با همين ايده حركت كرديد، آن وقتى كه هيچ نداشتيد، آن وقتى كه همه قوا دست رژيم بود، آن وقتى كه همه قدرت‏هامى خواستند او را نگهش دارند، شما جوان‏ها ريختيد در خيابان‏ها و كارى كرديد كه نتوانست حتى قدرت آمريكا اين رژيم را نگه دارد. با همه‏ء قوا دنبال اين بودند كه نگهش دارند، به همه‏ء حيله متشبث شدند براى نگهدارى او، لكن قدرت شما نگذاشت اين كار بشود و اين قدرت براى اين است كه از اول شما دنبال اين نبوديد كه من، دنبال اين بوديد كه اسلام، دنبال اين بوديد كه كشور اسلامى.

اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند

اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته ارتش بگويد من، سپاه هم بگويد من، بسيج هم بگويد من، آن روز است كه فاتحه‏ء همه‏تان خوانده شده است. آن روز است كه شما دست از خداى نخواسته، دست از اين انسجامتان كه همه يكى هستيد، يد واحد هستيد براى حفظ كشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت كه يك هستيد، اين يك را كسى نمى‏تواند بشكند. آن وقتى كه متفرق شديد، صدها ميليون آدمى كه هر كدام عليحده فكر مى‏كنند، هر كدام براى خودشان مى‏خواهند يك كارى بكنند، اينها به يك شاهى نمى‏ارزند. وقتى يك عده‏ء كمى باشند كه اينها با هم باشند و براى خودشان نه، براى مقصدشان، براى كشورشان، براى اسلامشان، اگر بنا شد همه ولو جمعيت كم به اين مقصد حركت كردند، اينها به مقصد رسند، جمعيت ايران نسبت به دنيا چيزى نيست (چهل و پنج ميليون، چهل ميليون يك همچو چيزى است) در مقابل جمعيت‏هاى دنيا كه چين‏اش يك ميليارد جمعيت دارد، هندوستانش هفتصد ميليون جمعيت دارد يا بيشتر، ما چيزى نيستيم، اما، براى اين كه شما از من دست برداشتيد و مى‏گوييد ما براى خدا، شما نمى‏گوييد كه ارتش بايد نشان بگيرد، نمى‏گوييد كه بايد سپاه نشان بگيرد، نمى‏گوييد بايد بسيج يا كميته يا شهربانى يا شهردارى از اينها بگيرد، شما مى‏گوييد كه ما نشان از خدا مى‏خواهيم و ما همه يك هستيم. اگر اين معنا در بين شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظيد، هيچ كس نمى‏تواند به شما صدمه وارد كند. اين قدرت‏هاى بزرگ هم اين معنا را مى‏دانند كه الان ايران وضعش طورى است كه نمى‏شود آنها به هيچ وسيله‏اى او را شكست بدهند، نه به وسيله‏ء كودتا، نه به وسيله چيزهاى ديگر، نه به وسيله‏ء حمله‏ء نظامى. آنها از اين راه پيش آمدند كه رخنه كنند در بين شما و شما را از هم جدا كنند ولو اين كه طولانى باشد، مدتش طولانى باشد. آنها سرشان صبر است و صبر زياد دارند و از حالا يك بذرى مى‏كارند، پنجاه سال ديگر بردارند. شما از حالا اگر يك وقت متوجه شديد كه يك بذرى اينها كشتند كه ولو در پنجاه سال ديگر مى‏خواهند از آن استفاده كنند، بايد اين را، اين بذر را فاسدش كنيد و زير پا بماليدش. اگر شما ديديد كه يك وقت زمزمه‏ء اين معنا پيدا شد كه: ارتش بايد ارتشى‏اش را حفظ كند، آن هم بگويد سپاه بايد سپاهى‏اش را

صحيفه نور ج 19 صفحه 153

حفظ كند، آن هم بايد بگويد چه، اگر بخواهيد جدا از هم باشيد، دو فكر، دو مقصد، اگر يك وقت خداى نخواسته زمزمه‏ء اين پيدا شد در بين شما، از اول خفه كنيد اين را، نگذاريد. شماهايى كه سران سپاه هستيد توجه به اين معنا بكنيد و آنهايى كه سران ارتش هستند و همين طور ساير جاها، اين معنا را بايد نصب العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم، مسلمين تا يد واحده هستند و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانه‏ء بزرگ الهى، اينها اگر با هم شدند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند. همه فكر اين معنا باشيد، دنبال اين باشيد كه دايماً درصدد اين باشيد كه‏اخوت خودتان را حفظ كنيد، بين خودتان اخوت ايجاد كنيد، روحانيون در فكر اين باشند كه همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ كنند. ملت هم بايد فكر اين معنا باشند كه همه با هم با روحانيون و غير آن، همه با هم باشند. مادامى كه اين وضع از براى شما باشد، شما پيروزيد. اگر يك روزى خداى نخواسته اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزى باقى نمى‏ماند. محتاج به اين كه خيلى قدرت اعمال بشود ندارد، يك كودتاى كوچكى از يك منافقى، از يك چيزى، كار را تمام مى‏كند. بايد شما در فكر اين باشيد كه اسلام را شما در دنيا نيرومند كرديد و اين همه صدايى كه در دنيا حالا بلند شده است دنبال اين كه ما اسلام را مى‏خواهيم، اين يك اشعه‏اى است كه از ايران به آن جا افتاده است، سابقاً يك همچو حرف‏هايى نبود. از اين جا اين شعاع در همه جا افتاده است و اين شعاع كار خودش را در همه جا خواهد كرد. شما اين مبدأ را نگه داريد، اين مركز را حفظ كنيد و خودتان را حفظ كنيد و اين شياطينى كه از جن و انس بر همه‏ء ما مى‏خواهند سلطه پيدا كنند، دست رد بهشان بزنيد تا خداى تبارك و تعالى عناياتش را بر شما دو چندان كند بلكه صدچندان كند و شما پيروز باشيد و مظلومين را هم به پيروزى برسانيد.

من از همه شما جوان عزيزم و از همه كسانى كه در راه اسلام دارند فداكارى مى‏كنند، در راه اسلام دارند جانبازى مى‏كنند، همه چيز خودشان را گذاشتند براى اسلام، من تشكر مى‏كنم و تشكر من چيزى نيست، خداى تبارك و تعالى تشكركند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 163

تاريخ: 25/2/64

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ محمد عبائى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد عبائى دامت افاضاته

از آن جا كه از اين جانب خواسته شد نماينده‏اى در دفتر تبليغات اسلامى نصب نمايم، جناب عالى را به سمت نماينده خويش در آن دفتر انتخاب نمودم. لازم است يادآور شوم به طورى كه گزارش رسيده است تاكنون دفتر مذكور خدمت‏هاى شايان تقديرى به اسلام و جمهورى اسلامى و حوزه‏هاى محترم علميه نموده است كه بايد از آن تشكر نمود.

اميد است با عنايات بارى تعالى و ادعيه حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه، تؤفيق هرچه بيشتر در اين امر ارزشمند پيدا نموده و در ادامه خدمت كوشا باشيد. اميد است مدرسين و فضلاى محترم و طلاب عزيز با همكارى و هميارى بيشتر و بهتر با آن دفتر محترم، ملت عزيز كشور را به وظايف دينى و سياسى و اسلامى خود آشناتر فرمايند.

والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 154

تاريخ: 16/2/64

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم، تهران، آذربايجان شرقى و غربى، خراسان و روحانيون تركمن صحرا و سيستان و بلوچستان نيمه شعبان)

كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تبريك اين عيد بزرگ و اين روز عزيز را به خدمت همه‏ء آقايان، به همه‏ى ملت و ملت‏هاى اسلامى و مستضعفان جهان عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه انشاء الله برسد روزى كه آن وعده‏ء مسلم خدا تحقق پيدا كند و مستضعفان مالك ارض بشوند. اين مطلب وعده‏ء خداست و تخلف ندارد، منتها آيا ما درك كنيم يا نكنيم، آن به دست خداست. ممكن است در يك برهه كمى وسايل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ايشان. اين چيزى كه ما در اين وقت، در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمى‏شود، بلكه با وضعى كه بسيارى دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفه‏ء فعلى شرعى الهى خودمان را بكنيم و باكى از هيچ امرى از امور نداشته باشيم. كسى كه براى رضاى خدا انشاء الله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امرى مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كارى كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم بسيارى اكثراً گوش ندادند به حرف انبيا. ما هم آن چيزى كه وظيفه‏مان هست عمل مى‏كنيم و بايد بكنيم گرچه بسيارى از اين عمل ناراضى باشند يا بسيارى هم كارشكنى بكنند.

اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه است روحانيونند

عمده روحانيونند، اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه هست روحانيون هستند و امروز بحمدالله علماى محترم از بسيارى از بلاد و خطباى محترم و ساير قشرهاى اهل علم در اين جا تشريف دارند و يك مجلس نورانى است كه بايد ما با هم در اين مجلس نورانى صحبتى كه مفيد است و براى جامعه‏ء اسلامى و براى مسلمين مفيد باشد عرض كنيم، گرچه مكرر عرض شده است، شايد از همه‏ء قشرها، قشر روحانى مسؤوليتش بيشتر باشد براى اين كه هركس بيشتر نزديك به اسلام است بيشتر مورد مسؤوليت است. انبيا از همه كس مسؤوليت شان زيادتر بوده است. آنها در عين حالى كه مسؤوليت‏شان از همه بيشتر بود، به آن امرى كه وظيفه داشتند عمل كردند و هيچ قصورى نكردند.

صحيفه نور ج 19 صفحه 155

علماى هر ناحيه مسؤوليت‏شان از ساير طوايف بيشتر است. اينها عذر ندارند، ممكن است كه بسيارى از مردم عذر داشته باشند، يا عذر اين كه نمى‏دانستيم يا عذر اين كه نمى‏توانستيم كه هيچ كارى بكنيم. روحانيون الان در ايران هيچ عذرى ندارند براى اين كه راه را مى‏دانند و مى‏توانند هم كار بكنند. اگر خداى نخواسته در بين روحانيون كسى از اشخاصى پيدا بشود كه بر خلاف عمل بكند، اين يا از باب اين است كه با اصل مبناى اسلامى مخالف است يا نمى‏فهمد كه اين اسلام در اين جا وضعش چطور است.

يك دسته‏اى هستند كه مى‏گويند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقيده‏شان اين است كه اين همه مشروب فروشى‏ها كه در سرتاسر ايران بود، بهتر بود باشد و جمهورى اسلامى نباشد! اين همه مراكز فساد، فحشا در سرتاسر ايران باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اين نمى‏شود الا اين كه يا بكلى از همه‏ء مسائل عارى و برى هستند، يا يك عقده‏هايى دارند كه در عين حالى كه مى‏دانند مسأله اين نيست، لكن اين طور اظهار مى‏كنند اينها يك اقليتى هستند كه نبايد ملت به آنها گوش بكند. اكثريت قاطع روحانيت و اهل علم، اينها متعهد به جمهورى اسلامى هستند و مى‏فهمند جمهورى اسلامى در ايران چه كرده است، مى فهمند كه مقايسه‏ء اين با زمان شاه چه جور است و تعهد دارند به اين كه كار را پيش ببرند و قدم‏هاى بلندترى بردارند و اين نمى‏شود الا اين كه يك جهاتى ملاحظه بشود. يكى اين كه بين خود روحانيون هر چه بيشتر اخوت بيشتر بشود، هر چه بيشتر وحدت بيشتر بشود. آن چيزى كه شما را پيروز كرد و آن رژيم سابق را كنار زد و يك رژيم اسلامى را به جاى او نشاند، آن اين بود كه همه با هم بودند، در آن وقت خلافى توى كار نبود براى اين كه همه مى‏دانستند كه رژيم بد است، همه از او درد كشيده بودند، رنج كشيده بودند. و اگر چنانچه بعد از پيروزى، خداى نخواسته كسانى بخواهند اخلال بكنند و در بين شما يك خلافى ايجاد بكنند، بدانيد كه اين يك دستى است كه از آمريكا دراز شده است، تا اين جا هم آمده است. بايد بيدار باشيد! بايد هشيار باشيد! كه نبايد ما دشمن را خوار و ضعيف بشماريم. ما بايد هر روز هشيار و بيدار باشيم كه اين دشمنانى كه هستند، يا براى اصل اسلام و يا براى جمهورى اسلامى اينها مشغول كارند و اخيراً هم فعاليتشان بيشتر شده است. شما بايد اجتماعتان را حفظ كنيد، روحانيون بايد اخوت روحانيتى‏شان را حفظ بكنند علاوه بر اين كه اخوت اسلامى بين همه‏ء قشرها بايد باشد، روحانيون يك تكليف فوق اينها دارند. اگر يك روحانى‏اى پايش را كج بگذارد مى‏گويند روحانيون اين طورند، نمى‏گويند فلان آدم. اگر يك بقالى كم فروشى كند مى‏گويندآن بقال كم فروشى كرده نمى‏گويند بقال‏ها كم فروشند. اين از تبليغاتى است كه شده است. اگر يك روحانى خداى نخواسته يك خطايى بكند، اين طور الان وضع شده است كه گويند روحانيون اين جورى‏اند. مسؤوليت يك مسؤوليت بزرگى است كه يكى اگر پايش را غلط بگذارد اين طور نيست كه پاى خودش حساب بشود، پاى روحانيت اسلام حساب مى‏شود، شكست روحانيت اسلام است. اين فرق دارد با آن كه اگر خطايى بكند مى‏گويند كه اين آدم خطا كرده است، نمى‏گويند كه اين صنف خطاكار است. از اين جهت هر خطايى كه از ما و شما

صحيفه نور ج 19 صفحه 156

آقايان خداى نخواسته تحقق پيدا بكند علاوه بر آن مسؤوليت شخصى كه داريد، مسؤوليت انسانى، مسؤوليت اجتماعى، مسؤوليت صنفى اين را هم داريد براى اين كه پاى همه حساب مى‏شود. بنابراين، حساب نكنيد خودتان را يك آدم عادى. حتى طلبه در مدرسه، خودش را حساب نكند كه‏خوب! من مثل ساير مردم يك طلبه عادى هستم، اگر يك خلافى بكنم پاى خودم حساب مى‏شود. حتى آن طلبه‏اى كه در مدرسه دارد درس مى‏خواند، آن هم وقتى كه يك خطايى بكند پاى خودش حساب نمى‏شود، پاى ديگران هم حساب مى‏كنند. مسؤوليت بسيار بزرگ است و اين نمى‏شود الا اين كه تهذيب در خود انسان و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص، همه قشرها. در بين روحانيون، ائمه جمعه بيشتر از ديگران مسؤولند. سروكارشان الان ائمه جمعه با مردم بيشتر است تا سروكار ساير روحانيون. ائمه جمعه بايد خيلى مواظب باشند كه خداى نخواسته اگر در يك جايى يك چيزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل كنند. اگر خداى نخواسته يك وقت بنا باشد كه يك اعمال قدرت بخواهد بكندبراى اين كه امام جمعه است اين پاى خودش حساب نمى‏شود، پاى روحانيت حساب مى‏شود، پاى اسلام حساب مى‏شود. از اين جهت اينها وظيفه‏شان خيلى خطير است و بايد خيلى ملاحظه بكنند.

قدرت طلبى از هر كه باشد از شيطان است‏

قدرت‏طلبى در هر كه باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه زمين بخورد. قدرت‏طلبى از هر كه باشد از شيطان است، مى‏خواهد رئيس جمهور آمريكا قدرت‏طلبى كند يا يك طلبه‏اى در مدرسه بخواهد قدرت‏طلبى بكند يا يك امام جمعه‏اى در مركزى كه دارد. اگر وضع اين باشد كه قدرت‏طلبى در كار بيايد و كار اين كه: من اين طور بايد باشم، بشود، بداند كه اين از شيطان است، شيطان اين تزريق را از ابتدا كرده است و ما را هم از اين راه بيشتر از جاهاى ديگر مى‏تواند بازى بدهد، كه تو فلانى هستى! تو چه هستى! ديگران چى اند! از اين معانى هيچ فرقى مابين آن آدمى كه به حسب ظاهر قدرتمند دنياست و دارد باز هم دنبال قدرت مى‏گردد، با آن آدم زاهدى كه توى يك صومعه نشسته است، در اين جهت فرق نيست كه اگر هر دوشان بگويند: من اين طور! اين زاهد بگويد: من اين زاهد هستم! من چه! يا آن بگويد: من قدرتمند هستم! هر دويش از شيطان است، بلكه اين فسادش بيشتر از آن است، خودخواهى هميشه اسباب اين است كه انسان را به فساد بكشد. تمام فسادهايى كه در عالم پيدا مى‏شود، از خودخواهى پيدا مى‏شود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اينهاست و همه‏اش برمى گردد به حب نفس و اين بت از همه بزرگتر است و شكستنش هم از همه مشكل‏تر است. تعقيب كنيد كه اگر نمى‏توانيد به تمام معنا بشكنيد كه مى‏توانيد انشاء الله مشغول باشيد به شكستن دست و پاى يك همچو بتى. اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مى‏كشاند. اين طور نيست كه ما را رها كند، ما يك معصيتى بكنيم ما را رها كند، يك كار ديگرى بكنيم زيادتر ما را رها كند. درجه به درجه پيش مى‏برد تا آن جايى كه دين انسان را از دست انسان مى‏گيرد. اين يك مسأله طبيعى است كه

صحيفه نور ج 19 صفحه 157

شغل شيطان هم همين است، هم شيطان باطنى انسان، هم آن شيطانى كه اينها هم به او بستگى دارند.

يكى از امور مهم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند

ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانيون محترم، اينها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه اينها پدر هستند از براى ملت. اينها با مردم بايد سمت پدرى داشته باشند، اينها با مردم بايد رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بين خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته يك روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگويند. اگر يك خيالى دارند، اگر يك كارى دارند او را بگويند، حل كنند بين خودشان و هيچ وقت يك مسأله‏اى را به خطبه‏هاى نماز جمعه نكشانند، چه اشكال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاكم يا فلان وزارتخانه و چه اشكال داشته باشند به فلان آدم يا فلان شخص. اين جاى خطبه نماز جمعه، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمين را در او گفتن، و تعرض به اين خرده ريزى‏ها، اينها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهيز كنند از اين معنا.

و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيت را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشا آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجه بودند كه حرف آنها را شنيدند، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمى‏شان يادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم، كه در آن جا چه اشخاصى بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى، مرحوم آشيخ مهدى و عده ديگرى، و شخص نافذ آن جا و متقى، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزا محمد ارباب. همه اينها را من منزل‏هايشن رفتم. اين كه رياست صورى مردم را داشت و رياست معنوى هم داشت، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخ ابوالقاسم، من گمان ندارم هيچ طلبه‏اى مثل او بود، زندگى‏اش يك زندگى‏اى بود كه مثل ساير طلبه‏ها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزامحمدارباب كه من رفتم مكرر منزلشان، يك منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خيلى ساده، بسيار ساده. مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت. وقتى انسان در آن محيط واقع مى‏شد كه اينها را مى‏ديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى بود، وضع زندگى آنها براى انسان يك، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت بود. هر چه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانه‏تان بهتر باشد، از معنويت‏تان به همين مقدار، از ارزش‏تان به همين مقدار كاسته مى‏شود. ارزش انسان به خانه نيست، به باغ نيست، به اتومبيل نيست. اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيا بايد همين كار را بكنند. انبيا سيره‏شان را ديديد چه جور بوده. ارزش انسان به اين نيست كه انسان يك هياهو داشته باشد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زياد داشته باشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يك دستكى داشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست

صحيفه نور ج 19 صفحه 158

بياوريد، ارزش روحانيت را از دست ندهيد. در كيفيت تحصيل آن علوم هم هرچه برويد سراغ تجملات - و انشاء الله نمى‏رويد از علوم‏تان كاسته مى‏شود. آنهايى كه اين كتاب‏هاى قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگى شان يك زندگى طلبگى بوده مثل شيخ انصارى و مثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده. آنها توانستند اسلام را در همه‏ى جهات حفظ كنند و فقه را به پيش ببرند و مسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتاب‏هاى ارزشمند را عرضه كنند به مردم. براى اين كه آنها ارزش را به اين نمى‏دانستند كه من خانه‏ام بايد چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داريم كم است، چهار تا! شما خيال مى‏كنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست؟ خير! اگر همه‏ء اين دنيا را به يك كسى بدهند، كافى نيست، مى‏گويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرت انسان است، فطرت خداخواهى است، اين يكى از فطرت‏هايى است كه هر كس هرچه بيابد، آن گم شده‏ء خودش را نيافته، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كه دنبال قدرت مى‏رود، قدرت مطلق مى‏خواهد، قدرت مطلق خداست، آن كه دنبال علم مى‏رود، علم مطلق مى‏خواهد، علم مطلق علم خداست. هر كه دنبال هر كمالى برود يا هر چيزى برود، او كمال مطلقش را مى‏خواهد و همه خدا را مى‏خواهند، خودشان نمى‏دانند. عذاب‏هايى كه به ما مى‏شود براى حجاب‏هايى كه در ما هست. آن كه حجاب‏ها را پاره كرده‏است، ارزش‏ها را مى‏فهمد و رسيده به آن جايى كه بايد بفهمد.

شما كه مى‏خواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، بايد قدم اول را خودتان برداريد

مناجات شعبانيه را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجات‏هايى است كه اگر انسان دنبالش برود و فكر در او بكند، انسان را به يك جايى مى‏رساند. آن كسى كه اين مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روايت مى‏خواندند، اينها، آنهايى بودند كه وارسته از همه چيز بودند، مع ذلك آن طور مناجات مى‏كردند، براى اين كه خودبين نبودند. هر چه بودند اين طور نبوده كه خودش را ببيند، كه حالا من امام صادق‏ام ديگر، نه! امام صادق مثل يك آدمى كه در معصيت غرق است مناجات مى‏كند براى اين كه مى‏بيند خودش هيچ نيست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه كمال است از اوست، خودش چيزى ندارد. هيچ كس چيزى ندارد، انبيا هم هيچى نداشتند، همه هيچ‏اند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همه‏ء فطرت‏ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبيم، نمى‏فهميم كه ما دنبال او هستيم آنهايى كه فهمند، آنها وارسته مى‏شوند و مى‏روند سراغ همان معنا. اين كمال انقطاعى كه خواستند، اين كمال انقطاع همين است كه از همه‏ء اين چيزهايى كه هستش، اصلش به كنار باشند.انه كان ظلوماً جهولا را كه در آيه‏ء شريفه وارد شده است كه عرضنا الامانه على السموات والارض والجبال فابين كذا ، بعد مى‏گويد: ان كان ظلوماً حهولا ، بعضى مى‏گويند كه ظلوماً جهولا بالاترين وصفى است كه خدا براى انسان كرده، ظلوماً كه همه بت‏ها را شكسته و همه چيز را شكسته، جهولا براى اين كه به هيچ چيز توجه ندارد و هيچ چيز را متوجه به آن نيست، غافل از همه است. ما نمى‏توانيم اين طور باشيم، ما امانت دار هم نمى‏توانيم باشيم،

صحيفه نور ج 19 صفحه 159

لكن مى‏توانيم در آن راه باشيم. شما آقايانى كه مى‏خواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعوت كنيد به صفات كذا، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوت‏تان دعوت حق باشد، والا دعوت حق است، دعوت كن شيطان است، از زبان شيطان دعوت مى‏كند انسان. آن هم كه درس توحيد مى‏گويد، آن هم همين طور است كه اگر چنانچه در او آن منيت باشد، زبان، زبان شيطان است و درس توحيد را به زبان شيطان مى‏گويد. شما آقايانى كه مى‏خواهيد برويد در جاهاى ديگر و تربيت كنيد مردم را، ملتفت باشيد كه يك وقت خداى نخواسته خودتان آلوده نباشيد و آنها را دعوت كنيد.

ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت دنيا

ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت‏هاى دنيا، در هيچ وقت ايران اين قدر ابتلا نداشته است، براى اين كه ايران يك گاو شيرده بوده است و پستان‏هايش را هم رها كرده بوده است كه از او مى‏دوشيدند، اين آرامش بوده! آن آرامشى كه در زمان سابق بود، اين آرامش بود كه يك گاو شيردهى پستان‏هايش را در دست ديگران قرار بدهد و هيچ حرف نزند. وقتى ايران همه‏ء مخازنشان را تحويل مى‏دهد به غير، ديگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرام نگهش ندارند؟ آرامش است، اما چه آرامشى، آرامشى كه يك حيوانى دارد در مقابل يك انسان! امروز، آن نيست ديگر. امروز براى اين كه اين انسان مى‏خواهد ارزش انسانى‏اش را به دست بياورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف، داخل هم آنهايى كه توجه ندارند يا آنهايى كه عناد دارند آنها هم مخالف. شما راه خودتان را به پيش بگيريد، وحدت خودتان را حفظ بكنيد، خودتان را با جامعه، با مردم تطبيق بدهيد، به اين معنا كه آنها را هم هدايت كنيد و آنها را داشته باشيد. اين ملت است كه شما را از آن قيد و بندها آزاد كرد و امروز هيچ قيد و بندى از هيچ كشورى در گردن شما نيست، هيچ تعهدى نداريد به ديگران. امروز كشورى كه غيرمتعهد است، ايران است. يك كشور ديگر پيدا نمى‏كنيد كه غيرمتعهد به معناى واقعى‏اش باشد و اين به بركت اين زاغه‏نشينان، اين قشر محروم توده بوده است. آن كه اين همه جوان را داد اين قشر محروم است. بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفه‏ها، چند نفر از آنهايى كه الان نشستند و بدگويى مى‏كنند براى جمهورى اسلام، از آنها چند نفر رفتند به جبهه؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكى پيدا كرديد! مگر آن يكى از آنها منفصل شده باشد، ممكن است، ممكن است كه يك نفر از آن خانه‏ء مرفه منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است. هر چه شهيد است مى‏بينيد كه مال اين قشر محروم است. محروم هم اين طور نيست كه فقط زاغه‏نشين محروم باشد، بازارى‏اش محروم است، كارگرش محروم است كشاورزش محروم است و همه‏ء اين قشرها محرومند و از همين‏هاست. آنى كه الان در جبهه دارد خدمت مى‏كند، از همين قشر است. آنى كه آن قدر زحمت دارد مى‏كشد براى حفظ كشورش و براى حفظ اسلام، همين قشر هستند، اينها آقاى ما هستند، اينها به ما منت دارند، با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد!

صحيفه نور ج 19 صفحه 160

تبليغات در سرتاسر دنيا راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند

امروز ايران از همه وقت‏ها مبتلاتر است، يعنى همه با او مخالفند. تبليغات دنيا، سرتاسر تبليغات راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند،صلح بكنيد. اين برخلاف نظام انسانى است، برخلاف نظام اسلامى است، برخلاف ايده‏ء انبياست كه با مفسد، با كسى كه فساد به راه مى‏اندازد و هر روز مفسده‏اش را داريد مى‏بينيد و به طبع مفسد است و مخالف همه‏ء چيزهاى انبيا هست، صلح بكنيد. اين مخالف قرآن است، مخالف عقل است، مخالف اسلام است، مخالف ارزش انسانى است. اينهايى كه از اطراف دارند مى‏آيند ايران و مى‏آيند به تهران و كفن پوش و غيركفن پوش و فرياد مى‏كنند ما جنگ مى‏خواهيم، اينها از اين ملت نيستند؟ ملت همين است كه مى‏گويد ما بايد صلح بكنيم؟ كدام ملت مى‏گويد ما صلح بكنيم، جز آن مرفه‏ها و آنهايى كه اسباب عيش‏شان فراهم نيست، يا آنهايى كه متوجه نيستند. حمل به صحتش، اين است كه يك دسته‏اى متوجه نيستند. بنابراين، امروزى كه همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد با هم باشيم. نمى‏گويم نيستيم كه الان، اول شب گوش كنيم، ببينيم مى‏گويد: خوب، كى گفته است كه مردم با هم مخالفند! چه، معلوم شد يك قضيه‏اى در كار است. خوب! مى‏گويند اينها را. من در عين حالى كه مى‏گويم شما با هم هستيد، مى‏گويم بيشتر باشيد، مى‏گويم اين را نگهش داريد. امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد حفظ كنيم وحدتمان را، هر چه آنها خلاف كنند ما وحدتمان بايد قوى تر باشد، هرچه تبليغات آنها زياد بشود ما بايد وحدتمان زيادتر بشود. آنها همه تبليغات را براى اين مى‏كنند كه اختلاف ايجاد كنند. آنها ايادى‏شان در همه جا راه افتاده است براى اين كه در ايران خلاف ايجاد كنند، از غير ايران هم از هيچ جا نمى‏ترسند، براى غير ايران هم از هيچ جا تبليغ نمى‏كنند. شما ديديد كه در انگلستان چندين ماه (قريب يك سال) اعتصاب بود، حرفى نبود، انگلستان است ديگر، اعتصاب است. اگر چهار نفر آدم در يك جايى فرض كنيد فرض كنيد اعتصاب بكند، اين تا آخر هر روز گفته مى‏شود كه در ايران اعتصاب است! چه شده! چند نفر آن جاست! اين چند نفر هم نمى‏گويند، مى‏گويند كارخانه‏ها از كار افتاد. براى اين كه اينها اينها تمام دلخوشى‏شان به روز كارگر بود، من مواظب بودم. اينها روز كارگر را خيال مى‏كردند كه الان اين كارگرها براى آنها سينه مى‏زنند. روز كارگر آمد و گذشت و كارگرهاى عزيز ما بيشتر از سابق در صحنه بودند و فرياد هم مى‏زدند كه ما مى‏خواهيم خدمت كنيم. مگر براى من خدمت كنند كه اگر من بد شدم خدمت نكنند؟ براى خدا دارند كار مى‏كنند، براى كشور خودشان دارند كار مى‏كنند اين كشورى كه همه چيزش را ديگران مى‏دادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح مى‏كنند، دارند كاركنند، همه چيز را دارند دنبالش هستند كه بسازند و مى‏توانند. وقتى بنا شد كه همه براى يك مقصد و آن مقصد، مقصد الهى است، نه مقصد دنيايى كه چون من حالا به آن نرسيدم پس ول كنم. مقصد الهى است، خدا هست، قيامت هست و ما مسؤوليم. مقصد الهى است، يك مقصد الهى را كه با اين چيزها نمى‏شود به همش زد. فرض كنيد كه چهار نفر هم يك جايى بنشينند با هم يك صحبتى بكنند و بگويند مردم هم اين جور مى‏گويند، اما اين مسأله اين طور

صحيفه نور ج 19 صفحه 161

نيست، خوب است همه‏ء ما بيدار بشويم و خدا همه را بيدار كند.

خدمت‏هايى كه جمهورى اسلامى در طول اين چند سال به اسلام كرده، كسى در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده است

و من اميدوارم كه دراين ماه مبارك رمضان كه ماه خداست، همه مؤفق بشويد به اين كه دعا كنيد براى اسلام. در ادعيه‏تان دعاى براى اسلام باشد، در رأس ادعيه‏تان دعاى براى جمهورى اسلامى و بقاى جمهورى اسلامى باشد. خدمت‏هايى كه جمهورى اسلامى در اين چهار پنج سال به اسلام كرده است، در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده كسى، آن قدر خدمتى كه اين كرده. هر كس ببيند، هر كه، مخالفين، هركس بيايد صورت شمارى كند، ريز بدهد. زمان اين جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترين‏شان بودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است؟ ديگر زمان پهلوى را كه همه مى‏دانيد چه خبر بود! اين كمال بى‏انصافى است كه يك كسى بگويد آن وقت هم مثل حالا و حالا بدتر از او. يا كمال بى‏اطلاعى، لجاجت، انسان لجاج، وقتى لجاجت پيدا مى‏كند نمى‏داند خودش هم چه مى‏كند. مى‏گويند كه يك دسته‏اى از اهل جهنم كه در عذاب بودند يك وقت ديدند آرام شد (در روايت است ظاهراً) گفتند چه شد؟ گفتند پيغمبر عبور مى‏كند گفتند درها را ببنديد نبينيم. آن كسى كه جهنمى هست اين جورى است، درها را ببنديد با اين كه آرام شده است، با اين كه عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لكن پيغمبر نباشد! فساد باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! در خيابان‏ها آن مفسده علنى باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! اينها يك دردى است كه دواى او پيش حضرت عزرائيل سلام الله عليه است.

و خداوند همه اين دردها را شفا بدهد و اميدوارم كه همه‏ء ما مؤفق بشويم به عمل كردن به رضاى خدا، و خداوند اين اسلام را، جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را مؤفق كند كه به لقاى جمال مبارك امام زمان سلام الله عليه مؤفق بشويم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 165

تاريخ: 1/3/64

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قيام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهى را در هم شكست و افسانه‏ها، و افسون‏ها را باطل كرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سد عظيم قدرت شيطانى را از بنيان سست نمود. خون سلحشوران كوخ نشين، كاخ‏هاى ستم را در هم كوبيد. ملت عظيم‏الشان ايران با قيام و نثار خون فرزندان عزيز خويش، راه قيام را براى نسل‏هاى آينده گشود و ناشدنى‏ها را شدنى كرد.

خداوند تعالى، اين ملت را پايدار و شهيدانشان را خصوصاً شهيدان 15 خرداد، اين بنيانگذاران انقلاب اسلامى ايران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنان صبر و اجر عنايت فرمايد و به معلولان عزيز ما قدرت مقاومت بيشتر عطا فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 166

تاريخ: 5/3/64

انتصاب حجت الاسلام شيخ محمد على صدوقى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته‏

جناب عالى به نمايندگى از طرف اين جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضو شوراى عالى قضايى انتخاب مى‏شويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارت نماييد. انشاء الله مؤفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 170

تاريخ: 22/3/64

انتصاب به حجت الاسلام زرندى‏

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسين زرندى دامت افاضاته

به دنبال كسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقاى موحدى كرمانى دام توفيقه العالى كه منجر به استعفاى ايشان از امامت جمعه باختران گرديد، ضمن تقدير از زحماتى كه جناب ايشان در اين مدت در انجام اين وظيفه مقدس متحمل شده‏اند، اينك بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه باختران و نماينده خويش منصوب مى‏نمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه الهى، مردم را به وظايف خطير و حساسى كه بخصوص در اين برهه تاريخى انقلاب اسلامى دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پايدارى و وحدت و يكپارچگى در برابر توطئه‏هاى دشمنان اسلام دعوت نماييد.

بديهى است علما و روحانيون معظم و اهالى محترم و متدين باختران و نهادها و ارگان‏هاى دولتى نيز همكارى‏هاى لازمه را در برگزارى هرچه باشكوهتر اين نماز وحدت بخش با جناب عالى داشته و اميد است با همكارى آنان وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى مؤفقيت همگان را مسألت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 177

تاريخ: تيرماه 64

پاسخ امام خمينى به نانمه فرزند يك شهيد

بسمه تعالى

فرزند بسيار عزيزم

نامه محبت آميز شما كه از جانب خود و ديگر فرزندان عزيز شهدا، و مفقودين و اسرا بود، موجب خرسندى شد. اميد است شما عزيزان خردسال كه يادگار فداكاران در راه خداوند تعالى و اسلام عزيز هستيد، چون پدران بزرگوار خويش خود را براى دفاع از اسلام بزرگ و ميهن عزيز مهيا سازيد و با فرا گرفتن علم و ادب و كوشش در راه به دست آوردن كمال انسانى و اخلاق اسلامى براى اسلام عزيز و كشور خودتان فرزندان شايسته‏اى باشيد.

شماها با از دست دادن عزيزان خود، فرزندان اسلام و پيامبر عظيم‏الشان هستيد، انشاء الله تعالى در پناه خداوند عالم مؤفق شويد. با كسان خود خصوصاً مادران داغديده به خوبى رفتار نماييد. از خداوند منان سلامت براى شما و رحمت براى شهيدان، سلامت و رهايى براى اسرا و مفقودين شما خواستارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 171

تاريخ: 30/3/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، اعضاى شوراى نگهبان، هيأت رئيسه و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى عالى قضايى، وزرا و روحانيون به مناسبت عيد سعيد فطر

غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمت است

بسم الله الرحمن الرحيم

من اميدوارم كه اين عيد پر بركت به همه ملت‏هاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان، خصوصاً ملت بزرگ ايران، بركت خداوند عنايت كند و مبارك باشد و اميدوارم كه دست تواناى حضرت ولى امر، پشتيبان اين ملت عزيز باشد. آنچه كه انبيا براى او مبعوث شده بودند و تمام كارهاى ديگر، مقدمه اوست، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است كه چطور است. ارائه عالم به آن طورى كه هست، نه به آن طورى كه ما ادراك مى‏كنيم. و دنبال اين بودند كه همه تهذيب‏ها، تعليم‏ها و همه كوشش‏ها در اين باشد كه مردم را از اين ظلمتكده‏هايى كه همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از اين حجاب‏هاى ظلمانى بيرون برويم و همين طور اگر موفق بشويم از حجاب‏هاى نورانى هم بيرون برويم و همه حجاب‏ها را خرق (3)كنيم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مى‏كنيم و غير او كسى نيست، سراب است. البته به آن معناى كاملش، نادرى از اوليا خدا به تبع انبيا مؤفق شدند و ديگران مراتب پايين‏تر را، تا برسد به ما كه هيچ.

اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملائكه در شب‏هاى قدر را بدانيم، همه مشكلات ما آسان مى‏شود

ماه مبارك رمضان كه ماه، مبارك است / براى اين است كه / ممكن است براى اين باشد كه ماهى است كه ولى اعظم، يعنى رسول خدا واصل شده و بعد از وصول، ملايكه را و قرآن را نازل كرده است. به قدرت او ملايكه نازل مى‏شوند، به قدرت ولى اعظم است كه قرآن نازل مى شود و ملايك نازل مى‏شوند. ولى اعظم، به حقيقت قرآن مى‏رسد در ماه مبارك و شب قدر و پس از رسيدن، متنزل مى‏كند به وسيله ملايكه - كه همه تابع او هستند - قرآن شريف را، تا به حدى كه براى مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست، در حد بشر نيست. قرآن سرى است بين حق و ولى الله اعظم كه رسول خداست، به تبع او

صحيفه نور ج 19 صفحه 172

نازل مى‏شود تا مى‏رسد به اين جايى كه به صورت حروف و كتاب در مى آيد كه ما هم از آن استفاده ناقص مى‏كنيم. و اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملايكه در شب‏هاى قدر - كه الان هم براى ولى الله اعظم حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا امتداد دارد - سر اينها را ما بدانيم، همه‏ء مشكلات ما آسان مى‏شود. تمام مشكلاتى كه ما داريم براى اين است كه ما محجوبيم از اين كه واقعيت را آن طور كه هست و نظام هستى را به آن طورى كه تنظيم شده است، مشاهده كنيم. ما گمان مى كنيم كه حيات در اين جا چيزى است و نبودن در اين جا نقصى است. در صورتى كه حيات در اين جا نازله آن حقيقتى است كه از عالم غيب آمده است و موت - اگر چنانچه موت انسانى باشد - رجوع به همان مرتبه‏اى است كه در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شؤون مختلف است. و ما اميدواريم كه از فيض ماه مبارك و فيض عيد ماه مبارك - كه عيد وصال است - ما هم حظى ببريم كه بتوانيم در اين مشكلاتى كه بر ما وارد مى‏شود، سرفراز بيرون بياييم، تمام چيزهايى كه انبيا آوردند، /اينها/ مقصود آنها به ذات نبوده است، مقصود آنها به ذات نبوده است، تشكيل حكومت مقصود به ذات نيست براى انبيا. دعوت‏ها هرچه مى‏شود مقدمه است براى اين كه انسان را بيدار كنند، انسان را بفهمانند به او، ارائه بدهند به او كه چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالى. و ما دستمان از اين مسائل كوتاه است و اميدواريم كه به بركت اوليا خدا، ما هم يك آشنايى ضعيفى پيدا بكنيم و بعض از حجب، از پيش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارك و تعالى كه مى‏فرمايد كه: الله نور السموات و الارض و هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن ، اين را ما با قلبمان، با وجودمان ادراك كنيم، نه ادراك علمى، مشاهده، ادراك علمى آسان است، لكن رسيدن به آن جايى كه انسان دريابد اين مسائل را، اين كار مشكلى است و محتاج به مجاهدت؛ و انبيا و اوليا با مجاهدات خودشان به اين مسائل رسيده‏اند. ادعيه‏اى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده است (كه به تعبير بعضى قرآن صاعد است) اين ادعيه به قدرى معارف الهيه در آن هست كه انسان متحير مى‏ماند، آن قدر معارف در ادعيه هست. مسائلى كه ائمه عليهم السلام براى نوع مردم گفته‏اند به طور مساله‏گويى به طور تعيين وظايف، آنها يك باب است كه روى همان عرف عام صحبت شده است، وقتى كه رسيدند به مناجات‏ها و ادعيه، مسائل فرق كرده است. آن جا ديگر زبان عامه‏ء مردم نيست، البته در آن همه چيز هست، لكن آن معارفى كه در ادعيه و مناجات‏ائمه عليهم السلام هست، آنها يك زبان ديگرى است غير زبان معمولى و غير زبان ذكر احكام الهيه. و مطالعه اين ادعيه راهگشايى است براى انسان و رسيدن به بعض مدارج الهيه. و من اميدوارم كه همان طورى كه اين كشور ما و اين ملت عزيز، در همه چيز متحول شده است، در اين معانى هم متحول بشود.

اسلام اين طور مردم را متحول كرده كه ترس را از دل‏هابرده است

و اميدوارم كه تحول همان طورى كه در ميدان جنگ و در تظاهرات، در اين ايام پيدا شد كه تظاهرات به طورى بود كه سابقه نداشت، و اين از هنر اسلام است و هنر ملت ايران. هنر اسلام؛ كه بعد

صحيفه نور ج 19 صفحه 173

از اين همه فشارها و بعد از اين همه ارعاب‏ها و بعد ازاين همه تهديدها و بعداز اين همه تبليغات، بعد از چندين سال زحمت و جور، زحمت و اذيت يكدفعه تمام ايران در يك روز براى يك دعوت يك فرد - فرد عزيز - اين طور در خيابان‏ها ريختند. اين از طرفى هنر اسلام است؛ اسلام اين طور مردم را متحول كرده است كه ترس را از دل‏هابرده است و جان‏ها را الهى كرده است و روح‏ها را روحانى كرده است كه بچه‏هاى كوچكشان را مى‏آورند كفن مى‏پوشانند و مى‏گويند براى شهادت آمديم. اين در تاريخ دنيا هيچ سابقه ندارد، تمام تاريخ دنيا را شما بگرديد اين را پيدا نمى‏كنيد كه با اين وضع، با اين كيفيت، با اين ارعاب و ترساندن‏هاى مردم و با اين بمباران كردن مناطق - حتى تهران - اين طور مردم بريزند بيرون كه نتواند ديگر كسى بگويد كه مردم جنگ نمى‏خواهند! مردم جنگ نمى‏خواهند، اما دفاع دارند اين جنگ جنگ تا پيروزى كه مردم مى‏گويند، اين جنگ دفاعى است و الا ابتدائاً كه اگر اين مسائل نبود، ايران به هيچ جا نظر نداشت، الان هم ندارد.

راهپيمايى روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه ابرقدرت‏ها

تجربه‏هايى كه كردند خارجى ها، آنهايى كه بى‏اطلاع بودند از اسلام، آنهايى كه اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام، آنها در حجاب بودند و نمى‏دانستند - حالا هم هستند - لكن يك پرده‏اى برداشته شد از اين حجاب. الان سرتا ته دنيا همه ابرقدرت‏ها مى‏دانند قضيه چى هست. همه اين تبليغات هم كه دارند مى‏كنند، /همه/ براى اين است كه دانند قضيه چه قضيه بزرگى بوده است و بايد چه جورى با آن مقابله كرد؛ ابتدائش با اين كه سكوت كنند. اين سكوت نه اين است كه ندانند، آنهايى كه بايد بدانند مى‏دانند، سرانى كه در دنيا هستند، ابرقدرت‏ها، آنها مى‏دانند (خبرگزارى‏هايى كه اين جا دارند، مسائل را آن طورى كه هست اطلاع مى‏دهند، لكن يك وضع ديگرى هم براى تبليغاتى درست مى‏كنند) نه اين كه ندانند، مسائل را مى‏دانند. مى‏دانند كه بعد از اين همه تبليغاتى كه كردند، اين همه تهديداتى كه كردند، حتى كاخ سفيد تهديد كرد ايران را، ملت ايران همه اين تهديدات را توى خيابان گذاشت و از رويش عبور كرد. آنها مى‏فهمند قضيه را و الان در فكر اينند كه از چه راه ديگر پيش بيايند. اينها خيال مى‏كردند كه اختلاف توانند ايجاد كنند در ايران، هى دامن زدند به‏اين كه هى اختلاف است! هى اختلاف است! سران با هم اختلاف دارند! مردم ديگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خيال مى‏كردند با دعوت به اختلاف، مردم اختلاف پيدا مى‏كنند. يك وقت چشم‏هاى بسته‏شان را باز كردند و ديدند كه ايران يكپارچه قيام كرد. يكدفعه از خواب بيدار شدند كه چه بود قضيه! الان متحيرند كه چه بود قضيه و بايد چه كرد. اختلافى كه آنها خيال كردند، ما كه مى‏دانستيم نيست قضيه چيزى، لكن آنها خواستند با همين كلمه اختلاف درست كنند. تبليغ به اختلاف خيال مى‏كردند اختلاف درست مى‏كند. تبليغ به اين كه مردم ديگر خسته شدند از جنگ، اين خستگى ايجاد مى‏كند؟ روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه‏شان و تحليل عملى‏اى كه ملت ايران كرد، تمام تحليل‏هاى آنها را نقش به آب كرد. اين هنر اسلام است از يك طرف و هنر ملت ايران است از طرف ديگر. در

صحيفه نور ج 19 صفحه 174

روز قدس كه همه شاهد بوديد و سفرايى هم كه گفتند امروز هستند اين جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس يك مطلبى نبود كه در مخيله امثال كارتر و امثال روساى جمهور آمريكا (چه حالا و چه سابق) وارد بشود. آنها خيال مى‏كردند كه - از بس به آنها اشتباهى فهمانده بودند - خيال‏كردند كه ايران ديگر خسته شده است؛ اين قدر به مردم فشار آمده، خانه‏ها بر رويشان خراب شده است، آواره شده‏اند، اينها ديگر از ميدان در رفته‏اند، بنابراين مى‏شود زود قضايا را ختم كرد، يكدفعه چشم باز كردند و ايران را ديدند كه يكپارچه قيام است و يكپارچه جنگ خواهى؛ يعنى مدافع.

اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مى‏كند

ما نمى‏توانيم از ملت ايران تشكر كنيم، ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين درياى بزرگ، يك قطره هستيم در بين اين درياى بزرگ. ما مى‏گوييم كه خدا از شما تشكر مى‏كند. ما كه تشكر مى‏كنيم، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم، شكر شما، شكر خداست. شما به مردم، به دنيا ثابت كرديد - ولو در گوش يك افرادى نگذاشتند برسد، لكن موجش بالاخره مى‏رسد - شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زيربار هيچ ظلمى نمى‏رود و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمى‏رود و ايران متكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست، كسى كه ايمان در قلب او هست، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مى‏شناسد و قضاى الهى را مى‏داند، اين از اين معانى از ميدان در نمى‏رود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و براى خودشان خيالبافى مى‏كردند كه دو ماه ديگر، سه ماه ديگر، يك سال ديگر، دو سال ديگر، يك فكر ديگرى بكنند! اين فكر درست از كار درنيامد! ابرقدرت‏ها هم يك فكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند، بهتر اين است كه اين عامل خبيث خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابرقدرت‏ها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كه مسأله اين جور نبود. الان هم اين دست و پاها هيچ اثرى ندارد. اينها خيال كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران، ايران از ميدان در رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرف‏هاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين؛ صداى توپ‏ها را مردم ديگر نمى‏شنيدند، صداى بمب‏ها را ديگر مردم نمى‏شنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤمن است و اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه كند، بر كاخ سفيد هم غلبه مى‏كند و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا. اين موج رفته است و دنيا /دارد/ از زير بار اين ظلم‏هايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مى‏آيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه! دست تواناى ملت‏ها، ابرقدرت‏ها را به جاى خودشان نشانده و مى‏نشاند. ملت‏هاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمى‏پذيرند امروز ديگر آن حرف‏هايى كه سابق گفته مى‏شد. آن ارعاب‏هايى كه مى‏كردند و كشتى‏هايى كه مى‏آوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه

صحيفه نور ج 19 صفحه 175

مى‏كردند، تمام اينها كهنه شده است، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مى‏گويد كه ما براى شهادت آمديم، آنها را از مردن نترسانيد! اين شهادت است. شما هر چه مى‏توانيد بترسانيد، اين است كه؛ ما خانه‏هاى شما را خراب مى‏كنيم، خود شما را هم‏كشيم، آنها جلو آمدند، مى‏گويند ما براى اين آمديم! چطور اينها را ترسانيد؟ اين كار احمقانه است؛ اين كارى كه اخيرا صدام كرد و مخالف همه قواعد دنيا و قواعد الهى بود و همه دنيا او را تشويق كردند و يكى پيدا نشد بگويد چرا، اين كار احمقانه را تكرار نكند، ديديد كه اگر تكرار بشود بدتر از اول مى‏شود. ملت، هر چه تا كنون شما كرديد و هر چه جنايت كرديد، ديديد كه محكمتر شد. از اين به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نياييد و باز شرارت بكنيد اين ملت /از آن وقت هم كه/ از حالا هم بالاتر مى‏شود. انشاء الله خداوند به همه ملت - ملت اسلامى - قدرت ايمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند. و اميدوارم كه اين شرارت‏ها، از آن دست بردارند تا ملت‏ها به كار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارت‏هاى آنها ناراحت هستيم و هم از مقابله به مثل، از هر دو ناراحت هستيم. ومن اميدوارم كه قطع بشود اين امور. و خداوند انشاء الله شما را مؤفق كند و از بركات اين عيد سعيد و اين ماه مبارك كه گذشت، شمه‏اى به ما و به شما عنايت بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 179

تاريخ: 6/4/64

انتصاب ناخدا يكم ملك زادگان فرمانده جديد نيروى دريايى جمهورى اسلامى

بسمه تعالى

ضمن قبول استعفاى سركار ناخدايكم حسينى و با تقدير از زحماتشان، با انتصاب سركار ناخدايكم محمد حسين ملك زادگان به فرماندهى نيروى دريايى جمهورى اسلامى موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 180

تاريخ: 9/2/64

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم

آنها كه منافعشان را از دست داده‏اند، با ما مخالفند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

همه شما آقايان جزء اعلام و بزرگان هستيد، اما مسائلى كه مى‏فرماييد، من بايد از شما رهنمود بگيرم و حساب اين نيست كه من به شما رهنمود بدهم. عقيده من بر اين است كه ما بايد مشكلات كشور را روى هم حساب كنيم و همه مى‏دانيم كه هيچ كشورى مثل ايران مبتلا به قدرت‏ها نيست و شما اگر چند دولت را استثنا كنيد، بقيه يا مستقيم يا غيرمستقيم با ما مخالفند، چون يك دولت اسلامى با طرز تفكر خودشان مؤافق باشد، در ايران به وجود نيامده است و دستشان از ايران كوتاه شده است از اين جهت با هر وسيله‏اى مشغول مى‏باشند تا صدمه‏اى به ايران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است، منتها مستقيما نمى‏گويند ما با اسلام مخالفيم، مى‏گويند: با اينها كه ارتجاعى هستند مخالفيم، با آخوندهايى كه حكومت ايران را قبضه كرده‏اند، مخالفيم. در عين حال مى‏بينيد آن همه تبليغاتى كه عليه ما شده و مى‏شود و خواهد شد، در مردم تأثير چندانى نكرده است. اگر تأثير كرده بود، آثارش پيدا مى‏شد، در حالى كه روز قدس نمونه بود و مى‏بينيد كه مردم اين گونه در صحنه حاضرند. مسلم، آنها كه منافعشان را از دست داده‏اند، آنها كه دستشان از حكومت كوتاه شده و آنها كه خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج.

در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع‏شد، بايد جهات مثبت را نگاه كرد

در شرايط فعلى، ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم تا تمام كارها درست شود. البته در يك كشورى كه تازه مى‏خواهد احكام اسلام را پياده كند و داراى چهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است، نمى‏شود يكدفعه كارها درست بشود و هيچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مى‏شد. بايد جهات مثبت را نگاه كرد، نه جهات منفى را. و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه همه چيز سرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام الله عليه هم كه ايشان با تمام قدرت مى‏خواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمى‏شود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همان‏ها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مى‏كنند و در روايات

صحيفه نور ج 19 صفحه 181

قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مى‏كنند. پس اين طور نيست كه خلاف فلان قاضى يا فلان فرماندار - و اصولا بعضى جهات منفى - خطرى باشد. در زمان حضرت امير هم قاضى‏اش و فرماندارش خلاف كردند، اين اجتناب ناپذير است.

الان اسلام در دست ماست و روحانيون از همه بيشتر مسؤوليت دارند، زيرا مردم دنبال آنها حركت مى‏كنند. در اين شرايط وقتى كه شما مشكلات و فعاليت‏ها را روى هم حساب كنيد، خواهيد ديد كه در كنار اين مشكلات و فعاليت‏ها كسى تقصير ندارد و نمى‏خواهد اسلام و احكام اسلام را از بين ببرد. گرفتارى زياد است، گرفتارى جنگ، گرفتارى خرابى‏ها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف. و بالاخره كارهايى كه در اين مدت براى فقرا و مستضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست. البته شكى نيست كه خلاف هم هست ولى اين طور نيست كه با اين خلاف‏هاما لطمه اساسى ببينيم، بلكه از اين كه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مى‏بينيم.

ما باب اجتهاد را نمى‏توانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده و خواهد بود

اگر بنا باشد دولت نتواند كارى انجام بدهد و مجلس نتواند كارى انجام بدهد، ما لطمه ديده و كارها زمين مى‏ماند. اين طور نيست كه يكى بهتر از اينها پيدا بشود كه بهتر بتواند اداره كند. هر كدام از اينها در جاى خودشان آن قدرى كه زحمت كشيده‏اند، با اخلاص بوده است و آنها كه مشغول كارند انسان‏هاى مخلصى هستند، البته ممكن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.

مسأله ديگر اين كه ممكن است برداشت‏هاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمى‏توانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده، هست و خواهد بود و حال آن كه مسائلى كه امروز پيش آمده است با مسائل سابق خيلى فرق مى‏كند و برداشت‏ها از احكام اسلام مختلف است. ما نبايد بر سر برداشت‏ها دعوا بكنيم و حاصل اين كه شما جامعه مدرسين محترم، بايد دنبال اين باشيد كه اگر كسى نزد شما آمد و كارشكنى كرد، تحت تأثير وافع نشويد و ملاحظه كنيد كه مشكلات چيست و اگر بخواهيم به حرف يك دسته كه مثلاً در مجلس هستند بگوييم اين دولت نه، اين رئيس مجلس يا اين نخست وزير يا اين رئيس جمهور نه، چه خواهد شد؟ و اصولا ما افرادى را داريم كه از عالم غيب بيايند و كارها را آن طورى كه مطابق به اين ميل ماست، صددرصد انجام بدهند؟! اين در تمام دنيا پيدا نمى‏شود و وضع ما جورى است كه اگر بخواهيم آن را به هم زنيم صدمه مى‏خوريم، يعنى جمهورى اسلامى صدمه مى‏خورد. من عقيده‏ام بر اين است كه هيچ كدام از افرادى كه آنها را مى‏شناسم نمى‏خواهند كار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخيص ناقص است. و شما آقايان پشتيبانى و هدايت كنيد، چرا كه پشتيبانى شما مؤثر است و ما بايد موارد مثبت را رو به اثبات بيشتر و موارد منفى را كم كنيم. اگر خداى نخواسته بين جامعه مدرسين با دولت يا جامعه با مجلس يا مجلس با دولت اختلاف پيدا بشود، شكست مى‏خوريم. اما اگر همه با هم باشيم، همان طور كه تا به حال بوده‏ايم و شما در تبليغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت كنند، اين جمهورى باقى

صحيفه نور ج 19 صفحه 182

مى‏ماند و امور به تدريج درست شود. ولى اين طور نيست كه كسى قدرت داشته باشد و نكند. بايد قدرت دولت و حجم كار آنها را ببينيم چقدر است و بسنجيم كه اگر من جاى او باشم چه مى‏توانم بكنم؛ اگر نخست وزير را برداريم، جناب عالى را نخست وزير بكنيم چقدر مى‏توانيد كار بكنيد؟ حساب كار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مسائل را بايد دوستانه حل نمود. اين نظرى است كه من از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت.

براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد

بنابراين، اميدوارم همان طور كه شما آقايان با انقلاب بوده‏ايد، انقلاب را بر پا كرده‏ايد، همين طور به پيش برويد و نصيحت كنيد. مسأله نصيحت يك مسأله است، انتقامگيرى مسأله ديگر. براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد. زيرا اگر شما با من و من با شما مقابله كنيم، غير از اين كه ديگران سوء استفاده كنند چيزى به دست نمى‏آيد. شما ببينيد خارجى‏ها يك كلمه را مى‏گيرند و چيزى از توى آن بيرون مى‏آورند كه بر ما غلبه كنند، مثلاً مى‏گويند: ايرانى‏ها ادعا مى‏كنند ما با گروگانگيرى مخالفيم، اما چون اينها ضد آمريكا هستند اين حرف معنا ندارد. و ديديد كه آمريكا در همين قضيه گروگانگيرى كه گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طرف متوسل شده است. از اول هياهو به راه انداختند كه ما دخالت نظامى مى‏كنيم، بعداً رئيس جمهور آمريكا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طرف مى‏زند كه مسأله را حل كند ولى نتوانستند. و عده‏اى از آن طرف ايستاده و مى‏گويند: بايد به شرايط ما عمل شود و ما بايد خيلى مواظب باشيم. غير از اين كه ما را از داخل بپوسانند كار ديگرى نمى‏توانند بكنند.

اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است

مطلب ديگرى كه كراراً عرض كرده‏ام، مسأله تدريس و فقه است كه هر چه مى‏توانيد آن را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است، بايد عده كارها را انجام داده و عده‏اى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.

و السلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 183

تاريخ: 16/2/64

بيانات امام خمينى در جمع آقايان موسوى اردبيلى، صانعى و موسوى خوئينى‏ها

آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از رفتن آقاى صانعى متأسف و متاثرم، اميدوارم ايشان در هر كجا كه باشند فرد موثرى باشند. از زحمات و كوشش‏هاى ايشان تشكر و قدردانى‏كنم. من ايشان را سال‏هاى طولانى است كه مى‏شناسم، او مردى عالم، متعهد و فعال است. ايشان تصميم گرفتند تا از اين كار كنار بروند. ايشان نبايد به طور كلى از همه كارها كناره‏گيرى كنند. حال كه از اين كار خسته شده‏اند، كارهاى ديگرى كه با وضع مزاجى ايشان مناسب‏تر است را انتخاب كنند.

امروز كه به شما زحمت دادم، بدين خاطر بود كه تصميم گرفتم آقاى موسوى خوئينى‏ها دادستان باشند. آقاى موسوى را هم مى‏شناسم، او مرد عالم و بسيار متعهدى است. آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد. اگر شوراى عالى قضايى قوى باشد و همگى اتحاد قوى داشته باشيد، مشكل‏ترين كارها را انشاء الله مى‏توانيد حل كنيد. البته هميشه همفكرى داشته باشيد، و كار را هم خوب انجام داده‏ايد ولى حجم كار چون زياد است، بايد بيشتر تلاش كنيد. انشاء الله آقاى موسوى هم مانند صانعى با صفاى باطن، با آقاى اردبيلى همكارى مى نمايند. فعلا آقاى صانعى به كار خود ادامه دهند تا سير قانونى اين كار طى شود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 184

تاريخ: 18/2/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس ديوان عالى كشور و مسؤولين قوه قضاييه

قوه قضائيه اگر از روى موازين اسلامى انسانى رفتار كند، كشور را تواند نجات دهد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بعد از تشكر از همه آقايان كه زحمت كشيدند و اين جا تشريف آوردند، بايد عرض كنم، از آقاى موسوى اردبيلى كه در اين موقع حساس، بدين خدمت بزرگ مشغولند، تشكر مى‏كنم و همين طور از همه شما آقايان.

كشور ما، كشور تازه متولد شده‏اى است كه با اين كه ملت‏هابا آن موافقند، اكثر دولت‏هابا ما مخالف مى‏باشند. در دنيا اين گونه تبليغ مى‏شود كه ايران مى‏خواهد منافع كليه كشورها را از بين ببرد، در حالى كه كشور اسلامى ما روى موازين اسلامى عمل مى‏كند و هيچ گاه قصد تجاوز و تعدى به ديگران را ندارد. ما در مقابل عراق هم، تنها دفاع مى‏كنيم. دفاع، حقى كه شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است، خصوصاً مردم ايران كه مورد تجاوز قرار گرفته‏اند.

البته در چنين مقطعى همه كارها مشكل است. قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگان‏هاست، چرا كه قوه قضاييه دخالت در امورى مى‏كند كه اختلافى است و اختلاف بين مردم هم تمام شدنى نيست. ناچار، هميشه يكى از دونفرى كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضى مى‏رود. به همين جهت، كار بسيار مشكلى است و از طرفى هم، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است. قوه قضاييه اگر از روى موازين اسلامى - انسانى رفتار كند، كشور را مى‏تواند نجات دهد.

مسأله دادستانى كه همه مى‏دانيد از امور بسيار مشكل و حساس است و آقاى صانعى كه مردى فاضل و عالم است و سال‏ها او را نزديك مى‏شناسم و او را عنصرى فعال و خوب مى‏دانم، تا به حال اين سمت را داشتند كه از زحمات ايشان تشكر مى‏كنم. منتها اخيراً خسته شدند و به خاطر همين خستگى مدت‏هاست كه تصميم داشتند كنار بروند و ما مى‏خواستيم باشند و ايشان از اين سمت استعفا دادند كه پذيرفته شد. با جناب آقاى موسوى خوئينى‏ها هم آشنا هستم و ايشان را مى‏شناسم و البته بعضى از آقايان هم ايشان را از هر جهت مى‏شناسند؛ از جهت علمى كه مورد تأييد بعضى از رجال و علماى علم هستند و از نظر تعهد هم كه من خود، ايشان را خوب مى‏شناسم. ايشان كارهاى مهم را خوب انجام مى‏دهند و مرد فعالى است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 185

اميدوارم همه با هم تفاهم داشته باشيد. امروز همه ما محتاج تفاهم هستيم و همه ما بايد با هم باشيم، چرا كه اگر اختلاف كنيم استفاده‏اش را ديگران مى‏برند.

انشاء الله آقاى موسوى خوئينى‏هابا سعادت و سلامت كارشان را كه چنين كار مهمى است، خوب انجام دهند. به هر صورت صلاح ديدم كه به جاى آقاى صانعى براى چنين منصب بزرگى، ايشان باشند و ايشان محتاجند تا همه شما او را همراهى كنيد و اميدوارم بين ايشان و شوراى عالى قضايى و شما آقايان، تفاهم كامل باشد تا كشورتان به پيش رود و قضاياى مهم را بتوانيد حل كنيد و از خداوند متعال تؤفيق و سعادت همه آقايان را خواستارم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 186

تاريخ: 19/2/64

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينى‏ها به رياست دادستانى كل كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد موسوى خوئينى‏ها دامت افاضاته‏

جناب عالى را به رياست دادستانى كل كشور منصوب مى‏نمايم. اميد است با همكارى رئيس ديوان عالى كشور، شوراى عالى قضايى، فقها، قضات و حقوقدانان و كارمندان شريف و صالح دادگسترى، هر چه بهتر بتوانيد به ملت عزيز و جمهورى اسلامى ايران خدمت نماييد.

از خداوند تعالى، تؤفيق جناب عالى را در اين امر خطير خواستارم.

روح الله الموسوى الخمين‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 187

تاريخ: 24/2/64

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و معاونين دانشگاه آزاد اسلامى

بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از زحمات و خدمات آقايان تشكر مى‏كنم. خداوند به شما و ساير افرادى كه اين دانشگاه را اداره مى‏كنند، تؤفيق دهد. انشاء الله بتوانيد ايران را دانشگاه كنيد. مسلما مردم وقتى ديدند كارهايتان خوب است و به آنان خدمت مى‏كنيد، با شما همراهى و كمك مى‏كنند، چرا كه مردم مى‏خواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد. بايد قبل از هرچيز، دانشگاه اسلامى باشد، براى اين كه كشور هر چه صدمه خورده است از كسانى بوده كه اسلام را نمى‏شناخته‏اند.

انشاء الله آينده دانشگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤفق باشند. البته نظارت آقايان خامنه‏اى و هاشمى و ائمه جمعه و روحانيون بلاد، به اسلامى شدن آن كمك بيشترى مى‏كند. ما اميدواريم جوانانمان در خود ايران تربيت شوند، براى اين كه در خارج به جوانان ما درس اساسى نمى‏دهند. انشاء الله روزى بيايد كه از جاهاى ديگر براى تحصيل به ايران بيايند و ما هرگز احتياجى نداشته باشيم كسى را به خارج بفرستيم. و اين امرى است شدنى و اين طرز تفكر كه غير از خارج در جاى ديگر نمى‏شود تحصيل كرد، امرى است باطل، چرا كه با اين گونه تبليغات مى‏خواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران برگردانند.

اميدوارم اين دانشگاه و همه دانشگاه‏هاى ديگر مراكزى شوند كه هم جوانان ما را مهذب كنند و هم عالم و آنان به صورتى تربيت شوند كه از خارج بريده شده و مستقل شوند و در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند. انشاء الله همه آقايان مؤفق باشند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 188

تاريخ: 25/2/64

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان

ما بايد به گونه‏اى زندگى كنيم كه اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً از حسن نظر آقاى مشكينى تشكر مى‏كنم و اميدوارم خداوند مؤافق حسن نظر ايشان با من رفتار كند و همه ما را تؤفيق بدهد كه در خدمت اسلام باشيم و همچنين تشكر مى‏كنم از آقايان كه من را مفتخر به زيارت خودشان كردند و اميدوارم اين مسؤوليتى را كه به آنها محول شده است، به احسن وجه به پايان برسانند و آن طورى كه موجب رضاى خداست عمل كنند.

از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم، مسأله است كه به همه روحانيت و دست اندركاران كشور مربوط شود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده‏اند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده عمارت درست كرده‏اند و رفت و آمدهايشان مناسب روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم، يك دسته كه در معرض خطر هستند بايد خودشان را حفظ كنند ولى همين‏ها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجهه‏تان پيش مردم بزرگ مى‏شود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و مؤافق مذاق عامه است، اين كه زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين و ائمه ما زندگى‏شان ساده و عادى بود بلكه پايين‏تر از عادى آنها هم كه جمهورى اسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند و كسانى كه بالا بالاها نشسته‏اند، هيچ دخالتى در اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانه‏هاو طبقات ضعيف به حسب دنيا و قوى به حسب - آخرت هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى نخواسته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست، بلكه براى اسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته‏اند و بعد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد.

صحيفه نور ج 19 صفحه 189

آنهايى هم كه مى‏خواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يك اتومبيل پيكان بهتر مى‏توانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعات كه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه زياد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه وقتى در خيابان مى‏آيد، خيابان را خلوت كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى‏كند. بزرگى شما آقايان به دنيا نيست، بزرگى شما به آخرت است و به اين كه پيش خدا آبرومند باشيد و اين يك مسأله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى مواظب باشيم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه دنبال اين هستند كه نقطه ضعفى، خصوصاً از اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونه‏اى زندگى كنيم كه اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم، نه اين كه مثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دق كند!

حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است‏

جهت ديگرى هم كه بايد عرض كنم اين است كه الان ايام حج است و حج از امور كشور ما و همه جاست و ما به آن توجه خاصى داريم. من آقاى موسوى خوئينى‏ها را مى‏شناسم و ايشان خيلى فعال بودند و خوب عمل كردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود، از اين جهت امسال نمى‏توانند به حج بروند، هر چه فكر كردم ديدم كه آقاى كروبى به جاى ايشان مناسب است و آقاى كروبى كسى است كه سال‏هاى طولانى در رژيم سابق كتك خورده است و در اين راه صدمه زيادى ديده‏اند و فرد مقاوم و صالحى است. از اين جهت ايشان را موقتاامسال مى‏فرستيم تا ببينيم سال ديگر چه بايد بكنيم.

اما مسأله‏اى كه عرض كردم دنبال اين هستند كه نقطه پيدا كنند و بگويند اين است كه، حال كه آقاى موسوى كنار رفته‏اند تبليغ كنند وضع ايران تغيير و سياستش فرق كرده است. آنها نمى‏دانند سياست حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است. ما از اول بنايمان بر اين بوده است، به حج آن طورى كه بوده است عمل كنيم. همان طور كه پيغمبر اكرم بت‏ها را در كعبه شكست، ما هم بت‏ها را بشكنيم و اين بت‏ها كه در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما بايد همان طور كه سابق عمل كرده‏ايم، به حج برويم و همان طور كه سابق تظاهرات و راهپيمايى كردند، عمل كنيم و با تغيير آقاى موسوى، سياست ما تغيير نكرده است. حج به همان وضعى كه هميشه و در اين دو سه سال برگزار شد، برگزار مى‏گردد و دولت‏ها هم بايد آن را تحمل كنند و ما نمى‏توانيم از آن وظيفه‏اى كه اسلام بر ايمان قرار داده است عدول كنيم و قرآن هم همين دستور را داده است و سياست ما در حج همان سياست است كه بوده و هر وقت هم به حج برويم همان طور عمل مى‏كنيم، مگر جلوى ما را بگيرند و نگذارند به حج برويم كه آن مسأله ديگرى است.

و من اميدوارم اين فريضه را همان طور كه تا به حال بجا آورده‏اند، امسال بهتر و با جمعيت‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 190

بيشتر به انجام برسانند. و افرادى هم كه به حج مى‏روند بيشتر متوجه اعمال و با يكديگر متحد باشند و اميدوارم كشورهاى مسلمان ديگر هم اين احساس را كرده باشند. و بيش از يك ميليارد جمعيت مسلمان نبايد دنبال اين باشند كه آمريكا چه مى‏گويد و شوروى چه مى‏گويد، و روى پاى خود بايستند و به ديگران اعتنا نكنند، همان طور كه اين كشور چهل ميليونى كه نسبت به ساير كشورها خيلى كوچك است، روى پاى خود ايستاده و مى‏گويد: نه شرقى و نه غربى و الان هم احترام اين كشور از احترام آن كشورهايى كه مورد حمايت آنها هستند، بيشتر است و توجه نفوس مسلمانان به اين جا زيادتر گرديده. بنابراين، ملت‏ها خوف نداشته باشند كه آمريكا چه مى‏كند، اينها طبل توخالى هستند، فرياد زنند و عمل نمى‏كنند. شما ببينيد آمريكا راجع به تروريست‏هاكه همه و ما با آن مخالفيم، چه گفت و چه كرد. مرتب دنبال اين بودند آنها را به يكى از كشورهاى مخالف خود بچسبانند كه نتوانستند. و تشرهاى اينها توخالى است و هيچ خبرى نمى‏شود و ملت‏ها نبايد بترسند و بايد راه خودشان را طى كنند و اسلام و خدا پشتيبان آنان است و كسى كه خدا پشتيبان اوست، نبايد از چيزى خوف داشته باشد. اميدوارم خداوند ما را مؤفق فرمايد كه تابع دستورات او باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 191

تاريخ: 28/4/64

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى

جناب حجت الاسلام آقاى شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نظر به اين كه جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى‏ها منصوب به دادستانى كل كشور شدند و از تصدى امر حجاج در اين سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مى‏نمايم تا با توجه به اين كه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضه‏هاى عبادى سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگره‏هاى جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تبادل آرا نموده و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام، تصميمات لازم را اتخاذ نماييد و راه‏هاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد و در امور سياسى مشترك بين همه طوايف، مشكلاتى را كه براى مسلمين جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است كه اهم آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است - را چاره انديشى بنماييد.

همان طور كه همه مى‏دانيم، در سده‏هاى اخير، آتش افروز اين معركه خطرناك، قدرت جهانخوار شرق و غرب مى‏باشند كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقيماً و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مى‏زنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بى‏پايان آنان را چپاول نمايند. انشاء الله در مقابله با تبليغات دروغين رسانه‏هاى گروهى و از آن بدتر آخوندهاى دربارى كه با قلم و بيان، عليه جمهورى اسلامى بپا خاسته‏اند، پيروز شويد. در ضمن جناب عالى مكلف مى‏باشيد تا به تمامى درخواست‏هاى اين جانب در متن حكم جناب آقاى موسوى خوئينى‏ها مثل تظاهرات بزرگ مكه و مدينه، عمل نماييد. اميدوارم با قاطعيتى كه از جناب عالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مى‏خواهم تا با جناب عالى همكارى لازم را بنمايند و از هر حيث به دستورات جناب عالى، عمل نمايند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 192

تاريخ: 8/5/64

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضايى، كاركنان قوه قضائيه، وزير امور خارجه و نمايندگان جمهورى اسلامى در كشورهاى اروپائى و آمريكائى و مناسبت ميلاد پر بركت حضرت امام رضا(ع)

مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور و مسلمانان است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين روز مبارك را به همه مسلمين جهان و به همه مستضعفان خصوصاً به ملت شيعه و بالاخص به شما آقايان كه اين جا تشريف آورديد تبريك عرض مى‏كنم. اميد است خداى تبارك و تعالى به بركت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله عليه به ما تؤفيق بدهد كه ما تابع تعاليم عاليه اسلام باشيم و تابع تربيت‏هايى كه ائمه هدى متكفل شدند باشيم. اميدوارم كه خداوند همه ملت‏هارا و خصوصاً ملت ايران را مؤفق كند كه به طور صحيح به احكام اسلام عمل كنند و متكى به الطاف عاليه حق تعالى باشند و در اين راهى كه پيش گرفته‏اند پيش بروند و انشاء الله مؤفقيت‏هايى حاصل بشود. آنچه كه من در اين محضر محترم بايد عرض كنم، يك مطلب راجع به قوه قضائيه است و يك مطلب راجع به كسانى است كه در خارج كشور مشغول خدمت هستند كه عده‏شان اين جا امروز تشريف دارند. مطلبى كه راجع به قضاوت عرض مى‏كنم، يك صحبت راجع به اين است كه بايد پرسنل اين قوه تقويت بشود و اين يك جهتش به عهده حوزه‏هاى علميه سرتاسر كشور است و خصوصاً حوزه علميه قم. مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است و آن قدرى كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است شايد كمتر در چيزهاى ديگر سفارش كرده باشد. بنابراين يك تكليف است بر همه كسانى كه توانند قضاوت كنند و در حوزه‏ها معطل مانده‏اند. خيلى اشخاص هستند كه اگر توجه به اين مسأله داشته باشند كه يك تكليفى است، بر همه هست تا آن جايى كه به مقدار كفايت تحقق پيدا بكند، والا واجبات كفاييه هم بر همه آحاد واجب است، وقتى وجوب برداشته مى‏شود كه به مقدار كفايت، اين امر تحقق پيدا كرده باشد. بنابراين به عهده همه حوزه‏هاى علميه سرتاسرى است كه در اين امر اهتمام كنند، افرادى كه در آن جا قدرت اين معنا را دارند كه قضاوت كنند بيايند مشغول كار بشوند. اين يك خدمتى به اسلام است، يك خدمتى به كشور است و يك تكليفى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه كرده است و اميدوارم كه اين كار را انجام بدهند.

صحيفه نور ج 19 صفحه 193

علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است

و اميدوارم كه دانشجويانى كه براى اين خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذيب اخلاق، مهم اين است كه اين دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است. شايد بسيارى از مصيبت‏هايى كه بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است، تمام اين خرابى‏هايى كه الان در دنيا به وجود آمده است، اينها براى اين است كه علمى بوده است كه توام با تهذيب نبوده است. علم را دارند لكن مهذب نيستند. شما اگر بخواهيد خدمت بكنيد به اسلام، خدمت بكنيد به كشور خودتان، استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد، وابسته به هيچ جا نباشيد، بايد هم رشته علم را تقويت كنيد و هم تهذيب اخلاق را و هم عمل را.

و من اميدوارم كه همين طور باشد و شماها مؤفق بشويد به اين كه اين تكليف بزرگ را به طور شايسته به اتمام برسانيد.

اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود

و به قوه قضائيه عرض مى‏كنم كه مسأله قضا يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر انسان در آن قصور بكند، تقصير بكند، ضرر وارد مى‏شود. اگر تقصير باشد، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول است و اگر چنانچه زياده روى بكند، اين هم همين طور. ميزان، احكام اسلام است. در اجراى حدود، نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايين‏تر عمل بشود و نبايد زيادتر. حتى آن كسى را كه الان محكوم به قتل شده است و دارند مى‏برندش در جايى كه او را بكشند، هيچ كس حق ندارد حتى يك كلمه درشت به او بگويد، اجراء حكم خداست. اگر كسى يك سيلى به او زد، او حق دارد در همان جا يك سيلى برگرداند و بايد هم ديگران كمك كنند تا او قصاص بكند. اگر يك درشتى كرد، آن كسى كه درشتى كرده است تعزيز لازم دارد، بايد قوه قضائيه تعزيز كند او را. از آن طرف هم اگر كسى تقصير بكند در اين، يك كسى كه مستحق هفتاد مثلاً شلاق است، شصت تا بزند، اين هم تقصيرى است كه در حكم خدا شده است و خيال نكند كه اين يك رحمتى است، بلكه اين يك امرى است كه معصيت خداست. اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود. اين كه انسان ترحم كند به يك كسى كه بايد حد به او جارى بشود، حد را جارى نكند يا كم جارى كند، اين عصيان است، بلكه به خود آن آدم هم لطمه وارد مى‏شود، به خود ملت هم لطمه وارد مى‏شود. اين حدود همان طورى كه تربيت كند اشخاص را، ملت را هم مى‏رساند به جايى كه اين طور فسادها در او كم بشود. اگر چنانچه يك حدى جارى بشود، اين حدى كه جارى شود، هم تربيت مى‏كند آن كسى كه حد خورده است و هم براى ملت خوب است؛ فى القصاص حياة: زنده وقتى هستيم كه همه موازين الهيه را عمل بكنيم و وقتى مى‏توانيم با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم، قضات وقتى مى‏توانند قاضى باشند كه در قضاوت، هم در جهت حكم و هم در جهت دستور به اين كه بايد چه بشود هيچ تقصير و قصورى نكنند، نه غلو كنند، نه تقصير

صحيفه نور ج 19 صفحه 194

بكنند. بنابراين يكى از مهمات است كه بايد ملاحظه بشود و انشاء الله كه ملاحظه مى‏شود. و من اميدوارم كه همه مؤفق بشويد به اين كه كارها را مطابق اين طورى كه خدا گفته است عمل بكنيد و نه زياده روى كنيد، يك وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بكنيد كه آن تقصير است و نه ناقص عمل كنيد، يعنى اين كه خدا گفته است، شما زيادتر از رحمت خدا خيال كنيد رحمت داريد كه آن هم تقصير است. آن چيزى كه صراط مستقيم است، آنى است كه بر روشى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به آن روش عمل بشود. همين طور پليس قضايى بايد توجه بكند كه اين پليس اسلام است، اين پليس قوه قضائيه اسلام است. اين پليس بايد روى موازين عمل بكند، خداى نخواسته يك وقت قدرت دارد تجاوز نكند. به همان طورى كه دستور داده مى‏شود و دستور مطابق با موازين شرعيه است، به همان طور بايد انشاء الله عمل بكنند.

در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد

و آن چيزى كه راجع به برادرهايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارج كشور خدمت مى‏كنند عرض مى‏كنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تأثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب! كسى كه وارد مى‏شود در يك سفارتخانه‏اى در خارج، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى، در يك محيط انسانى، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابق بود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون. بنابراين وقتى ما مى‏توانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف مغضوب عليهم مى‏رويم، نه طرف ضالين ؛ نه طرف غرب رويم، نه طرف شرق مى‏رويم، وقتى ما مى‏توانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيم عمل بكنيم كه همه‏مان با هم باشيم، همه يد واحده باشيم، همان طورى كه اسلام دستور داده، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مى‏كند، همه با هم مجتمع باشيم، سستى نكنيم.

انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند

هر چه پيش مى‏رود اسلام، ما قوه بدهيم به اسلام، ما بيشتر فعاليت بكنيم، اين طور نباشد كه حالايى اسلام كه در ايران / حالا / آمده است، پس ما ديگر كار نداشته باشيم. نخير، حالا اول كار است، ما بايد كار داشته باشيم. در همه امور ما بايد قوى باشيم و بهترين مأمور آن است كه به آن چيزى كه به خودش محول شده است خوب عمل بكند. شما اگر چنانچه فرض كنيد در يك سفارتخانه‏اى هستيد مى‏خواهيد عمل بكنيد، بايد خودتان آن كارى كه به شما محول شده خوب عمل كنيد، به ديگران كار نداشته باشيد. بله، اگر كه آنها خلاف كردند شما نهى‏شان كنيد، اما اين طور نباشد كه نظرتان اين باشد كه او چه جور دارد عمل مى‏كند، شما بايد عملى كه خودتان انجام مى‏دهيد، مطابق

صحيفه نور ج 19 صفحه 195

با موازين و قوانينى باشد كه در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست. بنائا عليه مأمور خوب، انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند و تكاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم كه همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد.

اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد، بايد در انتخابات مشاركت كنيد

از مسائلى كه ما در پيش داريم الان قضيه انتخابات رئيس جمهور است. من كار ندارم كى رئيس جمهور مى‏شود، به من مربوط نيست، من خودم يك رأى دارم به هر كه دلم مى‏خواهد مى‏دهم، شما هم همين طور. اما اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد كه بگوييد ما بعد از گذشتن چندين سال زنده هستيم، بايد مشاركت كنيد. اگر خداى نخواسته از عدم مشاركت شما يك لطمه‏اى بر جمهورى اسلامى وارد بشود، بدانيد كه آحاد ما كه اين خلاف را كرده باشيم خداى نخواسته، مسؤول هستيم. مسؤول پيش خدا هستيم. مسأله، مسأله رياست جمهور نيست، مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مسأله قواعد اسلام است، مسأله، مسأله حيثيت اسلام است و مسأله‏اى است كه بايد ما همه به آن اهميت بدهيم و بيشتر از هر وقت و بيشتر از هر سال و هر دوره بايد انشاء الله شركت بكنيم و اميدوارم كه همه شركت بكنند. و شما بدانيد كه از مركز ايران، اسلام پرتوش در تمام دنيا رفته است، همه جا هست. شما نمى‏دانم شنيديد آن طور كه من شنيدم كه در آمريكا هم بانك اسلامى مى‏خواهند درست كنند؟ البته آن اسلامى كه آنها مى‏گويند با اين اسلامى كه ما مى‏گوييم دوتاست، اما شنيدم من كه مى‏خواهند بانك اسلامى درست كنند. اين دولت‏هايى كه بعض از اين دولت‏ها مثل مصر و نمى‏دانم سودان و امثال ذلك كه دارند احكام اسلام را صدا از آن مى‏كنند، اين را خيال مى‏كنيد كه يك مسأله‏اى است كه همين طورى واقع شده است؟ يك مسأله است كه موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا اين صدا در آمده است. الان در آمريكا هم اين مسائل هست، در جاهاى ديگر هم اين مسائل هست. خواهى نخواهى منفعل شده‏اند از اين حركت، اين حركت اسلامى اسباب اين شده است كه ساير كشورها منفعل بشوند از آن، خود مسلمين كشورها كه همه همراه هستند، اين كه گاهى وقت‏ها مى‏گويند كه اى! ايران منزوى شده است، مقصودشان چى است؟ مقصود اين است كه آمريكا به ما چيز ندارد، آمريكا هر آنى كه ما دست به طرفش دراز كنيم، صد مقابل او به ما بيشتر جواب مى‏دهد ولى ما اعتنا به او نداريم، و همين طور سايرين. اگر مقصود اين است كه پيش ملت‏ها ما منزوى هستيم، خوب! همه مى‏دانند كه ملت‏ها همه توجه دارند. الان هر جا كه اجتماع اسلامى هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشيع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به اين كه بايد همه چيز اسلامى بشود و كشور خودشان اسلامى بشود، همه اين مسائل هست و اين پرتوى است كه خداى تبارك و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نورافكن كرده است و شما دنبال اين باشيد كه انشاء الله اين مسأله به طور شايسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست. باز هم عرض مى‏كنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهايى كه حتى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام كه بدنيست. اگر ديدند كه رأى دادن به رئيس

صحيفه نور ج 19 صفحه 196

جمهور، هر كه مى‏خواهد باشد، اجتماع در جمعيت مسلمين كه هست، اين اسباب تقويت اسلام است، آنهايى كه به اسلام عقيده دارند بايد خودشان هم بيايند در ميدان و بيايند رأى بدهند. اين طور نباشد كه حالايى كه مطابق ميل من نشده، من كنار بروم. نخير، انسان بايد مطابق ميلش هم كه نباشد معذلك در ميدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كه من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مى‏خواستند بساط درست كنند - /گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم، لكن اگر جمهورى شد كنار نمى‏روم، من در ميدان هستم، من مى‏روم سراغش، يك انسانى كه مى‏خواهد خدمت بكند، با هر رنگى كه دارد بايد برود خدمت بكند. مؤافق ميل من است، خوب! خدمت مى‏كند، مؤافق ميل من هم نيست، خدمت به اسلام است، خدمت به جمهورى اسلامى است. كسانى كه جمهورى اسلامى را صحيح مى‏دانند ولو با افراد مخالف هستند، اينها هم بايد شركت بكنند. اگر شركت نكنند دليل بر اين است كه جمهورى اسلامى را قبول ندارند. من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه ما را مؤفق كند كه همه ما به خدمت به اسلام مؤفق بشويم و اميدوارم كه رزمندگان ما را هم در جبهه‏ها تقويت كند، همان طورى كه قوى هستند بيشتر تقويت كند و خداوند همه ما را تابع احكام اسلام قرار بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 197

تاريخ: 25/5/64

پيام امام خمينى به حجاج بيت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با سپاس فراوان از الطاف عاليه حضرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در حالى ملت عظيم الشان ايران به سر مى‏برند و زائران بيت الله الحرام به ميعادگاه الهى مى‏روند تا دعوت خداوند را كه با نداى حضرت ابراهيم ابوالانبيا و حضرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى الله عليهما و على الهما به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است، چه، خورشيد تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانى مى‏نمايد و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گيتى طنين افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان، زلزله افكنده و كاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروريختن است، گويى دولت مستضعفين نزديك و وعده حق تعالى قريب الوقوع است. زائران بيت الله و عاشقان لقاءالله در سالى از خانه‏هاى خود و خودى به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فريادهاى كوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذيرايى آنان را مى‏كشد و بيت الله الحرام و كعبه معظمه، زائران عزيزى را در آغوش مى‏كشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى، به سوى حج ابراهيمى - محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مى‏نمايند و بت‏هاى شرق و غرب را در هم شكنند و معناى قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه مى‏دارند و دل ميقات در هواى زائرانى مى‏تپد كه از كشور لاشرقيه و لاغربيه آمده‏اند تا با تلبيه و لبيك لبيك، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند و با پشت پا زدن بر مكتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرايى، فرقه زدايى نموده، با همه ملت‏ها بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار يكديگر باشند و تحكيم وحدت كنند و با يد واحده بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند.

و جمرات، انتظار فداكارانى را مى‏كشد كه از كشورى آمده‏اند كه ملت شجاع آن، شياطين بزرگ و كوچك و متوسط را بى‏باكانه از كشور خود رانده‏اند و دست ناپاكشان را از ذخاير ميهن خود قطع نموده و در اين مكان مقدس نيز با سنگريزه‏هاو شعارهاى كوبنده گروه شياطين را از ام القرى

صحيفه نور ج 19 صفحه 198

و ما حولها كه جهان است، رمى و طرد كنند. و عرفات و مشعر و منا، ميهماندار كسانى هستند كه ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سياسى قيام نموده‏اند تا آرمان‏ها و امانى (4) اسلام را در كشور خود و ساير كشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سياست بازان قلابى را كه با فريب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نموده‏اند، رسوا كنند.

و ديديد و ديديم كه يك ملت كوچك در يك محيط محدود و جمعيت معدود، با عزمى بزرگ و اراده‏اى قوى و مشتى آهنين، با اعتماد به خداى قادر متعال، چسان رژيم طاغوتى را با آن همه ساز و برگ جنگى و آن همه پشتيبانى قدرت‏هاى بزرگ، از صحنه روزگار محو كرد و چسان دست ابرقدرت‏ها را از كشور خود كوتاه كرد. و مى‏بينيم كه با آن رسانه‏هاى گروهى وابسته به قدرت‏هاى شيطانى، كه بسيارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازى و تبليغات بى‏اساس و فتنه انگيزى مى‏كنند، چگونه برخورد نمود، برخوردى كه اين رسانه‏هابراى خود و اربابانشان رسوايى هديه آورده‏اند و همه تهمت‏هايشان موجب تقويت جمهورى اسلامى گرديد و توجه هر چه بيشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مى‏بينيم كه تهمت‏هاى تروريستى و تروريست پرورى كه به خيال سردمداران كاخ سفيد و ايادى آنان و دستگاه‏هاى تبليغاتى وابسته به ابرجنايتكاران كه براى تضعيف جمهورى اسلامى به طور چشمگير و فزاينده‏اى در كار است، به خواست خداوند متعال نتيجه معكوس داده و موجب تضعيف روحيه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقويت روحيه ملت ما، بويژه رزمندگان و ساير ملت‏هاى مظلوم و مستضعف گرديده است؛ و مكروا و مكر الله والله خيرالماكرين . و از جمله، دفاع حق تعالى و معكوس كردن مكر كاخ سفيد، اين است كه تروريست پرورى سردمداران كاخ سياه آمريكا بر سر زبان‏ها - حتى روشنفكران آمريكا افتاده است. كاخ سياه با اخراج رژيم عراق از ليست تروريست‏ها، به صورتى واضح ثابت كرد كه تروريست پرور و طرفدار آن است. كاخ سفيد ميزان تروريست و ضد آن را، مخالفت با جناياتش در سراسر جهان و موافقت با آن مى‏داند. رژيم عراق تا مخالف بود، در ليست تروريست پرورها بود و آن روز كه سر اطاعت به آستان كاخ سياه نهاد، از ليست خارج شد، هر چند توطئه‏هاى تروريستى آن در منطقه، خصوصاً خليج فارس بر ملا شده باشد.

بحمدالله والمنه، امروز ايران و ساير ملت‏هاى مسلمان، راه خود را يافته و انبوه زائران بيت الله الحرام از ايران و ساير كشورهاى اسلامى براى احياى مراسم عبادى - سياسى حج در حول مسجدالحرام، مركز ثقل اسلام و مهبط (5) ملائكة الله و محل نزول وحى گرد آمده‏اند تا به وظيفه الهى و قرآنى خود كه همانا اعلام و فرياد برائت از مشركان است كه رسول ختمى صلى الله عليه و آله وسلم به وسيله مولانا على بن ابى طالب سلام الله عليه در حج اكبر اجرا فرمود، عمل خواهند كرد.

صحيفه نور ج 19 صفحه 199

و اگر انشاء الله عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شده‏اند، نداى خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد، ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخ هاى ستم فرو خواهد ريخت.

اگر نمايندگان يك ميليارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمين برائت جويند و خواستار قطع يد ظالمين شوند، هيچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملت‏هاى اسلامى و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى با اين همه امكانات انسانى و ذخاير مورد احتياج حياتى قدرتمندان، از روى قدرت با آنان برخورد كنند و از جار و جنجال و هياهوهاى كاخ نشينان نترسند و تحت تأثير تبليغات دروغين رسانه‏هاى طرفدار و جيره خوار ابرجنايتكاران واقع نشوند و با اتكال به قدرت لايزال ايزدى و به شكر نعمت‏هايى كه به آنها داده است، بر سر آنها فرياد كشند و آنان را تهديد به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع كمك‏هاى خود از نفت و غير آن نمايند، شكى نيست كه آنها در مقابل اين - قدرت كه ما قدر آن را نمى‏دانيم - تسليم خواهند شد.

هان اى مسلمانان قدرتمند! به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد و اختلافات فرقه‏اى و منطقه‏اى را كه به دست قدرت‏هاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پايمال كردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده، به حكم خداى تعالى و قرآن مجيد به دور افكنيد و تفرقه افكنان از قبيل آخوندهاى جيره خوار و ملى گرايان بى‏خبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر اينان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مى‏دهند و راه را براى غارتگران باز مى‏كنند. خداوند تعالى، اسلام و ممالك مسلمين را از شر جهانخواران و پيوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.

اينك تذكراتى - هر چند گفته شده - داده مى‏شود، اميد است نافع واقع شود:

1 - به خواهران و برادران محترم كشورهاى اسلامى، قبل از هر چيز اين نكته را بايد عرض كنم كه صورت حج، اين عبادت بزرگ را كه براى انجام آن مشرف مى‏شويد، به صورتى شايسته و مؤافق دستور الهى انجام دهيد و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گيريد. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت، معلوم شود كه خللى در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گرديده و زحمت‏هاى شما هدر رفته است. حضرات آقايان علماى محترم، كوشش فرمايند كه زائران محترم را به وظايف خود آشنا نمايند تا صورت حج، مطابق شرع مطهر انجام گيرد. و از مهمات در همه عبادات، اخلاص در عمل است كه اگر خداى نخواسته كسى عملى را براى خود نمايى و عرضه به ديگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ ديگران بكشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود شركت ندهند و جهات معنوى حج بسيار است و مهم آن است كه حاج بداند كه كجا مى‏رود و دعوت كى را اجابت مى‏كند و ميهمان كيست و آداب اين ميهمانى چيست و بداند هر خودخواهى و خودبينى، با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى الله مباين و موجب نقص معنويت حج است و اگر همين يك جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبيك

صحيفه نور ج 19 صفحه 200

به راستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقيقى يابد، انسان در همه ميدان‏هاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پيروز مى‏شود و براى چنين انسانى، شكست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمه‏اى از اين سير معنوى و هجرت الهى را نصيب همه ما فرمايد.

2 - شما زائران عزيز از كشورى به سوى حق رويد كه در سايه الطاف خداوند و بركت دعاى ولى الله اعظم روحى لمقدمه الفداء، سختى‏هاو دشوارى‏هاو ستمكشى‏هارا پشت سرگذاشته و بحمدالله تعالى در تمام ميدان‏ها پيروز شده‏ايد و هنوز اول كار است. شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگ‏هاى پوسيده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى كه جوانان عزيز ما را فوج فوج به فساد مى‏كشيد و دانشگاه‏هاى ما را در خدمت غرب و احياناً شرق به پيش مى‏برد، پشت پا زده‏ايد. شما امروز فرهنگ‏هايى را كه ملت ما را يك ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرت‏ها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتياد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانيت و اخلاق رفت كناره‏گيرى كند، در زيرپاى خود خرد كرده و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در بر (6) و تقوا و توجه به مصالح ملت و كشور را جايگزين آن نموده‏ايد.

و شما امروز سرافراز براى پيشرفت فرهنگ الهى به پيش مى‏رويد و از جهت اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بين قشرهاى مختلف را تحكيم نموده و همه را به يك سو و يك جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرايان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود كرده و به انزوا كشيده‏ايد و اقشار مختلف را، قشر واحد كرده و همه را در خدمت كشور و ملت و دين جاويد حق در آورده‏ايد و از جهت سياسى، ايران امروز را زبانزد همه كشورهاى دوست و دشمن كرده ايد. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى - كه تجديد حيات اسلام را نموده - دوخته‏اند، براى وحدت اسلامى در زير پرچم توحيد كه نداى آن از اين گوشه دنيا بلند و به سراسر جهان طنين افكنده است، به كوشش و جهاد برخاسته‏اند و دشمنان، از خوف اين بارقه الهى كه رود دست جنايت آنان را از بلاد و عباد خداوند كوتاه كند، به دست و پا افتاده‏اند، ولى قدرت اسلام، آرام را از آنان گرفته و از يكپارچگى ملت‏هاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان، لرزه به اندامشان افتاده است و دولت‏هاى كوچك و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ايران و جمهورى اسلامى در تلاشند و همه اين امور از عنايات خاص خداوند متعال و بركات اسلام بزرگ است، ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم .

و از نظر نظامى با تأييدات خداوند قادر، امروز رژيم عراق مفلوك و شكست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تاييدات جهانخواران، نتوانسته است اين مزدور را نجات دهد. و ضربات كوبنده سپاهيان اسلام مجال تفكر را از آنان گرفته و اميد است با عنايات الهى به زودى اين خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شريف عراق برداشته

صحيفه نور ج 19 صفحه 201

شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با ساير مسلمين، با برادرى و برابرى به سر برند.

منظور اين جانب از اين تذكرات به حجاج محترم آن است كه توجه آنان را به وظايف خطيرى كه در اين سفر بسيار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهيد داغده ايران بر عهده آنان گذاشته شده است، جلب نمايم. شما امروز در اين سفر در بوته امتحان قرار داريد، چون نمونه و الگويى از ملت ايران هستيد و بايد بدانيد كه چشمان كنجكاو صدها هزار و زائر كه از اطراف جهان حول مركز وحى گرد آمده‏اند، با دقت حركات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما - كه زائران بيت الله هستيد - باكمال اشتياق مى‏خواهند ببينند اين تحول عظيمى كه در ملت ايران در ابعاد مختلف، بويژه بعد اخلاقى و معنوى تحقق پيدا كرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما كه براى وقايعنگارى و خبر چينى و نفاق افكنى خود را به آن مكان مقدس رسانده‏اند، در صدد پيدا كردن نقاط ضعف هستند كه از كاهى كوهى بسازند و غلغه‏اى در رسانه‏هاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند و نه تنها جمهورى اسلامى، كه اسلام را محكوم كنند.

شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستيد: راه سعادت كه حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظيم الشأن و شهداى پيوسته به لقاءالله هست كه در مراعات موازين اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مى‏باشد و نيز مراعات آداب اسلامى - اخلاقى با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى با عدم مراعات آنچه ذكر شد و آنچه با حيثيت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى تؤفيق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم.

3 - از جمله مطالبى كه بايد سفارش كرد هر چند سفارش شده است آن است كه در راهپيمايى‏ها، در عين حال كه بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده و با شركت همگانى باشد كه صداى مظلوميت مسلمانان و ملت‏هاى تحت سلطه ابر جنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكنان در مقابل جباران را هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را كه بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجيد و سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به طرفدارى از مشركان و خونخواران بين المللى، جانفشانى و يقه درانى مى‏كنند، بويژه آخوندهاى دربارى جيره خوار كه با قلم و بيان خود نور خدا و شعله‏اى كه در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده، مى‏خواهند خاموش نمايند، به جاى خود بنشانند، لازم است نظم و ترتيب و آداب اسلامى را به طور شايسته و دقيق مراعات نمايند و از شعارهاى خود ساخته كه ممكن است با القاى منحرفان براى ايجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شركت كننده از تمامى كشورهاى اسلامى و خصوصاً جمهورى اسلامى باشد، جدا خوددارى كنند و از شعارهايى كه متصديان امور راهپيمايى با دستور مستقيم نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى كروبى ايده الله تعالى مقرر مى‏دارد، پيروى نموده و از آنها تجاوز نكنند و از كسانى كه احياناً بر خلاف دستور مى‏خواهند شعارى

صحيفه نور ج 19 صفحه 202

بدهند، پيروى نكنند و آنان را نصيحت كنند و اگر اصرار ورزيدند، از خود برانند و تنها راهپيمايى‏هايى را كه مقرر شده است، انجام دهند و راهپيمايى ديگرى خودسرانه نكنند و بدانند كه اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعيين شده، لطمه‏اى به آبروى حجاج تمامى كشورها و يا جمهورى اسلامى بخورد، پيش خداوند تعالى مسؤول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و بايد بدانند كه يكى از فلسفه‏هاى مهم اجتماع عظيم از سراسر جهان در اين مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم در مقابل طاغوت‏هاى جهان است و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران، در اين وحدت خللى واقع شود و تفرقه‏اى ايجاد گردد، موجب سخط رسول الله صلى الله عليه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم كه در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمايند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محيط، از خود بدانند و همه با هم‏يد واحده و ملت واحد قرآنى باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانيت چيره شوند. خداوند به همه تؤفيق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.

4 - به حجاج محترم و زائران بيت الله الحرام، از هر كشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مى‏كنم. شما همه ملت اسلام و تابع پيامبر و پيرو دستورات قرآن مجيد هستيد و همه دشمنان غدار مشترك داريد كه با ايجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانه‏هاى گروهى و تبليغات تفرقه افكن در طول تاريخ، بويژه در سده‏هاى اخير و بالاخص در عصر حاضر، همه دولت‏هاو ملت‏هاى اسلامى را در اسارت كشيده‏اند و ذخاير غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان كشورهاى شما را به غارت برده و مى‏برند و در صدد هستند كه حكومت‏هارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملت‏ها را به دست آنان مصرفى بار بياورند و از رشد انسانى و ابتكار صنعتى كشورهاى مظلوم با حيله و توطئه‏هاى شيطانى جلوگيرى كنند و وابستگى هر چه بيشتر و اتكا به غرب و شرق را روزافزون كنند و مجال تفكر براى استقلال و ابتكار را به هيچ كس ندهند و نفس‏هايى كه براى بيدارى ملت‏ها آماده‏اند، در سينه‏ها خفه كنند. و وضع نكبت بارى كه در كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى مظلوم مشاهده مى‏كنيد، زاييده همين توطئه‏هاى دشمنان مشترك مسلمانان و مظلومان است. پس اكنون كه در مركز اسلام حياتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمده‏ايد و از هر ملت و مذهب در اين مكان عظيم اجتماع كرده‏ايد، براى اين درد مهلك و سرطان كشنده چاره انديشى كنيد. و بايد بدانيد كه چاره اساسى در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگانى در قطع يد ابرقدرت‏ها از كشورهاى اسلامى است و عملى كردن شعائر مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشورهاى خويش است و قدم اول زدودن ياس از دل‏هاست، كه عمال خبيث آنان با كوشش غرب و شرق در جان‏هاى مسلمين جايگزين كردند و به آنها باور انده‏اند كه بدون وابستگى به يك ابرقدرت، نمى‏شود به زندگانى خود ادامه داد. و

صحيفه نور ج 19 صفحه 203

ملت و دولت ايران در اين انقلاب عظيم ثابت نموده‏اند كه اين اعتقادى پوچ و بى‏اساس است، و با آن كه قدرت بزرگ به هر حيله و توطئه‏اى دست زدند تا آتش شعله ور سوزنده‏اى كه در اين كشور براى خاكستر كردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى كشند، مؤفق نشدند.

و امروز ايران اسلامى به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگل‏هاى منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتى اجازه نمى‏دهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملت‏هاكسى نمى‏تواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است، شكست پذير نيست و ملت‏هاى مظلوم جهان چاره‏اى جز اين ندارند و دولت‏هاى ملت‏هاى اسلامى نيز اگر با توده‏هاى محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگى و وابستگى ذلت بار كه هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پيدا مى‏كنند و با عزت و ارزش‏هاى انسانى هماغوش شوند از خداوند تعالى مسألت مى‏نمايم كه همه ما را به تكاليف الهيه و وظايف انسانيه آشنا فرمايد.

و بايد تذكر دهم به دولت‏هاى وابسته مرتجع، كه با اين كنفرانس‏هاى بى‏محتوا و اعلاميه‏هاى توخالى و حمايت‏هاى بى‏اساس، رژيم كافر و جنايتكار عراق را نمى‏توانند نجات دهند و ممكن است خود به منجلابى كه حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است، غرق شوند. پس صلاح دين و دنياى آنان اين است كه دست از اين رفت و آمدها بردارند و بيش از اين، اين مفلوك را به رسوايى و خذلان نكشند و خود را به مهلكه دنيا و عذاب آخرت دچار نكنند.

5 - در خاتمه بايد به يك امر حياتى كه راهگشا براى رفع همه گرفتارى‏هاى مسلمين و مستضعفين جهان است، اشاره كنم و آن اين است كه كسانى كه اندك تفكرى در اوضاع كشورهاى اسلامى بنمايند، به وضوح خواهند دانست كه آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرت‏هاى تابع اين قدرت‏هابا هم اتفاق دارند. و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند - عقب نگه داشتن كشورهاى جهان سوم، خصوصاكشورهاى پهناور و غنى اسلامى در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى است و تحميل جهات استعمارى در تمامى امور مذكوره بر جهان سوم مى‏باشد و براى اين مقصد كه در نظر آنان بسيار داراى اهميت است، زحمت‏هامتحمل شدند و وقت‏هاو پول بسيارى صرف نموده‏اند و مى‏نمايند. در سابق، سردمداران اين توطئه‏ها، بريتانيا و فرانسه بودند و پس از آن آمريكا و شوروى، اينان براى مقاصد شوم خود، كودتاها به راه انداختند و رژيم‏هايى را برچيده و رژيم وابسته به خود را به روى كار آوردند و بعيد به نظر مى‏رسد كه اين دو ابرقدرت در صدد براندازى رقيب باشند - چه، كه از آن مأيوسند. اختلاف بر سر تقسيم طعمه‏هاو كشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو، بهترين راه را در حمله به فرهنگ ملت‏ها دانسته و دانشگاه‏ها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن اين مراكز، از ره آوردهاى آنها مجلس‏هاى فرمايشى ساخته و حكومت‏هاى دلخواه به دست آوردند و نظام‏ها را، سر تا قدم، غربى يا شرقى كردند و آنان كه‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 204

در اين كشمكش‏هااز همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند، كشورهاى اسلامى بوده و هستند، چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است كه ملت‏هارا بى‏گرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش مى‏برد و انسان‏هارا در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مى‏كند و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مى‏دهد. اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينه‏ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مى‏كند و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند، محكم و برادرانه مى‏كند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان بارور مى‏كند و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مى‏نمايد. و دربعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مى‏دهد و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مى‏كند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جاده‏هاو حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مى‏كند.

با آنچه گفته شد - كه در اين زمينه‏ها گفتنى بسيار است - با توطئه ابرقدرت‏ها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد كه از طرف دانشگاه‏هاى غيرمهذب و فرنگ رفته‏هاى غير متعهد و ملى گراهاى متعصب، شديداً مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخم‏هاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملت‏ها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن توده‏هاى عظيم انسانى اسلامى به داد كشورها و ملت‏هاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بى‏شك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى، ريشه حيات آنان را مى‏مكند و شرافت و ارزش‏هاى انسانى آنان را به باد فنا سپارند. اكنون بازارهاى كشورهاى اسلامى، مراكز رقابت كالاهاى غرب و شرق شده است و سيل كالاهاى تزيينى مبتذل و اسباب بازى و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازير است و همه ملت‏هارا آن چنان مصرفى بار آورده‏اند كه گمان مى‏كنند بدون اين اجناس آمريكايى و اروپايى و ژاپنى و ديگر كشورها، زندگى نمى‏توان كرد. و مع‏الاسف مكه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مركز وحى و مهبط جبرائيل و ملائكه الله كه بايد به حكم اسلام بت‏هاى جنايتكار را در آن جا شكست و فرياد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از كالاهاى بيگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ صلى الله عليه وآله وسلم شده. كثيرى از حجاج بيت الله الحرام كه براى فريضه حج روند و بايد در آن مكان مقدس از توطئه بيگانگان به فرياد يا للمسلمين برخيزند، غافلانه در بازارها به جستجوى كالاهاى آمريكايى، اروپايى و ژاپنى پرسه مى‏زنند و دل صاحب شريعت را با اين عمل كه با حيثيت حج و حجاج بازى مى‏كند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آييد و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم! بپاخيزيد و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و

صحيفه نور ج 19 صفحه 205

مسلمانان برسيد و در هر گوشه و كنار همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت، و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توام با خوارى و شرمسارى ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.

بارالها! بنده ناچيز تو از كشورى مظلوم با جمعيتى ناچيز از حيث عدد و همه چيز، و زنده به عنايات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفيت ناچيز خود به ملت‏هاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فرياد يا للمسلمين! به داد اسلام برسيد را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنايات تو نباشد، هيچ گره‏اى باز نشود و هيچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمين نظر فرما و همه ما و آنان را از قيد خود و خوديت و عبوديت بت‏ها، خصوصاً بت نفس نجات ده! و شر ستمكاران را از سر مظلومان جهان بويژه مسلمان بركن! و مسلمانان را به خود آور! و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنايت فرما! كه با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شريان حياتى غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به اميد پيروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گيتى بر كفر جهانى.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 206

تاريخ: 27/5/64

بيانات امام خمينى درديدار با آقاى محمد هاشمى مدير عامل ومعاونين صدا و سيماى جمهورى اسلامى

ما بايد به مردم ارزش بدهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نظرى به ديگران ندارم، راجع به خودم مى‏گويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نمى‏آيد. واقع آن است كه آن قدر كه پابرهنه‏هابه راديو تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست؛ واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كرده‏اند و اين نهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزى‏ها را به دست آوردند، از قشر بالا كسى در اين مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شركت داشته‏ايم، اما حق با آنهاست. من مدت‏هاست كه وقتى مى‏بينم راديو تلويزيون را هر وقتى بازش مى‏كنم از من اسم برد، خوشم نمى‏آيد. ما بايد به مردم ارزش بدهيم، استقلال دهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم. ولى اين كه تمام كارها دست ما باشد، راديو تلويزيون دست ماها باشد اما آن بيچاره‏ها كه كار مى كنند هيچ چيز دستشان نباشد، ولى ما كه هيچ كاره هستيم دست ما باشد، به نظر من اين صحيح نيست. من گفته‏ام كه آن چيزهايى كه مربوط به من است گفته نشود، من با آقايان كارى ندارم. البته در بعضى مواردى كه لازم مى‏شود چيزى گفته شود - كه آن هم با تشخيص خود من است - در راديو گفته و يا در تلويزيون اين شود مضايقه ندارم؛ مثلاً عيد فطر، عيد قربان، تنفيذ رئيس جمهور، اينها مسائلى است، اما ما بقى، مثل ملاقات امروز من با شما كه با هم صحبت مى‏كنيم، ازن كارها مردم را خسته مى‏كند، هيچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت مى‏كنيم و همين طور ديگران؛ يعنى ديگران با من صحبت مى‏كنند، آنها را من قطع مى‏كنم. و همين طور آن چيزهايى كه الان در تلويزيون موجود است، مثلاً اول خبر كه مى‏خواهد شروع كند عكس مرا مى‏گذارند، آن را برداريد و اگر كسى از شما سؤال كرد بگوييد فلانى گفته است.

در اين جا آقاى هاشمى مدير عامل راديو تلويزيون اظهار داشت: شما در قلب مردم جا داريد.

و امام فرمودند: قلب مردم در غير از اينهاست. مسأله اينها نيست، ما سابقاً با مردم تماس داشتيم و به آنها ارادت داشتيم و مردم به ما لطف داشتند، ولى اين طور نبود كه ما راديو تلويزيون داشته باشيم، آن باب ديگرى است. در هر صورت بعضى مواردى كه لازم است مانعى ندارد، در غير آن موارد، من ميل ندارم، ديگران خودشان مى‏دانند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 214

تاريخ: 10/6/64

پيام امام خمينى به ايثارگران جبهه‏هاى نور به مناسبت پنجمين سالگرد جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اكنون كه با عنايات حضرت رب الارباب و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و با فداكارى و جانبازى ملت بزرگ ايران و قدرت ايمان و ايثار سلحشوران عزيز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجيد، نظام جمهورى اسلامى ايران با سرفرازى و قدرت راه خود را يافته و با استوارى به پيش مى‏رود، بر ماست كه با اعتراف به عجز خويش، از رزمندگان عزيزى كه با شهادت طلبى‏ها و رشادت‏هاشان از ميهن اسلامى خود دفاع نموده و با خون پاك خود چراغ فرا راه آزادى تمام ملت‏هاى دربند بر افروختند، قدردانى نماييم. و نيز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگوارى كه در پشت جبهه‏هابا جديت تمام در دفاع مقدس از اسلام و كشور اسلامى به پشتيبانى از مجاهدان عزيز برخاسته‏اند و از هيچ چيز كوتاهى نمى‏كنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد كه در تمامى صحنه‏ها حاضرند تشكر نماييم.

قلم و بيان من كوچكتر از آن است كه از عهده تشكر اين همه فداكارى برآيد، خداوند تبارك و تعالى به همه آنان جزاى خير خواهد داد. و همان گونه كه آنان روى اسلام را سفيد كردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفيد خواهد گرداند. بارالها! اينان بندگان صالح تواند كه در مجاهده راه تو از خود و عزيزان خود گذشتند و به آن افتخار مى‏كنند، تو خود شهداى ما را در جوار رحمت خود جايگزين و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسيرانمان را به دامان خانواده‏هاشان برگردان. و به همه ما صبر و تؤفيق عنايت فرما انك قريب مجيب .

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 207

تاريخ: 5/6/64

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و ديوان عالى كشور، عده‏اى از روحانيون، استادان دانشگاه‏ها و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد سعيد قربان

در سابق تبليغات به طورى دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است، بعد عرفانى، بعد سياسى، بعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اين جا تشريف دارند، تبريك عرض مى‏كنم. ما امروز يك مقايسه‏اى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود اين مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دوره‏هاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. اما توجه داريد به اين كه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاه‏ها هيچ وقت اجتماع اين طور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاه‏هاو اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه با هم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما /به طورى كه/ تبليغات به طورى بود كه وحشت مى‏كرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرف‏هايش را بزند و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتى‏ها، مجلسى‏ها، هيچ يك از اينها با هم نمى‏نشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات، اين براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنه‏دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مى‏كردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكى‏شان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمى‏شدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اين كه اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمى‏دانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود. معلوم مى‏شود كه كارشناس‏هاى خارجى، كارشناس اروپا و آمريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرنا كند، يعنى خطرناك براى آنها! و راست هم مى‏گفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت

صحيفه نور ج 19 صفحه 208

شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كانه امكان نداشت يك همچو اجتماعى.

امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم و همه ما يك فكر داريم. فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود، فكر اين كه نبادا دوباره دانشگاه‏هاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اين كه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند و فكر اين كه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبت‏هايى در اين كشور واقع مى‏شد. ما امروز اين جا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.

اگر مقايسه كنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، معلوم مى‏شود كه چه تحولى در ايران واقع شده است

است آن چيزى كه مى‏تواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است ايثارى كه او كرد و از خود گذشتگى‏اى كه او كرد تدبر در او و تدبر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين ابعاد مختلفه جمع كرده است، بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اين كه ما از آن اساس چيز بفهميم. آنها كه در آن جا هستند، تكاليفى دارند و انشاء الله اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اين كه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاه‏ها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهى‏هادر سرتاسر كشور، اينها موظفند، وظيفه دارند!

ما بحمدالله تاكنون بسيار قدم‏هاى موثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، مى‏توانيم خوب بفهميم كه فرق چيست. مثلاً شما بسيارى‏تان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه راى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازى‏هايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اين كه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عده‏اى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليون‏اند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغه‏اش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريم‏هاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مى‏بارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مى‏بارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كرده‏اند (كه بيش از چهارده ميليون بود)، اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مى‏شود كه فرق ما بين اين جا و آن جا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرت‏ها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغه‏اش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت: شش ميليون، و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مى‏كردند

صحيفه نور ج 19 صفحه 209

كه اى ...! شش ميليون رأى دادند، با اين كه دروغ مى‏گفتند. شما بدون اين - كه يك فشارى باشد كه بياييد حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى - امسال اصلاً تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش / در / به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اين جا برويد در جبهه‏ها.

وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مى‏كردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم! بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند: ما اين را مبالغه مى‏كنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوان‏ما، اقشار ملت ما ايستاده‏اند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مى‏كنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوان‏هاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مى‏گويند، لكن جوان‏هاى ما ايستاده‏اند و جلو مى‏روند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زن‏هاى ما حالا مكتبى شده سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوان‏هادر جبهه دارند، خدمت مى‏كنند، اينها پشت جبهه‏شان محكم است و دارند خدمت مى‏كنند، علاوه بر اين كه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند حتى تدريس خارج من شنيدم بعضى از زن‏ها در جايى مى‏گويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مى‏كند كه بگويد، آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مى‏خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه‏اى باشد! و اين اختناق است براى اين كه زن‏ها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مى‏گويند، يعنى نمى‏گذاريد كه زن‏هابه طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان ملت را به واسطه آن بى‏بند و بارى كه داشتند، فلج مى‏كردند، يعنى از كار مى‏انداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مى‏شدند، كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابان‏هاتان را نگاه بكنيد! حالا وقتى كه مى‏خواهند تكذيب كنند از ايران، مى‏گويند كه در آن جا محل تفريح پيدا نمى‏شود (آن تفريحى كه آنها مى‏خواهند، والا محل تفريح هست) يا زن‏ها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرأت نمى‏كرد كه به اين صورتى كه بايد در آيد، در آيد مخفى در مى‏آمدند. آنهايى كه مى‏خواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمى‏آمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مى‏رفتند و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مى‏كنيم.

از معجزات اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش

اين حج اين چند سال كه امسال هم بحمدالله بهتر بوده است اين بايد در دنيا انعكاس پيدا

صحيفه نور ج 19 صفحه 210

بكند! كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل الله و رسول خدا مى‏خواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مى‏فرستد در آن جمع مى‏خواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آن جا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارى‏اى كه الان مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مى‏كند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است، و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را - آن بعد عرفانى نماز را در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مى‏بيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است، يعنى، تا آن ما فوق عالم طبيعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مى‏كشاند. گاهى در يك كلمه‏اش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجاب‏هامى گذرد. و كانه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تامل كند. خوب! ما اهلش نيستيم. ما مى‏گوييم كه الحمدلله، يعنى شايسته است.الحمدلله رب العالمين يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قران اين را نمى‏گويد. قرآن مى‏گويد كه اصلاً حمدى واقع نمى‏شود در جايى، الا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمى‏داند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مى‏گويد كه اياك نستعين نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو انشاء الله مى‏خواهيم و اينها، نخير! بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلاً نيست، اصلاً قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما انشاء الله عبادت مى‏كنيم براى خدا، انشاء الله استعانت مى‏كنيم از خدا. اصلاً واقعيت اين طورى است واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلاً در دنيا به غير خدا واقع نمى‏شود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مى‏كنند از مثلاً شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمى‏فهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مى‏گويد. و اگر براى اهلش آنهايى كه اهل مسائل هستند همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مى‏شود، براى اين كه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمى‏ترسد. ما كه از قدرت‏ها مى‏ترسيم براى اين است كه خيال مى‏كنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمى‏تواند كه از ديگرى بترسد. همه خوف‏هاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به كار گرفته شده، براى نفع آنهاست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از اوست و هر چى

صحيفه نور ج 19 صفحه 211

هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مى‏شود.

دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد

ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. الغيرك الظهور ماليس لك دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه متى غبت حتى تحتاج الى چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اين جا رسيده است و ادعيه‏ء ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادى‏اى كه احكام مى‏خواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مى‏خواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مى‏فهمند توجه كنند. البته براى همه، هست چيز درش، قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مى‏كنند، اما استفاده‏اى كه پيغمبر اكرم مى‏كرده است از قرآن، غير استفاده‏اى است كه ديگران مى‏كردند. انما يعرف القرآن من خوطب به ديگران نمى‏دانند، ماها يك ذره‏اى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مى‏داند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مى‏داند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شده‏اند، آنها هم براى خاطر تربيت او مى‏دانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مى‏گفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مى‏فهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست ما، روحانيون، دانشگاهى‏ها اگر واقعاً علاقه دارند به اين كه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهى‏ها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهى‏ها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچه‏هاو جوان‏ها باشند در كارهايى كه مى‏كنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‏هاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مى‏كند و علاقه‏مند مى‏كند، همه آن جهات را بايد حوزه‏ها داشته باشند. حوزه‏هابايد / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزه‏ها هستند، يا در آن جايى كه درس مى‏گوييد وارد مى‏شوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اين جا بكنند، روحانى باشند، يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته

صحيفه نور ج 19 صفحه 212

باشند. از اول قدم‏ها كه برداشته مى‏شود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اين جا هم درست مى‏شود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مى‏شود. مثل، مثل انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه كشوردارى هم مى‏كردند، حكومت هم تأسيس مى‏كردند، حدود را هم جارى مى‏كردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مى‏گذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.

اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، كشور شما سالم مى‏ماند

اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم مى‏ماند و به ساير جاها هم سرايت مى‏كند. قهرى است اين. الان هم ملاحظه مى‏كنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سرو صدا بلند است، منتها يك دسته سرو صدا مى‏كنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى‏كنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.

و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمت‏هايى كه خدا به شما داده است، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوان‏هايى كه به شما داده است، انقلابى كه / الان / در جبهه‏ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مى‏خواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مى‏كنند و در صحنه هستند، تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم. خداوند همه ملت‏هاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مى‏رويم، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 215

تاريخ: 10/6/64

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين روزنامه‏هاى كيهان، اطلاعات و جمهورى اسلامى

بايد اساس، تشويق اشخاصى باشد كه در اين كشور فعاليت مى‏كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمى‏توانم نظر بدهم. الان آنچه مربوط به مسائل آخر است، اين است كه راديو تلويزيون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همين اعتقاد را داريد كه عموم بر آنها حق دارند از اين جهت من به سهم خود خيال دارم كه راجع به من كم باشد، مگر در مواقع حساسى كه لازم است كه آن هم بايد از ما سؤال شود كه آيا مطلبى را بايد نقل بكنند يا خير. والا آنچه خوب است در راديو تلويزيون و مطبوعات باشد، آن است كه براى كشور اثرى داشته باشد. مثلاً اگر زارعى خوب زراعت كرد و زراعتش خوب بود، شما اين شخص را به جاى مقامات كشور در صحفه‏ء اول بگذاريد و زيرش بنويسيد اين زارع چگونه بوده است، اين منتشر بشود. و يا كارمندى خوب كار كرد، و يا اگر طبيبى عمل خوبى انجام داد، عكس او را در صفحه اول چاپ كنيد و بنويسيد كه اين عملش چطور بوده است. اين باعث تشويق اطبا مى‏شود و بيشتر دنبال كار مى‏روند. يا مثلاً اگر كسى كشفى كرد، بايد مفصل با عكس و مطلب باشد يا اگر كسى سارقى را دستگير نمود، و يا يك كشاورز و يا هنرمند و يا جراح كه متأسفانه نه اسمشان است و نه عكسشان! در حالى كه اينها لايقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه بايد اساس تشويق اشخاص باشد كه در اين كشور فعاليت مى‏كنند، اينها به اين كشور حق دارند، به اين روزنامه‏ها حق دارند، به راديو تلويزيون حق دارند، ولى ماها نسبت به آنها حقمان كم است. البته، آنچه من مى‏گويم راجع به خودم است، به ديگران هيچ كارى ندارم، آنها اختيارش با شما و با خود آنهاست. من ميل ندارم راديو هر وقت باز مى‏شود اسم من باشد، مدت‏هاست كه از اين جهت متنفرم، اين كار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زيادى‏اش مضر است، اين به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبك مى‏كند. اشخاص، شخصيت‏هايشان با خودشان است، اين طور نيست كه اگر اسمشان زياد يا كم مطرح گردد، شخصيتشان زياد يا كم شود. در ايران هر كس معلوم است چه جورى است. بنابر اين، آنچه راجع به خودم مى‏گويم اين است كه اگر قرار است عكس مرا بگذاريد، به جاى آن، عكس يك رعيت را بگذاريد و زيرش بنويسيد اين رعيت چه كار مهمى كرده است.

مسأله ديگر، عمده اين است كه تكرار نباشد. به عقيده من اين سه روزنامه با هم تفاهم كنند و

صحيفه نور ج 19 صفحه 216

مسائل را مختصرتر بنويسند، مفيدتر و كمتر بنويسند، طولانى و تكرارى نباشد. مردم وقتى مى‏خوانند استفاده كنند، احساس كنند مطلبى است، اين كه بگويند من هر روز به كى، چى گفتم! اين تكرارى است آخر هر روز من يك مسأله‏اى را مى‏گويم، و هى تكرار مى‏كنند كه فلانى چه گفت! اين چه فايده‏اى دارد. اما در هر گوشه كشور اگر اتفاقى افتاده باشد، اين خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفيد است.

مسأله ديگر راجع به انتقاد، البته روزنامه‏ها بايد مسائلى كه پيش مى‏آيد را نظر كنند، يك وقت انتقاد است، يعنى انتقاد سالم است، اين مفيد است. يك وقت انتقام است، نه انتقاد، اين نبايد باشد، اين با موازين جور در نمى‏آيد. انسان چون با يكى خوب نيست، در مطبوعات او را بكوبد، كار درستى نيست. اما اگر كسى خلاف كرده است، بايد او را نصيحت كرد، پرده درى نباشد، ولى انتقاد خوب است، بايد در اين امور خيلى ملاحظه بفرماييد تا مطبوعات مركزى باشد براى استفاده عموم و اين كه مردم بفهمند بايد چه بكنند و بايد چه بشود.

در مورد اخبار، اخبار روزنامه‏ها /نبايد/ تكرارى نباشد، آخر كى با كى ملاقات كرده، اين چه خبر مهمى است؟ اين اصلا قابل نيست بگوييم خبر، تا بگوييم مهم! اين كه بگوييد من هر روز با كى ملاقات و به او چه گفتم، اين تكرارى است. آخر هر روز من يك مسأله را مى‏گويم، و هى تكرار مى‏كنند كه، فلانى چه گفت! اين چه فايده دارد؟ من راجع به خودم مى‏گويم كه عكس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور كه گفتم. گاهى لازم است كه گفته شود، مثلاً فرض كنيد بناست رياست جمهورى معرفى شود، خوب! اين مسأله مهمى است و يا مثلاً هيات دولت آمده است، خود اين مسأله‏اى است، ولى هر چند وقت يك بار از اين مسائل پيدا مى‏شود. اما هر روز كى آمد اين جا و من چى گفتم و چى شد و يا كى با كى ملاقات كرد! اين چه اثر و فايده دارد؟

بايد با اخبار مردم را تعليم كرد و بايد اخبار به صورتى باشد كه مفيد باشد، بايد كارى شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصى كه در اطراف ايران زحمت مى‏كشند، وقتى خبرشان را داديد تشويق مى‏شوند. اين طور نيست كه همه لله كار كنند و چه بنويسيد و چه ننويسيد، فرقى نكند. ما مكلفيم تا افراد را در هر رشته تشويق كنيم تا امثالشان زياد شود. اگر مطلبى از اين طبقه‏هادر روزنامه‏ها آمد، روزنامه‏ها آبروى خوبى پيداكنند. روزنامه‏ها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نيست و اين هم نيست كه همه‏اش مال حكومت باشد و از چيزهاى حكومتى بنويسيد، اين صحيح نيست. به نظر من روزنامه‏هابراى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مى‏شود گفت كه گاهى جاى ديگران غصب شود، - البته بدان معناى غصب نه! ولى نظير آن اين عرض من است.

البته از آقايان هم تشكر مى‏كنم كه مشغول كار ارزنده‏اى هستند و اميدوارم كه مؤفق باشند و كارها را با شايستگى عمل كنند و اغراض را كنار بگذارند و روى مصالح مملكت صحبت كنند. يك وقت اين است كه انسان مى‏بيند افرادى خلاف مى‏كنند، به او تنبه مى‏دهد، آن هم با ملايمت و بدون اين كه آبروريزى باشد. انتقاد صحيح از دولت مانع ندارد، ولى انتقام و تضعيف نبايد باشد انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 217

تاريخ: 12/6/64

بيانات اما خمينى در ديدار با رئيس جمهور و هيأت دولت

پست و مقام ميزان نيست، آنى كه هست خدمت است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من رويهمرفته آن جمعيت‏هايى كه در جمهورى اسلامى كار كردند و مشغولند (رويهمرفته را مى‏خواهم عرض كنم)، از رئيس جمهور تا قواى اجرائيه و قوه قضائيه و مجلس و ديگركسانى كه، جمعيت‏هايى كه در خدمت اين انقلاب بودند، من رويهمرفته مؤفق مى‏دانم آنها را. ادعاها زياد است، ممكن است كه يك كسى ادعا كند كه من اگر رئيس جمهور بودم، مثلاً، زمين را به آسمان مى‏دوختم، يا من اگر نخست وزير بودم، چه‏هاو چه‏ها مى‏كردم، يا اگر رئيس مجلس بودم، چه مى‏كردم، يا اگر وزير بودم، چه مى‏كردم، وكيل بودم، چه مى‏كردم! هميشه ادعاها زياد است، وليكن در مقام عمل وقتى كه وارد بشوند اين مدعى‏ها، كمى‏شان توانند كار بكنند، اكثراً ادعاست. حالا اين ادعا يا اين است كه واقعاً اشتباه دارند، يا اين كه اشخاصى هستند كه مى‏خواهند به واسطه اين ادعاها كار شكنى بكنند. ما اكثر الضجيج واقل الحجيج ، از اين قبيل است، آنها هم كه حج مى‏روند / زياد / ناله و فريادشان زياد است، اما حاج صحيح، كم است خيلى. از اين جهت من لازم مى‏دانم كه از مجموعه اين هيات‏ها و اين جمعيت‏هاتشكر كنم، و اگر تشكر نكنم ظلم كردم، قدردانى كنم كه اينها خدمت كردند / و / از روى حقيقت و واقعيت. البته من افراد، مجموع افراد را نه مى‏شناسم، نه مى‏توانم برايشان حكمى بكنم. اما رويهمرفته (البته عده‏اى‏شان را هم مى‏شناسم)، رويهمرفته من عرض مى‏كنم كه يك هيات‏هاى مؤفقى بودند و خدمت‏هاى خوبى / كردند / و بزرگى كردند. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر عنايت كند و آنها را مؤفق كند به اين كه باز خدمت كنند به اين جمهورى.

بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعاً دلشان براى اسلام تپد و براى كشورشان، متوجه اين باشند كه پست، ميزان نيست، مقام ميزان نيست، مقام رياست جمهورى، اين ميزان نيست، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن، اينها چيزى نيستند، اين مقامات تمام مى‏شود، آنى كه هست خدمت است. آدم متعهد در هر جا باشد، اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است. ممكن است كه يك نفر، مثلاً، فرض كنيد كه نخست وزير بوده است، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كار بهتر مى‏كند، آدم متعهدى است مى‏رود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است، وقتى ديد كه يك كسى از خودش بهتر مى‏تواند كار كند برود آن جا،

صحيفه نور ج 19 صفحه 218

برايش فرق نكند، يعنى هدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودش مى‏تواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان، البته بسيارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مى‏كند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مى‏كند كه چى دارد مى‏كند و در دلش چى مى‏گذرد. ماها نمى‏دانيم، اما خدا مى‏داند. انسان مى‏فهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است. خودش مى‏فهمد يعنى، غالبامى فهمد خودش مى‏فهمد كه (آنى كه در اين پست هست) پست را دوست دارد يا خدمت را دوست دارد. اين چون خدمتگزار است، دلبسته به اين پست هست، يا خير. دلبسته به اين پست است، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست.

خوب! ادعاش را مى‏كند و مى‏كند هم حتماً عمده آن جهت است كه انسان واقعاً بداند كه يك روزى جواب بايد بدهد. هيچ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم. هر كداممان، هر كارى انجام بدهيم، يك روز جواب مى‏خواهد، انتقاد بكنيم، يك روز جواب مى‏خواهد، انتقام‏گيرى باشد، يك روز جواب مى‏خواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جواب مى‏خواهند از ما. اين را ما بايد حتماً توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه، يعنى هركس مسلمان است، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مى‏شود، و حاضر است، اين جزو اعتقادات اسلام است. بنابراين، نبايد اگر فرض بفرماييد كه رئيس جمهور رفت و / يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مأيوس بشود. نه! بايد او برود يك كارى كه ازش مى‏آيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان اين كه يك كارى است دارد مى‏كند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم، بداند كه اين كار، يك كار شيطانى است، اين كار ازش نمى‏آيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجام بدهيم براى جمهورى اسلام، اين كار الهى است و ازش هم كار مى‏آيد. اين محكى است كه انسان خودش غالباً مى‏تواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى، گاهى هم بر خود انسان / گاهى / مخفى است يك مسائلى. بنابراين، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه / به / كارشان انجام مى‏دهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهت چيز باشيد كه ما رفتيم، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مى‏توانيد كار بكنيد يا نه! آنها هم كه مى‏آيند، اگر واقعاً مى‏خواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها هم پيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مى‏شود چكاره‏اند. و اگر اينها مى‏خواهند يك مقامى را اخذ بكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد / فكر / كسانى كه مى‏خواهند يك كارى بكنند، بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه! مسائل مهم است. مسأله دولت، مسأله رياست جمهور، مسأله رياست مجلس، مسأله قوه قضائيه، وزارت، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد بداند كه اين كار، كار

صحيفه نور ج 19 صفحه 219

شيطانى است. رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى‏

تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است، كار انسان متعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مسأله معيارى است براى همه، كه اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقى نكند كه حالا من وزيرم، يا اين كه وكيل هستم، يا اين كه كار ديگر از من مى‏آيد يك كار ديگر، هر چه شد. من كار براى اسلام مى‏خواهم كار بكنم و مى‏دانيد كه الان ما احتياج داريم، مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم، اشخاص فعال در اين كشور خدمت بكنند.

ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ مظلوم بوده است

و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم. بنابراين، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مى‏كنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مى‏كنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست. آنهايى كه انتخاب مى‏خواهند بكنند، توجه به اين، بايد هميشه نصب‏العين اين باشد، والا انسان به خطا وارد مى‏شود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مى‏شود، اين جا هم نشد، جاى ديگر بلااشكال معلوم مى‏شود. اين يك مسأله‏اى است كه، اين طور نيست كه، اين يك معنايى است كه مخفى نمى‏ماند. منتها يك روزى به انسان مى‏گويند كه ديگر دستش كوتاه است. اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب! دستش باز باز است، مى‏تواند كارى بكند، مى‏تواند جبران بكند. اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است، نمى‏تواند كارى بكند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، ديگر فايده ندارد.

الان وقد عصيت قبل به فرعون مى‏گويد، فرعون آن آخر كه مى‏خواست غرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت، گفت من همانى كه آنها مى‏گويند من هم مى‏گويم. در صورتى كه نبود اين طور، وقتى بر مى‏گشت هم همان بود.

در هر صورت، ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريباً اين كشور مظلوم بوده است و خصوصاً در اين سده آخر، اين آخر، واقعاً مظلوم بوده است، الان هم مظلوم است. خدمت به اين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان. اين يك مسأله‏اى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است. لكن گاهى گاهى وقت انسان خودش غفلت مى‏كند، از روحيات خودش هم غفلت مى‏كند، گاهى وقت‏هاهم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مى‏كند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اين مسائل! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه همه مؤفق باشيد، در هرجا كه باشيد. مؤفق باشيد به‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 220

اين كه براى خدا خدمت كنيد، براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان - كه آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت مؤفق باشيد و همه شما سالم و مؤيد و موفق، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمت است. و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 221

تاريخ: 13/6/64

حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام سيد على خامنه‏اى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله تعالى با تأييدات خداوند متعال جل و علا و دعاى خير حضرت ولى الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، چهار سال رياست جمهورى اسلام با خير و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ملت بزرگ و شجاع ايران با همه توطئه‏ها و تبليغات دشمنان اسلام كه براى اطفاى نور خدا و اسلام بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شريف و مجاهد، دست در دست يكديگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نيز توطئه‏هايى را كه براى جلوگيرى از سيل خروشان و اراده آهنين مؤمنين مظلوم در طول تاريخ كه مى‏رود كاخ‏هاى ستم سياه و سرخ را فرو ريزد و فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم، محرومان و غارت‏زدگان پهناور زمين را به خروش درآورد، با قدرت خنثى نمود. ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پير نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمين بار براى تعيين سرنوشت خويش به سوى صندوق‏هاى رأى هجوم آورد و ياوه‏گويان و خيال‏بافان را بر خود لرزاند و فردى شريف از سلاله پيامبران را براى خدمت به اسلام و ايران و مسلمانان و ملت برگزيد و اين مسؤوليت سنگين را برعهده كسى گذاشت كه چهار سال در اين مقام، صادقانه و با تعهد و روشن بينى به ملت و اسلام و ايران خدمت نمود، و اين، پس از خدماتى بود كه قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. جزاه الله خيرا .

رئيس جمهور محترم بايد توجه داشته باشند كه در پيشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى و تمايلات سرى تا اعمال معلن و مخفى مى‏گذرد، در حضور حق است و چيزى را نتوان از او جل و علا پنهان كرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و بايد توجه نمايند كه در مقامى هستند كه يك جمله او گاهى مومنى را ساقط كرده و متعهدى را از بين مى‏برد، و يا غير صالحى را به مقامى كه شايسته آن نيست مى‏رساند، گاهى يك سخنرانى او، جمهورى اسلامى و كشور را نور مى‏بخشد و گاهى بعكس. مقام خطير است و خطر بزرگ، به خدا بايد پناه برد و از او استمداد كرد. همه دست اندركاران به ويژه رئيس جمهور بايد از چاپلوسان دغلباز و زبان‏بازان حيله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‏دار كه تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است،

صحيفه نور ج 19 صفحه 222

انتخاب كنند. بسا كه منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و كشور اسلامى صدمه زنند.

شما اى رئيس جمهور محترم و ديگر متصديان امور كشور! مى‏دانيد كه قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً امريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور شخصيت‏ها تا به آتش كشيدن مزرعه‏ها و مغازه‏ها، و از انفجارات كور در كوچه‏ها و خيابان‏ها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنه‏دار از اول انقلاب تا امروز است، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم خورده‏اى نبايد غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگان‏هاى دولتى و مقامات مؤثر، به تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را وابسته نمايند. غفلت از اين امر، فاجعه‏انگيز است و همه مقامات، خصوصاً مقامات بالا چون رؤساى قواى سه گانه، بيشتر مورد نظر و هدف هستند، زيرا انحراف آنان خداى نخواسته - ممكن است انحراف رژيم را در پى داشته باشد. همه ما و شما بايد بدانيم كه شيطان خارج و داخل و نفس اماره به تدريج انسان را از خلاف‏هاى كوچك به بزرگ و بزرگتركشاند كه يك وقت از كفر سر در مى‏آورد. پس خلاف كوچك را بزرگ شماريد و شماريم، و فساد را از سرچشمه جلوگيريم. از خداوند متعال مدد خواهيم كه همه ما را حفظ نمايد، خصوصاً از شيطان نفس كه مادر بت‏هاست.

اينك به پيروى از آراى محترم ملت عظيم الشان و آشنايى به مقام تعهد و خدمتگزارى دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقاى سيدعلى خامنه‏اى ايده الله تعالى، آراى ملت را براى پس از پايان دوره كنونى، تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم و از خداوند تعالى تؤفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامى خواستارم. البته رأى ملت و تنفيذ اين جانب، تا وقتى است كه ايشان به تعهد خود و راه مستقيمى كه در پيش داشته‏اند، باقى باشند و به اسلام و احكام نورانى آن پاى بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستكبران باشند و با هيچ ظالم مستكبرى راه سازش باز نكنند كه نمى‏كنند.

خداوند، همه ما را به طريق مستقيم انسانيت هدايت فرمايد! ما و همه مقامات جمهورى اسلامى مرهون ملت فداكار، خصوصاً قشر ضعيف و مظلوم هستيم كه با جانبازى و فداكارى آنان دست جباران كوتاه و به جاى طاغوتيان، حكومت مستضعفان پايه گذارى شد. اين حقيقت هميشه بايد در پيش چشم همه باشد، كه همه خدمتگزار اين قشر باشيم و هر چه در راه اين ملت عزيز در طبق اخلاص بگذاريم، از عهده شكر آنان برنخواهيم آمد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 228

تاريخ: 26/6/64

فرمان امام خمينى درباره تجهيز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى محسن رضايى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران‏

با توجه به اين كه در اصل 150 قانون اساسى ادامه نقش سپاه در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن تصريح شده است و نظر به اين كه انجام اين نقش بدون آمادگى كامل سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگى و فنون دريايى، زمينى، هوايى امكان پذير نيست، شما مأموريت داريد هر چه سريعتر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاى زمينى، هوايى و دريايى قوى نماييد تا در موارد لازم با همكارى و هماهنگى با ارتش جمهورى اسلامى ايران از مرزهاى زمينى، دريايى و هوايى كشور حفاظت نمائيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 223

تاريخ: 13/6/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور و ساير مقامات مملكتى سفرا و كارداران مقيم تهران (به مناسبت عيد سعيد غدير خم)

بيت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين عيد سعيد بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملت‏هاى مستضعف و به مسلمين جهان و به ملت بزرگوار ايران تبريك عرض مى‏كنم. و به فال نيك مى‏گيرم كه در يك همچو روز بزرگى، مسأله تنفيذ صورت گرفت. بايد عرض كنم كه مصادف با اين يوم، مسؤوليت‏هاى بزرگى در پيش دارد. حكومت، حكومت حضرت امير سلام الله عليه و وضع حكومت او را ما در نظر بگيريم و كسانى كه در حكومت هستند و در دستگاه‏هاى دولتى هستند، سيره آن بزرگوار را در نظر بگيرند و ببينند كه بايد چه بكنند. البته قدرت اين كه آن طور كسى عمل بكند، ماها نداريم، كسى ندارد. به طورى كه نقل كردند در يكى از چيزهايى كه به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته‏اند كه سرقلم‏ها را نازك بگيريد، سطرها را نزديك هم بنويسيد، از چيزهايى كه فايده ندارد، احتراز كنيد، اين يك دستورى هست براى همه يعنى، دستورى هست براى كسانى كه در بيت‏المال دست دارند. اين طور حضرت امير سلام الله عليه در وقت حكومتش دستور مى‏دهد براى صرفه‏جويى. مضايقه مى‏كند كه در يك صفحه كه مى‏شود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود، يك قلم كه مى‏تواند آن مركبى كه در آن وقت بوده است صرف كند، سرش ريزه باشد تا كم صرف بشود از حرف‏هاى غيراصولى نوشته نشود، كه صرفه واقع بشود. باز از ايشان نقل شده است كه حساب بيت المال را كشيدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و كسى آمد با ايشان حرف ديگرى مى‏خواست بزند، شمع را خاموش كردند، فرمودند كه اين مال بيت‏المال است، تو مى‏خواهى حرف ديگر بزنى.

ما چه كنيم با بيت‏المال مسلمين؟ وظيفه حكومت‏ها چيست با بيت‏المال مسلمين؟ اين مسأله، مسأله اين نيست كه در آن وقت و در حكومت حضرت امير باشد، اين دستور است در طول تاريخ براى كسانى كه متكفل حكومت هستند كه تا اندازه ممكن در بيت‏المال تصرف نكنند، يك در همش در آن طرف حساب دارد. بايد حساب بدهيم، بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى، در كارهايى كه مى‏كنيم، تصرف‏هايى كه در بيت‏المال مى‏كنيم، بايد بعد حساب بدهيم چرا؟ زياده روى شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خير دارد. بيت‏المال مسلمين را بزرگ بشماريد. حكومت‏هاى اسلامى بايد

صحيفه نور ج 19 صفحه 224

بيت‏المال مسملين را براى جلال و جبروت خودشان صرف نكنند، بيت‏المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است. وزارتخانه‏ها بايد وقتى كه مى‏بينند كه كارمند بيت‏المال مسلمين هستند و مسلمين هستند و از آن جا حقوق مى‏گيرند و ارتزاق مى‏كنند و اداره، اداره بيت المال مسلمين است، حتى در آن مسائلى كه حضرت امير گفته ملاحظه كنند، كوچك نشمرند مسأله را، مسأله بيت المال مسلمين است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چيزهايى كه مربوط به حفظ مقامات است در حالى كه ما الان درش مى‏گذرانيم اين يك چيز لازم است اما به حد لزوم. حتى مطبوعات بايد اين توجه را داشته باشند كه چيزهايى كه براى ملت مفيد نيست در روزنامه‏ها ننويسند، كاغذ صرف اين نكنند، وقت صرف اين نكنند. بايد راديو تلويزيون توجه به اين معنا داشته باشد كه اين از بيت المال مسلمين است، بايد وقتش صرف چيزهايى كه مربوط به مصالح مسلمين است، نشود، مسؤوليت دارد اينها. بايد اشخاصى كه، مقاماتى كه هستند، ملاحظه كنند كه به اندازه ضرورت مشاور بگيرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگيرند، نه به اندازه دلخواه. و اين معنا را بايد همه ما بدانيم كه دلخواه‏هاى ما آخر ندارد. گمان نبايد بكنيم كه اگر ما به آن جا رسيديم، تمام شد مسأله. آن جا كه رسيديم بيشتر خواهد شد. امروز حكومت‏هاى كوچك تقاضاهاى كوچك دارند، هواهاى كوچك دارند، لكن اين طور نيست كه اين هواها محدود بشود. وقتى به يك حكومت بالاتر رسيدند، تقاضاها زيادتر مى‏شود، هواهاى نفس بيشتر مى‏شود. وقتى رئيس جمهور يك كشور پهناور مثل آمريكا يا شوروى يا هندوستان شدند، آن وقت هوايشان بالاتر مى‏رود، قانع نيستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چيز. گمان نكند انسان كه اگر يك جايى دارد كه درش زندگى مى‏كند، يك جا بهتر پيدا كند، آن جا وقتى رفت راحت است. آن جا تازه اول اين است كه يك جاى بالاتر داشته باشد.

آفت انسان هواى نفس انسان است‏

من به آقاى رئيس جمهور عرض مى‏كنم، چهار سال گذشت و چهار سال‏ها مى‏گذرد و همه حكومت‏ها همين طور است، مى‏گذرد. آنكه نخواهد گذشت اعمالى است كه ما انجام بدهيم، كه اينها ثابت است در دفترهاى خدا ثابت است. اعمال خوب به ما بر مى‏گردد، اعمال بد به ما برمى‏گردد، همه چيز از خود ما هست و به ما بر مى‏گردد عكس‏العمل ماست. بايد توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشيم به اين كه آفت انسان، هواى نفس انسان است و اين در همه هست، سرچشمه مى‏گيرد از آن فطرت توحيد. فطرت، فطرت توحيد است، فطرت كمال‏طلبى است. كمال مطلق را انسان مى‏طلبد، خودش نمى‏فهمد، خيال مى‏كند كه مقام خواهد، لكن وقتى بهش رسيد، مى‏بيند اين هم نيست. همه عالم را اگر چنانچه جمع كنند و به دست انسان بدهند، قانع نيست. مى‏بينيد كه قدرتمندهايى كه قدرتشان زياد است، بيشتر دنبال قدرت هستند، بيشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگيرند و دريا را بگيرند و زمين را بگيرند و آسمان را بگيرند، قانع نيستند. اگر انسان

صحيفه نور ج 19 صفحه 225

جلوى خودش را نگيرد، اين سركشى‏اى كه حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مى‏دهد. بايد سركشى را جلويش را گرفت، و اين نفس را مهار كرد. در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است، كسانى كه متصدى امور هستند آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگيرند. گمان نكنند كه ما حالا اين جا را مى‏خواهيم كافى است، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است، يعنى قدرت خدا مى‏خواهد فانى در او بشود و اين حد ندارد، لاحد است. لكن چون ما مطلع نيستيم، نمى‏فهميم از اين جهت گمان مى‏كنيم اين چيزها را مى‏خواهيم و همه عذاب‏هاى انسان براى همين است كه نمى‏داند چى مى‏خواهد. اين چند روز دنيا رفتنى است، اين رياست‏ها رفتنى است، آنچه كه به جا ماند اين است كه ما چه كرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم. اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاح مى‏شود. و من اميدوارم كه براى همه و خصوصاً آنهايى كه كارهاى كليدى در دست‏شان است، اين مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر هم حل مى‏شود.

جوان‏ها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم و خداخواه باشند

در اين حكومتى كه الان در پيش داريد و در اين دوره تازه توجه كنيد كه كارهايى را كه خواهيد انجام بدهيد، كارهايى باشد كه همه‏اش صلاح كشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاه‏ها را در مدنظر بگيريد كه اسلامى بشود و اگر دانشگاه‏ها اسلامى بشود، مسائل ما در آتيه هم حل است. در نظر بگيريد كه افرادى كه براى اسلام مفيد است، انتخاب كنيد، خودى را كنار بگذاريد و خدا را توجه كنيد. اگر اين مسأله در هر انسانى حل بشود، همه مسائلش حل شدنى است.

خداوند به همه توفيق بدهد كه راه مستقيم الهى را به پيش بگيرند و بگيريم و به اين راه مستقيم پيش برويم. صراط كه در روايات هست كه ادق (7) از مو، مثلاً تاريكتر است از شب، چه و چه و در بعض روايات هست كه صراط از متن جهنم مى‏گذرد، يعنى توى آتش عبور مى‏كند، آتش محيط است، نه رو. ملاحظه كنيد آن جا بايد عبور كرد و در اين دنيا از همين جا صراط است تا غيرمتناهى و اين صورت در آن عالم به آن نحو نمايش پيدا مى‏كند. در اين راه كه داريد، توجه كنيد كه مستقيم باشد، صراط مستقيم باشد، شرقى و غربى نباشد. جوان‏ها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح كنيد و همه چيز را. براى اين مردم ستمديده خدمت كنيد، اين مردم كه شما را به اين جا رسانده‏اند و اگر اينها نبودند حالا يا در حبس‏هابوديد يا در قبرستان‏ها. براى اينها بايد خدمت بكنيد، همه‏مان خدمت بكنيم، هر كس به هر اندازه‏اى كه مى‏تواند. بزرگترين چيز تقواست كه قرآن و حديث در آن، آن قدر پافشارى كردند كه انسان متقى باشد، مواظب خودش باشد، كه نبادا با

صحيفه نور ج 19 صفحه 226

زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم كند. عدالت را اجرا كنيد، عدالت را براى ديگران نخواهيد، خودتان هم بخواهيد. در رفتار عدالت داشته باشيد، در گفتار عدالت داشته باشيد، تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزار باشيد.

خداوند انشاء الله همه ما را، همه شما را، همه مسؤولين را تؤفيق بدهد كه خدمتگزار اين ملت باشند. تؤفيق بدهد كه رضاى خدا را در اين عالم تهيه كنند و مرز حركتشان، حركت اسلامى و الهى باشد. و من اميدوارم كه خداوند تؤفيق بدهد به دست‏اندركاران كه در كارهايشان مؤفق باشند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 230

تاريخ: 5/7/64

پاسخ امام خمينى به نظرخواهى 135 نماينده مجلس درباره انتخاب دولت جديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر از حضرات آقايان، اين جانب چون خود را موظف به اظهار نظر مى‏دانم، به آقايانى كه نظر خواسته‏اند از آن جمله جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى و بعضى آقايان ديگر عرض كردم، آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد و در وضع بسيار پيچيده كشور، دولت ايشان را مؤفق مى‏دانم و در حال حاضر تغيير آن را صلاح نمى‏دانم ولى حق انتخابات با جناب آقاى رئيس جمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 231

تاريخ: 7/7/64

انصاب حجت الاسلام كروبى به نمايندگى امام و سرپرست حجاج ايرانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته‏

با تشكر از حجاج عزيزى كه در تمامى صحنه‏ها حاضر بودند و با تشكر از عملكرد خوب و زحمات شما و ساير برادران دست‏اندركار امر حج در داخل و خارج، جناب عالى را به عنوان نماينده خويش و سرپرست حجاج در سال‏هاى آينده منصوب مى‏نمايم تا به تمام برنامه‏هايى كه در احكام سال‏هاى گذشته ذكر گرديده بود، عمل نماييد.

بديهى است كه تمام مسؤولين با شما همكارى‏هاى لازم را خواهند داشت. انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد.

والسلام،

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 232

تاريخ: 24/7/64

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

هيچ كس حق ندارد كه راجع به مجلس جسارتى بكند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً از آقايانى كه زحمت دادم معذرت مى‏خواهم، لكن بعضى مسائل هست كه موجب شد من به خدمت آقايان برسم و آن چيزى كه تكليفم هست، عرض كنم. اولاً كه هيچ نگرانى‏اى در اين مسائل نيست و من تأييد كنم مجلس را و هميشه سفارش مى‏كنم به ملت كه مجلس را بايد تأييد كنند و مجلس از ارگان‏هايى است كه لازم است بر همه ما كه او را تأييد كنيم و هيچ كس حق ندارد كه راجع به مجلس جسارتى بكند و مجلس حقش است كه مؤافق و مخالف داشته باشد و ممتنع و يك مسأله است كه هميشه بايد در مجلس باشد و اين امرى است كه گذشت و در او هيچ صحبتى نيست.

بايد كوشش كنيد در تاييد، نه كوشش كنيد در انتقاد

آن چيزى كه موجب زحمت آقايان است، اين است كه ما راجع به آتيه صحبت كنيم، گذشته گذشته است. الان يك واقعيتى است و آن اين كه مجلس رأى اعتماد داده است به نخست وزير. اين يك واقعيتى است كه در قبال همه ما واقع شده است و اين سه وضعى كه در مجلس آمده است كه رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق، اينها همه براى اين بوده است كه تشخيص دادند اين مطلب را، در آن هم صحبتى نيست. صحبت اين است كه آيا از اين به‏بعد مخالف مى‏خواهد كارشكنى بكند براى دولت، به ترتيب غربى‏اش مى‏خواهد عمل كند؟ براى اثبات اين كه ما راست گفتيم، مى‏خواهد اسلام را شكست بدهد خواهد جمهورى اسلامى را شكست بدهد؟ يا اين كه عقل اقتضا مى‏كند كه حالايى كه در مقابل اين امر واقع شده است، اين كه عقيده‏اش اين است كه به طورشايسته عمل نشده است و از اين بهتر مى‏شد عمل بشود، هدايت كند، كمك كند كه به طور شايسته عمل بشود كه در دوره آتيه همه راى بدهند، نه اين كه كارشكنى كند و خداى نخواسته در يك همچو موضع حساسى كه ما واقع هستيم دولت را به شكست برساند و اين از امورى است كه برخلاف اسلام است، بر خلاف مصالح كشور است و برخلاف مصالح خودتان است. اگر شما اعتقاد به اسلام داريد و عقيده داريد چنانچه داريد و اعتقاد داريد كه بايد كشور با قدرت پيش برود و در اين موضع در جنگ پيروز بشود، راه براى ابرقدرت‏ها بسته بشود و شور ما قوى بشود، بايد كوشش كنيد در تأييد، نه كوشش كنيد در

صحيفه نور ج 19 صفحه 233

انتقاد. انتقاد سالم بايد بكنيد، اين هم در پيشرفت مسائل مؤثر است، انتقاد سالم و راهنمايى دولت در همه كارهايى كه مى‏خواهد انجام بدهد، اينها از امورى است كه لازم است. اما اين كه خداى نخواسته يك وقت براى اين كه اثبات كنيد مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهيد كارشكنى بكنيد، دولت را به شكست وادار كنيد، ملت را تضعيف كنيد، دولت را تضعيف كنيد، اسلام را به شكست برسانيد، اين يك مطلبى است كه الزاماً بايد جلوش گرفته بشود و من اميدوارم اين جور نباشد.

مجلس اسلامى است، بايد نظرها، نظرهاى خيرخواهانه اسلامى باشد

مجلس امروز مثل مجلس‏هاى سابق نيست كه در يك محل دربسته و سربسته‏اى بين خودشان صحبت بشود و بعد هر كدامش را خواستند منتشر كنند و هر كدام را نخواستند نكنند. مجلس امروز مستقيمامنتشر مى‏شود مسائلش و حتى آن اشخاصى كه در مزرعه‏ها مشغول زراعت هستند، راديو دارند و مسائل را مى‏توانند بگيرند. ملت ما هم امروز مثل سابقش نيست كه بى‏تفاوت باشد در امور. ملت ما هم مواظب است و مراقب است و همه امور را مشاهده مى‏كند. بايد آقايان بدانند كه اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته وسوسه‏اى پيش بيايد، يا كسى باشد كه بخواهد وسوسه‏اى پيش بياورد در خارج و داخل تضعيف كند دولت را و نگذارد كه مسائل پيش برود و همه چيزهايى كه بايد مؤافق با اسلام باشد پيش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسايى مى‏كنند و سكوت نمى‏كنند. بنابراين توصيه من به آقايان به طور جد اين است كه بايد شما كه مى‏بينيد كه دولت نتوانسته به آن طورى كه دلخواه است عمل بكند، بايد از اين به بعد تعقيب كنيد، تأييد كنيد، همراهى كنيد، كمك كنيد تا كشور شما رو به سلامت برود و احتراز كنيد از يك چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى ملت است. از آن طرف هم به آقايانى كه در طرف آن طرف واقع شده‏اند، عرض مى‏كنم كه شما براى اين كه تشخيص مصلحت داديد اين كار را كرديد، حالا از اين به بعد اگر چنانچه از دولت يك چيزى برخلاف ديديد، براى اين كه بگوييد ما مصلحت ديديم و براى مصلحتمان اين كار را كرديم و اثبات كنيد حرف خودتان را بخواهيد تأييد كنيد از دولت در موارد بى‏جا، آن هم برخلاف شرع است. همان طورى كه هميشه بنابراين است و هميشه سفارش شده است، مجلس يك مجلس مشورتى اسلامى است، نه يك مجلسى است كه در جاهاى ديگر متعارف است و مربوط به اين مسائل اسلامى نيست و كارى به مذهب ندارد. مجلس اسلامى است، بايد نظرها، نظرهاى خيرخواهانه اسلامى باشد، هم درباره دولت، هم درباره وزرا. وزرايى كه شما انتخاب مى‏كنيد، بايد همان طورى كه گفته شده است شرايطى داشته باشند كه كاردان باشند و يك طور نباشد كه يك وزيرى باشد كه بعد نتواند كار بكند، فعال باشد. و كمك كنيد كه يك همچو وزرايى چيز بشود و زودتر كار هم انجام بگيرد.

امروز يك روزش هم براى دولت حساسيت دارد و بايد كار كند

خوب، ما الان در مشكلات هستيم، نبايد دولت يك مدت طولانى تعطيل باشد، بايد به طورى كه

صحيفه نور ج 19 صفحه 234

صلاح است زود او به حسب تكليفش چيز بكند و آقاى رئيس جمهور هم به حسب تكليفشان آن قدرى كه تشخيص دهند تأييد بكنند و بعد هم آمد مجلس، زود مسأله را تمام كنيد، نگذاريد طولانى بشود و ضرر است براى اسلام، ضرر است براى كشور، امروز كشور مثل روزهاى آرام نيست كه ده اگر چهل روز هم، پنجاه روز هم، يك ماه هم، دو ماه هم، سه ماه هم دولت نتواند كار بكند، اشكالى نداشته باشد. امروز يك روزش هم براى دولت حساسيت دارد و بايد كار بكنند. بنابراين عرض من اين است كه بايد آقايان نظر داشته باشند، انتقاد كنند، انتقاد سازنده، انتقاد نصيحت، و انتقاد خصمانه نكنند. در نطق‏هاى قبل از دستور و در نطق‏هاى در صحبت‏هايى كه وقتى معرفى مى‏كنند وزرا را، هتاكى نكنند، اين ازشان آقايان دور است، نبايد يكى ديگر را تضعيف كنند همديگر را تضعيف كنند، نه آنهايى كه در اكثريت هستند، نه آنهايى كه در اقليت هستند، نه آنهايى كه ممتنع هستند، هيچ كدام نبايد اين كار را بكنند، براى اين كه اين خلاف رضاى خداست، خلاف شرع است. البته بايد انتقاد كرد، مسائل را گفت و هرچه به نظر آقايان مى‏آيد بايد بگويند و اگر نگويند خلاف است. پس بنابراين يك مطلب راجع به اين است كه برخوردها، برخوردهاى اسلامى سالم باشد، چه در مجلس و چه در خارج مجلس و يك صحبت اين است كه زودتر اين مجلس تمام كار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، با دقت همه چيز و به طور سريع اين كار انجام بگيردكه تعطيل نباشد امور. مادر وضعى هستيم، در جنگ هستيم در همه گرفتارى‏ها هستيم، توطئه‏ها هستند و ما بايد زودتر اين كار را انجام بدهيم تا اين كه انشاء الله اين كشور چيز باشد.

به قواى مسلحه سفارش مى‏كنم كه در امور سياسى دخالت نكنند

از آن طرف هم من به قواى مسلحه، چه ارتش باشد و چه چيزهاى محلى باشد و چه پاسبان باشد پاسدارها باشند، به همه آنها سفارش مى‏كنم كه در امور سياسى دخالت نكنند. اين طور نباشد كه يك دسته‏اى بروند راجع به اين كه كى اين طورى گفته، يك دسته‏اى بگويند راجع به آنها، به آنها مربوط نيست، آنها بايد مشغول جنگ باشند. ولى خوب! معلوم است كه آنها مطلع مى‏شوند از مجلس، نمى‏گويم مطلع نشوند، دخالت نكنند! و آقايان بايد بدانند كه اگر چنانچه در مجلس يك اضطرابى واقع بشود و يك وضع ناخوشى پيش بيايد، آن تاثيرش در جبهه‏ها هست و در كارخانه‏ها هست و در كشاورزى‏ها هست و در همه جا تأثير دارد و اين به عهده شماست.

الان يك تكليف بزرگ به عهده شماست، به عهده همه شماست و آن اين كه كارى نكنيد كه به واسطه اعمال شما و به واسطه برخوردهاى ناهموار خداى نخواسته يك وقت پيش بيايد در همه كشور يك آثار سويى واقع بشود و يك وقتى يك اضطرابى واقع بشود. از آن طرف هم توطئه‏ها معلوم است كه هست و موجود است الان در كشور ما و خداى نخواسته آنها هم دامن بزنند يك وقت هياهويى در همه جا پيدا بشود. و من به همه ملت سفارش مى‏كنم كه در اين امور آرامش خودشان را حفظ كنند و هيچ حركتى كه برخلاف اين آرامش است انجام ندهند و مجلس را تأييد كنند و وكلا را تأييد كنند و

صحيفه نور ج 19 صفحه 235

اصلاً راجع به اين كه چه شده است حرفى نزنند و راجع به آينده مواظب باشند كه كارها انشاء الله به خوبى پيش برود و كارها چيز بشود.

همه يكدست در مقابل توطئه‏ها بايستند

مطلب ديگرى را كه مى‏خواستم عرض كنم راجع به اين است كه ما هميشه از اول ارتش را تأييد كرديم و آن وقتى كه مى‏خواستند ارتش منحل بشود و نظرهاى سويى در كار بود، نظرهاى فاسدى در كار بود و مى‏خواستند ارتش را ساقط چيزش كنند، از بين ببرند و مى‏گفتند ما ديگر ارتش چه نمى‏خواهيم، در آن وقت ما برخلاف گفتيم و گفتيم ما ارتش لازم داريم و ارتش هم بحمدالله الان تصفيه شده است، ارتش الان ارتش بسيار خوبى است و دارند خدمت مى‏كنند و ما آنها را تأييد مى‏كنيم، چنانچه پاسداران را تأييد مى‏كنيم. همه اينها بايد با هم باشند تا اين كشور را بتوانند نگه دارند. اين طور نباشد كه ارتش خيال كند يك ارگان عليحده است و سپاه هم خيال كند كه يك قوه عليحده هست و ديگران هم اين طور حساب كنند. همه شما يك قوه هستيد براى حفظ آرامش و براى حفظ كشورتان و براى حفظ اسلامتان. اين يك تكليفى است براى همه ما، مجلس بايد اين كار را انجام بدهد، دولت بايد اين كار را انجام بدهد، روحانيين بايد اين كار را انجام بدهند، ملت بايد انجام بدهد و ارتش و سپاه هم بايد انجام بدهند كه همه يكدست در مقابل توطئه‏ها بايستند و همه يكدست كشور را به پيش ببرند و بحمدالله الان كشور ما يك كشور ثابتى است، يك كشور مستقلى است، يك كشور پيشرويى است و دارد پيش مى‏رود و بسته به اين است كه اول مجلس درست برخورد بكند و بعد هم سايرين و همه انشاء الله اميدوارم كه مؤفق و مؤيد باشند و اسلام را تأييد كنند و اين بار را به منزل برسانند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 237

تاريخ: 1/8/64

پيام امام خمينى به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى درباره رعايت حدود و مرز در سخنرانى‏هاى پيش از دستور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى، چون گفتار آقايان پخش مى‏شود و ممكن است سوء تفاهمى بين مردم حاصل شود، لازم است عرض كنم، آيات و رواياتى وارد شده است كه مخصوص به معصومين عليهم السلام است و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شركت ندارند، تا چه رسد به مثل اين جانب. هر چند فقهاى جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعى و سياسى و اجتماعى دارند و تولى امور در غيبت كبرى موكول به آنان است لكن اين امر غير ولايت كبرى است كه مخصوص به معصوم است. تقاضاى اين جانب آن است كه در صحبت‏هايى كه مى‏شود و پخش مى‏گردد، ابهامى نباشد و مرزها از هم جدا باشد.

والسلام عليكم‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 238

تاريخ: 9/8/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت

آن چيزى كه براى همه ما لازم است، اين است كه مردم را در صحنه نگاه داريم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اولاً تبريك عرض مى‏كنم اين دولت جديد را و اميدوارم كه مؤفق بشويد به اين كه قدمتان مبارك باشد براى اين كشور. مطالب يك چيزهايى است كه همه مى‏دانيد و تذكر است، والاً خوب! همه اطلاع داريد كه آن چيزى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما در فكر اين باشيم كه مردم را در صحنه نگاه داريم و اين يك سرش بسته به دولت است و رئيس جمهور است و مجلس، يك سرش هم مربوط به خود مردم. اگر اين طرف را شما نگه داريد، ما از ملتمان مطمئن هستيم كه به حسب غالب و اكثريت، آن طرف را حفظ مى‏كنند. اين طرف بايد بنا بگذارد بر اين كه با هم مثل يك دست باشند و اين كارى را كه انجام دهند، همه با هم همصدا باشند. اگر بنا باشد در يك دولتى، يك وزارتخانه‏اى بخواهد مخالفت بكند در يك امرى، اين كار پيش نمى‏رود. حالا در يك ممالكى كه آسوده هستند، كارى ندارند اگر در دنيا باشد يا يك رژيمى باشد كه اين طور نباشد كه مخالفى داشته باشند، آن جا خيلى صدمه نمى‏خورند. اما در يك رژيمى كه مى‏دانيد همه مخالف شما هستند و دنبال اينند كه يك چيزى را درست بكنند و منتشر بكنند و هرچه مى‏خواهند بگويند و هر كارى هم بخواهند بكنند، در يك همچو وضعى كه الان ما مبتلا به آن هستيم و شما مبتلاى به آن هستيد، عقل و انصاف اقتضا مى‏كند كه ما ديگر در بين مان چيزى نباشد. وقتى همه با ما مخالفند، ما بر فرض اين كه در بين خودمان هم فرضاً يك اختلاف نظرى باشد، با هم باشيم در دفع او.

اين گفته مى‏شود كه در وضع ايلاتى كه ايلات بزرگ ايران بودند آن وقت، اينها با هم مخالف بودند، يك دسته‏شان از آن ور مى‏كشيد، جنگ هم با هم شايد داشتند، لكن اگر يك كسى به يك دسته‏اى حمله مى‏كرد، همه با هم او را دفع كردند. خوب! اين مقتضاى عقل است كه انسان، كسى كه بخواهد به تيره‏هاى او حمله بكند، او را دفعش بكند، خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بكنند. ما الان در يك همچو قضيه‏اى واقع هستيم كه همه كشورها به استثناى خيلى كم با ما مخالفند، بعضى اظهار مخالفت هم مى‏كنند و عمل هم مى‏كنند و بعضى هم در واقع مخالفند وليكن اظهارش را هم شايد نكنند. در داخل هم كه مى‏بينيد كه باز شياطين موجودند براى اين كه اختلاف بيندازند، براى اين كه يك كارى انجام بدهند. بحمدالله الان ساكت شده است به حسب غالب اين‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 239

مسائل، اما هست باز و عقل اقتضا مى‏كند كه ديگر ما آنهايى كه متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهورى اسلامى و مى‏خواهند در زير بار ابرقدرت‏ها ديگر نباشند، اينها ديگر با هم باشند. يك همچو عمل بزرگى كه بيرون رفتن از زير تعهد يك قدرت‏هاى بزرگ، يك همچو عمل بزرگى نمى‏شود، الا اين كه يك ملت و دولت و همه با هم باشند. اگر نباشند، ممكن نيست يك همچو مطلبى. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سايه همين اتحاد بوده است، اگر يك اختلافى بوده جزيى بوده و بايد كوشش كنيد كه حتى آن اختلاف جزيى هم نباشد، يعنى جورى عمل بكنيد كه مردم از شما انتزاع اين را بكنند كه شما خواهيد خدمت بكنيد.

بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم

وقتى مردم ديدند كه شما در صدد خدمت به آنها هستيد، طبيعى است كه آنها هم كمك به شما مى‏كنند و اين به اين است كه همه وزارتخانه‏ها، هركسى كه متصدى يك وزارتخانه است، وزارتخانه خودش را بنابراين بگذارد كه اصلاح كند به نفع مردم، به جورى كه مردم وقتى كه در آن وزارتخانه وارد مى‏شوند با رضايت خاطر، با اطمينان خاطر بيرون بيايند. اگر اين طور بشود، بلااشكال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبى هستند. ما از مردم تشكر بايد بكنيم، ما همه مرهون آنها هستيم. عمده اين است كه ما هم بتوانيم خدمت متقابل بكنيم و بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم، يعنى هر وزيرى در وزارتخانه خودش واقعاً بين خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اين كه آن پرسنل آن جا را، هركس در تحت نظر او هست، آنها را بسيج كند به اين كه با مردم رفتار خوب بكنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همين طور شركت دادن مردم را در امور، اين را كراراً گفتم، شما هم خودتان گفتيد كه يك كشورى را كه بخواهيد اداره بكنيد، يك دولت تا شركت مردم نباشد نمى‏شود اداره صحيح بشود. وقتى بنا شد كه مردم شركت كردند در كارها، شما شركت داديد مردم را، آنهايى كه الان خدمت مى‏كنند و سابق هم خدمت كردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اين جا، آنها را كنار نگذاريد، رد نكنيد، آنها را وارد كنيد در كار. وقتى وارد كرديد در كار و آنها ديدند كه شما مى‏خواهيد همكارى كنيد با آنها، آنها هم همكارى مى‏كنند با شما و بى‏همكارى امثال بازار كارگرها نمى‏دانم زارعين، بدون اين قشرهاى مختلفى كه هستند كار از پيش نمى‏رود، بايد آنها هم وارد باشند در كار و كمك كنند، كارهايى كه آنها مى‏توانند انجام بدهند، انجام بدهند، مثلاً، بازرگانانى كه مى‏توانند كارهاى، بازرگانان متعهد، نه هرچيز، آنهايى كه در صدد اينند كه براى كشور خدمت بكنند، آنها را دستشان را باز بگذاريد خدمت بكنند و دنبال اين نباشيد كه هى هر چيزى را دولتى‏اش كنيد. نه، دولتى در يك حدودى است، آن حدودى كه معلوم است، قانون هم معين كرده وليكن مردم را شركت بدهيد، بازار را شركت بدهيد، در كارخانه‏ها خيلى نظارت بكنيد به اين كه هيچ اجحافى به كارگرها در آن جا نشود. كارمندان خودتان را، همه اينها را وقتى كه با هم بكنيد و محبت ببينند از شما، عمده اين است كه روح محبت از شما ببينند، وقتى ديدند شما محبت به آنها داريد، آنها

صحيفه نور ج 19 صفحه 240

هم به شما محبت پيدا مى‏كنند، يك امر طبيعى است اين معنا. و من اميدوارم كه اين امر متحقق بشود و ما شاهد اين باشيم كه بعد از يك چند ماهى رضايت همه قشرها را به دست آورده باشيد. و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همان طورى كه شما مى‏خواهيد خدمت بكنيد، مردم هم همه به شما خدمت بكنند. و مخصوصاً من از روحانيون همه كشور مى‏خواهم كه در يك همچو موقعى كمك كنند به دولت و كمك كنند به آرمان‏هاى اسلام. اگر بخواهند يك وقت خداى نخواسته آنها هم در آن جا يك كارهايى بكنند، كه نمى‏كنند انشاءالله، وليكن اگر يك وقتى جورى بشود كه شكست بشود براى دولت، شكست بشود براى عرض بكنم كه مجلس، امثال اينها، اين يك امرى است كه خوب! خودمان را با دست خودمان مى‏خواهيم فدا كنيم و بايد عقلمان را باز كنيم به اين كه ما گرفتار به يك چنگال يك ديوهايى هستيم كه بايد خودمان، خودمان را نجات بدهيم. ننشينيم به اين كه ديگرى بشود، ديگرى هم ما نداريم، ما خودمانيم، ما الان ديگرى نداريم كه او بيايد ما را نجات بدهد، ما خودمان بايد خودمان را نجات بدهيم و اين بسته به دست شماهاست و بسته به دست علماى اسلام است و بسته به دست مجلس است و اينها. و از مجلس هم من بايد تشكر كنم به اين كه زود مسأله را انجام دادند، به طورى كه ديگر تزلزلى در كار نباشد و آنها هم مورد تشكر ما هستند.

عمده اين است كه ما آن دنيا آبرو داشته باشيم

و شما هم انشاء الله خدمتگزار همه هستيد و همه ما خدمتگزار ملت هستيم. و خدا را در همه امور شما حاضر بدانيد، مهم آن معناست، ما از اين جا خواهيم رفت، هيچ شكى نيست، من زودتر و شما هم بعدا مى‏آييد، اين مسأله‏اى نيست، بلااشكال است مسأله. بايد فكر اين را بكنيم كه حالا كه رفتيم، آن جا از ما پرسيدند كه شمايى كه رئيس جمهور بوديد براى مردم چه كرديد؟ شمايى كه نخست‏وزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كه وزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كه وكيل بوديد چه كرديد؟ ملت را ازشان مى‏پرسند كه شما براى اسلام چه كرديد؟ عمده اين است كه ما آن جا آبرو داشته باشيم. اگر اين مطلب را درست بكنيم، هم اين جا درست مى‏شود و هم آن جا درست مى‏شود. و اگر خداى نخواسته بخواهيم يك تخلفى بكنيم، نه اين جا خيرش را مى‏بينيم، نه آن جا خيرش رابينيم من از خداى تبارك و تعالى تؤفيق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همه‏تان تشكر مى‏كنم كه در يك همچو موقعى همه با حسن تفاهم، باخوبى و با صفا مشغول خدمت هستيد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 241

تاريخ: 11/8/64

بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه، سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در كشورهاى عربى و آفريقايى

سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مى‏فهمند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه خداوند همه آقايان را مؤفق به خدمت كند. خداوند به ما منت گذاشته است كه سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مى‏فهمند، زيرا بسيارى از آنها روحانى هستند كه با مردم رابطه داشته‏اند و مى‏دانند مردم چه وضعى داشته‏اند و درد آنها را ادراك كنند. ولى سابق وضع اين طور بود كه افراد حكومت هيچ ارتباطى با مردم نداشتند و نمى‏فهميدند كه بر مردم چه مى‏گذرد، ولى اكنون خدا خواسته است كه حكومت مستضعفين تشكيل بشود كه بحمدالله تاكنون عملكرد او خوب بوده است و اميدوارم از اين به بعد بهتر باشد.

بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد آن جا مى‏شود يك محيط اسلامى ببيند

اما راجع به آقايان سفرا، آن طورى كه آقاى وزير امور خارجه گفته‏اند، وضع سفارتخانه‏هاى ما در خارج خوب است و ما ميل داريم خوبتر بشود. سفارتخانه در هر كشورى متعلق به آن كشورى است كه سفير آن به آن جا مى‏رود، يعنى يك قطعه‏اى است از يك كشور ديگر. وقتى مردم به سفارتخانه‏هاى ما مى‏آيند، بايد وضع ايران را ببينند، نه وضع آمريكا و فرانسه و ساير كشورها را. آقايان! تحت تأثير هيچ چيزى واقع نشويد كه در سابق چه بوده است كه الان آن طور نيست. ما اگر بخواهيم خودمان باشيم، بايد همه چيزمان از خودمان باشد و در آداب و رسوم، خودمان را از غرب جدا كنيم. ما از غرب خيلى بدى‏ها ديده‏ايم و چيزى كه بشود گفت كه خوبى آنها بوده است، از حكومت‏هاى غربى نبوده بلكه از اهل صنعت بوده است كه البته بسيارى از آنها براى حكومت‏ها كار مى‏كنند. بنابراين، بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد به آن جا مى‏شود يك محيط اسلامى ببيند، چه از حيث پرسنل و چه از جهت زندگى.

صحيفه نور ج 19 صفحه 242

ما بايد با آنها كه غرض ندارند روابط داشته باشيم، منتها نبايد تحت سلطه خارجى باشيم

مسأله ديگر هم اين است كه ما نمى‏خواهيم در يك كشورى زندگى كنيم كه از دنيا منعزل باشد، ايران امروز نمى‏تواند اين طور باشد، بلكه كشورهاى ديگر هم نمى‏تواند اين طور باشد كه در يك جا بنشينند و مرزهايشان را ببندند، اين غيرمعقول است. امروز دنيا مانند يك عائله و يك شهر است، و يك شهر داراى محله‏هاى مختلفى است كه با هم ارتباط دارد. وقتى دنيا وضعش اين طور است ما نبايد منعزل باشيم. ما بايد با كشورهايى كه با ما هستند و ما را اذيت نمى‏كنند، روابط داشته باشيم و آقايان در فكر اين باشند و روابط را تحكيم كنند. البته ما با آنها كه بخواهند به ما تعدى كنند، نمى‏توانيم بسازيم و از اول هم اعلام كرديم، مگر آنها خودشان را اصلاح كنند. اين معنا كه گاهى اهل غرض يا جهال اين حرف را مى‏زنند كه ما نبايد روابط داشته باشيم، از باب اين است كه يا نمى‏فهمند يا غرض دارند، زيرا تا انسان جاهل يا مخالف يا اصل نظام نباشد، نمى‏تواند بگويد يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد. بنابراين اگر زمزمه‏اى مى‏شود آنها را نبايد به حساب آورد زيرا آنها غرض سياسى دارند، والا آدم عاقلى كه توجه به اين مسائل دارد مى‏داند آدم وضعش چه جور است. و اسلام يك نظام اجتماعى و حكومتى است و مى‏خواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام كه خود رسول الله سفير مى‏فرستادند به اطراف، اين حرف را نمى‏زدند. در هر صورت ما بايد روابط داشته باشيم، آنها كه غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداريم، كم كم بايد روابط حسنه بشود. من اميدوارم اين عمل را انجام دهيد و دولت هم مؤفق باشد، منتها نبايد تحت سلطه خارجى باشيم، نبايد آنها دخالت در امور ما بكنند و نبايد به ما خط بدهند. بنابراين، اشخاصى كه گاهى مطالبى گفته‏اند و متوجه به مطالب هستند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى را به هم بزنند و ما از اول گفتيم خواهيم انقلابمان را صادر كنيم. صدور انقلاب به لشكركشى نيست بلكه خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم كه يكى از آن مراكز، وزارت امور خارجه است كه بايد مسائل ايران و اسلام و گرفتارى‏هايى كه ايران از شرق و غرب داشته است، به دنيا برساند و به دنيا بگويد كه خواهيم اين گونه عمل كنيم و روابط حسنه داشته باشيم، والا آنهايى كه خواهند ما را به تباهى بكشند، ما اصلا ميل نداريم با آنها روابط داشته باشيم، مگر اصلاح بشوند.

اميدوارم كه خداوند به همه شما تؤفيق بدهد كه به اسلام و كشورتان خدمت كنيد. اميدوارم اين حكومت، حكومتى باشد كه براى مستضعفين كار كند، چرا كه تاكنون حكومت‏ها به ضد مردم بوده‏اند و براى خودشان يا اربابانشان كار مى‏كردند و ما مى‏خواهيم حكومت براى مردم، خصوصاً آنها كه زحمت كشيده‏اند و خون داده‏اند و آقايان را از گرفتارى‏هابيرون آوردند و از رژيم سابق و گرفتارى‏هاى شرق و غرب نجات دادند، كار كنند و عمده اين است كه همه خدا را در نظر بگيريم كه همه چيز از اوست و ما چيزى نيستيم. خداوند همه را مؤفق بدارد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 244

تاريخ: 22/8/64

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى وزير كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى دامت افاضاته‏

با تشكر از زحمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى، به منظور رفع مشكلات جارى ژاندارمرى و شهربانى كه تحت نظر وزارت كشور انجام وظيفه مى‏نمايند، بدين وسيله به جناب عالى اجازه داده مى‏شود تا با مشورت آقاى رئيس جمهور محترم، از اختيارات فرماندهى كل قوا در امور نيروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبت به ترفيع و تشويق افسران و درجه‏داران و كارمندان و ساير مواردى كه از اختيارات فرماندهى نيروهاست، اقدام مقتضى معمول نماييد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 245

تاريخ: 28/8/64

پاسخ امام امت به استفتاء كميسيون امور قضايى و حقوقى مجلس شوراى اسلامى در رابطه با ايجاد وحدت رويه قضايى در مسائل تعزيرات

بسمه تعالى‏

در اين موقع كه اكثريت قاطع متصديان امر قضا واجد شرايط شرعيه قضاوت نيستند و از باب ضرورت اجازه به آنان داده شده است، حق تعيين حدود تعزير را بدون اجازه فقيه جامع الشرايط ندارند. بنابراين لازم است با تعيين هياتى مركب از جناب عالى و جناب حجت الاسلام آقاى اردبيلى و دونفر از فقهاى شوراى محترم نگهبان، به انتخاب فقهاى مذكور نگهبان، حدود تعزيرات را تعيين كنند كه در آن چهارچوب اجازه داده شود و حق تخطى از آن نداشته باشند. والبته اين امر موقتى و اضطرارى است تا انشاء الله قضات جامع الشرايط تعيين گردند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 246

تاريخ: 7/9/64

تأييد امام خمينى در مورد چاپ عكس آيت الله مدرس روى اسكناس يكصدريالى

بسمه تعالى

سزاوار است كه اولين اسكناس كه در ايران به طبع مى‏رسد، عكس اولين مرد مجاهد در رژيم منحوس پهلوى چاپ شود، خداوند رحمت فرمايد ايشان را.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 247

تاريخ:9/9/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوان عالى كشور، نخست‏وزير، وزرا و گروهى از مسؤولان كشورى و لشكرى به همراه جمعى از كاركنان تأسيسات خارك به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع)

عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد بگوييم دو عيد است، عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه وآله و عيد ولادت حضرت صادق سلام الله عليه، خداوند انشاء الله مبارك كند بر همه شما و بر همه مسلمين جهان و بر ملت‏هاى بزرگ اسلامى خصوصاً ملت ايران، انشاء الله مبارك باشد اين روز. و من از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيديد و خصوصاً از آنهايى كه در جزيره خارك مشغول خدمت هستند بسيار تشكر مى‏كنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى زحمات آنها را و خدمت‏هاى آنها را قبول كند.

آن چيزى كه مى‏خواستم امروز عرض كنم اين است كه در ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله قضايايى واقع شده است، قضاياى نادرى به حسب روايات ما و روايات اهل سنت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى هست. از جمله قضيه شكست خوردن طاق كسرى و فروريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشكده‏فارس و ريختن بت‏هابه روى زمين. قضيه شكست خوردن شكست طاق كسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ طاق ظلم، طاق‏هاى ظلم مى‏شكند و مخصوصاً طاق كسرى شكسته شد براى اين كه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلم انوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه دربارى‏هاى آن وقت و موبدان آخوندهاى دربارى آن وقت درست كردند، يكى از ظالم ساسانيان است و دنبال او يك حديثى هم جعل شده است و به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نسبت داده شده است كه من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشيروان! اين سند را اولاً سند ندارد و مرسل است و ثانياً كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كه يك دروغى است كه بستند. انوشيروان ظالم بايد گفت، نه عادل. در زمان انوشيروان چهار طبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است، يك دسته هم شاهزادگان بودند و دربارى‏ها، اينها يك طبقه عليحده ممتاز. يك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و

صحيفه نور ج 19 صفحه 248

به قول آنها شريف زاده‏ها، آنها هم يك دسته ممتاز. يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايى بودند كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر كه نوع مردم بودند پيشه‏وران بودند و پيشه وران بايد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده. آنها ماليات آن طبقه بالا ماليات بده نبودند به نظام هم نمى‏رفتند. در نظام بايد طبقه پايين كه پيشه‏وران بودند، مى‏گفتند اينها بايد خدمت كنند و مال اينها صرف بشود در آن طبقات ديگر، اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى‏دادند كه اين طبقه پايين تحصيل كند، ممنوع بود. اين قصه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كه بوذرجمهر پيش‏اش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بين اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يك نفرى كه حالا مى‏گويند كفشگر بوده، پيدا كردند و او گفت كه من مى‏دهم به حسب نقل شاهنامه من مى‏دهم لكن به شرط اين كه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد. گفت نه، ما نه پولش راخواهيم، نه اجازه مى‏دهيم، براى اين كه اگر اجازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مى‏خواهد دخالت كند در امور و اين نمى‏شود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است! و در تاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مى‏كردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطين حتى يك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبليغ كردند با اين كه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاريه آن قدر از ناصرالدين شاه تعريف كردند و شاه شهيد و نمى‏دانم امثال ذلك، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغات كه در آن وقت بود هميشه بوده است. عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست و مثل كمونيستى شوروى است. ما الان در عصر حاضر اين چيزها را مى‏بينيم و اگر چنانچه تاريخ‏نويس و نمى‏دانم آنهايى كه شعرا هستند و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الان دارد در دنيا مى‏شود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند، آنها هم خيال مى‏كنند كه همان طورى كه انوشيروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئيس جمهور آمريكا هم صلح دوست و عدالت‏پرور و امثال اينهاست و حال آن كه شما كه مطلعيد مى‏دانيد قضيه چى هست.

عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد، چون سجده كرد به آمريكا!!

اين قدر هياهو راه انداختند براى جلوگيرى از تروريست، آن قدر تبليغات كردند كه ايران درش تروريست‏پرور است و ايران چطور و جزء تروريست. عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد چون سجده كرد به آمريكا!! و ايران وارد شد براى اين كه اعتنايى به آنها نكرده!! ميزان تروريستى همين است پيش آنها و خود آنها مركز اين امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بكشند، بريزند بكشند، قتل عام كنند هيچ اشكال نيست، بعد نسبت مى‏دهند به ايران كه در حبس‏هايش كشتار چه شد و چه شده، دليلتان چى هست؟ منافقين گفتند، سند صحيح!! دليلشان اين است كه مخالفين با جمهورى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 249

اسلامى گفتند كه اينها در محبس‏هايشان چه واقع مى‏شود، چه واقع شود، بدون اين كه محاكمه بشود مى‏كشند مردم را و امثال اينها. آن وقت يك مطلبى كه اين طورى است در رسانه‏هاى گروهى آنها آن قدر درش تبليغات مى‏شود و آن قدر گفته مى‏شود و ما از باب اين كه با آنها مخالفيم، رسانه‏هاى آنها اگر چنانچه يك مطلب صحيحى هم باشد نمى‏گويند و اگر چنانچه مطلبى را از امثال آنها بشنوند، چندين روز دنبال هم هى گفته مى‏شود، بعد هم دوباره تكرار مى‏شود.

جزيره خارك را خوب! زدند، بعضى جاهايش هم اشكال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند كه نفت ايران را قطع كنند؟ نتوانستند، الان هم باز با اين كه گويند كه، خود آنها عده‏اى‏شان مى‏گويند به اين كه الان همانطور كه سابق جريان داشت نفت، حالا هم جريان دارد بلكه بيشتر يك قدرى، معذلك الان هم مى‏گويند كه نفت ايران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمى‏دانم جزيره خارك چند دفعه نابود بايد بشود؟ اولى كه زدند گفتند ما با خاك يكسانش كرديم، پس بايد يك قطره نفت نداشته باشد، خاك است ديگر!! بعد چهل و نه مرتبه مى‏گويند يا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مى‏گويند ما از بين برديمش. خوب! يك چيز را چند دفعه از بين مى‏بريد؟ اين وضع دنياست، آن وقت مناقشه نيست در اصلاً در راديوهاى خارجى راجع به اين غلطى كه اينها مى‏گويند، راجع به اين تناقض‏گويى‏اى كه اينها مى‏كنند هيچ كلمه‏اى، هيچ حرفى نيست، اما تا يك كلمه اين جا از يكى صادر مى‏شود، يك چيزى به آن مى‏چسبانند و در بوق‏هايشان شروع مى‏كنند به چيز كردن. وضع دنيا الان اين طورى است، روى دروغ باز شده است.

بت‏ها همه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت

اين كه چهارده كنگره از كنگره‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏آيد كه يعنى در قرن چهاردهم اين كار مى‏شود يا چهارده قرن بعد اين كار مى‏شود؟ به نظر شايد بيايد اين، محتمل هست كه اين بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بين مى‏رود و بحمدالله رفت از بين. بت‏هاهمه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت، حالا چه بت‏هايى كه تراشيده بودند از سنگ يا بت‏هايى كه خود ملت‏هايا بعضى از ملت‏تراشند با آدم، اينها هم رفتنى است، منتها ما حوصله‏مان كم است. تمام دنيا از اول تا آخرش پيش حق تعالى يك جور پيداست، اين ور و آن ور ندارد كه يك راه دورى باشد. پيش ما اين طور است كه خيلى راه دور است كه هزار سال طول مى‏كشد، دو هزار سال طول مى‏كشد. نخير اينها قريب است، نزديك است و مى‏شود و بت‏ها شكسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزى‏ها و بت‏پرستى‏ها و آتش پرستى‏ها هم انشاء الله از بين خواهد رفت.

ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم

و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به ملت قهرمان ايران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعاً وحدت درست كنند، نه اين كه فقط ما هفته وحدت مى‏گيريم، ما محتاج به وحدت هستيم در

صحيفه نور ج 19 صفحه 250

ساليان دراز هميشه. قرآن كريم كه به ما دستور داده و به مسلمين دستور وحدت داده، براى يك سال و ده سال و صد سال نيست، براى سرتاسر عالم است در سرتاسر تاريخ و ما محتاج به اين هستيم كه عملاً وحدت را محقق كنيم و محقق هست و نگه داريم اين وحدت را. ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم و من اميدوارم كه با بركت وحدت ملت ايران، اين وحدت در ساير كشورهاى اسلامى هم پيدا بشود كه دارد پيدا مى‏شود و همه مسلمين دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روايت هست.

و انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق عنايت كند و هيچ وقت از اين‏هاى و هوى‏ها و از اين تبليغات خارجى‏ها خوف به خودتان راه ندهيد، آن خوفى كه بايد باشد از خداى تبارك و تعالى باشد. از ديگر قدرت‏ها خوف نداشته باشيد براى اين كه قدرتى در كار نيست غير قدرت حق‏تعالى. قدرت حق تعالى است كه جلوه جلوه ضعيفش در سرتاسر عالم طبيعت پيدا شده است و شما هيچ وقت نترسيد و مستقيم و پاى برجا بايستيد و در مقابل همه قدرت استقامت كنيد و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ مى‏كند از شر اشرار و مملكت شما را نجات مى‏دهد و مهم اين است كه از شما راضى باشد حق تعالى.

انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند

من بايد عرض كنم كه مقصد اصلى انبيا تا حالا كم حاصل شده است، خيلى كم. اگر فردا آخوندهاى دربارى نگويند كه فلانى گفت پيغمبر كارى ازش نيامد، اگر پيغمبر مقصدش حاصل شده بود، اين آخوندهاى دربارى حالا نبودند. اگر مقصد انبيا حاصل شده بود، اين دولت آمريكا و نمى‏دانم ديگران نبودند حالا. اگر اينها مى‏گويند كه الان مقصد انبيا حاصل شده است و اين همه فساد در دنيا هست؟ پس مقصد انبيا معلوم مى‏شود اين فسادها بوده كه حاصل شده مقصد انبيا حاصل نشده است، ما هم كه داريم مى‏گوييم مقصد انبيا، باز آن مقصدى كه آنها خواستند ما دستمان به آن نمى‏رسد، اين يك مسأله‏اى است فوق اينها. مقصد انبيا حكومت نبوده است، حكومت براى مقصد ديگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمى‏گردد به معرفت الله، هر چه در دنيا واقع بشود و انبيا هر چه دنبالش بودند دنبال اين بودند كه خداشناسى، واقعاً خداشناسى، اگر او حاصل بشود همه چيز دنبالش حاصل است. تمام فسادهايى كه در دنيا واقع بشود از اين است كه ايمان ندارند به خدا، ... خداشناسى و معرفت باشد، ايمان ندارند. اگر ايمان به خدا پيدا شد همه چيز دنبالش است، تمام فضايل دنبالش است. انبيا هم دنبال اين بودند كه به تدريج آن طور كه مى‏شود اين بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله. تمام چيزهاى ديگر هم مقدمه همين معناست و تمام چيزهايى كه از آن سوختند انبيا، اين بود كه مى‏ديدند مردم دارند خودشان را مى‏كشند طرف جهنم. انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مى‏خواهند كه همه

صحيفه نور ج 19 صفحه 251

مردم خوب باشند، مى‏خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، مى‏خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى‏بينند كه اين مردم دارند رو به جهنم مى‏روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره‏اى به اين هست، فلعك باخع نفسك اين كه اينها مؤمن نشدند. مسأله اين است كه همه دنبال اين بودند كه مردم را آشنا كنند با خدا.

قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدا همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است

اين طورى كه مى‏بينيد كه در ادعيه ائمه ما واقع شده است، در دعاى كميل شما ملاحظه كنيد كه چى مى‏گويد حضرت امير، عرض مى‏كند كه خوب! بر فرض اين كه من آتش را تحمل كردم اما فراق تو را چطور تحمل كنم؟ اينها چى مى‏گفتند! در دعاى مناجات شعبانيه چه حرف‏هايى هست؟ مقاصد انبيا در ادعيه كه در از ائمه عليهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زياد. قرآن كريم اشارات بسيار لطيفى دارد لكن چون براى عموم وارد شده است به يك صورتى گفته شده...است كه هم خواص از آن ادراك مى‏كنند، هم عموم از آن ادراك مى‏كنند. قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدأ همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است. آنهايى كه فهميدند كه من خوطب به بودند و كسانى كه متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضيه چى هست، آنها مقاصد انبيا را مى‏دانند چى هست، مقصد رادانند چى هست. ما دوريم از آن و مهجور، لكن خوب! عنايات حق تعالى زياد است، از ما مهجورها هم اين قدرى كه ازمان مى‏آيد قبول مى‏كنند، لكن بايد ما اين قدرى كه ازمان مى‏آيد دنبالش برويم، در عمل، در علم و در اخلاق و در ساير چيزها و اگر همين قدر هم برويم خوب جنات عدن هست، جنات هست لكن آنى كه مقصد انبيا بود، جنات هم بود، چيز ديگرى ماوراى اينها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، يك مسأله ديگرى فوق اين مسائل بود. خوب! اين دست ما از آن كوتاه است. حالا ما كه اهل همين مسائل هستيم اگر چنانچه جديت نكنيم و به احكام ظاهرى انبيا عمل نكنيم، به احكام اسلام خداى نخواسته عمل نكنيم، خوب! دنبالش آن چيزهايى است كه هست در كتاب و سنت. و من اميدوارم كه خداوند به همه تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اسلام و خدمت كنيم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤفق باشيد انشاء الله و اميدوارم كه اسلام ما را قبول كند به اين كه مسلمان هستيم و پيغمبر اكرم در اين روز، روز مبارك ما را بپذيرد و حضرت صادق سلام الله عليه ما را قبول كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 252

تاريخ:11/9/64

تلگرام تسليت امام خمينى به آيت الله گلپايگانى

بسمه تعالى

حضرت مستطاب آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته‏

خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيدنصرالله مستنبط قدس سره موجب تأثرگرديد. بدين وسيله اين ضايعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقاى سيد جواد گلپايگانى دامت توفيقاته تسليت گفته، طول عمر و سلامت شما را از خداى متعال مسألت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 253

تاريخ: 19/9/64

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى

افرادى كه از دانشگاه در مى‏آيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً تشكر كنم از همه آقايان كه تشريف آوردند اين جا از نزديك خدمتشان برسيم. و من الان بايد بگويم كه اطمينان دارم كه با اين جمعيتى كه الان، اعضاى محترمى كه الان هستند در شورا، ديگر نگرانى‏اى نسبت به دانشگاه‏هاو انشاءالله ساير چيزها نباشد. معذلك البته مسأله چون خيلى مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقايش، از اين جهت بايد هميشه اين حساسيت را داشت / اين طور نيست كه / در همه امور بايد حساس بود اما فرق است ما بين آنى كه ادامه بايد اين حساسيت پيدا بكند، يك چيزهايى كه حل مى‏شود، مثلاً ما جنگ داريم، جنگ چيز مهمى نيست حل مى‏شود، چيز مهمى نيست و بحمدالله خوب است وضع، و جهات سياسى‏اى كه در دنيا هست، آنها هم حل مى‏شودانشاءالله، چيزهايى است حساس بايد بود. اما مسأله دانشگاه يك مسأله فوق العاده است كه اين افرادى كه از دانشگاه در مى‏آيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن كشور هستند، و در كشور ما، يا رو به اسلام مى‏برند كشور ما را يا منحرفش مى‏كنند. اين از چيزهايى است كه از دانشگاه مى‏آيد اين كار، چنانچه از حوزه‏هاى علميه مى‏آيد اين كار، از اين جهت خيلى مهم است اين امر. در انقلاباتى كه در عالم واقع مى‏شود يا در شورش‏ها يا در كودتاها، يكى اصل اين شورش و انقلاب و كودتا، يكى انگيزه‏اش، يكى محتوايش اينها سه امرى است كه بايد در آن توجه كرد. خودشان، خود انقلابات يا خود اينها شبيه به همند، يا شورش است يا كودتاست يا انقلاب، صورتاً مثل انسان‏ها مى‏ماند كه همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگيزه‏ها مهم است و محتواها. گاهى وقت‏ها انگيزه خوب است، محتوا خوب نيست، گاهى وقت‏هامحتوا خوب است، انگيزه درست نيست. ممكن است يك نفر حالا، (حالا نسبت به يك نفر عرض مى‏كنم) يك نفر آدم با يك انگيزه خوبى بخواهد يك كار خوبى به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، اين آدم مثاب است لكن كارش خلاف است. يك اشخاصى مى‏شود كه يك كارهاى خوبى انجام مى‏دهند با انگيزه بد. مثلاً يك كسى كشف يك چيزى مى‏كند و انگيزه‏اش بد است براى اين كار و كارش خوب است، يك وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگى هم همين جور است كه يك انقلاب است كه تحول است از يك حالى به حال ديگر، نه پيشبرد همان چيزى كه هست چنانچه انقلاب جمهورى اسلامى در كل هم

صحيفه نور ج 19 صفحه 254

همين طور است، يك انقلاب شد به توسط مردم، يك انگيزه انقلاب بود و يك محتواى انقلاب. اميدوارم كه انگيزه انقلاب در مردم الهى باشد. اما در انقلابات ممكن است كه ما انقلاب بكنيم، يك حكومتى را برداريم يك حكومت ديگر براى خودمان درست كنيم، خودمان مى‏خواهيم به يك نوايى برسيم، كار نداريم ببينيم چه بشود. اين چه محتوايش خوب باشد، چه محتوايش بد باشد براى ما فايده ندارد، براى اين كه مى‏خواهد تشكيل بدهد وقتى انگيزه‏اش اين است كه فقط به دستش بيايد يك قدرتى، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقى بوده، ما آن قدرت را از او بگيريم، خودمان بگيريم. اين با او نسبت به اصل مسأله انگيزه فرقى ندارد، يعنى يك حكومتى رفته است، يك حكومت ديگرى هم آمده است، هر دويشان هم مثل هم هستند، مثل ساير كودتاها مى‏ماند كه در دنيا واقع مى‏شود، اين فرقى با هم ندارد. يك وقت اين است كه يك قيام مى‏شود، يك نهضتى مى‏شود براى يك كار خوبى اما الهى نيست. از باب اين كه كار خوب است براى ملتمان خدمت بكنيم كار خوب است، فلان، اين ممكن است ارج بدهد اما آنى كه مقصود است، نيست. آنى كه مقصود است اين است كه انسان در كارهايش چه در تشكيل حكومتش، چه در انقلاب فرهنگى‏اش، چه در انقلابات ديگرش نظرش اين باشد كه يك كار الهى كرده باشد، اين پيش خدا ارزش دارد مثل انبيا. انبيا كارشان به واسطه اين ارزش داشت نه براى عمق كارشان و عرض مى‏كنم كه سعه كارشان، حكومتشان زياد باشد، كم باشد فرقى نمى‏كند اين انبيا، آنى كه هيچ نتوانسته كار بكند با آنى كه خيلى كار كرده هر دو در انگيزه مثل هم هستند، يعنى هر دو مى‏خواستند كه يك كارى براى خدا بكنند و پيش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، يكى موفق شده، يكى موفق نشده است - آن ديگر دست خود اين نبوده، موفق نشده است - و در انقلاب فرهنگى، آنى كه براى شما فايده دارد (يك وقت براى مملكت فايده دارد، يك وقت براى دانشجوها فايده دارد، يك وقت براى شما آقايان) آنى كه براى شما فايده دارد اين است كه انگيزه‏تان اين باشد كه اين دانشگاه را ببريد طرف اسلام، الهى‏اش كنيد. هر درسى مى‏خواهند بخوانند مانع ندارد، درس‏هايى كه چيز است، اسلام با همه چيزها، الا بعضى از درس‏هااستثنا كرده، با همه موافق است، اما آنى كه براى ماها فايده دارد اين است كه ما بخواهيم همين / مسأله‏اى كه / اسلامى بودن را الهى‏اش كنيم، بخواهيم الهى باشد اين كار ما، براى خدا كار بكنيم، اين براى خودتان فايده دارد، موفق بشويد فايده دارد، موفق هم نشويد فايده دارد. و اگر اين انگيزه شد مسلما دنبال اين هستيد كه كار خوب باشد وقتى انگيزه الهى شد، ديگر نمى‏شود اين كه انسان انگيزه‏اش الهى باشد و دنبال اين باشد كه خودش يك / چيزى / راهى باز كند، حالا چى شد، هر چى شد، شد. اين قهراً خواهد اين طور شد كه وقتى كه انگيزه براى خدا شد، دنبال اين است كه اين كار را انجام بدهد به طورى كه خداپسند باشد، از اين جهت در اين كار موفق است. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب! قصور قدرتش است، قدرت نداشته بيشتر از اين. اما پيش خدا اين ارزش‏اش با آن كسى كه قدرت داشته مثل هم مى‏ماند.

صحيفه نور ج 19 صفحه 255

اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مى‏كند همه چيز را

بنابراين آنى كه براى انسان ارزش دارد، ارزش انسانى و روحانى دارد، ارزش الهى دارد، اين است كه اين انگيزه را حفظش بكند كه براى خدا اين كار را بكند. مى‏خواهيد تربيت كنيد اطفال مردم را، براى خدا، خواهيد تربيت كنيد جوان‏هاى مردم را، براى خدا، مى‏خواهيد تربيت كنيد ملت را، براى خدا، مى‏خواهيد حكومت كنيد، براى خدا حكومت كنيد، همان حكومتى كه انبيا مى‏كردند، خوب! موسى هم حاكم بود، پيغمبر هم حاكم بود، على هم حاكم بود. از آن طرف، چيزهاى مفسد هم حاكم هستند، صورت مثل هم مى‏ماند - الا در بعضى جهات - انسان‏ها صورت‏هايشان يكى هست، مثل هم مى‏ماند همه، يك وضع دارند، گاهى اگر يك وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانى و حيوانى است ديگر. آن چيزى كه فرق مى‏گذارد ما بين اينها، آن معنايى است كه در آنها هست و مهم آن انگيزه الهى است كه برگردد همه چيز به خدا. خدا هم كه انبيا را فرستاده، مقصد اصلى اين نبوده كه حكومت بكنند، مقصد اصلى اين نبوده است كه نظام ايجاد كنند، مقصد اعلا اين نبوده كه عدالت اجتماعى ايجاد كنند، مقصد اعلا اينها نيست، اما اينها مقصد است - بعضى‏هايش مقصد است - البته عدالت، اجراى عدالت يك مقصدى است، عدالت الهى را بخواهيد اجرا كنيد لله تعالى، مقصدى است. بخواهيد عدالت الهى را ايجاد كنيد براى خاطر اين كه مشهور بشويد به اين كه آقا چه آدم خوبى است، دارد چى مى‏شود، اين براى خودتان بد است، واقعش خوب است، براى مردم آن وقت خوب است بعضى چيزها براى مردم خوب است، براى دانشگاه خوب است، بعضى از چيزها براى شما خوب است، بعضى چيزها براى هر دو خوب است. اگر موفق بشويد هم اين معنا را درست بكنيد كه انگيزه، انگيزه الهى و خدايى باشد، نه براى خودم يك كارى مى‏خواهم بكنم، براى خدا مى‏خواهم يك كارى بكنم، براى ملت هم نيست، براى خداست، اگر اين طور باشد موفقيد در كارتان راجع به اين جهت. در آن كار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهيد شد در آن كار هم اگر هم خداى نخواسته يك وقت چيزهايى آمد پيش، موانعى آمد پيش، نتوانستيد موفق بشويد، اين ديگر قدرت نداشتيد، خدا هم از شما قبول دارد، بيشتر از قدرت از شما نمى‏خواهد. بنابراين، اين انگيزه را بايد ما حفظ بكنيم. يك كسى ممكن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحيد بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. ديگران از استفاده از او تو بهشت بروند، اين براى اين كه خودش انگيزه باطل داشته باشد جهنم برود. يك كسى مى‏خواهد درس بخواند براى اين كه مثلاً فلان منصب را پيدا كند، آقاى محله بشود، آقاى شهر بشود، آقاى يك مملكت بشود، آقاى دنيا بشود. يك كسى مى‏خواهد درس بخواند براى اين كه خودش معروف بشود، در اين جاها، در اين ده، در اين شهر معروف بشود، همه‏اش برگشت به اين است كه يا خودم يا خدا، يا من يا او. اين من را اگر انسان زيرپا گذاشت و او شد، اصلاح مى‏كند همه چيز را. و در همه اقطار كارها اين طورى است كه فرق ما بين اين كه اين كار يك كارى است الهى، آدم خودش بايد فكرش را بكند. گاهى وقت‏ها خود انسان هم در اشتباه است لكن بايد فكر كند حالا اين كارى كه من دارم مى‏كنم و اين قدر خوشحالم براى اين كه براى خدا اين كار را كردم، اگر يك كسى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 256

بهتر از من اين كار را انجام بدهد، حاضرم كه اين را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم براى اين كه او بهتر براى خدا كار مى‏كند يا نه. اگر اين جا آدم فهميد كه نه، اين طور نيست، حاضر نيست اين كار را، بداند اين خدايى نبوده (صرف خدايى) اخلاص نبوده در آن. آنى كه براى ما فايده دارد اخلاص است كه براى خدا هم كار بكنيم، خدا هم احتياجى به هيچ چيز ندارد. احتياجى به اخلاص ما ندارد، خدا مى‏خواهد كه، ميل دارد، يعنى ميل به آن معنايى كه ديگران دارند نه، انبيا را فرستاده كه تربيت كنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به اين است كه دنبال انبيا باشند و انگيزه‏هايشان هم انگيزه انبيا باشد نمى‏توانيم به آن قدر، به هر اندازه‏اى كه مى‏توانيم. البته ما نمى‏توانيم كه انگيزه‏اى كه حضرت امير دارد ما داشته باشيم اين معلوم است كه ما نمى‏توانيم. اما مى‏توانيم كه يك انگيزه‏هايى داشته باشيم كه مشابه او باشد، برويم طرف آن طرف.

دانشگاه را بايد رو به خدا و معنويت ببريد و همه درس‏ها هم خوانده بشود

دانشگاه را بايد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويت ببريد و همه درس‏ها هم خوانده بشود، همه درس‏ها هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اين كار برويد و اين كار را بكنيد در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان، چه نرسيد به مقصدتان. يا اگر براى خودتان باشد ممكن است كار، بسيار كار عادى باشد اما براى ديگران نفع دارد، براى شما نفع ندارد، گاهى براى شما ضرر دارد، براى ديگرى نفع دارد، براى شما ضرر دارد و گاهى براى شما نفع دارد، براى ديگران ضرر دارد. شما مى‏خواستيد يك كار خوبى بكنيد نشده است و كار بد شده است اما شما مى‏خواستيد خوب انجام بدهيد. اين معنا را ما بايد هميشه در ذهنمان باشد و توجه به اين داشته باشيم تا موفق در امور بشويم، در هر كارى موفق بشويم. من ادعا نمى‏كنم كه امثال من يك همچو چيزى هستيم، نه، ما آدم‏هاى ناقصى هستيم، بايد برويم تحصيل كنيم، تحصيل كمال بكنيم. اما مردم بودند در بين‏شان كه يك همچو اشخاصى بودند، لااقل ما مى‏دانيم انبيا بودند، اولياء خدا بودند كه اين جور بودند، براى او بوده هر چه كار كردند، نه اين است كه براى حكومت بوده است يا براى چى بوده. مى‏رفتند دنبال حكومت براى اين كه از دست جاهلين بگيرند، فشار مى‏آوردند كه از دست جاهلين بگيرند، لكن نه از دست جائرين بگيرند كه خودشان حاكم باشند، از دست جائرين مى‏گيرند كه عدالت الهى را اجرا بكنند. اين كار، كار انبيا بوده، عدالت الهى را مى‏خواستند ايجاد كنند لله تعالى. از اين جهت كه لله تعالى بوده است و خالص بودند آنها، الهى بودند خودشان، كارهاشان اين طورى بوده. ما ناقصيم، ما اعتراف مى‏كنيم پيش خدا كه ما ناقصيم، تا آخر هم نمى‏توانيم اين طور كمال را پيدا بكنيم. اما بايد فكر باشيم كه دنبال اين معنا باشيم، همچو نباشد كه پشت بكنيم به اين معانى، دنبال اين معنا باشيم كه ما يك كارى كه مى‏كنيم براى خدا باشد. و من اميدوارم كه موفق بشويد وقتى كه يك همچو انگيزه‏اى باشد، حتى در آن كارهايى كه پيشتر نمى‏توانستيد انجام بدهيد با اين انگيزه انجام بدهيد، با اين انگيزه‏اى كه عرض مى‏كنم قدرت به انجام پيدا بكنيد. خدا تأييد مى‏كند يك همچو انگيزه‏اى را، يك همچو كارى را تأييد

صحيفه نور ج 19 صفحه 257

مى‏كند خداى تبارك و تعالى. چنانچه ديديم كه انبيا با دست خالى مى‏آمدند كارهاى بزرگ مى‏كردند. پيغمبر اكرم چى بود؟ خوب! يك شبانى بود در مكه، همه هم با او مخالف بودند و اذيتش هم مى‏كردند و چه مى‏كردند منتها چيز بود، اما اين يك شبان پا شد يك همچو كارى كرد كه حالا دنيا را اين طور كرده. حضرت عيسى هم همين طور، حضرت موسى هم يك شبانى بود آن هم اين طور، حضرت ابراهيم هم همين طور، يكى بودند اينها خودشان، لكن جمع بودند، يك ملت بودند هر يكى‏شان، يعنى همه چيز داشتند و عمده همان است كه نقطه اتكا خدا بوده است، براى خدا بوده، حركت براى خدا، سير الى‏الله تعالى بوده، سير الى‏الله تعالى چون بوده است هر كارى كه مى‏كردند الهى بوده، نهار هم مى‏خوردند الهى بوده، نماز هم مى‏خواندند الهى بوده، جنگ هم مى‏كردند الهى بوده.

من اميدوارم كه ما دنبال اين مسأله باشيم و من مطمئنم كه شما آقايان انشاءالله موفق هستيد در اين كارى كه داريد انجام مى‏دهيد و هميشه هم حساس باشيد در آن، هيچ وقت خيال نكنيد كه نه، تمام شد مساله. دانشگاه جورى است كه نظرهاى فاسد دنبالش است به اين كه يك كار خلافى بشود در آن، دنبالش است، موفق انشاءالله نشوند. و هميشه بايد انسان حساس باشد كه نگذارد اين سنگرى كه مى‏تواند همه چيز را درست كند و مى‏شود كه همه چيز را به هم بزند، يك وقت از دستتان اين سنگر چيز بشود، يك خللى در آن واقع بشود. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه هميشه موفق و مويد و منصور باشيد و هميشه براى اين ملت و براى خدا خدمت بكنيد.

والسلام عليكم‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 258

تاريخ: 2/10/64

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى‏

ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست از طرف خداست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد تشكر كنم از شما آقايان، همين طور هم روحانيون و هم آقايان ديگر كه در يك جلسه‏اى كه مى‏شود گفت يك جلسه روحانى است براى اين كه شما و همه كسانى كه در اين جنگ وارد هستند و در ايران هستند، وضعشان همه مى‏دانيم كه با وضع سابق چقدر فرق كرده، يك روز بود كه جوان‏هاى ما اگر هم مى‏خواستند كارى بكنند لب دريا يا امثال اينها بود كارشان و حالا مى‏بينيد كه جوان‏هاى ما چطور عمل مى‏كنند. اين يك عنايتى است كه از خداى تبارك و تعالى به اين ملت شده است و همه بايد قدر اين عنايت را بدانيم. ما خودمان چيزى نيستيم، اين را همه بايد بدانيم كه هر چه هست از طرف خداست. من تجربه‏ام در اين مدت طولانى‏اى كه مشغول بودم به اين كارهايى كه البته وظيفه روحانى بود لكن كنار كشيده بوديم از آن. من احساس مى‏كنم كه بسيارى از مسائل بود كه / ما / بدون اين كه ما بفهميم انجام مى‏گرفت، اين جور نبودكه ما نقشه‏اى كشيده باشيم براى اين كار و اين نبود جز اين كه خدا هدايت مى‏كرد، اين طور بود مساله. الان هم عنايت خدا به شما، به همه اين ملت هست. شما كه قوه اين ملت هستيد و خدمتگزار براى جمهورى اسلامى هستيد و نگهدار اين جمهورى هستيد و نگهبان در جبهه‏ها هستيد، مورد عنايت خدا بيشتر هستيد. شما در آن جا يك كارى كه بكنيد مثل يك عبادت طولانى است كه ماها در اين جا مى‏كنيم. شما مطمئن باشيد كه وقتى يك قدم براى خداى تبارك و تعالى برداريد، خداى تبارك و تعالى عنايتش را به حسب همين رحمتى كه دارد، به واسطه او بيشتر جلو مى‏آيد.

ما وظيفه خدايى داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم

مطمئن باشيد كه شما پايداريد، ارتش مطمئن باشد كه پايدار است. ما وظيفه داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم، وظيفه خدايى داريم و شما مطمئن باشيد كه ما از شما پشتيبانى مى‏كنيم. آن روزى كه منافقين نقشه كشيده بودند كه ارتش را كنار بزنند و هى انگ اين كه اينها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود كه ارتش را ما بايد حفظش كنيم، حالا بيشتر شده اين اعتقاد براى

صحيفه نور ج 19 صفحه 259

اين كه آن وقت باز يك نزديكى‏اى به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پيدا شده. امروز من در چهره‏هاى شما چيزهايى مى‏بينم كه آن روز نمى‏شد ببينى. امروز وضع شما يك وضعى شده است كه با آن روز فرق دارد و شما با كمال اطمينان مشغول خدمت باشيد. هيچ كس نمى‏تواند كه به وضع شما و به قدرت شما يك تصرفى بكند و نمى‏تواند كه يك تضعيفى از شما بكند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدلله.

كوشش كنيد به اين كه دست واحد باشيد

وقتى يك ملت قيام كرد همه‏شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود با اين وسعت، مردمش بودند، روحانى‏اش بود، عرض مى‏كنم كاسبش بود، كارگرش بود، همه اينها بودند، يك همچو ملتى كه همه‏شان با هم بودند، هيچ كس نمى‏تواند باهاشان معارضه كند اينها را نمى‏شود با آن معارضه كرد، هم آمريكا اين مطلب را مى‏داند، هم شوروى مى‏داند كه ملت را اينها وقتى بخواهند شكستى بدهند، به يك جبهه‏اى شكست مى‏دهند كه ملت همراهش نباشد يك جمعيتى كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نمى‏شود به هم زد. كوشش كنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحد باشيد، حتى دو دست نه، دست واحد باشيد، يعنى، شما خيال نكنيد كه سپاه يك وضعى دارد / وضع / سپاه هم خيال نكند شما يك وضعى داريد، هر دو يك وضع داريد، هر دو يك تكليف داريد و آن حفظ اسلام است.

امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مى‏خواهند چه بكنند

شما وقتى كه ملاحظه كنيد در صدر اسلام چه رنج‏هايى كشيدند اين عده كم در مقابل عده زياد، چه رنج‏هايى كشيدند، خود پيغمبر اكرم چقدر رنج كشيد، بعدش هم ديگران رنج كشيدند و اسلام را حفظش كردند. شما امروز يك وظيفه ملى داريد نسبت به كشورتان. يك وظيفه اسلامى داريد نسبت به حفظ اسلام، اسلام الان امانت است پيش شما. امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مى‏خواهند چه بكنند، متحيرند آنها كه اين چهل ميليون جمعيتى كه اين جا جمع شدند و يك گوشه‏اى هستند، اينها مى‏خواهند چه بكنند، چين با يك ميليارد و صد ميليون جمعيتش توجه به اين جا دارد كه ببيند چى هست در اين جا، شوروى توجه دارد، آمريكا بيشتر توجه دارد، همه متوجه‏اند به اين كه اين يك جمعيت كمى كه در يك گوشه از دنيا يك صدايى بلند كرده، اين چه صدايى است كه اين طور صدايش در همه جا موج افكنده. آنها از باب اين كه نمى‏دانند اسلام يعنى چه، معنويت را نمى‏دانند يعنى چه. آنها همه حساب‏هاشان روى اين است كه ما چند تا تانك داريم، آنها هم چند تانك دارند، ما چه، البته ما وقتى اين حساب را بكنيم مقابل آمريكا و شوروى، ما چيزى نداريم اگر حساب اين باشد، اما

صحيفه نور ج 19 صفحه 260

حساب اين نيست، حساب اين است كه شما يك صدا بلند كرديد دنيا را به حركت در آورديد.

دفاع ما، يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند

الان هر جاى دنيا كسى برود، توجهش به ايران مى‏بيند كه از خود ما كه اين جا هستيم بيشتر مطلع هست جهات را. اين براى اين است كه مساله، مسأله معنوى است، مساله، مسأله‏اى نيست كه ما مى‏خواهيم جنگ بكنيم يا مى‏خواهيم دفاع بكنيم. ما دفاع مقدس مى‏خواهيم بكنيم، يعنى ما مى‏خواهيم از آبروى اسلام، از آبروى كشور اسلامى دفاع بكنيم، اين يك دفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه مى‏گويند كه بايد دفاع كرد. شما كشورتان الان مورد طمع يك جنايتكار واقع شده است و او را بازى‏اش داده‏اند براى اين كه بيايد يك همچو شلوغكارى بكند. اگر چنانچه دست اينها پشت سرش نبود، با يك سيلى از بين رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش مى‏كنند و حالا هم دارد سست مى‏شود دنبال كردنشان، مايوس شده‏اند اينها. شما بدانيد كه دشمن شما مايوس است امروز و شما قوى‏ايد امروز. لكن عمده تكليف خود شماست كه هر كدامتان به تكليف عمل بكنيد، قانون براى شما تكليف معين كرده، اسلام براى شما تكليف معين كرده، به اين تكليف بايد عمل كرد، اين تكليف براى شما آبرو پيدا مى‏شود، براى شما حيثيت پيدا مى‏شود، كشور شما حيثيت پيدا مى‏كند.

حفظ حيثيت اسلامى و ملى‏تان به اين است كه با هم باشيد

الان كشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه اين بودند كه مستشاران بيايند چه بكنند، چه بكنند، كارخانه‏هاى ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چيزمان دست آنها بود. امروز شما بحمدالله خودتان هستيد، ايستاديد روى پايتان در مقابل امريكا، شوروى نمى‏دانم ساير جاها، مى‏گوييد كه ما اصلا هيچ كارى به كسى نداريم، نمى‏تواند كسى دخالت كند و نخواهد كرد، نمى‏توانند هم بكنند، نه صلاح نظامى‏شان و نه صلاح سياسى‏شان هست، نمى‏توانند اين كار را بكنند. لكن شرط اين كه ما بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيت ملى خودتان را، حيثيت اسلامى خودتان، شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه من ارتشى هستم بايد چه باشم، من عرض مى‏كنم سپاهى هستم بايد چه بشوم، من بسيجى هستم، اين فكر از سرتان دور بشود. همه يكى هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملى خودتان است. وقتى همه يكى هستيد ديگر اين حرف‏هااز بين مى‏رود كه من كجا و او كجا، همه با هميد. و / همه داريد / الان هم بحمدالله آن طورى كه گزارش دادند الان هم همه‏تان منسجم شديد، همه قوا با هم منسجم‏اند و مى‏بينيد هم كه چطور از شما دارند مى‏ترسند، اين ور و آن ور افتادند دنبال اين كه بياييد صلح كنيد. دروغ هم مى‏گويند بحمدالله، معلوم است كه دروغ هم مى‏گويند اينها. و خدا عذاب اينها را به دروغشان هم اضافه خواهد كرد. در هر صورت من از شماها مى‏خواهم كه هم يك خواستى كه يك نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم يك خواستى كه خدا دارد. من از شماها مى‏خواهم كه بدون اين كه در ذهنتان

صحيفه نور ج 19 صفحه 261

خلجان پيدا كند كه ارتش شايد مثلاً آن طورى كه منافقين مى‏خواستند بكنند شايد بشود، بدون خلجان به كار خودتان مشغول باشيد، قوى باشيد، ملت با شماست، ما همه با شما هستيم و روحانيون با شما مختلطند. الان مى‏بينيد كه در جمعيتى كه هستيد كه سابق سابقه ندارد در نظام هيچ جا كه اين طورى مربوط به هم باشند، هيچ نظامى اين طور نيست كه روحانى‏اش و ارتشى‏اش و سپاهى‏اش و مردمش و اينها مخلوط به هم باشند كانه يك موجود هستند. الحمدلله الان اين طورى هست، روحانيت اين طور است و من اميدوارم كه آقايان روحانيون بيشتر در جبهه‏ها بروند و بيشتر خدمت كنند به اينها و مى‏كنند و وظيفه‏شان هست.

به وظيفه‏اى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل كنيد

و شما هم بدون اين كه در نظر بگيريد كه من چى هستم و او چيست، همه در نظر بگيريد خدا به ما وظيفه داده، وظيفه معين كرده، وظيفه خدايى را داريم عمل مى‏كنيم، بدانيد كه اين سعادت دنيا و آخرت شما را انشاءالله حفظ خواهد كرد. و من اميدوارم كه شما همه توجه به اين معنا داشته باشيد و به وظيفه‏اى كه قانون براى شما معين كرده، به وظيفه‏اى كه اسلام براى شما معين كرده، به آن وظيفه عمل بكنيد و شما و سپاه و سايرين دست واحد باشيد براى حفظ آبروى خودتان، براى حفظ اسلام، براى حفظ كشور خودتان كشورى كه الان الگو شده براى همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، كشورهاى ديگر ملحق به شما خواهند شد. و اميدواريم كه يك انقلابى پيدا بشود، همين انقلابى كه در ايران پيدا شد در همه جا انشاءالله پيدا بشود، انشاءالله. و من اميدوارم كه همه‏تان مويد و موفق باشيد و باز هم تاكيد مى‏كنم كه در ذهنتان نياورد كسى به اين كه ارتش مثلاً چطور است و ارتش كذا، اين حرف‏هاى سابق منافقين بود، اگر كسى يك همچو كلمه‏اى بگويد آن هم جزو منافقين است، و الا كسى كه مسلمان است ارتشش را مى‏داند بايد حفظ بكند. آدمى كه مسلمان است، آدمى كه علاقه دارد به كشور اسلامى، مى‏داند كه ارتش از ارگان‏هايى هستند كه اسلام را حفظ مى‏كنند، همين طورى كه سپاه حفظ مى‏كند، همين طورى كه بسيج حفظ مى‏كند، وقتى همه با هم شديد، يك جمعيت عظيم هستيد و در مقابل ديگران انشاءالله قدرت‏نمايى مى‏كنيد و حفظ مى‏كنيد كشور خودتان را، دفع مى‏كنيد دشمن خودتان را. و من هم كه وظيفه‏ام دعاگويى است به شما و من بى‏اشكال هر شب به شماها دعا مى‏كنم، بدون استثناء يك شب نيست كه من به شما قواى مسلحه دعا نكنم، همه‏تان را و كسانى كه بر ضد شما هستند نفرينشان نكنم. و خدا انشاءالله به همه شما عزت و سلامت عنايت كند و همه‏تان در درگاه خدا روسفيد باشيد، وقتى وارد مى‏شويد در آن جا، در جمعيتى كه سيدالشهدا سلام‏الله عليه در راسش هست، شماها هم باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 262

تاريخ: 16/11/64

استفتاء آيت‏الله موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور از محضر امام خمينى درباره تعزيرات

محضر انور حضرت آيت‏الله العظمى امام خمينى ادام‏الله ظله پس از عرض سلام مستدعيست مسائل زير را جواب فرمائيد در هيئت بررسى تعزيرات مورد نياز است.

1- حبس، نفى بلد، تعطيل محل كسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتى، جريمه مالى و به طور كلى هر تنبيهى كه به نظر برسد موجب تنبيه و خوددارى از ارتكاب جرائم مى‏گردد، جائز است به عنوان تعزير تعيين شود يا در تعزيرات به مجازاتهاى منصوص بايد اكتفا كرد؟

2- براى اداره امور كشور قوانينى در مجلس تصويب مى‏شود مانند قانون قاچاق، گمركات و تخلفات رانندگى و قوانين شهردارى و به طور كلى احكام سلطانيه و براى اينكه مردم به اين قوانين عمل كنند براى متخلفين، مجازاتهايى در قانون تعيين مى‏كنند، آيا اين مجازاتها از باب تعزير شرعى است و احكام شرعى تعزيرات از نظر كم و كيف بر اينها بار است يا قسم ديگر است و از تعزيرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد بايد به آنها عمل كرد؟

3- در مورد تعزيرات حسب نظر حضرتعالى قضاة مأذون نمى‏توانند تعيين تعزير كنند، آيا مانند قضاة واجد شرايط كه در موارد تعزيرات حق عفو دارند آنها نيز حق عفو دارند يا مانند اصل قضاء استفاده از حق عفو احتياج به اجازه دارد؟

ادام الله عمركم الشريف

عبدالكريم موسوى اردبيلى‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 263

تاريخ: 16/11/64

پاسخ امام خمينى به استفتائات آيت‏الله موسوى اردبيلى ريئس ديوان عالى كشور

بسمه تعالى

1 - در تعزيرات شرعيه احتياط آن است كه به مجازات منصوصه اكتفا شود مگر آنكه جنبه عمومى داشته باشد مثل احتكار و گرانفروشى كه با مقررات حكومتى داخل در مسأله دوم است.

بسمه تعالى

2 - در احكام سلطانيه كه خارج است از تعزيرات شرعيه در حكم اولى است، متخلفين را به مجازات‏هاى بازدارنده به امر حاكم و يا وكيل او مى‏توانند مجازات كنند.

بسمه تعالى

3 - حق عفو ندارند مگر به اذن فقيه جامع‏الشرايط.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 264

تاريخ: 17/11/64

پيام امام در تجليل از شهدا، اسرا، جانبازان، مفقودين و خانواده‏هاى آنها در دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سپاس بى‏پايان از خداوند تبارك و تعالى كه با عنايات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتى كه با قيام خونين و انقلاب الهى خويش و روح ايمان و عرفان برابر قدرت‏ها تاخته است، سرافراز فرموده است، ملتى كه با فداكارى ارزشمند، دست ستمگران را از كشور عزيز اسلامى قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است، ملتى كه مجد و عظمت ميهن اسلامى را تجديد و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حكومت عدل اسلامى را به جاى حكومت طاغوت ستمشاهى جايگزين كرده است و اسلام عزيز را بر ملت‏هاى تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است. رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهداى بزرگ و نثار جانبازان و مفقودين و اسراى عزيز كه با نثار جان و خون و سلامت و دورى از ميهن خود، در راه شرف، عزت كشور و اسلام، راه را براى نيل به سعادت دنيا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پيشگاه مقدس حق تعالى سرافراز و روسفيد نمودند.

اكنون پس از گذشت چندين سال از انقلاب اسلامى شكوهمند و فشارهاى جانكاه قدرتمندان و توطئه‏هاى بى‏امان همه جانبه ستمگران بزرگ و كوچك براى اطفاى نور خدا، بحمدالله تعالى با قدرت عظيم روحى و به بركت خون پاك شهدا و جانبازان در راه اسلام، تمام توطئه‏ها خنثى، و كيد ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان، گويى نزديك است. و بحمدالله تحليل‏هاى عليل وابستگان به بلوك شرق و غرب بى‏خبر از اسلام و قدرت ملت‏هاى اسلامى، غلط از كار درآمد و جمهورى اسلامى ايران با قدرت عظيم خود كه از موهبت‏هاى الهى نشات مى‏گيرد، به راه خود كه همان راه مستقيم اسلام است به پيش مى‏رود. خداوندا! تو اين تحول عجيب را در ملتى كه مى‏رفت فداى اميال جهانخواران به وسيله وابستگان آنان، اين بردگان بى‏چون و چرا شود، ايجاد فرمودى و منت بر اين ملت تحت ستم در طول تاريخ نهادى و ما را از دل بردگى غيربه عز عبوديت خود رساندى و ملت عزيز را الگو براى همه مستضعفان جهان قراردادى.

بار الها! اين كشور وابسته به رسول اكرم صلى‏الله عليه و اله و اهل بيت گرامى او است، و كشور حضرت بقيه‏الله ارواحنالمقدمه الفداء است. به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنايات خود را

صحيفه نور ج 19 صفحه 265

مستدام بدار! و پيروزى نهايى را به زودى نصيب رزمندگان عزيز فرما! و شهداى عزيز و جانبازان مكرم را از رحمت خود نصيب وافر عنايت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اينان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به كشور خود باز گردان! و راهيان عزيز كربلا، اين سلحشوران فداكار در راه حق را به مقصد والاى خود برسان! و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلامى كوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگى خود را به ما عنايت فرما و صلوات بى‏پايان بر انبياى عظام، خصوصاً سيد آنان، و به اولياى معظم بويژه خاتم آنان روحى فداه نثار فرما! و ما را از شر شيطان و نفس اماره نجات ده! انك ولى النعم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 269

تاريخ: 21/11/64

بيانات امام خمينى در جمع آقايان سيد على خامنه‏اى ريئس جمهور، موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور، مير حسين موسوى نخست‏وزير، حجت‏الاسلام فلسفى و ميهمانان خارجى دهه فجر

انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين جشن بزرگ را و فى‏الحقيقه عيد اسلامى بزرگ را بر همه ملت‏هاى اسلامى بلكه محرومان تمام دنيا تبريك عرض مى‏كنم. تبريك براى اين كه اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلاب‏هاى ساير كشورها و انقلاب‏هايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. انقلاب‏هايى كه در دنيا تاكنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلاب‏هايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مى‏شود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آن جا چطور است، جز اين است كه با اغفال مردم يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشته‏اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده‏اند، هيچ در حال ملت‏ها فرق حاصل نشده است يا حال ملت‏ها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص ببينند كه آيا قبل از اين انقلاب‏ها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملت‏ها يك اثرى حاصل شده است، فكرى براى ملت‏هاشان كرده‏اند يا همه‏اش اعمال زور است و قدرت؟ انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً در اين سده‏هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملت‏ها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او اول منقلب شد در معنويات، جوان‏هااز آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او اين انقلاب حاصل شد. اگر اين مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اين جا هم مثل يكى از انقلاب‏هاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اين جا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات ما حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اولى كه قيام شد و بعد اين انقلاب‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 270

مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الان، روز به روز مى‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى انقلاب درونى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است. اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت، و نيست الا به عنايات خداى تبارك و تعالى. ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين انقلاب باطنى پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مى‏دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مى‏بينند متحول شده است، اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى / درونى / مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلاب‏ها يك انقلاب‏هاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر و وضع براى ملت همان جور كه بود باشد.

تحول معنوى در ملت حاصل شده و اين تحول به دست خداست

اين آقايانى كه از خارج آمدند و من از آنها تشكر مى‏كنم، ملاحظه كنند در كجاى دنيا الان شما پيدا مى‏كنيد يك همچو جلسه‏اى كه در اين جا هست، كشاورزش پهلوى رئيس جمهورش، نخست وزيرش پهلوى كارگرش، همه مقاماتش پهلوى هم نشستند به طورى كه كسى وارد اين جلسه بشود نمى‏داند كه آيا رئيس جمهور كدام است، نخست وزير كدام است، كشاورز كدام است، كجا پيدا مى‏كنيد اين را؟ اين تحول است كه موجب بروز اين اعجاز شده است. شما كجا پيداكنيد كه يك رئيس جمهور بيايد همدوش يك كشاورز بنشيند؟ شما هر جا ملاحظه مى‏كنيد رئيس جمهورهايش به يك وضعى هستند كه با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمى‏كنند، هر چه مى‏بينند خودشان است. ما كه رژيم‏هاى سابق را ديديم و من كه از زمان قدرت قاجاريه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد اين كشور بودم و ديدم كه يك حكومت جزء در يك بلد كوچك با مردم چه مى‏كرده است، دست مردم به يك حكومتى كه مال يك ده بود يا يك قصبه بود نمى‏رسيد، مردم از دور حشمت او را مى‏ديدند، آنها وقتى كه بيرون مى‏آمدند به مردم كار نداشتند، اتكال به سرنيزه بود. الان هم در دنيا وضع اين طورى است، اين طور نيست كه يك جلسه‏اى حاصل بشود و نخست وزيرش آن جا بنشيند و كشاورزش آن جا و رئيس جمهورش آن جا و / عرض مى‏كنم كه / عالمش آن جا و غير عالمش آن جا، اين طور نيست مساله. اين تحول اسباب اين شد كه اين پيروزى پيدا شد. من خدا را شكر مى‏كنم كه در يك ملتى واقع هستم، يك فرد از يك ملتى، يك خدمتگزار يك ملتى هستم كه تحول معنوى حاصل شده و اين تحول به دست خداست. امكان نداشت كه كسى بتواند يك نفر را اين طور متحول كند، از مركز فحشا به مركز عبادت و عرفان بياورد، به مركز جنگ با كفار بياورد، اگر همه ماها جمع مى‏شديم كه ده نفر را يك همچو قدرتى به آن بدهيم هرگز ممكن نبود براى ما، اين يك مسأله معنوى است كه دست خداست چنانچه همه چيز دست اوست. اين تحول يك تحولى است كه نمونه است در دنيا. هر حكومتى را شما ملاحظه كنيد در طول تاريخ، هر ملتى را ملاحظه كنيد در طول تاريخ، وضع اين طور نبوده است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 271

شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، بيدار كنيد

آقايانى كه از خارج آمده‏اند بايد ملاحظه كنند اين معنا را كه بايد ملت‏هايشان را تربيت كنند و متحول كنند، نروند سراغ آن كسانى كه قدرتمند هستند و با آنها صحبت كنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت كنند. اگر بخواهند كه از زير بار گران اين جرم‏ها و اين جنايت‏هابيرون بيايند، بايد ملت‏ها را بيدار كنند، اين طور نباشد كه دهه فجرى تشريف بياوريد، همه ما اين جا با هم بنشينيم صحبت بكنيم، چه بكنيم و وقتى رفتيم تمام بشود، اگر اين طور باشد تا قيامت هم ما نمى‏توانيم كارى انجام بدهيم. ما دلخوش نبايد باشيم به اين كه وضع حاضر چى هست، ما بايد نگران وضع آتيه باشيم. شما كه از اطراف آمديد اين جا مشاهد هستيد و داريد مى‏بينيد وضع اين ملت را و داريد مى‏بينيد و مى‏شنويد تبليغات بر ضد اين ملت را، اين ملتى كه همه جا شما ديديد، در همه شهرها هر جا تشريف برديد ديديد و فردا هم مشاهده خواهيد كرد انشاءالله، اينها را زور آورده است به اين جا؟ آورده‏اند اينها را يا آمدند آنها؟ آن طورى كه تبليغات خارجى مى‏گويد، مى‏گويد: آوردند اينها را. يك ملت را آوردند؟! كدام قدرت مى‏تواند يك ملت را بياورد؟ يك ملت متحول شده است، وقتى به آن گفتند شرع اين طور مى‏گويد، خدا اين طورگويد، خداست كه در دل اينها اين طور علاقه را ايجاد كرده است. شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، ملت‏هايتان را بيدار كنيد، بيدار كنيد كه دنيا دست يك دسته اقليت ظالم، و ميلياردها انسان مظلوم در تحت يك سلطه‏هاى كوچك ظالم، كوچك نسبت به ملت‏ها. مع‏الاسف / به اندازه‏اى / تبليغات سوء مبلغين خارجى در طول اين صدها سال به اندازه‏اى بوده است كه به همه ماها باورانده‏اند كه در مقابل اين قدرت‏هانمى‏شود مقابله كرد. ما را ترساندند از اينها، با تبليغات ترساندند. وقتى كه يك قضيه‏اى پيدا مى‏شد، كافى بود كه يك نفر از خارجى‏ها كه در اين جا ماموريت داشت بيايد بگويد اين نبايد بشود، تمام مى‏شد ديگر. / در/ همان قدرت‏هاى بزرگى كه در اين جا بودند آن قدر ترسيده بودند از خارجى‏ها كه يك سفير فرض كنيد انگلستان در آن وقت، وقتى كه مى‏آمد يك چيزى مى‏گفت، امكان نداشت كه سلطانش بتواند خلاف بكند، براى اين كه تبليغات اين طور بود. ايران را خداى تبارك و تعالى آن طور متحول كرد كه اگر الان رئيس جمهور هر جا بيايد در اين جا، يك نفر آدم عادى به او اعتنا نمى‏كند، اين تحول معنوى است كه پيدا شده است. اگر اعتنا بكند، براى اين كه يك آدم است، اگر آدم باشد.

آنها كه مى‏گويند ايران منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند

اينها مى‏گويند كه ما، ايران منزوى است، الان هم مى‏گويند، مقصودشان اين كه پيش ملت‏ها منزوى است يا مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى است؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملت منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند، چند تا اتومبيل بياورند، يكى رئيس جمهور آمريكا را تويش بنشانند، يكى هم رئيس صدر كذاى شوروى را

صحيفه نور ج 19 صفحه 272

بنشانند، يكى هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكى هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكى هم آقاى رئيس جمهور ما را، بروند توى جمعيت. اينها، اين چند تا اتومبيل راه بيفتند توى جمعيت‏ها در دنيا، ما نمى‏گوييم ايران، مى‏رويم در آمريكاى لاتين، مى‏رويم در خود انگلستان، مى‏رويم در بلاد ديگر حتى بلاد غير مسلمين، بينيم كه معامله مردم با اين چند نفر سركرده فرض كنيد كه هست چه جورى است. آيا معامله همان معامله‏اى نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟ با آنها چى؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايى مى‏كنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملت‏ها ما منزوى هستيم، خوب! بيايند ببينند قضيه را. و اگر مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى هستيم، امروز هيچ دولتى نيست كه انتظار نداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد، آمريكا اين طور است، شوروى اين طور است، فرانسه اين طور است، آنها منزوى هستند. اين تبليغات زياد هى گفته مى‏شود، گفته مى‏شود و يك عده هم باور مى‏كنند. قبلاً البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عده‏اى خودشان را به باور مى‏زنند وليكن توده مردم ديگر اين حرف‏هاى تبليغاتى را باور نمى‏كنند.

شما نرويد ساكت بنشينيد، برويد مردم را متحول كنيد و وضع ايران را به اينها بگوييد

آن كه مى‏خواهم به آقايانى كه از خارج آمده‏اند اين جا عرض كنم اين است كه نياييد ببينيد و برويد ساكت بنشينيد تا آخر. بياييد ببينيد اين جا را، برويد وضع زندان‏هاى اين جا را ببينيد، برويد وضع اسراى عراقى اين جا را ببينيد، برويد وضع توده‏هاى مردم را ببينيد، برويد وضع كشاورزى‏ما را در دهات دور افتاده ببينيد، زمان سابق چه جور بوده، حالا چه جور هست، در صورتى كه ما الان مبتلا هستيم به آن همه مخالفت‏ها از همه دولت‏ها، الا مستثنايش كم است. معذلك در طول اين چند سال كه انقلاب پيروز شده و جنگ هم از طرف آمريكا شروع شده است، شما ببينيد كه اين ملت براى اين كه دولتش مردمى است، از خود همين مردم است، يكى بازارى بوده آمده نخست وزير شده است، يكى / فرض كنيد / كشاورز بوده آمده چيز شده، در دنيا كجايك همچو مسائلى شما پيدا مى‏كنيد؟ كجا پيدا مى‏كنيد طلبه‏اى بيايد رئيس جمهور بشود، يك بازارى هم بيايد نخست وزير بشود، يك كشاورز هم بيايد / نمى‏دانم / چه بشود؟ اين يك نمونه است. دنيا اين نمونه را ندارد. اين براى اين است كه مردم متحول شدند، اينها هم جزء مردمند. شما نرويد ساكت بنشينيد، مردم را برويد متحول كنيد، برويد وضع اينها را، ايران را به آنها بگوييد، به اين رسانه‏هاى گروهى اعتراض كنيد. آنها مى‏خواهند اسلام را كنار بگذارند، آنها به ما كارى ندارند، به اسلام كار دارند و اين قدرت مال ما نيست، اگر ما بوديم يك روز هم نمى‏توانستيم ادامه بدهيم حياتمان را. اين قدرت اسلام است، برويد به آنها بگوييد كه اين قدرت اسلام را شما نمى‏توانيد بشكنيد. اعتراض كنيد به اينهايى كه تبليغات سوء مى‏كنند ايران چه مى‏كند. شما حالا در بين مردم كه مى‏رويد، آيا بين مردم كه مى‏رويد در خيابان‏ها

صحيفه نور ج 19 صفحه 273

مى‏ريزند مردم را مى‏كشند؟ آيا زن‏ها در ايران ديگر كنار رفتند بكلى يا همدوش مردها در كارهاى سازنده داخلند؟ شما مى‏خواهيد كه زن‏هاى اين جا هم بى‏بند و بار باشند، هر جور مى‏خواهند باشند؟ اين بر خلاف آن تحولى است كه در خود زن‏ها پيدا شده، بر خلاف آن تحولى است كه در كشور ما بر ملت ما پيدا شده است، شما تماشاچى نباشيد كه بياييد ببينيد و برويد سراغ كارتان، ديگر كار نداريم تا سال ديگر دوباره دعوت كنند بياييد اين جا. صد سال هم اگر اين طور بشود يك پول سياه ارزش ندارد. اين جا كه مى‏آييد، برويد هم به مردمتان، هم به چه، خيال نكنيد نمى‏شود، ما ديديم شد.

مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام و اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد

ايران خيال كرديد اول اين طورى بوده است؟ نخير، اول اين جور نبود. چقدر اين ملت رنج كشيد، چقدر اين ملت جوان داد، چقدر اين ملت همه چيز خودش را فدا كرد و حالا هم دارد مى‏كند، اين براى اين است كه اين ملت بيدار شد، يك قدم برداشت براى خدا، خداى تبارك و تعالى عنايت كرد. برويد ملت‏تان را بيدار كنيد، هر كدام هر جا هستيد بگوييد مسائل را، خيال نكنيد كه اگر مسائل را بگوييد دولتتان چه مى‏كند، وقتى بكند بهتر است، بيشتر احترام پيدا مى‏كنيد. تبعيدتان كند بالاتر مى‏شويد، حبستان كند بالاتر مى‏شويد، اگر دنيا را مى‏خواهيد، اگر براى خدا هم هست كه كسى نبايد از اين چيزها بترسد. مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام آشنا كنيد، با اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد. ملت ما هم مادامى كه همين حال را دارد، همين حال راهيان كربلا را دارد، اين روبه رشد مى‏رود. اگر خداى نخواسته يك وقت يك لغزش پيدا بكند اين حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعليحضرت‏هاى سابق يا بدتر از آنها، يك رئيس جمهور بدتر از آنها مى‏آيد.

اگر بخواهيد كه كارهايتان براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد

شما هم اگر بخواهيد انسان باشيد، ارزش انسانى داشته باشيد، براى شكم نباشد، براى شرف باشد كارهايتان، براى انسانيت باشد، براى خدا باشد، اگر بخواهيد كه كارهايتان كه براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد. شيطان از انسان دست بردار نيست، قسم خورده است براى خدا، من در ذهنم اين است كه به خدا تشر رفته است، كه قسم خورده‏است كه نمى‏گذارم اينها چيزى بشوند، الا عبادك منهم المخلصين . شما با يك همچو دشمن قسم خورده‏اى مواجه هستيد، به جنگ او برويد، در شهرهايتان كه مى‏رويد به جنگ او برويد، مردم را آگاه كنيد به اين كه يك همچو دشمنى در باطن است كه موجب شده است اين دشمن باطنى كه دشمن‏هاى جبار ظاهرى هم به ما غلبه كنند. اگر آن دشمن را شما از بين ببريد يك انسجام بين‏تان حاصل مى‏شود، يك وحدت بين‏تان حاصل مى‏شود، يك اخوت و برادرى بين‏تان حاصل مى‏شود، قلب شما از خوف خالى مى‏شود، قلب شما از حب دنيا خالى مى‏شود، مى‏توانيد همه كارى را بكنيد، آن وقت يك همچو

صحيفه نور ج 19 صفحه 274

اعجازى مى‏شود.

ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم

من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت‏هاى اسلامى و به همه مظلومان در جهان، به همه محرومان در جهان يك قدرت معنوى عنايت بفرمايد كه با آن قدرت معنوى بتوانند بر جباران و بر شياطين تسلط پيدا بكنند. و من اميدوارم كه اين آقايانى كه از شهرهاى مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / اين / ايران آمدند، توجه كنند به مسائل ايران و براى ملت‏هاى خودشان نقل كنند، حامل پيام اين ملت باشند بر كشورهاى خودشان، حامل اين شورش و جوشى كه در اين ملت هست، حامل‏اين وضعى كه در اين ملت الان هست باشند براى كشور خودشان. ما كشور را، كشور ايران نمى‏دانيم، ما همه ممالك اسلامى را از خودمان مى‏دانيم، مسلم بايد اين طور باشد. ما دفاع از همه مسلمين را لازم مى‏دانيم. ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم. ما / اگر بتوانيم فرق / ما بين آن مسلمى كه در حبشه است، با آن مسلمى كه در اين جاست نمى‏توانيم فرق بگذاريم، اسلام نگذاشته اينها را فرق بگذاريم، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست. شما هم به ملت‏هاى خودتان سفارش كنيد، بگوييد گوش به اين حرف‏هايى كه در اين رسانه‏هاى گروهى دنيا زده مى‏شود، گوش ندهيد به اين حرف‏ها، اينها مى‏خواهند شما را دور كنند از اسلام، اينها مى‏خواهند به شما بگويند كه ببينيد در ايران وقتى كه مى‏خواهند به اسم اسلام عمل كنند، الان بدترين جاهاست از حيث ظلم، از حيث ستم، مردم در خيابانشان كه مى‏روند جانشان خطر است، مى‏ترسند يك وقت پاسدارها بريزند بكشندشان. به مردم بفهمانيد كه اين براى انزواى اسلام است اين تبليغات، نه براى من و امثال من، براى اسلام است. شما ببينيد دنبال آن چيزى كه آقاى رئيس جمهور رفتند در پاكستان و آن طور با ايشان ملت پاكستان عمل كرد، دنبال او يك ورقه، يك كتابى آمد، يك رساله‏اى آمد، دنبال او تبليغات بر ضد. فتواى كى است؟ اين است فتوايش اين است، فتوايش اين است، فتوايش اين است، و لعن به خواجه نصير. اين براى چى است؟ براى اين كه اين آخوند اگر هست اين آخوند يك آخوندى است كه امريكايى است / در اين چيز / نشسته در پاكستان. اين يك همچو آدمى است براى اين كه ديده است كه يك همچو قصه‏اى واقع شده، ترسيده نبادا يك وقتى اسلام در آن جا هم بيايد، همان طورى كه در ايران آمده، به آن جا هم آن طور سرايت كند، پشت سر او برداشت يك همچو كتابى منتشر كرد.

آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى

در هر صورت تكليف زياد است، بزرگ است براى همه‏مان، ما براى ادامه اين انقلابى كه هست و ادامه اين، تكليف زياد داريم، دولت تكليف دارد، رئيس جمهور تكليف دارد، رئيس مجلس تكليف دارد، كشاورز تكليف دارد، كارگر تكليف دارد، هر كس در هر گوشه‏اى از اين كشور واقع شده

صحيفه نور ج 19 صفحه 275

است تكليف دارد، تكليف مال يك نفر دو نفر نيست، آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى، يك واجب عينى، اهم مسائل واجبات دنيا، اهم است، از نماز اهميتش بيشتر است، براى اين كه اين حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. اين تكليف براى همه‏ماست، هيچ فرقى ما بين ترك و فارس و / عرض مى‏كنم كه / كجا و كجايى ندارد، سيستانى و بلوچستانى و اينها. و اين تكليف براى همه دنياست. حفظ دين حق، يك حكمى است براى همه دنيا، در رأس واجبات براى همه دنيا واقع شده، منتها غير مسلمين چون اعتقاد به اسلام ندارند مى‏گويند خوب اسلام واجب كرده، به ما چه! اما مسلمين كه اعتقاد دارند. آن مسلمى كه در افريقاست، حفظ جمهورى اسلامى برايش واجب است، براى اين كه از اين جا ممكن است كه، يعنى انشاءالله خواهد شد، انعكاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان.

آنها معنويات اسلام را نمى‏توانند بفهمند

الان وضع دنيا منقلب شده است، الان دنبال اين هستند (در آمريكا هم همين طور است) دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند، يك اسلام شناسى ببينند چه خبر است قضيه، اينها خيال مى‏كنند با اين كه چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است، آنها معنويات اسلام را كه نمى‏توانند بفهمند. آنها دنبال اين هستند، خيال كردند كه با اين كه فلان جنگ واقع شده در اسلام، فلان چيز واقع شده كار درست مى‏شود. حالا دنبال اين هستند كه اين قضيه چى است كه در ايران واقع شده است، برويم ببينيم چه خبر است قضيه. نمى‏دانند كه اينها نمى‏توانند اصل بفهمند اين مسائل را، اصل نمى‏توانند معنويات را بفهمند، آنها چشمشان جز به اين زرق و برق دنيا به هيچ نيست و اگر ما هم خداى نخواسته يك همچو مردمى باشيم كه نظرمان به اين باشد كه من بالا باشم و تو پايين باشى، ما هم از آنها منحطتر هستيم براى اين كه ما در كشور اسلامى واقع شديم، در يك همچو زمانى اگر يك همچو اخلاقى داشته باشيم، از آنها هم منحطتر هستيم. خداوند انشاءالله به همه ما توفيق بدهد كه به آداب اسلام عمل كنيم. خداوند انشاءالله پيروزى عنايت كند به رزمندگان ما و همه مسلمين را بر كسانى كه ظالم هستند غلبه دهد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 276

تاريخ: 3/12/64

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت‏الاسلام محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

جنايتكاران عفلقى كه در جنگ جبهه‏ها و بويژه جبهه فاو خود را عاجز مى‏بينند و سراسيمه به هر درى مى‏زنند و براى نجات خود به هر حشيشى متوسل مى‏شوند، به جنايت مفتضحانه ديگرى دست زدند كه آبروى نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوايى اخير بود كه جمع كثيرى از هموطنان عزيز ما را به شهادت رساندند.

اسلام عزيز و بويژه، جهان تشيع در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون، سوابق درخشانى در ميدان‏هاى خون و شمشير داشته و به حكم قرآن كريم و سنت رسول‏الله صلى‏الله عليه و آله وسلم و سيره ائمه معصومين عليهم صلوات‏الله، براى اهداف مقدسه اسلامى و قطع فساد با شمشير و خون دست به گريبان بوده و فداكارى‏هاى عظيمى در اين راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ايران به پيروى از اولياى عظيم‏الشان اسلام، اين دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسيدن به هدف‏هاى اعلاى قرآنى جان و مال را داوطلبانه فدا كرده و آنچه وظيفه الهى بوده به طور شايسته انجام داده است و بحمدالله تعالى قدم‏هاى بزرگى در راه شناساندن اسلام الهى و محمدى صلى‏الله عليه وآله وسلم برداشته است. گر چه وجودهاى عزيز و ارزشمندى را از دست داده است، لكن ارزش‏هاى بالاتر و والاترى به دست آورده و آن رضاى خداوند متعال است و چه چيزى مى‏تواند از آن بالاتر باشد.

ملتى كه براى رضاى حق تعالى انقلاب كرد و براى ارزش‏هاى معنوى و انسانى به پا خاسته است، چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب ديدن نور چشمانش و تحمل سختى‏ها و مكاره (8)، كه جنت لقاءالله كه فوق تصور عارفان است، محفوف (9)به مكاره است. چه مى‏گويم! اين جنت اوليا، مكاره را در كام ملت ما شيرين‏تر از عسل كرده. مگر ما و شما هر روز شاهد اين كاروان‏هاى كربلا نيستيم كه با شور و شوق و عشق و عطش به پيشباز شهادت مى‏روند. مگر شما هر روز شاهد ميدان‏هاى

صحيفه نور ج 19 صفحه 277

با عظمت قتال با متجاوزين نيستيد كه به مرگ لبخند مى‏زنند و معجزه مى‏آفرينند. راستى اين چه تحولى است كه بر سراسر اين كشور صاحب‏الزمان روحى فداه نور افشانى مى‏كند و چه آتشفشانى است كه منحرفان و كج انديشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب مى‏كند؟ اين جز اراده خدا و جلوه اوست كه خفاشان از آن مى‏گريزند و اولياى خدا و عارفان به آن دل بسته‏اند؟ من با اين قلم شكسته و اين چشم بسته در حق اين ملت و اين عزمش و اين سلحشوران و اين رزمش چه مى‏توانم بگويم؟ پس بهتر آن است، قلم بشكنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسيب ديدگان و دلبستگان آنان را از خداى بزرگ بخواهم. اميد آن است كه ولى نعم، اين ميهمانان را كه به سوى او مى‏روند از محضر خود كامياب فرمايد و به اين رزمندگان غرورآفرين قدرت بيشتر و قوت والاتر عنايت نمايد و به همه ملت عزيز بويژه آنان كه در اين جهاد فى سبيل‏الله فعاليت و دخالت داشته‏اند، عزت و عظمت مرحمت كند و به اين عزيزانى كه در اين جنايت هوايى به سوى او پرواز كرده‏اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد. و حجت‏الاسلام حاج شيخ فضل‏الله محلاتى شهيد عزيز را كه من و شما او را مى‏شناختيم كه عمر خود را در راه انقلاب صرف كرد و بايد گفت يكى از چهره‏هاى درخشان انقلاب اسلامى بود و در اين راه - كه راه خداوند است - تحمل سختى‏ها نمود و رنج‏ها كشيد و با قامت استوار ايستادگى كرد، اجازه ورود به محضر شهداى صدر اسلام مرحمت نمايد. و به بازماندگان محترم تمامى شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد و به روحانيون عزيز و قضات محترم و وكلاى ارجمند و محافظين عزيز و خدمه محترم هواپيما و سايرين كه در اين جنايت عظيم عفلقيان و با جاسوسى منافقين ملحد به شهادت رسيده‏اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنايت فرمايد. و به رزمندگان در جبهه‏هاو بسيجيان اين راهيان كربلا پيروزى نهايى عنايت فرمايد و قلب حضرت بقيه‏الله ارواحنا فداه را از همه ما راضى فرمايد و به دعاى آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 278

تاريخ: 11/12/64

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام‏الله عليه و روز زن

اگر شما زن‏ها پذيرفتيد كه روز تولد حضرت زهرا روز زن است، اين به عهده شما مسؤوليت بزرگى مى‏آورد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من عيد سعيد مولود اعظم حضرت زهرا سلام‏الله عليها را به همه شما خانم‏هاو زن‏هاى تمام كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى مسألت دارم كه همه زن‏هاى محترمه را در راهى كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است، همان راه را بروند و به مقاصد عاليه اسلامى برسند. براى زن‏ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است و مسووليت.

من راجع به حضرت صديقه سلام‏الله عليها خودم را قاصر مى‏دانم ذكرى بكنم، فقط اكتفا مى‏كنم به يك روايت كه در كافى شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق سلام‏الله عليه مى‏فرمايد: فاطمه سلام‏الله عليها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند و حزن و شدت برايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مى‏آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مى‏كرد و مسائلى از آينده نقل مى‏كرد. ظاهر روايت اين است كه در اين 75 روز مراوده‏اى بوده است يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام درباره كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه‏اى كه واقع مى‏شده است، مسائل را ذكر كرده است و آنچه كه به ذريه او مى‏رسيده است در آتيه، ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است، كاتب وحى بوده است حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئيل براى كسى يك مسأله ساده نيست، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مى‏آيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى‏خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. چه ما قائل بشويم به اين كه قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطه روح اعظم خود اين ولى است يا پيغمبر است، او تنزيل مى‏دهد او را و وارد مى‏كند تا مرتبه پايين يا بگوييم كه خير، حق تعالى او را مأمور مى‏كند كه برو و اين مسائل را بگو. چه آن قسم

صحيفه نور ج 19 صفحه 279

بگوييم كه بعض اهل نظر مى‏گويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر مى‏گويند، تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل مى‏آيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است، حتى درباره ائمه هم من نديده‏ام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد، فقط اين است كه براى حضرت زهرا سلام‏الله عليهاست كه آن كه من ديده‏ام كه جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد مى‏شده و مسائل آتيه‏اى كه بر ذريه او مى‏گذشته است، اين مسائل را مى‏گفته است و حضرت امير هم ثبت مى‏كرده است و شايد يكى از مسائلى كه گفته است، راجع به مسائلى است كه در عهد ذريه بلند پايه او حضرت صاحب سلام‏الله عليه است براى او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمى‏دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده‏اند - با اين كه آنها هم فضايل بزرگى است - اين فضيلت را من بالاتر از همه مى‏دانم كه براى غير انبيا عليهم‏السلام، آن هم نه همه انبيا، براى طبقه بالاى انبيا عليهم‏السلام و بعض از اوليايى كه در رتبه آنها هست، براى كسى ديگر حاصل نشده. و با اين تعبيرى كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده و اين از فضايلى است كه از مختصات حضرت صديقه سلام‏الله عليهاست.

و شما افتخار كنيد كه و همه ما كه اين روز را روز زن قرار داده‏اند و بايد كه مسووليتش هم به عهده بگيريد. اگر شما پذيرفتيد كه روز بيستم جمادى الثانيه كه روز تولد حضرت زهراست، پذيرفتيد كه روز زن باشد، اين روز را پذيرفتيد، اين به عهده شما خيلى مسائل را مى‏آورد. اگر يك ملتى پذيرفت كه فلان روز، روز جهاد است، اين بايد در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر كسى مشغول مجاهده نشد، اين نپذيرفته است كه آن روز، روز جهاد است. اگر چنانچه يك وقت يك ملتى پذيرفت كه امروز روز جنگ است، اگر كسى پذيرفت كه روز جنگ است و تخلف كند، بر خلاف وظيفه انسانى خودش عمل كرده. اگر شما زن‏ها هم و زن ما هم همه، كشور ما همه، پذيرفتند كه امروز روز زن است، يعنى روز تولد حضرت زهرا كه آن وقت و آن كمال و آن وضعيت را دارد، پذيرفتيد كه روز زن است، به عهده شما مسائل بزرگى از قبيل مجاهده، كه حضرت مجاهده داشته است، حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حكومت‏هاى وقت، محاكمه مى‏كرده است حكومت‏هاى وقت را، شما بايد اقتداء به او بكنيد تا پذيرفته باشيد كه اين روز، روز زن است، يعنى روز تولد اين حضرت روز زن است، زهد و تقوا و همه چيزهايى كه داشته است و عفافى كه او داشته است و همه چيز، شما بايد اگر پذيرا شديد، آنها را تبعيت كنيد و اگر تبعيت نكرديد، بدانيد كه شما داخل در روز زن نيستيد. شما، هر كس نپذيرفت، اين در روز زن وارد نشده است و در اين شرافت وارد نشده است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 280

هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام

و من اميدوارم كه شما بپذيريد و شما هم به آن وظايفى كه بايد عمل كنيد، كه هم در ميدان تحصيل كه يكى از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام، اين از مهماتى است كه بر هر مردى، بر هر زنى، بر هر كوچك و بزرگى جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامى، احدى از علماى اسلام، احدى از اشخاصى كه در اسلام زندگى كرده‏اند و مسلم هستند، در اين جهت خلاف ندارند كه اين واجب است. آن چيزى كه محل حرف است / قضيه / محل صحبت است، قضيه جهاد اولى است، آن بر زن واجب نيست. اما دفاع از حريم خودش، از كشور خودش. از زندگى خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است. اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم بايد عمل بشود، از آن جمله قضيه اين كه ترتيب نظامى بودن ياد گرفتن انواع نظامى بودن را براى آنهايى كه ممكن است، اين طور نيست كه / ما / واجب باشد بر ما كه دفاع كنيم و ندانيم چه جور دفاع كنيم، بايد بدانيم چه جور دفاع مى‏كنيم / اين را نبايد هيچ كس / البته در آن محيطى كه شما تعليم نظامى مى‏بينيد بايد محيط صحيح باشد، محيط اسلامى باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامى محفوظ باشد.

پيشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب اين مى‏شود كه مردها هم بيشتر وارد شوند بحمدالله زن‏ها در اين جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائلى كه عمومى پيش آمده است براى ايران پيشقدم بوده‏اند، در مسأله تنباكو پيشقدم بوده‏اند، در مسأله مشروطيت پيشقدم بوده‏اند، در مسائلى هم كه ما الان مبتلا به آن هستيم حظ وافر دارند، بلكه بايد بگوييم كه دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه يك عده از زن وارد بشوند در فرض كنيد يك محلى كه محل جنگ است، علاوه بر اين كه خودشان جنگ مى‏كنند، مردها را كه يك احساسى دارند نسبت به زن‏ها، حساسيت دارند نسبت به زن‏ها، مردها را قوه‏شان را دو چندان مى‏كنند. اين طور نيست كه اينها اگر فرض كنيد بروند دفاع كنند، فقط خودشان دفاع كرده‏اند، خير، دفاع كرده خودشان دفاع كرده‏اند و ديگران هم به دفاع وارد كرده‏اند. مرد حساس است نسبت به زن، مرد اگر صد نفر مرد را ببيند كه مى‏كشند، ممكن است خيلى چيز نشود، اما اگر يك زن را ببيند كه بى‏احترامى مى‏كنند حساسيت دارد ولو اجنبى باشند آن زن، هيچ كار هم به او نداشته باشد، اين يك حساسيتى است كه مردها دارند. بنابراين پيشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع، مسائل جهاد، مسائل كمك كردن به جبهه‏ها، مسائل ورد شدن در هر طريقه‏اى / اين / اسباب اين مى‏شود كه مردها هم بيشتر وارد بشوند، مردها هم قوى‏تر بشوند. و ما امروزى كه در يك همچو مرحله‏اى واقع شديم كه در مقابل اين طور تبليغات بزرگ دنيا واقع شديم و آن طور جنگ‏هايى كه به ما تحميل كردند و الان هم ما بحمدالله در هر دو جبهه، در هر دو جبهه پيروز هستيم و خداوند تأييد كند اين جوان‏هاى ما را كه در آن جا اين طور دارند جانفشانى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 281

مى‏كنند. و من بايد تشكر كنم از آنها كه همه با هم هستند، يك دست شدند همه با هم، اين طور نيست كه الان در آن جا صحبت از ارتشى باشد، صحبت از سپاهى باشد، صحبت از بسيجى باشد، صحبت از شهربانى باشد، صحبت از ديگران باشد، اين طور نيست. الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن اين قواى فاسد هستند و تمام اينها بحمدالله در همه اين جبهه‏هايى كه بودند تاكنون همان طورى كه شنيديد همه‏تان تاكنون در همه اينها پيروز بودند و از آن طرف سرشكستگى صدام از اين جا ظاهر مى‏شود كه مدال مى‏دهد به اينها، مدال شجاعت مى‏دهد. در خرمشهر اگر يادتان باشد با اين كه عقب زدند آنها را، بيرون كردند آنها را، معذلك مدال داد. حالا هم از قرارى كه گفتند در همين قضيه فاو، با اين كه اينها همه‏شان، الان دنيا قبول دارد كه فاو اين طور شده ولو مبلغين‏شان يك قدرى خلاف مى‏گويند، اما معذلك در اين جا هم من شنيدم كه نشانه شجاعت دادند. بنابراين در اين روزها بايد خيلى ايشان نشانه شجاعت بدهد! براى اين كه در هر روز اينها شكست مى‏خورند، در هر روز او بايد نشان شجاعت بدهد!

شما خانم‏ها همان طورى كه مردها در جبهه‏هاى علمى و فرهنگى مشغول هستند، بايد مشغول باشيد

شما خانم‏ها، شما زن‏ها توجه به اين معنا داشته باشيد كه همان طورى كه بر مردها در جبهه لازم است كه جلو بروند و پيشقدم باشند، شما هم در خارج، در پشت جبهه بايد كمك كنيد و مهيا بشويد كه اگر چنانچه خداى نخواسته يك وقت دفاع عمومى واجب شد بر همه، يعنى همه ما بى‏استثناء، هر كس قدرت دارد بى‏استثناء، دفاع بر او واجب شد، مهيا باشيد از براى دفاع. و البته سنگر علم هم يك سنگر دفاعى است، دفاع از همه فرهنگ اسلام. شما مى‏دانيد كه فرهنگ اسلام در اين مدت مظلوم بود، در اين مدت چند صد سال، بلكه از اول بعد از پيغمبر سلام‏الله عليه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احكام اسلام مظلوم بودند، و اين فرهنگ را بايد زنده كرد و شما خانم‏ها همان طورى كه آقايان مشغول هستند، همان طورى كه مردها در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند، شما هم بايد مشغول باشيد. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و در اين سنگر هم پيشروى كنيد و دعا كنيد كه آنهايى كه در جبهه مشغول به دفاع از كشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشاءالله پيروز باشند. و همه شما انشاءالله مويد و موفق و سالم و سلامت باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 282

تاريخ: 15/12/64

پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت‏الله حائرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

رحلت اسف‏انگيز حضرت آيت‏الله آقاى حاج آقا مرتضى حائرى رحمةالله عليه موجب كمال تأثر و تأسف گرديد. ايشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آيت‏الله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شيخ عبدالكريم رضوان‏الله تعالى عليه بودند و كفى به شرفاً و سعاده .

اين جانب از اوايل تاسيس حوزه علميه پربركت قم كه به دست مبارك پدر بزرگوارشان تاسيس شد و موجب آن همه بركات شد، آشنايى با ايشان داشته و پس از مدتى از نزديك معاشر و دوست صميمى بوديم و در تمام مدت طولانى معاشرت، جز خير و سعى در انجام وظيفه علميه و دينيه از ايشان مشاهده ننمودم. اين بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن به طور شايسته برخوردار بودند و از اوايل نهضت اسلامى ايران، از اشخاص پيشقدم در اين نهضت مقدس بودند و جزاء عن الاسلام خيرا .

اين جانب به ملت محترم ايران بويژه به اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلام و مدرسين معظم حوزه علميه قم تسليت عرض مى‏كنم و براى خاندان معظم ايشان و فاميل محترمشان خصوصاً حضرت حجت‏الاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى اعزالله، از خداوند تعالى طلب صبر جميل و اجر جزيل مى‏نمايم. اميد است عنايت حضرت بقيةالله روحى و ارواح‏العالمين لمقدمه الفدا شامل حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 283

تاريخ: 1/1/65

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.

خدايا! ما را در اين سال نو از اين حالى كه داريم عوض كن، ما گرفتار هواهاى نفسانى هستيم و تودانى، و تو مى‏توانى ما را نجات بدهى.

خداوند اين پيروزى چشمگيرى كه براى ما و ملت ما و براى اسلام حاصل شده است، طورى كن كه در قلوب ما تأثير سوء نگذارد و ما را مغرور نكند، ما را از آن راهى كه انبيا عليهم‏السلام داشتند، منحرف نكند، من اميدوارم كه اين سال نو، به همه ملت‏هاى اسلامى و خصوصاً ملت تحت ستم ايران كه سال طولانى در گرفتارى بودند، مبارك كند و همان طورى كه اين رزمندگان عزيز ما، اينها در جبهه‏ها حاضر هستند و انشاءالله بيشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبديل كردى، روح ما را هم متحول كن به يك روحى كه مورد رضايت تو باشد.

تمام مقاصد انبيا، برگشتش به يك كلمه است و آن معرفت الله، تمام مقدمه اين است. اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذيب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به اين است كه آن نقطه اصلى را كه در فطرت همه انسان‏هاهست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالى همين است. انبيا نمى‏خواستند كه جنگى باشد و نمى‏خواستند كه دعوتى باشد به غير از اين دعوت، دعوت به گرفتن كشور و دعوت به اينها، هيچ وقت در آنها نبوده است. ما اگر چنانچه در اين پيروزى‏ها كه بحمدالله به طور چشمگير حاصل شده است، ما از آن راهى كه انبيا دارند منحرف نشديم، اين سال نو بر ما مبارك است و ما پيروز هستيم. و اگر خداى نخواسته اينها اسباب يك غرورى شد، اسباب يك دلبستگى به دنيا شد، ما هم بخواهيم يك توسعه‏اى در كشورمان حاصل بشود، حكومتى بكنيم بر مردم، ما هم با ساير ابرقدرت‏ها فرقى نداريم، بلكه ما عقب‏تر از آنها هستيم، آنها به صراحت حرف‏هاى خودشان را مى‏زنند كه ما مى‏خواهيم دنيا را بگيريم. اين را مى‏گويند كه ما همه بايد چيزهايى كه منافع ماست محفوظ باشد ولو به لگدمال شدن همه كشورها. ما كه اين طور نمى‏گوييم، ما كه خودمان را تابع اسلام مى‏دانيم، اگر خداى نخواسته در قلب ما اين معنا باشد كه ما هم يك قدرت زيادترى پيدا بكنيم، ما هم

صحيفه نور ج 19 صفحه 284

براى خودمان يك شخصيت بيشترى پيدا بكنيم، يك حكومتى بكنيم، توسعه‏اى در ملك خودمان حاصل كنيم، ما از آنها حالمان بدتر است، براى اين كه مسأله ريا هم در كار مى‏آيد.

من بايد تشكر كنم از اين جوان‏هايى كه، طبقات مختلفى كه الان از همه جاى ايران مدت‏هاست به طرف جبهه‏ها مى‏روند. اينها متحول شدند اينها اين دعايى كه در روز عيد مى‏كنيم، در حق آنها به يك مقدار زيادى مستجاب شده است. اينها وضع روحى‏شان يك وضع روحى ديگرى است، غير از آنى است كه ما داريم. اينها به ميدان جنگ مى‏روند، به ميدان قتال مى‏روند، به آغوش مرگ مى‏روند با آن روى گشاده، با آن قلب قوى. انسان وقتى هر يك از اينها را مى‏بيند، مى‏بيند كه با ما فرق دارند، ما از خدا مى‏خواهيم كه ما را هم نظير آنها متحول كند، ما از آنها بايد تشكر كنيم، ما بايد دعا كنيم به آنها، و من دعا مى‏كنم به آنها. وظيفه همه‏مان همان هست كه به اين جوان‏هايمان، به اين راهيان كربلا، به اين پاسدارها، به ارتش، به همه قواى مسلحه، به بسيج، به همه دعا بكنيم. اينها دارند اسلام را حفظ مى‏كنند و در اين سال نو من اميدوارم كه پيروزى چشمگيرى عايدشان بشود و اسلام تقويت بشود و آن چيزهايى كه در دنيا الان دنبالش هستند كه تقويت كنند دشمن‏هاى ما را و ما را به عقب بزنند، انشاءالله كه در اين سال، كيد اينها به خودشان برگردد، چنانچه تا حالا خداى تبارك و تعالى اين طور فرموده است و عمل كرده است و ما بايد همه شكرها را در محضر او بكنيم.

من از همه خانواده‏هاى شهدا، خانواده‏هاى معلولين، مفقودين، اسرا، آنهايى كه رنج ديدند در اين كشور، و در اين جنگ رنج ديدند و بحمدالله براى خدا ديدند و خدا اجر مى‏دهد، لكن ما هم وظيفه داريم كه براى آنها دعا كنيم و به آنها هم تبريك بگوييم كه يك همچو جوان‏هايى دارند، يك همچو دامن‏هاى پاكى دارند كه اين جوان‏ها را تربيت كردند، يك همچو قلوب قوى‏اى دارند كه جوان‏هايشان را مى‏فرستند به جنگ و به جايى كه احتمال اين معنا هست كه خداى نخواسته يك وقتى شهيد بشوند، ما از آنها تشكر مى‏كنيم. به آنها دعا مى‏كنيم و از خدا مى‏خواهيم كه اينها را صبر عنايت كند و اجر عنايت كند و اين سال را، نوروز را بر آنها مبارك كند! و ما از خدا مى‏خواهيم كه قلوب ما را تغيير دهد، ما بفهميم كه براى چى در اين دنيا آمديم و بايد چه بكنيم و چه جور برويم از اين دنيا. يك مرگ حيوانى نباشد، يك نحوى نباشد كه ما انبار كنيم معاصى را و در آن جا روسياه باشيم. خداوند تأييد كند ما را و همه را تأييد كند كه همه ما آدم بشويم. اسلام آمده است كه آدم درست كند، همه انبيا براى اين معنا آمدند كه اين انسان را به آن چيزى كه در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهى است (كه توجه به خداست، همه چيز مربوط به اوست)، ما را يك اندكى معرفت عنايت كند كه اين را بفهميم، بفهميم كه خودمان چى هستيم و دنيا چى است، نسبت به حق تعالى چه وضعى دارد، گفتنش آسان است كه همه فانى‏اند، همه چه‏اند، اما يافتنش مشكل است، كه ما بياييم اين مطلب را كه انبيا چه خواستند از ما و خود انبيا چه بودند، در عين حالى كه آن طور بودند، مع‏ذلك اظهار عجز مى‏كردند و حق هم همان است، براى اين كه عظمت حق فوق اين مسائل است. و من اميدوارم كه اين رزمندگان ما و / اين / تمام اين قواى مسلحه با هم متحد بشوند، يك جهت داشته باشند - همان طورى

صحيفه نور ج 19 صفحه 285

كه هستند - و جبهه‏ها را محكم كنند و اين شرى كه براى مسلمان‏ها، براى ملت عراق پيش آمده و براى ملت ما، اين شر را رفعش كنند و همان طورى كه خودشان مى‏خواهند، خود رزمندگان ما مى‏خواهند بدون يك وقفه، كار را انجام بدهند و انشاءالله پيروزى را به دست بياورند. خداوندا! اينها را پيروز كن! ما را در جهاد نفس پيروز كن! همه را در جهاد نفس پيروز كن! ما را به تكاليف خودمان آشنا كن! ما را به وظايفى كه با اين ملت داريم آشنا كن! خدمت ما را پيش خودت كه خدمت به اينها خدمت به تواست، اين را بپذير! دين و دنياى ما را حفظ كن! اين سال را مبارك كن بر همه قشرهاى ملت ما. خدايا! دل‏هاى اينهايى كه مخالف با اين جمهورى هستند، اين دل‏هاى اينها را برگردان. تو مقلب‏القلوب هستى، اينها را برگردان كه آدم بشوند، توجه داشته باشند اينهايى كه كنار نشستند و جوان‏ها اين طور پرپر مى‏شوند و آنها يا شادى مى‏كنند يا بى‏تفاوت هستند، دل‏هاى اينها را برگردان به يك دل‏هاى سالمى و اين حجاب‏ها را از پيش چشم همه ما بردار و ما را موفق كن كه در تعقيب مسائل الهى كندى نكنيم! قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود، قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود. خدايا! اين الاشياء كماهى .

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه‏286

تاريخ: 4/1/65

بيانات امام خمينى در جمع رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور، نخست وزير، سفرا و كارداران كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران و جمعى از شخصيت‏هاى روحانى، كشورى و لشگرى به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت على(ع)

ما چطور مى‏توانيم ادعا كنيم كه شيعه اين بزرگوار هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

انشاءالله اين روز كه بزرگترين روزهاست در مذهب تشيع به همه مسلمان‏ها، به همه شيعيان جهان خصوصاً به ملت بزرگوار ما مبارك باشد. من گاهى فكر مى‏كنم كه ما با چه شباهتى مى‏توانيم دعوى كنيم كه شيعه آن بزرگوار هستيم. اگر متفكرين، نويسنده كسانى كه اطلاعات زياد دارند، ابعاد معنوى و مادى و جهات ديگرش را ملاحظه كنند، بررسى كنند ابعادى كه آن بزرگوار داشته است از اوايل سنين تا وقتى كه به شهادت رسيد و بررسى كنند كه ما چطور مى‏توانيم ادعا كنيم كه ما شيعه اين بزرگوار هستيم. بايد همه ما و همه كسانى كه دعوى تشيع مى‏كنند - الا معدود قليلى كه در صدر اسلام مثل ائمه هدى بودند ما اظهار عجز كنيم كه نمى‏توانيم. من نمى‏توانم كه در اين مجلس حتى يك بعد از ابعاد اين بزرگوار را ذكر كنم لكن براى اين كه يك راهى باز بشود براى آن اشخاصى كه اطلاعاتشان زياد است، معارفشان زياد است و جهات معنوياتشان زياد است، راهى باز باشد كه آنها فكر كنند و درست بررسى بكنند، بررسى او را و بررسى حال ماها را. در بعد معارف، كسى كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهج‏البلاغه را بررسى كرده باشد، مى‏داند كه پايه‏اش روى چه پايه‏اى هست، يعنى، اين كه معارف قرآن را فهميده است اين بزرگوار است و كسانى كه مورد تعليم او بودند مثل ائمه هدى. دعوى معارف خيلى آسان است كه شعرى انسان بگويد، نثرى بگويد و ادعا كند كه ما داراى چه معارفى هستيم، اين آسان است، دعوا هم خيلى كرده‏اند. اما واقعيت مطلب چطورى است؟ آنى كه به حسب واقع هست و ما بخواهيم وجداناً آن را بيابيم، وقتى درست در حال خودمان دقت بكنيم، نمى‏توانيم پيدا كنيم يك شباهتى ما بين خودمان و او. آن عشقى كه مولا به خداى تبارك و تعالى داشته است كه در دعاى كميل / مى‏فرمايد / عرض مى‏كند كه من فرضاً جهنم را بتوانم تحمل كنم ولى چطور فراق تو را تحمل كنم. اين را مى‏شود يك كسى شعر بگويد، يك كسى نثر بگويد، يكى خطابه بخواند و بگويد چه، اما واقعيت اين طور است؟ ماها اين طور هستيم؟ امثال ماها اين بودند كه / فراق / اصلش پيش‏شان فراق از حق تعالى مطرح بوده است؟ فراق به قدرى كه / به آتش / به آتش جهنم، آتش

صحيفه نور ج 19 صفحه 287

جهنم غير از اين آتش‏هاست؛ آتش جهنم قلب هم مى‏سوزاند؛ يعنى قلب معنوى را مى‏سوزاند، علاوه بر اين كه جسم را مى‏سوزاند در قلب انسان هم هست، وارد مى‏شود، قلب معنوى انسان را هم مى‏سوزاند و ايشان مى‏گويند من فرضاً او را تحمل كنم اما فراق تو را چه كنم. اين را هر كس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعاً از فراق حق تعالى تا حالا يك لحظه شده است كه تأثر پيدا كند كه من فراق دارم از حق تعالى؟ اينها، ادعاها خيلى آسان است، خيلى از دراويش ادعا كردند، خيلى از كسانى كه اهل معرفتند ادعا كردند، اما واقعيت را انسان وقتى حساب بكند، مسأله اين نيست.

خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد مگر خدا يك عنايتى بفرمايد

يكى از چيزهاى عادى آنها در نهج‏البلاغه هست، در روايات ديگر هم از ساير ائمه هست، اين يك مقام عادى است، نه يك مقام بالايى است كه مى‏فرمايد كه / عرض مى‏كند كه / يا حضرت امير مى‏فرمايد، ديگران هم همين طور كه عبادت سه جور است: يكى عبادت كسانى است كه مثل عبيد مى‏ترسند و عبادت مى‏كنند، يكى عبادت كسانى است كه براى طمع و براى بهشت و اين طور چيزها عبادت مى‏كنند، اين دو تا عبادت يكى‏اش مال اجرا هست يكى هم مال عبيد، اما عبادت سوم كه هست كه ما عبادتش را مى‏كنيم، براى محبتى است كه به خدا داريم. شما حساب كنيد كه اگر براى ما وعده قطعى برسد كه جهنمى نيستيد شما و همه بهشتى هستيد، همه در بهشت جاودانيد و جهنم هم درهايش براى شما بسته است، آن وقت عبادت خدا را هم مى‏كرديد باز؟ يا بگويند براى محبت من عبادت كنيد، شما در خودتان مى‏ديديد اين را كه محبت خدا شما را وادار كند به عبادت، نه خوف، نه رجاء، نه جهات نفسانى. عرض كردم كه اين ادعاها را مى‏شود كرد كه من بگويم من هم محبت دارم. اما ما محبتى نداريم به خدا/ ما / هر چى هست حب نفس است، هر چى هست مال خودمان است، تا حالا يك قدم از نفس، از مدارج نفسانى ما بيرون نرفتيم، يعنى آن قدم اولى هم كه اهل سير مى‏گويند كه يقظه است، ما باز بيدار نشده‏ايم، خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد، مگر خدا يك عنايتى بفرمايد.

حضرت على (ع) جامع‏الجهات بود

در جهت عبادت اين، در جهت معارف او، كه اينها نمى‏توانيم حالا ما همه‏اش را ذكر كنيم، در جهت زهد آن ترتيب، آن ترتيبى كه، بعد از اينى كه همه وسايل برايش فراهم است باز از نان و نمك و يك چيز مختصر تجاوز نمى‏كند. در قضيه بيت‏المال آن طور است كه خوب! ديديد، تاريخ را ديديد كه وقتى كه صحبت ديگرى مى‏شود چراغ را خاموش مى‏كند. اينها يك قصه‏هايى است كه ما مى‏شنويم،

صحيفه نور ج 19 صفحه 288

يك واقعيت است وليكن پيش ما يك قصه است، ما نيستيم اين طور. در مسأله جنگ ما بايد بگوييم اگر اين را بگوييم خيلى بعيد نگفتيم كه شمشير ايشان از آن وقتى كه وقت اين بوده است كه ايشان جنگ بكند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است. در تمام جنگ‏هاى رسول خدا الا نادر ايشان بوده است و پيشقدم بوده است. بعد از رسول خدا مشاور جنگى بوده است ولو اين كه مدت‏هاى طولانى اسلام محروم شد از ايشان. بعد از اين كه مردم به ايشان بيعت كردند، باز هم تمام عمرش را به جنگ‏هاى داخلى گذراند. اين طور نبود كه حالايى كه من يك آدم عارفى هستم بروم كنار بنشينم براى اين كه من عارفم، من يك آدم زاهدى هستم، حالا كه زاهدم ديگر كار نداشته باشم به مصالح مسلمين، بروم كنار بنشينم، من يك آدم فقيهى هستم، حالا كه فقيه هستم ديگر كار نداشته باشم كه به مسلمان‏ها چه مى‏گذرد، من هم بروم كنار بنشينم. در عين حالى كه همه اين معانى در او بوده است، توحيد در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمى در حد اعلا، در عين حال در جهاد هم در حد اعلا بوده، ابعاد مختلفه اين است كه در آن بعد اين را وادار نمى‏كند كه از اين يكى صرفنظر بكند، جامع‏الجهات است.

مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست، همه مذاهب الان در معرض خطرند

ما كه مى‏گوييم كه ما شيعه حضرت امير سلام‏الله عليه هستيم و الان كشور شيعه در معرض خطر است، الان كشور شيعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز كنار بنشينيم و بگوييم كه ما چكار به اين كارها داريم، ما چه بكنيم، متاثريم از اين كه جوان‏هاى ما چه مى‏شوند، ما هم متاثريم. حضرت امير هم متأثر بوده از اين كه جوان‏ها چه مى‏شدند، اما مى‏نشسته خانه و بگويند من متاثرم؟! يا مى‏رفتند جنگ و خودشان جنگ مى‏كردند و در عين حال هم براى آنهايى كه شهيد شده بودند متأثر بودند؟ ما هى كنار بنشينيم و هى بگوييم كه ما مى‏خواهيم چه بكنيم، چه، ما چه ، فلان از اين حرف‏هايى كه خودشان مى‏زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمين و از اين چيزى كه الان براى كشور ما پيش آمده است، براى اسلام پيش آمده. مساله، مسأله تشيع نيست، مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست. همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان كه قدرت‏هاى بزرگ احساس اين معنا كردند كه اسلام يك همچو قدرتى دارد كه مى‏تواند يك جمعيت چهل و چند ميليونى را در مقابل همه وادار كند و بايستد و بگويد نه اين و نه او، حالايى كه فهميدند اين قدرت، قدرت اسلام است، نه قدرت مليت، قدرت اسلام است كه دنيا را دارد به خطر - به خيال آنها به خطر مى‏اندازد، حالا آنها براى اصل اسلام دارند نقشه مى‏كشند، ما حالا بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم. اگر شما اهل ولايتيد، چرا الان كشور ولايت در معرض خطر است و نشستيد؟ اين البته يك عدد معدودى‏اند، قابل ذكر نيستند اينها. چرا ما غفلت داريم از اين معانى؟ ما اظهار مى‏كنيم ما شيعه اميرالمؤمنينيم. ما برويم ببينيم اميرالمؤمنين در مصالح اسلامى چه كردند، براى مصالح اسلام چه كردند، آن وقتى كه زمان رسول‏الله بود و بسيارى از اشخاص آن وقت بودند كه جنگ مى‏خواستند بشود نمى‏رفتند، اگر مى‏رفتند

صحيفه نور ج 19 صفحه 289

كناره‏گيرى مى‏كردند، آن كسى كه از همه مقدم بود ايشان بودند. بعد از رسول‏الله هم كه مدت‏هاى طولانى ملت‏ها محروم ماندند از قيادت ايشان، ايشان باز كنار نبود، ايشان باز براى حفظ مصالح مسلمين همراه بود، صبر مى‏كرد ولى در آن وقت هيچ اصلا اظهار چيزى نمى‏كرد، مخالفت نمى‏كرد. بعد از اين كه آنها متكفل امور بودند، ايشان اهل مشورت آنها بود، راهنمايى مى‏كرد، بچه‏هايش را مى‏فرستاد به جنگ. حالا ما بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم! شما اهل ديانت هم نيستيد، اهل ولايت هستيد؟! آن وقتى كه با ايشان بيعت كردند، البته ايشان هم در عين حالى كه خودش را حق مى‏دانست مى‏گفت كه برويد يكى ديگر را، مى‏دانست اينها يك اشخاصى نيستند كه اهل كار باشند ولى خوب، فشار آوردند به ايشان، با ايشان بيعت كردند.

مسلمانى كه مى‏خواهد اسلام را از بين ببرد، از كافر هم بدتر است

آن وقت هم سه تا جنگى كه شد، سه تا جنگ با كسانى بود كه اظهار اسلام مى‏كردند، كسانى بودند كه مى‏گفتند، فرياد مى‏زدند ما مسلمانيم، جنگ‏هابا مسلمان‏ها بود. حالا شما مى‏گوييد مسلمان با مسلمان مگر جنگ! پس شما اعتراض به حضرت امير هم داريد براى اين كه جنگ حضرت امير با سه تا جنگشان هر سه با مسلمان‏هابود. مسلمانى كه مى‏خواهد اسلام را از بين ببرد از كافر هم بدتر است، مسلمانى كه با اسم اسلام مى‏خواهد كه حيثيت اسلام را از بين ببرد، اين لازمتر است معارضه با او، تا با كسانى كه مسلمان نيستند. شما نشستيد مى‏گوييد ما مسلمان با مسلمان! اولا اين كه اين حزب بعث عقيده‏اش اصل اين است كه قضيه اسلام تو كار نيست. آنهايى هم كه دنبال او مى‏آيند بسيارى‏شان همين‏اند، يك عده‏اى هم كه فرضاً آنها بيايند لكن مى‏آيند براى اين كه كشور اسلامى را از بين ببرند و سيلى در صورت اسلام بزنند. امروز به همه واجب است كه دفاع كنيم. هر كس مى‏تواند جبهه بايد برود، هر كه نمى‏تواند در پشت جبهه كمك بكند. آنهايى كه مى‏نشينند و هى صحبت مى‏كنند كه بياييد چه بكنيم، بياييد چه بكنيم، اينها از اسلام بى‏اطلاعند، نمى‏دانند قضيه اسلام چى هست.

امروز دفاع است مسأله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست

مطالعه كنيد در حال ائمه مسلمين، در حال خود پيغمبر. پيغمبر هم تمام عمرش صرف اين شد ديگر، صرف مجاهده شد. آن وقت كه مكه بود آن جور مجاهدات مى‏كرد و آن جور خون دل مى‏خورد، وقتى، هم مدينه آمد جنگ‏ها، آن همه جنگ، بگوييم همه جنگ‏ها دفاعى بوده، و حال آن كه بعضى‏اش كه نبوده، حالا همه دفاعى، ما هم كه الان دفاع است، ما اصلا جنگى نداريم، ما با كى جنگ داريم؟ ما الان داريم دفاع مى‏كنيم. فاو مركز اين بود كه بريزند و از آن جا به اسلام صدمه بزنند، خوب! اينها رفتند فاو را گرفتند، دفاع كردند. علاوه دفاع از ملت عراق، دفاع از اسلام است، دفاع از مسلمين است. ملت عراق با اين خبيث موافق نيستند، اين عده‏اى هستند با او چيز و قدرت هم دستشان است. آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرف‏ها مى‏زنند، در داخل هم پيدا مى‏شوند اشخاصى

صحيفه نور ج 19 صفحه 290

كه خوب، متدين‏اند اما باز توجه ندارند به مسائل. امروز همه ما مكلف هستيم، جوان‏هاى ما بايد اين جبهه‏ها را پر كنند از انسان قوى / چيز / كه بحمدالله هم الان پركردند، لكن بيشتر لازم است. آقا قضيه، قضيه از بين رفتن اسلام، چه تشيع و چه تسنن، همه، از بين رفتنش و قضيه اين كه ما قيام كنيم و نگذاريم بشود و بحمدالله تا حالا جوان ما اقدام كردند، قيام كردند و نخواهند گذاشت لكن اين اسباب اين نمى‏شود كه از ديگران تكليف سلب بشود كه نه، ديگر لازم نيست كارى ما بكنيم. آن كسى كه اشكال به جنگ دارد، واجب است برايش كه برود جنگ، اينهايى كه اشكال مى‏كنند يكى‏شان حتى يك بچه‏شان نرفته است، يك جوانشان نرفته است به جبهه‏ها، ديگران دارند از مال و جان اينها دفاع مى‏كنند، اين جوان‏هاى ما دارند از مال و جان همه اين ملت دفاع مى‏كنند، از مال و جان يك دسته كه نمى‏كنند دفاع، دارند دفاع از همه حيثيت اين ملت مى‏كنند، از نواميس همه مى‏كنند. اگر خداى نخواسته اين حزب بعث بيايد و غلبه خداى نخواسته بكند كه نخواهد كرد / بكند / به كى رحم مى‏كند؟ به شمايى كه آن وقت نشسته بوديد و مى‏گفتيد بياييد جنگ را برداريم و از بين ببريم و جنگ خوب نيست و مردم با جنگ مخالفند؟ اين مردم از كجا آمدند كه با جنگ مخالفند، غير از اين جوان‏هاى ما هستند؟ ملت ما اينها هستند، اين كاروان كربلا و آن پاسدارها و آن بسيجى‏ها و آن ساير قشرهايى كه، قشرهاى محرومى كه الان دفاع از شما دارند مى‏كنند و شما نشستيد آنها را تضعيف مى‏كنيد كه شايد موافق رضاى خدا نباشد! رضاى خدا موافق نيست با دفاع؟! امروز دفاع است مساله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست. كسى نمى‏خواهد جنگ بكند، اول هم نبوده و آن حرفى كه روز اول جمهورى اسلامى زده راجع به جنگ، امروز هم عين همان حرف است يك كلمه اين ور آن ور نيست، آن اين است كه ما تا اين حزب عفلقى هست ما جنگ خواهيم كرد، ما بايد اين را، براى اين كه دفاع از اسلام اين است كه اين نقطه را برداريم از بين، اين غده سرطانى كنده بشود و الا محال است كه اين كشور روى آرامش به خودش ببيند و نه كشور ما، نه عراق، نه خليجى‏ها. اين خليجى‏ها توجه ندارند به اين كه اگر صدام غلبه پيدا كند، با آنها چه خواهد كرد؟ حالايى كه مثل موش دارد اين ور آن ور مى‏رود، به آنها تشر مى‏زند.

بحمدالله كشور ما، جوان‏هاى ما، پيرمردهاى ما، زن‏ها، بزرگ‏ها، كوچك‏ها همه مهيا هستند به اين كه جنگ را تا پيروزى ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و كسانى كه مخالف با اين مسائل هستند، خوب! بنشينند توى خانه‏شان هر چى مى‏خواهند بگويند، اما بدانند كه خلاف رضاى خدا دارند مى‏گويند. اگر حرف‏هاى آنها تضعيف كند روحيه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خير نخواهد شد. توجه كنند به حرف‏هايشان. خداوند انشاءالله اين عيد را بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملت‏ها، بر همه مسلمين مبارك كند و ما را از شيعيان اين مولا قرار بدهد. ما را موفق كند كه در يك جهت از جهات، لااقل در يك جهت از جهات شبيه ايشان بشويم ولو يك شبيه بسيار ناقص. خداوند تأييد كند همه شما را و اسلام را تقويت كند و همه مسلمان‏ها را به مقاصد اسلامى‏شان برساند.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 291

تاريخ: 6/1/65

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام كروبى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى، دامت افاضاته! ضمن تشكر از زحمات جناب عالى كه مسؤوليت ارزشمند سرپرستى خانواده‏هاى معظم شهدا، مفقودين، اسرا و معلولين را به عهده گرفتيد، لازم مى‏دانم در امور فرهنگى فرزندان عزيزم، اين يادگاران شهيدان و معلولين و مفقودين و اسرا، دقت بيشتر نموده و آنان را از كودكستان تا دانشگاه به بهترين وجه اداره نماييد. از آن جايى كه جامعه اسلامى ما استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى خويش را مديون ايثارهاى غير قابل ترسيم اين عزيزان مى‏داند، هر چه سريعتر با وزيران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالى طرحى را تنظيم نموده و به شوراى عالى انقلاب فرهنگى تقديم نماييد.

اعضاى محترم اين شورا خود توجه دارند كه بزرگترين و خداپسندانه‏ترين ارزش اسلامى، خدمت به فرزندان اين عزيزان است. بنياد مستضعفين موظف است تمامى بودجه اين كار عظيم را بر عهده گيرد و در صورت كمبود، دولت و بنياد شهيد و بنياد پانزدهم خرداد اقدام كنند.

اين جانب از حوزه‏هاى علميه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزه‏ها، آنان را يارى و به طور شايسته تعليم و تربيت نمايند. صدا و سيماى جمهورى اسلامى برنامه‏هايى را در جهت رشد استعداد و خلاقيت اين فرزندان معظم تدوين نمايد. انشاء الله مردم شهيد پرورمان تا آن جايى كه مقدورشان است بدين كار الهى كمك نمايند.

نور چشمان عزيزم توجه خواهند داشت، اكنون كه رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش مى‏كشند، در راه تهذيب و تحصيل خود با الهام از روح پرفتوح سربازان امام زمان ارواحنافداه تلاش وافر نمايند تا با كسب دانش و معنويت اسلامى، امور جامعه خويش را به دست گيرند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 292

تاريخ: 15/1/65

پيام امام خمينى خطاب به اعضاى سمينار لبيك يا امام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اعضاى محترم سمينار پشتيبانى جنگ، ايدهم الله تعالى!

پيام شما در مورد استقبال كم نظير مردم سلحشور در پيوستن به صفوف رزمندگان اسلام و تصميمتان در استفاده بيشتر از اين امكانات عظيم واصل گرديد. خداوند متعال را سپاس مى‏گزاريم كه در آستانه سالروز بعثت حضرت خاتم‏الانبيا صلى الله عليه وآله وسلم بار ديگر ملت دلاور ايران صحنه حماسه‏هاى هميشگى حضور خود را در دفاع از اسلام عزيز و كشور اسلامى ايران به نمايش مى‏گذارند و با شركت بى‏سابقه خود در كاروان راهيان كربلا، جهانيان را به حيرت وا داشته و مى‏روند تا با همت والاى خود بقاياى ريشه‏هاى پوسيده حزب عفلقى عراق را بر كنند و مردم مظلوم عراق و ايران و منطقه را از يوغ اين بردگان شيطان رهايى بخشند. و با تشكر از اعضاى محترم اين سمينار كه انشاءالله با وحدت معنوى و ظاهرى خود، از اين نيروهاى الهى در جهت دفاع مقدس برنامه ريزى مى‏نمايند.

ملت عزيز ايران و رزمندگان و مسؤولين محترم جمهورى اسلامى مى‏دانند كه استكبار جهانى و اكثر كشورهاى منطقه، به خوبى دريافته‏اند كه امروز نجات صدام از اين بن بست و منجلابى كه خود آنان براى او به وجود آورده‏اند، امرى ناممكن است و على رغم آن همه تسليحات مدرن و كمك‏هاى نظامى و اقتصادى و تبليغاتى، هر روز كه از عمر اين شجره خبيثه مى‏گذرد، بى‏ثباتى آن آشكارتر مى‏گردد و شايد كم و بيش دريافته‏اند كه مقاومت بيش از اين در مقابل عواطف و احساسات پاك مردم ايران و حمايت از صدام، نه تنها براى آنان سودى نخواهد داشت كه زمينه‏هاى تزلزل و بى‏ثباتى آنان را در ميان ملت‏هاى خود فراهم خواهد ساخت. و نيز در طول اين چند سال جنگ تحميلى، براى آنان و حتى سازمان‏هايى كه تا ديروز به حمايت از صدام برخاسته بودند، به خوبى آشكار گرديده است كه تنها كسى كه در اين جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارت‏ها، كشتارها و ناامن كردن درياها و حمله به هواپيماهاى غير نظامى و استفاده از بمب‏هاى شيميايى و نقض حقوق و قوانين بين‏المللى است، شخص صدام و حزب بعث عراق است، و همه آنان مى‏دانند كه اگر اسرائيل نقشه تسخير از نيل تا فرات را دنبال مى‏كند، صدام هم در تهاجم خود به اين كشور اسلامى، نقشه سيادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمرى خليج فارس را تعقيب مى‏نمود. هر چند كه بسيارى، جرأت ابراز صريح اين واقعيت

صحيفه نور ج 19 صفحه 293

را ندارند.

ما همه اين موفقيت‏ها را در صحنه‏هاى سياسى و نظامى، رهين همت مردم و استقامت رزمندگان مى‏دانيم و بار ديگر به كشورهاى منطقه اعلام مى‏كنيم كه جمهورى اسلامى على رغم اقتدار روزافزون خود در صحنه‏هاى سياسى و نظامى و على رغم پشتيبانى توده‏هاى ميليونى مردم كه هر روز شاهد رژه با شكوه ده‏ها لشكر از نيروهاى آموزش ديده آن هستيم، هيچ گاه در صدد توسعه و كشورگشايى نبوده‏ايم و همواره در صدد آنيم كه با كشورهاى اسلامى و منطقه، در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشيم و اعراب و كشورهاى اسلامى و خصوصاً كشورهاى خليج فارس بايد بدانند كه هيچ گاه با وجود رژيم فاسد و جنگ افروزى چون صدام، منطقه روى آرامش را نخواهد ديد و تا اين غده چركين در كالبد كشور اسلامى عراق باقى است، منطقه نيز در تب و تاب ناامنى و حوادث خواهد سوخت.

نكته ديگرى كه بايد به ملت عزيز و مسؤولين محترم و رزمندگان سلحشورمان تذكر دهم اين است كه، با وجود اين كه در تمامى جبهه‏هاى نبرد، پيروزى و برترى با شماست و خواب راحت از چشم عفلقيان گرفته شده، ولى اين پايان راه دفاع مقدس از كشور اسلامى و دفع تجاوز نيست. مسؤولين و فرماندهان ارتش و سپاه و بسيج با استفاده از امكانات مادى و معنوى خود، با تزلزل سخت و عميق حاكم بر پيكر پوسيده عراق، در جبهه‏هاى جنگ خصوصاً در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد بى‏امان خود و مقاومت تا سقوط صداميان ادامه دهند و با وحدت و انسجام كامل در صفوفى به هم پيوسته، امان را از آنان سلب نمايند، و خداى ناكرده غرور از پيروزى‏ها باعث سستى در تكليف يا بى‏دقتى در برنامه‏ها نگردد. و من با كمال تواضع، از اين مدافعان پيروز مى‏خواهم كه هيچ گاه از نصرت حق و توكل بر خداى بزرگ غافل نباشند، و من نصر الا من عندالله العزيز الحكيم . و ملت عزيز ايران هم كه در تمامى صحنه‏ها خود را ملزم به اداى تكليف الهى و دفاع از دستاوردهاى آن مى‏دانند، بايد متوجه باشند كه امروز پر كردن جبهه‏هاى نبرد از نيروهاى آموزش ديده و آمادگى دفاع از اسلام و ايران، براى همه قشرها از اهم واجبات الهى است كه هيچ چيز ديگر مانع از انجام آن نمى‏شود، كه بحمدالله مردم به اين وظيفه شرعى و مقدس خود به خوبى عمل كرده و مى‏كنند و دنيا هم اكنون شاهد امواج خروشان اين انسان‏هاى متعهد و آگاه از روحانى گرفته تا دانشگاهيان و دانش آموزان، و از كارگران و كشاورزان گرفته تا بازاريان و كارمندان، همه و همه مى‏باشد.

اين جانب از مسؤولين امر خصوصاً اعضاى محترم اين سمينار كه بر آن شده‏اند تا با برنامه‏ريزى كامل از اين امكانات عظيم مردمى بهره‏بردارى كنند، تشكر مى‏كنم و از ملت عزيز مى‏خواهم كه جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها را گرم نگه دارند تا با لطف و عنايت خداوند متعال و دعاى خير حضرت ولى امر ارواحنا فداه شاهد موفقيت بيشتر در انجام فريضه دفاع الهى باشيم.

خداوندا! ملت عزيز ما را به شرف استقامت، پيروزى ظاهر و باطن نايل فرما! و به ارتشيان، سپاهيان، بسيجيان و راهيان كربلا و جهادگران و امدادگران اين رزمندگان خالص و عارف ما در مصاف با دشمنان خود موفقيت و نصرت كرامت، و به آنان عزمى راسخ و قامتى استوار عنايت فرما! و

صحيفه نور ج 19 صفحه 294

به خانواده‏هاى عزيز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين، صبر و اجر لطف فرما! اسرا و مفقودين را به اوطان خود بازگردان! و به جانبازان انقلاب، شفا عنايت كن! و شهداى گرانقدر ما را با اجر وافر خود در كنار شهداى صدر اسلام محشور فرما! و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر و وارث ارض، حضرت بقيةالاعظم روحى فداه نثار فرما!

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 19 صفحه 295

تاريخ: 31/1/65

پاسخ امام خمينى به نامه آقاى حسن روحانى در مورد تشويق رزمندگان در عمليات والفجر 8

بسمه تعالى

با تشكر از ايثار و فداكارى‏هاى اين عزيزان شجاع و تأييد و تصويب جناب آقاى رئيس جمهور، موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:31 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 19 صفحه 296

تاريخ: 8/2/65

پاسخ امام خمينى در پاسخ به پيام فرزندان شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نور چشمان عزيزم! فرزندان محترم شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودين اعزهم الله تعالى

پيام شما را شنيدم. من به شما سلام و درود مى‏فرستم و به وجود شما مباهات و افتخار مى‏كنم، و چه افتخارى بالاتر از اين كه ما در تداوم انقلابمان، ذخيره‏هاى عظيمى همچون شما عزيزان را داريم كه حضورمان در جامعه و در تمامى صحنه‏هاى اسلامى و انقلابى و مردمى يادآور رشادت‏ها و فداكارى‏ها و اخلاص رادمردانى است كه به بركت خون‏هاى پاك آنان، انقلاب و جمهورى اسلامى ايران بارور گرديد و با شهادت و ايثار و جانبازى و اسارت آنان از پانزدهم خرداد تاكنون، بر تارك نهضتمان نام مجد و آزادى و شرف پايدار ماند.

شما، گواهان صادق و يادگاران عزم‏ها و اراده‏هاى استوار و آهنين، نمونه‏ترين بندگان مخلص حقيد كه مراتب انقياد و تعبد خويش را به پيشگاه اقدس حق تعالى با نثار خون و جان به اثبات رسانيدند و در ميدان جهاد اكبر با نفس و جهاد اصغر با خصم، واقعيت پيروزى خون بر شمشير و غلبه اراده انسان را بر شيطان مجسم كردند و سرمايه جان خويشتن را به بهاى اندك نفروختند و ملعبه زخارف زودگذر دنيا و متعلقات آن نشدند و با همتى بلند به سودا و معامله‏اى برخاستند كه خدا مشترى جان آنان شد و اجر و مزدشان را بى‏دريغ و در نزد خود قرار داد و حياتشان را جاودانه ساخت كه اين، منتها آرزوى عاشقان و مشتاقان و غايت عمل و آمال عارفان است كه ياليتنا كنا معهم . و گوارا باد بر اين شهيدان! لذت انس و همجوارى‏شان با انبياى عظام و اولياى كرام و شهداى صدر اسلام و گواراتر بر آنان باد! نعمت رضايت حق كه رضوان من الله اكبر. و اينك ما و شما مانده‏ايم كه وارث آن رسالتيم و حامل آن امانت.

عزيزانم! من شما را دوست داشته و چون فرزندان خود مى‏دانم و هميشه شما را دعا مى‏كنم و با نصيحتى مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و باوفاى خودم مى‏خواهم كه بار امانت پدرانتان را كه ميراث عزت و راه و رسم زندگى آنان بوده است، به خوبى بر دوش كشيد و تقوا و پاكى و پاكدامنى را پيشه كنيد و نظم در زندگى و تمامى مراحل آن حكمفرما سازيد و با جديت به تحصيل علوم و كسب معارف و بهره‏ورى از استعدادهاى الهى خود بپردازيد و هيچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف بر زمين نگذاريد و دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا را شعار خود سازيد و

صحيفه نور ج 19 صفحه 297

خود از مردم پابرهنه و مستضعف و بى‏پناهى كه تمامى عزت ما رهين منت و خدمت آنان است و شهيدان و جانبازان و اسرا و مفقودين نيز از همين قشرند -، دور نسازيد. و مؤكداً از شما فرزندان شهدا مى‏خواهم كه با مادران داغديده خود به عطوفت و مهربانى رفتار كنيد كه الجنت تحت اقدام الامهاتكم .

و آخرين سخنم در اين جا با شما اين كه، به جمهورى اسلامى كه ثمره خون پدرانتان است، تا پاى جان وفادار بمانيد و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پيام خون شهيدان، زمينه را براى قيام منجى عالم و خاتم‏الاوصياء ومتع الاولياء، حضرت بقيةالله روحى فدا، فراهم سازيد.

و به مسؤولين محترم جمهورى اسلامى ايران براى چندمين بار سفارش مى‏كنم و اين نصيحت و سفارش هميشگى است كه قدر اين نعمت‏هاى بزرگ الهى را بدانند و در شرايط كنونى و آينده‏هاى دور، اولويت را به اين عزيزان و كسانى بدهند كه در راه اسلام خون داده‏اند و مبارزه كرده‏اند و به شدت از بهانه‏جويى و سنگ‏اندازى مانع تراشى و كاغذبازى كه مانع رشد آنان و ملت دلاور ايران است خوددارى ورزند.

خداوند به همه ما توفيق خدمت و اخلاص عنايت فرمايد و اين گوهرهاى گرانبها را از كيد و وسوسه‏هاى شيطان محافظت كند. ان ربى قريب مجيب .

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page


afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM
جلد بيستم

menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 3

تاريخ: 19/3/65

ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور، نخست وزير، سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مقيم تهران به مناسبت عيد سعيد فطر

آنچه كه براى ما و شما مى‏ماند، آن چيزى است كه در درون خودمان تحصيل كرده باشيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميدوارم كه اين عيد سعيد براى همه مسلمين عيد به معناى واقعى باشد و براى ملت ايران بركات عيد از جانب خداى تبارك و تعالى نازل شود. عيد واقعى آن وقتى است كه انسان رضاى خدا را به دست بياورد، درون خود را اصلاح كند. امورى كه مربوط به اين عالم است گذراست، زودگذر هم هست و پيروزى‏ها و شكست‏ها و خوشى‏ها و ناخوشى اين دنيا بيش از چند روزى و مقدار اندكى پايدار نيست. آنچه كه براى ما و شمامى‏ماند، آن چيزى است كه در درون خودمان تحصيل كرده باشيم، باور بكنيم كه خداى تبارك و تعالى حاضر است، باور بكنيم كه همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم، باور بكنيم كه ما قاصر هستيم براى شكرگزارى نعمت‏هاى خدا.

اين ماه مبارك رمضان با آن همه بركاتى كه دارد، ما نمى‏توانيم از عهده شكر يكى‏اش برآييم ولى بايد كوشش كنيم كه در اين ماه مبارك رمضان كه بر ما گذشت، اگر حالى پيدا شد، اين حال را تا ماه رمضان ديگر نگه داريم و اگر حالى پيدا نشد، متأسف باشيم و كوشش كنيم كه پيدا كنيم. اين هياهوها همه رفتنى است، تمام شدنى است، آنچه كه هست آنى است كه پيش خود ماست، آن باقى است و با ماست و ما بايد كوشش كنيم كه باطن خودمان را اصلاح كنيم.

شكرگزارى به اين است كه ما مقام اين ملت را بشناسيم‏

بحمدالله كشور ما، كشور شما، كشورى است كه امروز بايد بگوييم نمونه است. آنچه كه مى‏خواستم عرض كنم اين است كه اين اقبال مردم بر امور معنوى و بر امور ظاهرى، خصوصاً اين جوان‏هاى ما در جبهه‏ها و اين روز قدس كه امسال من هر چه نگاه كردم به نظرم عظيم تر از سال قبل بود و نمى‏تواند انسان قدر اين نعمت را و شكر اين نعمت را به اندازه كافى بجا بياورد، اينها براى ما تكليف درست مى‏كند، تكليف ما را زياد مى‏كند، تكليف قوه مقننه را دوچندان مى‏كند، تكليف قوه مجريه را همين طور، قضاييه را همين طور، تكليف براى روحانيت عظيم‏الشان زياد مى‏شود. ما

صحيفه نور ج 20 صفحه 4

نمى‏توانيم از عهده شكر اين نعمت برآييم لكن بايد حتى الامكان شكرگزارى كنيم. شكرگزارى به اين نيست كه ما بگوييم الحمدلله. آن هم يك شكر است، شكرگزارى به اين است كه ما مقام اين ملت را بشناسيم و اين جبهه و پشت جبهه را هميشه در نظر داشته باشيم كه حجت را بر ما اينها تمام كرده‏اند. خدا مى‏داند كه من هر وقت نظرم به اين جوان‏هايى كه عازم جبهه هستند و به شور و شعف دارند به جبهه‏ها مى‏روند، وقتى من آنها را نگاه مى‏كنم، از خودم خجالت مى‏كشم، ما كى هستيم، ما چى هستيم؟ ما قريب هشتاد و چند سال در اين دنيا (خودم را مى‏گويم) بودم و به قدر اين چند روزى كه اينها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نكرديم، ما خودمان را نساختيم. از من گذشت لكن شما توجه كنيد كه خود را بسازيد، توجه كنيد كه دنيا را به چيزى نگيريد، توجه كنيد كه همه رفتنى هستيم و بايد به خداى تبارك و تعالى نزديك بشويم تا آن جا ما را راه بدهند. شما ادعيه ائمه اطهار را ملاحظه كنيد، اينها ادعيه شلاق‏هايى است كه بر فرق ماها زده مى‏شود، اينهايى كه به واقعيت و به عقيده ما معصوم از هر خطا هستند، ببينيد كه در ادعيه‏ها چه جور عجز و ناله مى‏كنند، براى اين كه مطلب بزرگ است. مقام بشر هر چه باشد، مقام خاتم النبيين بالاترين مقام، لكن وقتى كه اين مقام را با مقام الوهيت ملاحظه بكنيم كه خود آنها مى‏بينند، هيچ است در مقابل همه چيز. آنى كه آنها فهميدند از عظمت خدا، آنها را وادار كرده است آن طور راز و نياز كنند و اعتراف به تقصير. شما در ادعيه اميرالمؤمنين، خود رسول خدا، حضرت سجاد سلام الله عليه، ساير ائمه ملاحظه كنيد چه جملاتى هست و ما چطور بعيديم از اين معانى، چه معارفى در اين ادعيه هست كه ما محروميم از آن معارف، چه سوزى در قلب اين خاصان خدا بوده است كه براى فراق خدا مى‏سوختند و آتش جهنم را مى‏گفتند اگر صبر كنيم، صبر در فراق را چه كنيم؟ اينها براى ما مثل يك افسانه است لكن واقعيت است، واقعيتى است كه آنها فهميده‏اند و ما نفهميديم. ما الان تكليف زياد داريم، ما مواجه هستيم با يك ملتى كه همه چيز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و براى اسلام دارد صرف مى‏كند. جوان‏ها را مى‏دهد، جوان‏ها جان خودشان را مى‏دهند، زن‏ها جوان‏هاى عزيز خودشان را مى‏دهند و با آن شور و شعف آنها به ميدان مى‏روند و مردم با آن شور و شعف در جبهه و خارج جبهه دارند فداكارى مى‏كنند. تكليف ما با اينها چى هست؟ ما چه جواب بدهيم از اين همه جهاتى كه اينها عرضه مى‏دارند؟ ما چى داريم كه در جواب آنها بدهيم؟ معذلك بايد آن مقدارى را كه توان هست انجام بدهيم. شكر اين نعمت به اين است كه ما مردم را شريك بزرگ بدانيم در اين حكومت. حكومت نيست، بايد همه خدمتگزار باشيم براى اين ملت، براى اين جوان‏ها و براى اين پيرها و زن‏ها و مردها.

دولت به تنهايى نمى‏تواند كه اين بار بزرگى كه الان به دوش اين ملت هست بردارد

مردم را در همه امور شركت بدهيم، دولت به تنهايى نمى‏تواند كه اين بار بزرگى كه الان به دوش اين ملت هست بردارد. همان طورى كه ملاحظه مى‏كنيد اگر چنانچه اين شور و شعف ملت و جوان‏هاى عزيز نبود هيچ دولتى نمى‏توانست مقابله كند با اين قدرت‏هايى كه همه قدرتشان را، قوه‏شان را پهلوى‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 5

هم گذاشتند و به ما حمله كردند. بدون اين كه اين ملت همراهى كند ما نمى‏توانستيم كارى بكنيم. هر چى داريم از اينهاست و هر چى هست مال اينهاست، دولت عامل اينهاست، قوه قضاييه عامل اينهاست، قوه اجراييه عامل اينهاست، قوه مقننه عامل اينهاست. ادا تكليف بايد بكنند، شركت بدهند مردم را در همه امور. همان طور كه با شركت مردم در اين جنگ، شما بحمدالله پيروز شديد و پيروزتر هم خواهيد شد، با شركت اينها شما مى‏توانيد اداره كنيد اين كشور را. مردم را در امور شركت بدهيد، در تجارت شركت بدهيد، در همه امور شركت بدهيد، مردم را در فرهنگ شركت بدهيد، مدارسى كه مردم مى‏خواهند درست كنند كارشكنى نكنيد برايشان، البته نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است لكن كارشكنى نكنيد.

تكليف است براى همه ما كه اين جمهورى كه به اين جا رسيده است تا آخر حفظ كنيم‏

بين خودتان برادر باشيد، حفظ كنيد اين برادرى را، با حفظ برادرى شما به اين جا رسيديد و با حفظ برادرى بايد جلو برويد. اگر خداى نخواسته خللى حاصل بشود، در اين برادرى، چه در خود تهران، چه در خارج تهران، هر جا باشد، چه بين روحانيون، چه بين مردم، چه بين جناح‏هايى كه هستند، اگر خداى نخواسته يك وقت يك خللى واقع بشود شكست همراه اوست. شما فكر اين را بكنيد كه حافظ اسلاميد، نه حافظ خود. شما بايد حفظ اسلام را بكنيد، آن هم نه در زمان خود، همان طورى كه انبياء عظام دنبال اين بودند كه بعد از خودشان تا آخر حافظ باشند، تكليف است براى همه ما كه ما اين جمهورى كه به اين جا رسيده است تا آخر حفظ كنيم. تا آخر حفظ كردن اين است كه هر روز محكم كنيم برادرى خودمان را، سر اغراض جزييه كه زود مى‏گذرد، لطمه‏اى خداى نخواسته به اسلام وارد نكنيم، لطمه‏اى به جمهورى اسلام وارد نكنيم. اشكال اگر هست به من و ديگران، اشكال را بايد گفت لكن نبايد تضعيف كرد دولت را، نبايد تضعيف كرد قوه مقننه را، قوه قضاييه را، روحانيت را. اينها جرم است، اينها گناه نابخشودنى است. شما توجه بايد بكنيد. ملت ما توجه بكنند كه يك ملت با هم هيچ قوه‏اى بر آنها غلبه نخواهد كرد، هيچ قوه‏اى نمى‏تواند بر يك ملتى كه همراه هم هستند و با هم هستند، هيچ قدرتى نمى‏تواند با او مقابله كند و لهذا شياطين در پى اين هستند كه از اين راه پيش بروند كه بين جناح‏ها اختلافى ايجاد كنند. اعتنا نكنيد به اين شياطين، در شهرها اعتنا نكنند آقايان به شياطينى كه مى‏خواهند اختلاف ايجاد كنند.

حفظ اسلام به حفظ وحدت است‏

قوى باشيد و پشت هم باشيد، دولت و ملت با هم باشد، ملت پشتيبان دولت در امور باشد، دولت خدمتگزار ملت باشد در امور، شركت بدهند مردم را در همه امور. دانشگاه‏ها بايد مردم در آن دخالت داشته باشند، مردم خودشان به طور آزاد بايد دانشگاه داشته باشند، منتها دولت نظارت بايد بكند. نظارت دولت حتمى است لكن اين طور نباشد كه خيال كنيد كه / خود ملت / خود دولت مى‏تواند همه اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 6

كارها را انجام بدهد، مى‏بينيد كه نمى‏تواند، اعتراف دارند همه بر اين، دولت اعتراف دارد، همه اعتراف دارند اين كه بدون ملت ما نمى‏توانيم. اين ملت را از دست ندهيد، نگهش داريد. روحانيون مكلفند، خودشان هم مى‏دانند مكلفند حفظ اسلام را بكنند، حفظ اسلام به حفظ وحدت است و بايد بكنند و اين واجب است بر همه كه حفظ كنند وحدت را، مردم را نگه دارند. اگر در يك شهرى از شهرها بنا بود يك اختلافى واقع بشود، بدانند كه دست شيطان در كار است، بايد اين را از بين ببرند و نگذارند يك وقت خداى نخواسته / در / ولو در يك شهرى، در يك روستايى اختلاف واقع بشود. برادران روحانى قوياً با هم باشند و كناره‏گيرى نكنند، همه در ميدان باشند، با هم باشند. ما مى‏خواهيم حفظ اسلام را بكنيم، با كناره‏گيرى نمى‏شود حفظ كرد، خيال نكنيد كه با كناره‏گيرى تكليف از شما سلب مى‏شود، تكليف دوچندان است. بايد در صحنه باشيد، بياييد، همه روحانيت بيايد، كنار رفتن از مكايد ابليس است كه نمى‏گذارد كه همه با هم باشند، قدرت را روى هم بگذاريد. ارتش، سپاه، بسيج و گروه‏هاى مردمى همه با هم باشيد، اگر باشيد با هم، خداى تبارك و تعالى نصرت مى‏كند شما را. نصرت خدا اين است كه همه با هم براى رضاى خدا باشيد، همه با هم براى اين باشيد كه اسلام را تقويت كنيد و اسلام را به جاهاى ديگر هم برسانيد و اين نصرت خداست و خداوند وعده كرده است كه اگر نصرت كنيد، من هم نصرت مى‏كنم. و مى‏بينيد كه دارد نصرت مى‏كند، مى‏بينيد كه ما يك روزى بود كه همه اوضاع به هم ريخته شده بود و همه جا خراب بود و حالا بحمدالله همه چيز صحيح است و خوب است و همه جهات تمام است و جبهه‏هاى ما قوى و داخل و خارج همه درست، همه جهات درست است و ليكن بايد مردم توجه كنند به اين كه آنها پشتيبان هيأت حاكمه باشند و هيأت حاكمه خدمتگزار آنها.

خداوند همه ما را از شر شيطان نگه دارد و خداوند همه ما را قدرت اين بدهد كه با خودمان جنگ كنيم و با باطن خودمان ستيزه كنيم و اصلاح كنيم خودمان را.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 7

تاريخ: 22/3/65

انتصاب مجدد حجج اسلام آقايان: لطف الله صافى، احمد جنتى و ابولقاسم خزعلى به عضويت شوراى نگهبان‏

بسمه‏تعالى‏

با تشكر وافر از زحمات ارزنده حضرات فقهاى محترم شوراى نگهبان دامت بركاتهم، چون ادامه اين خدمت بزرگ به اسلام و جمهورى اسلامى امرى ضرورى است و حضرات فقهاى مذكور در متن، لياقت و تعهدشان محرز است و در مدت طولانى اين خدمت، آشنايى وافر به مسائل جاريه دارند، براى دوره جديد نيز خود حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا لطف‏الله صافى و آقاى حاج شيخ احمد جنتى و آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى ايدهم الله تعالى را به عضويت در شوراى محترم نگهبان منصوب نمودم.

از خداوند تعالى مزيد توفيق آنان در اين خدمت را خواهانم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:33 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 8

تاريخ: 7/4/65

انتصاب مجدد حجت الاسلام موسوى اردبيلى به رياست ديوان عالى كشور

بسمه‏تعالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى موسوى اردبيلى دامت افاضاته‏

با تشكر از زحمات ارزنده جناب عالى در مدت تصدى مقام محترم رياست ديوان عالى كشور، چنانچه پس از نظرخواهى حضرات قضات محترم صحت و حسن اجراى امور محوله مورد تصديق آقايان واقع شد، جناب عالى را براى بار ديگر به مقام محترم رياست ديوان عالى كشور منصوب نمودم. از خداوند تعالى توفيق جناب عالى و ساير متصديان را در خدمت به اسلام و مسلمين درخواست مى‏نمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 27

تاريخ: 2/6/65

ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس شوراى اسلامى، نخست وزير، و مسؤولين كشورى و لشكرى به مناسبت روز عيد غديرخم

غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميدوارم انشاءالله اين عيد مبارك به همه ملت‏هاى مظلوم و بخصوص به ملت شريف ما مبارك باشد. خداوند انشاءالله كه با عنايات خاصه خود نظرى به‏اين ملت بزرگ كه بايد گفت پرچمدار اسلام در اين عصر هستند، به اينها عنايت خاصى بفرمايد و آنها را از عنايات خاصه‏ى خود نصيب بزرگ عنايت بفرمايد.

من در باره‏ى شخصيت حضرت امير چه مى‏توانم بگويم و كى چه مى‏تواند بگويد. ابعاد مختلفه‏اى كه اين شخصيت بزرگ دارد، به گفتگوى ماها و به سنجش بشرى در نمى‏آيد. كسى كه انسان كامل است و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالى است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالى بايد هزار تا باشد و ما از عهده بيان حتى يكى‏اش / را/ نمى‏توانيم برآييم. اين شخصيت كه جامع تضاد است، امور متضاد در او جمع است، كسى نمى‏تواند در حول و حوش او سخن بگويد، از اين جهت من در اين موضوع بهتر مى‏دانم كه ساكت باشم. لكن مسأله‏اى را كه بهتر است ما بگوييم، انحرافاتى است كه براى ملت‏ها و خصوصاً براى شيعيان اين حضرت پيش آمده است در طول تاريخ و دست‏هايى كه اين انحرافات را از اول به وجود آورده‏اند و توطئه‏هايى كه بوده‏است در طول تاريخ اخيراً در اين سال‏هاى اخير، سده‏هاى اخير پيش آمده است، آنها را عرض كنم.

مسأله غدير، مسأله‏اى نيست كه به نفسه براى حضرت امير يك مسأله‏اى پيش بياورد، حضرت امير مسأله غدير را ايجاد كرده است. آن وجود شريف كه منبع همه جهات بوده است، موجب اين شده است كه غدير پيش بيايد. غدير براى ايشان ارزش ندارد، آن كه ارزش دارد خود حضرت است كه دنبال آن ارزش، غدير آمده است. خداى تبارك و تعالى كه ملاحظه فرموده است كه در بشر بعد از رسول‏الله كسى نيست كه بتواند عدالت را به آن طورى كه بايد انجام بدهد، آن طورى كه دلخواه است انجام بدهد، مأمور مى‏كند رسول‏الله را كه اين شخص را كه قدرت اين معنا را دارد كه عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد كند و يك حكومت الهى داشته باشد، اين را نصب كن. نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست كه از مقامات معنوى حضرت باشد، مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او

صحيفه نور ج 20 صفحه 28

اين است كه غدير پيدا بشود و اين كه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر از آن تجليل كرده‏اند، نه از باب اين كه حكومت يك مسأله‏اى است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابن عباس مى‏گويد كه به قدر اين كفش بى قيمت هم پيش من نيست ، آن كه هست اقامه عدل است. آن چيزى كه حضرت امير سلام‏الله عليه و اولاد او مى‏توانستند در صورتى كه فرصت به آنها بدهند، اقامه عدل را به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اينها هستند لكن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد نه براى اين است كه چراغانى بشود و قصيده‏خوانى بشود و مداحى بشود، اينها خوب است، اما مسأله اين نيست. مسأله اين است كه به ما ياد بدهند كه چطور بايد تبعيت كنيم، به ما ياد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد و روشى كه حضرت امير در اين حكومت پيش گرفته است بايد روش ملت‏ها و دست‏اندركاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل حكومت است، اين است كه قابل نصب است والا مقامات معنوى قابل نصب نيست، يك چيزى نيست كه با نصب اين مقام پيدا بشود، لكن آن مقامات معنوى كه بوده است و آن جامعيتى كه براى آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است كه او را به حكومت نصب كنند. و لهذا مى‏بينيم كه در عرض صوم و صلوه و امثال اينها مى‏آورد و ولايت مجرى اينهاست. ولايتى كه در حديث غدير است به معناى حكومت است، نه به معناى مقام معنوى. و حضرت امير را همان طورى كه من راجع به قرآن عرض كردم كه قرآن و در روايات است اين نازل شده است به منازل مختلف، كلياتش سبع و الى سبعين و الى زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يك مكتوب، حضرت امير هم اين طور است، رسول خدا هم اين طور است. مراحل طى شده است، تنزل پيدا كرده است، از وجود مطلق تنزل پيدا كرده است، از وجود جامع تنزل پيدا كرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولياى بزرگ خدا. بنابراين، اين كه حديث غدير را ما حساب كنيم كه مى‏خواهد يك معنويتى را براى حضرت امير، يا يك شانى براى حضرت امير درست كند نيست. حضرت امير است كه غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست كه اسباب اين شده است كه خداى تبارك و تعالى او را حاكم قرار بدهد.

غدير آمده است كه بفهماند سياست به همه مربوط است

مسأله، مسأله حكومت است. مسأله، مسأله سياست است، حكومت عدل سياست است، تمام معناى سياست است. خداى تبارك و تعالى اين حكومت را و اين سياست را امر كرد كه پيغمبر به حضرت امير واگذار كنند، چنانچه خود رسول خدا سياست داشت و حكومت بدون سياست ممكن نيست، اين سياست و اين حكومتى كه عجين با سياست است، در روز عيد غدير براى حضرت امير ثابت شد. اين كه در اين روايت در روايات هست كه بنى الاسلام على خمس اين ولايت ، ولايت

صحيفه نور ج 20 صفحه 29

كلى امامت نيست، آن امامتى كه هيچ عملى مقبول نيست، قبول نمى‏شود الا به اعتقاد به امامت، اين معنايش اين حكومت نيست. خوب! ما بسيارى از ائمه‏مان حكومت نداشتند. ما الان معتقديم كه حضرت امير در يك برهه از زمان به حكومت رسيد، حضرت امام حسن هم يك مدت بسيار بسيار كمى به حكومت رسيد، باقى ائمه حكومت نداشتند. آن كه خداى تبارك و تعالى جعل كرد و دنبالش هم براى ائمه ى هدى جعل شده است، حكومت است، لكن نگذاشتند كه اين حكومت ثمر پيدا بكند، بنابراين حكومت را خدا جعل كرده است براى حضرت امير سلام‏الله عليه و اين حكومت يعنى سياست، يعنى عجين با سياست، از اعوجاج‏هايى كه پيدا شده است مع الاسف، اين است كه، يعنى اعوجاج زياد پيدا شده اما از بزرگترينش اين است كه دست‏هايى از زمان سابق، از زمان خلفاى اموى و خلفاى عباسى عليهم لعنه‏الله، از آن زمان دست‏هايى پيدا شده است كه بگويند كه دين عليحده از مسائل است و سياست عليحده از حكومت است. هر چه طرف پايين آمده است، اين قوت گرفته است تا وقتى بازيگرى‏هاى دنيا كه ديدند بايد دين را يك چيز تعبدى قرار داد، اين بازيگرها آمدند و اين طور كردند كه به ماها هم باورمان آمده بود كه دين چكار دارد به سياست، سياست مال امپراطورها. اين معنايش اين است كه تخطئه كنيم خدا را و رسول خدا را و اميرالمومنين را، براى اين كه حكومت سياست است، حكومت كه دعا خواندن نيست، حكومت كه نماز نيست، حكومت روزه نيست. حكومت، حكومت عدل اسباب اين مى‏شود كه اينها اقامه بشود، اما خود حكومت يك دستگاه سياسى است. آنى كه مى‏گويد دين از سياست جداست، تكذيب خدا را كرده است، تكذيب رسول خدا را كرده است، تكذيب ائمه هدى را كرده است. و اين كه اين قدر صداى غدير بلند شده است و اين قدر براى غدير ارج قايل شده‏اند و ارج هم دارد براى اين است كه با اقامه ولايت يعنى با رسيدن حكومت به دست صاحب حق، همه اين مسائل حل مى‏شود، همه انحرافات از بين مى‏رود. اگر حكومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند كه حضرت امير سلام‏الله عليه حكومتى را كه مى‏خواهد بپا كند، تمام انحرافات از بين مى‏رفت و محيط يك محيط صحيح و سالم مى‏شد كه آن وقت مجال براى همه اشخاص كه داراى افكار هستند، عرفا كه داراى افكار هستند، حكما كه داراى افكار هستند، فقها، همه براى آنها مجال هم پيدا بشود، از اين جهت اسلام بنى على خمس نه معنايش اين است كه ولايت در عرض اين است، ولايت اصلش مسأله حكومت است، حكومت هم اين طورى است، حكومت حتى از فروع هم نيست. آن چيزى كه براى ائمه ماقبل از غدير و قبل از همه چيزها بوده است، اين يك مقامى است كه مقام ولايت كلى است كه آن اقامت است كه در روايت هست كه حسن و حسين امامان قاما او قعدا . وقتى قعد است كه امام نيست. امام به معناى حكومت نيست، اين يك امام ديگرى است و آن مسأله‏ى ديگرى است. آن مسأله، مسأله‏اى است كه اگر او را كسى قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همين قواعد اسلامى شيعه هم بجا بياورد باطل است. اين غير حكومت است، آن در عرض اينها نيست، آن از اصول مذهب است، آنى است كه اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است و انحرافى كه پيدا شده است علاوه بر همه انحرافاتى كه همين انحراف است كه ما باور كرديم كه

صحيفه نور ج 20 صفحه 30

سياست به ما چه ربط دارد. غدير آمده است كه بفهماند كه سياست به همه مربوط است، در هر عصرى بايد حكومتى باشد با سياست، منتها سياست عادلانه كه بتواند به واسطه آن سياست اقامه صلوه كند، اقامه صوم كند، اقامه حج كند، اقامه همه معارف را بكند و راه را باز بگذارد براى اين كه صاحب افكار، يعنى آرام كند كه صاحب افكار، افكارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند. بنابراين اين طور نيست كه ما خيال كنيم كه ولايتى كه در اين جا مى‏گويند آن امامت است و امامت هم در عرض هم فروع دين است، نخير. اين ولايت عبارت از حكومت است، حكومت مجرى اينهاست، در عرض هم به آن معنا نيست، مجرى اين مسائل ديگر است. اين انحرافات خيلى زياد است، نمى‏شود همه‏اش را احصاء كرد.

علماى ما در طول تاريخ اين طور نبود كه منعزل از سياست باشند

خيال كردند يك دسته زيادى كه معناى عرفان عبارت از اين است كه انسان يك محلى پيدا بشود و يك ذكرى بگويد و يك سرى حركت بدهد و يك رقصى بكند و اينها، اين معنى عرفان است، مرتبه اعلاى عرفان را امام على سلام‏الله عليه داشته است و هيچ اين چيزها نبوده در كار. خيال مى‏كردند كه كسى كه عارف است بايد ديگر بكلى كناره گيرد از همه چيز و برود كنار بنشيند و يك قدرى ذكر بگويد و يك قدرى تغنى بشود و يك قدرى چه بكند و دكاندارى. اميرالمومنين در عين حالى كه اعرف خلق‏الله بعد از رسول‏الله در اين امت، اعرف خلق‏الله به حق تعالى بود، معذلك نرفت كنار بنشيند و هيچ كارى به هيچى نداشته باشد، هيچ وقت هم حلقه‏ى ذكر نداشت، مشغول بود به كارهايش، ولى آن هم بود. يا خيال مى‏شود كه كسى كه اهل سلوك است، اهل سلوك بايد به مردم ديگر كار نداشته باشد، در شهر هر چه مى‏خواهد بگذرد، من اهل سلوكم، بروم يك گوشه‏اى بنشينم و ورد بگويم و سلوك به قول خودش پيدا كند. اين سلوك در انبيا زيادتر از ديگران بوده است، در اوليا زيادتر از ديگران بوده است، لكن نرفتند در خانه‏شان بنشينند و بگويند كه ما اهل سلوكيم و چكار داريم كه به ملت چه مى‏گذرد، هر كه هر كارى مى‏خواهد بكند. اگر بنا باشد كه اهل سلوك بايد بروند كنار بنشينند، پس بايد انبياء هم همين كار را بكنند و نكردند. موسى بن عمران اهل سلوك بود ولى معذلك رفت سراغ فرعون و آن كارها را كرد. ابراهيم هم همين طور، رسول خدا هم كه همه مى‏دانيم. رسول خدايى كه سال‏هاى طولانى در سلوك بوده است، وقتى كه فرصت پيدا كرد، يك حكومت سياسى ايجاد كرد براى اين كه عدالت ايجاد بشود، تبع ايجاد عدالت فرصت پيدا مى‏شود براى اين كه هر كس هر چيزى دارد بياورد. وقتى كه آشفته است نمى‏توانند، در يك محيط آشفته نمى‏شود كه اهل عرفان، عرفانشان را عرضه كنند، اهل فلسفه، فلسفه شان را، اهل فقه، فقه‏شان را، لكن وقتى حكومت يك حكومت عدل الهى شد و عدالت را جارى كرد و نگذاشت كه فرصت طلب‏ها به مقاصد خودشان برسند، يك محيط آرام پيدا مى‏شود، در اين محيط آرام همه چيز پيدا مى‏شود. بنابراين ما نودى بشى‏ء مثل ما نودى بالولايه براى اين كه حكومت است. به هيچ چيز مثل

صحيفه نور ج 20 صفحه 31

اين امر سياسى دعوت نشده است و اين امر سياسى بوده است، زمان پيغمبر بوده است، زمان اميرالمومنين بوده است، بعدها هم اگر يك فرصت پيدا مى‏شد، آنها هم داشتند اين معما را. انحرافات زياد شده است. بعضى از اهل علم خودمان هم همين معانى را دارند لباس جندى حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است حضرت امير عادل نبوده؟! حضرت سيدالشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پيغمبر اكرم هم عادل نبوده؟! براى اين كه لباس جندى داشتند! اينها را تزريق كردند به ما، به ما آن طور دست‏هاى توطئه‏گر تزريق كردند كه ماها هم باورمان آمده است. تو چكار دارى به اين كه چه مى‏گذرد، تو مشغول درست باش، تو مشغول فقهت باش، تو مشغول فلسفه‏ات باش، تو مشغول عرفانت باش، چكار دارى كه چه مى‏گذرد. در آن وقت، اوايلى كه اين مسائل پيش آمد، يكى از رفقاى ما كه بسيار خوب بود، بسيار مرد صالحى بود و اهل كار هم بود، لكن من وقتى يك قضيه را صحبت كردم كه در اين قضيه ما بايد تحقيق كنيم، گفت به ما چكار دارد، حاصل امر سياسى است به ما چكار دارد. اين طور تزريق شده بود كه يك مرد عالم روشنفكر متوجه به مسائل، اين طور مى‏گويد كه به ما چكار دارد. پيغمبر هم مى‏گفت سياست به ما چكار دارد؟ اميرالمؤمنين هم كه حكومت داشت، مى‏گفت سياست.... حكومتى داشت براى ذكر گفتن و براى قرآن خواندن و براى نماز خواندن و همين ديگر؟! حكومت بود، ولايت بود و تجهيز جيوش بود عرض مى‏كنم حكومت‏ها در نصب كردن اينها بود، همه‏اش سياست است اينها.

آنى كه مى‏گويد كه آخوند چكار دارد به سياست، اين با آخوند خوب نيست، اين با اسلام بد است، مى‏خواهد آخوند را كنار بگذارد كه مى‏تواند يك كارى توى مردم انجام بدهد و هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند و لهذا اين طور شد. البته علماى ما در طول تاريخ اين طور نبود كه منعزل از سياست باشند. مسأله مشروطيت يك مسأله سياسى بود و بزرگان ما در آن دخالت داشتند، تاسيسش كردند. مسأله تحريم تنباكو يك مسأله سياسى بود و ميرزاى شيرازى رحمت‏الله اين معنا را انجام داد. در زمان‏هاى اخير هم مدرس، كاشانى، اينها مردم سياسى بودند و مشغول كار بودند، اما به قدرى قدرت داشت اين دست قوى توطئه‏گر كه نمى‏شد از فكر حتى اهل علم محترم هم بيرون كرد به اين كه نه، مسأله اين طور نيست، مسأله حكومت در زمان پيغمبر بوده و سياست هم بوده، در زمان اميرالمومنين بوده و سياست هم بوده و اين كه همه نقل كرده‏اند و اين قدر غدير را بزرگ كرده‏اند، براى اين كه به ما بفهمانند، تعليم بدهند به ما كه اين طورى بايد باشد.

ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا وقتى كه انشاءالله پيروزى حاصل بشود

ما الان مبتلاى به جنگيم، يك دسته‏اى در همين قضيه هم دارند اشكالتراشى مى‏كنند، نه يك اشخاصى باشند كه حالا تأثيرى داشته باشند، اما هستند، هستند اشخاصى كه مى‏گويند كه بياييد صلح

صحيفه نور ج 20 صفحه 32

بكنيم، بياييد يك سازشى بكنيم. ما از تاريخ بايد اين امور را ياد بگيريم، به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند، آنهايى كه جبهه‏شان داغ داشت و اضر مردمند بر مسلمين.، آنها تحميل كردند به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آن كه حكم بايد بشود را، بعد كه حضرت امير با فشار اينها نتوانست، مى‏خواستند بكشندش اگر نكند، براى اين كه آنها چيز كرده بودند كه چه بايد چه بشود، حكم قرار بدهيد / ما / قرآن است، قرآن است اين. اين ابتلا را حضرت امير داشت، الان نظير او را ما داريم. اين كه مى‏گويند، اين ور و آن ور مى‏افتند كه بگذاريد يك حكميتى پيدا بشود، بيايند حكم، حكم پيدا بشود كه كارها را انجام بدهد، تشخيص بدهد كه كى چى است. دنيا نمى‏داند كه كى متجاوز است؟! ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت، ما اين در اين هفت سالى كه بوده است فهميديم كه اين حكم‏ها كى هستند و اينهايى كه مى‏خواهند صلح ايجاد كنند كى‏ها هستند. قصه امام حسن و قضيه صلح، آن هم صلح تحميلى بود، براى اين كه امام حسن، دوستان خودش يعنى آن اشخاص خائنى كه دور او جمع شده بودند، او را جورى كردند كه نتوانست خلافش بكند، صلح كرد. صلح تحميلى بود. اين صلحى هم كه حالا به ما مى‏خواهند بگويند، اين است. بعد از اين كه صلح كردند، به حسب روايت، به حسب نقل، معاويه به منبر رفت و گفت كه تمام حرف‏هايى كه گفتم، ما قرار داديم، زير پاى من. مثل پاره كردن اين مرديكه آن قراردادها را. آن صلح تحميلى‏اى كه در عصر امام حسن واقع شد، آن حكميت تحميلى كه در زمان اميرالمؤمنين واقع شد و هر دويش به دست اشخاص حيله‏گر درست شد، اين ما را هدايت مى‏كند به اين كه نه زير بار صلح تحميلى برويم و نه زير بار حكميت تحميلى. ما بايد خودمان به حسب رأى خودمان، به حسب رأى ملتمان، آن طورى كه الان همه ملت دارند مى‏گويند، ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا وقتى كه انشاءالله پيروزى حاصل بشود و نزديك است انشاءالله. منتها اگر بخواهد ملت ما نزديكتر بشود اين پيروزى، زياد نزديك بشود كه به صلاح ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه است بايد مجهز بشود، بايد در اين برهه زمان بايد به تمام معنا مجهز بشود براى جبهه‏ها.

بايد كارى كرد كه صدام يك سيلى ديگرى بخورد و برود سراغ كارش

آقايان گفتند كه در بسيارى از جاها هست در كشور كه از دولت يك چيزهايى هست آن جا كه ابزارى است براى جهادسازندگى براى چيز براى جبهه، و زيادى است آن جا. من عرض مى‏كنم كه اگر يك ابزارى در يك جايى زيادى است و تشخيص دادند فرمانداران، استانداران و ائمه جمعه تشخيص دادند كه اين در اين جا ديگر اضافه است، زيادى است، لازم نيست اين جا، اين لازم است كه براى جبهه‏ها برود. اگر بخواهيد كه كشورتان آباد بشود، كشورتان اسلامى‏بشود و زود بشود، طولانى نشود، بايد مجهز بشويد و هر با همه قوا مجهز بشويد تا اين كه كلك اين مرد را بكنيد. در آن اوايل گفته شد به اين كه سيلى خواهد خورد صدام، صدام سيلى را خورده الان گيج است، الان نمى‏داند چه مى‏كند، واقعاً نمى‏داند الان چه مى‏كند، از يك طرف اشتلم مى‏كند، از يك طرف التماس مى‏كند، از

صحيفه نور ج 20 صفحه 33

يك طرف گدايى مى‏كند از يك اين الان در حال گيجى است. و من خوف اين را دارم كه اگر اين ديوانه بشود بيشتر از اين كه الان هست اگر به واسطه شكست ديوانه بشود، به كشور عراق يك طور صدماتى وارد كند، بگويد حالا كه من غرق شدم، بگذار همه غرق بشوند، يك همچو موجودى است اين. من خوف اين را دارم كه به اعتاب عاليات هم اين تجاوز كند و خداوند انشاءالله مهلتش ندهد. بايد كارى كرد كه يك سيلى ديگرى بخورد و برود سراغ كارش، يا خودكشى كند يا فرار كند از اين جا به يك جاى ديگرى و دنبال كارهايى كه هست.

دست‏هاى قوى‏اى اين انحرافات را ايجاد كردند و ما و ديگران در حال غفلت هستيم

در هر صورت انحرافاتى كه بعد از غدير خم پيدا شد و ماها هم غفلت كرديم همه نه بسيارى از ماها، اكثريت شايد غفلت كردند و ما را كناره‏گير كردند، نگذاشتند كه در امور مسلمين دخالت بكنيم، اسباب اين گرفتارى‏هايى شده است كه الان در سرتاسر كشورهاى اسلامى‏داريم مى‏بينيم. در همه جا اين مسائل هست. باور كردند علماى اهل سنت به اين كه اطاعت از هر قلدرى بايد كرد، اين هم به دست اشخاص قلدر پيدا شده است. امكان دارد يك همچو چيزى كه پيغمبر اسلام احكام بفرستد و بگويد از آتاتورك كه احكام ما را محو مى‏كند اطاعت كنيد؟! اين را كدام عقل مى‏پذيرد؟ پيغمبر اسلام احكام بفرستد، خداى تبارك و تعالى احكام بفرستد بگويد كه نماز بخوانيد، بعدش هم بگويد اطاعت كنيد از آتاتورك كه مى‏گويد نماز نخوانيد! از كدام بشنويم، از خدا يا از آتاتورك؟ اين را چه عقلى باور مى‏كند؟ اين اولوالامرى كه در قرآن وارد شده است، واضح است كه كسى است كه تلو(1) رسول خداست، الله است، رسول خداست اولوالامر، او بايد يك همچو صفاتى داسته باشد. معقول نيست كه خداى تبارك و تعالى مردم را وادار كند كه از رضاخان كه همه جهات شرعى و اسلامى را كنار مى‏گذاشت، شما اطاعت كنيد. دين بفرستد بعد بگويد از كسى كه لادين است اطاعت كنيد. يعنى شما هم لادين بشويد /اين/ مى‏شود اين؟! اين انحرافاتى است كه پيدا شده است و مع الاسف دست‏هاى قوى‏اى اين انحرافات را ايجاد كردند و ما و ديگران در حال غفلت هستيم. از انحرافات زيادى كه دست‏هاى قوى دشمن‏هاى اسلام دست در آن داشتند، همين اختلافاتى است كه بين طوايف مختلف هست. اختلاف سنى و شيعه، البته سنى و شيعه /در عقايد/ در بسيارى از عقايد مختلفند بايد هم باشند، من نمى‏گويم بايد ....(2)باشند ولى خوب هستند ديگر، آزادند. اما اين اسباب اين بشود كه ما كارشكنى كنيم كه نبادا يك وقتى يك كشورى مسلط بشود و آمريكا را بيرون كند، كارشكنى كنيم كه نبادا يك وقتى بتوانيم يك نفرى كه دارد اسلام را به هم مى‏زند، دارد يك كشورى را از بين مى‏برد، ما بخواهيم او را از بين ببريم، كارشكنى كنيم. بعضى آخوندها، آخوندهاى دربارى،

صحيفه نور ج 20 صفحه 34

كتاب نوشتند در همين زمان در مكه منتشر كردند؛ باز كتاب تفرقه. اينها نمى‏دانم چه فكر مى‏كنند، جز اين است كه اينها نوكر آمريكا يا بعض بلاد ديگر هستند كه اينها را وادار به اين مى‏كنند كه يك همچو مسائلى را بگويند و تفرقه ايجاد كنند؟ در بين خود ما هم خوب تفرقه‏هاى چيزى هست. اين شيخى است و آن صوفى است و آن اخبارى است و آن اصولى است. عقايد مختلف اسباب اختلافات خارجى چرا بشود؟ چرا در اين امرى كه همه مشترك هستيم با هم نباشيم؟ اينها جورى است كه يك تربيتى پيدا شده است به دست اين توطئه‏گرها كه از جوانى، از بچگى ما را تربيت كردند به اين طور كه شماها بايد يك طورى كنيد كه ديگران نباشند، آنها هم يك جور ديگرى شما نباشيد، همه با هم مختلف، از اين اختلاف نتيجه‏اش را آنها مى‏برند، عقل چه اقتضا مى‏كند!

من از خداى تبارك و تعالى عاجزانه استدعا مى‏كنم كه اين جمهورى اسلامى را قدرت عنايت كند و اسلام را در همه جا تقويت كند و مسائل اسلامى را در همه جا تقويت كند و افكار مختلفى كه در اين امور هست، خداى تبارك و تعالى اين افكار را برگرداند به يك فكر صحيح، به يك فكر اسلامى، به يك فكرى كه بايد مشى كرد به آن طورى كه بايد اداره كرد يك كشور اسلامى را.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 35

تاريخ: 8/6/65

ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و هيأت به مناسبت هفته دولت‏

اشخاصى هستند كه مقام تحت تأثير آنهاست از باب قوت نفسى كه دارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

لازم است كه /من/ در اين روزى كه فاجعه نخست وزيرى رخ داد يك يا چند كلمه‏اى يادى از اين دو نفر شهيد بزرگوار و همين طور آقاى عراقى كه من سابقه طولانى با ايشان داشتم، بشود. من از خصوصياتى كه در اين آقايان بود، آقاى رجايى، آقاى باهنر، آقاى عراقى، آنى كه به نظرم خيلى بزرگ است، اين است كه آقاى رجايى يك نفر آدمى بود كه، دستفروشى در بازار از قرارى كه گفتند، من در مطالعاتى كه در ايشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشى‏اش تا حال رياست جمهور، در روح او تأثيرى حاصل نشد. چه بسا اشخاصى هستند كه اگر كدخداى ده بشوند، تغيير مى‏كنند به واسطه ضعفى كه در نفسشان هست، تحت تأثير آن مقامى كه پيدا مى‏كنند واقع مى‏شوند و اشخاصى هستند كه مقام تحت تأثير آنهاست از باب قوت نفسى كه دارند. و آقاى رجايى، آقاى باهنر در عين حالى كه خوب يكى‏شان رئيس جمهور بود، يكى‏شان نخست وزير بود، اين طور نبود كه رياست در آنها تأثير كرده باشد، آنها در رياست تأثير كرده بودند. يعنى آنها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان، رياست آنها را نبرده بود تحت لواى خودش. و اين يك درسى است كه انسان بايد از اينها ياد بگيرد والحمدلله در اين جمهورى بسيارند همچو اشخاص كه تفاوتى به حالشان نكرده است، آن وقتى كه در طلبگى بودند يا در بازار بودند /يا چيزها/ يا وقتى كه مقام پيدا كردند فرقى نكرده است كه انسان ببيند كه خير حالا يك بادى به غبغب بيندازد و يك هياهويى بجا بياورد و اينها نشده است و اين مسأله‏اى است كه اهميت دارد. آن كه تحت تأثير مقام مى‏رود، نه اين است كه يك مقامى‏دارد، اين از باب اين كه بسيار آدم ضعيفى است، مقام به او تسلط پيدا مى‏كند و دنبال او هم مى‏رود آن وقت. و اين دنبال رفتن مقام بسيار ضرر دارد براى خود انسان و براى كسانى كه در كار هستند براى كشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عكس شد، تأثير خوب دارد، هم براى خودشان و هم براى كشور. و لهذا من با اين كه ما ابرى‏ء نفسى ان النفس لاماره بالسوء به شما آقايان عرض مى‏كنم كه توجه به اين معنا داشته باشيد، اين مقامات بعد از چند روزى ديگر تمام مى‏شود، آنهايى كه در اريكه قدرت‏هاى بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد، آنهايى هم كه به درويشى و به قناعت زندگى كردند آنها هم تمام شد، اين امور تمام مى‏شود، آن چيزى كه هست، ما در حضور حق تعالى هستيم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور، همه‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 36

خلجانات نفسانى و ما بايد آن فكر آن جا باشيم. اين راجع به اين آقايان كه واقعاً اسباب تاسف شد كه يك همچو اشخاصى فاسد از بين بردند. ولى بحمدالله اينها در مماتشان هم تقويت كردند اين جمهورى اسلامى را. آقاى عراقى را هم من سال‏هاى طولانى مى‏شناختم، در همان اوايل امر كه اين مسائل پيش آمد، ايشان وارد بود در امر و با من دوستى داشت، او هم بسيار مرد صالح و بزرگوارى بود، خداوند همه اينها را رحمت كند.

بى‏انصافى است كه ما بگوييم دولت موفق نبوده

و اما راجع به، چون هفته دولت است يك كلمه هم با آقايان راجع به اين معنا صحبت كنم. ما بايد در سنجش‏هامان روى هم مطلب را بريزيم و حساب كنيم، يك نقطه را اگر بخواهيم نظر بكنيم ممكن است اين نقطه ما را به خطا بكشاند، يك نقطه ديگر را نگاه كنيم باز همين طور، ما بايد عملكرد دولت را رويهمرفته حساب كنيم، ببينيم كه آيا اين دولت در اين مدتى كه در جنگ بوده است و در محاصره اقتصادى بوده است و مخالفت همه قوت‏هاى بزرگ دنيا بوده است. اين دولت موفق بوده است رويهمرفته يا نه؟ بى‏انصافى است كه ما بگوييم موفق نبوده، بى‏انصافى است كه ما بگوييم كه دولت كار ازش نيامده. خوب! كارهاى بزرگى كرده‏اند، كارهايى كه در ظرف چهل، پنجاه سال نشده بود، اينها كرده‏اند در هر قشرشان، همه جا، همه افرادشان و رويهمرفته يك دولت موفق بوده است. و من به شما آقايان سفارش مى‏كنم كه با اين كه موفق بوديد بايد دنبال موفقترى برويد، قناعت نكنيد به اين كه ما حالا فلان كار را كرديم. ما هر چه خدمت بكنيم به اين ملت، كم خدمت كرده‏ايم، براى اين كه اين ملت بود كه همه اين گرفتارى‏ها به دست او رفع شد، دولت شاهنشاهى به دست آنها ساقط شد و هر چه ما داريم از آنهاست. ما بايد خدمتگزار باشيم، واقعاً خدمتگزار باشيم و هر چه خدمت بكنيم باز كم است. ما كه شكر خدا را نمى‏توانيم بجا بياوريم براى اين كه كوچكتريم از اين كه شكر خدا را بجا بياوريم، لكن شكر اين ملت قهرمان و مظلوم همان شكر خداست، كسى كه شكر اينها را بجا نياورد، شكر خدا را بجا نياورده است براى اين كه اينها بندگان خدا هستند، اينها كسانى هستند كه براى خدا دارند خدمت مى‏كنند به اين كشور و شكر اين است كه ما به آنها خدمت بكنيم، هر كس در هر مقامى كه هست خدمت بكند.

اشخاصى كه قلم در دستشان است متوجه باشند كه قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست

و من بايد اين را عرض بكنم كه گاهى اشخاص با اين كه ممكن است كه آدم‏هاى خوبى باشند، لكن يك چيزهايى در نفوس انسان هست كه انسان از آن غفلت مى‏كند. مثلاً يك پدر و مادرى كه بچه‏شان را خيلى دوست دارند، اين هر چه مى‏بيند خوبى مى‏بيند از او، اصلاً غفلت مى‏كند از اين كه در اين بدى باشد. حب‏الشى‏ء يعمى و يصم . از آن ور هم همين طور است، وقتى انسان در قلبش دشمنى‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 37

يا مخالفت با يك كسى داشت يا با جمعى داشت، هر چه خوبى ببيند، بدى مى‏بيند، اصلاً خوبى‏ها محو مى‏شود. من به همه اشخاصى كه قلم در دستشان است، زبان گويا دارند مى‏خواهم سفارش كنم كه متوجه باشند كه قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت سر دولت و رياست جمهور و اينها نيست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است. آقاى خامنه‏اى سلمه الله باشند رئيس جمهور يا يك كس ديگر، آقاى موسوى نخست وزير باشند يا يك كس ديگرى، اين مطرح نيست، مطرح نظام جمهورى اسلامى است، ما مكلفيم به حفظ او، همه نويسنده‏ها مكلفند به حفظ نظام. وقتى كه انسان فرض كنيد از يك كسى گله دارد يا مى‏بيند نقيصه‏اى در كار هست، اين نصيحت مى‏تواند بكند و بايد بكند، اما لسان نصيحت غير لسان لجن كردن و ضايع كردن است. من راجع به افراد هم عقيده‏ام هست - يعنى شارع هم همين طور است، ما تابع او هستيم - كه اگر انسان يك مسلمانى را براى خاطر هواى نفسش لگدمال كند، اين در آن دنيا شايد مجازاتش بدترين مجازات باشد و در اين دنيا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان بايد لسان نصيحت باشد و انسان مى‏بيند كه گاهى وقت‏ها لسان‏ها لسان نصيحت نيست، قلم‏ها قلم‏هاى نصيحت نيست. مطرح دولت نيست، مطرح جمهورى اسلامى است. گاهى وقت‏ها انسان مى‏بيند كه به واسطه يك قلمى، به واسطه يك نوشته‏اى ممكن است كه در بازار يك مطلبى واقع بشود، يك زيادى قيمتى بشود، يك كسر قيمتى بشود، اين طور چيزها، اين كسى كه قلم دستش مى‏گيرد بايد توجه به اين معنا بكند كه مسأله، مسأله فرد نيست، مسأله اسلام است و نظام اسلامى‏و ما مكلفيم اين نظام را حفظ كنيم. همچو نباشد كه وقتى قلم دستمان آمد، اگر من با آقاى نخست وزير مخالفم يا با آقاى خامنه‏اى مخالفم، ديگر فكر اين نباشم كه قلمم كجا مى‏رود، هر جا رفت بنويسم، هر چه شد بكنم، اين در حضور خداست، در حضور ملائكة الله است، ثبت مى‏شود اينها و /من/ ممكن است كه اشخاص هم خوب باشند، اما اين چيزهايى كه در نفس انسان است نمى‏تواند انسان به اين زودى بر آن مكايد شيطان و مكايد نفس اماره /انسان/ تسلط پيدا كند، انبيا هم دنبال اين بودند كه يك وقت خداى نخواسته گرفتار يك همچو مسائلى نشوند.

آن كسى قلمش قلم انسانى است كه از روى انصاف بنويسد

آقايان توجه بكنند كه قلم آنها يك وقت قلمى نباشد كه جمهورى اسلامى را تضعيف بكند. و من مى‏بينم در بعضى قلم‏ها اين جورى است و اينها توجه بكنند. من هميشه ميل دارم كه با نصيحت، با - عرض مى‏كنم كه - تقاضا، با ملايمت با آقايان رفتار كنم و هميشه جورى باشد كه يك صحبتى كه ملايم نباشد، نباشد. لكن اگر چنانچه يك وقتى اقتضا بكند مصلحت اسلام، يك وقت انسان ببيند كه مى‏خواهد يك كسى اسلام را تضعيف كند ولو نمى‏فهمد خودش يا خداى نخواسته از روى فهم - كه بعضى نادر هست الان كه از روى ادراك مى‏خواهند لطمه بزنند و شناسايى هم ممكن است شده باشند - لكن توجه كنند كه اگر يك وقت يك همچو چيزى پيش بيايد، آن وقت يك وضع ديگرى پيش مى‏آيد، اين جور نيست كه همه‏اش قضيه نصيحت باشد و ملايمت باشد، يك مسأله ديگرى پيش مى‏آيد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 38

ما در حال انقلاب هستيم، شما ملاحظه كنيد آن جاهايى كه انقلاب شده است چه كرده‏اند، آن جاهايى كه انقلاب شده است، انقلاب روسيه‏اى كه پنجاه و چند سال از آن گذشته است، روزنامه باز همچو تحت كنترل است كه نمى‏توانند يك كلمه اين ور و آن ور بگويند. الان به طورى كه براى من گزارش دادند در عراق هيچ مطلبى را جز اين كه اداره اطلاعات اجازه بدهد نمى‏توانند بروز بدهند، هيچ مطلبى را. راجع به اقتصادشان، راجع - به عرض مى‏كنم - كه ارزشان، راجع به نظامى‏شان، همه چيزها، بايد اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چى بشود. بعضى...(3) نوشته بود، لابد آقايان هم ديده‏اند كه بعد از دو سال حق دارند كه يك كلمه‏اى راجع به او بگويند، خوب ما چى؟ ما هر چه دستمان آمد گفتيم. حالا اقتصاد ما اين طورى است و ما ورشكسته هستيم! خوب ما ورشكسته، جناب عالى كه مى‏فرماييد كه ما ورشكسته شديم، اين براى اسلام مضر است يا براى دولت مضر است؟ اين براى جمهورى اسلامى مضر است. وقتى فهميد طرف ما ورشكسته نيستيم، چون مردم مى‏دانند، اما تويى كه برمى‏دارى مى‏نويسى ما ورشكسته هستيم، تويى كه مى‏نويسى ما هيچى ديگر نداريم، تويى كه اين حرف‏ها را مى‏نويسى، اين براى اسلام مضر است نه براى دولت. اگر يك چيزى بود كه مخصوص دولت بود، خوب! يك مسأله‏اى بود، باز مى‏شد يك چيزى، اما يك چيزى كه براى نظام مضر است هست و اين را توجه كنيد به آن. دست‏هاتان را يك قدر نگه داريد، قلم‏هاتان را يك قدر نگه داريد، توجه بكنيد به اين كه هر چيزى نبايد نوشته بشود، هر چيزى نبايد منتشر بشود. و من به شما عرض مى‏كنم كه من ممكن است يك روزى اگر چنانچه خداى نخواسته تعقيب بكنند آقايان، ممكن است من يك وضع ديگرى پيش بيايد برايم.

و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه موفق باشند همه و همه خدمت بكنند. شما همه در يك مملكت داريد زندگى مى‏كنيد. شما ملاحظه كنيد انسان چقدر ضعيف است، اگر من يك قلمى دستم بگيرم و بخواهم مطلبى بنويسم براى كسى كه خيلى دوستش دارم، ممكن نيست در اين قلم يك لغزشى پيدا بشود كه اين ولو هزار تا عيب داشته باشد يكى از آنها را اشاره كنم، هيچ ممكن نيست، براى اين كه اين دوستى نمى‏گذارد. اگر چنانچه از آن ور من با يك كسى دشمنى داشته باشم، يك قلمى دست بگيرم بخواهم بنويسم، ممكن نيست كه از محاسن او يك كلمه بنويسم. اين قضيه، قلم شيطان است اين، آن كسى قلمش قلم انسانى است، آنى است كه از روى انصاف چيز بنويسد. از روى انصاف صحبت كند، آن هم توجه كند كه در يك وقتى كه ما الان اين طور گرفتارى‏ها را داريم، بعضى از امورى كه از روى انصاف هم باشد نبايد گفت، همان طورى كه ديگران نمى‏كنند. خوب! يك روزنامه، تمام روزنامه‏ها را در انقلابات از بين مى‏برند، يكى مى‏گذارند اين تحت نظر دولت، تحت نظر خودشان، تمام احزاب را از بين مى‏برند، يكى را مى‏گذارند تحت حزب خودشان. انقلابات اين جورى هستند ديگر، نمى‏گذارند كه هرج و مرج باشد، هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، هر كه هر حرفى‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 39

مى‏خواهد بزند. حالا اين ضرر به نظام دارد يا ندارد، نه، ما بگذار حريفمان از بين برود ولو اسلام هم رفت جهنم! در بعضى اشخاص انسان اين جور مى‏بيند و بايد تجديد نظر بكنند در كارهايشان، بايد توجه بكنند كه يك وقت خداى نخواسته يك ورق ديگر پيش نيايد. وقتى انسان تكليف بفهمد ديگر نمى‏تواند كه بگويد اين دوست من است، اين رفيق من است، اين برادر من است، اين پسر من هست.

تعديل كنيد كارهايتان را، تحت تأثير نفس اماره واقع نشويد

من از خداى تبارك و تعالى استدعا مى‏كنم كه يك همچو مسائلى را پيش نياورد و از آقايان، از همه نويسندگان، از همه گويندگان تقاضا مى‏كنم كه شما يك قدرى تعديل كنيد كارهايتان را، تحت تأثير نفس اماره واقع نشويد. دولت موفق بوده است، دولت با گرفتارى‏اى كه دارد، ما الان در حال جنگيم، ما در حال محاصره هستيم، همه دنيا دست‏هاشان، قلم‏هاشان بر طرف ضد ماست، حالا خود ما هم بنشينيم هى هر كه هر چه دلش مى‏خواهد بگويد، اين صحيح است آيا؟ من اميدوارم كه آقايان هم در گفتارشان مثل آقاى خامنه‏اى، آقاى رفسنجانى نصيحت كنند همه را، همه كسانى كه هستند نصيحتشان كنند كه يك قدرى در امور تجديد نظر بكنند، اين جور نباشد كه همه‏اش هى عيب بگويند. خوب! يك قدرى از چيزهايى كه، خدمت‏هايى كرده‏اند چطور گفته نمى‏شود؟ در بعضى قلم‏ها يك كلمه راجع به اين كه فلان خدمت هم شده است نمى‏شود، از اول شروع مى‏شود عيب، عيب، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، كجاست، همه. آن وقت بعضى هاش ضرر مى‏زند به حيثيت اسلام، بعضى‏هاش ضرر مى‏زند به نظام، بعضى‏هاش ضرر مى‏زند به، حتى در قواى نظامى تأثير مى‏كند. و اميدوارم كه ديگر اين امور تكرار نشود. خداوند شما را و ما را و همه ملت ما را از اين لغزش‏ها نجات بدهد و ما را كارى كند كه در حضور خودش روسياه وارد نشويم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 26

تاريخ: 20/5/65

پيام به مناسبت بزرگداشت شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل‏الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

اگر نبود در شأن و عظمت شهداى فى سبيل‏الله اين آيه كريمه كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نورانى سيد رسل صلى الله عليه و آله و سلم نگاشته و پس از تنزل مراحلى به ما خاكيان صورت كتبى آن رسيده است، كافى بود كه قلم‏هاى ملكوتى و ملكى شكسته شود و قلب‏هاى ماوراء اصفياء الله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين ارتزاق عند رب الشهدا چى است. چه بسا مقامى‏باشد كه خاص مقربان درگاه او جل و علا و وارستگان از خود و ملك هستى باشد. پس مثل من وابسته به علايق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم كه خاموشى بهتر و شكستن قلم اولى است.

بارالها! تو واقفى بر اسرار و غير تو چه داند و چه تواند و چه‏سان از عهده شكر نعمت‏هايى كه به ملت عزيز ما عطا فرموده‏اى بدر آيد. ما از عهده شكر شهداى گرانقدر و شهيدان زنده عزيز و اسرا و مفقودين معظم و بازماندگان و وابستگان به آنان و بالجمله ملت بزرگوار نيز نخواهيم بر آمد. پس تو كه شكور و غفورى به همه آنان، از الطاف خفيه خود مرحمتى فرما و درى از معارف الهيه بر روى همگان بگشا و به شهداى گرانقدر، مقام هر چه والاتر و به شهداى زنده، اجر شهيد در راه خود و سلامت و عافيت و به مفقودين و اسرا، صبر و عودت به وطن و به بازماندگان شهدا و بستگان سايرين اجر و صبر عنايت فرما و ظهور بقيه‏الله ارواحنا لمقدمه الفدا را نزديك نما.

انك ولى النعمه والمغفره‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 16

تاريخ: 16/5/65

پيام به زائران بيت الله الحرام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان لله برى من المشركين و رسوله.

صدق الله العلى العظيم‏

ستايش و نيايش مخصوص ذات مقدسى است كه با عنايات خاص خود و فرو فرستادن وحى بر انبياى عظام - از آدم صفى الله تا محمد حبيب الله عليهم صلوات الله و سلم - راه و روش چگونه زيستن و براى چه آفريده شدن و مقصد آفرينش را بر جامعه بشرى آموخت. و درود بى‏پايان بر پيامبران اولوالعزم چون ابراهيم بت شكن و موساى طاغوت برانداز و عيساى مسيح كه اگر فرصت يافته بود همانند آنان بود، و محمد شكننده تمامى‏بت‏ها و برائت جوينده از تمامى مشركان و ستمكاران. و سلام جاويدان بر ائمه مسلمين، اين راهگشايان پيكارگرى عليه ستمكاران مسلمان نما و جباران غاصب حقوق الله و حقوق الناس و كج فهمان داغ بر پيشانى. و سلام بر آن ابراهيم خليل الله كه يك تنه بر بت‏ها و بت‏پرست‏ها يورش برد و از تنهايى و آتش نهراسيد، و آن موساى كليم الله كه با عصاى چوپانى بر فرعونيان خروش كشيد و از بى‏كسى باك نداشت. و سلام و درود بر محمد حبيب الله كه به تنهايى قيام كرد و تا آخرين ساعات زندگانى با كفار ظلم پيشه به جنگ برخاست و از كمى عده و عده نناليد. و سلام بر مسلمانان صدر اسلام كه با اندك تداركات جنگى به سلاطين جور روم و ايران تاختند و از كمى ياران به خود ترس راه ندادند. و درود بى پايان بر على بن ابى طالب كه با دژخيمان به صورت مسلمان و مقدس نماهاى بدتر از كفار جنگيد و از هيچ قدرتى نهراسيد. و سلام بر حسين بن على كه با ياران معدود خويش براى برچيدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپاخاست و از ناچيز بودن عده و عده به خود خيال سازش با ستمگر را راه نداد و كربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فرياد هيهات مناالذله اش را به گوش حق طلبان رساند كه در نظر دنياگرايان و ملت پرستان، آنچه از اين اولياى معظم الهى صادر شده بر خلاف عقل و شرع است. قيام بدون تجهيزات كافى را عقل آنان نمى‏پسندد و شرع آنان اجازه نمى‏دهد. و نيز به عقيده آنان حركت از كشورى به كشورى ديگر كه داراى حكومت و تشكيلاتى مى‏باشد، مخالف با عقل و مليت بوده و بالاخره مخالف با موازين شرعى و الهى است و همچنين صلح با نمروديان و فرعونيان و ملحدان و ستمگران و سازش با ظالمان به صورت مسلمان و با زهد فروشان داغ بر پيشانى، طريق صواب و عقل و شرع بوده و هست. و با اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 17

انگيزه تسليم و سازش با آمريكاى جهانخوار و وابستگان به او لزوم عقلى و شرعى دارد و تخلف از آن مخالف شرع و عقل است. و دفاع از ملت مظلوم عراق كه زير چكمه دژخيمان به جان آمده‏اند و فوج فوج علماى عظام و ابرار بى‏پناه آنان را به شهادت مى‏رسند و زنان و كودكان آنان زير لگدهاى ستمگران مى‏سوزند و مى‏ميرند و فرياد يا للمسلمين مى‏كشند، بر خلاف عقل و شرع مى‏باشد! اين انگيزه ملى‏گرايى و خلود در ارض است كه مصالح مسلمانان را فراموش كرده و دفاع از مصالح مسلمين را در حصار ملت خاص قرار داده و قلم سرخ بر قرآن كريم و احاديث رسول‏الله صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم‏السلام و سيره مستمره انبياى عظام و اولياى معظم عليهم‏السلام در طول تاريخ كشيده است.

ملت غيور متعهد ايران در آن روزهاى سخت مصيبت بار كه دشمن جنايتكار از زمين و هوا و دريا غافلگيرانه به كشورشان حمله كرد و قسمت عظيمى از آن را متصرف شد و جنايتكاران داخل و قدرت‏هاى بزرگ خارج و عمالشان در سطح كشور به خرابكارى و قتل و غارت دست زدند، با ارتش از هم پاشيده و قواى مسلح ناچيز آرايش نديده فقط با اتكال به خداى متعال و نيروى ايمان دشمن را با شكست و زبونى از كشور عزيز خود بيرون راند و هيچ گاه ضعف و سستى و زبونى به خود راه نداد و از شهادت استقبال نمود و به سازش و صلح با افعى زخم خورده تن در نداد و جز معدودى ضعيف القلب يا خيانتكار و دنياطلب و راحت‏خواه كه به اسلام و مصالح مسلمين اعتنايى نداشتند و ندارند، با ضعف و دلهره از صلح و صفا دم مى‏زدند و مى‏زنند و تعمد داشته و يا نمى‏دانستند كه صلح با اين جنايتكاران در هر موقع باعث بر باد دادن حيثيت اسلام و كشور اسلامى بوده و نيز موجب گرفتارى هميشگى ميهن عزيزمان در چنگال ابرقدرت‏هاست.

اكنون كه با عنايات خداوند تعالى و توجه بقيه‏الله روحى فداء نظام جمهورى اسلامى ما از هر جهت در موضع قدرت قرار گرفته است و ارتش نيرومند و سپاه عظيم مؤمن سلحشور و قواى مسلح قدرتمند و ملت حاضر در صحنه دارد و پشت دشمن را در ابعاد مختلف شكسته است، برايمان سازش و صلح تحميلى بدتراز جنگ چه معنى دارد؟ چه كسى است كه نمى‏داند صلح طلبى دشمن براى مجهز شدن بيشتر و غافلگيرى‏اى است، كه جمهورى اسلامى بايد براى احتراز از آن در طول بيش از هزار كيلومتر قواى مجهز آماده داشته باشد؟ و كيست كه نداند صلح با اين حزب به رسميت و شرعيت شناختن حكومت بعث است كه با قتل و جنايت بر يك كشور اسلامى حكومت مى‏كند؟ و كيست كه نداند اين امر از بزرگترين گناهان است و از واضح‏ترين خيانت‏ها به مسلمين است؟ ملت عزيز ما با تعهدى كه به اسلام دارند، جنگ را تا سرحد شهادت و لقاء الله كه از بزرگترين آمال اولياى خدا و ارباب معرفت است ادامه مى‏دهند، گرچه آن را بيخبران نابودى انگارند و ماديگران لقاء الله را نابودى لقب مى‏دهند.

اكنون كه حجاج بيت‏الله الحرام از خانه تن و دنيا مهاجرت الى الله و رسوله، كه خانه دل است مى‏كنند و همه چيز محبوب حقيقى در وراى آنان است بلكه چيزى جز او نيست كه درون و برون

صحيفه نور ج 20 صفحه 18

داشته باشد، بايد بدانند كه حج ابراهيمى محمدى صلى الله عليهما و آلهما سال‏هاست غريب و مهجور است، هم از جهات معنوى و عرفانى و هم از جهات سياسى و اجتماعى و حجاج عزيز تمامى كشورهاى اسلامى بايد بيت خدا را در همه ابعادش از اين غربت درآورند، اسرار عرفانى و معنويش به عهده عرفاى غيرمحجوب. و ما اينك با بعد سياسى و اجتماعى آن سر و كار داريم كه بايد گفت فرسنگ‏ها از آن دوريم. ما مأمور به جبران مافات هستيم. اين كنگره سراپا سياست كه به دعوت ابراهيم و محمد صلى الله عليهما و آلهما برپا مى‏شود و از هر گوشه دنيا و از هر فج عميق در آن اجتماع مى‏كنند، براى منافع ناس است و قيام به قسط است و در ادامه بت شكنى‏هاى ابراهيم و محمد است و طاغوت شكنى‏ها و فرعون زدودن‏هاى موسى است. و كدام بت به پايه شيطان بزرگ و بت‏ها و طاغوت‏هاى جهانخوار مى‏رسد كه همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستايش خويش فراخوانند و همه بندگان آزاد خداى تعالى را بنده فرمانبردار خويش دانند؟

در فريضه حج كه لبيك به حق است و هجرت به سوى حق تعالى به بركت ابراهيم و محمد است، مقام نه بر همه بت‏ها و طاغوت هاست و شيطان‏ها و شيطان زاده‏هاست. و كدام بت از شيطان بزرگ آمريكاى جهانخوار و شوروى ملحد متجاوز بزرگتر و كدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوت‏هاى زمان ما بالاترند؟

در لبيك لبيك نه بر همه بت‏ها گوييد و فرياد لا بر همه طاغوت‏ها و طاغوت‏چه‏ها كشيد و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بت‏هاى بزرگ و كوچك و طاغوت‏ها و وابستگان شان برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برى هستند.

و در لمس حجرالاسود بيعت با خدا بنديد، كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان هر كه باشد و هر جا باشد سر ننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند، هر چند در ابزار آدمكشى و سركوبى و جنايتشان برترى داشته باشند.

و در سعى بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعى در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه يافت‏هاى دنياوى گسسته شود و همه شك‏ها و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاى حيوانى زايل شود و همه دلبستگى‏هاى مادى گسسته شود و آزادگى شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند، در هم ريزد.

و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده‏هاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد و راه‏هاى نجات را از حق، در آن

صحيفه نور ج 20 صفحه 19

مواقف كريمه طلب كنيد.

پس به منا روبد و آرزوهاى حقانى را در آن جا دريابيد كه آن قربانى نمودن محبوبترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است. و بدانيد تا از اين محبوب‏ها كه بالاترينش حب نفس است و حب دنيا تابع آن است، نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد. و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاى الهى تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند. و شرط همه مناسك و مواقف براى رسيدن به آرزوهاى فطرى و آمال انسانى، اجتماع همه مسلمانان در اين مراحل و مواقف و وحدت كلمه تمامى طوايف مسلمين است بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبيله و طايفه و مرز و بوم و عصبيت‏هاى جاهلى، و هماهنگ خروشيدن بر دشمن مشترك است كه دشمن اسلام عزيز است و در اين عصر از آن سيلى خورده است و آن را مانع غارتگرى‏هاى خود مى‏داند و با تفرقه افكنى و نفاق پراكنى مى‏خواهد اين مانع ملموس را از سر راه خود بردارد. و عمال مزدور آنان كه در رأس آنها آخوندهاى حسود دنياگراى دربارى‏اند و در هر جا و هر وقت خصوصاً در ايام حج و مراسم الهى آن، مأمور اجراى اين مقاصد شوم مى‏باشند. مسلمانان در مواقف و مراسم اين عبادت كه يكى از مقاصد بزرگ آن اجتماع مسلمين از تمام بقاع زمين براى منافع مستضعفان جهان است و كدام نفع بالاتر از كوتاه كردن دست جهانخواران از ممالك اسلامى‏است لازم است با هوشيارى مراقب اعمال ضداسلامى و قرآنى اين عمال خبيث و آخوندهاى نفاق افكن باشند و آنان را كه با نصحيت به اسلام و منافع مسلمين وقعى نخواهند گذاشت، از خود برانند كه اينان از طاغوتيان شيطان‏تر و پست‏ترند.

اينك اين جانب به تذكراتى كه لازم مى‏دانم، حسب معمول مى‏پردازم و از خداوند توفيق همگان را براى خدمت به اسلام مى‏خواهم:

1 - به زايران بيت‏الله الحرام ايدهم‏الله تعالى عرض مى‏كنم كه اعمال و مناسك را به طور دقيق از روحانيون محترم كه در كاروان‏ها هستند فراگيريد و به هيچ عملى بدون راهنمايى آنان دست نزنيد، چه بسا باشد كه خداى نخواسته با سهل‏انگارى، عملتان باطل شود و جبران را تا آخر نتوانيد بكنيد و يا به احرام باقى بمانيد و در برگشت موجبات زحمت خود و نزديكان خويش شويد و اين يك تكليف شرعى است كه از آن غفلت نبايد كرد. و به روحانيون محترم عرض مى‏كنم كه علاوه بر آن كه مسائل را به طور وضوح كه همه كس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود ياد دهيد، در وقت اعمال آنان نيز مواظب آنها باشيد و آنها را هدايت فرماييد.

2 - به زايران محترم تذكر مى‏دهم كه در اين مواقف معظمه و در طول سفر به مكه مكرمه و مدينه منوره، از انس با قرآن كريم اين صحيفه الهى و كتاب هدايت غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده از بركات سرشار اين كتاب مقدس است. و از همين فرصت از تمامى علماى اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسى كه تبيان كل شى است و صادر از مقام جمع الهى به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده

صحيفه نور ج 20 صفحه 20

است، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسمانى - الهى كه صورت عينى و كتبى جميع اسماء و صفات و آيات و بينات است و از مقامات غيبى آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسى آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياى عظام دريافت آن نموده‏اند و به بركت مجاهدات و رياضت‏هاى قلبيه، خلص اهل معرفت به پرتوى از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره‏مند شده‏اند و اكنون صورت كتبى آن كه به لسان وحى بعد از نزول از مراحل و مراتب، بى كم و كاست و بدون بك حرف كم و زياد به دست ما افتاده است، خداى نخواسته مباد كه مهجور شود و گرچه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادى دور است لكن به اندازه علم و معرفت و استعدادهاى اهل معرفت و تحقيق در رشته‏هاى مختلف، به بيان‏ها و زبان‏هاى متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاى عرفان الهى و بحر مواج كشف محمدى صلى الله عليه و آله و سلم بهره‏هايى بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسى رموزى كه خاص اين كتاب الهى است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته، براهين فلسفه الهى را كشف و حل كرده، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبى و مراقبات باطنى رشحه و جرعه‏اى از آنچه قلب عوالم از ادبنى ربى دريافت فرموده، براى تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مؤدب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه‏اى از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدى للمتقين هدايت يافته‏اند، براى عاشقان سوخته هدايت‏الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه‏اى از علماى اعلام و دانشمندان معظم به بعدى از ابعاد الهى اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوى عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است. از عرفان و فلسفه تا ادب و سياست، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته‏ها و تخيلاتى بيش نيست و رياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چكار دارد كه اين كار سلاطين و روساى جمهور و اهل دنياست. يا اسلام دين صلح و سازش است و حتى از جنگ و جدال با ستمكاران برى است. و به سر قرآن آن آورند كه كليساى جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم‏الشان آوردند.

هان اى حوزه‏هاى علميه و دانشگاه‏هاى اهل تحقيق! بپاخيزيد و قرآن كريم را از شر جاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روى علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مى‏تازند، نجات دهيد. و اين جانب از روى جد، نه تعارف معمولى، مى‏گويم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم. و شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزه‏ها و دانشگاه‏ها را از توجه به شوونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته‏اى از آن را محط نظر و مقصد اعلاى خود قرار دهيد. مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد از كرده‏ها پشيمان و تاسف بر ايام جوانى بخوريد همچون نويسنده.

3 - بايد بدانيم حكمت آن كه اين كتاب جاويد ابدى كه براى راهنمايى بشر به هر رنگ

صحيفه نور ج 20 صفحه 21

و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است، آن است كه مسائل مهم حياتى را چه در معنويات و چه در نظام ملكى زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل كتاب براى يك عصر و يك ناحيه نيست. و گمان نشود قصد ابراهيم و موسى و محمد عليهم و على آلهم السلام مخصوص به زمان خاصى است. فرياد برائت از مشركان مخصوص به زمان خاص نيست، اين دستور است و جاويد، در صورتى كه مشركان حجاز منقرض شده‏اند. و قيام ناس مختص به زمانى نيست و دستور هر زمان و مكان است و در هر سال در اين مجمع عمومى بشرى از جمله عبادات مهم است الى الابد. و همين است نكته سفارش اكيد ائمه مسلمين عليهم‏السلام بر اقامه عزاى سيد مظلومان تا آخر ابد و فرياد مظلوميت آل بيت رسول‏الله صلى‏الله عليه و آله و ظالميت بنى اميه عليهم لعنه‏الله با آن كه بنى اميه منقرض شده‏اند، فرياد مظلوم بر سر ظالم است. و اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در ايران در جنگ با يزيديان واضح و ملموس است. و لازم است حجاج بيت‏الله الحرام در اين مجمع عمومى‏و سيل خروشان انسانى فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را هر چه رساتر برآورند و دست برادرى را هر چه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداى فرقه گرايى و ملى‏گرايى نكنند و برادران مسلم خود را هر چه بيشتر متوجه به توحيد كلمه و ترك عصبيت‏هاى جاهلى كه جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمى‏شود بنمايند، كه اين خود نصرت خداوند تعالى است و وعده حق تعالى به اميد واثق شامل حالشان مى‏شود. و اگر خداى نخواسته از عمال جهانخواران كه در رأس آنان آخوندهاى جيره‏خوار تفرقه‏افكن واقع اند پيروى كنند، به معصيت بزرگى دست زده‏اند و مشمول غضب قادر جبار خواهند شد و در قيد و بند ابرقدرت‏ها باقى خواهند ماند و بايد به خداوند از آن پناه برد.

4 - از زايران محترم كشور ايران تقاضا دارم كه توجه كنند از چه كشورى مى‏روند و به سوى كى رو آورده‏اند. از كشورى مى‏روند كه براى اسلام عزيز و اجراى احكام نورانى آن به جاى احكام طاغوت بپاخاسته و زن و مرد و پير و جوان هر چه داشته‏اند فدا كردند. جوانان عزيز متعهدى كه هر يك از آنها ارزش‏هاى الهى‏اى دارند كه ما از درك آن عاجزيم، شهيد شده‏اند و معلول گرديده‏اند و به اسارت در آمده‏اند و ملتى كه مشتاقانه در راه خدا از جان و مال و منال خود گذشته‏اند و داغ عزيزان خود را به جان خريده‏اند. و به سوى كشورى مى‏روند كه خانه خداوند تعالى و كعبه آمال انبياى عظام و اولياء كرام و محط وحى و مهبط جبرئيل امين و ملائكه الله است. به سوى خدا مى‏روند تا هر حركت و سكونشان الهى باشد و به سوى قربانگاه اسماعيل عزيز مى‏روند كه دستور گذشتن از هر چيز را در راه او به ما داد و به سوى مدينه محمد صلى الله عليه و آله مى‏روند تا محمدى شوند و چگونه زيستن و چگونه مجاهدت كردن و چگونه رفتن به سوى معشوق را بياموزند. رفته‏اند به سوى قبر رسول عظيم‏الشان و قبور اولياى عظيم‏المنزله‏اى كه لحظه‏اى به دنيا و زخارف آن توجه نكرده‏اند و به جز به خدا و اوامر او نينديشيده‏اند و به جز رضاى او قدم برنداشته‏اند، پس آگاه باشيد كه از كجا به كجا مى‏رويد. پس تكليف شما جداً زياد است و حركات و اعمال شما علاوه بر آن كه در محضر حق تعالى و

صحيفه نور ج 20 صفحه 22

حضور اوست و در مراقبت اولياء الله و ملائكه‏الله است، در پيش چشمان هزاران زايرى است كه از كشورهاى اسلامى و از سراسر جهان به آن جا آمده‏اند و چه بسا تحت تأثير تبليغات دامنه‏دار رسانه‏هاى گروهى دشمنان اسلام و ايران قرار گرفته‏اند كه از هر صبح تا شام بسيارى از وقت خود را صرف دروغپردازى در باره اسلام و ملت ايران و دست اندركاران خدمتگزاران اين كشور مظلوم كرده و مى‏كنند و مردم بپاخاسته اين مرز و بوم را به غير از آنچه هستند معرفى مى‏كنند، كه شايد به واسطه اين تبليغات بسيارى از مردم ملسمان جهان يا باور نموده يا در ابهام بسر برند.

و نيز از ملت عزيزمان، معلولين و شهيدان زنده و بازماندگان و وابستگان به آنان كه در كاروان‏ها كم نيستند، مراقب اعمال شما هستند و اينك شماييد و اين بار سنگين امانت الهى و تكليف اسلامى و وجدان و فطرت خود، يا انشاءالله تعالى به پاس خون شهيدان و به پاس آبروى اسلام و ملت مظلوم عزيزتان با سرافرازى منادى حق و مبلغ عملى و قولى اسلام و جمهورى اسلامى مى‏شويد و علاوه بر ثواب عظيم زيارت بيت‏الله و قبور اولياى خدا به ويژه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مورد عنايات حق تعالى و دعاى بقيه‏الله ارواحنا لمقدمه‏الفداء و غريق رحمت بارى تعالى و خير و ثواب در دنيا و آخرت خواهيد شد و يا خداى نخواسته منادى شيطان و مروج تبليغات دشمنان اسلام و موجب هتك حرمت اسلام و جمهورى اسلامى و شهيدان شاهد و رنجديدگان امت خود مى‏شويد و دست رد الهى بر سينه شما نامحرمان مى‏زنند.

اكنون شما عزيزان بر سر دوراهى سعادت ابدى و تحصيل رضاى حق و خاصان او و شقاوت و محروميت ابدى هستيد و اميدوارم به بركت مواقيت و مواقف متبركه و دعاى ملت محروم كه بدرقه راه شماست، از طبقه اول باشيد و اسلام و شهدا و جانبازان و ملت و ميهن خود را سرافراز كنيد و دست رد به سينه دشمنان اسلام و مسلمانان زنيد و دشمنان را مخذول و دل شكسته و دوستان را شاد نماييد و شما گرچه مى‏دانيد بايد چه بكنيد و از چه پرهيز نماييد لكن اين جانب نيز براى اداى تكليف و اتمام حجت به مهمات آنها اشاره مى‏كنم:

الف - اخلاق كريمه انسانى اسلامى‏را با همه زوار از هر طبقه و هر طايفه و هر رنگ و هر زبان و هر كشور باشند، با دقت مراعات نماييد و در برخوردها و رفت و آمدها در جميع اوقات و احوال و پيشامدها صبور و بردبار باشيد و كريمانه با همه رفتار نماييد و در مقابل درشتى‏ها، نرمى و سلم و در مقابل بدرفتارى ها، خوبى و محبت كنيد و براى رضاى خداوند تعالى تحمل هر پيشامد بدى از هر كس باشد، با روى گشاده و سعه صدر نماييد كه آن مواقف كريمه و بقاع شريفه محل نزاع و جدال نيست. و آن چنان كنيد كه معلوم شود شما از كشور امام صادق سلام‏الله عليه آمده‏ايد و اين خود يك خدمت شايان به اسلام و جمهورى اسلامى و هم ميهنان عزيز است. و بدانيد كه پس از رجوع از سفر، لذت اين امر را به طور شايسته خواهيد برد، علاوه بر تحصيل رضاى حق و پيامبر عظيم‏الشان صلى الله عليه و آله و حضرت بقيه‏الله روحى لمقدمه الفداء كه شاهد و حاضر است.

ب - در راهپيمايى‏ها لازم است در وقت، كيفيت، شعار و امثال آنها از متصديان امور پيروى

صحيفه نور ج 20 صفحه 23

كنيد و نظم و آداب اسلامى را به طور شايسته مراعات نماييد و به هيچ كس اجازه ندهيد كه سر خود و بدون دستور شعار دهد، كه ممكن است عمال دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى‏كه براى تفرقه افكندن و بدنام نمودن شما آمده باشند در بين شما نفوذ كنند و با تحريكات و شعارهاى غلط مخالف اخلاق اسلامى، به آبروى شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد كنند و در هر صورت لازم است همه گوش به دستورات و شعارهاى نماينده اين جانب حجت‏الاسلام آقاى كروبى و ديگر متصديان امور فرا دهيد و از غير آنها جداً پرهيز نماييد.

ج - كالاهايى كه در حجاز به حجاج محترم عرضه مى‏شود، آنچه به آمريكاست مخالف با آرمان‏هاى اسلامى‏و اساساً مخالف با اسلام است و خريدارى آنها كمك به دشمنان اسلام است و ترويج باطل است و از آنها بايد احتراز شود. انصاف نيست كه جوانان عزيز ما در جبهه‏ها جان دهند و جانبازى كنند و شما با خريد اين كالاهابه جنايتكاران جنگى كمك كنيد و به اسلام و جمهورى اسلامى‏و ملت مظلوم خود با اين اعمال دهن كجى نماييد. شما براى خودتان يا دوستانتان مى‏توانيد چيزهاى مناسب از خود ايران تهيه نماييد كه به دشمنان ايران و اسلام كمك نشود. اين جانب وظيفه خود را ادا نمودم و شماييد كه در زيارت خدا و رسول، به دشمنان آنان كمك ننماييد و موجب سرافكندگى ملت و ميهن خود نشويد. اينها تذكراتى است كه به واسطه اهميت آن در سال‏هاى قبل داده شد و تكرار آن وظيفه اين جانب است.

5 - خوب است كه سران كشورهاى اسلامى در مسائل روز كشورهاى اسلامى تحت ستم و ملت‏هاى مظلوم تحت چكمه‏هاى اجانب و غارتگرهاى شيطان‏هاى بزرگ و ساير شياطين كه ذخاير غنى آنان را چپاول مى‏نمايند و ملت‏ها در فقر و فاقه مى‏سوزند، تفكر نموده و به خود آيند و خوف و وحشتى را كه ابرقدرت‏ها با تبليغات خود بر آنها تحميل كرده‏اند تا مصالح كشور خود و ساير مسلمانان و مظلومان را ناديده گرفته و تن به مذلت مرگبار دهند، با ارزيابى صحيح سنجش نموده و با وجدان به قضاوت بنشينند و بيش از اين براى خويش و كشورهاى خود ننگ به بار نياورند و در حال ملت و دولت ايران مطالعه كنند كه خود را از زير بار قلدرهاى هر دو قطب خارج كرده و پرتو پيروزى آن و اسلام عزيز در سراسر جهان نورافشانى مى‏كند و در راه شرف اسلام و عزت ميهن اسلامى خويش بپاخاسته و دراين راه كه همان راه انبياى عظام عليهم و آلهم السلام است، از همه چيز مادى خود گذشته و فرياد هيهات مناالذله را به گوش جهانيان رسانده است. و اگر دولت‏هاى منطقه به جاى هماهنگ شدن با ملت ايران، كمك به حزب عفلقى عراق كه اسلام زدايى جزء مرام آن است نمى‏كردند، در همان ماه‏هاى اول كوبيده شده بود و ملت عزيز اسلامى عراق از شر او راحت شده بودند و كشور ايران و عراق و ساير كشورهاى منطقه با برادرى زيست مى‏نمودند. و اكنون نيز كه بازيگران حرفه‏اى با ترفندهاى مختلف مى‏خواهند سلطه غارتگرانه سال‏هاى طولانى را حفظ و از وحدت مسلمين و از اسلام بزرگ سيلى خورده‏اند و سخت آشفته هستند، عمال معلوم‏الحال خود را به راه انداخته‏اند تا نگذارند اسلام به پيروزى برسد. همچون حسن مراكشى كه با ملاقات و دست دوستى

صحيفه نور ج 20 صفحه 24

دادن به پرز به اسلام و ملت‏هاى مسلمان به ويژه ملت عرب و فلسطين خيانت فاحش نابخشودنى نموده و بر ملت و دولت‏هاى اسلامى و عربى است كه با برخورد قاطع دست اين خيانتكار را قطع كنند. و چون حسين اردنى، اين دلال دوره‏گرد خيانتكار كه تا دولت‏هاى منطقه را به دام شيطان بزرگ نيندازد از پاى نخواهد نشست. و چون حسنى مبارك نسخه دوم انورالسادات و ديگر خائنين به اسلام را از خود برانند كه اينانند كه شما را بازيچه خود قرار داده‏اند تا متعمداً يا بدون عمد سد راه شرف و عزت اسلام شوند.

ما از دولت‏هاى منطقه مى‏خواهيم كه دست از حمايت دشمنان اسلام و بشريت بردارند و بيش از اين با مصالح اسلامى كه مصالح خودشان و ميهن‏شان و مظلومان جهان است معارضه نكنند و با همسويى و همكارى جمهورى اسلامى، دست رد به سينه فتنه‏گران و جهانخواران زنند و بايد بدانند اين حزب مرده زنده نخواهد شد والعاقبه للمتقين

اين جانب به حسب وظيفه اسلامى آنچه صلاح مسلمانان و حكومت‏هاى كشورهاى منطقه است، گوشزد كردم و از خداوند متعال خواهانم آنان را به راه راست هدايت فرمايد و از كجروى‏ها باز دارد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 15

تاريخ: 11/5/65

موافقت با پيشنهاد انتصاب سركار سرهنگ حسين حسنى سعدى به فرماندهى نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تقدير از زحمت‏هاى طاقت فرساى سركار سرهنگ صياد شيرازى كه با تعهد كامل به اسلام و جمهورى اسلامى در طول دفاع مقدس، از هيچ گونه خدمتى به كشور اسلامى خوددارى نكرده و اميد است در آينده نيز در هر مقامى باشد، موفق به ادامه خدمت‏هاى ارزنده خود باشد، با پيشنهاد مذكور موافقت نموده و سركار حسين حسنى سعدى را به فرماندهى نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى منصوب مى‏نمايم.

اميد است خداى تعالى به ايشان توفيق خدمت به اسلام و ايران و جمهورى اسلامى را مرحمت فرمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 11

تاريخ: 28/4/65

ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ارتش جمهورى اسلامى به مناسبت ميلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد به همه ملت‏ها خصوصاً ملت ايران و خصوصاً رزمندگان ما انشاءالله مبارك باشد. خداوند انشاءالله شما پيروان اسلام را حفظ كند كه در راه اسلام، در راه ملت خودتان كوشش كنيد انشاءالله.

آن چيزى كه مى‏خواهم عرض كنم اين است كه ما و شما پيروان مكتبى هستيم كه اين مكتب، ائمه هدى عليهم السلام جريان دهنده او بودند بعد از رسول خدا و حضرت رضا سلام الله عليه كه مهمان ما ايرانى‏ها هست و ما مفتخريم به اين كه زير سايه ايشان هستيم، مجرى اين بودند. ماها پيروان آنها هستيم و پيروان آنها بايد لااقل يك پرتوى از آن چيزى كه آنها داشتند تحصيل كنند و دقت كنند و كوشش كنند كه تحصيل بكنند. آنها تمام عمر خودشان را صرف كردند براى اسلام. تاريخ، از پيغمبر اسلام آن طور نقل مى‏كند، از ائمه هدى هم نقل مى‏كند كه اينها دايماً مشغول مجاهده بودند، علاوه بر آن مجاهدات معنوى كه فوق طاقت ماهاست، مشغول مجاهده بودند براى تحكيم مبانى اسلام و كوتاه كردن دست كسانى كه به ملت‏ها ظلم مى‏كنند، منتها هر كدام به آن مقدارى كه آن وقت قدرت داشتند. و مع‏الاسف نگذاشتند كه آن قدرتى كه بايد، براى آنها حاصل بشود تا ما طعم او را بچشيم و بتوانيم تبعيت كنيم. اما امروز ما در يك كشورى هستيم كه به حسب واقع و به حسب ادعاى همه ماها كشورى است كه اسلامى‏است و براى اسلام خدمت مى‏شود، اين يك وظايفى دارد كه ما بايد در آن وظايف كوشا باشيم. وظيفه‏اى كه از همه وظايف بالاتر است اين است كه اخلاص داشته باشيم براى كارهايى كه مى‏كنيم. شما گمان نكنيد كه اتكاء به ماوراى خدا براى ما بتواند يك كارگشايى بكند، اتكاء به خدا بكنيد. اگر ما يك روز اتكاء خودمان را از خدا برداشتيم و روى نفت گذاشتيم يا روى سلاح گذاشتيم، بدانيد كه آن روز، روزى است كه ما رو به شكست خواهيم رفت. شما امروز بحمدالله موجب سرافرازى ملت ايران شديد و ملت ايران هم موجب سرافرازى اسلام. و اخلاص پيدا كنيد در كارهاى خودتان، اتكاء خودتان را به خداى تبارك و تعالى قوى كنيد كه نصر و نصرت بدون اتكاء او حاصل نمى‏شود. شما ملاحظه كنيد الان قدرت‏هاى بزرگى كه اتكاء دارند به آن سلاح‏هاى عجيب و غريب خودشان، در اضطراب دارند زندگى مى‏كنند. گمان نكنيد كه كاخ سفيد و كرملين الان آرام نشسته‏اند و

صحيفه نور ج 20 صفحه 12

با وضع آرام زندگى مى‏كنند. آنها با اضطراب زندگى مى‏كنند و اين اضطراب براى اين است كه آنها تبع شيطان هستند و شيطان نمى‏گذارد كه طمانينه پيدا بشود در قلب انسان. شما هم بخواهيد كه اضطراب نداشته باشيد و بخواهيد كه ايمانتان را قوى بكنيد، بدانيد كه نصرت دنبالش است. اول بايد اخلاصتان را قوى بكنيد، ايمانتان را قوى بكنيد بعد دنبال كار برويد به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است. و اين اخلاص و ايمان، شما را تقوبت مى‏كند و روحيه شما را بالا مى‏برد و نيروى شما جورى مى‏شود كه هيچ قدرتى نمى‏تواند مقابله بكند. امروز هم كه مى‏بينيد همين طور است، الان همين طور است كه قدرت‏هاى بزرگ هم با شما مقابله نمى‏توانند بكنند. يعنى آنها خودشان به اضطراب‏هايى گرفتار هستند كه آن اضطراب‏ها نمى‏گذارد كه وارد بشوند در يك كارهاى ديگرى.

و من به شما سفارش مى‏كنم كه بعد از اخلاص، اتحاد را، وحدت را. اگر اخلالى به اين وحدت شياطين پيدا بكنند و بتوانند اخلال بكنند به وحدت شما رزمندگان، بدانيد كه شما گرفتار آن كيد شيطانى شديد و شكست همراهش است.

كوشش كنيد كه در بين، اين نباشد كه من ارتشى هستم يا سپاهى هستم، من بسيجى هستم. همه احساس اين را كنيد كه ما خدمتگزار اسلاميم. وقتى بنا شد همه خدمتگزار اسلام باشيد، اختلاف ديگر پيش نمى‏آيد. شما بدانيد كه اگر تمام انبيا عليهم‏السلام در يك عصر مجتمع مى‏شدند، هيچ اختلافى نداشتند. اختلاف براى اين است كه انسان، هر كسى مى‏خواهد پيش خودش، براى خودش يك كارى انجام بدهد، هر اختلافى از هواى نفس پيدا مى‏شود. وقتى انسان بخواهد براى خودش يك مسأله‏اى را درست كند، مى‏بيند كه آن رفيقش شايد جلو بيفتد، اين يك قدرى جلوتر مى‏رود، او يك قدر، يك وقت مى‏بينيد كه اختلاف حاصل مى‏شود.

الان در اين مقطع زمانى كه ما موجود هستيم و مى‏بينيد كه همه قدرت‏ها بر خلاف ما دارند فعاليت مى‏كنند و استثنايش بسيار كم است، شما اگر در داخل خودتان يك خللى پيدا بشود، يك اختلافى پيدا بشود خداى نخواسته و انشاءالله نخواهد شد و اگر خداى نخواسته شياطين بخواهند يا شياطين داخلى يا شياطين خارجى - رسانه‏هاى گروهى بخواهند يك اختلالى ايجاد كنند، شما بدانيد كه علاوه بر اين كه در اين جا شكست خورديد، در آن عالم هم پيش خدا مسؤول هستيد، براى اين كه حفظ جمهورى اسلامى يك فريضه است بر همه ما و ما اگر چنانچه اين فريضه را به درستى بخواهيم انجام بدهيم، بايد همه با هم همراه باشيم. يعنى نه همين شما، نه همين سپاه و عرض كنم ارتش، نه همين قواى مسلحه ما، همه ايران، همه افراد ايران از روحانيون گرفته تا بازارى‏ها تا مجلس تا همه جا، وقتى همه اينها هم شدند يك قدرت، يك قوه هستند و اين قوه مى‏تواند در مقابل همه چيز ايستادگى كند. و بدانيد كه امروز كه از جهات ديگر مأيوس شدند، از جهات اين كه در جبهه‏ها آنها يك پيشرفتى بكنند يا بتوانند فاو را برگردانند يا بتوانند در مهران كارى بكنند، آنها مأيوس شدند، از اين نكته مأيوس نيستند كه بين خودتان بيايند ايجاد كنند اختلاف را، اين اختلاف از زبان هر كس باشد، از زبان هر موجودى باشد، اين زبان، زبان شيطان است، چه از زبان يك روحانى باشد، چه از زبان يك مقدس باشد، چه از زبان يك نمازگزار

صحيفه نور ج 20 صفحه 13

باشد و چه از ساير زبان ها، بدانيد كه اين زبان، زبان شيطان است و گاهى هم خود آن آدم ملتفت نيست كه تحت تأثير شيطان است يا زبان شيطان در او دارد فعاليت مى‏كند.

بنابراين، از امور مهمه‏اى كه بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهورى اسلامى‏است و آن بستگى دارد به وحدت، هر كس در هر لباسى باشد و در هر مكانى باشد و زبانش / به / جريان پيدا كند براى اين كه ولو به واسطه‏هايى بخواهد ايجاد اختلاف بكند بين شما، اين از جنود ابليس است و مطرود است پيش خدا و مسؤول است پيش خدا ولو اين كه يك آدمى‏باشد كه نماز شبش ترك نمى‏شود. اين مسأله، مسأله مهمى است، مسأله وحدت بين شما و وحدت همه قشرهاى مختلف ايرانى يك امر مهمى است براى حفظ كيان اسلام كه واجب است بر همه ما، چنانچه بر همه واجب است كه به هر طور مى‏توانيم دفاع كنيم از اسلام. امروز قضيه، قضيه دفاع است، دفاع از يك قدرت‏هايى كه مى‏خواهند حمله كنند، مى‏خواهند به هر طورى شده است باز شما را و ما را برگردانند به اسارت اولى و اين دفعه اگر اينها خداى نخواسته يك قدرتى پيدا كنند، مثل سابق نيست، آنها اساس اسلام را از بين مى‏برند براى اين كه ديدند اسلام است كه مى‏تواند كار بكند و در مقابل بايستد. و اين يك فريضه‏اى است بر همه ما، از اهم فرايض است حفظ اسلام. يعنى حفظ اسلام از حفظ احكام اسلام بالاتر است. اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احكام اسلام است. بر همه ما، بر همه شما به مقدارى كه قدرت داشته باشيم، به مقدارى كه توانايى داشته باشيم واجب است كه جديت كنيم در اين كه اين دفاع مقدس را ما به طور شايسته عمل بكنيم.

شما در جبهه‏ها هيچ نگذاريد آرامش پيدا كند دشمن، اگر بگذاريد آرامش پيدا كند مى‏رود و تجهيز زيادتر مى‏كند و شما را به زحمت مى‏اندازد. بايد نگذاريد كه او يك شب از اضطراب بيرون بيايد، الان در اضطراب هستند، نگذاريد كه آنها از اضطراب بيرون بيايند و ثانيا همه ملت ايران بايد در اين امر شركت داشته باشند. مسأله، مسأله يك حكومت نيست، مسأله، مسأله يك جنبه نيست، مسأله، مسأله اسلام است. مسأله اسلام. يعنى بر زن و مرد اين كشور واجب است كه دفاع كنند، هر كس به اندازه‏اى كه مى‏تواند بايد دفاع بكند و اين دفاع را بايد تعقيب بكنيم تا انشاءالله به پيروزى‏هايى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد، برسيم كه من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند، همه شما را حفظ كند و وحدتتان را حفظ كند و جديت‏تان را دوچندان كند و شما مطمئن باشيد كه شما پيروزيد، براى اين كه كسى كه براى خدا عمل مى‏كند پيروز است.

اين پيروزى براى شما هست، خدا وعده كرده است كه اگر نصرت كنيد خداى تبارك و تعالى را، شما را نصرت مى‏كند. نصرت‏ها هم كه همه ديديد و همه اوقات ديديد كه چه نصرت‏هايى حاصل شده است و حاصل مى‏شود و حاصل خواهد شد.

مطمئن باشيد، قلب‏هايتان قوى باشد و - هيچ - از هيچ امرى نترسيد، از هيچ قدرتى نترسيد، اين قدرت‏ها قدرت‏هايى نيستند كه بتوانند با اسلام مقابله كنند. شما انشاءالله اميدوارم كه موفق باشيد و انشاءالله من هم كه دعا مى‏كنم به شما و واقعاً مفتخرم به اين كه ما يك وقتى واقع هستيم كه يك همچو

صحيفه نور ج 20 صفحه 14

ملتى داريم و يك همچو سپاهى داريم و يك همچو ارتشى داريم و يك همچو قواى مسلحه‏اى داريم و يك همچو ملت و اشخاصى داريم و همچو دست‏اندركارانى داريم كه همه آنها انشاءالله براى خدا عمل مى‏كنند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 40

تاريخ: 12/7/65

نامه به آيت الله منتظرى در مورد رسيدگى به اتهامات سيد مهدى هاشمى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت حجت‏الاسلام والمسلمين فقيه عالى قدر آقاى منتظرى دامت ايام بركاته

پس از اهداء سلام و تحيت، علاقه اين جانب به جناب عالى بر خود شما روشن‏تر از ديگران است. به حسب قاعده طول آشنايى صميمانه و معاشرت از نزديك، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج‏هاى فراموش نشدنى جناب عالى در سال‏هاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى كم نظير آن جناب و بالاتر حيثيت بلند پايه‏اى كه دنباله اين امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلاً حاصل است و احتياج مبرمى كه جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جناب عالى دارد، انگيزه علاقه مبرم است، لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه‏دار شدن آن نيز منجز است براى اهميت بسيار آن.

با اين مقدمه بايد عرض كنم اين حيثيت واجب المراعات به احتمال قوى بلكه ظن نزديك به قطع در معرض خطر است، خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه قم كه ممكن است دنبال بهانه‏اى باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاى سيد مهدى هاشمى است به شما. من نمى‏خواهم بگويم كه ايشان حقيقتاً مرتكب چيزهايى شدند، بلكه مى‏خواهم عرض كنم ايشان متهم به جنايات بسيار از قبيل قتل، مباشره يا تسبيباً و امثال آن مى‏باشند. و چنين شخصى ولو مبرى باشد، ارتباطش موجب شكستن قداست مقام جناب عالى است كه بر همه حفظش واجب مؤكد است.

آنچه مسلم است و در آن پاى فشارى دارم، رسيدگى به وضعيت و مواد اتهام او است، رسيدگى به خانه تيمى و انباشتن اسلحه آن هم با پول ملت به اسم كمك به سازمان‏هاى به اصطلاح آزاديبخش. اصولاً يك همچو اعمالى بدون دخالت دولت جرم است و بايد ايشان كه صلاحيت اين امر را - ولو واقعاً براى اين سازمان‏ها باشد - ندارد و دخالت در حكومت است، جواب بدهد. اين امر قطعى است و آنچه از شما مى‏خواهم، در مرتبه اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگى به اين امور است و اگر براى شما محذور دارد، به طورى كه تكليف شرعى از شما ساقط است، سكوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از يك همچو شخصى كه خطر براى حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزى بى‏گناهان است. سم قاتل است. بايد تمام فعاليت‏ها كه به اسم كمك به سازمان‏هاى

صحيفه نور ج 20 صفحه 41

به اصطلاح آزاديبخش است، قطع شود و تمام كسانى كه در اين امور دخالت داشته‏اند محاكمه شوند.

و آنچه مسلم است و مايه تأسف، حسن ظن جناب عالى به اعمال و افعال و گفته‏ها و نوشته‏هاست كه به مجرد وصول به شما ترتيب اثر مى‏دهيد و در مجمع عمومى صحبت مى‏كنيد و به قوه قضاييه و غيره سفارش مى‏دهيد.

و من از شما كه دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه ملت، تقاضا مى‏كنم كه با اشخاص صالح آشنا به امور كشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما كه برگشت به حيثيت جمهورى است نخورد. آزادى بى رويه چند صد نفر منافق به دستور هيأتى كه با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدى‏ها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تيزدندان ستمكارى بود بر گوسفندان.

من تأكيد مى‏كنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاك كنيد كه اين راه بهتر است والا هيچ عكس‏العملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگى به امر جنايات مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جناب عالى را خواهانم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 42

تاريخ: 12/7/65

موافقت با استعفاى حجت‏الاسلام راستى و انحلال سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى راستى دامت افاضاته

با خصوصيات علمى و عملى و اخلاقى خوبى كه در جناب عالى است، اميد است چون گذشته به تربيت افراد صالحى براى اسلام و جمهورى اسلامى‏اشتغال داشته و موفق باشيد. با استعفاى جناب عالى و درخواست انحلال سازمان، موافقت مى‏نمايم.

از خداوند تعالى توفيق همگان را براى خدمت به اسلام و مسلمين خواهانم.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 44

تاريخ: 15/7/65

موافقت با پيشنهاد حجت‏الاسلام حسن صانعى در مورد احداث سد براى تأمين آب شهرستان قم به وسيله بنياد پانزده خرداد

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ حسن صانعى سرپرست بنياد 15 خرداد دامت افاضاته‏

با تشكر از زحمات جنابعالى و تمامى دست‏اندركاران بنياد 15 خرداد، با پيشنهاد شما موافقت مى‏شود. لازم است در اين امر حياتى دولت و جناب آقاى نخست‏وزير و وزير نيرو و وزير جهاد با مشاركت فعال خود در كمك مالى و برداشتن موانع، تلاش چشمگيرى نمايند و همان طور كه قبلاً گفتم كمك به محرومين و جانبازان و جنگ زدگان و خانواده‏هاى شهدا، اسرا و مفقودين يكى از بزرگترين عبادت‏هاست، دولت و مسؤولين قضايى توجه داشته باشند كه كمك به بنياد مذكور در رفع نيازهاى نيازمندان از كارهاى اصيل انقلابى است.

اميدوارم جنابعالى در مقابل خدمات بسيار ارزنده مردم قم، مردم شهر خون و قيام و شهادت و ايثار، با ايجاد سدى بزرگ بتوانيد به اين شهر مقدس كمك نماييد و گزارش پيشرفت كار را به اينجانب بدهيد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 45

تاريخ: 17/7/65

پاسخ به نامه آقاى بهزاد نبوى در مورد استعفانامه حجت الاسلام راستى‏

بسمه تعالى‏

جناب آقاى بهزاد نبوى

اين جانب فقط با استعفاى آقاى راستى و انحلال سازمان مذكور موافقت نمودم و با مطالب ديگرى كه در استعفانامه بود به هيچ وجه موافقت نكردم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page