PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : متن های زیبا



صفحه ها : 1 2 [3]

mehraboOon
12-29-2011, 12:21 AM
http://adlet.ir/up/uploads/13195832012.jpg

دلتنـــــــــــــــــگی
عین آتش زیر خاکــــــستر است
گـــــــاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شده
امّـــــا یــک دفــــعه
همه ات را آتــــش مـــــــــــیزند . .

mehraboOon
12-29-2011, 12:22 AM
http://adlet.ir/up/uploads/13195832013.jpg

من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!!

mehraboOon
12-29-2011, 12:24 AM
http://adlet.ir/up/uploads/13195832015.jpg


و امان از این بوی پاییز و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ‌کس دیگری .....
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر ميشود
......
دلت آغوش ِگرمتری می خواهد.....

mehraboOon
12-29-2011, 12:25 AM
http://adlet.ir/up/uploads/13195832027.jpg


گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود
که دنیــــا
با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ میشود ...
... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از
حرکـت ایستـاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ ِ خود َم...
خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام ...

گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست

mehraboOon
12-29-2011, 12:27 AM
http://adlet.ir/up/uploads/131958320310.jpg

روزها پر و خالی می‌شوند
مثل فنجان‌های چای در کافه های بعدازظهر
اما هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد
این که مثلا تو
ناگهان در آن‌سوی میز نشسته باشی ....

R A H A
03-22-2012, 01:17 AM
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند، بی‌خبر نرود

طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود

سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود

ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود

دلا مباش چنین هرزه‌گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود

مکن به چشم حقارت، نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود

من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود

سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو با شه در پی هر صید مختصر نرود –

بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود

R A H A
03-22-2012, 01:18 AM
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم

این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی که من دیگر نباشم!
یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد
شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند
عاشقانت تو را ترک می کنند

اما شعر عاشقانه
همیشه با تو خواهد بود
پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!

شعری از اعماق جان
که مرا به یاد تو آورد . . .
شعری که همیشه با تو بماند

R A H A
03-22-2012, 01:25 AM
ز چشمت اگر چه دورم هنوز….پر از اوج و عشق و غرورم هنوز

اگر غصه بارید از ماه و سال….به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا…..دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره دردهایم نشد….. پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نیست…. گرشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام…..پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی……من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست…..در این عرصه مردی جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت…..پر از نغمه پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است…..ولی با توام پس صبورم هنوز

R A H A
03-22-2012, 01:26 AM
عشق يعني ريزش باران مهر
عشق يعني فتنه و افسون وسحر
عشق يعني ناله هاي بي صدا
عشق يعني رازهاي بر ملا
عشق يعني همنشيني با بهار
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني دل بريدن از همه
عشق يعني بيم و ترس و واهمه
عشق يعني کوله باري پر زغم
عشق يعني گاه افزون گاه کم

R A H A
03-22-2012, 05:29 PM
تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟

R A H A
03-22-2012, 05:30 PM
من تورا آسان نیاوردم بدست


ای از عشق پاک من همیشه مست

من تورا آسان نیاوردم بدست

بار ها این کودک احساس من

زیر بارانهای اشک من نشست

من تورا آسان نیاوردم بدست

در دل آتش نشستن کار آسانی نبود

راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود

با غروری هم قد بالای بام آسمان

بارها در خود شکستن کار آسانی نبود

بارها این دل به جرم عاشقی

زیر سنگینی بار غم شکست

من تورا آسان نیاوردم به دست

در بدست آوردنت برد باریها شده

بی قراریهاشده شب زنده داریها شده

در بدست آوردنت پایداریها شده

با ظلم و جر روزگار سازگاری ها شده....

R A H A
03-23-2012, 01:28 AM
قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو

این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو
گیرم این باغ ، گلاگل بشکوفد رنگین
به چه کار ایدم ای گل ! به چه کارم بی تو ؟
با تو ترسم به جنونم بکشد کار ، ای یار
من که در عشق چنین شیفته وارم بی تو
به گل روی تواش در بگشایم ورنه
نکند رخنه بهاری به حصارم بی تو
گیرم از هیمه زمرد به نفس رویانده است
بازهم باز بهارش نشمارم بی تو
با غمت صبر سپردم به قراری که اگر
هم به دادم نرسی ، جان بسپارم بی تو
بی بهار است مرا شعر بهاری ،آری
نه همیه نقش گل و مرغ نیارم بی تو
دل تنگم نگذارد که به الهام لبت
غنچه ای نیز به دفتر بنگارم بی تو

R A H A
03-23-2012, 01:29 AM
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک


شاخه های شسته ، باران ورده ، پاک

آسمان آبی و ابر سفید

برگهای سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش بحال روزگار

R A H A
03-24-2012, 01:08 AM
آتش زده ای به تار و پودم ای عشق

بر هستی و بر بود و نبودم ای عشق

افـسـرده و بـیــچــاره و زارم کــردی

من با تو مگر چه کرده بودم ای عشق

R A H A
03-24-2012, 01:45 AM
گویند بهشت و حور عین خواهد بود آنجا می و حور و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار چنین خواهد بود

R A H A
03-24-2012, 01:46 AM
اخر زنگ دنیا کی میخورد

خدا می داند،ولی........................
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه
می شود تقلب کرد ونه می شود سرکسی
را کلاه گذاشت.
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش
از جلسه امتحان هم کوچکتر بود.

آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال
سختی بود ،سوالی که بیش از یک بار
نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،
روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها
بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات
یادمان رفته باشد.

خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم
وبدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست.

R A H A
03-24-2012, 01:47 AM
فریاد نزن ای عاشق

من صدایت را درون قلب خود می شنوم

درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم

فریاد نزن ای عاشق، فریاد نزن

بی سبب نیست چنین فریادم

بی گناه در دام عشق افتادم

چه درست و چه غلط

زندگی هم خودم و هم تو رو بر باد دادم


اگر احساسمو می فهمیدی

قلبتو دوباره می بخشیدی

لحظه ی پایان این دیدار رو

روز آغازی دگر می دیدی

اگه بیهوده نمی ترسیدم

عشقو اون جوری که هست می دیدم

شاید این لحظه ی غمگین وداع

قلبمو دوباره می بخشیدم

کاش از این عشق نمی ترسیدم

R A H A
03-24-2012, 01:48 AM
ا سزاواریم اگر گریانیم

این چنین خسته و سرگردانیم

ما که دانسته به دام عشق افتادیم

چرا از عاشقی رو گردانیم

وقتی پیمان دلو میبستیم

گفته بودیم فقط عاشق هستیم

ولی با عشق نگفتیم هرگز

از دو ایل نا برابر هستیم

از دو ایل نا برابر هستیم

نه گناه کاریم نه بی تقصیریم

منو تو بازیچه ی تقدیریم

هر دو در بیراهه ی بی رحم عشق

با دلو احساس خود درگیریم

بیشتر از همیشه دوست دارم

گر چه از عاشقی وعاشق شدن بی زارم

زیر آوار فرو ریخته ی عشق

از دلم چیزی نمانده که به تو بسپارم

تو که همدردی مرا یاری بده

به منه عاشق امیدواری بده

اگر عشق با ما سر یاری نداشت

تو به من قول وفا داری بده

تو به من قول وفا داری بده

R A H A
03-24-2012, 01:53 AM
عـشـق را با آب چـشم و شیـره جان مینویسم


زیـربـاران میـنشیـنم زیـربــاران مـیـنویـسـم

مصلحـت درعـاشقی را از دل دریـا بـجـویـم

جـلوه ی معـصومیـت را ازغـزالان مینویسم

لای اوراق گـلی با رنـگ اشـک ارغــوانـی

نـالـه را آهـسـتـه با پـرکارمـژگان میـنـویـسم

نـامه را با آب انگوری طهارت می دهـم من

نسـخـه ی مشکل کشای رد هـجران مینویسم

عاقـبت یک روزنه یک روزبا تومی نشینم

روز را تا شـب بـرایت شعـر باران مینویسم

خوشه ی گـندم می آرم پیش رویت میگذارم

روبـرویــت مینشینم بـاتـو پـیـمان مـیـنـویسم

درسـماع ِعـاشـقـی غـرق تـلاوت بـانـگاهـت

باتـو پـیـونـد عـمـیق رشـتـه ی جان مینویسم

لحظه ی کوتـاه دستـت را به دستم می گـذارم

ازخطوط دسـت هـایـت شـعـرایمان مینویسم

نیست پـروایـم بـه دل از طعنه بـیجـای مردم

آنچه دردیـدار بینم پـیـش یـاران می نـویسم

عـطرآغـوشـت نبویم چـاره وصلت نـجـویـم

لـیک چـشـمـان ِتـورا تـاسـطـرپایان مینویسم

عـاشـقی عـیـبـی ندارد، لیک بهـرخـاطـرتـو

جای نامت را دو..(نقطه) یا بهاران مینویسم

R A H A
03-24-2012, 01:55 AM
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او


گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

R A H A
03-30-2012, 02:22 AM
بعد رفتنت عزیزم ، بس که تنهایی کشیدم
قامتم خمیده از بس ، عشقتو به دوش کشیدم

تو غم بی همزبونی ، هی می کشتم لحظه هامو
روی برگه های شعرم ، خالی کردم عقده هامو

خاطرت جمع هر جا باشی ، توی غربت یه کسی هست
خاطراتت زندگیشه ، اون غریبه خاطرت هست


اون که تو هفت آسمونش ، یه ستاره هم نداره
اون منم که دلخوشی شه ، گل من کسی رو داره

مثل دیگرون نبودم ، سر راهتو نبستم
می دونستم نمیای و چشم به جاده ها نشستم

خاطرت جمع تو دل من ، تو حسابت پاکه پاکه
این خطای دل من بود ، اون که افتاده به خاکه

تو روزهایی که نبودی ، نمی دونی چی کشیدم
صبح تا شب زخم زبون از هر غریبه ای شنیدم

گل من سرت سلامت ، تو که خوش باشی غمم نیست
این همیشه آرزومه ، پس دلیل ماتمم نیست

دیگه از گریه گذشته ، به جنون کشیده کارم
تو که خوشبختی عزیزم ، دیگه غصه ای ندارم