نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ۞۩★★۩۞ ريشه واژه نماز ۞۩★★۩۞

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    ۞۩★★۩۞ ريشه واژه نماز ۞۩★★۩۞

    0121

    واژه فارسي نماز از واژه پهلوي «نماک» گرفته شده است و آن هم به نوبه خود از ريشه باستاني «نم» به معناي خم شدن و کرنش است که اندک اندک بر مفهوم صلات يا عبادت ويژه مسلمانان منطبق شده است.(1)
    بر اساس برخي اسناد تاريخي گروهي از ايرانيان تازه مسلمان در سال هاي حکومت اعراب بر ايران، به جاي واژه «صلوه» از کلمه «نماک» استفاده مي کرده اند و هنگام فراخواندن مردم به سوي نماز به جاي «الصلوه» واژه «النماک» و به جاي «حي علي الصلاه» عبارت «بشتابيد به سوي نماک» را به کار مي برده اند.(2)
    با توجه به موارد کاربرد واژه نماز مي توانيم براي آن سه معناي کلي در نظر بگيريم:
    معناي اول: خدمت و خدمتکاري، اطاعت و فرمانبرداري، سر فرود آوري و تعظيم، سر به زمين نهادن، کرنش و تکريم، اظهار طاعت و بندگي.(3)
    واژه هاي نماز بردن، در نماز آمدن، به نماز آمدن، در نماز آوردن، به معناي پرستش کردن، عاجزي نمودن، خم شدن، به علامت تعظيم و بندگي و به خاک افتادن به قصد تعظيم در برابر پادشاهي يا بزرگي ديگر به کار رفته است.
    خاقاني مي گويد:
    چون چرخ در رکوع و چو مهتاب در سجود
    بردم نماز آن که مرا زير بار کرد
    معناي دوم: کلمه ي نماز به معناي پرستش و اداي طاعت ايزد متعال و عرض نياز به سوي خداي عالميان است؛ به طريقي که در شريعت پيامبران وارد شده است که در اين معنا معاد کلمه «صلوه» است.(4)
    فردوسي با توجه به اين معنا سروده است:
    چنين گفت امروز شاه از نماز
    همانا نيايد به کاري فراز
    در شعر فرخي آمده است:
    طاعت تو چون نماز است و هر آن کس کز نماز
    سر بتابد بي شک او را کرد بايد سنگسار
    معناي سوم: چون شرط نماز طهارت است و کلمه نماز مفهوم طهارت و پاکيزگي را تداعي مي کند، کلمه «نمازي» منسوب به نماز و به معناي دوستدار نماز است؛ هم چنين به معناي پاک و طاهر نيز به کار رفته است. در تعبير ديگر، نمازي کردن به معناي پاک کردن، شستن، آب کشيدن و غسل دادن است و «نماز کن» به معناي شست و شو کننده به کار مي رفته است.(5)
    فرهنگ عميد نماز را چنين معنا کرده است: «پرستش، نياز، سجود، بندگي و اطاعت، خم شدن براي اظهار بندگي و اطلاعت و يکي از فرايض دين، عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که پنج بار در شبانه روز به جا مي آورند.»(6)
    پي نوشت ها:

    1- نمازشناسي، ج1، ص 65، با استفاده از احکام قرآن، دکتر محمد خزائلي، ص 338، انتشارات جاويدان، 1358.
    2- همان، ج1، ص 65.
    3- همان.
    4- همان، ص 67.
    5- نمازشناسي، ج1، ص 71.
    6- فرهنگ عميد، ج2، ص 1919.

    منبع: از نمازگزاري تا انس با نماز (1)
    0121


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/