در تنهايي هر شبم تو را مي خوانم
با اين همه فاصله تو را مي يابم
در اين شب تار نام تو را مي گويم
از دامن ياس عطر تو را مي بويم
از فاصله و بهانه ها دلگيرم
من در غم اين ثانيه ها درگيرم
طوفان زده ام،ساحل امنم شده اي
درمانده ترينم ،تو پناهم شده اي
اين دل شده از عشق تو لبريز انگار
دريا دلي و ياد تو با من اي يار
من با نفس تو زنده ماندم ماهم
از دوري تو ترانه خواندم يارم
گمگشته ام و راه تو راهم شده است
بيگانه ام ،عشق تو امانم شده است
گويم كز اين لحظه گذر خواهم كرد
يا هرچه جداييست بدر خواهم كرد
باز شب شده و خدا خدا مي گويم
من در طلبت به ناله ها مي گويم:
دل تنگم و ابر دل من مي بارد
وز دوري تو اين دل من مي نالد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)