به طور کلّى از آیات و روایات و آثار اسلامى استفاده مىشود:
انسان باید از دو چیز و هرچه وابسته به آن دو چیز است سخت گریزان باشد:
1- از همنشینى با گناهکار و فاسدى که امید بازگشت و توبه به او نمىرود از آنجا که نشست و برخاست با این افراد مانع راه رشد و کمال انسانى است، باید تا سر حدّ ریشه کن شدن ارتباط، با او به مبارزه برخاست.
2- آنچه از دیدگاه قرآن و اخبار به عنوان گناه و امر حرام معرّفى شده است.
در اینجا به بخشى از آیات و روایاتى که مربوط به این دو واقعیّت است اشاره مىکنیم:
آیه اوّل: هوسرانان
وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِىٌّ وَلَا شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لَایُؤْخَذْ مِنْهَا أُولئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِن حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ] «1».
و کسانى که دینشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا آنان را فریفت، و اگذار و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ که مبادا کسى [در روز قیامت] به [کیفر] آنچه [از گناهان] مرتکب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاکت سپرده شود] و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعى نباشد و اگر [براى رهایىاش از عذاب] هر گونه عوض و فدیهاى بدهد از او پذیرفته نشود. آنانند که به سبب آنچه [از اعمال زشت] مرتکب شدهاند [از رحمت و ثواب] محروم مانده [و به هلاکت سپرده شده] اند. و به خاطر آن که همواره [به آیات الهى] کفر مىورزیدند براى آنان نوشابهاى از آب جوشان و عذابى دردناک است.
آرى، بنابر دستورى که خداوند در این آیه به پیامبرش داده است مردم مؤمن و عارفان باللّه، باید بااینگونه مردم که دین خدا را به مسخره گرفتهاند قطع رابطه کنند و از این بىخردانِ بىخبر، بگریزند و با آنان هیچگونه معاشرتى نداشته باشند و به هنگام مبارزه- بنا به دستور قرآن در هر عصرى- تا ریشهکن شدن آنان به جهاد برخاسته و راه الهى را از لوث وجود اینان پاک کنند.
______________________________
(1)- انعام (6): 70.
مسلم گروهىهایى که به عنوان قطب و درویش و فقیر الى اللّه، اعلام موجودیّت مىکنند- که تشکیل دهندگان سلطنت و شاهنشاهى و دربارهاى کثیف و عمودهاى حکومتهاى خائنانه بوده و هستند و حتّى در قالب اقطاب و به گفته خودشان فقرا، مقاصد شوم و پلید خود را عملى مىکنند- مورد تایید اسلام نبوده وفریب خوردهگان در مسیر ضلالت و گمراهى به سر مىبرند.
اینان قطب برنامههاى شیطانى بوده و ذرهاى از عرفان اسلامى را نچشیده بلکه گرگانى در لباس میش و به فرموده پروردگار عالم در حدیث قدسى «قطّاع طریق» بندگان حق بودند.
عارف واقعى و سر حلقه عارفان حقیقى و قطب عرفان و هدایت، وجود مقدّس مولى الموحّدین، امام العارفین، امیرالمؤمنین علیه السلام است که قسمتى از تمام عمرش را با قلدران و گردنکشان و سازندگان دربار و پایهگذاران شاهى و سلطنت و زورمداران و مانعان راه خدا، با سرسختى هرچه تمامتر مبارزه و جان شیرین خود را در این راه که راه خدا بود، در محراب عبادت نثار کرد و چه وقیحند آنان که آلوده به گناه و یار گناهکارند، آنگاه خود را عارف و درویش و وابسته به مولا مىدانند!!
آیه دوم: تفرقه اندازان
إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ] «1».
مسلماً کسانى که دینشان را بخش بخش کردند، وگروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندى با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالى که همواره
______________________________
(1)- انعام (6): 159.
انجام مىدادند، آگاهشان مىکند.
در این آیه تعلیم مىدهد که عارف به راه از چنین پلیدانى باید گریزان باشد و از همکارى با آنان سخت بپرهیزد که اینان نابود کننده دنیا و آخرت آنانند.
آیه سوم: مسخرهکنندگان
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوا وَلَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَاتَّقُوا اللّهَ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ] «1».
اى مؤمنان! کسانى که دین شما را مسخره و بازیچه گرفتهاند، چه از اهل کتاب و چه از کافران، سرپرستان و دوستان خود مگیرید و اگر مؤمن هستید از خدا پروا کنید.
ملّت اسلام بعد از پنج قرن تجربه، باید به این نتیجه رسیده باشد که از یهود و نصارى و کفّار و به تعبیر روشنتر از غرب و شرق جز زیان چیزى عایدش نشده و نمىشود؛ بنابراین امروز، روز دوستى و ارتباط با آنان نیست، بلکه روز مبارزه و ریشهکن کردن وجود پلید آنان از سر راه بشریّت است.
آیه چهارم: ظاهرفریبان
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِى الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَن یُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَیْئاً
______________________________
(1)- مائده (5): 57.
أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِى الدُّنْیَا خِزْىٌ وَلَهُمْ فِى الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ] «1».
اى پیامبر! کسانى که در کفر مىشتابند تو را غمگین نسازند، چه آنان که به زبانشان گفتند: ایمان آوردیم و دلهایشان ایمان نیاورده، و چه آنان که یهودىاند که به شدت شنونده دروغند [با آن که مىدانند دروغ است] و به شدت گوش به فرمان گروهى دیگرند که [از روى حسد و کبر] نزد تو نیامدهاند. [آن گروهى که] کلمات [خدا] را پس از استوارى در جایگاههایش تحریف مىکنند، [و معناى حقیقىاش را تغییر مىدهند و به مقلّدان و مطیعان بىسواد خود] مىگویند: اگر [از طرف پیامبر اسلام] احکام [و فرمانهایى مطابق میل ما] به شما ابلاغ کردند بپذیرید، و اگر آن را [مطابق میل ما] ابلاغ نکردند [از آن] بپرهیزید. و کسانى که خدا عذاب [و رسوایى و ذلت] شان را بخواهد، تو هرگز نمىتوانى چیزى از عذاب خدا را از آنان برطرف کنى. اینانند کسانى که خدا نخواسته دلهایشان را [از آلودگى] پاک کند؛ براى آنان در دنیا خوارى و رسوایى، و در آخرت عذابى بزرگ است.
در این آیه دورى گزیدن از منافقان و جاسوسان پلید و متکبّران آلوده و هرکس با راه خدا و پیامبر مخالفت داشته و موجودیّتش به زیان امت اسلامى است، خواسته شده است.
ارتباط با اینان، انسان را دچار خسارت دنیا و عذاب آخرت خواهد کرد و کسى که ترس و بیم از خسارت در دنیا و عذاب در آخرت دارد، از چنین پلیدانى گریزان و با ایشان کاملًا بىارتباط است.
______________________________
(1)- مائده (5): 41.
آیه پنجم: پیمان شکنان سُست عهد
وَإِن نَکَثُوا أَیْمَانَهُم مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ] «1».
و اگر پیمانهایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویى گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمانهایشان] هیچ تعهدى نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنى] بازایستند.
آیه ششم: کفر پدر و مادر
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِنکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ] «2».
اى اهل ایمان! اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنان را دوستان و سرپرستان خود مگیرید و کسانى از شما که آنان را دوست و سرپرست خود گیرند، هم اینانند که ستمکارند.
آیه هفتم: منکران معاد
قَاتِلُوا الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ
______________________________
(1)- توبه (9): 12.
(2)- توبه (9): 23.
عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ] «1».
با کسانى از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمىآورند، و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کردهاند، حرام نمىشمارند، و دین حق را نمىپذیرند، بجنگید تا با دست خود در حالى که [نسبت به احکام دولت اسلامى] متواضع و فروتناند، جزیه بپردازند.
راستى این آیه با چه موضع محکمى تکلیف ملّت اسلام را در برابر یهودىها و نصرانىها به خصوص جانیان اروپا و آمریکا و اسرائیل معلوم مىکند این ملّت اسلام است که باید با تمام قدرت با تکیه بر اللّه تکلیف خود را، بنابر فرموده خدا در این آیه، با دشمنان خدا معلوم کند. و خدا لعنت کند آن خائنانى که تحت عنوان سردمداران ممالک اسلامى علیه اسلام و مردم مسلمان با این آدمخواران سازش کردند، اگر اینان ایمان به خدا و حساب قیامت داشتند، نه این که با آنان دوستى نمىکردند؛ بلکه در برابر آنان از اسلام و ملّت مظلوم اسلام دفاع مىکردند.
آیه هشتم: منافقان دو رو
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ* وَعَدَ اللّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ] «2».
______________________________
(1)- توبه (9): 29.
(2)- توبه (9): 67- 68.
مردان و زنان منافق همانند و مشابه یکدیگرند، به کار بد فرمان مىدهند و از کار نیک باز مىدارند و از انفاق در راه خدا امساک مىورزند، خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را [از لطف و رحمت خود] محروم کرد؛ یقیناً منافقانند که فاسقاند.* خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و کافران وعده داده، در آن جاودانهاند، همان براى آنان بس است و خدا لعنتشان کرده و براى آنان عذابى پایدار است.
از این نمونه آیات، در قرآن مجید فراوان است که استفاده مىشود:
عارف موظف است در درجه اوّل چهرههاى ناپاکى که در قرآن معرفى شدهاند بشناسد و به وظیفه الهى خود عمل کند. اگر وظیفهاش گریز از آنهاست بگریزد که این گریختن بر مبناى ترس از خدا است و اگر مسئولیّتش کارزار با آنان است، در راه جهاد قدم بگذارد و شرّ آنان را از راه خدا بردارد و توجّه کند که امام صادق علیه السلام درباره واقعیّت و نتیجه خوف عارفان فرموده: وَدَلیلُ الخَوْفِ الهَرَبُ، دلیل و نشانه این که دل عارف را ترس از خدا احاطه کرده دورى او از اهل معاصى و آلودگان به کفر وفسق ونفاق وعهدشکنى، ونیز دورى از معاصى شخصى وآنچه خدا از آن نهى فرموده است، مىباشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)