صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: چرا برای امام حسين (عليه السلام) گريه می کنیم ؟

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    چرا برای امام حسين (عليه السلام) گريه می کنیم ؟

    نويسنده: داوود الهامى‏

    مى‏گويند اگر امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا پيروز شد چرا آن روز را جشن نمى‏گيريم؟
    چرا گريه مى‏كنيم؟ آيا اين همه گريه در برابر آن پيروزى بزرگ براى چيست؟ گريه زبان صادق و طبيعى شوق و اندوه و درد و عشق يك انسان است. گريه تجلى طبيعى يك احساس و حالتى جبرى و فطرى از يك رنج، يك شوق يا يك اندوه مى‏باشد يكى از دانشمندان غرب مى‏گويد:
    «انسانى كه هرگز نمى‏گريد و گريستن را نمى‏داند احساس انسانى را فاقد است».
    مگر نه اشك زيباترين شعر و بى‏تاب‏ترين محبت و پر گدازترين ايمان و تب دار ترين احساس و خالصترين «گفتن» و لطيف ترين «دوست داشتن» است كه همه در كوره دل به هم آميخته و ذوب شده و قطره‏اى گرم شده‏اند به نام اشك؟ مگر نه قلب، قالب اشك است و اشك در قلب شكل مى‏گيرد ولذا اشك شبيه قلب است:
    اى بسا قلبهاى سوزانى
    كه زبان راز آن نگويد باز
    ليك آن ديدگان نورانى‏
    راز دلداده مى‏كند ابراز
    گريه ترجمان دل است مثلا كسى كه عزادار است و مرگ عزيزى قلبش را مى‏سوازند، بايد گريه كند. وقتى كه دلش ياد از او مى‏كند و زبانش سخن از او مى‏گويد چشمش نيز با او همدردى مى‏كند مگر چشم از زبان صادقانه‏تر سخن نمى‏گويد؟!
    از من مپرس كاتش دل درچه غايت است
    از آب ديده پرس كه او ترجمان ماست‏
    اشك چشم نشانه رقت قلب است كسى كه از صحنه دلخراش منقلب نمى‏شود تا اشك تأثر بريزد و نيز از حقيقت و جلوه زيبائى لذت نمى‏برد تا اشك شوق جارى گرداند از قلب سليم و روح متعادل برخوردار نيست.
    اميرمومنان على (عليه السلام) مى‏فرمايد:
    «خداوند متعال افرادى را كه به هنگام استماع قرآن تحت تأثير قرار نمى‏گيرند و از شنيدن آيات مربوط به قيامت تعجب نمى‏كنند، و خنده مى‏نمايند، مورد سرزنش قرار مى‏دهد و مى‏فرمايد : (تضح*** و لا تب***)
    و نيز فرموده: (بكاء العيون و خشية القلوب من رحمة الله تعالى)(1)
    چنانكه «جمود عين» و محروم بودن از اشك و گريه از خوف خدا نشانه قساوت قلب و شقاوت معرفى شده است.
    رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:
    «من علامات الشقاء: جمود العين، قسوة القلب...» (2)
    در مقابل، آن دسته از مومنانى كه بصيرتى روشن قلبى رؤوف و احساسى پاك و شفاف دارند در زبان قرآن كريم با جمله (يب*** و يزيدهم خشوعا) و (سجدّا و بكيّا) مورد ستايش قرار گرفته‏اند . قهرا اين نوع افراد در برابر عظمت مردان خدا اشك شوق و به خاطر مظلوميت آنان هم اشك غم و اندوه از چشم خود جارى مى‏كنند.
    نام حسين (عليه السلام) با گريه همراه است‏
    آن گونه كه از متون اسلامى استفاده مى‏شود نام حسين (عليه السلام) با گريه و ناله آميخته است و قبل از شهادتش پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و اميرالمؤمنان على (عليه السلام) و مادرش فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بر او گريسته‏اند. طبق رويات فراوانى، چون حضرت حسين (عليه السلام) تولد يافت جبرئيل به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نازل شد و خبر شهادت آن نوزاد را به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و پدر و مادرش داد و آنان از همان ايام براى حسين (عليه السلام) گريستند. طبق روايتى كه از عايشه نقل شده است حسين (عليه السلام) كودك خردسال بود كه وارد خدمت پيامبر گرديد همان موقع جبرئيل به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) ابلاغ كرد: زمانى نمى‏گذرد كه اين كودك را افرادى از امت تو در سرزمين «طف» از خاك عراق به قتل مى‏رسانند «فبكى رسول الله (صلى الله عليه و آله)» اما جبرئيل افزود: «لا تبك، فسوف ينقم الله منهم، بقائمكم اهل البيت (3) «گريه نكن در آينده خداوند به وسيله قائم اهل بيت از آنها انتقام مى‏گيرد».
    «ابن عباس» مى‏گويد به هنگام رفتن به «صفين» من همراه امير مؤمنان على (عليه السلام) بودم چون در كنار شط فرات به «نينوا» وارد شد، امام (عليه السلام) با صداى بلند گريست و فرمود: اى پسر عباس اين محل را مى‏شناسى؟ گفتم: نمى‏شناسم اى اميرمؤمنان. فرمود اگر اينجا را مثل من مى‏شناختى هرگز از اينجا رد نمى‏شدى مگر اين كه مثل من گريه سر مى‏دادى ابن عباس گفت: «فبكى طويلا حتى اخضلّت لحيته و سألت الدموع على صدره وبكينا معا»: «آن حضرت گريه مفصلى كرد به طورى كه اشك از روى محاسن او جارى شد ما هم همصدا با على (عليه السلام) گريه سرداديم». بعد امام ادامه داد: واى، من با آل ابوسفيان چه كرده‏ام، سپس افزود: در اين سرزمين كه (كرب و بلا ناميده مى‏شود) هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مى رسند و مدفون مى‏گردند(4).
    طبق روايت امام صادق (عليه السلام) روزى فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) وارد شد و آن حضرت را گريان ديد ازعلت گريه‏اش پرسيد؟ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه حسين (عليه السلام) را گروهى از امت من به قتل مى‏رسانند! فاطمه (عليه السلام) نيز از شنيدن اين خبر به شدت گريست ولى وقتى ازمقام بلند فرزندش به خاطر شهادت آگاه گرديد آرامش و تسكين يافت (5)
    داستان گريه و عزادارى پس از شهادت آن حضرت از سوى امامان (عليه السلام) داستانى مفصلى است كه به ذكر چند مورد اكتفا مى‏كنيم:
    امام سجاد (عليه السلام) كه خود در كربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش بود پس از واقعه عاشورا تا زمانى كه در قيد حيات بود اين واقعه سوزناك را فراموش نكرد و هميشه گريه و سوگوارى نمود او هر وقت مى‏خواست آب بنوشد تا چشمش به آب مى‏افتاد اشك از چشمانش سرازير مى‏شد وقتى علت اين كار را مى‏پرسيدند مى‏فرمود چگونه گريه نكنم درحالى كه يزيديان آب را براى وحوش و درندگان آزاد گذاشتند ولى آن را به روى پدرم بستند و او را با لب تشنه كشتند. مى‏فرمايد هر وقت كشته شدن فرزندان فاطمه (عليه السلام) رابه ياد مى‏آورم گريه گلويم را مى‏گيرد. وقتى هم افرادى وى را دلدارى مى‏دادند، مى‏فرمود: «كيف لا أبكي؟ و قد منع أبى من الماء الذى كان مطلقا للسباع والوحوش» (6)
    امام سجاد (عليه السلام) درعزاى پدر مظلوم خويش به حدى گريست كه اورا يكى از بكّائون پنج گانه تاريخ لقب دادند (7) وقتى راز آن همه گريه را از آن حضرت مى‏پرسيدند، مصائب جانگداز كربلا را بازگو مى‏كرد ومى‏فرمود: مرا ملامت نكنيد، يعقوب، پس از آن كه يك فرزند خود را از دست داد آنقدر گريست تا از غصه چشمهايش سفيد شد در حالى كه يقين به مرگ فرزندش نداشت.
    از فراق روى يك يوسف اگر يعقوب سوخت
    هجر هفتاد و دو يوسف كرده خونين دل مرا
    در حالى كه من به چشم خود ديدم كه در يك نيمروز چهارده نفر از اهل بيت مرا سر بريدند انتظار داريد داغ آنها از دلم بيرون برود؟!(8)
    او نه تنها در ماتم پدر بزرگوارش اشك مى‏ريخت بلكه مومنان را نيز ترغيب به گريستن در عزاى آن مظلوم مى‏كرد: «ايما مومن دمعت عيناه لقتل الحسين حتى تسيل على خده بواه الله بها فى الجنة غرفا يسكنها احقابا»(9).
    «هر مؤمنى كه بر شهادت حسين (عليه السلام) آن قدر بگريد كه اشك بر گونه‏اش جارى شود خداوند براى او غرفه‏هائى در بهشت آماده مى‏سازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد كرد.»
    امام باقر (عليه السلام) براى امام حسين (عليه السلام) اشك مى‏ريخت و به هركس هم در خانه او بود دستور مى‏داد گريه كند. و در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگوارى براى امام حسين (عليه السلام) تشكيل مى‏گرديد و حاضران مصيبت آن حضرت را به هم تسليت مى‏گفتند (10).
    «عبد الله بن سنان» مى‏گويد: در روز عاشورا به حضور امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم آن حضرت را رنگ پريده و بسيار غمگين و گريان يافتم، علت آن را از امام پرسيدم، فرمود : امروز عاشوراست و در چنين روزى جد ما امام حسين (عليه السلام) شهيد شده است (11).
    امام صادق (عليه السلام) به «ابو هارون مكفوف» دستور داد مرثيه بخواند آنگاه كه وى مرثيه خود را آغاز نمود متوجه شد امام (عليه السلام) سخت گريه مى‏كند و زنانى كه پشت پرده بودند همينكه صداى گريه امام صادق (عليه السلام) را شنيدند آنها نيز صداى خود را به گريه و شيون بلند كردند؛ بعد امام فرمود: «من انشد فى الحسين شعرا فبكى وابكى عشرا كتب له الجنه» (12). «هر كس در مصيبت حسين (عليه السلام) شعر بگويد و گريه كند وده نفر را بگرياند بهشت بر او نوشته مى‏شود».
    امام رضا (عليه السلام) مى‏فرمايد: روش پدرم امام موسى بن جعفر (عليه السلام) اين بود كه هرگاه ماه محرم مى‏رسيد پيوسته غمگين بود تا دهه عاشورا سپرى شود روز عاشورا روز گريه و ماتم او بود و مى‏فرمود: «هو اليوم الذى قتل فيه الحسين» (13).
    امام رضا (عليه السلام) فرمود محرم ماهى است كه اهل جاهليت در آن ماه جنگ و خونريزى را حرام مى‏دانستند ولى دشمنان در آن ماه خون ما را ريختند حرمت ما را شكستند زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خيمه‏هاى ما آتش زدند اموال ما را غارت نمودند و حرمت رسول خدا را در حق ما رعايت نكردند.
    «ان يوم الحسين اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و أذل عزيزنا بأرض كربلا .... على مثل الحسين (عليه السلام) فليبك البا***، فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام.»(14)
    «كشته‏شدن امام حسين (عليه السلام) اشكهاى ما را ريزان و پلكهاى چشمان ما را مجروح و در كربلا عزيز ما را ذليل كرد... گريه كنندگان بايد بر حسين (عليه السلام) گريه كنند . گريه بر او گناهان بزرگ را مى‏ريزد».
    امام رضا (عليه السلام) به «ريان بن شبيب» فرمود: «ان كنت باكيا لشى‏ء فابك للحسين بن على فانه ذبح كما يذبح الكبش و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم فى الارض شبيهون...».
    «اگر بخواهى به چيزى گريه كنى بر حسين بن على (عليه السلام) گريه كن زيرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بريدند و با او هجده مرد از اهل بيتش كشته شدند كه در دنيا بى نظير بودند».
    سپس به «ابن شيب» فرمود: «اگر دوست دارى در درجه‏هاى بلند بهشت با ما باشى، غمگين باش از براى غمگينى ما و شاد باش از براى شادمانى ما».(15)
    حتى به موجب بعضى از روايات امام زمان (عج) نيز مدام بر سيد الشهداء اشك مى‏ريزد و مى‏گويد :
    «اى جد بزرگوار! روزگار مرا به تأخير انداخت و نتوانستم به يارى تو بشتابم وبا دشمنانت پيكار كنم در عوض: «فلاندبنك صباحاً و مساءً و لأبكين لك بدل الدموع دما حسرة عليك. ..»(16) «هر صبح و شام بر مصائب تو گريه مى‏كنم، اگر اشك چشمم تمام شود، به جاى آن خون مى‏گريم».
    حتى به موجب روايات فراوانى كه نقل شده است، همه كس و همه چيز خورشيد و آسمان و زمين و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گريه مى‏كنند .(17)
    شاعر پر شور «فؤاد كرمانى» با استفاده از اين روايات چنين سروده است:
    تا ندا كرد ولاى تو، در اقليم الست‏
    بهر لبيك فدايت، دو جهان پر زداست‏
    كشته شد عالم دهرى، چو تو در عالم دهر
    دهر تا روز قيامت شب اندوه و عزاست‏
    در غمت اعين واشياء همه از منطق ***‏
    هر يكى مويه كنان بر دگرى نوحه گر است‏
    رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا
    كرسى و لوح وقلم بهر عزاى تو بپاست‏
    منكسف گشت، چو خورشيد حقيقت به جمال‏
    گر بگريند زغم ديده ذرات رواست.(18)
    موضوع قابل توجه اين است كه «عبد الله بن فضيل هاشمى» از امام صادق (عليه السلام) سوال مى‏كند: چرا روز عاشورا اين چنين روز مصيبت وغم واندوه وعزادارى گرديد؟ اما روز وفات پيامبر اكرم واميرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام مجتبى (عليه السلام) كه با زهر مسموم شد اين چنين نشد؟ امام صادق (عليه السلام) فرمود: «ان يوم الحسين أعظم مصيبة من جميع ساير الايام... فكان ذهابه كذهاب جميعهم ...»(19)
    روز حسين ـ عاشورا ـ از لحاظ مصيبت از تمام روزها عظيم‏تر است... زيرا حسين (عليه السلام) تنها باقى مانده اصحاب پنج گانه كساء است كه رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست».
    روز عاشورا مصائبى بر خاندان رسالت وارد شد كه در خاطره هيچ آفريده‏اى خطور نكند و قلم را تاب نوشتن نباشد، چه جالب گفته است:
    فاجعة ان اردت اكتبها
    مجملة ذكرة لمدكر
    «مصيبتى بزرگ كه اگر بخواهيم آن را به نحو اقتصار براى ياد آورى ياد كننده‏اى بنويسم» .
    جرت دموعى فحال حائلها
    ما بين لحظ الجفون و الزبر
    «به يقين اشك روانم بين چشم من واوراق كتب حايل آيد»
    و قال قلبى بقيا على فلا
    و الله ما قد طبعت من حجر
    «دلم گفت به من رحمى كن، به خدا سوگند من از سنگ آفريده نشده‏ام».
    بكت لها الارض و السماء دما
    بينهما فى مدامع حمر(20)
    «بر آن فاجعه زمين و آسمان و آنچه ما بين آندواست اشك خون گريست».
    غرض، روز عاشورا روز مصيبت واندوه و گريه براى خاندان رسالت و شيعيان آنهاست. تنها بنى اميه دشمنان اهل بيت بودند كه آن روز را روز مبارك و سرور و خوشحالى مى‏دانستند.
    چنانكه در زيارت عاشورا مى‏خوانيم:«اللهم ان هذا يوم تبركت به بنو اميه»«خدايا اين روز، روزى است كه آن را بنى اميه مبارك وميمون دانستند». در فراز ديگرى مى‏خوانيم: «هذا يوم فرحت به آل زياد وآل مروان بقتلهم الحسين...». «و اين روزى است كه آل زياد و آل مروان به خاطر اين كه حسين را كشتند به آن مسرور شدند.»
    خلاصه در باب عزا و ماتم سيد الشهداء فرزند دلبند حضرت زهرا و على مرتضى (عليهم السلام) روايات فراوانى از ناحيه رسول خدا و ائمه معصومين (عليهم السلام) وارد شده كه روز عاشورا، روز مصيبت وحزن اهل بيت وشيعيان ايشان مى‏باشد به اعتبار همين روايات بايد روز عاشورا غمگين وحزين بود در روايتى مى‏فرمايد:
    «هركه ياد كند مصيبت ما را و بگريد وبگرياند مردم را، در روز قيامت در درجه‏هاى ما خواهد بود و هركه مصيبت مارا يارى كند و گريه كند، چشم او در روزى كه چشمها همه بگريند، نگريد و هر كه در مجلسى بنشيند ودين ما را احياء نمايد، دل او نميرد در روزى كه دلها همه بميرند .»(21)
    بنابراين اگر كسى روز عاشورا روز جشن وسرور بداند يقينا او مانند بنى اميه دشمن اهل بيت است. پس اين كه سران صوفيه را روز شادى و سرور و جشن مى‏دانند، بدون شك دشمن اهل بيت هستند و لو اين كه ادعاى دوستى بكنند. چنانكه «شيخ عبد القادر گيلانى» روز جانگداز عاشورا را روز فرح و شادى قلمداد كرده گفته است: «روز عاشورا هرگز روز مصيبت نمى‏باشد، روز جشن وشادى است و بر مردم لازم و واجب است كه در اين روز براى اهل و عيال خود هدايايى تهيه كنند و آنها را به گردش و تفريح ببرند و آنها را با خوشگذرانى سرگرم سازند». (22)
    پس اين مسلم است كه گريه بر امام حسين (عليه السلام) عنوان شرعى دارد و از عبادات بزرگ شمرده مى‏شود و در حقيقت ديده گريان و دل اندوهگين بر مصائب اهل بيت، شعار شيعه است .
    به قول يكى از شعراى عرب‏
    لك عندى ما عشت يا ابن رسو
    ل الله حزن يفى بحق ودادى‏
    ناظر بدموع غير بخيل
    وحشى بالسلو غير جواد
    «اى پسر پيامبر خدا در پيش من از براى تو تا زنده‏ام اندوهى است حق مودت را به جاى مى‏آورد ديده‏ام از ريزش اشك دريغ نمى‏ورزد و درونم از رنج و غم تسلى نمى‏يابد.»



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    انواع گريه‏ها

    گريه انواعى دارد كه همه انواع آن در شأن امام حسين (عليه السلام) نيست، حال بايد ببينيم چه نوع گريه شايسته امام است:
    1 ـ گريه از روى خوارى ودرماندگى: چنين گريه‏اى، گريه افراد ضعيف وناتوانى است كه از رسيدن به اهداف خود وامانده‏اند و روح و شهامتى براى پيشرفت در خود نمى‏بينند مى‏نشينند و عاجزانه گريه سر مى‏دهند. هرگز براى امام حسين (عليه السلام) چنين گريه‏اى نبايد كرد و آن حضرت از اين نوع گريه بيزار و متنفر است.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    2 ـ گريه عجزو زبونى: چنين گريه‏اى، گريه افرادى است كه از روى عجز و زبونى در اثر ناكامى واحيانا ستم شخصى يا جريان نامناسبى به ورشكستگى افتاده و براى خود احساس خطر مى‏كنندو راه چاره را در گريه مى‏جويند به قول صائب تبريزى:
    گريه شمع از براى ماتم پروانه نيست‏
    صبح نزديك است و در فكر شب تار خود است.
    مسلما اين نوع گريه هم مناسب شأن امام نيست.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    3 ـ گريه بر اموات: كسى عزيز خود را از دست مى‏دهد و بر فقدان او گريه مى‏كند يا به اين جهت گريه مى‏كند كه آن فقيد در زندگى او موثر بوده و به آينده خود نگران است در اين صورت به حال خود گريه مى‏كند و يا اين كه به نيكيهاى او اشك مى ريزد اين نوع گريه هم در شأن امام نيست.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    4 ـ از روى رحم و رأفت يا گريه‏هاى عاطفى: قلب انسان هنگامى كه در برابر حادثه دلخراشى همانند اشك يتيمى، يا بيمار دردمندى يا شخص فقير و تهيدستى و ... قرار مى‏گريد، متأثر مى‏شود چه بسا اشك مى‏ريزد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) هنگامى كه فرزند خردسال خود ابراهيم را از دست داد ودر قبرسان بقيع به خاك سپرد براى آن كودك آن قدر گريه كرد كه اشك بر محاسنش جارى گرديد به آن حضرت گفته شد: اى رسول خدا تو ديگران را از گريه منع مى‏كردى حال خود اين چنين بى‏تابى مى‏كنى؟! آن حضرت فرمود: «ليس هذا بكاء غضب انما هذا رحمة و من لا يرحم لا يرحم» (23) «اين گريه از روى خشم و نارضايتى نيست بلكه گريه رحمت و رافت است و هركس رحم نكند مورد رحمت قرار نمى‏گيرد.»
    واقعه خونين كربلا دل را مى‏سوزاند وقلب وعاطفه هر انسانى را به جوش وخروش مى اندازد از اين نظر اين حادثه يك جنايت ويك مصيبت است و شايد در دنيا مشابه چنين جنايتى پيدا بشود و گريه كنندگانى هم داشته‏باشد. گريه از روى رحم و رأفت يك امر طبيعى است. هر انسانى به هنگام مشاهده يك منظره دلخراش متأثر مى‏شود و اشك مى‏ريزد چنانكه دشمنان امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا بر حال آن حضرت مى‏گريستند. آنجا كه اهل كوفه از ديدن وضع دلخراش اسراء بناكردند گريه و زارى كردن. امام سجاد (عليه السلام) فرمود: «اتنوحون و تب*** من اجلنا؟؟! فمن ذا الذى قتلنا؟».(24)
    پس گريه از روى رحم و رأفت نيز چندان مناسب نيست. امام حسين (عليه السلام) از شيعيان خود اين نوع گريه را نخواسته است.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    5 ـ غم و اندوه: گريه از روى غم واندوه نيز يكى از گريه‏هاى طبيعى انسان است كه به هنگام از دست دادن عزيزى يا به خاطر از دست دادن مقام و موقعيتى ويا به خاطر گرفتارى به مصيبتى، غم و اندوهى به انسان دست مى‏دهدو براى اين كه دل خود را سبك كند گريه سر مى‏دهد و اين نوع افراد كه دلشان شكسته است به هنگام سوگوارى امام حسين (عليه السلام) بيش از همه گريه مى‏كنند چه بسا از شدت گريه غش كنند ولى آيا اين نوع گريه را مى‏توان به حساب امام حسين (عليه السلام) گذاشت؟ هرگز نه.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    6 ـ گريه جدائى و فراق: نوع ديگر گريه، گريه فراق است كه به خاطر دورى و جدائى از عزيزى حالت گريه به انسان دست مى‏دهد امام حسن مجتبى (عليه السلام) به هنگام جان دادن، بى‏تابى مى‏كرد. بعضى از عيادت كنندگان از علت آن پرسيدند امام مجتبى با صداى ضعيف فرمود: براى دو چيز گريه مى‏كنم: هول مطلع، فراق دوستان.(25)
    پر واضح است كه گريه بر امام حسين و شهيدان كربلا از اين نوع گريه نيست.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    7 ـ گريه‏هاى شوق گريه‏هاى لايق حسين (عليه السلام): گريه شوق گريه مادرى است كه از ديدن فرزند دلبند گمشده خويش پس از چندين سال سرزده مى‏شود و از شوق گريه مى‏كند. قسمت زيادى از حماسه‏هاى كربلا شوق آفرين و شور انگيز است وبه دنبال آن سيلاب اشك شوق به خاطر آن همه رشادتها فداكاريها شجاعتها آزادمرديها و سخنرانيهاى آتشين مردان و زنان به ظاهر اسير، بى اختيار از ديدگان شنونده سرازير مى‏گردد، آيا اين گريه دليل بر شكست است؟!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    8 ـ گريه پيوند هدف: گاهى قطرات اشك پيام‏آور هدفهاست، آنها كه مى‏خواهند بگويند با مرام امام حسين (عليه السلام) همراه و با هدف او هماهنگ و پيرو مكتب او هستيم، ممكن است اين كار را با دادن شعارهاى آتشين، يا سرودن اشعار و حماسه‏ها ابراز دارند، اما گاهى ممكن است آنها ساختگى باشد ولى آن كسى كه احيانا با شنيدن اين حادثه جانسوز قطره اشكى بريزد، صادقانه تر اين حقيقت را بيان مى‏كند اين قطره اشك اعلان وفادارى به اهداف مقدس ياران امام حسين و پيوند دل و جان با آنهاست مسلماً اين نوع گريه بدون آشنايى با متعالى او ـ ممكن نيست.(26)
    پس گريه بر حسين (عليه السلام) اشك ريختن بر مرده نبوده و از روى خوارى ودرماندگى وعجز وزبونى، غم و اندوه نيز نمى‏باشد بلكه آن فقط دليلى است كه نداى حق طلبان را به گوش جهانيان رسانيده و زنگ خطر را براى باطل و اهل آن صدا درمى‏آورد و صاعقه‏هائى است كه بر روى سر سركشان و ستمگران در هر زمان و در هر مكان فرو مى‏ريزد وشاهد صادق و گواه زنده‏اى است از اخلاص در راه حق و دشمنى با بيداد و ستم و بزرگداشتى است براى فداكارى و حق ودليرى وانجام وظيفه ونهراسيدن از مرگ و تكريمى است براى امتناع از قبول ظلم و شكيبائى درمحنت و سختيها.
    به قول علامه مغنيه: كسانى كه درمجالس تعزيه مى‏خوانند:
    لا تطهر الأرض من رجس العدا ابداً
    ما لم يسل فوقها سيل الدم العرم (27)h}
    «روى زمين از پليدى دشمنان پاك نخواهد شد تا زمانى كه بر روى آن سيل در هم شكننده خون روان نگردد».
    غرض، شيعيان بر امام حسين (عليه السلام) از روى خوارى ودرماندگى نمى‏گريند، بلكه از اشك ديده خويش سرود حماسه مى‏سازند و با آه و حسرت خود بانگ حق وعدالت رابه گوش جهانيان مى‏رسانند:
    همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافى است‏
    اگر چه گريه، بر آلام قلب تسكين است.
    ببين كه مقصد عالى وى، چه بود اى دوست‏
    كه درك آن، سبب عز و جاه و تمكين است‏
    زخاك مردم آزاده، بوى خون آيد
    نشان شيعه و آثار پيروى، اين است (28)
    «ماربين» مورخ آلمانى مى‏گويد: «هيچ چيز مانند عزادارى حسين نتوانست حس سياسى در مسلمانان ايجاد كند.»(29)
    اى اشك ماتمت به رخ ملت آبرو
    وى از طفيل خون تو، اسلام سرخ رو
    دين را تو زنده كردى و خود، كشته گشته‏اى‏
    وين يافته ز فيض تو، دين نبى علوّ
    گر آب را به روى تو بستند كوفيان‏
    آوردى آب رفته اسلام را به جو (30)
    قطره‏هاى اشكى كه شيعه در ماتم امام حسين (عليه السلام) و يارانش مى‏ريزد عهد و پيمانى است با قطره‏هاى خون شهداى كربلا كه با لب تشنه و محروم از «قطره‏هاى آب» بر سر احياى دين و ارزشهاى راستين مكتب جان باختند. و اين اشك‏ها اين نهضت الهى را به جانها پيوند زده وجاوان ساخته است. و اين بسيار ساده‏انديشى است كه كسى تنها توجيهى عاطفى براى اين گريه‏ها داشته باشد چرا كه داغ، هر قدر هم شديد باشد، بالاخره گذشت زمان از حرارت آن مى‏كاهد درحالى كه عزادارن حسينى از اول عمر تا آخر عمر پس از گذشت قرنها با شور و شوق و حرارت بيشتر در سوك سيد الشهداء مى‏گريند. اگر اين گريه‏ها تنها جنبه عاطفى داشت مسلما به مرور زمان حادثه عاشورا از خاطره‏ها محو مى‏شد و يا ازطراوت ونشاط آن كاسته مى‏گرديد .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    9 ـ گريه كردن براى از دست دادن چيزى و يا تحمل دردى: انسان زمانى گريه مى‏كند كه چيزى را از دست بدهد يا دردى را متحمل بشود. پس عامل عمده گريه (سواى شوق و چند مورد نادر) درد و فقدان منفعت است ما وقتى از چيزى نفع مى‏بريم به مجرد از دست دادن آن گريه سر مى‏دهيم و يا دردى به ما روى مى‏كند ناله مى‏كنيم.
    در روايات مى‏خوانيم كه همه چيز بر حسين (عليه السلام) گريه كردند ماه و ستارگان و خورشيد شن‏هاى بيابان و حتى بادى كه مى‏وزيد و حتى الحوت فى البحر،چرا؟ شن بيابان چرا گريه كرد؟ ماهيان دريا چرا سوگوارى كردند؟ ماه و ستارگان وخورشيد چرا تار شدند و بى تابى كردند؟ مسلما آنا به ظاهر متحمل دردو رنجى نشدند چون تير و خنجرهائى كه بر آن پيكر شريف وارد مى‏شد دردش برخورشيد و ماهيان دريا نمى‏رسيد پس چرا آنان گريه كردند و آن هم بكاء شديدا پس حتماً آنها متضرر گرديدند و ازچيزى كه نفع مى‏بردند بى نصيب شدند و منفعتى را از دست دادند و آن منفعت چيست ؟چه چيزى بالاتر از امامت! همه از امام نفع مى‏برند و از فقدانش رنج مى‏بينند و متضرر مى‏شوند امام قطب و قلب عالم است وهركه در عالم است در سايه اوست وقتى او را از ست مى‏دهند متحمل رنج و به دنبال اين رنج صاحب درد مى‏شوند اين است كه آن موجوداتى كه ناپاكى بر آنان رخنه نكرده و نمى‏تواند بكند، (مثل شن‏هاى بيابان، ماهيان دريا و ...) بر او مى‏گريند و آلوده‏ها از انس وجن از فقدان چنين ذى نفعى بيخبر مى‏مانند و شادى مى‏كنند، و اين است تفسير آن حديثى كه مى‏فرمايد براى حسين (عليه السلام) در قلب مؤمنان حرارتى است كه ... مؤمنان اگر هم ذكر مصيبتى نشنوند، چون متوجه از دست دادن قطب و محور عالم هستند ناله مى‏كنند...
    مرحوم علامه مغنيه مى‏گويد: كسى گفت: آيا شيعه‏ها جز گريه واشك راه ديگرى ندارند كه بدان محبت خويش را به اهل بيت (عليه السلام) بيان نمايند؟ گفتم:
    «آرى شيعيان علاوه بر گريه براى اين كه مودت قلبى خود را براى اهل بيت به ثبوت رسانند به راههاى گوناگونى متوسل مى‏شوند از جمله درود و تحيت بر اهل بيت تقديم داشته و از فضائل ايشان در مجالس و محافل سخن رانده وبه سوى اماكن مقدس آنها بار سفر بسته و به ضريح‏هاى شريف آنان تبرك مى‏جويند». (31)h}



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/