مراکز گریم برای باندهای گدایی پایتخت!
تهران امروز نوشت:
سر چهارراه، گوشه پیادهرو، توی قطارهای مترو و هر کجای شهر که نگاه بیندازی، گدایانی را میبینی که با لباسی مبدل طلب کمک مالی میکنند. متکدیانی که هر روز شکل و شمایل جدیدتری هم پیدا میکنند و به انواع و اقسام راهها و کلکها دست میزنند تا بتوانند احساسات پاک مردم را تحریک کنند و پولی و کمکی از آنها بگیرند. یکی از ناهنجاریهایی که در تمام دنیا وجود دارد و کشور ما نیز از آن رنج میبرد و علاوه بر زشت نمودن چهره شهرها و فراهمکردن سوژه برای رسانههای خارجی، باعث آزردگی عاطفی و احساسی شهروندان شده است.
دکتر مجید ابهری، آسیبشناس در طول این سالها بارها روی این موضوع تحقیق کرده است و حرفهای شنیدنی زیادی دارد؛ «گدایان حوزه و محدوده جغرافیایی دارند. اینها بین خودشان به «گ. ت. ت» معروفند یعنی گدایان تهران و توابع! توسط ۷-۸ نفر سرکردگان هدایت میشوند و گریمورهای ماهری دارند تا حدی که آدم به راحتی باور میکند که این گدا کور است.» تکدیگری در ایران، پدیدهای نوین و نوظهور نیست. پدیدهای است که به تاریخ این مرز و بوم قدمت دارد اما به دلایل اجتماعی و سیاسی فراز و نشیبهای زیادی داشته است.
دکتر ابهری با اشاره به اینکه بعد از ۱۴ سال کار در این زمینه میداند که دایی کربلایی، احمد سرباز، قدرت خالدار، سکینه گنده و... سران گروههای گدایی هستند، میگوید این گداها به شکلهای مختلفی کار میکنند؛ «در تهران گدایی تابع قواعد، ضوابط و انضباط خاص خودش است.
گدایان حوزه و محدوده جغرافیایی دارند و خود باند به حساب میآیند. به نوعی سر قفلی دارند. مکانهای شلوغ مانند میادین، بقاع متبرکه، ترمینال، راهآهن دارای سرقفلی هستند و بدون پرداخت حق حساب، هیچ گدایی حق ندارد از آنجا استفاده کند و معمولا این جاها را بین یک تا۹ ماه به این گداها اجاره میدهند.»
این استاد دانشگاه شهید بهشتی میگوید گدایی در شهر در قالبهای متعددی انجام میشود: «گداها سرویس حملونقل دارند، گدایان استیجاری و گدایان ثابت دارند. صبحها با وانتهای مخصوصی در محل حوزه هاشان پخش میشوند و شبها به محل اقامتشان بازگردانده میشوند. در ساعتهای مختلفی از روز چند موتورسوار به آنها سرکشی کرده و پولهایشان را جمع آوری میکنند تا اگر ماموران آنها را دستگیر کردند، پولها هدر نرود.
اینها گدایان پورسانتی هستند. عدهای از زنها و حتی مردها بچههایی در آغوش دارند که اغلب بچههای استیجاری هستند. این بچهها قیمت خاصی دارند؛ اگر چلاق باشند نرخشان بالاست، اگر شل باشند نرخشان بالاتر است و اگر شل و چلاق باشند گنج محسوب میشوند!
یک عده از خانمها فقط مسئولیت زایمان دارند و بچهها را به دنیا میآورند و کرایه میدهند، حتی متوسل به کارهایی میشوند که مثلا با ضربه زدن به شکم خودشان هنگام وضع حمل بچه چلاق به دنیا بیاید تا پول بیشتری برای اجارهاش بگیرند. اکثر این بچهها معتاد هم میشوند. یعنی یک بچه گدا در گرمای تابستان و در سرمای زمستان صبح تا غروب خواب است چرا که صبح یک حبه تریاک در گلویش میاندازند تا بخوابد و صدایش در نیاید. بعضی از زنهای مهاجر فقط وظیفه دارند بچه به دنیا بیاورند!»
این آسیبشناس از مواردی حرف میزند که شما احتمالا از شنیدنش بسیار تعجب خواهید کرد؛ «این گدایان در تهران مرکز گریم دارند. اینها گریمورهای ماهری دارند که اصلا خود انسان باور میکند که این گدا کور است. حتی زخم درست میکنند. استادگدایی دارند و در آنجا یاد میگیرند که چگونه دستشان را بلرزانند، چطور بشلند و چطور آه و ناله کنند و با تکنیکهای روز گدایی آشنایشان میکنند. معمولا در دو نقطه مرتضی گرد و دره گرگی این کودکان را آموزش میدهند.»
نهاد متولی جمعآوری متکدیان مشخص شود
گدایان ثابت و گدایان فصلی، بحثی است که پژوهشها و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است. این امر که گدایان ثابت چه تفاوتی با گدایان فصلی دارند و اصلا اینها نشات گرفته از کجا هستند خود جای بسی تامل دارد. دکتر ابهری در این مورد هم توضیح میدهد: «در تهران ما با گدایان فصلی و ثابت مواجه هستیم که تابستان در شمال، پاییز در مشهد و کیش، بهار در شیراز و اصفهان و زمستان در تهران هستند.
برخی از اینها سمت بانکداری را برای گدایان دارند، گدایان پولهایشان را در بانک نمیگذارند و به آنها میدهند. برخی از گدایان دو جور خانه دارند؛ یکی خانه حرفهایشان و یکی هم خانه واقعیشان است. گدایانی هستند که با مراجعه به در منازل طلب استمداد میکنند، اما واقعیت چیز دیگری است. آنها عمدتا به شناسایی خانههای خالی اقدام میکنند تا در صورت اطمینان از خالی بودن منزل با اطلاع دادن به دارودسته خود پیش زمینههای سرقت را فراهم آورند.»
ابهری راهکار حل این ماجرا را مدیریت آنها توسط نهادی مانند شهرداری میداند؛ «با ورود مهاجرین بیگانه نمیتوان به صورت ریشهای این مسائل را حل کرد. جمعآوری، طبقهبندی و ساماندهی متکدیان و عودت دادن مهاجرین به کشورهای خود و مهاجرین داخلی به شهرهایشان بعد از بازپروری، آموزشهای فنی و حرفهای و دادن شغل اولین گام برای مقابله با تکدیگریمحسوب میشود.
مقابله با ایجاد ترحم از طرف گدایانی که واقعا مشکل حادی ندارند از راه آموزش و اطلاع رسانی نهادهای مسئول گام بعدی است. نهادهای مسئول بدون محکوم کردن همدیگر به کمکاری باید نهاد اصلی و متولی این کار را تعریف کرده و همه به کمک آن متولی و مسئول بروند. بهترین نهاد و سازمان برای مقابله با این باندهای گدایی شهرداری است. سازمان بهزیستی به خاطر تنوع وظایف و عدم تقویت در مقابله با گدایی باید وظیفهاش را به شهرداری بسپارد و با همکاری ناجا و قوه قضائیه ستادی را تشکیل بدهند و برای مقابله با تکدیگری حرکتی جهادی انجام بدهند. صد البته نهادهای غیردولتی(سمنها) و سازمانهای خیریه هم باید در اجرای این رسالت اجتماعی به این نهاد یاری برسانند.»
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)