پايان جنگ بزرگ و تسليم امپراتوري آلمان
93 سال پيش ، در روز 11 نوامبر سال 1918 ميلادي در ساعت 11 صبح ، در سراسر فرانسه و بريتانيا ناقوس کليساها به صدا درآمدند.صبح روز 11 نوامبر يک پيمان تسليم ميان متفقين و آلمان ، آخرين قدرت نيروهاي محور که سلاح خود را به زمين مي گذاشت ، منعقد شده بود.
در جبهه ها ، فرياد «آتش بس» از هر سو به گوش مي رسيد. پس از چهار سال فرانسوي ها و بريتانيايي ها مي توانستند در چهره آلماني ها نگاه کنند ، بي آنکه دست به اسلحه شوند.
جنگ خونين چهار ساله که «جنگ بزرگ» نام گرفت و بعدها «جنگ جهاني اول» ناميده شد ، خاتمه يافته بود.
جنگي که هشت ميليون کشته و شش ميليون معلول در جبهه ها برجاي گذاشته بود. بازماندگان اين جنگ خونين مي خواستند به خود تلقين کنند جنگي که خاتمه مي پذيرد ، آخرين جنگ تاريخ خواهد بود.
پس از شکست ضدحمله آلماني ها در ژوييه 1918 ميلادي ، آنها متوجه شدند که ديگر هيچ اميدي به پيروزي نيست.
با ورود ايالات متحده به صحنه جنگ توازن قوا به سود بريتانيا و فرانسه برهم خورده بود.
علي رغم ورود ديرهنگام ايالات متحده به جنگ ، حضور چهار ميليون سرباز آمريکايي که به کمک ارتش هاي فرانسه و بريتانيا آمده بودند ، آلمان را با واقعيت تلخ شکست مواجه ساخت.
در اوايل اکتبر سال 1918 ميلادي ، ويلهلم دوم ، امپراتور آلمان که واقعيت شکست را دريافته بود پرنس ماکس دوباد ، يک فرد ميانه رو را به مقام صدراعظمي منصوب کرد.
او اميدوار بود پرنس ماکس دوباد بتواند با شرايط مناسبي پيمان صلح متفقين را امضا کند. اما پرنس ماکس دوباد فرد مناسبي براي اين دوران پرآشوب نبود.
صدراعظم جديد آلمان با وودرو ويلسون ، رئيس جمهور ايالات متحده تماس گرفت اما او هرگونه مذاکره با امپراتور آلمان و نيز نظاميان را رد کرد.
ويلهلم دوم که راه چاره اي نداشت از مارشال لودندورف ،فرمانده کل ارتش هاي آلمان و مرد قدرتمند آلمان خواست از مقام خود استعفا دهد.
درپي استعفاي لودندروف و ضعف قدرت مرکزي ، آلمان دچار هرج و مرج و جنگ داخلي شد.
در روز سوم نوامبر ، در بندر کيل آلمان ، ملوانان نيروي دريايي از رفتن به جبهه جنگ خودداري کردند و دست به شورش زدند. آنها به همراه کارگران بندر کيل را اشغال کردند. دامنه شورش به شهرهاي هانوفر ، کلن و برانشويک گسترش يافت.
در روز هفتم نوامبر ، کورت ايسنر ، يک سوسياليست انقلابي در شهر مونيخ پادشاه باوير را برکنار کرده و يک شوراي کارگري را مستقر کرد. باوير تهديد کرد از امپراتوري آلمان جدا مي شود!.
در اين ميان ، متحدان آلمان يکي پس از ديگري دست از نبرد کشيده و پيمان هاي تسليم را امضا مي کنند.
در روز 9 نوامبر ، يک گروه از انقلابي هاي مارکسيست - لنينيست مسلح وارد برلين مي شود و درگيري هاي خونيني در پايتخت آلمان رخ مي دهد.
پرنس ماکس دوباد به امپراتور ويلهلم دوم که در کاخ سلطنتي (سپا) بود تلفن زده و مي گويد: «براي نجات آلمان از جنگ داخلي ، کناره گيري شما از سلطنت ضرورت دارد».
ويلهلم دوم از سلطنت استعفا داده و به هلند مي رود. شش فرزند پسرش سوگند ياد مي کنند در هيچ شرايطي ادعاي سلطنت نداشته باشند.
در همان روز پرنس ماکس دوباد از صدراعظمي استعفا داده و جاي خود را به فريدريش ابرت رهبر سوسيال دموکرات مي دهد.
ماتياس ارزبرگر ، يک غيرنظامي وظيفه دشوار مذاکرات در مورد تسليم را عهده دار مي شود.
به اين ترتيب ، در روز 11 نوامبر سال 1918 ميلادي در ساعت 11 صبح در سراسر فرانسه ناقوس کليساها به صدا در مي آيند. همين وضع در بريتانيا رخ مي دهد.
در ساعت پنج و 15 دقيقه صبح همان روز ، نماينده دولت آلمان در واگن قطار اختصاصي مارشال فوش ، فرمانده کل ارتش فرانسه در جنگل کومپيني پيمان تسليم را امضا کرده بود. جنگ خونين چهار ساله خاتمه يافته بود.جنگي که ميليون ها نفر در جبهه هاي آن کشته و معلول شده بودند.
جنگي که علاوه بر ميليون ها قرباني موجب تغييرات مهم ژئوپليتيک در اروپا شد و چهار امپراتوري بزرگ آن دوره اروپا: روسيه ، عثماني ، اتريش و آلمان ، فروپاشيدند و رژيم آنها به جمهوري تغيير پيدا کرد.
نقشه سياسي اروپا به کلي تغيير مي کند.
همه اميدوار بودند «جنگ بزرگ» آخرين جنگ بزرگ تاريخ باشد ، يک اميد عبث!.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)