بلندای کوه
چشمه‏ی جوشان
شهر از بی آبی مـرُد

سورنا
----------------------
برگـرد

بی‏تو هم‏چون درختی
درگردبادها گم می‏شوم
هم‏چون پرنده‏ی به‏تصور بهار
در شاخه‏های لخت
دوری چون روح جنگل از جزیره
چون توقف ناگهانی باد
از وزیدن
بر می‏گردی
این‏را باران گفت
پیش از آن‏‏که در توقیف ابرها باشد
این‏را ماهی گفت
پیش از سوه‏تفاهم با گرداب
برگرد
هم‏چون بازگشت خون
در تن مردی مرده
از اولین نگاه عاشقانه‏اش
هم‏چون حافظه‏ی از دست رفته‏ی انسان
بعد از توفان و کشتی و نوح
برگرد
بی‏تو هم‏چون درختی
در گردبادها گم می‏شوم
سورنا
------------------