داستان های آسمانی حکایت ها و داستانهای خوبان درسی هایی است اموزنده برای اهل معرفت :
مردي نزد علي عليه السلام آمد و عرض کرد، من از نماز شب محروم شده ام. امام فرمود: تو کسي هستي که گناهانت تو را به بند کشيده است!
داستان های آسمانی حکایت ها و داستانهای خوبان درسی هایی است اموزنده برای اهل معرفت :
مردي نزد علي عليه السلام آمد و عرض کرد، من از نماز شب محروم شده ام. امام فرمود: تو کسي هستي که گناهانت تو را به بند کشيده است!
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علامه طباطبائي ميگويد: چون به نجف اشرف براي تحصيل مشرف شدم، يک روز در مدرسهاي ايستاده بودم که مرحوم قاضي از آنجا عبور ميکرد. چون به من رسيد فرمود: اي فرزند! دنيا ميخواهي، نماز شب بخوان و آخرت ميخواهي، نماز شب بخوان.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
یتیمنوازی؛
در شبهای ظلمانی کوفه، آنها همواره قامت بزرگمردی را میدیدند که مخلصانه و عاشقانه، به رفع نیازهای مستمندان، همت میگماشت و یتیمان شهر، همیشه چهرهای نورانی را به عنوان پدر میشناختند که با لبخندی بر لب، تفقدشان میکرد و همراهشان بود؛
به واقع، علی علیه السلام، جای پدر را برایشان پر کرده بود...
و حالا ما؛ من و تو!
باور کنیم که مسئولیم؛ که یتیم، تنها و بیهمراه، حداقل از نظر عاطفی، نیاز به دلجویی و همراهی دارد...
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مىگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید كه عابدى در آنجا زندگى مىكرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى كه به كارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همانجا ایستاد و گفت: خدایا من از كردار زشت خویش شرمندهام. اكنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش كند، چه كنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند كرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهكار محشور مكن.
در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود كه به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب كردیم و تو را با این جوان محشور نمىكنیم، چرا كه او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
امام حسن (عليه السلام ) را گذري بر بينوايان افتاد كه پاره هاي نان پيش رو داشتند و مي خوردند امام را دعوت به طعام خويش نمودند امام با انان نشست و خورد انگاه سوار بر مركب شد و فرمود :" ان الله لا يحب من كان مختالا فخورا " همانا كه پروردگار متكبر فخر فروش را دوست ندارد
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
حاتم اصم، عارف و زاهد مشهور خراسان، در قرن سوم هجرى می زیست. وی در زهد و حكمت، سخنانی دل انگیز دارد،
حاتم، خواندن قرآن و حكایت پارسایان را در تزكیه نفس بسیار مؤثر مىدانست.
نقل است كه چون به بغداد آمد، خلیفه را گفتند كه زاهد خراسان آمده است. او را خواست و چون حاتم از در درآمد، خلیفه را گفت: اى زاهد!
خلیفه گفت: من، زاهد نیستم كه همه دنیا، زیر فرمان من است. زاهد تویى كه به اندك قناعت مىكنى و چیزى از دنیا براى خود اندوخته نمی کنی.
حاتم گفت: نه؛ زاهد تویى كه به كمترین چیز و بىارزشترین متاع كه دنیا باشد، قناعت كردهاى. مگر قرآن نفرموده است كه متاع دنیا اندك است (1) و تو بیش از این "اندك" براى خود گرد نیاوردهاى. نصیب من از نعمتهاى خدا، بسى بیش از آن است كه تو دارى؛ پس زاهد تویى!
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
گویند:
شغالى، چند پر طاووس بر خود بست و سر و روى خویش را آراست و به میان طاووسان درآمد. طاووسها او را شناختند و با منقار خود بر او زخمها زدند.
شغال از میان آنان گریخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛ اما گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند و روى خود را از او بر مىگرداندند.
شغالى نرمخوى و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبكار آمد و گفت:
« اگر به آنچه بودى و داشتى، قناعت مىكردى، نه منقار طاووسان بر بدنت فرود مىآمد و نه نفرت همجنسان خود را بر مىانگیختى. آن باش كه هستى و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوع تر از آنچه هستى، نشان مده كه به اندازه بود باید نمود. »
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
خوش خلقی ارزشـی كه اسلام برای انسان خوش رفتار قائل است، تنها به مؤ منان محدود نمیشود، بلكه غـیـر آنـان نـیـز اگـر ایـن فـضیلت را دارا باشند، از مزایای ارزشی آن بهره مند میشوند. در تاریخ چنین آمده است:
عـلی عـلیـه السـلام از سـوی پـیـامـبـر خدا صلی اللّه علیه و آله مأمور شد تا با سه نفر كه برای كشتن ایشان همپیمان شده بودند، پیكار كند. آن حضرت، یكی از سه نفر را كشت و دو نفر دیـگـر را اسـیر كرد و خدمت پیامبرخدا(ص) آورد. پیامبر، اسلام را بر آن دو عرضه كرد و چـون نـپـذیـرفـتـنـد، فـرمـان اعـدام آنـان را بـه جـرم تـوطـئه گـری صـادر كـرد. در ایـن هنگام جـبـرئیـل بـر رسـول خـدا(ص) نـازل شـد و عـرض كـرد: خـدای مـتـعال میفرماید، یكی از این دو نفر را كه مردی خوش خلق و سخاوتمند است، عفو كن. پیامبر نـیـز از قـتل او صرف نظر كرد، وقتی علّت عفو را به فرد مزبور اعلام كردند و دانست كه به خـاطـر داشـتـن ایـن دو صـفـت نـیـكـو مـورد عـفـو الهـی واقـع شـده، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول خدا(ص) دربارهاش فرمود:
"او از كسانی است كه خوشخویی و سخاوتش او را به سمت بهشت كشانید"
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
زاهـــدی مهمان پادشاهی بود؛ چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد كه ارادت او بود و چون به نماز ایستادند بیش از آن کرد که عادت او بود تا ظن صلح درحق او زیادت كنند.
چون به مقام خویش باز آمد سفره خواست تا تناولی کند. پســـری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به دعوت سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم كه به كار آید.(1) گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کارآید
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ایثار روزی حضرت علی علیه السلام از منزل بیرون آمد تا چیزی تهیه کند. دیناری قرض کرد تا غذایی بخرد. در راه به مقداد برخورد. فرمود: در این وقت گرم روز چرا از خانه خارج شدهای؟
مقداد گفت: اهل و عیالم گرسنهاند.
حضرت دینار را به مقداد داد. آنگاه خودش به مسجد رفت و تا شب در آنجا ماند.
بعد از نماز مغرب رسول ا... فرمود: ای علی! برای افطار به خانه شما بیایم؟
عرض کرد: آری، بفرمایید.
رسول خدا و امیرالمومنین وارد منزل شدند دیدند فاطمه سلام الله علیها در سجّاده است و ظرفی از غذا پشت سر اوست.
حضرت پرسیدند: این غذا از کجاست؟ دخترشان پاسخ داد: این رزقی است که خداوند برای ما فرستاده است.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)