به چند مطلب توجه کنید:

1. کاری که متعلق قدرت قرار می گیرد باید امکان تحقق داشته باشد. پس چیزی که ذاتا محال یا مستلزم محال باشد مورد تعلق قدرت خداوند نیز واقع نمی شود. به همین خاطر، قدرت داشتن خدا بر هر کاری، بدین معنی نیست که فی المثل بتواند خدای دیگری را بیافریند ـ زیرا خدای دیگر آفریدنی نیست ـ یا بتواند عدد(2) را با فرض(3) بودن از عدد(3) بزرگ تر کند، یا فرزندی را با فرض فرزند بودن، قبل از پدرش خلق کند، و یا سنگی بیافریند که خود نتواند آن را بلند کند. البته مورد سؤال شما از این موارد نیست.

2. لازمه قدرت داشتن بر هر کاری این نیست که همه آنها را انجام دهد، بلکه خداوند هر کاری را که بخواهد انجام می دهد، و خدای حکیم جز کار شایسته و حکیمانه را نمی خواهد و انجام نمی دهد هر چند قدرت بر انجام کارهای زشت و ناپسند هم دارد.

3. عدالت خداوند یکی از مقومات حکمت الهی است. بنا بر این عدالت و حکمت خداوند در خواست او تأثیر می گذارد و بعد از آن خداوند قادر بر هر کاری است که ذاتا ناممکن نباشد.(ر.ک. به "آموزش عقائد"، استاد مصباح یزدی، ص77)