توجه داشته باشید كه دین پذیرفته شده نزد خدا فقط اسلام است « ان الدین عند الله الاسلام» و ادیان دیگر فقط در زمان خود پذیرفته بود و همه ی پیامبران قوم خود را به پذیرش پیامبر بعد از خود كه دین را كاملتر در اختیار بشر قرار می داد ، ملزم كردند تا پیامبر خاتم كه توسط ایشان كاملترین دین به بشر ارائه شد . بنابراین وظیفه ی هر مسیحی و پیروان ادیان دیگر ، كه علاوه بر كامل نبودن تحریف هم شده اند ، این است كه به اسلام ایمان آورند حتی هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) حضرت عیسی همراه ایشان بوده و مسیحیان را به اسلام دعوت می كند . اما مسلمان كه كاملترین دین را داراست نمی تواند كافر شود و چنین شخصی مرتد است لیكن مادامی كه كفر خود را ابراز نكرده به ظاهر حكم مسلمان را دارد و اعدام نمیشود . این حكم الهی ناشی از مصالح متعددی است كه نفع آن عائد خود مسلمانان میشود از جمله باتوجه به حكم اعدام: 1- هركسی به راحتی نمیتواند مرتد و در نتیجه جهنمی شود در واقع گویا خداوند به اجبار میخواهد شخص بهشتی شود و او را از كفر حفظ كند 2- اگر این حكم نبود ابراز كفر مرتدین سبب تزلزل عقیده دیگران نیز می شد، چنانكه در قرآن آمده كه كفار برای ایجاد تزلزل در ایمان مسلمین به یكدیگر میگفتند كه صبح ایمان بیاورید و آخر روز از ایمان خود دست بكشید تا مسلمانان سست شوند ( العمران/72). اسلام به جهت آن كه فرصت طلبان و نیرنگ بازان، نتوانند خود را به رنگ اسلام درآورند و پس از مدتى با خروج از اسلام، جنگ روانى علیه آن به راه بیندازند، حكم اعدام مرتد را وضع نمود تا اگر كسى مىخواهد به دین وارد شود، با تحقیق وارد شود و نیز كسى نتواند با برنامهریزى علیه مسلمانان، جنگ تبلیغاتى و تخریب عقیده به راه بیندازد. 3- مسأله دیگرى كه باید مورد توجه باشد آن كه: بسیارى از مردم به جهت فطرت پاك توحیدى خود، دین را مىپذیرند. اینان نیز داراى حق و حقوقى در حراست از عقیده خویش هستند. همه مردم كه نمىتوانند ابنسینا و ملا صدرا باشند. بسیارى از آنان با ادلهاى ساده و فطرى، به دین رو كرده و آمال خود را در آن مىبینند. حال اگر بنا باشد این دین ساده و فطرى، مورد حمله مجادلهگران قرار گیرد و هر روز به صورتى القاى شك و تردید شود، این طیف قادر نخواهند بود از عقیده حق خویش دفاع كنند. پس بایستى براى حراست از آرمان این گروه - كه علىرغم پیمودن راه حق، در دفاع از آن چندان كارآمد نیستند - برنامه اى اندیشیده شود از جمله برنامههاى اسلام در این زمینه ، جلوگیرى از سوء استفاده مرتدان است. 4- همچنین باید دانست كه اگر شخص تنها در نزد خود مرتد شود و آن را اعلام نكند، كسى نمىتواند متعرض او شود؛ بلكه مرتدى مستحق مرگ است كه ارتداد خویش را اعلام مىكند و ارتداد او به همین دلیل نزد قاضى اثبات مىگردد.
براى توضیح بیشتر، باید به فلسفه مجازاتهاى حقوقى در اسلام توجه كرد.
1- استحقاق مجازات مجرم با جرم خود به حقوق دیگران تجاوز كرده است و اختلالى در نظم اخلاقى جامعه به وجود آورده است. از این رو استحقاق مجازات دارد و مجازات او رنجى است كه به تبع این اختلال تحمل مىكند. بر اساس این فلسفه مجازات، میزان كیفر او باید متناسب با میزان اختلالى باشد كه در جامعه ایجاد كرده است. در این باره باید دید تضعیف روحیه دینى به وسیله اظهار و ترویج ارتداد در جامعه از چه اهمیتى برخوردار است. دین به عنوان بزرگترین نعمت خداوند، كه بدان بر بشر منت نهاده است (آل عمران، آیه 164)، عامل اصلى هدایت انسان به سوى كمال و سعادت واقعى است جامعهاى كه در آن دین و روحیه دینى ضعیف و منزوى است هر چند از نظر مادى پیشرفته باشد جامعهاى به دور از سعادت واقعى است پس دین در جامعه از جایگاه ارزشى بالا و بلكه بالاترین ارزش برخوردار است. و باید از هر گونه تحریف و تضعیف به دور ماند بنابراین علاوه بر ارتداد، هر عملى دیگرى دین و اعتقادات دینى را تضعیف یا تحریف كند جرم است و مجازات سنگین دارد. مثلاً ناسزاگویى به پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مجازات مرگ دارد. زیرا وقتى تقدس آنها در جامعه شكسته شود راه نابود كردن دین نیز باز مىشود و یا بدعت و تحریف دین كه نه تنها شخص مجرم را به گمراهى مىكشد گاه نسلهاى آینده را به گمراهى مىكشد. لذا در اسلام تأكید فراوانى بر مبارزه با بدعت و تحریف در دین شده است.
2- هدفمندى مجازات آنچه گفته شد فقط از زاویه استحقاق مجازات بود اما مجازات در اسلام علاوه بر استحقاق هدفمند نیز هست. این هدف هم در راستاى سعادت مجرم است و هم در راستاى سعادت جامعه. آنچه مربوط به سعادت جامعه است عبارت است از: 1- جلوگیرى از ادامه تبلیغ ارتداد توسط شخص مجرم؛ 2- جلوگیرى از تبلیغ ارتداد توسط افراد دیگر؛ 3- نشان دادن اهمیت دین و جایگاه ارزشى آن؛ 4- حفظ روحیه دینى جامعه. در اینجا دوباره تأكید مىشود كه پاسخگویى علمى به شبهات دینى اولاً از اسلامشناسان و متخصصان دینى ساخته است و آحاد جامعه شاید در برابر شبهات بدون پاسخ بمانند و ایمان آنها تهدید شود. ثانیاً فضاى سالم مىخواهد. طرح شبهات جامعه زمانى مىتواند باعث پیشرفت علمى دین و اعتقادات دینى شود كه در فضایى سالم مطرح شودو امكان پاسخگویى علمى به آن فراهم باشد اما اگر شبهات دینى در فضایى ناسالم مطرح شود پاسخگویى به آن نیز نمىتواند تأثیرات سوء شبهه را در افكار عمومى از بین ببرد. لذا وظیفه روشنفكران و عالمان دینى است كه با طراحى و برنامهریزى دقیقى، فضاى سالم را براى طرح شبهات و پاسخگویى به آن فراهم كنند به گونهاى هم اعتقادات عمومى ارتقاء یابد و هم روحیه دینى تقویت شود. فضایى كه معمولاً از سوى شخص مرتد براى ابراز و تبلیغ عقاید خود فراهم مىشود فضاى ناسالم است و متأسفانه در جامعه اسلامى امروز، اهداف سوء سیاسى بیگانگان و برخى مغرضان سیاسى داخلى فضاى طرح مسائل علمى را تحتالشعاع خود قرار داده طرح شبهات دینى ابزارى براى بهرهبرى سیاسى گشته است كه فضاى علمى را مغشوش مىكند. و آنچه مربوط به سعادت شخص مجرم است عبارت است از:
1- بازداشتن او از جرم بیشتر: از دیدگاه اسلام بازداشتن قهرى مجرم از ارتكاب جرم به نفع او است گرچه مخالف اراده فردى او باشد. زیرا هر جرمى او را از رسیدن به سعادت واقعى باز مىدارد و از كمال، دورتر مىكند و بر ورز او مىافزاید.
2- مجازات دنیوى از مجازات اخروى جرم مىكاهد. هر گناه و جرمى عقاب اخروى دارد، هركس حاضر به تحمل مجازات دنیوى گناه خود شود كیفر اخروى او بخشیده مىشود و خدا كریمتر از آن است كه انسان را براى یك گناه دوبار كیفر دهد. لذا در صدر اسلام بسیار دیده مىشود كه مجرمین خود براى تحمل كیفر اقدام به اعتراف نزد قاضى مىكردند تا از عقاب اخروى مصون بمانند. البته اسلام این راه نجات از عقاب اخروى را توصیه نكرده است بلكه توبه و بازگشت به سوى خدا و اصلاح آنچه فاسد شده را توصیه نموده است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)