آیا مطالبی كه بعد از فال گرفتن از دیوان حافظ بیان می شود صحّت دارد؟ راه درست فال گرفتن را شرح دهید؟

فال حافظ
پاسخ :

فال زدن در سه مورد اطلاق می شود:

1. به زبان یا به دل نیك آوردن (به دیدة خیر نگریستن).

2. مشورت خواهی و استخارة متعارفی كه برای انجام امری و یا ترك كاری با قرآن و یا تسبیح انجام می گیرد.

3. پیش گویی نسبت به وقایعی كه می خواهد رخ دهد.

هر یك از این سه مورد نسبت به تفأل با دیوان حافظ بكار رفته و می رود:

اگر به لحاظ معنای اول جهت انجام امری به سراغ فال حافظ برویم و برای هر غزلی كه بیاید جهت مثبتی را در نظر گرفته و به دیدة خیر به آن نگریسته و بدان امید اقدام به آن امر كنیم نه تنها اشكالی ندارد

بلكه در روایات دینی ما نسبت به هر امری، به وسیله هر چیزی و من جمله دیوان حاف1 این نوع فال زدن تحسین و بدان سفارش شده است. در روایتی آمده است: عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ : تفألوا بالخیر تجدوه، و كان كثیر التفأل،[1] « (نسبت به هر امری) اگر فال نیك بزنید بدان دست پیدا می كنید، و شخص گرامی پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیار فال نیك می گرفت.» مثلاً وقتی كه پیامبر اسلام نامه ای برای خسرو پرویز پادشاه ایران می فرستد تا او را به اسلام دعوت كند و خسروپرویز نامه را پاره می كند و مشتی خاك را برای پیامبر می فرستد آن وجود شریف، این مشت خاك را به فال نیك می گیرد كه: «بزودی مسلمانان، ایران را فتح می كنند.»[2]
تفأل به لحاظ معنای اول (یعنی به دیدة خیر نگریستن) مستحسن و نیكوست چه با اشعار حافظ باشد و چه با هر چیز و اتفاق دیگری، و تفأل با دیوان حافظ به جهت مشورت خواهی و نیز پیش گویی حوادث آینده، اگر بدون ترتیب اثر دادن باشد اشكالی ندارد

و امّا اگر به لحاظ معنای دوم و سوم با دیوان حافظ تفأل زده شود، هیچ گونه دلیل و محبت شرعی بر آن وجود ندارد، فلذا هر مطلبی كه بعنوان مشورت خواهی و یا پیش گویی، از آن تفأل استفاده شود الزام آور و حتمی الوقوع نیست؛ بدین معنی كه اگر جهت مشورت خواهی، برای انجام دادن امری و یا ترك كاری تفألی با دیوان حافظ زدیم، هیچ گونه الزامی ولو اخلاقاً وجود ندارد كه موظف باشیم به مطالب مورد استفادة از آن تفأل عمل كنیم؛ و نیز اگر جهت پیش گویی نسبت به امری در آینده با دیوان حافظ تفأل زده شود، اینطور نیست كه آنرا حتمی الوقوع و غیر قابل تغییر پنداشت. البته ذكر این نكته لازم است كه چون به تجربه برای مردم ثابت شده است كه تفأل با دیوان حافظ در اكثر مواقع صائب و درست از آب در می آید، این كار در فرهنگ و جامعة ما ریشه دار شده و بسیاری از افراد برای مشورت خواهی و یا پیشگویی از دیوان حافظ مدد می گیرند و نسبت به این امر از نظر شرعی اشكالی نیست مگر آنكه به گفته های حافظ به گونه ای ترتیب اثر بدهیم كه با عقاید و احكام دینی منافات داشته باشد، مثلاً اگر در تفألی با دیوان حافظ غزلی باید كه مضمونش این باشد: «این كاری كه می خواهی انجام بدهی و یا آرزوی تحقق آن را داری ابداً درست نمی شود.» در این گونه موارد نمی توان و نباید باور كنیم كه اینچنین امری اصلاً درست شدنی نیست چرا كه در این صورت آدمی در دامن یأس و ناامیدی می افتد و این خود گناهی است بزرگ، در حالی كه در روایات دینی، آمده است كه حتی قضای حتمی الهی را نیز می توان بوسیلة دعا رفع كرد تا چه رسد به گفته های حافظ در این باره روایات زیادی داریم كه یك نمونه اش را بیان می كنیم: قال الصادق ـ علیه‎ السلام ـ : الدعاء یرد القضاءبعد ما ابرم ابراما، «دعا قضای الهی را بعد از آنكه محكم و مبرم شده است رفع می كند.»[3]
از آنجا كه دلیل و حجت شرعی برای تفأل به دیوان حافظ وجود ندارد، روش و ذكر خاصی كه قابل توصیه باشد نیز وجود ندارد

بنابراین به طور خلاصه باید گفت: تفأل به لحاظ معنای اول (یعنی به دیدة خیر نگریستن) مستحسن و نیكوست چه با اشعار حافظ باشد و چه با هر چیز و اتفاق دیگری، و تفأل با دیوان حافظ به جهت مشورت خواهی و نیز پیش گویی حوادث آینده، اگر بدون ترتیب اثر دادن باشد اشكالی ندارد بدین معنی كه اگر حافظ گفته است: فلان كار را انجام بده، در انجام دادن آن اجبار و الزامی نیست و می شود برخلاف فرموده حافظ عمل كرد؛ و اگر حافظ نسبت به امری پیش گویی كرد كه فلان امر محقق می شود و یا محقق نمی شود نباید آنرا وحی منزل و حتمی پنداشت.

و اما اینكه برای فال زدن چه روشی بهتر است؟ در جواب باید گفت: از آنجا كه دلیل و حجت شرعی برای تفأل به دیوان حافظ وجود ندارد، روش و ذكر خاصی كه قابل توصیه باشد نیز وجود ندارد. امّا آنچه كه در بین عوام و خواص مشهور شده این است كه: یك سوره فاتحة الكتاب به نیّت حافظ شیرازی خوانده می شود و تفأل زده می شود و غزل سمت راست مورد توجه قرارمی گیرد و غزل بعد از آن بعنوان شاهد (و به تعبیری به جهت بهتر روشن شدن غزل اصلی) مورد استفاده قرارمی گیرد.

در پایان برای حسن ختام این كلام از ویژه نامه «حافظیه»[4] كه بمناسبت كنگره حافظ شیرازی منتشر شده و حافظ پژوهان در آن ویژه نامه طی مصاحبه هایی، تفألاتی را از خود بیان داشته اند، یك نمونه را نقل می كنیم و شما را به حافظ اصلی، خداوند متعال و به حضرت حافظ شیراز می سپاریم. دكتر سیّدجعفر شهیدی در آنجا می گوید: روزی كه استاد مجتبی مینوی دار فانی را وداع گفت، هوا سرد و زمین پر برف بود، مردّد بودم كه آیا برای تشییع جنازة ایشان بروم یا نه؟ دیوان حافظ را گشودم و این بیت را دیدم:

قدم دریغ مدار از جنازة حافظ كه گرچه غرق گناه است می رود به بهشت

برای مطالعة بیشتر:

1. ویژه نامه «حافظیه» از سلسله مجلّدات كیهان فرهنگی، سال پنجم، آبان ماه 1367.

2. شهید مرتضی مطهری، عرفان حاف1 انتشارات صدرا.