رنگ‌ها، رازگشاي جنايت جنگلي
نقشه‌ام را از قبل با يك كارگر در ميان گذاشتم و او قبول كرد كمكم كند. ما روز حادثه به بهانه‌اي احمد را سوار وانت كرديم و به منطقه‌اي خلوت كشانديم، بعد او را خفه كرديم اما چون نمي‌خواستيم جسد آنجا بماند تصميم تازه‌اي گرفتيم.
شرق: راز قتل جواني كه جنازه‌اش در منطقه‌اي جنگلي در اطراف رشت پيدا شده بود با رديابي يك وانت سفيدرنگ فاش شد.
كارآگاهان جنايي پليس آگاهي رشت چند روز قبل باخبر شدند جنازه مردي در منطقه‌اي جنگلي خارج از شهر پيدا شده است. آنها وقتي به محل موردنظر رفتند مشاهده كردند جنازه مردي زير تخته‌هاي سنگ مدفون شده است با بيرون آمدن پيكر مرد جوان مشخص شد مرگ وي يك حادثه نيست چرا كه دور گلويش آثار كبودي به چشم مي‌خورد و گوياي آن بود كه فرد يا افرادي او را خفه كرده‌اند.
به غير از اين نشانه هيچ سرنخ ديگري در محل حادثه وجود نداشت و اين احتمال كه مقتول در مكان ديگري كشته و سپس جسدش به آنجا منتقل شده باشد، قطعيت يافت.
درحالي‌كه قرباني هيچ مدرك شناسايي نداشت رنگ لباس‌هاي او هويتش را فاش كرد و كارآگاهان مطلع شدند خانواده مردي 32 ساله به نام احمد دو روز قبل از مفقود شدن او خبر داده‌اند و طبق گزارش آنها البسه احمد با لباس‌هايي كه به تن مقتول بود همخواني داشت به همين سبب وقتي جنازه به پزشكي قانوني انتقال يافت، خانواده احمد به آنجا دعوت شدند.
آنها با ديدن پيكر مرد ناشناس هويت او را تاييد كردند و به اين ترتيب اولين گره اين پرونده باز شد.
كارآگاهان در حالي‌كه بستگان احمد به فرد خاصي مظنون نبودند، تحقيقاتشان را پي گرفتند و با بازجويي از افرادي كه در حوالي منطقه جنگلي مغازه داشتند و همچنين دوستان مقتول فهميدند احمد آخرين‌بار سوار بر يك وانت سفيدرنگ ديده شده است.
پيگيري اين سرنخ افسران جنايي را گامي ديگر به قاتل نزديك كرد و آنها با تفحص‌هاي ويژه دريافتند يكي از دوستان متوفي به نام ياسر وانتي سفيدرنگ دارد. ياسر وقتي بازداشت شد خودش را بي‌گناه معرفي كرد و گفت چند روزي است دوستش را نديده است.
اين انكارها با ادامه يافتن بازجويي‌ها رنگ باخت و سرانجام ياسر به ارتكاب جنايت اقرار كرد، او گفت: «من مغازه‌دار هستم و احمد نيز در بازار ماهي‌فروشان كاسب بود، هر دو وضع مالي خوبي داشتيم و هرگز به‌خاطر پول با هم درگير نشديم اما احمد چند وقت قبل كاري كرد كه به لحاظ اخلاقي درست نبود، من از اين رفتار او ناراحت شدم و كينه به دل گرفتم و در نهايت تصميم گرفتم وي را بكشم.»
متهم ادامه داد: «نقشه‌ام را از قبل با يك كارگر در ميان گذاشتم و او قبول كرد كمكم كند. ما روز حادثه به بهانه‌اي احمد را سوار وانت كرديم و به منطقه‌اي خلوت كشانديم، بعد او را خفه كرديم اما چون نمي‌خواستيم جسد آنجا بماند تصميم تازه‌اي گرفتيم. در جيب‌هاي احمد 250هزار تومان پول نقد بود، آن را برداشتم و به كارگري ديگر دادم تا جسد را به خارج از شهر ببرد و پنهان كند، او هم قبول كرد و چند ساعت بعد گفت روي جنازه چند تخته سنگ گذاشته و كسي نمي‌تواند آن را پيدا كند.»
كارآگاهان بعد از اطلاع از جزييات اين جنايت دو همدست متهم را نيز بازداشت كردند، آنها وقتي پشت ميز بازجويي نشستند جرايمشان را گردن گرفتند و سپس با دستور بازپرس ويژه قتل بازسازي صحنه قتل نيز انجام شد.
بنا بر اين گزارش متهمان اكنون در بازداشت به سر مي‌برند و تحقيقات تكميلي از آنها ادامه دارد.