الت موسیقی
جاتون خالی یه جایی مهمون بودیم
پـای بسـاط تلـویـزیـون بـودیـم
برنامه شون سازی و آوازی بـود
اما سازش قایم باشك بازی بود
بچّه ی صابخونه كه فیلمو می دید
رو به باباش كرد و با خنده پرسید
اون دو نفر كه پشت اون گلدونن
شونه شونو هِی چرا می جنبونن
باباش بهش گف پسرم گیر نده
خنده زیادیش پیـش مهـمـون بده
اون دو تا اونجا گِل لگد می كنن
اونـا دارن كـارای بـد می كـنـن
آلت موسیقی میگن حرومه
اگه نـیـگا كـنـی كـارت تـمـومـه
هر كی چشش ساز ببینه لوچ میشه
مخش یهو سوت میكشه پوچ می شه
اونایی كه صاحب تلویزیونن
خیر و صلاحِ همه رو می دون
میگن نوازندگی عـلاّفیـه
آقـای خوانـنـده خـودش كـافـیـه
این صدای سازه كه خیلی خوبه
خودش یه تیكه پوست و سیم و چوبه
همین ناقاره كه صداش عالیه
نـیگـاش كنـی یـه طـبـل تـو خالـیـه
اینم بگم اصل قضیه چوب نیست
آلت موسیقی یه خورده خوب نیست
میگن زن و بچه میاد رد میشه
اگه نشون بدیم یه وخ بـد می شه
اینارو كه میگم یك از هزاره
كـلـی پـیـامــدای دیــگـه داره
بچه هه گف بابا یه خورده صب كن
كنـتـرلـو بـگیـر جـلو عـقب كـن
تلویزیون پاك شده پشم و شیشه
ما بچه ها تكلیفمون چی می شه ؟
شبانه روز دارن كانال می زنن
می شینن اونجا ضد حال می زنن
برنامه ها تكرارین همیشه
آخـه بابا اینجوری كـه نـمـیـشـه
بودجه كه تصویب میشه میلیاردیه
فیلما چیه ؟ فـقـط لـورل هـاردیه
سازو كه گفتین بده ، وافور چطور ؟
دیدنِ صحنه های ناجور چطور ؟
هر كی می خواد آینه ی عبرت بشه
میاد تو این فیلما مواد می كشـه
اینجا یه كم حرفا تو هم _تو هم شد
با یه كشـیـده روی بـچـه كم شد
وقتی كه یارو فارغ از كتك شد
گفت: آخیش چقد دلم خنک شد
اینا همش تقصیر روزگاره
بچه و این حرفا ، چه معنی داره
ما آم كه این حرفارو می شنفتیم
پیرو فـرمایـش یارو گـفـتـیـم
از تلویزیون نباید بد بگی
تو دهنت هر چی كه اومد بگی
بودجه ی میلیاردی داره كه داره
فقط لورل هاردی داره كه داره
فیلمای تكراری چه عیبی داره
چشت درآد بشین ببین دوباره
ماها اینیم یهو سگ هار میشیم
رو بهمون بدن طلبكار می شیم
دوره ی مشروطه كه یادتونه
بازم اگه شُـل بـگـیـرن همونه
شـــاخ اتـــابکو زدن شکــوندن
فاتحه ی ممدلی شاهو خوندن
عهدو شكسته كه شكسته باشه
مجلسو توپ بسته كه بسته باشه
بُلنگو دس گرفتن و جار زدن
شیخ به اون گندگی رو دار زدن
تورو خدا نگین این حرفا زشته
من نـمـی گـم تـو كـتـابا نوشته
یِپرمِ بدبختو زدن كشتنش
بچه ها موندن روی دست زنش
اون از امیر كبیر، این از مصدق
به اون عذاب دادن به این یكی دق
خلاصه اینكه ، این سیاست بده
عـقلـتـو دسـت ایـن جـماعـت نده
ما كه سیاست سرمون نمی شه
جون شمـا ایـنـو مـیـگـم هـمـیشه
حالا با این توضیحایی كه دادم
دل نـگـران احــمــدی نـــژادم
بسّه دیگه زیاد بگم بد میشه
یـهـو صـلاحـیـّتـمـون رد می شه
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)