حسابداری صنعتی یکی از دشوارترین و در عین حال جذابترین انواع حسابداری است . حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده رشته ای از حسابداری مدیریت است که مربوط میشود به تنظیم بودجه و تعیین هزینه های استاندارد و هزینه های واقعی عملیات و هزینه مراحل تولید و دوایر یا محصولات و تجزیه انحرافات و تعیین سودآوری یا مصرف وجوه اجتماعی . برای رسیدن به این هدفها ، حسابها طبقه بندی ، ثبت ، تجزیه و تحلیل و تفسیر می شوند تا ارتباط هر هزینه با مراحل تولید و توزیع کالا و خدمات مشخص شود . حسابداری صنعتی همان طور که از اسم آن هم مشخص است در ارتباط با صنعت و موسسات تولیدی کاربرد دارد . به همین دلیل این نوع از حسابداری بسیار مورد توجه مدیریت است . در موسسات تولیدی یا کارخانه ها به علت نوع فعالیت و همچنین شکل فروش محصولات ، نیاز مدیریت به اطلاعات بهای تمام شده تولیدات ، بسیار دقیق و حساس است . زیرا در این نوع از موسسات به این دلیل که محصول نهایی از ترکیب مواد و هزینه های تبدیل که همان دستمزد نیروی کار مستقیم و هزینه های سربار است تولید می شود به همین علت باید توجه خاصی به اقلام تشکیل دهنده بهای تمام شده داشته باشیم . به همین علت مدیریت در تلاش است تا با استفاده از روشهای مختلف و حسابهای کنترلی در هر زمان که نیاز باشد در کمترین فرصت اطلاعات مربوط به بهای تمام شده محصولات را در اختیار بگیرد . مسلما این مسئله از وظایف اصلی حسابداران است . حسابداران با استفاده از روشهای مختلف به این کار اقدام می کنند . روشهای حسابداری صنعتی که به شش دسته تقسیم می شوند عبارتند از : ۱) هزینه یابی جذبی ۲) هزینه یابی مستقیم ۳) هزینه یابی برآوردی یا تخمینی ۴) هزینه یابی سفارش کار ۵) هزینه یابی مراحل تولید یا مرحله ای ۶) هزینه یابی استاندارد هر یک از این روشها خود دارای توضیحات کاملی است که من در اینجا به توضیح مختصری از هر کدام این روشها اکتفا میکنم . ▪ هزینه یابی جذبی یا کامل : شیوه ای از هزینه یابی که در آن جمع هزینه های مستقیم ( به تحقیق ) و هزینه های ثابت ( به تقریب ) در بهای تمام شده کالای ساخته منظور می شود . بر عکس در هزینه یابی مستقیم ، فقط هزینه های متغیر ( از جمله سربار متغیر ) جزء بهای تمام شده محسوب می گردد و هزینه های سربار ثابت ( به عنوان هزینه های دوره ) جداگانه در حساب سود و زیان همان دوره ای که هزینه به عمل آمده است منظور می شود . ▪ هزینه یابی مستقیم یا نهایی : این اصطلاح آمریکایی و مترادف آن در انگلستان Marginal Costing معمول و به معنی این است که جمع هزینه های متغیر محصول را مهمترین مقیاس هزینه تولید آن محصول محسوب کنند . به این استدلال که هزینه های متغیر با میزان تولید و افزایش و کاهش آن ، بالا و پائین می رود . ▪ هزینه یابی برآوردی یا تخمینی : الف) هزینه ای که برای یک قرارداد یا تصمیم خاص پیش بینی شده است . ب) مخارجی که پس از فروش ایجاد می شود . دانشجویان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)