نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: كنترل ذهن از طريق شناسايي مثبت و منفي

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    كنترل ذهن از طريق شناسايي مثبت و منفي

    كنترل ذهن از طريق شناسايي مثبت و منفي

    هر كس كه بخواهد ذهنش را تحت كنترل بگيرد بايد با اين دو اصل آشنايي داشته باشد :



    1- هيچ چيز نمي تواند وجود داشته باشد مگر در رابطه با متضادش .
    خنديدن با گريه معنا مي يابد ‏، روز با شب ،‌رنج با لذت و... بنابراين در اين جهان هيچ چيز ايستا نيست و هيچ چيز ابدي وجود ندارد مگر تغيير ، خود تغيير و اينجاست كه خدا به زندگي ما وارد مي شود
    .

    2- مثبت همواره در حال منفي شدن است و منفي همواره در حال مثبت شدن .
    بدون يكي ديگري نمي تواند هستي داشته باشد ، همه بايد بدانند كه چگونه از اين دو نيروي مثبت و منفي استفاده كنند و ما بين آنها تعادل برقرار سازند ، عدم تعادل بين نيروهاي قطب مثبت و منفي وجودمان پديد آورنده فشارهايي است كه در زندگي متحمل مي شويم ، نحوه تسلط بر اين دو قطب آگاهي داشتن از هر دوي آنها در زمان وقوع است زماني كه درگير افكار و حوادث منفي هستيد به ياد آوريد كه اينها گذرا هستند و زماني كه شاد هستيد نيز به ياد داشته باشيد غم نيز در دنيا وجود دارد ، شايد پس از اين آگاهي اندكي احساس بي تفاوتي و پوچي كنيد ولي پس از مدتي دروازه هاي اسرار بر رويتان گشوده خواهد شد .

    دراين گونه فكر كردن و داشتن چنين نگرشي ما را آگاه مي سازد كه جهان گذراست و توهمي است كه تنها زاييده حركت دو قطبين است و از اين طريق به فلسفه زندگي پي مي بريد تمام الگو ها و ارزشهايي كه روزي به آنها آويخته بوديد فرو مي ريزد و تعصب جاي خود را به درك متقابل و شفقت مي دهد .داستاني درباره گذرا بودن جهان وجود دارد كه آن را در اينجا مي آورم :
    روزگاران دور پادشاهي مي زيست كه غم و شادي بسيار را تجربه كرده بود و دلزده از تجربياتش خردمندان را جمع كرد و از آنها خواست چيزي به او بدهند كه هم در غم و هم در شادي مونس او باشد و او را برشرايط آگاه سازد ، خردمندان بسيار فكر كردند و عاقبت با يك انگشتري نزد پادشاه آمدند و آن را در اختيار شاه گذاشتند ، شاه نوميد از يافتن چيزي كه هم به كار غم بيايد و هم به كار شادي نگاهي گذرا بدان كرد و از حكيم اعظم پرسيد اين چيست ؟ حكيم پاسخ داد رويش را بخوانيد ،بر انگشتري اين جمله حك شده بود : « اين نيز بگذرد » پادشاه با ديدن اين جمله به روشنبيني دست يافت .
    _


    --------------------------
    http://forum.iranblog.com/f652/

  2. 3 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/