عشق کورکورانه به بن بست رسید
حدود ۲هفته قبل تعقيبش کردم و با چشمان خودم ديدم که سوار موتورسيکلت مردي غريبه شد و با هم رفتند. موضوع را پيگيري کردم و تا الان متوجه شده ام سولماز با چند پسر ديگر نيز رابطه دارد و حالا مي فهمم وقتي که پدر و مادرم گفتند اين دختر اصالت خانوادگي و فرهنگي ندارد منظورشان چه بوده است.
خراسان: به خاطر او، احترام پدر و مادرم را زير پا گذاشتم و حتي دست به خودکشي زدم اما پس از گذشت ۳ماه فهميدم چه اشتباه بزرگي کرده ام و اي کاش به حرف هاي دلسوزانه پدر و مادرم گوش مي دادم.
داريوش در دايره اجتماعي کلانتري مصلي مشهد افزود: يک سال قبل با دختر خانمي آشنا شدم که به مغازه ام رفت و آمد داشت. او با بازي چشمانش دلم را ربود و من شيفته و خاطر خواهش شدم.
من از خانواده ام خواستم هرچه زودتر به خواستگاري سولماز بروند. پدر و مادرم از شنيدن اين خبر خيلي خوشحال شدند اما آنها پس از انجام تحقيقات از محل زندگي دختر مورد علاقه ام مخالفت شديد خود را با اين ازدواج اعلام کردند.
اين مسئله با مقاومت لجوجانه اي که من نشان دادم باعث شد تا اختلافات شديدي در خانواده ما به وجود بيايد. متاسفانه عشق و علاقه هيجاني به سولماز باعث شد تا مدتي به خانه دايي ام بروم و او که اختلافات ديرينه اي با پدر و مادرم دارد راز زندگي ما را در بين تمام اقوام و آشنايان فاش کرد و حتي گفت اصلا نگران خرج و مخارج ازدواج نباش و تو هر طوري که شده است بايد با دختر مورد علاقه ات ازدواج کني.
من تحت تاثير حرف هاي تحريک آميز دايي ام با پدر و مادرم لجاجت کردم و آن قدر نسبت به آنان احساس دشمني داشتم که ديگر به ديدنشان نرفتم. ۴ماه گذشت و از آن جا که سولماز هر روز به ديدنم مي آمد و مي گفت اگر دير بجنبم با فرد ديگري ازدواج خواهد کرد دچار افسردگي شديدي شدم و دست به خودکشي زدم.
من چند ثانيه بيشتر تا مرگ فاصله نداشتم که زن دايي ام و دخترش نجاتم دادند و فرصت دوباره اي براي زندگي يافتم. در اين شرايط خانواده ام به ناچار با اين ازدواج موافقت کردند و من و سولماز پاي سفره عقد نشستيم. ما باهم نامزد شديم و چون خيلي عجله داشتم زندگي مشترک خود را آغاز کرديم. اما از همان روز اول زندگي متوجه حرکات و رفتار مشکوک همسرم شدم. او هر روز بدون اجازه من از خانه بيرون مي رود و تلفن هاي مشکوک دارد.
حدود ۲هفته قبل تعقيبش کردم و با چشمان خودم ديدم که سوار موتورسيکلت مردي غريبه شد و با هم رفتند. موضوع را پيگيري کردم و تا الان متوجه شده ام سولماز با چند پسر ديگر نيز رابطه دارد و حالا مي فهمم وقتي که پدر و مادرم گفتند اين دختر اصالت خانوادگي و فرهنگي ندارد منظورشان چه بوده است.
چون واقعيت تلخ ديگري که برايم روشن شده اين است که يکي از پسراني که سولماز با او رابطه مخفيانه دارد مدتي با مادرش نيز در ارتباط بوده است. مي خواهم همسرم را طلاق بدهم و از او بدم مي آيد.