صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38

موضوع: زندگینامه و اشعار طرزی افشار

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    زندگینامه و اشعار طرزی افشار

    طرزی افشار
    ( ملیت: ایرانی قرن:11)
    (ز 1060 ق)، شاعر. اصل وى از طرزلو قریه‏اى در دو فرسخى ارومیه بود و از شاعران عهد شاه‏صفى اول و شاه عباس ثانى (1077 -1052 ق) و در دربار مقامى ارجمند داشت.طرزى در سخنورى طرز خاصى داشت،
    وی بدیعه‏گو و ظرافت جو بود و در اشعار خود مصادر و تركیب‏هاى جعلى به كار مى‏برد. طرزى سفرهایى به قم، اصفهان، تركستان، عراق، عربستان و مازندران داشته است. به گفته‏ى بعضى تذكره‏نویسان در 17 ربیع‏الاول 1060 ق، روز تولد رسول اكرم (ص)، در نجف بوده است. از سال و محل مرگ او اطلاعى نیست.از جمله آثارش: «دیوان» شعر
    برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    طرزی افشار در تذکره‌ی «مجمع‌الفصحا»چنین معرفی شده است.

    طرزی از شعرای اواسط قرن یازده هجری قمری و هم‌عصر شاه صفی و شاه عباس دوم بوده. چکامه‌پردازی‌‌ست شیرین‌زبان و سخن‌دان. خودش از ایل افشار و مولدش یکی از روستاهای ارومیه است که اکنون هم به نام شاعر معروف به «طرزلو» است. او را در تذکره‌‌های هندی به اشتباه اهل «ترشیز» قلمداد می‌کنند؛ اما به گفته‌ی خودش:


    «هر چند من از اهالی آذربایجانم و آذربایجانیان هم‌وطنان من‌اند، ولی من از آنان دل‌گیر و رنجیده خاطرم.»


    طرزی در محیط شاعرانه‌ی ارومیه بزرگ شده و در میان ادبای آن‌جا تعلیم و تربیت یافته؛ بعد به اصفهان رفته و برای تحصیل علوم مدتی در آن جا اقامت گزیده است:


    از بلده‌ی قزوین به صفاهان سفریدم


    بی خرجی وبی اسب خرامان سفریدم


    یاران سفریدند به جمعیت و من هم


    یک قافله با حال پریشان سفریدم


    دارم طمع آن که به هیچ‌ام نفروشند


    هرچند که چون زیره به کرمان سفریدم


    محمد تمدن که توجه خاصی به طرزی داشته، طی ١٥ سال به جمع‌آوری اشعار او مشغول بوده و پس از تصحیح٬ آن‌ها را در چاپخانه‌ای در رضاییه به دست طبع سپرده (سال ١٣٠٩). وی با تحقیق و تفحص بسیار و استناد به غزلیات و قصاید شاعر، زندگی‌نامه‌ای برای او تدوین کرده که در ابتدای دیوان شعر طرزی افشار به چاپ رسیده است.


    به نقل از محمد تمدن از مقدمه‌ی نوشته شده بر دیوان طرزی
    ، طرزی هم مثل بسیاری از شاعران در ابتدا به گمنامی سپری می‌کرده و مقام عالی نداشته:

    اهل عُجْب و ریا دماغیدند


    من فقیریدم و حقیریدم


    هرگز از کس نخواستم چیزی


    گر قلیلیدم ار کثیریدم


    تا سرانجام به دربار سلطنتی راه یافته و به مقام رفیع رسیده:


    عمری از دور می‌نگاهیدم


    عاقبت رفته‌رفته شاهیدم


    از حوادث کنون امینیدم


    که به درگاه شه پناهیدم


    طرزی اولین کسی‌ست که در شعر فارسی اقدام به نحوشکنی کرده و طرز تازه‌ای را در نحو زبانی اختراع کرده. او از مصدرها و صیغه‌های جعلی (با فرمول: اسم + یدن) به کرات استفاده کرده. از کار خودش هم راضی بوده و در اغلب شعرهای‌اش به خود بالیده و آن شعرها را مایه‌ی مباهات خود می‌دانسته:


    گرچه طرز نو اختراعیدم


    جانب نظم را مراعیدم


    .....


    آب از دهان قافیه‌سنجان فرو چکد


    چون بشنوند طرز نو ِ آب‌دار من


    .....


    تو را طرزیا صدهزار آفرین


    که طرز غریبی جدیدیده‌ای


    .....


    طرزی! سخن‌وران جهان آرمیده‌اند


    تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف


    .....


    آنم که در مقدمه‌ی طرز و اختراع


    دارم به رغم اهل حسد شهرت و شیاع


    در شاعری نمانده زمینی به ملک نظم


    کز تیغ طرز تازه، نفتحیدمش قلاع


    بر بکر فکر من همه تعریضد از کسی


    انصاف در مناظر پوشاندش قناع


    این طرز دلبری‌ست که در جمله‌ی سخن


    جز من نواقعیده بر او لیله الوقاع


    .....


    به زمان شاه شجاع اگر، غزلیده حافظ فارسی


    به طراز طرزی استمعوا، به زمان شه صفی المطاع



    طرزی در این شیوه‌ی ابداعی با بی‌پروایی پیش رفته و از ساخت و استفاده‌ی مکرر کلمات نامأنوس و عجیب هراسی به دل راه نداده است.


    ظاهرا ً شاعر پس از ورود به دربار این شیوه را در پیش گرفته و مشوق اصلی او در این طریق سخن‌وری خود شاه بوده است:

    طرزیدن من به طرز تازه

    از دولت شاه دین‌پناه است


    به نقل از :آناهیتا رضایی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    در جواني به قزوين واز آنجا ٬ به عزم تحصيل ٬ به اصفهان رفته. خود گويد:


    از بلده قزوين به صفاهان سَفَريدم

    بي خرجي و بي اسب خرامان سفريدم


    ياران سفريدند به جمعيّت و من هم

    يک قافله با حال پريشان سفريدم
    مدت ها در اصفهان مانده و با تنگ دستي روزگار گذرانده و ٬ سرانجام ٬ به دربار شاه صفي و سپس به مجلس شاه عباس ثاني راه يافته است.


    طرزي اهل گشت و سفر بوده ٬ روزي به مغان و اردبيل ٬ هفته اي به شروان و شماخي و گنجه و مازندران. اما ٬ هر جا و هرگاه خسته و ملول مي گشت ٬ براي گشايش دل ٬ راهيِ ديار خود ٬ به ويژه تبريز ٬ می شد:

    دلم گرفت ز جاها چرا نتبريزم
    گشادِ دل بُوَد آنجا چرا نتبريزم

    علي الخصوص يخيدم ز اردبيليدن
    براي جَذوه موسيٰ چرا نتبريزم


    در برخورد نخست با شعر و شيوه شگفت طرزي ٬ خواننده کمي احساس غريبي مي کندو حتي ممکن است که شعر را نامفهوم و شاعر را ناچيره انگارد؛ اما ٬ پس از انس و اُخت شدن ٬ معلوم مي شود که شاعر ٬ با چيرگي عجيب و در عين حال با قانونمنديِ ظريف وحساب شده ٬ اقدام به ساختن مصدرهاي ساختگي و صيغه هاي جعلي مي کند. چنان که خودش گفته:


    گرچه طرزِ نو اختراعيدم

    جانبِ نظم را مُراعيدم



    اين طرزِ نو عبارت است از ساختنِ فعل از نام کسان و جاي ها ٬ اسم عام ٬ متعدّي کردنِ فعل لازم و به تعبيري ساختنِ فعلِ منحوت ...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای که در آتش غمت دل ما می سمندرد

    گر بتوجهی ،مس قلب مراد می زرد

    ساده رخان بما گوش می نکنند طرزیا

    هست مثل که باغبان موسم میوه می کرد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ز من یوسفا چون بعیدیده ای

    چو یعقوب چشمم سفیدیده ای

    دریدیده ای تیغ غمزه زدن

    مرا از تغافل شهیدیده ای

    ز نخل وصالت نمیویده ام

    مرنج ای صنوبر که بیدیده ای

    فغانیده ام چون نهانیده ای

    زخود رفته ام چون پدیدیده ای

    چو دوری ز شکرلبان زاهدا

    از آن چون مگس ها قدیدیده ای

    به قصد قلوب اسیران عشق

    خناجیر مژگان حدیدیده ای

    تو را طرزیا صدهزارآفرین

    که طرز غریبی جدیدیده ای



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    موسيِ طرزم و طور و شجرِ خود دارم


    چشمِ ديدار ز نور و نظرِ خود دارم


    نتوانم که به گِرد سرِ خوبان گردم


    اين مگس مشربي از لب شکرِ خود دارم


    فرصتم کو که بسنگم به گذرگاه کسی

    من که صد کوه گنه بر گذرِ خود دارم

    يار حرفِ نزبانیده من می گوشد

    گله از ناله دور از اثرِ خود دارم


    دامنم کس نپُرانید در این دور که من

    از دُر منّت از دايره چشمِ ترِ خود دارم

    تيغِ بدخواه نکرد آنچه زبانم بکند

    زخمِ کاري همه از نيشترِ خود دارم


    کم شنيدن شودم باعث کم حرفيدن


    شُکرِ بسيار من از گوشِ کرِ خود دارم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    کجا روم چه کنم چون کنم چه چاره کنم

    جز آن که جامه ناموس و ننگ پاره کنم

    چو مدّعي بزند نوبتِ تقرّبِ يار

    ز غصّه سينه صدپاره من نقاره کنم

    اگر به دستِ من افتند خيلِ مدّعيان

    ز استخوانِ سرِ اين و آن مناره کنم

    مگر سرم نهي اندر کنارِ تن ورنه

    بود محال که از دلبران کناره کنم

    به سويِ تربتِ من گر برنجه اي قدمي

    ز فيضِ مقدمِ تو زندگي دوباره کنم

    ز لطف گيرد اگر دوست دستِ من طرزي

    حواله سرِ دشمن به سنگِ خاره کنم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    افتاده دل به دامک وحشي نگاهکي

    بي رحمکي ستمگرکي دل سياهکي

    مژگانکِ درازکِ خنجرگذار کش

    تشنيدهکِ به خونکِ هر بيگناهکي

    در هجرک عقيقک سيرابَکَش مدام

    دارم به خونکِ دلکِ خود شناهکي

    باتش نزمد آن دلک سنگ سانَکَت

    از لختکِ جگر چه کند دودِ آهکي

    از حُسنکِ تو ذرّه اَکي کم نمي شود

    گر بنگري به سويَکِ ما گاهگاهَکي

    باشد رقيبکِ سگکِ روسياهکت

    دنگِ دروغگويک و بيرون ز راهکي

    اکنون به کهرُبايکِ مهرت ز خاکَ کَم

    بردار چون ز ضعف شدم برگِ کاهکي

    پروين ز چشمکِ مَلک افتاده طرزيا

    در اشتياقِ ماهکِ مهر اشتباهکي


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    مبادا که از ما ملولیده باشی

    حدیث حسودان قبولیده باشی


    چو درس محبت نخواندی چه سود ار


    فروعیده باشی اصولیده باشی


    برو طرزیا! زلف خوبان به چنگ‌ات


    زمانی بیافتد که پولیده باشی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اهل عجب و ریا دماغیدند

    من حقیریدم و فقیریدم

    هرگز از کس نخواستم چیزی

    گر قلیلیدم ار کثیریدم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/