صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30

موضوع: شهرام شاهرخ تاش

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    شهرام شاهرخ تاش

    بالاتر از سکوت

    از کرانه ی دور سحر گذشت
    و چهره ی جوانی اش اندوه را پریشان کرد
    بالاتر از سکوت
    پرواز کرد
    - با بال های شکفته روح -
    و از گور همیشه ی دنیا گذشت
    آنک!
    هیاهوی عاشقانه ی طبل ها !
    که موسیقی ِ بهار ِ شکسته ی جوانی ِ او را
    خاموش فریاد می کنند



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تاج عشق

    با باد ها بهار را بیدار می کنی
    و در عمق دره ها فریاد بی توقف موجی
    کلام مقدسی
    به هیأت راز
    و زمین
    به نام تو آغاز می شود
    در پشت میله های جهان
    ایستاده ای
    آه
    تاج عشق !
    ای حقیقت عریان !
    آواز منتشر !
    آزادی !


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    زیستن
    بر این پهنه ی بی اعتبار
    گندابی شدن
    از گند دیگران
    تمام تجربه این است
    آغازی دیگر
    جز تقلایی در ظلمت نیست
    که گستره ی دیرین خاک
    تو را
    به انکار برخاسته است
    و ادامه
    مسیر فصول کهکشانی ِ دل را
    باور نمی کند
    گندابی شدن
    در استحاله ی بامداد و گل هیهات!
    تمام تجربه این است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دیدار

    مجلات قدیمی
    آوار کهنه ی ایام
    مجلات قدیمی
    پریشانی عصر هیاهوی شکسته ی ما
    مجلات قدیمی
    شب میخانه های شهر
    گپ و لبخند و
    تنهایی
    مجلات قدیمی
    رهگذری در بادهای تیره ی مأنوس
    مجلات قدیمی
    عشق
    که آرام
    در کوچه
    می خرامد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    جنون راز

    صدای خزان می آید
    صدای آن حریق بلند
    که در برگ ریزان ِ نگاه تو رویید
    از شکست عشق مگو هیچ !
    در رگبارهای این شب خاکی
    ما به نام عشق و سپیده
    از کشاکش تیره ی تمامی ِ فصل های بی اعتبار گذشتیم
    از شکست عشق مگو هیچ 1
    خلوص پنجره
    هنوز
    از آشوب پر التهاب جوانی لبریز است
    و مسیر های گم شده
    ماه را
    در گفتار گیج گیسوان تو
    می یابد
    از شکست عشق مگو هیچ!
    بگذار بیاید و
    فریادی شود
    صدای خزان
    صدای آن حریق بلند
    که در برگ ریزان ِ نگاه ِ تو رویید
    ما اعتبار سرشار شکفتن
    اعتبار جنون ِ رازهای فصولیم
    شکست عشق
    گلی ِ
    بر سینه ی فضایی یاری است
    از شکست عشق
    مگو
    هیچ !



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شکفته از دریا

    در گلدان تنهایی ام
    گلی ست
    رویشی
    از
    شعله های عطر گمشده ی عشق
    در گلدان تنهایی ام
    گلی ست
    تقیوم های بهاری
    با لبخند سرخ تو ورق می خورد
    شکفته تر از دریاست
    در نسیمی
    که ماه را
    به زمزمه می آرد
    آه
    ای عطر گمشده !
    برخیز ! و در نسیم بی کرانه ی آواز
    با حریق
    بیامیز



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    فرزانگی

    همه ویرانگی برجاست
    به هر جای جهان که بنگری گویا و یا خاموش
    همه ویرانگی برجاست
    " بر بساطی که بساطی نیست "
    گفت نیما :
    -" خانه ام ابری ست
    یکسره روی زمین ابری ست با آن "
    " خانه ام ابری ست اما
    ابر بارانش گرفته است "
    همه ویرانگی برجاست
    همه فرزانگی
    ای وای !
    دلم دیوانه ای خرد و خراب و مست و مدهوش است
    جنتونم عقل و
    عقلم جز جنونی نیست
    آری !
    گفت نیما :
    -" خانه ام ابری ست "
    همه ویرانگی برجاست
    دلم خالی ست
    دلم یک جنگل خالی ست
    -" آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی ؟ "
    آی !
    گفت نیما :
    - " ابر بارانش گرفته ست "
    دلم خالی ست
    دلم یک جنگل مرموز بس خالی ست امشب بسکه دیوانه است
    جنونم عقل و
    عقلم جز جنونی نیست
    عاشقم
    ای وای !
    - " بر بساطی که بساطی نیست "


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    معماری شبیخون

    باید در خانه شکست
    معماری ِ باران درهم پاییزی
    برگ های شبیخون عمر را
    به دوردست های گمشده می برد
    به همین جا که تو
    در پشت پنجره
    ایستاده ای
    سکوت آینه درمانی نیست
    دردی لنگر انداخته در بندرگاه های گریخته است
    فراموشی عطر ها
    عشق
    زخم حریقی که خفه ات کرده است
    در پشت پنجره
    بی نعش روزنی
    حتی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ادامه ی بی انتهای بن بست

    رگبار استخوانی ِ تابستان
    چنگال بی امان زمین
    شب ورم کرده ی تنهایی
    فصل بی پناه سیاره
    شهر
    در ازدحام عظیم تنفس خود
    گام می زند
    در بزرگ راه های جمجمه
    در رگ های بی تکلم ما
    و همه ی راه ها ادامه ی بی انتهای بن بست است
    فریاد پر تضرع رگبار
    دیگر
    نور کثیف نئون ها را
    در دهان چرب روزنامه و خاکستر
    روشن نمی کند
    هوا
    هوای خمیدن
    زمان ،
    زمان پژمردن هزاران چشم
    در اعماق کهکشان ِ چروکیده ی جوانی و عمر است
    شهر
    در تنفس خود مرده است
    در قفس شبان شکفته ی دوران
    در انهدام چهره ی مروارید و چک
    شهر
    در ازدحام ِ وسیغ مرده ی خود
    مرده است
    رگبار بی بهانه ی تابستان
    دیگر
    ترنم شسته ی دلتنگی ِ خیابان نیست
    جیغ ترمز های حافظه
    غژاغژ جراثقال ها
    و رنج گسترده ی تفکر ساعت ها
    در قلب ِ خاموش ِ شعله های سترک زمین است



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    با رقصان ترین عشق جهان
    سحرگاه سنگ
    یله در باد
    و عطر خیابان های جنگلی مرثیه و
    عشق
    دخمه های دیرین خاک
    تنفس جاری رودهای انسانی
    در قرن بی توقف پولاد و کهکشان
    عروج سیاره های ذهن به ماوراء
    توفان های پنهان زمین
    و سرشت سفینه های بی هنگام
    با تشویش های فضایی
    برخیز!
    که بر می خیزد
    رقصان ترین عشق جهان
    هنگامی که تو می آیی
    و پای در رودخانه های عمر می گذاری
    در ارمغان ساحت چیزها
    ایستاده ای !
    در سحرگاه سنگ
    دخمه های زمین
    و عروج سیاره های انسانی را
    از خیابان های پر فریاد ماشین
    به رقصان ترین عشق جهان
    می آری



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/