باورها به رفتارهای ما جهت میدهند. انگیزه ما برای شروع کاری میشوند و میتوانند ما را از انجام فعالیتی بازدارند. اعتقاد و ترویج باورهای مثبت، مثبتاندیشی را در زندگی نهادینه میکند. نهادهها فردا شکوفا میشوند و به همین دلایل است که باید باورهای ساده خود را برای پیچیدگیهای فردای زندگی جهت بدهیم تا کودکانمان به فردای بهتری نظر داشته باشند؛ جهتی روشن و مثبت نگر.
● من باور دارم
▪ که دعوا و جر و بحث دو نفر با هم به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست ندارند، نیست و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست دارند نیست.
▪ که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمی باشد هر از گاهی موجب ناراحتی ما خواهد شد و باید به این خاطر او را ببخشیم.
▪ که دوستی واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد حتی در دورترین فاصلهها.
▪ که ما میتوانیم در یک لحظه کاری کنیم که برای تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
▪ که زمان زیادی طول میکشد تا من همان آدم بشوم که میخواهم.
▪ که همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را میبینم.
▪ که ما مسوول کارهایی هستیم که انجام میدهیم، صرفنظر از این که چه احساسی داشته باشیم.
▪ که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
▪ که قهرمان کسی است که کاری را که باید انجام گیرد در زمانی که باید انجام گیرد، انجام میدهد، صرفنظر از پیامدهای آن.
▪ که گاهی کسانی که انتظار داریم در مواقع پریشانی و درماندگی به ما ضربه بزنند، به کمک ما میآیند و ما را نجات میدهند.
▪ که گاهی هنگامی که عصبانی هستم حق دارم که عصبانی باشم اما این به من این حق را نمیدهد که ظالم و بیرحم باشم.
▪ که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتی که داشتهایم و آنچه از آنها آموختهایم بستگی دارد تا به اینکه چند بار جشن تولد گرفتهایم.
▪ که همیشه کافی نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهی باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.
▪ که صرفنظر از اینکه چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به دلیل غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.
▪ که زمینهها و شرایط خانوادگی و اجتماعی برآنچه هستم تاثیرگذار بودهاند اما من خودم مسوول آنچه که خواهم شد هستم.
▪ که نباید خیلی برای کشف یک راز کند و کاو کنم زیرا ممکن است برای همیشه زندگی مرا تغییر دهد.
▪ که دو نفر ممکن است دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند.
▪ که زندگی ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت به وسیله کسانی که حتی آنها را نمیشناسیم تغییر یابد.
▪ که گواهینامهها و تقدیرنامههایی که روی دیوار نصب شدهاند برای ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
▪ که کسانی که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلی زود از دستم گرفته خواهند شد.
▪ که شادترین مردم لزوما کسی که بهترین چیزها را دارد نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را میکند.