im 7b
نهضت اصلاح دینی در کلیسای کاتولیک تأثیر گذاشت و آن را به عکس العمل واداشت. «شکل گیری شورای ترانت»، «تشکیل مجدد محکمه تفتیش عقاید» و «ایجاد گروههای راهبان مذهبی» برای دفاع از آیین کاتولیک و «مبارزه با موج رویکرد به آیین پروتستان» از مهم ترین وقایع این دوره در کلیسای کاتولیک است.

1- شورای ترانت
اهداف سیاسی عامل اصلی تشکیل این شورا بود. امپراطور شارل پنجم به منظور سلطه بر شاهزادگان آلمانی- که پروتستن مذهب بودند- پاپ پل سوم را وادار به تشکیل این شورا و اصلاحاتی در کلیسای کاتولیک کرد. این شورا که در سال 1545 در شهر ترانت تشکیل شد و مدت هجده سال طول کشید؛ بر خلاف خواسته امپراطور، در رأی نهایی خود بر آموزه های کاتولیک پا فشرد.

اصول شورای ترانت
نتیجه این شورا تأکید بر پنج اصل زیر بود:
1- اخبار و سنن کاتولیک برابر و هموزن کتب مقدس است و منبع حقیقت و سرچشمه اختیارات روحانی می باشد.
2- کتاب مقدس عبارت است از نسخه اصلی لاتینی (وولگات ).
3- ترجمه آن از لاتینی به السنه دیگر حق انحصاری کلیسای کاتولیک رومی است لاغیر.
4- مقدسات سبعه همان است که کلیسا در قرون وسطی رسما پذیرفته و شناخته است؛ و اینکه پروتستان ها فقط دو اصل را مقدس می دانند باطل است.
5- نجات و رستگاری تنها منوط و مبتنی بر ایمان است، ولی بر خلاف عقیده پروتستانها تنها ایمان عامل حصول نیست؛ اعمال صالحه مستوجب عفو و غفران الهی می شود.
این پنج اصل به ضمیمه بعضی منضمات جزئی دیگر، از قبیل قواعد مسیحی برای امر عفو و غفران و احترام و پرستش قدیسان و آبای روحان و تحدید ایام تعطیلات مذهبی در سال، در حد احتیاج و ضرورت اقتصادی، حاصل کار شورا بود. دیگر آنکه اولا شورا دستور داد که پاپ فهرستی از کتب ضلال تهیه کند و خواندن آنها را بر عامه مسیحیان مطلقا حرام فرماید. البته کتب و رسائل پروتستانها جزو این فهرست در آمد.

وظایف و نتایج شورا و عکس العمل در برابر آن
نویسنده ای مسیحی درباره وظایف و نتایج شورا و عکس العمل در برابر آن می نویسد: این شورا دو وظیفه بر عهده داشت.
نخست آنکه، آموزه کلیسای کاتولیک را در برابر آموزه های کلیساهای پروتستان تعریف و مشخص می نماید و از سوی دیگر، اصلاحاتی کنترل شده و مشخص را در کلیسای کاتولیک تدارک بیند.
در زمینه های مختلف باید آموزه های بسیاری تعریف می شد؛ یعنی آموزه هایی مربوط به کتاب مقدس و سنت کلیسایی، گناه اولیه، عادل شمردگی، آیین کلیسایی، برزخ، اشیاء متبرکه، و تمثال ها و فروش آمرزشنامه ها، مجموعه آموزه ها و اصولی که توسط این شورا تعریف و تأیید شدند، بیش از مجموع همه آموزه ها و اصولی بودند که در هیجده شورای قبلی تعریف و تأیید گشتند. در سال 1564، یعنی یک سال پس از پایان یافتن این شورا، پاپ پیوس چهارم تمام مصوبه های آن را مورد تأیید قرار داد. او در همان سال «اعتراف نامه ایمان سه گانه» را منتشر کرد که تحت عنوان «اعتقاد نامه پیوس چهارم» نیز خوانده می شود. در این اعتراف نامه، بسیاری از تصیم ها و مصوبه های ضد پروتستان شورای ترانت به شکل خلاصه بیان شده است. پروتستان هایی که کیش کاتولیک را می پذیرفتند، باید این اعتراف نامه را تصدیق می کردند. پس از به پایان رسیدن شورای ترانت، متألهان برجسته پروتستان، مصوبات و تصمیم های آن را مورد حمله قرار دادند. یکی از نخستین کسانی که در برابر مصوبات شورا واکنش نشان داد کالوین بود که در سال 1547 کتاب اعمال شورای ترانت و پادزهر آن را منتشر ساخت. کالوین چنان به قدرت مجاب کننده اثرش اطمینان داشت که حتی پیش از آنکه کتابش را منتشر سازد، مصوبه های شورای ترانت را به شکل کامل منتشر کرد و در اختیار مردم گذاشت. عالم الهی لوتری، مارتین چمینتز نیز در سال 1565 کتابی تحت عنوان بررسی شورای ترانت به نگارش درآورد که در آن به شکلی مبسوط به شورای ترانت پاسخ گفت.

2- تشکیل مجدد محکمه تفتیش عقاید
پاپ پل سوم در 1543 به تحریک و تشویق مشاوروان خود محکمه تفتیش افکار را دوباره برقرار نمود، به طوری که در هر شهر و مکان در اروپا به محض تقاضای اولیای حکومت و حمایت ارباب قدرت توانسند آن محاکمه را فورا تشکیل دهند. بدین وسیله اسباب کاری به دست طبقه کشیشان داد که در هر ناحیه کاتولیک نشین از بروز افکار و تشکیلات پروتستانی جلوگیری کنند و آن ناحیه را از عناصر اصلاح طلب فورا پاک سازند.

3- انجمن عیسی (یسوعیان )
در این دوره به منظور دفاع از آیین کاتولیک و مبارزه با پروتستانها انجمن ها و گروههایی تشکیل شد که مهمترین آنها انجمن عیسی یا یسوعیان است. موسس این فرقه فردی به نام ایگناتیوس لویولایی (1491 – 1556 ) است. او که فردی نظامی بود، پس از مجروح شدن در جنگ، زندگی نامه قدیسان را در دوره نقاهت مطالعه کرد و بر آن شد خود یکی از آنان گردد. به این منظور به دیری رفت و به ریاضت پرداخت. سپس به تحصیل علوم و معارف دینی پرداخت. او به هر کجا که می رفت شاگردانی اطراف خود جمع می کرد. در سال 1534 ایگناتیوس انجمن عیسی را بنیان نهاد. او و شش نفر دیگر سوگند یاد کردند که فقر و زندگی در تجرد و پاکدامنی را پیشینه خود سازند. آنان در سال 1537 به روم رفتند و آمادگی خود را برای انجام دادن هر خدمتی به پاپ اعلام کردند. آنان حمایت برخی از روحانیون عالی رتبه را به دست آوردند و در سال 1540 پاپ پل سوم انجمن عیسی را به رسمیت شناخت. ایگناتیوس نخستین فرمانده انجمن عیسی گشت که «یسوعی» نامیده شدند و سازماندهی امور آن را آغاز کرد. وی بین سالهای 1547 تا 1550 اساسنامه انجمن را تدوین کرد و تا سال 1556 که چشم از جهان فرو بست، اصلاحاتی را در آن وارد ساخت.

اهداف عمده یسوعی ها
یسوعی ها سه هدف عمده را دنبال می کردند که عبارت بود از «اصلاح کلیسای کاتولیک» از درون (که به ویژه برای این کاربر تعلیم و تربیت تکیه داشتند )، «مبارزه با بدعت» (و به ویژه جنبش پروتستان ) و «موعظه انجیل به جهان غیر مسیحی». علاوه به سه سوگند پیشه کردن فقر، زندگی مجرد پاکدامنانه، و اطاعت که هر یسوعی در بدو ورود به فرقه باید ادا می کرد، به خاطر آوردن سوگند چهارمی نیز الزامی می شد و آن این بود که آنان باید بی درنگ به هر جایی که پاپ برای نجات و رستگاری انسان ها ایشان را می فرستاد، عازم شوند. برخی از بزرگترین شخصیت های جنبش اصلاحی در کلیسای کاتولیک همچون فرانسیس خاویر مبشر و عالم الهی رابرت بالارمین یسوعی بودند.

تشکیلات، شیوه کار و توسعه فرقه یسوعی
یکی از نویسندگان مسیحی تشکیلات، شیوه کار و توسعه این فرقه را چنین توضیح می دهد: تشکیلات آنها به کل صورت نظامی داشت، و افراد مطیع محض فرماندهان خود بودند و هر عمل ناپسند غیر مجاز را به طور مخفیانه در صورتی که مقدمه یک عمل صحیح و مطلوب باشد جایز شمردند و به دروغ و تقیه و کتمان، حتی در موقع لزوم به یاد کردن سوگند «دروغ» مبادرت می کردند.
قاعده عمده نزد ایشان آن بود که هر فرد یسوعی باید با خلوص کامل مطیع اوامر مافوق باشد و مدت چهار هفته هر تازه وارد یک سلسله تعلیم روحانی می آموخت پس از آن هر کس را بر حسب لیاقت و مذاق او به کار و مأموریتی می گماشتند، و او می بایستی بدون چون و چرا در محل مأموریت خود ولو در بلاد دور دست حاضر شود، و ملزم بود که همواره گزارش کار خود را برای مقامات مافوق بفرستد.. .. در درون اروپا، نفوذ سیاسی ایشان همچنان در بعضی از بلاد، مانند فرانسه، اسپانیا، پرتغال و اتریش، به حد کمال بود. آنان کارها و مشاغل عمده سیاسی را بر عهده خود گرفتند و به اقصای ممالک جهان راه یافتند و در دربار شاهزادگان و سلاطین نفوذ حاصل کردند. در جنوب آلمان با مسیحیان پیرو لوتر به مبارزه برخاسته، از انتشار آن مبادی جلوگیری کردند و در قتل عام پروتستانها دست در کار بودند. ولی این اعمال مخفیانه و توطئه های سری، آنها را نه فقط نزد پروتستانها بلکه در پیش کاتولیک ها هم منفور ساخت. در قرن هجدهم، ممالک اسپانیا و فرانسه و پرتغال کاملا در قبضه نفوذ آنان در آمد. در وقت حاضر گر چه از قدرت و نفوذ ایشان بسیار کاسته شده، ولی هنوز عوامل و کارکنان جدی پاپ ها به شمار می آیند و بر طبق فتوای شورای ترانت در انتشار دین کاتولیکی مجاهدت می نمایند.