نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شخصيت‌پردازی (Characterization) در نمایشنامه

  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض شخصيت‌پردازی (Characterization) در نمایشنامه

    شخصيت‌پردازی (Characterization)
    شخصيت‌پردازی،مولود رئاليسم است و رئاليسم در دوره‌اي پديد آمد كه علومي همچون جامعه شناسي و روانشناسي مطرح گرديدند. اين همزماني مسلماً فراهم آمدن بستری را نشان مي‌دهد كه به واسطه ي آن، اين چهار عنوان – يعني شخصيت‌پردازي، رئاليسم، جامعه‌شناسي و روان‌شناسي- به يكديگر پيوند مي‌خورند.

    بالزاك، يكي از نمايندگان رئاليسم، معتقد بود " كار نويسنده از يك لحاظ شباهت زيادي به كار مورخ دارد و در حقيقت نويسنده،مورخ عادات و اخلاق مردم و اجتماع خويش است. "رئاليسم، آدمي را محصول اجتماع خود مي داند و مناسبات اجتماعي را در تعيين سرنوشت او موثر مي‌شمارد؛ اما اين بدان معنا نيست كه پيچيدگي رفتار و كردار انسان را انكار كند و به هرحال شخصيت در اماتيك خود "يك مفهوم پيچيده‌ي ذهني" است.

    مسئله‌ي قابل توجّه‌اي كه در اين ميان پيش مي‌آيد و باعث پيچيدگي رابطه‌ي رئاليسم و شخصيت‌پردازي مي‌گردد، يك تعامل"پارادوكسيكال " -نقيضه‌نما – ست: از سويي ديده مي‌شود كه نويسندگان رئاليسم قهرمانان آثار خود را از ميان اجتماع و افراد معمولي انتخاب مي كنند و از طرفي در مورد " شخصيت" گفته مي‌شود كه بايد "يگانه" (unique) باشد.

    نويسنده‌ي واقع‌گرا در انتخاب قهرمان اثر خود طوري عمل مي‌كند كه گمان مي‌رود به نوعي " تيپ‌سازي" (typization) نزديك مي‌شود؛ چرا كه او سعي در باز نمايي اشخاصي دارد كه به صورت طبيعي در كنار مردم زندگي مي‌كنند و عادات و رفتارهايشان به كرات ديده شده و حتّا قابل پيش‌بيني ست؛"نويسنده‌ي رئاليست به هيچ وجه لزومي نمي‌بيند كه فرد مشخص و غيرعادي يا عجيبي را كه با اشخاص معمولي فرق دارد،به عنوان اشخاص اثر خود انتخاب كند.او شخصيت خود را از ميان مردم و از هر محيطي كه بخواهد گزين مي‌كند و اين فرد ممكن است نمونه‌ي برجسته و موثر يك عدّه از مردم باشد؛ ولي فردي غيرعادي نيست."

    از سويي ديگر در مورد شخصيت دراماتيك به معناي اخص بايد به دنبال مشخصات ويژه ورفتارهايي گرديد كه به او هويتي ويژه و يگانه، مي‌بخشد. اين اعمال،رفتار و خصوصيات به تمامي به وسيله‌ي نويسنده براي او رقم خورده است، بنابراين با اين روش ، نويسنده دست به عملي پارادوكسيكال مي‌زند؛ البته نمي‌توان انكار كرد كه نمايش بخشي از آن هويت ويژه و فرديت را بازيگر به عهده مي‌گيرد.و"عمل" بازيگر به صورت مجموعه‌اي از حوداث كوچك و مشخصات جسماني، در نهايت تأثير فوق‌العاده‌اي در شاكله‌ي شخصيت خواهد داشت؛اما كار نويسنده به عنوان خالق اصلي شخصيت جداي از اين مسئله نيست و اوست كه شخص بازي اش را بالقوه اين‌چنين مي‌آفريند.يكي از اساسي‌ترين رويكردهاي" شخصيت‌پردازي" در آثار واقع‌گرا، همين رويكرد ويژه‌اش به انسان است؛ يعني يافتن او در اجتماع و قرار دادنش به شيوه‌اي هنرمندانه و با شخيصيتي ويژه در نمايشنامه.

    " آرنولدهاوزر" در "تاريخ ‌اجتماعي هنر" مي‌گويد: " تراژدي كلاسيك، انسان را منفرد مي‌بيند و او را هويت فكري مستقل و خود مختاري توصيف مي‌كند، و برخورد او را با جهان مادي صرفاً امري بيروني مي داند كه در "خود" درون او هرگز تأثيري ندارد." همچنين در مورد قهرمان تراژدي گفته مي‌شود كه او شخصي ست " مسئله‌دار" (Problematic) ؛ يعني اتفاقي، مانعي ، نيرويي يا خواست ديگري، خواست و اراده‌ي او را مختل كرده يا مي كند، كه تبديل به يك مسئله يا مشكل مي‌گردد؛ امّا هرچه به دروان معاصر نزديك‌تر شده‌ايم اين "مسئله" دروني تر يا دروني- اجتماعي به نظر مي‌رسد.تا جايي كه گاه تمامي رفتار شخصيت برخاسته از خواست، اراده و تصميم خود اوست و شايد هيچ "مسئله‌ی" خارجي به اندازه‌ي انتخاب و اراده‌ي خود شخصيت اهميّت نداشته باشد و تقدير، خواست خدايان يا طاعون ديگر همچون صيحه‌اي آسماني بر سر شخصيت‌ها نمي‌باردوحوداث نمايشنامه يا تماماً برخاسته از خواست اشخاص بازي ست يا محصول مشترك آن‌ها و جامعه.

    هگل مي‌گويد: "در تراژدي نو… به روي برخورد اراده‌هاي فردي بيشتر تكيه مي‌شود [در حاليكه] قهرمان تراژدي كهن بر آرماني همگاني متكي است.قهرمان تراژدي نو بيشتر بر فرديت خود متكي ست و پرواي هدف ‌ها و جاه‌دوستي‌ها و آرزوهاي خويش را دارد."

    البته با شكل‌گيري "ناتوراليزم" يا طبيعت‌گرايي شاهد آن هستيم كه در رابطه‌ي بين فرد و جامعه، نقش و تأثير دومي پررنگ تر مي‌‌شود و اولي را (يعني فرد را ) در پس زمينه قرار مي‌دهد؛ اما همين دگرگوني مقطعي نيز ابداً قابل قياس با مثلاً تقديرگرايي يونان باستان نيست.

    باري نويسندگان، با عنايت خاص به "شخصيت‌ها" و جايگاه اجتماعي‌شان، و همچنين ساختمان رواني آن‌ها به دو مسئله‌ي مهم توجه داشتند: يكي محيط شخصيت يا شخصيت از بيرون، يعني موقعيت او در جامعه و نظر اجتماع درباره‌ي او، و ديگري درون شخصيت يا شخصيت از درون كه به وضعيت رواني، رفتارها و فعل و انفعالات پنهان او، مربوط بود. بنابراين به دو چيز توجّه خاص مي‌شد؛ مناسبات جامعه‌شناسي شخصيت، رفتار‌ها و كنش‌هاي روان شناختي او.

    قرن بيستم همزمان شد با رويكرد درون گرايانه تر بسياري از نمايشنامه نويسان و بدين طريق شخصيت‌هاي بسياري خلق گرديد كه "مسئله"‌ي آنها يك مسئله‌ي "شخصي" با پرداخت "رواني" يا يك مسئله‌ي "شخصي – اجتماعي"با پرداخت رواني – اجتماعي شخصيت بود.آنچه شخصيت را در اين ميان، هويتي ويژه مي‌بخشيد و سبب مي‌گشت علي‌رغم شباهتش به افراد معمولي جامعه، موجودي يگانه يا يونيك (unique) باشد،تعامل نيروهاي دروني شخص با نيروهايي بود كه از بيرون بر شخص تأثير مي گذارند؛ يعني خواست و اراده‌ي شخصي از يك سو و آداب، مناسبات،توقعات و تأثيرات اجتماعي از سويي ديگر.

    اين تعامل به وجود آمده ، كه اصلاً از يك تقابل و تضاد دروني و بيروني نشات مي‌گيرد، بستر مناسبي بود براي بياني هنرمندانه وتفسيري در اماتيك از تمامي تضادها، فشارها و تعصباتي كه ممكن بود در اين رابطه به وقوع بپيوندند.گاه آنچه موجب پيدايش شخصيتي ماندگار و برجسته در ادبيات نمايشي مي‌شود،پرداختن به همين جنبه‌هاي در اماتيك،زيبايي شناسانه و ظريف در شخصيت‌است.نويسنده با توجه به جنبه‌هايي پنهان و نيمه آشكار از شخصيت فرد، او را در تقابل با آنچه نشان مي‌دهد يا آنچه در واقعيت جامعه وجود دارد، به نمايش مي‌گذارد.

    شيوه‌اي كه نويسنده به كار مي‌گيرد،"عريان كردن" تدريجي شخصيت‌هاست؛ يعني او اشخاص بازي را در موقعيتي قرار مي‌دهد كه حجاب ظاهري خود را كه از آن به عنوان " نقابي" براي پنهان كردن يا آراستن شخصيت واقعي شان استفاده مي‌كردند، از دست رفته يا در خطر مي‌يابند و بدين سان براي بقاء خويش و رسيدن به خواست‌هايشان دست و پا مي‌زنند.

    مي دانيم كه درام نقطه‌ي شدت يافته‌ي زندگي‌ست. درام نويس با خلق موقعيت پرتنش يا گره خورده (complicated situation) و قرار دادن شخصيت در آن، در واقع افشاي او را طراحي مي‌كند."آندره مالرو" نويسنده و متفكر فرانسوي معاصر معتقد است: انسان عبارت از چيزي است كه پنهان مي كند؛ نويسنده‌ي نمايشنامه‌، با افشاي زواياي پنهان شخصيت كه از طريق رفتار و گفتار صورت مي‌گيرد، در اصل هوّيت اصلي او را بر ملا مي‌سازد، هويتي واقعي كه شخص، خانواده‌ي او و جامعه ، هريك به نحوي ، در شكل‌گيري آن سهيم بوده‌اند.

    همان گونه كه اشاره شد اين طرز تلقي از"شخصيت نمايشي"و"پرداخت" آن متاثر از بسياري پديده‌ها و مناسبات علمي- اجتماعي است؛ از جمله ظهور متفكران و دانشمنداني در جامعه‌شناسي و بالاخص روان شناساني همچون "فرويد" ، "آدلر" و"يونگ"؛خصوصاً "فرويد" كه نظرات خود را براساس تفسير رواني شخصيت‌هاي اسطوره‌اي و نمايشي از دل ادبيات بيرون كشيد و در مجموعه آثار خود منتشر كرد و "نويسندگان سخت مجذوب اين آثار شدند و به نظر مي‌رسيد كه تفسير فرويدي ،كليد پويش‌هاي هنري و مقاصد ناخودآگاه هنرمند و انگيزه‌هاي شخصيت‌هاي آفريده‌ي هنرمند را به دست داده است؛ انتشار آثار فرويد، به نويسندگان رمانتيك و رئاليست جرات و توانايي بخشيد كه تا ژرفناي روح بشر نفوذ كنند. در اين احوال، نظريه‌ي آدلر درباره‌ي عقدة حقارت، و تئوري يونگ درباره‌ي ناخودآگاه جمعي تأثير روان شناسي را بر نويسندگان خلاق قوّت داد."

    همچنين،آرنولد ها وزر در "تاريخ اجتماعي هنر" معتقد است كه در "چرخش قرن" ، "روانشناسي افشاء"، ديدگاه زندگي را تعيين مي كند و فرويد و هم فكرانش از اين فرض آغاز مي‌كنند كه حيات آشكار ذهن، يعني آنچه مردم درباره‌ي انگيزه‌هاي رفتار خويش مي‌دانند يا وانمود به دانستن مي‌كنند، اغلب اختقا و تحريف صرف‌انگيزه‌هاي راستين، احساس ‌ها و كردارهايشان است." درام نويس با استفاده از اين طرح "افشاگرانه"، كاري مي‌كند كه گويي شخصيت‌ها در حضور تماشاگران به تدريج "عريان" مي شوند و رفتار و گفتار ايشان چنان است كه هر لحظه قسمتي از ابعاد پنهاني يا ناخودآگاه شان را بر ما آشكار مي سازد؛ چه در وضعيتي قرار گرفته‌اند كه آن‌ها را مضطرب يا افسرده مي‌كند و براي رفع نگراني ‌ها و رسيدن به خواست‌هايشان دست به عملي مي‌زنند كه پرده‌هاي ناشناختگي را بيش از پيش، كنار مي‌زند و سيماي واقعي ايشان را افشا و آشكار مي گرداند.

    اين وضعيت مضطرب يا افسرده كننده كه در نمايشنامه‌ها تجلي يافته، مولود تمدن جديد بشري است؛ بي‌ريشه نيست؛ريشه‌در توسعه‌ي صنعتي و ماشيني و تجدد حيات آدم ها دارد و شايد همان احساس" ناراحتي در تمدن" است كه فرويد به آن اشاره مي‌كند." فرويد اين ناراحتي،اين احساس تعادل ناپذير و بي‌ثبات را در آسيبي رديابي كرد كه بر حيات غرايز و به ويژه بر محرك‌هاي جنسی وارد آمده است" آسيبي كه مفهوم خوشبختي را در دنياي امروز به شدت مورد ترديد قرار مي‌دهد و گاه آن را انكار مي‌كند.

    باری،در درام‌های واقع‌گرا و رويكرد تازه به شخصيت پردازي نمايشنامه‌هاست كه شاهد پيدايش شخصيت‌هاي سه بعدي و كامل هستيم؛شخصيت‌هايي كه بر ابعاد وجودي آنها اعم از بعد جسماني، وبعد رواني و اجتماعي شان آگاهيم؛ و مي‌توان هريك از اين ابعاد را به وسيله‌ي ابزارها و نشانه‌هايي كه در اختيار داريم،مورد مطالعه قرار داد و به اصطلاح تحليل‌شان كرد. اين رويكرد به شخصيت وپرداخت آن، تا پيش از شكسپير تقريباً وجود نداشته ، و پس از رنسانس است كه تا حدودي گهگاه ديده مي شود و در نهايت با رئاليسم شكوفا مي‌گردد.


    منابع :

    1- ولبور اسکات،دیدگاه های نقد ادبی،مترجم: فریبرز سعادت،نشرامیرکبیر.
    2- دیوید بال،از پایان تا آغاز از آغاز تا پایان،مترجم: محمود کریمی حکاک،نشر گل.
    ۳- کنت پیکرینگ،چگونه منایشنامه ای مدرن را بخوانیم،مترجم: مریم کبیری و دیگران،نشر نوروز هنر.
    ۴- گائتان پیکون،آندره مالرو حماسه سرای تمدن ها،مترجم: سیروس ذکاء،نشر علمی فرهنگی.
    ۵- اس.و.داوسن،درام،مترجم: فیروزه مهاجر،نشر مرکز.
    ۶- رضا سید حسینی،مکتب های ادبی،جلد اول،نشر نگاه.
    ۷- سعید شاملو،بهداشت روانی،نشر رشد.
    ۸- ابراهیم مکی،شناخت عوامل نمایش،نشر سروش.
    ۹- جمشید ملک پور،گزیده ی تاریخ نمایش در جهان،نشر کیهان.
    ۱۰- فرهاد ناظر زاده کرمانی،درآمدی به نمایشنامه شناسی،نشر سمت.
    ۱۱- آرنولد هاوزر،تاریخ اجتماعی هنر،مترجم: امین موید،نشر چابخش.
    ۱۲- اورلی هولتن،مقدمه ای بر تئاتر،مترجم: محبوبه مهاجر،نشر سروش.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/