خط و نگاهی تازه(2)
از زباني كه در دوران اشكانيان به كار ميرفته, دكتر خانلري آن را زبان پهلوانيك خوانده است, نوشته اي به دست نيامده مگر چند سكه كه روي آنها به خط يوناني نوشته شده است. چنانكه ميدانيم, اشكانيان پس از انقراض يونانيان بر سركار آمدند و تا چندي خط يوناني به كار ميرفت و روي سكه ها نام و لقبهاي شاهان اشكاني به خط يوناني نوشته ميشد اما همین كه سلطه اين فرمانروايان پا بر جا شد, براي نوشتن اسناد رسمي خط ويژهاي به كار گرفته شد كه از خط آرامي ريشه گرفته بود اين خط پهلوي خوانده شد و در دوره ساسانيان با اندك تفاوتي به كار رفت. هيچ سندي در دست نيست تا از روي آن بتوان گفت كه خط آرامي در چه زماني و به دست چه كساني تحول يافته و به خط پهلوي منتهي شده است . اين قدر ميتوان دانست كه اين تحول كار يك يا چند تن نبوده و بتدريج انجام گرفته است. گذشته از انواع خطهايي كه پهلوي خوانده ميشود, براي نوشتن زبانهاي ايراني چند خط ديگر به كار ميرفته كه ظاهراً همه از اصل آرامي مشتق بوده اند. از آن جمله بوده است
خط مانوي.
ماني از پدر ومادري ايراني به سال 215 ميلادي زاده شد و دين تازهاي آورد كه نزديك هزار سال از رايجترين دين هاي جهان بود. دين مانوي در سده هاي سوم و چهارم ميلادي در آسياي غربي و اروپاي جنوبي و افريقاي شمالي منتشر شد و كشورهاي گل(فرانسه امروزي) و اسپانيا را نيز فرا گرفت و از سده هفتم ميلادي بود كه در برابر آيين مسيح رو به زوال رفت. از سوي ديگر, دين ماني در سده چهارم ميلادي در شمال شرقي ايران رواج فراوان گرفت و تا پايان سده ششم ميلادي تا چين نفوذ كرد و در سراسر آسياي شرقي گسترش يافت اما, در حدود سده هفتم. در نبرد با آيين هاي مسيحي و اسلام و بودايي يكباره شكست قطعي يافت. خط مانوي درست معلوم نيست از كجا سرچشمه گرفته اما گمان مي رود كه از يك شيوه نگارش خط آرامي مايه گرفته باشد. البته بايد در نظر داشت كه ماني معروف صورتگري هنرمند بوده و در ايجاد تكميل خط مزبور دخالت داشته است.
خط سغدي.
اين خط نيز از شيوه نگارش خط آرامي مشتق شده و نيز احتمال ميتوان داد كه اصل خط مزبور همان خط پهلوي كهن باشد. در خط سغدي مانند خط پهلوي, براي مصوت هاي كوتاه نشانه هاي خاصي وجود ندارد. تنها سه حرف براي واك هاي مصوت بلند كه(آ...و...ي...) باشد هست.
خط پهلوي
خط پهلوي در دوران ساسانيان براي نوشتن زبان فارسي آن دوران, كه آن را پارسي ميانه مينامند, از خط آرامي, كه ميتوان آن را مادر همه خطهاي الفبايي دانست, گرفته شده است. اين خط تا سه قرن پس از اسلام در سنگ نوشته ها و سكه ها و اسناد و معاملات و كتابها و رسالاتي كه به زبان پهلوانيك و پارسيك نوشته ميشد به كار مي رفته است. از اين خط آثار زيادي در سنگ نوشته ها و متنهاي اداري و ادبي و مذهبي, از جمله نوشته هاي ماني و سكه هاي ساساني, در دست است. خط پهلوي خطي ناقص بوده كه خواندن آن بسيار مشكل بوده و هست. در اواخر دوران ساسانيان, موبدان زرتشتي بر پايه خط پهلوي, خطي ساختند كه در دقت و همآهنگي صوت با حرف يكي از بهترين الفباهاي جهان است. اين خط داراي 47 حرف كه هر حرف نشانه يكي از اصوات زبان پارسي زمان خودش بوده است. اختراع اين خط براي نوشتن اوستا بود كه كتاب ديني رزدشتيان است و به همين مناسبت آن را خط اوستايي مينامند. زباني هم به نام زبان اوستايي بوده اما روشن نيست كه مردم كدام يك از سرزمين بسيار گسترده ايران آن روز به اين زبان گفتگو ميكرده اند. برخي از زبانشناسان آن را زبان مردم دوران اشكانيان كه مقرشان در شمال شرق ايران بوده ميدانند و آن يكي از گويشهاي پارس باستان ميشناسند, كه به زبان دوران هخامنشيان نزديك بوده است.
خط فارسي دري
در طي تاريخ درازمدت كشور ايران, يك زبان رسمي اداري بوده كه بر گويش هاي گوناگون محلي غلبه داشته است؛ به سخن ديگر: هميشه در ايران يك زبان دري(درباري,ديوان) در كار بوده كه زبان دري پس از اسلام آخرين مرحله تكامل و تحول آن است. اين زبان, به اتفاق همه گويش هاي ديگر ايراني رسميت يافت و در امور اداري و ادبي به كار رفت.
درست نميدانيم كه از چه تاريخي ايرانيان خط عربي را براي نوشتن زبان خود به كار برده اند. زيرا كهن ترين متن تاريخ دار فارسي به خط عربي از قرن پنجم هجري است اما مسلم است كه مدتها پيش از آن خط مشترك عربي و فارسي براي نوشتن نامه ها و اسناد دولتي در ايران رايج بوده است. مدرك ها و سندهايي نيز در دست است كه نشان ميدهد مردم فارسي زبان در سده هاي نخستين اسلامي به خط هاي ديگر نيز مينوشته اند اين خطها كه بيشتر نزد اقليت ها ايران به كار ميرفته عبارت بود, از : عبري, مانوي, و پهلوي.
چنانكه مي دانيم خط عربي داراي 28 حرف صامت است كه هريك نشان يك صداست و چند علامت براي زير و زِبَر و پيش و تنوين و تشديد و آي مدي دارد, كه اگر مصوتها را هم به آنها بيفزاييم 35 حرف ميشود. ايرانيها براي نوشتن فارسي امروزي چهار حرف براي صداهايي كه در عربي نيست به خط عربي افزوده اند كه عبارت است از (پ), (چ), (ژ),و (گ). و نيز ميدانيم كه در زبان عربي صداهايي دارند مانند (ص) و (ض) و (ط) و (ظ) و (ح) كه در فارسي نيست اما آنها را در الفباي فارسي به كار ميبرند زيرا براي نوشتن واژه هاي بسياري از عربي به زبان فارسي وارد شده نگه داشته شده اند همزه نيز كه از عربي آمده در زبان فارسي به كار ميرود. در زبان فارسي(و) و (ي), اگر در ميان يا پايان كلمه باشد, از حروف مصوت به شمار مي آيد مصوتهاي فارسي كه نوشتن آنها اختياري است عباتند از: (زِبَر) و (زير) و (پيش) و يك(او) ممتد نيز داريم كه با (واو) نوشته ميشود مانند: درو, مو, جو. بنا بر آنچه گفته شد, براي نوشتن زبان فارسي دري كه امروز به آن گفت و گو مي شود 32 حرف و چهار نشانه مصوت به كار مي رود در حالي كه خود اين زبان بيش 24 صدا وجود ندارد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)