صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: گلهای همیشه بهار(تاثیر متقابل شعر و موسیقی در ایران و جهان)

  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    گلهای همیشه بهار(تاثیر متقابل شعر و موسیقی در ایران و جهان)

    هجا یا سیلاب

    هجا عبارت از صوت و آوایی است که به واسطه آن، حرف قابلیت ادا شدن می یابد. یعنی حرف«ب» و «ت» اگر به هم پیوسته شوند کلمه«بت» را به دست میدهند. پیداست که بیان این کلمه مستلزم اختلاط مصوت با آن است. به این ترتیب«بت» به صورت کلمه قابل بیان نیست مگر آن که زیر و زبر و ضمه و فتحه و کسره و جزم و سکون و تشدید بر آن وارد شود، مثلا بُتً. پس آوا و سکون در کلماتند که باعث خوانده شدن آنها میگردند و مجموعه ترکیب یک مصوت بایک یا دو یا سه صامت را هجا می نامند.



    انواع صدا در زبان فارسی
    در زبان فارسی اصوات به دو دسته تقسیم می شوند :
    1-صامت ، مانند : ب ، ش ، ک ، ...
    2-مصوت یا حرف صدادار ، مانند : آ
    که همین مصوت نیز دو دسته اند
    3 مصوت کوتاه ، مانند : اَ
    3 مصوت بلند ، مانند : آ

    انواع هجا در زبان فارسی
    تعداد هجاها در هر کلمه مساوی با تعداد مصوت ها می باشد. هجاهای فارسی سه نوع است :
    نوع اول: هجای کوتاه
    علامت : U
    حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه . مثال: مُ
    نوع دوم : هجای بلند
    علامت : -
    دو حالت دارد :
    حالت اول : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند . مثال: یا . سی . بو
    حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه+حرف بی‏صدا . مثال: مُد
    نوع سوم : هجای کشیده .
    علامت: -u ( معادل یک هجای بلند سپس یک هجای کوتاه )
    سه حالت دارد:
    حالت اول :حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه+حرف بی‏صدا+حرف بی‏صدا . مثال: دُرد . بُرد . خـِشت

    حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند+حرف بی‏صدا . مثال: یاد . سیب . بود حالت سوم : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند + حرف بی‏صدا + حرف بی‏صدا . مثال: تافت . ریخت . سوخت

    معمولا یک هجای بلند با دو هجای کوتاه برابر است. اما عامل دیگری که دخیل در کمیت هجایی است، تکیه میباشد که سب قوت و ضعف اصوات میگردد و بر وزن تاثیر مینهد. (شیوه نوشتار علائم در این نوشتار از چپ به راست می باشد)

    ارکانٍٍٍ ، یادیارها یا ِپایه واژه های عروضی ، مدل افاعیل
    ارکان ، یادیارها و پایه واژه ها عروضی ، الگو ها و اساس قرارگیری هجا درکلمات می باشند که مدل افاعیل را بوجود می آورند.
    آرایش ارکان عروضی مختلف در کنار یکدیگر اوزان یا بحور عروضی را ایجاد می کند . مثلا این مصراع حافظ :
    « که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»


    دارای وزن : « مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن» می باشد که از تکرار رکن « مفاعیلن » ایجاد شده است. تمام ارکان عروضی بر مبنای 3 حرف ف و ع و ل ساخته می شوند .
    پرکاربردترین آنها را می توان در جدول مقابل مشاهده نمود . مثالهای زیر از جمله وزنهای پرکاربرد شعر کلاسیک فارسی می باشند :
    فـَعـولـُن فـَعـولـُن فـَعـولـُن فَعَل (وزن حماسی شاهنامه ) :
    u - - u - - u - - u -
    کنون گر به دریا چو ماهی شوی
    و یا همچو شب در سیاهی شوی
    مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن | مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن :
    u - - - u - - - u - - - u - - -
    سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
    خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
    مـَفاعیلـُن‏مـَفاعیلـُن‏ فـَعو لُن (وزن دوبیتی و فرهادوشیرین از نظامی):
    u - - - u - - - u - -
    بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست
    بگفت از عشق‏بازان این عجب نیست
    فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلـُن :
    - u - - - u - - - u - - - u -
    بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز
    بر امید جام لعلت دردی‏آشامم هنوز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تاثیر وزن شعر بر شنونده

    میتوان از این گفته حافظ که فرمود : کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد؟

    -چنین استنباط نمود که علی القاعده«شعرتر» کلامی است که در اثر شنیدن آن«خاطر محزون» تغییر حالت یافته و شادمان میشود. اکنون باید دید آنچه سبب تغییر احوال درونی شنونده یک شعر میشود ریشه در کجا دارد؟ در مفهوم کلمات و محتوای ترکیبها؟ و یا در ساختار شعر و آهنگ کلمات و ارتعاشی که از خوانده شدن این کلمات در فضای ذهن شنونده پدیدار میشود؟

    بررسی ادب ایران این اندیشه را تقویت میکند که وزن و ضرب و غالب ویژگی هایی که امروزه در مغرب زمین از لوازم موسیقی شمرده میشود، در شعر فارسی از مشترکات میان شعر و موسیقی به شمار می آید. حتی شاید بتوان گفت که از لوازم شعر فارسی ضرب و آهنگ میباشد و بدون ضرب و آهنگ که مندرج در وزن و در ساختار شعر است، شعر فارسی واقعیت خود را از دست.میدهد. این وزن و ضرب و آهنگ که در ساختار درونی شعر موج میزند خود به تنهایی برای ایجاد اثر در وجود شنونده شعر عامل مهمی است، اعم از آن که شعر دارای مفهوم نیرومندی باشد یا نباشد.

    پس در بررسی شعر فارسی، پژوهنده نه فقط با فن معانی که مرتبط با محتوای پیام و معنی کلی و جزیی کلمات است سر و کار دارد، بلکه با فن موسیقی که ناظر بر ساختار شعر است نیز سر و کار پیدا میکند. ساختار شعر فارسی مانند سیم های تار و سه تار و چنگ است که وقتی خوانده شوند به ارتعاش در می آیند و از اثر آن ارتعاش، موسیقی و آهنگی در فضای ذهن خواننده پدیدار میشود و احوال درونی او را دگرگون میسازد. به این ترتیب موسیقی درونی شعر فارسی میتواند به تنهایی به تغییر احوال خواننده منجر شود و او را غمزده یا شادمان، مست یا مخمور، مشتاق یا بی تاب نموده، و خاطر حزین را شادمان سازد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وزن خوانی شعر و موسیقی
    در این قسمت ، سعی شده است مدل وزن خوانی یادیاری دیگری ارائه گردد. این مدل دارای خصوصیاتی متفاوت است ، گرچه شباهت هایی با سیستم ارشد طهماسبی نشان می دهد :

    - اعتقاد نگارنده بر این است که پایه واژه ها یا یادیارها ، نمادی لغوی از محدوده یا بسته ی زمان اند با این ویژگی که قرار گیری ضربات بر روی هجا ها انعطاف پذیر بوده و هر پایه واژه صرفنظر از ساختار هجایی خود در واقع تامین کننده قالب ذهنی اولیه ای از زمان جهت خرد کردن تقسیمات ریتمیک در داخل خود می باشند . تقسیمات ریتمیک می توانند در این قالب ذهنی خارج از ساختار خشک زمانبندی ، از ساده ترین تا پیچیده ترین شکل گسترش یابند. ساده ترین شکل بر روی ساختار کلی پایه واژه منطبق می گردد.

    - همانند سیستم طهماسبی ، در این سیستم می توان با ترکیب پایه واژه ها اشکال مختلف ساختار متروریتمیک و ادوار ایقاعی را با دقت دو لاچنگ شبیه سازی نمود . همچنانکه در قبل گفته شد تقسیمات کوچکتر از دولاچنگ را می توان در قالب ذهنی اولیه گنجاند.

    - نگارنده به هرچه کمتر شدن تعداد پایه واژه ها جهت ساده شدن و کارا شدن اعتقاد دارد. درشکل زیر پایه واژه های مورد استفاده در این مدل را مشاهد می کنید. در این مدل از دو حرف اصلی د و ن استفاده شده است. حرف دال مانند حرف ت در مدل اتانین از نظر فونتیک صامتی انفجاری بوده و مبین ضربه است در حالیکه دو حرف ن و م نمادی از پایان ارتعاش یک جسم مرتعشند.


    - آخرین بخش پایه واژه ای که در انتهای خود تنها یک هجای دولاچنگ دارد ، مشدد خوانده می شود.
    - در ترکیبات ، آخرین دولاچنگ با حرکت ضمه خوانده می شود .
    - در جایی که سکوت وجود دارد ، پایه واژه معادل آن ادا شده ولی اتفاق صوتی رخ نمی دهد. سکوت را با دوخط در زیر هجا ، پایه واژه یا ترکیب نشان می دهیم.
    - مجموعه پایه واژه هایی که نشان دهنده یک ترکیب زمانی متفاوت می باشند ، در داخل پرانتز قرار می گیرند. - هجا ، پایه واژه یا ترکیب آکسان دار از طریق علامت > در زیر خود مشخص می شود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شیوه های ثبت ادوار ایقاعی
    ابن سینا در کتاب شفا ، از نوشتن ریتم به صورت نمودار حین شنیدن ، توسط یک موسیقی دان یاد می کند. از این شرح ، مشخص نیست که این فرد ایقاع را با کمک علائم ثبت میکرده است یا خیر. با اینحال یکی از شاگردان ابن سینا بنام ابن زیله (متوفی بسال440 هجری قمری) علی رغم وجود سیستم های نوشتاری از عدم درک یکسان از ایقاعات یاد می کند . این مسئله خود می تواند حاکی از نبود یک شیوه نت نویسی نظام یافته جهت ثبت اصوات و ایقاعات باشد. به طور کلی می توان2 نظام جهت ثبت ایقاع برشمرد :
    - نظام یادیار Mnemonic
    - نظام نمادین

    نظام یادیار Mnemonic
    همچنان که در قبل گفته شد یادیارها 3 خصوصیت دارند :
    1- قراردادی بودن نمادها جهت پذیرش راحت تر توسط مغز
    2- محدود بودن اندازه آنها جهت به یاد سپردن سریع
    3- درک و یادآوری سریع به هنگام کنارهم قرارگرفتن یادیارها
    در مدلهایی مانند اتانین از Onomatopoeia یا نام آواها استفاده شده است . هجای ”تُ“ نشاندهنده ضربه ای است که دارای کوتاهترین کشش بوده و طنینی خشک و کوتاه مانند صدای سازهای کوبه ای دارد.

    طبق رسائل اخوان الصفا ( نیمه ی اول قرن 4 هجری) ، در یادیار ها ، پایه واژه ها یا ارکان ایقاعی مدل اتانین، از 2 واژه ت و ن استفاده می گردید . علاوه بر مدل اتانین ، از مدل افاعیل نیز باید یاد کرد که در آن یادیارها بر مبنای 3 حرف ف و ع و ل ساخته می شوند .


    از دیگر مدلهای نظام یادیاری با کاربرد در وزن خوانی موسیقی می توان موارد زیر را برشمرد:
    - مدل استاد حسین تهرانی
    - مدل وزن خوانی عددی
    - مدل ارشد طهماسبی
    - مدل ارائه شده توسط نگارنده
    - مدل دکتر خانلری که بجای مدل افاعیل برای شعر مطرح گردید و در جدول مقابل مشاهده می شود :

    مثالی از سیستم دکتر خانلری :
    مـَفاعیلـُن‏مـَفاعیلـُن‏ فـَعو لُن (وزن دوبیتی و فرهادوشیرین از نظامی)
    U - - - U - - - U - -
    نوا آوا نوا آوا خشاوا
    بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست

    نظام نمادین
    در این نظام از تعدادی نمادهای قراردادی ، صرفا جهت ثبت زمانبندی موسیقی استفاده می شود . شیوه نوشتار این علائم از چپ براست می باشد. مانند :
    - فواصل زمانی سیستم نوتاسیون موسیقی مانند سیاه ، چنگ و ...
    - نمادهای هجایی : نماد هجای کوتاه (U) ، هجای بلند (– ) ، هجای کشیده (=) و هجای طویل (o)
    - روش تابلاتور که درآن ارزش زمانی لحظات ضربه با دایره توخالی o (معادل چنگ) یا X و لحظات بدون ضربه یا زمان تداوم صدا با دایره توپر • (معادل چنگ) مشخص می شود. این روش به دلیل تعداد اندک نمادها ، محدود بوده و برای فواصل زمانی طولانی باید بر تعداد نقطه ها افزود:



    - در روشی دیگر میتوان ارزش زمانی لحظات ضربه موکد را با X (معادل چنگ) و ضربه غیر موکد را با x (معادل چنگ) و لحظات بدون ضربه یا زمان تداوم صدا را با دایره توپر • (معادل چنگ) مشخص نمود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وزن خوانی یادیاری و کاربرد آن در موسیقی
    وزن خوانی واژگانی ارشد طهماسبی
    ارشد طهماسبی ، محقق و نوازنده معاصر ، مدلی دیگر (همانند سیستم افاعیل و اتانین) در حیطه وزن خوانی یادیاری برای ترجمه وزن موسیقی به زبان فارسی ، ابداع کرده است. در این مدل بر اساس 4 نوع هجا در زبان فارسی ،پایه واژه هایی معادل تعدادی از الگوهای ریتمیک ابداع شده است. او همچنین فواصل زمانی موسیقی ( سیاه ، چنگ ، .... ) را به عنوان هجاهای موسیقی فرض کرده است و طبق یک محاسبه آماری دولاچنگ را که فراوانترین فاصله زمانی کوچک در موسیقی ریتمیک ایرانی است مبنا قرارداده است. 4 نوع هجا ازنظر طهماسبی عبارتند از :

    کوتاه ، به عنوان واحد ، مانند : رُ ...... کشش موسیقایی مرتبط : دولاچنگ
    بلند ، دو برابر کوتاه ، مانند : را ، طا ، یون ، هان ...... کشش موسیقایی مرتبط : چنگ
    کشیده ، سه برابر کوتاه ، مانند : راس ، ترک ...... کشش موسیقایی مرتبط :چنگ نقطه دار
    طویل ، چهار برابر کوتاه ، مانند : راست ......کشش موسیقایی مرتبط : سیاه
    این سیستم بین موسیقی و زبان شباهت هایی را در نظر می گیرد :
    - آهنگ = متن
    - جمله موسیقی = جمله متن
    - ضرب = کلمه ( در این سیستم سکوت نیز معادل کلمه فرض می شود )
    - فاصله زمانی = هجا
    - میزان در نیم جمله موسیقی = نهاد در جمله متن ( در این سیستم بین میزان در نیم جمله سئوال ( نهاد) و میزان در نیم جمله جواب(گزاره) تفکیکی وجود نداشته و تنها یک « نهاد » وجود دارد)
    -میزان ساده = میزانی که ضرب (کلمه) آن به 2 ، 4 ، یا 8 هجا تقسیم شود.
    -میزان ترکیبی = میزانی که ضرب (کلمه) آن هم به 2 و 3 هجا تقسیم شود.


    پایه واژه های سیستم وزن خوانی
    پایه واژه ها در این سیستم همانند 2 سیستم قبلی ، واژگانی اند که در جهت واژه خوانی موزون و شبیه سازی الگوی زمانی موسیقی ایجاد شده اند. واژه خوانی موزون ، خواندن پی در پی و بدون مکث است. با استفاده از هفت واژه و ضمه حرف آخر ، سیستم وزن خوانی واژگانی شکل می گیرد :
    - بزدم
    - زدم
    - می زد
    - نی
    - تار
    - رباب
    - راست
    اهمیت انتخاب این پایه واژه ها در می توان در موارد زیر جست :
    1- کم بودن تعداد آنها
    2- معنی دار بودن
    3- خوش آهنگ بودن
    4- فارسی بودن
    5- اسامی مرتبط با موسیقی ایرانی

    پایه واژه های در وزنهای ساده
    در وزنهای ساده ، و بر اساس 4 هجای موسیقایی که قبلا ذکر شد ، تنها می توان 8 الگوی ریتمیک در ساختار یک ضرب به کار برد :


    دو نکته : - هجا هایی که آکسان دارند ( مانند هجاهای ابتدای میزان) باید با شدت بیشتری گفته شوند . - در اجرای سکوت ، هجاهای معادل سکوت از پایه واژه حذف می شوند . مانند مثال مقابل :

    پایه واژه های در وزنهای ترکیبی
    بر اساس 7 پایه واژه و ترکیباتی مانند زد و چه می توان30 پایه واژه ترکیبی مانند مثالهای مقابل به دست آورد :
    سه لاچنگ در پایه های واژگانی در این سیستم برای ادای هجای سه لاچنگ ،یک مصوت از جنس مصوت هجا به آن اضافه می شود. مثال :

    نت زینت
    در این سیستم نت زینت به صورت مصوت و قبل از واژه مانند سه لاچنگ ادا می شود :

    دولا چنگ نقطه دار
    در این سیستم ، در مواردی که فاصله زمانی ، نقطه دار می شود باید حسی عمل کرد و در واقع به دلیل کمبودی که در این سیستم حس شده است باید از سرعت نسبی بین فواصل زمانی بهره برد . در عمل هجای قبلی را که افزوده و نقطه دار است به صورت کشیده و هجای بعدی که کاسته شده است را کمتر ادا می کنند.

    خط اتحاد
    در این مورد هجای مربوط به نت شروع خط اتحاد به اندازه لازم کشیده می شود تا به هجای بعد از خط اتحاد وصل شود.
    .

    .
    1210027952
    .

    .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ایقاعات
    همچنانکه در قبل گفته شد ، ایقاع الگوی زمانبندی موسیقی در دوران قدیم می باشد. زمانبندی موسیقی در قدیم حاصل تجمع ضربه ها در کنار یکدیگر بوده و در واقع ضربات بر اساس فاصله های معین و متناسب زمانی منظم می شدند.

    کوچکترین واحد اندازه گیری زمان در سیستم ایقاعی را نقره ( جمع: نقرات) می نامیدند. نقره به قول مراغی ، می تواند هر ضربه ای باشد : ضربه حاصل از زدن بر زه یا پوست یا 2 دست بر هم یا جسم بر جسم . نقره در ایقاع معادل حرف در شعر است. پس می توان برای نقره معادل پیدا نمود و نقره و ایقاع را به تحریر و گفتار درآورد و ایقاع موسیقی را به زبان بیان کرد.

    ارکانٍٍٍ ، یادیارها یا ِ پایه واژه های ایقاعی ، مدل اتانین
    ارکان ، یادیارها یا پایه واژه های ایقاعی ، الگو و اساس قرارگیری نقرات بوده و دارای الگوی زمانی خاص می باشند. با کنار هم قرارگرفتن ارکان ایقاعی تشکیلاتی بنام دورایقاعی ( جمع : ادوار) ایجاد می شود که در طول قطعه دائما تکرار می شود :

    دوره < = رکن <= نقره

    دور را می توان تا حدی معادل وزن در نظر گرفت ( مراغه ای در آثار خود از پیشرو با ساختار ایقاع بدون تکرار ادواری نام می برد که قطعه ای موزون بوده و قبل از تصنیف قرار می گرفته است ) . ارکان ایقاعی که توسط مراغی معرفی می شوند پایه واژه می باشند. بر اساس متن رسائل اخوان الصفا ( نیمه ی اول قرن 4 هجری) و موسیقی الکبیر فارابی ، در ساختار پایه واژه ها یا ارکان ایقاعی ، از 2 واژه ت و ن استفاده می شد .

    مجموعه پایه های ساخته شده مدل اتانین را ایجاد می کند. تقسیم بندی پایه واژه های ایقاعی یا اتانین بر مبنای تعداد حروف ساکن و متحرک صورت می گیرد . برای ثبت پایه ها و ادوار می توان از پایه واژه ها یا معادل کشش موسیقایی آنها استفاده نمود . همچنین می توان حروف متحرک را با U و واژه دارای حروف متحرک و ساکن را با - نشان داد. زمان واژه ی دارای حروف متحرک و ساکن 2 برابر حروف متحرک است. در جدول زیر می توان انواع اتانین را مشاهده نمود :

    (لازم بذکر است که می توان از دولاچنگ بعنوان مبنا استفاده نمود)


    دور ایقاعی
    همچنانکه گفته شد از تجمع پایه واژه های ایقاعی بر اساس یک ساختار مشخص ، دور ایجاد می شود. در ساختار دور ایقاعی می توان با تفکیک نوع رنگ صدای ساز کوبه ای یا اختلاف آکسان ضربات یا نقرات مقام ایقاعی ایجاد نمود:
    مقام ایقاعی< = رنگ صدا / آکسان + دورایقاعی

    در فرهنگهای موسیقایی خاورمیانه اسلامی ادوار و مقامهای ریتمیک متنوع با نامهای متفاوت وجود داشته و دارند. مراغی در آثارخود تعداد دورهای ایرانی قبل از خودرا 6 تا می داند و دورهایی را که درزمان او کاربرد داشته را 7 عدد ذکر میکند. 7 دور رانیز از ابداعات خود برمی شمرد :
    6 دور قبل از عبدالقادر مراغی
    - ثقیل اول - رمل
    - ثقیل ثانی - خفیف رمل
    - خفیف ثقیل - هزج
    U دور های هم عصر عبدالقادر مراغی
    - ثقیل - ترکی اصل - هزج
    - خفیف - مخمس
    - چهار ضرب - رمل
    دورهای ابداعی مراغی
    - ضرب الفتح - ضرب الجدید - عدل
    - شاهی - مئا تین
    - قمریه - الربیع
    عبدالمومن صفی الدین ، نویسنده عهد تیموریان و صاحب « بهجت الروح » ادوار زمان خود را به صورت مقابل نام می برد:
    "فاخته ضرب (هفت ضرب)، ترک ضرب (ده ضرب)، برافشان (هفت ضرب)، مخمس (ده ضرب)، چنبر (هشت ضرب)، ثقیل (دوازده ضرب)، خفیف (یازده ضرب)، اوفر (پنج ضرب)، ماتین (دویست ضرب)، نیم ثقیل (چهارده ضرب)، هزج (چهار ضرب)، اواسط (هفت ضرب)، رمل (نوزده ضرب)، دویک (نه ضرب)، مقدم (یازده ضرب)، ضرب الفتح (بیست و چهار ضرب)، شاهنام (هیجده ضرب)، آکل (نه ضرب)، فرع (شش ضرب)، دوران (نه ضرب)، سماعی (چهارده ضرب)، ضرب القدیم (هشت ضرب)، ضرب الملوک (چهار ضرب)

    ضرب القدیم (نوزده ضرب)، ضرب الملوک (نوزده ضرب)، هزج کبیر و صغیر (بیست و چهارضرب)، فاخته کبیر (شش ضرب)، فاخته صغیر (هیجده ضرب)، شاهنامه (هیجده ضرب)

    در بخشهای بعدی راجع به ساختار ادوار بحث خواهد شد ولی در اینجا و برای ذکر مثال ، دور مخمس کبیر که از دورهای رایج زمان مراغی بوده است مشاهده می شود :

    ارکان عروضی
    مقدمه: کلمه پوئتری(poetry) در زبان انگلیسی و کلمه پوئه تیک(poetique) در زبان فرانسه به ریشه لاتینی کهنی بازمیگردد که دارای مشتقات فراوانی مانند پوئه ام(poeme)، پوئزی(poesie) و پوئت(poete) میباشد که به معنای شعر و شاعری و ملحقات آن است. البته اصل این کلمه لاتین نیز مصدر یونانی poesis به معنای ساختن یا ابداع است. کتابی به نام شاعرانه (poetique) در بیان فن شاعری از ارسطو در دست بود که در قرن اول هجری از زبان سریانی به زبان عربی بازگردانده شده و بوطیقا نام گرفت که خود این واژه عربی شده واژه لاتینی «پوئه تیک» است.

    نویسنده در این کتاب از شعر به عنوان خیالی شاعرانه یاد میکند قطع نظر از ساختار قالبی آن. اما خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اساس الاقتباس خویش که در فن منطق تدوین نموده، برخلاف نظر منطقیون قدیم میفرماید: «محققان متاخران میگویند شعر کلامی است مخیل، مولف از اقوال موزون متساوی مقفی.» به این ترتیب وزن، جزء مختصات شعری است. و بر این مبنا اهل فن نتیجه گرفته اند که«شعر تالیفی از کلمات است که نوعی وزن در آن بتوان شناخت».

    عروض
    عروض بر وزن فعول ، کلمه ای است که در معنی اسم مفعول به کار می رود و شعر را بر آن عرضه کنند تا موزون و ناموزون از هم بازشناخته شوند. عروض یکی از علوم ادبی است که موضوع بحث در آن وزن شعر می باشد.

    وزن عروضی شعر
    چنان که گفتیم از لوازم شعر فارسی ضرب و آهنگ میباشد و بدون ضرب و آهنگ که مندرج در وزن و در ساختار شعر است، شعر فارسی واقعیت خود را از دست میدهد. اما وزن در شعر چیست؟ خواجه نصیرالدین طوسی در معیار الاشعار، گوید«اما وزن هیاتی است تابع نظام تربیت حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیات لذتی مخصوص یابد که آن را در این وضع وزن خوانند» آملی در تعریف وزن، میگوید: شعر از به هم پیوستن حرف های متحرک و ساکن که به تعداد مساوی و به یک ترتیب باشند به وجود می آید. مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری بر این تعریف خرده گرفته و گفته است:

    «وزن شعر عبارت است از تناسب خاص هجاهای شعر ، تقسیم هجاهای مختلف به دسته هایی که یا متساوی و متشابه باشند یا در عدم تساوی و تشابه آنها نظم و قرینه ای وجود داشته باشد و تکیه کردن روی یکی از هجاهای هر دسته، این دسته ها را از یکدیگر جدا میکند. و مراد از این که در عدم تساوی و تشابه نظم و قرینه ای باشد، این است که فی المثل شعر از دو جزء مختلف مانند مستفعلن و فعولن ترکیب شده که به تناوب در پی یکدیگر قرار گفته باشند.» بنابر این تعریف، دکتر خانلری وزن شعر را عبارت از تقسیم شعر به هجاهای منظم و متقارن میداند اعم از این که متساوی و متشابه الاجزاء باشند یا نباشند. یعنی وی نظم و ترتیب هجایی در درون ساختار شعر را عامل ایجاد وزن در شعر میشمارد. به این ترتیب وزن شعر تابعی از نظم هجایی میگردد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اقسام وزن شعر

    اکنون که وزن شعر را اندکی دریافتیم نگاهی به اقسام وزن شعر میکنیم. نظم بندی درونی شعر بر حسب ترتیب هجایی یا تقسیم بندی اصوات به دسته های متساوی و متشابه به یکی از سه اعتبار ممکن است:
    اول ـ کمیت هجاها: امتداد اصوات و هجاها در زمان.
    دوم ـ تکیه: قوت یا شدت بعضی از هجاها نسبت به یکدیگر.
    سوم ـ تعداد: یعنی شماره هجاها صرفنظر از امتداد و قوت آنها.»
    بنابراین کاربرد اوزان شعر در موسیقی مربوط به کمی بودن اوزان است.

    با توجه به سوابق و مستندات تاریخی ضرب آهنگ موسیقی ایرانی در گذشته با متریک کنونی متفاوت بوده و بر اساس سیستم ایفاعی تنظیم می گردید. بر اساس بعضی نوشته ها مانند تحقیق ماللهند از ابوریحان بیرونی، به دلیل حضور تفکر ایقاعی در موسیقی قدیم ایران و هند ، اصول عروض و ایقاع احتمالا ریشه در فرهنگ آریایی داشته است. بر اساس پاره ای دیگر از مستندات ، مقامهای ضربی با نام ایقاعات درسده‌ی اول هجری به‌عنوان یک ابتکار و یک عمل نو در موسیقی دوره‌ی اسلامی پدید آمد و در اهمیت آن همین بس که مسلمانان زمانبندی موسیقی را ضربان قلب خدا می نامیدند.

    ایقاعات به دلیل تک صدایی بودن موسیقی، رشد چشمگیر داشته و شدت ضربات و رنگهای صوتی ساز های کوبه ای و پوستی در گسترش ساختار صوتی ایقاعات نقش بسزایی داشته اند. تا قرن سوم هجری خواننده و نوازنده از یک ساختار ایقاعی تبعیت می کردند اما ابراهیم بن المهدی (متوفی به سال 224 هجری قمری) طرحی پیشنهاد داد تا این دو از ساختار زمانی متفاوت استفاده کنند. در نتیجه این در هم تنیدگی ایقاعی ، موسیقی بسیار زیبا می نمود.

    بیش‌تر آوازهایی که تا پایان سده‌ی اول هجری در حجاز توسط هنرمندان مسلمان خوانده می‌شد ، حدی و نصب نام داشت که هر دو از لحن‌های موزون بوده و آنها را الحان موزونه می‌نامیدند. این آوازها بنا بر پایه‌های عروضی اشعار تنظیم می‌شدند. خوانندگان معتبر صدر اسلام از قبیل طویس ( نخستین خواننده و نوازنده بعد از اسلام در عربستان که شهرت و اعتبارش در نتیجه به‌کار بردن تمهیدهایی بود که با شنیدن آواز اسیران ایرانی در شهر مدینه برای او حاصل شده بود) و سائب خاثر ( ایرانی الاصل و نخستین کسی که همراه آواز عود به‌کار برد) و عزَّالمیلاء ( از شاگردان سائب خاثر) و نشیط پارسی کسانی بودند که هنگام خواندن آواز، به کمک دف وزن شعر را نگاه می داشتند ولی با اینحال طویس نخستین خواننده ای بود (درشهر مدینه) که در موسیقی ایقاع را به کار برد.

    این امر موجب شد که موسیقی کامل تر و مطلوب تری پدید آید و آن را غنا المتقن نامیدند. غناء المتقن دارای تمهیدهای فنی بسیاری برای موزون ساختن آهنگ بوده است. اسحاق موصلی نخستین کسی بود که آوازها را بنابر ایقاع به‌طور کامل تنظیم کرد و تغییراتی در اوزان ایقاعی داد. در بین علمای قدیم می توان از اسحاق کندی ( متوفی 260 هجری قمری ) با رساله فی اجزاء خبریه الموسیقی و حکیم ابونصر فارابی ( متوفی 339 هجری قمری) نام برد که رسالاتی مانند موسیقی الکبیر و کتاب فی احصاء الایقاع داشته و در آن، ایقاع را از جهات مختلف مورد بحث قرار داده ولی متأسفانه اثری از این کتاب در دست نیست. از صفی‌الدین ارموی ( قرن هفتم هجری) اثری گران‌قدر به نام الرساله الادوار فی‌ الموسیقی باقی مانده است. این کتاب شامل تعریف ایقاع و انواع ادوار ایقاعی، تأثیر ادوار بر گروههای مختلف مردم و غیره است.

    از عبدالقادر مراغه ای ( قرن 9 هجری) نیز مستندات معتبری چون جامع الالحان ، مقاصدالالحان و شرح ادوار درباره ایقاع برجای مانده است. آن‌چه با بررسی آثار گذشتگان به خصوص عبدالقادر مراغی معلوم می‌شود این است که ریتم در موسیقی ایران، متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطه‌ی بین اوزان عروضی و وزن‌های موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را درباره‌ی ایقاع بیان می‌کردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی تالای موسیقی بیشترین تاثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت می گیرد.

    ابن سینا در رساله‌ای در باب موسیقی به نام المدخل الی صناعه‌ الموسیقی می گوید :« صناعت علم موسیقی دو جزء است. یکی تألیف است و موضوع او، نغمهاست و اندر حال اتفاق ایشان و نااتفاق ایشان نگاه کنند و دو‌ّم، ایقاع است و موضوع او زمانهاست که اندر میان نغمه ها اوفتد و نقره‌هایی که یکی‌ به یکی شوند و اندر حال وزن ایشان و ناوزنی ایشان نگاه کنند و غایت اندر این هر دو نهادن لحنهاست» .

    در مورد رابطه شعر و موسیقی ، فرصت الدوله شیرازی ( قرن 13 هجری قمری) در بحورالالحان آورده است:
    « چنانکه ایقاع را ارکان است که ادوار ایقاعی از آن ها مترتب می شود اوزان اشعار را نیز ارکان است که بحور از آن ها ترتیب می یابد همان سبب و وتد و فاصله که در شعر است در ایقاع موسیقی نیز هست» .

    در ایران و با رواج شیوه نت نویسی به روش غربی در اواخر دوران قاجار ، میزان بندی ترانه ها بر اساس وزن‌های 4/2، 4/3، 4/4، 8/6 انجام پذیرفت. هر چند بسیاری از ترانه های قدیمی و کهن که بر اساس ایقاع استوار بودند با میزان بندی‌های جدید همخوانی نداشتند، اما استفاده از این شیوه تا به امروز باقی مانده است. برای توصیف و تحریر ایقاع در قدیم ، 2 مدل اتانین و افاعیل به کارگرفته می شد. این دو مدل را می توان در قالب نظام Mnemonic یا یادیار ( کلماتی معنی دار یا بی معنی برای به خاطر آوردن موضوع مرتبط) با بهره گیری از Onomatopoeia یا نام آوا ( کلماتی برای شبیه سازی اصوات) گنجاند. بادید امروزین ، این دو مدل در نهایت امکان وزن خوانی یادیاری را فراهم آورده اند.

    وزن خوانی یادیاری ، روشی است در جهت تبدیل و ترجمه وزن موسیقی به گفتار و نوشتار معنی دار یا بی معنی. به این ترتیب می توان ریتم را دیکته نمود و تلقین کرد یا در ذهن مرور نمود. این مدل شیوه ایست که در آن یک فاصله زمانی به معادل هجایی خود در زبان تبدیل می گردد. یادیار ، ترکیب و واژه ای است معنی دار یا بی معنی که ساختار هجایی آن متناسب با الگوی زمانی مورد نیاز بوده و زمانبندی را به زبان نوشتاری و محاوره ای تبدیل نماید.

    با تبدیل ساختار ایقاعی به ساختار متروریتمیک در موسیقی ، چند مدل وزن خوانی واژگانی عمده مطرح گردیده است که میتوان از بین آنها 3 مدل را برشمرد:
    - مدل استاد حسین تهرانی با کاربرد واژه هایی مانند بله ، بعله ، یکصد و ...
    - مدل وزن خوانی عددی با کاربرد واژه هایی مانند : یک ، دو ، و ، ...
    - مدل ارشد طهماسبی با کاربرد لغات و افعال مرتبط با موسیقی

    *ارشد طهماسبی ، محقق و نوازنده معاصر ، مدل خود راتحت عنوان وزن خوانی واژگانی معرفی نموده است، اگرچه وزن خوانی یادیاری در بر گیرنده تمام مدلهای موجود می باشد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تلفیق شعر و موسیقی در قدیمی ترین سروده های فارسی

    قدیمی ترین نمونه «شعر» در مملكت ایران، «گاثا» یعنی سرودهای منظومی است كه در آنها زرتشت، پیامبر ایرانی، مناجاتها و درودهای خود را در پیشگاه «اهورا- مزدا» یگانه و بزرگترین خدایان و خالق زمین و آسمان عرضه داشته است.

    این سرودها به قطعه های سه لختی (سه شعری، یا به اصطلاح امروز سه مصراعی) تقسیم شده است، و هر لخت یا شعر، از 16 هجا تشكیل، و در هجای نهم توقف و بعد از هجای چهارم سكوت دارد. و بعضی دارای قطعه های چهار لختی است كه یازده سیلاب دارد و سكوت، بعد از سیلاب چهارمی است.

    به همین تقدیر بعضی چهارده هجایی و بعضی دوازده هجایی و برخی از اشعار بلند نوزده هجایی است.

    این اشعار بلند دارای سكوت است، یكی بعد از سیلاب هفتم، و یكی بعد از سیلاب چهاردهم.

    خلاصه در گاثه، قصیده یا غزل طولانی به طرز اشعار عروضی دیده نمی شود، بلكه نوعی از تركیب بندهای بدون بند است، و از 19- حداعلی- و11- حداقل- سیلاب زیادتر و كمتر ندارد.

    ما راجع به شعر عروضی و اقسام آن، در جای خود باز به این قسمت اشاره خواهیم كرد.

    زبان گاثا، زبانی است بسیار قدیم و اخیراً عقاید عموم به این نكته نزدیك می شود كه زبان گاثه، زبان مردم قدیم ایران است كه در بلخ و بلاد شرقی ایران سكونت داشته اند، و درباره خود زردشت هم تردید است كه آیا از مردم سیستان یا بلخ باشد یا آذربایجان. از این رو تعجب نیست كه زبان اوستا با زبان سنسكریت و ویدا كتاب مذهبی و ادبی برهمنان، این قدر به هم نزدیك است.

    در عصر ساسانیان هم، شعر در ایران به طریقه گاثه زردشت رایج بوده است.

    اشعاری كه متعلق به كتب مانی است و از اوراق مكتشفه تورفان به دست می آید كه به زبان پهلوی مشرقی گفته شده است، مثل اشعار مذكور در گاتهاست، یعنی در میان آنها قطعات 12 هجایی است كه در هجای پنجم سكوت دارد و هر یك دارای شش یا پنج لخت است، و مانند اشعارگاثه بدون قافیه است. آنچه تا به حال از تفحصات به دست آمده است در ایران ساسانی سه قسم شعر را نام برده اند:


    الف) سرود: كه مختص آفرین خدایان و شاهنشاه و مختص مجالس رسمی بوده و با آهنگ موسیقی توام خوانده می شده است.

    از پلهبد «باربد» خواننده و شاعر معروفی نام می برند و سرودهای خسروانی او در الحان 365 گانه، به عدد ایام سال، و سرودهای سیگانه او به عدد ایام ماه، در كتب ادب و لغت ذكر شده است.

    ما دو نمونه از سرودهای هجایی كه به اغلب احتمالات شباهتی به سرودهای عهد ساسانی داشته در دست داریم، یكی سرود سه لختی است كه آن را «خسروانی» نام، شاعر معاصر رودكی، گفته و دیگر «سرو دكر كویه» است كه در تاریخ سیستان ذكر شده است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شعر , موسیقی و رابطه آنها

    شعر
    شعر حرف دل ادمهاست و چیزی است که از طریق آن میشود احساس را بیان کرد
    به قول " کانت " : شعر ظاهر اشیا را با خواسته های روح منطبق میکند
    " افلاطون " هم گفته است : شعر گفتن شعرا با اتکا به نیروی یزدانیست و گفته : خداوند عقل را از شعرا می گیرد و انان را چون وسیله ای برای بیان مقاصد اسمانی و روحانی بکار میبرد .
    خود کلمه شعر به معنی " فهم " است و در اصطلاح به چیزی که خیال انگیز باشد گفته میشود .
    برخی ها هم اعتقاد دارند که لفظ " شعر " معرب " شیر " در زبان عبری و به معنی اواز و سرود است.
    شعر انواع مختلفی دارد . مانند : حماسه . وعظ . حکمت . تغزل . هجو . وصف و ....
    بعضی ها هم شعر را به سه شکل تقسیم می کنند : اخلاقی , وصفی و داستانی یا روایی .
    اروپایی ها هم شعر را به چند شکل تقسیم می کنند : غنایی ( لیریک ) , قصصی ( اپیک ) و تمثیلی .
    مبنای شعر بر مجاز کنایه و استعاره استواراست و موضوعش هم اندیشه و خیال و بیان تاثرات قلبی گوینده است .
    شعر زاده انفعالات و تاثرات شاعر و تصور زنده طبیعت است و باید بتواند موجب انقباض و انبساط بشود و عناصری همچون وزن و قافیه و موسیقی از اصلی ترین لوازم شعر می باشد .
    شعر اگر با لحن خوب همراه و متناسب با حال و مقام باشد و طرز بیان در آنئ رعایت شود به مراتب اثرات قوی تری دارد .
    " سوارس " اعتقاد دارد: شعر نوعی موسیقی است که در ان خیال مبدل به احساس می شود .
    " پل والری " هم به یک نوع خویشاوندی بین صدا و معنی اعتقاد دارد و اواز و نثر را دو زینت اصلی شعر میداند و شعر رو اینگونه معنی میکند : ترکیب ساختن احساسات و تخیلات و صور ذهنی با کلمات و اوزان .
    اینها که گفته شد خلاصه ای در مورد شعر و نظرات مختلف از چند کتاب مختلف بود.
    دنیای شعر آنقدر بزرگ هست که میشود در مورد جزئیات آن هم ک مطالب بسیاری نوشت

    موسیقی
    موسیقی زبان حال و روح ادمهاست
    احساس ها و هیجان هایی که کلام نمیتواند آن را بیان کند بیان کند با موسیقی بیان می شود
    موسیقی یک نوع زبان بین المللی برای بیان ارزوها و انتظارات و عواطف و احساسات است
    موسیقی بهترین وسیله برای بیان احساسات انسان هاست .
    " بتهوون " موسیقی را قوی ترین وسیله موثر در روح می دانست و گفته است : موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد .
    به نوعی میشود گفت که موسیقی وصف زندگی آدمها و زبان دل و مظهر عواطف نهاست .
    " الفرد دموسه " میگوید : موسیقی انسان را به شناسایی خداوند رهبری می کند و بشر را به سیر در عالمی که برای وی مجهول است سوق میددهد .
    به عقیده موسیقی دانان قدیم ایرانی موسیقی در لغت به معنی الحان و در اصطلاح علمیست که به وسیله آن به احوال و نغمات از حیث ملایمت و منافرت پی ببرند و کشش انها را در یابند و به دو بخش تقسیمش میکنند :
    ۱ : اقسام نغمات یا علم تالیف .
    ۲ : بیان احوال ازمنه یا علم ایقاع .
    قدما موسیقی را متکی به ریاضیات وآنرا قسمتی ار فلسفه میدانند .
    " ابو علی سینا " موسیقی را جزء چهارم حکمت ریاضی و در ردیف حساب و هندسه و هیئت قرار داده است.
    " عبد الحمید لازقی " در رساله " زین الالحان فی علم التالیف و الاوزان " تعبیر جالبی در مورد موسیقی دارد او گفته است : " موسیقی مرکب از " موسی " و " قی " است که " موسی " در لغت یونانی نغمه و سرود و " قی " به معنی موزون و دلپسند است " .
    " ابو نصر فارابی " هم در کتاب " الموسیقی " گفته است : لفظ موسیقی یونانی و معنی ان الحان است .
    عده ای هم اعتقاد دارند که که موسیقی از لغت لاتین " موزا " ( musa ) اقتباس شده و منسوب به فرشته هنر و دانش و الهه نغمه و سرود می باشد.
    در مورد موسیقی و تاریخ موسیقی و در مورد ریشه خود کلمه موسیقی نظرات بسیاری گفته شده است

    شعر و موسیقی

    موسیقی و شعر از اوّل با یکدیگر همراه بوده اند .
    از وقتی که انسانها به خاطر ترس از عوامل طبیعی خدا پرستی را شروع کردند و همچنین به خاطر جلب نظر پادشاهان به پای کوبی و سرود خوانی پرداختند , کلام با موسیقی همراه بوده ست.
    نکته این است که هر چقدر موسیقی پیشرفت کند احتیاجش به شعر کمتر میشود تا جایی که بتواند بدون کمک شعر منظوری را بیان کند , ولی میشود گفت که هیچ زمان از شعر بی نیاز نمیشود.
    در ایران شعر همیشه جزء اصلی موسیقی بوده است و کلمه ساز و اواز با هم به کار برده شده است و به طور کلی کلام در ایران بیشتر از موسیقی رواج داشته است.
    در مورد اینکه شعر و موسیقی کدامشان به آن یکی محتاج تراست مباحث فراوانی شده است که به این نتیجه رسیده اند که شعر بدون اهنگ کامل ,ولی موسیقی بدون شعر از بیان کامل منظور خودش عاجزاست.
    " امیر خسرو دهلوی " شعر را به عروس تشبیه کرده و موسیقی را به زیور عروس :

    " نظم را حاصل عروس دان و نغمه زیورش

    نیست بی عیب ار عروس خوب بی زیور بود "
    این که موسیقی ما بدون شعر و کلام کامل نیست به خاطر این هست که موسیقی ما یک موسیقی تک صدایی بوده و به خاطر همین برای بیان منظور خودش از شعر هم کمک گرفته است .
    شنونده های موسیقی ایرانی وقتی که اواز را می شنوند کاملا به شعر توجه میکنند تا بتوانند معنی و مفهوم آن رو درست درک کنند , بطوریکه وقتی شعر با موسیقی تفاهم داشته باشد آنگاه به حد کمال میرسد .
    ولی در اروپا شرایط فرق میکند و به خاطر نوع موسیقی اروپایی و پیشرفتی که موسیقی سنفونیک در اروپا داشته است به شعر هیچ احتیاجی وجود ندارد در واقع موسیقی سنفونیک اروپایی به شعر نیاز ندارد و شنونده این نوع موسیقی شاید ساعت ها فقط به ارکستر گوش کند بدون اینکه شعری بشنود .
    شعر و موسیقی هر دو بر وزن استوارند . خود وزن در طبیعت به شکل های مختلف و به وضوح دیده میشود مثل ضربان قلب , صدای اب و ...
    شعرا بیشتر از طبیعت برای سرودن الهام میگیرند و موسیقیدان ها بیشتر از هیجان های روحی برای اهنگسازی استفاده میکنند .
    موسیقی و شعر هر دو تجلی حیات را بیان میکنند ,شعر پرده دری نمیکند و موسیقی هم نفرت ایجاد هم نمی نماید .
    به طور کلی پیوند میان این دو ( موسیقی و شعر ) موجب شده است که این دو هنر در واقع در یک قالب تجلی پیدا کند و به خصوص در موسیقی ایرانی که همیشه شعر و موسیقی به صورت های مختلف مثل : ترانه . سرود و تصنیف و سایر فرم های آوازی با همراه بوده اند و همیشه هم وجودشان در کنار یکدیگر اهمیت فوق العاده داشته است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تاریخ موسیقی ایرانی که همواره با هنر و ذوق ایرانی همراه و همقدم بوده است را می توان به دو قسمت قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد . مورد بعد از اسلام را تا موسیقی معاصر ادامه می دهیم اما در مورد قبل از اسلام باید تقسیم بندی هایی را انجام دهیم : دوره ی قبل از مادها . مادها . پارس ها و هخامنشیان . پارت ها و اشکانیان . ساسانیان .

    قبل از مادها

    این دوره که از هشت قرن قبل از میلاد تا قبل است شواهد بسیاری از جمله سنگ ها و سطوح حکاکی شده کتاب ها و دست نوشته ها را با خود به همراه دارد . مهمترین اثر یافت شده در مورد موسیقی این دوره " مهر چغامیش " می باشد که متعلق به 3500 سال قبل از میلاد است .
    برای بررسی این دوره باید اثر تمدنهایی چون بابل و اشور و ایلام را - که متاسفانه چیز زیادی از انها باقی نمانده - مورد بررسی قرار داد . اما شواهد اندک پیدا شده نیز خود صحت وجود موسیقی را در این دوره تصدیق می کند . به طوری که ساخت سازهای سنتور و تنبور را به این دوره نسبت داده اند .

    دوره ی مادها

    مادها - که در اصل اریایی بودند - دولتی در ایران باستان تاسیس کردند . مهمترین موسیقی ان دوران نغمات موسیقایی گات بوده است .

    دوره ی هخامنشیان ( 320 تا 550 سال قبل از میلاد)

    در کنار نغمات گات ها نوع دیگری از موسیقی با نام موسیقی رزمی و همچنیم موسیقی بزمی در این دوره ساخته شد . طبل های این دوره جنگجویان را با انگیزه به میدان های نبرد راهی می کردند و تنبورها و نی ها از انها در جشن پیروزی به گرمی استقبال می کردند .

    دوره پارت ها ( 250 قبل از میلاد تا 224 بعد از میلاد )

    این دوره که با حمله اسکندر به ایران همراه شد ( قابل ذکر است که بعضی از مورخان وجود اسکندر و نبرد او با ایران را بزرگترین دورغ تاریخ می دانند و بر این باورند که شخصی با این نام و با این ملیت وجود نداشته است و اسکندر صرفا جنگجویی ایرانی و از مخالفان داخلی هخامنشیان بوده است . نویسنده ) موسیقی جدیدی را به ایران وارد کرد . وارد شدن موسیقی به این معنا نبود که موسیقی را از کشوری دیگر به ایران وارد کنند بلکه در این دوره موسیقی ازاد و مردمی شد و از بند دولت و دربار گریخت .
    در این دوره افرادی چون : بخشی ها در خراسان یا گوسان ها در تمامی مناطق ظهور کردند .

    دوره ی ساسانیان (224-652 بعد از میلاد )

    در این دوره باید به پیدایش " باربد ها " در تیسفون ( پایتخت ساسانی ) اشاره کرد . این دوره با پیدایش هفت خسروانی همراه بود که به جرات باید گفت سرمنشا موسیقی امروز ایران بوده است .

    قبل از دوره ی دستگاهی

    این دوره دوره ای بود که مسلمانان دعوت اسلام را پذیرفته بودند ( البته به عقیده ی برخی مورخان : نه حمله ی اعراب دعوت به حساب می امد و نه اجبار مسلمانان به پذیرفتن پاسخ دادن به این دعوت بود . نویسنده ) و دروازه های ایران را بسوی ارمانهای اسلام بروی خود گشوده بودند .
    امدن اسلام از هر دیدی که بنگریم در کشور ما باعث وقوع اتفاقاتی شد . به خوب و بد موضوع کار نداریم که از این مجال خارج است اما باید اقرار کرد که هم در فرهنگ و هم در زندگی ما تاثیر بسزایی گذاشت . موسیقی ما هم طبیعتا از این روند خارج نبود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/