مقالات مربوط به عصر یخبندان 3
گلن تان چو Galen Tan Chu از کمپانی بلو اسکای درباره دایناسورها و فضای سه بعدی فیلم "عصر یخی 3:ظهور دایناسور ها" میگوید .
برای این فیلم صحنه های زیادی ساخته شد ،از جمله دنیای گمشده ای که شخصیت های فیلم در آن با دایناسورها روبرو خواهند شد.
بلو اسکای با عصر یخی 3 به کجا خواهد رفت ؟
ساخت این فیلم یکی از چالشهای کمپانی بلو اسکای و کارلوس سالدانهابه عنوان کارگردان کار بشمار می رفت. کمپانی بلو اسکای به تازگی برای افزایش بهره وری و راندمان کاری و همچنین توسعه منابعش، از نیویورک به ایالت کانکتیکات نقل مکان کرده است .در دفتر جدید یک طبقه به طور کامل به گروه انیمیشن اختصاص یافته است .
از امکانات و تسهیلات جدیدی که در عصر یخی 3 به کار برده شده میتوان به افزودن وجه استروسکوپیک (فضای سه بعدی ) به کار اشاره کرد .دایناسورها هم از کاراکترهایی هستند که به این سری جدید اضافه شده اند .به علاوه برای طنز آمیزتر کردن وجهه اسکرات ( کاراکتر راسو مانند که در سری های پیش هم حضور داشت ) به نقش او جنبه ای رمانتیک بخشیده شده و او را در موقعیت های عشقی میبینیم. بعلاوه ، مانی (به صدا پیشگی ری رومانو )، دیگو (دنیس لیری)سید(جان لگوئیزامو) نیز خود را برای پذیرش نقش والدین مسئول و پرستار آماده می کنند.
گلن تان چو ، انیماتور ناظری که در همه فیلمهای بلند کمپانی بلو اسکای فعالیت داشته میگوید:این کار راحت و به نوعی باعث آرامش خاطر بود چرا که شما می دانستید کاراکترها چگونه راه میروند و چه حرکت هایی دارند اما یافتن مقوله های جدید جهت حرکت و جان بخشی به این کاراکترها برای این که نمایش آنها بر پرده بتواند هنوز سرگرم کننده و جالب باشد هم یکی از چالشهایی بود که هنگام کار با آن مواجه بودیم .
کار کردن به شیوه سه بعدی شبیه چه بود ، آیا این روش میتواند طوفانی در انیمیشن ایجاد کند؟
اولین اقدام اساسی جهت شیوه سه بعدی این بود که بلو اسکای می بایستی هر آنچه که به خلق احساس عمیق مرتبط می بود را آموزش می دید.
به پیشنهاد چو :"با استروسکوپی سه بعدی بخاطر داشتن حساسیت عمقی دید در محور z ، بدرستی می توان دریافت که در آن شرایط آیا شیئ جلو افراد است یا پشت آنها.در این شیوه از کلک های روش دو بعدی نمی توان استفاده کرد .به خاطر می آورم که مجبور بودم فقط سر معدود صحنه هایی خیلی به دپارتمانم سخت نگیرم .مثلا در صحنه مربوط به دست که باید طوری کار میشد که میخواهد یک بلوط را از بالای درخت بقاپد ، آن صحنه جزء استثنائاتی بود که انیماتورها فقط روبروی دوربین آنرا انجام داده بودند بنابر این آن شی ء در فضای سه بعدی استریو کاملا اشتباه بنظر می آمد. دقیقا مثل آن بود که بلوط در فاصله 10 فوتی پشت دست قرار داشت .در حالیکه خود من میدانم در سری های قبلی ما بعضی صحنه ها را داشتیم که این اصول در آنها رعایت نشده بود .ما برای حفظ مفهوم در فضای واقعی به روابط و نسبت های بیشتری احتیاج داشتیم .
به همین ترتیب ، شما با داشتن محور دید و فضای حقیقی قادر خواهید بود که بگویید آیا این کاراکتر ها واقعا واقعا به یکدیگر نگاه می کنند یا خیر.
اغلب اوقات انیماتورها با ایجاد خطا در دید،ما را فریب می دهند تا در فضای دوربین بهتر دیده شوند.در فضای استریو سه بعدی ما باید در مورد این خطاهای دید هوشیارانه تر عمل کنیم .مثلا در صحنه هایی که بازوان کشیده را میخواهید نشان دهید باید هنگام نمایش کاملا مراقب باشید تا تناسب فاصله با دوربین مناسب باشند.همچنین تا جاییکه امکان دارد سعی کنید تا کاراکترهارا در فریم و چارچوب دوربین قرار دهید، زیرا اگر در فضای سه بعدی کاراکتری با بر آمدگیهای رو به جلو داشته باشید و در بخش بالایی دوربین ، محورهای دید وجود نداشته باشند، این امر به تنهایی باعث ایجاد خطا در عمق دید خواهد شد.
بنابر این با نگه داشتن کاراکترها در چارجوب دوربین میتوان از تاثیر فضای سه بعدی بهره بیشتری برد و این همان چیزیست که ما در فیلم عصر یخی 3 نسبت به آن عملکرد زیرکانه ای داشتیم .
به هر حال، دستیاران این فیلم با کارکردن در فضای استریویی قادر به خلق تجربیات تکان دهنده بیشتری بودند.
در یکی از سکانسهای فیلم تعدادی از کاراکترها بر پشت یک دایناسور بالدار سوار شده اند و بر فضای دنیای گمشده در حال پرواز هستند از نظر سه بعدی این صحنه برای ما بسیار حساس بود برای اینکه می خواستیم از دور شدن و نزدیک شدن صحنه ها به دوربین و بالعکس مطمئن شویم .در واقع بازی با فضای Z به ما کمک کرد تا بیشترین خروجی را در سطح متوسط داشته باشیم و قطعا همین امر به رویکرد ما در فرآیند این پروژه جهت دهی کرد .
در روش سه بعدی باید توجه بیشتری به جزییات داشته باشیم. انیماتورهای موظفند تنظیمات مربوط به عصب های صورت و خزها را انجام دهند.
کار بر روی کاراکتر دایناسورها، برای نخستین بارچالشی جدی را برای انیماتورهای بلو اسکای به بار آورد.ریگرهاigger)) ی ما علی الخصوص در مورد دایناسورها باید به شیوه جدیدی برای اسکین گذاری می اندیشیدند.ما به آنها ظاهری فربه و گوشتالو دادیم و عضلات را طوری به حرکت در آوردیم که انگار استخوانی در زیر آنها وجود ندارد.به طور کامل نمی توان گفت که این فی نفسه یک سیستم عضلانی بود اما افکت های عضلانی کاملا شبیه سازی شده بودند.مشخصا در مورد یک کاراکتر جدید به نام بوک(به صداپیشگی سیمون پگ )
به عقیده من کاراکتر جدیدمان بنام بوک(به صداپیشگی سیمون پگ )یک سری ویژگیها و خصوصیات واقعا خوب و شست و رفته و بی نظیری داشت که خود من تا قبل از این در انیمیت کاراکتر های قبلیمان آن ها را ندیده بودم .البته از لحاظ کاری آنچه در موردش اعمال شد بسیار نزدیک به کارهایی بود که در هورتون انجام داده بودیم .
از آنجاییکه بوک کاراکتری بلند قد ، راسو مانند و انعطاف پذیر بود ، ما نیز تصمیم گرفتیم که چنین ویژگیهایی را در طراحی این کاراکتر اعمال نماییم و در حد توانمان نیز از آن ها استفاده کردیم.
مثلا در یک صحنه می بینیم که بوک برای خشک کردن خود ، مثل یک حوله خیس به دور خود حلقه می زند و خود را می چلاند که این امر در بخش ریگ کردن ، یکی از موارد ویژه و خاص شمرده می شود .زمانیکه بحث به تنظیم نمودن کاراکتر دیگو رسید، سعی کردیم تا جزییاتی را اضافه کنیم که به اعتقاد چو ، در سری های قبلی فیلم عصر یخی وجود نداشت.برای مثال :به کاراکتر دیگو، تعدادی تکان دهنده گونه افزودیم تا آن بخش از صورت را بیشتر در گیر کنیم تا جذاب تر به نظر برسد و گروه مو گذاری هم برای آراستگی و جلوه نمایی این کاراکتر ، یک سری ضمایم اضافی به آن افزودند.
برای پیچیده تر کردن تلاشهای مداوم اسکرات موقع جمع آوری دانه های بلوط در این کاراکتر جاذبه ای عشقی نسبت به اسکراته ایجاد کردیم.
در صحنه هایی که اسکرات را با عشقش میبینیم مشخصا میخواستیم کاراکتر دختر نسخه باهوش تر و براق تر همان اسکرات باشد ، انیماتورهاسعی میکردند او را همیشه یک پله عقب تر از اسکرات نگه دارند. ما قصد داشتیم از لحاظ حرکتی این کاراکتر(اسکراته) را با حرکات زیبا و برازنده ایجاد کنیم و از لحاظ قرار دادن مو سعی کردیم در این کاراکتر از موهای براق استفاده نماییم تا بدین وسیله آراستگی وی را بیشتر به نمایش گذاشته باشیم.
چو به عنوان سرپرست انیماتورها به نوبه خود توانست تاثیر بسیار خوبی بر کیفیت کار بگذارد .او توضیح میدهد که یکی از چالشهایی که بدلیل برنامه زمان بندی برایمان ایجاد شد این بود که ما باید حدود 35 انیماتور موقت را استخدام میکردیم (کل افرادی که روی این پروژه کار میکردند 75 نفر بود)،به آنها آموزش می دادیم و در حد مطلوبمان از آنها کار اجرایی می خواستیم.آموزش این انیماتورهای تازه وارد – چه کارمندان پاره وقت دیگر کمپانیها و چه آنهایی که به تازگی فارغ التحصیل شده بودند- بخشی از مسئولیت من بشمار می رفت .من باید طوری آنها را هماهنگ میکردم که کار از نظر کیفیت ثبات و پایداری خود را حفظ میکرد به طوری که پس از تماشای کار تفاوت سطوح مختلف قابل مشاهده نباشد .
منبع :AWN
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)