تاريخچه نمايش عروسكي در ايران
در ايران به مانند ساير نقاط جهان با نمايش عروسكي احساس بيگانگي نخواهند كرد . چرا كه مردم ايران با اين هنر آشنايي كامل دارند . با نگاهي گذار به نقاط مختلف ايران ، رابطه مردم با هنر نمايش عروسكي بخوبي ديده مي شود . در ايران و اكثر مراسم و جشن ها بنوعي از عروسك استفاده مي شود . هر چند كه ورود فرهنگ هاي مختلف تاثيرات عمده اي بر مراسم و آئين هاي ايرانيان گذاشته است با اين وجود در بسياري از نقاط اين سرزمين مراسم و آيين هايي هر چند به صورت پراكنده با عروسك اجرا مي شود كه در نوع خود بي نظير و ديدني است .

از جمله اين مراسم مي توان به تكلم گرداني در عيد نوروز در نزد آذربايجانيها و مراسم تمناي باران با چمچمه و نيز كتراكيشه به بازي دختران گيلاني اشاره كرد .چمچمه گلين عروسكي است كه با قاشق چوبي ساخته مي شود و دختران آذربايجاني در تمناي بارا دست به اين مراسم مي زنند .
دختران ده اين عروسك را ساخته و بهمراه آن به خانه ها سرك مي كشند و براي تهيه آش نذري مواد جمع مي كنند و آنها را در مسجد جمع كرده و آش را پخته بين مردم تقسيم مي كنند . و بعد براي بارش باران دعا مي كنند . كتراكيشه ( كترا به معناي قاشق چوبي است ) هم بازي معمولي كودكان گيلاني است كه قاشق چوبي را با لباس پوشانده و مي رقصانن و شعر مي خوانند . اما نمايش عروسكي در ايران قدمتي طولاني دارد كه اين فدمت به قرن 5 ه.ق باز مي گردد.

بهرام بيضايي در كتاب نمايش در ايران به اين امر اشاره دارد و اعتقاد دراد كه از دوره اسلامي اين نمايش ها ( نمايش عروسكي ) تا قرن چهار اطلاع مستقيمي در دست نيست و از قرن پنجم به بعد است كه در شعرهاي شاعران اشاره به اين نمايش ها و تعدادي از واژه هاي آنان ديده مي شود .
اسدي طوسي ( قرن 5 هجري ) در گرشاسبنامه هنگام وصف بي ثباتي طبيعت و ناپديدار بودن زندگي مي گويد « طبيعت در دست دو پرده ( ظاهرا شب و روز) آويخته است و از اين رو تصاوير با سايه هاي گوناگون به هيئت جانداران بيرون مي آيد »
بي يقين در پيش از اين هم نمايش عروسكي وجود داشته اما به لحاظ محدوديت ديني كمتر جرات خودنمايي داشت و با اين حال هر از گاهي به نحوي از انحاء در ميان مردم خودي نشان مي داد تا ياد و خاطره خود را زنده نگه دارد . در اشعار عمر خيام بارها به واژه عروسك و عروسك باز برمي خوريم . مثلا :
ما همه لعبت كانيم و فلك لعبت باز از روي حقيقتم نه از روي مجاز

و اين ها شواهدي است كه ما به طور حتم نشان مي دهد از قران ششم و هفتم هجري نمايش عروسكي در ايران رواج داشت و متعاليترين و به زبان ديگر جاافتاه ترين شكل نمايش عروسكي در ايران خيمه شب بازي است كه در عين سادگي و بي پيرايگي تاثيرگذار و جالب است و اغلب توسط نمايش گران دوره گرد به اجرا در مي آمده و عناصر تشكليل دهنده آن عبارت بود از :

يك خيمه ، صندوق و چند عروسك نخي و كمانچه و تمبك و داستان اغلب اين نمايش در حول محور چند قهرمان پابت به نام هاي سياه ( مبارك ، ياقوت ، الماس و ... ) پهلوان كچل ، ورور جادر ، پهلوان پنبه ، عروس ، سلطان سليم و .... كه بر حسب موقعيتهاي كميكي كه قرار مي گيرند شكل مي گيرند . البته باز هم برحسب داستان ممكن است شخصيتهايي به آن افزده شود ، اما هر چه بود شخصيتهاي اين نمايش بيشتر اشخاص عام را در بر مي گرفت و قصه ها قصه هايي عاميانه و شناخته شده بودند . با اين حال نمايش عروسكي در ايران از محبوبيت فوق العاده اي برخوردار است و با وجود اينكه امروزه كمتر سراغي از آن در محافل هنري داريم ، ولي مشتاقانه در انتظار ظهور موفقيت آميز آن در صحنه هاي نمايش اين مرز و بوم هستيم .