r t kh l t kh
متأسفانه اعتياد به مواد مخدر روز به روز پدرم را عصبي تر مي کرد. او که حال و حوصله اي براي تحمل درگيري هاي من و نامادري ام نداشت مرا در سن ۱۴ سالگي به مردي ۴۵ ساله که تبعه خارجي بود فروخت. آن مرد پس از يک سال رهايم کرد و به کشور خودش برگشت
r b kh l b kh
پدرم در دوران جواني، عاشق دختري شد که تبعه خارجي بود. او با وجود مخالفت شديد خانواده اش، آن دختر خانم را به عقد درآورد و من حاصل زندگي کوتاه آن ها هستم. اما هيچ خاطره اي از مادرم به ياد ندارم.دختر نوجوان در دايره اجتماعي کلانتري طبرسي شمالي مشهد افزود: متأسفانه مادرم و خانواده اش که به مواد مخدر اعتياد داشتند، پدرم را نيز به دام انداختند و همين عامل باعث جدايي آن ها شد.

من آن موقع ۲۳ ماهه بودم و عمه هايم قول دادند مرا مثل بچه خودشان بزرگ کنند. اما آن ها خيلي زود خسته شدند و آزارم مي دادند.۶ سال گذشت و پدرم که نگرانم بود و مي خواست به نوعي از اين وضعيت نجاتم دهد با دختر يکي از آشنايان ازدواج کرد و مرا به نزد خودش برد. ولي نامادري ام که از من خوشش نمي آمد سر ناسازگاري گذاشت و با کوچک ترين بهانه اي آن چنان کتکم مي زد که هنوز هم هر موقع آن لحظات را به ياد مي آورم تنم مي لرزد.

متأسفانه اعتياد به مواد مخدر روز به روز پدرم را عصبي تر مي کرد. او که حال و حوصله اي براي تحمل درگيري هاي من و نامادري ام نداشت مرا در سن ۱۴ سالگي به مردي ۴۵ ساله که تبعه خارجي بود فروخت. آن مرد پس از يک سال رهايم کرد و به کشور خودش برگشت و من با سرافکندگي به خانه پدرم برگشتم. نامادري ام که انتظار نداشت دوباره مرا در آن خانه ببيند اين بار نقشه پليدي برايم کشيد و قصد داشت زمينه ارتباط نامشروع من و پسر خاله اش را با توسل به زور و تهديد فراهم کند که مقاومت کردم و به ناچار از خانه متواري شدم.

لحظات بسيار سختي برايم سپري مي شد و نمي دانستم که به کجا بايد بروم تا اين که به طور اتفاقي با مرد جواني آشنا شدم. او ادعا مي کرد قصد دارد کمکم کند ولي وقتي پي به نيات پليدش بردم خودم را از چنگ اين شيطان آدم نما نجات دادم و به خانه عمه ام پناهنده شدم. او گفت بايد به خانه پدرت برگردي چون دوست ندارم ۲ دخترم با تو رابطه اي داشته باشند و... .

شنيدن اين حرف برايم خيلي سنگين بود براي همين هم از خانه عمه ام بيرون آمدم و اين بار با خانمي آشنا شدم که او هم شيطاني آدم نما بود و مرا با خود به يک لانه فساد برد و...!

نمي دانم چرا سرنوشتم به اينجا ختم شد و چرا من بايد قرباني خطا و اشتباه هاي پدر و مادرم و دشمني نامادري ام شوم.

يادآوري مي شود با پيگيري کارشناس اجتماعي پليس، حمايت هاي لازم قانوني از اين دختر نوجوان به عمل آمده است.

منبع: تابناک