تفسير نور جلد 1
پيشگفتار (چاپ اوّل )
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و صلى اللّه على سيدنا محمّد واهل بيته المعصومين
دروس سطح و مقدارى از درس خارج را در حوزه علميه قم گذرانده بودم كه به فكر آشنايى بيشتر با قرآن افتادم . با تنى چند از دوستان ، هر كدام تفسيرى را مطالعه و مباحثه و خلاصه آنرا يادداشت مى كرديم ، اين كار تا پايان چند جزء قرآن ادامه داشت .
در آن ايام شنيدم كه آية اللّه مكارم شيرازى دامت بركاته با جمعى از فضلا تصميم دارند تفسيرى بنويسند. ايشان نوشته هاى تفسيرى مرا ديدند و پسنديدند و من نيز به آن جمع پيوستم .
پانزده سال طول كشيد تا تفسير نمونه در 27 جلد به اتمام رسيد و تا حال بارها تجديد چاپ و به چند زبان ترجمه شده است . تقريباً نيمى از تفسير نمونه تمام شده بود كه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى رضوان اللّه تعالى عليه به پيروزى رسيد و من از همان روزهاى اوّل بنا به فرمايش مرحوم علامه شهيد مطهرى به تلويزيون رفتم و الان حدود هفده سال است كه هر شب جمعه تحت عنوان درسهايى از قرآن در سيماى جمهورى اسلامى ايران برنامه دارم .
همكارى بنده تا پايان تفسير نمونه ادامه داشت ولى در اين بين به فكر افتادم درس تفسيرى را در سطح فهم عموم در راديو شروع كنم . براى اين كار، علاوه بر تفسير نمونه از ده تفسير ديگر نيز يادداشت بردارى شد و الان حدود هشت سال است كه هر هفته يك روز و در ماه رمضان هر روز برنامه اى تحت عنوان ((آئينه وحى )) از راديو پخش مى گردد.
بارها پيشنهاد شد آنچه را كه در راديو مى گويم به صورت كتاب منتشر شود. تا اينكه چند جزء از نوشته هايم را نزد آية اللّه حاج سيدمهدى روحانى و آيت اللّه مصباح يزدى دامت بركاتهما خواندم و به سبك و برداشت هاى تفسيرى خود اطمينان بيشترى پيدا كردم . يادداشت ها را براى بازنويسى در اختيار حجة الاسلام محمديان و حجة الاسلام محدثى قرار داده وبعد از تدوين آنها را در اختيار مؤ سسه در راه حق قم گذاشتم تا زير نظر آية اللّه استادى منتشر و در دسترس علاقمندان قرار گيرد.
همكاران
در چهار جزء اوّل قرآن كريم حجة الاسلام دهشيرى و حجة الاسلام جعفرى كه نيمى از هفته را به تهران مى آمدند، در تتبع تفاسير مرا كمك كردند.
و از جزء پنجم تا شانزدهم كه تاريخ نوشتن اين پيشگفتار است حجة الاسلام سيد جواد بهشتى وحجة الاسلام شيخ محمود متوسل در اين كار مقدس همكارى داشته اند.
امتيازات
1 اين تفسير از اصطلاحات فنى ، ادبى ، فقهى ، كلامى ، فلسفى كه فهم آن مخصوص گروه خاصى است احتراز كرده و تنها درسهايى از قرآن را كه قابل ترجمه به زبان هاى زنده ى دنيا و به صورت تابلو و پيام باشد آورده است .
2 از تفسير به راءى احتراز شده و تنها از متن آيات و يا رواياتى كه از اهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله آمده استفاده شده است .
3 بيشتر پيام ها و درسها از متون تفاسير معتبر شيعه و سنى استفاده شده و برخى نكات از بنده يا همكاران عزيز بوده است .
از خداوند مى خواهم به همه ما اخلاص و توفيق تدبر و عمل و تبليغ و نشر معارف قرآن را مرحمت فرمايد و توفيق اتمام اين كار مقدس را مرحمت كرده و قرآن را نور دنيا و برزخ و قيامت ما قرار دهد.
از مردم عزيز مى خواهم كه به آموزش قرآن تنها در سطح تلاوت و تجويد و ترتيل و تواشيح اكتفا نكرده و مساءله ى اصلى را تدبر و عمل به قرآن قرار دهند.
از علما و فضلا مى خواهم كه در تبليغ و تدريس ، قرآن را در متن و مقصد اعلى قرار دهند و در هر منطقه اى در مراكز علمى و فرهنگى و مساجد و مدارس جلسات تفسير قرآن برپا كنند.
از همه كسانى كه در آشنايى من با اسلام و قرآن و اهل بيت پيامبر نقش داشته اند تشكّر مى كنم و براى آنان به خصوص اساتيد و پدر و مادرم از خداى منّان جزاى خير خواهانم .
همچنين از كسانى كه در تاءليف و تدوين و تصحيح و چاپ ونشر اين تفسير مرا يارى كرده اند و افرادى كه انتقاد يا پيشنهاد سازنده و مفيدى براى تكميل كار داشته اند تشكّر مى كنم .
محسن قرائتى
3/8/74
29/ جمادى الاول / 1415
تقريظ آية اللّه حاج سيد مهدى روحانى ((دامت بركاته ))
بسم اللّه الرحمن الرحيم
قرآن مجيد با تاءثير عظيمى كه در زندگى بشر و تحول تاريخ و مخصوصا مسلمين داشته است ، امّا چنانكه شايسته و بايسته مقام قرآن بوده به آن توجّه نشده و در بين مردم مهجور مانده است و با آنكه خود قرآن فرمود:للّه للّه (و لقد يسّرنا القرآن للذّكر) ما قرآن را براى پند گيرى سهل و آسان قرار داديم ، باز عده اى از مطالب قرآنى مورد فراموشى و بى توجهى قرار گرفته است ، همانطور كه درباره ى امم سابقه در قرآن آمده است : (فنسوا حظّا ممّا ذكّروا به )
قرآن مجيد از اوّل تا آخر پيام الهى براى بشر است و آگاهى و آشنايى با تمام پيام لازم است ، خصوصا پيامى كه از جانب خدا و مربوط به سعادت دنيوى و ابدى انسان ها باشد كه تدبّر در تمام آيات و مطالب آن لازم است :
(كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبّروا آياته و ليتذكّر اولو الالباب )
اين مقدّمات مقتضى آن است كه تفسيرى براى همه قرآن مجيد تدوين شود كه عمده ى نظر بر فهم درك محتواى آيات باشد و روشن شود كه اين آيه يا آيات چه مى خواهد افاده كند؟ و چه مطلبى را متعرض است ؟ و به اصطلاح جديد تفسير ((بيانى )) باشد.
كتاب هاى تفسير بيشتر به تحقيقات فنى در علوم مختلفه مانند ادبيات و شعب آن ، و علم كلام ، و مباحثات مذهبى و فرقه اى ، وفقه و غيرها پرداخته اند، و هر صاحب فنى در دائره فن خود و با اصطلاحات رائج آن فن به بحث پرداخته ، به علاوه آنكه بحث ها بسيار طولانى شده است كه همين طولانى بودن بحث يكى از موانعى است كه انسان با تمام قرآن مجيد آشنا شود. بگذريم كه بعضى آيات را دستاويز عقايد شخصى و يا احيانا انحرافى خود قرار داده اند.
در نهضت امام خمينى قدّس سرّه و انقلاب اسلامى طبعا توجّه به دين مقدس اسلام و مذهب تشيع كه بزرگترين مصدر و منبع آن قرآن مجيد است ، اين خلا بيشتر احساس مى شد و تدوين يك دوره تفسير كه وافى به نياز دانشجويان و فرهنگيان فارسى زبان باشد به نظر لازم آمد.
امتيازاتى كه در تدوين اين مجموعه ى تفسيرى بايد مورد توجّه بوده باشد اين امور است :
1 به زبان ساده و رسا باشد، امّا سست نباشد.
2 از اصطلاحات فنى علوم كه باعث مشكل شدن فهم قرآن است دور باشد.
3 به مطالبى كه راه گشاى زندگى و قابل عرضه در جامعه مسلمين بلكه قابل ترجمه و انتقال به تمام جوامع انسانى بوده و به راستى (هدى للنّاس ) و (هدى للمتّقين ) باشد پرداخته شود چه آنكه مطالب قرآن محصور به عصر و زمان معيّن و يا فرد و جمعيت معينى نيست .
4 برداشت از آيات از راه دلالت آيات باشد و متّكى بر تفسير به راءى و استحسان هاى دلخواه و روايات ضعيفه نباشد.
5 روايات معتبره وارده از اهل بيت عليهم السّلام كه يكى از ثقلين كتاب اللّه و عترت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هستند و رجوع به آنها بر حسب دستور رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله لازم است بايد مورد نظر باشد.
اين مبادى و اصول در گرد آورى اين تفسير تفسير آقاى قرائتى در نظر بوده و چنانچه تخلفى مشاهده شود از روى غفلت بوده و ان شاءاللّه تعالى اصلاح خواهد شد.
اميدوارم كه دانشمند گرانمايه حجة الاسلام جناب آقاى قرائتى كه علاوه بر جهات علمى ، صاحب ذوق و قريحه اى سرشار در تفسير مى باشند و لطايف كلمات الهى را به خوبى درك مى كنند، بر طبق اين اصول و امتيازات ، تفسير خود را به اتمام برسانند.
اينجانب بيشتر از يك جزء تفسير از اين مجموعه را با خود ايشان به مذاكره نشستيم و ضمنا مطالبى را خدمتشان تذكر دادم .
مؤ لف عزيز ما پس از ترجمه ى هر آيه به زبان ساده و رسا، به شرح محتواى آن آيه با بيان نكاتى كه آنها را پيام هاى آيه ناميده ، پرداخته است . اين نكات در حقيقت روشنگر روح تفسير و شرح و بسط آن مى باشد و انصافا در بسيارى از موارد نكات و برداشت هاى ايشان ابتكارى است و تازگى دارد.
به اميد روزى كه قرآن كريم در حوزه ها و دانشگاه هاى مسلمين محور اصلى قرار گيرد، همانگونه كه امام زين العابدين عليه السّلام در دعاى ختم قرآن در صحيفه سجاديه درباره قرآن مى فرمايد:
((و ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه ))
قرآن ترازى عدلى است كه از بيان حقّ زبانش كوتاه نيست .
به اميد آن كه اين شيوه تفسير و روش ابتكارى كه مؤ لف عزيز ما در پياده كردن مطالب عاليه قرآن در پيش گرفته ، گام اوّل و آخر نباشد و صاحب نظران و محققان در گام هاى بعدى اين شيوه را تكميل نمايند.
((جعلنا اللّه من المتمسكين بالثقلين بكتاب اللّه و عترة نبيّه محمد صلى اللّه عليه وعليهم ))
قم
9 ربيع الثانى 1414
مهدى الحسينى الروحانى
مقدّمه چاپ دوازدهم
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
در سال 1378 براى تجديد چاپ جلد اوّل توسط (( مركز فرهنگى درسهايى از قرآن )) يك بار ديگر ((تفسير نور)) را با دقّت مطالعه كردم . مطالبى را حذف يا ادغام نموده و مطالب جديدى را كه خداوند به ذهنم انداخت و يا از ((تفسير راهنما)) و ((نخبة التفاسير)) استفاده كرده بودم به مطالب قبلى اضافه شد.
در يك لحظه به فكر فرو رفتم ، نوشته اى را كه بعد از دو سه سال به دست خودم تغيير مى دهم ، اگر به قيامت برسد و از نظر اولياى خدا و فرشتگان و از همه بالاتر خداوند بگذرد چقدر تغيير خواهد كرد. تازه اين اصلاحات و تغييرات به شرطى مفيد است كه اصل كار با ريا و سُمعه وعُجب ، حبط و باطل نشده باشد.
به هر حال زحمت ها كشيدم ، ولى نمى دانم حتّى يك صفحه ى آن در قيامت سبب نجاتم خواهد شد يا نه !
البتّه قرآن نور است ونقص از كار ونوشته هاى ماست . به هر حال به لطف خداوند اميدوارم تا همانگونه كه در گلستان ، خاك به گل تبديل مى شود، در سايه ى آيات نورانى قرآن ، نوشته هاى ما نيز به نور تبديل شود.
الّلهم آمين
محسن قرائتى
6/4/78
سيماى سوره حمد
سوره ى حمد كه نام ديگرش ((فاتحة الكتاب )) است ، هفت آيه دارد(1) وتنها سوره اى است كه بر هر مسلمانى واجب است حدّاقل روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند وگرنه نماز او باطل است . ( لاصلاة الاّ بفاتحة الكتاب )(2)
بنا به روايت جابربن عبداللّه انصارى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله : اين سوره بهترين سوره هاى قرآن است . و به نقل ابن عباس ؛ سوره ى حمد اساس قرآن است . در حديث نيز آمده است : اگر هفتاد مرتبه اين سوره را بر مرده خوانديد و زنده شد، تعجّب نكنيد.(3)
از نامگذارى اين سوره به ((فاتحة الكتاب ))، معلوم مى شود كه تمام آيات قرآن در زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله جمع آورى شده و به صورت كتاب در آمده است و به امر ايشان اين سوره در آغاز و شروع كتاب (قرآن ) قرار گرفته است .
همچنين در حديث ثقلين مى خوانيم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: (( انّى تارك فيكم الثقلَين كتاب اللّه و عترتى ))(4) من دو چيز گرانبها در ميان شما مى گذارم ، كتاب خدا و خاندانم . از اين حديث نيز معلوم مى شود كه آيات الهى در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به صورت ((كتاب اللّه )) جمع آورى شده و به همين نام در ميان مسلمانان معروف و مشهور بوده است .
آيات سوره ى مباركه فاتحه ، اشاراتى در باره ى خداوند و صفات او، مساءله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاكميت و ربوبيّت خداوند دارد. همچنين به ادامه ى راه اولياى خدا، ابراز علاقه واز گمراهان و غضب شدگان اعلام بيزارى و انزجار شده است .
سوره ى حمد همانند خود قرآن مايه ى شفاست ، هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بيمارى هاى روحى .(5)
درسهاى تربيتى سوره ى حمد
قبل از تفسسير سوره حمد سيمايى از درسهاى اين سوره را ترسيم نموده و در صفحات بعد به شرح آن مى پردازيم ؛
1 انسان در تلاوت سوره ى حمد با ( بسم اللّه ) از غير خدا قطع اميد مى كند.
2 با ( ربّ العالمين ) و ( مالك يوم الدين ) احساس مى كند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مى گذارد.
3 با كلمه ( عالمين ) ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى كند.
4 با ( الرّحمن الرّحيم ) خود را در سايه لطف او مى داند.
5 با ( مالك يوم الدين ) غفلتش از آينده زدوده مى شود.
6 با گفتن ( ايّاك نعبد ) ريا و شهرت طلبى را زايل مى كند.
7 با ( ايّاك نستعين ) از ابرقدرت ها نمى هراسد.
8 از ( انعمت ) مى فهمد كه نعمت ها به دست اوست .
9 با ( اهدنا ) رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مى كند.
10 در ( صراط الّذين انعمت عليهم ) همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مى كند.
11 با ( غير المغضوب عليهم ) و ( لا الضّالّين ) بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى دارد.
تفسير آيه : (1) بِسْمِ اللّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ
ترجمه آيه :
به نام خداوند بخشنده ى مهربان
نكته ها:
O در ميان اقوام و ملل مختلف ، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه ى آنهاست ، شروع مى كنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مى كنند. گاهى به نام بت ها وطاغوت ها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مى كنند. چنانكه در جنگ خندق ، اوّلين كلنگ را رسول خداصلّى اللّه عليه و آله بر زمين زد.(6)
( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) سر آغاز كتاب الهى است . ( بسم ا للّه ) نه تنها در ابتداى قرآن ، بلكه در آغاز تمام كتاب هاى آسمانى بوده است . در سر لوحه ى كار و عمل همه ى انبيا ( بسم ا للّه ) قرار داشت . وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السّلام به ياران خود گفت : سوار شويد كه ( بسم اللّه مجريها و مرسيها)(7) يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست . حضرت سليمان عليه السّلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ى ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) (8) آغاز نمود.
O حضرت على عليه السّلام فرمود: (( بسم اللّه )) ، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است . همچنين آن حضرت به شخصى كه جمله ى (( بسم ا للّه )) را مى نوشت ، فرمود: ((جَوِّدها)) آنرا نيكو بنويس .(9)
o بر زبان آوردن ( بسم اللّه ) در شروع هر كارى سفارش شده است ؛ در خوردن و خوابيدن ونوشتن ، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسيارى كارهاى ديگر. حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسان هاى هدف دار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مى خوانيم : (( بسم اللّه )) را فراموش نكن ، حتّى در نوشتن يك بيت شعر. و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلين بار (( بسم اللّه )) را به كودك ياد بدهد، وارد شده است .(10)
سؤ ال : چرا در شروع هر كارى ( بسم اللّه ) سفارش شده است ؟
پاسخ :( بسم اللّه ) آرم ونشانه ى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همانگونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه ، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى . مثلا يك كارخانه چينى سازى ، علامت خود را روى تمام ظروف مى زند، خواه ظرف هاى بزرگ باشد يا ظرف هاى كوچك . يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان هاى آن كشور است و هم بر فراز كشتى هاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان .
سؤ ال : آيا ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل است ؟
پاسخ :به اعتقاد اهل بيت رسول اللّه عليهم السّلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است ، آيه ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل و جزء قرآن است . فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه (( بسم اللّه )) جزء سوره است . آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد. در مسند احمد نيز (( بسم اللّه )) جزء سوره شمرده شده است .(11) برخى از افراد كه بسم اللّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كرده اند، مورد اعتراض واقع شده اند. در مستدرك حاكم آمده است : روزى معاويه در نماز بسم اللّه نگفت ، مردم به او اعتراض نمودند كه ((اءسرقت اءم نَيستَ))، آيه را دزديدى يا فراموش كردى ؟!(12)
امامان معصوم عليهم السّلام اصرار داشتند كه در نماز، بسم اللّه را بلند بگويند. امام باقرعليه السّلام در مورد كسانى كه (( بسم اللّه )) را در نماز نمى خواندند و يا جزء سوره نمى شمردند، مى فرمود: ( سَرقوا اكرم آية )(13)للّه بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است : چرا بعضى (( بسم اللّه )) را جزء سوره قرار نداده اند!(14)
شهيد مطهّرى قدّس سرّه در تفسير سوره حمد، ابن عباس ، عاصم ، كسايى ، ابن عمر، ابن زبير، عطاء، طاووس ، فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مى كند كه بسم اللّه را جزء سوره مى دانستند.
در تفسير قرطبى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است : (( بسم اللّه )) تاج سوره هاست . تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه ) بسم اللّه نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السّلام به خاطر آن است كه (( بسم اللّه )) كلمه امان و رحمت است ، واعلام برائت از كفّار و مشركين ، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست .(15)
سيماى (بسم اللّه )
1 ( بسم اللّه ) نشانگر رنگ وصبغه ى الهى وبيانگر جهت گيرى توحيدى ماست .(16)
2 ( بسم اللّه ) رمز توحيد است وذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا بانام ديگران ، نشانه ى شرك . نه در كنار نام خدا، نام ديگرى را ببريم ونه به جاى نام او.(17)
3 ( بسم اللّه ) رمز بقا ودوام است . زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است .(18)
4 ( بسم اللّه ) رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست . به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى ورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنيم ، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است .
5 ( بسم اللّه ) رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است .
6 ( بسم اللّه ) گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است .
7 ( بسم اللّه ) مايه ى فرار شيطان است . كسى كه خدا را همراه داشت ، شيطان در او مؤ ثّر نمى افتد.
8 ( بسم اللّه ) عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست .
9 ( بسم اللّه ) ذكر خداست ، يعنى كه خدايا من تو را فراموش نكرده ام .
10 ( بسم اللّه ) بيانگر انگيزه ماست ، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم ، نه طاغوت ها ونه جلوه ها و نه هوس ها.
11 امام رضاعليه السّلام فرمود: (( بسم اللّه )) به اسم اعظم الهى ، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديك تر است .(19)
پيام ها:
1 ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز سوره ، رمز آن است كه مطالب سوره ، از مبداء حقّ و مظهر رحمت نازل شده است .
2 ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز كتاب ، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مى شود.(20)
3 ( بسم ا للّه ) كلامى كه سخن خدا با مردم وسخن مردم با خدا، با آن شروع مى شود.
4 رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است . ( اللّه الرّحمن الرّحيم )
5 بيان رحمت الهى در قالب هاى گوناگون ، نشانه ى اصرار بر رحمت است . (هم قالب ((رحمن ))، هم قالب ((رحيم ))) ( الرّحمن الرّحيم )
6 شايد آوردن كلمه رحمن و رحيم در آغاز كتاب ، نشانه اين باشد كه قرآن جلوه اى از رحمت الهى است ، همانگونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست . ( الرّحمن الرّحيم )
تفسير آيه : (2) الْحَمْدُِللّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه آيه :
سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است .
نكته ها:
O (( ربّ)) به كسى گفته مى شود كه هم مالك وصاحب چيزى است و هم در رشدو پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن . پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده ، هدايت مى شود.
O علاوه بر سوره حمد، چهار سوره ى انعام ، كهف ، سباء وفاطر نيز با جمله (للّه للّه الحمد للّه ) آغاز گرديده ، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن ( ربّ العالمين ) آمده است .
O مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است . انسان در برابر جمال و كمال و زيبايى ، زبان به ستايش و در برابر نعمت و خدمت واحسان ديگران ، زبان به تشكّر مى گشايد. خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش ، شايسته ى ستايش وبه خاطر احسان ها و نعمت هايش ، لايق شكرگزارى است .
O ( الحمد للّه ) بهترين نوع تشكّر از خداوند است . هر كس در هرجا، با هر زبانى ، هرگونه ستايشى از هر كمال و زيبايى دارد، در حقيقت سرچشمه ى آن را ستايش مى كند. البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خدا و در خط و مسير او باشد.
O خداوند مسير رشد و تربيت همه را تعيين نموده است : ( ربّنا الّذى اعطى كل شيى ء خلقه ثمّ هدى )(21) پرودگار ما همه ى موجودات را نعمت وجود بخشيده و سپس به راه كمالش هدايت نموده است . او به زنبور عسل ياد داده كه از چه گياهى بمكد و به مورچه آموخته است كه چگونه قوت زمستانى خود را ذخيره كند و بدن انسان را چنان آفريده كه هر گاه كمبود خون پيدا كرد، خون سازى نمايد. چنين خداوندى ، شايسته حمد وسپاسگزارى است .
O خداوند، پروردگار همه ى آفريده هاست . ( و هو ربّ كلّ شى )(22) آنچه در آسمان ها و زمين و ميان آنهاست ، پروردگارشان اوست . ( ربّ السّموات والارض و مابينهما )(23) حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: (( من الجمادات والحيوانات )) يعنى او پروردگار جاندار و بى جان است . ( له الخلق والامر تبارك اللّه ربّ العالمين ) هم آفرينش از اوست و هم اداره ى آن ، و او پرورش دهنده ى همه است .
O مراد از ( عالَمين ) يا فقط انسان ها هستند، مانند آيه 70 سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: (اءوَ لم ننهك عن العالمين ) آيا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نكرديم ؟ و يا مراد همه ى عوالم هستى است . ((عالَم )) به معناى مخلوقات و ((عالَمين )) به معناى تمام مخلوقات نيز استعمال شده است . از اين آيه فهميده مى شود كه تمام هستى يك پروردگار دارد كه اوست و آنچه در جاهليت و در ميان بعضى از ملّت ها اعتقاد داشتند كه براى هر نوع از پديده ها خدايى است و آن را مدّبر و ربّ النوع آن مى پنداشتند، باطل است .
پيام ها:
1 همه ستايش ها براى اوست . (الحمدللّه )(24)
2 خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است . (الحمدللّه )
3 همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست . زيرا حمد براى زيبايى و نيكويى است . (الحمدللّه )
4 دليل ستايش ما، پروردگارى اوست . (الحمدللّه ربّ العالمين )
5 رابطه ى خداوند با مخلوقات ، رابطه ى دائمى و تنگاتنگ است . (ربّ العالمين ) (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مى كند و مى رود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
6 همه ى هستى ، تحت تربيت خداوند يكتاست . (ربّ العالمين )
7 امكان رشد و تربيت ، در همه ى موجودات وجود دارد. (ربّ العالمين )
8 خداوند هم انسان ها را با راهنمايى انبيا تربيت مى كند، (تربيت تشريعى ) و هم جمادات ونباتات وحيوانات را رشد وپرورش مى دهد. (تربيت تكوينى ) (ربّ العالمين )
9 مؤ منان در آغاز كتاب (قرآن ) با نيايش به درگاه خداوند متعال ، (الحمدللّه ربّ العالمين ) مى گويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مى دهند كه (آخر دعويهم اءن الحمدللّه ربّ العالمين )(25)
تفسير آيه : (3) الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
ترجمه آيه :
(خدايى كه ) بخشنده و مهربان است .
نكته ها:
O كلمه ((رحمن )) به معناى مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگى آن است . از كاربرد دو صفت ((رحمن )) و ((رحيم )) در قرآن ، استفاده مى شود كه رحمانيّت درباره همه ى مخلوقات ورحيم بودن ، مربوط به انسان وموجودات مكلّف است .
O خداوند رحمت را برخود واجب كرده است ، (كتب ربّكم على نفسه الرّحمة )(26) و رحمت او بر همه چيز سايه گسترده است ، (و رحمتى وسعت كلّ شيى ء)(27) همچنين پيامبر و كتاب او مايه رحمتند، (رحمةً للعالمين )(28) آفرينش وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نيز مى دهد از روى لطف است . بخشيدن گناهان و قبول توبه ى بندگان و عيب پوشى از آنان و دادن فرصت براى جبران اشتباهات ، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست .
پيام ها:
1 تدبير وتربيت الهى ، همراه محبّت و رحمت است . (در كنار كلمه ((ربّ))، كلمه ((رحمن )) آمده است .) (ربّ العالمين الرحمن الرحيم )
2 همچنان كه تعليم نيازمند رحم و مهربانى است ، (الرّحمن علّم القرآن )(29) تربيت و تزكيه نيز بايد بر اساس رحم و مهربانى باشد. (ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم )
3 رحمانيّت خداوند، دليل بر ستايش اوست . (الحمدللّه ... الرّحمن الرّحيم )
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)