نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شعری زیبا برای كوروش از چكامه سرای زرتشتی بانو توران بهرامی

  1. #1
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    شعری زیبا برای كوروش از چكامه سرای زرتشتی بانو توران بهرامی

    2cgog8g

    در آفاق كورش چنان درگرفتی كه آنرا چو خورشید خاور گرفتی

    ترا همرهی كرد فر خدایی ز فر خدا سایه بر سر گرفتی


    نسب بردی از مادی و پارسی هم فر،از هر دو، آن آریا فر گرفتی


    به آیین مزدا دل و جان سپردی وز انگیزه‌اش راه داور گرفتی


    اگر چند بودی به كیش اهورا ولی پاس ادیان دیگر گرفتی


    به قوم یهود آنچنان مهر كردی كز آن قوم نام پیمبر گرفتی


    به تاریخ یادت چنان مانده نیكو كه نام خوش دادگستر گرفتی


    پی افكنده‌ای معبد قوم موسی توانایی از چرخ اخضر گرفتی


    همه سرفرازی و آزادگی را چو آزاد سرو تناور گرفتی


    به نیروی نیكی و پاكی و دانش جهان كهن را سراسر گرفتی


    مسخر نمودی دل مردمان را به داد و دهش هفت كشور گرفتی


    در آن دوره‌ی تار و آن شام ظلمت ز دریای توفنده گوهر گرفتی


    حقوق بشر را چنان پی نهادی كه نوع بشر را برابر گرفتی


    همه بندگان را به یك چشم دیدی خرد را به هر كار یاور گرفتی


    نكردی به كس بار، آیین خود را جهان بینی از مهر و اختر گرفتی


    ز گنجور تاریخ تا واپسین دم به از گوهر و برتر از زر گرفتی


    به كلك توانای صدها مورخ ستایش شدی زیب و زیور گرفتی


    تو داد ستمدیده‌ی بینوا را به آزادگی از ستمگر گرفتی


    به دل های تاریك و سرد و فسرده چنان آذر ایزدی در گرفتی


    پس از ماد و لیدی و آشور و بابل فینقی و بخشی ز خاور گرفتی


    ز یك سوی تا سند گشتت مسلم وز آن سو، ز بسفر فراتر گرفتی


    زیك سوی تا ساحل پارس راندی ز یك سوی تا بحر احمر گرفتی


    كهن خطه‌ی سارد را با سپاهی نشسته بر اسب تكاور گرفتی


    گشودی دژ محكم شهر بابل ستم پیشگان را به تسخر گرفتی


    چنان عرصه بر خود سران تنگ كردی كه آرام فرعون و قیصر گرفتی


    بشد خم بر آرامگاهت سكندر بدانسان غرور سكندر گرفتی


    خردمند شاها در آن روزگاران جهان را چو مهر منور گرفتی


    بود لوح تو آن چنان گیتی آرا كز آن جاودان بر سر افسر گرفتی


    پس از آنكه به گذشت عمرت به نیكی به سوی بهشت خدا پر گرفتی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/