آیا تغییر ممکن است؟

چگونه تغییر بوجود می‌آید؟ حتی با فرض اینکه زن و شوهر میل به تغییر داشته باشند، چه تضمینی وجود دارد که بتوانند به این مهم نائل آیند؟ برای پاسخ به این سوالات توجه به جنبه‌های نظری مطلب ضروری است. یاد گرفتن بسیاری از روش‌ها در زندگی زناشویی آسان است. اما مواردی هم وجود دارد که تعبیر و تحلیل رفتار همسر را ایجاب می‌کند و احاطه بر آنها آنقدر هم ساده نیست. ما به تدریج، به تحلیل و تفسیر برخورد با دیگران و مسایل مرتبط با آنها عادت می‌کنیم، یاد می‌گیریم که چگونه نسبت به یک حرکت دوستانه واکنش نشان دهیم، چگونه از کنار برخی از مسائل بی‌تفاوت بگذریم و چگونه خواسته‌ای را برآورده سازیم. این عادت‌ها به مرور زمان پالایش می‌شوند و آنچه را که ما «مهارت‌های اجتماعی» می‌نامیم، بوجود می‌آورند.
29469149182130200168242952431741641095182
اشخاص برخوردار از این مهارت‌ها، اغلب اشخاصی ملایم، آرام، مسلط به مسایل اجتماعی و نظایر آن معرفی می‌شوند. اما مهارت‌های اجتماعی اغلب مردم آنقدرها هماهنگ و انعطاف‌پذیر نیست. اگر درباره اشخاص نتیجه‌گیری اشتباه بکنیم، مثلا خصوصیات خوب و یا تقصیرهایشان را بیش از آنچه هست جلوه دهیم، ممکن است بیش از اندازه به دیگران اعتماد، یا بیش از حد از آنها عیب‌جویی نماییم. به همین شکل، اگر بیش از حد تندی به خرج دهیم و یا اگر پای از حدود خود بیرون بگذاریم، ممکن است اسباب رنجش و یا دشمنی دیگران را فراهم سازیم، ممکن است تحت تاثیر فشارهای روانی نتوانیم ابراز وجود کنیم و در نتیجه به حق و حقوق خود نرسیم.
دستگاه تفسیر کننده ذهن ما خودبخود برخی از حوادث را تفسیر می‌کند و مثلا برای یک قیافه اخم کرده یا بی‌حالت و یا یک لبخند معنا و مفهومی در نظر می‌گیرد. درست به همان شکل که تفسیر کردن حوادث را یاد می گیریم، بد تفسیر کردن آنها را هم می‌آموزیم. در حالیکه با پدر و مادر خود زندگی می‌کنیم و در حال رشد هستیم، پدر و مادر و اقوام و سایر اشخاص دور و بر ما، سخنان مبالغه‌آمیزی می‌گویند و برچسب‌های نادرست به دیگران یا به ما می‌زنند. اغلب اوقات این رفتار آنها را یاد می‌گیریم و در نظام تفسیری خویش از آنها بهره می‌جوییم.
روش‌های تفسیر کردن به تدریج عادت می‌شوند. این انگاره‌ها ناشی از مشاهده اشخاص حائز اهمیت در زندگی ما نظیر پدر و مادر و برادر و خواهر، و نیز حاصل تجارب انفعالی، نظیر خواندن کتاب یا تماشای تلویزیون و فیلم‌های سینمایی است.

تفسیر ما از یک حادثه با نظام تفسیری ما از آن حادثه ارتباط دارد. به عبارت دیگر، تفسیر حوادث بستگی به این دارد که نظام تفسیر کننده ما چگونه متشکل شده است. مردی که به گمان او زنها بی‌مهر و محبت هستند در برخورد با زن خود هم او را بی‌مهر و محبت می‌بیند. زنی که معتقد است مردها سلطه‌جو هستند، شوهرش را مرد سلطه‌جویی می‌یابد .
روش‌های تفسیر کردن به تدریج عادت می‌شوند. جزییات امر پیچیده‌تر از آن است که بتوان آن را در اینجا مطرح ساخت، اما همین‌قدر کافیست که بگوییم این انگاره‌ها ناشی از مشاهده اشخاص حائز اهمیت در زندگی ما نظیر پدر و مادر و برادر و خواهر، و نیز حاصل تجارب انفعالی، نظیر خواندن کتاب یا تماشای تلویزیون و فیلم‌های سینمایی است. سرانجام اطلاعات خاص مربوط به هر کسی که در محیط اجتماعی ما زندگی می‌کند، اعضای خانواده‌ها، دوستان همسال، آموزگاران و نظایر آنها، ممکن است به باورها و طرز تلقی‌های خاصی منجر گردد و به زندگی دو ران بلوغ راه یابد.
19519924385147169138251186181300219181193203
تجربه‌های گذشته، گاه ما را به ایجاد طرز تلقی‌ها و انگاره‌هایی سوق می‌دهد که دست‌کم با بازتاب‌های اغلب اشخاص فرق می‌کند. براین اساس، پسری که در کودکی از سوی خواهران بزرگترش مورد تمسخر و شماتت قرار می‌گرفت، در دوران بلوغ، قدرت ابراز وجود در برخورد با سایرین و از جمله همسرش را نداشت و از آن می‌ترسید که مورد تمسخر دیگران قرار گیرد. پیش خود مسلم فرض کرده بود که «زن‌ها مغرور و خودبین و عیب‌جو هستند».
زنی که نمی‌توانست رفتار اقتدارطلبانه پدر ارتشی خود را بپذیرد، همه مردها را سلطه‌جو و پرخاشگر می‌دانست و سرانجام با مردی ازدواج کرد که چندین سال از او مس‌تر بود. این زن که هر صحبت شوهرش را به حساب امر و نهی می‌گذاشت و در مقام مخالفت با آن حرف می‌زد، بعد از چند جلسه مشاوره فهمید که تصویری را که از پدرش در ذهن دارد، روی شوهرش که مرد مهربانی بود فرافکن می‌کند.
این انگاره با آنکه به نظر طبیعی می‌رسد در زندگی زناشویی تولید اشکال می‌کند. اینها که حاصل تجربه‌های دردناک سال‌های نخست و آسیب‌پذیر زندگی هستند، روی اشخاص تاثیر مقاومی بر جای می‌گذارند و کسی که نسبت به بی‌مهری، کنترل شدن و یا دلسردی احساسی، حساسیت شدید پیدا می‌کند، برای احتراز از ناراحتی مواضع دفاعی می‌گیرد.
این انگاره‌های دفاعی که در اشخاص با توجه به طرز تلقی‌های ثبت شده آنها به نوعی متجلی می‌گردد- عدم ابراز وجود مرد جوانی که از خوار شدن می‌ترسد و سرکشی در مورد زنی که از تحت سلطه قرارگرفتن هراس دارد، بسیار قوی‌تر از انگاره‌هایی است که تنها در اثر تقلید از پدر و مادر بوجود می‌آید. قوی‌ترین این انگاره‌ها، آنهایی هستند که طرز تلقی‌های مربوط به اشخاص مهم دوران کودکی را با تجربه‌های دردک‌ناک آن دوران ترکیب می‌کنند. فراموش کردن این حساسیت‌ها ساده نیست، اما می‌توانید با ایجاد شناخت و با اصلاح خطاهای شناختی مرتبط با آن، آنها را مهار کنید.
تفسیر ما از یک حادثه با نظام تفسیری ما از آن حادثه ارتباط دارد. به عبارت دیگر، تفسیر حوادث بستگی به این دارد که نظام تفسیر کننده ما چگونه متشکل شده است.

به هر صورت جواب سوال «آیا اشخاص می‌توانند تغییر کنند؟» این است که بله می‌توانند و یا اگر انگیزه لازم را بدست آورند و از تکنیک‌های مناسب استفاده کنند، می‌توانند خود را اصلاح کنند یا از شدت واکنش‌های بی‌تناسب خود بکاهند. انجام بعضی از تغییرها دشوار نیست. مثلاً، به خاطر سپردن این مطلب که در صورت دیر کردن موضوع را به همسرتان اطلاع دهید و یا اینکه فرصتی فراهم سازید تا همسرتان با شما صحبت کند، مسائل ساده‌ای است که با کمی تمرین می‌توانید آنها را بیاموزید. اما سایر تغییرات مستلزم صرف وقت بیشتری هستند و انجامشان دشوار است. مثلا عادت کردن به اینکه از صحبت‌های همسر خود عصبانی نشویم و یا نسبت به صحبت همسرمان با دیگران حسادت نکنیم، کار آنقدرها ساده‌ای نیست.
در صورت احاطه به روش‌های مناسب‌ می‌توانید تغییرات مختلفی را در زندگی خود بوجود آورید. مثلاً، اگر می‌دانید که همسرتان نسبت به انتقاد حساس است، می‌توانید از لحن انتقادی خود بکاهید؛ می‌توانید در صورت لزوم از هر پیشنهادی که جنبه انتقادی به خود بگیرد حذر کنید. با اطلاع از روزهای مهم زندگی همسرتان (روز تولد، سالگرد ازدواج و غیره) می‌توانید با یادآوری کردن آنها به هر شکل که صلاح می‌دانید، اقدامی در جهت ایجاد رابطه بهتر صورت دهید.
اما تغییر حساسیت‌ها، طرز تلقی‌ها و انگاره‌های واکنشی شکل گرفته، کار ساده‌ای نیست. به تجربه‌های اصلاحی نیاز پیدا می‌کنید که با باورهای زیربنایی در تضاد است. ممکن است از بیم آنکه حرفی بزنید که همسرتان شما را مقصر قلمداد کند، از خیر صحبت بگذرید و برای آنکه حرفتان را با صراحت بزنید و همسرتان از رک‌گویی شما خوشحال شود، به طرز تلقی جدیدی نیاز دارید. طرز تلقی جدید «زنم مرا با همه اشکالاتم قبول دارد». با طرز تلقی«اگر به عیوبم پی ببرد، مرا به دیده تحقیر نگاه می‌کند». رودرروی یکدیگر قرار می‌گیرند: اگر به سوء تعبیرها و تفسیرهای مبالغه‌آمیز خود پی ببرید، می‌توانید نظام تفسیری خویش را تغییر دهید.
منبع تبیان