معماری همان ساختمان نیست! این حرف کوچکی نیست. می ارزد بحث های مفصل تری با این بن مایه انجام شود. من علا قه مندم مصداق مشخصی از این گزاره را در حد وسع، طرح و باز کنم. مشهد، طبق آمار زیر دو میلیون نفر جمعیت دارد. شهر چندان شاخصی از نظر صنعتی یا کشاورزی هم نیست. نه وسعت و عمق صنعت تبریز را دارد و نه غنای کشاورزی قزوین را. درست است که موطن معماری اصیل ایرانی است و سد ها و آب بند های معمارانه بیشماری دارد و مرکز معماری تیموری است و در مقابل مثلا اصفهان یا شیراز، تشخص خاصی ندارد اما مشهد یک ویژگی خاص دارد که آن را یگانه شهرهای ایران می کند. حرم امام رضا(ع) در مشهد و سیل عظیم زائران دل شیفته اش، مشهد را تبدیل به شهری یگانه کرده است. سالا نه، قریب به ۱۷ میلیون نفر به مشهد سفر می کنند. درصد غالب این مسافران به حرم می روند و زیارتی و درد دلی با آقا می کنند و با جانی سبک و آرام به دیارشان برمی گردند. این از این.
● حرم، بازار و زندگی
حرم حریم خود را داشت. حرم در میان انبوه خانه و بازار بود و نگین درخشانی بود در متن فرهنگ یگانه و یکپارچه مذهب و تجارت و حکومت. زائر گداخته جان حرم، در صحن می نشست، دعایی و استغاثه ای می کرد و درد دل خود با امام می گفت و سر آخر نمازی به نیت قبولی طاعات و پذیرش نیازش می خواند و می آمد بیرون. بیرون کجا؟ توی خیابان، میان ماشین و سر و صدا و بوق و دود؟ می آمد بیرون، کجا؟ تو صحرا؟ تو ویرانه های تاریخ؟ کجا؟
می آمد بیرون و می خورد به بازار و بازارک ها. بوی عطر و عود بازار و مقیاس انسانی و بسیار خودمانی ابعاد و تناسبات آن، بهترین ***** بود برای عبور از فضای تقدس حرم به زندگی عادی و شاید گناه آلود. حرم تقدس دارد، بازار آن تقدس را ندارد، ولی خیلی هم دور از تقدس نیست، بازار و کسب وکار در فرهنگ سنتی و مذهبی حریم خود را دارد. بازار محل اخوت اسلا می است (بود) و مکان اخوان الصفا. زائر پس از زیارت حرم، از این پاساژ می گذرد و وارد زندگی عادی می شود. در این بازار چه بسا که چیزی برای خرید نمی یابد، ولی همین رنگ های خودی و آدم های خودی تر و حرف ها و قسم های حضرت عباسی، نوعی فضای بینابینی ایجاد می کند تا زائر یک مرتبه به شلوغی و اغتشاش زندگی عادی پرت نشود.
● طرح مفصل
از سال ها و دهه ها پیش، موضوع ساماندهی حریم حرم مطرح بوده و هنوز هم هست. محدوده حرم از ۱۱ هکتار قبل از انقلا ب به ۶۳ هکتار امروز رسیده است. گروه های معماری و شهرسازی و مهندسی زیادی مهر و انگ خود را به این طرح توسعه زده اند و هر یک به فراخور حال، نقشی در آن داشته اند. نهایتا، مبنا این شده که دور حرم را خالی کنند، رینگی دورش باشد به نام مفصل، حائل بین حرم و اطراف حرم. بازار و بازار های قدیمی را باید ریخت پایین و در پلا ک های پشت مفصل ابنیه بزرگ پارچه ساخت. طبیعی است که همه این بناها هم رنگ هتلی و زائرسرایی دارند. تصورش را بکنید مجموعه ای بسیار بزرگ را که در مرکزش حرم و حریم آن قرار دارد، دورتادور بلا واسطه اش طرح مفصل است و فضای باز و رفت وآمد (عموما پیاده) و پس از آن حلقه تقریبا پت و پهن هتل ها و مهمانخانه ها. خب تکلیف زائر، این وسط، چیست؟ از حرم که خارج می شود، می افتد در حلقه ساختمان های بزرگی که سنخیتی با تناسبات آشنای سابق ندارند. تناسب ندارند که هیچ، حریم اختصاصی خود را هم دارند و غریبه را به خود راه نمی دهند. حرم غریب افتاده وسط این ساختمان ها، که معلوم هم نیست با چه فرم و مصالحی ساخته خواهند شد و واویلا می شود اگر نماهای کامپوزیت و سنگ های ساب خورده و شیشه های آبی و سبز را هم در این نما ها بکارند! چه قشقرقی می شود و بازار بلبشویی!
● مفصل معماری
گیرم که ساختمان ها را زیبا هم بسازند. گیرم که حتی نوع مصالح نما ها را هم کنترل کنند و آلودگی بصری ضایعی نداشته باشیم، ولی مگر ساختمان همان معماری است؟
گیرم که تک تک بناهای مفصل معماری خوبی هم داشته باشند، جوهر یگانه ای برای خود داشته باشند، ولی ترکیب این بنا ها با هم چه می شود؟ فضای بین حرم و این بناها چگونه برقرار می شود؟ حال که بازار را ریخته ایم دور، زائر که از حرم بیرون می آید و درگیر خیال و احوال خود است و در رویا و فضای زیارت، چگونه با این حجم ها برخورد می کند؟ ***** بین حرم و زندگی عادی کدام است؟ اینجاست که طرح مفصل اهمیت پیدا می کند. مفصل، یک معبر نیست. معبر هست ولی معبری معمارانه. با فضاهای نیمه باز و باز طراحی شده. زائر نباید در برهوت لخت بین حرم و ساختمان های بلند رها شود. مفصل فقط دسترسی نیست؛ دسترسی هست ولی از کجا به کجا؟ برای که؟
مفصل دور حرم امام رضا(ع) می تواند تبدیل به یکی از شاهکارهای معماری و شهرسازی ایران شود. شرط اولش آن است که این معماری را در حد خرد کردن پلا ن و کشیدن مسیر عبور تاسیسات ندانند. معمار و شهرساز حرم باید خود را به جای آن زائری قرار دهد که از حرم بیرون آمده و نمی داند با این اغتشاش معماری چه کند.
● مرکز تجمع شهری
امروزه روز، نمی توانیم بازاری دور حرم بسازیم. به همان دلیل که همان بازار نیم بند ها را هم نتوانستیم حفظش کنیم ولی جوهر بازار را می توانیم داشته باشیم. بازار فقط مرکز خرید نیست. مرکز خرید هست ولی مرکز تجمع هم هست. این خصلت بازار را باید در طرح مفصل احیا کرد. مفصل دور حرم امام رضا(ع) باید تبدیل به مرکزی شهری شود. فضاهایی برای مکث و دور همنشینی طراحی و اجرا شود تا زائران پس از خروج از حرم امکان یابند کمی با هم باشند. زن با شوهرش و مرد با فرزندش از همان لحظه های ناب در حرم بودن بگویند و بشنوند. لحظه های خالص با امام بودن را با هم سهیم شوند. راز گفته با امام را که اینک سنگینی اش از دوش شان افتاده با هم بگویند. مادر از الهام هایی برای دخترش بگوید که در همان چند لحظه در حرم بودن داشته است.
فضاهایی برای چنین گفت و شنیدی لا زم است. اینها فرعیات نیستند، اینها اصل موضوع هستند. زیارت امری مکانیکی نیست. باید در آن غرق شد. باید هضمش کرد. زیارت باید تبدیل به پوست و خون زائر شود. معماری این روند کجاست؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)