از صفحات سند چند برگي ازدواجتان كدام يكي را بدقت خوانده‌ايد؟ فقط صفحه مربوط به مهريه را يا صفحه شروط ضمن عقد را؟ يا صفحه‌اي كه نام و مشخصات شما و همسرتان را كنار تاريخ عقد ثبت كرده؟ شما در عقدنامه‌تان بيشتر دنبال خاطره‌ها مي‌گرديد يا واقعا مي‌دانيد روزي كه پشت سرهم زير صفحاتي را كه سردفتر تند و تند آنها را ورق مي‌زند، امضا مي‌كرديد چه بار مسووليتي را به دوش گرفته‌ايد‌؟


حال و هواي حاكم بر دفترخانه‌هاي ازدواج وقتي زوج‌ها به همراه خانواده‌هايشان براي هرچه زودتر جاري شدن صيغه عقد هيجان‌زده شده‌اند، واقعا ديدني است مخصوصا اگر سردفتر به چند خانواده به صورت همزمان وقت داده باشد و ازدحام جمعيت باعث كمبود وقت و سريع انجام‌شدن كارها شود. درست در چنين مواقعي است كه زوج‌ها وقتي با سند ازدواج روبه‌رو مي‌شوند و مي‌فهمند بايد زير تمام صفحات آن را امضا كنند تمايل دارند هرچه زودتر كار تمام شود بدون آن‌كه حتي كنجكاو شوند با اين امضا‌ها زير بار چه تعهداتي مي‌روند.

بيشتر سردفترها فقط صفحات عقدنامه را ورق مي‌زنند و بدون هيچ توضيحي درباره مندرجات سند با انگشت نشان مي‌دهند كه زوج‌ها كجاها را بايد امضا كنند در حالي كه سند ازدواج به خاطر مسووليت‌آوربودنش سندي مهم است كه زوج‌ها بخصوص خانم‌ها بايد از بندبند آن مطلع باشند چون اگر غير از اين باشد وقتي پيچ و خم‌هاي زندگي شروع شود تمام امضاها دست و پاگير مي‌شوند.

يكي از بندهاي عقدنامه مي‌گويد: زوج ضمن عقد شرط كرد كه هرگاه طلاق بنا به خواسته زوجه نباشد و طبق تشخيص دادگاه، تقاضاي طلاق ناشي از تخلف زن از وظايف همسري يا سوءاخلاق و رفتار وي نباشد زوج موظف است نصف دارايي خود را كه در زمان زناشويي با او به دست آورده يا معادل آن را با نظر دادگاه به صورت بلاعوض به زوجه منتقل كند پس اگر مردي اين شرط را امضا كند مشمول موضوع تصنيف در دارايي‌هاي مشترك مي‌شود و زن مطلقه مي‌تواند با ارائه دادخواست اين مبالغ را مطالبه كند.


شروط دوازده‌گانه

در يكي ديگر از بندهاي عقدنامه آمده است زوج به زوجه وكالت بلاعزل با حق توكيل به غير داد كه با رجوع به دادگاه و دريافت مجوز پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه كند. پيداست اگر مردي با اين شرط موافقت كند زن مي‌تواند در دادگاه اقامه دعوا كرده و تخلف زوج از شروط مندرج در عقدنامه را اثبات كند و با حكم دادگاه به دفترخانه رسمي طلاق مراجعه كند چون در اين صورت از سوي زوج وكيل است كه اصالتا (شخص خودش) يا وكالتا (با انتخاب وكيل و تفويض وكالت به وي) خود را مطلقه كند.

پس لازم است مردها بدانند اگر پاي چنين شرطي در عقدنامه را امضا مي‌كنند حق طلاق را در صورت تحقق اين دوازده شرط به همسرشان داده‌اند: خودداري شوهر از دادن نفقه زن به مدت 6 ماه به هر عنوان حتي با توسل به اجبار، سوءرفتار يا سوءمعاشرت زوج به حدي كه ادامه زندگي را براي زوجه غيرقابل تحمل كند، ابتلاي زوج به بيماري‌هاي خطرناك و درمان‌نشدني به نحوي كه دوام زندگي زناشويي را براي زوجه به خطر بيندازد، جنون زوج در مواردي كه فسخ نكاح شرعا ممكن نباشد، بي‌توجهي به راي دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلي كه طبق نظر دادگاه منافي با مصالح خانوادگي و حيثيت زوجه باشد، محكوميت شوهر به حكم قطعي به مجازات 5 سال حبس يا بيشتر يا به جزاي نقدي كه بر اثر ناتواني در پرداخت منجر به 5 سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي منتهي به 5 سال بازداشت يا بيشتر شود و حكم مجازات در حال اجرا باشد، ابتلاي زوج به هر گونه اعتياد مضر كه به تشخيص دادگاه به زندگي خانوادگي خلل وارد كند، زوج زندگي خانوادگي را بدون عذر موجه ترك كند يا 6 ماه متوالي بدون عذر موجه از نظر دادگاه غيبت كند، محكوميت قطعي زوج در ارتكاب به جرم و اجراي هرگونه مجازات اعم از حد و تعزير كه آبروي زوجه را به خطر بيندازد، باردار نشدن زوجه از زوج بعد از 5 سال به علت عقيم بودن يا عوارض جسمي ديگر، مفقودالاثر شدن زوج و مراجعه نكردن به دادگاه 6 ماه بعد از مراجعه زوجه به دادگاه و ازدواج مجدد زوج بدون رضايت زوجه يا اجرا نكردن عدالت بين همسران به تشخيص دادگاه.

پس با تحقق هر يك از اين شروط و اثبات آن در دادگاه، زن مي‌تواند با استفاده از وكالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و پس از قطعيت حكم نسبت به اجرا و ثبت صيغه طلاق در دفتر رسمي ثبت طلاق اقدام كرده و خودش را مطلقه كند.


شروط ضمن عقد

تقريبا بيشتر حقوقدان‌ها و مشاوران خانواده بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه داشتن شروط ضمن عقد از داشتن مهريه‌هاي سنگين بهتر است چون شروط ضمن عقد تلاشي است براي برابر شدن حقوق زن و مرد اما مهريه پولي است كه زياد هم نسبت به وصول آن نمي‌توان اميدوار بود. براي همين زوج‌ها قبل از جاري شدن صيغه عقد مي‌توانند توافق كنند تا حقوقي چون حق تحصيل، اشتغال، حق انتخاب محل سكونت يا شرط تضمين پرداخت مهريه از سوي يك يا 2 نفر از اعضاي خانواده يا آشنايان زوج را در عقدنامه درج كنند.

در واقع شرط وكالت در طلاق يا همان چيزي كه مردم به عنوان حق طلاق مي‌شناسند هم از جمله اين شروط است. اين شرط به زن حق مي‌دهد تا خود را وكالتا طلاق دهد يعني زن وكيل مطلق از طرف شوهر خود باشد كه هر زمان بخواهد يا پس از تحقق امري معين و اثبات آن در دادگاه خود را مطلقه كند.

البته درج اين شرط در عقدنامه به اين معني نيست كه ديگر مرد نمي‌تواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت وكالتي اين حق را به همسرش مي‌دهد و زن هم به عنوان وكيل در طلاق اين را مي‌داند كه اين حق يا شرط ضمن عقد به معناي انتقال كامل و مطلق حق از سوي شوهرش نيست و مرد هم مي‌تواند بنا بر شرايطي از اين حق استفاده كند.

بد نيست بدانيد كه شروط ضمن عقد با محتوايي چون ممنوعيت ازدواج دوم براي مرد، عدم نزديكي يا طلاق در مدت معين مثلا 5 سال قابليت اجرا ندارد اما مي‌تواند زن در شروط ضمن عقدش اين نكته را بگنجاند كه مثلا مهريه او به دخترش تعلق بگيرد (شرط صلح مهريه به فرزند)‌.