اصول عاشقانه باورهایی هستند که بسیاری از ما در مورد عشق داریم و موجب عدم گزینش هوشمندانه ما می شوند. این باورها یا رفتارها از سه راه در ما ایجاد می شوند:

*تماشای فیلمهای عاشقانه


*خواندن رمانهای عاشقانه


*عدم شناخت عشق


همه ما آگاهانه یا ناآگاهانه تصمیمات مربوط به روابط خود را بر اساس این اصول اتخاذ می کنیم.این اصول 5 گانه عبارتند از:




اصل 1: عشق واقعی بر همه چیز غلبه می کند


همه ما در درون خود به این امر اعتقاد داریم که اگر واقعا عاشق باشیم خوشبخت می شویم و بر همه مشکلات غلبه می کنیم.




تمرین:


به روابط گذشته یا مشکلاتی که در زندگی زناشوئی دارید بیندیشید و جای خالی جمله زیر را پر کنید.


هر کدام از مشکلات رادر جای خالی قرار دهید و ببینید آیا واقعا عشق به تنهایی حلال مشکلات شماست یا نه؟


- اگر به اندازه کافی عاشق همسرم باشم ........ مهم نیست.


مثلا اگر به اندازه کافی عاشق همسرم باشم تفاوت فرهنگی مهم نیست و ...




پیامدهای ناشی از اعتقاد به اصل عاشقانه یک به شرح زیر است:








بعد از انجام تمرینی که ذکر شد شما می فهمید که عشق پایه و اساسی مستحکم و مناسب برای تشکیل زندگی مشترک محسوب می شوید. اما تداوم، رشد و بقای ارتباط تنها با عشق حاصل نمی شود.

واقعیت اصل عاشقانه یک چنین است:


عشق برای موفق ساختن زندگی زناشوئی کافی نیست. بلکه تفاهم و تعهد نیز در چنین ارتباطی نقش موثر دارند




اصل 2: اگر عشق واقعی باشد در همان نخستین ملاقات مشخص می شود


عشق در نخستین نگاه: فکر می کنم که همه ما در اعماق وجودمان به عشق در نخستین نگاه معتقدیم و موافق این اصل هستیم. عشق انواع مختلفی دارد اما طبق این عبارت عشق واقعی باید همچون رعد و برق ما را خشک کند. اما این عشق مشکلات زیر را به دنبال خواهد داشت:






عشق در نخستین نگاه چیست؟ چه احساسی است که وقتی کسی را برای نخستین بار می بینید شما را تکان می دهد؟ اگر عشق نیست پس چیست؟

عشق در نخستین نگاه احساسی است که نسبت به جنس مخالف بوجود می آید ولی عشق نیست. این احساس گاهی چنان شدید است که با عشق اشتباه گرفته می شود. ولی این احساس معمولاً چیزی جز شکست ، سرخوردگی و یا ناامیدی بدنبال ندارد.




شیفتگی تصویری:


گاهی عشق به تصویری که از کسی در ذهن دارید با عشق اشتباه گرفته می شود. شما از آنچه درباره او می دانید در ذهنتان تصاویری رؤیایی می سازید و ماهیت واقعی او را نادیده می گیرید. مانند اینکه قیافه او چگونه است. چه شغلی دارد. چقدر پول دارد. چه اتومبیلی سوار می شود. در زندگی چه کارهایی انجام داده است.خواستگارم پزشک است. نامزدم اندام زیبایی دارد.




واقعیت اصل عاشقانه دو اینگونه است:


برای دلباختگی یک لحظه کافیست اما برای ایجاد عشق واقعی مرور زمان از ضروریات است.


فرض کنید در شبی سرد در کلبه ای نشسته اید و قصد دارید برای گرم شدن بین روزنامه و هیزم یکی را برای افروختن آتش انتخاب کنید. چه می کنید؟ روزنامه سریعتر شعله ور می شود و سریعتر هم خاموش می گردد. اما هیزم برای شعله ور شدن محتاج زمان بیشتری است و در عین حال بعد از شعله ور شدن آرام و یکنواخت به مدت طولانی می سوزد.


عشق هم همینگونه است. سعی کنید بدنبال هیزم بروید نه روزنامه و بهتر است از باروت هم پرهیز کنید!


نباید نخستین تأثیر دیگران بر ما تعیین کننده این امر باشد که آیا او همسری سالم و مهربان خواهد بودیا نه؟ بلکه لازم است سایر تأثیرات را نیز در نظر گرفت تا علاوه ب مشخصات ظاهری، ماهیت و شخصیتواقعی او هم کشف شود.


به یاد داشته باشید که عاشق شدن کار آسانی است اما ایجاد یک رابطه سالم مستلزم سختکوشی است.


اصل 3: تنها در دنیا یک عشق واقعی وجود داردکه برای انسان مناسب است و می تواند او را خوشبخت کند.


در دوران هر ارتباطی زمانی فرا می رسد که از خود می پرسیم: آیا این همان شوهر ایده آل من است؟ یا این زن همان همسر ایده آل من است؟


مشکلی که در پاسخ به این سؤال ایجاد می شود بدلیل وجود واژه «همان» در این سؤال است. زیرا پیش فرضی را برای شخص ارائه می دهد که در این دنیا تنها یک همسر مناسب وجود دارد و بنابراین باید همان یک نفر را بیابیم. در غیر این صورت خوشبخت و خوشحال نخواهیم شد. باید مطمئن باشیم که عاشق همان یک نفر شده ایم.


هر نفری را که می بینیم بدقت مورد بررسی قرار می دهیم و هریک از معایب او را دلیلی بر این امر می دانیم که او «همان» نیست. «همان» باید بهتر حرف بزند، از ازدواج قبلیش فرزند نداشته باشد، پول بیشتری در بیاورد، اضافه وزن نداشته باشد و .... با این حساب برای یافتن «همان» فرصتهای بسیاری را از دست می دهیم. چون می ترسیم مبادا اشتباه کرده باشیم. هنگامیکه به ازدواج با کسی می اندیشیم بویژه در شرایط دشوار پنهانی از خود می پرسیم: آیا این فرد همان همسر مطلوب منست؟ آیا شخص دیگری هم وجود دارد که مرا خوشبختتر کند؟




عواقب اعتقاد به اصل عاشقانه سوم اینست که






اگر به کسی عشق واقعی داشته باشید وبعد او را بدلیلی از دست بدهیدبقیه مدت عمر مغموم و تنها بسر خواهید برد و تصور خواهید کردکه هرگز کسی نمی تواند جای او را بگیرد. اما این باعث می شود که شانس خوشبختی دوباره را از دست بدهید زیرا بر اساس اصل عاشقانه 3 که شما تحت تأثیر آن قرار گرفته اید تنها یک عشق واقعی وجود دارد که می تواند شما را خوشبخت کند.



برای شما همسران مناسب همواره وجود دارند



واقعیت اعتقاد به اصل سوم عبارتست از:


می توان عشق واقعی را در افراد متفاوت یافت. افراد زیادی می توانند شما را خوشبخت کنند.


گنجایش عشق ورزی در قلب انسان محدود نیست بلکه مابا اعتقاد به اصول عاشقانه آن را محدود می کنیم.


اصل 4: همسر مطلوب از هر نظر مطلوب است.


فرض کنید برای رفتن به سر کار تازه در حال انجام دادن مصاحبه حضوری هستید. از شخصی که احتمالاًشما را استخدام می کند می پرسید: لطفاً توضیح بیشتری در مورد این شغل بدهید.


پاسخ چنین است: از شما انتظار می رود همه خواسته های مرا برآورده کنید. حتی هنگامیکه نگفته ام چه می خواهم، شما باید بدانید. یعنی باید بتوانید افکار مرا در هر لحظه بخوانید. خواسته های پنهان مرا دریابید. مواقعی که اندوهگینم مرا خوشحال کنید. هنگامیکه اعتماد به نفس کافی ندارم مرا یاری کنید. هرگاه بی حوصله هستم مرا سرگرم سازید و در کل با سلایق من سازگار باشید.


تردیدی نیست که شما هم معتقدید که این خواسته ها عجیب و غریب هستند و هرچه به شما دستمزد بدهند وسوسه نمی شوید که درگیر چنین وضعیت پرفشار و نامطلوبی بشوید . هرچند این ماجرا با اندکی اغراق همراه است ولی اگر به زندگی خود نگاهی بیندازیم در می یابیم که ناخودآگاه از همسر خود چنین انتظاراتی داریم و هنگامیکه به خواسته هایمان عمل نمی شود از او متنفر می شویم.


می توان عشق واقعی را در افراد متفاوت یافت. افراد زیادی می توانند شما را خوشبخت کنند. گنجایش عشق ورزی در قلب انسان محدود نیست بلکه مابا اعتقاد به اصول عاشقانه آن را محدود می کنیم




پیامدهای اعتقاد به اصل عاشقانه 4:




اینکه عشق واقعی می تواند همه مشکلات را برطرف سازد رؤیایی مخرب است و می تواند موجب پایان یافتن یک رابطه خوب و مناسب باشد زیرا همواره شخص بجای حل مشکلات خود از دیگران انتظار دارد که آنها را برطرف سازند.

اگر پیش از ازدواج احساس پوچی می کنید پس از ازدواج هم اینگونه خواهید بود.پس بدنبال رفع آن با ازدواج نباشید.




زنان نیازهایی دارند که مردان نمی توانند آنها را برآورده سازند. البته نیازهای احساسی همچون عشق، محبت، دوستی و غیره در این مورد استثناء هستند. خانمها باید این واقعیت را بپذیرند که اغلب شوهران هرگز از کارهایی همچون مشارکت در تغییر دکور خانه، شرکت در جشن تولد بچه ها ، انتخاب پارچه رو مبلی و پرسه زدن در مغازه ها آنگونه که خانمها لذت می برند احساس خوشحالی نمی کنند. این نیازها را زنها باید خودشان یا با همکاری زنان دیگر برآورده سازند.



واقعیت اصل شماره 4 اینست:


همسر مطلوب بسیاری از نیازهای ما و نه همه آنها را برآورده می سازد.