استاد ابراهیم پورداوود


ابراهیم پورداوود (زاده ۱۵ اسفند۱۲۶۴،درگذشت ۲۶ آبان۱۳۴۷) از دانشمندان نامدار ایران و استاد تاریخ و ادبیات ایران پیش از اسلام، شاعر و پژوهشگر آیین زرتشتی و اوستا بود. او نخستین کسی است که پس از هزار و سیصد سال اوستا را به زبان کنونی ایران برگرداند. وی در بازگردانی و تفسیر اوستا بیشتر پیرو بارتولمه بود.

ابراهیم پورداوود پسر حاجی داوود در سپیده ‌دم روز15 اسفند 1264 خورشیدی (برابر با 28 جمادی‌الاولی 1303 قمری و 6 مارس1886 میلادی) در محله سبزه‌میدان رشت چشم به جهان گشود. پدرش از زمین داران و بازرگانان بنام رشت بود. پنج یا شش ساله بود که وی را برای آموزش به مکتب میرزا محمدعلی نامی سپردند. او به گفته خویش در اینجا اندکی خواندن و نوشتن آموخت. از کودکی به گفته خود بسیار ناآرام بود و طبعی سرکش داشت و خودش نیز براین باور بود. از کودکی به سراییدن مرثیه‌هایی از برای آل عبا می‌پرداخت و پدرش نیز به او می‌بالید. پس از چندی به مدرسه حاجی حسن در مسجد صالح‌آباد رفت و نزد سیدعبدالرحیم خلخالی رئیس آن مدرسه صرف و نحو آموخت ولی به گفته خودش هیچ از آنجا نیاموخت. در همان روزگاران شروع به سرودن شعر کرد و دوستانش بدو تخلص «لسان» دادند. او که مانند بسیاری دیگر از ایرانیان زیر تأثیر مذهب به آموزش پرداخته بود در آغاز متوجه بیگانگی صرف و نحو عربی با زبان فارسی شد و این اختلاف‌ها برای ذهن پژوهنده‌اش جالب آمد.

او در بیست سالگی در 23 صفر1323 با برادرش سلیمان به تهران رفت و طب قدیم را نزد میرزامحمدحسین خان سلطان‌الفلسفه آموخت. در همین زمان بود که به جنبش مشروطه پیوست. چندی پس از آن در مدرسه الیانس زبان فرانسوی را آموخت. سه سال پس از آن در ذی‌القعده1326چند روز پیش از مرگ مظفرالدین شاه قاجار برای ادامه تحصیل از راه قم و کرمانشاه به بغداد رفت، در این سفر بود که برای نخستین بار بازمانده‌های تمدن کهن ایرانی را در بیستون و طاق بستان و قصر شیرین و طاق کسری را دید و این سازه‌ها در پدید آمدن اندیشه میهنگرایانه او نقش بسیاری داشت. پس از آن از راه حلب به بیروت رفت. در بیروت در مدرسه لائیک زبان و ادبیات فرانسه را فراگرفت و در همانجا نام پورداوود را بر خود نهاد (برادرانش نامهای داوودزاده و داوودی را برگزیدند). وی پس از دو سال و نیم باز به رشت بازگشت تا از خانواده‌اش دیدار کند و پس از چند هفته در 20 اوت1910 رهسپار فرانسه شد. وی پس از چندی دبیرستان بووه را گذراند و به دانشکده حقوق پاریس راه یافت.

نامبرده در پاریس به همراه محمد قزوینی و حسین کاظم‌زاده ایرانشهر روزنامه ایرانشهر را منتشر ساخت. در این هنگام بود که شنید مادرش درگذشته است. در تب و تاب جنگ جهانی اول خود را به بغداد رساند و روزنامه رستخیز را انتشار داد. پس از چیرگی انگلیسیها بر عراق به کرمانشاه رفت تا اینکه نیروهای روس به آن سامان تاختند و وی به بغداد که انگلیسیها از آن پس نشسته بودند بازگشت. سپس به استانبول رفت،در آنجا عثمانی‌ها به وی شک کردند و تا چندی پروانه بیرون رفتن از کشور را بدو ندادند. سرانجام وی خود را به آلمان رساند. می‌خواست به سوئیس برود که با سیاست بسته‌شدن مرزهای آلمان روبرو شد و چند سالی به ناچار در آن کشور زیست. در آن زمان بود که متوجه نیرنگهای بیگانگان و سودبردن دشمنان از احساسات میهنپرستانه خود شد و با خشم شعرهای شورانگیز و میهنپرستانه خود را پاره کرد و به دور ریخت. در همین سالهای جنگ بود که خبر درگذشت پدرش را شنید. در آلمان ماندگار شد و آلمانی را فراگرفت و رشته حقوق را ادامه داد. با ورود به آلمان که در آن زمان مرکز مطالعات ایرانشناسی بود گم شده‌اش را پیدا کرد و به مطالعه درباره ادبیات مزدیسنا پرداخت. در سال 1303 به ایران بازگشت. وی آنگاه در 23 اکتبر1925(مهر 1304) از راه بغداد به دعوت پارسیان هند با زن و تنها فرزندش به هندوستان سفر کرد و دوسال و نیم در آنجا به انتشار گزارشهایی از اوستا پرداخت. وی همچنین به همراه نشر گزارش اوستا و پژوهش دراینباره چندین سخنرانی نمود که گردآمده آنها در نسکی به نام خرمشاه گرداوری شده‌اند. گزارشی که او از اوستا گرد آورد نخستین گزارش اوستا به زبان فارسی کنونی بود.

او در سال 1307(مه۱۹۲۸ (میلادی)) به آلمان بازگشت و به پژوهش درباره تمدن ایران باستان و اوستا پرداخت. در سال1311 به دعوت رابیندرانات تاگور به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهاراتی به تدریس پرداخت. وی همچنین در انجا به دستیاری دو تن از استادان آن دانشگاه صدبند از شعرهای تاگور را از بنگالی به فارسی برگرداند. او در این بازه زمانی همچنین توانست مراسم ویژه زرتشتیان را که یزشن خوانده می‌شود و تا آن زمان تنها دو نازرتشتی پروانه دیدن آن را داشتند،بازدید کند. او عضو گروه اوستاشناسی و همچنین رئیس بخش فارسی و عربی این دانشگاه بود. در فروردین1313(مارس1934 دوباره به آلمان رفت. وی باز به کار پژوهش اوستا سرگرم بود که دولت آن زمان ایران برپایه یک طرح اقتصادی پروانه فرستادن پول به بیرون از کشور را به ایرانیان نداد پس پورداوود با گرفتاری مالی روبرو شد و به ناچار در 6 اردیبهشت1318 به ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران در سال 1316، به تدریس در دانشگاه تهران در دانشکده‌های حقوق و ادبیات پرداخت و در سال 1343 بازنشسته شد و در سال 1346 عنوان استادی ممتاز دانشگاه را به دست آورد. او برای بار سوم در سال1322 همراه یک گروه فرهنگی به مدت هفتاد روز به هند سفر کرد. در مهرماه 1324 انجمن ایرانشناسی را بنیاد نهاد که به تحقیق و پژوهش در ادبیات و آیین کهن ایران باستان می‌پرداخت. در سال 1324 شصتمین سالروز زایش وی در دانشگاه تهران جشن گرفته شد و یادنامه‌ای درباره ایشان و کوششهایش به کوشش دکتر محمد معین انتشار یافت.

او همچنین هموند فرهنگستان ایران، رئیس انجمن فرهنگی ایران و آلمان و عضو شورای فرهنگی سلطنتی ایران و رئیس انجمن ایرانشناسی و آموزشگاه ایرانشناسی بود. او همچنین در سالهای 1339 و1340 در کنگره های ایران شناسی در مسکو، اسرائیل، انگلستان، رم، آتن، فنلاند، سوئد و هلند شرکت کرد. بعد از بازگشت به عنوان ریاست شعبه ایران شناسی کنگره ای که در دهلی تشکیل شده بود برگزیده شد و دکترای افتخاری ادبیات دانشگاه دهلی را به دست آورد. وی پس از بازنشستگی سالهای آخر زندگی را در منزل خود به مطالعه و پژوهش پرداخت.

پورداوود پس از 83 سال عشق به ایران و آفریدن شاهکارهای فراوان و بی مانند در سحرگاه روز یکشنبه بیست وششم آبان 1347 بر اثر سکته قلبی درگذشت. پیکرش بنابر وصیت خود به آرامگاه خانوادگی در رشت منتقل گردید.آرامگاه پورداوود در سبزه میدان رشت است.

آثار

گزارش گاتها (خرداد۱۳۰۵،چاپ بمبئی با همکاری دینشاه ایرانی)
یشتها(پوشینه یکم)(چاپ یکم،بمبئی،فروردین۱۳۰۷ )
یشتها(پوشینه دوم)(چاپ یکم،فروردین ۱۳۱۰ ،بمبئی)
خرده اوستا (1310 ،بمبئی)
یسنا(پوشینه یکم)(بهمن۱۳۱۲ ،بمبئی)
یسنا(پوشینه دوم)(فروردین ۱۳۳۷،تهران؛به کوشش بهرام فره‌وشی)
گاتها(چاپ یکم،آبان۱۳۲۹ ،انجمن زرتشتیان ایران در بمبئی)
یادداشتهای گاتها(چاپ نخست،۱۳۳۶،تهران؛به کوشش بهرام فره‌وشی)
ویسپرد
ایرانشاه؛تاریخچه مهاجرت ایرانیان به هند(۱۳۴۴ (هجری)،بمبئی
خرمشاه(۱۳۰۵،بمبئی)
سوشیانس(۱۳۴۶ (هجری)،بمبئی)
پوراندخت‌نامه( دیوان اشعار شامل قصاید، غزلیات، مسمطها و ترجیع بندها)(1306 ،انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی، بمبئی)
یزدگرد شهریار( منظومه‌ای به یاد جشن هزاره فردوسی شامل 197 بیت سروره شده در 1307 در بمبئی)
سروده‌های پورداوود در گزارش خرده اوستا؛سروده شده در مهر 1310
گفت و شنود پارسی؛برای دبیرستانهای هند(اسفند۱۳۱۲)
فرهنگ ایران باستان(پوشینه نخست،تهران،امرداد۱۳۲۶)
هرمزدنامه(واژه‌شناختی،ادب ی،گیاه‌شناسی؛تهران،دی۱۳۳ �)

سروده ها

پورداوود از همان آغاز مکتب به سوی چامه‌سرایی کشش داشت. در هنگام کودکی او نوحه‌سرایی رواج داشت و او هم نخستین شعرهایش را در قالب مرثیه سرود. در رشت در زمان سوگواری دسته‌های سینه‌زنی شعرهایش را می‌خواندند. پوراندخت‌نامه( دیوان اشعار شامل قصاید، غزلیات، مسمطها و ترجیع بندها)(1306 ،انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی، بمبئی) یزدگرد شهریار( منظومه‌ای به یاد جشن هزاره فردوسی شامل 197 بیت سروره شده در 1307 در بمبئی)

سروده‌های پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده در مهر 1310 یکی از این سروده‌ها به نام سرود مزدیسنا که با صدای بدیع‌زاده پرشده هنوز در آموزشگاه‌های زرتشتیان در هند و ایران خوانده می‌شود که مطلع آن چنین است:

بامداد شد بانگ زد خروس .............. از سرای شه برزدند کوس
چرخ شست نک روی آبنوس ............ موبدا تو هم خیز و روی شو
خوان اشم وهو،گو یتا اهو ............. گو یتا اهو،خوان اشم وهو...

چکامه‌ای در گزارش گاتها،سروده فروردین 1316 در برلین

دو جکامه و دو غزل که ادوارد براون در هنگام نام بردن از پورداوود در کتاب خود تاریخ ادبیات در سال 1913 بازگو می‌کند. قطعهٔ کشاورز،سروده 1914 در پاریس با مطلع:

چرا ای کشاورز ای رنجبر .............. شده رنج کار تو بی برگ و بر
تو را نیست جز کهنه کاشانه‌ای .............. فروریخته واژگون خانه‌ای...

به اضافه شعرهای پراکنده‌ای که از او در کتابهای دیگران یاد شده است.