نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: کی ؟؟

  1. #1
    عضو سایت
    yeke bara hame hame bara yeke
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    tabriz
    نوشته ها
    6,358
    تشکر تشکر کرده 
    3,639
    تشکر تشکر شده 
    1,506
    تشکر شده در
    1,036 پست
    حالت من : Narahat
    قدرت امتیاز دهی
    333
    Array

    کی ؟؟

    کی ؟؟



    دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش
    پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

    پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد،
    داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه
    انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.

    به پر و پای فرشته و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور
    انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را
    شك

    و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه
    و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين
    يك روز را زندگی كن."

    لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ..."
    خدا گفت: "آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته
    است و آنكه امروزش را در نمیيابد هزار سال هم به كارش نمیآيد"، آنگاه
    سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: "حالا برو و يک روز زندگی
    كن."

    او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش میدرخشيد، اما
    میترسيد حركت كند، میترسيد راه برود، میترسيد زندگی از لا به لای
    انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردايي ندارم، نگه
    داشتن اين زندگی چه فايدهای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم.."

    آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد
    و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد میتواند تا ته دنيا بدود، مي
    تواند بال بزند، میتواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند ....
    او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به
    دست نياورد، اما ...

    اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزكی
    را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را
    نمیشناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد،
    او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و
    بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.

    او در همان يك روز زندگی كرد.
    فردای آن روز فرشتهها در تقويم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسي كه
    هزار سال زيست!"
    امضا ندارم ولی به جاش اثر انگشت میزارم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mohamad.s عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/