نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پیرمرد و زرگر

  1. #1
    عضو سایت
    yeke bara hame hame bara yeke
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    tabriz
    نوشته ها
    6,358
    تشکر تشکر کرده 
    3,639
    تشکر تشکر شده 
    1,506
    تشکر شده در
    1,036 پست
    حالت من : Narahat
    قدرت امتیاز دهی
    333
    Array

    پیرمرد و زرگر

    پیرمرد و زرگر



    روزی پیرمردی لرزان پیش زرگری آمد و گفت: ترازویی میخواهم تا با آن زری را وزن کنم.
    زرگر گفت: ای مرد، من غربال ندارم.
    پیرمرد سخنش را تکرار کرد.
    زرگر گفت: من که جارو ندارم.
    پیرمرد با عصبانیت گفت: مگر کَری. من از تو ترازو خواستم.
    زرگر گفت: کر نیستم و سخنت را شنیدم. تا تو بخواهی با این دست لرزان زرهایت را وزن کنی از دستت میافتد و پخش زمین میشود. پس به دنبال جارو میگردی تا زر خود را در میان گردوخاک جمع کنی و چون آن را جمع کردی، غربالی میخواهی تا آن را از خاک جدا کنی.

    برگرفته از مثنوی مولوی
    امضا ندارم ولی به جاش اثر انگشت میزارم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mohamad.s عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/