نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: زیر نگاه بزها

  1. #1
    عضو سایت
    yeke bara hame hame bara yeke
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    tabriz
    نوشته ها
    6,358
    تشکر تشکر کرده 
    3,639
    تشکر تشکر شده 
    1,506
    تشکر شده در
    1,036 پست
    حالت من : Narahat
    قدرت امتیاز دهی
    333
    Array

    زیر نگاه بزها

    زیر نگاه بزها



    بزها خودشان را قايم ميکردند، اينور يا آنور فرقي نميکرد هرجاي آخور که ميشد، چشمهايشان را ميدزديدند سمت ديگر.
    وقتي آندو ميآمدند توي آخور، صدايي از آنها بلند نميشد. انگار ميفهميدند، حتي بهتر از کسان ديگر.
    ليلا هميشه آن اوايل به محمود ميگفت:«من جلو اين بزها خجالت ميکشم.» محمود هم ميگفت:«بزهاي من فرق دارند، پازن توشان نيست.» و حالا ليلا بزها را دوست داشت. به محمود ميگفت:«محمود بزهايت چه نجيباند، حداقل بيشتر از ما.» وقتي که ميدوشيدشان، آخرين قطرة شير را که از پستان بز ميچکاند توي آن سطل کج و کوله، بلند که ميشد برود، دستي به نشانة سپاس به سر بزهايش ميکشيد و همينطور نوازشکنان دستش را تا پشتشان ميآورد.
    چه نجيب بودند بزها، نگاهشان را از او ميدزديدند. پوستشان زير دستش ميلرزيد و دچار ارتعاشهاي خفيف ميشد. ليلا هميشه بهشان ميگفت:«چه نجيبيد شما بزها، کاش من و محمود هم بز بوديم...»
    امضا ندارم ولی به جاش اثر انگشت میزارم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mohamad.s عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/