یادی از خاطرات دوران دبستان
89570 814

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درس‌هاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

89571 174

درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ

روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است

89572 107
كاكلي گنجشككي با هوش بود
فيل ناداني برايش موش بود

89573 825

با وجود سوز وسرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن ميدريد

89574 932

تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پرازتصميم كبري ميشديم

89575 938

پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم

89578 227

كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود

89576 691
مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جاروي با پا روي برگ
همكلاسي‌هاي من يادم كنيد
بازهم در كوچه فريادم كنيد

89577 406
همكلاسي‌هاي درد و رنج و كار
بچه‌هاي جامه‌هاي وصله‌دار
بچه‌هاي دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود و تفريقي نبود
كاش مي‌شد باز كوچك مي‌شديم
لا اقل يك روز كودك مي‌شديم

89635 347

ياد آن آموزگار ساده پوش
ياد آن گچ‌ها كه بودش روي دوش
اي معلم ياد و هم نامت بخير
ياد درس آب و بابايت بخير

89581 112
اي دبستاني‌ترين احساس من
بازگرد اين مشق‌ها را خط بزن