صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: شناخت شهر کهن کردستان

  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    شناخت شهر کهن کردستان

    در اینجا ما از تشریح سرزمینهای ایرانی کردستان ترکیه و عراق و سوریه خودداری می کنیم و تنها بخشهای کنونی ایران را توضیح می دهیم . کردستان یا کوردستان اکنونی ایران به مرکزیت شهر سنندج استانی خرم با وسعتی برابر با 28203 هزار کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است و با شهرهای ایرانی کردنشین عراق و ترکیه هم مرز است
    اين استان كه در دامنه*ها و دشتهاي پراكنده سلسله جبال زاگرس مياني قرار گرفته است، از شمال به استانهاي آذربايجان غربي و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از غرب به كشور عراق محدود است

    شهرستانهاي اين استان شامل بانه، بيجار، ديواندره، سقز، سنندج ، قروه، كامياران، مريوان و سروآباد است
    استان كردستان اكنون با مجموعه شهرها و روستاهايي كه در اقصي نقاط آن پراكنده شده و استقرار يافته*اند به يكي از نواحي در حال توسعه غرب كشور تبديل شده و از پتانسيلهاي توريستي و تفرجگاهي بسياري برخوردار مي*باشد

    اين استان منطقه*اي كاملا كوهستاني است كه از مريوان تا دره قزل*اوزن و كوه*هاي زنجان جنوبي گسترده شده است
    ناهمواريهاي اين استان مشتمل بر دو بخش غربي و شرقي است، اين دو قسمت از نظر شكل پستي و بلندي و جنس زمين متفاوتند، قسمت وسيعي از سنندج، مريوان و سرزمينهاي اطراف آنها تا جنوب كردستان بخش كوهستاني غربي را تشكيل مي*دهد
    در اين ناحيه، يكنواختي و سستي جنس زمين ، اشكال مشابهي را به وجود آورده كه*از ويژگيهاي آن كوههاي گنبدي شكل با شيب يكنواخت و ملايم همراه با دره*هاي باز است
    اين يكنواختي را طبقات آهكي سخت و سنگهاي دروني كه بين لايه*هاي سست ظاهر مي*شوند، در هم ريخته و آن را به صورت صخره*هاي عريان در آورده است
    نوع مشخص اين ناهمواريها، ناحيه كوهستاني چهل چشمه در بين مريوان و سقز است كه دنباله پستي بلنديهاي اين ناحيه را در جنوب و مشرق، تشكيل داده*اند و دامنه غربي آن تا داخل كشور عراق كشيده شده است
    در اين ناحيه شعبه*هاي رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقي و رود سيروان در حنوب چهره زمين را بطور كامل تغيير داده*اند، بخش كوهستاني شرقي، قسمتهاي شرقي سنندج را در بر مي*گيرد و در حد فاصل ناحيه غربي و شرقي، يك رشته از ارتفاعات آتشفشاني شمالي جنوبي را بوجود مي*آورد

    در شرق اين رشته كوه، شهرستانهاي قروه و بيجار قرار گرفته*اند كه شكل زمين در آنها با پستي و بلنديهاي ناحيه غربي به كلي متفاوت است
    از ويژگيهاي اين ناحيه، وجود يك حصار كوهستاني متشكل از سنگهاي دگرگوني و رسوبي است كه دشتهاي مرتفع هموار و تپه ماهوري را احاطه كرده است
    در اين ناحيه به استثناي كوه*هاي بيجار، دشتهاي نسبتا وسيعي نيز وجود دارد، اين دشتها به وسيله شعبه*هاي رود قزل*اوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمده*اند
    مرتفع*ترين دشت اين ناحيه "اوباتو" خوانده مي*شود كه با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است، بلندترين كوه*هاي اين ناحيه، "شاهنشين" در شمال بيجار،" شيدا" در مركز و "پنجه علي" بين قروه و سقز است
    استان كردستان بطور كلي تحت تاثير دو جريان عمده هواي گرم و سرد قرار دارد كه اقليمهاي گوناگوني را بوجود مي*آورد، بيشترين ميزان بارش جوي در ناحيه غربي استان (شهرهاي بانه‪مریوان) حدود هشت صد میلیتر در سال و كمترين ميزان بارندگي آن در ناحيه شرقي حدود چهارصد ميليمتر در سال است

    نفوذ توده*هاي مرطوب زمستاني و بهاري در مريوان و درياچه زريوار تاثير فراواني در مرطوب و معتدل شدن هواي اين ناحيه دارد
    ميزان رطوبت و بارش مناسب باعث ايجاد جنگلهاي انبوه بلوط و گونه*هاي مختلف درختان جنگلي شده است و پوشش گياهي اين ناحيه مناظري شگفت*انگيز و باشكوه دارند
    جاذبه*ها و چشم*اندازهاي طبيعي عبارت است از مجموعه وضعيتهايي كه*انسان با چشم غير مسلح مشاهده مي*كند، مهمترين عوامل طبيعي كه در شكل بخشيدن به چشم*اندازهاي طبيعي شركت دارند ساخت اقليمي، چگونگي منابع آب و رطوبتي ساخت توپوگرافيك، پوشش گياهي و حيات وحش در هر منطقه است
    استان كردستان از اين حيث داراي غناي چشم*اندازها و منابع طبيعي است كه هر يك به عنوان يك جاذبه مهم توريستي قلمداد مي*شوند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    حيات وحش و شكارگاه ها

    تنوع اقليمي و آب و هوايي، شرايط خاص توپوگرافي، وجود منابع آب متعدد و پوشش گياهي مناسب بويژه پوشش جنگلي در قلمرو استان كردستان زمينه مساعدي را براي زيست انواع پستانداران پرندگان بومي و مهاجر و همچنين انواع آبزيان فراهم كرده است و از اين لحاظ، منطقه به عنوان يكي از مستعدترين نقاط شكارگاهي كشور به شمار مي رود
    بر اساس آمار موجود سی و چهار شکارگاه در منطقه وجود دارد كه گونه هاي متنوعي از انواع پستانداران و پرندگان در آنها يافت مي شود
    کردستان دارای پنج شکارگاه درجه یک - ده شکارگاه درجه دو - شانزده شکارگاه درجه سه و سه شکارگاه درجه چهار می باشد

    منطقه حفاظت شده بيجار به دليل قرار گرفتن در ميان سلسله ارتفاعات و تحت تاثير جريانهاي رطوبتي ،از ريزشهاي جوي نسبتا كافي برخوردار بوده و به همين دليل تعداد زيادي چشمه دايمي و فصلي در اين منطقه ديده مي شود و از لحاظ حيات وحش غني و گونه هاي مختلفي از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارد
    گونه هاي اصلي پستانداران بزرگ در اين منطقه قوچ و ميش ارمني است كه زيستگاه آن تپه ماهورها و نقاط كم ارتفاع است، تعداد كمي آهو نيز در اين منطقه زندگي مي كند، علاوه بر اين جانوراني مانند خرس قهوه اي، گراز، گرگ، گربه پالاس، خرگوش در اين منطقه وجود دارد
    در اطراف و داخل منطقه گونه هاي بسياري از پرندگان بومي و مهاجر مشاهده مي شود كه از جمله اين پرندگاه مي توان از دليجه ، كبك ، انواع چكاوك و حواصيل خاكستري نام برد
    رودخانه هاي قمچقا و قزل اوزن كه در اين منطقه قرار دارند زيستگاه برخي از ماهيان نظير سس ماهي،سياه ماهي ، عروس ماهي و هم چنين محل زندگي سمور آبي يا شنگ است
    شكار پرندگان بيشتر در شهرهاي سنندج ،بيجار و مريوان و صيد انواع ماهي ها در شهرهاي مريوان و قروه حايز اهميت است، در شهرستان مريوان ، درياچه زريوار به عنوان يك اكوسيستم ، زيستگاه مناسبي را براي انواع پرندگان مانند كشيم كوچك ، كاكايي ، سرسياه ، حواصل خاكستري ، اگرت و آنقوت و بويژه مرگوس پديد آورده است
    درياچه مريوان به عنوان يكي از اصلي ترين زيستگاه شنگ ( سمور آبي ) در ايران است، سمور آبي داراي بدني دراز و نسبتا باريك و دم بلندي است
    طول بدن اين حيوان به
    طول بدن این حیوان به هفتاد و پنج سانتی متر می رسد بدنش از موهاي خيلي ظريف و نرم پوشيده شده است، رنگ كلي بدن اين حيوان قهوه اي دراچيني ، تيره و براق است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض




    امروزه از ديدگاه هاي توسعه، ميراث فرهنگي و تاريخي فقط به عنوان ميراث ملي قلمداد نمي شوند، بلكه داراي ارزشهاي اقتصادي قابل توجهي بوده كه موجب افزايش درآمد ملي و منطقه اي مي شوند
    بر اساس مطالعات تطبيقي توريسم ، هجده درصد از مجموع توريستها در جهان به منظور آشنايي و ديدار از قابليتهاي تاريخي ، آداب و رسوم و شيوه هاي زندگي مردم ديگر سفر مي كنند
    استان كردستان از حيث برخورداري از قابليتهاي تاريخي ، فرهنگي جايگاه ممتازي دارد، غار كرفتو ، قلعه زيويه، محوطه هاي باستاني تاريخي جنوب استان ، موسيقي و رقص و آداب و رسوم رايج در استان و آثار تاريخي و مذهبي و آيينهاي دراويش قادريه و نقشبنديه در پهنه استان از جمله قابليتهاي با ارزش تاريخي و فرهنگي منطقه محسوب مي شوند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جاذبه هاي فرهنگي و آداب و رسوم


    كردستان، از نظر فرهنگ و تمدن داراي سابقهاي بسيار درخشان است كه نظير آن در ساير نقاط كشور بندرت ديده ميشود، نشانههاي فرهنگي زبان ، هنر ( شعر و موسيقي ) و آداب و رسوم به جاي مانده، دلالت بر ديرينگي و قدمت فرهنگي منطقه دارند

    زبان كردي
    زبان كردي شاخهاي از زبانهاي قديم ايران باستان است و ساكنان كردستان نظر به سختي مكان و بر كنار بودن از سيل تهاجمات خارجي، زبان قديم خود را حفظ كردهاند
    امروزه زبان كردي به لهجههاي مختلفي تقسيم ميشود، گويشهاي كرمانجي شمالي و كرمانجي جنوبي (سوراني) كردي و اورامي در منطقه كردستان در بين ساكنان استان رواج دارد
    اهالي مريوان با گويش كردي كرمانجي جنوبي ( سوراني ) و مناطق جنوبي مريوان با لهجه اورامامي (گوراني) صحبت ميكنند، لهجه اورامي تا چند دهه پيش ، زبان نوشتاري و ادبي كردي بوده است
    امروزه دين مردمان منطقه اسلام است و اكثرا اهل تسنن و پيرو مذهب شافعي هستند، دو طريقت نقشبنديه و قادريه در اين منطقه پيروان زيادي دارند و مراكز اصلي آنها سروآباد و خاورميرآباد " بايره "، بوده است
    قبل از اسلام چنانكه آثار و شواهد نشان ميدهد، ساكنان منطقه آيينهاي مختلفي داشتهاند كه مهرپرستي، ميتراييسم و زرتشتي مهمترين اين آيينها بودهاند و اكنون رگهها و ريشههاي اين آيينها را در آيينها و موسيقي منطقه ميتوان ديد

    __________________

    الفبای کردی
    در خط کردی برای کم شدن فاصله ی نوشتار و گفتار تغييراتی در خط فارسی به وجود آمده است که به طور خلاصه بيان می کنم . البته برای ياد گرفتن کامل خط کردی می توانيد به کتاب فرهنگ کردی هه ژار مراجعه کنيد
    فتحه: در خط کردی به صورت (ه) نوشته می شود مانند به همه ن به جای بهمن
    ضمه: در خط کردی به صورت (و) نوشته می شود مانند کورد به جای کرد
    او در خط کردی به صورت (وو) نوشته می شود
    تشديد : کلمات مشدد به صورت تکرار حرف نوشته می شوند مانند مه ککه به جای مکه
    الف در خط کردی در وسط کلمه به صورت ا نوشته می شود ودر آغاز کلمه به صورت ئ نوشته می شود مانند ئه حمه د به جای احمد و بار به جای بار
    در خط کردی حروفی چون ث س ص به صورت س نوشته می شوند مانند سه د به جای صد
    در خط کردی حروفی چون ز ذ ض ظ به صورت ز نوشته می شوند مانند زوهر به جای ظهر
    در خط کردی حروفی چون ت ط به صورت ت نوشته می شوند مانند ته ناب به جاي طناب

    اعداد در زبان کردی تقریبا همان اعداد پارسی است زیرا هر دو ریشه ای مشترک دارند

    يه ک ۱ - دوو ۲ - سی ۳ - چوار ۴ - پينج ۵ - شه ش ۶ - هاوت ۷ - هه يشت ۸ - نوو ۹ - ده ی ۱۰ - يانزه ۱۱ - دووانزه ۱۲- سينزه ۱۳ - چوارده ۱۴ - پانزه ۱۵ - شانزه ۱۶
    هه وده ۱۷ - هه ژده ۱۸ - نووزده ۱۹ - بيس ۲۰ - سی ۳۰ - چل ۴۰ - په نجا ۵۰ - شه س ۶۰ - هه فتا ۷۰ - هیشتا ۸۰ - نه وه د ۹۰ - سه د ۱۰۰ - دووویس ۲۰۰ - سسه د ۳۰۰
    چوارسه د ۴۰۰ - پانسه د ۵۰۰ - شه شسه د ۶۰۰ - هه فسه د ۷۰۰ - هه یسه د ۸۰۰ - نووسه د ۹۰۰ - هه زار ۱۰۰۰

    __________________

    اعضای خانواده در کوردی نیز چنین است
    ژن(ئافره ت): زن
    پیا : مرد
    کور : پسر
    دوه ت(کیچ) : دختر
    باوک : پدر
    دالک(دایک) :مادر
    برا : برادر
    خوه یشک : خواهر
    باپیر : پدر بزرگ
    داپیر(نه نگ) : مادربزرگ
    مام(تاتگ) : عمو
    خالوو :دایی
    میمگ : خاله و عمه
    زاوا : داماد
    وه یو : عروس
    خه سوره : مادرزن و پدر زن و پدر شوهر و مادر شوهر و برادر زن
    شو : شوهر
    ژن : زن و عیال
    هاو زاوا : باجناق
    ئامووزا : پسر عمو و دختر عمو
    خالووزا : پسر دایی و دختر دایی
    میمزا : پسر عمه و پسر خاله و دختر عمه و دختر خاله
    ژن خالوو : زن دایی
    ژن تاتگ : زن عمو
    شو میمگ : شوهر خاله و شوهر عمه
    دوه ته ر زا : نوه دختری
    کررزا : نوه پسری
    دش : خواهر شوهر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض



    فصلهای ایرانی در کردی و فارسی نیز بسیار شبیه به یکدیگر هستند
    کوردی سنی
    بو هار : بهار
    هاوين : تابستان
    پايز : پاييز
    زيستان :زمستان
    کوردی که لهور
    وه هار : بهار
    پايز : تابستان
    سه رده وا : پاييز
    زمسان :زمستان

    رخی صفتهای کردی نیز به شرح زیر می باشد
    گه وره: بزرگ - بووچک: کوچک - خاس : خوب - گه ن : بد - ره ئين: زيبا - قيز : زشت - تيه ريک: تاريک - رووشن: روشن - سه ر خوش: شاد - خه مين: غمگين
    کار که ر: کوشا - ته مه ل: تنبل - چاخ: چاق - له ر: لاغر - تنک: نازک - پيه ن: پهن - دريژ: دراز - کو ل: کوتاه - پير: پير - جووان: جوان - تژ: تيز - کول: کند - به رز: مرتفع
    قول: عميق - فيس: تر - هشک: خشک - بان: بالا - خوار: پايين - چوول: خالی - په تی: خالی - زور: زياد - که م: کم - پوک: خالی - پر: پر - شرين: شيرين - تيه ل: تلخ
    سوول: شور - تورش: ترش - ته نيا: تنها - هووفه ل: آدم دروغگو - درووزن: دروغگو - دروو: دروغ - راس: راست - ته ميس: پاک - چرکن: کثيف - دوله مه ن: پولدار - هه ژار: فقير __________________

    رنگها در زبان کهن کردی به شرح زیر است
    ره ش: سياه
    چه رمگ: سفید
    که و: آبی
    سور: قرمز
    زه رد: زرد
    ساوز: سبز
    قاوه ی: قهوه ای
    بوور: خاکستری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    لباس و پوشش مردمان
    كردها طي قرون متمادي با لباس محلي خود پيوند عاطفي، عقيدتي و سنتي شديدي برقرار كردهاند و علاقه زيادي به حفظ و نگهداري لباس سنتي خود كه نشانگر هويت فرهنگي آنهاست دارند
    حتي در ابتداي حكومت پهلوي، هنگام زمامداري رضاخان كه مقرر شد تمام مردم ايران لباس واحدي بپوشند، كردان در مقابل اين دستور مقاومت نشان داده، لباس خود را تغيير ندادند
    البته در شهرهاي بزرگ استان مانند سنندج، برخي از جوانان، لباس محلي را فقط در مراسم و جشنهاي خاص ميپوشند و علاقهاي به استفاده از آن بطور معمول ندارند به همين دليل در سنندج كمتر كسي ديده ميشود كه با لباس محلي در خيابان ظاهر شود، اما در ساير شهرها مانند سقز بانه و مريوان غالبا تمامي زنان و مردان با لباس محلي در شهر ديده ميشوند
    لباس و پوشاك كردان از تنوع و غناي فوقالعادهاي برخوردار است كه در زينتها و رنگهاي لباس به چشم ميخورد، لباس كردي هرگز يك رنگ و تيرهگون نيست بلكه هميشه با تركيب رنگهاي مختلف، چشمها را به طرز مطبوعي خيره ميكند و انسان به اين باور ميرسد كه طبيعت و محيط پيرامون، مرغزارهاي سرسبز، گلهاي رنگارنگ ، سپيدي برفها، آسمان صاف و آبي، سيلابهاي خروشان در اين تنوع رنگ تاثير مهمي داشتهاند
    لباس زنها نيز از پيراهن بلندي تا روي پنجه پا كه گاهي با پولكهاي الوان تزيين شده و روي آن يك نيمه تنه به اسم " سوخمه " از پارچه زري يا مخمل پوشيده و بالاي سوخمه گاهي لباسي به اسم " كوا " كه از پشت تا پايين پنجه پا كشيده شده و روي آن را گاهي نيمه تنه به نام < سلته > ميپوشند، تشكيل ميشود
    پوشيدن هر يك از اين لباسها بستگي به سليقه زنان دارد، شلوار آنها گشاد و از جنس حرير است، پارچهاي توري به عنوان روسري و پارچه ديگر به اسم " شتونيه" يا "شال" به طول سه متر كه روي ناحيه كمر بسته ميشود جز لباس زنان كرد است
    زنان و دختران منطقه اورامانات گيسوان خود را به شكل رشتههاي باريك ميبافند و بر گيسوان بافته خود كلاه سكه دوزي شده ميگذارند
    پوشاك مردان كرد
    لباس مردان كرد ساكن فلات ايران تنگ و چسب بدن، با چينهاي باز، شلوار چسبان و پوتين سافه بلند است، در كوههاي كردستان جنوبي، مردان لباس گشاد تري ميپوشند كه با نياز بالا رفتن ( صعود ) سازگارتر است
    شلوار آن گشاد و كت كوتاه و از جنس نمد سفيد است، يك دستار سفيد و آبي با تصوير " چشم پرنده " نيز به دور سر ميپيچيند و از كمر بند رنگارنگ نيز استفاده ميكنند، همچنين لباس مردانه كردي تابع مقتضيات محيط و شيوه زندگي است و در عين حال گاهي در آن تنوعهاي بسيار جالبي هم ديده ميشود
    برخی از لباس مردان تيره رنگ است كه از كت بدون يقه، شلوار ، دهانه تنگ دستاري بر سر و شالي بر كمر تشكيل شده است ولی عموما به شاد زیستی و رنگهای روشن که همانا سنت زرتشت است باور دارند
    پيراهنهاي بدون يقه و سفيد ميپوشند كه در انتهاي آستين، زباله مثلثي شكلي قرار دارد كه در حالت عادي به دور مچ يا بازو پيچيده ميشود و آن را " لفكه سوزني" مينامند
    در صورتي كه پيراهن بدون لفكه باشد، اغلب هنگام كار مچها را با پارچه نوار مانندي ميبندند، اغلب مردان از دستار و شال تيره رنگ مخصوصي به نام "رشتي" استفاده ميكنند، زينت مردان بيشتر ساعت جيبي با زنجير آويزان در جلو سينه و گاهي ساعت مچي است
    با توجه به زمستانهاي سرد منطقه، اغلب از پالتو استفاده ميشود، اما قشرهاي غيرمرفه نمد ضخيمي به نام " پستك " ميپوشند و چوپانان براي جلوگيري از سرما و حفاظت از سرما وباران ، قباي نمدي دراز و بدون آستين دارند كه دو زبانه كوچك به عنوان آستينهاي كاذب در امتداد شانههاي آن قرار دارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    موسيقي و حركات موزون محلي كردي


    يكي از جاذبههاي مهم، ارزشمند و نشاط انگيز منطقه ، موسيقي ، آواز و رقص كردي است، موسيقي و رقص كردي در ميان موسيقيهاي محلي سرزمين ايران ، يكي از اصيلترين و قديميترين موسيقيها و كاملا آريايي است كه با گذشت قرون متمادي هنوز اصالت خود را حفظ نموده است
    در تمام ريتمهاي رقص كردي حالتي از همداستاني ، يگانگي و بدنسازي وجود دارد، دستهاي رقصندگان در هم گره ميخورد، گامها همواره در يك مسير حركت ميكند و چنان متوازن است كه به رژه ميماند

    موسيقي كردي كه به مناسبتهاي مختلف و در زمينههاي گوناگون حماسي، عزا، بيماري و جشنها اجرا ميشود، هر بينندهاي را به شور و حال و وجد ميآورد و همواره بينندگان را تحت تاثير قرار ميدهد
    سازهاي اصلي كه در موسيقي كردي مورد استفاده قرار ميگيرند عبارتند از : دايره ، زرنا ( سرنا ) ، دوني ، ني انبان و تنبور
    موسيقي كردي در پنج زمينه اجرا ميشود

    بسیاری از استادان موسیقی سنتی ایران کرد هستند زیرا کمتر از موسیقی بیگانه در داخل موسیقی سنتی کردهای ایران وارد شده است . افرادی مانند استاد شهرام ناظری ، یوسف زمانی ، کامکار ها ، مجتبی میرزاده ، سواره ایلخانی زاده ، محمد صدیق مفتی زاده محمد کمانگر ، فریدون مرادی ، شکر الله بابان ، عثمان احمدی ، ابراهیم ستوده ، عابد سراج الدینی روح الله خالقی و بسیاری دیگر
    موسيقي مقامي
    مقامهاي موسيقي كردي عبارتند از " الاويسي " ، " هيران " و قطار " و در اين مقامها نوازنده شماري از گونههاي موسيقي مقامي كهن ايران زمين را كه در اين خطه حفظ شده، اجرا ميكند
    مقامهاي موسيقي كردي از نظر پيوستگي فرهنگي كردها با ساير اقوام ايراني و نيز دارا بودن " تمها " و جلوههاي كهن موسيقي ايراني داراي ارزش بسيار است
    موسيقي آوازي
    اين موسيقي در دو سبك و شيوه به نامهاي " هوره " و " سياه چمانه " اجرا ميشود كه در اصل موسيقي خراباتي است
    موسيقي مذهبي

    اين موسيقي به دو صورت اجرا ميشود، موسيقي " عزا " كه به ناج چمري ناميده ميشود و در تمامي حوزههاي غربي كردستان، آذربايجان غربي، كرمانشاه و ايلام اجرا ميشود
    شيوه اجراي مراسم، عظمت و شكوه آن يادآور سوگ " سياوش " است، نواي " چمري " در اين مراسم و نواي حزن و اندوهناك " سر حور " كه بوسيله زنان اجرا ميشود نيز شرح زندگي مستوفي و صاحبان سوگواري كه فيالبداهه توسط " چمر خوانان " ماهر و چيرهدست سروده و خوانده ميشود
    نوازندگان " دهل " و " سرنا " با شنيدن صداي گرم زن و مرد نواي " واي واي " را مينوازند و همراه چمر نواي ويژه " چمري " را در " چمرگاه " اجرا ميكنند
    موسيقي ديگر مذهبي، نواي ويژه ماه رمضان است كه از بلنداي شهرها و روستاها در سحر و مغرب براي آگاهي مردم اجرا ميشود و دو نوا و ريتم دارد " سحري " كه قبل از اذان صبحگاهان اجرا ميشود " نقارقان " يا نقارگان " كه هنگام افطار و پايان روزه و آغاز شام اجرا ميشود

    موسيقي حماسي
    اين موسيقي به " ههلپهركه " يا " ههل په رين " معروف و به معني حمله كردن است، كردان معتقدند كه " هال په ركه " بسيار كهن است و ماندگاري آن از روزگار پرستش خدايان و مربوط به دوران مهر پرستي یا میترایی است
    در آن روزگار كردان و اقوام آريايي كه پيوسته در پيكار با اقوام ساكي (آشور) بودند، هنگام بازگشت از جنگ و پيكار با اهريمن آيين " ههل پهركه" را در نزد الهه مهر در معابد " مهرابهها " انجام ميدادند
    مراسم شرح زندگي، حمله و حوادثي است كه بر جنگجويان گذشته كه به صورت نمايش و نمادين اجرا ميشود و در حقيقت علاوه بر حماسي بودن، جنبه تقدس نيز داشته و نوعي مراسم عبادتي به شمار ميرود
    " دهل " ، " دف " و " سرنا " به عنوان سازهاي اصلي اجراي اين موسيقي حماسي هستند كه به وسيله نوازندگان نواخته ميشوند موسيقي " هه ل په ركه" هفت ريتم اصلي دارد كه به ترتيب يا ساز و همراهي اجراكنندگان انجام مي- گيرد و ريتم آن از كند و آرام " گريان " شروع و به ريتم " سرپا " و ريتم هيجاني " سجاد " پايان مييابد و در ميان آن ريتمهاي ديگر نواخته ميشود
    در ريتم آرام " گريان " به نظر ميرسد كه اجراكنندگان به " ميترا " توضيح ميدهند كه ما آرام آرام به سوي دشمن رهسپرديم و چگونگي آن را بيان ميكنند
    در ريتم بعدي به نام " هه ل گردن" يا " سه پا " كه ريتمي تند است به بيان حمله به دشمن ميپردازند، ريتم " سجاد " كه بسيار تند ميشود نشانه اين است كه راهي بسيار طي كرديم و درگيري با دشمن آغاز شد، زدند و پايمان زخمي شد

    سرچوبي در اين هنگام ( در حين اجراي مراسم ) خم ميشود و با دست پايش را ميگيرد، چنانكه زخمي شده و ديگران دور او حلقه ميزنند و همچنانكه موسيقي و مراسم اجراي رقص ادامه دارد، پاي او را بطور نمادين ميگيرند كه بر زمين نيفتد، زخمهاي او را پاك ميكنند و مرهم ميگذارند
    آنگاه سرچوبي با همان حالت كه مجروح شدن او را ميرساند، برخاسته و دوباره " سجاد " را انجام ميدهد، كه نشانگر اين است كه از پاي نيفتاديم و پيكار با دشمن را ادامه داديم، در اين هنگام اجراي مراسم به اوج مي- رسد و پايان مييابد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ارزش والای تنبور در کردستان
    « تنبور » يکی از سازهای باستانی و عرفانی ايران زمين است که بيشتر در نواحی غرب و شرق ايران رايج است. از قرائن و شواهد تاريخی و يافته های باستان شناسی بر می آيد که اين ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترين سند تاريخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حين حفاری در حوالی مقبره حضرت دانيال نبی ، واقع در شوش ، به دست آمده و اين مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست يکی از آنها تنبور قابل تشخيص است و قدمت اين اثر به زمان ظهور اشو زرتشت اسپنتمان يعنی به حدود 3 هزار سال قبل از ميلاد مسيح می رسد. يکی ديگر از قديمی ترين نشانه هايی که از اين ساز در دست است ، سازهايی است که در تپه بنی يونس و کيون جيک واقع در حوالی شهر موصل بر روی ديوار ترسيم شده اند.
    هرچند نمی توان با دقت ويقين زمان اختراع اين ساز را تعيين کرد ، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پيش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری محققين معتقدند که اکثر سازهای زهی ، از اين ساز کهن مشتق شده اند و « هلمهلتز » محقق آلمانی در اين زمينه می گويد: [پرده بندی تنبور ، پايه و اساس موسيقی ايرانی بوده که در زمان ساسانيان شکل گرفته و بی سبب نيست که اين ساز را پدر «تار» ناميده اند]
    تنبور در زمان اشکانيان و ساسانيان از جايگاه رفيعی بر خوردار بود. به طوری که ابن
    خرداد در رساله خود می نویسد :
    ایرانیان معمولا عود را با نای و زنای را با طنبور و... می نواختند . و در فرهنگ دهخدا به نقل از کريستن سن ، سازهای زمان ساسانيان ، عود ، نای ، تنبور ، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلما در زمان خسروپرويز ، تنبور بسيار مورد توجه بوده و تصاوير حک شده بر ديوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخيص است نيز مبين اين ادعاست.

    پس از پيدايش اسلام نيز ، اين ساز در زمره سازهای مورد تحقيق از سوی دانشمندان اسلامی و نيز مورد توجه شاعران بزرگی چون مولوی و منوچهری دامغانی بوده است.

    بانگ گردش های چرخست اين که خلق می سرايندش به طنبور و به حلق
    ( مولوی )

    به ياد شهريارم نوش گردان به بانگ چنگ و موسيقال و تنبور
    ( منوچهری دامغانی )

    خنياگرانت فاخته و اندليب را بشکست نای در کف وطنبور درکنار
    ( منوچهری دامغانی )
    هم اکنون تنبور را در بين اقوام مختلف آسيای ميانه و سرزمين های اسلامی با نام های «دومبرا» ، «چونگور» ، «تونبره» ، «تنبورا» ، «تامبور» و «تنبور» می توان يافت. اين ساز در شرق و غرب ايران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی
    کرد نشین ترکيه و ايران در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی ديده می شود.
    تنبور رايج در منطقه غرب ايران و عراق ، تنبور تيسفونی ناميده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل ، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه ، کرند غرب ، گهواره ، صحنه ، ماهيدشت ، دينور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رايج است.
    در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشين ، ساز اساسی
    و برجسته کردی به حساب می آید هم می توان در تک نوازی و هم نوازی از آن استفاده نمود و می توان ادعا کرد که بدون اين ساز ، موسيقی عرفانی و روح انگیز کوردی اين مناطق هيچ گاه معنای کاملی ندارد و همين امر چنان قداستی بدان بخشيده که در برخی مناطق شایع شده است که بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزيدگان قوم بوده و از ارزشی معنوی در بين مردم برخوردار می باشند
    .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    قص زیبای محلی کردستان

    خسرو سینا ـ كارشناس ارشد تئاتر، تهران
    رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو (یعنی گندم و جو) مینامند (در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند)
    • در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید


    تقسیمبندی رقصهای كوردی
    رقصهای محلی كوردی را به دو دسته میتوان تقسیم نمود:
    ۱- رقصهای مذهبی
    ۲- رقصهادی محلی كردی (عشیرهای)
    الف - رقصهای مذهبی:
    منظور از این رقصها، حركات پر شور در اوایش میباشد كه به سماع معروف بوده و در تكایا اجرا میشود در این نوع رقص دراویش در عالم بیخودی حركات سر و گردن خود را موسیقی ریتمیك هماهنگ كرده اصطلاحاً در وجد به سماع میپردازند. که در قسمتهای بالا توضیح داده شد .

    ب - رقصهای محلی كوردی عشیرهای:
    رقصهای محلی كوردی را میتوان از ریشه دارترین و كهنترین رقصها دانست. هل پرین (حمله كردن) یا رقص كوردی در گذشته صرفاً با هدف آماده سازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم مناطق كوردنشین انجام میشد چرا كه مردمان این مناطق در گذشتههای نه چندان دور همواره شاهد جنگهای قبیلهای بودند و همین امر حفظ و آمادگی همیشگی را طلب میكرد لذا مردمان این مناطق در وقفههای بین جنگها و به مناسبتهای مختلف دست در دست یكدیگر آمادگی رزمیو شور و همبستگی پولادین خویش را به رخ دشمنان میكشیدند.
    رقص كوردی را یك رقص رزمیمیدانند كه دارای صلابت و متانتی خاص بوده و یاد آور یكپارچگی این مردمان غیور در تمامی ادوار میباشد.
    امروزه مجموع این رقصها را چوبی میگویند كه معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند.
    رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو(یعنی گندم و جو) مینامند( در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند.)
    در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید.
    در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در كنار سر چوپی كش به گونهای قرار میگیرند كه هر یكی با دست چپ دست راست نفر بعد را میگیرد اصطلاحاً این حالت را گاوانی نامیده میشود.
    در رقصهای كوردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت و یكپارچگی یك قوم ریشه دار را به تصویر میكشند برخی رقصهای كوردی دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان ومردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یكی از رقصندگان از دیگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازند و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میكند كه اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در كرمانشاه مرسوم است.
    نمایشها و رقصهای كوردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم كرد:
    ۱- گه ریان ۲- پشت پا ۳- هه لگرتن ۴- فه تاح پاشا۵- لب لان۶- چه پی ۷- زه زنگی ۸- شه لایی۹- سی جار ۱۰- خان امیری

    گهریان :
    گهریان در زبان كوردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن بوده و حركات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میكنند.
    گه ریان دارای دو مقام بوده كه یكی متعلق به مناطق روستایی و دیگری مناطق شهری میباشد این رقص نرم و آهسته و با لطافتی خاص شروع شده و به تدریج تندتر میشود. ملودی مربوط به این رقص با تنوع در ریتم و نوساناتی در اجرا تا پایان ادامه مییابد.
    در این رقص در واقع تاثیر گشت و گذار در زندگی كوردها به نمایش گذاشته میشود و تنوع ریتم در این رقص گویای تجربیاتی است كه در گشت و گذار به دست میآیند و میتوان گفت این رقص زیبا تبلیغی است برای خوب نگریستن در اشیاء و طبیعت
    این رقص زندگی با فراز و نشیب و زیر و بم هایش به تصویر كشده شده و بر ضرورت بینایی و كسب تجربه برای رویارویی با رودخانه پر تلاطم زندگی تاكید میشود. این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پر تحرك تر بعدی آماده میكند.
    تقریباً در كل مناطق كوردنشین ملودی این رقص به شكلی یكسان نواخته میشود و در این رقص نخستین حركت با پای چپ آغاز شد و حركت پای دیگر همواره با سر ضربهای دهل كه معمولاً باریتم دو تایی اجرا میشوند عوض میشود.

    پشت پا:
    پشت پا رقصی است كه كمی تندتر از گه ریان اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور كه از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و به كارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از كسی پشت پا بخورد.

    ههلگرتن :
    هه لگرتن در لغت به معنای بلند كردن چیزی میباشد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود كه با شور و جنب و جوش بسیار به سوی هدف روانه است. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه كسالت و خمودی را نفی كرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاكید دارد.
    فتاح پاشایی :
    فتاح از نظر لغوی به معنی جنبش و پایكوبی است.
    ملودی این رقص در سر تاسر كوردستان به شكلی یكنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و لذا این رقص بسیار پر جنب و جوش میباشد بیشتر مردم كردستان از این رقص استقبال میكنند. این رقص نشانگر انسانی است كه به شكرانه كسب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را به نمایش گذاشته است.
    لب لان :
    این رقص با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و میتوان در آن لزوم تنوع در زندگی را مشاهده كرد. پس از اجرای پر جنب و جوش رقصها گه ریان، پشت پا، هه لگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا كمی استراحت كرده و تجدید قوا كنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی كرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفكر دور اندیشی و باز نگری رهنمون میسازد در این رقص، شركت كنندگان آرامش خاصی را احساس میكنند.
    چهپی :
    چهپی همانطور كه اسمش پیداست به معنای چپ میباشد ملودی این آهنگ با وزن دو تایی اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین از جمله كرمانشاه، كوردستان، سنجابی، بسیار از آن استقبال میشود.
    فلسفه این رقص قوت بخشیدن به قسمت چپ بدن میباشد چرا كه معمولاً قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش كمتری داشته و به مرور زمان تنبل میشود و برای استفاده متعادل از تمامیت جسمانی همواره باید بكارگیری اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقویت كرد.
    به همین منظور در رقص چه پی قسمت چپ بدن تحرك بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد. در منطقه كرمانشاه بیشتر زنها از این رقص استقبال میكنند.
    زهنگی یا زندی :
    در این رقص رقصندگان یك قدم به جلو گذاشته و سپس یك قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد در این رقص ضرورت احتیاط، دور اندیشی و تجزیه و تحلیل عملكرد از جانب انسان به تصویر كشیده میشود. در واقع در این رقص سنجیده گام برداشتن تبلیغ میگردد.
    شه لایی :
    این رقص را كه با ریتم لنگ اجرا میشود میتوان یك تراژدی شكست دانست در این رقص قدمها لنگان لنگان برداشته میشوند تا شكست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد و در ترسیم این مصیبت كسی زبان به سخن نگشاید.
    سه جار :
    این نوع رقص با ریتم آرام و گاهاً تند است كه همان طور كه از اسمش بر میآید به معنی سه بار (سێ در رسم الخط كوردی) است كه در آن سه حركت پا و سه حركت به جلو وجود دارد و به گونهای یاد آور عدد مقدس ۳ در فرهنگ فلكلوریك كردهاست.
    خان امیری :
    این رقص نیز با ریتمی تند همراه است و در آن دستی از هم باز و در بالا قرار میگیرد و حلقهای باز تر و فراختر میسازد و بیشتر تناسبی است بین حركت دستها و پاها این رقص كه در آن گونهای خود نمایی و غرور خانی نیز دیده میشود تداعی كننده پیروزی و پرواز پرندگان را در خاطر میآورد.

    فهرست منابع و ماخذ :
    ۱- الیاده- میرچا: 1372رساله در تاریخ ادیان. ترجمة جلال ستاری. انتشارت سروش، تهران
    ۲- استاد جنیدی، فریدون: 1358 نامه فرهنگ ایران. دفتر دوم، بنیاد نیشابور، تهران
    ۳- یونسكو: 1374تاریخ تمدنهای آسیای مركزی. ترجمة صادق ملك شهمیرزادی. دفتر مطالعات بین الملل،
    ۴- ذكاء یحیی- 2537 تاریخ رقص در ایران، هنر و مردم شمارههای ۱۸۹-۱۸۸ خرداد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    مراسم پير شهريار

    يكي از جشنهاي باشكوه ديدني و بينظير كه ريشهاي عميق در اسطورهها، اعتقادات و آيينهاي قديم مردمان اين منطقه دارد، مراسم پير شهريار در اورامانات مريوان است
    اين مراسم به علت ويژگيهاي منحصر به فرد فرهني و مذهبي در صورتي كه به درستي معروفي شود در پيوند با " جاذبههاي طبيعي " به عنوان يكي از جاذبههاي مهم فرهنگي - تاريخي و توريستي منطقه خواهد بود كه همه ساله گروهي از مشتاقان را به خود جذب خواهد كرد
    محل برگزاري مراسم پير شهريار روستاي اورامان تخت است، او پسر روحاني بوده از مغان زرشتي موسوم به پير شهريار ( پسر شاليار ) كه از او كتابي به نام " مارفتوپيرشهريار " باقي مانده است
    معرفت پير شهريار نزد مردم اورامان بسيار محترم است و به دست خارجي نميسپارند، كلماتش را در موارد بسيار به جاي مثل بكار ميبرند
    اين كتاب مركب از چند بند مسجع است و درسخنان پير شهريار اشارات بسيار به حفظ آيين قديم است و اهل محل در محبوس بودنش شكي ندارند، آرامگاه اين پير روحاني در اورامانات تخت قرار دارد

    مراسم دراويش قادريه کردستان


    دراويش قادريه پير و طريقت شيخي محيالدين ابومحمد عبدالقادر هستند، دراويش قادريه تعلميات واعمالي اسرارآميز و خارقالعاده به شيخ عبدالقادر نسبت ميدهند و شيخ را با لقبهايي مانند " پير " ، غوث الثقلين "، "غوث اعظم " و " شيخ مشرق " ميخوانند
    در اين طريقت پيروان را درويش و مشايخ را پير ميخوانند، شيخ طريقت قادريه شيخ عبدالكريم بزرنجي است، در اين طريقت داوطلبان پس از پذيرش و مريد شدن با تلفيق و پذيرش اين توانايي را مييابند تا دست به اعمال خارق العاده دور از ذهن و حيرت انگيزي بزنند كه براي هر بينندهاي، غير قابل تصور است
    پيروان طريقت قادريه وصول به حقيقت را در قيل و قال و سماع ميدانند و به همين دليل در مجالس خود با حضور شيخ و مراد دف ميزنند و با آهنگ آن و سر و گردن به رقص ميپردازند
    مراسم دراويش قادريه هفتهاي دو بار در روزهاي يكشنبه و پنجشنبه برگزار ميشود
    در اين مراسم شيخ در ميان حلقه درويشان قرار ميگيرد و جمع پيروان را راهنمايي و ارشاد ميكند، هر ورد با آهنگ و نوايي ويژه تكرار ميشود، همواره اوراد خواني با رقص مذهبي همراه است

    برخي از دراويش كه قلبي پاكتر و ظريف دارند حالشان دگرگون ميشود و به مرحله جذب نزديك ميشوند و دست به يك رشته حركات نمايشي خارقالعاده و حيرت انگيز جسماني ميزنند، در اين حال، نقش و تاثير موسيقي ( دف ، طبل ) بسيار مهم و چشمگير است
    برخي از دراويش چانه و يا شكم خود را پاره ميكنند و چنين به نظر ميرسد كه انگار هيچ درد ، رنج و لطمهاي را احساس نميكنند، هر درويش به يك يا چند نوع از اين گونه عمليات رغبت و اشتياق نشان ميدهد
    بعضي آتش ميخورند، برخي شكم خود را سوراخ و پاره ميكنند و پارهاي درفش در گونه و چانه خود فرو ميبرند و تعدادي از آنها شيشه و ميخ ميبلعند حرکاتی که نشان از گم شدن در عرفان و از خود بیخودی دارد

    درويشان قادري در انجام شعاير جسماني بايد از شيخ اجازه گرفته باشند و مراسم تيغ بازي و حركات حيرت انگيز آن در جشنها و مراسم مذهبي انجام مي شود


    __________________




    سنگ نبشته تنگيور كامياران

    در پانصد متری شمال غرب روستای تنگیور در تنگه زینانه و در چهل و پنج کیلومتری شال غربی شهر کامیاران در بلندترین صخره کوه بقایای کتیبه برجسته ای از سارگن دوم پادشاه آشور و در غرب آن نقش انسان برجسته ای به طوی نیم متر دیده می شود . قدمت این کتیبه یش از سه هزار سال می باشد

    نقش شاه به صورت نيم رخ ، با كلاهي استوانهاي و شبيه باشلاق ، پاي راست خود را در جلو و پاي چپ را عقب قرار داده است، دست راست شاه به طرف بالا بلند شده و دست چپ در مقابل شكم قرار دارد

    اين كتيبه به خط ميخي و به زبان آشوري باستان است كه پس از ستايش خدايان آشوري مانند خداي آشور، مردوك، نابو، سين ، شمش و ايشتار به شرح پيروزيهاي خود پرداخته و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقي كه در اين جنگ تصرف و ويران نموده، اشاره دارد
    تاريخ كتيبه احتمالا مربوط به اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/