شعرهای حاجی فیروز :
حاجی فیروزه
سالی یه روزه
همه میدونن
منم میدونم
عیدنوروزه
بشکن بشکنه بشکن
من نمیشکنم بشکن
اینجابشکنم یارگله داره
اونجا بشکنم یارگله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره
خوانندگان این ترانه ها را که امروز اصطلاحا” حاجی فیروز میگویند ، در دهه ها اخیر
( آتش افروز) می خواندند.
حاجی فیروزها امروز این مراسم را ساده برپا می کنند اما در گذشته کار آتش افروزها
با تشریفات بیشتری همراه بوده است.
صادق هدایت در نیرنگستان ،ذیل جشن پیش از نوروز ، آتش افروز را گروهی سه نفری ضبط
کرده که : رخت رنگ به رنگ میپوشند، به کلاه دراز و لباسشان زنگوله آویزان میکنند و
به روی خود صورتک می زنند.
یکی از آنها دو تخته به هم میزند و اشعاری میخواند:
آتش افروز آمده
سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم
روده پوده آمده
هر چی نبوده آمده
و دیگری می رقصد و بازی در می آورد.
در این وقت میمون باز، بند باز ، لوطی، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه
های ذیل خوانده میشود:
*فلفلی مرده؟ نمرده
چشاش که وازه
تخم گرازه
*نون خورده و جون نداره
دستش استخون نداره
میل پشت بون نداره
*امان از آش رشته
بابام بزغاله کشته
ننم سرکار آشه
دایی م قاشق تراشه
خالم میخوره ….
*دختر، یه دندونه
سوار پوس هندونه
هندونه یورغه میره
درخونه ی داروغه میره
داروغه جون عرضی دارم
دل پر دردی دارم
شوورم زن کرده
پشتشو بر من کرده
یه نون ازم کم کرده
این یه دونه نون پرپری
من بخورم یا اکبری؟؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)