طعمه و تور شیطان برای شکار
سلسله مباحث تربیتی آیت الله آقا مجتبی تهرانی
شیطان شکارچی ماهری است و کارش را خوب می داند او برای به دام انداختن انسان ها با توجه به روحیاتشان طعمه های مختلفی بکار میبرد یکی از فریبنده ترین چیزها برای ادمیان پول است و شیطان خوب می داند چطور این محبوب آدمیان رو طعمه ای برای صیدشان قرار دهد.
بحث ما در مورد محیط شغلی و تأثیر آن بر تربیت و روحیه ی فرد بود ،در مورد انواع مشاغل مکروه و ممدوح صحبت کردیم و محیط های مخرب و سازنده ی شغلی را هم مورد تحلیل قرار دادیم اکنون به مراجعین و همکاران و کلا افرادی که در محیط شغلی با ان ها روبه رو هستیم صحبت می کنیم . به تعبیرسادهتر، بحث ما جوِّ غالب و فضای حاکم بر محیطی است که انسان در آن مشغول به کار است .
شیطان فرصت طلب است :
اگر این جوّ و این فضا، فضای مادّیّت باشد، از نظر طبیعی این طوراست که آن عواملِ درونی انسان که با امور دنیوی و مادّی مرتبط است، زنده میشوند. این درون ما وجود دارد وهیچ شبههای نیست. به طور کلّی، هواهای نفسانی، وهمی، شیطنت و همه اینها در ما وجود دارد. اگر فضای حاکم، فضای مادّی باشد، هواهای نفسانیِ درون من را زنده میکند و این را بدانید که شیطان، چه درونی و چه بیرونی، فرصت طلب است. در روایت داریم که شیطان فرصت طلب است. این فرصت طلبی در هر فضایی برای انسان کاربرد ندارد. اگر فضا با اهداف شیطانی، مساعد باشد، این فرصت طلبی خوب کاربرد دارد. اما اگر مساعد نباشد، آنجا است که شیطان به زحمت میافتد.
شکارشدن، هنگام غوطه وری در مال :
روایتی از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یُدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِی كُلِّ شَیْءٍ» در بعض روایات به جای «یُدیر»، «یُدبّر» هم دارد. آنهایی که اهلش هستند، به اصول کافی مراجعه کنند. آنجا هم «یدیر» دارد و هم «یدبّر». «فَإِذَا أَعْیَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ».1 شیطان در هر چیزی دور انسان میچرخد تا او را به دام اندازد و هنگامی که خوب خستهاش کرد، او را به سینه روی زمین میخواباند و گردنش را میگیرد.
شیطان شکارچی باحوصلهای است!
اگر متن روایت «یُدیرُ» باشد، یعنی شیطان، انسان رادور میزند و دنبال فرصت برای شکار است. فرض کنید صیّادی، میخواهد شکاری را صید کند، دنبال فرصت میگردد تا در نهایت، صیدِ خود را به دام بیاندازد. شیطان اینقدر دور انسان میگردد تا خستهاش کند. در پرندهها این مطلب، خیلی روشن است. شکارچی به دنبال صید که میرود، بالا میرود، پایین میرود، اینطرف میرود، آن طرف میرود، شکار را رها نمیکند. وقتی که خستهاش کرد، آنجا است که او را میگیرد و با سینه به زمین میکوبد. در قرآن هم دارد که «فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمین»2 یعنی اینها در خانههاشان صبح کردند در حالی که سینههایشان بر روی زمین بود.
شیطان در هر چیزی دور انسان میچرخد تا او را به دام اندازد و هنگامی که خوب خستهاش کرد، او را به سینه روی زمین میخواباند و گردنش را میگیرد
وقتی که انسان خسته شود ...
حالا این فرصتی که شیطان به دست میآورد، چه وقتی است؟ حضرت فرمودند: «فَإِذَا أَعْیَاهُ» یعنی وقتی که خستهاش کرد، «جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ» او را به سینه روی زمین میخواباند. وقتی بحث پول و مال است، بهترین فرصت است. در این زمان «فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ» از پشت گردنش را میگیرد و دیگر او نمیتواند تکان بخورد، همانجا شکارش میکند.
جو کار، زمینه ساز اسارت شیطان است
در فضا و محیطی که جو ّآن مادّیّت است، در فضایی که تو برای کسب معیشت رفتی و میخواهی کار کنی و زندگیات را بگذرانی، چون بحث مال مطرح است، بهترین فرصت برای شیطان است. محیطِ شغلی بهترین محیط است برای این که تو صید شیطان باشی. شیطان اینجا صیدت میکند. هر جا نتوانست تو را از پا در بیاورد، اینجا تو را از پا در میآورد. لذا جوّ حاکم بر محیط که جوّ مادّیّت است، خود به خود زمینهساز است برای این که انسان اسیر شیطان شود. خود جوّ، که باید با آن مبارزه کنی.
کار نکردن غلط است، در کارت هم دینداری کن!
پس آیا بگوییم حالا که این طور است، نمیرویم کار کنیم؟ نخیر؛ سنگر را که نباید خالی کنی، باید بایستی. اصلاً دینداری کار مشکلی است. دینداری خیلی کار مشکلی است، ظاهر سازی کارآسانی است امّا دینداری کار مشکلی است.
غفلت یعنی تضعیف بُعد معنوی :
جوّ مادّیّت، هواهای نفسانی که درون انسان هستند، زنده میشوند و قهراً آن بُعد معنویاش تضعیف میشود که ما از آن تعبیر به غفلت میکنیم. محیطهایی که همسو با امور شیطانی است، غفلت آور هستند. گفتیم که یک تسبیحِ انسان در بازار، معادل یک میلیون تسبیح است؛ چون محیط و فضا اقتضای غفلت از خدا میکند و کسی که در این محیط، یاد خدا کند بسیار ارزنده است.
زندگی با مشرکین، موجب دوری از دین است :
روایت از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسول الله(صلیاللهعلیه و آله وسلم): برئت الذمه ممن اقام مع المشرکین فی دیارهم».3 ؛ کسی که بخواهد برود در منطقه مشرکین، یعنی مکانی که جوّ حاکم بر آنجا جو شرک است، زندگی کند، برائت الذمه است. این شخص اصلاً با ما سر و کاری ندارد. ناخودآگاه از آنها تأثیر میپذیرد.
محیط روی ما اثر میگذارد. این جوّ حاکم بر روی انسان اثر میگذارد. من دارم راجع به محیط شغلی بحث میکنم. محیط شغلی یک چنین محیطی است. تأثیرش ناخودآگاه است چون امور مادّی است. اگر انسان با امور مادّی سر و کار پیدا کرد، همان ابعادی که با مادّیّت همسو هستند، زنده میشوند.
قسم راست برکت را میبرد و قسم دروغ سعادت را!
علی(علیهالسلام ) وقتی وارد بازار میشد، به تجّار و کسبه خطاب میکرد که ازخدا بترسید! قسم نخورید! قسم راست برکت را از مال میبرد و قسم دروغ که انسان را به جهنم میبرد. همه اینها جزو احکام و معارف ما است، آدابی است که در شرع ما وارد شده است.
فضاهایی که با بُعد معنوی انسان همسو هستند، نقش سازنده دارند؛ چون آن بُعد معنوی درونی را زنده میکنند.
مساجد، پاککننده گناهان :
روایات تعبیرات فرق میکند، من چیزی را که مورد ابتلای همه باشد، میگویم. روایت از امام صادق(علیهالسلام) است که فرمودند: «عَلَیْكُمْ بِإِتْیَانِ الْمَسَاجِدِ فَإِنَّهَا بُیُوتُ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ وَ مَنْ أَتَاهَا مُتَطَهِّراً طَهَّرَهُ اللَّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ كُتِبَ مِنْ زُوَّارِهِ فَأَكْثِرُوا فِیهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الدُّعَاءِ»4 بحث قبلی درباره بازارها بود، اینجا بحث مسجد است. من دارم بین این ها یک «مقابله» درست میکنم. به مساجد که خانههای خدا بر روی زمین است، بروید. هر کس با طهارت به مسجد بیاید، خدا او را از گناهانش پاک میکند.
پیغمبر اکرم خطاب به ابوذر میفرمایند: تا موقعی که در مسجد هستی، هر نفسی که میکشی خدا یک درجه در بهشت تو را بالا میبرد. «وَ تُصَلِّی عَلَیْكَ الْمَلَائِكَةُ» ملائکه برایت درود میفرستند. «وَ تُكْتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَات»5 هر نفس که میکشی ده حسنه برایت ثبت میشود
پاداش نفس کشیدن در مسجد
روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسول الله(صلیاللهعلیهوآله �وسلم): یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُعْطِیكَ مَادُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ» پیغمبر اکرم خطاب به ابوذر میفرمایند: تا موقعی که در مسجد هستی، هر نفسی که میکشی خدا یک درجه در بهشت تو را بالا میبرد. «وَ تُصَلِّی عَلَیْكَ الْمَلَائِكَةُ» ملائکه برایت درود میفرستند. «وَ تُكْتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَات»5 هر نفس که میکشی ده حسنه برایت ثبت میشود.
تأثیر محیط مسجد بر انسان :
همه اینها برای محیط است. همانطور که برای اسباب داشتیم این هم راجع به محیط است. میخواهد بفرماید: محیطهایی هست که انسان را از نظر بُعد انسانی و الهی، زنده میکند، توصیه میشود که به این محیط ها بروید و از آن طرف محیط هایی هست که باید حواست جمع باشد یک وقت شیطان فریبت ندهد.
همکاری که انسان را به جهنّم میبرد!
بسیار اتّفاق افتاده است که همکار نامناسب، انسان را به جهنم برده است . ممکن است همکاری که خود از خدا نمی ترسد و از هیچ گناهی ابایی ندارد انسان را به سوی کسب و کار حرام سوق دهد و یا از نظر اخلاقی او را به سمت رذایل بکشاند .
این مطالب حتی در بحث شرکت هم مطرح است ولی تأثیر آن خیلی کمتر است. انسان باید مراقب باشد که میخواهد با چه کسی همکار شود! یک وقت سرمایهگذاری است نه همکاری! این تأثیر چندانی ندارد. در همکاری هم، مسأله سرمایهگذاری مطرح نیست که مثلاً طرفین حتماً شریک در مال همدیگر نیز باشد. مهم این است که انسان در نهادها و سر کار، با چه کسی دارد کار میکند. یک وقت اشتباه نشود و عدهای نگویند که منظور سرمایهگذاری دو نفربا هم است! نخیر.
«حرف» و «قیافه» همکار تأثیر تربیتی دارد!
منظور من این است که تو در اتاقی که نشستهای ببین چه کسانی در آنجا هستند؟ چه میگویند؟ چه قیافههایی دارند؟ ما گفتیم: ابعادِ تربیتی، دیداری، گفتاری و رفتاری است. هر روز که میروم آنجا چشمم به صورت چه کسی میافتد؟ حرفهایی که میزند به گوشم میخورد چیست؟ ممکن است کسی به او مراجعه کند و با من کاری نداشته باشد، ولی من که برخورد او با مراجعه کننده را میبینم و حرفهایش را میشنوم؛ پس باید در این دقت کنم.
نوع برخورد همکار با مراجعین، روی من تأثیر میگذارد!
باید حواسم باشد که همکارم با مردم به چه سبکی عمل میکند؟ اینها خواه نا خواه اثر گذار است، یعنی خواه نا خواه از او روش میگیرم. من عرض کردم راجع به محیط، یک جوّ حاکم داریم که به آن معنا است، یکی هم در ارتباط با همکارهایی است که من دارم با آنها کار میکنم؛ غیر از مراجعین، در مراجعین رابطه مستقیم است. اینها را از هم جدا کردم؛ در مراجعه رابطه مستقیم است.
در معارف ما از نظر تربیتی، یعنی روش گرفتن انسان همه اینها حساب شده است. او با زبان بیزبانی دارد به من روش می دهد و من هم بدون توجه روش میگیرم. بعد از یک مدّتی این شخص دیگر آن شخص اوّل نیست، چون در این محیط کار میکند.
متأسفانه در برخی اداره جات یا مرکز های تجاری افراد اصلا مبادی آداب نیستند و زن و مرد نمی شناسد آزادانه با هم شوخی می کنند و گرم می گیرند قباحت امور برایشان از بین رفته و آزادنه به هر خطا و گناهی دست می زنند ، حالا تصور کنید دیگری که وارد جمع این ها می شود چگونه الگو می گیرد ؟ این است که باید مواظب بود.
بسیار اتّفاق افتاده است که همکار نامناسب، انسان را به جهنم برده است . ممکن است همکاری که خود از خدا نمی ترسد و از هیچ گناهی ابایی ندارد انسان را به سوی کسب و کار حرام سوق دهد و یا از نظر اخلاقی او را به سمت رذایل بکشاند
مراقب مراجعین هم باش!
حالا میرویم سراغ مراجعین که این جا مصیبت بالاتر است، چون رابطه، رابطه مستقیم است. چه مراجعینی به من مراجعه میکنند؟ از چه طایفهای هستند؟ با چه شکل و قیافهای میآیند؟ بیش از این اشاره نمیکنم. خودتان میتوانید تطبیق دهید. آیا این مراجعین دیدارشان من را به یاد خدا میاندازد یا من را به یاد شیطان میاندازد؟ چه با قیافهاش، چه با سخن گفتنش و امثال اینها کدام نیروی درونی من را تحریک میکند؟
نتیجه :
انسانی که جویای سعادت است به هر محیطی که وارد میشود به همه این ها توجه می کند که چه اثراتی از محیط خواهد پذیرفت و بعد وارد می شود و به خاطر متاع بی ارزش دنیا خود را به هر گودالی نمی اندازد که منجلاب گناه پرش کرده است . به خدای خود توکل دارد و در رسیدن به روزی پاک و طاهر تلاش می کند .
انشاء الله که خدواند متعال ما را از جمیع پلیدی ها در پناه خود حفظ کند انشاء الله .
پی نوشت ها :
[1] . الكافی،ج 2،ص 315
[2]. سوره الاعراف، آیه 78
[3]. کنز العمال، ج 4، ص 384
[4]. بحارالأنوار، ج 80 ، ص384
[5]. بحارالأنوار،ج 74،ص 86
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
فرآوری :محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان __________________
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)