آسپیرین
aspirinشیمی - مقالاتدر مورد آسپیرین، بازگو كردن داستان آن، بهعنوان نمونهای از تكامل مناسبات بین طب گیاهی سنتی و داروشناسی جدید، بیفایده نیست.منشا این دارو را باید در پوست درخت بید جستجو كرد، كه درختی از خانواده salix است و معمولاً در مناطق پرآب میروید. و تنها هنگامی واقعا شاداب است كه پایه آن در آب باشد. بنابر نظریه عوام، این بهمعنای آن است كه بید سرما نمیخورد، و بههمین دلیل باید به كار درمان سرماخوردگیهای همراه با تب، دردهای مفصلی، و ناراحتیهای مشابه بخورد. و از آنجا كه این، پوست درخت بید است كه آنرا در بر گرفته و گرم نگه میدارد پس خاصیت مورد نظر را باید در پوست بید جستجو كرد. در قرن هجدهم، متوجه شدند كه پوست بید، از لحاظ تلخی شبیه به پوست درختی در پرو به نام «سینكونا» است كه از آن گنهگنه میگرفتند و این دارو عالیترین وسیله درمان بیماری تبآور مالاریا به حساب میآمد. بهاین ترتیب، جوشانده پوست بید را برای درمان تب مورد استفاده قرار دادند. در سال 1829 ، «لرو» از فرانسه، موفق شد از پوست بید مادهای به دست آورد كه خود، آن را «سالیسین» (مشتق از اسم لاتینی این درخت) نامید. دیری نگذشت كه داروسازی سوئیسی به نام«پاگن ستشر» از راه تقطیر گل اسپیره كوهی (كه گیاهی است از خانواده spiraea و آن هم دوست دارد كه پایهاش درون آب باشد) مادهیی به دست آورد با نام شیمیایی «سالیسیلات متیل» كه بسیار شبیه به سالیسین بود. دنباله این ماجرا به آلمان میكشد كه درآنجا، چند سال بعد، ماده مشابه دیگری به نام «اسید سالیسیلیك» برای نخستین بار بهطور مصنوعی تهیه شد. از این ماده نیز مشتق دیگری به نام«اسید استیل سالیسیلیك» به دست آمد كه (ضمن اینكه كلمه salix كه همان بید باشد در اسم آن انعكاس یافته) چیزی نیست جز اسم رسمی آسپیرین كه داروی رایج ضد درد است و هجای «spir» در آن، یادآور منشا گیاهی دیگر آن، یعنی اسپیره كوهی است.جریانات مشابه این، منجر به پیدایش تعداد زیادی از داروهای جدید شده است كه منشا آنها را باید در گیاهانی كه از دیرباز بر بشر شناخته شده بودهاند جستجو كرد. بهعنوان مثال، «افدرین» كه در معالجه آسم به كار میرود از علف «افدرا» به دست میآید، كه دست كم از 5 هزار سال پیش در طب چین مورد استفاده است. نام گیاهان ضد درد پرقدرتی چون سیكران، مهرگیاه، تریاك و انقوزه، در قدیمیترین رسالههای داروسازی بابل و سومر آمده است.در واقع، قابلیت برطرف كردن درد، شاید نخستین پیروزی بزرگ طب بود كه خیلی پیشتر از قابلیت طب به درمان بیماریها پدید آمد. در مصر باستان داروهای مسكن وجود داشت، و در «تب» در حدود سال 1600 (ق.م) رساله طبی نگاشته شد كه حاوی فهرستی بود از هفتصد گیاه، از آن جمله گیاهان ملین مثل سنا و كرچك، و گیاهانی از قبیل گیاهان خانواده seilla كه در ناراحتیهای قلبی مورد استفادهاند. این، طب یونان بود كه تحت تاثیر طبیبانی چون بقرات و دیوسكورید، ارزشدرمان كنندگی گیاهان طبی را ـجدا از اهمیتی كه این گیاهان از لحاظ شعائر و سحر و جادو، برای انسانهای گذشته داشتندـ تثبیت كرد. اما پس از سقوط امپراطوری روم، سحر و جادو مجدداً مسلط شد، و شناخت و مطالعه گیاهان طبی مامن خود را در دیرها و صومعهها حست و دانش پزشكی به دست محققان عرب شكوفا شد. ما اكنون میدانیم كه برخی عارضههایی كه در آثار محققان قرون وسطی ذكر شده ـمانند نوعی التهاب پوستی كه به «آتش سنآنتوان» موسوم استـ ناشی از قارچِ ریزی است كه به جان غلات میافتد و وقتی عده زیادی از مردم، نان حاصل از این غله آلوده را میخورند به مسمومیت دستهجمعی و نیز وهمزدگی ـكه در قرون وسطی آن را ناشی از عمل شیطان میدانستندـ دچار میشوند. اما تا قرن هجدهم ـارجوت كه همان قارچ مورد بحث باشدـ شناخته نشد. جالب است بدانیم كه امروزه ارجوت را در تهیه تعداد زیادی از داروهای مخصوص معالجه فشار خون و اختلالات خونی دیگر، مورد استفاده قرار میدهند.كشف امریكا توسط سیاحان اروپایی و پیدا شدن راه دریایی به هندوستان، انواع جدیدی از گیاهان را بر آنچه كه از دوران باستان شناخته شده بود افزود و باعث غنای هر چه بیشتر فهرست عظیم گیاهانی شد كه در طب جدید مورد استفادهاند. قرن نوزدهم، نشانگر فصل جدیدی در شیوه استفاده از گیاهان طبی و به منزله دوره گذرا از شیوه استفاده از گیاهان یا معجونهای حاصل از آنها برای مصارف درمانی، به شیوه استفاده از مولكولهای فعال موجود در آنهاست. این در واقع دورهای است كه طی آن، جهانبینی زایای جوامع نوپای صنعتی، آغاز به واژگون كردن تصور سنتی از طبیعت میكند. اكنون دیگر طبیعت در نظر آنها چیزی نیست، مگر منبع عظیمی از مواد خام سهلالوصول. منابع طبیعی برای بهرهبرداری ساخته شدهاند و انسان جدید در واقع گاهی بیش از اندازه از آنها بهرهبرداری میكند. دنیای گیاهان كه زمانی مركب از «شخصیتها»ی فردی گیاهان بود، اكنون تنها به منزله معدنی تلقی میشود كه تنها وظیفه آن قراردادن مواد خود در اختیار انسان است. با این همه باید گفت كه در بسیاری از موارد، این تلقی جدید نسبت به گیاهان مزایایی دارد. مثلاً وقتیكه میتوان از چغندر، ابتدا قند تهیه كرد و سپس به مصرف رساند، هیچكس حتی فكر آن را هم نمیكند كه برای شیرین كردن چای خود، تكهای چغندر در آن بیندازد!با پیشرفتن این جریان، زمانی میرسد كه شیمیدانان یك ماده فعال معین را مصنوعاً تهیه میكنند، و در آن هنگام دیگر به گیاهی كه این ماده را در اصل از آن تهیه میكردند نیازی نیست. در مرحله بعدی، یعنی زمانی كه از یك محصول مصنوعی، یك رشته مشتقات گرفته شد و پس از آزمایش به روی حیوانات، به فهرست دایمالتزاید داروهای شیمیایی افزوده میشود، آنگاه دیگر هیچكس به خاطر نمیآورد كه روزی روزگاری گیاهی بود، كه همین اثرات درمانی را ایجاد میكرد. چه كسی امروز به خاطر میآورد كه «آمفتامین»ها كه به عنوان محرك در درمان افسردگی مورد استفادهاند، صرفاً اعقاب مصنوعی مادهای طبیعی هستند كه از گیاه «افدرا» به دست میآمد؟به این ترتیب قفسه داروخانههای امروز، پر است از محصولات مصنوعی كه سرمنشا بسیاری از آنها را باید در موارد موجود در گیاهان طبی جست. انسان به صورتی دمافزون مولكولهایی مصنوعی ایجاد میكند كه در دنیای طبیعت نظیری ندارد. و سپس از این مولكولها موادی را برای مصارف درمانی تهیه میكند. این تركیبات مصنوعی كه هر روز به مقدار بیشتر و بیشتری و برای مصارف گوناگون تهیه میشوند، باعث ایجاد پدیدهای میگردند كه میتوان آن را «آلودگی دارویی» نامید. با عوارض جدی ناشی از مصرف روزانه مقدار فراوانی دارو توسط مردمی كه فیالواقع بیمار نیستند: داروهای محرك، داروهای مسكن، انواع داروهای اعصاب، قرصهای ضد حاملگی و غیره. تمام این داروهای آرامبخش كه به مقدار فراوان مورد مصرف تعداد زیادی از افرادِ اساساً تندرست قرار میگیرند، كه به اعتقاد خود، با مصرف این داروها وضع و حالشان بهتر میشود. واین جز خیالی باطل نیست، چراكه هیچ تضمینی نیست كه اثر این داروها، در درازمدت به نفع شخص باشد.این است كه عده زیادی از خود میپرسند كه اگر توسعه افسارگسیخته صنعتیِ مبتنی بر تولید و مصرف مقادیر دمافزونی از كالاها ادامه پیدا كند، چه پیشخواهد آمد؟اكنون بسیاری خواهان آنند كه پژوهشهایی در زمینه ابداع شیوههای درمانی ملایمتر و نرمتر كه برای بدن انسان عوارض كمتری داشته باشد انجام گیرد و همراه با آن، تولید و مصرف گیاهان طبی در سطح جهان افزایش چشمگیر یابد. اما پیش از بریدن از افراطكاریهای تمدن شیمیزدهمان و ابداع یا احیای روشهای درمانیایی كه مناسبات انسان و محیط زیستش را بر پایه بهتری قرار دهد، معقول آن است كه یك بار برای همیشه، رابطه بین پزشكی علمی و طب سنتی اطبا و حكیمان را روشن سازیم. چراكه این شبیه رابطه زن و شوهری است كه از زندگی با یكدیگر خسته شدهاند، اما در عین حال توانایی تنها زیستن را ندارند! آنچه به سرعت لازم است انجام گیرد، آشتی بین این دو است. و این چیزی است كه در پژوهشی كه از سوی «سازمان جهانی بهداشت» به عمل میآمد، مد نظر قرارگرفت. این سازمان از كشورهای عضو خواست كه فهرست كاملاً تازهای از منابع درمانی خود، كه گیاهان طبی در آن، هنوز جای مهمی دارند، تهیه كنند.بدون تردید چنین تحقیقاتی منجر به كشف داروهای جدید، و ایجاد و تكامل نظریات جدید نسبت به درمان بیماری خواهد شد. نیازی به توضیح نیست كه خردمندی و حس عمیق تجربهگرایی پیشینیان، غالباً منجر به آن میشد كه علیرغم سكونت در قارههای مختلف، برای معالجه فلان عارضه، از داروی طبیعی یكسانی استفاده كنند. چنانكه ساكنان منطقه حاره، برای چاره كردن بیماری جذام، از مواد حاصل از خانواده نباتیِ یكسانی به نام «فلاكورتاسئا» استفاده میكردهاند. به عبارت دیگر معالجهگرانی كه هزاران كیلومتر دور از یكدیگر میزیستند، بدون آنكه از وجود دیگری خبر داشته باشند، از گیاهان مشابهی كه گیاهشناسان امروزی در یك طبقه جای میدهند، داروهای یكسانی تهیه میكردند. به عنوان مثال هم «اینكا»ها و هم چینیها، متوجه شده بودند كه زنبق آبی برای تسكین درد و نقصان قوه باء خاصیت دارد.برخورد به چنین تشابهاتی توجه انسان را به سودمندی داروهایی كه در زمانهای مختلف توسط جوامع مختلف كشف شدهاند جلب میكند. امروزه تعدادی از كشورها متابع قابل توجهی را صرف ارزیابی مجدد و بررسی علمی سنتهای درمانی خود میكنند. انجام اقداماتی از این قبیل در سراسر جهان، نه تنها باعث غنای میراث فرهنگی هر یك از ملتها و جوامع و تمدنها خواهد شد، بلكه همچنین، منابع بیشتری را در اختیار طب جدید خواهد گذاشت. با این همه چنین پیشرفتی مستلزم برخوردی كاملاً نو به گیاهان طبی است. پس از دهها سال پژوهشهای تحلیلی به منظور استخراج مواد خاص فعال موجود در گیاهان، اكنون باید تاكید را در بهرهبرداری از كل گیاه قرار داد. از این لحاظ برخی از اطلاعات كاملاً جدید بومشناختی (اكولوژیك) ممكن است به كار آید. برای یك بوم شناس (اكولوژیست) یك معلول معین، به هیچوجه محصول یك علت واحد نیست، بلكه حاصل برخورد یك رشته پدیدههای همزمان است. بنابراین در یك نظام پیچیده، كل آن نظام از حاصل جمع اجزای آن فراتر است و درك اولی تنها با شناخت دومی به دست نمیآید. كار كردن ماشین طبیعت حاصل جمع عمل اجزای آن كه به طور همزمان و در كنار یكدیگر باشند نیست، بلكه برآیند كنشهای متقابل فراوان بین آنها است. درست به همانگونه كه ماده و حیات، با فراگذشتن از درجه معینی از پیچیدگی، خواص نوینی كسب میكنند. حال اگر گیاهان طبی را در نظر گیریم، نظریه فوق به طریق استقرایی، نظریههای سنتی را كه مطابق آنها یك گیاه در تمامیت خود واجد خواصی است كه از خواص اجزای متشكله آن متفاوت است، تایید میكند. نمونههایی كه بیش از همه در تایید این نظر ذكر میشود، خواص كلی ارجوت، تریاك یا دیژیتال است كه با خواص تك تك مواد موجود در آنها آشكارا متفاوت است. اما این نمونهها آنچنان منجز هم نیستند، چه با اندكی توجه به منطق دكارتی، روشن میشود كه خواص یك مخلوط عبارت است از جمع جبری خواص مواد تشكیل دهنده آن. حال آنكه آزمایش با انگنار، در این مورد نتایج بهتری به دست میدهد. بنا بر نظریه علایم، با مصرف این گیاه تلخمزه، عمل كبد باید بهتر انجام گیرد، و در واقع چنین نیز هست. در ابتدا خاصیت مورد بحث به یك ماده واحد موجود در این گیاه نسبت داده میشد، و سپس كشف شد كه مواد دیگری نیز در این قضیه سهم دارند. با این حال وقتی كه این مواد به طور جداگانه بر روی موش آزمایش شد، معلوم شد كه اكثر آنها به صورت تنها كاملا بیاثر هستند. از سوی دیگر، آزمایش مخلوط این مواد، به مقدار مساوی نشان داد كه هر چه تعداد مواد در مخلوط بیشتر باشد، اثر آنها قاطعتر است. به عبارت دیگر این امر به خوبی نشان میدهد كه چگونه با امتزاج موادی كه به صورت تنها بیاثرند، خواص فعال جدیدی بروز میكند. بدون شك چنین پدیدهای در مورد سایر گیاهان، مثل خفچه و سنبلالطیب نیز صادق است. هرچند كه ماهیت دقیق اجزای متشكلة آنها هنوز به درستی تعیین نشده است. درست به همانگونه كه نفع عمومی چیزی متفاوت از حاصلجمع منافع فردی افراد جامعه است، خواص یك داروی معین نیز از حاصل جمع خواص تمام مواد تشكیلدهنده آن متفاوت است. این به آن معنا است كه لازم است برخورد كاملاًجدیدی نسیت به مطالعه گیاهان طبی پدید آید و نیز داروشناسی خاص، آنچنان پیش برود كه تمام ماهیت و خواص آنها به نحو مقنعتری دانسته شود.چنین است كه به عنوان مثال، مطالعات پروفسور ماسكلیه از دانشگاه بوردو، درباره كف یك جنگل كاج، منجر به كشف داروی مهمی شد كه در معالجه اختلالات دستگاه گردش خون به كار میرود. ماسكلیه با دریافتن این نكته كه در كف چنین جنگلهایی سبزه نمیروید به این فكر افتاد كه شاید، علت آن باشد كه سوزنبرگهای مرده كاج، محتوی مادهای است كه از جوانهزدن دانههای سبزه جلوگیری میكند. آزمایشهایی كه به روی جوشانده سوزنبرگهای مرده انجام شد، نشان داد كه چنین چیزی واقعاً وجود دارد و اثر آن بسیار قوی است. پروفسور ماسكلیه توانست آن ماده را استخراج كرده و مورد آزمایش قرار دهد، كه در نتیجه آن معلوم شد كه این ماده دارای اثر بسیار نیرومندی است كه فعل و انفعالات هورمونی حاكم بر طویل شدن و تقسیم سلولهای سبزه را مختل میكند. همچنین معلوم شد كه همین ماده از رشد جنبههای مضر در سلولهای انسان جلوگیری میكند. به هر حال هنگامی كه برای تولید آن از طریق مصنوعی كوشش به عمل آمد، معلوم شد كه تنها پلیمرها واجد چنین خاصیتی هستند، (پلیمرها موادی مركب از مولكولهای بسیار بزرگند كه از تركیب واحدهای شیمیایی سادهتر به نام مونومر حاصل میشوند). و اما هنگامی كه این مواد را به دیمرها تجزیه كردند (دیمر حاصل تركیب دو مولكول است) معلوم شد كه تحت تاثیر آنها، مقاومت مویرگهای خونی افزایش مییابد و نتیجتاً سیستم قلب و عروق تقویت میشود. به این ترتیب مطالعه علت عدم رشد سبزه در جنگل كاج، همراه با جستجوی تركیبات درمانی جدید، منجر به كشف درمان جدیدی برای بیماریهای دستگاه گردش خون با استفاده از ماده موجود در سوزنبرگهای كاج شد. این قضیه نشان میدهد كه چگونه پژوهشهای علمی، برای رسیدن به نتایج مثبت، گاهی باید از راههای كاملاً بدیع و پرپیچ و خم بگذرد. جریاناتی سادهتر از این هم هست و آن، آزمایشهایی است كه به منظور یافتن خواص گیاهان به طور منظم به روی آنها انجام میگیرد. همه ساله چنین آزمایشهایی در آزمایشگاههای موسسات صنعتی و دانشگاهی در مورد هزاران نوع گیاه، توسط محققان داروهای گیاهی در چهارگوشه جهان صورت میگیرد.امور طبیعت علی رغم ظواهر آن از نظم برخوردار است و فراگردهای شیمیایی گیاهان نیز به هیچوجه بیحساب نیست. در میان گیاهان یك «روح خانوادگی» موجود است و هر خانوادهای نوع خاصی از فعل و انفعالات شیمیایی را به بار میآورد، درست به همانگونه كه نوع خاصی از گل را بهوجود میآورد.به هر حال، صرفنظر از هر مسیری كه در پژوهشها اتخاذ شود، در سراسر دنیا نسبت به مطالعه گیاهان دارویی اقبال جدیدی دیده میشود و نشانههای امیدواركنندهای دال بر توجه كشورهای در حال توسعه به داروهای سنتی خود به چشم میخورد. این كشورها به تشویق سازمان جهانی بهداشت مبنی بر اینكه احتیاجات درمانی مردم خود را از منابع خود تامین كنند و با استفاده از مكاتب طب سنتی، تمدن خود از اتكا به واردات سنگین داروهای خارجی ـكه برتری آنها نیز همواره قطعی نیستـ بكاهند به این سو روی آوردهاند. امروزه نیز همچون گذشته، دنیای گیاهان طبی دنیای وسیعی است كه افقهای دوردستی را در برابر پژوهشها و پیشرفتهای پزشكی گسترده است.
آسپرین داروی معجزه آسا
چند رشته مطالعات تازه نشان می دهد که آسپیرین می تواند در برابر سرطان دهان، حلق و مری و همچنین روده از بدن محافظت کند.از یک سو محققان ایتالیایی می گویند که مصرف مرتب آسپیرین برای مدت پنج سال خطر ابتلا به سرطان دهان، حلق و مری را به میزان دو سوم کاهش می دهد و دو گروه دیگر در آمریکا از تاثیر مثبت آسپیرین در پیشگیری از سرطان روده خبر می دهند.این یافته ها بر شواهد قبلی که نشان می دهد آسپیرین یک داروی معجزه آساست می افزاید.مطالعات قبلی نشان داده است که این قرص، که بیش از یک قرن پیش ساخته شد، می تواند به پیشگیری از سرطان ریه کمک کند.اکثر مردم این دارو را برای تسکین درد به کار می برند، اما استفاده از آن برای حفاظت در برابر بیماری های قلبی و حتی آرتروز نیز رایج است.
تاریخچه
وقتى نخستین بار در سال 1763 از پودر پوست درخت بید براى تسكین بیمارى كه از تب رنج مى برد استفاده كردند كسى فكرش را نمى كرد كه سال ها بعد دارویى را از آن كشف كنند كه جان میلیون ها نفر را از خطر مرگ نجات دهد. در آن سال یك كشیش انگلیسی به نام ادوارد استون مقالهای در جلسه سلطنتی انگلستان ارائه دادكه در آن استفاده از برگ درخت بید را حتی در درمان مالاریا نیز موثر معرفی كرده بود. 100 سال پس از مقاله استون، یك پزشك اسكاتلندی دریافت كه با استفاده از مادهای كه از برگ درخت بید بدست میآید، عوارض ناشی از رماتیسم به طرز معجزه آسایی كاهش مییابد.
آسپیرین را چه كسی كشف كرد؟
فردریک بایر (Fredrich Bayer) در سال 1825 بدنیا آمد. پدر او یک نساج و رنگرز پارچه بود و طبق عادت آن زمان وی در ابتدا شغل و حرفه پدر را برای کار انتخاب کرد و پس از مدتی فعالیت با پدر، در سال 1848 تشکیلاتی مشابه برای خود راه اندازی کرد و در آن حرفه بسیار هم موفق شد.
تا قبل از 1856 برای رنگرزی از مواد رنگی طبیعی استفاده می شد اما با کشف و صنعتی شدن ساخت رنگهای حاصل از مواد نفتی، بایر که پتانسیل موجود در این کشف را بخوبی احساس کرده بود با کمک شخصی بنام فردریک وسکوت (Friedrich Weskott) کمپانی Bayer را راه اندازی کرد.
بایر در ماه می سال 1880 در گذشت و تا آن زمان کمپانی هنوز در فعالیت رنگرزی مشغول بود، اما شرکت تصمیم گرفت با استخدام تعدادی شیمیدان نوآوری هایی در این صنعت بوجود آورد و این اتفاق هم افتاد اما نه در صنعت رنگرزی.
هنگامی که فلیکس هوفمن (Felix Hoffmann) در حال انجام آزمایش با یکسری از ضایعات رنگی بود تا شاید بتواند دارویی برای درمان درد ناشی از بیماری پدرش بدست آورد توانست به پودری دسترسی پیدا کند که امروزه شما آنرا به نام آسپرین می شناسید.
هوفمن آسپرین را کشف نکرد:
آسپرین چهل سال قبل توسط یک شیمیدان فرانسوی کشف شده بود، این شیمیدان بخوبی می دانست که پودر اسید استیل سالیسیلیک (acetylsalicylic acid) دارای خاصیت شفا بخشی بسیار می باشد. در واقع بیش از 3500 سال بود که بشر این پودر را می شناخت چرا که در سال 1800 یک باستان شناس آلمانی که در مصر تحقیق می کرد، با ترجمه یکی از پاپیروس های مصری متوجه شد که بیش از 877 نوع مواد دارویی برای مصارف مختلف در مصر باستان شناخته شده بود که یکی از آنها همین پودر اسید بود که برای برطرف کردن درد از آن استفاده می شد.
در برخی از شواهد و نوشته های دیگری که در یونان بدست آمده است نیز مشخص شده که بشر حدود 400 سال پیش از میلاد از شیره پوست درخت بید برای درمان تب و درد استفاده می کرده است. همچنین آنها هنگام زایمان زنان از این ماده برای کاهش درد استفاده می کردند. امروزه مشخص شده که ماده موجود در این شیره چیزی جز اسید سالیسیلیک نیست.
ثبت رسمی کشف آسپرین:
ماه مارچ 1899 کمپانی بایر رسما" محصول خود بنام آسپرین را به ثبت رساند و به دنبال آن در سایر کشورهای جهان نیز تحقیقاتی گسترده راجع به این دارو انجام گرفت بگونه ای که هنگام بازنشستگی هوفمن در سال 1928، آسپرین در تمام دنیا شناخته شده بود.
سپس شیمیدانان آلی بر آن شدند كه این ماده را شناسایی و جداسازی كنند. و پس از تلاش فراوان یك كربوكسیلیك اسید همراه با یك عامل فنلی را شناسایی كردند و به مناسبت منبع آن كه درخت بید یا سایدكس بوده آن را سالیسیلیك اسید نامیدند.
سنتز استیل سالیسیلیک اسید (آسپرین) :
بوسیله استیله کردن عامل OH در سالیسیلیک اسید براحتی میتوان آسپرین تهیه کرد. این کار به روشهای متفاوتی امکان پذیر است. یکی از این روشها استفاده از استیک انیدرید در محیط اسیدی می باشد که با توجه به نقش کاتالیستی اسید معمولا در حضور استیک اسید یا سولفوریک اسید انجام می شود.
روش مورد بحث دیگر استفاده از استیل کلرید در حضور پیریدین می باشد.
بخش عملی :
الف) سنتز آسپرین با استفاده از استیک انیدرید:
در یک ارلن 250 میلی لیتری 2.5 گرم سالیسیلیک اسید را با 3.5میلی لیتر استیک انیدرید مخلوط کنید و 3-2قطره سولفوریک اسید غلیظ به آن اضافه کنید. مخلوط واکنش را ضمن هم زدن در یک حمام آب به مدت 15 دقیقه در دمای 60 درجه سانتیگراد حرارت دهید. آن را سرد کرده و در یک بشر حاوی 38 میلی لیتر آب سرد همراه با هم زدن بریزید. رسوب را با کمک قیف بوخنر صاف کرده و با آب سرد بشویید. پس از خشک کردن راندمان و نقطه ذوب را تعیین کنید.
برای خالص سازی کامل می توان بر روی محصول در حلال بنزن تبلور مجدد انجام داد. برای این کار آب حلال مناسبی نمی باشد.هم چنین می توانیم به منظور خالص سازی آسپیرین 7.5میلی لیتر اتانول را با 17 میلی لیتر آب مخلوط ودر حمام آب گرم حرارت دهیم تا دمای آن به 65 درجه برسد.سپس آسپیرین ناخالصی را كه تهیه كرده ایم به این مخلوط اضافه می كنیم و آن را حل می كنیم.محلول را سرد كرده تا بلورهای جدید تشكیل شود و با قیف بوخنر آن را صاف می كنیم. پس از تبلور مجدد راندمان و نقطه ذوب را محاسبه نموده و با مرحله قبل مقایسه کنید.
نكته1: ریختن آب برای تبدیل انیدریك استیك به استیك اسید انجام می شود و به این ترتیب بلور حاصل می شود.توجه به این نكته لازم است كه اسید سالیسیلیك در اسید استیك حل می شود بنابراین تغییری قابل مشاهده ای تا قبل از ریختن آب انجام نمی شود.به این ترتیب ریختن آب و تولید استیك اسید كه آسپیرین در آن حل نمی شود موجب تشكیل بلور خواهد شدو آسپیرین ناخالص رویت می شود.
نكته2: برای اطمینان از اینكه واكنش بین مواد موجود در ارلن انجام شده است می توانیم از FeCL3 استفاده كنیم.در صورتیكه واكنش بین محتویات ارلن انجام شده باشد با اضافه كردن این ماده رنگی مشاهده نمی شود ولی اگر واكنش انجام نشده باشد پس از افزودن این ماده كمپلكس بنفش رنگی مشاهده خواهد شد. علت اصلی این موضوع از بین رفتن گروه OHدر ماده اولیه است.
ب) سنتز آسپرین با استفاده از استیل کلرید:
در یک ارلن 250 میلی لیتری 6 گرم سالیسیلیک اسید را در 5 میلی لیتر پیریدین حل کنید. ارلن را در حمام یخ بگذارید و 5 میلی لیتر استیل کلرید را از داخل یک قیف جدا کننده قطره قطره و همراه با بهم زدن شدید به محلول داخل ارلن اضافه کنید. پس از اتمام افزایش، مخلوط واکنش را در یک حمام آب به مدت 5 دقیقه گرم کنید و سپس سرد نمائید. هنگام سرد کردن یک جسم نیمه جامدی تشکیل می گردد که حدود 60 میلی لیتر آب سرد و چند تکه یخ به آن اضافه کنیدو مخلوط را به هم بزنید. کریستالهارا با قیف بوخنرصاف کرده و با آب سرد بشوییدو سپس خشك كنید و نقطه ذوب و راندمان را محاسبه كرده و به روش قبلی خالص كنید.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)