اي عروس
روان به خانه بخت
چهره
افروز حجله و پاتخت
سفره ي
عقد چونكه گستردند
عسلي
در ميانه آوردند
تا به
فتواي سنت و آيين
كام
داماد را كني شيرين
ليك
اندك زمان چو مي گذرد
بينوا
ره به حال خود نبرد
گر كه
ناسازگار و بد خويي
باعث
تلخكامي اويي
انگبين تو ،
زهر در بدري است
اين
عسل نيست ،قهوه قجري است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)