بخش اول: ایده
برای پیداكردن یه ایده ی مناسب، به شش طریق می شه اقدام کرد:
1- می تونید از زندگی خودتون ایده بگیرید
به طور حتم هر کدوم از شما توی زندگی با مسائلی روبرو شدید. این مسائل ممکنه ظاهرا، یه اتفاق ساده به نظر بیاد ولی اگه به عقب برگردین و اون حوادث و مشکلاتو از هر جهت بررسی کنین متوجه میشین که میشه از بین اونها یه متن نمایشی خوب تهیه کرد. تجربیات شما توی زندگی می تونه الگوی مناسبی برای نوشتن نمایشنامتون باشد به نوعی هم می شه گفت تئاتر صحنۀ نشون دادن آزمایش انسانها تو شرایط سخت و استثناییه!
شما به عنوان یه نویسنده باید تو همۀ حوادث دقت کنین چون که پشت خیلی از حوادث زود گذر، مسائلی وجود داره که می تونه طرح یک داستان جالبو برا شما فراهم كنه فقط کافیه از کنار هیچ حادثه ای تو زندگی ساده نگذرین. یک نویسنده می تونه از زندگی انسانهای دیگه هم ایده های مناسبی بگیره به شرطی که به همه چیز اهمیت بده و خودشو تو هر حادثه ای سهیم بدونه.
۲_ می تونیدتوی گفتار و اعمال تجدید نظركنید
فرض كنیم که شما می خواید یکی از حوادثی که تو زندگیتون اتفاق افتاده رو به صورت نمایشنامه در بیارید اما متوجه می شید که اون اعمال و گفتار واقعی، مناسب موضوع نمایشی شما نیستن در این صورت می تونید در اونها تجدید نظر کنید و از خودتون بپرسید« اگه به جای فلان حرکت یا گفته، این عمل یا گفتار قرار بگیره چی میشه؟ »
با یه حادثه دوجور می شه برخورد کرد اول: اونچه روکه هست و اتفاق میفته، می بینید و بعد عین اون واقعه رو بازگو می کنید. دوم: شما واقعه رو می بینید اما می گید بهتر بود یه جور دیگه اتفاق می افتاد. این« بهتر بود »ها از اعتقادات و آرزوهای ما سر چشمه می گیرن. بنابراین اگه واقعه ایو همونطور که اتفاق افتاده باز گو کنیم تنها یک وجه کار رو در نظر گرفتیم. قسمت اعظم کار یک هنرمند اینه که دیدگاه خودشو نسبت به مسائل با اعتقادات و آرزوهاش قاطی كنه. دیگه اینکه هر حادثه ای رو از طریق احتمالات مختلف بررسی کنید تا بهترین و مناسبترین شکل اونو روی صفحه بیارید.
۳- می تونید از طریق دیدن و شناختن انسانها ایده بگیرید!
گاهی اوقات ممکنه یه نفر توجه شما رو به خودش جلب کنه. چرا که اون شخص ممکنه یکی از خصوصیات زیر رو داشته باشه: راستگو و شجاع، ترسو و دروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم و وقت شناس، … هرکدوم از خصوصیات یک فرد ممکنه نظر شما رو به خودش جلب کنه و از اون ایدۀ نمایشی بگیره. برای مثال شما با آدمی روبرو می شید که خیلی ساده اندیشه اگه اونو مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار بدین چی مییییشه؟(به به) وقتیکه از شخصیتی ایده می گیرین، مقابل اون، شخصیتی متضادرو قرار بدید. حالا می تونید این شخص روتو خیال خودتون فرض کنید. چه وجود داشته باشه چه وجودنداشته باشه. همونطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها تو شرایط خاصه. برای برجسته كردن شخصیت نمایشنامه باید اونوتو یک موقعیت استثنایی قرار بدید تا اونچه که می خواید بگیید شکل نمایشی پیداكنه. ممکنه افراد رو تو شرایط عادی نشه شناخت اما زمانی که تو یک شرایط خاص قرار بگیرن هر کدوم ماهیت واقعی خودشونو نشون می دن بنابراین تو یه موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خودش عمل می کنه البته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنی نداره
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)