39203221562222722722312462292612313271225

کارگردان​ ایتالیایی در جشنواره امسال اجرای خاصی را در معرض دید علاقه​مندان به تئاتر قرار داد،اجرایی که بیش از هرچیز مخاطب را به فکر کردن وا می​داشت.
رومئو کاستلوچی یکی از سرشناس​ترین چهره تئاتری ایتالیا در خارج از این کشور است. او به همراه گروهی متشکل از اعضای خانواده اش در جشنواره تئاتر فجر امسال حضور دشت و علاوه بر برگزاری ورکشاپی چند روزه برای کارگردانان تئاتر با اجرای پرفورمنسی 15 دقیقه​ای در سالن انتظار تالار وحدت باعنوان (داستان معاصر افریقا - قسمت سوم) به شکلی عملی تجربه​ها،شیوه​ها و نگاه خاصش به تئاتر را با دوستدارانش به اشتراک گذاشت.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، می​دانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
پرفورمنس یک هنر زنده است که با ناخوداگاه مخاطب کار دارد و هدفش تاثیر گذاری بر حواس مخاطب است، نه داستان سرایی ونه صرفا ایجاد زیبایی بصری.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، می​دانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.


کاستلوچی در دقایقی کوتاه، تصاویری را با آرامش و به دور از هرگونه هیجان و اصرار بر بزرگ نمایی به اجرا درآورد و بعد تماشاچی ماند و بی نهایت سوال و تفکر برای یافتن پاسخ این پرسش​ها. وقتی تماشاچیان یک پرفورمنس بعد از اتمام آن با سکوتی سنگین محل اجرا را ترک می کنند و کم کم پچ پچ​هایی با مضمون_ دارم فکر می کنم_ به گوش می​رسد، باید گفت هنرمند در کار خود موفق بوده است. اما داستان معاصر آفریقا -قسمت سوم چه بود؟ کاستلوچی خود را در قالبی شبیه به انسانی زانو زده و سیاه رنگ زندانی کرد .کاری دشوار که اجرا کننده را در وضعیتی خطرناک قرار می​دهد که البته باید گفت این هم یکی دیگر از ارکان یک پرفورمنس است . پیش از انکه تماشاچی از کنجکاوی​هایش ارضاء شود، از دهان این مجسمه سیاه رنگ که بازیگر در آن زندانی شده بود ،کف به بیرون ریخت و بعد هم با اشاره​ای تماشاچی را از سالن به بیرون هدایت کردند. مخاطب پرفورمنس از همان ابتدا می​داند که با فضای نا متعارفی روبروست، او مجبور است هوشمند باشد وگرنه جایی در این اجرا ندارد.
او با سرگردانی کاستلوچی زندانی در جسم سیاه رنگ زانو بر زمین زده را ترک می​کند و از همین لحظه است که اجرا شروع می​شود و درذهن تک تک تماشاچیان ادامه می​یابد. حتی آن دسته​ای از تماشاچیان که به هر دلیلی به اجرا معترضند. این جا سلیقه مهم نیست. مهم نیست خوشمان بیاید یا نه؟ مهم نیست بتوانیم درباره آنچه دیده​ایم، چیزی بگوییم . تحلیل و بررسی​های کلاسیک جایی این میان ندارند و قرار هم نیست در 15 دقیقه با شگفتی​های خارق العاده روبرو شویم، مهم این است که فکر کنیم و باز هم فکر کنیم.