وقتی نیستی بغضم چه معصومانه می گیرد
صدایم چه دردمندانه زمزمه ات می کند
وقتی نیستی چقدر سرد و بی روح
دیوارهای خانه را به دنبال تو می کاوم
وقتی نیستی چقدر ساکت می شکنم
چون بلوری در انتهای تنهایی
مدت هاست که نیستی
و من و بغضم معصومانه می گرییم
نیستی و من و نفس هایم دیدنت را شماره می کنیم
نیستی و من و وجودم ....
من و وجودم در هم می شکنیم
بی تو ....
بی تو که نبودنت اوج بی قراری های من است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)