الله ، الواحد، الاحد، الصمد، الاول ، الاخر، السميع ،البصير، القدير، القاهر، العلى ، الاعلى ، الباقى ، البديع ، البارى ، الاكرم ، الظاهر، الباطن ، الحى ، الكريم ، الحكيم ،العليم ،الحفيظ، الحق ، الحسيب ، الحميد، الحفى ، الرب ، الرحمن ، الرحيم ، الذارى ، الرازق ، الرقيب ، الروف ، الرائى ، السلام ، المومن ، المهيمن ، العزيز، الجبار، المتكبر، السيد، السبوح ، الشهيد، الصادق ، الصانع ، الطاهر، العدل ، العفو، الغفور، الغنى ، الغياث ، الفاطر، الفرد، الفتاح ، الفالق ، القديم ، الملك ، القدوس ، القوى ، القريب ، القيوم ، القابض ، الباسط، القاضى ، المجيد، المولى ، المنان ، المحيط، المبين ، المقيت ، المصور، الكبير، الكافى ، كاشف ، الضر، الوتر، النور، الوهاب ، الناصر، الواسع ، الودود، الهادى ، الوفى ، الوكيل ، الوارث ، البر، الباعث ، التواب ، الجليل ، الجواد، الخبير، الخالق ، خير الناصرين ، الديان ، الشكور، العظيم ، اللطيف ، الشافى
1- الله
اسمي است خاص به ذات پاك پروردگار و جامع و صفات الوهيت و حيات ازليت و علم و قدرت براي اوست. جمهور علماء اسم اعظم را الله ميدانند. (ص 34)
2- الرَّحْمنُ جَلَّ جَلالُهْ
ميرساند كه بخشايش پروردگار بي حد و حصر است. سجود براي اوست. «أُسجُدُوا لِلرَّحْمنِ». (ص 34)
3- الرَّحيمُ جَلَّ جَلالُهْ
بسيار مهربان و دو اسم «الرحمن» و «الرحيم» در يك صد و چهارده جا به شماره سورههاي قرآن آمده است. و در چهار آيه، اين دو نام باهم آمده. (ص 34)
4- اَلْمَلِكُ
پادشاه و دارندهي هستيها كه ملك و ملكوت در يد قدرت او و مرگ و زندگي همه و رستاخيز و شفاعت و نفع و ضرر و رزق و روزي و دل و سمع و بصر و بقاء و فناء همه كائنات در دست اوست.
آيه مربوطه اَنا الْمَلِكُ فَاَينَ مُلُوكُ الأرضِِ منم پادشاه. كجا هستند پادشاهان زمين. (ص 35)
5- اَلْقـُدّوسِ:
به معني بسيار پاك و منزه از هر عيب و نقص و جامع صفات كمال و ستوده شده به پاك و فضايل و انواع احسان.
آيه مربوطه سُبُّوحٌ قُدُوسٌ رُبُّ الْمَلائِكـَةِ وَالرُّوحِ. (ص 36)
6- اَلسَّلامُ جَلَّ جَلالـُهْ
اوست كه ذات و صفات و افعالش به سلامت و پاك است. از آنچه شايسته كمال او نيست.
آيه مربوطه: اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنكَ السَّلامُ تَبارَكتَ وَ تَعالَيْتَ وَ ذَالْجَلالِ وَالاِكْرَامِ. (ص 36)
7- اَلْمؤمِنُ
ايمن بخش، (اَلْمؤمِنُ) آن خدايي كه افراد ترسان و بيمناك رو به درگاه او نهند و او آنها را ايمني و امان دهد و اگر امان نباشد از هيچكس و هيچجا ايمني نيابند. (ص 36).
8- اَلْمُهَيمِنُ
مراقب و گواه بر خلق و چيره بر همه به توانايي و نگهداري و ايستادگي كننده به حفظ اعمال و ارزاق و آجال همه. در قرآن اشاره به آيه 23 ، سوره حشر. (ص 36)
9) اَلْغَزيرُ
چيره و غالب بر همه و تنها به عزت و شكوهمندي (اَلْعَزيزُ جَلَّ جَلالُهْ)
قرآن اشاره به اسم العزيز در 62 مورد. (ص 37)
10- اَلْجَبّارُ جَلَّ جَلالُهْ
جبران فرمايندهي شكستهها، مؤمنان دل شكسته را به مهر و عطوفتش جبران فرمايد و فرمان خود را بر همهي كائنات نافذ گرداند و همه به قبول فرمان او مجبورند. (ص 37)
11- اَلْمُتَكَبِّرُ جَلَّ جَلالـُهْ
تنها در كبريا و عظمت
قرآن = اَلكِبرِيَاءُ رَدَائِي وَالْعَظَمَة ُإزَارِي فَمَن نَازَعَنِي وَاحِداً مِنهُمَا قَذَفتُهُ فِيالنّارِ.
معني = بزرگي و عظمت به من اختصاص دارد كسي كه بخواهد در بزرگي و يا عظمت خود را شريك من سازد او را به آتش اندازم.
اشاره به اين اسم در سوره حشر، آيه 23 . (ص 37)
12- اَلخَالِقُ جَلَّ جَلالُهْ:
يعني آفرينندهاي كه همه چيز را از تقدير و تدبير و علم و توانايي از نيست به هست كرد.
روايت از امام احمد و صحيح مسلم به نقل از حضرت عايشه كه رسول خدا فرمود: خَلَقَ اللهُ المَلائِكَةَ مِن نُورٍ وَ خَلََقَ الجَانَّ مِن مَارِجٍ مِن نارٍ وَ خَلَقَ آدَمَ مِمَّا وَصَفَ لَكُم.
معني: خدا آفريد فرشتگان را از نور و جنّيان را از شعله آتش و آدم را آفريد از آنچه وصف آن براي شما فرمود. (ص 37)
13- أَلبَارِيءُ جَلَّ جَلالُهُ
باريءُ : بر حسب اراده و به اندازة مخصوص آفرينندهي خداوند بارِيء آدمي است كه او را به اندازة خاص آن آفريد.
الباريءُ : پاك كنندة خلقت از نقص.
قرآن در قرآن باريء همراه با خالق ( ابتدا كنندة خلقت) و المصور (صورتبندي كردن) آمده است. (ص 38)
14- اَلْغَفـّارُ جَلَّ جَلالـُهُ
آمرزگار كه بارها آمرزش نصيب بندگان فرمايد و باري بعد از بار ديگر بيامرزد و عيب بندگان را بپوشد و رسوا نگرداند تا در روز حساب شرمنده نباشند.
مثنوي: لطـف حـق با تو مداراها كـند چون كه از حد بگذرد رسوا كند
اَلْغَفّارُ: پنج بار در قرآن ذكر شده است.
15- اَلْقَهّارُ جَلَّ جَلالـُهْ
بسيار چيره بر برندگانش كه كمر جباران را ميشكند و گردن فرعونان را خرد ميكند كه او تمامي يكتاست و كسي نيست كه بتاند از قهر او بيرون رود.
قرآن: ذكر القهار 6 بار در قرآن كريم همراه با اسم الواحد.
16- اَلْوَهّابُ جَلَّ جَلالـُهْ
بخشنده: بسيار بخشنده كه كرم و احسان او همه كاينات را در بر گرفته است. عطاي او هميشه و براي همه است.
قرآن: رُبَّنَا لا تُزغ قُلُوبَنَا بَعدَ إذ هَدَيْتَنَا وَهَب لَنَا مِن لَذُنكَ رَحمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الوَهَّابُ. در قرآن سه بار ذكر شده است. (ص 41)
17- اَلرَّزّاقُ جَلَّ جَلالـُهْ
بسيار روزي دهنده كه روزي همه كس را كفايت فرموده و هر موجود زندهاي را روزي ميرساند. «روزي خودتان و فرزندانتان براست»
قرآن: (خطاب به پدران): نَحنُ نَرزُقُكُم و اِيَّاهُم وَ نَحنُ نَرزُقُهُمْ وَ اِيَّاكُم.
قرآن: (خطاب به داماران) وَ كَأَيٍّ مِن دابَّةِ لا تُحمِلُ رِزقُهَا اللهُ يَرزُقُهَا وَاِيَّاكُم.
چه بسيار جنبنده و جانور كه خود حامل روزي خود نيست و خدا روز آنها شما را ميرساند.
18- الفتّاحُ جَلَّ جَلالُهُ
بسيار گشايشگر، درهاي رحمت و روزي بر برندگان خود بگشايد ديده دلها را بر ديدن حق و قبول آن بگشاد.
در قرآن: يك بار در سوره بسا آيه 26 با اسم العليم آمده است.
19- اَلعَلِيمُ جَلّ جَلالُهُ
عليم يعني دانا ولي اين اسم در مورد خداوند يعني بسيار دانا. علم او بر همه چيز احاطه دارد و هيچ چيز بر او پوشيده نميباشد.
قرآن 32 بار با اسمهاي اَلْحَكِيمُ، اَلسَّمِيعُ، اَلخََلاَّقُ، اَلعَزِيزُ، اَلْقَدِيرُ، اَلخَبِيرُ وَ اَلفَتَّاحُ ذكر شده است.
20- اَلقَابِِض جَلَّ جَلالُهُ
اَلقَابِِضُ: به معني گيرنده و تنگ فرماينده روزي در برابر الباسطُ به معني فراخ فرمايندة روز و به معني قبض ارواح و گرفتن جانها و به معني اينكه همه چيز در قبض و قدرت اوست. قرآن: خداوند وقتي بندهاي را دوست ميدارد دنيا را آزاد ميگيرد و او را متوجه آخرت ميسازد.
21- اَلْباسِطُ جَلَّ جَلالُهُ
خدايي كه فراخ ميگرداند روزي بنده را و فضل و رحمتش را بر بندگان ميگسترد و بر همه نيروهاي آنان (جسمي – مالي – علمي) ميافزايد.
قرآن: يَدَاهُ مَبسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيفَ يَشاءُ. دو دست پروردگار گشادهاند. خدا انفاق ميكند و مصرف مينمايد آنچه ميخواهد.
22- اَلخَافِضُ جَلَّ جَلالُهُ
فرود آورنده، بار سنگين گناهكار را به معفرتش فرود آورد و سختي محنت زده را فرو نشاند گشايش فرمايد.
حديث: ترازو در دست اوست. كسي را كه خواهد بالا برد و كسي را كه خواهد پايين آورد.
24- اَلرَّافِعُ جَلَّ جَلالُهُ
بالا برنده – شايسته مدح و ثنا – بلند مرتبهها- بالابرندة درجهها.
قرآن: آيه 15، سوره غافر- رفيعالدرجات ذوالعرش: بسيار بلد مرتبه كه صفات عظمت و بزرگي او به تصوير نيايد.
25- اَلمُذِلّ ُجَلَّ جَلالُهْ
اَلمُعِزُّ: عزت دهنده. اَلمُذِلُّ: خواري دهنده كه عزت و ذلت همه در دست اوست. سبحانه و تعالي. قرآن: (22. آل عمران): وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَآءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَآءُ بِِِيَدِكَ الْخَيْرُ اِنَّكَ عَلََي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ. و عزت ميدهد هر كسي را كه خواهد و ذلت ميدهد هر كسي را كه خواهد. در دست توست همه خوبيها، حقاً كه تو بر همه چيز توانايي.
26- السَّميعُ جَلَّ جَلالُهْ
بسيار شنوا كه بلند و آهسته و آهستهترين را به يكسان ميشنود.
قرآن: 20 بار در قرآن ذكر شده است.
27- البَحيرُ جَلَّ جَلالُهْ
بسيار بينا كه در برابر ديدار تعالي هيچ حجابي وجود ندارد و در تاريكيهاي خشكي و دريا و آنچه براي آدمي ممكنالرؤيه يا نا ممكن است، همه را ميبيند.
قرآن: 38 و 39 سوره الحاقه: فلا انتُم بِما تبصرونَ و مالا تبصرونَ.
28- اَلْحَكَمُ جَلَّ جَلالُهْ
به معني داور، از اين راه كه حكم و داوري براي اوست و داوري و حكم اوست كه برگشت ندارد. در روز قيامت حكم و داوري براي اوست. و در دنيا مردم را به عدالت داوري دستور داده. چنان كه در آيه 58 سوره نساء آمده.
وَ اِذا حَكََمْتُم بَينَ النّاسِ اَن تَحكُمُوا بِالعَدلِ. (ص 47)
« و موقعي كه ميان مردم داوري كنيد داوري به عدل كنيد.»
29- اَلْعدلُ جَلَّ جَلالُهْ
دادگر كه داوري او و گفتار او و كردار او همه بر حق است. چنان كه در سورهي الانفطار آيه «7». خَلَقَكَ فَسَوَّاك فَعَدَلَكَ
تو را آفريد و راست كرد و در وجود تو عدالت برقرار كرد. (ص 47)
30- اللّطيفُ جَلَّ جَلالُهْ
پر لطف و مهر به صوري كه لطف و رحمت خود را در همه مخلوقات خود به كار بندد. از جايي كه بدانند يا ندانند و در قرآن اللَّطيف در دو جا همراه با الغبير آمده است. چنان كه در آيه «100» سورهي يوسف، آمده: «اِنَّ ربّي لطيفٌ لِمَا يَشَآءُ»
محققاً پروردگارم بسيار لطيف فرماينده است به نسبت آنچه بخواهد. (ص 84)
31- اَلْخَبيرُ جَلَّ جَلالُهْ
بسيار آگاه كه ظاهر و باطن هيچ خبري از او پوشيه نماند. نه در آسمانها و نه در زمين و به ظاهر باطن همه چيز همه كس آگاه است. اين اسم در قرآن شش بار آمده است.
32- اَلْحَليمُ
بسيار بردبار كه داراي گذشت و با همه توانايي باز هم به عقوبت عاصيان نميشتابد. آنان را مهلت ميدهد به مجرد ناداني و عصيان بندگان، رحمتش را از آنان قطع نميفرمايد. روزيشان را ميرساند و مهلتشان ميدهد تا به خود آيند و دست از عصيان بردارند. مهلت ميدهد ولي اهمال نميكند و اگر كساني عصيان را به طغيان رسانيدند آنگاه است كه عقوبت ميدهد، حلم و بردباري از صفات خداوند است. (ص 49)
33- اَلْعَظيمُ
پر عظمت و بسيار با شكوه و هيبت و در بزرگي او همه بزرگان بندگانش بزرگي را از سر بدر كردهاند. همانطور كه در آية الكرسي آمده:
وَ هُوَ العَليِّ ُالعَظيمُ
و اوست خداي يكتاي بسيار بلند مرتبه پر عظمت. (ص 50)
34- اَلْغَفُورُ
بسيار آمرزنده، بسيار گذشت فرماينده، هر بار كه بنده از روي صدق رو به درگاه او آورد و طلب آمرزش كند، او را بيامرزند، عيب بندگان را بپوشاند تا در روز حساب رسوا نشوند.
اللهُ يَدعُو اِليَ الجَنَّةِ وَالمَغْفِرَةِ
و خدا دعوت ميفرمايد به سوي بهشت و طلب آمرزش از او. (ص 51)
35- اَلشَّكُورُ
بسيار سپاسگزار است خداي يكتاي توانايي كه اندك طاعت را به بسيار از ثواب پاداش دهد و نعمتهاي بيشمار ارزاني دارد و سپاس بنده را مايهي ازدياد نعمت بر او قرار دهد. همانطور كه در آيه 3 سورهي اسراء آمده است:
اِنَّهُ كانَ عَبداً شَكُوراً
مؤمناني كه به عمل خود آخرت خواهند سعيشان را مورد سپاس قرار داد. (ص 52)
36- اَلْعَليّ
بسيار بلند مرتبه، شايستهي همة مدح و ثنا العليُّ الاَعْلَي: خداي يكتايي كه در مقام رفيع خود برتر از آن است كه بتوان آنچنان كه شايستهي عظمت اوست ثناي او گفتن او آنچنان است كه خود را ستود. (ص 52)
37- اَلْكَبيرُ
بسيار بزرگوار، كبريا به او ميسزد. بزرگي به ا اختصاص دارد. برتري در عظمت براي اوست. همه در برابر بزرگي او در بندگي به خاك نهادهاند. در برابر بزرگواري او بزرگي را از سر برون كردهاند. برتر و بالاتر از آن است كه خلوق بتواند با او همانندي كنند.
كآنَ رَسُولُ اللهِ يُعَلَّمُهُم مِنَ الحُمّي وَالأوجَاعِ كُلَّها اَن يَقُولُوا: بِاسمِ بِاللهِ الكَبِيرِ اَعُوذ بِاللهِ العَظِيمِ مِن شَرِّ كُلِّ عِرقِ نَعَارٍ وَ شَرِّ حَرِّ النَّارِ). رسول الله به ايشان ميآموخت تا از شب و همة دردها بگويند. به نام خداي يكتاي بسيار بزرگوار پناه ميبرم به خداي بزرگ از شر هر رگ زننده و از شر گرمي آتش. اسم الكبير در قرآن پنج بار آمده است. (ص 53)
38- اَلْحَفيظُ
بسيار نگهدارنده، كه نگهداري آسمانها و زمين و آنچه در آنها است و نگهداري اقوال و اعمال عباد در كتابي محفوظ است تا در روز شما بر وفق آنها ثواب و عقاب بيابند و نگهداري نظم در ميان كاينات تا مدتي ك مقرر داشت همه از حفظ و نگهداري توانايي او است. يوَمَ نَطوِي السَّمَآءَ كََطَيَّ السََّجِلَّ لِلكُتُبِ.
و براي همهي كاينات نگهبان قرار داد. (ص 54)
39- اَلْمُقِيتُ
به معني رسانندهي قوت هر موجود و نگهدارندهي هر موجود به آنچه قوام حيات و وسيلهي بقا او باشد. «آيه 85 ، سورهي نساء.» وَ كََانَ اللهُ عَلي كُلِّ شيءٍ مُقِيتاً.
هميشه خدا بر همه چيز تواناست. به رسانيدن قوت هر چيز و قوام حيات آن و به سبب بقاي آن كه مقيت به عني مقتدر باشد و مقيت به معني حافظ و نگهدار و به معني شاهد و گواه بر او. (ص 54- 55)
40- اَلْحَسيبُ
بسيار حساب گيرنده كه حساب همه در دست او است و به معني بسيار كفايت كننده. إنَّ الله كَانَ عَلَي كُلِّ شَيءٍ حَسِيباً « آيه 86، سورهي نساء»
حقاً كه خدا هميشه حساب همه چيز نزد اوست. (ص 56)
41- اَلْجَلِيلُ
بسيار شكوهمند كه جلال و عظمت و صفات كمال را جامع است. (ص 57)
42- اَلْكَريمُ
بسيار كرمدار، بسيار گشاده دست به معني دائمالمعروف، هميشه احسان فرماينده و بيشمار عطا و دهش، او از اين رو كه نعمتهاي او از شمار بيرون است و خزائن و گنجينة نعمتها نزد اوست، انفاق ميكند هرگونه ك بخواهد تا بندگان رو به درگاه او آورند. وَ إن تَعُدُّوا نِِعمَةَ َاللهِ لا تُحصُوها
اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را بشماريد نتوان شمردن. (ص 58)
43- اَلرَّقيبُ
بسيار مراقب و نگهبان بدين معني كه هيچگاه بندگان خود را فراموش نفرمائيد و هيچ كارشان بر او پنهان نماند، بندگان و كارهايشان را زير نظر دارد، همه را ميبيند نگه ميدارد.
و كَانَ اللهُ عَلَي كُلِّ شَيءٍ رَقيِباً.
خدا هميشه بر همه چيز نگبان است. همه چيز زير نظر اوست. (ص 59)
44- اَلْمُجيبُ
به اجابت رسانندهي دعاي عا كننده، شنوندة دعاي دعا كننده دهنده خواهش او كه دعا از سه حال بيرون نيست: يا اجابت شود، يا ثواب آن براي آخرت دعا كننده ذخيره شود، ا بلايي از او دفع شود. «آيه 186 سورة بقره»
وَ اِذَا سَأَلَكَ عبَاديِ عَنِّ فَاِنّي قَريبٌ اُجيِبُ دَعوَة الدَّاعِ اِذَا دَعَانِ. من به بندگانم نزديك هستم. دعاي دعا كننده را به اجابت رسانم. (ص 59 – 60)
45- اَلْواسِعُ
خدايي كه پهناور است فضل او، مغفرتش بيكران است و فضل او نامتناهي است و علم او به همه چيز احاطه دارد. آيه 255 سوره بقره: اِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَليِمٌ
« خداي يكتا محققاً پهناور است فضل او و دانا است به كسي كه مستحق رحمت و فضل اوست». (ص 60)
46- اَلْحَكيمُ
پر حكمت كه علم ازلي او به گذشته و آينده محيط است و بر همه چيز آگاه است و كارا را به حكمت به انجام ميرساند و حكم و فرمان او برگشت ندارد. (ص 61)
47- اَلْوَحود
بسيار دوست دارنده كه اهل طاعتش را دوست دارند و رضايت از آنان دارد و آنان را بستايد و ميانشان مهر و محبت برقرار گرداند و الودود: بسيار دوست داشته شده به سبب بسياري احسان و نعمتها و رحمتش كه شايستهي محبت اوست و ثنا و ستايش براي اوست اسم الودود يك بار در قرآن آمده است.
اِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً. وعده فرمود كه مردمي كه ايمان آورده عمل كنند آنان را محبوب گرداند. (ص 62)
48- اَلْمَجيد
داراي مجد و عظمت كه شرف ذات و جمال فعل و حسن خصال و كرم بيپايان و مناعت فرمان كه هيچكس نتاند فرمان ا و را خلاف كند و استحقاق كامل صفات مجد و عظمت همه را جمع فرمود باشد و بنيآدم نافرماني ميكند در آنچه اختيار فعل و ترك آن به او سپرده باشد و در همين نافرماني هم عقوبتي كه ملازم نافرماني او است نافرماني او را به هيچ ميسازد.
وَ هُوَ الغَفُورُ الوَدوُدُ ذُوالعَرشِ المَجيِد.
و اوست آمرزگار بسيار دوست دارنده اهل طاعتش را صاحب عرش، او است داراي مجد و عظمت. (ص 63)
50- اَلْْبَاعِثُ
فرستندهي پيغمبران، تا مردم را به سوي ايمان به خداي يكتا دعوت كند و نده كننده مردگان و بيرون آورندهي آنها از قبرهايشان، خدايي كه زندگي داد و پس از زندگي مرگ داد پس از مرگ هم دوباره زندگي ميدهد. (ص 64)
51- اَلشَهيدُ
حاضر و گواه و آگاه، كه او سبحانه هيچ چيز بر او پنهان نميماند بر سر همه حاضر است بر كار همه آگاه است و گفتار همه را ميشنود. آيه 4 سوره الحديد.
وَ هُوَ مَعَكُم اَينَمَا كُنتُم وَ اللهُ بِمَا تَعمَلونَ بَصِيرٌ. و او تعالي با شما است هر جا كه باشيد و به آنچه ميكنيد بينا است. (ص 65)
52- اَلْحَقّ
پاينده و پايدار كه هيچگاه نابودي به آن درگاه راه نيابد، در مقابل باطل كه نابود و ناپايدار است. «آيه 22 سورهي يونس».
فَذلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ : آن است پروردگار شما حق تعالي، بعد از حق چيست به جز گمراهي. (ص 66)
53- اَلْوَكيلُ
واگذار كردن كار همه بندگان به او، به تدبير مصالحشان قيام فرموده و روزي همه را تكفل نموده و به حال همه آگاه است به بندگان دستور داد كه به فرمان او عمل كنند و كارهاي خود را به او واگذارند كه نعمت و فضل با آنان همراه ميدارد و از رسيدن به ايشان نگهداريشان فرمايد. (ص 67-68)
54- اَلقَوِيّ
توانايي كه تمام قوتها براي اوست.
و هُوَ اَلْقَويّ ُاَلْعزيزُ: كه قدرت و عزت همهاش براي اوست.
55- اَلْمَتينُ
بسيار قوي كه هيچگاه عجز و سستي به كار او راه نيابد. در قرآن مجيد اسمالمتين يك بار آمده. در آيه 58 سورهي ذاريات. اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتينُ.
حقاً كه خداي يكتا است كه او است بسيار روزي رسان و صاحب قوه و قدرت و او است بسيار محكم كار و بسيار قوي كه هيچگاه ضعيف و زبوني به كار او راه نيايد، آفرينش اين همه كاينات نه بر وي سنگين آمد و نه او را خستگي دست داد». (ص 69)
56- اَلْوَلِيّ
دارنده تدبير كائينات و متوالي امور عباد و رحمت آورنده و سر رشتهدار امور كاينات و ياري دهندهي دوستان و مورد مهر و رحمت قرار دهندهشان.
آيه 9 سوره شوري:
اَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَوليَآءَ فَاللهُ هُوَ الوَلِِِيُّ وَ هُوَ يُحيِ المَوتَي وَ هُوَ عَلَي كُلَّ شِيءٍ قَدِيرٌ.
آيا غير از خدا دوستاني براي ياري دادن و رحمت آوردن گرفتهاند، غير از خدا نه مالك رحمت است و نه تدبير امور عباد به دست دارد. الله است ك او ياري دهنده و رحمت آورنده و متولي امور عبادت است و او است كه مردگان را زنده ميكند و او بر همه چيز توانا است. (ص 71)
57- اَلْحَميدُ
شايستهي همهي ستايشها كه صفات جلال و جمال و كمال همه شايسته به او است و كسي را ياراي ستايش ذات پروردگار نبود اگر نه اين بود كه خود بندگان را بر آن داشت. لَهُ مَا فِيالسَّمَواتِ وَ مَا فِي الاَرضِ وَ اِنَّ اللهَ لَهُوَ الغَنِيُّ الحَمِيدُ. (ص 72)
58- اَلْمُحصي
دانا به مقادير حوادث و به احوال كاينات آنچه خلق از آن آگهي دارند و آنچه از آن آگاهي ندارند به شمار نفس و حساب روزي كاينات دانا است، گواه است بر گذشته و آينده، مخلوقات را بر شمرد و شمار فرد فردشان دانست و شمار اعمالشان در كتابي كه هيچ خرد و بزرگي را ترك نميكند ثبت نمود و روز قيامت آن كتاب پديدار كند تا بدكاران را سزاي بديشان رساند و نكوكاران را بهشت پاداش دهد. «آيه 6 سوره المجادله.»
اَحصَاهُ اللهُ و نَسُوهُ: خداي همهي اعمالشان را بر شمرد و ثبت فرمود. (ص 74)
59- اَلْمُبِديءُ جَلَّ جَلالُهْ – اَلْمُبِِديءُ: « كانَ اللهُ و لَمْ يَكُنْ شيءٌ غَيرُهُ»
«خدا بود و هيچ چيز ديگري نبود»
خدا به قدرت خود كاينات را آغاز داد و از نيست به هست كرد و به وجود آورد. زمين آسمان آفريد و پيش از آن دو، ما را آفريد و عرش را بر ما نهاد و قلم آفريد تا بنويسد آنچه را كه ارادة به وجود آوردن آن فرمود، ملائكه را از نور آفريد و جن را از شعلة آتش آفريد و آدمي را از خاك آفريد. (ص 75)
60- اَلْمُعيدُ
برگرداننده به حالت قبل، كه بعد از زندگي به مرگ رساند و بعد از مرگ دوباره به زندگي جاويد رساند. «آيه 28 سورهي بقره.» «كَيفَ تَكفُرُونَ بِاللهِ وَ كُنتُم اَمواتاً فَأَحيَاكُم ثُمَّ يُمِيتُكُم ثُمَّ إلَيهِ تُرجَعُونَ.» چگونه كفر ميآوريد به خداي يكتا و مرده بوديد و او شما را زنده كرد پس از آن شما را مرگ دهد پس از آن شما را زنده كند پس از زنده شدنتان به سوي خدا بازگشت داده ميشويد. (ص 75)
61- اَلْمُحيِ
زنده گرداننده، جسد را به دميدن روح در آن زنده گرداند زمين را به فرو ريختن باران زنده گرداند تا روزي بروياند، دلها را به نور ايمان زنده گرداند. (ص 76)
62- اَلْمُمِيتُ
مرگ دهنده، زندگي را از زنده بگيرد تا جسمي بيجان و بيحركت گردد از زمين زندگي را ميگيرد تا خاكي خشك بيگياه بماند و دلهاي بد انديش را از نور تهي ميسازد تا سنگدل و يا سختتر از سنگ شد حيات را او ميدهد و مرگ را هم او ميدهد و پس از مرگ، نيز زندگي دهد. در آيه 2 سوره الملك:
خَلَقَ المَوتَ وَالحَيَاةَ لِيَبلُوَكُم أَيُّكُم اَحسَنُ عَمَلاً. «خداي يكتا آفريد مرگ و زندگي را تا شما را بيازمايد كدام يك از شما نكوتر است در كردار». (ص 76)
63- اَلْحَيّ
اَلدّائمُ البَاقِي، هميشه زنده و بيدار كه نه مرگ او را دست ميدهد و نه خواب به او ميرسد و نه چرت زدن او را دست ميدهد. (ص 78)
64- اَلْقَيّومُ
ايستادگي فرماينده به تدبير همه، كه ملك و ملكوت و كاينات همه به تدبير او است، ايستادگي فرماينده به تدبير همه و بينياز از همه و همه نيازمند اويند.
اَللهُ لا اِلهَ اِلاََ هُوَالحَيُّ القَيُّومُ لاَ تأخُذُهُ سِنَة ٌوَ لاَ نَومٌ.
خداي يكتا است كه نيست معبودي به حق مگر ا خداي يكتاي هميشه زنده و دائمالبقا و هميشه ايستادگي فرماينده به تدبير كاينات نه چرت زدن ا را دست ميدهد و نه خواب او را ست ميدهد. (ص 78)
65- اَلْواجِدُ
يابنده به معني مالك و دارندة همه آنچه در وجود است و تانا بر هر موجود همه چيز در دسترس او، و او بينياز از همه آنچه در صفحة وجد است مملوك و مخلوق و مقهور او است، هيچ چيز از فرمان او نتواند برون شدن و هيچ چيز نتواند بر او پنهان ماندن، نزديك به همه و همه در زير نظر او. (ص 79)
66- اَلْمَاجِدُ
داراي مجد و عظمت، الماجد و المجد هر دو دلالت بر مجد و عظمت و بخشايشگري ميكنند كه كرم بسيار و فضل عضيم دارد. كسي ميتواند از مجد و عظمت بهرهاي بيابد كه خداي يكتا به او عنايت فرمايد. (ص 80)
67- اَلْواحِدُ
يكتا در ذات و يكتا در صفات ك او تعالي الواحِدُ الاَحَد: يكتاي يكتا است نزاد و زاده نشد و نبود همتاي او كسي. لَمْ يَلِد وَ لَم يُولَد وَ لَم يَكُن لَهُ كُفُواً اَحَدٌ. (ص 80)
68- اَلْصَّمَدُ
يعني خدايي كه مقصود همه است، همه در حاجات و سختيها رو به درگاه ا آورند و چارة كار خود از او خواهند او است آقايي كه همة صفا جلال و كمال در او جمع است و نياز همه به او است و چاره ساز همه او است. آنچه به دعا و نيايش از او خواهند عطا فرمايد. «سوره اخلاص» قُلْ هُوَاللهُ اَحَدٌ اللهُ الصَّمدُ. (ص 81- 82)
69- اَلْقادِرُ
دارنده توانايي، توانا بر همه چيز. (ص 82)
70- اَلْمُقتَدِرُ جَلَّ جَلالُهْ
نشان دهندهي قدرت و توانايي و انجام دهندهي آنچه بخواهد به تقدير، آن از روي حكمت و دانايي. (ص 83)
71- اَلْمُقَدَّمُ
به جلو اندازنده، در آفرينش آنچه را كه به حكمت مقدم داشت اوليا و مقربين را به اطاعت خود مقدم داشت. (ص 84)
72- اَلْمؤَخَّرُ
به دنبال اندازنده، در آفرينش آنچه را كه حكمت در تأخير آن دانست مؤخر ساخت و شهوت پرستان را از مقامات مقربين مؤخر ساخت، كه جلو انداختن و به دنبال انداختن همه در دست او است. (ص 84)
73- اَلاوَّلُ
يعني هميشگي و پيش از همه چيز، كه براي او ابتدا و آغازي نبوده او پيش از همه بوده و هميشه بوده است. «ص 85)
74- اَلآخِرُ
يعني هميشگي و بعد از همه چيز، كه براي او پااني نيست، همه چيز را فنا دست ميدهد و او سبحانه باقي و برقرار وارث همه. (ص 85)
75- اَلظَّاهِرُ
آشكار و بالاي همه چيز به قدرت و تواناييش، آاني كه ديده و بينش دارند هرچه را كه ببينند قدرت آفريده در آفرينش آن را آشكار بينند و هر ذرهاي از ذرات وجود دلالت ميدهد بر وجود خداي احد الاحد موجود كل موجد. (ص 87)
77- الوَالِي – جَلَّ جَلالُهُ
كسي كه سر رشتهي امور خلق در دست او است مخلوقات را آفريد و سر رشته داراي امور آنان را به دست گرفت. هرگونه تصرفي در آنها بخواهد انجام ميدهد. قرآن: اَللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا (خداوند متولي امور مردم با ايمان است).
«بقره، 257». (ص 88- 89).
78- اَلْمُتعالي - جَلَّ جَلالُهُ
در منتهاي رفعت و علو، ك فهم رفعت و علو او از تصور بشر بيرون است، نه چشم را توانايي احاطه به او است و نه عقل را ياراي ادراك حقيقت او است.
قرآن: عَالِمُ الغَيبِ وَالشَّهَادَةِ الكَبِيرُ المُتَعَالِ.
«آيه 9 سوره رعد». (ص 89)
79- اَلْبِرّ ُجَلَّ جَلالُهُ
بسيار نيكوكار به بندگانش كه احسان او همهي بندگان را فرا گرفته، و از فضل و احسان او است كه خوبي را يك به ده نوشت و بدي را يك به يك.
قرآن: اِنَّا كُنَّا مِن قَبلُ نَدعُوهُ هُوَ البَرُّ الرَّحيمُ.
«آيه 28 (طور)». (ص 90)
80- اَلتَّوّابُ جَلَّ جَلالُهْ
بسيار قبول فرايندهي توبه كنندگان . خداي متعال ميداند ك غير او كسي نيست كه توبه بندگان را بپذيرد جبران خاطر مؤدمن خطا كرده و دل شكسته نمايد غير او سبحانه. قرآن: اِنَّ اللهَ يُحبُّ التَّوّابينَ وَ يُحبُّ الْمُطَهَّريِنَ. «آيه 222 سوره بقره».
81- اَلْمُنتَقِمُ جَلَّ جَلالُهُ
انتقام گيرنده بدين معني كه كمر جباران و گردنكشان را بشكند. وقتي كه آنان را مهلت داد و به وسيلهي پيغمبران و مصلحان آنان را از ادامهي ظلم و كفر و عصيان برحذر داشت و نشنيدند آنگاه است كه آنان را دچار عقوبتي كمر شكن ميكند. قرآن: أَلَيسَ اللهُ بِعَزيزٍ ذِي انتِقَامٍ. «آيه 37، سوره زمر».
82- اَلْعَفُوّ ُُجَلَّ جَلالُهْ
بسيار گذشت فرماينده. بديهاي بندگان را محو ميفرمايد. و از گناهانشان گذشت ميفرمايد.
قرآن: يَسْألُونَكَ ماذَا يُنفِقُونَ قُل العَفْوَ. «آيه 219 سوره بقره». (ص97- 98)
83- اَلْرَّؤُفُ جَلَّ جَلالُهُ
پر رأفت بسيار نكوكار بسيار مهبران كه رحمت او همه خلق را فرا گرفت و احسان او همه را در بر گرفت. (ص 98)
84- مَالِكُالْمُلْكِ جَلَّ جَلالُهُ
دارنده هستيها از ملك و ملوك و هرچه هست مملك مخلوق اوست. ايجاد و اعلام و باقي گذاشتن عصا و منع و عزت و خوار ساختن همه در يد قدرت اوست.
قرآن: مالِكِ يومِ الدّْينِ. (ص 100)
85- ذوالجلالِ والاِكرامِِ جَلَّ جَلالُهْ
دارنده شكوه و بزرگواري و دارنده عظمت و كبريايي كه جلال و عظمت و كبريا و هيبت و نفوذ فرمان همه براي اوست.
رسول خدا: در دعاي خود يا ذيالجَلالِ والاِكْرامْ را ترك نكنيد. (ص 101)
86- اَلْمُقسِطُ ُجَلَّ جَلالُهْ
خداي دادگر كه به حق و عدالت فرمان ميراند و حق مظلوم از ظالم باز ستاند. قرآن: وَ يَا قَومِ المِكيَالَ وَ المِيزَانَ بِالقِسطِ. «آيه 85، سوده هود». (ص 102)
87- اَلْجامِع ُجَلَّ جَلالُهْ
جمع آورندهي مردم در روز قيامت، جگمع كننده ميان اشياء مختلف چنان كه آسمان و زمين و آنچه در آن دو هست و ميان هوا و آب پوست اجتماع قرار دارد.
88- اَلْغََنيّ ُجَلَّ جَلالُهْ
غني به ذات و صفاتش بي نياز از هر چيز ديگر غير او هر چه هست نيازمند به اوست و او بينياز است از همه.
قرآن: فإنَّ اللهَ غَنِيٌ حَمِيدٌ – فَإنَّ اللهَ لَغَنِيٌ حَمِيدٌ – فإنَّ ربّي غَنِيٌ كَرِيمٌ.
« آيه 8 ، ابراهيم» « آيه 97، ال عمران» «آيه 40، سوره النمل».
89- اَلْمُغْني جَلَّ جَلالُهُ
بينياز و توانگر سازنده خداي يكتا و بيهمتا كه از جود و كرم و فضل خود بنده را توانگر گرداند. قرآن: وَ وجَدَكَ عَائِلاً فَأَغنَي. «آيه 9 – الحشر». (ص 107)
90- اَلْمانع ُجَلَّ جَلالُهْ
حامي و نجات دهنده و ياري كنند و بازدارنده.
قرآن: مَنَّاعٍ لِلْخَيرِ مُعتَدٍ أَثِيمٍ. «آيه 12- القلم». (ص 109)
91- اَلضَّارُ جَلَّ جَلالُهْ
ضرر رسان و نفع رسان اگر به وجود كائنات نظر شود نفع و ضرر در آنها – والله اعلم – باهماند آدمي كه از روز تولد به طرف مرگ ميرود تا روزي كه مرگ او فرا رسد رفتن او به طرف مرگ به زيان او است اما رسيدن به جواي و به دست آوردن تجارت زندگي و آراسته شده به علم و رسا شدن فكر او به نفع او است. (ص 110)
93- اَلنّورُ جَلَّ جَلالُهْ
صفت ذات خداي يكتا كه به ضد آن متصف نشود.
قرآن: اللهٌ نُورُ السَّمواتِ وَالاَرضِ.
«آيه 35- النور». (ص 115)
94- اَلْهادي ُجَلَّ جَلالُهْ
خداي يكتايي كه بندگانش را به سوي عبادت خودش راهنايي فرمود.
قرآن: اللهُ يَجتَبِي إلَيْهِ مَن يَشآءُ وَ يَهْدِيَ إِلَيهِ مَن يُنِيبُ.
«آيه 13 سوره الشورا». (ص 117)
95- اَلبَِّديعُ جَلَّ جَلالُهْ
به معني پديد آورنده همه چيزها بدون اينكه نمونهاي از آنها پيش بوده باشد. (ص 118)
96- اَلْباقي ُجَلَّ جَلالُهْ
هميشه زنده و هميشه برقرار كه مر گ به سوي او راه ندارد و موجود به ذات خود است. (ص 120)
97- اَلْوارِث ُجَلَّ جَلالُهْ
خداي يكتايي كه ميراث بر آسمانها و زمين است.
قرآن: واحد الاحد حي لايموت. (ص 122- 123)
98- اَلرَّشيدُ جَلَّ جَلالُهْ
خداي يكتايي كه همه اقوال و افعال او پر حكمت است. (رَشَدَ يَرْشُدُ رُشْداً). (ص 124)
99- اَلصَّبورُُجَلَّ جَلالُهْ
بسيار بردبار و پر صبر، خداي يكتايي كه به عقوبت عاصيان نشتابد آنان را مهلت دهد. تا به خود آيند و در عواقب معاصي بينديشند و توبه كنند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)