نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: ترجمه اشعار سهراب سپهری

  1. #1
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    ترجمه اشعار سهراب سپهری

    To end the presence ofتا انتهای حضور
    چهاردهمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Office fourteenth poem "Mahych, Mangah":


    امشب
    Tonight
    در يك خواب عجيب
    In a strange dream
    رو به سمت كلمات
    To the words
    باز خواهد شد.
    Will open.
    باد چيزي خواهد گفت.
    What will the wind.
    سيب خواهد افتاد،
    Apple will be,
    روي اوصاف زمين خواهد غلتيد،
    On land devoted to Ghltyd,
    تا حضور وطن غايب شب خواهد رفت.
    Presence at night will be absent from home.
    سقف يك وهم فرو خواهد ريخت.
    Collapsed roof will collapse in a delusion.
    چشم
    Eye
    هوش محزون نباتي را خواهد ديد.
    Pensive vegetable intelligence will see it.
    پيچكي دور تماشاي خدا خواهد پيچيد.
    God will be watching around arvensis complex.
    راز ، سر خواهد رفت.
    Secrets, will head.
    ريشه زهد زمان خواهد پوسيد.
    Root piety will Pvsyd time.
    سر راه ظلمات
    The way of darkness
    لبه صحبت آب
    Edge of the water talk
    برق خواهد زد ،
    Will power,
    باطن آينه خواهد فهميد.
    Inside mirror will find out.
    امشب
    Tonight
    ساقه معني را
    Means to stem
    وزش دوست تكان خواهد داد،
    Will shake like wind,
    بهت پرپر خواهد شد.
    Prpr you will.
    ته شب ، يك حشره
    Bottom of the night, an insect
    قسمت خرم تنهايي را
    Khorram section alone
    تجربه خواهد كرد.
    Will experience.
    داخل واژه صبح
    Entry into the morning
    صبح خواهد شد.
    Morning will be.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #2
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    Always here Tyh اینجا همیشه تیه
    سیزدهمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Thirteenth poetry office "Mahych, Mangah":


    ظهر بود.
    Was noon.
    ابتداي خدا بود.
    The beginning was God.
    ريگ زار عفيف
    Zar clean sand
    گوش مي كرد،
    He listened,
    حرف هاي اساطيري آب را مي شنيد.
    Words are heard mythology water.
    آب مثل نگاهي به ابعاد ادراك.
    A look at water as perceived dimensions.
    لكلك
    Lklk
    مثل يك اتفاق سفيد
    Like a white event
    بر لب بركه بود.
    Was on the edge of the pond.
    حجم مرغوب خود را
    Size desirable to
    در تماشاي تجريد مي شست.
    Abstraction in watching the thumb.
    چشم
    Eye
    وارد فرصت آب مي شد.
    Opportunity to enter the water.
    طعم پاك اشارات
    Clean taste references
    روي ذوق نمك زار از ياد مي رفت.
    Zar on the taste of salt was learned.
    باغ سبز تقرب
    Green garden approach
    تا كجاي كوير
    So no matter where in the desert
    صورت ناب يك خواب شيرين؟
    As pure a sweet dream?
    اي شبيه
    A similar
    مكث زيبا
    Staying beautiful
    در حريم علف هاي قربت !
    Privacy Qrbt in grass!
    در چه سمت تماشا
    What the watch
    هيچ خوشرنگ
    No Khvshrng
    سايه خواهد زد؟
    Shadow will?
    كي انسان
    When human
    مثل آواز ايثار
    Singing like a sacrifice
    در كلام فضا كشف خواهد شد؟
    Space will be found in the word?
    اي شروع لطيف!
    A fine start!
    جاي الفاظ مجذوب ، خالي !
    Words rather than attracted, empty
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #3
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    Love the Imagination سمت خیال دوست
    دوازدهمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Office of the twelfth poem "Mahych, Mangah":

    براي ك.تينا
    For K. Tina
    ماه
    Month
    رنگ تفسير مس بود.
    Color was the interpretation of copper.
    مثل اندوه تفهيم بالا مي آمد.
    Such as understanding grief was high.
    سرو
    Cedar
    شيهه بارز خاك بود.
    Nicker soil was obvious.
    كاج نزديك
    Pine near
    مثل انبوه فهم
    Understanding of such mass
    صفحه ساده فصل را سايه ميزد.
    Shadow of the season played a simple page.
    كوفي خشك تيغال ها خوانده مي شد.
    Kofi dry Tyghal was read.
    از زمين هاي تاريك
    Dark earth
    بوي تشكيل ادراك مي آمد.
    Odor perception is formed, respectively.
    دوست
    Friend
    توري هوش را روي اشيا
    Intelligence on the screen objects
    لمس مي كرد.
    He touched.
    جمله جاري جوي را مي شنيد،
    Now be heard, including atmospheric,
    با خود انگار مي گفت:
    With as if it said:
    هيچ حرفي به اين روشني نيست.
    Anything this is not clear.
    من كنار زهاب
    My next Z·hab
    فكر مي كردم:
    I thought:
    امشب
    Tonight
    راه معراج اشيا چه صاف است !
    How smooth is the way objects levitation
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #4
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    You're All landscape تنهای منظره
    یازدهمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Eleventh poem Office "Mahych, Mangah":


    كاج هاي زيادي بلند.
    Many tall pine.
    زاغ هاي زيادي سياه.
    Many black crow.
    آسمان به اندازه آبي.
    Sky as blue.
    سنگچين ها ، تماشا، تجرد.
    Stile, the watch, celibacy.
    كوچه باغ فرا رفته تا هيچ.
    Alley used to call any garden.
    ناودان مزين به گنجشك.
    Hopper Sparrow adorned.
    آفتاب صريح.
    Explicit sun.
    خاك خوشنود.
    Soil pleased.
    چشم تا كار مي كرد
    Worked to eye
    هوش پاييز بود.
    Autumn was intelligence.
    اي عجيب قشنگ!
    A pretty strange!
    با نگاهي پر از لفظ مرطوب
    Shows full term wet
    مثل خوابي پر از لكنت سبز يك باغ،
    Sleeping like a green garden full of stuttering,
    چشم هايي شبيه حياي مشبك ،
    Hayaee lattice-like eyes,
    پلك هاي مردد
    Eyelids Undecided
    مثل انگشت هاي پريشان خواب مسافر !
    Like fingers distressed passengers sleep!
    زير بيداري بيد هاي لب رود
    Under the lip of awakening willow river
    انس
    Familiarity
    مثل يك مشت خاكستر محرمانه
    Like a handful of ash confidential
    روي گرماي ادراك پاشيده مي شد.
    Perception was sprayed on the heat.
    فكر
    Think
    آهسته بود.
    Was slow.
    آرزو دور بود
    Wish was around
    مثل مرغي كه روي درخت حكايت بخواند.
    Such as poultry manure on the tree indicates that the read.
    دركجاهاي پاييزهايي كه خواهند آمد
    Drkjahay Payyz·hayy that will
    يك دهان مشجر
    A mouth Mshjr
    از سفرهاي خوب
    Travel well
    حرف خواهد زد؟
    Letter will?
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #5
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    صدا کن مرا
    صداي تو خوب است.
    صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
    كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد.

    در ابعاد اين عصر خاموش
    من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.
    بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.
    و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش‌بيني نمي‌كرد.
    و خاصيت عشق اين است.

    كسي نيست،
    بيا زندگي را بدزديم، آن وقت
    ميان دو ديدار قسمت كنيم.
    بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.
    بيا زودتر چيزها را ببينيم.
    ببين، عقربك‌هاي فواره در صفحه ساعت حوض
    زمان را به گردي بدل مي‌كنند.
    بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي‌ام.
    بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.

    مرا گرم كن
    (و يك‌بار هم در بيابان كاشان هوا ابر شد
    و باران تندي گرفت
    و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،
    اجاق شقايق مرا گرم كرد.)



    Call me
    Sweet is your voice
    Sweet is the foliage of the strange plant
    Grown in the farthest edge of sorrow

    Within the space of this silent age
    Lonelier am I than the test of a song
    Within the scope of the alley’s conception
    Come, let me tell you how vast is my loneliness?
    My loneliness didn’t predict this ambush of your stature
    And this is the characteristic of love

    Nobody is here
    Come, let us steal life and then
    Divide it between two meetings
    Together let us pore
    The morning of the state of a pebble
    Quick, let us see things
    The dials of a the fountain clock turns time into dust
    Come, melt lake a word in a line of my silence
    Come, melt the bright weight of love in my palms

    Make me warm
    (And once upon Kashan’s plain the sky grow clouded
    And a shower fell
    And chilled men, then behind a rock
    The hearth of anemone warmed me)
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #6
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    Days without dollروزها بی عروسک
    نهمین شعر از دفتر « ماهیچ، مانگاه » :
    Office of the ninth poem "Mahych, Mangah":

    اين وجودي كه در نور ادراك
    However, in light perception
    مثل يك خواب رعنا نشسته
    Rana sitting like a dream
    روي پلك تماشا
    Watch on the eyelid
    واوه هايي تر و تازه مي پاشد.
    Vavh some fresh Break Down.
    چشم هايش
    Eyes
    نفي تقويم سبز حيات است.
    Calendar negation of life is green.
    صورتش مثل يك تكه تعطيل عهد دبستان سپيد است.
    Face like a piece of white school pledge is closed.
    سال ها اين سجود طراوت
    This refreshing adoration years
    مثل خوشبختي ثابت
    Happiness is like a fixed
    روي زانوي آدينه ها مي نشست.
    Adineh on the knee of the meeting.
    صبح ها مادر من براي گل زرد
    Morning yellow flowers for my mother
    يك سبد آب مي برد،
    Takes a basket of water,
    من براي دهان تماشا
    I watch the mouth
    ميوه كال الهام ميبردم.
    Unripe fruit Mybrdm inspiration.
    اين تن بي شب و روز
    The unique tone of night and day
    پشت باغ سراشيب ارقام
    Ramp back garden varieties
    مثل اسطوره مي خفت.
    Like the myth of the degradation.
    فكر من از شكاف تجرد به او دست مي زد.
    I think the gap did lose her virginity.
    هوش من پشت چشمان او آب مي شد.
    My intelligence was behind his eyes water.
    روي پيشاني مطلق او
    On his forehead absolute
    وقت از دست مي رفت.
    Time was lost.
    پشت شمشاد ها كاغذ جمعه ها را
    Shamshad back of the paper Friday
    انس اندازه ها پاره مي كرد.
    Measures would have some familiarity.
    اين حراج صداقت
    This auction honesty
    مثل يك شاخه تمرهندي
    Like a branch Tmrhndy
    در ميان من و تلخي شنبه ها سايه مي ريخت.
    Between me and my shadow seemed bitter Saturdays.
    يا شبيه هجومي لطيف
    Process or similar delicate
    قلعه ترس هاي مرا مي گرفت.
    Castle of my fears were.
    دست او مثل يك امتداد فراغت
    He's like a graduation along
    در كنار «تكاليف» من محو مي شد.
    In addition to "assignments" I was fading.
    ( واقعيت كجا تازه تر بود ؟
    (Where the reality was more recent?
    من كه مجذوب يك حجم بي درد بودم
    I attracted a volume that was painless
    گاه در سيني فقر خانه
    When the tray poverty home
    ميوه هاي فروزان الهام را ديده بودم.
    Fruit was seen blazing inspiration.
    در نزول زبان خوشه هاي تكلم صدادارتر بود
    Descent clusters in spoken language was Sdadartr
    در فساد گل و گوشت
    Corruption flowers and meat
    نبض احساس من تند مي شد.
    I was feeling sharp pulse.
    از پريشاني اطلسي ها
    Atlas of the distress
    روي وجدان من جذبه مي ريخت.
    My conscience is on appeal morphometry.
    شبنم ابتكار حيات
    Shabnam life initiative
    روي خاشاك
    Zn shavings
    برق مي زد.)
    Electricity did.)
    يك نفر بايد از اين حضور شكيبا
    The presence of a person should be patient
    با سفرهاي تدريجي باغ چيزي بگويد.
    Trips garden with gradual say anything.
    يك نفر بايد اين حجم كم را بفهمد،
    A person must understand the size,
    دست او را براي تپش هاي اطراف معني كند،
    Hand around him for the pulse to mean,
    قطره اي وقت
    Drip time
    روي اين صورت بي مخاطب بپاشد.
    On this case without Bpashd audience.
    يك نفر بايد اين نقطه محض را
    Once a person must point to
    در مدار شعور عناصر بگرداند.
    Circuit elements in consciousness turns away.
    يك نفر بايد از پشت درهاي روشن بيايد.
    A person must come from behind doors clear.
    گوش كن، يك نفر مي دود روي پلك حوادث:
    Listen, a person may smoke on the eyelid of events:
    كودكي رو به اين سمت مي آيد.
    A child comes to this position.

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #7
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    Old text night متن قدیم شب
    هشتمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Office of the eighth poem "Mahych, Mangah":


    اي ميان سخن هاي سبز نجومي !
    Green talk between astronomical!
    برگ انجير ظلمت
    Fig leaf darkness
    عفت سبز را مي رساند
    Green brings modesty
    سينه آب در حسرت عكس يك باغ
    ************ image of a water garden envy
    مي سوزد.
    Burns.
    سيب روزانه
    Apple Daily
    در دهان طعم يك وهم دارد.
    Taste in the mouth is an illusion.
    اي هراس قديم !
    A fear of old!
    در خطاب تو انگشت هاي من از هوش رفتند.
    In addressing you, my finger went from intelligence.
    امشب
    Tonight
    دست هايم از شاخه اساطيري
    My hands branches of mythology
    ميوه مي چينند.
    Chynnd fruit.
    امشب
    Tonight
    هر درختي به اندازه ترس من برگ دارد.
    I fear the size of each tree has a leaf.
    جرات حرف در هرم ديدار حل شد.
    Courage to speak in meeting the pyramid was solved.
    اي سر آغاز هاي ملون!
    Mellon of a head start!
    چشم هاي مرا در وزش هاي جادو حمايت كنيد.
    Eyes on me wind magic of your support.
    من هنوز
    I still
    موهبت هاي مجهول شب را
    Grace unknown night
    خواب مي بينم.
    Dream.
    من هنوز
    I still
    تشنه آب هاي مشبك
    Thirsty for water lattice
    هستم.
    Am.
    دگمه هاي لباسم
    Buttons Lbasm
    رنگ اوراد اعصار جادوست.
    Color Avrad Jadvst ages.
    در علف زار پيش از شيوع تكلم
    Zar on grass before the prevalence of speech
    آخرين جشن جسماني ما بپا بود.
    We celebrated last physical was observing.
    من در اين جشن موسيقي اختران را
    This time I will celebrate the music Akhtaran
    از درون سفالينه ها مي شنيدم
    Pottery from the inside to be heard
    و نگاهم پر از كوچ جادوگران بود.
    My eyes filled with wizards and had migrated.
    اي قديمي ترين عكس نرگس در آيينه حزن !
    The oldest image in a mirror Narcissus grief!
    جذبه تو مرا همچنان برد.
    I still take my appeal.
    - تا هواي تكامل ؟
    - The development of air?
    - شايد.
    - Maybe.
    در تب حرف ، آب بصيرت بنوشيم.
    Tab characters, insight drink water.
    زير ارث پراكنده شب
    The following night dispersed inheritance
    شرم پاك روايت روان است:
    Shame is pure narrative psychotherapy:
    در زمان هاي پيش از طلوع هجاها
    At times before sunrise Syllables
    محشري از همه زندگان بود.
    Living was all doom.
    از ميان تمام حريفان
    Among all opponents
    فك من از غرور تكلم ترك خورد.
    I speak of pride left jaw eat.
    بعد
    Next
    من كه تا زانو
    My knee
    در خلوص سكوت نباتي فرو رفته بودم
    The purity of silence was sunk vegetable
    دست و رو در تماشاي اشكال شستم.
    Watch face and hands washed forms.
    بعد ، در فصل ديگر ،
    Later, in another chapter,
    كفش هاي من از «لفظ» شبنم
    My shoes from "the term" dew
    تر شد.
    Was more.
    بعد، وقتي كه بالاي سنگي نشستم
    Later, when he sat stone Go
    هجرت سنگ را از جوار كف پاي خود مي شنيدم.
    Migration of the stone floor beside your feet are heard.
    بعد ديدم كه از موسم دست هايم
    Next season I saw that my hands
    ذات هر شاخه پرهيز مي كرد.
    Each branch can be avoided.
    اي شب ارتجالي !
    Artjaly a night!
    دستمال من از خوشه خام تدبير پر بود.
    I manage cluster raw tissue was filled.
    پشت ديوار يك خواب سنگين
    Behind the wall a heavy sleep
    يك پرنده از انس ظلمت مي آمد
    A bird came from the darkness of Intimacy
    دستمال مرا برد.
    Take my handkerchief.
    اولين ريگ الهام در زير پايم صدا كرد.
    Sand beneath the feet of inspiration first called.
    خون من ميزبان رقيق فضا شد.
    My host was diluted blood space.
    نبض من در ميان عناصر شنا كرد.
    Pulse I swam among the elements.
    اي شب ...
    A night ...
    نه ، چه مي گويم،
    No, what I say,
    آب شد جسم سرد مخاطب در اشراق گرم دريچه .
    Water was cold body contact on the hot valve illumination.
    سمت انگشت من با صفا شد.
    I was finger towards Safa.

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #8
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    Here was a bird اینجا پرنده بود
    هفتمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Office of the seventh poem "Mahych, Mangah":


    اي عبور ظريف !
    Through the fine!
    بال را معني كن
    Tell wing
    تا پر هوش من از حسادت بسوزد.
    High intelligence to burn my jealousy.
    اي حيات شديد !
    A severe life!
    ريشه هاي تو از مهلت نور
    You notice the light roots
    آب مي نوشد.
    Drinks water.
    آدمي زاد- اين حجم غمناك-
    Human offspring - this volume very sad -
    روي پاشويه وقت
    Pashvyh on time
    روز سرشاري حوض را خواب مي بيند.
    Pool full day sees the sleep.
    اي كمي رفته بالاتر از واقعيت!
    Gone a little higher than reality!
    با تكان لطيف غريزه
    Shake with delicate instinct
    ارث تاريك اشكال از بال هاي تو مي ريزد.
    Inherited forms of dark wings comes to you.
    عصمت گيج پرواز
    Esmat confusing flight
    مثل يك خط مغلق
    Such a complex line
    در شيار فضا رمز مي پاشد.
    Break Down in the groove space password.
    من
    I
    وارث نقش فرش زمينم
    Heir role Zmynm Carpet
    و همه انحناهاي اين حوضخانه،
    Anhnahay the spring house and all,
    شكل آن كاسه مس
    Form copper bowl
    هم سفره بوده با من
    The table was with me
    از زمين هاي زبر غريزي
    Rough natural land
    تا تراشيدگي هاي وجدان امروز.
    The erasure of conscience today.
    اي نگاه تحرك !
    A look at mobility!
    حجم انگشت تكرار
    Size finger repeat
    روزن التهاب مرا بست:
    Rosen inflammation me close:
    پيش از اين در لب سيب
    Before the edge of Apple
    دست من شعله ور مي شد.
    My hands were aflame.
    پيش از اين يعني
    Before the
    روزگاري كه انسان از اقوام يك شاخه بود.
    Once upon a time the man was a relative of one branch.
    روزگاري كه در سايه برگ ادراك
    Once upon a time in the shade leaf perception
    روي پلك درشت بشارت
    Good news on the eyelid large
    خواب شيريني از هوش مي رفت،
    Went to sleep sweet intelligence,
    از تماشاي سوي ستاره
    From watching the stars
    خون انسان پر از شمش اشراق مي شد.
    Human blood was shining full bar.
    اي حضور پريروز بدوي !
    The presence of a primitive Pryrvz!
    اي كه با يك پرش از سر شاخه تا خاك
    Which jump from one branch to the soil
    حرمت زندگي را
    Sanctity of life
    طرح مي ريزي !
    Planning plan!
    من پس از رفتن تو لب شط
    I go after my lip Sht
    بانگ پاهاي تند عطش را
    Crows feet fast the thirst
    مي شنيدم.
    I heard.
    بال حاضر جواب تو
    We answer your wings
    از سوال فضا پيش مي افتد.
    Space before the question falls.
    آدمي زاد طومار طولاني انتظار است،
    Human birth is expected to petition a long,
    اي پرنده ، ولي تو
    A bird, but you
    خال يك نقطه در صفحه ارتجال حياتي.
    Artjal spot a point on the page to life
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #9
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    هم سطر، هم سپيد
    The line, the white

    صبح است.
    Am.
    گنجشك محض
    Once Sparrow
    مي خواند.
    Calls.
    پاييز، روي وحدت ديوار
    Autumn on the wall unity
    اوراق مي شود.
    Bonds is.
    رفتار آفتاب مفرح
    Behavior sun fun
    حجم فساد را
    Size corruption
    از خواب مي پراند:
    The dream Prand:
    يك سيب
    An apple
    در فرصت مشبك زنبيل
    Opportunities lattice basket
    مي پوسد.
    May Pvsd.
    حسي شبيه غربت اشيا
    Sensory objects like nostalgia
    از روي پلك مي گذرد.
    On the eyelid from happening.
    بين درخت و ثانيه سبز
    Seconds between the tree and green
    تكرار لاجورد
    Repeat azure
    با حسرت كلام مي آميزد.
    Word blends with regret.
    اما
    But
    اي حرمت سپيدي كاغذ !
    Respect a white paper!
    نبض حروف ما
    Pulse letters we
    در غيبت مركب مشاق مي زند.
    In the absence of the compound does Mshaq.
    در ذهن حال ، جاذبه شكل
    In mind, however, attractive form
    از دست مي رود.
    Is a loss.
    بايد كتاب را بست.
    Should be closed book.
    بايد بلند شد
    Will be long
    در امتداد وقت قدم زد،
    Walk along the time did,
    گل را نگاه كرد،
    Looked at the flowers,
    ابهام را شنيد.
    Ambiguity heard.
    بايد دويدن تا ته بودن.
    Must be running to the end.
    بايد به بوي خاك فنا رفت.
    Soil should smell was doomed.
    بايد به ملتقاي درخت و خدا رسيد.
    God must be reached Mltqay tree.
    بايد نشست
    Meeting should
    نزديك انبساط
    Expansion near
    جايي ميان بيخودي و كشف.
    Where the discovery whatsoever
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #10
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    From the water after
    از آبها به بعد
    پنجمین شعر از دفتر «ماهیچ، مانگاه» :
    Office of the fifth poem, "Mahych, Mangah":
    روزي كه
    The day
    دانش لب آب زندگي مي كرد،
    Water edge knowledge lived,
    انسان
    Man
    در تنبلي لطيف يك مرتع
    In a soft lazy pasture
    با فلسفه هاي لاجوردي خوش بود.
    Lajevardi was happy with philosophies.
    در سمت پرنده فكر مي كرد.
    In the bird thinks.
    با نبض درخت ، نبض او مي زد.
    Tree with pulse, pulse, she did.
    مغلوب شرايط شقايق بود.
    Recessive condition was Shaghayegh.
    مفهوم درشت شط
    Bold concept Sht
    در قعر كلام او تلاطم داشت.
    His speech was turbulence in the bottom.
    انسان
    Man
    در متن عناصر
    Elements in the text
    مي خوابيد.
    Sleep.
    نزديك طلوع ترس، بيدار
    Near sunrise fear, sleep
    مي شد.
    Was.
    اما گاهي
    But sometimes
    آواز غريب رشد
    Singing strange growth
    در مفصل ترد لذت
    Enjoy the crisp detail
    مي پيچيد.
    Are complex.
    زانوي عروج
    Knee ascension
    خاكي مي شد.
    In soil.
    آن وقت
    Then
    انگشت تكامل
    Finger development
    در هندسه دقيق اندوه
    The precise geometry of grief
    تنها مي ماند.
    Only remains
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/