15715821646211214126201581579233368937208

در برخی موارد خداوند از نعمات خود با عنوان منّت یاد می کند؛ آن نعمات عبارتند از : نعمت حاكمیّت مؤمنان، نعمت اسلام و ... می باشد .


این سوره در مكه ، در شرائطى كه مؤمنین در چنگال دشمنان نیرومندى گرفتار بودند ، نازل شده است . دشمنانى كه هم از نظر جمعیت و تعداد ، و هم قدرت و قوت بر آنها برترى داشتند ، این اقلیت مسلمان ، چنان تحت فشار آن اكثریت بودند ، كه جمعى از آینده اسلام بیمناك و نگران به نظر مى‏رسیدند .
از آنجا كه این حالت شباهت زیادى به وضع بنى اسرائیل در چنگال فرعونیان داشت ، بخشى از محتواى این سوره را داستان " موسى" و " بنى اسرائیل" و " فرعونیان" تشكیل مى‏دهد ، بخشى كه در حدود نیمى از آیات این سوره را در برمى‏گیرد .

رشد در دامان دشمن ، با یاری خداوند !


در این سوره از زمانى سخن مى‏گوید كه موسى ، طفل ضعیف شیرخوارى در چنگال فرعونیان بود ، اما آن قدرت شكست‏ناپذیرى كه بر سراسر عالم هستى سایه افكنده این طفل ضعیف را در دامان دشمنان نیرومندش بزرگ كرد ، و سرانجام آن قدر قدرت و قوت به او بخشید كه دستگاه فرعونیان را در هم پیچید و كاخ بیدادگریشان را واژگون ساخت تا مسلمانان به لطف پروردگار و قدرت بى‏انتهاى او دلگرم باشند ، و از فزونى جمعیت و قدرت دشمن ، هراسى به خود راه ندهند .
آرى بخش اول این سوره را همین تاریخچه پر معنى و آموزنده تشكیل مى‏دهد ، و مخصوصاً در آغازش نوید حكومت حق و عدالت را براى مستضعفین و بشارت در هم شكستن شوكت ظالمان را بازگو مى‏كند ، بشارتى آرام بخش و قدرت آفرین.

دولت فارغ از ایمان و توحید ، در زنجیر اسارت است !

مى‏گوید بنى اسرائیل تا آن زمان كه رهبر و پیشوایى نداشتند و در زیر چتر ایمان و توحید قرار نگرفته بودند و فاقد هر گونه حركت و تلاش و كوشش منسجم و متحدى بودند ، زنجیر اسارت و بردگى را در گردن داشتند ، اما به هنگامى كه رهبر خود را یافتند و قلب خود را به نور علم و توحید روشن نمودند ، چنان بر فرعونیان تاختند كه حكومت را براى همیشه از دست آنها بیرون آورده و بنى اسرائیل را آزاد نمودند .

نه " ثروتمندان مكه " و نه "قدرتمندان مشرك" !

بخش دیگرى از این سوره را داستان" قارون" آن مرد ثروتمند مستكبر را كه تكیه بر علم و ثروت خود داشت بازگو مى‏كند كه بر اثر غرور، سرنوشتى همچون سرنوشت فرعون پیدا كرد.
او در آب فرو رفت و این در خاك، او تكیه بر قدرت نظامى و حكومت داشت و این تكیه بر ثروت .
تا روشن شود نه " ثروتمندان مكه" و نه " قدرتمندان مشرك" در آن سرزمین و نه بازیگران سیاسى آن محیط توانایى دارند كه در برابر اراده اللَّه كه به پیروزى" مستضعفان" بر" مستكبران" تعلق گرفته كمترین مقاومتى نشان دهند .
این بخش در اواخر سوره آمده است و میان این دو بخش درسهاى زنده و ارزنده‏اى از توحید و معاد، و اهمیت قرآن، و وضع حال مشركان در قیامت، و مساله هدایت و ضلالت، و پاسخ به بهانه جوییهاى افراد ضعیف، آمده است كه در حقیقت نتیجه‏اى است از بخش اول و مقدمه‏اى است براى بخش دوم.
«لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مى‏گردانیم.»

فضیلت تلاوت سوره قصص‏
13511820918222876192165214720614277195230


در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مى‏خوانیم:
" كسى كه سوره قصص را بخواند به تعداد هر یك از كسانى كه موسى را تصدیق یا تكذیب كردند ده حسنه به او داده خواهد شد ، و فرشته‏اى در آسمانها و زمین نیست مگر اینكه روز قیامت گواهى بر صدق او مى‏دهند ." (تفسیر مجمع البیان در آغاز سوره قصص)
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :" كسى كه طواسین ثلاث (سوره قصص و نمل و شعراء) را در شب جمعه بخواند از دوستان خدا ، و در جوار او ، و در كنف حمایت او قرار خواهد گرفت و در دنیا هرگز فقر و ناامنى و ناراحتى شدید پیدا نخواهد كرد و در آخرت خداوند آن قدر از مواهب خود به او مى‏بخشد كه راضى شود . " (ثواب الاعمال طبق نقل تفسیر نور الثقلین)
بدیهى است این همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه با خواندن این سوره در صف موسى (ع) و مؤمنان راستین و در خط مبارزه با فرعونها و قارونها قرار گیرند ، در مشكلات در برابر دشمن زانو نزنند، و ذلت تسلیم را بر خود هموار نكنند كه این همه موهبت را ارزان به كسى نمى‏دهند ، وتنها مخصوص آنانی است كه مى‏خوانند و مى‏اندیشند و در برنامه عمل خویش قرار مى‏دهند .

نعمت حاكمیّت مؤمنان


« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ ؛ ما اراده كرده‏ایم كه بر كسانى كه در زمین به ضعف و زبونى كشیده شدند، منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثین (روى زمین) قرار دهیم .»(5 قصص)
نكته‏ها:
كلمه‏ى « منت » در اینجا به معناى نعمت بزرگ و با ارزش است ، نه منّت زبانى كه بازگو كردن نعمت به قصد تحقیر دیگران باشد و مسلّماً كار زشت و ناپسندى است .
شكّى نیست كه هر گاه اراده‏ى الهى بر تحقّق امرى تعلّق گیرد ، آن مسئله قطعاً عملى خواهد شد و هیچ مانعى نمى‏تواند سدّ راه آن گردد ، قرآن مى‏فرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد . » (یس، 58)
با اینكه همه نعمت‏ها از جانب خداوند است و بندگان در هر نعمتى رهین منّت او هستند ، لكن او در خصوص چند نعمت ، تعبیر به منّت فرموده كه طبعاً از اهمیّت بالاى آنها حكایت دارد ، از جمله:
الف : نعمت اسلام : « كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْكُمْ » (نساء، 94)
ب : نعمت نبوّت : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164)
ج : نعمت هدایت : « بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْكُمْ أَنْ هَداكُمْ » (حجرات ، 17)
د : نعمت حاكمیّت مؤمنان : « وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ » (5 قصص)
در روایات بسیار، حضرت مهدى (علیه السلام) و حكومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ این آیه معرّفى شده است . (تفسیر كنز الدقائق)
قرآن مى‏فرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد.»

حاکمیّت مستضعفان بر زمین
6010120917624347103170154233287817619312


مسئله حاكمیّت مستضعفان بر زمین ، با عبارات و بیان‏هاى مختلفى در قرآن آمده است :
الف : « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ؛ خداوند به كسانى كه ایمان آورده و كار شایسته انجام داده‏اند، وعده خلافت در زمین را داده است . » (نور، 55)
ب : « وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ... ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ ؛ بعد از آنكه اقوام ستمگر پیشین را هلاك كردیم ... شما را جانشینان زمین قرار دادیم .» (یونس، 12 13)
ج : « أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ ؛ بندگان صالح، وارث زمین مى‏شوند.» (انبیاء، 105)
د : « وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا ؛ ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم .» (اعراف، 137)
ه : «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مى‏گردانیم.» (ابراهیم، 13 14)
مراد از مستضعفان در این آیه، با توجّه به مجهول بودن فعل «اسْتُضْعِفُوا»، كسانى هستند كه خود در این امر نقش نداشته و استكبار آنها را به استضعاف كشیده باشد .

پیام‏ها :


1ـ حكومت جهانى مستضعفین و حمایت از مظلومان تاریخ ، اراده و خواست الهى است : « نُرِیدُ »
2 ـ در حكومت خودكامه طاغوتى ، نیروهاى كارآمد به ضعف كشانده مى‏شوند : « اسْتُضْعِفُوا »
3 ـ آینده از آنِ مستضعفان است : «نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »
4 ـ امامت ، همچون بعثت ، نعمت ویژه‏اى است كه خداوند بر مردم منّت مى‏نهد . در مورد بعثت پیامبر مى‏فرماید : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164) در اینجا مى‏فرماید : « نَمُنَّ ... نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »